مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مسئله این است؛ فیزیوتراپی یا پماد الاغ

[ad_1]
مفیدستان:
مسئله این است فیزیوتراپی یا پماد الاغ

انسانها دنبال امید می گردند, امیدی که طب حاشیه آن را نوید می دهد طب مدرن در کنترل بیماریهای عفونی تا حد زیادی نوید دهنده و از خود مطمئن است

انسانها دنبال امید می گردند، امیدی که طب حاشیه آن را نوید می دهد. طب مدرن در کنترل بیماریهای عفونی تا حد زیادی نوید دهنده و از خود مطمئن است. به همین دلیل است که ما برای سرماخوردگی سراغ طب حاشیه نمی رویم! چون می دانیم پزشکی مدرن جوابگوست. اما برای بیماریهایی با پایان تلخ ناگزیر به طب حاشیه متوسل می شویم.

مصطفی کوکبی، پزشک: در خیلی از این درمانها به بیمار توصیه می شود، غذای دریایی بخورند درحالی که غذای دریایی نمکش بیشتر و سطح جیوه اش بالاتر است و ممکن است در برخی بیماری ها عوارض شدیدی بدهد یا خیلی از کسانی که دنبال عسل درمانی می روند، مبتلا به سرطان یا بیماریهای خود ایمنی اند. طبق تحقیقات، بیشتر عسلها آلوده به سم بوتولیسم است. این برای ما مشکلی ندارد اما کسی که بیمار است، بیماری اش تشدید می شود.

«پماد الاغ اصلی، جهت دردهای روماتیسم، آرتروز، کمردرد، پا درد و دردهای مفصلی.» این پوستر با یک عکس الاغ روی دیوار نصب شده و از متقاضی می خواهد پماد را با نشان اصلی خریداری کند؟ نشان اصلی پماد الاغ.

دو زن که یکی مسن است و دیگری جوان مقابل این پوستر ایستاده و با جدیت درباره آن بحث می کنند. مادر و دخترند. مادر می گوید: «این همه دکتر رفتم فایده نداشت حالا این را هم امتحان می کنم.» دختر روی پوستر دنبال شماره تلفن می گردد؛ لابد برای اینکه پماد اصلی را تهیه کند. روی کاغذ اما از شماره یا آدرس هیچ خبری نیست.

یک ماه است، آش آلو می خورد؛ برای درمان صفرا. هر روز یک قابلمه بزرگ. آنقدر از این غذا خورده که دیگر خسته شده اما چاره ای نیست، توصیه درمانگر است. مرد 45 سال دارد: «هر چقدر برای درمان صفرا دکتر رفتم فایده نداشت. داروها بدترم کردند. حالا ببینم این آش آلو چه کارمی کند.»

ماهی درمانی، زالودرمانی، زنبور درمانی، چاکرا درمانی، خام گیاهخواری، رایحه درمانی، سنگ درمانی، مار درمانی وهزار درمان شناخته و ناشناخته دیگر این روزها بدجوری مد شده. بعضی عجیب و غریبند و به قول معروف با هیچ منطقی جور درنمی آیند و بعضی هم کاملاً مبتنی بر طب سنتی و قدیمی، اما هرچه هست، این سؤال برای خیلی ها پیش می آید. چرا مردم این روزها آنقدر به این گونه درمان ها که انسان شناسان پزشکی نام «طب حاشیه» بر آن گذاشته اند گرایش پیدا کرده اند. آیا از طب مدرن ناامید شده اند؟ بیماران چه زمانی سراغ طب حاشیه یا طب آلترناتیو می روند؟ آیا واقعاً طب مدرن در درمان بیماری ها شکست خورده؟

عسل درمانی و آب درمانی؛ ناامیدی از پزشکی مدرن

آیا دلیل این همه گرایش بیماران به درمانهای متفاوت وگاه عجیب وغریب بی توجهی پزشکان به بیمار نیست؟ پزشکانی که گاه حاضر نیستند، دقایقی به حرف بیمارشان گوش دهند؟ مزدک دانشور، انسان شناس پزشکی در گفت و گو با ما سه عاملی که گرایش به طب حاشیه را بیشتر کرده، این گونه دسته بندی می کند: «بنیاد و پارادایم طب حاشیه پیوستگی و وابستگی بدن انسان به جهان اطراف است. طب مدرن از این پارادایم فاصله گرفته اما عوامل بسیاری در فرهنگ جوامع، این پیوستگی را تأیید می کند. عامل دیگر گرایش افراد به طب حاشیه، ناکامی طب مدرن در درمان بیماری های مزمن، طولانی و با انتهای مشخص است. سومین عامل سرمایه زده شدن پزشکی مدرن است که موجب شده اعتماد مراجعان به پزشکان سپیدپوش کم شده و در نتیجه طب حاشیه پررنگتر شود و خود بازار بزرگی ایجاد کند.»

او یکی از دغدغه های اصلی انسان شناسی پزشکی را همین طب حاشیه یا آلترناتیو می داند: «در تفکر باستانی فرض بر این بوده که بدن انسان با محیط اطرافش پیوستگی دارد. یعنی بدن انسان و محیط اطراف در یک تناظر و رابطه تنگاتنگ قرار دارند و آنچه در بدن انسان به عنوان بیماری می بینیم در حقیقت یک مابه ازای بیرونی نیز دارد و بالعکس. به عنوان مثال در افسانه ها می خوانیم که با بیماری پادشاه، برکت از زمین می رود و یا برعکس به علت گناه مردمان طاعون و وبا در ملکی همه گیر می شود.

حال آنکه پزشکی مدرن علت ابژکتیو و ملموس بیماریها را بیان می کند. این رویکرد در مورد بیماریهای عفونی تا حد زیادی جواب می دهد، اما وقتی کار به بیماریهای مزمن و سبک زندگی می رسد، دیگرجوابگو نیست. چون اولاً علت بیماری را نمی تواند به طور مشخص معلوم کند و هم در درمان آن تا حدی ناکام است و فقط می تواند آن را کنترل کند و یا مرگ را اندکی به تعویق اندازد.»

مریم 33 ساله مبتلا به نوعی بیماری خونی است. او می گوید: «از دکترم بارها خواستم درباره بیماری ام به من توضیح دهد، دست کم اگر این کار را نمی کند به حرفهایم گوش کند. اما حتی این زحمت را هم به خودش نمی داد. من هم سراغ «هومیوپاتی» رفتم فکر می کنم در این نوع درمان دست کم امید هست، همان چیزی که پزشکی ما گمش کرده.» در پزشکی هومیوپات، پزشک باید یک ساعت برای بیمار وقت بگذارد و با عواطف و زوایای روحی او آشنا شود و بر آن اثر بگذارد.

مزدک دانشور هم تأکید می کند: «انسانها دنبال امید می گردند، امیدی که طب حاشیه آن را نوید می دهد. طب مدرن در کنترل بیماریهای عفونی تا حد زیادی نوید دهنده و از خود مطمئن است. به همین دلیل است که ما برای سرماخوردگی سراغ طب حاشیه نمی رویم! چون می دانیم پزشکی مدرن جوابگوست. اما برای بیماریهایی با پایان تلخ ناگزیر به طب حاشیه متوسل می شویم.»

شادی 26 ساله به بیماری اعصاب و روان مبتلاست؛ نوعی اختلال وسواس و اضطراب شدید: «دوا و درمانی نبوده که سراغش نرفته باشم؛ از شوک درمانی گرفته تا تزریق آمپول و انواع و اقسام داروها با هزینه های سرسام آور اما واقعاً به این نتیجه رسیده ام روانپزشکی در درمان بیماری ام ناتوان است. الان سراغ عسل درمانی رفته ام. چند ماه است مدام عسل می خورم و وضعیت بهتری دارم.» شادی تمام داروهای شیمیایی اش را دور ریخته و این روزها به عسل دل بسته است، اما واقعاً چقدر عسل به درمان بیماری اش کمک می کند؟

علیرضا یک بیمار مبتلا به سرطان خون است، او هم این روزها خام گیاهخواری را برای درمان بیماریش انتخاب کرده: «پرتو درمانی و شیمی درمانی فقط یک روش درمان سرطان خون است، من با تحقیق زیاد فهمیدم در درمان بیماری من فقط 50 درصد مؤثرند. بنابراین خام گیاهخواری را انتخاب کردم با هزینه و درد کمتر.»

مزدک دانشور همچنین به موارد دیگری از پزشکی مدرن که گرایش به طب حاشیه را افزایش داده هم اشاره می کند: «از جمله علت های گرایش بیماران به این شیوه شفابخشی و گریز از طب مدرن را می توان در سرمایه زده بودن آن رصد کرد. آنقدر پول مسأله مهمی در رابطه بیمار- پزشک شده است که بیماران اعتمادشان را به راه حلهای پزشکان از دست داده اند.»

علم پزشکی درباره طب حاشیه

چه می گوید؟

علم پزشکی اما چندان به درمانهای طب حاشیه معتقد نیست، خیلی از پزشکان معتقدند این درمانها فقط جنبه تلقینی دارد و تأثیرشان ثابت نشده. مصطفی کوکبی، پزشک در این باره بیشتر توضیح می دهد: «در خیلی از این درمانها به بیمار توصیه می شود، غذای دریایی بخورند درحالی که غذای دریایی نمکش بیشتر و سطح جیوه اش بالاتر است و ممکن است در برخی بیماری ها عوارض شدیدی بدهد یا به بیمار توصیه می کنند به جای نمک یددار نمک دریا بخورد. این نمک به دلیل سرب بالا برای بیماریهای خودایمنی مضر است. درحالی که درصد خلوص نمک یددار در آزمایشگاه کنترل می شود. خیلی از کسانی هم که دنبال عسل درمانی می روند، مبتلا به سرطان یا بیماریهای خود ایمنی اند. طبق تحقیقات ثابت شده که بیشترعسلها آلوده به سم بوتولیسم است. این برای ما که سالم هستیم ممکن است مشکلی به وجود نیاورد چون سیستم گوارش ما می تواند سم بوتولیسم را نابود کند، اما کسی که بیماری مزمن دارد سیستم ایمنی اش پایین می آید و عفونتهای فرصت طلب، بیماری اش را تشدید می کند.» او به تجربه بیمارانی که به مدت طولانی آب درمانی کرده اند هم اشاره می کند: «گاهی آب درمانی طولانی به کلیه ها فشار می آورد و سیستم تغذیه ای را بهم می ریزد و موجب پوکی استخوان، مشکل کم بینایی و کمبود شدید ویتامین می شود. ما در درمانگاه بیمارستان امام، بیماران زیادی را دیده ایم که درمان اصلی را رها کرده و سراغ این گونه درمانها رفته و بعد از ماه ها وقتی برگشته اند به مرحله غیر قابل جراحی رسیده و زمان طلایی درمان را از دست داده اند. این بین جوانانی که سرطان خون دارند به وفور دیده شده، جوانانی که به اینترنت دسترسی دارند و مدام به دنبال بهترین نوع درمانند.»

مرد 45 ساله که همه امیدش در درمان صفرا به آش آلو بود، حالاچند روزی است دست از درمان کشیده: «واقعا ذائقه ام اجازه نمی داد بازهم از آن آش بخورم. حالم را بد می کرد، الان آب درمانی می کنم.» مادر و دختری که دنبال پماد الاغ بودند، بالاخره آن را پیدا کرده اند. دختر می گوید دردهای روماتیسمی مادرش خیلی بهتر شده. شادی هنوزعسل درمانی می کند و معتقد است اضطراب و وسواسش کمتر شده. علیرضا که مبتلا به سرطان خون بود دوباره به درمانهای شیمیایی برگشته. پزشکان به او گفته اند دوره طلایی درمان گذشته و خیلی سخت می شود به درمانهای آینده امیدوار بود. طب حاشیه و مدرن در جدال و رقابت با یکدیگر قرار دارند، هرچه هست، بیشتر بیماران در میانه دوراهی سرگردانند. خیلی هایشان می گویند طفلی به نام امید را گم کرده اند.

مزدک دانشور، انسان شناس پزشکی


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مسئله این است؛ فیزیوتراپی یا پماد الاغ مسئله این است؛ فیزیوتراپی یا پماد الاغ


ادامه مطلب ...

با بررسی رنگ دود، خودرویتان را عیب‌یابی کنید! بررسی فنی یک مسئله همیشگی

[ad_1]

با بررسی رنگ دود، خودرویتان را عیب‌یابی کنید!/ بررسی فنی یک مسئله همیشگی

به گزارش پدال،همه‌ ما با صحنه‌ای مواجه شده‌ایم که در آن از آینه‌ی عقب دود خارج شده از اگزوز را دیده‌ایم. محفظه‌ی احتراق داخلی پیشرانه محصولات متنوعی تولید می‌کند که برای چرخش میل‌لنگ بکار می‌رود. این محصولات از طریق اگزوز به هوا وارد می‌شوند؛ و این گازهای خارج شده هستند که می‌توانند باعث نگرانی ماشین بازها شوند.

خب بیایید نگاهی با ترکیب آلاینده‌های قابل مشاهده‌ی اگزوز خودرو بیندازیم و ببینیم دلایل خروج این گازها چیست.

دود سیاه
دودهای سیاه خارج شده از اگزوز معمولاً نگرانی زیادی را ایجاد نمی‌کنند و این موضوع با توازن احتراق کنترل شده توسط ECU در ارتباط است. دود تیره‌تر قابل مشاهده به علت به هم خودرو مخلوط سوخت و هوا و در زمانی است که نسبت هوا/سوخت به زیر استوکیومتری بهینه می‌رسد (14.7 به 1 در پیشرانه‌ی بنزینی، 14.5 به 1 در پیشرانه‌ی دیزلی).

شمع تنها می‌تواند میزان معینی از سوخت را در یک دوره مشتعل کند بنابراین سوختی که مشتعل نشده به داخل سیستم اگزوز وارد شده و در آنجا می‌سوزد.

این شرایط می‌تواند به علت نشتی انژکتور سوخت، لوله‌ی برگشت سوخت مسدود شده، سنسور اکسیژن شکسته شده و یا بسته شدن تنظیم کننده‌ی فشار سوخت ایجاد شود. فیلتر هوای کثیف نیز از ورود هوای تمیز به محفظه احتراق جلوگیری کند. این موضوع نه‌تنها حجم هوای ورودی را محدود می‌کند بلکه به علت حضور آلاینده‌های ناخواسته راندمان احتراق را نیز پایین می‌آورد.

دود آبی
دود آبی در خودروهایی که مخلوط ناخواسته‌ روغن داخل ترکیب هوا/سوخت داشته‌اند دیده می‌شود. این دود به این معنی است که اجسام آلوده‌کننده‌ای داخل سیلندرها وجود داشته و به همراه سوخت و هوا می‌سوزند.

این آلاینده‌ها به دلیل ایجاد اختلال در سیلندرها، پیستون‌ها، سوپاپ‌ها و نقص قطعاتی نظیر رینگ پیستون‌ها ایجاد می‌شوند. پیشرانه‌ها به منظور تحمل شرایط سخت ساخته می‌شوند بنابراین هرگونه انحراف در ابعاد به علت پوشش ثابت و پیچ‌خوردگی کوچک در قطعات یاد شده می‌تواند اجازه دهد که روغن استفاده شده برای روان‌سازی به داخل سیلندرها وارد شود.

سوپاپ آسیب دیده به روغن اجازه می‌دهد تا از مجموعه سوپاپ بالای سر سیلندر راه خود به داخل سیلندر را پیدا کند. همچنین در صورت آسیب رینگ پیستون نیز روغن از محل اتصال میل‌لنگ به داخل سیلندرها وارد خواهد شد.

فشارهای متنوع داخل محفظه احتراق در سراسر چرخه‌ی پیشرانه می‌تواند منجر به مکش روغن از همان راهی شود که مخلوط سوخت/هوا مکیده می‌شود. این امر می‌تواند به فقدان تراکم داخل سیلندرها منجر شده و فشار داخل میل‌لنگ را افزایش دهد که نتیجه‌ی آن کاهش قدرت خواهد بود.

دود آبی در خودروهای تیون شده و توربو دار معمول‌تر است. با افزایش قدرت خروجی پیشرانه، فشار بیشتری به قطعات آن وارد شده و این امر احتمال نشتی روغن را افزایش می‌دهد. پیشرانه‌های توربو نیز می‌توانند آسیب ببینند و روغنی که برای روان‌سازی چرخش توربین بکار می‌رود به داخل سیلندرها وارد شود.

دود سفید
این ماده احتمالاً دود نیست بلکه بخار است؛ و نباید خیلی نگران موضوع بود. احتمالاً این بخار را در زمانی که هوا سرد است مشاهده می‌کنید. خوشبختانه این مسئله جای نگرانی ندارد زیرا بخاری است که از احتراق پیشرانه تولید می‌شود.

زمانی که سیستم اگزوز هنوز سرد است بخار می‌تواند متراکم‌تر باشد تا جایی که بعد از خروج قابل مشاهده شود. این بخار هنوز هم در شرایطی که دما زیر 10 درجه سانتی گراد است قابل مشاهده بوده و دما و رطوبت هوا تراکم و قابلیت دید این بخار سفید را تغییر می‌دهند.

اگر خودروی شما به‌طور کامل گرم شده دمای محیط معقول بوده و خودرو هنوز هم بخار تولید می‌کند بهتر است نگاهی به واشر سرسیلندر و یا حتی خود سرسیلندر برای بروز داغی بیش‌ازحد بیندازید.

واشر سر سیلندر برای جدا نگه‌داشتن روغن و سیستم‌های خنک کننده طراحی شده و همچنین باعث به هم‌پیوستگی سر سیلندر و محفظه‌های احتراق می‌شود. شکاف یا ترک در این واشر که اکثراً به علت گرم شدن بیش‌ازحد یا عدم اجازه دادن به گرم شدن تدریجی خودرو اتفاق می‌افتد مایعات را به مکان‌هایی که در حالت معمول نباید آنجا باشند می‌فرستد. اگر واشر سرسیلندر در بخشی ویژه خراب شود مایع خنک‌کننده به داخل سیلندرها وارد خواهد شد.

پس از این واقعه پیشرانه تلاش خواهد کرد تا آب را متراکم کرده و بسوزاند که این امر منجر به آسیب شدید پیشرانه خواهد شد. ابعاد نشتی میزان بخار تولیدی را تعیین می‌کند اما غالباً زمانی که واشر سر سیلندر خراب می‌شود شما نخواهید توانست از آینه وسط بیرون را ببینید زیرا دود سفیدی همه‌جا را فرا خواهد گرفت.

موادی که از اگزوز خارج می‌شوند بسته به رنگ، تراکم، حجم و همچنین معنی آن‌ها متغیر است. بهتر است همیشه به کوچک‌ترین موارد نیز توجه نموده و به‌محض دیدن شرایط غیرعادی در کارکرد پیشرانه و همچنین مواد خروجی از اگزوز سریعاً خودرو را به مکانیک قابل‌اعتماد و کاربلد نشان دهید.

۵۴۵۴


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط

با اجزای اصلی خودرویتان آشنا شوید قسمت دوم ۱۳۹۵۹۱۱ اگر کمپرس تراکم موتور نیز به مجرای آب راه یابد آنگاه می‌تواند به شیلنگ‌های رادیاتور آسیب بزند و به موازات آن آب نیز وارد سیلندر شده و باعث می‌شود که دود سفید رنگ بیشتر نتایج خبر با بررسی رنگ دود،خودرویتان را عیب یابی کنیدبررسی فنی یک مسئله همیشگی خبرآنلاین ۵ ساعت پیش به گزارش پدال،همه ما با صحنه ای مواجه شده ایم که در آن از آینه ی عقب دود خارج شده از اگزوز را دیده ایم محفظه ی احتراق داخلی پیشرانه محصولات متنوعی تولید می کند که برای چرخش میل لنگ بکار می رود نتایج بیشتر ادامه نتایج وب بررسی علل و نشانه‌های خرابی لنت ترمزخودرو ۱۳۹۴۸۲۴ هر لحظه امکان دارد که با نقص در عملیات ترمز‌گیری لنت روغنی شده، خودرو به کناره‌ها کشیده شود به دلیل گرمای بسیار زیاد حاصل از سایش، از روی لنت دود بلند می‌شود بیشتر اگر خودرو یکباره خاموش کرد چه مواردی باید بازبینی گردند؟ اگرخودرویکبارهخاموشکردچهموا ۱۳۹۴۱۲۱ مرتبط عیب یابی موتور از طریق رنگ دود اگزوز عیب یابی خودرو از روی پارامترهای سنسورها و عملگرها با دیاگ کاربرد زبان انگلیسی در عیب یابی خودرو لیست کامل کدهای خطای موتور بیشتر صغاد؟ خدمات فنی کورش کبیر ۱۳۹۳۱۲۱۴ راهنمای سوپاپ ها روغن می سوزاند رینگ های پیستون فرسوده بوده و موتور نیاز به تعمیر اساسی دارد لاستیک های ابندی راهنمای سوپاپ ها را بررسی کنید دود خروجی سفید رنگ بیشتر آفتاب داغ تابستان با رنگ خودرو چه می کند؟ ۱۳۹۴۹۲۹ رفتن به کارواش هم یکی دیگر از تهدیدات است که در عین حال که راحتی های زیادی به همراه دارد؛ اما در برخی موارد باعث می شود به رنگ خودرو آسیب برسد، اما رابطه کارواش و بیشتر دانش افزاآموزشهای فنی مهندسی ۱۳۹۴۸۱۴ سوختنی وخروج دود در موتور استفاده می شود سوپاپی که مجرای ورودی سوخت را باز و یا می بندد سوپاپ و سوپاپی که مجرای دود را می بندد سوپاپ دود می نامند به طور کلی هر سیلندر بیشتر سایت برگزیده هاچراغ چک چراغچک ۱۳۹۵۹۱۴ این چراغ که چراغ چک نامیده می‌شود به شما این نکته را یادآوری می‌کند که موتور خودرویتان مشکل داشته و باید به دستگاه عیب‌یاب وصل شود چراغ چک شبیه یک موتور بسیار بیشتر گیربکس گیربکس ۱۳۹۳۱۲۱۳ خودرو از نگاه جرمی کلارکسون دانلود انیمیشن مونتاژ موتور بی ام دبلیو سنسور میل سوپاپ سنسور باران پلت فرم خودرو به چه معناست؟ عیب یابی عمل احتراق از راه رنگ دود اگزوز معنای بیشتر هرچه استارت میزنیم ماشین روشن نمیشه؟؟سایت برگزیده ها هرچهاستارتمیزنیمماشی ۱۳۹۵۹۹ به همین دلیل برای بررسی علت خاموش شدن ناگهانی باید این سه عامل را بررسی کنیم اگر خودرویتان خاموش شد حتی در بدترین شرایط، ابتدا خونسردی خود را حفظ کنید حفظ بیشتر آموزش عیب یابی و تعمیر موتور ماکسیما حل ۱۳۹۴۸۱ تایپ خودکار کلیپ بورد راه اندازی خودکار با اکثر برنامه ها و کارهای انجامی در ویندوز بررسی املا بوق بر روی کلمات غلط املایی تنظیم دیکشنری فرهنگ لغت عمومی یا حرفه بیشتر سال ۱۳۹۴۸۱ روزانه شما را ثبت کند قسمتی از متن را انتخاب کند وبه عنوان پیامک یا ایمیل ارسال کند تغییر پوسته نرم افزار تغییر رنگ فونت و اعراب تغییر در انازه متن در سایز مختلف امکان بیشتر رضا فریدون نژاد گردآوری و تنظیم ۱۳۹۴۱۱۲۳ الکتریکی شهری در اروپا از پرداخت مالیات معاف گردیدند چون مقامات بر این عقیده بودند که این کلاس از خودروها هیچ پردازیم ها می مختلف این کلاسحال به بررسی انواع گذارند بیشتر رانندگی کامیون من ایسوزو رانندگی ۱۳۹۲۷۲۳ خروجی سیاه رنگ است الف – سوخت زیاد است ب فیلتر هوا کثیف است ج زمان تزریق سوخت ریتارد است د لقی سوپاپ ها کم است ه سوپاپ های دود کاملا بسته نمی شود و انژکتورها گرفتگی بیشتر طراحی سایت، طراحی وب سایت، طراحی پورتال گروه نرم افزاری نیووب ۱۳۹۴۹۵ به سال سخت‌تر می‌شوند و از سوی دیگر خودروسازان تلاش می‌کنند تشخیص وضعیت خودرو بر اساس رنگ دود شاید شما هم به طور غیر منتظره با دودهای رنگی که از اگزوز خودرو خارج می بیشتر راهنمای تعمیر خودرو ۱۳۹۵۵۱۱ کاربراتور می توان دید علی رغم تمام محاسنی که کاربراتور برای خودرو دارد چند عیب ذاتی بزرگ دارد که چشم پوشی از آنها امکان پذیر نیست از جمله عدم تناسب میزان مخلوط شدن بیشتر آموزش کامل گیل عکس ۱۳۹۵۷۱۹ ثبت میشوند دامنه این دامنه اولین دامنه در حوزه اینترنتی با هدف استفاده نامحدود از زمان ابداع دامنه میباشد که مخفف میباشد دامنه های معمولا بیشتر دانستنیها سرگرمی من دانستنیها ۱۳۹۲۷۲۲ چند سالی است که فریم‌های حساس به لمس برای افزودن قابلیت تعاملی به سایر سطوح، طراحی و ساخته شده‌اند،‌ اما تا به حال نمونه‌های ساخته شده بسیار کوچک و در کاربرد محدود بیشتر تاپیک جامع مشکلات لوگان تندر آرشیو تالارهای پارسی ۱۳۹۴۸۳ اون زمانیه که دور موتور به محدوده غیر مجاز که با رنگ قرمز در عقربه دور موتور نماش داده شده یا وارد می شه و سستم کنترل اتومبل برای اینکه به موتور آسیبی بیشتر کانادا مستقیم ۱۳۹۳۱۲۱۷ خلاف جهت خیابان زمانی که شما خودرویتان را مثلا در سمت راست خیابان به صورت عکس پارک کنید اگر خدایی نکرده خودرویی با خودروی شما برخورد کند شما مقصر حادثه شناخته میشوید بیشتر دنیای اتومبیل آرشیو انجمن های تخصصی ۱۳۹۲۸۱۴ آهسته کار کنید و تا زمانی که رنگ واکس محو نشده است به کار ادامه دهید در این زمان، محل سنباده زده را خشک کنید و برای اطمینان از محو شدن خط، آنرا به خوبی بررسی نمایید بیشتر


ادامه مطلب ...

بررسی مسئله شرور و قدرت مطلق الهی با تکیه بر نظریه کمال گرایانه

[ad_1]
 بررسی مسئله شرور و قدرت مطلق الهی با تکیه بر نظریه کمال گرایانه

 

رضا دهقانی (1)

 

مقدمه:

تحقیق حاضر در باب یکی از موضعاتی است که در بحث از صفت قدرت خدا خلق می شود و آن بحث مساله شر و سازگاری یا ناسازگاری آن با قدرت خداست. این مساله از اهم مسائل الهیات است تا آن ا که دلیلی برای رد وجود خداوند فراهم کرد است. به تقریر پلنتینگا، اگر خداوند خیرخواه باشد و قدرت مطلق داشته باشد، اما از شرور جلوگیری نکند؛ اگر توانایی جلوگیری دارد اما نمی کند پس خیرخواه نیست، و اگر این گونه نیست پس قادر مطلق نیست. ناتوانی در حل مساله شر تا آن جا مشکل آفرین شده است که گفته می شود وجود شر، ایمان به خدا را ناممکن و اثبات او را به لحاظ عقلی نامعقول می سازد (پلنتینگا، 1384، ص 35).
پرسش اصلی این است که با توجه به وجود شر در عالم، چگونه خداوندی که به اعتقاد ادیان و نیز متالهان قادر مطلق است، وجود چنین شروری را در عالم روا می دارد و از رخ دادن آن ها جلوگیری نمی کند. علاوه بر این، وجود شر با علم مطلق و خیر محض بودن خدا نیز در ناسازگاری می افتد که به این مساله نیز به طور فرعی خواهیم پرداخت، لیکن تمرکز اصلی بر بحث قدرت مطلق خداست.
در این تحقیق، بعد از ارائه ی کلیاتی در مورد معنای قدرت و اقوال مختلف در باب عموم قدرت خدا، به طرح مساله خواهیم پرداخت و بعد از این بخش تمهیدی به بررسی آراء سه فیلسوف معاصر از عالم اسلام- حاج ملاهادی سبزواری، علامه محمد حسین طباطبایی، شهید مرتضی مطهری- و سه فیلسوف معاصر غربی- آلوین پنتینگا، جی. ال. مکی، دیوید ری گریفین- خواهیم پرداخت و چنان چه خواهیم دید متفکرین متاله مطرح در این مقاله همگی به نظریه کمال گرایانه متوسل شده اند. یعنی وجود شر مطلق بی ثمره رد شده و نیز به نوعی کمال در مسائلی که تحت عنوان شرور مطرح شده اند، قائل می شوند.

منشأ شرور

پاسخ های زیادی به مساله شر داده شده است، که از آن جمله به پاسخ زرتشتیان یا پاسخ ثنویه می توان اشاره کرد. برای مثال، زرتشتیان می گویند که خداوند فقط آفریننده خیر است، ولی مخلوقی به نام شیطان دارد. خوبی ها مخلوق اهورامزدا یا هرمز است و بدی ها و شرور عالم منشا اهریمنی دارند (فرهنگ مهر:1378، ص 80) در ادیان گنوسی یا مانوی، منشا خوبی به نور و خلقت شر به ظلمت نسبت داده شده است.
در قرآن نیز پاسخ هایی به این مساله داده شده است. مثلا، از نظر قرآن، یکی از دلایل گرفتاری ها و مشکلات و شر آن است که جبران کننده و کفاره برخی از گناهان اند: «یکفر عن سیأتهم» (فتح:5) و یا این که بسیرای از شرور معلول تفکر ناصحیح اسنان نسبت به آن ها هستند. با اصلاح فکر، دنیا برای فرد دگرگون می شود. بسیاری از امور در نفر ما شر و فساد هستند ولی در حقیقت بد نیستند. مثلا مرگ، انتقال از این خانه به خانه دیگر است: «عصی ان تکرهوا شیئاً فهو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا فهو شر لکم» (بقره:216).
صفت قدرت، مقدم بر دیگر صفات خداست، چرا که هر صفتی نیاز به قدرت دارد. مثلا صانع باید قادر باشد بر صنعتی که از وی صادر می شود (علامه حلی، 1380، ص 50). قادر مختار کسی است که هر کاری را که خواسته باشد بکند، بتواند (فاضل مقداد، 1380، ص 50).
قدرت را متکلمین به صحت فعل و ترک تعریف می کنند، ولی حکما معتقدند که قدرت آن است که فاعل در حد ذاتش به حیثیتی باشد که اگر کاری را بخواهد بکند و اگر نخواهند نکند ولو آن که فاعل همیشه کاری را مایل باشد بکند و همیشه هم عمل کند (2) (فاضل تونی، 1364، ص 63).
حکما بر قدرت خداوند دلایلی دارند که دو دلیل مهم آن به قرار زیرند:
1) واجب باید اکمل انحاء وجودات باشد، و فاعلی که مختار باشد اشرف است از فاعلی که غیرمختار باشد، پس باید واجب تعالی فاعل مختار باشد؛ زیرا واجب تعالی باید اکمل انحاء فاعلیت را داشته باشد و لذا هر چیزی که برای واجب به امکان عام واجب باشد بر او واجب است. شریک داشتن و جسمیت برای خدا ممتنع است ولی اختیار، قدرت و تکلم و حیات که برای واجب امکان دارد، وجودش واجب است.
2) تمام اجزاء عالم، خواه عالم مجردات و خواه عالم مادیات، تمامی مشتمل بر حکم و مصالح زیادی است. اگر کوچک ترین تغییری در سنن حاصل شود، مثلا یکی از فصول موجود نشود، در سایر نوامیس خلل وارد می شود، پس سراسر عالم آفرینش تحت نظامی متقن و حکتی استوار اداره می شود لذا، خلقت این عالم از روی صدقه و اتفاق بیهوده نبوده است. لذا دستگاه خلقت غایتی دارد. مراد از قدرت و اختیار هم همین است که در افعال مصلحت و حکمتی باشد و فاعل به آن مصلحت توجه داشت هباشد. پس خدا که تمام افعالش مبنی بر مصالح است دارای اختیار (قدرت) است (همان). تذکر این نکت بی وجه نیست که حکما چنانچه بیان شد، خدا را قادر مطلق می دانند اما متکلمین تصور می کنند که حکما خداوند را فاعل موجب می دانند چرا که متکلمین دوام فعل را مخالف با مختار بودن می دانند (همان، ص 64).
حال که معنای قدرت در نزد خداوند را بیان کرده، و صفت قدرت را برای او اثبات کردیم به این مساله می رسیم که قدرت خدا مطلق است و همین مساله در بحث شر مهم است. ادیان ابراهیمی و غالب فیلسوفان متاله معتقدند: که قدرت خدا مطلق است و ناسازگاری عموم قدرت با وجو شر از آن جاست که اگر خداوند قادر مطلق نبود می توانستیم بگویم که وی قدرت نداشت هتا از شر جلوگیری کند، اما اگر قادر مطلق است بای بتواند از شر که مطلوب نیست جلوگیری کند. برخی اقوال به طور خلاصه در باب عموم قدرت خدا بر ین قرارند؛
1- حکماء فلاسفه؛ چون خدا واحد است، پس از او جز یک چیز صادر نمی شود و قدرت او در آن فعل است و همه چیز به واسطه آن فعل حاصل می شود.
2) ثنویه: خداوند قادر بر شر نیست.
3) نظام: خداوند قادر بر فعل قبیح نیست.
4) بلخی: خدا بر آنچه ما بدان قدرت داریم، قادر نیست.
5) جبائیان: قدرت خدا بر عین مقدور ما تعلق نمی گیرد.
6) علامه حلی: نه از جهت ذات عزوجل مانعی از قدتر هست و نه از جانب مقدورات و چون مانع مفقود باشد و مقتضی موجود قدرت خدا به عموم مقدورات واجب است (علامه حلی، 1380، ص 57).
چنانچه می بینیم اقال مختلفی در باب عموم قدرت خدا وارد شده است وبرخی آن را پذیرفته و برخی حدودی در آن آورده اند علامه حلی که به عموم قدرت خدا قائل است و فاضل مقداد در شرح قول او استدلال وی را بدین قرار شرح می کند؛ این که از جانب خدا مانعی نیست چون مقتضی برای قدرت خدا همان ذات اوست و نسبت ذات به اشیاء مساوی است. پس قدرت او هم نسبت به آن ها مساوی است و همچنین مطلوب ماست. اما عدم مانع از طرف مقدورات به آن جهت است که سبب مقدور بودن اشیاء همان امکان آنهاست و تمام ممکنات در اماکن شریک اند، پس همگی مقدور هستند و انی مطلوب ماست، و لذا چون مقتضی موجود شد و موانع مفقود، پس واجب است که قدرت علق گیرد برت مام ممکنات و باید دانست که از محض تعلق قدرت لازم نمی آید که واقع نیز باشد، بلکه آنچه واقع است به قدرت باری تعالی هم نیست، بلکه بعض است (فاضل مقداد، 1380، ص 58). چنانچه می بینیم عموم حکما به عموم یا اطلاق قدرت خدا قائلند و این به ظاهر با وجود شر ناسازگار است.
اما در ادامه به طرح مساله شر با توجه به این مقدمه می پردازیم؛
یک تقریر قدیمی از این مساله با توجه به عموم قدرت خدا، تقریر دیوید هیوم در کتاب گفتگوها در باب دین طبیعی است. وی در این کتاب از زبان دمیا شکاک و از قول اپیکور نقل می کند که «آیا او (خدا) می خواهد مانع از شر باشد، اما نمی تواند؟ پس عاجز است. آیا می تواند اما نمی خواهد؟ پس بدخواه است. آیا هم می خواهد و هم می تواند؟ پس شر از کجاست؟ » (هیوم، 1388، ص 140). هیوم این جملات را به ایپکور نسبت می دهد، اما در هیچ کجای آثار اپیکور چنین جملاتی نیست که البته بررسی این مساله به این تحقیق ربطی ندارد. اما اگر به این مقدماتی که در استدلال هیوم است بیافزاییم که «آیا شر هست، اما خدا چیزی درباره آن نمی داند؟ پس او عالم مطلق نیست» همه ی مقدمات مساله منطقی شر را داریم. مقدمات مساله شر بدین قرارند:
1)خدا قادر مطلق است.
2) خدا عالم مطلق است.
3) خدا خیر محض است.
4) شر وجود دارد.
این مقدمات منطقا ناسازگارند، و برای حفظ هر کدام از آنها بایستی به فکر پاسخ برآییم. البته این گزاره ها در وهله ی اول از لحاظ منطقی ناسازگار هستند، لذا کسی که ادعا کند که آنها ناسازگارند باید پیش فرض بگیرد که ضرورتی نیز وجود دارد که با خیر، قدرت مطلق و علم مطلق مرتبط است و در اثبات ناسازگاری آن ها استفاده می شود (Wierenga,1989,pp.126-127). حال که منظور از قدرت خدا و عموم قدرت وی را مطرح کردیم و آن را به عنوان یکی از مقدمات مساله شر طرح کردیم بیه بیان راه کارهای حل مساله شر می پردازیم. راهکارهای معرفی شده از جانب فیلسوفان متاله یا ملحد (جی. ال. مکی) غربی و اسلامی به ترتیب خواهند آمد.

حاج ملاهادی سبزواری

سبزواری در پاسخ این سوال ملا اسماعیل عارف بجنوردی که «انه اذا کان مال الکل الی الرحمة لزوم تناهی صفات القهر» می گوید صفات خداوند هر یک عین دیگری است و صفات او عیت ذات اوست و لطفش عین قهر و قهرش عین لطف است و جلال و جمال او عین یکدیگرند. قدرت او مطلق است و همه عالم را در بر می گیرد(سبزواری ، 1348، ص 65). به نظر وی فیض لاینقطع است (همان، ص 66). وی معتقد است که قدرت خداوند عام است و به ایاتی نظیر «ان الله علی کل شیء قدیر» (طلاق:12) یا «خلقکم و ما تعلمون» (صافات:96) و «ما تشاوون الا ان یشا الله» (دهر:30) استشهاد می کند.
وی در مورد ماهیت شر، رویکردی افلاطونی دارد و آن را امری عدمی می داند. به نظر او هر جا که شری را تشخیص دهیم بعد از فحص و بررسی معلوم می شود که آن شر عدم است و عدم نیز مبدا موجود ندارد (همان، ص 13). به نظر او آن چه از جانب خدا بیاید خیر است. هر چه با علم و مشیت و قدرت و قضا و قدر و ذان خدا محقق شد خود خیر است و از جهت نقایص وجودات مقیده این نقایص مربوط به محدودیت های موجود محدود است به نظر وی در استناد به حق تعالی از جهت نقایص وجودات مقید، وسایطی وجود دارد و این وسایط از قصور خود آن وجودات است (سبزواری، 1361، ص 136). وی می گوید که حسنات، کاملا ولو به جهت نقص، بدون واسطه از حق تعالی است و سیئات، هر چند به جهت وجودیت و خیریت باشند، همگی از جانب خداست و مخلوق بنده نیست. وجود که از جانب خداست هر جا که باشد خیر است و منظور از سیئات، جهات عدمی و پست در ماهیا ت وحدود و نقایص در وجودات است (همان، ص 141). به نظر ایشان نقایص موجودات امکانی از عواریض ماهیت است و وجوب و فعلیت و نوریت از احکام وجود است که حق است و خدا می گوید: «قل کل من عند الله فهما لهولاء القوم الا یکادون یفقهون حدیثا» (نساء:78). وی وجود مطلق را مجعول حق می داند و بدی ها و جهات پست را منسوب به خود شیئیت می داند (همان، ص 14). چنان چه می بینیم او شر را امر عدمی می داند که نه مربوط به خدا، که مربطو به وجه ماهوی و نقصان ذاتی خود اشیاء است و ربطی به خدا و وجود ندارد، چرا که وجود عین خیر است. لذا وی ضمن پذیرش عموم قدرت خدا (خدا قادر مطلق است) مساله شر را با عدمی خواندن آن و این که امر عدمی علت وجودی نمی خواهد و فعل خدا (وجود) عین خیر است و شرور عالم به وجه ذاتی ماهوی اشیاء بر می گردد، حل می کند. وی می گوید که چون نظام کل که خیر است مراد بالذات، شرور بالعرض نیز موجود است (سبزواری، 1348، ص 132). سبزواری، معتقد است که نظام کلی عالم در کلیتش خیر است و آن چه شر می خوانیم، علاوه بر این که به وجه ماهوی و عدمی موجودات برمی گردد، از آن جهت شر به نظر می آید که در جزئیاتش آن را ملاحظه کرده ایم. وی این بیت را شاهد می آورد.
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
به نظر سبزواری، عالمی کامل تر از عالمی که محقق شده است امکان وجود ندارد و این کامل ترین و برتریرین جهان ممکن است، چرا که اگر ممکن باشد و خدا نداند، جهل او لازم می آید و اگر بداند و قدرت نداشته باشد، عجز وی لازم می آید و اگر بداند و قدرت داشته باشد و ایجاد نکند، بخل لازم می آید و اگر بداند و به فعل نیاورد ترجیح مرجوح است بر حکیم. همه شقوق بالا محال است، پس عالم موجود برترین عالم است و عالمی کامل تر وجود نداشته و ممکن نیست و خدا با قدرت مطلق خود کامل ترین عالم را خلق کرده است (همان، ص 133).
سبزواری علاوه بر تحلیل ماهوی شر بر حسب نظر افلاطون، به بررسی شر با رویکردی ارسطویی نیز می پردازد. وی به تعبا رسطو می گوید که شیء به حسب عقل پنج حالت می تواند داشته باشد: 1- خیر محض باشد، مثل عقول که حالت منتظره ندارد و این ها موجودند. 2- شر محض، که طبق تحلیل قبلی عدم ض است و وجود ندارد و هر وجود چن طرد عدم است خیر است. 3- غالب الخیر، مثل بعضی موجودات عالم عناصر که از لحاظ وجودی خیر است اما بعضی اوقات شر است، مثل آتش که غالبا خیر است، ولی اگر مثلا کسی را بسوزاند شر است ، این ها چون خدا حکیم است و ترک خیر کثیر به جهت شر قلیل جایز نیست وجود دارند. 4- شرش کثیرباشد که طرف شر آن به عدم می گراید و طف خیر به وجود و از آن جا که ترجیح مرجوح جایز نیست، آنها موجودند. 5- متساوی الخیر و الشر که چون ترجیح بلا مرجح لازم می آید. لذا این قسم وجود خارجی ندارد (همان، صص 131-130).
چنان چه می بینیم سبزواری خداوند را قادر مطلق برشمرده و عالم موجود را بهترین عالم ممکن در کلیتش می داند و شر را ر جزئیتش شر می داند و آن را منافی با قدرت مطلق خدا قلمداد نمی کند. وی فعل خدا را وجود می داند که سراسر، خیر است و شر را به خود موجودات و جهات ماهوی و نقص آن ها منتسب می کند و در تحلیل شیء موجوداتی را که خیر محض یا خیر کثیر دارند را به واسطه ی حکمت و قدرت خدا موجود می داند، و قسم دیگری از شیء، مثل موجود با شر کثیر یا تساوی در شر و خیر محض را اصلا موجود نمی داند، اما با توجه به تحلیل قبلی، موجوداتی که خیر کثیر دارند و مقداری شر با آن ها وجود دارد، این شر مربوط به خود ماهیت موجود است و از جهت انتساب به خدا که از جهت وجود موجود است خیر است و جهان همراه با همین موجودات در تمامیتش برترین جهان موجود است که حاصل از قدرت مطلق خداست، و جهان ممکن و بهتر دیگری امکان ندارد و موجود نیست.

علامه طباطبایی

علامه در مرحله دوازدهم نهایة الحکمه که مربوط به الهیات بمعنی الاخص است به صفت قدرت می پردازد. وی پس از ارائه ی مقدمات نتیجه می گیرد که قدرت به معنایی که از هرگ ونه نقص و عدم برکنار باشد و بتوان آ نرا به ذات حق تعالی نسبت داد، عبارت است از: «مبدا فاعلیت نسبت به فعل، توام با علم به خیریت همراه با اختیار در ترجیح یک فعل بر دیگری». وی می افزاید «ذات واجب، خود مبدا فاعلی هر موجودی است و به نظام اصلح در همه اشیاء جهان هستی آگاه است و در فعل خویش مختار است؛ چه هیچ چیزی در هستی موثر نیست جز او، بنابراین، ذات متعال قادر است. قدرت به این معنی را به عقول مجرد نیز می توان نسبت داد (طباطبایی، 1370، ص 388). هم چنین وی به مقدمه ضروری و مهم مساله شر، یعنی «خدا قادر مطلق است» اعتقاد دارد و در اطلاق قدرت خدا دو دلیل می آورد که یکی از آنها بدین شرح است: هیچ موجود ممکنی در جهان هستی نیست که در وجود و حدوث و بقاء خود نیاز به علتی، که وجودش را ایجاب کند و آن را به وجود آورد، نداشته باشد. آن علت نیز یا باید خود واجب بالذات باشد و یا با واسطه منتهی به واجب بالذات گردد، علت علت هر چیز، علت آن چیز است. (همان، ص 391). لذا هر امر ممکن جز واجب بالذات، فعل واجب بالذات و معلول اوست، حال این معلول بودن یا بی واسطه است و یا با یک واسطه و یا با چند واسطه که این شامل افعال اختیاری انسان و دیگر موجودات مختار هم می شود. لذا در همه ی عالم هستی، جز یک ذات واحد مستقل وجود ندارد و قوام و استقلال همه موجودات به اوست، و بر این اساس، ذات و صفات و افعال هم، موجودات فعل اوست (همان، ص 392).
علامه توضیحی در باب انواع شر نمی دهد و لیکن در اصول فلسفه به شر به معنای عامل شامل؛ شر طبیعی وشر ناشی از افعال انسان می پردازد. اما در نهایت تنها شر مربوط به افعال انسان ها و سازگاری آن با قدرت خدا و تکلیف اختیار انسان را بررسی می کند. در اینجا ابتدا به بحث او در اصول فلسفه و روش رئالیسم می پردازیم و سپس به بحث وی در نهایة الحکمه می رسیم.
علامه در اصول فلسفه در مقاله دوازدهم با عنوان «خدای جهان و جهان» در بخشی با عنوان «خیر و شر و سعادت و شقاوت» به مساله شر و نسبت آن با قدرت خدای باری تعالی می پردازد. وی بین شر انسان با شر طبیعی تمایزی را مطرح نمی کند. او وجود شر و فساد و بدبختی ها و ناکامی ها را در جهان می پذیرد و همه جهان با همه چیز آن را به خدا مستند می کند؛ خدایی که همه ی کمالات وجودی را داراست (علامه طباطبایی، 1380، ص 208). وی اولین اشکال را این گونه مطرح می کند: «اگر آفرینش، خدای آفریدگاری داشت، این همه شر و فساد را نمی آفرید» (همان، ص 208). در پاسخ می گوید که شر و فساد در جهان ماده پدید می آید و اموری نسبی است. مفهوم «بد» و «ناروا» مفهومی است که با مقایسه به «خوب» و «روا» محقق می گردد (همان، ص 209). شر امری قیاسی و مفهومی است. عدمی در مقابل یک امر وجودی ممکن الحصول یعنی در مورد شر، موضوعی باید باشد دارای صفتی وجودی که مطلوب موضوع مفروض باشد تا نداشتن این صفت مطلوب برای آن «شر» شمرده شود، چنانچه داشتن چشم برای انسان که طبعا چشم می خواهد و ممکن است که آن را نداشته باشد «خیر» بوده، نابینایی برای وی شر شناخته می شود. لذا شر اولا، امری عدمی و ثانیا، امری امکانی است و چیزی را که به خدای جهان نسبت می دهیم اولا باید امری وجودی و ثانیا دارای نسبت ضرورت و وجوب بوده باشد تا در مورد شر قیاس نکرده و امر عدمی فرض نکنیم شر محقق نخواهد شد. پس شر به خدا نسبت ندارد (همان، ص 309). چنن چه می بینیم این پاسخ افلاطونی است و شر را امری عدمی می داند که متعلق قدرت خدا قرار نمی گیرد، چون معدوم است. اما تقریر علامه دارای این خاصیت است که در تبیین علت عدمی بودن شر برقیاس تاکید می کند و معتقد است که شر امری عدمی است چون با قیاس متوجه می شویم که شر امر عدمی است که این به وضوح در بیان علامه در پاسخ به شبهه ی اول قابل دریافت است.
علامه در ادامه اشکال دیگری مطرح می کند، که با مساله سازگاری قدرت خدا با مساله شر، نسبت بسیار نزدیکی دارد. وی می گوید «درست است که شر امری قیاسی و امکانی است ولی چرا خدا آفرینش جهان را به نحوی نیافریده» که قیاس و امکان در کار نباشد؟ و به عبارت دیگر، چرا هر موجودی را هم آغوش با خوشبختی و کامروایی خودش نیافریده که روی بدی و بدبختی و ناکامی را نبیند، چنانکه عدد «4» هرگز روی فردیت و عدد «3» هرگز روی زوجیت را نمی بیند؟ (همان، ص 309). سپس علامه در پاسخ به این اشکال به تحلیل معنای آن می پردازد و می گوید: «معنی این سخن به حسب تحلیل این است که چرا خدای ماده و طبیعت، ماده و طبیعت را لاماده و لاطبیب قرار نداد؟» (همان، ص 209). چرا که قیاس و امکان نامبرده لازمه ی معنی ماده است، و اگر موجودی امکان داشتن و نداشتن کمال را نداشته باشد مادی نخواهد بود. اگر این جهان این خاصه را نداشت که هر یک از اجزاء آن قابل تبدیل به دیگری است و با اجتماع شرایط، منافع وجودی خود را می یابد ولی آن تهی دست و بدبخت می ماند، اساس جهان ماده نبود. پس روشن شد که هر شر و فساد از ان جهت که شر و فساد است نسبتی با قدرت خدا ندارد و از آن جهت که به خدا و قدرت او نسبت دارد شر و فساد نیست (همان، ص 210).
در نهایة الحکمه علامه طباطبایی، مساله شر را نه به طور کلی یعنی اعم از شرور طبیعی و شرور ناشی از افعال انسان که در ارتباط با شرور انسانی مطرح می کند. اما در پاسخ به مساله شر به طور کلی پاسخ می دهد و جوابی که در این ارتبا ط با توجه به بحث قدرت ذخدا می دهد کاملا ارسطویی است.
علامه، در نهایت پس از بحث معنای قدرت خدا، عموم و اطلاق قدرت او، به بحث نسبت قدرت خدا و اختیار بشر می پردازد، و از این رهگذر به مساله شر می رسد. وی می گوید که به عموم قدرت خدا معتقد است، اما به عنوان نظری مخالف با عموم قدرت به رای متکلمین می رسد. وی می گوید: که متکلمین معتزلی و بسیاری دیگر از متکلمین معتقدند که، افعال اختیاری آفریده انسان است و حق تعالی در آن دخالتی ندارد؛ بلکه آنچه به او مربوط می شود این است که انسان را قادر به انجام فعل سازد و قوا و جوارح و اسباب لازم را برای فعل در وجود او ایجاد کند، تا او با اختیار خویش به فعل یا ترک آن بپردازد. بنابراین، انسان می تواند فعلی را ترک کند ولو آن که خداوند آن را اراده کرده باشد و یا فعلی را انجام دهد، حتی اگر خداوند آ نرا نخواسته باشد، و واجب تعالی در فعل اختیاری انسان نقشی ندارد. دلیل معتلیان این است که اگر افعال اختیرای آفریده ی خدا باشد، فاعل آن خود او خواهد بود نه انسان، و در آن صورت تکلیف و امر و نهی و وعده و وعید معنی نخواهد داشت و دیگر استحقاق ثواب و عقاب جهت اطاعت و معصیت و فعل یا ترک آن، همه پوچ خواهد بود و هم چنین در میان افعال، بسیاری کارهای زشت و ناپسند وجود دارند مانند کفر و انکار حق و اقسام گناه که هیچ کدام با ساحت مقدس کبریایی خداوند سازگاری ندارد.
اما در پاسخ به این مساله، علامه در دفاع از مطلق بودن قدرت خدا می گوید که افعال اختیاری انسان، امور ممکن است، مانند دیگر ممکنات، و ضرورت عقل حکم می کند که ماهیت ممکن که لااقتضاء به وجود و عدم و در حد تساوی است، برای موجود شدن و یا معدوم شدن مرجحی داشته باشد و این مرجح همان علت موجه است و فاعل یکی از علل و جزئی از علت تامه است و هرگاه در فاعلیت خود، کامل و در حد علت تامه باشد دیگر تسایو فعل و ترک معنی نخواهد داشت، چرا که با وجود علت تامه، وجود معلول ضروری است و این ضرورت و وجوب همان وجوب غیری است که در نهایت به ذات واجب تعالی منتهی می شود که علت اولی است و این علت اولی نسبت به فعل و علت، علت آن شیء است. بنابراین، علت هر معلول ذات واجب است. لذا با این مقدمات، فعل اختیاری انسان نسبتی با حق تعالی دارد که نسبت ایجادی است و نسبتی با فاعل کار دارد که فاعل مسخر است و در عین فاعلیت معلول است. فاعلیت حق تعالی در طول است نه در عرض که بین دو گونه فاعلیت تدافع و تناقض ایجاد شود و اجتماع آن ها را ناممکن سازد (طباطبایی، 1370، ص 393).
اما در مورد چگونگی تعلق اراد متعال به فعلی که مورد اختیار انسان قرار گرفته، می گوید که اراده ی واجب تعالی به این تعلق می گیرد که انسان با اختیار خود چنین یا چنان کار را انجام دهد، نه اینکه اراده ی او به وقوع فعل تعلق گیرد، بدون قید اختیار. پس اراده ی خدا با اراده ی انسان لغو نمی شود و اختیار انسان نیز حفظ می شود (همان، ص 394). بنابراین، علامه اثبات کرده که قدرت خدا مطلق است و این اطلاق با اختیار انسان و اعمال اختیاری او منافاتی ندارد. ما علامه در ادامه به این اشکال می پردازد که اگر افعال اختیاری انسان آفریده خدا باشد چرا شر و مفاسد در بین افعال وجود دارد، و لذا زشتی ها و معصیت های گوناگون هم به او نسبت داده خواهد شد، در حالی که ساحت قدس الهی از هر عیب و نقصی منزه است. علامه در ادامه به این مساله پاسخ می دهد که ارسطویی است. وی می گوید: آن چه به عنوان بدی و زشتی در این جهان وجود دارد، اولا متضمن خوبی های فراوان است که شر آن در برابر خیر آن بسیار اندک است و وجود این مقدار شر اندک به تبع خیر است؛ و به اصطلاح، شر مقصود و قصد ثانی است و مقصود اولی و اصلی جز به خیر تعلق نگرفته است. از این گذشته، وجود از آن جهت که وجود است جز خیر نیست و شرور از لواحق برخی از وجود هاست. آن چه از فیض افعال حق تعالی وجود می یابد خیر محض است و در ذات پاک وجود نقصی نیست و نقص و عدمی که ملازم با وجود برخی از موجودات است همان حدود و لوازم تمایز وجودی آنها از یکدیگر است که اگر این وجوه تمایز نباشد، نظام هستی از هم می گسلد، و با ترک این شر اندک به خیرات موجود در نظام جهان از بین می رود (همان، صص 395-394).

شهید مطهری

شهید مطهری نیز به بحث شرور می پردازد. پاسخ او نسبت به این مساله و نسبت آن با مساله قدرت تفاوت چندانی با دیگر فلاسفه اسلامی ندارد، اما خاصیت کار ایشان آن است که علی رغم، انتساب شر به امر عدمی، بخشی از پاسخ ارسطویی پاسخ خود را تحت عنوان نظریه ی عدل الهی که مشابه نسخه ی غربی آن است تنظیم می کند و در سه بخش که حاصل تفکیک مساله شر است، به این مساله پاسخ می دهد.
وی می گوید بحث شرور سه قسمت دارد و در پاسخ به سه پرسش می آید. الف) ماهیت شرور چیست؟ ب) خواه شرور وجودی باشند و خواه عدمی، آیا خیرات و شرور تفکیک پذیرند و یا تکفیک ناپذیر، ج) خواه شرور وجودی باشند و خواه عدمی و نیز خواه از خیرات تفکیک پذیر باشند و خواه تفکیک ناپذیر، آیا آنچه شر است واقعا شرارت است و جنبه خیریت در آن نیست؟ (مطهری، 1372، ص 140).
اما وی در پاسخ به پرسش اول می گوید که:
ماهیت شرور عدم است، یعنی بدها همه از نوع نیستی و عدمند. البته این عدمند کنه این که آن چه به نام شر می شناسیم وجود ندارد بلکه این ها وجود دارند (همان، ص 142). نابینایی، فقدان بینایی است و خود واقعیت مخصوصی ندارد. خوبی عین هستی و بدی عین نیستی است. بدی یا خودش از نوع نیستی است و یا هستی است که ملتزم نوعی نیستی است (همان، ص 144). شرور مجعول بالذات نیستند، مجعول بالتبع و بالعرضند (همان، ص 147). شروری که خود عدمی هستند. مانند جهل و فقر صفاتی حقیقی ولی عدمی هستند. اما شروری که وجودی هستند و از آن جهت بدند که منشا امور عدمی هستند، مانند سیل و زلزله، بدی نسبی دارند (همان، ص 150)
هر چیزی یک وجود فی نفسه دارد و یک وجود لغیره. اشیاء از آن نظر که خودشان برای خودشان وجود دارند حقیقی هستند و از این نظر بد نیستند. هر چیزی خودش برای خودش خوب است اگر بد است برای چیز دیگر است. آیا می توان گفت عقرب خودش برای خودش بد است؟ (همان، ص 151) پس بد بودن یک شیء در هستی فی نفسه آن نیست در وجود بالاضافه آن است. از طرفی آنچه حقیقی و واقعی است وجه فی نفسه هر چیز است، وجودات بالاضافه اموری نسبی و اعتباری اند و لذا واقعی نیستند، و لذا در نظام وجود قرار نگرفته اند و هستی واقعی ندارند تا از این جهت بحث شود که چرا این وجود نسبی به آن ها نسبت داده شده است (همان، ص 152). اما این گونه، صفات که صفاتی اعتباری و انتزاعی اند در عین حال از لوازم قهری و لاینفک ملزومات خود هستند که اموری حقیقی و واقعی اند (همان، ص 152). در مورد این امور به عنوان اشیایی مستقل نمی توان بحث کرد و نمی توان این پرسش را مطرح کرد که چرا فاعل و مبدا، این وجودهای اضافی و اعتباری را آفریدغ زیرا این موجودات اولا واقعی نیستند تا سخن از آفرینش آنها به میان بیاید و ثانیا این وجودهای اعتباری و انتزاعی از لوازم وجودهای واقعی اند و به صورت مستقل قابل طرح نیستند و اگر به صورت غیرمستقل طرح شوند به این صورت خواهد بود که چرا وجودات واقعی که این ها از لوازم اعتباری و انتزاعی لاینفک آنها هستند آفریده شدند(همان، صص 153-152). اسناد امور اعتباری به علت مجازی و بالعرض است. لذا شرور بالذات مورد تعلق آفرینش قرار نمی گیرند. مخلوق بودن و معلول بودن آنها بالعرض است. در مورد شرور اعم از شرور نوع اول و دوم، شرور اموری اعتباربی و عدمی هستند. کوری در انسان کور واقعیت مستقلی نیست تا گفته شود آدم کور را یک مبدا آفریده است، کوری نیستی است و نیستی مبدا و آفریننده ای ندارد (همان، ص 153). شهید مطهری در تحلیلی مشابه از شر، در درس های الهیات شفا می گوید:
خیر به وجود برمی گردد و شر به عدم. یعنی هر چیزی از آن جهت شر است که یا خودش نیستی است و یا اگر خودش نیستی نیست نوعی از هستی است که سبب نیست ها می شودف یعنی بدی آن به آن جهت است که سبب نیستی ها می شود (مطهری، 1370، ص 288).
وقتی که خیر و شر را تحلیل کنیم برمی گردد به وجود و عدم. یک شیء از آن جهت که موجود است خیر است و از آن جهت که معدوم است شر است. یک شیء از آن جهت که کمال یک وجود است خیر است و از آن جهت که فقدان کمال یک وجود است شر است (همان، ص 289). این که جنگ شر است و شر امر عدمی به آن معنی نیست که جنگ امری عدمی است. بلکه آن چه ملاک شریت می شود عدم است، خواه این که خود عدم باشد یا اینکه وجود باشد، که آن وجود در تحلیل نهایی از آن جهت شر است که منشا یک عدم می شود نه از آن جهت که وجود است. یعنی آن وجود شریت خودش را به اعتبار این عدم دارد. پس شریعت بالذات از آن عدم است و بالعرض از آن وجود است (همان، ص 290).
شهید مطهری، پس از فراغت از تحلیل های ماهیت مفهوم شر، به سراغ سوال دوم می رود و در تحلیل پرسش دوم به صورت بندی خاص خود از مساله شر یعنی نظریه ی عدل الهی اشاره می کند. پیش از وی هیچ یک از فلاسفه اسلامی پاسخی تحت عنوان نظریه ی عدل الهی نداشت هاند، ولی ایشان این صورت بندی را ارائه می کند، هر چند این پاسخ به نوعی در نظریات دیگران است. این تمایز در پاسخ فیلسوفان غربی وجود دارد. برخی زا آن ها کوشیده اند با بحث منطقی پاسخی منطقی به مساله شر بدهند و ناسازگاری بین قضایای مساله شر، که به آن ها اشاره شد، یعنی خدا قدرت مطلق، علم مطلق و خیر مطلق است و شر وجد دارد را برطرف کنند. از جمله ی ایشان می توان به پلنتینگا اشاره کرد. اما برخی از ایشان سعی می کنند تا وجود قدری شر را برای تحقق خیر کثیر و لزوم تحقق عدل الهی تبیین کنند. ایشان پیروان نظریه ی عدل الهی هستند؛ مانند لایبنیتس که جهان در کلیت آن خیر و شر را مقدمه ی تحقق خیر می داند.
شهید مطهری، هم همان پاسخ بسیاری فیلسوفان اسلایم را در قالب بندی جدید و با تحلیلی موشکافانه تر ارائه می دهد. وی در تحلیل پرسش دوم خود، یعنی تکفیک پذیری شرور و خیرات، به پاسخی یک سر نو از مساله شر می پردازد. وی می گوید که از دیدگاه عدل الهی (روش مطهری) مساله شر شکل دیگری دارد. سخن در این است که خواه اشیاء دو گونه باشند یا یک گونه، چرا نقص، کاستی، فنا و نیستی در نظام هستی راه یافته است؟ چرا یکی کور و دیگری کر شده است؟ عدمی بودن کوری و ... برای حل این اشکال کافی نیست چرا که این سوال می ماند که چرا جای این عدم را وجود نگرفته است. عدل الهی ایجاب می کند که این خلاها پر شود (مطهری، 1372، ص 154). اموری وجودی نیز هستند که زائیده نیستی ها از قبیل، جهل و فقرند و خود سبب کاستی ها و نیستی ها می شوند. عدل الهی ایجاب می کرد که این امور نیز نباشند تا آثار آن ها هم نباشد (همان، ص 155).
شرور غیر قابل تفکیک از خیراتند، زیرا شروری که از نوع فقدان هستند، تا آن جا که به نظام تکوین ارتباط دارد، از قبیل عدم قابلیت ها و نقصان امکانات است. یعنی در نظام تکوینی برای هر موجودی در جه ای از نقس هست که به علت نقصان قابلیت است نه به علت امساک فیض تا ظلم و تبعیض تلقی شود. آن چه از این امور به عدم قابلیت ظرف ها و نقصان امکانات مربوط نیست همان است که در حوزه ی اختیار و مسوولیت و اراده بشر است و بشر به حکم این که موجودی مختار و آزاد و مسئول ساختن خویش و جامعه خویش ایت باید آن ها را بسازد و خلاها را پر کند. این که انسان این گونه آفریده شده جزئی از نظام اصلح است و اما شروری که وجودی هستند و در وجود فی نفسه خود خیرند و در وجود لغیره شر، جنبه شریعت آنها به حکم این که نسبی و اضافی است و از لوازم لاینفک وجود حقیقی آن ها است، از جنبه خیریت آن ها تفکیک ناپذیر است (همان، ص 161) جهان یک واحد تجزیه ناپذیر است، یعنی رابطه اجزا در جهان به این شکل نیست که بتوان فرض کرد که قسمت های از آن قابل حذف و قسمت هایی قابل ارتقاء باشد، حذف بعضی مستلزم، بلکه عین حذف همه اجزا است، همچنانکه ابقاء بعضی عین ابقاء همه است. بنابراین، نه تنها عدم ها از وجودها، و وجومدهای اضافی و نسبی از وجودهای حقیقی تفکیک ناپذیرند، خود وجودهای حقیقی نیز از یکدیگر تفکیک ناپذیرند پس شرور علاوه بر دو جهت فوق الذکر و صرف نظر از آن دو جهت نیز از خیرات تفکیک ناپذیرند. پس شرور علاوه بر دو جهت فوق الذکر و صرف نظر از آن دو جهت نیز از خیرات تفکیک ناپذیرند (همان، ص 162).
اشیاء از نظر خوبی و بدی اگر تنها و منفرد و مستقل از اشیاء دیگر در نظر گرفته شوند یک حکم دارند و اگر جزء یک نظام و به عنوان عضوی از اندام در نظر گرفته شوند حکم دیگری پیدا می کنند که احیاناً همه ضد حکم اولی است. بدیهی است؛ همان طور که اشیاء منفرد اقعی اگر به صورت نظم فرض شوند وجود واقعی شان وجود عضوی، اندامی و ارگانیک است و وجود انفرادی شان اعتباری (همان، ص 163). زشتی ها نه تنها از این نظر ضروری می باشند که جزئی از مجموعه جهانند و نظام کل به وجود آن ها بستگی دارد، بلکه از نظر نمایان ساختن و جلوه دادن به زیبایی ها نیز وجود آن ها لازم است( همان، ص 164). نقصانات از ناحیه ی ذات موجودات است، نه از ناحیه فیض باری تعالی (همان، ص 166).
به طور خلاصه می توان نظریه ی عدل الهی شهید مطهری را در سه گزاره خلاصه کرد:1) وجود بدی ها و زشتی ها در به وجود آمدن مجموعه ی زیبای جهان ضروری است.
2) حتی زیبایی ها جلوه ی خود را از زشتی ها دریافت می کنند.
3) زشتی ها مقدمه ی وجود زیبایی ها و آفریننده ی آنها می باشند. این گزاره که شر مقدمه ی خیر است در آثار حکمای پیشین کمرنگ تر است.
فیض الهی نظام غیرقابل تخلف است. برای هیچ موجودی امکان تخلف و تجافی از مرتبه ی خود وجود ندارد. سیر تکامل موجودات به خصوص انسان به معنی سرپیچی از مرتبه ی خود و اشغال مرتبه ی دیگر نیست، بلکه به معنی سعه ی وجودی انسان است. لازمه ی درجات و مراتب داشتن هستی این است که نوعی اختلاف و تفاو ت از نظر نقص و کمال و شدت و ضعف در میان آن ها حکم فرما باشد و این گونه اختلاف ها تبعیض نیست (همان، ص 199).
برای وجود یافتن یک چیز، تام الفاعلیه بودن خدا کافی نیست، قابلیت هم شرط است. شروری از نوع نیستی است از آن جهت که به خدا مربوط است ناشی از نقصان قابلیت ها است(همان، ص 201).
هر چیز خلقت خاصی دارد که مربوط به خود اوست. یعنی هر چیز فقط به گونه ای که هست امکان وجود داشته است و درباره ی هر جزء از اجزای جهان نیز آفرینش معینی امکان داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است (همان، ص 171).

آلوین پلنتینگا

در سال های اخیر موفق ترین پاسخ به معضل منطقی شر (در پاسخ منطقی به مساله شر) دفاع اختیار گرایانه (3) بوده است که تلاش می کند تا نشان دهد که قادر مطلق بودن خدا با وجود شر ناسازگاری ندارد. وی در استدلال خود به این ایده متوسل می شود که خدا مخلوقات را خلق می کند که آزادانه انتخاب کنند و شر از اعمال اخلاقی آن ها که مرتکب خطا می شوند نتیجه می شود (wierenga.1989,p.127). وی در دفاع اختیارگرایانه نشان می دهد که قادر مطلق، عالم مطلق و خیر محض بودن خدا با وجود شر ناسازگاری ندارد (Ibid.pp.127-128). حتی اگر مدعی شود که جهان ممکنی وجود دارد که خدا نتواند آن را خلق کند (Ibid,p..128).
آلوین پلنتینگا، توماس موریس، کریستوفر منتسل و عده ای دیگر ضرورت منطقی و متافیزیکی حقایق را فرض می کنند و اصرار می ورزند که همه این ها در نسبت با خدا حقیقت هستند و جهان نمی تواند به گونه ای دیگر باشد و همه چیز ضروری است و خدا هم تحت همین ضرورت است، این ضرورت، مانند ضرورت الف، الف است می باشد (Taliaferro:1998,p.86).
پلنتینگا، در مورد تناقص بین خیرخواه بودن خدا و وجود شر در عالم معتقد است که این دو وقتی در تناقض با یکدیگر هستند که خدا بتواند این کار را بکند ولی نکند (پلنتینگا، 1374، ص 184). لینک وی معتقد است که اگر انجام کاری باعث از بین رفتن خیر بزرگ تر باشد و یا باعث ایجاد شر بزرگ تری شود، فرد خیرخواه این کار را نمی کند و یا اگر از میان برداشتن شر قلیل مستلزم از میان برداشتن خیر کثیر باشد باز هم فرد خیرخواه این کار را نمی کند(همان، صص 186-187). به نظر وی تناقض دو حالت صریح و ضمنی دارد و پس از بحث و نظر نتیجه می گیرد که مجموعه ی شش قضیه ی زیر تناقص صریحی با هم ندارد (همان، صص 190-189).
1- خداوند قادر مطلق است.
2- خداوند خیرخواه محض است.
3- خداوند عالم مطلق است.
4- شر وجود دارد.
5- موجود خیرخواهی که قادر مطلق و عالم مطلق است جمیع شروری را که می توان از میان برداشت، برمی دارد.
6- قدرت قادر مطلق به هیچ حدی جز حدود محالات منطقی محدود نیست.
پلنتینگا در نظریه خاص خود که آن را دفاع اختیارگرایانه نامیدیم، تصریح می کند که کافی است فقط نشان دهیم که مجموعه ی فوق سازگاری درونی دارند (همان، ص 202) و این موقعی بدون تناقض و ممکن فرض می شود که امکان یا عدم تناقص اش اثبات شود. پس مجموعه بالا فاقد تناقض ضمنی است (همان، صص 194-195).
به نظر می رسد تذکر این نکته قبل از شرح تفصیلی نظر پلنتینگا مفید باشد که برهان مفهومی محض در مورد خدا برهانی معتبر است و در آن حقایق ضروری ماتقدم در مقدمه استفاده می شود و نتیجه آن این گزاره است که «خداوند وجود دارد». استدلال پلنتینگا در ادامه ی سنت اقامه ی برهان وجودی قرار دارد. برهان وجودی به شکل های مختلفی در تاریخ اندیشه ی غربی مطرح شده است که مهم ترین ارائه کنندگان آن در قرون وسطی، سنت آنسلم، در دوره مدرن، دکارت و در دوره ی معاصر آلوین پلنتینگا می باشد. در این برهان چنانچه اشاره شد خدا به عنوان موجودی ضروری اثبات می شود. (4).
پلنتینگا در تحلیل مساله، ابتدا شرور را به دوسته ی طبیعی و انسانی تقسیم می کند. شروری طبیعی هستند و از طبیعت به ما عارض می شوند و برخی دیگر یعنی شرور انسانی از ناحیه ی حماقت و یا ستمری بشر حاصل می شوند. زلزله و سیل از نوع اول هستند و جنگ و کشتار نمونه ای از نوع دوم است (پلنتینگا، 1384، صص 35-39). وی استدلال ملحدین در نفی خدا با توجه به مساله شر را این گونه صورت بندی می کند: اگر خدا همان قدر خیرخواه است که خداپرستان مسیحی ادعا می کنند، بید همانقدر که ما در مقابل این شرور متاثر می شویم، او هم متاثر گردد. اگر او آن قدر که می گویند قدرتمند است پس احتمالا در موقعیتی هست که کاری در مورد شرور انجام دهد در این صورت چرا وی این شرور را روا می دارد؟ (همان، ص 40).
سپس برای اثبات ناسازگاری شر با قدرت و خیرخواهی خدا به بیان چگونگی و چیستی سازگاری یک مجموعه از قضایا می پردازد. وی می گوید یک مجموعه مانند A یک حالت کامل است و اگر تنها برای هر حالتی مانندB، یا A, شامل B باشد یا B را طرد کند. جهان ممکن در حالتی ممکن است که کامل باشد. اگر A یک جهان ممکن باشد آن گاه در مرد هر شیء چیزی بیان می کند و هر حالتی مانند S یا مشمول آن است و یا از سوی آن طرد می شود. علاوه بر این، ما به ازای هر جهان ممکنی مانند W مجموعه ای از قضایا وجود دارد که آن را کتاب W می خوانند. هر کتاب مجموعه ی به غایت سازگاری از قضایا است و به قدری بزرگ است که افزودن قضیه ی دیگری به آن همواره مجموعه صریحا ناسازگاری را نتیجه می دهد (همان، صص 83-82).
از بین جهان های ممکن تنها یک جهان ممکن فعلیت یافته یعنی دست کم یک جهان ممکن باید وجود داشته باشد؛ زیرا مجموعه قضایای صادق، مجموعه به غایت سازگار و از این رو یک کتب است. اما این کتاب با یک جهان ممکن تناظر دارد و این جهان ممکن متناظر با این مجموعه قضایا فعلیت می یابد. از سوی دیگر حداکثر یک جهان فعلی وجود دارد؛ زیرا فرض کنیم اگر دو جهان و هر دو فعل باشندف این دو جهان نمی توانند شامل تمام حالات کامل یکسان باشند چرا که، اگر این گونه بود آن دو جهان یک جهان خواهد بود.
از ای نرو، باید تسکم حالتیم انند s وجود داشته باشد به گونه ای که w شامل آن باشد و W شامل آن نباشد. اما یک هن ممکن به غایت کامل است، پس w به جای s شامل متمم s خواهد بود. پس در ای نصورت اگر w و w هر دو فعلی باشند باید s و متمم s هر دو فعلیت یافته باشند و این حال است (همان، صص 83-84).
اما به نظر پلنتینگا، خدا هیچ جهان ممکن یا حالتی را نمی آفریند، بلکه او آنچه را که می آفریند آسمان ها و زمین و هر چه در آن هاست می باشد. وی حالات را نیافریده است، مثلا وجود خدا و حالت عدم او هر دو هستند، به این معنی که چیزی به عنوان حالت وجود خدا و چیزی به عنوان حالت عدم خدا هست، درست همان گونه که دو قضیه ی خدا وجود دارد و خداوند وجود ندارد هستند. شخص متاله معتقد است که حالت نخستین فعلی و قضیه اول صادق است و ملحد باور دارد که هحالت دوم به فعلیت رسیده و قضی هی دوم صادق است و لیکن بی شک هر دو قضیه وجود دارد، اگرچه تنها یکی از آن دو صادق است و به نحو مشابهت در این جا هر دو حالت هستند که تنها یکی از آن دو فعلیت می یابد. بنابراین، هر دو حالت وجود دارد ولی تنها یکی واقع شده و خدا هیچ کدام را نیافریده است، زمانی بوده که زمین وجود نداشته بشد. در حقیقت خداوند هیچ حالتی را به وجود نیاورده است. آن چه او انجام داده است آن بوده که افعال خاصی، مانند ،آفریدن آسمان ها و زمین را انجام دهد که نتیجه ی این آفریدن، فعلیت یافتن حالت های معینی بوده است. خدا به حالت ها فعلیت می بخشد. او جهان ممکنی را که درو اقع محقق است فعلی می کند، اما آن را نمی آفریند (همان، ص 87-86).
اما پلنتینگا، پس از فراهم کردن این مقدمات به طور واضحی وارد مساله شر می شود براساس مفهوم جهان ممکن و خدا به تحلیل مساله شر می پردازد. وی معتقد است که متکلم در اعتقاد به اینکه، اگر خدا قادر مطلق باشد آنگاه خواهد توانست هر جهان ممکنی را که می خواهد فعلیت بخشد یا بیافریند، بر حق نیست. او می گوید ابتدا باید مشخص کنیم که آیا خدا موجودی ضروری است یا ممکن؟ موجود ضروری در نظر پلنتینگا آن است که هر جهان ممکنی وجود دارد یعنی در هر جهان ممکنی که فعلیت داشته باشد. حال با توجه به این دو تعریف، اگر خدا موجودی ضروی نباشد، جهان های ممکن بسیاری خواهد بود که او نمی توانسته به آن ها فعلیت بخشد، مثل تمام آن جهان هایی که خود او در آنها وجود ندارد.
در ادامه پلنتینگا به وجهی از نظریه ی خود یعنی دفاع مبتنی بر اختیار می پردازد. به نظر وی باید تاکید نمود که خدا نمی تواند جهانی بدون شر اخلاقی بیافریند. یعنی آن جهان ممکن مورد نظر وی که محقق شده است حاوی مقداری شر اخلاقی است که برای تحقق خیر در آن لازم است. مخالف نظریات وی یعنی جی.ال مکی که به وی اشاره خواهیم کرد، استدلال لایبنیتس مومن را در مقابل او اقامه می کند که اگر خدا قادر مطلق باشد، می تواند هر جهان ممکنی را که بخواهد بیافریند. اما به نظر پلنتینگا این خطاست. به نظر وی، بنابر آن چه شرح دادیم جهان های ممکن بسیاری شامل خیر اخلاقی و بدون شر اخلاقی وجود دارد، اما این مقدمه ی او که اگر خدا قادر مطلق باشد می تواند هر جهان ممکنی را فعلیت بخشد، کاذب است (ص96-95) در اینجا به نحو اسطردادی ابتدا اشاره ای به نظریه لایبنیتس می کنیم و سپس نظر پلنتینگا را که مخالف وی است شرح می دهیم.
گوتفرید ویلهلم لایبنیتس (1716-1764)، واژه ی theodicy (عدل الهی) را جعل کرده، اما هیچ گاه از آن دفاعی ارائه نکرده است. theodicy از دو واژه ی یونانی theo به معنای خدا و dike به معنای عدالت گرفته شده است و معنای آن در نظر لایبنیتس، عدالت خداوند (justice of God) است. نظریه ی عدل الهی لایبنیتس یک نظریه ی اخلاقی محسوب شده و مدعی است که عدل الهی برای انسان قابل فهم می باشد و مفاهیم اختیار گرایانه نظیر آزادی، ضرورت و تقدیر، خدا را به اجباری تبدیل می کند که این جهان «بهترین جهان ممکن» است این اعتقاد از ایمان فلسفی به این عقیده ناشی شده است که خداوند که جهان را خلق کرده است، برترین موجود است(Larrimore,2007,p.191).
اما لایبنیتس در مقابل این ادعا و در تشریح جهان ممکنی که خدا می توانسته خلق کند، مفهوم اختیار انسان را وارد می کند. به نظر وی هر جهان که خدا می تواند به آن فعلیت بخشد به گونه ای است که اگر شخص در آن به نحو قابل اعتنایی مختار باشد، دست کم به یک عمل نادرست مبادرت می ورزد (پلنتینگا، 1380، ص 100). به نظر وی خدا قادر مطلق است و در حیطه ی قدرت وی نبوده است که جهانی خلق کند که حاوی خیر اخلاقی و فاقد شر اخلاقی باشد. خدا اگر چه قادر مطلق است نمی توانسته است هیچ یک از جهان های ممکنی را که تنها حاوی اشخاصی که فی الواقع و هم اکنون موجودند و حاوی خیر اخلاقی بدون شر اخلاقی اند بیافریند؛ زیر برای این منظور او باید اشخاصی را می آفرید که به نحو قابل اعتن

عبارات مرتبط با این موضوع

جامعه شناسی انحرافات آسیب شناسی اجتماعی بررسی … بیان مسأله خودکشی به عنوان بخشی از انحرافات اجتماعی شناخته شده است و آن عبارت است چرا من نباید خوشگل باشم و دیگری زشت؟ شهر سوالسلام بر شما من هم تجاربم رو در این زمینه بگم من خودم به شخصه انسانهای زشت و زیبای زبان و ادبیات فارسی فولکلور ایران، توده شناسیشماره ی نوشته ۱۸ ۱۸ دکتر محمد جعفر محجوب فرهنگ عامه و زندگی در این روز‌ها دیگر گمان چهار ستاره مانده به صبحگل آقا؛ مهدی حجوانی نویسنده و پژوهش‌گر ادبیات کودک و نوجوان به‌تازگی کتابی را با نام جامعه شناسی انحرافات آسیب شناسی اجتماعی بررسی علل خودسوزی بیان مسأله خودکشی به عنوان بخشی از انحرافات اجتماعی شناخته شده است و آن عبارت است از یک چرا من نباید خوشگل باشم و دیگری زشت؟ شهر سوال سلام بر شما من هم تجاربم رو در این زمینه بگم من خودم به شخصه انسانهای زشت و زیبای زیادی در زبان و ادبیات فارسی فولکلور ایران، توده شناسی شماره ی نوشته ۱۸ ۱۸ دکتر محمد جعفر محجوب فرهنگ عامه و زندگی در این روز‌ها دیگر گمان نمی چهار ستاره مانده به صبح گل آقا؛ مهدی حجوانی نویسنده و پژوهش‌گر ادبیات کودک و نوجوان به‌تازگی کتابی را با نام


ادامه مطلب ...

۱۰ مسئله بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۶

[ad_1]
۱۰ مسئله بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۶

بهداشت روان

مرگ و میر کودکان ، ایدز و مرگ و میرمادران، این قبیل مسائل و تعداد انگشت شماری از مسائل دیگر در کانون توجه بهداشت جهانی برای سال ۲۰۱۶ میلادی قرار گرفته است. اما آنچه در مورد افسردگی، اختلال استرس پس از ضربه، زوال عقل ، سوء مصرف مواد و دیگر چالش های بهداشت روانی مهم و درخور توجه است، این مساله است که آیا کشورها با درآمد زیاد و درآمد کم به طور یکسان تحت تاثیراین مشکل قرار می گیرند؟
مقامات سازمان بهداشت جهانی می گویند:” سلامت و رفاه روانی عبارت است از توانایی فردی و جمعی ما به عنوان انسان برای فکر کردن، هیجان به خرج دادن ، تعامل داشتن با دیگران، امرار معاش و لذت بردن از زندگی. ”
اتیوپی تنها کشوری است که به تمرکز بر خدمات سلامت روانی در سال ۲۰۱۴ میلادی پرداخته است. این کشور تمرکز بر خدمات سلامت روانی را برای اولین بار به کارکنان بهداشت در زندان به عنوان وسیله ای برای کاهش نا آرامی های مدنی و بی ثباتی اقتصادی آموزش داد؛ اما حادثه شیوع ابولا در سال ۲۰۱۴ میلادی و ادامه این ویروس در سال ۲۰۱۵ میلادی فقط نیازهای بهداشت روانی را فوری تر و نیاز به کارگران آموزش دیده خدمات اجتماعی، روانپزشک و سایر کارکنان بهداشتی را ضروری تر کرد، خوشبختانه این ویروس در سال ۲۰۱۶ تحت کنترل درآمده است.

سرطان
بزرگترین مطالعه ای که در رابطه با سرطان تاکنون منتشر شده است، نشان می دهد که در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط سرطان بیشتر از ویروس ایدز، مالاریا و سل افراد را می کشد.
سرطان و دیگر بیماری های غیر مسری مستحق تمام توجه و منابع در سال ۲۰۱۵ میلادی نیستند، چرا که ابولا به احتمال زیاد سهم کثیری از سرمایه های درمانی را در این سال به خود اختصاص می دهد و به یک چالش رو به رشد برای همه ما، از جمله بهورزان در سراسر جهان تبدیل خواهد شد.
عوامل افزایش دهنده سرطان:
– دخانیات: مصرف دخانیات در ایجاد سرطان در مجاری تنفسی نقش اساسی دارد.
– پرتوها: پرتوهای فرابنفش خورشید موجب سرطان‌هایی چون سرطان پوست می‌شوند.
– مواد غذایی: مصرف الکل در ابتلا به سرطان‌های دهان، حنجره، مری و سرطان کبد موثر است.
– عفونت‌های ویروسی: سرطان گردن رحم به علت عفونت‌های ویروسی بروز می‌کند.

 

ایدز؛ پایان یا بازگشت
سازمان ملل متحد: “اگر جهان به سرعت در حال کند کردن شیوع ایدز در پنج سال آینده نباشد، این بیماری همه گیر است و به احتمال زیاد به یک نرخ بالاتر از میزان امروز از عفونت های جدید اچ آی وی خواهیم رسید. ”
این امر به این علت است که نیمی از ۳۵ میلیون نفری که با ویروس ایدز زندگی می کنند، حتی نمی دانند که به این ویروس مبتلا هستند به طوری که آن ها نمی دانند در معرض خطر انتقال این ویروس به دیگران هستند. امسال اولین سالی است که یک استراتژی جهانی برای جلوگیری از مرگ و میر ۲۱ میلیون نفر در بیش از ۱۵ سال آینده طراحی شده است.

تنظیم خانواده
دکتر ژاکوب استین، مشاور ارشد پزشکی می گوید:”از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ میلادی یعنی در طول یک سال؛ تعداد زیادی از زنان و دختران از روش های مدرن پیشگیری از بارداری استفاده کردند و این رقم پیشرفت ۸٫۴ میلیون نفر بود. این پیشرفت بسیار عالی و دلگرم کننده است، اما ما می توانیم این پیشرفت را بیشتر کنیم.”
مشارکت جهانی به تنظیم خانواده به طور گسترده ای در دسترس است.در حال حاضر نتایج شگفت انگیزی در دسترس است که از ۷۷ میلیون بارداری ناخواسته جهانی جلوگیری شده است. کشور سنگال در این زمینه پیشرفت فراوانی کرده است. این نوع از پیشرفت ممکن است در همه جا رخ دهد.
چند نکته درباره تنظیم خانواده
– تنظیم خانواده اجازه می دهد تا افراد و زوجین به پیش بینی و رسیدن به عدد مورد نظر خود از تعداد کودکان و فاصله و زمان تولد آنان برسند که این امر از طریق استفاده از روش های پیشگیری از بارداری و درمان باروری ناخواسته به دست می آید.
– تنظیم خانواده به پیشگیری از حاملگی‌ پرخطر گفته می شود. حاملگی های پرخطر عبارتند از حاملگی‌های برنامه‌ریزی نشده که موجب سقط‌ها غیرقانونی و پر خطر می شود.
– هدف از برنامهٔ تنظیم خانواده، تواناسازی زوجین به تصمیم‌گیری آزادانه و آگاهانه در مورد تعداد فرزندان، فاصله‌گذاری بین آنها و برخورداری وسایل لازم برای رسیدن به این هدف است.

تکنولوژی موبایل
تکنولوژی تلفن همراه دارای قدرت برای انتقال مراقبت های بهداشتی است. برای مثال در سال ۲۰۱۴ میلادی لیبریا، کشوری در غرب افریقا با استفاده از یک تکنولوژی تلفن همراه اجازه داد تا وزارت بهداشت اطلاعات حساس را به تلفن های همراه کارکنان بهداشت ارسال کند.
کارکنان بهداشتی می توانند برای ارسال اطلاعات حساس به مقامات وزارت و به یکی دیگراز این تکنولوژی استفاده کنند. در سال ۲۰۱۶، این تکنولوژی به کشورهای دیگر برای مبارزه بابیماری های خطرناک کمک خواهد کرد.
سیستم های مراقبت های بهداشتی به تدریج در حال حرکت به سمت مدل های جدید از مراقبت مبتنی بر فرآیندهای نوین است. افرادی که به این تکنولوژی دسترسی دارند، می توانند از ویژگی ها و اطلاعات بیش از ۸۰۰ بیماری آگاه شوند. دانشنامه کامل پزشکی، بسیاری از نمودارها، تصاویر، اطلاعات دارویی، اخبار، فرهنگ لغت پزشکی و یک موتور جستجوی قدرتمند به افراد این امکان را می دهد که با بیماری های مختلف آشنا شوند.

امنیت و نظارت بر بهداشت جهانی
در سال ۲۰۱۶ میلادی پیگیری برای جلوگیری از بیماری های واگیردار ادامه خواهد داشت. ایجاد قوانین و سیاست هایی که تقویت سیستم های بهداشتی را بهتر کند و در نهایت یک جهان سالم تر و امن تر بسازد، ضروری است.

جنگ و ناآرامی
جنگ، ناآرامی های مدنی و اقدامات تروریستی می تواند مانع و یا حتی پیشرفت در تمام جنبه‌های توسعه جهانی، از جمله بهداشت، آموزش، و برابری جنسیتی باشد.
در سال ۲۰۱۶ میلادی، جامعه بین المللی در تلاش است تا برای حل درگیری‌های جنگی چاره ای بیاندیشد و از تخریب بیمارستان ها و از بین بردن کارکنان بهداشت در خشونت های جنگی جلوگیری کند. در سال گذشته در قطعنامه مهمی، سازمان ملل متحد برای حفاظت از کارکنان بهداشت تلاش بسیار کرده است.
چند نکته درباره تاثیر جنگ بر سلامتی:
آسیب های روانی جنگ ها برای کودکان بسیار گسترده است خواه این امر نتیجه تخریب ساختمان ها و وسایل زندگی بر اثر جنگ باشد، خواه نتیجه کشته شدن والدین یا اعضای خانواده در برابر چشمان آنها باشد یا نتیجه زخمی و مجروح شدن در جریان جنگ.
در تصاویر تلویزیونی هر روز شاهد خشونت علیه کودکان در جنگ ها هستیم، ولی تخریبی که جنگ ها روی ذهن کودکان می گذارد پیامدهای شدید و طولانی دارد.

اهداف جدید توسعه پایدار
در سال ۲۰۱۶ میلادی هدف رسیدن به اهداف توسعه هزاره، که به پیشرفت های گسترده در سراسر جهان در حوزه سلامت و رفاه در ۲۵ سال منجر می شود خواهد بود. در حال حاضر رهبران جهانی مجموعه ای جدید از اهداف برای اهداف توسعه پایدار ارائه داده اند. این اهداف جدید می تواند کشورها را در مسیر یکی از اهداف جاه طلبانه جامعه بین المللی متحد کند. تمرکز بیشتر این اهداف بر نیروی کار بهداشت جهانی است.
از سال ۲۰۱۶ کشورها با به رسمیت شناختن هدف های توسعه هزاره، پنج تغییر جهت را در این اهداف در نظر گرفته اند:
– پایان دادن به فقر شدید
– ساختن آینده بر اساس توسعه پایدار
– متحول کردن اقتصاد برای مشاغل و رشد دربرگیرنده
– ایجاد روحیه جدید همکاری
– ایجاد صلح و نهادهای موثر، پاسخگو و باز برای همگان

سیستم های بهداشتی مردم محور
ابولا شاید بیش از هر بحران در حافظه مردم در نظام سلامت درخشیده و مرکز توجه بوده است. هر جامعه ای برای داشتن یک نظام سلامت به مراقبت های بهداشتی و نه فقط به پزشکان، آمار و ارقام پزشکی، کارشناسان بهداشتی و خدمات مراقبت های بهداشتی نیازمند است.

ترجمه: روشنک مشتاق
وقایع استان

کلمات کلیدی: بهداشت جهانی،سازمان جهانی بهداشت،۱۰ مساله،


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

کاروفناوری کَلالهبه وبلاگ کاروفناوری کلاله خوش آمدید دوستان لطف نمایید در نظر سنجی کاروفناوری که در الف فیش‌های حقوقی تا میلیونی در وزارت بهداشت …فیش‌های حقوقی تا میلیونی در وزارت بهداشت کاملا طبیعی است دستگاه‌های نظارتی به قطار پرداختی‌های نجومی دولت در ایستگاه وزارت بهداشت…درحالی‌که وزیر بهداشت از پایین بودن تعرفه‌های پزشکی در سال ۹۵ گلایه داشت و عنوان بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی …بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام عصرعج آیا امام زمان و عروس مد ارایشاموزش مدل شینیون عروس جمع بسته شیک و جدید در این مطلب از سایت مد بیست شما عزیزان را در نشست خبری تهدیدات نوین علیه مسلمانان بیان …در نشست خبری تهدیدات نوین علیه مسلمانان بیان شد کرمی ۳۰ سال است که روی بیوتروریسم سلامت نیوز وزیر بهداشت ضمن تشریح جزییات بودجه وزارت بهداشت و طرح تحول نظام سلامت در سال ۹۶،‌ گفت شیردهی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادشیردهیپژوهش‌های علمی، از جمله مطالعه‌های انجام شده در بررسی ۲۰۰۷ توسط آژانس مراقبت گزارش فارس از انتصاب افراد مسئله‌دار در دولت یازدهم گزارش فارس از انتصاب افراد مسئله‌دار در دولت یازدهم متحصنان و حامیانشان چگونه در مصاحبه با سید غلامرضا موسوی رتبه اول آزمون بهداشت …تبیان لطفاً اندکی درباره ی خودتان بگویید من سید غلامرضا موسوی در سال در یکی از بهداشت و سلامت در ایران ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد بهداشتوسلامت خدمات درمانی در ایران و ارزش خدمات بخش‌های پزشکی در سال ۲۰۰۲ تقریباً ۲۴میلیارد دلار آمریکا کمبود آب ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد کمبودآب طبق پیش بینی‌های جهانی سال ۱۴۰۰ سرانه آب به کمتر از ۱۴۰۰ مترمکعب برای هر فرد در سال خواهد در نشست خبری «تهدیدات نوین علیه مسلمانان» بیان شد کرمی ۳۰ در نشست خبری «تهدیدات نوین علیه مسلمانان» بیان شد کرمی ۳۰ سال است که روی بیوتروریسم تحقیق اردوغان ضمن «دوست» خطاب کردن پوتین نقش روسیه در حل بحران اردوغان ضمن «دوست» خطاب کردن پوتین نقش روسیه در حل بحران سوریه مهم است اتحادیه اروپا سال عروس مد ارایش اموزش مدل شینیون عروس جمع بسته شیک و جدید در این مطلب از سایت مد بیست شما عزیزان را به بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام عصرعج آیا امام زمان و حضرت عیسی میگنا دانلود فرم و راهنمای ثبت‌نام دانش آموزان در جشنواره دانلود فرم و راهنمای ثبت‌نام دانش آموزان در جشنواره جوان خوارزمی آفتاب بهترین هنرپیشه زن سال تصاویر «آلیا بهات» برنده جایزه بهترین هنرپیشه زن سال در «استار سال‌هاست که بی‌سوادی در کشور فنلاند ریشه‌کن شده است موهبتی که دلیل آن را باید در سیستم شعار سازمان بهداشت جهانی در سال


ادامه مطلب ...

هفت مسئله حل نشده ریاضی که ظاهری ساده دارند

[ad_1]

ریاضیات مملو از مسائلی است که هنوز بعد از گذشت سال­‌ها بی‌­پاسخ مانده­‌اند؛ اما بعضی از این مسائل ظاهر بسیار ساده‌­ای دارند و برای همه‌­ی افراد قابل درک هستند.

در ریاضیات به مسائلی که تاکنون اثبات یا رد نشده‌اند، «مسئله‌های باز» گفته می‌شود. اغلب این مسائل در سطوح بالای ریاضی مطرح می‌شوند و دارای ظاهری مشکل هستند؛ مانند مسائل هزاره که حل هرکدام از آن‌ها یک میلیون دلار به جیب شما سرازیر می‌کند؛ اما شاید اهمیت حل آن‌ها بیشتر از جایزه‌‌ باشد؛ همان‌طور که گریگوری پرلمان وقتی در سال ۲۰۰۶ یکی از مسائل هزاره را حل کرد، یک میلیون دلار را نپذیرفت. او گفت «من همه‌ی آنچه را که می‌خواهم، در اختیار دارم. من می‌توانم هستی را کنترل کنم؛ پس به من بگویید چرا باید دنبال یک میلیون دلار باشم؟».

یکی دیگر از همین مسائل که به فرضیه‌ی ریمان معروف است؛ از مشهورترین و مهم‌ترین مسائل حل نشده‌ی ریاضی به شمار می‌رود که نتایجی را در ارتباط با توزیع اعداد اول در بر دارد. عکس کاور مقاله، دست‌خط ریمان را در سال ۱۸۵۹ نشان می‌دهد؛ زمانی که فرضیه‌ی مهم خود را بیان کرد. اما فارغ از تمام موارد یادشده، مسائلی وجود دارند که با وجود ظاهر ساده و قابل فهم، حل‌نشده باقی مانده‌اند؛ مسائلی که هر‌کس با دانش دبیرستانی می‌تواند آن‌ها را درک و روی کاغذ امتحان کند. در این مقاله به هفت نمونه از مسائل این‌چنینی خواهیم پرداخت.

حدس کولاتز

۱. حدس کولاتز

یک عددی طبیعی انتخاب کنید؛ اگر زوج بود آن را بر ۲ تقسیم کنید و اگر فرد بود آن را ۳ برابر کنید و با ۱ جمع ببندید؛ برای عدد جدید به‌دست‌آمده همین فرایند را تکرار کنید؛ اگر این کار را ادامه دهید، در نهایت به عدد ۱ خواهید رسید؛ به‌عنوان مثال:

۷→۲۲→۱۱→۳۴→۱۷→۵۲→۲۶→۱۳→۴۰→۲۰→۱۰→۵→۱۶→۸→۴→۲→۱

 این موضوع در سال ۱۹۳۷ توسط لوتار کولاتز مطرح شد و کماکان بعد از گذشت چندین دهه، حلی برای آن در دسترس نیست. درستی این حدس تا عدد ۲۶۰ توسط کامپیوتر بررسی شده است؛ اما هنوز اثباتی برای آن وجود ندارد.

اعداد دوقلو

۲. اعداد اول دو‌‌قلو

همان‌طور که می­‌دانید عدد اول، عددی است که تنها بر ۱ و خودش بخش‌پذیر باشد. اعداد اولی که با همدیگر ۲ واحد اختلاف دارند، اعداد اول د‌و‌قلو نامیده می­‌شوند؛ مانند (۳٬۵) یا (۱۱٬۱۳).

بزرگ‌ترین اعداد اول دو‌قلوی کشف‌شده  که دارای ۳۸۸,۳۴۲ رقم هستند؛ برابرند با:

اعداد اول دوقلو

این اعداد در سپتامبر ۲۰۱۶ کشف شدند. تعداد جفت‌های اعداد دوقلو تا عدد ۱۰۱۸ برابر است با ۸۰۸۶۷۵۸۸۸۵۷۷۴۳۶. آیا تعداد اعداد اول دوقلو نامتناهی است؟ سؤالی که تاکنون بی‌پاسخ مانده است. اعداد اول سه‌قلو به سه عدد فرد متوالی گفته می‌شود که هر سه‌ی آن‌ها اول باشند؛ تنها اعداد اول سه‌قلو (۳٬۵٬۷) هستند، چرا؟

حدس گلدباخ

۳. حدس گلدباخ

یکی از معروف‌ترین و قدیمی‌ترین مسائل حل‌نشده در ریاضیات، حدس گلدباخ است که با وجود صورت بسیار ساده‌ای که دارد، حدود ۲۷۰ سال ذهن ریاضیدان‌ها را به خود مشغول کرده است. آرزوی هر ریاضیدانی این است که آن را حل کند و چه‌بسا برای رسیدن به حل آن همچون فیلم «اتاق فِرما» دست به هر کاری بزنند! حدس گلدباخ بیان می­‌کند که «هر عدد صحیح بزرگ‌تر از ۲ را می‌توان به‌صورت مجموع دو عدد اول نوشت.» به‌عنوان مثال:

۴=۲+۲

۶=۳+۳

۸=۵+۳

این حدس در سال ۱۷۴۲ میلادی توسط کریستین گلدباخ در نامه‌ای به لئونارد اویلر مطرح شد. تلاش‌­های بسیاری در اثبات این حدس انجام شده است؛ تلاش‌هایی که منجر به کشف قضیه‌های دیگر شده‌اند؛ اما این حدس کماکان حل‌نشده باقی مانده است. در سال ۱۹۹۲ مؤسسه‌ی انتشاراتی مشهور Faber & Faber کتاب داستان پرفروشی با عنوان «عمو پتروس و حدس گلدباخ» منتشر کرد که در آن، تاریخ ریاضیات در قالبی جذاب و داستانی شرح داده شده است. بعد از چند سال، انتشارات مزبور به منظور تبلیغ برای فروش بیشتر، جایزه‌ای یک میلیون دلاری برای کسی که از تاریخ ۲۰ مارس  ۲۰۰۰ ،حداکثر به مدت دو هفته موفق به اثبات حدس گلدباخ شود، تعیین کرد؛ اما تا اتمام تاریخ مقرر و پس از آن، تاکنون هنوز هیچ ریاضیدانی از پس اثبات این حدس به‌ظاهر آسان، برنیامده است. در سال ۲۰۱۴ توسط کامپیوتر نشان داده شد که این حدس برای اعداد زوج کوچک‌تر از ۱۰۱۸×۴ درست است؛ اما هر چقدر این بررسی جلو برود، کافی نخواهد بود و در انتها تنها چاره‌ی ما تلاش برای اثبات آن است.

اعداد کامل

۴. اعداد کامل

دکارت گفت «اعداد کامل همچون انسان‌های کامل، کمیاب هستند.» عدد کامل عددی است که برابر جمع مقسوم‌علیه‌های به غیر خودش باشد؛ به‌عنوان مثال مقسوم‌علیه‌های ۶ به غیر خودش؛ ۱،۲،۳ هستند و داریم: ۶=۳+۲+۱. چند عدد کامل ابتدایی عبارتند از: ۲۸؛ ۴۹۶؛ ۸۱۲۸؛ ۳۳۵۵۰۳۳۶.

در ژانویه‌ی سال ۲۰۱۶، چهل‌ و ‌نهمین عدد کامل کشف شد؛ این عدد دارای ۴۴,۶۷۷,۲۳۵ رقم است و مقدار آن برابر است با:

49 امین عدد کامل

از ویژگی‌های جالب اعداد کامل این است که آن‌ها را می‌توان به‌صورت جمع اعداد طبیعی متوالی یا جمع مکعب اعداد فرد متوالی نوشت. همچنین هر عدد کامل زوج، حتما به ۶ یا ۸ ختم می‌شود.

اعداد کامل

همچنان این سؤال‌ها که «آیا عدد کامل فرد وجود دارد؟» و «آیا تعداد اعداد کامل نامتناهی است؟» بی‌پاسخ مانده‌اند.

به نظر شما آیا عددی وجود دارد که مساوی با دو برابر جمع مقسوم‌علیه‌های به غیر از خودش باشد؟ نترسید! این سؤال حل شده است و پاسخش را به عهده‌ی خودتان می‌گذاریم. به این عدد، عدد کامل از مرتبه‌ی سه گفته می‌­شود.

حدس لژاندر

۵. حدس لژاندر

این حدس بیان می‌کند «بین مجذور هر دو عدد طبیعی متوالی، حداقل یک عدد اول وجود دارد». این مسئله در سال ۱۹۱۲ توسط لژاندر بیان شد و حدود صد سال است که برای آن اثباتی پیدا نشده است. جالب است بدانید حل این حدس اگرچه منجر به حل فرضیه ریمان نمی‌­شود؛ اما قوی‌تر از یکی از نتایج فرضیه‌ی ریمان است.

پی

۶. گنگ بودن π+e و πe

همان‌طور که می‌دانید به عددی گنگ گفته می‌شود که نتوان آن را به‌صورت کسری نوشت یا به عبارت ساده‌­تر؛ وقتی به‌صورت اعشاری نوشته شود، دارای الگوی مشخصی نباشد. اثبات گنگ بودن عددی مانند رادیکال ۲ راحت است. اما در حالت کلی اثبات گنگ بودن یک عدد، مسئله‌ی سختی به شمار می‌رود؛ به‌عنوان مثال اثبات گنگ بودن عدد پی در قرن ۱۸ توسط لمبرت و بعد از  اثبات گنگ بودن عدد نپر اتفاق افتاد. اما تاکنون اثبات نشده است که π+e و  πe گنگ هستند یا خیر.

نکته‌ی جالب در مورد این موضوع آن است که ما می‌­دانیم حداقل یکی از دو عبارت فوق گنگ است اما کدام یک؟

۷. حدس اردیش-استراوس

حدس اردیش-استراوس در سال ۱۹۴۸ توسط دو ریاضیدان به همین نام ارائه شد؛ این حدس بیان می‌کند «هر عدد گویا به‌صورت ۴ بر روی n را می‌توان به‌صورت جمع سه کسر به شکل زیر نوشت:»

حدس اردیش-استراوس

به عنوان مثال:

حدس اردیش-استراوس

 درستی این حدس توسط کامپیوتر تا عدد ۱۰۱۷ تائید شده است؛ اما کماکان اثباتی برای آن وجود ندارد.

شاید صورت ساده‌ی بعضی از این مسائل شما را نیز به فکر حل آن‌ها یا طرح سؤال حل‌نشده‌ای به نام خودتان انداخته باشد. مطمئنا روزی این مسائل حل خواهند شد، حتی اگر این تلاش همچون قضیه‌ی اخر فرما ۳۵۸ سال طول بکشد. اما در انتها همواره سؤال‌های حل‌نشده‌ای هستند که ذهن پرسشگر انسان را به چالش بکشند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

کتاب کودک، دبستان و پیش دبستانسایت جدید کتاب کودک با نشانی راه اندازی شد والدین و مربیان گرامی برای ۱۰ راز حل نشده در مورد انسان‌های اولیه زومیتشکی در این نیست که مغز انسان باعث تفاوت او از دیگر گونه‌های موجودات زنده شده استدانشنامه ستاره شناسیدر این قسمت آیاتی از قرآن که مرتبط با آسمان و ستاره شناسی هستند درج گردیده استامید ترفندهای موبایل، دنیای موبایل، تبلت،ترفند …نشانه هایی که حکایت از هک شدن کامپیوتر شما دارد پاک شدن خودکار پیام ها در اینستاگرامعکس منتشر نشده از یک نرگس آبادهمعلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داددانشنامه ستاره شناسی علم ستاره شناسیعلم نجوم چین این فکر که آسمانها همه تحت تاثیر رفتار انسان یا بلکه رفتار فرمانروایان و پژوهشی مقالات علمی دقت در این جداول ازنظر مواد درسی وساعات درسی هر ماده درهر پایه رانشان میدهد که اعضای هیأت علمی علی مس فروشآنالیزعددی پیشرفته ۱ حل عددی معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی روش المان‌های محدودچهل گام در آموزش قرآن بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم چهل گام در مسیر ارائه ی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفتمقالات علمی ریاضی آرشیو انجمن …سال ها پیش در یکی از کلاس های ریاضیات مدارس آلمان، آموزگار برای اینکه مدتی بچه ها را کتاب کودک، دبستان و پیش دبستان سایت جدید کتاب کودک با نشانی راه اندازی شد والدین و مربیان گرامی برای اطلاعات عکس منتشر نشده از یک نرگس آباده معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد پژوهشی مقالات علمی دقت در این جداول ازنظر مواد درسی وساعات درسی هر ماده درهر پایه رانشان میدهد که ۱۰ راز حل نشده در مورد انسان‌های اولیه زومیت شواهد جدید نشان می‌دهد که بشر هنوز نیز در حال تکامل است و سرعت این تکامل بیشتر از ۱۰۰ برابر دانشنامه ستاره شناسی در این قسمت آیاتی از قرآن که مرتبط با آسمان و ستاره شناسی هستند درج گردیده استامید است با خوابگرد قدیم سه قانون ساده‌ی نوشتن در کامپیوتر و برای وب با پوزش،‌ یک نکته که یادم رفت در پیام قبلی بگویم در مورد سه نقطه است که تنها در یک مورد ــ‌ و اعضای هیأت علمی علی مس فروش آنالیزعددی پیشرفته ۱ حل عددی معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی روش المان‌های محدود اوربیتال اتمی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد اوربیتالاتمی اوربیتال اتمی یا مدارال اتمی تابع ریاضی است که رفتار موجی مانند یک الکترون و یا یک جفت آیا می دانید♦ مطالب علمی☺ آیا می دانید مدتی است که طراحی‌های دائمی روی بدن خیلی زیاد شده است؛ پدیده‌ای که واقعا خطرناک است و چهل گام در آموزش قرآن بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم چهل گام در مسیر ارائه ی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت


ادامه مطلب ...

افزایش قدرت حل مسئله با بالا رفتن سن افراد

[ad_1]

محققان می‌گویند؛

افزایش قدرت حل مسئله با بالا رفتن سن افراد

دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
تحقیق جدید نشان می‌دهد با بالا رفتن سن، خلاقیت حل مسئله نیز بهتر می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، محققان داده‌های بیش از ۱۰۰ مطالعه در مورد ارتباط بین مهارت حل مسئله و افزایش سن مربوط به سال‌های ۱۹۶۰ تا ۲۰۱۶ را بررسی کردند. این مطالعات هم شامل اطلاعات مربوط به رفتار افراد و هم مربوط به اسکن مغزی بود.

دانشمندان دریافتند به طورکلی توانایی افراد مسن در تمرکز و جلوگیری از حواس پرتی به اندازه افرد بزرگسال جوان قوی نیست، اما افراد بزرگسال مسن برخی مهارت‌های خلاقانه و حل مسئله را بهتر انجام می‌دهند.

لین هاشر، سرپرست تیم تحقیق از دانشگاه تورنتو کانادا، در این باره می‌گوید: «بسیار تعجب آور است که کاهش توانایی در تمرکز و جلوگیری از حواس پرتی می‌تواند موجب بهبود عملکرد فرد در مهارت‌هایی شود که نیاز به ابتکار و خلاقیت دارد. چراکه قبلا تصور می‌شد توانایی تمرکز لازمه موفقیت در یادگیری است.»

به عنوان مثال در مطالعه ۲۰۱۶ که در مجله Psychonomic Bulletin & Review منتشر شده است، محققان به شرکت‌کنندگان تصاویر چهره‌ها را همراه با اسامی نمایش دادند. اگرچه از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا اسامی را نادیده بگیرند، اما محققان افراد را از این جهت که کدام اسامی را به خاطر سپرده بودند مورد آزمایش قرار دادند.

جالب اینجاست که آنها دریافتند شرکت‌کنندگان مسن‌تر، بهتر از شرکت‌کنندگان جوان در تطابق چهره‌ها با اسامی عمل کردند.

به گفته محققان، منطقه مغزی موسوم به «منطقه لوب پیشانی» با تمرکز، پردازش اطلاعات مربوطه و کنارگذاشتن اطلاعات منحرف کننده مرتبط است. شواهد نشان می‌دهد که با بالارفتن سن افراد، فعالیت این منطقه کاهش می‌یابد که با کاهش توانایی تمرکز و جلوگیری از حواس پرتی مرتبط است.

به عنوان مثال، مطالعه سال ۲۰۰۵ نشان می‌دهد که شرکت‌کنندگان دارای یک جراحت در جلو مغز (براساس سی تی اسکن یا MRI) به مراتب بهتر از شرکت‌کنندگان بدون ضایعه مغزی در حل مسائل ریاضی عمل کردند. به گفته محققان درحالیکه ۸۲ درصد افراد دارای آسیب مغزی توانستند مسئله را حل کنند، تنها ۴۳ درصد افراد بدون اسیب مغزی مسئله را حل کردند.

با این حال محققان اذعان می‌دارند که توانایی تمرکز فرد تنها به سن آنها ارتباط ندارد. رفتار، بیخوابی و چند عامل دیگر همگی در فقدان تمرکز و افزایش حواس پرتی نقش خواهند داشت.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

تحلیل جامعه شناختی افزایش سن ازدواج؛ با تاکید بر …تحلیل جامعه شناختی افزایش سن ازدواج؛ با تاکید بر عوامل فرهنگی بخش اول تحولات برنامه شش هفته‌ای افزایش حجم با تأکید بر ۱۰ حرکت …قادر پاسخ در تاریخ آذر ۲۵ام ۱۳۹۴ ۲۲۴۵ بهترین برنامه تمرینی سینه با روش درمان لاغری راه های افزایش وزن آرشیو …سلام شاید اینی که می گم ربطی نداشته باشه ولی با استفاده از این نرم افزار که از یکی فیزیوتراپی اخلاق حرفه‌ای ، ضرورتی برای سازمان چکیده یکی از عمده‌ترین دغدغه‌های درمان لاغری راه های افزایش وزنشما در حال مشاهده انجمن بصورت میهمان هستید برای شرکت در بحث ها ، ارتباط با سایر توصیه برای افزایش حجم عضله پایگاه تخصصی …۷ توصیه برای افزایش حجم عضله تستوسترون هورمون مردانه ای است که از رشدش ماهیچه حمایت کاروفناوری کَلالهدانلود گجت کاروفناوری کلاله دوستان ارجمند برای اینکه کاروفناوری را همیشه در راه های افزایش صبر چیست؟ شهر سوالبا سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال چند توصیه ساده اما کاربردی برای شما ارائه می استفاده از قدرت ذهن بخش سومقرار شنیده استفاده از برقه یا چادری را انگلیسها در زمان به قدرت رساندن دولتهای ایکه انواع روشهای تدریس،مقایسه تدریس در مدارس …روشهای تدریس،شیوه های نوین تدریس،تجربیاتی از تدریس موفق،روش تدریس معلمان در کلاس تحلیل جامعه شناختی افزایش سن ازدواج؛ با تاکید بر عوامل فرهنگی تحلیل جامعه شناختی افزایش سن ازدواج؛ با تاکید بر عوامل فرهنگی بخش اول تحولات ساختاری برنامه شش هفته‌ای افزایش حجم با تأکید بر ۱۰ حرکت حجم‌ساز قادر پاسخ در تاریخ آذر ۲۵ام ۱۳۹۴ ۲۲۴۵ بهترین برنامه تمرینی سینه با روش فیزیوتراپی اخلاق حرفه‌ای ، ضرورتی برای سازمان چکیده یکی از عمده‌ترین دغدغه‌های مدیران کاروفناوری کَلاله پرسش نامه و تحقیق میدانی درس کاروفناوری با سلام و عرض ادب لطفا به نظرسنجی زیر با حوصله و دقت استفاده از قدرت ذهن بخش سوم قرار شنیده استفاده از برقه یا چادری را انگلیسها در زمان به قدرت رساندن دولتهای ایکه در کشور توصیه برای افزایش حجم عضله پایگاه تخصصی بدنسازی و پاورلیفتینگ ۷ توصیه برای افزایش حجم عضله تستوسترون هورمون مردانه ای است که از رشدش ماهیچه حمایت می کند درمان لاغری راه های افزایش وزن آرشیو نه بابا با پر خوری نمیشه کاش یه راه بهتری بود راه های افزایش صبر چیست؟ شهر سوال با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال چند توصیه ساده اما کاربردی برای شما ارائه می شود تا انواع روشهای تدریس،مقایسه تدریس در مدارس ایران،آمریکا،ژاپن روشهای تدریس،شیوه های نوین تدریس،تجربیاتی از تدریس موفق،روش تدریس معلمان در کلاس درس درمان لاغری راه های افزایش وزن شما در حال مشاهده انجمن بصورت میهمان هستید برای شرکت در بحث ها ، ارتباط با سایر کاربران و


ادامه مطلب ...

افزایش قدرت حل مسئله با بالارفتن سن

[ad_1]

 

محققان می گویند؛

افزایش قدرت حل مسئله با بالارفتن سن

تاریخ انتشار : یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۳۰

 

افزایش قدرت حل مسئله با بالارفتن سن

 

 

تحقیق جدید نشان می دهد با بالارفتن سن، خلاقیت حل مسئله نیز بهتر می شود.

به گزارش ستاره ها؛ محققان داده های بیش از ۱۰۰ مطالعه در مورد ارتباط بین مهارت حل مسئله و افزایش سن مربوط به سال های ۱۹۶۰ تا ۲۰۱۶ را بررسی کردند. این مطالعات هم شامل اطلاعات مربوط به رفتار افراد و هم مربوط به اسکن مغزی بود.

دانشمندان دریافتند به طورکلی توانایی افراد مسن در تمرکز و جلوگیری از حواس پرتی به اندازه افرد بزرگسال جوان قوی نیست، اما افراد بزرگسال مسن برخی مهارت های خلاقانه و حل مسئله را بهتر انجام می دهند.
لین هاشر، سرپرست تیم تحقیق از دانشگاه تورنتو کانادا، در این باره می گوید: «بسیار تعجب آور است که کاهش توانایی در تمرکز و جلوگیری از حواس پرتی می تواند موجب بهبود عملکرد فرد در مهارت هایی شود که نیاز به ابتکار و خلاقیت دارد. چراکه قبلا تصور می شد توانایی تمرکز لازمه موفقیت در یادگیری است.»
به عنوان مثال در مطالعه ۲۰۱۶ که در مجله Psychonomic Bulletin & Review منتشر شده است، محققان به شرکت کنندگان تصاویر چهره ها را همراه با اسامی نمایش دادند. اگرچه از شرکت کنندگان خواسته شد تا اسامی را نادیده بگیرند، اما محققان افراد را از این جهت که کدام اسامی را به خاطر سپرده بودند مورد آزمایش قرار دادند.
جالب اینجاست که آنها دریافتند شرکت کنندگان مسن تر، بهتر از شرکت کنندگان جوان در تطابق چهره ها با اسامی عمل کردند.
به گفته محققان، منطقه مغزی موسوم به «منطقه لوب پیشانی» با تمرکز، پردازش اطلاعات مربوطه و کنارگذاشتن اطلاعات منحرف کننده مرتبط است. شواهد نشان می دهد که با بالارفتن سن افراد، فعالیت این منطقه کاهش می یابد که با کاهش توانایی تمرکز و جلوگیری از حواس پرتی مرتبط است.
به عنوان مثال، مطالعه سال ۲۰۰۵ نشان می دهد که شرکت کنندگان دارای یک جراحت در جلو مغز (براساس سی تی اسکن یا MRI) به مراتب بهتر از شرکت کنندگان بدون ضایعه مغزی در حل مسائل ریاضی عمل کردند. به گفته محققان درحالیکه ۸۲ درصد افراد دارای آسیب مغزی توانستند مسئله را حل کنند، تنها ۴۳ درصد افراد بدون اسیب مغزی مسئله را حل کردند.
با این حال محققان اذعان می دارند که توانایی تمرکز فرد تنها به سن آنها ارتباط ندارد. رفتار، بیخوابی و مصرف الکل همگی در فقدان تمرکز و افزایش حواس پرتی نقش خواهند داشت.

 

 

 

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

الف جزئیات نظام رتبه‌بندی و افزایش حقوق معلماندر این نظام با توجه به آنچه به عنوان شروط لازم برای اخذ رتبه ذکر شده است تجربه فقط یک وبلاگ روانشناسی شفای درون روانشناسی کودک و …آیا شما و همسرتان بیش از این که او را تشویق کنید، تنبیه می‌کنید؟ مهم‌ترین مسئله برای گیاهان دارویی معجزه ، مجهزترین عطاری غرببرای عضویت در کانال طب سنتی گیاهان دارویی معجزه ، کافی است بر روی لینک زیر کلیک نمایید اخبار کلینیک نوین مرکز تخصصی جامع اعصاب و …در این مطلب شما را با چند کمبود ماده‌ی مغذی آشنا می‌کنیم که امکان افسرده شدن را بالا شیعه چند فرقه‏ دارد؟ آشنایی با فرقه های اسلامی آفتاب شیعه نیز مانند تسنن، دارای فرقه های متعدد استدیابت چیست و چگونه باید با آن مقابله است ؟ …دیابت چیست و چگونه باید با آن مقابله است ؟ قندخون انسولین کاهش وزن رژیم غذایی مراقبت پوست و مو پزشکان ایران ضربه زدن به توپ با سر در کودکان سبب اصابت های پیاپی مغز به جمجمه می شود که آسیب های لباس پرحاشیه کشور گرجستان برای المپیک …لباس گرجستان برای المپیک لباس المپیک تیم گرجستان هم اسباب تمسخر و اعتراض شهروندانش علوم تربیتی مدیریت آموزشیفرضیه ها با توجه به تحقیقاتی که قبلاٌ در زمینه بررسی عوامل موثر در انتخاب رشته وبلاگ روانشناسی شفای درون اختلالات روانپزشکی …اختلال دوقطبی اختلال دوقطبی به انگلیسی یا شیدایی‌ ـ افسردگی‌ نوعی الف جزئیات نظام رتبه‌بندی و افزایش حقوق معلمان در این نظام با توجه به آنچه به عنوان شروط لازم برای اخذ رتبه ذکر شده است تجربه فقط یک پیش شرط وبلاگ روانشناسی شفای درون روانشناسی کودک و نوجوان آیا شما و همسرتان بیش از این که او را تشویق کنید، تنبیه می‌کنید؟ مهم‌ترین مسئله برای کودک گیاهان دارویی معجزه ، مجهزترین عطاری غرب قرفه پنج مثقال، خولنجان، کبابه، قرنفل، جوزبوا، از هریک سه مثقال قاقله کبار و صغار، از هریک اخبار کلینیک نوین مرکز تخصصی جامع اعصاب و روان کلینیک در این مطلب شما را با چند کمبود ماده‌ی مغذی آشنا می‌کنیم که امکان افسرده شدن را بالا می علوم تربیتی مدیریت آموزشی فرضیه ها با توجه به تحقیقاتی که قبلاٌ در زمینه بررسی عوامل موثر در انتخاب رشته تحصیلی شیعه چند فرقه‏ دارد؟ آشنایی با فرقه های اسلامی آفتاب شیعه نیز مانند تسنن، دارای فرقه های متعدد است وبلاگ روانشناسی شفای درون اختلالات روانپزشکی و توصیه های درمانی اختلال دوقطبی اختلال دوقطبی به انگلیسی یا شیدایی‌ ـ افسردگی‌ نوعی اختلال دیابت چیست و چگونه باید با آن مقابله است ؟ پزشکان ایران دیابت چیست و چگونه باید با آن مقابله است ؟ قندخون انسولین کاهش وزن رژیم غذایی مراقبت از چشم پوست و مو پزشکان ایران ضربه زدن به توپ با سر در کودکان سبب اصابت های پیاپی مغز به جمجمه می شود که آسیب های بسیاری دارد بارداری شیرین صفحه آیا تست های غربالگری را هر خانم باردار باید انجام دهد؟ با وجود این که اکثر نوزادان سالم به


ادامه مطلب ...

پاسخ به مسئله شر در الهیات زرتشتی

[ad_1]
پاسخ به مسئله شر در الهیات زرتشتی

 

سعید انواری (1)

 

مقدمه:

مساله شر امروزه در فلسفه دین به عنوان اشکالی بر وجود خدا مطرح شده است و پاسخ های مختلفی در مورد آن ارائه شده است. این مقاله نشان می دهد که دقیقا همین اشکال قرن ها پیش توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و آن را دلیلی بر رد سایر ادیان به شمار آورده اند. بر این اساس آنها در طرح این اشکال بر فلاسفه ی جدید تقدم زمانی داشته اند. همچنین راه حل الهیات زرتشتی در پاسخ به مساله شر مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که چگونه در جهان بینی زرتشتی وجود شر به خیر مطلق و قادر مطلق بودن خداوند سازگار است.
در ادامه به کمک نظر عرفایی که به بررسی مساله وجود ابلیس در دین اسلام پرداخته اند، تفسیری خاص از مساله شر و اهرمن در الهیات زرتشتی ارائه شده است که نشان می دهد از این منظر، علت پیدایش شر در عالم چیست و چگونه می توان در عین اعتقاد به دوگانه باوری در کیش زرتشتی، این آیین را توحیدی به شمار آورد.
این مقاله در حقیقت پاسخی است به متفکرینی که راه حل دوگانه باوری را، راه حل مناسبی در مورد مساله شر ندانسته و بر آن خرده گرفته اند. (نک. قدردان قراملکی:1388، صص 263-268). در این مقاله به کمک نظر حکمای مغانی، تفسیری از دوگانه باوری زرتشتی ارائه شده که اشکالاتی که تاکنون در مورد این نظریه ذکر شده است، در مورد آن صدق نمی کند. در این تفسیر، دوگانه باوری در صفات الهی و نه در ذات خداوند مطرح شده است. این تفسیر مدعی است که علاوه بر آن که به صورت واقعی با مساله شر برخورد کرده و تنها به توجیه آن (مانند نظریات نیست انگایر و توهم انگاری شر) نپرداخته، نشان داده است که چگونه مدار آموزش کیش زرتشتی بر وجود خداوندی یگانه (اهورامزدا) و دو مینوی هم زاد (سپنته مینیو و انگره مینیو) قرار گرفته و از چه طریق به حل مساله شر نائل گردیده است. این مقاله در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست، به بررسی پاسخ الهیات زرتشتی به مساله شر (اهرمن) می پردازد. در بخش دوم، به دیگاه عرفای مغانی در مورد ابلیس اشاره شده و در نهایت در بخش سوم، با یاری گرفتن از دیدگاه حکمای مغانی، راه حل مساله شر در الهیات زرتشتی به نحوی تبیین شده است که در عین توحیدی بودن آن، بر وجود دو منشا متفاوت برای خیر و شر تاکید شده است.

شر در الهیات زرتشتی

شر در متون پهلوی به صورت «وتریه» (2) و یا «ودیه» (3) (بدی) آمده است که در مقابل «وهیه» (خوبی) (4) یا خیر قرار دارد. منشا شر انگره مینیو (5) ( خرد خبیث، اهریمن، اهرمن) و منشا خیر سپنته مینیو (خرد پاک و مقدس، هرمزد) است (مینوی خرد: ص 51) و می توان گفت که در الهیات دین زرتشتی (دین بهی، دین مزدیسنا) «خیر هست ز یزدان و شر ز اهرمین» (امیرمعزی: 1318، ص 610) و این دو در متون زرتشتی دو گوهر هم زاد شمرده شده اند (گات ها: یسن30، بند3؛ زادسپرم:1385، ص 68؛ 22، 36.p. 1919. madan:). چنانچه در قدیمی ترین بخش اوستا (گات ها) آمده «می خواهم سخن بدارم از آن دو گوهری که در آغاز زندگانی بوده اند. از آنچه آن یکی مقدس، به دیگر خبیث گفت که فکر و تعلیم و خرد و آرزو و گفتار وکردار و روح ما با هم یگانه و یکسان نیست» (گات ها: یسن45، بند 2). در مورد ماهیت شر در آیین زرتشتی، خصوصیاتی برای اهریمن بیان شده است که همگی در تضاد یا خیر فهمیده می شوند. به عنوان مثال، اهریمن عامل مرگ، بیماری، زشتی، تارییک و کژی و هر گونه بدی است که در مقابل زندگی، تندرستی، زیبایی، روشنایی و راستی و هر گونه نیکی قرار دارد (ازنیک: 1380، ص 470؛ مینوی خرد: ص 62؛ زادسپرم: 1385، ص 41). بنابراین، اختلاف آن ها اختلافی اصلی است و نه فرعی و ماهیت آنها متضاد با یکدیگر است (بویس: 1388، ص 36). سرشت اهرمن زدار کامگی (میل به زدن و کشتن)، پتیارگی (مخالفت، ضدیت)، دش اندیشی (بد اندیشی)، پس دانشی ( عدم داشتن علم به آینده) دروندی (گمراهی، ناپاکی) (فره وشی: 1346، صص 130 و 132 و 354 و 372 و 514)، رشک گوهری، تخطی، فریفتاری، دروغ گویی، نادانی وبلاهت، خودپرستی، فرودستی، خطاکاری، بدبویی، بی رحمی، آشوب گری و شر است و کردار او با خشم و قهر و کین همراه است (یسنا: ص 61، بند 2؛ زادسپرم:1385، ص 44؛ فرنبغ دادگی: 1385، صص 33 و 36 و 47؛ madan:1911,p.174,3 اراویراف نامه: فصل 1، بند3؛ مینوی خرد: ص 33؛ شاکد: 1381، ص 117).

نحوه ی پیدایش شر

تحول جهان در الهیات زرتشتی به سه دوران قابل تقسیم است: مرحله ی نخست، مرحله ی آفرینش است، سپس با حمله ی اهرمن مرحله ی آمیزش آغاز می شود که خیر و شر در آن وجود دارند و در نهایت، مرحله ی جدایی خواهد بود که در آن نیکی دوباره از بدی برای همیشه جدا خواهد شد (یوس:1385، صص 50-51). اهورامزدا نخست جهان را به صورت مینوی محض آفرید، سپس جهان به حالت جسمانی لطیف درآمد و پس از نه هزار سال این جهان به حالت جسمانی کثیف (جهان مادی) تبدیل گردید (فرنبغ دادگی: 1385، ص 37؛ ره وشی: 1355، صص 1-3). داستان آفرینش که به صورت اسطوره ای و نمادین بیان شده است، بدین صورت است که زروان بی کرانه به هرمزد (سپنته مینیو) بارور می شود، اما چون در زایش وی درنگی رخ می دهد، شکی در دل او پدید می آید که «آیا مرا پسری هرمزد نام خواهد بود!؟) واین شک باعث پدید آمدن اهرمن (انگره مینیو) در بطن مادر می شود (6) (زنر: 1374، ص 97 به بعد؛ بنونیست: 1354، صص 72-73؛ ازنیک: 1380، صص 469-470). لازم به ذکر است که گرچه در انتساب داستان زروان به دین زرتشتی اختلاف نظر وجود دارد (نک. شاکد: 1381، ص 170 به بعد؛ کانگا: 1384، ص 217؛ شهرستانی: 1364، ج1، صص 214 و 216؛ مولایی: 1384، ص 594)، اما این مقاله براساس پذیرش نظر کسانی نوشته شده است که نظریه ی زروان را جزء لاینفک کیش زرتشتی می دانند (نک. عالیخانی: 1382، ص 117؛ زنر:1374، صص 71-72؛ ازنیک:1380، صص 470-471).

خدا و مساله شر در الهیات زرتشتی

کسانی که به وسیله ی مساله شر علیه وجود خداوند استدلال کرده اند، معتقدند که میان سه گزاره زیر ناسازگاری وجود دارد: «خدا قادر مطلق است، خدا خیر مطلق است و شر وجود دارد» (macke:1971,p.93 پلانتینجا:1376، ص 45؛ گیسلر:1384، ص 467). بر این اساس مساله شر را جدی ترین نقد عقلانی بر اعتقاد به وجود خدا دانسته اند و آن را پناهگاه الحاد نامیده اند (پترسون:1379، ص 177). اما جالب توجه است که این اشکال قرن ها پیش توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و آن را بزرگ ترین دلیل بر رد سایر ادیان و اثبات حقانیت دین خود دانسته اند. در این جا این مساله را در استدلال های کلامی آیین زرتشتی مورد بررسی قرار می دهیم:
الف) خیر مطلق بودن خداوند و مساله شر
زرتشتیان به مساله تضاد میان شر و خیر مطلق بودن خداوند توجه کرده اند و معتقدند که با واقعیت شر به نحوه معقول رو به رو شده اند (زنر:1377، ص 58) و حتی از نظر برخی از شرق شناسان، پاسخ کیش زرتشتی به مساله شر «برای ذهن اندیشمند، قانع کننده تر از پاسخ کتاب ایوب است» (7)(henning:1951، p.46) در این بخش به سه مورد از کتاب های کلامی زرتشتی که به طرح مساله پرداخته اند اشاره می گردد:
1- کتاب شکند گمانیگ وزار (گزارش گمان شکن یا شرح از میان برنده ی شک و گمان) که احتمالا در اواخر قرن سوم هجری توسط مردان فرخ به زبان پهلوی نوشته شده است، و امروزه تنها تحریر پازند و ترجمه ی سانسکریت آن در دست است (تفضلی:1376، صص 161-162). این کتبا که به سبک کتاب های کلامی نوشته شده است، از کیش زرتشتی دفاع کرده و محسنات آن را نسبت به سایر ادیان بیان کرده است. مردان فرخ در بخش هشتم این کتاب در مورد مساله شر می نویسد: «این کاملاً روشن است که دو بن و اصل اولیه وجود دارد... و خوب نمی تواند از بد سرچشمه گیرد و نه از خوب» (مردان فرخ: 1377، بند 102-103). وی از این نکته که هیچ یک از این دو اصل، علت دیگری نیست نتیجه می گیرد که: «شر و بدی از بنیاد متمایز از خیر و نیکی است» (همان: بند 90). و در نهایت می نویسد: «اگر خداوند از حیث خوبی و علم کامل است، واضح است که بدی و جهل نمی تواند از او صادر شود و اگر بتواند شد، پس کامل نیست و اگر کامل نباشد، پس او را به خدایی و به عنوان خیر و نیکی کامل نباید پرستید» (همان: بند 109-111).
2- کتاب دینکرد (تالیف دینی) که آن را دانشنامه مزدیسنا دانسته اند نیز به بحث ثنویت پرداخته است (در مورد این کتاب و نحوه ی تالیف و مولف آن نک. تفضلی. 1376، ص 131). در این کتاب با پذیرش وجود شر در عالم می نویسد: «آموزگارانی که عقیده شان این است که فقط یک اصل وجود دارد، [در حقیقت] به این اصل واحد هستی، اساس و علت بد و نادرست و زیان و رنج را نسبت می دهند... با این کار خدایی او و آفریدگاری و دوستی او با مخلوقات را منکر می شوند» (madan:1911,p.362,10-14) چنانچه ملاحظه می شود، از نظر زرتشتیان نمی توان شر را به خدای خیر و مهربان نسبت داد (ویلیامز: 1388، ص 63). مولف دینکرد معتقد است که «کسانی که معتقد شر از خواست و فرمان الهی سرچشمه می گیرد، در واقع اعتقادشان بر این است که خدا برتر از همه ی بدی هاست و برای مخلوقات خود زیانمند است» (madan:1911,p.142-143,22).
3- در برخی از گزارش هایی که از مناظرات میان متکلمان مسلمان و متکلمان زرتشتی به دست ما رسیده است، مساله وجود شر در عالم مطرح شده است. در حقیقت متکلمان زرتشتی این اشکال را بزرگ ترین دلیل بر رد سایر ادیان و حقانیت دین خود به شمار آورده اند. در اینجا به یک مورد از این مناظرات اشاره می وشد: در کتاب «بیان الادیان» داستان مردی ذکر شده است (8) که در حضور مامون این گونه استدلال کرد: «عالمی می بینم بر خیر و شر و نور و ظلمت و نیک و بد، به هر حال هر یکی از این اضداد را صانعی دیگر باید؛ بنابر آنکه از خرد واجب نکند که یکی صانع، نیکی کند و هم بدی» (فقیه بلخی: 1376، ص 43) و سپس عقیده ی خود را این گونه بیان کرد: «مذهب من این است که صانع دو است، یکی صانع خیر و یکی صانع شر... آنکه خیر کند شر نکند و آنکه شر کند خیر نکند» (همان).
بنابراین، همان طور که نشان داده شد، متکلمان زرتشتی تضاد میان وجود شر و خیر محض بودن خداوند را مشکلی جدی می دانستند و بر فیلسوفان دین در طرح این اشکال تقدم زمانی داشته اند. همچنین با تاکید بر این مطلب که «از خیر محض جز نکویی ناید»، مبدا شرور را از مبدا خیر تفکیک کرده اند و از طریق عدم انتساب شرور به خیر مطلق، راه حل خاصی برای پاسخ به این اشکال مطرح کرده اند.

ب) قادر مطلق بودن خداوند و مساله شر

در فلسفه دین در مورد این اشکال که میان قادر مطلق بودن خداوند و وجود شر ناسازگاری وجود دارد، پاسخ هایی ارائه شده است(نک.پلانتینجا:1374، ص 173 به بعد؛ گیسلر:1384، ص 467 به بعد). در این بخش پاسخ الهیات دین مزدیسنا به این مساله مورد بررسی قرار می گیرد. پاسخ به این سوال نیازمند تفکیک میان چند مساله متفاوت است. باید دانست که میان معدوم شدن اهرمن (عامل ایجاد شر) و تغییر دادن ذات وی به موجودی خیر و بازداشتن وی از ایجاد شر، تفاوت وجود دارد. بدین جهت پاسخ به هر یک از این سوالات را به نحو جداگانه بررسی می نماییم:
یک) آیا خداوند قادر است تا اهرمن را معدوم کند؟ معدوم شدن اهرمن به این معنا است ک نظم دوگانه باور زرتشتی به نظامی یگانه باور تبدیل شود که این مساله در الهیات زرتشتی قابل قبول نیست. بر این اساس سوال مطرح شده در الهیات زرتشتی سوالی باطل است و به این معنا است که آیا می شود کیش زرتشتی دو گانه باور نباشد؟! اگر کسی معتقد باشد که اهورامزدا می تواند اهرمن را معدوم سازد، می توان پرسید که اساسا به دلیل او را آفرید تا حال بخواهد او را معدوم کند؟! لذا معدوم شدن اهرمن (عامل ایجاد شر) در الهیات زرتشتی، امری ناممکن به شمار می آید و از آن جا که قدرت خداوند بر محالات تعلق نمی گیرد، نمی توان اهرمن را معدوم کند.
دو) آیا خداوند قادر است تا ذات شریر اهرمن را تغییر دهد و وی را به موجودی خیر تبدیل نماید؟ این سوال در فصل سوم شکند گمانیک وزار، مطرح شده است و مردان فرخ این گونه به آن پآسخ می دهند که چون گوهر و سرشت اهریمن بدی و تباهی است، از این رو نمی توان او را بد کردن بازداشت؛ زیرا تغییر دادن گوهر غیر ممکن است و توانایی اورمزد بر محالات تعلق نمی گیرد و «اینکه گوهر را بتوان تغییر داد، آن گوید که گوهر نشناسد» (آموزگار:1387، صص 2 و 6-9).
سه ) آیا خداوند قادر است تا اهرمن را از ایجاد شر باز دارد؟ پاسخ الهیات زرتشتی به این سوال مثبت است . در متون زرتشتی خداوند (دادار) را «دانای همه آگاه همه توان بی نیاز» دانسته اند (شکندگمانیک وزار: بند50) و معتقدند که «اهرمن را صفت برتری یزدان نیست» (سنایی: 1381، ص 80). در دین بهی هدف از خلقت جهان مردی، پیروزی خیر بر شر است (فره وشی: 1355، ص 4). هرمزد برای این منظور انسان را پدید می آورد تا وسیله ی پیروزی وی را اهریمن (شر) گردد و اهریمن نیز در مقابل، دیوان و موجودات اهریمنی را می آفریند (فرنبغ دادگی: 1385، صص 34 و 36؛ زادسپرم: 1385، ص 34) در متون زرتشتی داستان جنگ هرمزد و اهرمن دارای جزئیات بسیاری است که پرداختن به آنها خارج از بحث این مقاله است ( نک. زادسپرم: 1385، صص 33-36؛ فرنبغ دادگی: 1385، صص 33-35). در کتاب مینوی خرد، دانا سوال می کند که آیا ممکن آشتی میان اورمزد و اهرمن وجود دارد؟ و مینوی خرد پاسخ می دهد که: «گوهر نیک را به هیچ وسیله به بدی و گوهر بدی را به هیچ طریقه به نیکی نمی توان برگردانید... و بدین سبب ایشان را با یکدیگر هیچ گونه آشتی و دوستی نمی تواند بود» (مینوی خرد: ص 33). بر این اساس در الهیات زرتشتی «پیروزی نهایی از آن اورمزد است» (همان: ص 32) و در نهایت «اهرمن از فعالیت بازداشته می شود» (همان: ص 31) و به تعبیر دیگر از کار افتاده و ناتوان می شود (فرنبغ دادگی: 1385، صص 35 و 51 و 63) و باز به تیرگی و تاریکی و جایگاه نخستین خود باز می گردد (فرنبغ دادگی: 1385، ص 148؛ پشت ها، زایماد یشت: بند 12 و 96؛ روایت پهلوی: ص 63، بند 95 و 96) و به تعبیری سمبلیک گفته اند که سر اهریمن را از تنش جدا خواهند کرد (ماه فروردین روز خرداد: بند 38). مراد از این عبارت آن است که در نهایت خداوند شرور را از دنیا دفع خواهد کرد. چنان که در مورد اتفاقات روز ششم فروردین (روز خرداد) آمده است که در این روز: «هرمزد خدای اهریمن را بزند و گیج و ناکار بکند [به طوری] که پس از آن به گنامینو و نه دام و دهش او بر زمین مسلط نبوند» (همان: بند 36 و 37).
اما باید دانست که این امر در پایان جهان اتفاق خواهد افتاد و اگرچه خداوند قادر مطلق است و می تواند شر اهریمن را دفع نماید، اما به دلیل آنکه دانای مطلق نیز هست و ملاحظاتی را در نظر دارد، این امر را مدتی به تاخیر انداخته است. در متون زرتشتی علل مختلفی برای این تاخیر ذکر شد است (به عنوان نمونه نک. کتاب پنجم دینکرد: ص 84، پاسخ هفتم). اما از آن جا که پاسخ به این سوال به حل مساله تضاد میان وجود شر و قادر مطلق بودن خداوند کمکی نمی کند، در این مقاله به بررسی علل این امر اشاره نشده است.

شر طبیعی و شر اخلاقی در الهیات زرتشتی

کسانی که به طرح مساله شر پرداخته اند، میان شر طبیعی و شر اخلاقی (ارادی) تفکیک قائل شده اند (پلانتینجا:1376، صص 110 و 114). اما لازم به ذکر است که در حکمت مغانی شر طبیعی با شر اخلاقی مرتبط است و شرور طبیعی نیز ناشی از اراده ی اهریمن هستند. در آیین زرتشتی بلایای طبیعی مانند: خشکسالی، سیل، زمستان سخت، گرمای طاقت فرسا و وجود حیوانات موذی (که آنها را خرفستران می نامند) (9) مانند: آفت ملخ، مارها و مورچگان فراوان، گیاهان زهر آگین، همگی به نحوی از اهرمن پدید آمده اند و جزء سپاهیان وی هستند (وندیداد: فرگرد1، بند3 و 5 و 19 و 20؛ همان: فردگرد 16، بند 12؛ فرنبغ دادگی: 1385، ص 52). همچنین اهریمن گاهی خود را به صورت مار، مگس و وزغ نمایان می سازد (فرنبغ دادگی: 1385، ص 51؛ زادسپرم: 1385،ص 37). همچنین اموری چون: مرگ، درد، تب، پوسیدگی و گندیدگی نیز توسط اهرمن آفریده شده اند (وندیداد: فردگرد20، بند 3). بنابراین، در این نگرش پاسخ به شر اخلاقی، پاسخ به شرور طبیعی نیز به شمار می آید.

دو نگرش در تفسیر الهیات زرتشتی

به دو صورت نگرش ثنوی و نگرش توحیدی می توان پاسخ آیین زرتشتی به مساله شر را تبیین کرد. گرچه هنوز میان برخی از مفسران در انتخاب یکی از این دو نظر اختلاف نظر وجود دارد (نک. بویس: 1388، صص 35-36؛ کریستینس:1355، ص 5؛ شاکد: 1386، صص 32 و 35)، اما چنان که نشان خواهیم داد، کیش زرتشتی آیینی توحیدی به شمار می آید:
یک)نگرش ثنوی، نحوه ی نخست آن است که این را آیینی ثنوی به شمار آوریم و برای خیر و شر منشایی متفاوت قائل شویم و همانند زنر معتقد شویم که دین زرتشتی در مساله شر، مصممانه بر نیکی و خوبی خداوند تکیه دارد و ابداً در بند وحدت و یکتایی او نیست (زنر:1377، ص 62). در این نگرش، میان کیش زرتشتی و نظریه ی زروانیان تمایز قائل شده اند و داستان زروان را بدعتی در آیین زرتشتی دانسته اند (بویس: 1374، ص 271). چرا که گمان کرده اند که بر طبق داستان زروان، باید پذیرفت که بدی و شقاوت به نحوی از انحاء از اهورامزدا بروز کرده است(همان: ص 272).
دو)نگرش توحیدی؛ روش دوم که کوشش شده است تا در این مقاله تبیین گردد، حل مساله شر براساس آینی توحیدی است که مسلما تبیین صحیح از دین بهی به شمار می آید. در این نگرش یکتاپرستی و دوگانه باوری زرتشت با یکدیگر آمیخته شده است (دوشن گیمن: 1378، ص 31) و نظریه زروان جزء لاینفک تفکر زرتشتی (خصوصا در عصر ساسانیان) به شمار می آید (ازنیک: 1380، صص 470-471؛ شاکد: 1386، ص 35؛ عالیخانی: 1382، ص 117؛ زنر:1374، ص 71-72). آنچه مسلم است دین بهی دوگانه باور است، اما چنان که نشان خواهیم داد این مساله نافی توحیدی بودن آن نیست. از آنجا که راه حل مساله شر براساس دو گانه باوری، به نحوی که نافی مساله توحید باشد( نگرش ثنوی)، مورد پذیرش ادیان توحیدی نیست (نک.گسلر:1384، صص 504-506)، در این مقاله بر توحیدی بودن کیش زرتشتی در عین اعتقاد به دوگانه باوری تاکید شده است.
در قدیمی ترین بخش اوستا میان اهورامزدا و سپنته مینیو تفاوت وجود دارد (نک. گات ها: یسن47). بنابراین، در اوستا انگره مینیو در مقابل سپنته مینیو قرار دارد و نه در مقابل اهورامزدا (نک. معین: 1387، صص 465-466). در این بخش از اوستا اهورامزدا به تنهایی خالق روشنایی و تاریکی (یسنا:44، بند 5) و فراهم کننده خوشی و ناخوشی (همان: 45، بند 9) معرفی شده است که بیان گر روح توحیدی کیش مزدیسنا است. گرچه در متون متاخر زرتشتی مشاهده می شود که در مواردی گویی پسنته مینیو و اهورامزدا یکی انگاشته شد هاند و اهورامزدا را در تقابل با اهرمن دانسته اند و وی را تنها خالق نیکی و خیر به شمار آورده اند(نک. همان: 19، بند 15؛ همان: هات 37، بند 1؛ وندیداد: فردگرد1، بند 5؛ آموزگار: 1386، ص 211؛ شاکد: 1381، ص 124).
بر خلاف نظر کسانی که معتقدند شاخه ی ثنوی دین مزدیسنا به راحتی به مساله شر پاسخ می دهد، اما شاخه ی وحدانی آن (مسلک زروانی) در حل مساله شر دارای ضعف است (جلالی مقدم: 1384، ص 148 و 151)، در ادامه مقاله به کمک رویکرد مشرقی در تفسیر متون زرتشتی (نک.عالیخانی:137، صص 22-24)، نشان داده شده است که چگونه با استفاده از حکمت مغانی که در اندیشه ی برخی از عرفای ایرانی استمرار یافته است، می توان توحیدی بودن کیش زرتشتی را در عین تاکید آن بر دوگانه ی باوری تبیین نمود و به راه حل مناسبی برای مساله شر دست یافت.

مساله شر در حکمت مغانی

از آن جا که سخنان عرفای ایرانی در مورد ابلیس و احمد با شبه ثنویت زرتشتی در مورد اهرمن و هرمزد مشابهت دارد (مجتبایی: 1383، ص 605). می توان این سخنان را استمرار حکمت مغانی در اندیشه ی عرفانی مسلمان دانست و از سخنان آنها در تبیین بهتر مساله ی توحید در کیش زرتشتی کمک گرفت (نک. عالیخانی:1379، ص 73؛ خک.:1382، صص 116-117). بدین منظور نخست نشان داده می شود که برخی از عرفای ایرانی مسلمان چگونه مساله وجود ابلیس را تبیین کرده اند و چگونه است که موجودی چون ابلیس (شیطان) از خداوند خلق شده است؟ (10) در اینجا عین القضات همدانی سوال مهمی را مطرح کرده است. وی می نویسد: «گیرم که خلق را اضلال، ابلیس کند؛ ابلیس را بدین صفت که آفرید؟!(11)(عین القضات: 1386، ص 188؛ همو:1377، ج2، ص 7) و یا به تعبیر دیگر: «رهزن آدم و حوا که شد ابلیس لعین/ شیوه ی راهزنی را که به ابلیس آموخت؟!» (12)
همچنین این سوالات مطرح هستند که آیاتی چون: «یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ » (نحل:93)، «أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ » (مریم:83)، «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی » (اعراف:16) و نیز تعبیر «خیر الماکرین» (آل عمران:54) در مورد خداوند چگونه قابل توجیه هستند؟ و چرا خداوند به موجودی شریر (شیطان) فرمان می دهد که: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلاَدِ وَ عِدْهُمْ » (اسراء:64).
با تطبیق ابلیس در دین اسلام با اهرمن در کیش زرتشتی (اذکائی:1369، ص 833) و با بهره گیری از راه حلی که برخی از عرفای ایرانی در پاسخ به سوالات فوق در دین اسلام مطرح کرده اند، می توان به نحوی ثنویت زرتشتی را با مساله توحید جمع نمود. بدین منظور نخست به بررسی پاسخ عرفا به سوالات فوق می پردازیم:
عرفا، تجلی خداوند را به تجلی صفات جلال و جمال تقسیم کرده اند( نجم رازی: 1352، ص 321) که دسته ی نخست صفات قهریه ی خداوند شامل: علو، تعالی، عظمت، کبریا، تکبر، احاطه، عزت و غلبه است و دسته ی دوم صفات لطفیه ی الهی شامل: علم، قدرت، حیات، رحمت، جود، جمال و حسن است. بر این اساس، ترکیب «ذوالجلال و الاکرام» (الرحمن:27)را جامع تمامی صفات الهی دانسته اند (ابراهیمی:1385، ص 520) و معنای آیه ی «بل یداه مبسوطتان»(مائده:64) را قهر و لطف الهی (جمال و جلال وی) دانسته اند (آملی: 1347، صص 673-674). چنان که روزبهان بقلی آفرینش ارواج را در میان دو تجلی جمال و جلال الهی دانسته است (روزبهان:1385، صص 241- 242). قیصری نیز می نویسد: «در میان صفات الهی آنچه به لطف تعلق دارد، صفات جمال و آنچه به قهر تعلق دارد، صفات جلال است» (قیصری: 1375، ص 43)(13).
بر این اساس، در آثار برخی از عرفا مقابله ی میان ابلیس و احمد (ص) همچون مقابله ی دو وجه ی متلازم و متخالف یک حقیقت مطرح شده است (نک. مجتبائی: 1383، ص 602) و به تعبیر عین القضات: «بضد ها تبیین الاشیاء... ایمان محمد بی کفر ابلیس نتوانست بودن» (عین القضات: 1386، ص 187). روزبهان بقلی محمد (ص) را خازن لطفیات و ابلیس را خازن قهریات معرفی می کند (روزبهان:1385، ص 376)، و عین القضات با اشاره به آیات قرآن، محمد (ص) را مظهر جمال و ابلیس را مظهر جلال ذات حق می داند (عین القضات:1386، ص 73) و بر این اساس ابلیس را مظهر اسامی الجبار المتکبر (حشر:23) و «القهار» (غافر:16) می شمارد (عین القضات: 1386، ص 187) و می نویسد: «هرگز دانسته ای که خدا را دو نام است، یکی الرحمن الرحیم و دیگر الجبار المتکبر. از صفات جباریت، ابلیس را در وجود آورد و از صفت رحمانیت، محمد را» (همان:ص 227). این گروه از عرفا، ابلیس را تجلی صفات جلال الهی یم دانند و براساس نظر آنها خداوند در عین واحد بودن دارای دو دسته از صفات جمال و جلال است که صفاتی دوگانه به شمار می آیند.

تطبیق ابلیس در حکمت مغانی بر اهرمن در الهیات زرتشتی

بنابراین چنان که ذکر گردید؛ مساله ابلیس در اسلام توسط عرفای مکتب خراسان از طریق تمایز میان صفات جلال و جمال تبیین شده است از آن جا که از خصوصیات دین زرتشتی آن است که به بسیاری از امور تجسم می بخشد. به عنوان مثال، خشم و افترا و آز را به صورت دیو خشم، دیو افترا، دیو آز مجسم می سازد که به سراغ انسان های می روند و آن ها را گمراه می سازند (نک. مینوی خرد: ص 20-21؛ علماء اسلام: ص 315). در این آیین صفات جمال و جلال الهی نیز به صورت دو مینوی هرمزد و اهرمن تجسم یافته اند. (14) بنابرین، قائل شدن به دو بن و دو همزاد، به اصل وحدت خداوند (اهورامزدا) خدشه ای وارد نمی کند و می توان گفت که مدار مسلک باطنی زردتشتی (15) بر دیالکتیک جلال و جمال است و همین خط خاص تعلیم را در عرفان وحدت شهودی ایرانی در دوره ی اسلامی نیز می توان پیدا کرد (عالیخانی:1382، ص 116).
صفات جلال و جمال درد ین اسلام با الهیات زرتشتی از جنبه های دیگری نیز قابل تطبیق است. در این بخش به چند مورد از این تطبیقات اشاره می گردد:
یک) از طریق این تطبیق می توان دانست که چرا در برخی از متون زرتشتی، اموری چون ناخوشی (گات ها:یسن45، بند 9) را که به نحوی جزء شرور به شمار می آیند، به اهورامزدا نسبت داده اند (نیز نک. عالیخانی: 1379، ص 27). چرا که این امور ناشی از تجلی صفات جلالی اهورامزدا هستند.
دو) چنان که گفته شد، در الهیات زرتشتی آمده است که سپنته مینیو از یقین زروان و انگره مینیو از شک وی پدید آمد. یقین وی این بود که او می تواند در خلق ظاهر شود که می توان آن را ناشی از وصف جمال و اسم ظاهر دانست. و شک او این بود که او در خلق ظاهر شدنی نیست یا به تعبیر دیگر: «مطلق در مقید نمی گنجد» که می توان آن را ناشی از وصف جلال و اسم باطن دانست (عالیخانی: 1379، صص 27 و 71). این داستان را می توان بر حدیث کنز مخفی در عرفان اسلامی تطبیق نمود. براساس این حدیث قدسی، خداوند عاشق جمال خود بود و خواست تا خلقی بیافریند تا عشق او در عالم ظاهر شود (روزبهان:1385، ص 524). در عالم تجلی نومد. اما خداوند به سبب جلالش از ادراک بشر محجوب است (سلمی:1388، ج1، ص 21) و غیرت وی مانع از آن است که به طور کامل از پرده ی غیبت بیرون آید و از این طریق صفات جلال در عالم متجلی گردید. بدین ترتیب تفسیر گاهانیگ از شک زروان، تفسیری ظاهری از این داستان نیست و آن را دارای معنایی عرفانی و عمیق می داند.
سه) براساس تطبیق صفات جلال و جمال الهی بر دو مینوی همزاد در کیش زرتشتی می توان دانست که چرا در نهایت اهریمن معدوم نمی شود، بلکه، تنها ناتوان شده و از فعالیت باز می ماند؛ زیرا در صورتی که انسان در وجود خود بر شر اخلاقی غلبه نماید و سراسر مظهر صفات جمال گردد، شر در عالم از ماین خواهد رفت و گویی مظهر آن (اهرمن) از فعالیت باز داشته شده است و به دوزخ افکنده شده است. چرا که بهشت ناشی از اسمای جمالی و جهنم ناشی از اسمای جلالی به شمار می آیند (ابراهیمی:1385، ص 524).
چهار) برتی هرمزد بر اهرمن در متون زرتشتی نیز همانند آن است که در ماثورات اسلامی وارد شده است که: سبقت رحمته غضبه (طوسی:1411، ص 696؛ مجلسی: 1404، ج87، ص 157).
پنج) از ظریق تطبیق حکمت مغانی بر الهیات زرتشتی می توان نشان داد که چگونه خداوند با وجود آنکه منشا پدید آمدن خیر (هرمزد) و شر (اهرمن) در عالم است، بالقوه دارای نقص و جهل نیست، چرا که تاکنونبرخی از کسانی که به بررسی پیدایش اهرمن از خداوند (زروان بی کرانه) پرداخته اند، براساس سنخیت میان علت و معلول وی را واجد صفت جهل دانسته اند و از این طریق او را واجد صفاتی دانسته اند که نشانه ی نقص به شمار می آیند (16)(نک. جلالی مقدم:1384، ص 148). بدین ترتیب به این سولا پاسخ داده می شود که خداوند (زروان) «چون این همه استادی داشت، آهرمن خود چرا می داد؟» یعنی خدایی که کامل است، چرا اهریمن را آفرید؟ (علماء اسلام: ص 313). پاسخ این پرسش براساس حکمت مغانی این است که میان صفات جلال الهی و صفات سلبی تفاوت وجود دارد. (17) اهرمن مظهر صفات جلالی چون غیرت و عزت و ... است. غیرت خداوند مانع از این می شود که به هر کس برای تقریب به خداوند اذن دخول دهد. بدین جهت از ابلیس در حکمت مغانی به دربان درگاه الهی تعبیر کرده اند (عین القضات:1386، ص 74). وی به کسی که دعوی دوستی خداوند را دارد، دوستی دنیا را عرضه می کند، و چون فرد در دعوی خود صادق نباشد، دوستی خدا را رها می کند و به دوستی دنیا مشغول می شود که در اصطلاح این عمل وی را فریفتن و وسوسه کردن می نامند. بنابراین، وی تنها نگهبانی است که سره را از ناسره جدا می کند و به تعبیر عین القضات: «این دربان ممیز مدعیان است تا خود مخلص کدام است و مدعی کدام» (همان:ص 342). به همین جهت، ابلیس در نهایت می گوید که من تنها شما را دعوت می کردم و این شما بودید که مرا اجابت کردید (نک. سوره ابراهیم:22). در نتیجه می تون گفت که براساس حکمت مغانی ابلیس (اهرمن) گرچه باعث می شود ت اناسن به سوی شر تمایل پیدا کند و از این حیث از دید انسان موجودی شریر به شمار می آید، اما شر مطلق نیست و خلق شدن وی از خداوند نشانگر وجود شر در ذات الهی نیست.

نگاهی به پاسخ های سازگار با الهیات زرتشتی در مساله شر

از آن جا که در پاسخ به مساله شر می توان به طور همزمان چند نظریه را مقبول دانست (به عنوان مثال، شر می تواند به طور همزمان ناشی از اختیار اسنان و نیز مکافات اعمال فرد و همچنین لازمه ی خیرهای برتر باشد)ف در این ا به جز پاسخ دوگانه باوری که در این مقاله به تبیین آن پرداختیمف به سه پاسخ دیگر در خصوص مساله شر که با الهیات زرتشتی سازگار هستند اشاره می گردد: (18)
یک) شر ناشی از محدودیت های عالم ماده است؛ در الهیات زرتشتی، اهرمن پس از آفرینش جهان مادی به آن حمله کرد و در پایان جهان مادی نیز از فعالیت بازداشته می شود. براساس وجود مادی، نوعی از فعلیت است که اهریمن قادر به دستیابی به آن است(شاکد:1381، ص 120). بنابراین، چنین به نظر می رسد که در این جهان بینی، میان وجود عالم و وجود شر رابطه ای وجود دارد و می توان گفت این پاسخ به مساله شر که «شر ناشی از محدودیت و تضاد موجود در جهان مادی است» (قدردان قراملکی: 1388، ص 110) میت واند مورد پذیرش متکلمان زرتشتی قرار گیرد.
دو)شر ناشی از وجود موجودات مختار است؛ برخی از محققانی که به بررسی کیش زرتشتی پرداخته اند، کوشیده اند تا با تاکید بر اخلاقی بودن آیین زرتشتی، دو مینوی همزاد و دیوان و فرشتگان را موجوداتی ذهنی معرفی کنند. گرچه این نظر با حقیقت آیین زرتشتی اتخلاف دارد،اما از آنجا که بسیاری از شرق شناسان به این نظریه تمایل یافته اند، در این بخش از مقاله نشان داده می شود که رد صورت پذیرش این تفسیر از آیین زرتشتی، چگونه می توان به مساله شر پاسخ داد.
از آنجا که اهرمن موجودی مینوی است (19) و منشا پیدایش آن نیز شک است. وی دارای تن جسمانی نیست و وود گیتی ای ندارد (ارداویران نامه: فصل 5، بند 7؛ فرنبغ دادگی: 1385، ص 36؛ madan:1911,p.278,6)، لذا، برخی وجود اهرمن را تنها وجودی ذهنی (و نه خارجی) به شمار آورده اند، که عامل وسوسه و شر اخلاقی است (نک. اوشیدری: 1386، ص 134). بدین ترتیب دو مینوی همزاد نیز دو موجود عظیم در کیهان نیستند، بلهک دو توصیف، از ذهن متغیر انسان اندیشه ور به شمار می آیند (کانگا: 1384، ص 207؛ نیز نک. اکبری مفاخر: 1389، صص 75-76). به همین دلیل است که هرمزد و اهریمن دو موجود مینوی هستند که با چشم سر دیده نمی شوند (شاکد:1381، ص 118). در واقع جدیای میان جهان مینوی و جهان گیتی ای تنها با تحلیل ذهنی انجام می شود (همان:ص 83). و بر همین اساس است که انسان در نزاع میان خیر و شر نقشی کلیدی دارد و هدف از خلقت وی غلبه ی بر اهریمن و نیروهای شریر بوده است. و به همین خاطر است ک در متون پهلوی، نابودی اهرمن را ناشی از نیکی به دیگران و انجام اعمال ثواب و حایت وی را ازظلم کردن و انجام گناهان دانسته اند (روایت پهلوی:ص 53، بند 45). در دینکرد آمده است که:«درصورتی ممکن است اهریمن را از این جهان راند که هر کس به سهم خویش او را از تن خود براند، چون جایگاه اهریمن در جهان تن آدمیان است... بنابراین، تا وقتی کهدر این جهان [حتی] دیو کوچکی در تن یک انسان مسکن دارد، اهریمن در جهان هست» (madan:1911,p.530). بر این اساس حضور دیوان در جهان، حقیقتی هستی شناسانه نیست، بلکه مساله ای است که در مباحث انسان شناسی و روانشناسی مطرح می گردد( shaked:191,p.234شاکد: 1381، ص 122). این نکته واقعیت اهریمن را انکار نمی کند، بلکه وی را دارای خصلتی غیرمادی به شمار می آورد (همان: ص 122). فردوسی نیز در این باره می نویسد: «تو مر دیو را مردم بد شناس» (فردوسی:شاهنامه، ص 193) و اهرمن را دیوان دیو یا سالار دیوها دانسته اند (وندیداد:فرگرد19، بند 1 و 43).
بر این اساس است که یکی از آموزه های کیش مزدیسنا باور داشتن به هستی هرمزد و نیستی اهریمن است (اندرز پوریوتکیشان: بند3؛ یادگار بزرگمهر: بند4؛ نیز نک. اکبریب مفاخر:1389، ص 82). چنان که دینکرد می نویسد: «اهریمن نبود و نبود» (mahan:1911:p.534-,5-6.). براساس مطالب فوق مساله شر (اهرمن)، مستقیما با انسان و اختیار وی ارتباط دارد و می توان گفت که پاسه به مساله شر که آن را «ناشی از وجود مخلوقات مختار و لازمه ی اختیار» می داند (پلانتینجا:1374، ص 203 به بعد؛ قدردان قراملکی:1388، ص 210) به نحوی می تواند مورد پذیرش متکلمین زرتشتی قرار گیرد.
سه) وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است. در استان آفرینش، هرمزد به دلیل علم به آینده، اجازه می دهد تا اهرمن به دنیا حمله نماید. بدین ترتیب، اهرمن پس از تاختن به دنیا، در تله ای که هرمزد برای وی در نظر گرفته بود زندانی می شود. چرا که اگر به وی اجازه داده می شدتا به تاریکی بازگردد، نیرویش افزایش می یافت (نک. اکبری مفاخر:1389، صص 66-69) با گذشت زمان، نیروهای وی مانند موجودی که به تله افتاده است و در آن دست و پا می زند، تحلیل می رود و در ناهیت ناتوان می گردد. براساس این داستان، می توان گفت که پاسخ به مساله شر بر این اساس که «وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است» می تواند مورد پذیرش متکلمان زرتشتی قرار گیرد، چرا که پذیرفته اند که وجود اهرمن در این دنیا گرچه موجب شر است، اما تنها از همین طریق است که می توان شر را برای همیشه از میان برداشت و به خیر کثیر دست یافت.
این تحلیل می تواند راه حلی برای برطرف کردن برخی زا تناقضات ظاهری موجود در کیش زرتشتی در مساله خیر و شر باشد که برخی از محققان را دچار سردرگمی نموده است. به عنوان مثال، در آیین زرتشتی با وجود آنکه مرگ و خشک شدن آب و خاموش شدن آتش را آفریده ی اهریمن دانسته اند، قوائدی برای آن در نظر گرفته اند (نک.روایت پهلوی: ص 18)، و نیز اگر چه هوس های شهوانی از القائات شیطانی و تدبیر اهریمن برای فاسد کردن آدمی پدیدآمده است، اما شکل گیری نظام عالم براساس فوائد حاصل از آن صورت گرفته است (20)(شاکد:1386، ص 38). بدین ترتیب می توان این تناقض ظاهری را به این نحو برطرف کرد که «وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است».
در پایان لازم به ذکر است می توان، رابطه ی میان خیر و شر در الهیات زرتشتی را به دو صورت زیر در نظر گرفت:
الف) رابطه ی خیر وشر رابطه ی تضاد است، که این مقاله بر این اساس این نگرش تالیف شده است.
ب) رابطه ی خیر و شر رابطه ی سلب و ایجاب است. چنان که کسی چون شهرستانی کوشیده اند تا با تشبیه خیر و شر به نور و سایه، وجود شر را در اندیشه ی زرتشتی امری تبعی معرفی کنند (شهرستانی:1364، ج1، صص 217-218)(21)
اما به نظر می رسد که تبیین دوم از رابطه ی خیر و شر، نمی تواند مورد پذیرش الهیات زرتشتی قرار گیرد؛ زیرا همان طور که در دین اسلام، صفات جلال تبعی و صفات جمال اصلی به شمار نمی آیند، نمی توان در کیش بهی نیز اصل را با سپنته مینیو دانست و انگره مینیو را موجودی تبعی به شمار آورد.

نتیجه

این مقاله نشان می دهد که مسال هشر و اشکالاتی که امروزه به عنوان مهم ترین پناهنگاه الحاد مطرح شده است، پیش از این توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و ان را دلیلی بر اثبات حقانیت مذهب خود دانسته اند. راه حل متکلمان زرتشتی، تفکیک مبدا خیر از مبدا شر و عدم انتساب شرور به وجود خیر است. همچنین در این مقاله نشان داده شده است که براسس حکمت مغانی که در آثار عرفانی چون عین القضات و حلاج مطرح شده است، می توان هرمزد و اهرمن در کلام زرتشتی را با صفات جمال و جلال الهی تطبیق داد و از این طریق نشان داد که چگونه می توان کیش زرتشتی را با وجود آن که به دو مبدا متفاوت برای خیر و شر قائل است، کیشی توحیدی به شمار آورد. بدین ترتیب این مقاله اولا نشان می دهد که زرتشتیان در طرح اشکال مساله شر بر فیلسوفان دین معاصر تقدم زمانی داشته اند، و ثانیا راه حل آنها می تواند به صورت جدی در حل این مشکل به کار گرفته شود.
کتابنامه :
قرآن کریم.
آذر فرنبغ فرخ زادان، (1375)، ماتیکان گجستک ابالیش. برگردان: ابراهیم میرزای ناظر. تهارن: هیرمند.
آملی، سید حیدر. (1347). نقد النقود فی معرفة الوجود. تصحیح: هنری کربن و عثمان اسماعیل یحیی. تهران: انیستیتو ایران و فرانسه.
آموزگار، ژاله. (1387). «ترجمه ی فصل دوم و شوم شکندگمانیک وزار (چگونه اهریمن می تواند به روشنی بتازد و جرا اورمزد اهریمن را از بدن رکدن باز نمی دارد!؟» جرعه بر خاک (یادنامه ی استاد دکتر یحیی ماهیار نوابی). به کوشش: محمود جعفری دهقی. تهران: دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
-.(1386). «دوگانگی نیکی ها و بدی ها». بان فرهنگ اسطوره. تهران: معین.
ابراهیمی، حسن. (1385).«جلال و جمال». دانشنامه ی جهان اسلام، تهران: دانشنامه ی جهان اسلام.
ابراهیمی دینانی، غلامحسین. (1380)، قواعد کلی فلسفی در فلسفه ی اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
اذکائی، پرویز. (اسفند 1368-فروردین 1369)، «اهرمن زدار». مجله چیستا. شماره ی 66 و 67.
ارداویراف نامه. (1382). گزارش: فیلیپ ژینو. ترجمه و تحقیق: ژاله آموزگار، تهران: معین.
ازنیک، (1380)، رساله ی تکذیب و رد فرق دینی. بخشی از کتاب: هزاره های گمشده، جلد1. تالیف:
پرویز رجب. تهران: توس.
اکبری مفارخ، آرش. (1389)، اهریمن شناسی ایرانی. تهران: ترفند.
امیر معیزی، محمد بن عبدالملک نیشابوری، (1318)، دیوان امیر معزی، تصحیح: عباس اقبال، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
اندرز پوریوتکشان. (1371). بخشی از کتاب: متون پهلوی، گردآوری: جاماسب آسانا. گزارش: سعید عریان. تهران:کتابخانه ی ملی.
انصاری، خواجه عبدالله. (1365). رسائل جامع خواجه عبدالله انصاری. تصحیح؛ وحید دستگردی. تهران. کتابفروشی فروغی.
اوشیدری، جهانگیر. (1386)، دانشنامه ی مزدیسنا (واژه نامه ی توضیحی آیین زرتشت). تهران: مرکز.
بنونیست، امیل. (1354). دین ایرانی (بر پایه ی متن های مهم یونانی). ترجمه ی : بهمن سرکاراتی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
بویس، مری. (1374). تاریخ کیش زرتشت. ترجمه ی :همایون صنعتی زاده، تهران: توس.
(1388). «ریشه های فلسفه ی زرتشتی»، جستاری در فلسفه ی زرتشتی (مجموعه مقالات). ترجمه ی: سعید زارع. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.
(1385)، زرتشتیان (باورها و آداب دینی آنها). ترجمه ی: محمد سعیدی مهر. قم: طه.
(1374)، «خدا، جهان های ممکن و مساله شر». کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ترجمه ی : ابراهیم سلطانی و احمد نراقی. تهران: صراط.
تفصلی، احمد(1376)، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش: ژاله آموزگار. تهران: سخن.
جلالی مقدم، مسعود. (1384) آئین زروانی (مکتب فلسفی، عرفانی زرتشتی بر مبنای اصالت زمان)، تهران: امیرکبیر.
دوشن گیمن، ژ. (1378)، اورمزد و اهریمن (ماجرای دوگانه باوری در عهد باستان). ترجمه ی: عباس باقری. تهران: فرزان روز.
روایت پهلوی (متنی به زبان فارسی میانه). (1367). ترجمه ی: مهشید میرفخرایی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
روز بهان بقلی. (1385)، شرح شطحیات. تصحیح: انری کربن. تهران: طهوری.
زادسپرم، وزیدگیها. (1385)، به کوشش: محمد تقی راشد محصل. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
زنر، آر سی. (1377)، تعالیم مغان. ترجمه ی: فریدون بده ای. تهران: توس.
(1374)، زروان یا معمای زرتشتی گری. ترجمه ی : تیمور قادری، تهران: فکر ر وز.
سبحانی، جعفر. (1362)، خدا و صفات جمال و جلال. تنظیم: رضا استادی. قم: دفتر تبلیغات اسلامی. سلمی، ابوعبدالرحمن (1388). مجموعه آثار. گردآوری: نصرالله پورجوادی. تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ی ایران.
سنایی، ابوالمجد مجدود بن آدم. (1381) دیوان سنایی. به اهتمام: پرویز بابایی تهران: آزاد مهر.
شاکد، شائول. (1381)، از ایران زرتشتی تا اسلام. ترجمه : مرتضی ثاقب فر. تهران: قفنوس.
(1386)، تحول ثنویت (تنوع آرای دینی در عصر ساسانی). ترجمه ی: سید احمد رضا قائم مقامی. تهران: ماهی.
شهرستانی، عبدالکریم. (1364)، الملل و النحل. تصحیح: محمد فتح الله بدران. قم: منشورات الرضی.
طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن. (1411ق) مصباح المتهجد، بیروت: موسسه فقه الشیعه.
عالیخانی، بابک. (1379)، بررسی لطایف عرفانی در نصوص عتیق اوستایی. تهران: هرمس.
(1382)، «دین زرتشتی از نظر گاه جاویدان خرد» . خرد جاویدان (مجموعه مقالات) تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
عراقی، فخرالدین (1338)، کلیات عراقی. تصحیح: سعید نفیسی. تهارن: کتابخانه ی سنایی.
(1384)، علماء اسلام. ضمیمه ی کتاب: آئین زروانی. تصحیح: مسعود جلالی مقدم. تهران: امیرکبیر.
عین القضات همدانی. ابوالمعانی. (1386). تمهیدات. تصحیح: عفیف عسیران. تهارن: منوچهری.
(1377). نامه ها. به اهتمام: علینقی منزوی و عفیف عسیران. تهران: امیرکبیر. فردوسی، ابوالقاسم. (بی تا). شاهنامه. به کوشش: م درویش. تهران: جاویدان.
فرنبغ دادگی. (1385)، بندهش. ترجمه ی مهرداد بهار. تهران: توس.
فره وشی، بهرام. (1355)، جهان فروری (بخشی از فرهنگ ایران کهن). تهران: انتشارات دانشگاه تهران. (1346)، فرهنگ پهلوی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
فقیه بلخیف ابوالمعانی محمد بن نعمت علوی. (1376)، بیان الادیان، تصحیح: محمد تقی دانش پژوه. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار.
قائم مقامی، سید احمد رضا (1382)، اهریمن در سنت ایراین. پایان نامه ی کارشناشی ارشد رشته ی فرهنگ و زبان های باستانی. به راهنمایی: بابک عالیخانی. تهران: دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
قدردان قراملکی، محمد حسن. (1388). خدا و مسئله شر. قم: بوستان کتاب.
قیصری. (1375)، مقدمه ی شرح فصوص الحکم. تصحیح: جلال الدین آشتیانی. تهران: علمی و فرهنگی.
کانگا، س.ن. (1384)، «آموزه ی دو مینویی در گاهان». ایران شناخت (مجموعه مقالات). گزارش: جلیل دوستخواه، تهران: آگاه.
(1386). کتاب پنجم دینکرد. تصحیح: ژاله آموزگار و احمد تفضلی. تهران: معین.
کریستینسن، آرتور. (1355)، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی. ترجمه: احمد طباطبایی. تبریز: موسسه تاریخ و فرهنگ ایران.
گات ها(کهن ترین بخش اوستا). (1384)، گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
گیسلر، نرمن. (1384). فلسفه دین. ترجمه ی : حمید رضا آیت اللهی. تهران: حکمت.
ماه فروردین روز خرداد. (1371) در کتاب: متون پهلوی. گردآوری: جاماسب آسانا. گزراش: سعید عریان. تهران: کتابخانه ی ملی.
مجتبایی، فتح الله. (1383)، «ابلیس». دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
مجلسی، محمدباقر. (1404ق). بحارالانوار. بیروت: موسسة الوفاء.
مردان فرخ. (1377)، شکند گمانیگ وزار (بخش هشتم). در کتاب، تعالیم مغان، نوشته ی زنر، ترجمه ی: فریدون بدره ای. تهران: توس.
معین، محمد (1387)، «یگانگی و دوگانگی در مزدیسنا». در کتاب؛ زندگی و اندیشه ی زرتشت. به کوشش: علی دهباشی. تهران: افکار.
مکنزی، دیوید نیل. (1383)، فرهنگ کوچک زبان پهلوی. ترجمه ی: مهشید میرفخرایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مولایی، چنگیز. (1384)، «اهریمن»، دانشنامه ی زبان و ادب فارسی، به سرپرستی: اسماعیل سعادت، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، (1357)، کشف الاسرار و عدة الابرار. تصحیح: علی اصغر حکمت. تهران: امیرکبیر.
(1385)، مینوی خرد، ترجمه ی: احمد تفضلی: به کوشش: ژاله آموزگار، تهران: توس.
نجم رازی. (1352)، مرصاد العباد، به اهتمام: محمد امین ریاحی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
وندیداد. (1370)، بخشی از کتاب: اوستا، جلد 2، گزارش: جلیل دوستخواه. تهران: مروارید.
ویلیامز، آلن. (1388)، «دین زرتشتی متاخر». جستاری در فلسفه ی زرتشتی (مجموعه مقالات)، ترجمه: سید سعید رضا منتظری. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.
هاشمی نژاد، قاسم. (1386)، کتاب ایوب (منظومه ی الایم ایوب و محنت های او از عهد عتیق). تهران: هرمس
یادگار بزرگمهر. (پاییز 1338)ف گزراش: ماهیار نوابی. نشریه یدانشکده ادبیات تبریز. سال یازدهم، صفحه ی 302-333.
یسنا(بخشی از کتاب اوستا)، (1380). گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
یشت ها. (1388). گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
hanning,W.B.Zoroaster

عبارات مرتبط با این موضوع

برهان علیت ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادبرهانعلیتتاریخچه نخستین کسانی که به‌طور گسترده مفهوم علیت را در نوشته‌های خود مطرح کردند؛ ندانم‌گرایی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…ندانم‌گرایی به‌معنی نداشتن دانش کافی در رد یا اثبات وجود یک پدیده است و به زیرشاخه گروه دین و زندگی استان گلستان نمونه سوالات اهل …هسته تخصصی همچنان اقدام به بروزرسانی وبلاگ متبوع باارائه مطالب مفیدوسازنده پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهبمعیشت مبلغان مسیحی که در قرن های اخیر در دورافتاده ترین نقاط جهان به تبلیغ آیینشان می برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناکخلیج پارسمهانداس کارامچاند گاندی در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند دیده به جهان گشود برهان علیت ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد برهانعلیت تاریخچه نخستین کسانی که به‌طور گسترده مفهوم علیت را در نوشته‌های خود مطرح کردند؛ افلاطون ندانم‌گرایی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد ندانم‌گرایی به‌معنی نداشتن دانش کافی در رد یا اثبات وجود یک پدیده است و به زیرشاخه‌های گروه دین و زندگی استان گلستان نمونه سوالات اهل سنت هسته تخصصی همچنان اقدام به بروزرسانی وبلاگ متبوع باارائه مطالب مفیدوسازنده پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهب معیشت مبلغان مسیحی که در قرن های اخیر در دورافتاده ترین نقاط جهان به تبلیغ آیینشان می برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناک خلیج پارس «مهانداس کارامچاند گاندی» در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند دیده به جهان گشود مسئله شر


ادامه مطلب ...

بازشناسی مسئله امامت در تراث حدیثی امام رضا (ع)

[ad_1]

چکیده

مسئله امامت در روایات امام رضا (علیه السلام)، بسیار زیاد به چشم می‌خورد و این حاکی از اهمیت موضوع، نزد آن حضرت است. ایشان با اشاره به صفات و ویژگی‌های امام، او را حجت و دلیل خداوند بر مردم، پاسدار حریم ارزش‌های الهی، راهنمای مردم به سوی سعادت و مایه عزت مسلمانان بر می‌شمارد.
این امام بزرگوار معتقد است که امام باید به تورات و انجیل و زبور احاطه داشته باشد و با پیروان هر کدام، به کتاب خودشان احتجاج کند و افزون بر این باید از هر آلودگی و عیبی پاک باشد. هم چنین از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)، امام باید عادل، منصف، حکیم، دلسوز، مهربان، بردبار، بخشنده، باگذشت و نیکوکار باشد. همه اینها بیان‌گر این نکته است که امام، منصوب از جانب پروردگار و حجت الهی برخلق است که با چنین ویژگی‌ها و صفاتی، به هدایت مردم
می‌پردازد.
در نهایت با بررسی روایات امام رضا (علیه السلام) می‌توان گفت ایشان پذیرش توحید و قبول آن از سوی خداوند متعال را در سایه ولایت‌پذیری وامامت بر می‌شمارد.

1. مقدمه

امام، نور جهان افروز و آب حیاتی است که حیات سیاسی و اجتماعی انسان را بارور و دنیا و آخرت بشر را نورانی می‌سازد و او را به مسیر سعادت رهنمون می‌شود. شناخت امام، یکی از مهم‌ترین وظایف مسلمانان است و در روایت آمده: «هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»
اما شناخت صفات امام و مصادیق آن، از مشکل‌ترین مسائل است. بهترین راه در این زمینه، استفاده از دلایل عقلی و نقلی است که یکی از مهم‌ترین منابع آن، احادیث اهل بیت است. در این میان، سخنان امام رضا (علیه السلام) از ارزش ویژه‌ای برخوردار است، چرا که آن حضرت در عصری زندگی می‌کرد که می‌توانست بدون تقیه، دلایل امامت و سایر معارف مرتبط با آن را بیان کند. نشست‌های علمی آن بزرگوار با دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون، زمینه بیان این مطالب را بیشتر فراهم کرد.
نوشتار حاضر، مجموعه‌ای از احادیث نقل شده از آن حضرت درباره مسئله امامت است که با توضیح مختصری ارائه می‌گردد.

2. مفهوم امام

الف - امام در لغت

امام از ماده «ام» به معنای قصد است و کلمات ام و امام، از همان ماده مشتق می‌شوند. امام بر وزن کتاب در اصل، مصدر است و به کسی اطلاق می‌شود که مورد قصد وتوجه دیگران واقع گردد و دیگران از وی پیروی کنند. (2) امام، کسی است که انسان‌ها به قول و فعل او عمل کنند و آنها را به سوی هدفی مشخص، راهنمایی نماید، چه حق باشد و چه باطل؛ (3) این یعنی مطلق پیشوا، مقتدا و رهبر. (4)

ب- امام در اصطلاح

امام در اصطلاح علم کلام، کسی است که دارای ریاست عامه بر جمیع امت در تمام امور دینی و دنیوی به نیابت از پیامبر
(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. (5) ذکر کلمه «دنیوی» برای تأکید بر وسعت قلمرو امامت است، وگرنه تدبیر امور دنیوی جامعه اسلامی، جزئی از دین اسلام است. به تعبیر روشن‌تر، امامت عبارت است از جانشینی فردی از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در اجرای احکام شریعت و پاسداری از حوزه دین، به گونه‌ای که فرمان‌بری از او بر همه واجب باشد.
امام رضا (علیه السلام) در تعریف امامت می‌فرماید:
همانا امامت، زمام دین و مایه نظام مسلمانان و سبب سامان یافتن دنیای‌شان و موجب عزّت مؤمنان است. امامت، اساس اسلام پیشرو و برازنده و شاخه بلند و رفیع آن است و نماز و زکات و روزه و حجّ و جهاد و افزونی اموال مسلمین، همه و همه وابسته به امام و امامت اوست. (6)
آن حضرت در جای دیگری، معنای جامع‌تری را از امامت، بیان می‌کند:
امام چونان خورشید نورافشانی است که با نور خود، روشن‌گر جهان است و در جایگاهی قرار دارد که دست‌ها و چشم‌ها بدان نایل نمی‌شوند. امام، آب گوارایی از پس تشنگی و عطش است.
این تعابیر بلند درباره امام، بازگو کننده جایگاه و منزلت واقعی امام است.
امام رضا (علیه السلام) در ادامه می‌فرماید:
امام، رهنمای بشریّت به سوی هدایت و نجات‌دهنده آنان از پستی و فرومایگی است. امام برای انسان‌ها، همدمی رفیق و پدری مهربان و برادری همانند است. امام به امّت خویش مهر می‌ورزد، همانند مادری که به فرزند خردسال خود مهربان و نیکوکار است، امام، پناه‌گاه بندگان خدا در مصیبت‌ها و دشواری‌های عظیم است. امام، امین الهی در میان خلق و حجّت خداوند بر بندگان او و خلیفه پروردگار در جامعه بشری است. امام، مردم را به سوی خدا دعوت می‌کند و از حریم ارزش‌های الهی و ساحت قدس خداوندی، پاسداری می‌کند. امام از هرگناه، پاکیزه و از هر عیب و کاستی به دور است. امام دارای علم ویژه و حلم و بردباری است و وجود او مایه استواری دین است. امام، مایه عزّت و سربلندی مسلمانان و باعث ناخشنودی و نگرانی عمیق منافقان و عامل شکست و حقارت کافران است. امام، یگانه‌ی عصر خویش است، به طوری که هیچ کس در شرافت و فضیلت به پای او نرسد و در دانش به مرتبه او راه نیابد، همانندی برای او یافت نمی شود و مثل و نظیر ندارد. (7)
هم‌چنین ایشان در بیان ویژگی‌های امام، فرموده است:
امام دارای نشانه‌هایی است: امام، آگاه‌ترین، استوارترین، با تقواترین و بردبارترین مردم و از همه شجاع‌تر و عابدتر و با سخاوت‌تر است. (8)
بنابراین امامان جانشین پیامبران هستند که عنصر هدایت و رهبری معنوی و تربیت استعدادهای بشری برای رسیدن به تعالی را بر عهده دارند.

3. تعیین امام

توصیف مقام و منزلت امامان و بیان فضایل آنان از توان عقل و اندیشه‌های بشری، خارج است. بی‌گمان باید از منظر سخنان امام معصوم به این جایگاه نورانی نگریست تا درک کاملی از آن حاصل گردد. شناسایی و انتخاب امام نمی‌تواند به اختیار مردم باشد، زیرا انسان‌ها نمی‌توانند تشخیص دهند که چه کسی دارای برترین مقام علمی و معنوی است و از گناهان آشکار و پنهان، مبراست. مردم نمی توانند با اندیشه و تجربه خود دریابند که چه کسی صلاحیت خلاف الهی را دارد. تنها خداوند است که از دل انسان باخبر است و می‌داند که شایسته‌ترین انسان‌ها برای بردوش کشیدن بار امانت و خلافت الهی کیست. به همین منظور، امام رضا (علیه السلام) در بیان قدر و منزلت امامت به عبدالعزیز بن مسلم فرمود:
هل یعرفون قَدرَ الامامة و محلَّها مِنَ الاُّمة فَیَجوز فیها اختیارُهم؟!
مگر مردم، مقام و منزلت امامت در میان امت را می‌دانند تا روا باشد که اختیار انتخاب امام به آنان واگذار شود؟
ایشان هم چنین می‌فرماید:
إنَّ الامامة اَجَلُّ قدراً و اعظمُ شأناً و اَعلا مکاناً و اَمنَعُ جانباً و اَبعدُ غوراً من اَن یبلغها النّاس بعقولهم؛ (9)
همانا قدر امامت، والاتر و شأنش بزرگ تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش رفیع‌تر و عمقش ژرف‌تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آرای خود آن را دریابند و یا به انتخاب خویش، امامی را منصوب کنند.
در روایت دیگری از آن حضرت آمده است:
امامت، مقامی است که خداوند بعد از رتبه نبوّت و خلّت، در مرتبه سوم به ابراهیم (علیه السلام) عطا کرد و او را به فضیلت، مشرّف ساخت و نامش را بلند و استوار نمود و فرمود: «همانا من تو را امام مردم قرار دادم.» (10) ابراهیم خلیل از نهایت شادی به خداوند عرض کرد: «فرزندانم هم [به این مقام می‌رسند]؟» خدا فرمود: «پیمان و فرمان من به ستم کاران نمی‌رسد».
امامت، خلافت خدا و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و میراث حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) است. امامت، زمام دین و مایه نظام مسلمانان و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امامت، ریشه با نموّ اسلام و شاخه بلند آن است. کامل شدن نماز، روزه، حج، جهاد و بسیار شدن غنیمت و صدقات، به امامت است. (11)
خداوند که دارای علم بی‌پایان و گسترده است، هنگام آفرینش انسان‌ها می‌دانست که مطیع ترین، عابدترین و پرهیزگارترین بندگان چه کسانی هستند و بر اساس علم بی‌نهایت خود، آنان را برای رسالت و امامت برگزید، تا دیگر بندگان را به سوی نور و پاکی هدایت کنند:
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ؛ (12)
و آنها را امامان و پیشوایانی قرار دادیم که مردم را به امر ما هدایت کنند».
بر این اساس، دلیل انتخاب انبیا و امامان از سوی خداوند، لیاقت و شایستگی ایشان بوده و آنان در طول زندگی خود، این شایستگی را به اثبات رسانده‌اند، چنان که حضرت ابراهیم (علیه السلام) گام در آتش گذاشت و برای اطاعت از امر الهی، به انجام سخت‌ترین آزمایش خداوند تن داد و به ذبح فرزند عزیز خویش نیز گردن نهاد. حضرت موسی (علیه السلام) نیز با قدرت فرعونی درگیر شد و برای هدایت بنی‌اسرائیل، سخت‌ترین مرحله‌ها را گذراند و دشوارترین رنج‌ها را تحمل کرد. حضرت عیسی (علیه السلام) دیگر پیامبر بزرگ الهی هم برای اجرای رسالت خود، چندان مقاومت ورزید که تا پای دار پیش رفت. در نهایت، پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) در راه رسالتش بیش از همه انبیای الهی، ستم دید و تا بدان پایه هدایت مردم اهتمام ورزید و برای آنان دل سوزاند که خداوند به او دستور داد: «تا این اندازه خود را در مشقّت مینداز.» (13)
امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) نیز در طول زندگی خود اثبات کرد که جز به خدا و دین و خلق نمی‌اندیشد و زندگی و مرگ خود را در راه حق و برای حق قرار می‌دهد، تا آن جا که یک ضربت او در جنگ با خشن‌ترین چهره کفر ولجاج، برتر از عبادت همه جن و انس معرفی شد. خداوند که شایستگی و صلاحیت انبیا و امامان را از آغاز خلقت می‌داند، آنان را به عنوان معلمان و راهنمایان خلق برگزید و به ایشان کرامت خاص و توفیق ویژه بخشید و از آنان مسئولیت‌های بیشتری را طلب کرد.
امام رضا (علیه السلام) با استناد به دو آیه از قرآن کریم، تعیین امام را منحصراً کار خداوند متعال دانسته، می‌فرماید:
از گزینش خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش (علیه السلام) به گزینش خود روی آوردند، در حالی که قرآن به آنها ندا می‌دهد که «پروردگار تو می‌آفریند آنچه را که می‌خواهد و بر می‌گزیند. آنها را حق گزینش نیست . پاک و منزه است خداوند تعالی از آنچه آنها شریک قرار می‌دهند.» (14)
هم چنین می‌فرماید:
هیچ مرد و زن مومنی حق ندارند وقتی خدا و رسولش به حکمی امر کردند، اختیاری درباره امرشان داشته باشند. (15)
ایشان در ادامه سخن، مقام امامت را بالاتر از آن می‌داند که مردم با خردهای‌شان بتوانند بدان دست یابند. ویژگی‌های امام معصوم، هم چون عصمت، معنویت، ارتباط با عالم غیب، دانش برتر و شایستگی‌های مدیریتی والا، برای مردم عادی، قابل شناخت و سنجش نیست. از این رو امام معصوم با انتخابات تعیین نمی گردد.
بنابراین می‌توان گفت امام، انسان کامل الهی و نایب و منصوب از سوی خداوند متعال است که به تمام احکام و دستورات لازم برای هدایت بشر آگاه است. او از گناهان و اشتباهات، معصوم و از همه امّت در خصوصیات و صفات، برتر و امین و مورد اعتماد بر احکام و اسرار الهی است. امام مرتبط با مبدأ اعلی و صراط مستقیم، حجتی بر بندگان، حافظ دین الهی، مرجع علمی برای حلّ معضلات و اختلافات و تفسیر مبهمات، زعیم سیاسی و اجتماعی، هدایت‌گر انسان‌ها برای رسیدن به کمالات معنوی و واسطه فیض الهی است و اطاعتش بر همه بندگان واجب است.

4. ویژگی‌های امام

آنچه در این قسمت بیان می‌شود، گوشه‌ای از ویژگی‌ها و فضایل امامان معصوم است که می‌توان آن را بدین‌گونه خلاصه کرد:

الف – اخلاق نیکو

امام، مسئولیت تربیت و هدایت مردم را به دوش دارد و به سان قافله سالاری هوشیار، دل سوزانه مردم را در حرکت به صراط مستقیم فرا می‌خواند. ناگفته پیداست که این همه، نیاز به معرفتی والا و آگاهی و دانشی بسیار دارد. از این رو حضرت حق، این گران‌مایه‌گان را گنجینه‌های علم خود قرار داده و آگاهی از حقایق و معارف بلند دین را در نهادشان به امانت سپرده است.
آنچه در زندگانی ائمه (علیه السلام) نمایان است و سبب تمایز آنان از دیگران شده، این حق تعلیم و تربیت آنان بر دیگران است. بدون تردید این از فضل پروردگار به آنهاست که ایشان را بر آفریدگار حجت قرار داده و حتی دشمنان‌شان به این فضیلت گواهی داده‌اند؛ به عنوان نمونه امام رضا (علیه السلام) چنان مزین به اخلاق اسلامی بود که دوست و دشمن در برابر خوی آسمانی و رفتار ملکوتی‌اش سرتعظیم فرود می‌آورند و موافق و مخالف، شیفته آن امام همام می‌شدند، به گونه‌ای که تمامی حالات آن حضرت به شیفتگان، درس کرامت و بزرگواری می‌آموخت.

ب- عدالت

در قرآن کریم به مسئله قضاوت و داوری بین مردم اشاره‌های فراوانی شده و خداوند، مقام داوری را از مقامات پیامبران و امامان برشمرده است. (16) امام، قضات جامعه‌ی اسلامی را نصب می‌کند و براساس عدالت، بین مردم، قضاوت و حکم می‌کند. از این رو لازم است که امام، عادل‌ترین مردم باشد.
امام رضا (علیه السلام) در این خصوص می‌فرماید:
همانا از امام و راهنمای جامعه، مساوات و عدالت خواسته شده است که در سخنان، صادق و در قضاوت‌ها، عادل و نسبت به وعده‌های‌شان وفادار باشد. (17)

ج – علم

امام رضا (علیه السلام) در بیان مقام علمی امامان می‌فرماید:
امام به دانش، مخصوص و به خویشتن‌داری، نشانه‌دار است. امام، یگانه زمان خود است. کسی به هم طرازی او نرسد و دانشمندی با او برابر نباشد. جایگزین، مانند و نظیر ندارد. به تمام فضایل، مخصوص است، بی‌آن که خود او در طلبش رفته و به دست آورده باشد، بلکه امتیازی است که خداوند به فضل و بخشش به او عنایت فرموده است. (18)
نیز از آن حضرت نقل شده است:
امام، دانشمندترین فرد زمان خویش است و از آن جا که علم او الهی است، با جهل آمیخته نمی‌شود. (19)
امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) طی دوران اقامت خود در مرو، برای ترقی اندیشه و اعتقادات مردم، بسیار تلاش نمود و با مناظره‌های علمی با اهل کتاب و نحله‌های فکری گوناگون، موجبات اعتلای معرفت و بینش دینی انسان‌ها را فراهم آورد. آن حضرت با تشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی، به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیه السلام)، پرداخت و به شبهات و ایرادات فِرَق مختلف پاسخ داد.
شمار مناظرات امام رضا (علیه السلام) با اهل کتاب و نمایندگان مسیحیان، یهودیان، مانویان، زرتشتیان، صابئین و فرق اسلامی، بسیار است. این مناظرات از یک سو موجب عیان شدن عظمت علمی امام رضا (علیه السلام) و حقانیت و شایستگی ایشان از سوی دیگر منجر، به پی بردن علمای ادیان، به جایگاه رفیع شریعت و احکام اسلام و کامل بودن آن را شد، چنان که امام رضا (علیه السلام) قبل از برگزاری مناظرات با علمای ادیان، به نوفلی فرمود: «ای نوفلی! می‌خواهی بدانی چه زمانی مأمون پشیمان می‌شود؟» نوفلی عرضه داشت: «بله». فرمود:
زمانی که ببیند با اهل تورات با تورات‌شان و با اهل انجیل با انجیل‌شان و با اهل زبور با زبورشان و با صابئین به عِبری و با زردشتیان به فارسی و با رومیان به رومی و با هر فرقه‌ای از علما به زبان خودشان بحث می‌کنم و آنگاه که همه را مجاب کردم و در بحث بر همگی پیروز شدم و همه آنان، سخنان مرا پذیرفتند، مأمون پشیمان خواهد شد. (20)

د- شکیبایی، تقوا، شجاعت و سخاوت

خود نگه‌داری و تقوای امام، در بالاترین مرتبه قرار دارد، به طوری که او هیچ گناهی را مرتکب نمی‌شود و به درجه عصمت رسیده است. پیشوای مسلمانان در مسیر هدایت جامعه، با مشکلات زیادی روبه رو می‌شود. از این رو لازم است شکیباترین مردمان نیز باشد.
او هم چنین برای مقابله با دشمنان و دفاع از کیان دین، باید در شجاعت و شهامت، سرآمد انسان‌ها باشد. رهبر جامعه اسلامی، صاحب اختیار خزانه دولت اسلامی است و مردم مسلمان، هم چون خانواده او هستند که باید به آنها رسیدگی کند. از این رو رهبری امت، باید از خصلت سخاوت و بخشندگی نیز برخوردار باشد.
سیره‌ی اهل بیت (علیه السلام) بیان‌گر اوج بخشش و گشاده‌دستی آنان است، چنان که امام رضا (علیه السلام) هرگاه از کارها فارغ می‌شد، تمام اطرافیان خویش را از کوچک و بزرگ پیرامون خود جمع می‌کرد، با آنان حرف می‌زد، با آنان انس می‌گرفت و آنان هم با وی مأنوس می‌شدند. هرگاه بر سفره می‌نشست، همه، حتی کارپرداز و حجامت کننده را صدا می‌کرد و بر سفره خویش می‌نشانید. (21)
در چشم امام رضا (علیه السلام) همه افراد از نظر انسانی، مقام و ارزشی یک‌سان داشتند. آن حضرت به همه احترام می‌گذاشت و از تحقیر انسان‌ها و پست شمردن و توهین و استهزای آنان، سخت جلوگیری می‌کرد. ایشان شکل و شمایل و رنگ و ثروت را ملاک برتری نمی‌دانست، بلکه انسان در نظر او محترم و عزیز بود، حتی غلامان و سیاهان هم مورد عنایت و توجه او بودند و با آنان هم با احترام رفتار می‌کرد.

هـ - عبودیت

رهبر جامعه اسلامی، نیازمند ارتباط با خالق هستی و امدادجویی و هدایت خواهی از اوست. از این رو رهبر جامعه باید بیشترین ارتباط را با خدا داشته باشد و عابدترین مردمان باشد.
از دیگر ویژگی‌های امام بر اساس روایت (22) امام رضا (علیه السلام) می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- خلیفه وامین الهی در جامعه بشری؛
- حجت و دلیل خداوند بر مردم؛
- دعوت کننده مردم به سوی خدا؛
- پاسدار حریم ارزش‌های الهی؛
- پناهگاه مردم در مشکلات و دشواری‌ها؛
- مایه عزّت مسلمانان و باعث خشم منافقان و رسوایی کافران.

5. اوصاف امامان

عظمت مقام امامت به عنوان جایگاه هدایت و رهبری جامعه اسلامی ایجاب می نماید که امام از بالاترین صفات کمالی برخوردار باشد. لذا هر کس که در پی کسب شناخت امام باشد، ناگزیر بایداز این صفات آگاهی یابد. در این جا به برخی از این صفات اشاره می‌شود:

الف – نصب از جانب خداوند

همان‌طور که در قسمت قبل بیان شد، آیات و روایات فراوانی به انتخاب امامان از جانب خداوند اشاره می‌کند که از جمله آن می‌توان به آیات اولی الأمر (23) و ولایت (24) اشاره کرد. خداوند در این آیات، اطاعت و فرمان‌برداری از خلیفه خویش را واجب بر می‌شمرد؛ به عنوان نمونه خداوند در سوره قدر تصریح می‌کند که فرشتگان و روح در شب قدر به زمین فرود می‌آیند (25) و این فرود آمدن به جهت ابلاغ تقدیرات یک سال پیش رو به محضر امام است.
در روایات به این مطلب تصریح شده که شب قدر، اختصاص به زمان پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد و پیش از او و بعد از او نیز شب قدر بوده و خواهد بود. تناسب شب قدر با نزول فرشتگان و روح اقتضا می‌کند که نزول آنها به زمین با هدف ابلاغ امور تقدیر شده در این شب به زمینیان باشد. معلوم است در زمان پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرشتگان، تقدیرات را بر او نازل می کردند. بعد از او نیز کسی که تقدیرات بر او فرو می‌آید، خلیفه پیامبر و امام مسلمانان است.

ب – عصمت از گناه، خطا و نسیان

خداوند قوه و استعداد عصمت در انبیا و ائمه (علیه السلام) را به گونه‌ای قرار داده که هیچ گاه مغلوب قوای احساسی خود نمی‌شوند، بلکه تمام قوا و استعداد خود را در مسیر خداوند قرار می‌دهند. (26) امامان از گناهان، پاک و از عیب‌ها مبرا و منبع پاکی و طهارت هستند. خدای متعال این ویژگی را به ایشان بخشید تا حجت خدا بر بندگانش و گواه بر آفریدگانش باشند؛ چرا که امامان جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و وظایف آن حضرت را در تبیین ابلاغ دین و اجرای آن به عهده دارند وحجت الهی بر مردم به شمار می‌آیند. زیرا در غیر این صورت، با ارتکاب خطا و گناه توسط امام، اعتماد مردم از او سلب می‌شود و نمی‌تواند وظایف فوق را انجام دهد. از این رو عقل حکم می‌کند که امام، معصوم باشد.

ج – داشتن خلافت الهیه

خلافت همه ائمه معصوم (علیه السلام) الهی است و آنان جانشینان به حق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در موارد متعدد بر این مطلب تأکید کرده است.در حقیقت، امام با روح‌القدس تأیید می‌شود، چنان که از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است:
خداوند (عجل الله) ما را با روح الهی تأیید کرده است؛ روح پاک و مطهری که فرشته نیست و با گذشتگان همراهی نکرده است، مگر با رسول خدا. این روح الهی با امامان از ما اهل بیت (علیه السلام) است و آنان را تأیید می‌کند و موفق می‌سازد و آن، ستونی از نور است که بین ما و خدای متعال قرار دارد. (27)
بنابراین روح، همان علم الهی است که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان داده شده و از سنخ علوم معمولی نیست، بلکه بر اثر مجاهدت‌های نفسانی و استقامت در راه عبودیت اعطا شده است. این علم تمام صفات رذیله را محو و نابود کرد و از آن در روایات به روح‌القدس تعبیر شده است. با وجود این علم، روح امامان از غیر خدا منصرف شده، به خدا می‌پیوندد و ثمره آن، عصمت است. (28)

د – علم به احکام الهی

یکی از منابع علم امامان معصوم (علیه السلام)، اطلاعاتی است که از طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیه السلام) رسیده و سپس به فرزندان معصومش منتقل شده است. (29) به همین دلیل امامان معصوم از مسائل و حوادث و افعال و احوال شیعیان، آگاهی کامل دارند.
شخصی از امام رضا (علیه السلام) پرسید: «چگونه شما از دل‌های مردم خبر می‌دهید؟» حضرت در پاسخ فرمود: «آیا سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به تو نرسیده که فرمود: از زیرکی و فراست مؤمن بپرهیزید و خود را حفظ کنید که مؤمن با نور الهی به امور نظر می‌کند؟ پرسش کننده گفت: «آری». حضرت فرمود: «هیچ مؤمنی نیست، مگر آن که زیرکی و فراستی دارد و به اندازه ایمان و بینش و دانشی که دارد، با نور الهی به امور می‌نگرد. و خدا همه فراست‌هایی را که در مؤمنان پراکنده ساخته، در اهل بیت (علیه السلام) جمع کرده است.
در حقیقت خدا، پیامبران و امامان را از منبع علم و حکمتش سیراب می‌کند. بنابراین دانش آنان بالاتر از سایر دانش‌هاست و آنان عالم‌ترین افراد به مسائل مختلف هستند. از این رو کلام شان تا همیشه منبع استخراج معارف و علوم مختلف است.

هـ - زعامت امت در همه زمینه‌ها

یکی از نقش‌های مهم رهبری در جامعه اسلامی، نظام بخشیدن به امور دنیای مسلمانان است. رهبر، نظام سیاسی و اقتصادی و نظامی جامعه را سامان می‌دهد. این نظام بخشی به نهادهای جامعه، موجب قدرت‌مندی و عزت مؤمنان در درون جامعه و در سطح بین‌المللی می‌شود. سازمان دهی امور مدیریتی، زمینه‌ساز اجرای حدود و احکام الهی در سطح جامعه نیز می‌شود، چرا که رهبری با استفاده از بازوهای اجرایی و مدیریتی، با متجاوزان، برخورد و گناه کاران را تنبیه می‌کند و به این طریق، جامعه را به سوی صلاح و سعادت سوق می‌دهد.
بنابراین امام مسلمانان حق دارد در چارچوب قوانین کلی الهی که در قرآن بیان شده، برخی امور را حلال یا حرام اعلام نماید، چنان که می‌تواند از باب احکام حکومتی، قوانین خاصی وضع نماید تا احکام کلی الهی در جامعه اجرا شود.
یکی دیگر از نقش‌های اجتماعی رهبری، مبارزه با دشمنان داخلی و دشمنان خارجی است. جامعه اسلامی همواره از درون و بیرون تهدید می‌شود. دشمنان داخلی همان منافقانی هستند که به ظاهر مسلمان، ولی در باطن، هم دست کفارند و دشمنان خارجی، همان کافران هستند. رهبر اسلامی هم چون سدی در برابر هر دو گروه ایستادگی می‌کند.
همچنین از مهم‌ترین نقش‌های امامت در جامعه اسلامی، رهبری سیاسی است. امام، رهبر سیاسی و تعیین کننده سیاست‌های کلان نظام اسلامی است. البته این سیاست‌ها در چارچوب دستورات الهی و بر اساس خیرخواهی برای مردم تنظیم می‌شود. از آنجا که اطاعت از امام و رهبر جامعه اسلامی واجب است، این سیاست‌ها در ارکان جامعه جریان می‌یابد و اجرا می‌شود.

و- اگاهی از مصالح و مفاسد و هدایت انسان‌ها

امام رضا (علیه السلام) حدیث سلسلة‌الذهب (30) را در سرزمینی بیان فرمود که مردم آن در تاریخی نه چندان دور، گرفتار شرک و آتش‌پرستی بودند. آنان یاد اهل بیت (علیه السلام) را دورادور شنیده بودند و چه بسا در لابه لای آن، رگه‌هایی از غلو و افراط یا کوتاهی و تفریط را در حق اهل بیت (علیه السلام) دریافت کرده بودند. به همین دلیل، امام رضا (علیه السلام) می‌بایست در کوتاه‌ترین زمان، بزرگ‌ترین رسالت را ایفا می‌فرمود و چهره مکتب اهل بیت (علیه السلام) را از هر گونه افراط و تفریط، پاک می‌نمود تا بدین وسیله، اندیشه ناب رهبری و ولایت ائمه اطهار (علیه السلام) را به تشنگان حقیقت، ارزانی دارد. این نیز یکی دیگر از هدایت‌گری‌های امام به سوی حق است.
از دیگر صفات امامان می‌توان به موارد زیر نیز اشاره نمود:
- برتری در صفات و خصوصیات؛
- عدالت در تمام شئون؛
- ریاست عامه در امور دینی و دنیوی؛
- اجرا کننده حدود، احکام و تعالیم الهی در جامعه.

6. ضرورت وجود امام

ضرورت وجود امام، همان ضرورت وجود و بعثت پیامبران است، زیرا انبیا آمده‌اند تا حقایق و اصول و فروع دین را به مردم شناسانده، آنان را به سوی خداوند، هدایت کنند. هم زمان با ایشان نیز مدعیان دروغینی بوده‌اند که خود را پیشوا و راهنما معرفی می‌کردند و با فراخواندن مردم به پیروی از خویش، مایه‌گم راهی آنان می‌شدند. به همین دلیل آیین انبیا ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از این تحریف، لازم است پاسدارانی معصوم و الهی باشند تا به وظیفه الهی خود، عمل کنند.
درست است که خداوند درباره قرآن مجید فرمود: (ما قرآن را فرستادیم و خود حافظ و نگهبان آن هستیم)»، (31) اما حفظ دین باید از طریق علل و اسباب آن باشد که این اسباب، همانا امامان معصوم (علیه السلام) هستند. امام رضا (علیه السلام) در تبیین ضرورت وجود امام می‌فرماید:
زمین بدون امام نبوده و نخواهد بود و در غیر این صورت، اهل خود را فرو می‌بلعد. بدون حجت الهی، ادامه حیات برای هستی مقدور نیست، چون خداوند، نظم هستی را چنین قرار داده است. (32)

7. راه‌های اثبات امامت

امامت در اسلام، از جایگاه والایی برخوردار است، به گونه‌ای که قرآن مجید آن را آخرین مرحله سیر تکامل انسان می‌داند که پیامبران اولوالعزم بدان رسیده‌اند. آنان به منظور اثبات نبوت خویش، به ارائه مطالب قانع کننده و هماهنگ با فطرت بشر و هم‌ساز با معارف انبیای پیشین می‌پرداختند و در مواقعی بنا به نیاز جامعه، معجزاتی را از خود نشان می‌دادند.
امامان هم به عنوان جانشینان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، از تمامی اختیارات و مسئولیت‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، برخوردار و از علم لدنی بهره‌مند بودند. آنان نیز باید مانند انبیا، برای اثبات امامت خویش شواهدی داشته باشند تا مردم بتوانند به آنان اعتماد و از ایشان پیروی کنند. امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در این باره فرمود:
چون امام کسی است که اطاعت کردن از او واجب است، ناگزیر باید بر امامت او دلیلی اقامه شود تا در پرتو آن دلیل، بتوان امام را از غیر امام تشخیص داد.
شاید یکی از مهم‌ترین دلایل مرتبط با بحث امامت، حدیث سلسلة‌الذهب است. آن جا که امام رضا (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمود:
لا إِلَهَ إِلاّ اللهُ حِصنِی، فَمَن دَخَلَ حِصِنی أَمِنَ عَذَابی... بِشُرُوطِها و أنَا مِن شُرُوطِهَا؛ (33)
لا اله الا الله حصار من است. هر کس داخل این حصار شود، از عذاب من در امان خواهد بود... با شرایطش که من یکی از شرایط آن هستم.
براساس این حدیث، اقرار به توحید در صورتی نجات‌آفرین است که بشر، ولایت و سرپرستی معصوم را بپذیرد. در حقیقت، امام رضا (علیه السلام)، ولایت معصوم را تکمیل کننده توحید می‌داند، زیرا در غیر این صورت، حکومت طاغوت‌ها موجب محو اندیشه توحید از جامعه می‌شود. (34)
هم چنین امام رضا (علیه السلام) در یکی از مناظرات خود می‌فرماید:
هم الذّین وَصَفَهم الله فی کتابِه، فقال: « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً » (35) (36)
اهل بیت (علیه السلام) همان کسانی هستند که خداوند ایشان را در قرآن توصیف کرده و درباره آنان فرموده است: (همانا خداوند اراده کرده است تا هر گونه گناه و آلودگی از شما اهل بیت به دور باشد و شما را به گونه‌ای خاص، پاک و منزّه از گناه بدارد).
سپس آن حضرت در پاسخ به این سؤال که این آیه درباره چه کسانی نازل شده و منظور از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چه کسانی هستند، فرمود:
هم الذّین قال رسول الله: «انّی مُخَلَّف فیکم الثَّقَلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی. لَن یَفتَرِقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض»؛
اهل بیت (علیه السلام) در این آیه همان کسانی هستند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آنان فرمود: «من پس از خود دو یادگار گران‌بها میان شما می‌گذارم؛ کتاب الهی و عترتم که اهل بیت من هستند واین دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در روز قیامت نزد حوض کوثر، بر من وارد شوند.» (37)
در آیه‌ای از قرآن کریم می‌خوانیم:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ؛ (38)
ای اهل ایمان! اطاعت کنید خدا و رسول خدا را و نیز آنان که صاحب فرمان هستند.
عدم بهره‌گیری از روایات اهل بیت (علیه السلام) در تفسیر این آیه، ممکن است ما را به بدفهمی دچار نماید، زیرا منظور از «أُولی الأَمرِ» - آن‌گونه که برخی تصور کرده اند - کسانی نیستند که تحت عنوان فرمان‌روا و سلطان و بر اساس هوای نفس و قدرت‌طلبی بر مردم حکومت می‌کنند، بلکه مقصود، کسانی هستند که امام رضا (علیه السلام) در توصیف آنان فرموده است:
الذّین اورَثَهم الکتاب و الحکمة و حُسِدُوا عَلَیهم بِقَولِهِ «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْنَاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً » (39) (40)
«أُولی الأَمر» در این آیه کسانی هستند که وارث کتاب و حکمت‌اند و مورد حسادت قرار گرفته‌اند، چنان که خداوند در قرآن فرموده است: «آیا مردمان به سبب آنچه خداوند از فضل خود به ایشان عطا کرده است، به آنان حسد می‌ورزند! با این که به آل ابراهیم کتاب و حکمت را عطا کردیم و نیز ملکی عظیم بخشیدیم».
سپس امام توضیح می‌دهد که «ملک عظیم» در این آیه به معنای فرمان‌روایی بر سرزمین‌ها نیست، بلکه منظور فرمان‌روایی بر دل‌هاست که بر مردم واجب شده است از برگزیدگان الهی اطاعت کنند.
در آیه دیگری از قرآن کریم آمده است:
«قُل لا أسألکم علیکم أجراً الاّ المودّة فی القُربی؛ (41)
بگو من در برابر رسالتی که انجام داده‌ام، از شما مردم اجر و پاداشی نمی‌طلبم، مگر دوستی خویشاوندان و نزدیکانم را.»
امام رضا (علیه السلام) در توضیح این آیه و دلالت آن بر منزلت اهل بیت (علیه السلام) فرموده است:
نظیر این آیه در قرآن درباره برخی انبیای دیگر، مانند نوح، هود، صالح، لوط و شعیب نیز آمده است، با این تفاوت که فقط جمله «پاداش انبیا با خداست» آمده و مسئله «دوستی و نزدیکان» در مورد آنان مطرح نشده است.
خداوند، دوستی اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به این سبب واجب کرده که می‌دانست اهل بیت پیامبر اسلام، هرگز از دین الهی روی بر نمی‌تابند و هرگز به گم‌راهی و کج‌روی کشیده نمی‌شوند. پس از نزول این آیه و قبل از این که آیه برای مردم خوانده شود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، در میان پیروان خود به حمد و ثنای الهی پرداخت و فرمود: «ای مردم! خداوند تکلیفی را بر شما واجب کرده است، آیا این وظیفه را انجام خواهید داد؟»
هیچ کس به این پرسش پیامبر پاسخی نداد، زیرا گمان می‌کردند که این تکلیف به پرداخت وجه مادّی مربوط است. روز دوم و سوم نیز همین مسئله تکرار شد و مخاطبان پیامبر سکوت کردند، تا این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «این تکلیف مربوط به پرداخت طلا و نقره و خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها نیست.» مردم پرسیدند: «اگر درباره این امور نیست، پس درباره چیست؟» در این هنگام رسول خدا، آیه‌ای را که بر او نازل شده بود، برای مردم بازخواند و فرمود: «اجر رسالت من، دوستی اهل بیت من است».
مردم با شنیدن این آیه گفتند: «ما این فرمان الهی را می‌پذیریم و این واجب را به جای خواهیم آورد.» امّا بیشتر مردم به این تکلیف الهی عمل نکردند و به این پیمان وفا ننمودند.

نتیجه‌گیری

امامت که ادامه خط رسالت و نبوت است، لازمه هدایت و سعادت بشریت است.گر چه شناخت کامل امامت برای مردم ممکن نیست، لکن لازم است هر کس به اندازه ظرفیت و معرفت خود، در جهت شناسایی و شناساندن این عنصر هدایت‌بخش تلاش کند و با شناخت فضایل و ویژگی‌های ائمه معصوم (علیه السلام)، زمینه هدایت، سعادت و کمال خود و جامعه اسلامی و انسانی را فراهم کند.
در این راستا امام رضا (علیه السلام) با ویژگی‌های امام در جامعه اسلامی، تصریح می‌فرماید که امام، حجت خدا بر مردم و دعوت‌کننده آنان به سوی خدا، پاسدار حریم ارزش‌های الهی، برقرار کننده عدالت و مجری حدود الهی است که این همه در سایه اخلاق حسنه، طهارت، عصمت، علم، حکمت و سیاست ائمه (علیه السلام) در جامعه به منصه ظهور می‌رسد. لذا جامعه بشری در هر عصر و زمانی به وجود چنین انسانی کامل نیازمند است تا با اداره همه امور دنیوی و اخروی انسان‌ها، آنها را به سوی کمال و سعادت، هدایت نماید.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن وحدیث، دانشکده‌ی اصول‌الدین قم.
2. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج2، ص 143.
3. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص 78؛ طریحی، مجمع البحرین، ج6، ص 10؛ ابن منظور، لسان‌العرب، ج12، ص 24.
4. قرشی، قاموس قرآن، ج1، ص 121؛ مهیار، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، ص 127.
5. موسوی اصفهانی، امامت از دیدگاه شیعه، ب 3.
6. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: مستفید و غفاری، ص 396.
7. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ص 193 و 195.
8. همان، ص 187.
9. حکیمی، الحیاه، تحقیق: احمد آرام، ص 307؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ص195.
10. بقره، آیه 24.
11. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ج1، ص 191.
12. انبیا، آیه 73.
13. طه،آیه 2.
14. قصص، آیه 68.
15. احزاب، آیه 36.
16. نساء، آیه 26، 58 و 105.
17. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق محمد باقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج10، ص 351.
18. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ج1، ص 197.
19. همان، ص 192.
20. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ج1، ص 140.
21. همان، ج2، ص 399.
22. کلینی رازی، الکافی، ترجمه: جواد مصطفوی، ج1، ص 287.
23. نساء، آیه 59.
24. مائده، آیه 3.
25. قدر، آیه 4.
26. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ص 38.
27. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج25، ص 134.
28. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ص 39.
29. ابن المغازی، مناقب علی بن ابیطالب (ع)، ص 61؛ شوکانی، نیل الاوطار، ج6، ص 139؛ مجلسی، بحارالانوار، تحقیق: محمد باقر بهبودیت و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج38، ص 307.
30. ری شهری، میزان الحکمة، ج1، ص 425.
31. حجر، آیه 9.
32. مجلسی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج2، ص 293؛ کلینی رازی، الکافی، ج1، ص 250.
33. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ج2، ص 144.
34. شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، یاد ایام، ص 89.
35. احزاب، آیه 33.
36. حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 426.
37. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق: محمد باقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج5، ص 68.
38. نساء، 59.
39. نساء، 54.
40. حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 437.
41. شورا، آیه 32.

منابع تحقیق :
1. ابن مغازی، مناقب علی بن ابی طالب (علیه السلام)، سبط النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، 1384 ش.
2. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، دارالصادر، بیروت 1414 ق، چاپ سوم.
3. بیابانی اسکویی، محمد، امامت، انتشارات نبأ، 1390 ش، چاپ اول.
4. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، ترجمه: بهزاد جعفری، دارالکتب الاسلامیه، 1380 ش، چاپ اول.
5. ــــــــ ، ترجمه: علی‌اکبر غفاری، نشر اسلامی، 1363ش، چاپ دوم.
6. حسینی تهرانی، محمدحسین، امام‌شناسی، انتشارات سوره مهر، تهران 1386 ش، چاپ دوم.
7. حکیمی، محمّدرضا، الحیاة، ترجمه: احمد آرام، انتشارات فرهنگ اسلامی، 1373 ش.
8. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، دارالعلم و الدار الشامیه، بیروت و دمشق، 1412 ق، چاپ اول.
9. ری شهری، محمّد، میزان الحکمة، انتشارات دارالحدیث، قم 1416 ق، چاپ اول.
10. شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، یاد ایام، انتشارات صادق، 1375 ش، چاپ اول.
11. شوکانی، نیل الأوطار، دارالجیل، بیروت 1973 م.
12. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، تحقیق: حسین اعلمی، مؤسسة الأعلمی، بیروت 1404 ق.
13. ــــــــ ، ترجمه: آقانجفی اصفهانی، پیام علمدار، 1388 ش، چاپ دوم.
14. ــــــــ ، ترجمه: حمیدرضا مستفید و علی‌اکبر غفاری، صدوق، 1372 ش، چاپ اول.
15. طباطبایی، علی، انسان کامل، انتشارات مطبوعات دینی، 1382ش، چاپ اول.
16. طریحی، فخر‌الدین، مجمع‌البحرین، تحقیق: احمد حسینی، مرتضوی، 1375 ش، چاپ سوم.
17. عبدوس، محمدتقی و محمّدی اشتهاردی، محمّد، آموزه‌های اخلاقی و رفتاری امامان شیعه، انتشارات بوستان کتاب، قم 1384ش، چاپ دوم.
18. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الرضا (علیه السلام)، کنگره جهانی امام رضا (علیه السلام)، 1406 ق.
19. قرشی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، دارالکتاب الاسلامیة، 1371 ش، چاپ ششم.
20. کلینی رازی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ترجمه: جواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه، بی‌تا، چاپ اول.
21. مجلسی، محمّدباقر، بحارالأنوار، تحقیق: محمّدباقر بهبودی، انتشارات داراحیاء التراث العربی، 1403 ق، چاپ سوم.
22. ــــــــ ، تحقیق: یحیی عابدی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، شیرازی، انتشارات الوفاء، 1403 ق، چاپ دوم.
23. ـــــــ ، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1404 م، چاپ دوم.
24. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، انتشارات نشر کتاب، 1380 ش، چاپ اول.
25. موسوی اصفهانی، حسن، امامت از دیدگاه شیعه، انتشارات دارالعلم، قم 1382 ش، چاپ اول.
26. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، بی جا، بی‌تا.

منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را … حدیث از فضایل حضرت زهراء س در منابع أهل تسنّن قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را نخوانند چون؟ با سلام این وبلاگ به ندرت بروز رسانی ممکن است بشود وهابیت و اهل سنت اینجا را نخوانند به هیچ


ادامه مطلب ...