به استناد آمارهای رسمی منتشر شده تا پایان شهریورماه سال جاری اپراتور اول ارتباطی یا همان شرکت همراه اول در برقراری مکالمات (ASR) خود ۵۰.۴۱ درصد موفقیت داشته است.
همچنین متوسط میزان برقراری موفقیتآمیز مکالمه (CSSR) در شبکه این اپراتور ۹۸.۷۶ درصد بوده و میزان کارایی مدارات اتصال متقابل (CER) آن ۹۴.۸ درصد اعلام شده است.
اما اپراتور دوم ارتباطی با ایرانسل طی این مدت در بحث میزان موفقیت مکالمات (ASR) به میزان۴۸.۱۶ درصد و در خصوص متوسط میزان برقراری موفقیتآمیز مکالمه (CSSR) ۹۳.۷۳ درصد موفقیت داشته است.
میزان کارایی مدارات اتصال متقابل (CER) این اپراتور نیز ۹۹.۹۹ درصد اعلام شده است.
اما اپراتور سوم ارتباطی یا رایتل درصدی معادل ۹۹.۹۱ در میزان مکالمات موفقیتآمیز حین جابهجایی _(HOSR) به خود اختصاص داده و متوسط میزان برقراری موفقیتآمیز مکالمه (CSSR) در شبکه این اپراتور ۹۵.۵۹ درصد اعلام شده است. همچنین درصد مکالمات قطع شده در شبکه سیار (CDR) این اپراتور تا پایان شهریورماه ۰.۴۵ درصد ارزیابی شده است.
این حقیقت که سرعت نور در خلا ثابت است، یکی از پایههای مهم علم فیزیک است اما به تازگی دانشمندان فیلیپینی موفق به تغییر سرعت نور در خلا شدهاند.
منبع: زومیت
وبسایت آی بازاریابی: توجه به خصوصیت یک فروشنده موفق فراتر از چیزی که در کلیشههای استخدامی دیده میشود، شاید تنها چیزی باشد که سازمان شما به آن نیاز دارد.
من خودم هم تا مدت زیادی تصور میکردم که انتخاب و استخدام گروهی از افراد بهعنوان فروشنده به همین ترتیب است و باید بر اساس یک سری از کلیشهها اقدام به این کارکرد، دقیقاً مثل بسیاری از کسبوکارهای دیگر، و طبیعی است که نتیجه قابل قبولی نمیگرفتم و نرخ خروج فروشندگان از تیم من پس از مدتی به نسبت زیاد بود. اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که ویژگیهای اصلی یک فروشنده خوب به این شکل نیست و درواقع از همان زمان بود که طعم موفقیت را ذرهذره چشیدم.
میدانم، شاید بدیهی به نظر برسد، اما صداقت نکتهای بسیار حیاتی است. خیلی ساده این خصیصه به معنای دروغ نگفتن یا به عبارت سادهتر گفتن واقعیت به مشتریان بالقوه است. بهعبارتدیگر این به معنای آمادگی داشتن برای ارائه اطلاعات با هر میزان اطلاعات در اختیار در هرزمانی است که مشتری از شما درخواست دریافت اطلاعات دارد تا بر اساس آنیک تصمیم مناسب اتخاذ کند، این اطلاعات حتی میتواند شامل اخبار بد و ناخوشایند هم باشد. البته بدیهی است که ما میخواهیم کالا و خدمت خود را بفروشیم، اما از آن واضحتر اینکه صداقت در قدم اول موجب در امان ماندن از هرگونه سختی و رنج در قدمهای بعدی میشود.
فروشنده موفق
یک فروشنده موفق همچنین باید اطلاعات کامل و دقیقی از 1- چیزی که در حال فروختن آن است و 2- چگونگی توانایی آن محصول به کمک به مشتری بالقوه داشته باشد. زمانی که شما پاسخ لازم برای هرگونه سؤال از طرف مشتری را داشته باشید و بتوانید بهروشنی و سادگی و با زبان غیر فنی برای مشتری توضیح دهید که چرا محصول شما گزینه خوب و مناسب برای وی بهحساب میآید، پایههای اعتماد را در ذهن وی نسبت به خود و برند خود ایجاد کردهاید. علاوه بر تمام این مزیتهای این خصیصه، این خصوصیت موجب میشود تا بیشازپیش موجب شگفتی مشتری از عملکرد خودتان شوید.
میخواهید شاهد نابود شدن یک فروش بالقوه باشید؟ خوب اگر نه، پس بهتر است فرایند پیگیری را دنبال کنید. به هر دلیلی، عدم دنبال کردن فرایند پیگیری از طرف فروشنده ممکن است ناراحتکنندهترین و خجالت بار ترین بخش از هر فرایند فروش برای یک مشتری باشد، حتی تا جایی که ممکن است خود به شکست یک فروش منجر شود.
یک فروشنده موفق باید به چیزی که میفروشد اعتقاد داشته باشد. این دقیقاً همانجایی است که غرایض حیوانی ما واردشده و نقش مهمی را بازی میکنند. یک فروشنده ممکن است صداقت داشته باشد، اطلاعات کاملی در رابطه با محصول مورد فروش در اختیار داشته باشد و بهطور کافی و مناسب اقدام به پیگیری فرایند فروش نماید؛ اما اگر ما بهعنوان خریدار احساس کنیم که وی بهخوبی از محصول موردنظر حمایت نمیکند و به عبارتی به آن اعتقادی ندارد، رفتهرفته شک و شبههای در ذهن مشتری ایجاد میشود که حتی ممکن است قادر به بیان آنها هم نباشند.
و درنهایت بهعنوان آخرین خصوصیت یک فروشنده موفق از این لیست 5 موردی میتوان به قدری آگاهی از خود اشاره کرد که درواقع میتواند موجب شگفتیهای بسیار زیادی شود. درواقع میتوان گفت این خصوصیت آخر چیزی نیست که یک فروشنده از ابتدا ملزم به داشتن آن باشد.
البته توجه داشته باشید که کلیشههای اشارهشده در ابتدای این مقاله بهعنوان موارد ناصحیح را رد نمیکنم، اما اعتقاددارم که یک فروشنده در درجه اول باید صادق، مطلع و پیگیر باشد و نسبت به چیزی که در حال فروش آن است اعتقاد و باور کاملی داشته باشد.
آمارهای میزان موفقیت در برقراری مکالمات تلفنهای همراه اپراتورهای مختلف بهطور دائم مورد رصد قرار گرفته و در این زمینه استانداردهایی تعریف شده است اما با وجود رعایت این استانداردها مشترکان اپراتورها تا چه اندازه از کیفیت تماسهای دریافتی و ارسالی خود رضایت دارند؟
براساس آمارهای جدید اپراتور اول ارتباطی کشور یا همراه اول در برقراری مکالمات - ASR ۴۸.۴۳ درصد موفقیت داشته است.
همچنین شرکت ارتباطات سیار در برقراری موفقیتآمیز مکالمه در شبکه (CSSR) به موفقیت ۹۸.۷۶ درصدی دست یافته و طبق آمار میزان کارایی مدارات اتصال متقابل (CER) آن معادل ۹۸.۵ درصد اعلام شده است.
اما اپراتور دوم ارتباطی کشور یا ایرانسل در حوزه موفقیت مکالمات ۴۷.۵۳ درصد موفقیت داشته است. همچنین متوسط میزان برقراری موفقیت آمیز مکالمه در شبکه (CSSR) در ایرانسل ۹۸.۴۸ درصد بوده و میزان کارایی مدارات اتصال متقابل (CER) به ۹۹.۸۵ درصد رسیده است.
اپراتور سوم ارتباطی یا رایتل نیز در حوزه متوسط برقراری موفقیتآمیز مکالمه در شبکه (CSSR) موفقیتی معادل ۹۹.۹۱ درصد کسب کرده و طبق آمارهای منتشر شده درصد مکالمات قطع شده رایتل در شبکه سیار (CDR) معادل ۰.۴۸ درصد بوده است.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ خیلی از آدمها بنا به دلایل مختلفی نظیر عدم موفقیت شغلی، دلشکستگی، ابتلا به بیماریهای جسمی و روحی یا محقق نشدن اهدافشان در زندگی شاد نیستند. در میان آدمهای ناراحتِ روی کرهی زمین، عدهای نیز یافت میشوند که علیرغم وضعیت مالی مناسب، موفقیت شغلی و داشتن عشق در زندگی باز هم ناراحتند. همهی ما میدانیم ثروت، موفقیت و عشق اگرچه از جمله دلایل موجهِ نشاط و خرسندی به شمار میروند، هیچگاه ضامن شاد زیستن کسی نخواهند شد.
راج راگوناتان، مدرس کسبوکار در دانشگاه تگزاس، در کتابی با عنوان اگر باهوش هستی، پس چرا شاد نیستی؟ به بررسی دلایل ناراحتی افراد موفق پرداخته است. در ادامه، یکی از مهمترینِ این دلایل را مرور میکنیم.
روی سخن ما در اینجا به طور خاص با کارآفرینان بلندپرواز و حرفهایهاست. همهی ما برای اینکه به شادی حقیقی برسیم باید احساس کنیم که در یک حرفهی به خصوص خِبره هستیم. آدمهای موفق معمولا مهارتهای زیادی بلدند و دستاوردهای قابل توجهی کسب کردهاند. اینها به طور کلی در شاخهای که فعالیت میکنند موفق ظاهر شدهاند، اما اغلب آنقدرها که باید شاد نیستند.
حتما میپرسید چرا؟ راگوناتان میگوید آدمهایی که علیرغم موفقیتهای متعدد باز هم شاد نیستند اشکال کارشان اینجاست که در ارزیابی دستاوردهای خود از معیارهای غلط استفاده میکنند. راگوناتان توضیح میدهد که ما آدمها به اشتباه عادت کردهایم برای مثال موفقیت یک استاد دانشگاه را بر اساس حقوق، دانشگاه محل تدریس یا تعداد جوایزی که دریافت کرده ارزیابی و قضاوت کنیم. شاید این معیارها در نگاه اول سنجیده به نظر برسند، اما این فقط ظاهر قضیه است. در واقع، ما از این معیارها استفاده میکنیم چون در دسترسترند و قضاوت بر اساس آنها چندان دشوار نیست. به عبارت دیگر، آدمهایی که معیار موفقیت خود را پول و شهرت قرار میدهند، هرگز نمیتوانند از ته قلب احساس شادی و رضایت کنند. به گفتهی راگوناتان، ما آدمها خیلی زود به این معیارهای غلط عادت میکنیم. به همین دلیل است که اگر این ماه حقوقمان زیاد شود، فقط به اندازهی یکی دو ماه یا حداکثر شش ماه احساس رضایت خواهیم کرد و بعد از مدتی که مبلغ اضافه شده برایمان عادی شد، دیگر شاد نخواهیم بود مگر اینکه حقوقمان دوباره زیاد شود.
برای اینکه به سرنوشت آدمهای موفقِ همیشه ناراحت دچار نشوید، توصیه میکنیم موفقیت خود را بر مبنای معیارهای بیرونی نسنجید، بلکه به احتیاجات درونی خودتان هم رجوع کنید. بدانید موفقیت این نیست که صاحب ماشین آخرین مدل یا یک عنوان شغلی دهن پُر کُن شوید.
راگوناتان پیشنهاد میکند دیگران را معیار مقایسه با خودتان قرار ندهید. در عوض، به دنبال حرفهای شدن باشید. برای این کار لازم است به قلبتان رجوع کنید و ببینید از انجام چه کاری بیشترین لذت را میبرید. سپس مدتی طولانی روی همان فعالیت متمرکز شوید و چَم و خَمَش را خوب یاد بگیرید. وقتی حسابی حرفهای شدید، آن وقت است که فرصتهای پیشرفت یکی پس از دیگری پیش پایتان سبز میشوند و شهرت، ثروت و قدرت نیز به دنبال این فرصتها عایدتان خواهند شد. پس همان طور که راگوناتان توصیه میکند بجای اینکه از همان ابتدا قصد کنید فقط از دیگران جلو بزنید، روی مهارتهای فردی خودتان کار کنید تا زندگی برایتان شیرینتر و پرثمرتر شود.
وبسایت بازده: بسیاری از مدیران بنا به ماهیت شغل و حرفهشان نمیتوانند از روشهای پرهزینهی بازاریابی و تبلیغاتی برای معرفی شرکت خود و محصولاتشان استفاده کنند.
مشتریان کارتهایی را میخوانند که کوتاه و خلاصـه باشد. یک آگهی کوچک روی یک کارت پستال میتواند بازدیدکنندگان زیـادی را به وبسـایت شما بیاورد و این خـود میتـواند باعث افـزایش فـروش شـود. هزینهی این کار معمولاً زیاد نیست.
اگر متن آگهی شما عوض نشود مشتریان شما خسته میشوند، البته خود شما هم از این تکرار خسته خواهید شـد. بـازاریابی میتواند مفرح باشد اگر از مزیتهای اسـتفاده از روشهای متنوع بازاریابی برای برقراری ارتباط با مشتریان خود استفاده کنیـد.
۳. به مشتریان برای یافتن محصولات و خدمات مناسب کمک کنید.
اگر میخواهید برای مشتری خـود بروشـور معرفی محصولات بفرستید، میتوانید بروشور یا کارت محصول یا خدماتی را بفرستید که فکر میکنید برای مشتری شما مفید است. این کار میتواند به مشتری شما در یافتن محصولات مناسب کمک زیادی بکند و مشتری شما را راضی نگه دارد. اگر نگران فروش محصول خود هستید، میتوانید قبل از این کار با تولید کنندهی آن محصول هماهنگی کنید و از این فرصت استفاده کنید. مثلاً درصدی از فروش را برای خود در نظر بگیرید یا اینکه تخفیف خاصی را برای مشتری خود از فروشنده بگیرید.
سعی کنید سفارشهای خاصی را در هر مکالمهی تلفنی، به مشتری ارائه کنید. به عنوان مثال میتوانید بگویید روز بخیر؛ من … هستم. از من دربارهی خدمـات جدید سؤال کنید. با این پیام، تلفنکننده با دریافت پیام، علاقهمند میشود یا ناگزیر است که از شما در مورد این خدمات سؤال کند.
برای استفاده از این روش مطمئن شوید که پیام شما برای مشتریان جذاب باشد. اگر مشتری شما از راه دور تماس میگیرد، با ارائه آگهیهای طولانی، وقت و پول مشتری خود را به هدر ندهید.
سعی کنید در تمام نامههایی که برای مشتری خود میفرستید، از دستنوشته و یا مُهرهای مخصوص یا برچسبهای خاص استفاده کنید. توجه داشته باشید که دست نوشتهی روی نامه در اولین بار که نامه دیده میشود خوانده میشوند. به خاطر داشته باشید این نوشتهها در صـورتی بـه طـور کـامل خوانـده میشوند که خلاصه و کوتاه باشند به طوریکه بیننده بتواند آن را درکمتر از ده ثانیه بخواند.
۶. یک پیشنهاد فروش برای مشتری خود بفرستید که تازه از شما خرید کرده است.
اگر به عنوان مثال مشتری شما لباسی از شما خریده است، میتوانید نامهای برای او بفرستید و ضمن تشکر از خرید قبلی به اطلاع او برسانید که برای خـرید بعـدی به طـور مثال از تخفیف ۲۰ درصدی برخوردار است. برای اینکه بتوانید این پیشنهاد را به فروش نزدیک کنید، برای پیشنهاد خود زمان تعیین کنید.
آیا میدانید هزینهی فروش به یک مشتری جدید شش برابر بیشتر از فروش به مشتری قدیمی است؟ شما با استفاده از خبرنامه میتوانید بازاریابی را بر روی مشتریان قدیمی خود متمرکز کنید. اگر هزینهی خبرنامهی چاپی برای شما زیاد است، میتوانید با استفاده از پست الکترونیک این کار را با هزینهی بسیار پایینی انجام دهید. در خبرنامه میتوانید همیشه پیشنهاد فروش ویژهای را به مشتری قبلی خود ارائه کنید.
اگر فکر میکنید به تنهایی قـادر بـه تحـمل هزینهی بـازاریابی نیستید، به دنبال شریکی باشیدکه محصول او هم مناسب مشتری شماست یا اینکه محصـولات شـما مکمل یکدیگرند. با ارائهی طرح بازاریابی مشترک میتوانید در هزینههای بازاریابی صرفهجویی کنید. علاوه بر این، با این روش خدمات بهتری را هم به مشتریان خود ارائه میکنید.
این کار هزینهی زیادی برای شما ندارد و شما از نتیجهی کار قطعاً متعجب خواهید شد که ببینید این پیشنهادهای شما به دست چه افرادی میرسد و سفارش خرید به شما میدهند.
اگر فکر میکنید به تنهایی قادر به تحمل هزینهی بازاریابی نیستید، به دنبال شریکی باشیدکه محصول او هم مناسب مشتری شماست یا اینکه محصولات شما مکمل یکدیگرند.
توصیه طلایی : روش های بازاریابی خود را مرتب عوض کنید و در استفاده از این روشها خلاق باشید.
۱. "نمیتوانیم انجاماش دهیم.”
چیزی
که آدمها و شرکتها را موفق میکند قابلیت حل مشکل مشتریانشان و
مطالبهی اولویتهای اصلیشان است. اگر یک نیاز مرتبا بهوجود بیاید،
موفقترینِ آدمها یاد میگیرند چگونه با سرعت هر چه بیشتر به حل آن
بپردازند.
۲. "نمیدانم چگونه این کار را انجام دهم.”
آدمهای
موفق یاد میگیرند به جای سرکوبِ خودبهخودی و غیر ارادیِ راهحلیابی و
چارهاندیشی، برای موفقیت در یک پروژه یا در حرفهشان باید چه کاری انجام
دهند. بهعنوان مثال، هیچگاه نمیبینید یک مشاور بینالمللی موفق در
زمینهی کسبوکار که در سال بارها به ایتالیا سفر میکند، یاد گرفتن زبان
ایتالیایی را نپذیرد.
۳. "نمیدانم چیست.”
ادعای بیخبری و
بیاطلاعی کردن مشکل را دور نمیکند. فقط باعث میشود پرسشگر فرد دیگری را
بیابد که بتواند با آن مجموعه کار کند تا راهحلی برای آن مشکل بیابند.
اگرچه همواره خوب است با آدمهایی که در تعامل هستید، صادق باشید، به پایان
رساندن این عبارت با ’ولی راهی برایش پیدا میکنم‘ یک روش مطمئن برای
موفقتر شدن است.
۴. "همه کارها را خودم به تنهایی انجام دادم.”
آدمهای
متعالی میدانند باید خودشان را با آدمهایی احاطه کنند که باهوش، دانا و
متعهد باشند. آن چه باعث کارآمد بودن این روش میشود بها دادن به افراد در
جای مقتضی است، از هر دست که بدهید از همان دست بازخواهید گرفت. آدمهایی
را که به شما کمک کردهاند یا تأثیر مثبتی برای شما داشتهاند، شناسایی
کنید، اینگونه همواره میتوانید خودتان به موفقیت دست یابید و به رسمیت
شناخته شوید.
۵. "خیلی زود است.”
یکی دیگر از جملاتی که هرگز از
یک آدم موفق نمی شنوید این است که ’خیلی زود است.‘ هیچوقت نمیشنوید که
بنجامین فرانکلین یا آدمهایی مثل استیو جابز بگویند، ’برای من خیلی زود
است که آنجا باشم‘. اگر یک ملاقات شبکهای، راهاندازی پروژه یا فرصت
مصاحبه در صبح اول وقت وجود داشتهباشد، موفقترین آدمها هر آنچه را باید
انجام دهند تا در آنجا حضور داشته باشند، انجام میدهند. بخشی از موفق
بودن این است که در زمان درست در جای درستی قرار داشته باشید، سحر خیز بودن
یا شبزندهدار بودنتان هیچ تأثیری در این قضیه ندارد.
۶. "خیلی دیر است.”
در
همین راستا، اگر یک شریک بالقوهی کسب و کار از شما خواسته است ساعت ۹ شب
یک قرار شام با او داشته باشید، و این کار برایتان مقدور است، قطعا سر
قرار حاضر شوید. این امکان وجود دارد که روز بعد خسته باشید، ولی ارتباطاتی
که طی یک شام کوچک یا پس از یک جلسهی چند ساعته برقرار میکنید، میتواند
در موقعیت حرفهای یا پروژهی بعدیتان تفاوت ایجاد کند.
۷. "خیلی بد است که نمیتوانیم با هم کار کنیم.”
کاملا
همعقیده بودن با آدمی دیگر یک اتفاق نادر است، ولی اگر واقعا با آدمی در
ارتباط هستید و میخواهید با او همکاری داشتهباشید، راهی پیدا کنید تا
این خواسته را عملی کنید. پیدا کردن افرادی که از مصاحبت با آنها لذت ببرید
زیاد روی نمیدهد، لذا چه یک مطالعهی موردی باشد یا یک کسبوکار جدید،
افراد موفق میدانند همکاری با آن دسته از آدمهایی که از نظر شخصیت و
علاقهمندیها با شما سازگار هستند مسیری است به سوی موفقیتی واقعی.
۸. "گاهی قراری بگذاریم و با هم باشیم.”
اکثر
مواقع این یک عبارت پُرکننده است، و هیچ تداومی بهدنبال ندارد. آدمهای
موفق میدانند که اگر واقعا بخواهند با فردی ارتباط داشتهباشند، باید بر
اینکار استمرار بورزند تا بهوقوع بپیوندد. همچنین این ایده را بهوجود
میآورد که موفقترینِآدمها، بدون هیچگونه دستور کار مخفی، به سختی تلاش
کردهاند تا ارتباطات و پیوندهای اصیلی درون شبکهشان ایجاد کنند، .
توسعهی شبکهتان به معنای به فکر دیگران بودن است، در حالیکه
ارتباطاتتان با آنها را در اولویت ذهنتان نگهدارید.
۹. "متأسفم، خیلی سرم شلوغ است.”
افراد
موفق اگر موقعیتی بر سر راهشان قرار بگیرد، هر کاری میکنند تا آن موقعیت
به واقعیت تبدیل شود. مطمئنا، این احتمال وجود دارد که این امر به معنیِ
تخصیصِ ساعتهای طولانیتر تعبیر شود، ولی اگر میخواهید چیزی به واقعیت
بپیوندد، هزینهاش این خواهد بود. گذشته از اینها، به گفتهی لاو – تیزو:
"زمان یک ماهیتِ ساختنی است. گفتنِ ’وقت ندارم‘، مانند این است که بگویید،
’نمیخواهم‘”.
۱۰. "همهاش فکر من بود.”
دوباره، همانگونه که
در شمارهی ۴ اشاره شد، موفقترینِ آدمها وقتی کار به تعریف و تمجید از یک
پروژهی موفق میرسد، سخاوت بهخرج میدهند. هیچ ایدهای حقیقتا به کسی
تعلق ندارد – ترکیبی است از تجاربشان از تعامل و ساختاری از ایدههای
اشتراکی با یک تیم. تعریف و تمجید بخش حیاتی در تأسیس یک فرهنگ و شرکت موفق
است.
۱۱. "هیچ وقت کتاب نمیخوانم.”
تام کورلی مالک وبگاه
عادات ثروتمندان دریافتهاست که ثروتمندان بسیار بیشتر از فقرا به
مطالعهی (یا گوش دادن به) کتابها میپردازند: ۶۳ درصد از والدین متمول
کودکانشان را به مطالعهی دو یا چند کتاب غیر داستانی در ماه وا میدارند،
این رقم در فقرا ۳ درصد است. همچنین، ۶۳” درصد از متمولین در طول رفت و
آمد به محل کار به کتابهای صوتی گوش میدهند، این رقم در فقرا ۵ درصد
است”. مطالعهی کتابهای غیر داستانی (همینطور داستانی) به کاهش استرس،
بهبود خلاقیت و ارتقاء حافظه تان کمک میکند.
۱۲. "بهاندازهی کافی خوب نیستم.”
بخشی
از موفق بودن به مفهوم والایِ خود ارزشی برمیگردد. این که خودتان باشید
یک ویژگی است که موفقیت شما در کسب و کار و زندگی شخصیتان را نوید میدهد.
علایق واقعیتان را دنبال کنید. اگر به پول نیاز نداشتید چه کارهایی در
زندگیتان انجام میدادید؟
۱۳. "همهچیز روبهراه است (دوباره و دوباره).”
آدمهای
موفق میدانند چه زمانی راهشان را تغییر دهند و پذیرش بهانههای دیگران
را متوقف کنند. اگر تنگنایی وجود داشتهباشد و چیزی (یا فردی) مانعِ تکمیلِ
بهموقع پروژه، تأسیس کسب و کارتان، یا حرکت بهسوی اهدافتان میشود، وقت
آن رسیده است که حد و مرز بگذارید و تصمیم بگیرید همکاریتان را محدود
کنید.
۱۴. "اگر رقبای ما آنرا در اختیار ندارند، پس ما هم بهآن نیاز نداریم.”
کپیبرداری
از رقبا، اجلِ احتمالیِ بسیاری از شرکتها است. ابتکار واقعی از بخشهای
کوچک و کم اهمیت نشأت میگیرد: پی بردن به این که رقبا چهکاری انجام
نمیدهند و پُر کردن آن خلأ به منظور پاسخگویی به یک نیاز در صنعت.
۱۵. "تعطیلکردن کارِ بازندهها است.”
موفقیت
واقعی میبایست به شکل یک رویکرد متنوع دیده شود، همراه با تعطیلات،
تعطیلات آخر هفته با دوستان و خانواده و ساعتهایی در روز کاری که کارایی
ندارید. وقتی حجمکاری برای هر فردی بسته به زمان متغیر است، رفتن به
تعطیلات شما را در کارتان بهتر میکند.
بعضی اوقات، برای رسیدن به جایی که میخواهید، بهترین و سادهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که به راحتی نمونههایی را که دیگران برایتان میچینند دنبال کنید.
حال که نوشتار ۱۵ جملاتی که هرگز از یک آدم موفق نمی شنوید را مطالعه کردید، چه عباراتی را میخواهید ار مکالمات و تفکرات روزانهیتان حذف کنید؟
خبرگزاری آریا-سخنرانی علمی «اجرای موفق طرحهای ملی پایاننامه و رساله (پارساها): در جستجوی عوامل» با سخنرانی بهروز رسولی، دانشجوی دکترای پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) برگزار میشود.
به گزارش خبرگزاری آریا، دکتر فرهاد شیرانی، رئیس مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران نیز در سخنرانی «اجرای موفق طرحهای ملی پایاننامه و رساله (پارساها): در جستجوی عوامل» به عنوان پنلیست به ایراد سخنرانی خواهد پرداخت.
گفتنی است، طرحهای ملی پایاننامهها و رسالههای الکترونیکی (پارساها) از کارآمدترین کانالها برای انتشار پایاننامهها و رسالهها (پارسها) به شمار میآیند. برای راهاندازی و نگهداری چنین طرحهایی، آگاهی مدیران از «عوامل حیاتی موفقیت» طرحها ضروری است.
این سخنرانی، روز دوشنبه 10 آبان 1395 از ساعت 11 تا 12 در تالار سخن پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران برگزار میشود.
حضور علاقهمندان برای شرکت در این سخنرانی آزاد است.
اگر میخواهید در آینده فرزند شما حس امیدواری را در تمام مراحل زندگیش داشته باشد باید همین امروز به فکر آن باشید و این حس را در او نهادینه کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ شاید بسیاری از ما دوران جوانی را دورهای میدانیم که ارتباط تنگاتنگی با بحث «امید» دارد. چرا که این دوران، زمانی است که انتظار داریم تا افراد امیدوارانه پیگیر اهداف خود باشند. از سویی زمانی که جوانان یک جامعه امیدوار به آینده باشند، آیندهٔ آن جامعه نیز تضمین شده است اما واقعیت این است اگر میخواهیم در دوران جوانی، فرزندانی امیدوار داشته باشیم، باید بذر امید را سالها قبل و در دوران کودکی در دل آنها کاشته باشیم. اما چه طور میتوانیم کودکانی امیدوار تربیت کنیم تا خیالمان از آینده آنها نیز آسوده باشد؟
یکی از مهمترین نظریهپردازان روانشناسی امید، چارلز اسنایدر است. او امید را دارای سه سازه تعریف میکند؛ «اهداف» و «قدرت اراده» و «قدرت گزینهها». در واقع فرد امیدوار، کسی است که اهداف مشخصی دارد و با دقت اراده و در نظر داشتن قدرت گزینهها آن اهداف را دنبال میکند. اما منظور از این سه سازه چیست؟
اولین سازه امید «داشتن اهداف» است. البته افراد امیدوار و ناامید ممکن است در داشتن اهداف با هم تفاوت چندانی نداشته باشند، چرا که افراد ناامید نیز ممکن است به دنبال اهدافی در زندگی باشند، هر چند در بسیاری از واقع اهداف در این گروه از افراد مشخص و دقیق نیست. اما به هر صورت دو سازه بعدی میتواند تفاوت این دو گروه از افراد را به خوبی روشن کند. منظور از «قدرت اراده»، داشتن انرژی و توان برای پیگیری اهداف است. به صورتی که فرد به راحتی دست از اهداف خود برنداشته و زود دست از خواستههای خود برندارد. «قدرت گزینهها» نیز به این نکته اشاره دارد که برای رسیدن به یک هدف همیشه بیش از یک مسیر وجود دارد. اگر راهی را امتحان کرده و شکست خوردیم، اطمینان به اینکه هنوز راههای بسیار دیگری برای امتحان وجود دارد، میتواند نشان دهنده باور ما به قدرت گزینهها باشد.
اگر میخواهیم کودکی امیدوار داشته باشیم باید تلاش کنیم تا این سه سازه را همزمان در او توانا سازیم. اگر قرار به توجه یکی از آنها باشد به احتمال زیاد با کودکی ناامید اما پرتوقع و یا کودکی سرگردان مواجه خواهیم شد که در بزرگسالی نیز موفقیت چندانی در زندگی خود کسب نخواهد کرد. اما چه طور میتوانیم هر کدام از این سازهها را در کودک خود تقویت کنیم؟
یکی از مهمترین پیشدرآمدهای داشتن هدف روشن، شناخت خود و علائق خود است. پس اگر میخواهید فرزندتان بتواند اهداف مناسبی برای خود انتخاب کند، باید موقعیتهایی را برای او فراهم کنید که او بتواند خودش را بشناسد. داشتن تجربیات متعدد یکی از نکات مهم در این بین است.
یکی از اشتباهاتی که بسیاری از والدین این روزها مرتکب میشوند انجام این قدم بدون اجرایی کردن قدمهای بعدی است. در واقع ما با بسیاری از کودکان، نوجوانان و حتی جوانانی روبهرو هستیم که توانستهاند تا حدی علائق خود را بشناسند و اهدافی نیز برای خود تعریف کردهاند اما چون قدرت اراده و قدرت گزینهها در آنها پرورش نیافته است، آنها افرادی پرتوقع از والدین، اطرافیان و جامعه هستند و به دلیل آنکه بسیاری از آنها به اهداف خود نمیرسند دیگران را دائم سرزنش میکنند. پس یادتان باشد کشف استعدادها و علائق هر چند اهمیت بسیاری دارد و کمک خوبی برای تعریف اهداف است اما همهٔ کار نیست. اما در رابطه با شناخت استعدادها و یا علائق یادتان باشد که تنها راه برای این موضوع، فرستادن کودک به کلاسهای متعدد و البته گرانقیمت نیست. گاهی تنها همراه کردن کودک با خود در موقعیتهای مختلف اجتماعی و آشنایی با مشاغل و موقعیتهای مختلف میتواند به او کمک کند تا علائق خود را بشناسد.
برای داشتن قدرت ارادهای بالا چند عامل باید در کودکان ما تقویت شود. داشتن اعتماد به نفس و تابآوری دو مورد مهم و موثر در داشتن قدرت ارادهٔ بالاست. یادتان باشد داشتن اعتماد به نفس بالا بیش از این که نیازمند فعالیتهایی برای تقویت آن باشد، نیازمند خودداری از انجام کارهایی است که به اعتماد به نفس کودکان آسیب میزند. به زبان دیگر همهٔ کودکان ابتدا به ساکن اعتماد به نفس بالایی دارند، در غالب اوقات این ما به عنوان والدین و یا نظام آموزشی هستیم که با برخوردهایی نادرست، به اعتماد به نفس آنها آسیب میزنیم. کارهایی چون توهین، تمسخر، سرزنش و ایراد گرفتنهای افراطی، مقایسه آنها با دیگران، تاکید بر نقاط ضعف بچهها و به رخ کشیدن شکستهای آنها بخشی از این رفتارهای اشتباه است. پس اگر میخواهید کودکتان اعتماد به نفس خوبی داشته باشد، در قدم اول از رفتارهای اشتباهی که در بالا به آنها اشاره شد، دوری کنید.
اما جدای از اعتماد به نفس، کودکان برای داشتن ارادهای قوی برای پیگیری اهداف خود نیازمند تابآوری در مقابل مشکلات نیز هستند. تابآوری به آنها کمک میکند تا با تجربه اولین شکست دست از تلاش برندارند. اما چهطور میتوانیم این موضوع را در کودک خود تقویت کنیم. یکی از سادهترین، ارزانترین و البته موثرترین روشها در این زمینه برای کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان، خواندن کتاب است! در سنین پایینتر خواندن کتابهای تخیلی مناسب میتواندبه بچهها نشان دهد که شخصیتهای این کتاب-ها در زمان مواجه شدن با مشکلات به راحتی دست از کار نکشیده و به تلاش خود ادامه دادهاند تا به اهداف خود برسند. در سنین بالاتر نیز خواندن کتابهای سرگذشت و یا خاطرات افراد موفق یکی از منابع خوب برای تقویت این موضوع است. بسیاری از ما با خواندن سرگذشت دیگران و نوع برخورد آنها با شکستها متوجه میشویم که با یک شکست نه دنیا به آخر رسیده و نه انرژی ما تمام شده، تنها کافی است دوباره بر هدف خود متمرکز شویم و کار را دوباره آغاز کنیم. اما آغاز دوباره همواره نیازمند در نظر داشتن روشهایی جدید و گزینههایی نو است؛ این جاست که سازه سوم در امید یعنی قدرت گزینهها مطرح میشود. اما چهطور میتوانیم قدرت گزینهها را در کودکان خود تقویت کنیم؟
در نظر داشتن گزینههای متعدد برای رسیدن به هدف مشخص، ارتباط نزدیکی را خلاقیت دارد. اینکه کودکان بتوانند مسیرهای مختلفی را در نظر بگیرند و از این تصور اشتباه که تنها یک راه درست برای رسیدن به هدف وجود دارد، اجتناب کنند. اما چهطور میتوان تفکر خلاقانه را در کودکان پرورش داد. تقویت کنجکاوی در کودکان با ایجاد سوال در ذهن آنها و البته اجازه دادن به آنها برای طرح سوالات ذهنی، فراهم کردن موقعیتهایی که آنها بتوانند دست به آزمون و خطا بزنند و البته تمسخر نکردن بچهها بابت ایدههای متفاوتشان از جمله کارهایی است که ما به عنوان والدین برای تقویت خلاقیت آنها میتوانیم انجام دهیم.
اما شاید مهمتر از همهٔ این فعالیتها لازم باشد خود ما تغییر کنیم. چرا که در بسیاری از مواقع خود ما نیز دچار این تفکر اشتباه هستیم که تنها یک راه درست برای رسیدن به هدفی وجود دارد. در واقع اگر ما تغییر کنیم، غیرمستقیم به فرزندمان نیز اجازه دادهایم که قدرت گزینهها را در نظر داشته باشد. اگر ما به چنین نقطهای رسیده باشیم آن وقت در زمانی که کودکمان در انجام فعالیتی شکست میخورد، در عوض گفتن اینکه «واقعاً بیعرضهای!»، «بهت گفتم این راه درست نیست!»، «وقتی توان انجام کاری رو نداری چه اصراری داری این قدر خودت رو اذیت کنی؟» به احتمال زیاد خواهیم گفت «به نظرت چه کارهای دیگهای میتونی انجام بدی که به خواستهات برسی؟» و این سوالی است که کودکان امیدوار همیشه برای آن پاسخهای خوبی دارند!
بررسی این آگهی ها نشان می دهد که برخی از شرکت ها که اتفاقا شرکت های بزرگی هم هستند به مشتری ثابت صفحه نیازمندی ها تبدیل شده اند و روزی نیست که آگهی نیازمندی آنها را نبینیم. بنابراین به قول ضرب المثل معروف «یک جای کار می لنگد» که شرکت ها پس از سال ها فعالیت هنوز در تامین نیروی فروش خود دچار مشکل هستند.
به همین منظور سراغ تعدادی از مدیران فروش برجسته کشور رفتیم و از آنها پرسیدیم که ویژگی های فروشندگان موفق چه مواردی هستند. آنچه در ادامه می خوانید برآیند نظرات این عزیزان است.
شاید واضح به نظر برسد که صداقت لازمه موفقیت در فروشندگی است اما این ویژگی مهم در اغلب موارد به فراموشی سپرده می شود. صداقت مفهوم بسیار عمیق تری از دروغ نگفتن به مشتری است. صداقت یعنی اینکه در هر زمانی این آمادگی را داشته باشیم که تمام اطلاعات مورد نیاز مشتری برای تصمیم گیری را در اختیار او قرار دهیم حتی اگر بدانیم آن اطلاعات ممکن است مشتری را از خرید کردن منصرف کند. درست است که ما می خواهیم بفروشیم اما نمی خواهیم یک رابطه کوتاه مدت با مشتری داشته باشیم.
دانش عمیق
مورد اولی که در پاسخ اکثر مدیران فروش وجود داشت، دانش عمیق است. یک فروشنده عالی باید درباره 1) محصولی که می فروشد و 2) اینکه آن محصول چگونه به مشتری کمک می کند، اطلاعات جامعی داشته باشد. وقتی فروشنده بتواند به تمام سوالات پاسخ دهد و برای آنها دلایل قانع کننده ای داشته باشد، می تواند اعتمادسازی کند.
بنابراین پایه و اساس اعتماد مشتری، دانش فروشنده است. فروشنده باید خود را برای پاسخ دادن به سخت ترین سوالاتی که درباره محصولش از او خواهد شد، آماده کند.
پیگیری
پیگیری یکی دیگر از ویژگی های فروشندگان موفق است. عدم پیگیری کردن مهم ترین دلیلی است که باعث نارضایتی و عصبانیت مشتری می شود. اگر مشتری با شما تماس می گیرد، به تماس او پاسخ دهید. اگر در دفتر حضور نداشتید، خودتان با او تماس بگیرید. به ایمیل ها و پیامک های مشتریان پاسخ دهید. پس از آنکه فروش را انجام دادید، مشتری را به حال خود رها نکنید و با پیگیری خود اطمینان حاصل کنید که همه چیز طبق برنامه پیش می رود.
اعتقاد به آنچه می فروشد
فروشنده ای که می خواهد پله های موفقیت را طی کند باید به آنچه می فروشد، اعتقاد داشته باشد. اگر فروشنده صداقت داشته باشد، دانش عمیقی درباره محصولش داشته باشد و پیگیری های لازم را انجام دهد اما مشتری احساس کند که 100 درصد به محصولش اعتقاد ندارد، دچار شک و تردید می شود و حتی احتمال دارد قید خرید کردن را بزند. به همین دلیل لازم است مدیران توجه فراوانی به این نکته داشته باشند که فروشنده با اعتقاد کامل محصول به بازار فرستاده شود.
فروشنده ای که برای آینده اش برنامه ای نداشته باشد، هیچ وقت نمی تواند از همان راه فروشندگی فراتر رود. خیلی از بازاریابان و فروشندگان از روی ناچاری وارد این کار شده اند اما زمانی که پتانسیل بالای آن برای پیشرفت را دیده اند، دیدشان تغییر کرده و برای آینده برنامه ریزی کرده اند. فروشنده خوب فروشنده ای است که نخواهد فروشنده بماند.
مطمئنا ویژگی های دیگری را نیز می توان به این فهرست اضافه کرد. برای ستاره شدن تنها نمی توان به چند ویژگی اکتفا کرد بلکه باید مجموعه ای از ویژگی ها را دارا بود. با این حال توجه به این 5 ویژگی که منتخب مدیران فروش هستند، می تواند قدم بزرگی در رسیدن به موفقیت نهایی باشد.