مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ماجرای واقعی: شروع و پایان یک زندگی عاشقانه

مادر رضا که زنی سرد و گرم چشیده بود و از خلق و خوی خواهر و شوهرخواهرش بخوبی آگاه بود از لحظه اول رضا را از این تصمیم منصرف کرد. او می‌دانست که در فرهنگ شوهرخواهرش چیزی بجز ثروت کلان معنا ندارد و مطمئنا دخترش را به همسری مردی بسیار متمول درمی‌آورد، نه جوانی مثل رضا که تا آخر عمر باید زندگی‌اش را با حقوق کارمندی می‌گذراند، اما رضا ول کن نبود. او پدرش را هم در جریان گذاشت، ماجرا را به گوش خاله‌اش رساند و آن‌قدر به مادرش اصرارکرد تا بالاخره پدر و مادر راضی شدند یک روز شال و کلاه کنند و برای خواستگاری به منزل خاله رضا بروند؛ رفتنی که البته دیگر تکرار نشد، چون عکس‌العمل شوهرخاله رضا از آگاه شدن احساس پسر عاشق‌پیشه نسبت به دخترش آن‌قدر فجیع بود که باعث شد تا سال‌های سال، رابطه بین دو خواهر از بین برود.

پدر و مادر رضا هم آب پاکی را روی دست او ریختند که هرگز دوباره به خواستگاری آن دختر نخواهند رفت. حال چه کسی می‌توانست بر قلب شکسته رضا مرهم بگذارد و غرور جریحه‌دارشده‌اش را ترمیم کند؟ قضیه زمانی وحشتناک‌تر شد که به گوش رضا رسید دخترخاله‌اش را به عقد مرد میانسال متمولی درآورده‌اند که با ثروت افسانه‌ای‌اش می‌تواند هزاران جوان مثل رضا را بخرد و آزاد کند.

زندگی برای رضا تمام شده بود. بی‌هدف صبح‌ها از خواب برمی‌خاست و به بیمارستان می‌رفت. پیشتر کارش را دوست داشت و به‌عنوان کارمند نمونه شناخته شده بود، اما در آن وضع دیگر چیزی از او جز یک مرده متحرک باقی نمانده بود. پدر و مادر بسیار نگران وضع روحی او بودند. رضا روز به روز تکیده‌تر می‌شد و بیش از پیش در باتلاق افسردگی فرومی‌رفت. معلوم نبود زندگی او قرار است به کدام سمت هدایت شود.

در بخش او یک پرستار خانم حدودا چهل ساله به نام مریم کارمی‌کرد که تجربه یک ازدواج ناموفق را در کارنامه زندگی‌اش داشت. او متوجه تغییرات رفتاری رضا شده بود و هیچ خوشحال نبود که می‌دید همکارش روز به روز در حال تحلیل رفتن است. او در مواقع آزاد به رضا نزدیک می‌شد و مایل بود علت ماجرا را بداند. رضا خاموش بود، اما بالاخره یک روز در فرصتی مناسب جریان را برای مریم تعریف کرد و بغضش در حضور او ترکید. زن میانسال شروع به دلداری دادن به رضا کرد. حرف‌های مریم متفاوت از سخنانی بود که تا آن روز به گوش رضا رسیده بود. او خیال نصیحت کردن نداشت. برعکس، چیزهایی به رضا گفت که موجب تسلی خاطر او شد و این شروعی فوق‌العاده برای دوستی‌شان بود.

رضا فهمیده بود که در محل کارش کسی هست که می‌تواند با او درددل کند و در پاسخ داستان‌های غم‌انگیز او، برایش یک سنگ صبور و در عین حال طبیب به معنای واقعی باشد. رضا به‌دلیل شرایط روحی لطمه خورده، بشدت نیازمند یک چنین یاری بود و براحتی نیمه‌گمشده خود را در مریم یافت.

از آن طرف، مریم هم به‌دلیل مطلقه بودن احتمال ازدواج مجدد با فردی مجرد را تقریبا نزدیک به صفر می‌دانست و به همین دلیل، از عواطف رضا نهایت استقبال را کرد. آنها برخلاف مخالفت شدید اطرافیان با یکدیگر ازدواج کردند و به خانه‌ای که به مریم ارث رسیده بود نقل مکان کردند.

روزگار آنها به شیرینی می‌گذشت. مریم که از تجربه طلاق درس‌های مهمی‌گرفته بود و به هیچ وجه نمی‌خواست اشتباهات سابق را در این زندگی تکرار کند، تا آنجا که توان داشت تلاش می‌کرد تا همسر جوانش را به خود جذب کند و از هیچ لحاظ برای او کم نمی‌گذاشت. رضا هم شیفته همسر مهربانش شده بود و سعی می‌کرد این مطلب را به گوش خاله و شوهرخاله نامهربانش هم برساند. آن دو خیلی زود صاحب فرزند شدند و زندگی‌شان رنگ و بوی شادتری به خود گرفت. دو سال بعد، فرزند بعدی هم به جمع‌شان اضافه شد تا این اجتماع کوچک و خوشبخت دیگر چیزی کم نداشته باشد. بچه‌ها بزرگ می‌شدند و زن و شوهر هم ناظر رشد آنها بودند.

ده سال از ازدواج مریم و رضا گذشت. مریم در مرز پنجاه سالگی قرار داشت و دیگر انرژی سابق برای جذب همسر سی و چهار ساله‌اش را نداشت. او به زنی جاافتاده تبدیل شده بود که بسختی می‌توانست از فرزندان کوچکش مراقبت کند. زندگی آنها مانند روز اول شاد نبود. رضا هم مانند اوایل از این زندگی رضایت نداشت. او مدتی بود که احساسات متفاوتی را در خود تجربه می‌کرد. هرگاه با دختری بیست و چند ساله روبه‌رو می‌شد، احساس نیاز شدید می‌کرد، اما مگر ارضای این نیاز شدنی بود؟ او همسر و دو بچه داشت و نمی‌توانست به آنها خیانت کند. پس سعی می‌کرد خود را سرکوب کند. اما اوضاع روحی‌اش روز به روز بدتر می‌شد. رضا احتیاج داشت با دختری چندسال کوچک‌تر از خود باشد، اما هربار که به همسرش نگاه می‌انداخت، زنی در سنین یائسگی را می‌دید. بدتر از همه این که دیگر به بچه‌هایش هم عاطفه‌ای نداشت و آن دو را به چشم افرادی تحمیل شده از سوی زنی زرنگ می‌دید که سعی کرده بود شوهر جوانش را از طریق بچه‌ها به آن زندگی زنجیر کند. دو سال بعد آن زندگی از هم پاشید، زیرا رضا با دختری دوازده سال جوان‌تر از خود قول و قرار عروسی گذاشت.

این بود پایان زندگی رضا و مریم و آغاز بی‌پناهی دو بچه. هستند پسران جوانی که به‌دلیل مشکلات مادی و یا لطمه‌های شدید عاطفی حاضر به ازدواج با زنانی مسن می‌شوند؛ اما پس از گذشت چندسال و برآورده شدن احتیاجات مادی یا برطرف شدن ناراحتی‌های روحی، احساس می‌کنند که دیگر به آن زندگی علاقه ندارند و نیاز آنها، زندگی با دختری جوان‌تر از خودشان است. معمولاً یک چنین ازدواج‌هایی نمی‌تواند دوامی ‌درست داشته باشد و بهتر است هر مردی با زن جوان‌تر از خودش پیوند زناشویی ببندد.

زنان زودتر از مردان به بلوغ فکری و جسمی‌ می‌رسند. زن بزرگ‌تر از یک مرد تجربه‌هایی را دارد که مرد از آنها آگاه نیست. در عین حال، مرد به‌دلیل مردانگی‌اش اصرار به ریاست دارد و این در حالی است که زن از اشتباه مرد اطمینان دارد. زن نمی‌تواند جوابگوی نیازهای جنسی مرد باشد و به‌دلیل اختلاف سن، بمراتب سردتر از مرد است. تفاوت نسل آن دو موجب شده که هرکدام از یک‌سری اصطلاحات مخصوص نسل خود استفاده کنند و زبان یکدیگر را نفهمند. مرد جوان بمراتب خود را به روزتر از زن مسن می‌داند و او را تمسخر می‌کند.

مرد در میان آگهی‌ها به‌دنبال گجت جدید می‌گردد و زن باید پیگیر معالجه بیماری‌های مربوط به سن خود باشد. بدتر از همه این که مرد جوان به زنی جوان‌تر از خود احتیاج پیدا می‌کند؛ احتیاجی که هرگز همسر مسن‌اش توان برآورده کردنش را نخواهد داشت.

معمولا هر پسری که در سنین پایین، زنی بمراتب بزرگ‌تر از خود را به همسری برمی‌گزیند، احتیاجاتی از جمله نیاز مالی یا عاطفی دارد که کلید آن را در دست زنی مسن دیده است. اما آیا این نیاز تا ابد ارضانشده باقی خواهد ماند؟ به محض این که شوهر جوان بتواند بحران‌هایش را پشت سر بگذارد، تردیدها در ادامه این پیوند زناشویی در ذهنش به او خودنمایی می‌کنند و دیری نمی‌پاید که او مجبور به گرفتن تصمیمی‌ سخت اما ضروری خواهد شد. آن تصمیم چیزی نیست جز جدایی از این زن و ادامه مسیر زندگی‌اش با زنی جوان‌تر از خود. به نفع هر زنی است که پیش از آغاز این زندگی، به تمامی‌ جنبه‌های آن بیندیشد. (جام جم سرا/ چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

کارت‌های پایان خدمت کاغذی از اعتبار ساقط شد

سردار ابراهیم کریمی گفت: بر اساس اعلام قبلی تمامی کارت‌های پایان خدمت قدیمی کاغذی تنها تا پایان سال ۹۳ اعتبار داشته و با آغاز سال جدید از درجه اعتبار ساقط می‌شوند.
کریمی با بیان اینکه کلیه کارت‌های معافیت کاغذی نیز از مدتی قبل باطل شده بودند، افزود: از امروز اول فروردین به بعد دیگر هیچ یک از کارت‌های معافیت و پایان خدمت قدیمی اعتبار ندارند و خدماتی به دارندگان این کارت‌ها داده نخواهد شد.
جانشین رییس سازمان وظیفه عمومی ناجا با بیان اینکه روند تعویض کارت‌های قدیمی پایان خدمت و معافیت قدیمی همچنان ادامه دارد، گفت: افرادی که هنوز برای تعویض کارت خود اقدام نکرده‌اند، باید هر چه سریع‌تر به یکی از دفا‌تر پلیس +۱۰ مراجعه کرده و درخواستشان را ثبت کنند. پس از ثبت درخواست متقاضیان در بیش از ۹۵ درصد موارد، ظرف مدت یک ماه تا یک ماه و نیم کارت هوشمند برای متقاضیان صادر خواهد شد.
به گفته وی امکان جعل کارت‌های جدید هوشمند سربازی وجود ندارد. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

پایان تعطیلات؛ آغاز راهبندان در مسیرهای بازگشت

همزمان با بازگشت مسافران بیشتر محورهای ارتباطی کشور ترافیک سنگین و نیمه سنگین است. روز پنجشنبه هم ورودی‌ها و خروجی‌های شهرهای زیارتی و گردشگر پذیر، همچنین ورودی‌های پایتخت، به ویژه از استان البرز، محورهای قزوین ـ رشت، یاسوج ـ اصفهان، یزد ـ شیراز و یزد ـ کرمان ترافیک نیمه‌سنگین و در برخی از ساعات سنگین بود.
پیش بینی شده است ترافیک در جاده‌های کشور، امروز جمعه ۱۴ فروردین ۱۳۹۴ به اوج خود برسد. (شبکه خبر)


ادامه مطلب ...

«ام‌اس» پایان دنیا نیست

نیک با کمک ورزش و رژیم غذایی در کنار درمان بیماری‌اش توانسته کنترل اعصابش را دوباره به دست گیرد و برای رفتن به هند و نپال لحظه‌شماری می‌کند. سفر او از شهریورماه شروع می‌شود و نیک به جز آنکه دنبال رویای کودکی‌اش است، می‌خواهد مردم را با بیماری ام‌اس و مشکلات مربوط به آن آشنا کند و اگر امکانش باشد، برای مبارزه با این بیماری، پول جمع کند.
او می‌گوید:‌ «از بچگی عاشق کوهنوردی و صعود بودم. آن زمان یک برنامه تلویزیونی درباره قله اورست پخش می‌شد که در آن تمام مسیرهای صعود مشخص شده بود. من آن نقشه را در اتاقم داشتم و همیشه به این فکر می‌کردم که چه زمانی می‌توانم به آرزویم برسم.» او برای صعود به اورست فکر تمام جزئیات را کرده بود اما تولد ۲۱ سالگی او با یک اتفاق عجیب همراه شد. نشانه‌های بیماری ام‌اس در او دیده می‌شد پزشکان ابتدا فکر می‌کردند این تنها یک ویروس ساده است که خیلی زود از بین می‌رود اما اوضاع هر روز بدتر و بدتر شد تا نهایتاً، پزشکان ابتلای نیک به ام‌اس را تأیید کردند.
نیک که آن روزها را بخوبی در خاطرش دارد می‌گوید: «حتی توانایی راه رفتن هم نداشتم و متوجه شده بودم که دیگر نمی‌توانم به رویایم برسم. وقتی کوه‌ها را می‌دیدم بیشتر از آنکه خوشحال شوم بابت وضعیتم ناراحت بودم. کارم به جایی رسیده بود که مجبور بودم به کمک صندلی چرخدار کارهایم را انجام دهم و احساس یک آدم شکست‌خورده را داشتم.»
نیک دوست نداشت باقی عمرش را ویلچرنشین باشد؛ بنابراین در ۲۵ سالگی تصمیم بزرگش را گرفت؛ او تمام مواد غذایی که برای بدنش مضر بود را کنار گذاشت و ورزش را به شکل جدی در کنار سایر درمان‌هایش شروع کرد.
انگیزه و اراده او برای بهبود آنقدر زیاد بود که بعد از مدتی توانست روی پاهایش بایستد و پیاده‌روی را شروع کند و آنقدر شرایطش خوب شود که بتواند یک قله ۲۷۰۰ متری را فتح کند. حالا که اوضاع نیک آلن خوب شده می‌خواهد به کمک کسانی برود که مشکل او را دارند. از نظر او این فرضیه که ابتلا به ام‌اس به معنای پایان زندگی است، نمی‌تواند درست باشد و حالا که او توانسته خلاف این فرضیه را ثابت کند، دوست دارد دیگران هم بتوانند به چنین نتیجه‌ای برسند. (زندگی مثبت)


ادامه مطلب ...

«ام‌اس» پایان دنیا نیست

نیک با کمک ورزش و رژیم غذایی در کنار درمان بیماری‌اش توانسته کنترل اعصابش را دوباره به دست گیرد و برای رفتن به هند و نپال لحظه‌شماری می‌کند. سفر او از شهریورماه شروع می‌شود و نیک به جز آنکه دنبال رویای کودکی‌اش است، می‌خواهد مردم را با بیماری ام‌اس و مشکلات مربوط به آن آشنا کند و اگر امکانش باشد، برای مبارزه با این بیماری، پول جمع کند.
او می‌گوید:‌ «از بچگی عاشق کوهنوردی و صعود بودم. آن زمان یک برنامه تلویزیونی درباره قله اورست پخش می‌شد که در آن تمام مسیرهای صعود مشخص شده بود. من آن نقشه را در اتاقم داشتم و همیشه به این فکر می‌کردم که چه زمانی می‌توانم به آرزویم برسم.» او برای صعود به اورست فکر تمام جزئیات را کرده بود اما تولد ۲۱ سالگی او با یک اتفاق عجیب همراه شد. نشانه‌های بیماری ام‌اس در او دیده می‌شد پزشکان ابتدا فکر می‌کردند این تنها یک ویروس ساده است که خیلی زود از بین می‌رود اما اوضاع هر روز بدتر و بدتر شد تا نهایتاً، پزشکان ابتلای نیک به ام‌اس را تأیید کردند.
نیک که آن روزها را بخوبی در خاطرش دارد می‌گوید: «حتی توانایی راه رفتن هم نداشتم و متوجه شده بودم که دیگر نمی‌توانم به رویایم برسم. وقتی کوه‌ها را می‌دیدم بیشتر از آنکه خوشحال شوم بابت وضعیتم ناراحت بودم. کارم به جایی رسیده بود که مجبور بودم به کمک صندلی چرخدار کارهایم را انجام دهم و احساس یک آدم شکست‌خورده را داشتم.»
نیک دوست نداشت باقی عمرش را ویلچرنشین باشد؛ بنابراین در ۲۵ سالگی تصمیم بزرگش را گرفت؛ او تمام مواد غذایی که برای بدنش مضر بود را کنار گذاشت و ورزش را به شکل جدی در کنار سایر درمان‌هایش شروع کرد.
انگیزه و اراده او برای بهبود آنقدر زیاد بود که بعد از مدتی توانست روی پاهایش بایستد و پیاده‌روی را شروع کند و آنقدر شرایطش خوب شود که بتواند یک قله ۲۷۰۰ متری را فتح کند. حالا که اوضاع نیک آلن خوب شده می‌خواهد به کمک کسانی برود که مشکل او را دارند. از نظر او این فرضیه که ابتلا به ام‌اس به معنای پایان زندگی است، نمی‌تواند درست باشد و حالا که او توانسته خلاف این فرضیه را ثابت کند، دوست دارد دیگران هم بتوانند به چنین نتیجه‌ای برسند. (زندگی مثبت)


ادامه مطلب ...

طلاق، آغاز یا پایان یک زندگی..؟

به گزارش جام جم سرا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، روایت طلاق همیشه تلخ است بالاخره جدایی از کسی که روزگاری دوستش داشته ایم چندان آسان نیست اما گاهی طلاق تنها راه چاره برای فرار از قصه غمبار یک زندگی است، دو نفر به هر دلیلی نتوانسته اند با هم بمانند، با هم هماهنگ نبوده اند...این اسمش شکست نیست اصلا عشق که شکست ندارد، نبض زندگی همچنان می تپد، هر روزکه آفتاب درمی آید و گلبانگ محمدی شنیده می شود، بهانه خداست برای زندگی کردن، باغچه زندگی دوباره گل می دهد...

عشق که شکست نمی خورد، گاهی دو نفر به هر دلیلی هماهنگ نیستند و نمی‌توانند با هم ادامه دهند، این معنی شکست نمی‌دهد. ‌تو جوانی و باید به زندگی ادامه دهی، قرار نیست این اشتباه همیشه بر زندگی تو سایه بیندازد.

دکتر حسینی روان شناس بالینی در خصوص دوران بهبودی پس از طلاق و بازگشت به زندگی عادی می‌گوید:طلاق اتفاق دردناکی است که ممکن است در زندگی هر انسانی رخ بدهد و بالاخره آخرین گزینه‌ای بوده که دو فرد انتخاب کرده‌اند و مطمئنا با هیچ مشاوره‌ای یا سازشی ادامه این زندگی امکان پذیر نبوده است. دوران سوگواری پس از طلاق با واکنش هایی از جمله غم و اندوه همراه است اما زندگی پس از طلاق کماکان ادامه دارد و فرد باید بتواند از این پیچ سخت در طول جاده زندگی‌اش به درستی عبور کند به عبارتی فرد باید بتواند زندگی‌اش را بازسازی کند.

هرچه زودتر به احساستان پایان دهید!

وی توضیح می‌دهد: ‌جدا شدن از ‌همسر شبیه عزاداری است مثل اینکه فرد مقابل مرده است و وی عزاداری کند. باور اینکه شما ‌دیگر همسرتان را نخواهید داشت، سخت است. اصلا در مراحل اولیه قابل ‌باور نیست فرد نبود او را انکار می‌کند و نمی‌خواهد بپذیرد دیگر همسرش در زندگی‌اش وجود ندارد و می‌خواهد بپذیرد که زندگی ‌مشترکش به اتمام رسیده و هنوز ‌در شوک و ناباوری ‌به سر می‌برد که ‌در روزهای اولیه طلاق بسیار شایع است.

غمگین شدن واکنش بعدی فرد خواهد بود، بالاخره او کسی را از دست داده که روزگاری با ارزش‌ترین فرد ‌دنیایش بوده که واکنش طبیعی و سالم فرض میشود. ‌درواقع افراد باید مرحله افسردگی که آخرین مرحله از سوگواری است را حل کنند و بتوانند با این واقعیت کنار بیایند.

طلاق پایان زندگی نیست

دکتر حسینی ادامه داد: با همه این ها باید بدانیم که طلاق پایان زندگی نیست، بنابراین برای ادامه زندگی پس از جدایی باید مهارت‌هایی را بیاموزیم.

اولین کار این است که با خود به اندازه کافی فرصت دهید که سوگواری کنید اشک بریزید، بگذارید هرچه که آزارتان می‌دهد تمام شود تا بتوانید زخم زندگیتان را التیام ببخشید.

تداعی خاطرات خوب و بد؛ ممنوع!

سعی کنید ‌احساستان را شناسایی کنید، در ‌ذهنتان فقط به دنبال خاطرات خوب فرد مقابل نگردید ویژگی‌های بد او را هم بیاد بیاورید و ‌بلعکس. در واقع تمام حس های مثبت و منفی را در نظر بگیرید ‌در رابطه با زندگی سابقتان، برخی افراد بعد از جدایی فقط خاطرات شیرین گذشته را مرور می‌کنند این بد نیست اما فقط باعث ناراحتی بیشتر افراد می‌شود، پس سعی کنید ویژگی‌های بد فرد ‌مقابلتان را هم به یاد آورید تا بتوانید سریع‌تر با این موضوع کنار بیایید.

به آغوش خانواده پناه ببرید

وی افزود:خانواده تنها پناهگاه امن شماست و بگذارید حتی اگر لازم است ‌سرزش بشوید با همه تلخی‌اش اما ‌ارتباطتان را با خانواده نزدیک‌تر کنید. گفتگوهای بین فرد و خانواده باعث می‌شود بهتر نسبت به اشتباه گذشته خود را بازبینی کنید.

گردگیری ذهن از افکار منفی

برخی از‌افراد مدام این جمله را با خود مرور می‌کنند که زندگی من تمام شده است؟ دیگر نمی‌توانم به زندگی امیدی داشته باشم.من شکست خوردم و ... این افکار مسموم را رها کنید. زندگی شما تمام نشده فقط دستخوش یک تغییر شده است.

دکتر حسینی می‌گوید: سعی کنید روحیه شادی داشته باشید، ‌تفریحاتتان را‌ بیشتر کنید. کارهایی را که زمانی دوست داشته‌اید، انجام بدهید. برای خودتان ارزش قائل شوید. عزت نفس را ‌در وجودتان پرورش دهید.

زن و مرد فرق دارند

مردها بعد از طلاق باید زمانی را تنهایی سپری کنند تا دوباره احساس امنیت و کفایت را به دست بیاورند چراکه مرد حس تکیه‌گاه بودنش را از دست داده و باید بتوانند این ‌خلأ را جبران کند، مردها منطقی‌تراز زنان عمل می‌کنند. یعنی خیلی راحت‌تر می‌توانند وقایع زندگی را سبک و سنگین کنند اغلب مردها پس از طلاق به کار زیاد پناه می‌برند اما خانم ها پس از طلاق ضربه روحی ‌شدیدتری می‌خورند چراکه‌ احساساتی‌تر هستند درعین حال خودخواه‌ترند و سعی می‌کنند بیش‌تر از قبل به خود‌ برسند و تفریح کنند چراکه فکر می‌کنند ‌در حقشان ‌ظلمی صورت گرفته است.

برای زندگی مجدد عجله به خرج ندهید

دکتر حسینی ادامه می‌دهد: تا حداقل یک سال بعد از طلاق به فکر ازدواج مجدد نباید ‌بیافتید چراکه هنوز وضعیت روحی متعادلی ایجاد نشده و این باعث می‌شود که اشتباه دیگری انجام دهید هم مردان و هم زنان.

اشتباهاتتان را بپذیرید

‌اشتباهتان را بپذیرید بالاخره باید بپذیرد که در پایان رسیدن زندگی ‌مشترکتان شما هم اشتباهاتی داشته‌اید. این باعث می‌شود که ‌اگر در آینده دوباره ‌در همان شرایط قرار گرفتید.عکس‌العمل متفاوتی انجام بدهید ‌درواقع یک اشتباه را ‌دوبار تکرار نکنید، درعین حال از ‌مقصر دانستن و سرزنش کردن بی‌رویه خودتان هم جلوگیری کنید.

بخشش با درک بیشتر

هم خود و هم ‌همسرتان را ببخشید به این فکر کنید که شما در شرایط بحرانی‌ای بودید که واکنش‌تان برحسب تجربه آن مقطع از زندگی‌تان بوده به هرحال شما هیچ وقت قصد ‌آزار کسی که روزی با حس دوست‌داشتن به زندگی‌تان راه ‌داده‌اید را نداشته‌اید و‌ بالاعکس و اتفاقی که افتاده بر حسب شرایط بوده ؛این‌ کار باعث می‌شود فکر سالم‌تری داشته باشید ‌و افکار منفی و ‌تنفر را ‌در درون شما از بین می‌برد.همدیگر را برای زندگی مشترک به سرانجام نرسیده‌تان ببخشید.

بر در های ارتباط قفل بزنید

دکتر حسینی می‌گوید: سعی کنید ‌ارتباطتان را با ‌همسر سابقتان به حداقل برسانید حتی در صورت امکان برای همیشه ‌ارتباطتان را قطع کنید. سعی کنید پس از طلاق تا مدتی او را نبینید تا بتوانید نبودنش را هضم ‌کنید حت

ی اگر بچه‌ای دارید سعی کنید خانواده‌تان او را به ملاقات همسرتان ببرند.

معاشرت با یاران همدل

با افرادی معاشرت کنید که دید مثبت‌تری نسبت به زندگی دارند و به حرفهای شما با حوصله گوش می‌دهند افرادی که مورد قضاوت گرفتن ‌از سوی آن‌ها نگرانی نداشته باشید.

بهرحال گاهی ‌در زندگی همه ما اتفاقاتی می‌افتد که باب میل‌مان نبوده، کسانی را مجبور شده‌ایم از دست بدهیم که روزگاری دوستشان داشته‌ایم.

طلاق هم بخشی از زندگی است که ممکن است برای ‌هرکسی رخ بدهد و این به معنای ‌بد بودن هیچ فردی نیست گاهی دو انسان خوب هم نمی‌توانند ‌کنار هم زندگی کنند. طلاق هم یک تجربه است که هر چند تلخ.

هیچ وقت آن را پایان ‌راه‌ زندگی‌تان ندانید چراکه شما تا زمانی که نفس می‌کشید، زنده‌اید و نیاز به زندگی و به امید و انگیزه دارید. اعتقادات معنوی خودتان را افزایش دهید تا دید پخته‌تری نسبت به زندگی ‌پیدا کنید.همیشه به یاد داشته باشید که عشق شکست ندارد ‌شاد باشید و به زندگی‌تان سلامی تازه بدهید.

زندگی پیدا کردن لکه‌های سپید در دل سیاهی‌هاست به آن که می‌خواهد زیباترین زیبایی را ‌نشانشان بدهد فرصتی دوباره دهید.


ادامه مطلب ...

طلاق پایان زندگی نیست ، اگر این کارها را انجام دهید

به گزارش جام جم سرا ، مراحلی را در اینجا به شما معرفی می‌کنیم قدم به قدم انجام دهید تا هرچه زودتر روحیه شادتان را به دست آورید و بتوانید روزهای خوش و خرم را شروع کنید:

با او تماس نگیرید: روی صحبتم با آنهایی است که خودشان مایل به جدایی نبوده‌اند و همسرشان آنها را ترک کرده است. اشتباه نکنید. شما نمی‌توانید کسی را متقاعد کنید که دوستتان داشته باشد. یک رابطه عاطفی با وجود دو نفر شروع می‌شود و ادامه می‌یابد. شما نمی‌توانید به تنهایی آن را ایجاد کنید.

لیستی سیاه تهیه کنید: روی یک برگه صفات بد همسرتان را بنویسید تا دلایلی قاطع برای جدایی از او داشته باشید. بی‌مسئولیت بود، به من خیانت می‌کرد، دوستم نداشت، نمی‌توانست برای فرزندانم پدر یا مادری خوب باشد و مانند اینها.

غذاهای حاوی سروتونین بخورید: غذایی که شما می‌خورید هم می‌تواند در بهبود روحی‌تان ایفای نقش کند. سروتونین می‌تواند از لحاظ شیمیایی به آن بخش مغزتان که مربوط به بهبود روحی می‌شود یاری برساند. اگر میزان سروتونین غذایتان کم باشد، شما احساس افسردگی می‌کنید و اگر زیاد باشد، از ته دل خود را پرنشاط خواهید یافت. بوقلمون، موز، شیر، ماست، پنیر، تخم‌مرغ، آجیل و لوبیا حاوی سروتونین‌اند.

تغییرات ایجاد کنید: فضا را تغییر دهید و به کمک تنوع، روحیه‌تان را تقویت کنید. اگر چندسال با همسرتان در یک محله زندگی می‌کرده‌اید، به آن محل نروید و جای دیگر ساکن شوید. اگر نمی‌توانید خانه را عوض کنید، دکوراسیون را تغییر دهید. تفریحات جدیدی برای خود دست و پاکنید و هر آن چه شما را به یاد گذشته‌ها می‌اندازد را از زندگی‌تان حذف کنید.

اهل طنز باشید: نگویید سخت است. یک فیلم کمدی یا یک جوک جالب می‌تواند شما را در هر حالتی بخنداند. به خنده پناه ببرید. با افراد شاد نشست و برخاست کنید. فیلم‌ها و سریال‌های کمدی تماشا کنید، کتاب‌های خنده‌دار بخوانید و مجلات طنز ورق بزنید. طبع شوخ خودتان را به کار بیندازید. شما مسئول بهبودبخشیدن به روح خود هستید.

برایش آرزوی خوشبختی کنید: درست است که از او و رفتاری که با شما داشته و موجب جدایی‌تان شده، دلخورید، اما فراموش نکنید خوبی‌ها و بدی‌ها دو طرفه است و حتما شما هم اشتباهاتی داشته‌اید. او را ببخشید و برایش آرزوی خوشبختی کنید تا عذاب وجدان اذیت‌تان نکند.

چاردیواری


ادامه مطلب ...

یائسگی پایان جوانی و شادابی نیست!

مشکلات ناشی از این سهل‌انگاری که تنها زنان مسئول آن نیستند و مسئولان و متخصصان نیز نسبت به آن کم‌اهمیت می‌دهند، باعث شده عده‌ای از کارشناسان پیشنهاد تشکیل یک مرکز ویژه یائسگی را مطرح کنند تا زنان و چه‌بسا مردان قبل از ورود به این دوران نه‌تنها اطلاعات لازم را دریافت کنند، بلکه باورهای غلط را بشناسند و دیگر این مرحله از زندگی خود را دوران زجر و عذاب ندانند و همچنان باکیفیت زندگی کنند.

نقش تیپ‌های شخصیتی

دکتر مسعود ارزاقی، متخصص اعصاب و روان، فلوشیپ فوق‌تخصصی سایکوسوماتیک در بررسی علل این باورهای غلط به جام‌جم می‌گوید: بخشی از افکار و تصورات منفی درباره یائسگی به باورهای فردی، تفاوت‌های شخصیتی و بخشی نیز به ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع برمی‌گردد.

وی تیپ شخصیتی افراد را در نحوه مواجهه با یائسگی موثر می‌داند و می‌گوید: شخصیت‌های کمالگرا و خودشیفته بیشتر درگیر باورهای غلط و منفی مربوط به این دوران می‌شوند. این افراد یائسگی را نوعی نقص و از دست دادن یک قابلیت می‌دانند. به همین دلیل با ورود به این دوران احساس نقصان می‌کنند. خانم‌هایی که نسبت به وضعیت ظاهری و جسمانی خود حساسیت وسواس‌گونه دارند، آسیب‌پذیر هستند.

این متخصص اعصاب و روان تأکید می‌کند: نوع تیپ شخصیتی افراد به معنای اختلال روانی در آنها نیست.

باروری؛ یک ارزش غلط اجتماعی

در جوامع سنتی، باروری نقش بسیار مهمی در تعیین ارزش اجتماعی زنان دارد. به گونه‌ای که حتی گاهی عامل طلاق زن است. دکتر ارزاقی وجود چنین ارزشی را جزو باورهای غلط عنوان می‌کند و می‌گوید: انتظارات اجتماعی بالای جامعه و حتی مرد نسبت به همسرش درباره باروری باعث شده زنان با ورود به این دوران احساس ضعف کنند و یائسگی را دوران پیری، کسالت و فرسودگی بدانند. به همین دلیل رنج روانی زیادی ناشی از احساس بی‌کفایتی و خودسرزنشی را متحمل می‌شوند.

این متخصص اعصاب و روان ادامه می‌دهد: از دست دادن ارتباط جنسی، باور اشتباه و مشکل‌ساز دیگر برای بعضی خانم‌هاست. اگر مشکل فیزیکی نباشد، یائسگی تاثیری ندارد.

دکتر صفیه عشوری مقدم، متخصص زنان نیز درباره این نگرش اشتباه و دوری خانم‌ها از همسرانشان می‌گوید: قطع فعالیت تخمدان‌ها و تغییرات هورمونی به‌معنای از بین رفتن تمایلات جنسی در یک زن نیست. خشکی واژن نیز یکی از نگرانی‌های زنان در این دوره است که با کمک غذاهای حاوی استروژن و در صورت لزوم دارو قابل رفع است.

پیری مصادف با بیماری

پیری یعنی ورود فرد به مرحله دیگری از تکامل روانشناختی است. دکتر ارزاقی با تأکید بر این که همزمانی دوران یائسگی با دوران پیری به معنای بروز مشکل نیست، خاطرنشان می‌کند: مگر ورود یک خانم به دوران قاعدگی به معنای بروز مشکل است که بخواهیم ورود به این مراحل را دوران مواجهه با ناتوانی و مشکل بدانیم؟

وی تأکید می‌کند: برخی خانم‌ها در معرض خطر افسردگی به خاطر نوع تفکر و درصد کمی به خاطر تغییرات هورمونی قرار دارند.

به همین دلیل به خانم‌هایی که سابقه افسردگی، ابتلا به سندرم پیش از قاعدگی هستند، توصیه می‌کنیم قبل از ورود به میانسالی حتما با متخصصان اعصاب و روان مشاوره داشته باشند تا در دوران یائسگی با مشکلات روحی جدی مواجه نشوند.

دکتر ارزاقی به هم خوردن تعادل خواب با منشأ فیزیکی و روحی را یکی از مسائل دوران یائسگی عنوان می‌کند و می‌گوید: این اختلال به دلیل تغییرات هورمونی گرگرفتگی، تعریق شدید و البته افکار منفی بروز می‌کند که همه این عوامل با مشاوره گرفتن از متخصص زنان و روانپزشک قابل مدیریت است.

این متخصص اعصاب و روان در پایان اظهارات خود با تأکید بر این که با توجه به تفاوت‌های فیزیکی و روانی افراد نمی‌توان یک فرمول مشترک ارائه کرد، می‌گوید: موثرترین توصیه کسب آگاهی و دریافت مشاوره از متخصصان مربوط قبل از ورود به دوران یائسگی است. ضمن آن که افزایش آگاهی مردان نسبت به این دوران و چالش‌های زنان، نقش بسیار مهمی در مدیریت بهتر این دوره دارد.

یائسگی خوب با سبک زندگی سالم

اولین علائم یائسگی از 40 سالگی می‌تواند آغاز شود، اما این موضوع متاثر از عواملی همچون وزن، ژنتیک، نژاد، جراحی‌های خاص در ناحیه لگن و تخمدان‌ها، وضعیت فعالیت تخمدان‌ها و عوامل متعدد دیگر در افراد متفاوت است؛ اما آنچه مسلم است افزایش طول عمر باعث شده خانم‌ها چیزی حدود 20 تا 25 سال و چه‌بسا بیشتر از دوران زندگی خود را در دوران یائسگی سپری کنند، بنابراین باید به دنبال ارتقای کیفیت زندگی در این دوران باشند.

دکتر عشوری مقدم با تأکید بر این که همه چیزهای خوب زندگی به دوران کودکی، نوجوانی و جوانی برنمی‌گردد بلکه در دوران میانسالی و پیری نیز می‌توان با کیفیت بالا زندگی کرد، می‌گوید: اگر خانمی می‌خواهد در دوران یائسگی همچنان سرحال، فعال، سالم و شاد باشد باید مراقبت‌های خود را از طریق تغذیه مناسب، مصرف شیر و کلسیم، خواب کافی و ورزش از سنین پایین آغاز کند.

وی تأکید می‌کند: فردی که بخش اعظم سال‌های زندگی را نسبت به سلامت خود سهل‌انگار بوده است، نمی‌تواند انتظار داشته باشد در دوران یائسگی بامشکلات جسمی مواجه نشود.به هرمیزان خانم‌ها نکاتی را که در بالا ذکر شد رعایت کنند، کمتر با بیماری‌هایی که بیشتر در این مرحله از زندگی بروز می‌کند، مواجه می‌شوند.

این متخصص زنان اضافه می‌کند: ابتلا به پوکی استخوان، بیماری‌های قلبی ـ عروقی، سرطان‌های سینه و رحم شایع‌ترین بیماری‌هایی است که در دوران یائسگی بیشتر بروز می‌کنند، اما این به معنای ابتلای قطعی یک فرد به این بیماری‌ها نیست.

دکتر عشوری مقدم در پاسخ به این انتقاد که چرا متخصص زنان به مراجعان خود قبل از ورود آنها به این دوران مشورت‌های لازم را نمی‌دهند و نسبت به یادآوری‌ها و آگاهی‌بخشی‌های لازم به افراد کوتاهی می‌کنند، می‌گوید: تمرکز پزشکان روی پیشگیری یا درمان بیماری‌های شایعی همچون انواع سرطان، اختلال خونریزی، به‌هم ریختگی هورمونی، کم‌خونی، عوارض آنها و محدودیت زمان ویزیت باعث می‌شود یک متخصص زنان و زایمان دیگر فرصت چندانی برای ارائه مشاوره درباره دوران یائسگی نداشته باشد.

وی ادامه می‌دهد: معتقدم خانم‌ها باید تحت نظارت یک تیم پزشکی متشکل از زنان، غدد و روان‌شناس باشند.

سهیلا فلاحی‌


ادامه مطلب ...

پایان تلخ زندگی نباتی "امیر عباس" + عکس

به گزارش جام جم آنلاین ، انعکاس مشکلات امیرعباس در فضای مجازی به سرعت انتشار پیدا کرد، تا آنجا که عده بی‌شماری از مردم با هشتگ کمپین حمایت از امیرعباس از وزیر بهداشت و مسئولان و پزشکان خواستند تا به کمک این نوزاد بیایند، اما متاسفانه شامگاه گذشته این کودک از دنیا رفت.

به گفته مادر امیرعباس برای این بیماری درمانی وجود ندارد تنها مراحل توانبخشی شاید بتواند شرایط بیمار را بهتر کند.

-


ادامه مطلب ...

استفاده از کلیۀ مصنوعی و پایان دیالیز در اواخر این دهه

میلیون‌ها نفر از بیماری‌های کلیوی رنج می‌برند و حال چشم امید این بیماران به دستگاه جدیدی است که می‌تواند همچون یک کلیه در بدن کار کند و نیاز بیماران کلیوی به دیالیز را برطرف کند.

استفاده از کلیۀ مصنوعی و پایان دیالیز در اواخر این دهه

به گزارش سلامتی، این دستگاه که اندازه‌ی یک مشت است، در آمریکا ساخته شده و قرار است یک سری آزمایشات بر روی آن صورت گیرد تا از امنیت آن برای بیماران مطمئن شوند.

این کلیه‌ی مصنوعی احتمالا در اواخر همین دهه وارد بازار می‌شود. ساخت این دستگاه بدان معناست که بیماران کلیوی نیازمند به دیالیز، دیگر لازم نیست ساعت‌ها بر روی تخت بیمارستان دراز بکشند و با کاشت این کلیه‌ی مصنوعی عملکرد کلیه‌ی واقعی را خواهند داشت.

“دکتر شوو روی”، از مخترعان دستگاه و محقق دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو می‌گوید: این دستگاه ساخته شده در آمریکا، قبل از آنکه توسط FDA تائید شود، لازم است تحت یک سری آزمایشات قرار گیرد تا در مورد امنیت و کارآمدی آن بر روی بیماران مطمئن شویم. دکتر روی می‌گوید این دستگاه می‌تواند در شکم جایگذاری شده و با نیرو گرفتن از قلب توان تصفیه‌ی خون و عمکردهای دیگر کلیه را دارد.

“دکتر روی” در یک سخنرانی در گردهمایی سالیانه‌ی خیریه‌ی تنکر در مورد این دستگاه و چگونگی توسعه یافتن آن صحبت کرد. او می‌گوید هر سال نزدیک ۲۵۰۰ نفر در هند از بیماری‌های کلیوی فوت می‌کنند. دیابت و فشار بالا دو علت اصلی هستند که منجر به مرگ عده‌ی بسیار می‌شوند.

تا پیش از این متخصصان سلامت اعلام کرده بودند که تعداد افرادی که بیماری‌های کلیوی رنج میبرند در ۱۵ سال گذشته در هند دو برابر شده‌اند و امروزه از هر هزار شهروند هندی ۱۷ نفر به نحوی به بیماری‌های کلیوی مبتلا هستند.


ادامه مطلب ...