مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

خواص و روش‌های متفاوت پخت «ذرت»

جام جم سرا: ذرت دارای بیش از صدها گونه متفاوت است و به رنگ‌های بسیار متنوعی وجود دارد. در حقیقت علاوه بر ذرت زرد و سفید، ذرت به رنگ‌های صورتی، بنفش، آبی، قرمز و مشکی نیز وجود دارد. جالب است بدانید اخیراً ذرت‌های چند رنگ هم در کشور آمریکا کشت شده‌اند. از این گیاه محصولات متعددی مانند نشاسته ذرت، آرد ذرت، شربت ذرت، روغن ذرت، پاپ کورن و ... تهیه می‌شود.

مفید برای دستگاه گوارش
ذرت به علت اینکه منبع خوبی از فیبر می‌باشد، رشد باکتری‌های مفید در روده را افزایش می‌دهد. این باکتری‌ها با تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیر مزایای متعددی را برای دستگاه گوارش به همراه دارند؛ زیرا سوخت سلول‌های کولون را تامین می‌کنند و باعث کاهش ریسک ابتلا به سرطان کولون می‌شوند.

ذرت و دیابت
ذرت به دلیل دارا بودن انواع فیبرها برای قند خون مفید است. افراد دیابتی ذرت را به مقدار زیاد نمی‌توانند استفاده نمایند زیرا نمایه گلایسمی بالایی دارد. ولی استفاده از مقادیر کمی از آن بسیار سودمند می‌باشد. البته ذرت برای پیشگیری از دیابت در افراد سالم بسیار سودمند است و مصرف مداوم آن ریسک ابتلا به دیابت را کاهش می‌دهد.

نکاتی در رابطه با کنسرو
دانه‌های ذرت شیرین موجود در صد گرم کنسرو ذرت، 86 کالری انرژی دارند و در حقیقت به نسبت سایر منابع کربوهیدراتی از انرژی بیشتری برخوردارند. ذرت به صورت کنسروی سرشار از سدیم و شکر می‌باشد و مصرف مداوم آن برای سلامتی مضر است. در هر فنجان ذرت، 545 میلی‌گرم سدیم وجود دارد. این مقدار سدیم، منجر به افزایش حساسیت به سدیم و افزایش فشارخون می‌شود. لازم به ذکر است که افراد عادی حداکثر 2300 میلی‌گرم طی روز مجاز به مصرف سدیم می‌باشند. ولی اگر شما دارای فشارخون بالا، دیابت یا بیماری مزمن کلیوی باشید حداکثر 1500 میلی‌گرم طی روز مجاز به مصرف سدیم هستید که در این صورت یک رژیم عادی، سدیم مجاز روزانه‌تان را تامین می‌کند و شما مجاز به مصرف هیچ مقدار نمک در غذاها نمی‌باشید و باید از تمام غذاهای کنسروی، شورها و ترشی‌ها اجتناب نمایید.

جدال ذرت با بیماری‌های قلبی
ذرت سرشار از آنتی اکسیدان‌ها و فیتونوترینت های بسیار قوی و کارآمد است که برای کاهش گرفتگی عروق موثر می‌باشد. همچنین برخی آنتی‌اکسیدان‌های موجود در ذرت آنزیم مبدل آنژیوتانسین را مهار می‌کنند و به نوعی مانند داروهای کاهنده فشارخون عمل می‌کنند. در نتیجه فشارخون کاهش می‌یابد.

ضد بیماری ایدز
لکتین‌ها پروتئین‌هایی هستند که در بسیاری از مواد غذایی یافت می‌شوند. ذرت نیز سرشار از این پروتئین‌ها می‌باشد. لکتین‌ها می‌توانند به گیرنده‌های کربوهیدراتی در غشای سلول‌ها متصل شود. اتصال لکتین‌ها به این گیرنده‌ها فعالیت بسیاری از ویروس‌ها، از جمله ویروس ایدز را مختل می‌کند. با این حال مطالعات بیشتری برای اثبات اثر ذرت بر بیماری ایدز لازم است.

سرشار از ویتامین‌ها و املاح
ذرت سرشار از انواع ویتامین‌ها و مواد معدنی از جمله انواع ویتامین‌های گروه B مانند: B1 (تیامین)، B2 (ریبوفلاوین)، B3 (نیاسین)، B5 (پانتوتنیک اسید)، B6 (ریبوفلاوین)، B9 (فولات) و نیز ویتامین C می‌باشد.
به گزارش جام جم سرا، ذرت همچنین دارای املاحی چون: پتاسیم، فسفر و منگنز است. انواع فیبرهای محلول و نامحلول به فراوانی در ذرت یافت می‌شوند و هر 100 گرم از آن 5 درصد نیاز روزانه فیبر را تامین می‌کند که در کاهش کلسترول خون و سرطان کولون کارآمد است. ذرت بالأخص زمانی که به همراه حبوبات مصرف شود از ارزش غذایی بالایی برخوردار است و می‌تواند نیاز پروتئینی بدن را تامین کند. در هر فنجان از آن 5-6 گرم پروتئین وجود دارد. ذرت یکی از غلات فاقد گلوتن می‌باشد که می‌تواند منبع مناسبی از نشاسته برای بیماران مبتلا به سلیاک باشد.

نحوه پخت
ذرت را به اشکال بسیار متفاوتی مانند کبابی کردن، استفاده از ماکرویو، پختن در آب جوش (آب‌پز کردن)، بخار پز کردن، تهیه پاپ کورن و ... می‌توان طبخ کرد. البته بهترین روش برای پخت ذرت بخار پز کردن است که هم طعم متفاوتی دارد هم بسیاری از مواد مغذی آن حفظ می‌شود. بعد از پختن ذرت می‌توانید به آن مقداری نمک، فلفل و کمی کره بیفزایید.

نکته قابل‌ذکر در تهیه ذرت این است که نباید حین پخت به آن نمک اضافه کنید، همچنین آن را بیش از اندازه روی حرارت قرار ندهید زیرا هم طعم خود را از دست می‌دهد و هم بسیار سفت و غیرقابل‌هضم می‌شود. 15-20 دقیقه زمان برای پخت آن کافی می‌باشد. ذرت‌ها را بعد از دانه دانه کردن و پختن، می‌توانید در انواع غذاها مانند پاستا، ماکارونی، پیتزا، سوپ، سالاد و ... و نیز به همراه انواع ساندویچ‌ها یا مخلوط با برنج استفاده نمایید.(آرمان)


ادامه مطلب ...

دنیای متفاوت درونگراها و برونگراها

جام جم سرا: شخصیت انسان‌ها را می‌توان با معیارهای گوناگون دسته‌بندی کرد. برونگرایی و درونگرایی دو شخصیت کاملا متضاد انسان است که در این مبحث به تعریف آن پرداخته‌ایم. فراموش نکنید برونگرایی و درونگرایی ـ هر دو ـ کاملا عادی و طبیعی است و صرفا از این جهت که یکی به مسائل عینی و دیگری به موضوعات ذهنی بیشتر گرایش دارد، خلاف یکدیگر است.

در حقیقت باید گفت زندگی برونگراها در کنار دیگران معنا می‌گیرد و بودن در میان مردم به آنها انرژی می‌دهد. یک روز دوست‌داشتنی برای آنها معمولا روزی است که یک دوجین دوست یا اعضای خانواده کنارشان باشند. آنها به حضور مردم عشق می‌ورزند، چراکه می‌توانند برای حرف‌هایشان مخاطب‌های بسیاری پیدا کنند و فرصت خوبی برای ابراز وجود خواهند داشت.

برونگراها افرادی گرم و صمیمی، دوست‌داشتنی، پرانرژی و سرشار از روح زندگی هستند. آنها بیشتر مواقع تلاش می‌کنند در مرکز توجه باشند که البته خیلی زود هم موفق می‌شوند، زیرا از نظر دیگران بیشتر این افراد، جذاب و همراهان خوبی هستند. آنها خیلی راحت می‌توانند با افراد جدید ارتباط برقرار کنند، از آن نوع آدم‌هایی هستند که وقتی وارد یک مهمانی می‌شوند با همه شروع به صحبت می‌کنند. معمولا در پایان مهمانی هم چند دوست خوب به دوستانشان اضافه می‌شود.

برونگراها در شرایط عادی بسرعت حوصله‌شان سر می‌رود و همیشه به دنبال انگیزه هستند. کارهای تکراری آزارشان می‌دهد، مگر این که جذابیت خاصی برایشان داشته باشد یا این که آنها را مورد توجه دیگران قرار دهد. آنها دوست دارند افکارشان را حتی اگر هنوز کاملا به آنها اعتقاد پیدا نکرده‌اند، با دیگران در میان بگذارند. بنابراین ممکن است خیلی زود تغییر عقیده بدهند. آنها نسبت به هر نوع محرکی واکنش نشان می‌دهند و جسور و خودرای هستند. این افراد معمولا به سراغ مشاغلی پرهیاهو مانند کار در رسانه‌ها می‌روند.

فواید برونگرایی

از آنجا که این افراد براحتی با دیگران دوست می‌شوند و در اجتماعات حضور فعال دارند، می‌توانند در تبادلات فرهنگی بسیاری شرکت کنند و به همین دلیل آنها همیشه داستانی برای تعریف کردن دارند. همچنین خیلی زود مهارت‌های اجتماعی را می‌آموزند و به علت این که خیلی راحت افکارشان را بازگو می‌کنند دیگران آنها را بسرعت شناخته و سریع‌تر به جمع خود راه می‌دهند. چون سعی می‌کنند در مرکز توجه باشند اعتماد به نفس‌شان بسیار بالاست و خیلی زود می‌توانند در کار مورد علاقه‌شان رشد کنند. این افراد از ماجراجویی لذت می‌برند و مثلا آنها را می‌بینید که به سراغ مشاغل پرخطر مانند آتش‌نشانی، تعقیب توفان و غریق نجاتی در دریا رفته و عاشق ورزش‌های پرهیجان مانند صخره‌نوردی یا شیرجه در آسمان می‌شوند. این نوع مشاغل و سرگرمی‌ها می‌تواند از نظر احساسی آنها را غنی و از نظر ذهنی سرحال و پرانرژی نگه دارد.

از نظر شغلی این افراد می‌توانند فضای محل کارشان را پر از انرژی کرده، روی پروژه‌های مختلف به همراه گروه‌های کاری گوناگون بدون مشکل فعالیت کنند.

مضرات

اما برونگرایی مضراتی نیز به همراه دارد. از آنجا که این افراد براحتی با افراد بسیاری دوست می‌شوند هرگز وقت پیدا نمی‌کنند دوستی‌های عمیقی داشته باشند و معمولا روابط‌شان با دیگران در همان سطح اولیه باقی می‌ماند. آنها معمولا پس از مدتی دوستی ممکن است به این نتیجه برسند که برخی دوستی‌ها را باید رها کرد و مناسب نیستند. آنها هرگز نمی‌توانند لحظه‌ای تنها باشند و از آرامش موجود لذت ببرند، بنابراین گاهی اوقات حتی خواندن یک کتاب در اتاقی آرام و بی‌سر و صدا برایشان معضلی بزرگ محسوب می‌شود و بسرعت حوصله‌شان سر می‌رود.

از نظر شغلی نیز گاهی اوقات دردسرهایی را موجب می‌شوند:

1 ـ دوست دارند دائم در مرکز توجه باشند و وقتی این اتفاق نمی‌افتد از زندگی کاری‌شان خسته می‌شوند.

2 ـ شنونده‌های خوبی نیستند و گاهی اوقات کارها را خراب می‌کنند.

3 ـ فراموشکار می‌شوند.

درونگرایی

درونگراها با افراد کمی در ارتباط هستند، چراکه می‌خواهند روی موقعیت خود کنترل کافی داشته باشند و اگر خلاف این پیش برود اضطراب و نگرانی به وجودشان رخنه می‌کند. به‌طور کلی، افراد درونگرا علاقه‌ای به جمعیت و مورد توجه قرار گرفتن ندارند و در اجتماعات معمولا به سراغ کسانی می‌روند که از قبل با آنها کاملا آشنا باشند. وقتی هم میان جمع هستند معمولا ساکت و آرام بوده و بیشتر به سخنان دیگران گوش می‌دهند. البته اگر در صحبت کردن کمتر داوطلب می‌شوند به این معنا نیست که وقتی میان مردم هستند از وقتشان لذت نمی‌برند یا خجالتی هستند. خجالتی بودن معمولا در نتیجه ترس و واهمه داشتن در ارتباط برقرار کردن با دیگران است. معمولا افراد خجالتی دوست دارند با دیگران در ارتباط باشند، اما به دلیل ترس از صحبت کردن، توانایی ارتباط برقرارکردن با دیگران را ندارند و این موضوع آزارشان می‌دهد، اما افراد درونگرا برایشان مهم نیست که وارد جمعی شوند و با تک‌تک افراد صحبت و ابراز وجود کنند.

درونگراها بیشتر اوقات روی دنیای درونی خود متمرکز بوده و نسبت به آنچه در اطراف‌شان می‌گذرد بی‌توجه هستند. آنها می‌توانند میان سر وصدا براحتی کتابی به دست گرفته و مشغول مطالعه آن شوند. چراکه از تنهایی که به خود تحمیل می‌کنند لذت می‌برند و می‌توانند براحتی در دنیای بیرون را به روی خود ببندند. آنها نمی‌توانند مدتی طولانی به دیگران توجه کنند، اما می‌توانند ساعت‌ها روی موضوعات مورد علاقه خود متمرکز شوند. این افراد معمولا به دنبال سرگرمی‌ها و فعالیت‌هایی تک‌نفره می‌روند. درونگراها از آنجا که بسیار محتاط هستند نمی‌توانند به سرعت با دیگران دوست شوند و معمولا بتدریج وارد رابطه‌ای می‌شوند، اما اگر با کسی دوست شوند به دلیل این که از روی شناخت و آگاهانه انجام شده، این دوستی را می‌توانند تا پایان عمر حفظ کنند. بنابراین آنها دوستان محدود، اما قابل اعتمادی دارند. درونگراها اعتقاداتشان را تا زمانی که از آن مطمئن نباشند به زبان نمی‌آورند و وقتی عقیده‌ای را بیان کنند، می‌توانید آن را تغییرناپذیر بدانید.

فواید درونگرایی

درونگراها به دلیل کم‌حرفی می‌توانند شنونده‌های خوبی باشند و بنابراین هنگام ارتباط با دیگران همراه‌های خوبی هستند؛ زیرا براحتی سخنان دیگران را می‌شنوند و واکنش مناسب ارائه می‌دهند. از طرفی، اجازه می‌دهند دیگران بیشتر صحبت کنند و افکار و احساسات‌شان را راحت‌تر بروز دهند و این موضوع کمک می‌کند افراد درونگرا، اندیشمندتر و عمیق‌تر از دیگران باشند. این افراد وقتی به مشکلی برمی‌خورند، می‌توانند براحتی افکارشان را روی آن مشکل متمرکز کرده و راه‌حل‌های مناسبی پیدا کنند. همچنین این اشخاص بسیار مستقل هستند، چراکه اصلا نیازی به تائید دیگران ندارند.

اگرچه جمعیت کمی از مردم درونگرا هستند، اما در محل کار برای کارفرمایان بسیار باارزش‌اند:

1 ـ می‌توانند حجم بالایی از اطلاعات را پردازش کنند.

2 ـ شنونده‌های خوبی هستند.

3 ـ قبل از اظهارنظر فکر می‌کنند.

4 ـ از انجام دادن تنهایی کارها لذت می‌برند.

5 ـ برای متمرکز شدن روی کارهایشان هرگز نیازی به تشویق و پاداش ندارند.

مضرات

در دنیای مدرن امروزی درونگرایی نمی‌تواند درهای زیادی به روی فرد باز کند و شخص درونگرا فرصت‌های کمی پیش رو خواهد داشت. از آنجا که آنها افکارشان را براحتی بروز نمی‌دهند و به طور کل طبیعت مرموزی دارند، دیگران نمی‌توانند براحتی به آنها اعتماد کرده و طرح دوستی بریزند. این افراد چندان خونگرم نیستند و نمی‌توانند در کنار دیگران احساس آرامش کنند و معمولا مهارت‌های اجتماعی را به خوبی نمی‌آموزند. مشکل دیگر افراد درونگرا این است که نمی‌توانند احساسات و افکارشان را براحتی در جمع بیان کنند و دیگران چندان علاقه‌ای به بودن در کنار این افراد نشان نمی‌دهند.

از نظر کاری نیز افراد درونگرا در کارکردن با دیگران چندان انعطاف‌پذیر نیستند.

hillinghypnotherapy / مترجم: نادیا زکالوند


ادامه مطلب ...

راه پله‌ای متفاوت در خانه |عکس|

جام جم سرا: کف آپارتمان با سنگ مرمر سفید و رگه‌های طوسی پوشیده شده است. قسمتی از کف سالن، پله و برخی از دیوار‌ها و قسمت باز آشپزخانه با چوب کار شده است و تلفیق نهایی فضایی آرام و لطیف به وجود آورده است.

(فارس)


ادامه مطلب ...

یک تاکسی متفاوت در تهران! [مجموعه‌عکس]

شنبه 12 مهر 1393 ساعت 07:46

تصور کنید یک روز‌‌ همان طور که کنار خیابان ایستاده‌اید و برای خودروهای مسافربر دست تکان می‌دهید، بالاخره یکی از آن‌ها جلوی پایتان ترمز می‌کند اما شما در حالی که با تعجب دارید مقصدتان را می‌گویید، به جای اینکه حواستان به شنیدن جواب مثبت یا منفی راننده باشد چشمتان به انبوه گل و گیاه و شاخ و برگی باشد که همه فضای اتاقک درون خودرو را بجز صندلی‌ها پر کرده است! یک راننده تاکسی در تهران صاحب چنین خودرویی است. تصاویر او و تاکسی‌اش عجیب و غریبش را در ادامه ببینید.


ادامه مطلب ...

مراسمی متفاوت: از ۹ سالگی معتاد بودم [عکس]

جام جم سرا به نقل از مهر: مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک این بار برخلاف سالهای قبل با ابتکاری جدید جشن هفته کودک را در سالن اجتماعات وزارت دادگستری برگزار کرد. اما در این مراسم مسئولان کشوری و لشکری دعوت نبودند و تنها از کودکان آسیب دیده به عنوان میهمان و سخنران دعوت شده بود.

این مراسم را یکی از کودکان زیر ۱۸ سال کانون اصلاح و تربیت آغاز کرد و خبرنگاران منتظر حضور وزیر دادگستری بودند و گمان می‌کردند به دلیل تقارن مراسم با روز سازمان بازرسی ورود وزیر با تاخیر انجام خواهد شد اما مجری برنامه در جایگاه قرار گرفت و از دو کودک معلول برای سخنرانی دعوت کرد.


درخواست کودکان معلول از مسئولان

امیر علی و امیر مهدی ۱۰ ساله آرام آرام با ویلچر به سمت جایگاه حرکت کردند اما نمی‌توانستند از پله‌ها بالا بروند. بالاخره مظفر الوندی مشاور وزیر دادگستری و دبیر مرجع ملی کودک آستین‌ها را بالا زد و با کمک دیگران دو معلول را به روی سن بردند. مجری میکروفن را به دست امیر مهدی داد و معلول ۱۰ ساله گفت: سلام؛ من امیر علی معلول هستم... می‌خواهم خوب شوم و جابجایی من بسیار سخت است. آرزو دارم وزنه‌بردار شوم. تو را به خدا کمک کنید تا پاهای من خوب شود.


امیرمهدی هم گفت: من خیلی دوست دارم راه بروم، در زنگ تفریح و حتی زنگ ورزش معلم نمی‌گذارد با بچه‌ها بازی کنم چون رفت و آمد من سخت است.


صحبت‌های این دو معلول ادامه داشت تا اینکه از امیر سام کودک معلولی که با توانبخشی توانسته بود روی پاهای خود باستد دعوت شد. او گفت: خواهش می‌کنم فضای شهر و ساختمان‌ها را درست کنید تا بتوانیم به درستی حرکت کنیم. گاهی وقتی آسانسورهای مترو خراب است یا پله‌های زیرگذر ولیعصر چند ماهه خاموش است و به سختی حرکت می‌کنم، حتی یک بار هم زمین خوردم.


کودک کار: از ۹ سالگی معتاد بودم

این بار نوبت کودکان کار بود تا سخنران مراسم هفته کودک باشند. دو پسربچه و یک دختر دستفروش به جایگاه دعوت شدند. پسرک ۱۴ ساله که کمی هم از اینکه مجبور بود جلوی مسئولان و خبرنگاران حاضر شود احساس ناراحتی می‌کرد گفت: من اعتیاد را درک می‌کنم آیا شما هم درک می‌کنید؟ باید باور کنید که معتاد بیمار است. من از ۹ سالگی معتاد بودم و الان ۹ ماه است که پاکم (همه حاضران او را تشویق کردند). اما سوال من از شما این است که آیا وقتی به دکتر می‌روید شما را کتک می‌زنند؟ آیا دکتر شما را زندانی یا به زور به کمپ می‌فرستد؟ آیا می‌دانید زندگی در دره فرحزاد و کارتنخوابی یعنی چه؟ پدرم هم ۵۰ سال سن دارد و جانباز ۲۵ درصد است و الان ۸ سال است که پاک است. به خدا در همین تهران خیلی از کودکان نان شب ندارند. من هم روزی یک قرص اعصاب می‌خورم تا بتوانم کار کنم!


علیرضا کودک کار دیگری بود که می‌گفت: بچه‌هایی در فرحزاد هستند که از ۴ سالگی کار و تکدی‌گری می‌کنند. آیا می‌دانید کار کردن کودک ۹ ساله از ۷ صبح تا ۹ شب یعنی چه؟ اینکه معتادان تو را خفت کنند و یا بخواهی از دست بهزیستی فرار کنی! من می‌خواهم که دست ما را بگیرید.


همه گریستند

دخترک ۱۲ ساله دستفروش خیابانهای تهران میکروفن را گرفت و با بغض گفت: متاسفانه کسی بالای سر کودکان نیست تا به ما کودکی یاد بدهد. در اینجا کودکان فروخته می‌شوند و کودکی خود را نمی‌بینند. من تا ۱۰ سالگی حتی شناسنامه هم نداشتم تا اینکه یک موسسه حمایتی برایم شناسنامه گرفت و من در یک سال، سه سال را جهشی خواندم. آیا می‌دانید کودکی که کودکی نکرده و شناسنامه هم ندارد چگونه زندگی می‌کند! گفته‌های دخترک دستفروش با بغض و گریه همراه بود و تمامی حاضران گریستند؛ چنان که گفته‌های کودکان، اشک خبرنگاران را نیز جاری کرد.


درددل کودکان افغان با مسئولان

گروه بعدی، کودکان افغانی بودند. ابتدا کمی خجالت کشیدند اما بغضشان ترکید و گفتند: سلام برادران مسلمان و ایرانی‌های عزیز... مشکل ما این است که ما بیشتر از ۶ سال نمی‌توانیم درس بخوانیم و دوست داریم ادامه تحصیل دهیم.
یکی از دختران افغان می‌گفت: وقتی پدرم از خانه بیرون می‌رود چون مجوز نداریم هر لحظه منتظر دستگیری پدر هستیم. برای رفتن به هر استان باید پاسپورت‌ها را تمدید کنیم و سفر برای ما ممنوع است. می‌خواهم صدای من را هم بشنوید. ما کودک هستیم.


برچسب کمیته امداد از نام ما حذف شود

کودکان تحت پوشش کمیته امداد هم برای خود درد دلهایی داشتند که موجب تاثر حاضران شد. کودکان ایتام می‌گفتند: با هزینه آب و برق و گاز و کرایه خانه چگونه می‌توانیم زندگی کنیم. در مدرسه وقتی بچه‌ها می‌فهمند پدر ندارم یا تحت پوشش کمیته امداد هستیم رفتارشان تغییر می‌کند. ما هم می‌خواهیم کلاس تقویتی برویم و از سی دی و کتاب‌های کمک آموزشی استفاده کنیم اما پولی نداریم. ما به نمایندگی از هزاران یتیم می‌خواهیم حداقل برچسب کمیته امداد از نام ما حذف شود. مسئولان نباید از تحت پوشش بودن ما افتخار کنند. به ما ترحم نکنید چون وظیفه شما است که به ما کمک کنید اما بی‌منت باشد.

در این مراسم مظفر الوندی، مشاور وزیر دادگستری گفت: ما باید با بچه‌ها زندگی کنیم تا بفهمیم آن‌ها چه می‌گویند. برای همین در وزارت دادگستری تصمیم گرفتیم ابتدا تمام کودکان را شناسایی کنیم و بانک اطلاعاتی تشکیل دهیم.

در ابتدای این مراسم کودکان آسیب دیده اجتماعی دلنوشته‌های خود را روی کاغذ نوشته و روی دیوار نصب کردند. یکی نوشته بود موبایل لمسی می‌خواهم و دیگری نوشته بود خدایا پا‌هایم خوب شود. یکی پول می‌خواست و یکی هم دوست داشت خانه دار شود...


ادامه مطلب ...

تصویری متفاوت از خانواده: نشانگان کاشانه خالی

جام جم سرا به نقل از شرق: ادامه تحصیل در شهری دیگر، ازدواج، اشتغال به کار، توانایی گذران زندگی به تنهایی و استقلال‌طلبی، عوامل و انگیزه‌های این جدایی را تشکیل می‌دهد.
دستیابی فرزند به خودکفایی و استقلال طبعا موجب شادی، رضایت و احساس غرور می‌شود، ولی به‌هرحال جدایی از فرزندی که سال‌ها وابسته به والدین و در کنار آنها بوده به‌طور همزمان احساس غمزدگی و اندوه را به‌همراه خواهد داشت. در مواردی که این احساسات منفی، شدت یا مدت بیش‌ از حد داشته باشد با حالتی به نام نشانگان کاشانه خالی (empty nest syndrome) روبه‌رو می‌شویم که یک شرایط بالینی و کلینیکی محسوب نمی‌شود ولی تمام والدین در معرض آن قرار دارند. حالت‌هایی مانند احساس فقدان، غمگینی، بی‌هدفی، احساس طردشدگی، تهی‌بودگی، اضطراب و نگرانی در مورد آینده فرزند تجربه می‌شود.
در افراد سالم و در یک زمینه ارتباطی بهنجار تجربه این حالت‌ها، زودگذر و سطحی خواهد بود. ولی در موارد شدید یا طولانی‌مدت می‌تواند منجر به افسردگی تمام‌عیار شود و مداخله حرفه‌ای را طلب کند. وجود سوابقی از اختلالات رفتاری و شخصیتی، تعارضات زناشویی و رابطه، ازدواجی ناپایدار و ناراضی‌کننده، اعتیاد به الکل و مواد، احساس سرزنش بنیادی خود به‌عنوان والد یا همانندسازی بیش‌ از حد با هویت والد و مشکل عدم پذیرش هرگونه تغییر به‌طور کلی از عواملی هستند که در بروز حالت‌های بیمارگونه نقش بازی می‌کنند.
این نشانگان در مادران شیوع بیشتری دارد. نباید فراموش کرد که مشکلات همزمانی مانند یائسگی، مرگ همسر، مراقبت از والدین سالخورده و بازنشستگی در تشدید آن موثر است.
در مقابله با این وضعیت، چالش اصلی استقرار رابطه‌ای جدید و متفاوت با فرزند است. بهترین راه برخورد با این چالش استمرار تماس با آنهاست. خوشبختانه امروزه امکانات فناوری ارتباطی پیشرفته برای تماس با فرزندان وجود دارد.
با نگاه مثبت به این مرحله‌ گذار می‌توان آن را فرصت مناسبی برای تجدید و تعمیق رابطه با همسر، پیگیری علایق شخصی نادیده‌گرفته، روابط دوستانه جدید، گسترش روابط قبلی و استفاده مفید از اوقات فراغت دانست.
پژوهش‌های اخیر تصویر تیره قبلی این وضعیت را تغییر داده است. یافته‌ها نشان می‌دهد که با تولد فرزندان شادی و رضایت ازدواج کاهش می‌یابد. حضور فرزندان علاوه بر فشار مالی موجب محدودیت‌های زمانی و افزایش وظایف خانه‌داری والدین، به‌خصوص مادران می‌شود. اوقاتی که همسران می‌توانند با هم صرف کنند یک‌سوم زمانی است که قبل از تولد و حضور فرزندان داشته‌اند، بنابراین تغییر می‌تواند مثبت باشد.
نتایج یک تحقیق انجام‌شده در آمریکا در سال2010 روی دو هزار زوج که فرزندانشان به‌تازگی خانه را ترک کرده بودند نشان داد که اکثر آنها احساس می‌کردند 10سال جوان‌تر شده‌اند. وضع مالی مناسب‌تر، افزایش تعداد دوستان، سرگرمی‌های بیشتر و روابط بهتر با همسر نیز توسط این زوج‌ها گزارش شد. این امر در جوامعی مانند کشور ما که الگوهای خانوادگی فرزندمحور به نحو مبالغه‌آمیزی دنبال می‌شود، می‌تواند بامعناتر باشد.
از سوی دیگر برخی واقعیت‌های اجتماعی روند خروج فرزندان از خانواده را برعکس کرده و تصویر نشانگان کاشانه خالی را تغییر داده است.
در دهه اخیر از گروهی از فرزندان با عنوان نسل بومرنگ (boomerang generation) نام برده می‌شود. بومرنگ آلت پرنده بومیان استرالیایی است که پس از پرواز به جای قبلی خود بازمی‌گردد. نسل بومرنگ به بالغین جوانی گفته می‌شود که بر اثر عواملی مانند آمار بالای بیکاری، محدودیت‌های شغلی، مسایل مالی، طلاق و سوءمصرف الکل و مواد به خانه پدری خود بازمی‌گردند. عاری از طنز نیست که در برخی از واژه‌نامه‌ها معادل فارسی «تف سربالا» در برابر لغت بومرنگ به کار رفته است.
در مواردی هم بعضی از فرزندان اصلا راضی به ترک خانه پدری نمی‌شوند. ظاهرا این افراد می‌خواهند با مسوولیت‌های محدود فرزندی سرکنند و از طرف دیگر به‌طور همزمان از حقوق ویژه بزرگسالی بهره‌مند شوند.
برخی آمارها در آمریکا نشان می‌دهد که در گروه سنی 18 تا 34سال، 34درصد فرزندان هنوز در منزل والدین خود زندگی می‌کنند در حالی که در یک‌دهه قبل از آن این نسبت برای مردان 15درصد و برای زنان هشت‌درصد بود. در برخی از کشورها مانند ایران از سویی الگوهای ارتباطی قبیله‌ای مربوط به خانواده گسترده هنوز در شهرها دنبال می‌شود و از سوی دیگر تفکیک فردی و شخصیتی اعضای خانواده که لازمه رشد و استقلال فردی است با مشکل روبه‌روست. طبیعی است در چنین جوامعی واقعیت‌های فوق رنگ بومی و محلی گرفته و در مواردی با شدت بیشتری ظاهر می‌شود.(دکتر غلامحسین معتمدی - روانپزشک)


ادامه مطلب ...

یک آدم متفاوت در محیط کار: کارمند آزمایشی

جام جم سرا به نقل از ایران هفت: یادم هست نخستین بار که وارد محیط کاری ام شدم، به دنبال چهره‌ای بودم که لبخند بر لب داشته باشد و از من استقبال کند، اما بی‌فایده بود. چون همه آدم‌ها یا سرشان به کار خودشان گرم بود یا آنچنان اخمی ‌بر چهره‌شان بود که واقعاً هر کسی با دیدن آنها می‌ترسید.
شاید این تجربه‌ای مشترک برای همه آدم‌هایی است که برای نخستین بار وارد یک محیط کاری جدید می‌شوند و تنها مختص من نباشد. به هر حال بهتر است در چنین مواقعی در مقابل گارد بسته همکاران مقاومت کرده و سعی کنید انگیزه‌تان را از دست ندهید. زیرا در این صورت ادامه کار در آن سازمان برایتان دشوار و گاهی نیز غیرممکن خواهد بود.
همیشه این محافظه کاری و نگرانی‌ها از سوی بسیاری از کارکنان قدیمی ‌در محیط‌های کاری مختلف وجود دارد. نمونه‌اش در اختیار قرار ندادن اطلاعات کافی به همکار جدید برای انجام کار است. زیرا هر یک از کارکنان قدیمی ‌تصور می‌کنند که اگر توانایی‌های فرد جدید بیشتر باشد امنیت شغلی آنها به خطر خواهد افتاد.
متأسفانه این وضعیت در سازمان‌های دولتی و خصوصی فرق چندانی ندارد و این گونه رفتارها در هر دو بخش وجود دارد که به هر حال، یک ضعف سازمانی محسوب می‌شود.
بیشتر افرادی که در مشاغل مختلف فعالیت دارند، این وضعیت را تجربه کرده و اگر نظرخواهی خاصی در این خصوص صورت گیرد، همه آنها به تجربه‌های مشابهی در این خصوص اشاره می‌کنند. این در حالی است که وقتی به فرد جدیدی که برای انجام کار و فعالیت به سازمانی وارد شده، همانند یک دشمن نگاه شود، این نگاه منفی بر کارهای دیگران نیز تأثیر خواهد گذاشت و در نتیجه محیط کار به محیطی پر از استرس و نگرانی برای همه تبدیل خواهد شد.
چرا باید محیط‌های سازمانی با کوچکترین تغییری همه چیزش به حاشیه کشیده شود و بازدهی کار برای مدتی پایین بیاید؟ چرا مدیران از همان بدو ورود افراد تازه وارد، جایگاهی برای آن شخص در نظر نمی‌گیرند و او را به صورت رسمی‌ به دیگر کارکنان سازمان معرفی نمی‌کنند؟
البته معارفه فرد معمولاً آزمایشی است و همین عبارت آزمایشی کار کردن در نفس خود یعنی مواظب باشید تا او کار را از شما نگیرد. همین موضوع خود می‌تواند موجب سلب آرامش همه افراد در یک محیط کاری شده و تأثیرات منفی به وجود بیاورد. پس علاوه بر اینکه برای فرد جدید دوره‌های مهارتی ارتباطی برای ایجاد آمادگی ورود به محیط کاری جدید آموزش داده می‌شود، باید به سایر نیروهای قدیمی‌تر نیز تمام این مهارت‌ها آموزش داده شود تا بتوانند این گونه موضوعات را در الگوهای رفتار اجتماعی خود جای داده و به آن توجه کنند. رعایت این موضوعات باعث کاهش استرس و نگرانی در محیط کاری شده، در نتیجه احساس امنیت شغلی را افزایش داده و بازده کار را نیز بالا می‌برد.(سمیه بهمنی)


ادامه مطلب ...

خانه‌های متفاوت همسایه‌های پولدار ما [مجموعه عکس]

عزیز دل برادر جام جم , عكس های بسیار زیبایی بود مباركشان باشد ما كه حسود نیستیم امیدواریم از راه صحیح به این ثروت رسیده باشند و خداوند هم توفیق دهد , اما اگر به این میگن خانه و اسم این خانه باشد , پس خانه ما در مقابل این خانه ها , لنگه كفش است والا , ما ١ آپارتمان ٥٣ متری داریم كه ١ اتاق خواب كوچك دارد كه مادرم توش نماز می خواند و اتاق خواب مادر است , یك هال جمع و جور كوچك كه شب خودم می خوابم با یك آشپزخانه اوپن كوچك و یك سرویس بهداشتی جمع و جور و یك حمام جمع و جور كوچك شكر راضی هستیم , شكایتی نداریم فقط امیدواریم آخر و عاقبت مان به خیر و خوبی ختم شود


ادامه مطلب ...

شیوه متفاوت معلم سنندجی: ۳۷ سال الفبای عاشقی

او در تدریس خود ساختار خشک لحن و بیان مونولوگ تدریس را به دیالوگ تغییر داد و در نظام جدید هم مشارکت گروهی و عاشقانه دانش‌آموزان در فرآیند نمایشنامه خوانی، قصه گویی، روایت داستانی و شعرخوانی را از رمزهای موفقیت در الگوهای تدریس می‌داند. همین مسأله موجب شد که به لطف دوستان و قضاوت و ارزیابی کارشناسان آموزش و پرورش به علت قبولی بیش از 96 درصد دانش‌آموزان در ثلث اول، در سال‌های تحصیلی 70 تا 78 موفق به کسب عنوان معلم برتر در روش‌ها و الگوهای تدریس در استان و منطقه شود. این آموزگار در استراتژی تدریس هیچ تمایزی بین دانش‌آموزان قائل نیست و در مکتب خانه او همه یکسانند.
او تبحر بسیاری در ابداع شیوه‌های نوین آموزشی دارد. کسب عنوان معلم برتر منطقه در ارائه بهترین الگوهای روش‌ تدریس پایه اول ابتدایی در سال‌های تحصیلی 70 تا 78 به صورت مستمر نمادی از توانایی واستعداد این بانوی آموزگار در روش‌ تدریس است. ابراهیمی نظر متفاوتی درباره کتب درسی پایه اول دبستان دارد: «مفاهیم کتب پایه اول ابتدایی در نظام آموزشی قدیم به لحاظ محتوا وپیام ارزشمند بود و اکثر دانش‌آموزان اشعار و نثرمنظوم دروس را حفظ می‌کردند و با نمادهای مفهومی آن ارتباط کنش و واکنش برقرار می‌کردند.
اکثر کودکان دانش‌آموز در نظام قدیم با درونمایه اصلی مفاهیم که راوی ایثار دهقان فداکار، همکاری امین و اکرم به پدر در ساخت خانه، رعایت حقوق شهروندی در صف نانوایی، اقتصاد کشاورزی در درس داس - سبد وآیین‌های نوروزی وفرهنگ عیادت از بیمار وآشپزی در درس نمک- نمکدان و دیگر عناصر درون وبرون متن زندگی همذات پنداری می‌کردند و درگفتار و رفتار دانش‌آموزان نمود عینی می‌یافت.»
او همچنین درباره تدریس و ارزشیابی نظام قدیم در میزان ارتقای یادگیری و آموزش دانش‌آموزان می‌گوید: «در نظام قدیم رابطه روحی ملموس‌تر بود و رابطه بین دانش‌آموز ومعلم یک رابطه فرا استادی و تلمذی بود فرآیند آموزش دانش بیشتر مبتنی بر یادگیری مستقیم و درس پس دادن بود. در اسلوب تدریس نظام قدیم روش ارزشیابی و عشایری مرسوم بود مثلاً کل ساختار یک کلمه از بخش کردن تا صداکشی با رویکرد «کل به جز» توسط محصل انجام می‌شد اما در نظام جدید روش تدریس و پایش توصیفی است در این شیوه از پروسه تدریس، دانش‌آموز با مشاهده تصاویر، بحث وگفت‌و‌گو، داستان سرایی، قصه‌گویی، شعرخوانی ونقاشی پیرامون موضوع درس به صورت گروه‌‌بندی مشارکت می‌کند اما یکی از معایب این دوره از نظام آموزشی فقردانش‌آموزان در املا وانشانویسی است که حذف انشا به نوعی چشمه جوشش خلاقیت و استعداد دانش‌آموزان را خشکانیده است.
امروزه ذهن وفکر دانش‌آموزان با ابزارهای مدرن گره خورده است واین آسیب بحران زا مانع ظهور و بروز استعدادهای خلاقه ذاتی برخی از دانش‌آموزان شده است.» او البته درباره تنبیه دانش‌آموزان، نظری متفاوت دارد: «از تنبیه بدنی وحتی تحقیر لفظی دانش‌آموزان متنفرم، کاشتن تخم کین در ذهن پاک ومعصوم یک کودک هفت ساله عمل زشتی است که با الفبای آموزش زندگی وخط بطلان بیسوادی و روشن کردن مشعل روشنایی منافات دارد واز منظر من هرکس در هر مقام و منزلتی به چنین روشی متوسل شود به آیینه ناشفاف هویت خود سنگ زده است. در طول این 37 سال تنها یک بار آن هم در نخستین سال تجربه تدریس در اوایل دهه 50 در دبستان روستای صلوات آباد که محیط روستا در زمستان آغشته به گل ولای بود کفشی نو به پا داشتم که درحین املا گفتن به دانش‌آموزان وچرخیدن در محیط کلاس یکی از دانش‌آموزان که دختری زیبا رو با لباس مندرس بود مدام نوک کفش نایلونی گل آلودش را به کفشم می‌سایید ومن نیز با لحنی تند شماتتش کردم که تا سال‌ها زخم این گفتار تند بردلم ماند وهرگز داغمه نبست.»
گفته می‌شود که از پنج فرزند او، چهار فرزند ذکورش در اول دبستان شاگرد مادر بوده‌اند اما او در ردای معلم از تفرعن فرزندش گذشت نکرده است و یکی از فرزندان او که امروز از چهره‌های مشهور نوازندگی در هنر موسیقی است می‌گوید «روزی از سر نافرمانی و عصیان دفتر املایم را به عمد جا گذاشتم و هنگامی که مادرم در کسوت معلم از من پرسش کرد که دفترت کجاست؟ سر به زیر چشم به نوک کفش‌های پاشنه تختش دوختم و غرغر و لابه‌کنان گفتم خانم معلم یادم رفته است او با مهربانی اما با لحنی جدی از من خواست که هرچه سریع‌تر به منزل بروم و دفترم را بیاورم و با قاطعیت گفت تو اینجا دانش‌آموز هستی نه فرزند من، میان جهان خانه و جهان مدرسه از این جهان تا آن جهان فاصله است این پند را آویزه گوش‌ات کن»
صدیقه در گفتارش صادق است و از عمق چشمان عاشقش هویداست که در طول دوران تدریس با لبه تیز خط کش و نهال چوب نمدار خیس عرعر و بلوط بر فرق سر وگودی کف دستان کوچک کودکان نکوفته است و تعادل جسمی و شخصیت هیچ دانش‌آموزی را با گونه‌های سرخگون پای تخته سیاه سر به زیر با اعمال تنبیه روی یک پا ایستادن به صلابه نکشیده و با فشردن سفت خودکارسخت، ولای انگشت دست هیچ دانش‌آموزی را سیاه و کبود نکرده است.
او با این اوصاف در جذب قلب کوچک دانش‌آموزان گریزپای پایه اول از محیط دبستان استاد است و به تبحر در ابداع شیوه‌های نوین و شیرین آموزشی مشهور است و کسب عنوان معلم برتر منطقه در ارائه بهترین الگوهای روش تدریس پایه اول ابتدایی در سال‌های تحصیلی 70تا 78 به صورت مستمر نمادی از توانایی و استعداد این بانوی آموزگار در روش تدریس است.(شیروان یاری/ایران)


ادامه مطلب ...

جاکلیدی‌ها و نگهدارنده‌های دسته کلید متفاوت [مجموعه عکس]

شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 08:11

جام جم سرا: شاید شما انواع و اقسام نگهدارنده‌های کلید و دسته کلید را دیده باشید اما آنچه در تصاویر پی‌آمده می‌بینید احتمالاً متفاوت‌تر از همه آنها باشد؛ جاکلیدی‌ها و نگهدارنده‌هایی که از بازیافت یا بازسازی وسایل مستعمل، دورریز و یا به طور کلی ابتکاری ساخته شده‌اند.


ادامه مطلب ...