علی ربیعی در ششمین همایش بینالمللی روز جهانی بیماریهای نادر که امشب در سالن اجلاس سران برگزار شد، گفت: بسیاری از بیماران به خصوص بیماران ژنتیک، درگیر نوعی از عدم زیست اجتماعی مناسب هستند که در این باره هم جامعه و هم دولت مسئول است بنابراین باید درباره مسئولیتهای اجتماعی بیشتر صحبت کنیم.
وی، یکی از کارهای دولت را سهولت کار بیماران دانست و افزود: متاسفانه خانوادهها و جامعه هنوز برای زیست بیماران آمادگی لازم را ندارند. در حالی که این مسئله به یک فرهنگ سازی نیاز دارد تا خانوادهها و سازمانهای ثانوی به خصوص در مواجهه با بیماران نادر، بهتر عمل کنند.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به صدور دفترچه بیمه برای افراد فاقد پوشش بیمهای در کشور، به اجرای برنامه غربالگری اشاره کرد و گفت: باید بیماریهایی که شیوع کم ولی مرگ و میر بالایی دارند را تحت پوشش بیشتری قرار دهیم.
وی با اعلام اینکه ۸۰ درصد علت بروز بیماریهای نادر مسائل ژنتیکی است، بر گسترش بیمهای آزمایشهای ژنتیک تاکید کرد و افزود: مشاورههای قبل از ازدواج نیز به بیمه متصل خواهد شد.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به محدود بودن منابع در نظام سلامت، از پوشش بیمهای ۸ میلیون نفر فاقد بیمه در کشور خبر داد و گفت: بعد از این جهت گیریهای ما به سمت پیشگیری از بیماریها خواهد بود. بنابراین، از نهادهای اجتماعی مانند بنیاد بیماریهای نادر بیشتر حمایت خواهیم کرد تا بیماران راحتتر زندگی کنند و افراد کمتر بیمار شوند.
ربیعی همچنین در حاشیه این همایش، به خبرنگاران گفت: در سال آینده تمرکز ما بر بیماریهای خاص و مراکز نگهداری معلولان و توانبخشی خواهد بود.
وی با اعلام اینکه تلاش میکنیم در سال ۹۴ هیچ کدام از معلولان تحت پوشش بهزیستی دچار کمبود تجهیزات نشوند، تاکید کرد: همانطور که در آخرین جلسه شورای عالی بیمه به مسئله سرطان پرداختیم، پوشش بیمهای خود را در زمینه بیماریهای خاص سرعت خواهیم داد.(مهر)
383
پاسخ مشاور: با توجه به اینکه مبنای ایجاد و تحکیم بنای ازدواج بر پایه امنیت، صمیمیت، احترام و اعتماد طرفین است؛ بنابراین توجه داشته باشید که باید با تصمیمی درست درباره مشکلی که مطرح کردهاید برای خود، همسر آینده و خانوادههایتان آرامش و امنیت را به ارمغان بیاورید تا شانستان برای خوشبختی بیشتر شود. هرچند شاید مقصر اصلی طلاقتان در گذشته شما نبوده باشید، اما امروز شما با تصمیمی غیرآگاهانه، مسئول مشکلاتی خواهید بود که در آینده ایجاد خواهد شد.
نگرانیتان قابل درک است
اینکه شما و خواستگارتان از بیان واقعیت ازدواج سابقتان به خانواده پسر نگران هستید، قابل درک است. فراموش نکنید که اگر زندگیتان را بر پایه ترس از بر ملا شدن حقیقت بنا کنید، پایداری آن در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
برای اینکه بتوانید راحتتر با این موضوع کنار بیایید، خودتان را جای خانواده پسر بگذارید تا آنها را درک کنید. همچنین از خودتان بپرسید که اگر آنها یک روز یا حتی ۵ سال دیگر از این موضوع مطلع شوند، چه برخوردی با شما خواهند داشت.
حقیقت را بگویید
شما باید حتما این موضوع را با خانواده پسر مورد علاقهتان در میان بگذارید چراکه ماه پشت ابر پنهان نخواهد ماند. تصمیم گیری درباره اینکه خودتان این موضوع را بگویید یا خانوادهتان یا خود خواستگارتان به خانوادهاش بگوید، با مشورت بزرگ ترها امکان پذیر است چراکه شناخت ما با توجه به پیامک شما از خانواده پسر کامل نیست.
توجه کنید که هر لحظه در جلسه پایانی خواستگاری ممکن است یکی از بزرگ ترهای فامیلتان این موضوع را به خانواده پسر بگوید. همچنین این نکته را هم بدانید که بیان این موضوع از طرف شما در جلسههای اولیه خواستگاری نشانهای از صداقت است. همچنین در صورت پنهان کردن این موضوع، پسر مورد علاقهتان هم مجبور است با نقش بازی کردن پشت ترسهای خود پنهان شود؛ بنابراین با بیان حقیقت به نوعی علاقه خودتان را به خواستگارتان هم ثابت کردهاید.
خواستگارتان را محک بزنید
از بیان حقیقت ترسی نداشته باشید چراکه با گفتن این مسئله، عشق و علاقه خواستگارتان به شما محک جدی خواهد خورد. اگر او در انتخاب شما آگاهانه عمل کرده باشد، با اعتماد به نفس بالا و داشتن استقلال کافی میتواند خانوادهاش را برای ازدواج با شما راضی کند. همچنین شما میتوانید رفتارهای او را از لحاظ منطقی یا احساسی بودن محض در آن شرایط در برابر خانوادهاش بررسی کنید و از توانایی او برای حل مشکلات با اندیشه صحیح آگاهی یابید تا با اطمینان بیشتری وارد زندگی مشترک با او شوید.
خودتان را نجات دهید
همچنین شما با بیان حقیقت، خودتان را از داشتن نقطه ضعف در مقابل همسر آیندهتان در زندگی مشترک نجات خواهید داد. بنابراین، با توجه به ویژگیهای مثبتی که در خودتان میبینید، با توکل بر خداوند و گفتن حقیقت ضمن شفاف سازی و جلب اعتماد خانواده طرف مقابل، پایداری زندگی خود و همسر آیندهتان را تضمین کنید. (دکتر هادی صدری، کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
242
یکی از اقدامات مؤثر بر این زمینه اعطای وام ازدواج است. پرداخت وام ازدواج به جوانان متقاضی طی سالهای اخیر به میزانهای مختلف و با فراز و نشیبهای زیاد پیگیری شده است. در دولتهای قبلی با توجه به نگاه مثبت این دولتها به امر ازدواج و ترغیب آن، مانورهای زیادی روی پرداخت وام ازدواج داده شد و بانکها و صندوق مهر امامرضا (ع) فعالیتهایی برای پرداخت این وامها انجام دادند.
بانک مرکزی سال ٨٧ اقدام به تأسیس سامانه تسهیلات قرضالحسنه ازدواج کرد. در سالهای ٨٨، ٨٩ و ٩٠ به ترتیب تعداد ٩٣١هزار و ۴٨٠ نفر، یکمیلیون و ١١٨هزار و ٩٧٠ نفر و یکمیلیون و ٢۵١هزار و ٧ نفر با سقفهای فردی ٢٣میلیون ریال از تسهیلات وام ازدواج بهرهمند شدند، اما سال ٩١ روند اعطای تسهیلات ازدواج با کندی مواجه شد؛ بهطوریکه از ابتدای سال ٩١ تا ابتدای آبانماه همان سال، فقط۶٠٠هزار نفر موفق به دریافت این تسهیلات شدند و بیش از دوبرابر این تعداد، از این وام بیبهره ماندند.
سال ١٣٨٩ مبلغ وام ازدواج ٢میلیون تومان بود که این مبلغ در سال ١٣٩٠ به ٣میلیون تومان رسید. در همین سال دولت تصمیم گرفت به دخترها و پسرهایی که زیر ٢۵سال دارند و مهریه آنها زیر ١١٠ سکه است و دختر نیز پدر ندارد، ۵میلیون تومان وام ازدواج دهد که متاسفانه این تصمیم اجرایی نشد و مسکوت ماند.
سپس خبرهایی رسید که قرار است به همه زوجهای متقاضی وام ۵ میلیونی اعطا شود که این اتفاق هم نیفتاد و این مبلغ باز هم در عمل تبدیل به ٣میلیون تومان شد. طبق اعلام مراجع رسمی، درحالحاضر بیشترین زوجهایی که متقاضی وام ازدواج هستند از سالهای ٨٨ تا ٩٢ در نوبت دریافت این وام ماندهاند. از سال ٨٨ تا مرداد ٩٢ حدود ٣ میلیون و ۶٠٠هزار ازدواج در کشور ثبت شد که از این تعداد ۵میلیون نفر وام ازدواج دریافت کردند، اما بیش از ٢میلیون نفر از دریافت این وام ناکام ماندند.
ازسال ٩٢ تا ابتدای سال ٩٣ نیز یکمیلیون و صدهزار ازدواج ثبت شد که این تعداد نیز به جمع متقاضیان وام ازدواج افزوده شدند.
در تیرماه سالجاری محمدباقر نوبخت؛ سخنگوی دولت، اعلام کرد که با توجه به تأکید رئیسجمهوری برای رفع مشکل پرداخت وامازدواج که باعث شده بود نزدیک به یکمیلیون نفر در نوبت دریافت وام بمانند، در همکاری مشترک با بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و دارایی و نظام بانکی کشور مقرر شد پس از اتمام تعطیلات عید فطر، اعطای وامهای ازدواج انجام شود و ظرف ٧ یا ٨ روز بهدست متقاضیان برسد.
در این زمینه، بانکهای مختلفی مانند بانکملی، بانکمسکن و بانکقرضالحسنه مهرایران هم از افزایش تسهیلات خود در زمینه وام ازدواج خبر دادند و اکنون ٢٠ بانک در این زمینه فعالیت میکنند.
برای مثال، عبدالناصر همتی، مدیرعامل بانکملی ایران از پرداخت ٣٠٠هزار فقره تسهیلات ازدواج تا پایان شهریورماه سالجاری خبر داده و گفته بود که در این مدت ١٠هزار میلیاردریال تسهیلات قرضالحسنه ازدواج به متقاضیان پرداخت خواهد شد. با از سر گرفته شدن روند اعطای وام ازدواج، طبق آخرین آمارهای بانک مرکزی، در ١٠ ماهه نخست امسال، حدود یکمیلیون فقره تسهیلات ازدواج به متقاضیان اعطا شده است. با این وجود، حداکثر وام پرداختی توسط بانکها ٣ میلیون تومان است و فعلا خبری از وامهای ۵میلیونتومانی نیست. (شهروند)
پاسخ مشاور: یعنی از ۱۵ سالگی وارد یک رابطه عاطفی شدهاید که علاوه بر ویژگیهای سنی نظیر هیجانخواهی، جستوجوگری و تمایل به ارتباط با جنس مخالف و... از بلوغ عقلانی و عاطفی خوبی نیز برخوردار نبودهاید. تمامی این شرایط، اوضاع را به سمتی سوق داده است که علاوه بر سردرگمی و ناراحتی از سرمایه گذاری عاطفی چند ساله در یک ارتباط، بار فشار ناشی از صمیمیت و رهایی از آن نیز مطرح است.
به رابطه خود خاتمه دهید
میتوان گفت در ارتباطهایی از این قبیل که یکی از طرفین تصمیم قاطعی به جدی شدن رابطه ندارد، نتیجهای که دلخواه طرف دیگر است به دست نخواهد آمد و قصد رسمی شدن ارتباط در آینده هم احتمال داده نمیشود، لذا مراقب باشید که با افزودن بر مدت ارتباط و ریشهدارتر شدن علایقتان، پایان دادن آن را سختتر و پرهزینهتر نکنید. بهتر است این رابطه را هرچه سریعتر پایان دهید.
به استقلال شخصی وی توجه کنید
تاکنون درباره شرایط و آمادگیهای لازم پیش از ازدواج مطالب زیادی ارائه شده است اما درباره شرایط خاص شما میتوان در رابطه با «استقلال شخصی فرد» صحبتی به میان آورد. به طور کلی داشتن استقلال برای مرد در شرایط ازدواج یکی از معیارهای اصلی و اساسی محسوب میشود. با توجه به اینکه وی به شما گفته است: «خانوادهام اجازه نمیدهند» این امر نداشتن استقلال او را در تصمیمگیری، در مسائل اقتصادی و... آشکار میکند و بیانگر آمادگی نداشتن وی برای اقدام به ازدواج است.
علاوه بر این معمولا در چنین مواردی که فرد مخالفت خانواده را مطرح میکند، دلایل بیان نشده و مهمتری نیز وجود دارد.
این کارها را انجام دهید
برای اینکه بتوانید با شرایط جدید وفق پیدا کنید و از قید این وابستگی رها شوید، بهتر است زمینههای رشد شخصی خود را شناسایی و برای رسیدن به آن تمرکز کنید:
*دوستان خوب همجنس پیدا کنید، ارتباط خود را با دوستانتان وسعت بخشید و لذت همراهی با آنها را تجربه کنید.
*بخش قابل توجهی از لذتها و نیازهای عاطفی ما در خانواده تامین میشود، بنابراین ارتباط خود را با اعضای خانواده نزدیکتر کنید.
*برای آینده خود برنامه ریزی کنید، شرایط موجود را بسنجید و بر اساس آن اهدافتان را مشخص کنید. زمانی را برای آغاز تعیین کنید و دست به کار شوید.
*خود و علایقتان را بیشتر بشناسید. با این شناخت خواهید توانست بخشی از لذت زندگی را این گونه تجربه کنید.
*مهمتر از همه، در صورتی که تمایل به ادامه تحصیل دارید، بهتر است فرصتهای خود را از دست ندهید. برای مطالعه و کسب آمادگی شرکت در کنکور برنامه ریزی کنید و موفقیتهای پایدار را برای خود رقم بزنید. (سیمین قربانی. کارشناس ارشد مشاوره /خراسان)
145
ازدواجهای مدرن یا شبهمدرن از این جهت نادرست است که دختر و پسر بدون اطلاع خانواده و به دور از تجربیات والدین، خودشان انتخاب میکنند، خودشان تصمیم میگیرند و جالب آن که با اعتماد به نفس بالایی هم پای سفره عقد مینشینند و وقتی که مزدوج شدند و آتش عشقشان فروکش کرد، تازه به این فکر میافتند که داشتههای شریک زندگیشان نمیتواند تامینکننده نداشتههایشان باشد. معمولا تجارب نشان میدهد در این سبک ازدواجها، نه فقط خواستهها تامین نمیشود، بلکه باید با نداشتههای همسر نیز کنار بیایند.
پاسخ مشاور: در ادامه درباره دو موضوع کنترل احساسات و علاقه، و همچنین نگرانی از تماسهای آن خانم و احتمال آبروریزی در محل کارتان راهکارهایی ارائه شده است:
چطور علاقه خود را کنترل کنیم
درباره کنترل احساسات و کاهش علاقهمندی، بهتر است ابتدا در استفاده از کلمات و بیان احساسات خود و بعد درباره مدت زمان گفتوگو تغییراتی ایجاد کنید؛ به طور مثال از جملات محبت آمیز در گفتوگوهای حضوری و تلفنی استفاده نکنید و بیشتر رسمی حرف بزنید تا کم کم میزان محبت و احساس در روان شما و طرف مقابل کاهش یابد؛ مثلاً به جای «جان عزیزم» بگویید «بله خانم»! درخصوص کاهش زمان گفتوگو نیز اگر وسوسه میشوید که با وی تماس بگیرید، اکنون این کار خود را مهار کنید و کمی به تاخیر بیندازید. برای این کار میتوانید دقیقاً همان زمانی که وسوسه تماس گرفتن با او را داشتید به یکی از دوستان یا همسرتان زنگ بزنید و با او صحبت کنید. همین به تعویق اندازی گفتوگو و تماس، حس شما و او را کمتر میکند. هم چنین وقتی تماس یا پیامک وی را دریافت میکنید، از هر سه مورد یکی را پاسخ دهید. همین کار را در دیدارهای حضوری خود نیز رعایت کنید. هر چند بهتر است دیداری نباشد، اما اگر نتوانستید، ملاقاتها را از هفتهای یک بار، به ۱۵ روز و بعد ۲۰ روز و... کاهش دهید تا عادت دیداری شما هم کم شود.
نگرانی از مزاحمت و آبروریزی
میتوانم درک کنم که چون کاسب هستید و برای به دست آوردن موقعیت اجتماعی و اعتبارتان خیلی تلاش کردهاید نگرانید که این خانم با تماسها و رفتارهایش باعث از بین رفتن این دستاوردها شود. بهترین کار در زمان مزاحمتهای او، این است که نترسید و نگرانی خود را کنترل کنید، چون هر چه شما بیشتر نگرانی خود را بروز دهید، او نیز بیشتر روی این ضعف شما دست میگذارد.
بهتر است شما از دو رفتار در مقابل وی دوری کنید؛ یکی اینکه با خرید وسایل یا دادن پول یا رفتن به ملاقات و... بخواهید به او باج بدهید و دوم اینکه شما هم شروع به تهدید او کنید و سر و صدا راه بیندازید. این دو رفتار شاید در ابتدا وی را آرام و ساکت کند، ولی دفعه بعد شدت و میزان خواستههایش بیشتر خواهد شود. لذا باید از یک سبک رفتاری و گفتاری منطقی در این زمینه بهره گیرید.
سه سبک گفتاری در ارتباطات انسانی
۱ - منفعلانه:
این افراد به خاطر ترسشان دایم باج میدهند و طرف مقابل نیز دایم تهدید و پرخاشگری میکند. فرد منفعل نگاه مؤید دارد یعنی بیشتر از کلمات چشم، حتماً و باشد استفاده میکند.
۲ -پرخاشگرانه:
این افراد مدام با حالت تهدید و با داد و فریاد صحبت میکنند و بیشتر سعی در کنترل کردن شرایط دارند. انگشت اشاره آنها همواره به سمت دیگران است و رفتارها و اشتباهات خود را نمیبیند. به طور مثال میگویند: تو این کار را کردی!؟
۳ - جرئتمندانه:
افراد جرأتمند، هم به خواستههای خود دقت میکنند و هم به خواستههای طرف مقابل. از بیان احساسات خود هراسی ندارند و آن قدر به حقوق دیگران احترام میگذارند که به حقوق خود احترام میگذارند.
در این خصوص نیز شما باید با یادگیری روش جرأتمندانه و کمک گرفتن از مشاوران به حل این مسئله بپردازید. از طرفی شما همان قدر که به خودتان حق میدهیدکه وی را به خاطر تغییرات شرایط زندگیتان نخواهید، به اصرار او نیز حق بدهید؛ چرا که چیزهایی مانند زمان برای ازدواج و خرج کردن احساسات و... را از دست داده است. پس بهتر است با این خانم به صورت منطقی صحبت کنید و اگر خسارتی را از شما مطالبه کرد، فقط برای یک بار و البته آخرین بار، خواسته او را برآورده کنید. همچنین او را هدایت کنید که حتماً نزد مشاور برود تا بهتر بتواند وضعیت کنونی خود یعنی نبودن در کنار شما و خراب شدن دنیای آمال و آرزوهایش را بپذیرد. (راهله فارسی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده/خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
35
شیوا امینی افزود: با توجه به این مسئله لازم نیست خیلی احساس گناه بکنید و تصور کنید انسان بدی هستید؛ هرچند قطعاً این نکته نمیتواند بهانهای برای ادامه این رفتار باشد. البته اگر احساس تردید در شما بسیار قوی است، بهتر است برای یافتن چرایی آن و مقابلهای اصولی با این مسئله به متخصص مراجعه کنید و از چنین روشهای مخربی استفاده نکنید.
این مشاور خانواده در ادامه گفت: بسیاری از ما به رغم اینکه میدانیم مقایسه کردن همسرمان با دیگران موجب میشود مشکلاتی در زندگی مشترک ما ایجاد شود، اما باز به این کار ادامه میدهیم. بهانهها و دلایل زیادی هم برای این کار داریم.
وی اضافه کرد: اگر بهتازگی ازدواج کردهاید، احتمال دارد که خود شما از اینکه همسرتان را با بقیه مقایسه میکنید، احساس نامطلوبی داشته و با خود تصور کنید آخر چطور نمیتوانید جلوی خود را بگیرید و کسی را که خود انتخاب کرده و البته به او نیز علاقه زیادی دارید، آزار ندهید. شاید هم هنوز مقایسههایی را که میکنید بیان نمیکنید؛ اما این کار را اینقدر در ذهن خود انجام دادهاید که کم کم دارید به وحشت میافتید که چرا دچار این عادت بد شدهاید.
امینی در ادامه گفت: مقایسه همسر با دیگران درست مانند سایر رفتارهای ما یک انتخاب است، میتوانیم این رفتار را انتخاب کنیم و ادامه دهیم و یا اینکه تصمیم بگیریم تا از میزان آن کاسته و رفتاری را در طولانی مدت ترک کنیم. اگر شما نیز چنین دیدی در رابطه با این رفتار خود داشته باشید، میبینید که داستان اینکه «دست خودم نیست»، «عادت کردهام» و . . . کم کم رنگ میبازد. اما شاید با خود فکر کنید خب چطور میتوانم به این نتیجه برسم؟ کافی است یک بار تلاش کنید و در موقعیتی که تمایل زیادی برای انجام این کار دارید، مقاومت کنید و آن را انجام ندهید.
وی تصریح کرد: درست است که صرف انجام این عمل چه به صورت ذهنی و روانی و چه به صورت گفتاری و عملی میتواند عوارض بدی را در زندگی شما ایجاد کند، اما برای کاهش عوارض و در قدمهای اول میتوانید تلاش کنید تا این کار را به صورت گفتاری و عملی محدود کنید و در ابتدا محدودیتی برای انجام آن در حوزه روان برای خودتان درنظر نگیرید. با کنار گذاشتن این عادت در حوزه گفتاری و موفقیت در این زمینه، متوجه خواهید شد که ترک آن در حوزه روانی نیز کار چندان دشواری برای شما نخواهد بود.
امینی اضافه کرد: در بسیاری از مواقع ما همسرمان را از جنسی متفاوت از خود و حتی متفاوت از سایر افراد در نظر میگیریم. ما به خود حق میدهیم که انسان کاملی نباشیم و گاهی اوقات مرتکب اشتباهاتی کوچک شویم، اما وقتی نوبت به همسرمان میرسد، نمیتوانیم چشمپوشی کنیم. حتی چنین رفتاری را ممکن است در مقابل دوستان، اقوام و یا همکاران خود داشته باشیم اما در مقابل همسرمان همچنان سختگیر هستیم. بیایید کمی در مقابل همسرمان نیز واقعبینانهتر برخورد کنیم و یادمان نرود که او نیز مانند ما انسان کامل و بیعیب و نقصی نیست، به این شکل احتمالاً بهتر میتوانیم تمایل خود برای مقایسه کردن و پررنگ جلوه دادن اشتباهات او را نادیده بگیریم.
این مشاورخانواده اضافه کرد: گاهی اوقات و زمانی که این عادت شکلی افراطی به خود میگیرد، عوارض آن به صورت جدی زندگی مشترک ما را تهدید میکند، شاید استفاده از روشهای کنترل رفتار بد نباشد. برای مثال، برای خود سقفی تعیین کنید و متعهد شوید که بیشتر از آن میزان طی یک روز همسر خود را در ذهنتان با دیگران مقایسه نکنید. برای مثال، سقف دو بار طی یک روز را مشخص و موارد مقایسه را در جایی یادداشت کنید تا بیشتر از این حد نشود. با انجام این کار و محدود شدن این رفتار به زودی متوجه خواهید شد که کنترل کردن خودتان آنقدرها هم که تصور میکردید دشوار و سخت نبوده است. فقط کافی است برای قدمهای ابتدایی، قول و قرارهایی عملی را برای خود در نظر بگیرید.
وی در ادامه گفت: اگر به صورت دائمی ایرادها و اشتباهات همسرتان به نظر شما می آید و همین باعث میشود علاوه بر احساس نارضایتی دست به مقایسه بزنید، بد نیست در فرصتی مناسب و زمانی که حوصله دارید، زمانی را اختصاص دهید و به صورت ویژه تنها ویژگیهای مثبت همسر خودتان را در جایی یادداشت کنید. داشتن چنین فهرستی و مراجعه گاهگاه به آن، میتواند موجب افزایش رضایت در شما و کاهش این رفتار مخرب شود.
امینی اظهارکرد: اگر کمی با خود رو راست باشید و در جایی خلوت و فکر کنید، احتمالاً متوجه خواهید شد که داستان مقایسه کردن همسر با دیگران مسئلهای نیست که تنها به حجم ایرادهای او برگردد، بلکه گاهی اوقات این نقطه ضعفهای ماست که باعث میشود برای لاپوشانی آنها دست به این کار بزنیم. اگر متوجه شدهاید که اعتماد به نفس پایینی دارید، انتخابهای خود را قبول ندارید، برای احساس ارزشمندی در شما لازم است همسرتان تغییر کند و. . . بهتر است پیش از اینکه عوارض این رفتار باعث تخریب رابطهتان و البته ایجاد احساسات ناخوشایند بیشتری در شما شود، برای حل این مسائل قدمی اصولی برداشته و از یک متخصص برای حل آنها کمک بخواهید. (ایسنا، به نقل از سپیده دانایی)
شش ماه است ازدواج کرده اما دو هفتهای میشود به خانه مادرش برگشته... میترسد و بشدت نگران است. به خاطر دروغی که روز اول در مورد دوشیزگی گفته خواب از چشمانش رفته و حالا نگران است چراکه همسرش به دلیل «تدلیس» قصد طلاق دادن او را دارد.
شرایط فسخ نکاح
ماده 1132 قانون مدنی هم بیان میدارد: در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست گفتنی است که خیار فسخ (اختیار برهم زدن نکاح) فوری است و ماده 1131 قانون مدنی بیان میدارد: اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع و به محض آن به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط میشود، به شرط آنکه علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است.
ماده 448 قانون مدنی هم میگوید: خیار فسخ قابل اسقاط است اما به ارث منتقل نمیشود؛ چرا که در اثر موت نکاح منحل میشود و دیگر موردی برای فسخ آن یا به ارث رسیدن حق فسخ باقی نمیماند.
ماده 1092 قانون مدنی بیان میدارد: در صورتی که مرد پیش از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهریه است ولی هرگاه عقد نکاح به جهتی قبل از نزدیکی فسخ شود، زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که زن مستحق نصف مهریه است.
فسخ نکاح با طلاق فرق دارد. نامش کمتر به گوشمان خورده، محاکم کمتر به آن رأی میدهند. دور و برمان در خانواده طلاق دیدهایم اما فسخ نکاح نه. برای همین هم نمیدانیم چیست و چه آثاری دارد برای همین هم وقتی همسرمان تهدیدمان میکند: اگر فلان کار را انجام ندهی فسخ نکاحت میکنم. دلمان میریزد. ترس چنگ میاندازد توی وجودمان. از خودمان میپرسیم این فسخ نکاح دیگر چیست؟ چه بلایی دارد سرمان میآید؟ در مورد علل فسخ نکاح در شماره پیش توضیح دادم ولی اینکه دقیقاً چیست و آیا فقط مرد توانایی فسخ کردن نکاح را دارد یا زن هم میتواند در این شماره صحبت خواهیم کرد.
ماجرای عجیب آتوسا
قصه زندگی آتوسا با همه قصههایی که تا حالا شنیدهام فرق دارد: ریشه در ترس دارد و دروغ. اینکه اگر کس دیگری بود چه تصمیمی میگرفت را نمیدانم. سعی میکنم مثل همیشه کمتر قضاوت کنم و بیشتر گوش بدهم. آتوسا گفته بود: «یکی از اقوام مرا برای ازدواج به ابوالفضل معرفی کرد. گفت پسری است که مادرش هر کار میکند زن نمیگیرد. یک دختر خیلی خوشگل میخواهد؛ آتوسا من تو را به او معرفی کردم. هم از این وضع دربدری بیرون میآیی و هم شوهر میکنی و تشکیل زندگی میدهی. گفتم شرایط من را به او گفتی؟ گفت به مادرش گفتم. گفته اصلاً به پسرم نگویید که پشیمان میشود. مشکل اتفاقی بود که در پانزده سالگی برای من افتاده بود. آن زمان من با پدرم زندگی میکردم. پدرم معتاد بود. یک بار اتفاق وحشتناکی افتاد. پدرم مرا به یکی از موادفروشان فروخت و در ازایش مواد گرفت. این ماجرا را هرگز به کسی نگفتم. هرگز. محل زندگیام را عوض کردم و آن شهر را ترک کردم. مادرم گفت به هیچ وجه به کسی نگو. شکست خورده و نالان بودم که خانواده همسرم به سراغم آمدند.
البته شوهر آتوسا میدانست که او باکره نبوده است: «قبل از عقد به او گفتم که با پسری نامزد بودم صیغه خواندیم اما رسمی نکردیم. گفتم دختر نیستم. اما آن ماجرا را نگفتم آن اتفاق خصوصی و سیاه زندگی من بود. نمیخواستم به کسی بگویم.»
ماجرا از جایی شروع شد که شوهر آتوسا آن جور که تصور میکرد از آب در نیامد: بسیار بددهن بود و بعد فهمیدم که اصلاً رسماً سارق است. وقتی اعتراض کردم شروع کرد به کتک زدن. من هم فرار کردم و به خانه مادرم برگشتم. حالا میگوید یک قران از مهریهات را نمیدهم و این را هم فرستاده: یک برگ احضاریه دادگاه و ضمایم نشانم داد. در ستون خواسته نوشته بود: فسخ نکاح به علت خیار تدلیس.
فسخ چیست؟
آتوسا با چشمهای نگران نگاهم میکند نمیداند چه به سرش آمده؟ فسخ چیست؟ اصلاً چرا دارد همچین کاری میکند؟ فسخ نکاح چه خاصیتی برای شوهرش دارد؟ شنیده بودم معامله را فسخ میکنند اما نمیدانستم ازدواج را هم میتوان فسخ کرد! اصلاً فسخ یعنی چه؟
برای آتوسا توضیح میدهم که: فسخ آنقدرها چیز عجیب و غریبی نیست. اصولاً هرکس که معامله توی زندگیش کرده باشد. خانه یا ماشینی خریده باشد قطعاً کلمه فسخ به گوشش خورده است. در حقیقت از نظر حقوقی تسلط قانونی شخص در اضمحلال عقد را خیار گویند. یعنی اینکه مثلاً هنگام خرید و فروش خودرو یک سری مسائل را طرفین با هم شرط میکنند؛ مثلاً اگر خودرو رنگ داشت طرفین تا سه روز حق فسخ (برهم زدن یک جانبه معامله) را دارند. برای فسخ نیازی به قبول طرف مقابل نداریم چون عملی یک جانبه محسوب میشود.
ماده 449 قانون مدنی اعلام داشته است: «فسخ به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل میشود.»
آتوسا بیشتر میترسد: یعنی به همین راحتی میتواند مثل خرید و فروش یک ماشین عقد نکاح را فسخ کند؟ برایش توضیح میدهم که البته که نه، این به آن معنی نیست که هر فردی که مدعی وجود یکی از شرایط فسخ نکاح است، با اعلام آن، فسخ هم عملا صورت گیرد. نکاح از سایر عقود بسیار مهمتر است و فسخ آن در جامعه تأثیراتی دارد بنابر این برای احراز وجود شرایط فسخ و اثبات انحلال نکاح باید به دادگاه رجوع کرد. به زبان ساده یعنی باید حتماً شرایط فسخ را داشته باشد و آن را در دادگاه مطرح کند و از دادگاه بخواهد آن را تنفیذ کند.
حقیقت تلخ
آتوسا مثل همه زنهای دیگر که با شوهرشان مشکل دارند خانه را ترک کرده و به خانه مادرش رفته اما شوهرش به جای اینکه با گل و شیرنی دنبالش بیاید یا حتی دادخواست تمکین بدهد یک روش کاملاً متفاوت را اجرا کرده، فسخ نکاح: «میدانست دختر نیستم؛ گفته بودم. وقتی اختلاف بالا گرفت مادر شوهرم به من خیانت کرد و راز زندگی من را به شوهرم گفت. به هر حال البته فرقی نمیکرد. خیلی آدم آبروداری نبود. دزد بود. معتاد بود یکی بدتر از همان کثافتهایی بود که پدرم مرا به آنها فروخت آن موقع پانزده ساله بودم. خیلی کم سن بودم. به اندازه کافی عذاب کشیدم. حالا که فکر میکنم میبینم اگر حقیقت را میگفتم بهتر بود. برای این آدم فرقی نمیکرد گذشته من چه باشد حداقل حالا عذابم نمیداد.»
دلداریاش میدهم: «به نظرم نگفتن آن قضیه از موارد تدلیس در نکاح نیست چون هرکس به هر حال رازهایی دارد که آن را برای خودش مخفی نگه میدارد. همان طور که قبلاً هم گفتم یا باید شرط ضمن عقدی را پنهان کرده باشی یا عیبی را. تا حالا با او صحبت کردهای که ببینی حرف حسابش چیست؟» با وقاحت میگوید که نمیدانسته من دختر نیستم. میگویم اگر مرا نمیخواهی طلاقم بده میگوید نه میخواهم نکاح را فسخ کنم که مهریه ندهم. اصلاً فرق فسخ نکاح با طلاق در چیست؟
تفاوت فسخ نکاح و طلاق
حالا فهمیدید فسخ نکاح چیست و با عوامل آن نیز در شماره پیش آشنا شدید وقت آن است که بدانید: اصولاً تفاوت فسخ نکاح و طلاق چیست و در چه مواردی است که برای انحلال عقد نکاح میتوان به شرایط فسخ نکاح استناد کرد. جالب است بدانید این دو از جهات گوناگون به هم شباهت دارند اما ذات و باطن آنها با هم متفاوت است.
- صیغه طلاق با حضور دو مرد عادل جاری میشود، اما فسخ نکاح فاقد چنین تشریفاتی است.
- در طلاق باید صیغه طلاق با تشریفات و بیان خاص ادا گردد در صورتی که در فسخ نیازی به آن تشریفات نیست.
- فسخ در صورت تحقق شرایط و موجبات فوری ولی طلاق چنین نیست.
- موجبات طلاق و فسخ با یکدیگر فرق میکند.
- زن به هنگام جاری شدن صیغه طلاق باید شرایط خاصی داشته باشد که در فسخ نکاح نیازی به آن نیست.
- همچنین احکام مهریه در این دو با یکدیگر تفاوتهایی دارند.
- فسخ نکاح در دوران عادت زنانگی و نفاس زن ممکن است. در حالی که طلاق زن در این دوران درست نیست.
- طلاق مخصوص نکاح دائم است (ازدواج دائم) ولی موارد فسخ نکاح در دائم و منقطع یکسان (ازدواج موقت یا همان صیغه که در عرف ما وجود دارد) است.
- پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفته شده ولی فسخ نکاح نیاز به این اقدام ندارد و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است و تکلیفی در باب اصلاح زوجین و ارجاع به داوری ندارد.
- طلاق عمل حقوقی یک جانبه (ایقاع) است که به وسیله شوهر یا نماینده قانونی او (دادگاه) انجام میشود در حالی که فسخ ممکن است به وسیله شوهر یا زن واقع شود.
- در طلاق رجعی شوهر میتواند در زمان عده به نکاح رجوع کند، اما در فسخ نکاح امکان رجوع وجود ندارد و تشکیل دوباره خانواده جز با نکاح جدید ممکن نیست.
- در طلاق رجعی در زمان عده نفقه زن به عهده شوهر است ولی در فسخ نکاح نفقه تعلق نمیگیرد مگر زن حامله باشد.
- فسخ نکاح هرچند بار که بین زن و مرد اتفاق افتد ایجاد حرمت نمیکند.
- فسخ نکاح نیاز به رضایت طرفین ندارد و کسی که حق فسخ دارد میتواند یک طرفه آن را انجام دهد. فسخ کننده باید بالغ، عاقل و رشید باشد.
فسخ نکاح و مهریه
قطعاً سؤال بزرگی که در ذهن آتوسا هست در ذهن شما هم پیش آمده و آن این است که اگر نکاح فسخ شود تکلیف مهریه چه میشود؟ جالب است بدانید در فسخ نکاح مهریه در حالتهای مختلف متفاوت است:
پیش از نزدیکی (برقراری رابطه زناشویی): اگر به خاطر ناتوانی مرد از نزدیکی، زن عقد را به هم زند، شوهر باید نصف مهر او را بپردازد، ولی اگر به خاطر یکی دیگر از عیبهایی که گفته شد، مرد یا زن عقد را به هم بزند اگر باهم نزدیکی نکرده باشند مهریه تعلق نمیگیرد.
اگر نزدیکی (رابطه زناشویی) صورت گرفته باشد به استثنا تدلیس از جانب زوجه در باقی موارد مرد باید مهریه را کامل بپردازد.
جرمی به نام تدلیس در نکاح
آتوسا استرس دارد: «مدام تهدیدم میکند که شکایت میکند و به خاطر دروغی که گفتهام مرا به زندان میاندازد راست میگوید؟ میتواند چنین کاری کند؟»
برای آتوسا توضیح میدهم که: «اثبات وجود عوامل فسخ نکاح در دادگاهها کار مشکلی است چون به دلیل وجود شرایط خاص در فسخ نکاح دادگاهها بیشتر تمایل به هدایت زوجین به سمت طلاق دارند تا فسخ نکاح اما خطری که تدلیس برای طرفین دارد این است که علاوه بر ضمانت اجرای مدنی تدلیس، قانونگذار در این زمینه ضمانت اجرای کیفری نیز مقرر کرده است و ماده 647 قانون مجازات اسلامی میگوید چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد از دو طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از 6 ماه تا دو سال محکوم میشود. البته در مورد پرونده آتوسا به نظرم نباید نگران چنین چیزی باشیم چون همان طور که بارها گفتم هر دروغی تدلیس محسوب نمیشود و تدلیس شرایط خاص خودش را دارد.
از تهدید تا عمل
با توضیحاتی که برای آتوسا دادم متوجه شد که ماجرا آنقدرها هم ترسناک نیست و هنوز جای امید برای رهایی از این مشکل باقی است.(زهرا سپید نامه - وکیلپایهیک دادگستری/ ایران)
«چطور بشناسمش؟» این سوالی است که خیلی از دختر و پسرها، چه در مرحله انتخاب، چه در مرحله نامزدی از مشاور یا روانشناس خود میپرسند. شاید به این سوال باید یک پرسش اساسیتر اضافه کرد: «چه چیزهایی را باید درباره او بدانم؟» معمولاً ما وقتی در مورد ویژگیهای اصلی یک نفر حرف میزنیم از کلمه «شخصیت» استفاده میکنیم.
برخلاف آنچه در عامه مطرح است ما آدم «بیشخصیت» نداریم. هر کسی شخصیتی دارد. اگر میخواهید احتمال موفقیت ازدواجتان بالا برود. باید بدانید که او چه شخصیتی دارد و آیا میتوانید با این شخصیت زندگی کنید یا نه. متاسفانه بسیاری از ما قبل از شروع یک رابطه، حتی به اندازه زمانی که میخواهیم یک جفت کفش بخریم نیز سوال نمیکنیم و با این اشتباه، فرصت کشف بسیاری از ویژگیهای شریک آینده زندگیمان را از دست میدهیم.
شناخت، عاشقانه نیست. عاشق شدن تجربهای رمانتیک است، اما سوال کردن و مصاحبه با همسر چنین نیست. در واقع خیلیها فکر میکنند که نامزدی فقط دوره رمانتیک بازی است و نه دوره شناخت. معمولاً کسانی که در این دوره به شدت عاشق هستند و طرف مقابلشان را دربست میپذیرند، بعد از ازدواج به همان شدت عشقشان فروکش میکند و فرو میریزد، چون متوجه میشوند واقعیت با تصورات عاشقانه انها فرق داشته است.
از شناخت میترسیم
گاهی اوقات نمیخواهیم جوابها را بدانیم، چون ممکن است جوابهای مناسبی نشنویم. یکی از دلایل رایج سوال نپرسیدن نامزدها از یکدیگر همین است. در واقع آنان وقتی میفهمند نباید این کار را میکردند که با همسرشان زیر یک سقف هستند و همسرشان اصلاً آن چیزی نیست که تصور میکردند.
ممکن است از اینکه نامزدمان سوالهایی بپرسد هراس داشته باشیم. نکند او هم چیزهایی در مورد من بداند؟ نکند این ویترینی که ساختهام فرو بریزد؟ یادتان باشد شما با تمام وجود خودتان زیر یک سقف زندگی خواهی کرد و نه فقط ویترین زیبایی که ساختهاید. پس اجازه بدهید نامزد شما چیزهایی هم در مورد انباری وجود شما بداند.
لازم است برخی ویژگیهای شخصیتی را پیش از ازدواج شناخت؛ یکی از این ویژگیها پایداری هیجانی است. ثبات هیجانی شامل ثبات در برخی موارد میشود که یکی از آنها اضطراب است. کسانی که ثبات هیجانی پایینی دارند معمولاً مضطرب هستند. افراد مضطرب رفتار بیقراری دارند و نمیتوانند تمرکز کنند و مدام فکرهای منفی مثل «حالا چی میشه» یا «نمیتونم از پسش بربیام» یا «الانه که یه اتفاق بد بیفته» در سرشان تکرار میشود.
از لحاظ فیزیولوژیک آدمهای مضطرب دستهای عرق کرده، ضربان قلب بالا و صورت قرمزی دارند. کسانی که از لحاظ شخصیتی مضطرب هستند این صفت را معمولاً در همه موقعیتها و زمانها نشان میدهند.
خصومت و خشم
افراد دارای خصومت و خشم بالاتر ثبات هیجانی پایینتری دارند. این آدمها کینهای و به اصطلاح عصبی هستند.
افسردگی
افراد مبتلا به افسردگی دست کم ۵ نشانه دارند که شامل غمگینی، تمرکز، کم یا زیاد شدن اشتها، کم یا زیاد شدن وزن، کم یا زیاد شدن خواب، از دست دادن انرژی، دشواری در تصمیمگیری و فکر یا اقدام به خودکشی میشود اما روی هم رفته، بعضی آدمها از بعضی دیگر غمگینتر هستند. در دوران نامزدی باید توجه داشته باشید که میزان غمگینی چقدر با غمگینی خودتان یکسان است.
خودآگاهی
بعضی افراد به خودشان، درونشان و شخصیتشان آگاهی بیشتری دارند. یکی از نشانههای ثبات هیجانی خودآگاهی است.
زود انگیختگی
بعضی افراد تحریک پذیرند، بعضی زودتر به اتفاقات اطراف واکنش نشان میدهند. آنان زودترعصبانی، مضطرب و هیجانی میشوند. در دوران نامزدی میتوانید دریابید که در این صفت چقدر به نامزدتان شبیه هستید.
برون گرایی شامل صفات خونگرمی، اجتماعی بودن، جراتمندی، هیجانطلبی و برخورداری از هیجانهای مثبت میشود. برون گراها خونگرمتر از درونگراها هستند. زودتر با دیگران صمیمی میشوند و با آنان خوش و بش میکنند.
خیلی افراد فکر میکنند که برونگرایی فقط به معنای اجتماعی بودن است اما راحت بودن در جمع فقط جزئی از برون گرایی است علاوه بر آن کسانی که برونگرا هستند بیشتر از درونگراها حرف خودشان را با جرئت میزنند و عملشان را قاطعانه پیش میبرند.
برونگراها از درون گراها هیجانطلبترهستند. آنان به راحتی به هیجان نمیآیند. برای همین ممکن است دست به کارهای خطرناکی بزنند تا کمی هیجانی شوند. برونگراها بیشتر از درون گراها هیجانهای مثبت را تجربه میکنند و روی هم رفته شادتر از آدمهای درون گرا هستند. (سعید بینیاز - روانشناس/ سپیده دانایی)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
96
خانه اما هنوز برهوت و کویر خالی از سکنه هم نشده؛ تک و توک خواستگارانی وعده میگیرند برای شبهای جمعه که با دسته گلی و جعبه شیرینی و پدر و مادر و بزرگ فامیلی مصدع اوقات شوند به امید وصلتی. دیدارها صورت میگیرد؛ وعدهها گذاشته، حرفها زده، شرط و شروط مطرح، موافقتهای اولیه هم حتی اعلام میشود، اما نتیجهای که باید، نه، حاصل نمیشود. تردیدها و وسواسها غلبه میکند بر محاسن و فاکتورهای مثبت خواستگار و خانوادهاش. تردیدهایی که اوایل این چنین به جانش نمیافتاد و آنقدر مستاصلش نمیکرد که به جای یافتن پاسخ مساله، صورتش را پاک کند از بیخ و بن. حالا دیگر شنیدن اسم خواستگار، قلبش را به تپش نمیاندازد و رویایی را در پیش چشمانش به تصویر نمیکشد؛ دیگر از آن شاهزاده سوار بر اسب سفید هم خبری نیست. این روزها دیگر نه خواستگارانش آن کمیت و کیفیت سابق را دارند و نه خودش دل و دماغ گذشتهها را. نگاه دیگران اما سنگینتر از پیش است، نجواهای درگوشی زنان فامیل حالا بلندتر شده است. مادر چیزی نمیگوید، اما دل پردردی دارد؛ پدر سکوت کرده و نگاهش همچنان مهربان است، اما در چشمهایش نگرانی موج میزند، دلواپسی از آینده. خواستگاران هم نه دیگر آن جوانان خوشتیپ و پر از امید و احساس دیروزی که مردهای جاافتاده پشت گوش سفیدکرده و از نفس افتاده امروزیاند که خود به انواع و اقسام وسواسها و سختگیریها گرفتار. او اینک دختری است همچنان مجرد در آستانه چهل سالگی، سال تکامل عقل، که همه چیز دارد الا یک خواستگار مناسب. شغل خوب، درآمد بالا، موقعیت اجتماعی، پسانداز تپل، اتومبیل و خانه دارد، اما تنهاست و همین تنهایی آزارش میدهد و میترساندش. در برزخ ترس از اشتباه در انتخاب شریک زندگی و واهمه از تنها ماندن در آینده گرفتار است و سنگینی نگاه اطرافیان و نگرش منفیای که جامعه روی دختران پا به سن گذاشته نا امید از ازدواج دارد، بر رنجها و آلامش میافزاید.
آتشی که به سردی گراییده
اجتماع امروز ما بخصوص در کلانشهرها با موجی از مردان و زنان نهچندان جوانی مواجه است که باوجود برخورداری از موقعیت ازدواج، آنچنان سختگیریها کرده و مته به خشخاش گذاشتهاند که شانسهای خود را به نوبت فراری داده و رماندهاند و حالا افسوس فرصتهای از دست رفته را میخورند. شگفتا که بعضی از این جوانان دیروزی نهتنها از موضع خود کوتاه نیامدهاند که حتی بر سختگیریها و وسواسهای گاه بیمارگونه افزودهاند و شاخ و برگها دادهاند به شرط و شروط عجیب و غریبهشان.
به اعتقاد یک روانشناس، جوانان بعد از بیست و هشت سالگی دیگر آن نیاز سابق به ازدواج را در خود احساس نمیکنند و از آنجا که عشقهای آتشین رنگباخته است خود را برای وصال به آب و آتش نمیزنند.
دکتر غنچه راهب در گفتوگو با جامجم با تاکید بر این که به ازدواج باید از دو منظر روبنایی و زیربنایی نگریست، میگوید: اگر در انتخاب شریک زندگی، فقط مسائل روبنایی مانند مادیات، تحصیلات، ظاهر و خانواده لحاظ شود اشتباهی بزرگ است، چرا که روبناها را زن و مرد با هم میتوانند اصلاح کنند و زندگیشان را بسازند، اما مداقه زیاد در فاکتورهای زیربنایی مثل تقارن و همخوانی هویتی و شخصیتی نهتنها وسواس و اشتباه نیست که لازم و ضروری هم به نظر میرسد. وی وجود اختلافات و همسطح نبودن یک پسر و دختر جوان از لحاظ شخصیتی را مشکلساز و دردسرآفرین در آینده ذکر میکند و اظهار میدارد: هر فردی تعریف خاص خود را از زندگی دارد و بالطبع، دنبال شخصی میگردد که به این تعریف نزدیک باشد.
جوانان بدبین شدهاند
دکتر راهب، وقوع طلاقهای متعدد در جامعه را از جمله دلایل بدبینی جوانان به ازدواج و سختگیریهای حتی غیرمنطقیشان نسبت به انتخاب همسر میداند و میگوید: گزینشهای ناصحیح و احساساتی و نداشتن مهارت لازم و کافی در زندگی مشترک است که کار را به بنبست و طلاق میکشاند.
به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، شرایط سخت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه، جوانان را از تشکیل خانواده منصرف میکند. همچنین آداب، رسوم و سنتهایی که برای ازدواج وجود دارد، کار را برای جوانان سخت کرده است. بسیاری از رسم و رسوم سنتی ازدواج دیگر برای جوانان معنادار نیست و حتی تحقیرآمیز هم پنداشته میشود.
وی معتقد است: امروزه جوانان در برزخ میان سنت و مدرنیته گرفتار شدهاند؛ نه به سبک خیلی مدرن میتوانند ازدواج کنند و نه روشهای سنتی را میپسندند.
این مددکار اجتماعی، دوستیهای خیابانی را نیز در پیدایش بدبینی و سختگیری در راه ازدواج، بسیار تاثیرگذار میداند و اظهار میکند: افرادی که از پایان دوران نوجوانی و آغاز سنین جوانی دوستیهایی را به امید ازدواج با جنس مخالف آغاز میکنند، اما به دلایل مختلف از جمله مصمم نبودن طرف مقابل، مخالفت خانواده، فراهم نبودن شرایط و... به وصال نمیرسند، دچار سرخوردگی شده و برای ممانعت از تکرار اشتباه و شکست، نوعی از سختگیریها و احتیاط شاید بیش از حد را در پیش میگیرند.
تنهایی عوارض دارد
ازدواج نکردن در هر جامعهای فارغ از مناسبات و روابطش، عوارض و تبعاتی را به دنبال دارد. از منظر دین و اخلاق به ازدواج آنقدر اصالت و اهمیت داده شده که حتی کاملکننده ایمان خوانده شده است.
دکتر راهب، تنهایی و احساس نداشتن امنیت را از جمله عوارض تن به ازدواج نسپردن ذکر و تاکید میکند: جامعه به افرادی که متاهل هستند راحتتر اعتماد میکند و افراد مجرد معمولا در اجتماع زندگی سختتری دارند.
این روانشناس ادامه میدهد: افرادی که از ازدواج بازماندهاند معمولا دوستیهایی را تجربه میکنند که لطمات عاطفی زیادی را به آنها وارد میکند. از سوی دیگر، بالارفتن سن ازدواج طبعا مشکلاتی را بر سر راه فرزندآوری ایجاد خواهد کرد.
برای ازدواج به هر دری نزنید
معمولا پسران و دخترانی که در اثر سختگیریهای بیش از حد در دوران روی بورس بودن، موقعیتهای کمتری را در پیش روی خود میبینند، از ترس مجرد ماندن و تنهاشدن به اولین شانسی که در خانهشان را میزند چشم و گوش بسته جواب بله میدهند و خود را گرفتار یک معضل و دردسر جدید میکنند.
استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با تاکید بر این که انسانها باید پای عواقب و نتایج تصمیمات خود بایستند، میگوید: ازدواج باید براساس عشق و احترام متقابل شکل بگیرد و به طور قطع، زندگیای که به دلیل احساس نیاز یا ترس از تنهایی شکل بگیرد پایدار نخواهد بود.
دکتر راهب به کسانی که ازدواجشان به تاخیر افتاده است توصیه میکند که برای این مهم به هر دری نزنند و یادآور میشود: انسانهایی که فکر میکنند حتما و به هر قیمتی باید ازدواج کنند، پس از مدتی هم به این نتیجه خواهند رسید که باید طلاق بگیرند. وی ازدواجهای عجولانه را به افتادن از چاله به چاه و بزرگترین اشتباه تعبیر و تاکید میکند: نگاه درست یک انسان به زندگی مشترک نه باید آنچنان وسواسگونه و سختگیرانه باشد و نه آن گونه سهلانگارانه و بیمحابا. ازدواج باید بر پایه یک تفکر و بینش صحیح و معتدل و یک احساس عمیق دوطرفه شکل بگیرد.
به اعتقاد این مددکار اجتماعی، جوانان باید بدانند از زندگی مشترک چه میخواهند و اصولا انتظاراتشان از ازدواج چیست و سپس با اولویت قراردادن مسائل زیربنایی و اتخاذ نگاه عمیقتر از پیشداوریها بپرهیزند و موقعیت دیگران را با موقعیت شخصی خود نسنجند و ربط ندهند.
205