Terrapattern اولین موتور جستجوی اختصاصی بصری برای یافتن تصاویر ماهوارهای جذاب است. خدماتی که از طریق این سایت در دسترس است، در نوع خود بی سابقه محسوب می شود.
البته تصاویر ماهواره ای که فعلا از این طریق در دسترس قرار گرفته محدود به برخی شهرهای آمریکاست، ولی قرار است تعداد و تنوع این تصاویر افزایش یابد.
دقت تصاویر قابل مشاهده از این طریق هم در نوع خود جالب توجه است. برنامه مورد استفاده در این سرویس جستجو توسط گولان لوین، دیوید نیوبری و کیل مک دونالد طراحی و عرضه شده است و بودجه آن هم توسط بنیاد جان و جیمز نایت تامین شده است.
فناوری هوش مصنوعی DCNN این موتور جستجو قادر به شناسایی ویژگی های خاص جغرافیایی شهرهای مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر است. البته ارتش امریکا مدتهاست که چنین فناوری جستجویی را در اختیار دارد، اما فناوری مذکور تاکنون در دسترس عموم قرار نگرفته بود.
انتظار می رود این فناوری در آینده در اختیار دیگر پلاتفورم های نقشه خوانی و از جمله سرویس نقشه گوگل قرار بگیرد. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به آدرس http://www.terrapattern.com مراجعه کنید.
شرکت گوگل در ماه نوامبر عنوان محبوبترین موتور جستجوی جهان را پس گرفت.
به گزارش ایسنا به نقل از سایت تحلیلگر similarweb، گوگل اکنون پربازدیدترین سایت جهانی در ماه نوامبر است و مردم وقت بیشتری را در آن به مقایسه حراجها و خریدها گذراندهاند.
این در حالیست که بطور کلی در این ماه، زمان کمتری نسبت به ماه اکتبر در سایتهای غیر فروشگاهی گذرانده شده بود.
ترافیک سایت گوگل در ماه نوامبر نسبت به ماه اکتبر افتی 3.4 درصدی داشت، در حالیکه این افت برای سایت فیسبوک 6 درصد بوده است.
هفته نامه تجارت فردا: چرا برخی ملل، از سایرین مرفهترند و جوامع فقیرتر چگونه از فقر گذر
کردهاند و به رفاه بیشتری رسیدهاند؟ برای پاسخگویی به این سوالات، موسسه
لگاتوم در مدت 10 سال گذشته، اوضاع 149 کشور جهان را از طریق شاخص رفاه رصد
کرده است. یافتههای لگاتوم توضیح میدهد که چرا و چگونه، کشورهایی با
منابع مشابه، در مقایسه با همنوعان خود، بدتر یا بهتر عمل میکنند و عواملی
که پیشران یا مانع ارتقای رفاه در یک جامعه میشود، کدامند؟
فساد در جنوب اروپا
آیا درمان به اندازه بیماری خطرناک است؟
2000 سال از امپراتوری روم باستان میگذرد؛ حالا دیگر رم «شهر جاویدان» نام ندارد بلکه پس از رسوایی سال 2014، «پایتخت مافیا» نام گرفته است. رسوایی رم از پلاتزیو سناتوریو آغاز شد؛ جایی که شورای شهر رم -یکی از هفت شورای مهم این شهر- در دل آن قرار دارد. در این سال مطبوعات ایتالیا افشا کردند اعضای شورای شهر رم، با همدستی ماموران فاسد دولت، میلیونها یورو از بودجه خدمات دولتی را به جیب زدهاند.
فساد البته، مختص رم نیست. ایتالیا در مجموع از شاخصهای ضدفساد و حکمرانی مطلوب امتیاز خوبی نگرفته است و مطالعات اخیر نشان میدهد اغلب ایتالیاییها معتقدند فساد در دولت و کسبوکار کشورشان به طور گسترده وجود دارد. آیا به حالشان فرقی میکند؟ اکثر ایتالیاییها از زندگی خود راضیاند اما دومین اقتصاد بزرگ ناحیه یورو، در رتبهبندی کلی رفاه، پایینتر از 30 کشور نخست جدول قرار گرفته است. ساموئل هانتینگتون، دانشمند سرشناس علوم سیاسی میگوید، فساد میتواند سبب افزایش رفاه شود چراکه به افراد امکان میدهد، در یک نظام بوروکراسی ناکارآمد، به شیوه خود رشوهخواری کنند. گرچه این دیدگاه تا حدی درست است اما، یافتهها نشان میدهد فساد، با تضعیف اعتماد اجتماعی و اعمال قانون، پایههای رفاه را به شیوههای ویرانگری سست و فرسوده میکند.
در پی رسوایی «پایتخت مافیا»، شهردار در اکتبر سال 2015، از سمت خود کناره گرفت. هشت ماه بعد با پیروزی جنبش پنج ستاره در انتخابات شهرداریهای ایتالیا، ویرجینیا راجی جایگزین او شد. راجی در مورد دولتمردان فاسدی که پیش از او بر سر کار بودند، به آبزرور میگوید: «آنها رم را غارت کردند!» راجی تمام تلاش خود را به مبارزه با فساد معطوف کرده است که بیتردید سیاست درستی است. اما گفته میشود این سیاست بیشتر مبتنی بر ایدئولوژی جنبش پنج ستاره است؛ ایدئولوژی اکولوژیک و ضدسرمایهداری که رفاه را در معرض خطر قرار خواهد داد.
فساد، رفاه را در جنوب اروپا تهدید میکند
تجربه گستردهتر در اروپای جنوبی، از اسپانیا گرفته تا یونان، نشان میدهد این دو سیاست -مبارزه با فساد و مقابله با سرمایهداری- اغلب دست در دست یکدیگر دارند. وقتی فساد در دولت و تجارت فراگیر است، مردم به سیاستمداران ضدساختاری نظیر راجی، یا احزاب ضدسرمایهداری که به آن تعلق دارند رای میدهند. بدین ترتیب با حمایت آنان از قانونگذاری، ملیسازی و مالیات بیشتر، محیط اقتصادی ایجاد میشود که مانع تجارت آزاد است.
گلدن داون (سپیدهدم طلایی)، حزب ضدجهانیسازی و فاشیست یونان، بر موج خشم عمومی سوار شد و در سال 2012 به پارلمان این کشور راه پیدا کرد. این حزب موفقیت خود را مرهون نارضایتی مردم از فساد مزمن، ریاضت اقتصادی و مهاجرت بود. گلدن داون به مردم وعده داد که هیچیک از اعضای آن، تعلق و رابطهای با دولت فاسد قبل نخواهند داشت. برنامههای این حزب برای کاهش زد و بندهای سیاسی و فساد، به دولتی کردن بانکها و منابع طبیعی یونان منجر شد.
آیا رفاه در ایالات متحده، رو به زوال است؟
همانگونه که نوبلیست مشهور پل ساموئلسون در بسیاری از کتابهای خود پیشبینی کرده بود، قدرت اقتصادی آمریکا، در برابر شوروی سابق کاهش پیدا نکرد. قدرت این کشور در برابر ژاپن هم کاهش نیافته است. اما به نظر میرسد، آمریکا رو به زوال است و این واقعیتی است که نمیتوان کتمان کرد. در سال 1976 و در جریان کمپینهای انتخاباتی، آگهی در تلویزیون پخش میشد که ادعا میکرد هرالد فورد رئیسجمهوری است که دوباره افتخار را به آمریکا باز خواهد گرداند. کمپین انتخاباتی رونالد ریگان در سال 1984 مدعی بود خورشید دوباره در آمریکا طلوع خواهد کرد. اکنون سال 2016 میلادی است و آمریکا، دونالد ترامپ را رو به روی خود دارد. مردی که میگوید دوباره آمریکا را مقتدر میکند! شاخص رفاه نشان میدهد، آمریکا رو به انحطاط نسبی است. گرچه این تصویر چندان هم نگرانکننده نیست اما بیتردید برنامههای ضدتجارت، ضدمهاجرت و ضددولتی ترامپ برای مقابله با این انحطاط، همهچیز را بدتر خواهد کرد. در واقع، این ترس از انحطاط و زوال در میان آمریکاییان بود که سبب شهرت و پیروزی ترامپ شد.
چرا رفاه آمریکاییان به رکود رسیده و حتی در حال زوال است؟
همه ما تصور میکنیم کشوری در حال پسرفت است که استانداردهای زندگی در آن در حال سقوط آزاد باشد، و جامعه رو به انحطاط. این نوع از زوال -زوال مطلق- چیزی است که امپراتوری روم باستان در سالهای پایانی خود تجربه کرد؛ جمعیت یکباره کاهش یافت، زیرساختها فروریخت و سرحدات امپراتوری به بخشهای مختلف تقسیم شد تا زمانی که دیگر چیزی از آن باقی نماند.
پوپولیسم، آمریکا را مقتدر نخواهد کرد
انحطاط، مولد پوپولیسمی است که رفاه آمریکا را به خطر میاندازد
مردم سطح رفاه را درک نمیکنند بلکه رویدادهای جاری زندگی است که به شدت روی آنها تاثیر میگذارد. خوشبختی ما در دوران رشد رفاه، چند برابر میشود و در مدت رکود یا کاهش رفاه، با سرعت بیشتری کاهش مییابد. مطالعهای که از سوی اقتصاددانان نوبلیست، دانیل کاهنمن انجامشده نشان میدهد ما در برابر باخت و شکست، بیش از منفعت پیروزی، حساس هستیم. باخت میتواند «مطلق» باشد، مانند آنچه روم باستان تجربه کرد، و میتواند «نسبی» باشد، مانند آنچه امروز شهروندان آمریکا تجربه میکنند.
گرچه آمریکا هنوز هم یکی از مرفهترین کشورهای جهان است اما رکود و توقف رفاه آن در مدت 10 سال گذشته، سبب نارضایتی گستردهای شده است. احساس زوال، رایدهندگان را افسرده و خشمگین کرده و در نتیجه بر جذابیت پوپولیستهایی نظیر ترامپ که با تضمین تغییرات بنیادی، وعده رهایی از رکود را به مردم میدهند، افزوده است.
اما رهاورد پوپولیسم برای مردم، چه از سوی ترامپ باشد چه دیگران، به جای زوال نسبی، زوال مطلق است: آمریکایی که مردم در آن آزادی کمتر و سرمایه اجتماعی ضعیفتری دارند؛ آمریکایی که ناامن است و در برابر تجارت خارجی بسته.
چرا پوپولیسم پایههای رفاه رو به رشد اروپا را به لرزه درآورده است؟
تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی مولد ترس و عدم تردید است، چیزی که پوپولیسم میتواند از آن بهرهبرداری کند.
مارگارت کنووان، نظریهپرداز سیاسی میگوید پوپولیسم «مانند یک سایه در تعقیب دموکراسی» است. در اروپای امروز اما، پوپولیسم تنها یک سایه نیست بلکه یک نیروی بدیمن و شوم است. چه از چپ رادیکال نشات گرفته باشد و چه از راست رادیکال، ظهور پوپولیسم، منطقهای را که زمانی مرفهترین نقطه جهان بود در معرض خطر بیثباتی قرار داده است.
گرچه رفاه در مدت 10 سال گذشته در این قاره، همواره رو به افزایش بوده است اما بسیاری از مردم احساس خشم میکنند و معتقدند به آنها خیانت شده یا نادیده گرفته شدهاند. تغییرات، حتی تغییرات مثبت میتواند سبب ناآرامی شود؛ به ویژه که اروپای پس از جنگ شاهد تحولات سریع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است. گرچه جهانیسازی، سبب رشد اقتصادی منطقه شده اما، بسیاری از اروپاییان از فواید این رشد بهرهای نبردهاند. نابرابری در درآمد رو به افزایش است، بسیاری از افراد طبقه کارگر شغل خود را از دست دادهاند و بدتر از همه، کارشان به نیروی کار خارجی ارزانتر، تفویض شده است. پیشرفت سریع تکنولوژی، صنایع را دستخوش تحولاتی کرده که کارگران و سالمندان، مهارت و دانش لازم برای رقابت با آن را ندارند. بحران مالی سال 2008 نیز به تمام این رویدادهای نامطلوب دامن زده است. پس جای تعجب نیست که بزرگترین حامیان احزاب پوپولیست، از گروههای خاص جامعه هستند: فقرا، سالمندان و کارگرانی که احساس میکنند از سوی «نظام» کنار گذاشته شدهاند، یعنی «بازندگان جهانیسازی».
گرچه رفاه در مجموع، در اروپا رشد کرده اما برابری اقتصادی در رکود مانده است و این همان چیزی است که مردم تاثیر نامطلوبش را حس میکنند. فرانسه، دانمارک، انگلستان، اتریش و سوئد -تمام کشورهایی که رفاه مازاد تولید کردهاند و خود از مرفهترین کشورهای جهان هستند- در کنار رشد رفاه، شاهد کاهش برابری اقتصادی و در کنار آن افزایش محبوبیت احزاب پوپولیست بودهاند. حتی آلمان هم از این پدیده در امان نمانده است. رفاه یونان در مجموع به دلیل بحران قرضها و کاهش شدید کیفیت اقتصادی، دچار تنزل شده است. پوپولیستها، گرچه با وعده افزایش رفاه، کسب محبوبیت کردهاند اما در واقع با اقداماتی که سبب تضعیف سرمایهداری لیبرال و بازار آزاد اروپا شده، رفاه اقتصادی را به خطر انداختهاند.
علاوه بر این، جهانیسازی نهفقط اقتصاد، که جامعه اروپا را هم دستخوش تغییر کرده است. اروپا بیشازپیش دچار تنوع فرهنگی و سکولار شده و البته با فرهنگها، مذاهب و دیدگاههای جنسی مختلف، مدارای بیشتری پیدا کرده است. این تغییر را میتوان در افزایش امتیاز آزادیهای فردی در سراسر اروپا، به ویژه در اروپای غربی مشاهده کرد. اما همه از این تغییرات مثبت خشنود نیستند. پوپولیستهای جناح راست از احساس ترس و تردید مردم نسبت به تغییر هنجارهای اجتماعی سوءاستفاده میکنند و گسترش تروریسم در اروپا و بحران ادامهدار پناهجویان نیز هیزمی است که به آتش آنها ریخته میشود!
رهایی از بلای نفت
امارات متحده عربی، با گذر از اقتصاد وابسته به مواد خام، پیشگام رفاه شده است.
عربستان سعودی، زمانی قلمرو زندگی مرفه و آسان بود. شهروندان سعودی، نشسته بر دومین ذخایر عظیم نفتی جهان، از نعمت خدمات بهداشتی جامع، آب و برق یارانهای، و خیابانهایی پر از خودروهای شاسیبلند، لذت میبردند. در کشوری که بنزین ارزانتر از آب است، معدودی از افراد نگران مصرف نفت بودند و به لطف حقوق بیکاری سخاوتمندانهای که گاهبهگاه، با کمکهای نقدی ترمیم میشد، حتی نگران شغل خود هم نبودند.
حالا قیمت نفت به نصف میزان خود در دو سال قبل، تقلیل پیدا کرده است. با پیشبینیهای ناامیدکنندهای که برای قیمت نفت در 10سال آینده میشود، پادشاهی عربستان با کسری بودجهای معادل 20 درصد تولید ناخالص ملی، روبهروست. این واقعیت نشان میدهد، سود حاصل از نفت خام میتواند ثروت تولید کند اما، رفاه نه. عربستان گرچه در میان 11 کشور ثروتمند جهان قرار دارد، اما در شاخص رفاه لگاتوم، در رتبه 85 جهان قرار گرفته است؛ یعنی پایینترین جایگاه در میان شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس. عربستان اکنون یکی از منابع «کسری رفاه» دنیاست که هشدار میدهد سیاست تبدیل ثروت بادآورده نفت به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی، ناکارآمد است.
ناکارآمدی نظام سیاسی استبدادی در این کشور، به وضوح سبب ضعف عملکرد آن در زیرشاخصهای حکمرانی و آزادیهای فردی شده است. به علاوه، مانع اصلی رسیدن به رفاهِ متناسب با ثروت در این کشور، در قلب نظام اقتصادی آن قرار دارد. عربستان نیز مانند بیشتر کشورهای غنی از نفت، تقریباً تمام اقتصاد خود را مبتنی بر صنعت نفت و گاز بنا کرده است؛ به طوری که 90 درصد درآمد دولت، ناشی از منابع نفتی است. از سوی دیگر صنعت نفت به دلیل وابستگی شدید به سرمایه، نمیتواند خالق فرصتهای شغلی زیادی باشد. این صنعت استعدادها و سرمایهای را که میتواند صرف متنوعسازی اقتصاد، تقویت بخش خصوصی و ایجاد مشاغل بیشتر شود، در خود حبس کرده است. اغلب مشاغل در بخش خدمات و زیرساختها به نیروی کار ارزان خارجی واگذار شده به همین سبب دوسوم نیروی کار این کشور ناگزیر در استخدام دولت هستند. تقریباً 60 درصد از نیروی کار و تقریباً یک نفر از هر پنج زن در عربستان، در جستوجوی شغل هستند و این همه نشان میدهد استعدادهای این کشور در حال اتلاف است.
البته، عربستان تنها قربانی وابستگی بیش از حد به نفت نیست. به طور متوسط، کشورهای وابسته به نفت، 22 مرتبه پایینتر از جایگاه متناسب با ثروت خود قرار گرفتهاند. در نقطه مقابل، کشورهایی که درآمد آنها وابسته به نفت نیست، به طور میانگین چهار مرتبه بیشتر رفاه تولید کردهاند. کشورهای وابسته به نفت، هم از نظر سطح رفاه واقعی و هم توانایی تبدیل ثروت به زندگی مرفه، بسیار بد عمل کردهاند.
پیشرفتهای اخیر امارات متحده عربی، شاید بتواند برای حرکت به سمت اقتصاد متنوع و جامعه مرفه، الگویی برای منطقه باشد. امارات در تلاش برای دستیابی به رفاه، بیش از همسایگان خود، از کشورهای عضو اوپک الگو گرفته است. سیاستهای این کشور در یک دهه گذشته، وابستگی آن را به نفت کاهش داده و در مقابل، با تشویق صنایع تولیدی و مالی، اقتصاد را متنوع ساخته است. امارات به دلیل گشودگی برای سرمایهگذاری خارجی، سیاستهای کاری منعطف، زیرساختهای پیشرفته و دسترسی آسان به تسهیلات (اعتبار)، به قطب تجارت خلیج تبدیل شده است. این شرایط به نوبه خود سبب تقویت اقتصاد شده و فرصتهای شغلی بیشتری خلق کرده است.
افزایش رفاه در آفریقا، کیفیت آموزش را بهبود نداده است
وقتی این پرسش مطرح میشود که چرا آفریقای سیاه نتوانسته است یک دهه رشد را به رفاه بیشتر تبدیل کند، اولین پاسخی که به ذهن میرسد، همواره موانع اقتصادی و ساختاری است. در واقع، وابستگی به منابع، تاثیر رشد اقتصادی را کمرنگ کرده است. گزارش لگاتوم در آغاز سال 2016 حاکی از بهبود حکمرانی و افزایش نهادهای حافظ رفاه در این منطقه بود اما بر ناکامی بسیاری از کشورهای آفریقای سیاه در ایجاد رهبری و ثبات لازم برای رسیدن به شرایط بهتری از رفاه نیز تاکید میگذاشت. مهمتر از این یافته، بسیاری از کشورهای منطقه در توسعه و سرمایهگذاری در سیستم آموزشی خود، ناموفق بودهاند. حتی با در نظر گرفتن ثروت، منطقه آفریقای سیاه از نظر زیرشاخصهای آموزش، عملکرد بسیار نامطلوبی دارد. در اکثر این کشورها، هیچ برنامهای برای مدرسهسازی وجود ندارد. در مواردی هم که مدرسه وجود دارد بچهها از تحصیل محروم میمانند چراکه ناچارند برای حمایت از خانواده خود کار کنند یا دختران ناگزیر به ازدواج هستند.
اما پرسش اصلی اینجاست، چرا مسالهای با این اهمیت، یعنی آموزش، نادیده گرفته میشود؟
یک دلیل، توسعه بازارهای وابسته به کالاست که نیاز به سرمایهگذاری روی افراد و زیرساختها را در سایه قرار داده است. حالا که این نرخ رشد رو به کاهش گذاشته، بسیاری از کشورهای آفریقایی به این نتیجه رسیدهاند که فاقد نظام آموزشی توسعهیافتهای هستند که لازمه رشد اقتصادی است. حتی کشورهای مرفهتر منطقه مانند آفریقای جنوبی، رواندا و غنا، از این قاعده مستثنی نیستند. هر سه کشور، از سال 2007 به بعد، در حوزه حکمرانی و آزادیهای فردی عملکرد مطلوبی داشتهاند اما، هنوز همسطح آموزش در آنها پایین است.
یافته دیگر گزارش لگاتوم در مورد آفریقا آن است که این منطقه باید بر توسعه بخش تولید خود متمرکز شود، این فرآیند عکس اتفاقی است که در نیجریه و کشورهای مشابه رخ داده و اقتصاد در آنها از صنایع اولیه، به سمت خدمات روی آورده است. غیرصنعتی شدن نابهنگام، قابلیت توسعه بلندمدت را با فشار بر شکلگیری طبقه متوسط و ممانعت از افزایش دستمزدها، محدود میکند. این فرآیند همچنین بدان معناست که سرمایه انسانی به قدر کافی توسعه پیدا نکرده است. جهش به بخش خدمات، به معنای جهش از کارهای کشاورزی کممهارت، به مشاغل کممهارت در صنعت خدمات است. در نبود یک نظام آموزشی کارآمد، این جهش به توسعهای با کمترین پایداری منجر میشود. تولید و رشدی که برای منطقه به همراه میآورد، به سطحی از سرمایه انسانی و مهارتهای فردی نیاز دارد که بسیاری از کشورها از آن محروماند. لذا به نظر میرسد برطرف کردن موانع آموزشی در آفریقای سیاه، کلید بالا رفتن از پلههای نردبان رفاه برای این قاره است. «اگر از ثروت استفاده کنید، به پایان میرسد، اما اگر آموزش به کار گیرید افزایش مییابد.»
چرا آمریکای لاتین، راه رسیدن به رفاه را نمیداند؟
بر خلاف سایر مناطق جهان، رفاه در آمریکای لاتین تابع چرخه اقتصادی است. وقتی اقتصاد رو به رشد است، رفاه نیز بهبود مییابد. وقتی اقتصاد دچار رکود میشود، رفاه هم سقوط میکند. چرا رفاه آمریکای لاتین تا این حد به شرایط اقتصادی وابسته است؟
تعداد افرادی که سالانه در برزیل به قتل میرسند، تقریباً برابر با تعداد کشتهشدگان جنگ داخلی سوریه است. برزیل در این فاجعه تنها نیست. آمریکای لاتین خشونتبارترین منطقه جهان است؛ در حالی که تنها 10 درصد از جمعیت جهان در این منطقه زندگی میکنند، نیمی از کشتار جهان به نام آن رقم خورده است. هندوراس از این منظر شرایط بدتری دارد تا آنجا که شهر سن پدرو سولای آن، عنوان «پایتخت قتل» جهان را از آن خود کرده است. فقدان ایمنی فردی به راحتی تبیین میکند که چرا منطقه در رسیدن به ابتداییترین ملزومات رفاه، ناکام مانده است. بدتر آنکه تنها مساله ایمنی مطرح نیست، امنیت هم در آمریکای لاتین، معنایی ندارد.
حکمرانی در آمریکای لاتین از بیخ و بن ضعیف است. منطقه، از نظر زیرشاخص اعتماد به حاکمیت و کارآمدی آن، امتیاز بسیار پایینی کسب کرده است. در حالی که میزان اعتماد مردم به دولت ملی در اروپا و آسیا به ترتیب 41 و 58 درصد است، تنها 37 درصد از شهروندان آمریکای لاتین به دولتهای خود اعتماد دارند. سایر ابعاد رفاه هم در این منطقه، ضعیف و غیرقابل قبولاند. پس از ایمنی و امنیت، بدترین عملکرد منطقه در زیرشاخصهای آموزش مشاهده میشود. کیفیت نامطلوب آموزش و سطح پایین سرمایه انسانی هر دو مانعی جدی بر سر راه رشد رفاه محسوب میشوند.
در نبود بستر و زیربنای مناسب، رفاه آمریکای لاتین تا حد زیادی به عملکرد اقتصاد وابسته شده است. وقتی چرخ اقتصاد به خوبی میچرخد، فرصتهای اقتصادی فراوانتر میشود و چالشهای آموزش ضعیف و حکمرانی نامطلوب را میپوشاند. نتیجه آن است که رفاه افزایش پیدا میکند، اما روی زمینی که سست و لرزان است. بالعکس وقتی اقتصاد از رونق باز میایستد، رفاه هم سقوط میکند. بدون وجود زیربنای لازم، رفاه بادآورده را باد میبرد. در واقع، چیزی وجود ندارد که تضمینکننده تداوم و بقای رفاه باشد.
تاثیرات رکود در رشد اقتصاد وابسته به مواد خام در منطقه، اکنون به خوبی حس میشود. رفاه در برزیل رو به تنزل است و در شیلی و کلمبیا دچار ایستایی شده است. در جایی که رشد رفاه مشاهده میشود، مانند آرژانتین، نرخ رشد به طور قابل ملاحظهای با کندی روبهرو شده است.
ستارگان درخشان رفاه در آسیای جنوب شرقی
کامبوج، اندونزی و فیلیپین و ویتنام همگی در یک دهه گذشته شاهد رشد سریع رفاه بودهاند. سرمایهگذاری در زیربنای اصلی رشد رفاه در این سه کشور نخست سبب شده است آنها بتوانند تاثیر رشد اقتصادی بر رفاه را چند برابر کنند و به رفاهی دست یابند که فراتر از ثروت رو به افزایش آنهاست. بیتردید میتوان گفت بیشترین رفاه فردی در دهه گذشته در کشورهای آسیایی ایجاد شده است که میلیونها نفر از شهروندان خود را از فقر به رفاه رساندهاند. ثروت در اندونزی در این مدت 40 درصد افزایش پیدا کرده و رفاه بیشتری نیز با آن همراه شده است. این کشور اکنون در شاخص لگاتوم سومین رتبه را در جهش رفاه به خود اختصاص داده است.
اما، تنها ثروت نیست که رشد رفاه را در کشورهایی نظیر اندونزی رقم زده است. کسب رفاه از ثروت به واسطه افزایش توانمندی این کشورها در تبدیل ثروت به رفاه چند برابر شده است. اندونزی کسری رفاه را به رفاه مازاد تبدیل کرده، رفاه مازاد در فیلیپین تقریباً دو برابر شده و در کامبوج به چهار برابر افزایش پیدا کرده است. اقتصاد رقابتی و محیط کسبوکار نیز مانند دیگر کشورهای آسیایی در این سه کشور رو به بهبود بوده است اما منشأ رفاهِ بیشتر در آنان را باید در شاخصهای ساختاری کلیدی مانند حکمرانی، آزادی فردی و سرمایه اجتماعی جستوجو کرد. مازاد در سرمایه اجتماعی هر سه کشور قابل مشاهده است و با عملکرد مطلوب در دو حوزه حکمرانی و آزادی فردی همراه شده است. همین امر رشد رفاه را چند برابر کرده است. ماجرای رفاه در سه کشور فیلیپین، اندونزی و کامبوج همین است اما ویتنام داستان دیگری دارد.
ویتنام در سال 2007 سرآمد مازاد رفاه در جنوب شرق آسیا بود. از آن زمان تاکنون نیز به خوبی روند رشد خود را حفظ کرده است. گشودن درها به روی اقتصاد بازار و پیوستن به جریان تولید جهانی، در کمتر از یک نسل این کشور را از یک اقتصاد کمتر توسعهیافته به کشوری با درآمد متوسط تبدیل کرد. آنچه در مورد ویتنام قابل توجه است همگرایی سریع آن با کشورهای آسه آن است. رفاه ویتنام تنها در مدت پنج سال گذشته به سطح چین رسیده و حتی از آن پیشی گرفته است. دلیل این پیشرفت، بهبود قابل توجه کیفیت اقتصاد و آموزش است که سبب شده ویتنام اینک در میان 50 کشور برتر جدول رتبهبندی لگاتوم قرار بگیرد.
نسبت افرادی که با کمتر از دو دلار در روز زندگی خود را میگذراندند از 22 درصد به سه درصد کاهش یافته و قریب به 10 میلیون نفر از فقر مطلق رهایی پیدا کردهاند. شاخص لگاتوم نشان میدهد روزبهروز تعداد بیشتری از مردم ویتنام از درآمد و استانداردهای زندگی خود احساس رضایت میکنند. شاخص آموزش هم نشان میدهد نظام آموزشی و نرخ سواد در این کشور رو به بهبود است.
گرچه مازاد رفاه ویتنام همچنان بالاست اما در مقایسه با سال 2007 کاهش اندکی پیدا کرده است. این، تا حد زیادی ناشی از ناکامی در پایههای زیربنایی رشد رفاه است. کسری در دو شاخص حکمرانی و آزادی فردی در ویتنام افزایش یافته است.
جام جم سرا: تا دو دهه پیش در بیشتر خانوادهها تنها یک نفر کار میکرد و بقیه اعضای خانواده از طریق درآمد وی، روزگار میگذراندند. مخارج زندگی تامین میشد، فرزندان به مدرسه و دانشگاه میرفتند، هزینه سفرهای زیارتی و سیاحتی خانوادهها تامین میشد و در مواردی مبالغی نیز برای سرمایه گذاری در نزد افراد باقی میماند.
تا دهه ۶۰ زندگیها تجملاتی نبود و اینقدر مانند این روزها افراد به دنبال به روز کردن سبک زندگیهای خود نبودند. معمولا افراد قانعتر بودند و با درآمد اندک نیز روزگار خوشی را سپری میکردند. آن روزها با وجود اینکه خانوادهها نیز پُرجمعیتتر از حالا بود، اما خیلی خبری از زندگی ماشینی و هیاهوهای امروزی نبود. حالا اما دستکم ۲۰ سالی میشود که سبک زندگی مردم تغییر یافته، همه میخواهند همیشه به روز باشند، از بهترین و آخرین لوازم و خدمات ارائه شده در بازارهای داخلی و خارجی استفاده کنند، برندها را به خانههایشان ببرند، تجملاتی باشند، همه علاقمند زرق و برق شدهاند و خلاصه اینکه مردم میخواهند در برابر آشنایان و اقوام خود سرآمد باشند.
فشار به بازار کار برای کسب درآمد
این طرز فکر نه چندان خوب حتی در نحوه تحصیل افراد نیز به وضوح دیده میشود به نحوی که افزایش روزافزون تمایل جامعه به زندگیهای امروزی باعث شده تا درصد قابل توجهی از خانوادهها فرزندان خود را با میل و بیمیل راهی دانشگاههای مختلف کشور کنند. نتیجه اینکه جهش جمعیتی کشور در دهه ۶۰ و متعاقب آن تغییر سبک زندگی خانوادهها، هجوم به دانشگاهها برای دریافت مدرک، رشد چشمگیر شهرنشینی و افزایش هزینههای زندگی باعث شد تا افراد فشار مضاعفی را به بازار کار کشور وارد کنند.
به گزارش جام جم سرا، حضور با ساعات طولانی در محیط کار با هدف کسب درآمد بالاتر، اشغال دو تا چند موقعیت شغلی، قانع نبودن از میزان درآمد، از بین رفتن توازن بین درآمدها و هزینههای زندگی، ایجاد هزینههای جدید در زندگیها و مسائلی از این دست باعث شد تا امروز میلیونها نفر از جمعیت کشور دستکم دو شغل داشته باشند.
هرچند دوشغله و چندشغله شدن میتواند درآمد بیشتری را برای افراد و خانوادهها به همراه داشته باشد، اما از آنسو آسیبهای بعضا جبران ناپذیری را نیز بر زندگیها تحمیل میکند.
کمرنگ شدن حضور پدر و مادر در محیط خانه، دورماندن در ساعات طولانی از فرزندان، آسیب خوردن تربیت فرزندان به دلیل حضور کمرنگ والدین در منزل، خستگیهای مفرط، سردشدن زندگیها و گسترش زندگیهای اداری و تبدیل شدن بسیاری از منازل به صرفا خوابگاه؛ زیانهایی است که در مقابل درآمد بیشتر ممکن است به افراد تحمیل شود.
افزایش تعداد شاغلان خانوادهها به بیش از یک نفر
با این حال، شرایط جدید زندگیها باعث شده تا در بسیاری از خانوادهها تعداد شاغلان به بیش از یکنفر افزایش یابد. در حال حاضر، در بسیاری از خانوادهها علاوه بر زن و مرد، حتی فرزندان نیز در بازار کار فعالیت دارند که ماحصل درآمد مجموع افراد خانوار برای تامین هزینههای معیشت به کار گرفته میشود.
دلایل گوناگون مانند افت ارزش درآمد و پول، افزایش هزینههای زندگی، تجملات و موارد دیگر دلایلی است که باعث شده تا منجر به حضور خانوادگی افراد برای کسب درآمد در بازار کار کشور شود. این روزها مردم میگویند دیگر اشتغال یک نفر جوابگوی نیازها و هزینههای زندگی نیست و بنابراین افراد بیشتری از هر خانوداده مجبور هستند برای کسب درآمد، راهی بازار کار شوند.
بروز اینگونه مسائل خود به خود بر از بین رفتن تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار و فشار بیش از حد به بازار کار تاثیر مستقیم دارد. در کشور ما تقاضای صدها هزار متولد دهه ۶۰ برای اشتغال، عدم انجام سرمایه گذاریهای لازم از سوی دولتها در سالیان متمادی به منظور ایجاد زمینه مناسب و فرصتهای جدید شغلی و همچنین اشغال بیش از یک شغل توسط میلیونها نفر به دلایلی که ذکر شد، باعث شده تا ایران در ردیف بیکارترین کشورهای منطقه قرار گیرد و در حال حاضر، صدها هزار جوان تحصیل کرده دانشگاهی منتظر ورود به بازار کار باشند.
افزایش آمار بیکاران جوان کشور و نرخ بالای بیکاری در این گروه از متقاضیان کار به یکی از چالش برانگیزترین مسائل دولتها تبدیل شده و اخیرا رئیس جمهور از مسئولان ذیربط خواسته تا در اینباره تدابیر موثری اندیشیده شود. البته با وجود اینکه گرایش به اشتغال به دلایل ذکر شده در ایران طی ۲۰ سال گذشته افزایش چشمگیری داشته است، اما نباید از یاد بُرد که ناکافی بودن میزان درآمد افراد، قرار داشتن ایران در ردیف کشورهای با دستمزد بسیار پایین، افت ارزش ریال به ویژه در چند سال گذشته و افزایش هزینههای خانوار؛ نیز به بروز پدیده دوشغله و یا چندشغله شدن افراد کمک کرده است.
به جرات میتوان گفت، در صورت حل مشکل درآمدی افراد، بهبود وضعیت دستمزدها و برقراری تعادل بین هزینهها و درآمدها، میتوان جایگاههای فراوانی را برای اشتغال دستکم ۲/۵ میلیون بیکار مطلق کشور فراهم کرد که در نتیجه میتواند منجر به حل درصد قابل توجه و یا همه مشکل بیکاری در کشور شود.
۷ میلیون نفر دوشغلهاند
مسلم خانی کارشناس درباره وضعیت بازار فعلی کار ایران و گرایش افراد به مشاغل دوم و سوم گفت: بررسیهای بازار کار در کشور نشان میدهد ۲۸ تا ۳۰ درصد نیروی کار در ایران شغل دوم و عدهای هم شغل سوم دارند.
وی اظهارداشت: این آمار مربوط به شاغلان بخشهای دولتی و غیردولتی است و ۲۲ درصد نیروی کار هم اعلام کردهاند تمایل دارند شغل دوم یا سوم داشته باشند اما شرایط آن فراهم نشده است.
خانی با بیان اینکه افراد اگر در شغل اول از نظر روانی رضایت نداشته باشند به سمت شغلهای دیگر میروند افزود: معمولا بهره وری افرادی که تخصص، استعداد و علاقه آنها با شغلشان تناسب ندارد، کاهش مییابد.
وی تاکید کرد: حدود ۱۷ عامل برای روی آوردن به شغل دوم و سوم وجود دارد که برجستهترین آنها، کافی نبودن درآمد شغل اول برای تامین هزینههای خانواده است. افرادی که تحصیلات آنها با شغلشان تناسب ندارد، معمولا تلاش میکنند شغل دوم را متناسب با توانمندی و تخصص خود به دست آورند. اگر نهادهای تصمیم گیر تلاش کنند که درآمد شغل افراد و تخصص با اشتغال تناسب داشته باشد میتوان به حذف پدیده دو شغلی و یا چند شغلی کمک کرد، اما نقطه آغاز این کار شایسته سالاری است و در اینصورت میتوان نرخ بیکاری را هم کاهش داد.(افکار)
تغییر سطح مسئولیت یکی از مهمترین ویژگیهای زندگی مشترک است. هر فردی با ورود به زندگی جدید، باید مسئولیت تصمیمهایی را که میگیرد، مسئولیت خوشبختی و سعادت یک فرد جدید و رفع نیازهای خود و همسرش را بر عهده بگیرد. قطعا همه چیز با دوران تجرد فرق دارد، شما و همسر آیندهتان باید بپذیرید که نهتنها در قبال خود بلکه مهمتر از خود، نسبت به همسفر زندگیتان مسئولید؟ بیشک زندگی در کنار یک همسر مسئولیتپذیر و وظیفهشناس بسیار خوشایندتر از زندگی در کنار یک فرد بیمسئولیت است، اما چگونه میزان مسئولیتپذیری خواستگار خود را محک بزنیم. این نوشتار به شما در این باره کمک میکند.
مسئولیتپذیری، «مسئولانه» عمل کردن است و به صرف اینکه فقط بگویید مسئولیتپذیر هستید، هرگز فردی مسئول نمیشوید. مسئولیتپذیری یک مفهوم نیست بلکه یک عمل است، وقتی شما به آنچه وعده دادهاید عمل کنید، مسئولیتپذیر شناخته میشوید، به این معنی که اگر سنگ از آسمان هم ببارد هرگز فراموشتان نمیشود سر قول خود بایستید، اجاره خانهتان را پرداخت کنید، بموقع به قرار ملاقاتهایتان برسید و... .
معمولا مسئولیت زیادی به کودکان واگذار نمیشود، چرا که میدانیم به قدر کافی بزرگ و پخته نیستند که بتوانند از عهده انجام برخی کارها برآیند، حال تصور کنید با کسی ازدواج کنید که مانند کودکان است و برای حفاظت از خویش هم نیازمند مراقبت است، چه برسد که بخواهد مسئولیتی را بپذیرد یا بتواند برای خوشبختی شما کاری کند.
اینجاست که نمیدانید با مسئولیتهای زندگی که بخشی از آن بر عهده همسرتان است چگونه کنار بیایید؟ انجام آنها را به او محول کنید یا خیر؟ و... بیشک با گذشت مدت زمان کوتاهی از زندگی مشترک متوجه خواهید شد که با یک کودک ازدواج کردهاید، کودکی که فقط بدن و اندامی بزرگسالانه دارد.
برخی افراد که به سن ازدواج میرسند، آمادگی داشتن رابطهای جدی را ندارند، اگرچه ممکن است این افراد بسیار دوستداشتنی باشند یا حتی شما را خیلی دوست بدارند، اما چنانچه به سطح معقولی از پختگی در زندگی نرسیده باشند، همیشه احساس خواهید کرد که بچهای را برای تربیت یا فرزندخواندگی به اختیار گرفتهاید تا اینکه همسری را برای ازدواج انتخاب
کرده باشید.
چنین همسری اگرچه بامحبت و صمیمی است، همدل و همراه بوده و شنونده و غمخوار خوبی است، اما یقینا آمادگی برقراری رابطهای بزرگسالانه، متعهدانه و تمامعیار را ندارد. برخی افراد شخصیت «دهنده» دارند، به گونهای که همیشه از ناجی بودن، سرویس دادن به دیگران و مسئولیتپذیری بیش از حد لذت میبرند و از اینکه دائما حامی و پشتیبان کسی باشند، احساس رضایت میکنند، اما باید بگوییم این تنها یک روی سکه است، حقیقت در روی دیگر این سکه پنهان است، ازدواج با فرد مسئولیتگریز همیشه هم خوشایند حال این افراد نبوده و در نهایت ممکن است آنها را برای همیشه دلزده و دلسرد از زندگی کند. اگرچه حقیقت این است که هر فردی استحقاق آن را دارد که توسط کسی دوست داشته شود، اما هر شخصی آمادگی و توان پذیرش مسئولیت یک رابطه پخته را ندارد؛ بیتردید شما هم حق انتخاب دارید و اگر از اینکه همیشه احساس شکست و سرخوردگی داشته باشید، ناراحت نمیشوید، میتوانید چنین فردی را برای ازدواج انتخاب کنید.
البته باید بگوییم شایسته و عاقلانه است که هنگام انتخاب شریک زندگی مصرانه به دنبال انتخاب همسری مسئولیتپذیر باشید تا هیچ وقت دچار بیماری تکرار این جمله به ظاهر خوشایند، اما در باطن کشنده نشوید: «همسرم بامحبت است و صمیمی و من او را بسیار دوست دارم، اما ای کاش کمی بزرگ میشد!»
در زندگی مشترک، تعهد و پختگی ابعاد متفاوتی را شامل میشود که در زیر به برخی نشانههای آن که دال بر پختگی فرد مقابلتان است و او را برای داشتن یک رابطه هدفمند آماده میکند، اشاره میکنیم.
ویژگیهای یک خواستگار پخته
فرد منتخبتان میتواند بهخوبی از خود مراقبت کند، قادر است برای تامین اقتصادی خود تلاش کرده و به نتیجه مناسبی هم برسد، مکان زندگی خود را همیشه تمیز نگاه میدارد، به خورد و خوراک خود اهمیت میدهد، برای تعالی و پیشرفت خود دائما در حال برنامهریزی است، با توجه به سن و موقعیت اجتماعی خویش موفقیتهایی را کسب کرده است و... .
توجه به موارد گفته شده را جدی بگیرید. آنچه گفته شد داستان تکراری بسیاری از زنان و مردانی است که یک دل نه صد دل عاشق کسانی شدهاند که نمیتوانستند از خود مراقبت کنند و چهبسا بعدها مجبور شدهاند سردرگم باشند و با مینیاتور جسمانی یک بزرگسال، اما با اندیشه و تفکر کودکانه زندگی کنند؛ بزرگسالانی که چون بچهها حساس و زودرنجاند، بیکارند و برای تامین مخارج زندگیشان حاضرند به هر کسی رو بیندازند و حتی از خانواده خود، همسر یا دوستان قرض بگیرند و... .
یادتان باشد کسانی که همیشه احتیاج به مراقبت دیگران دارند و بار زندگیشان را به دوش آنان میاندازند، هرگز نمیتوانند حامی و حمایتگر همسرشان باشند و حس امنیت و نیاز پشتیبانیشان را اقناع کنند.
افزایش سن ازدواج
عدم مسئولیتپذیری، یکی از مهمترین دلایل بالارفتن سن ازدواج در ایران در سالهای اخیر است. بسیاری از خانوادهها، از سر لطف و مهربانی بسیار فرزندان خود را برای مسئولیتپذیری در زندگی به خوبی پرورش و تربیت نکردهاند که هنگام جوانی و به وقت رسیدن به سن ازدواج، بهراحتی بتوانند مسئولیت زندگی مشترک را به عهده بگیرند و ازدواج کنند.
جوانان امروزی بهویژه پسران به علت ترس از مسئولیتپذیری حاضر به ازدواج نمیشوند و هرگز نیز این توان را در خود نمیبینند که بتوانند از عهده چنین مسئولیت مهمی برآیند و شاید به همین دلیل است که بسیاری تجرد را میپسندند و آن را تصمیم قطعی زندگیشان قلمداد میکنند.
امروزه به دلیل تحولات عمیق فرهنگی و اجتماعی، دستیابی به هویت فردی و استقلال در مقایسه با گذشته تاخیری بسیار دارد، چهبسا دختر و پسر به سن ازدواج میرسند، اما هنوز آمادگی لازم برای سازش و تطابق با این مرحله جدید از زندگی را نیاموختهاند. ازدواج باعث تغییر مسئولیتهای دختر و پسر در زندگی میشود، به طوری که آنها با تاهل تفاوتهای ویژهای را تجربه و لمس خواهند کرد که زمین تا آسمان با دوران مجردی توفیر دارد.
بیتردید با ورود به زندگی مشترک شکل مسئولیتها برای هر دو نفر متفاوت شده و بر تعهدات آنان نیز افزوده میشود، از سوی دیگر، تاهل پایان زندگی شخصی و شروع زندگی مشترکی است که در یک سوی آن زن و در سوی دیگر آن مرد خانه قرار دارد. زن و شوهری که دو تن در یک کالبدند و از این پس قرار است فراتر از دوران مجردی عمل کنند و با کمک همدیگر زندگیشان را بسازند. زندگی دیگر چون سابق نیست که مرد یا زن تنها نظر خود را مهم بداند و به تنهایی نیز تصمیم بگیرد، در زندگی متاهلی لازم است زن و شوهر به نظرات یکدیگر، هر چقدر متفاوت احترام بگذارند و در نهایت برای تصمیمات مهم زندگیشان با یکدیگر مشورت کنند و دقیقا به همین دلایل است که مسئولیتپذیری دختران و پسران ضرورت مییابد.
مسئولیتگریزی، علت شکست در ازدواج
مسئولیتپذیری بینش فرد را نسبت به مشکلات اجتنابناپذیر زندگی گستردهتر و تحمل و تابآوری او را در برخورد با موانع و گذر از ناهمواریها و بحرانهای زندگی بیشتر میکند.
پذیرش مسئولیت، از جوانی کمسن و سال، فردی شجاع، مدبر و مدیر میسازد که میتواند با توسل به اندیشه و تدبر، سکان خانواده را به دست گیرد و با حرکتی منظم آن را پیش ببرد و به هدف برساند، هر چند در این مسیر ممکن است با تلاطمات و ناملایمات زندگی مواجه شده و دست و پنجه نرم کند.
داشتن حس مسئولیتپذیری باعث میشود فرد با قانع شدن به کمترین داشتهها و امکانات با عزمی راسخ به جدال با مشکلات زندگی برود. البته مسئولیتپذیری در ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، نیازمند بلوغ جسمی، عقلی، عاطفی، اجتماعی و تا حدی اقتصادی است و شخص در صورتی که فاقد هر یک از موارد فوق باشد، نمیتواند نقش خود را به نحو احسن ایفا و در خانواده تازهبنیان شده مدیریت کند.
ازدواج جوانان بدون توجه به مولفه مهم «مسئولیتپذیری» نتیجهای جز افزایش اختلافات و بینظمیهای خانوادگی ندارد تا جایی که ممکن است به فروپاشی کانون خانواده منجر شود. «مسئولیتگریزی» موضوعی است که بیتردید میتوان آن را یکی از مهمترین دلایل رشد آمار طلاق در جامعه مورد توجه قرار داد. طبق بررسیهای موجود، بسیاری از عواملی که موجب جدایی زوجین از یکدیگر میشود بر سر تقبل نکردن وظایف و انجام کارها و امور زندگی است که غالبا به دلیل مسئولیتگریزی زوجین یا یکی از آنها حاصل میشود.
هیچ وقت برای مسئولیتپذیری دیر نیست
برخی افراد دوست دارند مسئولیتپذیرتر شوند، اما فکر میکنند چون وارد سنین بزرگسالی شدهاند، دیگر نمیتوانند برای رشد و پرورش این خصیصه کاری انجام دهند. اگرچه مسئولیتپذیری مانند ویژگیهای شخصیتی در دوران کودکی سریعتر آموخته میشود، اما این به آن معنا نیست که اگر شخصی در کودکی به هردلیلی مسئولیتپذیری را نیاموخت به ناچار تا آخر عمر مجبور باشد با عدم مسئولیتپذیری و عواقب ناشی از آن دست و پنجه نرم کند.
تحقیقات متعددی نشان داده است که مسئولیتپذیری ارثی نیست، بلکه امری قراردادی، اخلاقی و تربیتی است که هر زمانی میتوان آن را فراگرفت. ممکن است شما مجبور باشید به دلیل از دست دادن زمان معمول یادگیری این ویژگی که دوران کودکی است، زمان بیشتری را صرف آموختن و تمرین آن کنید، اما مهم این است که در نهایت میتوانید مسئولیتپذیری را یاد بگیرید.
اگر خود یا فرد مورد نظرتان برای ازدواج مسئولیتپذیر نیستید، هراسی به دل راه ندهید، یادتان باشد خواستن توانستن است، به شرط آن که خواستنی مطرح باشد. نمیگوییم اهل خطر و ریسک باشید و فردی را برای ازدواج انتخاب کنید که به شما قول داده است مسئولیتپذیر شود، نه هرگز، فقط به شما میگوییم یک فرد قابل تغییر است و میتواند احوال خود را کنفیکون کند، به شرط آنکه خواهان تغییر و تحول باشد. اگر خودتان مسئولیتپذیر نیستید همین امروز به پا خیزید که فردا دیر است.
توصیه میکنیم به کمک یک روانشناس مجرب این مهارت را یاد بگیرید، اما اگر فرد مقابلتان مسئولیتگریز است به او فرصت دهید تا شاید بتواند به پاس عشق شما هم شده خود را متحول کند و در جهت اصلاح و سازندگی شخصیت خویش گام بردارد، اما یادتان باشد تا تغییری بزرگ در رفتار او ندیدهاید که نشان از مسئولیتپذیریاش باشد، هرگز پای سفره عقد ننشینید.
اما چرا مسئولیتپذیری ضروری است؟ روحیه مسئولیتپذیری متقابل میان زن و شوهر در زندگی زناشویی آثار مفید بسیاری دارد که به مهمترین آنها در زیر اشاره میکنیم.
همسرداری
همسرداری درست و مناسب، آشنایی به وظایف خود در قبال همسر و رعایت حقوق ایشان ازجمله آثار مسئولیتپذیری زن و مرد در زندگی مشترک است.
تامین آسایش روحی توسط همسر در سلامت زندگی مشترک نقش بسزایی دارد. همین که زن و مرد بدانند همسرش شخص مسئولیتپذیری است، بیتردید نسبت به زندگی رغبت بسیار نشان داده و در برابر ناملایمات زندگی صبور و مقاومتر خواهند بود، چون به یقین میداند همسرش متعهد است و از هیچ تلاشی برای به سامان دادن اوضاع و شرایط بحرانی زندگی دریغ نمیکند، به همین دلیل کمتر دغدغه و نگرانی در مورد امور مختلف زندگی خواهند داشت که همین امر اختلافات و مشاجرات زناشویی را کاهش داده و محبت و صمیمیت زن و شوهر را افزایش میدهد.
تامین نیازهای مادی خانواده
تامین اقتصادی خانواده، مسئولیتی است که بیشتر بر دوش مردان است. بیتردید مرد مسئولیتپذیر، کار کردن را شرف خود میداند، از تنبلی بیزار است و به هر طریقی که شده تلاش میکند به بهترین نحو ممکن نیازهای مادی خانواده را تامین کند و بیشک همسر چنین مردی هرگز نگران تامین معاش زندگی نخواهد بود.
از سوی دیگر، وجود زن مسئولیتپذیر در کنار چنین مرد متعهدی باعث میشود اقتصاد خانواده هر روز بیشازپیش پربارتر شود و کیفیت و کمیت زندگی معنایی متفاوت بیابد، چهبسا به قول قدیمیترها مدیریت اقتصادی خانواده به دست بانوی خانه است، اگر مردی کرور کرور پول به دامن زن بریزد ولی زن نداند با آنها چه کند، قطعا همیشه هشتشان در گرو نه خواهد بود. هنر صرفهجویی و قناعت، تنها از خصوصیات یک زن مسئولیتپذیر است.
تربیت مناسب فرزندان
یک زن و شوهر مسئولیتپذیر، نه از سرخودخواهی بلکه به خاطر پرورش و تربیت یک فرزند صالح و سالم بچهدار میشوند. از همان روزهای ابتدای بسته شدن نطفه و شاید ماهها قبلتر از آن برای به دنیا آمدن بچه برنامهریزی میکنند و در تمام مراحل زندگی از دوران جنینی گرفته تا پایان عمر برای تربیت صحیح و درست فرزندانشان نهایت تلاش خود را میکنند. نامی زیبا بر او مینهند، آداب زندگی به او میآموزند، با عشق و صمیمیت آشنایش میکنند، او را خودکفا و مستقل پرورش میدهند، اخلاق و منش اجتماعی به او آموزش میدهند و... .
چگونه ارزیابی کنیم؟
مسئولیتپذیری ازجمله ارزشهایی است که همه انسانها به گونهای متفاوت دغدغه آن را دارند. این ویژگی از مهمترین معیارهای اساسی برای انتخاب همسر است؛ زیرا داشتن همسر مسئولیتپذیر آرزوی هر جوان دمبختی است، اما چطور میتوان متوجه شد که طرف مقابلمان به اندازه کافی این ویژگی را دارد؟
ـ سوال بپرسید
برای اینکه بفهمید میزان حس مسئولیتپذیری فرد انتخابیتان برای ازدواج چقدر است، بهتر است توجه ویژهای به سوالات خود در طول جلسات خواستگاری داشته باشید. حواستان باشد هرگز به طور مستقیم از فرد مقابل نپرسید که آیا مسئولیتپذیر است یا نه؟ چه بسا به نتیجه مساعدی دست نخواهید یافت، بلکه بهتر است حس مسئولیتپذیری فرد مورد نظرتان را با مطرح کردن سوالاتی دقیق از زندگی شخصی، شغل، تحصیلات، وظایف خانوادگی و دوستی وی و... مورد سنجش و محک قرار دهید.
در ادامه به سوالاتی اشاره میشود که شما میتوانید از طریق پرسش آنها به شناخت بهتری در مورد میزان پختگی و مسئولیتپذیری همسر آیندهتان دست یابید:
ـ آیا بهموقع و سر زمان مقرر شده به قرار ملاقاتتان میرسید یا اینکه معمولا با تاخیر میرسید؟
ـ در چه زمینههایی خود را فرد بیاهمیتی میدانید؟ یا در چه مسائلی بیش از بقیه خود را غیرمسئول میدانید؟ (پول، سلامتی، به تعویق انداختن کارها پاسخ ندادن به تلفنها)
ـ برای انجام وظایف شغلی، خانوادگی، اجتماعی و...، چقدر خودتان را متعهد و مقید میدانید؟
ـ آیا تا به حال از شغلتان اخراج شده یا استعفا دادهاید در صورت اخراج و استعفا، دلایل آن چه بوده است؟
ـ آیا تلاش میکنید وظایف محوله به خود را صادقانه و درست انجام دهید؟
ـ آیا تا به حال شده در قبال انجام ندادن کاری که به شما محول شده، احساس پشیمانی و عذاب وجدان کنید؟
ـ در قبال چه کسانی احساس مسئولیت میکنید؟
ـ آیا در روابط خود با دیگران، بیشتر در نقش حمایتگر ظاهر میشوید یا حمایتشونده، اگر ممکن است مصادیقی از این وضعیتها را مطرح کنید؟
ـ اگر از اطرافیانتان بپرسند شما فردی مسئولیتپذیر هستید یا خیر، به نظرتان چه پاسخ خواهند داد؟ فکر میکنید مبنای قضاوتشان بر چه اساسی خواهد بود؟
ـ آیا برای احساسات دیگران احترام میگذارید؟
ـ چه زمانهایی قرض میگیرید؟ برنامهتان برای برگرداندن مبلغ دریافتی چگونه است؟ آیا معمولا پسدادن پول را پشت گوش میاندازید یا اینکه سروقت و بهموقع آن را پرداخت میکنید؟
ـ اگر احیانا نتوانید بنا بر دلایلی چه موجه یا ناموجه، وفای به عهد کنید، برای اعلان خلف وعدهتان به طرف مقابل چگونه رفتار میکنید؟
ـ آیا وسایل متعلق به خودتان را تمیز و مرتب نگاه میدارید؟
ـ آیا میتوانید وقت و فعالیتهای خود را طوری تنظیم و هماهنگ کنید که کارهای محوله بهموقع انجام شود؟
ـ اصولا آدم منظم و با برنامهای بودید یا خیر؟ نمونههایی از نظم و پایبندی به برنامهها از نظر شما چیست؟
ـ آیا معمولا برای پیدا کردن چیزهایی که سر جایشان نگذاشتهاید، وقت زیادی را صرف میکنید، این مساله چند وقت یکبار برایتان اتفاق میافتد؟
ـ آیا برای شروع هرکاری وقت زیادی تلف میکنید یا آن که برای انجام آن عجله میکنید؟
ـ وقتی کاری را به دست بگیرید، معمولا آن را نیمهکاره میگذارید همیشه آن را به پایان میرسانید؟
ـ چقدر در دستیابی به اهدافتان سختکوش هستید؟
ـ آیا معمولا میتوانید کارهای خود را به بهترین نحو ممکن به سرانجام برسانید؟ یا در انجام وظایفتان همیشه به مشکل برمیخورید؟
ـ وقتی تعهدی را بپذیرید، معمولا نتیجه پذیرش آن چه میشود؟ آیا مسئولیتهای خود را به انجام میرسانید یا خیر؟
ـ آیا دیگران شما را فرد صادق و قابل اطمینانی میدانند؟
ـ نظرتان درباره آدمهای سازنده و مولد چیست؟ آیا خود را چنین فردی تلقی میکنید؟
ـ آیا برای جلوگیری از دوباره کاری سعی میکنید از همان ابتدای شروع کار، آنها را با دقت انجام دهید؟
ـ آیا ممکن است در آن واحد، چندین کار ریز و کوچک برای انجام دادن را بر عهده بگیرید که گاهی مجبور شوید تمام آنها را نادیده بگیرید؟
ـ آیا هنگام رفتن به مسافرت، از قبل با دقت در رابطه با آن برنامهریزی میکنید؟
ـ نظرتان در مورد ریختن زباله به خیابان چیست؟
گذشته از پرسیدن اینگونه پرسشها و دقت در واژهواژه پاسخها، بهتر است به طرز زندگی فرد مقابلتان توجه بسیاری داشته باشید، بیتردید سبک زندگی عملی او، اطلاعات ویژهای از هر آنچه را که باید در رابطه با این خصیصه بدانید، در اختیارتان خواهد گذاشت.
ـ تحقیق کنید
از دوستان، آشنایان یا همکاران فرد مقابلتان راجع به این مساله پرسش و تحقیق کنید. مثلا به محیط کار وی رفته و از کارفرمایان یا همکاران او پرسید که ایشان در کدام قسمت مشغول به فعالیت است؟ حساسیت شغلی آنها به چه میزان است؟ میزان فعالیت ایشان چقدر است؟ وظایفشان را چگونه و در چه مدت زمانی انجام میدهند؟ آیا به خوبی میتوانند از عهده وظایف محوله برآیند؟ آیا دیگران از عملکرد شغلی او احساس رضایت دارند؟ چقدر اهل ترقی و پیشرفت هستند؟ آیا ترفیع شغلی داشتهاند؟ و... قطعا دانستن پاسخ هر یک از سوالات فوق، اطلاعات مفیدی در اختیارتان قرار میدهد که میتوانید با ادامه تحقیقات به شناخت عمیق و گستردهتری از میزان مسئولیتپذیری وی در زندگی دست یابید.
ـ به ویژگیهای شخصیتی او توجه کنید
به خصیصههای شخصیتی فرد مقابلتان توجه کنید. مثلا از خود او یا دیگران بپرسید کدام خصلت اخلاقی در آنها نمود بسیاری دارد یا به آن خصلت شهره هستند؟! چهبسا وجود برخی ویژگیها در افراد نشاندهنده مسئولیتپذیری در آنهاست و وجود برخی دیگر از خصیصهها کاملا متضاد با مسئولیتپذیری بوده و نشانه مبرهن و بارزی از روحیه مسئولیتگریزی در فرد است. برای آشنایی هر چه بیشتر شما با ابعاد متفاوت مسئولیتپذیری، به برخی خصلتهای شخصیت افراد مسئولیتپذیر و مسئولیتگریز اشاره میکنیم.
داشتن ایمان: فرد با ایمان به دلیل التزامی که به تعهدات دینی و مذهبی خود دارد، معمولا فردی مسئولیتپذیر بار میآید، در حالی که فرد مسئولیتگریز همیشه به دنبال راه فرار است.
با وجدان بودن: معمولا افراد با وجدان مسئولیتپذیر هستند، چراکه همیشه از طریق یک ناظر درونی اعمال و رفتارش را زیر نظر میگیرد و خوب و بد آنها را از هم جدا کرده و همیشه سعی میکند رفتارهای مطلوبی داشته باشد و به وظایفش به خوبی عمل کند، در حالی که فرد مسئولیتگریز، بیوجدان است و در همه حال به دنبال کسب منفعت شخصی است، خوب و بد اعمالش را هیچگاه مورد توجه قرار نمیدهد، بسیار خودخواه و مغرور است و حتی گاه برای رسیدن به مطلوبهای خویش، چشم بر همه چیز میببند ولو آنکه به خاطر دریافت آن، کسی را دچار آسیب کند یا به زحمت بیندازد.
امانتداری: افراد مسئولیتپذیر امانتداران امین و قابل اعتمادی هستند که همه چیز اعم از مادیات، رازهای شخصی، تعهدات شغلی یا وظایف شخصی را تقبل مسئولیت کردهاند و... همگی را امانت دانسته و در قبال آنها بهدرستی رفتار میکنند، این در حالی است که افراد مسئولیتگریز بیخیال هستند و ممکن است براحتی هتک حرمت کنند و برای پرهیز از شکست و حفظ منافع شخصی خویش، تمام قول و قرارهایشان را فراموش کنند.
خودشناسی و خودباوری: بیتردید فردی که نسبت به خود آگاهی داشته و خود را به خوبی بشناسد و به خودباوری واقعی برسد، کسی است که عزتنفس بالایی دارد و هرگز راضی نمیشود بهراحتی هنجارشکنی کند یا تن به مسئولیتگریزی دهد، در حالی که افراد مسئولیتگریز از آنجا که یا اعتماد به نفس ندارند یا اعتماد به نفششان حداقل است، همیشه سعی میکنند برای بودن غیرواقعی خویش دست به هر کاری بزنند و به هر طریق ممکن، خود را به دیگران نشان دهند تا شاید به این طریق، جبران عقدههای درونی کنند. قطعا از چنین شخصی که با خویشتن واقعی خویش بیگانه است و مسئولیتی را در قبال خویش احساس نمیکند چگونه میتوان انتظار داشت مسئولیت دیگری را بپذیرد!
از سوی دیگر، وظیفهشناسی، فعال بودن و پویایی، تامل و اندیشه کردن قبل از انجام کارها، پاسخگو بودن نسبت به امور محوله، انعطافپذیر بودن در صورت لزوم، قبول شکستها در صورت ناکامی به جای مقصردانستن دیگران یا توجیه شکستها، تلاش برای جبران ناکامیها، هدفمندکردن فعالیتها و برنامهریزی برای دسترسی به اهداف از قبل تعیین شده و داشتن صلاحیت و شایستگی برای انجام کارها از دیگر ویژگیهای افراد مسئولیتپذیر است.
حس احترام او را بسنجید
پاسخ به این سوال «آیا فرد مورد نظرتان واجد حس احترام است؟» نشانههای مهمی را به دستتان میدهد که با توسل به آنها میتوانید به درستی متوجه شوید آیا طرف مقابلتان به حس مسئولیتپذیری رسیده است یا خیر؟
یکی از نشانههای بزرگ شدن و پختگی کودکان، حس احترام و ارزش قایل شدن نسبت به اطرافیان و جهان پیرامونشان است. به عنوان مثال، کودکی که حریم هیچ چیز و هیچ کسی را محترم نمیشمارد و اسباببازیهای خواهرش را برمیدارد، باید بیاموزد به چیزی که مال او نیست دست نزند یا لااقل برای استفاده کردن از صاحبش اجازه بگیرد یا مثلا به جای اینکه جلوی دیگران داد و فریاد کند یا روی میز بکوبد، میآموزد هرگز نباید باعث ناراحتی و دلخوری دیگران شود، مقابل دیگران باید مودبانه و محترمانه رفتار کند و برای تقاضای درخواستش از کلمات و عبارات مناسب استفاده کند.
نسرین صفری/ مشاورخانواده - چاردیواری
EB یا (اپیدرمولایزیس بولوزا) یک اختلال ژنتیکی پوست است که باعث شکنندگی پوست و در برخی موارد آسیب به غشای مخاطی و اندام ها میشود. شکنندگی پوست به گونه ای است که کوچکترین اصطکاک یا آسیبی لایههای پوستی را جدا کرده و ایجاد تاول و زخمهای باز میکند. از هر یک میلیون تولد نوزاد زنده، 50 نوزاد مبتلا به EB تشخیص داده میشود.
تخمین زده میشود که در سراسر جهان پانصد هزار بیمار مبتلا به EB وجود داشته باشند. این بیماری در سراسر دنیا و در هر نژادی شایع بوده و هر دو جنس را مبتلا میکند. شدت این بیماری از خفیف تا کشنده متغیر است.
مبتلایان به «ای بی» درد خود را با سوختگی درجه سه قابل مقایسه می دانند. پوست این بیماران به علت شکنندگی بیش از حدی که دارد به بال پروانه تشبیه می شود و به همین علت به این بیماران، بیماران پروانه ای نیز می گویند.
حجت الاسلام سید حمید رضا هاشمی گلپایگانی، مشاوررئیس بنیاد امور بیماران خاص و رئیس گروه بیماران (ای بی) یا پروانه ای در گفت و با جام جم آنلاین بیان کرد: در حال حاضر درمان قطعی برای بیماری EB وجود ندارد. مراقبتهای حمایتی شامل مراقبتهای روزانه زخم، بانداژ کردن آن ها، کاهش درد، جلوگیری از تاول زدن، مراقبت از پوست تاول زده، درمان عفونت، درمان مشکلات تغذیهای و … است.
وی افزود : مهم ترین دلیل بیماری ای بی ازدواج های فامیلی است. بسیاری از کودکان پروانه ای از پدر و مادری متولد شده اند که ازدواج فامیلی داشته اند.شدت بیماری از سطحی تا کشنده تغییر میکند، درمان قطعی برای آن وجود ندارد و مهار آن نیز بسیار پر هزینه است.
هاشمی گلپایگانی در رابطه با هزینه های گزاف پانسمان های این بیماران گفت: پانسمان، یکی از نیازهای مهم بیماران مبتلا به ای بی است؛ هزینه یک بیمار ای بی بسیار زیاد است ای بی ها حداقل ماهیانه ۲.۵ میلیون تومان خرج دارند. مثلا پانسیمان به قطع A۴ حدود ۲۵۰ هزارتومان است که تا ۴۸ ساعت قابل استفاده است و بعد از آن باید تعویض شود البته هزینه پانسمان و خرید آن را خود بنیاد مستضعفات تقبل کرده است.
وی خاطر نشان کرد: بیماران هیچ کدام تحت پوشش بیمه نیستند، هیچ کدام از هزینه ها را دولت تقبل نمی کند و همه خانواده ها این هزینه را ندارند و مجبوربه درد کشیدن هستند و از دستمال وباندهای معمولی برای پانسمان استفاده می کنند و تاکنون هزینه ها را بنیاد مستضعفان بر عهده گرفته است.
حجت الاسلام والمسلمین سید حمید رضا هاشمی گلپایگانی متذکر شد : وزیر بهداشت در تاریخ بیست و چهارم فروردین امسال از خانه ای بی بازدید کرده است و همچنین بر لزوم اتخاذ تصمیم از سوی دولت و مجلس شورای اسلامی برای این که بیماری " ای بی" در گروه بیماریهای خاص قرار گیرد، تاکید کرد و گفت که وزارت بهداشت میتواند با محوریت خانه ای بی در جهت تامین دارو و پانسمانهای آنها بدون هزینه اقدام کند.
وی با توجه به هزینه های زیاد بیماری های خاص، از مردم خیر خواست به انجمن های خیریه مربوط به این بیماری کمک کنند.
بیتا نوروزی - خبرنگار جام جم آنلاین
آشنایی با سیستم تبلیغاتی گوگل
سرویس تبلیغاتی شرکت گوگل دو قسمت عمده دارد:
۱) قسمتی برای تبلیغ دهندگان (صاحبان کارخانجات , شرکتها , سایتهای اینترنتی و … ) با عنوان Google Adwords
۲) قسمتی برای تبلیغ کنندگان (مدیران سایتهای اینترنتی که در انتشار تبلیغات گوگل به این شرکت یاری میکنند) با عنوان Google Adsense , که در ذیل به معرفی هر کدام می پردازیم:
● Google Adwords :
۱) Google Adwords : کسانیکه مایل هستند کالا , سرویس , خدمت و یا سایت خود را از طریق اینترنت به عموم کاربران اینترنتی در سطح جهانی معرفی نمایند و به اصطلاح تبلیغ کنند , بهترین جایی را که برای تبلیغات خود می توانند پیدا کنند همین گوگل است. تبلیغ دهندگان با مراجعه به آدرس : https://adwords.google.com ( اینجا کلیک کنید تا صفحه اول adwords ببینید) می توانند در این سرویس شرکت گوگل ثبت نام کنند .
گوگل برای عضویت در این سرویس از کاربران خود حق اشتراک دریافت میکند که میزان آن به کشور محل سکونت شخص ثبت نام کننده و نوع آگهی های درخواستی وی بستگی دارد.
این مبلغ برای ایران ۵ دلار آمریکا است . حق اشتراک و هزینه تبلیغات همگی با کارتهای اعتباری پرداخت می شود .
کاربران عضو شده می توانند پس از طی کردن یک فرایند ۵ مرحله ای تبلیغ خود را در اینترنت توسط شرکت گوگل منتشر سازند . این تبلیغات در سایت گوگل و سایتهای همکار و به اصطلاح شریک گوگل نمایش داده می شوند.
● چگونگی انتشار آگهی در سرویس adwords گوگل
آگهی های متنی بر اساس کلمات کلیدی ( Key Words ) تهیه و مشخص می شوند. بعنوان مثال چنانچه شخصی در اینترنت و در سایت گوگل مطالبی با کلمات کلیدی “Iran News papers ” جستجو کند , علاوه بر نمایش سایتهای عمومی حاوی چنین عبارتی , گوگل نتایجی را نیز در قسمتهای کناری یا بالای آنها با عنوان ” ارتباط با حامیان مالی ” نمایش می دهد که در برگیرنده آگهی های تبلیغاتی, مشتریان می باشد. چنانچه بر روی هر کدام از این نوع تبلیغات توسط شخص جستجوگر کلیک شود , گوگل از سفارش دهنده آن با توجه شرایط و ضوابطی که خود شخص آگهی دهنده در ابتدا تعیین کرده , هزینه دریافت میکند.
● روال سفارش آگهی
روال سفارش آگهی به این صورت است که:
▪ تعیین محدود جغرافیایی برای نمایش تبلیغات
شخص ابتدا مشخص میکند که تبلیغ او در چه کشورهایی نمایش داده شود. بر این اساس تنها به کلیکهایی که از کشورهای هدف (یعنی کشورهایی که شخص برای نمایش آگهی خود انتخاب کرده ) می شود , آگهی دهنده هزینه پرداخت می کند نه به کلیکهای مربوط به بقیه کشورها . گفتنی است که گوگل کشور شخص جستجوگر را , از روی آدرس IP وی مشخص می کند.( در پایان آی پی را توضیح می دهم حله عزیز)
▪ تعیین کلمه کلیدی برای نمایش تبلیغ در هنگام جستجو کاربران
– شخص کلمات کلیدی را که میخواهد تبلیغش با جستجوی آنها نمایش داده شود را مشخص میکند. محدودیتی در انتخاب کلمات کلیدی نیست و سایت گوگل هم گزینه هایی را برای آگهی دهنده در آن زمینه پیشنهاد میکند. شایان ذکر است معیار تعین قیمت بر اساس هر کلیک از روی همین کلمات کلیدی مشخص می شود. به اینصورت که گوگل برای کلمات کلیدی انتخاب شده در ازای هر کلیک قیمت پیشنهادی می دهد و آگهی دهنده می تواند میزان آن را کم و یا زیاد کند.
اگر قیمت تعیین شده توسط شخص خیلی کمتر از قیمت پیشنهادی گوگل باشد , درصد نمایش چنین آگهی هایی در بین آگهی های گوگل بسیار کم است و در نتیجه شخص نمی تواند به هدف دلخواهش در تبلیغ خود دست یابد. برای نیل به هدف و نمایش تبلیغ در بالاترین قسمت تبلیغات گوگل باید یا قیمت پیشنهادی گوگل را پذیرفت یا قیمت تعین شده زیاد با آن فاصله نداشته باشد.
▪ اعلام مشخصات تبلیغ کننده
– شخص برای تبلیغ خود عنوان , توضیحی کوتاه و آدرس را مشخص میکند .
▪ تعیین میزان نرخ تبلیغات در هر روز
شخص بودجه ای را که در روز می خواهد به تبلیغ اختصاص دهد را مشخص میکند. با اینکار اگر مثلا شخص ۲۰ دلار در روز را انتخاب کرده باشد و قیمت هر کلیک را ۵۰ سنت انتخاب کرده باشد. آگهی وی پس از ۴۰ کلیک در آنروز نمایش داده نخواهد شد و تا روز بعد قطع میگردد. علاوه بر این گوگل ابزارهایی را نیز برای اعضاء در نظر گرفته که بر اساس آن بتوانند به تجزیه تحلیل نمایش و کلیک آگهی های خود بپردازند و کیفیت کار تبلیغاتی خود را بالا ببرند.
ملاحظه می نمایید که گوگل تمام سعی و تلاش خود را برای رضایت مشتریانش در نظر گرفته و تمام مراحل کار را بر اساس نظرات آنها انجام میدهد . و این یکی از دلایلی است که گوگل و خدمات آن هر روز با استقبال زیاد مشتریان از سراسر جهان روبرو می شوند و سود سرشاری را نصیب شرکت میکنند.
● سرویس Google Adsense:
این سرویس شرکت گوگل برای مدیران سایتها درآمد زاست یعنی شما مدیر سایت در سایت خود تبلیغی را از شرکت گوگل درج می کنید و با هر کلیک هزینه را از گوگل می گیرید، این تبلیغات بیشتر متنی و از شرکتهای مختلف است این سرویس با آدرس http://www.google.com/adsense ( اینجا هم کلیک کنید حله) که در واقع مکمل سرویس قبلی می باشد قابل دسترسی است. از آنجاییکه خود سایت گوگل با وجود بیننده های زیاد از سراسر دنیا و به زبانهای مختلف در مقابل کل سایتها و محتوای اینترنتی جهان بسیار ناچیز است
● سرویس Google Adsense درآمدی برای مدیران سایتها
گوگل امکان نمایش آگهی های خود را توسط این سرویس برای کسانیکه وب سایت ( کوچک و بزرگ ) دارند مهیا کرده است.
به این صورت که شخص پس از طی مراحل ثبت نام کدهای مربوط به آگهی های گوگل را که چند خط بیش نیست را در صفحات مختلف سایت خود قرار می دهد و بدین وسیله تبلیغات گوگل بر روی این سایتها نیز ظاهر می شود. گوگل در ازای کلیک بر روی آگهی های خود بر روی سایت به صاحب آن سایت پول پرداخت می کند.
● دلیل ارایه تبلیغ در سایت شما
۱) در سطح وسیعی آگهی های خود را نمایش داده و مشتریان زیادی را تحت پوشش قرار می دهد.
۲) بسته به بزرگی و کوچکی سایتها , غنای محتوا و مطالب سایتها و نیز تعداد بیندگان هر سایت و تعداد کلیک بر روی آگهیهای خود به مدیران و اداره کنندگان سایتها سود می رساند.
● روال کار Google Adsense
روال کار این سرویس به اینصورت است که:
شخص با پر کردن فرم اولیه و ذکر مشخصات خود و سایتی که میخواهد تبلیغات گوگل را در آن نمایش دهد در این سرویس گوگل عضو می شود.
گوگل پس از بررسی اولیه صلاحیت شخص و سایت آن را برای نمایش تبلیغات از نظر محتوای سایت و زبان آن بررسی میکند ( سایتهای زبان فارسی مورد تایید گوگل برای نمایش آگهی نیست ) , و در صورت تایید با ارسال یک پست الکترونیک نتیجه را به وی اعلام میکند.
شخص در صورت تایید, به سایت گوگل و قسمت این سرویس رفته و پس از ورود , کدهای مربوط به آگهی ها را در اندازه ها و رنگهای مختلف و متناسب با طراحی سایت خود تنظیم کرده و کدهای مربوطه را دریافت و در صفحاتی که میخواهد تبلیغات گوگل را نمایش دهد قرار می دهد.
تبلیغات گوگل در سایتها با توجه به محتوای صفحات و تناسب آنها با کلمات کلیدی تبلیغات نمایش داده می شوند. بدین وسیله شخص بیننده ای که مشغول مطالعه صفحه است علاوه بر محتویات آن صفحه , تعدادی از لینکهای مرتبط با موضوع ( آگهیهای گوگل ) را نیزدر قسمتهای مختلف سایت می بیند و چه بسا برای کسب اطلاعات بیشتر روی آنها کلیک کرده و به صفحات دیگری در اینترنت راهنمایی شود. با اینکار یعنی کلیک شخص بازدید کننده بر روی آگهی , صاحب سایت میتواند از گوگل پول دریافت کند.
اما همانطور که در سرویس قبلی گفته شد چنانچه آگهی دهنده , کشور بازدید کننده سایت را در نمایش آگهی هایش انتخاب کرده باشد به صاحب سایت پول پرداخت می شود. که میزان آن درصدی از پول اختصاص داده شده از سوی آگهی دهنده می باشد.
به اعضاء یک صفحه کنترل داده میشود که در آنجا میتوانند جزئیات نمایش آگهی های گوگل , از قبیل تعداد نمایش و تعداد کلیک و نیز میزان درآمد کسب شده از گوگل را مشاهده کنند.
در پایان هر ماه اگر میزان درآمد کسب شده به ۱۰۰ دلار رسیده باشد, گوگل طی یک چک بانکی آنرا به آدرس مدیر سایت که هنگام ثبت نام مشخص کرده ارسال میکند. که تقریبا به جهت انجام کارهای بانکی یکماه بعد از ارسال , پول به دست شخص میرسد.
● یک توضیح
توضیح بدهم که از آنجایی که گوگل یک شرکت آمریکایی است و چکهای ارسالی آن نیز از بانکهای آمریکایی می باشد عضویت ایرانیها در این سایت ( از ایران و با آدرس ایران ) به لحاظ مشکلات مالی امکان پذیر نیست. البته برخی از مدیران سایتها با فرندشیپ یا همان دوستان کاری در کشورهای همسایه همکاری نموده و با ارایه تبلیغات درآمد کسب می کنند که گاهی این درآمد نزدیک به پانصدهزار تومان میرسد اما متاسفانه به دلایل فیلترینگ و برخی محدودیتها ، از جمله عدم استقبال کاربران غیر ایرانی از سایتها فارسی و درنتیجه کاهش بازدید، گوگل نمی تواند بودجه خوبی را به سایتها ایرانی اختصاص دهد( محدوده جغرافیایی مهم است ؛ تبلیغ یک شرکت فرانسوی ، تنها زمانی برای ما درآمد زاست که کاربران اینترنت به سایت ما بیایند برروی تبلیغ کلیک کنند و … که این امر کمی محال است تنها تبلیغ کننده گان با محدوده جغرافیایی ایران می توانند درآمد قابل توجهی معطوف ما کنند.
● Ip چیست
یک شماره متشکل از ۴ عدد بین ۰ تا ۲۲۵ است به صورت ۲۵۵.۲۵۵.۲۵۵.۲۵۵ تا ۰.۰.۰.۰.۰ همانطور که می بینید با نقطه از هم جدا می شوند این کد ، در شبکه برای تفکیک هر کاربر به کامپیوتر وی اختصاص می یابد، در اینترنت هم همین شماره به صورت دایم یا موقت اختصاص می یابد که شما به صورت منحصر به فرد شناخته شوید، خوب هنگامی که به اینترنت وصل می شوید یک عدد ای پی به شما صورت موقت اختصاص می یابد، اگر دیگران به این ای پی مطلع شوند می توانند با شما ارتباط برقرار کنند مثلا با نرم افزار نت میتینگ چت کنیدو … و همچنین هکرها کامپیوترشما نفوذ کنند ، اصولا پایه کرک و دزدی از کامپیوترها توسط هکرها هم از دستیابی ای پی شما در هنگام اتصال است البته ای پی هر کشور وشهری مانند کد تلفن منحصر به فرد است که هر سرویس دهنده اینترنت ( همان شرکتی که کارت ایتنرنت ارایه میکند) ای پی با محدوده خاصی دارد فکر کنم محدود شرکت پیشگامان کویر ۲۱۷.۵۶.۵x.xxx است که به جای x یک عددی به شما می دهد ، حال هر فردی با دیدن ای دی شما منطقه جغرافیایی که به اینترنت وصل شدید را حدس می زند ، گفتم حدس شما می توانید آی پی مجازی داشته باشید !!!!
در عصر حاضر، دنیا از کامپیوترهای دسکتاپ به سوی گوشیهای هوشمند کوچ کرده است، اما یک چیز همچنان باقی است: صفحه نمایش در هر دو دستگاه وجود دارد. گرچه ابعاد صفحه نمایش تغییر کرده اما این قسمت به عنوان اصلیترین بخشش برای تعامل با رایانهها باقی مانده است. این موضوع برای گوگل اهمیت بسیاری دارد، زیرا هسته اصلی کسب و کار این شرکت یعنی تبلیغات آنلاین همچنان برقرار است و سودآور.
اما گوگل ممکن است با تغییر جدیدی روبرو شود، همان استفاده از هوش مصنوعی دستیارهای مجازی شخصی که ما با استفاده از صدایمان با آنها ارتباط برقرار میکنیم و صفحه نمایش نقش بسیار کمرنگتری را در این تعامل دارد. مشکل دستیارهای صوتی این است که صفحه نمایشی برای نمایش تبلیغات از طریق آن وجود ندارد و حالا تحلیلگران این موضوع را متوجه شدهاند؛ در آخرین مراسم اعلام درآمدهای آلفابت (شرکت مادر گوگل) که برگزار شد، از مدیر عامل گوگل، ساندار پیچای، پرسیده شد که آیا جستجوهای صوتی میتوانند درآمدزایی این شرکت به وسیله تبلیغات را دچار مشکل کنند؟ پیچای به این سوال پاسخ مشخصی نداد، با این حال به سرمایه گذاران اطمینان داد که این موضوع باعث گسترش تجارت گوگل میشود.
دستیارهای شخصی مجازی که در واقع مینی کامپیوترهای فعال با صدا هستند، روز به روز هوشمندتر و قابل دسترستر میشوند. یکی از سخنگویان گوگل در گفتگو با بیزنس اینسایدر گفت که جستجوهای صوتی به وسیله موبایل در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ تا سه برابر افزایش یافتهاند.
دستیارهای الکسا شرکت آمازون، سیری شرکت اپل، کورتانای شرکت مایکروسافت و گوگل Assistant در حال تبدیل شدن به هوشمندترین یاریگران دیجیتالی در رقابت بین دستیارهای شخصی مجازی هستند.
سخت افزارهای دربردارنده این فناوری هم در حال توسعه هستند، آمازون و گوگل با عرضه اسپیکرهای مینی وایفای خود که آمازون اکو و گوگل هوم نام دارند در حال آوردن آیین دستیارهای صوتی به زندگی شخصی ما هستند. شما میتوانید از این اسپیکرها بخواهید برایتان موسیقی پخش کنند، دستورهای آشپزی را جستجو کنند و یا رستورانهای نزدیک را پیدا کنند و… .
از عوارض جانبی استفاده از این دستگاهها حتی در کوتاه مدت این است که کسب و کار فعلی شرکتهایی مانند گوگل برای کسب درآمد از تبلیغات با کاهش و تغییر روبرو میشود. البته میتوان پیشنهادهایی را از سوی اسپانسرها در پاسخهای ارایه شده از سوی دستیارهای صوتی هوشمند قرار داد، اما هیچ وقت نمیتوانند به آن میزان که صفحه نتایج جستجوها در گوگل تبلیغات نمایش میداد، این کار را انجام دهند. این همان تاثیر منفی است که تحلیلکران تمایل دارند تا راجع به آن بیشتر بدانند.
برین نواک، تحلیلگر اینترنتی مورگان استنلی، در مصاحبه با پیچای از او پرسید که ممکن است کمپانی گوگل به این نیاز داشته باشد که “همانطور که از جستجوهای دسکتاپ یا موبایلی کسب درآمد میکرد، از جستجوی صوتی هم درآمدزایی کند.”
پیچای بدون این که مستقیما به سوال جواب بدهد، این طور پاسخ داد: از سخنان گنگ پیچای این طور برمیآید که او میخواهد دیگران را مجاب به پذیرش این موضوع کند که هنوز برای نگران شدن درباره این موضوع زود است و باید در سالهای آینده به طور جدی به حل آن فکر کرد.
پیتر استیبلر، یکی از تحلیلگران ارشد Wells Fargo، از پیچای پرسید که آیا جستجوهای صوتی باعث کاهش بیشتر فعالیتهای تجاری و تبلیغاتی میشوند؟
پیچای پاسخ داد که به جای تغییر جستجوگر از دسکتاپ و موبایل، جستجوی صوتی راهی اضافی برای تعامل مردم با گوگل ایجاد میکند. او گفت:
حاصل جمع همه اینها ایین است که باعث گسترش نمودار میشود
پس میتوان این طور هم استنباط کرد که او فعلا به جستجوی صوتی به عنوان دشمنی برای بیزنس تبلیغاتی گوگل نگاه نمیکند و از آن به عنوان عاملی برای رشد نمودار تعامل مردم با گوگل یاد میکند. در حالی که ممکن است نظر پیچای درست باشد، اما تاریخ هم ثابت کرده که رسانههای تجاری ممکن است گاهی با ورود فناوریهای جدید آسیب پذیر شوند.
به عنوان مثال صنعت روزنامه نگاری با ورود و فراگیری اینترنت، تسلیم فناوری جدید شد؛ بسیاری از روزنامهها دیگر منتشر نشدند و سازمانها و رسانههای خبری روی صفحات دیجیتالی جایگزین کسب و کاری شدند که روزگاری اصل آن بر پایه کاغذ بود. همینطور تلویزیون که با ورود اینترنت و سرویسهای تماشای آنلاین ویدیو از فراگیرترین رسانه به جایگاه دوم منتقل شد.
با این دیدگاه میتوان گفت که جستجوهای مبتنی بر صفحه نمایش و کیبورد هم میراث رسانه اینترنتی هستند که ممکن است با ورود جستجوی صوتی و فراگیر شدن استفاده از دستیارهای صوتی، جایگاهشان متزلزل شود. این دقیقا همان چیزی است که فناوریها و استارتآپهای جدید به دنبال رسیدن به آن هستند تا بتوانند با گذشتن از سد بزرگترین شرکتهای این حوزه به منافع بیشتری برسند.
البته گوگل سابقه درخشانی در حل مشکلات پیچیده و همچنین کسب درآمد از محصولات جدید دارد. جهار سال پیش، آنها نگران این بودند که مهاجرت از جستجوی دسکتاپی به جستجوی موبایلی ممکن است باعث لرزش کسب و کارشان شود. در سال ۲۰۱۲، در واقع گوگل به نوعی هشدار داد که موبایلها باعث آسیب به رشد سود این شرکت میشوند. از آن زمان، گوگل با قدرت به فعالیت ادامه داد و در حال حاضر پربازدیدترین و برترین موتور جستجو بر روی همه گجتهای موبایل اعم از گوشی و تبلت است.
بنابراین، شکی نیست که گوگل به فکر حل این مشکل هم هست و در حال توسعه و برنامه ریزی روشهایی برای مقابله با ضررهای احتمالی خواهد بود. اما تا زمانی که این برنامهها مشخص نشدهاند، این سه پرسش همچنان ذهن ما را به خود مشغول میکند:
یکی از قابلیتهایی که در iOS 10 وجود دارد و بسیاری از کاربران از آن بیخبر هستند امکان جستجوی تصاویر بر اساس محتویات آنهاست. iOS هر تصویر را اسکن میکند و آنچه که از محتویات آن تشخیص میدهد را نشانهگذاری میکند. همانند اشیایی که در تصویر قرار دارند یا حالت چهرهی افراد. به عنوان مثال اگر عبارت Tree را جستجو کنید، تمامی تصاویری که در آنها درخت وجود دارد نمایش داده میشود. یا جستجوی عبارت Smiling تمامی تصاویری که فردی در آن خندان است را نمایش میدهد. در این ترفند به نحوهی استفاده از این قابلیت میپردازیم.
ابتدا اپلیکیشن Photos را باز نمایید.
سپس به تب Photos یا Albums بروید و دکمهی ذرهبین یا جستجو را لمس نمایید.
اکنون عبارت مورد نظر خود را به انگلیسی وارد نمایید. خواهید دید که نتیجهی مورد نظر شما در قالب دستهبندیهای مرتبط نمایان میشود. با لمس هر دستهبندی میتوانید تصاویر موجود در آن را مشاهده کنید.
همچنین (ترفندستان) با هر بار لمس دکمهی جستجو، میتوانید در قسمت Recent لیست جستجوهای اخیر خود را مشاهده کنید.
همچنین امکان جستجوی محتویات تصاویر از طریق Siri هم امکانپذیر است. برای این کار بایستی عبارت Show را به جای Search بیان کنید (چرا که Search به جستجو در اینترنت خواهد پرداخت).
کسری مقبلی؛ موسس و مدیر ارشد اجرایی ترفندستان. علاقهمند به فناوری و ترفندهای فناوری!