چکیده:
جریانهای تکفیری همواره مورد طرد اکثریت جامعه اسلامی بوده اند، (1) اما چرخههای ظهور و افولشان، نیاز به تلاش مستمر علمای اسلام جهت آگاهی بخشی به جامعه، برای مقابله با آنها در هر دوره را، گوش زد میکند؛ در این باره نباید از نظر دور داشت که تکفیریها آبشخوری نظری دارند که کانون اصلی بروزات دیروز، امروز و فردای آنهاست، از این رو دغدغه اصلی، مقابله با تفکر تکفیری خواهد بود.1. مقدمه
در میان دریای عمیق و زلال اندیشه و تمدن اسلامی جریانهای تکفیری جز کفی گذرا بر سطح آب چیزی نبوده و نیستند، اما تکرار پیوسته آنها در طول تاریخ و حیاتشان با چرخههای ظهور و افول، نشان از نیاز به بازنگریهای عمیق و عزم جزم، میان متفکران و فرهیختگان و علمای هر دوره، برای مقابله و تدارک راههای برون رفت از آن دارد.2. روش شناسی تحقیق
مقابله با جریانهای تکفیری نیازمند شناخت دقیق رفتار آنها و محرکها و مبانی ادعایی بوده؛ نقشه راه، راهبردها و راهکارهای خاص خود را میطلبد و هرگز نمیتوان بدون برنامهریزی در این باره گام برداشت. روش مناسب برای تحقیق حاضر باید به بررسی و ارزیابی اقدامات علیه جریان تکفیر بپردازد و ناظر به راهکارهای عملی و اجرایی، با توجه به امکانات و ظرفیتهای موجود باشد.2-1. معرفی اجمالی آیندهپژوهی و روش سناریو
در این جا لازم است به منظور آشنایی اجمالی با آیندهپژوهی، تعریف اولیهای از آن بیان کرد:2-2. معرفی سناریو و سناریو پردازی
در یک تعیف جامع، طراحی سناریو فرایندی است از موقعیت یابی و ترسیم چندین محیط آیندهی بدیل به گونهای آگاهانه، باور کردنی و قابل تصور که از طریق آن بتوان تصمیمهای مربوط به آینده را در پیش گرفت. این فرایند به منظور تغییر تفکر جاری، بهبود تصمیم سازی، توسعهی یادگیری فردی و سازمانی و بهبود عملکرد صورت میگیرد.2-2-1. بررسی اجمالی گامهای سناریو پردازی براساس رویکرد شوآرتز
در حال حاضر روشهای گوناگونی برای تدوین سناریو وجود دارد، اما میتوان ادعا کرد که رویکرد پیتر شوآرتز در این باره، علاوه بر داشتن نوعی جامعیت، مشتمل بر جوهره عام همه انواع سناریو پردازی بوده و مقبولیتی عام یافته است؛ در نتیجه بیشتر تحقیقات سناریونویسی، براساس آن منتشر میشوند، از این رو به صورت اجمالی به گامهای این روش اشاره میکنیم: (5)گام 1. شناسایی موضوع
این گام بر اهمیت تدوین بیانی روشن و جامع، از مشکل یا مسئله تأکید دارد.گام 2. شناسایی عوامل کلیدی
در این گام، فهرست مهم ترین عوامل مؤثر در تصمیمات تعیین میشود؛ این کار بیشتر از طریق مراجعه به خبرگان و یا تحلیلهای وسیع داده کاوی و مطالعه ادبیات موضوع صورت میگیرد.نکته و اشاره: گونه شناسی خاصی از رخ دادها: شگفتی سازها
برخی از اقسام رخ دادهای ممکن، احتمال وقوع کمی دارند، اما درصورت حادث شدن، منجر به تغییرات گسترده و بعضاً غیرقابل کنترل خواهند شد. این سنخ از رخ دادها را با عنوان «شگفتی ساز» (7) میشناسیم که تحلیل آنها نیازمند سناریوهایی جداگانه است.گام 4. رتبهبندی عوامل کلیدی و نیروهای محرک
در این مرحله، طراحان سناریو تلاش میکنند تا عوامل کلیدی و نیروهای محرک را از نظر میزان اهمیت و توانایی بالقوه آنها برای تأثیر بر موضوع / مسئله رتبهبندی کنند.اغلب این کار به منظور طبقه بندی: 1. میزان عدم اطمینان؛ 2. تأثیر بالقوه آنها، صورت میپذیرد تا از این طریق موارد محدودی که بیشترین اهمیت و بالاترین عدم قطعیت را دارند، تعیین شود.گام 5. ایجاد فضای منطقی برای سناریو (ها)
در تحقیقات امروز، نتیجهی رتبهبندی بیشتر بر روی دو محور قرار داده میشود که سناریوهای نهایی براساس آنها شکل میگیرند. هدف این مرحله شناسایی متغیرهایی است که ممکن است مفاهیم جدیدی را بیافرینند یا به چالش بگیرند و نیز تفکر، پیرامون مسیرهای بالقوهی اقدام، با توجه به موضوع منتخب اولیه، تا نهایتاً این روابط در مرحلهی بعد هنگامی که سناریو نوشته میشود، توصیف شوند.گام 6. پربار کردن و تدوین جزئیات سناریو
در این مرحله فرآیند نوشتن نهایی سناریوها آغاز میشود.گام 7.شناسایی پیامدها
در این گام سناریوها بازبینی و ارزیابی و بعضا با مدل سازی (8) (هرچند به صورت آزمایش ذهنی) اجرا میشوند، تا سنجشی از آنها صورت گیرد و به ویژه پیشنهاداتی برای تصمیمات و اقدام مطرح شود.گام 8. شناسایی شاخصها
گام نهایی گزینش «شاخصهای راهبردی» است که رویدادهای واقعی را که ممکن است بنابر، آنچه در سناریو آمده است، پدید آید؛ مشخص میکنند. شاخصها به طراحان و تصمیم گیران کمک میکنند تا مسیر روی دادهای در شرف وقوع را پایش کرده و چگونگی تأثیر آنها بر مسئله را مشخص کنند. به بیان ساده تر، شاخصها برای ما مشخص میسازند که به طور تقریبی در کجای فضای سناریو قرار داریم و به کدام سمت حرکت میکنیم.2-3. چرا روش سناریو مبتنی بر آیندهپژوهی میتواند ابزار مناسبی برای پژوهش حاضر باشند؟
(جمعبندی از مباحث متدولوژی تحقیق)
در تبیین مناسب بودن ابزار سناریوهای برخاسته از آیندهپژوهی برای تحقیق حاضر دربارهی جریانهای تکفیری، میتوان به برخی نکات اشاره داشت:1. تحلیل مسئله جریانهای تکفیری و استخراج آبشخور اصلی آنها
جریانهای تکفیری ضمن تحریف چهره اصیل اسلام وگردش از اصول توحید و تفسیر حقیقی قرآن و سنت یا انحرافاتی دست به گریبان شدهاند که حاصل آن، تضعیف امت اسلامی، تخریب میرات و به خطر انداختن جان مسلمانان و نهایتاً وهن این دیـن الهی بوده است.روندهای اصلی که در موضوع قابل رصد هستند عبارتند از:
گسترش اسلام، اقبال به اسلام، گفتمان فطرت گرایی، تقریب، گفت گوی ادیان، توسعه توجه به دغدغههای اندیشه گانی: فلسفی/ کلامی و.... ؛2.3. اجمالی از روش تحلیل لایهای علتها (CLA)
این روش از جمله رویکردهای نو در آیندهپژوهی است که به وسیلهی سهیل عنایت و دیگران براساس اندیشیدن در سطوح مختلف چهارگانه موضوع / مسئله، یعنی:3-1. نتیجه تحلیل لایهای علتها در مسئله جریانهای تکفیری
فهرستی از عوامل کلیدی دخیل در موضوع، در گام 2 سناریو عنوان شد؛ در این جا به عنوان خروجی و ضمن تکمیل مبحث رتبهبندی عوامل، با روش تحلیل لایه ای، لازم به ذکر است که:3-1. تعیین دو مؤلفه اصلی نقد تفکر تکفیری (1) و رسانه (2) به عنوان عدم قطعیتهای بنیادین مسئله و ترسیم فضای سناریو
در این بخش با انتخاب دو مؤلفه کلیدی اشاره شده، به عنوان دو محـــور اولیه پیشنهادی، به فضای سـناریو دست مییابیم. (تصویر 1).3. طرح کلی سناریوها
به منظور کوتاه کردن حجم مقاله از بیان جزئیات سناریوها پرهیز میشود و صرفاً به طرح کلی هریک از سناریوهایِ چهارگانهی متصور در فضای ترسیم شده، خواهیم پرداخت.3-1 سناریو «نسل کشی»
سناریو نسل کشی- شاید به تعبیری سناریو بدبینانه- فضای ابهام و عدم قطعیت ما باشد و مربوط به شرایطی است که غفلت از مقابله با جریانهای تکفیری، هم در حوزه رسانهها و هم فرق اسلامی، فضای کافی را برای تکثیر تفکر تکفیری و افزایش قدرت آنها فراهم کرده است.توضیح مسیر 1: رویکرد روشن گری:
تلاش مضاعف برای آگاهی بخشی دربارهی خطر جریانهای تکفیری و ایجاد بستر مناسب برای هم فکری و تعامل علما و فرهیخنگان به منظور نقد کامل و شفاف تفکر تکفیری و نهایتاً ایجاد وفاق و هم دلی برای مقابله با جریانهای کفیری و گسترش آنها.توضیح مسیر 2: رویکرد دموکراتیک
تلاش گسترده رسانه ای- به ویژه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی- برای روشن گری بخشی عمومی درباب مغالطات اندیشه و مخاطرات اقدام تکفیریها؛ این مسیر بیشتر وابسته به فعالیت اهل سیاست و رسانه است. در این مسیر، موضع منتسب به تکفیریها «دشمن مردم» خواهد بود.3-2. سناریو «11 سپتامبر»
در این وضعیت با وجود تلاش رسانهها برای آگاهی بخشی دربارهی جریانهای تکفیری و ایجاد کمپین عمومی و جهانی علیه آنها، به دلیل عدم رسیدن علما و فرهیختگان جامعه اسلامی و جهان به توافقی مؤثر برای نحوه مقابله با تکفیریها، این گروهکها توانستهاند سطح مؤثری از پشتیبانی لجستیک را برای انجام اقدامات تروریستی و حملات انتحاری در مناطق گوناگونی که به عنوان هدف در سطح منطقه و جهان شناسایی کرده اند، به دست آورند.3-3. سناریو «افغانستانی دیگر»
در این حالت با وجود هم دلی علمای اسلامی برای مقابله با جریانهای تکفیری، به دلیل ناآگاهی و عدم تعهد رسانهها و نیز غفلت ژورنالیستی آنها، توافق چندانی برای اقدام مؤثر علیه جریانهای تکفیری به وجود نیامده است، از این رو فضا برای تثبیت موقعیت گروههای تکفیری در مناطقی خاص فراهم شده است.4-3. سانتاریو «جنگ نهروان» (نهروان)
ستاریو مطلوب است- و حتی به تعبیری خوش بینانه- در این جا با اجماع علما و فرق اسلامی، برای مقایله یا جریانهای تکفیری، و نیز حضور متعهدانه رسانهها و آگاهی بخشی شان به تدریج شرایطی فراهم شده، تا اقدامات مؤثر جهت سوق جریانهای تکفیری تا مرز نابودی و پراکندگی کامل انجام پذیرد.4. جمعبندی و نتیجه گیری
آبشخوار چرخه حضور جریانهای تکفیری در کشورهای اسلامی، ابتنا بر برخی نظریات و تلاش برای بسط تفکر تکفیری است و از همین منظر مهم ترین عوامل کلیدی برای دادن راهبردهای مقابله با آنها «توافق فرق اسلامی» و «رسانهها» میباشد.پینوشتها
1- دکتری آیندهپژوهی دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی مؤسسه فرهنگی- هنری حم و دانش آموخته فلسفه دین دانشگاه تهران
2- به دلیل سخافت این نگرهها نمیتوان آنها را از سنخ باور یا اصل یا هرگونه واژه با بار معنایی مثبت دانست.
هم چنین لازم به ذکر است که تکفیریها اغلب خود را نقل گرا مینامند، از این رو بکاربردن واژگان رویکردهای عقلی در تحلیل تکفیریها، میتواند دستاویز مغالطه را به آنها بدهد.
3- در اینجا مراد از افکار تکفیر ی، مجموع نظرورزیهای معطوف به عمل، ریشه یابی شده بر اساس تحلیل موارد ذیل است:
جایگاه عقل در تفکر جریانهای تکفیری؛ روش شناسی جریانهای تکفیری در فهم کتاب و سنت؛ مباحث توحید و شرک؛ ایمان و کفر و غیره.
4- ن.ک: وندل بل، مبانی آیندهپژوهی، ج اول، فصل آخر (مبحث سنایو).
5- برای مباحث تفصیلی ن.ک: خزائی، روش شناسی آیندهپژوهی و شوآرتز، هنر درونگری.
6- در این جا نیز نیازمند انتخاب روشهای مکمل برای گردآوی دادهها هستیم و آن گونه که در ادامه خواهد آمد، ما روش «تحلیل لایهای علتها» را برگزیده ایم.
7- Wildcards- Wildcards scenario
8- به منظور درک بهتر کارکرد و اهمیت مدل سازیها ن.ک: حسینی گلکار و شریعت پناهی، «کاربستهای مدل سازی» ص3-7.
9- به عنوان نمونه در جوامع اسلامی: خوارج، بربهاریان، ابن تیمیه، وهابیت تکفیری، خوارج، که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در نفی آنها فرمودند: «یَمرُقُونَ مِنَ الدِّینَ کَما یَمرُقُ السَّهمُ مِن الرَّمِیَّ^ِ» (صحیح بخاری، ج 8، ص 219، و 7562]، در سدهی اول اسلام چنین اندیشهای را ترویج و اجرا و خون، مال و ناموس مسلمانان را پای مال دیدگاههای افراطی خود کردند.
هم چنین، جنبشهائی در قرن هفتم که بذر اختلاف و فتنه را در جوامع اسلامی گسترد.
10- تأمل کنیم در گفتار علوی: «اگر باطل لباس نو و حق به تن نمیکرد شناخته میشد» (کلمات قصار نهج). واژگان کلیدی نهج البلاغه در این باره فتنه / نفاق / جهل / شبهه و هستند.
11- هم چنین از سوی دیگر پاسخ به این سؤال که: «چرا جریان تکفیری نیازمند ارتباط با جامعه جهانی است؟»: ضروری بوده و نیازمند بحثی مستقل است.
12- Bensahel and Byman; The Future security Environment...; Pp. 23
13- به تمایز دقیق و مهم جریانهای تکفیری از اندیشههای سلفی و نقل گرایی توجه داشته باشیم.
14- ن. ک: حسینی گلکار، مصطفی، فصلنامه حکمت و فلسفه، شماره 22: ص 19-22.
15- مضافا این که جریانهای تکفیری به صورت امری تکراری و با چرخههای حیات، جلوه میکنند که از دایره تحلیل اووتون خارج است.
16- ثالثاً ایمان به عنایت الهی و سپاهیان او که حتی میتوانند ابابیل باشند.
17- روندهائی استخراج و تحلیل شده به عنوان منبع تعیین پارامترهای تأثیرگذار در فضای ابهام و سناریو بر اساس توجه به تبارشناسی جریانهای تکفیری صورت گرفته که ذیل آن در موارد ذیل تدقیق خواهد شد.
«چیستی و چرایی جریانهای تکفیری؛ مفهوم شناسی جریانهای تکفیری؛ مصداق پژوهی جریانهای تکفیری؛ بررسی علل شکل گیری جریانهای تکفیری؛ بررسی اندیشهها و تأثیر رهبران در پیدایش افکار تکفیری.»
1. به تعبیری: در لایه اول: خشونت و اقدامات گوناگون گروهکهای تکیفری؛
در لایه دوم: حمایتهای گوناگون از جریانهای تفکیری؛
در لایه سوم: بروز سلفی گری و تفسیر قشری؛
و نهایتا در لایه چهارم: خشونت ممدوح در عربیت؛
برجسته هستند.
(توضیح آن که سوداهای عربیت که تشبث جسته به آرمانهای یهودی صهیونیستی که دین را فرع بر یهودیت میدانند علاوه بر خشونت وسیع، د برخی اعمال دیگر تکفیریها از جمله تمتع تکفیریها از زنان است.)
18- به ویژه میاحت روشن گرانهای که فرق اسلامی در رسانهها، در راستای ترسیم چهره نفاق تکفیریها میتوانند طرح کنند، عبارتند از:
بررسی رابطهی گسترش اسلام ستیزی و اسلامگریزی و جریانهای تکفیری؛ حمایت استعمارگران از جریانهای تکفیری و اهداف آنان؛
بیداری اسلامی و خطر جریانهای تکفیری؛ بررسی شیوههای تبلیغی جریانهای تکفیری؛
بررسی و معرفی ماهیت، اهداف و انگیزههای بدعت عملیاتهای، انتحاری در کشتار مسلمانان و حرمت انتحار؛ معرفی سازمانهای تکفیری (القاعده، سپاه صحابه، النصره، و ) و نقد و بررسی عملکرد و اندیشه آنان؛
جایگاه زن در اندیشهی اسلامی و جریانهای تکفیری؛ مواضع جریانهای تکفیری نسبت به دستاوردها و اکتشافات علمی؛
بررسی و معرفی فتاوی شاذه جریانهای تکفیری.
چکیده:
پژوهش حاضر، به آسیب شناسی جریانهای تکفیری از منظر مقام معظم رهبری در سه عرصه: باورها، حوزه اخلاق و رفتار، پرداخته است (1) و به تناسب، راه کارهای برون رفت از آسیبهای جریانهای تکفیری از منظر رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح باورها و اعتقادات، جریانهای تکفیری، از توحید و شرک و سایر مفاهیم دینی، درک ناقص و بدعت آمیز و غیرعقلانی دارند. در حوزه آسیب اخلاقی، مهم ترین خصوصیت آنها، «جهالت» و بی خبری و نوعی خباثت درونی است که منجر به دوری از حقیقت و بی تقوایی و سقوط در ورطه رذیلت و تباهی شده است. در سطح رفتاری، در جنبه فردی مهم ترین ویژگی جریانهای تکفیری را میتوان ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و در نهایت جنایت و خونریزی را نام برد و در جنبه رفتار اجتماعی، مهم ترین ویژگی آنان را میتوان ایجاد کننده تفرقه میان مسلمانان، نابود کننده تمدن و فرهنگ، تقویت کننده دشمنان اسلام را نام برد.کلید واژگان:
آسیب شناسی، جریانهای تکفیری، باورها، اخلاق، رفتار، راهکارها.مقدمه:
مسئله تکفیر به یکی از موضوعات بغرنج و غده چرکین در پیکره جهان اسلام بدل شده است. در مورد چرایی و پیدایی پدیده تکفیر، عوامل مختلفی عنوان شده است که شاید بتوان در کنار عوامل سیاسی- اجتماعی عامل عقیدتی- فرهنگی تأثیرگذار بر این گروهها را بیشتر از سایر عوامل برجسته نمود. البته سیر اقدامات و جنایتهای این گروهها با ادعای دینی، چنان انزجاری در بین مسلمین از سنی و شیعه پدید آورده که در باور هچ کس نمیگنجد که این گروهها تحت تأثیر جریانهای عقیدتی باشند. با این وجود، باید یادآور شد که این گروهها به شدت از نوعی عقاید پالایش نشده و انحرافی تأثیرپذیری در مرحله عملکرد و رفتار خشونت آمیز و جنایتکارانه و متأسفانه در برخی موارد در قالبهای دینی نمود یافته است. در مورد جریانهای تکفیری باید یادآور شد که این جریانها یک سیر تاریخی را پشت سر گذاشته و مرحله کنونی بازتابی از مراحل تاریخی است. مراحل و سیر تاریخی که به نظر میرسد این گروهها متأثر از آنها هستند عبارتند از: الف. عقاید ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و تا حدودی خصلت انقلابی این گروهها، تحت تأثیر برخی از جریانهای و افکار مصری نیز میباشد. البته باید یادآور شد که افکار و عقاید نادر گروههای تکفیری، مطابق با هیچ یک از مذاهب اصیل اسلامی اعم از سنی و شیعه نیست بلکه رگههای عقاید این گروهها را میتوان در تاریخ نیز مشاهده کرد از آن جمله میتوان خوارج را نام برد که با جریانهای تکفیری تشابهاتی دارند. پس از فتنه خوارج، تاریخ اسلامی مسلمین، در دورانها و مراحل گوناگون شاهد مذاهب و جنبشهای عدیدهای شد. در رأس این جنبشها، فرقهای است که از تکفیر عموم مسلمانان و نسبت دادن آنان به شرک پروایی ندارد. در عرصه جهان امروز نیز موج تکفیر به پدیده همگانی و شمشیر چیرهای بدل شده است که برخی آن را به روی مخالفان عقیدتی و مذهبی خویش بیرون میکشند و در این زمینه به افراط گرای، خشونت و جنایت و تباهی و فساد انگیزی در جهان اسلام کشانده شدهاند. ایناندیشه تکفیر است که چهره اسلام را در جهان کنونی زشت جلوه داده و مسلمانان را تضعیف و آنان را به ملتهایی ناسازگار و گروههایی پراکنده بدل کرده است. (2)تبیین مفاهیم:
یک، تکفیر:
واژه تکفیر در دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار رفته است: در معنای لغوی، به معنای «حکم به بی دینی کسی دادن» و معنای عرفی آن طرد کردن است و در مباحث اسلامی یکی از مفاهیم بسیار بحث برانگیز است. در معنای اصطلاحی میتوان دو برداشت ویژه و مهم را در نظر گروهها و جریانهایی که به نوعی مسئله تکفیر را مطرح میکنند، متصور شد:دو. واژہ «سلفیه»:
مفهوم دیگر نیازمند توضیح «سلفیه» است، که در برخی موارد باعث اشتباه و تسامح در قلمداد کردن اندیشه سلفیت با تکفیری میشود در حالی که صرف تشابه برخی از افکار دلیل نمیشود که پنداشته شود که جریانهای سلفیه همان جریانهای تکفیری هستند. از سویی، هرکدام از این جریانها و حتی تکفیریها و نیز وهابیها خود را سلفی و پیرو سلف میپندارند. سلفی گری روشی است که به تفسیر تحت اللفظی متون دین متوسل میشود و به سنت آغازین صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مراجعه میکند. از سوی دیگر، در میان مسلمانان سنی در مورد این که سلف صالح کیست اختلاف نظر وجود دارد و برخی آنان را شامل نسل اولیه همراهان پیامبر و برخی دامنه شمول را تا سه نسل بعدی پیامبر گسترش میدهند. (6) در حالی که سلفیه را میتوان به چند شاخه تقسیم نمود:سه. آسیب شناسی:
آسیب در لغت: به معنای آزار، گزند، درد، صدمه و... آمده است. (8) اما آسیب شناسی، شاخهای از پزشکی است که به منشأ، ماهیت، علت و سیر بیماریها میپردازد و از علم پزشکی به سایر علوم سرایت کرده است. (9) آسیب شناسی در این بحث متوجه جهان اسلام است. جهان اسلام در اینجا، همچون پدیدهای است که دچار آفت، آسیب و بیماری از سوی جریانهای تکفیری شده است و از حالت مطلوبیت دور شده است و برای رسیدن به کمال و سلامت یک پدیده باید منشأ، ماهیت، علت و سیر آسیب و بیماری را، شناسایی و راه کارهایی برای رسیدن به شرایط مطلوب، مورد بررسی و اجرا قرار گیرد.یک. آسیب شناسی جریانهای تکفیری:
در بحت حاضر آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سه حوزه از دیدگاه مقام معظم رهبری بررسی میشود:الف. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در حوزه باورها و اعتقادات:
قبل از این که به آسیب شناسی جریانهای تکفیری از دیدگاه رهبری بپردازیم ناچاریم به برخی از مهمترین جریانات عقیدتی تأثیرگذار بر این جریانها اشاره کنیم تا درک آسیب شناسی این جریانها راحت تر صورت پذیرد. در علت یابی تأثیرپذیری در سطح باورها و اعتقادات، میتوان رگههایی از افکار ابن تیمیه را در گروههای تکفیری مشاهده نمود. اکثر محققانی که درباره گروههای تفکیری و نیز وهابیت مطالعه کردهاند متفق هستند که در جایگاه ریشه یابی افکار این گروهها، هیچ کس را نمیتوان یافت که بهاندازه ابن تیمیه اهمیت داشته باشد. ابن تیمیه مردی سرسخت در عقاید خود، تندخو در برابر مخالفان فکری، متعصب خصوصاً به شیعیان (تا جایی که به همین دلیل فضایل حضرت علی (علیه السلام) را انکار میکند.) ماجراجو، جنجالی و خود باور، بود به طوری که جز آراء و نظریات خودش، هیچ نظر دیگری را قبول نداشت. او عقل را سبب ضلالت و گمراهی میدانست و فقط به ظواهر الفاظ قرآن و حدیث نبوی و فتاوای صحابه اکتفا میکند. (10)ب. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سطح اخلاق:
از آسیبها و مشکلات جریانهای تکفیری که به نحو قابل ملاحظهای در نحوه عملکرد این گروهها تأثیرگذار است. عامل اخلاقی میباشد. میتوان گفت در کنار عامل یا عوامل دیگری از جمله فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و روانی، بر این جریانها تأثیرگذار است. از نظر خصلتهای فردی- روانی که به شدت بر جریانهای تکفیری اثرگذار است. میتوان به روحیه متعصب و بیزاری شدید فرد تکفیری اشاره نمود. بیزاری فرد تکفیری منجر به دور شدن از جامعه و پیوستن او به سازمانها و گروههای مبارزهای میشود. از سوی دیگر، کمال نابهنگام و دگماتیسم، یکی از مشکلات دیگری است که از نظر روانی فرد تکفیری به آن گرفتار است و در مراحل نخستین، نوعی سخت گیری شدید در عقاید و خودداری از وارد کردن ارزشهای جدید است. در کنار این موارد، نوعی احساس پستی در میان گروههای تکفیری دیده میشود که نتیجه مستقیم بیزاری و ناتوانی آنها در یافتن جایگاه اجتماعی در جامعه است. سوء ظن شدید و دیدگاه توطئه آمیز نیز بخشی از مشکلات و آسیبهای اخلاقی فرد متعصب و تکفیری را تشکیل میدهد. این جریانها بی اعتمادی و سوء ظن شدید نسبت به سایر مسلمانان داشته و آنان را دارای مقاصدی بدخواهانه میدانند. (22)ج. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سطح رفتار:
یکی از وجوه مهم دیگر، آسیب شناسی رفتاری گروهها و جریانهای تکفیری است. این جنبه، به شدت مرتبط با آسیب شناسی در حوزه عقیده و اخلاق است. مهمترین ویژگی جریانهای تکفیری در دو جنبه فردی و جمعی قابل ذکر است:دو. راهکارهای برون رفت از آسیبها و مشکلات جریانهای تکفیری
بعد آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سه عرصه اعتقادات، اخلاقی و رفتار، به تبیین راهکارهای برخورد با جریانهای تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری خواهیم پرداخت. را در مورد جریانهای تکفیری، رهبری تأکید میکنند که جریانهای تکفیری از پایگاه اجتماعی و جایگاه مردمی در دنیای اسلام برخوردار نیستند، چرا که در جریان تخریب قبور ائمه بقیع، دنیای اسلام از «شرق جغرافیای اسلام تا غرب آن» علیه آنان قیام و اعتراض کرد. (39)الف. راهکارهای فکری- فرهنگی:
یک. تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامی:
برای برخورد با جریانهای معاند و تکفیری و خلاف موازین عقل و شرع «تقریب مذاهب» کارآترین روش برای رفع سوء تفاهمات و سوء برداشتهاست. واقعیت آن است که اختلافات در هسته مذاهب قابل رفع و رجوع نیست اما امکان گفت و گو در جهت حل اختلاف در آرا و نظرات فقهی وجود دارد. (40) در این زمینه مقام معظم رهبری میفرمایند:دو. تقویت تفاهم و گفت و گو و پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب اسلامی:
رهبر انقلاب در کنار تقویت تقریب مذاهب اسلامی راهکارهای دیگری را در راستای «تفاهم» و «گفت و گو» پیشنهاد میدهند و همواره توصیه و تأکید به دوری و پرهیز از اختلاف افکنیهای فکری- عقیدتی میکنند و یادآور میشوند که نمودهای اختلاف افکنی از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب باید متوقف شود و نیز باید به نوعی از تفاهم بین مذاهب اسلامی از جمله شیعه و اهل سنت رسید:سه. بازگشت به قرآن و فهم آن با میزان عقل و خرد:
مقام معظم رهبری به یکی از راه کارهای کلیدی در حل مسائل جهان اسلام و برون رفت از مشکلاتی نظیر جریانهای تکفیری اشاره میکنند:چهار. لزوم هوشیاری نخبگان و بزرگان علمی- فرهنگی در آگاه سازی امت اسلامی:
از سویی دیگر، مقام معظم رهبری برای برون رفت از مشکلات جریانهای تکفیری به بزرگان علمی، روشنفکران و بزرگان سیاسی در جهان اسلام توصیه میکنند که به «آگاه سازی» و محکوم کردن جریانهای تکفیری بپردازند:ب. راه کارهای سیاسی:
یک. تقویت همگرایی و وحدت میان مسلمین:
مسئله وحدت اسلامی یکی از راه
پایه و اساس تحلیل پدیدهها در راستای رسیدن به تئوری و مدل در عصر حاضر برآمده از نگاه به انسان به صورتی افراطی میباشد که باید به آن در این مقال بیش از پیش نظر افکند. آری، پس از دوره رنسانس به عنوان عصر طلایی و انقلاب در بسیاری از علوم و دیدگاهها، غرب در ورطه مادی گرایی افراطی (9) و انسان محوری (10) غوطه ور شد و تمام عرصههای زندگی او را این نگاه به انسان تعریف نموده است، اما قرآن به عنوان کتاب جامع و اسلام به عنوان دین کامل، هویت اصلی انسان را به صورت متعادل تعریف نموده است.
تطبق مفهومی این نمودار بیان گر این حقیقت است که علم شامل قواعد و نظریاتی است که در پدیدهها بوده و با نمودهای خاص، خود را به انسان و عقل او عرضه میکند و انسان با ابزارهای معرفتی به شکار این قواعد میپردازد. تبیین یا تعلیل پدیدهها که معطوف به گذشته است و توصیف آن که معطوف به اکنون و حال بوده، برای رسیدن به قاعدهای که شمولیت داشته و توان پیش بینی را به انسان داده و هم چنین قدرت تبیین دیگر پدیدههای مشابه را داشته باشد همه ماهیت علم را تشکیل میدهد.
تحلیل کیفی در سه سطح قابل انجام است: توصیف، تبیین و تفسیر در راستای ترسیم آینده (22) تحلیل، عبارت است از شکستن کل به اقسام مختلف به منظور تعیین ماهیت آن که بر دو گونه ی طبیعی قابل تقسیم است. تحلیل، جزئی جداناپذیر از تبیین است، زیرا تبیین در ذات خود، نیاز به تجزیه و تحلیل مسائل و رویدادها دارد؛ بنابراین، رابطه میان این دو، عموم و خصوص مطلق است. (23)
هیچ پدیدهای در این عالم بدون علت به وجود نیامده و قاعده کلی فلسفی که در عالم صُدفه وجود ندارد جاری و ساری است. پدیدارهای طبیعی عمدتاً تک یا دو علتی هستند، اما پدیدههای انسانی دارای پیچیدگیهای خاص خود بوده، زیرا بازیگر اصلی این پدیدهها انسانها هستند، بنابراین، جریانهایی که در علوم انسانی شکل میگیرند دارای لایههای مختلف علّی هستند که عبارتند از: نقطه کانونی یا علّت اساسی که پدیده از آن جا نشئت گرفته است و بعد لایه اولیه علتها که علل معروف اربعه بوده و لایه ثانویه که عبارت است از علتهای ایجادی، تثبیتی و گسترش در سطح و عمق را شامل میشود و در مدل ذیل به نمایش درآمده است:
منظور از علت کانونی، نحوه پیدایش یک پدیده میباشد که به تعبیر بوزان میتواند ریشه در اغراض بازی گران و یا ماهیت سازمانها داشته باشد. (37)
تقریباً اولین کسی که مفصلاً به موضوع علل پرداخته ارسطو است. ارسطو بیان میکند که فلسفه علم، بررسی علل اولیه است به دلیل این که از حیرت سرچشمه گرفته است و به دلیل این که فلسفه علل اولیه را بررسی میکند بهترین نوع علم است، در حالی که انتزاعی ترین علوم است، دقیق ترین علوم است. در مابعدالطبیعه ارسطو چهار نوع علت را بر میشمارد: اولین علت، جوهر شیء است (علت صوری) دومین علت، ماده یا موضوع (علت مادی)، سومین علت، منشاء حرکت؛ یعنی علت فاعلی است و چهارمین علت، علت غایی است بنابراین، ارسطو علل را به چهار دسته تقسیم کرده است.
الف) آن چیزی که وجود یک شیء بسته به اوست گاهی چیزی است که ملاک فعلیت این شیء است؛ یعنی فعلیت پیدا کردن این شیء از او است و این، صورت است.
ب) اگر آن چیز، مناط بالقوه بودن این شیء یعنی معلول باشد آن، ماده است.
ج) اما اگر چیزی که علت خوانده میشود خارج از وجود و ذات شیء باشد، یا چیزی است که شیء به علت آن به وجود آمده است، علت غایی نامیده میشود.
د) و یا شیء از او بوجود آمده است که علت فاعلی نامیده میشود.
ما نباید در پدیدههای انسانی مانند پدیدههای تجربی و مادی نگاه کنیم، زیرا پدیدههای انسانی و اجتماعی دارای پیچیدگیهای خاص خود هستند، مبنی بر این که پدیدهها دارای لایههای متعدد درونی از علتها هستند و دارای یک نقطه کانونی بوده که باید محقق واقعی به آن دست یابد. مدل فوق بیانگر این نکته است، اما در لایه ثانویه علتها ما با علل چهارگانه دیگری رو به رو هستیم: علت ایجادی که چه علل و عواملی موجب پیدایش یک پدیده میباشد و در ادامه چه علل یا عواملی موجب تثبیت این پدیده شده است، زیرا بسیاری از پدیدهها پس از به وجود آمدن، قدرت ابراز وجود را در عرصه زمانی ندارند و به زبان ساده، سریع از صحنه روزگار محو میشوند. علت گسترش در سطح که همان مکان و جغرافیاست نیز یکی از علت است و در نهایت علتهای نفوذ در عمق که منظور ما در این مدل، عللی است که باعث شده یکاندیشه یا جریان در حوزه باورها و ارزشها نفوذ کرده است.
اگر بپذیریم که پدیدهها مقولاتی «زمینه وند» (41) هستند که به یک باره پدیدار نمیشوند، بلکه طی فرایندی تدریجی در بستر جامعه شکل و تکوین مییابند، در آن صورت مشخص میشود که هر پدیدهای دارای یک هویت اجتماعی است که دوره قبل از ظهور عینی آن را نیز شامل میشود. برخی از امنیت پژوهان همین رویکرد را در مقام تحلیل امنیت مورد توجه قرار داده و از وجود هویتهای اجتماعی شده (42) برای پدیدههای امنیتی سخن گفتهاند که ما را به ریشههای اجتماعی امنیت رهنمون میشود. (43)
تعداد بازی گران بر عدم تجانس تأثیر میگذارد؛ یعنی هر چه تعداد [بازی گران دخیل] بیشتر باشد... میزان [احتمالی] نابرابری یا تعارض تأثیر [می پذیرد] بنابراین، تعداد بیشتر بازی گران، عدم تجانس را افزایش میدهد.» (44)
مکان و سطح و جغرافیا چیست؟ «دیگر آن جایی (Outside) وجود ندارد – جهان به هم نزدیک شده است. یک زمین واحد داریم. در این فضا تهدیدات و فرصتهای تازه روییدن گرفته است.» (45)
ملاحظات جغرافیایی به دلیل عینیت و تأثیرگذاری شان از دیرباز مدنظر استراتژیستها در مقام تحلیل پدیدهها بودهاند. به همین دلیل است که حجم متون منتشر شده در این زمینه بسیار و تقسیمات پدیدهها از این منظر متنوع میباشد. البته طرح بحث جهانی شدن و بروز پدیده تراکم مکانی، مانع از توسعه فزاینده ملاحظات جغرافیایی شده است تا آنجا کهاندیشه گرانی چون: «کارل یاسپرس» (46) از بیاثر شدن این شاخص در منظومه فکری انسان معاصر سخن راندهاند.
در نگرش جدید جایگاه و میزان نقش افرینی عنصر جغرافیا تعدیل شده و تصویری نوین از منطقه و به تبع آن، تهدید منطقهای ارائه میگردد. از این منظر منطقه امنیتی عبارت است از: دستهای از کشورها که از حیث امنیتی وابستگی متقابل دارند یا تصور مینمایند که این گونه هستند این کشورها مستمراً تحت تأثیر یک یا چند عامل خارجی امنیتی هستند. (47)
عنصر دیگر در این مدل، بعد زمان است؛ یعنی پدیدهها پس از تولد، سیر رشد، نمو، بلوغ، افول و نابودی را طی مینمایند. بنابراین، زمان یکی از عوامل توصیف کننده یک پدیده محسوب میشود.
بعد سوم به سطوحاندیشهای و لایههای باوری بعلاوه گسترده مخاطبان نظر دارد. این که یک پدیده چگونه اپیدمی شده و مخاطب بیشتری را به خود جلب و جذب نموده، یا مبتلا به کرده است، ضمن این که این ابتلا در چه عمقی از باورها، استدلالات و رفتارها را شامل شده، نکتهای است که یک تحلیل گر در توصیف یک پدیده باید مدنظر قرار دهد.
جدول شماره 1- مدل تحلیل توصیفی جامع یک پدیده در ابعاد مختلف
ردیف |
معیار تحلیل پدیده |
گونه |
1 |
ماهیت پدیده |
سیاسی – اقتصادی – نظامی – اجتماعی – زیست محیط – فناورانه – و ... |
2 |
سطح پدیده |
فردی – گروهی – ملی – منطقهای – بین المللی – جهانی |
3 |
جغرافیای پدیده |
داخلی – خارجی – مرزی |
4 |
تقارن پدیده |
متقارن – نامتقارن |
5 |
پیچیدگی پدیده |
بسیط – پیچیده |
6 |
تعادل پدیده |
متعادل – نامتعادل |
7 |
هویت پدیده |
مادی – معنوی |
8 |
جنس پدیده |
عینی – ذهنی |
9 |
کانون پدیده |
بازیگران – ساختاری |
10 |
انگیزه پدیده |
عمدی – غیر عمدی |
11 |
کار ویژههای پدیده |
ایذایی، واقعی، آزمایشی، اصلی |
روش تحلیل لایهلایهای علتها با حرکت بالا و پایین در سطوح چهارگانه، نگرشهای مختلف شناختی را وارد میکند، اما آنها را در سطوح مختلف مرتب میکند ... در واقع بازگشت از لایههای پایین تر گفتمان و استعاره به لایه سطحی لیتانی به تهیه سیاستهای کل نگرتر در حوزه مطالعات پدیدههای مختلف، به ویژه پدیدههای امنیتی منجر خواهد شد. (49)
امنیت در سه سطح: نرم، سخت و نیمه سخت قابل ترسیم است، اما بهره گیری از همه این ظرفیتها در یک راهبرد هوش مند امری است که غرب و به ویژه آمریکا به دنبال آن است. استراتژی «قدرت تغییر» (54) که اوباما با روی کارآمدن خود سعی در تغییر تفسیر چهره آمریکا در سطوح بین المللی و منطقهای (خصوصاً منطقه خاورمیانه) دارد به نوعی بهره گیری از قدرت نرم میباشد. قدرتی که از مباحث محوری علم سیاست و مورداندیشه و تأمل در متون و آثار سیاسی بوده و به دلیل اهمیت آن در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی برای اجرای خط مشیها و برنامهها و تحقق اهداف و منافع ملی، (55) مورد بهره برداری ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است.
تفسیر قدرت در سیاست قدرت نرم عبارت است از پدید آوردن آثار مطلوب (56) و سلطه انسان بر انسان (57) هم چنین توانایی فرد یا گروه در کسب تسلیم و اطاعت دیگران (58) که کنترل و رفتار دیگران (59) را به همراه خواهد داشت.
هدف بهره گیری از قدرت نرم همانا ایجاد آثار و نتایج مورد نظر است (60) که مخاطبان اصلی آن را بر خلاف اهداف «قدرت» که دولتها، نخبگان سیاسی، گروههای ذی نفوذ و نهادهای حکومتی میباشند، مردم، نهادهای فروملی و NGOها تشکیل میدهد.
زمانی که تهدید، ماهیت پیچیده پیدا میکند، هر یک از بازی گران و ابزارهای لازم جهت ایجاد، گسترش و تقویت قدرت نیز باید دارای ماهیتی پیچیده باشند. (61) پیچیدگی و درهم تنیدگی اهداف، ابزار و مسائلی که در قدرت نرم وجود دارد سبب میشود که تحلیل گران، در آن، واحد، وضعیت محیطی را در سطوح مختلف: داخلی، منطقهای (محیط نزدیک) و بین المللی یا سیستمی (محیط دوردست) در ابعاد: سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وگاهاً اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده تا به یک تصویری درست از وضعیت حال و آینده دست یابند.
نقطه اشتراک تهدید نرم و قدرت نرم در ابزارها و روشهاست بدین صورت که به کار بردن ابزار سخت و قدرت نظامی صرف بر ضد نظامهای ایدئولوژیک که پایههای سیاست و افکار عمومی را دین، اعتقاد و مبانی دینی تشکیل میدهد، نه ممکن است و نه کارآمد. در این شرایط، به مرور ادبیات قدرت نرم (62) در مراکز تحقیقاتی غرب شکل گرفت (نای، 1378: 26) و سپس ترکیبی از قدرت سخت و نرم به عنوان قدرت هوشمند (63) در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت.
قدرت سخت دارای ساختاری هرمی با منطق «بالا به پایین» است، حال آن که قدرت نرم در ساختاری کروی و با منطق «دیالکتیک متن – بازیگر» تولید میشود.
در قدرت سخت قدرت به آمریت تعبیر شده و سبب گسست بین عامل و موضوع قدرت میشود، اما قدرت نرم با عنصر اقناع تعریف شده و قدرت در فضای ارتباط متقابل پدید میآید؛ یعنی عامل و موضوع بر یکدیگر تأثیرگذار هستند.
تهدید سخت، مستقل از مؤلفههای محیطی تعریف میشود، در حالی که در تهدید نرم، پدیدههای اجتماعی مرتبط با مؤلفههای محیطی است. تهدید سخت، حالتی ترکیبی دارد، ولی تهدید نرم، امتزاجی از مؤلفههای محیطی است. تهدید سخت، ماهیتی متعصب دارد، ولی تهدید نرم، تصویری ژلاتینی از قدرت است. تهدید سخت، بر سرمایه مادی بازی گر و تهدید نرم بر سرمایه اجتماعی بازی گر استوار است. (64)
برخی از دانشمندان سیاسی، عوامل و عناصر دیگری را نیز در عداد عوامل تشکیل دهنده و مؤثر در قدرت، اعم از نرم و سخت بر شمردهاند که اهم آنها عبارتند از:
وضعیت جغرافیایی (شامل: آب و هوا، نوع زمین، وسعت خاک، موقعیت سرزمین از نظر دسترسی به دریا یا مجاورت با سایر کشورها) جمعیت و نیروی انسانی، ظرفیت صنعتی، ترابری و ارتباطات، استعدادهای علمی و اختراعات و ابتکارات، سیستم اقتصادی، سازمان اداری و دولتی، موقعیت استراتژیک، ایدئولوژی و اخلاق اجتماعی، اطلاعات و آگاهی، تاسیسات نظامی و انتظامی، خرد رهبری و روحیه ملی. (65)
قدرت نرم مکمل قدرت سخت است به طوری که بیتوجهی به قدرت نرم میتواند قدرت سخت را تضعیف کرده، استراتژی قدرت یک نظام را به نحو محسوسی تضعیف کند. در واقع، موفقیت نه از جانب قدرت سخت و نه از جانب قدرت نرم، هیچ یک به تنهایی به دست نمیآید. برای رسیدن به موفقیت باید ترکیب بهینهای از آنها را به کار برد. (66) تفسیر جدیدی از «قدرت» در عصر کنونی که به عصر اطلاعات تعبیر شده، نه فقط از ساختار نظامی قوی و سخت، بلکه آمیزهای از قدرت سخت و نرم است (67) و حد فاصل بین قدرت نرم و سخت را قدرت امنیتی – اطلاعات نامیدند.
سعید یک امریکایی فلسطینی تبار است که هم اکنون ریاست دانشکدهی ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، در نیویورک، ادامه ...
امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیریمقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقولهی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح ادامه ...
تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آندر صدر اسلام و بازهی زمانی نزدیک به آن، حوادثی مثل: جنگهای ردّه، جریان خوارج و خشونت، غلوّ غالیان و ادامه ...
ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آنعالم انباشته از پدیدههای مختلف است که همه آنها دارای یک ویژگی مشترکاند مبنی بر این که یک سیر وجود ادامه ...
تأملی بر مسئولیت بینالمللی برای اعمال افراد و گروههای تکفیریدر 29 دی 1392 (19 ژانویه 2014)، وزیر امور خارجه ایران اظهار داشت: شواهد محکمی وجود دارد که خط مشیهای ادامه ...
علل شکل گیری تکفیریها از دیدگاه جغرافیای سیاسیدر سالهای اخیر گروهها و فرقههای تروریستی زیادی در سرزمینهای اسلامی شکل گرفتهاند. درباره ی عوامل ادامه ...
نهضت انقلاب اسلامی ایرانانقلاب اسلامی ایران به مثابه یکی از مهمترین جنبشهای اسلامی، پدیدهای است که هم ادبیات نظری و هم سطوح ادامه ...
زمینههای شکلگیری جنبش پانزده خردادجنبش پانزده خرداد 1342 به عنوان یک جنبش اجتماعی - مذهبی به دلیل تأثیرات بر جای گذاشته در طی سالیان بعد، ادامه ...
بیداری اسلامی یا بهار عربیاتفاقات چشمگیر اخیر در جهان عرب، که به سرنگونی حکومتهای مستبد انجامید، تحلیلهای فراوانی را در میان ادامه ...
این طیف نشان میدهد تهدید دارای شش وضعیت اصلی است که تهدیدات امنیتی مرز میان تهدیدات بالقوه و بالفعل به شمار میروند. (48)
با بهره گیری از این مباحث در مقاله حاضر تلاش میشود وضعیت تهدید تکفیریها در این طیف مشخص شد. بدین منظور باید تهدید تکفیریها برآورد، شود. برآوردِ تهدید در اصطلاح، شامل شناسایی تهدید، تحلیل یا تعیین حجم تهدید و سنجش آن میشود. شناسایی الزاما به معنای تفحص یا جستجو، برای کشف تهدید نیست، بلکه میتواند به معنای پذیرش اولیه پدیدهای به عنوان تهدید باشد. در تحلیل تهدید باید محورهایی اساسی را دربارهی حجم تهدید مدنظر قرار داد. برخی از این محورها عبارتند از: حجم تاریخی، حجم مکانی، حجم آثار و پیامدها و حجم تعداد بازیگران و در نهایت، سنجش تهدید با پنج شاخصِ عمق تهدید، دامنه تهدید، توانمندی تهدیدگر، موقعیت تهدیدگر و عامل تهدیدگر صورت میپذیرد.
در ادامه به شناسایی و تحلیل تهدید جریان تکفیری خواهیم پرداخت تا ضمن مشخص نمودن سازمان معنایی تهدید جریان تکفیری زمینه بحث درباره سنجش این تهدید فراهم شود.
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
در حال حاضر یکی از عوامل مهم فتنه گری در جوامع بشری، جریان سلفی تکفیری است که در لباس دفاع از سنت، عملا در مسیر منافع دشمنان اسلام و مسلمانان، گام برمی دارد.
حضور این افراد در محافل و جوامع و انتشار آثار و فرآورده های فرهنگی در برخی از مراکز، باعث جلب توجه برخی از جوانان شده است. شناخت جریان نفاق در میان مسلمانان و شناسایی تکفیری ها در جوامع شیعی، از بایدهای ضروری و از لوازم ایجاد امنیت و آرامش پایدار در جامعه اسلامی است.
در اهمیت و خطر مسئله نفاق و منافقان همین بس که خداوند در قرآن کریم به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)، منافقان را دشمن اصلی بر شمرده و دستور به مبارزه و از بین بردن آنها می دهد: هم العدو فاحذرهم قاتلهم الله؛ آنها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنها بر حذر باش! خداوند آنها را بکشد!( منافقون/ 4)
مردم آگاه جامعه امروز ما، نباید از نظر دور دارند که منافقین با ایجاد شبکه های ماهواره ای و اینترنتی، به درون خانه های آنان نفوذ کرده و به یارگیری و جذب نیرو اقدام می کنند.
تردیدی وجود ندارد که این دعا که نفاق محدود به زمان صدر اسلام یا دوره های خاصی از تاریخ بوده باشد و امروزه با توجه به گسترش دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی، منافقان، جاسوسان و ستون پنجم های دشمنان به راحتی قابل شناسایی هستند، ادعایی نادرست است؛ چرا که در دنیای امروز، همگام با پیشرفت های خیره کننده علمی و صنعتی در جهان و...، به همان اندازه نیز شگردها و ترفندها، حیله ها و شیوه های نفاق، پیچیده تر و غیر قابل شناسایی تر شده است.
منافقان برای ضربه زدن به مسلمانان چه شیعه و چه سنی مذهب! خود را چنان در لباس دوست نشان می دهند که انسان گمان منفی به اهداف شوم آنان نمی برد و دشمنی آنها را باور نمی کند؛ آدم کشانی که درگیری مستقیم و مبارزه با آن ها لازمه تداوم پرچم اسلام بر روی زمین است.
مردم آگاه جامعه امروز ما، نباید از نظر دور دارند که منافقین با ایجاد شبکه های ماهواره ای و اینترنتی، به درون خانه های آنان نفوذ کرده و به یارگیری و جذب نیرو اقدام می کنند و چه بسا با استفاده از پیوندهای سببی، نسبی، جناحی و مانند آن، مبارزه را در سطح گسترده تری دنبال نمایند.
با در نظر قرار دادن این گونه مسائل، خطر نفاق و باز شناسایی منافقین کاری بس دشوار و در عین حال لازم و ضروری است و غفلت از آنان خسارات جبران ناپذیری را متوجه جامعه و حاکمیت خواهد نمود. امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه ای که برای محمد بن ابی بکر نوشت می فرماید: ولقد قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): انی لا اخاف علی امتی مومنا و لا مشرکا، اما المومن فیمنعه الله بایمانه و اما المشرک فیقمعه الله مشرکه، و لکنی اخاف علیکم کل منافق الجنان عالم اللسان، یقول ما تعرفون و بفعل ما تنکرون؛
پیغمبر به من فرمود: من بر امتم نه از مومنان بیمناکم، نه از مشرکان؛ اما مومن، ایمانش مانع ضرر اوست؛ و اما مشرک، خداوند او را به خاطر شرکش رسوا می کند؛ ولی من از منافق بر شما می ترسم که از زبانش علم می ریزد (و در قلبش کفر و جهل است) سخنانی می گوید که برای شما دلپذیر است؛ اما اعمالی در خفا انجام می دهد که زشت و بد است! پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، میفرماید: من از کس دیگری حتی از مشرکان و کافران بر امت خودم بیم ندارم ولی از منافقان، از مسلمانانی که متظاهر به اسلامند ولی مدلس و ریاکار و متظاهر و دکان دار هستند و باطن و عمق دلشان به اسلام ایمان نیاورده است، من از این ها بر دین خودم می ترسم...
نظر شهید مرتضی مطهری (رحمه الله علیه) درباره نفاق اینست که:
«من بر امتم نه از مومنان بیمناکم، نه از مشرکان؛... من از منافق بر شما می ترسم که از زبانش علم می ریزد... اما اعمالی در خفا انجام می دهد که زشت و بد است!»
بشر هر چه بدوی تر بوده و به اصطلاح هر چه از تمدن دورتر بوده است از صراحت بیشتری برخوردار بوده است و هر چه در درون داشته از فکر و احساسات و عواطف و از رغبت ها و بی میلی ها و هر چه داشته ظاهر می کرده است و هر چه پیشرفته تر شده قدرتش بر تصنع هم - که نفاق نوعی تصنع است - افزایش پیدا کرده است.
ما به عنوان یک مسلمان آگاه، باید پاس دار ذهن و دل خویش باشیم تا مبادا در گرداب نفاق گرفتار آییم. همچنین علاوه بر آگاهی خود، جوانان خویش را از خطر تکفیری ها محفوظ داریم، و بدانیم آنها کافران و محاربانی هستند که عقاید اسلام ناب محمدی را در قالب قرائت خشن و متحجرانه از سنت نبوی و برداشت های ظاهری از آیات قرآن، در آورده اند.
منابع:
- نهج البلاغه، نامه 27.
- مجموعه آثار شهید مطهری ره، ج 25، صص 204, 207.
پایه و اساس تحلیل پدیدهها در راستای رسیدن به تئوری و مدل در عصر حاضر برآمده از نگاه به انسان به صورتی افراطی میباشد که باید به آن در این مقال بیش از پیش نظر افکند. آری، پس از دوره رنسانس به عنوان عصر طلایی و انقلاب در بسیاری از علوم و دیدگاهها، غرب در ورطه مادی گرایی افراطی (9) و انسان محوری (10) غوطه ور شد و تمام عرصههای زندگی او را این نگاه به انسان تعریف نموده است، اما قرآن به عنوان کتاب جامع و اسلام به عنوان دین کامل، هویت اصلی انسان را به صورت متعادل تعریف نموده است.
تطبق مفهومی این نمودار بیان گر این حقیقت است که علم شامل قواعد و نظریاتی است که در پدیدهها بوده و با نمودهای خاص، خود را به انسان و عقل او عرضه میکند و انسان با ابزارهای معرفتی به شکار این قواعد میپردازد. تبیین یا تعلیل پدیدهها که معطوف به گذشته است و توصیف آن که معطوف به اکنون و حال بوده، برای رسیدن به قاعدهای که شمولیت داشته و توان پیش بینی را به انسان داده و هم چنین قدرت تبیین دیگر پدیدههای مشابه را داشته باشد همه ماهیت علم را تشکیل میدهد.
تحلیل کیفی در سه سطح قابل انجام است: توصیف، تبیین و تفسیر در راستای ترسیم آینده (22) تحلیل، عبارت است از شکستن کل به اقسام مختلف به منظور تعیین ماهیت آن که بر دو گونه ی طبیعی قابل تقسیم است. تحلیل، جزئی جداناپذیر از تبیین است، زیرا تبیین در ذات خود، نیاز به تجزیه و تحلیل مسائل و رویدادها دارد؛ بنابراین، رابطه میان این دو، عموم و خصوص مطلق است. (23)
هیچ پدیدهای در این عالم بدون علت به وجود نیامده و قاعده کلی فلسفی که در عالم صُدفه وجود ندارد جاری و ساری است. پدیدارهای طبیعی عمدتاً تک یا دو علتی هستند، اما پدیدههای انسانی دارای پیچیدگیهای خاص خود بوده، زیرا بازیگر اصلی این پدیدهها انسانها هستند، بنابراین، جریانهایی که در علوم انسانی شکل میگیرند دارای لایههای مختلف علّی هستند که عبارتند از: نقطه کانونی یا علّت اساسی که پدیده از آن جا نشئت گرفته است و بعد لایه اولیه علتها که علل معروف اربعه بوده و لایه ثانویه که عبارت است از علتهای ایجادی، تثبیتی و گسترش در سطح و عمق را شامل میشود و در مدل ذیل به نمایش درآمده است:
منظور از علت کانونی، نحوه پیدایش یک پدیده میباشد که به تعبیر بوزان میتواند ریشه در اغراض بازی گران و یا ماهیت سازمانها داشته باشد. (37)
تقریباً اولین کسی که مفصلاً به موضوع علل پرداخته ارسطو است. ارسطو بیان میکند که فلسفه علم، بررسی علل اولیه است به دلیل این که از حیرت سرچشمه گرفته است و به دلیل این که فلسفه علل اولیه را بررسی میکند بهترین نوع علم است، در حالی که انتزاعی ترین علوم است، دقیق ترین علوم است. در مابعدالطبیعه ارسطو چهار نوع علت را بر میشمارد: اولین علت، جوهر شیء است (علت صوری) دومین علت، ماده یا موضوع (علت مادی)، سومین علت، منشاء حرکت؛ یعنی علت فاعلی است و چهارمین علت، علت غایی است بنابراین، ارسطو علل را به چهار دسته تقسیم کرده است.
الف) آن چیزی که وجود یک شیء بسته به اوست گاهی چیزی است که ملاک فعلیت این شیء است؛ یعنی فعلیت پیدا کردن این شیء از او است و این، صورت است.
ب) اگر آن چیز، مناط بالقوه بودن این شیء یعنی معلول باشد آن، ماده است.
ج) اما اگر چیزی که علت خوانده میشود خارج از وجود و ذات شیء باشد، یا چیزی است که شیء به علت آن به وجود آمده است، علت غایی نامیده میشود.
د) و یا شیء از او بوجود آمده است که علت فاعلی نامیده میشود.
ما نباید در پدیدههای انسانی مانند پدیدههای تجربی و مادی نگاه کنیم، زیرا پدیدههای انسانی و اجتماعی دارای پیچیدگیهای خاص خود هستند، مبنی بر این که پدیدهها دارای لایههای متعدد درونی از علتها هستند و دارای یک نقطه کانونی بوده که باید محقق واقعی به آن دست یابد. مدل فوق بیانگر این نکته است، اما در لایه ثانویه علتها ما با علل چهارگانه دیگری رو به رو هستیم: علت ایجادی که چه علل و عواملی موجب پیدایش یک پدیده میباشد و در ادامه چه علل یا عواملی موجب تثبیت این پدیده شده است، زیرا بسیاری از پدیدهها پس از به وجود آمدن، قدرت ابراز وجود را در عرصه زمانی ندارند و به زبان ساده، سریع از صحنه روزگار محو میشوند. علت گسترش در سطح که همان مکان و جغرافیاست نیز یکی از علت است و در نهایت علتهای نفوذ در عمق که منظور ما در این مدل، عللی است که باعث شده یکاندیشه یا جریان در حوزه باورها و ارزشها نفوذ کرده است.
اگر بپذیریم که پدیدهها مقولاتی «زمینه وند» (41) هستند که به یک باره پدیدار نمیشوند، بلکه طی فرایندی تدریجی در بستر جامعه شکل و تکوین مییابند، در آن صورت مشخص میشود که هر پدیدهای دارای یک هویت اجتماعی است که دوره قبل از ظهور عینی آن را نیز شامل میشود. برخی از امنیت پژوهان همین رویکرد را در مقام تحلیل امنیت مورد توجه قرار داده و از وجود هویتهای اجتماعی شده (42) برای پدیدههای امنیتی سخن گفتهاند که ما را به ریشههای اجتماعی امنیت رهنمون میشود. (43)
تعداد بازی گران بر عدم تجانس تأثیر میگذارد؛ یعنی هر چه تعداد [بازی گران دخیل] بیشتر باشد... میزان [احتمالی] نابرابری یا تعارض تأثیر [می پذیرد] بنابراین، تعداد بیشتر بازی گران، عدم تجانس را افزایش میدهد.» (44)
مکان و سطح و جغرافیا چیست؟ «دیگر آن جایی (Outside) وجود ندارد – جهان به هم نزدیک شده است. یک زمین واحد داریم. در این فضا تهدیدات و فرصتهای تازه روییدن گرفته است.» (45)
ملاحظات جغرافیایی به دلیل عینیت و تأثیرگذاری شان از دیرباز مدنظر استراتژیستها در مقام تحلیل پدیدهها بودهاند. به همین دلیل است که حجم متون منتشر شده در این زمینه بسیار و تقسیمات پدیدهها از این منظر متنوع میباشد. البته طرح بحث جهانی شدن و بروز پدیده تراکم مکانی، مانع از توسعه فزاینده ملاحظات جغرافیایی شده است تا آنجا کهاندیشه گرانی چون: «کارل یاسپرس» (46) از بیاثر شدن این شاخص در منظومه فکری انسان معاصر سخن راندهاند.
در نگرش جدید جایگاه و میزان نقش افرینی عنصر جغرافیا تعدیل شده و تصویری نوین از منطقه و به تبع آن، تهدید منطقهای ارائه میگردد. از این منظر منطقه امنیتی عبارت است از: دستهای از کشورها که از حیث امنیتی وابستگی متقابل دارند یا تصور مینمایند که این گونه هستند این کشورها مستمراً تحت تأثیر یک یا چند عامل خارجی امنیتی هستند. (47)
عنصر دیگر در این مدل، بعد زمان است؛ یعنی پدیدهها پس از تولد، سیر رشد، نمو، بلوغ، افول و نابودی را طی مینمایند. بنابراین، زمان یکی از عوامل توصیف کننده یک پدیده محسوب میشود.
بعد سوم به سطوحاندیشهای و لایههای باوری بعلاوه گسترده مخاطبان نظر دارد. این که یک پدیده چگونه اپیدمی شده و مخاطب بیشتری را به خود جلب و جذب نموده، یا مبتلا به کرده است، ضمن این که این ابتلا در چه عمقی از باورها، استدلالات و رفتارها را شامل شده، نکتهای است که یک تحلیل گر در توصیف یک پدیده باید مدنظر قرار دهد.
جدول شماره 1- مدل تحلیل توصیفی جامع یک پدیده در ابعاد مختلف
ردیف |
معیار تحلیل پدیده |
گونه |
1 |
ماهیت پدیده |
سیاسی – اقتصادی – نظامی – اجتماعی – زیست محیط – فناورانه – و ... |
2 |
سطح پدیده |
فردی – گروهی – ملی – منطقهای – بین المللی – جهانی |
3 |
جغرافیای پدیده |
داخلی – خارجی – مرزی |
4 |
تقارن پدیده |
متقارن – نامتقارن |
5 |
پیچیدگی پدیده |
بسیط – پیچیده |
6 |
تعادل پدیده |
متعادل – نامتعادل |
7 |
هویت پدیده |
مادی – معنوی |
8 |
جنس پدیده |
عینی – ذهنی |
9 |
کانون پدیده |
بازیگران – ساختاری |
10 |
انگیزه پدیده |
عمدی – غیر عمدی |
11 |
کار ویژههای پدیده |
ایذایی، واقعی، آزمایشی، اصلی |
روش تحلیل لایهلایهای علتها با حرکت بالا و پایین در سطوح چهارگانه، نگرشهای مختلف شناختی را وارد میکند، اما آنها را در سطوح مختلف مرتب میکند ... در واقع بازگشت از لایههای پایین تر گفتمان و استعاره به لایه سطحی لیتانی به تهیه سیاستهای کل نگرتر در حوزه مطالعات پدیدههای مختلف، به ویژه پدیدههای امنیتی منجر خواهد شد. (49)
امنیت در سه سطح: نرم، سخت و نیمه سخت قابل ترسیم است، اما بهره گیری از همه این ظرفیتها در یک راهبرد هوش مند امری است که غرب و به ویژه آمریکا به دنبال آن است. استراتژی «قدرت تغییر» (54) که اوباما با روی کارآمدن خود سعی در تغییر تفسیر چهره آمریکا در سطوح بین المللی و منطقهای (خصوصاً منطقه خاورمیانه) دارد به نوعی بهره گیری از قدرت نرم میباشد. قدرتی که از مباحث محوری علم سیاست و مورداندیشه و تأمل در متون و آثار سیاسی بوده و به دلیل اهمیت آن در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی برای اجرای خط مشیها و برنامهها و تحقق اهداف و منافع ملی، (55) مورد بهره برداری ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است.
تفسیر قدرت در سیاست قدرت نرم عبارت است از پدید آوردن آثار مطلوب (56) و سلطه انسان بر انسان (57) هم چنین توانایی فرد یا گروه در کسب تسلیم و اطاعت دیگران (58) که کنترل و رفتار دیگران (59) را به همراه خواهد داشت.
هدف بهره گیری از قدرت نرم همانا ایجاد آثار و نتایج مورد نظر است (60) که مخاطبان اصلی آن را بر خلاف اهداف «قدرت» که دولتها، نخبگان سیاسی، گروههای ذی نفوذ و نهادهای حکومتی میباشند، مردم، نهادهای فروملی و NGOها تشکیل میدهد.
زمانی که تهدید، ماهیت پیچیده پیدا میکند، هر یک از بازی گران و ابزارهای لازم جهت ایجاد، گسترش و تقویت قدرت نیز باید دارای ماهیتی پیچیده باشند. (61) پیچیدگی و درهم تنیدگی اهداف، ابزار و مسائلی که در قدرت نرم وجود دارد سبب میشود که تحلیل گران، در آن، واحد، وضعیت محیطی را در سطوح مختلف: داخلی، منطقهای (محیط نزدیک) و بین المللی یا سیستمی (محیط دوردست) در ابعاد: سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وگاهاً اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده تا به یک تصویری درست از وضعیت حال و آینده دست یابند.
نقطه اشتراک تهدید نرم و قدرت نرم در ابزارها و روشهاست بدین صورت که به کار بردن ابزار سخت و قدرت نظامی صرف بر ضد نظامهای ایدئولوژیک که پایههای سیاست و افکار عمومی را دین، اعتقاد و مبانی دینی تشکیل میدهد، نه ممکن است و نه کارآمد. در این شرایط، به مرور ادبیات قدرت نرم (62) در مراکز تحقیقاتی غرب شکل گرفت (نای، 1378: 26) و سپس ترکیبی از قدرت سخت و نرم به عنوان قدرت هوشمند (63) در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت.
قدرت سخت دارای ساختاری هرمی با منطق «بالا به پایین» است، حال آن که قدرت نرم در ساختاری کروی و با منطق «دیالکتیک متن – بازیگر» تولید میشود.
در قدرت سخت قدرت به آمریت تعبیر شده و سبب گسست بین عامل و موضوع قدرت میشود، اما قدرت نرم با عنصر اقناع تعریف شده و قدرت در فضای ارتباط متقابل پدید میآید؛ یعنی عامل و موضوع بر یکدیگر تأثیرگذار هستند.
تهدید سخت، مستقل از مؤلفههای محیطی تعریف میشود، در حالی که در تهدید نرم، پدیدههای اجتماعی مرتبط با مؤلفههای محیطی است. تهدید سخت، حالتی ترکیبی دارد، ولی تهدید نرم، امتزاجی از مؤلفههای محیطی است. تهدید سخت، ماهیتی متعصب دارد، ولی تهدید نرم، تصویری ژلاتینی از قدرت است. تهدید سخت، بر سرمایه مادی بازی گر و تهدید نرم بر سرمایه اجتماعی بازی گر استوار است. (64)
برخی از دانشمندان سیاسی، عوامل و عناصر دیگری را نیز در عداد عوامل تشکیل دهنده و مؤثر در قدرت، اعم از نرم و سخت بر شمردهاند که اهم آنها عبارتند از:
وضعیت جغرافیایی (شامل: آب و هوا، نوع زمین، وسعت خاک، موقعیت سرزمین از نظر دسترسی به دریا یا مجاورت با سایر کشورها) جمعیت و نیروی انسانی، ظرفیت صنعتی، ترابری و ارتباطات، استعدادهای علمی و اختراعات و ابتکارات، سیستم اقتصادی، سازمان اداری و دولتی، موقعیت استراتژیک، ایدئولوژی و اخلاق اجتماعی، اطلاعات و آگاهی، تاسیسات نظامی و انتظامی، خرد رهبری و روحیه ملی. (65)
قدرت نرم مکمل قدرت سخت است به طوری که بیتوجهی به قدرت نرم میتواند قدرت سخت را تضعیف کرده، استراتژی قدرت یک نظام را به نحو محسوسی تضعیف کند. در واقع، موفقیت نه از جانب قدرت سخت و نه از جانب قدرت نرم، هیچ یک به تنهایی به دست نمیآید. برای رسیدن به موفقیت باید ترکیب بهینهای از آنها را به کار برد. (66) تفسیر جدیدی از «قدرت» در عصر کنونی که به عصر اطلاعات تعبیر شده، نه فقط از ساختار نظامی قوی و سخت، بلکه آمیزهای از قدرت سخت و نرم است (67) و حد فاصل بین قدرت نرم و سخت را قدرت امنیتی – اطلاعات نامیدند.
سعید یک امریکایی فلسطینی تبار است که هم اکنون ریاست دانشکدهی ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، در نیویورک، ادامه ...
امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیریمقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقولهی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح ادامه ...
تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آندر صدر اسلام و بازهی زمانی نزدیک به آن، حوادثی مثل: جنگهای ردّه، جریان خوارج و خشونت، غلوّ غالیان و ادامه ...
ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آنعالم انباشته از پدیدههای مختلف است که همه آنها دارای یک ویژگی مشترکاند مبنی بر این که یک سیر وجود ادامه ...
تأملی بر مسئولیت بینالمللی برای اعمال افراد و گروههای تکفیریدر 29 دی 1392 (19 ژانویه 2014)، وزیر امور خارجه ایران اظهار داشت: شواهد محکمی وجود دارد که خط مشیهای ادامه ...
علل شکل گیری تکفیریها از دیدگاه جغرافیای سیاسیدر سالهای اخیر گروهها و فرقههای تروریستی زیادی در سرزمینهای اسلامی شکل گرفتهاند. درباره ی عوامل ادامه ...
نهضت انقلاب اسلامی ایرانانقلاب اسلامی ایران به مثابه یکی از مهمترین جنبشهای اسلامی، پدیدهای است که هم ادبیات نظری و هم سطوح ادامه ...
زمینههای شکلگیری جنبش پانزده خردادجنبش پانزده خرداد 1342 به عنوان یک جنبش اجتماعی - مذهبی به دلیل تأثیرات بر جای گذاشته در طی سالیان بعد، ادامه ...
بیداری اسلامی یا بهار عربیاتفاقات چشمگیر اخیر در جهان عرب، که به سرنگونی حکومتهای مستبد انجامید، تحلیلهای فراوانی را در میان ادامه ...