مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

طلاق عاطفی، ثمره سرزنش‌های بی‌جا

جام جم سرا: قبادیان با اشاره به این‌که آرامش لازمه زندگی است، خاطرنشان کرد: سرزنش کردن به‌ ویژه سرزنش کودکان و اگر در جمع باشد تأثیر مخرب دارد و اعتماد به نفس را پایین می‌آورد.

وی ادامه داد: گاهی یکی از زوجین همسر خود را در برخی مسائل با وجود اینکه به هیچ‌وجه در به‌ وجود آمدن آن مسئله نقشی هم نداشته است مورد سرزنش قرار می‌دهد که این سرزنش باعث سردی ارتباط بین زوجین خواهد شد.

این روان‌شناس طلاق عاطفی را ناشی از همین سرزنش‌های بی‌مورد و جبهه‌گیری‌های بی‌جای زوجین نسبت به هم دانست و تصریح کرد: طلاق عاطفی که بسیار مخرب‌تر از طلاقی است که در شناسنامه ثبت ومنجر به جدایی کامل زوجین از هم‌ می‌شود، می‌باشد در بسیاری موارد ناشی از همین سرزنش‌هاست.

به نقل از ایسنا، وی با بیان این‌که البته سرزنش هم در برخی موارد سازنده است، اما باید موقعیت فرد سرزنش شونده و نحوه سرزنش کاملاً مورد توجه فرد سرزنش کننده قرار بگیرد، خاطرنشان کرد: اگر ضعفی که در وجود یک فرد است همیشه به‌عنوان یک سرکوفت و سرزنش مطرح شود، معضلاتی را به‌ وجود می‌آورد و این سرزنش حتی اگر با هدف اصلاح رفتار باشد به آنجایگاه واقعی خود نمی‌رسد و حتی آرامش، صلح و استحکام بنیان خانواده را بر هم می‌زند.
او گفت: کسی‌که به طعنه، کنایه و سرزنش فرد دیگر را آزار می‌دهد، خودش نیز به‌‌‌ همان مشکل و ایراد مبتلا خواهد شد. سرزنش زن یا شوهر، خانواده را دچار بدبینی می‌کند و زوجین هر یک احساس می‌کنند در دل همسر خود جایگاهی ندارند در نتیجه زمینه تردید، بدبینی و سوءظن‌های حاد در خانواده ایجاد می‌شود.

قبادیان با یادآوری این‌که زوجین باید با نگاه محبت و صمیمیت به زندگی نگاه کنند، افزود: لازم است نگاه زوجین نسبت به زندگی یک نگاه مثبت باشد و اگر اطرافیان نسبت به غیبت یکی از زوجین در نزد دیگری اقدام کردند باید زن و شوهر هر یک در چنین مواقعی برای هم یک فرد مطمئن و تکیه‌گاه باشند.

وی با تاکید بر این‌که سرزنش نباید در ملاء عام باشد، گفت: از خانواده‌ها انتظار می‌‎رود هیچ‌گاه در نزد داماد یا عروس خانواده نسبت به هم بی‌احترامی نکنند، چراکه این باعث می‌شود احترام آن‌ها در نزد داماد یا عروس خانواده خدشه‌دار شود.


ادامه مطلب ...

مردی زنش را طلاق داد، چون در خودرو را نبست!

جام جم سرا: این زن و مرد عربستانی به همراه کودکشان در تفریح بودند و هنگام بازگشت به خانه، زن در خودرو را باز کرد و پیاده شد. او در تلاش برای کمک کردن به کودک خود برای ورود به خانه بود که شوهرش از او خواست در خودرو را ببندد. زن جواب داد: «تو به خودرو نزدیک‌تری»؛ و همین جمله باعث شد مرد عرب بلافاصله واکنش نشان دهد و بگوید: «اگر در را نبندی نامردم طلاقت ندهم» سپس لفظ طلاق را جاری کرد.

به گزارش العالم، این سخن باعث خشم زن شد و رفتار مرد را نوعی مبارزه طلبی و سوء استفاده از قدرت دید. او وارد خانه شد و لباس‌هایش را جمع کرد و با برادرش تماس گرفت تا بیاید و او را به خانه پدرش ببرد.

به نوشته سایت «عین الیوم»، بزرگان تلاش کردند این زن و مرد را آشتی دهند و به مرد گفتند این اتفاق در شرایط عصبانیت رخ داده و ممکن است راه حلی پیدا شود اما زن قاطعانه گفت این دلیل بیهوده‌ای است که همسرش به خاطر آن حرف طلاق را مطرح کرده است و چنین مردی که ارزش زندگی زناشویی را نمی‌داند و آن را به مساله ساده‌ای منوط می‌کند، شایسته زندگی مشترک نیست. (فردا)


ادامه مطلب ...

طلاق خاکستری

جام جم سرا به نقل از شرق: از آن دوره، همه‌چیز برای آنها تغییر کرد؛ تغییری که زوج پابه‌سن گذاشته برای آن آماده نبودند. در نهایت خانم و آقای ایکس طلاق گرفتند، طلاقی که به طلاق خاکستری موسوم است.
طلاق خاکستری در زوج‌های بالای 50سال را به سندرم آشیانه خالی نسبت می‌دهند. این مدل طلاق میان زوج‌هایی اتفاق می‌افتد که 20، 30 یا حتی 40سال با هم زندگی کرده‌اند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در 20سال گذشته میزان طلاق‌ها در زوج‌های بالای 50سال دوبرابر شده است. روزنامه وال‌استریت‌ژورنال درباره جامعه آمریکا، این اتفاق را گزارش کرده است.


ماجرا از کجا آغاز می‌شود؟

بچه‌ها به سنی رسیده‌اند که خانه را ترک می‌کنند، یا ازدواج می‌کنند، یا در دانشگاه شهر دیگری شروع به تحصیل می‌کنند یا اساسا خانه مجزا می‌گیرند و از والدین مستقل می‌شوند. حالا زوج پابه‌سن گذاشته بعد از 20، 30سال دوباره در فضایی دونفره نفس می‌کشند. به‌نظر می‌رسد همه‌چیز دوباره باید صورتی و عاشقانه و جذاب مانند روزهای اول ازدواج باشد. با این حال داستان جور دیگری پیش می‌رود.
در سال‌های اخیر امید به زندگی به شکل چشمگیری بالا رفته است. حالا کسی که 40 یا 50ساله است می‌تواند با تقریب خوبی امیدوار باشد که 20، 30 یا 40سال دیگر هم زندگی کند. این است که مردم فکر می‌کنند علاقه‌ای ندارند چنددهه باقیمانده از زندگی‌شان را در فضایی سپری کنند که به اندازه کافی برایشان خوشایند نیست.
اما در جایی طلاق‌های خاکستری بعد از دهه‌ها و بعد از مدتی رخ می‌دهد که زوج‌ها به‌نظر می‌رسد به لحاظ مالی و جایگاه اجتماعی در وضعیت پایداری قرار دارند. جدایی می‌تواند خسارت‌هایی به بار بیاورد که به سختی می‌توان آنها را جبران کرد. به علاوه در جایی که تصور می‌شود با استقلال فرزندان، طلاق تاثیر کمتری بر آنها خواهد داشت اما به‌طور مطلق نمی‌توان گفت که جدایی والدین، زندگی آنها را درهم نمی‌شکند.
اما حالا که چنین مواردی بررسی شده و نتایج آن قابل رویت است، ساده‌تر می‌توان راهکارهایی برای مواجهه با آنها در نظر گرفت. واقعیت این است که با اندکی تلاش می‌توان از طلاق‌های ناشی از سندرم آشیانه خالی جلوگیری کرد. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که در این زمینه می‌توان انجام داد، گذراندن زمان بیشتر با همسر نسبت به روزهایی است که بچه‌ها در خانه بودند. ارتباط با زوج‌های دیگری که شرایطی مشابه را تجربه می‌کنند نیز می‌تواند مفید باشد. زوج‌ها در این مقطع باید به دلایلی بازگردند که در زمان ازدواج برای بودن با یکدیگر داشتند؛ مرور این دلایل و بازگشت به آنها می‌تواند در پیشگیری از طلاق خاکستری مفید باشد.


ادامه مطلب ...

بزودی سهم اعتیاد در طلاق زوجین بررسی می‌شود

جام جم سرا به نقل از مهر: علی اکبر محزون گفت: در حال ‌حاضر کار مشترکی ‏بین سازمان ثبت اسناد به لحاظ جنبه حقوقی موضوع و سازمان ثبت احوال کشور در حال ‏انجام است که براساس آن، علل اصلی طلاق در کشور بررسی می‌شود.

وی افزود: سازمان ثبت اسناد ‏کشور کار را شروع کرده و قرار است در آینده نزدیک اطلاعات به دست آمده در اختیار ‏سازمان ثبت احوال نیز قرار بگیرد. فعلا در مرحله هماهنگی بین سازمانی هستیم و ‏آمار خاصی از اینکه چند درصد طلاق‌ها به دلیل اعتیاد زوج و یا زوجه ‏صورت می‌گیرد در دست نیست. ‏

او با اشاره به اینکه معضل اعتیاد بیشتر از آنکه بخواهد مانعی برای ازدواج ‏باشد، یکی از دلایل عمده طلاق است، افزود: آنچه‌ مسلم است این است که کمتر پیش ‏بیاید فردی به خاطر اعتیاد ازدواج نکند یا اینکه اعتیاد خود را قبل از ازدواج به طرف ‏مقابل اعلام کند. در خصوص مواد مخدر جدید هم که متاسفانه راه‌های زیادی برای پنهان ‏کاری وجود دارد و گاهی آزمایش اعتیاد هم نمی‌تواند اطمینان صددرصدی ایجاد کند، ‏بنابراین تنها عاملی که می‌تواند فرد معتاد را از اقدام برای ازدواج منصرف کند، وجدان ‏خود اوست و اینکه به خود اجازه ندهد زندگی دیگری را خراب کند. ‏ بنابراین چیزی که برای ما بیش از هر چیز مشهود است و می‌توانیم روی آن تحلیل و امر ‏درست‌تری ارائه کنیم این است که، اعتیاد از علل اصلی طلاق بوده و زندگی مشترک ‏بسیاری از افراد به همین دلیل از هم پاشیده است. ‏

محزون ادامه داد: اینکه شخص وزیر کشور و دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر معتقد ‏است، برای مبارزه با موادمخدر باید رویکرد اجتماعی درنظر گرفته شود، شیوه صحیحی ‏است که به اعتقاد بنده به عنوان یک کار‌شناس، جزو بهترین و کاربردی‌ترین روش‌هایی ‏است که برای مبارزه با این آسیب اجتماعی در چند سال اخیر به کار گرفته شده است. ‏

مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت‌احوال کشور تصریح کرد: ارتباط این ‏رویکرد با بحث‌های جمعیتی نیز به این صورت است که در سیاست‌های کلی جمعیت که ‏توسط مقام معظم رهبری اعلام شد، موضوع پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی مطرح شده که این مساله هم به خانواده و هم به جامعه مربوط می‌شود. سیاست‌های کلی جمعیتی ‏یادآوری می‌کند که ما باید به بعد کیفی جمعیت توجه کنیم که بر این اساس یکی از ابزار ‏مهم کیفی شدن جمعیت کشور، کاهش و حل آسیب‌ها و معضلات اجتماعی است که به این ‏شکل می‌توان با جمعیت کیفی، میزان کاهش باروری سال‌های اخیر را جبران کرد. ‏اهمیت این موضوع به اندازه‌ای است که ۱۲ بند از ۱۴ بند سیاست‌های کلی جمعیتی، ‏متمرکز روی کیفیت جمعیت است و در تمامی آن‌ها این مساله تاکید شده است که یکی از ‏مهم‌ترین بحث‌ها موضوع پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی بوده و مشخصا اسم برده شده ‏و به مواردی مانند اعتیاد و طلاق نیز اشاره شده است. ‏

محزون با تاکید بر اینکه موضوع تحکیم بنیان خانواده یکی دیگر از بحث‌های جمعیتی ‏است، گفت: یکی از آفت‌های مهم تهدیدکننده بنیان خانواده، آسیب‌هایی است که نه تنها ‏خانواده که اجتماع را هم درگیر می‌کند، بنابراین نگاه اجتماعی به موضوع مبارزه با ‏مصرف مواد مخدر، رویکردی است که اگر به نحو احسن پیاده سازی شود، می‌تواند بسیار ‏کمک‌کننده باشد که برای این کار خود اجتماع و خانواده بهترین و موثر‌ترین نقش را دارند. ‏البته در کنار این دو نهاد، نقش دولت نیز به جای خود باقیست اما فراموش نکنیم که تا ‏خانواده و جامعه کمک نکنند، دولت به تنهایی کاری از پیش نخواهد برد. درواقع باید ‏فضایی فراهم شود تا از دل جامعه به فردی که آسیب دیده این معضل اجتماعی است، کمک ‏شود. به این ترتیب بخشی از کار را خود خانواده، بخشی را جامعه و بخشی را هم دولت ‏عهده دار می‌شود، به عبارت بهتر دولت باید نقش حمایتی و مدیریتی داشته باشد. ‏

وی در ادامه با اشاره به نقش سازمان‌های مردم‌نهاد در کاهش آسیب‌های اجتماعی، ‏افزود: سمن‌ها جزیی از جامعه هستند و بعد از خانواده در دسته دوم مبارزه یعنی اجتماع ‏قرار می‌گیرند. سمن‌ها می‌توانند با تعامل خوبی که بین مردم در جامعه ایجاد می‌کنند، ‏کار‌ها را به صورت هدف دار پیش ببرند. و این به گونه‌ای باشد که از دل جامعه تشکل‌هایی ‏به وجود بیاید که بتوانند کارایی داشته باشند چراکه چراکه اگر بخواهیم بدون هدف، صرفا ‏یک تشکیلاتی را راه‌اندازی کنیم کمتر می‌توان به نتیجه مطلوبی دست یافت. ‏

مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت‌احوال کشور در خصوص آمار مرگ و میر ‏ناشی از مصرف موادمخدر نیز خاطرنشان کرد: لازم است در این زمینه با ظرافت عمل ‏کرد و در نظر داشته باشیم که حساس‌سازی با نگران کردن جامعه تفاوت دارد و باید مرز ‏این دو را تشخیص داد. اگر با اعلام این آمار‌ها، خانواده‌ها را نگران کنیم، کار مثبتی ‏انجام نمی‌گیرد و هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. از طرفی اطلاع افراد از میزان مرگ و میر ‏معتادان، قبل از آنکه خودشان درگیر اعتیاد شوند، آن‌ها را حساس می‌کند که این نقش ‏موثری در جلوگیری از ابتلای فرد به مصرف موادمخدر دارد و به پیشگیری کمک می‌کند. اما ممکن است فردی که درحال حاضر مواد مصرف می‌کند، خود را در بن بست ‏ببیند و راه نجاتی برای این وضعیت متصور نشود. ‏

محزون گفت: باید کاری کنیم تا حساسیت افراد به نگرانی تبدیل نشود، چرا که ‏ممکن است این نگرانی آن‌ها را از درمان ناامید کند. به همین دلیل پرداختن به معضلات ‏اجتماعی مانند اعتیاد، باید با دقت و برنامه انجام شود و رفتار درست بدست نمی‌آید مگر ‏اینکه با دیدگاه روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه وارد میدان شد، چیزی که جای آن در جامعه ‏ما خالی است. باید به دقت بررسی کرد که در جامعه چه اتفاقاتی درحال رخ دادن است و ‏متناسب با ذهن جامعه، اطلاع‌رسانی و حساس‌سازی کرد. ‏


ادامه مطلب ...

فشار روحی پس از طلاق را به رسمیت بشناسید

جام جم سرا به نقل از ایسنا:سهیل رضایی با بیان مطالب بالا اظهار کرد: در این شرایط چون فرد به خود اجازه افسرده شدن و در خود فرو رفتن را برای مدتی نمی‌دهد. در واقع انکار احساساتی، موجب بروز زخم احساسی می‌شود.

وی افزود: هیچ زوجی علاقه به طلاق گرفتن ندارد؛ اما ممکن است در مقطعی یکی از زوجین به این نتیجه برسد که بهتر است از همسر خود جدا شود. زوجی که به چنین جمع‌بندی نرسیده است، از طلاق آسیب بیشتری می‌بیند، چراکه از نظر روانی هنوز آماده جدایی را ندارد.

رضایی در ادامه گفت: تغییر وضعیت، مهم‌ترین ترسی است که افراد پس از طلاق تجربه ‌می‌کنند. حتی اگر در زندگی مشترک در عذاب مطلق باشند، پس از جدایی فشار روحی سنگینی به آنان وارد می‌شود. حتی اگر خودشان درخواست طلاق داده باشند. خیلی افراد پس از طلاق گمان می‌کنند که کلا زندگی را از دست داده‌اند.

این روانکاو اظهارکرد: یکی از مواردی که موجب ترس می‌شود، ناتوانی در قبال آینده است. این ناتوانی می‌تواند احساسی، مالی، اجتماعی و شخصیتی باشد. علاوه بر آن افراد پس از طلاق احساس تنهایی می‌کنند.

رضایی در ادامه گفت: پس از دوره‌ای ناراحتی، فرد می‌تواند مشغولیتی را برای خود مانند پیدا کردن شغل یا فعالیت‌های اجتماعی دیگر چون شرکت در خیریه‌ها فراهم کند، چرا که چنین اقداماتی موجب می‌شود مطلقه‌ها بیش از حد در خود فرو نروند.

این روانکاو درباره راهکارهای تدریجی فکرکردن به ازدواج مجدد اظهار کرد: افراد بهتر است پس از طلاق خیلی زود در صدد ازدواج مجدد نباشند؛ بلکه به کمک روانکاو، کلاس و یا کتاب آموزی دلایل به هم خوردن رابطه قبلی را متوجه شوند، چون اگر از گذشته تحلیل درستی نداشته باشند در آینده اشتباهات خود را تکرار می‌کنند.

وی افزود: دستیابی به تحلیل موجب می‌شود که این افراد از یک ازدواج مجدد ترسی نداشته باشند. برخی افراد پس از جدایی خطرات استراتژیکی مرتکب شده و تلاش می‌کنند به سرعت وارد رابطه جدیدی شوند؛ این در حالیست که استفاده از کتاب و کلاس آموزشی و روانکاو موجب می‌شود که اضطراب‌های خود را برطرف کنند که در صورت تحقق این امر خود به خود ارتباط‌های بعدی اتفاق می‌افتد.

رضایی گفت: تا زمانی که فرد همه تقصیرها را به گردن همسر اول خود بیندازند، هنوز به او فکر می‌کند. در نتیجه تا چند ماه اول در هر رابطه‌ای، فرد مقابل را فرشته می‌بیند و بعد احساس بدی نسبت به او پیدا می‌کند. بنابراین لازم است فرد پیش از ازدواج مجدد خود را به‌درستی بشناسد و کینه خود را نسبت به همسر اولش کم کند تا بتواند در ارتباط‌های بعدی موفق باشد.


ادامه مطلب ...

طلاق گرفته‌ام و احساس تلخ تنهایی رهایم نمی‌کند

جام جم سرا به نقل از خراسان: این قابل انکار نیست که زنان پس از طلاق با مشکلات زیادی نظیر فشارهای اجتماعی، خانواده یا اطرافیان مواجه می‌شوند که‌گاه زندگی زن را به سمت و سویی سوق می‌دهد که پس از گذشت زمانی طولانی ناگهان نگاهی به خود می‌اندازد و چیزی جز از دست دادن فرصت‌ها نمی‌یابد و پس از آن نیز زمان را صرف حسرت خوردن بابت روزهای از دست رفته می‌کند. با این حال سوال من از شما این است که آیا پیش از این نیز این احساس و افکار را داشته‌اید؟ اگر داشته‌اید چه اقداماتی انجام داده‌اید؟

گوشه‌گیری سلب مسئولیت است

به یاد داشته باشید با نادیده گرفتن احساسات یا سرکوب آن‌ها، نتیجه‌ای به دست نخواهید آورد. یکی از آسیب‌های طلاق، گوشه گیری و انزواست. سلب مسئولیت از خود، راه اشتباهی است که برخی از زنان مطلقه برای رهایی از نگاه‌های جامعه انتخاب می‌کنند.

به علایقتان بیشتر توجه کنید

اکنون زمان آن رسیده است که از لاک تنهایی خود بیرون بیایید و تغییری در زندگی خود ایجاد کنید. به شما توصیه می‌کنم زمان بیشتری به خودتان اختصاص دهید و علایقتان را بشناسید. برای شروع می‌توانید از ثبت نام در کلاس‌های ورزشی شروع کنید، ورزش نه تنها شادابی و طراوت روح را برای شما به ارمغان می‌آورد بلکه باعث می‌شود دوستانی هم پیدا کنید.

مهارت‌های ارتباطیتان را تقویت کنید

روی مهارت‌های ارتباطی خود کار کنید. همه افراد برای اینکه احساس کنند فرد مفید، دوست داشتنی یا قابل اعتمادی هستند به روابط اجتماعی نیاز دارند. یافتن دوستانی خوب، به بخشی از نیازهای شما برای دوست داشتن و دوست داشته شدن پاسخ می‌دهد. فراموش نکنید که زنان زیادی همچون شما هستند که به دلایلی از همسران خود جدا شده‌اند و این تنها مختص به شما نیست. به نظر می‌رسد پس از گذشت ۱۲ سال، هنوز نتوانسته‌اید با این موضوع کنار بیایید. توصیه می‌کنم با مراجعه به مشاوری معتمد این مشکل را برای خود حل کنید.

منتظر نباشید دیگران زندگیتان را نجات دهند

پیش از اینکه به ازدواج مجدد فکر یا اقدام کنید، خواسته‌های خود را از همسر آینده‌تان مشخص کنید چراکه اگر صرفا به خاطر رفع نیاز تنهایی مجددا ازدواج کنید، روزی فرا خواهد رسید که نیاز شما برطرف شده است ولی حقایق مهمتری مطرح می‌شود که چه بسا شما پیش از آن، آن‌ها را نادیده گرفته و با این کار، تنها زمینه را برای ناکامی‌های بعدی مهیا کرده‌اید. منتظر نباشید شخصی بیاید و زندگیتان را نجات دهد. تنها فردی که می‌تواند به شما کمک کند، خودتان هستید. به امید روزهای بهتر برای شما و دختر عزیزتان. (سیمین قربانی - کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده)


ادامه مطلب ...

من طلاق می‌خوام؛ طلاهام کمه و شوهرم برام طلا نمی‌خره

جام جم سرا به نقل از مردمسالاری: چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق خود را ارائه کرد و درخصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم برای من طلا نمی‌خرد. من همیشه عاشق طلا و جواهرات بودم و دوست داشتم که صندوقچه‌ای از طلا داشته باشم. اما الان یک سال است که با شوهرم ازدواج کرده‌ام و او تنها روز عروسیمان برایم طلا خرید و بعد از آن دیگر هیچ وقت این کار را نکرد.
وی افزود: هر بار به او می‌گویم که به مغازه طلا فروشی برویم تا من طلا بخرم بهانه می‌آورد و می‌گوید که دوست ندارد زن زیادی طلا بیندازد.
این زن جوان ادامه داد: دیگر از دست این خسیس بازی‌های او خسته شدم. طلاهای من خیلی کم است و این موضوع دارد آزارم می‌دهد. برای همین به دادگاه خانواده آمدم تا برای همیشه از همسرم جدا شوم.
بر اساس این گزارش، قاضی بعد از اعلام درخواست طلاق از سوی این زن، دستور احضار مرد به دادگاه خانواده را صادر کرده تا پس از شنیدن دلایل وی تصمیمگیری کند.


ادامه مطلب ...

داماد پس از دیدن صورت عروس، او را طلاق داد! [+عکس]

جام جم سرا به نقل از العربیه: زمانی که عروس خانم تور را برای گرفتن عکس از صورت خود برداشت، داماد با عصبانیت از جا پرید.
به گزارش روزنامه عکاظ، عروس خانم در حالی که اشک می‌ریخت از حال رفت، و مهمانان وحشت زده برای حل دعوا به پادرمیانی پرداختند.

این روزنامه از قول داماد نوشت: «من پیش از ازدواج نتوانستم صورت عروس را ببینم. تو آنی که من فکر می‌کردم نیستی. من متاسفم، ولی باید ترا طلاق بدهم.»

وقتی داماد عروس را طلاق داد، مجلس ازدواج تبدیل به مجلس عزا و ماتم شد.
به گزارش جام جم سرا از العربیه فارسی که تصویر زیر را نیز ضمیمه خبر خود کرده، رویداد مذکور در شبکه‌های اجتماعی با اعتراض کاربران به عمل داماد روبرو شده است.


ادامه مطلب ...

طلاق اقتصادی‌ جیب من ‌و‌ جیب تو

جام جم سرا: در این نوع طلاق که سال‌های اخیر، خاموش و بی‌صدا بین زوجین اتفاق می‌افتد، پول حرف اول و آخر را می‌زند و اتفاقا وجود اموال و داشتن استقلال مالی هرکدام از همسران باعث به وجود آمدن اختلاف بین آنها و بحث و مشاجرات فراوان بر سر تقسیم مال و اموال و هزینه کردن دارایی‌ها در خانواده می‌شود.براساس تحقیقات به عمل آمده اغلب زوج های جوان از این‌که در مورد مسائل مالی با هم گفت‌وگو کنند، هم ترس دارند و هم صحبت بر سر این مسائل را بی‌احترامی به یکدیگر تلقی می‌کنند، اما تحقیقات ثابت کرده است، که اغلب مشکلات رخ داده در سال های ابتدایی زندگی، ریشه در مسائل مالی دارند؛ دلیل بروز این اختلافات روشن است: درآمدهای مختلف، عادات خرید متفاوت، و احتمالا اهداف مالی متفاوت!

اما شاید بتوان با صحبت کردن راجع به این مسائل در ابتدای ازدواج یا حتی قبل از ازدواج و تعیین کردن یک الگوی مناسب اقتصادی برای زندگی مشترک، نه‌تنها از به وجود آمدن مشکلات اقتصادی در زندگی جلوگیری کرد، بلکه می‌توان جلوی به وجود آمدن دلخوری‌ها و کینه‌ها را که زمینه‌ساز بروز مشکلات عاطفی بعدی، همین طور طلاق اقتصادی و به دنبال آن، در بعضی موارد باعث طلاق و جدایی قانونی می‌شود را نیز گرفت.

حد و حدود استقلال مالی زوجین

شما با ازدواج در روح و جسم خود با دیگری شریک می‌شوید و همان طور که خود را متعلق به دیگری می‌دانید، او را نیز از آن خود می‌خواهید؛ اما در مورد حساب و کتاب مالی‌تان چطور؟ آیا شما جزو آن دسته از افرادی هستید که فکر می‌کنند با ازدواج هرچه که از قبل داشته‌اند و هر آنچه که بعد از ازدواج به دست می‌آورند، متعلق به همسرشان و زندگی مشترکشان است یا نه جزو آن افرادی هستید که همچنان به استقلال خود از نظر مالی اهمیت می‌دهند و کوچک‌ترین مقدار از درآمد خویش را متعلق به خودشان می‌دانند و معتقدند فقط این مرد خانه است که وظیفه تامین مخارج زندگی و آسایش و آرامش را دارد و زن‌ها در صورت اشتغال و داشتن استقلال مالی، تمام درآمد خود را باید برای خودشان پس‌انداز کنند؟ اما واقعا کدام شکل از الگوی اقتصادی خانواده درست است؟

دکتر محمدحسین ایمانی‌جاجرمی، جامعه‌شناس، در گفت‌وگو با چاردیواری، در این باره می‌گوید: به طور کلی شکل خانواده در سال‌های اخیر، تغییر کرده است و خانواده‌ای که باید بنیانش بر اساس عشق و صمیمیت باشد تبدیل به یک شرکت تجاری شده است که همه چیز باید در آن شفاف و روشن باشد و دو شریک آن بشدت مواظب هستند که حق و حقوقشان پایمال نشود؛ یعنی در واقع سرمایه اقتصادی بر سرمایه اجتماعی که مبتنی بر اعتماد است، غلبه پیدا می‌کند و زن و شوهر به حسابگری رو آورده‌اند. وی می‌افزاید: اما محاسبه‌گری‌ها در خانواده و بین همسران عشق و صمیمیت را کم می‌کند، یعنی وقتی عقلانیت و تلاش برای استقلال مالی را به میان می‌آورید، عشق از راه دیگر فرار می‌کند.

اما دکتر علی شاه‌حسینی، روان‌شناس و مشاور و دکترای مدیریت و کارآفرینی، نظر دیگری دارد، و اصلا به طلاق اقتصادی زوجین اعتقادی ندارد و در گفت‌وگو با چاردیواری می‌گوید: همه افراد اعم از زن و مرد باید هویت و استقلال مالی داشته باشند، و خانم‌ها به عنوان فردی که باید در جامعه فردیت داشته باشند، می‌توانند یک همسر خوب و یک مادر خوب باشند اما در عین حال به عنوان یک شهروند و یک فرد مستقل هم، از نظر مالی استقلال داشته باشندو نباید به افراد القاء کرد که با ازدواج باید همه هست و نیست آنها یکی شود که تجربیات و بررسی‌ها نشان داده است که همین تفکرات در سال‌های اخیر باعث افزایش طلاق در جامعه نیز شده است، پس باید کاملا هویت فردی و اقتصادی افراد از یکدیگر مستقل باشد.وی می‌افزاید: بهتر است به این سمت برویم که زن و مرد می‌توانند هردو درآمد داشته باشند، ولی عاشق یکدیگر باشند، پدر و مادر خوبی هم باشند و مانند دو دوست در زمانی که با مساله‌ای مواجه می‌شوند دست همدیگر را بگیرند و از پس اندازهای خود به پای همدیگر و به پای زندگی بریزند و باور داشته باشیم که در زندگی هرچه بیشتر فداکاری کنیم و عشق بورزیم، بیشتر احساس آرامش و لذت می‌کنیم.

نقش اشتغال زنان در طلاق اقتصادی

در گذشته که اغلب زن‌ها خانه‌دار بودند، و منبع در آمدی نداشتند، تکلیف همه روشن بود، مرد خانه کسب درآمد می‌کرد و به طور معمول مقداری از درآمد را صرف خانه و مقداری را برای روز مبادا پس‌انداز می‌کرد؛ در خانه هم مشکلی تحت عنوان مسائل و مشکلات اقتصادی و تقسیم مال و اموال و هزینه درآمد‌ها در خانواده وجود نداشت.

دکتر شاه‌حسینی درباره اشتغال زنان و استقلال مالی آنها می‌گوید: هر پدیده‌ای که در جامعه ما رخ می‌دهد، در ابتدا با مقاومت روبه‌رو می‌شود، جامعه ما طوری بوده است که در آن همواره مردان تامین‌کننده مخارج زندگی بوده‌اند و خانم‌ها مدیر خانه، اما اکنون وارد عصر جدیدی از زندگی شده‌ایم، به این صورت که خیلی از خانم‌ها بیرون از خانه مشغول به کار هستند و بیشتر ما نمی‌توانیم این مساله را حداقل از نظر اقتصادی، مدیریت کنیم.

وی می‌افزاید: اما مردانی که همسرانشان شاغل هستند، باید آنها را درک کنند و بدانند که همسرشان به نسبت خانم‌هایی که بیرون از خانه کار نمی‌کنند، حق دارند درصد بیشتری از دارایی‌شان را صرف خویش کنند و یا برای خود پس‌انداز کنند؛ و این به معنای طلاق اقتصادی نیست، اما زوجین در هر حال نباید در مورد مسائل اقتصادی تا آنجا جبهه‌گیری کنند که هرکسی خرج خودش را بدهد و درآمد و هزینه‌های هر کدام، از هم جدا باشدکه این مساله باعث یک قانونمندی خشک، و به وجود آمدن یک زندگی مصنوعی می‌شود.

دکتر جاجرمی هم در این باره می‌گوید: به طور معمول خانم‌هایی که فقط خانه دارند و از نظر مالی، کاملا به همسرشان وابسته هستند، با مساله طلاق و جدایی اقتصادی، مواجه نمی‌شوند، اما از زمانی که خیلی از خانم‌ها صاحب درآمد شدند، و این درآمد به آنها قدرت اقتصادی داد، و از طرف دیگر جامعه و قانون از حق و حقوق مالی آنها دفاع نکرد، آنها خود دست به کار شدند و به جدا کردن اموالشان از همسرانشان پرداختند، اما به طور حتم برای جلوگیری از این مشکل در زمینه این مساله جدید، یعنی استقلال مالی خانم ها، باید سازوکار قانونی اندیشیده شود.

اطمینان نداشتن زنان دلیل اصلی طلاق اقتصادی

در دوران دانشجویی با هم آشنا شدند و ازدواج کردند، در ابتدا، زندگی به دلیل مسائل اقتصادی، کمی سخت، اما شیرین بود؛ نازنین چند ماه زودتر از همسرش وارد دنیای کار شد و درآمد مناسبی هم داشت. چند سال بعد، آنها به پیشنهاد نازنین و کمک خانواده‌های هر دو و پس‌انداز چند ساله‌شان خانه‌ای خریدند و تا سال‌ها بعد هم اقساط وام آن خانه را با هم می‌پرداختند؛ اما پس از مدتی اوضاع تغییر کرد و اختلافات کوچک آنها بالا گرفت تا آنجا که تصمیم به جدایی گرفتند.

زمانی که صحبت مهریه و حق و حقوق نازنین به میان آمد، او مجبور شد بابت گرفتن حضانت فرزندانش مهریه‌اش را ببخشد و تکلیف خانه هم روشن بود، خانه به نام همسرش بود و او هیچ وقت نتوانست ثابت کند که بیشتر آن حاصل دسترنج چندساله او و حتی سهم پدر و مادرش است!

دکتر در این باره می‌گوید: بخشی از احساس تمایل زنان به جدا کردن مال و اموال خود از همسر، به این مساله برمی‌گردد که در کشور ما حقوق زنان بعد از طلاق، یا فوت همسر، یا خیلی مشخص نیست یا خیلی کم است.

وی می‌افزاید: ممکن است زن و شوهر هر دو برای خرید ملکی یا جمع کردن مالی تلاش کرده باشند، اما به طور معمول اگر از نظر قانونی، حد و حدود این اموال را روشن نکنند، بعد از طلاق یا فوت همسر، مقدار زیادی از آن به زن تعلق نمی‌گیرد؛ و همین مساله باعث شده است که در سال‌های اخیر، زنان خود دست به کار شوند و از طلاق اقتصادی و یا جدایی اموال خود از همسرشان به عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده و امنیت مالی خود را تضمین کنند؛ البته این مساله که عشق و اعتماد در خانه و خانواده‌ها هم کم شده، قابل کتمان نیست، اما اگر چاره‌ای اندیشیده شود و مکانیزم‌های قانونی و اجتماعی امنیت خاطر زنان را بابت تلاش‌های آنها و مالک بودنشان، تضمین کند و قوانینی بابت این مسائل وضع گردد، خود به خود بحث بر سر مال و اموال و مسائل اینچنینی حل می‌شود.

نقش فشار اقتصادی در طلاق

کارشناسان معتقدند؛ در زمانی که فشار اقتصادی بیشتر می‌شود، میل افراد بویژه زوجین، به جدا کردن اموال خود از اعضای خانواده افزایش می‌یابد، به این معنی که با افزایش فشار اقتصادی، افراد در مورد مسائل مادی، احساس ناامنی می‌کنند و وقتی از نظر عاطفی و مسائل فرهنگی هم نقش‌ها مختل شده باشد و هر یک از اعضای خانواده، مثل قدیم، پشت و پناه هم نباشند به طور قطع تا آنجا به منافع فردی خود فکر می‌کنند که این مساله به جدایی کامل اقتصادی آنها می‌انجامد.

دکتر لیلا زعفرانچی، کارشناس مسائل اقتصادی خانواده، در گفت‌وگو با چاردیواری، می‌گوید: یکی از عواملی که باعث می‌شود بین افراد خانواده در بحث مسائل مالی و اختصاص دادن درآمد به احتیاجات گوناگون اختلاف ایجاد شود، بحث فشار اقتصادی است. وی می‌افزاید: اگر فشار اقتصادی این طور تفسیر شود که افراد خانواده، برای یک درآمد حداقلی، سرفصل‌های متعدد هزینه‌ای داشته باشند، به طور حتم، برای انتخاب این‌که این درآمد را برای کدام کار هزینه کنند برایشان مشکل ایجاد خواهد شد؛ به طور مثال وقتی در یک خانواده باید با درآمد حداقل، راجع به گزینه‌هایی مثل هزینه تحصیل فرزندان، مسکن، خوراک، پوشاک و... تصمیم‌گیری شود، ممکن است ترجیحات دو نفر به عنوان زن و مرد در همه اینها یکسان نباشد و همین مساله به تعارضات بین آنها دامن بزند. دکتر زعفرانچی، می‌افزاید: اما در شرایط بد اقتصادی، اگر اوضاع فرهنگی خانواده خوب باشد، یعنی خانواده از نظر فرهنگی و تربیتی مشکلی نداشته باشند، به طور معمول می‌توانند مذاکره بر سر مسائل مالی را بخوبی پیش ببرند و مشکل مالی و اقتصادی را حل کنند، اما اگر برعکس، حتی در خانواده‌های پردرآمد هم افراد از نظر فرهنگی بسیار غنی نباشند، با این‌که کل درآمد، می‌تواند همه هزینه‌ها را پوشش دهد، اما ممکن است زوجین یا هر کدام از اعضای خانواده، برای اختصاص دادن مقدار بیشتری از این درآمد به ترجیحات خود، برای دیگر اعضا، مشکل ایجاد کند یا در کل خانواده، اختلافات زیادی بر سر این مسائل به وجود آید.

زنان و مدیریت اقتصادی خانواده

سال‌های دور، در زمان پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایمان، کسانی بودند که خرج خانه‌هایشان و تصمیم‌گیری برای خورد و خوراک و مایحتاج فرزندان را به دست مادران خانه می‌سپردند و ماه به ماه یا هفته به هفته، خرجی خانه را بر سر طاقچه می‌گذاشتند تا «حاج خانم» با برنامه‌ریزی و صرفه‌جویی و گاه به قول قدیمی‌ها با وصله و پینه، آن را تا آخر ماه برساند.اما امروز با آن‌که خیلی از خانم‌ها خود شاغل هستند، زیر بار مدیریت و برنامه‌ریزی مالی خانه نمی‌روند که مبادا مجبور باشند برای وصله و پینه کمبود خرجی خانه از حقوق خودشان استفاده کنند، البته بعضی از مردهای امروزی هم سپردن امور مالی خانه به خانم‌ها را هم ننگ و عار می‌دانند و فکر می‌کنند خودشان به عنوان رئیس و سرپرست خانواده، باید دخل و خرج را مدیریت کنند.

اما دکتر علی شاه‌حسینی، روان‌شناس و مشاور خانواده، در این باره می‌گوید: بهتر است مدیریت مالی خانواده‌ها با خانم باشد، چون هم از طرفی، با فرزندان نزدیک‌تر است و نیاز واقعی آنها را بهتر می‌داند و از طرف دیگر، با بر عهده گرفتن برنامه‌ریزی برای هزینه‌های خانواده، به صرفه‌جویی هزینه‌ها هم می‌پردازد و مهم‌تر از همه این‌که می‌تواند در مسائل مالی، نقش پل ارتباطی بین فرزندان و پدر را ایفا کند و پدر را از بحث بین خود و فرزندان بر سر مسائل مالی معاف کند، که همین مساله باعث می‌شود پدر خانواده فرصت پیدا کند به مسائل کلان اقتصادی و مالی زندگی، بهتر بپردازد و به دنبال آن این فراغت ممکن است باعث افزایش درآمد خانواده شود، در نتیجه نفع آن به کل خانواده برمی‌گردد. وی ادامه می‌دهد: به طور کلی، تفاوت‏های فردی بین زنان و مردان باعث می‌شود از نظر مدیریت اقتصادی هم با هم تفاوت‏هایی داشته باشند؛ بنابراین باید مدیریت اقتصادی خرد از قبیل خرج و مخارج روزانه را خانم‏ها و مدیریت اقتصادی کلان شامل خرید خانه، اتومبیل و... را مردان به عهده بگیرند؛ در این صورت موفق‏تر خواهند بود.

دکتر شاه‌حسینی، می‌افزاید: اما زمانی که مدیریت مالی، فقط در انحصار پدر خانواده باشد، ممکن است بین پدر و مادر و فرزندان، جبهه‌گیری ایجاد شود و همسر و فرزندان به عنوان تقاضاکننده در یک سو و پدر به عنوان تنها تامین‌کننده و عرضه‌کننده در سوی دیگر قرار گیرد، که این طور زندگی‌ها به طور معمول بعد از مدتی با چالش‌هایی مبنی بر احساس ضرر و زیان از طرف مرد خانه و به دنبال آن ایجاد اصطکاک بین او و اعضای خانواده روبه‌رو می‌شود.

طلاق اقتصادی جایی در قانون ندارد

شاید وقتی بحث طلاق اقتصادی پیش می‌آید، همه یاد دادگاه و حق و حقوق و قانون می‌افتیم، اما جالب است بدانید، طبق نظر کارشناسان حقوقی، طلاق اقتصادی جایی در قانون ندارد!

فریده غیرت، وکیل و حقوقدان، در گفت‌وگو با چاردیواری، در پاسخ به این پرسش که قوانین موجود در مورد طلاق اقتصادی، چیست؛ می‌گوید: واژه‌ای به عنوان طلاق اقتصادی در قانون نداریم و زوجین در زمان انعقاد قرارداد ازدواج، می‌توانند در مورد مال و اموال خود نیز تعهداتی را در مقابل یکدیگر بپذیرند یا حتی اگر در حین ازدواج زن و شوهری بخواهند قراردادی را برای تصاحب اموال یا تقسیم اموال خود، منعقد کنند، حتی این نوع خاص هم در قانون، طلاق اقتصادی تلقی نمی‌شود و چنین عنوانی فقط از منظر جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و تا حدی هم علم اقتصاد قابل بررسی است اما از نظر قانونی هیچ قانون و مقرراتی در مورد طلاق اقتصادی وجود ندارد.

مشکلات اقتصادی میان والدین و تاثیر آن بر فرزندان

پدر معتقد است پول را باید پس‌انداز کرد ولی مادر می‌گوید پول برای خرج کردن و زندگی کردن است؛ چند سالی است که مشکلات و مسائل مالی تنها صحبت مشترک پدر و مادر شده و فرزندان که میان آن دو قرار گرفته‌اند، نمی‌دانند از کدام‌یک تبعیت کنند و روش اقتصادی کدام را برای زندگی خود برگزینند.پدر و مادر هر دو شاغلند و درآمد خوبی دارند، هرکدام صاحب ملک و املاکی جدا هم هستند که بابت آن هم هر ماه اجاره‌ای دریافت می‌کنند، اما تمام دغدغه‌شان این است که مبادا ذره‌ای این اموال با هم مخلوط شود و هر کجا که کمی بابت ضایع شدن حق خود در مقابل دیگری شک می‌کنند روزها و حتی ماه‌ها را به مشاجره و بحث بر سر آن مساله می‌گذرانند تا یا مساله حل شود یا یکی مجبور به گذشت در آن مورد شود، اما فرزندان دائم به این نکته فکر می‌کنند که کاش این همه امکانات در اختیار نداشتند، اما پدر و مادرشان آن‌قدر بر سر پول مشاجره نمی‌کردند و آرامش آنها را بر هم نمی‌زدند.مساله دیگر در زندگی زن و شوهرهایی که دچار طلاق اقتصادی شده‌اند، این است که در بیشتر موارد کنترل کافی روی مسائل اقتصادی فرزندان ندارند چون یا مسائل مادی آنها را به همدیگر پاس می‌دهند یا آن که برای جذب هرکدام از فرزندان به سمت خود به صورت جداگانه آنها را از نظر مالی تامین می‌کنند که این مساله و پول تو جیبی‌های بی‌حساب و کتاب برای فرزندان آنها بویژه در سنین نوجوانی و جوانی می‌تواند بسیار خطرناک و مضر باشد.

الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

تقاضای طلاق از مرد خوشخواب!

جام جم سرا: زنی ۶۰ ساله با مراجعه به دادگاه خانواده با ارائه درخواست طلاق خود به قاضی گفت: آقای قاضی من با همسرم مشکل دارم. او خیلی خسیس است و اصلا به من پولی نمی‌دهد. ۴۰ سال است که دارم با شوهرم زندگی می‌کنم و در مدت این ۴۰ سال همیشه با او مشکل داشتم اما مشکل اصلی من با شوهرم این است که او همیشه در خواب است.
وی افزود: از وقتی که یادم می‌آید قاسم همیشه به دنبال جایی برای خوابیدن می‌گشته است. همیشه دوست داشت بخوابد و حتی با زور به سر کار می‌رفت. آن زمان قاسم تنها زمانی بیدار بود که سر کارش بود. وقتی به خانه برمی‌گشت شروع می‌کرد به خوردن غذا و بعد هم بلافاصله می‌خوابید!

این زن می‌انسال ادامه داد: او حتی در تعطیلات هم فقط می‌خورد و می‌خوابد. هرچه به او می‌گفتم بیا یک مسافرتی برویم و یا برای انجام کاری او را به جایی می‌فرستادم خواب را بهانه می‌کرد و نمی‌رفت. همیشه همه کار‌هایم را خودم انجام داده ام. حتی وقتی فرزندانمان به دنیا آمدند هم قاسم رفتارش را درست نکرد.

وی بیان داشت: خیلی به خاطر این موضوع عذاب می‌کشیدم ولی دیگر عادت کرده بودم و به خاطر بچه‌هایم هیچ وقت از او جدا نشدم. اما حالا و بعد از بازنشسته شدنش مشکلات ما بیشتر شده. خوابیدن‌های قاسم بیشتر شده و دیگر تقریبا تمام ساعات روز و شب می‌خوابد. هرچه سعی می‌کنم اجازه ندهم زیاد بخوابد فایده‌ای ندارد. صبح از خواب بلند می‌شود، غذا می‌خورد، تلویزیون می‌بیند، بعد دوباره می‌خوابد. من هم دیگر از دست او خسته شده‌ام. برای همین تصمیم گرفته‌ام به دادگاه خانواده بیایم و درخواست طلاق بدهم.

قاضی پس از شنیدن حرف‌های زن، دستور احضار شوهر وی را به دادگاه خانواده صادر کرد تا دلایل وی را بشنود. (باشگاه خبرنگاران)


ادامه مطلب ...