جام جم سرا: همچنین این رفتار از واکنشهای عصبی مخرب کاسته و خوشبینی را در فرد افزایش میدهد و احتمال این که شخص با فرد آزاردهنده آشتی کند، بالا میرود. بخشش در واقع عملی برای دور کردن احساسات بد و منفی از وجود خود، احساساتی همچون خشم و خصومت و داشتن عواطفی مثبت مانند محبت و خیرخواهی نسبت به فرد خاطی است. با این کار قربانی باز هم میتواند با شخص آزاردهنده ارتباط داشته باشد.
برخی معتقدند بخشیدن دیگران باعث میشود فرد خاطی احساس گناه کرده و اگر به جبران و تلافی نسبت به هر چیزی معتقد باشد، دیگر رفتار بد خود را تکرار نکند. یعنی در برابر رفتار مثبت، رفتاری مثبت در پیش گیرد. حتی در تحقیقی داوطلبان گفتند وقتی کسی آنها را در برابر عمل نامناسب شان میبخشد، دیگر او را اذیت نمیکنند.
اما متاسفانه تحقیقات نشان میدهد بخشش ممکن است برخی مواقع احتمال دوباره قربانی شدن فرد را افزایش دهد. در تحقیقی چهار ساله روی زوجها مشخص شد افرادی که براحتی و بسرعت اعمال ناپسند همسرانشان را میبخشند، بارها و بارها در معرض پرخاشگریهای فیزیکی و روانی از سوی همان همسرها قرار گرفتهاند، اما این موضوع درخصوص همسرانی که سختتر یکدیگر را بخشیدهاند، کمتر رخ داده است. حتی در آن تحقیق معلوم شد زن و شوهرهایی که در قبال رفتار یکدیگر بیشتر نرمی نشان دادهاند از زندگی و رابطهشان کمتر احساس رضایت میکردند.
چرا گاهی بخشش جلوی رفتارهای مخرب را نمیگیرد؟
افراد وقتی دست به رفتارهای منفی و ناپسند میزنند و سپس با عواقب مضر آن روبهرو میشوند احتمال دارد برای جلوگیری از این نتایج بد ـ مثل انتقاد و سرزنش شنیدن، طرد و منزوی شدن ـ انگیزه پیدا کرده و در رفتار خود تجدید نظر کنند، اما بخشش، این منبع مهم از انگیزه را از فرد آزاردهنده گرفته و او دیگر دلیلی برای تغییر رفتار نمیبیند. در تحقیق مربوط به همسران معلوم شد ابراز مستقیم خشم و انتقاد، تمایل همسر آزاردهنده درخصوص ترک رفتار بد خود را بیشتر بالا میبرد. اندکی خشم میتواند کارساز باشد، زیرا انگیزهای برای کاهش اعمال نامناسب فرد آزاردهنده محسوب میشود. حتی این کار میتواند جلوی رفتار بد دیگر اعضای خانواده را نیز بگیرد.
بخشش نسبت به بیعدالتی و نابرابریهای اجتماعی نیز مخرب و منفی است. برخی تحقیقات نشان میدهد تشویق گروهی که در شرایط نابرابر قرار دارند به بخشیدن گروه مقابل که نسبت به آنها در مقام برتر قرار گرفته و در عین حال دست به آزار آنها زدهاند، هرگز پیشنهاد خوبی نیست. زیرا به این وسیله علاوه بر این که گروه آزاردهنده متوجه خطایشان نمیشوند، گروه عفوکننده نیز برای بهبود شرایطشان تلاشی نکرده و به این نابرابریها تن میدهند.
اگرچه بخشش میتواند آرزوهای مخرب انتقام و تلافی را فرو نشاند، اما در همان حال میتواند احساسات خشم و ناامیدی را ـ که انگیزهای سازنده برای تغییر شرایط بد اجتماعی به سوی بهبود محسوب میشوند ـ کاهش دهد.
تشویق احساسات بخشش در مقابل نابرابریهایی که ریشه در تاریخ دارند و همچنین بیعدالتیهای فعلی جامعه زمانی موثر است که در کنار تلاش برای رسیدن به عدالت و برابری صورت گیرد. میزان تاثیرگذاری بخشش در ایجاد تغییری مثبت یا ممانعت از آن به عواملی همچون شدت عمل فرد آزاردهنده، تعداد و دفعات ارتکاب عمل و سعی او در جبران عمل خود بستگی دارد. اگر عمل آزاردهنده شدید و مکرر باشد و فرد مسئولیت عمل خود را به عهده نگیرد و سعی در اصلاح رفتار خود نداشته باشد، بخشش هرگز تغییری مثبت ایجاد نکرده و قربانی را هر لحظه در برابر خطر صدمهای دیگر قرار میدهد.
بخشش برای بسیاری از مردم آرامش روح و روان به همراه دارد، اما ممکن است برای دیگران بهترین راه حل نباشد. البته قربانی میتواند برای آرام کردن خود به جای بخشش از روشهای دیگری استفاده کند. مانند دلسوزی و مهربانی نسبت به خود، آگاهی از احساس و توجه به خود و همچنین ارتباط برقرار کردن با کسانی که همچون او قربانی اعمال ناپسند دیگران شدهاند.
گاهی اوقات نبخشیدن ـ بدون این که احساس گناه کنید ـ بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
منبع: psychologytoday
از آنجا که به دلیل اجرایی شدن طرح تحول سلامت و پایین آمدن قیمت درمان برای مردم ضریب افزایش بیماران در بخشهای بستری بیشتر شده است، بنابراین ضریب اشغال تختهای بیمارستانی نسبت به گذشته افزایش بالایی پیدا کرده است. استقبالی که مردم از طرح تحول سلامت نشان دادند به دلیل پایین آمدن قیمتها، بسیار قابل ملاحظه و رضایتبخش بوده است. البته این رضایت همگانی است و نباید مردم را از خودمان جدا بدانیم. با اجرایی شدن این طرح باید ضریب تخت بخشهای بیمارستانی بالا رفته و زمان بستری بیماران طولانیتر شود. این موضوع باید در بخشها اتفاق بیفتد، نه در اورژانس.
اورژانس محل عبور است. یعنی استاندارد حضور بیمار در اورژانس حدود 6 تا نهایت12ساعت است و قرار نیست که بیمار بیش از این ساعت در بخش اورژانس بماند. حال با توجه به اینکه بخشهای بیمارستانی پر شده است و ترخیص نیز دیر به دیر صورت میگیرد، بنابراین به نحوی بیمار به سمت اورژانس پس زده میشود. یعنی بیماری که باید اورژانس را به مقصد بخش ترک کند، به?دلیل پر بودن بخشها، زمانی بیش از استاندارد لازم در اورژانس میماند و این خود باعث اشغال تختهای اورژانس میشود.
با توجه به این موضوع، میزان پذیرش در اورژانس تغییر میکند و نه تنها بالا نمیرود که گاهی پایینتر از حد موردنظر نیز میرسد. علت آن، عدم پذیرش بیمار به دلیل نبود تخت کافی در اورژانس است و این نبود تخت کافی به دلیل زیاد ماندن بیمار در اورژانس است. با این توصیف میتوان گفت که رسیدگی به بیماران نیز کاهش پیدا میکند. زیرا به دلیل کمبود تخت مجبور به اضافه کردن تخت در اورژانس هستیم.
این در حالی است که هر بیمارستان تعداد تخت مصوب شدهای دارد. به طور مثال تعداد تخت مصوب اورژانس بیمارستان سینا 30تخت است که در صورت نیاز مجبور به اضافه کردن برانکار یا تخت در اورژانس هستیم. در این وضعیت است که کارایی و خدمترسانی اورژانس نیز کاهش پیدا میکند. اورژانس باید چالاک باشد و به بیماران رسیدگی کند. این افزایش تخت مقداری از چالاکی پرسنل اورژانس میکاهد. خدمات اورژانس، پرستاران و پزشکان حاضر در اورژانس بسته به تعداد تخت مصوب هستند. از آنجا که تعداد تختها افزایش پیدا نکرده است، تعداد پزشک و پرستار و خدمات اورژانس نیز افزایش نداشته است. نیروی خدمه و کار بیمارستان به شدت خسته میشود. رسیدگی مورد انتظار انجام نمیشود. خدمات ارائه شده برای تخت مصوب، نه تنها به خاطر افزایش تخت اورژانس، بلکه به خاطر مشکلات تختهای بخش بیمارستانی دچار نقصان شده است.
طرح تحول سلامت طرح خوبی است. هر طرحی که رضایت اکثریت ملت را در بر داشته باشد و در این شرایط سخت اقتصادی مردم را راضی نگه دارد، جای تحسین دارد و طرح خوبی است. حال نمیتوان این طرح را برداشت یا نفی کرد، ولی میتوان آن را تعدیل کرد.
یک مشکل دیگر در حال حاضر این است که بدلیل اینکه گروهی از بیماران طی چند سال گذشته به دلایل مالی و هزینههای بالای بهداشت و درمان، بیماری خود را پیگیری نکردهاند، حال با اجرایی شدن طرح تحول سلامت و تسهیل در درمان برای پیگیری بیماریهای خود به بیمارستانهای دولتی رجوع کردهاند.
گام اول در این بین آن است که اساتید و هیات علمی بیمارستانها باید در پذیرش بیمار تعدیل ایجاد کنند و تختها را مدیریت کنند. باید در نظر گرفت، نمیتوان تمام تختهای بیمارستان را پر کرد. همه دوستان در وزارت بهداشت نیز بر این باور هستند که بیمارستانی که ضریب اشتغال تخت در آن صددرصد باشد امری به واقع اشتباه است. هیچ زمان ضریب اشتغال تخت نباید صددرصد باشد. زیرا خدای نکرده اگر زمانی اتفاقی در شهر بیفتد و نیاز فوری به امداد باشد و تمامی تختهای بیمارستان اشغال باشد، فاجعه بوجود میآید. این موارد مشکلاتی است که پیرامون این قضیه ممکن است اتفاق بیفتد.
بهترین راه آن است که تمامی بیمارستانها موظف به مدیریت تختهای بیمارستانی شوند. یعنی مدیریت ورود بیمار داشته باشند. اورژانس نمیتواند مدیریت ورود بیمار داشته باشد، چرا که اورژانس برای موارد ضروری است. ولی ورودی بخشهای بستری را میتوان مدیریت کرد.
نکته دوم قابل ذکر آن است که آمبولانسهای موجود در سطح شهر مدیریت ماموریت شوند. یعنی به صورت چرخشی کمک کنند. به طور مثال اگر امروز دو آمبولانس از بیمارستان سینا فرستاده شده ماموریتهای بعدی از بیمارستان دیگری صورت بگیرد. این نوع چرخشی کار کردن کمک به مدیریت ورود بیمار میکند و در نتیجه فرصتی است برای ترخیص بیمار از اورژانس و یا داخل شدن بیمار به بخشهای مورد نیاز.
نکته سوم و قابل ذکر در خصوص طب اورژانس است. طب اورژانس باید به گونهای تربیت شود که بتواند بخشی از بیماران را خود به صورت مستقل ترخیص کند. یعنی تا حد امکان کمک شود و خدمات اورژانس بالا رود، آزمایشگاه و تصویربرداری در اختیار اورژانس مجهزتر شود تا نیاز به ورود به بخشهای بیمارستانی کمتر شده و مشکل بیمار در همان اورژانس حل شود. این همان کاری است که ما در حال حاضر به صورت بازخوردی انجام میدهیم. نمیتوان گفت طرحی باید بیاید که اورژانسها خلوت شود. بلکه با راهکارهایی اینگونه باید مشکل حل شود. این موضوع قابل تاکید است که تغییری در ورودی اورژانسها اتفاق نیفتاده است بلکه تغییرات در خروجی است.
به نظر میرسد طرح تحول سلامت حدود 3 سال با این گونه بحرانها روبرو است. یعنی باید بیمارانی که در پشت سد درمان ایستادهاند به مرور دوره درمان خود را سپری کنند و این سیر صعودی رجوع به بیمارستان کمکم به سیر نزولی تبدیل شود. اگر بودجه بهداشت مشکلی پیدا نکند و مجلس نیز حمایتهای لازم را به عمل آورد، شاید در افق 6ساله آینده، سیر نزولی مراجعه بیمار به بیمارستان، روند قابل قبول و نرمالی پیدا کند.(حسین کرمانپور - مدیر اورژانس بیمارستان سینا/سپید)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
دومی: من هم دیشب به «م» داشتم میگفتم «چقدر همه جدی شدهایم! دوستانی که چندسال پیش درمهمانیها از سر و کول هم بالا میرفتیم الان در فیسبوک، عکسهای متفکرانه میگذارند و حرفهای نقادانه و فیلسوفانه میزنند، بیرون از اینجا هم که اصلا نمیشود پیدایشان کرد!»
اولی: «فیلمهای خانوادگی قدیمی را که میبینم، میفهمم که این جدی شدن و نگرانِ سرنوشتِ جهان بودن، مختص من و دوستانم نیست، در تمام دورهمیهای ٧-٨سال پیش، پدرم ضرب میگرفت و میخواند، عمویم تمپو میزد، پسرعمهام لباس زنانه میپوشید، داییام میرقصید و خلاصه هرکس به نوعی هنرنمایی میکرد؛ یکی از داییهایم رکوردِ دوساعت و نیم بیوقفه جوک تعریف کردن دارد! شوهرعمهام به تنهایی میتوانست چهل نفر آدم عاقل و بالغ را از خنده روده بُر کند!
دومی: حالا در مهمانیها همه مینشینند و با چهره عبوس، حرفهای مهم میزنند؛ شوهرعمه، کیسه دواهایش در دست، ساکت به آنها زل میزند؛ دایی با طمأنینه بقیه را نصیحت میکند؛ بابا زود خوابش میگیرد؛ و عمو، زیر یک قطعه سنگ سیاهِ حکاکی شده در بهشت زهرا، خوابیده است. چه بر سر آن آدمهای خوش مشرب، طناز و دوستداشتنی که گل سرسبد مهمانیها بودند آمد؟ چه شد که اینقدر جدی شدیم؟!
اولی: آره واقعا... خیلی کم شدن این آدما... البته خودمون هم اون یه مقدار طنازی که داشتیم را داریم از دست میدیم. انگار مثل یک گیاهی که وقتی شرایط محیطی مناسب نیست داره پژمرده میشه... ما آدما هم داریم پژمرده میشیم... به طرز عجیبی و ناخودآگاه از آدمهای نالان و پژمرده و از آدمهای خیلی جدی دوری میکنیم... خیلیها هم طناز نبودن رو مساوی با فیلسوف و متفکر بودن میدونن و چقدر این آدما زیاد دارن میشن و چقدر این آدما کسالت بارن... خدایا نذار ماها هم آدمای کسالتباری بشیم... (احمدرضا دالوند گرافیست/شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
64
این مفهوم کمتر شناخته شده که آن را «مغالطه برنامهریزی» مینامند، باعث میشود افراد زمان انجام کاری را کمتر از حد واقعی تخمین بزنند. به گفته محققان، مغالطه برنامهریزی یک الگوی رفتاری است که تغییر آن بسیار دشوار است.
جاستین کروگر، روانشناس اجتماعی و استاد دپارتمان بازاریابی دانشکده بازارگانی اقتصاد دانشگاه نیویورک میگوید: «اگر تصور میکنید که این افراد به خودی خود انگیزه تصحیح رفتارشان را پیدا میکنند، در اشتباه هستید. برای افرادی که دیر میکنند، انواع جریمهها و مجازاتها وجود دارد، اما با وجود این جریمهها هنوز هم افراد دیر میکنند.»
این رفتار موجب کاهش کارآیی در محیط کاری میشود و وقتی دیر میرسیم باعث عصبانیت دوستان صمیمی که کلی به انتظارمان ماندهاند، میشویم. محققان از زوایای متفاوت به بررسی این مسئله پرداختهاند که چرا این اتفاق میافتد. دلائل این وضعیت میتواند از برنامهریزی ضعیف تا یک مشکل جدی پزشکی باشد.
راجر بوهلر، استاد روانشناسی دانشگاه ویلفرد لوریر در واترلوی انتاریو در کانادا میگوید مردم به طور متوسط زمان اتمام انجام کاری را بیش از ۴۰ درصد کم تخمین میزنند. بررسیهای او نتایج مشابهی از انجام کارهای خیلی جزئی مانند فرستادن نامه گرفته تا موضوعات حساسی مانند پرداخت مالیات بر درآمد نشان داد.
محققان راهبردهای زیادی را برای افرادی که در انجام کارهای خود به آهستگی عمل میکنند، مورد بررسی قرار دادند. یکی از این راهبردها تخمین زدن زمان انجام کاری بر اساس تجربههای قبلی است. راهبرد دیگر تقسیمبندی کار به مراحل بسیار جزئی است.
دکتر کروگر و همکارانش در یک بررسی در سال ۲۰۰۴ که نتایج آن در ژورنال «روانشناسی اجتماعی تجربی» منتشر شد، دریافتند که تقسیمبندی یک کار به مراحلی با جزئیات بیشتر، باعث میشود که افراد زمان به اتمام رسیدن آن کار را دقیقتر تخمین میزنند. آنها ۴ سناریو را بررسی کردند: آماده شدن برای قراری دوستانه،خرید پیش از تعطیلات عید، آماده کردن یک سند کامپیوتری و درست کردن غذا.
یک بررسی در سال ۲۰۱۲ که نتایج آن در «ژورنال رفتار سازمانی و فرآیندهای تصمیمگیری انسانی» نشان داد که افرادی که از آنها خواسته شده بود تا زمان انجام کاری را از دید یک ناظر بیرونی تخمین بزنند، پیشبینیهای واقعبینانهتری داشتند.
تحقیق دیگری در دانشگاه ایالتی سندیگو به وسیله دکتر جف کونته، استادیار روانشناسی، نشان داد که تفاوتهای فردی هم در این تأخیرهای مزمن موثر است.
او و همکارانش در تحقیقی در سال ۲۰۰۳ که نتایج آن در ژورنال «کارکرد انسانی» منتشر شد، ۱۸۱ اپراتور مترو را در شهر نیویورک بررسی کردند. این بررسی نشان داد که افرادی که ترجیح میدهند که چندکاره (multitasking) باشند- مفهومی که روانشناسان آن را چندزمانی (polychronicity) مینامند- معمولا دیر به محل کار خود میرسند. در تحقیق دکتر کونته، افراد با شخصیت نوع A - که شتابزده و موفقیت-محور و گاهی پرخاشگر هستند- وقتشناستر هستند. افراد با شخصیت نوع B- که خونسردتر هستند - اغلب دیرتر میرسند.
در طول سه بررسی پیشین، افراد با شخصیت نوع A گذر یک دقیقه ۵۸ ثانیه تخمین زدند، در حالی که افراد با شخصیت نوع B این زمان را ۷۷ ثانیه تخمین میزدند. دکتر کونته گفت: «به این ترتیب، با وجود این شکاف زمانی ۱۸ثانیهای...این تفاوت در طول زمان روی هم جمع میشود.»
لارنس تی وایت، استاد روانشناسی کالج بیلویت در ویسکانسین میگوید از لحاظ تاخیر در رسیدن به محل کار، روانشناسان سازمانی پی بردهاند که تأخیر کارمندان را میتوان بر اساس سن کودکشان پیشبینی کرد. هرچه فرزند کوچکتر باشد، احتمال دیر رسیدن کارمند بیشتر است. همچنین به گفته او، تأخیر کارمندان با میزان رضایت شغلی آنها و نبود تعهد سازمانی نیز در ارتباط است.
متخصصان میگویند موارد شدیدتر تأخیر ممکن است نشانهای از مشکلات سلامتی مانند اختلال بیشفعالی کمتوجهی (ADHD)، افسردگی، اختلال وسواسی یا اختلالات خفیف شناختی باشد. این افراد اغلب نیاز به درمانهایی از جمله گفتگودرمانی برای حل مشکلات مدیریت زمان دارند.
راهکاریی که دکتر لیزا برنستاین مددکار اجتماعی بالینی مقیم راکویل مریلند برای کمک به بیماران ADHD به کار میگیرد، تقسیمبندی تقویم هفتگی به بخشهای ۳۰ دقیقهای است. راهکار دیگر سیستم پاداشدهی است. مثلا اینکه تا هنگامی که مقدار معینی از کار پایان نیابد، خبری از فیسبوک یا ایمیل نیست. این راهکار برای ماری تالی ۶۰ ساله که ۵ سال است بیمار دکتر برنشتاین است و در بزرگسالی تشخیص ADHD در او داده شد، کارایی داشته است. او میگوید دیر کردنش باعث اضطرابش میشد. درست کردن یک تقویم با جزئیات بیشتر، کمک بزرگی به او کرده است. او گفت برنستاین به او کمک کرده است که تخمین دقیقتری از زمان مورد نیاز برای انجام کارهایش بزند.
اکنون او میگوید دیگر قرارهای کاریاش را در فواصل زمانی بیش از حد نزدیک نمیگذارد و اگر مجبور باشد قرارها را لغو میکند. و او در رسیدن به موقع در ملاقات با افراد بسیار بهتر شده است. او میگوید در آخرین قرار ملاقاتش با دکتر برنشتاین :«۱۰ دقیقه زودتر رسیدم.»
رعایت این توصیههای دکتر برنستاین به شما کمک میکند تا سر موقع به کارهایتان برسید:
* بیش از ظرفیت خود کار نکنید. قبول کنید که نمیتوانید در یک زمان، دو جا باشید.
اگر صبح جلسهای دارید، از شب قبل لباسهایی که میخواهید بپوشید را آماده کنید و از زنگ ساعتی استفاده کنید که گزینه تعویق ندارد.
* روی تلفن همراه خود دو زمان هشدار را تنظیم کنید. یکی وقتی باید شروع به آماده شدن کنید و یکی وقتی باید از خانه بیرون بزنید.
* سعی کنید زود برسید و به خاطر این زود رسیدن، به خودتان یک فنجان قهوه پاداش دهید.
* ببینید دیر رسیدن چه هزینههایی برای شما در پی خواهد داشت و عواقبی را که قبلا متحمل شدهاید، به یاد بیاورید.
* خودتان را به تصور درآورید که به موقع کارتان را انجام دادهاید؛ این کار باعث افزایش تمرکز و دقت شما میشود.
* به اندازه کافی بخوابید تا فکرتان خوب کار کند. (منبع: The Wall Street Journal/ ترجمه: مهسا شیرانی)
406
پاسخ مشاور: این گونه رفتار میتواند نشانه این باشد که شما احتمالا در رفتارهایتان تکانهای عمل میکنید یعنی با مهارت کنترل خشم آشنایی ندارید و بدرستی از آن بهره نمیگیرید. با آگاهی بیشتر درباره مشکلتان و عمل به توصیههایی که در ادامه مطرح خواهد شد، میتوانید زندگی بهتری را برای خودتان بسازید و تجربه کنید.
همه ناراحتیهایتان را در دل نگه ندارید
باتوجه به اینکه گفتهاید با آدمهای دیگر وقتی بلند حرف میزنم از کوره در میروم، باید بدانید که نه تنها نیاز دارید مهارت کنترل خشم را بیاموزید بلکه مهارت ابراز وجود و رفتار جراتمندانه را نیز باید در خودتان تقویت کنید. همچنین لازم است بدانید احتمالا در لحظاتی که احساس میکنید آرام هستید از رفتارهای دیگران ناراحتیهایی دارید که بیان نمیکنید و بعد از مدتی این ناراحتیها به صورت یکجا اثر کرده، مانند آتشفشان فوران میکند و بعد شما تازه به عمل انجام شدهتان فکر میکنید. بنابراین لازم است هر وقت از چیزی یا فردی ناراحت میشوید با حفظ احترام شخص مقابل به بیان ناراحتیهایتان اقدام کنید تا بتوانید از رفتارهای تکانهای خود پیشگیری کنید.
رفتارهایتان را نقد کنید
یک نکته درباره باج ندادن در رانندگی این است که چنین رفتاری ممکن است ناشی از پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس شما باشد که فکر میکنید راه دادن در رانندگی به دیگران نشانهای از ضعف شماست. لازم است درباره فکرهایتان و میزان درست بودن آنها با دیگران صحبت کنید و گاهی اوقات به نقد رفتارهایتان بپردازید.
احساستان را باور کنید و بپذیرید
اولین قدم برای مقابله با استرس، این است که احساسات خود را باور کنید و هیچ وقت به خودتان نگویید که من الان نباید دچار استرس شوم. اگر قبول کنید که استرس دارید یک قدم جلو هستید و بهتر میتوانید بر آن غلبه کنید. همچنین زمانهایی که استرس وجود شما را فرا میگیرد، چند نفس کوتاه بکشید و یک لیوان آب بنوشید. البته بهتر است به یک مشاور یا روانشناس هم مراجعه کنید تا بتوانید روی رفتارهایتان کنترل بهتری داشته باشید و شناخت بیشتری از خودتان به دست آورید. (حمید شیرازی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
40
دوشنبه 31 فروردین 1394 ساعت 12:33
جام جم سرا- ۸۴ نفر از جمعیت کمابیش دو هزار نفری روستای چهاربرج در خراسان شمالی را معلولان تشکیل میدهند؛ معلولانی که ۳۳ نفرشان نابینای مطلق، ۲۴ نفر معلول جسمی حرکتی، ۲۰ نفر معلول ذهنی و ۷ نفرشان ناشنوایند. یک عکاس گوشهای از زندگی در این روستا را به تصویر کشیده است.
در سال ۹۲ آمار ازدواج مردان بالای سن متعارف ۳۵ سال ۴/۹ درصد بود و در سال گذشته این آمار به ۴/۱۰ درصد افزایش پیدا کرد. همچنین ازدواج زنان بالای ۳۰سال در سال ۹۲ حدود ۵/۱۲ درصد بوده که در سال گذشته به ۵/۱۴ درصد رسید. این در حالی است که تعداد افراد مجرد قطعی بالای ۵۰ سال در ایران۱۵۲ هزار نفر است و یک میلیون و۳۰۰ هزار فرد بالای سن متعارف نیز در کشور هرگز ازدواج نکردهاند.
بر اساس گزارشهای سازمان ثبت احوال کشور طی یازده ماه سال گذشته حدود ۷۵۰ هزار ازدواج ثبت شده اما این رقم نسبت به مدت مشابه در سال ۹۲ دارای رشد منفی است. بر اساس همین گزارش، نرخ طلاق در استانهای مختلف کشور نیز نسبت به سالهای گذشته افزایش داشته است که این مسئله علل مختلف اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و اجتماعی دارد.
متأسفانه در سالهای اخیر آمار ثبت ازدواج با روند کاهشی روبهرو شده، به طوری که از سال ۱۳۹۰ با رشد منفی ۹/۱ درصد و پس از آن در سال ۱۳۹۱ با رشد منفی ۱/۵ درصد و در سال ۱۳۹۲ منفی ۷/۶ درصد که در ۹ ماهه سال ۱۳۹۳ به منفی ۲/۷ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبلش رسید.
سن متعارف ازدواج در حال تغییر است
در شرایطی که آمار ازدواج جوانان با رشد منفی مواجه است، مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبت احوال از افزایش ازدواج بالای سن متعارف در کشور خبر داد و تعداد جوانان در سن ازدواج هرگز ازدواج نکرده را ۱۱میلیونو۲۴۰ نفر اعلام کرد و گفت: «از این تعداد ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار نفر مرد و ۵ میلیون و ۶۷۰ هزار نفر نیز زن هستند.»
علی اکبر محزون درباره افرادی که از سن متعارف ازدواج عبور کرده اما هرگز ازدواج نکردهاند، تأکید کرد: «تعداد این افراد یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است که ۳۲۰ هزار نفر آنان مرد و ۹۸۰ هزار نفر آنان زن هستند.» به گفته وی، این افراد از سن تجرد قطعی که ۴۹ سالگی است عبور نکردهاند و باید گفت هنوز به تجرد قطعی نرسیدهاند.
کارشناسان در تعریف سن متعارف ازدواج معتقدند این سن برای مردان ۲۰ تا ۳۴ سال و برای زنان ۱۵ تا ۲۹ سال است که البته این سن در حال تغییر و تحول است اما بر اساس آمارهایی که سازمان ثبت احوال کشور منتشر کرده است، در سال گذشته ۷۲۴ هزار و ۳۴۵ ازدواج به ثبت رسیده است که از این تعداد آمار ازدواج مردان بالای ۵۰ سال ۲۰ هزار و ۱۳۹ مورد بوده یعنی این افراد ۳ درصد کل ازدواجها را به خود اختصاص دادهاند. باید به این نکته هم اشاره کرد که از این تعداد ۱۴ هزار و ۵۴ مورد ازدواج بار اول و ۶ هزار و ۸۵ مورد مربوط به ازدواج دفعات دوم به بعد بوده است.
بر همین اساس آمار ازدواج زنان بالای ۵۰ سال نیز ۵ هزار و ۶۷۳ مورد است. در بررسی این رقم مشخص میشود زنان در این سن کمتر از یک درصد ازدواجهای سال گذشته را به خود اختصاص دادهاند که ۴ هزار و ۳۸۴ مورد ازدواج بار اول و یک هزار و ۲۸۹ مورد دفعات دوم به بعد بوده است.
مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبت احوال در مورد افرادی که بالای سن متعارف ازدواج بوده و تا ۵۰ سالگی هرگز ازدواج نکردهاند، گفته: براساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیت، در حال حاضر ۱۵۲ هزار نفر مجرد قطعی بالای ۵۰ سال سن در کشور زندگی میکنند. از این تعداد ۶۲ هزار نفر مرد و ۹۰ هزار نفر زن هستند که هرگز ازدواج نکردهاند.
مشارکت اجتماعی به حداقل رسیده
بسیاری از کارشناسان علت پایین آمدن میزان ازدواجها و افزایش طلاق و جداییها را مرتبط با وضعیت اقتصادی جامعه و فقر و گرانی میدانند.
بر اساس گزارش بانک جهانی، شاخص خط فقر در سال ۵۷ در ایران۴۰ درصد، در سال ۷۶ حدود ۲۰ درصد و در سال ۸۴ نزدیک به ۱۱ درصد اعلام شده است. همچنین شمار افرادی که در سال ۹۱ در جامعه شهری زیرخط فقر بودند ۳۰ درصد و در جامعه روستایی ۴۰ درصد اعلام شده است.
هرچند تغییر سبک زندگی نیز در ایران بیارتباط با فاصله گرفتن جوانان از ازدواج نیست اما مطمئناً برای حل معضل کاهش ازدواج و افزایش طلاق باید برنامهای جامع و مدون آماده و عملیاتی شود.
در همین راستا، رئیس سازمان بهزیستی کشور از سرشماری جدیدی تحت عنوان «سبک زندگی و آسیبهای اجتماعی» خبر داده که تا پایان اردیبهشت به اتمام میرسد و پس از پایان بررسیها، خط فقر جدید و آمار آسیبهای اجتماعی اعلام میشود.
انوشیروان محسنیبندپی با اعلام اینکه مددکاران نقش مهمی در کاهش مشکلات مددجویان و نیازمندان و همچنین برنامهریزی نهادها و سازمانهای حمایتی مانند بهزیستی دارند، گفت: «در همین راستا، در سازمان بهزیستی از وجود این افراد استفاده شده است. در سال جاری برنامهها و طرحهای زیادی در دستور کار قرار دارد، به طوری که کاهش آسیبهای اجتماعی، اعتیاد، طلاق و همچنین افزایش توانمندی و اشتغال معلولان و مددجویان و واگذاری مسکن، از جمله اقداماتی است که برای آنها انجام خواهد شد.»
آنچه مسلم است در جامعه کنونی، مشارکت اجتماعی به حداقل رسیده است و فردگرایی در اوج قرار داد. در چنین شرایطی لازم است فرهنگ مشارکتمحور نهادینه شود. آمار جدایی زوجین چه از نظر عاطفی و چه فیزیکی نشان میدهد که ناتوانی برقراری گفتوگوی صحیح در خانوادهها به علت ورود فناوریهای جدید سرمایههای اجتماعی را کاهش داده است.
شاهد این ادعا همین بس که آمار ثبت طلاق که در سالهای اخیر با نوساناتی، دارای رشد صعودی بوده نگرانیهای زیادی را به وجود آورده است، به طوری که از سال ۱۳۹۰ با رشد ۱/۴ درصد، سال ۱۳۹۱ با رشد ۲/۵ درصد، در سال ۱۳۹۲ با رشد ۴/۳ درصد و در ۹ماهه سال ۹۳ با رشد ۸/۲ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه بوده است.
کاهش ازدواج، افزایش زندگیهای مجردی و همچنین پایین آمدن نرخ باروری در جامعه را به همراه دارد. بر اساس آمارها از سال ۸۵ به بعد زندگیهای تکنفره به شدت افزایش یافته است.
جالب است بدانیم بررسی میزان نرخ باروری در ایران نیز از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۵و کاهش چشمگیر آن تا رقم ۱. ۳۶ درصد موجب شده میزان نرخ باروری در ایران به پایینتر از متوسط جهانی برسد؛ مسئلهای که باعث شده کشورمان در زمینه کاهش نرخ باروری به عنوان موضوع مطالعاتی برای دنیا قرار گیرد. (افکارنیوز به نقل از جوان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
مشکلات مرتبط با رطوبت دستها
رطوبت دستها مشکلات متعددی از زمینه شغلی تا زندگی روزمره را در پی دارد. در واقع، بسیاری از فعالیتهای روزمره به دلیل این تعریق زیاد کف دستها غیر ممکن میشود. این مسئله همچنین میتواند منشأ ترس، نگرانی و به تدریج انزوا اجتماعی شغلی شود.
علت رطوبت دستها
عرق کردن دستها یک حالت طبیعی است تا دمای بدن تنظیم شود. با این حال زمانی که بیش از حد و به خصوص همیشگی باشد یک مشکل بیمارگونه خواهد بود. به طور کلی، تولید عرق اضافی در شرایط هیجان شدید و عموماً استرس تشدید میشود. این تعریق زیاد نیز خود عامل استرس میشود که مجدداً این مکانیسم را افزایش میدهد و در واقع فرد در سیکل معیوبی قرار میگیرد.
علل تغذیه ای
علاوه بر استرس بعضی از مواد غذایی میتوانند عامل رطوبت دستها باشند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* گوشت گاو و بوقلمون
* دل و جگر، کله پاچه، سیرابی شیردان
* ماهی آزاد و سخت پوستان دریایی
*زرده تخم مرغ
* مارچوبه و کلم بروکلی
* خوراکیهای سرشار از مواد معدنی مانند مس، ید، منیزیوم و روی
* غذاهای تند و فلفل دار مانند پیاز، سیر، خردل و انواع فلفل
* کافئین
* نوشیدنیهای خیلی گرم و خیلی سرد
به علاوه بعضی بیماریها نیز میتوانند زمینه ساز رطوبت زیاد دستها شوند که از جمله مهمترین آنها میتوان به پرکاری تیروئید اشاره کرد که مجموعه اعمال متابولیسمی بدن را افزایش میدهد.
راه حلهایی برای بهبود رطوبت دستها
امروزه روشهای متعددی برای مقابله با تعریق و رطوبت دستها وجود دارد که شناخته شده ترین آنها عبارتند از:
* درمانهای رفتاری در صورتی که علت تعریق استرس باشد.
* همئوپاتی، اسانسهای گیاهی و طب سوزنی
* لوسیون، کرم و ژلهای ضد تعریق که شبها قبل از خواب به هر دو دست یا سه بار در روز به دستهای خشک و تمیز مالیده میشود.
* روشهای تزریق مانند بوتاکس
* عمل جراحی
روشهای طبیعیتر و آسانتری نیز پیشنهاد میشود:
* نوشیدن دمنوش مریم گلی
* گذاشتن پودر کلر آلومینیوم روی دستها به کمک باند
* قرار دادن دستها در مخلوط سه قاشق سوپخوری سولفات منیزیوم با آب
* نگه داشتن چای کیسهای استفاده شده در دستها به مدت نیم ساعت
* نگه داشتن پالپ لیمو در دستها برای کاهش تعریق
* فشار دادن تکه ای پنبه ای آغشته با کافور
* گذاشتن خاک رس روی کف دستها
* قرار دادن دستها در مخلوط آب گرم ولرم با کمی سرکه سیب به مدت ۱۰ دقیقه یک تا دو بار در روز. (الو دکتر به نقل از قدس آنلاین)