دانش > فناوری - جیانگشی> مرد ۵۲ سالهای در چین برای خلاصی همسرش از دردهای مکرر دفع سنگ کلیه برای او ننوی ویژهای ساخت که حرکتهای آن باعث دفع سنگ کلیه میشود.
ژو کینجوا که از سال1993 روی ساخت این ننو کار میکند سرانجام پس از سالها توانست حرکتهای آن را طوری طراحی کند که چند روز استفاده از آن باعث دفع سنگهای ریز کلیه شود. این ننو 360درجه چرخش دارد و پزشکان نیز تأثیر مثبت آنرا تأیید کردند.
اگر همسرتان یک فرد معتاد به کارش باشد ممکن است شرایط زندگی برای شما آنگونه که در نظر داشتید نباشد.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ امکان وابسته شدن یکی از توانمندیهای مغز انسان است که مقدار متعادل آن در زندگی انسان مفید است. به خاطر این توانمندی است که بسیاری از روابط انسانی، با وجود این همه سختی ادامه پیدا میکنند. به خاطر همین ویژگی، بسیاری از افراد نسبت به شغل خود احساس تعهد و علاقه میکنند و کارهای بزرگی در زندگی شغلی خود انجام میدهند. اما همین ویژگی مثبت گاهی ممکن است به حالت بدخیم تبدیل شود. در این مقاله ویژگی افرادی را میگوییم که به کار کردن وابستگی بدخیم پیداکردهاند. از آن مهمتر بررسی میکنیم که اگر این افراد همسرمان شدند، چگونه با آنها کنار بیاییم.
افراد ممکن است در طول زندگی خود، نسبت به مواردی وابستگی بدخیم پیدا کنند. این وابستگی شدید میتواند به غذا، روابط جنسی و یا کار کردن به وجود آید. وابستگی بدخیم این نشانهها را دارد:
وقتی فردی نسبت به کار وابستگی بدخیم پیدا میکند، تمایل شدید درونی نسبت به بیشتر کار کردن در او به وجود میآید. این میل و خواستن ممکن است بهقدری شدید شود که فرد حاضر باشد از تمام لذتهای زندگی خود، برای کار بیشتر چشمپوشی کند. گاهی ممکن است تمایل و خواستنی در کار نباشد و فرد برای انجام کار بیشتر احساس اجبار کند. او ممکن است حتی برای سفرها یا مهمانیهای خود هم کلی کار آماده کند و به همراه خود داشته باشد که در صورت پیدا کردن کوچکترین وقت خالیای به آنها بپردازد. درواقع شاید از این کار خود خوشحال نباشد، اما گویی یک احساس اجبار درونی او را به این کار وادار میکند.
بسیاری از همسران افراد وابسته به کار، خود را سرزنش کرده و در مورد اینکه همسرانشان زمان زیادی را به کار اختصاص میدهند، احساس گناه میکنند. آنها فکر میکنند که حتما در مورد وظایف همسری خود کوتاهی کردهاند و به همین دلیل او از خانه فراری است.
همینکه یکی از همکاران فرد وابسته به کار با او تماس بگیرد و از او بپرسد که آیا میتواند جمعه صبح در یک جلسهٔ کاری شرکت کند، کافی است که قرار مهمانی خانوادگی را فراموش کند و قبول کند که در جلسه شرکت کند. درواقع باوجود یک نشانهٔ کوچک رفتار وابستگی در فرد تحریکشده و او توان مقابله با آن را ندارد.
وقتی کسی گرفتار یک وابستگی بدخیم شود، نسبت به عوارض و پیامدهای آن بیتفاوت میشود. این فرد آنچنان در کار خود غرق میشود که نمیتواند تخمین درستی عوارض و پیامدهای این حالت بر زندگی شخصی و خانوادگی خود داشته باشد. درست مانند عاشقی که پیامدهای یک رابطهٔ آسیبزا را نادیده میگیرد، یک فرد وابسته به کار هم نسبت به پیامد آنچه انجام میدهد کور و کر میشود.
کنترل کردن، محرومیت کشیدن و استفاده از فشار بیرونی برای کاهش وابستگی بدخیم کارساز نیست. همان عاشق دلخسته را به یادآورید. هرقدر او را از دیدن معشوقش محروم کنید و تلاش کنید تا با زور و اجبار او را از دل بیرون کند، کار سختتر میشود. این عاشق هرقدر بیشتر محرومیت بکشد، تشنهتر میشود و میزان وابستگیاش به معشوق نیز بیشتر میشود. درواقع فشار و کنترل بیرونی تنها بر میزان وابستگی افراد افزوده و این وابستگی را محکمتر میکند.
این مورد دربارهی وابستگی به کار، بیشتر از هر مورد دیگری صدق میکند. افراد بهخصوص مردان توجیه فرهنگی خوبی برای وابستگی خود به کار در ذهن دارند. آنها بر این باورند که برای بهبود اوضاع اقتصادی و رفاه مالی خانواده خود تلاش میکنند و حتی باید موردتقدیر و تشکر اعضای خانواده هم قرار بگیرند. این افراد غالبا نسبت به وابستگی بدخیم خود ناآگاه هستند و خیال میکنند محبتها و فداکاریهای آنها در خانواده نادیده گرفته میشود.
حال که تا حدودی با ویژگیهای ذهنی و روانی افراد وابسته به کار آشنا شدید، حتما میتوانید برای رویارویی با آنها در زندگی خود راهکارهای منطقیتر و سازندهتری پیدا کنید. در ادامه به چند نمونه از این راهکارها اشاره خواهم کرد.
بسیاری از همسران افراد وابسته به کار، خود را سرزنش کرده و در مورد اینکه همسرانشان زمان زیادی را به کار اختصاص میدهند، احساس گناه میکنند. آنها فکر میکنند که حتما در مورد وظایف همسری خود کوتاهی کردهاند و به همین دلیل او از خانه فراری است. اما واقعیت این است که این احساس گناه شما هیچ کمکی به حل مسئله نخواهد کرد.
همانطور که گفتیم محرومیت و ایجاد فشار و تهدید بیرونی برای حل این موضوع کارساز نیست. درصورتیکه باورهای همسرتان در مورد میزان کار کردن تغییر نکند نمیتوانید او را از محل کارش جدا کنید. توجه داشته باشید که بخش مهمی از رفتارهای حاکی از وابستگی او بهصورت خودکار و ناآگاهانه از او سر میزند. بنابراین باید راههایی غیر از تهدید و محرومیت را برای حل این موضوع امتحان کنید.
یکی از بهترین راهحلها برای بهبود وابستگی بدخیم، اصلاح محیط است. محیط شامل محیط فیزیکی و اجتماعی زندگی افراد است. گاهی اوقات برخی محیطها وابستگی فرد به کار را افزایش داده و آن را تقویت میکنند. برای اصلاح محیط میتوانید نشانههای محرک را از محیط خود دور کنید. مثل اینکه از همسرتان بخواهید تلفن همراه خود را در روزهای تعطیل خاموش کند یا اینکه وقتی وارد خانه شد لپتاپ را داخل کمد قرار دهد تا با دیدنش به کار کردن تحریک نشود. سعی کنید ارتباطات خود را با افرادی که حالت نرمال دارند بیشتر کنید و تا جای ممکن در روزهای تعطیل از ارتباط با همکاران وابسته به کار همسرتان اجتناب کنید.
افراد وابسته به کار از اینکه بیکار در خانه بچرخند و یا اینکه روی مبل لم بدهند و بیهدف تلویزیون تماشا کنند، بیزارند. این کار به آنها اضطراب وارد میکند. آنها فکر میکنند که وقت طلاییشان را ازدستدادهاند. برای اینکه بتوانید آنها را از کارشان دورنگه دارید باید برنامه دقیق و منظمی از تفریح داشته باشید. این افراد عاشق این هستند که یک کار (به نظر خودشان مهمی) را انجام دهند. بنابراین از قبل، برای روزهای تعطیل برنامهریزی کنید و از آنها بخواهید که مثل در یک برنامهی مهم صعود کوه شما را همراهی کند.
برخی افراد بهخصوص مردان در فرهنگ ما بر این باورند که بودن یا نبودنشان در خانه فرقی به حال اعضای خانواده ندارد. آنها فکر میکنند تنها وظیفهشان تأمین معیشت خانواده بوده و کار دیگری بلد نیستند که برای اهالی خانه انجام دهند. مهم است که به آنها نشان دهید که بدون حضورشان شام نمیخورید. یا اینکه برای تصمیمگیری در مورد بچهها به مشورت او نیاز دارید. به او یادآور شوید که به لحاظ عاطفی به او وابسته هستید و نیاز دارید زمانی را با او بگذرانید. البته نحوهٔ انتقال این پیامها بسیار مهم است. درصورتیکه این حرفها باعث شود او احساس محدود شدن و دربند شدن پیدا کند، بازهم بیشتر از خانه فراری میشود. درواقع او باید باور کند که در خانه کارهای مهم و چالشبرانگیزی برای انجام دادن وجود دارد که تنها به دست او قابل انجام خواهد بود.
افراد، به کار وابسته میشوند چون کار کردن برای آنها پاداش به همراه دارد و از انجام آن احساس لذت میکنند. درصورتیکه بتوانند این لذت را از منابع دیگری به دست آورند، بهتدریج قادر خواهند بود که رفتار وابستگی به کار را کاهش داده و رفتارهای لذتبخش دیگری را جایگزین کنند. وجود شرایط لذتبخش و آرام در خانه میتواند به این افراد کمک کند تا لذت موردنیاز خود را در خانه و در کنار افراد خانواده خود، جستوجو کنند.
برخی سوال میکنند که آیا چک کردن گوشی همسر درست اســت یا خیر؟بسیاری از افراد عادت دارند گوشی همسرشان را چک کنند و برای این کار دلایل مختلفی عنوان می کنند. اما آیا این کار درست اســت؟ آیا شما گوشی همسرتان را چک می کنید؟
اگر پاسختان مثبت اســت برای این کار چه دلیلی دارید؟ سایت ایران ناز در این مقاله نکات بسیار مفیدی در مورد چک کردن گوشی همسر عنوان می کند که از شما عزیزان دعوت می کنیم تا پایان این مقاله ما را همراهی کنید. چرا برخی گوشی همسرشان را چک میکنند؟
عدهای میگویند انجام چنین عملی نشاندهنده بیاعتمادی نسبت به همسر نیست، بلکه اقدامی موثر در جهت ایجاد اعتماد و تقویت رابطه اســت. اما به نظر میرسد چک کردن پنهانی راه حلی برای رفع مشکلی بزرگتر قلمداد شود. در واقع زمانی که همسرتان مخفیانه پیامکها و ایمیلهای شما را چک میکند، اعتمادش به شما کاملاً از بین رفته اســت.
بیاعتمادی او را میتوان نتیجه برخی اقدامات نادرست (مثل بیتوجهی شما به او) دانست. این اقدامات به احتمال بالا حس کنجکاوی همسرتان را تحریک کرده و چارهای جز انجام این کار برایش باقی نگذاشته اســت. چک کردن پنهانی شریک زندگی چه مشکلاتی را به وجو میآورد؟ 1.این کار بعد از مدتی تبدیل به عادت میشود.
روانشناسان این عادت را به خاراندن جوش تشبیه کردهاند. خاراندن جوشها ممکن اســت در ابتدا حس خوبی به شما بدهد، اما هرچه بیشتر این کار را انجام میدهید، میل بیشتری به آن پیدا میکنید تا این که سرانجام از این عمل پشیمان میشوید. بهترین راهکار، اجتناب از خاراندن جوش اســت.
روانشناسان معتقدند چک کردن گوشی همسر پس از مدتی برای افراد عادی میشود. بنابراین، زمانی که به همسر خود مشکوک نیستید، بهتر اســت از چک کردن پنهانی گوشی او بپرهیزید. 2.پایان سناریو در هر صورت خوشایند نیست! اگر متوجه شوید همسرتان به شما خیانت نکرده اســت،
دچار عذاب وجدان خواهید شد. از طرفی اگر واقعاً شریک زندگیتان درگیر رابطهای عاطفی شده باشد، یا مجبور میشوید سکوت کرده و عذاب زیادی را تحمل کنید یا سرانجام با شخص سوم روبهرو خواهید شد، که این نیز چندان خوشایند نیست. 3.نقض جمله “هر چه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز مپسند”!
این جمله را میتوان جزء ملزومات هر رابطهای دانست. اغلب افراد چک کردن پنهانی گوشی همسر را اقدامی ناپسند میپندارند. شما هم احتمالاً از این اقدام همسرتان ناراحت خواهید شد. 4.دلخوری پس از افشای اطلاعات کاری قبل از چک کردن گوشی همسرتان بهتر اســت کمی بیشتر بیاندیشید.
شاید او اطلاعات محرمانه کاری در تلفن همراهش نگه داشته باشد که آگاهی شما از آنها موقعیت کاریاش را به خطر بیاندازد. پیشنهاد متخصصان خانواده 1.قبل از این که به طور پنهانی گوشی همسرتان را چک کنید، خوب فکر کنید ببینید که از رو کنجکاوی چنین کاری را انجام میدهید یا اقدامات مشکوک همسرتان شما را به این عمل وا داشته اســت.
اگر واقعاً احساس میکنید که همسرتان به شما خیانت میکند، بهتر اســت مستقیماً موضوع را با او در میان بگذارید. توجه کنید که این کار باید در کمال آرامش انجام شود و پرخاشگری کاری از پیش نمیبرد. سعی کنید مشکلات را با بحثهای سازنده برطرف کنید.
چنانچه همسرتان موضع دفاعی به خود گرفت و تلاشی برای جلب اعتمادتان نکرد، بحث را تا جایی ادامه دهید که بتوانید پاسخی برای سوال ذهنتان بیابید. 3.هرآنچه برای جلب رضایت و اعتمادتان لازم اســت، از همسرتان به طور واضح بخواهید. 4.در مورد نحوه برخورد با مسائل محرمانه با هم مذاکره کنید.
در بعضی از روابط، دانستن رمز عبور گوشی همسر کاملاً عادی محسوب میشود و افراد موضوعی برای مخفی کردن ندارند. در این موارد، احتمال اینکه فرد گوشی همسرش را چک کند بسیار پایین اســت. اگر به هر دلیلی تمایل ندارید همسرتان اطلاعات گوشی شما را بررسی کند، حتماً با او صحبت کنید.
تقریباً هیچکس مخالف این مسئله نیست که مواجهه با تجربه تلخ خیانت با چالشهای جدی همراه اسـت. روانشناسان معتقدند آنچه بیش از حد خیانت را پرتنش میکند، از دست رفتن “اعتماد” بین دو شخص اسـت.
این تجربه از لحاظ روحی و فیزیکی بسیار پرتنش محسوب میشود، به طوری که تحقیقات نشان داده اسـت افراد قربانی خیانت برای مدت بسیاری قادر به انجام درست امور عادی زندگی نیستند.
نکات زیر شامل بایدها و نبایدهایی اسـت که افراد برای مقابله با تنشهای روحی در پی خیانت باید مد نظر قرار دهند:
۱.برای اطمینان از سلامت فیزیکی خود به پزشک مراجعه کنید.
۲.حتی اگر در نظر دارید رابطه را ادامه دهید، با یک حقوقدان مشورت کنید.
۳.با یک مشاور یا فردی قابل اطمینان صحبت کنید.
فراموش نکنید هدف از این کار کسب آرامش و حمایت عاطفی اسـت. صحبت با اطرافیان فرد خیانتکننده به منظور بدنام کردن او کار چندان معقولی به نظر نمیرسد.
همچنین زمانی که قصد دارید موضوع را برای فرزندان خود روشن کنید، همواره به یاد داشته باشید حرفهایی که به آنان میزنید برگشتپذیر نیست. بنابراین پیش از اینکه به غیبت کردن در مورد همسرتان مبادرت کنید، لازم اسـت بیشتر فکر کنید.
۴.به احساسات و مشاهدات خود اعتماد کنید.
اگر کنار همسرتان احساس امنیت نمیکنید و اغلب با رفتارهای مشکوک همسرتان مواجه میشوید، به حس ششم خود اعتماد کنید.
۵.اگر میخواهید رابطه را احیا کنید، همراه با همسر خود در جلسات زوجدرمانی شرکت کنید.
در این جلسات معمولاً فرد خیانتکننده باید در مورد جزئیات و دلایل خیانت به تفصیل صحبت کند. افشای این اطلاعات، فرد قربانی را در وضعیت بهتری قرار داده و آسیب کمتری به وی وارد میکند.
۱.از گرفتن تصمیمات عجولانه خودداری کنید.
جدایی، ادامه دادن به رابطه، تشکیل پرونده طلاق، گرفتن حضانت فرزندان و غیره از جمله تصمیماتی اسـت که باید بیشتر مورد تأمل قرار گیرند.
بر اساس یک قاعده کلی، گرفتن تصمیمات کلی طی ۶ ماه اول چندان پیشنهاد نمیشود.
۲.از مهرورزی به عنوان وسیلهای برای رفع مشکلات استفاده نکنید.
این کار مثل پاک کردن صورت مسئله اسـت و کمکی به حل مشکل اصلی نمیکند.
۳.از تلافی کردن اکیداً خودداری کنید.
تلافی برای مدت کوتاهی به فرد آرامش میدهد. اما همین حس خوب در نهایت به یک فاجعه منجر شده و درگیریهای ذهنی بیشتری را برای فرد قربانی ایجاد میکند.
۴.همسرتان را در مورد کارهایی که نسبت به انجام آنها اطمینانی ندارید، تهدید نکنید.
به هیچ وجه چنین جملهای را به کار نبرید: «اگر یک بار دیگر خیانت کنی، برای همیشه از تو جدا میشوم». در صورتی این جمله معنا پیدا میکند که هنگام وقوع خیانت برای بار دوم بتوانید وسایل زندگیتان را جمع کنید و برای همیشه فرد را ترک کنید. در غیر این صورت، تنها به خدشهدار شدن اعتبار خود دامن زدهاید.
۵.سرتان را مثل کبک زیر برف نکنید.
وانمود کردن به اینکه مشکلتان به زودی حل میشود، کمکی به رفع مشکل نمیکند. از طرفی خود را مقصر ندانید و تصور نکنید اعمال و رفتار شما منجر به خیانت همسرتان شده اسـت.
به این فکر کنید که عمل خیانت اساساً اشتباه اسـت و عواملی مثل سن و سال، تناسب اندام، مسائل کاری و غیره دلیل موجهی برای خیانت همسرتان محسوب نمیشود.
حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟
تنبیه همسر حضرت ایوب ، حضرت ایوب چگونه همسرش را تنبیه کرد؟
در سوره ص آمده است که به حضرت ایوب امر شد تا همسر خود را با یک دسته شاخه نازک بزند.
حضرت ایوب، سوگندی خورده بود و نباید قسم خودش را میشکست.
در آیه 44 سوره ص داستان سوگند خوردن ایوب و زدن همسرش را با برگ ریحان ذکر میشود
و در این آیه امر میشود که همسرت را با چوب نازک، بزن. دلیل آن اینگونه عنوان شده است:
خداوند نقل میکند که به حضرت ایوب پیامبر (علیه السلام) دستور داده
که یک دسته چوب نازک و کوچک بگیرد و با آن، به همسرش بزند تا بدین وسیله، با قسم خودش، مخالفت نکرده باشد.
«وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»
«ضغث» (بر وزن حرص) به معنى دستهاى از چوبهاى نازک
ساقه گندم و جو و یا رشتههاى خوشه خرما و یا دسته گل و مانند آن است.
در این که تخلف همسر ایوب که طبق روایتى نامش «لیا» دختر یعقوب بود، چه بوده است؟ باز در میان مفسران گفتگو است.
از ابن عباس مفسر معروف نقل شده که شیطان (یا شیطان صفتى) به صورت طبیعى بر همسرش ظاهر شد گفت
من شوهر تو را معالجه مىکنم تنها به این شرط که وقتى بهبودى یافت به من بگوید تنها عامل بهبودیش من بوده ام،
و هیچ مزد دیگرى نمیخواهم! همسرش که از ادامه بیمارى شوهر سخت ناراحت بود پذیرفت
و این پیشنهاد را به ایوب کرد، ایوب که متوجه دام شیطان بود سخت برآشفت و سوگندى یاد کرد همسرش را تنبیه کند.
بعضى دیگر گفته اند ایوب او را دنبال انجام کارى فرستاد، و او دیر کرد،
او که از بیمارى رنج میبرد سخت ناراحت شد و چنان سوگندى یاد کرد.
ولى به هر حال اگر او از یک نظر مستحق چنین کیفرى بوده، از نظر وفاداریش
در طول خدمت و پرستارى استحقاق چنان عفوى را نیز داشته است. درست است
که زدن یک دسته ساقه گندم یا چوبهاى خوشه خرما مصداق واقعى سوگند او نبوده است،
ولى براى حفظ احترام نام خدا و عدم اشاعه قانونشکنى او این کار را انجام داد.
1. منبع: مکارم و همکاران، تفسیر نمونه، ج 19، ص 299 ـ 300
باشگاه خبرنگاران جوان
ماساژ دادن می تواند برای سلامتی بیشتر و همچنین حس لذت در انسان بسیار موثر باشد. به خصوص وقتی ک همسر این کار را می کند. برای یک ماساژ آرامش بخش ساده نیازی به شیوه خاصی ندارید. فقط کافی است نگاهی به این راهنمای ساده ماساژ بیندازید تا بتوانید این کار را به خوبی انجام دهید.
در ابتدا باید فضایی را انتخاب کنید که دمای متناسبی داشته باشد. نه زیاد گرم باشد و نه زیاد سرد. این را هم در نظر بگیرید که بدن در طول ماساژ خنک می شود. ماساژ را باید روی یک سطح سخت انجام دهید و روی گردن، شانه ها و پشت تمرکز کنید.
در ابتدا با حرکات ملایم شروع کنید. باید از شانه ها شروع کنید تا پشت و دور کمر. حرکات روی شانه ها معمولا باید محکم تر باشد اما نه در این مرحله.
حرکات ماساژ را با کف دست انجام دهید.
به شانه ها بیشتر توجه کنید زیرا شانه ها بیشتر از قسمت های دیگر بدن تحت تاثیر سبک زندگی بی تحرک قرار می گیرد. زمان ماساژ را در این قسمت بیشتر کنید. همچنین می توانید از طب فشاری در این قسمت استفاده کنید و قسمت های خاصی را به آرامی فشار دهید.
هرگز روی ستون فقرات را ماساژ ندهید. هنگام ماساژ این قسمت حرکات را روی فیبرهای عضلانی پشت انجام دهید.
تمام ماساژهای دست و پا با حرکات گرمایشی شروع می شود. قسمت هایی از دست و پا که دچار درد موضعی هستند باید با انگشت شست به طور متناوب ماساژ داده شوند.
هنگام ماساژ صورت، ماهیچه هایی که ماساژ می دهید باید کاملا ریلکس باشند. حرکات ماساژ باید با ملایمت، منظم، آهسته و بدون درد باشد. هنگامی که دست ها را روی فیبرهای عضلانی حرکت می دهید به آرامی پوست را بگیرید و روی استخوان های صورت فشار وارد کنید.در انتهای ماساژ به آرامی با کف دست به پشت ضربه بزنید یا سر انگشت ها را روی قسمت بالای پشت حرکت دهید.
برای خود ما هم وقتی برای اولین بار با چنین تستی مواجه شدیم تعجب آور بود، به همین دلیل اول از همه سراغ خانم های دفتر مجله رفتیم تا ببینیم این تست چقدر می تواند درست باشد. باور کنید بیشتر آنها ادعا می کردند که بسیاری از چیزهایی که در آزمون آمده به شخصیت شان نزدیک است. پس فهمیدیم خیلی هم آزمون بی ربطی نیست و می تواند خیلی چیزهای ناگفته از شخصیت ما را بگوید.
● محافظه کار و مصمم
به رژلب خودتان نگاه کنید، اگر دیدید که سر آن کاملا صاف شده است می توانید خودتان را اینگونه تحلیل کنید، که یک زن بسیار مصمم و ثابت قدم هستید و در تصمیم گیری هایتان بسیار با اراده عمل خواهید کرد. وقتی هدفی را برای خودتان تعیین کنید به این راحتی ها از آن چشم پوشی نمی کنید و سعی می کنید تا انتها با تمام وجود به سمت هدفتان حرکت کنید.
البته ناگفته نماند که تایید دیگران هم برای شما بسیار مهم است. سعی می کنید ظاهر و کردارتان به گونه ای باشد که هر کسی را راضی کند. شما به سرعت می توانید مسائل را تجزیه و تحلیل کنید؛ به همین دلیل در برخورد با ناملایمات زندگی بسیار خونسرد عمل می کنید حتی برخی از مواقع در مقابل تصمیم گیری های قبلی خودتان ایستادگی می کنید و به راحتی کنار نمی آیید و سعی می کنید از اشتباه زیاد جلوگیری کنید. علاقه مند هستید همه چیز را قبل از اتفاق افتادن پیش بینی کنید و این ناشی از روحیه محافظه کارانه ای است که دارید؛ تا جایی که دوست دارید همه چیز را تحت کنترل داشته باشید.
● اهل صلح و صفا
اگرسر رژلب شما کاملا گرد شده است می توان گفت شخصیت سخت گیری نیستید و ترجیح می دهید هرکاری کنید که صلح برقرار باشد و کسی دلخور نشود. به همین دلیل هرجا می روید سعی می کنید در آنجا صلح و صفا برقرار کنید. به طور کلی باید گفت صاحبان اینگونه رژلب ها شخصیت آرام و ثابتی دارند و بیشتر جاها خود را فردی دوست داشتنی نشان می دهند. آنها خیلی بخشنده هستند و از دوست بودن با آنها پشیمان نخواهید شد. البته ناگفته نماند این افراد بسیار با استعداد هستند و از مسائل علمی هم لذت می برند. آنها دوست ندارند وقت شان را بیهوده از بین ببرند.
● خودرای و اهل بحث
اگر نوک رژلب تان تیــز و زاویـه دار شده است احتمالا شخصیتی خودرای دارید تا جایی که گاهی مستبدانه عمل می کنید. در کل روحیه سرزنده ای دارید و همیشه و همه جا به دنبال تفریح و سرگرمی هستید. از برنامه ریزی و داشتن برنامه بیزارید و ترجیح می دهید همه کارها را بدون برنامه انجام دهید. در انتخاب دوستان تان سخت گیرید اما اگر کسی را به عنوان دوست انتخاب کنید هر کاری از دستتان بربیاید برایش انجام می دهید. از جلب توجه خوشتان می آید و از اینکه مورد توجه جمع باشید لذت می برید. اما یک نکته نه چندان مثبت هم دارید و اینکه از بحث کردن زیاد لذت می برید که بحث های طولانی گاهی می تواند برای اطرافیانتان آزاردهنده باشد.
● شما مدیر خوبی نمی شوید
اگر رژلب شما که از آن استفاده می کنید دارای سطحی کاملا شیبدار است و فقط از یک طرف آن استفاده کرده اید به گونه ای که شکلی شبیه حالت اصلی را دارد باید بگوییم این یعنی شما به راحتی دنباله رو افراد مختلف می شوید؛ و خیلی رئیس موفقی نخواهید شد.
ترجیح می دهید یکسری قانون حاضر و آماده داشته باشید تا به راحتی راه زندگی خود را پیدا کنید. در واقع به قوانین پایبندی خاصی دارید. از جلب توجه زیاد خوشتان نمی آید و ترجیح می دهید بیشتر در حاشیه باشید. البته شاید این حالت به دلیل اعتماد به نفس کمی باشدکه دارید. از چیزهایی که دارید به خوبی مراقبت می کنید و سعی می کنید آنها را همان گونه که از اول بوده اند نگه دارید. در زندگی همیشه برنامه دارید و کاملا هم به آنها پایبندید. البته گاهی هم شیطنت های خاص خودتان را دارید مثلا ممکن است تنها برای تفریح موهایتان را رنگ کنید.
● عاشق پیشه ها
اگر سر رژلب تان زاویه دار شده است ولی نوک آن حالت منحنی دارد باید بگوییم که شخصیت خلاقی دارید و از یکنواختی بیزارید. اینکه بخواهید بدون فکر کردن هر روز کاریکسانی را انجام دهید برایتان آزار دهنده است. فوق العاده پر انرژی هستید و در جمع اطرافیان پرانرژی تر از شما کم پیدا می شود. البته اگر بخواهیم روراست باشیم باید بگوییم کمی زیاد حرف می زنید و همین حرف زدن زیادی گاهی اطرافیان را آزار می دهد. عاشق جلب توجه کردن هستید و از اینکه همه حواسشان به کارهایتان باشد لذت می برید. البته یک هشدار هم برایتان داریم، حواستان به عاشق شدنتان باشد، زیرا خیلی راحت و زود عاشق می شوید و همین می تواند برایتان دردسرساز شود. دوست دارید به همه کمک کنید و این جزئی از شخصیت تان است. اگر بخواهیم یک توصیه برایتان داشته باشیم این است که به دنبال یک برنامه ریزی منظم باشید درست است که علاقه ای به برنامه ندارید ولی با برنامه زندگی کردن می تواند گاهی خیلی کمک کننده باشد.
● سلام خانم مارپل
اگر سر رژلب شما حالت چاله ای پیدا کرده یعنی از وسط آن بیشتر از همه استفاده کرده اید باید گفت احتمالا شخصیت خونگرمی دارید. البته باید گفت که شخصیت کنجکاوی دارید و دوست دارید همیشه از همه چیز سردربیاورید. به همین دلیل هم هست که شم کارآگاهی قوی دارید و خیلی اوقات دوستان از شما به عنوان خانم مارپل یاد می کنند. کلا از کاوش و جست وجو لذت می برید و همیشه ماجراجو بودن جزء ایده آل هایتان است؛ اینکه بتوانید جاهایی بروید که تا حالا نرفته اید یا کسانی را ببینید که با آنها آشنا نیستید. ناگفته نماند که چیزهای پیچیده هم برایتان جالب است و خودتان هم بدتان نمی آید در بین دوستان به عنوان یک فرد پیچیده شناخته شوید.
● خانواده برایتان مهم تر از همه چیز است
اگر سر رژلب تان گرد و تیز شده است یعنی مثل نوک یک مداد تیز است باید بگوییم واقعا شخصیتی دوست داشتنی دارید. خانواده برایتان بسیار مهم است و هیچ تصمیمی را بدون توجه به خانواده و مصلحت های آن نمی گیرید. برای شما بهترین جای دنیا کنار خانواده است. بیشتر اوقات در زندگی دوست دارید به عنوان عامل فعال عمل کنید نه اینکه منتظر بنشینید و ببینید که دیگران چگونه عمل می کنند، شما دوست دارید خودتان تعیین کننده باشید. به همین دلیل هم گاهی به راحتی به اطرافیانتان فرمان می دهید و از اینکه دیگران به دستورات شما گوش کنند لذت می برید و گاهی در رفتارها و حرف هایتان اغراق دارید و بی جهت بزرگنمایی می کنید.
● آنهایی که خیلی «من» هستند
اگر سر رژلب شما از دو طرف تیز شده است باید بگوییم همیشه به دنبال جلب توجه هستید و اینکه بتوانید در یک جمع مرکز توجه همه باشید از آرزوهایتان است. البته شخصیتی احساساتی دارید و از یک زندگی سرزنده لذت می برید. اما اگر بخواهیم با شما روراست باشیم باید بگوییم که «من» بزرگی دارید.
یعنی گاهی غرور و خودبینی بیش از اندازه پیدا می کنید تا جایی که شاید شرایط را برای اطرافیان و به خصوص همسرتان کمی سخت کنید. جزو آن دسته از افرادی هستید که عاشق زندگی و زندگی کردن هستند و از تک تک روزهایشان استفاده می کنند و از آن لذت می برند.
بیشتر اوقات دوست دارید مرموز باشید و اینکه دیگران شما را پر رمز و راز بدانند برایتان جالب است. البته گاهی هم این حالت آگاهانه نیست یعنی آنقدر برای خودتان رمز و راز ساخته اید که چاره ای جز یک زندگی پر از راز ندارید. برای کارهایتان به دنبال راه های آسان می گردید و همیشه یکی از کسانی هستید که آسان ترین راه حل ها را به راحتی پیدا می کنند.
تست شناخت شخصیت همسر از نحوه خوابیدن
از روی نحوه خوابیدن همسر خود پی به شخصیت همسر خود ببرید.
به پهلو می خوابد یا صاف؟ جواب این سؤال را نمی دانید؟
پس چطور می خواهید به پیشنهادش پاسخ دهید؟ می شود تصور کنید! شیوه خوابیدن خواستگار تان می تواند دوام یا از هم پاشیدن زندگی مشترک تان را معین کند. این را ما نمی گوییم بلکه پروفسور کری ایزکوسکی، متخصص انگلیسی خواب بر این موضوع تاکید می کند. او حالات خواب را در 6 گروه دسته بندی می کند و معتقد است همه آدم ها را می توان در این 6 گروه جای داد و با توجه به حالتی که در خواب به خود می گیرند، ویژگی های شخصیتی شان را آشکار کرد. پس قبل از آنکه بله را بگویید در مورد این موضوع تحقیق کنید.
سقوط آزاد: اگر با صورت روی بالش به شکم می خوابد و دست ها را روی بالش می گذارد
این گروه شخصیتی، سعی می کنند که خود را با اعتمادبه نفس نشان دهند اما در واقع سرشار از استرس هستند و شخصیتی عصبی دارند. اگر با یکی از آنها روبه رو هستید، هرگز به انتقاد کردن فکر نکنید چراکه آنها واکنش بسیار بدی به انتقاد نشان می دهند. البته بودن در کنار آنها همیشه هم بد نیست چون مدیریت بحران شان عالی است و بهتر از هر کسی می توانند در مواقع حساس و زمانی که وقت تنگ است، تصمیم بگیرند.
7% آدم ها در زمان خواب سقوط آزاد می کنند
درختی: اگر به پهلو با پاهای صاف می خوابد و دست ها را در راستای بدن می کشد
در مقابل آدم های درختی، شما به مشکل خاصی برنخواهید خورد چراکه این افراد بسیار آرام هستند و می توانند این آرامش را به شما هم منتقل کنند. در دنیای آنها خبری از پرخاشگری نیست و شما از اینکه در کنار آنها در جمع حاضر شوید به هیچ وجه پشیمان نخواهید شد. درختی ها افرادی اجتماعی هستند و خیلی راحت می توانند با آدم های اطراف شان کنار بیایند و زبان آنها را بفهمند، به همین دلیل آنها می توانند با هر گروهی دوست شوند و با هر جمعی کنار بیایند. آنها آدم های آسان گیری هستند اما زود اعتماد کردن شان گاهی از آنها یک ساده لوح می سازد و البته رفیق بازیشان ممکن است گاهی شما را عصبانی کند.
15% آدم ها درختی می خوابند
جنینی: اگر در زمان خواب توی خود ش پیچ می خورد و بالش را نگه داشته است
کسانی که مثل یک جنین می خوابند، آدم های نسبتا خشنی هستند. آنها گرچه ظاهری از آهن دارند اما در عین حال قلبی از طلا دارند. آنها برخلاف ظاهر شان مهربان و خون گرمند و گرچه سخت و خشک به نظر می رسند اما درونی حساس دارند. اگر با فردی که جنینی می خوابد ازدواج کرده اید نگران نباشید. او همیشه اینقدر خشن نمی ماند و اگر شایسته اش باشید، می توانید از آدم های انگشت شماری باشید که در مقابل شان سختی اش را کنار می گذارد. البته این موضوع ممکن است به زمان زیادی احتیاج داشته باشد اما وقتی چنین اتفاقی بیفتد، شما احساس می کنید که آرام ترین و خوشبخت ترین فرد روی زمین هستید.
41% آدم ها جنینی می خوابند
ستاره دریایی: اگر با آرنج های چسبیده به زمین و در نزدیکی سر، به پشت می خوابد و پاها را کمی از هم باز می کند
ستاره های دریایی، شنونده های فوق العاده ای هستند. آنها خیلی صمیمی و گرم هستند و می توانند دوست خوبی برایتان باشند. گرچه آنها قابلیت های بسیاری دارند اما دوست ندارند که ستاره مجلس باشند و ترجیح می دهند که در جمع ها، دیگران مورد توجه قرار بگیرند و آنها در حاشیه نظاره گر باشند. البته این موضوع به معنی گوشه گیر بودن شان نیست و اگر با یک ستاره دریایی روبه رو شوید، حتما از دوستی با او لذت خواهید برد.
5% آدم ها مثل ستاره دریایی می خوابند
مشتاق: اگر به پهلو با پاهای کشیده می خوابد و دست ها را رو به بیرون رها می کند
این آدم ها به سادگی گروه های قبل نیستند. مشتاق ها پر از خواسته ها و آرزوها هستند و زمانی که هدفی دارند، با تمام وجود اما کاملا محتاطانه به سمتش حرکت می کنند. البته آنها آدم های شکاکی هستند که خیلی راحت به آدم ها و موقعیت ها اعتماد نمی کنند اما زمانی که چیزی در ذهن شان جرقه بزند تا به آن نرسند، آرام نمی گیرند. مشتاق ها آدم های روشنفکری هستند که طاقت جا ماندن از آرزوهایشان را ندارند و در این مورد، سیری ناپذیر به حساب می آیند.گرچه آدم هایی منطقی هستند اما شکاک بودن همیشگی شان می تواند شما را آزار دهد.
13% آدم ها به این شکل می خوابند
سرباز: اگر به پشت با پاهای صاف می خوابد و دست ها را در کنار پهلو ها می گذارد
سرباز ها آدم های آرام، ساکت و محتاطی هستند. کنار آمدن با آنها ساده نیست چراکه قانون ها و استاندارد های بسیاری در ذهن شان دارند که هرگز حاضر نمی شوند از آنها صرف نظر کنند. این افراد آدم های قانون مندی هستند که گمان می کنند می توانند دنیا و آدم هایش را هم به سمت این قانون مندی هدایت کنند. این موضوع از آنها آدم های سختی می سازد که گاهی زندگی را هم سخت می گیرند.
8% آدم ها درحالت سربازی می خوابند
بهترین حالت
سرباز
این حالت از درد گردن و پشت جلوگیری می کند و ریفلکس های اسیدی معده را کاهش می دهد.
ستاره دریایی
گرچه این شیوه خوابیدن هم به دلیل قرار داشتن پشت روی زمین، برخی مزایای شیوه قبلی را دارد.
حالت مناسب
جنینی
شایع ترین حالت خواب و کمترین احتمال خر و پف را هم به دنبال دارد.
درختی
حالت خوب و بی ضرری است. در این وضعیت، ستون فقرات در حالت طبیعی نگه داشته می شود و آسیبی به آن نمی رسد.
مشتاق
حالتی مناسب برای دیسک های پشت، عضلات و رباط هاست و اگر از درد های مربوط با این نواحی رنج می برید، بد نیست به این شیوه خوابیدن عادت کنید.
بدترین حالت
سقوط آزاد
در این شیوه گردن دچار چرخشی غیرطبیعی می شود و به مفاصل و عضلات فشار می آید؛ با فشاری که در این حالت به اعصاب می آید، حس درد، بی حسی و سوزن سوزن شدن در شما تقویت می شود.
پ ن:فکر کنین…باید به به خواستگارتون بگین اول تو جلسه خواستگاری طرز خوابیدنشو نمایش بده
عبارات مرتبط با این موضوع
تست شخصیت برای شناخت شخصیت خودتان رابطه شخصیت …تستشخصیتبرایشناختتستی برای شناخت شخصیت خودتان روش کار با این نوع تست بدینصورت است که با خواندن اولین رابطه شخصیت با گروه خونی و تاریخ تولد تست شخصیت از …رابطه شخصیت با گروه خونی و تاریخ تولد تست شخصیت از روی امضاو علاقه به موسیقیو رنگ تست روانشناسی ،آزمون روانشناسی،سوالات روانشناسی ،تست روانشناسی کودکتست شخصیت شناسیتست روانشناسی جدید تست روانشناسیروانشناسی تست عشق تست روانشناسی شخصیت جدید تست روانشناسی شخصیت جدید به این تست شک نکنید این آخرین و استانداردترین تست شخصیت فال،فال روزانه،فال حافظ،طالع بینی،فال …شخصیت شناسی ، تست شخصیت شناسی انواع شغلهای آقایون و طالع همسران طالع بینی روابط فواید برهنه خوابیدن در زندگی زناشویی مشاوره جنسیاز نظر روانی برهنه خوابیدن، فرد را سبکبال کرده و فشارهای روحی و روانی او را کاهش می دهدروانشناسیروانشناسی زناشویی روانشناسی کودکان تست …روانشناسی و روانشناسی زناشویی روانشناسی کودکان تست های روانشناسیروانشناسی رنگها شیوه های صحیح نشستن، ایستادن، راه رفتن و خوابیدن …ورزش درمانی نحوه صحیح نشستن شیوه درست ایستادن شیوه ی درست خوابیدن شیوه ی صحیح نشستن سایت تخصصی بانواندرباره مسائل جنسی نکاتی مفید استفاده مداوم از آنتی بیوتیک ها خطر ابتلا به عفونت های روانشناسی کودک،روانشناسی کودکان،روانشناسی …آموزش نقاشی به کودک روانشناسی کودکانآموزش نقاشی کودکانروانشناسی کودککودکان تست شخصیت برای شناخت شخصیت خودتان رابطه شخصیت با گروه خونی تستشخصیتبرای تستی برای شناخت شخصیت خودتان روش کار با این نوع تست بدینصورت است که با خواندن اولین تست و رابطه شخصیت با گروه خونی و تاریخ تولد تست شخصیت از روی امضا رابطه شخصیت با گروه خونی و تاریخ تولد تست شخصیت از روی امضاو علاقه به موسیقیو رنگ چشم تست روانشناسی ،آزمون روانشناسی،سوالات روانشناسی ،تست خودشناسی روانشناسی کودکتست شخصیت شناسیتست روانشناسی جدید تست روانشناسیروانشناسی تست عشقتست تست روانشناسی شخصیت جدید تست روانشناسی شخصیت جدید به این تست شک نکنید این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسى است فال،فال روزانه،فال حافظ،طالع بینی،فال انبیا،استخاره با قرآن شخصیت شناسی ، تست شخصیت شناسی انواع شغلهای آقایون و طالع همسران طالع بینی روابط عاطفی و فواید برهنه خوابیدن در زندگی زناشویی مشاوره جنسی از نظر روانی برهنه خوابیدن، فرد را سبکبال کرده و فشارهای روحی و روانی او را کاهش می دهد روانشناسیروانشناسی زناشویی روانشناسی کودکان تست های روانشناسی و روانشناسی زناشویی روانشناسی کودکان تست های روانشناسیروانشناسی رنگها شیوه های صحیح نشستن، ایستادن، راه رفتن و خوابیدن تصاویر آکا شیوه های صحیح نشستن ، ایستادن ، راه رفتن و خوابیدن هنگامی که در مورد سلامتی صــحبت بـه میـان سایت تخصصی بانوان بانو وان ، سایتی مخصوص بانوان ، خانم ها ، زنان ، دختران ، همسران ، همسر داری ، آشپزی و من جیرفت ایران معنای بکارت چیست؟ پرده بکارت ، غشاء البکارة ، هایمن،، به زبان لاتین برگرفته از نام الهه
خبرگزاری آریا -
برای اینکه نامتان در فهرست همسرآزارها جا بگیرد، نیازی نیست که شریک زندگیتان را کتک بزنید و چماق به دست بالای سرش بایستید. گاهی انجام رفتارهای سادهای که خودتان هم از کودکی با آنها بزرگ شدهاید یا در میان آدمهای دور و برتان دیدهاید، میتواند شما را به داشتن رفتارهای خشونتآمیز متهم کند. میخواهید از قالبهای کلیشهای که خیلی از زوجها براساس آن رفتار میکنند بیرون بیایید و سلامت زندگی مشترکتان را بالاتر ببرید؟ پس این زنگ خطرها را بشناسید. اگر شما تنها 7 نشانه از این 9 نشانه را در ارتباطتان بروز میدهید، باید بگوییم که از همسرتان سوءاستفاده میکنید و به همسرآزاری مبتلا هستید.
برای هم اسم میگذارید؟
همسرتان را با واژههایی مثل «کدو» یا «لاکپشت» صدا میکنید و ایرادهای او را با نسبت دادنش به یک موجود زنده به رخش میکشید؟
گذاشتن اسم بهدلیل تحقیر یا نسبت دادن یک ویژگی ناپسند روی شریک زندگیتان، میتواند یکی از نشانههای این رفتار باشد. درست است که روانشناسان هم توصیه میکنند در یک رابطه عاشقانه، یک اسم لطیف و عاشقانه را برای همسرتان انتخاب کنید و هرازگاهی با آن واژه صدایش کنید اما اسمهای تحقیر کننده هرگز در این گروه جا نمیگیرد. عاشقهایی که خشونت کلامی را در رفتارشان بروز میدهند به جای انتقاد از همسرشان ویژگیهای او را به شکلی تحقیر کننده بیان میکنند و مثل یک برچسب آن را روی همسرشان میچسبانند. مهم نیست که این واژهها با آرامش و خنده به زبان بیاید یا با یک لحن تند. این صفتها در هر شرایطی که ادا شوند، به ارتباط شما آسیب میرسانند. اگر میخواهید دست از این خشونت بردارید در مورد ویژگیهای منفی همسرتان با او صحبت کنید و بهجای اسمگذاری روی او، با هم برای محو کردن این ویژگیها تلاش کنید.
رئیس زندگی شما هستید؟
بهدلیل اینکه اتومبیل یا خانه به نام شما باشد یا پساندازتان در حساب شما قرار داشته باشد، با همسرتان بحث میکنید و دوست دارید کنترل تمام داراییها یا تصمیمگیریهای زندگی مشترکتان دردست شما باشد؟
اگر شما به مشترک بودن این زندگی اعتقادی ندارید و گمان میکنید همسرتان با دادن تمام اختیارات و داراییها به شما، عشقش را نشان میدهد، خشونت رفتاری اساس زندگی مشترک شماست. زندگی با چاشنی خشونت رفتاری، اقتدار شما را در این رابطه بیشتر نمیکند بلکه قدرت کاذبی را برایتان میسازد که ممکن است با سادهترین اتفاق از دست برود. فراموش نکنید یک رابطه عاشقانه، میدان قدرتنمایی نیست.
داد میزنید و فحش میدهید؟
از خانه مادر شوهرتان برگشتهاید و بهدلیل دخالتی که در تصمیمگیریهای خانوادگیتان کردهاند با همسرتان کلنجار میروید؟ وقتی شما را با توضیحاتش قانع نمیکند صدایتان را بالا میبرید و اگر دعوا خیلی جدی شود و خانواده او مقصر اختلافات شما باشند به ناسزا یا نفرین کردن متوسل میشوید؟
حتی در بدترین لحظات هم نباید بگذارید منطق از ارتباط شما فراری شود و خشونت کلامی یا رفتاری جایش را بگیرد. ناسزا گفتن، داد زدن و به کرسی نشاندن حرف با ترساندن همسرتان هم در گرو رفتارهای خشونتآمیز جا میگیرد. مهم نیست که حق تا چه اندازه با شماست. از همان لحظهای که رفتار شما از دایره منطق خارج میشود، دیگر حق با شما نیست.
مدام تهدید میکنید؟
کلمه اگر«در زندگی شما نقش اساسی را بازی میکند؟ مدام برای همسرتان خط و نشان میکشید و جملاتی از این قبیل را همراه با چاشنی تهدید به زبان میآورید؟ «اگر تا این ساعت خانه نباشی»، «اگر فلان خرج را برای خانه نکنی»، «اگر امروز به این مهمانی نرویم»، «اگر با فلانی صمیمی شوی» و ... .
حتی اگر چنین ادعاهایی را به شوخی بیان کنید، شما یک همسرآزار هستید. هر نوع تهدیدی که به تغییر رفتار همسرتان تبدیل شود، گرچه شما را به خواستهتان میرساند، اما در نهایت به زیان ارتباطتان تمام میشود. شما حق ندارید برای تغییر دادن رفتار او به مقابله به مثل تهدیدش کنید یا او را از برخوردی که با خانوادهاش خواهید کرد، بترسانید.
او را قربانی میکنید؟
وقتی همسرتان از شما در مورد پول زیادی که برای خریدن چند لباس صرف کردهاید، سؤال میکند، او را به عنوان مقصر معرفی میکنید و میگویید «اگر حرصم را درنمیآوردی و اگر مرا این همه تنها نمیگذاشتی این کار را نمیکردم؟»
مقصر جلوه دادن همسرتان بهدلیل رفتاری که انجام دادهاید یا اعلام اینکه رفتار من واکنشی به کارهای تو بود، در گروه خشونت رفتاری جا میگیرد. هرگز برای پوشاندن اشتباهاتتان، کاستیها و اشتباهات همسرتان را به رخش نکشید و نگویید اگر تو این عیبها را نداشتی، من هم انسان کاملی میشدم. اگر قرار است با هم زندگی کنید، بهتر است همدیگر را با تمام کاستیهایتان بپذیرید و به جای ساختن یک چماق از آنها با همکاری هم برای تغییر دادنشان تلاش کنید.
بار زندگی را روی دوش او میاندازید؟
همسرتان را به عنوان ماشین پولسازی میبینید و تا زمانی به او و تواناییهایش اطمینان دارید که رفاهی که انتظار دارید را برایتان به وجود بیاورد؟ یا اینکه چون شما خرج زندگی را میدهید انتظار دارید کارهای خانه را بدون کم و کاست انجام دهد و در زندگیتان قانونهای سفت و سختی را به عنوان «وظیفهات است» تعریف میکنید؟
نادیده گرفتن تواناییها و شرایط همسرتان و داشتن انتظارات نامعقول از او نشانه همسرآزاری است. اگر انگیزه شما برای ازدواج یا داشتن رفتار مناسب با همسرتان، درآمدی است که به خانه میآورد یا اگر به دلیل توانایی همسرتان در نظافت منزل یا آشپزی او را سرزنش میکنید و با دیگران مقایسه میکنید، شما یک همسرآزار هستید.
با او معامله میکنید؟
همسرتان از شما میخواهد لحظه سال تحویل را در کنار خانوادهاش بگذرانید و شما گرچه دوست دارید در آن زمان در کنار خانواده خود باشید اما گمان میکنید، میتوانید از این نمد، قبایی برای خود ببافید. پس در مقابل لطفی که به همسرتان میکنید، از او برای رفتن به سفری که دوست دارید یا خرید چیزی که میخواهید قول میگیرید.
باجگیری و معامله کردن در زندگی مشترک هم نوعی خشونت رفتاری است. اگر شما یک همسرآزار باشید، به هر خواسته او به چشم فرصتی برای رسیدن به خواستههایتان نگاه میکنید اما مراقب باشید و فراموش نکنید که زندگی میدان رقابت نیست. اگر شما با همسرتان معامله کنید به مرور از او هم یک باجگیر میسازید و باعث میشوید بهدلیل هر محبتی که در حقتان میکند، یک امتیاز از شما بگیرد.
با چشمغره او را از کاری منصرف میکنید؟
همسرتان در مهمانی مشغول صحبت است و شما احساس میکنید که نباید آن حرف را بیان کند. احتمالا اولین راهی که برای متوجه کردن او امتحان میکنید، چشمغره رفتن یا زدن پا به پای اوست.
اگر شما با چشمغره یا تهدید کردن غیرکلامی همسرتان، او را از انجام دادن یک کار یا گفتن یک حرف منصرف میکنید، شما یک همسرآزار هستید. بسیاری از ما از کودکی با چنین رفتارهایی بزرگ شدهایم و این رفتار را از همکارمان گرفته تا فرزندمان، به همه تحویل میدهیم. اما وقت آن است که بدانیم این حرکت غیرکلامی در گروه خشونت رفتاری جا میگیرند و با حضورشان میتوانند به زندگی مشترک و روابط اجتماعی ما آسیب برسانند.
دورش حصار میکشید؟
شما تعیین میکنید که همسرتان با چه کسانی ارتباط داشته باشد یا نه؟ زمانی که دوستان یا خانوادهتان میخواهند به خانه شما بیایند، با کمال میل و بدون اطلاع او پذیرایشان میشوید اما حق دعوت کردن مهمان را به همسرتان نمیدهید؟
ایزوله کردن همسرتان و دور کردن او از کسانی که دوستشان دارد و در کنارشان آرامش میگیرد هم در گروه رفتارهای خشونتآمیز جا میگیرد. اگر انتظار دارید همسرتان تمام گذشته و عزیزانش را کنار بگذارد و جزئی از دوستان و خانواده شما شود، شما یک همسرآزار هستید.
منبع:مجله سیب سبز/برترین ها
خبرگزاری آریا -
در این مقاله ما اختصاصا روی قضیه افسردگی و رابطه آن با خیانت به همسر متمرکز شده ایم . برای اختصار در گفتار ، ما از بیان علائم دیگر مثل تشویش خاطر یا اختلالات استرسی آسیب رسان که ممکن است یک یا هردوشان در همراهی با افسردگی باشند ، عبور می کنیم و آنها را مطرح نمی کنیم. در این مقاله ما 3 مورد را پوشش می دهیم و راجع به آنها به نتیجه می رسیم : ما مروری بر تحقیقاتی که روی زوجین - افسردگی و ارتباط بین این دو هست ، می کنیم . به بررسی تاثیر درمان می پردازیم و برای تحقیقات آتی پیشنهاداتی چند ارائه می دهیم.
زوج درمانگر ها باید انتظار برخورد با زوجینی که یک یا هر دوی آنها پیوسته افسردگی و خیانت به رابطه زناشویی دارند - را داشته باشند .
از آنجایی که تحقیقات رابطه واضحی را بین خیانت به همسر و افسردگی نشان می دهد ، درمانگرها باید به رابطه ی پیچیده ی درمان خیانت به همسر - درمان افسردگی و زوج درمانی توجه داشته باشند. در این مقاله ما ابتدا مروری می کنیم بر تحقیقاتی که در حوزه افسردگی و خیانت به زناشویی وجود دارد و سپس به ارتباط بین این دو می پردازیم.
سپس به بررسی تاثیر درمان زوجین می پردازیم و نهایتا چالش های موجود پیش رو برای محققین و متخصصین این کار را وقتی که هر دو مشکل با هم رخ می دهند بررسی می کنیم .
افسردگی و خیانت به همسر :
زوج درمانگر ها می توانند اغلب انتظار برخورد با زوجینی که یک یا هر دوی آنها پیوسته افسردگی و خیانت به رابطه زناشویی دارند - را داشته باشند . آمار ها در مورد میزان شیوع خیانت به رابطه زناشویی متغیر است اما 25 درصد یا کمتر میزان تخمین جهانی آن در جمعیت عمومی زوجین است که در این بین مردان به نسبت بیشتری به این امر رو آورده اند. در رابطه با زوج درمانی گاتمن پیشنهاد می دهد که حدود 25 درصد دغدغه های حاضر به مسئله خیانت به همسر بر می گردد.
این درحالیست که ویکس ، گامبسیا ، و جنکین اظهار می دارند که بیش از نیمی از زوجین تحت درمان درجاتی از خیانت به همسر را چه در گذشته چه در زمان حال از خود بروز می دهند .
بطور خلاصه باید گفت که در امر زوج درمانی، مسئله خیانت به همسر و دغدغه های متعاقب آن به مشکل بزرگ بسیاری از مراجعه کنندگان تبدیل خواهد شد .
یک دسته شواهد موجود در حال گسترش وجود دارد که ارتباط می دهد مساله خیانت به زناشویی را با افسردگی - در بعضی مراجعین به عنوان حالت پیش گویی کننده خیانت به همسر(مرحله قبل خیانت به همسر) - در بعضی به عنوان پاسخی در برابر خیانت به همسر (مرحله بعد از خیانت به همسر ) - و در بعضی به عنوان نیرو محرکه ای برای به جنبش در آوردن افسردگی زمینه ای فرد که از قبل داشته . این امر باعث می شود که در حین کار کردن با زوجینی که الگوی خیانت به همسر دارند ، احتمال وجود افسردگی توأمان زیاد باشد.
مروری بر پژوهشی که روی زوجین درباره افسردگی و ارتباطش با خیانت به همسر انجام شده :
تحقیقات یک همبستگی بین افسردگی و خیانت به همسر را نشان می دهند . اولیری چنین نتیجه گیری کرد که 38 درصد از زنانی که متوجه خیانت همسرانشان نسبت به آنها شدند در عرض 1 ماه اول دچار افسردگی شدند . حتی با آن وجود که آن زنان هیچ سابقه افسردگی در گذشته نداشته بودند .
اعداد و ارقام برای خانمهایی که سابقه افسردگی در گذشته داشته اند بسیار بالاتر و وحشتناک تر است و در این میان 72 درصد آنها افسردگی خاموش شده در بدنشان بعد از پی بردن به خیانت همسرشان دوباره فعال شده است.(اولیری) این اعداد و ارقام رابطه مستقیم بین افسردگی و کشف خیانت به همسر را نشان می دهد .
الگوی ملی مرتبط با افسردگی :
الگوهای ملی درمان افسردگی در تحلیلی که توسط اولفسون - مارکوس - دروس و همکاران انجام شده ، آمده است . آنها داده هایی را که از تیم تحقیقات پزشکی ملی در سال 1987 و هیئت تحقیقات پزشکی ملی در سال 1997 گرد آمده بود را مورد استفاده قرار دادند.
آنها در دو مقطع زمانی مختلف الگوهای درمانی کشوری را در گروه های مختلف بیماران سرپایی بیمارستانی مورد بررسی قرار دادند . در کارازمایی بالینی مدل سال 1987 تعداد 15590 خانم خانه دار بود و در مدل سال 1997 تعداد 14147 نفر زن خانه دار حضور داشتند .
نکته مهم این بررسی آن بود که درمان کلی افسردگی از 0.73 افراد در گروه 100 نفره در سال 1987 به 2.33 نفر در 100 نفر در سال 1997 ارتقا یافته بود . بطور قابل ملاحظه ای بیشترین ارتقا سطح درمانی از سال 1987 تا 1997 در مورد بانوان طلاق گرفته یا جداشده بوده است . این گونه افراد شانس دو برابری نسبت به افراد متاهل برای دریافت درمان افسردگی داشتند .
درمان دارویی افسردگی از 44.6 درصد در سال 1987 به 79.4 درصد در سال 1997 ارتقا یافت . (اولفسون - مارکوس - دروس و همکاران ) داروهای ضد افسردگی معمولترین داروهای تجویز شده در بررسی های بعدی بود و دلیل آن افزایش وجود دسته خانواده داروی SSRIs بود که از بعد از سال 1987 تولید شد .
در سال 1997 این دسته دارویی به 58.3 درصد افرادیکه تحت درمان افسردگی قرار داشتند داده شد . در همان زمان درصد افراد نیازمند به روان درمانی برای درمان افسردگی از 71.1 درصد به 60.2 درصد کاهش یافت.
اولفسون - مارکوس - دوروس و همکاران - این سوال را مطرح کردند که آیا پزشکان با تجویز داروهای ضد افسردگی آستانه بروز علائم افسردگی را کاهش داده اند یا خیر ؟ - شرکت های داروسازی رقابتهای بینظیری به راه انداخته اند که هر دو دسته پزشکان و عموم مردم را مورد هدف قرار داده اند .
در سال 1987 دولت با هدف شناسایی و درمان افسردگی رقابت بهداشتی برای عموم به راه انداخت. تغییر در مزایای مراقبت های بهداشتی همچنین بر روند درمان افسردگی موثر بوده است . که در آن مسئولین ارائه خدمات بهداشتی ارجح شمردن دارو درمانی توسط پزشکان بر روش های دیگر را مطرح کرده اند .
علاوه بر الگوهای ملی در درمان افسردگی ، یک سری الگوهای جهانی وجود دارد که ضامن آگاهی انسان است . مطالعات جهانی سطح تحمل بیماریها که توسط موری و لوپز در 1996 انجام شد ، هدف ابتدایی اش ارتقأ دستیابی به تخمین 107 دلیل اصلی مرگ و میر بود . در این مطالعه از 20 کشور جهان و بالغ بر 100 دانشمند برای جمع آوری داده های خام 13.8 میلیون مرگ از 50.5 مرگ و میر کلی جهانی در سال 1990 استفاده شد .
برای مقایسه ی بین فاکتورهای خطر و شرایط مختلف ، ابزار ترکیبی مقیاس مشکلات پزشکی به نام دالی طراحی شد .(موری و لوپز - 1996) . نکته قابل توجه در این بررسی ، افسردگی تک قطبی ماژوری بود که چهارمین عامل اصلی دالی در 1990 را تشکیل می داد . موری و لوپز در 1996 پیش بینی کردند که تا سال 2020 افسردگی تک قطبی ماژور دومین عامل اصلی ناتوانی در کل جهان خواهد بود.
وقتی زوجین با مشکلات زناشویی آزار دهنده و شرم آوری چون خیانت به همسر یا نخستین گامهای از هم فروپاشی زندگی متاهلی مراجعه می کنند ، روان درمانگر باید متوجه این قضیه بوده و علائم احتمالی افسردگی را بررسی کند .
تیم دی - اس - ام آی - وی - تی - آر در سال 2000 معیارهای درمانی برای اختلالات افسردگی ماژور را خلاصه بندی کردند . پنج مورد از نه گزینه زیر باید در بیمار وجود داشته باشد که یکی از آنها خلق کسل و افسرده و از دست دادن شور و شوق و هیجان در فعالیت های مهیج است .
*خلق و خوی کسل و بیحال داشتن در بیشتر ساعات روز - که تقریبا هر روز تکرار شود .
*کاهش چشم گیر سطح علاقه و هیجان نسبت به فعالیت های مهیج.
* کاهش یا افزایش قابل توجه وزن که به رژِم غذایی ربطی نداشته باشد .
*بی خوابی یا تمایل شدید به خواب در کل روز .
* آشفتگی ذهنی - خستگی ذهنی - ناتوانی در تمرکز ذهنی و عقلایی
* احساس بی حالی - خستگی - جان نداشتن - از پا افتادگی ...
* احساس گناه کردن یا احساس بی ارزش بودن داشتن
* ناتوانی در تمرکز و تصمیم گیری
*فکر کردن به خودکشی یا تفکری مداوم درباره مرگ .
این علائم اگر در همراهی با یک داغ یا عزاداری باشند به عنوان اختلال افسردگی ماژور شناخته نمی شوند . این توجه به غم و عزاداری سوگ کسی کمی کنایه آمیز است دربرابر سایر تروماهایی که ممکن است شخص متحمل شود از جمله خیانت زناشویی - جدایی زوجین از یکدیگر - طلاق - قهر - که ممکن است برای سالها شخص را درگیر کند بخصوص اگر پای بچه ای در میان باشد .
در موارد خیانت به همسر ، مرد یا زنی که به او خیانت شده غم و دردش را طوری توصیف میکند که اگر همسرش مرده بود برایش قابل تحمل تر بود . بعضی علائم افسردگی شامل احساس بدبختی و ناراحتی کردن - احساس خستگی و جان نداشتن - دیگر از چیزهایی که قبلا لذت میبرده ، لذتی نمی برد و هیجانی ندارد - احساس تشویش خاطر و پریشان حالی - همگی بخاطر کاهش سطح رضایتمندی از رابطه زناشویی می باشند .
(ویسمن 2001) . علاوه بر آن از آنجایی که یکی از تاثیرات خاص داروهای ضد افسردگی کاهش میل جنسی است ، همین مسئله می تواند ناخواسته مشکلاتی را در رابطه ایجاد کند .
عوامل استرس زای نسبی پیش گویی کننده افسردگی :
بیشتر تحقیقاتی که روی موضوع افسردگی و خیانت به همسر تمرکز دارد به مطالعه ی رابطه ی بین افراد متاهل هتروسکشوال می پردازد . مطالعات نشان می دهد که در این روابط حس تحقیر یا بی ارزش شمرده شدن می تواند نهایتا منجر به اختلال افسردگی حاد شود .
( کانو و اولیری - 2000 ، گلاس و رایت - 1997 ) به عنوان مثال پی بردن زن به رابطه خارج زناشویی شوهرش - تهدیدهای او به طلاق - آزار و اذیت و خشونت جسمی از جمله دلایلی هستند که نهایتا به افسردگی کلینیکال منجر می شوند . ( اولیری - 2005) . کانو و اولیری در سال 2000 به مقایسه بین دو گروه ، که در یک دسته وقایع تحقیر آمیز و شرم آوری در زندگی زناشویی اشان رخ داده بود و در دسته دیگر دعوا و نزاع های زناشویی بدون وقایع شرم آمیز مثل خیانت جنسی و ... رخ داده بود ، پرداختند .
آنها مطالعه را از چندین حیث مثل سابقه افسردگی یا تاریخچه خانوادگی افسردگی تحت کنترل قرار دادند . مطالعه نشان داد که زنانی که در زندگی زناشویی شان وقایع تحقیر آمیز و شرم آور رخ داده بود علائم افسردگی را به مراتب بالاتری نسبت به گروه دیگر بروز دادند .
در حقیقت سه چهارم افرادی که با وقایع شرم آمیز در زندگی زناشویی شان مواجه شده بودند به افسردگی بالینی دچار شدند . یکی از توضیحات این نرخ بالای افسردگی در این افراد این بود که بعضی زنان میل دارند وقایع شرم آمیزی که در زندگی شان رخ داده را درونی کنند و در خودشان بریزند، خودشان را سرزنش کنند و مقصر بدانند و کارهای زشت همسرشان را مثل آتیشی به جان خودشان بیندازند و خود را بیشتر مستعد افسرده شدن کنند . ( اسپیرینگ - 1996) .
باورهای دوران تاهل هر کسی می تواند به سلامت روانی وی در مراحل انتقالی زندگی اش از یک بازه ی سنی به بازه ی دیگر خیلی کمک کند . (سیمون و مارکوسن - 1999) . سیمون و مارکوسن به مطالعه ازدواج - سلامت روانی و تصورات شخصی هر فرد درباره ی باورهایش از اهمیت و نقش ازدواج روی سلامت روانی فرد در هنگام مواجه با حوادث غیر قابل کنترل زندگی مثل طلاق و جدایی پرداختند .
آنها در مطالعه شان به این نتیجه رسیدند که در افرادی که به ازدواج به چشم یک تعهد و پایبندی مادام العمر نگاه می کنند، سطح آسیب پذیری و افسرده شدن در مقایسه با افرادی که چنین دیدگاهی ندارند بسیار بالاتر است. آنها نتیجه گرفتند که وقتی افکار با اعمال همخوانی دارند سلامت روانی در سطح بالاتری قرار خواهد داشت .
لیست در حال گسترشی از اعمال استرس زای زندگی که با شروع افسردگی در ارتباطند گرد آوری شده است. (کریستین هرمن - اولیری - آوری لیف 2001 ) چیزی که برای این گروه تحقیقاتی معما بود این بود که آیا مسائل و دغدغه های شدید زندگی متاهلی نیز می تواند به عنوان عاملی برای شروع افسردگی در زنانی که قبلا اصلا سابقه افسردگی را نداشته اند باشد یا خیر . 50 زن بین سنین 18 تا 44 سال در این کارازمایی گنجانده شدند .
نتیجه مطالعه شان نشان داد که 38 درصد شرکت کنندگان با شرایط روبرو برای اختلال افسردگی مواجه هستند . و از میان 11 نفری که جدایی و طلاق ذز همسر را بعنوان یک عامل استرس زا بیان کرده بودند 63 درصد آنها شرایط مواجه با افسردگی را داشتند .
این مطالعه برای 38 درصدی قابل اهمیت است که با فاصله کوتاهی از یک واقعه منفی از ازدواجشان دچار افسردگی می شوند با وجود آنکه پیشتر هیچ گونه سابقه افسردگی نداشته اند .
رابطه ی بین خیانت به همسر - طلاق و سلامت روانی بشدت پیچیده است . گزارش شده که روابط خارج زناشویی عامل 20-27 درصد طلاقها می باشند . ( گاتمن - 1999) . سوئینی و هورویتز در 2001 چنین مطالعه ای را ترتیب دادند تا رابطه ی بین خیانت زناشویی - همسری که به وی خیانت شده - شروع فرایند طلاق و سلامت روانی بعد از آن را مورد ارزیابی قرار دهند . آنها دادهی خام خود را از آنالیزگر ملی تحلیل مسائل خانوادگی گرفته و مورد بررسی قرار دادند . در سالهای 1987-1988 تعداد 13007 شرکت کننده و در بین سالهای 1992-1994 تعداد 10005 شرکت کننده در کارازایی حضور داشتند .
سوئینی و هورویتز در 2001 به بررسی اینکه کدامیک از زوجین آغازگر پروسه طلاق باشد در مواردی که خود فرد یا همسرش خیانت زناشویی افشا شده داشته اند و افسردگی متعاقب آن در آنها پرداختند . آنها فقط به بررسی زوجینی که طلاق گرفته بودند پرداختند ، بنابراین داده های تحلیلی آنها شامل وضعیت روانی افرادی که هنوز در رابطه ای که به آنها خیانت زناشویی شده یا بالعکس نیست .
نتایج کار آنها پیشنهاد داد که سلامت روانی فرد در رابطه ای که همسرش به وی خیانت کرده بیشتر و بالاتر است اگر خودش ابتدای امر پیشنهاد دهنده ی طلاق و جدایی باشد نه همسر خیانت کار درخواست کننده جدایی .
چنین به نظر می رسد که کنترل داشتن روی زندگی کسی فوایدی نیز دارد . علاوه بر آن تحقیقات آنها نشان داد که زنانی که بخاطر خیانت های همسرشان طلاق گرفته اند بیشتر از مردان در این قضیه در ریسک افسردگی قرار دارند . در این بانوان دو سال اول بعد از طلاق از حیث گرفتن افسردگی بسیار حائز اهمیت است.
سوئینی و هورویتز 2001 اذعان داشتند که مردان اگر مردد باشند که همسرشان به آنها خیانت کرده یا نه بیشتر در معرض افسردگی قرار میگیرند تا اینکه نسبت به این قضیه یقین پیدا کنند . در این رابطه به نظر می رسد مردان بویژه از احساس تشویش خاطر ناشی از نگرانی در مورد اعمال همسرانشان هراسانند .
همچنین به نظر می رسید که مردان در مقایسه با زنان بیشتر دربرابر افسردگی حساسیت نشان می دهند در مواردی که خودشان شروع کننده فرایند جدایی باشند. داشتن فرزند در خانواده در این شرایط به افسردگی مردان کمک می کند .
سوئینی و هورویتز چنین تخمین زدند که ممکن است علت آن کاهش تعداد دفعات ملاقات فرزندان بعد از جدایی باشد . عوامل ثانویه کمک کننده به کاهش سلامت روانی بعد از ازهم فروپاشی زندگی زناشویی به شرح زیر است : درامد کم خانواده - حضور بچه ها در خانه - کاهش حکایت اجتماعی - همگی این عوامل ممکن است در مراحل انتقالی زندگی نقش چشم گیری داشته باشد و استرس زیادی را در زندگی افراد ایجاد کند.
اولسون - روسن - هیگینز کسلر - و میلر در 2002 یک مطالعه کیفی برای بررسی عواقب بعدی خیانت به رابطه زناشویی ترتیب دادند. بعد از 13 مصاحبه تلفنی با افرادی که یک طرف خیانت به رابطه زناشویی بودند یا همسرشان به آنها خیانت کرده بود ، آنها چنین نتیجه گرفتند که این کار نهایتا ایجاد یک آشفتگی شدید روانی در فرد خواهد کرد .
مروری بر توجهات درمانی:
تحقیقاتی برای حمایت از زوج درمانی در موارد خیانت به همسر :
تحقیقات تجربی در زمینه خیانت به همسر محدود است . (بلو و هارتنت 2005) . خیانت زناشویی تنها به عنوان مشکلی که زوجین با آن به کلینیک ها مراجعه کنند نیست ، بلکه نحوه درمان روی نتیجه ی درمان بشدت تاثیر گذار است . (آتکینز - الدریج - بوکام - کریستنسن - 2005) . تحقیقی که آتکینز و همکاران در 2005 انجام دادند یکی از معدود تحقیقات تجربیست که برای ارزیابی کارایی زوج درمانی در افرادی که مورد خیانت زناشویی واقع شده اند ، انجام شده است .
فرضیه اولیه تحقیق بر آن بود که زوجینی که مورد خیانت زناشویی واقع شده اند در شروع کار درمانی بیشتر تشویش خاطر داشته و نسبت به زوجینی که این مشکل را ندارند سیر درمان آنها آهسته تر خواهد بود . مطالعه شامل 134 زوج با مشکل این چنینی بود که به طور تصادفی در دو گروه زوج درمانی به روش درمان سنتی یا در گروه درمان جمعی قرار داده شدند .
19 تا اززوجین زیرگروه مواردی بودند که دکتر درمانگر خیانت به همسر را در مورد آنها مشخص کرده بود . زوجین قبل از شروع به کار درمانی ، در هفته 13 روند درمان ، در هفته 26 درمان و در آخرین جلسه درمان مورد بررسی قرار گرفتند .
درمانگر اطلاعات مربوط به آنها را در پرسشنامه ی خیانت به همسر وارد کرد. (آتکینز و همکاران - 2005 - صفحه 145 ) . یک مورد محدود می شد به خیانت به احساسات همسر ، در حالیکه در 18 مورد دیگر برخوردهای فیزیکی صورت گرفته بود .
دو سوم زوجین زوج درمانی برخوردی به شیوه سنتی دریافت کردند در حالیکه باقی زوجین زوج درمانی گروهی دریافت کردند . مطلبی که قابل توجه است اینکه زوجینی که مورد خیانت به همسر داشتند در پیش آزمون روند درمان سطح استرس و تنش بالاتری نسبت به سایر زوجین داشتند .
یافته ها اذعان می دارد که زوج درمانی بشدت کمک کننده می باشد و زوجینی که به آنها خیانت شده بود و در پیش آزمون تنش بالایی را از خود نشان داده بودند به مرور در طی مراحل درمان بهبود یافتند و در پایان کار درمان دیگر قابل شناسایی نبودند از سایر افرادی که مورد خیانت به همسر واقع نشده بودند- مثل بقیه افراد دارای سلامت روانی شده بودند .
استثنای این قضیه زوجینی بوند که در کل دوره درمان خیانتشان را از همسرشان مخفی نگه داشته بودند . این مطالعه نشان می دهد که زوج درمانی روش مهمی برای درمان مستقیم تنش ها (بعلاوه علائم افسردگی) یی است که بدنبال آسیب هایی که زوجین در رابطه به هم می زنند به وجود می آید .
بیچ - جوریلز و اولیری در 1985 تحقیقی انجام دادند تا به بررسی نتیجه روابط جنسی خارج چارچوب زناشویی در زوجینی که موزد درمان قرار گرفته اند بپردازند . کارازمایی بالینی آنها نشان داد که زوج درمانی در افرادی که روابط جنسی خارج چارچوب زناشویی داشته اند به دو دسته تقسیم می شود : یا یکی از زوجین تمایلی به همکاری و کار روی رابطه اش ندارد یا یکی از آن دو علائمی همراه با افسردگی از خود بروز می دهد .
اگر هر یک از این دو مورد باشد روند زوج درمانی استاندارد را از پایه خراب می کند . یافته های آنها نشان داد که فردی که روابط خارج زناشویی داشته در معرض خطر بالاتری برای افسردگی قرار دارد . در شوهرانی که خیانت به همسر داشتند 89 درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این امر قیاس و تضادی 46 درصدی در مقایسه با سایر مردان داشت .
در زنانی که خیانت به همسر داشتند 82 درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این امر قیاس و تضادی 48 درصدی در مقایسه با سایر زنان داشت .
با وجود آنکه شوهرانی که در روابط خارج زناشویی شرکت داشتند در مقایسه با دیگر مردان مطالعه سطح افسردگی بالاتری داشتند - اما آنها الزاما شرایط و معیارهای علائم افسردگی را نداشتند . با این وجود وقتی زنان روابطی خارج چارجوب زناشویی داشتند ، 91 درصد آن خانواده ها در مقایسه با نرخ 43 درصدی گروه دیگر افسردگی داشتند .
گزینه های درمانی :
زوج درمانی در کل یک گزینه ی موثر درمانی برای درمان افسردگی است . در حالیکه درمان فرد به تنهایی برای درمان افسردگی تنها علائم افسردگی را تخفیف می دهد - حال آنکه زوج درمانی قادر است هم علائم را از بین برده هم رابطه زوجین را بهبود بخشد .
(پاترسون - ویلیامز - گراف گراندز - چاما - 1998 ) اگرچه در این رابطه هنوز مشکلاتی وجود دارد اما پلان درمانی مربوط به افسردگی و خیانت زناشویی توسط زوج درمانگر ها برآورد دقیق شده است . ما پیشنهاد می کنیم که درمانگرها با مکانیزم و روند تغییرات آشنا بوده و آگاه باشند که هر زوجی ممکن است شیوه ی درمانی متفاوتی داشته باشد . (بوکام - ابستین و لاتایلاده - 2002 ) .
گزینه های درمانی متعددی برای زوجینی که با دو ویژگی خیانت زناشویی و افسردگی مراجعه می کنند وجود دارد که متعاقبا خواهیم گفت . ما صحبتمان را محدود به روشهایی می کنیم که برای درمان همزمان افسردگی و خیانت به همسر مفید و موثر واقع شده اند . ( بیچ - 2003) .
مادامی که بیچ 2003 - کونگ 2000 - و مید 2002 ، همگی گزینه های درمانی موجود برای درمان همزمان خیانت زناشویی و افسردگی را مورد تحلیل قرار داده اند ، مرور و نقد ادبی هیچ مورد استرس زایی را در رابطه زناشویی به اندازه خیانت به همسر حاد نشمرده است .
تعیین اینکه کدام مددجو برای درمان افسردگی با روش زوج درمانی فرد خوبیست به این بستگی دارد که آیا او رابطه زناشویی شان را عامل اصلی افسردگی اش می داند یا خیر . ( بیچ 2003 - بیچ 2001 ) . اگر یکی از زوجین احساس مسئولیت و تعهد نسبت به زندگی زناشویی شان نمیکند زوج درمانی شیوه ی مناسبی برای درمان آنها نخواهد بود .
اگر فرد از قبل از اینکه همسرش انگیزه ی خیانت جنسی به وی داشته ، ایده های خودکشی در ذهن داشته باشد - باید پیگیری و بررسی های محتاطانه ای برای پیگیری سلامت وی صورت گیرد . (بیچ - ساندین - اولیری - 1990) .
پرینس و جاکوبسون در 1995 به مرور و بررسی زوج درمانی و خانواده درمانی در درمان اختلالات تاثیر پذیر پرداختند . در مقایسه با گروه کنترل ، آزمونهای بعد از درمان در درمانهای رفتاری زوجین و نیز درمانهای تحلیل شناختی روی خود فرد ، از ارجحیت برخوردار بودند .
البته درمان رفتاری زوجین به بهبود روابط زناشویی آنها نیز منجر شده که این امر در مورد افرادیکه فقط خود شخص تحت درمان روان شناختی بوده به مشابه گروه کنترل هیچ بهبودی در روابط زناشویی آنها حاصل نشده است. پرینس و جاکوبسون همچنین به کار تحقیقاتی ابستین اشاره کردند ( ابستین و همکاران 1988 ) که پیشنهاد به ترکیب دو سیستم روان درمانی و دارو درمانی می کرد .
اگر جلسات خانواده درمانی به شیوه دارو درمانی بیمار دارای افسردگی اضافه شود ، هم عملکرد خانواده افزایش می یابد هم علائم افسردگی بهبود می یابد . ( پرینس و جاکوبسون 1995) .
مداخلات گروهی :
گوردون - بوکام - و اسنیدر در 2004 یک پروتوکل درمانی سه مرحله ای برای درمان گروهی پیشنهاد دادند : فاز اول درمان تمرکزی بر تاثیر رابطه خارج چارچوب زناشویی دارد . این مرحله به مشخص کردن بحران آنی بین زوجین در برابر نقاط قوت آنها ، سپس تنظیم پلان درمانی آنها با ایفای وظیفه به هر یک از آنها تا پیاده شدن کامل روند درمان می پردازد .
در این مرحله از درمان است که درمانگر باید به بررسی علائم افسردگی یا ایده ای خودکشی در هریک از زوجین بپردازد و مشخص کند که آیا پای آن شخص سوم از رابطه ی این زوج بریده شده یا خیر . از آنجایی که افسردگی - تشویش خاطر و شرمندگی همگی ممکن است متعاقب یک رابطه ی خارج زناشویی رخ دهد ، در فاز اول درمانی لازم است تا از شخص آسیب دیده حمایت شود .
شدت احساسات در این مرحله بالاست و گوردون - بوکام و اسنیدر در 2004 به درمانگرها پیشنهاد می کنند که به هر دو زوجین در این مرحله اصول بیان احساسات ، برقراری ارتباطات ، درک بهتر آنچه رخ داده و چگونگی کنار آمدن با آنها را بیاموزند . مرحله دوم کار درمانی دربردارنده جست و جو درباره محتوای فعل و مفهوم انجام آن کارهاست. بعضی از اهداف این مرحله از درمان شامل موارد زیر است :
-ارزیابی محتوای کار
- یک احتمال واقع بینانه درباره پتانسیل انجام مجدد فعل
- ایجاد امنیت نسبی برای شخص آسیب دیده - توانایی آنها برای ارزیابی و ایجاد تغییراتی که به رابطه طولانی مدت آن ها جان می بخشد .
مرحله نهایی کار ادامه دادن است. زوجین میتوانند پس از اطلاع تصمیمی گرفته و به پیش روند که ممکن است بخشیدن جزئی از آن باشد . (گوردون و همکاران 2004 - اسپیرینگ 1996) . مدلی که گوردون و همکاران برای بخشیدن پیشنهاد دادند یک نمای واقعی از رابطه ی بین زوجین را به نمایش می گذارد که به موجب آن شخص آسیب دیده از تمامی احساست منفی ای که نسبت به همسر آسیب رسانش داشته خلاص می شود وانگیزه اش برای تنبیه همسرش کمتر می شود . ادامه دادن مسیر ممکن است به این معنی باشد که زوجین بخواهند از هم طلاق بگیرند و به این صورت به زندگیشون ادامه دهند .
رفتار درمانی زناشویی :
نشان داده شده که رفتار درمانی زناشویی نه تنها در ایالت متحده آمریکا بلکه در بسیاری کشورهای دیگر نیز بسیار موثر است . ( مید - 2002 ) . اگرچه همچنان سوالاتی درباره توانایی این روش برای حفظ تغییرات در طول زمان وجود دارد (جانسون 2002) . مدل اصلاح شده ی آن که در زوج درمانی رفتاری گروهی به کار برده می شود ممکن است کارایی آن خیلی بیشتر باشد .
( جاکوبسون و کریستین - 1996 ) . این روش در آشکار سازی وجود افسردگی و خیانت زناشویی همزمان با هم بسیار کاربرد دارد. (بیچ 2001 ) . در این شیوه درمانی وقتی یکی یا دو همسر افسرده هستند تمرکز اولیه بر روی رفع علائم افسردگی است .
مید پیشنهاد کرد که این روش ممکن است کارامد باشد برای مواقعی که مشکل زناشویی ایجاد افسردگی کرده و هر دوی زوجین تمایل به همکاری برای رفع مشکل داشته و تعهد بهم دارند . رفتارهایی توصیه می شود که توجه خاصی را معطوف هم کنند ، حمایت - نزدیکی و تعهد بیشتری نسبت به همسر افسرده داده شود. اجزای این روش که باید جزیی از درمان باشد باید شامل موارد زیر باشد :
-آموزش دادن به زوج درباره طبیعت تنش های دوران متاهلی و افسردگی این دوران
- افزایش ارتباطات مثبت با یکدیگر
- افزایش پذیرش تفاوتهای یکدیگر
- کاهش سرزنش و تهدید یکدیگر
- کاهش تحریکات آزار دهنده ( بویژه تحریکات آزار دهنده ای که به قصد عوض کردن برخوردهای دیگران انجام می شود ) -افزایش مهارتهای مکالمه و حل مشکل
- کاهش افکار منفی درباره خود ، همسر ، دنیا ، آینده و برنامه ریزی برای مشکلات ناگزیر تکرار شونده زناشویی و دوره های افسردگی . ( مید 2002 - صفحه 308 )
این روش شانس رد و بدل کردن رفتارهای مثبت را بالا می برد و شاید علائم افسردگی را تخفیف بخشد . این مدل مستقیما روی جنبه های خیانت به همسر مثل مکانیسم بخشیدن و تصدیق نیازهای امنیتی آینده تاثیری ندارد . (بلو - 2005) برای همین ممکن است از همین حیث در مواردی که تنش و افسردگی بهمراه یک خیانت زناشویی باشد محدود شونده باشد .
زوج درمانی رفتاری گروهی:
زوج درمانی رفتاری گروهی توسط جاکوبسون و کریستینسین طراحی شد و به منظور افزایش کار زوج درمانی رفتاری سنتی و افزایش کارایی آن طراحی آن صورت گرفت . (دیمی دیان - مارتل - کریستنسن - 2002 )
3 مداخله ی اصلی در متد فوق الذکر به کار رفته تا سطح تنبیهات کاهش یابد و برخوردهای مثبت ارتقا سطح یابند . ( کریستن سن و هیوی - 1999)
اینها تبادلات رفتاری - آموزش برخورد و مکالمات و آموزش حل مسئله می باشد . اگرچه این روش بر پایه مهارتها بنا گذاری شده و برای تغییر در رفتار برنامه ریزی شده ، یکی از اجزای آن افزایش تمرکز بر این قضیه است که رفتارهای همسر را به عنوان بخشی از روند تغییر کردن بپذیریم . ( دیمی دیان و همکاران - 2002)
روان درمانگر این کار از تکنیک هایی استفاده می کند که در 3 اصل گنجانده می شوند :
تحمل- پذیرش-تغییر
در مورد پذیرش حس همدلی در مورد مشکل بعنوان اولین رویکرد مداخله ای شمرده می شود . هدف درمانگر ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بین دو زوج است و اینکه در آنها برای مسائل دغدغه برانگیز ایجاد تحمل کند .
درمانگر ممکن است همچنین از تکنیکی به نام جداسازی یکپارچه برای کمک به زوجین در دور کردن خودشان از مشکل استفاده کند که به موجب آن کار آن مسئله با دیدی عقلی و نه احساسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد . درمانگر همچنین می تواند علائم افسردگی فرد را پس از بیرون آمدن از یک موقعیت آزار دهنده - تحقیر کننده بازچینی کند به جای آنکه شخص این انگیزه را داشته باشد که همسرش را بخاطر حس تشویش درونی خودش تنبیه و توبیخ کند.
روان درمانگران این زمینه از مداخله های تحمل برای درمان استفاده می کنند به این صورت که زوجین از تلاششان برای تغییر یکدیگر دست می کشند . برای زوجی که خیانت به همسر را در رابطه شان تجربه کرده اند این کار به منزله پاک کردن حرکت خارج از چارچوب زناشویی نیست اما به معنی پر رنگ کردن چیزهایی است که زوجین د این خصوص در مورد یکدیگر یاد گرفته اند .
زوج درمانی رفتاری گروهی:
زوج درمانی رفتاری گروهی بر پایه یکپارچه سازی مدل گروهی و سیستماتیک بنا شده است . (کونگ 2000 - تیشمن و تیشمن - سال 1990 )
کلید دستیابی به این هدف شناسایی این تفکر است که چگونه ایده های آنی و اعوجاجات جمعی به روند افسردگی کمک میک ند . (بک - 1991 - کونگ 2000)
درمانگران زوجی گروهی به افسردگی به عنوان سیکل میان فردی منفی در رابطه زوجین نگاه می کنند . درمانگران به بررسی واکنش های عاطفی - تفسیر برخوردها و ریز مفهوم و درون مایه ی رابطه ی زناشویی می پردازند . (بوکوم و ابستین - 1990 )
در این مداخلات از روشهای مستقیم برای دست و پنجه نرم کردن با انتظارات آسیب دیده بیمار استفاده می شود . با وجود اینکه هدف این روش افزایش حمایت دو طرفه بین زوجین است اما ممکن است اگر یکی از همسرها تمایلی به همکاری نداشته و بر این باور باشد که خیانت به همسر جنبه ی دفاع از خود را داشته ، روند انجام کار با محدودیت هایی مواجه می شود .
از طرف دیگر اگر شخص افسرده همان کسی باشد که به همسرش خیانت کرده سرزنش و نکوهش خود و مقصر شمردنش ممکن اسن جزو عوامل کمک کننده به عمیقتر شدن افسردگی وی باشند .
مدل سی سی تی توسط کونگ در 2000 تست شد و در کاهش علائم افسردگی بسیار سودمند واقع شد . درمان بازسازی هویت گروهی در درمان افرادی که دچار تشویش در زندگی زناشویی شده اند نیز همچنین کاربردی است . (کریستن سن و هیون - 1999) از آنجا که روش سی بی تی در درمان افسردگی و مشکلات زناشویی کارامد بوده است ، احتمال آن وجود دارد که مدل های ارتباطی مشابه آن نیز در درمان همزمان خیانت به همسر و افسردگی ایده آل باشند.
مادامی که مدل سی بی تی از ابتدای امر بر روی ادراک و رفتار برای رهایی از احساسات با الگوی ماکرو لول تمرکز دارد ( بوکام و همکاران - 2002 - صفحه 28 ) ، سی بی سی تی مرکز گراست و نقش احساسات و تاثیر عوامل محیطی را برروی درمان روابط صمیمی در طی گذر زمان می داند . (ابستین و بوکام - 2002 - بوکام و همکاران 2002)
وابستگی بالغینیکی از زیرپایه های بنیادی روش درمانی در زوج درمانی متمرکز بر احساسات است . علاوه بر آن الن و بوکام در 2004 به رابطه ای قوی بین نوع وابستگی و انگیزه ی خیانت به همسر و نوع آن اشاره کردند . ( بلو و هارتنت 2005 )
این مدل بیان می دارد که روش ای اف تی با تمرکزی که بر وابستگی دارد ممکن است یک روش ایده آل برای درمان خیانت به همسر و شیوه های بروز آن در روابط باشد .
ای اف تی روشی تجربیست برای زوج درمانی که شواهدی قوی مبنی بر این وجود دارد که در طی زمان می تواند بسیار کارامد واقع گردد. (جانسون - 2002) . علاوه بر آن این روش به خوبی برای جراحات وابستگی که در نتیجه وابستگی رابطه ای به یکی - متعاقب برخورد نسنجیده آنها رخ میدهد ، جواب میدهد . (جانسون - ماکینن و میلیکین - 2001)
جانسون در 2004 بیان می کند که تروماهای رابطه ای که در نتیجه وابستگی به کسی ایجاد شده باشند بدان معناست که : آسیب ناشی از جدا شدن و تنها شدن در برابر یک تجربه شکست آمیز و آسیب پذیر - (صفحه 267).
ارتباط این تئوری برای در نظر آوزدن گزینه های درمانی کارامد است وقتی هدف درمان زوجیست که به تازگی در آنها خیانت به همسر و افسردگی رخ داده است . اگرچه باید این قضیه روشن شود که نه همه ی کسانیکه مورد خیانت زناشویی واقع می شوند به آنها آسیبهای ناشی از وابستگی وارد شده یا افسرده می شوند، اما مدل ای اف تی هر دو این مسائل را مورد هدف قرار می دهد . ( جانسون و همکاران - 2001) "
وقتی همسری برای کمک گرفتن با تمام وجود فریاد می زند یا تا آن لحظه آسیب زیادی به وی وارد شده و از سمت همسرش هیچ توجهی دریافت نمی کند ، اولین ریشه های اطمینان در دل او می شکند . (جانسون - 2004 - صفحه 269) . در بیان این مورد که خیانت به همسر یک آسیب وابستگی مرتبط با ای اف تی است درمانگر:
1.همسر آسیب دیده را ترغیب می کند تا این حس آسیب پذیری رو که آن را به همسرش نسبت می دهد خطر کند و کنار بگذارد .
2. در بازسازی احساسات خدشه دار شده بیمار که شامل رنجیده شدن و ترس از ترک شدن است، به وی کمک کند .
3.به همسر وی کمک کند تا عبارات مربوط به خیانت به همسر را از حیث اهمیت آن در وابستگی رابطه اشان بشنود و درک کند نه بصورت بی عدالتی ای که در حق همسر آسیب دیده اش شده .
4.ببیند آیا شخص مجروح می تواند آسیبی که به وی وارد شده را بازسازی کند و غمش را بیان کند یا نه .
5. همسر خیانتکار را ترغیب کند تا به مسئولیت پذیریش - درکش از موضوع و غم و پشیمانیش را اعتراف کند .
6.همسر آسیب دیده را ترغیب کند تا از همسرش درباره ی راحتی و آرامش رابطه شان بپرسد .
7.مادامی که به زوجین کمک می شود تا تعریف جدیدی را برای عبارت خیانت به همسر جایگزین کنند ، به همسر خائن کمک شود تا حس مسئولیت پذیری اش نسبت به همسرش پررنگ تر شود . (جانسون - 2004)
اگر مداخله در مراحل اولیه خیانت های زناشویی صورت گیرد از عوامل استرس زای بعدی - افسردگی - و از هم پاشیدگی خانواده جلوگیری می کند . ( بیچ و همکاران - 1990) مارچنت و هوک در 2000 بیان داشتند که خاموش ماندن و به صورت برخوردهای زننده با یکدیگر واکنش و تعامل داشتن ممکن است به بروز علائم افسردگی در هر دو همسر منجر شود .
ما بر این باوریم که ابتدا علائم افسردگی شناسایی و درمان شوند سپس با الگوهای نحوه تعامل زوجین مواجه شد - بویژه در مواردی که افسردگی شدید است . اگر در شناسایی و درمان علائم افسردگی ناموفق بمانیم درمان دارویی افزایش تعاملات مثبت و کاهش تعاملات منفی بی نتیجه خواهد بود . (مرچنت و هوک - 2000)
زنانی که تجارب شرم آوری در زندگی زناشویی خود دارند باید به صورت بالینی به آنها کمک شود تا با احساسات مورد خیانت واقع شدن - تحقیر - و شرمندگی ناشی از افسردگی کنار آیند . (کانو و اولیری - 2000 - صفحه 780 )
با درمان بالینی کسی که تجربه شرم آوری در زندگی زناشویی اش داشته ، به آن شخص کمک می شود تا احساساتش به سمت خشم و کنترل داشتن روی پیرامونش و حتی احساس صمیمیت و نزدیکی با همسرش تغییر یابد . ( کانو - اولیری - هینز - 2004 )
درمانگر باید توجه داشته باشد که در موارد رابطه خارج چارچوب زناشویی و افسردگی شخص یا هر دوی زوجین ممکن است حمایت اجتماعی یا خانوادگی خود را از دست داده باشند .
افسردگی و تعاملات رابطه ای وابسته به آن با هم در ارتباطند . شخص افسرده و همسرش هر دو ممکن است برخوردهای یکدیگر را خشونت آمیز -بدون عاطفه - ناصادقانه ونامطبوع برداشت کنند .
هر دو همسر ممکن است وارد چرخه ی منفی ای شوند که در آن شخص افسرده منفعل تر - شخص غیر افسرده ابرازگر احساسات منفی بیشتر نسبت به همسرش و نهایتا در نتیجه آن شخص افسرده مجدد بیشتر افسرده شود . (کونگ 2000)
مسائل کلی:
زنان در رابطه زناشویی با مردان بیشتر آسیب می بینند تا مردان . زیرا نشان داده شده که مردان گرایش بیشتری به سمت برقراری رابطه خارج زناشویی دارند . ( بلو و هارتنت - 2005 ) . علاوه بر آن مطالعات ادبی نشان می دهد که زنان به نسبت یک یا دوبرابر بیشتر در مقایسه با مردان در ریسک ابتلا به افسردگی قرار دارند .
کونگ در 2000 چنین نتیجه گرفت که زنان بیشتر مستعد افسردگی در رابطه شان هستند و این بخاطر دید و باور ذهنی ای است که به رابطه شان دارند و خود را بدون قدرت و تنها یک زن تجسم می کنند . کونگ همچنین بیان کرد که زنان ممکن است در برابر نیازهایشان سکوت کرده تا به یک زن / همسر عالی و ایده آل با آن سطح توقعات ذهنی بدل شوند .
زنانیکه خود را نادیده میگیرند ممکن است تنها و منزوی شده - حس اعتماد به نفس خود را از دست دهند که این شرایط نهایتا به افسردگی منجر می شود . (کونگ 2000)
- اگرچه امروزه نسبت به گذشته زنان در عرصه کار و اشتغال فعالترند اما آنها همچنان خیلی با کارهای کلیشه ای و بی اهمین خانه خودشان را سرگرم نگه داشته و همه انرژی و قوت خود را تخلیه می کنند . این کار بشدت روی توانایی آنها در مراقبت از خودشان در مواقع آسیب های رابطه ای، تاثیر سو می گذارد .
در مواردی که زنان بیرون خانه کار نمی کنند و به همسر خود وابسته هستند ، در موارد خیانت شوهر به آنها ممکن است باعث شود آنها چشم خود را روی همه چیز بسته یا آن رفتارهای دردآور را تحمل کنند .
ترکیب زوج درمانی با دارو درمانی :
مطمئنا داروهای ضدافسردگی گزینه درمانی ایده آلی برای درمان طولانی مدت نیستند . بویژه آنکه افسردگی و حس غم واکنش هایی طبیعی به وقایع دردآور زندگی هستند . ترکیب دارودرمانی با زوج درمانی فعلا گزینه موجود درمان است چون هیچ تحقیق و کارازمایی که بیان کننده بهترین نوع درمان افسردگی و خیانت زناشویی همزمان باشد ، وجود ندارد .
حس عمیق مورد خیانت واقع شدن ممکن است آن همسر را نسبت به ازدواجش پریشان احوال ساخته ، حس اعتماد به نفسش را از دست بدهد ، نسبت به آینده مضطرب شود و به همین آسانی افسرده و دلسرد شود.
از طرف دیگر همسری که خیانت کرده ممکن است حس دوست داشتن معشوقه اش- رویاهای ناتمام را از دست بدهد . دچار احساس گناه و سردرگمی شود . همچنین ممکن است افسرده و ناامید شود . اگر علائم افسردگی یا پریشان احوالی هر یک از زوجین ارتقا نیافت برای درمان باید ارجاع داده شوند . ( گلاس - رایت - 1997 - صفحه 481 )
برای کسانی که چندین علامت افسردگی را دارند وقتی به دکتر مراجعه می کنند و طلب کمک می کنند ، نشان داده شده که درمان دارویی مثل داروهای ضد افسردگی موثرند . (اولفسون - مارکوس - دروس - و همکاران - 2002 )
درمان دارویی باعث کاهش علائم افسردگی شده تا زوجین بتوانند به زوج درمانی بپردازند . با این وجود این مرحله از کار باید به خوبی برنامه ریزی شده و پیش رود زیرا داروهای ضد افسردگی عوارض جانبی خاص خود را در ارتباط با رابطه ی زناشویی دارند .
به عنوان مثال سرکوب میل جنسی که یکی از عوارض جانبی های معمول داروهای ضدافسردگیست ممکن است با ایجاد رابطه ی عاطفی مجدد بین دو همسر در تناقض باشد .
توصیه هایی برای تحقیقات آینده:
تحقیقات تجربی در رابطه با خیانت زناشویی محدود است . (بلو و هارتنت - 2005 ) موارد خیانت زناشویی تنها یک مشکل نیست که زوجین با آن به کلینیک ها مراجعه می کنند ، بلکه آن چیزیست که روی هر درمانی اثر می گذارد . (آتکینز - الدیریج - بوکام - کریستنسن - 2005 )
چند پاسخ در تحقیقات یا تئوری ها وجود دارد که درمان مراجعه کنندگانی که هم افسردگی داشته و هم مورد خیانت زناشویی واقع شده اند را تسهیل می بخشد .
ما به پژوهشی جامع - از لحاظ کیفی و کمی فراگیر و آنکه مداخلات آن بر اساس شواهد تجربی باشد، برای زوج درمانی نیاز داریم . ( اپستین - 2005 ) علاوه بر آن ما بدنبال منابعی هستیم که تمایل به سرمایه گذاری مالی برای این موضوع مهم دارند .
مادامی که فاصله ی بین دانش و کارامدی درمان همزمان افسردگی و خیانت به همسر بسیار زیاد است ، استفاده از زوجینی با این شرایط برای مطالعات طولی مشکل خواهد بود .
مشکل ترین کار به کار گیری زوجین برای بررسی همزمان افسردگی - خیانت به همسر - و مشکلات زناشوییست . (بلو و هارتنت - 2005 - کوینه و بنازون - 2001 )
کوینه و بنازون همچنین قضیه به کارگیری علائم پیشین افسردگی مقدم بر مشکلات زناشویی را مورد بحث قرار دادند. بهنگام اداره کردن تحقیقات درباره افسردگی و خیانت زناشویی ، شخص باید واضحا علائم افسردگی پیش از وقوع رابطه زناشویی خارج چارچوب را مدنظر داشته باشد .
درک کردن رابطه زناشویی - اگر اصلا وجود داشته باشد - برای کسانیکه می خواهند وارد یک رابطه ی جنسی بجز رابطه ی زناشویی اصلی خودشان شوند - مهم است .
بر این اساس افسردگی می تواند یک پیش آهنگ مهم ، برای مثال در احتمال خطر یک رابطه زناشویی در چارچوب اصلی خود باشد .
همچنین در ارتباط با تجارب مردان در زمینه مورد خیانت زناشویی واقع شدن خلأ وجود دارد. زنان در برابر خیانت زناشویی شوهرشان خودشان را مقصر دانسته و افسرده می شوند حال آنکه در شرایط مشابه مردان عصبانی شده و عصبانیت خود را سر شخص سومی خالی می کنند . (اسپیرینگ - 1996 ) تحقیقات آینده باید دربردارنده درک همسران از مشکلات و ناسازگاری های زناشویی باشد .
خلأ قابل توجهی در تحقیقات مربوط به خیانت به همسر که در آنها اعمال جنسی رخ نداده وجود دارد. اصولا هیچ داده ای موجود نیست مبنی بر اینکه خیانت به احساسات همسر روی رابطه زوجین و سلامت روانی افراد بخصوص در ارزیابی افسردگی اثر دارد یا نه .
برای دستیابی به اصول زوج درمانی برای درمانگران و شخص سوم این ابطه ، درمانگران خانواده و مسائل ازدواجی باید مکانیسم تغییرات را تفسیر کنند . (بیچ - 2001 )
مزایای رضایت زناشویی و کاهش علائم افسردگی در بعضی زمینه ها باید توسط تیم تحقیقاتی ارزیابی شود . از آنجا که در امر ازدواج و خانواده درمانی خیلی مهم است ، همه موارد به تشخیص و روان درمانی این کار منجر نمی شود .این ممکن است باعث امتناع ایشان از شرکت در درمان افسردگی و خیانت به همسر شود .
مادامی که تحقیقات نشان می دهد که روان درمانی هر فرد و دارو درمانی می تواند برای درمان افسردگی موثر باشد ، به نظر می رسد زوج درمانی موثرترین متد برای درمان رابطه ی زوجین و رهایی از تنش های زندگی متاهلی می باشد . حداقل اینکه به عنوان یک گزینه ی همراه مهم برای درمان فردی و دارویی باید به آن نگریسته شود .به نظر می رسد که تحقیقات بیانگر این مطلب است که رابطه ی علت و معلولی بین عوامل تنش زای زندگی متاهلی مثل طلاق و جدایی و شروع افسردگی وجود داشته باشد .
از آنجا که افسردگی چهارمین عامل ناتوانی در سطح جهان است ( موری و لوپز - 1996 - اولفسون - مارکوس - دروس و همکاران - 2002 ) ، خیلی نا امید کننده است که تحقیقات زوجین و خانواده یکی از کمرنگ ترین مباحثی است که در زمینه خانواده و زوج درمانی به آن پرداخته شده است ، با توجه به اینکه رابطه ای نزدیک بین عوامل استرس زای زندگی متاهلی مثل جدایی / طلاق و روابط خارج چارچوب زناشویی و شروع افسردگی وجود دارد.
یکی دیگر از مطالعاتی که ما باور به مهم بودن آن داریم ارتباط بین نسلی افسردگی با مسئله خیانت زناشویی است . ما باور داریم کلنجار زیادی وجو دارد بین فهم چگونگی انتقال این مفاهیم از نسلی به نسل دیگر از طریق ژنتیک / یادگیری یا هردو . یک خلأ بین تشخیص شروع افسردگی با خیانت به همسر ، و درمان افسردگی برای زوجینی که در حال درمان بر سر مسئله خیانت زناشویی هستند.
آیا این مطلب پیشنهاد دهنده این مسئله است که همسری که برای درمان افسردگی می رود- باید نزد پزشک خانوادگی اش برای دریافت دارو درمانی برای درمان همزمان خیانت به همسر باشد ؟ آیا این بدان معناست که درمان تنش و مشکلات زناشویی باعث کاهش علائم افسردگی می شود ؟چنین به نظر می رسد که هیچ شواهد تجربی در پژوهش حاضر روی زوج ه
عبارات مرتبط
افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسرسایت بیتوته ۱۳۹۳۱۰۱۴ همسر را بعنوان یک عامل استرس زا بیان کرده بو افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی و خیانت به همسرموارد خیانت به همسر افسردگی و خیانت درمان خیانت به همسر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر پدیده کاشانعرقیات کاشان ۱۳۹۵۷۶ افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر برا کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید از کجا بفهمیم افسردگی داریم؟ در این مقاله ما اختصاصا روی قضیه افسردگی بیشتر افسردگی و رابطه آن با خیانت به همسرگروه اینترنتی نیک صالحی ۱۳۹۳۱۰۴ از آنجایی که تحقیقات رابطه واضحی را بین خیانت به همسر و افسردگی نشان می دهد ، درمانگرها باید به رابطه ی پیچیده ی درمان خیانت به همسر – درمان افسردگی و زوج درمانی بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسرسایت بیتوته ۱۳۹۴۱۲۱ نمی برد و هیجان� افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی و خیانت به همسرموارد خیانت به همسر افسردگی و خیانت درمان خیانت به همسر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسرآخرین اخبار و مقالات مجله اینترنتی افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۵۱۰۱۴ این امر باعث می شود که در حین کار کردن با زوجینی که الگوی خیانت به همسر دارند ، احتمال وجود افسردگی توأمان زیاد باشد افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر مروری بر بیشتر خبرگزاری آریا افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر امروز افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۵۹۲۳ این امر باعث می شود که در حین کار کردن با زوجینی که الگوی خیانت به همسر دارند ، احتمال وجود افسردگی توأمان زیاد باشد افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر مروری بر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۴۸۲۱ این امر باعث می شود که در حین کار کردن با زوجینی که الگوی خیانت به همسر دارند ، احتمال وجود افسردگی توأمان زیاد باشد افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر مروری بر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسردلگرم افسردگیورابطهآنباخیانتبه ۱۳۹۴۳۷ برای تحقیقات آتی پیشنهاداتی چند ارائه می دهیم افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر زوج درمانگر ها باید انتظار برخورد با زوجینی که یک یا هر دوی آنها پیوسته افسردگی و خیانت بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۴۸۵ ازدواج روانشناسی زناشویی افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر خیانت بیشتر افسردگی و رابطه آن با خیانت به همسرگروه اینترنتی نیک صالحی ۱۳۹۳۱۰۴ از آنجایی که تحقیقات رابطه واضحی را بین خیانت به همسر و افسردگی نشان می دهد ، درمانگرها باید به رابطه ی پیچیده ی درمان خیانت به همسر – درمان افسردگی و زوج درمانی بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسرسایت بیتوته ۱۳۹۴۱۲۱ نمی برد و هیجان� افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی و خیانت به همسرموارد خیانت به همسر افسردگی و خیانت درمان خیانت به همسر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسرآخرین اخبار و مقالات مجله اینترنتی افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۵۱۰۱۴ این امر باعث می شود که در حین کار کردن با زوجینی که الگوی خیانت به همسر دارند ، احتمال وجود افسردگی توأمان زیاد باشد افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر مروری بر بیشتر خبرگزاری آریا افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر امروز افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۵۹۲۳ این امر باعث می شود که در حین کار کردن با زوجینی که الگوی خیانت به همسر دارند ، احتمال وجود افسردگی توأمان زیاد باشد افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر مروری بر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۴۸۲۱ این امر باعث می شود که در حین کار کردن با زوجینی که الگوی خیانت به همسر دارند ، احتمال وجود افسردگی توأمان زیاد باشد افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر مروری بر بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسردلگرم افسردگیورابطهآنباخیانتبه ۱۳۹۴۳۷ برای تحقیقات آتی پیشنهاداتی چند ارائه می دهیم افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر زوج درمانگر ها باید انتظار برخورد با زوجینی که یک یا هر دوی آنها پیوسته افسردگی و خیانت بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۴۸۵ ازدواج روانشناسی زناشویی افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر خیانت بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگیورابطهآنباخیانتبههمسر ۱۳۹۴۶۱۸ همسر که میگن یعنی چه؟ ازدواج روانشناسی زناشویی افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر ایران بانو دات بیشتر افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسرایران بانو افسردگیورابطهآنباخیانت ۱۳۹۵۱۶ خودکشی در ذهن داشته باشد باید پیگیری و بررسی های مح افسردگی ورابطه آن با خیانت به همسر افسردگی و خیانت به همسرموارد خیانت به همسر افسردگی و خیانت درمان خیانت به بیشتر