مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ماجرای جنجالی درباره ارتباط هیتلر با موجودات فضایی

[ad_1]

ماجرای جنجالی درباره ارتباط هیتلر با موجودات فضایی

به گزارش ایسنا و به نقل از ساینس،این جمجمه‌های یافت شده شباهتی به جمجمه انسان ندارد و برخلاف جمجمه انسان فک نداشته و فقط دارای سوراخی برای ستون فقرات است.

ولادیمیر ملکف کارشناس اظهار کرد: این جمجمه‌ها مشابه جمجمه موجودات فرازمینی است.

ایگور اوگی مدیر منطقه ای جامعه جغرافی روسیه اظهار کرد: تعیین ارتباط بین جمجمه‌ها با فعالیت‌های سازمان Ahnenerbe سخت است اما پیدا شدن آنها در مکان‌های قدرت همچون دلمن جالب است.

کلمه Ahnenerbe در زبان آلمانی به معنای ارث بر جای مانده از نیاکان است. ماموریت رسمی این سازمان نیز بدست آوردن شواهدی جدید از کمالات و اسناد اجداد آلمانی‌ها با حفاری بوده است.

ادعاهای بسیاری از کشف محصولات ساختگی فرازمینی‌ها وجود دارد، اما جمجمه‌های یافت شده در منطقه قفقاز استثنایی است. در اخبار منتشر شده اعلام شده که چنین مواردی نشان از فعالیت هیتلر و نازی‌ها در جستجوی فناوری پیشرفته فرازمینی‌ها طی جنگ جهانی دوم است.

۵۴۵۴


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

تولد نخستین نوزاد جهان با روش جنجالی سه والد عکستولد نوزاد جنجالی نشریه نیوساینتسیت در گزارشی اختصاصی اعلام کرده که نخستین کودک در ماجرای ازدواج شیلا خداداد با جراح بینی …ماجرای ازدواج شیلا خداداد با همسرش دکتر فرزین سرکارات ، جراح متخصص زیبایی ، جراح بینی مطالب جدید آشنایی با فرهنگ اقتصاد و تجارت در ایسلند استفاده بهینه از پول و زمان با این راهکارهاگریه بازیگر مشهور زن هنگام ارتباط با روح پدرش …کیم کارداشین که ماجرای ازدواج و جدایی اش، سر و صدای زیادی به پا کرده بود مدتی پیش به به رفتار های زنم مشکوک شدم زمانی که پرینت مکالماتش با به رفتار های زنم مشکوک شدم زمانی که پرینت مکالماتش با یکی از مردان فامیل به دستم رسید سرگرمی تفریح و سرگرمی با طنز داستان فال و …سرگرمی سیمرغ مجموعه ای سرگرم کننده از انواع فال، شخصیت شناسی، طنز، جوک، داستانک، عکس الف اطلاعیه‌ دفتر هاشمی درباره فیش‌های حقوقیدفتر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره مساله فیش‌های حقوقی اطلاعیه‌ای صادر کردالف پرداخت حقوق خرداد و معوقه‌های دو ماه گذشته …مدیرعامل صندوق بازنشستگی گفت علاوه بر حقوق‌ها، اضافه پرداختی‌های حقوق دو ماه گذشته فریدالدین حدادعادل؛ آقازاده تصمیم سازسلام به همگی یکی از دوستان در خصوص عرضه آقا فرید صحبت کرده بود من از دوران دبیرستان با عکسبازی چریک های زن پکک با توله خرسعکسبازیباتولهخرساینا با داعشی ها نمی جنگند،اون است که با داعشی ها می جنگنددر حالی که مرتب عملیات تولد نخستین نوزاد جهان با روش جنجالی سه والد عکس تولد نوزاد جنجالی نشریه نیوساینتسیت در گزارشی اختصاصی اعلام کرده که نخستین کودک در جهان با ماجرای ازدواج شیلا خداداد با جراح بینی اشتصاویرهمسرش ماجرای ازدواج شیلا خداداد با همسرش دکتر فرزین سرکارات ، جراح متخصص زیبایی ، جراح بینی شیلا مطالب جدید جدیدترین مطالبعکس های بازیگرانمطالب جدیدعکس های خنده داراخبار سینمااس ام اسمطلب جدید گریه بازیگر مشهور زن هنگام ارتباط با روح پدرش عکس کیم کارداشین که ماجرای ازدواج و جدایی اش، سر و صدای زیادی به پا کرده بود مدتی پیش به همراه به رفتار های زنم مشکوک شدم زمانی که پرینت مکالماتش با یکی به رفتار های زنم مشکوک شدم زمانی که پرینت مکالماتش با یکی از مردان فامیل به دستم رسید شوکه سرگرمی تفریح و سرگرمی با طنز داستان فال و اخبار سرگرم کننده سرگرمی سیمرغ مجموعه ای سرگرم کننده از انواع فال، شخصیت شناسی، طنز، جوک، داستانک، عکس های الف اطلاعیه‌ دفتر هاشمی درباره فیش‌های حقوقی دفتر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره مساله فیش‌های حقوقی اطلاعیه‌ای صادر کرد الف پرداخت حقوق خرداد و معوقه‌های دو ماه گذشته بازنشسته‌ها با سلام و احترام با کسب اجازه و ضمن تشکراز مسوولان محترم صندوق بازنشستگی از خبر واریز فریدالدین حدادعادل؛ آقازاده تصمیم ساز سلام به همگی یکی از دوستان در خصوص عرضه آقا فرید صحبت کرده بود من از دوران دبیرستان با ایشان


ادامه مطلب ...

ماجرای عروس کارمند و ماشین عروس لوکس میلیاردرها

جام جم سرا:
آمارها نشان می‌دهد رانندگان زیادی هستند که برای دستیابی به این آرزو حاضرند حسابی دست به جیب شوند و برای یک روز سواری بی‌دغدغه بسته به نوع انتخاب‌شان بین 200 هزار تا 3/5 میلیون تومان هزینه کنند. همین موضوع باعث شده است موسسات کرایه اتومبیل به طور قارچ گونه‌ای رشد و حتی نمایشگاه‌دارها هم به این سمت گرایش پیدا کنند تا در رکود خرید و فروش، هزینه‌های نگهداری از ماشین‌های چند صد میلیونی‌شان تامین شود. این گزارشی از وضعیت بازار عجیب و پر پول کرایه اتومبیل است.

آمارها می گوید در سال 92 نزدیک به 250خودرو هر کدام به ارزش بالای 70هزار دلار وارد شده اند که 101خودرو قیمتی بالای 100هزار دلار داشته اند.در حقیقت میلیون ها دلار صرفا صرف دور دور کردن جوان ها در خیابان ها برای خودنمایی شده است. بخشی از این تجملات هم به عروسی ها کشیده شده است.

این روزها در بازار عجیب و غریب اجاره خودرو هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد. بعضی از غول‌های اجاره خودرو که مدت‌هاست کارشان را شروع کرده‌اند و نگران جذب مشتری نیستند، قیمت‌های سرسام‌آوری برای اجاره خودروهای‌شان به خصوص برای برگزاری مراسم عروسی درنظر گرفته‌اند ولی سایر مؤسسات که اکثریت را تشکیل می‌دهند برای ایجاد رقابت و جذب حداکثری مشتری‌ها سعی می‌کنند تا با دریافت کمترین اجاره و خدماتی همچون نگرفتن سند، باک پر و اجازه گل‌آرایی ماشین جایگاه خود را تثبیت کنند. نمایشگاه‌های اتومبیل و مؤسسات کرایه اتومبیل در مقابل دادن سوئیچ اتومبیل گران قیمت‌شان یک قرارداد سفت و سخت می‌بندند و علاوه بر گرو نگه‌داشتن کارت ملی یک سند منگوله‌دار یا چک تضمینی به مبلغ خودرو دریافت می‌کنند تا مبادا کوچک‌ترین خللی در تجارت پرسودشان ایجاد شود. این مؤسسات کمتر درصفحات اینترنتی سرمایه‌گذاری می‌کنند و ترجیح می‌دهند با همان سیستم سنتی آگهی دادن در روزنامه‌های کثیرالانتشار برای خود مشتری جذب کنند.بیشتر مدیران این مؤسسات متفق‌القول هستند که در حال حاضر انواع خودروهای کارخانه مازراتی، لوکس‌ترین خودروهای کرایه‌ای محسوب می‌شوند که تنها در انحصار چند مؤسسه کرایه اتومبیل هستند. این خودروهای میلیاردی، در یک روز 9میلیون تومان اجاره داده می‌شوند. اما میان خودروهای موجود در کشور این پورشه‌پانامرا است که به‌دلیل زیبایی ظاهری بیشترین خواهان را در میان متقاضیان دارد. پانامرا روزانه بین 2تا 3/5 میلیون تومان اجاره داده می‌شود. تفاوت قیمت‌ها هم به تریم‌، آپشن‌های خودرو و صد البته انصاف موجر بستگی دارد. بعد از پورشه هم بی‌ام‌و با 2مدل X6و X3 گل سر سبد بازار است و در تهران روزی 5/2میلیون‌تومان اجاره داده می‌شود.

در بازار کرایه خودرو چه خبر است؟

یکی از شرکت‌ها که پیشوند بین‌المللی‌اش بدجور به چشم می‌آید ادعا دارد که تا‌کنون بیش از صدهزار اتومبیل کرایه داده است و می‌تواند علاوه بر تحویل فوری در فرودگاه‌های تهران و سایر شهرهای کشور در تمام فرودگاه‌های دنیا هم پذیرای متقاضیان باشد تا هر اتومبیلی را که مایل باشند در اختیارشان بگذارد. این شرکت بین‌المللی برای تحویل خودرو شرایط خاص خودش را هم ارائه می‌کند. از متقاضیان ایرانی یک فقره چک به مبلغ خودرو، یک جلد سند مالکیت یا جواز کسب یا 10درصد مبلغ خودرو به‌صورت نقدی، گواهینامه معتبر و کارت ملی طلب می‌کند و متقاضیان خارجی موظفند بلیت رفت و برگشت، مبلغ 5000دلار به‌صورت نقدی، گواهینامه بین المللی و گذرنامه را در اختیار شرکت قرار دهند. البته این مدارک برای خودروهای بدون راننده است و شرکت برای خودروهایی که راننده دارند سختگیری نمی‌کند ولی در عوض برای ماشین‌های با راننده در ازای هر کیلومتر سفر خارج از شهر بسته به نوع ماشین بین 700تومان تا 30هزار تومان هزینه مازاد دریافت می‌کند.

برای پی بردن به واقعیت دنیای اجاره خودروهای لوکس با 2نفر از اجاره‌کنندگان این ماشین‌ها هم‌صحبت شدیم تا به نکته‌های ریز اما اثر‌گذار پشت پرده این تجارت عظیم پی ببریم. این روایت تنها بخشی از ماجراهای این تجارت پر سود است که برخی انصاف را رعایت می‌کنند و برخی افراد سودجو، کلاه گشادی بر سر مستجرین خودروهای لوکس می‌گذارند.

مسعود و همسرش که چند ماهی است به خانه بخت رفته‌اند، توافق می‌کنند که برای عروسی‌شان سنگ تمام بگذارند: «ما هم مثل همه گفتیم یک شب هزار شب نمی‌شود. شب عروسی احتمالا! یک‌بار در تمام عمر اتفاق می‌افتد و باید برای همیشه ماندگار شود.»
از همان روزهای اولی که قول و قرارهای عروسی را هماهنگ می‌کردند به این نتیجه رسیدند که ماشین شخصی مسعود را به خانواده بسپارند و یک بی‌ام‌و x6کرایه کنند: «من نظرم این بود که ماشین را با راننده کرایه کنیم تا هم فکر رانندگی نباشم و هم نگران تصادف کردن ولی خانم‌ام مخالف بود و می‌خواست تنها باشیم و حتی پیشنهاد کرایه لیموزین را هم نپذیرفت.»
مسعود با خنده اعتراف می‌کند که این بار هم، خانم‌ها پیروز میدان بوده‌اند و آقا داماد مجبور می‌شود برای اطاعت امر بانو به چند مؤسسه کرایه اتومبیل مراجعه کند تا با شرایط آشنا شود و بهترین مورد را انتخاب کند: «قیمت‌ها به شکل باورنکردنی‌ای متفاوت بود و منشی‌ها از یک میلیون و صدهزار تومان تا 2/5میلیون تومان قیمت می‌دادند. علت را هم که می‌پرسیدم به سال ساخت، رنگ و آپشن‌های خودرو اشاره می‌کردند که هر چقدر هم دودوتا چهارتا می‌کردم به نتیجه‌ای منطقی برای آنقدر تفاوت قیمت نمی‌رسیدم، پس ترجیح دادم یک مدل مشکی با یک میلیون و دویست هزار تومان اجاره کنم.»

سند چی داری؟

اما ماجرا به این سادگی هم تمام نمی‌شود و نوبت به بستن قرارداد ترکمانچای آقا داماد با شرکت می‌رسد: «اکثر شرکت‌ها از قبل یک قرارداد محکم تنظیم کرده‌اند که در هر صورت به نفع‌شان باشد و کوچک‌ترین مشکلی برایشان پیش‌ نیاید. یک سند ملکی به ارزش ماشین می‌خواهند و درصورت نداشتن سند، چکی به ارزش ماشین و یا 10درصد ارزش ماشین را به‌صورت نقدی دریافت می‌کنند. به غیراز اینها کارت شناسایی معتبر اجاره‌کننده را هم تا پایان اجاره نگه می‌دارند تا خیالشان راحت باشد اتومبیل سالم به پارکینگ برمی‌گردد. من سند خانه‌ برادرم را به همراه کارت ملی‌ام دادم و قرارداد را امضا کردم. 10صبح که به همراه برادرم برای تحویل ماشین به نمایشگاه مراجعه کردم یک کارشناس فنی، تمام بدنه را نشان‌مان داد که هیچ‌گونه ایرادی نداشته باشد بعد هم گفت که یک دور با ماشین بزنم و اگر با ایراد فنی مواجه شدم به پارکینگ برگردم.» مسعود دورش را با ماشین می‌زند و می‌برد برای گل آرایی اما اتفاقات، بعد از مراسم عروسی شروع می‌شود و آقا داماد از کاری که کرده هر روز اظهار پشیمانی می‌کند و کار به دعواهای روزانه با همسرش می‌کشد: «من این ماشین را فقط برای خوشحالی همسرم اجاره کردم وگرنه خودم که ماشین داشتم. برای همین هر موقع به مشکل مالی می‌خوردم به یاد هزینه‌های اضافی که در عروسی خرج کردم می‌افتادم و همین باعث دعواهای بین من و همسرم می‌شد.»
او می‌گوید که همین اجاره یک میلیون و دویست هزار تومانی تا پایان عروسی برایش بیشتر از 5میلیون تومان آب خورده چون همه خرج‌های بعد از کرایه ماشین عروس چند برابر شد: «برای گل‌آرایی قبل از اینکه گلفروش ماشین را ببیند 500هزار تومان می‌خواست اما تا ماشین را دید 900هزار تومان از من گرفت. برای دسته گل عروس و انعامی که از من گرفتند هم همین اتفاق افتاد و باعث شد از کاری که کرده‌ام پشیمان شوم.»

مسعود پشیمانی‌اش را هم اصلا پنهان نمی‌کند: «آن موقع داغ بودم و تا همسرم پیشنهاد داد سریع قبول کردم اما بعد فهمیدم که چه کار غلطی کرده‌ام. برای همین پیش خانواده همسرم و خودش هم بارها گفته‌ام که اگر ذره‌ای عقل توی سرم بود چنین کاری نمی‌کردم.»

ماشین دوست دارم

محمد خودش ماشین دارد اما بنا به شرایط شغلی‌اش مدام به شهرهای مختلف سفر و دائما اتومبیل کرایه می‌کند. محمد بین دوستان‌اش به‌عنوان یک ماشین‌باز بالفطره شناخته می‌شود و به‌خاطر تنوع طلبی‌اش انواع ماشین‌های روز را رانده است و حسابی به چم و خم امور اجاره خودرو آشناست.
محمدمی‌گوید: «موقع اجاره می‌گویند تمام ماشین‌ها بیمه بدنه دارند و هر اتفاقی بیفتد بیمه، خسارت را می‌دهد ولی در عمل هرگونه خسارتی به ماشین ‌وارد شود به پای شما می‌نویسند و دست‌تان هم به جایی بند نیست. تازه این در مواقعی است که شما به ماشین خسارت زده‌اید. مواردی هم هست که وقتی متوجه می‌شوند اجاره‌کننده زیاد از ماشین سر در نمی‌آورد ماشین مورددار را اجاره می‌دهند و موقع تحویل به همان ایراد‌ها اشاره و جریمه‌های چند میلیونی طلب می‌کنند. اعتراض هم که بکنی تعمیرکارشان می‌گوید به ماشین فشار آورده‌اید و مشکل ایجاد شده است و حتی کار به دعوا و زد و خورد کشیده و اجاره‌کننده به جای تفریح سر از کلانتری و زندان در آورده است.»(محمد رضا جعفری/همشهری )


ادامه مطلب ...

ماجرای بازداشت مجری تلویزیون در سربازی

جام جم سرا به نقل از توریسم: او گفت: در دوران خدمت سربازی، صدای فرمانده‌مان را آنقدر دقیق تقلید می‌کردم که هیچ کس متوجه نمی‌شد من به جای او صحبت می‌کنم. چند ماه بود که با صدای فرمانده پادگان، به نگهبانی دژبانی تلفن می‌زدم و می‌گفتم آقای گوران از دوستان است و می‌تواند زود‌تر برود. دفتر چه مرخصی‌اش هم امضا نمی‌خواهد! نگهبان دژبانی هم می‌گفت چشم حاج آقا!

گوران در گفت‌و‌گو با جوانان امروز افزوده: دو سه ماه به این منوال گذشت تا اینکه یک روز بعد از اینکه به دژبان زنگ زدم و گوشی را گذاشتم. فورا ساکم را برداشتم تا به خانه بروم. همین که خواستم از درب پادگان خارج شوم، فرمانده پادگان از درب دژبانی وارد شد. نگهبان با دیدن من و فرمانده پادگان، که از بیرون می‌آمد چشم‌هایش چهار تا شد! قبل از اینکه زنجیر ورودی را شل کند به فرمانده پادگان گفت: «قربان، شما همین چند دقیقه پیش از داخل دفترتان با دژبانی تماس گرفتید و فرمودید سرباز گوران می‌تواند به مرخصی برود؛ اما الان از بیرون پادگان تشریف می‌آورید؟!»

به گزارش جام جم سرا، وی با اشاره به تنبیه خود در آن روز، گفت: فرمانده من را خواست و متوجه شد که بار‌ها با تقلید صدای او برای خودم مرخصی صادر کرده‌ام. آن روز به خاطر این کار تنبیه شدم و چند هفته هم در پادگان بازداشت بودم! به تلافی آن همه مدت که برای خودم مرخصی صادر کرده بودم، به جای بقیه سربازان تنبیه شدم و نگهبانی دادم!


ادامه مطلب ...

ماجرای مرگ جوان ۲۵ ساله به دلیل تزریق آنتی‌بیوتیک

جام جم سرا به نقل از خبرآنلاین: خطای پزشک تنها دریافت زیر میزی نیست. گاهی از زیر میز فراتر رفته و تعیین مرگ و زندگی بیمار تبدیل می شود. گاهی اوقات با تجویز غلط دارو برای بیمار می توانند نسخه مرگ او را امضا و مهر کنند. چنان که دو-سه روز پیش جوانی 25 ساله سرنوشتش با این خطای پزشکی گره خورد و با مصرف دارویی غلط از ادامه حیات بازماند.

ساعت 12:15 شب بود که تبش بالا گرفت. صورت سرخ پسر، پدر را نگران کرد تا شبانه راهی درمانگاه شود. راه فلکه چهارم خزانه را در پیش بگیرد و پسر را به درمانگاهی برساند. دکتر دارو تجویز می کند. پدر با خوشحالی دارو به دست به سمت مطب برمی گردد. او در ذهنش به بهبود فرزندش فکر می کرد اما داروها مرگ را برای جوانش رقم زده بودند. جوان 25ساله بر اثر اشتباه دکتر که داروی سفتریاکسون را برای درمان سرماخوردگی او تجویز کرده بود فوت کرد.


پدر بیمار فوت شده در مورد مرگ فرزندش می‌گوید: «برای سرماخوردگی پسرم نصف شب به درمانگاه رفتیم. دکتر داروی سفتریاکسون به همراه چند ویتامین دیگر را در نسخه نوشت تا تهیه کنیم. من هم به دکتر اعتماد کردم و چون هیچ وقت در کار پزشکی دخالتی نمی کنم، دارو ها را تهیه کردم. بعد از تزریق این دارو در سرُم، پسرم فریاد کشید که سرم دارد می ترکد. دکتر به همراه تزریقاتچی سرم را قطع کردند.»

او از کمبود امکانات این درمانگاه و عدم وجود دستگاه های احیا می گوید: «بعد از اینکه سرم را قطع کردند کپسول اکسیژن را آوردند که اکسیژن آن تا دو دقیقه بیشتر دوام نیاورد. پسرم همینطور در حال کبود شدن بود. دکتر دوباره آمپولی به او تزریق کرد و از ما خواست آرامش خود را حفظ کنیم.»

در هیاهوی رفت و آمدها رنگ پسر کبودتر می‌شد. کپسول دیگری برای احیا آماده می‌شود که آن هم ناقص است. آچار کم دارد. اورژانس 115 چاره راه پدر می شود: «به اورژانس زنگ زدیم وقتی دیدیم اورژانس هم نیامد با ماشین خودم به همراه دکتر پسرم را به بیمارستان رساندیم. او را به بخش آی سی یو منتقل کردند.»

24ساعت، زمان دوام پسر پس از تزریق اشتباه سفتریاکسون می شود. پزشکان بیمارستان نیز اشتباه در تجویز را تایید می کنند.


سفتریاکسون چیست و چرا ممنوع است؟

سفتریاکسون در درمان‌عفونتهای ناشی از باکتری‌های گرم مثبت و گرم منفی حساس به دارو از جمله عفونت‌استخوان و مفاصل، پنومونی و پنومونی باکتریایی، عفونت‌های پوستی و بافت‌های نرم، اوتیت مدیا و عفونت‌های مجاری ادرار مصرف می‌شود.
اینها را دکتر مجتبی سرکندی داروشناس می‌گوید.
او معتقد است که این دارو به هیچ عنوان نباید برای درمان سرماخوردگی تجویز شود و به بخشنامه ای اشاره می کند که تجویز این دارو را منع کرده است: «این بخشنامه بعد از ثبت ۷۱ مورد مرگ مشکوک به مصرف سفتریاکسون طی سالهای ۱۳۷۷ تا شهریور ۱۳۹۰ در مرکز ADR ایران و همچنین بیشترین تعداد عوارض (۲۳۸۸ مورد از ۲۸۲۵۱ مورد بیمار) دچار عارضه به ثبت رسیده در مرکز ADR ایران و نیز بیشترین تعداد موارد مرگ مرتبط با مصرف دارو را در بانک اطلاعاتی عوارض به ثبت رسیده به خود اختصاص می دهد، صادر شده است.

در این بخشنامه آمده است؛ رعایت موارد زیر توسط تمامی شاغلین در بخش پزشکی در تمامی مراکز دولتی و خصوصی الزامی است. بدیهی است عدم رعایت موارد زیر پیگرد قانونی خواهد داشت وبر اساس قانون برخورد خواهد شد:


۱. تجویز و مصرف سفتریاکسون در مواردی مانند سرماخوردگی و سایر مواردی که از جمله موارد مصرف تأیید شده این فراورده نیست، جداً خودداری شود .

۲. از تزریق سریع وریدی سفتریاکسون جداً خودداری شده ، انفوزیون وریدی در محلول مناسب حداقل ۱۵ تا ۳۰ دقیقه به طول انجامد.

۳. پیش از تجویز یا تزریق سفتریاکسون حتماً در مورد سابقه حساسیت داروئی بیمار نسبت به سفتریاکسون یا سایر سفالوسپورین ها ( مانند سفالکسین، سفیکسیم، سفتازیدیم، سفازولین و...) یا پنی سیلین ها از بیمار سؤال شود. مصرف سفتریاکسون در بیماران با سابقه حساسیت به سفتریاکسون یا سایر سفالوسپورین ها ممنوع است. همچنین با توجه به حساسیت متقاطع پنی سیلین ها و سفالوسپورین ها در صورت وجود سابقه حساسیت به پنی سیلین ها نیز تجویز این فراورده فقط در مواقع بسیار ضروری و با احتیاط فراوان صورت پذیرد .

۴. تزریق سفتریاکسون باید صرفاً توسط افراد مجرب، در مراکز مجهز به سیستم احیاء انجام گیرد و از تزریق توسط افراد غیر حرفه ای یا در مکانهای غیر از مراکز درمانی مجهز به امکانات احیاء جدا خودداری شود .

۵. مصرف همزمان سفتریاکسون با محلولها یا فراورده های حاوی کلسیم در نوزادان حتی به صورت انفوزیون از رگهای متفاوت ممنوع است.

۶. حتی الامکان از مصرف محلولها یا فراورده های حاوی کلسیم تا ۴۸ ساعت پس از آخرین دوز سفتریاکسون در تمام گروههای سنی اجتناب شود.

۷. مصرف سفتریاکسون در نوزادان مبتلا به هایپر بیلی روبینما ، بویژه نوزادان نارس ممنوع می باشد . مطالعات نشان داده است که سفتریاکسون قادر به جابجایی بیلی روبین از محل اتصال به آلبومین سرم می باشد ولذا امکان ایجاد آنسفالوپاتی ناشی افزایش بیلی روبین در این بیماران مطرح است.

۸. استفاده از رقیق کننده های حاوی کلسیم مانند محلول رینگر به منظور آماده سازی سفتریاکسون جهت تزریق ممنوع است.

۹. مسوولین فنی داروخانه ها باید از تحویل بدون نسخه این فراورده (همانند سایر داروهای تحت نسخه ) جدا خودداری کنند، بدیهی است تحویل بدون نسخه دارو توسط داروخانه پیگرد قانونی خواهد داشت وبر اساس قانون برخورد خواهد شد.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

اخلاق پزشکی: معاینه فله‌ای بیمار و ماجرای زنگ اتمام وقت!

چندی پیش دکتر زالی (رئیس سازمان نظام پزشکی) که گویا تنها خودش را در برابر پزشکان آن هم متخصصان، مسئول می‌داند و معمولاً پیگیر بحث تعرفه‌های پزشکی است و بر خلاف دکتر هاشمی (وزیر بهداشت)، کمتر دیده‌ایم جانب بیماران را بگیرد، از دکتر گرجی (رئیس ایرانی مرکز علوم اعصاب دانشگاه مونستر آلمان) شکایت کرد.

شکایت به این دلیل بود که دکتر گرجی به برخی رفتارهای پزشکان متخصص ایرانی ایراد گرفته و آن را با اخلاق و رفتار پزشکان آلمانی مقایسه کرده بود (آن مطلب را می‌توانید از قسمت اخبار مرتبط یا با کلیک روی عنوان لینک‌شده «پزشکان ایرانی بی‌اخلاقند اما ۵ برابر همتایان آلمانی خود درآمد دارند!» منتشر شده در جام جم سرا بخوانید).

خوب است جناب دکتر زالی سری هم به مطب برخی همکارانشان بزنند که بیماران را به صورت فله‌ای وارد مطب می‌کنند و نه تنها زمان قانونی ۲۰ تا ۲۵ دقیقه‌ای را صرف نمی‌کنند، بلکه اولین حق بیمار یعنی «حفظ حریم خصوصی» او را هم در حضور دیگر بیماران زیر پا می‌گذارند. براستی این چه شیوه‌ای است و کجای دنیا چنین روشی رایج است؟!

حساسیت حرفه پزشکی

گرچه مسؤولان جامعه پزشکی هر گونه انتقاد از فعالیتهای پزشکان را تقبیح می‌کنند و می‌گویند نباید اعتماد پزشک و بیمار را لکه‌دار کرد، اما پزشکان هم جزئی از این مردم هستند. افرادی که سلامت مردم به عملکرد علمی و اخلاقی آنان مربوط می‌شود و مانند بقیه اقشار مصون از انتقاد نیستند. حوزه پزشکی نسبت به سایر حوزه‌ها از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا با جان افراد و بیماران سر و کار دارد.
شاید به همین دلیل است که کوتاهی و اشتباه در ارایه خدمات این حوزه حتی به اندازه بسیار کم هم بسیار بزرگ جلوه می‌کند و گاهی هم جبران ناپذیر می‌شود. در کنار اهمیت رفتار و عملکرد علمی پزشکان، رعایت اخلاق و حرمت بیماران و توجه به وضعیت آنان در شرایط روحی و حتی مالی بیماران اهمیت پیدا می‌کند، کاری که روزگاری حکیمان این سرزمین با ادغام علم پزشکی و اخلاق، عاملان آن بودند.

پزشک باید «حکیم» باشد

زمانی که بیمار به پزشک مراجعه می‌کند بسیار ناتوان است. او تحت امر پزشک معالج خود قرار می‌گیرد تا حدی که قدرت تصمیم‌گیری را از دست می‌دهد. اینجاست که باید پزشکان در‌‌‌‌ همان نقش حکیم‌گونه خود ظاهر شوند و نه تنها دردی را بر دردهای بیمار نیفزایند، بلکه التیام بخش درد جسمی و روانی او باشند. موضوعی که گاهی در جامعه پزشکی ما از سوی برخی افراد که قطعاً همه پزشکان نیستند، رعایت نمی‌شود.
نمونه‌ای از این کوتاهی در مطب یکی از متخصصان زنان در تهران رخ می‌دهد که به گفته یکی از بیماران، زمانی که به این متخصص مراجعه کرده مشاهده کرده است به طور همزمان در مطب روی تخت‌هایی شماری بیمار دراز کشیده و برای معاینه زنانه در وضعیت نامناسبی انتظار می‌کشند. مدتی بعد پزشک سر می‌رسد و بدون اینکه گاهی حتی چهره بیماران را ببیند، به سرعت و پشت سر هم آن‌ها را معاینه می‌کند و بدون اینکه چیزی ثبت کند، مراجعان را دوباره به اتاق انتظار هدایت می‌کند تا بعداً نوبتی نزد پزشک بیایند و نسخه بگیرند!
جدا از اینکه چقدر این رفتار اصولی و محترمانه است، این پرسش پیش می‌آید که پزشک چه حافظه دقیقی دارد که گاهی حتی بدون اینکه چهره بیماران را ببیند و نتیجه معاینه را برای هر بیمار جداگانه ثبت کند، می‌تواند هنگام مراجعه برای نسخه نویسی بدون اشتباه، درباره بیمار و روش درمان آن اقدام کند.

یکی از پزشکان فوق تخصص کودکان، کنار میز خود دکمه‌ای تعبیه کرده و برای هر بیمار ۵ دقیقه وقت در نظر گرفته است که با گذشت این زمان، حتی اگر بیمار نوز سوالی داشته باشد، دکمه زنگ را می‌فشارد یعنی که مریض بعدی وارد شود!

این موضوع البته مختص تهران نیست و در شهرستانهای دیگر نیز فراوان دیده شده است.

فرصت ۵ دقیقه‌ای بیماران برای شرح بیماری و معاینه!

زمانی که بیمار به پزشک مراجعه می‌کند، بر اساس جدول استاندارد زمان‌بندی که وزارت بهداشت اعلام کرده و برحسب اینکه پزشک، عمومی، متخصص یا فوق تخصص باشد زمان متفاوتی را باید برای بیمار صرف کند. این زمان به طور متوسط باید حدود ۱۵ دقیقه برای هر بیمار باشد، مسأله‌ای که اگر رعایت نشود، پایمال کردن حقوق بیمار است و البته مسؤولان باید اعلام کنند، چند درصد پزشکان این زمان استاندارد را رعایت می‌کنند.
به گزارش فارس، نمونه این موضوع در مطب یکی از پزشکان فوق تخصص کودکان رخ می‌دهد. این پزشک در کنار میز کار خود دکمه زنگی تعبیه کرده است. برای هر بیمار ۵ دقیقه وقت در نظر گرفته است و در اغلب مواقع با گذشت این زمان حتی اگر بیمار هنوز سوالی داشته باشد، زنگ را می‌فشارد یعنی؛ خداحافظ، مریض بعدی وارد شود!

ارجاع بیمار به بیمارستان خصوصی برای پول بیشتر

در یک مورد دیگر در یکی از بیمارستانهای خصوصی تهران، بیماری بستری می‌شود که دچار بیماری مغزی و تشنج است که با مصرف دارو، تشنج وی کنترل می‌شد. پزشکان بیمارستان او را بستری و داروی او را قطع کردند تا از طریق امواج مغزی علت تشنج وی را بررسی کنند. اما پس از گذشت سه روز بستری زمانی که بیمار در شرایط خاص بوده و هر لحظه امکان تشنج مجدد او بوده است،‌‌ رها شده و تنهایی به دستشویی می‌رود. این بیمار در دستشویی به علت شدت تشنج دچار آسیب دیدگی شدید از ناحیه کمر می‌شود. در مورد دیگری دختری بیمار که دچار عارضه و برآمدگی شدید روی پیشانی شده بود به پزشکی که در بیمارستان دولتی و خصوصی فعالیت می‌کند مراجعه می‌کند، اما پزشک معالج وی، بدون توجه به وضعیت مالی وی، براحتی او را به بیمارستان خصوصی مورد نظرش ارجاع می‌دهد در حالی که به گفته همراه این بیمار، انجام این عمل در بیمارستان دولتی هم امکانپذیر بوده است.
وی در ابتدای ورود به بیمارستان با درخواست ۶ میلیون تومان پول مواجه می‌شود، مبلغی که به سختی از سوی خانواده این بیمار فراهم می‌شود تا اجازه بستری بیمار را بدهند.
مواردی که در این گزارش ذکر شده همگی واقعی بوده و نام و هویت پزشکان و بیمارستان‌ها موجود است، اما برای حفظ حرمت اشخاص از بیان این اسامی در گزارش خودداری شد.
هدف این نیست که کسی زیر سوال برود. خدمات ارزشمند و حیاتی پزشکان زحمتکش و دلسوز به هیچ وجه قابل انکار نیست.؛ بلکه یادآوری است برای مسؤولان که با اصلاح سیستم ارایه خدمات درمانی، از این مسایل که موجب نارضایتی بیماران و تضییع حقوق آنان می‌شود، جلوگیری کنند.(قدس نیوز)

458


ادامه مطلب ...

ماجرای واقعی: شروع و پایان یک زندگی عاشقانه

مادر رضا که زنی سرد و گرم چشیده بود و از خلق و خوی خواهر و شوهرخواهرش بخوبی آگاه بود از لحظه اول رضا را از این تصمیم منصرف کرد. او می‌دانست که در فرهنگ شوهرخواهرش چیزی بجز ثروت کلان معنا ندارد و مطمئنا دخترش را به همسری مردی بسیار متمول درمی‌آورد، نه جوانی مثل رضا که تا آخر عمر باید زندگی‌اش را با حقوق کارمندی می‌گذراند، اما رضا ول کن نبود. او پدرش را هم در جریان گذاشت، ماجرا را به گوش خاله‌اش رساند و آن‌قدر به مادرش اصرارکرد تا بالاخره پدر و مادر راضی شدند یک روز شال و کلاه کنند و برای خواستگاری به منزل خاله رضا بروند؛ رفتنی که البته دیگر تکرار نشد، چون عکس‌العمل شوهرخاله رضا از آگاه شدن احساس پسر عاشق‌پیشه نسبت به دخترش آن‌قدر فجیع بود که باعث شد تا سال‌های سال، رابطه بین دو خواهر از بین برود.

پدر و مادر رضا هم آب پاکی را روی دست او ریختند که هرگز دوباره به خواستگاری آن دختر نخواهند رفت. حال چه کسی می‌توانست بر قلب شکسته رضا مرهم بگذارد و غرور جریحه‌دارشده‌اش را ترمیم کند؟ قضیه زمانی وحشتناک‌تر شد که به گوش رضا رسید دخترخاله‌اش را به عقد مرد میانسال متمولی درآورده‌اند که با ثروت افسانه‌ای‌اش می‌تواند هزاران جوان مثل رضا را بخرد و آزاد کند.

زندگی برای رضا تمام شده بود. بی‌هدف صبح‌ها از خواب برمی‌خاست و به بیمارستان می‌رفت. پیشتر کارش را دوست داشت و به‌عنوان کارمند نمونه شناخته شده بود، اما در آن وضع دیگر چیزی از او جز یک مرده متحرک باقی نمانده بود. پدر و مادر بسیار نگران وضع روحی او بودند. رضا روز به روز تکیده‌تر می‌شد و بیش از پیش در باتلاق افسردگی فرومی‌رفت. معلوم نبود زندگی او قرار است به کدام سمت هدایت شود.

در بخش او یک پرستار خانم حدودا چهل ساله به نام مریم کارمی‌کرد که تجربه یک ازدواج ناموفق را در کارنامه زندگی‌اش داشت. او متوجه تغییرات رفتاری رضا شده بود و هیچ خوشحال نبود که می‌دید همکارش روز به روز در حال تحلیل رفتن است. او در مواقع آزاد به رضا نزدیک می‌شد و مایل بود علت ماجرا را بداند. رضا خاموش بود، اما بالاخره یک روز در فرصتی مناسب جریان را برای مریم تعریف کرد و بغضش در حضور او ترکید. زن میانسال شروع به دلداری دادن به رضا کرد. حرف‌های مریم متفاوت از سخنانی بود که تا آن روز به گوش رضا رسیده بود. او خیال نصیحت کردن نداشت. برعکس، چیزهایی به رضا گفت که موجب تسلی خاطر او شد و این شروعی فوق‌العاده برای دوستی‌شان بود.

رضا فهمیده بود که در محل کارش کسی هست که می‌تواند با او درددل کند و در پاسخ داستان‌های غم‌انگیز او، برایش یک سنگ صبور و در عین حال طبیب به معنای واقعی باشد. رضا به‌دلیل شرایط روحی لطمه خورده، بشدت نیازمند یک چنین یاری بود و براحتی نیمه‌گمشده خود را در مریم یافت.

از آن طرف، مریم هم به‌دلیل مطلقه بودن احتمال ازدواج مجدد با فردی مجرد را تقریبا نزدیک به صفر می‌دانست و به همین دلیل، از عواطف رضا نهایت استقبال را کرد. آنها برخلاف مخالفت شدید اطرافیان با یکدیگر ازدواج کردند و به خانه‌ای که به مریم ارث رسیده بود نقل مکان کردند.

روزگار آنها به شیرینی می‌گذشت. مریم که از تجربه طلاق درس‌های مهمی‌گرفته بود و به هیچ وجه نمی‌خواست اشتباهات سابق را در این زندگی تکرار کند، تا آنجا که توان داشت تلاش می‌کرد تا همسر جوانش را به خود جذب کند و از هیچ لحاظ برای او کم نمی‌گذاشت. رضا هم شیفته همسر مهربانش شده بود و سعی می‌کرد این مطلب را به گوش خاله و شوهرخاله نامهربانش هم برساند. آن دو خیلی زود صاحب فرزند شدند و زندگی‌شان رنگ و بوی شادتری به خود گرفت. دو سال بعد، فرزند بعدی هم به جمع‌شان اضافه شد تا این اجتماع کوچک و خوشبخت دیگر چیزی کم نداشته باشد. بچه‌ها بزرگ می‌شدند و زن و شوهر هم ناظر رشد آنها بودند.

ده سال از ازدواج مریم و رضا گذشت. مریم در مرز پنجاه سالگی قرار داشت و دیگر انرژی سابق برای جذب همسر سی و چهار ساله‌اش را نداشت. او به زنی جاافتاده تبدیل شده بود که بسختی می‌توانست از فرزندان کوچکش مراقبت کند. زندگی آنها مانند روز اول شاد نبود. رضا هم مانند اوایل از این زندگی رضایت نداشت. او مدتی بود که احساسات متفاوتی را در خود تجربه می‌کرد. هرگاه با دختری بیست و چند ساله روبه‌رو می‌شد، احساس نیاز شدید می‌کرد، اما مگر ارضای این نیاز شدنی بود؟ او همسر و دو بچه داشت و نمی‌توانست به آنها خیانت کند. پس سعی می‌کرد خود را سرکوب کند. اما اوضاع روحی‌اش روز به روز بدتر می‌شد. رضا احتیاج داشت با دختری چندسال کوچک‌تر از خود باشد، اما هربار که به همسرش نگاه می‌انداخت، زنی در سنین یائسگی را می‌دید. بدتر از همه این که دیگر به بچه‌هایش هم عاطفه‌ای نداشت و آن دو را به چشم افرادی تحمیل شده از سوی زنی زرنگ می‌دید که سعی کرده بود شوهر جوانش را از طریق بچه‌ها به آن زندگی زنجیر کند. دو سال بعد آن زندگی از هم پاشید، زیرا رضا با دختری دوازده سال جوان‌تر از خود قول و قرار عروسی گذاشت.

این بود پایان زندگی رضا و مریم و آغاز بی‌پناهی دو بچه. هستند پسران جوانی که به‌دلیل مشکلات مادی و یا لطمه‌های شدید عاطفی حاضر به ازدواج با زنانی مسن می‌شوند؛ اما پس از گذشت چندسال و برآورده شدن احتیاجات مادی یا برطرف شدن ناراحتی‌های روحی، احساس می‌کنند که دیگر به آن زندگی علاقه ندارند و نیاز آنها، زندگی با دختری جوان‌تر از خودشان است. معمولاً یک چنین ازدواج‌هایی نمی‌تواند دوامی ‌درست داشته باشد و بهتر است هر مردی با زن جوان‌تر از خودش پیوند زناشویی ببندد.

زنان زودتر از مردان به بلوغ فکری و جسمی‌ می‌رسند. زن بزرگ‌تر از یک مرد تجربه‌هایی را دارد که مرد از آنها آگاه نیست. در عین حال، مرد به‌دلیل مردانگی‌اش اصرار به ریاست دارد و این در حالی است که زن از اشتباه مرد اطمینان دارد. زن نمی‌تواند جوابگوی نیازهای جنسی مرد باشد و به‌دلیل اختلاف سن، بمراتب سردتر از مرد است. تفاوت نسل آن دو موجب شده که هرکدام از یک‌سری اصطلاحات مخصوص نسل خود استفاده کنند و زبان یکدیگر را نفهمند. مرد جوان بمراتب خود را به روزتر از زن مسن می‌داند و او را تمسخر می‌کند.

مرد در میان آگهی‌ها به‌دنبال گجت جدید می‌گردد و زن باید پیگیر معالجه بیماری‌های مربوط به سن خود باشد. بدتر از همه این که مرد جوان به زنی جوان‌تر از خود احتیاج پیدا می‌کند؛ احتیاجی که هرگز همسر مسن‌اش توان برآورده کردنش را نخواهد داشت.

معمولا هر پسری که در سنین پایین، زنی بمراتب بزرگ‌تر از خود را به همسری برمی‌گزیند، احتیاجاتی از جمله نیاز مالی یا عاطفی دارد که کلید آن را در دست زنی مسن دیده است. اما آیا این نیاز تا ابد ارضانشده باقی خواهد ماند؟ به محض این که شوهر جوان بتواند بحران‌هایش را پشت سر بگذارد، تردیدها در ادامه این پیوند زناشویی در ذهنش به او خودنمایی می‌کنند و دیری نمی‌پاید که او مجبور به گرفتن تصمیمی‌ سخت اما ضروری خواهد شد. آن تصمیم چیزی نیست جز جدایی از این زن و ادامه مسیر زندگی‌اش با زنی جوان‌تر از خود. به نفع هر زنی است که پیش از آغاز این زندگی، به تمامی‌ جنبه‌های آن بیندیشد. (جام جم سرا/ چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

ماجرای تنبیه مرگبار داماد شکنجه‌گر توسط برادران


۱۲ بهمن ماه سال ۸۶ با اعلام مرکز فوریت‌های پلیس شهرستان داراب مبنی بر وقوع یک فقره قتل در حدود ٧ کیلومتری شمال ستاد فرماندهی، در حوزه کلانتری ١١ آبشیب بلافاصله اکیپی متشکل از رییس پلیس آگاهی و مأمورین بررسی صحنه جرم با تجهیزات کامل همراه با بازپرس و پزشکی قانونی به محل اعزام شدند.

جسد در حیاط خانه در نزدیکی در مشاهده شد که مشخص شد متعلق به شخصی به نام علیرضا ۳۰ ساله است و به صورت طاق باز افتاده بود که با بررسی از بدن مقتول و معاینه جسد، آثار ضرب و شتم با وسیله چوبی و کابل محرز شد به گونه‌ای که کمر مقتول کاملاً کبود شده بود و عوامل پزشکی قانونی حاضر در محل هم مرگ در اثر ضرب و شتم را تأیید کردند.

جسد متوفی حسب دستور بازپرس به سردخانه منتقل شد تا علت مرگ پس از انجام معاینات پزشکی نیز مشخص شود، و در همین راستا دستورات قضایی مبنی بر شناسایی قاتل یا قاتلین، علت و چگونگی قتل و انجام مراحل پزشکی قانونی و صدور جواز دفن صادر شد.

با شناسایی اولیای دمِ مقتول، مشخص شد مقتول با همسرش اختلاف خانوادگی داشته است و احتمال اینکه قتل توسط وی و یا با هماهنگی و همکاری وی به وقوع پیوسته باشد متصور است که به همین دلیل با هماهنگی قضایی همسر مقتول به نام بتول به پلیس آگاهی منتقل شد.

همسر مقتول در بازجویی‌ها در خصوص چگونگی قتل شوهرش اظهار بی‌اطلاعی کرد و اظهار داشت: دو ساعت قبل از قتل همسرش دو نفر موتورسوار با سر و صورت پوشیده، به درب خانه آن‌ها آمدند و به بهانه‌ای وی را در وسط خود نشانده و با خود بردند که پس از دو ساعت، من جسد همسرم را در حیاط خانه‌مان دیدم و با سرو صدای من، همسایه‌ها با خبر شدند.

با این گفته‌ها ظن مأموران به حرف‌های ضد و نقیض وی بیشتر شد و به همین دلیل با استفاده از فنون پلیسی وی را به صحبت واداشتند و در نتیجه، متهم لب به سخن گشود: شوهرم مخارج مرا نمی‌داد، حتی گاهی مرا عریان کرده در کنار سگ خانه می‌بست و کتک می‌زد. من هم از سر ناچاری موضوع را به برادر‌هایم گفتم و آن‌ها هم از سر تعصب ناموسی که داشتند تصمیم گرفتند او را تنبیه کنند و پاهای شوهرم را بستند و بردند و به قصد تنبیه کتک زدند و سپس او را نیم جان به خانه آوردند، من هم از ترس نتوانستم کاری برای نجاتش انجام دهم.

سر انجام با هماهنگی مقام قضایی پس از تعقیب در خصوص دستگیری ٣ برادران نامبرده به نام‌های «رسول»، «ابراهیم» و «علی» اقدام شد که پس از گذشت ۳ سال در ۲۷ خرداد ۸۹ دستگیر شدند و متهمین به ارتکاب قتل، با هم دستی یکدیگر، اقرار کردند و بازسازی صحنه با حضور بازپرس به عمل آمد. (باشگاه خبرنگاران)


ادامه مطلب ...

۴۰ سال پنهان کردن هویت جنسی: ماجرای زن مردنما [+عکس]


«صیصه ابودوح» زنی مصری است که پس از گذشت چند ماه از عروسی، به سبب مرگ شوهرش، در حالی که باردار بود، بیوه شد: «پس از مرگ همسرم در دهه هفتاد قرن گذشته، مشغول به کار شدم. عرف و شرایط حاکم بر جامعه، در آن زمان به گونه‌ای بود که اجازه اشتغال به زن نمی‌داد و این کار را نه تنها هنجارشکنی؛ بلکه حتی جرم تلقی می‌کرد، به همین سبب تصمیم گرفتم لباس مردانه بپوشم و سر کار بروم».


وی افزود: با تغییر ظاهر دادن، مجبور شدم برخی از عادت‌ها و رفتارهای مردان را نیز تقلید کنم تا بتوانم کار کنم، این مساله آن قدر ادامه یافت که برخی از مسائل در وجود من نهادینه شد. به عنوان مثال پس از سال‌ها کار در آجرپزی و کارخانه سیمان، صدایم خش دار شد و اکنون دیگر صدایم برای همیشه خش دار و مردانه شده است.

صیصه که در داخل خانۀ محقر خود با پایگاه اینترنتی «دات مصر» گفت‌و‌گو می‌کرد، خاطر نشان کرد: هر روز ساعت شش صبح، لباس مردانه به تن می‌کنم و از خانه بیرون می‌زنم و در خیابان‌ها در پی کار راه می‌افتم، گاهی عملگی می‌کنم و گاهی کفش واکس می‌زنم، تا بتوانم روزی دختر یتیمم را که حالا ۴۲ ساله است، تهیه کنم. زندگی تلخ است و برای سر کردن ِ زندگی تلخ در میان رجّاله‌ها و مردنمایانی که مردانگی و اخلاق را به یک سو نهاده‌اند، چاره‌ای جز این وجود ندارد که لباس مردانه بپوشی تا بتوانی زنده بمانی. پس از مرگ شوهرم، از مسئولان استانداری تقاضای کمک کردم، اما آن‌ها به گونه‌ای مرا در اوج بدبختی به حال خود‌‌ رها کردند که گویی اصلا وجود نداشتم.

صیصه، با مشخص شدن هویتش از «عبدالفتاح سیسی» رئیس جمهور مصر خواست، مغازه‌ای برای او فراهم کند تا در اواخر عمر بتواند کمی بیاساید و بار سنگین «کار مردانه» را زمین بگذارد و به «طبیعت زنانه» خود برگردد. (نیک صالحی به نقل از العالم)

95


ادامه مطلب ...

ماجرای استفاده از هورمون رشد در گوجه فرنگی و خیار

مدیر کل نظارت بر فرآورده‌های غذایی، آرایشی و بهداشتی سازمان غذا و دارو، اظهارداشت: به محصول گوجه فرنگی، هورمونی اضافه می‌کردند که در شهریور سال گذشته رسما به وزارت جهاد کشاورزی نامه‌ای نوشتیم و استفاده از آن را ممنوع کردیم. این هورمون رنگ ایجاد نمی‌کرد بلکه سرعت رشد و رسیدن گوجه فرنگی را بالا می‌برد.

هدایت حسینی تاکید کرد: با توجه به بررسی‌های اولیه‌ای که انجام دادیم، چون هنوز به این قطعیت نرسیده‌ایم که صد درصد سلامتی این ماده مورد تایید است، به همین خاطر از شهریور سال گذشته مصرف آن را منع کردیم زیرا بررسی‌های بیشتر ما نشان داد که فعلا اجازه استفاده از این هورمون گیاهی را در گوجه فرنگی ممنوع کنیم.


حسینی در پاسخ به این سئوال که در حال حاضر از این هورمون استفاده می‌شود یا خیر، گفت: پیگیری‌های ما از طریق وزارت جهاد کشاورزی نشان داد در مزارعی که گوجه فرنگی به عمل می‌آید، ناظرین جهاد کشاورزی این موضوع را در استان‌هایی که گوجه فرنگی کشت می‌شود، دنبال کرده‌اند تا استفاده آن متوقف شود.
وی درباره مضرات استفاده از این هورمون نیز افزود: بررسی‌های ما نشان داده که استفاده از این ماده، بیشتر نگرانی‌های زیست محیطی دارد و ممکن است بر سلامت موجوداتی اثر بگذارد که در محیط زیست هستند. همچنین ماهیتی دارد که از نظر ساختاری به عنوان سموم کشاورزی محسوب می‌شود، لذا، تصمیم بر این شد که استفاده از آن در محصولات تازه‌خوری و پرمصرف مثل گوجه فرنگی و خیار، ممنوع شود. (مهر)


ادامه مطلب ...

ماجرای چندوجهی روابط همسران

مطالعات دیگری حاکی از آن است که تعداد مردان خیانتکار به‌مراتب از زنان خیانتکار بیشتر است. این قبیل افراد دلایل متعددی برای توجیه اقدام غیر‌اخلاقی خود ذکر می‌کنند. عده‌ای بیماری و ناتوانی جسمی یا روحی همسرشان را بهانه می‌کنند و عده‌ای دیگر انسان‌های خودشیفته و مغروری هستند که فکر می‌کنند همسرشان به خیانت آنها پی نخواهد برد. پِپِر شوارتز، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه واشنگتن معتقد است به تعداد آدم‌های خیانتکار روی زمین دلایل متنوع برای خیانت وجود دارد.

2 دسته اصلی خیانتکاران

محققان توانسته‌اند مردان و زنان خیانتکار را به دو دسته تقسیم کنند؛ دسته اول شامل کسانی می‌شود که از زندگی زناشویی خود خسته شده‌اند و رابطه فعلی دیگر برای آنها جذابیتی ندارد. اینها اغلب افرادی هستند که مدت طولانی در یک رابطه بوده‌اند و اکنون به‌دنبال یک نشاط جدید می‌گردند. دسته اول به معنای واقعی خواهان شروع یک رابطه جدید نیستند و فقط تمایل دارند از آشنایی با آدم‌های جدید و شروع رابطه با آنها سرگرم شوند. در نشست سالانه سال گذشته انجمن جامعه‌شناسی آمریکا عنوان شد زنان متأهلی که به شوهرشان خیانت می‌کنند عمیقا به‌دنبال یک زندگی به تعبیر خودشان عاشقانه‌تر می‌گردند. گفته می‌شود این زن‌ها با این که از شوهرشان راضی هستند و حرفی از طلاق نمی‌زنند، اما یک رابطه جدید را خارج از ازدواج شروع می‌کنند.

دسته دوم شامل کسانی می‌شود که از رابطه زناشویی فعلی خود احساس رضایت نمی‌کنند. اینها اغلب افرادی هستند که به دلایل مختلف ـ شاید وجود فرزند یا منافع مالی ـ قصد جدایی ندارند، اما به شدت به دنبال چیزی می‌گردند که احساسات‌شان را با آن ارضا کنند و متأسفانه در بسیاری موارد، تنها چیزی که به نظرشان می‌رسد وارد شدن به یک رابطه غیراخلاقی است. در این میان هستند عده‌ای که به قصد انتقامجویی اقدام به این کار می‌کنند. هرچند مطالعات اخیر حاکی از آن است که انتقام‌جویی علت اصلی این رفتار نابهنجار نیست.

مردان وابسته به همسر بیشتر خیانت می‌کنند

کارشناسان معتقدند کسانی که به لحاظ اقتصادی به همسران شان وابسته‌اند، بیشتر در خطر اقدام به خیانت قرار دارند. آمارها نشان می‌دهد چنانچه سطح درآمد یک مرد از همسرش پایین‌تر باشد، احتمال ارتکاب خیانت از سوی او به‌مراتب بیشتر از عکس این حالت است. شاید علت این باشد که جامعه به مردان می‌آموزد مرد باید نان آور خانه باشد. کریستین مانش، استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه کانکتیکات توضیح می‌دهد مردان کم درآمد وقتی می‌بینند چرخ زندگی به دست همسرشان می‌چرخد احساس بی‌کفایتی می‌کنند. این مردان وقتی احساس می‌کنند نقش مردانه آنها با تهدید مواجه شده سعی می‌کنند به نحوی مردانگی خود را ثابت کنند. آنها پریشان گونه به‌دنبال راهی می‌گردند تا به همسرشان گوشزد کنند اقتدار مردانه آنها همچنان پابرجاست، حتی اگر خودشان در شرایط فعلی نان‌آور خانه نباشند. از طرف دیگر، حتی اگر مرد به لحاظ اقتصادی خودکفا بوده و به همسرش وابسته نباشند، باز هم احتمال بروز این رفتار نابهنجار از سوی آنها بالاتر از زنان گزارش شده، زیرا فرصت خیانت برای آنها فراهم‌تر است. زنان نان آور پس از اتمام کار باید به انجام امور منزل برسند یا از فرزندانشان مراقبت کنند و عملا دیگر فرصتی باقی نمی‌ماند که به رابطه‌ای جدید فکر کنند.

در پایان کارشناسان یادآور می‌شوند اطلاع از خیانت همسر مسأله‌ای ناگوار است و فرد خیانتکار باید در انتظار واکنش شدید اخلاقی و قانونی باشد. التیام این زخم مدت‌ها طول می‌کشد، اما چنانچه بنیاد خانواده از استحکام کافی برخوردار باشد، امید است مرد یا زن خیانت دیده همسر خیانتکار را ببخشد و این بحران هر چند سخت از سر گذرانده شود. در این موارد مراجعه به مشاور خانواده نیز توصیه می‌شود.

منبع: Live Science

مترجم: صدف دژآلود


ادامه مطلب ...