آیا روشنفکران گروه پر شماری از مردماند یا دستهای بینهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...
معرفیِ کتاب «نقش روشنفکر»، اثر ادوارد سعیدریشهی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...
جادوی کلاماین پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیلهی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...
زبان و مفهومسازیاگر خواسته باشیم به ماهیت ویژهی مفهوم دینی- اسطورهای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...
جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشریافلاطون در نخستین عبارت گفتگونامهی فایدروس وصف میکند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس میگذارد ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (2)برخی از ماتریالیستها مدعیاند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (1)یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...
برهان صدیقین در اثبات خداصدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...
برهان امکان و وجوب در اثبات خدا (2)شبهه پیشین میخواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیدههای مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...
آیا روشنفکران گروه پر شماری از مردماند یا دستهای بینهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...
معرفیِ کتاب «نقش روشنفکر»، اثر ادوارد سعیدریشهی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...
جادوی کلاماین پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیلهی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...
زبان و مفهومسازیاگر خواسته باشیم به ماهیت ویژهی مفهوم دینی- اسطورهای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...
جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشریافلاطون در نخستین عبارت گفتگونامهی فایدروس وصف میکند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس میگذارد ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (2)برخی از ماتریالیستها مدعیاند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (1)یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...
برهان صدیقین در اثبات خداصدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...
برهان امکان و وجوب در اثبات خدا (2)شبهه پیشین میخواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیدههای مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...
نویسندگان:
راضیه علی اکبری (*)
اعظم خوش صورت موفق (**)
(100)
از دیدگاه ابن حجر عسقلانی نیز باید در حکم به اسلام افراد اکتفا بر اقرار به شهادتین کرد. (101) اما با این همه، امروزه شاهدیم با وجود اعتراف شیعه به شهادتین و عدم انکار ضرورتی از ضروریات دین، جریانهای تکفیری حکم به کفر شیعه میدهند و با وارد کردن اتهاماتی که به مهمترین آنها اشاره شد، به جانشان میافتند. (102) شاید به همین دلیل است که برخی از چهرههای مورد تأیید وهابیت از جمله: آلوسی، قائلند تکفیریها در تکفیر مخالفان خود، غلو میکنند. (103) بنابراین تکفیریها بیشتر مسلمانان را به سبب همراهی نکردن با عقایدشان و مخالفت با آنها، تکفیر میکنند. (104)
چکیده
از دیدگاه قرآن کریم، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را به کفر و شرک متهم سازد و به این بهانه متعرض جان و مال او شود؛ بلکه اگر کسی اظهار اسلام کرد، بر مسلمانان واجب است که با آغوش باز سخنش را بپذیریند و او را مسلمان بدانند. از آیات قرآن کریم استفاده میشود که گفتار و حال ظاهری افراد، معتبر است. و اگر کسی کوچکترین نشانهای از خود مبنی بر مسلمان بودن؛ مثل سلام کردن، نشان داد باید حکم مسلمان بر او جاری شود و خون و مالش محترم است.بیان مسئله و قلمرو تحقیق
سالهاست که آشوب و ناامنی، بسیاری از کشورهای اسلامی را فراگرفته است. گروهی با تکفیر دیگر مذاهب اسلامی، خون آنان را مباح دانسته و به بهانهی وجود شرک و بدعت در دیگر مذاهب، اسلحه به دست گرفته و مسلمانان را قتل عام میکنند و جالب این است که آنها خود را تنها فرقهی بر حق و دیگر مذاهب را باطل پنداشته و کشتار پیروان آنان را واجب میدانند و قربة الی الله آنان را به قتل میرسانند.اهمیت تحقیق
آرامش و امنیت در هر کشوری سنگبنای هر نوع پیشرفت دنیوی و اخروی است. دین اسلام برای آرامش و امنیت، اهمیت زیادی قائل شده و برهم زنندهی آن را محارب و مفسد فیالأرض خوانده است. از طرف دیگر بسیاری از تکفیریها، آگاهی کامل از باورهای اصیل اسلامی ندارند و بر این باورند که اندیشهی تفکیر، باوری است اسلامی و قرآنی.اسلام و مسلمان:
«اسلام» در لغت به معنای تسلیم شدن و صلح است و «مسلمان» کسی است که دین مبین اسلام را پذیرفته باشد و خود را تسلیم فرمانهای خدا و پیامبرش بداند، (2) اما از نگاه شرع و اصطلاحی که اهل سنت و وهابیت قبول دارند؛ «مسلمان کسی است که با زبان به وحدانیت خداوند و نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت دهد، نماز را اقامه کرده، زکات واجب خود را پرداخت نماید، در ماه رمضان روزه بگیرد و در صورت قدرت به زیارت خانهی خدا برود.» (3)وهابیت:
وهابیت، فرقهای است نو ظهور که در تابستان سال (1157 ق) در منطقه درعیه (سیزده کیلومتری شمال غربی شهر ریاض) با بیعت محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود تشکیل شد.مقدمه
تکفیر و ارهاب، یکی از شومترین پدیدههایی است که در قرون اخیر و بیش از گذشته، امنیت جانی، مالی و آرامش خاطر جامعهی اسلامی را به یغما برده است.گفتار اول: دیدگاه قرآن و روایات دربارهی تکفیر اهل قبله
در بخش اول برای اثبات حرمت تکفیر اهل قبله، به سراغ آیات قرآن کریم خواهیم رفت که صراحتاً کافر خواندن دیگران را غیر مشروع اعلام کردهاند و در بخش دوم به روایاتی استناد میکنیم که در صحیحترین کتابهای اهل سنت وجود دارد و وهابیها نیز این روایات را برای خود حجت میدانند.بخش اول: حرمت تفکیر از دیدگاه قرآن
قرآن کریم، در آیات متعدد در برابر پدیدهی تکفیر، قتل، فساد و غارت موضعگیری و آن را محکوم کرده است تا جایی که کشتن بیدلیل یک انسان را برابر با کشتن تمام بشریت دانسته است:1. هر کس بر شما سلام کرد، نباید او را کافر بخوانید:
تردیدی نیست که پدیدهی ارهاب و کشتار مسلمین، نتیجهی مستقیم تفکر تکفیر است و اگر این باور، علاج و از جامعه اسلامی ریشه کن نشود، جامعهی اسلامی هیچگاه روی آرامش را نخواهد دید.2. اطلاق کلمهی «یا کافر» بر مسلمان جایز نیست
علاوه بر آنچه گذشت، در ة آیات دیگری نیز وجود دارد که اطلاق کلمهی «کافر» را بر مسلمانان حرام اعلام کرده است.3. اگر شهادتین را بخواند، نماز بخواند و زکات بدهد، کشتن او جایز نیست
خداوند کریم در آیه 5 سوره توبه، ابتدا به مسلمانان دستور میدهد که پس از تمام ماههای حرام، مشرکان را هر کجا که یافتید بکشید و همه جا به کمینشان بنشینید، اما در ادامه میفرماید:بخش دوم: حرمت تکفیر از دیدگاه روایات اهل سنت
علاوه بر روایاتی که در تفسیر آیات گذشته، از کتابهای اهل سنت بیان شد، روایات فراوان دیگری نیز در صحیحترین کتابهای اهل سنت یافت میشود که براساس آنها، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را تکفیر کند.1. هر کس مسلمانی را تکفیر کند، انگار که او را کشته است
بخاری در صحیح خود آورده است: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:... لعن مؤمن همانند کشتن اوست و هر کس به مؤمنی نسبت کفر دهد، همانند این است که او را کشته باشد.» (42)2. هر کس مسلمانی را تکفیر کند، خودش گرفتار کفر میشود
بخاری، در همین باب روایات دیگری را نیز نقل کرده است:3. هر کس اهل توحید را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیکتر است
طبرانی در معجم الکبیر به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مینویسد که اگر کسی اهل توحید را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیکتر است:4. صحابه، هیچ مسلمانی را تکفیر نکردند:
از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که آنها به هیچ یک از اهل قبله، کلمه «یا کافر» و «یا مشرک» را به کار نمیبردهاند.5. امت اسلام، هیچگاه دچار کفر نخواهند شد
بخاری در صحیح خود مینویسد:گفتار دوم: وهابیها تمام مسلمانان را کافر میدانند
در گفتار پیشین ثابت شد که از دیدگاه آیات و روایات صحیح السند، کافر خواندن مسلمانان حرام است. در گفتار دوم به دنبال این هستیم که ثابت کنیم وهابیها تمام مسلمانان را کافر و مشرک میدانند و برای اثبات این مطلب به مدارکی از کتابهای خود وهابیها استناد خواهیم کرد.1. محمد بن عبدالوهاب: من و اساتیدم تا امروز معنای توحید را نمیدانستیم
محمد بن عبدالوهاب در نامهای که به مردم ریاض نوشته، تصریح میکند که من و تمام اساتیدم و تمام مسلمانان و اساتیدشان تا امروز معنای توحید را نمیدانستیم و آن چه که بدان عمل میکردیم، دین اسلام نبوده است:چکیده
جریان تکفیری به عده معدودی از علمای حنبلی منطقه نجد عربستان متعلق است که برای توجیه رویه خاص خود، به ویژه در شیعه ستیزی، از عنوان اهل سنت و جماعت سوء استفاده میکنند. این اقلیت به رغم این تاکتیک، تاکنون نه تنها در ایجاد اجماع در جهان اهل سنت ناکام ماندهاند، بلکه علمای محققِ بیغرض و آزاد اندیشی از اهل سنت نیز به جریان تکفیر واکنش نشان دادهاند و با انتقاد جدی و تحلیل دقیق، نقاط ضعف و انشقاق آن را از جریان فکری اسلامی نمایان کردهاند. در مقاله پیش رو، از میان خیل اندیشهوران اهل سنتِ مخالف جریان تکفیر، چند نفر شاخص گزینش و محورهای انتقادی آنها بازخوانی شده است. نهضت ضد تکفیر، مورد تأکید سلیمان بن عبدالوهاب، زینی دحلان، زاهد کوثری، فرحان مالکی، رمضان البوطی و علی السقاف است که همه از متکفران بنام جهان اهل سنتاند. در نقد جریان تکفیر، ضمن ایجاد جریان فکری متعهد اسلامی (که به صورت مضمر، حامل پیام وحدت اسلامی است). در برابر انحرافی آشکار، سه نکته مهم نیز وجود دارد: 1. مانع از مصادره ناحق عنوان اهل سنت توسط تکفیریهاست؛ 2. از ایجاد اجماع در جهان اهل سنت علیه تشیع و مخالفان ممانعت کرده است؛ 3. ادعاهای جریان تکفیر در مورد راست کیشی خود و شرک و کفر و انحراف مخالفان قانع کننده نیست.مقدمه
در تاریخ تفکر اسلامی، معدود گروههایی بودند که مخالفان کلامی خود را به کفر متهم میکردند. در رأس این جریان در قرون اولیه، خوارج قرار دارد. (2) در بستر تاریخ اندیشهی اسلامی، تکثر فرق کلامی و مکاتب فقهی، امر پذیرفته شدهای است و کسی به واسطه تعلقات مکتبی و فکری با اتهام کفر، طرد و رفض نمیشود. در قرن دوازده هجری، روحانی حنبلی از منطقه «نجد» با رویکرد خاص به مقوله ایمان و به بهانه ایجاد خلوص در بین مسلمانان و دفاع از توحید، اغلب مسلمانان عصر خود را مشرک و کافر نامید و جهاد با آنان را واجب اعلام کرد. (3) متعاقب آن، نهب و غارت اموال و قتل نفوس محترم مسلمانان توسط تکفیریها شروع شد که دامنه خسارتبار آن همچنان ادامه دارد. سلیمان بن عبدالوهاب، برادر بنیانگذار وهابیت تکفیری با مذمت در مورد این جریان مینویسد:جریان تکفیر در محک اندیشه عالمان اهل سنت
ریشه اصلی جریانی که به تکفیر مربوط است و در عصر حاضر، آثار آن موجب خسارتهای جبرانناپذیر در جهان اسلام شده است، به ظهور عالم حنبلی در قرن هفت و هشت به نام «ابنتیمیه حرانی» بر میگردد. اندیشه او در عصر خود با عکسالعمل سلبی علمای چهارگانه فقهی اهل سنت مواجه شد و ابنتیمیه، چند سالی با حکم فقهی فقهای اهل سنت، زندانی گردید. بعد از فوت او، غیر از اندکی از شاگردان وفادارش، مانند ابنقیم جوزی، اندیشههای وی همچنان مورد بیاعتنایی جهان اهل سنت قرار گرفت. در قرن دوازده، عالمی حنبلی در نجد، داعیهی احیای اندیشههای ابنتیمیه را داشت که با طرد و رفض جهان اسلام مواجه شد، اما به مرور با پیوند قدرت سیاسی و مالی در شبه جزیره عربستان و اعمال خشونت و کشتار و ارهاب و ارعاب، جای پای خود را محکم کرد و با پروژه مشرکسازی و تکفیر مسلمانان و دعوت به توحید با قرائت خاص و ادعای راست کیشی، به کشتار و غارت دامنه داری دست زد و امروزه اخلافِ هم مسلک او، با ادامه آن روند مخرب، به ایجاد تفرقه و واگرایی در جهان اسلام ادامه میدهند. به رغم تبلیغات پر حجم و اعمال خشونتهای افسارگسیخته و ایجاد فضای وحشت، عده زیادی از اندیشهوران جهان اسلام در برابر آن واکنش نشان دادهاند و به نقد شخصیت رهبران و محتوای تعلیمی و رفتارهای جریان مذکور پرداختهاند. این اندیشهوران از علمای حنبلی، شافعیع حنفی و مالکی و از سرزمینهای مختلف اسلامی انتخاب شدهاند. در حقیقت، مخالفت با جریان تندرو تکفیر و رهبران و عقاید کلامی آنها، بسیار دامنهدار است.1. سلیمان بن عبدالوهاب (وفات 1210 ق):
سلیمان بن عبدالوهاب، از علمای حنبلی نجد و برادر بزرگتر بنیانگذار سلفیگری تکفیری، از مخالفان جدی است که با نوشتن کتاب الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیة، بیپرده به خطر این جریان تصریح و بدون تأثیرپذیری از نسبت خانوادگی با آزاداندیشی، مبانی آن را با محک نقد علمی ارزیابی میکند و با مساعی فراوان، بنیادهای اندیشه آنان را به چالش میکشد. ایشان در کتاب مذکور، از جریان وهابیت به «فتنه» یاد میکند. (17) او در تقبیح نظریات و استدلالهای آنها از تعابیری چون مفاهیم «فاسدة» و «احتجاج فاسد» استفاده میکند. (18) که نشان دهنده موضع شدید سلبی او در مورد جریان مذکور است.وهابیت تکفیری گسسته از سلف
سلیمان، افراط وهابیان را در مخالفت با توسل و نذر، حتی برخلاف نظر سلف تئوریپرداز آنها، یعنی ابنتیمیه و ابنقیم میداند. (19) او سپس نظریه آنها را در مورد تکفیر مسلمانان به علت نذر و قربانی برای غیر خدا و تبرک به قبر و مسح آن رد میکند. (20)هم مسلکی با خوارج به جای سلف صالح و بدنه امت
سلیمان، با طعنهای پر معنی در شبیهسازی زیرکانه مینویسد: «اولین گروهی که از بدنه امت خارج شدند، گروه خوارج در زمان علی بن ابیطالب بودند که در بیان پیامبر، همانند تیری که از کمان رها میشود، از اسلام خارج شدند و با کافر دانستن غیر خود، به کشتار مسلمانان دست زدند. (22) او با زیرکی و استفهام انکاری میپرسد: «تزعمون انکم ائمة تجب طاعتکم؟ (23) ایشان سپس با ذکر مفاد احادیثی از جوامع روایی اهل سنت و شواهد زیاد از رفتار بزرگان دین که از نظر وهابیان کفر شمرده میشود، مدعای آنان را باطل اعلام میکند. (24) سلیمان، تلاش بیهوده تکفیریها را در تخریب قبور صالحان ملامت میکند و آن را پدیدهای برخلاف نظر عموم مسلمانان میداند، زیرا مقبرهها در بلاد مسلمانان از سالهای قبل وجود داشته است، ولی کسی به سبب وجود آنها بلاد مسلمانان را بلاد کفر ننامید. (25)بیتوجهی وهابیان به اصول اندیشه اهل سنت
او در ادامه با لحنی ملامتآمیز، وهابیون را مورد خطاب قرار میدهد که با فرض گمان شما که نذر و امثال آن، برای غیر خدا کفرآمیز میدانید، اصل مسلّمی مورد پذیرش و اجماعی اهل سنت مغفول مانده است که مورد تصریح ابنتیمیه هم میباشد و آن این که: «ان الجاهل و المخطئی من هذه الامة لو عمل من الکفر و الشرک ما یکون صاحبه مشرکاً او کافراً لانه یعذر بالجهل و الخطاء حتی تتبین له الحجة... او ینکر ما هو معلوم بالضرورة من دین الاسلام مما اجمعوا علیه اجماعاً جلیاً قطعیاً یعرفه کل من المسلمین من غیر نظر و تأمل.» (26) او با واقعبینی به اصل دیگری اشاره میکند که مخالف صریح روش پروژه مشرکسازی و کافرانگاری مسلمانان است و آن این که جز در افراد بسیار معدودی، ایمان خالص صددرصدی یافت نمیشود و وجود مقداری ناخالصی، کسی را از آیین اسلام خارج نمیکند: «ههنا اصل آخر و هو ان المسلم قد تجتمع فیه المادتان الکفر و الاسلام و الکفر و النفاق و الشرک و الایمان و آنها تجتمع فیه المادتان و لایکفر کفراً ینقل عن الملة کما هو مذهب اهل السنة و الجماعة.» (27)پروژه تکفیر مسلمانان برخلاف اصول تعلیمی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
سلیمان، بخش قابل توجهی از کتاب خود را به مخالفت با مشرکسازی و کافرانگاری مسلمانان اختصاص داده است و با ذکر 52 حدیث از کتب معتبر اهل سنت و جماعت، تصریح میکند که قائلان به شهادتین را نمیتوان نسبت کفر داد. پیآمد این دیدگاه، محکومیت علمی و عملی با نظریات و رفتارهایی است که موجب گسستگی در جوامع اسلامی و واگرایی در ملت واحده و کشتار وسیع مسلمانان بعد از ظهور و بروز پدیده تنگنظرانه تکفیری شد.2. سید احمد زینی دحلان (1231-1304 ق):
از علمای شافعی و مفتی مکه، صاحب تألیفات متعددی از قبیل الفتوحات الاسلامیة بعد الفتوحات النبویة، السیرة النبویة، تاریخ الاندلس، تاریخ امراء بلد الحرام، فتنة وهابیت و الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة است. این عالم سنی در دو کتاب اخیر، خصوصاً فتنه وهابیت، با ادبیات آتشین، از رهبران جریان تکفیر و مواضع فکری و عملکرد آنها انتقاد کرده است.توصیف بنیانگذار جریان تکفیر
زینی دحلان، رهبر وهابیت تکفیری را با این عبارتها توصیف میکند: «محمد بن عبدالوهاب کسی است که این بدعت را جعل کرد. او در روز جمعه در مسجد درعیه خطبه میخواند و در هر خطبهای میگفت: «هر کس به پیامبر متوسل شود، کافر است» برادرش شیخ سلیمان بن عبدالوهاب که از اهل علم بود، او را شدیداً انکار نمود و از هیچ یک از بدعتهایش پیروی نمیکرد. روزی برادرش سلیمان به او گفت: «ارکان اسلام چندتاست؟ گفت پنج تا، او گفت: ولی تو اسلام را شش تا میدانی و ششم آن این است که هر کس از تو تبعیت نکند، مسلمان نیست.» (28)انتقاد از رفتارها و خشونتهای وهابیت تکفیری
زینی دحلان، ظهور وهابیت را فتنه ناگوار در حجاز توصیف میکند. (32) ایشان معتقد است که فتنه وهابیت یکی از مصیبتهای بزرگی بود که اهل اسلام گرفتار آن شدند. (33)انحراف در دیدگاههای کلامی تکفیریها
زینی دحلان، عقاید بنیانگذار وهابیت را در مورد منع زیارت و توسل به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقبیح میکند. (38) ابنعبدالوهاب در نظریاتش، ادله مقبولی ندارد. (39) او هم چنین بر موضعگیری بسیاری از علمای دین در مقابل نظریات محمد بن عبدالوهاب با تألیف کتب متعدد صحه گذاشته است. (40) علمای حرمین شریفین در سال 1165 ق در حکمرانی مسعود بن سعید بن سعد بن زید، عقاید وهابیان را کفرآمیز میدانستند. (41)مشروعت توسل و استغاثه
دحلان، بخش قابل توجهی از کتاب الدرر السنیة را به مشروعیت توسل و مخالفت با نظر وهابیها در این مورد اختصاص داده است: «اما منع التوسل مطلقاً فلا وجه له». (46) وی با صراحت، زیارت و توسل را مبتنی بر کتاب و سنت و اتفاق نظر امت، مشروع میداند: «اعلم رحمک الله ان زیارة قبر نبیناً (صلی الله علیه و آله و سلم) مشروعة، مطلوبة بالکتاب و السنة و اجماع الامة». (47) ایشان منشأ توسل را تعلیمات نبی اسلام معرفی میکند: «اما التوسل فقد صح صدوره من النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)». (48) دحلان، برای متفرد نشان دادن وهابیان در مخالفت با توسل تصریح میکند: «و الحاصل، ان مذهب اهل السنة و الاجماع صحة التوسل و جوازه بالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فی حیاته و بعد وفاته.» (49)3. محمد زاهد کوثری (1296-1371):
از بزرگان احناف آسیای صغیر و صاحب تألیفات و تعلیقات بسیاری است. او از مخالفان و منتقدان جدی ابنتیمیه و محمد ابنعبدالوهاب است به گونهای که ابنتیمیه را بدتر از خوارج معرف میکند.خطای فاحش تکفیریها در حوزه عقاید
کوثری، برای متفرد نشان دادن تکفیریها در مشروعیت توسل، مسلمانان را به کتاب مصباح الصلاح فی المستغیثین بخیر الانام تلسمانی مالکی از علمای قرن هفتم (م 683 ق) ارجاع میدهد. ایشان در کتاب مقالات الکوثری، در مورد تنقیص مقام امام علی (علیهالسلام) در کتب ابنتیمیه واکنش سختی نشان داده است و گروههای تکفیری را به خوارج تشبیه میکند. (57) که در لسان نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به خروج از دین، همانند خروج تیر از کمان تشبیه شدهاند. (58) کوثری، عقاید کلامی ابنتیمیه را در موضوع تشبیه و تجسیم و مطالب خلاف شأن خداوندی (59) و همگرایی پیروان ابنعبدالوهاب را با او در این موضوعات، نقد جدی کرده و عقاید آنها را کفر آشکار نامیده است. (60) کوثری، با استناد به آیات تنزیه، نظر ابنتیمیه را در مورد قرار گرفتن خدا روی عرش که به منزله نشیمنگاه بودن عرش برای خداست و قیام حوادث و اثبات حرکت برای او، کلماتی الحادی و کفر آشکار مینامد. وی در تعریضی آشکار مینویسد: «وهابیان برخلاف کتاب و سنت، خون زائران قبور و متوسلان را مباح میدانستند.» (61)نقد رفتار خشونتآمیز جریان تکفیر
رفتار بیسابقه و بدعتگونه وهابیان در هدم قبور با این عبارت کوثری مورد انتقاد قرار میگیرد که بر قبر و روضه پیامبر از اول تا حال بنایی مستقر است. (65) هیچ عالم اسلامی در خصوص بنای قبر روضه مطهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس ناخوشآیندی نداشت. چگونه میشود عملی شرکآمیز باشد، اما قاطبه مسلمانان در مورد آن اهتمام ویژه داشته باشند. کوثری، در تعریضی آشکار مینویسد: «وهابیان برخلاف کتاب و سنت، خون زائران قبور و متوسلان را مباح میدانستند. (66) اتهام آدمکشی که از گناهان کبیره در لسان قرآن است». (67) از دیگر موارد قابل ذکر در نقد جریان تکفیر میباشد.4. حسن بن فرحان الکالکی (معاصر، متولد 1390 ق):
از علمای معاصر عربستان و دارای تألیفات مهمی از قبیل بیعة علی بن ابیطالب فی ضوء الروایات الصحیة، داعیة لیس نبیا، نحو انقاذ التاریخ الاسلامی و غیره میباشد. او نه تنها با جریان متصلب و ظاهرگرای حاکم بر آن جا موافق نیست، بلکه آنها را با محوریت کتاب داعیة لیس نبیا به صورت جدی نقد قرار کرده است. فضای بسته آن محیط، بر آزاداندیشی و انصاف علمی وی اثر سوء نداشته است و در فضای تقلید زده وهابیان متحجر ظاهرگرا، فریاد آزاداندیشی و تلاش اجتهادگونه او بسیار خرسند کننده و امیدبخش است.مظلومیت تاریخی اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
فرحان المالکی، در آن فضای مسموم، با شجاعتی مثال زدنی از مظلومیت اهل بیت و امام علی (علیهالسلام) در فرهنگ اسلامی سخن میگوید و دیکتاتوری بنیامیه را آماج نقدهای خود قرار میدهد. او مینویسد:مبارزه بیامان با انحراف تکفیر و ضرورت روشنگری
فرحان مالکی، از جریان وهابیت به عنوان «فتنه بزرگ» و «مصیبت گسترده» نام میبرد (73) برای معرفی حرکت متفرد و غیر اسلامی وهابیت، معتقد است که این جریان که خاستگاهش نجد عربستان میباشد، به همه فرقههای اسلامی ستم کرده است: «و کلهم قد ظلمناهم». (74) وی معتقد است که پیروان ابنعبدالوهاب به اندازهای منحط شدهاند که نظریات او را بر احادیث شریف مقدم میدارند که انحرافی آشکار از روش سلفی است. (75) پیروان ظاهرگرای ابنعبدالوهاب، عمر خود را با امور بیارزش تباه کردهاند و امور مهمی را مانند تکفیر مسلمان و مباح دانست خونشان که محترم و لازم الرعایه است، کوچک میشمارند و با نابخردی، خود را رهرو سلف صالح میدانند. (76) او خود را به جلوگیری از آثار شوم و آلودگی تکفیر ظالمانه و ریخته شدن خون بیگناهان در محیط خفقان عربستان سعودی متعهد میداند: «من التلوث لتکفیر الظالم او الدماء المعصومه». (77)چالشهای کلامی و اعتقادی وهابیت تکفیری
فرحان مالکی در کتاب داعیة لیس نبیاً از صفحه 33 تا 80، از بند بند کتاب کشف الشبهات را انتقاد علمی و 33 شبهه درباره آن را بیان و نقد میکند. ایشان مشروعیت توسل و شفاعت را با استفاده از سیره گذشتگان اثبات میکند. (91)5. محمد سعید رمضان البوطی (1347-1434 ق):
البوطی، از علمای معاصر اهل سنت و قربانی خشونت کور سلفیهای تکفیری در سوریه، عالمی متین و دانشمندی متفکر و مصلح بود. ایشان د رکتاب السلفیة مرحلة زمنیة مبارکة لا مذهب اسلامی، وهابیت تکفیری را به تلویح و تلمیح با «عنوان متمذهب بالسلفیه (متظاهر به سلفی بودن)» منتسب میکند، (118) که بدعتی است بیسابقه و در بین سلف، سابقه ندارد (119): «المتذهب بالسلفیه، بدعة لایقرها اتباع السلف (120) ان المتذهب بمذهب جدید اسمه السلفیه، یقوم علی عصبیة الانتماء شیئی آخر لا شان له بالاتباع المطلوب». (121) ایشان روح مذهب مخترع را عصبیت و مبتنی بر خودخواهی میداند: «روحها العصبیه و انانیتها الجماعیه.» (122)بدعت سلفیت
این عالم دانشمند، تعیین عنوانی به نام «مذهب سلفی، را بدعتی در دین (بدعه طارئة فی الدین) میداند که امت واحد و یک پارچه اسلامی را از هم جدا کرده است و شمول آن بسیار محدود میباشد و عدهای خاص به نام «سلفیها» را در بر میگیرد که سلف صالح این امت و خلف ملتزم به راه و روش آنها، آن را به رسمیت نمیشناسند. (123)انعطاف داشتن و سیال بودن در روش سلف صالح و جمود سلفیه
البوطی، به روش تبلیغ آنها در ادعای انحصار و احتکار حق در خود و نسبت بدعت و ضلالت به دیگران، اعتراض میکند و آن را تعصب شنیع میداند. (130) ایشان روش ظاهرگرایی و تحجر و جمود سلفیت را با شیوههای تحلیلی و ارجاع به مستندات تاریخی و منهج و ممشای سلف صالح رد میکند، زیرا در حیات سلف صالح، دگرگونیهای متنوع و مختلف جریان داشته است و آنها بر گفتار و اقوال خود جمود نداشتند. (131)آسیبشناسی در حوزه روش سلفیت
البوطی، در موضوع روششناسی، با بیان معیار فهم درست متون و نصوص دینی به سلفیه ایراد میگیرد که چرا پویا و به روز عمل نمیکنند. فهم از متون دینی، موازینی از قبیل کیفیت دلالت الفاظ بر معنی، نص و ظواهر، مجمل و مفصل، انشا و اخبار، عام و خاص و مطلق و مقید دارد و هر کس به آنها ملتزم باشد، چه در عصر سلف و چه بعد از آنها، تابع کتاب الله و سنت رسول الله است و اگر ملتزم نباشد، از کتاب و سنت بهرهای نمیبرد، گرچه در زمان صدر اول بوده و در مجالس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضور دائم داشته است. (139) او شیوه ابنتیمیه (آبشخور اصلی نظریه سلفی تکفیری) را به علت تکفیر دیگران با کمترین اجتهاد و نیز مخالفت با تصوف، رد میکند. (140)تیپشناسی سلفیه
البوطی معتقد است که پیروان مذهب سلفی، بدعتگذار گمراهند و باعث خصومتها و اختلافات در بین مسلمانان شدهاند. (141) نام بردن از وهابیت سلفی تحت عنوان «الفتنه الشنعاء» (142) و «فتنه بدعتآمیز»، (143) نشان دهندهی دیدگاه به شدت انتقادی اوست. البوطی مینویسد: «سلفیهای وهابی، گرفتار خفتگی عقل شدهاند و نسبت دادن جمود عقلی و عدم تحرک فکری به سلفیهای متصلب، توصیف فاصله گرفتن این گروه از روش عقلانی مورد تأکید نصوص دینی و رویه متفکران اسلامی است. (144)انحراف و تزلزل در عقاید سلفیت تکفیری
ایشان در قسمتی از نوشتههای خود، از عقاید کلامی سلفیه وهابی انتقاد میکند. توسل به مقام رسول الله و صالحان ثابت است و عدهای در زمان حضرت به عرق، مو و آب وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تبرک میجستند. (147) توسل به صالحان، انسان را از ملت اسلام خارج نمیکند و اعتقاد به این خروج، توهمی است که دلیل ندارد. (148) از نظر ما اشکال ندارد که کسی قصد زیارت قبر و مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشته باشد. (149) نظر و استناد ابنتیمیه در مورد بدعت بودن زیارت قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) با میزان لغت و شرع، واهی است. (150) ابنتیمیه در اظهاراتی تند و خارج از عرف، استغاثه کنندگان به میت و غایب و دعاکنندگان در نزد قبور را همانند بتپرستان میداند که شیطان با آنان تخاطب میکند. (151)6. حسن بن علی السقاف (معاصر، متولد 1380 ق):
از علمای شافعی اشعری و از مخالفان و ناقدان معاصر و پرشور وهابیت در کشور اردن است. ایشان در کتاب مناقشة منهج الوهابیة فی العقیدة و التکفیر، السلفیة الوهابیة افکارها الاساسیة و جذورها التاریخیة، اندیشهها و رفتار تکفیریها را آماج نقدهای نفسگیر قرار میدهد.وهابیت، پدیده بیگانه با کلیت جهان اسلام
سقاف به طعنه، وهابیان تکفیری را «متسلف (متظاهر به سلف)» مینامد (153) تأکید وی بر رسمیت مذاهب هفتگانه حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، امامی، اباظی و زیدی و رد نگاه متصلب و متحجر وهابیان تکفیری است. (154) سقاف از شیوهها و روشهای آنها با نسبت سنجی از روح تعالیم اسلامی، انتقاد شدید میکند. رویکرد خشن وهابیت با توجه به تأکید اسلام بر اخلاق، عاطفه، الفت و رحمت، مردود میباشد. (155) عملکرد وهابیت، موجب آزار قلوب مؤمنان راست کردار شده است. (156) مسلمانان در سیر تاریخی خود، واجد علوم با ارزشی مانند کلام، فقه، تصوف و عمارت (بنّایی) شدهاند و آنها را گسترش دادهاند و در حوزه مدنیت اجتماعی، با اقلیتهای مذهبی با رحمت و مدارا برخورد کردهاند که مایه افتخار در عالم شده است، ولی وهابیها، ارزشی برای این امور قائل نیستند. (157)عقاید کلامی وهابیت بر بنای بیبنیاد
از منظر حسن بن علی سقاف، ریشه ظاهرگرایی وهابیت در اندیشههای حنبلی است و مذهب حنبلی نظریات واضحی در مورد تشبیه و تجسیمبا تأکید بر برخی از شاخصهای توسعه یافتگی
چکیده
مطالعات کنونی از تحولات چند ساله در خاورمیانه نشان میدهد که ظاهراً میان فقدان شاخصهای توسعه یافتگی - به ویژه دموکراسی - و گسترش اسلام گراییِ افراطی ارتباط محکمی وجود دارد و گروههای افراطی و جنگهای جهادی در فقدان همین شاخصها رونق پیدا کرده اند. این نشان میدهد که گسترش دموکراسی و تعمیق برخی از شاخصهای توسعه یافتگی میتواند تودههای مردم را از گروههای جهادی دور کند و آنها را قانع سازد که بهترین الگوی زندگی، تساهل و مدارای سیاسی است. روند تحولات دموکراتیک در افغانستان و عراق تأییدی بر این مطالعات است. به همین دلیل برخی از پژوهشگران علوم سیاسی بر این عقیدهاند که گسترش جنگهای جهادی در خاورمیانه عربی ریشه در بحرانهای عقب ماندگی این کشورها دارد و انگیزههای مذهبی در رتبههای بعدی در تعمیق این گروهها اثر میگذارد. این مقاله تلاشی است تا از همین دیدگاه به بررسی تأثیر شاخصهای توسعه یافتگی در ظهور و بسط گروههای تروریستی تکفیری بپردازد و برخی از شاخصهای موجود در این باره را بسنجد.الف. سرشت و ویژگیهای تروریستهای تکفیری
منطقه خاورمیانه از جمله مناطق پر آشوب جهان است که مواجههی خشونتهای جدید را تجربه میکند. این تجربه زیان بار که متأسفانه به نام اسلام رقم میخورد، پدیده نوظهوری است که برخی از پژوهشگران علوم سیاسی از آن به «تروریسم جدید» یاد میکنند. پیوند اسلام گرایی با پدیدههایی مثل «خشونت»، «عملیات انتحاری» و «ضد مدرنیته» در تبلیغات غرب، برای کسانی که اطلاعی از اسلام ندارند. این توهّم را به وجود آورده است که اسلام یعنی خشونت. این ترادف که محصول اعمال گروههای تکفیری در خاورمیانه است، سبب شده تا دانشمندان علوم سیاسی از زاویهی دیگری به تحلیل این پدیده بپردازند. از نظر آنها تکفیریهای فعال در خاورمیانه دست به اقداماتی میزنند که غیرقابل باور است. ترورهایی که انجام میدهند کمتر در عملیاتهای تروریستی پیشین سابقه داشته است. استفاده آنها از روشها و فنّاوریهای جدید به ویژه انهدام خود از طریق عملیات انتحاری باعث شده است تا عدهای از کارشناسان جهت بررسی تروریسم جدید از اصطلاح «فوق تروریسم» (Super terrorism) استفاده کنند. (4) تعصب جدیدی که بعضی از سازمانهای تروریستی، به ویژه گروههای تکفیری به راه انداختهاند، ما را وارد عصر جدید تروریسم کرده است که در آن، هم ترفندهای کشتن افراد و هم گستردگی سطح خسارت مورد توجه قرار گرفته است.** تصویر
توضیح تصویر
شبکه سلولی پیچیده
شبکه کانونی
شبکه زنجیره ای
اما آنچه اهمیت دارد این مطلب است که امروزه تروریستهای تکفیری از تهدیدی ملی به تهدیدی بین المللی تبدیل شده و در این عصر جهانی شدن و فناوریهای پیشرفته، دیگر اقدامات تروریستی آنها محصور در مرزهای ملی یا منطقهای نمانده است. گرچه ترورهای تکفیری توسط گروههایی انجام میشود که در مناطق حاشیهای و یا نیمه حاشیهای جهان؛ مثل اردن، یمن، افغانستان و عراق قرار دارند، یا از منزویان دولتهای مدرن به شمار میآیند؛ همانند سلفیهای چچنی و آلمانی، ولی اهداف واقع در هستهی اصلی و یا اهداف متعلق به آنها را در سراسر جهان مورد هدف قرار میدهند و هر جایی از جهان که زمینهی مستعدی برای انجام فریضهی جهاد برای آنها فراهم آورد روانه آن جا میشوند؛ به عبارت دیگر این نوع از تروریسم، فراملیتی (18) بوده و مرزهای ملی را در مینوردد. (19) با وجود این که حمایت کنندههای دولتی از گروههای تکفیری، مثل عربستان سعودی هنوز هم نقش مهمی در تکفیریهای جدید ایفا میکنند، اما جهانی شدن و در نتیجه، راحتی حرکت مردم و پولهای آنها فرصتی در اختیار تکفیریها قرار داده است تا منابع مالی خود را از طریق راههای غیر قانونی و جنایت آمیز به دست آورند؛ به عنوان مثال گروههای تکفیری از سازمانهای جاسوسی پول دریافت میکنند و یا از طریق غارت اموال دولت و مردم در کشورهایی مثل سوریه و عراق مشکلات مالی خود را حل میکنند.
به دلیل پشتیبانی نشدن از سوی دولتها، اعضای تکفیریها بیشتر غیر حرفهای (آماتور) هستند و به طور کامل از جوامع خود جدا نمیشوند. این افراد بیشتر آموزشهای خود را از طریق راههای غیر رسمی (از جمله اینترنت) به دست میآورند. غیر حرفهای بودن اعضای چنین سازمانهایی باعث میشود تا به آموزش و حمایتهای لجستیکی زیادی نیاز نداشته باشند. (20) علاوه بر این خود شبکهها حمایتهای لازم را از آنها به عمل میآورند و نیازی به پشتیبانی دولتی ندارند. به دلیل غیر حرفهای بودن تکفیریها و فعالیتهای آنها در زندگی روزمره، شناسایی آنها نیز سخت تر شده است، چرا که از یک سو تا قبل از دست زدن به اعمال تروریستی، کسی آنها را نمیشناسد و از سوی دیگر بعد از عملیات نیز بلافاصله از گروه جدا شده و به فعالیتهای عادی و زندگی روزمرهی خود میپردازند.
ب. ریشههای ظهور و بسط سلفیهای تکفیری
1. نداری و سطح تحصیلات
ظهور نسل جدیدی از تروریستهای تکفیری که چهره رحمانی اسلام را در جهان خدشه دار کردهاند، برخاسته از عوامل متعددی است که توجه به آنها اهمیت دارد. بدون این که قصد بررسی همهی عوامل موجود در این باره را داشته باشیم بیشتر میکوشیم از چشم انداز توسعه یافتگی به بررسی ابعادی از این رخداد بپردازم. از منظر توسعه یافتگی، افراد به دلیل ارتقای سطح سواد و نیز تمکن مالی، آن چنان به زندگی فنی گره میخورند که نه وقت پرداختن به ایدئولوژیهای کاذبی مثل تفکر سلفیه دارند و نه ورود به این گروهها را عقلانی تفسیر میکنند. افراد بدون این که به نوع تفکر و عقیده دیگران اهمیت بدهند، در کنار آنها زندگی میکنند و تساهل و مدارای سیاسی و فکری را سرلوحه کار خود قرار میدهند. تجارب میدانی این جانب از کشورهای ترکیه و مالزی که دو الگوی توسعه یافته در جهان اسلام هستند نشان میدهد که آنها به سبب رشد عقلانی که بر اثر روند رو به رشدِ شاخصهای توسعه یافتگی داشتهاند، کمتر به چنین افکاری تمایل پیدا کردهاند. اهل سنت نیز در کنار علویان و شیعیان در شهرهای توسعه یافتهای مثل استانبول زندگی میکنند و هر زمان که اذانهای یکدیگر را میشنوند، در نماز جماعت همدیگر شرکت کرده و با هم مصافحه میکنند. عکس این، مشاهدات عینی دیگری از کشورهای توسعه نیافتهای مثل عراق، سوریه و افغانستان، نشان میدهد که پایین بودن شاخصهای توسعه یافتگی، هزینه زندگی سیاسی آنها را بالا برده و آنها را در وضعیتی منفی از رشد نگه داشته است. حتی اخبار دریافتی از افغانستان و پاکستان نشان میدهد که گروههای تکفیری به محلی برای امرار معاش افراد بی کار و تهی دست تبدیل شدهاند و البته به تدریج، جذابیتهای مذهبی به انگیزههای قدرتمندتری در رفتار آنها تبدیل شده است؛ اما آنچه تحلیل و فهم ما را از ارتباط سلفیه با شاخصهای توسعه یافتگی پیچیده تر میکند آن است که بدنه اصلی این گروهها را افراد طبقه متوسط شهری تشکیل داده که هم تحصیلات بالا و هم توانایی مالی خوبی دارند. اغلب رهبران گروههای داعش، جبهه النصره و القاعده این چنین هستند. بخش دیگری از اعضای این گروهها، از کشورهای توسعه یافته مثل فرانسه، آلمان و انگلیس روانه معرکه سوریه شده و از طبقات مدرن به شمار میآیند. این که نداری و پایین بودن سطح سواد تا چه میزان در رشد و بسط تکفیریها نقش داشته است؟ سؤالی است که پاسخهای مختلفی به آن داده شده است. با این همه به نظر میرسد گروههای جهادی از هر دو گروه تشکیل شدهاند؛ بدین معنا که مؤسسین آنها از طبقات متوسط شهری، با دینی احساسی - عاطفی هستند و توزیع کنندگان و هواخواهان آنها از طبقات پایین اجتماعیاند، که سواد چندانی ندارند.2. تعصب و جمود فکری
به غیر از فقر و افت تحصیلات که زمینه ساز سلفیهای تکفیری است، عامل مهم در میان آنها، تعصبهای بی پایه مذهبی است. تعصب به معنای سخت گیری و از چیزی سخت حمایت کردن است. (34) این واژه با حمیّت مترادف است و انسان متعصب کسی است که عمل وی در چارچوب موازین عقلی و منطقی نیست. بیشتر بردهی احساس است تا خرد. تعصب در طرفداری بی مورد خشم کنترل نشده و تصلّب محض به پارهای ارزشهای تفسیرپذیر موضوعیت مییابد. در تعصب فقط احساس دخیل نیست. نوعی خودخواهی و «خودبرتربینی» نیز نهفته است. ابن خلدون تعصب را پایه قدرت سیاسی ذکر کرده است. به زعم وی گروههای قبیلهای که در ارتباطی احساسی - عاطفی با یکدیگرند میتوانند به شرط وجود عاملی تهییج کننده و البته تجهیزگر در راستای اهداف قدرت طلبانه مورد استفاده قرار گیرند. مثال وی اساس حکومتهایی است که در طول تاریخ با اتکا بر این عنصر غریزی توانستند بر دیگر اقوامی که ارتباطات احساسی - عاطفی بین آنها کم رنگ و ضعیف شده بود غلبه کنند. حمیت نیز بر همین منوال واژه ای است که از ادبیات قرآنی گرفته شده است. قرآن کسانی را که در تعصب بی منطق از موازین عدل الهی فاصله میگیرند به حمیت جاهلی تعبیر کرده است. (35) وضعیتی که رسالت قرآن عبور از آن و رسیدن به تعادل است.نتیجه گیری
هم چنان که گفته شد گروههای تکفیری راهی در جهان اسلام برای حل مسائل سیاسی گشودهاند که در تاریخ تروریسم بی سابقه بوده است. آنها با گشودن فصل جدید از آدم کشی پدیدهپینوشتها
1. استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
2. پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
3. مدرس دانشگاه آزاد اردبیل.
4. Freedman, Lawrence, "The Third World War", Survival, Vol. 43, No. 4, winter 2001, p. 61-88.
5. رک. بدی، توماس جی.، «تعریف تروریسم بین المللی؛ نگرش علمی»، ترجمه سید رضا میرطاهر، مطالعات راهبردی؛ رضا سلیمانی، «آشفتگی معنایی تروریسم»، علوم سیاسی.
6. Garrison, Arthur H., "Terrorism. the Nature of Its History". Criminal Justice Studies, Vol. 16(1), 2003, p 41, and. Shughart, William F., "An Analytical History of Terrorism, 1945-2000", Public Choice, Vol. 128, No. 1, Spring 2006, p9.
7. Good and Evil.
8. Cosmic.
9. Tucker, David, "What"s New about the New Terrorism and How Dangerous ls It?", Terrorism and Political Violence, No. 13, Autumn 2001, p. 6; and Crenshaw, Marta, "Political Explanations", in. The Club de Madrid, Addressing the Causes of Terrorism, Madrid, Scholz & Friends, 2005, p. 15. Brinkley, David, Radical Theology as a Destabilizing aspect of the 21st Century Strategic Security Continuum, U.S. War College, Carlisle Barracks, Pennsylvania, 2006, p. 7, available at: www.dtic.mil/cgibin/GetTRDoc?AD=ADA448500&Location=U2&doc=GeTRDoc.pdf.
Ranstorp, Magnus, "Terrorism in the Name of Religion", Journal of International Affairs, Vol. 50, No. 1, summer 1996, p.m 42.
10. Ranstorp, Magnus, "Terrorism in the Name of Religion", Journal of International Affairs, Vol. 50, No. 1, summer 1996, p.m 49.
11. Pyramid.
12. Leaderless Resistance.
13. Lesser, Ian O., "Countering The New Terrorism. Implication for Strategy", in. Countering the New Terrorism, eds. Ian O. Lesser et al, Santa Monica, Calif. RAND, 1999, p. 86; and see, beam, Louis, "Leaderless Resistance", The Seditionist, Issue 12, February 1992, also available at. www.louisbeam.com/leaderless.html.
14. Chain network.
15. Hub network.
16. All-channel network.
17. Arquilla, John & Ranfeldt, David & Zanini, Michele. "Networks, Net wars, and Information -Age Terrorism", in . countering the New Terrorism, eds. Ian O. Lesser et al, Santa Monica, Calif. RAND, 1999, PP. 49-50.
18. Transnational.
19. یوسف زین العابدین، «تروریسم، چالش ژئوپلیتیکی نوین در جهان»، فصلنامه سیاست خارجی.
20. Hoffiman, "Terrorism Trends and Prospects", op.cit,p. 20-26.
21. بر خلاف این رویکرد، شرق شناسان جدید معتقدند که سلفی گری بیش از هر عاملی متأثر از ویژگیهای ذاتی اسلام است نه نتیجه دگرگونیهای سیاسی و اقتصادی. سلفی گری از این نگاه پیامد ویژگیهای اسلام و تطبق ناپذیری آن با مدرنیسم و در نتیجه غرب گرایی است. در این تلقی اسلام غیر قابل تغییر است و با این افکار و پدیدههای جدید تعارض ذاتی دارد و برای تعارض و ستیز با این پدیدههای جدید جنبشهای اسلام گرایی و بنیادگرایی شکل گرفته است و تا اندازهای نیز مورد حمایت مسلمانان قرار گرفته است. از این رو، جنبشهای سلفی گرایانه پیش از آن که صرفاً یک واقعیت واکنشی و انفعالی باشند پدیدهای است فعال که از متن دین و ارزشهای دینی ریشه میگیرد. این جنبشها در راستای اهداف جهان گیرانه اسلامی میباشند. بنیاد گرایی اسلامی در حقیقت تأیید و اثبات نظریه برخورد تمدنها است. نگاه ذات گرایانه به پدیده سلفیسم را میتوان در دو شاخه جای داد. یکی جریان وفادار به نص که در فقه و شریعت اسلامی ریشه دارد مانند جریان وهابیت در عربستان و شاخه دیگر همان جریان رادیکالی است که ریشه در وهابیت دارد ولی کمتر به نص قرآن وفادار است و عمدتاً یا به دلیل عدم آگاهی از دکترین سنتی اسلام در خود آزادیهای قابل ملاحظهای احساس میکند. سازمان القاعده، طالبان در افغانستان و پاکستان و گروههای نو پدیدی مثل داعش و جبهه النصره در ذیل آن قرار میگیرند.
22. هانری بارتلی، پیشرفت و فقر، مفاهیم و دیالکتیک آنها در تمدنها و فرهنگها، در مارک هنر و پاولی، «فقر، پیشرفت و توسعه».
23. به نقل از ژیلبر آشکار، جدال دو توحش، یازده سپتامبر و ایجاد بی نظمی نوین جهانی، ترجمه حسن مرتضوی.
24.Becker, Gary S. (1968). "Crime and Punishment. An Economic Approach." The Journal of Political Economy 76 (2). p. 169-217.
25. Hamermesh, Daniel S. and Neal M. Soss. (1974). "An Economic Theory of Suicide." The Journal of Political Economy 82 (1).p. 83-98.
26. Berman, Eli. (2000). "Sect, Subsidy and Sacrifice. An Economist"s View of Ultra - Orthodox Jews." Quarterly Journal of Economics 115 (3). p.905-953.
27. Hamm, Mark S. (1998). "Terrorism, Hate Crime, and Antigovernment Violence. A Review af the Research." In The Future of Terrorism. Violence in the New Millennium. London SAGE. pp. 59-96.
28. Kressel. Neil J. (1996). Mass Hate. The Global Rise of Genocide and Terror, New ??? Press.
29. Krueger, Alan and Jorn-Steffen Pischke. (1997). "A Statistical Analysis of Crime Against Foreigners in Unified Germany/" Journal of Human Resources 32(1).p.1.209-82.
30. Russell, Charles and Bowman Miller. (1983). "Profile of a Terrorist." Reprinted in Perspectives on Terrorism, Wilmington, Delaware. Scholarly Resources Inc. p. 45-60.
31. Hassan, Nasra. (2001). "An Arsenal of Believers." The New Yorker, November 19. p.36-41.
32. Wilgoren, J. (2001). The Hijackers. A Terrorist Profile emerges that confounds the Experts. New York Times.
33. daniel pipes (2003): "militant Islam reach America" published by Norton compannt.
34. فرهنگ معین، ذیل واژه تعصب.
35. فتح، آیه 26.
36. توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن مجید. ترجمه فریدون بدرهای، ص 25.
37. محمد سعید حنایی کاشانی، «تسامح و تساهل»، نامه فرهنگ؛ حسن بن عبدالله عسکری، معجم الفروق اللغویة، الحاوی الکتاب ابی هلال العسکری و جزء آ من کتاب السید نورالدین الجزائری.
38. فتح، آیه 26.
چکیده
در این مقاله عملکرد و باورهای گروهک تروریستی - تکفیری موسوم به جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی که در جنوب شرق کشور ایران - به ویژه در استان سیستان و بلوچستان - دست به ترور و کشتار مردم زده است بررسی و نقد میشود.درآمد
به طور کلی جریانهای موجود در جهان اسلام را در سه دوره میتوان تقسیم بندی کرد: اسلام لائیک با محوریت ترکیه، اسلام تکفیری با محوریت و حمایت عربستان سعودی و اسلام ناب محمدی با محوریت ایران. تمام گروهکهای تروریستی که داعیهی اسلام و مسلمانی دارند و اکنون در نقاط مختلف دنیا از جمله سوریه، عراق، پاکستان، افغانستان و ... فعال هستند، ذیل جریان اسلام تفکیری قرار میگیرند. گروهک تروریستی جندالله که بعدها نامش را به «جنبش مقاومت مردمی ایران: تغییر داد، در جنوب شرق ایران - استان سیستان و بلوجستان - دستش را به خون آحاد مردم از شیعه و سنی آلوده کرده است، داخل همین جریان قرار دارد. البته میتوان این سه جریان را با استفاده از جریان شناسی جامع و کلان امام خمینی ذیل دو جریان اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اسلام آمریکایی قرار داد. آنچه این دو اسلام را از هم جدا میکند و مقابل یکدیگر قرار میدهد منافع آمریکا و صهیونیستهاست. این یک ملاک مهم است که به افراد قدرت تشخیص میدهد تا راه حقیقی را پیدا کنند و از طرفی با این رویکرد روشن میشود که دشمن اصلی آمریکاست و تفکیریها دشمن فرعی محسوب میشوند که رهبر انقلاب اسلامی ایران نیز بر آن تأکید داشته و دارد.چارچوب نظری
بر اساس نظریهی طبقه بندی علوم از نگرگاه امام خمینی، هر سازمان و بلکه هر انسانی حداقل از سه دیدگاه قابل بررسی است: اندیشه، انگیزه و عمل. امام خمینی بر اساس فرمایش حضرت رسول الله که میفرمایند: «اتَّمَا العِلمُ ثَلَاثَة آیة مُحکَمَة وَ فَریضَة عادِلَة و سُنَّة قائِمَة» همانا دانش سه گونه است: آیتی محکم، فریضهای عادله، سنتی استوار» (3) معتقدند متعلِّق دانش سه مرتبه از مراتب وجود انسان است. در این نظریه بر اساس ساختمان ظاهری و باطنی وجود انسان و جهان، علوم سه بخش میشوند که البته این سه بخش، سه مرتبه وجودی هستند نه آن که قسیم هم باشند و اگر در وجود انسان یا در عرصه جامعه به گونهای در هم تنیده این سه بخش آشکار شد، آن گاه آن انسان و آن جامعه زندگی الهی را تجربه میکند. حضرت امام در کتاب شرح حدیث این را بحث کردهاند. (4)پیشینه و ادبیات بحث
غربت خونبار (5) اولین کتابی بود که در چهلم شهدای فاجعه تروریستی تاسوکی منتشر شد در این کتاب گزارشی از این حادثهی تروریستی از زبان مجروحین، زندگی نامه و تصاویر شهدا، بازتاب این فاجعه در مطبوعات و رسانهها و اشعاری در رثای شهیدان تاسوکی آمده است. این کتاب 221 صفحه ای، پاسخی بود به تروریستهایی که بعد، به دروغ ادعا کردند، که در واقعهی تروریستی تاسوکی در جاده زابل به زاهدان به کاروان مسئولان حمله کردهاند؛ چرا که این شهدا مردم کوچه و بازار بودند از کشاورز تا دانشجو.فهرست برخی از اقدامات تروریستی
ردیف |
تاریخ |
مکان |
شهدا |
زخمی ها |
گروگان ها |
توضیح |
|
1 |
7 دی 1384 |
|
1 |
|
9 |
گروگان گرفتن سربازان مرزی |
|
2 |
25 اسفند 1384 |
تاسوکی (واقع در 90 کیلومتری جاده زابل به زاهدان) |
22 |
7 |
7 |
تعداد زیادی از شهدا افراد معمولی مانند دانش آموز، دانشجو، روحانی، کاسب، معلم و ... بودند. |
|
3 |
23 اردیبهشت 1385 |
دارزین (جاده بم – کرمان) |
12 |
فاجعه تروریستی دارزین |
|||
4 |
22 فروردین 1385 |
پاکستان |
شهادت حمید رضا کاوه |
او سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی بود که طبق اطلاع، خانواده وی چهل میلیون تومان جهت آزادی او به تروریستها پرداخته بود. |
|||
5 |
12 خرداد 1385 |
پاکستان |
شهادت احمد زاهد شیخی |
وی مکانیک سپاه و مدتی گروگان تروریستها بود. |
|||
6 |
13 بهمن 1385 |
خیابان بزرگمهر زاهدان |
4 |
همه شهدا از کارکنان نیروی انتظامی بودند |
|||
7 |
25 بهمن 1385 |
بلوار ثارالله زاهدان |
11 |
18 |
انفجار اتوبوس حامل نیروهای سپاه و حماسه شهید مسلم کیخا |
||
8 |
25 مرداد 1386 |
چابهار |
|
|
21 |
همه غیر نظامی بودند که به پاکستان منتقل و بعد از چند روز آزاد شدند. |
|
9 |
27 بهمن 1386 |
مدرسه دختران معرفت زاهدان |
انفجار بمب صوتی که تلفاتی در بر نداشت. |
|
|||
10 |
23 خرداد 1387 |
سراوان |
16 |
|
16 |
سرباز و پرسنل نیروی انتظامی بودند که مدتی گروگان بودند و همه به شهادت رسیدند. |
|
11 |
2 اردیبهشت 1387 |
امام جمعه فهرج، «حجت الاسلام و المسلمین جواد طاهری» بعد از اقامهی نماز مغرب و عشا در دبیرستان دخترانهی آسیه، هنگام بازگشت، ربوده شد. وی پس از تحمل دو ماه اسارت آزاد شد. |
|||||
12 |
10 اردیبهشت 1387 |
امام جماعت مسجد چهارده معصوم زاهدان «حجت الاسلام و المسلمین حسین بیجاری» پس از ادای نماز مغرب و عشا، هنگام بازگشت از مسجد ترور شد. این ترور منجر به زخمی شدن وی شد. |
|||||
13 |
30 بهمن 1387 |
انفجار بمب صوتی در مسجد الغدیر زاهدان که تلفاتی در بر نداشت. |
|||||
14 |
16 فروردین 1388 |
«حجت الاسلام و المسلمین علی عبادی» در شهرستان خاش، که قبلاً شهید توکلی در یکی از روستاهای آن به شهادت رسیده بود، ترور و به شهادت رسید. |
|||||
15 |
7 خرداد 1388 |
مسجد علی بن ابی طالب (علیه السلام) زاهدان |
20 |
200 |
|
انفجار انتحاری |
|
16 |
26 مهر 1388 |
پیشین |
43 |
|
|
سردار شهید شوشتری و محمدزاده به همراه جمعی از فرماندهان و برادران اهل سنت به شهادت رسیدند. |
|
17 |
بهمن 1388 |
زاهدان |
2 |
ربودن و به شهادت رساندن رانندههای تاکسی توسط گروهک تروریستی جندالشیطان از جمله شهیدان فلاحتی و محمدعلی ثانی حیدری. |
|||
18 |
24 تیر 1389 |
مسجد جامع زاهدان |
27 |
307 |
|
مصادف با اعیاد شعبانیه این انفجار انتحاری در نزدیکی مسجد انجام شد. (حماسه شهید گلدوی)( |
|
19 |
24 آذر 1389 |
چابهار |
39 |
|
|
فاجعه تاسوعای چابهار و شهادت تعدادی از مردم از جمله کودک دو ماهه و کودکان و زنان و ... |
|
20 |
30 دی 1390 |
راسک |
«مولوی مصطفی جنگی زهی» امام جمعه مسجد جامع خضرا اهل سنت شهر راسک مرکز شهرستان سرباز ترور و به شهادت رسید. |
||||
21 |
3 اسفند 1390 |
شهادت رمضان سنچولی در مقابله با چهار تن از سرکردگان گروهک تروریستی جندالله. |
تأملی در عمق باورها
گروهک تروریستی جندالله در بُعدِ اندیشه که حوزه تفکر و باور است، دارای اعتقاداتی است که در نتیجهی آن، فضای زیست مسلمانی شیعیان با اهل سنت را مخدوش و با اختلال مواجه میسازد. برخی از اعتقاداتِ علیه شیعیان که این گروه بر آنها تأکید دارد در ادامه شمارش میشود.تأملی در مبانی اخلاقی
در بُعدِ انگیزه که حوزه اخلاق است از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امام خمینی، بهره میگیریم. ایشان در بحث انسان شناسی که در کتاب شرح جنود عقل و جهل مطرح کرده، معتقد است در وجود انسان چهار قوه فعال است: شهویه، غضبیه، وهمیه یا شیطنت و عاقله. این چهار نیرو بر سر به دست آوردن ریاست بدن، با یکدیگر نزاع دارند. هر کدام از این قوا که ریاست را به دست گرفت، طبیعتاً سایر قوا تابع او میشوند. برای مثال کسانی که قوه غضبیه رئیس شان است، سایر قوا را تحت الشعاع و زیر سلطه خود قرار میدهد. نمونههای آن هم در طول تاریخ زیاد است؛ مانند هیتلر، صدام، چنگیز و ...تأملی در عرصهی رفتارها
آنچه در حوزهی رفتاری مطلوب است این است که رفتار انسان مطابق موازین شرعی و آیات و روایات باشد. در حوزهی رفتاری، افراد این گروهک در یک سطح نبودند ولی نماز جماعت میخواندند. برخی از آنها بعد از نماز سوره یس یا سوره رحمان میخواندند. تعدادی از آنها حافظ برخی از سورهها و آیات قرآن بودند. آنها اقدامهای تروریستی و شرارت آمیزشان علیه هموطنان را جهاد و خود را مجاهد میدانستند. رفتارهای شیعیان از جمله عزاداری سالار شهیدان را به شدت نکوهش میکردند و کاملاً مخالف با روضه خوانی و سینه زنی بودند. معتقد بودند که میتوان از اسرائیل و آمریکا پول گرفت و آن پول را در راه جهاد هزینه کرد. (23) عبدالمالک ریگی بعد از دستگیری اعتراف کرد که از ناتو چند هزار دلار دریافت کرده است. میگفتند سنت رسول الله این است که در جهاد، زنان، کودکان و پیرمردها را نمیکشته است، از این رو ما هم در تاسوکی به این افراد کاری نداشتیم؛ در حالی که در موارد متعددی این گروهک موجب شهادت کودکان و زنان شده است؛ از جمله در هفتم خرداد 1388 در مسجد علی بن ابی طالب شهرستان زاهدان، در بیست و چهارم تیر 1389 در مسجد جامع (24) شهرستان زاهدان، در 26 مهر 1388 در شهرستان پیشین، (25) در چابهار در تاسوعای 1389 و ... . در موارد گفته شده، این گروهک تروریست زنان، کودکان و کهن سالان را به خاک و خون کشیدند و سنت نبوی را که قائل به آن بودند، نقض کردند.خاتمه
از آنچه گذشت میتوان دریافت که گروهک تروریستی تکفیری و شرورِ به اصطلاح جندالله و یاوران آنها و دیگر گروهکهای تروریستی تفکیری، نه در حوزهی باورها، اعتقادات صحیح دارند و نه در حوزهی اخلاق و عمل دارای رفتار شایسته و مبتنی بر قرآن و شریعت هستند. به برخی از نمونهها که از مشاهدات عینی بود در متن اشاره شد. از این رو میتوان به اهداف اختلاف افکنانه و انگیزههای غیر الهی آنها پی برد. انگیزههایی که در پرتو حمایت از قومی خاص تبلور یافته است، در حالی که خواستههای دشمنان این مرز و بوم را اجرا میکند.پینوشتها
1. استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ sharif_lakzaee@yahoo.com.
2. پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی جامعة المصطفی - صلوات الله علیه و آله - العالمیه؛ rlakzaee@gmail.com؛ گفتنی است که وی به مدت پنج ماه گروگان گروهک تروریستی جندالله بوده است و وقایع این پنج ماه را در کتابی با عنوان «تاسوکی؛ خاطرات یک گروگان» (چاپ چهارم، قم، بوستان کتاب، 1391) منتشر نموده است.
3. کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 37، حدیث 1.
4. امام خمینی، چهل حدیث، حدیث بیست و چهارم، ص 384.
5. اعضای کمیته علمی ستاد یادواره شهدای تاسوکی سیستان، غربت خونبار.
6. رضا لک زایی، تاسوکی. خاطرات یک گروگان.
7. علیرضا کیخا، گروهک عبدالمالک قطعه پازل جنگ نرم.
8. علیرضا کیخا، مرداب انتحار.
9. سید حکمت قاضی میرسعید (به کوشش) ، در چنگال عقاب. گزارشی واقعی و مستند از نحوه رهگیری و فرود هواپیمای حامل عبدالمالک ریگی.
10. برای مطالعه این مقاله ر.ک.
http://www.tasooki.com.index.php?option=com_content&task=view&id=752&Itemid=42
11. همچنین برای مطالعه این مقاله ر.ک. «گروه جندالله نماد افراط گرایی مذهبی در ایران»، محسن ساجدی، در گفتار نهم کتاب تروریسم در ایران معاصر (مطالعه موردی پس از انقلاب اسلامی) ، به کوشش حمیدرضا اسماعیلی، ص 239.
12. این باورها را نگارنده در ایامی که در گروگان این گروهک تروریستی بود بارها از زبان اعضای آن شنیده است. برای تفصیل بیشتر ر.ک. تاسوکی. خاطرات یک گروگان، پیشین.
13. سنن النسائی، ج 6، (باب وجوب الجهاد) بشرح الحافظ جلال الدین السیوطی و حاشیه الامام السندی، ص 4-5.
14. حدیث 2270 به نقل از https://www.islamware.com/app/hadith/4/114؛ ملاحظه شده در تاریخ 1393/2/13 در این باره احدیث دیگری هم هست که میتوانید به همین آدرس مراجعه کنید.
15. برای مطالعه راجع به جزئیات این فاجعه تروریستی و زندگی نامه شهدا ر.ک. فاطمه قاسمی و یونس اربابی، گلدستههای خونین، مشهد، نشر شاملو، 1390.
16. مائده، آیه 8.
17. نسا، آیه 94.
18. به نقل از سایت تابناک. http://www.tabnak.ir/pages/?cid=25383؛ ملاحظه شده در تاریخ 1393/2/13.
19. نساء، آیه 94.
20. الحافظ أبی عبدالله محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن
عبارات مرتبط با این موضوع
جدیدترین خبرهای استان سیستان و بلوچستان خبر …مدیرکل سازمان بنادر و دریانوردی استان سیستان و بلوچستان گفت بندر شهیدبهشتی با داشتن جدیدترین خبرهای استان سیستان و بلوچستان خبر فارسی مدیرکل سازمان بنادر و دریانوردی استان سیستان و بلوچستان گفت بندر شهیدبهشتی با داشتن کانال
چکیده
با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل مختلف شایع شده است که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود به رهبری ایالات متحده، شکست خورده است. با این حال شماری از اقدامات موفق و ناموفق این گروه حکایت از هوشمندی، انطباق پذیری و انعطاف پذیری القاعده دارد. علی رغم سالها تلاش کشورهای غربی برای مقابله با فعالیتهای عضو گیری القاعده و تأثیرگذاری فکری آن، جهاد سفلی به مثابه ایدئولوژی هدایت گر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروان ادامه دهد و از ابزارهای مختلف برای اشاعه ایدئولوژی خود و ترویج افراط گرایی خشونت آمیز استفاده کند. یکی از تحولات مهم در طی سالهای اخیر، شکل گیری نوعی انقلاب در کشورهای عربی اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان بیداری اسلامی یا بهار عربی خوانده میشود. بیداری اسلامی فضایی را پدید آورده که همهی گروهها و احزاب (اسلام گرا، ناسیونالیست، کمونیست و ...) امکان فعالیت یافتهاند. در میان این گروهها، القاعده از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا یکی از نمادهای افراط گرایی و رادیکالیسم اسلامی محسوب میشود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش همواره در صدر اخبار و توجهات بوده و کشورهای غربی هزینهی زیادی برای مقابله و نابودی این گروه کردهاند. در آغاز بیداری اسلامی، با گسترش موج اسلام خواهی و دموکراسی خواهی مردم (و تضاد خواست و شعارهای مردم با ایدئولوژی و آرمان القاعده) به نظر میرسید که القاعده به روزهای آخر خود نزدیک شده باشد. این مساله همراه با کشته شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را مضاعف نمود. اما همانطور که گفتیم این سازمان از انعطاف و قابلیت ویژهای برخوردار است و تا حدودی توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. در این مقاله کوشیدهایم با بررسی منابع کتابخانهای و بهره گیری از تحقیقات انجام شده، تأثیر بیداری اسلامی بر القاعده را مورد ارزیابی قرار دهیم. دو متغیرِ ما در این پژوهش «بیداری اسلامی» - متغیر مستقل - و «القاعده» - متغیر وابسته - میباشند. در این ضمن تلاش شده ابعاد مختلف بیداری اسلامی و تأثیراتی را که میتواند بر القاعده بگذارد، همراه با در نظر داشتن برخی احتمالات تبیین نماییم.مقدمه
با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل گوناگون شایع شده که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود (به رهبری ایالات متحده) ، شکست خورده است. با این حال شماری از اقدامات این گروه، حمایت از هوشمندی، انطباق پذیری و انعطاف پذیری القاعده دارد. علی رغم سالها تلاش کشورهای غربی برای مقابله با فعالیتهای عضوگیری القاعده و تأثیرگذاری فکری آن، جهاد سلفی به مثابه ایدئولوژی هدایت گر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروانش ادامه دهد و از ابزارهای مختلف برای ترویج ایدئولوژی خود و اشاعهی افراط گرایی خشونت آمیز استفاده کند. یکی از تحولات مهم در طی سالهای اخیر، شکل گیری نوعی انقلاب در کشورهای عربی - اسلامی منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان «بیداری اسلامی یا بهار عربی» خوانده میشود. بیداری اسلامی فضایی را پدید آورده که همهی گروهها و احزاب (اسلام گرا، ناسیونالیست، کمونیست و ...) مکان فعالیت یافتهاند. در میان این گروهها، القاعده اهمیت به سزایی دارد، زیرا یکی از نمادهای افراط گرایی و رادیکالیسم اسلامی محسوب میشود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش در صدر اخبار بوده و کشورهای غربی هزینهی زیادی برای مقابله و نابودی این گروه کردهاند. در آغاز بیداری اسلامی، با گسترش موج اسلام خواهی و دموکراسی خواهی مردم (و تضاد خواستهای مردم با ایدئولوژی و آرمان اقاعده) به نظر میرسید که القاعده به روزهای آخر خود نزدیک شده است. این مسئله همراه با کشته شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را بیشتر نمود، ولی همانطور که بیان شد این سازمان انعطاف و قابلیت ویژهای دارد و تا حدودی توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.1. زمینههای شکل گیری القاعده
القاعده یکی از جریانهای افراطی مسلمان است که امروزه به عنوان یک سازمان تروریستی در جهان شناخته شده است. در مورد ریشههای شکل گیری این سازمان، مباحث نظری فراوانی مطرح شده است که اگر بخواهیم در یک دسته بندی کلی بیان کنیم میتوان از عوامل داخلی (جهان اسلام) و خارجی صحبت به میان آورد که البته هر کدام از عوامل یاد شده شقوق مختلفی دارند که حکایت از پیچیدگی این تشکیلات میکند و نباید به آن فقط به عنوان یک سازمان، گروه یا جنبش صرف نگاه کرد.2. القاعده و بیداری اسلامی
اعتراضهای سیاسی و حوادث اخیر کشورهای عربیِ منطقهی خاورمیانه که از خودسوزی یک جوان تونسی آغاز شد و به مصر، لیبی، یمن، بحرین و سوریه سرایت کرد و در برخی کشورهای منطقه، موجب تغییر هیئت حاکمه شد، صرف نظر از نامهایی که برای آن به کار برده شده (بیداری اسلامی یا بهار عربی) ، (13) یک واقعیت غیرقابل انکار در جهان عرب میباشد که بدون شک دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی منطقهای و بین المللی گستردهای است. برای چرایی بروز این تحولات نظریات مختلفی ذکر شد از جمله: قیام علیه تحقیر، حرکت برای دست یابی به دموکراسی، (14) تأثیرات توسعهی انسانی، (15) بحران سیاسی و ناکارآمدی حکومتها و توجه به اسلام به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، اجتماعی و مذهبی. (16) .2-1- بیداری اسلامی و امکان زوال القاعده
بر اساس این نگاه با شروع بیداری اسلامی، القاعده از دو جهت تحت فشار قرار گرفته که این فشارها در آیندهی نه چندان دور میتواند به انزوا و حتی نابودی این سازمان منجر گردد. در خصوص فشارهای وارده بر القاعده، مورد نخست در ارتباط مستقیم با بیداری اسلامی است و مورد دوم هم به تشکیلات داخلی سازمان القاعده مربوط است که در ادامه، هر دو مورد را بررسی میکنیم.2-2- بیداری اسلامی بستری برای خیزش دوباره القاعده
مخالفان نظریه نخست تأثیر منفی عوامل یاد شده بر سازمان «القاعده» را می پذیرند، اما با این تفاوت که آنان تحولات جاری را با نگاه مثبت (از منظر القاعده) به آینده دنبال میکنند. در ادامهی بحث، نخست فرصتهایی که در نتیجهی بیداری اسلامی برای القاعده به وجود آمده را بررسی میکنیم و پس از آن با ارزیابی ساختار ایدئولوژیک و تشکیلاتی القاعده، تلاش خواهیم کرد به دقت این دیدگاه را مورد نقادی قرار دهیم.نتیجه گیری
برای ارزیابی صحیح از تأثیر بیداری اسلامی یا بهار عربی بر القاعده باید به دو مؤلفهی اصلی توجه شود: نخست: بیداری اسلامی و دوم سازمان یا تشکیلات القاعده. بیداری اسلامی را نباید یک واقعهی ثابت و ایستا فرض کنیم که به همان شکلی که آغاز شده ادامه خواهد داشت، زیرا تحولاتی که در متن بیداری اسلامی اتفاق افتاده از فراز و فرودهای فراوان و بستر پویای آن حکایت دارد. در طرف مقابل القلاعده هم وضعیت مشابهی دارد. سازمانی که ریشههای آن به ربع قرن باز میگردد و با تمام مشکلاتی که پیش روی آن بوده (خصوصاً در پانزده سال اخیر) نه تنها نتوانسته موجودیت خود را حفظ کند بلکه اکنون زمزمههایی از موفقیتهای آیندهی آن به گوش میرسد. همان طور که پیش از این بحث شد دو نظریهی عمده در این زمینه وجود دارد که یکی بر «امکان زوال» القاعده و دیگری بر «امکان موفقیت» القاعده در بستر بیداری اسلامی تاکید دارد. بدیهی است که نباید به قطعیت دربارهی هر یک از نظریات صحبت کرد، زیرا ممکن است بخشی از نظریه مطابق با واقع باشد و بخشی از آن تطابق چندانی نداشته باشد. در ادامهی بحث برای روشن تر شدن نتیجه و عدم تکرار آنچه که گفته شد بحث را با طرح چند احتمال (56) تکمیل خواهیم کرد.احتمال نخست، بیداری اسلامی: تشکیلات حکومتهای دموکراتیک
احتمال یاد شده در اوایل بیداری اسلامی بسیار پر رنگ بود؛ خصوصاً با برگزاری انتخابات گسترده در مصر و تونس؛ در صورت تداوم روند دموکراتیک و تشکیل حکومتهای مردم سالار، اسلامی، تقویت همه احزاب، سازمانهای مردم نهاد، جایگاه القاعده بسیار متزلزل خواهد شد و به تدریج، پایگاه مردمی خود را از دست خواهد داد و با موفقیت و پیشرفت الگوهای دموکراتیک حتی احتمال زیر سوال رفتن مشروعیت القاعده نزد پیروان آن وجود دارد. از طرف دیگر، با از بین رفتن بن لادن (و برخی از رهبران اصلی القاعده) ضعف نسبی این سازمان آغاز شده و بیداری اسلامی به ضعف بیشتر این سازمان سرعت خواهد داد. البته در حال حاضر با توجه به تحولات جاری، این احتمال ضعیف شده است و شاید صحبت از آن منطقی نباشد.احتمال دوم؛ وقوع موانع بر سر راه بیداری اسلامی
وجود مشکلات پس از انقلاب و دشواری اوضاع و طولانی شدن فرایند انتقال قدرت سبب شده القاعده از انزوای اولیه بیرون آید و تلاش خود را برای تغییر شرایط آغاز نماید. این تلاش در دو جهت صورت گرفته است: نخست: نیروهای القاعده با استفاده از آشوب و ناآرامی ایجاد شده، غفلت نیروهای امنیتی و مهم تر از همه بهره گیری از یاس و سرخوردگی مردم تلاش میکنند اعضای جدید جذب کنند و در این راه با هوشمندی، بر اسلام (با تفسیر خاص سلفی، تکفیری و وهابی) و جهاد به عنوان تنها راه حل تأکید میکنند (57) و مردم را به مبارزه علیه غرب بر میانگیزند. به نظر میرسد اکنون بهترین فرصت برای القاعده است تا با بهره گیری از خشم مردم و ناآرامی موجود علیه نظامیان، آنان را به سمت القاعده و عملیاتهای تروریستی سوق دهند. چیزی که در اوایل دهه 90 اتفاق افتاد و نتیجهی آن گسترش عملیاتهای خشونت آمیز بود.پینوشتها
1. دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی اسلام.
2. ناصرالبحری، 2005.
3. ر.ک. ابوجندل ناصر البحری، تنظیم القاعده من داخل. طی همین فرایند شاهد شکل گیری گروههایی به نام «عرب افغان» هستیم.
4. خالد خلیل اسعد، بن لادن، او را نمیتوان شناخت، ص 36.
5. برای مطالعه بیشتر در زمینه رابطه القاعده و نو سلفیه به این منبع مراجعه کنید. محمودیان، محمد، پژوهشنامه علوم سیاسی (1391) . «تأثیراندیشههای نوسلفیسم بر روند فکری ایدئولوژیک القاعده»، سال هفتم، شماره سوم، تابستان 1391.
6. حمیدرضا اسماعیلی، القاعده از پندار تا پدیدار، ص 58.
7. گریلبر آشکار، جلال در توحش، ص 65.
8. پل میشائیل و دوران، اسامه بن لادن و تروریسم جهانی، ص 26.
9. عبدالقوم سجادی، «طالبان؛ ایران و پاکستان، علوم سیاسی»، دانشگاه باقرالعلوم، پاییز 1377، شماره 2.
10. ر.ک. اولرنیس لادورنر، خاستگاه افراطی در پاکستان.
11. Islamic World Fron for Jihad against the Jews and Christain].
12. محمد محمودیان، «تأثیراندیشههای نوسلفیسم بر روند فکری ایدئولوژیک القاعده» پژوهشنامه علوم سیاسی، سال هفتم، شماره سوم، تابستان 1391.
13. صرف نظر از تفاوتها و مباحث تئوریکِ، روشن است که هر یک از الفاظ یاد شده بر وجهی از وجوه گسترده و فراگیر حوادث امروز جهان عرب دلالت دارند اما؛ باید توجه داشت با این که عناوین یاد شده برای بازنمایی و معرفی واقعیتی مشهود به کار رفتهاند، اما در ضمن آن رقابتی ایدئولوژیک یا سیاسی نهفته وجود دارد که در تلاش است این رویدادها را از دیدگاه خود «مصادره به مطلوب» نماید و حتی میتوان گفت در این رقابت سعی در الهام آفرینی و القای برخی مفاهیم خاص وجود دارد.
14. Fakhro, Elham & Hokayem, Emile (2011) . "Waking The Arabs", Survival, Vol. 53, No2, May & April.
15. برای آگاهی بیشتر از جزییات این نظریه به این منبع مراجعه کنید:
Randall Kuhn (2011) . On the Role of Human Development in the Arab Spring, September, University of Denver, Josef Korbel School of International Studies.
16. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به. حسینی فائق، سید محمد مهدی (1391) . بیداری اسلامی و تحولات منطقه ای، تهران دانشگاه امام صادق (علیه السلام) ، صفحات 145 تا 154.
17. مثال واضحی که در این مورد میتوان آورد تحولات مصر است که مبارک برکنار شد، اسلامگرایان در فرایند انتخابات و تحت عنوان دموکراسی قدرت را به دست گرفتند اما مجدداً ارتش با نادیده گرفتن آراء مردم (و با نوعی بازگشت به دوران مبارک) ، قدرت را در دست گرفت. این تحولات به خوبی نشان دهندهی این است که هنوز ثبات حاصل نشده و در این شرایط بی ثبات، وقوع هر اتفاقی شگفت انگیز نخواهد بود.
18. Burk, Jason Wars, Alen Lane, Fenguin Group.
19. Holbrook, Ponal Al-Qaeda"s Response to the Arabspring, Perspectives on Terrorism, vol 6, No6.
20. Forest, James J. F, Perecptiochellenges faced by Al-Qaede on the Battlefield in flueance warface v016 issuel.
21. Wilner, Alexs opportunitycosts or costly opportunities?.
22. Lahoud, nelly, ayman al-zawahiris reaction to recolation in the middle east" in CTC sentinel vol 4 N. 4.
23. ذکر این نکته ضروری است که برداشت القاعده از اسلام، مبتنی بر برداشت متحجرانه و خشک وهابیت افراطی است که جایگاهی در میان اکثریت مسلمانان ندارد و حتی گروههای اسلامی و مسلمانانی که بر اسلامی شدن حکومت و قوانین تاکید داشتند، با اسلام القاعده تفاوت بنیادین دارند.
24. Gerges A. fawaz the rise and fall of al-Qaede oxford university press.
25. برای آگاهی بیشتر در مورد این نظریه میتوانید به این منبع مراجعه کنید:
W.Kimball Lewis (2012) . Al Qaeda and The Arab Spring -An Ideological Assessment, MASTER OF SCIENCE IN INFORMACTION OPERATIONS, from the NAVAL POSTGRADUATE SCHOOL, December 2012.
26. john. O. brennan.
27. Ferran, lee, "alquaeds shadow of Former self, us counter says" ABC news lnvestigative, 30 april.
28. Leon Panetta.
29. Panetta, "panetta says Al Qaede feat with in Reach" Al juzeera, 9 july.
30. Stewart, phil "strikes onal Qaeda leave only handful of top targots.
31. US Department of State, Contry Reports on Terrorism 2011, page. 5.
32. Gorman, Siobhan, CIA kills Al Quedu"s No2.
33. Masters, jon athan "Back grounder Geted killinegs."
34. Bergen and Tiedemann, "the year of Dron. l euderkilled".
35. Hoffman, Alquedes uncertainfuture, sudiesin conflict.
36. U.S. Military Academy"s Combating Terrorism Center (CTC) .
37. Lahoud, nellyetal, Leters from Abbottabad. bin lad on sidelined.
38. به عنوان نمونه بنگرید به:
Osama bin Laden"s Last Words Show Dark Days for Al Qaeda, "CBS World News, 3 May 2012.
www.cbsnews.com/8301-202 162-57426970/osama-bin-ladens-last-wordsshow-dark-days-for-al Qaeda/
Peter Baker, "Recovered bin Laden Letters Show a Divided Al Qaeda, "New York Times, 3 May; Ben Fenton, Johanna Kassel, and Richard McGregor, "Bin Laden Papers Reveal Al Qaeda Rifts," Financial Times
(London) , 3 May 2012; and Gregg Miller and Peter Finn, "New Osama bin Laden Documents Released," Washington Post, 3 May 2012.
39. Juan Zarate.
40. Sands David R. "al-Quidas credibility "on the ine" as war in irag winds down".
41. Jenkins brian Misheal. AlQuede in its third Decade-lmersile dedline.
42. Wilner Alex Y opportunity costsor costy opportunities.
43. اخیراً الظواهری در پیامی به مردم مصر از آنان خواسته. در مقابل کودتای نظامیان با پا خیزند و اجازه ندهند نظامیان که ابزار دست آمریکا هستند و از طرف عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت مالی می شوند، کنترل امور آنان را به دست گیرند.
44. گفتنی است که موارد یاد شده به معنای شکست جریان بیداری اسلامی به شمار نمیرود، زیرا به عقیدهی آگاهان و صاحب نظران، بیداری اسلامی یک تحول صرفاً انقلابی یا سیاسی نیست بلکه یک جریان عمیق و اصیل اسلامی است که در کل تاریخ اسلام و سرزمینهای اسلامی ریشه دارد و در مسیر خود با فراز و نشیبهای متعدد روبرو خواهد شد، لذا نباید با نگاهی سطحی به برخی تحولات سیاسی از شکست یا خاتمهی این جریان صحبت به میان آورد.
45. Juanz, Zarate "Alqaede stims Again."
46. عاصف حسینی، القاعده خطرناک تر از گذشته شده است.
47. Levant.
48. Hoffman, Bruce. Al qaedes luncertaion Futurs.
49. عاصف حسینی، القاعده خطرناک تر از گذشته شده است.
50. McAllister, Bad "Al qaede and the lnnovation frim. demytho; og zing the network.
51. ibid.
52. Krebs, valdis. In flow - mupping and measuring social networks-social car togralhy.
53. به عنوان نمونه، گروه بوکوحرام (Boko Haram) در نیجریه می باشد که بن لادن در راستای توسعهی القاعده به آفریقا با رهبر این گروه به طور مستقیم دیدار کرد (Burke, 2012) برخی منابع از امکان پیوند و اتحاد قریب الوقوع این دو گروه حکایت دارند.
54. Lahoud, nelly, ayman al-ZAwahiri"s Reaction to revolautionto revolation in thmiddle East.
55. Byman, Daniel "splitting al-Qaideand its affiliates.
56. در احتمالهای یاد شده، بیداری اسلامی را متغیر مستقل و القاعده را متغیر وابسته فرض میکنیم بدین صورت که آینده القاعده وابسته به موفقیت بیداری اسلامی (یا شکست آن) میباشد.
57. البته باید توجه داشته باشیم که این فرض نادرست است که القاعده فقط از مسلمانان استفاده میکند، زیرا آنان برای دستیابی به اهداف خود از هر وسیلهای استفاده میکنند. به عنوان نمونه بن لادن در طرحهای خود علیه آمریکا، توصیه میکند که یارانش از نیروهای غیرمسلمان و اقلیتها (به طور خاص آفریقاییها و اتباع آمریکای لاتین) استفاده کنند (miller, 2011) .
58. Riedel, Bruce, the coming of Al Queda3.in.
59. http://www.nytimes.com/2013/08/06/world/middleeast/rebels-gain-control-of-government-air-base-in-syria.html?_r=0.
60. Jenkins, Brian Micheal. Al Qaede in its third Decade-irrevers Decline.
61. http://www.thedailybeast.com/articles/2013/07/29/al -qaeda-in-iraq-adu-ghraib-jailbreak-a-counterterrorism-nightmare.html.
62. Reidel, Bruce, the coming of Al Quede, 3, 0.