شبکه معروف و معتبر بلومبرگ با انتشار عکسها و گزارشی از «الهام حسن زاده» کارشناس جوان معاملات بینالمللی نفت و سرمایهگذاری کلان، از او به عنوان یک زن موفق و اسمارت ایرانی در صحنه بینالمللی نام برده و در باره این بانوی ایرانی مینویسد:
خانم حسن زاده علیرغم سن کمی که دارد با شبکه گستردهای از مُهرههای مهم نفتی در اروپا آشنایی دارد و خودش میگوید: دست کم ۱۸ تا ۲۴ ماه زمان می برد تا با شرکتهای بزرگ نفتی جهان وارد مذاکره جدی شویم؛ علاوه بر شرکت های نفتی که باید اعتماد آنان را جلب کرد بانک های بزرگ هم هنوز نیازمند گرفتن چراغ سبز آشکاری از وزارت خزانه داری امریکا برای سرمایه گذاری در ایران هستند. “الهام حسن زاده” در خانواده ای کشاورز در جنوب ایران بدنیا آمد که در زمینه کشت و برداشت پسته فعالیت می کردند.
او ۳۱ ساله است و مدرک دکترای حقوق بین المللی را در بریتانیا کسب کرده و پس از تحصیل به ایران بازگشته و یک شرکت مشاوره در حوزه انرژی را تاسیس کرده که دارای چند شعبه در تهران و لندن میباشد. شرکت خانوم حسن زاده در زمینه جذب سرمایه های خارجی برای ایران پس از لغو تحریم ها در ماه های آینده فعال و پیشتاز خواهد بود.
بلومبرگ در ادامه درباره خانم حسن زاده می نویسد:”او در حالی که مدرک لیسانس خود را در رشته حقوق در دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرد به همراه “حسن صدیق” از وکلای برجسته در امور نفت و گاز دفتر مشاوره خود را تاسیس کرده است. او هم چنین با مدیران اجرایی شرکت های بزرگ نفتی در سرتاسر جهان به عنوان کارآموز کار کرده است. تجربه او در نهایت به نفعش تمام شد و توانست با کسب بورس تحصیلی از “رویال داچ شل” مدرک کارشناسی ارشد حقوق را در دانشگاه کمبریج بریتانیا در سال ۲۰۰۹ میلادی کسب کند.
اگر از کار تمام وقت هفتگی خود خسته شدهاید و تصمیم دارید کسب و کاری نوپا تاسیس کنید اما از نتایج احتمالی این تصمیم میترسید توصیه میکنم شروع کار را کمی به تعویق بیاندازید. با این وضعیت موفق نخواهید شد! بهترین کار، ادامهی شغل فعلی و فعالیت نیمه وقت بر روی کسب و کار نوپایتان است. برای مدتی محدود و موقت!
دیدگاه و تصویر ذهنی شما نقش بسیار مهمی در آغاز و ادامهی کسب و کارتان بازی میکند. اگر اساس کسب و کارتان را بر پایهی ترس بگذارید شکست خواهید خورد. اما اگر پایهی آن را بر یقین و اعتماد به نفس و سختکوشی بگذارید بدون شک موفق خواهید شد.
اگر کارمندی هستید که مدتیست به ترک شغل فعلی و شروع کسب و کاری جدید برای خود فکر میکند و اگر ترس و تردیدِ پس ذهنتان شما را از حرکت باز داشته، این مطلب انگیزهی لازم برای اجرای تصمیمتان را فراهم میکند!
خود را برای برداشتن این ۸ قدم مهم آماده کنید:
۱. ذهنتان را برای بازی پیش رو آماده کنید و رشد و توسعهی نگرش کارآفرینانه را در خود آغاز نمایید.
“رهبری به عنوان نیست، به نمونهی عمل است.”
– دنیل آدنتوجی
دلیل موفقیت چشمگیر کارآفرینانی چون بیل گیتس و آلیکو دانگوته این است که ذهنشان را مثبت تربیت کردهاند.
یکی از اولین کارهایی که برای کارآفرین شدن باید انجام دهید ایجاد تفکر و ذهنیتی کارآفرینانه است.
به یاد داشته باشید که برای کسب و کارتان باید سرانجام روزی شغل فعلی را رها کنید. پس باید از نظر روحی و ذهنی آمادگی داشته باشید. باید برای چالشهای پیش رو آماده شوید.
یک توصیه حرفهای:
کارآفرینی که دیدگاهی کارآفرینانه نداشته باشد هرگز موفق نخواهد شد. بدون چنین دیدگاهی موفق نخواهید بود. باید مهارتهایی چون رهبری، مذاکره و برقرار کردن رابطه و شبکهسازی با آدمها را در خودتان ایجاد کنید.
شما همچنین باید برنامههایی برای شرکت در سمینارهای مربوط به کسب و کار تدارک ببینید تا برای کارهای آینده مجهزتر و قویتر باشید.
۲. خودکاری بردارید و طرح کسب و کاری قوی طراحی کنید.
برای ادارهی موفق یک کسب و کار کوچک احتیاج به یک طرح کسب و کار دقیق و قوی دارید. اگر قصد راه اندازی کسب و کار نوپایی را دارید حتماً به آن احتیاج خواهیدداشت.
توصیه حرفهای:
فراموش نکنید که یک طرح کسب و کار خوب، مبلغ تقریبی که برای شروع به آن احتیاج دارید، مبلغی که برای رشد لازم خواهید داشت و مکانی که قرار است در آن کسب و کار برپا شود را شامل میشود.
۳. به دنبال همکار باشید؛ شریک یا شرکایی قابل اعتماد.
در تمامی کسب و کارهای نوپا، “همکاری” نکتهی حائز اهمیتیست. در واقع یکی از رموز موفقیت شرکتهایی چون اپل، میکروسافت، گوگل و اینتل همین همکاری است.
اما پیش از انتخاب شریک کاری مطمئن شوید که آن شخص با شما دیدگاه و چشمانداز مشترکی دارد. بدون همکاری دوطرفه کسب و کار شما رشد نخواهد کرد.
توصیه حرفهای:
یکی از قوانین هوشمندانهی شراکت تجاری، امضای قرارداد انحلال شراکت است. به این دلیل که اگر احیاناً همه چیز بر وفق مراد پیش نرفت راه خروجی منطقی و مناسبی باقی بماند.
۴. از اول تمام وقت شروع نکنید. کسب و کار جدید را نیمه وقت آغاز کنید.
پس از طی برداشتن قدمهای فوق، گام بعد شروع نیمه وقت کسب و کار مورد نظرتان است. من همیشه بر اهمیت این نکته برای کارمندان تأکید میکنم. حقیقت این است که بسیاری از ما برای برپا کردن کسب و کار خود برنامهریزی میکنیم ولی همهی ما آمادگی برخواستن و راه افتادن یکباره را نداریم.
توصیه حرفهای:
منتظر چراغ سبز نمانید.
۵. صبر نکنید تا همه چیز تیره و ناامید کننده یا شیرین و کامل به نظر برسد! هرچه سریعتر “شروع” کنید.
نکته:
به اینکه اگر کسب و کارتان را شروع کنید چه میشود یا اگر شروع نکنید چه اتفاقی رخ میدهد فکر نکنید!
واقعیت این است که برای “شروع” فرآیند راهاندازی کسب و کار نیازی به پول ندارید. در واقع اصلاً به منابع مادی احتیاج ندارید؛ تنها باید مصمم باشید و دارای ذهنی مثبت. کسانی که این دو ویژگی را دارند در کسب و کار خود پیشرفت میکنند.
اگر سرمایهی شما کافی نیست ذهنتان را درگیر نکنید، با آنچه دارید “شروع” کنید.
فراموش نکنید کارآفرینان مطرح دنیای اینترنت مثل برایان کلارک (Brian Clark)، درن روز (Darren Rowse)، بامیدل اونیبالوسی (Bamidele Onibalusi)، مایکل چیبوزور (Michael Chibuzor) و جان چو (John Chow) وقتی کسب و کار آنلاینشان را آغاز کردند سرمایهی کافی و لازم در اختیارشان نبود و با همان مقدار کمی که داشتند شروع کردند.
به یاد داشته باشیم کمپانیهای دِل، فیسبوک، گوگل و آمازون همه از خوابگاه های دانشجویی شروع شدند؛ شما هیچ بهانهای ندارید!
۶. تقسیم کار کنید.
راهاندازی و پیگیری امور یک کسب و کار نوپا میزان زیادی از وقت و انرژی شما را به خود اختصاص میدهد و نیازمند کار و تلاش بسیار است.
قدم بعدی برای شروع کار، تخصیص بهینهی زمان است.
چند ساعت از روز را به کار کردن بر روی کسب و کار شخصی خود اختصاص خواهید داد؟
آیا میخواهید کسب و کارتان را آخر هفتهها بگردانید؟
باید به این سؤالها پاسخ دهید.
توصیه حرفهای:
به یاد داشته باشید اگر میخواهید کسب و کارتان دوام داشته باشد، باید برای ساختنش زمان بگذارید.
اینجا جایی است که شرکای شما وارد قضیه میشوند. اگر شریکی دارید وظایف را تقسیم کنید و دائم به خودتان یادآوری کنید که نسبت به موفقیت یا شکست هر تکلیف مسئولیت آنرا بپذیرید.
نکته:
نگویید “کار روزانهی من وقتی برای برپاکردن کسب و کار جدیدم نمیگذارد.” هرگز!
من کارآفرینانی مثل اوان چیا (Ewen Chia) و اوبازو اوجیگبیس (Obazu Ojeagbase) میشناسم که روزها کار معمولشان را انجام میدادند و شبها کسب و کار شخصیشان را به پیش میبردند.
۷. از کارتان استعفا دهید.
این قسمت، بخش محبوب من است!
تبریک میگویم!
بعد از شروع کسب و کاری کوچک، گام بعدی ترک شغل فعلی است. حقیقت این است که هیچ راهی برای انجام درست و موفق دو کار به طور همزمان وجود ندارد.
برای دستیابی به حداکثر موفقیت ممکن باید روی یکی تمرکز کنید.
اگر واقعاً میخواهید کسب و کارتان در مدت زمان کوتاه رشد کند باید تمام تمرکزتان را متوجه آن کنید.
توصیه حرفهای:
زمانبندی استعفایتان را درست تنظیم کنید. در تصمیمگیری عجله نکنید، قبل از استعفا مطمئن شوید که کسب و کارتان حداقل کمی پول روانهی حساب بانکیتان میکند!
۸. افسرده نشوید؛ مقاوم باشید!
راهاندازی کسب و کاری نوپا مثل آب خوردن نیست! واقعاً محتاج کار سخت و سنگین است. اما به یاد داشته باشید که هر چقدر مسیر، پراسترس و دشوار شد تسلیم نشوید.
تسلیم نشوید و کوتاه نیایید.
اگر احساس کردید که از نظر روحی تحت فشار و دچار اضطراب هستید، شرایط سخت و پراسترسی که کارآفرینانی همچون لری پیج (Larry Page)، دیوید فولی (David Filo) و مایکل دل (Michael Dell) کارشان را در آن آغاز کردند به یاد آورید.
از این آدمها برای خودتان مدل و الگو درست کنید.
از اشتباهاتشان درس بگیرید و مطالبشان را بخوانید. این سریعترین راه موفقیت و توسعهی کسب و کار نوپای شماست.
“اینکه کجا هستید مهم نیست، اینکه به “کجا میروید” تعیین کننده است.”
– دنیل آدتنوجی
کارآفرینان برای آنکه از رقبای خود پیش بمانند و در صنعت خود موفق شوند، به مهارت های خاصی نیاز خواهند داشت. کتاب های متعددی در بازار وجود دارند که به مهارت های مورد نیاز برای اداره ی یک کسب و کار و نحوه ی پرورش آنها پرداخته اند، اما بهترین منبع برای یادگیری، رفتار حرفه ای های حوزه های مختلف است که می توانند در عمل به شما نشان دهند چگونه در حیطه ی خود پیش افتاده اند.
در ادامه ۵ مهارتی را از نظر خواهید گذراند که می توان از حرفه ای های ۵ حوزه ی دیگر فرا گرفت.
۱- ریسک پذیری؛ از جراحان
خیلی ها متوجه ریسک های بزرگی که حوزه ی بهداشت و درمان با آنها سر و کار دارد نیستند. پای سلامتی بیمار، و در برخی مواقع حتی مرگ و زندگی او در میان است. جراحان باید از پس انجام کارهای پر خطری بر بیایند و نباید اجازه دهند این خطرات بر عملکردشان تأثیری داشته باشند.
از آنجایی که کارآفرینی تماماً با خطر کردن سر و کار دارد، ریسک پذیری یکی از مهارت هایی محسوب می شود که کارآفرینان می توانند از جراحان یاد بگیرند. پزشکان طوری آموزش دیده اند که این ریسک ها را پذیرا شوند و با اعتماد به نفس درباره ی موضوعات حساس با بیماران خود صحبت کنند. متخصصین امر می گویند رمز این کار در این است که با بیمار ارتباط عاطفی نداشته باشید.
یک کارآفرین نیز باید سنگدل باشد. کارآفرینان برای پیروزی با چنگ و دندان پا به این میدان می گذارند.
و اما چند توصیه ی دیگر:
ریسک بکنید، اما ریسک های سنجیده. به خطر انداختن همه چیز بدون در نظر گرفتن حساب و کتاب های ضروری بی معناست.
در مورد کاری که می خواهید انجام دهید با کسی صحبت کنید و به نظرات او در این باره گوش دهید.
از ریسکی که می کنید نترسید.
۲- استقامت؛ از قهرمانان ورزشی
کسب و کار یعنی برد و باخت. هیچکس باخت را دوست ندارد اما هیچ راه حقیقی برای اجتناب از آن وجود ندارد. حتی نام های بزرگی مثل مارک زاکربرگ، وینس مک ماهون و لنس آرمسترانگ نیز طعم شکست را چشیده اند.
آرمسترانگ در مورد چالش هایی که پشت سر گذاشته می نویسد: «من در دوران بیماری ام طرد شدن را تجربه کردم. کسی به من توجهی نمی کرد. آنجا بود که با خودم فکر کردم باید کاری کرد». او آنقدر به تلاش هایش ادامه داد تا در نهایت ۷ بار متوالی به مقام اول مسابقات دوچرخه سواری تور دوفرانس رسید. اما پس از آنکه با اتهام دوپینگ مواجه شد این عناوین از او گرفته، و از اغلب مسابقات ورزشی منع شد. او تصمیم گرفت با این اتهام مقابله نکند. به این ترتیب سقوط حماسی این ستاره ی دوچرخه سواری که زمانی الگوی میلیونها نفر در سرتاسر جهان به شمار می رفت در تاریخ ورزش های حرفه ای جاودانه شد.
گاهی اوقات حتی استقامت نیز برای پیروز شدن کافی نیست.
و اما چند توصیه ی دیگر
ببینید چرا دفعه ی قبل شکست خورده اید، سپس یک بار دیگر با تعهد بیشتر تلاش کنید.
برای آنکه بتوانید موفق شوید، لازم است پیش از امتحان کردن کاری برای دومین بار، مطمئن شوید تلاش بیشتری به کار می گیرید.
اجازه ندهید شکست و یا نقد عملکرد شما انگیزه تان را از بین ببرد.
۳- مذاکره؛ از وکلا
مذاکره مهارتی است که تمام کارآفرینان به آن نیاز دارند. ممکن است برای مذاکرات خاص، تیمی حرفه ای داشته باشید، اما باز هم برای موفقیت خود به این مهارت نیاز خواهید داشت. جاناتان روزنفلد، وکیلی با تجربه است. او می گوید «بسیاری از دوستان کارآفرینم از من می خواهند پیرامون مذاکره توصیه هایی به آنها بکنم. توصیه ی من به آنها این است که اعتماد به نفس داشته باشند و بدانند چه می گویند. رمز کار این است که در مورد موضوع مورد بحث و رقیب خود تحقیق کنید تا بتوانید او را شکست دهید».
و اما چند توصیه ی دیگر:
در چشمان طرف مقابل خود نگاه کنید و اقتدار خود را به او نشان دهید. مراقب باشید نشانه ای از اضطراب در رفتارتان نباشد.
برای بازی خود نقشه ای داشته باشید و هدفتان را مشخص کنید. از موضع خود فاصله نگیرید.
تسلیم نشوید و نشانه ای از شکست بروز ندهید؛ حتی اگر احساس کردید در آستانه ی شکست قرار دارید.
۴- حل مسئله؛ از گیمر ها
علم نشان داده است کسانی که به بازی های ویدیویی می پردازند، مهارت های حل مسئله ی بهتری دارند. علت این امر آن است که در اغلب بازی ها فرد باید برای مشکلات متفاوت، به راه حل های منحصر به فردی دست پیدا کند تا بتواند به مرحله ی بعدی راه یابد.
در نهایت تمام آنچه که در حل مسئله اهمیت دارد حفظ انگیزه و مبارزه تا پیروزی است. کارآفرینان نیز به شکلی مشابه باید کسب و کار خود را مثل یک بازی در نظر بگیرند، و دشواری هایی که پیش رو دارند را آزمونی برای وارد شدن به مرحله ی بعدی بدانند.
و اما چند توصیه ی دیگر:
طرح بریزید و برای رسیدن به هدف خود سخت تلاش کنید.
انگیزه ی خود را حفظ کنید و وقتی به هدفتان رسیدید موفقیت خود را گرامی بدارید.
تسلیم نشوید؛ اگر مشکلی به وجود آمد، به راه حل های احتمالی آن نگاهی بیاندازید و بهترین راه حل را امتحان کنید. اگر نتیجه نداد، به سراغ راه حل بعدی بروید.
۵- توضیح دادن؛ از آموزگاران
کارآفرینان چیزهای مختلفی را باید توضیح دهند، آن هم گاهاً برای کسانی که هیچ درکی از موضوع مورد بحث ندارند. اما معلم ها، چون با همه نوع دانش آموز و دانشجویی سر و کار دارند می توانند در این زمینه یاری رسان باشند. آموزگاران برای توضیح مسائل مختلف، راه های منحصر به فردی پیدا می کنند. گاهی اوقات از مثال های عینی استفاده می کنند و گاهی از پژوهش های مختلف نقل قول می کنند. موفقیت آنها نتیجه ی مهارت استثنایی شان در توضیح موضوعات تازه، و نیز صبر است. صبر نیز از جمله مهارت هایی است که کارآفرینان باید داشته باشند.
و اما چند توصیه ی دیگر:
مخاطب خود را خوب بشناسید. قابلیت های ذهنی شان را در نظر بگیرید و همیشه توضیحات خود را از پیش طرح ریزی کنید.
از سؤال پرسیدن و پاسخ دادن خجالت نکشید. همیشه از فهمیده شدن نقطه نظر خود به شکل صحیح، اطمینان کامل حاصل کنید.
برای توضیح موضوعات تازه از مثال و بیانی ساده بهره بگیرید، به ویژه اگر مخاطب شما حرفه ای نیست. استفاده از زبان تخصصی یا واژه های فنی می تواند اثر معکوس داشته باشد.
اغلب کارآفرینان موفق تمایل دارند از اشتباهات و موفقیت های دیگران یاد بگیرند. شما نیز باید درس گرفتن از دیگران را برای خود به یک عادت تبدیل کنید و کسب و کار خود را بهبود ببخشید.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، انسانهای موفق چه تفاوتهایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسانها بیش از دیگران نهادینه شده است؟ اگر این طور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟
«اکنون این امکان برایتان فراهم شده است که مهمترین ویژگیهای رفتاری انسانهای موفق را بشناسید و به این وسیله نقاطِ ضعف و قدرت خود را تخمین بزنید. اگر برخی از این ویژگیها را نداشتید، ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دست به کار شوید.
فرمول به خصوصی برای موفقیت وجود ندارد اما همه انسانهای موفق ویژگیهای رفتاریِ معینی دارند.
هر یک از ما تعریف منحصر به فردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهله اول با پول و ثروت تخمین زده میشود. گر چه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقتشان را آن گونه که میخواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هر چه باشد، در شخصیت همه انسانهای موفق ویژگیهای به خصوصی مشاهده شده است. از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده، همگی شخصیت متفاوتی داشتند. با این حال همه آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیتشان شده بود.
انسانهای موفق، از دیزنی گرفته تا اپرا اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش بردهاند و این ویژگی به آنها کمک کرده است گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده میکنید.
۱. به رقابت نیاز دارند
تا کنون فرد موفقی را ندیدهام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوتاند اما هدف همواره بُرد است. انسانهای موفق تشنه کشف راههای خلاقانهای هستند که آنها را در رقابت بالا میکشد و از این که با سرخوردگی نظارهگر باختنشان باشند، متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه میگیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابتطلبی شما را ترغیب میکند بیشتر از دیگر رقبایتان برای رسیدن به رویاهایتان کار کنید و راههای رسیدن به موفقیت را برایتان هموار میکند.
۲. گذشته را رها میکنند
ویژگی اول یک نتیجه مهم دارد. هر قدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پر رنگ کردن آخرین اشتباهتان از سرعت پیشرفتتان میکاهد. انسانهای موفق در گذشتههایشان متوقف نمیشوند. آنها درسهای لازم را از گذشته فرا میگیرند و با سرعت به سوی چالشهای بزرگتر حرکت میکنند.
۳. برای پیشرفت انگیزه دارند
انسانهای موفق همواره تلاش میکنند خود را اصلاح کنند. آنها سختگیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچگاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش میکنند، بهتر باشند. بیشتر از هر کسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.
۴. به جزئیات زیاد توجه میکنند
این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است اما انسانهای موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام میدهند به جزئیاتِ آن نیز توجه میکنند.
۵. فهرستی از دستاوردهایشان را نگه میدارند
انسانهای موفق یادگارهای موفقیتهایشان را نگه میدارند. نه لزوما برای نمایش دادنشان (گر چه بسیاری این کار را میکنند) که برای این که به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکنها کافی است.
۶. ضرورت بهبود روابط کاری را درک میکنند
یکی از رایجترین ویژگیهای انسانهای موفق جدیت در روابط کاری است. همه موفقیتها بر پایه ارتباطات انسانی بنا شدهاند. این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.
۷. به خودشان جایزه میدهند
وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی میکنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای سادهای مانند مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیتهای بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه. یا هر چه خودتان صلاح میدانید، مقصود این است که از فرسودگیتان پیشگیری کنید؛ تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید، چرا این کارهای سخت را انجام میدهید.
۸. قدرشناس هستند
تعدادی از مصاحبههایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشتهام به خاطر دارم. آدمهایی بیاندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند اما بر عکس، قدرشناسترین آدمهایی بودند که تاکنون دیدهام. به خوبی میدانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونیشان قرار دارند و از این که احساسشان را با دیگران نیز در میان بگذارند، خجالت نمیکشیدند.
۹. در مواقع بحرانی متزلزل نمیشوند
یکی از مهمترین معیارهای موفقیت پایداری در شرایط بحرانی است. انسانهای موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدفشان را گم نمیکنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیانشان تبدیل میشوند.
۱۰. تلاش میکنند اعتبارشان را افزایش دهند
اگر قابل اعتماد نباشید، دستیابی به هر سطحی از موفقیت برایتان تقریبا غیر ممکن است. اعتماد کردن به انسانهای موفق آسان است زیرا افکارشان را واضح بیان میکنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع خود را تغییر نمیدهند.
۱۱. مسئولیتپذیر هستند
حتی درخشانترین موفقیتها هم گاهی ناگریز دچار لغزش میشوند. پذیرفتن اشتباه خصیصهای است که نه تنها اعتماد مردم را جلب میکند که به آنان نشان میدهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.
۱۲. در برابر مشتریانشان به خوبی ظاهر میشوند
حتی خشکترین و مغرورترین مدیرعاملها هم به مشتریانشان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر میشوند. آنها خوب میدانند جایگاه کنونیشان را مدیون مشتریانشان هستند.
۱۳. به توجهی که از سوی دیگران دریافت میکنند اهمیت نمیدهند
انسانهای موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیتشان، جوکهایشان خندهدارتر میشود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند، افزوده میشود اما به این گونه مسائل توجه نمیکنند. انسانهای موفق میدانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت به آنها دارند باعث نمیشود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.
۱۴. مایلند به دیگران کمک کنند
هر گاه به درجهای از موفقیت دست یابید، یکی از بهترین پاداشهایی که نصیبتان میشود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسانهای موفق میدانند قدرت کافی برای افزایش اعتماد به نفس دیگران دارند و وقتی این کار را انجام میدهند، دوستانی وفادار به دست میآورند و اثرات کمکهایشان بارها و بارها در زندگیشان منعکس میشود.
۱۵. اجازه نمیدهند با شکستهایشان شناخته شوند
هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجه مثبتِ تلاشهایی است که شامل شکستها، تجربیات و آموختههای فراوان است. به گفته دانشمندان، جهانی که در آن زندگی میکنیم مدتها پیش با غلبه ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمده است. با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذره دیگر. ویرانیهای بسیاری رخ داد تا آن چه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست میترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری میکنید. با ترستان کنار بیایید. دنیا به سوی موفقیت پیش میرود.
وبسایت برسام: بیشتر افراد موفق برای رسیدن به موفقیت عادت های مناسبی داشته اند. معمولا عادت افراد موفق بخش زیادی و ۹۵ درصد از رفتار آن ها را شکل می دهد. می گویند هر چیزی که تاکنون هستید و هر آنچه در آینده خواهید شد، بسته به عادت هایی است که در خودتان شکل می دهید.
هزاران سال است که فلاسفه و اندیشمندان راجع به موفقیت و عوامل آن تحقیق می کند. Brian Tracy مدیرعامل مجموعه Brian Tracy International است. او می گوید بیش از ۳۰ سال است که راجع به موفقیت کار می کند. Tracy هفت عادت خوب را برای بالابردن عملکرد و نحوه ظاهر شدن ارائه کرده است که در زیر می آید:
تعیین هدف باید به عادت شما تبدیل شود. باید بتوانید هدف هایتان را مشخص و خودتان را وقف رسیدن به آن ها کنید. اهداف برای افراد موفق اهمیت زیادی دارند. آن ها دقیقا می دانند که چه می خواهند، اهدافشان را جایی ثبت می کنند و برای رسیدن به آن دقیقا برنامه ریزی می کنند.
دومین عادت افراد موفق نتیجه محور بودن آن ها است. این ویژگی دو تمرین دارد. اولین تمرین این است که مدام تلاش کنیم که چیزهای جدید یاد بگیریم. دومی هم در واقع مدیریت زمان است. مدیریت زمان به این معنی که اولویت بندی های مشخصی داشته باشیم و به صورت واضح و مشخص نهایت استفاده از زمان را ببریم.
معمولا اکثر آدم های موفق با جدیت زیادی نتیجه محورند.
سومین عادت این است که تلاش کنیم که واقعا کاری انجام بدهیم.
این ویژگی به خصوص برای موفقیت در زمینه های مادی بسیار اهمیت دارد. در واقع این توانایی است که کارها را انجام دهیم و سعی کنیم آن ها را هر چه سریعتر به پایان برسانیم. از طرفی هم پروراندن حس ضرورت و تعصب برای انجام کار بسیار مهم است.
سعی کنید کارها را عقب نیندازید. ترس هایتان را کنار بگذارید و با تمام توانتان به سمت هدف هایتان حرکت کنید. ترکیبی از تلاش برای هدف محوری، نتیجه محوری و عمل محوری خودش تضمینی برای رسیدن به موفقیت می شود.
چهارمین عادت افراد موفق این است که آن ها دائما با آدم ها در ارتباطند.
این جایی است که در واقع شما روابط را در مرکزیت زندگی خود قرار می دهید. تصمیمی برای رشد دادن حس صبر، مهربانی، همذات پنداری و درک بیشتر است. تقریبا تمام شادی شما در زندگی با توانایی تان در برقراری ارتباط با آدم ها رابطه مستقیمی دارد.
ارسطو هم می گوید تنها راهی که می توانید یک عادت را خوب در خودتان نهادینه کنید، تمرین کردن آن با یک نظم مشخص است. هر چقدر در مراوداتتان بیشتر تمرین کنید، بیشتر می توانید این ویژگی ها را در خود پرورش دهید.
این به معنی است که باید به شدت بر روی رژیم غذایی خود حساس باشید و غذاهای درست را با نسبت هایی درست بخورید. باید با یک برنامه مشخص ورزش کنید و تمام اعضای خود را درگیر این کار کنید. و دست آخر باید در کنار رژیم غذایی مناسب و ورزش برنامه هایی هم برای استراحت و تفریح خود در نظر بگیرید.
به یاد داشته باشید که سلامتی بسیار مهم است و کاملا به برنامه های غذایی و عادات شما بستگی دارد.
ششمین عادت افراد موفق صداقت و درستی است.
در نهایت شخصیتی که در شما همزمان با مراحل مختلف زندگی رشد پیدا می کند، مهم ترین چیز است.
صداقت از این نوع که به "اصل واقعیت” در هر کاری پایبند باشید. شما کاملا نسبت به خودتان و دنیای اطرافتان آگاه هستید و هیچ رودربایستی ندارید. به صورتی کاملا واضح ارزش هایی را برای خودتان تعریف کرده اید و تمام برنامه هایتان را حول همان ارزش ها به پیش می برید.
صداقت بسیار مهم است و در نتیجه گرفتن و لذت بردن از دیگر عادت های خوب تاثیر بسزایی دارد.
این در واقع مهم ترین عادت افراد موفق است که همه قبلی ها را در برمی گیرد. مهم ترین نکته داشتن این توانایی است که بتوانید خودتان را مدیریت کنید، هدایت کنید و منظم باشید.
عادت نظم داشتن و کنترل کردن خود با موفقیت گام به گام پیش می رود و در همه زمینه های زندگی وارد می شود.
هر کدام از این هفت عادت می تواند توسعه پیدا کند. شما همه آن چیزی هستید که عادت ها و رفتارهایتان هستند. این عادت ها هم از زمان نوزادی در حال رشد و توسعه در شما هستند. می توانید کنترل کامل عادت ها و شخصیتتان و همه آن چیزی که در آینده اتفاق می افتد را در اختیار بگیرید.
برای یک زن راه اندازی استارتاپ ممکن است ترسناک باشد چراکه کارهای اینچنینی را معمولاً مردها انجام میدهند اما باور کنید که هیچ چیز ترسناکی در راه اندازی یک استارتاپ موفق وجود ندارد فقط باید خودتان را باور داشته باشید.
به گزارش آلامتو و به نقل از آی بانو؛ به طور کلی، دره سیلیکون خواستگاه اصلی مدیران موفق زن نیست. با این وجود ما لیستی از محبوبترین استارتاپها و محصولاتی که توسط زنان تولید شده است را از آنجا به دست آوردیم. این پیشگامان تکنولوژی به شدت مشغول رقابت با یکدیگر هستند.
Homejoy توسط دو خواهر، آدورا و آرون چهاونگ، بنیانگذاری شده است که روشی مناسب و فوقالعاده به صرفه برای تمیز نگه داشتن خانه به طور منظم است. این سرویس به مشتریان لیستی از نظافتچیان حرفهایی ارائه میدهد و هزینهایی معادل ۲۰ دلار در ساعت دارد. برنامهریزیها به آسانی صورت میپذیرد و رضایت مشتریان تضمین شده است.
بنیانگذار و مدیرِ برنامهایی کاربردی برای خرید به نام Wanelo ، دنا وارشاوسکایا وانلو است که گوشی هوشمند شما را به فروشگاه دیجیتال تبدیل میکند. این برنامه در سال ۲۰۱۱ به بازار عرضه شد، و اکنون متشکل از ۳۵۰۰۰۰ فروشگاه است که به شما اجازه میدهد تا هرچه قدر میخواهید خرید کنید و همه چیز را در مشت خود داشته باشید.
برنامه کاربردی Hitlist برای پسانداز پول است، که توسط گیلیان موریس راهاندازی شد و با استارتاپ TripCommon تلفیق شد، این برنامه به کاربران اجازه میدهد تا فهرستهایی از آرزوهای موردنظرشان را تهیه نمایند. پس از آنکه بلیط تعطیلات رویایی به بهای رقابتی نزدیک شد، شرکت پیامی برای کاربر ارسال میکند. همراه دوستانتان و از طریق شبکههای اجتماعی به آنها بپیوندید تا دریابید که نحوهی ارتباط با آنها چگونه است.
توسط کگان شوونبرگ بنیانگذاری شد، Sols استارتاپی برای تولید کفیهای سه بعدی کفش است. شوونبرگ سابقاً در چاپخانهایی که پرینتهای سه بعدی میگرفت، مشغول بود، بنا به گفتهی خودش، از همان ایده الهام گرفت تا در کارخانه با پوتینهای تخت راه بروند. از بهبود وضعیت ایستادن تا تصحیح راه رفتنها، تا کمکفنرهای طبی راز پاهای فوقالعاده آسوده بود. برنامهی کاربردی Sols قادر است هزاران داده را فقط با گرفتن ۳ عکس از پاها دریافت نماید. به همین سادگی.
موسس RealReal جولیا وین رایت که ارائه کنندههای اجناس فوقالعاده لوکس مد روز زنانه و مردانه است، میباشد. فرایند خدمات اختصاصی کامل ارائهایی شامل ارسال رایگان از طریق کشتی یا تحویل اجناس از شما درب منزل میشود. این تجارت که سه سال از عمر آن میگذرد، میزبان بیش از ۳ میلیون خریدار و فروشنده است. برخلاف دیگر سایتها که پیش پرداخت هستند، RealReal هزینهی کالا و تمام فرایند به پس از تحویل موکول میشود، بدین ترتیب شکاف بین تحویل محموله و خردهفروشی آنلاین را خودشان پوشش میدهند. تمیزکردن گنجهها هرگز بیش از فشردن یک کلید کیبورد به طول نمیانجامد. خلاصه اینکه ۸۰٪ از فروشندهها در یک حرکت به خریدار تبدیل میشوند.
جسیکا ماه از بانیان و مدیر عامل indinero درصدد کمک به افرادی است که کسب و کار خود را به تازگی آغاز نمودهاند. این شرکت از موسسانی که مدیریت تجارتهای کلیدی را بر عهده دارند حمایت میکند، این امر شامل ثبت دادوستدها تا پرداختها میگردد. ماه خاطرنشان میکند که ما میخواستیم نحوهی نگرش صاحبان تجارت را تغییر دهیم و به اموری در ورای تجارت آنها رخ میدهد، رسیدگی کنیم.
مدیر و موسس این استارآپ، الکسا وون توبلس لرنوست است که منابع عظیمی را برای تسلط کاربران در برنامهریزیهای مالی تامین میکند. این برنامه، بودجهایی مناسب و برنامهایی متداول طبق هدف سبک زندگی منحصر به فرد هر کاربر ارائه میدهد. این برنامه دادهها و مقالات برگزیدهایی برای شناخت و خلق عادتهای بهتر در دسترس کاربران قرار میدهد.
مدیر انجمن سایت مد و سبک زندگی Polyvore، جس لی کار خود را در قالب سرگرمی آغاز نمود. مادامی که در گوگل سمت مدیر تولیدی را بر عهده داشت، خدماتی که اخیراً ارائه میشد او را وسوسه نمود و طی ایمیلی از پاشا صدری برای بهبود عملکرد سایت درخواست کمک نمود. سالها بعد، لی در جایگاه مدیر و موسس پرافتخار شرکت قرار گرفت، همین امر موجب شد تا در زمره معدود رئسای اجرایی Silicon Vally قرار بگیرد.
دنیله ویسبرگ و کارلی زاکین دوستانی بودند که پس از فارغالتحصیلی خبرنامهی پست الکترونیک روزانهی خود را تاسیس نمودند. دو سال بعد، خدمات آنها بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ مشترک داشت و این رقم درحال افزایش بود. این ایده در صدر اخبار، بالاتر از تیترهای مد و سیاست، و در سرمقالهی روزنامهها جای گرفت.
در تعطیلات هیچ چیز بهتر از خوراکهای محلی نیست. این ایده از سوی آشی ول و استف لورنس ارائه شد، مسافران را با تجربیات واقعی غذا و میزبانی در تمام کره زمین روبرو میساخت. الگوبرداری از بهترین غذاهای فرهنگی، از غذاهای خانگی تایلندی تا شامهای مخصوص کشاورزان. این امر رویای جسورانهایی در مورد غذا بود.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ شما هم هر روز سعی میکنید زودتر از همه سر کار بروید سخت کار کنید و دیرتر از همه به خانه برگردید؟ شاید امیدوارید با این از خودگذشتگی رئیستان را تحت تاثیر قرار بدهید اما در حقیقت بیشتر ماندن در کنج اتاقِ محل کار، شما را مستقیم به سوی نابودی و عدم بهرهوری پیش خواهد برد.
برای بسیاری از متخصصین کار کردن در آخر هفتهها با هدف انجام کارهای عقب افتادهی هفتهی قبل یا آماده شدن برای کارهای هفتهی آینده طبیعی است. اما چرا حرفهایها بیش از حد کار نمی کنند؟
جو ویزِنتال، سردبیر اجرایی وبسایت بیزینس اینسایدر (Business Insider)، مینویسد: «به نظر میرسد دور بودن دو روزه از کار برای بسیاری افراد دشوار است. خیلیها وقتی صبح یکشنبه سرکار میآیند بسیار مشتاقند دوباره کارشان را شروع کنند.» به اعتقاد او تعطیلی دو روزه برای بسیاری افراد بیش از اندازه طولانی است.
با این حال پژوهشهای فراوانی اثبات کردهاند که کار بیشتر از ۴۰ ساعت در هفته سلامتی و تندرستی فرد را به خطر میاندازد، روابط اجتماعی وی را مختل میکند و باعث پایین آمدن بهرهوری او میشود.
وقت آزادِ کم باعث میشود افراد عادات خوبی که اثرات منفی یک زندگیِ پرتنش را کم میکند رها کنند و بهجای خوردن یک وعدهی خوراکیِ پخته شده در خانه یا یک استراحت کوچک، سریع یک غذای آماده بخورند و سراغ کارشان بروند. این فشارها تاثیر بسیار بدی بر سلامتی فرد میگذارد.
محققان و سازمانهای مختلفی تاثیرات کار زیاد بر سلامتی جسم، مغز و ذهن فرد را بررسی کردهاند و یافتههای آنها عبارت است از:
اما اثرات کار زیاد فراتر از ضربه زدن به سلامت فرد است و عملکرد شناختی وی را نیز مختل میکند. در مطالعهی پنج سالهای که در مجلهی همهگیرشناسی آمریکا منتشر شد شرکتکنندگان آزمونهایی برای ارزیابی هوش، یادآوری کلامی و واژگانی انجام داده بودند. بر طبق نتایج این پژوهش افرادی که ۵۵ ساعت کار کرده بودند نسبت به افرادی که ۴۰ ساعت در هفته کار کرده بودند قدرت استدلالشان ضعیفتر و یادآوری واژگانیشان کمتر بود.
پرفسور تاشا اریک، مشاور اجرایی و نویسندهی کتاب «راهنمای بانکی» میگوید: «احمق هستیم اگر بیش از حد کار کنیم.» اریک معتقد است که گرفتن مرخصی و رفتن به تعطیلات به ما کمک میکند تا سازندهتر باشیم.
انتظار نمیرود که کار بیشتر بر بهرهوریتان اثر مثبتی داشته باشد. اضافهکاریهای کوتاهمدت زمانی که همیشگی میشوند باعث کاراتر شدن شما نمیشوند، بلکه مانع کاراتر بودنتان هستند.
مطالعهای که توسط آیندهپژوه اجتماعی سارا رابینسون در موسسهی آلترنت بر روی میزان تاثیر طول ساعات کاری بر بهرهوری کارکنان انجام شد، نتایج قابلملاحظهای دربرداشت. نتایج پژوهش از این قرار بود:
– کارکنانی که در طول هشت هفته، هفتهای ۶۰ ساعت کار کرده بودند کاهش بهرهوریشان در مجموع به اندازهای بود که اگر در تمام این مدت به همان برنامهی ۴۰ ساعت در هفته ادامه داده بودند میتوانستند آن مقدار کار و حتی بهتر از آن را انجام دهند.
– در حالتی که این ساعت کار به ۶۰ تا ۷۰ ساعت در هفته میرسید در مدت کوتاهتری بهرهوری به همان مقدار مورد بالا افت میکرد.
– نهایتا در حالتی که این زمان به ۸۰ ساعت در هفته رسید مدت سربهسر شدن بهرهوری این کارکنان با کارکنان ۴۰ ساعت در هفته، تنها پس از سه هفته اتفاق میافتاد.
زمانی که تیمی هر هفته ۴۰ ساعت کار میکرد فرصت بهبود خستگی و رسیدن به سطح بالای بهرهوری را داشت، اما کار بیشتر از ۴۰ ساعت در هفته فرصت رسیدن به سطح بالای بهرهوری را از فرد میگرفت. ۴۰ ساعت کار در هفته توسط هنری فورد رایج شد او این تعداد ساعت کاری را برای کارکنانش در شرکت فورد موتور تعیین کرد تا کارکنان بیشتر با خانوادهیشان باشند و میزان بهرهوریشان افزایش یابد.
محققی از دانشگاه آکسفورد نیز در مطالعهای نشان داد میزان بهرهوری فرد با رسیدن به ۵۰ ساعت کار در هفته رو به کاهش می گذارد و با ۵۵ ساعت کار در هفته به پایینترین سطح میرسد و با ۵۶ تا ۷۰ ساعت کار در هفته خروجی کاملا دگرگون میشود.
البته ویزِنتال اینگونه استدلال میکند که بعضیها شغلشان را بسیار دوست دارند و میخواهند وقت آزادشان را با کار کردن پر کنند.
اما حتی افراد خوششانسی که عاشق کارشان هستند هم باید زمان استراحت و نقطهی توقفی داشته باشند. بسیاری از کارکنانی که عاشق کارشانند و کارشان را هیجانانگیز، سریع و اعتیادآور میدانند سلامتی و روابط اجتماعیشان در معرض آسیب است.
بیش از ۵۰ درصد افرادی که بیش از حد کار میکنند موقع آمدن به خانه زبان و نایی برای صحبت کردن ندارند. هیولت در مقالهای در مجلهی نقد کسبوکار هاروارد (Harvard Business Review) مینویسد: کار بیش از حد موجب میشود رابطهی بین زن و شوهر به خشونت و دعوا کشیده شود.» تحقیقات او همچنین ارتباط بین ساعات کار طولانی و بیخوابی مزمن، افزایش وزن، ناباروری و حملهی قلبی را تایید میکنند.
به هر دلیلی به نظر میرسد ۵۵ ساعت و یا حتی ۴۹ ساعت کار برای سلامت کارکنان و کارایی آنها مضر است. علم میگوید که شرکتتان با یک ساعت کار اضافی یا دو روز کارِ بیشتر چیزی به دست نمیآورد. بنابراین اگر سلامتی، شادی و ارتباطتان با دیگران باارزش است به هیچ وجه بیشتر از ۵۰ ساعت در هفته کار نکنید.
برترین ها: بیل گیتس موسس شرکت مایکروسافت به چند دلیل ثروتمند ترین مرد جهان است. او با قرار دادن یک کامپیوتر بر روی هر میز انقلابی در جهان ایجاد کرد. طبق گزارش فوربس، گیتس در حال حاضر 81.5 میلیارد دلار سرمایه دارد. در ادامه به گفته های او درباره پول اشاره می کنیم.
صبر کنید، مگر گیتس از دانشگاه هاروارد اخراج نشده بود؟ بله، او اخراج شد. اما در جلسه "از من هر چیزی می خواهید بپرسید" پایگاه Reddit در سال 2014 فردی از او پرسید، " بهترین توصیه مالی شخصی شما به کسانی که کمتر از 100 هزار دلار در سال درآمد دارند چیست؟ " او پاسخ داد: " بر روی آموزش خود سرمایه گذاری کنید."
بر اساس دفتر آمار کل (BLS) وزارت کار آمریکا، افراد 25 ساله و بالاتر که دارای مدرک کارشناسی هستند تقریباً 59.6 درصد بیشتر از کسانی که مدرک دیپلم دبیرستان دارند درآمد کسب می کنند. اما شما می تواند با یک آموزش دانشگاهی دستمزدهای بالاتری دریافت کنید.
بیل گیتس در یک سخنرانی در جشن فارغ التحصیلی دانشگاه هاروارد در سال 2007 به دوران تحصیل خود در این دانشگاه اشاره کرد:
"چیزی که من بیش از همه درباره هاروارد به خاطر می آورم این است که من در آن زمان انرژی و هوش زیادی داشتم. این می توانست هیجان انگیز، هراس انگیز و حتی برخی اوقات دلسرد کننده باشد، اما همیشه چالش برانگیز بود. آن یک مزیت شگفت انگیز بود – و اگرچه من زود آن را ترک کردم، اما سال های حضورم در هاروارد من و دوست های من و ایده هایی که بر روی آنها کار می کردم را تغییر داده بود."
2.پیشرفت خود را بسنجید
گیتس در بیانیه سالیانه خود برای بنیاد بیل و ملیندا گیتس در سال 2013 درباره کتاب در حال مطالعه خود با عنوان " قدرتمندترین ایده در جهان " می نویسد، با وجود این که این کتاب درباره اختراع موتور بخار است، اما گیتس درس مهمی از آن گرفته است.
او می نویسد، " ... در سال های گذشته من بار ها و بارها پی برده ام که سنجش و ارزیابی تا چه اندازه در بهبود شرایط انسان مهم است. شما می توانید به پیشرفت شگفت انگیزی دست یابید اگر یک هدف مشخص تعیین کنید و شاخصی پیدا کنید که پیشرفت را به سمت آن هدف هدایت کند ..."
این ممکن است یک نصیحت ابتدایی به نظر برسد، اما او می گوید از این که به ندرت از آن پیروی می شود شگفت زده است و تصحیح کردن آن چقدر سخت است. اگر شما صاحب تجارتی هستید و یا اگر فقط می خواهید خودتان را رشد دهید، به برنامه هایی توجه کنید که در تعیین اهداف و پیگیری آنها به شما کمک می کنند. حتی یک فهرست ساده از اهداف نوشته شده بر روی یک کاغذ می تواند در آغاز حرکت به سمت دستیابی به اهداف به شما کمک کند.
مهم نیست چقدر جاه طلب هستید، یک روز فقط 24 ساعت است. و اغلب، تفاوت بین افراد موفق و ناموفق در چگونگی سرمایه گذاری آنها بر روی این ساعت ها است.
ثروتمند ترین مرد جهان در نشست خود با دانشجویان هاروارد جمله دوست خود وارن بافت به خود را تکرار کرد: " شما باید در نه گفتن ماهر باشید."
4.خوشبین باشید
گیتس در یک جشن فارغ التحصیلی در دانشگاه استنفورد در سال 2014 می گوید، " خوشبینی اغلب به عنوان امید غلط رد می شود، اما ناامیدی غلط هم وجود دارد." اگرچه او و همسرش ملیندا، که او را بر روی صحنه همراهی می کرد، در حال صحبت درباره فقر و بیماری بودند، اما این جمله می تواند در زندگی شما نیز مورد استفاده قرار گیرد.
در این سخنرانی، بیل به طور مفصل درباره اعتقاد خود به خوشبینی و نقش مهم آن در حل مشکلات صحبت کرد. خوشبینی – و در معنای گسترده تر شادی – می تواند تاثیر مثبتی در محیط کار شما داشته باشد.
تحقیق سال 2014 دانشگاه Warwick پی برد که شادی می تواند باعث افزایش 12 درصدی سازنده بودن و نوآوری در مردم شود. شان آچور، کارشناس ارشد شادی و موفقیت، در یک ویدئو در سایت Ted Talk می گوید که شادی می تواند سازنده بودن را به مردم القاء کند. بنابراین به جای این که اجازه دهیم فشارها و استرس های کاری بر روی شما سنگینی کنند، بر روی چیزهایی سرمایه گذاری کنید که شما را شاد می کنند – این می تواند زندگی شما را ساده تر کند.
5.نسبت به موفقیت خود تفکر انتقادی داشته باشید
گیتس در کتاب " راه پیش رو" در سال 1995 می نویسد که شکست اغلب بیش از حرکت در موفقیت به شما آموزش می دهد. علاوه بر این، موفقیت می تواند خطرناک باشد، اگر اجازه دهید تا آن در مغز شما نفوذ کند.
او می نویسد، " موفقیت معلم خیلی بدی است. به طوری که افراد باهوش را اغوا می کند که شما نباید شکست بخورید. "
او در ادامه اضافه می کند " چیزی که امروز یک طرح تجاری بی نقص یا جدیدترین فناوری به نظر می رسد، می تواند به زودی به چیزی قدیمی تبدیل شود همانند دستگاه های پخش نوار 8 تِرَک، تلویزیون های دارای لامپ تصویر یا کامپیوترهای بزرگ. من شاهد تکامل همه این موارد بوده ام." بنابراین، در نوآوری ریسک کنید، سرمایه گذاری های دارای تضمین ناکافی را انجام دهید و کارهای دیگر.
گیتس در کتاب خود با عنوان " تجارت با سرعت تفکر" در سال 1999 درباره اهمیت بازخورد منفی سخن گفته است. او می گوید که پذیرفتن منتقدان نه فقط برای یادگیری بلکه برای یافتن راه حل هایی برای مشکلات ایجاد شده اهمیت دارد.
" به حرف مشتریان خود گوش کنید و
انتقادات آنها را به عنوان فرصتی برای تبدیل شکست های خود به رشد واقعی
مورد انتظار آنها در نظر بگیرید،" او اضافه می کند که، " شما باید شکایت
های مشتریان را بیشتر از مسائل مالی شرکت بررسی و ارزیابی کنید."
تمایل
به برآورده کردن نیازهای مشتریان به مایکروسافت کمک کرد تا در بخش رو به
رشد فناوری پیشرفت داشته باشد. در طول این چند سال این شرکت تلاش کرده تا
برتر باشد – یا لااقل در بین برترین ها قرار گیرد. این موضوع مایکروسافت را
قادر کرده تا در فناوری هایی مانند HoloLens ی خود سرمایه گذاری کند، به
یک قدرت برتر در صنعت بازی تبدیل شود و به صنعت گوشی های موبایل وارد شود.
بامداد – مغز مصنوعی (artificial brain ) فناوری نوینی است که در عین پیچیدگی در ابتدای راه توسعه بوده و توجه بسیاری از پژوهشگران علوم مختلف را به خود معطوف کردهاست. به نظر میرسد نیاز روزافزون به وسایلی با قابلیتهای انسانی، عاملی است که منجر به سرمایهگذاری بیشتر در این حوزه خواهد شد.
پل آلن یکی از بنیانگذاران شرکت مایکروسافت با هدف ایجاد یک مغز مصنوعی، ۵۰۰ میلیون دلار بودجه بر روی دو پروژه سرمایهگذاری کردهاست. اما چه کارهایی باید انجام شوند و این پروژه چه مدت طول خواهد کشید؟ پل آلن برای مدتی طولانی منتظر ظهور ماشینهای هوشمند بود. اکنون در سن ۶۲ سالگی و با ثروتی معادل ۱۷٫۷ میلیارد دلار، بنیانگذار مایکروسافت از دارایی خود برای دو تلاش تحقیقاتی بشردوستانه مجزا که ترکیبی از علم عصبشناسی و هوش مصنوعی هستند استفاده میکند و امیدوار است که این روند در آینده تسریع یابد.
اولین پروژه، ساخت یک مغز مصنوعی است که میتواند در یک آزمون علوم دبیرستان قبول شود. این موضوع ساده به نظر میرسد ولی تلاش برای آموزش یک ماشین نهتنها به دلیل واکنشنشاندادن ماشین بلکه به دلیل علت عکسالعمل ِآن، یکی از سختترین تلاشهای مهندسی نرم افزار است. موضوعی که بسیار پیچیدهتر از ساخت سیستمعاملهای ویندوز شرکت مایکروسافت بوده و گفته شده که شامل ۵۰ میلیون خط کدنویسی است. پروژه دوم با هدف درک هوش از جنبه مخالف پروژه اول صورت میگیرد. این پروژه تلاشیست که برای مهندسی معکوس مغز انسان توسط مدلسازی و شبیهسازی انجام میگیرد.
آلن در مصاحبهای گفت: «تصور کنید که قادر باشید یک ورق کاغذ تمیز را برداشته و تمام چیزهای شگفتانگیزی را که مغز انسان انجام میدهد بر روی آن بنویسید.» او از اورن اتزیونی محقق دانشگاه واشنگتن برای رهبری تیم ساخت مغز و کریستوف کوچ عصبشناس موسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) برای مدیریت تیم واسازی مغز دعوت به عمل آورد. از نظر آنها، تلاش برای درک مغز و هوش انسان به شکل همزمان در اوایل دهه ۱۹۰۰ و زمانی که انسان شروع به تفکر در خصوص چگونگی پرواز یک ماشین نمود صورت گرفتهاست.
در نگاه اول، هوش مصنوعی در حوزه علوم کامپیوتر قرار میگیرد که در آن کدنویسان برنامههایی را طراحی میکنند که ماشینها را قادر میسازد به شکل هوشمندانهای مشابه فعالیت انسانها عمل نمایند. برنامههای هوش مصنوعی(AI) کنونی میتوانند دمای خانه شما یا مسیر رانندگی تا محل کار را بر مبنای الگوهای شما و شرایط ترافیکی تنظیم کنند. آنها میتوانند به شما بگویند که فردی کارت اعتباری شما را ربوده و در یک شهر غریب آن را خرج کرده و یا اینکه چه تیمی بیشترین احتمال برندهشدن را در مسابقه فوتبال امشب دارد.
در پزشکی، الگوریتمهای هوش مصنوعی هماکنون برای انجام کارهایی از قبیل پیشبینی حوادث مترقبه در کسانی که از بیماری روانی رنج می برند، تشخیص مناطق خطرناک برای اشخاص مبتلا به تنگی نفس بر روی نقشهها، پیشبینی درخصوص اینکه آیا درمانهای سرطان قادر هستند به شما فرصت بهتری برای زندگی طولانیتر براساس ساختار ژنتیکی و تاریخچه بیماری بدهند و یافتن ارتباطاتی بین مسائلی از قبیل آب و هوا، ترافیک و سلامتی شما مورد استفاده قرار میگیرند.
اما در حوزه کلی دانش، دانشمندان برای ساخت فناوری که بتواند همانند یک انسان چهارساله یک آزمون IQ استاندارد را قبول شود تلاش میکنند. گرچه کامپیوترهای کنونی در ذخیره دانش، بازیابی و یافتن الگوها قوی هستند ، اغلب آنها هنوز با یک سوال ساده “چرا؟” درگیر هستند.
منبع:سایت علمی بیگ بنگ
نوشته آیا انسان موفق به ساخت مغز مصنوعی میشود؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
آیا خصوصیت خاصی وجود دارد که در میان تمامی کارآفرینان مشترک باشد؟
پس از سال ها تجربه شخصی و مربیگری، دریافتم که کارآفرینان خصوصیات مشابهی دارند که باعث موفقیت آنان می شود. خوشبختانه تمامی این خصوصیات را می توان یاد گرفت. این به شما بستگی دارد که با دقت قدرت های خود را بررسی و خود را وقف یادگیری کنید. چگونه این خصوصیات با شما هماهنگ می شوند؟
آن کارها چیستند؟
2- درستی و امانت داری
دومین خصوصیتی که کارآفرینان موفق باید دارا باشند، درستی و امانت است.
شاید ارزشمندترین و محترم ترین ویژگی ای که می توانید پرورش دهید. شهرت در مورد درستی و امانتداری محض است. در هر کاری که انجام می دهید و هر معامله ای که می کنید و در هر فعالیتی کاملا صادق باشید. هرگز درستی و امانتداری خود را مورد مصالحه قرار ندهید.
به خاطر داشته باشید که حرفتان سند است و وقتی بحث کسب و کار است، احترامتان همه چیز است. همه کسب و کارهای موفق مبتنی بر اعتماد است.
3- استقامت
سومین خصوصیتی که تمامی کارآفرینان باید داشته باشند، استقامت است. استقامت همان کیفیت آهنین شخصیت است. استقامت برای انسان همچون کربن برای فولاد است. این کیفیتی لازم و ضروری است که همپای تمامی موفقیت های بزرگ در زندگی پیش می آید.
این است راز بزرگ استقامت تا موفقی: از قبل در ذهن ناخودآگاه خود برای استقامت در مواجهه با موانع و ناامیدی ها برنامه ریزی کنید به این ترتیب که گویی قصد دارید راه خود را تا موفقیت ادامه دهید.
از قبل تصمیم بگیرید که هرگز تسلیم نمی شوید. مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. شهامت استقامت در رویارویی با موانع و ناامیدی ها تنها خصوصیتی است که بیش از هر چیز موفقیت تان را تضمین خواهدکرد.
برزگ ترین دارایی تان، خواستن پایداری بیشتر از هر شخص دیگری است. درواقع، پیداری شما معیار واقعی باورتان به خود و توانایی موفقیت تان است.
چهارمین خصوصیتی که تمامی کارآفرینان موفق باید داشته باشند، حس هدایت روشن است.
به دلیل نوسانات و تغییرات سریع بازار امروز، بسیاری از صاحبان کسب و کار، به اجرای روز به روز روی آورده اند که تقریبا شبیه کار آتش نشان هاست.
تمام فکر آنان به مشکلات کوتاه مدت و نیاز به فروش و سود کوتاه مدت معطوف شده است. آنها قصد دارند زمان تفکر و برنامه ریزی بیشتری را برای آینده مصرف کنند، اما به نظر می رسد نمی توانند به آن بپردازند.
5-مصمم و عمل گرا
آخرین خصوصیتی که تمامی افراد موفق باید دارا باشند این است که مصم و عمل گرا باشند. آنها باید به سرعت فکر کنند و تصمیم بگیرند. آنها خود را موظف می کنند که دست به کار شوند و تصمیمات خود را به اجرا درآورند. اگر دریابند که اشتباه کرده اند، به سرعت خود را اصلاح می کنند و کار دیگری را امتحان می کنند.
کلید موفقیت، تلاش است. افراد موفق مصمم هستند و چیزهایی بیشتر از افراد دیگر را امتحان می کنند. وقتی راه های مختلفی را برای موفقیت امتحان می کنید، ناگهان راه درست را در زمان درست می یابید.
دوست دارم با رهنمودی برای سهیم شدن با دوستانتان با شما خداحافظی کنم. «کارآفرینان موفق بینشی روشن برای خود، شرکت شان و کارمندان شان می سازند.»