مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

سرطانی که به جان زندگیمان افتاده: اپیدمی طلاق

جام جم سرا: ازدواج دومش بود و واهمه و ترس بازگشت مجدد به خانه پدری، برچسب دوباره "مطلقه" بودن، فشار محیط خانوادگی و دوستانه و اجتماعی و همه ترسش از طلاق، باز هم او را واگذاشته بود در کنار بدن و ذهنی که تمایلی به ادامه زندگی نداشت؛ شوهر دومش میخواست طلاقش دهد.

داستان زندگی لیلا، داستانی است که بارها تکرار می‌شود و درحال تکرار است. آمارهای سازمانی و هشدارهای متخصصان، زنگ خطر را برای نهاد خانواده به صدا درآورده است.

در آمارهایی که اردیبهشت 93 از وضعیت طلاق در سال 92 به گوش می‌رسید، افزایش 4.3 درصدی آمار طلاق نگران‌‌کننده بود. این آمار خبر از 155هزار و 369 طلاق در کل کشور می‌دادند که از این تعداد 144 هزار و 83 مورد در شهرها و 11 هزار و 286 مورد در روستاها دیده می‌شود.

همین آمار با میانگینی قابل توجه، ثبت 18 طلاق در کشور در هر ساعت را تیتر کردند که به گفته علی‌اکبر محزون (مدیرکل دفتر آمار)، از این میان، بیشترین نرخ طلاق ها در خراسان رضوی، ایلام و کردستان بوده است.

افزایش آمار طلاق زمانی پر رنگ‌تر می‌شوند که در همان آمار اعلام شده، و همسو با رشد چشمگیر طلاق، با کاهش هفت درصدی ازدواج در جامعه نیز مواجه هستیم. این ارقام و اعداد خبر از وجود تعداد زیادی زنان و مردان مجرد در جامعه می‌دهد، که هریک به فراخور، از مشکلات عمده روانی و اجتماعی رنج می‌برند.

در این میان، جای دیگری خبر از کاهش سن سرپرستی زنان داده می‌شود و نگرانی منخصصان از عوارض ناشی از طلاق؛ بروز مشکلات روانی (بیش‌تر برای زنان)، افزایش تجرد در جامعه، سست‌ شدن پایه‌های نهاد خانواده. زنانی که در سنین کم، یا مطلقه شدند، یا روی خوشی به ازدواج نشان نمی‌دهند. رشد آمار دختران و پسرانی که کارشناسان آنها را "پیرپسر" و "پیر دختر می‌نامند". شاید انگشت اتهام در این موارد بیشتر به سمت اقتصاد روانه باشد، اما کارشناسان دلایل دیگری را هم برمی‌شمارند.

زیر پوست جامعه
از انعکاس آمار و ارقام و نگرانی‌ها برای طلاق و تبعات آن در رسانه‌ها که بگذریم، از واقعیت چشم‌گیری که خیلی نزدیک‌تر از صفحات روزنامه‌ها و مانیتور در کنارمان حضور دارد و هر روز نمایان‌‌تر می‌شود، نمی‌توان به‌سادگی گذشت. بسیاری از زنان و مردانی هستند که تبعات طلاق تا سال‌ها دست از سرشان بر نمی‌دارد.

موارد زیادی را هر روزه می‌بینیم، از کنارمان می‌گذرند، یا در نزدیکی ما با مشکلات زندگیشان سردرگریبانند. از "بهروز" تا "آزاده"، طلاق گویی رنگ زندگی شان را هم تغییر داده است. میزان تخریب گاه تا حدی است که گویی، زلزله‌ای با ریشتر مثلا 7 سراسر زندگی را زیر رو کرده، و حالا اگر توانی باشد، باید زندگی جدید را بر آوار به جا مانده از زندگی گذشته ساخت. خیلی ها اما کم می آورند و گرفتار می شوند.

"بهروز"، 45 سال دارد، می‌گوید سال‌هاست از همسر اولش جدا شده است، رنج حاصل از ویرانی را می شود در چهره اش دید. به گفته خودش، مشکلات این جدایی هم چنان در زندگی او جاری است.

او که حضانت دختر 18 ساله اش را دارد، از زندگی ای که برای خودش و بیشتر برای دخترش رقم زده است ناراحت است، می‌گوید: "کاش کسی بود که موقع طلاق اولم راهنماییمان می‌کرد، هیچ کس نبود که بتواند کمکی در این قضیه به ما بکند و عاقبت اختلاف‌ها کار خودش را کرد."

شاید حکایت زنان مطلقه در این موارد بیشتر هم باشد. زلزله طلاق، اگر احساس و سرزندگی را از زندگی بهروز دزدیده، اما آزاده باید فراتر از مشکلات عاطفی بار "نان" را به تنهایی به دوش کشد.

آزاده می‌گوید: چهار سال پیش طلاق گرفتم، کامران، پسر 10 ساله‌ام هم با من زندگی می‌کند، پدرش حتی نخواست، او را تحویل بگیرد. کنار خودم است، بعضی اوقات می مانم توی خرج تحصیل و خورد و خوراکش. اما با این وجود حاضر نیستم به زندگی قبلی‌ام برگردم. مشکلات زیادی داشتیم، اما حالا راضی ام.

آزاده 37 سال دارد. وقتی داشت از زندگی اش می گفت، مدام شکوه می کرد که: "با اینکه سن زیادی ندارم، اما کمرم دربرابر مشکلات و کمبودهای مالی و اینکه باید تنهایی از پس همه کارها بربیایم، خم شده است."

رضا اما داستان دیگری دارد. او 35 سال دارد و در بیست‌سالگی ازدواج کرده است. می‌گوید: "تفکرات مذهبی و فرهنگی متفاوتی از همسرش داشتم پس از سال‌ها زندگی مشترک، با وجود علاقه‌ای که به زندگی‌ام داشتم به طلاق تن دادم.

او می‌گوید: "من مذهبی بودم، زنم نبود. من دوست داشتم زنم شب از ساعتی دیرتر بیرون از خانه نباشد، اما کارش طوری بود که بعضی از شب‌ها خیلی دیر برمیگشت. خیلی سعی کردم و صبر کردم تا عقایدش تغییر کند اما ما واقعا ربطی به همدیگر نداشتیم!"

و خیانت، شاید عمده دلیلی باشد، که بهانه طلاق را جفت و جور می‌کند. کارشناسان در کنار مشکلات فرهنگی و اقتصادی "روابط فرازناشویی" را در رواج طلاق موثر می دانند، یکی از دلایل عمده در طلاق میان جوانان شده است. کارشناس، با اشاره به افزایش موارد مربوط به روابط فرازناشویی در میان جوانان، به اختلالاتی اشاره می کنند که زوج‌های جوان به دلیل تربیت ناصحیح در روابط "میان جنسیتی" به آن دچار می‌شوند.

ماجرای وحید یکی از این موارد است. او 27ساله دارد. می گوید: 19 سال داشتم که با همسرم آشنا شدم. پس از مدتی رفت و آمد و با وجود مخالفت خانواده با هم ازدواج کردیم. مدتی از ازدواجمان گذشته بود که متوجه تلفن‌های مشکوک به همسرم شدم. اوایل زیاد جدی نگرفتم اما تماس‌های مشکوک تمامی نداشتند، عاقبت پس از پرس‌وجو و جروبحث‌های شدید، از "خیانت" همسرم مطمئن شدم.

وحید می‌گوید: "نمی‌توانستم تحمل کنم. چیزی نبود که فراموش شود. خیانت کرده بود و خودش هم اعتراف کرد. هیچ راهی نمانده بود..."

طلاق نیازمند نصیحت‌گویی نیست
دکتر مرتضی منادی، استاد دانشگاه الزهرای تهران و متخصص در حوزه جامعه‌شناسی خانواده است. او می‌گوید: دلایل فرهنگی بیش از سایر دلایل، همچون دلایل اقتصادی و اجتماعی، می تواند عامل شکل‌گیری طلاق در میان زوج‌های جوان باشد.

منادی، طلاق را یک اپیدمی رو به رشد در جامعه، با شیبی بسیار خطرناک و در حال صعود به سمت بحرانی کردن جامعه دانسته است، و نسبت به بحرانی که دیر یا زود سبب از هم گسیختگی بنیان خانواده و بروز مشکلات اجتماعی در جامعه خواهد شد، هشدار داد.

این استاد دانشگاه در رابطه با اپیدمی طلاق و تبعات و نتایج آن، گفت: طلاق برساخته ای اجتماعی است. و در صورت تکرار آن در جامعه، توان آن را دارد که به یک اپیدمی تبدیل شود. وقتی قبح موضوعی در اثر تکرار در جامعه ریخته شود، تبدیل به آسان ترین راه پیش روی فردی که با مشکلات در زندگی روبرو است، می‌شود. در نبود کار کارشناسی شایسته، افراد درگیر با مشکلات، یگانه راه پیش رو را طلاق می دانند.

وی افزود: طلاق پیامدهای منفی زیادی هم برای زن هم برای مرد و هم در صورت وجود فرزند برای فرزند به بار می آورد. برای زن مشکلات اقتصادی، تغییر شکل روابط و مشکلات عاطفی و تنهایی در مواردی زن را به سمت اختلالات روانی نیز سوق می‌دهد. برای مرد نیز مشکلات اقتصادی، مشکلات عاطفی و تغییر روابط با دوستان خانوادگی و مشکلات روانی ایجاد خواهد کرد و برای فرزندان، عدم حضور و اقتدار پدر و کمبود محبت یکی از والدین و در مواقعی مشکلات مالی و محدود شدن روابط (بواسطۀ محدود شدن روابط، جابجایی و غیره) تاثیر بر چگونگی وضعیت روانی، عاطفی، شخصیتی و حتی تحصیلی وی می شود.

مرتضی منادی با اشاره به اینکه طلاق در تمام طبقات اجتماعی و در شهر و روستا در حال رخ دادن است، در توضیح دلایل و عوامل طلاق گفت: عوامل متعددی زوجین را به سمت جدایی سوق می‌دهد، مثلا: افزایش ناگهانی جمعیت و بزرگ شدن فرزندان جامعه در شرایط ناکافی و نادرست و پرتنش، همراه با کمبودهای زیاد و نداشتن برنامه‌ریزی های کافی برای تفریحات سالم، تحمیل ها و فشارهای زیاد به جوانان در مقاطع سنی مختلف در عرصه های گوناگون آموزشی و محیط های عمومی، شخصیت جوانان را به گونه ای نامناسبت پرورش می دهد که در سنین بالاتر خود به بحرانی، پیش روی آنان و جامعه بدل می‌شود.

مرتضی منادی، در پاسخ به این سئوال که ریشه طلاق‌ها بیش از هرچیزی، در چه امری نهفته است، توضیح داد: "فقر فرهنگی" یا پایین بودن سطح سرمایه های فرهنگی تعداد زیادی از افراد جامعه باعث شده است که افراد جامعۀ ما بیشتر با تقلید و کمتر به کمک عقل به برقراری روابط سطحی و بی بند و بار و دور از ارزش های اخلاقی و دینی و سطحی نگری و مادی شدن و فردگرایی مفرط از آغاز زندگی هایی را شکل می دهد که بنیان های قوی و محکمی ندارند. لذا از طرفی با بروز کمترین اختلافات از طرف دیگر به علت مخالفت های اکثر والدین با ازدواج های مدرن در مواقع اختلاف کمتر حامی فرزندان خود هستند لذا طلاق به راحتی صورت می گیرد.

وی همچنین دلایل فرهنگی را بیش از سایر دلایل، همچون دلایل اقتصادی، عامل شکل‌گیری طلاق در میان زوج‌های جوان می‌داند. این متخصص حوزه خانواده، اختلافات فرهنگی را یکی از عوامل مهم در دلیل طلاق دانست. عاملی که به‌وفور در طلاق‌های رخ‌داده می‌توان دید.

منادی راه برون رفت جامعه از اپیدمی طلاق را، توجه به نظرات کارشناسان و متخصصان حوزه اجتماعی، دوری از روابط سطحی، تقویت فرهنگی جامعه از طریق راه‌های درست آن و دقت در ازدواج، دانست.(فرارو)


ادامه مطلب ...

مرد درخواست طلاق داد چون می خواست به برزیل برود

جام جم سرا:زن خیلی خونسرد به نظر می رسد، انگار برایش هیچ چیز مهم نیست، اما مرد ناراحت و عصبانی است. هر دوی آنها منتظرند تا نوبت رسیدگی به پرونده شان برسد، بالاخره هم منشی دادگاه نام هر دوی آنها را می خواند و زوج جوان وارد شعبه دادگاه می شوند.

هنوز جلسه دادگاه شروع نشده که مرد رو به زن با عصبانیت می گوید: «می بینی پای ما را به کجاها باز می کنی» و زن جواب می داد: «دادگاه خانواده جای بدی است ولی برزیل جای خوبی است؟»

بحث شان بالا می گیرد و قاضی از آنها می خواهد که آرام باشند. لحظاتی بعد، قاضی پس از مطالعه دادخواست پرونده، از آنها می خواهد درباره مشکل شان صحبت کنند و در این شرایط است که سعید شروع می کند به تعریف داستان زندگی شان: «همسرم را از چند سال قبل از ازدواج مان می شناختم. آشنای دور بودیم و از روزی که سارا را در مراسم عروسی عمویم دیدم، عاشقش شدم. البته آن موقع نمی توانستم به خواستگاری اش بروم چون هنوز سرباز بودم ولی در تمام روزهای قبل از ازدواج مان نگران بودم که مبادا سارا با یک نفر دیگر ازدواج کند.»

مرد جوان نفس تازه می کند و ادامه می دهد: «بعد از اینکه سربازی ام تمام شد، مجبور بودم برای تامین مخارج زندگی و ازدواج مان پول پس انداز کنم؛ به خاطر همین چند سالی شبانه روز در یک شرکت بزرگ کار کردم و بعد از آن خودم مدیر یک شرکت شدم و با وضع مالی نسبتا خوبی که به دست آورده بودم به خواستگاری سارا رفتم. بالاخره بعد از چند سال انتظار، من و او با هم ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان شروع شد اما متاسفانه این همه سختی کشیدیم که امروز اینجا باشیم.»

سعید با حسرت، آه بلندی می کشد و ادامه می دهد: «روزهای اول زندگی مشترکمان خیلی خوب و خاطره انگیز بود. وضع مالی خوبی داشتم. همین که در کنار همسری زندگی می کردم که سال ها آرزوی ازدواج با او در دلم بود، برایم کافی بود. سارا زن کم توقع و خوبی است و من به خاطر این اخلاق خوب او، همیشه خوشحال بودم. بعد از 2 سال، در حالی که ما صاحب یک دختر شده بودیم، وضع مالی من هم بهتر شد. یک روز وقتی به شرکت رفتم دوستان قدیمی ام با من تماس گرفتند و گفتند که می خواهیم به برزیل برویم و تا آخر بازی های جام جهانی آنجا باشیم. آنها از من خواستند در کنارشان باشم و از همان روز بود که مشکل من با سارا شروع شد. همسرم می گفت که باید من را هم ببری و من می گفتم که دوستانم همه مجرد هستند و من دوست ندارم همسرم را با دوستان مجردم به سفر ببرم. می گفت خب خودت هم نرو. می گفتم برایم بلیت گرفته اند و برنامه ریزی ها انجام شده، اصلا چرا نباید بروم؟ جالب است که چند سال پیش، همسرم دو هفته به آنتالیا رفت، آن هم با دوستانش. وقتی این موضوع را به یادش آوردم گفت برزیل با آنتالیا فرق دارد و او نمی گذارد که من به تنهایی راهی برزیل شوم...»

در این هنگام سارا صحبت های همسرش را ناتمام می گذارد و رو به قاضی می گوید: «آن شب سعید با آب و تاب در مورد سفرش به برزیل با من حرف زد. احساس بدی به من دست داد، انگار من اصلا وجود ندارم و نباید نظر بدهم. او می گفت که برای بلیت، مبلغ هنگفتی پرداخت کرده اند و در بهترین هتل، جا رزو کرده اند. هر چقدر من گفتم من را هم با خودت ببر قبول نکرد، حالا که او نمی خواهد مرا با خودش ببرد، من هم مهریه ام را می خواهم که حق من است.»

وقتی حرف های سارا تمام می شود، سعید با صدای بلند می خندد و می گوید: «یعنی برای یک سفر به برزیل، باید 500 سکه پرداخت کنم، خب اگر اینطور است ترجیح می دهم بعد از پرداخت مهریه، طلاق این خانم را هم بدهم چون نمی توانم با زنی زندگی کنم که به خاطر یک سفر، می خواهد از من باج بگیرد.»

لج و لجبازی بین زوج جوان دوباره شروع می شود و سارا رو به قاضی می گوید مهریه حقش است و سعید در جواب می گوید: «اگر تو از روز اول ازدواج می گفتی مهریه می خواهی، من حقت را می دادم اما امروز با این کارت اعتماد مرا از بین بردی. حالا که اینطوری رفتار می کنی هم مهریه ات را می دهم هم طلاقت را. زنی که پای شوهرش را به دادگاه بکشد تا اینطوری حقش را بگیرد، بهتر است که کلا از زندگی ام خارج شود.»

سارا که اصلا فکرش را نمی کرد کار به اینجا بکشد، می خواهد به لجبازی اش ادامه دهد اما شوهرش کاملا عصبانی و جدی است و می گوید که حالا جز طلاق چیزی نمی خواهد. زن جوان که شوکه شده، از سعید عذرخواهی می کند و می گوید: «من اشتباه کردم. می خواستم لجبازی کنم. راستش را بخواهی اینها همه حرف های رویا، دوست صمیمی ام بود. او به من یاد داد که این کار را بکنم تا تو را بترسانم؛ من اصلا نمی خواهم طلاق بگیرم.»

سارا سپس با گریه درخواستش را از روی میز قاضی برمی دارد و می گوید که درخواست مهریه اش را پس می گیرد. مرد جوان وقتی می شنود که دخالت دوست همسرش در زندگی آنها، باعث شده کارشان به دادگاه خانواده کشیده شود، عصبانیتش بیشتر می شود و رو به قاضی می گوید: «تحمل این زندگی دیگر برایم غیرقابل تحمل شده و اجازه نمی دهم که نظر فرد دیگری، زندگی ما را اینطور به هم بریزد.»

مرد جوان اصرار دارد که باید به زندگی مشترک با همسرش پایان دهد و قاضی سعی می کند او را آرام کند. سپس رسیدگی به درخواست مرد جوان برای جدایی را به جلسه دیگر و زمانی موکول می کند که عصبانیت مرد فروکش کند.(همشهری سر نخ)


ادامه مطلب ...

۱ راهنمایی و ۱۸ گام درباره زندگی پس از طلاق

جام جم سرا: نویسندگان کتاب پرفروش و کاربردی بازسازی زندگی بعد از طلاق می‌گویند باید از هجده گام بگذریم تا بتوانیم دوباره آدم اول قبل از ازدواج و حتی بهتر از او شویم. آن‌ها این گام‌ها را به خشت‌هایی تشبیه کرده‌اند که باید روی هم بگذاریم تا زندگیمان را از نو بسازیم. در این نوشتار، هجده گام یادشده به صورت خلاصه معرفی شده اند:

گام ۱- انکار
ابتدا باورتان نمی‌شود این اتفاق برای شما افتاده باشد. حس می‌کنید یک کابوس طولانی می‌بینید و هر لحظه ممکن است از خواب بپرید و از این کابوس خلاص شوید.

گام ۲- ترس
وقتی که باور کردید جدا شده‌اید، تازه ترس‌ها به سراغتان می‌آیند. ترس‌هایی مثل اینکه نکند از پس زندگی جدید و تنها برنیایم.

گام ۳- سازگاری
حالا برای اینکه ترس‌هایتان برطرف شود دست به هر کاری می‌زنید. بعضی از این راه حل‌ها برای کوتاه مدت جواب می‌دهد اما در بلندمدت نه. معمولا این راه حل‌ها بچگانه‌اند، چرا که در بچگی جواب داده‌اند.

گام ۴- تنهایی
حالا که بعضی از راه حل‌هایتان برای زندگی مستقل جواب نداد احساس تنهایی می‌کنید. این فکر به سرتان می‌زندکه دو نفری راه حل پیدا کردن برای این مشکل‌ها چقدر راحت بود. احساس تنهایی بعد از طلاق یکی از آن گردنه هاست که اگر از آن بگذرید بقیه گام‌ها راحت‌تر طی می‌شوند.

گام ۵- به دنبال دوستان قدیمی
در این گام برای رفع احساس تنهاییتان دنبال یک دوست می‌گردید. معمولا ابتدا به سراغ دوستان قدیمی می‌روید. مشکل تازه اینجا شروع می‌شود. بعضی‌ها دوستان مشترک شما و همسرتان بوده‌اند. بعضی‌ها بعد از جدایی رابطه‌شان را به هر دلیلی با شما کم کرده‌اند. بعضی‌ها را هم خودتان طرد کرده‌اید اما بالاخره می‌توانید دوستان خودتان را پیدا کنید.

گام ۶- احساس گناه یا طرد شدن
همانطور که در شماره قبل هم گفتیم احساس گناه و طرد شدن دو روی یک سکه‌اند. اگر شما پیشنهاددهنده جدایی باشید احساس گناه می‌کنید و اگر مخاطب این پیشنهاد باشید احساس طرد.

گام ۷- اندوه
تازه اینجاست که غم به قلب شما هجوم می‌آورد. اینجاست که حس می‌کنید چیز بزرگی را از دست داده‌اید. همیشه بعد از هر از دست دادنی غم است که به دست می‌آید.

گام ۸- خشم
بعد از غم خشم می‌آید. احساس می‌کنید در حقتان بی‌انصافی شده است. احساس می‌کنید یک نفر حق زندگی مشترک خوب را از شما گرفته است. معمولا در ذهن شما آن آدم کسی نیست جز همسر سابقتان.

گام ۹-‌‌ رها کردن
حالا دیگر می‌خواهید‌‌ رها کنید. می‌خواهید از زندگی قبلی دل بکنید. حالاست که متوجه می‌شوید از نظر فیزیکی جدا شده‌اید اما از نظر ذهنی نه. دل کندن کار سختی است اما ممکن است.

گام ۱۰- خودارزشمندی
بالاخره گام‌های حس‌های مثبت فرا می‌رسد. اولین حس این است که من آدم با ارزشی هستم. چیزی که طلاق ممکن است آن را له کرده باشد. آخر این گام به احساس خوب خودارزشمندی می‌رسید.

گام ۱۱- انتقال
حالا دیگر بیدار شده‌اید و می‌خواهید آثار گذشته را از زندگیتان پاک کنید. به این دوره خوب می‌گویند دوران انتقالی.

گام ۱۲- صداقت
حالا دیگر نمی‌خواهید خودتان را پشت نقاب پنهان کنید؛ نقاب قهرمان (طلاق روی من بی‌تاثیر بوده است)، نقاب قربانی (همه چیز تقصیر او بوده است)، می‌خواهید خودِ خودِ خودتان باشید.

گام ۱۳- عشق
گام سیزده نحس نیست. اتفاقا عشق اینجاست که سربرمی آورد. اینجاست که فکر می‌کنید آیا ممکن است کسی من را واقعا دوست داشته باشد؟

گام ۱۴- اعتماد
حالا دیگر می‌توانید به جنس مخالف دوباره اعتماد کنید. کاری که به خاطر زخم عاطفیتان بسیار مشکل است.

گام ۱۵- تمایلات جنسی
شما هم مثل هر انسان دیگری تمایلات جنسی دارید. ممکن است در این مدت درگیری‌های ذهنی آن را کم یا بیش از حد زیاد کرده باشد. در این مرحله به تعادل می‌رسید.

گام ۱۶- استقلال
حالا می‌توانید مستقل باشید. استقلال فقط مالی و فیزیکی نیست. اینجا به استقلال ذهنی هم می‌رسید.

گام ۱۷- هدفمندی
ذهن مستقل برای خودش هدف می‌گذارد. شما هم در این مرحله برای زندگی خودتان هدف‌هایی می‌گذارید. هدف‌هایی جدید یا در بیشتر مواقع هدف‌هایی فراموش شده.

گام ۱۸- آزادی
بالاخره خودتان را کاملا‌‌ رها می‌کنید. اینجاست که می‌توانید دوباره به فکر رابطه‌های جدید باشید چونذهنتان دیگر تحت تاثیر رابطه قبلی نیست.

۱ راهنمایی: آیا همه به قله می‌رسند
احساسات بعد از طلاق هر کدام مثل یک خشت هستند. می‌توان این خشت‌ها را به صورت هرمی روی هم گذاشت و به اوج رسید اما همیشه اینطور نیست. همیشه افراد بعد از طلاق به قله نمی‌رسند. بعضی‌ها تا آخر عمرشان در انکار می‌مانند و نمی‌پذیرند این اتفاق برای آن‌ها افتاده است. بعضی‌ها تا آخر عمر کینه به دل می‌گیرند. بعضی‌ها در غار تنهایی می‌روند. بعضی‌ها هم دیگر هیچ وقت به جنس مخالف خود اعتماد نمی‌کنند. بالا رفتن از این صخره‌ها سخت است. باید صبور باشید و با پشتکار. برای بعضی‌ها بالا رفتن از این کوه یک سال طول می‌کشد و برای بعضی چهار سال. اگر صبور باشید بالاخره بالا می‌روید. (ایران فروم)


ادامه مطلب ...

مشکلات جنسی؛علت بیشتر طلاق ها در کشور

جام جم سرا:دکتر محمداسماعیل مطلق در نشست آموزشی ارتقای نرخ باروری کل که در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد، افزود: در سال گذشته(1392) بیش از 155 هزار مورد طلاق در کشور ثبت شد که بخش عمده ای از آنها مربوط به مسایل جنسی و زناشویی بوده است.

وی با اشاره به تاکید جدی رهبر معظم انقلاب بر بحث تحکیم بنیان خانواده، ادامه داد: باید در مراکز بهداشتی و خانه های بهداشت، بر روی موضوع تحکیم بنیان خانواده بیشتر بحث شود تا طلاق، کمتر میان خانواده ها اتفاق بیفتد.

افزایش 30 درصدی ابتلا به ایدز از طریق آمیزش جنسی

مطلق همچنین درمورد اینکه اکنون چالش های جدی در زمینه های بهداشتی وجود دارد، گفت: دو درصد جمعیت ایران مبتلا به هپاتیت «بی» و نیم درصد نیز مبتلا به هپاتیت «سی» هستند.

وی تصریح کرد: همچنین 90 هزار نفر آلوده به ویروس ایدز در کشور وجود دارد که 27 هزار نفر آنان شناخته شده اند.

مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: همچنین افزایش ابتلا بیماران به ایدز از طریق آمیزش جنسی به 30 درصد در دو سال گذشته رسیده، در حالیکه در پنج سال گذشته این رقم 10 درصد بوده است.

14 درصد معتادان در محدوده سنی 15 تا 19 سال هستند

مطلق درمورد آمار اعتیاد در کشور نیز گفت: متاسفانه 14 درصد از افراد معتاد در کشور در محدوده سنی 15 تا 19 سال هستند.

وی به مرگ هشت جوان بر اثر اعتیاد در طول شبانه روز اشاره کرد و افزود: 63 درصد معتادان، متاهل هستند و همچنین 58 درصد کل معتادان در کشور در سنین کمتر از 35 سال قرار دارند.

مطلق ادامه داد: همچنین 55 درصد والدین از اعتیاد فرزندان خود اطلاع ندارند که این موضوع غفلت خانواده ها را نشان می دهد.

وی با بیان اینکه اگر 10 درصد تصادفات و 10 درصد طلاق ها را کاهش داده و 10 درصد ازدواج ها را افزایش دهیم، میزان باروری به 2.65 می رسد، گفت: می توانیم بخشی از مشکلات ناشی از ناباروری و کاهش نرخ جمعیت را از چنین راه هایی رفع کرد.

مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت افزود: اگر میزان باروری در کشور زیر دو باشد، یک تهدید برای سلامت محسوب می شود که باید در این زمینه چاره اندیشید.

مطلق به وجود 11 میلیون دختر و پسر در آستانه ازدواج در کشور اشاره کرد و گفت: بخش قابل توجهی از آنان در حال گذراندن سنین ازدواج و بارداری هستند، و متاسفانه میزان ازدواج از سال 85 تا 92 کاهش داشته است.

وی به آمار ازدواج در سال 92 اشاره کرد و افزود: بیش از 772 هزار مورد ازدواج در کشور ثبت شده که نسبت به سال های قبل رقم کاهشی دارد.(ایرنا)


ادامه مطلب ...

آیا طلاق راه نجات است؟

جام جم سرا: در ارتباط با مقوله طلاق، دو رویکرد در مقابل ما قرار می‌گیرد: طلاق و فرزندان، طلاق و زن و مرد. باز هم با اصلی‌ترین عناصر سازنده جامعه یعنی افراد جامعه روبه‌رو می‌شویم.

از یک منظر، طلاق با فروپاشیدن چارچوب خانواده، اثرات اضطراب‌آور و مخربی بر کودکان دارد. ترسیم آینده‌ای نامعلوم، مبهم بودن وضع سرپناه و سرپرستی، به‌وجود آمدن احساس دوگانه عشق و تنفر نسبت به هریک از والدین و احساس ناامنی می‌تواند به شکل‌گیری شخصیت‌های بیمارگونه‌ای در کودکان منجر شود. کودکانی که در آینده نزدیک به‌عنوان بزرگسالان جامعه شناخته می‌شوند و برای تشکیل خانواده اقدام می‌کنند و به بزرگسالانی بظاهر سالم تبدیل می‌شوند که در خوشبینانه‌ترین حالت، اگر برای سرپوش کمبودهایشان به مواد مخدر، الکل پناه نبرده باشند به واسطه کودکی دردناکشان، شادی و سرزندگی خود را از دست می‌دهند.

امروزه طلاق به‌عنوان یک پدیده اجتماعی، شیوع زیادی پیدا کرده و هیچ‌طبقه‌ای از جامعه را نمی‌توان پیدا کرد که از گزند آن در امان باشد. این پدیده می‌تواند این سوالات را در ذهن ایجاد کند که آیا می‌توان در ازای یک تصویر دردناک از طلاق، تصویر دلنشین‌تری هم ترسیم کرد؟ یا این‌که طلاق به‌نوعی گشودن گره و رها شدن است؟

برای تبیین این مفهوم باید انواع طلاق را در نظر بگیریم، از جمله طلاق عاطفی؛ طلاقی که در هیچ‌کجا به ثبت نمی‌رسد و نمود عینی ندارد، اما مهم‌ترین نوع طلاق است. در چنین طلاق نوعی تشنج‌ روانی بر خانواده حاکم می‌شود. این نوع از طلاق در خانواده‌هایی حاکم است که به‌دلیل مسائل سنتی، نگرش منفی جامعه‌، ترس از تنهایی، ناتوانی در تامین نیازهای اقتصادی یا محرومیت از حق سرپرستی فرزندان به اجبار زیر یک سقف زندگی می‌کنند و تاوان تسویه حساب‌های شخصی آنها را کودکان می‌پردازند، در حالی که همین کودکان می‌توانند با یکی از والدین خود که شایستگی سرپرستی آنها را دارد احساس امنیت و آرامش بیشتری داشته باشند و از رشد روانی‌ اجتماعی مطلوب‌تری نسبت به قبل برخوردار باشند. کودکانی که بعد از طلاق با یکی از والدین زندگی می‌کنند، قادرند خود را با محیط تطبیق دهند. کودک درک می‌کند که این شرایط برای او بهتر است. همچنین هریک از زوجین با رهاشدن از بار استرس مزمن تنش‌های روانی بعد از گذراندن دوران سوگ ‌جدایی با توجه به ویژگی‌های ساختار شخصیتی‌اش می‌تواند عنصر سازنده‌تری نسبت به قبل برای جامعه باشد. با این همه باید خاطرنشان کرد که طلاق اولین راه‌حل نیست، اما می‌تواند در ازای پرداخت هزینه‌اش راه نجات و رهایی باشد. (دکتر شهرزاد خسروی‌فر- دستیار روانپزشکی/ضمیمه چاردیواری/جام جم)


ادامه مطلب ...

طلاق اولین راه‌حل مشکل نیست

جام جم سرا: دکتر حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک و مشاور خانواده و ازدواج در گفت‌و‌گو با جام‌جم می‌گوید: این‌که آرزو کنیم روزی در کشور هیچ طلاقی وجود نداشته باشد، آرزوی درستی نیست؛ زیرا در این صورت بسیاری از ازدواج‌ها از روی تحمل و اجبار ادامه پیدا می‌کند. آنچه ما باید برای آن تلاش کنیم این است که با آموزش صحیح، در کاهش آمار طلاق در کشور بکوشیم و کمک کنیم تا زوجین در کنار هم زندگی رضایتمند و توام با آرامش داشته باشند و در صورتی که در انتخاب خود به هر دلیلی اشتباه کرده‌اند، به جای تحمل زندگی زجرآور، خودشان تصمیم بگیرند که یا مشکلاتشان را حل کنند یا از همدیگر جدا شوند. پس طلاق به‌عنوان یک راه‌حل در بعضی موارد می‌تواند به آرامش انسان‌ها کمک کند.

طلاق؛ مگر خوب هم می‌شود؟

طلاق در تمام کشورهای دنیا به‌عنوان یک راه‌حل، ولی نه اولین راه‌حل، برای از بین بردن اختلافات زناشویی کاربرد دارد. در کشور ما متاسفانه بار منفی طلاق از یک سو و نگاه جامعه و قوانین دست و پاگیر قضایی از سوی دیگر، طلاق را به امری نکوهیده و ناپسند تبدیل کرده است.

به گفته کنگرانی، طلاق گرفتن تصمیمی است که نباید عجولانه و به‌عنوان اولین راه‌حل انتخاب شود. درواقع طلاق به‌عنوان هر گزینه دیگری قابل بررسی است، چراکه در‌باره طلاق هیچ دستورالعمل مشخصی وجود ندارد و باید هر مورد به صورت جداگانه بررسی و تصمیم‌گیری شود. زوجین در این راه باید بدون عجله و با کمک یک مشاور مجرب تصمیم‌گیری کنند.

فقط زوجین تصمیم بگیرند

اما چه زمانی طلاق، نه به‌عنوان تنها گزینه پیش روی یک زوج بلکه بهترین گزینه انتخابی مطرح می‌شود؟ این روانپزشک در پاسخ می‌گوید: مهم‌ترین نکته در طلاق این است که فقط زن و شوهر باید برای جدایی از یکدیگر تصمیم بگیرند و هیچ کس، حتی پدر، مادر و مشاور حق تصمیم‌گیری به جای آنها را ندارند و مشاور نیز حق ندارد بگوید که اگر زندگی کنید یا طلاق بگیرید، بهتر است. اطرافیان و خانواده صرفا می‌توانند راهنمایی کنند، اما زوجین باید مسئولیت عمل خود را بپذیرند و وظیفه مشاور هم بررسی شرایط آنها پیش و پس از طلاق و بیان این وضع برای آنهاست.

وی می‌افزاید: به همین دلیل ممکن است زوجی سال‌ها بتوانند شرایطی را تحمل کنند، اما زوج دیگر در همان شرایط تصمیم به طلاق بگیرند و این موضوع به نوبه خود نه مثبت است و نه منفی. فقط زن و شوهر باید تبعات تصمیم خود را بدانند. از این‌رو نمی‌توان گفت در کدام شرایط، طلاق تنها گزینه یا بهترین گزینه پیش روی زوجین است.

آغازگر جدایی چه کسی باشد؟

اما کدام‌یک از زوجین باید آغازگر اتخاذ تصمیمی به‌عنوان طلاق باشد و چرا بار منفی چنین تصمیمی همیشه بر شانه شروع‌کننده این مقوله سنگینی می‌کند؟

کنگرانی در این‌باره می‌گوید: متاسفانه در کشور ما به علت بار منفی زیادی که از سوی جامعه بر زوج‌های طلاق گرفته و بویژه خانم‌ها وارد می‌شود، هرکدام از طرفین قصد دارند خودشان شروع‌کننده این مقوله نباشند.

از سوی دیگر به علت آینده مبهم بعد از طلاق، هر دو طرف می‌خواهند از درستی تصمیم خود مطمئن شوند که در هیچ تصمیم‌گیری امکان اطمینان مطلق وجود ندارد. نکته مهم در چنین شرایطی آن است که به جای به تعویق انداختن چنین تصمیمی، عوامل موثر بر درست یا نادرست بودن آن با توجه به شرایط هریک از زوجین از نظر روحی، عاطفی، اقتصادی و نیز فرزندان بررسی شود.

طلاق نگرفتن به خاطر فرزند

بسیاری، بویژه قدیمی‌ترها تصور می‌کنند که وجود فرزند یا فرزندان باید عاملی برای منتفی شدن گزینه طلاق باشد، اما این مشاور خانواده با تائید این مساله که فرزندان خانواده‌های طلاق آسیب می‌بینند و حتی احتمال ابتلا به اختلالات روانپزشکی مانند اضطراب و افسردگی در آنها بالاتر است، می‌گوید: فراموش نکنید که فرزندان خانواده‌های متشنج و به هم ریخته که هر روز شاهد اختلافات پدر و مادر هستند یا فرزندانی که والدین‌شان طلاق عاطفی گرفته‌اند و فقط همخانه هستند، آسیب‌های روانی بیشتری نسبت به فرزندان طلاق می‌بینند. پس اگر زن و شوهری به قصد حمایت از فرزندشان زندگی مشترک را تحمل می‌کنند، درواقع، آسیب بیشتری به کودک خود وارد می‌کنند و در این شرایط اگر کودک در خانواده‌ای آرام و با یکی از والدین زندگی کند، آسیب روانی کمتری می‌بیند.

ضرورت تامین اقتصادی پس از طلاق

در تمام کشورهای دنیا، مهم‌ترین عامل پس از طلاق بویژه درباره خانم‌ها اشتغال و مسائل اقتصادی است؛ زیرا خانم‌ها پس از طلاق از بعد اقتصادی معمولا بیشتر آسیب می‌بینند. با وجود این آیا لزوما باید برای انتخاب گزینه طلاق از تامین اقتصادی و روانی پس از طلاق مطمئن بود؟

دکتر کنگرانی در این‌باره توضیح می‌دهد: در این ارتباط معمولا به خانم‌ها توصیه می‌شود به اشتغال روی بیاورند یا در صورت اشتغال به هیچ وجه شغل خود را از دست ندهند؛ چراکه داشتن امنیت اقتصادی پس از جدایی بسیار پراهمیت است، اما از این مساله مهم‌تر، حمایت عاطفی خانواده و راهنمایی‌های منطقی آنها به هر یک از زوجین، پیش و پس از طلاق است.

اگر عشق باشد چرا طلاق؟

تقریبا همه افراد می‌دانند که هر زندگی مشترکی بر چهار پایه عشق و علاقه، پول، رابطه جنسی و فکر و اخلاق استوار است. کنگرانی با اشاره به این مسائل می‌گوید: هرکدام از این عوامل، شرط لازم برای زندگی مشترک است و هیچ کدام به تنهایی کافی نیست. پس می‌توان گفت که عشق و علاقه نیز به تنهایی نمی‌تواند باعث تداوم یک زندگی مشترک باشد، همان‌طور که پول به تنهایی نمی‌تواند و اگر زوجی آگاهانه و صرفا به دلیل داشتن علاقه می‌خواهند از دیگر مشکلات و فقدان‌های موجود چشم‌پوشی کنند، احتمالا در آینده با مشکل مواجه خواهند شد.

خیانت همسر مساوی است با طلاق

رابطه خارج از زناشویی که به خیانت معروف است، از آن دست مقوله‌های چالش‌برانگیز در روابط زناشویی است که تداوم زندگی مشترک را با تردیدهای زیادی مواجه می‌کند، اما این روان‌پزشک معتقد است که این موضوع نیاز به بررسی دقیق توسط یک مشاور دارد، حتی در صورت تکرار شدن این نوع رابطه‌ها احتمال وجود اختلال‌های روانپزشکی نیز مطرح است. پس پیش از هر تصمیمی باید از علل و زمینه‌های آن مطلع شد و سپس مناسب‌ترین راهکار را در مقابله با آن اتخاذ کرد.

پونه شیرازی‌


ادامه مطلب ...

ناآگاهی جنسی، شرم و خجالتی که به طلاق می‌رسد

جام جم سرا: اختلالات جنسی ریشه بسیاری از مشکلات روانی و ناهنجاری‌های زوجین و یکی از دلایل طلاق و از هم گسیختگی خانواده‌ها است که به دلیل شرم و حیای حاکم بر آنها، در خانواده‌های ایرانی کمتر به زبان زوجین می‌آید.
به نقل از شفقنا، به عقیده کارشناسان کم نیستند خانواده‌هایی که به این دلیل از هم پاشیده می‌شوند بدون اینکه این دلیل از طرف زوجین بازگو شود. رفتارهای ناسازگارانه، پرخاشگرانه، خشونت آمیز و به همراه انواع بداخلاقی‌ها که برخی از خانوارها آن را بدون دلیل می‌دانند از این موضوع نشات می‌گیرد.

دکتر ناصر قاسم‌زاده، دبیر انجمن روانشناسی ایران، چندی پیش در این زمینه گفت: باید افراد را از کودکی در این زمینه آموزش داد و گرنه اطلاعات را از گروه‌های همسال می‌گیرند که آسیب‌های فراوانی به همراه دارد.

دبیر انجمن روانشناسی ایران با تاکید بر اینکه مشکلات جنسی، می‌تواند پایان بخش رابطه عاشقانه زوج‌هایی باشد که پیوندشان با شور و اشتیاق آغاز شده است، افزود: ناتوانی جنسی باعث تیره و تار شدن روابط زناشویی می‌شود و معمولا افرادی که مشکلات جنسی دارند سلامت روانی خود را هم از دست می‌دهند.

50 درصد طلاق‌ها ریشه در مسائل و مشکلات جنسی دارند

کاظم فروتن، رئیس‌ کنگره خانواده و سلامت جنسی ایران نیز در این خصوص گفت: نتیجه بررسی پرونده‌های دادگاه خانواده نشان می‌دهد که حدود 50 درصد طلاق‌ها در ایران ریشه در مسائل و مشکلات جنسی دارند.

وی افزود: طبق آمارهای دستگاه قضایی در حال حاضر از هر چهار مورد طلاق، دو مورد آن به خاطر مشکلات جنسی است.

یک کارشناس و وکیل امور خانوده نیز در این خصوص گفت: راهروهای دادگاه‌های خانواده پر از افرادی است که مشکلشان ریشه در نداشتن رابطه جنسی سالم است. رابطه جنسی‌ درست به زندگی زناشویی شادابی می‌دهد، اما بسیاری از زنان و مردان از مشکلات جنسی رنج می‌برند که ریشه در ناآگاهی دارد.

وی با بیان اینکه مشکل در تعاملات جنسی به صورت نهفته وجود دارد و خودش را به شکلهای دیگری مثل پرخاشگری نشان می‌دهد، تصریح کرد: افراد نمی‌دانند که مشکل در تعاملات جنسی است، در جامعه ما یک نگاه سنتی به ازدواج وجود دارد و اکثر افراد به صورت غریزی است که راه جنسی خودشان را پیدا می‌کنند.

این وکیل دادگستری با تاکید بر اینکه متاسفانه بسیاری از مراکزی که هم اکنون اقدام به ارائه آموزش‌های مشاوره‌ای قبل از ازدواج می کنند بسیار کم و آموزش‌ها عموما ناقص هستند، خاطرنشان کرد: هنوز بیان بسیاری از مسائل و اطلاعات جنسی در جامعه ما حتی در مراکز مشاوره‌ قبل از ازدواج خط قرمز محسوب می‌شوند. در حالی که می‌توانیم با تربیت کارشناسان این حوزه، بدون اینکه به باورهای فرهنگی و عرفی جامعه ما لطمه وارد شود مسائل جنسی را بدون هیچ کم و کاستی به زوجین انتقال دهیم.

نارضایتی جنسی دومین علت اختلافات خانوادگی ایلام

به نقل از ایسنا، نسرین شهبازی، معاون اجتماعی بهزیستی استان ایلام با بیان اینکه نارضایتی جنسی بیشترین علت مراجعه به مراکز مشاوه بهزیستی است، گفت: نارضایتی جنسی در بین زوجین استان دومین علت اختلافات خانوادگی و در نتیجه طلاق است و عدم آگاهی از نحوه ارضای جنسی طرف مقابل در بین زوجین مهمترین علت در این زمینه است.

شهبازی با تاکید بر اینکه اگر آموزش کافی در زمینه رابطه جنسی سالم و درست به زوجین قبل از ازدواج و حین ازدواج داده شود قطعا مشکلات این حوزه کاهش چشمگیری پیدا می‌کند، تصریح کرد: رابطه سالم جنسی موجب پایبندی زندگی و رضایت زوجین می‌شود.

معاون اجتماعی بهزیستی استان ایلام با بیان اینکه آموزش‌های جنسی زوجین باید برای متقاضیان بسته به نوع تحصیلات و محل زندگی متفاوت باشد، افزود: بیشتر طلاق‌ها در استان در پنج سال اول زندگی شکل می‌گیرد و مهمترین علت آن هم عدم رضایت جنسی زوجین از یکدیگر است.


ادامه مطلب ...

درخواست طلاق یک زن: شوهرم ۴ زن دائم و موقت دارد

جام جم سرا: از ساعت ۹ صبح آشفته و ناراحت، مدام در راهروی دادگاه قدم می‌زد. دقایقی بعد منشی دادگاه اسم او را صدا زد. وارد اتاق شد و روی صندلی نشست. یکدفعه بغضش ترکید و گریه امانش را برید. آرام که شد، این طور شروع کرد: «۱۶ سالم بود که با مردی از دوستان خانوادگی پدرم، البته ۱۲ سال از من بزرگ‌تر، ازدواج کردم».

به نقل از اعتماد، او افزود: «شوهرم مرد خوب و خانواده دوستی بود و هیچ مشکلی در زندگی نداشتیم. پس از یک سال، خدا به ما یک پسر داد. سال بعد هم یک دختر. هرچه می‌گذشت زندگیمان شیرین‌تر می‌شد و خدا را به خاطر همسری که نصیبم کرده بود، شکر می‌کردم. اما این خوشی خیلی دوام نیاورد و شوهرم، زمانی که هنوز بسیار جوان بود، فوت کرد و مرا با دو بچه تنها گذاشت».

به گزارش جام جم سرا، وی ادامه داد: «برای تامین مخارج زندگی و بچه‌ها که روز به روز بزرگ‌تر می‌شدند، باید کاری پیدا می‌کردم. برای من که زن جوانی بودم، کار پیدا کردن به همین سادگی نبود و به همین خاطر با خیاطی کارم را شروع کردم. بعد از مدتی مشتری‌های زیادی پیدا کردم و درآمدم زیاد شد. تا به خودم آمدم دیدم بچه‌هایم بزرگ شده‌اند. دخترم پس از کنکور به دانشگاه رفت و با یکی از همکلاسی‌هایش ازدواج کرد. پسرم نیز بعد از گرفتن دیپلم و تمام کردن سربازی ازدواج کرد و به سرخانه و زندگی‌اش رفت».

زن ادامه داد: با اینکه بچه‌ها و عروس‌ها وداماد‌هایم مراقبم بودند، اما به‌شدت احساس تنهایی می‌کردم و تا چهار سال متمادی این حس را از بچه‌ها پنهان می‌کردم. مدتی که گذشت بچه‌هایم پیشنهادی دادند که شوکه‌ام کرد. آن‌ها گفتند که ازدواج کنم تا از تنهایی نجات پیدا کنم. با این تصمیم، به‌شدت مخالفت کردم. اما بچه‌هایم دست بردار نبودند و سرانجام برای ازدواج دوباره متقاعدم کردند. شوهر آینده من همکار دخترم بود که ۵۳ ساله بود و می‌گفت چون زن دلخواهش را تا به حال پیدا نکرده، مجرد مانده است. در ملاقات اول به همدیگر علاقه‌مند شدیم و به حساب اینکه او همکار دخترم است، بدون هیچ تحقیقی جواب مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم. چند روز پس از شروع زندگی مشترکمان احساس کردم رفتارهای همسرم تغییر کرده و پنهانکاری می‌کند. رفتار‌هایش را زیر نظر گرفتم و درکمال ناباوری متوجه شدم او همسر دیگری هم دارد که در عقد موقتش است. من که به‌شدت ناراحت شده بودم، موضوع را با احمد در میان گذاشتم. انتظار داشتم که بگوید اشتباه می‌کنی، اما او موضوع را منکر نشد و گفت که حاضر به جدایی از آن زن نیست و علاوه بر او سه زن دیگر هم در عقد موقتش هستند. پس از این موضوع تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم.

قاضی عموزادی، قاضی شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده پس از شنیدن اظهارات زن میانسال و با توجه به اینکه وی وکالتنامه محضری طلاق از همسرش را در دست داشت حکم به جدایی آن‌ها داد.


ادامه مطلب ...

طلاق زن و شوهر‌ها در چه سنی بیشتر است؟

جام جم سرا: به نوشته روزنامه جوان، نکته قابل تأمل‌تر اینکه بنا به تأکید رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور بیشترین طلاق‌های ثبت شده زنان به میزان ۱۴/۵ درصد مربوط به رده سنی ۲۷ تا ۲۹ سال و بیشترین طلاق‌های ثبت شده مردان نیز به میزان ۱۶/۲ درصد نیز مربوط به همین رده سنی یعنی ۲۷ تا ۲۹ سال بوده است؛ سنینی که شاید در منحنی عمر انسان به عنوان سن طلایی به شمار بیایند. (خبرآنلاین)


ادامه مطلب ...

طلاق گرفته‌ام، می‌توانم نفقه فرزندم را بگیرم؟

جام جم سرا: برابر با ماده ۱۰ قانون مدنی، هر توافقی که مخالف صریح قانون نباشد، برای طرفین لازم الاجراست. از طرفی نفقه فرزند به عنوان نفقه اقارب بر عهده پدر است مشروط به اینکه وی به لحاظ مالی توانایی پرداخت نفقه را داشته باشد و مستحق نفقه (فرزند)، ندار باشد و نتواند با اشتغال رفع احتیاج کند.

همچنین برابر با تفسیر قضایی، حضانت علاوه بر اینکه حق است، تکلیفی است بر زوجین به نحوی که باید نامبردگان به حکم قانون از فرزند مشترک حضانت و نگهداری کنند. واضح است که این امر هزینه‌هایی در بر دارد؛ بنابراین در پاسخ به سوال مذکور، می‌توان گفت به نظر می‌رسد از آنجا که هزینه حضانت و نگهداری با پدر است اگر مادر اقدامی برای دریافت نفقه فرزند داشته باشد پدر باید نفقه فرزند را پرداخت کند و شروط فی مابین زوجین تاثیر در سلب مسئولیت زوج ندارد اما زوج یعنی پدر هم می‌تواند چنانچه عوضی در مقابل توافق هزینه حضانت به زوجه عطا کرده است، به عوض خود مراجعه کند یا به عنوان نظری دیگر که محل تامل است به عنوان قاعده دارایی بلاجهت مبلغ پرداختی را از زوجه مطالبه کند.(مسعود ناصری- وکیل پایه یک دادگستری/خراسان)


ادامه مطلب ...