جام جم سرا: براساس نتایج پژوهشها، ٧ نشانه ناکامی در ازدواج را میتوان این چنین برشمرد:
١. دعواهایتان بیشتر و بدتر شده
در حقیقت در چنین وضعیتی ترجیح میدهید به جای حرفزدن با هم، از یکدیگر ایراد بگیرید. این ایرادگیریها هم معمولا با نیت خوب انجام نمیشود و برای ناراحتکردن و رنجاندن طرف مقابل است. شما از روش سرزنش یکدیگر برای تخلیه ناراحتیهایتان استفاده میکنید. متاسفانه بیشتر جروبحثها درباره موضوعات مشابهی است، هر روز بیشتر از یکدیگر انتقاد میکنید و با هم جنگ و دعوا دارید و دیگر در این دعواها انصاف را رعایت نمیکنید.
البته جروبحثکردن به خودی خود اشکالی ندارد و حتی زوجهای موفق هم جروبحث میکنند، اما حقیقت این است که زوجهای موفق یادگرفتهاند چگونه «منصفانه» دعوا کنند. جروبحثهای آنها به توهینکردن نمیانجامد و تهاجمی نیست.
در ازدواجهای ناکام، برقراری ارتباط با یکدیگر کمتر و کمتر میشود. وضعیت بدتر هنگامی خواهدبود که درباره مشکلاتتان با یکدیگر صحبت نکنید. به صراحت باید گفت طرفین در یک ازدواج ناموفق توانایی و اشتیاق حل مشکلاتشان را از دست میدهند |
٢. احترامتان کمتر و بی احترامیهایتان بیشتر شده
در ازدواجهای ناموفق، بیاحترامی به یکدیگر مشاهده میشود. دلخوری و رنجش جای صبر و عشق را میگیرد. هر کدام از طرفین به راه خودش میرود تا مجبور نباشد در کنار دیگری حضور داشته باشد.
متاسفانه در این حالت هنگامی که همسرتان حضور ندارد، شادتر از زمانی هستید که در کنارتان است و تفریح با همسر به خاطرهای دور تبدیل میشود. هنگامی که احترام و درک دوجانبه از بین میرود، ازدواج در مسیر پایان یافتن است. در این مورد شک نکنید.
٣. ارتباطتان کمتر و ضعیفتر شده
برقراری ارتباط میان زن و شوهر برای سلامت یک رابطه موفق اهمیت بسیاری دارد. در ازدواجهای ناکام، برقراری ارتباط با یکدیگر کمتر و کمتر میشود. وضعیت بدتر هنگامی خواهدبود که درباره مشکلاتتان با یکدیگر صحبت نکنید. به صراحت باید گفت طرفین در یک ازدواج ناموفق توانایی و اشتیاق حل مشکلاتشان را از دست میدهند. آنها دیگر برای یکدیگر اهمیتی قایل نیستند.
هنگامی که ارتباط میان زن و شوهر به چنین وضعیتی برسد، دیگر نمیتوان امید چندانی برای ادامه زندگی مشترک داشت. هنگامی که افراد از ارتباط برقرارکردن با یکدیگر اجتناب میکنند، دیگر نه مشکلی حل میشود و نه شکافی را میتوان پر کرد.
٤. صمیمیت زناشوییتان کمتر شده
صمیمیت در رابطه زناشویی در ازدواج ناموفق پایین است. با ادامه اختلافات، صمیمیت جنسی کمتر و کمتر میشود و زن و شوهر مانند کسانی میشوند که فقط با هم در یک خانه زندگی میکنند (همخانه)، اما هیچ کدام از صمیمیتهای عاطفی زندگی مشترک بین آنها وجود ندارد. البته تحقیقات ٣ دهه گذشته نشان داده است گاهی تاکید بیش از حدی روی رابطه زناشویی بهعنوان نشانه ازدواج موفق میشود در حالی که عناصر دیگری هم در این موفقیت نقش دارند که به همان اندازه رابطه زناشویی اهمیت دارند یا حتی از آن مهمتر هستند.
اشتباه نکنید؛ «صمیمیت» چیزی بیش از یک رابطه زناشویی خوب است. صمیمیت ممکن است دست در دست هم راهرفتن، نوازش و بهطور کلی ابراز احساسات برای یکدیگر باشد.
٥. مشاجرههای مالی تان بیشتر شده
وقتی شما و همسرتان مدام در مورد موضوعات مالی جروبحث میکنید، روشن است که ازدواجتان دچار مشکل شده است. بسیاری از اختلافات زناشویی، ریشه در موضوعات مالی دارند و وقتی وضعیت بدتر میشود که کشف کنید همسرتان درباره پول یا سایر موضوعات مالی به شما دروغ گفته است. وقتی زن وشوهر درباره صورتحسابها، حسابهای بانکی، مخارج و بدهیها به یکدیگر دروغ بگویند، نشانه آشکاری از موفقنبودن ازدواج بروز کرده است.
زوجهای ناموفق، اصولا نحوه برقرارکردن ارتباط درست با یکدیگر را نیاموختهاند |
تردیدی نیست که همه زوجها در دوران ناپایداری اقتصادی، به زحمت میافتند و بیکاری، افزایش قیمتها، نگرانی درباره حقوق بازنشستگی و پساندازها و بالارفتن اجاره و قیمت خانه فشار زیادی به آنها وارد میکند. اما به یک حقیقت باید توجه کنید؛ زوجهای موفق این دوران فشار اقتصادی را از سر میگذرانند و به شکوفایی ادامه میدهند. زوجهایی که رابطه مستحکمی دارند، راههایی برای گذراندن موفق این بیثباتیهای اقتصادی، پیدا میکنند.
زوجهای ناموفق، یاد نگرفتهاند با مشکلات اقتصادی کنار بیایند، زیرا اصولا نحوه برقرارکردن ارتباط درست با یکدیگر را نیاموختهاند. اگر همه صحبتهایتان درباره مسائل مالی شده، ازدواجتان به خطر افتاده است.
٦. اعتمادتان کمتر شده
اعتماد، اساس هر ازدواج موفقی است. درواقع هیچ چیز در یک رابطه موفق، مهمتر از اعتمادکردن نیست. اگر نتوانید به همسرتان اعتماد کنید، چه کسی برای اعتمادکردن باقی میماند؟ اگر شما یا همسرتان به بیوفایی طرف مقابل فکر میکنید و طلاق گرفتن ذهنتان را اشغال میکند، مشکل در ازدواج شروع شده است. اگر میزان اعتماد دوجانبه به صفر برسد، دیگر امیدی برای تداوم زندگی مشترک وجود ندارد.
٧. مداخلههای خانوادگیتان بیشتر شده
برای بستگان و نزدیکانتان (از فرزندان و پدرومادرها و خواهر و برادرها گرفته تا اقوام دورتر) پادرمیانیکردن و واسطهشدن در مشاجرههای شما مشکل و مشکلتر میشود. اعضای دو خانواده شروع به طرفداری میکنند و بردن و باختن در این جنگ به قانون روزمره تبدیل و مصالحه و آشتی به فراموشی سپرده میشود.
در این حالت هر یک از شما، سعی میکند دیگری را از اعضای خانواده و دوستانش جدا و منزوی کند و «تفرقه بینداز و حکومت کن» به شعار روزانهتان تبدیل خواهد شد. متاسفانه باید گفت چنین ازدواجهای مشکل داری، باعث اختلاف و ازبینرفتن تفاهم سایر اعضای خانواده هم میشوند.
دشمنی خانوادگی نشانه یک ازدواج سالم نیست. شناختن نشانههای ابتدایی در معرض خطر بودن ازدواج و توجه دقیق به بروز این نشانهها بسیارمهم است. هنگامیکه این نشانهها بروز میکنند، باید اقدامهای اساسی انجام دهید تا رابطهتان با همسرتان نجات یابد. ازدواج سالم و شاد از دستاوردهای بزرگ زندگی است. هرگز برای نجات ازدواج دیر نیست.(سلامت)
جام جم سرا: این آشپزخانه جمع و جور افزون بر سینک ظرفشویی، کابینتهای قرار دادن وسائل و ملزومات، گرم کننده آب، اجاق بدون شعله، دارای ماکروفر نیز است.
(بیوتی دکوریشن)
جام جم سرا: در آغاز بیایید ببینیم کدام کودکان، خود را با دیگران مقایسه میکنند.
کودکان ٦ ساله خودمحور هستند، یعنی فقط از زاویه دید خود به دنیا نگاه میکنند. اما بعد از اتمام ٦ سالگی و مخصوصا با ورود به نوجوانی، دید او برعکس میشود، یعنی تمام وقت فکر میکند تماشاگر خیالی دارد و تلاش میکند از زاویه دید دیگران به خود نگاه کند. نوجوان درواقع به دنبال این است که خود را مثل دیگران نشان دهد تا کانون توجه و بهزعم خود زیباتر شود و چیزی برای ارایه به اجتماع داشته باشد.
مانع تشدید خودزشتانگاری نوجوان شوید
همه انسانها در نوجوانی احساس میکنند به نوعی زشتتر از دیگران هستند، مثلا پیشانی کوتاهی دارند، دماغشان بزرگ است، قد کوتاهی دارند و... این موضوع کاملا طبیعی است. نوجوان با تفکر «احساسی» چهره خود را از دید دیگران ارزیابی میکند مثلا چون فکر میکند دماغش بزرگ است، احساس میکند دیگران هم آن را بزرگ میبینند. از سوی دیگر، در نوجوانی پدیدهای به نام «انتشار» وجود دارد. یعنی وقتی در یک جمع فردی از احساسی صحبت میکند، ناخودآگاه نوجوان هم متوجه همان احساس در خودش میشود. چیزی شبیه خود بیمارانگاری.
از اینها مهمتر، واکنشهایی است که اطرافیان نوجوان به چهره و اندامشان نشان میدهند. مثلا رفتار مادری که مرتب روبه روی آینه میایستد و خود را ورانداز میکند یا در صحبت با دیگران مدام به فکر عملهای زیبایی است، الگوی بدی برای نوجوان است.
با نوجوان صحبت کنید
به نظر میرسد اولین کاری که میتوانیم انجام دهیم، آموزش پذیرش ویژگیهای ذاتی به فرزندمان است. برای این منظور باید اعتمادبهنفس نوجوان را با بیان ویژگیهای مثبتی که دارد، تقویت کنیم. البته لازمهاش این است که خودمان به اندازه کافی اعتمادبهنفس داشته باشیم.
برخورد والدین با نوجوان نیز مهم است. وقتی نوجوان میگوید ناراحت است که چه دماغ بزرگی دارد، بهعنوان والدین چه رفتاری با او داریم؟ چقدر حوصله داریم با این مسأله علمی برخورد کنیم؟ آیا وقت میگذاریم تا به نوجوان توضیح دهیم همه افراد در این سن خودزشتانگاری دارند و ٣-٢سال بعد این تفکر کاملا از بین میرود؟ چقدر عکسهای دوران نوجوانی خودمان را به فرزندمان نشان میدهیم و در مورد احساساتمان در آن زمان صحبت میکنیم؟ بهترین کار قبل از قضاوت و ارایه راهحل، همفکری و همحسی با نوجوان است.
فراموش نکنید وقتی نوجوان با یک سوال، با یک گره و ناراحتی به والدین مراجعه میکند، معنیاش این نیست که پاسخ را نمیداند، قصدش این است که اطلاعاتش را با شما تبادل کند یا میخواهد واکنشهای گفتاری و رفتاری شما را در مورد ناراحتیاش بسنجد. آیا رفتار شما با لبخند و روی گشاده و همراه با پذیرش است یا برعکس؟
تقویتکنندههای درونی را جایگزین کنید
هیچکس کامل نیست. همه ما عیبهایی داریم که گاهی باعث میشوند روی آنها تمرکز کنیم و از موفقیت جا بمانیم اما باید یاد بگیریم تقویتکنندههای درونی داشته باشیم. شاید از بیرون مورد توجه نباشیم اما باید خود را قبول داشته باشیم.
اگر فرزند شما هوش ریاضی خوبی دارد، خوب پیانو میزند، ارتباطهای اجتماعی قوی دارد و... باید این مسائل را مرتب به او یادآوری کنید تا بیاموزد در زندگی داشتههایش را ببیند و بشمرد و از یادآوری آنها لذت ببرد. نوجوانان به دلیل توجه انتخابی که دارند، دست روی عیوبشان میگذارند. به فرزندتان یاد دهید زیاد به خودش آفرین بگوید: «آفرین به خودم که مرتب و منظم هستم»، «آفرین به خودم که همینطور که هستم، خودم را قبول دارم و با اینکه فلان نقص ظاهری یا عضوی دارم، این فکر عاملی برای جداییام از جامعه نیست» و...
اگر نقص ظاهری فرزندتان آشکار است...
گاهی نوجوان عیبی آشکار دارد. اگر این عیب قابلرفع کردن است، باید آن را برطرف کرد. اگر نیست، باید واقعیت را به او فهماند. اجازه بدهید نوجوان به خاطر عیبی که دارد و فهمیده نمیتوان برای آن کاری کرد، حتی گریه کند. اگر امید واهی به او بدهید، ممکن است به بیراهه برود؛ مثلا باور کند که با خوردن فلان قرص بدون محدودیت سنی روزی ٣ سانت به قدش اضافه میشود و... انسان بهصورت طبیعی و خداداد خودش مشکلاتش را انکار میکند و تبلیغات کذایی معمولا از این میل سوءاستفاده میکنند.(دکتر جمشید بیگدلی - روانشناس و مدرس دانشگاه/شهروند)
جام جم سرا: چنین افرادی، معمولا تایید و تشویق دیگران نقش حیاتی در زندگیشان بازی میکند، وابستگی زیادی به اطرافیانشان دارند و ریسک پذیری بالایی ندارند.
فقط ویژگیهای منفی را نبینید
یکی از نکات مهم که به راحتی، ارتباط هر فرد را چه در تعاملات زوجین و چه در دوران تجرد و در مراودات فرد با همکاران، دوستان و آشنایان از بحران نجات میدهد و ارتباط او را با طرف مقابل سازندهتر میسازد، آشنایی و تسلط بر مفهوم «پذیرش» است. بر هیچ کسی پوشیده نیست که معمولا هر انسانی در کنار ویژگیهای مثبتی که دارد از چند خصلت شخصیتی منفی نیز برخوردار است که بسیاری از زوجین تصور میکنند این ویژگیهای منفی مختص به همسر خودشان است و مردان یا زنان دیگر از کمال شخصیتی برخوردارند. در چنین حالتی زن یا مرد دست به مقایسه همسر خود با دیگر مردان یا زنان میزند، چشم خود را بر ویژگیهای مثبت او میبندد و با حساسیتی ریزبینانه از ویژگیهای منفی همسرش فاجعه سازی میکند و باعث ایجاد مشکلات زیادی در زندگی مشترکشان میشود.
غیر مستقیم تاثیر بگذارید
چنانچه همسران به پذیرش یکدیگر دست یابند آنگاه دست از تلاش برای تغییر یکدیگر برمی دارند و با پذیرش شخصیت همسر خود به همان طریقی که هست مسیر همواری را برای ایجاد یک تاثیر مناسب بر روی یکدیگر فراهم میآورند. واکنش قطعی و قابل پیش بینی افراد زمانی که از طرف همسرشان تحت فشار برای تغییر قرار میگیرند، نوعی گارد دفاعی، مقاومت بالا و بیدلیل است. هنر هر انسانی در آن است که بتواند به گونهای نامحسوس وارد فضا و جو روانی طرف مقابل شود و توانمندی تاثیرگذاری غیرمستقیم را بر او داشته باشد.
تاثیرگذاری غیر مستقیم بر همسر
اگرچه بعضی همسران ادعا میکنند که کاری به کار همسرشان ندارند، اما به نظر میرسد در بعضی شرایط، تلاش خودشان را کردهاند همسرشان را تغییر دهند تا اصلاح شود منتها از آنجا که موفق نشدهاند، زحماتشان بینتیجه مانده است و فکر میکنند که هیچگاه با همسرشان به تفاهم نخواهند رسید! هرچند گاهی ممکن است زن یا شوهری که تصمیم به تغییر همسرش گرفته است، فکر و تصمیمات خودش اشتباه باشد اما مطالعه راهکارهای زیر میتواند به حفظ رابطه مناسب زوجین برای تغییر مثبت همسر کمک کند.
آشنایی با خلق و خوی همسر
همسر خود را با تمام نقاط قوت و ضعفش بشناسید، بپذیرید و تاثیر بگذارید نه آنکه تغییر دهید. شناسایی و آشنایی با خلق و خو و ویژگیهای مثبت و منفی همسر و همچنین پذیرش خصلتهای منفی او در کنار نقاط قوتش، یکی از مهمترین مهارتهای حفظ روابط زوجین است. چنانچه دست از سخت گیریها و تلاش برای تغییر او بردارید و همان میزان انرژی را برای تاثیرگذاری نامحسوس روی همسرتان صرف کنید، به احتمال زیاد قدرت ورود شما به فضای روانی و روحی او بیشتر خواهد شد.
حفظ آرامش و همراهی با همسر
به منظور اثرگذاری روی همسرتان با او همراه شوید. در موارد بسیاری دیده میشود که زوجین به جای آنکه از طریق ورود به فضای روانی همسر دهن بین و همراهی با او اثرگذاری خود را بیشتر کنند، دقیقا مقابل او میایستند و از هیچ تلاشی برای به اثبات رساندن این امر که همسرشان دهن بین، وابسته و در اتخاذ تصمیمات زندگی ناتوان است، فروگذار نمیکنند. فراموش نکنید که اگر از ابتدا با مخالفت شروع کنید همسرتان همواره گمان میکند که شما هیچ وقت به درک درستی از چرایی رفتارهای او نرسیدهاید. گاهی برای تغییر آرام یک صفت شخصیتی ناپسند به برنامه ریزی اصولی، گذشت زمان و حفظ آرامش در کنار همراهی با همسر احتیاج دارید تا رفته رفته موفق شوید او را به استقلال فکری و شخصیتی مطلوب برسانید.
انجام ندادن رفتارهای ناشی از عصبانیت
برای اثبات خود به همسرتان، اختلاف و درگیریهای بیشتری ایجاد نکنید. در بسیاری از موارد خصوصا در برخورد با افرادی که اعتماد به نفس ضعیفی دارند و از طرفی تمام تلاش خود را میکنند تا نه تنها حقارتهای درونی خویش را در سایه اعتماد به نفس کاذب ارتقا بخشند بلکه دست به ارزیابی و یا تحقیر ارزشها و فرهنگ طرف مقابل نیز میزنند، بهترین راهکار این است که برای اثبات خودتان به همسرتان، رفتارهایی که نشان دهنده عصبانیت باشد، انجام ندهید.
تصمیمگیری با همسر دهن بین
در فرآیند تصمیم گیری، زوجین باید با یکدیگر مشارکت کنند و در نهایت تصمیم عاقلانهتر را اتخاذ کنند. از آنجا که افراد دهن بین معمولا تسلیم اراده و تصمیم گیری دیگران میشوند وگاه اتخاذ یک تصمیم که اساس و ریشه منطقی ندارد میتواند بنیان زندگی مشترک را متزلزل کند در نتیجه توصیه میشود به هنگام گرفتن تصمیمات مهم، به این شیوه عمل شود:
در تصمیمات شخصی دخالت نکنید: زمانی که دهن بینی زن یا شوهر متوجه تصمیمات شخصیاش میشود، مداخلهای نکنید و اجازه بدهید تصمیمات شخصیاش را به هر طریقی که خودش صلاح میبیند اتخاذ کند.
در تصمیمگیریهای مشترک گفتوگو کنید: زمانی که تصمیمگیری زن یا شوهر به زندگی دونفرهشان برمیگردد، به طور قطع هر دو حق مداخله دارند و نمیتوانند زندگی را بر پایه تصمیماتی که به صلاح آن نیست و اساس آن را ویران میکند، بنیان کنند. در چنین شرایطی برای اتخاذ بهترین تصمیم باید گفتوگو کرد، قاطعیت به خرج داد و سعی کرد تا دقیقترین گزینه انتخاب شود. (ملیحه شهرستانی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)
جام جم سرا: توجیهش این بود که چون میلی به خوردن صبحانه ندارد، برای جلوگیری از بوی بد ِ دهان و معده خالی این راهحل را کشف کرده است و جر و بحث درباره این موضوع با پدر و مادرش تمامی نداشت.
از کارشناسان تغذیه بارها شنیدهایم که صبحانه مهمترین وعده غذایی است و بر بازدهی و هوشیاری ساعات بعدی اثر مستقیم دارد. اما اگر بچهها از خوردن ِ صبحانه طفره بروند باید چه کار کرد؟ آیا لازم است به هر قیمتی به خوردن وادار شوند؟ منطقی به نظر میرسد که در درجه اول دریابید این بیمیلی از کجا نشأت میگیرد. شاید شما همه راهها را امتحان نکرده باشید.
دیروقت و سنگین شام خوردن میتواند سبب بیاشتهایی در صبح روز بعد شود. شما میتوانید رویه خود را تغییر داده و به مدت چند روز وعدهای سبک برای شام تهیه کرده و در اول شب میل کنید، به این ترتیب صبح روز بعد زودتر از همیشه گرسنه خواهید شد. البته بروز این علائم ممکن است در افراد گوناگون متفاوت باشد. بنابراین استفاده از غذاهایی نظیر سوپ، ساندویچهای کوچک و.. که حجم و کالری کمتری دارند، آن هم در اوایل شب با اختلاف چندساعته تا زمان خواب فرزندتان میتواند روی افزایش میل او به صبحانه در روز بعد مؤثر باشد.
اضطراب دیر رسیدن به مدرسه مساله دیگری است که ممکن است ذهن فرزند شما را اشغال کرده و او را از خوردن صبحانه با خیال راحت منصرف کند. بهتر است تهیه و صرف وعده صبحانه آنقدرها هم زمانبر نباشد. خوردن یک کاسه کوچک شامل سریال و شیر نسبت به نیمرو زمان کمتری میطلبد.
ناشتا بودن در صبح، از حجم خوردنیها میکاهد. درست مانند وقتی که بعد از یک روز روزهداری، در وعده افطار با خوردن چند دانه خرما و یک فنجان چای یا شیر گرم، ممکن است بشدت احساس سیری کنیم. چنانچه فرزند خود را مجبور به زیادهروی کنید، ممکن است میل او را به کل از بین ببرید. پرخوری به معنای تأمین مواد مغذی بدن نیست!
ذائقه و سلیقه فرزند خود را شناسایی کنید. ممکن است احساس کردن حجم مواد غذایی در زیر دندان (مانند دانههای له نشده گندم و حبوبات در حلیم و آش) برای فرزند شما ناخوشایند باشد. میتوانید صبحانه را نوشیدنی کنید. کار دشواری نیست کافی است ترکیباتی را که برای سلامتی او لازم است با استفاده از مخلوطکن کاملا به هم آمیخته و یک مایع یکنواخت و خوشمزه درست کنید. خوردن ترکیباتی نظیر شیرموز، شیر خرما و... با برشی از کیک با بیسکویت هم خوشمزه است و هم زمان کمتری میخواهد.
با رعایت شرایط سنی او گهگاهی برنامهای ترتیب دهید که شب ِ قبل، وعده صبحانه را خودش آماده کند. مثلا درست کردن یک قرص پنکیک (کیک تابهای) آن هم با پودرهای آمادهای که امروزه در بیشتر فروشگاههای مواد غذایی یافت میشود کار لذتبخشی است. تهیه ساندویچهای کوچک نان و پنیر و گردو و... سادهتر به نظر میرسد. در صورتی که از تکراری بودن صبحانه شکایت میکند، میتوانید با استفاده از این ترفند، متنوع کردن این وعده را بهعهده خودش بگذارید.
مواد ضروری در تغذیه دانشآموزان
داشتن برنامهای مناسب برای تغذیه و ورزش دانشآموزان اهمیت ویژهای دارد. غذایی که ارزش تغذیهای چندانی ندارد نمیتواند سبب ارتقای کیفیت زندگی بچهها و نیز افزایش پتانسیل آنها در یادگیری و بازدهی بیشتر شود. ویتامینها و مواد معدنی لازم را میتوان از میوهها، سبزیها، گوشت و لبنیات کمچرب بهصورت شیر و پنیر و ماست، تامین کرد که بهرهمندی بهینه از آنها میتواند از بروز مشکلاتی نظیر اضافهوزن، پوکی استخوان و دیابت جلوگیری کند.
کیفیت و کمیت برنامه غذایی بچهها به این بستگی دارد که چه جنسیت و پیشینه ژنتیکی دارند و قد و وزنشان چقدر است. پژوهشها نشان میدهد که تغذیه تاثیر مهمی بر قدرت تفکر و حل مساله ایشان دارد، پس لازم است از عوامل ضروری برای بهترین شرایط سلامت آگاه شویم:
انرژی
دورههای رشد با میزان اشتهای بچهها ارتباط مستقیم دارد، به این ترتیب در اوج دوران رشد تمایل بیشتری به خوردن دارند. تامینکنندههای انرژی لازم برای رشد و فعالیتهای جسمانی شامل کربوهیدراتها و چربیها هستند. همچنین مغز برای آن که بخوبی فعالیت کند به انرژی احتیاج داشته و از اینرو تامین گلوکز، امری ضروری محسوب میشود.
پروتئین
بدن برای تولید، نگهداری و بازسازی بافتهای خود به پروتئین احتیاج دارد. تشویق بچهها به مصرف مواد پروتئینی طی دو یا سه وعده در روز در قالب گوشت، ماهی، مرغ و لبنیات تاثیر مثبتی بر فرآیند رشد آنها دارد.
اسیدهای چرب
کمبود اسیدهای چرب در برنامه غذایی کودکان سبب افت عملکرد مغز شده و ممکن است به صورت اختلال در زمینه تلفظ، نوشتن و روخوانی بروز پیدا کند. اُمگا3 و اُمگا6 دو اسید چرب معروفی هستند که برای سلامت انسان ضروری شناخته شده و در این مواد غذایی یافت میشوند: ماهی، صدف دریایی، دانه کتان، شاهدانه، روغن سویا و کانولا، دانهها، کدو تنبل، تخمه آفتابگردان، سبزیجات برگدار و البته گردو.
کلسیم
برای داشتن استخوانها و دندانهای قوی و سالمتر بدن به کلسیم نیاز دارد. شیر و محصولات لبنی سرشار از این ماده هستند. اگر به هر دلیلی فرزند شما از خوردن شیر ساده سر باز میزند، میتوانید شیوههای مختلف را امتحان کنید: استفاده از شیر داغ به جای شیر سرد، شیرهای طعمدار نظیر شیر کاکائو، شیر عسل، شیر موز و... .
آهن
در فرآیند رشد بدن به افزایش خون احتیاج دارد، بنابراین تامین آهن بسیار ضروری است. گوشت، ماهی، مرغ و نانهای غنی شده و سریالها بهترین منابع تامین آهن در رژیم غذایی هستند.
بچهها در خورد و خوراک از دیگران تاثیر میپذیرند
بسیاری از والدین کیف فرزند خود را از لقمهها، ساندویچها، میوهها و... پر میکنند، ولی بعد از مدرسه، با کمال تعجب مشاهده میکنند که این خوراکیها دست نخورده باقی مانده است. زمانی که این ماجرا تکرار میشود با او برخورد میکنند. او هم راههای متفاوتی برای مقاومت به کار میگیرد، مثلا ممکن است خوراکیها را به همکلاسیهایش بدهد. شاید هم آنها را دور بریزد، ولی در هر صورت از خوردن امتناع میکند. باید به خاطر داشته باشیم که بچهها با بزرگتر شدن، قدرت انتخاب پیدا میکنند. آنها دیگر نوزادانی چند ماهه نیستند که شیر مادر تنها راه تغذیهشان باشد. تغییر فیزیولوژیکی آنها مانند تکامل دندانها و... گویای این مدعاست. آنها میتوانند و دوست دارند که در خوردن غذاها انتخابگر باشند، اما چه چیزی روی عادات و گزینشهای آنها تاثیر میگذارد؟ ذائقه و سلیقه خانوادگی، دستپخت مادر یا هر کسی که وظیفه پخت و پز در منزل با اوست، نظر دوستان و هممدرسهایها و بالاخره تبلیغات رسانهای، بخصوص از نوع تلویزیونی که با پخش تصاویر پررنگ و لعاب میتوانند براحتی کودک را مطیع خود کنند و آنچه میتواند به سلامتی فرزند شما کمک کند، عبارت است از:
ـ اصلاح یک رفتار غذایی در خانواده به مرور زمان: گاهی خوردن صبحانه یا استفاده از میوه و سبزیجات و... اصولا جزو سبک زندگی برخی از خانوادهها نیست. البته یکشبه هم نمیشود متحول شد. پس لازم است با در نظر گرفتن دلبخواهیها به سمت برنامه غذایی سالمتر حرکت کنید.
ـ به کار بردن خلاقیت در تهیه و تزئین غذا: صِرف کنار هم قرار دادن تعدادی مواد مغذی، آنقدرها اشتهابرانگیز نیست. تغییر در نحوه برش، تزئین و حتی انتخاب ظرف مناسب برای غذا هم اهمیت دارد.
ـ بیان جاذبهها و دافعهها: لازم است درباره فواید خوراکیهای سالم و تاثیر آن بر فرآیند رشد و یادگیری به فرزند خود آگاهی بدهید و از سوی دیگر او را نسبت به مضرات خوراکیهایی که هزینه تبلیغاتشان صرف به خطر افتادن سلامت فرزندتان میشود، مطلع کرده و استفاده از آنها را محدودتر کنید. (ضمیمه چاردیواری)
فاطمه عمانی
منبع:en.wikipedia.org/wiki
چنانچه کودک مراحل رشد و تشکیل نظام عصبی را بهدرستی طی کند احتمال ابتلا به اختلالات کاهش خواهد یافت.
مرحله اول 21 دقیقه و باید حداقل 3 هفته و حداکثر 6 هفته انجام شود:
سینهخیز رفتن: این حرکت پنج دقیقه انجام میشود و فرد روی سطح صاف روی شکم میخوابد و روی هماهنگی خزیدن متمرکز میشود.
تغییر الگوی خوابیدن: با کودک تمرین کنید روی شکم بخوابد و شب کنترل کنید که در این وضع قرار گیرد.
تمرینات شنیداری: با انگشت یا پنبه سوراخ گوش را ببندد و فقط با یکی از گوشها بشنود و سپس جابهجا کند.
تمرینات بینایی: با دست یکی از چشمها را ببندد و با استفاده از دست دیگر چراغ قوه روشن را در جهات مختلف بچرخاند و نور چراغ قوه را در جهات مختلف تمرین کند.
مرحله دوم 53 دقیقه که باید حداقل 3 هفته و حداکثر 6 هفته انجام شود:
چهار دست و پا رفتن تقاطعی: کودک چهاردست و پا برود و دست و زانوی مخالف را همزمان به زمین نزدیک کند و سر خود را به طرف دست جلویی خود حرکت دهد. کف دستها صاف و انگشتان نیز به سمت جلو باشد.
تمرینات شنیداری: کودک روی صندلی بنشیند و گوینده موقعیت حرفزدن خود را تغییر دهد یا برایش کتاب بخوانید و راه بروید و کودک تمرکز کند که شما از کدام جهت با او صحبت میکنید.
تمرینات بینایی: کودک چراغ قوه کوچکی را در دست غالب خود بگیرد و گاهی شیء را به بینی خود نزدیک کند و با دو چشم آن را ببیند و گاهی آن را دور بگیرد و نور را با چشم تعقیب کند.
مرحله سوم 76 دقیقه که باید حداقل 3 هفته و حداکثر 6 هفته انجام شود:
راهرفتن با الگوی تقاطعی: مانند رژه از کودک بخواهید که با پای چپ راه برود و با دست راست به آن اشاره کند و برعکس و تنه را نیز اندکی به سوی پایی که به آن اشاره میکند برگرداند.
تمرینات شنیداری: کودک وسط اتاق با چشم بسته بنشیند و شما از جهات مختلف با او صحبت کنید و او با دستش جهت شنیدن را نشان دهد. در تمرین بعدی چشمان کودک باز است و پشت سر او بایستید و کلماتی را بگویید که شبیه هم هستند و از او بخواهید تکرار کند.
تربیت بینایی: نور چراغ قوه را در فضا بچرخانید و کودک بدون اینکه سرش را حرکت دهد با چشم نور را دنبال کند.
هماهنگی عمومی بدن: کودک را روزانه 30 دقیقه خارج از منزل وادار به پریدن و دویدن، راهرفتن و دوچرخهسواری کنید.
جهتیابی، راست ـ چپ: هنگام دویدن به او فرمان دهید راست، چپ و او باید طبق فرمان شما حرکت کند.
دکتر مهرنوش دارینی - روانشناس و مشاور
جام جم سرا به نقل از سلامت: اما اختلافات زناشویی چه کمرنگ و سطحی باشد، چه عمیق و خشونتآمیز اثرات زیانباری در مسیر رشد کودکان بر جای میگذارد و در آینده شاهد بزرگسالانی با اختلالات رفتاری خواهیم بود. دکتر محمود تلخابی (دکترای تعلیم و تربیت و عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان) تاثیر اختلافات زناشویی را در رشد کودکان توضیح میدهد.
کودک به محیط عاطفی سالم نیاز دارد
بچهها به یک محیط عاطفی سالم و پرنشاط نیاز دارند که در آن بتوانند در یک مسیر طبیعی و بر مبنای ابعاد مختلف وجودیشان رشد طبیعی داشته باشند. بنابراین اگر بخواهیم بدانیم از والدین چه انتظاری میتوان داشت باید گفت وقتی زن و مرد تصمیم میگیرند که صاحب فرزندی شوند باید ابتدا محیط سالمی برای رشد کودک به وجود بیاورند.
بسیاری از رفتارهایی که والدین بهعنوان کنشهای طبیعی از آن یاد میکنند در همین یک جملهای که گفتیم خلاصه میشود؛ یعنی توانایی فراهم کردن یک محیط مناسب برای رشد طبیعی فرزندان. در واقع وظیفه اصلی والدین فراهم کردن بستر مناسب برای تربیت کودکان است.
اختلافهای زناشویی یکی از عواملی است که رشد طبیعی فرزندان را دچار اختلال میکند و در محیطهایی که چنین اختلافهایی بین والدین وجود دارد، نمیتوان انتظار داشت که فرزندان رشد طبیعی داشته باشند. چون در این شرایط در فرزندان حس بیاعتمادی به وجود میآید و محیطی با روابط خشونتآمیز که مناسبات انسانی در آن آسیب می بیند، برای رشد کودکان مناسب نیست و تربیت آنها را دچار مشکل خواهد کرد.
هر صدای بلند، یک تاثیر سوء
هر صدای بلندی که در محیط خانه شنیده شود، روی ذهن کودک تاثیر منفی میگذارد و مانعی در مقابل رشد طبیعی او محسوب میشود بنابراین اختلافات زناشویی با توجه به میزان، شدت و دوامشان هر کدام تاثیرات مختلفی روی فرزندان دارند و شدت آثار سوء و زیانبارشان با یکدیگر متفاوت است. برای مثال اگر اختلاف بین زن و شوهر پایدار است و وجود این اختلافات منجر به طلاق عاطفی بین همسران شده، در چنین محیطی میزان آسیبپذیری کودک فوقالعاده بالاست چون در یک تعارض وحشتناک قرار میگیرد و فکر میکند از میان پدر و مادر باید به کدام یک از آنها اتکا کند و با اتکا به یکی دیگری را از دست خواهد داد و در مقابل این موضوع، بهای از دست دادن او چه خواهد بود.
این شرایط برای کودک بسیار فاجعهآمیز خواهد بود. اما اگر اختلاف در سطح ناپایدار اتفاق میافتد باید فراوانی آن را بررسی کرد. یعنی اختلافات بین زن و شوهر بهطور معمول در هر هفته، هر ماه یا در هر روز چند بار اتفاق میافتد.
در تمام این موارد هیچ شرایط اختلافبرانگیزی وجود ندارد که موجب اختلال در رشد کودکان نشود یعنی در تمام حالات و تعداد دفعاتی که زن و شوهر با هم به بحث میپردازند رشد طبیعی کودک دچار اختلال میشود چون با اختلاف زن و شوهر شرایط نامناسبی در فضای عاطفی خانه حکمفرما میشود که روی کودکان تاثیر سوئی بر جای میگذارد.
کودک مفهوم «دیگری» را از خانواده میآموزد
طبیعی است که هر چقدر میزان اختلاف و نوع مواجهه والدین شدیدتر باشد یعنی اختلاف زناشویی حالت خشنتری به خود بگیرد یا گاهی به زد و خورد فیزیکی منجر شود، تاثیرات سوء بیشتری روی رشد طبیعی کودکان دارد و گاهی در دورههای سنی بالاتر پیامدهای این اختلافات در شکلهای مختلف روی رفتار کودکان بروز پیدا خواهد کرد.
برای مثال بحث تعلق اجتماعی که در دوره نوجوانی منجر به انتخاب دوست و ایجاد روابط سالم با دوستان میشود، به شدت وابسته به شرایط عضویت فرد در خانوادهای است که در آن تربیت شده و مسائلی را تجربه کرده است.
اگر تجربه کودک از محیط خانوادهاش خوب و خوشایند بوده باشد، در وجود او از دیگری بهعنوان یک مفهوم تاثیر مثبتی ساخته میشود. یعنی در چنین شرایطی مفهوم «دیگری» شخصی میشود که میشود با او زندگی کرد، به او اعتماد کرد یا به او احترام گذاشت. در واقع کودکان با پاگذاشتن در سنین نوجوانی این تاثیرات را در دیگران جستجو خواهند کرد. بنابراین نقشی که خانواده در ساختن اینگونه مفاهیم در ذهن کودکان دارد، بسیار حائز اهمیت است.
جام جم سرا به نقل از مهر: دبیر علمی بیست و چهارمین کنگره سالیانه چشم پزشکی ایران با بیان مشکلات بیماران چشمی در تهیه داروهای جدید افزود: پیشرفتها بیشتر در زمینه دارو و تزریقاتی است که برای چشم انجام شده است. پیشرفتهایی هم در زمینه دستگاههای تشخیصی صورت گرفته است اما متاسفانه مشکلی که در کشور ما وجود دارد بالا بودن هزینه داروها است که عموما بیماران از عهده آن بر نمیآیند. از بین این داروهای جدید تنها یک نمونه آن است که برای بیماران بکار میرود و اقلام دیگر آن به علت قیمت خیلی بالا نتوانستهاند در دسترس بیماران قرار بگیرند.
دکتر مسعود سهیلیان ادامه داد: این داروها در بهبود بسیاری از بیماریها یاری دهنده بوده است و روز به روز که میگذرد آثار این پیشرفتها در درمان بیماریها بیشتر نمایان میشود.
این فوق تخصص شبکیه چشم در مورد کاربرد داروهای جدید گفت: در درمان عوارض چشمی بیماری دیابت، بیماریهای شبکیه ناشی از تغییر سن و بیماریهای عروقی شبکیه بسیار موثر بوده است. این داروها چون وارداتی هستند و تولیدشان را در داخل کشور نداریم بیمه به آنها تعلق نمیگیرد و هزینههای بالا بیماران را از مصرف آن محروم میکند. فقط یک نمونه ارزانتر وجود دارد که مصرف آن رایج است.
سهیلیان درباره دیگر دستاوردهای فناوری در علم چشم پزشکی افزود: دستگاههای جدیدی در زمینه عکسبرادری از شبکیه تولید شده است که این دستگاهها قادر به تهیه عکس مقطعی و عمیق از بافت شبکیه و کوروئید هستند و حتی انجام آنژیوگرافی را بدون تزریق ماده حاجب امکان پذیر مینمایند.
بیست و چهارمین کنگره سالیانه چشم پزشکی ایران به همت انجمن چشم پزشکی و همکاری گروه چشم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مشارکت همکاران چشم پزشک داخل و خارج از کشور ۱۰ تا ۱۳ آذر ۹۳ در سالن همایشهای رازی برگزار خواهد شد.
جام جم سرا: این نگاه، چشم روی توانایی آنها بسته و فقط معلولیتشان را میبیند، به همین دلیل این روزها کمتر مسئول یا کارفرمایی توانایی چنین افرادی را در نظر میگیرد. این ماجرا سببشده نابینایان برای یافتن شغل بیش از سایر معلولان دچار مشکل شده و برخلاف تواناییهایی که دارند بیشتر برای شغلهایی مانند اپراتوری بهکار گرفته شوند.
آمارها در بین نابینایان نیز مانند سایر معلولان تخمینی است، کارشناسان این حوزه تعداد نابینایان و کمبینایان را حدود یک میلیون نفر برآورد میکنند،اما نکته اینجاست که مرکز آمار ایران براساس سرشماری سال 90 تعداد نابینایان را 98 هزار و 977 نفر اعلام کرده، اما مسئولان سازمان بهزیستی میگویند حدود 120 هزار نفر از نابینایان و کم بینایان تحت پوشش این سازمان هستند.
علیاکبر جمالی، مدیر عامل انجمن نابینایان ایران درباره مشکلات اصلی نابینایان در کشور به جامجم میگوید: حدود 80 درصد از نابینایان اکنون بیکار هستند، چون از طریق سازمانهایی مانند بهزیستی به طور کامل حمایت نمیشوند.
افزون براین باید تائید کرد سازمان آموزش فنی حرفهای کشور نیز برنامه آموزشی مناسب و کارآمدی برای نابیناها ندارد، این درحالی است که این سازمان با توجه به نیازهای بازار کار میتواند برنامههای آموزشی مناسبی برای نابینا و کم بیناها تهیه کند، زیرا به این شکل آنها برای پیدا کردن شغل کمتر دچار مشکل خواهند شد.
نابینایان تحصیلکرده و بیکاری
هر چند وضع اشتغال همه معلولان بحرانی است، اما در این بین نابینایان و کمبینایان برای یافتن شغل با مشکلات بیشتری روبهرو هستند، برای نمونه این روزها تعداد تحصیلکردهها در بین این گروه از معلولان زیاد است، اما کمتر کارفرمایی حاضر است آنها را به کار بگیرد.
جمالی در این باره میافزاید: تعداد زیادی از نابینایان و کمبینایان مدارک تحصیلی لیسانس، فوقلیسانس و دکتری دارند، اما بیکار هستند، زیرا به آنها فرصت داده نمیشود و مسئولان به توانایی آنها بهایی نمیدهند. در بین این افراد استاد دانشگاه، وکیل، دبیر و کارشناسهای علوم انسانی و ادبیات زیاد است، اما بازار کاری برای آنها وجود ندارد. بنابراین برخلاف تواناییهایی که دارند برای تامین نیازهایشان مجبورند کارهایی مانند اپراتوری تلفن انجام دهند.
این در حالی است که نابینایان و کم بینایان زیادی هستند که در زمینه ساخت صنایع دستی فعالیت میکنند، اما نکته اینجاست که حمایت مناسبی از آنها نمیشود تا بتوانند تولیدات خود را براحتی عرضه کنند.
علاوه براین باید تاکید کرد که براساس قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، 3 درصد از استخدام دستگاههای دولتی باید به معلولان اختصاص یابد، اما باید یادآور شد که این قانون اجرا نشده و مسئولان آن را نادیده میگیرند. افزون بر این تاکنون وعدههای مسئولان نیز برای اشتغال این افراد از مقام حرف فراتر نرفته، برای نمونه سال 87 رئیس دولت وقت وعده داد 2000 نفر از نابینایان را در دستگاههای دولتی جذب میکند، اما با گذشت چند سال از این وعده برای اشتغال نابینایان تلاشی صورت نگرفته است.
چرخ حمایت از معلولان لنگ میزند
اشتغال تنها مشکل نابینایان و کم بینایان کشور نیست، زیرا چرخ حمایتهای اجتماعی و رفاهی از آنها نیز لنگ میزند، برای نمونه تعدادی از نابینایان به دلیل سن بالا قادر به انجام کار نیستند، اما سازمان بهزیستی مستمری کمی به آنها میدهد، مدیر عامل انجمن نابینایان ایران در این باره تصریح میکند: براساس مصوبه مجلس قرار بود 50 درصد دستمزد تعیینشده از سوی شورای عالی کار به این افراد پرداخت شود، اما اکنون بهزیستی بین 35 تا 40 هزارتومان به عنوان مستمری به آنها پرداخت میکند به همین دلیل این افراد نمیتوانند با چنین مبلغی حتی حداقلهای مورد نیاز خود را تامین کنند.
وی ادامه میدهد: بهزیستی خدمات ناقصی به این افراد ارائه میکند، برای نمونه این سازمان وسایل کمک آموزشی در اختیار این افراد میگذارد، اما نکته اینجاست که این کمکها نیازهای معلولان را برآورده نکرده و در اختیار تمام آنها نیز قرار نمیگیرد.
یحیی سخنگویی، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی نیز در این باره به جامجم میگوید: حدود 120 هزار نابینا و کمبینا تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند و به آنها خدماتی مانند تجهیزات توانبخشی ارائه میشود یا بحث آموزش مهارتهای زندگی مطرح است؛ به این شکل که از طریق برخی از معلولان کمبینا و نابینا ارائه میشود. افزون بر این کتابخانههای ویژه نابینایان و کمبینایان نیز با همکاری انجمنهای فعال در این حوزه ایجاد شده است.
به گفته سخنگویی طرح توانبخشی افراد کمبینا برای جلوگیری از نابینا شدن آنها نیز در سازمان بهزیستی کلید خورده است.
این در حالی است که مسئولان سازمان بهزیستی از خرید 30 عصای هوشمند برای نابینایان خبر میدهند، اما نکته اینجاست که این تعداد عصا با جمعیت نابینایان تناسبی ندارد. معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی درباره تعداد کم عصاهای هوشمند یادآور میشود: همه نابیناها به عصاهای هوشمند نیاز ندارند،زیرا بسیاری از آنها میتوانند باعصاهای معمولی مشکلشان را بر طرف کنند.
عصاهای هوشمند که لیزری هستند حدود سه میلیون تومان ارزش دارند و مسئولان بهزیستی تصمیم گرفتهاند آنها را در اختیار نابینایانی که در مقاطع ارشد و بالاتر تحصیل میکنند، قرار دهند.
باید یاد آورشد که استفاده از تجهیزات پیشرفتهای مانند عصای هوشمند حق تمام نابینایان است و مسئولان باید برای تامین چنین ابزاری اعتبارات بیشتری در نظر بگیرند.
سخنگویی درباره میزان اعتبارات در حوزه توانبخشی عنوان میکند: برای تامین چنین تجهیزاتی امسال 35 میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است. باید گفت این اعتبارات نسبت به سال گذشته صددرصد افزایش پیدا کرده است.
به گفته وی، هفت میلیارد و 500 میلیون تومان در سال 91 برای تامین تجهیزات معلولان در نظر گرفته شده بود، نکته اینجاست که باتوجه به جمعیت 12 میلیون نفری معلولان کشور مسئولان باید توجه بیشتری به رفع نیازهای این افراد داشته باشند.
کمبود لوازم آموزشی ویژه نابینایان
هر چند تعداد نابینایان تحصیلکرده قابل توجه است، اما باید یاد آور شد که این افراد برای تحصیل با مشکلات زیادی مانند نبود لوازم کمک آموزشی، کتابهای بریل و گویا روبهرو هستند. مدیر عامل انجمن نابینایان ایران درباره نحوه تحصیل نابینایان و کمبینایان در کشور خاطرنشان میکند: تحصیل بچههای نابینا و کمبینا در سطح دبستان و دبیرستان به دو صورت است. در برخی استانها مدارس مخصوص نابینایان وجود دارد که تعدادی از آنها شبانهروزی است.
وی ادامه میدهد: تعدادی از نابینایان نیز بصورت تلفیقی در مدارس معمولی تحصیل میکنند به این شکل که از طرف آموزش و پرورش کودکان استثنایی شخصی که به نام رابط شناخته شده و نحوه دقیق ارتباط گرفتن با این افراد را میداند به آنها کمک میکند تا درسهای تخصصی مانند ریاضی و هندسه را بهتر یاد بگیرند.
رابطها افرادی هستند که نحوه ارتباط برقرارکردن با افراد نابینا را بخوبی دانسته و براحتی میتوانند نکات و مفاهیم لازم را به نابینایان منتقل کنند.
اما باید یادآور شد معلمهای رابط در هفته فقط یک یا دو بار درکلاسهای درس حاضر شده و به نابینایان کمک میکنند، به همین دلیل نابینایان برای یادگیری نکات درسی نیز با محدودیتهایی رو به رو هستند.
جمالی یادآور میشود: همه نابینایان در دانشگاههای عادی و در کنار دانشجویانی که معلول نیستند درس میخوانند، باید تاکید کرد که مشکل اصلی آنها نبود کتاب و منابع به شکل بریل و گویاست.
مدیرعامل انجمن نابینایان ایران درباره علل عمده نابینایی در کشور میگوید: عامل نابینایی در کشور بیشتر مسائل ارثی و ژنتیکی است که به دلیل ازدواج فامیلی اتفاق میافتد و بعد از این عامل حوادث دلیل عمده دیگر نابینا شدن در کشور است.
معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی نیز در این باره عنوان میکند: بیماریهایی مانند آب مروارید و حوادث از عوامل عمده نابیناشدن در کشور است.
یکی از نکاتی که سبب شده نیازهای نابینایان و کمبینایان کشور بدرستی بر طرف نشود نبود آمار دقیق در این حوزه است که سبب شده نیازهای این افراد در کشور آن طور که باید و شاید جدی گرفته نشود، به همین دلیل این روزها این افراد از نبود وسایل آموزشی نیز رنج برده و مسئولان برای مناسبسازی مناطق شهری با توجه به نیازهای این افراد که جزو ضروریترین نیازهای این افراد است تاکنون قدمهای مناسبی برنداشتهاند.
نابینایان و مشکلاتی که پا برجاست
نابینایان برای رفع نیازهای خود با مشکلات زیادی روبهرو هستند بیشتر این افراد برای رفع نیازهای خود به مراکزی مانند سازمان بهزیستی یا انجمن نابینایان ایران مراجعه میکنند، اما نکته اینجاست که این مراکز به دلیل مسائلی مانند کمبود اعتبار یا ضعف در مدیریت قادر به پاسخگویی نیازهای این افراد نیستند. مدیرعامل انجمن نابینایان ایران درباره وظایف انجمن بیان میکند: ما به دنبال حل مشکلات اشتغال، حمایتی و رفاهی نابینایان و کم بینایان هستیم.
به گفته وی در انجمن اقداماتی برای تامین مایحتاج زندگی این افراد انجام شده و خدمات مشاوره نیز به آنها ارائه میشود.
جمالی ادامه میدهد: اگر نابینایان برای حل مشکلات خود به مشاوره نیاز داشته باشند کارشناسان ما به آنها مشاوره میدهند.
مشکل دیگر نـابینـایان و کمبینایان رفت و آمد در سطح شهر است، زیرا این مناطق نیز برای تردد آنها مناسبسازی نشده و به همین دلیل مسئولان انجمن برای رفع این مشکل با مسئولان شهری مکاتبه میکنند.
باید تاکید کرد انجمن برای رفع نیازهای معلولان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند، زیرا اعتبارات انجمن فقط از سوی نیکوکاران تامین میشود.
مدیر عامل انجمن نابینایان ایران عنوان میکند: نیکوکاران به ما کمک میکنند، اما آنطور که انتظار داریم نیست و این در حالی است که دولت به ما کمکی نمیکند.
وی ادامه میدهد: در انجمن نابینایان خدمات فراگیر مانند پیگیری اشتغال، آموزش، مناسبسازی شهر و احیای حقوق شهروندی ارائه میشود. افزون براین تلاش میشود مراکز فرهنگی نیز با توجه به نیاز نابینایان مناسبسازی شود تا این افراد بتوانند از این خدمات بهره ببرند.
این در حالی است که مسئولان انجمن تاکنون توانستهاند در 9 استان کتابخانه گویا ایجاد کنند بنابراین میتوان گفت نابینایان زیادی در کشور به کتابخانه مناسب نیز دسترسی ندارند.
جمالی ادامه میدهد: قرار است تا پایان سال تعداد کتابخانههای گویا را به 12 عدد برسانیم.
نکته اینجاست که این کتابخانهها باید از نظر کیفی توسعه پیدا کرده و افراد متخصص کتابداری نیز به نابینایان خدمات بدهند.
مهدی آیینی/گروه جامعه
متخصصان اسکاتلندی با بررسی ۸۰ نوزاد دریافتند آنان در تستهای مربوط به تعامل اجتماعی، هماهنگی و مهارتهای حرکتی عملکرد ضعیفتری دارند.
به گفته آنها، یافتههای این بررسی بسیار نگرانکننده است و نوزادان متولد شده از مادران معتاد باید به طور کامل مورد کنترل و معاینه قرار گیرند. هرچند کارشناسان سلامت کودک معتقدند عدم مراقبت صحیح از این کودکان موجب بروز چنین مشکلاتی در آنان میشود.
متخصصان در بررسیهای پیشین خود دریافته بودند نوزادان متولد شده از مادران معتاد به مصرف موادمخدر که در دوران بارداری از این مواد استعمال میکنند دور سر کوچکتری دارند.
دکتر «هلن مستیئر» محقق ارشد این مطالعه جدید از گلاسگو گفت: این بررسی در نوع خود منحصر بوده زیرا یک تعداد نوزاد حداقل برای مدت شش ماه مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات کامل در مورد نوع ماده مصرفی مادرانشان در طول بارداری جمعآوری شد و با بیان اینکه دور سر نوزادان متولد شده از مادران معتاد نسبت به نوزادان دیگر کمتر بوده، اظهار داشتند: در شش ماهگی این تفاوت سایز از بین میرود.
به نقل از شبکه خبری بیبیسی، همچنین در این بررسی مشخص شد ۴۰ درصد این کودکان تا شش ماهگی به لحاظ قدرت بینایی دچار مشکلاتی بودهاند که ناشی از بیماری به نام «نیستاگموس» است. (ایسنا)