جامجمسرا: خب، میبینید که موضوع به اندازه کافی یا حتی بیشتر از آن جذاب است. اما آیا جشن طلاق واقعا وجود دارد؟
البته که هست
مثل خیلی از پدیدههای خارجی که رسمی یا غیررسمی راه خودشان را باز میکنند و سر از زندگی ما درمیآورند، سال 88 یکی از رسانهها از برگزاری جشن طلاق در ایران خبر داد و اصلا برای رسانهها چه چیزی جالبتر از چنین خبری؟ پس اخبار برگزاری جشن طلاق در ایران با سرعت زیاد منتشر شد. خبرنگار یک خبرگزاری پربیننده در گزارشی مدعی شد که برای شرکت در مراسم جشن طلاق به یک تالار پرطمطراق شهر دعوت شده و نوشت: شام را که میخوری، عروس و داماد میکروفن بهدست میآیند، همه گوشهایشان تیز میشود و چشمهایشان از حدقه بیرون میزند. انتظارها به سر میآید و آنها با افتخار میگویند که از این به بعد ما دیگه با هم زندگی نمیکنیم و کاملا توافقی از هم جدا شدیم. از حضور تکتک شما در جشن طلاقمون ممنونیم.
این تنها یک مورد از صدها نمونه انعکاس جشن طلاق در رسانههاست. در آخرین مورد یک روزنامه، 17تیر امسال جشن طلاق را با تیتر «جشن الکیخوشها» روی صفحه یک خود برد و حتی مدعی شد که برای جشن طلاق عروس و داماد به آریشگاه، بعد هم به باغ و آتلیه میروند.
رسانهها آنقدر بر طبل هشدار درباره جشن طلاق کوبیدند که کار به خطبههای نمازجمعه هم کشید. امام جمعه شیراز جشن طلاق را مایه ننگ جامعه اسلامی دانست و آیتالله مکارمشیرازی هم درباره شیوع آن هشدار داد. اعضای شورای شهر، نمایندگان مجلس، کارشناسان و جامعهشناسان و خیلیهای دیگر هم به مردم یادآوری کردند که جشن طلاق چه اندازه بد و خطرناک است؛ اما کسی از خود نپرسید آیا اصلا جشن طلاق هست؟
البته که نیست
در همه گزارشهای منتشر شده در رسانهها هر چه برای یافتن شاهدی مبنی بر مستند بودن آنها تلاش کنید کمتر به نتیجه میرسید. تمام مطالب منتشر شده در این موضوع همراه با عکسهای تزیینی هستند، درحالیکه میشد عکسهای محو و ماتشدهای از مراسم یا کیکهای مخصوص طلاق که نویسندههای گزارش مدعی وجودشان بودند، ضمیمه این مطالب باشد. توصیفهای شبیه به هم، تخیلی و بهاصطلاح «پشت میزی» هم ویژگی مشترک بیشتر این مطالب است. تلاش گزارشگر این نوشتار برای یافتن کسی که خودش در این جشن با آن مختصات ذکر شده در رسانهها شرکت کرده باشد، بینتیجه مانده است.
شاهدهای غیرمستقیم
همه این گزارشها البته هشدار داده و با جامعهشناسان هم گفتوگو کردهاند. اگر فرض جدی نبودن جشن طلاق درست باشد، پس کارشناسان درباره چه چیزی هشدار دادهاند؟ بررسی ماجرا را با مجید ابهری شروع کردیم؛ جامعهشناسی که شاید برای نخستینبار 4سال قبل خبر برگزاری چنین جشنی را منتشر کرد.
او میگوید: علت بیان چنین موضوعی در 4سال گذشته تجزیه و تحلیل مراسمی بود که هیچکس دل خوشی از حضور در آن نداشت و من نیز بیشتر بهدلیل کنجکاوی به آن مراسم رفته بودم.
دکتر ابهری تأکید میکند جشنی که او تجربه کرده بود بعدها تنها در یکی دو شهر بزرگ برگزار شد و کسی از تکرار آن استقبال نکرد. او معتقد است این جشن همهگیر نشده و افرادی که این مطالب را مینویسند فقط براساس شنیدهها مطالبی را بیان میکنند و خودشان چیزی ندیدهاند.
از دکتر فاطمه دانشور، عضو شورای اسلامی شهر تهران هم که از او نقل قولهایی درباره جشن طلاق منتشر شده سؤال میکنیم که آیا خودش در یکی از این جشنها حضور داشته است؟
خانم دانشور میگوید: جشن طلاق اینقدر که در رسانهها درخصوص آن مانور داده میشود رواج پیدا نکرده. من تا به حال به چنین جشنی دعوت نشدهام اما در پیرامون خودم مشاهده کردم که برای جدایی از یکدیگر شیرینی پخش کردند و احساس شعف و شادمانی داشتند. این یعنی زشتی این پدیده در حال از بین رفتن است و من هم هشدار دادم.
بیشتر گزارشهای موجود درباره جشن طلاق مدعی برگزاری جشن در تالارهای بزرگ و طراحی کارتهای مخصوص این مراسم شدهاند، بیآنکه تصویری از آن منتشر کنند. یکی از این گزارشها حتی نقلقولهایی از کارتفروشهای میدان بهارستان آورده. راه میدان بهارستان برای ما هم باز بود. در راسته کارتفروشها همه از وجود کارتی برای جشن طلاق ابراز بیاطلاعی کرده و میگویند که تاکنون حتی یک نفر هم برای سفارش کارتی با عنوان جشن طلاق به آنها مراجعه نکرده است.
محمدی، یکی از فروشندگان قدیمی میگوید: از بچهپولدارها هیچی بعید نیست اما اینجا صنف ماست، پرنده پر بزند آمارش را میگیریم. پای سابقهام قسم میخورم که چنین چیزی نبوده چون اگر بود همکارها خبر میدادند.
مدیر تالار سیاره در همان میدان بهارستان و مدیر مجتمع پذیرایی پونک هم تقریبا همان حرف کارتفروشها را تکرار میکنند؛ اینکه خودشان چنین کاری نکردهاند و در این صنف همچنین اتفاقی اگر بیفتد خبردار میشوند.
مدیر مجتمع پذیرایی پونک میگوید: من حاضر نیستم پول بگیرم که یک عده برای طلاق که منفورترین حلال خداست توی تالار من جشن بگیرند. راستش را بخواهید از خدا میترسم.
آیا ممکن است؟
البته آمار طلاق بالاست، البته طلاق همیشه بد نیست، البته زوجها باید یاد بگیرند بعد از طلاق چطور زندگی کنند، البته فرزندان طلاق باید بالاخره یک جوری با این مسئله کنار بیایند اما همه اینها دلیل نمیشود که ما مدعی شویم کسانی که طلاق میگیرند جشن برگزار میکنند و این موضوع را در سطح کلان برجسته کنیم.
دکتر جعفر بای، کارشناس آسیبهای اجتماعی مرکز پیشگیری از وقوع جرائم اجتماعی قوه قضاییه، با اشاره به این نکته که وجود جشن طلاق به این فراوانی که رسانهها اعلام میکنند، در جامعه واقعیت ندارد، میگوید: اگر قرار است 2 نفر از هم جدا شوند و زندگی آنها از هم پاشیده شود گرفتن جشن برای جدایی آن هم برای مغضوبترین حلال خداوند معنایی ندارد. ممکن است این جشنها در بعضی از کشورهای اروپایی که خیلی مقید به خانواده نیستند اتفاق بیفتد اما این موضوع با فرهنگ و زیرساختهای جامعه ما همخوانی ندارد و مسلما هیچ پدر و مادری راضی نمیشوند به جشن طلاق فرزندشان بروند.
او شیوه انتشار آمار در رسانههای ایران را هم نقد میکند؛ «متأسفانه آمارهایی که در هر زمینهای اعلام میشود مرجع واحدی ندارند و هرکس بهخود اجازه میدهد در هر زمینهای آماری را با استناد به پژوهشی که انجام داده اعلام کند. در مورد همین طلاق و ازدواج برخی کارشناسان آمارهایی اعلام میکنند که با واقعیت درون جامعه همخوانی ندارد. نتیجه چنین هشدارهای بیاساسی این است که جوانان دچار نوعی سرخوردگی و یأس میشوند و دیگر میلی به تشکیل خانواده ندارند، چرا که با خود محاسبه میکنند ممکن است در آیندهای نزدیک آنها نیز جزو آمار طلاق بهحساب آیند و با وجود این، عطای ازدواج را به لقایش میبخشند و زندگی مجردی را برمیگزینند.»
دکتر سیما فردوسی نیز با اشاره به این نکته که در سفرهایی که به آمریکا و انگلیس داشته عمومیت داشتن چنین جشنی را احساس نکرده میگوید: من با طلاق مخالف نیستم و نمیگویم که افراد باید بسوزند و بسازند تا به پای هم پیر شوند ولی جشن طلاق نه تنها متداول نیست بلکه چون اساساً انسانی هم نیست مورد توجه جدی قرار نگرفته. بهنظرم رسانهها شلوغش کردهاند.
بهنظر میرسد عدهای از رسانهها، کارشناسان و جامعهشناسان پدیده را شناسایی کرده و دربارهاش حرف زدهاند اما کمی پیازداغ ماجرا زیاد شده است. هشدار درباره چنین آسیب هایی خوب است اما اگر نتیجهاش این باشد که آمار طلاق که بالاست، برایش جشن هم میگیرند، پس چرا ازدواج کنیم، آن وقت تبدیل به ترس شده که حتما خوب نیست.(مهدیه تقوی راد/ همشهری آنلاین)
جام جم سرا: فرزاد حسنی مجری مشهور و البته این روزها خبرساز تلویزیون ایران پنج شنبه صبح مهمان برنامه«رادیو من» بود. او در اولین مصاحبهاش بعد از جدایی از «آزاده نامداری» درباره مضرات فضولی صحبت کرد و این که چرا بعضی ها در زندگی دیگران سرک میکشند.
فرزاد حسنی در این برنامه هم غزل خواند وهم به سوالات مردمی پاسخ گفت. او چندین بار به مطالب سایت های خبری اشاره کرد و تلویحا گفت که همه اخبار و گزارش های منتشر شده را دنبال می کند. مثلا یک بار گفت : «در سایت ها نوشتهاند من امروز آمدهام بازدید تو را پس بدهم.»
در بخشی دیگر از صحبت هایش هم به مهران دوستی گفت: «سایتها عکس من را در عروسی برادرم منتشر کرده بودند. »
فرزاد حسنی در بخشی از برنامه پیشنهاد کرد که یک غزل عاشقانه را با مهران دوستی دو نفره اجرا کنند. او گفت: «من دوست دارم عاشقانه هایمان را با هم تقسیم کنیم. مهران می خواهد به سبک خودش عاشقی کند و من هم به سبک خودم. من و همکار گرانقدرم جناب آقای مهران دوستی روبروی همدیگر نشسته ایم با دو میکروفون مختلف. جفتمان پر از خاطرات عجیب و غریب و تجربه های متفاوت در زندگی هستیم. با دو معنی و نگاه متفاوت از عشق برای شما میخواهیم غزل بخوانیم. یک آدمی با فاصله سنی از من (مهران دوستی) و یک آدمی که ممکن است خام تر باشد. ببینید ما دو تا یک غزل عاشقانه را چگونه میخوانیم.»
این دو مجری در ادامه برنامه این غزل را خواندند:
کشور آمریکا تاریخ نداشتهاش را تبدیل به یک تاریخ جهانی میکند اما ما بهترین بازیگران و هنرمندانمان را تخطئه میکنیم. ما آدمهای بزرگ را کوچک میکنیم |
خوب من حیف است حال خوبمان را بد کنیم
راه رود جاری احساسمان را سد کنیم
عشق در حالتی خوب است خوب خوب خوب
پس نباید با اگر یا شاید آن را بد کنیم
دل به دریا میزنم من دل به دریا میزنی؟
تا توکل بر هر آنچه پیش می آید کنیم.
می توانی می توانم می شود نه شک نکن
باورم کن تا نباید را فقط باید کنیم
در ابتدای برنامه مهران دوستی این سوال را مطرح کرد که «چرا بعضی از ما فضولی می کنیم؟» بخشهایی از صحبتهای «فرزاد حسنی» را در ادامه بخوانید:
*مردم وقتی یک نفر را در فاصله ای از خودشان میبینند در عین حال که لذت میبرند دوست دارند برایش یک اتفاقی بیفتد. وقتی یک نفر که از تو بهتر است برایش اتفاقی می افتد پاسخی می شود برای همه فروخوردگی ها و شکست های تو. انگار تو دیگر برای همه ناراحتی هایت عذاب وجدان نداری. دلت خنک می شود. جیمز دین سه تا و نصفه ای فیلم بازی کرده. به جایگاهش کاری ندارم. هر سال برایش جشنواره می گذارند. این قدر نگهش می دارند. اما ما بهترین بازیگران و هنرمندانمان را تخطئه می کنیم. ما آدم های بزرگ را کوچک می کنیم. کشور آمریکا تاریخ نداشته اش را تبدیل به یک تاریخ جهانی می کند.
*عدهای از ما که منظورم اکثریت است زمانی که توفیقی را میبینیم در برابرش واکنش نشان میدهیم. وقتی محمد اصفهانی و خواجه امیری میرود بالا که بخواند برایش دست میزنیم؛ ولی می گوییم اگر پایش در برود و زمین بخورد چه حالی می کنیم. چقدر دوست داریم فیلم یک نفر دربیاید. یک ترانه ای هم داریم که می گوید «بگیر دست فتادگان را به شکر بازوی پرتوان» . همه دوست دارند دست هم را بگیرند. هر وقت ببینند خدای نکرده مهران سرطان گرفته است همه کمکش می کنند. . اگر بگویند مهران جایزه بهترین گویندگی را در آسیا گرفته است نصف همکاران می خواهند خفه ات کنند.
* فضولی و اظهار فضل یا برای داشتن اطلاعات اضافی است و یا برای اظهار نظرهای بیجا و ما آدم هایی هستیم که منتظر این کارهای بیجا هستیم. یک مقدار گوشمان بیشتر از هوشمان است. دوست داریم همه چیز را بشنویم.
*دوستی پیامک فرستاده که نگویید فضولی؛ ما کنجکاو هستیم. آن فرهاد بود که در کتاب دوم دبستان کنجکاو بود؛ ولی ما فضول هستیم.
*گاهی وقتها خودمان به بعضیها اجازه فضولی میدهیم و اجازه میدهیم در مسائل شخصیمان دخالت کنند. ما نباید خودمان فضول باشیم و اجازه بدهیم یک عده به خلوت ما ورود پیدا کنند و چیزی بگویند. وقتی در خانه را باز گذاشتی دزد و سگ و گربه با هم داخل خانه می شود.
من برای مرضیه برومند می میرم؛ ولی تازگی چیزهای عجیب و غریب می گوید. مثلا به مهریه مهناز افشار هم کار دارد! |
*این را به خاطر خودشیرینی نمی گویم. خیلی وقت ها ممکن است دیگران از من تعریف کنند و بگویند برنامه هایت خیلی پرمخاطب است. به خدا وقتی کار قدیمی ها را گوش میکنم میفهمم چقدر کم هستم. ملت ایران میدانند که من تا به حال به آنها دروغ نگفتهام. کارهای قدیمی را گوش میکنم؛ میفهمم که من چقدر کم و کوچکم. وقتی مهران دوستی در ابراز صدایش این قدر درست عمل می کند، واقعا آدم احساس میکند خیلی باید بدود.
*ما وظیفه داریم غم های مردم را در دستگاه خودمان خرد و تبدیل به شادی کنیم. این وظیفه ما مجری هاست.
*من برای مرضیه برومند می میرم؛ ولی تازگی چیزهای عجیب و غریب می گوید. مثلا به مهریه مهناز افشار هم کار دارد!
*آدم قبل از این که بخواهد پیکاسو شود باید کمال الملک شود. خیلی از مخاطبان می گویند ما می خواهیم فن بیانمان خوب شود. فن بیان به چک و چونه و تلفظ ربط پیدا می کند. ما یک فن خطابه هم داریم که آموزش دادنش خیلی سخت است. ما نمی توانیم یاد بدهیم که مردم چطور فکر کنند. واقعا گوینده و مجری کم داریم. نه هر که سر بتراشد قلندری داند.
*مهران دوستی: من و فرزاد حسنی خیلی با هم رفیق هستیم. همدیگر را در اداره و جشنواره می بینیم. همفکر هستیم. تلفن های زیادی راجع به فرزاد شده است. فرزاد گواهینامه رانندگی ندارد. اگر بخواهند شمال بروند 120 هزار تومان می دهند با آژانس می روند. واقعا آدم دوست داشتنی است. خیلی خوب حرف می زند. (جام جم سیما)
جام جم سرا: فهیمه فرهمندپور در حاشیه افتتاح پارک بانوان خورموج اظهار داشت: تدوین سند امنیت زنان و کودکان در روابط اجتماعی به زودی آماده میشود و کارهای خوبی هم توسط وزارت دادگستری و مجلس در حال پیگیری است.
وی ادامه داد: بر تلاش برای فعال کردن کارگروه تخصصی زنان و خانواده ذیل شورای برنامه ریزی توسعه استانها تاکید داریم وبه دنبال حل مشکلات حوزه زنان و خانواده در قالب همکاری بین دستگاههای هستیم.
فرهمندپور خواستار ایجاد فرصت فعالیت و مشارکت اجتماعی در جامعه برای فارغ التحصیلان دختر و سایر دختران جوان شد و ادامه داد: باید شرایط برای حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی در جامعه فراهم شود.
مشاور وزیر کشور در امور بانوان پیشگیری از روند افزایش آمار زنان سرپرست خانوار در جامعه را بسیار مهم دانست و اضافه کرد: از مهمترین عوامل افزایش آمار زنان سرپرست خانوار در جامعه میتوان به طلاق و مهاجرت مردان اشاره کرد که باید با ارائه راهکارهای مناسب از این موضوع جلوگیری کرد.(مهر)
جام جم سرا: طلاق عاطفی، یکی از انواع طلاق است که البته از نظر شکل و نوع تا حدی با خانوادههایی که در آن افراد کنار هم اما مستقل از هم زندگی میکنند، تفاوتهایی دارد، اما در عین حال این دو بسیار به هم نزدیک هستند و امکان ختم شدن این گونه زندگیها به طلاق عاطفی بسیار زیاد است.
البته این مساله بیشتر، مربوط به خانوادههایی است که به علت مسائل سنتی و عرفی که حاکم بر عقاید آنهاست یا برخی باورهای نادرست و نگرشهای منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی، از دست دادن فرزندان یا ناتوانی در تامین نیازهای زندگی تصمیم میگیرند به اجبار زیر یک سقف زندگی کنند. در چنین اوضاع نابسامانی، زن انزوا طلبی اختیار کرده و خود را شریک زندگی نمیداند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی ادامه میدهد.
باید به این نکته توجه کرد طلاق عاطفی به هر شکلی و به هرگونهای که در زندگی زوجها بهوجود آید موجب از هم پاشیدگی عاطفی خانواده میشود. در این نوع خانوادهها زن و مرد زیر یک سقف زندگی میکنند، ولی هیچ رابطه احساسی میان آنها وجود ندارد.
از دلایل به وجود آمدن طلاق عاطفی در خانواده میتوان به نبود شناخت زوجین از یکدیگر، تفاوتهای فرهنگی موجود میان خانوادهها، دخالت دیگران و بسیاری مسائل دیگر اشاره کرد؛ اما شاید بتوان گفت مشکلات جنسی و تفاوت سلیقهای در این امر از مهمترین مشکلاتی است که برای یک زن و شوهر پدید میآید، ولی در مطالعات جامعهشناسی کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
با این که همسران در این نوع طلاق به طور رسمی از هم جدا نشدهاند یا حتی هنوز با هم زیر یک سقف زندگی میکنند، اما سردی روابطشان، پیامدی به مراتب بدتر از طلاق رسمی بر اعضای خانواده دارد. در طلاق عاطفی زن و شوهر عواطف خود را از هم دریغ میکنند. شاید ساعتها زیر یک سقف باشند، با هم غذا بخورند، اما غریبهاند، حوصله ابراز عشق و علاقه ندارند و به نوعی همخانه محسوب میشوند.
از آنجا که طلاق عاطفی به سن و طبقه خاصی اختصاص ندارد و ممکن است هر کسی را درگیر خودش کند، بهتر است کاملا عوامل به وجود آورنده این نوع طلاق و جدایی خاموش را بشناسیم.
در مجموع از مهمترین عواملی که میتواند باعث طلاق عاطفی شود، میتوان به بیاعتمادی و تغییر شخصیت زوجین به مرور زمان، اشتغال و مشغله زیاد زوجین و کمبود وقت برای صرف آن برای یکدیگر، کاهش ابراز علاقه و جذابیتهای هر یک از زوجین، لجبازی و سعی در بهتر جلوه دادن خود در مقابل دیگری و تعداد زیادی موارد دیگر اشاره کرد.
نکته قابل توجه این است که دوست داشتن آموختنی است. بیشتر زوجها در طول روز حتی یک بار به صورت هم نگاه نمیکنند یا حرف تازهای برای گفتن ندارند و نکته دیگر این که اگر زن و مرد با تفاوت اخلاقی و رفتاری هم آشنا باشند، دچار سوءتعبیر نمیشوند پس سعی کنید حالات، روحیات، نیازها و توقعات همسرتان را بخوبی بشناسید.
زمانی را برای گفتوگو، ابراز محبت و تبادلنظر با همسرتان اختصاص دهید و این فرصت را به بهانه اشتغال و امور فرزندان و آشپزی و خرید و... به تعویق نیندازید. به مرور زمان گفتوگوی خصوصیتان را افزایش دهید.
اگر میخواهید زندگی تان سرشار از مهر و محبت باشد و هیچ گاه دچار این جدایی خاموش نشوید از سرزنشکردن یکدیگر بپرهیزید. هرگز با طعنه، زخمزبان، کنایه با یکدیگر صحبت نکنید و تصور نکنید یک زندگی ایدهآل، زندگی بدون هیچ اختلاف نظری است، بلکه اختلاف نظر و تفاوت همیشه وجود خواهد داشت. مهم این است که نحوه حل اختلاف را بدانیم و فراموش نکنیم اختلافات در بسیاری موارد باعث تفاهم بین همسران میشود.
اگر رنجشی قابل چشمپوشی است از آن بگذرید؛ ولی اگر برایتان مهم است، هر چند مساله کوچکی باشد، آن را به طرز صحیحی با همسر خود در میان بگذارید.
به همدیگر محبت کنید و رنجشهای گذشته را مرتب یادآوری نکنید، در ابراز عشق از همسرتان پیشی بگیرید و او را با بهترین القاب صدا بزنید و هنگام صدا کردن و صحبت با او به صورتش نگاه کنید.
بهتر است بدانید اگر هدف از زندگی مشترک، داشتن رابطهای عاشقانه است، بهای این زندگی را باید با گذشت و ایثار بپردازید نه با لجاجت، سردی و مقابله به مثل... . (ضمیمه چاردیواری)
جام جم سرا: به طور طبیعی انسانها در بسیاری از جنبههای فردی و شخصیتی با یکدیگر تفاوت دارند و همین تفاوتها، باعث اختلاف در انگیزهها، سلایق و دیدگاههای آنان است؛ بنابراین وجود اختلاف در بین افراد و به ویژه زن و شوهرها یک امر طبیعی است و نباید انتظار داشته باشیم که یک زن و مرد در زندگی مشترک مثل هم فکر کنند و یا رفتارهای آنان کاملا شبیه به هم باشد چرا که این امر بسیار بعید و شاید غیر ممکن به نظر برسد. آنچه که مهم است و باید به آن توجه شود نوع و میزان این اختلافات است که با توجه به نسبی بودن آن در بین افراد و زوجهای مختلف، فرق میکند و به همین دلیل هم قطعا راهکارهای کاهش اختلافات و درگیریها نیز تفاوتهایی خواهد داشت و ما نمیتوانیم برای همه زوجها، نسخه واحدی ارائه دهیم.
آگاهی از تفاوتهای فردی، یک اصل غیرقابل انکار
معمولا دختر و پسرهایی که قبل از ازدواج این واقعیت را پذیرفته و با آگاهی از این تفاوتهای فردی، وارد یک زندگی مشترک شدهاند، چالشهای کمتری را در زندگی خود احساس میکنند زیرا سطح انتظارات خود را از طرف مقابل، بر این مبنا تنظیم میکنند. نکته اساسی در این تفاوتهای فردی، این است که اگر زن و شوهر این تفاوتهای فردی را به عنوان یک اصل غیر قابل انکار درک نکنند همواره جهان و پدیدههای گوناگون زندگی و حتی سطح انتظارات، آرزوها و توانمندیهای خود را از دیدگاه خودشان مورد بررسی قرار میدهند و این یعنی شروع اختلاف و هر قدر که تفاوت این متغیرها (انتظارات، آرزوها، توانمندیها و...) بیشتر باشد میزان درگیری و عمق مشکلات بیشتر خواهد بود.
زندگی فرد برون گرا در کنار فرد درون گرا، مشکلات زیادی به همراه خواهد داشت؛ زیرا در مسائلی مانند مسافرت، مهمانی، معاشرت، حضور در اجتماع و بسیاری از جنبههای دیگر به توافق نمیرسند |
در ادامه به چند مورد از علتهای عمده بروز اختلافات زوجین اشاره میکنیم که دختر و پسرها میتوانند با توجه به آنها، تصمیم دقیقتر و اصولی تری برای ازدواجشان بگیرند.
اختلاف در حوزه معنویت:
مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی هم کفو نیستند، زندگی بیدغدغهای نخواهند داشت؛ بنابراین در امر ازدواج، بعد اعتقادی به ویژه جنبههای معنوی آن باید به صورت خاص، مورد توجه قرار گیرد و زن و شوهر مطمئن شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر ندارند.
اختلاف طبقاتی:
با آنکه زوجهای روشنفکر و خانوادههای میانه رو، معمولا به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمیدهند و تلاش میکنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی مشکل ساز میشود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار و متعلق به خانواده متمولی باشد، این موضوع، ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش میشود و یا بر عکس.
اختلاف سنی:
میزان اختلاف سن زوجین یک امر نسبی است و نمیتوان عدد مشخص و قطعی در باره آن مشخص کرد ولی آنچه که با توجه به شرایط جامعه ما مورد توافق نسبی کارشناسان و صاحب نظران قرار دارد حدود ۳ تا ۵ سال است، ولی مسلم است اختلاف سنی بیش از یک دهه مشکلات زیادی را به همراه دارد چرا که در این صورت آقا و خانم در ۲ دوران متفاوتی از رشد سنی و روانی قرار دارند و بالطبع خواستهها و انتظاراتشان متفاوت است. به طور مثال، اگر خانم ۲۵ ساله باشد در صورت آماده بودن شرایط به فکر ادامه تحصیل و یافتن شغل خوب است، حال آنکه شوهر ۵۰ سالهاش قبلا به این اهداف رسیده و تمرکزش بر ثبات زندگی و آماده شدن تدریجی برای خانهنشینی است.
اختلاف در بهره هوشی و میزان تحصیلات:
اختلاف زیاد همسران در سطح هوشی و همچنین اختلاف زیاد در میزان تحصیلات، بعضی مواقع، میتواند زمینه ساز مشکل باشد؛ زیرا این ۲ نفر در بسیاری از موارد قادر به درک کامل یکدیگر نیستند و این امر سبب ایجاد سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف و افکار میان زوجین میشود.
تفاوت در تیپ شخصیتی:
به طور قطع زندگی کردن یک فرد برون گرا در کنار یک فرد درون گرا و منزوی، مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت؛ زیرا این ۲ نفر هیچگاه در مسائلی مانند مسافرت، مهمانی رفتن و مهمانی دادن، معاشرت کردن، حضور در اجتماع و بسیاری از جنبههای دیگر به توافق نمیرسند.
اختلاف در خلق و خوی:
وجود فاصله زیاد در معیارهای اخلاقی پذیرفته شده زوجین، یکی دیگر از عوامل تنش زا در زندگی محسوب میشود.
دختر و پسرها، قبل از ازدواج، باید به این نکته توجه داشته باشند که دیدگاه طرف مقابلشان درباره زندگی و اتفاقات آن چگونه است |
بعضی افراد عصبانی، خشن، متکبر، خودخواه، از خود راضی و بعضی دارای روحیهای گرم، خوش برخورد، متواضع و مردم دوست هستند. بنابراین توافق اخلاقی یکی از معیارهای اصلی انتخاب همسر به شمار میرود.
اختلاف در دیدگاهها:
افرادی که به دنیای اطراف خود همیشه نظر منفی دارند و مدام نیمه خالی لیوان را میبینند، اگر قرار باشد با یک فرد مثبت نگر زندگی کنند به طور قطع مشکل پیدا میکنند، بنابراین دختر و پسرها، قبل از ازدواج، باید به این نکته توجه داشته باشند که دیدگاه طرف مقابلشان درباره زندگی و اتفاقات آن چگونه است.
اختلاف در علایق و سلیقهها:
اختلاف سلیقه یک امر طبیعی است ولی اگر این اختلاف، در راستای توافق و همسویی بین زن و شوهر تعدیل نشود، امکان بروز ناسازگاری افزایش مییابد؛ بنابراین جوانان قبل از ازدواج باید تا حدودی با علایق اصلی یکدیگر آشنا شوند و حداقل، مطمئن شوند که تضادی بین علایق آنها با علایق همسرشان وجود ندارد.
اختلاف در خواستهها و آرزوها:
یکی از مواردی که زمینه بروز درگیری در زندگی را فراهم میکند، همین سطح آرزوها و انتظارات است و بدیهی است که اگر خواستههای یکی از زوجین بسیار ایده آل و رویایی بوده و طرف مقابل دارای توقعات پایین و حداقلی باشد تا زمانی که تعدیل خواستههای رویایی و ارتقای انتظارات ناچیز و سطح پایین انجام نگیرد، همیشه در زندگی مشکل خواهند داشت و شایسته است که در گفتوگوهای قبل از ازدواج جوانان عزیز به این نکته توجه داشته باشند. (محرابی، - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: داور شیخاوندی افزود: جدایی والدین در صورتی که پای فرزندی در میان نباشد بسیار راحتتر امکان پذیر است اما آن دسته از افرادی که دارای کودک هستند در صورت طلاق عواقب سختی گریبانگیر کودکانشان خواهد بود.
وی تاکید کرد: کودکان یک و دو سال معمولا تا سن هفت سالگی در کنار مادر زندگی میکنند و در این سن جدایی تاثیر بسیار بد و شدیدی در روحیه آنها خواهد گذاشت اما چنانچه سن کودک بالای پنج سال باشد شاید از عوارض آن کمی کاسته شود.
این جامعهشناس اضافه کرد: کودکانی که کنار مادر خود زندگی میکنند شاید شرایط بهتری نسبت به فرزندان طلاق داشته باشند اما به دلیل اینکه مادر زندگی خود را وقف فرزندش میکند نمیتواند در بسیاری از موارد دیگر تشکیل زندگی دهد و ازدواج کند و به ضرر وی خواهد بود با این حال و در این شرایط فرزندانش زیر چتر مهر مادری نسبت به سایرین زندگی بهتری دارند و صدمات کمتری میبینند.
وی با اشاره به اینکه فرزند پسر در کودکی از پدر خود الگو میگیرد تاکید کرد: پسرهای خردسال معمولا پدران را الگوی خود کرده و از آنها تبعیت میکنند و در صورت نبود پدر در زندگیشان شاید پدربزرگ نقش پدری را برایشان بازی کند اما به دلیل فاصله سنی زیادی که دارند یک سری مشکلات برایشان در آینده به وجود خواهد آمد و به دلیل تفاوت فرهنگی موجود دچار اختلالات رفتاری و زیستی میشوند که البته موارد خوبی نیز این ارتباط برایشان به همراه دارد.
به گفته وی، از سوی دیگر فرزندانی که با پدر خود پس از جدایی والدین زندگی میکنند در صورت ازدواج مجدد پدر در بسیاری از موارد دچار مشکلات شدیدی شده به طوری که در نهایت باید از زندگی مشترک پدر خود خارج شده و به تنهایی زندگی کند. البته نبود پدر نیز باعث میشود پسران در کنار مادر رفتار وی را تقلید کرده و در بزرگسالی دنبال الگوی مادرانه میگردند و از نظر عاطفی دچار اختلالات میشوند. و از مردان زده شوند.
وی با اشاره به اینکه معمولا زوجین در سنین ۲۵ تا ۴۵ سال طلاق میگیرند گفت: در این سن صدمات زیادی متوجه خود این افراد نیز میشود و در بسیاری از موارد با توجه به شرایط سنیشان ازدواج مجدد انجام میدهند که باعث میشود کودکان آنها دچار مشکلات روحی و روانی و غیره در آینده شوند که البته در این میان موارد استثنا نیز وجود دارد که نمیتوان آنها را نیز کتمان کرد.
به گزارش جام جم سرا، شیخاوندی با تاکید بر اینکه متاسفانه قوانین کشور ما مربوط به سالهای قبل است گفت: این قوانین نیاز به خانه تکانی دارند و باید با توجه به شرایط فعلی جامعه، به روز شود و تغییراتی در آنها به وجود بیاید.
وی با اشاره به اینکه حقوق زنان در ایران خیلی مورد توجه قرار نگرفته است، گفت: مادر صاحب بچه است چون او را ۹ ماه حمل میکند و میتواند کودک را به خوبی تربیت کند و طفل در کنار وی از آرامش و محبت برخوردار است اما متاسفانه در قوانین ما پدر مالک بچه است و پس از طلاق اجازه نگهداری کودک به مادر داده نمیشود مگر در صورت توافق.
به گفته وی، در بسیاری از کشورها پس از طلاق مرد از خانه بیرون میرود و مادر و فرزندان در آن خانه زندگی میکنند در صورتی که در ایران اینگونه نیست و پس از جدایی زن به تنهایی باید از خانه برود و مشکلات عوارض بسیاری گریبان گیر وی خواهد بود. (مهر)
جام جم سرا: بهنام اوحدی، در این خصوص میگوید: مدتی است که روانشناسان و کارشناسان حوزه خانواده به طلاق عاطفی توجه ویژهای نشان میدهند، اما مسئله مهم دیگری که در حوزه خانواده حائز اهمیت است، طلاق جنسی است.
وی با اشاره به تعریف طلاق جنسی یادآور میشود: در طلاق جنسی زن و مرد از نظر عاطفی، علاقه و عشق با هم در یک راستا هستند، اما همزبانِ همآغوشی هم نیستند. در این مورد اغلب دو طرف مقصرند؛ یا مردان نمیتوانند روند یک رابطه جنسی را پیش ببرند و یا زنان نمیتوانند با این رابطه خود را وفق دهند.
اوحدی میافزاید: باید توجه داشته باشیم که در رابطه جنسی، افراد یا میل جنسی زیاد و یا میل جنسی کم دارند. بنابراین افرادی که با فردی ازدواج میکنند که از نظر جنسی متفاوت از آنها است، در رابطه جنسی و البته زندگی مشترک دچار مشکل خواهند شد.
این کارشناس با بیان اینکه شیوه و شکل رابطه جنسی مورد علاقه دو طرف؛ حتی پیشنوازی در رابطه و یا پسنوازی میتواند بر روند رابطه و نیز طلاق جنسی تأثیر گذار باشد، تصریح میکند: رابطه جنسی خوب و مناسب، موتور حرکت یک زندگی زناشویی است؛ درصورتیکه این رابطه موفق نباشد، دلسردی، دلخوری و دوری ایجاد میکند؛ بنابراین طلاق جنسی در طولانیمدت به طلاق عاطفی و طلاق عاطفی نیز در بلندمدت به طلاق رسمی و قانونی تبدیل میشود.
اوحدی عدم توجه به میل و نیازهای جنسی در مشاورههای پیش از ازدواج را نیز مسئلهساز میداند و میگوید: ضروری است در مشاورههای ازدواج، به همتایی جنسی زن و شوهر توجه شود، اما باید دقت داشته باشیم که گرمبودن یا سردبودن جنسی را در حال حاضر مشاورههای ازدواج نمیتوانند بسنجند یا اصلاً مدنظر قرار نمیدهند و این به دلیل آن است که اولاً روانشناسان بسیار کم از فیزیولوژی بدن آگاهی دارند و ثانیاً شرح حال درستی از رؤیاهای جنسی فرد از بلوغ تاکنون نمیگیرند و به فانتزیهای جنسی او توجه ندارند.
وی به میزان تغییر در میل جنسی افراد طی جلسات مشاوره اشاره کرده، خاطرنشان میکند: با سکسوتراپی و تلاش برای ترمیم رابطه جنسی، تنها میتوان ۱۵ درصد میزان میل جنسی افراد را تغییر داد؛ یعنی زن یا مردی که سردمزاجی جنسی دارد، تنها تا ۱۵ درصد امکان افزایش میل جنسی دارد و برعکس.
اوحدی با برشمردن راهکارهای کاهش طلاق جنسی توصیه میکند: مهمترین راهکار، عملکرد مشاورههای پیش از ازدواج است؛ از آنجاییکه مشاوران ازدواج اغلب روانشناس هستند نه روانپزشک، به نظر میرسد که ضروری است که از نظرات روانپزشکان در مشاورههای پیش از ازدواج؛ به خصوص مشاورههای همتایی جنسی کمک گرفته شود و اینکه تبعات ازدواج به زوجهای غیرهمخوان جنسی گوشزد شود که این امر مستلزم گرفتن شرح حال دقیقی از افراد در مورد فانتزیها و تصورات جنسیشان است. (مهرخانه)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: در سخن گفتن راجع به طلاق باید به تمام جنبهها توجه کرد، بویژه از آن نظر که این اتفاق بر رابطه شما و فرزندتان اثر میگذارد. وقتی والدین و فرزندان به گونهای شفاف و حمایتگرانه پیرامون این بحران صحبت نمیکنند، تاثیر فشار این اتفاق ـ که شاید برای فرزندان فاجعه به حساب بیاید ـ به نتایج جدی و ادامهداری منتهی میشود.
یکی از سختترین صحبتهایی که با فرزندانتان خواهید داشت این است که جریان جدا شدن از همسرتان را با آنها در میان بگذارید. دکتر جان چیربان، آموزشیار دانشکده پزشکی هاروارد میگوید: «با توجه به پاسخهایی که طی پژوهشی در زمینه طلاق بر بیش از 10هزار پدر و مادر درحال جدایی و فرزندانشان انجام دادهام، دریافتهام که والدین سعی دارند از زیر بار شفافسازی راجع به طلاق و رویارویی با فرزندانشان شانه خالی کرده و به نوعی آن را سرهمبندی کنند. گاهی اوقات فرزندان وقتی متوجه طلاق والدینشان میشوند که یکی از والدین خانه را بدون هیچ توضیحی ترک میکند، یا این که اخبار ناخوشایندی راجع به پدر یا مادری که از خانه رفته است دریافت میکنند بدون این که بتوانند این حرفها را با کسی در میان بگذارند.».
برقرار نکردن ارتباطی حساس و دقیق پیرامون این تغییر بزرگ، تاثیر مخربی بر فرزندان گذاشته و سابقه ناخوشایندی از زندگی خانوادگی که ادامه خواهد داشت، در ذهن آنها ثبت میکند. فرزندان نیاز دارند در جریان تغییر و تحولات ِ خانوادگی خود قرار بگیرند تا این فرصت را داشته باشند که بتدریج احساسات و عواطف خود را بروز دهند و خود والدین نیز برای این که بتوانند فرزندان را متناسب با سن و سالشان آگاه سازند، نیازمند یاری هستند که کمک گرفتن از یک مشاور باتجربه میتواند بسیار موثر باشد.
والدین با آگاهی یافتن از نیازها و درگیریهای فرزندان خود و با پاسخدهی به تاثیر طلاق از نقطه نظر آنها، حتی میتوانند رابطهای عمیق تر با فرزندان خود برقرار کرده، درست مانند این که درون سنگرهایی که کودک از فرط تهدید به دور خود ساخته است، با او قدم بزنند و آرامآرام او را متوجه موضوع بکنند.
مهمترین پیامی که لازم است با فرزندانتان در میان بگذارید این است که شکست شما در ازدواجتان به این معنی نیست که رابطه خانوادگیتان و نیز روابط فرزندان دچار سرنوشت بدی شود. با فراهم کردن ِ رابطهای پایدار، حمایتگرانه و سالم، شما اثبات میکنید که روابط ِ عاشقانه واقعا چیست، و فرزند خود را آماده میکنید به رشدی برسد که بتواند روابط شخصی صمیمی با شما برقرار کند.
والدین به محض گذر از مرحله سخت اول، یعنی صحبت کردن و آگاهی دادن راجع به جریان طلاق خود، ممکن است احساس کنند که حالا که مساله فاش شده است و دیگر نیازی به پیگیری و برقراری روابط مستمر با فرزندان نیست، اما این تازه نقطه شروع است.
دکتر چیربان ادامه میدهد: «وقتی با والدین درباره طلاقی که در پیش دارند و تاثیر آن بر خانواده صحبت میکنم، برایم غیر عادی نیست که پاسخهایی را بشنوم که در آن سعی دارند اثر این اتفاق را بر فرزندانشان کوچک بشمرند و به خودشان این اطمینان را بدهند که همه چیز سر جای خود است و به طور مثال بگویند: «بیشتر خانوادهها طلاق را تجربه میکنند؛ والدین دوستان ِ بچههای ما نیز از هم جدا شدهاند.» والدین بسختی قبول میکنند که بر عواطف ِ منفی فرزندان خود تاثیر دارند که این نبود پذیرش میتواند ناشی از احساس گناه، به هم ریختگی یا خلأ و فقدانی باشد که خود درحال تجربه کردن آن هستند.
بیشترین رنجی که کودکان میکشند نشأت گرفته از ناچیز انگاشته شدن و رهایی عاطفی از سوی والدین است. به این معنی که والدین به آنها اهمیتی نداده و این جدایی عاطفی با گذر زمان برایشان امری عادی میشود. در عوض والدینی هم هستند که شرایط موجود را میپذیرند و تلاش میکنند که واقعیت را روشن کرده و دردی را که متوجه فرزندانشان است تسکین دهند، اینها کسانی هستند که با حساسیت و تعهدی درخور ِ پدری و مادری به سمت فرزندان باز میگردند. قطعا تفاوت محسوسی وجود دارد بین شرایط و رفتار کودکانی که به آنها گفته شده تاثیر ناشی از طلاق را نادیده بگیرند و کودکانی که با واقعیت مواجه شدهاند.
حتی پس از التیام درد طلاق، فرزندان همچنان در آموختن درسهای زندگی و نیز امور مهمی مانند: «شناخت هویت، آموختن تعهد و مسئولیتپذیری و درک حریمها» به والدین خود احتیاج دارند، پس پدر و مادر باید در دسترس بوده و مسئولانه موقع نیاز کنار آنها باشند. به همین دلیل والدینی که گمان میکنند طلاق مساله اساسی برای کودک نیست، این نکته را فراموش کردهاند که حقیقتا این خانواده کودک است که دارد از هم گسسته میشود، پس طلاق حتما فرزند را درگیر کرده و به او ربط دارد. در این شرایط چالش و هنر این است که تصمیم بگیرید چه اطلاعاتی را و چگونه به صورت موثر با فرزند خود در میان بگذارید.
لازم نیست تمام مسائل راجع به طلاق را با فرزندان به اشتراک بگذارید، اما همین که تلاش میکنید از طریق صحبت کردن، آنها را از مسائل آینده که بر زندگیشان اثر میگذارد مطلع سازید، آنها نیز متوجه دغدغه و توجه شما شده و تجربهها و احساسات بیشتری را با شما در میان خواهند گذاشت. (ضمیمه چاردیواری)
مترجم: فاطمه عمانی
منبع: psychologytoday.com
جام جم سرا: متخصصان روانشناسی بخشی از علت این مسأله را کوچ آنان و زندگی با یکی از والدین میدانند و به علت آنکه حضور ناگهانی یکی از والدین در کنار آنان بیرنگ میشود بخشی از ارتباط آنها با یک جای خالی مواجه شده و این ضربه سختی است که باید در برابر آن تاب بیاورند.
کارشناسان امور خانواده به پدر و مادرانی که قصد جدایی دارند، توصیه میکنند با توجه به رفتارهای خود که از روی ناآگاهی یا لجبازی است از وارد شدن آسیبها و ناکامیهای عمیقتر در قلب فرزندان خود جلوگیری کنند.
گام نخست
گروهی از والدین پس از طلاق سعی میکنند با یک تلاش بیش از اندازه نگاه و محبت فرزندشان را به خود جلب کنند. این تلاش به نوعی استرس عاطفی نادرست و ناهمگونی را به فرزندان آنها وارد میکند و آنان را در موقعیتی قرار میدهد که خود را مجبور به مذاکره و همصحبتی در مورد پدر و مادرشان و وضعیتی که ایجاد شده است، میکند. این استرس عاطفی در واقع یک نوع فشار مضاعف را بر روح و روان آنان وارد میکند.
متخصصان معتقدند به جای ایجاد این فشارهای عاطفی مستقیم بهتر است از طریق ایمیل، پیامک و... مدتی به او فرصت دهند که به ترمیم زخمهای عاطفیاش که حاصل فاصله ایجاد شده از درگیریهای قبلی و طلاق است، بپردازد. با این شیوه او به سلامت عاطفی دست خواهد یافت.
گام دوم
والدین هرگز نباید با بیان جزئیات خشم، نفرت، اضطراب و درگیریهایی که با شریک زندگیشان داشتهاند، جهان درونی کودک را وارونه سازند اگرچه بسیاری از والدین به علت وقوع طلاق و هجوم افکار و احساسات منفی و تنشها نیاز به همصحبت دارند و از طریق بیان سختیهایی که در حال لمس آن هستند باید با کسی درد دل کنند، ولی باید به خاطر داشته باشند که فرزندانشان گزینه خوبی برای به دوش کشیدن این ناراحتیها نیستند و در صورتی که این مرزها را رعایت نکنند، در آینده باید شاهد آسیبهای عمیقتری باشند.
گام سوم
کودکان و نوجوانان نیاز به درک شدن دارند. این نیاز پس از طلاق والدین شدت مییابد و باید احساسات آنها از سوی والدین درک شده و مورد توجه قرار گیرد. در این مواقع لازم نیست که به عنوان پدر و مادر که در هفته چندساعتی با او همصحبت هستند، از او انتقاد کرده یا او را نصیحت کنند. بچهها در این سن به جای واکنشهای والدین و دلنگرانیهایشان نیاز به کسی دارند که حرفهایشان را بشنود، در واقع راه حل در همین شنیدن و همراهی با اندوه آنان نهفته است.
در صورتی که والدین بتوانند ارتباطی با فرزند خود برقرار کنند که احساسات خود را برایشان بازگو کند، مشکلات عاطفی او کمتر خواهد شد.
گام چهارم
ارتباط با نزدیکان دیگر در آخر هفته بخشی از آلام و ناراحتی آنان را کم خواهد کرد. در این ارتباطها بچهها نباید مورد سؤال و جواب قرار گیرند، زیرا باعث میشود تنشهای آنها افزایش پیدا کند. به جای سؤال و جواب در مورد او و ریز شدن روی زندگی همسر سابقتان دامنه سؤالات را به خواستهها، علایق و... گسترش داده و عمومیتر با او به صحبت بپردازید.
گام پنجم
کودکان بخشندهتر از آنند که در ذهن میگنجد، بنابراین بهتر است به جای تقسیم بندیهای عاطفی تند و بروز خشم به ایجاد رابطههای مثبت با آنان پرداخت.
والدین طلاق باید از فرزندان خود عذرخواهی کنند و از سوی دیگرگاه به انتقاد از خود بپردازند. این شیوه یک سیگنال امن را به او میدهد زیرا مطمئن میشود خشم و اضطرابی که والدیناش درگیر آن بودهاند، هیچوقت او را درگیر نخواهد کرد و آنها متوجه اشتباهات گذشته خود هستند. این برخورد او را از خشم، نفرت، کینه، انتقام و... دور خواهد کرد. (مینو کیا/ایران)
جام جم سرا: «سعید گلستانی» افزود: با توجه به توافقی بودن طلاقها هیچ راهکاری برای جلوگیری از افزایش این ناهنجاری اجتماعی نیست.
وی بیان کرد: با همکاری اداره بهداشت و درمان، آموزشگاهی در یکی از شهرکهای همدان راه اندازی شده و زوجین قبل از جاری شدن صیغه عقد به مدت چهار ساعت در کلاسهای آموزشی شرکت میکنند.
معاون پیشگیری دادگستری استان همدان اظهار کرد: برای عملیاتی شدن این هدف نشستی با مسوولان ثبت برگزار و مقرر شد دفاتر ثبت ازدواج علاوه بر معرفی زوجین به مراکز بهداشتی آنها را به این مراکز آموزشی نیز معرفی کند.
گلستانی بیان کرد: دفاتر ثبت ازدواج تنها در صورت دریافت تاییدیه گذراندن دورههای آموزشی از سوی زوجین مجاز به ثبت ازدواج و جاری کردن صیغه عقد است.
وی راه اندازی بنیاد صیانت از خانواده را ضروری دانست و گفت: ایجاد این مرکز مردمی موجب جذب خیران و افراد نیکوکار و تلاش در راستای ترویج فرهنگ ازدواج آسان میشود.(ایرنا)