جام جم سرا: دکتر تقی آزاد ارمکی جامعه شناس، دکتر محسن دهقانی عضو هیأت علمی پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی و دکتر اصغر مهاجری جامعه شناس این موضوع را در این میزگرد واکاوی کرده اند.
برخی جامعه شناسان و کارشناسان خانواده معتقدند که خانواده با وجود آسیبهایی که امروز با آن مواجه است یکی از محکم ترین بنیادهای اجتماعی است و در مقابل برخی هم مخالف این موضوع هستند و عنوان می کنند که خانواده ایرانی درحال فروپاشی است.نظر شما در این باره چیست؟
آزاد ارمکی: به طور کل من هم معتقدم که خانواده ایرانی در حال فروپاشی نیست. من درکتاب جامعه شناسی خانواده ایرانی هم بحث کردم که عده ای معتقدند که خانواده در ایران تغییر کرده که تقریبا گروه سنتی و مسئولان دنبال آن بودند و تا دو دهه هم آن را ادامه دادند، یک گروه دیگر هم معتقدند که خانواده ایرانی در حال فروپاشی است. اما به نظر من خانواده ایرانی در حال تغییرات بنیادی است. این تغییرات به معنای فروپاشی نیست ، چون اگر اینگونه بود باید این فروپاشی زودتر در خانواده کشورهای غربی اتفاق می افتاد که مدرن تر و روابط اجتماعی راحت تر است . اما الان مشاهده می کنید که در میان آنها درصد ازدواج از کشور ما بیشتر است و در آنجا هم ازدواج، فرزند آوری ، تربیت و استمرار دارد و توجه آنها به خانواده خیلی بیشتر از ایران است. مثلا در انتخابات ریاست جمهوری،اوباما با همسر و فرزندانش می آید و به مردم این موضوع نشان داده می شود. بنابراین این حرف خیلی سست است که بگوییم خانواده در حال فروپاشی است، اما خانواده ایرانی در حال تغییر است و این تغییرات سبب افت و خیز آن شده است. به نظر من در دو دوره رسانه ها و سیاستمداران بحث فروپاشی خانواده را مطرح کردند. یک دوره سال 81 و زمان اصلاحات بود که می گفتند آزادی سبب بی دینی و فساد شده است، اعلام خطر شد و بعد دولت نهم از آن شکل گرفت. الان هم که دوباره این موضوع درحال مطرح شدن است.
دهقانی: من در چارچوب کلی باید بگویم که من هم با آقای دکتر موافقم و اصلا اینگونه نیست. ما یک نگاه کلیشه ای به خانواده داریم،یعنی اگر این کلیشه ها که از سالها قبل برای ما تعریف شدند نباشد می گوییم خانواده در حال فروپاشی است درست مانند یک قاب عکس که اگر عکس انداره آن نباشد می گوییم قاب خراب است.این نگاه کلیشه ای ما سبب می شود بگوییم که خانواده در حال فروپاشی است چون با گذشته متفاوت شده است. اما خانواده به شدت در حال تغییر است مانند یک موتور پرقدرت که درون ماشینی گذاشتید که توان حرکت ندارد و وقتی با این موتور حرکت می کند چرخها صدا می دهند و سرنشینان تصور می کنند که ماشین درحال فروپاشی است.به نظر من الان ساختار خانواده در حال تغییر است نه فروپاشی.
مهاجری: کارکرد خانواده از گذشته تا به امروز تغییراتی داشته؛ اما جامعه خود را برای این تغییرات آماده نکرده و همین موضوع تنشهای فراوانی در خانواده به ویژه فرزندان ایجاد کرده است. |
مهاجری: کارکرد خانواده از گذشته تا به امروز تغییراتی داشته؛ اما جامعه خود را برای این تغییرات آماده نکرده و همین موضوع تنشهای فراوانی در خانواده به ویژه فرزندان ایجاد کرده است. گروههای متوسط، متوسط به پایین و پایین مشکلات اقتصادی جدی دارند که این مشکلات برای گروههای متوسط به بالا کمتر است.بنابراین علتها چیز دیگری هستند و ما به دلیل نداشتن مطالعه کافی و کار کارشناسی نکردن و به دلیل عجله کردن به دنبال معلول هستیم که چیزی جز ادا درآوردن نیست و ادای ما شبیه شوخی است. امروزه نگاه به خانواده باید بر اساس ترویج و ایجاد برخی از رفتارها باشد چرا که توسعه یک پدیده کمک به پیشرفت رسانه های خانوادگی خواهد کرد .در صورتی که فعالان عرصه خانواده پویا شوند، مسائل و مشکلات روز خانواده برطرف خواهد شد و در صورتی که اندیشه ها به جریان های تولید کننده و بازتولید کننده پیوند زده شود یک اثر جدید خلق می شود .خانواده ایرانی در مرحله گذر از خانواده هسته ای به گسترده است که در این میان مانده و شبه گسترده مانده است. اما دو چالش دارد، یکی این چالشهای تغییر را و دیگری چالشهای دخالت دولتی.
همانطور که اشاره شد این ساختار تغییرات گسترده ای را هم در کارکرد خانواده داشته است؟
دهقانی: نه خیلی.خانواده از زمانی شکل می گیرد که دخترو پسر ازدواج می کنند و می توانند در کنار هم آرامش داشته باشند. از همینجا تغییرات شروع می شود و باید پرسید که هر دو به چه دلیلی همدیگر را پسندیدند؟ من از کسانی که برای مشاوره می آیند این سوال را دارم.جواب این سوال به من نشان می دهد که این خانواده می تواند شکل بگیرد یا نه و من از نوع این جوابها به سوال شما پاسخ می دهم که خانواده ایرانی به کجا می رود؟ خانواده لایه های متعددی دارد و در میان زوجهای تحصیلکرده و سن زوجین پاسخها متفاوت است.در گذشته هدف این بود که تشکیل خانواده بدهند و فرزند داشته باشند اما الان هدف، لذت از زندگی است . برای همین زوجها دوست دارند طوری ازدواج کنند که لذت داشته باشند و طوری به زندگی ادامه بدهند که این لذت ادامه داشته باشد. الان معنای لذت در میان زوجها فرق کرده ، در گذشته از اینکه صاحب فرزند شوند و او را بزرگ کنند لذت می بردند اما الان اینگونه نیست.از طرف دیگر رویکرد به رابطه جنسی هم الان تفاوت کرده است. در گذشته این لذت برای فرزند آوری و تداوم نسل بود اما الان اینگونه نیست حتی در سنین بالا.الان در تهران به خصوص دیگر چیزی به نام محله نداریم. از سنین ابتدایی و مهدکودک دو جنس را از هم جدا می کنیم تا در دانشگاه . یعنی هیچگونه تعامل جنسیتی میان دختر و پسر نداریم و یک دفعه در مرحله ای که اوج فوران هورمنها است بدون هیچ آموزشی با هم روبه رو می شوند. الان نگرشها به زندگی فردگرایی شده است. بنابراین مصلحت یک خانواده آینده نیست بلکه خود فرد است و این تغییرات الان در خانواده ایرانی وجود دارد. این تغییرات ساختاری است و الان ساختارها و قواعد قبلی تغییر کردند اما از طرفی هم قوانین ما متناسب با این تغییرات دگرگون نشدند.
دهقانی:در گذشته هدف این بود که تشکیل خانواده بدهند و فرزند داشته باشند اما الان هدف، لذت از زندگی است . برای همین زوجها دوست دارند طوری ازدواج کنند که لذت داشته باشند و طوری به زندگی ادامه بدهند که این لذت ادامه داشته باشد. الان معنای لذت در میان زوجها فرق کرده ، در گذشته از اینکه صاحب فرزند شوند و او را بزرگ کنند لذت می بردند اما الان اینگونه نیست.از طرف دیگر رویکرد به رابطه جنسی هم الان تفاوت کرده است. در گذشته این لذت برای فرزند آوری و تداوم نسل بود اما الان اینگونه نیست |
آزاد ارمکی: الان هم آسیبهایی مانند ازدواج و طلاق را مانند گذشته در خانواده ایرانی داریم اما مانند گذشته است و هیچ تفاوتی نکرده که بگوییم الان خانواده در حال فروپاشی است.ارزش نهاد خانواده کم شده است، اما همچنان این ارزش وجود دارد . این تغییر و کاهش، به این علت است که کسانی که در جامعه زندگی میکنند هم نگاه خودشان به جامعه تغییر کرده و هم خودشان تغییر کردهاند.روابط بین افراد خانواده کم شده و تغییر کرده است، اما این موارد به معنای بحران نیست؛ بلکه به معنای تغییر از خصوصیبودن به عمومیبودن و جهانیشدن خانواده ایرانی است.
مهاجری: وقتی ساختارهای اقتصادی و فرهنگی جامعه تغییر پیدا میکند، مواجه با باورها، ارزشها و هنجارهای جدید اجتناب ناپذیر است .طبق یک دستور حکومتی و فقهی، خانواده باید به عنوان مبنا در تمام برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت دولت مد نظر قرار گیرد اما متأسفانه دولت که وامدار این دستور فقهی و حکومتی است از اهمیت نهاد خانواده غافل مانده است. غربیها که روزی خانواده گریز بودند هماکنون برای حل مشکلات اجتماعی خود به خانواده روی آوردهاند چرا که خانواده به دلیل ساختار و کارکردهای خاصی که دارد، مانند تولید نسل، شکلدهی اولیه شخصیت، ارتباطات عاطفی عمیق و ارتباطات چهره به چهره و بسیاری از ویژهگیهای دیگر، قادر است نه تنها مشکلات خود را حل کند بلکه میتواند بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را حل و فصل کند. در دنیای پیشرفته بنگاههای اقتصادی سعی میکنند مسائل و موضوعات خود را بر اساس نهاد خانواده حل و فصل کنند اما متأسفانه در کشور ما با وجود اینکه دارای پیشینه و ایدئولوژی قوی ملی در خانواده هستیم، به دلیل تأخر فرهنگی که در سالیان اخیر پیشآمده خانواده دچار چالش شده است که نه تنها نمیتواند مسائل اجتماعی بیرون را حل کند بلکه به آن دامن هم میزند. آموزش یکی از مهمترین شاخصههایی است که در نهاد خانواده باید گنجانده شود چرا که بعضاً پدر و مادرها قادر به حل و فصل مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی بین خود نیستند. از سوی دیگر با تغییراتی که در جامعه وجود دارد، والدین نیازمند فاکتورهای تربیتی برای فرزندان خود نیز هستند که با آموزشهای نهادینهشده میتوان به فاکتورهای تربیتی مناسب دست پیدا کنند. و نکته پایانی اینکه همانطور که گفته شد معیار ازدواج عوض شده و در معرض دگرگونیهای مداوم قرار گرفته، بنابراین سیاستگذاران جامعه در همه بخشها باید از سطح فرهنگی بالایی که متناسب با تفکر روز باشد برخوردار باشند، در غیر این صورت تضادهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و حقوقی تشدید میشوند. فکری که معاصر باشد راهگشا است. فکری که با مقتضیات روز نخواند مسأله آفرین خواهد بود یا مسائل را تعمیق میکند و بحران میآفریند.
آقای دکتر آزاد، با توجه به اینکه شما کتابی هم در زمینه خانواده ایرانی نوشتید، چه تصویری از الان خانواده ایرانی نشان می دهید؟
آزاد: من به یک مفهوم رسیدم.در جامعه امروز ایران، یک چیزی که اهمیت پیدا کرده زندگی است. مردم قدیم هم زندگی می کردند اما نه با این معنا؛آنها سخت زندگی می کردند و جمعی بودند و معنای زندگی در آن بود و منفک نشده بود، به صورت تمدنی و سنتی بود. اما در جامعه جدید زندگی براساس مصالح فرد است.الان یک فردیت ایرانی شکل گرفته و به منافع خود فکر می کنند. دراینجا زندگی مهم شده است و برای همین همه تعریفها و ساختارها تغییر کردند.حالا اینکه این مولفه ها عقلانی هستند یا نه یک بحث دومی است. الان دخترو پسر با ارجاع به نظام سنتی ازدواج نمی کنند چون آنجا وظیفه بقای نسل داشتند . در گذشته اگر در یک سال اول بچه دار نمی شدند دچار دردسر می شدند اما الان حتی بعد از ازوادج دختر و پسر به دنبال این هستند که آیا برای هم مناسب هستند یا نه و اگر نبودند به راحتی از هم جدا می شوند. الان طلاقها منطق اجتماعی پیدا کرده و مبتنی بر فساد نیست چون آنها به دنبال لذت هستند. این معنای فرهنگی از زندگی مشترک است.در این زندگی هدف تداوم نسل و حفظ میراث نیست.آدمها مریض نیستند که ازدواج نمیکنندیا طلاق میگیرند؛ بلکه آدمها مهم شده و ارزشهای موردنظر آنها اهمیت پیدا کرده است و این مسئله منشأ اجتماعی و فرهنگی دارد، اما روانپزشکان و روانشناسان به دنبال کشف بیماری مردم ایران هستند.زندگی الان موقعیت فردی و فرهنگ فردی است،یعنی خانواده جایش را به فرد داده است و معنای جدیدی پیدا کرده است.
بنابراین خانواده ایرانی به سمت مدرن شدن پیش می رود؟
آزاد ارمکی :الان هم آسیبهایی مانند ازدواج و طلاق را مانند گذشته در خانواده ایرانی داریم اما مانند گذشته است و هیچ تفاوتی نکرده که بگوییم الان خانواده در حال فروپاشی است.ارزش نهاد خانواده کم شده است، اما همچنان این ارزش وجود دارد . این تغییر و کاهش، به این علت است که کسانی که در جامعه زندگی میکنند هم نگاه خودشان به جامعه تغییر کرده و هم خودشان تغییر کردهاند |
آزاد: فرم سنتی است اما از لحاظ محتوا مدرن است و هیچ چیز آن از خانواده جهانی عقب نیست.رفاه،برابری جنسی و لذت الان خواسته هر فردی است. ما نمی توانیم فرم و محتوا را تغییر دهیم. متاسفانه دخالت فرهنگ، دولت و قوانینی که داریم نمی گذارد خانواده به سمت شکل جدید پیش برود و با تنش مواجه می شود. هیچ منطقی مهریه هزار سکه را نمی پذیرد اما ما چون یک قالب درست کردیم که مهریه باید 110 سکه باشد دختر وپسر می خواهند قانون شکنی کنند. یک کاری باید کرد که فرم و محتوا را به هم پیوند زد تا خانواده به شکل و کارکرد اصلی خود برسد. خانواده ایرانی مدرن است برای همین چالشهای مدرن دارد.
مهاجری: الان نظام حاکمیت و دولت بدهکارترین بنگاه به خانواده است چون خانواده بلندگوی رسمی ندارد.خانواده ایرانی فریب وعده های اجتماعی مثل دادن یک میلیون تومان برای تولد بچه را می خورند، اما زمانیکه برای گرفتن می رود باید برای آن بجنگد. خانواده امروزی کارکردهای دیگری دارد و برخی از کارکردهای خود را سپرده به دولت و جامعه.دولت ما الان انتظار خانواده گسترده را دارد و تغییرات را نمی پذیرد برای همین بین خانواده و دولت تعارض وجود دارد. خانواده از خانه تشکیل می شود اما الان خانواده های ما دغدغه تامین مسکن را دارند.دولت به صورت فرمایشی قصد دارد مشکلات مردم را حل کند. مثلا وزارت جوانان با معماری سبک ازدواج و فرزند آوری در حوزه خانواده دخالت می کند و این اصلا موفقیت آمیز نخواهد بود چون فرهنگ دستوری نیست.ما باید بپذیریم خانواده ایرانی دارای چالش است اما بحران و شکاف ندارد.
دهقانی: من جامعه ایرانی را برخلاف بسیاری از افراد دیگر مدرن می دانم. این آسیبها و عدم تعادلهایی که برخی به آن اشاره می کنند به خاطر همین مدرن بودن اوست و تمام جوامع به آن رو به رو هستند. برخی روان شناسان و جامعه شناسان معتقدند که در جامعه ما خانواده در حال فروپاشی است و از این بابت نگران هستند اما به نظر من محکم ترین نهاد در جامعه کنونی خانواده است .
اما وجود برخی آسیبها مانند افزایش طلاق سبب شده تا خانواده ایرانی استحکام گذشته را نداشته باشد؟ این افزایش طلاق نشانه چیست؟
مهاجری: من 10 سال پیش یک واژه را در یک برنامه تلویزیونی اعلام کردم که 85 درصد خانواده های ایرانی وارد طلاق پنهان شدند. چون همانطور که می دانید طلاق 13 مرحله دارد و آخرین مرحله آن عاطفی است.هیچ کس به طورکامل صددرصد طلاق نمی گیرد و دچار فراموشی نمی شود.مرحله ششم طلاق، طلاق پنهان است که چون به زن انگ می خورد و حمایت اقتصادی ندارد این طلاق ایجاد می شود و زن قدرت ورود از مرحله ششم یعنی طلاق عاطفی به هفتم که حقوقی است را ندارد. اما الان قبح طلاق ریخته شده و ما در آینده شاهد طلاقهای بیشتری خواهیم بود. به نظر من 85 درصد خانواده های ایرانی دچار طلاق پنهان هستند. نظام خانواده در ایران دچار مسئله شده است؛ مثلا تعداد طلاقها و طلاقهای پنهانی یا اجتماعی افزایش یافتهاند، زمان طلاق بعد از ازدواج از سه به پنج سال و سن تجرد قطعی نیز افزایش یافته است، تعداد ازدواجها کاهش یافته و بسیاری مشکلات دیگر که همگی مسئله شکل خانواده در ایران را تشکیل میدهند و نشاندهنده پوست انداختن نظام خانواده در ایران است که شکلهای جدیدی را برای بقای خود تجربه میکند.
مهاجری:نظام خانواده در ایران دچار مسئله شده است؛ مثلا تعداد طلاقها و طلاقهای پنهانی یا اجتماعی افزایش یافتهاند، زمان طلاق بعد از ازدواج از سه به پنج سال و سن تجرد قطعی نیز افزایش یافته است، تعداد ازدواجها کاهش یافته و بسیاری مشکلات دیگر که همگی مسئله شکل خانواده در ایران را تشکیل میدهند و نشاندهنده پوست انداختن نظام خانواده در ایران است که شکلهای جدیدی را برای بقای خود تجربه میکند. |
دهقانی: طلاقهایی که الان به این شکل انجام می شود پاسخی به نیازهای فقدان مهارت به خانواده در ساختار جدید است. خانواده یک موجود زنده است، وقتی زوجی ازدواج می کنند بعد از مدتی بچه دار می شوند به شما می گویند آقای دکتر زندگی ما خیلی خوب بود اما از وقتی بچه دار شدیم دچار مشکل شد یا نه، وقتی به مدرسه می رود و همین طور مشکلات ادامه دارد. خانواده پویا است و رشد می کند، افراد خانواده هم باید پا به پای آن رشد کنند.رشد به معنای آموزش مهارتهاست. یک همسر آیا می تواند مادر یا پدر خوبی باشد؟ ممکن است همسر خوبی باشد اما ممکن است پدر خوبی نباشد.چون وقتی رشد در خانواده وجود دارد باید مهارتهای آن را هم بیاموزیم.یک چیزی که این وسط جاافتاده نهادهای حکومتی است و سیاستگذاران اجتماعی است. در 10 دانشگاه اول حقوق کشور ما هنوز رشته نظام حقوق خانواده را نداریم، سال گذشته در پژوهشکده خانواده برای اولین بار این رشته تدریس شد، چون در این رشته پول نیست. یک اشتباه بزرگ این است که ما فکر کردیم دانشگاه باید پول دربیاورد درحالیکه دانشگاه باید پول خرچ کند به خصوص در دانشگاههایی که مربوط به رشته های علوم انسانی است. آموزش و پرورش باید پول خرچ کند،صنعت باید پول دربیاورد. بنابراین زوجهای ما آموزش درست نمی بینند.
یعنی دخالت دولت در نظام خانواده را درست می دانید؟
دهقانی: نه به آن معنا. من فکر می کنم که تعریف ما از زندگی عوض شده است اما سیاستگذاران به آن توجه نمی کنند. متاسفانه ما زندگی جوانان را به یک سرپناه تقلیل دادیم سرپناهی مانند مسکن مهر در یک جای دورافتاده که هیچ امکاناتی ندارد. ما یک ترس عمیق اجتماعی داریم و مهریه هم به خاطر اضطراب عمیق تاریخی است. همانطور که گفتم الان ساختارها تغییر کردند و محله نداریم. در قدیم همه همدیگر را می شناختند، معتمد محله بود و به جوانان کمک می کردند الان ما این را از دست دادیم و هیچ بنگاه بیمه ای که در خدمت خانواده باشد و حمایت کند را نداریم. قوانین ما قدیمی هستند،الان رشد پرونده های قضایی به خاطر از بین رفتن همین است، قبلا این پرونده ها به شکل دیگری حل می شد اما الان همه به محاکم قضایی می روند. خرد جمعی جامعه به سمت مصالح خانواده کار نمی کند. یک معاونت امور زنان داریم که زن و مرد را جدا کردیم اما این همین ایجاد اختلاف می کند. متاسفانه وقتی سند خانواده نوشته می شود اصلا به تحقیقات اساتید توجه نمی شود و از کسانی استفاده می شود که در این حوزه کار نکردند . برای همین تغییر را به عنوان بحران و فروپاشی می دانیم. اما تحت هر شرایطی خانواده راه خود را می رود و دولت و حکومت عقبتر از آن هستند.
آزاد ارمکی: متاسفانه حوزه سیاست خانواده را محل چالشهای خود کرده است.کسانی که برای خانواده برنامه می نویسند دغدغه و شناخت خانوده را ندارند و بیشتر سیاسی عمل می کنند. خانواده در حوزه تعلیم و تربیت، اخلاق و انسانسازی کار کرده است؛ اما حضور دولت این موارد را مختل کرده است. بهطورکلی دولتیشدن خانواده پدیده نوظهوری در ایران است. اصلیترین کانون جامعه، فرهنگ و اصلیترین بخش فرهنگ، تعلیم و تربیت است. جامعه ما اهل ادب و اخلاق و اساساً آداب بوده، اما اکنون دارای خشونتی نسبت به میانسالان و سالمندان شده است؛ بدینمعنی که به جوانان و کودکان مدام میگوییم که حقوق کودکان و پیران را حفظ کنند، اما این اتفاق در جامعه عملاً رخ نمیدهد. یا اینکه مسکن مهر یک فاجعه برای خانوده به وجود آورد یا همین طرح ازدواج آسان، چرا باید یک سیاست شود.وقتی مردم به لحاظ اقتصادی و اجتماعی آرامش داشته باشد همه این اتفاقها می افتد و نیاز به دخالت و قانونگذاری نیست. الان تمام هزینه ها به عهده خود خانواده است. وقتی یک زن همسرش را از دست می دهد تازه شروع بدبختی اوست ما باید کف را درست کنیم و حمایتهای اولیه را از خانواده داشته باشیم. حتی اگر 50 درصد زوجهای ما هم طلاق بگیرند باز خانواده دچار مشکل نمی شود ، چون آنها دوباره ازدواج موفقتری می کنند و نظام خانواده بازسازی می شود. اما دولت تعبیر بدی از این موضوع دارد و طلاق را ضد ارزش می کند. من قبلاً هم عرض کردهام که حوزه سیاست و دین نباید دخالتی درخانواده داشته باشد. مشکل ما مداخلهگری نهادهای اجتماعی در عرصه خانواده است.
مهاجری: یکی از مشکلات اساسی خانواده این است که همچون گوشت قربانی در مباحث سیاسی شده است و برای حل هر مشکل کلان، به خانواده رجوع میکنند. مثلاً برای حل معضل اعتیاد مستقیم سراغ خانواده میروند. در حالیکه خانواده ایرانی منطق خاص خود را با همه مشکلاتش دارد. چنین روندی، استقلال خانواده برای تحقق اهداف و نیازهای وابسته به خود را مخدوش میکند.
با توجه به اینکه اعلام کردید خانواده ایرانی به سمت مدرنیزه شدن پیش می رود، در آینده با چه جامعه و خانوادهای مواجه خواهیم بود ؟
دهقانی: دولت حق ندارد در کانون خانواده دخالت کند، بلکه باید خود را همکار، همراه و خادم خانواده بداند و نه مداخلهگر. منظورم از خادم این نیست که نوکر خانواده باشد، بلکه منظور این است که سیاستهای دولت حمایتی باشد و نه مداخلهگرایانه. خانواده در سطح کالبدی حیات فیزیکی و جسمانی، نیازمند دولت، نظام سیاسی و اجتماعی است و دولتها موظف به فراهمسازی شرایط خانواده از جمله بهداشت، تغذیه و امکانات زندگی هستند. خانواده راه خود را می رود و اینکه دائم بگوییم در معرض فروپاشی یا نابودی است اصلا درست نیست. تصویر ما از خانواده یک خانواده آرمانی است؛ درحالیکه خانواده فراز و نشیبهای خود را طی می کند و هرقدر هم که سد بگذاریم یا از آن عبور می کند یا راه خود را پیدا می کند.
منظورم این تعبیری است که در مورد فردگرایی مطرح می شود؟
آزاد ارمکی: در مورد استحکام خانواده باید با احتیاط حرف زد. باید خانواده را به حال خود بگذاریم تا راه خود را برود. باید ساحت کارشناسی را تقویت کنند تا خانواده به مهارت برسد. اتفاقا خانواده خیلی هم محکم نیست و در فرایند تغییرات بنیادی است. در این تغییرات ،خانواده یک جمع گرایی جدید را تولید می کند که همچنان معتقدم این فردگرایی فردگرایی از تعلق جمعی است نه فردگرایی افراطی. مشارکتهای انتخاباتی این را نشان می دهد؛ یعنی یک فردگرایی ایرانی در متن خانواده درحال شکل گیری است.
دهقان: خانواده کار خود را می کند ، درست پیش می رود و با مقتضیات روز حرکت می کند. خانواده مانند یک آب روان است و نباید جلوی آن سد زد، چون آب روان راه خود را از جای دیگر پیدا می کند یا سد را می شکند.ما باید به نیازهای خاناوده توجه کنیم نه اینکه برعکس خانواده نیازهای سیاست را تامین کند.(خبرآنلاین/زهرا تالانی)
جام جم سرا: مدیریت نادرست باعث ایجاد هزینههای خرد در سطح خانواده و هزینههای کلان در سطح ملی، همچنین ناهنجاریهای اقتصادی در جامعه میشود. مسلم است که اعمال مدیریت بهینه در خانه و خانواده موجب میشود که اعضای خانواده از رفاه و زندگی بهتری برخوردار شوند و این امر به اقتصاد خانواده و مدیریت صحیح بر درآمد و هزینه مربوط میشود.
مدیریت اقتصاد خانواده به افراد این امکان را میدهد تا با گرایش به الگویی مناسب برای زندگی خویش، تامین مالی یا کسب درآمد را وسیله زندگی قرار دهند و از این طریق امکان برخورداری از زندگی معنوی را نیز داشته باشند. همچنین مدیریت صحیح اقتصاد خانواده باعث کاهش ناکامی و ناامیدی در خانواده، شادابی بیشتر، تعادل در کار کردن برای اعضای خانواده و هماهنگی بین درآمد و هزینه میشود.
مدیریت پسانداز را بیاموزید
ـ هر بار که خرج میکنید آن را یادداشت کنید، حتی اگر هزینهای را با کارت اعتباری و چک میپردازید.
ـ تا جایی که امکان دارد پاداشها را نادیده بگیرید. حتیالامکان پاداش آخر سال و پولهایی از این قبیل را در حسابی جداگانه پسانداز کنید و در دخل و خرج نادیده بگیرید.
ـ هر ماه پولی ولو اندک را پسانداز کنید. چه بسا برای انجام برنامههایی با هزینهای اضافی به آن احتیاج پیدا کنید.
ـ هزینههای پیشبینی نشده را در نظر بگیرید. در زندگی مطمئنا پیشامدهای غیرمنتظرهای وجود دارد.
ـ هنگام پایان یافتن اقساط اجناسی که طی سال خریدهاید، باز هم به میزان قسط پرداختی ماهانه از حقوقتان برداشته و در حساب پسانداز ذخیره کنید، زیرا دیر یا زود مجبور میشوید تلویزیون، ماشین لباسشویی و... را عوض کنید.
ـ تا جایی که میتوانید برای ولخرجی بیشتر کمک و مساعده نگیرید، زیرا این کار غیرمنطقی و نادرست است و خیلی زود شما را زیر بار قرض خواهد برد.
افراد تکانهای هنگام پول خرج کردن اصلا هیچ برنامهای ندارند، برای مثال فردی که درآمد ماهانه مشخصی دارد و باید با حساب و کتاب خرج کند به یکباره و بیحساب خرج میکند |
ـ در صورت اطمینان به صندوقهای قرضالحسنه پسانداز هفتگی یا ماهانه خانوادگی یا دوستانه بپیوندید. به این ترتیب هر ماه اجبارا مبلغی را به حساب خود پسانداز میکنید، بعلاوه از وام هم میتوانید استفاده کنید.
ـ صرفهجویی را با خساست اشتباه نگیرید. صرفهجویی نوعی سازگاری است که با تغییر رفتار و مقداری صبر و شکیبایی امکانپذیر است. به شیوهای صرفهجویی کنید که زندگیتان صدمه نبیند.
تربیت اقتصادی فرزندان
ـ به فرزندانتان پول توجیبی بدهید تا بتوانند مدیریت پول را بیاموزند.
ـ برای فرزندتان دستمزدی در نظر بگیرید تا خودشان کارهایی را که معمولا برای انجام آن به دیگران دستمزد میدهید، انجام دهند.
ـ به فرزندتان نشان دهید که پول خانواده چگونه و برای چه اموراتی صرف میشود.
ـ فرزندتان را در بعضی تصمیمهای مربوط به هدیه دادن، صدقه یا کارهای خیر دخالت دهید.
ـ چنانچه هنوز یک برنامه پسانداز دائم برای فرزندتان درنظر نگرفتهاید، درباره شروع چنین برنامهای بیندیشید.
تربیت فرزندان باید بهگونهای باشد که از جنبههای اقتصادی نتایج زیر را به همراه داشته باشد:
ـ بتواند کار سودمندی انجام دهد و از آن لذت ببرد.
ـ خریدار و مصرفکننده خوبی باشد.
ـ یاد بگیرد تا در آینده درآمد و هزینهاش را متعادل کند.
ـ برای آینده خود برنامهریزی اقتصادی کند و از پذیرش مسئولیت نترسد.
ـ اهل ولخرجی و بدهکاری نباشد.
ـ باید به فرزندتان یاد بدهید تا از اموال خود، خانواده و اجتماع نگهداری کند.
ـ فرزندان باید ارزش کار و تلاش و نقش آن را در بهبود وضع مالی خانواده بدانند.
ـ باید به فرزندان رعایت میانهروی و پرهیز از خواستههای نامعقول را آموزش داد.
ـ فرزندان باید ارزش پولی را که دسترنج والدین است، بدانند.
ـ فرزندان را نباید به پاداشهای گرانقیمت عادت داد، زیرا آنها را به مصرفگرایی و تجملگرایی سوق میدهد.
هنر تعادل در خرج کردن
معمولا افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند، آنهایی هستند که درست خرج میکنند و برعکس افرادی که اعتماد بهنفس پایینی داشته و وسواسی هستند، بد خرج میکنند. ممکن است فرد بیحساب و کتاب و در حد وحشتناک پول خرج کند یا بذل و بخششهای بیحساب و کتاب داشته باشد و زمانی که از او میپرسید که چرا این کار را میکند در جواب میگوید این پولها برای من پول نیست و من خیلی راحت میتوانم این پولها را به دست بیاورم. چنین افرادی به قدری اعتماد به نفس بیمارگونه دارند که واقعا به اموالشان آتش میزنند. برعکس دستهای از افراد هم هستند که فوقالعاده وسواسی بوده، نسبت به آینده نگران و دودل هستند و نمیتوانند تصمیم بگیرند تا جایی که حتی با داشتن امکانات و پول هیچگاه قادر به خرج کردن پولشان نیستند. خرج کردن تکانهای هم در میان برخی از افراد وجود دارد. افراد تکانهای هنگام پول خرج کردن اصلا هیچ برنامهای ندارند، برای مثال فردی که درآمد ماهانه مشخصی دارد و باید با حساب و کتاب خرج کند به یکباره و بیحساب خرج میکند. در واقع قسمت زیادی از این تکانههایی که با آن مواجه هستیم و در زندگی میتوانیم آن را کنترل کنیم واقعا تربیتی است. ما در طول زندگی باید یاد بگیریم بین خواستههایمان و امکاناتی که داریم و شرایط برآورده شدن این خواستهها تعادل برقرار کنیم؛ حال این برقرار کردن تعادل میتواند در مورد خوردن، خرج کردن و حتی در روابطمان نیز تاثیر داشته باشد. هنر تعادل برقرار کردن در خرج کردن جزو مهارتهایی است که باید آن را یاد بگیریم تا در زندگی دچار مشکل در این رابطه نشویم.
بایدها و نبایدهایی برای سرمایههای انسانی
ـ بزرگمنش باشید. سعی کنید شخصیت خوب و مثبتی از خود ارائه دهید. همانطور که وان بافت میگوید: ما در مدیران سه چیز را میجوییم: ذکاوت، انرژی و بزرگمنشی. اگر مدیری آخری را نداشته باشد، باید بدانید که دوتای اولی را هم ندارد.
ـ از وقت خود عاقلانه استفاده کنید، در غیر این صورت سرمایه مهمی را از دست دادهاید. اگر وقت زیادی را صرف باشگاههای مختلف یا چترومها یا بازیهای کامپیوتری میکنید، ناخودآگاه درباره شیوه زندگیتان تا آخر عمر دست به انتخاب اشتباهی زدهاید.
ـ با یک فرد باشعور ازدواج کنید. همسر باید حامی شغل طرف مقابل خود باشد. نباید با عادتها و سلیقههای پرهزینهاش بار سنگینی بر دوش وی باشد. سعی کنید با کسی ازدواج کنید که از نظر مالی و احساسی (که اغلب هر دو هم با هم است) خرج زیادی نداشته باشد. مطمئنا در دوران نامزدی بهترین دوران برای شناخت است و آنچه در این دوران میبینید بعد از ازدواج بهتر نخواهد شد و بدتر هم میشود، پس دقت کنید.
زمانی که میخواهیم به عنوان پدر و مادر، مدیریت کردن مسائل مالی را به فرزندانمان یاد دهیم اولین شرط این است که با همسرمان توافق داشته باشیم و هرکدام ساز جداگانه نزنیم |
ـ نیازهای واقعی خود را بشناسید. برای اینکه بین دخل و خرج خود توازن برقرار کنید باید نیازهای واقعی خود را بشناسید؛ نیازهای واقعی آنهایی هستند که برای رشد جسمی، ذهنی و روحی به آنها احتیاج دارید.
توافق پدر و مادر در تنظیم مالی
توافق پدر و مادر در تنظیم دخل و خرج و اقتصاد خانواده بسیار مهم و حیاتی است. بعضی از والدین کلا تساهل بیش از اندازه دارند و با موضوعات مختلف سرسری برخورد میکنند. در پس ذهن این افراد فکری وجود دارد که همه چیز درست میشود و اتفاقی نمیافتد. این نوع برخورد در مورد مسائلی مانند انجام تکالیف، نظم و ترتیب، روابط با دوستان و پول خرج کردن بچهها و... وجود دارد. در مقابل دستهای از والدین بسیار سختگیر و نگران هستند و با کوچکترین رفتاری که از فرزندان میبینند، پیشبینی بدبختی و سیاهروزی او را میکنند؛ خواه این رفتار کوچکترین اهمال در انجام تکالیف یا کمی ولخرجی وی باشد. هر دو دسته والدین به فرزندانشان آسیب میرسانند؛ فرزندان والدینی که بیش از حد تساهل دارند نمیتوانند واقعیات زندگی را لمس کنند و معمولا پرتوقع و زیادهخواه هستند و فرزندان والدین سرسخت هم اعتماد به نفس پایینی دارند و لجوج خواهند شد، بنابراین در زمانی که ما میخواهیم به عنوان پدر و مادر، مدیریت کردن مسائل مالی را به فرزندانمان یاد دهیم اولین شرط این است که با همسرمان توافق داشته باشیم و هرکدام ساز جداگانه نزنیم و در مقابل فرزندمان موضع واحد داشته و یک عقیده و نظر داشته باشیم. بهتر است به جای اینکه فکر کنیم چه کسی حرفش را به کرسی مینشاند، مهارتی را در او تقویت کنیم که بیش از هر ثروتی به کار او میآید.
سیاستهای مالی را فراموش نکنید
لازم است برای همه اعضای خانواده امکان تجربه کردن هزینههای خانواده فراهم شود و فرزندان از خردسالی بفهمند که برآورده شدن خواستههای آنان مشروط است. اگر همواره هرچیزی را که فرزندانتان از شما میخواهند در اختیار آنها قرار دهید، مسلما نباید انتظار داشته باشید که براحتی خرج خود را از شما جدا کند. پس سعی کنید معیارهای مالی مشخصی را برای آنها تعریف کرده و آنها را به اجرای دقیق این امور تشویق کنید. پدر و مادر باید فرزندان را از کودکی با خرید آشنا کنند و گاهی فرزندان را همراه خود به خرید ببرند و از آنها نظرخواهی کنند؛ از سویی هنگام فرستادن فرزند برای خرید باید به مقدار لازم پول در اختیار آنان قرار داده شود. نکته مهمتر اینکه والدین باید از همان کودکی به پولتوجیبی فرزندان توجه کنند و آن را به تناسب سن و نیاز در اختیارشان قرار دهند و طرز خرج کردن پول را به فرزندان خود آموزش دهند و مسلما مواقعی پیش میآید که فرزندتان با کمبود پول مواجه میشود. این حالت یکی از بهترین زمانهایی است که او درباره هزینه و درآمد خود توجه بیشتری نشان داده و مدیریت پول را یاد میگیرد. در این مواقع احساسات به شما به عنوان والد حکم میکند تا کمبود مالی فرزند خود را برطرف کنید، اما مطمئن باشید با انجام این کار لطف خاصی را در حق او انجام نداده و تنها این ذهنیت را ایجاد میکنید که همواره فردی برای حل کردن مشکلات او پیشقدم خواهد شد. به جای این کار سعی کنید تا در کنار هم، گردش مالی فرزند خود را کنترل کرده و در صورت امکان هزینههای اضافی وی را تا زمان خروج از بحران حذف کنید. آنچه نباید از آن چشمپوشی کرد این است که پدر و مادر، فرزندان خود را به حفظ اموال در خانه و مدرسه تشویق کرده و برای مالکیت دیگران، حق مردم و حفظ اموال عمومی ارزش قائل شوند.(معصومه اسدی/ضمیمه چاردیواری/جام جم)
جام جم سرا: در تعریفی دیگر فرزندسالاری روشی افراطی است در زمینه پاسخگویی به نیازهای طبیعی و غیرطبیعی فرزندان و درواقع وقف آنها شدن است که معمولا به صورت لوسبازی، زیادهخواهی، بیادبی و بینظمی در کودکان سنین پایینتر و در سنین نوجوانی و جوانی با تحکم، زورگویی و قلدری بروز میکند. در این خانوادهها نیازها و انتظارات فرزندان مقدم بر تمام سلسله فعالیتهای خانواده قرار میگیرد و فرزندان ارجحیت مییابند و برای اینکه اختلالات رفتاری در آنان ایجاد نشود، والدین سعی میکنند انعطاف بیش از حد در قبال فرزندانخود بروز دهند و پس از مدتی فرزند محور اصلی خانواده میشود.
در گذشته معمولا حاکمیت و مدیریت خانه بر عهده پدر خانواده بود و تظاهرات پدرسالاری بارها به چشم میآمد. برخی خانوادهها نیز مادرسالاری در آنها به چشم میخورد؛ اما امروزه با تغییرات مختلفی که ایجاد شده پدیده فرزندسالاری اتفاق افتاده است. این پدیده به بلوغ اجتماعی فرزندان صدمه میزند و باعث میشود تا فرزندان به افرادی زیادهخواه تبدیل شوند و چون در خانواده ناکامی را تجربه نمیکنند، بنابراین انتظار دارند در جامعه نیز به تمام خواستههای آنان پاسخ داده شود. علت ایجاد این پدیده جوابگویی نامناسب به نیاز فرزند و برآورده ساختن افراطی خواستههای او؛ مشغله زیاد والدین و نداشتن وقت کافی برای رسیدگی به امور تربیتی فرزندان، بیعلاقگی والدین به فرزندان، اختلالات افسردگی شدید والدین، بیتوجهی والدین به خودشان به عنوان مدیر خانه، بالاتر بودن سطح تحصیلی فرزندان از والدین و ائتلاف والدین با فرزندان است. والدینی که سطح معلومات پایینتری نسبت به فرزندانشان دارند غالبا برای انجام برخی کارهای خود به فرزندانشان احتیاج پیدا میکنند و این مساله رفتهرفته باعث میشود فرزندان جایگاه قدرت بالاتری را در خانواده کسب کنند و با گذشت زمان، ناخودآگاه والدین حاکمیت خانه را از دست میدهند و فرزندان بر آنها پیشی میگیرند. همچنین خانوادههایی که پدر و مادر هر دو شاغل هستند و نمیتوانند به امور تربیتی فرزندان به طور کامل رسیدگی کنند و وقت محدودتری دارند برای اینکه عذابوجدان نداشتن حضور خود در خانه را کم کنند یا برای اینکه فرزند آنها کمتر احساس ناراحتی کند اقدام به دادن سرویسهای بیش از حد به فرزند خود میکنند و این مساله نیز باعث میشود تا فرزندان خواستههای خود را با جسارت و طلبکارانه نیز بیان کنند و کمکم فرزندسالاری در آنها اتفاق میافتد. برای درمان فرزندسالاری نمیتوانیم یکباره اقدام کنیم بلکه لازم است تا بررسی کنیم که به چه میزان فرزندان ما اختیارات ما را به عنوان والد از ما سلب کردهاند و طی زمان مشخصی سعی کنیم تا بدون ایجاد تنش بتدریج جایگاه خود را به عنوان خانواده سالم بهدست بیاوریم. اگر به صورت ناگهانی و یکباره بخواهیم با فرزند خود مخالفت کنیم تنش خانه افزایش مییابد و فضا ناآرام میشود در نتیجه بهتر است تا ابتدا فهرست مواردی را که بیش از اندازه درباره آنها نظر فرزندمان اعمال میشود، تهیه کنیم و با تمرین رفتار قاطعانه در طول زمان مشخصی اقدام به حذف سرویس و خدمات بیش از حد کنیم. مدیریت زمان و افزایش آگاهی و یادگیری استفاده از تکنولوژی نیز به ما کمک خواهد کرد.(بتیسا محمدی/ضمیمه چاردیواری/جام جم)
جام جم سرا:دولت در سال جاری ساز و کار متفاوتی را نسبت به سال گذشته درباره واگذاری سبدهای کالایی حمایتی در نظر گرفته است به نحوی که از طریق شناسایی مشمولان واقعی تلاش می شود حمایت های غیرنقدی به گروه های واقعی تعلق گیرد.
اتفاقی که در سال گذشته افتاد این بود که دولت در ابتدا با تامین اعتباری تلاش کرد تا بخشی از جامعه را مشمول دریافت حمایت های غیرنقدی در قالب سبدهای کالایی قرار دهد، اما در ادامه راه به دلیل نارضایتی جامعه توزیع سبدها را برای قریب به اتفاق جامعه انجام داد تا از این طریق بتواند نظر موافق مردم را با اولین اقدام حمایتی گسترده خود همراه کند.
حال در سال جاری تصمیم گرفته شد حمایت ها در قالب سبد کالایی دقیق تر و با اهداف مشخص تری توزیع شود. محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت اخیرا اعلام کرده بود متاسفانه دولت در سال جاری پولی برای اختصاص به سبد کالا ندارد و از اینرو تنها گروه های حمایتی تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی از کمک های غیرنقدی دولت در مرحله جدید بهره مند می شوند.
برخی در این باره می گویند اینکه دولت تصمیم گرفته است سبد کالا را تنها به دو گروه افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی اختصاص دهد موضوع جدیدی نیست و معمولا دولت ها درباره اینگونه سازمان ها، اقدامات حمایتی مستمری را در برنامه های خود دارند؛ بنابراین بزرگنمایی این اقدام تنها جنبه تبلیغاتی دارد و چیز جدیدی عاید گروه های تحت پوشش سازمان های حمایتی نخواهد آمد.
اما از سوی دیگر، برخی کارشناسان بازار کار کشور معتقدند کارگران به عنوان بزرگترین گروه شاغلان کشور و بخشی از بدنه بازار کار که معمولا توان معیشتی پایانی دارند نیز باید در کنار سازمان های حمایتی کمیته امداد و سازمان بهزیستی به عنوان گروه های تحت حمایت دولت قرار داشته باشند.
برخی نمایندگان کارگری نیز در ماه های اخیر برخی نامه نگاری ها و درخواست ها را در اینباره با وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان نماینده مستقیم دولت در اجرای فازدوم توزیع سبد کالا مطرح کرده اند. خواسته مشخص آنها قرار گرفتن نام کارگران در لیست دریافت کنندگان کمک های دولتی در مرحله جدید توزیع سبدهای کالایی بوده است.
اما دولت در مصوبه ای که یازدهم خردادماه امسال در هیئت وزیران ارائه و در روزهای اخیر از طریق پایگاه رسمی دولت منتشر شد، نامی از کارگران در گروه مشمولان دریافت بسته های غذایی نبرده است. در لیست جدید دولت مشخصا بیش از 2 میلیون و 840 هزار خانوار تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی با جامعه آماری حدود 7 میلیون و 540 هزار نفر قرار گرفته است.
دولت قصد دارد بزودی بسته های امنیت غذایی را در بین خانوارهای یادشده توزیع کند. حتی در این زمینه دولت اقلام 10 گانه سبد امنیت غذایی را نیز اعلام کرده است. در سبد جدید دولت گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ، برنج، ماکارونی، حبوبات، لبنیات، روغن مایع، رب و خرما قرار گرفته است.
دولت در این مرحله سبد امنیت غذایی را پُربارتر از مرحله اول آن در سال گذشته پیش بینی کرده و ارزش هر سبد را نیز حداکثر 120 هزارتومان اعلام کرد. همچنین اعلام شده است گروه های مشمول می توانند در صورت عدم تمایل به دریافت بسته های غذایی، معادل ریالی آن را با کسر 20 درصد به صورت نقدی دریافت کنند.
هرچند اجرای اینگونه طرح ها همواره منتقدینی دارد اما به نظر می رسد دولت در این زمینه در تلاش است تا کمک هایی را به صورت غذایی و با قید فوریت به دست دهک های نیازمند جامعه برساند. در اینباره گفته می شود دولت می خواهد کمک هایی را به گروه هایی از جامعه ارائه کند که توان خرید بسیار پایینی دارند و بالا بودن هزینه ها باعث حذف برخی اقلام از زندگی آنها شده است.
در هر صورت کمک های دولتی به گروه های نیازمند جامعه حتی در کشورهای پیشرفته دنیا نیز انجام می شود و در هر کشوری دولت تلاش می کنند تا برخی سیاست های حمایتی مستقیم را حداقل در بخش امنیت غذایی دهک های پایین جامعه انجام دهند؛ کاری که این روزها دولت تدبیر و امید به دنبال انجام آن است.
با وجود اینکه به صورت رسمی اعلام شده بود دولت غیر از گروه های تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی را مشمول دریافت کمک های غذایی در مرحله جدید نخواهد کرد، اما در مصوبه جدید هیئت وزیران ماموریتی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره شناسایی گروه های دیگر مشمول دریافت کمک های دولتی داده شده است.
بانک اطلاعاتی که در این خصوص مورد استفاده قرار خواهد گرفت همان اطلاعاتی است که در ماه های گذشته خانوارها به منظور فازدوم هدفمندی یارانه ها ارائه کرده اند. می توان گفت شناسایی مشمولان جدید دریافت کمک های غذایی دولت از طریق بانک اطلاعاتی هدفمندی یارانه ها، اولین مراجعه و استفاده رسمی دولت از این بانک اطلاعاتی است؛ هرچند بسیاری معتقدند مردم اطلاعات واقعی و دقیقی را درباره وضعیت درآمدی خود ارائه نکرده اند.
با این حال، تشکیل این بانک اطلاعاتی از اولین پایه های آماری است که دولت می تواند به آن مراجعه داشته باشد. البته ممکن است دولت برای راستی آزمایی تهیه لیست مشمولان دیگر غیر از افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی، روش های جدیدی را نیز اعمال کند.
در ماموریت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به استفاده از بانک اطلاعاتی هدفمندی یارانه ها و شناسایی مشمولان جدید بر اساس میزان درآمد خانوارها حداکثر تا یک میلیون تومان اشاره شده است و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این زمینه اقداماتی را انجام خواهد داد.
به نظر می رسد در این مرحله و پس از آغاز توزیع بسته های امنیت غذایی، اینبار گروه هایی از مشمولان قانون کار و کارگران کشور نیز دوباره مشمول دریافت سبدهای کالایی رایگان دولت شوند. در صورت تحقق این امر می توان گفت دولت به نحوی به دنبال ارائه پاسخی روشن به درخواست کارگران درباره بسته های امنیت غذایی بادشد؛ هرچند در این بخش می توان از روستائیان، عشایر، زنان سرپرست خانوار، ساکنان در مناطق محروم و مرزی و گروه هایی از این دست را نیز مشمولان بالقوه دریافت حمایت های دولتی دانست.
وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی موظف شد ظرف یکماه برنامه شناسایی افراد مشمول در مراحل بعدی توزیع بسته حمایت غذایی را به ستاد هدفمندی یارانه ها ارائه کند.
سازمان هدفمندی یارانه ها، مرکز آمار ایران و سازمان فناوری اطلاعات ایران هم موظف شدند با هماهنگی وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی، ظرف یکماه برای شناسایی اقتصادی خانوارها با استفاده از بانک اطلاعاتی موجود (از جمله اطلاعات درآمدی خانوارها در بازه های کمتراز شش میلیون ریال و بین شش تا ده میلیون ریال) اقدام کنند.(مهر)
جام جم سرا: کارآگاهان جنایی استان یزد چند روز قبل از وقوع جنایت در منزلی مسکونی مطلع شدند و خود را به محل اعلامشده رساندند. آنها ابتدا مردی را دیدند که ظاهری آشفته داشت و آثار خون روی لباسش مشهود بود. این مرد که تیمور نام دارد در همان نگاه اول بهعنوان مظنون شناخته شد.
به نقل از شرق، کارآگاهان با بررسی خانه جسد زن جوان را در حالیکه هدف ضربات چاقو قرار گرفته و جان باخته بود در قسمت پذیرایی خانه مشاهده کردند و در ادامه با ورود به اتاق خواب جنازه کودکی را دیدند که او نیز هدف چاقو قرار گرفته بود. وسایل خانه سالم و دستنخورده بود بنابر این فرضیه، سرقت مردود به نظر میرسید و قویترین احتمال این بود که تیمور همسر و فرزند خود را کشته باشد. این مرد که خودش در تماس با پلیس از وقوع جنایت خبر داده بود در همان بازجوییهای اولیه به کشتن همسر و پسرش اقرار کرد.
کارآگاهان بعد از جمعآوری مدارک موجود اجساد را به پزشکی قانونی منتقل کردند و پس از انتقال تیمور به پلیس آگاهی به بازجویی از او پرداختند. متهم گفت: «من سه بار ازدواج کردهام. ازدواج اولم با شکست مواجه شد و به دلیل اختلافاتی که با همسرم داشتم از هم جدا شدیم. مدتی بعد با زنی دیگر ازدواج کردم و از او صاحب پسری به نام احسان شدم اما این بار هم زندگی مشترک دوام نیاورد و اختلافات شدید باعث شد طلاق بگیریم.»
متهم ادامه داد: «نگهداری از احسان به من سپرده شده بود و ما مدتی با هم زندگی کردیم تا اینکه با محبوبه آشنا شدم و از او خواستگاری کردم. محبوبه قبول کرد با من ازدواج و از پسرم نیز نگهداری کند. ما حدود یک سال قبل زندگی مشترکمان را شروع کردیم. اوایل به ظاهر مشکلی وجود نداشت و همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه به تدریج اختلافات ما شروع شد همسرم با نیش و کنایههایش مرا آزار میداد و کارهایی را که از او میخواستم انجام نمیداد همین مساله باعث شد درگیریهای ما شدت پیدا کند تا جایی که محبوبه بحث طلاق را پیش کشید.»
تیمور در ادامه اعترافات خود گفت: «صبح روز حادثه وقتی از خواب بیدار شدم از او خواستم با هم صبحانه بخوریم. من روی مبل نشسته بودم و محبوبه هم کنار مبل روی زمین نشسته بود. وقتی دیدم به حرفم اعتنایی نمیکند به شدت عصبانی شدم طوری که کنترل خودم را از دست دادم. به سرعت به آشپزخانه رفتم، چاقویی برداشتم و با آن به زنم حمله کردم. اول ضربهای را به پهلویش وارد کردم و ضربات بعدی را به قفسه سینهاش زدم.»
متهم درباره قتل پسرش نیز توضیح داد: «بعد از کشتن محبوبه در حالیکه هنوز به شدت عصبانی بودم به اتاق خواب رفتم. احسان هنوز بیدار نشده بود. با چاقو چند ضربه هم به او زدم. در آن لحظات اصلا متوجه رفتارم نبودم. وقتی به خودم آمدم و فهمیدم چه کار کردهام با پلیس تماس گرفتم و وقوع قتل را به ماموران اطلاع دادم.»
بنابر این گزارش متهم به قتل در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از وی ادامه دارد.
جام جم سرا:با اتمام امتحانات دانش آموزان، دغدغه خانواده ها برای ثبت نام به ویژه خانواده هایی که فرزند نوآموز و یا تغییر پایه دارند، دو چندان می شود. چرا که خانواده ها باید به دنبال مدرسه ای مناسب که در عین حال در محدوده جغرافیایی منزلشان است باشند. اما در موارد زیادی مدرسه های منتخب خانواده خارج از محدوده جغرافیایی است و این آغاز مشکلات ثبت نام در مدارس است.
انتقاد والدین از تعیین محدوده و دریافت پول
با گذشت تقریبا سه هفته از آغاز ثبت نام های سال جدید تحصیلی 94-93 بیشتر شکایت خانواده ها موضوع تعیین محدوده و مدارسی است که در خارج از این محدوده قرار دارند و سوء استفاده برخی از مدیران از شرط تعیین محدوده. معصومه اختری یکی از ساکنان منطقه 3 پایتخت است که درصدد ثبت نام نوآموز خود در یکی از مدارس دولتی این منطقه است. او می گوید:« فاصله مدرسه تا منزل مسکونی ما یک خیابان است. اما مدیر مدرسه تاکید می کند که به دلیل آنکه خانه ما در آنسوی خیابانی است که مدرسه تاسیس شده است، در محدوده ثبت نام قرار نداریم و باید در مدرسه دیگری که فاصله اش با خانه ما زیاد است ثبت نام کنم.»
او درباره اینکه آیا به ستاد ثبت نامه منطقه مراجعه کرده است، می گوید:« پس از پایان امتحانات فرزندم تاکنون دو بار به ستاد منطقه سه مراجعه کرده ام اما جواب آنها در هر دو بار منفی بوده است.»
اختری توضیح می دهد که منطقه 3 از جمله مناطقی است که تنوع مدارس غیردولتی در آن بسیار زیاد است و تعداد مدارس دولتی چندان زیاد نیست. به همین دلیل انتخاب مدرسه مناسب برای فرزندم بسیار مشکل است.
تعیین محدوده ابزاری برای دریافت پول از والدین
مریم محققی یکی دیگر از والدین ساکن در منطقه 11 با بیان اینکه مشکل ثبت نام و تعیین محدوده تنها در تهران وجود دارد، می گوید:« در حال حاضر خانه ما در محدوده تعیین شده مدرسه مورد نظر نیست و مدیر مدرسه پذیرفته به ازای دریافت مبلغ 400 تا 500 هزار تومان حاضر است فرزندم را ثبت نام کند.
او درباره اینکه آیا به دلیل رفتار غیرقانونی مدیر مدرسه به ستاد ثبت نام شکایت کرده است،توضیح می دهد:« شکایت از مدیر مدرسه هیچ مشکلی را حل نمی کند. خانواده های زیادی بودند که حاضر به پرداخت این میزان هزینه هستند. من نیز ترچیح می دهم به جای کاغذ بازی و رفت و آمد بیهوده این هزینه را پرداخت کنم. چرا که فاصله خانه تا مدرسه مورد نظر اندک است و اگر قرار باشد در مدرسه دیگری ثبت نام کنم باید همین میزان هزینه را برای سرویس مدرسه پرداخت کنم. به همین دلیل ترجیح می دهم که این هزینه را به مدرسه پرداخت کنم.»
تنوع مدارس و کاهش مدارس دولتی در مناطق مختلف
مهدی بهلولی دبیر و کارشناس آموزشی نیز با اشاره به اینکه در حال حاضر عمده مشکلات ثبت نام در مدارس دولتی به دلیل افزایش تنوع مدارس و کم شدن مدارس دولتی در مناطق مختلف شهر تهران است، میگوید:« در گذشته چنین مشکلاتی برای ثبت نام وجود نداشت. اما با افزایش تنوع مدارس مانند مدارس هیأت امنایی، سمپاد ،نمونه دولتی و ...تعداد مدارس دولتی در هر منطقه کم شده و در نهایت بسیاری از خانوده ها به دلیل فاصله زیاد بین مدرسه و خانه ترجیح می دهند فرزندانشان در مدارس غیر دولتی ثبت نام کنند. این در حالی است که براساس قانون اساسی آموزش رایگان حق همه دانش آموزان است.
به گفته او، یکی دیگر از مشکلات، عدم تناسب کیفیت مدارس دولتی است. در هر منطقه یک یا دو مدرسه دولتی وجود دارد که اصولاً خانواده ها تمایل به ثبت نام فرزندانشان در این مدارس دارند. وقتی مدیر مدرسه با افزایش تقاضاهای خارج از محدوده مواجه می شود و از سوی دیگر سرانه مدارس به آنها پرداخت نمی شود، تلاش می کند قانون را دور زده و شرطهایی برای ثبت نام برای والدین بگذارند.
ضرورت بازنگری تعیین محدوده های مدارس
بهلولی توضیح میدهد که با توجه به گستردگی شهر تهران و افزایش جمعیت پایتخت، باید آموزش و پرورش، تعیین محدوده های مدارس را بازنگری کند تا مانع از سوء استفاده مدیران مدارس و دریافت پول بشود.
محدوده های مدارس براساس تراکم جمعیتی مشخص شده اند
در این میان اما مسعود ثقفی سخنگوی ستاد ثبت نام آموزش و پرورش شهر تهران در توضیح مشکلات به وجود آمده برای برخی از والدین به هنگام ثبت نام در محدوده های تعیین شده مدارس می گوید: «همه مدارس در مناطق 19 گانه شهر تهران محدوده بندی شده که این محدوده ها براساس تراکم جمعیتی و تعداد دانش آموزان سال گذشته مدرسه مشخص می شود.»
او درباره اینکه برخی از خانه های مسکونی در نقطه صفر مرزی بوده و در هیچ محدوده ای قرار نمی گیرند، توضیح می دهد:« اصلا چنین چیزی امکانپذیر نیست و تمامی خانه های مسکونی براساس نقشه جغرافیایی منطقه محدوده بندی شده است. تاکنون چنین مواردی به ما گزارش نشده است. ما در موضوع تعیین محدوده تلاش کردیم در برخی از محدوده ها که ادارات دولتی بیشتری وجود داشته و تعداد دانش آموزان کمتر است وسعت محدوده را بیشتر کرده که والدین با خیال راحت تری اقدام به ثبت نام در مدرسه مورد نظر کنند.»
ثقفی درباره راهکارهای ثبت نام دانش آموزان در محدوده های تعیین شده و مشکلات ایجاد شده در موارد استثنایی می گوید: «شرط ثبت نام، محدوده های تعیین شده است. اولویت اول ثبت نام دانش آموزان نیز محل مسکونی و اولویت دوم محل اشتغال مادران شاغل رسمی و پیمانی در ادارات دولتی است.در موارد استثنایی والدین باید به ستادهای ثبت نام مراجعه کرده و پس از بررسی موضوع، قطعاً مشکل آنها برطرف می شود.»
دریافت پول به ازای ثبت نام خارج از محدوده تخلف است
سخنگوی ستاد ثبت نام آموزش و پرورش شهر تهران درباره اینکه برخی مدیران مدارس اقدام به ثبت نام دانش آموزان در خارج از محدوده به شرط دریافت پول می کنند می گوید:« ثبت نام چنین دانش آموزانی تخلف است. بازرسان ما بعد از شروع سال تحصیلی مشخصات تمام دانش آموزان ثبت نام شده در هر مدرسه را با آدرس منطقه سکونت تطابق می دهند که قطعا اگر چنین مواردی مشاهده شود با مدیر مدرسه برخورد لازم خواهد شد.
ثقفی همچنین درباره اصرار مدیران برای دریافت پول از والدین به هنگام ثبت نام نیز می گوید:« بارها بر این موضوع تاکید شده که دریافت پول غیر از هزینه بیمه و پول کتاب تخلف است. اما تا زمانی که والدین گزارش چنین تخلفاتی را به ما ندهند ما قطعا نمی توانیم به صورت گسترده با این تخلفات برخورد کنیم. بهترین راهکار برای مقابله با دریافت پول اجباری، اعلام گزارش تخلفات است.»
ثبت نام خارج از محدوده بیشترین درخواست والدین
او همچنین درباره تعداد شکایات والدین از مدیران مدارس گفت: هنوز سه هفته از زمان ثبت نام ها باقی مانده اما در این مدت نیز تقریبا هیچ شکایتی درباره دریافت پول اجباری از والدین به ما نشده است. بیشتر مراجعه کنندگان به ستادهای ثبت نام درخواست هایی برای ثبت نام در خارج از محدوده داشته اند که مدیران ما در حال حل مشکلات آنها بوده و گاه در برخی شرایط استثنایی اجازه ثبت نام در خارج از محدوده به دانش آموزان داده می شود(مهر)
جام جم سرا: باید تا بهمن صبر کرد و با اعداد و ارقام، این ماجرا را پیگیری کرد. در هرحال، آمارها میگویند در سال 1391، بهطور متوسط هر خانوار ایرانی در مناطق شهری بهطور ماهانه 62هزارو300تومان بیشتر از درآمد هزینه داشته است. این در وضعیتی بود که هزینههای خانوارها 24/5 درصد و درآمدهای آنها 25درصد رشد یافته بود. 26درصد هزینههای خانوار خرج خوراکی بود که 31درصد زیادتر شده بود و 32درصد هم سهم مسکن بود که 33درصد رشد داشت. از آن سو، درآمد پولی کارکنان دولت فقط پنج درصد و کارکنان بخش خصوصی 15درصد زیاد شده بود. در این میان، اوضاع مشاغل آزاد غیرکشاورزی خوب بود که درآمد پولیشان 25درصد نسبت به سال قبل از آن، رشد یافته بود.
در بهمن سال گذشته، بانک مرکزی گزارش بررسی بودجه خانوار در مناطق شهری ایران در سال 1391 را منتشر کرد. این آخرین آمار در این زمینه است و هنوز شش ماه تا گزارش بعدی درباره سال 92، باقی مانده است. اولین بررسی بودجه خانوار در ایران به سال 1314 بازمیگردد که بانک ملی آن را برای ساکنان هفت شهر کشور محاسبه کرد و این سنت تا امروز، راه طولانیای طی کرده و با تاسیس بانک مرکزی، محاسبه بودجه خانوار به این نهاد محول شده است. در این محاسبات، خانوار یک یا چندنفر هستند که در یک اقامتگاه ثابت زندگی میکنند و دارای خرج و تغذیه مشترکند که در 79 شهر و بین بازه اردیبهشت یک سال تا فروردین سال بعد، از آنها آمارگیری میشود؛ یعنی حدود 12هزار خانوار در کل ایران.
در کل هزینههای ناخالص خانوارها، بهطور متوسط 5/5 درصد متعلق به گروه بهداشت و درمان بود و4/9 درصد هزینهها به حملونقل، دودرصد به ارتباطات، 2/3درصد به تفریح و امور فرهنگی، دودرصد به تحصیل، 2/1 درصد به رستوران و هتل، 0/4 درصد دخانیات و 2/8 درصد به سایر هزینهها مربوط میشد. با تورم بالای آن سال، این هزینهها هم بسیار افزایش یافته بود. هزینه بهداشت و درمان از همه بیشتر رشد داشت و نسبت به سال قبل از آن، 27/5 درصد افزایش یافته بود. هزینه ارتباطات 12درصد، هزینه تفریح و امور فرهنگی 8/1درصد، هزینه تحصیل 15/4 درصد، هزینه رستوران و هتل 14/4 درصد، 54/6درصد دخانیات و بقیه هزینهها 20/6 درصد رشد کرده بودند.
در سال 84 که دولت تغییر کرد، هزینه خوراکی و آشامیدنی23/7درصد هزینههای خانوار بود که در سال 91 این میزان رشد داشت و به 26/2 درصد رسیده بود. هزینه مسکن نیز از 27/6درصد هزینههای خانوار به 32/9 درصد رسیده بود. اما هزینه حملونقل از سبد هزینههای خانوار کاهش یافته و از 15/8 درصد هزینهها در سال 84 به 9/4 درصد در سال 91 رسیده بود. هزینه پوشاک و کفش هم کاهش داشت و از 5/6 درصد به4/5 درصد رسیده بود. هزینه بهداشت و درمان هم از سبد خانوار کاهش یافته و از 4/3 درصد به 5/5 درصد رسیده بود. هزینههای لوازم و اثاث خانه نیز با همین میزان کاهش از 5/8 درصد به 4/5 درصد رسیده بود. هزینه تفریح و امور فرهنگی، تحصیل و رستوران و هتل هم به میزان خیلی جزیی (در حد 0/1 درصد) کاهش یافته بود.
تحلیلهای ابتدایی درباره این تغییرات میتوان ارایه کرد؛ از جمله اینکه هزینه مصرفی جاری خانوارها مانند خوراک یا مسکن زیاد شده و خانوارها از هزینههایی مثل تفریحات، رستوران و حتی حملونقل کم کردهاند تا در عین کمبود بودجه، بتوانند هزینههای ضروریتر خود را جبران کنند. اما در هر حال، بهتر است که در هر حوزه، به ویژگیهای مخصوص آن توجه داشت و سپس نتیجهگیری کرد. وقتی که هزینههای درآمدی خانوارها بالا میرود، باید درآمدهای آنها نیز افزایش داشته باشد تا خانوادهها دستکم، همان کیفیت زندگی را داشته باشند که در سالهای قبلتر داشته بودند. خانوادههای شهری بهطور متوسط در سال 1391، یکمیلیونو742هزارو200تومان در ماه درآمد داشتهاند. در این میان، 70/8 درصد درآمدها پولی و بقیه آن غیرپولی بوده است. درآمد خانوادهها نسبت به سال قبل از آن، 25درصد رشد داشت؛ درآمدهای پولی نسبت به سال پیش از آن، 19/8 درصد و درآمدهای غیرپولی 39/8 درصد زیاد شده بود. در میان درآمدهای پولی، درآمد از طریق مزد و حقوق بخش دولتی و عمومی تنها 5/3 درصد زیادتر شده بود. به نظر میرسید که این وضعیت در بخش خصوصی بهتر بوده است چون مزد و حقوق بخش خصوصی 15/9 درصد رشد داشت. درآمد از مشاغل آزاد کشاورزی 10/2درصد، درآمد از مشاغل آزاد غیرکشاورزی 24/8 درصد و درآمدهای پولی متفرقه 25/3 درصد رشد داشت. درآمد حاصل از فروش کالای دست دوم هم 28/2 درصد رشد یافته22/7 درصد کل درآمدهای خانوار را تشکیل میداد.
نتایجی که از آمارگیری بودجه خانوار در سال 91 به دست آمد، اینطور نشان میدادند که 23/3 درصد خانوارها بدون فرد شاغل بودند و 57/5درصد خانوارها دارای یک فرد شاغل بودند. تنها در 15/8 درصد خانوارها دو فرد شاغل وجود داشت و 3/4درصد خانوارها نیز دارای سه فرد یا بیشتر شاغل بودند. مقایسه آمارهای سال 91، نشان میدادند که تعداد خانوارهای بدون فرد شاغل در این سال نسبت به سال قبلتر، افزایش و تعداد خانوارهایی با یک فرد شاغل یا بیشتر، کاهش داشتند. نتایج، نشاندهنده تنوع در شغل افراد بودند؛ 3/7 درصد افراد شاغل در بخش کشاورزی، دامپروری، شکار، جنگلداری و ماهیگیری فعال بودند، 16/9 درصد در بخش صنعت و معدن، یک درصد در بخش برق و گاز و آب، 15/4درصد در بخش ساختمان و 22/6 درصد در بخش عمدهفروشی، خردهفروشی، هتلداری و رستوران. بخش شاغل در حملونقل، انبارداری و ارتباطات 11/4 درصد شاغلان، بخش خدمات مالی، بیمه، ملکی، حقوقی و تجاری هفت درصد و بخش خدمات عمومی، اجتماعی و شخصی نیز 22 درصد از شاغلان سال 91 را شامل میشدند. شش درصد از اعضای شاغل خانوارها کارفرما، 32 درصد کارکن مستقل، 18/1 درصد کارکن موسسات دولتی و عمومی، 41/9 درصد کارکن موسسات خصوصی، 0/2 درصد کارکن موسسات تعاونی و 1/8 درصد کارکن خانوادگی و کارآموز بدون مزد بودند. در این آمارگیری، 62/4 درصد خانوارها مالکنشین و 27 درصد اجارهنشین بودند. 31/6 درصد خانوارها خانه دو اتاق خوابه و 45/7درصد هم خانه سه اتاق خوابه و 43/1درصد خودرو شخصی داشتند.
خانوارها از نظر هزینه و درآمد، در استانهای مختلف کشور هم متفاوت بوده است. بیشترین هزینهها و درآمدها مربوط به خانوارهای استان تهران بوده است. متوسط هزینههای خانوار در استان تهران، ماهی دومیلیونو427هزارو300تومان و متوسط درآمدهای خانوار در این استان، ماهی دومیلیونو441هزارو800تومان بوده است. خانوارهای استان هرمزگان کمترین هزینهها را با متوسط ماهانه 958هزارو300تومان و خانوارهای استان سیستانوبلوچستان کمترین درآمدها را با متوسط ماهانه یکمیلیونو37هزارو400تومان دارا بودهاند. جالب اینجاست که کسری بودجه خانوارها در سطح ملی، در استان تهران دیده نمیشود.(شرق)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا:کاملا واضح است که دهک های ضعیف جامعه، بر اثر فشار تورم دارای مشکلات بسیار بیشتری از دهک های مرفه هستند. اما در این میان، طبقه متوسط نیز بر اثر فشار اقتصادی با مسایل گوناگونی روبه رو است. برای این که فشار اقتصادی بر خانوادههای طبقه متوسط ملموس شود، می توان یک خانواده چهارنفره طبقه متوسط ساکن تهران را در نظر گرفت و مخارج یک ماه آنها را بر اساس الگوهای کاملا واقعی، فهرست کرد. این فهرست از ترکیب مخارج چهار خانواده طبقه متوسط ساکن تهران به دست آمده است.
خانواده نمونه این گزارش، دارای دو فرزند چهار و هشت ساله است. مرد خانواده مهندس عمران است که در یکی از شرکت های پیمانکار نیروی انسانی طرف قرارداد با وزارت نیرو مشغول به کار است و زن نیزکارمند یک شرکت خصوصی فعال در زمینه امور اجتماعی است. هر دوی آنها مدرک کارشناسی از دانشگاه های تهران دارند. مرد خانواده برای تامین مخارج زندگی، به صورت پروژه ای و در خارج از وقت کاری نیز برای یک شرکت خصوصی کار می کند. این خانواده ساکن محله تهرانپارس هستند که در شرق تهران واقع شده و محله ای متوسط محسوب می شود. خانه این خانواده منزلی 80 متری است با دو اتاق خواب که دو سال پیش، پس از هشت سال اجاره نشینی خریده شده است اما برای خرید این خانه دو وام گرفته شده است؛ یکی از این بدهی ها، وام مسکن 20میلیون تومانی است که ماهیانه 300 هزار تومان باید اقساط آن پرداخت شود و دیگری وام یک موسسه مالی- اعتباری است که ماهیانه 250 هزار تومان بازپرداخت دارد. علاوه بر این دو، این خانواده قرض های شخصی را نیز که از دوستان و آشنایان گرفته است، باید پس بدهند. بنابراین باید ماهیانه 500 هزار تومان برای پس دادن این قرضها باید کنار گذاشته شود.
اولین مخارجی که این خانواده دارد، هزینه خوراک است. قیمت مواد پروتئینی، برنج و نان، لبنیات، میوه و سبزی و نیز خوراکیهای مورد علاقه فرزندان، در ماههای قدری تعدیل شده است ولی همچنان قیمت ها از درآمد ماهیانه خانوار بالاتراست.این خانواده تلاش می کند با کاستن از کیفیت مواد خوراکی، هزینه ها با پایین نگه دارد. مثلا گاهی به جای گوشت گوسفندی از گوشت مخلوط و گوشت گوساله استفاده میکنند و به جای برنج ایرانی، برنج خارجی را در سبد مصرف قرار می دهد. یکی از مشکلات بزرگ این خانواده، افزایش بسیار زیاد قیمت میوه از اردیبهشت ماه تا کنون است.
هزینه های تفریحی فرزندان نیز از دیگر هزینه های بالای خانواده است. کودک چهار ساله، باید به مهد کودک برود و این روزها برای ثبت نام کودک هشت ساله نیز اقدام شده است. بچه بزرگتر به مدرسه دولتی می رود اما باید 250 هزار تومان بابت هزینه ثبت نام بپردازند. اگر فرزند او به مدرسه غیر انتفاعی می رفت، دست کم باید یک میلیون و 500 هزار تومان برای ثبت نام یک سال تحصیلی به مدرسه می پرداخت. شهریه ماهیانه مهد کودکی که فرزند دوم خانواده می رود نیز، 90 هزار تومان است.
پدرومادر این خانواده چون خود تحصیلکرده اند، به تفریحات و فعالیت های فرهنگی فرزندان اهمیت می دهند. فرزند اول خانواده به کلاس موسیقی می رود اما فرزند چهارم هنوز به فعالیت های فرهنگی نپرداخته است. به علاوه، کتابها، فیلمها، بازیهای رایانه ای، اسباب بازیها و نیز تفریح در شهربازی ها هم از دیگر نیازهای کودکان این خانواده است. نیاز دیگر فرزندان این خانواده، پوشاک است. پوشاک کودکان بسیار گران است و از سوی دیگر، استهلاک بسیار زیادی دارد. مرد و زن این خانواده سالی یک دست لباس بیشتر نیاز ندارند اما بچه ها در هر فصل - یا نهایتا در نوروز و اول مهر- نیاز به لباس جدید دارند. اگر فرزندان پسر باشند، استهلاک لباسها بیشتر نیز خواهد بود.
این خانواده یک خودروی پراید قدیمی دارند که هر ماه هزینه های تعمیر و نگهداری به آنها تحمیل می کند و سوخت بدون یارانه نیز به آن اضافه می شود. زن خانواده معمولا مصرف کننده خودرو است و مرد خانواده با وسایل حمل و نقل عمومی به کارهای خود می رسد اما با گران شدن کرایه تاکسی، هزینه های حمل و نقل او نیز افزایش یافته است. او در همه مسیر خود و با وقت محدودی که دارد، نمی تواند همیشه از اتوبوس و مترو استفاده کند و ناچار است در مسیرهایی سوار تاکسی شود.
قبض های منزل، شارژ ساختمان و نیز هزینه اندک اینترنت نیز از دیگر مخارج این خانواده است. این مخارج تقریبا ثابت است. اما مخارج غیر ثابتی که یک خانواده را واقعا نگران می کند، مخارج درمانی است. اگر یک عضو خانواده بیمار شود، با این که همه اعضای خانواده بیمه تامین اجتماعی هستند، مخارج زیادی روی دست خانواده می گذارد. معمولا کودکان نیز خیلی بیشتر از بزرگترها بیمار می شوند و نیاز به پزشک و دارو پیدا می کنند. بیمه تامین اجتماعی عملا بخش کمی از هزینه های درمانی را پوشش می دهد. علاوه بر درمان، پدر و مادر خانواده باید برای سلامتی خود - که تحت فشار روانی و کار بیش از حد در خطر است- به طور مدام به ورزش بپردازند. هزینه های استخر مرد و باشگاه بدنسازی زن خانواده نیز به هزینه های سلامت خانواده تحمیل می شود. این خانواده در دو سال اول خانه دار شدن، حتی فرصت و توانایی مالی رفتن به مکان های ورزشی را نداشت اما در ماه ها اخیر توانسته است کمی از فشارها کم کند و دوباره به ورزش روی بیاورد.
خانواده نمونه این گزارش، چون دو سال پیش خانه خریده است، هیچ پس اندازی ندارد تا برای مخارج پیش بینی نشده بتواند از آنها خرج کند. بنابراین فشار روانی زیادی را برای پرهیز از اتفاقات غیر مترقبه زندگی، خسارتها و صدمه به فرزندان تحمل می کند. به دلیل این که زن و مرد، هر دو، در شرکت های خصوصی کار می کنند، آینده شغلی خود را نیز خیلی پایدار نمی دانند و هر لحظه احتمال می دهند که بیکار شوند؛ همین موضوع بر فشار روانی روی آنها می افزاید. این خانواده دو سال است که به دلیل جلوگیری از مخارج بیشتر، مسافرت را نیز از فهرست برنامه های خود خارج کرده است و به همین دلیل، فشار روانی بیشتر از گذشته شده است. معمولا هزینه های این خانواده از درآمدها بیشتر می شود. در این صورت، مرد و زن خانواده از هزینه های مربوط به خود می کاهند اما تلاش می کنند به هزینه های فرزندان دست نزنند. آنها از ورزش، هزینه حمل و نقل یا حتی از بدهکاریهای خود می کاهند تا درآمدها بتواند هزینه ها را پوشش دهد. حتی در شرایط دشوارتر، دوباره به قرض گرفتن هم رو می آورند. خوشبختانه هنوز والدین زن و خانواده زندهاند و بارها پیش آمده است که برای تامین مخارج زندگی، از سوی والدین کمکهای مالی صورت بگیرد.(خبرآنلاین/سعید ارکانی)
جام جم سرا: دکتر بهمن بهمنی مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان در نخستین نشست کمیته ملی ازدواج که در وزارت ورزش و جوانان تشکیل شد، اظهار کرد: مدارس خانواده تلاش میکند که همه اعضای خانواده آموزشهایی را برای زندگی بهتر و قوام زندگی در قالب محتواهای سازمان یافته دریافت کنند که از جمله آنها میتوان به فرزندپروری، ازدواج، ارتباط با والدین و مرحله سالمندی اشاره کرد. البته هر یک از این موارد شامل موضوعات جزئی تری میشود؛ به عنوان نمونه کودک پروری و نوجوان پروری از جمله موضوعات بحث فرزندپروری است.
وی در ادامه گفت: تلاش میکنیم از ظرفیتهای بخش خصوصی برای مدارس خانواده استفاده کنیم و این مدارس دولتی نخواهد بود و زیر نظر فرهیختگان و صاحبنظران بحث خانواده اداره میشود. مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان با بیان اینکه دانش و آگاهی کافی در حوزه زندگی جنسی وجود ندارد، اظهارکرد: متاسفانه برخی مراکز مدعی ارائه خدمات در این حوزه هستند، این در حالی است که نهشان دین، نه فرهنگ و نه اجتماع را رعایت میکنند. (خراسان)
جام جم سرا: این قانون همان است که موفق شد مهریه 110 سکهای را سر زبانها بیندازد و کاری کند تا گرفتن حکم جلب و راهی زندان شدن فقط برای مردانی شدنی باشد که کمتر از 110 سکه را تعهد کردهاند یا اگر مهریهای بیش از این را پذیرفتهاند، فقط برای 110 سکه به زندان بروند.
پس این قانون یک حسن برای مردان داشته و یک خطر که از بیخ گوش زنان متاهل گذشته است اما حالا که بیش از یک سال از اجرای این قانون در دادگاههای خانواده میگذرد، همانطور که قبلا پیشبینی میشد چند نقطه ضعف در اجرایش پیدا شده که قابل تامل است.
براساس ماده 2 این قانون، دادگاه خانواده باید با حضور رییس یا دادرس علیالبدل و قاضی مشاور زن تشکیل شود؛ یعنی کسی که به قاضی دادگاه نظر مشورتی میدهد و نظراتش را در پرونده درج میکند و قاضی فقط با دلایل محکم میتواند نظر او را نادیده بگیرد.
پس حضور قاضی مشاور زن در دادگاهها میتواند برگی برنده برای زنان باشد تا شاید جو مردانه دادگاهها تا حدی تلطیف شود و از نگاه یک قاضی زن نیز به موضوع نگاه شود اما حالا که قانون جدید حمایت از خانواده در دادگاهها اجرا میشود، این قاضی مشاور زن در بسیاری از محاکم حضور ندارد که جایش واقعا خالی است.
در عین حال، این قانون جدید در فصل دوم بر لزوم راهاندازی مراکز مشاوره خانوادگی در کنار دادگاههای خانواده تاکید دارد که این نیز نه با سرعت که کند و کم نفس در حال راهاندازی است.
وجود مراکز مشاوره خانوادگی که کارشناسان رشتههای مطالعات خانواده، مشاوره، روانپزشکی، روانشناسی، مددکاری اجتماعی، حقوق و فقه و مبانی حقوق اسلامی در آن کار کنند، این حسن را دارد که ضمن ارائه خدمات مشاورهای به زوجها، برای ایجاد سازش میان آنها تلاش کنند و اگر تلاششان نتیجه نداد دلایل عدم سازش را بهطور مکتوب و مستدل در اختیار دادگاه قرار دهند که البته این اتفاق کارساز نیز تا به حال در بسیاری از شهرها عملی نشده است و اما مورد سوم این قانون به بند یک ماده 48 آن برمیگردد که حمایتی آشکار از زنان دارد، ولی هنوز کام آنها را شیرین نکرده است.
طبق این بند، زوجه دائم متوفی از حقوق وظیفه یا مستمری او برخوردار میشود و ازدواج زن مانع دریافت این حقوق نمیشود که تردیدی نیست این جملات تا چه حد میتواند برای عدهای از زنان گرهگشا باشد. پیگیریها نشان میدهد دلیل اصلی مسکوت ماندن این بند از قانون، نبود آییننامه اجرایی برای آن است، یعنی یک دلیل غیرموجه که گوشهای از قانون حمایت از خانواده را فعلا بلاتکلیف نگه داشته است.(مریم خباز - گروه جامعه)