جام جم سرا: این گونه که از متن پیامتان فهمیده می شود، گویا هیچ شخص دیگری در تصمیم گیری شما برای ازدواج، دخالتی ندارد و انتخاب، 100 درصد بر عهده خودتان است. آنچه که من می توانم به شما توصیه کنم، این است که چون شما فقط 18 سال دارید و با توجه به وضعیت جامعه در زمینه سن ازدواج برای خانم ها و آقایان، هنوز دیر نشده و جای نگرانی زیادی وجود ندارد؛ نگذارید که این نگرانی شما را از نظر جسمی و روحی فرسوده کند زیرا بین دختری که شادابی و نشاط روحی دارد هر چند سنش زیاد شده باشد، با دختر دم بختی که سنش کمتر است اما از نظر جسمی و روحی فرسوده شده است، تفاوت زیادی وجود دارد و حرکت این 2 در مسیر پیشرفت در زندگی با یکدیگر قابل مقایسه نیست. پس زیاد نگران این مسئله که در حال حاضر فرصت و شانس زیادی را از دست می دهید، نباشید و همچنین از سویی دیگر نباید این نگرانی شما را وادار کند که تصمیم عجولانه ای بگیرید تا بعدا پشیمان شوید.
ترس از ازدواج
اما درباره ترس و اعتماد نداشتن باید بگویم که اصل ترس، اگر در حد معقول باشد امری پسندیده است و این بی اعتمادی در این شرایط زمانه که برخی خواستگارها با دروغ به دنبال ازدواج با دخترهای پاک و معصوم هستند، برای خانواده ها مفید است و لا اقل از ضرر و زیان های بعدی جلوگیری می کند زیرا اگر شما محتاطانه و با دقت موارد پیشنهادی ازدواج را با کمک بزرگ ترها یک به یک بررسی کنید و آن ها را در تمامی ابعاد شخصیتی با تحقیقات سختگیرانه مورد ارزیابی قرار دهید و در نهایت به نتیجه هم نرسید و مجرد بمانید، بهتر از آن است که عجولانه و بدون تحقیق، با یک فردی ازدواج کنید و خدای نکرده مطلوب شما نباشد و شما را از خوشبختی دور کند.
تعیین شرایط خواستگار
پس اصل ترس و اعتماد نداشتن در حد اعتدال، خوب است اما نباید از حد معقول خارج شود؛ به عنوان پیشنهاد و توصیه یک راهکار کاربردی این است که به صورت غیر مستقیم در بین دوستان و آشنایان شرایط خودتان را برای خواستگار و همسر ایده آل آینده تان بیان کنید و بگویید موردی را که واجد این شرایط حداقلی نباشد، اصلا نمی پذیرم چون باید شرایط من را داشته باشد و بهتر است شرایط تان را مورد به مورد یا حداقل به صورت کلی بیان کنید. این اطلاع رسانی باعث می شود که معرف ها و واسطه ها، در معرفی خواستگار به شما، ملاک های تان را بررسی کنند و شما را به هر شخصی معرفی نکنند و در انتخاب خواستگارهایی که می خواهند برای شما معرفی کنند، شرایطی را ملاحظه کنند. البته رفتار شما هم باید در تایید سخنان و حرف های تان باشد؛ به طور مثال، اگر دین و ایمان قوی و توجه به نماز و معنویت در همسر آینده تان برای شما بسیار مهم است، نباید رفتاری که با این شرایط منافات داشته باشد، انجام دهید چون این تناقض در گفتار و رفتار، باعث درماندگی اطرافیان و بی اعتمادی و بی توجهی آنان به گفتار شما می شود. ناگفته نماند که بسیاری از معرف ها بیشتر از گفتار به رفتار و منش دختران پاکدامن و معصوم دقت و توجه دارند. پس شما هم باید در رفتارتان دقت و توجه داشته باشید و هم گفتارتان.
تحقیق دقیق و سختگیرانه
پس از پذیرش خواستگار، حتما مراحل تحقیق دقیق و سختگیرانه را پیگیری کنید و از هیچ گونه قاطعیت و جدیتی در این مرحله دریغ نکنید. با کمک بزرگ ترها و صاحبان تجربه که دلسوز و خیرخواه شما هستند، یک به یک به خواستگاران و ویژگی های شان بر اساس معیارهای تان امتیاز بدهید و اگر موردی را توانستید انتخاب کنید و به دیگران ترجیح دادید، دیگر تردید نکنید و موافقت خود را اعلام کنید. اگر احیانا با انجام این کارها باز هم تصمیم گیری و اعتماد برای تان سخت بود، مراجعه به یک مشاور توانمند تنها راه حل است. خوب دقت داشته باشید که با انجام راهکارهایی که بیان شد، شما تلاش و وظیفه تان را برای ازدواج انجام داده اید و نسبت به جوانی و آینده تان کوتاهی نکرده اید تا در آینده افسوس گذشته را بخورید.(حجت الاسلام علی فروتن- کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: با توجه به اینکه شما در پیامکتان هیچ اشارهای به رفتار یا ارتباط نامناسبی از سمت شوهرتان نکردهاید و فقط گفتهاید که او از ظاهر جذابی برخوردار است، به نظر میرسد که مشکلی از طرف همسرتان نباشد و مشکل اصلی، احساس خود کم بینی در شماست.
احساس خودکم بینی باعث میشود تا شما خودتان را همتا و هم سطح شوهرتان ندانید و شوهرتان را بهتر و جذابتر ببینید و دچار دلواپسی شوید و مدام استرس داشته باشید که مبادا شوهرتان را از دست بدهید. در واقع ریشه این افکار مزاحم، نداشتن عزت نفس کافی است.
متاسفانه گاهی اضطراب و دلواپسیهای بیجا رشد میکند و به «توهم» تبدیل میشود که بدبینی نسبت به همسر را در پی دارد. این بدبینی آثار بسیار بدی روی رابطه مشترک زن و شوهر دارد و ممکن است در چنین حالتی تهمتهایی به همسر زده شود که به هیچ وجه درست نباشد. با این حال و در این مواقع، خانم مدام احساس میکند که فکرهایش درست است و شوهرش به خانم دیگری علاقهمند شده و حتی ممکن است از یک تلفن یا پیامک، برداشتهای فاجعه آمیزی داشته باشد!
به گزارش جام جم سرا، خانمی که خودش را لایق و شایسته همسرش نمیداند باید خودباور پذیریاش را تقویت کند. چنین فردی نباید احساس کند که شوهرش اشتباه کرده است که او را به عنوان همسر انتخاب کرده؛ زیرا چنین احساسی، هر روز او را ضعیفتر میکند و عزت نفسش را بیشتر کاهش میدهد. حس خودباورپذیری در چنین فردی، یا به وسیله دیگران و اطرافیان تحقیر شده است، یا خودش از درون حس «خود هیپنوتیزمی منفی» یا خود تلقینی منفی دارد.
افرادی که خود هیپنوتیزمی منفی دارند، در عین اینکه رفتارهایشان توسط دیگران مورد قبول واقع میشود، اما درون خودشان، رفتارهایشان را تایید نمیکنند. چنین افرادی باید به سمت «خود هیپنوتیزمی مثبت» حرکت کنند؛ یعنی خودشان از درون به کارهای درستشان آفرین بگویند.
ذکر این نکته لازم است که خودهیپنوتیزمی مثبت، با خودشیفتگی یا خود بزرگ بینی تفاوت دارد. در خود هیپنوتیزمی مثبت، فرد با نگرش امیدوار کننده به تواناییها، لیاقتها و استعدادهایش نگاه میکند تا زمینه پیشرفت خودش را فراهم کند.
همسران چنین خانمهایی هم باید توجه داشته باشند که هیچگاه همسرشان را در وضعیتی قرار ندهند که مدام مورد تحقیر، توبیخ، سرزنش و حتی مقایسه قرار بگیرند. چون در این صورت، احساس بیاستفاده بودن به آنها دست میدهد و نمیتوانند خودشان را قبول داشته باشند. با این حال توصیه میشود، چنین خانمهایی با مراجعه به یک مشاور متعهد، خود باورپذیریشان را افزایش دهند تا حس عزت نفس در آنها تقویت شود و از ادامه زندگیشان لذت ببرند. (عبدالحسین ترابیان - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
پاسخ مشاور: آنچه برای شما اتفاق افتاده، ترس از آینده است. اگرچه این ترس در بین انسانها مشترک است و نمیتوان آن را به صورت کلی از زندگی حذف کرد، اما شناخت علل این پدیده و راهکارهای کنترل و کاهش آن، به شما کمک خواهد کرد از تبدیل این ترس طبیعی به افسردگی و اضطراب مزمن جلوگیری کنید و حتی از آن به عنوان فرصتی برای معنا بخشیدن بیشتر به زندگیتان بهره ببرید.
چرا از آینده میترسید؟
با توجه به اینکه شما هم درس و هم سربازیتان را تمام کردهاید و ظاهرا برنامهای برای آیندهتان دارید، بهتر است با دلایل ترس از آینده و احساس درماندگی و غصه زیاد آشنا شوید.
ترس از ناشناختهها:
همیشه از آنچه نمیشناسیم، میترسیم و چون آینده سرشار از ناشناختهها و اتفاقات غیرقابل پیش بینی است بنابراین از آن میترسیم.
ترس از تنهایی:
این موضوع یکی از عمیقترین نگرانیهای مشترک همه انسان هاست حتی در زمانی که خانوادهای مستحکم و جمعهای صمیمی از دوستان در کنار ما هستند، نگرانی از دست دادن آن هاگاه و بیگاه آزارمان میدهد.
ترس از شکست:
در هر مقطعی از زندگی، موفقیت در عواملی مشخص رضایت فردی از خود و زندگیمان را در پی دارد و گاهی هم باعث ترس از شکست در آینده میشود.
ناتوانی در یافتن معنای زندگی:
زندگی بدون هدف، فلسفه و معنای تعریف شده، پر از نگرانی است. اگر ندانیم از زندگی چه میخواهیم و خوشبختیمان را در چه چیز خواهیم یافت، آینده در دید ما چیزی جز یک تصویر مبهم و تار نخواهد بود و نتیجه این بلاتکلیفی و نداشتن چشم انداز، نگرانیهایی است که در درازمدت به اضطراب فراگیر و عمیق تبدیل خواهد شد.
چگونه ترس از آینده را کاهش دهیم؟
ترسهایتان را بشناسید و باور کنید:
گام اول در غلبه بر هر مشکلی در محدوده روان آدمی، خودشناسی است. شما اگر بتوانید به علت اصلی هراستان از آینده، پی ببرید نیمی از راه را برای کنترل این ترس پیمودهاید.
فلسفه زندگی را کشف کنید:
در هر مرحله و هر یک از اتفاقات زندگی، معنا و فلسفهای برای خود بیابید. زندگی همواره جاری و بسیاری از حوادث زندگی اجتناب ناپذیر است. منابع سازنده معنا در هر دوره از زندگی و در هر شخص متفاوت است، اما این منابع باید به کلیت زندگی ما جهت دهند و دلیلی برای زیستن و فراتر از آن، برای بهزیستی ما فراهم آورند.
برنامهریزی کنید:
برنامههای کوتاه مدتتان را در راستای اهداف و معنای زندگیتان تنظیم کنید؛ اگر چه بیشتر مردم اهداف بلندمدتی را در ذهن خود دارند، اما شما باید برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت هم برنامه ریزی کنید. هنگامی که هر روز و هر ساعت بدانید برای چه تلاش میکنید و قرار است که به کجا برسید، آینده برایتان روشن خواهد بود و معنای زندگیتان پر رنگ خواهد شد و هر شکست را دست اندازی گذرا در مسیر رسیدن به اهداف بلندمدتتان خواهید دانست.
واقعبین باشید:
در عین واقع گرایی، مثبت اندیش باشید و بدانید که دو چیز ترس از آینده را شدت میبخشد. انکار وضعیت فعلی و ناامیدی از بهبود شرایط در آینده. داشتن برآوردی واقع بینانه از جایگاهی که امروز در آن قرار گرفتهاید، توقعات شما را از آینده تغییر و ترس از شکست را کاهش میدهد. از سوی دیگر نگاهی امیدوارانه و نگرش مثبت، راه را بر اضطرابهای بیبنیانی که هر روز شما را درگیر خود میکند، میبندد.
فراموش نکنید این شما هستید که باید نگرشهایتان را در زیباترین حالتی که میتوانید تصور کنید، ایجاد کنید تا ترس از آینده را به زانو درآورید. (نسیم احمدی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
484
پاسخ مشاور: لکنت زبان نوعی اختلال ارتباطی است که باعث ایجاد وقفه در توانایی فرد برای شکل دهی کلمات و جملات لازم به منظور برقراری ارتباط کلامی با دیگران میشود. در پدید آمدن این اختلال، عوامل فیزیولوژیکی، عاطفی، اجتماعی یا ترکیبی از این عوامل نقش دارند.
درباره اینکه گفتهاید برای درمان اقدام کردهاید و خوب نشدهاید باید از شما بخواهم از خوددرمانی پرهیز کنید و حتما از یک گفتاردرمانگر متخصص در این زمینه کمک بگیرید. با این حال توجه شما را به چند نکته مهم جلب میکنم.
عوامل موثر بر لکنت زبان
این اختلال معمولا از سنین ۲ تا ۴ سالگی که کودک آغاز به صحبت میکند، خود را نشان میدهد، اما در برخی افراد در سنین شروع مدرسه یا در دوران بلوغ به طور کامل نمایان میشود. با توجه به اینکه شما ۳۰ ساله هستید باید بدانید که از عوامل موثر بر لکنت زبان در سن شما میتوان به عوامل زیستی و روانی- اجتماعی اشاره کرد:
* عوامل زیستی مانند آسیبهای قبل از تولد، حین تولد و دوران کودکی و وجود ناهنجاریهایی در دستگاه صوتی.
* عوامل روانی – اجتماعی مانند احساس تهدید و ناامنی، احساس پذیرفته نشدن از سوی اعضای خانواده، احساس اضطراب در موقعیتهای ویژه و شوکهای عاطفی و روانی.
از یک گفتار درمانگر کمک بگیرید
درمان انتخابی برای لکنت زبان استفاده از روشهای رفتاری، اصلاح روش تنفس و مراجعه به گفتار درمانگر است. توجه داشته باشید که دارو درمانی در این اختلال به جز در موارد خاص جایگاهی ندارد و یک گفتاردرمانگر نقش موثرتری در این خصوص ایفا میکند. البته گاهی باید از کمک یک روانشناس نیز بهره برد چون در بسیاری موارد یک علت روانی و یک اضطراب نهفته در این اختلال وجود دارد که باید آن را شناخت و برطرف کرد.
۵ توصیه به افراد مبتلا به لکنت زبان
* همواره سعی کنید در هنگام صحبت کردن آرامش داشته باشید، خونسرد باشید و ارتباط چشمی خود را با طرف مقابلتان در همه حال حفظ کنید.
* لکنت زبان یک مشکل قابل حل است؛ بنابراین به عنوان یک نقطه ضعف غیر قابل حل به آن نگاه نکنید و آن را بپذیرید و درصدد درمان و رفع آن برآیید.
* هنگام صحبت کردن همه حواس خود را متوجه لکنتتان نکنید بلکه بیشتر روی انتقال منظور خود متمرکز شوید.
* سعی نکنید لکنت خود را از دیگران پنهان کنید. اگر مخاطب شما از این مشکل باخبر باشد راحتتر آن را میپذیرد و واکنش عجیبی نخواهد داشت.
* نکته مهم دیگر هم اینکه هیچگاه به خاطر این مشکل کوچک، خود را از حضور در موقعیتهای مهم زندگی برای رسیدن به موفقیت محروم نسازید. (نسیم احمدی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/ خراسان)
356
پاسخ مشاور: با توجه به اینکه گفتهاید در حالت عادی هم استرس و تپش قلب دارید، مشخص میشود که استرس بالای شما فقط در مسئله رانندگی بروز پیدا نمیکند، بلکه رانندگی تنها یکی از دغدغههای شماست. با این حال و با اطلاعاتی که دادهاید استنباطم این است که بهتر است با «فوبی» بیشتر آشنا شوید و درباره آن نکات بیشتری را بدانید.
شاید دچار فوبی شدهاید
هراس یا فوبی به ترس از شیء، جانور یا موقعیت خاصی گفته میشود که افراد از مشاهده یا قرار گرفتن در آن وضعیتها، دوری یا اجتناب میکنند چراکه روبرو شدن با آن موقعیتها اضطراب آنها را به حدی بیشتر میکند که کنترل اضطرابشان از دستشان خارج میشود. همچنین گاهی آن قدر این اضطرابها شدید میشود که بخشهایی از زندگی آنها را مختل میکند مانند شما که به دلیل همین اضطراب زیادتان، توان رانندگی ندارید.
۳ دلیل اصلی احساس هراس
صاحبنظران و روانشناسان درباره علتهای ترس و هراس چند مورد اصلی را مطرح کردهاند که در ادامه با آنها آشنا خواهید شد.
۱ -چون گذشتگان میترسیدهاند:
علت اول اینکه انسانها گرایش دارند از جانوران، اشیا و موقعیتهایی که انسانها در عصر حجر یا گذشته میترسیدهاند، همچنان بترسند.
۲ -چون آموختهاید بترسید:
علت دوم هم اینکه بعضی افراد آموختهاند از دیدن چیزی که آنها را میترساند، یا همراه شدن با آن بترسند یا یک تجربه بد باعث ترسیدنشان میشود.
۳ - چون افکارتان تحریف شده است:
سومین عامل، داشتن افکار نادرست یا تحریف شدن فکر است. به طور مثال، ممکن است علت ترس شما از رانندگی این عقیده باشد که نمیتوانید اضطرابتان را در آن حالت تحمل کنید و روبرو شدن با آن موقعیت برایتان غیر قابل تحمل است بنابراین از قرار گرفتن در آن وضعیت میترسید.
شاید فوبی اجتماعی دارید
با این حال و اگر در تمامی موقعیتهای اجتماعی مانند رانندگی، کنفرانس دادن، ارتباط برقرار کردن با دیگران دچار اضطراب میشوید و مانند مورد رانندگیتان از قرار گرفتن در آن موقعیتها هم اجتناب میکنید، باید ادعا کنم که شما به فوبی اجتماعی مبتلا شدهاید که مسئله رایجی است، اما باید هرچه زودتر مراحل درمان را شروع کنید چراکه بعضی اضطرابها، ریشه عمیقی دارند که باید در جلسات روان درمانی یا درمان شناختی-رفتاری بررسی شوند.
در این جلسات روان درمانی خواهید آموخت که این ترسها بیریشه و بدون اساس هستند و اگر این برای شما مسجل شود، بتدریج اضطرابتان کمرنگتر خواهد شد. همچنین درمان شناختی-رفتاری به شما میآموزد به جای اجتناب از موقعیت با موقعیتها روبرو شوید.
بسته به میزان اضطرابتان، جلسات درمانیتان هم طول خواهد کشید البته بعضی افراد در همان جلسات اولیه درمان میشوند و مشکلشان حل میشود.
چند توصیه ابتدایی برای حل مشکلتان
در ادامه چند توصیه ابتدایی برای حل مشکلتان مطرح میشود، اما با توجه به اهمیت نحوه درمان مشکلتان و اینکه ممکن است راهکارهای اشتباه باعث شود تا ترس در شما ریشهایتر شود و درمان آن سختتر، بنابراین، توصیه میکنم که ابتدا حتما به یک رواندرمانگر مراجعه کنید.
تمرین آرامش عضلانی کنید:
یکی از روشهای مقابله با استرس بیش از حد، تمرین آرامش عضلانی است که شما در این مرحله یاد میگیرید که چگونه هنگام مواجه شدن با اضطراب، آرامش را به خودتان القا کنید.
مواجه سازی کنید:
یک روش دیگر مواجه سازی است یعنی شما با موقعیت هراس که اضطرابتان را زیاد میکند، روبه رو شوید؛ به طور مثال برای رفع ترستان از رانندگی میتوانید با یک مربی در مکانهای خلوت تمرین کنید تا بتوانید به تدریج در مکانهای پرتردد نیز به همراه مربی رانندگی کنید و به مرور زمان، به تنهایی پشت فرمان خودرو بنشینید. (الهام نباتیان - کارشناس ارشد روانشناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
328
پاسخ مشاور: درباره شکست عشقیتان قبل از هر چیز لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که عشق دارای سه بخش اشتیاق، تعهد و صمیمیت است؛ عشقهایی را که یکی از این اجزا را نداشته باشند نمیتوان عشق نامید.
ازدواج نقطه عطفی در زندگی تمام افراد است و ما معمار خانواده آتی خود خواهیم بود از این رو نگرانیهای حاصل از ورود به مرحله جدیدی از زندگی و انتخاب صحیح همسر طبیعی است و همه افراد این نگرانیها را تجربه میکنند. در اینجا به راهکارهایی میپردازیم که در ابتدا شکست عشقی شما را التیام میبخشد و سپس به شما کمک میکند شریک رابطه ای مناسب انتخاب کنید:
برای خودتان نامه بنویسید
برای خودتان نامه ای بنویسید و از چیزهایی که اسمش را گذاشتید شکست عشقی و ترس، بنویسید. علت شکست عشقی و عوامل ترس از ازدواج را مفصلاً بیان کنید و شرح دهید که چرا اکنون آمادگی ازدواج ندارید. سپس از درسها و نکاتی که از شکست عشقیتان داشتهاید و تواناییها و آمادگیهای خود و خانوادهتان برای ازدواج سخن بگویید. این روش به شما کمک میکند تا بر شکست عشقی و ترسهایتان فائق آیید.
از عشق قبلیتان عبور کنید
تا زمانی که درگیر رابطه قبلیتان باشید حتی اگر فرد مناسبی را هم به عنوان همسر انتخاب کنید چون فرد مناسبی برای ازدواج نیستید، ارتباط شما محکوم به شکست خواهد بود. پس زمانی حداکثر یک ماهه به خودتان بدهید و در این مدت به افکارتان درباره آن رابطه پایان دهید.
به تنهایی خود بیندیشید
آیا به سالهای تنهایی خود فکر کردهاید؟ با خود بیندیشید که تنهایی خود را چگونه پر خواهید کرد؟ خانواده تا کی میتوانند با شما همراه باشند و نیازهایتان را به لحاظ مادی و روانی تأمین کنند؟
خود را به ابزارهای انتخاب صحیح مسلح کنید
ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام زندگی است، اما این تصمیم زمانی باید اتخاذ شود که دانستهها و تجربه و پختگی ما در برابر بزرگی آن اندک نباشد. ما معتقدیم که ازدواج به آموزش و یادگیری نیاز دارد؛ همان طور که در هیچ زمینه ای بدون یادگیری و مطالعه نمیتوان تخصص پیدا کرد. کتابهای بسیاری در زمینه انتخاب همسر در بازار موجود است، پیشنهاد میکنم این کتابها را تهیه کنید تا انتخاب بهتری داشته باشید و کیفیت ارتباط با همسر آیندهتان را بهبود ببخشید.
با مشورت از دیگران کمک بگیرید
در این زمینه میتوان با دو گروه مشورت کرد، نخست مشورت با کسانی که در سن شما هستند و انتخاب درستی انجام دادهاند و رضایت نسبی از زندگیشان دارند، مشورت با این گروه باعث دلگرمی شما میشود و گروه دوم، روان شناسان متخصص در حوزه مشاوره پیش از ازدواج هستند، بهره گیری از تخصص آنها، شما را مطمئن تر خواهد کرد. (فاطمه شیبک - کارشناس ارشد روان شناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
پاسخ مشاور: درباره شکست عشقیتان قبل از هر چیز لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که عشق دارای سه بخش اشتیاق، تعهد و صمیمیت است؛ عشقهایی را که یکی از این اجزا را نداشته باشند نمیتوان عشق نامید.
ازدواج نقطه عطفی در زندگی تمام افراد است و ما معمار خانواده آتی خود خواهیم بود از این رو نگرانیهای حاصل از ورود به مرحله جدیدی از زندگی و انتخاب صحیح همسر طبیعی است و همه افراد این نگرانیها را تجربه میکنند. در اینجا به راهکارهایی میپردازیم که در ابتدا شکست عشقی شما را التیام میبخشد و سپس به شما کمک میکند شریک رابطه ای مناسب انتخاب کنید:
برای خودتان نامه بنویسید
برای خودتان نامه ای بنویسید و از چیزهایی که اسمش را گذاشتید شکست عشقی و ترس، بنویسید. علت شکست عشقی و عوامل ترس از ازدواج را مفصلاً بیان کنید و شرح دهید که چرا اکنون آمادگی ازدواج ندارید. سپس از درسها و نکاتی که از شکست عشقیتان داشتهاید و تواناییها و آمادگیهای خود و خانوادهتان برای ازدواج سخن بگویید. این روش به شما کمک میکند تا بر شکست عشقی و ترسهایتان فائق آیید.
از عشق قبلیتان عبور کنید
تا زمانی که درگیر رابطه قبلیتان باشید حتی اگر فرد مناسبی را هم به عنوان همسر انتخاب کنید چون فرد مناسبی برای ازدواج نیستید، ارتباط شما محکوم به شکست خواهد بود. پس زمانی حداکثر یک ماهه به خودتان بدهید و در این مدت به افکارتان درباره آن رابطه پایان دهید.
به تنهایی خود بیندیشید
آیا به سالهای تنهایی خود فکر کردهاید؟ با خود بیندیشید که تنهایی خود را چگونه پر خواهید کرد؟ خانواده تا کی میتوانند با شما همراه باشند و نیازهایتان را به لحاظ مادی و روانی تأمین کنند؟
خود را به ابزارهای انتخاب صحیح مسلح کنید
ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام زندگی است، اما این تصمیم زمانی باید اتخاذ شود که دانستهها و تجربه و پختگی ما در برابر بزرگی آن اندک نباشد. ما معتقدیم که ازدواج به آموزش و یادگیری نیاز دارد؛ همان طور که در هیچ زمینه ای بدون یادگیری و مطالعه نمیتوان تخصص پیدا کرد. کتابهای بسیاری در زمینه انتخاب همسر در بازار موجود است، پیشنهاد میکنم این کتابها را تهیه کنید تا انتخاب بهتری داشته باشید و کیفیت ارتباط با همسر آیندهتان را بهبود ببخشید.
با مشورت از دیگران کمک بگیرید
در این زمینه میتوان با دو گروه مشورت کرد، نخست مشورت با کسانی که در سن شما هستند و انتخاب درستی انجام دادهاند و رضایت نسبی از زندگیشان دارند، مشورت با این گروه باعث دلگرمی شما میشود و گروه دوم، روان شناسان متخصص در حوزه مشاوره پیش از ازدواج هستند، بهره گیری از تخصص آنها، شما را مطمئن تر خواهد کرد. (فاطمه شیبک - کارشناس ارشد روان شناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
مغز، عضو بسیار پیچیدهای است که عملکردهای مختلفی در بدن دارد. هنگامیکه سکته مغزی رخ دهد، جریان خون به منطقه خاصی از مغز که فعالیت مشخصی را تحت کنترل دارد، نرسیده و عملکرد آن قسمت مختل میشود. به همین دلیل، سکته مغزی میتواند باعث فلج یا ضعف عضلانی، از دست دادن حس، اختلال زبان و گفتار و حافظه و مشکلات استدلال، مشکلات بلع، بینایی و ادراک بینایی، کما و حتی مرگ شود، اما سکته مغزی با ما چه میکند؟
دکتر فرزاد اشرافی، متخصص مغز و اعصاب پاسخ میدهد: سکته مغزی زمانی رخ میدهد که یک یا چند رگ خونی در مغز پاره یا به وسیله یک لخته خون مسدود شده است. اثرات سکته مغزی و میزان ناتوانی، به محلی از مغز که دچار عدم خونرسانی شده و نیز وسعت بافت درگیر بستگی دارد. به عنوان مثال، اگر سکته مغزی در ناحیه پشتی مغز رخ دهد، این احتمال وجود دارد که اختلال بینایی در فرد مبتلا ایجاد کند یا اگر در قسمت دیگری از مغز اتفاق بیفتد، ممکن است اختلال تکلم ایجاد کند.
وی در گفتوگو با جام جم میافزاید: به دلیل این که هر طرف از مغز کنترل طرف مقابلبدن را بر عهده دارد، سکته مغزی ایجاد شده در یک طرف با عوارض عصبی در طرف مقابل همراه خواهد بود که ممکن است علائمیچون فلج یک سمت بدن، مشکلات گفتاری و از دست دادن حافظه را شامل شود اگر سکته مغزی در ساقه مغز رخ دهد، بسته بهشدت آسیب، هر دو طرف بدن را تحت تاثیر قرار میدهد و حتی باعث حالت قفل شدگی در فرد میشود که در این حالت، فرد قادر به صحبت کردن نیست و توانایی انجام هیچ حرکتی را از گردن به پایین ندارد.
جبران آسیب در زمان طلایی
سوال اینجاست که چه میزان از آسیبها پس از سکته مغزی قابل درمان و آثار آن قابل ترمیم است؟
به گفته دکتر اشرافی، سکته مغزی براساس علت ایجاد به دو نوع خونریزیدهنده و انسدادی تقسیم میشود و درمان نیز بر همین اساس صورت میگیرد. در نوع انسدادی، اگر کمتر از سه ساعت از شروع علائم گذشته باشد، از داروی خاصی استفاده میشود که شانس بهبود و از بین رفتن علائم را افزایش میدهد و در موارد نادری نیز ممکن است عوارضی به همراه داشته باشد.
دکتر فرهاد عصارزادگان ، متخصص مغز و اعصاب نیز در این باره به جامجم میگوید: تنها درمان دارویی سکته مغزی حاد برای حل کردن لخته در رگ مسدود، آمپولی با عنوان « rtpa» است. پنجره زمانی برای اثر بخشی دارو، سه ساعت از زمان شروع علائم و حداکثر 5/4 ساعت است که از آن با عنوان زمان طلایی نام میبرند.
این متخصص تاکید میکند: در سکته مغزی بر اساس آن که آسیب در کدام ناحیه مغز رخ داده باشد و حجم سکته و رگ درگیر چقدر بزرگ یا کوچک باشد، میزان آسیب متفاوت است. در مورد همه سکتهها نمیتوان فرمول واحدی ارائه کرد. بعضی سکتهها با ناتوانی دائمی همراه است و بعضی دیگر به شکل قابل توجهی بهبود مییابد.
سکته مغزی با کمترین ناتوانی
به گفته دکتر عصارزادگان، اولین قدم در کاهش عوارض سکته مغزی، پیشگیری از وقوع آن یا کاهش حجم سکته با کنترل فاکتورهای خطر است. مورد بعدی، تسریع در انتقال بیمار برای استفاده از زمان طلایی است و مورد سوم، درمان عوارض بیماری و انجام درمانهای توانبخشی مناسب پس از وقوع سکته مغزی است.
وی تاکید میکند: پیشگیری از سکته مغزی با کنترل فاکتورهای خطر قابل اصلاح امکانپذیر است. مواردی از سکته مغزی با زمینه ژنتیک حتی بدون فاکتورهای خطر هم وجود دارد. از بخشهای عمده درمان در سکته مغزی توانبخشی بیماران است که متاسفانه در کشور ما مغفول واقع شده و به شکل جدی پیگیری نمیشود.
بازتوانی پس از سکته مغزی
پس از سکته مغزی بیمار نیازمند سازگاری با تغییرات ایجاد شده و یادگیری روشهای مقابله با آنهاست.
دکتر اشرافی در این باره توضیح میدهد: بازتوانی ممکن است برخی ناتوانیها را که سکته مغزی در بیمار ایجاد کرده، به وی بازگرداند. بیمار ممکن است بهبود نسبی را به کمک گفتاردرمانی، فیزیوتراپی و انجام ورزشهای مشخص پیدا کند. هدف از بازتوانی، افزایش استقلال، بهبود عملکرد فیزیکی و بهبود کیفیت زندگی پس از سکته است. در کشورمان، مراکز متعددی تحت نظر پزشک و پرسنل بازتوانی به ارائه خدمت در این زمینه میپردازند.
این متخصص مغز و اعصاب تاکید میکند: هر فرد بسته به این که تا چه حد تحت تاثیر سکته مغزی قرار گرفته، نیاز به ملاحظات مختلف خواهد داشت. توانبخشی باید در حدی که فرد، توانایی انجام فعالیتهای روزانه از قبیل خوردن، لباس پوشیدن و حمام کردن را به دست آورد، انجام شود.
مهمترین نکته در بهبود و جلوگیری از سکته مغزی مجدد یا سایر عوارض پس از سکته مغزی، مصرف منظم و صحیح داروهایی است که پزشک تجویز میکند. در صورت امکان بهتر است از یک پرستار برای کمک به بیمار استفاده شود.
پونه شیرازی