مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نوشابه‌ها با سلامت ما چه می‌کنند؟

چندی پیش در کنفرانس نقش پزشکان در فرهنگسازی مصرف شیر که در آذر ماه سال گذشته برگزار شد، نایب ‌رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران مطرح کرد: «سرانه استفاده از نوشابه‌های گازدار در دنیا ده لیتر است. این در حالی است که [هر ایرانی] سالانه 42 لیتر نوشابه گازدار استفاده می‌کند. این برنامه غذایی سبب پوسیدگی دندان، چاقی، سوءتغذیه، اثرات مخرب بر کلیه، اختلال در خواب و... خواهد شد.»

ولی فقط در ایران نیست که از این حرف‌ها می‌زنند. یکی از مضراتی که همیشه مخالفان مصرف این نوشابه‌ها بر آن تاکید می‌کنند، قند بسیار زیادی است که این مواد صنعتی وارد بدن ما می‌کنند. همین حرف‌ها بود که یک آمریکایی‌ به نام جورج پرایور‌ را به این فکر انداخت که اثر مخرب نوشابه‌های گازدار را بر بدن خودش آزمایش کند.

به گزارش مجله پریونشن، جورج پنجاه‌ساله، تا همین دو ماه پیش فردی کاملا سالم و بسیار مراقب سلامت و سبک زندگی‌اش بود: وزن کاملا متناسبی داشت، برنامه غذایی‌اش کاملا سالم بود و برنامه کم‌وبیش منظمی هم برای ورزش و فعالیت جسمانی روزانه داشت، اما ناگهان تصمیم گرفت آزمایشی ترتیب دهد. او می‌خواست بداند دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد اگر به مدت 30 روز، روزی ده قوطی کوکاکولا مصرف کند؛ البته مشروط بر آن که هیچ تغییر دیگری در برنامه غذایی یا سبک زندگی همیشگی‌اش ندهد.

این فکر زمانی برای جورج پرایور جدی شد که مراجع رسمی آمار تکان‌دهنده‌ای درباره میزان مصرف قند و شکر افزوده آمریکایی‌ها منتشر کردند. پرایور می‌گوید ‌پس از دیدن این آمارها به این فکر افتاد کاری کند مردم لحظه‌ای هم که شده به میزان بسیار زیاد قند و شکری که مصرف می‌کنند، فکر کنند. به این ترتیب او در بیست‌و‌چهارم اکتبر امسال (یعنی روز جمعه دوم‌آبان 1393) اولین قوطی نوشابه گازدار را سر کشید و آزمایش‌ را آغاز کرد.

یک ماه بعد، جورج پرایور هنوز زنده بود، بله خوب انتظار نداشتید که جانش را از دست بدهد! اما اوضاع بسیار وخیم‌تر از آن بود که قبلا فکرش را می‌کرد: تنها ظرف 30 روز، بیش از ده کیلوگرم بر وزنش اضافه شده بود و چربی بدنش حدود 6 درصد افزایش یافته بود، اما کار به همین جا ختم نشد. فشار خونش نیز به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته بود و از 12.9 روی 7‌/‌7 که تقریبا فشار خون طبیعی و سالمی به شمار می‌رود به 14.3 روی 9.6 رسیده بود که وضع چندان خوشایند و مطلوبی نیست.

ممکن است این جهش‌ها در نگاه نخست عجیب باشد، اما چندان هم نباید تعجب کرد. یک دو دو تا چهار تای سرانگشتی خیلی چیزها را روشن می‌کند. ده قوطی نوشابه گازدار تقریبا 1400 کالری انرژی و چیزی حدود 390 گرم قند دارد. مثل این است که فردی هر 2.5 روز حدود یک کیلوگرم قند بخورد. طبعا اگر به طور منظم این مقدار قند اضافه به بدن انسان وارد شود تبعات هولناکی خواهد داشت.

به نظر می‌رسد جورج پرایور توانسته به مقصودش برسد. بعید به نظر می‌رسد فردی از نتیجه آزمایش او مطلع شود و دست‌کم اندکی تامل نکند. بخصوص آن که دامنه این آزمایش وسیع‌تر از مصرف نوشابه و شاید بتوان گفت بیشتر متوجه مصرف قند و شکر است.

حال که دوباره به قند و شکر رسیدیم، اجازه دهید از زاویه‌ای دیگر به رژیم غذایی خودمان نگاهی بیندازیم.

دکتر هاشمی وزیر محترم بهداشت در بخشی از سخنرانی خود در بیست‌و‌سوم‌مهر‌امسال (روز جهانی غذا) گفته است: «طبق توصیه سازمان جهانی بهداشت میزان دریافت شکر در افراد باید حداکثر 10درصد [کل] کالری دریافتی باشد. این در حالی است که آمار مصرف شکر طی سال‌های 78 تا 90 نشان داد ‌میزان دریافت [قند و شکر در ایران] از 21.1 به 23.9 کیلوگرم افزایش یافته است. مشخص است که چنین رقمی مطلوب نیست و در این زمینه ما بیش از 30 درصد اضافه مصرف داریم.»

مسعود ایثاری / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

پزشکان تهرانی کدام داروها را بیشتر تجویز می‌کنند؟

معاون درمان اداره کل درمان تامین اجتماعی استان تهران در پاسخ به اینکه چه داروهایی در صدر تجویز بی‌رویه نسخ پزشکان تهرانی قرار دارند گفت: بیشتر داروهای آنتی بیوتیکی، کورتن‌ها و آزمایش‌های متعدد و مکرر که گا‌ه الزامی هم برای انجام آنها نیست در صدر تجویزهای بی‌رویه قرار دارند.

سیروس شهنی دانش ادامه داد: یک تیم کار‌شناسی و علمی شامل متخصصان و فوق تخصص‌ها برای این منظور در این اداره کل مستقر هستند و اگر مشخص شود تداخل دارویی در نسخه‌ای وجود دارد و یا دفتر اسناد پزشکی در نوع بیماری با توجه به داروهای تجویزی ابهام داشته باشد، پزشک مربوطه فراخوانده می‌شود گفت: به عنوان مثال ممکن است پزشکی ۱۰ دارو برای یک بیماری نوشته باشد که باید مشخص شود این ۱۰ قلم برای تشخیص و درمان چه بیماری نوشته شده است، اگر تیم تخصصی قانع شد مشکلی وجود ندارد، در غیر این صورت پزشک باید یک بازنگری در تجویز دارو داشته باشد.

وی درباره نحوه برخورد با پزشکان خاطی افزود: تامین اجتماعی با پزشکان قرارداد منعقد می‌کند، می‌توانیم قرارداد خود را منوط به ارائه خدمات مطلوب، علمی و کیفی کنیم و آن‌ها باید برای ادامه قرارداد خود ملزم به رعایت شرایط علمی تجویز دارو باشند.

او گفت: آزمایش‌هایی به صورت متعدد و مکرر تجویز می‌شود که لزومی به انجامش نیست؛ به عنوان مثال سنجش تراکم استخوان زیاد مشاهده می‌شود. سنجش تراکم استخوان را نباید برای هر بیماری تجویز کرد. اگر سنجش تراکم استخوان را در نسخه یک بیمار جوان ببینیم باید به پزشک مربوط تذکر بدهیم زیرا معمولا این آزمایش برای افراد مستعد پوکی استخوان در سنین بالا تجویز می‌شود. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

کارگردان شهر موش‌ها: چرا زن و مرد به جای رفاقت، رقابت می‌کنند؟

یکی از نشریات با او مصاحبه‌ای درباره زندگی، جوانان امروز و دیروز، تفاوت‌های نسل‌های قدیم و جدید، روابط و اشتراکات و گونه‌گونی زنان و مردان انجام داده است که این هنرمند نام‌آشنا با نقبی به خاطرات خود به آن‌ها پاسخ داده است. جام جم سرا برخی بخش‌های صرفا سینمایی آن را کوتاه کرده و بقیه حرف‌های خواندنی آن را پیش رویتان گذاشته است.

***

بیش از ٤ دهه فعالیت هنری از مرضیه برومند فردی ساخته که هم جامعه‌اش را خوب می‌شناسد و هم می‌داند جامعه به چه خوراک فرهنگی نیاز دارد. از دوران کودکی این هنرمند سال‌ها می‌گذرد اما آثار او نشان‌دهنده شناخت ژرفی است که از کودک سرزمینش ایران دارد.
یک صبح سرد زمستانی قرارمان بود برای دیدار با هنرمندی که دوران کودکی بسیاری از متولدین دهه‌های ٥٠ و ٦٠ با آثارش گره خورده است. تا پیش از این شنیده‌هایم در مورد رفتارش خبر از آدم تلخی می‌داد که خیلی دل و دماغ صحبت کردن ندارد. آن روز اما تمام آنچه درباره او شنیده بودم نقش برآب شد. مرضیه برومند گفت‌و گو را با لبخندی شیرین که حکایت از امید و احترام داشت آغاز کرد و بدون کم و کاست تا پایان یک همنشینی دو ساعته ادامه‌اش داد.
با او درباره نگاهش به کودکان پریروز، دیروز و امروز صحبت کردم، حال و روز مردمان کوچه و بازار در این دوران را به بحث نشستم و از طبیعت سخن گفتم:

* یک دنیا کودکی

من تحلیلگر نیستم؛ اما می‌توانم به خاطراتم رجوع کنم و برداشت‌هایم را برایتان بگویم. من بچگی خوبی را گذراندم و دوره جذابی داشتم. در یک محله جنوب‌شرقی تهران، خیابان دلگشا، میدان کلانتری که الان هم به‌‌ همان نام است، دوران کودکی‌ام را تا ١٨ سالگی گذراندم. خاطرات خیلی زیبایی از آن زمان دارم.

چرا زن و شوهر‌ها تا این اندازه با یکدیگر بد هستند و زود طلاق می‌گیرند؟ پس چرا ازدواج می‌کنید؟ چرا زن و مرد به جای رفاقت با یکدیگر رقابت می‌کنند؟ زن جای خودش است و مرد هم جای خودش


خاطرم هست بچه بازیگوش و پرجنب‌و‌جوشی بودم. زیبا‌ترین بازی‌هایم را در کوچه بن‌بست، شکلی که آن زمان برایم خیلی بزرگ بود، انجام می‌دادم. اخیرا که به کوچه دوران کودکی‌ام رفتم، فضا خیلی کوچک‌تر از آنچه پیش از این در ذهنم ثبت شده بود به نظر می‌رسید. آن روز‌ها اما با حس و حال کودکی‌ام، به نسبت اندازه خودم، همه آن فضا و میدان و محله را بزرگ می‌دیدم. فاصله خانه تا مدرسه (دبستان ماندانا) به نظرم بسیار طولانی می‌آمد، گرچه فاصله کوتاهی بود. حتی از آن مسیر هم خاطرات زیادی دارم.


* بازی‌هایی که جایشان خالی‌ست

ما با بچه‌های همسایه، بازی‌های زیادی می‌کردیم. در آن دوره، خانواده‌ها پرجمعیت بودند و تعداد بچه‌ها زیاد بود. ما ۶ بچه بودیم. پایمان را که درون کوچه می‌گذاشتیم، ناگهان می‌دیدیم از هر خانه ۴-۵ بچه بیرون می‌آیند. مثل امروز نبود که تک‌فرزندی باشد.
گرچه می‌دانم به دلیل معضلات زیادی که وجود دارد، بچه‌دار شدن، سخت است اما فکر می‌کنم اگر کسی بچه‌دار شود، یک بچه خیلی کم است. چراکه ارتباط با خواهر و برادر در خانواده، بچه‌ها را تربیت می‌کند و خیلی چیز‌ها در این ارتباط به او آموخته می‌شود. زمانی که پدر و مادر، میان فرزندانشان عدالت را برقرار کنند، خودخواهی‌ها و تک‌روی‌ها از روحیه بچه‌ها دور می‌شود و آن‌ها را عدالتخواه بار می‌آورد.


* تک‌فرزندی یعنی بار آوردن بچه‌های خودخواه

امروز، هر خانواده یک فرزند دارد و آن بچه، گل سرسبد خود و خانواده و همسایگان آپارتمان است و حاضر نیست کسی به او از گل نازک‌تر بگوید. چنین بچه‌ای، معمولا خودخواه بار می‌آید و با خودخواهی به زندگی‌اش ادامه می‌دهد.
می‌گویید قایم‌باشک؟ بچه‌های امروز با چه کسی قایم‌باشک بازی کنند؟ و کجا بازی کنند؟ خانه ما، خانه قدیمی‌ای بود که تراس داشت، اتاق‌های تودرتو‌یی داشت که به ما اجازه بازی کردن می‌داد. هیجان قایم‌باشک و گرگم به هوا را احساس می‌کردیم اما امروز بچه‌ها کجا باید قایم شوند؟ بروند در کوچه؟ کدام کوچه؟ دیگه کوچه‌ای وجود ندارد. نه‌تن‌ها برای بچه‌ها، فضایی وجود ندارد، بلکه امنیتی هم باقی نمانده است.


چند وقت پیش با من در مورد مسائل زیست‌محیطی مصاحبه می‌کردند. می‌گفتند شما، مردم را به پیاده‌روی تشویق کنید. می‌گفتم پیاده‌روی در کدام پیاده‌رو؟ پیاده‌رویی وجود ندارد که مردم پیاده‌روی کنند؛ با فرض این‌که هوا آلوده نباشد و شرایط، مساعد باشد. ما با دست خودمان، همه‌چیز را نابود کردیم. خودرو‌ها بر ما سوار شدند. ظاهرا خودرو، وسیله‌ای برای قمپز درکردن و شخصیت آوردن شده است! یکی با پراید متشخص می‌شود، یکی با بنز، یکی با لکسوس!


* زندگی دیروز و زندگی امروز

کودکی ما، سرشار از لحظات زیبای انسانی بود. با وجود این‌که، پدرم کارمند دولت بود و دستش به دهانش می‌رسید، مانند بقیه زندگی می‌کردیم و فاصله طبقاتی، در محله ما احساس نمی‌شد. تلویزیون ابتدا در خانه ما آمد اما‌‌ همان تلویزیون، تقسیم می‌شد. همه می‌آمدند در خانه ما تلویزیون می‌دیدند، تا این‌که خودشان بخرند. تلفن نیز به همین نحو. تلفن خانه ما، تلفن همه محل بود. همه همسایه‌ها، این شماره را به فامیل و دوستانشان داده بودند و به ما زنگ می‌زدند و ما هم همسایه‌ها را صدا می‌کردیم.
آن زمان، همسایه‌ها خیلی با هم دعوا و بحث می‌کردند؛ اما باز به سرعت با هم دوست می‌شدند و آشتی می‌کردند. منظره خانه‌هایی که تمام درهای آن‌ها باز بود، همواره در ذهن من باقی مانده است. هیچ خانه‌ای، در‌هایش بسته نبود. همه می‌توانستند به راحتی وارد خانه یکدیگر شوند. اگر کسی می‌خواست باقالی پاک کند، وسط کوچه این کار را می‌کرد. زن‌ها، وسط کوچه می‌نشستند و می‌گفتند و می‌خندیدند و باقالی یا سبزی هم پاک می‌کردند. گاهی سر بچه‌هایشان دعوا می‌کردند، آشتی می‌کردند؛ درد و دل می‌کردند.
بازی‌های آن موقع، بازی‌های جذابی بود. با این‌که بازی‌های نمایشی بود اما ما لشکرکشی می‌کردیم و فامیل‌های همسایه‌ها که در روزهای جمعه به مهمانی می‌آمدند، جمع بزرگی بودند. قشون‌کشی می‌کردیم که دختر فلان پادشاه را پسر بهمان پادشاه گرفت و بازی می‌کردیم. خیلی هیجان‌انگیز بود؛ قصه‌سازی می‌کردیم.
ارتباط با طبیعت، هر چند محدود اما داشتیم. در‌‌ همان محله، درخت‌های توتی که در کوچه بودند را به وضوح به یاد می‌آورم. یکی از سرگرمی‌هایمان، پرورش کرم ابریشم و دیدن پیله‌های آن‌ها بود. داخل کوچه، مغازه باز می‌کردیم؛ گوشه حیاطمان، کته درست می‌کردیم. گرچه بازی‌های من، بسیار دخترانه بود اما بازی‌های پر شر و شور پسرانه هم انجام می‌دادم. از درخت بالا می‌رفتم؛ دعوا و کتک‌کاری می‌کردم.


* اولین جرقه‌های علاقه به هنر

از دوران دبستان، علاقه من به عرصه نمایش، مشهود بود. من از‌‌ همان دوره دبستان، بازی و کارگردانی هم می‌کردم. در آن زمان، گروه تئا‌تر داشتم. گرچه علاقه‌مندی به هنر، در خانواده ما وجود داشت؛ با این‌که مادر من، یک زن کم‌سواد معمولی بود اما بسیار خلاق و هنرمند بود و احساس هنری را به درستی می‌فهمید. همه ما استعداد هنریمان را از مادر و استعداد ادبیمان را از پدر به ارث برده‌ایم. مادر این عرصه را برای ما فراهم می‌کرد که در خانه نمایش بدهیم و به همسایه‌ها برای دیدن این نمایش، بلیت می‌دادیم. پسر‌ها را هم راه نمی‌دادیم؛ گاهی آن‌ها روی تیر چراغ برق می‌رفتند و نمایش ما را نگاه می‌کردند.
مادرم، همیشه بقچه‌ای داشت که در آن، لباس‌های رنگارنگ و کلاه و از این چیز‌ها بود که هروقت می‌خواستیم نمایش بدهیم، مادرم این‌ها را جلوی ما می‌ریخت تا بازی کنیم و سرمان گرم شود.
خاطرات من از بچگی، دوستان و همکلاسی‌ها، معلمان و مدیر مدرسه‌ام در مقطع اول و دوم دبستان، خانم شفیعی مادر سروش حبیبی (مترجم)، بود. من سال‌ها بعد، در انستیتوی فرانسه هم‌کلاس شدم. جالب این‌جاست که او من را شناخت و آشنایی داد و کتاب خداحافظ گاری کوپر را به من کادو داد. داخل کتاب نوشت: «برای دوست، همکلاسی و شاگرد».
معلمان بی‌نظیری داشتیم که تک‌تک آن‌ها در خاطر ما، مانده و حک شده‌اند. وقتی که می‌گفتند «معلم»، کسی به ذهن می‌آمد که از صمیم قلب و روحش، خواستار تعلیم و آموزش بود. این‌طور نبود که از سر بیکاری، به این طرف آمده باشند. اکثرا، افراد درجه یک بودند.


* تفریح در طبیعت گم شده

نمی‌دانم چه تحلیلی از بچه‌های امروز بکنم که نه تحرکی دارند و نه علاقه‌ای به تحرک. متاسفانه وقتی پدر و مادر، بچه‌ها را به مسافرت می‌برند، به یک ویلا می‌روند و آن‌جا دوباره می‌نشینند. دیگر حاضر نیستند دست بچه‌ها را بگیرند و آن‌ها را به طبیعت ببرند. پا را روی گاز می‌گذارند و به ویلا می‌رسند؛ بعد هم منقل و کباب. بچه‌ها را هم نمی‌دانم چه کار می‌کنند. فقط می‌دانم، حداکثر اگر جایی باشد، دوچرخه‌سواری می‌کنند. پدر و مادر‌ها، بچه‌ها را به جنگل، دشت، کویر و کوه نمی‌برند تا آن‌ها را از نزدیک با طبیعت آشنا کنند.

«کار کردن زن به هر قیمتی»، آرامش را از مرد خانه می‌گیرد. مرد، در عین حال که به همسرش عشق می‌ورزد، می‌خواهد همسرش از او مراقبت کند و نیاز به محبت و مواظبت دارد


پدر من، هر سال، ٣ماه تابستان، ما را به گلابدره و امامزاده قاسم می‌برد؛ آن‌جا باغی را اجاره می‌کرد. نمی‌دانم چرا هیچ‌وقت به ذهنش نرسید که آن‌جا را بخرد! هیچ‌وقت احساس نکرد که لازم است! باغ‌های بزرگ، ساختمان‌های قدیمی، درختان شاتوت و گردو. ما ٣ماه تابستان را آن‌جا بودیم. هر هفته هم یکی از بچه‌های فامیل، مهمان ما بودند؛ دخترخاله، دخترعمو و... با هم بازی می‌کردیم؛ از درخت بالا می‌رفتیم. همیشه هم دست و پایمان زخمی یا از گردو و شاتوت، سیاه بود.
من آن زمان، رودخانه گلابدره را تنهایی بالا می‌رفتم. در ٨، ٩سالگی، تنها می‌رفتم؛ آن‌قدر که به طبیعت علاقه داشتم. برادر من هم کوهنورد بود و من هم زیاد از کوه می‌شنیدم و آن را می‌شناختم. ساعت‌ها به رودخانه، به آب و سنگ‌های رنگی داخل آن نگاه می‌کردم. دیگر در حال خودم نبودم. سنگ‌ها را جمع می‌کردم. یا این‌که گُل‌ها را لای دفتر‌هایم خشک می‌کردم و بعدا با آن‌ها، تابلو درست می‌کردم. همیشه دلم برای آن روز‌ها و آن کار‌ها تنگ می‌شود. با خودم می‌گویم ‌ای کاش بتوانم دوباره گل‌ها را جمع و خشک کنم و آن‌ها را بچسبانم.
خلاصه، آن زمان، در ٣ماه تابستان، عشق می‌کردیم! مهمان‌های خانوادگی زیادی داشتیم که جمعه‌ها می‌آمدند. حال و هوای آن روز‌ها، دقیقا شبیه فضای فیلم «درخت گلابی» آقای مهرجویی است.
مادر من هم به معنای واقعی، اسباب‌کشی می‌کرد و‌‌ همان یک یخچالی که داشتیم را با خودش می‌آورد. نصف زندگی را به آن باغ منتقل می‌کرد. پدر را هم می‌گفتیم به «شهر» می‌رود برای کار.
بعد به میدان تجریش می‌آمدیم. زیبا‌ترین لحظات زندگیمان بود که به آن‌جا برویم و ساندویچ کتلت بخوریم و به سینما بهار که رو باز بود، برویم. کنار آن رودخانه پرآبی که آن زمان بود، بنشینیم و گرد یا بلال بخوریم و لذت دنیا را ببریم.


* ارج و قرب یک مادر فداکار

مادرم، خدابیامرز، خیلی فداکار بود. آن زمان که ١۴، ١۵ساله بودم، تابستان‌ها، بار و بنه سفر را می‌بست و ما را با دوستانمان به بندر انزلی می‌برد و پلاژ اجاره می‌کردیم. دو تا پلاژ سیمانی اجاره می‌کرد و بین یک تا دو ماه، داخل پلاژ بودیم. با این‌که ویلا نداشتیم اما خیلی خوش می‌گذشت. مادرم با چراغ سه فیتیله، غذا درست می‌کرد. خیلی کار سختی بود که ۴، ۵ بچه نوجوان را با خود به مسافرت ببری و مسئولیت آن‌ها را بپذیری اما مادرم این کار را می‌کرد.


* خوشبختی‌های الان فردی شده است

نمی‌دانم؛ شاید بچه‌های الان هم خوشی می‌کنند اما ما نمی‌فهمیم. شاید خوشی آن‌ها هم این است که پای کامپیو‌تر و تبلت و این چیز‌ها باشند اما چیزی که مطمئنم بد‌ترین اتفاقی است که افتاده، این است که خوشبختی، دیگر در «جمع» نیست؛ در «فرد» است. آسایش در فرد است. گرچه نمی‌دانم چطور یک نفر می‌تواند احساس آرامش داشته باشد؛ اگر دوستش، همسایه‌اش، فامیلش یا خواهر و برادرش احساس خوشی و آرامش نکنند. من این‌گونه تربیت شدم که مادامی که اطرافیانم، دوستانم، شهر و کشورم و حتی مردم جهان، در آسایش نباشند، من آرامشی احساس نمی‌کنم. نمی‌توانم هیچ چیزی را فردی ببینم.


* تفاوت بچه‌های دو دهه ۶٠ و ٧٠

من باور دارم که فشار و تحدید شرایط، همواره نیرویی وارد می‌کند که نیرویی در مقابل آن نیز از سوی افرادی که به آن‌ها فشار وارد شده، بروز می‌کند. من به یاد دارم که در آن زمان نیز خانواده‌هایی که به شدت سنتی بودند و رفتار فرزندانشان را محدود می‌کردند و در همه احوال، آن‌ها را تحت فشار قرار می‌دادند، بچه‌هایشان به مسیر خوبی وارد نشدند.
من فکر می‌کنم، این‌ها، عکس‌العملی است به همه محدودیت‌هایی که به نسل گذشته (دهه ۶٠) وارد شد. محدودیت‌هایی که البته در باطن نمی‌توانند کاری از پیش ببرند.‌‌ همان زمان کاملا به خاطر دارم جمله‌ای را که مادرم به خاله‌ام می‌گفت؛ جمله این بود که اگر پرنده‌ای را در قفس بیندازی، زمانی که در قفس را لحظه‌ای باز کنی، پرنده فرار خواهد کرد اما اگر آن را‌‌ رها بگذاری، پرنده به روی شانه تو خواهد نشست.
منظورش این بود که نباید بچه‌ها را در قفس انداخت. الان نیز هر چه فشار اجتماعی، اقتصادی و غیره بر مردم وارد شود، بیش از آن‌که آن‌ها را کنترل کند، مردم را جری می‌کند.


* ماهواره و اینترنت رابطه زن و مرد را مشمئزکننده کرده است

کما این‌که در آن زمان، آزادی اطلاعات و ابزارهای گردش اطلاعات تا این اندازه و به این شدت نبوده است. موبایل و کامپیو‌تر و ماهواره و نرم‌افزارهای وایبر و واتس‌آپ و... نبود. گرچه من نمی‌دانم چرا بچه‌های امروز تا این اندازه دوست دارند که ارتباط مستقیم و نزدیک و رودررو را تعطیل ‌کنند و تنها به سمت فضای مجازی بروند.
من می‌گویم باید تعادل را رعایت کرد. در عین ‌حال که می‌توان از چنین ابزارهایی در صورت لزوم استفاده کرد، نباید ارتباط نزدیک را فراموش کرد. مانند مثالی که در مورد خودرو زدم؛ نباید این ابزار‌ها بر ما سوار شوند. ما باید از آن‌ها استفاده کنیم، نه این‌که آن‌ها از ما.

من اصلا قایل نیستم که به دلیل برابری زن و مرد، یک خانم ۵ صبح بیدار شود و بچه‌اش را بغل کند و ببرد مهدکودک، سوار مترو و اتوبوس شود و به اداره برود و پشت میز بنشیند و ماهی یک میلیون و ٢٠٠‌هزار تومان پول بگیرد و ٧٠٠‌هزار تومان را پول مهدکودک بدهد؛ اما خودش بچه را نگهداری نکند و به امورات خانه کمک نکند


البته من با آزادی اطلاعات و گردش آزادانه آن مشکلی ندارم، بلکه به شدت موافق آن هم هستم اما گاهی می‌بینم که حرف‌های مشمئزکننده‌ای در فضای مجازی یا برنامه‌های ماهواره‌ای زده می‌شود. بسیاری از روابط انسانی و خانوادگی را زیر سوال می‌برند. احترام میان زن و مرد را از بین می‌برند.
به نظرم یکی از زیبا‌ترین چیزهایی که در عالم خلقت وجود دارد، روابط میان زن و مرد و جنس نر و ماده در طبیعت است. طبیعت را نگاه کنید و ببینید که چگونه این دو جنس، با یکدیگر کامل می‌شوند. ببینید طاووس نر برای جلب توجه طاووس ماده، چه می‌کند. نباید اجازه بدهیم که زیبایی عشق و زیبایی رابطه از میان برود.


* تمنای عشق زیباتر از وصال است

آن روز‌ها، در نوجوانی و جوانی، ما هم مثل همه بچه‌های دیگر عاشق می‌شدیم. به یک پسر همسایه علاقه‌مند می‌شدیم. ۶ ماه طول می‌کشید تا به هم نگاه کنیم؛ یک‌سال طول می‌کشید تا سرمان را تکان دهیم و به هم سلام کنیم. چند ماه دیگر طول می‌کشید تا یک نامه توسط یک واسطه به دست ما می‌رسید. این‌ها به نظر من زیبا است. این‌که به سرعت و از‌‌ همان ابتدا، به ‌‌نهایت وصال برسید که دیگر زیبا نیست. تمنا از خود وصال زیبا‌تر است. دورانی که آرزوی وصال در سر داری، از لحظه وصال قشنگ‌تر است. البته خود وصال، احترام دارد؛ شأن و زیبایی خاصی دارد که در ادبیات و فرهنگ ما و همه جهان وجود دارد اما به نظرم امروزه، پایمال و کثیف و لوث شده است. دیگر چیزی وجود ندارد که ذهن و قلب را درگیر و میل به زندگی و امید را برای ما زنده کند.


* زیبایی روابطمان را به دست خودمان از بین می‌بریم

جوانان امروز وقتی با یکدیگر آشنا می‌شوند، آن‌قدر با وایبر و واتس‌آپ و تلفن و موبایل و اس‌ام‌اس و‌ هزار چیز دیگر باهم ارتباط دارند که زیبایی یک رابطه را با دستان خودشان می‌گیرند و از بین می‌برند. همه چیز به روزمرگی رسیده؛ رابطه زن و شوهر‌ها نیز به همین نحو. چرا زن و شوهر‌ها تا این اندازه با یکدیگر بد هستند؟ زود طلاق می‌گیرند؟ پس چرا ازدواج می‌کنید؟ چرا زن و مرد به جای رفاقت با یکدیگر رقابت می‌کنند؟ زن جای خودش است و مرد هم جای خودش. هیچ‌کدام بر دیگری برتری ندارد. چرا می‌خواهید خود را بر دیگری برتری دهید؟


* مسئله را خلط نکنیم: زن و مرد با هم فرق دارند

زن و مرد با هم فرق دارند. مگر می‌شود با هم فرق نداشته باشند؟ مدتی پیش، برنامه مستندی را می‌دیدم که در آن نشان می‌داد از زمان جنینی، ساختار مغزی زن و مرد با یکدیگر متفاوت است. مرکز احساسات زن در مغز او، با مغز مرد تفاوت دارد. توانایی‌ها و کارایی‌های زن و مرد با یکدیگر متفاوت است. این‌که هنر نیست که بگویم چون با مرد‌ها برابرم و شأن و حرمت انسانی من به اندازه یک مرد است، پس میز را بلند کنم! خب کمرم درد می‌گیرد!
هنوز در المپیک، زن و مرد‌ها با یکدیگر مسابقه نمی‌دهند. دو زنان و مردان از یکدیگر جدا است. نباید بعضی مسائل را با هم خلط کرد. در این‌که شأن انسانی زن و مرد با یکدیگر برابر است، حرفی نیست؛ اما من دوست ندارم که یک مرد ظرف بشورد و یک زن، میز را بلند کند. هرکس باید به تناسب ویژگی‌های فیزیکی و روحی خود، یک کار را انجام دهد. من اصلا قایل نیستم که به دلیل برابری زن و مرد، یک خانم ۵ صبح بیدار شود و بچه‌اش را بغل کند و ببرد مهدکودک، سوار مترو و اتوبوس شود و به اداره برود و پشت میز بنشیند و ماهی یک میلیون و ٢٠٠‌هزار تومان پول بگیرد و ٧٠٠‌هزار تومان را پول مهدکودک بدهد؛ اما خودش بچه را نگهداری نکند و به امورات خانه کمک نکند.
من فکر می‌کنم، بهتر است آن خانم، در خانه‌اش بنشیند، بچه‌اش را تربیت کند و به شوهرش عشق بورزد اما گاهی، یک خانم، پزشک یا مهندس است؛ آن‌ها کارشان اجتماعی است و لزومی ندارد آن را‌‌ رها کند و در خانه بماند.
باید تعادل را میان کار اجتماعی و خانه، برقرار کرد اما «کار کردن زن به هر قیمتی»، آرامش را از مرد خانه می‌گیرد و مرد‌ها، به‌خصوص مرد‌های ما در ایران، زن - مادر می‌خواهند. یعنی مرد، در عین حال که به همسرش عشق می‌ورزد، می‌خواهد همسرش از او مراقبت کند و نیاز به محبت و مواظبت دارد. گرچه من به چیزهایی که می‌گویم، اطمینان مطلق ندارم. هیچ چیزی را نمی‌توان با اطمینان بیان کرد. هرکسی نظر خودش را دارد. شاید من اشتباه می‌کنم اما این‌ها، نگاه من به جهان است.


* اغلب بچه‌های نسل امروز فردگرا و بی‌آرمانند

نسل من، نسل آرمان‌خواهی بود و هست. برای رسیدن به آرمانش تلاش می‌کرد و پای آن می‌ایستاد تا به آن برسد؛ چه اگر رسیده، چه نه، اما آرمان داشت. مشکل نسل امروز این است که آرمانی ندارد. نگاه‌شان به آینده، نگاهی گنگ است. تصویر واضح و روشنی از جامعه آرمانی خود ندارند که بخواهند برای رسیدن به آن تلاش کنند. جامعه آرمانی آن‌ها، جامعه‌ای فردی است. گرچه من، همه بچه‌های نسل امروز را مصداق این حرف‌ها نمی‌دانم. افراد باهوش و فرهیخته‌ای هم میان آن‌ها وجود دارد که با آرمان‌های جمعیشان زندگی می‌کنند و برای به دست آوردنش، تلاش می‌کنند. (علی پاکزاد+مجتبی پارسا/شهروند)


ادامه مطلب ...

کدام «زنان راننده» بیشتر تصادف می‌کنند؟

شاید باور کردنی نباشد ولی نگاهی گذرا و اجمالی به تصادفات رخ داده در کشور نشان می‌دهد که بیشترین تصادفات منجر به جرح و مرگ، توسط رانندگان‌ «مجرب» و «باسابقه» رخ داده است؛ این بدان معنا است که داشتن گواهینامه و آنچه همگان از رانندگی می‌دانند، نمی‌تواند پشتوانه محکمی در برابر حوادث در کمین رانندگان باشد؛ از این رو توجه به آنچه بسیاری از رانندگان، از آن بی‌اطلاعند و در عین حال نکات کلیدی و مهمی را در بر دارند، به مثابه تجهیز شدن به ابزار کارآمد دانش است؛ ابزاری که در کارآمدی آن قطعاً هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد.

در این مطلب، سعی شده با اشاره به نکاتی کلیدی و مهم، و ارائه یافته‌هایی علمی، تاثیر رفتار رانندگان در بروز سوانح جرحی گوشزد شود تا با دانستن آن‌ها رفتار و فرهنگ ترافیکی رانندگان به سمت و سویی سوق داده شود که شاهد کاهش مخاطرات و آسیب برای آن‌ها و سرنشینان خودروی آن‌ها باشیم.


آنچه باید بدانیم تا مطمئن برانیم

- آهنگ مرگ و میر رانندگی در ساعت ۶ تا ۸ صبح، ‌ ۲ برابر دیگر ساعات شبانه روز است.
- قدرت بینایی راننده در شب، ‌ یک ششم روز است.
- خیره شدن به نور خودروهای عبوری روبرویی، بینایی را به مدت ۹ ثانیه مختل می‌کند.
- پژوهش‌های مرکز پزشکی قانونی دانشگاه کیسن آلمان نشان می‌دهد که به دلیل کُند شدن اعمال فیزیولوژی بدن در زنان بارداری که ۵ ماه از بارداری آن‌ها می‌گذرد، احتمال بروز تصادف برای این زنان در هنگام رانندگی وجود دارد و رانندگی این افراد در ۶ هفته آخر بارداری، همراه با کاهش کنترل و تسلط آن‌ها بر وسیله نقلیه‌شان است.
- تحقیقات نشان داده است که عطسه زدن به عنوان یک عمل غیرارادی و تا حدود زیادی اجتناب ناپذیر، در هنگام رانندگی تاثیر بسیاری در بالا رفتن احتمال تصادف دارد و از این رو توصیه می‌شود تا رانندگان در هنگام عطسه، به آرامی پای خود را از روی پدال گاز بردارند و فرمان را آرام‌تر بگیرند چراکه محکم گرفتن فرمان در هنگام عطسه، می‌تواند باعث انحراف خودرو شود.
- انتقام گیری، ‌ تلافی کردن و پاسخ مشابه به رفتار ناشایست رانندگان دیگر از عوامل موثر در بروز تصادفات است به طوری که پژوهشگران دریافتند، ۶۷ درصد مرگ و می‌رهای ناشی از تصادفات رانندگی و ۳۳ جراحت‌های ناشی از این تصادفات، بر اثر پرخاشگری رانندگان است.
- ۸۴ درصد از تصادفات رانندگی رخ داده در کشورمان، در روزهای «معمولی و کاملاً آفتابی»، ۷ درصد در روزهای «بارانی»، ۶ درصد در هوای «ابری» و یک درصد در «وضعیت برفی» به وقوع پیوسته است.
- آمار تصادفات بین راهی در ایران نشان می‌دهد، در بروز تصادفات، عامل «طراحی» به میزان ۲ درصد، «وسیله نقلیه» ۱۳ درصد، «جاده» ۲۲ درصد و «عامل انسانی» ۶۳ درصد نقش دارند.
- گوش دادن به صدای عادی رادیو در هنگام رانندگی باعث می‌شود تا واکنش راننده در هنگام بحران، با تاخیر ۰/۸ ثانیه‌ای مواجه شود و این در حالی است که زمان رفلکس راننده به بحران‌ها در شرایط مطلوب، ۰/۷۵ ثانیه است.
- پژوهشگران مرکز پژوهش حمل و نقل انگلستان دریافتند که خطای ادراکی (کم اهمیت پنداشتن خطر و بیش از واقعیت پنداشتن توانایی)، عامل موثر در بروز ۳۰ درصد از تصادفات رانندگی است.
- تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که با افزایش هر ۵ کیلومتر بر ساعت، احتمال بروز تصادف برای خودرویی که با ۶۰ کیلومتر بر ساعت می‌راند، ۲ برابر می‌شود.
- تحقیقات نشان داده که خودروهای با رنگ نقره‌ای، به دلیل قابلیت بهتر رویت از سوی رانندگان وسائل نقلیه دیگر و حتی عابرین پیاده، کمتر تصادف می‌کنند.
- به طور متوسط افزایش سرعت بیش از سرعت مطمئنه و به ازای هر یک کیلومتر بر ساعت، ۵ درصد بر احتمال بروز تصادف منجر به فوت می‌افزاید و در عین حال، ۳ درصد بر مصدومیت سرنشینان اضافه می‌کند.
- خطر برخورد شما با عابر پیاده و مرگ وی، با افزایش سرعت خودرو از ۳۰ به ۵۰ کیلومتر بر ساعت، ۸ برابر می‌شود.
- تحقیقات علمی انجام شده اثبات کرده است که حرکت با چراغ روشن در روز، می‌تواند به کاهش ۱۰ الی ۱۵ درصدی تصادفات بیانجامد.
- آزمایش‌های انجام شده نشان داده است که در هنگام بروز بحران در رانندگی، استفاده از کفش‌های مناسب این امکان را به راننده می‌دهد که در زمانی معادل «نیم ثانیه» عکس العمل مناسب نشان دهد و پایش را از روی پدال گاز بر روی پدال ترمز بفشارد ولی همین آزمایشات مشخص کرده‌اند که استفاده از کفش‌های «پاشنه‌بلند»، «چکمه‌های بلند» و «دمپایی» زمان عکس العمل راننده را طولانی‌تر کرده و زمان فشار پا بر روی پدال ترمز به دنبال‌‌ رها کردن پدال گاز را از ۰/۵ ثانیه به ۰/۷ افزایش می‌دهد.
- خطر تصادفات وابسته به خستگی شبانه، ۱۰ برابر بیش از روز است.
- طبق تحقیقات به عمل آمده، از زمان تصمیم گیری برای توقف خودرو در سرعت ۴۰ کیلومتر بر ساعت ۱۹ متر، در سرعت ۸۰ کیلومتر بر ساعت ۵۸ متر و در سرعت ۱۴۰ کیلومتر بر ساعت، ۱۵۳ متر، مسافت طی می‌شود تا خودرو کاملاً متوقف شود.
- بر اساس شواهد به دست آمده، رانندگانی که از تلفن همراه در هنگام رانندگی استفاده می‌کنند، ۴ بار بیش از دیگر رانندگان در معرض خطر تصادف قرار دارند؛ این در حالی است که تحقیقات محققان نشان داده است که استفاده از نلفن همراه، زمان واکنش راننده به اتفاقات پیرامونی خود را از ۰/۶ ثانیه به ۱/۴ ثانیه افزایش می‌دهد و این یعنی خطر!
- هر اندازه سرعت خودرو بیشتر شود، مسافت خط ترمز نیز به صورت نمایی افزایش می‌یابد، به این معنا که اگر سرعت ۲ برابر شود، خط ترمز ۴ برابر می‌شود. (تسنیم)

189


ادامه مطلب ...

میکروب‌های خانه چه حقایقی را فاش می‌کنند؟

محققان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی نشان دادند که می‌توان با بررسی باکتری هایی که روی قاب درها زندگی می‌کنند، پیش‌بینی کرد که چند زن و مرد در این خانه زندگی می‌کنند و چه حیوان خانگی در این منازل نگهداری می‌شود.

راشل آدامز، بوم‌شناس میکروبی در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و مولف این پژوهش، عقیده دارد که این تحقیق بسیار قدرتمند است و می‌تواند در دستیابی به روش‌های جدید برای کشف جرائم، به دانشمندان حوزه‌های قانونی کمک کند.

در این بررسی، محققان از ساکنان 1200 خانه در آمریکا خواستند که نمونه‌ای از گرد و غبار دو بخش منزل یعنی چهارچوب در خروجی اصلی و چهارچوب در اصلی‌ترین اتاق نشیمن را در اختیار محققان قرار دهند. این نمونه‌ها باید دور از دسترس‌ترین و دست‌نخورده‌ترین قسمت چهارچوب در و از بخش بالایی چهارچوب‌ها برداشته می‌شد. این قسمت‌ها درست همان جاهایی هستند که اغلب مردم تمیز نمی‌کنند.

اهالی این خانه‌ها همچنین پرسشنامه‌ای در خصوص عادت‌های زندگی و شرایط خانه پر کردند که شامل سن، نوع حیوانات خانگی و حتی تعداد سیگاری‌ها و گیاهخوارانی بود که در منزل سکونت داشتند.

محققان سپس از آزمایش‌های ژنتیکی استفاده کردند تا اصلی‌ترین گروه‌های قارچی و باکتریایی ساکن در این منازل را شناسایی کنند.

به گزارش ایسنا، قارچ‌هایی که در خانه‌ها کشف شد، مشابه با قارچ‌هایی بود که معمولا در محیط بیرون هم وجود دارند که این موضوع نشان می‌داد این میکروب‌ها احتمالا با جریان هوا از محیط بیرون وارد می‌شوند و عمدتا کاری به کار اهالی خانه ندارند اما باکتری‌ها داستان متفاوتی داشتند.

نوع باکتری‌هایی که در نمونه غبارهای داخلی یافت می‌شد بستگی زیادی به نسبت مرد به زن در بین ساکنان خانه داشت و حضور حیوانات خانگی همچون سگ و گربه نیز بر نوع باکتری‌ها تاثیر می‌گذاشت.

این‌ها شامل باکتری‌های روده‌ای و واژینال انسانی به همراه آن دسته از باکتری‌هایی بود که بر روی پوست زندگی می‌کنند. بسیاری از باکتری‌های روده‌ای توسط جریان هوا از دستشویی‌ها وارد محیط خانه می‌شوند.

باکتری‌های ساکن بر روی پوست که متعلق به جنس‌های کورینه باکتریوم و درماباکتر هستند و باکتری‌های روده‌ای از جنس روزبوریا، در خانه‌هایی که تعداد مردان بیشتری در آنها اقامت می‌کنند، بیشتر است که این می‌تواند به این دلیل باشد که مردان اساسا جثه بزرگتری نسبت به زنان دارند و بنابراین بستر پوستی وسیع‌تری برای این نوع باکتری‌ها فراهم می‌کنند اما این یافته می‌تواند از مسئله بهداشتی دیگری در بین زنان و مردان نیز ناشی شود.

به عنوان مثال، زنان باکتری‌های کمتری بر روی پوست خود دارند که احتمالا ناشی از تعداد دفعات حمام بیشتر و استفاده بیشتر از محصولات مراقبت پوست است.

این باکتری‌ها همچنین با صحت 92 و 83 درصد به ما می‌گویند که آیا سگ یا گربه‌ای در یک خانه زندگی می‌کند یا نه.

این نشان می‌دهد که حیوانات خانگی اثرات قابل پیش‌بینی بر تنوع باکتری‌های موجود در غبارهای خانه بر جای می‌گذارند.

در خانه‌هایی که گربه دارند، 24 جنس باکتری وجود دارد که فراوانی‌شان نسبت به منازل بدون گربه بیشتر است.

محققان همچنین دریافتند در خانه‌هایی که سگ نگه می‌دارند، تعداد باکتری‌ها بیشتر است.


ادامه مطلب ...

چرا ایرانی‌ها 10 سال زودتر سکته می‌کنند؟

به گفته دکتر کامران باقری لنکرانی، کم‌تحرکی، مصرف بی‌رویه نمک و چربی، چاقی، استعمال دخانیات و در مجموع رژیم نامناسب غذایی عواملی برای حرکت به سمت سکته‌های مغزی محسوب می‌شوند؛ در حالی که همه این موارد در جامعه ما رو به افزایش است، به‌ویژه چاقی که در دو دهه گذشته در کشور دو برابر شده و این زنگ خطری برای افزایش سکته‌های مغزی به حساب می‌آید. به بهانه این خبر، سکته مغزی را زیر ذره‌بین قرار می‌دهیم و به همه جوانب این بیماری می‌پردازیم.

براساس آمار، سکته در دنیا دومین عامل مرگ و میر و در ایران چهارمین عامل است. در واقع بیماری‌های قلبی، تصادفات، بیماری‌های بدو تولد و سکته چهار عامل مرگ و میر است.

ایرانی‌ها از نظر تعداد مطلق در رتبه دوم مرگ و میر ناشی از سکته قرار دارند. باید بدانید سکته مغزی یک عارضه عروقی است که باعث آسیب به قسمتی از مغز شده و به دو دلیل عمده ایجاد می‌شود.

یکی این که ممکن است بر اثر عواملی مجرای رگ بسته شود و خون به مغز نرسد. حالت دوم این است که با پاره شدن رگ، خونریزی داخل مغز ایجاد شود که البته هریک از این حالت‌ها، دلایل خاص خود را دارند.

به عنوان مثال یکی از دلایل پاره شدن رگ‌، فشار خون بالاست، اما در مورد بسته شدن رگ باید موارد دیگری را بررسی کرد.

دکتر مازیار سیدیان، متخصص بیماری‌های مغز و اعصاب و عضو هیات علمی دانشگاه علوم‌پزشکی تهران در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: گاهی یک لخته یا ماده‌ای که باعث انسداد می‌شود از قسمت دیگری از بدن مثل قلب جدا و با وارد شدن به عروق مغزی، باعث بسته شدن این عروق می‌شود که به آن آمبولی می‌گوییم. گاهی نیز رسوبات یا موادی مثل چربی‌ها، داخل رگ انسداد ایجاد می‌کنند و باعث سکته مغزی می‌شوند.

همچنین در برخی مواقع به علت گرفتاری در رگ و در نتیجه مختل شدن جریان خون سکته ایجاد می‌شود. از طرفی سکته می‌تواند ناشی از پارگی رگی باشد که خونریزی مغزی ایجاد کرده است. در هر صورت، دلیل سکته مغزی هر کدام از این موارد که باشد، باید دقت داشت با وقوع سکته مغزی، بیمار در خطر مرگ و میر قرار خواهد گرفت.

شناسایی عوامل خطر

به گفته دکتر سیدیان، افزایش سن، فشارخون و چربی بالا، دیابت، کشیدن سیگار، بیماری‌های قلبی، عدم تحرک کافی، استرس‌های زیاد و... از مهم‌ترین علل سکته‌های مغزی محسوب می‌شوند و افرادی که به نوعی با این موارد درگیر هستند، بیش از دیگران در معرض خطر قرار دارند.

در این میان نباید فراموش کنیم 90 درصد این عوامل خطر قابل پیشگیری هستند. به عنوان مثال تا حد زیادی با پیروی از سبک زندگی سالم می‌توان جلوی بروز دیابت نوع 2، چربی، فشارخون بالا، چاقی و... را گرفت. همچنین افراد می‌توانند به خاطر سلامتشان سیگار را ترک کنند، فعالیت بدنی بیشتری داشته باشند و تا حد ممکن از استرس‌ دور بمانند تا احتمال سکته مغزی در آنها به حداقل برسد.

علائم را بشناسید

افراد باید بدانند در بسیاری از موارد، قبل از سکته مغزی علائمی‌ به عنوان پیش‌درآمد سکته بروز می‌کند و به گفته دکتر سیدیان مهم این است که افراد این علائم را بشناسند و سریع و صحیح عمل کنند. گاهی فردی از خواب بیدار می‌شود و احساس می‌کند نیمه چپ یا راست بدنش لمس شده و به خوبی کار نمی‌کند و بعد از گذشت چند لحظه هم برطرف می‌شود.

این علامت می‌تواند نشانگر این موضوع باشد که یک رگ درون مغز به صورت موقت بسته و دوباره باز شده است و فرد باید سریع به اورژانس منتقل شود، چون در غیر این صورت ممکن است سکته مغزی رخ دهد. البته وقتی فرد با سکته درجا مواجه می‌شود واقعا نمی‌توان اقدامات خاصی انجام داد و باید در کوتاه‌ترین زمان ممکن به اورژانس انتقال داده شود.

متاسفانه باور غلطی وجود دارد که بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر فردی مبتلا به بیماری‌ فشارخون بالا سکته کرد سریع باید فشار او را پایین بیاورند، اما در واقع این کار می‌تواند بسیار خطرناک باشد. در عین حال، افراد بعد از بروز علائمی مثل بی‌حسی یا ضعف دست و پا و صورت، اشکال در صحبت کردن یا درک گفتار و اغتشاش شعور ناگهانی، اشکال ناگهانی در بینایی و راه رفتن، سرگیجه و سردرد شدید ناگهانی بدون علت مشخص باید بلافاصله به اورژانس منتقل شوند تا از بروز سکته و به دنبال آن از مرگ سلول‌های مغزی جلوگیری شود.

اصل طلایی درمان

به گفته دکتر سیدیان، روند درمانی در سکته‌های مغزی به نوع، محل و حجم سکته بستگی دارد. در سکته‌های کوچک اگر فرد عوامل خطر را برطرف کند، می‌تواند تا آخر عمر یک زندگی عادی داشته باشد، اما در بعضی اوقات سکته‌ها بزرگ هستند و ناتوانی شدیدی ایجاد می‌کنند. حتی گاهی دیده می‌شود یک خونریزی بزرگ در مغز باعث جابه‌جایی مغز می‌شود و فرد را از پای درمی‌آورد؛ اما به طور کلی اگر فرد شانس بیاورد و سکته اول خیلی بزرگ نباشد و زمان طلایی درمان را از دست ندهد، شانس زنده ماندن او بعد از سکته بسیار بالاست.

به عبارتی برای درمان و جلوگیری از عوارض پس از سکته مغزی یک زمان طلایی سه تا چهار ساعته وجود دارد که اگر همه اقدامات لازم پزشکی به بیمار مبتلا تا قبل از این چهار ساعت ارائه شود، شانس بازگشت به زندگی این بیمار زیاد است.

در غیر این صورت به احتمال زیاد دچار مشکلاتی ازجمله فلج، فراموشی و وابسته بودن به دیگران تا آخر عمر یا حتی مرگ می‌شود. بد نیست بدانید مشکل عمده بیماران سکته مغزی این است که خیلی دیر به بیمارستان مراجعه می‌کنند طوری که بیشتر آنها زمان طلایی را از دست می‌دهند.

در واقع آن‌قدر برای بیماری‌ها و مشکلات قلبی اطلاع‌رسانی شده است که اگر کسی به عنوان مثال دست چپش درد بگیرد احتمال مشکل قلبی را می‌دهد و در اکثر مواقع تلاش می‌کند هر چه سریع‌تر به پزشک مراجعه کند، اما در مورد سکته مغزی، اگر کسی به طور ناگهانی دچار اختلال در صحبت کردن شود ممکن است متوجه سکته مغزی نشود.

فراموش نکنید در صورت بروز سکته مغزی برگرداندن اندام فلج شده به کمک فیزیوتراپی، شنا و آب درمانی صورت می‌گیرد و همیشه هم برگشت به صورت صددرصدی نیست.

پریسا اصولی ‌- جام‌جم


ادامه مطلب ...

چرا کسانی که دوستشان داریم ناراحت‌مان می‌کنند؟

به گزارش جام جم سرا ، او این را گفت و چشم‌های من را پر از اشک کرد. یعنی تا این اندازه از طرح من بدش می‌آمده و تا به حال چیزی نگفته، ولی من آن ایده را دوست داشتم و به نظر خودم خیلی زیبا کار کرده بودم. حتی اگر از آن خوشش نمی‌آمد، باز هم نباید با این لحن راجع به آن نظر می‌داد.

ناراحت بودم، اما واقعیت آن بود که همسرم قصد آزار مرا نداشت و هنگامی که چهره مغموم من را دید، تلاش کرد که به هر طریقی شده ناراحتی را از دلم پاک کند. در واقع او تقصیری نداشت و سهوا حرفی زده بود که ناراحتم کرده بود. گاهی اوقات ممکن است آنهایی که دوستشان داریم که معمولا با ما مهربانند، ناخواسته حرفی بزنند یا کاری کنند که موجب ناراحتی‌مان شود. به نفع ماست که از عزیزانمان به دل نگیریم زیرا احتمالا به یکی از این دلایل است:

1 ـ آنها بدون فکر حرف می‌زنند: شوهرم چنین نظری راجع به کارهای سفالین من داد چون برای لحظه‌ای بدون فکر حرف زد و این اندیشه را نداشت که حرفش موجب آزردگی من خواهد شد. خوب، من آن لحظه از دستش ناراحت شدم و او تلاش کرد اشتباهش را جبران کند، اما من هم می‌توانستم ببینم که او از کرده‌اش ناراحت است. این قبیل اشتباهات ناخواسته از من هم سر می‌زند. همان طور که خودم از این نوع عملکردهایم پشیمان می‌شوم، باید عزیزی را که ناراحتم کرده ببخشیم.

2 ـ آنها نمی‌دانند ما توقع چه برخوردی داریم؟ شوهرم چه می‌دانست که من توقع چه جوابی دارم؟ می‌خواستم او از ایده جدیدم تعریف کند و نمی‌دانستم وی خیال دارد از کار قبلی‌ام انتقاد کند. من از او سوال کردم و او پاسخ داد. در واقع او خبر نداشت که توقع دارم از ایده جدیدم تعریف کند تا با انگیزه بیشتری دست به کار شوم و دکور را درست کنم.

1 ـ ذهنشان پر از مشغله‌های دیگر است: آن وقت که من کارهای سفالی را با زحمت آماده می‌کردم، او در جلسات سنگین کاری‌اش حاضر می‌شد و حتی برای لحظه‌ای فرصت نکرد ببیند من چه زحمتی برای آن کار می‌کشم. وقتی ذهن فردی مغشوش است، خود به خود فرصت فکر کردن ندارد و چیزی می‌گوید یا کاری می‌کند که برای ما رنج‌آور است. به نفع ماست که به دل نگیریم.

2 ـ هر کس داستان خودش را دارد: گاهی همکارمان حرفی تند می‌زند که ما را به شدت برآشفته می‌کن، اما واقعیت آن است که ماجرایی تلخ در پس این حرکت او نهفته است. دختر نوجوانش با او بشدت سر ناسازگاری دارد یا زیر فشار بدهی‌هاست. شاید اگر از داستان مشکلاتش خبر داشته باشیم راحت‌تر بتوانیم از او بگذریم، اما حالا که چیزی نمی‌دانیم هم بد نیست تصور کنیم که او احتمالا مشکل دارد و بار فشار ناراحتی‌ها، توان اندیشیدن و عاقلانه فکرکردن را از او گرفته است.

3 ـ از ماست که بر ماست: شاید کمی رک گفته باشم، ولی واقعیت همین است. خود ما در بسیاری مواقع به اطرافیان‌مان اجازه می‌دهیم کارهایی کنند که موجب رنجش ما می‌شود. هر چقدر هم با دیگران صمیمی باشیم، باز هم باید برای حرمت خود ارزش قائل باشیم و نگذاریم شخصی بیش از حد به ما نزدیک شود وگرنه گهگاه باید انتظار این حرکت‌های ناراحت‌کننده را داشته باشیم.

و در پایان، همان طور که خودمان از حرکات ناخواسته دیگران ناراحت می‌شویم، سعی کنیم همواره مراقب باشیم که کسی را نرنجانیم. شادکردن دیگران هنری ارزنده است و شکستن دل یکی از بدترین کاری است که می‌توانیم با اطرافیان خود انجام دهیم.

چاردیواری


ادامه مطلب ...

چه شخصیت‌هایی بیشتر عمر می‌کنند؟

بدون شک، شما برخی رازهای طول عمر را می‌توانید حدس بزنید؛ عواملی مثل غذا خوردن سالم، ورزش کردن روزانه و حفظ وزن ایده‌آل، اجتناب از کشیدن سیگار و دوری از استرس،‌ اما عوامل دیگری هم می‌تواند روی طول عمر تاثیر بگذارد که کاملا به روابط اجتماعی و شخصیت خودتان بستگی دارد. به عنوان مثال، تحقیقات نشان می‌دهد که حس وظیفه‌شناسی می‌تواند افزایش طول عمر به همراه داشته باشد. محققان دریافته‌اند، افراد وظیفه‌شناس بیشتر به فکر سلامتشان هستند و بررسی دوره‌ای پزشکی را جدی می‌گیرند.

نقش مهم دوستان خوب

محققان استرالیایی به این نتیجه رسیده‌اند که افراد بویژه سالمندانی که دوستان زیادی دارند در مقایسه با افراد منزوی حداقل هفت سال بیشتر عمر می‌کنند. البته انتخاب عاقلانه دوستان را نباید نادیده بگیریم. به عبارتی، عادت‌های دوستانتان روی شما تاثیر می‌گذارد. پس دنبال دوستانی با عادات سالم باشید. به‌عنوان مثال بر اساس بررسی‌ها چاقی می‌تواند مسری باشد‌. اگر شما یک دوست چاق داشته باشید، احتمال چاق شدن شما 57 درصد افزایش می‌یابد. سیگار کشیدن و ترک سیگار هم یکی از عادات مسری است که همگی کاهش طول عمر را به همراه دارد.

بخشش و افزایش طول عمر

شاید برایتان جالب باشد که بدانید، فراموش کردن کینه‌ و بخشیدن دیگران، یکی از مهم‌ترین راه‌های افزایش عمر است. به گفته پژوهشگران، کینه و خشم مزمن با کاهش عملکرد ریه، بیماری قلبی، سکته و سایر بیماری‌ها مرتبط است و در مقابل، بخشش باعث کاهش نگرانی و استرس، کاهش فشارخون و تنفس راحت‌تر می‌شود. هرچه سن شما بالاتر می‌رود، این فواید تاثیرگذارتر می‌شود.

هدفمند زندگی کنید

محققان ژاپنی به این نتیجه رسیده‌اند، افرادی که اهداف از پیش تعیین شده‌ برای زندگی دارند، به‌طور میانگین 5/7 سال دیرتر از افراد بدون هدف می‌میرند. پژوهش‌های محققان آمریکایی حاکی است، افرادی که هدف‌های کوتاه مدت برای زندگی دارند،‌ 20درصد کمتر دچار بیماری آلزایمر می‌شوند و شانس صدساله شدنشان بیشتر خواهد بود. همچنین پیدا کردن سرگرمی و فعالیت‌هایی که برای شما معنی‌دار است، به افزایش عمر کمک می‌کند.

فواید فعالیت‌های داوطلبانه

اگر برای انجام کاری داوطلب شوید، علاوه‌بر آن‌که به سلامت روانی خود کمک می‌کنید، سلامت جسمی‌تان هم به شرایط ایده‌آل نزدیک‌تر می‌شود. داوطلبان فعالیت‌های خیرخواهانه پنج تا هشت سال بیشتر از آنهایی عمر می‌کنند که اهل برنامه‌ خیریه نیستند.

تنهایی به شرط سلامت

در این که هر فردی برای آرامش و سلامت روانی به حریم شخصی و خلوت کردن با خودش نیاز دارد، شکی نیست. اما رعایت حد اعتدال بسیار حائز اهمیت است، زیرا به گفته دانشمندان ژاپنی، تنهایی‌ طولانی‌مدت خطری جدی برای پیری زودرس و چاقی است.


ادامه مطلب ...

کدام خانم‌ها بیشتر عمر می‌کنند؟

خانم ها به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، محققان دانشگاه هاروارد دریافتند که در میان گروهی از 70،000 پرستار زن، 25٪ از آنها که نگرش خوشبینانه‌تری داشتند، 31٪ کمتر در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و سرطان قرار داشتند.

در این پژوهش، شرکت‌کنندگان خوش‌بینی را به عنوان اعتقاد به اینکه همه چیز در آینده به بهترین شکل انجام شده و اتفاق‌های خوب رخ خواهد داد تعریف کردند.

اریک کیم رهبر این پژوهش اظهار کرد: افراد خوشبین لزوما افراد شادی نیستند، اما همیشه به این موضوع ایمان دارند که در آینده همه چیز بهتر خواهد شد و اتفاقات خوب به وقوع خواهد پیوست.

مطالعات قبلی نیز نشان دهنده ارتباط بین‌ خوش‌بینی و کاهش خطر مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی بودند.

با این حال، به گفته محققان این پژوهش، این مطالعه یکی از اولین پژوهش‌هایی است که نشان می‌دهد خوشبینی همچنین با کاهش خطر مرگ ناشی از عفونت، بیماری‌های تنفسی و سرطان در ارتباط است.

این یافته‌ها نتیجه انجام یک پژوهش بر روی پرستاران بوده که پرستاران زن را از سال 1976 مورد بررسی قرار داده است.

تجزیه و تحلیل‌های آماری در این پژوهش ارتباط معنی‌داری بین افزایش سطح خوش‌بینی و کاهش خطرات ناشی از مرگ و میر را نشان داد.

افرادی که خوشبین‌تر هستند به طور کلی خواب بهتری داشته، بیشتر ورزش می‌کنند و عادات سالم‌تری برای مقابله با استرس دارند.

همه‌ این راهکارها رموزی است که افراد خوشبین برای داشتن عمر طولانی‌تر از آن استفاده می‌کنند.


ادامه مطلب ...

چرا همیشه متاهلها از ازدواج ناراضی‌اند و مجردها را منع‌ می‌کنند؟

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرآنلاین، این بار حرف از تجرد و دلایل ازدواج نیست. این بار می‌خواهیم از موضوع دیگری حرف بزنیم. از موضوعی که شاید مخاطبانش دختران و پسران مجرد نباشند اما بارها و بارها زمانی که حرف از ازدواج به میان آمده جملاتی را از کسانی شنیده‌اند که خود زندگی متاهلی را تجربه کرده‌اند.


این بار روی سخن ما به سوی ۱۱ میلیون و ۲۴۰ هزار نفر مجردی که ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار نفر آن را مردان و ۵ میلیون و ۶۷۰ هزار نفر آن را زنان تشکیل می‌دهند، نیست. این بار مخاطبان ما هزار و ۸۹۵ زوجی است که در هر شبانه روز در ایران پای سفره عقد می‌نشینند و به زندگی مشترک زیر یک سقف پاسخ مثبت می‌دهند. مردان و زنانی که برای رسیدن به این مرحله شیرین زندگی از هفت‌خوان سخت ازدواج گرچه تن خسته ولی به سلامتی گذشته‌اند و توانسته‌اند رویای خود را به حقیقت بدل کنند.

نگاهی به ازدواج‌ در سال ۹۵ از دید آمار و ارقام

آخرین آمارهای ثبت شده در سازمان ثبت احوال کشور در دی ماه سال جاری نشان می‌دهد که 53 هزار و 313 ازدواج در طول این ماه در کشور به ثبت رسیده است. براساس این آمار استان تهران با ثبت ۸ هزار و 426 ازدواج رتبه اول ازدواج‌ها و استان سمنان با ثبت ۴۱۶ ازدواج کمترین آمار را به خود اختصاص داده‌ است. پس از تهران اما خراسان رضوی، خوزستان و فارس از جمله استان‌هایی بوده‌اند که بیشترین آمار ازدواج را به ثبت رسانده‌اند. اما از آنجایی که سال ۹۵ همچنان ادامه دارد آمار دقیق و جامعی از کل ازدواج‌ها در کشور ارائه نشده است. با این حال می‌توان از جمع کل ازدواج‌ها از ابتدای سال تا دی ماه فهمید که ۵۸۸ هزار و ۹۸۶ ازدواج در طول ۱۰ ماه در ایران به ثبت رسیده است که مرداد ما با ثبت 9۲هزار و 704 ازدواج بیشترین آمار ثبت شده را به خود اختصاص داده است.

براساس آمار سازمان ثبت احوال در سال ۹۴ اما در کل کشور 685 هزار و 352 ازدواج به ثبت رسیده که از این تعداد 562 هزار و 671 ازدواج در شهرها و 122هزار و 681 ازدواج در روستاها به ثبت رسیده است. تهران همچنان در این سال با ثبت 86 هزار و 883 بالاترین آمار و استان سمنان با ثبت 4هزار و 705 ازدواج پایین‌ترین آمار را به خود اختصاص داده‌اند.

ازدواج۴۵


ناراضی یا پشیمان اما طلاق نه!

فکر نوشتن این گزارش از آنجا آغاز شد که خبرآنلاین با موجی از اظهارنظرهای کاربران در رابطه با علل و عوامل افزایش تجرد جوانان مواجه شد که حکایت از یک واقعیت تلخ داشت. واقعیتی که تنها مختص به فضای مجازی نبود. واقعیتی که شاید به چالش کشیدن آن بتواند پرده از ماجرای طلاق در ایران بردارد یا شاید به کاهش آن کمک کند. واقعیتی به نام «رضایت در عین نارضایتی».

ناراضایتی از ویژگی‌های انسان است حتی اگر در اوج باشد. نارضایتی از زندگی مشترک موضوع مختص به زوج‌های در آستانه طلاق و جدایی نیست، حتی مختص به مرد و زن. این‌ روزها بسیاری از زوج‌هایی ایرانی که زندگی آرام یا نیمه‌ آرامی دارند در عین حال که علاقه‌ای به جدایی از همسر خود را ندارند اما از زندگی زناشویی خود ناراضیند و به افراد مجرد توصیه می‌کنند که اشتباه آنان را تکرار نکنند. شاید دلیل این امر بار سنگین مسئولیت زندگی مشترک باشد یا شاید آزاد زیستن در دوران مجردی. با این حال اما این ناراضایتی که شاید پشیمانی از ازدواج را در پی داشته باشد می‌تواند ساحل آرام زندگی مشترک را متلاطم و پریشان کند.

سن ازدواج


نظر متاهلان درباره ازدواج

آنچه خواهید خواند بخشی از نظراتی است که کاربران خبرآنلاین درباره ازدواج در گزارش‌های مختلف بیان کرده‌اند. نظراتی که حکایت از توصیه آنها به مجردانی دارد که ازدواج دغدغه اصلی آنها به حساب می‌آید.

کوروش یکی از کاربرانی است که گرچه طنز را دست مایه سخن خود قرار داده اما خلاصه کلامش این است که ازدواج پشیمانی به همراه دارد. او می‌گوید: «بچه ها قدر مجردی رو بدونید ازدواج نکنید پشیمون می‌شید بدبخت می‌شید بیچاره می‌شید آخرش می‌شید مث من. نوکر همتونم ازدواج نکنیدددددد.»

کاربر دیگری به نام آرش در تایید حرف کوروش نوشته است: «اشتباه‌ترین اتفاق در زندگی ازدواجههههه، فقط زندگی به سبک اروپایی‌ها و امریکایی‌ها خوبه»

البته مخالفت با زندگی مشترک واکنش بسیاری از کاربران را به همراه داشته است. کاربری به نام علی در موافقت با ازدواج خطاب به کوروش نوشته است: «آقا کوروش باید بگم که لکه دار کردی نام کوروش بزرگ رو با این پیام بی ارزشی که برای مجردها فرستادی واقعا متاسفم برات.چطور میتونی یه همچین نسخه ای برای جوونها بپیچی؟عزیزم تو خودت شکست خوردی و تو زندگیت درست انتخاب نکردی دلیل نمیشه که همه جوونها مثل تو اشتباه انتخاب کنن. من هم این دوران مجردی و همه سوالهایی که جوونها تو سرشونه رو گذروندم و از مجردیم هم واقعا لذت بردم و بسیار تردید داشتم برای ازدواج ولی با کمک خدای بزرگ و پشتکار بسیار زیاد خودم همسر ایده آلم رو پیدا کردم و بعد از شیش سال هر روز که میگذره خدا رو برای این انتخاب شکر میکنم.این هم بهتون بگم که فرق خوشبختی مجردی در مقابل خوشبختی زندگی مشترک مثل فرق بازی فیفا و فوتبال واقعی میمونه درسته که زندگی مجردی راحتتره ولی زندگی واقعی یه چیزدیگس»

مشکلات اقتصادی علت پیشیمانی است؟!

با این حال اما آن طور که از نظرات کاربران می‌توان نتیجه گرفت مشکلات اقتصادی بیشترین عاملی است که متاهلان به ویژه مردان را از ازدواج پشیمان کرده است.

کاربری به اسم روین در واکنش به دفاع علی با بیانی طنز نوشته است: «داداشم یزار یکی دو سال از ازدواجت بگذره، اونوقت بهت میگم همراه یعنی چی؟ بهترین کار رو کردی همینجور پر قدرت به راهت ادامه بده. یکی دو سال دیگه بیا اینجا کامنت بزار بگو چقدر زندگی داره بهت حال میده ....»

کاربری به اسم علی در پاسخ به کسانی که از زندگی مشترک دفاع کرده‌اند، نوشته است: سلام دوستان چه بخواییم چه نخواییم شرایط فعلی ما همینه اکثرا مشکل اقتصادی داریم ولی وقتی ازدواج کنیم وضعیتمون از اینی که هست بدتر نمیشه. توکل به خدا داشته باشیم که خودش گفته در ازدواج از فقر نترسید. من دوماهه عقد کردم خداروشکر داره خوب پیش میره البته همراهم خیلی مهمه خیلی یعنی ی دختری باشه که بفهمه و درکش بالا باشه اینم برمیگرده به سن و سال طرف اگر سن بین 26 تا 30 داشته باشه منطقی تره. ما مگه چندبار بدنیا میاییم. اونایی که میترسین از مشکلات مالی ازدواج ، یک یاعلی بگید و ازدواج کنید خدا هواتونو داره از اونایی که ازدواج کردن بپرسید.»

کاربر به نام محمد شایگان تمام قد از زندگی مجردی دفاع کرده و نوشته است: «آقا زن نگیرید. من گرفتم اینقدر زندگی فشار اورده اینقدر بی پولی فشار اورده هر نوع مریضی که بگی گرفتم، از زخم معده گرفته تا قلب و عروق، پولم ندارم برم دکتر، 27 سال بیشتر ندارم ولی آنچنان ضعف اعصاب دارم که حد ونصاب نداره. نگیر آقا نگیر، منم غلط کردم گرفتم.»

پس رفت به جای پیشرفت بعد از ازدواج

وضعیت اقتصادی، افزایش بار مالی، قسط و قرض‌ و کاهش درآمد از جمله دلایلی است که مردان متاهل را از ازدواج پشمیان کرده است.

کاربری نوشته است: «من ده سال پیش ازدواج کردم و زود هم پشیمون شدم قبل از ازدواج درآمد خوب بنز صفر احترام داشتم چند نفری هم دورم نون می خوردند بعد از ازدواج زود پشیمون شدم به خاطر بچم تحمل کردم لطمه نخوره الان کار درستی ندارم ماشین و پولامو زنم گرفت چیزی تو دستم نمونده الان دیگه تحملشو ندارم خونمو میفروشم مهرشو بدم طلاقش بدم همشون مثل همند چیزایی که یه عمر و خونه باباش نمیدید یه شبه صاحب شد چه حرفهایی میزد الان همه زندگیم شده مالش و ... نکنید جوونا زیر بار مهر سنگین نرین شرط کنید اموالتون مال مرده پشتوانه مرده اگه اومد قبول کرد میخواد زندگی کنه خودتو میخواد اگه نه که میخواد بکنه ازت و سواری بگیره و پشیمون میشی.»

کاربر دیگری به اسم حسین نوشته است: «ای کسانی که تصمیم دارید ازدواج کنید یا در شرف ازدواج هستید، بدانید و آگاه باشید، تمام عمرتان را صرف قسط و بدبختی خواهید کرد. جامعه امروز ما جامعه ای نیست که دیگه بشه توش "عاشق واقعی" پیدا کرد. همه چی تصنعی و ریا. یه سلامی هم بکنم به مسئولین که واقعا جامعه خوبی ساختند. داریم به نقطه ای میرسیم که دخترها و پسرها دارن از هم متنفر میشند.»

امیر که از سخنانش پیداس یکی از کسانی است که زندگی مشترک خود را دوست دارد اما از بار و فشار مالی شکایت کرده و نوشته است: «پیشنهاد من به جوانان به عنوان کسی که هشت سال است ازدواج کرده این است که پول بسیار مهم است باید یک طرف قضیه پول داشته باشه با اینکه بسیار با همسرم تفاهم دارم ولی وقتی نه جرات بچه دار شدن دارم نه آینده روشنی می بینم کم کم دارم به این نتیجه می رسم که یک جای کار اشتباه کردم با ماهی سه چهار میلیون تومان به جایی نمی رسم پس کی باید از زندگی لذت ببرم...شاید خیلیها بگویند همین که زیر یک سقف بدون تنش زندگی می کنی خوشبختی ولی در جواب می گویم خوب است ولی کافی نیست در یک کلام حداقل یک خانه و ماشین داشته باشید بعد ازدواج کنید بخدا دارم زیر چرخ زندگی له می شوم با فکر ازدواج کنید نه با عشق»

رضایت از زندگی به شرط انتخاب درست

می‌گویند نمی‌شود عشق را سر سفره گذاشت و با آن شکم را سیر کرد. پول و نان نیاز است که آرامش روان نیز در زندگی حاکم باشد. مخصوصا وقتی که پای زندگی فرد دیگری در میان باشد و بعد هم فرزندان پا به دنیا دو نفره زن و شوهر بگذارند. زندگی مشترک مسئولیت بیشتری را به زن و مرد تحمیل می‌کند و همین بار زیاد می‌تواند آنها را از زندگی پشیمان کند اما چطور می‌توان زندگی رضایتمندی را تجربه کرد؟ برخی از کاربران انتخاب همسر را مهمترین عامل می‌دانند.

علی نوشته است: «من پنج سال پیش ازدواج کردم. همه صراحتا بهم می‌گفتن حماقت می‌کنی. ولی خداییش به معیارهام و انتخابم و روش زندگیم مطمئن بودم. حالا پنج سال می گذره، از هر لحاظ فکر می‌کنم کیفیت زندگی و روح و روانم خیلی بهتر از رفیقای مجردم. ازدواج که می‌کنی مشکلات زیادتر می شه ولی آدم خیلی قوی تر می شه. البته همو طور که گفتم باید تو زندگی معیارها و روش درستی انتخاب کنی.»

کاربر دیگری به نام رضا نوشته است: «سال 90 ازدواج کردم هیچی بجز چند دفترچه قسط نداشتم. خیلی مواقع قسط ها عقب می افتاد و از اطرافیان قرض می کردم. ماشین نداشتیم. پول تاکسی هم نداشتیم با اتوبوس همه جا می رفتیم. یه جایی تو پایین شهر شیراز خونه اجاره کردیم خدا رو شکر آروم آروم کارم رونق گرفت و دو سال پیش فسطام تموم شد. سه ماه پیش که پراید کارکرده نسبتا تمیز خریدم. با همسرم الان احساس خیلی خوبی داریم خدا رو شکر می‌کنم.»

با این تفاسیر اما به راستی دلیل اصلی نارضایتی و پیشیمانی زوج‌ها در عین علاقه به زندگی مشترک چه می‌تواند باشد؟ آیا دلایل اقتصادی و فشارهای مالی تنها دلیل مردان برای پشیمانی از ازدواج است؟ زنان چه دلایلی برای نارضایتی دارند؟


ادامه مطلب ...