مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ازدواج پیامبر (ص) با زینب دختر جحش

[ad_1]
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) زینب بنت جحش را برای زید بن حارثه خواستگاری نمود زینب خیال کرد برای خودش خواستگاری می‌کند. وقتی فهمید برای زید اسـت امتناع نمود. زیرا زینب دختر عمه پیغمبر (صلی الله علیه ...
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری …دلیل ازدواج پیامبر با عایشه در حالی که پیامبر سال داشته اند و عایشه سال و همین طور اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری …حضرت پیامبرص چند فرزند داشتند؟ و سر گذشت و ازدواج آنها را بیان کنید؟ در میان همسران ازدواج لسان‌العرب، ج، ص الصحاح، ج‌، ص‌ زوج النهایه، ج‌، ص‌ مفردات، ص‌ زندگی نامه حضرت محمد ص زندگی نامه حضرت محمد ص نام محمد بن عبد الله حضرت محمد ص در تورات و برخى کتب آسمانى الف ازدواج موقت کدام جوان سالهچه با ازدواج موقت موافق باشیم و چه مخالف آتشین بالاخره این سیل جوانان با ارتباطات آیا آیه‌اى در شأن عائشه و حفصه نازل شده است؟سؤال کننده سلیمان امیری پاسخ آیات نازل شده در شأن عائشه همسر رسول خدا را مى‌توان به حضرت حمزه ع، عموی پیامبر اکرم ص مؤسسه جهانى …حمزه فرزند عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام، یک از شجاع‌ترین مردان عرب و از قهرمانان مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر و اهل بیت در آیه …مسلمانان بعد از پیامبر اکرمص به فرقه‏ های مختلفی تقسیم شدند و هر یک برای خویش طریقه قاموس قرآن پدر بزرگ قوم مصلح راغب گوید پدر و نیز هرکه سبب اصلاح، یا ایجاد و ظهور چیزى بشود نسبت


ادامه مطلب ...

پیامبر اکرم (ص) و ازدواج آسان

[ad_1]
داستان کوتاه
جبرئیل امین (علیه السلام)٬ از سوی خدا به خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسید و عرض کرد:
خداوند سلام رساند و فرمود: زنان دوشیزه همانند میوه رسیده روی درخت هستند که چاره ای جز چیدن آن نیست وگرنه تابش خورشید، آن میوه را ضایع می کند و باد آن را متلاشی می کند.
وقتی دوشیزگان به حد ازدواج رسیدند٬ داروی (سلامت) آنها، شوهر اســت و گرنه در خطر انحراف و فساد قرار می گیرند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به مسجد آمد و در حضور جمعیت٬ بالای منبر رفت و پس از ستایش پروردگار٬ پیام خداوند را به مردم ابلاغ کرد.
مردم گفتند: با چه کسی ازدو اج کنیم؟
پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: با زنان همتای خود.
پرسیدند: زنان همتا (و هم کفو) کیانند؟
پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: افراد با ایمان٬ با همدیگر همتا و هم کفو هستند. (1)
در آن روز٬ پیامبر (صلی الله علیه وآله) هنوز از بالای منبر پایین نیامده بود که دختر عمه اش را به عقد مقداد (علیه السلام) در آورد و به مردم فرمود:
دختر عمه ام را همسر مقداد کردم٬ تا موضوع ازدواج٬ آسان شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. اَلمُؤمِنُونَ بَعضُهُمَ اَکفاءُ بَعضٍ.

منبع مقاله : www.irc.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

احادیث شیعه چهل حدیث زیبا در مورد ازدواجاگر در باره ازدواج و دامادی بهترین ازدواج ها آن است که آسان تر احادیث پیامبرصاهمیت به ازدواج های آسان توسط خانواده ها در اسلام از در اسلام از ازدواج به عنوان سنت پیامبر اکرم ص ازدواج ها آن است که آسان ازدواج و کانون ازدواج آسان استان سیستان وبلوچستان پیامبر اکرم ص ازدواج خوب آن رئیس کانون ازدواج آسان سیستان و بلوچستان از عشق نگاهی به ازدواج آسان در اسلامنگاهی به ازدواج آسان قدرت و نیرو و نشاط و شادابی ازدواج نیز پیامبر اکرمص معیارهای انتخاب همسر از نگاه پیامبر اکرمصمعیارهای انتخاب همسر از نگاه پیامبر اکرمص ازدواج و روح در ازدواج آسان تر انجام در محضر اولیاء الله ازدواج آسان، وظیفه همگان استازدواج آسان هر کس فرزندش به سن ازدواج برسد و توان ازدواج پیامبر اکرم ص ازدواج آسان و ساده …راهنمای ازدواجازدواج آسان و سادهازدواج ساده و آسانازدواج سادهازدواج آسانفرهنگ پیامبر اکرم ص راهکار تحقق ازدواج آسان سماموس ازدواج به تعبیر قرآن و پیامبر اکرمص ازدواج آسان داشته باشیم و به ازدواج از دیدگاه امام خامنه ای قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای پیامبر اکرم ص ازدواج شروعش آسان است از لحاظ معیارهای انتخاب همسر از نگاه پیامبر صزناشوییازدواجدر حدیثی از پیامبر اکرمص سلامت جسم و روح در ازدواج همیشه مورد آن است که آسان تر


ادامه مطلب ...

تَحَنُّثِ پیامبر (ص) تا پیش از بعثت

[ad_1]

گوشه‌گیری‌های «تَحَنُّث» پیامبر در غار حراء

در زندگانی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته‌اند: چند سالی پیش از بعثت، هر چند گاه یکبار چند شب و یا به هر سالی یکماه را در غار حِراء مجاور و معتکف می‌گشت. (1)
چنانکه در اخبار و روایات اشاره شده، حضرت رسول برای این گوشه گیری‌ها توشه و غذای چند روزه را همراه می‌برد و چون توشه به پایان می‌رسید کس می‌فرستاد و یا گاهی خود به خانه باز می‌گشت و توشه‌ی دیگری برمی‌گرفت. گفته‌اند که در این هنگام زاد و توشه‌ی وی بیشتر روغن زیتون و نانِ خشک بود (2) و گاهی هم چنان مشغول می‌شد که همین مختصر زاد را از یاد می‌برد.
در این گوشه گیری‌ها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌به چه می‌اندیشید؟ آیا به مسائل دینی و الهام و دعوت آینده اندیشه می‌کرد؟ آیا خود را آماده می‌کرد تا مهبطِ وحی الهی قرار گیرد؟ آیا به لزومِ دینی تازه برای هدایت خلق می‌اندیشید؟ آیا چنانکه بعضی گفته‌اند این دوره‌ی گوشه‌گیری، دوره‌ی آمادگی و یا دوره‌ی اندیشه برای پیدایش دینی تازه بود؟ ظاهراً از آن دوره و از تفکر و اندیشه‌ی نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن دوران چیزی برای ما نگفته‌اند. اما شهادت‌هایی داریم که بهترین راهنمای ماست در این باره.
این شهادت قرآن اســت و از هر شهادت تاریخی والاتر که فرمود:
«مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَ لاَ الْإِیمَانُ وَ لکِنْ جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ‌ (42: 52).
از آن پیش که وحی به تو رسد تو نمی‌دانستی که کتاب چیست و ایمان کدام اســت ولیکن ما آن را نوری گردانیدیم تا هر که را از بندگانِ خود بخواهیم بدان نور هدایت کنیم. و اینک تو خلق را به راه راست هدایت می‌کنی.»
و باز فرمود:
«وَ مَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَ لاَ تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لاَرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ‌ (29: 48)
و تو از این پیش نمی‌توانستی کتابی خواند و خطی بدستِ خود نوشت تا مبطلان در نبوت تو شک کنند.»
پس، پیش از وحی، او نه کتاب می‌دانست و نه هدایت خلق را می‌خواست. او به هیچ وجه آمادگی دریافت وحی را نداشت و به همین جهت نخستین وحی را با نگرانی و هراس دریافت. چه، نزولِ وحی ناگهانی بود و انتظار آن را نداشت. خود امید اینکه مورد نزول وحی قرار گیرد نداشت. چنانکه خداوند فرمود:
«وَ مَا کُنْتَ تَرْجُو أَنْ یُلْقَى إِلَیْکَ الْکِتَابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکَافِرِینَ‌ (28: 86)
«ای رسول! تو خود امیدِ آنکه این کتاب بر تو نازل شود نداشتی، جز اینکه رحمتی از پروردگارت بود، پس هیچگاه به کافران یاری مکن.»
بنابراین کوچکترین امیدی به دعوت مردم نداشت، نه قبل از عزلتش و نه در خلال آن، و این اخلاص مطلق نبی را می‌رساند و بس.
باز شهادتی روشن‌تر داریم آنجا که فرمود:
«وَ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ، قَالَ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذَا أَوْ بَدِّلْهُ، قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی، إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ‌. قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَ لاَ أَدْرَاکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ، أَ فَلاَ تَعْقِلُونَ‌ (10: 15-16).
و چون آیاتِ روشنِ ما بر خلق تلاوت شد، آنها که امید دیدارِ ما را ندارند، گفتند: قرآنی جز این بیاور و یا این را تبدیل کن. بگو، مرا نرسد که قرآن را از پیشِ خود تبدیل کنم. پیروی نکنم جز آنچه را که به من وحی شود. من اگر عصیان پروردگار کنم، از عذاب روز بزرگ می‌ترسم. بگو، اگر خدا نمی‌خواست هرگز این قرآن بر شما تلاوت نمی‌کردم و شما را از آن آگاه نمی‌ساختم. من عمری از این بیش میان شما زیسته‌ام. آیا خرد و اندیشه را به کار نمی‌گیرید؟»
بدین ترتیب روشن اســت که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش از آن به هیچ وجه به دعوت مردم فکر نمی‌کرد و اگر فرمان الهی نبود آیات قرآن را حتی به روزهای بعد، بر آن مردم نمی‌خواند. تمام آنچه بود در آن روزها، استغراق در خدا و آثار عظمت و نعمت‌های او بود. اندیشه درباره‌ی آفرینش و آفریدگار و یگانگی او و نظام دستگاه خلقت می‌توانست وجودِ او را پر کند. اگر گفته‌اند در این زمان سنگریزه‌ها بدو سلام می‌گفتند و با او سخن می‌گفته‌اند (3) و نغمه‌های جویبار برای او سخنی داشته‌اند، این سخن راست اســت. گفتگویِ با طبیعت و سخن با آثار عظمت الهی، دلی پاک و اندیشه‌ای روشن می‌خواهد. هر نقش و نگاری در هر برگی از درخت، هر لرزشی در گلبرگی، هر حرکتی در سنگریزه‌ای؛ نغمه‌ای در گلو و پیامی در دل دارد که شنیدنش گوش جان می‌خواهد. سکوتِ طبیعت صدایی دارد که تنها در گوش پیامبران می‌نشیند.
- وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ
مگر نه این اســت که آسمان‌های هفتگانه و زمین و هرچه در آن هست، تسبیح‌گوی او هستند و این ما هستیم که درک نمی‌کنیم؟ (17: 44) جز این بود که کوه‌ها و پرندگان، هم آوای داود می‌شدند؟ (34: 10).
پس هرچه هست، هر پدیده‌ای در طبیعت نوایی و آهنگی دارد و مجموعه‌ی این آهنگ اســت که نظام به کائنات داده، منتها شنیدن و درکش کار هر کس نیست.

هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید *** بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه

بگذریم، سخن از شهادت قرآن بر آن ایام بود. حدیث چه می‌گوید؟
گفتیم که سخنِ روشن و صریحی در این مورد ندارند. اما از فحوای بعضی از احادیث و پاره‌ای قرائن، می‌توان گذشتِ روزگار را در آن روزها بر محمد امین (صلی الله علیه و آله و سلم) حدس زد. ابوذر غفاری نقل می‌کند که روزی فرمود: و عاقل که بخواهد مغلوب عقلش نشود، باید ساعاتی داشته باشد: ساعتی که با پروردگار مناجات کند. ساعتی که به حساب نفس برسد. ساعتی که در آفرینش خدا اندیشه کند و ساعتی که به حاجت خوراک و آشامیدنش برسد...» (4).
می‌توان حدس زد که این برنامه‌ی حیات نبوی بوده، بخصوص در مرحله‌ی عزلت او و همین، عادت ثابتی شده که در همه‌ی زندگی باقی مانده، چنانکه بعدها عایشه زوجه‌ی او و مغیره صحابیِ او، شاهد تداوم اهتمام پیامبر بر آن قیامهای دراز شب و نماز نافله بودند تا جایی که به نماز پایش ورم می‌کرد. (5)
باری، سخن از آن انزواها و خلوت نشینی‌ها بود که در آن از کارِ دنیا می‌برید و سرگرم اندیشه‌های روحانی خود می‌شد. چنین گفته‌اند که این خلوت و انزوا از شیرین‌ترین روزهای زندگی پیامبراکرم بوده اســت. در این ماه بیشتر به بینوایانی که به او روی می‌آوردند غذا می‌داد و از هیچ نیکی و احسانی دریغ نمی‌ورزید. وقتی هم که دوران این یک ماه عزلت به پایان می‌رسید روی به کعبه می‌نهاد و پیش از آنکه وارد خانه شود، هفت بار کعبه را طواف می‌کرد، سپس رهسپار خانه‌ی خود می‌شد. (6) از بیشتر اخبار چنین فهمیده می‌شود که پیامبر گرامی اغلب به تنهایی به درون غار می‌رفت و در آنجا بیتوته می‌کرد تا مجال بیشتری برای تفکر و تأمل داشته باشد. ولی در پاره‌ای اخبار هم اشاره شده که خدیجه همسر بزرگوار و گاه فرزندانش نیز در این گوشه گیری‌ها همراه او بوده‌اند. اما می‌توان گفت که این همراهی‌ها باید ظاهراً تا محلّ اعتکاف و گوشه گیری و یا برای بردن توشه و آب باشد وگرنه این مطلب با خلوت و گوشه گیری و انزوا سازگار نیست. لازمه‌ی خلوت و انزوا، تنهایی اســت. بخصوص که در احادیث صراحت دارد که رسول اکرم به هنگام آغاز وحی در غار تنها بود و از آنجا نگران نزد خدیجه رفت. گذشته از آن، کسانِ خدیجه همه‌ی مکه را در طلب پیغمبر خدا گردیدند، ولی هیچکس به غار حراء سری نزد. از علی (علیه السلام) نیز نقل کرده‌اند که فرمود: هر سالی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ به حراء گوشه می‌گرفت. من او را می‌دیدم و دیگری نمی‌دید. (7) در این مورد هم می‌توان گفت که منظور جوارهای قبلی بوده، نه آخرین جواری که نخستین وحی در آن نازل شد. ظاهراً پس از بعثت باید پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) «تحنّث» در غارِ حراء را ترک کرده باشد. چون این سنت شرعی نبود و از آن به بعد هر سال دهه‌ی اول (8) و یا اواسط (9) و یا آخر ماه رمضان (10) را در مسجد اعتکاف می‌کرد (11). در آن موقع این گوشه گیری‌ها، دوری از جامعه‌ی جاهلی و پرهیز از رسوم و عادات آنها بود، ولی در دوره‌ی اسلامی، آن «اعتکاف» بود و در مسجد انجام می‌شد. زیرا دوره‌ی دعوت جامعه به حق و مقاومت در راه حق بود که فرار از معرکه به خلوت و غار، شیوه‌ی انبیاء و مسلمین نیست. (12)
این گوشه گیری‌ها را قریش «تحَنُّث» می‌خواند و در بعضی از روایات آمده که عبدالمطلب نیای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای نخستین بار در غار حراء، ماه رمضان را تحَنُّث گزید. چون ماه رمضان می‌رسید، وی به حراء می‌رفت و مساکین را غذا می‌داد. از آن پس دیگرانی چون ورَقَه بن نوفَل و ابوامیةَ بن مغَیْرة از او پیروی کرده و تا پایان ماه در آنجا می‌ماندند. (13) شاید هم که آنها در یک نقطه مثل حِراء جمع نمی‌شدند، اما در ماه رمضان بود که انزوا می‌گرفتند. این انزوای یک ماهه حاکی از احترام آن مردم به ماه رمضان بوده (14) و شاید نشانه‌ای از آن باشد که این عادت سابقه و ریشه‌ی قدیم‌تری داشته اســت. آنها که چنین روشی برگزیده بودند و به طور کلی آنها که با بت پرستی مخالفتی داشتند آنها را حُنفاء و یا اَحناف (جمع حَنیف) می‌خواندند. اما اینها که بودند و جریان از چه قرار بود؟

حَنیف

برای شناختن بهتر ایشان که در ارتباط با روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش از بعثت، مورد بحثهای مفصل علمای اسلامی و غربیان قرار گرفته، اشاره‌ای بدان بحث‌ها مفید می‌نماید:
قبلاً بگوئیم که عده‌ای معتقد به عربی بودن کلمه‌ی حنیف و اصیل بودن جریان حنیفیّت در عرب پیش از اسلام بوده و برخی نیز این کلمه را از اصلی سریانی یا عبری یا حبشی... دانسته و جریان حنیف بودن را تحت تأثیر روش‌های یهودی- مسیحی دانسته‌اند. بعضی هم اعتقاد به تشکّل و سازمان داشتن این جریان داشته‌اند و دسته‌ای هم برخلاف آن هستند.
روشن شدن مطلب بحث مفصلی را درخور اســت که از مجال بحث کنونی ما فراتر خواهد رفت. لذا به اشاره‌ای کوتاه و فشرده بس می‌کند.
حنیف در آثار اسلامی به معنی پیرو دین توحیدی اصیل و درست اســت.

در قرآن:

این کلمه ده بار و جمع آن «حُنَفاء» دو بار در قرآن مجید آمده اســت: حنیف بخصوص در مورد حضرت ابراهیم (علیه السلام) به کار رفته که حنیف و مسلم بود. نه یهودی بود و نه نصرانی (3: 67 و 2: 135). در پرستش خالصانه‌ی خدا فردی نمونه بود (2: 135 و 3: 67، 95 و 4: 125 و 6: 79، 161 و 16: 120، 123 و 22: 31).
به اهل کتاب (98: 5) و به رسول خدا و پیروانش نیز امر شده که خداوند را مانند حنفاء پرستش نمایند، نه چون مشرکان و بت پرستان (10: 105 و 30:30). پهلوی هم قرار گرفتن ساده‌ی حنیف و مسلم (در آیه‌ی 67 سوره‌ی آل عمران) کافی اســت که نشان دهد این کلمه نام خاص دسته‌ی مذهبی معینی نبوده، چنانکه «حنفاء لله» (در22: 31) نیز آن را تأیید می‌کند. پس وجود حنیفیّت به عنوان یک سازمانِ متشکل، پیش از اسلام (چنانکه اسپرنگر مدعی اســت) (15) در قرآن تأیید نمی‌شود. آیه‌ی سی ام سوره‌ی روم از این جهت اهمیت خاصی دارد. وقتی گفته می‌شود: «پس تو (ای رسول)‌ روی به دین حنیفی آور که خداوند فطرت خلق را بر آن نهاده، تبدیلی در خلق خدا نیست. این اســت دین استوار» (هم چنین 6: 79 و 10: 105) روشنگر آن خواهد بود که حنیفیّت در برابر بت پرستی و مذاهبی اســت که بعدها به وجود آمده و دچار تحریف شده‌اند و خود مذهبِ اصیل، ذاتی، فطری و خالص اولی اســت. این آیه (30:30) مسلماً مکی اســت و در حدود سال نهم بعثت و چهار سال پیش از هجرت نازل شده و کاملاً نظر آنهایی را ردّ می‌کند که می‌گویند بعد از اینکه نبیّ اکرم در مدینه از ایمان یهود مدینه ناامید شد، آیات مربوط به حنیفیّت ابراهیم نازل گردید. می‌بینید که سال‌ها پیش از هجرت امر به پیروی از دین فطری حنیف تأکید شده اســت. البته آیات دیگری هم (مثل 6: 79 و 10: 105) این نظر را تأیید می‌کنند.
ضمناً در آیه‌ی «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ» (3: 19) گفته‌اند که عبدالله بن مسعود از صحابه آن را به صورت انّ الدین عند الله الحنیفیة قرائت می‌کرده اســت. (16)یعنی دین در نزد خداوند حنیفیّت اســت. این، یعنی از اسلام به نام حنیفیت یاد کرده اســت و نمی‌توان فرض کرد که ابن مسعود این نام را خود وضع کرده باشد. (17) در متون اسلامی بعدی نیز این کلمه را به همین صورت و معنی می‌یابیم. البته استعمال این کلمه در این متون بستگی زیادی به کاربرد خود کلمه در قرآن دارد. مفهوم قرآنی و درکی ستایش آمیز که از کلمه وجود داشته، در متون اسلامی نیز محفوظ مانده اســت. حنیف گاهی معادل کلمه‌ی مسلم به کار رفته (18) و حنیفیّت (و گاهی حنفیّت) برای دین ابراهیم و یا اسلام خیلی رواج بیشتری داشته. (19) در احادیث آمده که پیامبر فرمود:‌«بُعثْتُ بالحنیفیّة السّمَحة» مبعوث شدم به دین حنیف آسان. (20) یعنی به دین آسانی در برابر آن جنبشهای زاهدانه. یا حدیث دیگری اســت که «أحب الدین الی الله، الحنیفیة السَّمحة» (21).
در شعر عرب نیز این نام به همین معنی به کار می‌رفته اســت. شعری از شاعر و حکیم و رئیس قبیله‌ی «اوس»، ابوقیس بن الأسلت انصاری (م 1هـ ) نقل کرده‌اند که دعوتی اســت برای تأسیس دینی حنیف با ایمانی خالص. (22) در شعر صخر، عیسویانی که شراب می‌نوشند، در اطراف یک حنیف جنجال به پا می‌کنند (23). شارح، حنیف را مُسلم معنی می‌کند. هر چند «بوهل» اصرار دارد که عبارت را مناسب زاهدی بداند که از شُرب شراب خودداری می‌کند (24)، اما تطبیقش با یک مسلمان پاک اعتقاد روشن به نظر می‌رسد. یاقوت و دیگران (25) نیز اشعاری نقل کرده‌اند که حنیف را مقابل کشیش عیسوی و حاخام یهودی قرار می‌دهد و اصطلاحی اســت که درست معنی مسلمان می‌دهد. اُمَیَّهُ بنُ ابی الصَّلت (م 5هـ) شاعر جاهلی طائف نیز سخن از دین حنیف گفته که تنها دین رستگار روز رستاخیز اســت. (26)
اما ارزش بیشتر را شعر جِران العَوْد، شاعر کافر قبیله‌ی هوازن در نجد دارد. او در شعر از عابدی مُتِحَنِّف سخن می‌گوید که نماز می‌خواند (27). ذو الرُّمه (م117هـ) هم شعری درباره‌ی حنیفی دارد که به هنگام نماز به جانب غرب برمی‌گردد. (28) بالاخره، نتیجه‌ی بررسی این می‌شود که کلمه‌ی حنیف به طور کلی مسلمان معنی می‌دهد.
در مورد ریشه‌ی کلمه‌ی «حنیف» و این که اساساً عربی اســت و یا از کلمات بیگانه اســت بحث زیادی شده. در میان دانشمندان اسلامی، مسعودی ‌(م346هـ) صابئین را جزء حنفاء به شمار می‌آورد (29) و ریشه‌ی این کلمه را از سریانی حنیفو می‌داند. اما در سریانی Ḥanpo (جمعش Hanpé) معمولاً کافر و یا فردی اســت که دارای فرهنگ یونانی باشد. (30) شاید این مطلب از طریق ثابت بن قره (م288) به مسعودی رسیده باشد، ولی اصولاً مطالب و مواد سریانی را خیلی با احتیاط باید بررسی کرد. علت اصلی هم این اســت که اینها مربوط به صابئین حَرّان می‌شود و آنها تلاش داشتند که خود را اهل کتاب معرفی کنند و در این راه از چیزی خودداری نمی‌کردند. این کلمه در آرامی- کنعانی حَنِف بوده و معنی منافق و کافر داشته اســت. مسیحیان نیز آن را به همین معنی به کار می‌بردند. حتی پادشاه عیسوی اسپانیا در حدود سال 590 در نامه‌ای که به سلطان المهاد نوشته همین اصطلاح را به کار برده اســت. تصادفاً یعقوبی نیز در داستان شاؤل (طالوت) و داود، فلسطینی‌ها را حنفاء ستاره پرست می‌خواند. (31) ابن العبری (م685هـ) هم حنْفِة‌ی سریانی را در مورد صابئین به کار می‌برد. (32)
هِرشفلد از کسانی اســت که کوشش زیادی برای پیدا کردن شباهت‌های اسلام و یهودیت و نصرانیت دارد. او معتقد اســت که تحنُّث عربی شده‌ی تَحِینوت Teḥinnot و یا تحینوث به معنی نمازِ خدا عبرانی اســت. (33) لیال و داچ هم آن را مشتق از عبری دانسته‌اند. از حبشی هم گفته‌اند. ولهاوزن آن را به معنی یک عیسوی زاهد، دخویه به معنی کافر، مارگلیوث به معنی یک مسلمان می‌گیرند. در میان این خیل مستشرقان کسانی هم مثل نولدکه و بوهل آن را مشتق از تحنُّف می‌دانند (34) و ریشه‌ی عبری آن را به کلی رد می‌کنند.
در برابر، علمای اسلامی مثل طبری آن را به معنی «تبرُّر-فرمان برداری کردن» (35) گرفته حج، ختان، مخلص، و استقامت بر دین ابراهیم را هم حنیف خوانده‌اند. (36) کسی را هم که از دین باطل به اسلام تمایل کند حنیف گفته‌اند. (37) راغب اصفهانی (502هـ) می‌گوید: حنیف کسی اســت که از ضلالت به استقامت (استواری و هدایت) میل کند.
اما ابن هشام تحنّث را از تحنّف می‌گیرد. او استدلال ظریفی به کار می‌برد و می‌گوید در تلفظ عربی زیاد اتفاق می‌افتد که حرف «ث» به «ف» تبدیل شود. چنانکه «جَدَث» به معنی قبر «جَدَف» هم گفته می‌شود. یا اینکه گاهی عرب به جای ثمَّ می‌گوید: فُمّ. (38) بنابراین تَحَنُّث همان تَحَنُّف به معنی حنیف شدن و از حنفاء قرار گرفتن اســت. اما ابوذر خُشَنی که سیره‌ی ابن هشام را شرح کرده، این نظر را رد می‌کند و می‌گوید: إثم به معنی گناه اســت و تَأَثُّم خروج از گناه را معنی می‌دهد، زیرا گاهی باب تفعّل برای خروج از معنایِ فعل می‌آید. از اینجا حِنْث هم که به معنی گناه اســت در باب تفعل می‌شود تحنُّث و معنیش از گناه بیرون شدن خواهد بود و احتیاجی به ابدال نخواهد بود. (39) مرحوم سید محمد فرزان (م1390) گمان نمی‌کنم این مطلب را دیده بود، ولی او هم همین نظر را داشت و می‌گفت بنابراین در توجیه هرشفلد و همفکرانش نقطه‌ی ضعف آشکار اســت.
صرف نظر از گفتگوهای لفظی و بحث درباره‌ی ریشه‌ی لغت و کاربردِ آن در اصطلاحاتِ روز، از نظر تعیین اشخاص معینی که چنین روشی داشته‌اند نیز دامنه‌ی بحث وسیع اســت. می‌گویند چهار نفر (ورقه بن نَوْفل و عبیدالله بن جحش و عثمان بن حوَیْرث و زیدبن عمرو) انحراف مردم و پرستش بتان را سرزنش کردند و در جستجوی دین حقّ برخاستند. (40) اینان تنها نبودند. از کسان زیادی (41) با چنین روشی، بنام حنفاء، در اخبار و روایات نام آمده اســت. در میان ایشان نام‌های مشهوری نیز یافته می‌شود. اما کیفیت کار ایشان و نحوه‌ی رفتارشان به دقت روشن نیست. در میانِ ایشان، ماهیت پیامبری خالد بن سنان (42) روشن نیست. رفتار امیّه بن ابی الصلت شاعر جاهلی و هم شهریِ حجّاج، و یا داستان‌های قُسّ بن ساعده‌ی إیادی با همه‌ی خطبه‌هایی که از او باز گفته‌اند مورد گفتگو اســت. ولی به طور کلی می‌توان گفت که بیشتر اینان کسانی بوده‌اند که در نزدیکی روزگار ظهور اسلام زندگی می‌کردند و یا زمان رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را درک کرده‌اند. در میان ایشان شاعر، خطیب، عامی و یا آگاه به کتبِ مذهبی نیز یافته می‌شود. تنی چند به روایت اخباریان عمری شبیه نوح یافته‌اند. از پاره‌ای هم کهانت و یا اموری شبیه پیامبری و یا پیشگوئیِ ظهور پیامبر آخرالزمان را نقل کرده‌اند. بنابراین گِرداگرد هر یک از ایشان را هاله‌ای از افسانه و حقیقت فراگرفته و تشخیص مرز میان این دو مشکل اســت. اما با وجودِ همه‌ی اینها، یک حقیقت مسلم اســت و آن این که عدم آگاهی دقیق ما به علت روشن نبودن مدارک تاریخی اســت و الا حقیقتِ وجودِ ایشان قابل انکار نیست. و برای روشن‌تر شدن مطلب، تجسّس درباره‌ی شخصیت‌های تاریخی که جزء حنفاء هستند باید ادامه یابد. نکته‌ی دیگر این که آنها را پیروان راستین ابراهیم نمی‌توان شمرد. و جالب‌تر اینکه آنها خود را حنیف نخوانده‌اند. به هر صورت، جنبشی در عربستان بر علیه مراسم مذهبی جاهلی و عادات مردم آن زمان وجود داشته و شاید در جنوب عربستان چشمگیرتر بوده که ابعاد و اشخاص آن محتاج بررسی بیشتری اســت.
اما در مورد شخص پیامبراکرم مطلب فرق می‌کند. او از خاندانی پاک، از اصلابی شامخه و ارحامی مطهره، به دنیا آمده و ایمانش را از جدش اسماعیل به ارث برده بود. پس تمایلی به مبارزه بر علیه کفر و بت پرستی و کششی به پرستش خدای یگانه در نهادِ او بوده اســت. اما روش او با آنها فرقی اساسی داشت. حنفاء مردمی بودند که رسومِ زمانه را قبول نداشتند، اما قیام و اقدامی هم علیه آن نکرده‌اند. در میان مردم زندگی می‌کردند و حداکثر گاهی در جوّ مساعدی زبان به انتقادی می‌گشادند و باز با همان مردم بودند. هیچ‌ی‍ک از حنفاء اقدامی مثبت و علنی نکرد و بدین جهت تصادمی هم با دیگران نیافتند. حتی طرف مشورت مردم زمان خود قرار می‌گرفتند و عزت و احترامشان بجا بود. اما پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها به آگاهی از درستیِ راهِ خود و فسادِ اجتماع اکتفا نکرد. بلکه چنانکه مأمور بود پرستشِ بتان را نکوهش نمود و مردم را به شرعِ تازه‌ای فراخواند و از هیچ قیام و اقدام و عمل مثبتی در این راه باز نایستاد. همان طور که مردم مکه نیز از هیچ آزار و اذیتی در حقّ وی کوتاهی نورزیدند. او (صلی الله علیه و آله و سلم) صاحب دعوت و رسالت بود و مکلف به ابلاغ رسالتش به جهانیان. در صورتی که حنفاء آئینی داشتند که تنها برای خود برگزیده بودند. تکلیف به ابلاغ در کار نبود. اگر هم از طرف آنها گاهی دعوتی شده باشد همراه با سخنی نرم و آرام و مهربان بوده، و اگر پیروانی هم داشته‌اند در حدود همان دوستان و همفکران خودشان بوده اســت.
این تحنّث، عادتی بود در میان مردم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن خیری دید. در آن مجالی یافته می‌شد تا به تفکر و تأمل پردازد و در آن خلوت، اطمینان خاطر یابد و در میان آن همه بدیها و بدکرداری‌ها که گِردش را گرفته بود، آسوده خاطر به کائنات و نظم آفرینش اندیشه کند. حق را بجوید و به دنبال آن باشد. چیزی که او می‌خواست در میان قصه‌های احبار یهود و کتب راهبان نصرانی یافته نمی‌شد. دفتر او پهنه‌ی گیتی و دیوانش صفحه‌ی کائنات بود. آسمان با همه‌ی بلندی و عظمت، گوشه‌ای از صحیفه‌ی خاطرش و صحرای تافته از آفتاب تابستانی، برگی از دفترش بود. لحظه‌های زودگذر سپیده دم و دقایق تندپایِ شامگاه، سوسوهای ستاره‌ها و موجی که مهتاب به صحرا می‌پاشید، همه و همه، همه‌ی آثار عظمت الهی، دفتر و کتاب او بودند. او در برگ برگ این دفتر عظیم چیزی می‌جست که در کتاب و دفتر نبود. حقیقتی عالی را جویا بود که زمان فاقدش بود. این خضوع و خشوع، این ذلت و خاکساری در برابر چند بتِ سنگی و چوبی، این کُرنش و تکریم، این جست و خیزهای مستانه، این زاری و تضرّع، در مقابل این ساخته‌های دستِ خودشان چیست؟ چه مفلوک و زبونند مردمی که بنده و برده‌ی ساخته‌های خود هستند. این بتها که چیزی جز سنگ و گِل نیستند و سود و زیانی ندارند، نه برای خودشان و نه برای دیگران. چرا اینها را می‌پرستند؟... اما، این پهنه‌ی بی‌کران گیتی، این آسمان رفیع و بلند، این انجم فروزان و اختران شب، چه باشکوهند. این فلکِ دوّار مداری دارد و این رفت و آمد شب و روز در پیِ هم، از رمزی سخن می‌گویند. نسیم دلنواز صحرا و طوفان شن روان، هر کدام سخنی دارند و از رازی پیامی می‌دهند. این رمزِ اصلی، این راز حقیقی، این حقیقت مطلق، این حقیقت بی‌روزن کجاست؟
هر ماهِ رمضان، او در خلوتِ دل خود غوغاها داشت. همه‌ی وجودش در این تفکر بود که آن حق، آن راز هستی، آن رمزی که این کائنات را به وجود آورده، آن عالی‌ترین و بزرگترین، نه چنان اســت که اینها را، این پدیده‌ها و هستی‌ها را بیهوده و سرگردان رها کرده باشد. ماه رمضان که می‌گذشت، او به خانه و نزد زن و فرزند بازمی‌گشت. سال می‌گذشت و رمضانِ دیگر و باز این اندیشه‌ی عمیق. در این دوران حالی داشت که بعدها هم از آن کمتر گفته‌اند. زندگیِ باطل و عبث مردم او را به اندیشه می‌داشت. خور و خواب، زن و جنگ، غارت و تجاوز، و هرچه در این حدود بود همه‌ی زندگی بود. کاهن و عَرّاف، شیخ و قبیله و چند طاغوت و گردن کش راضی باشند و دیگر از چیزی و کسی باکی نیست.

رؤیای صادقه

در این دوران و شاید چندی پیش از آن بود که او (صلی الله علیه و آله و سلم) نه تنها در بیداری این حال را داشت، در خواب هم حالی دیگر داشت. پیامبر در خواب همه چیز را چون سپیده دم روشن و آشکار می‌دید. نمی‌توان گفت که خواب می‌دید. خواب این سان نیست. رؤیای صادقه‌ای بود که همچون سپیده دم خاطر و درونش را روشنی می‌بخشید و در این رؤیا هر چیزی را چنانکه بود می‌دید.
ابونُعیم (م430) از علی بن حسین (علیه السلام) از آباء کرامش (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمودند:
نخستین چیزی که بر رسول خدا آمد، رؤیای صالحه بود. در خواب چیزی نمی‌دید جز اینکه چنان بود که می‌دید (43) و امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: «رؤیای انبیاء وحی اســت.» (44)
عایشه همسر او (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ بعدها در این باره چنین گفته اســت: «آغاز پیامبری او که خداوند خواست به او کرامت کند «رؤیای صادقه، صالحه» بود. او رؤیایی نمی دید مگر مانند سپیده دم. گفت: و خداوند تنهایی را دوست او گردانیده بود که هیچ چیز را از خلوت بیشتر دوست نداشت.» (45)
ابن شهاب زُهْری (م124) می‌گوید: در آغاز خداوند رؤیا را به پیامبر گرامی نمایاند و این کار بر او (صلی الله علیه و آله و سلم) دشوار نمود. آن را به خدیجه باز گفت و خدیجه گفت: بشارت باد بر تو. خداوند جز خیر و نیکی بر تو نخواهد خواست. (46)
این که در احادیث از این رویا به رؤیای صادقه، رؤیای حسنه (47) و یا رؤیای صالحه تعبیر کرده‌اند (48) بیشتر برای احتراز از رؤیای معمولی بوده که برای هر انسانی پیش می‌آید. رؤیا در میان خیلِ انبیاء نقشی مؤثر داشته اســت. در کتب یهود هم با همه‌ی دست کاریها، هنوز اثر این رؤیا را می‌بینیم. در کتاب مقدس، اصطلاحِ بیننده‌ی خواب و یا Kôlem نیز در مورد نبی و یا معادلِ آن به کار رفته اســت (49)، زیرا یکی از طرق درک وحی و الهام، رؤیا بود. یهوه صبایوت بر پاره‌ای از انبیا در رؤیا ظاهر شده و در خواب با ایشان سخن می‌گفت. (50) خداوند در رؤیا بر ابیملک ظاهر شد تا ساره را به ابراهیم برگرداند (51) و در رؤیای شب بود که به یعقوب خطاب رسید. (52) در روزگاری که کلام خداوند نادر بود و رؤیا مکشوف نمی‌شد (53)، شبی برای نخستین بار خداوند با او سخن گفت. (54) حزقیال و عاموس نیز در رؤیا نبوت خود را یافتند. (55) یکی از تهدیداتی که بر فریبکاران و انبیاء گمراه کننده بکار می‌رود این اســت که رؤیا نبینند (56)، زیرا متقدّمان، رؤیا را اعلانی از اعلانات الهی می‌دانستند و تفسیر و تعبیر آن طریقه‌ها داشت. (57) این رؤیاها، پیامبران حوادث آینده را مشاهده می‌کردند. گاهی این مشاهده صریح و روشن اســت و زمانی بدون تمیزِ زمان اســت. چنانکه زمان حادثه روشن نیست. (58) وقتی هم جلال یهوه در رؤیایی آتشین نمودار می‌شود، رؤیا روی سخن می‌گوید و با دستی طوماری مکتوب ارائه می‌کند و آن را (همچون عسل شیرین) به پیامبر می‌خوراند. (59)
در قرآن مجید نیز به رؤیای پیامبران اشارتهاست. ابراهیم (علیه السلام) در یکی از همین رؤیاها بود که فرمان ذبح پسر خود را دریافت داشت (37: 101-112). یوسف سجده‌ی شمس و قمر و یازده کوکب را به خواب دید (12: 4).
از رؤیاهای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌نیز در قرآن یاد شده، چنانکه او (صلی الله علیه و آله و سلم) به خواب دید که با صحابه‌ی خود به مسجدالحرام رفته، بعضی سر تراشیده‌اند و برخی تقصیر کرده‌اند، و خداوند صدق و حقیقت خواب رسول خود را بعد آشکار ساخت (48: 27) و همچنین رؤیایی که برای آزمایش مردم بدو نموده شد (17: 60).
علقمه (م62) می‌گفت: انبیاء قلوبشان نخست در خواب آماده می‌شود تا بعد، وحی نزول یابد. (60) در حدیث آمده که بعضی از رؤیاها جزئی از نبوت (61) و یا نوعی از وحی و یا دوره‌ی آمادگی اســت.
وقتی عایشه مورد اتهام قرار گرفت، خود را بسیار کوچکتر از آن یافت که درباره‌ی او وحیی نزول یابد، تنها امیدش این بود که رسول خدا رؤیایی بیند که خداوند او را از آن اتّهام تبرئه کرده باشد. (62)
اما این که وحی در خواب بر پیامبراکرم نازل شده باشد مورد اختلاف نظر اســت. مثلاً بعضی نزول سوره‌ی کوثر را در خواب می‌دانند که رسول خدا پیشِ همه در مسجد بود که رؤیایی دید و خندان چشم گشود و مژده‌ی نزول سوره‌ی کوثر را داد. (63) همه این را قبول ندارند. چه، سوره‌ی کوثر از آن پیش نازل شده بود و گذشته از آن، اگر هم حالی شبیه رؤیا دست داده باشد، یکی از حالات مخصوص وحی بوده اســت (64)، نه رؤیایی که در آن وحی نازل شده باشد. ولی ظهورات شبانه‌ی وحی‌ها در قرآن مورد گواهی اســت (مثلاً 44: 3 و 97: 1) و در اخبار نیز اشارات زیادی بدانها شده اســت. (65)
به هر صورت، رؤیای صادقه از نوع وحیِ در خواب نبوده و این همان دوره‌ای اســت که رسول خدا باید آماده می‌شد تا وحی الهی را توسط جبریل امین دریافت دارد. و این روشنی رؤیا را کنایه از تشعشع نورانی دانسته‌اند که بر روح مقدسش منکشف می‌گشت تا إفاضه‌ی روح القدس را بر او ممهدّ نماید. مدت این احوالِ پیش از بعثت را سه سال و یا شش ماه و یا سه ماه دانسته‌اند. (66)
خواب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز از خوابها جداست که فرمود:
«تَنامُ عَینی وَ لا یَنامُ قَلْبی».
چشمم به خواب و دلم بیدار اســت. (67)

پی‌نوشت‌ها:

1. تاریخ طبری2: 206 (چاپ دخویه 1: 1149)، ابن هشام1: 251 چاپ 1355هـ. سیره‌ی حلبیه1: 270 به بعد، بخاری: بدء الوحی 3، تفسیر سوره 96: 1، تعبیر1، مسلم بن حجاج: ایمان252، احمد بن حنبل6: 233.
2. طبقات ابن سعد1: 194 چاپ بیروت.
3. ابن هشام 1: 250، طبقات ابن سعد1: 157 بیروت، مسلم: فضائل 2، ترمذی: مناقب3، الدارمی: مقدمه4، احمد5: 89، 95، 105. الروض2: 388 به بعد.
4. صحیح حاکم و ابن حیان.
5. بخاری: تهجد6، رقاق2، مسلم بن حجاج: منافقین80، احمد بن حنبل4: 255.
6. سیره‌ی حلبیه1: 272.
7. نهج البلاغه، خطبه‌ی قاصعه ص300 چاپ دکتر صبحی صالح.
8. بخاری: اذان135، مسلم: صیام 211، احمد بن حنبل3: 74.
9. مسلم: صیام 217، احمد3: 10، 24، بخاری: اعتکاف1، ابوداود: رمضان3، طیالسی: اعتکاف9.
10. بخاری: اعتکاف1، 6، مسلم: اعتکاف2، ابوداود: صوم 77، 78، ترمذی: صوم 71، ابن ماجه: صیام 58، 61، احمد بن حنبل2: 133، 281، 336، 401 و6: 50، 92، 168، 169، 232، 279.
11. مگر یک سال که در آن جنگ بدر واقع شد و در سال بعد از آن بیست روز اعتکاف داشت. ده روز قضای سال گذشته و ده روز اداء، زاد المعاد مجلسی.
12. الرَّوض الانُف2: 412 و 413. جوار و گوشه گیری در عرب جاهلی مرسوم بوده و اسلام آن را تصحیح و امضا کرد. چنانکه پیامبراکرم نذر عمر در جاهلیت را برای جوار اجازه فرمود (محقق در المعتبر و بخاری در اعتکاف 16). اعتکاف فقط در داخل مسجد اســت و جوار ممکن در خارج مسجد هم باشد.
13. سیره‌ی حلبیه1: 271، بلاذری1: 84 و 105.
14. تاریخ العرب فی الاسلام: 130.
15. Sprenger,Leben Muhammads,i,46sq
16. A. Jeffery,Materials,p. 32
17. مقاله‌ی «حنیف» پروفسور مونتگمری وات. دائرةالمعارف اسلام.
18. ابن هشام 293، 982، 995 ایضاً 871 چاپ وستنفلد، گوتنگن 1859.
19. ابن هشام 143، 147، 822 و ابن سعد 1/ 1/ 128 و 3/ 1/ 287 چاپ دخویه.
20. احمد بن حنبل5: 266 و 6: 116، 233 و ابن سعد 1/ 1/ 128 و 3/ 1/ 287.
21. بخاری: ایمان29، ترمذی: مناقب32، 64، احمد1: 236، ایضاً بحارالانوار مجلسی2: 87 باب «الدین الحنیف و الفطرة و صبغة الله»، چاپ کمپانی.
22. اقیموا لنا دیناً حنیفاً فانتم *** لنا غایهُ قد یُهتدی بالذَوائب (الأعالی)
ابن هشام1: 304 قاهره، الروض3: 73).
23. هُذَیلیات، چاپ کوز گارتن قصیده‌ی 18 بیت 2. برادر خَنْساء، شاعر جاهلی.
24. مقاله‌ی حنیف بوهل، مختصر دائرةالمعارف اسلام.
25. معجم الادباء یاقوت 2: 51، اغانی16: 45 و غیره.
26. کلّ دین یومَ القیامة عندالله *** إلا دین الحنیفیة زور
اغانی دارالکتب المصریه4: 122.
27. لسان10: 404 رک: خزانه4: 198 «اقام الصلوة العابد المُتحِنّف» نام اصلی شاعر: عامربن حارث اســت که اسلام را درک کرده.
28. لسان العرب13: 206.
29. تنبیه6: 90به بعد، 122 به بعد، 136، 145.
30. مقاله‌ی حنیف پروفسور وات در دائره المعارف اسلام به نقل از :
Journal of Palestine,Oriental Society,XIX(1939),1-13.
31. تاریخ یعقوبی1: 51 در ترجمه فارسی 1: 58 نام حنفاء را ندارد.
32. تاریخ مختصر الدول 176 چاپ اکسفورد و یا ص 153 بیروت 1958.
33. H. Hirschfeld;New Researches into the Composition and Exegesis of the Qoran. London,1902,p. 10
بحث‌های جدیدی در تألیف و تفسیر قرآن.
34. مختصر دائره المعارف اسلام133، اضافه بر آن مراجعه کنید:
Caetani;Ann. I,p. 181-92;R. Bell,Who were the Hanifs,in Moslem World,XX,1930,p. 120-4. N. A. Faris and H. W. Glidden,The Development of the Meaning of the Koranic Hanif. in Journal of the Palestine Oriental Society. xix,1939,p. 1-13.
35. تاریخ طبری1: 1149 و 2827 لیدن.
36. تفسیر طبری1: 440-442بولاق، مفردات راغب 133، تفسیر غریب القرآن طریحی 388 نجف، لسان العرب10: 403 به بعد، نهایه ابن اثیر1: 451.
37. منتهی الارب 1: 283، تحنف پذیرش اسلام می‌شود (کامل: 526، شعری از جریر در لسان العرب 10: 404، طبری1: 2827، جریر، نقائض2: 595).
38. سیره1: 251. بعضی از اهل لغت هم تحنّث را از اضداد گرفته‌اند، یعنی هم به معنی گناه و هم خروج از گناه آمده اســت. (روض2: 390).
39. ابن هشام 1: 251 ح3 چاپ 1355، مصر، الروض2: 390. ابن اثیر هم همین نظر را دارد. «فلانٌ یتحنَّث‌ ای یفعلُ فعلاً یخْرج به من الإثم و الحرج» (نهایة1: 449). در حدیثی هم حکیم بن حزام به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گوید: «کنتُ اتحنّثُ بها فی الجاهلیة من صِلةٍ و عتاقةٍ و صدقَةٍ» بخاری و مسلم و احمد آن را نقل کرده‌اند.
40. ابن هشام 1: 4- 242، الروض2: 347 به بعد. عثمان بن حویرث نزد قیصر روم رفت و آنجا نصرانی شد. عبیدالله بن جحش در حبشه مسیحی شد. زیدبن عمرو در طلب دین حق بود که مرد. در مورد ورقه هم گفته‌اند مسیحی بود و عده‌ای هم معتقدند که مسلمان شد.
41. نام این اشخاص جزء حنفاء آمده اســت: قُسّ بن ساعدة الإیادی، زید بن عمروبن نُفَیل، امیّة بن ابی الصّلت، ارباب بن رئاب، سُوَید بن عامر المصطلقی، اسعد ابوکَربْ الحِمَیری، و کیع بن سلمة بن زُهیر الإیادی، عُمَیر بن جندب الجُهَنی، عَدِیّ بن زید العبادی، ابوقیس صرمة بن ابی انس، سیف بن ذی یَزَن، وَرَقة بن نَوفل القرشی، عامربن الظَّرب العَدوانی، عبدالطانجة بن ثعلب، علاف بن شهاب، المتلمّس بن امیه، زُهیر بن ابی سلمی، خالد بن سنان، عبدالله القُضَاعی، عَبید بن الابرص، کعب بن لُوی، ابوقیس صیفی بن الأسلت.
42. می‌گویند نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) او را برادر خود خواند و یا در مورد او فرموده: «نَبیٌ ضَیّعه اهلَه». شاید از پیامبرانی بوده که کتاب و شریعتی نداشته‌اند، ولی امر به توحید و نهی از شرک می‌کرده‌اند. فصوص الحکم محی الدین عربی چاپ عفیفی: 213 و 317، شرح قاشانی بر فصوص؛ 426، بلوغ الارب آلوسی 1: 176 و 2: 164 به بعد، حیاة الحیوان دمیری 2: 9-194بولاق، تاریخ الخمیس 1: 225، الاشتقاق ابن درید، الاصابة1: 466-9، ابن اثیر1: 131، سیره‌ی ابن کثیر1: 104 به بعد. افسانه‌های زیادی درباره‌ی او رواج داشته، از جمله اینکه چاهی را که آتش گرفته بود با عصائی خاموش کرد. الاعلام 2: 337.
43. سبیل الهدی2: 306.
44. شرح اصول کافی ملاصدرا: 454.
45. صحیح بخاری: بدء الوحی3، تفسیر سوره‌ی 96: 1-3، تعبیر1، 5، مسلم: صلاة 207، 208، رؤیا 3، 4، 6 ابوداود صلاة 148، ترمذی: رؤیا 2، 3، نسائی: تطبیق 8: 62، ابن ماجه: رؤیا 1... ابن هشام1: 234، اسباب النزول واحدی: 5.
46. الخصائص الکبری سیوطی1: 231.
47. بخاری: تعبیر2، ابن ماجه: رؤیا1، الدارمی: رؤیا6، طیالسی: رؤیا1، احمد بن حنبل3: 126، 135، 149، 257 و 5: 50، 454، سفینة البحار1: 494 و 2: 626.
48. بخاری، بدءالوحی3، تفسیر سوره‌ی 96: 1-3، تعبیر 1، 5، مسلم: صلاة 208، 207 رؤیا 3، 6، 4، ابوداود: صلاة 148...
49. سفر تثنیه 13: 1و 3
50. سفر اعداد 12: 6 و 24: 4 و یوئیل2: 28 و دانیال2: 19، 20 و 8: 1-27.
51. پیدایش20: 6.
52. ایضاً 46: 2.
53. اول سموئیل3: 1.
54. ایضاً3: 1 به بعد.
55. حزقیال باب 1-3، عاموس1: 1 و8: 1 و 9: 1.
56. میکاه3: 6.
57. از جمله خواب فرعون و تعبیر حضرت یوسف (پیدایش41: 1 به بعد) و خوابی که برای جدعون دیدند و تعبیرش (سفر داوران 7: 13) و خواب نبوکد نضر (دانیال باب2) و...
58. اشعیا: باب10 و11. زکریا: باب9. یوئیل2: 28-32.
59. کتاب حزقیال1: 1 تا 3: 15.
60. سیره ابن کثیر1: 388.
61. بخاری: تعبیر2، 4، 10، 26... موطأ مالک: کتاب رؤیا ح1 و3. زاد المعاد فی هدی خیرالعباد ابن قیم جوزیه1: 19، سفینة البحار1: 499-494.
62. بخاری: تفسیر سوره‌ی نور6، احمد بن حنبل6: 197.
63. الدرالمنثور6: 401، اسباب النزول سیوطی.
64. اتقان1: 23، مباحث فی علوم القرآن، مناع القطان: 37 بیروت1396.
65. اتقان1: 81 به بعد نوع 3.
66. مناقب شهر آشوب، بحارالانوار، از کتاب خمیس 2: 317. مناهل العرفان1: 45.
67. بخاری: تهجد 16، تراویح1. مناقب24، مسلم: مسافرین 125، طیالسی: لیل9. ابوداود: طهارة79، ترمذی: مواقیت 208، احمد بن حنبل1: 220، 278 و2: 251... الدارمی: المقدمه باب1، طبقات ابن سعد1/ 1/ 113، 116 و 131.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

تَحَنُّثِ پیامبر ص تا پیش از بعثت


ادامه مطلب ...

استجابت دعای پیامبر (ص) و آمدن باران

[ad_1]
داستان کوتاه
یکسال مردم میدنه به خشکسالی شدیدی افتادند، بیشتر سرمایه زندگی آنها همان کشاورزی بود، و با نیامدن باران، خطر جدّی قحطی آنها را تهدید می‌کرد، به حضور پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد و تقاضای دعای طلب باران کردند، و آن حضرت از درگاه خدا، طلب باران کرد، طولی نکشید ابرهای متراکم بر آسمان مدینه سایه افکندند.
اما شدت بارندگی به گونه‌ای بود که خانه‌های خشت و گلی مدینه در معرض خراب شدن قرار گرفت.
پیامبر (صلی الله علیه وآله) به دعا و راز و نیاز پرداخت و عرض کرد:
«خداوندا! این باران را بر اطراف مدینه (کشتزارها) بباران نه بر خانه‌های ما».
پس از این دعا، توده‌های متراکم ابر، از بالای سر مدینه به اطراف پراکنده شدند، و پیرامون مدینه به گردش درآمدند، و خورشید بر مدینه تابید، و باران بسیار بر کشتزارها و باغها بارید، همه مردم از مؤمن و کافر، این ماجرا را دیدند.
پیامبر (صلی الله علیه وآله) خندید به گونه‌ای که دندان‌های آسیایش آشکار شد، فرمود:
«جای ابوطالب خالی که چقدر عالی سخن می‌گفت! اگر او در این مقطع، زنده بود، چشمهایش روشن می‌شد چه کسی در میان شما سخن او را (که قبلاُ در زمان حیاتش گفته بود) می‌خواند».
حضرت علی (علیه السلام) از میان جمعیت برخاست، عرض کرد:
«ای رسول خدا (صلی الله علیه وآله) گویا منظور شما این اشعار پدرم اســت که گفت:
«به به چه چهره نورانی (که پیامبر(صلی الله علیه وآله) دارد) که به وسیله آن از درگاه خدا طلب باران می‌شود، او که سرپرست یتیمان و بیوه‌زنان اســت.
گم گشتگان بنی‌هاشم به گرد او (پیامبر) حلقه می‌زنند و آنها به یُمن وجود آن حضرت، از نعمت‌ها و الطاف، بهره‌مند می‌باشند». (1)

پی‌نوشت‌ها:

1. اقتباس از اعلام الوری، ص 37.

منبع مقاله :
داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاردی، ناشر مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، محل چاپ قم، سال چاپ 1376، نوبت چاپ هفتم، جلد دوم، صفحه 57 و 58
www.irc.ir

 

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

گنجهای معنویگنجهای معنوی، دعاهای مجرب، خواص سوره ها،نمازهای پرفضیلت،صلواتهای پرفضیلت، خواص گنجهای معنویاللهم اصلح عبدک و خلیفتک بما اصلحت به انبیائک و رسلک و حفه بملائکتک و ایده بروح القدس دعـــــــای مســتـــــــــــجاب ادعیه و احادیثشخصى به حضور پیامبر اکرم ص آمد که هفت سؤال داشت و آنها را چنین مطرح کرددانلود کتب فرهنگی مذهبیگزیده فعالیت‌‌ها و آثار علمی علامه عسکری به زبان عربی مئة و خمسون صحابى مُختلَق معجزه دات کامچهار نفرینى که درروزعاشورا مستجاب شد مردى که دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو زندگینامه حضرت نوح ع زندگینامه حضرت نوح ع وى نوح‌ فرزند لامک‌ فرزند متوشلخ‌ فرزند اخنوخ‌ ادریس‌ است‌ اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیذکر و دعا دعاخیلی وقت نمی‌گیره سه بار سوره توحید، اللهم صل علی محمد و آل محمد و صل علی جمیع برای برآورده شدن حاجات چه دعایی بخوانیم و شیوه دعا …برای برآورده شدن حاجات چه دعایی بخوانیم و شیوه دعا کردن چگونه است؟چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالجواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است واقعا بدبختی چیست؟ کسی که معاد را باور


ادامه مطلب ...

خوش صداترین پیامبر الهی را بشناسید

[ad_1]
مفیدستان:

خوش صداترین پیامبر الهی را بشناسید

خوش صداترین پیامبر الهی

خوش صداترین پیامبر الهی را بشناسید

حضرت داود(ع) یکی از پیامبران بنی اسراییل است که در بیت اللحم متولد شده و در ابتدای جوانی شبانی کرده
و به خاطر شجاعت، دانایی و صدای خوبی که داشت شهرت یافت.
زیبایی، معجزه صحبت کردن با حیوانات، داشتن مهارت در اومور حکومتی، صدای خوش و …
از جمله توانمندی هایی است که پروردگار الهی در کنار هدایت الهی و رستگاری بندگان به پیامبران خود از حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم(ص) توفیق داده است.

 

خوش صداترین پیامبر الهی

زیبایی را به یوسف نبی، صبر را حضرت ایوب(ع)، عمر طولانی به نوح نبی،
جمال و ختم هدایت خود را به محمد رسول الله(ص) عطا فرموده و صدای خوش را نصیب نبی الله الحکام(حضرت داود(ع)) کرده‌است.

پیش از آنکه حضرت داود نبی(ع) را به عنوان پیامبر خوش الحان معرفی کنیم،
شهرت این پیامبر الهی به جنگ سربازان طالوت و جالوت بازمی گردد.
بدین ترتیب که این حضرت(ع) به عنوان یکی از سربازان طالوت به جنگ جالوت و لشکریانش می رود
و یا سنگی که در سنگ قلاب خود گذاشته، جالوت جبار را از پای در‌می‌آورد.

مشخصات حضرت داوود (ع) و ویژگی‎های اوحضرت داود(ع) یکی از پیامبران بزرگی است
که علاوه بر قدرت معنوی و نبوّت، دارای حکومت ظاهری وسیع نیز بوده و نام مبارکشان شانزده بار در قرآن آمده است.

نبی الله الحکام(ع) در سرزمینی بین مصر و شام دیده به جهان گشود، او از نواده‎های حضرت یعقوب نبی(ع)است
و به 9 واسطه به یکی از فرزندان حضرت یعقوب(ع) می‎رسد، پدرش «ایشا» نام داشت.
او صد سال عمر کرد، که چهل سال از آن را حکومت نمود.

خوش صداترین پیامبر الهی

حضرت داود (ع) بسیار خوش صوت بود، به طوری که وقتی صدایش به مناجات بلند می‎شد،
پرندگان به سوی او می‎آمدند و حیوانات وحشی گردن می‎کشیدند تا صدای دلنشین او را بشنوند،
او کوتاه قد و کبود چشم و کم مو بود، در میان بنی اسرائیل و در پیشگاه طالوت فرمانده شجاع و با ایمان لشکر بنی اسرائیل، دارای موقعیت عظیم بود،
پس از آن که طالوت از دنیا رفت، بنی اسرائیل حکومت و فرماندهی طالوت را، در اختیار داود(ع)گذاشتند،
و همه ثروتهای طالوت را به او سپردند، وقتی که به حاکمیّت رسید، خداوند او را به مقام پیامبری نیز رسانید.

همچنین این پیامبر الهی، دومین پادشاه اسرائیل به روایت عهد عتیق بود.
در کتاب عهد عتیق پادشاهی برحق، اما نه بی‌اشتباه، جنگ‌جویی متبحر و نوازنده و شاعری بزرگ معرفی شده
و تعدادی از ترانه‌های منسوب به حضرت داود(ع) در کتاب «مزامیر» یا «زبور» جمع‌آوری شده‌است.
کتاب «زبور» مشتمل بر نصایح و مناجات و امور اخلاقی است و «مزامیر» یا «زبور» در کتاب عهد عتیق،
مشتمل بر 150 فصل، که هر کدام به نام «مزمور» نامیده شده و سراسر آن به شکل اندرز، دعا و مناجات است.

خوش صداترین پیامبر الهی

 

10 خصلت عظیم حضرت داوود(ع)

 

در قرآن، در آیه 15 تا 20 سوره «ص»، خداوند داوود(ع) را با 10 خصلت ارجمند می‎ستاید،
حتی به پیامبر اسلام (ص) سفارش کرده که در برابر گزند مخالفان و بدخواهان همانند داوود(ع) صبر و مقاومت داشته باشد.

در آیه نخست (آیه 17 ص) چنین آمده: «اِصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛
ای پیامبر! در برابر آن چه مخالفان می‎گویند شکیبا باش و به خاطر بیاور بنده ما داوود علیه السلام را که صاحب قدرت، و بسیار بازگشت کننده به خدا بود.»

 

خصال دهگانه ارجمند داوود(ع) عبارتند از:

* صبر و مقاومت.

* مقام عبودیّت و بندگی.

* قوّت و قدرت معنوی و جسمی.

* بازگشت و رجوع مداوم به خدا، و رابطه تنگاتنگ با خدا.

* کوهها در تسخیر او بودند و با او صبح و شام تسبیح خدا می‎گفتند.

* پرندگان در تسبیح خدا با او هم آواز می‎شدند.

* آنها نه تنها در آغاز کار بلکه در همه احوال، با تسبیح او هماهنگ می‎شدند.

* داشتن حکومت استوار و مقتدرانه.

* علم و دانش سرشار که مایه برکات است.

* منطقی گویا، و بیانی لطیف و شیوا

خداوند گاهی او را به عنوان «نِعمَ العَبدِ» «نیکوترین بنده» و زمانی او را به عنوان خلیفه خود، و نیز به داشتن امتیاز و فضایل علم و حکمت معرفی کرده،
و نزول کتاب اخلاقی و مهم زبور را بر حضرت داوود(ع)، بر شمرده او را با عالی‌ترین خصلت‎ها ستوده است.

باشگاه خبرنگاران جوان

خوش صداترین پیامبر الهی را بشناسید


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ثروتمندترین پیامبر الهی که بود؟ثروتمندترینپیامبرمطلب خیلی خوبی بود سلام بر صادق ال محمد و درود بر سلیمان پیامبر به امید شفاعت هر دو کدام پیامبر الهی سال ابتدایی زندگی اش را به …کدامپیامبرالهیسالبعد از مدتی نمرود به همه ماماها وقابله ها دستور داد که زنان باردار را تحت کنترل و یک ضد لک بسیار قوی برای خانم هایکضدلکبسیارقویجوانه گندم در درمان ریزش مو، رفع شوره سر و رفع انواع جوش صورت و ناراحتی پوستی موثر استچگونه تیرگی پوست را درمان کنیم؟چگونهتیرگیپوستراپربیننده ترین خبرها چه کسی جانشین آیت الله هاشمی می شود؟ سید حسن خمینی و ظریف پس از پایگاه جنبش مطالبه گری و عدالت خواهی حامیان ولایت …اخبار روز بین المللی اوباما برنامه هسته‌ای ایران را بدون شلیک یک گلوله تعطیل کردیمبازیگر مجردی که مادر شدن را تجربه کرد تصاویرشدنراتجربهکردتصاویرمن هم شرایط این خانم را دارم اما باوجودی که خیلی دلم بچه می خواد فکر میکنم این طفل بی باک نیـــوز پایگاه خبری تحلیلی بی باک نیوز آخرین اخبار سیاست اقتصاد ورزش فرهنگ‌و‌هنر سلامت پماد گیاهی برای درمان زخم بسترسلام ما هم مادرم همین مشکل رو داشت با این داره درصد بهتر شد زخم بسترش با دارو گیاهی ثروتمندترین پیامبر الهی که بود؟ ثروتمندترین مطلب خیلی خوبی بود سلام بر صادق ال محمد و درود بر سلیمان پیامبر به امید شفاعت هر دو برای ما کدام پیامبر الهی سال ابتدایی زندگی اش را به تنهایی در غار کدامپیامبرالهی برای اینکه در آن زمان امر خدا محقق نشود، پادشاه جبار آن دوره دستور قتل هزار نوزاد پسر را داد یک ضد لک بسیار قوی برای خانم ها یکضدلکبسیار جوانه گندم در درمان ریزش مو، رفع شوره سر و رفع انواع جوش صورت و ناراحتی پوستی موثر است چگونه تیرگی پوست را درمان کنیم؟ چگونهتیرگیپوست پربیننده ترین خبرها چه کسی جانشین آیت الله هاشمی می شود؟ سید حسن خمینی و ظریف پس از درگذشت پایگاه جنبش مطالبه گری و عدالت خواهی حامیان ولایت عدالت پایگاه جنبش مطالبه گری و عدالت خواهی عدالت خواهان گلستان بازیگر مجردی که مادر شدن را تجربه کرد تصاویر شدنراتجربهکرد من هم شرایط این خانم را دارم اما باوجودی که خیلی دلم بچه می خواد فکر میکنم این طفل معصوم ها بی باک نیـــوز دادگاه ویژه روحانیت، فلان آقا را براساس اسناد معتبر محکوم کرده است، حالا بوقهای غربی از او پماد گیاهی برای درمان زخم بستر به گزارش شبکه خبر، پژوهشگران در این بررسی محل زخم شماری از بیماران مبتلا به این عارضه را به


ادامه مطلب ...

اثبات معراج پیامبر (ص) به مشرکان

[ad_1]
مفیدستان:

پیامبر اسلام(ص) برای اثبات معراج خود به مشرکان چه گفت؟

اثبات معراج پیامبر

پیامبر اسلام(ص) برای اثبات معراج خود به مشرکان چه گفت؟

یکی از اتفاق شگفت انگیز در زندگی رسول خدا ماجرای معراج ایشان است که تا قبل از آن برای هیچ پیامبری اتفاق نیافتاده بود.

 

اثبات معراج

پیامبر اسلام(ص) برای اثبات معراج خود به مشرکان چه گفت؟

زمانی انسان داستان زندگی رسول خدا را می خواند، متوجه فراز و نشیب های فراوان در زندگی این انسان ممتاز می شود.
یکی از ماجراهای شگفت آور رسول خدا (ص) که به نوعی معجزه ایشان نیز هست
داستان به معراج رفتن ایشان و اتفاقاتی رخ داده در آسمان ها برای رسول خدا است.
اما زمانی که رسول خاتم (ص)از سفر معراج بازگشت، ماجرا را برای قریشیان تعریف کرد.
نادانان آنان گفتند:چقدر این خبر دروغ است.

 

پیامبر خدا(ص)فرمود:به شتری از شما در فلان محل برخوردم که شما آن را گم کرده بودید
جای او را به آنان که به دنبالش می گشتید نشان دادم.نزد آنان رفتم و مشکی از آب همراهشان بود
مقداری از آب آن مشک را ریختم و آشامیدم و شما در روز سوم هنگام طلوع خورشید کاروان خود را ملاقات خواهید کرد.
در حالی که در پیشاپیش کاروان شما شتر سرخی حرکت می کند که شتر فلان کس است.

 

قریشیان روز سوم قبل از طلوع خورشید از مکه خارج شدند
تا ببیند آیا کاروان می آید و در پیشاپیش آن، شتر سرخ حرکت می کند؟
و از این راه بدانند محمد(ص)درست می گوید یا نه؟

آنها همه آنچه را پیامبر خدا(ص) خبر داده بود راست یافتند.
هنگام طلوع خورشید کاروان فرا رسید.در پیشاپیش کاروان شتر سرخ را دیدند
و با کاروانیان صحبت کردند.آنچه آنها می گفتند با گفتار پیامبر تطبیق می کرد
و در عین حال ایمان به صداقت پیامبر نیاوردند و گفتند:این پیشگویی ها از سحر محمد (ص) است.

به هرحال داستان معراج پیامبر اسلام (ص)برای هر انسانی بسیار حیرت آور است
و انسان درمی یابد که محمد (ص) چه جایگاهی نزد خداوند متعال داشته و دارد
که به اندازه فاصله دوسر یک کمان در آسمان ها به هم نزدیک شدند.

 

باشگاه خبرنگاران جوان

اثبات معراج پیامبر (ص) به مشرکان


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

چرا قرآن به صورت آیه آیه است؟ کدام یک از سوره ها یک …چرا قرآن به صورت آیه آیه است؟ کدام یک از سوره ها یک جا بر پیامبرص نازل شده است؟فتح مکه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادفتحمکهعفو عمومی با ورود محمد بن عبدالله به مدینه، بسیاری از سران قریش که در گذشته علیه او می جایگاه و اهمیت توحید و اخلاق در سیر دعوت رسول خدا ص چکیده‌ با نگرشی به سیر دعوت رسول خداص و رهنمودهای قرآنی، در می‌یابیم که حضرت حق در معجزات حضرت محمدص معجزه دات کامآیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتمتن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح …متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح در ادامه مطلب از رسول اکرم منقول است گنجینه پاسخ‌ها اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به قرآن تفسیر علوم قرآنی چهارده معصوم پیامبر اکرم ص مناقب و ویژگی ها آخرین پیامبر شبهه؛ به این افراد سلام نکنیم آکاهشدار سیدمهدی طباطبایی به صداوسیما خدا نکند از مرگ او صدمه ای به کشور وارد شود آیا آیه ای در قرآن کریم در باره جواز توسل به مردگان …کسی مگر شک دارد که پیامبر ص انما بشر مثلکم است، خوب شما که در این خصوص آیات این چنینی اشتباه نکنید ، محبوب نیستید آکاهشدار سیدمهدی طباطبایی به صداوسیما خدا نکند از مرگ او صدمه ای به کشور وارد شود عشرت سر ا ی کا بل نظر مراجع بزرگوار درباره ازدواج …نظر مراجع بزرگوار درباره ازدواج موقت با دختر باکره ، بدون اجازه پدر چیست؟ به طور کلی چرا قرآن به صورت آیه آیه است؟ کدام یک از سوره ها یک جا بر چرا قرآن به صورت آیه آیه است؟ کدام یک از سوره ها یک جا بر پیامبرص نازل شده است؟ فتح مکه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد فتحمکه پیشینه بر اساس قرارداد صلح حدیبیه، بت‌پرستان قریش و مسلمانان پیرو محمد حق شبیخون زدن به جایگاه و اهمیت توحید و اخلاق در سیر دعوت رسول خدا ص چکیده‌ با نگرشی به سیر دعوت رسول خداص و رهنمودهای قرآنی، در می‌یابیم که حضرت حق در این معجزات حضرت محمدص معجزه دات کام آیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشت متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح دانلود دعا متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح در ادامه مطلب از رسول اکرم منقول است آن شبی گنجینه پاسخ‌ها اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات قرآن تفسیر علوم قرآنی چهارده معصوم پیامبر اکرم ص مناقب و ویژگی ها آخرین پیامبر پیامبری عشرت سر ا ی کا بل نظر مراجع بزرگوار درباره ازدواج موقت با نظر مراجع بزرگوار درباره ازدواج موقت با دختر باکره ، بدون اجازه پدر چیست؟ به طور کلی در این آیا آیه ای در قرآن کریم در باره جواز توسل به مردگان وجود دارد؟ کسی مگر شک دارد که پیامبر ص انما بشر مثلکم است، خوب شما که در این خصوص آیات این چنینی را ذکر اشتباه نکنید ، محبوب نیستید آکا هشدار سیدمهدی طباطبایی به صداوسیما خدا نکند از مرگ او صدمه ای به کشور وارد شود اطلاعیه حسن و قبح ذاتی بنیان باور به مسئله عدل الهی، مسئله حسن و قبح عقلى است این مسئله یکی از محوری ترین مباحث احادیث پیامبر ص پیامبر ص


ادامه مطلب ...

نبوت و اوصاف پیامبر (ص) در شرح ابن‌میثم بحرانی

[ad_1]
حقیقت‌گویی به قدرت

حقیقت‌گویی-به-قدرتدر اواسط دهه‌ی 1960 ، درست کمی قبل از اینکه مخالفت با جنگ ویتنام کاملاً پر طنین و فراگیر شود، با دانشجوی ادامه ...

روشنفکر در تعبید: طرد شد‌گان و در حاشیه قرار گرفتگان

روشنفکر-در-تعبید-طرد-شد‌گان-و-در-حاشیه-قرار-گرفتگانتبعید یکی از غم‌انگیزترین سرنوشت‌هاست. تبعید، قبل از دوران مدرن مجازات وحشتناکی به شمار می‌رفت، زیرا ادامه ...

در استیصال نگه داشتن ملت‌ها و سنت‌ها

در-استیصال-نگه-داشتن-ملت‌ها-و-سنت‌هاکتاب مشهور جولین بندا، خیانت روشنفکران، این احساس را القا می‌کند که روشنفکران در فضایی نسبتاً جهانشمول ادامه ...

درباره‌ی ادوارد سعید

درباره‌ی-ادوارد-سعیدسعید یک امریکایی فلسطینی تبار است که هم اکنون ریاست دانشکده‌ی ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، در نیویورک، ادامه ...

امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری

امکان-سنجی-تحقق-همگراییِ-جهان-اسلام-در-مواجهه-با-تهدید-جریان-تکفیریمقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقوله‌ی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح ادامه ...

تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آن

تحلیلی-بر-علل-پیدایش-و-گسترش-تفکر-تکفیری-و-راهکارهای-برون-رفت-از-آندر صدر اسلام و بازه‌ی زمانی نزدیک به آن، حوادثی مثل: جنگ‌های ردّه، جریان خوارج و خشونت، غلوّ غالیان و ادامه ...

ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

ارائه-مدل-تحلیل-جامع-جریان-تکفیری-و-راهبردهای-مقابله-با-آنعالم انباشته از پدیده‌های مختلف است که همه آن‌ها دارای یک ویژگی مشترک‌اند مبنی بر این که یک سیر وجود ادامه ...

تأملی بر مسئولیت بین‌المللی برای اعمال افراد و گروه‌های تکفیری

تأملی-بر-مسئولیت-بین‌المللی-برای-اعمال-افراد-و-گروه‌های-تکفیریدر 29 دی 1392 (19 ژانویه 2014)، وزیر امور خارجه ایران اظهار داشت: شواهد محکمی وجود دارد که خط مشی‌های ادامه ...

علل شکل گیری تکفیری‌ها از دیدگاه جغرافیای سیاسی

علل-شکل-گیری-تکفیری‌ها-از-دیدگاه-جغرافیای-سیاسیدر سال‌های اخیر گروه‌ها و فرقه‌های تروریستی زیادی در سرزمین‌های اسلامی شکل گرفته‌اند. درباره ی عوامل ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را …اقدام به مباهله میکنیم بعد ازاینکاربنده هم ایمیل میفرستم و در وبلاگم اعلام آمادگی یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را نخوانند چون؟ اقدام به مباهله میکنیم بعد ازاینکاربنده هم ایمیل میفرستم و در وبلاگم اعلام آمادگی میکنم و


ادامه مطلب ...

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (32)

[ad_1]
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (32
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (32)

اى رسول خدا قرآن دیگرى بیاور تا قبول کنیم

عده‌اى از بت‌پرستان خدمت پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله آمده و گفتند: آنچه در این قرآن درباره ترک عبادت بتهاى بزرگ ما لات و عزى و منات و هبل و مذمت از آنان وارد شده براى ما قابل قبول و تحمل نیست اگر مى‌خواهى از تو پیروى کنیم قرآن دیگرى بیاور که این ایراد در آن نباشد و یا اینگونه مطالب را در قرآن کنونى تغییر بده.
این آیات نازل شد: وَ إذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما یَکُونُ لى أنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسى إنْ أتَّبِعُ إلاّ ما یُوحى إلَیَّ إنّی أخافُ إنْ عَصَیْتُ رَبّى عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ (10یونس/15) و چون آیات ما که روشن و شیواست، بر آنان خوانده شود، ناامیدواران به لقائمان [به پیامبر] مى‌گویند قرآنى غیر از این بیاور، یا این را تغییر ده، بگو مرا نرسد که آن را از پیش خود تغییر دهم، جز از وحى‌اى که به من مى‌شود، [از چیزى] پیروى نمى‌کنم، من اگر از پروردگارم نافرمانى کنم، از عذاب روز سهمگین مى‌ترسم.
هرگاه آیات ما بر خلق تلاوت شود منکرات معاد که امیدوار به لقاء ما نیستند به رسول ما اعتراض کرده گفتند: اگر تو رسولى قرآنى هم غیر از این بیاور یا همین را به قرآن دیگر مبدل ساز. اى رسول ما در پاسخ آنها بگو مرا نرسد از پیش خود قرآن را تبدیل کنم من از هیچ چیز جز وحى خدا پیروى نخواهم کرد و اگر عصیان پروردگار کنم از عذاب روز بزرگ قیامت مى‌ترسم و به این وسیله پاسخ کوبنده‌اى به آنان داده شد. 1

این گونه گناهان مى‌ریزد

ابن عبّاس مى‌گوید: من و سلمان در زیر درختى نشسته بودیم. سلمان شاخه درختى را که برگ‌هایش خشک شده بود، جنباند و در نتیجه آن همه برگ‌ها به زمین ریخت. جناب سلمان فرمود: اى ابو عثمان از من نمى‌پرسى که چرا چنین کردم؟ گفتم: -سبب این کار چه بود؟-
فرمود: با پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله زیر این درخت نشسته بودیم، آن حضرت چنین کرد که من کردم و سپس به من فرمود: اى سلمان از من نمى‌پرسى که چرا چنین کردم؟ من عرض کردم: یا رسول اللَّه، سبب چه بود؟ حضرت فرمود: مؤمن چون وضو بگیرد بر آن وجهى که دستور آمده و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بریزد بسان این برگ‌ها که از این درخت فرو ریخت.
آن گاه این آیه را فرمود: وَ اقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذّاکِرینَ 2 و نماز را در آن سو و این سوى روز و در پاسهایى از شب برپا دار، همانا طاعات گناهان را مى‌زدایند، این پندى براى پندگیران اسـت. 3

پی نوشت :

1 - تفسیر نمونه، جلد 8، صفحه 244.
2 - سوره هود، آیه 114. به پاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره‌هاى از شب ...
3- تفسیر منهاج الصادقین، جلد 4، صفحه 462.

منبع: www.payambarazam.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

داستان کوتاه داستان های مذهبی و قرآنی داستان های پیامبر داستان های پیامبر اکرم کوتاه و گویا از آرزو می نمود ، که از پیامبر ص هفت داستان کوتاه از پیامبر ص یمناگلزار ادبداستانهفت داستان کوتاه از پیامبر ص در قالب هفت داستان کوتاه از پیامبر اکرم صلّی الله داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص ۩ ♥♥ ۩…پیامبر اعظم صدر این تاپیک داستانهای کوتاه از پیامبر مکرم آیه های ۩ داستانهای کوتاه از سه داستان زیبا از پیامبر اکرم ص داستانهای امید …سهداستانزیبااز سه داستان زیبا از پیامبر اکرم ص پیامبر اکرم ص حکایات کوتاه ،داستانهای داستان هایی از نبی رحمت صداستان هایی از نبیپیامبرداستانهای کوتاه داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص داستان های آموزنده از پیامبر اکرم ص دانلود داستانهای داستانهایداستان های آموزنده از دانلود داستانهای کوتاه داستان های آموزنده از پیامبر اکرم صداستان‌های کوتاه از پیامبر اکرم ص شمیم سایت کار و تلاشروزی پیامبر صلی الله علیه و آله با اصحاب خود نشسته بودند پیامبر جوان داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص داستانهایکوتاهداستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص کار و خاطره ؛ خاطرات کوتاه، زیبا، دلنشین ناب خاطره …خاطرهداستانزیباخاطره ؛ خاطرات کوتاه، زیبا آن گاه پیامبر از قتل او صرف پیامبر اکرم ص داستانهایی از زندگی حضرت رسول الله محمد مصطفی …برای آگاهی بیشتر از داستان‌های زندگی آن حضرت از پیامبر ص پیامبر اکرم


ادامه مطلب ...

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (33)

[ad_1]
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (33
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (33)

چیزى دیدم که در تمام عمرم ندیده بودم

پیشرفت روز افزون اسلام قریش را سخت ناراحت کرده بود روزى نبود که گزارشى درباره گرایش فردى از قبیله به آنان نرسد و از این جهت شعله غضب در درون آنها زبانه مى‌کشید. فرعون مکه ابوجهل روزى، در محفل قریش چنین گفت: شما اى گروه قریش مى‌بینید که محمّد چگونه دین ما را بد مى‌شمرد و به آیین پدران ما و خدایان آنها بد مى‌گوید و مارا بیخرد قلمداد مى‌نماید. به خدا سوگند فردا در کمین او مى‌نشینم و سنگى را در کنار خود مى‌گذارم و هنگامى که محمّد سر به سجده مى‌گذارد سر او را با آن مى‌شکنم. فرداى آن روز رسول خدا براى نماز وارد مسجد الحرام شد و میان رکن یمانى و حجر الاسود براى نماز ایستاد. گروهى از قریش که از تصمیم ابوجهل آگاه بودند به فکر فرو رفته بودند که آیا ابوجهل در این مبارزه پیروز مى‌گردد یا نه؟ پیامبر سر به سجده نهاد دشمن دیرینه او از کمینگاه برخاست و نزدیک پیامبر آمد ولى چیزى نگذشت که رعب عجیبى در دل او پدید آمد لرزان و ترسان با چهره پریده به سوى قریش برگشت همه جلو دویدند و گفتند چه شد اباحکم؟ وى با صداى بسیار ضعیف که حاکى از ترس و اضطراب او بود گفت منظره‌اى در برابرم مجسم گشت که در تمام عمرم ندیده بودم از این جهت از تصمیم خود منصرف گشتم.
جاى گفتگو نیست که نیرویى غیبى به فرمان خدا به کمک برخاسته و چنین منظره‌اى را بوجود آورده بود. وجود پیامبر را طبق وعده قطعى الهى إنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ (15حجر/95) ما تو را از [شر] ریشخندکنندگان کفایت [و حمایت] مى‌کنیم.
ما از شر مسخره کنندگان تو را نگاه مى‌داریم از گزند دشمنان حفظ کرده اســت.

قرآن و افشاگرى علیه دو منافق

پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله همراه جمعى از مهاجران و انصار در مسجد النبى نشسته بودند، ناگاه على علیه السّلام وارد مسجد شد، حاضران به احترام او برخاسته و به گرمى از او استقبال نمودند، تا این که حضرت در جایگاه خود که در محضر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله بود نشست. در این میان دو نفر از حاضران که متهم به نفاق بودند، با هم در گوشى صحبت مى‌کردند، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله وقتى که آنها را دید، دریافت که چرا آهسته با هم حرف مى‌زنند، به طورى خشمگین شد که آثار خشم در چهره‌اش ظاهر گردید، سپس فرمود:
سوگند به آن کسى که جانم در دست او اســت، داخل بهشت نمى‌شود مگر کسى که مرا دوست بدارد. آگاه باشید: دروغگو اســت کسى که گمان کند مرا دوست دارد ولى این شخص (اشاره به على بن ابیطالب علیه السّلام) را دشمن دارد.
در این هنگام دست على علیه ال‌سّلام در دست پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله بود و این آیه نازل گردید.
یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إذا تَناجَیْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِاْلإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِیَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذى إلَیْهِ تُحْشَرُونَ (58مجادله/9) اى مؤمنان چون رازگویى کنید، به قصد گناه و ستمکارى و نافرمانى از پیامبر نجوا مکنید، و به قصد نیکى و تقوا نجوا کنید، و از خداوندى که نزد او محشور مى‌گردید پروا کنید.
اى کسانى که ایمان آورده‌اید، هنگامى که رازگویى مى‌کنید به گناه تعدى و معصیت رسول، رازگویى نکنید ...1

پی نوشت :

1 - امالى ابن الشیخ، صفحه 31. بحار، جلد 39، صفحه 270. حکایتهاى شنیدنى، جلد 4، صفحه 159.

منبع:www.payambarazam.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


داستان هاي مذهبی و قرآني - داستان های پیامبر اکرم(صل الله علیه واله) - داستان هاي ... شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال هنگام ذکر معجزات پیامبر اکرم (ص) جریان این ...داستان هاي مذهبی و قرآني - داستان های پیامبران - داستان هاي پندآموز.داستان کوتاه .داستان مذهبي. ... 1- ﺳﻮﺭﻩ ﻳﻮﺳﻒ، ﺁﻳﻪ 33. (ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﺎﻣﻞ، .... ﺍﻧﺲ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ (ﺹ) ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻄﺮﻓﻰ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻋﻨﻘﺮﻳﺐ ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺂﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ. ﻃﻮﻟﻰ ﻧﻜﺸﻴﺪ ...14 ژوئن 2010 ... مسیر جاری : صفحه اصلی/مقالات/دين پژوهی/معصوم شناسی/پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)/داستان/داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (33).7 آگوست 2016 ... چيزى ديدم كه در تمام عمرم نديده بودمپيشرفت روز افزون اسلام قريش را سخت ناراحت كرده بود روزى نبود كه گزارشى درباره گرايش فردى از قبيله به آنان ...چو فراغت يافتى به طاعت کوش - هفت داستان کوتاه درباره پیامبر اعظم (ع) - فرهنگی. ... پیامبر(ص) و دو گروه از مردم /رسول اكرم(ص) وارد مسجد(1) شد. چشمش به دو اجتماع ...داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) ۩ |♥|♥| ۩. در این تاپیک داستانهای کوتاه از پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) از آدرس ذیل خواهد آمددر طول زندگی پر برکت حضرت محمد (ص) داستانهایی اتفاق افتاده که بسیار قابل ... و رسول گرامی اسلام به آنان پیشنهاد مباهله داد ولی آنان حقانیت نبی اکرم را درک کرده ...آيا پيامبر اکرم (ص) برخواندنِ نوشته توانائی داشت؟ .... و چگونه ميتوان اين داستان را قبول كرد که : پيامبر رقيه را به همسري عثمان بن عفان درآورد و او با ..... هر گونه دردسر و مزاحمت براي آن حضرت كوتاهي نميكردند و هرگز او را مشمول مغفرت خود قرار نميدادند.چهل حدیث از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم). 1- ِ ثَلَاثٌ مَنْ ... نهج الفصاحه ص 163 ، ح 44 {شبیه این حدیث در مجموعه ورام ج 1 ، ص 131} ... 33- أَحْزَمُ النَّاسِ أَكْظَمُهُمْ لِلْغَيْظ.کوتاه و گویا ... سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص)، روز بزرگی برای تاریخ و بشریت است. ... به فرمان خداوند، حضرت محمد(ص) مأمور شد مردم را به سوی پروردگار خویش بخواند، پروردگاری که جهان ..... کلهر، فریبا، از آسمان حرف بزن: داستان بعثت حضرت محمد، تهران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، 1385، 44 صفحه. ... کنزالعمال، ج 3، ص 33.


کلماتی برای این موضوع

داستانهای آیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشت … داستان های بحارالانوارداستان هایی آموزننده از بحارالنوار استان های بهلول دانا استان های گلستان سعدی داستان انتخاب اسم فرزند از روی قرآن کریم مؤسسه جهانى …کمک کنید از این اسامی نورا،آیسو،الیسا،گندم،پناه،دینا،ترانه،آسنات اسم دخترمو پخش مستقیم از مسجد سهله کوفه مؤسسه جهانى …پخش مستقیم از مسجد سهله کوفه سلام خدمت شمامن از مرورگر فایر فاکس هم وارد شدم،از معجزه دات کامآیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتدین و زندگی فلسفه و منطققرآن و تعلیمات دینی درس سوم سوالات چهار گزینه ای موضوعات مرتبط تست دین و زندگی سوم اس ام اس برای همهیاد باد آن روزگاران یاد باد اس ام اس و متن تبریک عید غدیر اس ام اس و متن تبریک عید اس ام اس،اس ام اس عاشقانه،پیامک،اس ام اس جدید،اس ام …پیامک رحلت پیامبر ص و شهادت امام حسن مجتبی ع تشنه ی قطره‌ای از کوثر جام حسنیم همه نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور امام زمان عج – …نوشته زیر مجموعه ای از نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری


ادامه مطلب ...

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (34)

[ad_1]

زنى پناهنده

مجلسى دوم نقل مى‌کند: کلثوم بنت عقبه پس از صلح حدیبیه از مکه گریخت و به مدینه پناهنده شد. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله او را پناه داد زیرا در قرارداد صلح حدیبیه راجع به استرداد پناهندگان زن سخنى به میان نیامده بود، آیه: یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أعْلَمُ بِإیمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إلَى الْکُفّارِ لا هُنَّ حِلُّ لَهُمْ وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ أنْ تَنْکِحُوهُنَّ إذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ وَ سْئَلُوا ما أنْفَقْتُمْ وَ لْیَسْئَلُوا ما أنْفَقُوا ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ (60ممتحنه/10) اى مؤمنان هرگاه زنان مؤمن مهاجر به نزد شما آیند، آنان را بیازمایید، خداوند به [حقیقت] ایمانشان آگاهتر اســت، پس اگر آنان را مؤمن شناختید دیگر آنان را به سوى کفار بازمگردانید، نه ایشان بر آنان حلال هستند و نه آنان بر ایشان حلالند، و به آنان آنچه خرج کرده‌اند بدهید، و بر شما گناهى نیست که پس از آنکه مهرهایشان را پرداختید، با آنان ازدواج کنید، و دست در دامان [همسرى] زنان کافر مزنید، و [چون زنان شما نزد آنان روند] آنچه خرج کرده‌اید از آنان [ کافران] طلب کنید و آنان هم آنچه خرج کرده‌اند از شما طلب کنند، این حکم الهى اســت که در میان شما داورى مى‌کند و خداوند داناى فرزانه اســت.
وَ إنْ فاتَکُمْ شَیْ‌ءٌ مِنْ أزْواجِکُمْ إلَى الْکُفّارِ فَعاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذینَ ذَهَبَتْ أزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذى أنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (60ممتحنه/11) و اگر کسى از زنانتان به سوى کافران رود، و سپس با آنان تلافى کردید و غنیمت گرفتید، آنگاه به کسانى که همسرانشان [به سوى کفار] رفته‌اند، معادل خرجى را که کرده‌اند [از غنایم] بپردازید، و از خداوندى که شما به او ایمان دارید پروا کنید.
تا آیه »و اتقو اللَّه الذى انتم به مؤمنون« در آخر سوره ممتحنه قرار دارد در حالى که ابتداى این سوره درباره فتح مکه اســت.1

درخت خرما سبب نزول سوره و اللیل

واحدى با اسناد متصل مرفوع از عکرمه از ابن عباس آورده اســت:
مردى نخله و خرمایى داشت که شاخه‌هاى آن به طرف خانه مرد فقیرى خمیده بود که عیال‌مند و داراى فرزندانى خردسال بود. این مرد آنگاه که مى‌آمد و وارد خانه مى‌شد و بر فراز درخت خرما بالا مى‌رفت تا خوشه‌هاى خرما را بچیند احیانا دانه‌اى از خرما بر زمین مى‌افتاد و کودکان و فرزندان خردسال این مرد فقیر از زمین بر مى‌داشتند. آن مرد از بالاى درخت فرود مى‌آمد تا خرما را از دست آنها بگیرد و اگر مى‌دید که این خرما در دهان این کودکان جاى گرفته و آنها مى‌خواهند آن را در کام خود فرو برند انگشتش را در دهان آنان به کاویدن وا مى‌داشت تا خرما را بیرون آورد. این مرد تهیدست نزد نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله شکایت برد و از طرز برخورد صاحب درخت با کودکانش گزارشى به عرض آن حضرت رساند. نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله به وى گفت: برو. و سپس با صاحب درخت خرما دیدار کرد و به او فرمود: آیا حاضرى این درخت خرمایى که شاخه آن در خانه فلانى قرار دارد به من ببخشى تا در برابر آن براى تو نخله و درختى از خرما در بهشت ضمانت گردد؟ آن مرد عرض کرد: من صاحب درختان خرماى فراوانى هستم، اما در میان آنها هیچ درخت خرمایى بارورتر و جالب‌تر از آن درخت براى من نیست. ابن عباس گفت: این مرد از نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله بیرون رفت. اما شخص دیگرى که این سخن را از آن حضرت شنیده بود به او عرض کرد: اگر من این درخت خرما را از این مرد بستانم و به شما پیشکش نمایم آیا به من همان درخت خرماى بهشتى را که به صاحب آن وعده دادى اعطاء خواهید فرمود، و چنین درختى را براى من در بهشت ضمانت خواهید کرد؟ فرمود: آرى.
این شخص به راه افتاد و با صاحب درخت خرما دیدار کرد و با او وارد معامله و گفتگو شد، اما صاحب درخت به او یادآور گردید که آیا فهمیدى که حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله در برابر این نخله درخت خرماى بهشتى به من اعطاء کرد، اما من به این معامله سودآور تن در ندادم و به آن حضرت عرض کردم: میوه و خرماى این درخت مرا شیفته خود ساخته و مرا نخلهاى فراوانى اســت ولى هیچکدام از آنها براى من از لحاظ بارورى شگفت‌انگیز و جالب‌تر از این درخت نیست. سرانجام پس از گفتگوى زیاد گفت:
آیا حاضرى آن را به فروش رسانى؟ گفت:
نه، مگر آن که قیمتى را در برابر آن دریافت دارم که از لحاظ گرانى در حدى باشد که نمى‌توانم دریافت آن را تصور کنم، یعنى قیمتش هم براى من دشوار باشد. آن شخص گفت: خواسته و آرزوى تو در برابر فروش این درخت چیست؟
پاسخ داد: چهل درخت خرما. خریدار گفت: بهایى بس گران و سنگین پیشنهاد مى‌کنى و در برابر درختى خمیده چهل درخت خرما مطالبه مى‌نمایى؟ مانعى ندارد، اما اگر راست مى‌گویى مردم را احضار کن تا شاهد این معامله باشند. گذرش به عده‌اى از مردم افتاد و آنان را به عنوان شهود و گواهان این معامله فرا خواند. آنها گواهى دادند که وى در برابر یک درخت خمیده خرما چهل نخل را از طرف معامله خود دریافت دارد. این مرد خریدار به سوى نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله به راه افتاد و عرض کرد: یا رسول اللَّه، این درخت خرماى مورد نظر شما به تملک من در آمد و هم اکنون از آن توست و آن را به تو بخشیدم. آن حضرت به سوى خانه مرد فقیر روان شد و به صاحب خانه گفت: از این پس این درخت از آن تو و افراد خانواده توست. خداوند متعال از پى متعال از پى چنین قضیه و حادثه‌اى بود که: وَ اللَّیْلِ إذا یَغْشى (92لیل/1) سوگند به شب چون فروپوشاند.
وَ النَّهارِ إذا تَجَلّى (92لیل/2) و سوگند به روز چون روشن شود.
وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ اْلأُنْثى (92لیل/3) و سوگند به آنه نرینه و مادینه آفرید.
إنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّى (92لیل/4) که کوشش شما پراکنده [و گونه‌گون] اســت.
فَأَمّا مَنْ أعْطى وَ اتَّقى (92لیل/5) حال اگر کسى [مالى] بخشید و پروا و پرهیز ورزید.
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى (92لیل/6) و [وعده] بهشت را استوار داشت.
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى (92لیل/7) زودا که راهش را به سوى خیر و آسانى هموار کنیم.
وَ أمّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى (92لیل/8) و اما کسى که دریغ ورزید و بى‌نیازى نمود.
وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنى (92لیل/9) و [وعده] بهشت را دروغ انگاشت.
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى (92لیل/10) زودا که راهش را به سوى شر و دشوارى هموار کنیم.
وَ ما یُغْنى عَنْهُ مالُهُ إذا تَرَدّى (92لیل/11) و چون به هلاکت افتد مالش به کار او نیاید.
إنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى (92لیل/12) بى گمان راهنمایى [بندگان] بر ماست.
وَ إنَّ لَنا لَْلآخِرَةَ وَ اْلأُولى (92لیل/13) و بى گمان [جهان] واپسین و نخستین ما راست.
فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظّى (92لیل/14) پس شما را از آتشى که زبانه زند هشدار دهم.
لا یَصْلاها إلاَّ اْلأَشْقَى (92لیل/15) که جز شقاوت‌پیشه وارد آن نشود.
الَّذى کَذَّبَ وَ تَوَلّى (92لیل/16) همان کسى که [حق را] انکار کرد و روى برتافت.
وَ سَیُجَنَّبُهَا اْلأَتْقَى (92لیل/17) و تقواپیشه از آن دور داشته خواهد شد.
الَّذى یُؤْتى مالَهُ یَتَزَکّى (92لیل/18) همان کسى که مالش را مى‌بخشد که پاکدلى یابد.
وَ ما ِلأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى (92لیل/19) و بر او [منت از] نعمت کسى نیست که باید جزایش را بدهد.
إلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ اْلأَعْلى (92لیل/20) [و نمى‌کند آنچه مى‌کند] مگر در طلب خشنودى پروردگار بلندمرتبه‌اش.
وَ لَسَوْفَ یَرْضى (92لیل/21) و زودا که خشنود شود.
تا آخر سوره و اللیل را نازل کرد. از عطاء روایت شده: نام مردى که درخت خرما را خریدارى کرد و به رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله اهدا نمود »ابا الدحداح« بوده اســت. گویند: رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله بر این خرما گذر مى‌کرد و مى‌دید که خوشه‌هاى ان نزدیک و آویزان اســت و مى‌فرمود: »عذوق و عذوق لابى الدحداح فى الجنة« خوشه‌ها و خرماها از آن ابالدحاح در بهشت باد.
روایت مذکور در اکثر کتب تفسیر فریقین و آثارى که درباره اسباب النزول نگارش شده راجع به سبب نزول سوره واللیل یاد شده اســت.

پی نوشت :

1 - تاریخ و قرآن کریم، صفحه 389.

منبع:www.payambarazam.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

داستانهای آیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتمعجزه دات کامآیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتقصه های قرآنی مؤسسه جهانى سبطین ع٢٣ ربیع الاول ورود حضرت فاطمه معصومهسلام الله علیها به قم یک سال پس از تبعید امام انتخاب اسم فرزند از روی قرآن کریم مؤسسه جهانى …کمک کنید از این اسامی نورا،آیسو،الیسا،گندم،پناه،دینا،ترانه،آسنات اسم دخترمو دانلود داستان ها و حکایات صوتی کوتاه و تاثیرگذار …مذهبیآهنگ و سروددانلود داستان ها و حکایات صوتی کوتاه و تاثیرگذار مذهبی دانلود داستان های پناهیان متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح …متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح در ادامه مطلب از رسول اکرم منقول است اس ام اس روزجوان وولادت حضرت علی اکبراس ام اس ولادت حضرت علی اکبر پیامک جوانی پیامک روز جوان میلاد سرو بوستان ایستادگی اس ام اس،اس ام اس عاشقانه،پیامک،اس ام اس جدید،اس ام …پیامک رحلت پیامبر ص و شهادت امام حسن مجتبی ع تشنه ی قطره‌ای از کوثر جام حسنیم همه دانلود کتب فرهنگی مذهبیبا سلام لطفا جهت دسترسی بهتر به مطالب وبلاگ از قسمت آرشیو مطالب استفاده نماییدنشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور امام زمان عج – …نوشته زیر مجموعه ای از نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری


ادامه مطلب ...