مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چرا همسرم با خانواده من رفت و آمد نمی‌کند

جام جم سرا:
اگر همسر ما به خانواده‌مان بدبین است و به آن‌ها سوءظن دارد قدم اول این است که کمی درباره بدبینی و سختگیری او احساس مسئولیت کنیم و از خود بپرسیم آیا گفتار یا رفتاری از جانب خانواده من سر زده که باعث بدگمانی او شده است؟

چرا روابط خانوادگی سرد می شود؟

تعداد زیادی از زوجین به دلایلی که در ادامه می خوانید از رفت و آمد و برقراری تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداری می کنند، در حالی که ممکن است به نظر شما امتناع ورزیدن از این ارتباط، تنها به یک بهانه گیری شباهت داشته باشد:

دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه

در موارد زیادی یکی از زوجین وابستگی زیادی به خانواده خود نشان می دهد و دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه او باعث می شود تا همسرش زبان به اعتراض بگشاید و با سرسختی زیاد، مانع از رفت و آمد او با خانواده پدری اش شود. بسیاری از زوجینی که از این الگوی رفت و آمد تبعیت می کنند با وجود این که در زندگی شخصی شان مشکلات زیادی دارند که حل نشده باقی مانده است، اما درگیری با مشکلات خانواده پدری شان را بر حل مشکلات زندگی زناشویی خود ترجیح می دهند.

زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده به عنوان میهمان

در زندگی زوجینی که از چنین الگویی پیروی می کنند، همسران احساس راحتی در منزل خودشان هم ندارند. از آن جا که حضور دائمی عضو میهمان موجب می شود که او ناخواسته در جریان بسیاری از مسائل خصوصی و یا حتی اختلافات آن ها قرار بگیرد ،در نتیجه مرد یا زن به طور کلی امنیت خود را از دست می دهد و بزودی دچار خستگی روانی می شود.

مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت با والدین

تعدادی از زوجین در محیط منزل نیز دست از وابستگی شان به خانواده بر نمی دارند و حتی در زمان حضور همسر در منزل هم مشغول مکالمات تلفنی طولانی مدت هستند. یقینا موضوع صحبت نمی تواند چیزی جز بازگوکردن مسائل روزمره باشد و همین امر باعث می شود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر کند در تصمیم گیری های زندگی مشترکش ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد. طبیعی است که تکرار چنین اتفاقاتی در طول زمان به شکل گیری بدبینی در یکی از زوجین نسبت به خانواده طرف مقابل منجر شود.

تجربه احساس حقارت در اثر مقایسه های فامیلی

در تعدادی از خانواده ها معمولا یک داماد، عروس یا خواهر و برادر وجود دارد که از ابعاد مختلف بر دیگر اعضای آن خانواده برتری دارد و مورد تعریف و تمجید خانواده است. به طور مثال یکی از دامادها تحصیلکرده و مرفه است و دیگری از موقعیت اجتماعی، شغلی و مالی پایین تری برخوردار است. در چنین مواردی فردی که در ابعاد مختلف از جایگاه پایین تری برخوردار است چه به صورت واقعی و چه در عالم پنداشت ها و برداشت های خود احساس حقارت و یا حسادت می کند و علاقه ای به تعامل با اعضای خانواده همسرش ندارد زیرا احساس می کند که اطرافیان بین او و دیگری تبعیض قائل می شوند.

و دیگر عوامل

همچنین خودشیفتگی و زخم زبان های اعضای خانواده همسر، حضور عضوی در خانواده همسر که ویژگی های اخلاقی مناسبی ندارد و یکی از زوجین نگران است مبادا همسرش از آن فرد تاثیر منفی بپذیرد، دخالت خانواده ها در مسائل اقتصادی زوجین و تربیت فرزندان آن ها و ... همه وهمه موجب می شود تا همسر شما نه تنها شخصا از خانواده تان فاصله بگیرد بلکه مانع از ارتباط شما با خانواده تان نیز بشود.

یک نکته مهم

البته همیشه این طور نیست که همسرتان صرفا به دلیل رفتارهای نادرست شما یا خانواده تان با آن ها قطع رابطه کند، در واقع گاهی اوقات مشکل از خود اوست. حتی ممکن است خانواده شما خیلی به او محبت کند ولی چون او به طور کلی فرد منزوی و گوشه گیر است باز هم از داشتن روابط اجتناب ورزد.

برای پی بردن به این موضوع باید بررسی کنید که آیا همسرتان برای ارتباط داشتن با دیگران از جمله خانواده و دوستان خود نیز بی انگیزه است یا فقط برای رفت و آمد با خانواده شما مشکل دارد. اگر این مشکل در دیگر ارتباط ها هم دیده می شود، لزوم بهره گیری از مشاوره حضوری لازم است. گاهی اوقات نیز برآورده نشدن برخی توقعات (هرچند غیرمنطقی) باعث ایجاد دلخوری و قطع رابطه می شود. به عنوان مثال ممکن است همسرتان توقع حمایت مالی از خانواده شما داشته باشد، در نظر داشته باشید حتی اگر این توقع را بی جا می دانید باز هم می توانید با گفت وگو این اختلاف و سوءتفاهم را حل و فصل کنید. در کل بهتر است از همسر خود بخواهید تا دلایل این قطع رابطه را بازگو کند.(خراسان )

Share


ادامه مطلب ...

دخترم کمکی به والدینش نمی‌کند

جام جم سرا:
شنیدن جملاتی از فرزندان مانند اینکه من در خانه کار نمی‌کنم، به شیوه تربیتی شما در کودکی فرزندتان برمی‌گردد. باید قبول کرد که فرزندانی که وارد سن نوجوانی و تا حدودی جوانی می‌شوند و هیچ مسئولیتی را در خانه بر عهده نمی‌گیرند، سبک تربیتیشان در کودکی اشتباه بوده است. وقتی مادری بیشتر از توانش به فرزندانش خدمات می‌دهد و فرزندان نیز فقط تماشاگر تلاش‌های مادرشان هستند، فرزندان معمولا علاقه‌ای به کار کردن در خانه نخواهند داشت.

عادت کردن بعضی جوانان به آسایش

گاهی بهترین کمک به فرزند، کمک نکردن به او است. این روز‌ها والدین فکر می‌کنند که بهترین کمک به فرزندانشان، انجام همه فداکاری‌ها برای خوشحالی و آسایش آنهاست. در نتیجه گاهی فرزند توانمند است ولی چون پدر و مادرش همه کارهای او را در کودکی و نوجوانی انجام داده، به آن سبک زندگی عادت کرده است و الان هم ترجیح می‌دهد که تماشاگر کار کردن پدر و مادر باشد و حتی گاهی وظیفه پدر و مادر می‌داند که همه کار‌ها را انجام دهند در حالی که پدر و مادر به علت بالارفتن سن، انرژی جوانی را ندارند و نیازمند کمک فرزندانشان هستند.

قطع شدن رابطه فرزند و والدینش

بنابراین مهم‌ترین دلیل اینکه جوانی در خانه کار نمی‌کند این است که تا قبل از آن کار نکرده است که برای آن تشویق شود و برای این کار انگیزه پیدا کند. البته این نکته هم قابل ذکر است در چنین خانواده‌هایی، معمولا رابطه بین جوان و مادر قطع شده است وگرنه جوان به مادرش نمی‌گفت که من در خانه کار نمی‌کنم. اگر مادر و دختر یک رابطه عاطفی و درک متقابل از یکدیگر داشته باشند، تعامل و همکاریشان با هم بیشتر خواهد شد.

اهمیت توجه به روحیات سنی جوان

گاهی مادر‌ها بدون توجه به سن فرزندشان، مدام با او به صورت دستوری برخورد می‌کنند. در چنین مواقعی انجام ندادن درخواست‌های مادر توسط فرزند، نوعی لجبازی یا نشان دهنده اعتراض به وضعیت موجود است. گاهی فرزند توانمندی دارد و در کودکی هم به درستی تربیت شده است، اما والدینش در حال حاضر به جایگاه سنی او توجه نمی‌کنند و فقط با او با جملات دستوری برخورد می‌کنند. به طور طبیعی و در برابر دستورهای مدام والدین، جوان یا کار را انجام نمی‌دهد یا حداقل با کیفیت خوب انجام نمی‌دهد.

استفاده از تکنیک اول شخص

اینکه والدین با چه لحنی از فرزند جوانشان بخواهند که کاری را انجام دهد، نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه ویژه‌ای شود. به نظر من والدین باید از تکنیک اول شخص استفاده کنند. تکنیک اول شخص، یعنی والدین به جای دستور دادن از جمله «من دلم می‌خواهد» یا گفتن احساسشان استفاده کنند. اینکه ما به فرزندمان بگوییم تو باید این کار را انجام بدهی، به احتمال زیاد با واکنش منفی او رو به رو خواهد شد. لحن دستوری برای سن جوانی جواب نمی‌دهد. به طور مثال مادر‌ها باید بگویند که من دلم می‌خواست یا انتظار داشتم که امروز با هم غذا درست می‌کردیم تا فرزندشان، فردا برای آشپزی در کنار مادرش باشد. بنابراین باید جملات دستوری را در ارتباط با جوانان کمرنگ‌تر کنیم و بیشتر از جملاتی مانند «از تو انتظار داشتم یا دارم» استفاده کنیم چون عمل به چنین جمله‌هایی برای جوانان خوشایند‌تر است.(عبدالحسین ترابیان - کار‌شناس و مشاور خانواده/خراسان)

Share


ادامه مطلب ...

قیمت مواد غذایی در ماه رمضان تغییر نمی‌کند

جام جم سرا: قاسم‌علی حسنی افزود: البته تولیدکنندگان پیشنهاد افزایش قیمت ها را با توجه به افزایش قیمت حامل‌های انرژی، تورم موجود و گرانی عواملی دیگر داده بودند ولی ما معتقدیم اگر قرار است تغییر قیمتی داشته باشیم به بعد از ماه رمضان موکول شود.

وی همچنین گفت: بر اساس پیشنهاد اتحادیه بنکداران افزایش‌ قیمت‌ها احتمالا از نیمه دوم امسال و از 30 شهریورماه به بعد انجام می‌شود.

به گفته رییس اتحادیه بنکداران مواد غذایی، لزومی به افزایش قیمت مواد غذایی وجود ندارد چون معتقدیم در صورت افزایش نیافتن قیمت‌ها تا پایان نیمه اول سال جاری هیچ تولید‌کننده و وارد‌کننده‌ای متضرر نمی‌شود.

حسنی پیش از این نیز با اشاره به آغاز فعالیت کمیته‌ای متشکل از بنکداران سراسر کشور به منظور ساماندهی بازار برای ایام ماه مبارک رمضان گفته بود: این کمیته اقدامات و برنامه‌های لازم را در جهت ساماندهی بازار انجام می دهد تا تنش و افزایش قیمتی در ایام رمضان نداشته باشیم.(ایسنا)


ادامه مطلب ...

طلاق گرفته‌ام و احساس تلخ تنهایی رهایم نمی‌کند

جام جم سرا به نقل از خراسان: این قابل انکار نیست که زنان پس از طلاق با مشکلات زیادی نظیر فشارهای اجتماعی، خانواده یا اطرافیان مواجه می‌شوند که‌گاه زندگی زن را به سمت و سویی سوق می‌دهد که پس از گذشت زمانی طولانی ناگهان نگاهی به خود می‌اندازد و چیزی جز از دست دادن فرصت‌ها نمی‌یابد و پس از آن نیز زمان را صرف حسرت خوردن بابت روزهای از دست رفته می‌کند. با این حال سوال من از شما این است که آیا پیش از این نیز این احساس و افکار را داشته‌اید؟ اگر داشته‌اید چه اقداماتی انجام داده‌اید؟

گوشه‌گیری سلب مسئولیت است

به یاد داشته باشید با نادیده گرفتن احساسات یا سرکوب آن‌ها، نتیجه‌ای به دست نخواهید آورد. یکی از آسیب‌های طلاق، گوشه گیری و انزواست. سلب مسئولیت از خود، راه اشتباهی است که برخی از زنان مطلقه برای رهایی از نگاه‌های جامعه انتخاب می‌کنند.

به علایقتان بیشتر توجه کنید

اکنون زمان آن رسیده است که از لاک تنهایی خود بیرون بیایید و تغییری در زندگی خود ایجاد کنید. به شما توصیه می‌کنم زمان بیشتری به خودتان اختصاص دهید و علایقتان را بشناسید. برای شروع می‌توانید از ثبت نام در کلاس‌های ورزشی شروع کنید، ورزش نه تنها شادابی و طراوت روح را برای شما به ارمغان می‌آورد بلکه باعث می‌شود دوستانی هم پیدا کنید.

مهارت‌های ارتباطیتان را تقویت کنید

روی مهارت‌های ارتباطی خود کار کنید. همه افراد برای اینکه احساس کنند فرد مفید، دوست داشتنی یا قابل اعتمادی هستند به روابط اجتماعی نیاز دارند. یافتن دوستانی خوب، به بخشی از نیازهای شما برای دوست داشتن و دوست داشته شدن پاسخ می‌دهد. فراموش نکنید که زنان زیادی همچون شما هستند که به دلایلی از همسران خود جدا شده‌اند و این تنها مختص به شما نیست. به نظر می‌رسد پس از گذشت ۱۲ سال، هنوز نتوانسته‌اید با این موضوع کنار بیایید. توصیه می‌کنم با مراجعه به مشاوری معتمد این مشکل را برای خود حل کنید.

منتظر نباشید دیگران زندگیتان را نجات دهند

پیش از اینکه به ازدواج مجدد فکر یا اقدام کنید، خواسته‌های خود را از همسر آینده‌تان مشخص کنید چراکه اگر صرفا به خاطر رفع نیاز تنهایی مجددا ازدواج کنید، روزی فرا خواهد رسید که نیاز شما برطرف شده است ولی حقایق مهمتری مطرح می‌شود که چه بسا شما پیش از آن، آن‌ها را نادیده گرفته و با این کار، تنها زمینه را برای ناکامی‌های بعدی مهیا کرده‌اید. منتظر نباشید شخصی بیاید و زندگیتان را نجات دهد. تنها فردی که می‌تواند به شما کمک کند، خودتان هستید. به امید روزهای بهتر برای شما و دختر عزیزتان. (سیمین قربانی - کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده)


ادامه مطلب ...

بحران شغلی یقه‌ام را چسبیده و‌‌ رها نمی‌کند

جام جم سرا به نقل از خراسان: افرادی که در انتخاب شغل آزاد بدون توجه به نوع شخصیت خود، آینده شغل مورد نظر و قدرت ریسک پذیریشان، وارد بازار کار می‌شوند، معمولا با شکست روبرو میشوند و همین شکست‌ها باعث ناامیدی آن‌ها از زندگی می‌شود، بنابراین پیش از هر اقدامی، بررسی کنید که شغل فعلیتان چقدر با روحیات شما سازگار است و بر اساس آن، وضعیت کارتان در آینده را ارزیابی کنید.


امید به آینده

با توجه به سن شما، شرایط خانوادگیتان -که آن را مطلوب می‌دانید- و میزان توانمندی‌ها و تجربه چندین ساله‌تان در کار آزاد، به نظر می‌رسد می‌توانید با یک برنامه ریزی مناسب به عرصه فعالیت‌های اقتصادی برگردید و پویایی خود را حفظ کنید؛ بنابراین به آینده و رسیدن به موفقیت، امیدوار باشید.


کسب مهارت‌های جدید

بهتر است بدانید که کسب مهارت‌های فنی و حرفه‌ای با توجه به شغل مورد علاقه شما برای رسیدن به موفقیت، ارزش و اهمیت خاصی دارد که به راحتی و بدون هزینه زیاد می‌توانید در مدت چند ماه یک یا تعدادی مهارت را در مراکز فنی و حرفه‌ای وابسته به وزارت کار و رفاه اجتماعی بیاموزید و بعد از موفقیت در آزمون عملی و کسب گواهینامه به بازار کار برگردید و حتی قادر به خود اشتغالی نیز خواهید بود. بنابراین به دنبال کسب مهارت‌های جدید هم باشید.

به نظر می‌رسد، اصرار به ماندن در شغل قبلی به صلاح شما نیست و توصیه نمی‌شود؛ چرا که تلاش ۴ ساله شما بی‌نتیجه بوده است و آن قدر ناامید هستید که حاضر به قبول موفقیت هم نخواهید بود. البته به یک نکته مهم هم توجه داشته باشید که ممکن است پیشرفت در شغل فعلیتان با یک برنامه‌ریزی اصولی، راحت‌تر از شروع یک شغل جدید باشد. با این حال و برای بازتوانی روحی خود نیز سعی کنید از ماندن طولانی مدت در خانه خودداری کنید و به دنبال حرفه آموزی باشید و ارتباطتان با صاحبان شغل‌های فعال در جامعه را بیشتر کنید. استفاده از تجربه دیگران، شما را خیلی زود‌تر به موفقیت خواهد رساند.


حذف موانع پیشرفت

تا حد امکان تنها نباشید چراکه زمانی که کاری برای انجام دادن ندارید، افکار منفی به راحتی به ذهنتان راه پیدا می‌کند. افکاری مانند اینکه به اندازه کافی خوب و موفق نیستید و به همین دلیل زندگی اجتماعی و ارتباطات خوبی ندارید. با توجه به شرایط شما، این موضوع کاملا قابل درک است، اما این تفکرات جلوی پیشرفت شما را می‌گیرد. افکارتان را مثبت کنید و به خودتان بگویید که در حال تغییرات مثبت برای پیشرفت هستید. به نظر من، تنها کاری که در حال حاضر شما باید انجام دهید، این است که اهل عمل باشید.


تفریح با خانواده

به دلیل اینکه رابطه خوبی با خانواده دارید، می‌توانید نگرانی‌های خود را به خانواده و دوستان مورد اعتمادتان اظهار کنید. صحبت و درد دل با افراد مورد اعتماد، کمک زیادی به شما برای تخلیه شدن از احساسات منفی خواهد کرد. همچنین از ورزش و تفریح سالم و سازنده نیز برای آرامش جسمی و روانی خود غافل نشوید. (عباسعلی براتی - کار‌شناس ارشد روان‌شناسی بالینی)


ادامه مطلب ...

بستن شبکه‌های اجتماعی مشکلی را حل نمی‌کند

علی‌اصغر فانی امروز (شنبه) در حاشیه مراسم امضای تفاهم‌نامه بین وزارت آموزش و پرورش و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که در ساختمان مرکزی وزارت آموزش و پرورش برگزار شد درباره فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی با توجه به وجود مخاطبان فراوان نوجوان و جوان اظهار داشت: نمی‌توانیم با بستن یک شبکه، مشکلی را حل کنیم و باید یک جریان موازی ایجاد کنیم. ما در آموزش و پرورش با همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به دنبال این جریان هستیم تا به هر حال این شبکه‌ها بتواند دانش‌آموزان را به هم وصل کند و با یک پیوست فرهنگی این کار را پیش ببریم.

وی درباره ورود تبلت به مدارس یادآور شد: باید بپذیریم وقتی در آموزش و پرورش صحبت می‌کنیم بحث یک یا چند صد نفر نیست بلکه وجود ۱۳ میلیون دانش‌آموز است و هیچ سازمان و دستگاهی با این گستردگی مخاطب مواجه نیست. در تعدادی مدارس تبلت و تابلوی هوشمند وجود دارد و معلمان با استفاده از روش‌های جدید و فناوری اطلاعات کار می‌کنند اما فراگیر نشده است و نیاز به اعتبار و زمان دارد و امضای این تفاهم‌نامه باعث می‌شود بحث هوشمندسازی مدارس را دنبال کنیم.

وی افزود: ورود تبلت به مدارس نیاز به اعتبار دارد و برنامه‌ریزی می‌شود تا منابع تأمین شده و با مشارکت مدارس انجام شود.

وزیر آموزش و پرورش در خصوص انتخاب رشته در مقطع متوسطه نیز خاطرنشان کرد: مدتی است کمیته‌ای برای هدایت تحصیلی در دوره دوم متوسطه برای رشته‌ها و شاخه‌های آن تشکیل شده است. به دلیل اینکه در آخر سال نهم هدایت تحصیلی انجام می‌شود، بیش از یک سال فرصت داریم و امیدواریم تا آخر تابستان ۹۴ بحث هدایت تحصیلی شاخه‌ها و رشته‌های متوسطه دوم را نهایی کرده و اطلاع‌رسانی کنیم (خبرگزاری فارس)


ادامه مطلب ...

مش قاسم: کسی باور نمی‌کند اما فردوسی را خودم دفن کردم

رخ‌به‌رخ مقبره‌ مرمر نشسته است، ساکت، مثل سنگ، تا رسیدن ما.
دست می‌دهیم، محکم‌‌تر از معمول، پنجه‌اش را دور دستم قفل می‌کند و زور می‌آورد، ردِ قوتِ جوانی را در پیشانی طرفش می‌جوید. پسرش که پا جای پای او گذاشته و نگهبان مجموعه است، کنارمان ایستاده است، می‌خندد: «حاج‌آقا از پهلوان‌های قدیمه».
پیرمرد اسطقس‌داری است. کم‌گو است، اما حرف‌هایی دارد که تعداد زند‌گان آگاه از آن، احتمالا از تعداد مردگان کمترند. شاید در هیچ کتابِ تاریخی یا خاطرات آدم‌هایی که در ساخت آرامگاه فردوسی دست داشته‌اند، نامی از «قاسم ارفع» نیامده باشد، اما او هست، او یکی از فراموش شدگان بزرگ تاریخ است؛ یکی از آن‌ها که سنگ‌های اهرام مصر یا دیوار چین یا پارسه (تخت جمشید) را به گرده کشیدند و هیچ‌جا نامی از آن‌ها برده نشد. او را مش‌قاسم صدا می‌کنند، سرکارگر بازسازیِ آرامگاه فردوسی در دهه ١٣۴٠ بوده است. کارش فقط به دستور‌دادن ختم نمی‌شده است: «تمام این‌ سنگ‌ها روی شانه من آمد پایین و روی شانه من رفت بالا. هر جا‌ گیر می‌کردند، هر جا زور می‌خواستند، داد می‌زدند مش‌قاسم کجایی؟» اما آنچه داستان او را متفاوت می‌کند، جابه‌جایی سنگ‌های‌ گران نیست: «قبر فردوسی را خودم چاک دادم، استخوان‌هایش را درآوردم و ساخت آرامگاه که تمام شد، خودم دوباره فردوسی را دفن کردم».


در گور فردوسی کوتی از استخوان بود و دو جمجمه

سال ١٣۴٣، ٣٠ سال پس از ساخت آرامگاه فردوسی با طرح کنونی که توسط کریم طاهرزاده بهزاد ترسیم شده بود، نشست سازه سنگین و کوچک بودن اتاقی که قبر فردوسی در آن قرار داشت، کار را به تخریب و بازسازی مجدد ‌رساند: «سنه ١٣ این آرامگاه را ساختند، من هم‌‌ همان سال دنیا آمدم. پدرم ساخته‌شدن آرامگاه را دیده بود، اما سال ۴٣ گفتند باید خراب شود، حکمش از تهران آمد. قبر فردوسی یک جای کوچکی بود، شاید یک اتاق سه در چهار، ١٠ نفر که می‌رفتند داخل، دیگر برای کسی جا نبود، این بود که گفتند خرابش کنید».
دستش توی هوا می‌چرخد، انگار همین حالا در حال کار است: «چوب‌بست، بستیم و رفتیم تا سقف، از بالا یکی‌یکی سنگ‌ها را کندیم و آمدیم پایین. یک معماری داشتیم به نام شاه‌غلام، همه سنگ‌ها را به ترتیب شماره می‌زد و می‌برد از عقب باغ می‌چید و می‌آمد جلو. به کمر کار که رسیدیم، خراب نمی‌شد دیگر، بس که سفت بود؛ از ساروج بود. مجبور شدند با باروت خرابش کنند، خرده‌سنگ‌ها پرت می‌شد تا دهات‌ اطراف».
دیگر بنایی در کار نیست، به کف می‌رسند، به قبر فردوسی. طبق نقشه‌ای که مهندس هوشنگ سیحون و حسین جودت دارند، ظاهر و نمای آرامگاه‌‌ همان طرح قبلی است، اما در قسمت داخلی آرامگاه باید تغییرات زیادی انجام ‌شود. فردوسی باید بعد از هزار سال سر از قبر برون‎ آورد، در هوایی تازه نفس بکشد و چهره دیگری از دنیا را ببیند و آن کسی که باید دست فردوسی را بگیرد و او را از آن گودال کهن و پوده بیرون بکشد، مش‌قاسم است: «به‌هرصورت بود خراب کردند و آمدند تا کف، ماند جای قبر، گفتند می‌خواهند قبرش را چاک بدهند. خیلی‌ها فکر می‌کردند فردوسی حتما گنجی، چیزی دارد. آن روز که قرار بود قبر را چاک بدهم و فردوسی را از گور دربیاورم، از تهران و مشهد خیلی‌ها آمدند، استاندار، فرماندار، شهردار، فرمانده لشکر، اووووه، خیلی‌ها بودند. دور تا دور محوطه را صندلی چیدند. قبر را خودم چاک دادم، به پایین که رسیدم، ته یک گودالی دیدم یک کوت استخوان است که دو تا کله (جمجمه) دارد؛ کله‌های بزرگی هم بود. فرماندار به شوخی گفت فردوسی دو تا کله داشت! بعد هرچی استخوان بود جمع کردم و گذاشتم توی یک پارچه سفید، بعد گذاشتمش تو یک صندوق و بردمش دفتر».
به جمع گوربه‌گورهای تاریخ یک نفر دیگر را هم باید اضافه کرد؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی. آمده‌ایم کنار سنگ قبر بزرگش که در طبقه پایین، زیرِ نمای آرمگاه قرار دارد؛ سنگی آن‌قدر بزرگ که خیال همه راحت است کسی که آن زیر خوابیده تا‌ زمانی‌که اسرافیل در صور بدمد، شانه‌به‌شانه هم نمی‌تواند بشود.

مش‌قاسم بالا را نشان می‌دهد: «قبر فردوسی آن بالا بود، اینجا نبود که، هفت متر گود کردند، این محوطه را ساختند و بعد دوباره سنگ‌ها را به‌‌ همان شماره‌ای که بود گذاشتند سرجایش، چیدند رفت بالا، مثل روز اولش، هیچ فرقی نکرد. تمام این‌ سنگ‌ها روی شانه من آمد پایین و روی شانه من رفت بالا. هر جا‌ گیر می‌کردند، هر جا زور می‌خواستند، داد می‌زدند مش‌قاسم کجایی؟ آن سنگ بالا را دیدی؟ بهش می‌گویند سنگ جمشید (سنگ یک‌تکه و بزرگی که نقش فروهر روی آن حک شده است و بالای مقبره در ضلع جنوبی قرار دارد)، شاید دو‌-سه تُن وزن داشته باشد، هیچ‌کس نمی‌توانست ببردش بالا، من نشستم پای قَرقَر که جرثقیل کوچکی بود و خیلی زور داشت، سنگ را نمدپیچ کردم و با سیم بکسل بستم و دادم بالا، به‌خاطر همین کار به من یک ماه اضافه‌کاری، پاداش دادند».


فردوسی چهار سال بیرون از قبر بود

کار ساخت آرامگاه که تمام می‌شود، زمین به اندازه نگاه داشتن باقی‌مانده فردوسی آغوش باز می‌کند، جای استخوان در گور است: «کار که تمام شد، دوباره استخوان‌ها را همان‌طور که بود آوردم گذاشتم توی قبر جدید. روزی هم که می‌خواستم فردوسی را بگذارم توی قبر خیلی‌ها آمده بودند، خیلی عکس‌برداری کردند، ولی به خودم هیچ عکسی ندادند. حالا به هرکس می‌گویم فردوسی را من دفن کردم، باور نمی‌کند».
خب از کجا باید باور کرد؟
«مدرک و سندی که ندارم، اما دو، سه تا از بچه‌های روستا که آن زمان با ما کار می‌کردند، شاهدند. بیشترشان مرده‌اند، اما چندتایی هنوز مانده‌اند».
فردوسی چند سالی بیرون از دنیای مردگان بوده است، بین سال‌های ١٣۴٣ تا ١٣۴٧ «خیلی‌ها نمی‌دانند، اما فردوسی چند سال اصلا توی قبر نبود، از زمانی که آرامگاه را خراب کردند و قبر را چاک دادم و فردوسی را بیرون آوردم، تا زمانی که آرامگاه ساخته شد و دوباره گذاشتمش سرجایش، شاید چهار سال طول کشید. تمام این چهار سال هم توی‌‌ همان جعبه بود، گوشه دفتر».
ساخت آرامگاه تمام می‌شود، کارگر‌ها را راهی می‌کنند سر خانه‌ و زندگیشان، مهندس‌ها باروبنه می‌بندند اما او می‌ماند، ٣٠ سال دیگر، کنار فردوسی: «مهندس جودت، گیو جودت، وقتی می‌‌خواست برود گفت دوست ‌داری تو را کجای باغ بگذارم برای کار؟ گفتم هر جا که دوست ‌داری؟ خلاصه گذاشتندم دم در. ۴٠ سال از عمرم را توی همین باغ گذراندم. خیلی برای این باغ زحمت کشیدم. روستای ما دیوار‌به‌دیوار آرامگاه است، همین‌جا دنیا آمدم، پدرم هم. قبل از خدمت توی باغ، شاگرد گل‌کار بودم، از خدمت که آمدم بعد از چند سال، کار ساخت آرامگاه شروع شد، بعدش هم ٣٠ سال دم در وایستادم».


یک‌روز قبل از سالروز بزرگداشت فردوسی (٢۵ اردیبهشت) است و با او در باغ هستیم. مش‌قاسم آدم‌ها را نشان می‌دهد: «می‌بینی، خبری نیست. اول انقلاب خیلی مسافر اینجا می‌آمد، تا روزی ١۵-١۶ هزار نفر می‌آمدند. از روی بلیت آمار داشتیم، اما الان خبری نیست».
دور آرامگاه قدم می‌زنیم، کُند و سنگین راه می‌رود، روی دیوار در ضلع شرقی، شعری حک شده است، روبه‌رویش می‌ایستد: «بخوان، برایم بخوان، بی‌سوادم، خودم هیچ‌وقت نتوانستم شاهنامه بخوانم، اما چند تا از شعر‌هایش را که برایم خوانده‌اند، حفظم. فردوسی مرد بزرگی بود، اگر نبود الان باید به زبان عربی حرف می‌زدیم».


بدین نامه بر عمر‌ها بگذرد / بخواند هر آن کس که دارد خرد
جهان از سخن کرده‌ام چون بهشت / از این پیش تخم سخن کس نکِشت
بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی
زمانم سرآورد گفت و شنید / چو روز جوانی به پیری رسید
رخ لاله‌گون گشت بر سان ماه / چو کافور شد رنگ ریش سیاه
ز پیری خم آورد بالای راست / هم از نرگسان روشنایی بکاست
کنون عمر نزدیک هشتاد شد / امیدم به یک‌باره بر باد شد
سر آمد کنون قصه یزدگرد / به ماه سِفَندار مَذ روز اَرد


شعر که به اینجا می‌رسد، زمزمه می‌کند، پیر و خش‌دار:
کنون عمر نزدیک هشتاد شد / امیدم به یک‌باره بر باد شد
سرآمد کنون قصه یزدگرد / به ماه سِفَندار مَذ روز اَرد

انگار چیزی را انتظار می‌کشد، عاقبتی محتوم که فردا یا پسان‌فردا در خواهد زد: «الان ٨١ سالمه، از دوست‌ها و همکارهای آن زمان چندتایی بیشتر نماندند، حالا کِی خط قرمزی برای ما بکشند، دیگر دست خداست. خیلی دلم می‌خواهد کنار فردوسی دفنم کنند، اما نمی‌گذارند، نمی‌شود؛ ما که کسی نیستیم، باید ببرندمان توی‌‌ همان قبرستان روستا که پدر و مادر و همه فامیلمان آنجا هستند. ما کسی نیستیم» (شرق)


ادامه مطلب ...

لیزر لاغرتان نمی‌کند

از آنجا که شخصی هم نیستید که برای رسیدن به تناسب اندام به تیغ جراحی تن بدهید، توجه‌تان به استفاده از روش‌های لاغری با استفاده از لیزر جلب می‌شود، اما آیا واقعا می‌شود برای لاغر شدن از میانبرهایی چون روش‌های کاهش چربی با استفاده از لیزر مانند کویتیشن، لیپولیزر، کرایو لیپولیزر و لیپوماتیک بهره گرفت؟ آیا اصولا این روش‌ها جایگزین مناسبی برای کاهش وزن از طریق رژیم غذایی و ورزش خواهند بود؟

اشتباهی که بسیاری افراد در گرایش یافتن به این روش‌ها مرتکب می‌شوند آن است که کاهش چربی با کمک لیزر را روشی برای کاهش وزن در نظر می‌گیرند. در حالی که این روش‌ها صرفا برای درمان چربی‌های محدود ناحیه شکم، پهلو، باسن و ران‌ها مناسب است. آن هم به این علت که از بین بردن چربی زیاد در بدن نیازمند به‌کارگیری روش‌های درمانی متعدد است.

به گفته دکتر طیبه نیکو خرسند، جراح عمومی، لیزر بیشتر به عنوان کاهش سایز موثر است تا کاهش وزن. کما این که در کاهش وزن‌های بسیار بالا ابتدا باید از روش‌های جراحی مربوط به کاهش وزن کمک گرفته شود و در ادامه از لیزر استفاده شود.

ابتدا کاهش وزن سپس کاهش سایز

عضو هیات مدیره انجمن علمی پزشکی لیزری ایران در گفت‌وگو با جام‌جم با تاکید بر این که از لیزر می‌توان در کنار دیگر روش‌ها برای لاغری موضعی استفاده کرد، می‌گوید: کاهش وزن فقط با رژیم مناسب و ورزش و فعالیت بدنی کافی محقق می‌شود، اما در ادامه می‌توان از لیزر به عنوان روشی کمکی برای رفع چربی‌های انباشته شده موضعی بهره گرفت. البته روش کار برای رسیدن به این هدف نیز به نوع لیزر بستگی دارد.

این جراح عمومی می‌افزاید: در واقع با بهره‌گیری از لیزر کم‌توان محل لاغری تعیین می‌شود و با لیزر، چربی‌های داخل سلولی آزاد می‌شوند. ادامه این روند نیز به عهده بیمار است که با فعالیت‌های مناسب از آنها به عنوان منابع انرژی استفاده کند و با تحرک بدنی نسبت به دفع آن اقدام کند.این روش در مطب‌ها قابل انجام است و نیاز به جلسات متعدد درمانی دارد.

وی تاکید می‌کند: اما در لیزر پرتوان یا لیپولیزر از لیزر و ساکشن همزمان استفاده می‌شود که اقدامی تهاجمی بوده و به اتاق عمل نیازدارد. در این روش سلول‌های چربی با لیزر تخریب شده و با ساکشن خارج می‌شوند.

اگر اهل رژیم و ورزش نیستی... .

خیلی‌ها می‌پرسند آیا استفاده از روش‌های کاهش سایز با لیزر با اصول سلامت مطابقت دارد؟

دکتر خرسند در پاسخ می‌گوید: توجه داشته باشید رژیم غذایی مناسب، ورزش و فعالیت بدنی کافی برای اثر بخشی لیزر کم‌توان در لاغری موضعی لازم است که در این صورت بهره‌گیری از این روش‌ها در افرادی که کاندیدای مناسبی برای انجام آن محسوب می‌شوند منافاتی با سلامت ندارد.

این متخصص تاکید می‌کند: بی‌شک در کسانی که نتوانند رژیم مناسب، ورزش و فعالیت بدنی لازم را رعایت کنند استفاده از لیزر کم‌توان به آزاد شدن دوباره چربی‌ها منجر می‌شود. در چنین شرایطی چربی‌های آزاد شده دوباره به داخل سلول‌ها برگشته و نتیجه‌ای از به‌کارگیری این روش‌ها حاصل نمی‌شود. در چنین مواردی حتی بعد از کاهش سایز نیز اگر رژیم مناسب رعایت نشود از آنجا که تعداد سلول‌ها ثابت است، فرد دوباره افزایش سایز خواهد داشت. همچنین در مواردی که از لیپولیزر استفاده شده است مناطق دیگری نیز دچار افزایش سایز خواهند شد.

چرا دوباره به سایز قبلی برمی‌گردی؟

توجه داشته باشید علاوه بر مشکل برگشت پذیری اثرات ناشی از لاغری با لیزر این نکته نیز اهمیت دارد که با وجود آن که لیزر کم‌توان عارضه‌ای ندارد ولی لیپولیزر روشی تهاجمی است که اگر درست انجام نشود، احتمال سوختگی پوست و آسیب‌های متعدد دیگر نیز بر اثر آن وجود دارد.

عضو هیات مدیره انجمن علمی پزشکی لیزری ایران درباره علل برگشت‌پذیری آثار درمانی ناشی از روش‌های لاغری با لیزر توضیح می‌دهد: در لیزر کم‌توان، سلول‌های چربی سالم می‌مانند فقط اندازه آنها کوچک می‌شود و با رعایت نکردن رژیم غذایی مناسب دوباره به اندازه قبلی برمی‌گردند. همچنین در لپپولیزر با وضعیت بدتری هم روبه‌رو هستیم، این که سلول‌های سالم نواحی دیگر نیز به دلیل رعایت نکردن رژیم غذایی و کم‌تحرکی، افزایش سایز خواهند داشت. با این حال، در صورتی که دو اصل رژیم مناسب و ورزش و فعالیت بدنی کافی پس از به‌کارگیری این روش‌ها رعایت شود، بهره‌گیری از آنها در کاندیداهای مناسب با عوارض منفی همراه نخواهد بود.

پونه شیرازی


ادامه مطلب ...

شش راز زنان که هیچ وقت آنها را بیمار نمی‌کند

غنی کردن مواد غذایی از آنتی اکسیدان ها، بتاکاروتن، ویتامین سی، ویتامین ای، رسوراترول، و ... شانس ابتلا به عفونت سینوسی را در زنان کاهش می‌دهد.

هرچند بسیاری از باکتری‌ها و میکروب‌ها بی ضرر هستند، اما برخی از آن‌ها می‌توانند شما را بیمار کنند. در این میان باکتری‌های خوب روده سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند و زنانی که مکمل‌های پروبیوتیک و پره بیوتیک را مصرف می‌کنند، در طول فصل سرد سال کمتر دچار سرماخوردگی و آنفلوآنزا می‌شوند.

به گزارش سلامانه، زنانی که قبل از غذا خوردن و بعد از آن اقدام به شستن مداوم دست‌ها می‌کنند، 15 تا 50 درصد کمتر به آنفلوآنزا مبتلا می‌شوند.

یک مطالعه نشان می‌دهد یوگای ملایم همراه با تمرینات تنفسی، منجر به تقویت سیستم ایمنی در زنان می‌شود.


ادامه مطلب ...

«کرنبری» از عفونت مجاری ادراری پیشگیری نمی‌کند

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا، اما در یک آزمایش جدید آشکار شد که مصرف کپسول‌های کرنبری از بازگشت این عفونت در زنان سالمندی که در خانه سالمندان زندگی می کنند جلوگیری نکرده است.

به گفته متخصصان، در این آزمایش بین زنانی که از این کپسول استفاده کرده بودند و زنانی که به آنها دارونما داده شده بود هیچ تفاوتی در تعداد موارد ابتلا به عفونت مجاری ادراری مشاهده نشد.

با این حال هنوز برخی از متخصصان معتقدند این مطالعه نمی تواند ثابت کند که محصولات کربنری شامل آبِ این میوه برای پیشگیری از عفونت مجای ادراری در زنان جوانتر که هنوز به آن مبتلا نشده‌اند بی‌تاثیر است.

به گزارش یونایتدپرس، کرنبری در امریکا و کانادا به شکل تجاری کشت می‌شود و میوه‌هایشان به صورت تازه مصرف می‌شوند یا از آنها برای تهیه آب‌میوه، سس، مربا، و خشکبار (کرنبری خشک) استفاده می‌شود.


ادامه مطلب ...