چکیده
در این مقاله عملکرد و باورهای گروهک تروریستی - تکفیری موسوم به جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی که در جنوب شرق کشور ایران - به ویژه در استان سیستان و بلوچستان - دست به ترور و کشتار مردم زده است بررسی و نقد میشود.درآمد
به طور کلی جریانهای موجود در جهان اسلام را در سه دوره میتوان تقسیم بندی کرد: اسلام لائیک با محوریت ترکیه، اسلام تکفیری با محوریت و حمایت عربستان سعودی و اسلام ناب محمدی با محوریت ایران. تمام گروهکهای تروریستی که داعیهی اسلام و مسلمانی دارند و اکنون در نقاط مختلف دنیا از جمله سوریه، عراق، پاکستان، افغانستان و ... فعال هستند، ذیل جریان اسلام تفکیری قرار میگیرند. گروهک تروریستی جندالله که بعدها نامش را به «جنبش مقاومت مردمی ایران: تغییر داد، در جنوب شرق ایران - استان سیستان و بلوجستان - دستش را به خون آحاد مردم از شیعه و سنی آلوده کرده است، داخل همین جریان قرار دارد. البته میتوان این سه جریان را با استفاده از جریان شناسی جامع و کلان امام خمینی ذیل دو جریان اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اسلام آمریکایی قرار داد. آنچه این دو اسلام را از هم جدا میکند و مقابل یکدیگر قرار میدهد منافع آمریکا و صهیونیستهاست. این یک ملاک مهم است که به افراد قدرت تشخیص میدهد تا راه حقیقی را پیدا کنند و از طرفی با این رویکرد روشن میشود که دشمن اصلی آمریکاست و تفکیریها دشمن فرعی محسوب میشوند که رهبر انقلاب اسلامی ایران نیز بر آن تأکید داشته و دارد.چارچوب نظری
بر اساس نظریهی طبقه بندی علوم از نگرگاه امام خمینی، هر سازمان و بلکه هر انسانی حداقل از سه دیدگاه قابل بررسی است: اندیشه، انگیزه و عمل. امام خمینی بر اساس فرمایش حضرت رسول الله که میفرمایند: «اتَّمَا العِلمُ ثَلَاثَة آیة مُحکَمَة وَ فَریضَة عادِلَة و سُنَّة قائِمَة» همانا دانش سه گونه است: آیتی محکم، فریضهای عادله، سنتی استوار» (3) معتقدند متعلِّق دانش سه مرتبه از مراتب وجود انسان است. در این نظریه بر اساس ساختمان ظاهری و باطنی وجود انسان و جهان، علوم سه بخش میشوند که البته این سه بخش، سه مرتبه وجودی هستند نه آن که قسیم هم باشند و اگر در وجود انسان یا در عرصه جامعه به گونهای در هم تنیده این سه بخش آشکار شد، آن گاه آن انسان و آن جامعه زندگی الهی را تجربه میکند. حضرت امام در کتاب شرح حدیث این را بحث کردهاند. (4)پیشینه و ادبیات بحث
غربت خونبار (5) اولین کتابی بود که در چهلم شهدای فاجعه تروریستی تاسوکی منتشر شد در این کتاب گزارشی از این حادثهی تروریستی از زبان مجروحین، زندگی نامه و تصاویر شهدا، بازتاب این فاجعه در مطبوعات و رسانهها و اشعاری در رثای شهیدان تاسوکی آمده است. این کتاب 221 صفحه ای، پاسخی بود به تروریستهایی که بعد، به دروغ ادعا کردند، که در واقعهی تروریستی تاسوکی در جاده زابل به زاهدان به کاروان مسئولان حمله کردهاند؛ چرا که این شهدا مردم کوچه و بازار بودند از کشاورز تا دانشجو.فهرست برخی از اقدامات تروریستی
ردیف |
تاریخ |
مکان |
شهدا |
زخمی ها |
گروگان ها |
توضیح |
|
1 |
7 دی 1384 |
|
1 |
|
9 |
گروگان گرفتن سربازان مرزی |
|
2 |
25 اسفند 1384 |
تاسوکی (واقع در 90 کیلومتری جاده زابل به زاهدان) |
22 |
7 |
7 |
تعداد زیادی از شهدا افراد معمولی مانند دانش آموز، دانشجو، روحانی، کاسب، معلم و ... بودند. |
|
3 |
23 اردیبهشت 1385 |
دارزین (جاده بم – کرمان) |
12 |
فاجعه تروریستی دارزین |
|||
4 |
22 فروردین 1385 |
پاکستان |
شهادت حمید رضا کاوه |
او سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی بود که طبق اطلاع، خانواده وی چهل میلیون تومان جهت آزادی او به تروریستها پرداخته بود. |
|||
5 |
12 خرداد 1385 |
پاکستان |
شهادت احمد زاهد شیخی |
وی مکانیک سپاه و مدتی گروگان تروریستها بود. |
|||
6 |
13 بهمن 1385 |
خیابان بزرگمهر زاهدان |
4 |
همه شهدا از کارکنان نیروی انتظامی بودند |
|||
7 |
25 بهمن 1385 |
بلوار ثارالله زاهدان |
11 |
18 |
انفجار اتوبوس حامل نیروهای سپاه و حماسه شهید مسلم کیخا |
||
8 |
25 مرداد 1386 |
چابهار |
|
|
21 |
همه غیر نظامی بودند که به پاکستان منتقل و بعد از چند روز آزاد شدند. |
|
9 |
27 بهمن 1386 |
مدرسه دختران معرفت زاهدان |
انفجار بمب صوتی که تلفاتی در بر نداشت. |
|
|||
10 |
23 خرداد 1387 |
سراوان |
16 |
|
16 |
سرباز و پرسنل نیروی انتظامی بودند که مدتی گروگان بودند و همه به شهادت رسیدند. |
|
11 |
2 اردیبهشت 1387 |
امام جمعه فهرج، «حجت الاسلام و المسلمین جواد طاهری» بعد از اقامهی نماز مغرب و عشا در دبیرستان دخترانهی آسیه، هنگام بازگشت، ربوده شد. وی پس از تحمل دو ماه اسارت آزاد شد. |
|||||
12 |
10 اردیبهشت 1387 |
امام جماعت مسجد چهارده معصوم زاهدان «حجت الاسلام و المسلمین حسین بیجاری» پس از ادای نماز مغرب و عشا، هنگام بازگشت از مسجد ترور شد. این ترور منجر به زخمی شدن وی شد. |
|||||
13 |
30 بهمن 1387 |
انفجار بمب صوتی در مسجد الغدیر زاهدان که تلفاتی در بر نداشت. |
|||||
14 |
16 فروردین 1388 |
«حجت الاسلام و المسلمین علی عبادی» در شهرستان خاش، که قبلاً شهید توکلی در یکی از روستاهای آن به شهادت رسیده بود، ترور و به شهادت رسید. |
|||||
15 |
7 خرداد 1388 |
مسجد علی بن ابی طالب (علیه السلام) زاهدان |
20 |
200 |
|
انفجار انتحاری |
|
16 |
26 مهر 1388 |
پیشین |
43 |
|
|
سردار شهید شوشتری و محمدزاده به همراه جمعی از فرماندهان و برادران اهل سنت به شهادت رسیدند. |
|
17 |
بهمن 1388 |
زاهدان |
2 |
ربودن و به شهادت رساندن رانندههای تاکسی توسط گروهک تروریستی جندالشیطان از جمله شهیدان فلاحتی و محمدعلی ثانی حیدری. |
|||
18 |
24 تیر 1389 |
مسجد جامع زاهدان |
27 |
307 |
|
مصادف با اعیاد شعبانیه این انفجار انتحاری در نزدیکی مسجد انجام شد. (حماسه شهید گلدوی)( |
|
19 |
24 آذر 1389 |
چابهار |
39 |
|
|
فاجعه تاسوعای چابهار و شهادت تعدادی از مردم از جمله کودک دو ماهه و کودکان و زنان و ... |
|
20 |
30 دی 1390 |
راسک |
«مولوی مصطفی جنگی زهی» امام جمعه مسجد جامع خضرا اهل سنت شهر راسک مرکز شهرستان سرباز ترور و به شهادت رسید. |
||||
21 |
3 اسفند 1390 |
شهادت رمضان سنچولی در مقابله با چهار تن از سرکردگان گروهک تروریستی جندالله. |
تأملی در عمق باورها
گروهک تروریستی جندالله در بُعدِ اندیشه که حوزه تفکر و باور است، دارای اعتقاداتی است که در نتیجهی آن، فضای زیست مسلمانی شیعیان با اهل سنت را مخدوش و با اختلال مواجه میسازد. برخی از اعتقاداتِ علیه شیعیان که این گروه بر آنها تأکید دارد در ادامه شمارش میشود.تأملی در مبانی اخلاقی
در بُعدِ انگیزه که حوزه اخلاق است از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امام خمینی، بهره میگیریم. ایشان در بحث انسان شناسی که در کتاب شرح جنود عقل و جهل مطرح کرده، معتقد است در وجود انسان چهار قوه فعال است: شهویه، غضبیه، وهمیه یا شیطنت و عاقله. این چهار نیرو بر سر به دست آوردن ریاست بدن، با یکدیگر نزاع دارند. هر کدام از این قوا که ریاست را به دست گرفت، طبیعتاً سایر قوا تابع او میشوند. برای مثال کسانی که قوه غضبیه رئیس شان است، سایر قوا را تحت الشعاع و زیر سلطه خود قرار میدهد. نمونههای آن هم در طول تاریخ زیاد است؛ مانند هیتلر، صدام، چنگیز و ...تأملی در عرصهی رفتارها
آنچه در حوزهی رفتاری مطلوب است این است که رفتار انسان مطابق موازین شرعی و آیات و روایات باشد. در حوزهی رفتاری، افراد این گروهک در یک سطح نبودند ولی نماز جماعت میخواندند. برخی از آنها بعد از نماز سوره یس یا سوره رحمان میخواندند. تعدادی از آنها حافظ برخی از سورهها و آیات قرآن بودند. آنها اقدامهای تروریستی و شرارت آمیزشان علیه هموطنان را جهاد و خود را مجاهد میدانستند. رفتارهای شیعیان از جمله عزاداری سالار شهیدان را به شدت نکوهش میکردند و کاملاً مخالف با روضه خوانی و سینه زنی بودند. معتقد بودند که میتوان از اسرائیل و آمریکا پول گرفت و آن پول را در راه جهاد هزینه کرد. (23) عبدالمالک ریگی بعد از دستگیری اعتراف کرد که از ناتو چند هزار دلار دریافت کرده است. میگفتند سنت رسول الله این است که در جهاد، زنان، کودکان و پیرمردها را نمیکشته است، از این رو ما هم در تاسوکی به این افراد کاری نداشتیم؛ در حالی که در موارد متعددی این گروهک موجب شهادت کودکان و زنان شده است؛ از جمله در هفتم خرداد 1388 در مسجد علی بن ابی طالب شهرستان زاهدان، در بیست و چهارم تیر 1389 در مسجد جامع (24) شهرستان زاهدان، در 26 مهر 1388 در شهرستان پیشین، (25) در چابهار در تاسوعای 1389 و ... . در موارد گفته شده، این گروهک تروریست زنان، کودکان و کهن سالان را به خاک و خون کشیدند و سنت نبوی را که قائل به آن بودند، نقض کردند.خاتمه
از آنچه گذشت میتوان دریافت که گروهک تروریستی تکفیری و شرورِ به اصطلاح جندالله و یاوران آنها و دیگر گروهکهای تروریستی تفکیری، نه در حوزهی باورها، اعتقادات صحیح دارند و نه در حوزهی اخلاق و عمل دارای رفتار شایسته و مبتنی بر قرآن و شریعت هستند. به برخی از نمونهها که از مشاهدات عینی بود در متن اشاره شد. از این رو میتوان به اهداف اختلاف افکنانه و انگیزههای غیر الهی آنها پی برد. انگیزههایی که در پرتو حمایت از قومی خاص تبلور یافته است، در حالی که خواستههای دشمنان این مرز و بوم را اجرا میکند.پینوشتها
1. استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ sharif_lakzaee@yahoo.com.
2. پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی جامعة المصطفی - صلوات الله علیه و آله - العالمیه؛ rlakzaee@gmail.com؛ گفتنی است که وی به مدت پنج ماه گروگان گروهک تروریستی جندالله بوده است و وقایع این پنج ماه را در کتابی با عنوان «تاسوکی؛ خاطرات یک گروگان» (چاپ چهارم، قم، بوستان کتاب، 1391) منتشر نموده است.
3. کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 37، حدیث 1.
4. امام خمینی، چهل حدیث، حدیث بیست و چهارم، ص 384.
5. اعضای کمیته علمی ستاد یادواره شهدای تاسوکی سیستان، غربت خونبار.
6. رضا لک زایی، تاسوکی. خاطرات یک گروگان.
7. علیرضا کیخا، گروهک عبدالمالک قطعه پازل جنگ نرم.
8. علیرضا کیخا، مرداب انتحار.
9. سید حکمت قاضی میرسعید (به کوشش) ، در چنگال عقاب. گزارشی واقعی و مستند از نحوه رهگیری و فرود هواپیمای حامل عبدالمالک ریگی.
10. برای مطالعه این مقاله ر.ک.
http://www.tasooki.com.index.php?option=com_content&task=view&id=752&Itemid=42
11. همچنین برای مطالعه این مقاله ر.ک. «گروه جندالله نماد افراط گرایی مذهبی در ایران»، محسن ساجدی، در گفتار نهم کتاب تروریسم در ایران معاصر (مطالعه موردی پس از انقلاب اسلامی) ، به کوشش حمیدرضا اسماعیلی، ص 239.
12. این باورها را نگارنده در ایامی که در گروگان این گروهک تروریستی بود بارها از زبان اعضای آن شنیده است. برای تفصیل بیشتر ر.ک. تاسوکی. خاطرات یک گروگان، پیشین.
13. سنن النسائی، ج 6، (باب وجوب الجهاد) بشرح الحافظ جلال الدین السیوطی و حاشیه الامام السندی، ص 4-5.
14. حدیث 2270 به نقل از https://www.islamware.com/app/hadith/4/114؛ ملاحظه شده در تاریخ 1393/2/13 در این باره احدیث دیگری هم هست که میتوانید به همین آدرس مراجعه کنید.
15. برای مطالعه راجع به جزئیات این فاجعه تروریستی و زندگی نامه شهدا ر.ک. فاطمه قاسمی و یونس اربابی، گلدستههای خونین، مشهد، نشر شاملو، 1390.
16. مائده، آیه 8.
17. نسا، آیه 94.
18. به نقل از سایت تابناک. http://www.tabnak.ir/pages/?cid=25383؛ ملاحظه شده در تاریخ 1393/2/13.
19. نساء، آیه 94.
20. الحافظ أبی عبدالله محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن
عبارات مرتبط با این موضوع
جدیدترین خبرهای استان سیستان و بلوچستان خبر …مدیرکل سازمان بنادر و دریانوردی استان سیستان و بلوچستان گفت بندر شهیدبهشتی با داشتن جدیدترین خبرهای استان سیستان و بلوچستان خبر فارسی مدیرکل سازمان بنادر و دریانوردی استان سیستان و بلوچستان گفت بندر شهیدبهشتی با داشتن کانال
چکیده
با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل مختلف شایع شده است که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود به رهبری ایالات متحده، شکست خورده است. با این حال شماری از اقدامات موفق و ناموفق این گروه حکایت از هوشمندی، انطباق پذیری و انعطاف پذیری القاعده دارد. علی رغم سالها تلاش کشورهای غربی برای مقابله با فعالیتهای عضو گیری القاعده و تأثیرگذاری فکری آن، جهاد سفلی به مثابه ایدئولوژی هدایت گر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروان ادامه دهد و از ابزارهای مختلف برای اشاعه ایدئولوژی خود و ترویج افراط گرایی خشونت آمیز استفاده کند. یکی از تحولات مهم در طی سالهای اخیر، شکل گیری نوعی انقلاب در کشورهای عربی اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان بیداری اسلامی یا بهار عربی خوانده میشود. بیداری اسلامی فضایی را پدید آورده که همهی گروهها و احزاب (اسلام گرا، ناسیونالیست، کمونیست و ...) امکان فعالیت یافتهاند. در میان این گروهها، القاعده از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا یکی از نمادهای افراط گرایی و رادیکالیسم اسلامی محسوب میشود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش همواره در صدر اخبار و توجهات بوده و کشورهای غربی هزینهی زیادی برای مقابله و نابودی این گروه کردهاند. در آغاز بیداری اسلامی، با گسترش موج اسلام خواهی و دموکراسی خواهی مردم (و تضاد خواست و شعارهای مردم با ایدئولوژی و آرمان القاعده) به نظر میرسید که القاعده به روزهای آخر خود نزدیک شده باشد. این مساله همراه با کشته شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را مضاعف نمود. اما همانطور که گفتیم این سازمان از انعطاف و قابلیت ویژهای برخوردار است و تا حدودی توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. در این مقاله کوشیدهایم با بررسی منابع کتابخانهای و بهره گیری از تحقیقات انجام شده، تأثیر بیداری اسلامی بر القاعده را مورد ارزیابی قرار دهیم. دو متغیرِ ما در این پژوهش «بیداری اسلامی» - متغیر مستقل - و «القاعده» - متغیر وابسته - میباشند. در این ضمن تلاش شده ابعاد مختلف بیداری اسلامی و تأثیراتی را که میتواند بر القاعده بگذارد، همراه با در نظر داشتن برخی احتمالات تبیین نماییم.مقدمه
با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل گوناگون شایع شده که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود (به رهبری ایالات متحده) ، شکست خورده است. با این حال شماری از اقدامات این گروه، حمایت از هوشمندی، انطباق پذیری و انعطاف پذیری القاعده دارد. علی رغم سالها تلاش کشورهای غربی برای مقابله با فعالیتهای عضوگیری القاعده و تأثیرگذاری فکری آن، جهاد سلفی به مثابه ایدئولوژی هدایت گر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروانش ادامه دهد و از ابزارهای مختلف برای ترویج ایدئولوژی خود و اشاعهی افراط گرایی خشونت آمیز استفاده کند. یکی از تحولات مهم در طی سالهای اخیر، شکل گیری نوعی انقلاب در کشورهای عربی - اسلامی منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان «بیداری اسلامی یا بهار عربی» خوانده میشود. بیداری اسلامی فضایی را پدید آورده که همهی گروهها و احزاب (اسلام گرا، ناسیونالیست، کمونیست و ...) مکان فعالیت یافتهاند. در میان این گروهها، القاعده اهمیت به سزایی دارد، زیرا یکی از نمادهای افراط گرایی و رادیکالیسم اسلامی محسوب میشود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش در صدر اخبار بوده و کشورهای غربی هزینهی زیادی برای مقابله و نابودی این گروه کردهاند. در آغاز بیداری اسلامی، با گسترش موج اسلام خواهی و دموکراسی خواهی مردم (و تضاد خواستهای مردم با ایدئولوژی و آرمان اقاعده) به نظر میرسید که القاعده به روزهای آخر خود نزدیک شده است. این مسئله همراه با کشته شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را بیشتر نمود، ولی همانطور که بیان شد این سازمان انعطاف و قابلیت ویژهای دارد و تا حدودی توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.1. زمینههای شکل گیری القاعده
القاعده یکی از جریانهای افراطی مسلمان است که امروزه به عنوان یک سازمان تروریستی در جهان شناخته شده است. در مورد ریشههای شکل گیری این سازمان، مباحث نظری فراوانی مطرح شده است که اگر بخواهیم در یک دسته بندی کلی بیان کنیم میتوان از عوامل داخلی (جهان اسلام) و خارجی صحبت به میان آورد که البته هر کدام از عوامل یاد شده شقوق مختلفی دارند که حکایت از پیچیدگی این تشکیلات میکند و نباید به آن فقط به عنوان یک سازمان، گروه یا جنبش صرف نگاه کرد.2. القاعده و بیداری اسلامی
اعتراضهای سیاسی و حوادث اخیر کشورهای عربیِ منطقهی خاورمیانه که از خودسوزی یک جوان تونسی آغاز شد و به مصر، لیبی، یمن، بحرین و سوریه سرایت کرد و در برخی کشورهای منطقه، موجب تغییر هیئت حاکمه شد، صرف نظر از نامهایی که برای آن به کار برده شده (بیداری اسلامی یا بهار عربی) ، (13) یک واقعیت غیرقابل انکار در جهان عرب میباشد که بدون شک دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی منطقهای و بین المللی گستردهای است. برای چرایی بروز این تحولات نظریات مختلفی ذکر شد از جمله: قیام علیه تحقیر، حرکت برای دست یابی به دموکراسی، (14) تأثیرات توسعهی انسانی، (15) بحران سیاسی و ناکارآمدی حکومتها و توجه به اسلام به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، اجتماعی و مذهبی. (16) .2-1- بیداری اسلامی و امکان زوال القاعده
بر اساس این نگاه با شروع بیداری اسلامی، القاعده از دو جهت تحت فشار قرار گرفته که این فشارها در آیندهی نه چندان دور میتواند به انزوا و حتی نابودی این سازمان منجر گردد. در خصوص فشارهای وارده بر القاعده، مورد نخست در ارتباط مستقیم با بیداری اسلامی است و مورد دوم هم به تشکیلات داخلی سازمان القاعده مربوط است که در ادامه، هر دو مورد را بررسی میکنیم.2-2- بیداری اسلامی بستری برای خیزش دوباره القاعده
مخالفان نظریه نخست تأثیر منفی عوامل یاد شده بر سازمان «القاعده» را می پذیرند، اما با این تفاوت که آنان تحولات جاری را با نگاه مثبت (از منظر القاعده) به آینده دنبال میکنند. در ادامهی بحث، نخست فرصتهایی که در نتیجهی بیداری اسلامی برای القاعده به وجود آمده را بررسی میکنیم و پس از آن با ارزیابی ساختار ایدئولوژیک و تشکیلاتی القاعده، تلاش خواهیم کرد به دقت این دیدگاه را مورد نقادی قرار دهیم.نتیجه گیری
برای ارزیابی صحیح از تأثیر بیداری اسلامی یا بهار عربی بر القاعده باید به دو مؤلفهی اصلی توجه شود: نخست: بیداری اسلامی و دوم سازمان یا تشکیلات القاعده. بیداری اسلامی را نباید یک واقعهی ثابت و ایستا فرض کنیم که به همان شکلی که آغاز شده ادامه خواهد داشت، زیرا تحولاتی که در متن بیداری اسلامی اتفاق افتاده از فراز و فرودهای فراوان و بستر پویای آن حکایت دارد. در طرف مقابل القلاعده هم وضعیت مشابهی دارد. سازمانی که ریشههای آن به ربع قرن باز میگردد و با تمام مشکلاتی که پیش روی آن بوده (خصوصاً در پانزده سال اخیر) نه تنها نتوانسته موجودیت خود را حفظ کند بلکه اکنون زمزمههایی از موفقیتهای آیندهی آن به گوش میرسد. همان طور که پیش از این بحث شد دو نظریهی عمده در این زمینه وجود دارد که یکی بر «امکان زوال» القاعده و دیگری بر «امکان موفقیت» القاعده در بستر بیداری اسلامی تاکید دارد. بدیهی است که نباید به قطعیت دربارهی هر یک از نظریات صحبت کرد، زیرا ممکن است بخشی از نظریه مطابق با واقع باشد و بخشی از آن تطابق چندانی نداشته باشد. در ادامهی بحث برای روشن تر شدن نتیجه و عدم تکرار آنچه که گفته شد بحث را با طرح چند احتمال (56) تکمیل خواهیم کرد.احتمال نخست، بیداری اسلامی: تشکیلات حکومتهای دموکراتیک
احتمال یاد شده در اوایل بیداری اسلامی بسیار پر رنگ بود؛ خصوصاً با برگزاری انتخابات گسترده در مصر و تونس؛ در صورت تداوم روند دموکراتیک و تشکیل حکومتهای مردم سالار، اسلامی، تقویت همه احزاب، سازمانهای مردم نهاد، جایگاه القاعده بسیار متزلزل خواهد شد و به تدریج، پایگاه مردمی خود را از دست خواهد داد و با موفقیت و پیشرفت الگوهای دموکراتیک حتی احتمال زیر سوال رفتن مشروعیت القاعده نزد پیروان آن وجود دارد. از طرف دیگر، با از بین رفتن بن لادن (و برخی از رهبران اصلی القاعده) ضعف نسبی این سازمان آغاز شده و بیداری اسلامی به ضعف بیشتر این سازمان سرعت خواهد داد. البته در حال حاضر با توجه به تحولات جاری، این احتمال ضعیف شده است و شاید صحبت از آن منطقی نباشد.احتمال دوم؛ وقوع موانع بر سر راه بیداری اسلامی
وجود مشکلات پس از انقلاب و دشواری اوضاع و طولانی شدن فرایند انتقال قدرت سبب شده القاعده از انزوای اولیه بیرون آید و تلاش خود را برای تغییر شرایط آغاز نماید. این تلاش در دو جهت صورت گرفته است: نخست: نیروهای القاعده با استفاده از آشوب و ناآرامی ایجاد شده، غفلت نیروهای امنیتی و مهم تر از همه بهره گیری از یاس و سرخوردگی مردم تلاش میکنند اعضای جدید جذب کنند و در این راه با هوشمندی، بر اسلام (با تفسیر خاص سلفی، تکفیری و وهابی) و جهاد به عنوان تنها راه حل تأکید میکنند (57) و مردم را به مبارزه علیه غرب بر میانگیزند. به نظر میرسد اکنون بهترین فرصت برای القاعده است تا با بهره گیری از خشم مردم و ناآرامی موجود علیه نظامیان، آنان را به سمت القاعده و عملیاتهای تروریستی سوق دهند. چیزی که در اوایل دهه 90 اتفاق افتاد و نتیجهی آن گسترش عملیاتهای خشونت آمیز بود.پینوشتها
1. دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی اسلام.
2. ناصرالبحری، 2005.
3. ر.ک. ابوجندل ناصر البحری، تنظیم القاعده من داخل. طی همین فرایند شاهد شکل گیری گروههایی به نام «عرب افغان» هستیم.
4. خالد خلیل اسعد، بن لادن، او را نمیتوان شناخت، ص 36.
5. برای مطالعه بیشتر در زمینه رابطه القاعده و نو سلفیه به این منبع مراجعه کنید. محمودیان، محمد، پژوهشنامه علوم سیاسی (1391) . «تأثیراندیشههای نوسلفیسم بر روند فکری ایدئولوژیک القاعده»، سال هفتم، شماره سوم، تابستان 1391.
6. حمیدرضا اسماعیلی، القاعده از پندار تا پدیدار، ص 58.
7. گریلبر آشکار، جلال در توحش، ص 65.
8. پل میشائیل و دوران، اسامه بن لادن و تروریسم جهانی، ص 26.
9. عبدالقوم سجادی، «طالبان؛ ایران و پاکستان، علوم سیاسی»، دانشگاه باقرالعلوم، پاییز 1377، شماره 2.
10. ر.ک. اولرنیس لادورنر، خاستگاه افراطی در پاکستان.
11. Islamic World Fron for Jihad against the Jews and Christain].
12. محمد محمودیان، «تأثیراندیشههای نوسلفیسم بر روند فکری ایدئولوژیک القاعده» پژوهشنامه علوم سیاسی، سال هفتم، شماره سوم، تابستان 1391.
13. صرف نظر از تفاوتها و مباحث تئوریکِ، روشن است که هر یک از الفاظ یاد شده بر وجهی از وجوه گسترده و فراگیر حوادث امروز جهان عرب دلالت دارند اما؛ باید توجه داشت با این که عناوین یاد شده برای بازنمایی و معرفی واقعیتی مشهود به کار رفتهاند، اما در ضمن آن رقابتی ایدئولوژیک یا سیاسی نهفته وجود دارد که در تلاش است این رویدادها را از دیدگاه خود «مصادره به مطلوب» نماید و حتی میتوان گفت در این رقابت سعی در الهام آفرینی و القای برخی مفاهیم خاص وجود دارد.
14. Fakhro, Elham & Hokayem, Emile (2011) . "Waking The Arabs", Survival, Vol. 53, No2, May & April.
15. برای آگاهی بیشتر از جزییات این نظریه به این منبع مراجعه کنید:
Randall Kuhn (2011) . On the Role of Human Development in the Arab Spring, September, University of Denver, Josef Korbel School of International Studies.
16. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به. حسینی فائق، سید محمد مهدی (1391) . بیداری اسلامی و تحولات منطقه ای، تهران دانشگاه امام صادق (علیه السلام) ، صفحات 145 تا 154.
17. مثال واضحی که در این مورد میتوان آورد تحولات مصر است که مبارک برکنار شد، اسلامگرایان در فرایند انتخابات و تحت عنوان دموکراسی قدرت را به دست گرفتند اما مجدداً ارتش با نادیده گرفتن آراء مردم (و با نوعی بازگشت به دوران مبارک) ، قدرت را در دست گرفت. این تحولات به خوبی نشان دهندهی این است که هنوز ثبات حاصل نشده و در این شرایط بی ثبات، وقوع هر اتفاقی شگفت انگیز نخواهد بود.
18. Burk, Jason Wars, Alen Lane, Fenguin Group.
19. Holbrook, Ponal Al-Qaeda"s Response to the Arabspring, Perspectives on Terrorism, vol 6, No6.
20. Forest, James J. F, Perecptiochellenges faced by Al-Qaede on the Battlefield in flueance warface v016 issuel.
21. Wilner, Alexs opportunitycosts or costly opportunities?.
22. Lahoud, nelly, ayman al-zawahiris reaction to recolation in the middle east" in CTC sentinel vol 4 N. 4.
23. ذکر این نکته ضروری است که برداشت القاعده از اسلام، مبتنی بر برداشت متحجرانه و خشک وهابیت افراطی است که جایگاهی در میان اکثریت مسلمانان ندارد و حتی گروههای اسلامی و مسلمانانی که بر اسلامی شدن حکومت و قوانین تاکید داشتند، با اسلام القاعده تفاوت بنیادین دارند.
24. Gerges A. fawaz the rise and fall of al-Qaede oxford university press.
25. برای آگاهی بیشتر در مورد این نظریه میتوانید به این منبع مراجعه کنید:
W.Kimball Lewis (2012) . Al Qaeda and The Arab Spring -An Ideological Assessment, MASTER OF SCIENCE IN INFORMACTION OPERATIONS, from the NAVAL POSTGRADUATE SCHOOL, December 2012.
26. john. O. brennan.
27. Ferran, lee, "alquaeds shadow of Former self, us counter says" ABC news lnvestigative, 30 april.
28. Leon Panetta.
29. Panetta, "panetta says Al Qaede feat with in Reach" Al juzeera, 9 july.
30. Stewart, phil "strikes onal Qaeda leave only handful of top targots.
31. US Department of State, Contry Reports on Terrorism 2011, page. 5.
32. Gorman, Siobhan, CIA kills Al Quedu"s No2.
33. Masters, jon athan "Back grounder Geted killinegs."
34. Bergen and Tiedemann, "the year of Dron. l euderkilled".
35. Hoffman, Alquedes uncertainfuture, sudiesin conflict.
36. U.S. Military Academy"s Combating Terrorism Center (CTC) .
37. Lahoud, nellyetal, Leters from Abbottabad. bin lad on sidelined.
38. به عنوان نمونه بنگرید به:
Osama bin Laden"s Last Words Show Dark Days for Al Qaeda, "CBS World News, 3 May 2012.
www.cbsnews.com/8301-202 162-57426970/osama-bin-ladens-last-wordsshow-dark-days-for-al Qaeda/
Peter Baker, "Recovered bin Laden Letters Show a Divided Al Qaeda, "New York Times, 3 May; Ben Fenton, Johanna Kassel, and Richard McGregor, "Bin Laden Papers Reveal Al Qaeda Rifts," Financial Times
(London) , 3 May 2012; and Gregg Miller and Peter Finn, "New Osama bin Laden Documents Released," Washington Post, 3 May 2012.
39. Juan Zarate.
40. Sands David R. "al-Quidas credibility "on the ine" as war in irag winds down".
41. Jenkins brian Misheal. AlQuede in its third Decade-lmersile dedline.
42. Wilner Alex Y opportunity costsor costy opportunities.
43. اخیراً الظواهری در پیامی به مردم مصر از آنان خواسته. در مقابل کودتای نظامیان با پا خیزند و اجازه ندهند نظامیان که ابزار دست آمریکا هستند و از طرف عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت مالی می شوند، کنترل امور آنان را به دست گیرند.
44. گفتنی است که موارد یاد شده به معنای شکست جریان بیداری اسلامی به شمار نمیرود، زیرا به عقیدهی آگاهان و صاحب نظران، بیداری اسلامی یک تحول صرفاً انقلابی یا سیاسی نیست بلکه یک جریان عمیق و اصیل اسلامی است که در کل تاریخ اسلام و سرزمینهای اسلامی ریشه دارد و در مسیر خود با فراز و نشیبهای متعدد روبرو خواهد شد، لذا نباید با نگاهی سطحی به برخی تحولات سیاسی از شکست یا خاتمهی این جریان صحبت به میان آورد.
45. Juanz, Zarate "Alqaede stims Again."
46. عاصف حسینی، القاعده خطرناک تر از گذشته شده است.
47. Levant.
48. Hoffman, Bruce. Al qaedes luncertaion Futurs.
49. عاصف حسینی، القاعده خطرناک تر از گذشته شده است.
50. McAllister, Bad "Al qaede and the lnnovation frim. demytho; og zing the network.
51. ibid.
52. Krebs, valdis. In flow - mupping and measuring social networks-social car togralhy.
53. به عنوان نمونه، گروه بوکوحرام (Boko Haram) در نیجریه می باشد که بن لادن در راستای توسعهی القاعده به آفریقا با رهبر این گروه به طور مستقیم دیدار کرد (Burke, 2012) برخی منابع از امکان پیوند و اتحاد قریب الوقوع این دو گروه حکایت دارند.
54. Lahoud, nelly, ayman al-ZAwahiri"s Reaction to revolautionto revolation in thmiddle East.
55. Byman, Daniel "splitting al-Qaideand its affiliates.
56. در احتمالهای یاد شده، بیداری اسلامی را متغیر مستقل و القاعده را متغیر وابسته فرض میکنیم بدین صورت که آینده القاعده وابسته به موفقیت بیداری اسلامی (یا شکست آن) میباشد.
57. البته باید توجه داشته باشیم که این فرض نادرست است که القاعده فقط از مسلمانان استفاده میکند، زیرا آنان برای دستیابی به اهداف خود از هر وسیلهای استفاده میکنند. به عنوان نمونه بن لادن در طرحهای خود علیه آمریکا، توصیه میکند که یارانش از نیروهای غیرمسلمان و اقلیتها (به طور خاص آفریقاییها و اتباع آمریکای لاتین) استفاده کنند (miller, 2011) .
58. Riedel, Bruce, the coming of Al Queda3.in.
59. http://www.nytimes.com/2013/08/06/world/middleeast/rebels-gain-control-of-government-air-base-in-syria.html?_r=0.
60. Jenkins, Brian Micheal. Al Qaede in its third Decade-irrevers Decline.
61. http://www.thedailybeast.com/articles/2013/07/29/al -qaeda-in-iraq-adu-ghraib-jailbreak-a-counterterrorism-nightmare.html.
62. Reidel, Bruce, the coming of Al Quede, 3, 0.
چکیده
عملکرد جریانهای تکفیری در جهان اسلام زمینه بروز بحرانهای جدی را فراهم کرده است که قتل و عام مسلمانان مهمترین پیامد آن محسوب میشود. رشد و گسترش این جریان معلول شرایط فکری و اجتماعی فراوانی است که منجر به این نتیجه شده است. زمینه نظری و تئوریک عملکرد خشونت آمیز گروههای تکفیری ریشه در صدور برخی فتاوای فقهای سلفی دارد که زمینه توجیه فعالیت این گروهها را فراهم کرده و در رشد و گسترش آنها نقش زیادی داشته است. تبارشناسی فتاوای تکفیری در بین مسلمانان به لحاظ تاریخی بخش زیادی از پیشینه قوام یافتن این جریانات در جهان اسلام را تبیین میکند.مقدمه
پدیده افراطی گری در بستر ادیان و مذاهب گوناگون از جمله اسلام، امری نوظهور نیست، بلکه از قرون اولیهی نهادینه شدن دین اسلام در جوامع مختلف، افراطی گری، واپس گرایی و خشونت، نمودی عملی داشته است. این پدیده به خصوص در عصر عباسی تجلّی بیشتری یافت، زیرا در این دوره، دین اسلام از راهبرد جهادی و ورود به سرزمینهای دیگر، به نهادینگی و ایجاد همبستگی اجتماعی بر اساس هویت اسلام، تغییر رویکرد داد. از این رو اسلام به مثابه راهبردی هویتی برای ایجاد همبستگی اجتماعی میان عربها و اقوام سرزمینهای فتح شده و تازه مسلمان، ایفای نقش نمود. با توجه به این شرایط نوین، خوانش و تفسیر اسلام برای هم سازی و تطابق با تحولّات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آغاز شد. این نگرش تفسیری به دین اسلام، ورود دادههای علمی ذهنی و عینی را با آن همراه ساخت، لذا فلسفههای یونانی و حکمت عملی ایرانی، ابزار استنتاج علوم در سرزمینهای فتح شده بودند که بعدها توسط مسلمانان، برای نهادینگی این رهیافت مورد بهره برداری قرار گرفت. و تفاسیری از اسلام با بن مایه روش شناختی از علوم سرزمینهای دیگر نمود یافت.1. مبانی نظری و شرایط اجتماعی شکلگیری اندیشههای سلفی
الف. شرایط اجتماعی و سیاسی شکلگیری سلفی گرایی
آغاز قرون دوم هجری که به عصر میانه معروف است، با تدوین تمدن اسلامی همراه بود. عصر جهاد و گسترش اسلام به پایان رسیده بود و زمان نهادینه سازی و شکل دهی ساختار اجتماعی و سیاسی فرا رسیده بود. بر این اساس تاریخِ طی شده و تحوّلاتِ رخ داده، جامعهای نو بنیادی را بر ساخته بود. جامعه از بافت یک دست و یک رنگی خویش خارج شده، تنوّع قومیت و زبانی بر آن حاکم شده بود. دیگر خبری از ارتباطات بسیط و چهره به چهره میان شهروندان جامعه اسلامی نبود، بلکه تکثّر اقوام مسلمان شده، روابط اجتماعی را پیچیده ساخته بود. این تحوّل، نیازها و خواستههای مسلمانان را تغییر داده بود؛ یعنی ارتباط با اقوام تازه مسلمان، تحوّل ذهنی و به تبع آن تغییر عینی را رقم زده بود. از این رو دیگر اسلام بسیط و ساده عصر اولیه اسلام (عصر تکوین) جواب گوی نیاز جامعه نبود. (6)ب. مبانی نظریه اندیشههای سلفی
اندیشههای ابتدایی سلفی گرایان بر پایه آرای احمد بن حنبل، فقیه أهل تسنّن شکل گرفت. نکته بنیادینی که در آراء اندیشمندان این جریان وجود دارد، بازگشت به دوران اسلام اولیه ساده و بسیط بوده است. اینان پیچیدگی در درک اسلام را انحراف از حقانیت دین و غایت شارع مقدس میدانند، زیرا بسیاری، آرای خود را به نام دین و خدا در قالب اجتهاد به مسلمانان عرضه میدارند، در حالی که بیشتر این اجتهادها چیزی جز تفسیر به رأی گویندگان آن نیست. بر این اساس برای جلوگیری از این نوع نگاه باید به متن مقدس قرآن و فهم شنیداری آن بازگشت؛ یعنی همان شیوهای که طی آن مسلمان عصر پیامبر و دهههای بعد از آن با شنیدن آیات قران، معنای آن را بدون روشهای علمی میفهمیدند. این شیوه، تکلّف در درک معنا را از بین میبرد و نیز انسان مؤمن را در مواجهه با حقیقت دین قرار میدهد. (10)2. شرایط سیاسی و اجتماعی سلفی گرایی در دوران معاصر
جریان سلفی در مسیر تکوّن خود چهار مرحله بنیادین را پشت سر گذرانده است: در قرن هفتم هجری، ابن تیمیه حرّانی تحت تأثیر تعالیم احمد بن حنبل، جریان سلفیه اولیه را باز تولید نمود. این مرحله ابتدایی شکلگیری تئوری جریان سلفی بود. مرحله دوم محمدبن عبدالوهاب این تئوریهای برساخته ابن تیمیه را در عرصه واقعیت نمود عینی بخشید. پس از جنگ جهانی اول، مرحله سوم این جریان شکل گرفت که با پول عربستان ترویج و تکوین این جریان را در جهان اسلام رقم میزد. در این دوره از هند و پاکستان تا الجزایر، جولان گاه آنان شد. مرحله چهارم دورهای است که امروز ما در آن زندگی میکنیم؛ عصر ایدئولوژی سازی و مبارزه علنی با دشمنان کافراندیش. (15)الف. فهم انتقادی عصر تکوین و ترویج
اگر احمد ابن حنبل اندیشههای سلفی را تدوین نمود، محمدبن عبدالوهاب این جریان ذهنی را با همراهی ابن سعود در عربستان واقعیتی بیرونی بخشید. عبدالوهاب با توجه به زیربنای فقهی احمدبن حنبل و خوانش ابن تمیمیه حرّانی از فقه او، واقعیتی سلفی گرایانه با نگرش پیرایشِ اسلام از زواید، در عربستان پایه گذاری نمود. بی شک حمایت سیاسی دولت عربستان سعودی از این نگرش در تبدیل آن به یک جریان بی تأثیر نبوده است. تأسیس دانشگاه ام القری در مدینه و تربیت دانشجویانی از مناطق مختلف اسلامی بر پایه آموزههای سلفی و بازگشت آنها به سرزمینهای خود، عامل انتشار، گسترش و شناسایی این جریان بود. امروز عربستان حامی مالی و فکری اصلی جریان سلفی محسوب میشود. (16)ب. فهم انتقادی عصر ایدئولوژی
دوره سازماندهی نظامی:
پس از جنگ جهانی دوم، شرایط جهان تغییر بنیادین یافت. سیاست استعماری مستقیم که انگلستان و فرانسه و ... آن را دنبال میکردند، با ورود آمریکا و کسب قدرت در عرصه بین الملل متحول شد. شکل گیری دولتهای دست نشانده و مطیع غرب، مهمترین عنصر این سیاست نوین بود. هم چنین جهان تحت تأثیر نزاع دو ابرقدرت بزرگ جهان شوروی و آمریکا قرار گرفت، زیرا این جنگ سرد، جهان را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم کرده بود و کشورهای جهان نیز از این نزاع متأثر میشدند. بلوک غرب با ایدئولوژی سرمایه داری در مقابل توسعه طلبیهای بلوک شرقِ کمونیست، صف آرایی کرده بود. کشورهای اسلامی نیز در این نزاع آسیبهای فراوانی دیدند، زیرا منطقه خاورمیانه به دلیل منابع غنی نفت و آبهای آزاد، همواره مورد توجه ابر قدرتها بوده است. استعمار مستقیم خود نشانهای بر موقعیت ژئوفیزیک خاورمیانه بود.عصر فهم دموکراتیک از رابطه دین و سیاست (پست سکولاریسم) :
پس از سقوط برجهای دو قلو و نگاه بدبینانه به مسلمانان، رهیافت نوینی در عرصه جریانهای اسلامی نمود یافت و آن بازگشت دوباره دین و مذهب به عرصه سیاست بود. البته این رویکرد مختص جهان اسلام نبود، بلکه اندیشهای مطرح از جانب فلاسفه غرب بود، اما در جهان اسلام، امکان نمود آن بیشتر بود، زیرا انقلابهای بیداری اسلامی (بهار عربی) امکان بازگشت عملی اسلام گرایان به دنیای سیاست را مهیا ساخته بود. اقبال عمومی نیز، بستر این رویکرد را هموار کرده بود. (26)جریان سلفی مسالمت جو در عرصه سیاست:
پس از پیروزی انقلابهای بیداری اسلامی در تونس و مصر، جریانهای سلفی که پیش از این در حاشیه قرار داشتند، زمینه فعالیت سیاسی در این جوامع را پیدا کردند. ذهنیت عمومی در جهان عرب به دلیل نگرش خشونت گرایانه نهادینه در این جریان، چندان اقبالی را بدانها نشان نمیداد، اما آنان به دلیل هم یاری اجتماعی با طبقه محروم جامعه، پایگاه اجتماعی را برای خود در این طبقه تعریف کردند. تجربه دوره فعالیت خشونت آمیز، به نیکی این جریان را در شرایط آگاهی سیاسی و اجتماعی قرار داده است، به صورتی که جامعه با رویکرد خشونت گرایانه دینی، همراهی چندانی ندارد. لذا برای جلب افکار عمومی ناگزیر از بازی در زمین دموکراسی هستند. تفسیر ایدئولوژیک این جریان از دادههای غربی چون دموکراسی، هم دلانه نیست، زیرا غرب و دستاوردهای بشری آن از جانب این جریان، مورد دانسته میشود. از این رو پذیرش این مبنا برای فعالیت سیاسی جریان سلفی در عصر جدید با دشواریهای ایدئولوژیک همراه خواهد بود. (29)جریان سلفی خشونت گرا در عرصه سیاست:
جریان سلفی - همان گونه که ذکر شد - در مقطعی از تاریخ تکوین خود، بر پایه حمایتهای مالی کشورهایی چون عربستان و سازمانهای اطلاعاتی غرب، ساختارهای نظامی پیدا کردند. این حمایت هیچ گاه از این جریان قطع نشد، بلکه در مقاطع تاریخی گوناگون فرآیندی صعودی و نزولی داشته است. در جریان انقلابهای بیداری اسلامی در کشورهای عربی، بخشی از این جریان، تن به بازی دموکراتیک داد، اما در سوریه این جریان مسیر تاریخی گذشته خود را با شدت ایدئولوژیک بیشتر، ظهور داد. (31)چکیده
مسلمانان جهان و ملتهای غیراسلامی این روزها شاهد شدت حملههای دَدمنشانهی گروههای تکفیری هستند، که با عقاید تند علمای سلفی جهادی و وهابی و با حمایت مالی و نظامی کشورهای غربی و عربی، در حال گسترش در جهان اسلام هستند؛ این مقاله در پی بررسی افکار، عقاید و احکام سختگیرانهی ابنتیمیه و تأثیر آنها بر گروههای جهادی و افراطی عصر حاضر است؛ با بررسیهای انجام شده به نظر میرسد که ابنتیمیه نقش به سزائی در وقایع جهان اسلام به ویژه در سدهی اخیر داشته است. وی با سازماندهی برخی از مبانی «سلفیه» همچون «انفتاح باب اجتهاد و ترویج ظاهرگرایی و مخالفت با عقل و منطق» و با سختگیری در برخی از معارف اعتقادی سلف همچون توحید، شرک و منحصر کردن توحید در توحید عبادی و گسترش دایرهی تکفیر و همچنین ارتباط دادن اعتقادات افراطی خود به سیاست برای مقابله با مخالفین خود (مخصوصاً شیعیان) باعث به وجود آمدن رویکردی منفعلانه و در عین حال رادیکالی نسبت به مخالفانشان شد.مقدمه
امروزه در جهان اسلام شاهد گرایشهای انحرافی جدیدی در قالب مبارزه با بدعت، شرک و به اصطلاح ایجاد حکومت اسلامی هستیم که بر این اساس بسیاری از مسلمانان به عنوان یک وظیفه دینی و برخی نیز به جهت منافع مادی به پا خواستهاند، و به بهانهی مبارزه با کفر، شرک و بدعت، مرتکب جنایتهای زیادی شدهاند که خیانتهایشان را میتوان در کشورهای سوریه، عراق، بحرین، افغانستان و... به وضوح مشاهده کرد. پایهگذار اصلی این تفکر در قرن هشتم فردی به نام «احمد بن تیمیه حرانی دمشقی» (726 ق) بود که در ابتدا آراء و افکار وی به شدت مورد انتقاد علمای معاصر خود قرار گرفت و دیری نپائید که افکار وی رو به خاموشی نهاد، ولی در برخی از محافل درسی شاگردانش، چون ابنقیم جوزی (691-751 ق) افکار وی همچون آتشی در زیر خاکستر مطرح بود تا این که بعد از چهار قرن افکار ابنتیمیه توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب بروز کرد و آتشی در جهان اسلام به پا نمود که امروزه نیز همان افکار را در قالب گروههای سلفی تکفیری میتوان دید، از این رو این مقاله با پیوند جریان محمد بن عبدالوهاب و گروههای تکفیری به افکار و اعتقادهای ابنتیمیه و تأثیرپذیری آنها از وی، در پی منشأ اصلی ترویح جنایت و خشونتهای امروز جهان اسلام است.مهمترین تفکرات ابنتیمیه در باب گسترش جنایتهای سلفیه
ظاهرگرایی
تفکر ظاهرگرایانه که از اهل حدیث و در رأس آن احمد بن حنبل آغاز شد، بعدها به وسیله اشاعره ادامه یافت و در قرن هشتم توسط ابنتیمیه با عقاید جدیدی نظیر: «نفی توسل و تکفیر مرتکبین آن، نفی شفاعت و تبرک جستن و...» سازماندهی شد و در قرنهای اخیر نیز پیروان ابنتیمیه، چون محمد بن عبدالوهاب و علمای وهابی به انتشار افکار او پرداختند، ابنتیمیه با احیای نقلگرایی و توسعهی ظاهرگرایی در یک چهارچوب مشخص، توانست شیوهای را در مقابل عقلگرایان تشکیل دهد و معرفتشناسی سلفیه را به سمت ظاهرگرایی سوق دهد.اجتهاد و تقلید
این روزها همواره فتواهای شتابزده و افراطی در مورد کشتار مسلمانان از سوی علمای وهابی صادر میشود و به عنوان احکام اسلام به مسلمانان تلقین میشود. ابنتیمیه یکی از شاخصترین چهرههای سلفی در سدههای میانه، رویکرد تقلید ستیزی را سامان بخشید، (13) وی انحصار اجتهاد در ائمه چهارگانه اهل سنت را به علت عدم عصمتشان قبول ندارد و مؤید کلام خود را سخنی از احمد بن حنبل نقل میکند که گفته است: «از من تقلید نکنید، از مالک، شافعی، اوزاعی و ثوری تقلید نکنید، پس یاد بگیرید همان طوری که ما یاد گرفتیم.» از این روی ابنتیمیه هر کسی را به اندازه علمش به احکام مجتهد میداند، (14) و حتی حکم به تکفیر و قتل کسی میدهد که معتقد باشد، تقلید یکی از ائمه اربعه به طور معین واجب است، و اگر معتقد باشد به وجوب تقلید، ولی نه به طور معین، ابنتیمیه او را مسلمان نمیداند، (15) محمد بن عبدالوهاب نیز که اجتهاد را «رد الأمر إلی الله و رسوله» (16) میدانست، با یک گرایش افراطیتری به تقلیدستیزی پرداخت به گونهای که تقلید کردن را شرک پنداشته و پایه اصلی دین مشرکین معرفی کرد. (17) وی معتقد بود پیروی از فتاوای علمای مذاهب مختلف، پیروی از آرا و هواهای مختلفی هست که شیطان آن را وضع کرده است. (18)تفاسیر افراطی از معارف دینی
آنچه که باعث تفاوت ادیان و مذاهب با یکدیگر است، اعتقاداتی است که افراد در هر دین و مذهبی به آن پایبند هستند، افراطگرائی دینی یکی از هنجارهای مذهبی است، که بسیاری از افراد را به خود مشغول ساخته و گرایشهای متفاوتی را به وجود آورده است، بیشک دین مبین اسلام نیز از این هنجارها مبری نبوده و در همان اوایل ظهور دین اسلام افراطگرائی با شعار «لاحکم الالله» توسط خوارج بروز یافت، و تا به امروزه در قالبها و گروههای مختلفی ادامه داشته، و امروزه نیز در قالب گروههای جهادی در سرتاسر جهان اسلام شاهد افراطیگریها و جنایتهای آنها هستیم که مرجع مبانی اعتقادی برگرفته از مبانی و اعتقادهای ابنتیمیه است. (22)تکفیر نزد ابنتیمیه
از اساسیترین مفاهیمی که باعث ترویج خشونتها در جهان اسلام شد مفهوم «تکفیر» است که آثار فراوانی بر آن مترتب است از این رو کتابها و مقالههای زیادی نگاشته شده است، ولی آنچه که به اختصار در این جا ذکر میشود، تأثیرپذیری گروههای جهادی و افراطی سلفیگری از تکفر تکفیر است. بررسی منشأ این تفکر و علل ترویج آن در میان افراطیگران سلفی میتواند گام مهمی در عرصهی گسترش جنایتهای امروز جهان اسلام باشد.گرایش تکفیری ابنتیمیه در ایجاد تفرقه میان مسلمانان
یکی از مهمترین عوامل که باعث گسترش جنایتهای در میان مسلمانان شد، ایجاد تفرقه میان آنها و دامن زدن به اختلافات مذهبی و تکفیر کردن مذهب مخالف است. ابنتیمیه با مواضع تندی که علیه شیعیان مخصوصاً در کتاب منهاج السنة خود گرفت و با صدور فتواهایی در این زمینه بیشک توانسته بود برای آیندگانی که در پی بهانه علیه شیعیاناند و آنها را کافر میدانند، مؤثر باشد.نقش ابنتیمیه درگسترش موج تکفیر علیه شیعه
منشأ فتاوای تکفیری علیه شیعه را میتوان در خصومت و فضایی تفکر بنیامیه و تضعیف روحیه و فضایی امامیه جستوجو کرد، ابنتیمیه عملاً در ترویج این تفکر تلاش بسیاری کرد به طوری که معتقد بود، دولت بنیامیه بهترین حکومت بوده (65) و بدبختی اسلام از حکومت عباسی بوده، چرا که حکومت عباسی در دست شیعیان و بدعتگذاران بوده است، (66) وی هم چنین در جایی دیگر نزول آیه: (وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ) (67) را در شأن بنیامیه انکار کرده و این گونه تفسیر را از تحریفات شیعه در قرآن بر شمرده است. (68) وی به گونهای تنقیص شخصیت حضرت علی (علیهالسلام) و ائمه طاهرین (علیهمالسلام) را نمود که بسیاری از علماء اهل سنت را به واکنش علیه او واداشت، (69) ابنحجر عسقلانی در کتاب الدرر الکامنه، صراحت دارد که تعدادی از مسلمانان - یعنی اهل سنت، ابنتیمیه را به خاطر جسارتهایی که به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دارد، منافق میدانند، (70) چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لا یبغضه إلا منافق». (71) و یا ابنحجر مکی در کتابی که حتی علیه شیعه نوشته است، وقتی به ابنتیمیه میرسد میگوید: ابنتیمیه کسی است که خداوند او را مخذول و منکوب، گمراه و کور، و ذلیل و بیمقدار کرده است، علمای بزرگ احوال او را بیان کرده و دروغ گفتار او را مشخص کردهاند. (72) در هر صورت تنقیضهای ابنتیمیه نسبت به اهل البیت (علیهمالسلام) و علمای امامیه از یک طرف و تعصبورزی وی نسبت به بنیامیه و رفع تنقیصهای آنان (73) از طرف دیگر موجب شد که یک نگاه افراطی همراه با تنفر به شیعه به نام رافضه صورت گیرد؛ به طوری که امروزه کتابها و مقالههایی فراوانی به صورت رایگان در دفاع از عثمان بن عفان و در دفاع از ابوسفیان و معاویه و عمرو بن عاص توزیع میشود (74) و گروههای تکفیری رسماً اعلام میکنند که در پی احیاء بنیامیه و انتقام از شیعیان هستند. (75)تکفیر سیاسی
مهمترین عامل گسترش تکفیر در جهان اسلام از زمانی پدید آمد که وارد مسائل سیاسی شده و علما و امرا آن بیشتر برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کردند، (76) ابنتیمیه گرچه بیشتر به عنوان یک عالم دینی مطرح است تا یک عالم سیاسی، ولی در عین حال بسیاری از گروههای افراطی سیاسی منهج علمی و عملی وی را به عنوان یک شناسه مطرح کردهاند و حتی برخی از تحلیلگران در بطن افکار تکفیری ابنتیمیه و ابنقیم جوزی، انگیزههای سیاسی را برای مقابله با شیعه دخیل دانستهاند، (77) از جمله موضعگیریهای سیاسی ابنتیمیه، در جریان حمله تاتار به شام و فرار مردم دمشق در سال (702 ق)، بود که ابنتیمیه مردم را به جهاد فراخواند. (78) بعد از شکست تاتارها، ابنتیمیه به اقدامات جدیدی دست زد، از جمله راندن گروهی از شیعههای باطنی نصیری از کوههای اطراف دمشق بود. ابنتیمیه معتقد بود که این گروههای شیعی جاسوسان و حامیان تاتار بوده و در منطقه فساد میکردند ابنتیمیه با گروهی از یارانش به جنگ این گروههای شیعه رفت و تمام افراد مسلح را کشت و درختهای آن منطقه را قطع کرد. (79) ابنتیمیه با بیان این گزاره که «هر کس دعوت را دریافت کرد و نپذیرفت واجب القتل است» و با قرائت آیههای جهاد در راستای آن و تأکید بر فضائل جهاد، قتل کفار و جهاد علیه آنان را جزء اولویتهای نخست رسالت اسلام شمرده است.نتیجه
ابنتیمیه نه تنها به عنوان یک عالم دینی بلکه به عنوان یک رهبر سیاسی توانست نقش بسزایی در وقایع جهان اسلام به ویژه در یک سدهی اخیر داشته باشد، وی با سازماندهی برخی از مبانی سلفیه هم چون انفتاح باب اجتهاد و ترویج ظاهرگرایی و مخالفت با عقل و منطق و با سختگیری در برخی از معارف اعتقادی سلف همچون توحید و شرک و منحصر کردن توحید در توحید عبادی و گسترش دایره تکفیر و ارتباط آن با سیاست و با یک رویکرد منفعلانه نسبت به شیعه باعث شد که خشونتهای جهان اسلام به سمت اختلافهای مذهبی برای تأمین منافع سیاسی حرکت کند، از این روی امروزه شاهد بسیاری از جنایتها به اسم اسلام در مناطق مختلفی از جهان اسلام هم چون سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، بحرین و... هستیم.پینوشتها
1. پژوهشگر مؤسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهمالسلام).
2. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 5، ص 114 و ج 17، ص 360؛ فتوی الحمویة الکبری، ج 1، ص 40 و 541.
3. محمد صالح بن عثیمین، مجموع فتاوی، ج 1، ص 115؛ صالح فوزان، الأرشاد الی صحیح الاعتقاد، ص 150؛ علی عبدالعزیز الشبل، التنبیه علی المخالفات العقدیة فی فتح الباری، ج 3، ص 584.
4. ابنتیمیه، الرد علی الکبری، ج 2 ص 507؛ همو، الرد علی المنطقیین، ج 1، ص 101 و 488 و 523؛ همو، مجموع فتاوی، ج 13، ص 237؛ ج 4، ص 283، 315؛ ج 9، ص 39؛ همو، عقیدة الاصفهانیه، ص 109 و 110؛ همو، الصفدیه، ج 1، ص 242.
5. همو، درءالتعارض بین العقل و نقل، ج 3، ص 151؛ همو، منهاج السنه النبویه، ج 2، ص 215.
6. بیشک بر عقاید کلامی آثار فقهی مهمی، چون مرتد شدن و کافر بودن و... بار میشود و در طول تاریخ به خاطر برخی از مسائل کلامی چون مباحث علم و قدرت خداوند و یا جسم و مکان داشتن خداوند خونهای بسیاری ریخته شده، در سؤالی از هیئت عالی افتاء عربستان درباره این که اگر کسی قائل باشد به این که خداوند در همه جا وجود دارد، چیست؟ پاسخ دادهاند: خداوند در عرش است و درون جهان نیست بلکه خارج از عالم است و اگر کسی معتقد باشد که خداوند در همه جا هست، کافر، مرتد و بلکه خارج از اسلام است. (فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء ج 3، ص 216 سؤال الاول من الفتوی رقم 5213).
7. آنها با تمسک به ظاهر آیات و روایات، برای خود خدایی خیالی ساختند که برای توصیف خداوند آنها میتوان به کتابهای السنة و یا توحید ابنخزیمه رجوع کرد، به عنوان نمونه البانی در حاشیه خود بر السنة ابنابیعاصم شماره 471 حدیث امالطفیل، حدیث را صحیح میداند که در آن حدیث خداوند را جوانی با موهای بلند و نعلینی از طلا ترسیم کرده که در سبزهزار ایستاده است...
8. در سال 1973 م تشکیل شد و به گروهک شباب محمد و یا جماعة صالح السریه مشهور است.
9. سید احمد رفعت، النبی المسلح، ج 1، الرافضون، ص 34.
10. رهبر گروه جماعة التکفیر و الهجرة.
11. سید احمد رفعت، همان، ج 2، الثائرون، ص 129-131.
12. به گزارش فارس. گروههای سلفی و وهابی (طالبان) همین رویه را برای پیروان خود پیش گرفته و اسناد بهشت را در قبال کشتن دیگر مسلمانان به آنها اعطا میکنند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911208000695#sthash.CBOeA1P1.dpuf و براساس گزارش خبری عرب تایمز، در میان کشفیات به دست آمده از اجساد برخی تروریستهای تکفیری در سوریه پس از پاکسازی القصیر، علاوه بر بمبهای دستی و خشابها و گلولهها، به وفور قرصها و داروهای تقویت جنسی نیز یافت شده که طبق اظهارات اسیران تکفیری، این قرصها را برای ورود به کاخهای حوریان در بهشت آماده میکردهاند. طبق فتاوای مفتیهای وهابی، هر کس برای جنگیدن با ارتش سوریه و حزب الله و به نیت سرنگونی بشار اسد به سوریه برود، پس از کشته شدن، مستقیماً وارد بهشت و آغوش حوریان میشود! به نقل از:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/220910.
13. ر.ک: ابنتیمیه، إقامة الدلیل، ج 5، ص 398؛ لمسودة، ص 462 به بعد.
14. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 20، ص 210-214.
15. همان، ج 22، ص 249.
16. عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیة، ج 4، ص 8.
17. محمد بن عبدالله بن سلیمان السلمان، دعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب و أثرها فی العالم الإسلامی، ص 119.
18. الأصل السادس رد الشبهة التی وضعها الشیطان فی ترک القرآن و السنة و اتباع الآراء و الأهواء المتفرقة المختلفة...، (محمد بن عبدالوهاب، مجموعة رسائل فی التوحید و الإیمان، ج 1، ص 396؛ عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، الدرر السنیة، ج 1، ص 174).
19. محمد بن عبدالوهاب، رسائل الشخصیه، ج 1، ص 277.
20. نمونههای فراوانی از این موضوع در کتاب الدرر السنیة، ج 10 موجود است.
21. حسن بن علی سقاف، السلفیة الوهابیة، ص 74.
22. همان طور که عبدالله عزّام به آن نکته اذعان میکند (عبدالرحیم علی، حلف الارهاب، ج 1، ص 22).
23. ابنتیمیه، رسالة التدمریة، الاسماء و الصفات، ج 1، ص 7.
24. همو، درء التعارض، ج 9، ص 344؛ همو، الاستقامه، ج 1، ص 180؛ ج 2، ص 31.
25. محمد بن عبدالوهاب، مجموعة رسائل، ج 5، ص 129.
26. همو، اقامة الدلیل، ج 2، ص 100.
27. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 3، ص 140 و 142 و ج 6، ص 421.
28. همو، الاستغاثه، ج 1، ص 184؛ ابنتیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفة أصحاب الجحیم، ص 540؛ همو، مجموع فتاوی، ج 25، ص 323؛ ج 27، ص 60.
29. حاشیه رد المختار، ج 4، ص 449.
30. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص 31-33.
31. حسن بن فرحان مالکی، داعیة و لیس نبیاً، ص 40.
32. همان، ص 43.
33. ابومحمد مقدسی، مجموع استفتاءات، حکم من یستغیث بغیر الله، ص 2.
34. ابومصعب زرقاوی، الکلمات المضیئة، ص 7.
35. همان، ص 325.
36. طبق نقل مرحوم علامه طباطبایی، طبرسی، زمخشری و... در ذیل آیه 58 از سوره «توبه» دلالت بر وجود ردپای این گروه افراطی در زمان رسول الله است. محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 9، ص 319؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج 5، ص 63؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 7، ص 454؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 115؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج 2، کتاب الزکاة، ص 750-743، ح 148، 147، 158 و 156.
37. به طوری که خود ابنعبدالوهاب نیز آن را انکار میکند و بین وهابیت و خوارج فرق میگذارد، الدرر السنیه، ج 8، ص 204، القصیمی در کتاب الصراع بین الاسلام و الوثنیه، ج 1، ص 470 این نسبت را رد میکند.
38. مثلاً به کتاب ضوابط التکفیر المعین عند ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب و علماء نجد، اثر ابوالعلا راشد بن أبیالعلا، 1425 ق.
39. سید مهدی علیزاده موسوی، مبانی فکری سلفیه و وهابیت، ج 1، ص 41-55.
40. ابنتیمیه، زیارةالقبور و الاستنجاد بالمقبور، ص 17.
41. ابنکثیر شاگرد ابنتیمیه این را جزء تحریفات سخنان ابنتیمیه میداند، (ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 14، ص 143).
42. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص 58؛ همو، مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن الوهاب، ج 6، ص 115.
43. سید محسن عاملی، کشف الارتیاب، ص 148.
44. زینی دحلان، الدررالسنیة فی الرد علی الوهابیه، ص 32.
45. عبدالسلام فرج، الجهاد فریضة الغائبة، ذیل بحث الحکم بغیر ما انزل الله، (ابن تیمیة در کتاب الفتاوی 524/28 میگوید: و معلوم بالاضطرار من دین المسلمین و باتفاق جمیع المسلمین أن من سوغ اتباع غیر دین الإسلام أو اتباع شریعة غیر شریعة محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فهو کافر).
46. همان، ذیل بحث حکام المسلمین الیوم فی رده عن الاسلام، میگوید: (ابن تیمیه فی الفتاوی 534/28. و قد استقرت السنة بأن عقوبة المرتد أعظم من عقوبة الکافر الأصلی من وجوه متعددة منها. أن المرتد یقتل بکل حال، و لایضرب علیه الجزیة، و لا تعقد له ذمة، بخلاف الکافر الأصلی).
47. رهبر جنبش التحریر الاسلامی (سازمان آزادیبخش اسلامی) مصر که در سال (1974 م) بوجود آمد.
48. صالح السریه، رسالة الایمان، برگرفته از آدرس الکترنیکی. http://www.elismaily.tv
49. سید محسن امین عاملی، کشف الارتیاب، ص 232.
50. ابنتیمیه، منهاج السنة النبویة، ج 1، ص 60.
51. همان، ج 1، ص 22-29. وی بارها نسبتهای ناروایی به شیعه میدهد به طوری که میگوید: «لَو کانُوا مِنَ الطَّیْرِ لَکَانُوا رَخَمًا، وَلَوْ کَانُوا مِنَ الْبَهَائِمِ لَکَانُوا حُمُرًا» (اگر شیعه را از پرندگان بدانیم باید آنها را مرغ نجاستخوار و اگر از چهارپایان بدانیم باید آنها را الاغ بدانیم)
52. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 28، ص 527 و 528، این در حالی است که در منهاج السنه ج 1، ص 67 حکم به قتل خوارج میدهد.
53. ابنتیمیه، مجموع فتاوی، ج 28، ص 636 و 638.
54. همان، ج 4، ص 429.
55. همو، منهاج السنه، ج 2، ص 243.
56. همان، ج 2، ص 512.
57. به طوری که به امامیه میگوید: فَإنَّهُمْ جَهْمِیَّةٌ قَدَرِیَّةٌ رَافِضَةٌ (همان، ج 4، ص 131).
58. همان، ج 2، ص 626.
59. همان، ج 3، ص 445.
60. علمائی چون محبالدین خطیب و احسان الهی ظهیر و ابراهیم جبهان، امامیه را کافر دانشتهاند (به نقل از: عصام العماد، گفتوگوی بیستیز، ص 59).
61. فضیله الشیخ بن جبرین، اللولوالمکین من فتاوی، ص 39.
62. همان، شماره فتوی، 15903.
63. سایت المنجد، سؤال 10272.
64. برگرفته از سایت سازمان تبلیغات اسلامی به نشانی. http://old.ido.ir//a.aspx?a=1385100205
65. ابنتیمیه، منهاج السنه، ج 8، ص 238 و 242.
66. همان، ج 4، ص 130.
67. اسراء، آیه 60.
68. همو، منهاج السنه، ج 3، ص 404.
69. همان، ج 8، ص 330 و ج 4، ص 496 به تنقیص مقام حضرت علی (علیهالسلام) و ج 4، ص 245 به تنقیص حضرت فاطمه (علیهاالسلام) پرداخته و از آن طرف به تعریف و تمجید قاتل حضرت علی (علیهالسلام) پرداخته است، همان، ج 5، ص 47.
70. ابنحجر، الدرر الکامنه، ج 1، ص 151.
71. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج 1، ص 61؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 1، ص 95؛ ابنحجر عسقلانی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج 1، ص 60؛ نووی، شرح مسلم، ج 2، ص 64.
72.
عبارات مرتبط با این موضوع
تأثیر افکار ابنتیمیه در گسترش جنایتهای جریانهای تکفیری تأثیر افکار ابنتیمیه در گسترش جنایتهای جریانهای تکفیری
چکیده
وهابیان برای دست یافتن به جایگاه فرماندهی در اسلام و تملک حرم مکه و مدینه، نیاز شدیدی به پشتوانه مالی داشتند. آنها عراق و عتبات مقدسه را بهترین مکان برای به دست آوردن ثروت تشخیص دادند، زیرا شاهان شیعه ایرانی، خصوصاً نادرشاه افشار به این مکانها بسیار توجه داشتند و در آنها سرمایهگذاری فراوان میکردند. بنابراین، با تکیه بر حکمی که از «محمد بن عبدالوهاب» برای تخریب اماکن مقدسه در دست داشتند، حمله به نجف و کربلا و غارتگری این مکانها را در پیش گرفتند که در کربلا، علاوه بر هتک حرمت حرم سبط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، به غارت اموال حرم و مردم شهر و هتک ناموس زنان و کشتارهای وحشیانهای روی آوردند. آنان در حمله به نجف اشرف - با وجود حملههای متعدد به این شهر - کاری از پیش نبردند. در مقاله حاضر، به شرح جنایتهای وهابیان در این دو شهر مقدس مسلمانان جهان پرداخته میشود.مقدمه
سعودیان وهابی، در پایان مراسم حج در سال 1214 ق، با توجه به درگیریهایی که دامنگیر دولت عثمانی شده و قدرت آنان را تضعیف کرده بود، به فکر افتادند که مسیر فتوحات خود را به خارج از شبه جزیره عربستان گسترش دهند. آنها در این مسیر، عراق را بهترین مکان برای تهاجمها و غارتگری خود یافتند، زیرا در این کشور، عتباتی سرشار از طلاها و اموال گوناگون وجود داشت. عتبات مقدس عراق، علاوه بر کمکهای فراوان مردمی، ثروتهای زیادی نیز داشت که از عهد نادرشاه جهت ساخت و نگهداری این مکانها و طلااندازی گنبد، منارهها و ایوانها هزینه شده بود (2) و در دوره پس از او نیز، هدایای گرانبهای شاهان زندیه (3) و قاجار (4) به این مکانها تعلق یافته بود. این ثروتها توجه سعودیان وهابی را به این مکانهای مقدس جلب کرد تا با غارت آنها، پایههای نوپای حکومت خود را قدرت بخشند. بدین ترتیب، یکی از مورخان مدافع وهابیت نیز در شرح علل حمله وهابیت به عتبات مقدسه (کربلا) نقل کرده است:جنایتهای وهابیان در کربلا
عملیات تهاجم وهابیان به کربلا در دوران حکومت عبدالعزیز با لشکری که وی از نقاط مختلف نجد و نواحی آن پدید آورده بود، (9) به فرماندهی پسرش سعودی (که مادرش دختر محمد بن عبدالوهاب بود) (10) در سال 1216 ق (11) / 1801 (12) یا 1802 م، (13) رخ داد. این حادثه، اوج حضور نظامی وهابیان در عتبات مقدسه عراق بود. (14) برخی از مورخان، این حمله نظامی را در هجده ذی حجه ذکر کردهاند؛ یعنی روز عید غدیر (15) که مردم کربلا برای زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به نجف اشرف رفته بودند و شهر کربلا تقریباً خالی از سکنه بوده است و فقط افراد ضعیف و سال خورده باقی مانده بودند، (16) اما برخی دیگر این حادثه را در ذیقعده (17) همان سال ذکر کردهاند.الف. تخریب مکانهای مقدس مسلمانان
وهابیان با هدف تخریب قبههای آل رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و خصوصاً قبه امام حسین (علیهالسلام) و غارت ذخایر آنان وارد کربلا شدند که به این اهداف هم رسیدند. (24) ابنبشر، تاریخنگار مورد احترام وهابیان، در تاریخ نجد خود ذیل حوادث سال 1204 ق، نامهای از محمد بن عبدالوهاب به علمای مکه میدهد که در آن پیشوای وهابیان، رسماً مجوز شرعی تخریب مکانهای متبرکه و قبرهای صالحان را صادر کرده است. (25) وی ذیل حوادث سال 1216 ق، حمله وهابیها را چنین توصیف میکند:ب. قتل و کشتار مردم
مهاجمان وهابی که اکثر مورخان، تعداد سپاهیان آنان را دوازده هزار نفر ذکر کردهاند (36) و در منابع ایرانی، تعدادشان بین 25 (37) تا دویست هزار (38) تن نقل شده است، با لشکری مجهز، بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس از آن، بیپروا و عمداً (39) غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند (40) و حتی اطفال (41) را هم به قتل رساندند، به طوری که نهرهایی از خون جاری گشت. (42) برخی مینویسند: «وهابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند (43) و افراد کشته شده، انسانهای مهمی بودند.» (44)ج. سرقت و راهزنی اموال
وهابیان بعد از کشتار مردم و هتک حرکت مکانهای متبرک، اموال حرم شریفه و داراییهای مردم را تا حد ممکن غارت کردند، (49) به طوری که در شهر کربلا تا مدتها آثار این غارتها نمایان بود و یکی از گردشگران ایرانی که در سالهای بعد به کربلا رفته، این شهر را «فقیر و غارت زده» توصیف کرده است. (50) ابنبشر در این باره چنین مینویسد:د. هتک ناموس
وهابیها در حمله به کربلای معلا، تنها به هتک حرمت حرم و قتل و غارت شهر و اموال مردم بسنده نکردند، بلکه آنها حتی حرمت زنان مؤمنه را هم شکستند، تا جای که یکی از مستشرقان روسی که به سفارت روسیه اطلاعاتی ارائه داده، بیان کرده است که مهاجمان وهابی برای تکمیل قساوتهای خود، شکمهای زنان باردار کربلا را هم میشکافتند. (56) یکی دیگر از نویسندگان، به اسارت زنان مسلمان اشاره کرده است (57) و حتی منیر عجلانیِ طرفدار وهابیت هم به نقل از «فیلیکس مانجان» بر این مطلب صحه میگذارد که مهاجمان وهابی، زنان و دخترانی را به عنوان جاریه و کنیز همراه خود بردند. (58)جنایتهای وهابیت در نجف
پس از پایان مراسم حج در سال 1214 ق. / 1799 م.، عبدالعزیز بن محمد بن سعود با توجه به خلأ قدرت و درگیریهای دولت عثمانی، بر آن شد تا مسیر فتوحات وهابیان نجد را از شبه جزیره به خارج از آن گسترش دهد. از این رو، نجف به علت اموال و ثرتهای فراوان حرم مولا علی (علیهالسلام) (59) به عنوان هدفی شاخص در نظر گرفته شد (60) و در مدت ده سال، چندین بار حملههای شدیدی به شهر نجف کردند، (61) ولی خوشبختانه در این حملهها به توفیقی دست نیافتند. در زیر به این تهاجمها اشاره میشود:علل پیروزیهای وهابیان در کربلا و علل شکست در نجف
وهابیان که جدای از انگیزههای مذهبی، به سبب اطلاع از ثروت فراوان عتبات مقدس عراق به علت سرمایهگذازیهای فراوان دولتهای افشاریه و زندیه و قاجاریه، انگیزه تهاجم به بقاع شریف در آنها تقویت شده بود، از سال 1214 ق، طی ده سال، تهاجمهای مختلفی به کربلا و نجف کردند. مسئله مهمی که در این تهاجمها دیده میشود این است که چگونه این غارتگران در کربلای معلا موفق شدند که به اهداف خود برسند، اما در نجف اشرف با وجود حملههای متعدد، شکست سنگینی از طرف مقابل خوردند، به نحوی که حتی به درون شهر هم راه نیافتند. در ادامه به این موضوع میپردازیم:الف. علل پیروزی وهابیان در کربلای معلا (71)
1. حمایت حاکم کربلا
بنابر گزارش برخی منابع، «عمر آغا»، حاکم کربلا که فردی متعصب و غیر شیعه بود، احتمالاً با مهاجمان وهابی زد و بندهایی داشت، (72) زیرا برخی از مهاجمان از قبل با کمک حاکم با لباس زوار داخل شهر شده بودند. (73) اگر تبانی حاکم با وهابیان هم به اثبات نرسد، بیکفایتی او آشکار است، زیرا وی هنگام حمله، نه تنها مقاومتی نکرد، (74) بلکه به محلی متواری شد و از حادثه گریخت. (75)2. بیتدبیری عثمانیها یا حمایت آنها
بنابر نقل برخی اخبار، بخشی از سازمان اداری دولت عثمانی در مقاطع زمانی خاص، در تسهیل دسترسی قوای وهابی به مناطق شیعهنشین عراق نقش داشته است؛ مثلاً در دورهای تاریخی، صدراعظم عثمانی خواسته است که از امکان هدایت تعرضات قوای وهابی به سوی مرز ایران بهرهبرداری شود و در مواردی نیز، سلیمان پاشا ابوالممالیک، در برابر قدرت عشایر جنوب عراق و جدال آنها با قوای متعرض وهابی، برخلاف مصلحت، عشایر شیعه در جنوب را سرکوب کرده است. (76)3. غافلگیری مردم کربلا در پیشبینی حمله و عدم مقاومت آنها
مسئله مهم دیگری که در پیروزی وهابیان نقش داشت این بود که مردم کربلا و بزرگانشان نتوانسته بودند که حمله وهابیان را پیشبینی کنند و این باعث غافلگیری و عدم تدبیر در این باره شد، اما نکته اصلی اینجاست که در منابع تاریخی هم اصلاً گزارشی دال بر این که مردم در مقابل مهاجمان مقاومتی جانانه کرده باشند، نیامده است؛ مثلاً لوئیس دوکورانسی در این باره مینویسد: «وهابیان بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند.» (80)4. خالی بودن شهر از ساکنان
یکی از علتهای مهمی که بسیاری از گزارشگران جنایت وهابیان در کربلا ذکر کردهاند این بوده است که حادثه در روز عید غدیر و در حالی رخ داده که شهر کربلا خالی از ساکنان بوده است. (81)ب. علل شکست وهابیان در نجف اشرف
1. حصار و خندق شهر نجف
یکی از مسائلی که در شکست وهابیها از مدافعان نجف اشرف نقش داشت، حصاری بود که کار احداث آن به تقاضای اهالی نجف و دستور آغا محمدخان، پادشاه قاجار، زیرنظر صدراعظم او، حاج محمدحسین خان علّاف اصفهانی، از محل اعتبارات دولتی آغاز شده بود و سپس خود صدراعظم، مسئولیت تأمین اعتبار لازم این امر را از منابع شخصی (83) برعهده گرفته و آن را تکمیل کرده بود. همچنین علاوه بر حصار و برجی که به صورت دیواری (84) دور تا دور شهر را فرا گرفته بود، در بیرون نیز خندقی شهر را حفاظت میکرد. (85)2. آمادگی مردم نجف در دفاع از شهر خود
عامل دیگری که عمدتاً پس از واقعه کربلا باعث شکست وهابیان در نجف شد این موضوع بود که مردم نجف به سبب آگاهی از ماجرای کشتار و غارت کربلا با آمادگی دفاعی به مقابله برخاستند و حتی زنها از منزل بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع، تشجیع و تحریک کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند و در نتیجه، سپاهیان وهابی نتوانستند به شهر نجف وارد شوند. (86)3. مبارزه جانانه علما
مسئله مهمی که شهر نجف را در هجوم مقابل وهابیها مقاوم کرده بود، حضور طلاب دینی و علما به رهبری شیخ جعفر کاشف الغطاء (از مراجع اعلم عصر که خود مردی دلیر بود) در خط مقدم مبارزه با آنها بود. (87) خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و جمعی از مردم و طلاب علوم دینی تحت رهبری ایشان، شبانه روز از شهر دفاع میکردند شیخ جعفر بر هر دروازه نجف و در هر برج، جمعی از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود. شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، سید جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) و شیخ مهدی ملاکتاب از جمله علمای مدافع شهر بودند که مردانی بلند آوازه میباشند. (88) در این باره، علامه سید جواد عاملی نقل میکند: «به محض خبردار شدن از قصد حمله سعود به نجف اشرف، همگی به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرارسید و آنها با سلاحهای خود به سمت دیوار شهر آمدند... پس دست خالی بازگشتند.» (89)نتیجه
وهابیان برای مالک شدن اموال گرانبهای حرم کربلا و نجف و نیز تصرف اموال فراوان عتبات عالیات عراق و سرمایههای بینظیر، به این مکانها چشم دوخته بودند. آنان از سال 1214 ق.، تهاجمهای گسترده خود را آغاز کردند و در سال 1216 ق.، با حمله به کربلا و غافلگیری مردم و حمایت یا عدم تدبیر حاکم شهر و دولت عثمانی، جنایتهای بسیاری انجام دادند که مورخان تجاوزهای آنان را نه تنها مورد انزجار شیعه، بلکه مورد نفرت تمام جهان اسلام خواندهاند. آنان سرخوش از این جنایتها و قتل و غارتها، راه حمله به نجف اشرف را هم در پیش گرفتند، ولی به علت ورود علمای بصیر این شهر به خط مقدم مبارزه، شکست سنگینی خوردند و در حملههای متعدد خود به نجف اشرف هیچ توفیقی کسب نکردند. اهانتهای آنان به حرم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حرم امام حسین (علیهالسلام)، موجب شناخته شدن مکتب انحرافی وهابیان و خوی وحشیانهشان گشت. با توجه به این مسائل، باید وهابیت را فرقهای نامید که پیروانش برای رسیدن به اهداف مادی خود، حتی از دستبرد به اماکن مقدس و محترم مسلمانان و هتک ناموس زنان مؤمن هم چشمپوشی نمیکنند.پینوشتها
1. پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهمالسلام) و کارشناسی ارشد مذاهب اسلامی.
2. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 64.
3. ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ص 658-660؛ پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ص 339.
4. عباس عزاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج 6، ص 108.
5. «یقول ابنسند انّ سعود بن عبدالعزیز اراد القوی باموال کربلاء استعداداً لتملک الحرمین» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 128).
6. سید علی موجانی، تقاریر النجد، ص 68-69.
7. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 171-172. این مجوز در مکاتبه شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 204 ق / 1789 م با علمای مکه رسماً صادر شد.
8. سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 81.
9. ابنبشر، همان، ص 257-258.
10. ناصر سعید، تاریخ آل سعود، ص 21.
11. ابنبشر، همان، ص 257.
12. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77؛ محمد کامل، الدعوة الوهابیة، ص 53.
13. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142؛ الخلافة فی العربیة السعودیة، ص 40؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة ص 131-133.
14. البته صالح وردانی در کتاب خود به نام مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف (ص 119) این حادثه را در سال 1215 ق ذکر کرده است.
15. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255؛ منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
16. کورانسیز در وصف جنایتهای وهابیها میگوید: «عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشنهایی برپا میکردند؛ لذا همگی برای اقامه جشن عید به نجف اشرف میآمدند. به همین دلیل، شهرهای شیعهنشین عراق، به خصوص کربلا، خالی از سکنه میشد. وهابیها از این فرصت استفاده کردند و در غیاب مدافعان، به شهر حمله بردند. افراد ضعیف و سالخورده که در شهر باقی مانده بودند، توسط سپاه دوازده هزار نفری وهابیان به قتل رسیدند به طوری که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127).
17. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ المجد، ص 257.
18. فاسیلف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131-132.
19. همان، ص 132-133.
20. همان.
21. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
22. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142 و 143.
23. همان، ص 147 و 148.
24. احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 90.
25. «من محمد بن عبدالوهاب الی العلماء الاعلام فی بلد الله الحرام... هدم بنیان فی ارضنا علی قبور الصالحین... و امرناهم باخلاص الدعاء لله...» (ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 171 و 172).
26. همان، ص 257 و 258.
27. فیلبی، تاریخ نجد، ص 142 و 143.
28. لوییس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
29. بنگرید به «بایگانی سیاست خارجی روسیه»، الدیوان 1803، پرونده 2235، ص 38-40، براساس روایت و فاسیلیف، ص 117 و نیز برای مطابقت روایت این حادثه با منابع غربی نک به:
J. L. Burchardt, Notes on the Bedouins & Wahabys Collected During His Travels the ast, P186. Vo 1 2.
F. Mengin, Histoire de l Egypte sous le Governemet de Mohammad ALY. Vol2, P522-524. 1925.
P.Caire 1860. J. Raymond, Les Wahabys Document Indeir de, J. Rousseau, Description du Pachalike de Bagdad Suivie d une Notice Histtorique sur les Wahabis, P72-75.
روسو، کنسول فرانسه در بغداد، تأکید کرده است که گزارش خود از این حادثه را با استناد به اظهارات سفیر روسیه روایت میکند. او خود نیز این اخبار را مستقیماً از شاهدانی که در کربلا حضور داشتهاند، روایت کرده است.
L.A. Coroncez, Histoire des Wahabis Dupuis Leur Orgine Jusqa la Fin de P 27.
سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 83.
30. همان.
31. سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 20-21.
32. نزهة الغری فی التاریخ النجف الغری السری، ص 52.
33. ایلکسی، فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 132.
34. احمد سالم نفیس، نقض الوهابیة، ص 257.
35. محمد حامد فقهی، اثر دعوة الوهابیة، ص 80.
36. منیز عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131.
37. میرزا ابوطالب طالبی، مسیر طالبی، ص 255.
38. آقا احمد بهبهانی، مرآة الاحوال جهان نما، ج 1، ص 159.
39. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
40. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 257؛ صلاحالدین مختار، تاریخ المملکة العربیة السعودیة فی ماضیها و حاضرها، ج 1، ص 73.
41. احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 90.
42. محمد حامد فقی، اثر دعوة الوهابیة، ص 80؛ عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 178؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 132.
43. همایون همتی، الوهابیة، نقد و تحلیل، ص 147-150.
44. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
45. میرزا اعتماد السلطنه، اکسیر التواریخ، ص 100 و سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 83.
46. میرزا ابوطالب طالبی، مسیر طالبی، ص 255.
47. سید جواد عاملی، مفتاح الکرامة، ج 5، ص 512.
48. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142.
49. آیا این کار وهابیان برای این بود که خزائن خود را از اموال دزدی پر کنند و این که کتاب اعمالشان از جرایم و گناهان سرشار شود؟! (صفحات من تاریخ الجزیرة العربیة، ص 176).
50. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255.
51. بله حتی کتابها را هم سرقت کردند. اعراب نجد چگونه میخواهند با این کتابها به خدا تقرب پیدا کنند؟ همانا آن کتابهای فقهی خوارج گمراه است! (عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 178).
52. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 257 و 258.
53. «و أما السلب، فکان فوق الوصف و یقال آن مائتی بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینة» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127).
54. «و اخذ خزائن کثیرة، کانت هناک من الذهب و الجواهر النفیسة، قیل انه اخذ مقدار ستة آلاف مائة الف...». (احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 89).
55. منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 128.
56. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
57. سید محمد قزوینی، فرقه وهابی و پاسخ شبهات آنها، ص 43.
58. منیر عجلانی، همان، ج 2، ص 128.
59. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 64؛ ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ص 658-660؛ پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ص 339؛ عباس عزاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج 6، ص 108.
60. سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 68 و 69.
61. ابنعثیمین، تاریخ المملکة السعودیة، ج 1، ص 92.
62. علی اصغیر فقیهی، تاریخ و عقائد وهابیان، ص 337.
63. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 325.
64. همان.
65. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 288 و 289.
66. سید جواد عاملی، صاحب مفتاح الکرامة که خود در جنگ مقابل وهابیان در نجف اشرف شرکت داشته است، این تاریخ را ذکر میکند و مینویسد: «در شب نهم از ماه صفر سال 1221 ق قبل از صبح، سعود وهابی بر ما در نجف حمله کرد و ما در غفلت بودیم، تا این که برخی از یارانش نزدیک بود وارد نجف شوند. پس از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) معجزات و کراماتی ظاهر گشت که بسیاری سپاه سعود کشته شدند و شکست خورده بازگشتند.» (سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 20 و 21).
67. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 97 و 98.
68. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 288 و 289.
69. سید محسن امین عاملی، همان، ص 20 و 21.
70. صبری پاشا، مقدمه تاریخ وهابیان، ترجمه علی اکبر مهدیپور، ص 2؛ احمد سالم نفیس، نقض الوهابیة، ص 255؛ صفحات من تاریخ الجزیرة، ص 176 و 177؛ عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 180.
71. البته در واقع با حمله به کربلا و تخریب حرم مطهر فرزند رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، بزرگترین اشتباه خود را دچار شدند و دستشان برای مسلمانان رو شد، به نحوی که حتی موافقان آنها هم این مسئله را خطا و اشتباه نامیدند. و این فی الواقع یعنی شکست. (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، «عهد سعود الکبیر»، ص 48؛ فیلبی هم در کتاب تاریخ نجد خود مینویسد: «سعود با سپاهی که پدرش فراهم آورده بود به کربلا یورش برد... به راستی این اعمال ننگین او نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش درآورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابیها قیام کنند و این نوع اعتراضها ضربهای سنگین برای دولت سعودی بود.» (سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 147).
72. ایلکسی فاسیلف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131-134.
73. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255.
74. دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
75. همان.
76. Zekeriyya KURSUN, Necit ve ahsa da osmanli hakimiyeti, P11 and 33.
و سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 40.
77. گزارش 26 شعبان 1218 ق و الی بغداد به باب عالی، بایگانی نخست وزیری جمهوری ترکیه. C/03381/000 82 HAT00001
78. سید علی موجانی، همان، ص 84.
79. همان، ص 85.
80. دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
81. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255؛ دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77 و...
82. منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ البته طبق بعضی از گزارشها، وهابیها پنج هزار نفر را کشتند و پانزده هزار نفر را مجروح کردند؛ (موسوعة العتبات، ج 8، ص 273). برخی نیز نوشتهاند. «وهابیون در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند» تاریخچه نقد و بررسی وهابیها، ص 162؛ همایون همتی، الوهابیة، نقد و تحلیل، ص 147-150.
83. سید علی موجانی، بازسازی تاریخ فراموش شده، ص 97 و 98.
84. سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 21.
85. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 97 و 98.
86. همان.
87. علی اصغر فقیهی، تاریخ و عقائد وهابیان، ص 30.
88. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 98.
89. سید محسن امین عاملی، کشف الارتیاب، ص 21.
چکیده
همه مذاهب اربعه قائل به تقلید خاص از امام مذهب خود هستند، (1) لذا حنفیها هیچ گاه از احمد حنبل و بقیه ائمة أربعه تقلید نمیکنند و نیز شافعیها فقط از محمد بن ادریس شافعی تقلید میکنند و مجتهدین آنها تنها در مذهب امام خود اجتهاد میکنند. اما وهابیون و سلفیهای تکفیری این اعتقاد را برنتافتهاند و تقلید را انکار کرده و قائل به اجتهاد حتی در زمان فعلی شدهاند. ابن تیمیه، اجتهاد را بر همه مسلمانان درصورت توان واجب میداند. او مذاهب اهل سنت را در اصول و فروع غیر از سلف صالح میپندارد و مذهب سلف را غیر اقوال اشعری و ماتریدی معرفی میکند. وی و مقلدین تکفیری او با تعابیر تندی به تقلید اهل سنت از مذاهب اربعه اعتراض کردهاند و حتی آن را شرک پنداشته و معتقدان به آن را خارج از اسلام دانستهاند. نویسنده در این مقاله دیدگاه سلفیان تکفیری را دربارهی تقلید مذاهب اربعه را به سه گروه تقسیم کرده است: دیدگاه مبتنی بر شرک، دیدگاه مبتنی بر بدعت و دیدگاه مبتنی بر حرمت. سپس ادله آنها را نقد کرده و در نهایت، ادله جواز تقلید را بیان کرده است؛ یعنی: آیات قرآن، سیره عقلایی، سیرهی مسلمین، اجماع و عسر و حرج. در مقابل این تفکر سلفیان تکفیری، برخی گرایشهای سلفی مانند دیوبندیه به شدت به این اعتقاد تکفیری در جهان اسلام تاختهاند؛ که نمونههایی از آن در این مقاله بیان میشود. نگارنده در انتها کلامی از الفوزان وهابی را نقل و نقد کرده است.مقدمه
بی شک مبحث اجتهاد و تقلید از دیرباز مسئله مهم مذاهب اسلامی بوده و اکنون نیز هست. در سدهی نخست هجری، آنچه وجود داشت و محذوری هم در آن دیده نمیشد، رجوع به اهل دانش بود که به طور عام از آن به «سؤال» و به طور خاص به «استفتاء» تعبیر میشد. در قرآن کریم، بارها با تعبیر «یسئلونک» از پرسشهای مطرح شده توسط مردم از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن آمده (2) و در دو آیه حتی تعبیر «یستفتونک» (از استفتاء) به کار رفته است. (3) علاوه بر این، تعبیر استفتاء برای رجوع به صحابه هم به کار میرفته است. (4)تعریف تقلید
تقلید را قرار دادن قلاده در گردن کسی که از او تقلید میشود، معنا کردهاند. (5)تعریف اجتهاد
چون اجتهاد در مقابل تقلید قرار میگیرد به ناچار باید آن را هم تعریف کنیم.مقلدین مذاهب اربعه در دیدگاه سلفیان تکفیری
سلفیان تکفیری در عدم جواز تقلید اهل سنت از مذاهب اربعه هم عقیده هستند؛ اما دیدگاه آنها در وجه عدم جواز متفاوت است. عده ای تقلید مذاهب اربعه را شرک میدانند. برخی آن را بدعت معرفی میکنند و گروهی دیگر فقط اشاره به حرمت تقلید کردهاند و حرفی از شرکا یا بدعت نزدهاند. بیان کلام افرادی در هر یک از این دیدگاهها کمک شایانی به آشنایی برادران اهل سنت با این گرایشهای سلفی تکفیری و روشن شدن این دیدگاهها میکند.الف - دیدگاه مبتنی بر شرک بودن تقلید مذاهب اربعه
- ابن تیمیه
که همه سلفیان در فکر و عقیده وامدار او به شمار میروند، معتقد است که تقلید از یک فرد به صورت مطلق و التزام به یک مذهب مشخص غیر از مذهب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جایز نیست. (16) او در فتوایی علیه عامه اهل سنت، اعلام میدارد هر کس به یک مذهب خاص از مذاهب چهارگانه فقهی اهل تسنن تعصب ورزد جاهلی و گمراه، بلکه کافر است و چنین کسی که معتقد به وجوب تبعیت یکی از ائمة اربعه بعینه باشد باید از این عقیده خود توبه کند والا باید کشته شود! وی میگوید: مسلمان چنین چیزی نمیگوید که بر عامه مردم واجب است از فلانی یا فلان کس تقلید کنند. (17)- محمد بن عبدالوهاب:
بنیان گذار وهابیت در نامه خود به عبدالوهاب بن عبدالله بن عیسی، فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند و مینویسد:پاسخ به این دیدگاه
متاسفانه سلفیان تکفیری، به تکفیرهای بی رویه و بی دلیل عادت کردهاند. در این جا همم ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب دلیل قانع کننده ای برای شرک شمردن این عمل صدها میلیون مسلمان ندارند؛ چون شرک تعریف و ملاکی دارد که تقلید، آن هم در فروع (نه در اصول) جزء آن نمیشود. شرک یک امر تعبّدی نیست که کسی بگوید رفتاری شرک است و ما هم تعبدا قبول کنیم. شرک به معنای قائل شدن شریک برای خداوند است (25) و شریک به معنای هم ردیف است. تقلید از مذهب خاصی، ربطی به شریک قائل شدن برای خدا ندارد. (26) و هیچ گاه برای کسی که تخصص در دین ندارد و خودش مستقیم نمیتواند سراغ آیات و روایات برود و از آن احکام دیـن را استنباط کند، پذیرش حرف متخصص این رشته، شریک قائل شدن برای خدا نیست.ب - دیدگاه مبتنی بر بدعت بودن تقلید مذاهب اربعه
- ابن قیم
شاگرد ابن تیمیه هم همانند استادش بیان میدارد که تقلید از یک نفر خلاف سیره صحابه و از بزرگ ترین بدعتها و قبیح ترین کارهاست. (31)پاسخ به این دیدگاه:
جواب نقضی:
اگر بدعت باشد کار شما هم بدعت است؛ چون در زمان صحابه، یقیناً اجتهاد و تقلید بمانند شما هم نبوده است. هر دو راه جدید است هم راه عامه اهل سنت و هم راه سلفیان تکفیری. پس این گونه نیست که راهی که عامه اهل سنت رفتند و قرنها به آن پایبند بودند یک باره بدعت بشود و راهی که ابن تیمیه در قرن هشتم پیش گرفت و شما دنباله روی آن هستید راه صحابه و راه حق باشد!جواب حلی:
زمان پیامبر و صحابه، نیازی به اجتهاد و تقلید نبوده است. واضح است صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با وجود ایشان از کسی تقلید نمیکردند و مسائل دینشان را از پیامبر میپرسیدند. بعد از پیامبر هم چون آنها خیلی مسائل را زمان پیامبر از حضرت بلاواسطه یا با واسطه شنیده بودند به همان عمل میکردند و اگر مسئله ای نشنیده بودند از بقیه صحابه که شنیده بودند میپرسیدند و حتی تابعین هم به احادیث پیامبر که از طریق صحابه به آنها میرسید عمل میکردند. و بعداً به تقلید نیاز پیدا شد؛ کم کم صحابه و تابعین که از دنیا رفتند و مسائل جدید پیش آمد نیاز به اجتهاد در مسائل مستحدثه و مسائلی که از پیامبر نرسیده بود پیدا شد و به تبع آن، بحث تقلید هم پیش آمد، لذا اصل تقلید به معنای امروزی در زمان صحابه نبود. اما اکنون که نیاز هست باید چه کنیم؟ آیا بگوییم چون صحابه نکردند ما هم نکنیم؟!. این معنایش این است که یا باید بگوییم در مسائلی که از پیغمبر به ما نرسیده و مسائل مستحدثه وظیفه ای نداریم، که این حرف مخالف عقل و اجماع است و هیچ کس تابه حال این را نگفته است، یا باید وظیفه خود را با اجتهاد و وظیفه مردم را هم از طریق تقلید مشخص کرد؛ که وظیفه متعیّن در همین است و مطابق عقل و اجماع و دلایل دیگر از قرآن و سیره مسلمین است.ج - دیدگاه مبتنی بر حرام بودن تقلید مذاهب اربعه
- البانی
در تعلیق خود بر حدیثی در کتاب حافظ منذری (مختصر صحیح مسلم) فقه سایر مذاهب خصوصاً مذهب حنفی را در کنار کتاب تحریف شده انجیل قرار میدهد و میگوید: «عیسی (علیه السلام) به شرع ما و بر اساس کتاب و سنت حکم میکند، نه به غیر آن مثل انجیل و فقه حنفی و...». (34) او شیوه مقلدین مذاهب را نیز شیوه مقلدین جامدی میداند که اولاً: هرگز توجهی به گفتار خدا و پیامبر ندارند. ثانیاً: به فتوای ائمة فقهی دیگر توجهی ندارند. (35) وی اسلام برگزیده را اسلام سلفیها میداند.- شوکانی:
منع از تقلید را مذهب جمهور میداند و عدم جواز تقلید از اموات را به اجماع میداند. او میگوید:- صالح الفوزان
او تقلید مذاهب اربعه از امامان خود را تقلید کورکورانه میخواند. (40)- ابن عثیمین
ابن عثیمین، حصر مذاهب اربعه را قبول ندارد و میگوید:- قرضاوی
یوسف قرضاوی در کتاب خود الاجتهاد فی الشریعه الاسلامی مینویسد:- محمد تاجا
ایشان در کتاب المذاهب الفقهیة الاسلامیه و التعصب المذهبی میگوید:دلایل سلفیان تکفیری بر عدم جواز تقلید:
1. آیات قرآن در نکوهش تقلید؛ مانند این آیه: (وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یعْقِلُونَ شَیئًا وَلَا یهْتَدُونَ)؛ (45) و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم، آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)».مناقشه در استدلالی:
الف - این آیات در نکوهش و منع تقلید در اصول دین میباشد، در حالی که محل اختلاف و بحث ما تقلید در فروع دین است.مناقشه در استدلال:
اولا: اصل کلی در همه امور اباحه است. (48) بر این اصل، ادله فراوان وجود دارد که اصولیون در جای خود آن را بحث کردهاند. از جمله آیه (لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها) و روایت «کل شیء هو لک حلال حتی تعرف الحرام...» و آیات و روایات دیگر و حکم عقل. حتی خود ابن تیمیه هم به این اصل پای بند است. (49) بنابراین تا وقتی که در امری نهی وارد نشده باشد حکم اولی اباحه است.مناقشه در استدلال:
بسیار روشن است که این، ادعایی واهی و بدون دلیل است؛ زیرا اگر فقط همین مقلدین مذاهب اربعه را که بزرگان اهل سنت در سدههای متمادی را شامل میشود در نظر بگیریم کافی است در این که بگوییم مذهب جمهور بر خلاف این ادعاست، بلکه شکی نیست که تا قبل از ظهور سفیان، اجماع بر جواز تقلید بوده است (51)؛ و طبق دیدگاه غالب میان اهل سنت که اجماع را اتفاق علمای عصری از اعصار تعریف میکنند (52) این اجماع معتبر است و نظر مخالفین معدود وهابی و سلفیان تکفیری به آن ضرری نمیرساند.ادلّه جواز تقلید
عموم مسلمانان نمیتوانند مسئولیت استنباط و اجتهاد را بر عهده بگیرند، در این صورت باید همه کارها تعطیل شود و همه دنبال اجتهاد بروند، زیرا فراگرفتن علوم مقدماتی اجتهاد و نیز علومی که مستقیماً در اجتهاد مؤثر است سالها طول میکشد، علاوه بر این که نوجوان دختر و پسر از ابتدای بلوغ باید به مسائل دین عمل کند و آن موقع، یقیناً نمیتواند اجتهاد کند؛ فخر رازی هم به همین مطالب اشاره کرده است. (53)1. آیات:
- (وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ)؛ (54)2. سیره عقلایی
سیره عقلا در همه عصرها بر این بوده که در همه علوم و فنون به افراد متخصص و خبرهی آن علم و فن مراجعه کنند و شارع هم این سیره را رد نکرده است. در فقه هم باید به متخصص آن رجوع کرد. حالا اگر خود توانست متخصص را تشخیص دهد به او رجوه میکند و احکام دینش را از او میگیرد و اگر هم خود نتوانست، به کسانی که قادر بر شناسایی متخصص و عالم شایسته افتاء هستند مراجعه کرده و با راهنمایی آنها از آن فقیه تقلید میکند؛ مانند این که یک مریض وقتی متخصص بیماری خود را نشناسد به کسانی که میشناسند مراجعه کرده و از آنها میپرسد.3. سیره مسلمین
سیره مسلمین نیز همیشه بر همین بوده که فقط عده ای خاص دنبال اجتهاد بروند و بقیه. با تقلید از مجتهد در فروع دین - به امور دیگر لازم برای جامعه بپردازند. عموم مسلمانان وقتی تشخیص دادند یک نفر عالم تر است از همان شخص خاص تقلید میکنند. سلفیهای تکفیری به مخالفت با این سیره پرداخته و مسلمانان را مبدع یا مشرک میخوانند.4. اجماع
اجماع بر جواز تقلید از بعضی بزرگان اهل سنت نقل شده است. فخر رازی میگوید: جایز است فرد عامی در احکام شرعی از مجتهد تقلید کند و اجماع امت بر این مسئله وجود دارد و هرگز علما بر مردم عادی برای پذیرش اقوالشان ایراد گرفتند و از آنان نمیخواستند که علت اجتهادشان را بپرسند. (56) هم چنین از بعضی علمای شیعه هم اجماع نقل شده است: مانند سیر مرتضی (57)، محقق حلی (58) و شیخ بهایی (59).5. عسرو حرج
در تقلید جایز نباشد مردم به زحمت و مشقت میافتند. هم چنین منع از تقلید از یک نفر بعینه نیز عسرو حرج دارد. برای عامی، که سوادی ندارد یا اگر دارد نمیتواند تشخیص دهد که کدام امام و مجتهد درست میگوید و کدام درست نمیگوید، ممکن نیست قول حق را در هر مسئله تشخیص دهد و اگر هم امکان داشته باشد عسرو حرج دارد، و لذا به یکی از ائمة که علمش به وجهی برای او ثابت شده است اکتفا کرده و به فتاوای وی عمل میکند.دیدگاه مخالفین سلفیان تکفیری
اما غیر تکفیریها اعم از سلفیان (مثل دیوبندیه) و غیرسلفیان، نظری کاملاً مخالف با سلفیون تکفیری دارند؛ بعضی از آنها را نقل میکنیم:شیخ محمد عبده:
او در کتاب الاسلام و النصرانیه با اشاره به وهابیت. که منکر تقلیدند. مینویسد:دیوبندیه:
- حسین احمد مدنی (1296-1377 ق): او از مبارزان استعمار و مؤلف کتاب الشهاب الثاقب علی المستشرق الکاذب است. وی نزد دیوبندیه به «شیخ الاسلام» معروف است و بعد از کشمیری، رئیس مدرسان دیوبند گردید. او در مورد تقلید میگوید:- احمد خلیل سهارنپوری:
وی میگوید: بر هر کسی واجب است که مقلد یکی از ائمة اربعه باشد و ما بسیار تجربه کردهایم که هر کسی تقلید ائمة را کنار بگذارد و از هوای نفس تبعیت کند. نتیجه اش سقوط در دره الحاد و زندقه میباشد، ما و مشایخ ما در اصول و فروع، مقلد امام ابوحنیفه میباشیم و خداوند ما را بر این عقیده بمیراند و با ابوحنیفه محشور کند. (62)- محمد زکریا کاندهلوی:
او تقلید را واجب میداند و در جواب سؤالی که خود مطرح کرده مبنی بر این که آیا شما تقلید یا حنفی را ترک کردید میگوید: من هرگز تقلید شخصی و مذهب حنفی را ترک نکرده ام. (63)- شیخ محمود الحسن الدیوبندی ملقب به شیخ الهند:
او میگوید: در مسئله «خیار» هرچند ابوحنیفه با جمهور مخالفت کرده و اساتید ما حق را در این مسئله با شافعی میدانند، اما قائلند ما مقلدیم و واجب است از اماممان ابوحنیفه تقلید کنیم. (64)ملاعلی قاری:
وی در رساله تشییع الفقهاء نوشته است: واجب است یکی از این مذاهب اربعه معیّن شود. (65)شیخ عبدالحق دهلوی:
او در شرح سفر السعادت مینویسد: «خانه دین این چهارند (چهار مذهب فقهی) هر که به راه دیگر روز در دری دیگر بگیرد ایران عبث و لهو باشد و از راه مصلحت بیرون افتادن است.» (67)خاتمه
صالح الفوزان وهابی، مردم را به چهار صنف تقسیم میکند: قسم اول: کسانیاند که میتوانند به اجتهاد مطلق دست یابند؛ یعنی، از کتاب و سنت استنباط کنند. قسم دوم: کسانی که استطاعت برای اجتهاد مطلق ندارند، ولی میتوانند بین اقوال اهل علم ترجیح دهند به این که بر کدام قول دلیل وجود دارد و بر کدام قول وجود ندارد. قسم سوم: کسانی که توانایی ترجیح هم ندارند، اما زمانی که فهمیدند بر قولی از اقوال دلیل وجود ندارد آن را نمیپذیرند. قسم چهارم: هیچ کدام از این امور را نمیتوانند انجام دهند. که همان عوام هستند و بر این افراد واجب است از اهل علم سؤال کنند؛نتیجه گیری
یکی از وجوه تمایز بین مذاهب اهل سنت و تکفیریها مسئله تقلید است؛ برخلاف اهل سنت که تقلید از مذهب خاصی را وظیفه واجب خود میدانند و بر آن پای بند هستند، وهابیت و جریانهای تکفیری این اعتقاد مذاهب اربعه را ضلالت و گاهی حتی شرک خواندهاند.پینوشتها
1. پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام) و کارشناس ارشد مذاهب اسلامی.
2. بقره، آیات 189 و 215.
3. نساء، آیه 127؛ مائده، آیه176.
4. ابن مبارک، ابوعبدالرحمن، الزهد و الرقائق، ج 2، ص 57. قَالَ ابنُ عُمَرَ: «إِنَّکُم :تَستَفتُونَنَاءَ استِفتاءَ قَومٍ، کأَنَّا لَا نُسالُ عَمَّا نَفتیِکُم بِهِ»؛ قسطلانی، احمد بن محمد، إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، ج5، ص291؛ خطیب بغدادی، الفقیه و المتفقه، ج3، ص 342؛ صدیقی عظیم آبادی، محمد اشرف، عون المعبود شرح سنن أبی داود، ج 1، ص 256.
5. «(قَلَّدتُ) المَرأهَ (تَقلِیداً) جَعَلتُ (القِلَادَة) فِی عُنُقِهَا» فیومی، احمد بن محمد المصباح المنیر، ج 2، ص 512.
6. فواد الفرام، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، ج 1، ص705.
7. «فالتقلید سمّى تقلیدا لأنّ المقلّد یجعل ما یعتقده من قول الغیر کحق أو باطل قلادة فى عنق من قلّده. فإذا قلّد فلان آخر یعنى أنه جعل أعماله على رقبته.» (محمد جمیل حمود، الفوائد البهیة فى شرح عقائد الإمامیه: ج 1؛ ص 59).
8. همان. شرح کشف المراد هم همین تعریف را میآورد و برای آن مثالی میزند: «فی المثل در باب وضو برای مکلف شکی پیش میآید و به مجاهد مراجمه مینماید و وقتی که از زبان وی حکم شرعی را شنید پذیرفته و بدان عمل میکند بدون این که بپرسد دلیل بر این حکم چیست.» (علی محمدی، شرح کشف المراد، ص23). دانشنامه عقاید اسلامی هم به همین مضمون تقلید را تعریف کرده است: «تقلید، پذیرفتن رأی دیگران بدون درخواست برهان است». محمدی ری شهری، دانشنامه عقاید اسلامی، ج 1، ص30).
9. «والصواب أن المراد: الاخذ بمذهب الغیر مطلقا سواء کان المذهب قولا أو فعلا أو تقریرا» (شنقیطی، قمع اهل الزیغ و الالحاد عن الطعن فی تقلید ائمة الاجتهاد، ص 75.
10. ابن عثیمین، اصول الفقه، ص 87.
11. ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 530. در مورد معنای جهد نیز میگوید: «الجَهدُ و الجُهدُ: الطاقة، تقوله اجهَد جَهدَک؛ و قیل: الجَهد المشقه و الجُهد الطاقة». راغب هم شبیه آن معنا کرده و مینویسد: «الجَهدُ و الجُهدُ: الطاقة و المشقة». (مفردات الفاظ القرآن، ج1، ص 208) قاموس قرآن هر دو را به معنای صعوبت و مشقت میگیرد، ( علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج3، ص77)
12. حسین خداپرست، ترجمه مفردات راغب، ج 1، ص 424. فرهنگ ابجدی هم اجتهاد را به معنای کوشش بسیار میگیرد: «اجتَهَدَ - اجتِهَاداً [جهد] فی الأمر: در آن کار کوشش بسیار نموده (فواد افرام، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، ج1، ص15).
13. محمدتقی حکیم، اصول العامه فی الفقه المقارن، ص 534.
14. «استفراغ الوسع فى طلب الظن بشى من الاحکام الشرعیة على وجه یحس من النفس العجز عن المزید علیه». (همان).
15. ابن عثیمین، اصول الفقه، ص85.
16. «وَلَا یجِبَ عَلی أحَدٍ مِن المُسْلِمِینَ التِزامُ مَذهَبٍ شَخصٍ مُعَینٍ غَیرِ الرَسُول». (ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج 20، ص209).
17. «وَ إذا کانَ الرَجُل مُتَبعاً لِأبی حَنِیفَهَ أو مَالِک أو الشَافِعی أو أحمَدَ: وَرَای فِی بَعضِ المَسائِلَ أنَ مَذهَبَ غَیره أقوَی فَاتَبعَهُ کانَ قَد أَحسَنَ فِی ذَلکَ وَ لَم یَقدَح ذَلکَ فِی دِینِه. وَلَا عَدَالَتِهِ بِلَا نِزاعٍ؛ بَل هَذَا إلَی بالحقَّ وَ اُحَبُّ إلی الله وَ رَسُوله صَلَى اللهُ عَلیهِ وَ سَلَم مِمَّن یَتَعَصّبُ لَوَاحِدِ مُعَین غَیر النَبِى صَلَى الله عَلَیه وَ سَلَم کَمَن یَتَعَصَبُ لمَالِکَ أوَ الشَافِعی أو أحمَد أو أبى حَنِیفه وَ یَرَى أن قَولَ هَذَا المُعَینِ هَوُ الصَوَابُ الذِى ینبَغِى اتِّبَاعُهُ دُون قَولِ الإمَامِ الَذِی خَالفَهُ، فَمَن فَعَل هَذَا کانَ جاهِلاَ ضَاَلاً: بَل قَدْ یَکُونُ کافراً؛ فَإنَهُ مَتَی اعتَقَدَ أنَه یجِبُ عَلی النَاسِ اتِّباعُ واحِدِ بِعَینهِ مِن هَؤلاءِ الأئمّة دُون الإمَامِ الآخِر فَإنهَ یجِبُ أن یستَتَابَ فَإن تَابَ وَ إلَا قُتِلَ. بَل غَایَهُ مَا یقَالُ: إنَّهُ یسُوغُ أو یَنبغِیَ أو یجِبُ عَلَى العَامًى أن یَقلِدَ وَاحداَ لَا بِعَینِه مِن غَیرِ تَعَیینِ زَیدِ وَ لَا عَمَّرو. وأمّا أن یقُولَ قَائِلٌ: إنَهُ یجِبُ عَلَی العامَهِ تَقلِیدُ فُلَانٍ أو فُلَانٍ فَهَذَا لَا یَقُولُهُ مُسلِمُ» (همان، ج22، ص 228 و249).
18. همان، ج4، ص106.
19. «ابن تیمیه عندما قسم طرائق العلماء لیس فهم العقائد الإسلامیة إلى اربعة أقسام: جعل القسمین الأول و الثانی من نصیب الفلاسفة و المعتزلة و بین طریقتهم، أما القسمین الأخیرین فهما ما سلکه الأشعری والماتریدی فی فهم العقائد. و بعد هذا التقسیم قرر ابن تیمیه إن منهاج السلف لیس واحدا من هذه الإربعة بل هم غیرها. و المحصلة المنطقیة لهذا الکلام و غیره مما یعتقد به السلفیة المعاصرون هو أن مذاهب «أهل السنة و الجامعة» فی الأصول و الفروع لیست من السلف الصالح فی شی» (سید محمد کثیری، السلفیه بین اهل السنه و الامامیه، ص67).
20. (اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ) [التوبه: 31] فسرها رسول ال
کلماتی برای این موضوع
افکار و عقاید ابن تیمیه پدر فکری مکتب جهادی های …افکار و عقاید ابن تیمیه پدر فکری مکتب سلفی جهادی پدر فکری طالبانیسم افکار و سلفیگری ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد…سَلَفی به گروهی از مسلمانان اهل سنت گفته میشود که به دین اسلام تمسک جسته و خود را پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیبخشی از سخنان حضرت آیتالله خامنهای؛عمر مبارک امام رضاسلاماللهعلیهتقریباً ارتباطات و رسانه ها مقالات مفیدارتباطاتارتباطات سیارارتباطات زیرساختارتباطات فن آواارتباطات سازمانیارتباطات بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت …پس در واقع علامه مجلسیره اینجا می خواسته بفرماید منظور از عرب در این روایت دوستان
چکیده
سنت و بدعت، دو واژه ای است که همواره در محافل علمی و دینی مطرح بوده و دانشمندان مسلمان درباره معنا و مصادیق آن بحث و تبادل نظر کردهاند. (1) با ظهور وهابیت در قرن دوازدهم هجری، این واژهها معناها و مصادیق جدیدی پیدا کردند. تکفیریها به صورت چشم بسته، هر چیزی را که در چند دهه اول تاریخ اسلام سابقه نداشته است، «بدعت» اعلام کرده و مسلمانان را به دلیل انجام آنها بدعت گذار و کافر خواندهاند.(سؤال)
این نوشتار در پی یافتن پاسخ این سؤال است که آیا هر چیزی که در صدر اسلام سابقه نداشته، بدعت است؟(فرضیه)
با توجه به معیارهایی که در قرآن کریم و سنت مورد قبول مسلمانان آمده است، اگر انجام عملی نوظهور، تصرف در شریعت نباشد و داخل در اطلاق، عموم و یا فحوای دلیل شرعی باشد. دیگر بدعت اصطلاحی نخواهد بود.(هدف)
ابطال ادله تکفیریها به منظور جلوگیری از تکفیر مسلمانان به بهانه بدعت؛ ایجاد اتحاد و یکدلی میان مسلمانان، برقراری امنیت و آرامش در سراسر کشورهای اسلامی، ضرورت امروز جامعه اسلامی و بشری است.(روش)
دست یابی به چنین هدف بزرگی با مراجعه به آیات قرآن کریم و سنت صحیح و مورد قبول تمام گروههای اسلامی و سیره مسلمانان در تمام اعصار قابل دسترسی است.(یافته)
بر اساس آیات قرآن کریم و سنت صحیحی که حتی وهابیها نیز مجبور به پذیرش آن هستند و همچنین سیره مسلمانان در تمام اعصار، هر چیز نو و جدیدی، بدعت نیست.کلید واژگان:
بدعت، سنت، بدعت گذار، وهابیت تکفیری.مقدمه
یکی از مشکلات جدی مسلمانان شیعه و سنی در عصر حاضر، وهابیت تکفیری است که آشنایی با عقاید و نقد آنها، یکی از نیازهای جدی جوامع مسلمان است.مفهوم شناسی
از آن جا که برای رفع شبهه و اشتباه در هر بحث حساس و اختلاف برانگیز، نیازمند شفاف سازی معنا و مفهوم لغوی و اصطلاحی موضوع هستیم، برای روشن شدن معانی این بحث نیز لازم است اقوال ذکر شده دربارهی این لغات را متذکر شویم.معنای لغوی سنت
طریحی دربارهی معنای سنت آورده: «والسنة فی اللغة: الطریقة و السیرة و الجمع، سنن کغرفه و غرف؛ (3) «سنت» در لغت به معنای راه و روش میباشد که جمع آن «سنن» است، مثل: غرفه و غرف.»معنای اصطلاحی سنت
طریحی، مینویسد: «و فی الصناعة هی طریقة النبی قولا و فعلا و تقریرا أصالة أو نیابة ...؛ (10) سنت عبارت است از قول، فعل و تقریر پیامبر.»سنت در قرآن
واژه سنت در آیاتی از قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است که به تعدادی از آن اشاره میشود:معنای لغوی بدعت:
خلیل بن احمد فراهیدی متوفای 175، دربارهی کلمه بدعت مینویسد:معنای اصطلاحی بدعت:
شکی نیست که بدعت حرام است و هیچ مسلمان آزادهای در حرمت آن تردید ندارد؛ اما مهم این است که محدوده و مفهوم آن روشن و یک قانون کلی در مواقع شک در مصادیق بیان شود.اقسام بدعت
بدعت محمود و مذموم
تعدادی از علمای اهل سنت بدعت را به دو گونه حسنة و سیئه تقسیم کردهاند؛ اساس این تقسیم بندی از گفتار خلیفه دوم است. بخاری نقل میکند که: عبدالرحمن بن عبدالقاری میگوید: من با عمر بن خطاب در شبی از شبهای ماه رمضان، وارد مسجد شدم. دیدیم مردم به صورت پراکنده مشغول نماز تراویح هستند، در حالی که عدهای فرادا و گروهی به جماعت نماز میخوانند، عمر گفت:ای کاش میتوانستم اینها را پشت سر یک قاری، گرد آورم، از این جهت ابی بن کعب را برای این کار انتخاب کرد. شب بعد که به مسجد آمد، دید همه پشت سر یک نفر اقتدا کردهاند، در این هنگام کسی گفت: این بدعت است، عمر در پاسخ گفت: «این بدعت نیکویی است.» (40)اقوال علما در عدم جواز تقسیم بدعت
ابواسحاق شاطبی متوفای 790، میگوید: «هر بدعتی گمراهی است، مطلق و عام است و البته استثنایی هم در آن وارد نشده.» (43)بدعت در قرآن
قانونگذاری حق اختصاصی خداست:
از نگاه قرآن، تشریع، حق اختصاصی خداوند است: (...إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ) (47)؛ ... حکم تنها از آن خداست. او فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا، ولی بیشتر مردم نمیدانند!بدعت، افترایی بر خداوند متعال:
خداوند مشرکان را به دلیل بدعت در حلال و حرام و نسبت آن به خدا، سرزنش کرده است: (قُلْ أَرَأَیتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ)؛ (48) آیا روزیهایی را که خداوند بر شما نازل کرده، دیده اید، که بعضی را حلال، و برخی را حرام کرده اید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا میبندید (و از پیش خود، حلال و حرام میکنید؟!)بدعت، نسبت دروغ به خداوند:
خداوند در این آیه تأکید دیگری کرده است:بدعت در کتاب اهل سنت
1. هر بدعتی، گمراهی است
مسلم از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده:2. هر بدعتی مردود است
در دو کتاب معتبر اهل سنت، صحیح بخاری و مسلم، از قول عایشه، از رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند: «من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهورد (59)؛ هر کس در شریعت چیز جدیدی اضافه کند، مردود است.»پاسخی اجمالی به استفاده تکفیریان از این روایات:
وهابیهای تکفیری با توسعه کلمه بدعت، تحت عنوان، حفظ شریعت اسلام، هر امری را که حادث شده و در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نبوده، بدعت مینامند و با استفاده از روایات بالا و ... به دنبال ترویج افکار خود هستند، اما در جواب باید گفت:بدعت در روایات شیعه
در کتاب علمای شیعه روایات فراوانی دربارهی مذمت بدعت، وجوب مبارزه و بیزاری از آن وارد شده که به تعدادی از آن اشاره میکنیم:وجوب مقابله علمی با بدعت:
کلینی از طریق محمد بن جمهور از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده که فرمودند: «إذا ظهرت البدع فى أمتى فلیظهر العالم علمه؛ (63) هنگامی که بدعت در میان امت ظهور کرد، بر عالمان لازم است که با آن عالمانه مبارزه کنند... .»نابودی سنت با پدید آمدن بدعت:
حضرت على (علیه السلام) فرمودند: «ما أحدثت بدعة إلاً ترک بها سنة، فاتقوا البدع و الزمو المهیع (64)؛ بدعتی پدید نمیآید، مگر آن که سنتی متروک گشته، پس بپرهیزید از بدعتها و ملتزم حرکت در راه راست باشید.نهی هم نشینی با بدعت گذاران:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «لا تصحبوا أهل البدع و لا تجالسوهم فتصیروا عند الناس کواحد منهم، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): المرء علی دین خلیله و قرینه؛ (66) با بدعت گذاران رفت و آمد نکنید که در نزد مردم، شما یکی از آنان محسوب میشوید، چون انسان، هم کیش دوست و رفیق خود خواهد بود.ارکان بدعت
بدعت در شریعت دارای دو رکن است:1. تصرف در شریعت
بدعت، امر نوظهوری است که دلیلی از شریعت بر آن دلالت ندارد و رکن اول آن دست کاری و نوآوری در دین است، یعنی نسبت دادن حکمی به شریعت که در آن نیست.1. فقدان دلیل در مشروعیت آن
با توجه به تعریف اصطلاحی بدعت، موارد نوظهور در صورتی بدعت نامیده میشود که دلیلی خاص و یا به صورت عام، در منابع اسلامی وجود نداشته باشد؛ زیرا اگر دلیلی در شریعت موجود باشد، دیگر بدعت نخواهد بود. مانند: مجهز کردن ارتش کشورهای اسلامی به وسایل مدرن و سلاحهای پیشرفته، که از عموم برخی از آیات قرآنی استنباط میشود مانند: (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ)؛ (70) هر نیرویی که میتوانید، برای مقابله با دشمن آماده، هم چنین اسبهای ورزیده، برای میدان نبرد تهیه کنید تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.وهابیت تکفیری و اتهام بدعت به مسلمانان
اتهام بدعت به مسلمانان، از پدیدههایی است که وهابیت تکفیری، بنا نهاده و به هر چیزی که با افکارشان تطبیق نکند، برچسب بدعت و شرک زده و ریختن خون مسلمانان به نظر آنان، بدعت گرا، مباح است. در ذیل به نمونههایی از این افکار اشاره میشود:جشن میلاد نبی (صلی الله علیه و آله و سلم)
بن باز، مفتی اعظم سابق سعودی برگزاری مراسم میلاد رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را بدعت دانسته و مینویسد:رفت و آمد و دعا در جوار قبر پیامبر:
شیخ صالح فوزان، عضو هیئت افتای سعورد یا در مورد دعا در کنار قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به قصد اجابت آن مینویسد:هدیه ثواب نماز و قرآن به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):
گروه دائم افتای سعودی درباره اهدای ثواب اعمال به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مینویسد:مراسم سوگواری پیامبران و صالحان:
همین گروه فتوای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون مراسم سوگواری مینویسد:فرستادن درود قبل و بعد اذان بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)
آنان حتی ذکر صلوات و سلام بر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبل، بعد و هنگام اذان از موارد بدعت در دین میدانند. (76)برگزاری مجلس بزرگداشت اموات:
شیخ عثیمین، از مفتیان و علمای بزرگ سعودی مینویسد: اجتماع نزد مصیبت دیده و هم چنین خواندن قرآن برای میت، توزیع خرما و گوشت، از بدعتهایی است که باید از آن اجتناب کرد، چون این کار باعث نوحه سرایی، گریه و حزن داغ دیدگان میشود و تلخی مصیبت برای همیشه در قلب آنان میماند و من این افراد را نصیحت میکنم که از کار خود، دست برداشته و توبه کنند. (79)اهدای ثواب نماز به اموات:
شورای مذکور سعودی در این باره مینویسد: «لا یجوز أن تهب ثواب ما صلیت للمیت؛ بل هو بدعةُ؛ لأنه لم یثبت عن النبى (صلی الله علیه و آله و سلم) ولا عن الصحابه (علیه السلام)؛ (80) هدیه کردن ثواب نماز به میت، بدعت محسوب میشود، چون از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب در این باره چیزی نرسیده است.»هر کس بدعت گذاران را تکفیر نکند، کافر است
در کتاب الدرر السنیة فی الجویة النجدیة آمده که: هر کس مشرکان دولت ترکیه و پرستش کنندگان قبور از اهل مکه و دیگران که صالحان را میپرستند، و از توحید خدا به شرک عدول کرده و سنت رسول خدا را با بدعت عوض کردهاند، تکفیر نکند، او نیز همانند آنها کافر است. اگرچه از دین آنان خوشش نیاید و از آنها متنفر باشد، و اسلام و مسلمانان را دوست داشته باشد. زیرا کسی که مشرکان را تکفیر نکند، قرآن را تصدیق نکرده است، چون قرآن مشرکان را تکفیر کرده و دستور داده است که آنها را تکفیر کنیم، با آنها دشمن باشیم و بجنگیم.» (87)نقد عقاید وهابیت در اتهام مسلمانان به بدعت
در نقد عقاید وهابیت، مخالفت تفکر وهابیت را از نظر مبانی و اصول مسلم نزد شیعه و سنی، همانند اصالة الإباحة و اصالة الإطلاق و العموم را بحث خواهیم کرد.مخالفت عقاید وهابیت با اصالة الإباحة
1. فراگیر بودن اصل اباحة
یکی از اصولی که در شریعت مقدس اسلام پایه آزادی و کرامت انسانی از آن سرچشمه میگیرد، اصالة الاباحة میباشد؛ یعنی اصل اولیه درهر چیز و هرکار و هر اندیشه اباحه است و بسی؛ مادامی که فرمان امر و نهی و تحریم و منع از ناحیه شارع مقدس صادر نشده باشد،گفتار اول: تکفیریها
گفتمان: تاریخچه این اندیشه
بنیادگرایی، یعنی بازگشت به بنیادهای مذهبی و نفی تاریخ جهان اسلام به مثابه تاریخ اسلام. تکفیریها اصطلاحی است برای اشاره به گروههای اسلام که جمعی از مسلمانان را کافر میدانند. تکفیر که واژه کفر مشتق شده است؛ به معنای نسبت دادن کفر و شرک به مسلمانی دیگر است. در ادبیات سیاسی، تکفیریها اشاره به گروههای تندروی اسلامی دارد که بر اساس یک قرائت رادیکال از اسلام، عدهای از مسلمانان را که از آن قرائت فاصله گرفتهاند، کافر میپندارند و برای خود حق مجازات این افراد را محفوظ میدانند و به خود اجازه میدهند علیه این افراد اعلام جنگ کنند. هم چنین تکفیریها معتقدند استفاده از خشنوت و ترور برای برکناری رهبرانی که به گفته آنها بر اساس اسلام حقیقی حکومت نمیکنند، یک وظیفه اسلامی است. ایده تکفیر فرآوردهی گفتمانی است که سه عنصر بنیادین دارد: «حاکمیت خدا»، «جاهلیت جهان و جهانی بودن اسلام، و «جهاد».بررسی خشونت علیه زنان و دختران
در پی اقدامات خشونت بار این جریانها، گروههای متفاوت اجتماعی، قربانی این جنایات میشوند. افراد غیرنظامی یکی از قربانیان اصلی اقدامات تروریستی هستند. در این میان زنان یکی از گروههایی هستند که حقوق انسانی آنها مکرراً و به اشکال گوناگون نقض میشود. آنها قربانیان اصلی خشونتهای جنسی و تجاوز هستند. در این بخش به بررسی آمار موجود در ارتباط با این جنایات خواهیم پرداخت. ابتدا به بررسی پارهای از موارد تجاوز به زنان در منازعات میپردازیم و در ادامه به بررسی موردی موارد نقض حقوق زنان به وسیلهی جریانهای تکفیری که در رسانهها بازتاب یافته، خواهیم پرداخت.الف) نگاهی کوتاه به آمار و بررسی مواردی چند رخداد
در سال 1993 م.، مرکز ثبت جنایات جنگی و نسل کشی زنیکا، 40000 مورد تجاوز به عنف در زمان جنگ را در بوسنی هزرگوین ثبت کرد.ب) بررسی موردی نقض حقوق زنان به وسیلهی چند گروه تروریستی
طالبان
یکی از مشهورترین گروههای بنیادگرا که به عنوان یک گروه تروریستی نیز شناسایی شدهاند، گروه طالبان در افغانستان بود که حضور زنان را در محیطهای عمومی منع کرده و انواع اقدامات جنایت بار و اعمال خشونت آمیز را در طی دوران حکومت خود بر زنان روا داشتند. طالبان با تکیه بر این تفکر که وظیفه زن فقط نگه داری از فرزندانش است، کلیه حقوق سیاسی- اجتماعی زنان را سلب، و با ممنوعیت اشتغال زنان مشکلات بی شماری برای نظام اداری افغانستان ایجاد کردند. براساس برداشت غلط این گروه از اسلام، معلمان و اساتید زن حق کار و آموزش نداشتند و دختران از حضور در کلاسهای درسی منع میشدند. در افغانستان نه تنها زنان در معرض کشتار، آدم ربایی و اسارت به دست گروههای طالبان بودند، بلکه به عنوان غنایم جنگی استفاده میشدند. (4)طالبان در پاکستان
ملاله یوسفزی یا گل مکئی متولد سال 1997م. در ولسؤالی سوات پاکستان، دختر چهارده سالهای است که در دفاع از حق آموزش به وسیلهی طالبان مورد هدف گلوله قرار اگر و فعال حقوق بشر و حقوق کودکان و عضو کمپین تحصیل دختران در پاکستان است. وی، روز سه شنبه 19 اکتبر 2012 م. در منطقه موسوم به سیدوی شریف، در مرکز ولسؤالی سوات هنگام بازگشت از مکتب در راه خانه، هدف حمله مسلحانه قرار گرفت. ملالی از سال 2009 م. به این سو همواره برای پیشرفت تعلیم و آموزش دختران تبلیغ کرده و جایزههای بین المللی نیز به دست آورده است. طالبان پاکستان مسئولیت حمله به ملاله یوسفزی را برعهده گرفتند. احسان الله احسان که خود را سخنگوی طالبان معرفی کرد، در تماس با رسانهها مسئولیت حمله مسلحانه به ملاله یوسفزی را به عهده گرفته بود گفت که وی را به سبب داشتن افکار ضد طالبان مورد حمله قرار داده اند. سخنگوی طالبان اضافه کرده بود که افکار ملاله یوسفزی غیراسلامی وبر ضد طالبان است. ملاله یوسفزی، با انتقاد از طالبان گفته بود «دختران در زمان تسلط طالبان میترسیدند که به صورتشان اسید پاشیده شود یا به وسیلهی این به نظامیان دزیده شوند؛ در آن زمان که طالبان بر منطقه سوات پاکستان، تسلط داشتند، دختران بدون پوشیدن یوینفورم با لباس معمولی و به صورت پنهانی به مدرسه میرفتند، درحالی که کتابهایشان را در زیر شالهایشان پنهان میکردند». سخنگوی طالبان به نام سراج الدین احمد، توضیح داد که طالبان سه بار به صورت جدی به یوسفزی و خانواده او هشدار داده است، که اگر از فعالیتهای ضد طالبان و تبلیغ فرهنگ غربی در سوات دست برندارد، او را خواهند کشت. ملاله یوسفزی بیشتر از هر چیز، برای حق تحصیل و مدرسه رفتن دختران دره سوات تلاش میکرد. طالبان رفتن دختران به مدرسه و خارج شدن آنها از منزل را حرام میدانند و معتقدند حتی اگر لازم است زنان از خانه خارج شوند، حتماً باید یکی از محارم آنها همراهشان باشد.داعش
داعش، یک جریان سلفی سنی است که در سال 2004 م. و تحت عنوان «القاعده عراق» و به دست «ابومصعب زرقاوی» شکل گرفت. هدف این گروه ایجاد یک امارت اسلامی است که محدوده آن بخشهایی از عراق و قسمتهایی از سوریه میشود. رابطه این گروه با القاعده، طی سالهای گذشته، دستخوش تغییراتی شده است.بوکو حرام
گروه بوکو حرام در سال 2002 م. به وسیلهی محمدیوسف که سلفی بود و حتی کروی بودن زمین را نیز زیر سؤال برده است، در نیجریه پایه گذاری شده و از سال 2009 م. تاکنون بیش از صدها هزار نفر را در حملات تروریستی کشته است. نام این گروه «بوکوحرام» به معنی تحصیل غربی حرام یا کتاب خوانی حرام است میباشد. چنانچه از نام این گروه بر میآید، آنها مخالف تحصیلات هستند، به ویژه زمانی که مسئله درس خواندن زنان مطرح شود، مسلماً این حرام تشدید خواهد یافت.گفتار دوم: بررسی اسناد بین المللی
اسناد بین المللی در زمینه خشونت علیه زنان
در سطح بین الملل اسناد متعددی در زمینه زنان و موضوعات مرتبط با آنها و متناسب با چالشهای موجود به تصویب رسیده است. هم چنین جنبشهای متعددی در سراسر دنیا برای حمایت از زنان در مخاصمات مسلحانه و نزاعها نیز شکل گرفته که تمرکز اصلی شان بر مسئله آزار و اذیت جنسی زنان و تجاوز است.قطع نامه شماره 1325 شورای امنیت
قطع نامه 1325 در نشست 4213- مورخ 31 اکتبر سال 2000 م.، شورای امنیت صادر شده است. محور قطع نامه مذکور زنان، صالح و امنیت و تعهد به فعال کردن مشارکت زنان در تمام مراحل ایجاد و حفظ صلح، و پیشگیری از درگیری است. شورای امنیت برای تصویب این قطع نامه از قطع نامههای 1261، 1999م؛ 1265، 1999؛ 1269، 2000؛ 1314, 2000 م. استفاده کرده است. مفاد قطع نامه 1325 شورا در ارتباط با اتخاذ نگاه جنسیتی است که نیازهای ویژه دختران در بازگشت به وطن و اسکان مجدد، توان بخشی، استقرار مجدد و بازسازی پس از جنگ را شامل میشود. این اولین سند رسمی و قانونی شورای امنیت سازمان ملل متحد است که تأکید میکند طرفین درگیر باید به حقوق زنان احترام بگذارند و حمایت از مشارکت آنها در مذاکرات صلح و بازسازی پس از جنگ را یک نیاز میشناسد. این قطع نامه به وسیلهی دهها سازمان فعال زنان و صندوق توسعه برای زنان سازمان ملل متحد و... به اتفاق آرا تأیید شد. هم چنین در آن از همهی طرفها خواسته شده به کارگیری اقدامات ویژه برای محافظت از زنان و دختران در مقابل خشونت مبتنی بر جنسیت، به ویژه تجاوز جنسی و دیگر سوء استفادههای جنسی در درگیریهای مسلحانه بپردازند. شورای امنیت سازمان ملل متحد، سعی کرده در مصوبات بعدی خود این قطع نامه را یادآوری کند، از جمله دهمین سالگرد این قطع نامه را در سال 2010 م. برگزار کرد. در خلال بزرگداشت دهمین سال تصویب آن، اعلام شد که باید گفت و گوهای باز و فعالی دربارهی موضوع قطع نامه انجام شود. از همین رو در مقدمه قطع نامه دهمین سالگرد، اعلام شد که طی 29 روز گفت و گوی باز و فعال، بیشتر از 1500 نفر از رهبران زنان محلی در سراسر جهان به ابراز نظرات خود دربارهی این موضوع با هدف سرعت بخشیدن به اجرای آن پرداختند. تاکنون یک سری نشستهای فوق العاده برای فعال کردن گفت و گوی مستقیم بین سازمان ایجاد صلح زنان و رهبران جامعه زنان و نمایندگیهای ارشد سازمان ملل متحد در سطح ملی کشورها طراحی شده است. هدف این است که از دیدگاههای زنان در بهبود اجرای قطع نامه 1325 استفاده شود. هماهنگی بین سازمانی برای اجرای آن به منظور حصول اطمینان از همکاری و هماهنگی در کلیت سیستم ملل متحد، شبکه سازمانی بین زنان تأسیس شده که به وسیلهی مشاور ویژه دربارهی مسائل جنسیتی اداره میشود. بنابر آمار سازمان ملل متحد، هر سال 150 میلیون زن در جهان و 70 میلیون مرد و نوجوان در جنگهای منطقهای مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. در قطع نامه شماره 1325 سازمان ملل که در سال 2000 م. تصویب شد، بر ضرورت رعایت حقوق زنان در جنگها و بحرانهای منطقهای تأکید شده است. در بند 10 آن، از دولتها دعوت شاده است که: «اقدامات ویژهای را برای حمایت از دختران و زنان در برابر خشونتهای مبنی بر جنسیت به ویژه تجاوز به عنف و سایر اشکال سوء استفاده جنسی در وضعیت مخاصمات مسلحانه اتخاذ کنند».الف) افراطی گری و خشونت از منظر حقوق بشر دربارهی زنان
در این قمست به تحلیل اعمال خشونت آمیز جریانهای تکفیری و تندرو، از منظر حقوق بشر میپردازیم و مباحثی همچون: جهاد النکاح و حق ازدواج آزادانه، حق تحصیل و دست رسی به اطلاعات، حق اشتغال، آزادی رفت و آمد و مسئله شکنجه را در اسناد حقوق بشری بررسی میکنیم.1. حق ازدواج آزادانه
بر اساس اسناد بین المللی حقوق بشر، زن و مرد از حقوق یکسانی برای ازدواج و تشکیل خانواده برخوردارند و استفاده از زور در این امر، مخالف موازین حقوق بشر است. بر همین اساس، بند 2 از ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر مقرر داشته است: «ازدواج باید با آزادی و رضایت کامل مرد و زن انجام گیرد.» (8) به علاوه در ماده 10 میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز به این مسئله تصریح شده که ازدواج باید با رضایت آزادانه طرفین که قصد آن را دارند، واقع شود.2. حق تحصیل و دست رسی به اطلاعات
حق تحصیل برای تمامی افراد بدون تبعیض از حیث جنسیت، مذهب و یا نژاد، در اسناد بین المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. از جمله میتوان به ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره کرد که در بند اول آن بیان داشته: «هرکس حق تحصیل دارد، تحصیل لااقل در مراحل ابتدایی و پایه باید رایگان و اجباری باشد. آموزشهای فنی و حرفهای باید در دسترس عموم قرار گیرد و آموزش عالی باید برای همه و براساس شایستگی در دست رس باشد». (10) «این ماده مقرر میدارد که آموزش، باید در دست رس همه باشد و تمامی افراد فارغ از هرگونه تبعیض، از حق تحصیل برخوردارند. همچنین، بر اساس ماده ده کنوانسیون، محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، دولتهای عضو متحد به فراهم کردن زمینه آموزش برای زنان و دختران جوان و تضمین حقوق مساوی زنان با مردان در امر آموزش هستند و موظفند اقدامات مقتضی برای رفع هرگونه تبعیض را به عمل آورند. بر این اساس، بند (ه) این ماده مقرر میدارد: «دولتهای عضو موظف به فراهم کردن امکانات مشابه جهت دست یابی به برنامههای مربوط به ادامه تحصیلات، از جمله برنامههای علمی سوادآموزی بزرگسالان با هدف کاهش هرچه سریعتر شکاف آموزشی موجود بین زنان و مردان هستند.» (11) حق بهره مندی تمام افراد از آموزش و پرورش در سایر اسناد حقوق بشر، از جمله ماده 13 میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز شناسایی شده است.3. آزادی رفت و آمد
زنان همچون تمامی گروههای اجتماعی از حق آزادی رفت و آمد برخوردارند و محروم کردن آنها از این حق بر خلاف موازین بین المللی حقوق بشر است. این حق در اسناد بین المللی حقوق بشر از جمله: میثاق حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، و ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر، به رسمیت شناخته شده است. بند 1 این ماده بیان میکند: «هرکس حق دارد در محدودهی مرزهای هر کشور آزادانه رفت و آمد و اقامت کند.» بر این اساس، اقدامات گروههای تندرو در محدود کردن آزادی رفت و آمد زنان در قلمرو تحت سلطه آنان، از موارد نقض موازین حقوق بشر شمرده میشود.4. حق اشتغال
بر اساس بند 1 ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هرکس حق کار کردن، انتخاب آزادانه شغل، برخورداری از شرایط منصفانه و رضایت بخش برای کار و برخورداری از حمایت دولت در برابر بی کاری را دارد. در همین راستا ماده 11 کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان بیان، میدارد: دولتهای عضو باید اقدامات مقتضی را برای رفع تبعیض علیه زنان در زمینه اشتغال انجام دهند و اطمینان دهند که بر مبنای تساوی مردان و زنان، حقوق یکسان به ویژه در موارد زیر برای زنان رعایت میشود:ب) افراطی گری و خشونت از منظر حقوق بشر دوستانه نسبت به زنان
حقوق بین الملل بشردوستانه به مجموعه اصول و قواعدی اطلاق میشود که متکفل محدود کردن بهره گیری از زور و خشونت در مخاصمات مسلحانه بین المللی و غیر بین المللی است. این اصول و قواعد از یک سو افراد غیرنظامی و هم چنین نظامیانی را که درگیر جنگ در میدان نبرد نیستند، حمایت کرده و از سوی دیگر محدودیتهایی را در بهره گیری از روشها و سلاحها در میدان جنگ مقرر میدارد. حمایت از بیماران و زخمیان در جنگ، سرنشینان و نیروهای کشتیهای حادثه دیده بر روی دریا، اسیران جنگی، قربانیان جنگها و مخاصمات بین المللی و غیربین المللی و حتی اموال فرهنگی از جمله موضوعاتی است که حقوق بشردوستانه بین المللی معاصر به آن میپردازد. (12)فحشای اجباری
فحشای اجباری به وسیلهی تعدادی از اسناد حقوق بشردوستانه بین المللی منع شده است. نخستین بار، دیوان بین المللی کیفری فحشای اجباری را به عنوان یک جرم مستقل علیه بشریت به رسمیت شناخته است. براساس آن، تحقق عنصر مادی این جنایات مستلزم آن است که مرتکب، یک یا چند نفر را به انجام اعمال جنسی از طریق اعمال زور با تهدید یا فشار مجبور کند. فحشای اجباری نوعاً با تعریف بردگی در زمان درگیری مسلحانه مطابقت خواهد کرد. در این صورت، ایجاد فاحشه خانههای اجباری برای تقویت روحی سربازان است.تجاوز جنسی
تجاوز جنسی شق (ز) بند اول ماده 7 اولین گزاره اساس نامه دیوان بین المللی کیفری است که به تجاوز جنسی به عنوان جنایت علیه بشریت میپردازد. این مقرره بر مبنای شق (ج) بند اول ماده 2 قانون شماره 10 شورای کنترل، استوار است. هیچ تعریفی از جرم تجاوز جنسی در آغاز مذاکرات مربوط به اساس نامه دیوان کیفری بین المللی وجود نداشت، تا این که سند عناصر جنایات برای نخستین بار تعریف ویژهای از این رفتار بزه کارانه بیان کرد. عنصر مادی این جرم شامل تهاجم مرتکب، به جسم قربانی است که باید منجر به دخول گردد. (13) بر این اساس، مردان و زنان میتوانند قربانی این جرم شوند. تعریف این جرم مستلزم استفاده از خشونت یا تهدید به خشونت و یا زور نیز میشود.بارداری اجباری
مطابق تعریف شق (و) بند دوم ماده 7 اساس نامه دیوان بین المللی کیفری، بارداری اجباری به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شده و عنصر مادی آن، حبس غیرقانونی زنی است که اجباراً باردار شده است. برای تکمیل این جرم، کافی است مرتکب، زنِ زندانی را محبوس کند، هرچند آن زن به وسیلهی شخص دیگری باردار شده باشد. (14)1. کنوانسیونهاى چهارگانه ژنو
یکی از منابع در قلمرو حقوق بشردوستانه کنوانسیونهای چهارگانه ژنو 1949م. و پروتکلهای الحاقی آن 1977 م. است. کنوانسیون چهارم ژنو به طور مشخص حمایت از غیر نظامیان را در دستور کارش قرار داده است. این عهد نامه مشتمل بر 159 ماده است که انواع حمایتهای حقوقی از غیر نظامیان را محور کار خود قرار داده و به شرح و بسط مصونیت غیر نظامیان از هر گونه تعرض در جنگ پرداخته است. براساس ماده32 این عهد نامه هر نوع آزار و اذیت جسمی و شکنجه ممنوع شده است. مقررات این کنوانسیونها در صورت بروز جنگ رسمی و یا مخاصمهی مسلحانه که بین دو یا چند دولت متعاهد رورى دهد، به موقع اجرا، گذارده خواهد شد. به طور کلی میتوان گفت در اسناد بین المللی خشونت جنسی و تجاوز به عنوان هتک حرمت به شرافت و منزلت شخص قلمداد میشود.2. جرایم علیه بشریت در منشور نورنبرگ
یکی از جرایمی که در حقوق بین الملل کیفری رسیدگی میشود جنایت علیه بشریت است، که جنایاتی است که به علت شدت قساوت، وجدان جامعه جهانی بر اثر وقوع آن جریحه دار میشود. از جمله جنایات علیه بشریت، میتوان: قتل، به بردگی گرفتن، ریشه کن کردن، محبوس کردن، شکنجه، خشونتهای جنسی، ناپدید کردن اجباری اشخاص، را نام برد. اولین استفاده تخصصی از اصطلاح جنایات علیه بشریت در بند 3 ماده 6 منشور نورنبرگ بود که مواردی از جمله: قتل عمدی، ریشه کن کردن به بردگی گرفتن، تبعید، یا هر عمل غیرانسانی دیگر که علیه مردم غیرنظامی قبل از جنگ یا در حین جنگ ارتکاب یافته باشد و یا تعقیب و آزار افراد به دلایل سیاسی، نژادی یا مذهبی در اجرا یا در ارتباط با یکی از جرایم مشمول صلاحیت دادگاه، در بر میگرفت.3. جرایم ضد بشری در اساس نامه دادگاه جزایی بین المللی یوگسلاوی و رواندا
بر اثر جرایمی که از سوی صربها علیه مسلمانان بوسنی و هرزگوین در سرزمین یوگسلاوی سابق رخ داد، مانند: نسل کشی، کشتار جمعی، تجاوز جنسی و امثال آن، شورای امنیت سازمان ملل بر اساس فصل هفتم منشور این سازمان مداخله کرد و دادگاهی را به نام «دادگاه بین المللی» برای محاکمه افراد مسئول نقض شدید حقوق بشر دوستانه درسرزمین یوگسلاوی سابق بین سالهای 1993- 1991 م. تأسیس کرد. ماده 5 اساس نامه دادگاه مزبور از جرایم ضد بشری به عنوان یکی از جرایم مشمول صلاحیت این دادگاه یاد کرد. ماده مزبور مقرر میدارد که:نتیجه گیری
خشونت جنسی علیه زنان و کودکان واقعیت تلخی است که در طول تاریخ فراوان شاهد اعمال آن بوده ایم که موجب تخریب غرور و شرافت افراد و ورود انواع آسیبهای جسمی و روانی به قربانیان آن میشود. به نظر میرسد اولین گام برای مقابله با گسترش شکل گیری این گروهها، بررسی دقیق و علمی، عوامل و ریشههای شکل گیری آنها باشد. این که چگونه معضلات و مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جوامع، زمینههای شکل گیری این گروههای افراطی و پیوستن به آنها را فراهم میکند و چگونه گفتمانهای غالب با زدن برچسب تروریست به گروههایی از افراد، آنها را به سمت پیوستن به این جریانها سوق میدهند. به طور نمونه در بسیاری از جوامع غربی، مسلمانان را به چشم تروریست مینگرند و جملگی آنها را پیرو اندیشههای رادیکال مذهبی میدانند. دوم، بررسی درک نادرست رهبران این جریانها و پیروانشان از مذهب است، که آنها را به سمت این گونه اقدامات جنایات بار و غیرانسانی سوق میدهد. باید مبانی نظری این اندیشهها را شناخت و تحلیل و نقد کرد. به نظر میرسد علمای مذهبی در این حوزه میتوانند نقش تأثیرگذاری را ایفا کنند. از سوی دیگر عدم وجود ضمانت اجراهای قوی و کارآمد اجرایی در سطح بین المللی، عامل دیگری است که منجر به گسترش مداوم این جریانها شده و مجازاتی را پیش روی عاملان این جنایات قرار نمیدهد.پینوشتها
1- کارشناسی ارشد حقوق بشر از دانشگاه مفید.
2- مهدی خلجی، تکفیریها؛ تاریخ سیاسی و تبار فکری، ص4.
3- Ward, Jeanne, Marsh, Mendy, Sexual Violence Against Women and Girls in War and Its Aftermath: Realities, Responses, and Required Resources, UNFPA, European Commission, 2006.
4- امیر مسعود، اجتهادی، «عملکرد طالبانان نقض فاحش و همه جانبه حقوق بشر»، گزارشهای دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی و شماره 120، ص 6، مهر و آبان 1377.
5- خبرگزاری ایرنا، کد خبر (4073490)81202609، خرداد 93.
6- ایسنا، کد خبر 195355، تیر 93.
7- ایرنا، کد خبر 81167199 (4020143)، اردیبهشت 93.
8- Article 16, Universal Declaration of Human Rights
9-Article 46, convention on the Elimination of All Forms of Discrimination against Women.
10-Article 26, Universal Declaration of Human Rights.
11- مهرانگیز، کار، رفع تبعیض از زنان، ص 219.
12- عدالت بین المللی، ص 2، کد خبر 60، شهریور 91.
13- گرهارد، ورله، جنایت علیه بشریت در حقوق بین المللی معاصر، مترجم: وکیل امیرساعد، ص85.
14- همان، ص 87.
چکیده
اسلامگرایی، فرایندی است که در طی چند قرن اخیر به یکی از محوریترین تحولات در جهان اسلام تبدیل شده و با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 از توان بالایی به منظور ارائه یک الگوی نظام سیاسی- دینی در مقابل لیبرال دموکراسی غربی برخوردار شده است. (1) با شروع تحولات اخیر در خاورمیانه (انقلابهای عربی) این فرصت به وجود آمد که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، آلترناتیو مناسبی به جای نظامهای استبدادی وابسته به غرب مطرح باشد؛ (2) اما این فرصت با رشد جریانهای تکفیری در منطقه که از طرف قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای مورد حمایت مادی و معنوی قرار میگیرند، با چالش مواجه شده است. در همین راستا این پژوهش را کار خویش را آسیبشناسی چالشهای پیش رو و ارائه راهکارهایی برای مقابله با این چالشها قرار داده است. سؤال محورى این مقاله این است که: گسترش جریانهای تکفیری چه تأثیر بازدارندای بر رشد اسلامگرایی در منطقه و جهان اسلام خواهد داشت؟ رشد جریانهای تکفیری از دو بعد اساسی فرآیندِ اسلامگرایی را با چالش مواجه خواهد نمود: 1. قطبی سازی جوامع اسلامی براساس تقابل شیعه و سنی؛2. کاهش جذابیت اسلامگرایی به عنوان یک آلترناتیو در مقابل لیبرال دموکراسی، متأثر از رفتارهای متحجرانه و خشن گروههای سلفی- تکفیری. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری دادهها منابع کتابخانهای و اینترنتی است. این پژوهش به منظور رفع چالشهای جریانهای تکفیری فراروی اسلامگرایی، راهکارهایی ارائه نموده که در قالب دو راهکار قابل بررسی است: یکی دیپلماسی ارتباطاتِ گسترده میان گروهها و کشورهای اسلامی و دیگری مقابله قاطعانه نظامی با گسترش جریانهای تکفیری.مقدمه
اسلامگرایی فرآیندی است که در دو- سه قرن اخیر در واکنش به نفوذ غرب در جهان اسلام با شعار به مرکز آمدن دین در امور دنیا و به خصوص امر حکومتداری رشد و تکامل یافته است. از جمله پیش قراولان این اندیشه میتوان به سید جمال الدین اسدآبادی، کواکبی، عبده، سید قطب، مودودی و در آخرین مرحله امام خمینی (رحمه الله) اشاره کرد. در واقع، «اسلامِ سیاسی»، اصطلاح جدیدی است که در برابر «اسلام سنتی» پدید آمده است و به دنیای مدرن تعلق دارد. (3) همگام باشروع انقلابهای عربی این امید به وجود آمد که فرآیندِ اسلامگرایی در جهان با یک فرصت برای تکامل بیشتر در جهان اسلام و منطقه برخوردار شده است، ولی با ادامه تحولات، این روند متأثر از نفوذ منفی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای همچون عربستان، قطر، امریکا و اسرائیل، شبیه یک شمشیر دولبه عمل نمود و علیرغم این که بخشی از این جنبشها متأثر از جریانهای اسلام گرا بود، زمینه رشد گروههای افراطی تکفیری را نیز فراهم نمود. در واقع، علایق سیاسی بعضی از قدرتهای منطقهای همچون عربستان که دارای یک نظام پادشاهی محافظه کار است، تا حدود زیادی توانسته زمینه رشد این گروههای تکفیریِ افراطی در منطقه را فراهم کند.فرضیه پژوهش
در پاسخ به این پرسش این پژوهش این فرضیه را به محک آزمون خواهد گذاشت که رشد جریانهای تکفیری از دو بعد اساسی روندِ اسلامگرایی را با چالش مواجه خواهد نمود: 1. قطبی سازی جوامع اسلامی براساس تقابل شیعه و سنی؛2. کاهش جذابیت اسلامگرایی به عنوان یک آلترناتیو در مقابل لیبرال دموکراسی، متأثر از رفتارهای متحجرانه و خشن گروههای سلفی- تکفیری.سازماندهی پژوهش:
این پژوهش در راستای اهداف و سؤال محوری خویش، ابتدا اسلامگرایی را از نظر مفهومی، مؤلّفهها و سیر تحول تاریخی بررسی میکند و در ادامه چگونگی شکل گیری جریانهای تکفیری و آسیبهای آن را فراروی اسلامگرایی در بطن این رویدادها میکاود. در پایان، راهکارهایی برای مبارزیه با این چالشها ارائه خواهد داد.1- اسلامگرایی: مفهوم، سیر تحول تاریخی، مبانی و اهداف
1-1. مفهوم اسلامگرایی
در دنیای معاصر با قرائتهای متعددی از اسلام نظیر اسلام سنتی، اسلامگرایی، حرکت اسلامی، بنیاد گرایی اسلامی، بیداری اسلامی، رادیکالیسم اسلامی و اسلام سیاسی روبه رو هستیم که حاکی از برداشتهای مخالف و وجود گروههای متفاوت اسلام گرا در جوامع اسلامی است. (5) براساس نظریهی گفتمان، اسلام سیاسی، گفتمانی است که هویت اسلامی را در کانون عمل سیاسی قرار میدهد، به عبارتی، در گفتمانِ اسلام سیاسی، اسلام به یک دال برتر تبدیل میشود. مفهوم اسلام سیاسی بیشتر برای توصیف آن دسته از جریانهای سیاسی اسلام به کار میرود که خواستار ایجاد حکومتی بر مبنای اصول اسلامی هستند. بنابراین اسلام سیاسی را میتوان گفتمانی به حساب آورد که گرد مفهوم مرکزى حکومت اسلامی نظام یافته است. (6) یکی از مهمترین کسانی که این مفهوم را در شکل عام آن استخدام کرده، «جان اسپوزیتو» است. وی در این خصوص میگوید: «اسلام سیاسی عبارت است از: احیا یا تجدید حیات مذهبی در زندگی خصوصی و عمومی». (7)2-1- سیر تاریخی اسلامگرایی
پیش نیاز فهم مفهوم اسلامگرایی، درک اندیشهها و آموزههای متفکران عمده و اثرگذار آن است. البته باید در نظر داشت جنبشهایی که بر مبنای اندیشههای متفکران شکل میگیرند، در بسیاری از مواقع مستقل از منظور آنان عمل میکنند. لذا باید در تحلیلهایی که از اندیشمندان، جنبشها و حرکتهای برخاسته از اندیشههای آنها صورت میگیرد، این موضوع را در نظر داشت. جریان اسلامگرایی به رهبری اندیشمندان و عمل گرایان مسلمان در دوران معاصر به ویژه پس از فروپاشی نظام دوقطبی از جمله محورهای چالش برانگیز و در دستور کار نظم نوین جهانی بوده است. اسلامگرایی در وجوه مختف ایدئولوژیکی، فرهنگی و امنیتی راهبرد مرکزیت سیستم سرمایه داری لیبرال غربی را به چالش کشیده و دعوی نظم نوین برای اداره جهان و ترسیم آینده روابط بین الملل در سطوح مختلف ملی، منطقهای و جهانی و نیز حل عادلانه منازعات و اختلافات دارد. سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده، سید محمد رشید رضا، عبدالرحمن کواکبی، حسن البنا، ابوالعلی مودودی، ابولحسن ندوی، سید قطب، و امام خمینی از جمله رهبران اسلام گرای دوران معاصر بودهاند (9) که در ذیل، اندیشههای سه شخصیت برجسته این جریان، یعنی سید قطب، ابوالعلا مودودی و امام خمینی به ترتیب تاریخی مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا سیر تاریخی این مفهوم مورد شناسایی قرار گیرد.2-1-1.سید قطب:
سید قطب نویسنده، روزنامه نگار، منتقد و ادیب مصری بود که بعدها با بر عهده گرفتن رهبری معنوی اخوان المسلمین مصر و طرح اندیشههای جدید، به عنوان یکی از رهبران اسلامگرایی مطرح شد. به نظر وی، جهان در لبهی پرتگاه قرار گرفته است و هیچ یک از ایدئولوژیهای سیاسی، اعم از ناسیونالیسم، سوسیالیسیم و لیبرال سرمایه داری نمیتوانند هدایت بشر را بر عهده داشته باشند، لذا تنها راه نجات بشر توسل به اسلام است. هم ایدئولوژیهای فردگرا و هم جمع گرا، هر دو شکست خوردهاند. اکنون نوبت اسلام رسیده است و فرصتی برای امت اسلامی است که نقش خود را ایفا کند». (10)2-1-2. ابوالعلا مودودی:
از متفکران بزرگ شبه قارهی هند ابوالعلاء مودودی است. او متولد 1903م. در حیدرآباد هند است و در نهضت علیه استعمار انگلیسی حضوری فعال داشت. در منظومهی فکری مودودی، حاکمیت از آن خداست و قانون مشروع نیز قانونی است که مبتنی بر کتاب خدا و شریعت الهی باشد. به اعتقاد مودودی، عبادت در قرآن، معنایی بسیار فراتر از آنچه از آن استنباط میشود دارد. گاه عبادت در معنای مناسک مذهبی معنا میشود، در حالی که در اصل به معنای عبودیت و اطاعت خداوند است. مودودی در مورد واژهی «رب» نیز میگوید، این واژه به معنای اعمال حاکمیت است. از آن جا که حاکمیت از آن خداست، در جوامعی که حاکمیت الهی اعمال گردد، جامعه اسلامی است و در غیر این صورت، جامعه از نوع جاهلی است. لذا این موضوع شاخصی برای تشخیص جوامع از یکدیگر است. از دیدگاه مودودی، جامعهی اسلامی بر چند اصل استوار است: اعتقاد به حاکمیت الهی، مشروعیت اقتدار پیامبر اعتقاد به خلیفهی اللهیِ پیامبر و تأکید بر اصل شورا (13) در واقع اندیشههای مودودی را نیز میتوان یک مرحله دیگر از فرایند اسلامگرایی در جهان اسلام دانست.2-1-3. امام خمینی (رحمه الله)
امام خمینی (رحمه الله) بنیان گذار انقلاب اسلامی و تئوری پرداز ایدهی ولایت مطلقهی فقیه و مهمترین اندیشمند سیاسی حوزهی تمدنی ایران و خاورمیانه است که تأثیرات فکری و عملی گستردهای بر دنیای اسلام داشته و منبع الهام بسیاری از جنبشهای جهان اسلام بوده است. به اعتقاد ایشان، دین اسلام برنامهای جامع و کامل است که همهی ابعاد وجودی انسان را در بر میگیرد. ایشان در این خصوص معتقدند: «این معنا را که کسی بگوید اسلام به زندگی چه کاردارد، این جنگ با اسلام است، این نشناختن اسلام است. این که گفته شود اسلام با سیاست چه کار دارد، جنگ با اسلام است». (14)3-1. مبانی اسلامگرایی
به طور کلی مبانی اسلامگرایی را که مفهومِ مورد نظر این پژوهش است، میتوان محورهای اساسی زیر دانست:1. اعتقاد به ابعاد فراگیر دین:
در گفتمان اسلامگرایی، دین فقط یک اعتقاد نیست بلکه ابعادی فراگیر دارد و تمامی عرصهی حیات آدمی را در بر میگیرد. (19)2. اعتقاد به جداناپذیری دین از سیاست:
اسلامگرایی بر تفکیک ناپذیری دین و سیاست تأکید کرده و مدعی است که اسلام از نظریهای جامع دربارهی دولت و سیاست برخوردار است و هم چنین به دلیل تکیه بر وحی از دیگر نظریههای سیاسی متکی بر خرد انسانی، برتر است. (20)3. اعتقاد به تشکیل دولت مدرن بر اساس اسلام:
اسلامگرایی از تعبیرهای اسلامی برای تبیین و توضیح وضعیت سیاسی جامعه استفاده میکند و بازگشت به اسلام و تشکیل حکومت اسلامی را تنها راه حل بحرانهای جامعهی معاصر به شمار میآورد. در واقع، اسلامگرایی در پی ایجاد نوعی جامعهی مدرن است که در کنار بهره گیری از دست آوردهای مثبت تمدن غرب از آسیبهای آن به دور باشد. (21)4. اعتقاد به استعمار غرب عامل عقب ماندگی مسلمانان:
اسلام گرایان عقب ماندگی سیاسی مسلمانان را زاییدهی استعمار غرب میدانند. (22)4-1. هدف اسلامگرایی
هدف نهایی اسلامگرایی، بازسازی جامعه براساس اصول اسلامی است و در این راه، به دست آوردن قدرت سیاسی، مقدمهای ضروری تلقی میشود. هواداران اسلامگرایی، اسلام را به مثابهی یک ایدئولوژی جامع در نظر میگیرند که دنیا و آخرت انسان را تأمین میکند و برای همهی حوزههای زندگی دستورها و احکام روشنی دارد. اسلامگرایی بر خلاف بنیادگرایان و سنت گرایان، مدرنیته را به طور کامل نفی نمیکند، بلکه میکوشد تا اسلام را با جامعهی مدرن سازگار نشان دهد. البته اسلامگرایی، جنبههای سکولار تمدن غرب را نفی کرده و مشکلات جامعههای معاصر را به دوری از دین و معنویت نسبت میدهد. و راه رهایی از آنها را توسل به ارزشهای دینی و بازگشت به اسلام میدانند. (23)2- بررسی رشد جریانهای سلفی- تکفیری در جهان اسلام و تأثیر آن بر فرایند اسلامگرایی
در این بخش، سیر تاریخی و ریشههای جریانهای سلفی- تکفیری بررسی میشود و سپس تأثیر این جریانها بر فرایند اسلامگرایی، تجزیه و تحلیل میگردد.2-2. فرآیند و ریشههای تاریخی جریانهای سلفی- تکفیری در جهان اسلام
در معنای اصطلاحی واژه سلف برخی گفتهاند، سلف به طور مشخص به همان سه قرن نخست حیات امت اسلامی گفته میشود. برخی دیگر سلف را صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، تابعین و اتباع تابعین دانستهاند. ولی در واقع باید یادآور شد که پیشینه به کار گیری و واژه سلفیه به سدههای متأخّر اسلامی باز میگردد. پیش از سده هفتم هجرى، بیشتر با اصطلاحاتی چون «اهل حدیث» یا «اصحاب حدیث» مواجه هستیم. اهل حدیث، عنوان گروهی از عالمان و جریانی در سدههای نخست اسلامی است کسه با وجودگوناگونی در گرایشها و روشها در زمینه معارف و اعتقادات دینی، به منابع نقلی، احادیث و آثار، اعتنای ویژهای داشتهاند. واژهی اهل حدیث و واژگان هم معنای آن، از همان آغاز شکل گیری به لحاظ معنایی و به کارگیری، در مورد گروهها و طیفهای فکری نسبتاً گوناگون اطلاق میشد تا آن که در نیمهی نخست سدهی سوم هجری، «اصحاب حدیث» با بار معنای پیروان حدیثِ نبوی، مفهومی افتخارآمیز مییابد و سنت گرایان برجستهای چون احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه، خود و همفکرانش را اصحاب حدیث میخوانند. (24) احمد حتیل را میتوان نقطه عطفی در تاریخ مخالفتهای اصحاب حدیث با گروههای مخالف آن از قبیل جهیمه، قدریه، معتزله، اهل رای و وابستگان آنان و هم چنین شیعه و جماعتهای منتسب به آن دانست. این گروهها از سوی اصحاب حدیث کوفه، بغداد و شام و دیگر بلاد اسلامی، منحرف خوانده میشود. از این رو پس از عصر احمد بن حنبل، مؤلفان اصحاب حدیث و اهل سنت به زعم خود برای بیان انحرافات این گروهها، به اقوالی از او استناد کردهاند. البته احمد بن حنبل در موضوع عقاید و اصول فکری اصحاب حدیث، کتاب ویژهای تألیف نکرده و گفتههای او از شاگردان و پیروانش نقل شده است.2-2-1. شاخصههای جریانهای سلفی- تکفیری
در تعریف عملیاتی از مفهوم سلفیگری میتوان آن را مقوله مشکّک و دارای مراتب دانست که در عالم خارج، طیف وسیعی از سلفیگری «سنتی» و «معتدل» تا «سلفیگری افراطی» را در بر میگیرد. در واقع، امروزه در سایه تعریف آشفتهای که از مفهوم «اهل سنت» ارائه میشود، جریانهای سلفی گرا، واژه «سلف» را مصادره به مطلوب کرده و حتی مفهوم «اهل سنت» را عمدتاً در تقابل با «شیعیان» به کار میبرند. بنابراین، ضمن هشدار دربارهی یکسان انگاری «سلف گرایی» و «سلفیگری» و تأکید بر تمایز بین «جریانهای سلفیگری» با «اهل سنت» و «فرق اسلامی» حد فاصل اینها را باید در مبانی و ایدههای پایهای جست و جو کرد. (29)3- تأثیر منفی سلفی- تکفیریها بر روند رشد اسلامگرایی
جریانهای تکفیری از دو بعد اساسی منجر به به یک چالش اساسی فراروی اسلامگرایی خواهند شد: 1. قطبی سازی جوامع اسلامی؛ 2. کاهش جذابیت اسلامگرایی به دلیل رفتارهای متحجرانه و خشونت آمیز جریانهای تکفیری.3-1. قطبی سازی جوامع اسلامی
رشد جریانهای سلفی- تکفیری با حمایت دولتهایی مانند عربستان سعودی و قطر در راستای اهداف استراتژیک خویش در منطقه، در حال حاضر به منازعهای مذهبی در قالب تقابل شیعه- سنی انجامیده، که در بحرانهای کنونی و کشتارهای خونین شیعیان به دست گروههای تکفیری در سوریه و عراق عینیت یافته است. حساسیت بر هویت و ترمینولوژی شیمی، از جمله بارزترین نقاط اشتراک طیفها به دریایی مختلف سلفیگری است. با این تفاوت که طیف معتدل آن، شیعیان را «مسلمانان منحرف و بدعت گذار» مینامند که احیاناً «جوامع سنی در معرص تهدید و هجمه آنها قرار میگیرند، اما طیف فراطی سلفیون، بسی و اهمه، تشیع را «دین خودساخته» میخوانند. (34)3-2. کاهش جذابیت اسلامگرایی به دلیل رفتارهای متحجرانه و خشونت آمیز
از نگرگاه مدرنیسم غربی، دین از سیاست جداست و در نتیجه، هر گونه حضور و دخالت دین در عرصه سیاسی امری نابهنجار، منفی و ارتجاعی تلقی میشود. با تهاجم همه جانبه غرب به جهان اسلام و شکل گیری مقاومت اسلامی در برابر آن، غربیان برای نابهنجار و ارتجاعی نشان دادن آن از واژگانی با بار معنایی منفی چون بنیادگرایی و رادیکالیسم اسلامی استفاده کردند. (38) رشد جریانهایی تکفیری به خصوص در چند سال اخیر، فرصتی بی نظیر برای بهره برداری غربیها علیه اسلامگرایی و نشان دادن چهره خشن از اسلام به وجود آورده است. در واقع آنچه موجب فراهم نمودن زمینه کاهش جذابیت اسلام به عنوان یک الترناتیو در مقابل الگوی لیبرال- دموکراسی شده است، اصول اعتقادی سلفی- تکفیری بر مبانی زیر است:1- ردِّ قواعد جهاد:
به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان، جهاد در اسلام وقتی واجب میشود که سرزمینهای اسلامی مورد تهاجم و تهدید قرار گیرد (جهاد تدافعی). جهاد هم چنین دارای قواعد خاصی خود از جمله عدم کشتار غیر نظامیان است. تکفیریها به هیچ کدام از این قواعد پای بند نبوده و کشتار مردم بی گناه را نیز مجاز دانستهاند، به عنوان مثال «گروه مسلح اسلامی» الجزایر که تکفیری است، در جنگهای داخلی آن کشور از کشتار ده هزار انسان بی گناه حمایت کرد، اما گروه «جبهه آزادی بخش اسلامی» که سلفی است، فقط کشتار افراد دولتی را مجاز دانست.2- ردِّ حرمت خود کشی:
در اسلام، مسیحیت و یهودیت، خودکشی گناه نابخشودنی است، در حالی که تکفیریها خودکشی برای کشتن دشمنان خدا را شهادت میدانند. از نظر آنها افرادی که به اقدامات انتحاری دست میزنند، شهید هستند و مستقیماً وارد بهشت میشوند.3- تروریسم:
تکفیریها برای کشتن دشمنان خدا تروریسم را مجاز میدانند. (39) در همین راستا علی رغم مخالفت گروههای اسلام گرا با تروریسم، شاهد مترادف دانستن جریانهای اسلام گرا با تروریسم در ادبیات سیاسی غرب هستیم؛ به عنوان مثال، روزنامه واشنگتن پست در یک گزارش، از اقدامات خشونت طلبانه گروههای تکفیری، یک چهره مخدوش و ناهنجار از مسلمانان و اندیشههای دینی مسلمانان «با عنوان گردن زدن و خشونت وحشتناک» نشان داده است. (40) در گزارش دیگر، خبرگزاری نیویورک تایمز با عنوان «نبردهای خونین گروههای خشونت طلب اسلامی در عراق» از این اقدامات به عنوان یک اقدامات عجیب در قرن بیست و یک یاد نموده و این جریانها را ادامه روند رشد گروههای اسلامگرایی در منطقه تعبیر مینماید. (41) از طرف دیگر این درگیریها زمینه تفرقهاندازی غرب بین گروههای اسلامی و حتی پیوند استراتژیک با بعضی از این گروهها را فراهم خواهد آورد. حمایت همه جانبه غرب از مخالفین در سوریه و مدعایی بر این امر است.4. راهکارها
4-1. دیپلماسی ارتباطات گسترده میان گروههای اسلام گرا و نقش سازنده نهاد تقریب مذاهب
ارتباطات گسترده میان گروههای اسلامی در قالب نشستها، کنفرانسهای عمومی و تخصصی و هم چنین نشست کشورهای اسلامی تا حدود زیادی میتواند جلوی رشد جریانهای تکفیری در جهان اسلام و منطقه را بگیرد. این نشست و کنفرانسها در دوسطح گروهها و کشورهای اسلامی، از دو جنبه میتواند ثمربخش باشد. در ابتدای امر،گردهمایی گروهها و کشورهای اسلامی میتواند منجر به درک خطر جریانهای تکفیری و هم چنین عمق تأثیر این جریانها بر ثبات منطقهای و جهانی شود. در مر حله بعد با گسترش ارتباطات، دیدگاه و رویکردهای این گروهها و کشورهای اسلامی در قبال خطر جریانهای تکفیری به هم نزدیک خواهد شد. البته در این زمینه با توجه به اختلافات عمیق کشورهای منطقه با هم و به خصوص فعالیتهای عربستان سعودی به منظور کاهش نفوذ استراتژیک ایران در منطقه، رسیدن به یک توافق اساسی سخت و دشوار است.4-2. مقابله قاطعانه نظامی با فعالیت جریانهای تکفیری
جریانهای تکفیری که امروزه در قالب گروههایی هم چون داعش و النصره، ثبات منطقهای و به خصوص امنیت مردم در سوریه و عراق را با تهدید جدی روبه رو کردهاند، در کنار حمایت از سوی بازیگرانی همچون عربستان و قطر ریشه در ناتوانی دولتهای مزبور در کنترل فعالیتهای تکفیریها دارد. در همین راستا جمهوری اسلامی ایران و متحدین استراتژیک او در منطقه باید از روشهای مختلف از جمله جنگ نیابتی و ارسال تجهیزات به گروههای اسلامی (حزب الله لبنان، شیعان عراق و گروههای اسلامی سنی معتدل) در تقابل با گروههای تکفیری، به سرکوب قاطع این گروهها بپردازند، زیرا در صورت سرکوب این گروهها تا حدود زیادی از جرئت و توان آنها در منطقه کاسته خواهد شد. از طرف دیگر با سرکوب این گروهها تمایز بین گروههای اسلام گرای جهان اسلام و رفتارهای خشونت طلبانه این جریان تکفیری در افکار عمومی مردم جهان و نیز مسلمانان مشخص خواهد شد و در نتیجه، تا حدود زیادی از توان تبلیغات منفی علیه اسلامگرایی کاسته خواهد شد؛ به عنوان مثال راهکار جمهوریای در ایران در سوریه (کمک به دولت اسد در مقابل تکفیریها) تا حدود زیادی در سرکوب تکفیریها موفق بوده و در بحران کنونی عراق مفید به نظر خواهد رسید.نتیجه گیری
در این پژوهش آسیبهای رشد جریانهای تکفیری فراروی اسلام گرا این بنای این بررسی شد و نتایج این پژوهش بر این مبنا است که جریانهای تکفیری از دو بعد اساسی، اسلامگرایی در جهان اسلام و منطقه را با چالش روبه رو خواهند نمود: 1. قطبی سازی جوامع اسلامی؛ 2. کاهش جذابیت اسلامگرایی به دلیل رفتارهای متحجرانه و خشونت آمیزِ جریانهای تکفیری. در بعد نخست، این جریانهای تکفیری میتواند به قطبی شدن جوامع اسلامی به خصوص در منطقه در قالب تقابل اسلام شیعه با اسلام سنّی منجر شود. در واقع، بازیگران منطقهای به خصوص عربستان سعودی و قطر در تقویت این جربانهای تکفیری برای اهداف استراتژیک خود یعنی کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه با شعار خطر هلال شیعی، از نقش ویژهای برخوردارند. این رقابتهای استراتژیک و حمایت این بازیگران از جریانهای تکفیری، میتواند منجر به یک جنگ مذهبی خونین در منطقه شود و در نتیجه، تأثیر بازدارندهای بر رشد اسلامگرایی در جهان اسلام و منطقه بگذارد. از نمونههای عینی این مفروض میتوان به درگیریهای خونین میان گروههای مختلف در سوریه و عراق اشاره کرد.چکیده:
پاکستان کشوری نوظهور در قرن بیستم است که در سال 1947میلادی از هندوستان استقلال یافت (1) و یک سرزمین مستقل اسلامی شد. تفکر افراطی و تندروی سلفی و تکفیری که پیروان همه مذاهب اسلامی مخالف عقیدهی خود را، کافر قلمداد کرده و در برابر آنان مرتکب فعالیتهای خشنی میشوند، در اواخر دهه 70 میلادی به وسیلهی بعضی از دولت مردان گذشتهی پاکستانی به این کشور راه یافت و سپس توسعه پیدا کرد.مقدمه
یکی از عوامل مهم فتنه در منطقه، جریان تکفیری است که به بهانهی دفاع از اسلام، عملاً بر ضدّ اسلام و مسلمانان گام برمی دارد. این جریان همواره دست به اقدامات وحشیانهای میزند که همه امت اسلام اعم از شیعه و سنی قربانی آن میشوند. فعّالیت افراطی این گروهها، روزبه روز در سطح جهان اسلام در حال گسترش است که سر بریدن و کشتار افراد بی گناه در جوامع اسلامی مختلف و به ویژه در کشور پاکستان، از جمله فعالیتهای خشن این جریان است.نگاه کلی به کشور پاکستان از جهت درگیری با جریانهای تکفیری
پاکستان یکی از کشورهای اسلامی در جنوب آسیا است که در تاریخ 14 اوت سال 1947 میلادی از هندوستان استقلال یافت و با عنوان «اسلامی جمهوریه پاکستان» (2) شناخته شد. این کشور دارای مساحت 905478 کیلومتر مربع میباشد که از غرب با ایران و افغانستان، از شرق با هندوستان، از شمال با چین و افغانستان همسایه است و از جنوب نیز حدود هشتصد کیلومتر مرز آبی دارد. (3)ماهیت شناسی جریان تکفیری
در کلام و فقه یکی از معانی اصطلاح تکفیر، «نسبت کفر دادن به مسلمان» است، (5) به همین معنی امروزه به صورت اصطلاح سیاسی معاصر مورد توجه جهان قرار گرفته است.ورود تفکر تکفیری به پاکستان
تفکر افراطی تکفیری در اواخر دهه 70 میلادی با قدرت گرفتن ژنرال ضیاءالحق در پاکستان، به این کشور راه یافت. این ژنرال علاقه مند به سلفیت بود و در دوران حکومت وی با پشتیبانی بعضی از نهادهای دولتی و با کمک مالی عربستان سعودی، تعداد زیادی مدارس دینی وهابیهای افراطی تأسیس گردید. (6)معرفی جریانهای تکفیری فعال در پاکستان
سپاه صحابه:
«سپاه صحابه» یکی از جریانهای فعال تکفیری در این کشور است. این گروه در تاریخ 6 سپتامبر 1986 به وسیلهی «حق نواز جهنگوی» در شهر جهنگ، از توابع ایالات پنجاب، بنیانگذاری شد. «حق نواز جهنگوی» پیش از تأسیس گروه «سپاه صحابه» معاون شاخه «جمعیت علمای اسلام» در پنجاب بود، و سپس به همراه «ضیاء الرحمن فاروقی»، «ایثارالحق قاسمی» و «اعظم طارق»، با اهداف خاصی، سپاه صحابه را تشکیل داد.لشکر جهنگوی:
«لشکر جهنگوی»، از دیگر گروههای سلفی تکفیری فعال در پاکستان است که در سال 1996 با انشعاب از سپاه صحابه به وسیلهی ریاض بسرا و برخی اعضای ارشد سپاه صحابه از جمله «محمد اجمل معروف به اکرم لاهوری» و «ملک اسحاق» تأسیس گردید و با الهام از نام «حق نواز جهنگوی» به لشکر جهنگوی معروف شد. (10)تحریک طالبان پاکستان:
این گروه دارای مکتب فکری دیوبندى است که در سال 2006 میلادی به وسیلهی بیت الله محسود تأسیس شد. جغرافیایی حضور و نفوذ آن، مناطق هفتگانه قبایلی پاکستان است. مدتی پیش، در حملهی هواپیمایی بدون سرنشین آمریکایی به مناطق قبایلی پاکستان بیت الله محسود کشته شد. پس از کشته شدن وی «حکیم الله محسود» رهبری این گروه را به عهده گرفت. این گروه با القاعده و لشکر جهنگوی پیوند عمیق درونی دارد و در عملیات افراط گرایانه با یکدیگر همکاری میکنند. (12)اهداف جریانهای تکفیری فعال در پاکستان
1) تحمیل اندیشههای تکفیری به جامعه
اولین هدف جریان تکفیری، تحمیل اندیشههای تکفیری به جامعهی اسلامی پاکستان است. وقتی آنها اندیشههای اسلام ناب و مکتب تشیع را مانع اصلی در راه خودشان دیدند، شیعیان این کشور را هدف خشونتهای خویش قرار دادهاند.2) جلوگیری از انتقال فرهنگ شیعه به نسلهای بعدی پاکستانی
یکی از اهداف مهم گروهای تکفیری، جلوگیری از انتقال فرهنگ شیعه به نسلهای بعدی پاکستانی است؛ چون گسترش فرهنگ شیعه در میان مردم این کشور را مشاهده کردند، استقبال مردم پاکستان از تشیع خار چشم آنان شده و بر این وادار کرده است که رفتارهای ضد شیعه را به شدت و با روشهای جدید و متنوع از سر بگیرند.3) جلوگیری از رشد تشیع سیاسی در پاکستان
از اهداف دیگر گروههای تکفیری در پاکستان، تلاش برای جلوگیری از رشد تشیع سیاسی در این کشور است، زیرا بدیهی است که حضور فعال شیعیان در سیاست پاکستان و ساختار حکومتی این کشور در بهبود وضعیت زندگی اجتماعی شیعیان این کشور تاثیر مهمی خواهد داشت و در پی آن در جلوگیری از تفکر تکفیری در این کشور نیز مؤثر خواهد بود؛ از این رو، گروههای تکفیری این کشور سخت در تلاشاند تا شیعیان این کشور را از جهت سیاسی در انزوا قرار دهند.4) مقابله با نفوذ ایران در میان شیعیان پاکستان
جامعهی شیعیان پاکستان، جزء اولین جوامعی بود که از انقلاب اسلامی ایران متأثر شد. به طوری که بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در ایران، حرکتهایی هم سو با انقلاب اسلامی در این کشور به راه افتاد. یکی از مهمترین آنها، تشکیلاتی تحت عنوان «تحریک نفاذ فقه جعفریه» بود که با هدف به رسمیت شناختن مطالبات حقوقی و مذهبی شیعیان به وسیلهی دولت پاکستان، به وجود آمد. نفوذ انقلاب اسلامی ایران در میان شیعیان پاکستان، سبب ایجاد واکنشی از سوی دشمنان تشیع شد و در نتیجه آن گروههای افراطی تکفیری چون (سپاه صحابه» تشکیل گردید.5) تلاش برای تضعیف شیعیان در جامعه
در پاکستان، بعضی از شیعیان مناصب مهم جامعه را در اختیار دارند، برخی از ژنرالهای بلند پایهی ارتش پاکستان، قضات دادگاهها و دادگستریها، وکلای ماهر، دکترهای متخصص و فوق تخصص، مهندسان، تاجران و حتی برخی شخصیتهای سیاسی نیز شیعه هستند. از این رو تلاش برای تضعیف شیعیان در جامعه، از دیگر اهداف گروههای تکفیری در کشور پاکستان است. آنها برای رسیدن به این هدف، تاکنون بیشتر نیروهای کارآمد و تأثیرگذار، از جمله: پزشکان، مهندسان، افسران بلند پایه دولتی و نظامی و و کلای شیعه را هدف حملات تروریستی قرار داده و به شهادت رساندهاند.کارنامهی جریانهای تکفیری پاکستان و روشهای فعالیت آنان
کارنامهی جریانهای تکفیری در پاکستان و روشهای فعالیتشان فهرستی طولانی دارد به گوشهای از کارنامهی آنان اشاره میکنیم:ترویج و گسترش اندیشههای تکفیری
یکی از کارکردهای پیروان جریان تکفیری در پاکستان، گسترش اندیشههای تکفیری است. آنان برای ترویج تفکر تکفیری در این کشور، از روشهای متنوعی استفاده میکنند که به این روشها اشاره میکنیم:الف) چاپ و نشر مواد ضد شیعه
اولین روش پیروان جریانهای تکفیری برای ترویج اندیشههای تکفیری، چاپ و نشر مواد ضد شیعه، مانند: کتاب، مقالات و بروشور است.ب) نشر اکاذیب و شایعات بی اساس دربارهی شیعیان
یکی دیگر از روشهای مهم گروههای تکفیری، نشر اکاذیب و شایعات بی اساس دربارهی شیعیان است: معرفی کردن شیعیان به عنوان مشرک و غالی و نسبت دادن نظریهی تحریف قرآن به آنان و تهمتهای از همین قبیل میباشد.ج) سوء استفاده از فقر مادی جامعه پاکستان
طبق آمار بیشتر مردم پاکستان با فقر دست به گریبان هستند، به ویژه در نواحی روستایی حداقل 35 میلیون نفر در خط فقر زندگی میکنند. (17)د) سوءاستفاده از جهل و ضعف اعتقادات دینی مسلمانان پاکستان
با وجود این که طبق قانون اساسی پاکستان، آموزش ابتدایی برای تمام شهروندان اجباری است، ولی طبق آمار، نزدیک به نیمی از جمعیت این کشور، و به ویژه افراد بزرگسال و روستاییان بی سوادند. (18)5) استفاده از ابزارهای رسانهای
از دیگر کارکردهای گروههای تکفیری در پاکستان، استفاده از ابزارهای رسانهای است. آنان بعضی از انواع رسانههای پیشرفته، مانند: سایتهای اینترنتی و شبکههای ماهوارهای را به کار گرفتهاند و از این طریق در راستای تبلیغ تفکر انحرافی تکفیری تلاش میکنند.2) ترور اندیشمندان و شخصیتهای برجستهی شیعی
از دیگر کارکردهای پیروان جریان تکفیری در پاکستان، ترور اندیشمندان، و شخصیتهای برجستهی شیعی است که فعالیتهای شیعه محور، در کشور پاکستان دارند. گروههای تکفیری در سالهای گذشته، بسیاری از چهرههای سیاسی اجتماعی را ترور کردهاند.3) قتل و کشتار از طریق انفجار بمب و عملیات انتحاری
کشتار شهروندان کشور پاکستان، به ویژه شیعیان، با استفاده از ابزارهای انفجاری، مانند: بمب گذاریها و حملات انتحاری، از روشهای مورد استفاده گروههای تکفیری در این کشور است. در این حملات، تا کنون هزاران نفر از مسلمانان بی گناه پاکستان اعم از مرد و زن و پیر و جوان، شیعه و سنی به دست گروههای تکفیری به شهادت رسیدهاند.راهکارهای کاربردی برای مقابله با بحران تکفیری پاکستان
با توجه به این که فعالیت گروههای تکفیری از دیرباز تاکنون در پاکستان ادامه دارد، و از این پس نیز احتمال تکرار آن زیاد است؛ برای جلوگیری از ادامه روند موجود و تکرار آن در آینده، باید راهکارهای مؤثر و متناسب با روشهای تکفیریان اتخاذ کنیم.راهکارهای کاربردی برای دولت پاکستان
با توجه به این که تفکر تکفیری به وسیلهی بعضی از دولت مردان گذشتهی پاکستانی به این کشور راه یافته است، شاید راه حل دادن به کسانی که خود از عوامل ترویج تفکر شهری به شمار میآیند چندان معقول به نظر نرسد، ولی واقعیت این است که امروزه جریانهای تکفیری در پاکستان، استخوانی در گلوی دولت مردان کنونی شده است، و به شدت تحت فشار عمومی شهروندان این کشور قرار گرفتهاند، از این رو مناسب است برای دولت کنونی پاکستان نیز راهکارهای کاربردی در راستای مقابله با این جریانها پیشنهاد شود، البته با توجه به سیاست دولت پاکستان گمان میرود که چنین پیشنهاداتی به جای نخواهد رسید، لذا از تفصیل موارد پیشنهادی صرف نظر کرده و فقط به چند موارد مهم اشاره میکنیم.راهکارهای کاربردی برای عموم مسلمانان پاکستان
با توجه به این که پاکستان یک کشور سنی نشین به شمار میآید و بیشتر جمعیت این کشور، اهل سنت میباشند که آنان نیز در کنار شیعیان، از جریانهای تکفیری رنج میبرند، به همین سبب برای عموم مسلمانان این کشور نیز برای مقابله با جریانهای تکفیری، راهکارهای کاربری زیر را پیشنهاد میکنیم.1) آگاهی کامل از اصول و مبانی اسلام و تعهد عملی به آن
اصول و قوانین عالی اسلام، به بهترین وجه، وظایف پیروان خویش را روشن کرده است، از این رو اولین و مهمترین راه مقابله با جریانهای تکفیری اینست که مسلمانان این کشور باید از اصول و مبانی اسلام آگاهی کامل داشته و ضمن داشتن طرز تفکر صحیح اسلامی، به آن اصول پای بند باشند.2) شناخت جریانهای تکفیری و نقشههای آنان
یکی از راهکارهای بسیار مهم در راستای مقابله با جریانهای تکفیری، شناخت صحیح این جریانها و آگاهی کامل دسیسههای آنان میباشد، که میتواند تضمین کنندهی بقای جامعه اسلامی باشد.3) معرفی و شناساندن جریانها تکفیری و پرده برداشتن از اهداف سوء آنان
از دیگر راهکارهای مهم برای مقابله با جریان تکفیری در پاکستان، معرفی این جریانها و شناساندن تکفیریان به عموم مردم پاکستان، به ویژه قشر جوان، است.راهکارهای کاربردی برای شیعیان پاکستان
گروههای تکفیری پاکستان در ابتدا شیعیان این کشور را نشانه گرفتهاند آیا شیعیان نیز باید برای مقابله به مثل برخیزند، و در مقابل شیعه کشی به همان روش روی بیاورند؟! و یا اینکه تنها اعتقاد به حقانیت مذهب تشیع، در حفظ ایشان از خطرات تکفیری کافی است؟ و یا این که باید دست روی دست گذاشته و برای شهادت آماده باشند؟! مسلّما هیچ عاقلی این راهها را تایید نخواهد کرد و علما و فقهای شعیهی ما نیز هیچ کدام از این روشها را تأیید نکردهاند و نخواهند کرد، بنابراین در این راستا برای شیعیان این کشور اقدامات کاربردی زیر پیشنهاد میشود که میتواند سدّ محکمی دار برابر کارکرد جریانهای تکفیری در این کشور باشد.1) نشر اعتقادات و آموزههای اصیل تشیع در جامعه
یکی از راهکارهای اساسی برای مقابله با جریانهای تکفیری، تبیین صحیح و منطقی مبانی و معارف تشیع و نشر اعتقادات آنها در جوامع اسلامی است؛ همان طور که امام رضا (ع) میفرماید: «اِنَّ النَّاسَ لَو عَلِمُو مَحَاسِنَ کَلَا مِنَا لَاتَّبَعُونَا؛ اگر مردم زیباییهای کلام (مکتب) ما را دریابند، یقیناً پیرو ما خواهند شد.» (26)الف) تأسیس مدارس غیرانتفاعی برای کودکان و نسل جوان جامعه
امروزه در جامعه پاکستان مدارس غیرانتفاعی، نسبت به مدارس دولتی اهمیت بیشتری دارند، و در جامعهی پاکستان برای تحصیل فرزندانشان در مدارس غیرانتفاعی تمایل بیشتری وجود دارد. در حال حاضر مدارس غیرانتفاعی زیادی در این کشور وجود دارند و بدیهی است که چنین مدارس طبق سیاست گذاریهای خاص خویش، نسل جوان و نوجوان جامعه را تربیت میکنند.ب) تربیت اساتید متعهد و آشنا با مبانی تشیع برای مدارس و دانشگاههای دولتی
با توجه به نقش مهم معلم بر دانش آموزان و نفوذ وی در افکار و روان آنها، یکی از اساسیترین راهها برای مقابله با عملکرد ضدشیعهی گروههای تکفیری، تربیت افراد متعهد و آشنا با مبانی تشیع و به کارگیری آنان در مدارس و دانشگاههای مختلف در کشورهای اسلامی است.ج) چاپ و نشر مواد تبیین کنندهی مبانی تشیع
دومین راه در راستای نشر اعتقادات اصیل تشیع در جامعه، چاپ و نشر کتابها، جزوات، مجلات علمی و فرهنگی و بروشورهای تبیین کنندهی مبانی و اعتقادات شیعه است.د) تربیت سخنرانان و استفاده از منبر
سومین راه در جهت نشر آموزههای اصیل شیعی در جامعه، «تبلیغ و منبر» میباشد که در این راستا باید سخن رانان خوب و آگاه به مسائل جهان و به ویژه جهان اسلام، تربیت شوند. آنها باید در مناطق مختلف کشور به منبر رفته و مردم را از آموزهها و مبانی تشیّع آشنا سازند.ه) استفاده از وسایل مدرن رسانه ای
در عصرحاضر یکی از راههای مهم در راستای نشر آموزهها و اعتقادات اصیل تشیع، استفاده از وسایل مدرن رسانه ای، مانند: شبکههایی تلویزیونی، سایتهای اینترنتی و ماهوارههای جهانی میباشد.2) اتخاذ تدابیر قاطع در برابر نشر اکاذیب دربارهی تشیع
با توجه به این که شیعه ستیزان معاصر، همواره در تلاشاند تا تشیع را خدشه دار کنند و با ایجاد و نشر شایعات، تهمتها و دروغ پردازیهای مسموم، موجب بدبینی جوامع اسلامی دربارهی تشیع شوند. شکی نیست که شهادت مظلومانه شیعیان پاکستان، ناشی از انتشار تبلیغات دروغین است، مانند: اتهام دروغین «اعتقاد شیعه به تحریف قرآن». این تبلیغات روانی، موجب میشود تا جنایت قتل مسلمانان شیعه توجیه و حتی با افتخار از صحنههای آن فیلم برداری کنند، بنابراین یکی از راهکارهای مهم برای مقابله با جریانهای تکفیری، اتخاذ روشهای مناسب و تدابیر قاطع، در مواجهه با چنین اقدامات علیه شیعه است. در این باره تدابیر زیر پیشنهاد میشود: (27)الف) ردّ تهمتها
این تدبیر به دو روش قابل اجراست:روش مستقیم:
در این روش نسیتهای نابجا خلاف واقع، که دشمنان تشیع، به شعبان زدهاند، تبیین میشود و دلایل آنان نیز روشن شده و در نتیجه، خلاف واقع بودن چنین تهمتها اثبات میشود....روش غیر مستقیم:
در این روش، بدون این که صریحاً بیان شود که فلان چیز را به فلان دلیل به شیعه نسبت دادهاند، فقط، بطلان آن چیز بیان میگردد، این روش باعث اختلاف و کدورت نمیشود و تأثیرش نیز بیشتر است.ب) پرهیز از ایجاد زمینهی تهمت
یکی دیگر از تدابیر مهم در برابر نشر أکاذیب دربارهی تشیع، پرهیز از ایجاد زمینه تهمت است؛ در معارف اسلامی و راویات، تأکید شده است که انسان باید خودش را از موضع تهمت دو نگه دارد، چنان که رسول اکرم میفرمایند: «اِتَّقِ مَوَاضِعَ التُّهَمِ؛ از جایگاههای تهمت بپرهیز!»؛ (28) و از امیرمؤمنان حضرت علی نقل شده است: «مَن عَرَّضَ نَفسَهُ لِلتُّهَمَهِ فَلَا یلُومَنَّ مَن أَسَاءَ بِهِ الظَّن؛ کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد، افرادی را که به او بدگمان میشوند، ملامت نکند، (بلکه خودش را سرزنش کند).» (29)ج) در مسائل مذهبی، به فکر وادار کردن
یکی دیگر از تدابیر به فکر وادار کردن افرادی است که از جریانهای تکفیری تأثیر پذیرفتهاند، هم چنین ایجاد شک در اعتقادات باطل تکفیریها، که زمینه تحقیق را برای آنان فراهم سازد، میتواند مؤثر باشد.
د) تأسیس و پشتیبانی مراکز
کلماتی برای این موضوع
گزارش ها و ایران در آئینه رسانه های آلمان تازه های روز ، گفتنیها ، نوشته ها و اندیشه مشروح گفتوگوی صریح و ۳ ساعته سرلشکر فیروزآبادی با مشروح گفتوگوی صریح و ۳ ساعته سرلشکر فیروزآبادی با خبرگزاری فارس ماجرای جدایی از دیدنی های ایتالیا، مناطق دیدنی ایتالیادیدنی های ایتالیاایتالیاکشور ایتالیاجاذبه های ایتالیامراکز گردشگری ایتالیا اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه