برای درمان افسردگی اگر زودتر اقدام گردد بهتر است،چون در صورت ادامه داشتن آن وضعیت جسمی بدتر خواهد شد. بررسیها و مطالعات اخیر نشان میدهد که ظرف سال های گذشته، افسردگی در میان افراد جوامع مختلف با ضریب رشد بالایی روبرو بوده است.
در این که افسردگی، یک نوع بیماری است شکی وجود ندارد. درست مانند مرض قند یا بیماری قلبی. ولی اینها نشانه نقص یا عیب شخصی نیستند و نباید موجب شرمساری فرد قرار بگیرند. افسردگی قابل درمان است و هر چه زودتر تشخیص داده شود، راه درمان آن آسانتر است.
حالت افسردگی، کاملاً طبیعی است و بیشتر مردم آن را تجربه کردهاند. امّا آنچه اهمیت دارد این است که بتوان حملههای آن را کنترل کرد وگرنه میتواند برای جسم و روان فرد بسیار آسیب رساننده باشد.
حمله افسردگی، پدیده شایعی است. حتی افراد بسیار شاد و سرحال نیز گاهی دچار افسردگی میشوند. اصولاً حالت ایستا و بدون تغییر هر چیز، حتی بهترین چیزها، نیز زندگی را بسیار ملالآور میکند. اگر شبی در کار نباشد شما چگونه از روشنایی روز لذت میبرید؟ اگر غمی نباشد چگونه میتوان از شادیها لذت برد؟
بنابراین، امید و افسردگی نیز مثل این چیزها به هم ارتباط دارند. افسردگی هنگامی به عنوان یک مشکل بروز میکند که دوره آن طولانی، به نحوی که به جسم و روان ما آسیب رساند. بدین دلیل، فراگیری نحوه مدیریت موفقیتآمیز افسردگی اهمیت بسیار دارد.
اگر فرد بیگناهی را برای مدتی طولانی در زندان نگاه دارند ممکن است از نظر روحی خرد شود. ولی اگر همین فرد یاد بگیرد که با شرایط زندان چگونه کنار آید، ممکن است حتی پس از 10 یا 20 سال، باز هم سالم و سرحال از زندان بیرون آید. افسردگی هرگز نمیتواند شما را خرد کند، اگر یاد بگیرید چگونه آن را مدیریت کنید.
حتی افراد بسیار شاد و سرحال نیز گاهی دچار افسردگی میشوند
راهکارهای ساده زیر برای مدیریت افسردگی بسیار کارساز است.
فعالیت بدنی شدید
هرگاه احساس افسردگی کردید باید از نظر جسمی خود را فعّال نگه دارید تا انرژیهای زیادی ذهنتان را مصرف کنید. احساس افسردگی، انرژی منفی در ذهن شما آزاد میکند که سبب تضعیف اشتیاق و امید نسبت به زندگی و کار می شود. همچنین، سیستم ایمنی بدن را ضعیف میکند
و زمینه را برای ابتلا به بسیاری از بیماریها فراهم میسازد. این انرژی منفی با فعالیت بدنی شدید به بهترین نحو مصرف میشود. هر فعالیتی که دوست دارید را انجام دهید، فرقی نمیکند.
گشت زدن بیهدف
یکی دیگر از راههای مصرف انرژی منفی و منحرف کردن ذهنتان، گشت زدن یا رفتن بیهدف به هر کجاست. سوار اتوبوس یا مترو شوید و به یک طرف حرکت کنید. در بازارها و مراکز خرید بگردید. در یک رستوران بنشینید و هر چه دوست دارید بخورید یا بیاشامید. تا وقتی کاملاً خسته نشدهاید به خانه برنگردید.
صحبت کردن با یک دوست نزدیک
مشکل خود را با یک دوست نزدیک در میان بگذارید. سعی کنید هر چه در دل دارید را بیرون بریزید. به اشتراک گذاشتن مشکل با یک دوست نزدیک، از شدت نیرویهای منفی میکاهد. دوستان خوب، قادرند شما را از افسردگی درآورند. آن ها خصوصیات شما را خوب میشناسند و میتوانند ایدههای خوبی برای مواجه شدن با افسردگی به روشی مثبت در اختیار شما قرار دهند.
بنویسید و بنویسید
یک تکه کاغذ بردارید، یا رایانه تان را روشن کنید. یک فایل ایجاد کرده و شروع به نوشتن احساساتتان کنید. هیچ چیز را مخفی نگه ندارید. هر چه واقعاً حس میکنید را بنویسید. زیاد در قید و بند معنیدار بودن نوشتههایتان نباشید.
هر فردی ممکن است حتی با نزدیکترین دوستانش نیز نتواند بعضی حرفها را مطرح کند ولی با خودش که میتواند. بنابراین هر آنچه در دل دارید را روی کاغذ یا در رایانه بریزید و هیچوقت خسته یا عصبانی نشوید. پس از آن که توانستید احساسات سرکوب شده خود را بیرون بریزید، به مقدار قابل ملاحظهای احساس راحتی خواهید کرد.
شروع کردن یک ایده جدید
هیچگاه تصوّر نکنید که تمام امواج افسردگی، ناراحت کننده هستند. بعضی مواقع آغاز یک ایده یا نوآوری بزرگ و جالب هستند. ذهن شما سرگرم یافتن یا ابداع یک چیز تازه است. هنگامی که این دوره طی شد، افسردگی آغاز میگردد. در این هنگام ذهن شما دوباره شروع به تولید چیزهای تازه میکند
که امید و شوق تازهای به دنبال میآورد. بنابراین، مطمئن باشید که پس از گذشتن موج افسردگی، چیزهای خیلی بهتری برایتان پیش خواهد آمد.
افسردگی شدید، اختلال روانی است که فرد بیشتر از چند هفته احساس غم و اندوه شدید، بی امیدی، بیچارگی و بیارزشی کند و عملکرد روزانهاش مختل شود.
نوعی از افسردگی است که تقریبا تمام طول روز و در تمام روزها بمدت حداقل 2 هفته یا ماهها در بیمار وجود دارد و شامل نشانهها و رفتارهایی است که عملکرد شغلی، روابط بین فردی و رفتارهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده و شخص را بطور کلی از محیط خود دور میسازد.
اگر کسی پنج یا شش مورد از نشانههای زیر را دارا باشد احتمال دارد به افسردگی دچار شده باشد. در این زمینه میتوانید از تستهای روانشناسی افسردگی مانند تست افسردگی بک و یا تست افسردگی دکتر برنز نیز کمک بگیرید.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
درمان قطعی افسردگی با ترکیبی از دارو درمانی و روان درمانی امکانپذیر است اما افسردگی خفیف با تکنیکهای سادهای مانند ورزش منظم درمان میشود.
اگر افسردگی خفیف دارید راهکارهای زیر میتواند به درمان قطعی افسردگی شما کمک کند و اگر افسردگی شما شدید باشد باز هم این روشها برای بهبود شما بسیار کمک کنندهاند.
ورزش کنید
ورزش با تنظیم سروتونین و نوراپی نفرین مغز به کاهش افسردگی کمک میکند. گرچه افسردگی تمام انرژی شما را میگیرد، اما ورزش کردن (هرچند با وجود افسردگی کار سادهای نیست) به اندازه داروهای ضد افسردگی یا حتی بیشتر از آنها مفید است. بهترین روش درمان قطعی افسردگی همراه ساختن روان درمانی و ورزش است. تحقیقات در حال گسترش نشان میدهد که فعالیت جسمی میتواند سبب تخفیف نشانههای برخی اختلالات روانی مثل اضطراب و افسردگی و مانع عود بعد از درمان شود.
ایمان داشته باشید
محققان بیمارستان مک لین ایالاتمتحده در یک پژوهش، تاثیر ایمان به خدا بر درمان بیماران مبتلا به افسردگی را بررسی کردند و دریافتند که آدمهای باایمان کمتر دچار افسردگی میشوند یا پس از بیماری زودتر بهبود مییابند. در این تحقیق که نتایج آن منتشر شدهاست مشخص شد افرادی که سطح اعتقاد آنها به خداوند از متوسط تا بالا ارزیابی شدهاست، نتیجه بسیار بهتری را در دورههای درمانی کوتاهمدت گرفتهاند و حالشان زودتر بهبود یافته است.
مدیتیشن و یوگا
هنگامی که شما افسرده هستید افکار منفی مانند آبی که از سد شکستهای سرازیر میشود به ذهن شما هجوم میآورد. از آنجا که نمیتوانید افکار خود را تحت کنترل درآورید ترس و درماندگی شما را فلج خواهد کرد. تحقیقات امیدبخشی نشان میدهد که مدیتیشن در جلوگیری از بازگشت بیماری و درمان قطعی افسردگی موثر است.
یوگا نیز در افرادی که دچار آشفتگی و افسردگیهای حاد هستند استرس، خشم و افسردگی را کاهش داده و انرژی، خواب آرام و شادابی را به آنها برمیگرداند.
بخندید
در هنگام بروز علایم افسردگی خود را در معرض شرایط خندهآور قرار دهید. تماشای یک فیلم کمدی، خواندن کتابهای طنز و ملاقات با دوستان شوخطبع میتواند بهترین داروی شما باشد. مهم نیست که خندههای عمیق شما کودکانه، احمقانه و یا عجیب و غریب قلمداد شود. برای خود یک جیره روزانه خندیدن لحاظ کنید تا از بسیاری از آسیبهای روحی و روانی دور بمانید.
حفظ تعاملات اجتماعی
بخشی از بیماری افسردگی انزوای اجتماعی است که خود به عنوان یکی از دلایل اصلی پیشرفت بیماری شمرده میشود. ظاهرا خروج از تعاملات اجتماعی واکنشهاس استرسی و منفی مغز را افزایش میدهد. بنابراین در دوران افسردگی با دوستان و اطرافیان قابل اعتماد خود معاشرت کنید و اجازه دهید که درگذر از این بحران به شما کمک کنند. اما مراقب باشید با افرادی که افکار منفی شما را بیشتر میکنند ارتباط نداشته باشید.
رژیم غذایی سالم
مصرف غذاهای سالم نه تنها باعث میشود که بدن شما عملکرد بهتری داشته باشد بلکه موجب میشود تا تناسب اندام خود را نیز حفظ کنید، که این حس رضایت از تناسب اندام، خود به تنهایی یکی از عوامل تاثیر گذار در درمان افسردگی است.
ویتامینها و دیگر مواد مغذی: به نظر می رسد افرادی که سطح ویتامین D بدن آنها کمتر از میزان طبیعی است بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستند. علاوه بر ویتامین D که میتواند افسردگی، زوال عقل و دیابت را کاهش دهد، روغن ماهی نیز در درمان افسردگی نقش بسزایی را ایفا میکند. همچنین برای درمان افسردگی مصرف مواد مغذی دیگری نظیر اسیدهای آمینه، فولات، ید، آهن، منیزیم، اسیدهای چرب، امگا۳، سلنیوم، ویتامین B و روی نیز کمک کنندهاند.
البته در کنار این مواد مفید، مواد غذایی وجود دارد که موجب اختلال در سطح قند خون، سیستم عصبی و یا صدمه به مغز شده و مانع درمان قطعی افسردگی میشود که باید از خوردن آنها حتی الامکان اجتناب کرد. موادی نظیر الکل، کافیین، شیرین کنندههای مصنوعی، روغن هیدروژنه، مواد غذایی فرآوری شده، قند تصفیه شده و غذاهای غنی شده با سدیم.
طب سوزنی
اگرچه نتیجهگیری قطعی در خصوص نقش طب سوزنی بر روی سلامت روح و روان نیاز به تحقیقات بیشتر دارد اما شما هم میتوانید در حالی که در انتظار اثبات قطعی اثرات طب سوزنی هستید از عملکرد مثبت آن بهرهمند شوید.
باغبانی کنید
هر چند که با زندگیهای امروزی امکان باغبانی در حیاطهای با صفا و باغچههای زیبا برای همه افراد میسر نیست اما پرورش گل و گیاه در آپارتمان هم میتواند تاثیر مثبت خود را داشته باشد. حتی میتوانید بخش کوچکی از مواد غذایی خود را در گلدانهای خانگی پرورش دهید و علاوه بر بهرهگیری از انرژی مثبت باغبانی، غذایی سالم را نوش جان کنید.
چندان به دنبال ارتقای شغلی نباشید
شاید تصور کنید یک ارتقای شغلی میتواند حال روانیتان را بهتر کند و با رساندن شما به آرزوهایتان اجازه افسرده شدن را به شما ندهد. اما محققان خلاف چنین تصوری را ثابت کردهاند. باتوجه به بررسیهای پژوهشگران، شیوع افسردگی در زنانی که در موقعیت شغلی بالا قرار دارند بیش از زنان دیگر است. این درحالی است که رییس شدن روی مردان تاثیر عکس دارد. ولی در کل کمال گرایی افراد را مستعد افسردگی میکند.
دفتر خاطرات خلق و خو
دکتر دوراسوامی توصیه میکند دفترخاطرات خلق و خو داشته باشید. این وسیلهای است که شما را در این مسیر فکری نگه میدارد که اتقاقات مثبت در زندگی شما رخ میدهد و اجازه نمیدهد که کوچکترین چیز منفی به زندگی شما راه یابد. دفتر خاطرات خلق و خو اتفاقات منفی را در چشم اندازی دور نگه میدارد و یادآوری میکند که روزهای مثبت حتما اتفاق میافتند. دکتر دوراسوامی توصیه میکند اگر برایتان دشوار است ضرورتی ندارد که هر روز در این دفتر بنویسد. هفتهای یک بار برای کاهش علایم افسردگی کافی است.
گروه درمانی
شرکت در گروهای درمانی و پشتیبان این فرصت را برای افراد فراهم میکند تا از کسانی مشکلات مشابه دارند بیاموزند. به کسانی که علاقهای به صحبت کردن ندارند توصیه میشود در گروههایی شرکت کنند که به آن علاقه مندند، مثل کلوپهای کتاب و یا یوگا.
روان درمانی
درمان شناختی رفتاری یا CBT بر پایه این حقیقت بنا شدهاست که افکار انسان احساسات او را برمیانگیزد. آگاه بودن به افکار و یادگیری تغییر الگوهای مخرب میتواند عملکرد مغز و درنتیجه واکنش به موقعیتها را تغییر دهد. CBT درمانی کوتاه مدت است و حداکثر 10 تا 20 جلسه ادامه دارد.
مطالعات جدید دانشگاه هاروارد نیز نشان میدهند شواهد محکمی مبنی بر تاثیر درمان مبتنی بر ذهن آگاهی یا MBCT بر مغز و رفتار وجود دارد که این امر به طور بالقوه بر درمان قطعی افسردگی تاثیر گذار است. این درمان به اندازه داروهای ضد افسردگی برای جلوگیری از عود بیماری برای افرادی که آن را تجربه کردهاند، موثر است.
دارو درمانی
اگر به تجویز پزشکتان داروی ضد افسردگی مصرف میکنید مصرف داروهای درمانی خود را خودسرانه متوقف نکنید. اثر بخشی داروهای افسردگی حداقل حدود 2 هفته زمان میبرد. بسیاری از عوارض جانبی داروهای ضد افسردگی نیز ممکن است که طی یک یا 2 هفته کاملا از بین بروند.
بهترین روش برای درمان قطعی افسردگی
افسردگی معمولا در اثر عوامل فیزیکی، عاطفی و روانی به وجود می آید. مطالعات اخیر نشان میدهد که موثرترین راه برای درمان قطعی افسردگی شدید ترکیبی از دارو و روان درمانی است. اما اگر افسردگی شما خفیف باشد روشها و تکنیکهای که به آنها اشاره شد بدون استفاده از دارو میتواند به درمان قطعی افسردگی شما کمک کند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
هرگز نباید نشانه های افسردگی در کودکان را یک فرایند طبیعی مقتضی با سن کودک دانست زیرا باعث ایجاد مشکلات بزرگ تر در آینده خواهد شد.
همچنین مطالعات دیگر نشان می دهند افراد مبتلا به افسردگی یا در معرض خطر افسردگی، دارای میزان بالای التهاب در بدن شان هستند. از اینرو سیستم ایمنی آنها در تلاش برای مقابله با عفونت یا التیام جراحات، به شدت فعال و تحریک پذیر است.
زمانیکه فرد دچار بیخوابی می شود، ممکن است التهاب را نیز تجربه کند، از اینرو التهاب می تواند به توضیح رابطه بین خواب و افسردگی کمک کند. به همین خاطر محققان توصیه می کنند بهبود خواب می تواند به پیشگیری یا درمان افسردگی کمک کند.
لینک ورود به کانال روان شناسی میگنا
مهر
جام جم سرا: تلا ش در جهت رفع افسردگی،خود یکی از راههای اساسی درمان و پیشگیری از شدت بیماری و عوارض آن است.
برای افسرده نبودن کافی نیست که مشکلی نداشته باشیم بلکه باید شوروشوقی درسر باشد؛ باید دلیلی برای زندگی داشت.باید عشق ورزید تا افسرده نبود، پاد زهرافسردگی این نیست که خیالی درسرنداشته باشیم بلکه آن است که موضوعی سالم و مناسب برای دوست داشتن و شوری سازنده و مفید در سر داشته باشیم.
به نقل از سلامت نیوز، ما منکر مشکلات و حوادث غم انگیز نیستیم اما آنچه به حوادث معنای مایوس کننده میدهد بیش از خود حوادث تعبیر و تفسیر ماست. قدرت تعقل و توانایی سازگاری آسان در برابر مشکلات لا یتناهی است. توانایی اندیشه بشر و قدرت چاره جویی او خیلی بیش از آن است که قوی ترین حوادث تلخ هم بتواند او را برای همیشه افسرده نگهدارد. افسرده در زندگی روزمره معمولابه شخصی گفته میشود که غمگین و حالتی ناشاد داردکه در تعریف روانشناسانه شخص افسرده کسی است که غمگین و ناراحت میباشد.افسردگی یکی از شایع ترین بیماریهای نوع بشر است وعلانم مختلفی دارد مانند علایم جسمانی که موجب مراجعه به پزشک می شود. حدود 6در صد از افراد جامعه مبتلا به افسردگی هستند. احتمال اینکه هر کسی در طول عمر خود به افسردگی دچار شود به طور متوسط 15درصد است که ازاین 15درصد تعداد خانمهای افسرده بیشتر از آقایان است.
افسردگی موجب افت عملکرد شغلی،تحصیلی،اجتماعی و خانوادگی میشود.احساس غم و اندوه گذرا به دنبال فقدان عزیزان یا شکست در یک تجربه معمول زندگی که با خود ملامتگری را به همراه ندارد و یا بطور قابل توجه نمیباشد یک اتفاق بسیار معمول روانی است و نام بیماری بر آن اطلاق نمیشود و اگر به خوبی و سازنده با آن برخورد شود میتواند به رشد و تعالی انسان نیز کمک کند.افسردگی اساسی یک اصطلاح تشخیصی است که دلالت بر وجود علایم بارز افسردگی میکند که موجب افت قابل توجه در عملکرد شغلی یا اجتماعی شخص شده است.
علایم:
علامت اصلی افسردگی اساسی یک دوره حداقل دو هفته ای است که در طی آن فرد افسرده علاقه و احساس لذت را تقریبآ در همه فعالیتها از دست میدهد در کودکان و نوجوانان نیز به همین منوال است.فرد افسرده چهار علامت را تجربه میکند که عبارتند از: تغییردر اشتها یا وزن،خواب و فعالیت روانی- حرکتی، کاهش انرژی، احساس بی ا رزشی یا گناه، دشواری در اندیشیدن، تمرکز و یا تصمیم گیری با افکار تکرار شونده مرگ یا اندیشه پردازی،طرح و اقدام برای خودکشی. برای به حساب آوردن یک دوره افسردگی اساسی یک علامت باید نسبت به دوره قبل بدتر شده باشد یا یک علامت اخیراً بوجود آمده باشد. علایم برای بیشتر ساعات روز تقریبآ هر روز برای حداقل دو هفته پیوسته ادامه دارد. در بعضی افراد این دوره افسردگی حالت خفیف تری دارد و ممکن است فرد کارکردهای ظاهراً طبیعی داشته باشد اما نیازمند تلاش فزاینده بسیار زیاد است.در بعضی افراد که از احساس بی میلی شکوه میکنند،هیچ گونه احساسی ندارند یا ا حساس مضطرب بودن میکنند وجود یک خلق افسرده را میتوان از حالت چهره طرز رفتارشان استنباط کرد.بعضی افراد بر شکایت جسمیبه جای گزارش احساس غمگینی تاکید میکنند.
بیشتر افراد افزایش تحریک مثل خشم مستمر، تمایل به پاسخ دادن به وقایع به صورت طغیان، خشم یا سرزنش دیگران و یا احساس غلو یافته ناکامیبر سر موضوعات جزیی را گزارش می دهند. در کودکان و نوجوانان با از دست دادن علاقه یا احساس لذت تقریباًهمیشه تا حدی وجود دارد.اعضای خانواده غالباً متوجه کنارهگیری اجتماعی و عدم علاقه به فعالیتهای لذت بخش قبلی بیمار میشوند ( مثلاً کسی که قبلاً عاشق بازی گلف بود دیگر بازی نمیکند،کودکی که از بازی فوتبال لذت میبرد بهانههایی میآورد که بازی نکند). در بعضی افراد علاقه و یا میل جنسی نسبت به گذشته کاهش قابل توجهی پیدا میکند. اشتها معمولاً کاهش مییابد و بیشتر افراد احساس میکنند برای خوردن باید به خود فشار بیاورند دیگر افراد به ویژه آنهایی که با مراکز سرپایی سروکار دارند ممکن است افزایش اشتها پیدا کرده و غذاهای خاصی را دوست داشته باشند (مثلآ: شیرینیها یا دیگر کربوهیدراتها ) تغییر اشتها در هر جهت ممکن است کاهش یا افزایش قابل توجه وزن را در پی داشته باشد در کودکان ناتوانی در به دست آوردن وزن موردانتظار ممکن است ذکر شود.
افراد نوعاًدچار بیخوابی در اواسط شب هستند (یعنی مشکلاتی در به خواب رفتن نیز وجود دارد که خوابشان به صورت دورههای دراز مدت در شب یا افزایش خواب در روز است) گاهی ا وقات دلیلی که افراد به خاطر آن در صدد درمان برمی آیند خواب آشفته است. - تغییرات روانی- حرکتی شامل بی قراری (مثلاً ناتوانی در نشستن، قدم زدن،فشار دادن دست یا فشار دادن یا مالش پوست، البسه و دیگر اشیا )یا تاخیر ( مثلاً تفکر و حرکات بدنی کند،افزایش مکثها قبل از جواب دادن) است.بی قراری یا تاخیر روانی – حرکتی باید به حدی برسد که توسط دیگران قابل مشاهده بوده و صرفاً نشان دهنده احساسات ذهنی نباشد.
کاهش انرژی، فرسودگی و خستگی مفرط شایع هستند. یک شخص ممکن است خستگی مداوم را بدون کار بدنی گزارش دهد. حتی به نظر میرسد که انجام کوچکترین وظایف نیازمند تلاش اساسی است. میزان کار آمدی در تکالیفی که انجام میشود ممکن است کاهش یابد.مثلاً فردی شکایت میکند که نظافت و لباس پوشیدن در صبح خسته کننده است و دو برابر زمان معمول طول میکشد.
احساس بی ارزش بودن یا گناه همراه با ارزیابی منفی غیر واقعی از ارزش خود یا اشتغال و نشخوار ذهنی همراه با گناه در مورد نقاط ضعف کوچک گذشته ممکن است وجود داشته باشد.
چنین افراد اغلب وقایع روزمره رفتاری یا جزیی را به عنوان شاهدی برای نقایص شخصی مورد سوء تعبیر قرار میدهند و یک احساس مسوولیت اغراق آمیز برای وقایع نامساعد دارند. برای مثال یک معامله گر ممکن است دچار اشتغال ذهنی همراه با سرزنش خود به خاطر شکست در فروش شود. حتی وقتی که بازار عموماً راکد است و دیگر معامله گران نیز تقریبآ نتوانسته اند فروشی داشته باشند احساس بی ارزش بودن یا گناه ممکن است تا حدی هذیانی باشد. (مثلآ فردی که اعتقاد دارد شخصاً مسوول فقر دنیا است و خودرا به خاطر بیمار بودن یا شکست در بر آورده ساختن مسوولیتهای شغلی یا بین شخصی به عنوان نتیجه ای از افسردگی سرزنش می کند) و اگر جنبه هذیانی نداشته باشد برای برآورده ساختن این ملاک کافی به نظر نمیرسد.
بسیاری از افراد آسیب در توانایی تفکر و اشکال در تمرکز حواس یا تصمیم گیری را گزارش میدهند. آنان به آسانی دچار حواس پرتی میشوند و یا از مشکلات حافظه شکایت میکنند. آنهایی که از نظر ذهنی خواستار کسب و کار یا تحصیلات هستند اغلب نمیتوانند کارکرد مناسب حتی در زمانی که مشکلات تمرکز خفیفی دارند داشته باشند.
در کودکان افت ناگهانی در نمرات درسی ممکن است انعکاس تمرکز ضعیف باشد و یا با نشانههای اولیه زوال عقل اشتباه شود. وقتی که دوره افسردگی اساسی به گونه موفقیت آمیزی درمان میشود مشکلات حافظه ای اغلب کاملاً کاهش مییابند. با وجود این در بعضی افراد به ویژه اشخاص سالمند دوره افسردگی اساسی ممکن است تظاهر اولیه زوال عقل برگشت ناپذیر باشد.
غالباً افکار مرگ و اندیشه پردازی در مورد خود کشی یا اقدام به خودکشی وجود دارد. دامنه این افکار از این اعتقاد که آنان که مرده اند آسوده ترند تا افکار گذرا اما تکرار شونده در مورد عمل خودکشی و برنامهریزیهای حساب شده برای چگونگی انجام خودکشی امتداد دارد. فراوانی شدت و درجه مهلک بودن این افکار کاملاً متغیر است. افرادی که احتمال کمتری برای انجام خود کشی دارند ممکن است افکار گذرا (یک تا دو دقیقه و تکرار شونده یک یا دو بار در هر هفته )را گزارش دهند.
گر چه این رفتارها از نظر آماری با اقدامات خودکشی همراهند و امکان دارد در شناسایی یک گروه در معرض خطر بالا مفید باشد اما بسیاری از مطالعات نشان داده اند که امکان پیش بینی دقیق مکان یا زمانی که یک فرد خاص مبتلا به افسردگی سعی میکند خودکشی کند وجود ندارد. انگیزه خودکشی ممکن است شامل تمایل به تسلیم شدن در مقابل موانع بر طرف نشدنی و یا اشتیاق شدید برای خاتمه دادن به یک حالت هیجانی به شدت دردناک که توسط شخص ادراک میشود باشد. تشخیص دوره افسردگی در صورتی که علایم واجد ملاکهای یک دوره آمیخته باشد داده نمیشود. اگر آسیب شدید باشد شخص ممکن است کار کرد خود را در زمینههای اجتماعی یا شغلی از دست دهد در موارد افراطی شخص ممکن است قادر به انجام حداقل مراقبت از خود (مثلاً تغذیه یا لباس پوشیدن) نباشد و یا حداقل بهداشت شخصی را داشته باشد. اگر علایم افسردگی ظرف دو ماه بعد از فقدان فرد مورد علاقه شروع شوند و بیش از این دو ماه ادامه نیابند. عمومآ به عنوان نتیجه داغدیدگی به حساب میآیند مگر اینکه مشتمل بر اشتغال ذهنی بیمار گونه همراه با احساس بی ارزشی، اندیشه پردازی در مورد خودکشی، علایم روان پریشانه و یا تاخیر روانی - حرکتی باشد.
علائم و اختلالات همراه
علائم و اختلالات روانی همراه افراد مبتلا به دوره افسردگی غالباً با گریان بودن، تحریک پذیر بودن، حزن،نشخوار ذهنی داشتن، مضطرب بودن، وحشت زدگی و نگرانی شدید در مورد سلامت جسمانی و شکایت از درد (مثلاً: سر درد یا درد مفاصل شکم و یا دیگر اعضای بدن) شناخته میشود در طی دوره افسردگی بعضی افراد حملههای وحشت دارند به صورت الگویی رخ میدهد در کودکان اضطراب جدایی ممکن است روی دهد بعضی افراد داشتن مشکلاتی در روابط صمیمی، رضایت کم از تعاملات اجتماعی یا مشکلاتی در کار کرد جنسی (مثلاً فقدان اوج لذت جنسی در زنان و یا اختلال کارکرد نعوظی در مردان همراه است ) مشکلات زناشویی (مثلاً طلاق)، مسایل شغلی (مثلاً, از دست دادن شغل ) مسایل تحصیلی (مثلاً فرار از مدرسه، شکست در مدرسه ) الکل یا دیگر مواد قابل سوءمصرف و افزایش استفاده از خدمات پزشکی ممکن است و جود داشته باشد.
وخیم ترین پیامد دوره افسردگی احساس اقدام یا انجام خودکشی است. خطر خودکشی به ویژه برای افراد دارای علایم افسردگی سابقه اقدام خودکشی به سابقه خانوادگی انجام خودکشی و یا استفاده همزمان از مواد بالاست.
افزایش میزان مرگ زودرس ناشی از حالات طبی عمومینیز ممکن است وجود داشته باشد دورههای افسردگی غالباً همراه با عوامل استرس زای روانی –اجتماعی (مثلاً: مرگ فرد مورد علاقه، جدایی زناشویی طلاق ) نمایان میشوند. زایمان ممکن است افسردگی را شدید کند که د ر این صورت شاخص شروع افسردگی پس از زایمان نمایان میشود.
سیر بیماری
علایم دوره افسردگی معمولاً در طی روزها یا هفتهها به وجود میآید. دورههای اولیه که با علایم اضطراب و افسردگی خفیف همراه است ممکن است هفتهها یا ماهها قبل از شروع دوره افسردگی اساسی کامل طول بکشد. دوره درمان نوعاً 6 ماه یا بیشتر صرف نظر از سن شروع طول میکشد. در اکثر موارد بهبودی کامل علایم وجود دارد و کارکرد فرد به سطح قبل از بیماری برمیگردد. در مواردی شاید 20 تا 30 در صد برخی علایم افسردگی که برای نشان دادن یک بیمار افسرده است کافی نیست. ممکن است ماهها یا سالها ادامه یابد و یا برخی ناتوانیها یا اختلالات که در این موارد ممکن است بهبودی نسبی داشته باشد.
نشانههای دوره افسردگی
1- خلق افسرده در بیشتر اوقات روز،تقریباً هر روز، خواه از طریق گزارش ذهنی (مثلاً احساس غمگینی یا پوچی ) و خواه مشاهده دیگران (مثلاً غمگینی و اشکبار بودن )باشد.
2- کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به همه تقریباً همه فعالیتها در بیشتر اوقات روز تقریباً هر روز (به طوری که شرح ذهنی بیمار یا مشاهدات دیگران نشان میدهد )
3- از دست دادن قابل ملاحظه وزن بدون رژیم غذایی یا افزایش وزن (مثلاً تغییر در بیش از 5 درصد وزن بدن در یک ماه )یاکاهش و یا افزایش اشتها تقریباً هر روز در کودکان ناتوانی در رسیدن یه وزن مورد انتظار را در نظر بگیرید.
4- بی خوابی و پرخوابی تقریباً هر روز
5- بی قراری یا تاخیر روانی –حرکتی تقریباً هر روز (قابل مشاهده توسط دیگران فقط به احساسهای ذهنی بیقراری یا کندی محدود نمیشود.)
6- خستگی شدید یا از دست دادن انرژی تقریباً هر روز.
7- احساس بی ارزشی یا گناه افراطی و نامناسب (که ممکن است هذیانی باشد )تقریباً هر روز (فقط شامل سرزنش خود و احساس گناه در مورد بیمار بودن نمیباشد )
8- کاهش توانایی تفکر یا تمرکز یا بلاتصمیمی تقریباً هر روز (خواه به صورت شرح ذهنی بیمار و خواه قابل مشاهده توسط دیگران )
9- افکار تکرار شونده در مورد مرگ نه به صورت ترس از مرگ و فکر کردن مکرر در مورد خودکشی یا اقدام به آن.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد ؟
اگر افسردگی شدید باشد و یا بیش از چند هفته ادامه یابد همچنین اگر اندوه ناشی از فقدان شخص مورد علاقه بیش از چند ماه استمرار یابد به کودک باید توسط پزشک ویزیت شود.در این موارد کودک ممکن است به روان درمانی و یا درموارد شدیدتر داروهای ضد افسردگی نیاز داشته باشد.اغلب کودکان پس از شروع درمان به سرعت بهبود مییابند هر چند افسردگی در بعضی موارد تا چند ماه ادامه مییابد و سپس بتدریج بهبود مییابد. در عدة کمیاز بیمارن افسردگی ادامه مییابد و یا عود میکند و گاهی حتی منجر به خودکشی فرد میشود.
فرهنگ و افسردگی
فرهنگ نه تنها بر بروز بیماری افسردگی اثر میگذارد بلکه ظهور علائم بیماری و پیشرفت آن را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. هنوز هم توصیف بیماریهای روانی در کتب مرجع بر اساس مشاهدات بالینی بیماران در ممالک غربی استوار است.
هر سال غریب به 100 میلیون نفر از مردم جهان به بیماری افسردگی مبتلا میشوند به احتمال زیاد علت این وفور افسردگی در بیشتر کشورها از یکسو بالارفتن طول عمر و از سوی دیگر بوجود آمدن دگرگونیهای اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی است که موجب تشدید فشارهای روانی و افزوده شدن بر تعداد بیماران مذکور میشود. شاید هم علت دیگر این باشد که بروز این بیماری در نسل جوان افزایش یافته است. از هم گسیختگی خانوادهها، انزوای اجتماعی، و پدیدههای دیگری از این قبیل، میتواند منجر به پیدایش حالتهای افسردگی شود رواج برخی آسیبهای جسمینیز خطر ابتلا به افسردگی را بالا میبرد، از آن جمله صدمات ناشی از مصرف مشروبات الکلی انواع مواد مخدر است که به بروز این حالات در شخص معتاد سرعت میبخشد مشکل افسردگی با ابعاد گسترده اش قطعاٌ یکی از مسائل مهم بهداشت عمومیدر جهان امروز به شمار میآید و این در حالی است که درمانهای مؤثری نیز برایش وجود دارد. اما بیمارانی که مبتلا به افسردگی هستند، بخصوص در کشورهای در حال توسعه معمولاٌ از این درمانها بی نصیب میمانند و ناچار درد و رنج ناخواسته ای را تحمل میکنند که به نوبة خود محیط خانوادگی و اجتماعی آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
تصور غلطی که از این بیماری در اذهان موجود است دسترسی به درمانهای مناسب را محدود کرده و باعث اشتباه در تشخیص و اقدام به معالجات نادرست شده است. داستان خانم ایکس نمونة بارزی از این نوع اشتباهات است: این خانم 48 سالة مراکشی پس از فوت ناگهانی پسرش بعلت تصادف به بیخوابی و خستگی و سر دردهای شدید مبتلا شد که داروهای مسکن معمولی نمیتوانست به او کمک کند. خانم ایکس بعدازآنکه مدتها به پزشکان مختلف از قبیل متخصص اعصاب، چشم پزشک، و متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه کرد و نتیجه ای نگرفت. دست آخر یک دندانپزشک سردرد او را ناشی از خرابی دندانها تشخیص داد و تمام دندانهای اورا کشید و به جایش دندان مصنوعی گذاشت اما اینکار نیز نه فقط از سردرد او چیزی نکاست بلکه شدت آنرا هم افزون کرد. بالاخره همان دندانپزشک وی را به یک روانپزشک معرفی کرد. روانپزشک ناراحتی او را افسردگی تشخیص داد و سردردهای ناشناخته بیمار را ناشی از آن دانست. با شروع درمان ضد افسردگی، سردرد و سایر نشانههای بیماری برطرف شد و بیمار سلامتی کامل خود را بازیافت. نتیجه موفقیت آمیز درمان، صحت تشخیص روانپزشک را تأیید میکرد.
هنگامیکه در مورد افسرگی بحث میشود سوالاتی در اذهان پیش میآید که بعنوان مثال: آیا افسردگی یک بیماری ارثی است؟ آیا فرزندان هم دچار این بیماری خواهند شد ؟
در جواب باید گفت: استعداد ارثی یکی از عوامل موثر در ابتلای به افسردگی است. زمینه ارثی موجب میشود تا فشارهای روانی و تجربیات سخت زندگی و یا ناملایمات ناشی از فقدانهای مکرر یا شدید باعث بروز علائم افسردگی بشود.
عوامل ارثی-اقتصادی-اجتماعی هر کدام در بروز بیماری افسردگی موثر هستند. کسیکه زمینه ارثی قوی افسردگی داشته باشد نیاز به استرس روانی یا فشار روانی اجتماعی کمتری دارد تا بیمار شود و همینطور بالعکس پس در نتیجه نباید نگران زمینه ارثی بودن بیماری باشیم تا فشار روحی بیش از معمول را به فرزند خود وارد نسازیم. وظیفه حکم میکند تا آرامش خود را حفظ کنیم. محیط آرام و مهربانی در خانه فراهم کنیم تا مسائل روزمره به نحو منطقی حل شود و این فضای آرام و حمایت گر خود موجب متوقف شدن زمینة ارثی شده و مانند پادزهر مانع بروز علائم افسردگی در فرد مستعد شویم.
گاهی اوقات ممکن است این سوال در ذهن اشخاص افسرده پیش بیاید که چرا من افسرده شده ام؟ افسردگی همانطور که در مباحث قبل گفته دلائل متعددی اجتماعی – اقتصادی ارثی را دارد که ممکن است اینها دست به دست هم بدهند و موجب افسردگی شود. نکتة قابل توجه اینکه چرا بعضی افراد در برابر شدید ترین حوادث غم انگیز هم از افسردگی به دور میمانند و بعضیها در برابر حوادث بسیار کوچک محیطی یا هیجانی دچار اندوه شدید و یأس میشوند.
آنان که برای ابتلای به افسردگی به دلیل زمینههای ارثی یا تجربیات تلخ گذشته زندگی حساس تر هستند نسبت به حوادث جاری اجتماعی و اقتصادی شکننده تر بوده و زودتر به بیماری افسردگی مبتلا میشوند وبرعکس آنان که از ثبات بیشتری برخوردار هستند فقط در مقابل حوادث غم انگیز شدید ممکن است تسلیم افسردگی بشوند.
پس برای درک علت افسردگی باید به مجموعه علل در هم تنیده توجه داشت نه یک علت خاص.در نتیجه در درمان بیماران افسرده سه رکن اساسی زیر را در برنامه منسجم و حساب شده منظور کرد:
1)استفاده از درمانهای دارویی ضد افسردگی.
2)استفاده از روان درمانی به شکلهای مختلف و متناسب با هر کس مثلاً چاره جویی برای حل مشکلات جاری بیمار و افزودن بر قدرت مقابله با مسائل با کمک مشاور، با روان شناس یا روان پزشک.
3) تعدیل شرایط اجتماعی – اقتصادی زندگی به نحوی مناسب و مقدور، مثلاً کاستن از ساعات کار شبانه و تغییر لیست شغلی به محیطی که فشار روحی کمتر داشته باشد.
افراد افسرده گاهی برای فرار از دردهای درونی بوسیله ای پناه میبرند که این وسیله ممکن است مصرف مواد مخدر یا مشغول شدن به یک پرنده باشد که اورا از پرداختن به روال رنج آور افسردگی فارغ سازد اما استفاده از تریاک برای درمان افسردگی هیچ گاه پذیرفته نشده است. گذشته از اینکه استفاده از تریاک در بعضی از افراد سبب افسردگی هم میشودو صرف نظر از مسائل قانونی – اخلاقی و اجتماعی، مشکل عمده طبی مصرف تریاک ایجاد وابستگی (اعتیاد) است به این معنی که تریاک ماده ای نیست که بتوان گهگاه و عشقی مصرف کرد زیرا بسرعت باعث عادت سلولهای مغز میشود که با چند بار مصرف شخصی مجبور است برای حفظ تعادل شیمیایی و معمول مغز خویش از این ماده استفاده کند، بعد بدن نسبت به تریاک تحمل پیدا میکند و هربار مصرف تریاک بیشتر میشود و قطع یا کم کردن آن از سوی دیگر خود موجب افسردگی میشود و تنها در وهلة اول ممکن است به طور آنی و خیلی زودگذر این افسردگی فروکش کند ولی بعداز آن وابستگی ایجاد شده و بقول معروف از چاله به چاه میافتد.
سوال دیگر اینکه آیا داروهای ضد افسردگی آدم را معتاد میکند ؟
داروهای ضد افسردگی معمولاً موجب وابستگی و اعتیاد نمیشوند.یکی از نشانههای مصرف مواد مخدر و سکر آور ولع مصرف آنها علیرغم منع آن از سوی پزشکان است. کسی داروی ضد افسردگی را با ولع مصرف نمیکند و به عکس همواره بیماران مشتاق هستند تا بتوانند این داروها را قطع کنند.
نشانة بارز دیگر اعتیاد به یک ماده شیمیایی مصرف آن ماده به خاطر خماری ناشی از قطع ماده و به عبارتی به خاطر خود آن ماده است نه برای رفع یک مشکل پزشکی دیگر،در حالی که هیچ کسی داروی ضد افسردگی را به خاطر رفع خماری ناشی از ترک آن و به خاطر خود این داروها مصرف نمیکند.
نشانة دیگر آن تحمل نسبت به تأثیر آن است. انسان اجبار پیدا میکند برای حفظ اثر دلخواه هر بار به مقدار ماده مورد استفاده بیفزاید که در مورد داروهای ضد افسردگی مصداق ندارد.البته به همراه داروهای ضد افسردگی برای کاستن از اضطراب و یا برای بهبود بی خوابی گاهی داروهای آرام بخش و خواب آور مثل دیازپام تجویز میشود که مصرف طولانی مدت و با مقدار زیاد این گروه داروها میتواند باعث وابستگی دارویی شود که باید احتیاط کرد. در مورد داروها باید توصیههای پزشکی معالج خود را جدی بگیریم و به میل خود از این داروها استفاده نکنیم.- والدین در قبال اینکه فرزندان خود دچار افسردگی شوند وظایفی دارند.گذشته از زمینههای ارثی افسردگی که نگرانی والدین نسبت به آن نه تنها کمکی نمیکند بلکه فشار روانی مضاعفی را به فرزندان وارد میآورد.
والدین باید وظایف خود را در قبال فرزندان بشناسند و به آن عمل کنند.وظیفة والدین حکم میکند که در برخورد با فرزندان حتی الامکان خونسردی خود را حفظ کنند باخوشرویی با آنها برخورد کنند،آنها را جدی بگیرند در عین حال به آنها اجازه بدهند که اظهار وجود مثبت داشته باشند،آنها را به فعالیتهای گروهی و سازندة اجتماعی تشویق کنند.
در قبال مشکلاتی که فرزندان آنها پیدا میکنند شتابزدگی نشان ندهند و با برخورد با متانت و خونسردی در عمل به بچهها بیاموزند که همیشه راه حلی برای مشکلات وجود دارد در صورت بروز علایم رفتاری در فرزندان خود بدون دست پاچگی و تا حد امکان با خونسردی وخوشرویی به پزشک یا روان شناس بالینی مراجعه فرمایید وحتماً سعی کنید که این کار بدون شتابزدگی و با رضایت و توافق فرزند شما صورت پذیرد.
چگونه میتوان از بروز افسردگی جلوگیری کرد؟
با توجه به اینکه عوامل مختلف ارثی،روانی و اجتماعی،اقتصادی در بروز افسردگی دخیل هستند در پیشگیری از این بیماری نیز باید به همة این عوامل توجه کرد که از جمله به موارد زیر اشاره میشود،
حتی الامکان از ازدواج فامیلی اجتناب شود.
به توصیههای بهداشتی مراقبین مادر و کودک از جمله واکسیناسیون،تغذیه صحیح مادر و کودک و کنترل جمعیت توجه جدی داشت.
حتی الامکان با رعایت نکات بهداشتی سعی نمود تا از ابتلای به بیماریهای جسمیمختلف به دور ماند.
در سال نخست عمر کودک والدین فقط توجه و محبت خود را نثار او سازند و انتظاری از کودک نداشته باشد.
در سالهای نوباوگی کودکان(یک تا سه سالهها) به دور از خشونت و با تشویق و مراقبت به کودکان اجازه بدهید تا متکی به خود بودن را تجربه کنند.
از ملامت و سرزنش کودکان خود به خصوص در سالهای 5و6 سالگی بپرهیزید تا از احساس گناه بی مورد در آنها جلوگیری کنید و به شهامت آنها امکان رشد بدهید.
احساس گناه بی مورد که در سالهای کودکی در دل انسان خانه میکند موجب میشود تا بعدها هر حادثه تهدید کننده کوچکی باعث افسردگی شود.
کودکان دبستانی خود را تشویق کنید تا از فعالیتهای گروهی مناسب سن و سال خود بهرهمند شوند تا برای ایفای نقشهای اجتماعی در آینده آموزش ببینند.
به نوجوانان خود کمک کنید تا در کسب استقلال منطقی و هویت اقتصادی،اخلاقی و اجتماعی خود موفق شوند.
در سالهای جوانی سعی شود انگیزه و دلیلی برای عشق ورزیدن به زندگی داشته باشید و تلاش کنید تا از روابط گرم،صمیمیو حمایتگر،به ویژه کانون گرم خانوادگی بهرهمند شوید.
در میانسالی انسان نیاز دارد تا نقش مثبت،سازنده و مولد در اجتماع داشته باشد و به سهم خود عنصر مفیدی در زندگی اجتماعی باشد تا از احساس باطل بودن رها باشد.
تخمین زده می شود حدود 10 میلیون آمریکایی مسن از افسردگی رنج می برند مشکلی که اغلب ناشی از حس تنهایی و انزوا است اما تحقیقاتی که طی شش سال اخیر انجام شده است نشان می دهد استفاده از اینترنت در بین افراد مسن می تواند خطر ابتلا به افسردگی را تا 30 درصد کاهش دهد.
دکتر «شیلا کاتن» استاد ارتباطات، اطلاعات و رسانه دانشگاه دولتی میشیگان و مجری این تحقیقات می گوید: این تاثیر بسیار قوی است. افراد مسن که با استفاده از شبکه های اجتماعی می توانند با دیگران در ارتباط باشند کمتر احساس تنهایی می کنند.
پروفسور کاتن و همکارانش داده های تحقیقات سلامت و بازنشستگی را که اطلاعات بیش از 22 هزار شهروند بزرگسال آمریکایی را هر دو سال یکبار جمع آوری می کند تحلیل کردند. این نمونه خاص شامل بیش از سه هزار شهروند بود.
کاتن این مطالعه را یکی از بزرگ ترین و منسجم ترین تحقیقات از این نوع می داند.
مطالعات کوچک تر دیگر، درباره نقش استفاده از اینترنت و به طور کلی فناوری که می تواند به مردم در غلبه بر افسردگی موثر باشد بی نتیجه بوده است.
یک دلیل برای اینکه این مطالعه متفاوت به نظر می رسد در نظر گرفتن سطح افسردگی افراد پیش از آغاز استفاده از اینترنت بود. محققان می خواستند بدانند آیا افسردگی گذشته، افسردگی کنونی را تحت تاثیر قرار می دهد یا خیر.
آنها پاسخ این سئوال را مثبت یافتند چرا که برخی از افراد با وجود استفاده از اینترنت در سنین بالا، همچنان افسرده می ماندند.
دانش پژوهان دانشگاه میشیگان همچنین یافته های تحقیقات دیگر را نیز تایید کردند: استفاده از اینترنت در افراد مسنی که تنها زندگی می کنند تاثیر بیشتری در کاهش سطح افسردگی دارد.
کاتن تاکید می کند: این مطالعه حاکی از نقش مهم استفاده از اینترنت در کاهش سطح افسردگی در افراد مسن و بازنشسته است.
وی افزود: همه چیز به چگونگی انتخاب فرد در استفاده از فناوری بر می گردد و از این رو میانه روی و رعایت تعادل بهتری گزینه است.
به گفته وی، اگر تمام روز پای رایانه بنشینید و نقش هایی که زندگی دارید را نادیده بگیرد باید بدانید که رایانه قطعا تاثیر منفی بر زندگی می گذارد اما اگر به میزان متعادل از فناوری استفاده کنید و کارهایی را برای بهبود سطح کیفی زندگی انجام دهید تاثیر رایانه و فناوری بر زندگی و سلامت شما مثبت خواهد بود.(مهر)
جام جم سرا:
این همه اشتیاق از سوی مردم معمولی سبب شده تا بازار فال و فالگیری روزبهروز رونق بگیرد؛ رونقی که سودش به جیب فالگیرها و افسردگیاش به سوی مشتریها سرازیر میشود.
کنترل آینده، رونق زندگی
مرد با استرس زیاد به اتاق فالگیر میرود و اصرار دارد که اجازه بدهند صدای فالگیر را با گوشی موبایلش ضبط کند، اجازه داده نمیشود و مرد فالگیر که پشت پردهای شفاف نشسته با علامت دست مخالفت جدیاش را اعلام میکند، موبایلها را باید قبل از ورود به اتاق اصلی فالگیری تحویل منشی بدهند، مرد ناچار موبایلش را تحویل میدهد تا روی صندلیاش بنشیند. 10دقیقه بعد با چهرهای متفکر از اتاق بیرون میآید به آنها که در صف نشستهاند نگاه میکند و با عجله از کیفش قلم و کاغذ بیرون میآورد تا هر آنچه از حرفهای فالگیر در خاطر دارد یادداشت کند. حالت چهرهاش چیزی بین خوشحالی پنهان شده و غافلگیری دارد.
گامهایش را تند میکند تا زودتر از ساختمان خارج شود. توی کوچه آنقدر به سرعت میرود انگار که میترسد کسی بداند در دفتر کار فالگیر بوده، اینهمه ترس و اضطراب در رفتارش جای تعجب دارد. سر صحبت را به سختی باز میکند هزاربار تأکید میکند که مسئله محرمانه است، اما بالاخره میگوید که: تعریف این فالگیر را خیلی شنیده بودم، کارش واقعا عالی است. اصلا زندگی آدم را از اینرو به آن رو میکند. بیشتر از 6ماه است که دنبال این هستم بتوانم یک وقت ازش بگیرم، یکی از دوستانم چند سال قبل آمده پیش همین فالگیر و برایش یک فال گرفته و بهش گفته که چه کارهایی بکند که زندگیاش رونق بگیرد. باورتان نمیشود الان وضع زندگیاش توپ توپ است؛ یعنی پولش از پارو بالا میرود، خود دوستم میگوید هر چی تو زندگیاش بهدست آورده از وجود این فالگیر است.
به هیجان آمده و مدام از وضع مالی دوستش، ماشینهایی که دوستش خریده، سفرهایی که دوستش رفته، کارهای بزرگ تجاری که دوستش انجام داده و... حرف میزند، باور کرده که هر چه دوستش دارد از حرفهای این فالگیر پیر است. چشمهایش برق میزند و میگوید: مطمئنم از حالا به بعد زندگی من هم خوب میشود. باور کنید اگر چند سال دیگر من را ببینید نمیشناسیدم اینقدر که پولدار و معروف شدهام، واقعا باید قدر این فالگیرها را دانست همینها میتوانند زندگی همه آدمها را ترقی بدهند. میگوید و میگوید و گفتههایش تمامی ندارد، دلش خوش است که از فردا میلیارد میلیارد پول به طرفش سرازیر میشود. شاید حتی حسابهای بانکیاش را هم باز کرده باشد که بتواند پولها را ذخیره کند. تعداد کسانی که به امید رونق زندگی سر از دکان فالگیرها درمیآورند آنقدر زیاد است، انگار که رونق کسب و کار کشور در دستان سحرانگیز فالگیرهاست.
رابطه بین افسردگی و فالگیری
کسی که به فالگیر مراجعه میکند در زندگیاش به مرحله استیصال و ناتوانی رسیده است. این دسته از افراد علاوه بر اینکه دچار افسردگی هستند توانایی حل مسائل مربوط به زندگیشان را هم ندارند. اینها بخشی از گفتههای فرحناز رفیعی، روانشناس است. او در پاسخ به اینکه چه چیزی باعث میشود که فرد سراغ فالگیر برود میگوید: این رفتار نشانه استیصال در فرد است. آدمهایی که سراغ فال پیشگویی یا هرگونه مشورتهای اینگونه میروند آدمهایی هستند که بهخاطر مشکلات زندگیشان احساس ناامنی میکنند و در واقع به جستوجوی امنیت در زندگی سراغ فالگیرها میروند. این دسته از افراد میخواهند با مراجعه به فالگیر برای خودشان امنیت تولید کنند غافل از اینکه امنیتی که در سایه سخنان فالگیر بهوجود میآید اساسا واقعی نخواهد بود اما فرد مستاصل و ناتوان خواستار این است که یک نفر از بیرون به او امید بدهد. خب این فرد میتواند یک فالگیر باشد که با سخنان شیرین و شیوا در فرد یک حس امنیت و شادی تولید میکنند. رفیعی ادامه میدهد: مطالعات انجام شده نشان میدهد که آدمهایی که این کار را میکنند (مراجعه به فالگیر) مغزشان توانایی و قدرت کافی برای یافتن راهحل مشکلات زندگی را ندارد. آنها هرگز شیوههای حل مسئله را در زندگیشان یاد نگرفته و بلد نیستند که هنگام وقوع بحران بنشینند و ببینند راهحلها چی هست و بعد بخواهند آن راهحلها را عملی کنند. ما با افرادی هم روبهرو هستیم که وقتی به بنبست میرسند و شرایط بهگونهای است که باور میکنند هیچ راهحلی وجود ندارد. در پی حس ناامنی تلاش میکنند تا خودشان را به یک فالگیر برسانند تا این احساس عدمامنیت را با شنیدن یک سری وعده و وعیدها بهصورت موقت برطرف کنند. امنیت غیرواقعی که در پی شنیدن حرفهای فالگیر ایجاد میشود مدت کوتاهی بعد از بین میرود و فرد دوباره در شرایط استیصال به دیدار فالگیر میرود، این روند ادامه پیدا میکند و فرد به فال گرفتن و پیش فالگیر رفتن عادت میکند که باعث میشود زندگیاش در معرض خطرات جدی قرار بگیرد.
فالگیر خوب سراغ نداری
فالگیر خوب هم ازجمله کیمیاهایی است که گروهی از مردم پیوسته بهدنبال آن هستند. دختر جوانی در مترو کارتهایی را روی پای زنان میگذارد و تند تند توضیح میدهد که این شماره تلفن کسی است که فالهای خیلی خوبی میگیرد و برای گرم شدن بازار میگوید که بار اول یک فال 10دقیقهای مهمان او هستند و اگر حرفهایش درست از آب درآمد میتوانند دوباره برای فال گرفتن بیایند. گروهی از زنها کارتها را برنمیدارند و همانجا کف مترو میافتد اما چند نفری که تعدادشان هم کم نیست کارتها را میگذارند توی کیفشان تا مشتری احتمالی فالگیر بشوند. شیوههای تبلیغ فالگیری این روزها خیلی متنوع شده و کار از گفتن جمله کلیشهای دستت ببینم فالت بگیرم گذشته و تبلیغات دیواری، پیامکی، چهره به چهره و حتی اینترنتی بازار داغی را نمایش میدهد که حتما مشتری زیادی هم دارد اما مراجعین به عاقبت کار اندیشیدهاند؟(مینا شهنی/همشهری آنلاین)
جام حم سرا:
افشین طیبی در گفتوگو با فارس با بیان اینکه افسردگی در جوانان شکل مشخص افسردگی را ندارد، اظهار داشت: متأسفانه افسردگی نوجوانی و جوانی مورد غفلت واقع می شود چرا که بر عکس افسردگی معمول که با کاهش خواب و اشتها همراه است افسردگی نوجوانی و جوانی افزایش خواب و اشتها را در پی دارد.
وی افزود: در نوجوانی و جوانی فرد با مسائلی مانند هویت، روبهرو میشود که اگر نتواند آنها را مدیریت کند دچار افسردگی میشود.
این متخصص حوزه بهداشت روان فشار گروه همسالان را دیگر مسئله این دوران بیان کرد و ادامه داد: ممکن است گروه همسالان از نوجوان بخواهند تا در برخی کارها شرکت کند که او نمیخواهد یا لباسهای خاصی بپوشد که مورد تأیید جامعه نیست.
وی افزود: به چالش کشیدن مسائل اعتقادی یکی دیگر از موضوعاتی است که نوجوان با آن روبرو میشود و علاوه بر اینها باید مسائل عاطفی و جنسی را نیز مطرح کرد. همچنین در این زمان است که نوجوان باید تصمیم بگیرد که میخواهد چه کاره شود و اگر این مسائل مدیریت نشوند شانس افسردگی او را بالا میبرند که به شکل غیرطبیعی خود را نشان میدهد.
این روانپزشک تصریح کرد: خلق افسرده و عدم احساس لذت در افسردگی نوجوانی و جوانی وجود دارد که با پرخوری و پرخوابی همراه است. در این حالت نوجوان دوست دارد در اتاق خود بماند و حالت فلج خشک در او ایجاد میشود که بر اساس آن او از ناحیه زانو به پایین احساس فلج شدگی میکند.
وی ادامه داد: ممکن است چیزهایی وجود داشته باشد که او را خوشحال کند و همین موجب میشود تا اطرافیان در تشخیص دچار اشتباه شوند بنابراین ممکن است خانواده فکر کند این چه افسردگی است که فرد خوب میخورد و میخوابد.
طیبی تأکید کرد: چنانچه فرد مبتلا از داروهای ضد افسردگی و رواندرمانی دور بماند افسردگی وی میتواند در آینده به شکل سوء مصرف مواد و رفتارهای بزهکارانه خود را نشان دهد.
وی با تأکید بر عدم استفاده از روشهای تشویقی و تنبیهی از سوی والدین گفت: اینترنت، ماهواره، جشنها و تحصیل موضوعاتی هستند که در کنار هم وجود دارند و نوجوان باید تصمیم بگیرد که کدامیک را انتخاب کند. گاهی خانوادهها تصور میکنند دوست ناباب فرزندشان را از آنها گرفته است دانستن این نکته ضرورت دارد که نوجوان در سن بلوغ به گروههای همسالان میپیوندد و گروهپذیر شدن جزء خصوصیات این دوره است ولی اینکه چه گروهی را باید انتخاب کرد مهم است.
وی افزود: باید مسائل هویتی را به فرزندمان بگوییم نباید از انتقادهای او ترسید باید بپذیریم که نوجوان خیلی چیزها را مانند چهره و درآمد پدر و مادر به چالش میکشد اما افسردگی خانواده و تسلیم شدن آنها در برابر خواستههای نوجوان هر دو نادرست است. نگاه نوجوان به زندگی ایده آل است و برای پذیرش واقعیت باید او را در مسیر درست هدایت کنیم تا نوجوان متوجه نشود برای چه درس میخواند نمیتوان او را متقاعد کرد که به تحصیل خود اهمیت دهد.
طیبی با تأکید دوباره بر برخی چالشها در دوران نوجوانی گفت: مسئولیتپذیری و بحران هویت شانس افسردگی را در نوجوان بالا میبرد اگر بحران تا دوره میانسالی ادامه پیدا کند فرد در روابط خانوادگی نیز دچار مشکل میشود.
وی خاطرنشان کرد: اگر تعارضها را در هر زمان که به وجود میآیند حل کنیم موفق میشویم از طرفی آرامش در شناسایی این چالشها و محدودیتها ضرورت دارد.
جام جم سرا: کسانی که خلق و خویشان اینقدر متغیر است و هر روز حس متفاوتی را تجربه میکنند، حتما باید با متخصصی مشورت داشته باشند تا اگر مشکلی وجود دارد هرچه زودتر درمان شوند. اما مشکل اینجاست که این شرایط غیرطبیعی از نظر بعضیها عادی و بدون مشکل است. البته اشتباه نکنید. همه ما گاهی حالمان خوب است و بعضی وقتها هم حوصله نداریم، اما این تغییر خلق، وقتی بیماری به حساب میآید که فرد حس خوب و بد را با شدت بیشتری تجربه کند و از هر دو طرف به نهایت برسد.
اختلال دوقطبی چیست؟
خیلی از افراد فقط نامش را شنیدهاند و به طور دقیق نمیدانند اختلال دوقطبی چیست. برای همین هم به اشتباه فکر میکنند اهر کس افسرده میشود، یا دچار این اختلال است یا بزودی آن را تجربه خواهد کرد. این طرز تفکر تا جایی پیش میرود که اگر کسی خیلی خوشحال باشد هم ممکن است این حس را به اختلال دوقطبی نسبت دهند، اما واقعا اختلال دوقطبی چیست؟ چه تعریفی دارد و چه کسانی با این مشکل مواجه هستند؟
دکتر سیدهادی معتمدی، روانپزشک در گفتوگو با جامجم ضمن بیان این که اختلال دوقطبی یکی از زیرمجموعههای اختلالات خلقی است، به این پرسشها چنین پاسخ میدهد: اختلال خلقی به دستهای از بیماریهای اعصاب و روان اطلاق میشود که طی آن، مشکلی در خلق انسان ایجاد خواهد شد.
وی ادامه میدهد: خلق انسان، احساسی نافذ، مستمر و درونی است که همه افراد هم چنین ویژگیای را دارند؛ به طوری که بعضی از افراد بیشتر غمگین هستند، بعضیها عصبی، عدهای پرخاشگر، برخی جدی و... این احساس نافذ مستمر و درونی همان خلق انسان است که گاهی دچار اختلالات گوناگونی مانند افسردگی میشود.
آن طور که این روانپزشک میگوید: یکی از این اختلالات هم همان اختلال خلقی دوقطبی است که در یک سر طیف آن افسردگی وجود دارد و در طرف دیگر حالت شیدایی یا مانیا.
نشانهها
هر شادی نمیتواند نشانه این اختلال خلقی باشد و هر ناراحتی و احساس غمگینی هم نباید ناشی از این اختلال دانسته شود. دکتر معتمدی درباره نشانههای اختلال دوقطبی چنین توضیح میدهد: در این اختلال ممکن است در حالات و وضعیتهای خاصی، فرد حالت جنون یا سایکوز پیدا کند. به این معنی که وقتی در قطب شیدایی قرار دارد، علائمی مانند هذیانهای خودبزرگبینی و توهم داشته یا حالت پرخاشگری پیدا میکند. همچنین این افراد معمولا فعالیتهای لذتبخششان افزایش خواهد یافت، ولخرج و پرحرف میشوند و تمایلات جنسی، تحرک و فعالیت زیادی دارند. در چنین شرایطی که بیماران علائم جنون را از خودشان نشان میدهند، معمولا نیاز است بستری شوند و در مقابل، در قطب دیگر که حالت افسردگی شدید وجود دارد هم فرد ممکن است با افکار خودکشی، افت عملکرد شدید، کماشتهایی یا افزایش خواب مواجه شود.
وی میگوید: در سنین پایینتر، اختلال خلقی دوقطبی ممکن است با افت عملکرد تحصیلی، اختلالات جنسی، رفتارهای غلط مانند روی آوردن به مواد مخدر و عصبانیت بروز کند و لزوما با علائم معمول اختلال دوقطبی نمایان نمیشود؛ بنابراین مهم است خانوادهها هم به این تغییر رفتار جوانان توجه داشته باشند تا مشکل بموقع درمان شود.
افسردگی یا اختلال دوقطبی؟
کمی که غمگین میشود یا وقتی گریه میکند، همه به فکر اختلال دوقطبی هستند و فکر میکنند او دچار چنین مشکلی شده است. در صورتی که به گفته دکتر معتمدی، تنها زمانی که این اختلال به طور متناوب ایجاد شود یعنی دورههایی از افسردگی و دورههایی از شیدایی وجود داشته باشد، میتوان گفت فرد دچار اختلال خلقی دوقطبی است.
به گفته این روانپزشک، در صورتی که فقط دورههایی از افسردگی وجود داشته باشد، دیگر نمیتوان آن را به اختلال دوقطبی مربوط دانست و در این شرایط ممکن است فرد دچار افسردگی اساسی باشد که آن هم به درمان نیاز دارد.
وی میافزاید: خیلی کم اتفاق میافتد که مرحله اولیه اختلال دوقطبی، شیدایی باشد و معمولا این بیماری با افسردگی نمایان میشود. البته دکتر معتمدی با تاکید بر این که افسردگی لزوما به اختلال خلقی دوقطبی تبدیل نمیشود، خاطرنشان میسازد: میزان شیوع افسردگی حدود 15 تا 25 درصد است در حالی که شیوع اختلالات دوقطبی فقط یک درصد است، اما نباید فراموش کنیم افسردگی هم کمخطرتر از اختلال دوقطبی نیست و افراد افسرده نیز باید برای درمان مراجعه کنند.
اختلال دوقطبی قابل درمان است یا نه؟
قرار نیست کسانی که دچار این اختلال میشوند، همیشه یا شاد باشند یا غمگین. آن طور که دکتر معتمدی میگوید این افراد گاهی هم در فاز میانه قرار میگیرند که معمولا این حالت به کمک مصرف دارو اتفاق میافتد.
این پزشک متخصص یادآور میشود: داروهای موثری برای کنترل خواب و علائم خلقی این بیماران وجود دارد که میتواند خلقشان را تثبیت کند و روی آنها تاثیر مثبتی میگذارد. همچنین در صورتی که نیاز باشد برای کنترل جنون هم داروهایی برای این افراد تجویز میشود تا شرایطشان بهبود پیدا کند.
به گفته وی، با این که اختلال دوقطبی میتواند خیلی شدید باشد و گاهی اوقات عملکرد شخص را بشدت کاهش میدهد، اما خوشبختانه تاثیر بسیار کمی بر عقل و هوشیاری فرد در پایان دوره بیماری خواهد گذاشت.
وی خاطرنشان میکند: درمانهای موثری برای این افراد وجود دارد که اگر به صورت منظم و منطقی از این روشهای درمانی کمک بگیرند، انتظار میرود بیماری بخوبی کنترل شده و این افراد هم زندگیای طبیعی و معمولی مانند دیگر افراد جامعه داشته باشند، اما اگر مصرف داروها بدون نظر پزشک قطع شود و بیماران میزان مصرفشان را خودسرانه تغییر دهند، اختلال دوقطبی میتواند آسیبهایی جدی به آنها بزند.(نیلوفر اسعدیبیگی/ گروه سلامت)