مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

«دیگه مامانت نیستم»؛ بدترین شکنجه روانی کودک

مهدی بیاتی در گفت‌وگویی در مورد ارتباط با تنبیه کودکان گفت: تنبیه به عنوان آخرین مرحله تربیتی در روانشناسی تربیتی تایید شده است. تنبیه در واقع به عنوان یکی از ابزارهای رفتارسازی و رفتارپذیری کودکان است که می‌تواند در شکل‌گیری رفتار آنان تاثیر گذار باشد.

این روانشناس افزود: در اعمال تنبیه از سوی والدین مسئله مهم چگونگی انجام آن است، زیرا در صورت اعمال اشتباه در انجام این ابزار تربیتی شاهد بروز مشکلات متعدد در حوزه روانی، رفتاری و شخصیتی کودک خواهیم بود. همچنین در بسیاری از مواقع کودکان برای مسائلی تنبیه می‌شوند که هیچ لزومی ندارد. در واقع آنان به خاطر انجام رفتارهایی تنبیه می‌شوند که جزء رفتارهای رشدی و ویژگی‌های شخصیتی آنهاست؛ مانند کنجکاوی و دست زدن به وسایل گوناگون.

وی تصریح کرد: در برخی مواقع شاهد آن هستیم که والدین برای راحتی و آسایش خود و یا حتی "پز اجتماعی" کودکان خود را تنبیه می کنند؛ برای مثال والدین در مقابل جمع به کودک خود اخم و یا وی را تنبیه می کنند درنتیجه کودک در آن لحظه ساکت می شود و در چنین شرایطی آن پدر و یا مادر تصور می‌کند در مقابل جمع تصویری مقتدرانه از خود ارائه کرده است.

بیاتی در ادامه تصریح کرد: در این شرایط والدین اقتدار را با برخوردهای منفی اشتباه گرفته و این سرآغازی برای انجام برخوردهای منفی متعدد آنان با کودکشان است.

این روانشناس در توضیح والدین مقتدر گفت: والدین مقتدر افراد تنبیه گری نیستند، بلکه کسانی هستند که با ایجاد ارتباط موثر با کودک خود می توانند در مسیر تربیت مثبت و موثر گام برداشته و در جریان همین ارتباط وی را متقاعد می کنند که کارهای خطا را انجام ندهد.

وی افزود: در گذشته تنبیهات عموما به صورت فیزیکی و بدنی بوده و کودک پس از انجام خطا منتظر اعمال تنبیه از سوی والدین بود و پس از آن تنبیه تمام می‌شد اما در حال حاضر تنبیهات بسیار بدتر از قبل بوده و به صورت روانی و ذهنی اعمال می‌شوند که به مراتب تاثیرات بدتری را به لحاظ آسیبی به کودک وارد می‌کنند.

بیاتی ادامه داد: تنبیه به عنوان آخرین راهکار تربیتی، خوب است اما چگونگی آن و همچنین مشخص شدن موضوع تنبیه مساله بسیار مهمی است که باید همواره از سوی والدین مورد توجه قرار گیرد.

این روانشناس، تهدید، بی‌محلی، قهر و... با کودکان را به لحاظ روانی بسیار مضر دانست و گفت: در فرایند تنبیهات روانی، کودک به شدت از لحاظ ذهنی و روانی آسیب دیده و در نتیجه این آسیب‌ها باعث عقده‌های روانی متعدد در فرد شده که ممکن است در بزرگسالی وی موجب بروز اختلالات متعدد شود که تمامی آنها ماحصل همین تنبیهات و رفتارهای منفی والدین در دوران کودکی است.

وی در ادامه تاکید کرد: والدین باید بدانند که به هیچ عنوان نباید با کودک خود قهر کنند و تنبیه عاطفی نباید از سوی والدین اعمال شود، زیرا قهر کردن بدترین نوع تنبیه بوده و همانطور که گفته شد، آسیب‌های متعددی را به همراه خواهد داشت.

بیاتی در ادامه استفاده از واژه‌هایی چون "دوست ندارم"، "دیگه مامانت نیستم "و... را بسیار مضر دانست و گفت: متاسفانه در حال حاضر شاهد آن هستیم که والدین پس از انجام هر خطایی از سوی کودکشان این اصطلاحات را به کار برده و به لحاظ روانی کودک را شکنجه می‌کنند.

این روانشناس ادامه داد: در حین تنبیه والدین باید دقیقا مشخص کنند که چرا کودک خود را تنبیه می‌کنند و چه رفتاری موجب این امر شده است، زیرا والدین اجازه ندارند در جریان اصلاح تربیت کودک خود، کل شخصیت وی را زیر سوال ببرند.

وی تصریح کرد: برخی از کلمات چون "تو آدم بدی هستی"، "باز هم خرابکاری کردی" و... جزو اصطلاحاتی هستند که شخصیت کودک را به کلی تخریب می‌کنند و والدین باید یاد بگیرند که به جای بکاربردن اینگونه کلمات برای مثال بگویند من به عنوان مادر/ پدر تو از این رفتارت خوشم نمی‌آید؛ در واقع کودک باید به طور مشخص بداند که چرا تنبیه و یا تشویق می‌شود.

بیاتی همچنین به یکی از روش‌های غلط تنبیه کودکان که در سال‌های اخیر توسط بعضی از روانشناسان توصیه می‌شود اشاره کرد و گفت: متاسفانه بعضی از روانشناسان به والدین توصیه می‌کنند که چنانچه کودکی رفتار خطایی را انجام داد متناسب با سن وی مثلا برای کودک چهار ساله 4 دقیقه، پنج ساله 5 دقیقه او را در اتاقی تنها گذاشته تا به رفتار خود فکر کند. این رفتار تنبیهی نه تنها باعث برطرف شدن و اصلاح رفتار کودک نمی‌شود، بلکه باعث اختلالات متعدد و بهم ریختگی کودک در حوزه‌های گوناگون خواهد شد.

وی در ادامه عنوان کرد: والدین باید دقت کنند که به هیچ عنوان برای تنبیه ،کودک را به اتاق خواب و محل استراحت نبرند، زیرا این مساله در بزرگسالی کودک تاثیر گذاشته و باعث می‌شود وی از اتاق خواب متنفر شود و به جای آنکه فضای اتاق خواب برای وی آرامش تامین کند، به طور مداوم تداعی‌گر خاطرات و تصویرات منفی کودکی است.

بیاتی همچنین به روش‌های غلط تنبیه در مدارس ابتدایی اشاره کرد و گفت: متاسفانه در برخی مواقع شاهد آن هستیم که معلمان کودک را به گوشه کلاس فرستاده و به او می‌گویند پشت به کلاس ایستاده و به رفتار زشت خود فکر کن؛‌این رفتار بسیار ناآگاهانه و مضر بوده زیرا والدین و معلمان به هیچ عنوان حق از بین بردن شخصیت و آبروی کودک را ندارند و نباید به علت ناآگاهی تمام شخصیت کودک را در مقابل هم‌سالان به باد فنا بدهند.

این روانشناس در ادامه به برخوردهای «حالی به حالی» والدین با کودکان اشاره کرد و گفت: والدین هر موقع حال خودشان خوب باشد، با کودک برخورد خوبی داشته و هر زمان حالشان بد است، کودک را تخریب می‌کنند و تا زمانی که والدین با این شیوه "حالی به حالی" با کودک برخورد کنند، آن کودک به طور نادرست تربیت شده و این شیوه غلط تربیتی به نسل‌های بعدی نیز تعمیم می‌یابد همانطور که رفتارهای غلط امروز والدین نیز نشان‌دهنده همین تربیت نادرست نسل‌های گذشته است.

وی ادامه داد: در بازه سنی کودکان پیش از دبستان به طور مشخص شخصیت کودک در حال شکل‌گیری است و فرصت دادن به وی بهترین راه تربیتی است که والدین می‌توانند انتخاب و اعمال کنند؛ یعنی والدین باید بدانند چنانچه کودکشان در چنین بازه سنی رفتارهای خطایی را انجام داد باید نسبت به آنها بی توجهی کامل کنند.

این روانشناس تصریح کرد: این بی‌توجهی اصلا به معنای بی‌احترامی نیست بلکه به معنای آن است که انگار اصلا والدین آن رفتار کودک را ندیده‌اند و در مقابل زمانی که کودک رفتار مناسبی را انجام می‌دهد باید حتما وی را تشویق کنند.

بیاتی بهترین تکنیک تنبیه کودکان را که امروزه در تمام دنیا مطرح است،" اصل پیماک "دانست و گفت: این اصل به معنی محروم کردن کودک از وسیله‌ای است که کودک در طول روز از آن استفاده کرده و به آن وابسته است.

وی تصریح کرد: برای مثال والدین باید بگویند که به طور مشخص کودک برای انجام رفتار خطای خود برای یک ساعت حق استفاده از کامپیوتر یا تبلت خود را ندارد و در آن یک ساعت هم قرار نیست شخصیت کودک را خرد کنیم بلکه تنها اجازه استفاده از آن وسیله خاص را ندارد، اما والدین همچنان تمامی رفتارهای مثبت خود را با کودک انجام داده و وظایف پدر و مادری خود را نیز به نحو احسن به انجام می‌رسانند.

بیاتی در پایان کودکی را بسیار متفاوت با بزرگسالی و نوجوانی دانست و گفت: حوزه کودکی حوزه رفتار است و ما با رفتارهای خود باعث ایجاد کنش‌های مثبت و منفی در کودک می‌شویم و در چنین شرایطی اگر کودکمان را تنبیه عاطفی نکرده و موجب برهم‌ریختگی حوزه روانی وی نشویم، بلکه تنها با استفاده از شیوه‌های صحیح تنبیه رفتارهای خطای آنان را بهبود و اصلاح کنیم، شاهد رشد کودک از جنبه‌های مختلف ذهنی و اجتماعی خواهیم بود اما اگر تنبیهات اشتباه و بد را در دستور کار خود قرار دهیم و با ناآگاهی تکنیک‌های غلط را به کار بگیریم باید بدانیم باعث ایجاد عقده‌های منفی متعدد در کودک شده که این عقده‌ها در بزرگسالی موجب بروز رفتارها و اختلالات متعدد در آنان خواهد شد.(ایسنا)


ادامه مطلب ...

روغن ماهی عامل جلوگیری از اختلالات روانی

روغن ماهی نه تنها سرشار از اسیدهای چرب ضروری و لازم برای بدن و مفید برای حفظ سلامت قلب است، بلکه هم چنین به بهبود اختلالات و مشکلات روانی مانند افسردگی، اختلال دو قطبی و شیزوفرنی کمک می‌کند.

محققان نشان دادند که مصرف روزانه کپسول روغن ماهی در یک دوره سه ماه به طور قابل توجهی میزان ابتلا به اختلالات روانی در افراد جوان را کاهش می دهد.

محققان دانشگاه ملبورن در سال ۲۰۱۰ گزارشی منتشر کرده و نشان دادند که مصرف روزانه کپسول روغن ماهی به مدت سه ماه از بروز بیماری های روانی در نوجوانان و جوانان ۱۳ تا ۲۴ ساله جلوگیری می کند.

به گزارش مهر، پس از گذشت ۷ سال از مطالعه آنها، دانشمندان با بررسی مجدد ۷۱ تن از ۸۱ شرکت کننده اصلی مطالعه نشان دادند که تاثیر فوق به قوت خود باقی مانده است.


ادامه مطلب ...

وقتی فشار روانی شدید می‌شود

تفاوت آن با اختلال‌های پس از سانحه در زمان بروز نشانه است که در یک ماه اول فرد نشانه‌ای از خود بروز نمی‌دهد. در این اختلال احساس ذهنی، کرختی، جدایی یا انزوا، فقدان پاسخ‌دهی هیجانی، کاهش آگاهی از اطراف خود، مسخ واقعیت، مسخ شخصیت و فراموشی جزو علائمی است که فرد از خود بروز می‌دهد. فردی که دچار اختلال فشار روانی حاد شده به شدت از محرک‌هایی که ممکن است آسیب و خاطرات آن را به یاد او بیاورد اجتناب می‌کند و نشانه‌های آشکار اضطراب یا انگیختگی‌های بیش از حد دارد.

این نشانه‌ها معمولا به ناراحتی‌های عمده بالینی منجر می‌شود و کارکرد زندگی طبیعی فرد را مختل می‌سازد. مبتلایان به این اختلال احساس می‌کنند دیگر فعالیت‌های لذتبخش گذشته برای آنها جذاب نیست و با مشکل تمرکز روبه‌رو می‌شوند و احساس پریشانی، اشکال در خوابیدن، تحریک‌پذیری و گوش به زنگ بودن و واکنش شدید از جا پریدن و بی‌قراری حرکتی از خود نشان می‌دهند. گاهی علائم یاس و ناامیدی به‌حدی شدت می‌یابد که اطرافیان تصور می‌کنند فرد دچار افسردگی شده است. این اختلال 14 تا 33 درصد برای افرادی که در معرض آسیب شدید قرار گرفته‌اند بروز می‌کند. در مورد کودکان خردسال این اختلال معمولا با کابوس‌های شبانه نیز همراه می‌شود.

آسیب‌هایی که می‌تواند فرد را دچار این اختلال کند عبارتند از:

ـ تجاوز جنسی

ـ گروگانگیری و بودن در شرایط آن

ـ حمله بدنی و غارت شدن و شکنجه شدن خود فرد یا اطرافیان

ـ حادثه تصادف شدید رانندگی

ـ بیماری لاعلاج و خطرناک اطرافیان

ـ مرگ ناگهانی و از دست دادن عزیزان به صورت ناگهانی

ـ مشاهده ناگهانی جسد یا منظره غیرطبیعی یا اعضای بدن مرده

ـ افرادی که به‌تازگی درگیر ناآرامی‌های اجتماعی و جنگ بوده‌اند

ـ افرادی که درگیر مشکلات مهاجرت ناامن بوده‌اند یا در اردوگاه‌های کار اسیر بوده‌اند

این مشکلات می‌تواند فرد را با این اختلال روبه‌رو کند و برای درمان لازم است علاوه‌بر درمان دارویی برای کاهش نشانه‌های جسمی از روان‌درمانی نیز بهره گرفت. همراهی اعضای خانواده و سرزنش نشدن فرد مبتلا بسیار حائز اهمیت است و با درمان‌های حمایتی، جلسات روانکاوی و حتی تکنیک‌های شناخت درمانی و حذف باورهای غیرمنطقی و استفاده از تکنیک‌های تن آرامی به فرد کمک می‌کند تا دوره بهبودی را زودتر طی کند.

دکتر مهرنوش دارینی

‌ روان‌شناس و مشاور


ادامه مطلب ...

ریشه روانی "حالا چی بپوشم؟" در خانم ها کشف شد!

به گزارش جام جم سرا ، شاید شما هم خانم‌ها را در حالت دستپاچه و درحالی که کمد لباس‌هایشان را زیر و رو می‌کنند، دیده‌اید.

در بسیاری از مواقع مشاهده کرده‌اید که خانم‌ها لباس‌ها و اقلام درون کمدشان را بارها و بارها بررسی می‌کنند تا سرانجام به بهترین انتخاب دست یابند.

مطالعه‌ای به تازگی نشان داده است، خانم‌ها حدود 6 ماه از زندگی کاری خود را صرف انتخاب لباس می‌کنند؛ به عبارتی روزی 17 دقیقه یا سالی چهار روز در حوالی کمد لباس‌هایشان به سر می‌برند!

اما قضیه در اینجا خاتمه نمی‌یابد. نگرانی خانم‌ها در مورد انتخاب لباس مناسب گاهی با پدیده‌ای به نام "سندروم بدخلقی نامعقول" همراه است که اصولا مردها (حتی به عنوان بیننده) از خطرات آن مصون نیستند.

از میان 5 آقا یک نفر به ریخت و پاش‌ شدن کامل اتاق توسط خانمش حین انتخاب لباس اذعان کرده‌اند.

به گفته 2 هزار خانم و آقا، تراژدی انتخاب لباس اغلب باعث می‌شود زوج‌ها ادامه روز را با اوقات‌تلخی و دلخوری سپری کنند.

تحقیقات همچنین نشان داده‌اند، از هر 10 خانم یک نفر به علت وسواسی که برای انتخاب لباس به خرج می‌دهد، دیر به محل کار می‌رسد و یک نفر از هر 20 خانم به واسطه این پدیده قرارهایی را از دست می‌دهد.

در تحقیقات انجام شده 21 درصد خانم‌ها گفتند که این عامل باعث دعوا و جدایی از دوستانشان شده است.

یکی از نتایج جالب تحقیق این بود که در یک کمدی با 152 لباس و اقلام پوشاک، تنها 44 درصد لباس‌های درون آن به طور منظم مورد استفاده قرار می‌گیرند.

منبع: دیلی میل


ادامه مطلب ...

با این ترفندها بیماری روانی خود را درمان کنید

به گزارش جام جم سرا به نقل از باشگاه خبرنگاران ،نیسا محمودی روانشناس درگفت: به افکار و باورهایی که یک فرد در زمینه توانمندی و مهارت های خود در حل مشکلات دارد، سلامت روان گفته می شود.

وی در ادامه افزود: انعکاس رفتار افراد در شرایط مختلف میزان سلامت روان آنها را نشان می دهد. یک فرد دارای سلامت روان، در هنگام بروز استرس‌ها، نگرانی ها و ناملایماتی که در محیط اطراف به وجود می آید، با آگاهی و کنترل هیجانات می تواند بر واکنش های خود تسلط کامل داشته باشد.

این روانشناس با تاکید بر نقش باورهای فردی در سلامت روان اظهار داشت: برای مثال فردی که می گوید "من نمی توانم" با تکرار این عبارت این ویژگی را در خود نهادینه می کند، بنابراین تمرکز بر مشکلات باعث ایجاد تشویش و نگرانی در افراد می شود.

محمودی با بیان اینکه آرامش تاثیر زیادی در بهداشت روان دارد، ابراز داشت: فردی که در محیطی آرام زندگی می‌کند، بر هیجانات رفتاری خود کنترل داشته و اطرافیان را نیز از سلامت روان بهره مند می کند.

وی در خصوص تاثیر افکار منفی در سلامت افراد گفت: نفوذ افکار منفی در دراز مدت زمینه ساز ایجاد افسردگی، اختلال اضطراب، عدم اعتماد به نفس، گوشه گیری و سایر مشکلات روانی می شود.

این روانشناس با تاکید بر تاثیر مستقیم سلامت روان بر سلامت جسم افزود: مثبت اندیشی موجب تسریع روند درمان بیماران جسمی می‌شود بنابراین تاثیر سلامت روان بر سلامت جسمانی نقش اثبات شده‌ای دارد.

وی با تاکید بر اهمیت آموزش در زمینه بهداشت روان تاکید کرد: آموزش‌های خود کنترلی و خود آگاهی به افراد در خانواده، مدارس و سایر نهادهای آموزشی و پرورشی، مهارت‌های لازم را در افراد برای مواجهه با شرایط استرس زا ایجاد می‌کند.


ادامه مطلب ...

شایع ترین بیماری های روانی کشور آمار وزیر بهداشت از مبتلایان بیماری های روانی با تخفیف است!

احمد جلیلی رئیس انجمن علمی روانپز‌شکان ایران در گفت گو با جام جم آنلاین بیان کرد : شایع ترین بیمار های روانی در ایران و تمامی دنیا ، افسردگی و استرس شناخته شده است و حدود 17 الی 18 درصد عموم مردم کشور دارای علائم افسردگی و اضطراب هستند البته ناگفته نماند در کشور افراد هم وجود دارند که در گیر بیمارهای روانی هستند اما تشخیص داده نشده و تحت درمان نیز قرار نمی گیرند . در تمام دنیا اگر بخواهیم یک آمار متوسط داشته باشیم در حدود 25 درصد جمعیت هر کشوری نیاز به خدمات روان پزشکی دارد لازم به ذکر است این آمار در برخی مواقع به بالای 30 درصد هم صعود می کند .

وی در ادامه افزود : این تغییرات نوسان در آمار ها بسته به این است ما بیمار های روانی را چه بدانیم . مثلا در یک شرکت 100 نفر کار می کند و بر اساس آمار ها 20 نفر دچار بیمار های روانی هستند . بله درست است چرا که تعریف از بیمار روانی تنها این نیست که بیمار تمام کار های منطقیش مختل شود و یا از نظر عاطفی و احساسی ، درک و تصمیم گیری دچار مشکل شود ، افرادی که دارای این خصوصیات باشند نیز جز بیماران روانی دسته بندی می شوند اما 1 الی 2 درصد از آمار ها را به خود اختصاص داده اند .

جلیلی خاطرنشان کرد : افسردگی ، اضطراب ، وسواس ، اختلالات خواب ،اختلالات رفتاری ، پرخاشگری و... در لیست بیمار های روانی قرار دارند و بیشتر آمار را این گروه از افراد به خود اختصاص داده اند که افسردگی ، استرس و پرخاشگری رتبه های اول تا سوم شایع ترین بیمارهای روانی کشور به شمار می آیند .در رابطه با آماری که آقای وزیر بهداشت اعلام کرد ( 23 درصد ) ایشان تخفیف هم قائل شده اند چرا که آمارها بالای 30 درصد هم گزارش شده است و این 23درصد را آمار متوسط می توان نام برد .

رئیس انجمن علمی روانپز‌شکان ایران افسردگی را در راس بیمار های روانی در کشور اعلام کرد . افسردگی و اضطراب در زنان ۲ برابر مردان است و در کشور ما نسبت به بیشتر کشورهای دنیا شیوع‌ بیشتری دارد. بیماری روانی به گروهی از بیماری ها گفته می‌شود که با تاثیر بر تفکر و رفتار باعث ایجاد ناراحتی برای فرد مبتلا یا ایجاد ناتوانی در وی می شوند و هنوز علت بیماری‌های روانی به خوبی شناخته نشده است،چرا که بیمار های روانی مانند بسیاری از بیماری علت شناخته شده ای ندارد و به عبارتی می توان گفت بیماری های روانی تک علتی نیستند اما آنچه مسلم است این است که عوامل ژنتیک، استرس‌های مختلف ،وضعیت اقتصادی ،وضعیت سیاسی ، تغذیه و... تمامی این عوامل دست به دست هم میدهند تا انواع بیماری های بخصوص بیمار های روانی به سراغ مردم بیاید .

به گفته وی ، حدود 25 درصد افراد هر جامعه با بیماری روان مبتلا هستند و نیاز به خدمات روانپزشکی دارند زیرا این افراد اختلال خواب دارند، پرخاشگر هستند و دچار استرس هستند و این مشکلات در مغز است، که 85 درصد با دارو درمان و مابقی با روش های روانپزشکی تحت درمان قرار می گیرند همچنین بیماری های روانی در صورتی که درمان نشوند، حتی روی سلامت روانی اعضای خانواده شخص بیمار نیز تاثیر می گذارند.

بیتا نوروزی - خبرنگار جام جم آنلاین


ادامه مطلب ...

آیا افسردگی اختلال روانی محسوب میشود؟!

رئیس مرکز سلامت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: بررسی‌های کشوری وزارت بهداشت نشان می‌دهد که ۶۷٫۴درصد بیماران روانپزشکی برای درمان مراجعه نمی‌کنند و فکر می‌کنند، بیماری آنها خود به خود خوب می‌شود.

آیا افسردگی اختلال روانی محسوب میشود؟!

احمد حاجبی افزود: اختلالات روانپزشکی به عوامل مختلفی ارتباط دارد که شامل عوامل جسمی، روانشناختی و اجتماعی است، طبیعی است که بخش‌های جسمی این بیماری به وزارت بهداشت مربوط می‌شود و درمان‌های دارویی این اختلال بیشتر برای درمان عوامل جسمی و بیولوژیک این بیماری‌ها است.

رئیس مرکز سلامت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت افزود: وزارت بهداشت در حیطه اختیارات و مسئولیتی که دارد برای کاهش عوامل بیولوژیک و جسمی بیماری افسردگی و سایر اختلالات روانی به خصوص در قالب طرح تحول سلامت کارهای مهمی انجام داده است اما واقعیت این است که این اقدامات کافی نیست.

وی گفت: کاری که در وزارت بهداشت برای کنترل بیماری‌های روانپزشکی باید انجام شود این است که سیستم غربالگری و شناسایی این بیماران تقویت شوند که این کار انجام شده است، برای این کار از ابزارهای لازم برای غربالگری در شبکه بهداشتی کشور استفاده شده که هم پزشکان، هم کارشناسان سلامت روان و هم روانپزشکان بتوانند در این سیستم مبتلایان به اختلالات روانی را شناسایی کنند.

حاجبی افزود: غربالگری اولیه را کارشناسان سلامت روان و حتی مراقبان سلامت که روانشناس نیستند در شبکه بهداشتی کشور انجام می‌دهند و اگر بر اساس ابزارهای تشخیصی که در اختیار این نیروها در سراسر کشور و به خصوص در حاشیه شهرها قرار دارد، فرد مبتلا به اختلال روانی شناسایی شود، افراد مبتلا به سطح بعدی که روانشناس، پزشک یا روانپزشک است، ارجاع می‌شوند.

وی گفت: اگر تشخیص افسردگی یا هر نوع اختلال روانی با تشخیص فرد متخصص قطعی شود، درمان فرد شروع می‌شود.وی گفت:‌ درمان این افراد به دو بخش درمان دارویی و غیر دارویی تقسیم می‌شود که درمان دارویی با نظر پزشک و روانپزشک و درمان غیر دارویی با حضور روانشناس و کارشناس سلامت روان انجام می‌شود.

**اختلالات روانی در بین فقرا بیشتر است

حاجبی افزود: اختلالات روانپزشکی در جاهایی که وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین‌تر است مانند حاشیه شهرها بیشتر است، در همه دنیا نیز همین طور است، آمار کشوری ایران نیز نشان می‌دهد که شیوع اختلالات روانی در کشور ۲۳٫۶درصد و شیوع افسردگی ۱۲٫۹درصد است که این میزان در حاشیه شهرها بیشتر است.

وی درباره برنامه وزارت بهداشت برای رفع انگ بیماری‌های روانی و افزایش مراجعه بیماران به پزشک گفت:‌ برنامه وزارت بهداشت افزایش سواد سلامت مردم و بالابردن سطح آگاهی‌های عمومی در زمینه گسترش فرهنگ خودمراقبتی است و معتقدیم که اگر نتوانیم سطح سواد سلامت مردم را بالا ببریم، اجرای برنامه خودمراقبتی مردم به خصوص در حوزه سلامت روان امکانپذیر نیست.

حاجبی افزود: بسته آموزشی سلامت روان برای سطوح مختلف آموزشی در زمینه سلامت روان تدوین شده است و معتقدیم افزایش سواد سلامت روان مردم به کاهش انگ بیماری‌های روانپزشکی و افزایش مراجعه مردم به روانپزشک و روانشناس برای درمان این بیماری‌ها منجر می‌شود.

وی در پاسخ به این پرسش ایرنا که برآورد وزارت بهداشت از وضعیت سواد سلامت مردم چیست گفت: این موضوعی است که در آن ضعف داریم و برآورد دقیقی در این زمینه نداریم، امسال باید برآورد دقیقی از وضعیت سواد سلامت مردم را به دست آوریم تا بعد بتوانیم متوجه شویم که مداخلات وزارت بهداشت چقدر در بهبود وضع موجود موثر است.

** سواد سلامت مردم پایین است

مدیرکل سلامت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت تاکید کرد: متاسفانه هیچ برآوردی درباره وضعیت سواد سلامت مردم نداریم اما حتما میزان آن پایین است چون می‌بینیم که بخش زیادی از مردم به علت انگ بیماری روانی به متخصصان سلامت روان مراجعه نمی‌کنند یا اگر مراجعه می‌کنند به موقع داروی خود را نمی‌خورند و دارویشان را از دیگران پنهان می‌کنند.

وی گفت: با بررسی کشوری که در وزارت بهداشت انجام دادیم، متوجه شدیم که تعداد زیادی از افرادی که در جمعیت ۱۵تا ۶۴ به یکی از بیماری‌های روانی مبتلا هستند، به روانپزشک و روانشناس مراجعه نکرده‌اند وقتی از آنها علت را پرسیدم، ۶۷٫۴درصد آنها نگفتند پول نداشتیم، روانپزشک یا روانشناس نبود، خدمت گران بود یا دفترچه بیمه نداشتیم، گفتند که فکر می‌کردیم بیماری روانی خودش خوب می‌شود.

حاجبی افزود: همین شاخص نشان دهنده وضعیت ناگوار سواد سلامت مردم است، زیرا افراد زیادی در کشور هستند که به طور قطع بیماری روانی دارند ولی فکر می‌کنند خودش خوب می‌شود و به روانپزشک یا روانشناس مراجعه نمی‌کند.

وی گفت: عده زیادی از مردم هم برای درمان بیماری روانی خود به افراد غیر متخصص مانند دوست و آشنا یا رمال و فالگیر مراجعه می‌کنند، کاری که ما باید انجام دهیم این است که سواد سلامت مردم را بالا ببریم تا شانس سوء استفاده را کم کنیم.

وی در پایان افزود: وزارت بهداشت امسال برنامه ارتقای سواد سلامت مردم را شروع کرده است اما کاری که هنوز انجام نشده، این است که وضعیت موجود را از نظر میزان سواد سلامت روان مردم نمی دانیم،‌این کار باید انجام شود تا بعد از آن بتوانیم میزان پیشرفت کشور را در این زمینه ارزیابی کنیم.


ادامه مطلب ...

آسیب‌های روحی و روانی بعدازطلاق

افرادی که پس از گذراندن یک تجربهٔ تلخ در زندگی مشترک به دوران مجردی خود بازمی‌گردند، آگاهانه یا ناآگاهانه دچار مجموعه‌ای از آسیب‌های روحی و روانی می‌شوند که البته با توجه به میزان جنسیت، سن، اشتغال و… متفاوت است.

آسیب‌های روحی و روانی بعدازطلاق

هرچند طلاق امری ناخوشایند است، افراد مطلقه باید بدانند که در پاره‌ای از مواقع جدایی بسیار عاقلانه است؛ اما به دلیل گرفتاری زن و مرد طلاق‌گرفته با درون خویش و همچنین درگیری‌های متعدد و تشنج‌آمیز در زندگی سابق، دعوا و مرافعه، لج و لج‌بازی، ضرب‌وشتم و رفت‌وآمد در محیط‌های مخرب دادگاه، خستگی روحی و روانی موجب می‌شود که این افراد به صورت طبیعی دچار بیماری افسردگی شوند.

متأسفانه این بیماری روانی بیش از سایر عوامل، تهدیدکننده حیات جسمی و روانی انسان‌هاست که در جامعه ما، دومین رتبه بیماری‌ها را از نظر تحمیل هزینه‌های روحی، مادی، اجتماعی و اقتصادی به خود اختصاص داده است.

دکتر حسین مجتهدی، مدرس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی معتقد است که به افسردگی باید نگاه ریشه‌شناسی داشت و اینکه در زمینه افسردگی بعد از طلاق، دو رویکرد ریشه‌شناسی نقش بسیار مهم و پررنگی دارند. وی اظهار می‌دارد: «یکی از این رویکردها، رویکرد روان‌کاوانه است که بر مسئله فقدان تاکید می‌کند.

وقتی فردی دچار فقدان شده که شامل ازدست‌دادن یک عزیز یا جدایی است، با افسردگی روبرو می‌شود. از دیگر رویکردها، رویکرد تحلیلی است که در آن فرد مطلقه به‌نوعی پرخاشگری را به درون خود می‌ریزد. درواقع به دلیل تنش‌هایی که در مدت زندگی مشترک سابقش تجربه کرده، به‌نوعی به پرخاشگری باز می‌گردد که به صورت بیماری افسردگی جلوه‌گر می‌شود.»

با این حال، افسردگی نخستین اختلال روانی و رفتاری است که چه زن و چه مرد پس از دوران جدایی مدتی با آن گرفتار هستند. در واقع فرد پس از طلاق احساس گناه و شکست بیشتری می‌کند.

در این حالت متخصصان بیان می‌کنند که شروع افسردگی در این دسته افراد دارای سلسله مراتبی است که ابتدا فرد به خشم و عصبانیت متوسل می‌شود و به‌نحوی با همه افراد مرتبط و غیرمرتبط درگیر شده و درپی یافتن مقصر است که با گذشت زمان این حس آرام و به‌تدریج جای خود را به احساسات دیگری چون غم، اندوه، پشیمانی و افسردگی می‌دهد.

نمی‌توان منکر این قضیه شد که رایج‌ترین بحران در دوران پس از متارکه، افسردگی است. آنچه در این زمینه مهم و قابل‌توجه است، شناسایی احساس افسرده در فرد و روبروشدن آگاهانه وی با احساساتی است که پس از طلاق به سراغش می‌آید که ممکن است بسیار کمک کند.

کسانی که در این دوران از این بیماری روحی رنج می‌برند، با شناخت چهار سطح نشانه‌شناسی افسردگی، متوجه می‌شوند که به درمان قطعی و جدی نیاز دارند. این نشانه‌ها عبارت‌اند از:

در سطح شناختی: افراد احساس بی‌ارزشی می‌کنند و با کاهش تمرکز، حافظه و ناتوانی در تصمیم‌گیری مواجه می‌شوند.
در سطح بدنی: این دسته افراد با تغییرات فیزیولوژی چون افزایش یا کاهش خواب، اشتها، وزن و میل جنسی روبرو هستند.
در سطح هیجانی و عاطفی: افراد افسرده مدام احساس بدبختی، خلأ، شرمساری و گناه دارند.
در سطح انگیزش: این اشخاص با کاهش تمایل در مشارکت فعالیت‌های مختلف روبرو هستند و به مرگ بسیار می‌اندیشند.
روان‌شناسان راهکارهای فراوانی برای پیشگیری، درمان و بازسازی افسردگی پس از طلاق پیشنهاد داده‌اند که در ذیل چند مورد مهم و اصلی آن‌ها را برمی‌شماریم:

از مشاوران و روان‌شناسان کمک بگیرید

طی بررسی‌های انجام‌شده در مراجعات خانوادگی به مشاوران، به‌ندرت می‌توان طلاق و جدایی‌ای را یافت که یکی از دوطرف قضیهه دچار افسردگی نشده باشند. گاهی اوقات دیده شده که حس اندوه، غم، پشیمانی و افسردگی که به مدت طولانی زندگی فرد مطلقه را تحت سلطه خود قرار می‌دهد.

هر زمان که حس کردید بعد از متارکه، غم، اندوه و افسردگی با توجه به نشانه‌های ذکرشده به سراغتان آمده است، از مشاوران و روان‌درمان‌ها کمک بگیرید. افکار، نگرانی، احساسات و آنچه موجب خشم و نفرتتان شده، بیان نمایید و حتی درباره پیام‌های نادرستی که ذهنتان را دربرگرفته است، با آن‌ها گفت‌وگو کنید تا بتوانید به‌راحتی مرحله بازسازی خود را سپری نمایید.

مشاوره مرجع امنی است که می‌توانید با او درباره هر چیزی صحبت نمایید و در مقابل آن‌ها به شما کمک می‌کنند که با مسائل کنار بیایید و شما را با مهارت‌های زندگی چون حل مسئله و تصمیم‌گیری آشنا می‌نمایند.

آن‌ها به شما کمک می‌کنند که چطور دوباره با انرژی و انگیزه زیاد زندگی‌تان را از سر بگیرید و اگر تشخیص دهند که افسردگی شما شدید و حاد است، به‌طوری که تمام زندگیتان را فلج نموده و شما را به یک روان‌پزشک معرفی می‌نمایند تا در کنار روان‌درمانی تحت دارودرمانی نیز قرار بگیرید.

افکار منفی را از ذهنتان دور کنید

«زندگی من به پایان رسیده»، «من شکست خوردم»، «هیچ وقت خودم را نمی‌بخشم»، «همه چیزم را از دست دادم». این جملات،، افکاری مسموم هستند که تأثیرات بسیار قوی بر احساسات شما دارند و حتی ممکن است که خود فرد متوجه آثار منفی این جملات بر روان‌شناسان نشود، چرا که ریشه بسیاری از مشکلات افراد افسرده، همین خطاهای فکری هستند که مدام به سراغشان می‌آید.

افراد مطلقه باید بدانند که با جدایی زندگی‌شان به پایان نرسیده، بلکه باید انتظار زندگی دیگری را داشته باشند. پس تا جایی که می‌توانید، سعی کنید افکار منفی را متوقف کنید.

متخصصان بهترین راه‌حل را در این میدانند که این دسته از اشخاص باید افکار منفی خود را روی کاغذ بیاورند و از دید یک شخص بالغ به آن جملات بیندیشند که در این برهه از زندگی‌شان، پیروی از این افکار آیا منطقی است یا خیر؟ تا جایی که ممکن است سعی کنید از جملات مثبت و افکار مثبت استفاده نمایید؛ مانند: «من خوشحال هستم» یا «زندگی جدیدی در انتظارم است».

اعتماد به‌نفس خود را بازیابید

محققان معتقدند بعد از طلاق، اعتمادبه‌نفس فرد مطلقه به‌طور چشمگیری کاهش پیدا می‌کند که متأسفانه این مسئله نشان از آغاز و شروعع بیماری افسردگی در شخص است. هرچند کمبود اعتمادبه‌نفس دلیل قطعی افسردگی نیست، براساس پژوهش‌ها این دو، یعنی اعتمادبه‌نفس و افسردگی، پابه‌پای هم پیش می‌روند.

فقدان اعتمادبه‌نفس موجب می‌شود که شما به دشمن ارزش‌های خود تبدیل شوید. جالب است بدانید که سازمان بهداشت جهانی در توصیف افسردگی، از فقدان اعتمادبه‌نفس صحبت می‌کند.

خانواده‌ها نقش مهمی در پشت سرگذاشتن واقعهٔ طلاق فرزندانشان مخصوصاً زنان دارند. والدین باید به فرزندانشان کمک نمایند تا در طول افسردگی بعد از جدایی و با آموزش از تجربیات گذشته، با آگاهی به خودسازی بپردازند. همچنین به استقلال آنها در خانواده توجه نمایند و اجازه ندهند که فامیل و آشنایان در زمینه جدایی و حالات فرد مطلقه دخالت نمایند.

روان‌شناسان برای بالابردن اعتمادبه‌نفس چند راهکار مهم را پیشنهاد نموده‌اند:

با خودتان صادق باشید؛
خودتان را با دیگران مقایسه نکنید؛
با افراد مثبت نشست و برخاست کنید؛
خودتان را دست‌کم نگیرید؛
نسبت به جسم خویش احساس خوب داشته باشید؛
قاطع باشید و نه‌گفتن را بیاموزید؛
مسئولیت‌پذیر باشید؛
به انجام کارها و موفقیت‌هایتان، هرچند کوچک، افتخار کنید؛
جملات و ذکرهای آرام‌بخش را با خود تکرار کنید.

خودتان را دوست داشته باشید

انسان باید بداند که ابتدا باید خودش را همان گونه که هست دوست بدارد. این اطرافیان ما نیستند که ارزشمان را پایین می‌آورند؛ بلکهه اغلب خود ما موجب این مشکل می‌شویم.

پاسخ به اینکه ما چگونه خودمان را دوست داشته باشیم، چندان آسان نیست؛ چرا که بعد از جدایی، افراد مدام دارای یک احساس گناه هستند که این حس، مانع از آن می‌شود که فرد خودش را دوست داشته باشد. این دسته از افراد باید به این بینش برسند که هیچ اشکالی ندارد اگر در بعضی از زمینه‌ها اشتباه می‌کنند؛ چرا که ما انسانیم و هیچ‌کداممان کامل نیستیم.

پذیرفتن اشکالات خود گامی به‌سوی دوست داشتن خودمان است. عشق‌ورزیدن به خود، از مهم‌ترین کلیدهایی است که موجب می‌شود، انسان با خود آشتی و ارتباط مجدد برقرار کند و احساساتش را به‌راحتی با دیگران در میان بگذارد.

احساس گناه را از خود دور کنید

فرد مطلقه پس از جدایی، احساس طردشدگی دارد و سعی می‌کند که به بررسی رفتارهایش در زندگی سابقش بپردازد و خود را مقصر وو گناهکار جلوه دهد، اما برای غلبه بر این احساس باید بدانید که ازهم‌پاشیدن یک رابطه تقصیر شما نبوده است و با گذشت زمان هر دو طرف باید مسئولیت طلاق را بپذیرند. البته محققان درباره جدایی از دو نوع احساس گناه نام می‌برند:

۱. احساس گناه نابه‌جا و نامناسب که احساسی است که بعد از ارتکاب هر خطایی به انسان دست می‌دهد، مانند زمانی که روابط عاطفیی پایان می‌پذیرد و طبیعی است که از رنجاندن دیگری و خود احساس گناه می‌نماییم، اما سرانجام می‌توانیم با این احساس پس از گذشت زمان کنار بیاییم.

۲. احساس دیگر، احساس گناه آبگیر است که درون برخی از افراد وجود دارد که ریشه در کودکی‌شان دارد و وقتی برایشان حادثه‌ایی پیش می‌آید و تلنگری به این آبگیر خورده می‌شود، دچار احساس گناه و اضطراب می‌شوند که چنین احساسی ممکن است فرد را از پای درآورد. این نوع احساس گناه، شما را به افسردگی حاد سوق می‌دهد. بهتر است با کمک مشاور خود، این مسئله را تحت کنترل درآورید.

روابط دوستانه را گسترش دهید

ممکن است زن و مرد مطلقه بعد از جدایی به جای رفت‌وآمد با دوستان و آشنایان خود، ارتباطشان را کاهش دهند یا قطع نمایند، اما اینن گوشه‌گیری خیلی بیشتر از آنچه فکر می‌کنید شما را به سمت پیشرفت بیماری افسردگی سوق می‌دهد. رفت‌وآمد با افراد قابل‌اعتماد می‌تواند در این برهه از زندگی‌تان موجب احساس امنیت و آرامش شود.

حمایت دوستان حقیقی در این مرحله نقش مهمی دارد؛ چرا که دورهٔ درمان شما را کوتاه‌تر می‌کند. همیشه یک گروه حمایت‌کننده از نزدیک‌ترین دوستانتان داشته باشید که حمایت‌گر عاطفی، راهنمای همیشگی و مشوق شما در کارهایتان باشند. در این دوران از دوستی‌ها پذیرا باشید؛ چرا که در روابط دوستانه، مهرورزیدن وجود دارد و این مسئله برای فرد افسرده بسیار حیاتی است.

تا جایی که می‌توانید، از دوستی‌های اینترنتی دوری کنید. انرژی فکری و زمانی که صرف این نوع دوستی‌ها می‌کنید، شما را از دنیای واقعی دور می‌کند. شما می‌توانید از اینترنت برای کسب اطلاعات، تبادل نظر و وسعت‌بخشیدن به افق دید خود بهره بگیرید؛ اما هرگز آن را پایهٔ دوستی قرار ندهید.

و اما نقش حیاتی خانواده

تأثیر افراد خانواده، چگونگی حمایت و رفتار آنان با مبتلایان به بیماری افسردگی اهمیت ویژه‌ای دارد و به جرأت می‌توان گفت کهه خانواده‌ها نقش مهمی در پشت سرگذاشتن واقعهٔ طلاق فرزندانشان مخصوصاً زنان دارند. والدین باید به فرزندانشان کمک نمایند تا در طول افسردگی بعد از جدایی و با آموزش از تجربیات گذشته، با آگاهی به خودسازی بپردازند.

همچنین به استقلال آنها در خانواده توجه نمایند و اجازه ندهند که فامیل و آشنایان در زمینه جدایی و حالات فرد مطلقه دخالت نمایند. همچنین خانواده می‌تواند با ترتیب‌دادن میهمانی و مجالس شادی طی هفته و روزهای اول جدایی، به فرزندش کمک کند.

گاه افراد مطلقه به‌دلیل نداشتن حمایت خانواده به افسردگی مزمن دچار می‌شوند که این مسئله از اهمیت نقش حمایت والدین از فرزندشان نشان دارد؛ چراکه این مسئله ممکن است موجب خشم لجام گسیخته و عصبانیت غیرقابل‌کنترل فرد مطلقه شود و باعث شود وی از خانواده‌اش دوری کند.


ادامه مطلب ...

پیوندهای ژنتیکی شخصیتی و بیماری های روانی

دانشمندان از شناسایی پیوندهای ژنتیکی میان مجموعه ای از عوامل روانی موسوم به “پنج ویژگی شخصیتی اصلی” خبر دادند.

کشف پیوندهای ژنتیکی میان ویژگی های شخصیتی و بیماری های روانی

این عوامل عبارتند از برونگرایی، روان رنجوری، سازگاری، باوجدانی و فضای باز برای کسب تجربه. به گفته دانشمندان، عوامل فوق در اختلالات روانی معینی نیز تاثیر گذار هستند.

به گزارش سلامتی، این موضوعی ثابت شده است که شخصیت ارتباط جزئی با ژنتیک دارد، اما مطالعات اخیر پیرامون ژنوم این امکان را به محققان خواهد داد تا بطور جامعی به بررسی بخش هایی از رمز DNAA انسان بپردازند که جنبه های خاصی از شخصیت ما را تحت تاثیر قرار می دهند.

چی هوآ چن، محقق ارشد از دانشگاه کالیفرنیا سان دیگو این گونه توضیح می دهد: گرچه ویژگی های شخصیتی موروثی اند، اما تا قبل از بکارگیری روش بزرگ مقیاس GWAS پرداختن به متغیرهای ژنتیکی مرتبط با شخصیت امری دشوار بود.

چن و تیم تحقیقاتی اش داده های ژنتیکی را که شامل شصت هزار نمونه بود، تجزیه و تحلیل کردند. این داده ها توسط شرکت خصوصی ۲۳andMe گردآوری شد و هشتاد هزار نمونه هم توسط “کنسرسیوم ژنتیک شخصیت” ارائه گردید. محققان با دسترسی به حجم گسترده‌ای از داده های DNA قادر به جستجوی روابطی میان خصوصیات ژنتیکی خاص، ویژگی های شخصیتی و اختلالات روانی بودند.

ما به این نکته واقفیم که بخش هایی از شخصیت ما مثل هوش، ترکیبی از ژن هایی است که با آنها به دنیا می آییم و تجارب زندگی مان را می سازد. اما دانشمندان در خصوص این عوامل با یقین سخن نمی گویند و همین مسئله باعث سودمندتر شدن مطالعات بزرگ مقیاسی نظیر این می شود.

دانشمندان از یافتن رابطه ای میان یک سری ژن و ویژگیهای خاص خبر داده‌اند. برای مثال، ژن های WSCD2 و PCDH15 با برونگرایی ارتباط دارند، در حالی که ژن L3MBTL2 و کروموزوم ۸p23.1 به اختلال عصبی و روان رنجوری مربوط می شوند. آنان دریافتند که ژن های مرتبط با روان رنجوری و تمایل به کسب تجربه توأمان در نواحی یکسانی جای می گیرند، به مانند ژن های مربوط به اختلالات روانی مشخص.

در مواردی دیگر، روابطی میان برونگرایی و کم توجهی/اختلال بیش فعالی(ADHD)؛ اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی؛ روان رنجوری، افسردگی و پریشانی مشاهده شد. به عبارت دیگر، همان بخش های رمزگذاری DNA که در تعریف شخصیت های انسان نقش دارند، احتمال بروز مشکلات سلامت روانی را در انسان افزایش می دهند.

این نکته کاملا مبرهن است ژن ها شخصیت ما را تعریف کرده و باعث اجتناب ناپذیر شدن مشکلات روانی می شوند اما بر اساس این یافته ها، احتمالا ژن ها رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند.

از سوی دیگر، هیچ هم پوشانی ژنتیکی میان بیماری های روانی و سازگار پذیری(حس مشارکت و مهربانی) یا با وجدانی(منظم یا مسئولیت پذیر بودن) یافت نشد. تحقیقات هنوز در اول راه است و هیچ رابطه ای میان ویژگی‌های شخصیتی و اختلالات روانی خاص مشاهده نشده است.

بنا به گفته اعضای تیم تحقیقاتی، امکان یافتن راهی برای پیش بینی و درمان این اختلالات در آینده با تحقیق و بررسی بیشتر فراهم خواهد آمد. چن می افزاید: تحقیقات ژنتیکی ما پیرامون “شخصیت” هنوز مراحل ابتدایی خود را طی می کند و متغیرهای گوناگونی که با ویژگی های شخصیتی در ارتباط اند، در آینده کشف خواهند شد.

ما موفق به یافتن روابطی میان ویژگی‌های شخصیتی و اختلالات روانی شدیم، ولی هنوز ماهیت بسیاری از متغیرها نامشخص است. جزئیات بیشتر این پژوهش در نشریۀ Nature Genetics منتشر شده است.


ادامه مطلب ...

علت “درد هنگام نزدیکی” | ترس از برقراری روابط جنسی به علت مشکلات روحی ، روانی

علت “درد هنگام نزدیکی” | ترس از برقراری روابط جنسی به علت مشکلات روحی ، روانی

بعضی از خانم ها به علت مشکلات روحی، روانی از برقراری روابط جنسی احساس ترس دارند

انواع رابطه زناشویی

متخصص زنان و زایمان ضمن تشریح علل درد هنگام نزدیکی را عفونت های دستگاه تناسلی زنان دانست و گفت: در این خصوص نباید به هیچ عنوان خوددرمانی و استفاده از داروهای خودسرانه صورت گیرد.

 

دکتر رشیقی گفت: درد هنگام نزدیکی علل گوناگونی دارد و در بسیاری از اوقات ذاتی است .ضمن اینکه یکسری از خانم ها عصبی هستند و به علت مشکلات روحی ، روانی از برقراری روابط جنسی نوعی احساس ترس دارند.

 

وی عنوان کرد: در اشخاصی که تجربه جنسی کافی ندارند روابط جنسی علاوه بر این که برایشان ایده آل و مطلوب نیست بلکه می تواند دردناک هم باشد.

 

وی یادآورشد: بنابراین به دلیل ترس ، امکان دارد عضلات رحم دچار اسپاسم شود و تحریک جنسی در حد کافی صورت نگیرد و خانم ایجاد ترشحات تحریکی جنسی را نداشته باشند. در نتیجه به دلیل عدم لغزندگی واژن، نزدیکی دردناک خواهد بود.

 

متخصص زنان و زایمان توصیه کرد: حال با توجه به این مسائل کسب آموزش های صحیح درزمینه مسائل جنسی قبل از ازدواج امری ضروری به شمار می رود که دست اندکاران مربوطه باید به این نکته به دقت توجه نمایند.

 

منبع: سلامت نیوز


ادامه مطلب ...