مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

شوهرم وقتی به والدینش می‌رسد از من فاصله می‌گیرد

پاسخ مشاور: گفته‌اید که همسرتان تک فرزند است و اراده‌ای از خودش ندارد. باید بدانید که معمولا پدران و مادران در تربیت تک فرزندان دچار اشتباه می‌شوند و با فراهم کردن تمام خواسته‌ها و امکانات برای فرزندشان، آنان را افرادی پر توقع و کم اراده تربیت می‌کنند. توجه داشته باشید که در زندگی با این گونه افراد لازم است واقعیت‌های زندگی را برای آن‌ها بیان و اجازه تجربه کردن را برای آن‌ها فراهم کنیم و در عین حال به آن‌ها مشورت‌های مناسب بدهیم. البته شما هم نباید اطاعت شوهرتان از حرف‌های والدینش را، همیشه پای بی‌اراده بودن او بگذارید و باید به او هم حق بدهید که می‌خواهد احترام پدر و مادرش را حفظ کند.


توقع مخالفت شوهرتان با والدینش بی‌جاست

بیشتر تک فرزندان به والدین خود وابسته‌اند و نمی‌توانند با آنان مخالفت کنند. البته باید این نکته را نیز در نظر داشته باشید که هر نظر متفاوت شوهرتان با شما، نباید به مخالفت شوهرتان با والدینش منجر شود؛ بنابراین توقع مخالفت کردن شوهرتان با والدینش، صحیح به نظر نمی‌رسد.


فرهنگ خانواده شوهرتان را بررسی کنید

گفته‌اید که در حضور والدین همسرتان، نمی‌توانید با یکدیگر صحبت کنید ولی دلیل آن را توضیح نداده‌اید. لازم است هنگامی که با هم تنها هستید در آرامش کامل درباره دیدگاه خود با همسرتان حرف بزنید تا دلایل او را برای این گونه رفتار‌هایش بشنوید. بهتر است بدانید که هر خانواده‌ای رفتارهایی را درست می‌داند و رفتار‌هایی را نادرست. ممکن است این رفتار شوهرتان در جمع‌های خانوادگی به خاطر فرهنگ حاکم بر خانواده او باشد چراکه در بعضی خانواده‌ها رفتار صمیمانه همسران در حضور دیگران یا ابراز علاقه آنان به یکدیگر را زیاد مناسب نمی‌دانند و رفتار همسرتان ممکن است ناشی از این نوع دیدگاه باشد.


بیشتر شباهت‌ها را ببینید نه تفاوت‌ها را

گفته‌اید که وقتی تنها هستید، شوهرتان رفتار خوبی با شما دارد و این می‌تواند نشان دهنده علاقه او به شما باشد. شما می‌توانید از همین علاقه استفاده کنید تا دلایل رفتارهای او را بهتر بشناسید و بیشتر روی شباهت‌هایتان تمرکز کنید تا تفاوت‌هایتان. (حمید شیرازی - کار‌شناس ارشد روان‌شناسی بالینی/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

92


ادامه مطلب ...

وقتی دندان‌ها خواب خوش را می‌ربایند

آدم‌ها معمولا پس از استرس و اضطراب دندان‌هایشان را روی هم می‌فشارند، ولی این حالت بیش از هر زمانی هنگام خواب رخ می‌دهد و گاهی باعث گازگرفتگی زبان و صدمه دیدن دندان‌ها می‌شود. مبتلایان به دندان‌قروچه بیش از دیگران در معرض خرخر کردن یا وقفه‌های تنفسی در خواب هستند.

افراد مبتلا به دندان‌قروچه معمولا از وجود چنین حالتی بی‌خبرند، ولی سردرد یا درد در ناحیه آرواره از علائم شایع این بیماری است و هرچند مشکل خطرناکی به دنبال ندارد، ولی تداوم این عادت باعث شکستگی، شل‌شدگی و افتادن دندان‌ها می‌شود و در نهایت به انجام اعمال مختلف جراحی و ترمیم دندان‌ها نیاز دارد. علاوه بر این، پزشکان معتقدند دندان‌قروچه ممکن است آسیب‌هایی جدی هم به آرواره و فک بزند و به مرور شنوایی فرد را کاهش دهد و حتی ظاهر صورت را تغییر دهد. با مراجعه به دندانپزشک، او محافظی را برای دندان‌هایتان می‌سازد که می‌تواند مانع به‌هم فشرده شدن دندان‌ها هنگام خواب شود. اگر از استرس و اضطراب رنج می‌برید، یادگیری روش‌های کاهش استرس می‌تواند بسیار موثر باشد. انجام برنامه‌های ورزشی مناسب و مصرف داروهای تجویزی برای آرام ‌کردن عضلات، راهکارهای دیگر به شمار می‌رود.

علائمی که نباید نادیده گرفت

اضطراب، استرس و تنش، افسردگی، گوش ‌درد ناشی از تغییرات ایجاد شده در مفاصل نزدیک کانال گوش، اختلال در غذا خوردن، سردرد، حساس و دردناک شدن عضلات بخصوص صبح‌ها، حساسیت دندان‌ها به سرما و گرما و شیرینی، بی‌خوابی، زخم یا دردناکی آرواره و خوردگی کناره‌های زبان از علائم دندان‌قروچه به شمار می‌رود. تشخیص زودهنگام این بیماری خطر بروز برخی بیماری‌ها از جمله اختلالات دندانی، اختلالات گوشی و مشکلات مفصلی در ناحیه آرواره را کاهش می‌دهد و مانع بروز این مشکلات می‌شود.

دندان‌قروچه بیشتر در کودکان شایع است و معمولا در سنین نوجوانی از بین می‌رود، ولی گاه این اختلال تا بزرگسالی نیز ادامه می‌یابد. علاوه بر این، افرادی که پرخاشگرتر و عصبی‌تر از دیگران هستند، بیشتر دچار دندان‌قروچه می‌شوند. همچنین استفاده از مواد محرک از قبیل استعمال دخانیات و سیگار، مصرف نوشیدنی‌های کافئین‌دار و الکل و داروهای غیرقانونی مانند متامفتامین‌ها یا قرص‌های اکستازی، خطر بروز دندان‌قروچه را تا حد بالایی افزایش می‌دهد.

حدود 15 تا 33 درصد مشکل دندان‌قروچه در کودکان مشاهده می‌شود. در دو زمان، ظاهر شدن اولیه دندان‌ها و رشد دندان‌های دائمی، احتمال دندان‌قروچه در کودکان افزایش می‌یابد. بعد از دوره تکمیل رشد دندان‌ها معمولا این عادت غلط نیز از بین می‌رود، ولی در برخی کودکان چنین اختلالی حتی تا بزرگسالی ادامه می‌یابد و پدر و مادر باید با هوشیاری و ارجاع آنها به پزشک، مانع پیشرفت بیماری شوند. دندان‌قروچه کودکان بیشتر در خواب رخ می‌دهد تا بیداری. در کودکان معمولا بروز استرس، برخی اختلالات از قبیل سوءتغذیه، حساسیت، وجود کرم در بدن و برخی اختلالات هورمونی ممکن است سرآغاز دندان‌قروچه در آنها باشد.

ترک عادت موجب مرض نیست

در بسیاری از افراد مبتلا به «دندان‌قروچه» بویژه کودکان، این اختلال بدون نیاز به درمان بهبود می‌یابد و با بالا رفتن سن خودبه‌خود درمان می‌شود، ولی در برخی افراد بالغ با تشدید این مشکل ممکن است راهکارهای درمانی مورد نیاز باشد.

ـ در اولین اقدام، پزشک معمولا محافظی برای بیمار تعبیه می‌کند که با قرارگیری بین دندان‌ها، بخصوص هنگام خواب، مانع سایش و فشردگی دندان‌ها برهم می‌شود. این محافظ اغلب از مواد آکرلیک سخت یا مواد نرم ساخته می‌شوند که بین دندان‌های پایین و بالای فک قرار می‌گیرد.

ـ گاهی ممکن است دندان‌قروچه به دلیل مشکلات دندانی باشد؛ بنابراین اصلاح شکل قرارگیری دندان‌ها می‌تواند مشکل را برطرف کند. در موارد شدید، زمانی که حساسیت دندان‌ها باعث شود فرد بدرستی قادر به جویدن غذا نباشد، پزشک سطوح دندان‌ها و تاج آنها را اصلاح می‌کند و در بعضی موارد حتی ممکن است با سیم‌کشی دندان‌ها یا جراحی به اصلاح مشکلات دندانی اقدام کند.

ـ مدیریت استرس و اضطراب در عده‌ای از بیماران و آموختن راه‌های کنترل استرس و نگرانی و نیز انجام ورزش‌های منظم و مراقبه می‌تواند مانع دندان‌قروچه در بسیاری از افراد مبتلا شود.

ـ رفتاردرمانی و یادگیری قرار گرفتن دهان و دندان‌ها روی یکدیگر برای جلوگیری از تداوم دندان‌قروچه بسیار اهمیت دارد.

ـ پرهیز از مصرف مواد غذایی و نوشیدنی‌های محرک حاوی کافئین مانند نوشابه، کاکائو و قهوه می‌تواند از بروز دندان‌قروچه جلوگیری می‌کند.

ـ کودکان در سنین پایین عادت دارند هر نوع خودکار، مداد یا خط‌کش را داخل دهان ببرند و آن را بجوند. پزشکان معتقدند چنین حالتی احتمال دندان‌قروچه را در طول روز یا شب هنگام افزایش می‌دهد.

ـ تمرین قرار دادن نوک زبان بین دندان‌های بالا و پایین برای افرادی که دندان‌قروچه دارند تا حد زیادی می‌تواند به کاهش این اختلال کمک کند و باعث آرام شدن عضلات آرواره و فک شود. با قرار دادن یک پارچه گرم یا سرد نیز روی فک و چانه می‌توان عضلات این ناحیه را آرام کرد.

ـ تا حد امکان از خوردن خوراکی‌های سفت مانند انواع آجیل، آبنبات و گوشت‌های نیم‌پز و جویدن آدامس خودداری کنید.

ـ روزانه به حد کافی آب بنوشید و به‌اندازه بخوابید. کم‌آبی بدن احتمال دندان‌قروچه را بخصوص در کودکان، بالا می‌برد.

ـ ماهیچه‌های گردن، شانه‌ها و صورت را ماساژ دهید و از اعمال فشار بیش از حد به این قسمت‌ها خودداری کنید.

ـ علاوه بر این راهکارهای درمانی، برخی درمان‌های دارویی نیز ممکن است اختلال دندان‌قروچه را رفع کند. برای مثال، استفاده از داروهای شل‌کننده عضلات قبل از خواب برای مدتی کوتاه می‌تواند مشکل را برطرف کند. علاوه بر این، تزریق بوتاکس به ناحیه فک در بیمارانی که به روش‌های دارویی و راهکارهای درمانی پاسخ نمی‌دهند، با فلج کردن عضلات این ناحیه می‌تواند تا مدتی مانع تکرار دندان‌قروچه شود. (جام جم سرا/ منابع: www.nlm.nih.gov+ www.medicinenet.com+ www.mayoclinic.org/ ندا اظهری/ سیب، ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

وقتی حضور تو را در کنارم ندارم

از تاریخ:

تا تاریخ:

عین عبارت

مرتب سازی نتایج بر اساس


ادامه مطلب ...

وقتی نفس به شماره می‌افتد: از آلرژی تا آسم

با پراکنده شدن گرده‌های گیاهان در هوا احتمال تنفس آنها وجود دارد؛ این در حالی است که ورود این گرده‌ها به سیستم تنفسی فردی که به صورت ژنتیکی به این مواد حساس باشد، می‌تواند عامل گروهی از اختلالات عمده در بدن شود.

دکتر ابراهیم رزم‌پا، متخصص گوش و حلق و بینی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران به بهانه روز جهانی آسم و آلرژی در گفت‌وگو با جام‌جم اظهار کرد: در مناطق گرم که گرده افشانی درختان در اوایل بهار صورت می‌گیرد، آلرژی‌ها نیز از ابتدای بهار بروز می‌کند، اما بسته به محل زندگی، خصوصیات آب و هوایی و نوع گیاهان منطقه، ممکن است در پاییز یا حتی زمستان همزمان با گرده افشانی بعضی از گیاهان یا پراکندگی هاگ‌ها شاهد بروز علائم آلرژی باشیم که معمولا تا پایان دوره گرده افشانی ادامه دارد.

تفاوت آلرژی فصلی و سرماخوردگی

به گفته دکتر رزم‌پا گاهی اوقات بیماران علائم آلرژی را با سرماخوردگی اشتباه می‌گیرند. باید بدانید عطسه، آبریزش بینی، سوزش و خارش گلو، اشک ریزش و برخی علائم سرماخوردگی مانند سردرد از جمله علائم آلرژی فصلی است؛ البته حمله‌های آلرژی می‌تواند به بروز التهاب در گوش و سینوس‌ها منجر شود. در صورتی که چنین علائمی هر سال در یک زمان مشخص بروز کند و پس از مدتی به سرماخوردگی عفونی منتهی شود، فرد به آلرژی فصلی مبتلا است و باید تحت درمان قرار بگیرد.

در صورتی که آلرژی بویژه در سنین پایین درمان نشود،می‌تواند بین 10 تا 20 درصد به آسم تبدیل ‌شود

تست آلرژی را جدی بگیرید

متخصصان آلرژی از آزمایش‌های ساده بدون عارضه برای یافتن عامل آلرژی‌زا استفاده می‌کنند و حداکثر 15 دقیقه زمان لازم است تا با آزمایش آلرژن‌های گوناگون در کلینیک‌های تخصصی، عامل مورد نظر شناسایی می‌شود. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که درمان آلرژی با اجتناب از ماده آلرژن امکان‌پذیر است و بدون شناسایی عامل آلرژی‌زا نمی‌توان از درمان نتیجه قطعی گرفت. همچنین زمانی که با انجام آزمایش‌های پزشکی عامل حساسیت‌زا شناسایی شد، دوری از آن ماده فرد را در درمان کامل یاری می‌کند. البته حدود یک‌سوم افرادی که نوع ماده آلرژن در آنها مشخص شده و برای حساسیت‌زدایی به کلینیک‌های آلرژی مراجعه می‌کنند معمولا به درمان پاسخ مثبت می‌دهند، در یک سوم مراجعه‌کنندگان درمان به صورت ناقص انجام می‌شود و یک سوم باقی مانده نیز به درمان پاسخ نمی‌دهند.

بیماری‌های مرتبط با آلرژی فصلی

به گفته دکتر رزم‌پا متخصص گوش و حلق و بینی با علائم التهاب مخاط بینی و حلق، کونژکتیویت آلرژیک با علائم قرمزی، سوزش و خارش چشم‌ها و آسم آلرژیک همراه با علائم تنگی نفس و گرفتگی راه‌های تنفسی و تنفس صدادار از جمله بیماری‌های مرتبط با آلرژی‌های فصلی محسوب می‌شوند. از طرفی درمان نکردن آلرژی می‌تواند باعث عفونت‌های مکرر گوش، ایجاد پولیپ بینی و سینوزیت‌های مقاوم به درمان‌های معمولی شود در حالی که درمان مناسب جلوی بروز این بیماری‌ها را می‌گیرد.

پیشگیری کجای ماجراست؟

معمولا زمانی که گرده‌ها به میزان زیاد در هوا پراکنده می‌شوند، نمی‌توانیم از آنها دوری کنیم، اما به کمک تدابیری می‌توان به تخفیف علائم کمک کرد. به‌عنوان مثال، در تمام شرایط در و پنجره‌های خانه و شیشه‌های خودرو باید بسته باشد. اگر فرد در محیطی قرار دارد که احتمال نفوذ گرده‌ها بین موها و لباس‌هایش وجود دارد، حتما باید قبل از خواب حمام و لباس‌هایش را تعویض کند. دارو درمانی هم یکی از اصولی‌ترین روش‌های کنترل و پیشگیری از عود علائم است.

هوای سرد، گرد و خاک، دودهای غلیظ، بوهای محرک، تمرینات ورزشی و استرس از جمله عوامل تحریک‌کننده آسم به حساب می‌آیند

خوشبختانه داروهای موثری برای درمان انواع آلرژی‌ها وجود دارد که علائم بیماری را کنترل و حتی از بروز آنها پیشگیری می‌کند. به‌عنوان مثال آنتی‌هیستامین‌ها یکی از بهترین داروهای ضد آلرژی محسوب می‌شوند و بسیاری از علائم را متوقف می‌کنند، اما نقش آنها موقتی است و درمان قطعی نیست. اسپری‌ها راه‌های درمان دارویی دیگری هستند که تاثیر بسیار زیادی در کنترل علائم دارند. برخی اسپری‌ها حاوی ترکیبات کورتون برای کنترل علائم آلرژی به‌صورت موضعی و به‌منظور کمتر کردن عوارض استفاده از کورتون، استفاده می‌شوند. این اسپری‌ها نباید به‌صورت مداوم مورد مصرف قرار بگیرد، زیرا که استفاده طولانی مدت از آنها خشکی مخاط بینی و عوارضی مانند خونریزی را به همراه دارد.

همچنین تجویز بموقع قطره‌های چشمی می‌تواند به پیشگیری و کنترل علائم کونژکتیویت آلرژیک کمک کند؛ در این بین نباید فراموش کنید انتخاب نوع و مقدار داروها فقط باید از سوی پزشک تعیین شود.

رابطه آسم و آلرژی

به گفته دکتر رزم‌پا، در صورتی که آلرژی بویژه در سنین پایین درمان نشود،می‌تواند بین 10 تا 20 درصد به آسم تبدیل ‌شود. باید بدانید آسم با درجات مختلف بروز می‌کند؛ از حالت خفیف که به هنگام تمرینات ورزشی ایجاد می‌شود تا حالت شدید که نیاز به مصرف دارو و مراقبت‌های روزانه دارد و با خس خس کردن، سرفه، نفس‌های کوتاه، تنگی نفس و... همراه است. هوای سرد، گرد و خاک، دودهای غلیظ، بوهای محرک، تمرینات ورزشی و استرس از جمله عوامل تحریک‌کننده آسم به حساب می‌آیند و بیماران آسمی باید از آنها دوری کنند؛ البته مصرف منظم دارو و آموزش بیمار برای کنترل بیماری تاثیر بسزایی در درمان آسم دارد و بیماران باید توجه ویژه‌ای به این موارد داشته باشند.

پریسا اصولی ‌/‌ جام‌جم


ادامه مطلب ...

وقتی شکست عشقی به جنون می‌کشد

فقط کافی است صفحه حوادث روزنامه‌ها را ورق بزنید، تا یک یا چند مورد از این قصه‌های تلخ را بخوانید. قصه‌هایی که برایتان روایت می‌کند که چطور یک جوان عاشق از معشوقش انتقام گرفته است.

«نه شنیدن از معشوق» یکی از دردآورترین اتفاقاتی است که هر فردی می‌تواند آن را در زندگی تجربه کند، با شنیدن همین کلمه 2 حرفی است که زندگی برخی از افراد به هم می‌ریزد، اگر جوان تا دیروز فردی شاد و پرانرژی بود به ناگاه آدمی غمگین و آشفته می‌شود که حتی از انجام امور شخصی‌اش بازمی‌ماند، اگر متنفر از سیگار بود، حالا پاکت پشت پاکت دود می‌کند، بی‌حوصله و کم‌طاقت شده و زود از کوره درمی‌رود.

معمولا بعد از گذر از گیجی و انکار شکست و خشم ناشی از طرد شدن، فرد شکست‌خورده آرام‌آرام به این فکر می‌کند که «چرا من؟»، «مگر او از من بالاتر است؟»، «من چه کم داشتم که به من نه گفت...» ژ«شاید من ایرادی دارم؟»، «نکند پای کسی دیگر در میان باشد» و... آنقدر احساس تشویش و ناراحتی کرده که حتی ممکن است دست به خودکشی یا انتقام بزند، در حالی که این «نه»، به معنای رسیدن به آخر دنیا نیست. ولی چرا چنین می‌شود و جوانان ما تاب شنیدن «نه» را ندارند.

شکست‌خوردگان انتقامجو معمولا حس می‌کنند سهم‌شان را از زندگی یا طرف مقابلشان آن‌گونه که سزاوار بوده، دریافت نکرده‌اند، به همین دلیل ممکن است دست به انجام کارهایی بزنند که شاید تاکنون حتی فکرش را هم نمی‌کردند. در وهله اول، فرد شکست‌خورده، یا به بیان بهتر «نه» شنیده، چون حس می‌کند به‌خاطر ظاهر نازیبایش جواب رد شنیده، به خود حمله می‌کند و برای رفع عیب‌های ظاهری حتی خود را به دست تیغ جراحی می‌سپارد.

گاهی این افراد گمان می‌کنند به دلیل نداشتن تمکن مالی از کسی که دوستش دارند پاسخ مثبت نگرفته‌اند به همین دلیل حتی به دزدی و به دست آوردن پول حرام متوسل می‌شوند.

خلاصه آن‌که برای جبران نواقص‌شان به هر چیزی متوسل می‌شوند تا دیگر کسی نتواند به آنها نه بگوید؛ و در بدترین شرایط نیز احتمال دارد، فرد به قصد خیانت، شروع به دوستی با جنس مخالف کند، سپس بعد از وابسته کردن طرف، زیر همه چیز بزند و از این که توانسته ‌ انتقام جانانه‌ای بگیرد، احساس رضایت و شادمانی کند.

در برخی موارد نیز فرد شکست‌خورده با آزار و اذیت و حتی کشتن طرف مقابلش یا رقیبی که او را مغلوب کرده است، می‌خواهد به خود و دیگران به اشتباه ثابت کند که عاشق واقعی است و... در حالی که همه این کارها به‌خاطر این است که آنها نتوانسته‌اند به این سوال ذهن‌شان پاسخ بدهند که «چرا من باید شکست عشقی بخورم؟»

جنون عشق

انتقامجویی عاشقانه نوعی از جنون آنی در بشر است که عقل عاشق بنا بر زمینه‌های قبلی برای لحظه‌ای زایل شده و به بروز رفتارهای ددمنشانه، بی‌رحمانه و شومی منجر می‌شود که آسیب بر جسم و روان دیگری، کمترین پیامد مخرب آن است. در بیشتر موارد، موضوع یک رابطه عشقی یک‌طرفه است، اگر چه گاهی نیز انصراف یکی از طرفین از ادامه رابطه دوستی یا نامزدی باعث می‌شود فرد انصراف‌دهنده مورد غضب و انتقام‌جویی ناجوانمردانه طرف مقابل قرار گیرد.

شخصیت‌های رشد نایافته

در آسیب‌شناسی این پدیده، اشاره به ویژگی‌های شخصیتی این افراد، نکات بسیار مهمی را روشن می‌کند. این افراد معمولا خصلت‌های مشترکی با هم دارند؛ از نظر اخلاقی رشد نایافته‌اند، شخصیت‌های خام و ضعیف و ناپخته‌ای هستند که هرگز متکی به خود نبوده و اعتماد به نفس‌شان همیشه زیرسوال است، کوچک‌ترین طرد و شکستی را به معنای از دست دادن کل زندگی‌شان تعبیر می‌کنند. انعطاف‌ناپذیری، لجاجت، سلطه‌گری افراطی، خودخواهی و انحصارطلبی مزمن‌شان باعث می‌شود دنیا را همیشه مطابق میلشان بخواهند و هرگز ‌غیر از خودشان به کس دیگری فکر نکنند و چنین است که اگر روزی، روزگار به کامشان نباشد تاب کنار آمدن با ناکامی‌ها را نداشته همچون بچه‌ها لج می‌کنند و برای انتقام کودکانه در کمال قساوت و بی‌رحمی نقشه می‌کشند. اینان شخصیت طبیعی ندارند اگرچه برخی از آنان مبتلا به اختلالات شخصیت هستند و تعدادی از آنها نیز سابقه نسبتا طولانی از رفتارهای ضداجتماعی در پرونده زندگی‌شان ثبت شده است.

پرخاشگری

یکی از وجوه تیره و منفی شخصیت بشر پرخاشگری است، اگرچه عده‌ای توانسته‌اند با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی و اخلاقی بر این خصلت هیجانی فائق آیند و خردمندانه و هشیارانه آن را در جهت مسیری سازنده و جامعه‌پسند کنترل کنند؛ اما هنوز افرادی هستند که هشیارانه مبادرت به رفتار پرخاشگرانه کرده و هیجان خشم خود را به اشکال مختلف به دیگران منتقل می‌کنند، زیرا انتقام‌گیری شخصی در صدر انگیزه‌های رفتار خشونت‌آمیز آنان قراردارد. معمولا جوان پرخاشگر باانگیزه و قصد قبلی، قربانی خود را مورد آماج رفتار خشونت‌آمیز خود قرار می‌دهد و با تکیه بر هیجانات رام‌نشده و بدون تفکر به عاقبت کاری که انجام می‌دهد، صرفا به‌خاطر کسب لذت لحظه‌ای دست به انتقام می‌زند، غافل از این‌که ممکن است تجربه این لذت موقت، زندگی و آینده‌اش را تباه و نابود سازد.

سختی‌های دوران کودکی

دوران کودکی نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری عاطفه، محبت و دلبستگی در ذهن فرد دارد، یعنی از همان اولین‌باری که مادر فرزندش را در آغوش می‌گیرد، حس اعتماد و ایمنی در کودک ایجاد می‌شود. حال کودکی را در نظر بگیرید که مادرش را از دست بدهد یا به هر دلیلی از داشتن رابطه عمیق عاطفی با مادر محروم باشد، او نه‌تنها اعتمادی به دنیا نخواهد داشت بلکه آنجا را مکانی خواهد دید که همه چیزهای خوب را از او دریغ می‌کند. این احساس عدم امنیت در بزرگسالی فرد نیز ادامه می‌یابد و برای جبران این خلأ احساسی است که او به دنبال یک مادر جایگزین می‌گردد، در خلال یافتن این جایگزین است که احتمال دارد شکست‌های عشقی وحشتناک‌تر از جدایی از عشق اول (یعنی مادر) را تجربه کند. فرد با از دست دادن عشق دوم، که به نوعی یادآور فقدان مادر در دوران کودکی است، با اعتقاد راسخ بر این باور که دنیا جای وحشتناکی است و دومین مادر هم بی‌رحم است، برای گرفتن انتقام آماده می‌شود. این قضیه برای خانم ها، علاوه بر مادر، در مورد پدر نیز صادق است.

آستانه تحمل پایین

تغییر در شیوه‌های فرزندپروری یکی از دلایل موثر بر کاهش آستانه تحمل جوانان است. در نسل قدیم، افراد سریع وارد عرصه جوانی و بزرگسالی شده و برای پذیرش مسئولیت و برآوردن انتظارات خانواده آماده می‌شدند، این چنین وضعی باعث می‌شد فرزندان از کودکی بیاموزند خانواده صرفا منبع ارائه خدمات نیست، بلکه خدماتی را نیز باید دریافت کند، به واسطه همین تعهد بود که جوان دیروز تاب تحمل هر گونه مشکلی را داشت، اما امروزه اغلب خانواده‌ها وظیفه حمایت همه‌جانبه از فرزندانشان را برعهده گرفته و آنان را متعهد به انجام هیچ وظیفه‌ای نمی‌کنند.

بنابراین فرزندان امروز بدون آن‌که مسئولیتی قبول کنند یا چالشی را تجربه نمایند، یاد گرفته‌اند پرتوقع باشند و همیشه خواسته‌هایشان را مطالبه کنند. این الگوی غلط تربیتی و عادت کودکی باعث می‌شود فرد در سنین جوانی نتواند مسائل خود را در اجتماع حل و ارتباطاتش را بدرستی مدیریت کند.

تغییر در الگوهای زندگی دیگر عاملی است که باعث کاهش آستانه تحمل جوانان شده است. در گذشته کودکان با همبازی شدن با بچه‌های دیگر نکات مختلفی از زندگی اجتماعی را می‌آموختند و از این طریق قدرت تحمل، صبر، توانایی حل مساله در آنان پرورش و تقویت می‌شد، اما در حال حاضر کودکان در آپارتمان‌ها محصور شده‌اند و تک و تنها با پناه بردن به بازی‌های رایانه‌ای روزگار سپری می‌کنند. از سوی دیگر، چگونگی ارتباط عاطفی اعضای خانواده با یکدیگر، شیوه پاسخگویی و همراهی آنان به مشکلات و شکست‌های زندگی نیز در این امر بسیار دخیل است.

شکست‌خوردگان انتقامجو اغلب در گذشته از نظر عاطفی ضربه سنگینی خورده‌اند و چون توانایی حل مساله را نداشته‌اند، موضوع برایشان نوعی کینه و خشم انباشته‌شده‌ای ایجاد می‌کند که شکست عشقی دیگر، آنان را به فکر انتقام و تلافی وامی‌دارد. زمینه‌های دیگری چون عقده‌های دوران کودکی، نداشتن خانواده بسامان، خیانت یا طلاق و... نیز در این خصوص نقش مهمی دارند.

تعهد در دوستی‌های نامتعارف تا آشنایی‌های دوران نامزدی

متاسفانه امروزه تعهد در رابطه دوستی نقش بسیار کمرنگی دارد؛ اگرچه دختران و پسران با علم بر این مساله وارد یک رابطه دوستی می‌شوند، اما خواه یا ناخواه علاقه و صمیمیت طرفین باعث توقع و ایجاد شکل خفیفی از تعهد نسبت به یکدیگر می‌شود و وقتی همین تعهد رنگ باخته و از جانب یکی از طرفین زیر سوال می‌رود، ممکن است فرد مقابل با جریحه‌دار شدن عواطف و احساس قربانی بودن، بیش از هر فرد متعهدی به این مساله واکنش منفی نشان دهد. از سوی دیگر، اگرچه تعهد دوران نامزدی، غلظت بیشتری نسبت به دوستی دارد، اما هرگز به معنای تعهد محض نیست، چه بسا دختر و پسر در این دوران به سر می‌برند تا با آشنایی و شناخت بیشتر از یکدیگر برای ادامه یا خاتمه رابطه تصمیم بگیرند. به بیان دیگر، وقتی از تعهد در این دو نوع آشنایی صحبت می‌کنیم، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که در بحث تعهد، بررسی آن روی یک تعهد ضعیف، متوسط و قوی معنادار بوده و صد البته لازم است جوانان با توجه به آن، ارتباطات خود را تنظیم کرده و برای عبور یا عدم عبوراز خط قرمزها تعیین تکلیف کنند.

«نه گفتن» و «نه شنیدن» را باید بیاموزیم

قدرت نه گفتن، یکی از ملزومات زندگی اجتماعی بشر است، قدرتی که بسیاری از ما فاقد آنیم. ما معمولا هیچ وقت حرف دلمان را نمی‌زنیم، مبهم سخن می‌گوییم و در جملاتمان، کلمات را آن‌طور که شایسته و بایسته است به کار نمی‌گیریم. مثلا جالب است بدانید کلمات «نه»، «شاید» و «بله» در هر زمان و موقعیتی، معنای متفاوتی دارد و گاه حتی به دلایلی به جای هم نیز استفاده می‌شود. مثلا، در شب اول مراسم خواستگاری، محال است شما جواب بله خانواده دختر را بشنوید حتی اگر داماد مورد پسند باشد، بی‌شک و بنابر مصلحت‌هایی با صحبت‌هایی مواجه خواهید شد که بیشتر در جهت دودلی و تردید یا جواب منفی و نه گفتن است؛ ابتدا‌ بله نمی‌شنوی چون نه یعنی شاید و شاید یعنی بله.

روان‌شناسان دلایل عمده‌ای را برای ناتوانی در بیان «نه» برمی‌شمرند که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: احساس نیاز در یاری رساندن به دیگران، جلب رضایت اطرافیان، سازگاری، ترس از هتک حرمت، ترس از دعوا و درگیری، ترس از دست رفتن فرصت، نگرانی از خراب شدن پل‌های پشت سر و...

بر این اساس، ما هیچ گاه جرات نه گفتن به اطرافیان را پیدا نمی‌کنیم چون این ویژگی در درونمان نهادینه شده و ضمنا می‌دانیم اولا تحمل شنیدن آن نیست، ثانیا یاد گرفته‌ایم هیچ «نه» گفتنی را جدی نگیریم و به هر طریقی شده با گریه و زاری، التماس و لجبازی و سماجت بسیار «نه» را به «بله» تغییر دهیم.

توانایی «نه گفتن» و «نه شنیدن»، از جمله مهارت‌های اجتماعی است که باید آنها را آموخت؛ زیرا افراد فاقد این مهارت‌ها، در صحنه اجتماعی دنیای امروز بسیار آسیب‌پذیر خواهند بود. بهترین زمان برای یادگیری این مهارت‌ها دوران کودکی است.

3 تا 4 سالگی، زمانی است که کودک به دنبال کسب استقلال است و می‌توان با فراهم آوردن زمینه اعتماد به نفس، آرام آرام این مهارت‌ها را در او شکل داد. فراموش نکنید مهارت «نه» گفتن و «نه» شنیدن باید از کودکی در فرد نهادینه و تقویت شود تا در بزرگسالی بتواند در شرایط سخت بار منفی روانی حوادث تلخ را تحمل کند.

شوخی با عشق ممنوع

متاسفانه در سال‌های اخیر، برخی باورهای به ظاهر روشنفکرانه اما در باطن کاملا نادرست و عوامانه، به عنوان اصول زندگی صحیح و عاقلانه در ذهن جوانان جا گرفته است. فارغ از چگونگی شکل‌گیری این ذهنیت‌ها، باید بگوییم چیزی که اشتباه است، همیشه اشتباه است و این که چه دلایل قبلی باعث آن شده، چیزی از اشتباه بودن آن کم نمی‌کند.

برخی از جوانان با بیان مقدمه‌ای چون «پس از آشنایی بیشتر می‌توانم به تو متعهدتر شوم»، «اگر همدیگر را خوب بشناسیم، مصمم‌تر به ازدواج می‌شوم»، و... وارد رابطه با جنس مخالف می‌شوند و ارتباطشان را آنقدر پیش می‌برند که بالاخره طرف مقابلشان را وابسته به خود می‌کنند و دقیقا همزمان با تبلور عشق در دیگری است که ساز ناسازگاری می‌نوازند و با استناد به دلایلی که شاید از همان ابتدای شروع رابطه نسبت به آنها نیز مطلع بودند، ختم رابطه را اعلام می‌کنند و با بهانه‌هایی چون «من هنوز به تو متعهد نیستم»، «تا به امروز با هم بودیم ولی از این پس راهمان جداست» و... مسئولیت عاشق کردن دیگران را از سرشان باز می‌کنند و دیگری را در غم عشق رها کرده و برای همیشه می‌روند؛ این در حالی است که همه ما در قبال کسانی که آنها را به خود وابسته کرده‌ایم، مسئولیم!

از دیگر گزاره‌های اشتباه در ذهن جوانان، راهبرد «در آب نمک خواباندن» فرد مقابل است. گاهی دختران و پسران، وقتی با موردی برای ازدواج مواجه می‌شوند، چون نمی‌توانند او را خوب سبک و سنگین کرده و تصمیم قطعی‌شان را برای بله یا نه گفتن بیان کنند، سعی می‌کنند با امروز و فردا کردن، جواب را به تعویق بیندازند، اگر چه این رفتار طبیعی است، اما طولانی کردن آن حس ناخوشایندی به طرف مقابل القا می‌کند، جالب‌تر آن که برخی، حتی وقتی نتیجه قطعی‌شان نه گفتن است، باز نمی‌توانند تصمیمشان را صریح و شفاف به طرف مقابل اعلام نمایند چون با خود فکر می‌کنند اگر این مورد را از دست بدهند، شاید دیگر نتوانند فرد مناسب و بهتری پیدا کنند و ناعادلانه‌تر آن که ممکن است رابطه را تا پیدا کردن جایگزینی بهتر ادامه دهند.

گاهی همین رفتارهای ناپخته و خودخواهانه باعث می‌شود فرد احساس کند از سوی فرد مقابلش مورد سوء‌استفاده قرار گرفته و به دلیل ظلم و نامهربانی که بر او روا شده، درصدد تلافی و انتقام برآید.

جواب منفی به معنای غرور نیست

برخی از جوانان، جواب منفی فرد مقابلشان را به پای غرور او می‌نویسند و او را فرد مغرور و خودپسندی می‌پندارند که از دماغ فیل افتاده است. اما براستی آیا واقعا فردی که جواب منفی می‌دهد، مغرور است؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است قضیه را از جهت مخالف آن بنگریم، اگر شما حق انتخاب و عاشق شدن دارید، اگر حق رد کردن و قبول کردن دارید، چرا این حق را به فرد مورد نظرتان نمی‌دهید، آیا او چون شما حق انتخاب ندارد؟ مگر نه غرور آن است که ما بی‌تفاوت به نظر دیگران، فقط به دنبال آرمان‌ها و معیارهای خود باشیم؛ حال خود قضاوت کنید شما مغرورید یا معشوق‌‌تان؟! برای وصال به محبوبتان تلاش کنید، اما هرگز نخواهید او را به زور عاشق خود نمایید. چون به زور عاشق کردن دیگران نه معقول است و نه ممکن اما به زور فراموش کردن عشق، هم معقول است و هم ممکن!

در عشق یکطرفه، وفاداری مفهومی ندارد

ارزشمندی عشق یک‌طرفه در قابلیت آن برای دوطرفه شدن است، اما اگر دوطرفه نشود، باید فراموش شود؛ فراموشی عشق در چنین حالتی هرگز به معنای عدم وفاداری یا سستی در عشق نیست، چون به عشقی باید وفادار بود که دوطرفه باشد. یادتان باشد معشوق اول هیچ برتری به معشوق دوم ندارد، هرگز تصور نکنید اولین عشق برایتان بهتر بوده است، چون عشقی عالی است که بتوانید با او مفهوم عشق متقابل را درک کنید. اگر امروز با رجوع به عقل و منطق‌تان نتوانید واقعیت‌های زندگی را با اختیار بپذیرید، تردیدی نداشته باشید که فردا، واقعیت‌ها در حالی به شما تحمیل خواهد شد که شاید دیگر قدرت نپذیرفتنشان را نداشته باشید.

به قضاوت بنشینید

گرچه شاید بتوانید با دلایل متعددی، معشوقتان را متهم و مسبب اصلی به هم خوردن رابطه‌تان بدانید، اما بی‌شک هیچ‌گاه نمی‌توانید خودتان را فریب دهید و به خود دروغ بگویید. به جای آن که همه تقصیرها را به گردن دیگران بیندازید، بهتر است در خلوتی بنشینید و تفکر کنید سهم‌تان در این اتفاق چه بوده است؟ کدام ویژگی شخصیتی و اخلاقی‌تان باعث جدایی و شکست عاطفی شده است؟ برای ادامه این رابطه چقدر تلاش کرده‌ا ید؟ چه روش‌های مساعد یا نامساعدی به کار گرفته‌اید؟ اگر دوست دارید رابطه را از سر برگیرید، دلایل منطقی‌تان چیست؟ و...

پاسخ به این پرسش‌ها قطعا مستلزم صداقتی بیرحمانه با خود است. نهراسید اگر بخواهید می‌توانید جرات مواجهه با این موضوع را داشته باشید، فقط کافی است بخواهید.

منطقی فکر کنید

جلسات خواستگاری یا دوران نامزدی برای شناخت هرچه بیشتر دختر و پسر و همچنین دو خانواده از یکدیگر است و این کاملا طبیعی است که در روند آشنایی، دو نفر با توجه به شناختی که از هم به دست می‌آورند، متوجه شوند هم‌کفو هستند یا خیر، بنابراین پس از ارزیابی و مشخص شدن نبود تفاهم، لازم است یکی از طرفین به دیگری جواب منفی دهد و اعلان هم‌کفو نبودن کند. قطعا شما یا فرد مورد علاقه‌تان به‌ دلایل مشخصی به این نتیجه رسیده‌اید که نمی‌توانید با یکدیگر ازدواج کنید. دلایل هرچه باشد قطعا برای یکی از طرفین مهم بوده است. گرچه ناراحت از جدایی هستید و این وضع طبیعی است، اما شما با یک تمرین ساده می‌توانید خود را به این امر متقاعد کنید که خود یا طرف مقابل‌تان حق داشته‌اید ‌و نباید بیش از این خود را برای ادامه و یا به هم خوردن رابطه به زحمت بیندازید.

به دور از احساسات و هیجانات به صورتی کاملا منطقی، خصوصیات و انتظارات نامزد سابق‌تان را فهرست کنید. حال خود را در وضعی تجسم کنید که با او ازدواج کرده‌اید و زیر یک سقف رفته‌اید؛ اینک با خصوصیات شخصیتی و اخلاقی همسرتان چگونه رفتار می‌کنید؟ آیا می‌توانید توقعات و انتظارات او را برآورده کنید؟ آیا توان مقابله و انطباق با برخی خصایص منفی او را دارید؟ آیا هم‌اکنون دوست داشتید با او ازدواج کنید یا ترجیح می‌دادید وارد زندگی نشوید؟ هیچ فکر کرده‌اید اگر نتوانید سازگار شوید چه باید کنید؟ و... اگر پاسخ‌هایتان چندان مناسب نباشد قطعا شما هم چون ما، خواهید گفت جدایی امروز بسیار خوشایندتر از فرداست. این تمرین در مورد فرد مقابل‌تان هم مصداق دارد شاید او هم، این‌چنین اندیشیده و به این تصمیم رسیده است که نمی‌تواند با شما زندگی مشترکی داشته باشد. به دیگر سخن بهتر است تا دیر نشده، بپذیرید تحمل ناراحتی «نه» شنیدن، بسیار راحت‌تر از تحمل دشواری‌های یک ازدواج ناموفق است.

با افکار منفی‌تان مبارزه کنید

درست است دل شکسته و ناراحت هستید، اما هرگز اجازه ندارید این مساله کوچک را به بحرانی شدید و حل نشدنی تبدیل کنید. شکست عشقی باعث هجوم افکار منفی به ذهنتان می‌شود، از ظاهر خود گرفته تا شرایط زندگی و خانوادگی‌تان را زیر سوال خواهید برد، همه اینها طبیعی است، اما این شمایید که می‌توانید با توسل به اراده قوی، سد راه افکار و باورهای اشتباه شوید و با آنها مبارزه کنید. اگر بتوانید باورهای غیرمنطقی‌تان را اصلاح کنید، خیلی راحت‌تر می‌توانید با جواب‌های منفی کنار بیایید؛ مثلا به جای این که بگویید: «حتما عیب بزرگی دارم که جواب منفی گرفتم»، «هیچ کس حاضر به زندگی با من نیست» و... می‌توانید به خود بگویید: «من معیارهای این فرد خاص را نداشتم»، «من می‌توانم با کسی بهتر از ایشان ازدواج کنم» و...

افسردگی‌تان را مدیریت کنید

افسردگی، احساس یاس و ناامیدی پس از شکست‌های عاطفی، نه‌تنها طبیعی است؛ بلکه گاهی بسیار مفید و سازنده است، گرچه برای بعضی‌ها هم بهانه‌ای می‌شود تا روح و جسم‌شان را در هر منجلابی فرو ببرند؛ البته حق انتخاب با شماست. سلامت زندگی هر فردی با انتخاب‌های خوب و بدش رقم می‌خورد، هرچند هر انتخابی نیز هزینه‌های خاص خود را دارد. از سر خشم و عصبانیت و گاهی حس انتقام نباید به سیم آخر بزنید و هر کاری را که قبل‌ترها شایسته خود نمی‌دانستید انجام دهید، با دادزدن، فحاشی، تهدیدکردن، مزاحمت‌های بی‌امان و.. راه به جایی نخواهید برد، فقط آخرین سرمایه‌های وجود خود را به باد می‌دهید و حرمت خود را زیر سوال می‌برید.

به جای حرکت بر مدار خشم و هیجانات منفی، سعی کنید شکست‌تان را فرصتی برای خودشناسی بدانید و با اعتماد به خود دوباره به پا خیزید، انرژی‌های منفی درونتان را بیرون بریزید و این بار با شیوه‌ای جدید راجع به خود و زندگی‌تان تفکر کنید تا اگر لازم است به دنبال تغییرات جدی در روش زندگی تان باشید، بی‌تردید این چنین است به بعضی‌ها هم می‌توانید نشان دهید که چه گوهر باارزشی را از دست داده‌اند.

با فکر انتقام مقابله کنید

شکست خورده‌اید؟ درست اما این چه کاری است که می‌خواهید شکست‌تان را با شکست دیگری جبران کنید. چرا حاضرید دوباره بدبخت شوید تا به نامزد سابق‌تان بفهمانید خیلی قوی هستید و هر کاری می‌توانید انجام دهید ولو این که به ضررتان باشد. واقعا این کینه چیست که به خاطر آن می‌خواهید خود را تا مرز پوچی و نیستی بکشانید!

انتقام کار ابلهان است. به جای این کار، می‌توانید خودسازی کنید و خودتان را رشد دهید، بی‌شک آن وقت است که بقیه حساب کار خود را می‌کنند. نه شما فرشته بوده‌اید نه نامزد سابق‌تان، پس این از خردمندی شماست که با عبرت از تجربه‌های تلخ، برای انتخابی دقیق‌تر قدم بردارید.

مواظب غرورش باشید

شما حق ندارید فرد مقابل‌تان را به دلیل علاقه‌ای که به شما دارد، مورد تحقیر و سرزنش قرار دهید یا برای رد کردنش، به او حمله و توهین کنید. خیلی محترمانه و قاطعانه جواب منفی‌تان را بدهید، در صورت سماجت بسیار، جریان ارتباط را قطع کنید و تا جایی که می‌توانید از او فاصله بگیرید. کش دادن رابطه باعث می‌شود فرد مقابل‌تان ماجرا را تمام نشده قلمداد کند و به عاقبت خوش آن بیش از قبل امیدوار شود.

بگذارید از احساسش حرف بزند

حق مسلم شماست با فردی زیر یک سقف بروید که او را شایسته همسری بدانید و علاقه فرد دیگری به شما نمی‌تواند مانع این حق شما شود. اگر کاری نکرده‌اید که به او آسیبی برسد، پس نگران چیزی نباشید. هر کسی مسئول احساسات خویش است اما باید آن‌قدر منطقی باشید که اجازه دهید او هم بتواند با این موضوع کنار بیاید. متکلم وحده نباشید، اجازه حرف زدن به او هم بدهید. هرگز حرفش را قطع نکنید یا با لحنی تند و شتاب‌زده پاسخگوی پرسش‌هایش نباشید. او به عنوان یک خواهان حق دارد برای رسیدن به شما، تمام تلاشش را بکند پس به او این فرصت را بدهید تا خودش را تخلیه کند اما در تمامی این مراحل، حواستان باشد اگر همه جوانب را سنجیده‌اید، روی موضع خودتان پافشاری کنید.

گاهی مشاوره لازم است

اگر خواستگار یا نامزدتان پایان رابطه را نپذیرفت و همچنان برای ادامه رابطه، اصرار و سماجت بسیاری داشت، بهتر است برای مجاب کردن ایشان، روشی دیگر را امتحان کنید. می‌توانید حل این مشکل را به علم روان‌شناسی بسپارید. مشاوره پیش از ازدواج و شرکت در جلسات مشاوره را مطرح کنید و به او یادآور شوید جواب قطعی شما مبتنی بر نتایج این جلسات است، چه بسا کمک‌های تخصصی یک متخصص بتواند او را در کنترل و شناخت احساساتش یاری برساند. البته یادتان باشد هرگز به او نگویید برای قانع کردنش لازم است با یک روان‌شناس مشورت کنید، بی‌تردید با نظر مخالف و احیانا جبهه‌گیری‌های او مواجه خواهید شد.

نسرین صفری/ مشاور خانواده

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

وقتی آپاندیس دردناک می‌شود

بسیاری از افراد به دلیل التهاب و عفونت آپاندیس یا همان ابتلا به آپاندیسیت، جراحی می‌شوند و آپاندیس‌ از بدن خارج می‌شود، در حالی که بسیاری از افراد تا آخر عمر دچار این مشکل نمی‌شوند و نیازی هم به جراحی پیدا نمی‌کنند. شاید این پرسش برایتان پیش آمده باشد که آپاندیس به چه کار می‌آید؟ چرا آپاندیس بعضی‌ها عود می‌کند و نیاز به جراحی دارد؟ آیا ترکیدن آپاندیس می‌تواند باعث مرگ کسی شود؟

متخصصان درباره اضافه یا مفید بودن آپاندیس نظرات متفاوتی دارند. به همین دلیل نمی‌توان به طور قطع گفت این عضو بدن کاملا ناکارآمد است و بدون عود هم می‌توان آن را از بدن خارج کرد.

خطرات پاره شدن آپاندیس

دکتر محمدرضا تفضلی، جراح عمومی به جام‌جم می‌گوید: آپاندیس هیچ عملکرد شناخته‌شده‌ای در بدن ندارد، اما بخشی از سیستم ایمنی بدن را تشکیل می‌دهد و سلول‌های لنفاوی این منطقه باعث ترشح پادتن‌هایی در روده می‌شود. از طرفی آپاندیس زائده‌ای یکطرفه است و دهانه باز دارد که اگر به علت وجود مدفوع یا مواد زائد دیگر، مجرای آن بسته شود، رشد میکروب‌ها به عفونت آپاندیس منجر خواهد شد. پس مهم‌ترین علت ابتلا به آپاندیس، انسداد دهانه آن است. اگر این عفونت برطرف نشود، ممکن است کیسه آپاندیس پاره و عفونت در محوطه شکم پخش شود. پاره شدن آپاندیس خطرناک است و اگر بموقع درمان نشود، به ایجاد عفونت شدید در شکم منجر خواهد شد و مرگ بیمار را رقم خواهد زد. برخلاف باور بسیاری، برداشتن آپاندیس عوارض جانبی ندارد و بدن بدون وجود این عضو به کارکردهای حیاتی خود ادامه می‌دهد.

عفونت و آپاندیس

بد نیست بدانید، آقایان بیشتر از خانم‌ها دچار التهاب آپاندیس می‌شوند. همچنین آپاندیسیت در کودکان کمتر بروز می‌کند، اما خطر پارگی آن بیشتر است و در صورت تشخیص دیرهنگام، عوارض آن هم بیشتر خواهد بود، به طوری که بیمار زمانی به بیمارستان آورده می‌شود که آپاندیس ترکیده و عفونت در شکم پخش شده و فقط شرایط بیمار است که درصد موفقیت جراحی را تعیین می‌کند. به گفته دکتر تفضلی، هستند کسانی که کوچک‌ترین دل‌دردی را به آپاندیسیت نسبت می‌دهند و کم نیستند افرادی که با وجود علائم آپاندیس از جراحی وحشت دارند چون فکر می‌کنند دچار نقص عضو خواهند شد در حالی که اصلا این طور نیست و برعکس درمان نشدن، سلامت فرد را به خطر می‌اندازد چون آپاندیس از انتها بسته است و انتهای دیگر آن نیز به روده بزرگ ختم می‌شود. ممکن است موادی که از روده بزرگ عبور می‌کند، وارد آپاندیس شود، اما برای موادی که وارد آن می‌شود، هیچ راه عبوری وجود ندارد. به عبارتی خود آپاندیس، موضوع نگران‌کننده‌ای نیست، اما زمانی خطرناک می‌شود که دچار التهاب و عفونت شود.

آپاندیسیت چه علائمی دارد؟

اولین نشانه تشخیص آپاندیسیت، وجود دردی مبهم و مداوم در نواحی شکم، پهلوی راست و بالای ناف است. با گذشت زمان بیمار دچار بی‌اشتهایی، حالت تهوع و استفراغ می‌شود. درد گاهی علاوه بر شکم و پهلو برای مردان در بیضه‌ها نیز حس می‌شود. به گفته دکتر تفضلی با بروز چنین علائمی برای تشخیص باید به پزشک مراجعه کنیم. پزشک پس از معاینات بالینی بلافاصله آزمایش خون تجویز می‌کند و از آنجا که در خون بیمار معمولا گلبول‌های سفید افزایش پیدا می‌کند، تشخیص بیماری قطعی خواهد بود. البته اگر تشخیص پزشک، جراحی باشد، انجام آزمایش تکمیلی شامل آزمایش ادرار و عکس شکم و سونوگرافی هم الزامی است.

و اما درمان

بعضی بر این باورند که در صورت بروز آپاندیسیت، اگر روی شکم و دیگر نواحی بدن که درد احساس می‌شود، کیسه آب گرم یا حوله داغ گذاشته شود، درد تسکین می‌یابد، اما در مقابل گروه دیگری می‌گویند این کار باعث ترکیدن آپاندیس و عوارض ناشی از آن خواهد شد. دکتر تفضلی در این باره می‌گوید: چنین توصیه‌هایی پایه و اساس علمی ندارد و مهم‌ترین نکته این است که در صورت بروز علائم گفته شده از هر گونه خوددرمانی بپرهیزیم و به نزدیک‌ترین مرکز درمانی مراجعه کنیم. شاید بپرسید زمان چقدر اهمیت دارد. باید گفت در کودکان از شروع درد آپاندیس تا زمان ترکیدن آن فرصت زیادی وجود ندارد و حداکثر زمان پیش روی بیمار می‌تواند درنهایت یک تا دو روز باشد و اگر بموقع درمان صورت نگیرد، آپاندیس می‌ترکد و بیمار تورم، افزایش درد و سفتی شکم خواهد داشت و سلامتش تهدید خواهد شد. این در حالی است که اگر آپاندیسیت بموقع تشخیص داده شود، با یک جراحی بسیار ساده می‌توان زائده را از بدن خارج کرد و بعد از آن، بیمار با گذراندن یک دوره نقاهت کوتاه و بدون بستری شدن در بیمارستان سلامتش را به دست می‌آورد و به روال طبیعی زندگی خود برمی‌گردد. درباره افراد بزرگسال نیز اگر آپاندیسیت بموقع درمان نشود و ترکیدن آپاندیس باعث ورود مواد عفونی به داخل محوطه شکمی شود، عوارضی مثل عفونت در محدوده لگن، چسبیدگی روده‌ها و تخمدان‌ها و نازایی برای خانم‌ها را به همراه دارد. در عین حال، عفونت بسیار شدید که به دنبال ورود مواد عفونی آپاندیس به شکم ایجاد می‌شود، می‌تواند وارد جریان خون و باعث مرگ بیمار شود. بنابراین با اقدام بموقع می‌توانیم آپاندیسیت را براحتی درمان کنیم؛ بدون این‌ که عوارض خطرناکی در پی داشته باشد.

پریسا اصولی ‌/ ‌جام‌جم


ادامه مطلب ...

وقتی دردانه‌هایی لوس تربیت می‌کنیم

سینای چهار ساله دستش را دراز می‌کند، روی دسته اره که آن را بگیرد و با قاطعیت می‌گوید نه! من نمی‌برم. من اره می‌خوام.

پدربزرگ تشر می‌زند که برو بچه فضولی نکن. سینا تمام زور و قدرت چهار سالگی‌اش را می‌اندازد توی گلویش و فریاد می‌زند می‌خوام! می‌خوام! و پاهایش را به زمین می‌کوبد.چنان فریاد می‌کشد که مادرش که داخل خانه پیش مادر بزرگ نشسته بیرون می‌آید و می‌گوید: چی شده؟ و می‌دود و بچه را بغل می‌کند و اشک‌هایش را پاک می‌کند و می‌پرسد: مادر قربونت بره چی می‌خوای؟

و بچه درخواستش را با فریاد تکرار می‌کند.

مادر از پدرش خواهش می‌کند که اره را به بچه بدهد و بچه با رضایت و حس پیروزمندانه می‌آید، پایین و شروع به اره‌کشی می‌کند و چند لحظه بعد دوباره صدای فریادش بلند می‌شود. او دستش را بریده ‌ و مادر بسیار ناراحت است و برای این‌که بچه خوشحال شود اره را می‌زند!

این بچه لوس یکی از هزاران بچه‌ای است که عادت نکرده‌اند، «نه» بشنوند.

بچه‌های لوس زیادند، اما والدین به سختی می‌پذیرند که بچه‌های خود را لوس بار آورده‌اند.

برای این‌که بدانید کودکان لوس چگونه‌اند این سوال را از ‌مهناز رضایی‌ روان‌شناس و مشاور خانواده‌ پرسیدیم. وی کودک لوس را کودکی گریزان از نظم و قانون می‌داند که توقع والدین را کمتر از سنی که در آن است برآورده می‌کند. این کودکان خودخواه، بهانه‌گیر و بی‌ملاحظه‌اند و درخواست‌هایشان جمع را به ستوه می‌آورد.

این کودکان از دستور‌ها پیروی نمی‌کنند و دائم نق می‌زنند و وسایل مختلف دیگران را برای خود برمی‌دارند.نالیدن، جیغ و فریاد و اعتراض دائمی از هرگونه مخالفتی از خصوصیات آنان است و نیاز به توجه همه به صورت تمام وقت درخواستی است که به طرزی غیرمنطقی برآن پافشاری می‌کنند.

یک کودک لوس و خودرای چگونه است؟

رضایی می‌گوید: وقتی‌ بچه‌ها صدای شما را که به آنها می‌گویید کاری را بکنید کلا نشنیده می‌گیرند، به دلایل گوناگون و حتی در خیابان خود را روی زمین پخش می‌کنند و از جایشان تکان نمی‌خورند، روی بزرگ‌ترها دست بلند کرده و گستاخی می‌کنند رفتارشان لوس‌بازی تلقی می‌شود.

آنها به هر بهانه‌ای وقتی روی کار خود تمرکز دارید، کارتان را به هم می‌ریزند و جلوی تمرکزتان را می‌گیرند‌ تا به جای هرچیز دیگری به آنها فکر و توجه کنید.

آنها حسود و تمامیت خواه هستند و هیچ قواعدی را نمی‌پذیرند.آنها باهوش هستند و می‌دانند نقطه ضعف شما چیست و با پافشاری بر آن شما را آنقدر کلافه می‌کنند که تسلیم شوید.

اگر شما یک زوج لوس پرور هستید و از لوس‌بازی‌های بچه خود کلافه شده‌اید، راه ساده اما سختی در پیش دارید. کافی است به قوانین احترام بگذارید و نرمش نشان ندهید.

روان‌شناسان راه‌حل قدیمی جایزه به دلیل کار خوب و تنبیه به دلیل کار بد را هنوز هم راه مناسبی برای تقویت رفتار درست می‌دانند.

برای این‌که کودکی لوس بار نیاورید سعی کنید امکانات را فقط در شرایط معقول و طبق معیارهای پذیرفته شده درخواست به آنها بدهید. مثلا وقتی کودک می‌گوید: مامان لطفا پازل من را بده.

به جای پاسخ به درخواست: بهت گفتم اون پازل را بده من!

در صورت جار و جنجال او را به اتاقش ببرید و وادار کنید آنجا بماند تا عذرخواهی کند.ایستادن در یک گوشه، ماندن در اتاق، محروم شدن از برنامه مورد علاقه یا وسایل بازی از تنبیهات مناسبی است که می‌توانید به کار ببندید.

چیزها را فقط وقتی برایشان بخرید که استحقاق آن را داشته باشند و برایش کاری کرده باشند. نظم اتاق، مسواک زدن و ساعت خواب را مثل یک قانون تغییرناپذیر از او بخواهید.

فرزند شما به شما علاقه دارد، حتی اگر گاهی به او تحکم کنید. نگران این نباشید که قاطعیت، شما را در نظر او نفرت‌انگیز جلوه می‌دهد. یک روز کودک بزرگ می‌شود و از شما به خاطر تربیت صحیح‌تان تشکر می‌کند و شما را علت همه موفقیت‌هایش می‌داند، همان‌طور که اگر کودکی لوس و ضعیف تربیت کنید، همیشه باید از او حمایت کنید و تا وقتی که زنده هستید او کودک لوس شماست و شما را برای این مشکل مقصر می‌داند.

اگر گریه کودک برای نیاز است، فورا نیازش رارفع کنید اما گریه ناشی از کج‌خلقی کودک باید نادیده گرفته شود.

با کودک بحث و لجبازی نکنید، فقط قانون را یادآوری کنید و تنبیه متناسب با قانون‌شکنی را اعمال کنید.

البته کودکان زیر چهار سال چیز زیادی از قانون نمی‌فهمند و پس از آن هنوز با بهانه‌جویی از انجام وظایف خود طفره می‌روند، اما با آغاز شش سالگی می‌توانند مشتاقانه قوانین را دنبال و در سن نوجوانی حتی قوانین را مثل یک بزرگسال وضع یا نقد کنند.

شما اسباب‌بازی تمام وقت کودک نیستید. او باید بیاموزد خود را سرگرم کند و ساعاتی را در خلوت خود بگذراند و شما و کارهایتان را رها کند. او باید صبر کردن و انتظار و زحمت کشیدن برای حصول نتیجه را بیاموزد.

کاری که می‌خواهید کودک انجام ندهد (مثل بازی کردن با غذا) شما یا فرزند بزرگ‌ترتان نیز نباید انجام دهید تا به شکل یک قانون درآید. وادار کردن کودک به خوردن غذایی خاص می‌تواند عق زدن و تف کردن غذا را به بار بیاورد، اما قانون بچه‌های گرسنه شیرینی نمی‌خورند، می‌تواند کمک کند.

به کودک‌تان بیاموزید مسئولیت کارهایش را شخصا به عهده بگیرد و نه تنها با عذرخواهی زبانی بلکه با جبران کردن خطا، رفتارش را بهبود بخشد.

به‌دلیل قلدری، قدر ناشناسی و طلبکار رفتار کردن و گناهکار و بدخواندن والدین توسط کودک هرگز برایش هدیه نگیرید این کار رفتارهای بد او را تقویت می‌کند.

بچه‌ها رفتار شما را تکرار می‌کنند، پس خود اولین مجری قوانین باشید.

در قوانین میان همسران باید توافق نظر و همدلی وجود داشته باشد وگرنه خیلی زود یک سوء‌استفاده‌گر کوچک در خانه رشد می‌کند و بزودی باج‌گیری و توطئه چینی علیه والدین به سود خود را آغاز می‌کند.

همچنین فراموش نکنید که تشویق‌ها و تنبیه‌ها باید بجا و اصولی و در حد سن و سال کودک باشد.

ماندانا ملاعلی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

وقتی اعصاب آدم کثیف می‌شود!

انگار همه عادت کرده‌ایم آسمان شهرمان را بدون ابر و پرنده و غبارآلود ببینیم؛ در حالی که متخصصان بارها درباره عوارض آلودگی هوا و تاثیر آن روی سلامت قلب و عروق، سیستم تنفسی، پوست و... هشدار داده‌اند، اما بد نیست بدانید تنفس هوای آلوده، سلامت روان‌مان را هم به خطر می‌اندازد.

یکی از مهم‌ترین مشکلات کلانشهرها، حجم بالای خودروهاست که آلاینده‌های خطرناکی مثل سرب تولید می‌کنند. باید بدانید سرب علاوه بر آثار زیانباری که بر سلامت جسمی افراد دارد و احتمال ابتلا به سرطان و سقط جنین را افزایش می‌دهد، سلامت روانی افراد را هم تهدید می‌کند؛ به عنوان مثال بر عملکرد سیستم عصبی تاثیر منفی می‌گذارد و باعث بروز سردردهای شدید (بویژه در بیماران مبتلا به میگرن) و کم شدن قدرت حافظه می‌شود.

دکتر شاهین جلفایی، متخصص مغز و اعصاب در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: نتایج بررسی‌های بسیاری نشان می‌دهد آلودگی هوا بویژه سربی که به دلیل سوخت نامناسب خودروها در هوا پخش می‌شود، می‌تواند احتمال تولد کودکان مبتلا به نقص عضو و همچنین اوتیسم و بیش‌فعالی را دو تا سه برابر افزایش دهد. همچنین هر چه عوارض مسمومیت ناشی از سرب بیشتر شود اختلالات ذهنی افزایش می‌یابد که به مرور باعث فراموشی‌های دائم، بیماری‌های لرزشی و علائمی شبیه جنون خواهد شد.

آلودگی هوا و پرخاشگری

آلودگی‌ هوا با کاهش انرژی و ایجاد خواب آلودگی همراه است و زمینه بروز پرخاشگری را فراهم می‌کند. در واقع وقتی فرد به دلیل آثار آلودگی هوا که یکی از آنها کمبود اکسیژن است، بی‌حوصله یا کم‌حوصله می‌شود قادر به کنترل خشم خود نیست و عصبی رفتار می‌کند. به گفته دکتر جلفایی، حتی براساس نتایج پژوهش‌های انجام شده روی حیوانات در فضای آزمایشی و در شرایطی که اکسیژن‌رسانی کاهش پیدا کرده بود، متخصصان دریافتند با کاهش انتقال اکسیژن به مغز، رفتارهای پرخطری از حیوانات سر زد. این وضع درخصوص انسان‌ها نیز صادق است، به طوری که هر چقدر میزان اکسیژن‌رسانی به مغز کاهش پیدا کند، برخی نقاط حساس مغز تحریک می‌شود، در نتیجه اختلالاتی مانند پرخاشگری و البته افسردگی، اختلال در تمرکز و کند شدن عملکرد ذهنی را در پی دارد. همه اینها عواملی هستند که افراد را در موقعیت‌های اجتماعی و شغلی دچار مشکل می‌کنند.

تغییر شخصیت ناشی از آلودگی هوا

آلودگی هوا در دراز مدت می‌تواند شخصیت افراد را هم تغییر دهد؛ مثلا اگر فردی برونگراست، به یک فرد درونگرا تبدیل شود و دیگر مثل سابق اجتماعی و سرزنده نباشد؛ در حالی که به گفته پژوهشگران، در هوای آلوده به علت کاهش اکسیژن و اختلال در عملکرد مغز، فرد به مرور زمان نه‌تنها مهارت‌های اجتماعی خود را از دست می‌دهد، بلکه مدام دچار فراموشی خواهد شد و همین موضوع می‌تواند زمینه‌ساز بروز آلزایمر در سنین سالمندی و حتی میانسالی باشد.

وقتی افسرده‌ها افسرده‌تر می‌شوند

آلودگی هوا تاثیر روانی مضاعفی بر بیماران افسرده دارد، قدرت تصمیم‌گیری آنها را ضعیف می‌کند و فرد بی‌انرژی، بی‌حوصله و خسته است. به گفته این متخصص مغز و اعصاب، همه این عوامل باعث می‌شوند بیماری افسردگی شدیدتر شود. در عین حال در افراد مضطرب و به اصطلاح استرسی، آلودگی هوا اوضاع را وخیم‌تر می‌کند، به طوری که فرد علاوه بر تحمل استرس بیشتر دچار بعضی علائم جسمی مانند تپش قلب و تنگی نفس خواهد شد که منشا عصبی دارد. از طرفی آلودگی هوا باعث می‌شود مبتلایان به وسواس هم نگرانی‌های مضاعفی پیدا کنند و مدام به این فکر باشند که دچار بیماری خطرناکی شده‌اند. همین احساس تشدید بیماری و وسواس، زمینه بروز بیماری دیگری به نام «خود بیمارانگاری» را فراهم خواهد کرد.

شناسایی افراد در معرض خطر

براساس مطالعات علمی، تاثیر آلودگی هوا روی بیمارانی که سابقه اختلال‌های روانپزشکی دارند بیشتر است، چون امکان تشدید علائم و بیماری افزایش می‌یابد. همچنین افراد سالخورده به دلیل ضعف سیستم ایمنی بدن و وجود بیماری‌های زمینه‌ای مانند فشار خون، بیماری‌های قلبی ـ عروقی، دیابت و... و کودکان به علت شرایط فیزیکی بدنشان بیشتر در معرض آسیب هستند.

نباید فراموش کنید بروز تحریک‌پذیری و احساس خستگی دائم ناشی از تنفس هوای آلوده برای کودکان بسیار خطرناک‌تر است، چون دستگاه عصبی بچه‌ها در حال رشد است و ریزگردها باعث ایجاد اختلال در آن می‌شوند.

منچ بازی کنید!

از آنجا که آلودگی هوا یکی از منابع استرس‌زاست باید با کاهش دیگر استرس‌ها به سلامت روان‌مان کمک کنیم. جلفایی در این باره می‌گوید: مثلا می‌توانیم تا حد امکان، استرس مان را در مورد شغل یا ترافیک کاهش دهیم، ساعت‌های استراحت و خوابمان را بیشتر کنیم، به باشگا‌ه‌های ورزشی برویم و با ورزش کردن میزان استرس‌های روزمره را کمتر کنیم و به جای خیابان‌گردی در هوای آلوده، در خانه با فامیل و دوستانمان دور هم جمع شویم و با بازی‌های خاطره‌انگیز مثل دبرنا، پازل، اسم و فامیل، منچ و... لحظات خوشی را رقم بزنیم.

با این اقدامات بظاهر ساده کمک بزرگی به سلامت روان‌تان خواهید کرد. البته در صورت امکان بهتر است با نصب هواسازها و تهویه‌های استاندارد در خانه میزان آلاینده‌ها را کاهش دهید.

پریسا اصولی / جام جم


ادامه مطلب ...

وقتی عصبانی می‌شوم خواهر بزرگترم را کتک می‌زنم!

پاسخ مشاور: این‌که کسی گاهی اوقات عصبانی شود، تا حدودی طبیعی است اما بروز رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه باعث آسیب دیدن رابطه شما با دیگران خواهد شد و باید این رفتار را ترک کنید. به طور کلی این که خشم خود را با بیان کلمات تخلیه کنید، بهتر از خشونت فیزیکی است هرچند خشونت کلامی هم برای دیگران آزار دهنده است.


ریشه های خشم خود را بشناسید

علت اصلی خشم ناکامی است و وقتی فردی به خواسته های خود دست نمی یابد، خشمگین می شود. شما باید موقعیت هایی را که در آن ها ناکام یا خشمگین شده اید، شناسایی کنید. فهرستی از عواملی که باعث عصبانیت تان می شود، تهیه کنید چرا که وقتی عوامل زمینه ساز عصبانیت تان را شناسایی کنید، بهتر می توانید خودتان را برای مقابله با خشم آماده کنید؛ به طور مثال، بررسی کنید که در چه شرایطی بیشتر عصبانی می شوید. زمانی که مورد بی اعتنایی قرار می گیرید، مورد تمسخر دیگران قرار می گیرید، وقتی فردی وسط حرف شما می پرد و نظر مخالف می دهد یا وقتی فردی رفتاری بی ادبانه و دور از احترام در مقابل شما انجام می دهد. اگر بتوانید ریشه های خشم خود را شناسایی کنید، راحت تر می توانید خشم خود را کنترل کنید.


بازی‌های رایانه‌ای خشونت آمیز را ترک کنید

باید با دلایل بروز رفتارهای خشونت آمیز بیشتر آشنا شوید. فشار همسالان، نیاز به توجه یا احترام و دیدن خشونت در خانه یا رسانه می تواند باعث پرخاشگری بیشتر شما شود. توجه داشته باشید که انجام بازی های خشونت آمیز و تماشای فیلم های خشن باعث بیشتر شدن حس خشونت در شما می شود که باید این عامل را از زندگی تان حذف کنید.


احساسات خود را به اشتراک بگذارید

سرخوردگی و خشم شما ممکن است به دلیل برآورده نشدن انتظارات شما از خواهرتان باشد که ممکن است انتظارات شما منطقی نباشد؛ بنابراین توصیه می شود در هنگام عصبانی شدن، فقط به خودتان حق ندهید بلکه با یادگیری رفتارهای جرات مندانه، خواسته ها و احساسات خودتان را با خواهرتان به صورت واضح و شفاف بیان کنید. همچنین به صحبت های خواهرتان گوش دهید و فراموش نکنید که باید احترام او را به خاطر بزرگتر بودنش حفظ کنید؛ به طور مثال، اگر برای مدت زمان استفاده از کامپیوتر با یکدیگر مشکل دارید، با هم صحبت کنید و به هیچ وجه خودتان را بر خواهرتان مقدم ندانید. با این حال و در مواقعی که عصبانی هستید، بهتر است محیط را ترک کنید و یک لیوان آب خنک بنوشید تا عصبانیت تان کم شود. (دکتر هادی صدری-کارشناس و مشاور خانواده/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

وقتی بدن عطش می‌گیرد

گرمازدگی که در حالت شدید به آن حمله گرمایی میگویند، به دلیل گرم شدن بیش از حد بدن و بالا رفتن درجه حرارت آن بر اثر فعالیت یا قرار گرفتن طولانی در معرض نور مستقیم خورشید و در دمای بالای هوا اتفاق میافتد.

حمله گرمایی خطرناکترین درجه گرمازدگی است که در نتیجه آن، درجه حرارت بدن تا 40 درجه سانتیگراد بالا میرود و در صورتی که اقدامات اورژانسی به موقع انجام نشود، ممکن است در اثر تبخیر و از دست دادن بیش از حد آب بدن، مغز، قلب، کلیهها و ماهیچهها آسیب شدیدی ببینند و در صورت تداوم این حالت، فرد جان خود را از دست بدهد.

چگونه حمله گرمایی را بشناسیم؟

معمولا وقتی بدن آب زیادی از دست میدهد، اعضای مختلف آن در وضعیت هشدار قرار میگیرند و هر چه سریعتر باید اقدامات لازم برای حل مشکل انجام شود. فردی که در هوای گرم دچار حمله گرمایی شده باشد معمولا دچار این نشانهها میشود که آگاهی اطرافیان از آنها میتواند به نجات جان او کمک کند.

ـ شایعترین نشانهای که در حمله گرمایی به چشم میخورد، بالا رفتن درجه حرارت بدن تا دمای
40 درجه سانتیگراد است که نوعی علامت خطر است.

ـ برهمخوردن شرایط روحی و رفتاری از قبیل احساس گیجی، بیقراری، کلام نامفهوم، کجخلقی، آشفتگی، صرع و کما ازجمله نشانههای بروز حمله گرمایی است.

ـ تغییر در میزان تعریق اتفاق میافتد به این معنی که در حمله گرمایی که با قرار گرفتن در هوای گرم اتفاق میافتد، پوست بدن موقع لمس داغ و خشک است. البته در حمله گرمایی که به دنبال فعالیت بدنی شدید رخ میدهد، پوست فرد ممکن است مرطوب باشد.

ـ فرد گرمازده دچار حالت تهوع و استفراغ میشود.

ـ پوست سرخ و قرمز به دلیل بالا رفتن درجه حرارت بدن از دیگر نشانههای حمله گرمایی و گرمازدگی محسوب میشود.

ـ تنفس فرد مبتلا به گرمازدگی سریع و سطحی است.

ـ ضربان قلب فرد هم بر اثر بالا رفتن درجه حرارت بدن بالا میرود و قلب را وادار میکند تا دمای بدن را کاهش دهد.

ـ سردرد هم از دیگر نشانههاست.

افراد پرخطر

همه افراد در روزهای گرم تابستان میتوانند در معرض گرمازدگی و حمله گرمایی قرار گیرند ولی این احتمال در بعضی بیشتر است. سن و سال افراد از عوامل مهم محسوب میشود. توانایی بدن برای مقابله با گرمای شدید به مقاومت سیستم عصبی مرکزی بستگی دارد. در سنین پایین، سیستم عصبی مرکزی رشد زیادی نکرده و در سنین بالای 65 سال هم این سیستم رو به ضعف میرود و از این رو بدن در مقابله با تغییرات دمایی ناتوان میشود. در هر دو گروه سنی، حفظ آب بدن دشوار است و خطر گرمازدگی را بالا میبرد.

ورزشکاران و افرادی که در گرمای زیاد ورزش یا کار سنگین و پرفشار انجام میدهند، بیشتر در معرض حمله گرمایی قرار دارند. بعضی افراد با قرار گرفتن در معرض حرارت بالا، مبتلا به بیماریهایی میشوند که در هنگام بروز موج گرمایی یا مسافرت به مناطق گرم آب و هوایی شیوع بیشتری پیدا میکند. محدود کردن فعالیت بدنی در زمان قرار گرفتن در چنین محیطهایی به بدن اجازه میدهد به مرور با آب و هوای گرم سازگار شود.

نبود وسایل خنککننده مثل پنکه و کولر در کاهش درجه حرارت بدن و خنک شدن محیط اهمیت بالایی دارد.

موقع قرار گرفتن در محیطهایی با درجه حرارت بالا، استفاده از بعضی داروها میتواند توانایی بدن را در برابر حفظ آب بدن و واکنش مناسب نسبت به حرارت، بالا ببرد. از این رو، افراد در چنین شرایطی باید نسبت به مصرف داروهای تنگکننده عروق خونی که تنظیمکننده فشار خون هستند، هوشیار باشند. این قبیل داروها با مسدود کردن ترشح آدرنالین، سدیم و آب را از بدن دفع میکند و در آب و هوای گرم باعث کمآبی بدن و در مواردی آماده کردن شرایط برای بروز حمله گرمایی میشود. علاوه بر این برخی محرکها در کودکان مبتلا به اختلال تمرکزی و بیش فعالی و محرکهای غیرقانونی از قبیل آمفتامینها افراد را بیشتر در معرض ابتلا به حمله گرمایی قرار میدهد. در این میان، بعضی بیماریها مثل بیماریهای قلبی و ریوی خطر حمله گرمایی را بالا میبرند. چاقی و نداشتن تحرک لازم و سابقه سکته قلبی، فرد را مستعد حمله گرمایی میکند.

راهکارهای درمانی

درمانهایی که در مراکز درمانی و اورژانس روی مصدومان حمله گرمایی و گرمازده انجام می‌‌شود، برای خنک کردن بدن و رساندن درجه حرارت بدن به حد متعادل است تا از این طریق از بروز هر گونه آسیب به اندامهای حیاتی بدن از جمله مغز جلوگیری شود. در مواردی که حمله گرمایی شدید باشد، بیمار را داخل وان آب سرد یا یخ غوطهور میکنند تا دمای بدن در کمترین زمان ممکن پایین بیاید.

استفاده از روش خنکسازی تبخیری، شیوه دیگری است که بعضی پزشکان آن را جایگزین غوطهوری در آب سرد میکنند تا از این طریق دمای بدن شخص را پایین بیاورند. در این روش، آب سرد روی پوست، مهپاش میشود و همزمان، به وسیله یک فن هوای گرم به بدن فرد میوزد و باعث تبخیر شدن آب روی پوست و خنک شدن بدن میشود.

قرار دادن مصدوم گرمازده داخل پتو یا بستههای یخ روش دیگری برای خنک کردن بدن است. در این شیوه شخص داخل پتوهای مخصوص یخ قرار میگیرد و بستههای یخ روی کشاله ران، گردن، کمر و زیربغل قرار داده میشود تا دمای بدن پایین بیاید.

در مواردی که فرد دچار حمله گرمایی شده باشد، روشهای معمول خانگی پاسخگو نیست و فقط با اقدامات ساده میتوان درجه حرارت بدن شخص را پایین آورد و کار اصلی به عهده نیروهای اورژانس و درمانگاههاست. ولی در مواردی که فرد دچار درجه خفیفتر گرمازدگی شده باشد شما میتوانید از برخی روشهای سادهتر برای کاهش دمای بدن فرد مصدوم
استفاده کنید.

اگر در محیط بیرون با فردی مواجه شدید که دچار گرمازدگی شده بود، او را به فضایی مانند کتابخانه، تالار یا فضاهایی از این نوع منتقل کنید که دارای کولر یا خنککننده باشد تا از این طریق بتوانید بدن او را خنک کنید. در گام بعدی، لباسهای عرق کرده را از بدنش خارج کرده و به بدن او آب اسپری کنید و او را در معرض جریان باد مستقیم کولر یا پنکه قرار دهید. اگر در فضای باز هستید، فرد را در یک جوی آب روان غوطهور کنید یا در فضای خانه، او را زیر دوش آب سرد ببرید تا دمای بدن کم شود. بعد از این کارها، به او مایعات خنک در حجم زیاد بخورانید تا آب از دست رفته بدن جبران شود.

در این میان به دلیل از دست رفتن مقدار زیادی نمک از بدن بهعلت تعریق، مایع ORS گزینه مناسبتری است چراکه علاوه بر تأمین آب از دست رفته بدن، نمک و مواد معدنی بدن را هم تامین میکند. نوشیدنیهای شیرین در این مورد توصیه نمیشود، چراکه ممکن است در توانایی بدن برای کنترل دما مشکل ایجاد کند. همچنین مایعات بسیار خنک هم میتواند باعث دردهای شکمی شود.

چه کنیم گرمازده نشویم؟

برای پیشگیری از گرمازدگی راهکارهای زیادی وجود دارد که رعایت آنها، از ما در برابر آسیبهای احتمالی محافظت میکند. پزشکان توصیه میکنند افراد در فصول گرم سال بویژه در روزهایی که درجه حرارت محیط خیلی بالاست، لباسهای گشاد، سبک و روشن بپوشند، چراکه لباسهای تنگ اجازه تبادل جریان هوا را بین پوست و محیط نمیدهد.

آفتابسوختگی توانایی خنک کردن بدن را کاهش میدهد بنابراین توصیه میشود برای جلوگیری از ابتلا به گرمازدگی بویژه در ساعات اوج گرما از کلاههای لبهداری که مانع از رسیدن نور به صورت میشوند و عینکهای آفتابی استاندارد استفاده کنید و مصرف ضدآفتابهای مناسب را هم فراموش نکنید. به خاطر داشته باشید که ضدآفتابها برای کارآیی بهتر باید هر دو ساعت تجدید شوند.

نوشیدن آّب و مایعات فراوان با تأمین آب بدن به حفظ دمای معمول و تعریق بدن کمک میکند. هرگز کودک یا کسی را داخل اتومبیل پارک شده تنها نگذارید. این مساله در بسیاری از موارد مرگ کودکان را به دنبال داشته است.

زمانی که اتومبیل زیر نور خورشید پارک میشود، دمای داخل خودرو در مدت 10 دقیقه حدود 7 درجه سانتیگراد افزایش مییابد. رعایت همین نکات به ظاهر ساده تأثیر زیادی در جلوگیری از ابتلا به گرمازدگی و حمله گرمایی دارد.

منبع: mayoclinic.org

سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...