مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چگونه بلند پرواز باشیم؟

[ad_1]

این ۳ کلید بلندپروازی را بیاموزید تا زندگی مرفه‌تری را تجربه کنید

ambitions keys to Prosperity

قصد بلند پروازی دارید؟ در این مقاله 3 راهکار اساسی برای بلند پرواز بودن را یاد میگیرید:

به گزارش آلامتو و به نقل از آی بانو؛ اگر موفقیت آسان بود، همه موفق بودند. اما نیست. دستیابی به موفقیت مستلزم بلندپروازیست. طبق نظر مشاور ارشد روش زندگی، کریستین مایکلسون، در صورت رعایت دو نکته، موفقیت اجتناب‌ناپذیر است: “پا را فراتر از دنیای معمول خود بگذارید” و “عزت نفس خود را تقویت کنید.”

این دو مورد موفقیت را تضمین می‌کند و تنها فاکتور تعیین کننده‌ایی که در راه رسیدن به موفقیت باقی می‌ماند، زمان است.

اگر لازم می‌دانید که بلندپروازی را بیاموزید تا گام‌های مورد نظر را بردارید، در اینجا به ۳ روش که می‌توانید به طور قطع بر آن‌ها متمرکز شوید، اشاره می‌شود.

۱.محیط را بسنجید

تعداد افرادی که از اهداف شما در زندگی حمایت می‌کنند، چند نفر است یا اینکه آیا افراد بلندپرواز در اطراف خود دارید؟ اگر فکرتان به هیچکس نمی‌رسد، این یک مشکل است. باید در جمع افراد بلندپرواز قرار بگیرید. آن‌ها به شما انگیزه می‌دهند و به احتمال زیاد با وجود آن‌ها سریع‌تر به اهداف خود می‌رسید.
جویا شوید که در کجا می‌توان افراد هم عقیده را بیابید. چند مورد از آن مکان‌ها عبارتند از:

  1. گردهمایی‌های آنلاین
  2. گروه‌های پیشگام
  3. نشست‌های گروهی
  4. باشگاه‌های ورزشی

ظرف ۱۴ روز آینده، حداقل یک فرد بلندپرواز را بیابید و با او ارتباط برقرار کنید. همچنین کتابی در زمینه بلندپروازی مطالعه کنید تا بلندپروازیتان اوج بگیرد. این کتاب می‌تواند کتابی الهام‌بخش، کتابی جنگی یا بیوگرافی از موفقیت افراد باشد.

همچنین بخوانید: 20 کتاب ارزشمندی که باید خواند

۲.اهداف خود را وسعت بخشید

هدفی بی‌ثمر که سهل‌الوصول باشد را مد نظر قرار ندهید. اگر درصدد کسب موفقیتی چشمگیر هستید، باید خود را وادار به انجام کارهای سخت کنید. شاید تصور کنید که مد نظر قرار دادن اهداف کوچک مهارپذیر، هوشمندانه است، حال آنکه اگر اهداف بزرگی را در سر بپرورانید، احتمال اینکه به آن‌ها تحقق بخشید بیشتر است. اهداف خود را یادداشت کنید. بدین ترتیب کاغذ مرجعی دارید که باید از آن پیروی کنید. همین امروز هدفی والا را در نظر گرفته و آن را یادداشت کنید و سپس ظرف همین هفته حداقل یک گام به سوی تحقق آن بردارید.

۳ منفی‌بافی‌ها را نادیده بگیرید

شاید این را زیاد شنیده باشد، اما حقیقت همین است. ذهن شما شبیه یک اسفنج است، پس مهم است که بر اهداف خود پافشاری کنید. این بدان معناست که به افکار منفی گوش ندهید. این عدم گوش دادن به افکار منفی شامل خودتان نیز می‌شود. گاهی خود ما بدترین منتقدان خودمان هستیم. هرگاه در صدد انجام اقدامی جدید هستید، این را در نظر بگیرید.

همچنین بخوانید: خاصیت های مثبت اندیشی در زندگی

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

چگونه موی ضخیم و بلند داشته باشیمشما هم ناامیدانه به دنبال راه‌هایی هستید که موهایتان سریع‌تر رشد کند و ضخیم‌تر شود؟چگونه فردی باکلاس باشیم باکلاس بودن ، چگونه فردی باکلاس باشیم ، آداب اجتماعی ، آداب رفتار کردن با دیگران چگونه در دوران نامزدی پایه ریز یک عشق ماندگار باشیمدوران نامزدی شروع زندگی زوج‌های مذهبی عشق ماندگار دعوا کردن عشق و بخشندگی چگونه ذهنی شاداب و زیرک داشته باشیم؟مشاوره ازدواجکاهش میل جنسیارضا شدنمرکز مشاورهمشاوره روانشناسیروانشناسی مشاوره چگونه یک ساعد مطمئن داشته باشیمچگونه یک ساعد مطمئن داشته باشیم؟ پای خود را کمی بیشتر از شانه باز کنید باسن خود را اثرات مثبت اندیشی در شاد زیستن مثبت اندیشی و نتیجه آن در زندگی چگونه برای زندگی چگونه زبان بدن مردان را بخوانیم؟ رمزگشایی زبان بدن …چگونه زبان بدن مردان را بخوانیم؟خواندن زبان بدن مردان کار راحتی نیست اما با استفاده چگونه با دختری ایجاد رابطه کنیم؟ خیلی جالبهحتما …گاهی پیش می آید که شما واقعا عاشق یک دختر شده اید و دوست دارید به او برسید ولی نمیونید چگونه می توان شکمی صاف داشت ؟ تصویری سئوالی که این روزها بیش از هر زمان دیگری شنیده می شود متخصصین ورزشی در جواب این چگونه موی ضخیم و بلند داشته باشیم شما هم ناامیدانه به دنبال راه‌هایی هستید که موهایتان سریع‌تر رشد کند و ضخیم‌تر شود؟ چگونه فردی باکلاس باشیم باکلاس بودن ، چگونه فردی باکلاس باشیم ، آداب اجتماعی ، آداب رفتار کردن با دیگران ، چگونه در چگونه در دوران نامزدی پایه ریز یک عشق ماندگار باشیم دوران نامزدی شروع زندگی زوج‌های مذهبی عشق ماندگار دعوا کردن عشق و بخشندگی چگونه در چگونه ذهنی شاداب و زیرک داشته باشیم؟ مشاوره ازدواجکاهش میل جنسیارضا شدنمرکز مشاورهمشاوره روانشناسیروانشناسی مشاوره چگونه یک ساعد مطمئن داشته باشیم چگونه یک ساعد مطمئن داشته باشیم؟ پای خود را کمی بیشتر از شانه باز کنید باسن خود را نزدیک تر اثرات مثبت اندیشی در شاد زیستن مثبت اندیشی و نتیجه آن در زندگی چگونه برای زندگی بهتر چگونه زبان بدن مردان را بخوانیم؟ رمزگشایی زبان بدن مردان چگونه زبان بدن مردان را بخوانیم؟خواندن زبان بدن مردان کار راحتی نیست اما با استفاده از چگونه با دختری ایجاد رابطه کنیم؟ خیلی جالبهحتما بخونیدش آموزشی ایران آموزش برنامه یک روز رهبر انقلابسیدعلی خامنه ای چگونه می توان شکمی صاف داشت ؟ تصویری سئوالی که این روزها بیش از هر زمان دیگری شنیده می شود متخصصین ورزشی در جواب این نکته سوزی در سریال بلند پرواز رویای بلند پرواز فیلم کره ای بلند پرواز عکس بلند پرواز کبوتران بلند پرواز بلند پرواز باش شهرام بلند پرواز بلند پرواز


ادامه مطلب ...

شیوع سیاتیک در افراد بلند قد بیشتر است

[ad_1]

متخصص پزشکی ورزشی با اشاره به اینکه برخی مطالعات نشان داده‌ که ابتلا به سیاتیک می‌تواند ارثی باشد، گفت: احتمال شیوع سیاتیک در افراد بلند قد بیشتر است.

سیاتیک در چه کسانی بروز می‌کند؟
به گزارش مشرق، رامین کردی در رابطه با موضوع کمردرد اظهار داشت: علت اغلب کمردردها اختلال جدی و یا یک بیماری مهم نیست بلکه مشکلات ساده در عضلات و مفاصل کمر است. بیماری‌هایی همچون شکستگی‌ها و تب مالت، روماتیسم و سرطان نیز می‌تواند بر روی کمر اثر بگذارد اما تعداد بسیاری کمی از این کمردردها را شامل می‌شود.

وی در مورد اینکه از کجا معلوم شود که علت کمردرد یک بیماری جدی همچون سرطان است، افزود: پزشک با معاینه بیمار، پرسش و سؤالات ساده همچنین اگر لازم باشد عکس و آزمایش می‌تواند بفهمد علت درد در کمر ناشی از مشکلات جدی یا غیر جدی است.

متخصص پزشکی ورزشی عنوان کرد: اگر پزشکتان در رابطه با منشأ خطرناک کمردرد به مسئله‌ای دست نیافت لازم نیست دیگر نگران این مسئله باشید چراکه در این غیر صورت درمان کمردرد سخت می‌شود در واقع نگرانی درد را فزونی می‌بخشد.

کردی ادامه داد: کمردردی که تازه شروع شده معمولاً طی چند روز تا چند هفته بهبود می‌یابد از هر 10 نفری که مبتلا به کمردرد می‌شوند 9 نفر بدون درمان طی کمتر از یک ماه خوب می‌شوند. البته پزشک در این مدت می‌تواند با تجویز دارو از میزان درد بکاهد.

متخصص پزشکی ورزشی ادامه داد:برخی مطالعات نشان داده‌اند که سیاتیک ممکن است ارثی باشد به این معنی که سیاتیک در بعضی از خانواده‌ها بیشتر است. اما  این به این معنی نیست که اگر پدر یا مادر شما مبتلا به سیاتیک هستند، حتماً مبتلا می‌شوید، بلکه به این معنی است که احتمالاً در خطر بیشترهستید.

وی افزود: افرادی که در خانواده سابقه ابتلا به سیاتیک دارند، باید مراقب باشند و از کارهایی که احتمال سیاتیک را بیشتر می‌کند مثل سیگار کشیدن دوری کنند همچنین کارهایی که از سیاتیک پیشگیری می‌کند مانند ورزش‌های خاص برای عضلات کمر را انجام دهند.

کردی گفت: برخی از مطالعات نشان می‌دهد که احتمالاً شیوع سیاتیک در افراد بلند قد بیشتر است. پس این افراد هم باید مراقبت بیشتری داشته باشند.

متخصص پزشکی ورزشی خاطر نشان کرد: کمردرد در شغل‌هایی که به لحاظ بدنی سنگین بوده و نیز شغل‌هایی که فعالیت بدنی در آن کم است و طی آن فرد باید به مدت طولانی بنشیند یا بایستد بیشتر است. همچنین کمردرد در افرادی که به شغلشان علاقه ندارند و یا در طی کار درگیری عصبی دارند بیشتر است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


22 آوريل 2016 ... متخصص پزشکی ورزشی با اشاره به اینکه برخی مطالعات نشان داده که ابتلا به سیاتیک میتواند ارثی باشد، گفت: احتمال شیوع سیاتیک در افراد ...22 آوريل 2016 ... متخصص پزشکی ورزشی با اشاره به اینکه برخی مطالعات نشان داده که ابتلا به سیاتیک می تواند ارثی باشد، گفت: احتمال شیوع سیاتیک در افراد ...تلکس دولت بهار :: هواداران دكتر محمود احمدي نژاد: شيوع سياتيك در افراد بلند قد بيشتر است جمعه، 3 اردیبهشت 1395 - 10:18 کد خبر: 249103 ...متخصص پزشکی ورزشی با اشاره به اینکه برخی مطالعات نشان داده که ابتلا به سیاتیک میتواند ارثی باشد، گفت: احتمال شیوع سیاتیک در افراد بلند قد بیشتر است ...شیوع سیاتیک در افراد بلند قد بیشتر است/علاقه نداشتن به شغل سبب کمردرد میشود - خبرگزاری فارس.متخصص پزشکی ورزشی با اشاره به اینکه برخی مطالعات نشان داده که ابتلا به سیاتیک میتواند ارثی باشد، گفت: احتمال شیوع سیاتیک در افراد بلند قد بیشتر است ...22 آوريل 2016 ... کد مطلب : 217581 متخصص ورزشی:شیوع در بلند بیشتر نداشتن شغل کمردرد متخصص ورزشی اشاره اینکه مطالعات داده ابتلا سیاتیک ارثی گفت: ...شیوع سیاتیک در افراد بلند قد بیشتر است - بی باک نیوز | خبرپو.شیوع سیاتیک در افراد بلند قد بیشتر است/علاقه نداشتن به شغل سبب کمردرد میشود.22 آوريل 2016 ... سلامت نیوز :متخصص پزشکی ورزشی با اشاره به اینکه برخی مطالعات نشان داده که ابتلا به سیاتیک می تواند ارثی باشد، گفت: احتمال شیوع ...


کلماتی برای این موضوع

کمردرد – سیب سلامتچگونگی عملکرد کمر همانطور که می دانیم ستون فقرات از پایه جمجمه تا لگن خاصره کشیده شده فیزیوتراپی به گزارش خبرنگار علمی ایرنا، دکتر فرشاد اخوتیان دبیر علمی این سمینار روز سه شنبه در راه افزایش شانس دوقلوزاییآهن نوعی ماده ضروری است که مصرف آن در بارداری نیازهای بدن مادر و جنین تامین می کند اول بهترین درمان دیسک کمر مراقبت های پس از جراحی …به علت آنکه طول مدت اقامت در بیمارستان در جراحی های ستون مهره ای کم است ، بخش اصلی بیماری،درمان بیماری،علائم بیماری،انواع بیماریدرمان …تور تایلند سفری به سرزمین شادی ها بنز،هیونداو بخریداقساط بلند مدت بهترین راه دکتر بیژن فروغ گردن دردگردندردعوامل متعددی باعث ایجاد درد در گردن و متعاقب آن دردهای تیرکِشنده در دست‌ها می‌شودمطالب مفید برای مامانای اسفند و فروزدین و …برای نگهداری بهتر از یک نوزاد باید ابتدا در مورد نیازهای او اطلاعات به دست بیاوریدمامانایی که بچه هاتون به پروتئین گاوی حساسیت … روش ساده برای خلاص شدن از درد سیاتیک دوران بارداری تمرینی که درد سیاتیک بارداری را کامل ترین مرجع در مورد علائم و عوارض و راه درمان …پزشکی و سلامتهمانطور که از نام این بیماری مشخص است علامت اصلی این بیماری تب است که عموما در عصر و شب مامایی پزشکان ایران تقریباً یک سوم بچه های متولد شده از مادران مبتلا به ایدز ، در طی دوران بارداری ، حین


ادامه مطلب ...

بلند شدن طول روزهای زمین در هر صد سال

[ad_1]

بلند شدن طول روزهای زمین در هر صد سال

دانش > نجوم - ایرنا نوشت: شاید برای برخی افراد روزها سریع می گذرند، اما ستاره شناسان می گویند که در واقع این طور نیست و برعکس به خاطر یک حقیقت علمی، گذر روزها در زمین هر سال به میزان بسیار جزیی طولانی تر می شود.

محققان انگلیسی با بررسی بیش از سه هزار سال سوابق رصد آسمان از سال 720 قبل از میلاد مسیح تا سال 2015 میلادی دریافتند که به لطف کاهش تدریجی سرعت چرخش زمین، در هر صد سال حدود 1.8 میلی ثانیه به طول روز افزوده می شود.
ممکن است این کسر کوچک از زمان چندان با اهمیت به نظر نرسد، زیرا برای افزایش طول روز به مدت یک دقیقه چیزی حدود 3.3 میلیون سال زمان لازم است و برای این که طول روز تنها یک ساعت افزایش یابد، لازم است دو میلیون قرن دیگر هم سپری شود.اما درک میزان کندشدن چرخش زمین و عوامل موثر بر این پدیده، برای انجام محاسبات دقیق در رابطه با آینده سیاره ما ضروری است.
در واقع در نتیجه این تحقیقات نشان داد که رفتار زمین غیرقابل پیش بینی تر از آن است که تصور می شد. براساس پیش بینی های قبلی، در هر قرن 2.3 میلی ثانیه به طول روز اضافه می شود، اما اکنون مشخص شد میزان کاهش سرعت دوران زمین کمتر از چیزی است که قبلا تصور می شد.
قدیمی ترین سوابقی که تاکنون از رصد آسمان وجود دارد، از لوحه های سنگی بابلی ها به دست آمده است. محققان علاوه بر این لوحه ها، متون یونان باستان، چین، اروپای قرون وسطی و خاورمیانه را نیز مورد بررسی قرار داده اند. در تمام این سوابق، زمان، محل و اشخاصی که پدیده کسوف و خسوف را در طول قرن ها رصد کرده اند، ثبت شده است.
محققان با استفاده از مدل سازی کامپیوتری و از طریق مقایسه این سوابق تاریخی توانستند نحوه کاهش سرعت دوران زمین را در یک دوره 2735 ساله تشخیص دهند.

5454


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دوستانی که شوهرانشون کم تحرکی اسپرم داشتن و باردار شدن …دوستانی که شوهرانشون کم تحرکی اسپرم داشتن و باردار شدن از تجربیاتشون بگن واین که چقدر یوزپلنگ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادیوزیوزپلنگ از خانواده گربه‌سانان به شمار می‌آید، اما به دلیل داشتن دست و پایی بلند هایلایت های زندگی این روزهای آزاده نامداری در کنار همسر …آخرین خبرها استخدام فوری در یهترین شرکتها با عالی ترین حقوق و مزایا زیباترین عکسهای نجوم مقاله ای کامل در مورد منظومه شمسیشکل گیری منظومه شمسی حدود میلیارد سال پیش، از ابری متشکل از گاز و غبار بین ستاره ای نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا …نقاشی رنگ روغن ساختمان در شهریار نمونه کارهای نقاشی ساختمان نمونه کارنقاشی ساختمان اخبار سیاسی روزهای بروجردروزهای بروجردنماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی به بودجه تقدیم شده دولت به عصر امروز احتمال زمین لرزه پر قدرت طی ۴۸ ساعت آینده در احتمال زمین لرزه پر قدرت طی ۴۸ ساعت آینده در ایران سنددر چشم باد داستان از گیلان ، در روزهای پایانی قیام میرزا کوچک خان شروع می شه روزهایی که جنگل پسر گستاخ ایران پس از مدت ها انتظار و در پی درخواست هزاران نفر از هموطنان ایرانی عزیز که در داخل کشور متقاضیان تاسیس مرغداری بخوانند شبیه طرح …ناصر جناب حق نظری به نظر بنده شما هیچوقت به صورت عملی مرغداری نکرده ای فقط در حد دوستانی که شوهرانشون کم تحرکی اسپرم داشتن و باردار شدن از دوستانی که شوهرانشون کم تحرکی اسپرم داشتن و باردار شدن از تجربیاتشون بگن واین که چقدر طول یوزپلنگ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد یوز یوزپلنگ از خانواده گربه‌سانان به شمار می‌آید، اما به دلیل داشتن دست و پایی بلند، بدنی شرایط تاسیس یک استان جدید و شهرهایی که خواهان استان شدن هستند ورامین و شهرهای اطرافش یعنی پاکدشت، قرچک و پیشوا این ویژگی را دارند و از سال‌ها قبل درخواست اخبار سیاسی روزهای بروجرد روزهای بروجردنماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی به بودجه تقدیم شده دولت به مجلس در هایلایت های زندگی این روزهای آزاده نامداری در کنار همسر و آخرین خبرها استخدام فوری در یهترین شرکتها با عالی ترین حقوق و مزایا زیباترین عکسهای عروسی نجوم مقاله ای کامل در مورد منظومه شمسی شکل گیری منظومه شمسی حدود میلیارد سال پیش، از ابری متشکل از گاز و غبار بین ستاره ای، آغاز در چشم باد داستان از گیلان ، در روزهای پایانی قیام میرزا کوچک خان شروع می شه روزهایی که جنگل آبستن پسر گستاخ ایران پس از مدت ها انتظار و در پی درخواست هزاران نفر از هموطنان ایرانی عزیز که در داخل کشور امکان متقاضیان تاسیس مرغداری بخوانند شبیه طرح توجیهی تصمیم درست ناصر جناب حق نظری به نظر بنده شما هیچوقت به صورت عملی مرغداری نکرده ای فقط در حد تخمین عصر امروز احتمال زمین لرزه پر قدرت طی ۴۸ ساعت آینده در احتمال زمین لرزه پر قدرت طی ۴۸ ساعت آینده در ایران سند


ادامه مطلب ...

ممنوعیت کفش پاشنه بلند برای زنان روسی

جام جم سرا: اولگ میخویف، معاون رییس دومای روسیه طرحی را پیشنهاد کرده که بر اساس آن تولید و واردات و فروش کفش هایی با پاشنه های بسیار بلند یا خیلی صاف ممنوع شود.

آقای میخویف دلیل این پیشنهاد خود را مضر بودن استفاده از کفش هایی با پاشنه های بسیار بلند و یا کفش های بسیار صاف (بالرین) برای سلامت بدن عنوان کرده است.

بر اساس این پیشنهاد کفش های ساخته شده باید حداقل حدود دو و حداکثر چهار سانتی متر پاشنه داشته باشند.

وی با اشاره به اینکه چهل درصد از جمعیت روسیه از صافی کف پا در رنج هستند می گوید از زمان ارائه این پیشنهاد حتی بسیاری از همکاران زن وی در مخالفت با آن با او صحبت نمی کنند.

این پیشنهاد در حالی به تیتر نخست بسیاری از رسانه های روسیه تبدیل شده که اغلب زنان این کشور گفته اند حتی در صورت ممنوعیت تولید این نوع کفش ها نیز باز کفش های پاشنه دار به پا خواهند کرد زیرا این کفش ها بسیار شیک هستند.

زنان روسی در دنیا شهرت دارند که اغلب زیبایی را بر راحتی ترجیح می دهند. بر این اساس در خیابان های این کشور دیدن زنانی که با کفش های پاشنه دار بر روی یخ و یا حتی در ساحل شنی درحال پیاده روی و گفتگو هستند، امری عادی به نظر می رسد.(خبرآنلاین )


ادامه مطلب ...

فوت و فن‌های رنگ کردن موهای بلند

جام جم سرا: اگر موهای بلندی دارید، نکاتی که باید در رنگ کردن موهایتان رعایت کنید متفاوت از کسانی است که موهایشان کوتاه است. در اینجا به برخی نکات در خصوص رنگ کردن موهای بلند اشاره می‌کنیم.

استفاده از ابزار مناسب
اگر اولین بار نیست که موهایتان را رنگ می‌کنید، ممکن است وسوسه شوید که سریعا رنگ را روی موها گذاشته و چند مرحله را حذف کنید. اما وقتی که موهای بلندی دارید، باید زمان بیشتری را صرف کنید و از رنگ کردن تمام نقاط آن مطمئن شوید.
قبل از شروع، چند کلیپس پلاستیکی دم دست بگذارید. در حالت ایده آل باید بتوانید با یک دست این کلیپس‌ها را باز و بسته کنید. بدین صورت شما به راحتی قادر خواهید بود موهایتان را به بخش‌های مختلف تقسیم کرده، سپس رنگ بزنید. مخصوصا اگر موهایتان پرپشت باشد.
اگر موهایتان خیلی بلند است، باید به این نکته هم توجه کنید که ممکن است به بیش از یک تیوب رنگ مو احتیاج داشته باشید.

همه جای مو یکسان رنگ نمی‌خورد
کدی لی، متخصص رنگ مو که مشتریان معروفی هم دارد، می‌گوید: هنگام رنگ کردن موهای بلند، نکتۀ کلیدی این است که به یاد داشته باشید باید وقت بیشتری را صرف ریشه‌های مو کنید تا انتهای مو.
به این دلیل که انتهای موها به طور معمول نازک تر است، رنگ مو را سریعتر به خود جذب می‌کند. اما ریشه‌های مو اولین بار است که رنگ می‌خورند. در نتیجه ریشه‌ها به زمان بیشتری احتیاج دارند تا پوششی یکسان با دیگر نقاط مو پیدا کنند.
لی توصیه می‌کند برای اینکه مانند یک متخصص حرفه‌ای موهایتان را رنگ کنید، در طول زمان رنگ کردن، از مرطوب کننده استفاده کنید. وقتی که بعنوان مرحلۀ اول، ریشه‌های مو را رنگ زدید، از یک روغن مو برای ایجاد رطوبت بیشتر در انتهای مو استفاده کنید.
وقتی کار رنگ کردن موها به میانۀ راه رسید (برای مثال دقیقۀ ۱۵ از ۳۰ دقیقه‌ای که برای رنگ کردن نیاز است) رنگ باقیمانده را به انتهای مو بزنید. به دلیل چرب و مرطوب کردن، انتهای موها الان آماده رنگ‌پذیری است، و رنگ بطور یکسان به همه جای آن نفوذ خواهد کرد و فرایند رنگ پذیری بطور یکنواخت ادامه پیدا می‌کند.
اگر از استفادۀ روغن مو بیزارید، یک روش قدیمی دیگر هم وجود دارد. قبل از رنگ کردن، پایین موهایتان را به اندازۀ یک تا دو سانتی‌متر کوتاه کنید. این روش، احتمال اینکه موهای بالای سر روشن تر و انتهای آن تیره تر شود را کم می‌کند!(سرخاب سفیداب)


ادامه مطلب ...

همآغوش برفها، روی دومین قله بلند جهان [مجموعه‌عکس]

پنج شنبه 24 مهر 1393 ساعت 12:16

«کِی تو» یا k۲ دومین قله بلند دنیا در منطقه قره قروم رشته کوه‌های هیمالیا بین مرز پاکستان و چین است. ۲ کوهنورد ایرانی به نام عظیم قیچی‌ساز و رضا شهلایی، از جمله کوهنوردانی هستند که موفق به صعود این قله شده‌اند. تصاویری از آن را ببینید.


ادامه مطلب ...

رکسانا ورزا: ایرانی‌ها بلند پروازتر از فرانسوی‌هایند

جام جم سرا: ایران، استارت‌آپ‌های تازه‌کاری دارد که به گفته این جوان موفق ایرانی، حتی از فرانسوی‌ها هم بلندپرواز‌تر و جسور‌تر هستند.
رکسانا ورزا در آمریکا به دنیا آمده است. تحصیلاتش در زمینه‌ زبان فرانسه و اقتصاد سیاسی بوده اما بعد‌ها راهش به طرف استارت‌آپ کشیده می‌شود. او در حال حاضر با چند شرکت و رسانه معروف فرانسوی‌ و بین‌المللی در زمینه فناوری همکاری دارد.

«ورزا» فارسی را خوب حرف می‌زند، گرچه گاهی برای خواندن متن‌های فارسی به زیر و زبر متکی است اما هنوز به نوشیدنی قهوه‌ای توی فنجان «قهوه» می‌گوید، نه «کافی» و وقتی هم چیزی متعجبش می‌کند، ساده می‌گوید «شوکه شدم»، نه «شاک شدم». مصاحبه با این جوان موفق ایرانی را در ادامه بخوانید.

  • استارت‌آپ هنوز هم در دنیا چندان شناخته‌شده نیست. با این وجود شما یکی از جوان‌ترین و پرکار‌ترین پشتیبانان استارت‌آپ‌ها در جهان هستید. چه شد که به جمع استارت‌آپ‌ها پیوستید؟

کار کردن در رشته‌ استارت‌آپ را از سال ٢٠٠٧ میلادی یعنی حدود ٧ سال پیش آغاز کردم. آن‌ روز‌ها در زمینه‌ سرمایه‌گذاری در «آژانس فرانسه» که یک آژانس دولتی فرانسوی بود، کار می‌کردم.

من همیشه به ایرانی بودنم افتخار کرده‌ام. راستش را بخواهید آمریکا با همه‌ امکاناتش دل آدم را می‌زند، چون مردم آنجا مثل ماشین می‌مانند. در آنجا کسی درباره مسائل مهم زندگی‌ فکر نمی‌کند و مردم کشورهای دیگر برایشان مهم نیست

مرکز فعالیت ما شهر سانفرانسیسکو بود و من به کمپانی‌های آمریکایی کمک می‌کردم تا تجارتشان را در فرانسه گسترش بدهند.‌‌ همان وقت‌ها بود که درباره‌ کار استارت‌آپ‌ها کنجکاو شدم. بعد از مدتی، به عنوان کارآفرین شروع به فعالیت در بعضی از پروژه‌ها از جملهGirls in tech و Falicon (فالیکون) کردم. همزمان با چند پروژه‌ استارت‌آپی دیگر همکاری داشتم. سال پیش، بعد از چند سال تجربه و فعالیت، برای اولین‌بار همراه با چند فرد دیگر یک شرکت به نام Tech. eu (تک دات او) را راه‌اندازی کردیم.

  • استارت‌آپ یعنی بی‌خوابی، پیگیری مداوم اخبار و نوآوری‌های عجیب. چقدر با این موضوع موافق هستید؟

شک نداشته باشید که استارت‌آپ بودن سخت است اما در عین حال بامزه و هیجان‌انگیز هم هست. بیشتر استارت‌آپ‌ها، مثل خیلی از کسانی که در کارهای تجاری کوچکی دارند، زمان و منابعشان محدود است اما خدمات یا محصولاتی را ارائه می‌دهند که احتمالا در گذشته نمونه مشابهی نداشته است. ما بیشتر وقت‌ها باید در کارمان فرز و چابک باشیم تا از رقیب جا نمانیم. کارآفرین‌ها وظایف و چالش‌های خودشان را دارند. یک کارآفرین استارت‌آپ زمانی موفق می‌شود که بتواند با وضعیت بازار خودش را وفق بدهند. چنین کسی باید با خلاقیت در زمینه‌هایی مثل استراتژی بازاریابی، مدل بازرگانی (Business model) و... جای خودش در بازار را پیدا کند. به نظر من، کارآفرین خوب باید هنر گوش کردن را بلد باشد.

  • این‌طور که ما در اطرافمان می‌بینیم، جوان‌تر‌ها رغبت بیشتری به استفاده از تکنولوژی دارند. شما جزو کدام دسته هستید؟ عاشقان تکنولوژی یا مخالفانش؟

راستش را بخواهید، من یک حس دوگانه نسبت به تکنولوژی دارم. هم دوستش دارم، هم از آن متنفرم. از یک طرف آن را می‌ستایم به خاطر اینکه فرصت‌های شگفت‌آوری در جهان ایجاد کرده و به مردم توانایی داده کارهایی بکنند که تا پیش از آن هرگز نمی‌توانسته‌اند انجامش بدهند. از طرف دیگر، تکنولوژی معایبی هم دارد و می‌تواند آسیب‌رسان باشد. به نظر من این منطقی است که هر چیزی در دنیا طبیعتی دوگانه داشته باشد. تکنولوژی هم مستثنا نیست، یک روی خوب دارد، یک روی بد.
اگر نظر من را بخواهید، توصیه می‌کنم که مردم‌ دنیا مراقب این مزیت‌ها و معایب باشند. ما باید قوانین جدیدی وضع کنیم، مردم را آموزش دهیم و مطمئن باشیم که آنها درباره تاثیرات خوب و بد تکنولوژی زندگی‌شان به اندازه‌ کافی اطلاعات دارند.

  • شما به عنوان یکی از بانوان جوان فعال و موفق در زمینه‌ تکنولوژی در جهان شهرت دارید. چه چیزی شما را تا این‌ اندازه موفق کرده است؟

راستش را بخواهید، من خودم را آدم موفقی نمی‌دانم که بتواند برای دیگران الهام‌بخش باشد چون هنوز در اول راه هستیم اما به هرحال چیزهایی وجود دارد که از داشتنشان به خودم می‌بالم.
بگذارید به جای جواب دادن به پرسش شما، برایتان بگویم که چطور به اینجا رسیدم. می‌خواهم بدانید که اوایل، کار به این راحتی پیش نمی‌رفت و خیلی تلاش کردم تا به اینجا برسم. من در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴خ.) به سختی می‌توانستم فرانسوی صحبت کنم. پیدا کردن شغل هم برایم دشوار بود. رزومه‌ام را چند بار به جاهای مختلف می‌فرستادم اما جوابی دریافت نمی‌کردم.
اوایل همه‌چیز واقعا مایوس‌کننده بود اما یواش‌یواش راهم را پیدا کردم، توانستم لیسانسم را در رشته زبان فرانسوی بگیرم و در دو شرکت «مایکروسافت» و «تک کرانچ» فرانسه کار کنم.


در طول این مدت، چندباری برای دیدار با رییس‌جمهوری فرانسه هم دعوت شدم تا درباره نوآوری‌های تکنولوژی به او توضیح بدهم. چند وقت که گذشت، همه‌چیز آرام‌آرام بهتر شد و بعد از یک دوره خیلی سخت، رویایم داشت به واقعیت بدل می‌شد. حالا من به جایی رسیده‌ام که نمی‌دانم الهام‌بخش هست یا نه، هرچه که هست، از بودن در چنین وضعیتی به خودم افتخار می‌کنم.

  • یک استارت‌آپ دقیقا چه کار می‌کند؟

ما طرح تیم‌های به دردبخور جوان‌ها را انتخاب کرده، برایشان منابع و نیازهای اولیه فراهم می‌کنیم تا بتوانند ایده‌هایشان را عملی کنند. البته گاهی به چیزهایی غیر از بودجه هم نیاز هست که ما برای جوانان خلاق فراهم می‌کنیم.

از ۶ سالگی تابه‌حال، معمولا سالی یکبار به ایران آمده‌ام و همیشه با گریه، به آمریکا یا فرانسه برگشته‌ام. ایران یک چیز خاصی دارد که نمی‌دانم چیست ولی به دل آدم می‌نشیند


چند وقتی است که یک رسانه تازه‌کار اروپایی به نام «تک دات ای‌ یو» راه انداخته‌ایم که کارش اطلاع‌رسانی درباره‌ تازه‌های تکنولوژی‌ است. تلاش می‌کنیم تا آخرین دستاوردهای تکنولوژی را آنالیز کنیم و خبرهای کامپیوتری مربوط به تمام اروپا را پوشش دهیم.

  • آیا هرگز تصمیم گرفته‌اید به ایران بیایید و در اینجا کار کنید؟ شما پیش از این چندبار به ایران آمده و با بعضی از جوانان ایرانی استارت‌آپ‌ دیدارهایی داشته‌اید. درباره آنها چه نظری دارید؟

آشنایی با گروه‌های استارت‌آپی ایران برای من خیلی هیجان‌انگیز بود. اولین‌بار که جوانان استارت‌آپ ایرانی را دیدم از خوش‌بینی و بلندپروازی‌شان لذت بردم. این چیز‌ها را در فرانسه بسیار کم می‌بینید. فرانسوی‌ها زود در مقابل چالش‌ها کم‌ می‌آورند و رویاهای بزرگی در سر ندارند اما در ایران این‌طوری نیست. بعضی از ایرانیانی که من دیدم، کاملا برعکس فرانسوی‌ها بودند و پروژه‌های فوق‌العاده‌ای راه‌انداخته بودند.
در واقع مشکلی وجود ندارد که ایرانی‌ها نتوانند حل کنند. این خیلی برای من دلگرم‌کننده بود. خودم خیلی دوست دارم عضو گروه‌های استارت‌آپی ایران باشم اما برای رسیدن به این موضوع باید روی تقویت زبان فارسی‌ام کار کنم. در مجموع هرکاری از دستم بربیاید، دراین‌باره انجام خواهم داد.

  • دنیای استارت‌آپ‌ها به کنار، درباره ایران و مردمش چه نظری دارید؟

من همیشه به ایرانی بودنم افتخار کرده‌ام. راستش را بخواهید آمریکا با همه‌ امکاناتش دل آدم را می‌زند، چون مردم آنجا مثل ماشین می‌مانند. در آنجا کسی درباره مسائل مهم زندگی‌ فکر نمی‌کند و مردم کشورهای دیگر برایشان مهم نیست. مثلا اگر کسی پارکینگ یک مجتمع تجاری را اشغال کند، صدای اعتراض مردم بلند می‌شود اما اگر پای جنگ در میان باشد، اهمیتی نمی‌دهند. من این طرز تفکرشان را دوست ندارم اما فرانسوی‌ها اجتماعی‌ترند. حالا بگذارید از ایرانی‌ها برایتان بگویم. نمی‌دانم ایران چه چیزی دارد اما محیط اینجا همیشه به دلم نشسته است.
از ۶ سالگی تابه‌حال، معمولا سالی یکبار به ایران آمده‌ام و همیشه با گریه، به آمریکا یا فرانسه برگشته‌ام. ایران یک چیز خاصی دارد که نمی‌دانم چیست ولی به دل آدم می‌نشیند. یک‌جور زندگی و هیاهو در ایران هست که جای دیگری نمی‌بینید.
همه با هم احوالپرسی می‌کنند یا وقتی می‌خواهی چیزی بخری، می‌گویند «قابل نداره» یعنی می‌توانی پولش را ندهی. آن‌طرفی‌‌ها خیلی منظم هستند اما اینجا نه. یک‌جوری احساس می‌کنم همه‌چیز طبیعی‌تر است.

  • نگاه مردم کشورهای دیگر به استارت‌آپ‌ چیست؟ شما برای موضوع‌هایی مثل انتخاب شغل با چالش خاصی روبه‌رو بوده‌اید؟

وقتی در کالیفرنیا بودم، پدرومادرم همیشه از من می‌خواستند رشته‌ای بخوانم که یک شغل مطمئن برایش پیدا شود، چیزی مثل حقوق، داروسازی یا مهندسی ولی من همیشه دوست داشتم زبان فرانسه بخوانم. راستش را بخواهید، دلیلش را نمی‌دانستم و در آن زمان هم مطمئن نبودم که با دانستن این زبان چه‌کار می‌شود کرد. حتی می‌گفتند زبان اسپانیایی ممکن است بیشتر به دردم بخورد اما من رفتم سراغ زبان فرانسوی.
پدرم نگران بود که اگر زبان فرانسه بخوانم، نتوانم شغلی پیدا کنم. او همیشه سربه‌سرم می‌گذاشت که در بهترین حالت، یک معلم فرانسوی بد خواهم شد! در آمریکا جو این‌طور است که همه می‌خواهند مهندس، دکتر یا وکیل بشوند تا پول دربیاورند.
کمتر کسی به رشته‌های دیگر فکر می‌کند. من حتی به یاد دارم که با والدینم بحث و جدل‌های فراوانی درباره رشته تحصیلی‌ام داشتیم تا اینکه زمان گذشت و من بعد از دانشگاه در «آژانس فرانسه» مشغول به کار شدم. پدرم که فهمیده بود من یک کار خیلی خوب پیدا کرده‌ام و رشته تحصیلی‌ام به درد خورده، از من عذرخواهی کرد.

  • از خاطره‌هایتان در دوران کار بگویید؟

یکی از بهترین خاطره‌های من، تجربه سردبیری «تک کرانچ»، یکی از رسانه‌های معتبر در زمینه تکنولوژی در فرانسه بود. جریان استخدامم در این رسانه جالب است. من آن روز‌ها سرگرم گذراندن دوره‌ لیسانس بودم و چندان هم از کلاس‌های اقتصاد سیاسی خوشم نمی‌آمد. برای همین تصمیم گرفتم یک وبلاگ درباره استارت‌آپ‌های فرانسه به زبان انگلیسی راه بیندازم. این کار برای من جنبه سرگرمی داشت و هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم که کسی وبلاگم را بخواند. برای همین یک نام احمقانه برایش انتخاب کردم. نامش را گذاشتم «تک‌باگت» که به فارسی می‌شود «نان باگت تکنولوژی».
چند هفته بعد از راه‌اندازی وبلاگم، یکی از دست‌اندرکاران ارشد «تک کرانچ» اروپا به من ایمیل زد و خواست با آنها همکاری کنم. راستش خیلی جا خوردم. انتظار نداشتم کسی به نان باگت من علاقه‌ای نشان بدهد!
چند وقت بعد هم این مدیر ارشد «تک کرانچ» ‌ را در فرانسه دیدم. ما با هم قهوه‌ خوردیم و او بعد از یک مکالمه طولانی به من پیشنهاد کار به عنوان سردبیر بخش فرانسوی رسانه‌شان را داد. اصلا انتظارش را نداشتم چون شانس خودم را به عنوان کسی که فرانسوی، زبان بومی‌اش نبود در تصاحب این شغل زیاد نمی‌دیدم. طبیعی است که پیشنهادش را خیلی زود پذیرفتم. انتظار داشتم پروسه‌ استخدام در چنین شرکتی دست کم دو ماه طول بکشد اما صبح فردایش با من تماس گرفتند و گفتند تو استخدام شده‌ای. به همین راحتی!

  • از آینده چه خبر؟ برای آینده چه برنامه‌هایی دارید؟

ما در مایکروسافت تلاش می‌کنیم تا بهترین امکانات را برای استارت‌آپ‌ها فراهم کنیم. در حال حاضر ما ٧ کشور دیگر را زیر پوشش داریم. «تک دات او» که من جزو بنیانگذارانش هستم، در حال بزرگ‌تر شدن است. به زودی تلاش خواهیم کرد تا بخش مربوط به بازرگانی شرکت را راه‌اندازی کنیم. چند شعبه‌ از موسسه «گِرز این تک» را در کشورهای دیگر تاسیس کرده‌ایم و می‌خواهیم تا پروژه‌هایمان را به کشورهای دیگر عرضه کنیم. در ضمن یکسری کلاس‌های برنامه‌نویسی هم برای مردم عادی و علاقه‌مندان داریم. (همشهری‌جوان)


ادامه مطلب ...

سمیرا: دخترم سحر، مرا از پای منقل بلند کرد

گاهی چرخ دنیا آن قدر سریع و وارونه می‌چرخد که پدر دیگر آغوشش امن نیست پدر محرم و مرهم دختر نیست، همه درد می‌شود گاهی. از بد زمانه دختر به دام می‌افتد. دامی که پدر پهن می‌کند و دختر...

سمیرا – ف زن ۳۰ ساله‌ای است که به اصرار پدر با مردی معتاد ازدواج می‌کند، معتاد می‌شود، بچه‌اش را از دست می‌دهد و...

پدر من

من هم مثل همه دخترا برای خودم آرزوهایی داشتم. فکر می‌کردم دیپلم می‌گیرم و کنکور می‌دهم و بعد هم دانشگاه. دوست داشتم پرستار شوم. می‌دانستم برای پزشکی باید کلی کلاس بروم و خرج کنم. من هم پول نداشتم اما مطمئن بودم می‌توانم پرستاری قبول شوم. چیزی به کنکور نمانده بود. صبح تا شب درس می‌خواندم اما انگار سرنوشت یک داستان دیگر برایم نوشته بود.

پدرم معتاد بود. سال‌ها بود در زیرزمین خانه قدیمیمان برای خودش پاتوقی درست کرده بود. هر روز می‌ه‌مان داشت. آدم‌هایی مثل خودش. صبح تا شب پای منقل می‌نشستند و چای می‌خوردند و حرف می‌زدند. در یکی از همین حرف‌های پای منقلی هم مرا شوهر داد. یک دفعه از دبیرستان بیرون آمدم و پای سفره عقد با مردی نشستم که از من ۱۵ سال بزرگ‌تر بود. از دست مادرم هم کاری برنمی‌آمد. او هم مثل من فقط سوخته بود و کنار آمده بود. برادر بزرگتری هم نداشتم. فامیل هم طردمان کرده بودند. نه عمویی بود نه دایی که پدرم از آن‌ها حساب ببرد.‌‌ همان جا پای سفره عقد همه آرزو‌هایم را خاک کردم و وارد خانه‌ای شدم که مال من نبود. تازه فهمیدم زن دوم هستم. یک زن دیگر با دو بچه هم آنجا بودند. یک اتاق مال من شد یک اتاق با یک فرش و دو پشتی قرمز.

تکرار بساط و منقل

زندگی‌ام خیلی عوض نشده بود. حالا فقط از خانه پدری به خانه شوهر رفته بودم. باز هم‌‌ همان بساط بود. دود و منقل و بوی گند مواد. چیزی تغییر نکرده بود، فقط به جای غصه خوردن با مادرم باید داد و بیداد‌ها و غر و لندهای هوو و بچه‌هایش را تحمل می‌کردم. صبح تا شب دعوا داشتم. خبری از تازه‌عروسی و خوشبختی و شادی نبود. یا از هوو کتک می‌خوردم یا از شوهرم. مدام باید آتش درست می‌کردم برای منقلش یا از میهمان‌هایش پذیرایی می‌کردم.

هوویم یک روز جمعه بعد از کلی دعوا و کتک‌کاری ساکش را بست و رفت. گفت من از این جهنم فرار می‌کنم. رفت شهرستان خانه پدرش. من، اما هیچ جا را نداشتم. پدرم که‌‌ همان بود. پای منقل بود صبح تا شب، خانه‌ای نداشتم. شوهرم هیچ درآمدی نداشت. مجبور بودم کار کنم. خیاطی می‌کردم. مشتری هم داشتم. کارم خوب بود از بچگی از مادرم خیاطی یاد گرفته بودم. گلدوزی هم می‌کردم. سرویس جهیزیه و سیسمونی قبول می‌کردم. درآمدم هم بد نبود خرج خانه درمی‌آمد. خرج بساط شوهرم هم درمی‌آمد.

دعوت به منقل‌نشینی

داشتم زندگی‌ام را می‌کردم. زندگی خوبی نبود اما می‌گذشت اما نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که من هم نشستم پای آن منقل و کنار دست شوهرم. حالم خوب نبود. بچه سه ماهه‌ام سقط شده بود. حالم خیلی بد بود. صبح تا شب گریه می‌کردم شوهرم مدام می‌گفت یک پک که بزنی همه غم و غصه‌ات را فراموش می‌کنی. نمی‌دانم چرا حرف‌هایش را باور کردم. دلم می‌خواست از آن غم فرار کنم. فکر می‌کردم اگر پای منقل بنشینم حتماً حالم خوب می‌شود. با آن بچه روزگاری داشتم. فکر می‌کردم اگر بیاید با قدمش همه چیز خوب می‌شود. زندگی‌ام عوض می‌شود، شوهرم ترک می‌کند، زندگیمان از این رو به آن رو می‌شود اما نشد. بچه‌ام مرد.

انگار با خودم لج کردم. برای همین یک روز نشستم کنار دست شوهرم یک پک شد، دو پک و سه پک و یک روز و دو روز و تا به خودم آمدم دیدم اگر یک روز پای بساط نشینم حالم خراب می‌شود. بدنم درد می‌گیرد. همین شد که افتادم توی دام اعتیاد. فقط می‌خواستم درد‌هایم را فراموش کنم اما درد بزرگتری برای خودم درست کردم.

بیکاری و اعتیاد

روزهای اول که گذشت نمی‌فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. اصلاً باور نمی‌کردم که معتاد شده‌ام. ولی واقعاً معتاد شده بودم. دیگر خودم با اشتیاق زغال را آتش می‌کردم و چای می‌گذاشتم. دیگر غر نمی‌زدم زود‌تر از شوهرم می‌نشستم پای بساط. کم‌کم همه زندگی‌ام را گرفته بود. دیگر خبری از کار هم نبود. مشتری‌هایم دیگر به من کار نمی‌دادند. تازه با یک خانمی که تولیدی داشت کار می‌کردم. دم‌کنی و وسایل آشپزخانه و سیسمونی سفارش می‌داد. همیشه می‌گفت تو کار‌هایت خیلی تمیز است اما بعد از چند وقت که دید سر وقت کار را تحویل نمی‌دهم و طول می‌کشد و مثل همیشه نیست دیگر سفارش نداد. مشتری‌های تک و توک همسایه هم که وقتی قیافه‌ام و قیافه دوست‌های شوهرم را دیدند دیگر سراغم را نگرفتند. هیچ درآمدی نداشتیم. خرج موادمان خیلی سنگین بود. وسایل خانه را هم فروختیم اما بعد از یک ماه باز هم پول نداشتیم. دو ماهی برای یک شرکت خدماتی کار کردم اما وقتی فهمیدند معتادم دیگر به من کار ندادند. مردم هم وقتی قیافه‌ام را می‌دیدند می‌گفتند برایت کاری نداریم. من مانده بودم و خرج مواد.

دوز بالا

بدن معتاد مواد بیشتری می‌خواهد. دیگر تریاک هم جواب ما را نمی‌داد. دوستانش پیشنهاد داده بودند هروئین بکشد. هروئین هم کشیدیم. دیگر هر دو سه ساعت باید مواد می‌کشیدیم. خرجش هم زیاد بود. کاری هم نداشتیم. دیگر کسی را هم نداشتیم که قرض بگیریم. خانه نقلیمان را فروختیم و مستأجر در یک زیرزمین شدیم. چشم به هم زدیم پول خانه را دود کردیم و تمام شد.

بعد از آن شوهرم مجبور شد برای اینکه خرج موادمان را در بیاورد، خانه را کرد پاتوق معتاد‌ها آنجا مواد می‌کشیدند و پول مواد ما را هم می‌دادند. تا اینکه صاحبخانه‌مان شکایت کرد و یک روز نیروی انتظامی آمد و همه را برد. من و شوهرم را هم برد. بعد از چند ماه هم که آزاد شدیم هیچ جایی برای رفتن نداشتیم جز‌‌ همان خانه پدرم که یک روز با بدبختی از آن بیرون آمده بودم. آن روز که از آن خانه بیرون آمدم، سالم بودم اما حالا یک زن معتاد با یک شوهر سربار. پدرم ما را قبول کرد اما از‌‌ همان روز اول با ما شرط کرد خرج موادمان را خودمان باید دربیاوریم. مواد بود شوخی نداشت باید پیدایش می‌کردیم. یک ساعت که می‌گذشت هر دو خمار می‌شدیم و زندگیمان جهنم می‌شد، هر طور شده از زیر سنگ هم که بود پیدایش می‌کردیم. برای پدرم فرق نمی‌کرد پول از کجا می‌آید، سال‌ها بود که مادرم خیاطی می‌کرد.

دخل‌زنی

از معتاد همه چیز برمی آید. دزدی و هزار کار خلاف دیگر. کار نداشتیم. پدرم هم می‌گفت پول مواد ما را ندارد. مادرم هم مگر چقدر درآمد داشت. خودش بود و چند تا بچه دیگر و خرج مواد پدرم. برای همین من و شوهرم به فکر دزدی افتادیم. دخل می‌زدیم. من سر مغازه‌دار را گرم می‌کردم و شوهرم دخل را خالی می‌کرد. دخل مغازه و تاکسی هم فرقی نداشت. من از تاکسی‌ها آدرس می‌پرسیدم و شوهرم می‌پرید پول‌ها را می‌دزدید. دزدی کار هر روز ما شده بود. از مغازه‌ها جنس برمی‌داشتیم. در خانه‌ای باز می‌دیدیم کفش‌هایشان را می‌دزدیم. دوچرخه بچه‌ها. کیف زن‌های تنها و پیرزن‌ها. دیگر هیچ کاری نمانده بود. مواد هر روز خراب‌ترمان می‌کرد. تا اینکه یک روز وقتی می‌خواستیم دخل یک مغازه را بزنیم، مغازه‌دار مچ شوهرم را گرفت. کمی التماس و زاری کردم تا دلش سوخت. بعد از آن ترسیده بودم. خیلی ترسیده بودم. بعد از یکی دو ماه دوباره حامله شدم. یک زن حامله تزریقی.

وداع دوباره

خودم با دست خودم بچه‌هایم را کشتم. مواد این یکی را هم کشت. به پنج ماه نکشید که سقط شد، مادرم خیلی غصه می‌خورد. تنها کسی که به حالم دل می‌سوزاند مادرم بود. خیلی ضعیف شده بودم. دیگر نمی‌توانستم پای دزدی‌های شوهرم باشم. او هم کمتر دزدی می‌کرد. ترسیده بود که تنهایی گیر بیفتد. پدرم هم دلش برای کسی نمی‌سوخت.

یک شب زمستانی ما را از خانه بیرون کرد. هیچ جایی نداشتیم. فقط مادرم گریه می‌کرد. من گریه هم نمی‌کردم. دیگر هیچی نمی‌فهمیدم فقط به این فکر می‌کردم که موادم را کجا بزنم و از کجا گیر بیاورم. هیچ جایی هم نداشتیم. پاتوقمان شده بود زیر پله‌ها و بالای تپه‌ها و جاهایی که بیشتر معتاد‌ها دور هم جمع می‌شدند.

صبح تا شب دنبال پول بودیم. شیشه ماشین‌ها را تمیز می‌کردیم و مردم از سر دلسوزی پول می‌دادند. روز می‌گذشت و شب می‌شد. هروئین شده بود کراک و تزریق و قرص حالا هشت سالی می‌شد که معتاد بودم. تازه ۲۷ ساله بودم اما هر کس مرا می‌دید فکر می‌کرد ۵۷ ساله هستم کنار مادرم که می‌ایستادم مادرم با همه آن بدبختی که کشیده بود از من جوان‌تر بود. همه بدنم جای زخم بود و کثافت. سه ماه یک بار هم حمام نمی‌رفتم. دیگر خبری از آن زن تمیز و خانه‌دار و هنرمند نبود. دست‌هایم چروک و سیاه و کثیف بودند. یک دست لباس دو ماه تنم بود. تا اینکه یک شب مأمور‌ها ریختند و همسرم و بقیه معتاد‌ها را بردند. من در شهر دنبال پول بودم. وقتی برگشتم ماشین‌های نیروی انتظامی را دیدم. از ترس نمی‌دانستم باید کجا بروم. هیچ جا را نداشتم به جز خانه مادرم. پدرم سه ماهی بود که فوت کرده بود. مادرم مرا قبول کرد من و بچه‌ام را. دوماهه باردار بودم. وقتی فهمیدم حامله‌ام، مادرم مواد را از دستم گرفت. نمی‌دانم انگار کار خدا بود. انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا از شر مواد خلاص شوم.

مادرم می‌گفت این بچه یک نشانه است. هدیه‌ای است از طرف خدا. مادرم می‌گفت حالا وقتش است باید پاک شوی باید‌‌ رها شوی. می‌گفت دو تا بچه از دست داده‌ای اگر باز هم مواد بکشی این یکی را هم از دست می‌دهی. من از بچگی آرزو داشتم مادر شوم اما آن روز احساس خاصی نداشتم فقط دلم می‌خواست حرف‌های مادرم را باور کنم و دنبال معجزه بودم. کار راحتی نبود. ۹ سال بود که معتاد بودم. تریاک، هروئین، کراک و این آخر‌ها هم شیشه. بدنم پر از مواد بود نمی‌دانستم از پسش برمی‌آیم یا نه. مادرم مدام گریه می‌کرد و با التماس می‌گفت می‌توانی، می‌توانی. نمی‌دانم چی شد که خودم را در مرکز ترک اعتیاد دیدم و اینکه چند نفر دورم را گرفته‌اند و با من حرف می‌زنند. مادرم یک فرم را پر کرد و مرا سپرد دست آن‌ها و رفت. من ماندم و یک دنیا درد و...

تولد امید

بعد از سه ماه جان گرفتم. بچه‌ام کم‌کم در شکم بزرگ می‌شد. با مادرم پیش پزشک متخصص رفتیم. خدا رو شکر بچه آسیبی ندیده بود. بعد از چند ماه هم یک دختر سالم به دنیا آوردم. دختری که همه امید و زندگی‌ام شد. اسمش را گذاشتم سحر. از شوهرم به صورت غیابی طلاق گرفتم. می‌خواستم برای سحرم فضای امنی درست کنم. با مادرم و خواهرم شروع کردیم به خیاطی. از تولیدی‌ها و مغازه‌ها سفارش می‌گیریم. در زیرزمین خانه‌مان جایی که روزی بساط موادکشی پدرم بود، کارگاه خیاطی راه‌انداختیم. سحر حالا ۴ساله است. من هم ۴ سال و ۷ ماه است که پاکم. ۴ سال و هفت ماه است که سحر تاریکی‌ها را از بین برده. ۴ سال و هفت ماه است که مادری می‌کنم. کار می‌کنم. روی پای خودم ایستاده‌ام. حالا دو زن بی‌سرپرست را هم استخدام کرده‌ام همه باهم کار می‌کنیم. می‌خواهم خیاطی‌ام را گسترش بدهم. دوسالی است که تقاضای وام داده‌ام. اگر موافقت شود و وام بگیرم یک تولیدی راه می‌اندازم.(ایران بانو)


ادامه مطلب ...

سال جدید از پشت رایانه‌ها بلند شوید

برای اینکه شیوه زندگی را اصلاح کنیم باید به چند نکته توجه کنیم؛ اول، تغذیه باید به اندازه و با رعایت تعادل موادغذایی باشد که در سنین مختلف تفاوت دارد.
دوم، باید فعالیت بدنی و تحرک فیزیکی داشته باشیم. در حال حاضر بیشتر نوجوانان و جوانان با اتومبیل به مدرسه و دانشگاه می‌روند و بعد در منزل پشت رایانه و تبلت می‌نشینند و هیچ تحرکی ندارند در حالی که هرکس با توجه به شرایط زندگی‌اش می‌تواند فعالیت فیزیکی را در برنامه زندگی‌اش بگنجاند. من الان ۷۵ سال دارم و ۳۷ سال است که از ساعت ۵ تا ۶ صبح پارک می‌روم و ورزش می‌کنم، حتی زمانی که معاون وزیر بودم و مشغله زیادی داشتم، ‌ باز هم این عادت را ترک نکردم.
سومین موردی که باید در سال جدید به آن توجه کنیم این است که مواد مخدر، سیگار و الکل را باید از زندگی حذف کرد. الکل به تنهایی می‌تواند عامل چند بیماری باشد. معضل بعدی قلیان است. ‌معمولا خانواده‌ها دور هم جمع می‌شوند و به همدیگر قلیان تعارف می‌کنند و هرکس یک پک می‌زند، بعد هم پیتزا سفارش می‌دهند و بعد از شام هم پای تلویزیون می‌نشینند. این برنامه نشان می‌دهد نه تحرک بدنی کافی داریم، نه غذای مناسب می‌خوریم. از دخانیات هم استفاده می‌کنیم، بنابراین در سال جدید باید شیوه زندگیمان را اصلاح کنیم. مقابله با استرس‌های روزانه نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.
آخرین موضوعی که توصیه می‌کنم به آن توجه کنید، بحث سلامت معنوی و رعایت حقوق دیگران است. انسان موجودی ضعیف است و چون شناخت کاملی نسبت به دنیا ندارد، نیاز دارد در ضمیر ناخودآگاه خود، به یک نیروی ماورایی اعتقاد داشته باشد. تحقیقات نشان داده اعتقاد به خدا، انرژی و قدرت دفاعی بدن را بالا می‌برد و به انسان کمک می‌کند تحمل و توانش را بالا ببرد. یک بحث مهم در بهداشت مطرح است با عنوان توسعه و تکامل و رشد در سال‌های اول زندگی، مغز انسان از ۳ تا ۸ سالگی در حال رشد است و باید در همین سن کودکی، کودکان را با حقوق دیگران و احترام گذاشتن به حقوق دیگران آشنا کنیم تا در بزرگسالی ارزش‌های انسانی در وجود آن‌ها نهادینه شده باشد. (دکتر حسین ملک‌افضلی - استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، عضو فرهنگستان علوم پزشکی، رئیس پژوهشکده سلامت خانواده/سلامت)


ادامه مطلب ...

توصیه‌هایی برای داشتن موهای سالم، بلند و شاداب

اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که علاقه‌مندید موهای زیبا و سالمی داشته باشید، بهتر است نکاتی را که دکتر وحید ظفرمند صدیق، متخصص پوست و مو در گفت‌وگو با جام‌جم گفته است رعایت کنید.


ادامه مطلب ...