مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

کار برعکس شد: دختری که به دیگران متلک می‌گوید!

پاسخ مشاور: از آنجا که بتازگی دوره نوجوانی (مقطع سنی ۱۲تا۱۸ سال) را گذرانده‌اید، این طور به نظر می‌رسد که برخی خصوصیات این سن، هنوز در رفتارتان باقی مانده است و شما از نظر رفتاری و روانی به طور کامل این مرحله را سپری نکرده‌اید.

متلک؛ از خصایص نوجوانی است

اصولاً فردی در سن نوجوانی دچار بی‌ثباتی عاطفی است و خود را همه چیز‌دان یا به اصطلاح عامه «علامه دهر» می‌پندارد، از اطرافیان خود دائم ایراد می‌گیرد و سبک بیانش متفاوت است. اگر فرد آموخته باشد خواسته‌ها و احساسات خود را چگونه بیان کند، می‌تواند با کلمات مناسب مسائلش را مطرح کند، ولی اگر این روش را نیاموخته باشد، با کلامی نامناسب و یا با تکه انداختن، کنایه و متلک بیان می‌کند. همین سبک رفتاری که در برخوردهای شما نیز مشاهده می‌شود، باعث خواهد شد که دیگران از شما دلزده و ناراحت شوند و چون نگران مسخره شدن از سمت شما هستند، نمی‌توانند با شما راحت ارتباط برقرار کنند و به گفت‌و‌گو بنشینند؛ لذا از شما دوری می‌کنند.
بهتر است مهارت‌های ارتباطی مناسب را بیاموزید تا بتوانید هم در ارتباط با دیگران حرفتان را بزنید و هم اطرافیان به جای دور شدن، جذب شما شوند و دوستتان داشته باشند.


مشخصات مهارت ارتباطی خوب

گوش کردن:
مهم‌ترین مهارت در یک ارتباط موثر، خوب گوش کردن است. گوش کردن با شنیدن متفاوت است؛ ما همه صداهای اطرافمان را می‌شنویم و شنیدن یک رفتار غیر فعال است، ولی در گوش کردن فرد با دقت به صحبتهای اطرافیانش گوش می‌دهد وحرف آن‌ها را قطع نمی‌کند و با بدن و صورتش واکنش نشان می‌دهد. قبل از اینکه فرد مقابل، حرفش تمام شود، فرد شنونده، جواب آماده نمی‌کند. احساسات طرف مقابل را می‌فهمد و درباره‌اش حدس نمی‌زند. همچنین با وی ارتباط چشمی برقرار می‌کند.

لحن کلام:
در یک ارتباط، لحن کلام خیلی مهم است. لحن یعنی آهنگی که ما با آن صحبت می‌کنیم. آیا آهنگ کلام شما پرخاشگرانه است یا آرام؟ شاید شما حرفی بزنید ولی چون با لحن تند می‌گویید، فرد مقابل آن را متلک و پرخاش تلقی می‌کند. لحن آرام افراد را به شما بیشتر جذب می‌کند.

قضاوت نکردن:
وقتی دیگران با شما صحبت می‌کنند، بهتر است آن‌ها را قضاوت نکنید و روی حرف‌های آن‌ها صفت خوب و بد نگذارید. سعی کنید با قضاوت‌های عجولانه که مثلاً در فلان مورد اشتباه کردی، آن‌ها را ازخود دور نکنید.

همدلی:
وقتی طرف مقابل حرف می‌زند، موضوع مطرح شده، را از نگاه دوستتان ببینید و در جواب مشکلش پوزخند یا جملاتی مانند اینکه مهم نیست، ولش کن حالا و... نگویید یا دوستتان را نصیحت نکنید.

بیان احساسات:
باید بیاموزید که چگونه در یک ارتباط، احساسات مثبت و منفی خود را مطرح کنید تا به بهبود روابطتان کمک کند. برای این کار بهتر است اول احساسات خودتان (چه خوب و چه بد) را بدرستی بشناسید تا زمانی که قصد دارید حرفی به کسی بزنید، بتوانید صحبت خود را راحت‌تر بیان کنید و باعث دلخوری فرد مقابل نشوید.


به نظر می‌رسد که شما در این زمینه‌ها، ضعیف رفتار می‌کنید یعنی به جای همدلی با متلک و قضاوت صحبت می‌کنید و در نتیجه راه‌های ارتباط با اطرافیانتان قطع می‌شود. بهتر است برای اصلاح رفتار خود و کسب این مهارت‌ها به صورت حضوری با یک مشاور مشورت کنید. (راهله فارسی - کار‌شناس ارشد مشاوره/ خراسان)

23


ادامه مطلب ...

۳ روش مقابله با دخالت‌های مادرشوهر و دیگران

پاسخ مشاور: پیش از هر چیز به شما توصیه می‌کنم که با برطرف کردن موانع احتمالی، زمینه پایان دادن به دوران عقد خود را فراهم کنید و زود‌تر مستقل شوید؛ اما در ادامه به روش کنترل شرایط و نحوه بیان مطالب به همسرتان خواهیم پرداخت.


حفظ حریم

حریم‌ها را حفظ کنید. برای این کار بهتر است میزان رفت و آمد به خانه پدری همسرتان و میزان ارتباطات کلامی را که باید داشته باشید، مشخص کنید. این گونه به نظر می‌رسد که زندگی شما در کنار مادر شوهرتان مانند یک آکواریوم تمام شیشه‌ای است؛ به گونه‌ای که وی می‌تواند هر حرفی بین شما و همسرتان را بشنود و هر گونه می‌خواهد ایراد بگیرد؛ در نتیجه بهتر است در کمال احترام و رعایت حرمت‌ها، میزان و سطح رفت و آمد خود را کنترل کنید. برای مثال شرایطی ایجاد نکنید که مادر همسرتان بتواند در خلوت و دور از چشم همسرتان، حرف‌هایی به شما بزند که موجب ناراحتیتان شود.


جایگزین بیان حرف‌های مادرشوهر به همسر

به جای مطرح کردن حرف‌های مادرشوهرتان به همسرتان، پیشنهاد می‌کنم که خودتان بیاموزید چگونه مودبانه و در کمال احترام پاسخ وی را بدهید تا موارد اختلاف به همسرتان منتقل نشود. در واقع باید همسرتان را در این موضوع دخالت ندهید تا بازی جدیدی در زندگی شما شروع نشود.
ما در ارتباط با اطرافیان به سه سبک رفتاری برخورد می‌کنیم:

۱. سبک پرخاشگرانه:
در این سبک همواره به دنبال مقصر هستیم و انگشت اشاره ما به سمت اطراف است تا یک مقصر بیابیم. با احساسات خود آشنا نیستیم و مدام در کلمات خود از متلک استفاده می‌کنیم و لحنمان تند است: «تو این کار را کردی»، «این طوری گفتی» و...

۲. سبک منفعلانه:
فرد منفعل در مقابل دیگران بیشترین پاسخش سکوت، لبخند یا تایید است؛ اما بعد ناراحت می‌شود، بدگویی می‌کند و از دیگران می‌خواهد که از او حمایت کنند. نگاه چشمی ندارد، همیشه عصبانیت‌های پنهانی دارد که با مدل‌های بیمار گونه نشان می‌دهد.

۳. سبک قاطعانه:
چنین فردی کاملاً به حس‌های خود آگاه است. در عین این‌که به دیگران و خودش بی‌احترامی نمی‌کند و خودش هم با کلام و رفتارش وارد حریم کسی نمی‌شود اما می‌تواند ناراحتی‌های خود را مطرح کند و به راحتی نه بگوید.


از شما می‌خواهم با یک مشاور صحبت کنید و برای آموختن رفتار قاطعانه بیشتر تلاش کنید تا وقتی مادرشوهرتان با حرف‌هایش باعث ناراحتی شما می‌شود یا به حریم خصوصیتان ورود می‌کند، به جای اینکه پشت همسرتان پنهان شوید و بخواهید او از شما دفاع کند، خودتان با رعایت احترام و جایگاه وی بهترین پاسخ را بدهید و اگر به همسرتان می‌گویید نیز حالت شکایت نداشته باشد و از او رفتار دفاعی نخواهید، چراکه هر گونه دفاع همسرتان از شما در مقابل مادر خود، رابطه‌تان را خراب‌تر می‌کند. (راهله فارسی - کار‌شناس ارشد مشاوره/خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

نوجوان اهوازی در بدن دیگران زنده شد [عکس]

با اهدای عضو پس از مرگ مغزی صورت گرفت

سه شنبه 8 اردیبهشت 1394 ساعت 10:42

جام جم سرا- نوجوانی که دچار مرگ مغزی شده بود پس از اعلام رضایت والدین زیر تیغ جراحان بیمارستانی در اهواز قرار گرفت تا اعضای او به بیماران نیازمند عضو، جانی تازه بخشد و سلامتی را به آنها بازگرداند.


ادامه مطلب ...

راهکارهایی برای افزایش قاطعیت یا رفتار قاطعانه با دیگران

آیا می‌توانید بدون خرید از مغازه‌ای پول خرد کنید؟ آیا می‌توانید در مترو به یک فال‌فروش «نه» بگویید؟ آیا می‌توانید جنس خریداری ‌شده معیوب را بازگردانید؟ آیا می‌توانید از راننده تاکسی بخواهید که رادیو را خاموش کند چون مزاحم مطالعه شماست؟ آیا می‌توانید غذای نامناسبی را که از بیرون تهیه کرده‌اید برگردانید؟ آیا می‌توانید کار عملی دانشجویی را که یک کپی بیش نیست برگردانید؟ آیا می‌توانید همسایه طبقه بالا را به رعایت سکوت و آرامش دعوت کنید؟ اگر می‌توانید لازم نیست ادامه این مطلب را بخوانید! شما فرد قاطعی هستید! ولی اگر نمی‌توانید این متن برای شما نوشته شده است!
مهارت ابراز وجود یا جرأت‌ورزی یک مهارت ارتباطی و مربوط به روابط بین‌فردی است. اگرچه ابراز وجود همیشه به تأمین خواسته‌های شما منجر نخواهد شد اما باعث احساس خوبی نسبت به خودتان می‌شود که برای سلامت جسم و روان اهمیت بسزایی دارد. از طرفی ارتباط ناموثر عامل تنهایی، مشکلات خانوادگی، عدم صلاحیت و نارضایتی شغلی، فشارهای روانی، بیماری جسمی و حتی مرگ است!
ابراز وجود یا قاطعیت یعنی حمایت‌کردن از حق و عقیده خود بدون این‌که به حق و عقیده دیگران تجاوزی شود. ژوزف ولپی مبدع ابراز وجود آن را این‌گونه تعریف می‌کند: ابراز مناسب هرگونه احساسی نسبت به طرف مقابل بدون احساس اضطراب. بنابراین، افرادی که در موقعیت‌های می‌ان‌فردی منفعل یا پرخاشگر هستند موردهای مناسبی برای جرأت‌آموزی تلقی می‌شوند. جرأت‌آموزی برای اغلب اضطراب‌های مربوط به تعامل‌های میان فردی یک درمان انتخابی محسوب می‌شود. در یک کلام، ابراز وجود، مخالف سبک زندگی روان‌رنجور است چون کسانی‌که دچار کسالت روانی هستند همیشه از زیادی نیروهای بازدارنده رنج می‌برند. به عبارتی، فرد غیرقاطع چون در عمل، خودش نیست مضطرب است.
وقتی آنچه را درست می‌دانید انجام نمی‌دهید، به خود شک خواهید کرد و اعتماد به نفس خود را از دست خواهید داد و هنگامی که برای رسیدن به آنچه که می‌خواهد تلاش نمی‌کنید عزت نفس خود را از دست می‌دهید و در نتیجه احساس حقارت خواهید کرد. البته قاطع‌بودن کار آسانی نیست.
در برخی موقعیت‌ها بر سر حرف خود ایستادن و رفتار قاطع داشتن می‌تواند خطرناک باشد. برای مثال، وقتی که با یک زورگیر مواجه می‌شوید! به‌علاوه، رفتار قاطع در برخی فرهنگ‌ها، به‌ویژه برای زنان متداول نیست اما با این وجود رفتار قاطع اغلب نتایج مثبتی دارد. تعریف قاطعیت این است که رفتار متناسب باشد.


به‌طور خلاصه رفتار بین‌فردی به سه دسته تقسیم می‌شود:
رفتار انفعالی:
یعنی ابراز نکردن نیاز و احساسات خود یا ابراز آن‌ها به نحوی بسیار ضعیف به‌طوری‌که دیده و درک نمی‌شوند.
رفتار تهاجمی:
خواستن چیزی یا بیان احساس به شیوه‌ای که با تهدید یا تمسخر یا تحقیر همراه است و موجب رنجش دیگران می‌شود.
رفتار قاطع:
ابراز درخواست و احساس خود به نحوی صادقانه و احترام‌آمیز که به حقوق دیگران نیز تخطی نکرده یا افراد را خوار و خفیف نمی‌کند. قاطع بودن همانند دو روی یک سکه است؛ یک روی آن درخواست‌کردن چیزی است که می‌خواهید و روی دیگر آن امتناع از انجام آنچه که نمی‌خواهید. برای داشتن رفتار قاطع باید آنچه می‌خواهید را «به روشنی» بیان کنید، از حق خود برای داشتن آنچه که می‌خواهید دفاع کنید، احساس خود را به زبان بیاورید، از انجام کاری که به نفع شما نیست امتناع کنید و در عین حال به طرف مقابل خود احترام بگذارید.


آموزش ابراز وجود، اغلب فرد را مجبور به ارزیابی مجدد ارزش‌های اساسی زندگی خود می‌سازد. برای یادگیری ابراز وجود می‌توانید از یک روان‌شناس، دوره‌های آموزش ارتباط موثر و کتاب‌هایی که در این زمینه وجود دارد، بهره‌ببرید اما در این‌جا چند توصیه برای تمرین ابراز وجود مطرح می‌شود:
*در ابتدا مطمئن شوید برای مسائل واقعی به ابراز وجود می‌پردازید. به‌علاوه، اول مطمئن شوید که چه می‌خواهید بگویید: «بله» یا «نه»؟ اگر می‌خواهید «نه» بگویید ابتدا کلمه «نه» را گفته سپس دلایل خود را توضیح دهید. برای این کار از عباراتی با ضمیر «من» استفاده کنید و به جای سرزنش یا محکوم‌کردن طرف مقابل به مطرح‌کردن موضوع بپردازید تا جایی که می‌توانید پاسخ کوتاهی داده و از دادن توضیحات طولانی و آوردن دلایل زیاد خودداری کنید.
*سعی کنید حرکات غیرکلامیتان با پیامی که می‌فرستید همخوانی داشته باشد. درخواست خود را به‌صورت واضح و مستقیم بیان کنید. همواره به‌خاطر داشته باشید که پرخاشگری عملی علیه دیگران بوده، اما ابراز وجود ایستادگی مناسب برای حقوق خودتان است.
*اگر در زمینه‌ای نمی‌توانید ابراز وجود کنید؛ روشی را که در زمینه‌های دیگر موجب موفقیت شما شده‌ در این مورد به‌کار بگیرید.
*تمرین کنید در امور غیرمهم حرفتان را بزنید.
*عمل کنید! همین که اعمال شما تغییر کند احساسات و افکار شما نیز تغییر خواهد کرد.
*به یاد داشته باشید که توانایی ابراز وجود یک حالت دایمی نیست. همان‌طور که شما تغییر می‌‌کنید اوضاع زندگی نیز تغییر می‌کند و با مسائل جدیدی برخورد می‌‌کنید پس مهارت‌های جدیدی لازم دارید. برای مثال، رفتار، رفتار می‌آفریند. یعنی، تقریبا هر پیام ابراز وجود به‌عنوان یک حمله تجربه می‌شود و در پاسخ به آن نیز تقریبا همیشه یک حمله متقابل صورت می‌گیرد! هنگام مواجهه با این رفتار قابل پیش‌بینی دیگران، می‌توانید با کمک فرآیند ابراز وجود به موفقیت‌های زیادی دست پیدا کنید. برای این کار شما باید حقوق خود را بشناسید و برای به دست آوردن آن‌ها ایستادگی کنید.


همیشه پنج حق اساسی وجود دارد:
١- تا زمانی که مزاحم کسی نباشید حق انجام هر کاری را دارید.
٢- حق دارید ارزش و مقام خود را با ابراز وجود حفظ کنید.
٣- حق دارید از دیگران تقاضا کنید و آن‌ها نیز حق دارند به شما بگویند نه!
۴- باید بدانید که در رابطه با دیگران مرزهایی وجود دارد که حقوق افراد در آن‌ها کاملا مشخص نیست اما شما همیشه این حق را دارید که مسأله را با طرف مقابلتان در میان بگذارید و آن را روشن کنید.
۵- شما حق دارید حقوق خود را به‌دست آورید. حقوق فردی دیگر عبارتند از حق آری یا نه گفتن، حق ابراز احساسات، حق انتخاب، حق ایجاد تغییر، حق مالکیت بر بدن، وقت و دارایی، حق‌داشتن نگرش مثبت به خویشتن، حق ابراز نیاز‌ها و آرزو‌ها، حق برخورداری از احترام، حق تغییر تصمیم قبلی، حق رد تقاضا، حق برخورداری از اطلاعات و... (مجتبی دلیر - متخصص روان‌شناسی و مدرس دانشگاه/ شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

چطور می‌توان با دیگران ارتباط برقرار کرد؟

پاسخ مشاور: آغاز دوره جوانی مرحله‌ای از شناخت و بررسی شخصیت خود و دیگران را دربردارد. در واقع میل به شناخت بهتر خود و یا دیگران باعث می‌شود رفتارهای خود را مدیریت و در سازگاری با محیط و اطرافیان موفق‌تر عمل کنیم.


اعتماد، آرامش، امنیت

سه موضوعی که ما در ارتباط با دیگران نیاز داریم شامل: اعتماد، آرامش و امنیت است. زمانی که این سه ویژگی را در ارتباطمان با آن‌ها نیابیم، دیگر جوانب زندگی ما نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. بنابراین از شما می‌خواهم نکاتی را که در ادامه می‌آید با دقت مطالعه کنید.


۱ - احتمالا نوع نگاهتان را از خانواده آموخته‌اید. در خانواده‌هایی که به طور مکرر مسائل و مشکلات را در بد‌ترین حالت ارزیابی می‌کنند و قضاوت منفی درباره اتفاقات و یا دیدگاه دیگران دارند این نگرش ممکن است در فرد به وجود آید.


۲ - ترس از مواجه شدن با مسائل غیرقابل پیش بینی در رفتار با اطرافیان و نداشتن توانایی کنترل شرایط بحرانی (هرچند کم اهمیت) ریشه در تجربیات کودکی فرد و همچنین بزرگسالی دارد.


۳ - تحریف واقعیت و در اصطلاح از کاه کوه ساختن، به باورهای نادرست و تحریف‌های‌شناختی فرد بستگی دارد. برای شناخت این بخش از باور‌ها از درمانگر کمک بگیرید.


۴ - ترس از آسیب دیدن و تحقیر شدن توسط دیگران و در نتیجه پرخاشگری با آن‌ها از دیگر دلایل احتمالی برای دوری از افراد و ارتباط برقرار نکردن با آن‌هاست.


۵ -‌گاهی تشخیص رفتارهای محافظه‌کارانه و محافظت از خود با بدبینی نسبت به دیگران بسیار مشکل است.

در صورتی که این احساسِ نداشتنِ امنیت در دیگر زمینه‌های زندگیتان وجود دارد و موجب شده است دیگر ابعاد عملکرد اجتماعی شما با اختلال مواجه شود باید با کمک درمانگر به ریشه‌های احتمالی آن پی ببرید. (سیمین قربانی. کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)


ادامه مطلب ...

چرا بعضی‌ها بیشتر از دیگران می‌خندند؟!

محققان متوجه شده‌اند که DNA مهمترین دلیلی است که برخی افراد به یک موضوع مشخص بیشتر می خندند.
به گزارش گروه اخبار علمی ایرنا از ساینس، تحقیقات نشان می‌دهد که دلیل این موضع علاوه بر شخصیت و فرهنگ این افراد، به ژنتیک آنان بر می گردد.
چندین سال قبل ثابت شده بود که افسردگی و حالات روحی، ریشه ژنتیکی دارند و تحقیقات جدید نشان می دهد که این موضوع در مورد شادی و خنده نیز صدق می کند.
در مغز ماده ای به نام سروتونین ترشح می شود که مهمترین وظیفه آن کنترل خلق وخو و اشتها است. برخی از سلول های عصبی و مغز، با آزاد کردن سروتونین در فضای بین سلول های مغز با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. سروتونین تا زمانی در مغز گردش می کند که یک پروتئین به نام پروتئین انتقال دهنده سروتونین در غشای سلول ها وجود داشته باشد. تحقیقات نشان می دهد که وجود یا عدم وجود این پروتئین، ژنتیکی است؛ یعنی شاد بودن یا احساس افسردگی، توسط ژن ها و با کنترل این پروتئین حاصل می شود. این ژن 5HTTLPR نام دارد و توسط والدین منتقل می شود.
محیط زندگی و نوع نگرش افراد نیز نقش مهمی در احساس شادی دارند ولی نمی توان تاثیر عوامل ژنتیکی را نادیده گرفت. نتایج این تحقیقات در نشریه Science منتشر شده است. (ایرنا)


ادامه مطلب ...

راضی کردن دیگران به قیمت فراموشی خود

افرادی که دائم به فکر رضایت دیگران هستند، در راضی نگهداشتن هرکسی مهارت دارند الا خودشان! آنها ذاتا می‌‌دانند دیگران چه می‌‌خواهند و به اولویت‌هایشان بسیار اهمیت می‌‌دهند و توجه و مراقبتی را که از خود دریغ کرده نثار آنها می‌‌کنند. این افراد ارزش‌های خود را براساس ارزش‌های دیگران تنظیم می‌‌کنند و‌ همان‌قدر که به مراقبت از دیگران می‌پردازند، نمی‌دانند به خودشان چگونه توجه کنند. خود شکننده‌شان را با پشتیبانی از دیگران رها می‌‌کنند و نمی‌دانند چنین رفتاری چه هزینه گزافی برایشان به بار خواهد آورد. آنها ارزش‌ها و امنیت فردی‌شان را کاملا در راضی نگهداشتن دیگران می‌‌بینند و دست آخر فراموش می‌‌کنند که خودشان برای تکمیل شدن نیازمند چه چیزهایی هستند. از آنجا که این افراد به پذیرفته شدن از سوی دیگران وابسته‌اند، هرگز نمی‌توانند بدون تائید آنها به خود اعتبار بدهند. آنها از این‌که افکارشان خوشایند اطرافیان نباشد، کلامی از عقایدشان به زبان نمی‌آورند و از این‌که مبادا اوضاع به هم بریزد و کسی آزرده‌خاطر شود، تصمیم‌گیرنده‌های خوبی نیستند. در تلاش بی‌وقفه‌‌شان در دوری از کشمکش و برخورد و سازگاری با هرکس خیلی بندرت پیش می‌‌آید افکار و احساسات واقعی‌شان را به زبان بیاورند. در حقیقت حتی بندرت می‌‌دانند که چه باوری دارند و چه چیزی برایشان مهم است. در واقع تلاش می‌‌کنند همرنگ اطرافیان‌‌شان به ویژه نزدیکان‌‌شان باشند. این اشخاص معمولا به سمت افراد مقتدر جذب می‌‌شوند.

حقیقت درون یک خشنود‌کننده

حقیقت و واقعیت وجود یک فرد با شخصیت خشنود‌کننده مردم را می‌‌توان چنین برشمرد:

ترس از نداشتن تائید اطرافیان و پذیرفته نشدن، وحشت از نابودی هویت و ارزش‌های فردی، انکار‌کننده مشکلات و حتی نپذیرفتن نیازها و حقوق خود، احساس تنهایی کردن، خود را نالایق و زیردست دیدن، تردید نسبت به توانایی‌ها، مهارت‌ها یا دانش فردی‌شان، بیش از حد نگران راضی کردن دیگران بودن، ترس از خوب به نظر نرسیدن، مضطرب از اجبار به خوب بودن، خسته از تلاش برای فردی کامل بودن و ناامید از ناتوانی در راضی نگهداشتن همه اطرافیان خود.

او همیشه از خود و کارهایش انتقاد می‌‌کند، بیشتر مواقع احساس می‌‌کند که کسی قدر او را نمی‌داند یا این‌که اطرافیانش از او سوء‌استفاده می‌‌کنند. همیشه حس می‌‌کند قربانی است و وقتی تحت فشار قرار می‌‌گیرد بسرعت درهم می‌‌شکند. ذهن او بشدت به‌هم‌ریخته است.

علت وجود شخصیت خشنود‌کننده

خشنودکننده‌ها به طورکلی تصور می‌‌کنند دیگران فقط وقتی آنها را دوست دارند که نیازها و خواست‌هایشان برآورده شود. درست مانند زمانی که کودک بودند و والدین‌شان وقتی به آنها پاداش می‌دادند که تسلیم اوامرشان می‌‌شدند. در حقیقت کودکانی که والدین مستبد دارند، در بزرگسالی بیشتر گرفتار چنین شخصیتی می‌‌شوند. هرگاه این کودکان در برابر والدین‌شان اعتراض و از خواست‌های خود دفاع می‌‌کنند، خشم والدین را برانگیخته و حمایت و توجه‌شان را از دست می‌‌دهند. در حقیقت این کودکان نه‌تنها دیگر تائید والدین‌شان را ندارند، بلکه احساس تنهایی و طردشدگی وجودشان را می‌‌گیرد و به دلیل ترس از دوام این وضعیت دست از خواسته‌های خود برداشته و رفتارشان را منطبق با خواست والدین‌‌شان می‌‌کنند. انتخاب آنها (اگر بتوان واقعا نامش را انتخاب گذاشت) مشخص است. آنها یا باید تسلیم قوانین والدین شوند و توجه و محبت آنها را داشته باشند یا به دنبال آرزوهای خود رفته و حمایت والدین‌شان را از دست بدهند. از آنجایی که طردشدن حتی کوتاه‌مدت برای یک کودک بسیار وحشت‌آور است، بنابراین تنها یک انتخاب و آن هم راضی نگهداشتن والدین باقی می‌ماند.

خشنودکننده‌ها به طورکلی تصور می‌‌کنند دیگران فقط وقتی آنها را دوست دارند که نیازها و خواست‌هایشان برآورده شود. درست مانند زمانی که کودک بودند و والدین‌شان وقتی به آنها پاداش می‌دادند که تسلیم اوامرشان می‌‌شدند

آنها به مرور می‌‌پذیرند که دست کشیدن از وجود و خواست‌های خود بسیار بهتر از آن است که توجه والدین‌شان را از دست بدهند. آنها از خود و هویت‌‌شان فاصله می‌‌گیرند و به‌مرور احساس می‌‌کنند باید تمایلات خود را سرکوب کنند. آرزوی ایمن بودن باعث می‌‌شود بر اشتیاق‌شان در حفظ خود واقعی‌‌شان که آن را کم ‌اهمیت می‌‌دانند غلبه کرده و به مسائل مهم‌تر مانند داشتن توجه و حمایت والدین بیندیشند و بتدریج به افرادی تبدیل می‌‌شوند که مدام به دنبال خشنود کردن دیگران هستند. این افراد در انتها، افسرده یا خشمگین و گاهی درگیر هر دو احساس می‌‌شوند.

کودکان والدین مستبد گاهی اوقات هم به‌دلیل این‌که مجبورند احساس خشم و افسردگی‌شان را پنهان کنند به افراد سرکشی تبدیل می‌‌شوند. آنها نمی‌توانند احساس بی‌ارزش بودن یا حقارت را در وجود خود تحمل کنند و به‌دنبال نیرویی برای رهایی از بار عظیم شرمندگی ناشی از وجود خود هستند و به‌همین دلیل به افرادی متخاصم، سرکش و جنگجو تبدیل می‌‌شوند و در این مواقع با خود می‌اندیشند به تائید و توجه کسی نیاز ندارند و البته بیشتر متقاعد شده‌اند که نمی‌توانند چنین تائیدی را به دست بیاورند. بنابر نظر روان‌شناسان تنها فشار والدین بر کودکان، آنها را به افرادی با شخصیت خشنود‌کننده مردم تبدیل نمی‌کند، بلکه گاهی اوقات مدارس و نحوه تربیتی‌شان فشار همسالان یا فرهنگ یک جامعه چنین ویژگی را در افراد به وجود آورده و تقویت کند.

ویژگی‌های ظاهری یک خشنود‌کننده

مرتب، دوست‌داشتنی، اجتماعی، حامی، مودب و با ملاحظه، علاقه‌مند به رفاه دیگران، همیار، داوطلب در کمک کردن، بخشنده در وقت و انرژی خود، وفادار، سختکوش در راضی نگهداشتن دیگران، گرم و خواهان دوستی با دیگران و محبوب همه است.

او همیشه لبخند برلب دارد و بسرعت درخواست دیگران را عملی می‌‌کند. در حقیقت افراد خشنود‌کننده مردم ظاهر خود را چنین نشان می‌‌دهند و با ماسکی که روی چهره واقعی خود می‌‌گذارند نمای خود را چنین نشان می‌‌دهند.

منبع‌: psychologytoday

مترجم: نادیا زکالوند

جام‌جم

رهایی از سندرم خشنود‌کننده دیگران

اگر شما گرفتار سندرم خشنود کردن دیگران هستید، روش‌های زیر به کمک‌تان می‌‌آید:

* به لحظاتی که تسلیم خواسته‌های دیگران می‌‌شوید کاملا توجه کنید. مثلا این‌که چرا و چه وقت و در کنار چه کسانی، شما از قدرت و نیروی فردی‌‌تان دست کشیده و به خواسته دیگران تن می‌‌دهید. در حقیقت مشخص کنید که چه چیزی باعث می‌‌شود بخواهید رابطه‌ای را حفظ کنید.

* یاد بگیرید دائم به دنبال تائید دیگران نباشید. نیازهای خود را نزد کسانی که برایتان مهم هستند مطرح کرده و اجازه دهید آنها هم از خواست‌هایتان مطلع شوند. این جسارت ابراز وجود خود باعث می‌‌شود احساس آرامش کنید. البته برای این‌که بتوانید این کار را براحتی انجام دهید باید بارها و بارها آن را تمرین کنید. در صورت امکان از دوست یا یکی از اعضای خانواده‌‌تان کمک بگیرید و با بیان خواست‌هایتان به او، این روش را تمرین کنید. حتی می‌‌توانید مقاله‌های مربوط به ابراز وجود را مطالعه کنید یا از مشاوران زبده کمک بگیرید. هرقدر در رفتارهای جسورانه و مقتدرانه بهتر شوید، احساس بهتری نسبت به خود و اطرافیان‌‌تان پیدا می‌‌کنید.

* وقتی تصمیم می‌‌گیرید تغییر کنید، باید تا جایی که می‌‌توانید از منطقه امن و آسایش عاطفی خود دور شده و بدون واهمه شروع به بیان عقاید، افکار و احساسات خود نمایید و به این موضوع که ممکن است دیگران با شما موافق نباشند اهمیت ندهید. در واقع به خود بگویید اگر کسی به رفاه شما نمی‌اندیشد و برای هویت‌‌تان ارزشی قایل نیست، ارزش محبت دیدن از سوی شما را ندارد و حتی مناسب دوستی نیست، زیرا باعث آزارتان می‌‌شود.

* مراقب تمایلات ناخودآگاه‌‌تان نسبت به موافقت یا تسلیم شدن در برابر خواست‌های دیگران باشید. به جای این‌که در برابر هر سخن یا خواسته‌ای بلافاصله پاسخ دهید، ابتدا کمی روی آن تامل کرده و ببینید چه چیزی واقعا از شما می‌‌خواهند. سپس با درنظر گرفتن شرایط و نیازهای خودتان نسبت به قبول یا رد آن خواسته اقدام کنید. هرگز به دلیل دیگران، نیازهای خود را نادیده نگیرید. البته قرار نیست رفتار خودخواهانه ای از خود نشان دهید و همیشه اولویت‌های خودتان را مقدم بردیگران بدانید اما باید به خود یادآور شوید که نیازهای شما هم درست مانند نیازهای دیگران مهم هستند و باید همان‌قدر که برای دیگران ارزش قائل هستید به خودتان هم اهمیت بدهید و از ترس طرد شدن تن به انجام خواسته‌های دیگران ندهید و توجه به دیگران فقط و فقط به دلیل احساس واقعی‌‌تان در محبت کردن به دیگران باشد.

* زخم‌های روحی و روانی دوران کودکی‌‌تان را شناسایی کنید. زیرا این کار به شما کمک می‌‌کند از احساسات بد دوران کودکی و آسیب‌پذیری‌‌تان کاسته شود. ناراحتی‌های آن دوران را تنها به بخشی از خاطرات کودکی‌‌تان که تمام شده و گذشته اند تبدیل کنید. اکنون خود را فردی بزرگسال که مقتدر است بدانید. کسی که برای زندگی و احساس امنیت نیازی به خشنود کردن دیگران ندارد. البته این کار بسیار سخت و زمانبر است، اما با کمک روان‌‌ درمانگری که در زمینه کودک درون تخصص دارد، می‌توانید از عهده آن برآیید.

* استقلال فردی‌تان را بالا ببرید. با این روش می توانید خود را از شخصیت خشنودکننده دیگران به شخصیتی مستقل و بی‌نیاز به دیگران تبدیل کنید. یادتان باشد که ممکن است اطرافیان تان همیشه با شما موافق نباشند و بخواهند نظرات‌شان را به شما تحمیل کنند. زمانی که مستقل بودن را تمرین کنید، می توانید از پس آنها برآمده و هویت و شخصیت خودرا حفظ کنید. ممکن است بخشی از شخصیت خشنودکننده‌تان از نامطلوب و گستاخ به نظر آمدن بترسد، اما به خودتان اطمینان بدهید که با این روش می‌توانید از هویت و شخصیت خود مراقبت کنید و چنین توجه‌ای بسیار ضروری است.

با طی کردن فرآیند بهبود و بازسازی شخصیت‌تان می‌توانید نسبت به زندگی احساس خوبی پیدا کرده و دچار شرمندگی و حقارت نشوید. با اعتبار بخشیدن به هویت خود، دیگران هم یاد می‌گیرند به شما احترام بگذارند.


ادامه مطلب ...

هدیه دادن به دیگران شادترتان می کند

محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا می‌گویند هدیه دادن تاثیر بیشتری بر میزان شادمانی دارد. آنها 632 آمریکایی را مورد مطالعه قرار داده و میزان شادمانی و عادت‌های آنها در مورد پول خرج کردن را مورد ارزیابی قرار دادند.

نتایج نشان داد: افراد پول بیشتری صرف خودشان می‌کنند تا دوستان و خویشاوندانشان و این نسبت به طور میانگین برابر است با 1.714 دلار در برابر 146 دلار. با این حال شادمانی افراد تا اندازه زیادی با هدیه‌هایی که به دیگران می‌دهند، همبستگی نشان می‌دهد.

هدیه گرفتن نیز اثر بسیار زیادی بر میزان شادمانی دارد. در مطالعه‌ای که از سوی محققان استرالیایی انجام شد از 174 دانشجو که نیمی زن و نیمی مرد بودند، خواسته شد که یک تجربه به یاد ماندنی مربوط به هدیه را بنویسند. در بیشتر آنها یعنی حدود 70 درصد، این تجربه در خصوص هدیه گرفتن بود. هرچند نتایج در بین جنس‌های مختلف، متفاوت بود؛ 92 درصد از زنان بر گرفتن هدیه تمرکز کرده بودند، در حالی که تجربه توصیفی 55 درصد از مردان مربوط به هدیه گرفتن بود.

به گزارش ایسنا، روان‌شناسان تکاملی می‌گویند که تفاوت بین دو جنس چندان غیرمنتظره نیست، چرا که در قلمرو حیوانات معمولا جنس نر است که به ماده غذا می‌دهد.

محققان همچنین می‌گویند که مردان در این خصوص تاکتیکی‌تر عمل می‌کنند. آنها معمولا هدیه می‌دهند تا پیامی را منتقل کنند مثل این که «من آدم پولداری هستم» در حالی که زنان بیشتر دوست دارند به دلایلی همچون روز تولد هدیه بدهند.


ادامه مطلب ...

لوازم آرایشی که نباید با دیگران به اشتراک بگذارید

چون همه این وسایل مستقیما با پوست، لب و دهان، چشم و موهای ما در ارتباط است و به سرعت موجب بروز بیماری می‌شود.اما این‌که به اشتراک گذاشتن کدام یک از این وسایل آرایشی خطر بیشتری دارد را همین جا به شما می‌گوییم.

همه ابزار آرایش چشم ها: ویژه‌ترین قسمت صورت هر فرد چشم‌های اوست و سلامت آن نقش مهمی در زیبایی ظاهری شما خواهد داشت، پس در خرید، نگهداری و بهداشت انواع لوازم آرایش چشم‌ها وسواس بیشتری به خرج دهید؛ چون چشم ما هیچ محافظی از خود در مقابل آلودگی‌های محیط ندارد. اما نکته مهم‌تر استفاده نکردن از لوازم آرایش چشم‌ها از جمله ریمل، خط و مداد چشم، فرمژه و انواع سایه‌های آرایشی دیگران است. چون شما با یک سهل‌انگاری باید مدت‌ها برای برگرداندن سلامت و زیبایی چشم‌های خود هزینه کنید. از طرف دیگر شما هم باید از دیگران عذرخواهی کنید و اجازه شریک شدن دیگران در مصرف ابزار آرایش چشم‌هایتان را به آنها ندهید. نگران نباشید یک «نه» گفتن ساده بهتر است از دنبال این دکتر و آن دکتر دویدن!

این برس‌ها شخصی است: یکی دیگر از ابزار آرایشی که متخصصان پوست تاکید بسیاری بر بهداشت آن دارند، همین برس‌های مخصوص رژگونه، پودرهای صورت و سایه چشم است. این برس‌ها همه شرایط لازم برای رشد باکتری‌ها را دارد و بعد از استفاده براحتی به دیگران منتقل می‌شود. پس ضمن نو کردن و گاه شستن مرتب آنها مراقب بیماری‌های پوستی ناشی از آن باشید. بعلاوه این‌که همه این بیماری‌ها دلیل محکمی برای استفاده نکردن ما از برس‌های آرایشی دیگران است.

تیغ و موچین و رژ: موچین و تیغ‌هایی که برای از بین بردن موهای زائد خود مورد استفاده قرار می‌دهید هم منبع آلودگی به حساب می‌آید. تیغ‌های خود را یک‌بار مصرف و موچین را با الکل ضدعفونی کنید. این هشدارها برای این است که لوازم دیگران را حتی برای چند ثانیه استفاده قرض نگیرید.

یکی دیگر از ساده‌ترین راه‌های انتقال انواع میکروب و باکتری از راه دهان است، پس انواع رژلب‌های جامد و مایع و محصولاتی تحت عنوان براق یا نرم‌کننده با جا خوش کردن روی لب‌ها به راحتی وارد دهان و بدن شما می‌شود.

چاردیواری


ادامه مطلب ...

چرا با دیگران سازش نداری؟

به گزارش جام جم آنلاین ، برخی افراد از لحاظ شخصیتی بسیار سخت و غیرقابل انعطاف هستند. این افراد معمولا بندرت می‌توانند با اطرافیان خود سازش داشته باشند و در روند زندگی روزمره خود بسیار سختگیر هستند. آنها در مقابل ناکامی‌ها (مانند گرفتاری‌های اجتماعی، تغییر در محیط کار یا زندگی، فقر، فقدان اعضای خانواده و...) بشدت برآشفته می‌شوند و در برابر تغییر مقاوم هستند. همچنین میزان پرخاشگری در آنها بالاتر است و کنترل تکانه ندارند و بسادگی نمی‌توانند احساسات خود را کنترل کنند. این افراد به دلیل انعطاف‌پذیر نبودن، هم به خودشان و هم به اطرافیانشان صدمه می‌زنند و روابط اجتماعی و بین فردی آنها تحت تاثیر عدم انعطاف آنها قرار می‌گیرد و با این که ممکن است در جمع زندگی کنند، اما عملا در زندگی خود تنها هستند. از لحاظ بالینی نیز این افراد مستعد ابتلا به افسردگی و اختلالات روان‌شناختی هستند.

برای جلوگیری از آسیب‌های روانی ناشی از سخت بودن لازم است انعطاف‌پذیری را تمرین کنیم و بدانیم یکی از ویژگی‌هایی که به فرد کمک می‌کند تا در شرایط ناکامی و پراسترس زندگی عملکرد موفق‌تری داشته باشد، انعطاف‌پذیری است. داشتن روحیه انعطاف‌پذیر، عموما به تصمیم‌گیری‌های صحیح می‌انجامد و نشان‌دهنده آرامش روانی و ذهنی فرد است.

انعطاف‌پذیرها این ویژگی‌ها را دارند:

صبوری

امیدواری

خوشبینی

آمادگی تغییر داشتن

مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی

سازگاری بیشتر در شرایط مختلف

مهارت تصمیم‌گیری در شرایط بحرانی

واکنش مناسب نسبت به احساسات و هیجانات

داشتن تفکر باز درمورد عقاید، باورها و سنت‌های مختلف

توجه کردن به تجارب گذشته و علاقه مند به تجربه کردن شرایط جدید

انعطاف‌پذیر بودن لزوما به معنای داشتن روابط اجتماعی گسترده و برونگرایی نیست، بلکه افراد منعطف می‌توانند ارتباط کارآمدتری با اطرافیان خود برقرار کنند.

انعطاف‌پذیری بهتر است از دوران کودکی ایجاد شود و افراد در ده سالگی به ویژگی‌هایی مانند عزت نفس، خودکارآمدی، کنترل درونی، استقلال و کنترل تکانه دست می‌یابند. لذا می‌توان با تمرینات گروهی و استفاده از درمان‌های روان‌شناختی و بازی درمانی این مهارت را در کودکان ایجاد کرد. در بزرگسالان نیز این ویژگی می‌تواند ایجاد شود. برای ایجاد آن گام اول خودشناسی است. یعنی آگاهی کامل از نقاط قوت و ضعف خود و بررسی میزان انعطاف‌پذیری توسط خود فرد. همچنین لازم است فهرستی از تغییرات مختلفی که فرد در برابر آنها مقاوم است، تهیه شود و به میزان استرس ناشی از تغییر امتیاز داده شود. فرد باید تمرین کند در زمان حال زندگی کند و از جست‌وجوی گذشته پرهیز کند و ارزش‌ها و اصول غیرقابل تغییر خود را بازنویسی کند و برای تمرین لازم است از مواردی که کمترین تنش را در فرد ایجاد می‌کند، شروع کند.

دکتر مهرنوش دارینی

روان‌شناس و مشاور


ادامه مطلب ...