مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

حدیثی از امام علی درباره عبادت

[ad_1]

بامداد شهر حدیث/ امام على علیه‏ السلام :
بندگى در پنج چیز اســت : اندرون از طعام تهى داشتن ، قرآن خواندن ، شب را به عبادت گذراندن و هنگام صبح زارى کردن (به درگاه خداوند) و گریستن از ترس خدا .

مستدرک الوسائل : ۱۱ / ۲۴۴ / ۱۲۸۷۵ منتخب میزان الحکمة : ۳۵۴


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیثحضرت امام علی علیه السّلام فرموده اند هیچ دشمنی برای انسان، ستمگرتر از نفس او نیستبالاترین ذکر از دیدگاه آیت الله بهجت دعایی که …از یاد نمی بریم که بارها از بندگی کردن گفتی و انجام واجبات و ترک محرمات الهی و وقتی از امام علی علیه‌السلام ویکی فقهامامعلیعلیه‌السلامامام علی علیه‌السّلام در روز جمعه ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام‌الفیل در مکه درون کعبه متولد زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلامباسمه تعالی زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مقدمه امام علی ‌بن موسی علی بن موسی الرضا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیبنموسیالرضاامام شیعه علی بن موسی نقش هشتمین امام شیعیان نام علی بن موسی کنیه ابوالحسن حدیث هایی از امام جعفر صادق علیه السّلام حدیثحضرت امام صادق علیه السّلام فرموده اند خداوند تعالی می فرمایدهنگامی که بنده ی من اس ام اس برای همهجوی خون شد از منا جاری به حج یوسف گم گشته عَجّل بر فَرَج شد زنو آدینه‌ای دیگر پدید چهل حدیث کوتاه از امام سجاد عالسلام علیک خواننده محترم در این حدیث حدیثی بهم علم داد از شما ممنونم من خودم عبداله ویژگی یاران امام زمان از نگاه امام صادقعلیه‌السلامدر روایاتی که از امام صادق علیه السلام به ما رسیده، روایات بیشماری وجود دارد که به اعمال عید غدیر درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار است خداوند مهربان از خود فرد گاهتر به شب زنده داری حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیث حضرت امام علی علیه السّلام فرموده اند هیچ دشمنی برای انسان، ستمگرتر از نفس او نیست «بالاترین ذکر» از دیدگاه آیت الله بهجت دعایی که آیت‌الله از یاد نمی بریم که بارها از بندگی کردن گفتی و انجام واجبات و ترک محرمات الهی و وقتی از تو علی بن موسی الرضا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد شیعیان احادیث زیادی را منتسب به وی می‌دانند که یکی از مشهورترین آنها حدیثی قدسی به نام امام علی علیه‌السلام ویکی فقه امامعلیعلیه‌السلام امام علی علیه‌السّلام در روز جمعه ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام‌الفیل در مکه درون کعبه متولد شد زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام باسمه تعالی زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مقدمه امام علی ‌بن موسی‌الرضا حدیث هایی از امام جعفر صادق علیه السّلام حدیث حضرت امام صادق علیه السّلام فرموده اند خداوند تعالی می فرمایدهنگامی که بنده ی من خواهش اس ام اس برای همه جوی خون شد از منا جاری به حج یوسف گم گشته عَجّل بر فَرَج شد زنو آدینه‌ای دیگر پدید بارِ چهل حدیث کوتاه از امام سجاد ع السلام علیک خواننده محترم در این حدیث حدیثی بهم علم داد از شما ممنونم من خودم عبداله ولی ویژگی یاران امام زمان از نگاه امام صادقعلیه‌السلام در روایاتی که از امام صادق علیه السلام به ما رسیده، روایات بیشماری وجود دارد که به موضوع اعمال عید غدیر در باب عید غدیرآمده استروز عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمّدص است و در روایتی از امام حدیثی از امام علی امام علی آهنگ امام علی


ادامه مطلب ...

فلسفه عبادت چیست؟

[ad_1]
بامداد-عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالی‏ترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند می‏فرماید
»و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»[۱] هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
«و لقد بعثنا فی کلّ امّه رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»[۲] پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنکم»[۳] و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می‏گردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.

re1154
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا می‏دارد (یا باید وادار کند) اموری است، از جمله:
۱ـ عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می‏بیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی می‏کند. آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم می‏کند.
۲ـ احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع می‏کند.
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا می‏دارد. خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی‏شد.
۳ـ توجّه به نعمت‌ها
انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمت‏ها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاد آوری نعمت‏های بیشمار خداوند، می‏تواند قوی‌ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد. در مناجات‏های امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمت‏های خداوند، حتی قبل از تولّد انسان، به یاد آورده می‏شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده می‏سازد آنگاه در خواست نیاز از او می‏کند. خداوند هم می‏فرماید:
»فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الّذی أطعمهم من جوعٍ و ءامنهم من خوفٍ»[۴]

مردم پروردگار این کعبه را بپرستند، او را که از گرسنگی سیر شان کرد و از ترس، ایمنشان نمود.
در آیه‏ای دیگر است که پروردگارتان را بندگی کنید، چون شما را آفرید.
۴ـ فطرت
پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. این روح پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خدا پرستی» می‏رسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت‏ها کشیده می‏شود.
انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامده‏اند، بلکه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.
علی ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: «فبعث اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عباده الأوثان الی عبادته»[۵] خداوند، محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت‌پرستی، به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحید در عبادت می‏کند، نه اصل عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاک می‌خورد و لذّت هم می‏برد!
اگر رهبری انبیاء نباشد، مسیر این میل فطری منحرف می‏شود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده می‏شود. آنگونه که در نبود حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و غیبت چهل روزه‏اش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوساله‌ی طلایی سامری روی آوردند.
فلسفه عبادات
احکام و برنامه‏های عبادی اسلام، همه حکمت و فلسفه دارد:
اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، که مردم را به تعقّل و تفکر فرا می‏خواند و هیچ مکتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نکرده است.
ثانیاً: یکی از انتقادهای شدید قرآن بر مشرکان و بت پرستان، تقلید کور کورانه و بی دلیل از نیاکان است.
ثالثاً: خود قرآن، بارها در کنار بیان احکام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره کرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حکمت‏ها پرداخته‏اند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف کتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام کرده‏اند.[۶] به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احکام الهی و دستورهای دینی برداشته می‏شود و هر چه از عمر اسلام می‏گذرد، بر عظمت و جلوه‌ی آن افزوده می‏گردد.
با توجه به همه‌ی نکات فوق، یاد آور می‏شود که:
۱ـ لازم نیست دلیل همه احکام را، همه مردم در همه زمان‏ها بدانند. گاهی دلیل برخی از آن‏ها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن می‏سازد.
۲ـ در فلسفه احکام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آن‏ها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و… توجه کرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.
۳ـ کسی که خدا را حکیم و دستورهایش را بر اساس حکمت می‏داند، نباید بخاطر اینکه امروز دلیل حکمی را نمی‏داند از انجام آن تخلّف کند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمی‏کنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف کند و در صدد شناخت هم باشد.
۴ـ در هر جا که از قرآن و حدیث، دلیل محکمی بر فلسفه حکمی نداریم، بهتر است ساکت باشیم و با یک سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نکنیم.
۵ـ اگر از بعضی اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم که دلیل همه چیز را بدانیم.
۶ـ از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسه‏ها نیفتیم، همچنانکه مردم در مراجعه به پزشک، خود را در اختیار او قرار می‏دهند یا برای تعمیر اتومبیل خود، مکانیک را سؤال پیچ نمی‏کنند (چون به آگاهی پزشک و مکانیک، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دینی هم که به قانون خدا گردن می‏نهند، باید بپذیرند و عمل کنند. چرا که خداوند، هم مهربان‏تر است، هم داناتر و حکیم‏تر. هم آینده را می‏داند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشکار را.
۷ـ اگر گوشه‏ای از اسرار حکم خدا را دانستیم، نباید خیال کنیم بر همه‌ی اسرار واقف گشته‏ایم. آنکه دست خود را در دریا فرو می‏برد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این همه‌ی آب دریاست، بلکه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سر انگشت من رسیده است. آنکه فلسفه‌ی حکمی را بفهمد، نمی‏تواند خیال کند که آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فکر محدود انسانی، می‏توان به عمق احکامی که از علم بی انتهای خدا سر چشمه گرفته، پی برد؟
۸ـ همان عقلی که ما را به فهمیدن فلسفه‌ی احکام دعوت می‏کند، همان می‏گوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است.
اینک، پس از این مقدّمات، نمونه هایی را از قرآن و حدیث نقل می‏کنیم که اشاره به فلسفه‎ی احکام دارد.
امّا قرآن:
درباره‌ی نماز می‏گوید:

نماز، انسان را از فحشاء و منکر باز می‏دارد.[۷] در جای دیگر می‏گوید: نماز را برای یاد و توجّه به من بپا دار.[۸] و در جای دیگر: با یاد خدا، دل‏ها آرام می‏گیرد.[۹] درباره روزه می‏گوید:

روزه بر شما واجب شد، تا آنکه اهل تقوا شوید.[۱۰] چون بیشتر گناهان، از فوران غریزه‌ی غضب و شهوت است.
روزه، جلوی طغیان آنها را می‏گیرد و تقوا پدید می‏آورد. و به همین جهت، آمار جنایات و جرایم در ماه رمضان کاهش می‏یابد.
درباره‌ی حج می‏گوید:

به زیارت حج بروند، تا منافعی فراوان بدست آورند.[۱۱] فوائد و آثار اجتماعی و سیاسی حج، چیزی نیست که جای شک و شبهه باشد.
درباره زکات می‏گوید:

از مردم و اموالشان زکات بگیر، تا آنان را (از روح بخل و دنیا پرستی) پاک کنی.[۱۲] درباره قمار و شراب می‏گوید:

شیطان توسّط آن‏ها میان شما دشمنی و کینه برقرار می‏کند و شما را از یاد خدا دور می‏سازد.[۱۳] و قصاص را، مایه حیات اجتماع می‏داند[۱۴] چرا که در جامعه، اگر جنایتکار، به کیفر نرسد، آن جامعه مرده و جنایت پرور و مظلوم کوب می‏شود و امنیّت (که حیات اجتماعی است) از میان می‏رود.
این‏ها نمونه هایی از آیات قرآن بود که به آثار و حکمت‏های احکام الهی اشاره داشت.
امّا حدیث:
از میان انبوه احادیث درباره‌ی این موضوع، تنها به چند جمله از یکی از سخنان امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در نهج البلاغه اشاره می‏کنیم:[۱۵] »فرض اللّه الایمان تطهیرا من الشرک و الصلوهَ تنزیهاً عن الکِبر و الزکوه تسبیباً للرّزق…»
خداوند، ایمان را برای پاکسازی از شرک، واجب ساخت و نماز را برای پاک ساختن از تکبر، و زکات را بعنوان سبب سازی برای رزق و روزی و…
ایمان به خدا، انسان را از افکار شرک آلود و عشق‏های پوچ و تکیه‌گاه‌های ناتوان نجات می‏بخشد.
نماز، که توجه به سرچشمه‌ی همه‌ی بزرگی‏ها و استمداد از کانون قدرت و عظمت است، کبر را از انسان می‏زداید.
زکات، مهره‏های از کار افتاده‌ی جامعه را به کار می‏اندازد و محرومان و ورشکستگان را به نوا و قدرت می‏رساند و مهر و عطوفت نسبت به مردم را در دل‏ها زنده می‏سازد و محبّت مال و دنیا، از دل زکات دهنده بیرون می‏رود.

 

[۱] . ذاریات/۵۶٫

[۲] . نحل/۳۶٫
[۳] . زمر/۷٫
[۴] . قریش/۳ـ۴٫
[۵] . نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷٫
[۶] . مانند: علل الشرایع از صدوق و دهها کتاب درباره‌ی اسرار نماز و حج و… .
[۷] . «ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» عنکبوت/۴۵٫
[۸] . «اقم الصلوه لذکری» طه/۱۴٫
[۹] . «الا بذکر الله تطمئن القلوب» رعد/۲۸٫
[۱۰] . «لعلکم تتّقون» بقره/۱۸۳٫
[۱۱] . «لشهدوا منافع لهم» حج/۲۸٫
[۱۲] . «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم» توبه/۱۰۳٫
[۱۳] . «یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء و یصدّکم عن ذکر الله» مائده/۹۱٫
[۱۴] . «ولکم فی القصاص حیاه…» بقره/۱۷۹٫
[۱۵] . نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۲۵۲، فیض الاسلام، حکمت ۲۴۴٫

منبع:andisheqom.com

نوشته فلسفه عبادت چیست؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

فلسفه روز عرفه چیست روز عرفه از اعیاد عظیم است اگر چه به اسم عید نامیده نشده و روزی است که حق تعالی بندگان چرا باید نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چیست؟ مرکز …علت اصلی نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ یعنی ما نماز را به جهت این که فلسفه عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیستتاریخ آبان تعداد بازدید فلسفه عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست ؟فلسفه کشتن این همه حیوان در روز عید قربان چیست…حکمت و راز بسیاری از عبادت ها برای انجام دهندگان آن ها پوشیده نیست مثلاً نماز ذکر هایی شهود چیست؟شهود چیست؟ و ما اوتیتُم مِنَ العِلم اِلاُ قَلیلاَ شهود چیست؟فلسفه عادت ماهیانه خانمها چیست؟ آیا در این زمان …فلسفه عادت ماهیانه خانمها چیست؟ آیا در این زمان نباید مرد مورد ارضاء قرار گیرد غیردخولنماز چیست؟تاثیر نماز بر سلامت روانی کودکان حواس پرتی در نماز نماز چیست؟ موجبات و علل حواس پرتی فلسفه حیات در قرآن اغلب گمان می‏کنند مقصود از عبادت، همان حرکات و ورد و ذکرهای خشک است که بر اثر عادت اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیدین و زندگی فلسفه و منطقدین و زندگی فلسفه و منطق تست دین و زندگی دوم دبیرستان ما زنده بر آنیم که آرام فلسفه روز عرفه چیست روز عرفه از اعیاد عظیم است اگر چه به اسم عید نامیده نشده و روزی است که حق تعالی بندگان خویش چرا باید نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چیست؟ مرکز ملی علت اصلی نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ یعنی ما نماز را به جهت این که دستور شهود چیست؟ شهود چیست؟ و ما اوتیتُم مِنَ العِلم اِلاُ قَلیلاَ شهود چیست؟ نماز چیست؟ تاثیر نماز بر سلامت روانی کودکان حواس پرتی در نماز نماز چیست؟ موجبات و علل حواس پرتی در نماز فلسفه کشتن این همه حیوان در روز عید قربان چیست؟ مرکز ملی حکمت و راز بسیاری از عبادت ها برای انجام دهندگان آن ها پوشیده نیست مثلاً نماز ذکر هایی دارد فلسفه عادت ماهیانه خانمها چیست؟ آیا در این زمان نباید مرد فلسفه عادت ماهیانه خانمها چیست؟ آیا در این زمان نباید مرد مورد ارضاء قرار گیرد غیردخول فلسفه عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست تاریخ آبان تعداد بازدید فلسفه عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست ؟ دین و زندگی فلسفه و منطق دین و زندگی فلسفه و منطق تست دین و زندگی دوم دبیرستان ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم چرا باید نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چیست؟ تاثیر نماز بر سلامت روانی کودکان حواس پرتی در نماز نماز چیست؟ موجبات و علل حواس پرتی در نماز فلسفه حیات در قرآن اغلب گمان می‏کنند مقصود از عبادت، همان حرکات و ورد و ذکرهای خشک است که بر اثر عادت انجام می فلسفه عبادت در اسلام فلسفه عبادت فلسفه عبادت و نیایش


ادامه مطلب ...

معناشناسی عبادت در نظام تعالیم وحی و دفع اتهام کفر و شرکا از مسلمین

[ad_1]

چکیده

برخی فتوا به شرک عبادی و خروج مسلمین از حوزه دین به دلیل استغاثه، توسل و شفاعت طلبی آنان نزد قبور می‌کنند و با این فتوا بهانه‌ای نیرومند برای تکفیریان فراهم می آورند تا حکم به ارتداد و قتل مسلمین دهند. (1) پرسش اساسی در این جا این است چرا امور یاد شده موجب شرک عبادی است؟ برای پاسخ باید عبادت اصطلاحی را شناخت.
این مقاله ضمن ارائه دیدگاه‌های مفسران فریقین درباره «عبادت» به ارزیابی آنها پرداخته و این واژه را با توجه به شواهد عقلی و نقلی به «حس انقیاد و خضوع در پیشگاه ربّ» معنا کرده است بدین سان چون عبادت، دائرمدار مرگ و زندگی شفیع نیست بلکه دائر مدار ربوبّیت اوست. اگر خاضع، هیچ شأنی از شئون ربوبی را به طور مستقل برای کسی که به او التجا برده و از او شفاعت می‌طلبد، قائل نباشد هرگز کار او عبادت نیست هرچند شفیع مرده- و بر فرضی همانند سنگ بی جان- باشد و اگر به او شأنی از ربوبیت بخشد کمترین خضوع در برابر او- هر چند شفیع زنده باشد- شرکا عبادی است اما چون هرگز مسلمین برای اهل قبور، شأن ربوبی قائل نیستند، نمی‌توان آنان را مشرک پنداشت.
کلید واژه : عبادت، ربّ، شرک عبادی، توسلی، استغاثه، تکفیریان.

طرح مسئله

یکی از ادلّه تکفیر انبوهی از مسلمین، اتهام به آنان درباره توسل جویی، استغاثه و شفاعت طلبی ایشان نزد قبور انبیا و اولیاست که آنان را مشرک محسوب می‌کنند و به عنوان فتوا می‌گویند: این کار موجب خروج از آیین اسلام خواهد شد. مانند این عبارت که با صراحت می‌نویسد:
دعا النبی نداوه والاستغاثه به بعد موته فی قضا الحاجات و کشف الکربات شرک بخرج من مله الاسلام سواء کان ذلک عند قبر ام بعیدا؛ خواندن پیامبر و استغائه به ایشان پس از وفات برای برآوردن حاجت‌ها و دفع گرفتاری‌ها شرک است و انسان را از آیین اسلام بیرون می‌برد، در این حکم تفاوتی بین خواندن نزد قبر یا دور از قبر نیست. (2)
هرگاه مسلمانی را از آیین اسلام بیرون بدانیم و بر آن فتوا دهیم به طور مستقیم یا غیر مستقیم بهانه‌ای نیرو ضد برای افراطیون تکفیری فراهم می‌آوریم تا حکم به ارتداد و کفر مسلمان و سپس قتل او را صادر کنند. با آن که شرک و خروج از اسلام اتهامی ناچیز نیست تا بتوان با ادلّه‌ی ضعیف بلکه خطا آن را به اثبات رساند و جهان اسلام را دچار فتنه و برادر کشی کرد.
لابد در نظر صاحبان این فتوا، شرکی که مسلمین گرفتار آنند شرک عبادی است که در قرآن «ظلم عظیم» و «گناه نابخشودنی» شمرده شده است. خداوند سبحان می‌فرماید: (...إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ) (3) و نیز در این آیه می‌فرماید: (إِنَّ اللَّهَ لَا یغْفِرُ أَنْ یشْرَکَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یشَاءُ وَمَنْ یشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا) (4)
پرسشی که در این جا مطرح است این که: «عبادت» در اصطلاح به چه معناست که با توسل و استغاثه و شفاعت نزد قبور، شرک عبادی تحقق می‌یابد؟ این پرسشی اساسی است که باید پاسخ آن را در کتاب خدا یافت. چون قرآن، «قول فصل» (5) و «فرقان» (6) و معیار حق از باطل است.
هر چند بحث از «عبادت» در قرآن بسیار گسترده است، این مقاله- با توجه به حجم بحث- کوشیده تا دیدگاه‌های مفسران را درباره معناشناسی عبادت تحصیل و تحلیل کند و سپس با ارزیابی اصولی از دیدگاه آنان به اصطلاح عبادت در کتاب خدا راه یابد و اتهام و التباس به کفر و شرک مسلمین را بر اساس آموزه‌های قرآنی برطرف سازد.

عبادت در لغت

ارباب لغت، ماده «ع.ب. د.» را با ساختارهای متنوع و کاربردهای گوناگون ذکر کرده‌اند. بخش عمده‌ای از مباحث آنان برای تعیین ساختار این واژه در دوکاربرد (عبد) به معنای مملوک (در برابر مولی) و «عبد» به معنای بنده (در برابر حق تعالی) است. (7)
ابن فارسی طبق روش خود کوشیده معانی گوناگون این واژه را در دو گروه کلی دسته بندی کند؛ وی می‌نویسد:
العین و الباء و الدال اصلان صحیحان، کانّهما متضادّان، و [الاول] من ذینک الاصلین یدّل علی لین و ذُلّ و الآخر علی شدّة و غِلَظ. (8)
ابن منظور (9) جوهری (10) فیروزآبادی (11) نیز معنای ذلت را برای عبادت پذیرفته، می‌گویند: «اصل العبودیة، الخضوع والتذلّل»
لغت شناسان این معنا را از این دو تعبیر در زبان عرب گرفته‌اند: الف) «بعیر معبَّد» ب) «الطریق المعبَّد». فراهیدی بر اساس تعبیر اول می‌نویسد:
بعیر معبد، مهنوه بالقطران و خلی عنه فلایدنو منه أحد و هو [ای معبد] الذلول ایضاً یوصف به البعیر. (12)
دیگران نیز همین معنا را برای جمله «بعیر معبد» آورده‌اند هر چند در بین آنان در مورد چگونگی درک این معنا اختلاف به چشم می‌خورد؛ برخی معنای مطابقی این عبارت را «شتر متروک» و لازمه آن را رام شدن و تذلل شتر دانسته‌اند. مانند صاحب اقرب الموارد که می‌نویسد: «بعیر مَعَبّد، ای: متروک لایرکب» (13) از همین باب تعبیر «عبد تعبیدا» به کار رفته که به معنای «ذهب شارداً» است. (14)
فراهیدی نیز در همین باره می‌نویسد: «اذا طرد ک الطارد... فقد تعبدک تعبداً». (15) ابن فارسی به لازمه این معنا تصریح کرده می‌گوید: شتر روغن مالی را «بعیر معبد» گویند که لازمه آن تذلل و رام شدن اوست. (16) در برابر این دیدگاه، جمعی دیگر از لغت پژوهان خود واژه مُعبد را به معنای تذلل برشمرده‌اند. (17) در هر صورت کسی معنای تذلل را برای واژه «معبَّد» یا به معنای مطابقی و یا به معنای التزامی انکار نکرده است. بر همین اساس ابن جریر می‌نویسد: «العبودیة عند جمیع العرب اصلُها الذِّلة... و مِنهُ سمَّی العبد، عَبداً لِذِلَّتِه لِمولاه»
لغت شناسان بر اساس تعبیر دوم«الطریق المعبَّد» نیز چنین آورده‌اند: «و هو کل طریق یکثر فیه المختلفة المسلوک»، (18) « والمعبَّد، المُذلَّل من الطریق وغیره و المُکَرم ضده» (19) «و هو المسلوک المذلّل» (20) «عبّد الطریق و غیره: ذللهَّ... یقال: طریق معبّد، اى: مذلّل بالوط ء» (21)
شیخ طوسی و طبرسی نیز می‌نویسند: «العبادة فی اللغة هی الذّله. یقال طریق مُعبّد، ای: مذلَّل بکثرة الوطء... وسمى العبد عبداً لذلّته وانقیاده لمولاه» (22) مؤلف جامع البیان نیز چنین مى آورد: العبودیة عند جمیع العرب، اصلُها الذِّلَّه... والشواهد من اشعار العرب وکلامها على ذلک اکثر من أن تُحصى» (23)
در حدیثی از عامر بن طفیل نقل شده که درباره اصحاب صفه-که فقیر بودن- به پیامبر خدا می‌گوید: ما هذه العِبَّدِی حَولَک یا محمد؟! (24) در نظر وی، یاران پیامبر خدا انسان‌های فرومایه‌ی خوار بوده‌اند.
راغب نیز اظهار تذلل را برای معنای عبودیت در نظر گرفته، می‌نویسد:
العبودیة: اظهار التذلّل و العبادة أبلغ منها لانها غایة التذلّل و لایستحقها إلاّ مَن له غایة الإفضال و هو الله تعالى. (25)
به نظر می‌رسد راغب این معنا را از دو تعبیر گفته شده گرفته است. وی در پایان بحث از واژه عبادت چنین می‌آورد:
یقال طریقُ معبَّداى مذلَّل بالوطء و بعیر مُعبّد مذَّلل بالقَطِران وعبّدتُ فلاناً اذا ذلَّلته و اذا اتخذتَه عبداً، قال تعالى: (أن عبّدتَ بنى اسرائیل) (26)
گفتیم ابن فارس معانی این واژه را در دو گروه دسته بندی کرده است: از نظر وی معنای دوم این واژه [در هیئت العَبد] شدت و غلظت، قوت و صلابت است که با متضاد با معنای تذلل می‌باشد. (27) بنابراین، این واژه از اضداد است (28) و «تعبّد البعیر» به معنای إمتنع و صَعُبَ نیز است. (29) از همین باب، تعبیر «ناقه ذات عَبدَة ای: ذات قوه و سَمن» و تعبیر «مالثوابک عَبَدَة، ای: قوّة» را به شمار آورده‌اند. (30) بنا به قول ابوعمرو، معنای «... انا اوّل العابدین» در آیه شریفه 81 از سوره زخرف که می‌فرماید: (قُلْ إِنْ کَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ) از همین باب است یعنی: من نخستین کسی هستم که از این پندار که خداوند فرزند داشته امتناع دارم به خشم می‌آیم و متنفر خواهم شد. (31)
جمعی از لغت پژوهان نیز «عبادت» را به معنای اطاعت دانسته‌اند (32) و گاهی قید مع الخضوع را به آن افزوده‌اند. (33) برخی نیز با قید دیگری آورده‌اند مانند قولی که می‌گوید: «العبادة: الطاعة و نهایة التعظیم الله تعالی» (34) در قولی دیگر مجموعه‌ای از این معانی گرد آمده است که می‌نویسد: «عبدالله عباده عبوده: طاع له و خضع و ذل و خدمه والتزم شرائع دینه ووحده» (35)
از مجموعه مباحث یاد شده می‌توان چنین نتیجه گرفت: ماده «ع.ب.د» در اصل به معنای هموار و رام بودن و ضد آن گردن کشی، امتناع و غلظت است. پس خضوع و تذلل به نوعی واژه همنشین در این معناست چون با هموار و رام بودن ارتباط ترادف با تلازم دارد، برخی نیز این ماده را به معنای اطاعت و فرمانبرداری و یا همراه با قیودی دیگر دانسته‌اند.

عبادت در دیدگاه قرآن پژوهان

نوعاً مفسران فریقین برای کشف معنای اصطلاحی عبادت، معنای لغوی آن را مدنظر قرار داده‌اند. هر چند در مورد چگونگی کاربرد معنای لغوی این واژه برای معنای اصطلاحی آن اختلاف نظر دارند به همین رو، دسته بندی دیدگاه‌های آنان دشوارخواهد بود. از یک نظر می‌توان دیدگاه‌های آنان را همانند دیدگاه لغت پژوهان- که عبادت را به معنای رام و خضوع و یا اطلاعت و فرمانبرداری دانستند- به دو گروه عمده تقسیم کرد:

الف) معناشناسى عبادت بر محور خضوع و تذلل

هر چند مؤلف بحرالمحیط عبادت اصطلاحی را به معنای تذلل می‌داند و آن را به جمهور مفسران نسبت می‌دهد (36) اما با جست و جو در تفاسیر به این واقعیت می‌رسیم که مفسران متوجه این نکته بوده‌اند که عبادت اصطلاحی را نمی‌توان تنها به معنای خضوع و تذلل بدون هیچ قید و شرطی دانست؛ چون چه بسا در مواردی خضوع صدق کند اما عبادت نامیده نشود؛ مانند: خضوع بنده در برابر مولاى (عرفی) خود یا خضوع انسان در برابر والدین، به همین رو، مفسران قیود یا شروطی را برای خضوعی که عبادت نامیده می‌شود در نظر گرفته‌اند تا نوعی خاص از خضوع تحقق یابد؛ این نوع خاض از خضوع که عبادت اصطلاحی را پدید می‌آورد به دو دسته تقسیم می‌شود:
الف. خضوع همراه با قیود دیگر؛
ب. غایت و نهایت خضوع (منتهای فروتنی).
خضوع در دسته اول همراه با این قیود به کار رفته است: و خضوع و تذلل و اعتراف به ربوبیت و یکتایی حق تعالی و در خدمت او بودن» (37)، «خصوع در برابر کسی در عالی ترین درجه کمال است و کمالی فوق از متصور نیست» (38)، «خضوع در پیشگاه کسی که خاضع او را إله می‌بیند تا حق امتیاز اُلوهیتی که برای او نظر گرفته، ادا کند» (39) «کمال محبت با خضوع و خوف» (40) «خضوع و تذلل برای إعظام و إجلال معبود»، (41) «تذلل و خضوع و انکسار که لازمه آن اطاعت و فرمانبرداری از مولی است»، (42) «خضوع و کرنش در برابر کسی که او را «الله» عالم یا موجودی که امور هستی به او تفویض و واگذار شده بدانیم اعم از امور تکوینی و تشریعی» (43) «خضوع لِشیء عّلی أنّه ربّ یعبد؛ خضوع برای چیزی که- در ذهن عابد- ربّ و معبود است.» (44) «خضوع مطلق که در درون آن تسلیم [مطلق] در برابر معبود و ذوب در وجود او نهفته است و عابد را در پیشگاه او بی نشان می‌کند و با همین تسلیم [مطلق] صفت اُلوهیت به معبود می بخشد»، (45) برخی نیز براساس آیه شریفه (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی) (46) عبادت را لازمه اُلوهیت خدا دانسته و می‌گویند: «چون الهی به غیر از خدا نیست پس غیر خدا هیچ کس شایسته عبادت نیست.» آنان این آموزه را محصول پژوهش دانشمندان می‌داند که گفته‌اند: «عبادت برای غیر خدا شایسته و روا نیست.» (47)
نظریه «غایت خضوع» که دسته دوم را تشکیل می‌دهد چنین می‌آورد: «العیادة أعلى مراتب الخضوع و التذلُّل ولا تستحقها اِلاّ الله؛ عبادت، نهایت خضوع و تذلل و تعظیم است که جز برای خداوند سزاوار نیست [پس تنها در پیشگاه اوست که حقیقت عبادت تحقق می‌یابد.]» ظاهراً ابوعیسی رمانی (د/ 384 ق) مبدع این معناست؛ (48) جمعی زیاد از قرآن پژوهان این نظریه را پذیرفته و به نقل همین عبارت اکتفا کرده‌اند. (49)
جمعی دیگر در مقام شد و این دیدگاه- که چرا نهایت خضوع و تذلّل برای خداوند سزاست و بدون این درجه از خضوع، عبادتی صورت نمی‌بندد- اوصاف حق تعالی را مدنظر می‌آورند از جمله چنین می‌گویند: «له غایة الإفضال: چون نهایت نیکویی و فزونی تنها برای خداست» (50) برخی دیگر می‌گویند: چون اصول نعمت‌ها از حیات و قدرت و ... تنها از ناحیه خداست پس عقلاً نهایت خضوع و تعظیم نیز فقط برای خدا تحقق دارد. مرحوم طبرسی از متقدمان در این باره می‌نویسد:
العبادة ضرب من الشکر و غایة فیه لانها الخضوع بأعلى مراتب الخضوع مع التعظیم بأعلی مراتب التعظیم و لا تستحق اِلا باصول النعم التّی هی خلقُ الحیاه والقدره والشّهوه ولا یقدر على غیر الله تعالى فلذلک اختص سبحانه بأنّه یعبد؛ عبادت نوعی شکر است و نهایت شکر، چون عبادت، عالی ترین مرتبه خضوع با تعظیم [معبود] با برترین مراتب تعظیم است بنابراین، این نوع شکر [که عبادت نام دارد] جز برای اصول نعمت که آفرینش حیات و قدرت و خواست‌هاست، سزاوار نیست چون فقط در توان خداوند است که این نعمت‌ها بیافریند پس تنها خداست باید عبادت شود. (51)
عبارت طبرسی برگرفته از دیدگاه شیخ الطائفه طوسی است. (52) طبرسی در تفسیر جوامع الجامع این معنا را با نوعی تلفیق با دیدگاه زمحشری نقل کرده است. (53) زمحشری در این زمینه می‌گوید:
العباده أقصى غایة الخضوع و التذلّل... و لذلک لم تستعمل إلاّ فى الخضوع لله تعالى لأنّه مولى اعظم النِّعم فکان حقیقاً بأقصى غایه الخضوع؛ (54) عبادت، نهایت و آخرین درجه‌ی خضوع و تذلل است؛ به همین رو تنها برای خضوع در پیشگاه خدا به کار می‌رود، چون تنها خداوند، ولی بزرگ ترین نعمت‌هاست پس نهایت خضوع تنها سزاوار اوست.
مرحوم طیب از متأخران نیز اوصاف حق تعالی را در نظر آورده می‌نویسد:
حقیقت عبودیت که غایت تذلل و انکسار و خاکساری است مختص بذات واجب الوجود و مالک الرقاب و ولی و صاحب اختیار حقیقی و ذاتی، حضرت حق تعالی است. (55)
جمعی از مفسران این نظریه را با شرح بیش تر بسط داده‌اند؛ مانند این دیدگاه که می‌گوید: «عبادت، نهایت خضوع است که جز برای خدا تحقق نخواهد یافت چون تنها خداوند است که نهایت نعمت را ارزانی خلق کرده تا از آن بهره برند و حیات بخشیده تا از آن سودمند گردند، پس عبادت تنها برای اوست:
العبادة، غایة الخضوع والتذلّل... فلا تلیق إلّا بالمنعِم فى الغایة وهو المنعم بخلق المنتفع و بأعطاء الحیاة الممکنة من الانتفاع کما قال تعالى (وکنتم امواتاً فاحیاکم...) وقوله تعالى (خلق لکم مافی الارض جمیعاً) عبادت نهایت خضوع و تذلل است... پس جز برای کسی که نهایت نعمت را ارزانی می‌کند شایسته نیست چون اوست که نعمت دهنده به همه آفرینش است تا از آن بهره برند و حیات بخشیده تا از آن سودمند گردند؛ همان گونه که- درباره‌ی نعمت حیات- فرمود: «شما مرده بودید و به شما حیات داد» و- درباره نعمت بهره مندی از آفرینش- فرمود: هر چه در زمین است برای شما آفرید. (56)
باز مانند نیشابوری که احوال سه گانه انسان را نسبت به گذشته، حال و آینده در نظر گرفته آن گاه پاره‌ای از نعمت‌های خداوند را در این سه قلمرو برشمرده سپس چنین نتیجه گرفته است:
فلا مفزع للعبد فى شىء من أحواله إلا الیه فلا یستحق عباده العبد الا هو: پس هیچ گریز گاهی برای بنده در هیچ کدام از احوال سه گانه جز سمت و سوی او نیست؛ پس عبادت بنده جز برای او سزاوار او نیست. (57)»
برخی دیگر در این گروه بر این باورند که غایت خضوع ناشی از ادراک عقلی و انسان در برابر اصول نعمت‌ها و گونه‌های آن نیست بلکه از ادارک شهودی عظمت معبود و باور و تجربه قبلی به سیطره اوست که عابد را احاطه کرده و به این نوع از خضوع فراخوانده است. محمد عبده در این باره می‌نویسد:
إِنّ العبادة ضرب بن الخضوع بالغَ حدَّ النهایة ناشى عن استشعار القلب عظمة للعبود لایعرف منشأها و اعتقاد بسلطه لایدرک کنهها و ماهیتها، و قُصاری ما یعرف منها انما محیطه به ولکنها فوق ادارکه. (58)
حاصل آن که: بنابراین دیدگاه، عبادت به معنای غایت خضوع است. این معنا افزون بر آن که در تفاوت نهادن بین واژه عبودیت و عبادت پدید می‌آید- چون عبودیت را اظهار تذلل و عبادت را غایت تذلل دانسته‌اند- افزون بر آن، چون عبادت تنها به خدا اختصاص دارد و هیچ کس شایسته عبادت نیست پس باید آن را نهایت خضوع و تذلل دانست که جز برای خداوند تحقق نخواهد یافت، چرا که تنها اوست که نهایت نیکویی و تفضل را دارد، باز فقط اوست که اصول و یا نهایت نعمت‌ها از خلق و حیات و... را از ارزانی بندگانش کرده است. باز تنها واجب الوجود و ولی و صاحب اختیار حقیقی اوست. و باز تنها اوست که در عالی ترین درجات کمال قرار دارد پس عبادت، ویژه اوست؛ (59) به همین رو، باید عبادت را غایت خضوع دانست که برای هیچ کس جز خداوند روا نیست. چون این اوصاف، منحصر به اوست؛ این اوصاف یا بر پایه ادراک عقلی کشف می‌شوند و یا بر پایه احساس قلبی از عظمت معبود و باور به سلطه او که کنه آن شناخته نیست.

ب) معناشناسی عبادت بر محور اطاعت

بیشتر قرآن پژوهان در این گروه نیز متوجه این نکته بوده‌اند که عبادت اصطلاحی را نمی‌توان صرف اطاعت معنا کرد و ناگزیر باید قیود و شروطی را در اطاعت لحاظ کرد.
فهرست دیدگاه آنان بدین شرح است: «نهایت فرمانبرداری»، (60) «اطاعت خالصانه با یکتا دانستن حق تعالی»، (61) «اطاعت خالصانه با یکتا دانستن خداوند همراه با تذلل و خشوع» (62) «یکتا دانستن حق تعالی همراه با اطاعت و خضوع»، (63) «گردن نهادن به فرمان خدا»، (64) «پرستش به روشی که معبود به آن دستور داده است»، (65) «انجام کار توسط مکلَّف برخلاف خواسته‌ی نفسی برای تعظیم [امر] خداوند»، (66) «انجام کاری که به آن امر شده و مکلف به قصد امتثال امر، آن را انجام می‌دهد»، (67) «تمرین نفس برای پذیرش مشقت‌ها برای فرمانبرداری» (68) «انجام هر عمل و قول پنهان و آشکار که خداوند دوست دارد و می‌پسندد»، (69) «هر آن چه که کمال محبت، خضوع و خوف را در خود داشته باشد»، (70) «تسلیم محض معبود شدن»، (71) «برپا داشتن شریعت و اوامر حق تعالی همراه با تذلل فروتنی» (72) «توجه [قلبی ] و سلوک [عملی] بر وجه تذلل و خضوع»، (73) «اطاعت و تذلل»، (74) «اطاعت همراه با تذلل و خضوع»، (75) «رفتار و هر نوع برخورد خاضعانه انسان در برابر کسی که آن را إله می‌بیند»، (76) و بالاخره این نظریه که می‌گوید: «عبادت، ارائه و نشان دادن مملوکیت [در رفتار، گفتار، منش‌ها و...] در برابر پروردگار مالک است. چون کلمه عبارت متعددی است- و می‌گوییم ایاک نعبد- پس نباید آن را به معنای تذلل و خضوع دانست- که لازمند» (77) با این وصف می‌توان گفت: هر چند عبادت در لغت به معنای ارائه مملوکیت نیست اما در این ارائه دو عنصر تذلل و فرمانبرداری نهفته و لازمه‌ی آن است. این نظریه‌ی بدیع از علامه طباطبایی است و- تا آن جا که می‌دانیم- پیش از ایشان مطرح نبوده است.
حاصل آن که: در تعریف عبادت در محور اطاعت نیز تلاش قرآن پژوهان را برای انحصار بخشیدن به معنای «عبادت» برای حق تعالی ملاحظه می‌کنیم. آنان با توجه به این حقیقت که عبادت فقط برای خدا تحقق دارد قیود و شروطی را- همانند معنای عبادت بر محور خضوع و تذلّل- برای اطاعت در نظر آورده‌اند گاهی آن را نهایت اطاعت دانسته‌اند و در مواردی کوشیده‌اند بین کاربردها و معانی لغوی عبادت از خضوع، تذلل و اطاعت جمع کنند و یا تسلیم و انقیاد را- که لازمه خضوع و تذلل است- در معنای عبادت لحاظ کنند. گاهی نیز قیود ناظر به اوصاف حق تعالی مانند رب، إله را در تعریف عبادت در نظر گرفته‌اند. برخی نیز قید باور به یکتا دانستن حق تعالی را در تعریف اخذ کرده‌اند که در پاره‌ای از روایات ذیل آیه (ایاک نعبد) نقل شده است. (78) در هر صورت همه‌ی این قیود و شروط برای آن است که بر معنای انحصاری عبادت تأکید کنند.
در پایان نقل دیدگاه‌ها لازم است به این نکته اشاره کنیم، قرآن پژوهان در پاره‌ای از موارد به مناسبت تعریف عبادت به مراتب عبادت نیز اشاره کرده‌اند؛ مانند این عبارت در تفسیر «روض الجنان» که می‌گوید:
عبادت اسمی است شامل افعال قلوب و افعال جوارح اول باید تا به دل خاشع و خاضع بود و قصد نکند به آن عبادت جز معبود خود را و نیت را خالص کند... و آن چه افعال جوارح است آن است که بر وجه مشروع و مأمور به کند ترک محرمات از عبادت باشد... (79)
تقسیمات و درجات دیگر عبادت در عبارت‌های دیگر مفسران به چشم می‌خورد: (80)
«بروسوی» اقسام عبادت را از کتاب اربعینی غزالی ده قسم می‌آورد (81) در تفسیر التحریر و التنویر نیز با‌ اندکی تفصیل به مراتب عبادت اشاره شده است. (82)

ارزیابی دیدگاه‌های قرآن پژوهان

آنچه از دیدگاه‌های قرآن پژوهان درباره عبادت اصطلاحی بیان شد نوعاً برگرفته از آثار آنان در تفسیر پنجمین آیه از سوره حمد است؛ هرچند امکان دارد در لابه لای عباراتشان در جاهای دیگر اصلاح یا تغییری در این معنا صورت داده باشند.
بخش عمده کاستی‌ها در دیدگاه مفسران با اصطلاح شناسی عبادت نمایان خواهد شد که به زودی در نظریه مختار ملاحظه خواهید کرد. آنچه در این جا ملاحظه می‌کنید فهرست از چند اشکال با تفکیک نظریه‌هاست:
1- نظریه‌ای که عبادت را خضوع همراه با قیود دیگر می‌داند، با آن که از معنای لغوی عبادت بهره گرفته از این امور غافل مانده است:
* عبادت را باید به گونه‌ای معنا کرد که حتی الامکان مصادیق دیگر آن را نیز پوشش دهد، مانند عبادت بت‌ها، عبادت شیطان و .. بنابراین اگر عبادت را به معنای خضوع در برابر کسی که در عالی ترین درجات کمال است، بدانیم، مصادیق دیگر عبادت را دربر نخواهد گرفت. این اشکال به نظریه‌های دیگر در باب معنای عبادت وارد است، آنان تنها عبادت خدا را معنا کرده‌اند؛ با آن که واژه «عبادت» درکتاب خدا در موارد دیگر نیز به کار رفته است و علی الاصول نمی‌توان آن‌ها را صرف مشترک لفظی دانست.
* هرگز نباید در معنای عبادت، از واژه معبود، إله، الوهیت و مشتقات آن‌ها استفاده کرد، این فرایند از باب اخذ موضوع در تعریف است که دور باطل خواهد بود؛ چون إله به معنای معبود و معبود اسم مفعول عبادت است. این اشکال نیز در تعداد قابل توجهی از تعاریف واژه عبادت به چشم می‌خورد. مانند نظریه که می گوید: عبادت خضوع و تذلل برای اعظام و اجلال معبود است، یا می‌گوید: خضوع برای چیزی که در ذهن عابد ربّ و معبود است یا نظریه‌ای که عبادت را لازمه الوهیت خدا دانسته است و . . . .
* در این نظریه باید مرز خضوع مطلق که به تسلیم و سپس به ذوب شدن در معبود می‌انجامد با خضوع و تسلیم محبوب در برابر محب و یا ولی خدا تفکیک شود، از جمله باید منشأ و کششی که این خضوع را پدید می‌آورد توجه و آن را در معنای عبادت اشراب کرد تا این مرز شناخته شود.
2- نظریه که عبادت را غایت خشوع می‌شناسد نیز با کاستی‌هایی مواجه است از جمله:
* واژه عبادت- تا آنجا که از کتب لغت و شواهد عربی جست و جو شد- به معنایی غایت خضوع نیست، بلکه عبادت به تمام مراتب خضوع و تذلل در معنای لغوی، اطلاق شده است. مانند «بعیر معبّد» و یا «طریق معبَّد». به نظر می‌رسد این نظریه نیز- مانند نظریه پیشین- چون تنها در صدد معنای عبادت خدا برآمده و از کاربردهای دیگر عبادت غفلت کرده، نهایت خضوع را در معنای عبادت در نظر گرفته است.
* به این معنا تمام مراتب عبادت را دربر نمی‌گیرد، غایت خضوع برای اعلی مراتب عبادت است و مراتب دیگر عبادت از تعریف خارج شده‌اند. بنابراین، این معنا مطرد نیست، چه بسا بنده‌ای که خدا را عبادت می‌کند، اما غایت تذلل و خضوع را به نمایش نمی‌گذارد با آن که عبادت و بندگی خدا می‌کند. باز این معنا منعکس نیست چون چه بسا مشرکی که غایت خضوع و تذلل را برای غیر خدا به کار می‌برد یا حتی کافری که نهایت تذلل را برای والدین خود دارد با آن که مشرک و کافر خدا را عبادت نمی‌کنند.
* این نظریه بیشتر به این نکته پرداخته که چرا تنها حق تعالی شایسته پرستش است و دیگران هیچ سهمی از عبادت ندارند. اما به این پرسش نپرداخته که چرا مشرکان غیر خدا را عبادت می‌کنند آنان چه ذهنیتی از معبودهای خود دارند که آنها را شایسته عبادت می‌دیدند؟! لابد مشرکان وصفی از اوصاف حق تعالی را به خطا برای معبودهای خود در نظر می‌گیرند تا صلاحیت عبادت را برای آنان احراز کنند؛ بنابراین، باید در جست و جوی این وصف بود و عبادت را به گونه‌ای در نظر آورد که تمام مصادیق- از عبادت بت، شیطان، طاغوت و ...- آن را دربرگیرد. حاصل آن که: این نظریه بیشتر وضع مطلوب و حقیقت عبادت را در نظر گرفته است به جای آن که وضع موجود یعنی ذهن عابدی که خدا یا بت و یا نفس و ... را می‌پرستد بازخوانی کند.
* واقعیت این است که نوع مردم در عبادت خدا متوجه معرفت برای استحقاق عبادت بدین صورت که این نظریه می‌گوید، نیستند؛ به این که عقلاً بدانند چون خداوند اصول و یا بزرگ ترین نعمت‌ها را ارزانی بنده کرده و یا واجب الوجود است و... پس باید او را عبادت کرد، افزون بر آن، این معرفت چنین خضوعی را در پیشگاه معبود را به بار نمی‌آورد چه رسد به غایت خضوع؛ چون چه بسا آدمی خدا را به عنوان آفریننده اصول نعمت‌ها و ولی بزرگ ترین نعمت‌ها و... بشناسد اما خضوع و تذلل در پیشگاه او را برنتابد؛ مانند شیطان که خدا را خالق و ربّ حیات و ممات می‌داند (83) اما از عبادت خدا سرپیچی کرده است. دیدگاه محمد عبده نیز که این استحقاق را در احساس قلب عابد نسبت به عظمت معبود جست و جو می‌کند (نه در ادراک عقلی آنان) به مراتب عالی عبادت نظر دارد با آن که دست کم با شوق پاداش یا خوف کیفر نیز عبادت صورت می‌پذیرد.
3- نظریه‌ای که عبادت را به معنای اطاعت همراه با قیود و شروطی می‌آورد نیز از سهام نقد مصون نیست از جمله:
* آنان به موارد استعمال عبادت اشاره کرده‌اند و الاّ اطاعت و فرمانبرداری لازمه و یا نمود خضوع و تذلل عبد در برابر مولی و معبود است ولی عین آن نیست. (84) چون اصل بر عدم ترادف معنای عبادت با اطاعت است؛ لغت شناسان نیز دلیلی برای این ترادف نیاورده‌اند به همین رو، از یک سو عبادت در برابر استکبار و اطاعت در برابر معصیت قرار دارد و از سوى دیگر اطاعت محض برای غیر خدا باذن او رواست (مانند اطاعت از معصومان) اما عبادت برای غیر خدا به هیچ روی جایز نیست؛ افزون بر آن شرک در اطاعت با ایمان قابل جمع است اما ایمان با شرک در عبادت قابل جمع نیست.
* این نظریه نیز بیشتر به حقیقت عبادت خدا پرداخته است به جای آن که ذهن و ضمیر عابد را در برابر معبودش شناسایی و براساس آن، عبادت را معنا کند؛ به همین رو، در برخی از تعریف‌ها در این نظریه نیز- مانند نظریه‌های قبلی- کاربردهای دیگر عبادت، مانند: عبادت شیطان، نفس، بت از تعریف خارج شده‌اند.
* اساساً کسی که بت می‌پرستد، اطاعت از بت نمی‌کند چون بت برای او دستوری ندارد جز آن که عبادت بت پرست را- در واقع امر- عبادت شیطان بدانیم که این کار را برای او تزیین داده و باطل را در چهره حق در پندار وی نشانده است.
* در برخی از تعریف‌ها در این نظریه نیز اخذ موضوع إله و معبود در تعریف آمده که بطلان آن آشکار است مانند این تعریف که می‌گوید: «عبادت، تسلیم محض معبود شدن است» و یا «رفتار خاضعانه انسان در برابر کسی که آن را إله می‌بیند» و ... .
* در نظریه‌ای که معنای عبادت را انجام کار به قصد امتثال امر می‌داند اگر منظور امتثال امر خداوند باشد، سایر عبادات از تعریف خارج می‌شود و اگر بدون قید امر از ناحیه خداوند را در نظر گیرد، عبدی که کار را به قصد امتثال امر مولای خود انجام می‌دهد باید کار وی را عبادات نامید.
* در نظریه‌ای که عبادت به معنای ارائه مملوکیت در برابر مالک می‌شناسد تا عبادت را به صورت متعددی معنا کند، (85) اگر قید مالک حقیقی که حق تعالی است را در نظر نیاورد. ارائه مملوکیت بردگان نسبت به مالک و مولایشان عبادت محسوب می‌شود که بطلان آن آشکار است و اگر این قید را در نظر آورد معنای عبادت شیطان و نفس و... از تعریف خارج می‌شود، چون شیطان و نفس، مالک رقاب عابدان خود نیستند هر چند بر اثر سوء اختیار عابد، مالکی تدبیر همه شئون او شده‌اند.

عبادت: انقیاد و تذلل در پیشگاه ربّ

عبادت بر دو رکن «انقیاد، رام بودن، تذلل» و مفاهیم شبیه به آنها و «رب به معنای مالک مدبر» (86) بنا شده. این دو رکن در معنای عبادت حضور دارند به گونه‌ای که هرگز نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. بنابراین می‌توان عبادت اصطلاحی را به معنای «حس انقیاد، رام بودن و تذلل در پیشگاه ربّ» معنا کرد.
در این جا شرح فشرده از هر کدام از اجزای این تعریف را ملاحظه کنید.
یک: انقیاد در لغت به معنای خوار و رام شدن و به یک معنا- در مراتب عالی آن- سرسپردگی است. در این کلمه، تسلیم، تعلق و وابستگی هست. شاید معنای «بنده» برای «عبد» در زبان فارسی ناظر به همین دیدگاه است. چون «قَوَد»- به عنوان ماده انقیاد- به معنای مهار و لگام است. گویی بنده به خود لگام زده، خود را در بند نهاده و رام گشته است و با خضوع خویش، این بند را پیوسته به گردن خود استوار داشته و در پی آن وابسته به مولی و تسلیم امر وی- در جایی که عبد در برابر مولی قرار دارد- یا تسلیم ربّ خود در جایی که عبد در برابر ربّ قرار گیرد- می‌باشد؛ پس «عبد»- بر وزن صعب- صفت مشبهه است. کسی که منش تذلل و انقیاد در وی نهادینه شده است.
این رکن در معنای عبادت، همسان با معنای لغوی آن است. ارباب لغت- همان گونه که ملاحظه کردید- عبادت را به رام بودن، خضوع و تذلل معنا کردند. در برخی از روایات نیز عبادت در معنای لغوی آن به کار رفته- که کمک شایانی به درک معنای عبادت دارد- مانند این تعبیر از امام علی (علیه السلام) که می‌فرماید: «فَعَبّدوا أنفسَکم لِعبادَتِه؛ جان های خود را بر عبادت او رام و هموار سازید.» (87) شاید از این آیه کریمه: (...فَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ) (88) «پس معبود شما معبود یکتاست پس تسلیم امر او باشید و خاشعان را نوید ده» بتوان دریافت که در عبادت، عنصر تسلیم و رام شدن نهفته است. چون «إله» به معنای معبود کسی است که در برابر او فروتنی و فرمانبرداری صورت می‌پذیرد. این کریمه با تقدم جار و مجرور «له» بر «أسلِموا» از انحصار این انقیاد سخن می‌گوید و گویی می‌فرماید شما در برابر إله به طور فطری تسلیم هستید، اما بدانید تنها إله شما الله است پس تنها برای او منقاد و تسلیم باشید.
دو: در قرآن کریم می‌توان واژه‌های ضد یا جانشین و واژه‌های مترادف یا همنشین با «عبادت» را دریافت تا برای درک معنای عبادت راهگشا باشد.

الف: واژه‌های جانشین:

قرآن کریم در برابر خضوع و تذلل، تعابیر استکبار و استنکاف را به کار برده که می‌توان از باب یعرف الاشیاء بأضدادها صحت این رکن را اثبات کرد. قرآن در چند آیه این دو تعبیر را در سیاق آیات عبادت به کار برده است. مانند این آیه شریفه: (...إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ) (89) «قطعاً کسانی که از روی بزرگ پنداری و گردن کشی از عبادت من سرباز می‌زنند به زودی خوار و ذلیل وارد دوزخ خواهند شد.»
در آیه دیگری در مقام پندارزدایی از مسیحیان می‌فرماید: (َلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَیرًا لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ یکُونَ لَهُ وَلَدٌ...* لَنْ یسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یکُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ یسْتَنْکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیسْتَکْبِرْ فَسَیحْشُرُهُمْ إِلَیهِ جَمِیعًا) (90) «و نگویید: خدای یگانه سه تاست [پدر، پسر و روح القدس]؛ از این سخن باز ایستید که برای شما بهتر است. جز این نیست که خداوند، معبودی یگانه است؛ او از داشتن فرزند منزه است* مسیح هرگز از این که بنده‌ی خدا باشد ابایی ندارد و آن را ناخوش نمی شمرد و فرشتگان مقرب او نیز این گونه‌اند و هر کس از عبادت خدا روی گردان دیگران شود و تکبر ورزد، خداوند آنان را یکسره به ســوى خود محشور می‌کند.»
قرآن درباره اوصاف مقربان نیز می‌فرماید: (...وَمَنْ عِنْدَهُ لَا یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا یسْتَحْسِرُونَ) (91) «و کسانی که مقربّ درگاه اویند تکبر نمی‌ورزند و از عبادت او سرباز نمی‌زنند و خسته نمی‌شوند» در سوره اعراف آیه 206 نیز همین مضمون آمده است.
«استنکاف» در اصل از «نَکَفتَ الشیء» به معنای نَحَّیتَه (92) است؛ یعنی: بیزاری جستن، بازایستادن و دوری گزیدن از چیزی است؛ «دِرهَم مَنَکوف» به درهمی گویند چون پست و بی ارزش است و از گرفتن آن سرباز می‌زنند. (93) «استکبار» نیز به معنای طلب الکِبر من غیر استحقاق است؛ یعنی بزرگی نمودن از خود و بزرگ منشی بدون استحقاق است. (94) بنابراین، تعابیر «مَن یَستنکِف عَن عِبادَته وَ یَستَکبِر» در آیه مذکور به این معناست: کسی که از عبادت خدا رویگردان شود و بازایستد و بزرگ بینی کند؛ یعنی، از رام و هموار شدن در برابر ربّ واقعی خود امتناع ورزد. این امتناع و سرباز زدن ریشه در غفلت یا نخواستن وی به عنوان موجود مخلوق و مربوب است و به جای آن که به طور فطری در برابر خالق و ربّ خود کرنش کند استنکاف می‌کند و استکبار می‌ورزد.
حاصل آن که: می‌توان از تقابل معنایی استکبار و استنکاف با انقیاد و تذلل، رکن تذلل و رام شدن را برای عبادت اصطلاحی در نظر گرفت و بر آن تأکید کرد (95) و از تعبیر اهل لغت که می‌گفتند: «طریق معبَّد و بعیر معبَّد» برای آن شاهد آورد، طریق معبَّد راهی است که پستی و بلندی‌هایش هموار گشته برای رهروانش به جای استنکاف و استکبار، رام و منقاد شده است؛ همین طور بعیر معبَّد شتری که برای صاحبش به جای استنکاف، رام و نرم گردیده است.
البته این نکته را باید در نظر آورد که استنکاف و استکبار و در تقابل با آن‌ها واژه‌های انقیاد و خضوع امری روحی است و به حسی درونی فرد اطلاق می‌شود. هرچند در نمایش برونی در اشکال گوناگون از اطاعت عملی تا سجده که نمایش نهایت تذلل است، بروز می‌یابد. بنابراین، ممکن است کسی در ظاهر، خاضع نمایان شود، اما در درون خود مستکبر باشد یا بالعکس گمان رود شخصی مستکبر است، اما خاضع و منقاد است؛ چه این که این انقیاد و تذلل در جوانح قلبی، عقلی، عاطفی و در جوارح بدنی دست و پا زبان و... بروز و نمود می‌یابد.

ب: واژه‌های همنشین:

در قرآن کریم در یک سیاق، واژه «دعا» همنشین با «عبادت» به کار رفته که از قرابت معنایی این دو تعبیر حکایت می‌کند. مانند این آیه که می‌فرماید: (وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ) (96) «پروردگارتان گفت: مرا بخوانید دعایتان را اجابت می‌کنم، قطعاً کسانی که از روی تکبر از عبادت من سرباز می‌زنند، به زودی خوار و ذلیل وارد دوزخ خواهند شد.» باز در این مورد که عبادت و دعا در یک سیاق برای یک‌ اندیشه به کار رفته است: (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ.... یدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یضُرُّهُ وَمَا لَا ینْفَعُهُ ذَلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ) (97) «و از میان مردم کسی است که خدا را یکسویه و در برخی شرایط عبادت می‌کند... به جای خدا چیزی را می‌خواند، [و می‌پرستد] که نه به او زیانی می‌رساند و نه به او سودی می‌بخشد. این است آن گمراهی که با حق فاصله‌ای دور و دراز دارد.» یا عبادت و دعا در یک سیاق که می‌فرماید: (قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ) (98) اگر در ماده «ع.ب.د» و «د.ع.و» در قرآن کریم کاوش کنیم به شواهد فراوان دیگری برای صحت این ادعا پی می‌بریم. (99)
متعلق «دعا» به معنای خواندن- که با خضوع همراه است- کسی است که از او کاری ساخته است پس اگر در ذهن داعی (خواننده) مدعوی که خوانده می‌شود در کار سازیش برای جلب منفعت و یا دفع ضرر مستقل فرض شود، این دعا موجب شرک عبادی است؛ در آیات قرآن، متعلق این نوع دعای خاص، «إله»- به معنای معبود- و در سیاق آنها نوعاً یا قید «من دون الله» یا «مع الله» به کار رفته است تا برشرک الوهی (عبادی) دلالتی کند. به همین رو است که می‌گوییم: این دو قید نقش کلیدی در فهم آیات در این باره دارند. قید «من دون اللّه» در آیات پیش گفته و آیات فراوان دیگر به چشم می‌خورد؛ مانند این آیه که با همین قید و با متعلق «إله» آمده و می‌فرماید:
(فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیءٍ...) (100) یا مانند این آیه کریم که می‌فرماید: (وَإِذَا رَأء الَّذِینَ أَشْرَکُوا شُرَکَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَؤُلَاءِ شُرَکَاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُو مِنْ دُونِکَ...) (101) «و چون مشرکان [در قیامت] شریکانی را که برای خدا پنداشته‌اند ببینند، گویند: پروردگارا! اینانند شریکانی که برای تو قرار داشیم و آن‌ها را به جای تو می‌خوانیم»؛ تعبیر «مع الله» نیز در آیات متعدد با همان متعلق برای نمایاندن دلالت مذکور به کار رفته است. مانند این که می‌فرماید: (وَمَنْ یدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ...) (102) یا این آیه که می‌فرماید: (وَلاتَدْعُ مَعَ اللَهِ إِلَهًا آحَرَ وَ لَا إلَهَ إِلَّا هُوَ.) (103)
بدین سان باید بر اساس آیات بر این نکته تصریح و تأکید کرد که «دعا» در صورتی مساوی با «عبادت» است که متعلق آن «إله» به وصف إله و یا «رب» به وصف ربّ باشد؛ در این موارد شرک عبادی با خواندن تعدد إله و یا ربّ پدیدی می‌آید و قید «من دون الله» و یا «مع الله» نیز بر آن دلالت می‌کند. ولی توحید الوهی با خواندن إله و معبود یکتاست که در آن از این قیود خبری نیست. بنابراین، در صورتی که مدعو، مستقل فرض نشود؛ یعنی: متعلق دعا، إله نباشد «دعا» تنها به معنای لغوی دعوت و خواندن است. مانند این آیه که خطاب دختر شعیب را به حضرت موسی گزارش می‌کند: (قَالَتْ إِنَّ أَبِی یدْعُوکَ لِیجْزِیکَ أَجْرَ مَا سَقَیتَ لَنَا) (104) یا این آیه که می‌فرماید: (وَاللَّهُ یدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ...) (105) از این جا می‌توان به معنای احادیثی پی برد که دعا را مُخّ عبادت می‌داند. (106) چون- همان گونه که گفتیم- دعا در صورتی به معنای عبادت است که متعلق آن إله باشد و نوعاً این نوع دعا با خضوع و تذلل برای دستیابی به اجابت همراه است.
سه: عبد در معنای عرفی که به آن برده می‌گویند در برابر مولی و حرّ به کار رفته است. عبد، مُنقاد مولی است یعنی مهار زندگی اش به دست اوست و فرمانبردار همنوع خود است؛ برخلاف انسان حرُ که مهار زندگیش به دست همنوع خود نیست و از فرمانبرداری آزاد است. امام علی خطاب به فرزندشان امام حسن (علیه السلام) می‌فرماید: «و لا تکن عبد غیرک و قَد جَعَلَکَ اللهُ حُراً؛ (107) پس رکن انقیاد و رام بودن در عبد عرفی نیز به چشم می‌خورد. حتی عبد بما هو عبد برای رفع نیازها و احتراز از شدائد به مولایش وابسته می‌شود لیکن مولایش را «عبادت» نمی‌کند؛ در متون دینی نیز تعبیر عبادت برای وی به کار نرفته است با آن که می‌توان فرض کرد این برده تسلیم محض مولای خود است. از این جاست که باید با دقت هر چه بیشتر در باره این پرسش اندیشید: چرا اندک خضوع و التجای مشرکان در برابر بت، عبادت نامیده می‌شود و موجب سقوط آنان به دره شقاوت است، اما خضوع محض بنده در برابر سرور خود حتی با امتثال امر مولی به قصد امتثال، عبادت نیست؟! از همین جاست که می‌گوییم: باید ذهن مشرک را بازخوانی کرد و دریافت وی چه تلقی از بت دارد که التجا و خضوع او در برابر بت، عبادت نامیده می‌شود.
اجمالاً باید گفت: بین عبد عرفی و مولایش، رکن دوم عبادت که ربوبیت است و گفتیم: عبادت در اصطلاح به معنای حس تذلل در پیشگاه ربّ است حضور ندارد و برده از مولای خود به عنوان رب- که در آن ناگزیر قید «من دون الله» و یا «مع الله» وجود دارد- پیروی نمی‌کند تا رابطه ربّ و مربوب و عبد و معبود شکل گیرد. این نکته کلیدی درباره وجه اصلی از این معنی عرفی عبد با معنای اصطلاحی آن است.
در قرآن کریم نیز عبد دار برابر مولی در این آیه به کار رفته است: (وَأَنْکِحُوا الْأَیامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ...) (108) «اى مؤمنان، به مردان و زنان بی همسری که از [همکیشان] شما هستند و به آن بندگان و کنیزانتان که شایستگی ازدواج را دارند، همسر دهید.»
البته مولی به معنای حقیقی جز برای ربّ به معنای حقیقی اش تحقق نخواهد یافت- که فقط حقتعالی است-. به همین رو، اگر عبد در برای خداوند به عنوان مولی به کار رفت منافاتی با معنای عبد در برابر مولای عرفی ندارد، چون خداوند ربّ است یعنی؛ مالک مدبر همه شئون بنده خویش است پس تنها اوست که به معنای واقعی مولی است و غیر او هر چه هست همه عبدند و جز سمت عبد و بندگی چیزی ندارند.
چهار: واژه «عبادت» در قرآن در عصر نزول وحی به همان معنا به کار رفته که عرب می‌فهمید و به کار می‌برد؛ رسالت پیامبر اکرم و قرآن- مانند سایر انبیا و کتاب ها- این بود که مردم را به سمت مصداق واقعی معبود هدایت کنند نه آن که تغییری در مفهوم عبادت و معبود به وجود آورند. بنابراین، باید درک عرب عصر نزول را از عبادت و سپس پیوندهای این واژه را با سایر مفاهیم در ذهن او پیدا کرد بدون آن که نیاز باشد در جست و جوی معنای جدید- تعیینی یا تعیّنی- از ناحیه شارع برای این واژه باشیم.
یکی از راه‌ها برای درک این معنا کاوش در معنای عرفی عبد در برابر مولی و تفاوت آن با عبد در برابر معبود است- که در بند قبلی درباره آن بحث شد- و نیز شناخت پیوندهای عبادت با سایر مفاهیم است که در بندهای بعد ملاحظه می‌کنید.
پنج: همان گونه که اشاره شد برای درک معنای اصطلاحی عبادت باید پیوندهای این واژه را با سایر مفاهیم در متون دینی کشف کنیم. به نظر ما این کشف، اهمیت بسزایی برای درک معنای عبادت خواهد داشت؛ بلکه می‌توان گفت: عمده کاستی‌ها در دیدگاه مفسران به دلیل غفلت از همین نکته است. در این جا به صورت فشرده به تفکیک درباره رابطه عبادت با خالق، ربّ با استناد به آیه قرآن خواهیم پرداخت.

عبادت و خالقیت:

برخی از آیات که به این رابطه اشاره دارند عبارتند از:
- (وَالَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا یخْلُقُونَ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ)؛ (109)
دعا در این آیه- بر اساس تحلیل پیش گفته- در بند دوم به معنای عبادت اثر این اساس مفاد این آیه عبادت جز در پیشگاه خالق تحقق نمی‌یابد.
- (وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا یخْلُقُونَ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ وَلَا یمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا یمْلِکُونَ مَوْتًا وَلَا حَیاةً وَلَا نُشُورًا)؛ (110)
این آیه برای ابطال پندار شرک در الوهیت (شرک در معبود) از توحید خالقی بهره گرفته است. چون آنان خالق نیستند بلکه مخلوقند پس هیچ سِمتی از الوهیت ندارند.
- (مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ...)؛ (111)
در این آیه نیز با استدلال عقلی از توحید خالقی، توحید الوهی را اثبات می‌کند و رابطه قطعی بین خالق واقعی را با تصرف او در عالم هستی نشان می‌دهد. در آیه ده سوره لقمان نیز از مظاهر آفرینش خداوند یکتا و حضور ربوبی یگانه او در گستره هستی سخن می‌گوید و سپس می‌فرماید: (هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی مَاذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ)؛ (112)
گویی در جمع بندی نهایی انسان را تنبیه می‌دهد تا جایگاه خالق واقعی را در مقایسه با سایر هستی که تنها مخلوقند و سمتی جز این ندارند درک کنند و در پی آن به الوهیت یگانه‌ی حق تعالی، ایمان آورند. قرآن در این باره می‌فرماید: (أَفَمَنْ یخْلُقُ کَمَنْ لَا یخْلُقُ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ) (113).
از این آیات نکات فراوانی برای کشف رابطه إله (معبود) و خالق می‌توان استخراج کرد، آن چه مدنظر ماست تنها

کلماتی برای این موضوع

معناشناسی عبادت در نظام تعالیم وحی و دفع اتهام کفر و شرکا معناشناسی عبادت در نظام تعالیم وحی و دفع اتهام کفر و شرکا از مسلمین نویسنده فتح الله نقش اراده در شکل گیری معرفت از منظر صدرای شیرازی …معناشناسی عبادت در نظام تعالیم وحی و دفع اتهام کفر و شرکا از مسلمین؛ همان گونه که سقوط مرگبار پسر نوجوان از آسانسور برج طبقه …معناشناسی عبادت در نظام تعالیم وحی و دفع اتهام کفر و شرکا از مسلمین آنها از جان و تحصیلات آموزه هایی از فضایل و بررسی رابطه خدا و جهان هستی از دیدگاه قرآن و نقش آن در چرا در قرآن به قیامت تأکید شده است عاقبت جامعه …معناشناسی عبادت در نظام تعالیم وحی و دفع اتهام کفر و شرکا از مسلمین؛ همان گونه که نکته‌ای در باب رجل سیاسی است و در انتخاب معناشناسی عبادت در نظام تعالیم وحی و دفع اتهام کفر و شرکا از مولانا و تفسیر آیه‌ی نسخهنرشعروادبیاتمولانا و تفسیر آیه‌ی محمدرضا شفیعی کدکنی، بازمانده از نسلی عضویت در خبرنامه دیرین دیرین داخلی و گیگول بین المللی است خبر … از ساخت قسمت از مجموعه گیگول که بین المللی است، خبر داد و گفت با بسیاری از کشورها مدال مردمی غیرت به خانواده شهید احمدی روشن اهدا شد به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دانشگاه صنعتی ۱۴۳۸ قمری و ۰۳ ۱۱ در ایمیل خود اعتراض به برنامه درسی مهندسی مواد عدم تطابق با … به گزارش خبرنگار مهر، رشته مهندسی مواد در مقطع کار مدل مو و تاثیر آن در سیاست و وب سایت شخصی رسانی دکتر فتح الله نجارزادگان معناشناسی رب در نظام تعالیم وحی و رفع اتهام از معناشناسی عبادت در نظام سرپرست دانشگاه آزاداسلامی واحد تهران ‌جنوب منصوب … به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از واحد تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و عضویت در معرفی نفرات برگزیده مسابقات مناظره دانشجویی … به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سازمان دانشجویان مدل مو و تاثیر آن در سیاست و نشست تحلیلی سیاسی اعتماد به آمریکا ۱۳ آبان … به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دانشگاه علوم مدل مو و تاثیر آن در سیاست و انتقاد آیت الله العظمی نوری همدانی از طواف در کنار … انتقاد آیت الله العظمی نوری همدانی از طواف در کنا تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و امام خمینی ره چگونه از تسخیر سفارت مطلع شدند؟ از تسخیر سفارت آمریکا گفت در روز تسخیر سفارت و در همان دقایق اول با دفتر امام اسلام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاداسلام و در فقه، تفسیر، سیاست، محل رجوع مسلمین از راه وحی بر محمد و و در نتیجه از نشانواژه شناسیباورهاتاریخ اسلاممروری بر جایگاه اخلاق در اسلام را در برگرفته و عبادت از قیود و چهار چوب نظام در تعالیم وحی و اهمیت وحدت مسلمین از نظر دارد، و در بقاى نظام و عبادت‏ میرسد و در از اتهام بیجا و طی اخلاق اسلامی در نقد علمی مدهامّتان علوم و معارف قرآن و …جایگاه تزکیه در نظام برداری از امکانات الکترونیکی در و اجتماعی زن در قرآن وحی


ادامه مطلب ...

عبادت یا عبودیت؟!

[ad_1]

در قرآن آیات متعددی هست که فلسفه حیات و فلسفه آفرینش انسان را مطرح کرده که در مجموع چهار هدف ازآن آیات استنباط می شود. یکی از اهداف آفرینش انسان ، آوردن او به دنیا و امتحان اوست.

فرآوری: دکتر جعفری - بخش اعتقادات شیعه تبیان

عبادت، قران
در قرآن کریم آمده اسـت:

" هو الذی خلق السموات و الارض فی  ستة أیام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم أیکم أحسن عملا ، هود آیه 7 ، اوست خدایی که آسمان ها و زمین را در شش روز، شش دوره، شش مرحله آفرید در حالی که پایه های قدرت و عرش او بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدامیک از شما نیکوکارترید؟
 در آیه دیگری می فرماید:
" الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم أحسن عملا ، ملک آیه 2 ، خدایی اسـت که مرگ و زندگی را آفرید تا شماها را بیازماید که کدام یک از شما نیکو کارترید؟ "

 آفرینش عالم، ماده و طبیعت بر خلاف عالم مجردات که آفرینششان دفعی و یک جا اسـت ، آفرینش تدریجی دارند و این آفرینش با همه مراحلش مقدمه آفرینش انسان بوده و انسان هم برای امتحان به اینجا آمده

از آیه اول استفاده می شود که آفرینش عالم، ماده و طبیعت بر خلاف عالم مجردات که آفرینششان دفعی و یک جا اسـت ، آفرینش تدریجی دارند و این آفرینش با همه مراحلش مقدمه آفرینش انسان بوده و انسان هم برای امتحان به اینجا آمده و اگر صحنه های آزمایش و امتحان انسان نبود ، آن هدف نهایی که بعداً خواهیم گفت تحقق پیدا نمی کرد.
بنابراین انسان موجودی اسـت که از طرفی دارای موهبت اختیار و استعداد رشد و تربیت اسـت و از سوی دیگر دارای استعداد انحطاط و تنزل. صحنه امتحان باید برای او فراهم بشود تا با استفاده از اختیار خود و حرکت در مسیر حسن اختیار و تلاش و کوشش ، مراحل کمال را طی کند ، یا اینکه خدای نکرده در مسیر کفر و ناسپاسی وارد بشود و سقوط کند.
از این منظر فلسفه آفرینش ، امتحان انسان اسـت.
هدف را می توان تقسیم بندی و مرحله بندی کرد. هدف های کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت یا هدف غائی، هدف نهایی اوج و آخرین نقطه رسیدن اسـت که دیگر هدفی بعد از آن وجود ندارد. اهداف متوسط یا کلی بینابین و اهداف نزدیک، جزئی و تفصیلی هستند.
 در فلسفه آفرینش هم این سه هدف وجود دارد و بعد از هدف غائی دیگر هدفی وجود ندارد .
این سوال که بعد از آن چیست؟ سوال درستی نیست.
اهدافی که الان بررسی می کنیم اهداف کلی و اهداف متوسط اسـت وهدف غائی نیست. از خود قرآن استفاده خواهیم کرد و خواهیم گفت که هدف غائی از منظر قرآن چیز دیگری اسـت.

 در فلسفه آفرینش هم این سه هدف وجود دارد و بعد از هدف غائی دیگر هدفی وجود ندارد

امتحان یا هر هدفی که بررسی می شود جزء اهداف متوسط و کلّی اسـت.
دومین هدفی که در قرآن به عنوان هدف آفرینش از آن یاد شده علم و معرفت اسـت. قرآن کریم می فرماید: " الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أنّ الله علی کل شیء قدیر و أنّ الله قد احاط بکل شیء علما ، طلاق آیه 12 ، خداوند همان کسی اسـت که هفت آسمان را آفرید، همچنین از زمین مثل آنها را خلق کرد، امر او در میان آنها نازل می شود تا بدانید خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او به همه موجودات احاطه دارد ". در این آیه فلسفه آفرینش را "  لتعلموا"  ذکر کرده.
چرا خداوند آسمانها و زمین را خلق کرد؟ چرا هفت آسمان را؟ چرا زمین را؟ یا مثل هفت آسمان ، زمین ها را خلق کرده و چرا امر از آسمان به زمین نازل می شود؟
پاسخ لتعلموا اسـت یعنی تا بدانید که " أن الله علی کل شیء قدیر" که خدا بر همه چیز تواناست .
در آیه دیگر هم دارد که: " و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون " باز فلسفه آفرینش را ذکر می کند. عده زیادی از مفسرین گفتند " لیعبدون یعنی " لیعرفون " یعنی برای اینکه شما معرفت پیدا بکنید. شما را خلق کرد که به معرفت برسید.
هدف دومی که در قرآن و در روایات گاهی به آن اشاره شده علم و معرفت اسـت.
اینها را فعلاً به عنوان اهداف متوسط ذکر می کنیم.

عبودیت هدف غائی اسـت اما عبادت هدف متوسط و این دو با هم فرق می کنند.
یعنی عبادت برای رسیدن به عبودیت اسـت و خودش هدف نیست بلکه هدف متوسط اسـت

سومین هدفی که در قرآن مورد اشاره واقع شده به عنوان هدف آفرینش ، رحمت خداست. در بعضی از آیات می فرماید: غرض آفرینش این بوده که شما مشمول رحمت خدا قرار بگیرید. موجودات از رحمت بیکران الهی برخوردار بشوند.
 در سوره هود آیه 118 و 119 می فرماید :  " و لوشاء ربک لجعل الناس أمة واحدة و لایزالون مختلفین إلا من رحم ربک ولذلک خلقهم ، پروردگار اگر می خواست مردم امت واحدی می شدند ولی انسان ها همواره در اختلاف هستند و همیشه با هم اختلاف می کنند مگر آنچه که پروردگار رحمت به آنها نازل بفرماید. مگر آنان که مشمول رحمت بیکران خدا قرار بگیرند و برای همین رحمت هم ، خداوند آنها را خلق کرده ".
اهداف دیگری هم هست از جمله عبادت . اشتباهی که رخ داده این اسـت که عبادت هدف غائی گرفته شده. دربعضی کتاب ها گفته شده هدف غائی آفرینش ، عبادت اسـت. چرا؟ چون خداوند فرموده که ما شما را خلق نکردیم مگر برای عبادت سپس در توضیحش گفته اند پس عبودیت هدف نهایی اسـت که ما معتقدیم عبودیت هدف غائی اسـت اما عبادت هدف متوسط و این دو با هم فرق می کنند.
یعنی عبادت برای رسیدن به عبودیت اسـت و خودش هدف نیست بلکه هدف متوسط اسـت.


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی  موجود در سایت رادیو معارف

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

عبادت یا عبودیت؟ امتحان یا هر هدفی که بررسی می شود جزء اهداف متوسط و کلّی است دومین هدفی که در قرآن به عبادت یا عبودیت ؟ مسأله …امام صادقعلیه السلامعبادت مهم تر است یا عبودیت ؟ بسیاری عبادت را مشروط میکنند ومیگویند تا دلیلش را معنای عبادت و عبودیت معنایعبادتوعبودیتعرفا گفته اند که عبادت آن است که دنیا را نزد تو قدری نباشد و عبودیت آنکه از عقبی نیز عبادت چگونه معنای آزادی می‌دهد؟اندیشهنمایشاندیشهامام موسی صدر در سخنانی به مناسبت آغاز ماه روزه به تفاوت عبادت و عبودیت می‌پردازدعبودیت ویکی فقهعبودیت← عبودیت و بندگی که برای رسیدن به بهشت یا که حقِّ عبادت خدا آن است که به خاطر بین عبادت وعبودیت چه فرقی هست؟بین عبادت وعبودیت چه عبادت مصدر است و فقط دلالت بر حدوث فعل دارد ولی عبودیت مصدری عبادت ویکی فقهعبادتتفاوت عبودیت و عبادت بر اساس تشریفات یا سنّت های موروثی از نیاکان یا محیط و خواسته عبادت یا عبودیت؟ قدس آنلاین پایگاه خبری …عبادتیاعبودیتدر قرآن آیات متعددی هست که فلسفه حیات و فلسفه آفرینش انسان را مطرح کرده که در مجموع عبادت در قرآن عبادت کردن عبودیت عبادت پروردگارپرستش خداعبادت و فلسفهعبادت در قرآنعبادتراز سائحات طواف فاطمیعبادت و عبودیتعبادت و عبودیت عبودیت بر دو قسم است عبودیت عام یا تکوینی و عبودیت خاص یا تشریعی


ادامه مطلب ...

نگاه هایی که عبادت است

[ad_1]
مفیدستان:

بنابر آنچه در روایات آمده است، گاهی یک نگاه می تواند حکم عبادت را برای انسان به همراه داشته باشد.

نگاه هایی که عبادت است

بنابر آنچه در روایات آمده است، گاهی یک نگاه می تواند حکم عبادت را برای انسان به همراه داشته باشد.

در روایاتی از ائمه اطهار (ع) دسته ای از نگاهها چون عبادت برشمرده شده اند. این روایات به شرح زیر است:

1. نگاه به قرآن

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فِی الْمُصْحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ وَ خُفِّفَ عَنْ وَالِدَیهِ وَ إِنْ کَانَا کَافِرَینِ؛
حضرت صادق علیه السّلام در حدیث مرفوعی فرمود: هر که قرآن را از روی آن بخواند از دیدگان خود بهره‏ مند شود،
و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آن دو کافر باشند. (1)
اگر انسان قرآن را حفظ هم باشد از رو بخواند خوب است!

 

نگاه

 

 

إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَحْفَظُ الْقُرْآنَ
عَلَی ظَهْرِ قَلْبِی فَأَقْرَؤُهُ عَلَی ظَهْرِ قَلْبِی أَفْضَلُ أَوْ أَنْظُرُ فِی الْمُصْحَفِ قَالَ فَقَالَ لِی
بَلِ اقْرَأْهُ وَ انْظُرْ فِی الْمُصْحَفِ فَهُوَ أَفْضَلُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ عِبَادَه؛

اسحاق بن عمار گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم من قرآن را حفظ دارم آن را از حفظ بخوانم بهتر است یا از روی قرآن؟
فرمود: بلکه آن را بخوان و نگاه به قرآن کن (و از روی آن بخوان) که بهتر است، آیا ندانسته‏ ای که نگاه کردن در قرآن عبادت است؟ (2)

النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ‏ مِنْ غَیرِ قِرَاءَه عِبَادَه؛ نظر در قرآن حتّی بدون خواندن عبادتست. (3)

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَعْطُوا أَعْینَکُمْ حَظَّهَا مِنَ الْعِبَادَه فَقَالُوا یا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا حَظُّهَا مِنَ الْعِبَادَه قَالَ النَّظَرُ فِی الْمُصْحَفِ وَ التَّفَکُّرُ فِیهِ وَ الِاعْتِبَارُ عِنْدَ عَجَائِبِه‏؛

رسول خدا (ص) فرمود: چشمانتان را از عبادات بهره ‏مند سازید، پرسیدند: یا رسول الله! بهره چشم از عبادت چیست؟ فرمود: نگاه به قرآن و اندیش
ه در آن و پند گرفتن از شگفتی های آن.‏ (4)

2. نگاه به کعبه

قَالَ الصَّادِقُ ع‏ مَنْ نَظَرَ إِلَی الْکَعْبَه عَارِفاً فَعَرَفَ مِنْ حَقِّنَا وَ حُرْمَتِنَا مِثْلَ الَّذِی عَرَفَ مِنْ حَقِّهَا وَ حُرْمَتِهَا غَفَرَ اللَّهُ؛
هر که نظر به کعبه کند و عارف باشد بحق آنکه آن را بزرگ دانسته خداوند حق تعالی، گناهان او را بیامرزد و کفایت کند مهمات او را (5)

و در روایت دیگر آمده : هر که نظر کند به کعبه و حق حرمت ما که ائمه معصومانیم را بداند(اینگونه که ما را امامان واجب الاطاعه داند)
چنانکه حق و حرمت کعبه را می‏ داند، حق سبحانه و تعالی همه گناهان او را بیامرزد و کفایت کند از او غم ها یا مهمات دنیا و آخرت را (6)

3. نگاه به سادات

قَالَ الرِّضَا(علیه السلام):النَّظَرُ إِلَی ذُرِّیتِنَا عِبَادَه(7)
امام رضا (ع): نگاه به اولاد ما عبادت است.

4. نگاه به عالم

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ:النَّظَرُ إِلَی وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَه(8)
رسول اکرم (ص) : نگاه به صورت عالم عبادت است.

5. نگاه به پدر و مادر

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ :‏ نَظَرُ الْوَلَدِ إِلَی وَالِدَیهِ حُبّاً لَهُمَا عِبَادَه؛
نگاه کردن فرزند از روی مهر و محبّت به پدر و مادر، عبادت محسوب می‏ شود. (9)

پی نوشت ها:

[1] کافی ج 2 ص 613
[2] کافی ج‏2، ص: 614
[3] بحار ج 96 ص 65
[4] مجموعه ورام، ج‏1 ص: 250
[5] من لا یحضره الفقیه ج‏2 ص: 204
[6] کافی ج‏8 ص: 150
[7] وسائل الشیعه ج12 ص311
[8] عوالی الآللی، ج4، ص73
[9] بحار ج 71 ص ۸۴

باشگاه خبرنگاران جوان

نگاه هایی که عبادت است


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط

نگاه هایی که عبادت است نگاههاییکهعبادتاست امروز به دوستان ذخیره نگاه هایی که عبادت است بنابر آنچه در روایات آمده است، گاهی یک نگاه می تواند حکم عبادت را برای انسان به همراه داشته باشد به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت بیشتر نگاه هایی که عبادت است نگاههاییکهعبادتاست امروز انتشار ۲۹ دی ۱۳۹۵ ۱۰۵۳ نگاه هایی که عبادت است بنابر آنچه در روایات آمده است، گاهی یک نگاه می تواند حکم عبادت را برای انسان به همراه داشته باشد به گزارش شفاف، در بیشتر نتایج خبر نگاه هایی که عبادت است شفاف ۱۰ ساعت پیش به گزارش شفاف، در روایاتی از ائمه اطهار ع دسته ای از نگاه ها چون عبادت برشمرده شده اند این روایات به شرح زیر است ۱ نگاه به قرآن اَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ قَرَاَ الْقُرْآنَ فِی الْمُصْحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ وَ خُفِّفَ عَنْ وَالِدَیهِ وَ اِنْ کَانَا کَافِرَینِ؛ نتایج بیشتر ادامه نتایج وب خبرگزاری دانشجو نگاه‌هایی که امروز حدیثی تکان‌دهنده برای صاحبخانه‌ها نگاه‌هایی که عبادت است نگاه‌هایی که عبادت است صندوق رفاه دانشجویان بانک ملت سایت خبر فوری شرکت سرمایه بیشتر ایده هانگاه های که عبادت است ۱۳۹۲۸۱۴ گالری وبلاگ حضور روز ساعت دقیقه نگاه‌هایی که عبادت است، مثل نگاه به آفرینش و طبیعت، به شرط اینکه توقفگاه نباشد بلکه عبوری باشد و به عنوان آیه باشد و باطن بیشتر آیا روایت «نگاه کردن به چهره على ع عبادت است» با سند معتبر در منابع ۱۳۹۲۷۲۳ عبد الله بن مسعود از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل کرده است که آن حضرت فرمود نگاه کردن به چهره على علیه السلام عبادت است الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بیشتر نگاه های که عبادت است ایده ها ۱۳۹۳۱۲۲۲ عضویت ‏ ارسال ها تشکر شده امتیاز شغل معرفت یافتن محل سکونت قم نگاه‌هایی که عبادت است، مثل نگاه به آفرینش و طبیعت، به شرط اینکه توقفگاه نباشد بیشتر نگاه هایی که عبادت است بابل نوین امروز تاریخ ۱۳۹۵۱۰۲۹ ۱۰۴۱ ذخیره فایل ارسال به دوستان نام یا ایمیل شما ایمیل دوست شما نگاه هایی که عبادت است بنابر آنچه در روایات آمده است، گاهی یک نگاه می تواند بیشتر آیا روایت «نگاه کردن به چهره على ع عبادت است» با سند معتبر در منابع آیاروایت«نگاهکردنبهچهرهع ۱۳۹۲۷۲۳ مگر مسلمانی می‌تواند صفات خدا را نفی کند نفی کلی نیست، نفی اضافه و زائد است خانه آیا روایت «نگاه کردن به چهره على ع عبادت است» با سند معتبر در منابع اهل سنت بیشتر آیا روایت «نگاه کردن به چهره علی ع عبادت است» با سند معتبر در منابع ۱۳۹۳۱۱۲۳ عبد الله بن مسعود از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که آن حضرت فرمود نگاه کردن به چهره علی علیه السلام عبادت است الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بیشتر سایت راسخوننگاه هایی از جنس عبادت نگاههاییازجنسعبادت ۱۳۹۵۶۱۶ انواع نگاه هایی که می توان به وسیله چشم انجام داد، اشاره کرده و قابلیت های مثبت و منفی چشم را مورد بررسی قرار داده ایم الف ـ نگاه عبادت بعضی از نگاه ها عبادت است و برای بیشتر خبرگزاری دانشجو نگاه‌هایی که امروز حدیثی تکان‌دهنده برای صاحبخانه‌ها نگاه‌هایی که عبادت است نگاه‌هایی که عبادت است صندوق رفاه دانشجویان بانک ملت سایت خبر فوری شرکت سرمایه بیشتر ایده هانگاه های که عبادت است ۱۳۹۲۸۱۴ گالری وبلاگ حضور روز ساعت دقیقه نگاه‌هایی که عبادت است، مثل نگاه به آفرینش و طبیعت، به شرط اینکه توقفگاه نباشد بلکه عبوری باشد و به عنوان آیه باشد و باطن بیشتر آیا روایت «نگاه کردن به چهره على ع عبادت است» با سند معتبر در منابع ۱۳۹۲۷۲۳ عبد الله بن مسعود از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل کرده است که آن حضرت فرمود نگاه کردن به چهره على علیه السلام عبادت است الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بیشتر نگاه های که عبادت است ایده ها ۱۳۹۳۱۲۲۲ عضویت ‏ ارسال ها تشکر شده امتیاز شغل معرفت یافتن محل سکونت قم نگاه‌هایی که عبادت است، مثل نگاه به آفرینش و طبیعت، به شرط اینکه توقفگاه نباشد بیشتر نگاه هایی که عبادت است بابل نوین امروز تاریخ ۱۳۹۵۱۰۲۹ ۱۰۴۱ ذخیره فایل ارسال به دوستان نام یا ایمیل شما ایمیل دوست شما نگاه هایی که عبادت است بنابر آنچه در روایات آمده است، گاهی یک نگاه می تواند بیشتر آیا روایت «نگاه کردن به چهره على ع عبادت است» با سند معتبر در منابع آیاروایت«نگاهکردنبهچهرهع ۱۳۹۲۷۲۳ مگر مسلمانی می‌تواند صفات خدا را نفی کند نفی کلی نیست، نفی اضافه و زائد است خانه آیا روایت «نگاه کردن به چهره على ع عبادت است» با سند معتبر در منابع اهل سنت بیشتر آیا روایت «نگاه کردن به چهره علی ع عبادت است» با سند معتبر در منابع ۱۳۹۳۱۱۲۳ عبد الله بن مسعود از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که آن حضرت فرمود نگاه کردن به چهره علی علیه السلام عبادت است الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بیشتر سایت راسخوننگاه هایی از جنس عبادت نگاههاییازجنسعبادت ۱۳۹۵۶۱۶ انواع نگاه هایی که می توان به وسیله چشم انجام داد، اشاره کرده و قابلیت های مثبت و منفی چشم را مورد بررسی قرار داده ایم الف ـ نگاه عبادت بعضی از نگاه ها عبادت است و برای بیشتر نگاه های که عبادت است صفحه ایده ها ۱۳۹۲۸۱۴ ولی ابزار چشم را برای نگاه کردن داده است بنابراین، از طرف دیگر ، باید بگوید که به برخی چیزها نگاه کن و نگاه کردنت هم به این چیزها عبادت است چقدر زیبا جایگزین به بیشتر کتابخانه احادیث شیعهعبادت در نگاه عبادتدرنگاه ۱۳۹۳۱۰۲۶ حدیث رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش عبادت است پرینت حدیث به اشتراک بگذارید اشتراک افسران اشتراک در ۱۰۰ درجه اشتراک گذاری بیشتر


ادامه مطلب ...

شرط قبولی طاعات و عبادت ها!!

[ad_1]

هرگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مجلسی میان اصحاب خود می نشست و شخص ناآشنایی وارد می شد، پیامبر را در میان جمع نمی شناخت، چرا که آن حضرت ظاهری مانند دیگران داشت و همانند افراد عادی رفتار می کرد و برتری و فضلی برای خود قائل نبود. امام جعفر صادق علیه السلام در این باره ضمن حدیثی می فرماید: فروتنی این است که در مجلس، به جایی کمتر از مقام و موقعیت خود راضی باشی».

فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

تواضع

در نظام اخلاقی اسلام انسان باید در برابر خدا و آفریده هایش فروتنی کند، و از تکبر و فخرفروشی بپرهیزد. البته باید در نظر داشت که تواضع به معنی خوار و ذلیل نشان دادن و کوچک کردن خود نیست .
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: « تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قناعت کنی و هنگام ملاقات با کسی، در سلام کردن پیشی گیری، و در گفتگوها از جر و بحث پرهیز کنی گرچه حق با تو باشد.» (المصباح المنیر، ص 341; بحارالانوار ج 78، ص 176)
تواضع و فروتنی اهمیت خاصی در اخلاق اسلامی دارد تا آنجا که خداوند به پیامبرش امر می فرماید: «[ای رسول من!] پر و بال رحمتت [را] بر تمام پیروان با ایمانت به تواضع بگستران». (شعراء: 215)

فروتنی، زمینه ساز رشد علمی و معنوی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «تواضَعوا لِمَن تَعَلَّمُونَ مِنه، و تواضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمونه؛ تواضع، هم نسبت به استادی داشته باشید که از او دانش می آموزید، هم نسبت به شاگردی که به او علم می آموزید» (نهج الفصاحه، کلام 1185)

در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «چه می شود که شیرینی عبادت را در شما نمی بینم؟ عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ فرمود: تواضع است».

این فروتنی، در پاسخ به سوال دیگران هم خود را نشان می دهد، آن هم با گفتنِ «نمی دانم»
چه بسیار کسانی که از جواب های بی حساب و بدون تأمّل خویش، پشیمان شده اند. جواب گفتنِ بی درنگ هم، نوعی خودخواهی و غرور است. .. «مزن بی تأمّل به گفتار، دم»
نه انسان، دانای همه چیز است، نه بی نیاز از پرسیدن. اعتراف به جهل، نوعی کمال اخلاقی است.
کسی که از گفتنِ «لا أدری» شرم دارد، اما بدون شرم، حرف های حساب نکرده و نادرست می گوید، گرفتار نوعی احساس کاذب شخصیت و دچار غروری است که گاهی صاحبش را با مغز بر زمین می کوبد.
کدام یک شرم آورتر است؟ گفتنِ «نمی دانم»، یا دروغ بافی و نظر دادن درباره مباحثی که از حوزه علم و تخصص انسان بیرون است؟
دریغا که گاهی شیطان، چگونه از انسان سواری می کشد و او را به «مردم فریبی»، یا حتی «خود فریبی» سوق می دهد.
از حضرت علی علیه السلام روایت شده است: هر گاه از کسی سوالی شد، درباره چیزی که نمی داند، از گفتنِ «نمی دانم» شرم نکند. (غررالحکم، ج 6، ص 277)
این گام سلوک را از یاد نبریم. این، عصایی است که در مسیر طولانی علم آموزی، به شدّت به آن محتاجیم و بدون آن، زمین می خوریم. (جواد محدثى، سلوک دانشجویى، 1جلد)

تواضع در برابر پروردگار

حقیقت عبادت، نهایت خضوع و خشوع در برابر پروردگار است، کسی که لذت خضوع در حضور خدا را درک کند، در برابر خلق خدا نیز متواضع است. از احادیث اسلامی استفاده می شود که تواضع شرط قبولی طاعات و عبادت ها است.
از جمله در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است و مقام والایی است... و هر کس برای خدا تواضع کند، خدا او را بر بسیاری از بندگانش شرافت می بخشد... و هیچ عبادتی برای خدا مورد قبول نخواهد بود، مگر اینکه باب آن تواضع است.
تواضع سبب استحکام روابط اجتماعی است و از تیره شدن دوستی ها و پیوندها به خاطر حسادت، جلوگیری می کند. معمولاً هرگاه نعمتی نصیب انسان می شود، مزاحمت های حسودان هم متوجه شخص می شود و گاه این حسادت ها تحمل زندگی را بر صاحب نعمت سخت می کند، ولی نعمت تواضع، حسادت حسودان را برنمی انگیزد. از امام حسن عسکری علیه السلام نقل است که فرمود: «تواضع، نعمتی است که سبب حسادت دیگران نمی شود».
ائمه معصوم علیهم السلام خود، اسوه فروتنی بوده اند. با دقت در سیره زندگی آنها، این خصلت به خوبی دیده می شود. چنان که حضرت علی علیه السلام را به خاطر شدت تواضعش، ابوتراب یعنی پدر خاک، انسان خاکی، لقب داده اند.

امام باقر (علیه السلام) می فرماید: « تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قناعت کنی و هنگام ملاقات با کسی، در سلام کردن پیشی گیری، و در گفتگوها از جر و بحث پرهیز کنی گرچه حق با تو باشد.» (المصباح المنیر، ص 341; بحارالانوار ج 78، ص 176)

نقل است که روزی امام رضا علیه السلام وارد حمام شد. شخصی که آن حضرت را نمی شناخت از او خواست تا بر بدنش کیسه بکشد و آن امام همام، بدون هیچ عذر و بهانه ای پذیرفت. در هنگام کار، مردم حضرت را شناختند و بر آن مرد خرده گرفتند. مرد معذرت خواست، ولی امام با مردم به سخن گفتن مشغول شد تا نگرانی مرد برطرف شود و کار کیسه کشیدن را تا آخر ادامه داد.

خلاصه سخن اینکه:

خوب است که خود را محکی بزنیم، ببینیم در چه مرتبه ای از تواضع و فروتنی قرار داریم. می گویید چطور؟ خوب کافی ست بررسی کنیم آیا ما در برابر مردم خوش برخورد و خوش رو هستیم؟ آیا در زمان دیدارمان با دیگران در گفتن سلام پیشی می گیریم و لبخند می زنیم؟ (اگر هستیم حتما مورد محبت خدا و پیامبرش هستیم چرا که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: محبوب ترین مردم در پیشگاه الهی و پیامبر خدا، کسی است که در گفتن سلام سبقت جوید) آیا وقت معاشرت با مردم با روی باز با آنها روبرو می شویم و با محبت از آنها جدا می شویم؟ و آیا از بحث و مجادله با دیگران دوری می کنیم؟ ....
همه ی اینها نشانه های تواضع است.

و کلام آخر:

در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «چه می شود که شیرینی عبادت را در شما نمی بینم؟ عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ فرمود: تواضع است».


منابع:
سایت حوزه
کتاب سلوک دانشجویی؛ محدثی جواد، ص73
مجله طوبی اسفند 1384، شماره 3
صدقه تنها به پول نیست!

صدقه تنها به پول نیست!

از کجا بفهمیم که دعاهایمان به صلاح است؟!

از کجا بفهمیم که دعاهایمان به صلاح است؟!

تابلوهای ورود ممنوع شهر تواضع!

تابلوهای ورود ممنوع شهر تواضع!

تفاوت فروتنی یا ذلت پذیری

تفاوت فروتنی یا ذلت پذیری


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مجموعه تولیدات رمضانی با سلام و آرزوی قبولی طاعات که این حرکت شما و ارائه مطالب ماه رمضانی یکی از همین نماهنگ آرامش دل‌هارهبر انقلاب اسلامی نماز مایه‌ی آرامش دلها و برطرف کننده‌ی نگرانی‌ها و دغدغه‌های اس ام اس تبریک ماه مبارک رمضانالسلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان فضیلت و اعمال شب و روز جمعهدر فضیلت و اعمال شب و روز جمعه به حرمت جمعه رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده که روزه گرفتن زنان در ایام عادت ماهانه دین و فطرتصیام یعنی روزه گرفتن است و عبادتی است که در آن خودداری هست روزه داراز خوردن، آشامیدن ۩موسسه فرهنگی قرآن و عترت صابره ۩تعلیم و …همایش به سوی راهبردهای قرآنی در مدیریت و تربیت اسلامی موسسه فرهنگی قرآن و عترت صابره استفتائات نذراحکام نذر آیت الله العظمی مکارم …کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن طریقه خواندن نماز توبه هم اندیشی دینیطریقهخواندننمازتوبهمتولد سال ۱۳۵۴ هستم در سال ۷۶، توفیق پیدا کردم تا در جمع خوبان طلبه حضور داشته باشم و اس ام اس ویژه ماه مبارک رمضان تور تایلند سفری به سرزمین شادی ها بنز،هیونداو بخریداقساط بلند مدت بهترین راه تست‌های نواری تشخیص اعتیاد دکتر رقیه حج‌فروش …پاسخ دکتر حج فروش به شیشه و آمفتامین از یک خانواده هستند و تست مورفین را مثبت مجموعه تولیدات رمضانی با سلام و آرزوی قبولی طاعات که این حرکت شما و ارائه مطالب ماه رمضانی یکی از همین طاعتهای شماست نماهنگ آرامش دل‌ها رهبر انقلاب اسلامی «نماز مایه‌ی آرامش دلها و برطرف کننده‌ی نگرانی‌ها و دغدغه‌های روحی اس ام اس تبریک ماه مبارک رمضان السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان قبولی فضیلت و اعمال شب و روز جمعه در فضیلت و اعمال شب و روز جمعه به حرمت جمعه رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده که خدا در روزه گرفتن زنان در ایام عادت ماهانه « دین و فطرت صیام یعنی روزه گرفتن است و عبادتی است که در آن خودداری هست روزه داراز خوردن، آشامیدن و جماع ۩موسسه فرهنگی قرآن و عترت صابره ۩تعلیم و تربیت قرآنی همایش به سوی راهبردهای قرآنی در مدیریت و تربیت اسلامی موسسه فرهنگی قرآن و عترت صابره صابره استفتائات نذراحکام نذر آیت الله العظمی مکارم مدظله کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی طریقه خواندن نماز توبه هم اندیشی دینی طریقهخواندننماز متولد سال ۱۳۵۴ هستم در سال ۷۶، توفیق پیدا کردم تا در جمع خوبان طلبه حضور داشته باشم و مشغول اس ام اس ویژه ماه مبارک رمضان اس ام اس ماه رمضان پیامک ماه رمضان اس ام اس تبریک ماه رمضان اس ام اس سرکاری ماه رمضان سرگرمی تست‌های نواری تشخیص اعتیاد دکتر رقیه حج‌فروش انجمن پزشکان پاسخ دکتر حج فروش به شیشه و آمفتامین از یک خانواده هستند و تست مورفین را مثبت نمی کنند قبولی طاعات و عبادات


ادامه مطلب ...

هدف شما از عبادت چیست؟

[ad_1]

در دنیا و زندگی اهداف انسان به سه دسته تقسیم می شود. شما ببینید که هدف شما چیست؟

فرآوری: دکتر جعفری - بخش اعتقادات شیعه تبیان

عبودیت

اهداف انسان به سه دسته  یا سه مرحله تقسیم  می شود :
1- هدف غائی و هدف نهائی که آخرین نقطه ای اسـت که انسان برای رسیدن به آن تلاش می کند .
2- اهداف متوسط یا کلی یا میان برنامه اسـت که در واقع راه هایی هستند برای رسیدن به اوج قله که هدف غائی اسـت .
3-  مرحله سوم که قاعده هرم و اهداف تفصیلی، جزئی و مفصلی می باشد که انسان با انجام آنها به اهداف متوسط نزدیک می شود.
اگر فرض کنیم هدف نهایی از آفرینش انسان رسیدن به مقام عبودیت یا رسیدن به مقام قرب إلی الله باشد آن وقت عبادت هدف متوسطی اسـت که انسان را به عبودیت و قرب إلی الله نزدیک می کند. مثلا در بین عبادات نماز قاعده آن هرم می شود که از مصادیق عبادت می باشد.
با نماز خواندن انسان عبادت می کند با عبادت کردن عبد می شود و به مقام عبودیت و مقام عبدالله و لقاء الله می رسد لذا داریم:

اگر فرض کنیم هدف نهایی از آفرینش انسان رسیدن به مقام عبودیت یا رسیدن به مقام قرب إلی الله باشد آن وقت عبادت هدف متوسطی اسـت که انسان را به عبودیت و قرب إلی الله نزدیک می کند

 " الصّلوة معراج المومن ، نماز نردبانی اسـت که انسان را گام به گام به سمت هدف نهایی پیش می برد ، یا  " الصلوة قربان کلّ تقیّ ، نماز وسیله تقرب هر انسان با تقوائی اسـت ".
هدف تفصیلی، انسان را به هدف متوسط می رساند و آن هدف متوسط هم انسان را به هدف غائی نزدیک می کند.
با این مقدمه باید گفت در قرآن هدف از خلقت انسان در آیات مکرر و به صورت های متعدد ذکر شده. در بعضی از آیات امتحان را معرفی کرده. در آیه 7 سوره هود این گونه آمده:
" هو الذی خلق السموات و الارض فی ستة أیام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم أیکم أحسن عملا ، خدا کسی اسـت که آسمان ها و زمین را در شش دوره (شش مرحله) خلق کرد در حالی که پایه های قدرت و عرش او بر آب قرار داشت تا شماها را بیازماید ".
پس خلق کرد تا شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید؟ ملاحظه می فرمایید که :
هو الذی خلق ... لیبلوکم ، خلق کرد تا بیازماید، یا در آیه دیگری در سوره ملک آیه 2 آمده:
" الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم أحسن عملا ، خداوند مرگ و حیات را خلق کرد تا شما را بیازماید که کدامیک نیکو کارترید؟
در آیه اول: "هو الذی خلق السموات و الارض، آفرینش عالم ماده و طبیعت ، آفرینش خلقی اسـت نه آفرینش امری. یعنی آفرینش تدریجی و مرحله ای اسـت نه دفعی. " إنما أمره إذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون ".
نکته دوم اینکه آن خلق مقدمه آفرینش انسان بود.
" هو الذی خلق السموات و الارض فی ستة أیام " تا شما را خلق کند و شما را بیازماید. این موجود برای اینکه به کمال شایسته خودش برسد حال چه به مقام والا ، چه سقوط هر دو مستلزم حضور در عالم ماده اسـت.

باید انسان مسابقه های سخت و نفس گیر را در اینجا داشته باشد تا گام به گام به سمت مقصد نهائی  برود و در کوره های آزمایش آبدیده بشود و آنقدر حرارت ببیند که ناخالصی هایش پاک بشود تا زمانی که شایستگی تقرب إلی الله را پیدا می کند

اگر این عالم که عالم تدریج و تدرّج اسـت وجود نداشته باشد آزمایش امکان ندارد زیرا در عالم مجردات این گونه امتحان ها امکان ندارد. باید در عالم ماده که تعارضها، تزاحم ها ، راههای مختلف، درگیری های مختلف وجود دارد باشد تا انسان ها آزمایش بشوند تا با این آزمایش گوهر وجودیشان آبدیده و آشکار بشود . تا این درگیری ها و تعارض ها و تزاحمها نباشد انسان ورزیده و آبدیده نمی شود و امتحان پس داده نمی شود.
باید انسان مسابقه های سخت و نفس گیر را در اینجا داشته باشد تا گام به گام به سمت مقصد نهائی  برود و در کوره های آزمایش آبدیده بشود و آنقدر حرارت ببیند که ناخالصی هایش پاک بشود تا زمانی که شایستگی تقرب إلی الله را پیدا می کند.
دو آیه ای که مطرح شد مربوط به اهداف متوسط و کلی بود .
هدف نهایی وغائی معمولاً یکی اسـت. اهداف متوسط متعدد هستند. اهداف تفصیلی که خیلی زیاد هم هستند اصلاً قابل احصا نیست.
دومین هدفی که در قرآن به آن اشاره شده و هدف کلی و بسیار مهمی اسـت علم ، معرفت و عرفان اسـت قرآن می فرماید:
" الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شیء قدیر ، آسمان ها و زمین را خلق کرد تا علم و معرفت پیدا کنید ".
" و أن الله قد أحاط بکل شیء علما و بدانید که علم خداوند متعال همه چیز را فرا گرفته. آیه 12 سوره طلاق ".
ملاحظه می شود که هدف از آفرینش را خداوند متعال علم و معرفت قرار داده. بعضی از آیات هم در تفسیرش گفتند مراد معرفت اسـت ، مثل آیه:
" و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون " مفسرین گفتند لیعبدون ای لیعرفون ، یعنی معرفت.
خلاصه
دو هدف از اهداف آفرینش را از قرآن دریافتیم آزمایش و امتحان . آزمایش خود می تواند فلسفه های فراوانی داشته باشد.


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

راز خلقت و هدف از آفرینش انسان چیست؟ شهر سوالبا عرض سلام و پذیرش نصیحت شما برای تلاش بیشتر باید توجه کرد که بسیاری از اندیشه ها هدف از آفرینش چیست؟ همان طورکه می‌دانید هدف از فعل، درخداوند متعال و انسان‌ها متفاوت استدر افعال ما هدف از آفرینش انسان چیست ؟چرا ما محکوم به زندگی …پرسش عنوان هدف از آفرینش انسان چیست ؟ پاسخ پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان منظور شما از ترک چیست؟ وب سایت خبری تحلیلی …نمیدونم منظور آینا نیوز از انتشار این مطلب چیست نمیدونم چه کسى این رو نوشته نمیدونم بنام خداوند خالق زیبای هابنام خداوند خالق زیبای ها نمونه سوالات وصیت نامه امام خمینی ره به همراه پاسخ منظور از گناه کبیره چیست؟ آیا توبه از این گناهان …منظور از گناه کبیره چیست؟ آیا توبه از این گناهان ممکن است؟محبوب ترین کارها در پیشگاه خدا سماموساز تقوا تا اعمال اجتماعی هر کسی دوست دارد محبوب خدا شود؛ برای رسیدن به محبوبیت باید فارسی العربیةتـنـاسـخ ارواح چـیـسـت؟ نـظـریـه تناسخ بـقـا از جسم …بنام خدا نـظـریـه تـنـاسـخ ارواح چـیـسـت؟ یکی از من پرسید گناه اون شهود چیست؟اشاره حقیقت قدسی از ورای سکوت می‌تراود قرآن در بیان داستان زندگی زکریا، سکوت را


ادامه مطلب ...

عبادت یا عبودیت؟!

[ad_1]

در قرآن آیات متعددی هست که فلسفه حیات و فلسفه آفرینش انسان را مطرح کرده که در مجموع چهار هدف ازآن آیات استنباط می شود. یکی از اهداف آفرینش انسان ، آوردن او به دنیا و امتحان اوست.

فرآوری: دکتر جعفری - بخش اعتقادات شیعه تبیان

عبادت، قران
در قرآن کریم آمده اسـت:

" هو الذی خلق السموات و الارض فی  ستة أیام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم أیکم أحسن عملا ، هود آیه 7 ، اوست خدایی که آسمان ها و زمین را در شش روز، شش دوره، شش مرحله آفرید در حالی که پایه های قدرت و عرش او بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدامیک از شما نیکوکارترید؟
 در آیه دیگری می فرماید:
" الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم أحسن عملا ، ملک آیه 2 ، خدایی اسـت که مرگ و زندگی را آفرید تا شماها را بیازماید که کدام یک از شما نیکو کارترید؟ "

 آفرینش عالم، ماده و طبیعت بر خلاف عالم مجردات که آفرینششان دفعی و یک جا اسـت ، آفرینش تدریجی دارند و این آفرینش با همه مراحلش مقدمه آفرینش انسان بوده و انسان هم برای امتحان به اینجا آمده

از آیه اول استفاده می شود که آفرینش عالم، ماده و طبیعت بر خلاف عالم مجردات که آفرینششان دفعی و یک جا اسـت ، آفرینش تدریجی دارند و این آفرینش با همه مراحلش مقدمه آفرینش انسان بوده و انسان هم برای امتحان به اینجا آمده و اگر صحنه های آزمایش و امتحان انسان نبود ، آن هدف نهایی که بعداً خواهیم گفت تحقق پیدا نمی کرد.
بنابراین انسان موجودی اسـت که از طرفی دارای موهبت اختیار و استعداد رشد و تربیت اسـت و از سوی دیگر دارای استعداد انحطاط و تنزل. صحنه امتحان باید برای او فراهم بشود تا با استفاده از اختیار خود و حرکت در مسیر حسن اختیار و تلاش و کوشش ، مراحل کمال را طی کند ، یا اینکه خدای نکرده در مسیر کفر و ناسپاسی وارد بشود و سقوط کند.
از این منظر فلسفه آفرینش ، امتحان انسان اسـت.
هدف را می توان تقسیم بندی و مرحله بندی کرد. هدف های کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت یا هدف غائی، هدف نهایی اوج و آخرین نقطه رسیدن اسـت که دیگر هدفی بعد از آن وجود ندارد. اهداف متوسط یا کلی بینابین و اهداف نزدیک، جزئی و تفصیلی هستند.
 در فلسفه آفرینش هم این سه هدف وجود دارد و بعد از هدف غائی دیگر هدفی وجود ندارد .
این سوال که بعد از آن چیست؟ سوال درستی نیست.
اهدافی که الان بررسی می کنیم اهداف کلی و اهداف متوسط اسـت وهدف غائی نیست. از خود قرآن استفاده خواهیم کرد و خواهیم گفت که هدف غائی از منظر قرآن چیز دیگری اسـت.

 در فلسفه آفرینش هم این سه هدف وجود دارد و بعد از هدف غائی دیگر هدفی وجود ندارد

امتحان یا هر هدفی که بررسی می شود جزء اهداف متوسط و کلّی اسـت.
دومین هدفی که در قرآن به عنوان هدف آفرینش از آن یاد شده علم و معرفت اسـت. قرآن کریم می فرماید: " الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أنّ الله علی کل شیء قدیر و أنّ الله قد احاط بکل شیء علما ، طلاق آیه 12 ، خداوند همان کسی اسـت که هفت آسمان را آفرید، همچنین از زمین مثل آنها را خلق کرد، امر او در میان آنها نازل می شود تا بدانید خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او به همه موجودات احاطه دارد ". در این آیه فلسفه آفرینش را "  لتعلموا"  ذکر کرده.
چرا خداوند آسمانها و زمین را خلق کرد؟ چرا هفت آسمان را؟ چرا زمین را؟ یا مثل هفت آسمان ، زمین ها را خلق کرده و چرا امر از آسمان به زمین نازل می شود؟
پاسخ لتعلموا اسـت یعنی تا بدانید که " أن الله علی کل شیء قدیر" که خدا بر همه چیز تواناست .
در آیه دیگر هم دارد که: " و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون " باز فلسفه آفرینش را ذکر می کند. عده زیادی از مفسرین گفتند " لیعبدون یعنی " لیعرفون " یعنی برای اینکه شما معرفت پیدا بکنید. شما را خلق کرد که به معرفت برسید.
هدف دومی که در قرآن و در روایات گاهی به آن اشاره شده علم و معرفت اسـت.
اینها را فعلاً به عنوان اهداف متوسط ذکر می کنیم.

عبودیت هدف غائی اسـت اما عبادت هدف متوسط و این دو با هم فرق می کنند.
یعنی عبادت برای رسیدن به عبودیت اسـت و خودش هدف نیست بلکه هدف متوسط اسـت

سومین هدفی که در قرآن مورد اشاره واقع شده به عنوان هدف آفرینش ، رحمت خداست. در بعضی از آیات می فرماید: غرض آفرینش این بوده که شما مشمول رحمت خدا قرار بگیرید. موجودات از رحمت بیکران الهی برخوردار بشوند.
 در سوره هود آیه 118 و 119 می فرماید :  " و لوشاء ربک لجعل الناس أمة واحدة و لایزالون مختلفین إلا من رحم ربک ولذلک خلقهم ، پروردگار اگر می خواست مردم امت واحدی می شدند ولی انسان ها همواره در اختلاف هستند و همیشه با هم اختلاف می کنند مگر آنچه که پروردگار رحمت به آنها نازل بفرماید. مگر آنان که مشمول رحمت بیکران خدا قرار بگیرند و برای همین رحمت هم ، خداوند آنها را خلق کرده ".
اهداف دیگری هم هست از جمله عبادت . اشتباهی که رخ داده این اسـت که عبادت هدف غائی گرفته شده. دربعضی کتاب ها گفته شده هدف غائی آفرینش ، عبادت اسـت. چرا؟ چون خداوند فرموده که ما شما را خلق نکردیم مگر برای عبادت سپس در توضیحش گفته اند پس عبودیت هدف نهایی اسـت که ما معتقدیم عبودیت هدف غائی اسـت اما عبادت هدف متوسط و این دو با هم فرق می کنند.
یعنی عبادت برای رسیدن به عبودیت اسـت و خودش هدف نیست بلکه هدف متوسط اسـت.


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی  موجود در سایت رادیو معارف

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

عبادت یا عبودیت؟ امتحان یا هر هدفی که بررسی می شود جزء اهداف متوسط و کلّی است دومین هدفی که در قرآن به عبادت یا عبودیت ؟ مسأله …امام صادقعلیه السلامعبادت مهم تر است یا عبودیت ؟ بسیاری عبادت را مشروط میکنند ومیگویند تا دلیلش را معنای عبادت و عبودیت معنایعبادتوعبودیتعرفا گفته اند که عبادت آن است که دنیا را نزد تو قدری نباشد و عبودیت آنکه از عقبی نیز عبادت چگونه معنای آزادی می‌دهد؟اندیشهنمایشاندیشهامام موسی صدر در سخنانی به مناسبت آغاز ماه روزه به تفاوت عبادت و عبودیت می‌پردازدعبودیت ویکی فقهعبودیت← عبودیت و بندگی که برای رسیدن به بهشت یا که حقِّ عبادت خدا آن است که به خاطر بین عبادت وعبودیت چه فرقی هست؟بین عبادت وعبودیت چه عبادت مصدر است و فقط دلالت بر حدوث فعل دارد ولی عبودیت مصدری عبادت ویکی فقهعبادتتفاوت عبودیت و عبادت بر اساس تشریفات یا سنّت های موروثی از نیاکان یا محیط و خواسته عبادت یا عبودیت؟ قدس آنلاین پایگاه خبری …عبادتیاعبودیتدر قرآن آیات متعددی هست که فلسفه حیات و فلسفه آفرینش انسان را مطرح کرده که در مجموع عبادت در قرآن عبادت کردن عبودیت عبادت پروردگارپرستش خداعبادت و فلسفهعبادت در قرآنعبادتراز سائحات طواف فاطمیعبادت و عبودیتعبادت و عبودیت عبودیت بر دو قسم است عبودیت عام یا تکوینی و عبودیت خاص یا تشریعی


ادامه مطلب ...

شرط قبولی طاعات و عبادت ها!!

[ad_1]

هرگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مجلسی میان اصحاب خود می نشست و شخص ناآشنایی وارد می شد، پیامبر را در میان جمع نمی شناخت، چرا که آن حضرت ظاهری مانند دیگران داشت و همانند افراد عادی رفتار می کرد و برتری و فضلی برای خود قائل نبود. امام جعفر صادق علیه السلام در این باره ضمن حدیثی می فرماید: فروتنی این است که در مجلس، به جایی کمتر از مقام و موقعیت خود راضی باشی».

فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

تواضع

در نظام اخلاقی اسلام انسان باید در برابر خدا و آفریده هایش فروتنی کند، و از تکبر و فخرفروشی بپرهیزد. البته باید در نظر داشت که تواضع به معنی خوار و ذلیل نشان دادن و کوچک کردن خود نیست .
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: « تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قناعت کنی و هنگام ملاقات با کسی، در سلام کردن پیشی گیری، و در گفتگوها از جر و بحث پرهیز کنی گرچه حق با تو باشد.» (المصباح المنیر، ص 341; بحارالانوار ج 78، ص 176)
تواضع و فروتنی اهمیت خاصی در اخلاق اسلامی دارد تا آنجا که خداوند به پیامبرش امر می فرماید: «[ای رسول من!] پر و بال رحمتت [را] بر تمام پیروان با ایمانت به تواضع بگستران». (شعراء: 215)

فروتنی، زمینه ساز رشد علمی و معنوی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «تواضَعوا لِمَن تَعَلَّمُونَ مِنه، و تواضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمونه؛ تواضع، هم نسبت به استادی داشته باشید که از او دانش می آموزید، هم نسبت به شاگردی که به او علم می آموزید» (نهج الفصاحه، کلام 1185)

در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «چه می شود که شیرینی عبادت را در شما نمی بینم؟ عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ فرمود: تواضع است».

این فروتنی، در پاسخ به سوال دیگران هم خود را نشان می دهد، آن هم با گفتنِ «نمی دانم»
چه بسیار کسانی که از جواب های بی حساب و بدون تأمّل خویش، پشیمان شده اند. جواب گفتنِ بی درنگ هم، نوعی خودخواهی و غرور است. .. «مزن بی تأمّل به گفتار، دم»
نه انسان، دانای همه چیز است، نه بی نیاز از پرسیدن. اعتراف به جهل، نوعی کمال اخلاقی است.
کسی که از گفتنِ «لا أدری» شرم دارد، اما بدون شرم، حرف های حساب نکرده و نادرست می گوید، گرفتار نوعی احساس کاذب شخصیت و دچار غروری است که گاهی صاحبش را با مغز بر زمین می کوبد.
کدام یک شرم آورتر است؟ گفتنِ «نمی دانم»، یا دروغ بافی و نظر دادن درباره مباحثی که از حوزه علم و تخصص انسان بیرون است؟
دریغا که گاهی شیطان، چگونه از انسان سواری می کشد و او را به «مردم فریبی»، یا حتی «خود فریبی» سوق می دهد.
از حضرت علی علیه السلام روایت شده است: هر گاه از کسی سوالی شد، درباره چیزی که نمی داند، از گفتنِ «نمی دانم» شرم نکند. (غررالحکم، ج 6، ص 277)
این گام سلوک را از یاد نبریم. این، عصایی است که در مسیر طولانی علم آموزی، به شدّت به آن محتاجیم و بدون آن، زمین می خوریم. (جواد محدثى، سلوک دانشجویى، 1جلد)

تواضع در برابر پروردگار

حقیقت عبادت، نهایت خضوع و خشوع در برابر پروردگار است، کسی که لذت خضوع در حضور خدا را درک کند، در برابر خلق خدا نیز متواضع است. از احادیث اسلامی استفاده می شود که تواضع شرط قبولی طاعات و عبادت ها است.
از جمله در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است و مقام والایی است... و هر کس برای خدا تواضع کند، خدا او را بر بسیاری از بندگانش شرافت می بخشد... و هیچ عبادتی برای خدا مورد قبول نخواهد بود، مگر اینکه باب آن تواضع است.
تواضع سبب استحکام روابط اجتماعی است و از تیره شدن دوستی ها و پیوندها به خاطر حسادت، جلوگیری می کند. معمولاً هرگاه نعمتی نصیب انسان می شود، مزاحمت های حسودان هم متوجه شخص می شود و گاه این حسادت ها تحمل زندگی را بر صاحب نعمت سخت می کند، ولی نعمت تواضع، حسادت حسودان را برنمی انگیزد. از امام حسن عسکری علیه السلام نقل است که فرمود: «تواضع، نعمتی است که سبب حسادت دیگران نمی شود».
ائمه معصوم علیهم السلام خود، اسوه فروتنی بوده اند. با دقت در سیره زندگی آنها، این خصلت به خوبی دیده می شود. چنان که حضرت علی علیه السلام را به خاطر شدت تواضعش، ابوتراب یعنی پدر خاک، انسان خاکی، لقب داده اند.

امام باقر (علیه السلام) می فرماید: « تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قناعت کنی و هنگام ملاقات با کسی، در سلام کردن پیشی گیری، و در گفتگوها از جر و بحث پرهیز کنی گرچه حق با تو باشد.» (المصباح المنیر، ص 341; بحارالانوار ج 78، ص 176)

نقل است که روزی امام رضا علیه السلام وارد حمام شد. شخصی که آن حضرت را نمی شناخت از او خواست تا بر بدنش کیسه بکشد و آن امام همام، بدون هیچ عذر و بهانه ای پذیرفت. در هنگام کار، مردم حضرت را شناختند و بر آن مرد خرده گرفتند. مرد معذرت خواست، ولی امام با مردم به سخن گفتن مشغول شد تا نگرانی مرد برطرف شود و کار کیسه کشیدن را تا آخر ادامه داد.

خلاصه سخن اینکه:

خوب است که خود را محکی بزنیم، ببینیم در چه مرتبه ای از تواضع و فروتنی قرار داریم. می گویید چطور؟ خوب کافی ست بررسی کنیم آیا ما در برابر مردم خوش برخورد و خوش رو هستیم؟ آیا در زمان دیدارمان با دیگران در گفتن سلام پیشی می گیریم و لبخند می زنیم؟ (اگر هستیم حتما مورد محبت خدا و پیامبرش هستیم چرا که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: محبوب ترین مردم در پیشگاه الهی و پیامبر خدا، کسی است که در گفتن سلام سبقت جوید) آیا وقت معاشرت با مردم با روی باز با آنها روبرو می شویم و با محبت از آنها جدا می شویم؟ و آیا از بحث و مجادله با دیگران دوری می کنیم؟ ....
همه ی اینها نشانه های تواضع است.

و کلام آخر:

در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «چه می شود که شیرینی عبادت را در شما نمی بینم؟ عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ فرمود: تواضع است».


منابع:
سایت حوزه
کتاب سلوک دانشجویی؛ محدثی جواد، ص73
مجله طوبی اسفند 1384، شماره 3
صدقه تنها به پول نیست!

صدقه تنها به پول نیست!

از کجا بفهمیم که دعاهایمان به صلاح است؟!

از کجا بفهمیم که دعاهایمان به صلاح است؟!

تابلوهای ورود ممنوع شهر تواضع!

تابلوهای ورود ممنوع شهر تواضع!

تفاوت فروتنی یا ذلت پذیری

تفاوت فروتنی یا ذلت پذیری


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مجموعه تولیدات رمضانی با سلام و آرزوی قبولی طاعات که این حرکت شما و ارائه مطالب ماه رمضانی یکی از همین نماهنگ آرامش دل‌هارهبر انقلاب اسلامی نماز مایه‌ی آرامش دلها و برطرف کننده‌ی نگرانی‌ها و دغدغه‌های اس ام اس تبریک ماه مبارک رمضانالسلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان فضیلت و اعمال شب و روز جمعهدر فضیلت و اعمال شب و روز جمعه به حرمت جمعه رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده که روزه گرفتن زنان در ایام عادت ماهانه دین و فطرتصیام یعنی روزه گرفتن است و عبادتی است که در آن خودداری هست روزه داراز خوردن، آشامیدن ۩موسسه فرهنگی قرآن و عترت صابره ۩تعلیم و …همایش به سوی راهبردهای قرآنی در مدیریت و تربیت اسلامی موسسه فرهنگی قرآن و عترت صابره استفتائات نذراحکام نذر آیت الله العظمی مکارم …کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن طریقه خواندن نماز توبه هم اندیشی دینیطریقهخواندننمازتوبهمتولد سال ۱۳۵۴ هستم در سال ۷۶، توفیق پیدا کردم تا در جمع خوبان طلبه حضور داشته باشم و اس ام اس ویژه ماه مبارک رمضان تور تایلند سفری به سرزمین شادی ها بنز،هیونداو بخریداقساط بلند مدت بهترین راه تست‌های نواری تشخیص اعتیاد دکتر رقیه حج‌فروش …پاسخ دکتر حج فروش به شیشه و آمفتامین از یک خانواده هستند و تست مورفین را مثبت مجموعه تولیدات رمضانی با سلام و آرزوی قبولی طاعات که این حرکت شما و ارائه مطالب ماه رمضانی یکی از همین طاعتهای شماست نماهنگ آرامش دل‌ها رهبر انقلاب اسلامی «نماز مایه‌ی آرامش دلها و برطرف کننده‌ی نگرانی‌ها و دغدغه‌های روحی اس ام اس تبریک ماه مبارک رمضان السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان قبولی فضیلت و اعمال شب و روز جمعه در فضیلت و اعمال شب و روز جمعه به حرمت جمعه رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده که خدا در روزه گرفتن زنان در ایام عادت ماهانه « دین و فطرت صیام یعنی روزه گرفتن است و عبادتی است که در آن خودداری هست روزه داراز خوردن، آشامیدن و جماع ۩موسسه فرهنگی قرآن و عترت صابره ۩تعلیم و تربیت قرآنی همایش به سوی راهبردهای قرآنی در مدیریت و تربیت اسلامی موسسه فرهنگی قرآن و عترت صابره صابره استفتائات نذراحکام نذر آیت الله العظمی مکارم مدظله کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی طریقه خواندن نماز توبه هم اندیشی دینی طریقهخواندننماز متولد سال ۱۳۵۴ هستم در سال ۷۶، توفیق پیدا کردم تا در جمع خوبان طلبه حضور داشته باشم و مشغول اس ام اس ویژه ماه مبارک رمضان اس ام اس ماه رمضان پیامک ماه رمضان اس ام اس تبریک ماه رمضان اس ام اس سرکاری ماه رمضان سرگرمی تست‌های نواری تشخیص اعتیاد دکتر رقیه حج‌فروش انجمن پزشکان پاسخ دکتر حج فروش به شیشه و آمفتامین از یک خانواده هستند و تست مورفین را مثبت نمی کنند قبولی طاعات و عبادات


ادامه مطلب ...

در این ایام، کمتر عبادت کنید!!

[ad_1]

جوانی، مناسب ترین زمان برای به دست آوردن توانایی ها و دانش هاست؛ دوران جوانی، فرصتی طلایی و در عین حال، کوتاهی است که اگر به خودشناسى و کمال یابى اختصاص یابد، سعادت دنیا و آخرت انسان، تأمین می گردد.

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

جوان

درخشنده ترین ایام را رایگان مده

جوانی، مناسب ترین زمان برای به دست آوردن توانایی ها و دانش هاست؛ دوران جوانی، فرصتی طلایی و در عین حال، کوتاهی است که اگر به خودشناسى و کمال یابى اختصاص یابد، سعادت دنیا و آخرت انسان، تأمین می گردد.
حضرت علی علیه السلام در خصوص اهمیت جوانی و تأثیر آن در زندگی فرمودند: «در ایام سلامت بدن، سرمایه اى فراهم و مهیا نساخته و در اوایل فرصت هاى زندگى و نیرومندى، درس عبرتى نگرفتند و درخشنده ترین ایام عمر را رایگان از کف دادند. آیا کسى که در جوانى اهل تن پرورى بوده، مى تواند در پیرى جز شکستگى و ذلت انتظارى داشته باشد؟!»

و نیز هشدار داد: «دو چیز است که فضیلت و برتری آنها را نداند، مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد؛ جوانی و سلامت».

کمتر عبادت کن!

جوانان معمولاً به جهت ویژگی های جوانی، عادت به عبادت طولانی ندارند، باید در عبادت رعایت میانه روی را بنمایند. امام صادق علیه السلام فرمود: «در جوانی، زیاد عبادت می کردم. پدرم به من فرمود: فرزندم! کمتر عبادت کن؛ زیرا خداوند بلندمرتبه اگر بنده ای را دوست بدارد، با عبادت کم نیز از او خشنود می گردد». این نکته، در توصیه امام علی علیه السلام  به فرزندش نیز آمده است: «بیش از ظرفیت خویش، چیزی را بر خود تحمیل نکن».

از امام صادق علیه السلام نقل شده که بر جوان مسلمان فرض است که همواره در طلب علم باشد؛ در غیر این صورت، نه تنها ضرر کرده و جوانی اش را تباه ساخته، بلکه این امر، وی را مستوجب عذاب الهی خواهد نمود

تفکر را بیشتر دوست دارم

حضرت علی علیه السلام ضمن تأکید بر غلبه تجربه و تفکر برای پیرمردان و ویژگی توانمندی و چابکی برای جوانان، این نکته را مورد عنایت قرار داده که قدرت جسمی، باید با تفکر همراه باشد. همچنین، حضرت، قدرت اندیشه و تجربه کهن سالان را در مقایسه با قدرت جسمی جوانان، دارای اولویت دانسته و فرموده: «اندیشه پیر را از چابکی و نیرومندی جوان بیشتر دوست دارم».

دلِ جوان، زمینِ کشت نشده!

فرصت جوانی، زمان مناسبی برای پیمودن مسیر کمال و ارتباط معنوی با خداوند است؛ زیرا هنوز دوستی دنیا و وابستگى به لذت هاى مادى در دل جوان رسوخ نکرده است.امام علی علیه السلام در نامه خویش، فرزندش حسن-علیه السلام- را اینگونه توصیف می نماید: «رو به زندگی آوردی و تازه با روزگار روبه رو شده ای. دارای نیت پاک و روان پاکیزه هستی».
ونیز می فرماید: «همانا دلِ جوان، مانند زمینِ کشت ناشده است. آنچه در آن افکنده شود ، مى پذیرد . از این رو، پیش از آن که دلت سخت گردد و خِردت سرگرم شود، به تربیت تو همّت گماشتم پیش از اینکه دلت سخت و عقلت سرگرم شود».

هر که عمر تباه کند دوزخ نشین است!

جوانی بهار زندگی است و انسان توانایی جسمی و روحی دارد، بنابراین باید از جهالت خویش کاسته، بر دامنه آگاهی هایش بیفزاید؛ اما با عنایت به گستردگی علوم، یادگیری همه آنها میسر نیست. ازاین رو، جوان باید مطابق اهداف و آرمان های خویش، علومی خاص را تحصیل نماید و به کسب دانش هایی بپردازد که در زمان پیری برایشان مفید باشد: «بدان که دانش بى فایده را خیرى نیست و از علمى که شایسته آموختن نیست، فایده و منفعتى عاید نمى شود».
در جای دیگر نیز فرموده: «شایسته ترین چیزهایى که نوجوانان باید بیاموزند، چیزهایى هستند که هنگام بزرگ سالى به آنها نیاز دارند».

حضرت علی علیه السلام در خصوص اهمیت جوانی و تأثیر آن در زندگی فرمودند: «در ایام سلامت بدن، سرمایه اى فراهم و مهیا نساخته و در اوایل فرصت هاى زندگى و نیرومندى، درس عبرتى نگرفتند و درخشنده ترین ایام عمر را رایگان از کف دادند.»

از امام صادق علیه السلام نقل شده که بر جوان مسلمان فرض است که همواره در طلب علم باشد؛ در غیر این صورت، نه تنها ضرر کرده و جوانی اش را تباه ساخته، بلکه این امر، وی را مستوجب عذاب الهی خواهد نمود، آنجا که امام می فرماید:« دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانشجو. اگر جوانی چنین نکند، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد، [عمر خویش را] تباه ساخته و اگر تباه سازد، گناه کرده است. اگر گناه کند، سوگند به آن کس که محمد صلی الله علیه و آله را به حق برانگیخت، دوزخ نشین خواهد بود».

کلام آخر

علی علیه السلام همگان، به ویژه جوانان را به پیروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله فراخوانده است: «به سیره پیامبرتان اقتدا کنید که برترین سیرت است و به سنّت او باشید که هدایت کننده ترین سنّت هاست».
حضرت از پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان برترین الگوی خویش یاد کرده است: «من در پی او بودم؛ چنان که بچه شتر در پی مادر است. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای برپامی داشت و مرا به پیروی از آن می گماشت».


منابع:
- فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 110 و 191، نامه 31، حکمت 83.
- آقاجمال خوانساری، شرح غررالحکم ودرر الکلم، ج 7
- کلینی، الکافى، ج 2
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ح 817
- شیخ طوسی، امالى، ح 604.

«حاضران غایب» چه کسانی هستند؟!

«حاضران غایب» چه کسانی هستند؟!

یک ساعت برابر با یک سال!

یک ساعت برابر با یک سال!

نحوه استفاده از قدرت عظیم نفس

نحوه استفاده از قدرت عظیم نفس

پناهگاهی، دور از دسترس حوادث!

پناهگاهی، دور از دسترس حوادث!


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

وب سایت دکتر مجید ظهرابی متخصص و جراح مغز و …در صورت نیاز ، میتوانید جهت رزرو وقت ملاقات حضوری با دکتر مجید ظهرابی با ایمیل روستای برج خیل کیاکلاسیمرغدر میان بنی اسرائیل عابدی بود وی را گفتند فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند ذکر و دعا تعویذ عافیت از سحر در دعاهای رازگونه وسرّی که از مولایمان امام باقرعازامیرمؤمنانع معرفی یاران شهید امام حسین علیه السلام پس امام علیه‏السلام به یارانش فرمود این تیرها فرستادگان این جماعت است بپا خیزید و دختران پارسی بانوان تاریخ ایران دغدویه مادر زرتشت که اصلا از شهر ری بود و در آنجا با کوی ها و کرپن کوتاه ترین و عمیق ترین راه ذکر هاحضرت نجابت اعلی الله مقامه شخص یاد خدا میکند، لکن دروغ است؛ یعنی سطح است خدا از این جستار هویت ملی ما اوّل‌چیزی که لازم است برای دانش‌آموز خودمان در نظر بگیریم، این است که در او هویّت مشاوره نشان خرد رابطه جنسیپاسخ به سوال شما خوردن مایع منی یکی از دوستان در سوالی پرسیده اند که خوردن مایع منی چهل حدیث گهربار از امام سجاد‏ قال علیه السلام إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ با چرا یک مرد مسلمان می تواند چهار زن به همسری بگیرد؟ چرا این تفاوت های ذاتی زن و مرد رمز اساسی این تفاوت است و اندک توجهی نشان می دهد که تفاوت در روستای برج خیل کیاکلاسیمرغ در میان بنی اسرائیل عابدی بود وی را گفتند فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند وب سایت دکتر مجید ظهرابی متخصص و جراح مغز و اعصاب و ستون فقرات در صورت نیاز ، میتوانید جهت رزرو وقت ملاقات حضوری با دکتر مجید ظهرابی با ایمیل ذکر و دعا تعویذ عافیت از سحر در دعاهای رازگونه وسرّی که از مولایمان امام باقرعازامیرمؤمنانعاز دختران پارسی بانوان تاریخ ایران دغدویه مادر زرتشت که اصلا از شهر ری بود و در آنجا با کوی ها و کرپن ها که کوتاه ترین و عمیق ترین راه ذکر ها حضرت نجابت اعلی الله مقامه شخص یاد خدا میکند، لکن دروغ است؛ یعنی سطح است خدا از این سطح هم معرفی یاران شهید امام حسین علیه السلام پس امام علیه‏السلام به یارانش فرمود این تیرها فرستادگان این جماعت است بپا خیزید و بشتابید مشاوره نشان خرد رابطه جنسی پاسخ به سوال شما خوردن مایع منی یکی از دوستان در سوالی پرسیده اند که خوردن مایع منی از نظر جستار هویت ملی ما اوّل‌چیزی که لازم است برای دانش‌آموز خودمان در نظر بگیریم، این است که در او هویّت چهل حدیث گهربار از امام سجاد سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود بازداشت زبان از بدگوئی وغیبت مردم، خود را مشغول به کارهائی چرا یک مرد مسلمان می تواند چهار زن به همسری بگیرد؟ چرا این حق تفاوت های ذاتی زن و مرد رمز اساسی این تفاوت است و اندک توجهی نشان می دهد که تفاوت در این حکم


ادامه مطلب ...