به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، کارشناسان بهداشتی انگلیس معتقدند پیشنهاد اخذ مالیات برای نوشیدنیهای حاوی مواد قندی که قرار است از آوریل سال ۲۰۱۸ اعمال شود میتواند تاثیر چشمگیری بر نرخ چاقی و بهبود وضعیت سلامتی در این کشور داشته باشد.
در این مطالعه مشخص شد صنایع تولید کننده نوشیدنیهای حاوی مواد قندی میتوانند به سه روش به پیشنهاد اخذ مالیات واکنش نشان دهند در واقع آنها ممکن است میزان مواد قندی مصرفی این نوشیدنی را کاهش دهند، قیمت این محصولات را بالا برند یا مصرفکنندگان را به استفاده از نوشیدنیهای حاوی مواد قندی کمتر تشویق کنند.
اجرایی شدن هر یک از این روشها میتواند تاثیر چشمگیری در کاهش میزان چاقی، دیابت و پوسیدگی دندان داشته باشد.
به گزارش ایندیپندنت، در این مطالعه در انگلیس مشخص شد کاهش ۳۰ درصدی در مواد قندی موجود در این نوشیدنیها و کاهش ۱۵ درصدی مصرف این نوشیدنیها میتواند از ابتلای ۱۴۴ هزار کودک و فرد بزرگسال به چاقی جلوگیری کند.
جام جم سرا:
با توجه به مباحثی که این روزها در مورد شادی به وجود آمده، ابتدا بفرمایید که آیا می توان برای شادی حد و مرزی را مشخص کرد. مثلا بگوییم شادی حلال و حرام داریم؟
سادات موسوی: یکی از مشکلات ما همیشه ابهام در مفاهیم است، اگر ما مفاهیم را درست تعریف کنیم آن وقت می توانیم در مورد آن اظهارنظر کنیم. شادی اصولا یک مفهوم شهودی است و هر کس یک شناختی از آن دارد. مثلا اگر از شخصی بپرسید شاد هستی یا ناراحت سریع متوجه می شود. اما وقتی می خواهیم کند و کاو کنیم متوجه می شویم که تقسیم بندی های مختلفی دارد. گاهی شادی درونی و بیرونی، گاهی حقیقی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی و گاهی هم مذموم است. بنابراین انواع و اقسام شادی را داریم. اما منظور شما از شادی حلال و حرام بیشتر به وجهه بیرونی شادی باز می گردد، یعنی برای نشان دادن شادی چطور باید رفتار کرد. ما عنوانی در فقه نداریم که مثلا بگویند فلان شادی حلال است یا حرام. یک مباحثی در فقه داریم که می گوید برخی حرکات حرام است، حالا تفاوتی نمی کند این رفتار برای نشان دادن غم باشد یا شادی. مثل اختلاط دختر و پسر و جمع های نامحرم یا بی حجابی و بی عفتی حرام است. پس ما عنوانی برای شادی حرام یا حلال نداریم اما رفتارهایی داریم که در عرف ناپسند و در فقه هم حرام است. اگر غیر از این باشد شادی کردن هیچ اشکالی ندارد.
بهرامی: شادی یک حس درونی است که به صورت غریزی در انسان درونی شده است مثل ترس و غم. ما وقتی متولد می شویم این موارد را با خود داریم، اگر تحت تربیت و تعالیم باشد درست ظهور می کند. وقتی جوامع مختلف را بررسی می کنیم متوجه می شویم که برای شادی چارچوبهایی دارند، اما وقتی شادی در قالب باشد دیگر شادی کودکانه نیست و اکتسابی است. یعنی برای شادی چارچوبی بگذاریم که در چارچوبهای ارزشی باشد. مثل وقتی که شما در مجلسی هستید و حواستان جای دیگری است اما مانند بقیه جمع دست می زنید این ادا درآوردن است نه شادی کردن. اینکه ایشان فرمودند برخی رفتارها در فقه منع شده اینها عوامل بیرونی شادی هستند. اما در کل من با محدودیت در شادی موافق هستم، چون هرجا نمی توان شادی را بروز داد و کودک درون را رها کرد و جایگاه دارد. بنابراین من و ایشان در حال حاضر هر دو معتقدیم که شاد بودن مانند غم داشتن جزیی از زندگی انسان سالم است.
شما به مواری اشاره کردید که در فقه حرام هستند اما مگر شادی داریم که هیچ کدام از این موارد در آن نباشد. در این صورت بیشتر شبیه عزاداری است.
سادات موسوی: ما در جامعه ای زندگی می کنیم که هنجارها و قواعد و قوانینی دارد البته برخی هم نانوشته هستند. بنابراین اگر از عرف جامعه پا را فراتر بگذاریم با آن برخورد می شود. در شادی مذهبی من یک پیشنهاد دادم که سه ماه قمری رجب، شعبان و رمضان را ماه شادی بنامیم، قیافه شهر را تغییر دهیم و چراغانی کنیم. همین تغییر ظاهر شهر کلی بر روحیه افراد تاثیر می گذارد.
سادات موسوی: در مسائل اجتماعی بحث تربیت مطرح نیست. موضوع من این است که برخورد انتظامی با شادی یا حجاب از کجا باید شروع شود؟ اگر منظور از حجاب همان حد گردی صورت و این موارد باشد همین الان چند نفر این را رعایت می کنند؟ 90 درصد مردم ما این را انجام نمی دهند اما نمی توان همه آنها را دستگیر کرد. نیروی انتظامی باید از کمترین حد مجرمها شروع کند. یعنی نیروی انتظامی باید با افراد کمی برخورد کند تا مشکل حاد نشود. |
یک سال من در کریسمس در شهر میلان ایتالیا بودم؛ به قدری این شهر را قشنگ تزیین کرده بودند که اصلا همه روحیه می گرفتند و شاد بودند. الان روز نیمه شعبان که خودجوش مردم کوچه ها را تزیین می کنند ببینید چقدر قشنگ است، این کار اصلا هزینه ندارد؛ این شادی را باید در تلویزیون هم نشان دهیم. البته در مسئله شادی فردی نمی توان خیلی دخالت کرد و تنها باید فرهنگ سازی کرد، دخالت جامعه تنها در شادیهای اجتماعی،مذهبی و ملی است. حتی به نظرمن همین بوق زدن ماشین عروس در خیابان باعث شادی مردم و تشویق دخترخانمها به ازدواج می شود. به نظر من اگر قرار است در شادی فردی چیزی تغییر کند گاهی باید به طور غیر مستقیم وارد شویم و اگر اعتقادات مذهبی را تقویت کنیم خیلی از مسائل حل می شود.
بهرامی: عده ای براین باورند که رسیدن به شادی از راه رسیدن به غم است، یعنی باید غم را تحمل کنیم تا پروردگار هم راضی شود و ما را شاد کند، اما این به نظر من اشتباه است. واقعیت این است که اگر قرار باشد از راه رنج به شادی برسیم پس چرا زمانیکه برای دوستی آرزو می کنیم می گوییم از خدا برای تو دل شاد می خواهیم. پس شادی نیاز هرکسی است و درونی. تصور می شود در جوامعی که شادی می کنند، حد و مرزی ندارند، اما این اشتباه است چون آنها قوانین و ضابطه دارند. متاسفانه ما این ضابطه را نداریم و با شادی مانند هرعمل دیگر سلیقه ای عمل می کنیم. به ماشین عروس اشاره شد اما گاهی در یک خیابان ممکن است با همین بوق زدن هم برخورد شود و در یک خیابان دیگر نه. ما الان در خانه های خودمان هم که می خواهیم شادی کنیم ترس داریم که مبادا پلیس زنگ در را بزند. پلیس باید حامی ما باشد نه اینکه از او بترسیم. به نظر من هر شادی را نباید فاجعه دانست و با آن برخورد کرد.
چرا آقای دکتر با محدودیت در شادی موافق هستید و این محدودیتها را در چه چیزهایی می دانید؟
بهرامی: منظور من از محدودیت این است که ممکن است من در منزلم برقصم، اما وقتی در کلاس درس هستم این کار شایسته نیست. اگر نتوانیم این شادیها را کنترل کنیم به عنوان افراد لاابالی شناخته می شویم. وقتی من به عنوان استاد دانشگاه در جایی هستم باید در قالب ارزشی خودم باشم اما مثلا وقتی چهارشنبه سوری است و بچه ها شادی می کنند من هم می توانم با آنها همراه شوم.کما اینکه خود پیامبر ما هم با بچه ها شادی می کردند.بنابراین جایگاه شادی بسیار مهم است.شادی ذاتی و دورنی است اما برای ظهور و بروز آن باید شناختی داشته باشیم.
الان به نظر شما مهم این است که مردم واقعا شاد باشند یا اینکه قیافه شاد به خود بگیرند؟ یعنی شادی درونی نباشد و تنها ظاهر شاد بودن را حفظ کنند. هرچند که این روزها این ظاهر شاد هم کمتر دیده می شود.
سادات موسوی: برای اینکه افراد درونی شاد باشند باید خیال آسوده داشته باشند و نگران فردای خود نباشند. کودک شاد است چون هیچ دغدغه ای ندارد اما وقتی به مدرسه می رود دغدغه های او هم شروع می شود و هرقدر که بزرگتر می شود این دغدغه ها هم بیشتر می شود. باید حاکمیت سعی کند که مردم کمتر غصه نان و آب داشته باشند تا درونی شاد باشند. به عبارتی اگر استاندارد زندگی اجتماعی ما بالا برود این باعث شادمانی درونی می شود.در آمار سازمان ملل، شاد ترین مردم کشور دانمارک هستند، دلیل آن این است که مردم اعتماد و اطمینان به فردا دارند و فاصله نظام طبقاتی خیلی کم، است. امیرالمونین فرمودند مواظب باشید غیرمسلمانان از شما در عمل به قرآن پیشی نگیرند اما الان مثل اینکه چنین شده است. در جامعه ما باید فساد، بیکاری و این مشکلات از بین برود تا مردم شاد باشند.اما گاهی می خواهیم فریب بدهیم و قیافه شادمانه به خودمان بگیریم که در اینصورت همانطور که گفتم سراغ شادی های حرام می رویم،مانند مشروبات الکلی و قرصهای اکستازی. به نظر من اگر جامعه می خواهد شاد باشد باید دغدغه های اقتصادی را از بین برود.
اما این مشکلات اقتصادی در بیشتر کشورها وجود دارد و این دلیلی نمی شود که سعی نکنیم مردم را شاد نگه داریم.
سادات موسوی: بله اتفاقا پیامبر هم توصیه کردند که باید دل مومنان را شاد کنیم. گاهی یک لبخند باعث روحیه در افراد می شود، بنابراین نیازی به حرکات نادرست و خارج از عرف وجود ندارد.مثلا وقتی وارد یک اداره یا بانک می شویم لبخند داشته باشم همین خیلی موثر است. ما باید اجازه بدهیم طنز درست در صدا و سیما جای زیادی داشته باشد .جامعه ما به شدت کمبود فیلمهای طنز را دارد. این موارد باعث آرامش مردم تا حدی می شود، اما اصل همان چیزی است که گفتم یعنی باید شادی درونی باشد.
بهرامی: مازلو یک طبقه بندی معروف از نیازهای انسان دارد که طبقه اول زیستی، بعد احساس امنیت شغلی، اجتماعی است، وقتی این مسائل تامین شود خود به خود سطح شادی بالا می رود. در مورد تعریف یک جامعه شاد، شما پوشش مردم را نگاه کنید اکثرا رنگها تیره هستند اما در همین کشور بلژیک که اشاره شد مثل یک تابلو نقاشی می ماند و رنگارنگ است.این خودش شادی می آورد؛ متاسفانه الان همه به دنبال این هستند که با کمترین کار درآمد بالای اقتصادی داشته باشند و برای همین به سمت فروش مواد می روند یا اینکه به خاطر فشارهای اقتصادی به مصرف موارد روی می آورند و همین برای آنها شادی کاذب به وجود می آورد.
به نظر می رسد که در این چند سال خانواده های ما در تعریف شادی دچار مشکل شدند. هر خانواده براساس نوع بینش و نگرش مذهبی که دارد یک تعریف از شادی دارد. برای همین وقتی یک جوان وارد جامعه می شود دچار تعارض می شود و همین مشکلاتی را ایجاد می کند.
سادات موسوی: هرچیزی شادی خود را می طلبد. شادی مذهبی غیر از شادی فردی، اجتماعی و سیاسی است. ما رفتار غم در عزاداری های مذهبی را خوب بلدیم و شاهکار اجتماعی ایرانیان همین است. اما در شادی مذهبی هرکس به سلیقه خود عمل می کند. ما منشوری برای شادی مذهبی نداریم. شادی سیاسی مانند 22 بهمن است که باید شاد بود که باز هم بلد نیستیم و نمی دانیم که آیا باید کاراناول شادی داشت یا نه؟ اما حد و حدود قانونی، شرعی و عرفی وجود ندارد. هیچ کس به نظر من در کشور حد و حدود شادی را نمی داند. شادی اجتماعی مانند شادی فوتبال است که باز هم گاهی ناهنجاری دارد مثل شکستن شیشه اتوبوس. شادیهای خودجوش هم نیاز به فرهنگ سازی دارند و نباید آنها را امنیتی و انتظامی کرد. یک شادی هم ملی است مثل چهارشنبه سوری که باز هم در کشور ما با آن سیاسی برخورد می کنند. برای تمام این شادیها باید فرهنگ سازی کرد که با اجبار امکان ایجاد آن نیست. از کودکی باید آموزش داد که در این شادیها چطور باید رفتار کرد.
بهرامی: شادی باید مدیریت شود. هر انسانی یک بالغ دارد که باید کودکش را مراقبت کند. در نامه امام علی به مالک اشتر صراحتا در آن قید شده که پرهیز کن از اینکه مراسم و مناسکی که می تواند مردم را به هم نزدیک کند را حذف کنی. اما اینقدر تعصبات یک بعدی در جامعه ما وجود دارد که هر مراسمی که سبب انسجام مردم و شادی می شود را به صورت انتظامی با آن برخورد می کنند؛ درحالیکه محال است بتوان کارفرهنگی را با مسائل انتظامی حل کرد. من در خبرها خواندم که سال قبل 18 هزار خانم بدحجاب دستگیر شده اند، از آنها تعهد گرفتند و رها شدند اما باید فرهنگ سازی شود و به آنها آموزش داده شود که حد حجاب چیست. نه اینکه چنان برخورد بدی کنند که بیشتر مردم لجبازی کنند. به نظر من چون همانطور که اشاره شد هیچ تعریفی از شادی نداریم،خانواده ها بنابر باور خود شادیها را در خانه محدود می کنند و در مدرسه و جامعه هم محدودیتهایی وجود دارد. جوان مهمترین غریزه ای که دارد شناخت جنس مخالف است اما وقتی حتی از خود خانواده هم آنها محدود می شوند وقتی وارد جامعه و دانشگاه می شوند و با یک چنین موردی برخورد می کنند این موضوع را از خانواده خود پنهان می کنند. برای همین آنها جذب همسالان خودشان می شوند و همین می تواند خطرناک باشد. جامعه ای که شاد نباشد از ابزارهای بیرونی برای شاد شدن استفاده می کند و این بسیار خطرناک است.
اما الان تا حدودی در جامعه ما اینگونه است.همان برخوردی که با آببازی در پارک آب و آتش شد با کلیپ شادی هم شد. بالاخره چطور باید شادی کرد؟
بهرامی: وقتی جلوی شادی را بگیرند،جلوی بروز احساس ما را گرفتند بنابراین ما سعی می کنیم با این موضوع مقابله کنیم که ناهنجاری تلقی می شود و برای همین این شادی ها به زیرزمین کشیده می شود که خطرناک است. الان یک اتاق فکری برای اینکه تعریفی از شادی کند و ضوابطی را مشخص کند وجود ندارد. هرسازمانی ساز خودش را می زند. مراجع دینی ما یک تعریفی از شادی دارند و سیاست مداران یک تعریف دیگر. متاسفانه پلیس ما در برخورد با ناهنجاریها آماری رفتار می کند.مثلا در گزارش کار خود اعلام می کند که چند بی حجاب دستگیر شدند یا اینکه چند مهمانی دختر و پسر را گرفتند. این کار فرهنگی نیست.
سادات موسوی: کنترل دولتی و محدودیت وظیفه دولت است، چون جامعه بدون دولت، آنارشیست است. محدودیت دو مرحله دارد نظری و عملی. مرحله نظری قانون است که مجلس باید در این زمینه کار کند و ما باید در جامعه دموکراتیک به این قوانین احترام بگذاریم. در مرحله اجرا، باید دید این قوانین چقدر قابلیت اجرا دارد. ظاهرا اگر بیش از 10 درصد مردم به قانونی عمل نکنند دیگر جنبه اجرایی ندارد چون در این صورت درصد زیادی از مردم مجرم می شوند، مثل همین ممنوعیت ماهواره. پس قانون باید هوشمندانه باشد؛ اما از نظر اجرایی باید از جایی شروع کرد که بیشتر مردم عقیده دارند درست است، بعد با فرهنگ سازی اعمال قانون کنیم. مردم ما بی اخلاق نیستند، اما هرچیزی را هم نمی پذیرند، پس می توان به درستی با آنها برخورد کرد. در مورد پوشش و شادی یک حدی وجود دارد که بیش از آن را جامعه نمی پذیرد، همین حد را باید رعایت کرد و باید مرز برخورد مشخص شود. البته تعیین این مرز مشکل است اما ناممکن نیست و در شهرها هم تفاوت می کند. وقتی فرهنگ سازی شود دیگر نیازی به برخورد و تنش میان مردم و پلیس نیست.
آقای دکتر منظور شما از اتاق فکر برای شادی این است که مثلا مانند رانندگی و هر کار دیگر برای آن قواعدی داشته باشیم و در یک چارچوب به جوانان بگوییم شادی کنید؟
بهرامی: منظور من این نیست که شادی را دولتی کنیم تنها خود فرد باید تشخیص دهد که حد آن چقدر است و در کودک درون خود نظارت کند. این کار هم با فرهنگ سازی از کوچکی در خانواده و مدرسه شروع می شود تا در بزرگسالی و ورود به جامعه مشکلی نباشد. متاسفانه الان شکل ارزشها متفاوت شده است. در گذشته وقتی به ما موضوع انشاء می دادند که می خواهید چه کاره شوید بیشتر می گفتند معلم، اما الان اینطور نیست، بیشتر می گویند دکتر و شغلهای پولساز. کسی شغل پلیس را نمی نویسد چوت الان دیگر برخورد پلیس با مردم مانند گذشته نیست. یکی از دوستان من می گفت مردم ترکیه پلیس را دوست خود می دانند و به آنها احترام فراوانی می گذارند، یعنی دیدگاه آنها به پلیس مثبت است. باز من تاکید می کنم که کار فرهنگی باید باشد و این کار هم نیاز به ابزار فرهنگی دارد.
شما اشاره می کنید که مردم ما نسبت به یکسری مسائل مانند حجاب مرزهایی قائل هستند اما الان در جامعه ما تکثر عقیده و نظر وجود دارد حتی در یک خانواده هم افراد آن تعریف واحدی از حجاب ندارند. چطور می توان یک حد مشخص کرد؟
سادات موسوی: در خانواده ای که همه سیگار می کشند اگر پسر هم سیگار بکشد کسی نمی تواند جلوی او را بگیرد اما در یک خانواده که سیگاری نیستند، همه نسبت به این موضوع حساس هستند. باید حد بد بودن را مشخص کرد که شرع و قانون آن را مشخص کرده است. اما تا کجا می توان آن را اجرا کرد و با آن برخورد کرد؟ ما دو نوع برخورد انتظامی و فرهنگی داریم که به نظر من هیچ تفاوتی با هم ندارند. اما به شرطی که برخورد انتظامی با نگاه فرهنگی باشد، یعنی اتاق فکری که به آن اشاره شد تعریف کند که کجا اجازه برخورد وجود دارد، آنجایی که تمام جامعه آن رفتار و حرکت را منع می کند و ناهنجار می داند باید برخورد کرد. به نظر من کار فرهنگی باید به شیوه غیرمستقیم انجام شود از دانشگاه که نمی توان کار فرهنگی انجام داد.
اما سالهاست این حرفها گفته شده و هنوز هم مشکلاتی وجود دارد.
سادات موسوی: این حرفها همه جدید هستند و جایی عنوان نشده، نتیجه تحقیق من در مورد حجاب است که سه سال روی آن کار کردم. با اطلاعات آماری و پژوهشی در این مورد صحبت می کنم. اعتقادات افراد مهم نیست، بحث این است که افراد جامعه باید با هم انسجام داشته باشند. تنظیم روابط دختر و پسر و حجاب دو موضوع مهم است که در این زمینه به اعتقادات مربوط نیست و به عرف جامعه باز می گردد. ما در مهمانی و خانه یک طور لباس نمی پوشیم.
دقیقا این به سبک زندگی افراد بستگی دارد.
سادات موسوی: سبک زندگی ما ایرانیها باید تحلیل شود که حداقل آن مشخص شود، طوری که اکثریت جامعه آن را قبول داشته باشد؛ در اینصورت می توان کار فرهنگی هم انجام داد. باید یک کار آماری در این زمینه انجام داد.
بهرامی: به نظر من آمارها تا حدود زیادی واقعی نیستند و بیشتر به عنوان ابزار استفاده می شوند.حتی گاهی آمارها پنهان می شود تا عمق فاجعه مشخص نشود.مثلا من شنیدم برای اینکه طلاق رو به افزایش است برای حل این مشکل به جای کار ریشه ای آمار را کمتر اعلام می کنند تا بگویند مثلا مشکل حل شده است. آمار گیری شیوه های خاص خود را دارد. به هرحال اگر بخواهیم بر مبنای این آمار قانون تنظیم کنیم مشکل قوانین نیست مشکل نحوه اجرا و اجراکنندگان آن هستند. من به واسطه کارم با افرادی که چندگانه تربیت شدند مواجه هستم. در خانه، مدرسه و جامعه شخصیتهای متفاوتی دارند، چون تکلیف خود را نمی دانند.برای همین این فرد بحران فردی پیدا می کند؛ برای همین من به خانواده ها تاکید می کنم که باید آنقدر انسجام داشته باشید که فرد در خانواده هویت بگیرد.
بهرامی: شادی نیاز هرکسی است و درونی. تصور می شود در جوامعی که شادی می کنند، حد و مرزی ندارند، اما این اشتباه است چون آنها قوانین و ضابطه دارند. متاسفانه ما این ضابطه را نداریم و با شادی مانند هرعمل دیگر سلیقه ای عمل می کنیم. گاهی ممکن است در یک خیابان با بوق بوق کردن کارناوال عروس هم برخورد شود و در یک خیابان دیگر نه. ما الان در خانه های خودمان هم که می خواهیم شادی کنیم ترس داریم که مبادا پلیس زنگ در را بزند. به نظر من هر شادی را نباید فاجعه دانست و با آن برخورد کرد |
منظور این است که چطور می توان این تناقض ها را که از خانواده شروع می شود در جامعه حل کرد؟ چون همانطور که اشاره کردید رفتارهای چندگانه سبب بحران هویت فردی می شود.
سادات موسوی: مسئله را نباید اشتباه گرفت. در مسائل اجتماعی بحث تربیت مطرح نیست. موضوع من این است که برخورد انتظامی با شادی یا حجاب از کجا باید شروع شود. اگر منظور از حجاب همان حد گردی صورت و این موارد باشد همین الان چند نفر این را رعایت می کنند؟ 90 درصد مردم ما این را انجام نمی دهند اما نمی توان همه آنها را دستگیر کرد. نیروی انتظامی باید از کمترین حد مجرمها شروع کند، یعنی حدی که تعداد مجرمان آن کمتر است. یعنی نیروی انتظامی باید با افراد کمی برخورد کند و حد حجاب را آنقدر کم کند تا مشکل حاد نشود. در همه جای دنیا یک حدی برای پوششی وجود دارد.
اما تنها در ایران و چند کشور وجود دارد که حدی برای حجاب دارند.
سادات موسوی: در کشور فرانسه اگر با حجاب به دانشگاه بروید اخراج می شوید پس حدی وجود دارد. نمی توان هیچ حدی نداشت، چون هرج و مرج ایجاد می شود حالا هر کشور براساس عرف و قوانین حدی را دارد و برای آن فرهنگ سازی می کند.
الان از نظر شما حد استاندارد ما برای شادی کجاست تا پلیس برخورد نکند؟
بهرامی: در جامعه ما کارفرهنگی و بنیادی کمتر انجام شده است. وقتی جوانان ما به راحتی نمی توانند آهنگهای مورد دلخواه خود را پخش کنند مجبورند به صورت زیرزمینی کار کنند و از طریق شبکه های اجتماعی آنها را توزیع کنند. قانونگذار هم جلوی این شبکه ها را می گیرد و یک حالت فرار و گریز وجود دارد. همین سبب می شود تا بچه ها سمت ناهنجاری بروند، چون شادی آنها سرکوب شده است. دلیل افزایش طلاق هم این است که دختر و پسر بی تجربه وارد نهاد خانواده می شوند و ازدواج می کنند، اما به خاطر همین بی تجربه بودن بعد از مدتی جدا می شوند.این فاجعه است و در هیچ کشوری اینگونه نیست. درست است که کلیپ شادی با ارزشهای اجتماعی ما مغایرت دارد اما ممکن است در برخی مهمانیهای خانوادگی هم این حرکات انجام شود.نباید این موضوع ساده را اینگونه بزرگ می کردند که فاجعه شود.
سادات موسوی: پلیس ضابط قضایی است، یعنی هرجا جرمی اتفاق افتاد پلیس باید برخورد کند. اما اگر قانونی نداریم و پلیس برخورد می کند غلط است و مباح. من یک تقسیم بندی از شادیها در اول بحث کردم، هر شادی برای خود حد و حدودی دارد و در این زمینه باید فرهنگ سازی شود. البته یک سنت قوی اجتماعی در شادیهای مذهبی داریم اما این تنها کافی نیست. همانطور که گفتم باید منشوری تهیه شود و به مردم هم آموزش دهند،الان شادیهای خودجوش و فردی بیشتر مورد بحث است و با آنها برخورد می شود. این شادیها را هم می توان خیلی عریان برگزار کرد و هم خیلی محدود. اما باید حدودی را مشخص کرد تا بیشتر جامعه با آن موافق باشند تا بتوان با آن برخورد کرد و نباید به دوست داشتن فرد بستگی داشته باشد تا برخورد سلیقه ای نشود. این نیاز به تحلیل اجتماعی دارد و باید کارشناسان دانشگاهها در این مورد وارد شوند تا محلی باشد و بتوان آموزش و فرهنگ سازی کرد.
اما این موضوع با ایدئولوژی ما همخوان است؟
سادات موسوی: بله. بحث من عملیاتی است نه ارزشی. شرط امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر بودن آن است و نباید با زور وارد شد چون اثر معکوس دارد. مشخص کردن حدود باید توسط جامعه شناسان انجام شود و نیاز به گروه سیاسی و پلیسی نیست. من باز هم معتقدم که باید حد وحدودی را مشخص کرد یا اینکه دین مردم را تقویت کرد تا جلوی برخی ناهنجاریها گرفته شود. این کار باید علمی انجام شود و نیاز به تحقیق دارد. من سه شکل شادی ملی را برای شما مثال می زنم، رفتن شاه از کشور، فتح خرمشهر و رفتن ایران به جام جهانی در برد بازی استرالیا. اگر این شادیها را مقایسه کنید متوجه می شوید که شکل شادیها فرق کردند چون ارزشها فرق کردند و در حال کمرنگ شدن هستند.
بهرامی: یک کارهایی به طور خودجوش وجود دارد چون بحث هیجان درونی مطرح است و نمی توان جلوی آن را گرفت.من این را در انقلاب دیدم و این اصطلاح هم در میان جامعه شناسان وجود دارد.برای جلوگیری از بروز هیجان نمی توان آن را دولتی کرد، ما باید جای غم و شادی را در جامعه بدانیم. الان در شادیهای مذهبی هم مردم ما با گفتن زندگی نامه سخت امامان گریه می کنند. در جامعه ای که برای نشان دادن هیجان و شادی تعصب باشد، نمی توان کاری کرد. تعصب با عقیده متفاوت است و اگر تعصب زیاد باشد کار فرهنگی نمی توان انجام داد.برای مقابله با شادی افرادی باید باشند که با اعتقادات خود حرکت می کنند نه با تعصب.
به کمرنگ شدن ارزشها اشاره کردید.چرا در طول این سالها اینقدر ارزشها فرق کردند و چرا ما به اینجا رسیدیم؟
سادات موسوی: متاسفانه این محدودیتها را ما ایجاد کردیم و ربطی به اسلام ندارد. در کشورهای ترکیه و مالزی نگاه کنید متوجه می شوید که چقدر با حجاب هستند . وقتی نظام سیاسی ما مبتنی بر دین است خیلی سخت است که بتوانید کنترل کنید و هر مشکلی که پیش آید به دین ربط پیدا می کند.در اینصورت باید خیلی دموکراتیک عمل کرد تا دین دچار مشکل نشود. نباید با همه چیز به طور سلیقه ای و متعصبانه برخورد کرد چون نتیجه معکوس دارد و جوانان را دین زده می کند.
بهرامی: با وجودیکه مردم هند بسیار فقیر هستند اما فقرایشان شاد هستند، آن هم به خاطر اعتقادات و پذیرش زندگیای که دارند، است اما آمار افسردگی و خودکشی در کشورهای اروپایی زیاد است. چون بسیاری از آنها آسایش دارند اما شادی ندارند. در این کشورها زندگی گروهی تدریجا تبدیل به زندگی انفرادی شده است و ممکن است فرد تنها در یک چهار دیواری زندگی کند و ابزار ارتباطش فقط اینترنت باشد. در حالی که در هند، زندگی گروهی دارند و همه خانواده باید زیر یک سقف باشند، اما شاد هستند. همانطور که گفتم انسانها برای شادی باید احساس امنیت در مسایل اقتصادی، اجتماعی داشته باشند.(خبرآنلاین)
جام جم سرا: با نزدیک شدن به کنکور دغدغه و نگرانی داوطلبان نسبت به موضوع تمرکز بیشتر میشود و بسیاری از آنها از این مسئله شکایت دارند که نمیتوانند تمرکز و توجه لازم را به متون درسی خود داشته باشند.
بسیاری از داوطلبان کنکور، مهمترین عامل فقدان تمرکز خود را ناشی از شلوغ بودن و سر و صدای محیط میدانند و اغلب بخاطر سرو صدا، یا یک محیط نامناسب، در زمینه تمرکز دچار مشکل میشوند بنابراین باید برای افزایش تمرکز در مکان آرامی حضور یابید و بنشینید.
به نقل از پانا، کارشناسان اعلام کردهاند که با انجام تعدادی تمرین ساده میتوان قدرت تمرکز را چند برابر کرد:
* به چیزی جز موضوع مطالعه فکر نکنید. دقت کنید که هنگام تمرکز بر روی مطالعه به رویا فرو نروید و خواب آلوده نباشید و هنگامیکه احساس میکنید فکرتان به مسائل دیگر مشغول شده، مطالعه را متوقف کنید تا دوباره متمرکز شوید.
* به تدریج پیش بروید و ذهن خود را خسته نکنید تا به نتیجه بهتری دست یابید.
* خواب نامنظم، فعالیتها و عادات غذایی نامناسب میتواند بدون تردید علت مشکلات تمرکز باشد. دستیابی به یک رژیم مناسب غذایی و رعایت آن میتواند عملکرد فیزیولوژیکی مغز شما را در بالاترین سطح حفظ کند.
* تنظیم زمان و برنامهریزی مطالعه بر مبنای اوج و افت توان جسمی، این اطمینان را میدهد که توانایی بدنی شما برای تمرکز در بهترین شکل آن فراهم شده است.
* صحبت با خود در هنگام مطالعه میتواند فعالیتها و رفتارها را در ما برانگیزد و مورد تشویق قرار دهد، به سروسامان دادن آنچه بعدا انجام میدهیم کمک کند و همچنین از این طریق بر جریان پیشرفت خود نظارت پیدا میکنیم. البته اگر همین گفتگوی با خویش بیش از اندازه ارزشیابانه یا انتقادی صورت گیرد بر تمرکز اثر منفی میگذارد.
به یاد داشته باشید افراد مختلف قدرت تمرکز متفاوتی دارند. برخی افراد دارای قدرت تمرکز بالاتر و برخی (دارای قدرت تمرکز) پایینتری هستند. مهم نیست که شما قدرت تمرکز کمی دارید فقط باید آن را تقویت کنید.
جام جم سرا: کباب کوبیده از محبوبترین انواع کباب است که در آن از گوشت چربی دار چرخ شده و پیاز استفاده میشود. در دستور پخت کباب کوبیده در همه منابع، تنها مواد لازم برای تهیه آن گوشت قرمز چرخ کرده، پیاز، زعفران و کمی نمک و فلفل سیاه بیان شده در حالی که به گفته کارشناسان بهداشت محیط و تغذیه امروزه شاهد استفاده گسترده افزودنیهای غیر مجاز در تهیه کباب کوبیده در برخی از رستورانها هستیم.
یکی از بازرسان بهداشت محیط مرکز بهداشت (شماره دو) اصفهان در این زمینه گفت: کیفیت کباب مشکل زا شده است و مردم اطلاع چندانی از آن ندارند. بیشترین میزان سنگدان و ضایعات مرغ از جمله پوست آن در فراوردههای کباب کوبیده استفاده میشود و در مواردی حدود ۳۰ درصد از کباب کوبیده را گوشت و ضایعات مرغ و ۲۰ درصد آن را چربی و دنبه تشکیل میدهد.
هوشنگ طاهری افزود: استفاده از مواد مذکور در کباب، تقلب بشمار میآید ولی این مواد و افزودنیهای غیر مجاز چنان با هم مخلوط و چرخ میشود که مردم متوجه آن نمیشوند و فقط به دلیل خوشمزگی آن را میخورند.
طاهری همچنین با اشاره به روشهای نادرست پخت کباب اظهار کرد: «در برخی موارد، کباب را در آب پیاز میخوابانند که این کار بویژه برای کباب شیشلیک باب شده است». کباب شیشلیک، مخصوص استان خراسان است که از دنده گوساله یا گاو جوان تهیه میشود.
این بازرس بهداشت محیط با بیان اینکه گوشت قرمز نباید بیشتر از شش ساعت در پیاز خوابانده شود، تصریح کرد: مواردی مشاهده شده که رستورانها گوشت را برای طعم دهی تا چند ماه در آب پیاز نگه داشتهاند.
وی با اشاره به استفاده از میوههایی مانند انجیر یا کیوی در مخلوط کباب افزود: این مواد در گوشت قرمز تغییر ایجاد میکند و بافت گوشت دچار گندیدگی و کپک زدگی میشود. همچنین کباب باید در شش دقیقه و در ۱۲۰ درجه سانتیگراد پخته شود اما چون گوشت مرغ زودتر پخته میشود، در برخی موارد، گوشت و ضایعات مرغ را تا حدود ۷۰ درصد به کباب کوبیده اضافه میکنند. این دو ماده نمیتواند یک حرارت ببیند و به همین دلیل کباب را حرارت سطحی میدهند و مغز آن هنوز خام است.
طاهری با تاکید بر اینکه یکی از عوامل ایجاد بیماری، افزودنیهای غیرمجاز و پخت نامناسب کباب است، تصریح کرد: کباب باید تازه مصرف شود چرا که اگر از زمان پخت کباب دو ساعت بگذرد بسیار سخت میشود و مشکل گوارشی ایجاد میکند.
وی همچنین به استفاده از زعفران تقلبی در کباب اشاره و اظهار کرد: در برخی موارد از زعفرانهای هندی و عربی که غیر بهداشتی است و مضرات زیاد دارد استفاده میشود.
این بازرس بهداشت محیط به مردم توصیه کرد که از رستورانهای مطمئن و دارای پروانه کسب خریداری کنند و علائم فساد کباب را بشناسند. همچنین از مردم خواست کباب را از نزدیک بررسی کنند: «وقتی کباب سفیدی زیاد دارد و خیلی نرم است، نشان میدهد که از مرغ در آن زیاد استفاده شده است. رنگ کباب باید قهوهای متمایل به صورتی باشد».
دقتهای لازم در خرید گوشت قرمز
طاهری گفت: «گوشت چرخ کرده را از بیرون و محلهای غیر مطمئن تهیه نکنید چرا که بیشتر آنها شامل سنگدان مرغ است. حتی ممکن است در برخی موارد از گوشت دام مشکلدار در گوشت چرخ کرده نیز استفاده شده باشد. هنگام خرید گوشت چرخ کرده از قصابی بخواهید چرخ گوشتش را چند دقیقه به کار اندازد تا همه ضایعات از آن خارج شود. سپس گوشت در همان محل چرخ شود».
وی درباره خرید گوشت گرم گفت: گوشت نباید تازه باشد و لازم است حداقل ۲۴ ساعت از زمان کشتار دام بگذرد تا بسیاری از بیماریها در آن از بین رفته باشد. در صورت تمایل به استفاده از گوشت منجمد نیز باید محصولات بسته بندی شدهای خرید که مشخصات کامل بر آن درج شده باشد.
راهنماییهایی درباره سنگدان و گوشت مرغ
به گزارش جام جم سرا، یک متخصص تغذیه نیز در همین زمینه گفت: به هیچ عنوان توصیه نمیشود که گوشتهای احشایی (دل و سنگدان مرغ)، جایگزین گوشت قرمز شود.
خدیجه رحمانی با بیان اینکه میزان چربی در سنگدان مرغ بالاست، افزود: به همین دلیل مصرف آن باید محدود شود. داروهای تزریقی به طیور در چربیها تجمع پیدا میکنند، و از آنجا که میزان چربی سنگدان مرغ بسیار بالاست، احتمال تجمع این ترکیبات در این اندامها بیشتر بوده و میتواند اختلالهای هورمونی در مصرف کننده ایجاد کند. (ایرنا)
خود پزشک هم که بخواهد مراعات کند و از فهرست ثابت ۲ عدد پنیسلین، یک دگزا و یک سری قرص «کولد استاپ» دستکم دگزامتازون را حذف کند، اصرار ما آن را به نسخه بر میگرداند تا زودتر خوب شویم. دگزامتازون در کنار انواع آنتی بیوتیکها، داروی آشنای ما ایرانیهاست. اشکال این دارو شامل شربت، قرص، قطره، آمپول، پماد و محلولها آنقدر در بین ما شایع است که حالا کارشناسان درباره آن هشدار دادهاند.
هر چند هشدارها در اینباره تاکنون کم نبوده اما آخرین و جدیترین هشدار را معاون غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه داد و گفت: نخستین عارضه دگزامتازون پوکی استخوان است و فشار خون، چاقی، مشکلات بینایی از قبیل کاهش بینایی، آب مروارید، آب سیاه، خونریزی گوارشی، اختلالات بسیار شدید هورمونی از عوارض دگزامتازون هستند.
نخستین عارضه دگزامتازون پوکی استخوان است، چون کورتون مانع رسوب کلسیم در استخوانها میشود و فرایند استخوانسازی را کاهش میدهد. |
کامران دهقان ضمن توصیه به مردم جهت انجام دستورهای پزشکان در به حداقل رساندن مصرف داروهای تزریقی افزود: دگزامتازون یا آن طور که بعضاً گفته میشود دگزا یکی از داروهایی است که در اشکال مختلف خود (شربت، قرص، قطره، آمپول و پماد و محلولها) یکی از پرکاربردترین داروهاست.
وی با اشاره به اینکه دگزامتازون از دسته کورتیکو استروئیدهاست، گفت: کورتیکواستروئیدها یا همان کورتونها دارای اثرات گستردهای در قسمتهای مختلف بدن هستند که این اثرات گسترده همانطور که میتوانند در درمان طیف زیادی از بیماریها مفید باشند، میتوانند عوارض جانبی زیادی هم به جا بگذارند. متأسفانه پزشکان و بیماران علاقه خاصی به این دارو دارند، چون به سرعت التهاب، تب و عوارض کوفتگی عضلانی را از بین میبرد، داروی بتامتازون، دگزامتازون، تریامسینولون، داروهای تزریقی کورتوندار است، این دارو مانند شمشیر دولبه عمل کرده و عوارض خطرناکی به سیستم ایمنی بدن وارد میسازد. کورتون هر چند علائم بیماری را کاهش میدهد اما بیماری را از بین نمیبرد.
درمان سرماخوردگی با دگزامتازون
«من هر وقت سرما میخورم تا دگزا نزنم خوب نمیشوم» این نکته مشترک بسیاری از مشتریهای ثابت این دارو است. اثر دگزامتازون در سرماخوردگیهای رایج بیشتر علامتی است. یعنی باعث سرکوب واکنشهای ایمنی میشود و در نتیجه علائم بیماری را میپوشاند. این قضیه در سرماخوردگیهای ویروسی چندان اشکالی ایجاد نمیکند، اما در سرماخوردگیهای همراه با عفونت باکتریایی (مثلا انواع تب دار یا همراه با گلودرد چرکی) با سرکوب ایمنی بدن، برای باکتریها فرصتی را برای سازماندهی نیروها و تکثیر فراهم میکند و در نتیجه ممکن است چند روز بعد منجر به شعله ور شدن بیماری و حتی ایجاد عفونتهای شدید تنفسی شود.
این البته همه داستان دگزامتازون نیست. دکتر دهقان نخستین عارضه دگزامتازون را پوکی استخوان اعلام کرده و گفت: کورتون مانع رسوب کلسیم در استخوانها میشود و فرایند استخوانسازی را کاهش میدهد. فشار خون، چاقی و مشکلات بینایی از قبیل کاهش بینایی، آب مروارید، آب سیاه، خونریزی گوارشی و اختلالات بسیار شدید هورمونی از دیگر عوارض دگزامتازون است.
این بماند که مصرف دگزامتازون برای افرادی که از دیابت و فشارخون رنج میبرند یا زنان باردار میتواند با عوارض پیچیدهتری همراه باشد. دسته دیگر مشتریان این آمپول اما دوپینگیها و برخی بدنسازها هستند. کورتونها میتوانند ضمن ایجاد نوعی حالت خوش آنی در فرد، باعث تغییرات آنی در میزان قند خون شوند و بهصورت کوتاهمدت برخی تواناییهای جسمانی را افزایش دهندبه همین دلیل این دارو در فهرست ممنوعه دوپینگ قرار دارد.(شفاآنلاین)
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، کارشناسان بهداشتی انگلیس معتقدند پیشنهاد اخذ مالیات برای نوشیدنیهای حاوی مواد قندی که قرار است از آوریل سال ۲۰۱۸ اعمال شود میتواند تاثیر چشمگیری بر نرخ چاقی و بهبود وضعیت سلامتی در این کشور داشته باشد.
در این مطالعه مشخص شد صنایع تولید کننده نوشیدنیهای حاوی مواد قندی میتوانند به سه روش به پیشنهاد اخذ مالیات واکنش نشان دهند در واقع آنها ممکن است میزان مواد قندی مصرفی این نوشیدنی را کاهش دهند، قیمت این محصولات را بالا برند یا مصرفکنندگان را به استفاده از نوشیدنیهای حاوی مواد قندی کمتر تشویق کنند.
اجرایی شدن هر یک از این روشها میتواند تاثیر چشمگیری در کاهش میزان چاقی، دیابت و پوسیدگی دندان داشته باشد.
به گزارش ایندیپندنت، در این مطالعه در انگلیس مشخص شد کاهش ۳۰ درصدی در مواد قندی موجود در این نوشیدنیها و کاهش ۱۵ درصدی مصرف این نوشیدنیها میتواند از ابتلای ۱۴۴ هزار کودک و فرد بزرگسال به چاقی جلوگیری کند.
در سالهای اخیر، آن قدر سرمان به مشکلات و مسائل اقتصادی و گاه سیاسی گرم بوده و کماکان هست که چندان متوجه نبودیم در این گیر و دار، آمار طلاق سال به سال جهش قابل توجهی یافته است.
گرچه برخی مسئولان به هر دلیلی میخواهند چنین وانمود کنند که آمار طلاق در قم چندان واقعی نیست اما یادمان نرفته که همین یکی دو سال پیش بود که اعلام شد میانگین آمار طلاق در قم از متوسط کشوری بالاست و هر چند هنوز هم با آمار پایتخت تفاوت محسوسی دارد اما میتوان گفت که جزو 10 استان اول کشور در این زمینه است.
هر چند مهاجرنشین بودن و وجود فرهنگها و زبانهای مختلف، همچنین معضل اعتیاد و فقر و... میتواند از عوامل تشدیدکننده طلاق در قم باشد اما برای بررسی بهتر موضوع با تنی چند از کارشناسان، گپوگفتی انجام دادهایم که ملاحظه آن میتواند در یافتن چرایی ماجرا و به خصوص یافتن راهکارها برای مقابله با موضوع به ما کمک کند.
از خشونت و بداخلاقی تا اعتیاد
مریم معینالاسلام، مسئول موسسه علمی و فرهنگی زنان منتظر که خود در جرگه مشاورین امور زنان و خانواده نیز است در تشریح چرایی و ریشه یابی زمینههای وقوع طلاق در بین زوجین میگوید: بدخُلقی و ناسازگاری، ضعف مهارتهای ارتباطی، عدم توجه به کفویت و همسانی در انتخاب همسر، خشونت، اعتیاد و نیز بدرفتاریهای عاطفی و اخلاقی از جمله عواملی است که در ایجاد و رشد مسئله طلاق مؤثر است.
وی بابیان اینکه علاوه بر اینها موارد دیگری چون وجود توقعات نامحدود زن و مرد نیز در این خصوص بسیار تأثیرگذار است، میافزاید: به عنوان یک مشاور خانواده باید عرض کنم که متأسفانه برخی از زوج جوانهای ما بسیار بلندپرواز و پرتوقع هستند و همین عامل آنها را در آغاز زندگی و با وجود انبوه مشکلات اقتصادی فعلی جامعه ما با مشکلات جدی روبرو میسازد، به طوری که در ابتدا تصورشان این است که با ازدواج به تمام آرمانها و آرزوهایشان میرسند و حالآنکه وقتی ازدواج میکنند میبینند واقعیتی که با آن روبهرو شدهاند 180 درجه با آن چیزی که در ذهنشان تصور میکرده اند، متفاوت است.
این استاد حوزه و دانشگاه همچنین بیان میکند: کاهش توقعات و خیال پردازیها، اندیشیدن به عاقبت کار و دیدن خوبیهای زندگی داشتن سعهصدر و نیز بهرهگیری از عنصر اخلاق و معنویت میتواند تا حد زیادی به استمرار و قوت زندگی زناشویی کمک کرده و به مهار و یا کاهش آمار طلاق در کشور ما به خصوص استان قم، کمک زیادی کنند.
راهکاری برای کاهش آمار طلاق در استان قم
حجتالاسلام عزیز الله فهیمی، حقوقدان و عضو هیئتعلمی دانشگاه قم البته بیشتر از نگاه حقوقی به موضوع نگریسته و میگوید: بسیاری از زوجهای قمی از آن جا که چندان با مباحث حقوقی بهخصوص در زمینه حقوق خانواده، آشنایی چندانی ندارند در زندگی خود دچار مشکلاتی میشوند و حالآنکه گاهی با یک مشاوره خوب و نیز نشستن پای صحبت دلسوزانه بزرگترهای فامیل و کسانی که به قول معروف سرد و گرم روزگار را چشیدهاند میتوان بسیاری از سوء تفاهمات که بعدها خطرناکتر هم میشود را گرفت.
وی میافزاید: به هر حال باید توجه داشت که ما در شهر مذهبی قم شاهد خرده فرهنگهای قومیتی با آسیبهای خاص خود هستیم که در این میان متأسفانه مشکلات خانوادگی و همچنین آمار طلاق نسبتاً در این شهر بالاست، هر چند که معضل طلاق و رشد قابلتوجه آن در سالهای اخیر یک مسئله کشوری است و ربطی فقط به قم ندارد اما به هر حال باید هوشیار باشیم که این وضع در آینده بهتر نشود نه این که روز به روز آمار طلاق افزایش پیدا کند.
فهیمی ادامه میدهد: من در برخی روزنامهها خواندهام که در شهری مثل تهران نسبت طلاق به ازدواج یک به چهار است که واقعاً باید برای این موضوع فکری کرد.
وی البته در صحبتهای خود گریزی هم به تأثیر غیرقابلانکار رسانههای مدرن در فروپاشی برخی خانوادهها زده و میگوید: متاسفانه فرهنگ وارداتی غرب از طریق ابزارهایی چون شبکههای ماهوارهای مستهجن، سایتهای نامناسب اینترنتی و نیز شبکههای اجتماعی تلفن همراه آسیبهای بسیاری به فرد و خانوادهها وارد کرده که یکی از ریشههایش آشنا نبودن با مبانی حقوقی و فرهنگی است.
این حقوقدان حوزوی خاطرنشان میکند: ما باید در کنار افزایش سواد حقوقی مردم، به ترویج اخلاق اسلامی و روحیه ایثار و گذشت و سازش در جامعه کمک کنیم و در این خصوص شما خبرنگاران و اهالی رسانه در زمینه فرهنگسازی نقش بسیار مهمی دارید که امیدوارم در کارتان موفق باشید.
سبک زندگی اسلامی؛ گمشده روزگار نوین
حجتالاسلام محمدحسین حق جو، از اساتید حوزه که در امر مشاوره نیز سابقه دیرپایی دارد نیز اینگونه به بیان نظر خویش میپردازد: حقیقتاً چنانچه ما به شاخصههای سبک زندگی اسلامی در زندگی زناشویی توجه کردیم، زندگی خوب، آرام و توام با رضایتمندی خواهیم داشت و گرنه شاید به آسایش ظاهری برسیم اما آرامش حقیقی را درک نخواهیم کرد.
وی میافزاید: به هر حال آن طور که ما از منابع و آموزههای دینی درمییابیم طلاق گرچه امری حلال است اما در روایات از آن بهعنوان مبغوض ترین حلال خدا یاد شده که عرش الهی را به لرزه درمی آورد؛ وقتی این چنین است چرا ما با توجه به اصول معنوی و اخلاقی، زندگی را برای خودشیرین و لذتبخش نکرده و جلوی وقوع طلاق را نگیریم؟!
حق جو تأکید میکند: مسئولان و کارشناسان و صاحبنظران به واسطه ابزارها و کانالهای خاص فرهنگی و رسانهای باید عموم مردم بهخصوص نسل جوان را بهدرستی آموزش داده و برایشان تبیین کنند که چگونه میتوان در کوران حوادث زندگی با عقلانیت و منطق و در پیش گرفتن روحیه ایثار و فداکاری به تقویت زندگیهای زناشویی کمک کرد.
اوایل آبان ماه بود که علی عباسی، مدیرکل پزشکی قانونی مازندران از افزایش چهار درصدی شوهر آزاری نسبت به سال قبل خبر داد و گفت: امسال یکهزار و 642 پرونده همسر آزاری اعم از زن آزاری و شوهر آزاری در پزشکی قانونی مازندران تشکیل شد. همچنین در حالی موضوع شوهر آزاری امسال با افزایش مواجه بوده که به طور معمول مردان بابت این موضوع به پزشکی قانونی و دستگاه قضایی مراجعه نمیکنند.
شوهر آزاری بیش از گزارشهای رسمی پزشکی قانونی است
شمسالدین کهانی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در این مورد به خبرنگار آنا میگوید: با توجه به آمارهای اعلام شده از سوی مراجع قضایی به نظر میرسد خشونت در زنان افزایش پیدا کرده است. البته آمار دقیق و شفاف نداریم زیرا بسیاری از مردان مورد ظلم واقع شده به دلیل احساس سرشکستگی، ترس، احساس شرم و مورد تمسخر دیگران قرار گرفتن از شکایت به مراجع قضایی خودداری میکنند.
غلامرضا علیزاده، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز دلیل رواج پدیده شوهر آزاری در جامعه را صنعتی شدن جوامع میداند و به خبرنگار آنا میگوید: متاسفانه همراه با صنعتی شدن جوامع نوع ارتباطات و نحوه گفتار و کردار افراد هم تغییر کرده است به طوری که در گذشته با موضوع کودک آزاری و همسر آزاری مواجه بودیم و امروز موضوع شوهر آزاری نیز رواج پیدا کرده است.
وی شوهرآزاری را به روابطی اطلاق میکند که هنجارها و ارزشهای مرتبط با روابط حسنه را مخدوش کرده و آزردگی مرد را به دنبال دارد، بر همین اساس وقتی روابط بین زوجین حالتی پیدا میکند که زن با تهاجم، پرخاش، خشونت کلامی و زبانی و حتی خشونت فیزیکی طرف مقابل را آزرده خاطر کرده و از روند طبیعی روابط انسانی تا حدودی دور می کند شوهر آزاری نامیده میشود.
علیزاده دلیل بروز پدیده شوهر آزاری در جامعه مرد سالار ایران را بسیار متنوع و مختلف میداند و معتقد است: زمانی که هویت اجتماعی مردان از بین میرود و مردان بیکار با استفاده از درآمد زن میتوانند به ادامه زندگی بپردازند به همین دلیل به مرور ضعف مردانگی همسر باعث بروز دعوا و درگیری و در نهایت شوهرآزاری میشود زیرا مردان از پاسخگویی به نیازهای خانواده ناتوان هستند و هویت خود را از دست میدهند.
مردان ژاپنی از همسرشان پول توجیبی میگیرند
کامران هم که هشت سال از آغاز زندگی مشترکاش میگذرد تجربههای مشابهی با محمد دارد با این تفاوت که کامران درآمد بسیار بالایی دارد اما از آنجایی که از روز اول میخواست میزان عشقش را به همسرش اثبات کند هر ماه به طور کامل درآمد خود را به همسرش میداد و مایل بود که همسرش برای این پول برنامهریزی کند در حالی که پس از مدتی این موضوع عادی شد و زن به صورت روزانه به مرد پول تو جیبی میداد و مرد حتی اجازه نداشت بدون اجازه همسرش یک ریال خرج کند.
کهانی، روانشناس نیز به تجربه سایر کشورها اشاره میکند و میگوید: پدیده شوهر آزاری در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته از جمله آمریکا و اروپا نیز گزارش شده است و بروز این پدیده مختص به کشور ایران نیست البته در آن کشورها موضوع اعتیاد و خیانت زوجین به عنوان دلایل اصلی عنوان میشود.
این در حالیست که علیزاده، استاد دانشگاه گرفتن پول توجیبی مرد از زن را یکی از مصادیق شوهر آزاری میداند و میگوید: در برخی از کشورها مانند ژاپن معمولا مردان به محض دریافت حقوق آن را به همسر خود میدهند و به صورت روزانه از همسرشان پول توجیبی میگیرند.
عوامل موثر در بروز شوهر آزاری زنان ایرانی
حالا کامران میگوید: اگر یک شب بخواهم با دوستانم شام بخورم باید با همسرم هماهنگ کنم و پول بگیرم تازه در بیشتر مواقع قبول نمیکند و با داد و فریاد میخواهد که به منزل بروم. از رفت و آمد با خانواده و آشنا خجالت میکشم چون حتی نمیتوانم به بچههای کوچک خانواده هدیه یا عیدی بدهم.
کهانی، روانشناس به ارائه گزارش پزشکی قانونی در مورد پدیده شوهر آزاری اشاره کرد و گفت: در سال 93 پزشکی قانونی حدود 1500 پرونده شوهر آزاری در کشور را بررسی کرد که نشان میداد هر یک از مردان به نوعی در معرض آزارهای روحی و روانی همسرانشان قرار دارند. البته بروز خشونت در خانواده پدیدهای چند بعدی است که مجموعهای از عوامل در بروز این پدیده نقش دارد که از گرایشهای مردستیزانه گرفته تا مشکلات اجتماعی و اقتصادی عنوان میشود.
مامان بزنش
کامران که از بیاحترامیها و رفتارهای دور از اخلاق همسرش بسیار ناراحت است، میگوید: جلوی دختر کوچکم هم دیگر آبرویی برایم نمانده، از بس همسرم با من بد رفتاری میکند. حتی یک بار وقتی سر دخترم داد کشیدم که چرا تکالیفش را انجام نداده با عجله به سمت مادرش رفت و از او خواست مرا بزند.
کهانی، روانشناس به پیامدهای منفی و آسیبهای اجتماعی شوهر آزاری در برابر چشم کودکان اشاره کرده و معتقد است: شکسته شدن حرمت پدر در خانواده آثار و پیامدهای منفی و زیانباری روی فرزندان به ویژه پسران دارد، زیرا فرزندان دیگر از پدر حرفشنوی ندارند و حتی ممکن است به مرور زمان رفتار نامناسب و بی ادبانهای نسبت به پدر داشته باشند.
این استاد دانشگاه اشکال مختلف فحاشی، دادن القاب بد به مرد، عدم توجه به خواسته ها و مطالبات مرد را از مصادیق شوهر آزاری دانست و گفت: بروز افسردگی در زن و مرد نیز میتواند یکی از علل بروز خشونت زنان باشد به طوری که زنان افسرده روحیهای پرخاشگر و بی حوصله نسبت به همسر و فرزندانش دارد و از سویی دیگر در صورتی که مرد افسرده باشد به دلیل گوشه گیری و انزوا از انجام فعالیتهای روزمره دور می مانند و در این شرایط زن قدرت خانه را به دست میگیرد.
آخه به اینم میگن مرد
کهانی به تجربه یکی از مراجعان خود اشاره کرده میگوید: در 7 ماه نخست امسال 4 مراجعه کننده با موضوع شوهر آزاری داشتم که خانم به من میگفت «آخه به این هم می گویند مرد که میایستد تا من بزنمش».
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: عدم تناسب سنی، فاصله طبقاتی زن و مرد، شخصیت منفعل و وابسته مرد از دیگر دلایل بروز شوهر آزاری در خانوادههاست زیرا در خانوادههایی که مرد شخصیت وابسته و منفعلی دارد و چرخ اقتصادی زندگی به دست زن میچرخد بنابراین مرد در حاشیه رفته و به مرور زمان با مشکلات بسیاری از جمله بیحرمتی به مرد و فحاشی روبهرو میشود.
به همان نسبت که بی احترامی و خشونت علیه زنان امری ناپسند و قبیح است بروز این رفتار نسبت به مردان نیز در جامعه زشت و زننده است و به مرور زمان اثرات زیانباری بر تربیت کودکان دارد به طوری که فرزند پسر از این رفتار پدر الگوبرداری کرده و ممکن است در بزرگسالی او نیز شخصیتی وابسته و حقیر پیدا کند و این رفتار مادر در فرزند دختر نیز نهادینه شده و در بزرگسالی چنین رفتاری را نسبت به همسرش روا دارد بنابراین باید خانوادهها نسبت به رفتار خود در حضور کودکان دقت نظر بیشتری داشته باشند و رفتار انسانی و اخلاقی را سر لوحه کار خود قرار دهند.
خبرگزاری آریا- هدفونهای جدید اپل میتوانند عامل مرگ ناگهانی باشند!
به گزارش سرویس فناوری اطلاعات خبرگزاری آریا، شرکت اپل هم زمان با رونمایی رسمی از آیفون 7، هدفون شیک و ضد آب خود با را نیز به بازار عرضه کرده اسـت که به رغم داشتن خصوصیات چشمگیر، کارشناسان دربارۀ خطر آن برای سلامتی انسان هشدار داده اند.
کارشناسان بهداشت و سلامت دربارۀ هدفون های جدید آیفون که از فناوری بلوتوث استفاده می کنند هشدار داده اند؛ زیرا تحقیقات نشان می دهد استفادۀ مستمر از "AirPods" ممکن اسـت روی سدّ خونی مغزی که برای محافظت از مغز در برابر سموم شیمیایی لازم اسـت، تأثیر بگذارد.
دکتر "جویل مسکوویتز"، استاد بهداشت عمومی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، می گوید: «ما این جا با آتش بازی می کنیم. قرار دادن مستمر این دستگاه در کنار مغز روی آن تأثیر می گذارد. این کار روی سدّ خونی مغزی شکافی ایجاد می کند که بسیار خطرناک اسـت و ممکن اسـت به مرگ آنی شخص منتهی شود».
وی افزود: «مهندسان و مدیران فروش اپل، اصرار دارند که از فناوری بلوتوث استفاده کنند اما تشعشعات بلوتوث از تشعشعات مایکروویو که پژوهشگران بارها نسبت به آن هشدار داده اند بیشتر اسـت».
پژوهشگران با توجه به خطرات استفادۀ طولانی مدت از دستگاه های بلوتوث به استفاده از دستگاه های ایمن تر، مانند استفادۀ مستقیم از خود تلفن برای مکالمه و یا استفاده از هدفون های قدیمی و دارای سیم توصیه می کنند».
نوکیا امروز گزارش مالی سهماهه چهارم سال ۲۰۱۶ را منتشر کرد که حکایت از روزهای خوب فنلاندیها دارد.
شرکت نوکیا که این روزها تمرکز اصلی خود را بر بخش تجهیزات شبکه گذاشته است، روزهای خوبی سپری میکند و با ارائه یک گزارش مالی خوب، فراتر از پیشبینی کارشناسان ظاهر شده است. تصاحب شرکت آلکاتل-لوسنت و حذف هزینههای اضافی، به نوکیا کمک کردهاند که در بازار شبکه و خدمات مرتبط با آن، رشد چشمگیری داشته باشد و به رقیبی قدرتمند برای سایرین تبدیل شود.
در حال حاضر، هواوی چینی و اریکسون سوئدی، تنها رقبای نوکیا در بازار شبکه به شمار میروند. این سه شرکت، برجستهترین اپراتورهای شبکه در جهان هستند و برای توسعه نسل چهارم شبکه تلفن همراه (4G) تلاشهای بسیاری کردهاند و در حال حاضر نیز تمرکز خود را بر توسعه نسل پنجم شبکه تلفن همراه (5G) گذاشتهاند و دستاوردهای بزرگی نیز داشتهاند؛ اما تا عرضه جهانی آن چند سالی زمان لازم است.
درآمد نوکیا در سهماهه چهارم سال ۲۰۱۶ بدون احتساب مالیات و بهره، به ۱.۰۱ میلیارد دلار (۹۴۰ میلیون یورو) رسیده که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، ۲۷ درصد کاهش یافته است؛ اما میلیونها دلار بیشتر از آن چیزی است که کارشناسان پیشبینی کرده بودند. کارشناسان پیشبینی میکردند درآمد نوکیا در سهماهه چهارم ۲۰۱۶ به ۸۵۲ میلیون دلار (۷۸۸ میلیون یورو) برسد اما نوکیا توانست با درآمد ۱.۰۱ میلیارد دلاری، پیشبینی آنان را پشت سر بگذارد و یک گزارش مالی بسیار خوب ارائه دهد. فروش تجهیزات شبکه نوکیا در پاییز ۲۰۱۶ چیزی در حدود ۱۴ درصد کاهش یافته و بیش از آن چیزی است که انتظار میرفت؛ اما حاشیه سود عملیاتی این شرکت ۱۴.۱ درصد افزایش یافته و بیشتر از پیشبینی ۱۱.۷ درصدی کارشناسان است. نوکیا میگوید در سال ۲۰۱۷ میزان فروش تجهیزات شبکه باز هم کاهش مییابد؛ اما حاشیه سود عملیاتی این شرکت روندی روبه افزایش خواهد داشت.
راجیف سوری، مدیرعامل نوکیا، در بیانیه خبری خود اینچنین گفت:
من هنوز هم از روند فعلی فروش محصولات و جایگاه شرکت در سال ۲۰۱۶ راضی نیستم. ما باید در سال ۲۰۱۷ عملکرد خود را بهبود ببخشیم و میزان حاشیه سود عملیاتی کل را برای سال ۲۰۱۷ و سالهای بعد از آن گسترش دهیم. امسال، شرایط بازار تغییراتی خواهد داشت و ما نیز امیدواریم که بتوانیم با تغییر برنامههای فروش، شاهد رشد باشیم و تحول ایجاد کنیم.
میکائیل راوتانِن، تحلیلگر شرکت پژوهشی Inderes، اعلام کرده است سخنان راجیف سوری نشان میدهد که نوکیا میخواهد بهسادگی یک رقابت قیمتی به وجود بیاورد. وی در این خصوص میگوید:
در بازار فعلی، تصمیم نوکیا نتایج بسیار مهمی در پی خواهد داشت. نوکیا، اریکسون و هواوی در حال حاضر بهجای تمرکز بر رشد و توسعه، بر سودآوری هرچه بیشتر تمرکز کردهاند. امسال بازار شبکه و فروش تجهیزات مرتبط با آن، نزول میکند؛ اما با روندی که این شرکتها در پیش گرفتهاند، شاهد افزایش فشار قیمتی خواهیم بود. این شرکتها به دنبال افزایش سرمایه هستند.
نوکیا در سال گذشته میلادی، در واکنش به تغییرات بازار، تصمیم گرفت شرکت آلکاتل لوسنت را خریداری کند؛ اما در حال حاضر نوکیا برای کاهش هزینههای سالانه در نظر دارد تا سال ۲۰۱۸، هزاران کارمند را اخراج کند تا منافع مالی تأمین شوند. نوکیا در سال ۲۰۱۴ بخش تلفن همراه و تجهیزات مرتبط با آن را به مایکروسافت واگذار کرد و از آن زمان تا به امروز، درآمد نوکیا از طریق فروش تجهیزات شبکه و پتنتهای مختلف به دست میآید. نوکیا اکنون حق استفاده از نام تجاری خود را به شرکت HMD Global واگذار کرده است تا این شرکت بتواند گوشیهای هوشمند خود را با برند نوکیا به فروش برساند، نوکیا امیدوار است از این طریق نیز بتواند درآمد خود را افزایش دهد.
شما عملکرد نوکیا را چگونه ارزیابی میکنید؟