نزدیکی ایران به مراکز تولید و توزیع گسترده مواد مخدر سنتی مانند داشتن مرزهای طولانی با افغانستان و پاکستان همواره بهعنوان یکی از عوامل اصلی گرایش به مصرف مواد مخدر در کشور بویژه میان جوانان مطرح بوده است؛ اما ورود مواد مخدر صنعتی و افزایش اعتیاد بین جوانان و همچنین کاهش سن اعتیاد و مصرف مواد مخدر صنعتی، نشان داد که عامل هممرزی با افغانستان و مراکز کشت خشخاش، تنها عامل نیست و باید به مسائل دیگر ازجمله کاستیهای آموزشی و فرهنگی توجه بیشتری داشته باشیم.
متأسفانه در سالهای اخیر پدیده منفی اعتیاد در زنان هم در جامعه ایران گسترش یافته و بهرغم عدم ارائه آمارهای دقیق، تحلیلگران و کارشناسان اعلام کردهاند که سن اعتیاد در ایران بشدت کاهش یافته است. این موضوع دستمایهای برای گفتوگو با سالار مرادی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی بود که بخشهایی از این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
زمانی که مسائل مربوط به اعتیاد مطرح میشود، با یک مشکل اصلی روبرو هستیم و آن مشکل این است که آمار دقیقی از افرادی که گرفتار این بلای خانمانسوز هستند، در دست نیست. با وجود این، شواهد نشان میدهد که نسبت به یک دهه قبل، هم میزان مصرف مواد مخدر افزایش داشته و هم سن افرادی که گرفتار معضل اعتیاد هستند، بشدت کاهش یافته است. آیا در کمیسیون اجتماعی که جلساتی مفصل با مسئولان دستگاههای مسئول در این زمینه دارد، آمارهایی از این پدیده منفی اجتماعی ارائه میشود؟
دستگاهها و نهادهای مختلفی که بنوعی با معضل اعتیاد مواجه بوده و به طور مستقیم و غیرمستقیم مسئول برخورد با این پدیده منفی و رفع مشکلات موجود هستند، به دلایل مختلف از جمله «عدم ایجاد تنش و استرس در جامعه» از بیان آمارهای دقیق خودداری میکنند. البته در برخی از مواقع عدم ارائه آمار و اطلاعات دقیق ممکن است، کارشناسان را برای تدوین و اجرای راهکارهای پیشگیرانه یا حتی برخوردهای قهری با معضل اعتیاد با مشکل روبهرو کند؛ اما در برخی شرایط این اطلاعرسانی اندک و غیرصریح، آرامش را در جامعه بههمراه داشته و اجازه نمیدهد که مردم دغدغههای بیشتری پیدا کنند.
با وجود این، چگونه باید اظهارنظرهایی که در رابطه با کاهش سن اعتیاد یا افزایش گرایش به مصرف مواد مخدر بین زنان و دختران مطرح میشود را تأیید یا تکذیب کرد؟
پدیده منفی اعتیاد و مصرف مواد مخدر در جامعه ما به اندازهای است که نمیتوان آن را کتمان کرد. به عنوان یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی باید بگویم که متأسفانه آمارها نشاندهنده این است که نسبت به یک دهه قبل سن اعتیاد در جامعه ما بشدت کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر دختران و زنان بسیاری نسبت به گذشته به این معضل خانمانسوز گرفتار شدهاند؛ بنابراین ما چه آمارها را به طور صریح اعلام یا از بیان آنها خودداری کنیم، باید بدانیم که زنگ خطرها بهصورت جدی به صدا درآمده و دیگر نمیتوان دست روی دست گذاشت. گروههایی که در این حوزه سرشماریهای دقیق انجام دادهاند، در جلسات مختلف به مسئولان دستگاههای مربوطه اعلام کردهاند که میزان گرایش به مصرف مواد مخدر و حتی اعتیاد بین زنان و دختران بهصورت لجامگسیخته و غیر قابل باور در حال افزایش بوده و این امر نگرانیهای جدی مردم و مسئولان را بههمراه داشته است.
فکر میکنید چه عواملی باعث شد که جوانان ما بویژه دختران بهسمت مصرف اعتیاد بروند؟
دلایل مختلفی وجود دارد که بارها گفته شده و متأسفانه آنقدر این دلایل را گفتهایم و فریاد زدهایم، دیگر تبدیل به کلیشه شده و اثرگذاری لازم را ندارد؛ اما باز هم نمیتوانیم واقعیتها را نگوییم. یکی از مهمترین و اصلیترین دلایل گرایش به سمت مصرف مواد مخدر، مشکلات اقتصادی و بیکاری است. تحقیقات نشان میدهد که دختران و زنان ما که گرفتار معضلات اقتصادی بویژه بیکاری هستند، بیش از مردان و پسران منزوی شدهاند و همین انزوا آنها را بهسمت پاتوقها و جمعهایی هدایت میکند که خودشان گرفتار ناهنجاریهای بسیار اجتماعی ازجمله مصرف مواد مخدر هستند. به همین دلیل است که بخش عمده تمرکز دولت و دستگاههای اجرایی ازجمله وزارت کشور و بهزیستی برای رفع مشکلات اقتصادی افراد و اقشار آسیبپذیر هزینه میشود. بازهم تأکید میکنم که تحقیقات نشان داده، بیکاری دختران یکی از عوامل اصلی گرایش آنها بهسمت مصرف مواد مخدر و سپس اعتیاد شدید است.
شما از بیکاری بهعنوان اصلیترین دلیل اعتیاد دختران و زنان نام بردید، اما آمارها و شواهد نشان میدهد که سن اعتیاد بین زنان و دختران بشدت کاهش یافته و آنها در سنین نوجوانی گرفتار میشوند. به طور طبیعی یک نوجوان که مدرسه رفته و درس میخواند، خیلی نباید دغدغه شغل داشته و وقتی بیکار باشد به انزوا کشیده شود و معتاد شود...
همانطور که پیشتر نیز گفتم، تنها یکی از دلایل، مسائل اقتصادی است و فقر فرهنگی و آموزشی نیز در این حوزه دخالت دارد. ضمن اینکه آمارها نشان میدهد، خانوادههایی که مشکلات اقتصادی داشته و درگیر مسائل معیشتی هستند، دختران آنها بیشتر به سمت اعتیاد کشیده میشوند؛ بنابراین در اینجا هم یکی از دلایل اصلی مشکلات اقتصادی است و خود این مشکلات زمینه کمبودهای فرهنگی و آموزشی را فراهم میکند.
اعتیاد فینفسه دارای آثار مخرب فراوانی است؛ اما این پرسش مطرح میشود که آثار و تبعات اعتیاد یک زن هم بین نزدیکان، اقوام و جامعه مانند مرد معتاد است؟
به هیچ عنوان اینگونه نیست. متأسفانه باید گفت که اثر مخرب اعتیاد زنان بمراتب بیشتر از مردان است. به عنوان نمونه اگر پدر یک خانواده گرفتار معضل اعتیاد باشد مادر، مدیریت خانواده را بر عهده گرفته و از خسارات این فاجعه کم میکند. این زن تلاش میکند تا کانون خانواده را حفظ کرده و فرزندان به سمت اعتیاد و انحرافات اجتماعی گرایش پیدا نکنند؛ اما وقتی مادر خانواده خود گرفتار این معضل شده، چگونه میتوان امیدوار به حفظ کانون آن خانواده بود؟ از سوی دیگر گرفتاری مادران، اثر بسیار شدیدی در تربیت فرزندان دارد. متأسفانه طی سالهای اخیر گسترش دامنه اعتیاد بین زنان و دخترانی که باید آینده این کشور را بسازند، بشدت افزایش یافته و ما هماکنون آسیبهای بسیاری را از این معضل تحمل کرده و متأسفانه در آینده نیز آسیبهای بیشتری را مشاهده میکنیم. از سوی دیگر، وقتی یک زن یا دختر به دام اعتیاد میافتند، بیش از مردان گرفتار ناهنجاریهای خطرناکتری چون فساد، فحشا، فرار از خانه و حتی مشارکت در امر توزیع مواد مخدر میشوند؛ بنابراین باید گفت که اثرات مخرب اعتیاد زنان به مراتب بیشتر از مردان است.
اگر ممکن است بگویید دستگاههایی که متولی امر مبارزه با مواد مخدر هستند تا چه اندازه به وظایف خود در این زمینه عمل کردهاند؟
متأسفانه برای پاسخ به این پرسش باید باز هم همان حرفهای تکراری گذشته را بیان کنم. نخست اینکه برخورد با این پدیده منفی اجتماعی تکبعدی نیست و یک دستگاه بتنهایی نمیتواند از عهده مسئولیت برآید. به همین دلیل همه باید مشارکت لازم را داشته باشیم، یعنی در بخشهای مختلف ازجمله نهاد قانونگذاری، دستگاههای اجرایی، نهادهای انتظامی و قضایی و بالاخره متولیان امور فرهنگی و نهادهای حمایتی به وظایف خود عمل کنیم. شواهد نشان میدهد که ما نتوانستیم به این وظایف درست عمل کنیم وگرنه شرایط فرهنگی جامعه امروز ما به صورت دیگری بود و اگر امروز نیز زنگخطرهای جدی را نشنیده بگیریم، با معضلات بیشتری روبرو میشویم. (امیرتوحید فاضل/شهروند)
ساعات کاری طولانی، شیفتهای کاری انعطافناپذیر، عدم شناخت رسمی و غیر رسمی از مسئولیتهای خانوادگی، فرهنگ کاری که مردم در آن درباره زندگی خانوادگی صحبت نکرده و آگاهی کسب نمیکنند، جو کاری پرتنش ناشی از هیجان یا روابط ناسالم یا نبود مدیریت مناسب، حجم کاری بیش از حد در محل کار از یکسو و دغدغه رسیدگی به اوضاع خانواده و فرزندان از سوی دیگر در زندگیهای پرمشغلهای که دستاورد مدرنیسم برای مردم امروزه است، سبب خستگی بسیاری از والدین شده است به گونهای که شاید در توجه و صرف وقت کافی برای تربیت و پرورش فرزندان دچار ضعف و بیحوصلگی شوند.
اما این مساله راهحل شیرینی دارد. بهتر است چشمتان را به روی سرمایههای ارزنده خود، یعنی فرزندانتان باز کنید. آنها میتوانند نقش مؤثری در تعادل انجام امور خانه داشته و در کنار کمک به بزرگترها از لذتبخشی مرتبط با رشد شخصی بهرهمند شده و لذت ثمرات آن را در بزرگسالی خود بچشند. شاید در ابتدا با پیشبینی خرابکاریهای احتمالی آنها، چنین به نظر بیاید که کمک نکردن کودکان کمهزینهتر خواهد بود و عاقبت کسی که باید کار را تمام کند، خود شما هستید. اما اگر بقدر کافی صبر و حوصله به خرج داده و دقیق عمل کنید، این اشتباه به قوت تبدیل خواهد شد.
واقعیت این است که شما با مسئولیت بخشیدن به کودکان خود، تفویض اختیار خواهید کرد. تفویض اختیار سبب میشود درست مانند یک مدیر کارآمد هم خودتان زمان و توان بیشتری برای رسیدگی به امور ضروریتان داشته باشید و هم این که به کودکان فرصت آموختن مهارتهای لازم زندگیشان را میدهید. میتوان ادعا کرد با این اقدام دست به یک سرمایهگذاری بلند مدت میزنید.
ساعتها آموزش در محیط امن و صمیمی خانواده بهترین فرصت است که از بار نگرانیهای آینده خود شما نیز کاسته شود. نگرانیهایی که شما را به پرسیدن این سؤالها وامیدارد: «آیا فرزندم در زندگی دانشجویی یا دوران خدمت سربازی، میتواند از خودش مراقبت کرده و بدون حمایتهای مستقیم خانواده، از عهده کارهایش بخوبی برآید؟ آیا دخترم در زندگی مشترک خویش میتواند یک همسر، مادر و یک زن ِ مؤثر باشد؟ آیا پسرم میتواند بدرستی کسب درآمد کرده و از عهده مدیریت مخارج خانه برآید و پشتوانه کارآمدی برای خانواده آینده خود باشد؟»
اگر کودک را صرفا موظف کنید که درس بخواند و به امور خانه و مسائل شخصی خود کاری نداشته باشد، تنها یک شأن را در او پروراندهاید: «دانشآموزی». دانش آموزی که از پرداختن به بقیه درسهای زندگی وامانده و مجبور است در آزمونهای واقعی زندگی خویش، رفتاری اضطرارگونه و شب امتحانی از خود نشان دهد. درحالی که پرورش شئون مختلف طی فرصت سالهای رشد او از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی، توأم با آرامش و لذت خواهد بود.
برای درک بهتر تصور کنید دختر خانمی را که در خانه پدریاش اصطلاحا دست به سیاه و سفید نزده و حالا قرار است میزبان خانواده همسرش باشد، یا آقاپسری را در نظر بگیرید که عمری از پدرش پول توجیبی میگرفته و همیشه برای تحقق کوچکترین خواسته از جانب خانواده حمایت مالی میشده، تأمین معاش و مدیریت مالی خودش را هم نیاموخته چه برسد به پذیرش مسئولیت همسر و فرزندش.
کسی که در زندگیاش وظیفهای جز درس خواندن و ارائه کارنامه طلایی و تشویق شدن نداشته، این بار نمیتواند بهعنوان یک شخص بالغ و رشد یافته در صحنه حاضر شود. پس فرد چارهای جز تحمل فشار زیاد پیش روی خود نمیبیند و باورکردنی است که بسیاری از درگیریهایی که به طلاق و جدایی منجر میشود نشأت گرفته از این دست ناتوانیها و بالغ نشدن زوجین باشد.
در این میان کم نیستند والدینی که اساسا در لذتبخشی این چنینی به فرزندانشان دغدغهای احساس نکرده و ترجیح میدهند دست روزگار به فرزندانشان درس بیاموزد. امیدوارم شما جزو آن دسته نباشید.
پژوهشی که در فرهنگسرای کودک روی 250 کودک انجام شده، نشان میدهد که حدود 97 درصد آنها اظهار داشتهاند باید در کارهای خانه کمک کنند با این توجیه که دوست ندارند والدین خود را به دلیل کارهای زیاد خانه خسته و عصبی ببینند، همچنین میپذیرند که به هر حال سهم چشمگیری از بههمریختگیهای خانه متوجه خود آنهاست، به علاوه دوست دارند با انجام کارهای خانه تجربه بیشتری کسب کنند.
همانطور که صرفا با کاشتن یک درخت سیب و نگاه کردن به آن و رویاپردازی نمیتوان سیب سالم و خوشمزه برداشت کرد، در پرورش و آموزش فرزندان هم، لازم است هدفمند، دقیق و مستمر رفتار شود.
تبعیض ممنوع
باور بانی رانینان مککلو و سوزان واکر مانسون آنگونه که در «کتاب کلیدهای عادت دادن فرزند به کار در خانه» منعکس کردهاند، چنین است که نباید در آموزش مهارتهای اساسی زندگی بین فرزندان تفکیک قائل شد. بنابراین اگر تصور میکنید که با آموزش دادن به فرزندان بزرگتر، سهم کوچکترها را هم ادا کردهاید، اشتباه میکنید. نباید فرزندان کمسن و سالتر را از قلم انداخت.
همچنین این ایده غلط است که کارها به دو دسته دخترانه (مانند آشپزی و خانهداری و دوخت و دوز) و پسرانه (نظیر تعمیر لوازم برقی خانه، شستن ماشین و...) تقسیم شدهاند و هر جنسیتی تنها باید وظایف مرتبط با خود را بداند. این تصور که فرزند معلول، فردی منفعل است نیز نادرست است. متأسفانه اینطور جا افتاده است که به فرزند معلول بیشتر خدمات ارائه داده شود تا آموزش و معمولا از آنها مشارکت و همکاری طلب نمیکنند. درحالی که فراموش میشود او به دلیل شرایط خاصش نیازمند آموختن مهارتهای ویژهای نسبت به دیگر کودکان است! بنابراین نباید با ایجاد تبعیضهای سنی، جنسیتی و حتی سلامت عدهای را از انجام آنچه بدان نیاز دارند
محروم کنید.
کارهای خانه را برای بچهها لذتبخش کنید
مطلب مهمی که ممکن است در محول کردن کارهای خانه اتفاق بیفتد این است که فرزندان به بهانههای مختلف از زیربار انجام کارها شانه خالی کنند، که شاید اصلیترین علت این فرارها، لذتبخش نبودنشان باشد، به گونهای که تصور میکنند صرفا موظف به انجام تکلیف هستند. اما اگر شما خلاقیت به خرج بدهید میتوانید مهرهها را به گونهای بچینید که برای مشارکت مشتاق شوند. میتوانید از این 9 اقدام پیشنهادی استفاده کنید:
1 ـ اجاز دهید خود بچهها کارهایشان را انتخاب کنند. این شیوه بسیار کارآمدتر و لذتبخشتر از بکن نکنهای روزمره والدین است. به این ترتیب پس از قوام گرفتن این سبک، روحیه فرزندان به گونهای تغییر خواهد کرد که خودشان داوطلبانه به انجام امور بپردازند. درحالی که شاید تصور شما این باشد که لباس شستن از مرتبکردن تخت سادهتر است، فرزندتان با شما هم عقیده نباشد. فهرستی از تمام کارهای قابل انجام در خانه را تهیه کنید، و بگذارید به نوعی قرعهکشی کرده تا مشخص شود چه کسی حق انتخاب اول را دارد. سپس به هر کودک اجازه دهید که از فهرست موجود کارهایی را انتخاب کند. این به کودکان این امکان را میدهد که نوعی کنترل در آنچه باید انجام دهند داشته باشند، وقتی قرار باشد هر روز این کار را انجام دهند به طرق مختلفی این شیوه آنها را خوشحالتر میکند.
2 ـ انجام کارها را به فرزندانتان آموزش دهید. یکی از دلایلی که کودکان از انجام کاری لذت نمیبرند این است که هرگز به قدر کافی راجع به آن آموزش ندیدهاند. به شیوهای آرام و لذتبخش کارهای تازه را، در اوقاتی از روز که حال و حوصله فرزندانتان سر جایش است به ایشان معرفی کنید. شما میتوانید آن را به عنوان آموزشی ویژه معرفی کنید، به طور نمونه «میخواهید بدانید که چطور میشه گوشههای ملحفه تختخوابتون رو درست مثل تختهای بیمارستان دقیق و تراز تا بزنید؟» آن هم به شیوهای غیرعجولانه، و با توجه کامل که سبب میشود بچهها با شما احساس نزدیکی کرده و اطمینان حاصل کنند که برای انجام آن کارها به تنهایی، صلاحیت کافی دارند. برای کارهای پیچیده یا خطرناک مانند آشپزی، مطمئن شوید که قبل از سپردن مسئولیت تام به فرزندانتان، لذتبخشی لازم و متعددی داده شده است.
3 ـ بازی بسازید. با تبدیل هر کار به یک بازی، آن را لذتبخش کنید. موقع اختراع یک بازی خلاقیت به خرج دهید و از فرزندان خود در این طراحی خلاقانه کمک بگیرید. یک نمونه میتواند خالیکردن ظرفشویی طی مدتی معین باشد. هدف این بازی خالیکردن ظرفشویی در یک چارچوب زمانی خاص است، درحالی که لازم است دقت بالایی صرف شود تا ظروف شکسته نشوند یا روی زمین نیفتند. شما میتوانید از یک ساعت شنی استفاده کرده یا عقربه ساعت را متوقف کنید و به فرزند خود چارچوب زمانی مشخص و معقولی متناسب با کاری که قرار است انجام شود بدهید ـ هدف این است که او را به شتاب وادار نکنید.
4 ـ برای انجام کارها، آواز بسازید. آواز خواندن (غالبا) انجام کارها را خوشایندتر میکند. میتوانید از ملودی آوازهای موجود استفاده کرده یا ملودی خودتان را بسازید. در بسیاری اوقات اشعار میتوانند راجع به خود کار باشند. مانند «این طوری تخت رو مرتب میکنیم، تخت رو مرتب میکنیم، تخت رو مرتب میکنیم... .» گزینه دیگر این است که به بچهها اجازه داده شود که همراه با پخش آهنگ مورد علاقهشان که در آیپد آنها یا کامپیوتر خانه است آواز بخوانند و همزمان کارهای خود را کامل کنند.
5 ـ کارهای تکمیل شده را پیگیری کنید. بچهها عاشق این هستند که تقویت مثبت دریافت کنند. چه یک ستاره طلایی باشد یا یک برچسب مخصوص، بچهها عاشق چیزهای کوچکی هستند که تأئید میکند کار را بخوبی تمام کردهاند. جوایز باید متناسب با سن و سال باشد. اینگونه با پاسخگویی به توجهطلبی فرزندان موتور حرکت آنها را برای فعالیتی مستمر تقویت میکنید. کارهایی ساده و کمهزینه نظیر نوشتن یک جمله حاوی سپاسگزاری و چسباندن آن روی در یخچال جایی که همه اعضای خانواده بتوانند آن را مشاهده کنند: «دیشب از سالادی که درست کردی حسابی لذت بردیم، همه منتظر چشیدن دوباره دست پختت هستیم!»، درست کردن یک کارتپستال ساده با کلمات محبتآمیز مانند«عزیزم! از این که میبینم برای همکاری با من و آموختن مهارتهای تازه چهقدر شوق داری، لذت میبرم»، یا حتی تهیه یکی از ابزار و وسایلی که به آن احتیاج داشته است.
6 ـ کارهای خانگی را به یک مساله خانوادگی تبدیل کنید. به طور مثال، دو نفر مسئول مرتب کردن تخت باشند، یا این که همه با هم مسئول چیدن سفره باشند. کارهای خانه را به یک فعالیت دسته جمعی و خانوادگی، تبدیل کنید که هر عضو خانه نقشی روزانه یا هفتگی ایفا میکند.
7 ـ کارهای خلاقانه طراحی کنید. ممکن است بچهها با انجام کارهای روزمره مانند مرتب کردن تخت، خارج کردن کیسههای زباله از خانه، یا جاروبرقی کشیدن کسل شوند. پس کارهای لذتبخش جدیدی طراحی کنید و به آنها اجازه دهید ایدههایی برای کارهای مهیج بروز دهند. مثلا در و دیوار حمام را وقتی تمیز کنند که خودشان هم دارند حمام میکنند.
8 ـ آرامآرام اقدام به تقویت مثبت کنید. بدترین کاری که میتوانید بکنید این است که پیوسته کودکان خود را وقتی که کار را تکمیل نمیکنند، به باد انتقاد بگیرید. شاید در روند گذشته اختلالی وجود داشته یا تناسب توانایی و روحیات او با وظایف و مهارتهای محوله در نظر گرفته نشده است، شاید بهاندازه کافی به کاری که لازم است انجام دهد ترغیب نشده یا ضرورت آن را درک نکرده است، بهتر است صبور باشید و از زدن برچسبهای منفی نظیر «بیدست و پا، خرابکار، بیمسئولیت، ترسو، تنبل و...» پرهیز کنید. برای ترغیبکردن آنها از روشهایی نامحسوس استفاده کنید. مثلا پدر یا مادر میتواند بگوید «برای رفتن به خانه خالهجان لازم است تا قبل از ظهر ماشین رو بشویم، اما دخترم، ممکنه تو و برادرت با هم این کار رو انجام بدید؟ در غیر این صورت بعید میدونم به موقع برسیم و نمیتونید با دخترخاله هاتون بازی کنید.»
9 ـ مستقیما نگویید اشتباه کردید. اگر مستقیما به آنها بگویید که دارند اشتباه میکنند تمایلی به کامل کردن کارهای خود در آینده نخواهند داشت، در عوض، همیشه بخشهایی از کار را یادآوری کنید که بخوبی انجام دادهاند، آنها را در تمام کردن کار کمک کنید. اگر درخواست یا سؤالی داشتند، چند راهنمایی مفید بدهید تا دفعه بعد بهتر عمل کنند.
منبع:workingmoms.about.com
raisingchildren.net.
مترجم: فاطمه عمانی / (ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم)
شیدا مرتضوی با اشاره به اینکه نمک نمیتواند جایگزین خمیردندان شود اظهار کرد: خمیردندان و مسواک به دلیل سادگی استفاده و مقرون به صرفه بودن، مهمترین و در مواردی تنها سلاح تمیز کردن و رعایت بهداشت دهان و دندان محسوب میشود.
وی افزود: ماده اصلی تشکیل دهنده خمیردندان، سایندهها هستند و شاید برخی به دلیل وجود مواد ساینده خمیردندانها را مضر بدانند، اما در کنار سایندهها مواد مکمل بسیاری در خمیردندان وجود دارد.
این دندانپزشک گفت: در صورتی که ترکیبات و میزان مواد ساینده موجود در خمیردندان از سوی کارخانهها به اندازه استفاده شود، هیچ ضرری برای دندانها نخواهد داشت و فقط به مسواک کمک میکند تا میکروبها و باقیمانده مواد غذایی سطح و بین دندانها از بین برود.
مرتضوی با اشاره به اهمیت فلوراید برای دندان گفت: فلوراید مادهای ضدپوسیدگی است و باعث بازسازی و ترمیم سطح مینای دندان میشود. علاوه بر آن به واسطه فلوراید سطوحی که پوسیدگی در آن شروع شده یا مستعد پوسیدگی هستند دوباره ترمیم میشوند.
وی گفت: مواد دیگری نیز در ساخت خمیردندان استفاده میشود که برخی از آنها بستگی به کارخانه سازنده دارد؛ برای مثال کارخانهای برای تولید خمیردندان از کلسیم، فسفر و یا ترکیب آن استفاده میکند که باعث میشود کلسیم و فسفری که از سطح مینا برداشته شده جایگزین شود و همچنین موجب افزایش بزاق دهان و کاهش پوسیدگی دندانها شود.
این دندانپزشک کودکان با اشاره به اینکه کارخانههای سازنده موظفند روی تیوپ و جعبه خمیردندان مواد تشکیل دهنده، ترکیبات و غلظت آنها را ذکر کنند، افزود: از آنجایی که نظارت سازمانهای بهداشتی بر روی خمیردندانها قابل توجه است، تولیدکنندگان تلاش میکنند تمام مواردی که برای این فرآورده ذکر شده است، برآورده کنند.
مرتضوی با بیان اینکه تمامی خمیردندانهای معمولی با نشان تجاری معتبر ویژگیهای یک خمیردندان مناسب را دارند، افزود: خمیردندان از جمله کالاهایی است که مصرف کنندگان قادر به تشخیص و مقایسه مارکهای مختلف آن نیستند.
مرتضوی با اشاره به اینکه تنها برحسب مورد است که مصرفکنندهها باید به نشان خمیردندان توجه کنند، گفت: برای مثال افرادی که از بیماریهای لثه رنج میبرند و مسواک زدن برایشان دردناک است باید از خمیردندانهایی که میزان حساسیت را کم میکند، استفاده کنند.
این دندانپزشک افزود: برای کودکان به دلیل اینکه خطر خوردن خمیردندان وجود دارد، بهتر است خمیردندانهای مناسب برای کودکان استفاده شود؛ زیرا این خمیردندانها درصد فلوراید کمتری دارد و در صورت بلعیدن خطری متوجه کودک نخواهد شد.
مرتضوی ادامه داد: علاوه بر خمیردندانهایی که برای افراد سیگاری وجود دارد و جرمهای روی دندانهای این افراد را از بین میبرد. خمیردندانهایی وجود دارد که جنبه دارویی دارند و حتما با تجویز پزشک مصرف میشوند زیرا غلظت فلوراید در این نوع خمیردندانها پنج برابر خمیردندانهای معمولی است.
این متخصص دندانپزشکی به دلیل تنوع مواد مفید و مکملها در خمیردندانها توصیه کرد: بهتر است مصرفکنندگان نوع خمیردندانها را نیز مانند سایر مواد آرایشی بهداشتی هر از چندگاهی تغییر دهند.
مرتضوی با اشاره به اینکه محاسن استفاده از خمیردندان مناسب بیشتر از معایب آن است، توصیه کرد: متاسفانه ما ایرانیها به خاطر فرهنگمان عادت داریم پس از مسواک زدن، دهان را با مقدار زیادی آب شستوشو دهیم در صورتی که لازم نیست پس از استفاده از خمیردندان، دهان با میزان زیادی آب شست شو داده شود و بهتر است تنها مواد اضافی از دهان خارج شوند چراکه خمیردندان حاوی مواد محافظ برای دهان و دندان و باقی ماندن آنها در دهان مفید است.
وی افزود: به هیچ عنوان مواد دیگری مانند نمک نباید جایگزین خمیردندان شود زیرا، نمک فلوئور طبیعی و وضعیت طبیعی دهان را از بین میبرد و به بافتهای دهان آسیب میرساند.
این دندانپزشک گفت: در بسیاری موارد استفاده از نخ دندان مکمل مسواک و خمیردندان است و حتما باید استفاده شود، بویژه به افرادی که دندانهای فشرده یا نامنظمی دارند کمک میکند بهداشت دهان و دندانشان کامل شود.
مرتضوی با بیان اینکه در کودکان زیر شش سال بهتر است نخ دندان با کنترل والدین انجام شود تا به لثهها آسیب نرسد، افزود: باقی ماندن طولانی مدت مواد غذایی میان دندانها موجب تولید اسید و پوسیدگی دندانها میشود و شستوشوی طبیعی با بزاق دهان نیز نمیتواند، باقیمانده غذا میان دندان را از بین ببرد. (ایسنا)
اما کم نیستند بیمارانی که این مساله را اشتباه میگیرند و با خودشان فکر میکنند که میتوانند کار درمان خودشان را هم پیگیری کنند.
حتی بعضیها پا را فراتر میگذارند و مثلا یک آزمایش پزشکی خاص یا یک عکسبرداری خاص پزشکی در ذهنشان است و فقط برای اینکه پزشک همان آزمایش را در نسخه بیمار بنویسد، به پزشک مراجعه میکنند.
یعنی از قبل با خودشان طی کردهاند که به فلان آزمایش نیاز دارند، ولی چون نمیتوانند بدون نسخه به آزمایشگاه بروند، مجبور میشوند به پزشک مراجعه میکنند.
درواقع، کار آنها لنگ یک امضا و مهر پزشک است و شاید اگر قانون به آنها اجازه میداد و خودشان میتوانستند برای خودشان نسخه درمانی بنویسند، در آن صورت دیگر اصلا نیاز نمیدیدند پیش پزشک بروند.
این اتفاق هم فقط برای بیماریهای سادهای مثل سرماخوردگی نمیافتد، بلکه حتی برای بیماریهای تخصصی هم بیمار فکر میکند که میداند کدام دارو، حال او را بهتر میکند.
از طرف دیگر، این روزها با وجود فراگیر شدن اینترنت و دسترسی آزاد به اطلاعات پزشکی، خیلی از بیماران احساس میکنند دانش پزشکیشان قوی شده است و در این زمینه یک اعتماد به نفس کاذب دارند. حتی نسخههای نرمافزار آشنایی با داروها هم این روزها در گوشیهای تلفن همراه خیلیها نصب شده و کافی است نام یک بیماری یا یک آزمایش پزشکی را در آن جستجو کنید، آن وقت میبینید سیلی از اطلاعات تخصصی را به زبان ساده به شما
منتقل میکنند.
داشتن همین اطلاعات دست و پا شکسته، خیلی از بیماران را گمراه میکند و به این تصور غلط میرساند که کار درمانی، کار راحتی است و از پس هر کسی برمی آید. مثلا وقتی شما بدانید فلان دارو برای فشار خون مفید است، آن وقت احتمال دارد با خودتان فکر کنید که میتوانید با مصرف این دارو، مشکلتان را حل کنید، در حالی که درمان بیماری، یک فرآیند ویژه است که احتمال دارد اصلا از مسیر دارو خوردن و آزمایش دادن نگذرد.
نسخه خواستن، همان خوددرمانی است
وقتی بیماری به پزشک معالج اصرار میکند که حتما یک داروی خاص را برای درمان بیماریاش تجویز کند، این کار فرق چندانی با خوددرمانی ندارد.
یعنی هیچ فرقی نمیکند شما فلان دارو را خودسرانه و بدون تجویز پزشک در منزل مصرف کنید یا اینکه به پزشکتان پیله کنید که یک داروی خاص را برایتان نسخه کند.
همین الان هم اگر به خانههای اغلب ایرانیها سر بزنیم، انواع و اقسام قرصهای ضددرد، خوابآور، آرامشدهنده و حتی داروهای بسیار تخصصی هم پیدا میشود.
فرهنگ مصرف خودسرانه داروها در بین بسیاری از خانوادههای ایرانی رفتهرفته گسترش پیدا کرده و جالب است همین الگوی فرهنگی در مراجعه ما به پزشک هم تاثیر گذاشته است.
یعنی وقتی یک بیمار هیچ عیب و عاری نمیبیند که بدون دستور دکتر معالجش، قرص و دارو بخورد و کلی هم دارو در خانهاش ذخیره میکند، معلوم است وقتی به دکتر هم مراجعه کند، همین الگوی خوددرمانی را با خود به مطب و بیمارستان هم میبرد و از پزشک انتظار دارد به خواست و دستور او، برایش قرص و دارو بنویسد.
جدای از اینکه آمارهای مصرف دارو از رتبه دوم ایران در آسیا حکایت دارد، حتی میگویند بین 10 تا 15 درصد داروها در ایران هم به طور خودسرانه مصرف میشود.
مصرف خودسرانه دارو طی سالها، این تصور غلط را بین مردم جا انداخته است که میشود بدون پزشک هم کار درمان را انجام داد و حالا در این وضعیت خیلی سخت است که به همین بیمار بگویید وقتی به مطب پزشک میرود، فقط از دردهایش بگوید و کار تجویز دارو را به اهلش بسپارد.
پزشک نباید تسلیم شود
فرض کنید شما پزشک هستید و بیمار از شما میخواهد یک داروی خاص را برایش تجویز کنید، به نظر شما در این وضع بهترین کاری که یک پزشک میتواند برای بیمار انجام دهد، چیست؟
شما در این حالت چند راه بیشتر ندارید؛ اولین راه این است که تسلیم بیمار شوید و طبق میل او برایش دارو و آزمایش بنویسید.
اگر پزشک به چنین کاری تن بدهد، در وهله اول رضایت بیمار را جلب کرده است و بیمار با دل خوش، مطب را ترک میکند. اما ممکن است همین بیمار چند هفته دیگر پیش پزشک بیاید و بگوید دردش بدتر از قبل شده است و در این حالت، پزشک مسئول است و باید برای نسخهای که تجویز کرده است، پاسخگو باشد؛ حتی اگر این نسخه را بیمار با زور یا التماس به دست آورده باشد.
راهحل بعدی این است که پزشک بههیچوجه زیر بار این کار خطرناک نرود و حاضر به نسخه نوشتن به میل بیمار نشود.
این اتفاق هم باعث میشود بیمار با دلخوری از مطب برود و دیگر هیچ وقت پیش آن پزشک نیاید و پشت سرش را هم نگاه نکند.
گرچه آن بیمار به دنبال پزشک دیگری میرود که باب میلش برایش دارو و آزمایش تجویز کند، اما در عوض، پزشک یک کار اشتباه را انتخاب نکرده است و در نتیجه مسئولیت عواقب بعدی هم به گردنش نمیافتد.
اما دکتر علی یعقوبی جویباری، متخصص آنکولوژی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفتوگو با جامجم معتقد است: راهحل دیگری هم وجود دارد و این راهحل شامل فرهنگسازی و آموزش بیمار است.
یعنی پزشک مثل یک دوست کنار دست بیمار بنشیند و برایش توضیح بدهد این نسخهای که او از پزشک انتظار دارد، به این دلایل اشتباه است، بنابراین بهتر است طبق نظر پزشک معالج که عمری را صرف درمان بیماری کرده، عمل کند.
حالا در این حالت، دیگر انتخاب با خود بیمار است که این راهنماییها و مشاورههای علمی را قبول کند یا اینکه از آن مرکز درمانی با دلخوری بیرون برود، ولی در هر دو حالت، پزشک کار درست را انجام داده است.
هزینههای درمان بالا میرود
شاید شما هم با خودتان فکر کرده باشید چه اشکالی دارد بیمار از پزشکش داروی خاصی بخواهد و اصلا شاید نظر بیمار، کاملا درست از آب دربیاید.
این همان اتفاقی است که به گفته دکتر یعقوبی، احتمالش دور از ذهن نیست، ولی در اغلب موارد، نظر بیمار برای انتخاب یک راه درمانی با معیارهای علمی تطابق ندارد.
مثلا فرض کنید بیماری به پزشک معالجش مراجعه میکند و به دلیل درد معده، تقاضای یک آزمایش خاص و پیچیده را دارد، اما یعقوبی تاکید میکند: این تقاضا اشتباه است، زیرا شاید طی مراحل درمان، خود پزشک هم به این نتیجه برسد که مثلا چهارمین آزمایش پزشکی بیمار باید همان آزمایش پیچیده باشد، ولی اینکه بیمار توقع داشته باشد پزشک از همان اول کار، چهارمین آزمایش مورد نیاز را بدون در نظر داشتن اولویت برای بیمار تجویز کند، این کار با معیارهای علم پزشکی همخوانی ندارد.
این کار غیرمنطقی، هزینههای درمان را هم بالاتر میبرد، چون احتمال دارد بیماری او فقط یک معده درد ساده باشد و اصلا نیازی به انجام آزمایشهای پیچیده پزشکی هم نباشد، ولی همین که بیمار برای یک بیماری ساده، چند آزمایش پزشکی را به تشخیص خودش انجام دهد و پزشک را مجبور به تجویز آنها کند، همین مساله باعث میشود هزینههای درمان او و به طور کلی، هزینههای نظام درمان افزایش پیدا کند.
حتی برای بیماریهای بسیار سادهتر هم این مساله وجود دارد. به قول این پزشک متخصص، وقتی بیمار برای یک سرماخوردگی ساده، پزشک را مجبور کند برایش آنتیبیوتیک تجویز کند، همین داروها رفته رفته باعث میشود مقاومت بدن در برابر آنتیبیوتیکها پایین بیاید؛ آن هم در حالی که این بیمار با گذشت چند روز و بدون مصرف آنتی بیوتیکها هم حالش بهتر میشود.
یکی از راه حلهایی که دکتر یعقوبی برای حل این مشکل ارائه میکند، پوشش ندادن هزینه درمانهایی است که خارج از دستورالعملها وجود دارد.
یعنی وقتی یک بیمار از همان مرحله اول بیماری، به دنبال آزمایشهای تشخیصی گرانقیمت میرود، باید قوانینی وجود داشته باشد که بیمهها زیر بار پوشش این هزینهها نروند؛ حتی اگر پزشک معالج به خواست خودش یا به اجبار بیمار به این کار دست زده باشد. مثلا به گفته این پزشک، منشأ حدود 80 درصد کمردردها با یک عکس ساده مشخص میشود، ولی خیلی از بیماران از پزشک میخواهند از آنها ام آر آی گرفته شود که همین اصرار بیمار، هزینه درمان بیماری را بیخود و بیجهت افزایش میدهد.
مساله دیگری هم که نباید آن را دستکم بگیریم، بحث زیر سوال بردن علم پزشکی و شان علمی پزشک است. وقتی بیماری با یک جستجوی ساده در اینترنت یا گوش دادن به حرف دوستان و آشنایان، از پزشک میخواهد حتما یک دارو یا آزمایش خاص را برایش تجویز کند، این کار به معنی زیرسوال بردنشان علمی پزشکی است که سالها عمرش را برای تشخیص درمان درست بیماریها صرف کرده است.
دخالت در حرفه پزشکی ـ چه به صورت مصرف خودسرانه دارو و چه نسخه خواستن اجباری از پزشک ـ از آن دسته کارهاست که شوخی بردار نیست و میتواند بیمار را از چاله یک بیماری ساده به چاه بیماریهای حادتر بیندازد.
امین جلالوند / گروه جامعه
لطفا به این جملات دقت کنید:
«شوهرم اصلاً به من و احساساتم اهمیتی نمیدهد.»
«هر کاری که کردهام هرگز کافی نبوده و همیشه یک چیزی هست که من به اشتباه انجام دادهام.»
«زنم همیشه سعی میکرد مرا تغییر دهد.»
«کار تنها چیزی است که برایش مهم است.»
«زنم خیلی احساساتی است. این مرا خسته کرده.»
اینها جملاتی است که به هنگام جدایی زن و شوهر میشنویم. در عمق هر یک از این جملهها نشانهای از سوء تفاهم یا سوء تغییر آشکار است.
اینها افرادی هستند که شریک زندگیشان را درک نمیکنند و به بن بست رسیدهاند. آیا این جملات، حرف دل شما هم هست؟ چند درصد آن؟ چقدر از زندگی با همسرتان ناامید شدهاید و چقدر به ادامه زندگی امیدوارید؟ قبل از اینکه خیلی دیر بشود، متن زیر را با دقت بخوانید:
یک راز...
همسران موفق، آنها که سال هاست زندگی مشترک خوبی دارند، اغلب عنوان میکنند که مدتها پیش، دست از تغییر دیگری برداشتهاند. این نوع پذیرش، هیچ یک از آنها را در برابر دیگری تحقیر نمیکند، بلکه پایهای میشود تا عشق دائمی بر آن ساخته شود. با پذیرش تفاوتها، و با کنار گذاشتن بخش عمدهای از آنها، زن و مرد آزاد میشوند با هم فعالیت کنند و به آرامش دست یابند.
مردانی که نصف مغزشان کار نمیکند و زنان انتقام جو
یکی از مهمترین تفاوتهای زنان و مردان، نوع واکنش آنها به استرس و نگرانی هاست. مردان ترجیح میدهند مشکلاتشان را فراموش کنند، اما زنان سعی در برقراری ارتباط و در میان گذاشتن مشکلاتشان دارند.
روش مقابلهٔ ما با استرس، بیان کاملی از تفاوت ذاتی مغزی ما است. هنگامی که زن، از یک بخش مغزش استفاده میکند، بخشهای دیگر مغزش نیز همزمان، فعال میشوند. اما هنگامی که مرد از یک بخش مغزش استفاده میکند خون به آرامی به آن بخش جریان مییابد و بخشهای دیگر مغز مرد تا زمانی که نیاز نباشد، تقریباً بیکار میمانند.
به همین دلیل است که مردان ترجیح میدهند در یک زمان، تنها یک کار را انجام دهند، اما زنان چند تا کار را با هم انجام میدهند. و باز به همین دلیل است که هر مردی شاید در زمانی که در محل کارش مشغلهٔ فکری دارد، فراموش میکند شیر بخرد و به خانه بیاورد و یا تولد همسرش است. آیا این دلیل بیتوجهی مرد است؟ اگر روش کار مغز مرد را ندانید، چنین فکر خواهید کرد و شوهرتان را به بیتوجهی و بیمسئولیتی در مورد خودتان محکوم خواهید کرد و این ابتدای یک زندگی نازیباست.
مغز زن دارای رشتههای عصبی فراوانی است و بین نیمکرهٔ چپ و راست مغز ارتباط بیشتری برقرار میکند، بنابراین به معنای واقعی کلمه، همزمان کارهای زیادی انجام میدهد. زن در شرایط استرس زا، ممکن است بیش از حد دستپاچه و تحریک پذیر شود. آیا این موضوع او را به لحاظ احساسی ضعیف میکند؟ اگر ندانید که مغز زن چگونه کارهای مختلف را کنار هم قرار میدهد، شاید به این نتیجه برسید.
شاید در شرایط استرس زا تصور کنید فردی بیگذشت است و همهٔ اشتباهاتی که تاکنون انجام دادهاید را یادآوری میکند. اما به این دلیل نیست که انتقامجو است. دلیلش، وجود بخشی از مغز به نام «هیپو کامپ» (مرکز حافظهٔ مغز) است که هر اشتباهی را انجام دهید، به خاطر میسپارد.
اما یک کارگردان هنری زن، با اینکه همهٔ این کارها را انجام میدهد، در مغزش به شامی هم که باید آماده کند، جایی که برای تولد پسرش باید کیک بخرد و لباسی که باید خودش و شوهرش در سالگرد ازدواجشان بپوشند نیز، فکر میکند. برعکس، کارگردان تلویزیون مرد به حدی سرگرم کارش میشود که مسائل مهمی مانند مهمانی شب یا حتی تولد همسرش را فراموش میکند
میدانم در ذهنتان میگویید: مردان زیادی هستند که چند تا کار را با هم انجام میدهند. کارگردان تلویزیونی را در نظر بگیرید. او چند کار را با هم و همزمان انجام میدهد: اعلام شاتها برای سه دوربین، متوقف کردن حرکت پنج یا شش بازیگر و گوش دادن به تلفن، ضمن اینکه با گوشی به کارگردان فنی هم گوش میدهد.
اما یک کارگردان هنری زن، با اینکه همهٔ این کارها را انجام میدهد، در مغزش به شامی هم که باید آماده کند، جایی که برای تولد پسرش باید کیک بخرد و لباسی که باید خودش و شوهرش در سالگرد ازدواجشان بپوشند نیز، فکر میکند. برعکس، کارگردان تلویزیون مرد به حدی سرگرم کارش میشود که مسائل مهمی مانند مهمانی شب یا حتی تولد همسرش را فراموش میکند.
هر دو نیمکرهٔ مغز زنان برای انجام چند کار همزمان با هم ارتباط دارند و مغز مردان در یک زمان روی یک کار بیشترین تمرکز را میکند. یک زن هرگز مسئولیتهایش را فراموش نمیکند حتی اگر مشغول کشیدن یک نقاشی یا در حال اسکی کردن روی یک سراشیبی تند باشد.
زمانی که مردی در حال استراحت است و همه چیز را فراموش میکند تا استرسش را از بین ببرد، اما زن همهٔ آنها را به یاد میآورد.
حال چه کنیم؟
زمانی که زن به خاطر فعالیت بیش از حد مغزش آشفته میشود، توجه خاص مرد به او، البته اگر با عشق و درک همراه باشد، میتواند او را آرام کند و به او در بازسازی هورمون کاهندهٔ استرس (اکسی توسین) کمک کند.
همهٔ اینها موید یک گفتهٔ قدیمی است: «کار هیچ زنی تمامی ندارد». آن نیمکرهٔ مغز زن، که مربوط به پذیرش مسئولیت میشود، به معنای واقعی کلمه «خاموش» نمیشود. زن نمیتواند با استراحت کردن، مشکلات روزش را به راحتی فراموش کند. زنان با وقت گذاشتن برای در میان گذاشتن مشکلاتشان، با استرس مقابله میکنند، اما چیزی را فراموش نمیکنند. پس زنان با حرف زدن، فقط دارند استرسهایشان را تخلیه میکنند و اگر به احساسشان احترام بگذارید، روزهای خوبی خواهید داشت.
برای هیچ مردی هم شبیه شدن به یک زن امکان پذیر نیست. مرد برای از بین بردن استرسش، و برخورد با وظایف چند گانهاش به غار تنهایی میرود، روی مبل دراز میکشد و فوتبال میبیند!
شناختن تفاوتهای ذاتی مغزی به ما کمک میکند تا از انتظارات غیر واقعی خود بگذریم و بپذیریم که مردان همیشه مرد، و زنان همیشه زن هستند. تفاوتهای مهم در ماهیت درونی ما واقعیاتی هستند و اگر آنها را بپذیریم، نه تنها به برداشت مثبتتر ما از شریک زندگیمان کمک میکند، بلکه دیگر توقع آن را نخواهیم داشت که آنها باید مثل ما فکر، احساس و رفتار کنند.(تبیان)
در این نوشتار راهکارهایی را به شما پیشنهاد میکنیم که با استفاده از مواد طبیعی و کاملا بیضرر، موهای خود را روشنتر، براق و زیبا کنید. این مطلب را از دست ندهید.
چای بابونه
غوطه ور ساختن موها در دم کرده بابونه، قهوهای تیره موها را روشنتر خواهد کرد. بابونه، علاوه بر روشنتر ساختن رنگ موها، موجب درخشش و براقیت موها نیز میشود.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که مقداری بابونه را در آب بجوشانید و بعد اجازه دهید تا کاملا خنک شود و آنرا از روی صافی بگذرانید.
حالا موها را به این دم کرده آغشته سازید و حداقل نیم ساعت صبر کنید. برای جلوگیری از چکه کردن آن، موها را با کلاه حمام بپوشانید.
نکته: میتوانید چند برگ نعناع و نصف یک لیمو را هم به بابونهای که در حال دم کشیدن است، اضافه نمایید.
لیمو
لیمو یکی از سادهترین راه حلها برای روشنتر کردن و حتیهای لایت موها محسوب میشود.
برشهایی را لیمو را آماده کرده و آب آنها را بگیرید. میتوانید آن را با آب هم کمی رقیق کنید. این محلول را در یک بطری بریزید و آنرا روی موها اسپری کنید. نیم ساعت صبر کنید.
در ضمن میتوانید این مدت را در هوای آزاد، البته در سایه و نه در مجاورت نور مستقیم خورشید، سپری نمایید تا لیمو کار خود را شروع کند.
بعد از این مدت، موها را با آب سرد و نرم کنندهای مناسب موهای خود بشویید.
نکته: پوره گوجه فرنگی، جایگزینی بسیار عالی و موثر برای لیمو به شمار میآید.
روغن بچه
مقداری روغن بچه را در کف دست بریزید و تارهای مو را با آن ماساژ دهید. این روش، یکی از راهکارهای بسیار ساده برای روشنتر کردن موها محسوب میشود. فقط کافی است که موها را با روغن بچه ماساژ داده و در مجاورت نور خورشید قرار بگیرید.
فراموش نکنید بعد از استفاده از روغن بچه، موها را با شامپویی قوی و نرم کننده مناسب بشویید.
استفاده مداوم از روغن بچه و شستن موها با شامپویی قوی، در روشنتر شدن موها بسیار موثر خواهد بود.(ایران مطلب)
بعد از ازدواج هم در طول این سال ها، همیشه خوب و مهربان بوده است اما بعد از تولد اولین فرزندمان بسیار چاق شد. فکر میکردم به مرور زمان به شکل سابقش بر میگردد، اما این اتفاق نیفتاد. او هر ماه چاقتر میشود و در زیبایی ظاهرش تاثیر منفی زیادی گذاشته است. هم نگران سلامتی او هستم و هم از اینکه ظاهر زیبایش را از دست داده، ناراحتم! نمیدانم چگونه از او بخواهم تا فکری به حال این مشکل بکند. همیشه برای من ظاهر، اهمیت زیادی داشته و میترسم این موضوع در ارتباط مان تاثیر منفی بگذارد. چگونه از او بخواهم برای رفع چاقی خود اقدام کند؟
*****
پاسخ مشاور: این که خانمها بعد از زایمان تناسب اندام خود را از دست بدهند تا حدی طبیعی است که اغلب طی چند ماه یا حداکثر یک سال، به حالت قبل برمیگردند. البته کم کردن وزن آن هم با داشتن بچه کوچک، کار چندان سادهای نیست. شما میتوانید به همسرتان در این کار کمک کنید.
در درجه اول به او بگویید که دوست دارید مانند قبل خوش اندام باشد، البته این موضوع را طوری مطرح نکنید که متوجه شود اندام فعلی او باعث شده او را کمتر دوست داشته باشید وگرنه ممکن است تصویر ذهنیاش نسبت به بدنش منفی شود و حتی رابطه زناشوییتان سرد گردد.
بهترین روش این است که سلامت او را دستاویزی برای هشدار قرار دهید. به او بگویید که نگران از بین رفتن سلامتش هستید و میترسید اضافه وزن به مرور زمان بر قلب، کبد و حتی زانوهایش تاثیر منفی داشته باشد.
برنامهای بریزید که باهم ورزش کنید. مثلا فرزندتان را در کالسکه بگذارید و به پیادهروی بروید. اگر هوا سرد است ساعتی در نگهداری فرزندتان کمک کنید و از همسرتان بخواهید برای تغییر روحیهاش به ورزش برود.
یک برنامه غذایی سالم برای خانوادهتان در نظر بگیرید. خرید تنقلات و فست فودها را تعطیل کنید و در عوض از همسرتان بخواهید غذاهای سالم درست کند. اگر شما هم در این برنامه غذایی با او همراه باشید، رعایت کردن برایش آسانتر میشود.
اگر با محبت و با زبانی که باعث دلخوری نشود، از او بخواهید همان ملکه زیبایی قبل باشد، مطمئن باشید برای کم کردن وزن، اقدام میکند. اما این خیلی مهم است که احساس کند در محبت شما خللی ایجاد نشده است.
مراجعه به یک مشاور تغذیه میتواند کمک خوبی باشد. بعد از اینکه همسرتان ورزش و رژیم را شروع کرد، با مشاهده کوچکترین تغییری، او را تشویق کنید و حتی برایش جایزه بخرید. از ظاهرش که زیباتر شده، تعریف کنید و به او نشان دهید که اگر سختی را تحمل میکند، ارزشش را دارد.
(ندا داوودی /چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
دکتر نگین رضاوند گفت: طبیعتا زایمان طبیعی در مقایسه با سزارین روش بهتری است، اما گاهی انجام این روش سلامت مادر و جنین را به مخاطره میاندازد و همین مساله باعث میشود تا پزشک شیوه سزارین را برای مادر باردار تجویز کند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه افزود: پزشکان با انجام معاینات و آزمایشهای لازم بهترین روش زایمان را به مادر باردار توصیه کرده و از این طریق ریسک خطر زایمان را برای جنین و مادر پایین میآورند.
رضاوند با تاکید بر اینکه اصرار مادران باردار بر انجام زایمان به روش طبیعی یا سزارین کار درستی نیست، به زنان باردار توصیه کرد: تصمیمگیری در این خصوص را به پزشک خود موکول کنند. در صورتی که پزشک روش زایمان طبیعی را توصیه میکند و دلیل قانع کنندهای برای انجام سزارین وجود ندارد، بر انجام این روش اصرار نکنند و با شرکت در کلاسهای آمادگی از روشهای زایمان طبیعی بدون درد استفاده کنند.
این متخصص زنان و زایمان در ادامه با بیان اینکه مادران در زایمانهای طبیعی کمتر با مشکل مواجه میشوند و به راحتی میتوانند به نوزاد خود شیر دهند، گفت: این در حالیست که زایمان به روش سزارین ممکن است برای مادر عوارض متعددی نظیر مشکلات بیهوشی، خونریزی، چسبندگی داخل شکم و... به همراه داشته باشد. سزارین به عنوان یکی از عملهای جراحی به بیهوشی و بیحسی نیاز دارد و با توجه به عوارض زیاد آن فقط در موارد اورژانسی و زمانی که شرایط زایمان طبیعی وجود نداشته باشد ارجحیت مییابد. زایمان به روش طبیعی از مزایای ویژهای برخوردار است و به تمامی مادران بارداری که شرایط آن را دارند، توصیه میشود.
به گفته این پزشک متخصص، مادرانی که به روش سزارین زایمان میکنند، دیرتر میتوانند فعالیت عادی خود را آغاز کنند. (خبرگزاری ایسنا)
431
دکتر مهسا همتی با اشاره به اهمیت تمیز کردن دندانها در سنین کودکی، گفت: والدین باید از شش ماهگی تا سه سالگی فضای دندانی کودک را پس از هر بار شیر خوردن یا غذا خوردن با پنبه خیس تمیز کنند.
این متخصص دندانپزشکی کودکان با بیان اینکه برای کودکان زیر دو سال نیازی به استفاده از خمیر دندان برای مسواک زدن نیست، گفت: استفاده از خمیر دندان در کودکان در سنین بین دو تا سه سالگی باید تحت مشاوره پزشک باشد. توصیه میشود برای کودکان بعد از سن سه سالگی نیز از خمیردندانهای مخصوص اطفال استفاده شود.
وی افزود: از سن حدود دو و نیم سالگی به بعد کودک باید با همکاری والدینش مسواک بزند و به محض بروز پوسیدگی و قبل از درد گرفتن دندانها با مراجعه به دندانپزشک نسبت به ترمیم آنها اقدام کند.
این متخصص دندانپزشکی کودکان افزود: ریشه دندانهای شیری باید تا قبل از رویش دندانهای دائمی در دهان باشد و هنگام رویش دندانهای دائمی، دندانهای شیری لق شوند و بیافتند، در غیر این صورت دندانهای دائمی سر جای خود بیرون نمیآیند و کج میشوند. به محض رویش دندانهای دائمی باید از مسواک و خمیر دندان ویژه بالغین استفاده شود. (خبرگزاری ایسنا)
130
فشار خون بالا عامل خطری شایع، ساکت و بیسروصدا است که اگر درمان نشود، میتواند منجر به مرگ بیمار شود و کنترل آن بهطورقابل ملاحظهای از بروز حوادث قلبی عروقی جلوگیری میکند.
تفاوت بیانیه قدیم و جدید
تفاوت بیانیه اخیر با توصیههای پیشین در مقایسه دقت سه روش مانیتورینگ فشار خون است: مانیتورینگ فشارخون در کلینیک پزشک، مانیتورینگ سیار فشار خون و مانیتورینگ فشار خون در منزل. در مانیتورینگ سیار اندازهگیری فشار خون هر ۲۰ تا ۳۰ دقیقه در طول ۲۴ تا ۴۸ ساعت فعالیت معمولی بیمار انجام میشود.
کارگروه خدمات پیشگیرانه ایالات متحده به این نتیجه رسیدند که مانیتورینگ سیار فشار خون باید «مرجع استاندارد تایید» تشخیص پرفشاری خون در کلینیک یا office-based diagnosis باشد. طبق گزارش اخبار پزشکی Medscape، بررسی شواهد اخیر نشان داده که مانیتورینگ سیار فشار خون این مزیت را دارد که میتواند احتمال فشار خون بالای ناشی از روپوش سفید را رد کند.
طبق توصیهها، استفاده از روش مانیتورینگ فشارخون در خانه هر چند ممکن است قابل قبول باشد، اما شواهد کمی برای ارجحیت این روش نسبت به مانیتورینگ سیار وجود دارد. همینطور برای ارزیابی دقت روش «اندازهگیری کیوسک» که در مکانهای عمومی نظیر داروخانهها انجام میشود، نیز شواهد بیشتری مورد نیاز است.
دکتر مایکل وبر، پروفسور پزشکی در کالج پزشکی SUNY Downstate بروکلین نیویورک، معتقد است مانیتورینگ سیار فشار خون در انگلستان، روشی معمول است، اما در ایالات متحده، شواهد کافی و قوی برای حمایت از توصیه این روش گزارش نشده است. دکتر وبر از اعضای تیمی بود که در دو دهه گذشته یک مقاله کلیدی در مورد فشار خون بالای ناشی از روپوش سفید منتشر کرد.
افزایش استفاده از مانیتورینگ سیار فشار خون به منظور رد کردن فشار خون بالای ناشی از روپوش سفید، میتواند به تشخیص افراد در معرض خطر که هنوز فشارخون بالای آنها تشخیص داده نشده نیز کمک کند. دکتر وبر میگوید، افرادی که در طول شب فشار خون بالا دارند، اما در در طول روز فشار خونشان طبیعی است، دقیقا مانند افراد سالم نیستند. آنها بیشتر احتمال دارد که در معرض بزرگ شدن قلب، شواهدی از مقاومت به انسولین و چربیهای بالای خون داشته باشند.
گزارشها اشاره میکنند که اگرچه مانیتورینگ سیار فشار خون با مضرات کمی (اختلال در خواب، زحمت و محدودیت حرکت) همراه است، در صورت انجام نشدن و نقصان در تایید تشخیص فشار خون بالا، میتواند به مصرف غیرضروری داروهای ضدفشار خون منجر شود.
هرچند وقت یکبار؟
کارگروه خدمات پیشگیرانه ایالات متحده توصیه میکند که غربالگری فشار خون برای برای بزرگسالان با سن ۴۰ سال و بالاتر و افراد در معرض خطر بالا، از جمله کسانی که فشار خون آنها در بالای حد مناسب (۱۳۰ - ۱۳۹/۸۵ – ۸۹ میلیمتر جیوه) است، دارای اضافه وزن یا مبتلا به چاقی هستند یا سیاهپوست هستند، سالی یکبار و برای بزرگسالان بین سنین ۱۸ و ۳۹ سال با فشار خون طبیعی (کمتر از ۸۵/۱۳۰) و بدون عامل خطر هر ۳ تا ۵ سال انجام شود.
دکتر وبر اشاره میکند، توصیه جدید کارگروه خدمات پیشگیرانه ایالات متحده این محدودیت را دارد که هزینههای این روش را در نظر نگرفته و برنامههای بیمه درمانی و خدمات درمانی هم انجام مانیتورینگ سیار فشار خون را پوشش نمیدهند. او همچنین در خواست کرد که در دستورالعمل کمیته مشترک ملی هشتم (JNC۸) برای پیشگیری، تشخیص، ارزیابی و درمان فشار خون بالا در بزرگسالان مسنتر از ۶۰ سال و بدون بیماری مزمن کلیه یا دیابت، میزان فشار خون کمتر از ۹۰/۱۵۰ میلیمتر جیوه را بهعنوان هدف درمان در نظر بگیرد، زیرا این کمیته با نظر اقلیت مبنی براینکه حدمرزی باید ۹۰/۱۴۰ میلیمتر جیوه باشد، به نتیجه نرسیده است.
کارگروه خدمات پیشگیرانه ایالات متحده در این پیشنویس با قاطعیت نتیجهگیری میکند که غربالگری فشار خون بالا در بزرگسالان برای جلوگیری از بـروز ناتوانـیها و مـرگ و مـیر قلبی- عروقی دارای فواید قابلتوجه و ضررهای کمی است. لازم به ذکر است این پیشنویس تا ۲۶ ژانویه برای دریافت نظرات عمومی باز بوده و بعد از اعمال پیشنهادات نهایی منتشر خواهد شد. (امیرمحمد جعفری/هفتهنامه سپید)