مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

کدام پیامبر با شیطان چهره به چهره سخن گفت؟

کدام پیامبر با شیطان چهره به چهره سخن گفت؟

یکی از پیامبران بزرگ الهی که در طول عمرش سختی های فراوانی کشید، حضرت موسی(ع) بود.ایشان در برهه ای از زندگی خود با ابلیس چهره به چهره ملاقات کرد.
در این باره رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید:موسی(ع) در مکانی نشسته بود. ناگاه شیطان که کلاه دراز و رنگارنگی به سر داشت نزد موسی(ع) آمد و کلاهش را به نشانه احترام از سر برداشت و بین حضرت موسی(ع) و ابلیس چنین گفتگو شد:
شیطان پرستان زندگینامه حضرت محمد رابطه با شیطان داستان زندگی پیامبران حضرت موسى احادیث حضرت محمد ابلیس
موسی(ع): تو کیستی؟
ابلیس: من شیطان هستم
موسی(ع): ابلیس تو هستی؟ خدا تو را دربه در کند.
ابلیس: من نزد تو آمده ام تا به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری به تو سلام کنم.
موسی(ع): این کلاه چیست که برسرداری؟
ابلیس: با رنگها و زرق و برق این کلاه دل مردم را می ربایم.
موسی(ع): به من از گناهی خبر ده که هرگاه انسان مرتکب آن گردد، تو بر او مسلط گردی.
ابلیس: در سه مورد بر انسان مسلط می شوم؛ اول هنگامی که او از خود راضی شود و اعمال خود را بپسندد و خودبین باشد. دوم هنگامی که او عملش را زیاد تصور کند و سوم هنگامی که او گناهش را کوچک بشمارد.
ابلیس احادیث حضرت محمد حضرت موسى داستان زندگی پیامبران رابطه با شیطان زندگینامه حضرت محمد شیطان پرستان


ادامه مطلب ...

رحلت پیامبر اکرم (ص) به نقل از قرآن کریم

[ad_1]

فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان

رحلت پیامبر در بیان قرآن

در اوایل سال 11 ق، بیماری و رحلت پیامبر (صلی الله و علیه وآله) پیش آمد. چون بیماری پیامبر (صلی الله و علیه وآله) سخت شد، به منبر رفت و مسلمانان را به مهربانی با یکدیگر سفارش فرمود و گفت اگر کسی را حقی بر گردن من است بستاند، یا حلال کند و اگر کسی را آزرده ام اینک برای تلافی آماده ام. وفات پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در 28 صفر سال 11 ق، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (علیها السلام) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر (صلی الله و علیه وآله) به دنیا آمد، همگی درگذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) را حضرت علی (علیه السلام) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانه اش که اینک داخل در مسجد مدینه است به خاک سپردند.
ارتباط تنگاتنگی بین پیامبر صلی الله و علیه وآله و قرآن کریم بود به طوری که در پنج سوره از سوره  های قرآن، سخن از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله به میان آمده است که از میان آنها سه سوره «انبیاء»، «زمر» و «طور» در مکه و دو سوره «آل عمران» و «نصر» در مدینه نازل شده اند.
مروری کوتاه بر این موارد خواهیم داشت...

الف. سه سوره مکی

مشرکان مکه برای جلوگیری از پیشرفت اسلام، اقدامات گوناگونی انجام می  دادند؛ حتّی گاهی نسبتهایی از قبیل ساحر و جادوگر، مجنون، کاهن و شاعر به پیامبر صلی الله علیه و آله می  دادند. وقتی نتوانستند با این نسبت های ناروا جلوی تبلیغ پیامبر صلی الله علیه و آله را بگیرند، ناچار شدند خودشان را این گونه تسلّی بدهند که منتظر مرگ او می شویم و با مرگش همه چیز تمام می شود؛ هم ما راحت می شویم، هم بتهایمان از طعنه  های او نجات می یابند. (ر.ک: اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیّب، ج 9، ص172، و حجت التفاسیر، سید عبد الحجة بلاغی، ج 6، ص 50، و التفسیر الحدیث، محمد عزّه دروزه، ج 4، ص323 و 324)

همچنان که قرآن کریم در سوره طور به این موضوع اشاره کرده، می فرماید: «فَذَکِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِکاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ * أَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ * قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصینَ»؛ (طور / 29 و 31) «پس تذکر ده، که به لطف پروردگارت تو کاهن و مجنون نیستی؛ بلکه آنها می گویند: او شاعری است که ما انتظار مرگش را می کشیم! بگو: انتظار بکشید که من هم با شما انتظار می کشم (شما انتظار مرگ مرا، و من انتظار نابودی شما را با عذاب الهی)!)

در سوره انبیاء نیز ضمن ردّ انتظار مشرکان، قانون کلی آفرینش را بیان فرموده است: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ * کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ»؛ (انبیاء / 34 و 35) «پیش از تو [نیز] برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم [وانگهی آنها که انتظار مرگ تو را می کشند] آیا اگر تو بمیری، آنان جاوید خواهند بود؟! هر انسانی طعم مرگ را می چشد و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می کنیم؛ و سرانجام به سوی ما بازگردانده می شوید.»

وفات پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در 28 صفر سال 11 ق، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (علیها السلام) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر (صلی الله و علیه وآله) به دنیا آمد، همگی درگذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) را حضرت علی (علیه السلام) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانه اش که اینک داخل در مسجد مدینه است به خاک سپردند.

ب. آل عمران و آیات مربوط به جنگ احد

وقتی در جنگ احد، پیامبر اسلام مجروح شد؛ و حتی پیشانی و دندان آن حضرت شکست، «مصعب بن عمیر» که شباهت زیادی به پیامبر صلی الله علیه و آله داشت به شهادت رسید، دشمنان خیال کردند که خود پیامبر کشته شده است و این خبر را با صدای بلند اعلام کردند.

انتشار این خبر، در میان مسلمانان تزلزل عجیبی ایجاد کرد، جمعی هراسان شده، از میدان جنگ خارج می شدند؛ حتّی بعضی در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران مشرکان امان بخواهند؛ اما در مقابل آنها اقلیتی فداکار و پایدار استقامت کردند.
به زودی روشن شد که پیامبر صلی الله علیه و آله زنده است و این خبر اشتباه یا دروغ بوده، در این مورد آیه زیر نازل شد و دسته اول را سخت نکوهش کرد: (ر.ک: مجمع البیان، امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی، ج 2، ص 403 - 406؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران،ج 3، ص 136 و 137) «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى  أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى  عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ»؛ (آل عمران / 144) «محمد صلی الله علیه و آله فقط فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند. آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی گردید [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود]؟! و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضرر نمی زند، و خداوند به زودی شاکران [و استقامت کنندگان] را پاداش خواهد داد.»

ج. سوره نصر و رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله

در سوره «نصر» - به قرینه حدیث مربوط به آن - اشاره ای به رحلت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله شده است؛ چون یکی از نامهای آن، سوره «تودیع» (خدا حافظی) است؛ چرا که در آن به طور ضمنی از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داده شده است.
طبرسی از مقاتل نقل کرده است: «هنگامی که این سوره نازل شد و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را بر یاران خود تلاوت کرد، همگی خوشحال و خوش دل شدند؛ ولی وقتی «عباس» عموی پیامبر آن را شنید، گریه کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای عمو! چرا گریه می کنی؟
عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! گمان می کنم خبر رحلت شما در این سوره داده شده است! حضرت فرمود: مطلب همان گونه است که تو می گویی. و پس از آن پیامبر دو سال زندگی کرد؛ ولی کسی او را خوشحال و خندان ندید. (مجمع البیان، ج 10، ص 467 و جوامع الجامع، طبرسی، ج 2، ص 898 و المیزان، ج 20، ص 532)
در اینکه از کجای این سوره چنین مطلبی استفاده می شود، در حدیث چیزی نیامده است و مفسران قرآن نیز نظریه های مختلفی داده اند.
در ظاهر آیات این سوره اشاره ای به رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نشده است؛ اما اینکه عباس، این مفهوم را از کجای سوره فهمید که مورد تأیید پیامبر صلی الله علیه و آله هم قرار گرفت.، مرحوم طبرسی، دو احتمال نقل کرده است:
1. «از دیدگاه برخی، مفهوم آیه «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» این است که: ای پیامبر! اینک به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش بخواه؛ چرا که توبه زودی به دیدار حق خواهی شتافت و همان سان که همه پیامبران جهان را بدرود گفتند، تو نیز بدرود خواهی گفت.
افزون بر این، مثال مشهوری است که: «عِنْدَ الْکَمَالِ یَرْقَبُ الزَّوَالِ؛ با رسیدن به اوج کمال باید در انتظار زوال بود.» شاعر در این مورد گفته است: اِذَا تَمَّ اَمْرٌ بَدَانَقْصُهُ/ تَوَقَّعْ زَوَالاً اِذَا قیِلَ تَمَّ
«هنگامی که کاری به پایان رسید، کاستی آن آشکار می گردد، و آنگاه که گفته شد کار تمام است، در انتظار زوال آن باش.»
2. گروهی گفته اند: خدای سبحان، در این سوره، پیامبر را به تجدید عهد توحیدی با خدا و طلب آمرزش فرمان داده است و عمل به این فرمانها، آخرین تلاش یک بنده با اخلاص در آستانه کوچ از این سرای فانی به عالم باقی می باشد.» (مجمع البیان، ج 10، ص 467)

در تفسیر نمونه آمده است: «این مفهوم (پایان عمر پیامبر) ظاهراً از اینجا استفاده شده که سوره نصر دلیل بر آن است که رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به پایان رسیده، و آیین او کاملاً تثبیت شده است. و معلوم است در چنین حالتی، انتظار رحلت از سرای فانی به جهانی باقی، کاملاً قابل پیش بینی است.» (تفسیر نمونه، ج 27، ص 395) البته این نظریه نیز با همان احتمال اول منقول از «مجمع البیان» و «المیزان» و سخن مراغی سازگار است.

علامه طباطبایی احتمال زوال را نقل کرده است. (المیزان، ج 20، ص 532) مراغی نیز می گوید: «پیامبر صلی الله علیه و آله از این سوره فهمید که کار تمام شده و وظیفه ای باقی نمانده جز اینکه بایدبه رفیق اعلی بپیوندد.» (تفسیر مراغی، احمد مصطفی مراغی،ج 18، ص 260)
در تفسیر نمونه آمده است: «این مفهوم (پایان عمر پیامبر) ظاهراً از اینجا استفاده شده که این سوره دلیل بر آن است که رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به پایان رسیده، و آیین او کاملاً تثبیت شده است. و معلوم است در چنین حالتی، انتظار رحلت از سرای فانی به جهانی باقی، کاملاً قابل پیش بینی است.» (تفسیر نمونه، ج 27، ص 395) البته این نظریه نیز با همان احتمال اول منقول از «مجمع البیان» و «المیزان» و سخن مراغی سازگار است.
و امّا اینکه منظور از فتح و پیروزی بزرگی که در این سوره بشارت آن داده شده،  کدام است؟ باید گفت: «فتح مکه» است؛ گرچه در اسلام فتوحات زیادی رخ داد؛ ولی فتحی که با مشخصات فوق تطبیق کند، تنها فتح مکه می باشد که بنیان شرک را از «جزیرة العرب» ریشه کن کرد. (المیزان، ج 20، صص 530 تا 5531)


منابع:
سایت موعود؛ به نقل از مطلب محمداسماعیل نوری
سایت ایسنا

 

خبری تکان دهنده

خبری تکان دهنده

مقبولیت نماز با تلاوت سوره نصر

مقبولیت نماز با تلاوت سوره نصر

کتاب‏هاى آسمانى انبیاء، مویّد یکدیگرند

کتاب‏هاى آسمانى انبیاء، مویّد یکدیگرند

اسباط چه کسانى بودند؟

اسباط چه کسانى بودند؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مرگ پیامبر اکرم؛ رحلت یا شهادت؟آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟ اما اولا باید بدانیم پیامبر عایشه به هنگام ازدواج با پیامبر اکرمص چند سال …عایشه به هنگام ازدواج با پیامبر اکرمص چند سال داشتند؟ سن عایشه هنگام ازدواج سن خلاصه از زندگی نامه پیامبر اکرمخلاصه از زندگی نامه پیامبر اکرم صل الله علیه و آله مقدمه زندگی حضرت محمد ص از صدر اهمیت سلام از نظر پیامبر ص چیست؟ گنجینه …قرآن تفسیر علوم قرآنی چهارده معصوم پیامبر اکرم ص مناقب و ویژگی ها آخرین پیامبر زندگینامه سلمان فارسی یکی از اصحاب پیامبرصزندگینامه سلمان فارسی یکی از اصحاب پیامبرص سلمان کیست؟ حدود دویست و شانزده یا سیصد و عایشه در زمان ازدواج با پیامبر ص چند سال داشت؟ …پاسخ باسلام به چند نکته دقت نماید الف گرچه از قرآن کریم بر می‏آید که رسول خدا ص انتخاب اسم فرزند از روی قرآن کریم مؤسسه جهانى …هرچند که ممکن است این فعالیت صورت گرفته نقص هایی هم داشته باشد ولی در مجموع به عنوان موسیقی از دیدگاه قرآن کریمدر آیات قرآن از لفظ غنا استفاده نشده، و امر و نهى خاصّى صریحا بدان تعلّق نگرفته‏است ‌چگونه باید با قرآن کریم استخاره کرد؟ به عبارت …‌چگونه باید با قرآن کریم استخاره کرد؟ به عبارت دیگر، چگونه باید مفهوم آیات را در زمان سخن روز زندگینامه حضرت خدیجهامام حسین علیه سلام غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت مرگ پیامبر اکرم؛ رحلت یا شهادت؟ آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟ اما اولا باید بدانیم پیامبر را عایشه به هنگام ازدواج با پیامبر اکرمص چند سال داشتند؟ عایشه به هنگام ازدواج با پیامبر اکرمص چند سال داشتند؟ سن عایشه هنگام ازدواج سن عایشه خلاصه از زندگی نامه پیامبر اکرم خلاصه از زندگی نامه پیامبر اکرم صل الله علیه و آله مقدمه زندگی حضرت محمد ص از صدر اسلام اهمیت سلام از نظر پیامبر ص چیست؟ گنجینه پاسخ‌ها اسلام قرآن تفسیر علوم قرآنی چهارده معصوم پیامبر اکرم ص مناقب و ویژگی ها آخرین پیامبر پیامبری زندگینامه سلمان فارسی یکی از اصحاب پیامبرص زندگینامه سلمان فارسی یکی از اصحاب پیامبرص سلمان کیست؟ حدود دویست و شانزده یا سیصد و عایشه در زمان ازدواج با پیامبر ص چند سال داشت؟ شهر سوال پاسخ باسلام به چند نکته دقت نماید الف گرچه از قرآن کریم بر می‏آید که رسول خدا ص از دیگر انتخاب اسم فرزند از روی قرآن کریم مؤسسه جهانى سبطین ع هرچند که ممکن است این فعالیت صورت گرفته نقص هایی هم داشته باشد ولی در مجموع به عنوان اقدامی موسیقی از دیدگاه قرآن کریم در آیات قرآن از لفظ «غنا» استفاده نشده، و امر و نهى خاصّى صریحا بدان تعلّق نگرفته‏است؛ بلکه ‌چگونه باید با قرآن کریم استخاره کرد؟ به عبارت دیگر، چگونه ‌چگونه باید با قرآن کریم استخاره کرد؟ به عبارت دیگر، چگونه باید مفهوم آیات را در زمان سخن روز زندگینامه حضرت خدیجه امام حسین علیه سلام غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فروان دهد


ادامه مطلب ...

سه تدبیر طلایی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

[ad_1]

هر انسانی در زندگی با سختی هایی روبرو می شود و موانعی سر راه زندگی اش قرار می گیرد؛ آنچه اهمیت دارد، تدبیرهایی است که به کار می گیرد، تا مشکلات را پشت سر گذاشته و به هدفش برسد. از میان تمام انسان ها، پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) با بیشترین مشکلات روبرو بودند.

شرافتی - بخش قرآن تبیان

پیامبر، رسول الله، حضرت محمد

ایشان در جامعه ای غرق در جهالت؛ مبعوث شدند. جامعه ای اسیر انحراف ها، خرافات و تعصب های غلط. آنها در مسیر اشتباه خود بسیار سرسخت بودند.
پیامبر به خوبی از سختی وظیفه اش آگاهی داشتند و برای موفقیت، تدبیرهای مهمی را به کار گرفتند. در این یادداشت به سه تدبیر طلایی پیامبر در مواجهه با سختی ها می پردازیم تا با پیروی از ایشان، به تعبیر قرآن، راه حیات را پیش بگیریم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ؛ اى کسانى که ایمان آورده  اید چون خدا و پیامبر شما را به چیزى فراخواندند؛ که به شما حیات مى  بخشد، آنان را اجابت کنید.»(توبه/61)

دلسوزی و شیفتگی

پیامبر بزرگترین امر به معروف و نهی از منکر را انجام دادند. ایشان به مبارزه با بزرگترین گناه، یعنی شرک پرداختند و بندگی را که بزرگترین معروف است، ترویج کردند. ایشان برای جذب حداکثری، شیفته هدف خویش بودند و نهایت دلسوزی و سوز و گداز را نسبت به جامعه داشتند؛ تا مردم هدف اصلی پیامبر را هدایتی برخاسته از دلسوزی بدانند؛ نه چیز دیگری.
سوز و گداز پیامبر برای هدایت مردم و خارج کردن آنان از گمراهی به اندازه ای بود که خداوند خطاب به پیامبرش فرمود: «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُوْمِنِینَ؛ نزدیک است تو از اینکه [مشرکان] ایمان نمی  آورند جان خود را تباه سازى.»(شعراء/20)
ایشان از رسالت خود انگیزه مادی نداشت و تنها درد جهالت جامعه را به دوش می کشید و برای هدایت آنان حرص می ورزید. قرآن این صفت را اینگونه بیان می دارد:«لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌعَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ؛ قطعاَ براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است  شما در رنج بیفتید به [هدایت] شما حریص و نسبت به مومنان دلسوز مهربان است.»(توبه/128)

امر به معروف و نهی از منکر کاری همجنس با رسالت نبوی است. برای انجام و نتیجه گرفتن در آن، نیاز است از پیامبر درس بگیریم، با دلسوزی وارد این عرصه شویم و از روی دردمندی نسبت به دین الهی، این مهم را انجام دهیم

وقتی مردم سرسخت حجاز، دلسوزی پیامبر نسبت به خودشان را دیدند و شیفتگی ایشان را نسبت به هدفش لمس کردند؛ در مقابل تعالیم نبوی نرم شدند و جز عده ای متعصب کوردل، راه اسلام و سعادت را پذیرفتند.
امر به معروف و نهی از منکر کاری همجنس با رسالت نبوی است. برای انجام و نتیجه گرفتن در آن، نیاز است از پیامبر درس بگیریم، با دلسوزی وارد این عرصه شویم و از روی دردمندی نسبت به دین الهی، این مهم را انجام دهیم.


استقامت

در تعالیم اسلام، استقامت داشتن در راه حق و حقیقت، بسیار بسیار ارزشمند است. سفارش قرآن نیز به اهل ایمان، پایداری و استقامت است و فرموده: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ محققاَ کسانى که گفتند پروردگار ما خداست  سپس ایستادگى کردند بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.»(احقاف/13) طبق این آیه، استقامت در ایمان از ارزشی بسیار بالا برخوردار است. پیامبر نیز به سفارش قرآن همواره در راه خدا و برای رسیدن به اهداف خود، خسته نشد و پایدار ماند. ایشان استقامت را تدبیری برای خروج از سختی ها می دانست و با استقامت، ناراحتی، ترس و دلهره ها را از حکومت اسلامی دور می کرد.
اهل باطل همواره با ایجاد وحشت دنبال سست کردن جبهه حق هستند. آنها مدام از ادبیات ترس آور استفاده می کنند و از گزینه های نظامی سخن می گویند. آنها منتظر می مانند تا جبهه مقابل یک گام، از مواضع خود کوتاه بیاید تا آنها پیشروی کنند. در مقابل این ترفند، دستور قرآن و سیره نبیّ گرامی اسلام، استقامت و پافشاری است؛ چرا که به دنبال استقامت است که دشمن ناامید شده و سیاست خود را تغییر می دهد.
جهالت اهل حجاز یک شبه ایجاد نشده بود و یک شبه نیز تغییر نمی کرد. برای تحول آنان نیاز به سال ها استقامت بود که پیامبر آن را عملی ساخت. امروزه نیز سیاستمداران مسلمان باید بدانند دشمنی که سابقه طولانی دشمنی را دارد با یک قرارداد و چند مذاکره تغییر رویه نمی دهد و کوتاه آمدن در مقابل چنین دشمنانی نه تنها کار را بهتر نمی کند؛ بلکه شرایط را به نفع دشمن سخت تر نیز خواهد کرد.

مشورت کردن از تدابیر همیشگی و طلایی پیامبر بود. تدبیری که با توجه به فواید بسیار آن، سفارش پیامبر نیز بود و درباره آن فرمودند: «ما یَسْتَغْنِی رَجُلٌ عَنْ مَشْوِرَةٍ؛ هیچ کس از مشورت بی نیاز نیست

مشورت

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) با آنکه علمی الهی داشت؛ باز با دیگران مشورت می کرد. حتی نظر دیگران را بر نظر و دیدگاه خود ترجیح می داد. آنقدر این صفت در پیامبر بارز بود که او را "أُذُن" می خواندند و در مقابل این کار پیامبر انتقاد می کردند. خداوند جواب انتقادات بی جا را چنین داد: «وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ؛ و می گویند: شخص زودباور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: او در جهت مصلحت شما سراپا گوش و زود باور خوبی است.»(توبه/61)
مشورت پیامبر با مسلمانان سبب نزدیک شدن بیشتر آنان به پیامبر می شد، ارتباط عاطفی بین آنان را بیشتر می کرد و روح همبستگی را در جامعه رواج می داد. حتی باعث می شد احساس شخصیت مسلمانان تقویت شود و مخالفان جذب اسلام شوند. خداوند نیز از این تدبیر پیامبرش رضایت داشت.
نقل شده در جریان جنگ اُحد نظر پیامبر، جنگ درون شهری بود. ایشان تصمیم داشتند با بهره گرفتن از ناآشنایی مشرکان با شهر مدینه، آنان را زمین گیر کرده و به پیروزی برسند؛ اما عده ای از جمله جوانان عقیده به جنگ در بیرون شهر داشتند. در انتها تصمیم شد جنگ به خارج از شهر و دامنه کوه احد کشیده شود. البته آن نبرد با عدم فتح روبرو شد و مسلمانان زیادی مانند حضرت حمزه(علیه السلام) شهید شدند و جان پیامبر نیز به خطر افتاد؛ اما در پایان، جوانان نسبت به پیامبر عقیده ای راسخ تر پیدا کردند و قرآن نیز علیرغم شکست، اصل مشورت کردن پیامبر را ستود و فرمود: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛ با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مى دارد.»(آل عمران/159)
مشورت کردن از تدابیر همیشگی و طلایی پیامبر بود. تدبیری که با توجه به فواید بسیار آن، سفارش پیامبر نیز بود و درباره آن فرمودند: «ما یَسْتَغْنِی رَجُلٌ عَنْ مَشْوِرَةٍ؛ هیچ کس از مشورت بی نیاز نیست.»(نهج الفصاحة، حدیث 1637)
هنرمند شایسته بخت ور                              نپیچد  ز رأی خردمند، سر
اگر زیرکی، کار هشیار کن                             به عقل دگر، عقل خود یار کن

کلام آخر

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) با دلسوزی نسبت به دیگران آنها را برای پذیرش هدایت نرم کردند و با استقامت خویش آنها را به مسیر هدایت فرا خواندند. پیامبر با دعوت به مشورت از منتقدان، مقام علمی خود  را نمایان ساختند و آنها را شیفته اخلاق خود کردند. ما نیز اگر بخواهیم به اهداف خود برسیم باید علاوه بر مشورت، شیفتگی و استقامت در کار داشته باشیم و از این سه تدبیر مهم بهره ببریم.



صدای خدا را هم در آوردی!

صدای خدا را هم در آوردی!

جنبه خیرخواهانه امر به معروف و نهی از منکر باید در جامعه نهادینه شود

جنبه خیرخواهانه امر به معروف و نهی از منکر باید در جامعه نهادینه شود

بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!

بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!

وقتی امر به معروف و نهى از منکر اثر نمى  کند، وظیفه چیست؟

وقتی امر به معروف و نهى از منکر اثر نمى کند، وظیفه چیست؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مفهوم امامت چیست؟ پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه و آله بعد از مهاجرت به مدینه، و حمایت بی دریغ مردم آن صدای خدا را هم در آوردی صدای خدا را هم در آوردی ای دلسوز انسانها آرزوهای فراوانی را در سر می پرورانند و بسته پارسینهپارسینه سایت خبری پارسینه تقلا برای بقا در روزهای آشفته موصلتصاویرموسسه آموزش عالی علوم و فناوری سپاهانرشحاتی از کلمات امام علی بن موسی الرضا علیه السلام سه تدبیر طلایی از پیامبر اکرم صلی حدیث عربی و فارسی و انگلیسی مرکز آموزش زبان …رسول خدا صلّی الله علیه و ‌آله إذا وُقِعَ فی الرَّجُلِ وَأنْتَ فی مَلَأٍ فَکُنْ مهرالبرز موسسه آموزش عالی مهرالبرزعنوان فعالیت زمان حذف اضطراری و آذر سومین جلسه کلاس حضوری و دی دومین جلسه آرشیو موضوعی بیانات آرشیو کلیدواژه‌ها و فیش های موضوعی بیانات اهل بیتعلیهم السلام پایه تقریب مذاهب پایگاه مقالات علمی مدیریتعنوان مقاله مفهوم مدیریت جهادی و مولفه های عملکردی آن مولفین دکتر روح الله تولایی آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیپیامبر گرامی اسلامصلی اعلیه وآله وسلم فرمودند معده خانه همه درد هاست و پرهیز مفهوم امامت چیست؟ اما سخن در این است که بعد از رحلت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله چه کسی باید عهده‌دار این راهکاری برای استجابت دعا در سریع ترین زمان امام صادق علیه السلام فرمود «هرگاه دلتان شکست، دعا کنید، زیرا دل تا پاک و خالص نشود، شکسته پارسینه پارسینه سایت خبری پارسینه اتحاد اَبَر شرکتهای فن آوری علیه افراط گرایی در اینترنت موسسه آموزش عالی علوم و فناوری سپاهان امامت در زندان پرتوی از خورشید سامرّا «سه یار دبستانی»، قربانیان سفیر کودتا رشحاتی از حدیث عربی و فارسی و انگلیسی مرکز آموزش زبان انگلیسی رسول خدا صلّی الله علیه و ‌آله إذا وُقِعَ فی الرَّجُلِ وَأنْتَ فی مَلَأٍ فَکُنْ مهرالبرز موسسه آموزش عالی مهرالبرز عنوان فعالیت زمان حذف اضطراری و آذر سومین جلسه کلاس حضوری و دی دومین جلسه کلاس آرشیو موضوعی بیانات آرشیو کلیدواژه‌ها و فیش های موضوعی بیانات اهل بیتعلیهم السلام پایه تقریب مذاهب اسلامی پایگاه مقالات علمی مدیریت عنوان مقاله مفهوم مدیریت جهادی و مولفه های عملکردی آن مولفین دکتر روح الله تولایی عضو هیأت آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانی پیامبر گرامی اسلامصلی اعلیه وآله وسلم فرمودند معده خانه همه درد هاست و پرهیز ریشه


ادامه مطلب ...

پیامبر و فراموشی

[ad_1]

آیا پیامبر گرامی نیز مانند سایر انسانها، دچار فراموشی و نسیان می‌شد یا نه؟ و اگر گاهی فراموشی بدو دست می‌داده، آیا چنین نسیانی تا چه حدّ بوده اســت؟ پیامبری که فعل و قول او حجت اســت و یکی از ادلّه‌ی شرعیه برای استنباط احکام؛ قول و فعل، یا تقریر، و یا حالت و صفتی اســت که از او نقل شده باشد و مهمتر اینکه تنها راه دریافت درست و ابلاغ وحی الهی، عصمت او اســت، آیا رواست که چنین پیامبری دچار فراموشی شود؟ و اگر شد، تا چه حدّ رواست؟ آیا در ابلاغ اوامر الهی نیز او دچار نسیان نخواهد بود؟ از طرفی، او انسان اســت و خواب و بیماری و فراموشی و بیهوشی، در اختیار و قدرت انسان‌ها قرار نگرفته اســت. از طرف دیگر، او (صلی الله علیه و آله و سلم) معصومی اســت که از هر خطا و گناهی مبرّاســت. آیا این فراموشی اگر پیش آید نقصی نیست و در ابلاغ احکام الهی خللی وارد نخواهد ساخت؟ و اگر آن را پذیرفتیم، در عصمت انبیاء که در حال تکلیف و تمیز و قدرت، هیچ عملی برخلاف شرع از ایشان نباید سر زند، اخلالی رخ نخواهد داد؟ این پرسشی اســت که با آن روبرو هستیم.
البته فراموشی خود در اینجا، جزئی از مسأله‌ای اســت که در اصطلاح فقهاء بدان «سهوالنبی» می‌گویند و از مواردی اســت که مفصل مورد بحث‌های فقهی، تفسیری، حدیثی و کلامی قرار گرفته اســت. مواردی که طرح شده بیشتر در مورد فوت نماز و قضای آن اســت که در کتب فقهی و کلامی و اصولی مورد بحث و گفتگو اســت. مورخان و محدّثان هر دو فریق، عامه و خاصه، نمونه‌هایی از آن بازگفته‌اند و بحث‌های مفصلی در ردّ و قبول آن داشته‌اند. (1) اما مورد مهمتری وجود دارد و آن درباره‌ی آیات قرآن اســت که آیا در آن باره هم فراموشی رواست؟ حدیثی اهل تسنّن از عایشه، زوجه‌ی رسول خدا و دخت ابوبکر نقل کرده‌اند. روزی پیامبر از مسجدی می‌گذشت و شنید که قاری (عَبّاد بن بشّار) قسمتی از قرآن را از حفظ می‌خواند. پیامبر اکرم فرمود: خداوند او را رحمت کند که چنین آیه‌ای را که در چنان سوره‌ای اســت بیادم آورد. (2) گرچه این حدیث مستمسک مستشرقانی (3) ‌قرار گرفته، اما به هیچ وجه نسیان و فراموشی قطعی نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) را نمی‌رساند. قاری، آیتی از قرآن می‌خوانده و رسول خدا طلب آمرزش برای او کرده که آیه‌ای بدان مشخصات (کذا و کذا آیه) در (سوره‌ی کذا) را به یادم آورد. آیات الهی، همه به زمان رسول خدا و به همان هنگام نزول وحی نوشته می‌شد و حتی نسخه‌ای نزد رسول خدا بود و هر سال هم تمامی آنچه نازل شده بود با جبرئیل امین مقابله می‌فرمود. بخصوص که ناقل این خبر عایشه اســت و او تنها از دوره‌ی نزول مدنی آیات می‌توانسته سخن بگوید. در این دوره هم که کاتبان وحی متعدد و فراوان بودند و هر آیه‌ای بلافاصله پس از نزول در حضور نبی اکرم نوشته می‌شد و به مردم ابلاغ می‌گردید. صحابه نیز آیات را می‌نوشتند و از حفظ می‌کردند. تعدادشان هم آن قدر بود که به حدّ تواتر برسد.
این از مواردی نبود که نسیان تام باشد. یعنی چیزی بکلی از حافظه نابود شود و به یاد نیاید. یک چنین نسیانی به اعتقاد همه‌ی مسلمان‌ها بر نبی محال اســت. زیرا مُخلّ وظیفه‌ی رسالت و تبلیغ می‌گردد. اما در مورد این خبر، پیش از آنکه قاری آن آیات را حفظ کرده باشد رسول خدا خود آن را از حفظ بود. به مردم ابلاغ فرموده بود و صحابه آن را فراگرفته بودند. یکی از آنها همین عَبّاد بن بشّار مرد مورد روایت اســت. آیه‌ای که او خواند از ذهن رسول خدا نابود نشده بود. گاهی هست که ذهن مشغول به چیزی اســت و از چیز دیگری غفلت دارد. آن مطلب در ذهن هست و به موقع بروز می‌کند ولی گاهی هم علتی خارجی موجب تذکار و یادآوری می‌گردد، مسلماً آن آیه در ذهن پیامبر گرامی بوده و با یادآوری قاری دوباره به خاطرش آمده اســت.
منتهی در این خبر کلمه‌ای اســت که آن ممکن اســت مورد بحث قرار گیرد. طبق آن پیامبر فرمود: «کُنتُ أسْقَطْتُهنَّ» و یا «أنْسیْتُهُنّ» انداخته بودم آنها را، و یا فراموش کرده بودم آنها را. اینجا منظور از «قلم انداختن» کاری عمدی نیست. رسول خدا چیزی از کلام خدا نه پنهان کرد، نه کم و زیاد کرد و نه پس و پیش ساخت. اگر چنین کرده بود که بزرگترین خیانت از او سر زده بود و رسالت به خائن نرسد. او آنچه بود تبلیغ کرد. پس معنی از قلم افتادن اینجا همان فراموشی می‌شود. در مورد فراموشی، این بحث از احادیث و روایات هم گذشته و در تفسیر قرآن نیز علمای صاحب نظر، آیتی را به تأیید مدّعای خود گرفته‌اند:
«مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا (2: 106)
هرچه از آیات قرآن را که نسخ کنیم و یا فراموش گردانیم، بهتر از آن و یا مانند آن را بیاوریم. » که ظاهراً این می‌شود: اگر خداوند آیه‌ای را فراموش گردانید بهتر از آن را خواهد فرستاد. طبیعی اســت که بحث اصلی در اینجا بر سر همین فراموش گردانیدن که در آیه‌ با «نُنْسِها» یاد شده پیش آمده اســت. ولی در این مورد فراموشی و سهو، مفسّران این عبارت «ننسها» را برحسب قرائتهای مختلف به چند معنی گرفته‌اند: فراموش گردانیدن، تأخیر افکندن و ترک کردن. ولی به هر حال، به هر یک از این معانی هم که گرفته شود سؤال اصلی در واقع این خواهد بود که آیا این آیه شامل حال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خواهد بود یا نه؟ آیا پیغمبر اکرم نیز چیزی از آیات الهی را از خاطر برده و به یاد نیاورده و یا نه؟
عده‌ای از علمای تسنّن مانعی نمی‌بینند که فراموشی در حفظ آیات الهی بر پیامبر هم دست داده باشد. سیوطی در «الدر المنثور» و «لباب النقول» و ابن کثیر (4) نقل کرده‌اند که چون گاهی رسول خدا آیاتی را فراموش می‌فرمود، خداوند این آیه را فرستاد که «هرچه را نسخ کنیم و یا فراموش گردانیم به از آن خواهیم آورد. » اما باید اضافه کرد که اجماع علماء بر این اســت که این نسیان (اگر هم وجود داشته) نمی‌تواند بر تبلیغ راه یابد. یعنی پیامبر چیزی از آیات خدا را فراموش نکرده و آنچه بوده ابلاغ فرموده اســت. پس در برابر تفسیر این آیه‌ی مورد بحث، وجه استدلال چه می‌تواند باشد؟
در خصوص استناد بدین آیه، باید گفت که این آیه به هیچ وجه شامل حال پیامبر گرامی نمی‌شود. او (صلی الله علیه و آله و سلم) از شمول این آیه خارج بود. زیرا خداوند فرموده بود:«وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسِیتَ (18: 24) هرگاه چیزی را فراموش کردی خدا را یاد آر. »
اضافه بر آن، پیش از نزول آیه‌ی مورد بحث که مدنی اســت، از همان زمان که پیغمبر خدا در مکه می‌بود و اوایل نزول وحی بود، خداوند بر او منت نهاده بود که:
«سَنُقْرِئُکَ فَلاَ تَنْسَى‌ إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ (87: 6 و 7)
ما آیات قرآن را بر تو قرائت می‌کنیم تا فراموش نکنی، مگر آنچه خدا خواهد. »
این منّت بزرگ خداوند اســت بر رسول خود. اگر پیامبر مثل سایرین آیات را فراموش می‌کرد که دیگر این منت نداشت. اما استثنای «الا ماشاءالله» چیزی از قدرت این نظر نمی‌کاهد. این استثناء تنها قدرت خدایی را می‌رساند و بس. استثنای در اینجا منقطع اســت و برای تأکید نفی اســت. بدین معنی که وقتی آیات را بر تو فرو می‌خوانیم، فراموشی آن برای تو غیرممکن اســت. مگر اینکه خدا بخواهد که ترا فراموش گرداند و هیچ چیز مشیّت او را تغییر نخواهد داد. همانند داستان ابراهیم اســت که می‌گفت: «از آنچه شما شریک خدا می‌خوانید بیمی ندارم، مگر اینکه خدا بر من چیزی بخواهد» (انعام: 80) به قول فرّاء: این فقط برای تبرّک و تیمّن گفته شده و الا چیزی در اینجا استثناء نشده اســت. در اینجا نیز توجیهی اســت به قدرت قاهره و مشیّت بالغه‌ی او که هرچه او بخواهد خواهد شد. چنانکه در نظیر همین مورد اســت که خداوند فرمود:
«وَ لَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ (17: 86)
و اگر بخواهیم آنچه بر تو وحی کرده‌ایم از میان خواهیم برد»، امام صادق (علیه السلام) فرمود: نه هرگز خداوند خواست و نه وحی را خواهد برد. در این باره نیز می‌توان گفت: نه هرگز خدای خواست و نه پیامبر را در امر تبلیغ رسالت دچار نسیان ساخت. پس پیامبر از شمول این آیه خارج اســت. (5)
در مورد سایر آیات قرآنی هم (مثلاً 20: 115 و 18: 24، 61، 63 و 73) بدین آیه استدلال می‌شود که فرمود: «لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ (25: 32) تا ما ترا بدان دل قوی داریم. »
اصولاً آیات بسیاری وجود دارد که عصمت رسول خدا را از فراموشی در وحی و ابلاغ رسالت بیان می‌کند. مثلاً یکی همان آیه‌ی
«لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ‌ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ‌ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ‌، ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ‌ (75: 16-19)
ابن عباس می‌گوید وقتی آیه‌ای نازل می‌شد، رسول خدا از فرط شوقی که داشت، و از شتابی که بر اخذ و ضبط آن می‌ورزید، زبان خود را تند به آیات می‌گرداند تا مبادا فراموش کند، که خداوند او را از این نهی فرمود.
اما بلخی می‌گوید: در این مورد منظور آیه‌ی قرآن نیست، بلکه آیات قبل و بعد آن نشان می‌دهد که منظور کتاب اعمال هر کسی اســت که روز قیامت بدو می‌دهند.
البته این درست اســت که آیات قبل و بعد آن درباره‌ی قیامت و حسابرسی اعمال انسانی اســت. اما این چهار آیه بکلی سیاقی دیگر دارد. «زبان بدان مگردان از روی شتاب بدان، گردآوری و قرائت آن بر ماست، وقتی آن را قرائت کردیم از آن پیروی کن. بعد بیان آن نیز برماست. » این معانی به هیچ وجه تناسب مرادی با حسب حال قیامت ندارد، بلکه در آن معنی کاملاً روشن اســت که جمع قرآن با ماست نه با تو... و این بهیچوجه متناسب با کتاب اعمال نیست. (6) برعکس، این آیه به خوبی دلالت دارد که حفظ و بیان قرآن را خداوند خود ضمانت فرموده و حتی این آیه به خوبی می‌رساند که قرائت آن و تداوم قرائت آن نیز بر خداست بنابراین، جایی برای نسیان نبی نمی‌ماند. معنی همین آیه را آیه‌ی دیگری تأکید می‌کند:
«وَ لاَ تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ (20: 114)
مشتاب به قرآن پیش از اینکه وحیش بر تو بگذرد» (یُقْضی). پیش از انجام وحی، پیش از اقضاء وحی، وحی را قرائت نکن تا معانیش هم بر تو بیان شود و یا اینکه عجله‌ای در نزول وحی درباره‌ی مسأله نکن که خداوند برحسب اقتضاء و مصلحت، قرآن را نازل می‌کند. باز جای دیگر می‌فرماید:
«سَنُقْرِئُکَ فَلاَ تَنْسَى‌ (87: 6)
بر تو می‌خوانیم تا فراموش نکنی» قرائت در اینجا روشن اســت. خواندن بر کسی اســت که لفظ و معنی در ذهنش تثبیت شود. و آیات متعدد دیگر که همگی صیانت حضرتش را از ابلاغ وحی به روشنی بیان می‌دارد.
سید شریف مرتضی در تأویل لفظ نسیان که در آیات شریفه آمده در تنزیه‌ الانبیاء می‌گوید: ... «و اگر نسیان را بر حقیقت هم بپذیریم (و این کلمه را به فراموشی ترجمه کنیم) باز هم باید پذیرفت که فراموشی، در امر تشریع و ابلاغ رسالت و آنچه به تنفیر (رماندن مردمان) انجامد، برای پیامبر روا نیست. اما در خارج از این موارد که ذکر شد، نسیان مانعی ندارد... » ولی ابوجعفر محمد بن حسن بن احمد ولید، استاد صدوق، تا بدانجا می‌رفت که به طور کلی درباره‌ی سهو نبی می‌گفت: نخستین قدم در راه غلو و گزافه آن اســت که کسی سهو را از پیامبر و امام نفی کند... (7) در برابر میرداماد (م1041) این چنین نظری را دور از صحت دانسته و از طریق همان استدلال به تندی پاسخ می‌دهد که نخستین قدم در انکار نبوت، نسبت دادن سهو اســت به نبی در امر نبوت. وگرنه در «اثبات عصمت از سهو» به هیچ وجه گزافه و زیاده روی نیست. زیرا ملکه‌ی عصمت برای نفس نبی، فضل و رحمت الهی اســت بر او. و شیخ مفید (م413) نیز در شرح عقاید صدوق این عقیده‌ی ابن ولید را تقصیری از جانب او می‌داند.
اما شیخ صدوق (م381) نیز از پیشگامان طرفدار مسأله اســت. او می‌گوید که پیامبر در حالاتی با دیگران مشترک اســت، پس در احکام و عوارض آن حالات نیز باید با سایر مردم شریک باشد. ولی حالاتی هم هست که به شخص وی اختصاص دارد و دیگران را در آن راهی و شرکتی نیست. در این مورد هر حکمی مختصّ به خود او اســت. یکی از این حالات، تبلیغ وحی و ابلاغ رسالت اســت که به شخص وی اختصاص دارد. روا نیست که در تبلیغ حالی پیش آید که در نماز جایز و روا بوده اســت. اثبات غلبه‌ی خواب بر او، وقت نماز بدون قصد و اراده، تنها ربوبیّت را از او منتفی می‌سازد. چه وصف‌ «لا تأخذه سنةُ و لا نَومٌ» از اوصاف خدای حیّ و قیوم اســت. و سهو نبی از قبیل سهو ما نیست. زیرا سهو از جانب خدا و برای این اســت تا معلوم گردد که پیغمبر بشر و مخلوق اســت و نباید کسی او را پروردگار معبود قرار بدهد و تا حکم سهو مردم به وسیله‌ی نبی دانسته شود. (8)
شیخ مفید نیز میان قضای نمازی که بر اثر خواب فوت شده و سهو نبی، تفاوت بزرگ می‌گذارد و می‌گوید: فوت نماز عیب و نقصی شمرده نمی‌شود. زیرا غلبه‌ی خواب بر انسان‌ها طبیعی اســت. اما سهو چنین نیست. سهو نقص اســت و عیب. سهو بر اثر عمل سهو کننده و یا غیر او پیش می‌آید، خواب اختیاری نیست و اگر هم مقدورِ عباد باشد در موارد غیر ارادی عیبی شمرده نمی‌شود. اما سهو از این باب نیست. زیرا دوری و اجتناب از آن امکان دارد. به اضافه می‌بینیم مردم خردمند، اموال و اسرار خود را به مردم سهو کننده و فراموشکار نمی‌سپارند، ولی به امین بیمار اطمینان می‌کنند. فقیهان حدیثی را که مبتلای ِبه سهو نقل می‌کند نمی‌پذیرند، مگر این که از طریقی دیگر تأیید شده باشد (9)، و در برابر اینکه جُبّائی (م303) بر امامیّه خرده می‌گیرد که نسیان را بر انبیاء جایز نمی‌دارند، شیخ طوسی (م460) موضوع را روشن‌تر و دقیق‌تر پاسخ می‌دهد. او می‌گوید: چنین نظری به هیچ وجه درست نیست. ما هرگز سهو و نسیان را در امر تبلیغ احکام و ابلاغ وحی به مردم، روا نمی‌داریم. اما در غیر از این موارد، تا حدی که به کمال عقل (و حتماً عصمت. ن) خللی وارد نکند آن را جایز می‌شماریم. و چگونه چنین نباشد، وقتی که خواب و بیماری و بیهوشی بر آنها چیره می‌شود، و خواب سهو اســت.
طبرسی و ابوالفتوح رازی نیز همین نظر را تأیید می‌کنند (10). مجلسی نیز اجماع علمای امامیه را در نفی مطلق سهو از انبیاء نمی‌یابد. به قول شیخ محمود ابوریّه: علمای اهل تسنن در غیر مورد تبلیغ وحی، برای انبیاء قائل به عصمت نیستند. از سفارینی (م1188) نقل می‌کند (11) که او نظریات ابن حمدان (در نهایة المبتدئین) و ابن عقیل (در ارشاد) را بازگو کرده که انبیاء در ابلاغ وحی معصومند و در غیر از این مورد، از خطا و نسیان و صغیره‌ها، عصمت شرط نیست. اما علمای شیعه اجماع دارند بر اینکه انبیاء خطا نمی‌کنند و سهو و نسیان را بر آنها راهی نیست، آنها در کبیره و صغیره، حتی در امور دنیوی معصومند. (12)
خلاصه: علمای اهل تسنّن نسیان را جز در ابلاغ وحی جایز شمرده‌اند. علمای خاصه نیز در نفی مطلق سهو از نبی، اجماع و اتفاق آراء نیافته‌اند. ولی اجماع این اســت که اگر هم نسیان نبی وجود داشته، به تبلیغ رسالت و ابلاغ وحی راهی نیافته اســت. وگرنه همان طور که کتمان تبلیغ روا نیست، نسیان آن نیز جایز نخواهد بود. این درست اســت که در کتمان، عنصر قصد و اراده عامل مهمی اســت و کتمان از روی قصد و اراده انجام می‌پذیرد، ولی نسیان امری طبیعی اســت و تقصیری رخ نمی‌دهد که بتوان بر فراموش کننده گرفت، و این هم صحیح اســت که حکم این دو با هم فرق می‌کند. در آن یکی عامل قصد و اراده هست و در این یکی نیست. اما به هر حال نتیجه‌ی هر دو یکی اســت. در مورد پیامبر گرامی کتمان که به هیچ وجه مطرح نبوده و نیست، نسیان هم اگر وجود داشته، نقص و خللی در تبلیغ ایجاد نکرده اســت.
اصولاً از جمله‌ مختصات پیامبران عصمت اســت. عصمت یعنی مصونیت از گناه و از اشتباه، یعنی پیامبر نه گناه می‌کند و نه اشتباه. و این عصمت اســت که به پیامبر حد اعلای قابلیت اعتماد را می‌دهد که بدون یک چنین اعتمادی، آن هم در نهایت وسعت و عمق و اعتقاد و ایمان، سخن پیامبر پذیرفته نمی‌شود. استاد شهید مطهری در این باره تعبیر بسیار لطیفی داشت: عصمت از گناه ناشی از کمال ایمان و شدت تقواست. اما مصونیت از اشتباه نیز مولود نوع بینش پیامبران اســت. اشتباه همواره از آنجا رخ می‌دهد که انسان به وسیله‌ی یک حس درونی یا بیرونی، با واقعیتی ارتباط پیدا می‌کند و یک سلسله صورت‌های ذهنی از آنها در ذهن خود تهیه می‌کند و با قوه‌ی عقل خود آن صورت‌ها را تجزیه و ترکیب می‌کند و انواع تصرفات در آنها می‌نماید. آنگاه در تطبیق صورت های ذهنی به واقعیت‌های خارجی و در ترتیب آن صورتها، گاه خطا و اشتباه رخ می‌دهد. اما آنجا که انسان مستقیماً با واقعیت‌های عینی به وسیله‌ی یک حسّ خاصّ مواجه اســت و ادراک واقعیت عین اتصال با واقعیت اســت، نه صورتی ذهنی از اتصال با واقعیت، دیگر خطا و اشتباه معنی ندارد. پیامبران الهی از درون خود با واقعیت هستی ارتباط و اتصال دارند. در متنِ واقعیت، اشتباه فرض نمی‌شود. مثلاً اگر ما صد دانه تسبیح را در ظرفی بریزیم و باز صد دانه‌ی دیگر را. و این عمل را صدبار تکرار کنیم. ممکن اســت ذهن ما اشتباه کند و خیال کند این عمل نود و نه بار و یا صد و یک بار تکرار شده اســت. اما محال اســت که خود واقعیت اشتباه کند و با اینکه عمل بالا صد بار تکرار شده اســت، مجموع دانه‌ها کمتر یا بیشتر بشود. انسان‌هایی که از نظر آگاهی‌ها در متن واقعیت قرار می‌گیرند و یا بُن هستی و ریشه‌ی وجود و جریان‌ها متصل و یکی می‌شوند دیگر از هرگونه اشتباه مصون و معصوم خواهند بود. (13)

آری: لوح محفوظ اســت او را پیشوا *** از چه محفوظ اســت؟ محفوظ از خطا.

پی‌نوشت‌ها:

1. در کتب خاصه ببینید: من لا یحضره الفقیه صدوق در احکام سهو در نماز- روایتی از سعید اعرج از امام جعفر صادق (علیه السلام). شهید اول در کتاب الذکری از قول زراره طی روایتی صحیح از امام محمد باقر (علیه السلام). فروع کافی از کلینی. نهایة شیخ طوسی. الرواشح السماویه میرداماد، راشحه‌ی 25. بحار مجلسی- از ادوار فقه آقای محمود شهابی1: 325 به بعد. سفینة البحار1: 677 کلمه‌ی سهو. بحارالانوار6: 218 کمپانی. در کتب عامه: کتب سته، الدارمی،‌طیالسی و مسند احمد از المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث 5: 232/ 2 و 6: 441/ 1 و 443/ 2. موطاء مالک: قوت ح: 25 و 26 و قصرالصلاة ح77. تا جایی که می‌گویند فرمود: انا بَشَرٌ مِثْلکم، أنْسی کما تَنْسَون: بخاری: صلاة، 3، مسلم: مساجد90...
2. بخاری: کتاب الشهادات11، مسلم1: 443 (مسافرین 224)، ارشاد الساری قسطلانی4: 72، مسند احمد 6: 138.
3. نولدکه: تاریخ قرآن 1: 47 ح2، مقدمه‌ی بلاشر 16.
4. در ذیل آیه‌ی 106 سوره‌ی بقره، ابن کثیر شرح بیشتری دارد1: 150 و یا خداوند حتی از حافظه‌ی اصحاب آیات را محو می‌فرمود. تفسیر فتح القدیر شوکانی 1: 9-108.
5. تفصیل را در تفسیر المیزان از علامه طباطبایی ذیل آیه‌ی 106 سوره‌ی بقره ببینید. هم چنین در مورد عصمت انبیاء ذیل آیه‌ی 213 سوره‌ی بقره.
6. بحوثٌ فی تاریخ القرآن ابوالفضل میرمحمدی 73.
7. من لا یحضره الفقیه باب السهو فی الصلاة.
8. ایضاً احکام السهو.
9. ادوار فقه آقای شهابی 1: 387 به بعد.
10. تفسیر تبیان طوسی آیه‌ی 67 سوره‌ی انعام، مجمع البیان 2: 317، روض الجنان 4: 203 چاپ قمشه‌ای تهران در همان مورد.
11. لوائح الانوار البهیه 2: 291.
12. اضواء علی السنة المحمدیه ابوریّه: 42.
13. وحی و نبوت استاد مطهری ص 15 و 16 تهران.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

حافظه و فراموشی؛ از منظر روایاتآرشیو مقالات اعصاب و روان بهداشت زناشویی و تنظیم خانواده بیماری های عفونی پرونده هااهمیت صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمفرستادن صلوات و سلام بر پیامبر و آل پیامبرعلیه السلام از طرف مؤمنین در حقیقت طلب میلاد پیامبر ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمیلادپیامبربه جز سلفی‌ها، که معتقدند که مراسم میلاد پیامبر بدعت است و آن‌را حرام می‌دانند میگنا پایگاه خبری تخصصی روان شناسی میگنامیگنا محتوی اطلاعات روان شناسی و مشاوره،پزشکی و سلامت،کنکور و تحصیلات تکمیلی می باشد حدیث از رسول اکرمص درباره خوراکیپیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمود انار را با پیه و پرده‌های نازک روی دانه‌ها میکاییل فرهنگی و سیاسی نورآسماندرجات و وظایف فرشتگان دارای اقسام و مراتب گوناگونی هستند به طوری که برخی رتبه بالا و آیا اسرای کربلا بعد از روز به کربلا بازگشتند؟ کرب و بعضی عقیده دارند اهل بیت امام حسینعلیه السلام در سال هجری از شام برگشته و در بیستم حجاج بن یوسف که بود؟ کرب و بلا سایت تخصصی …یکی از شخصیت‌های مهم در دوره حکومت بنی‌امیه که جایگاه مهمی در استقرار و تحکیم بنای اس ام اس برای همهروزانه با جدیدترین و برترین اس ام اس ها و مطالب و عکس های جالب و دیدنیکدام نقل درست است، روز ولادت امام موسی کاظمع یا …هفتم صفر از سال ها پیش در میان بزرگان و علمای حوزه به عنوان روز شهادت قوی تر بوده است و


ادامه مطلب ...

حافظه‌ی عرب و حفظ و ترویج قرآن در زمان پیامبر (ص)

[ad_1]

یاران وفا کیش پیغمبر همان راه را می‌رفتند که او (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌خواست. آنها نیز بیشتر امّی بودند و طبیعی اسـت که مردِ اُمّی ناخواننده در هرچه بخواهد به حافظه‌اش تکیه می‌کند. همه چیز را بدان می‌سپارد و از آن باز می‌خواهد. به ویژه، وقتی که در این کار تجربه و ممارستی داشته و نیروی فراگیری و حفظ و ضبطش فراوان باشد و انگیزه‌ی ایمان و اعتقاد نیز بدان افزوده باشد. عرب این خصیصه‌ی حفظِ سریع و قوی را به فراوانی داشت و به واقع در حدّ کمال و اوج آن بود. زیرا عرب جاهلی، به شعر و نسب قبیله‌ی خود عشق می ورزید. آنها همیشه قصاید بلند و سلسله نسب‌های طولانی قبایل خود را حفظ می‌کردند که مایه‌ی افتخار و گاه موجب بقایشان می‌گشت. بنابراین، نیروی حافظه‌شان بسیار قوی و گاهی شگفت آور بود. سرعت حفظ و تندی ذهن از خصائص بارز آنان بود که حتی «سینه‌هایشان انجیلهایشان» بود و «مغزهایشان دفتر نسب و تاریخ»، و «حافظه‌شان دیوان شعر و افتخاراتشان» ‌شمرده می‌شد. سپس قرآن آمد و به نیروی بیانش، آنان را شگفت زده ساخت. در برابر آن واله و حیران گشتند. به لفظ و معنی گرامی موهبتی بود برایشان، چون روح زندگی را در آن جستند، دل از غیر واستدند و در گرو او بستند. (1)
مردم عرب در تندی هوش و قوّت حافظه و صفای طبع و سرعت انتقال و سیلان ذهن مَثل بودند. چه بسیار مرد عربی که آنچه یک مرتبه می‌شنید، هر چند مفصّل و مطوّل بود، به همان یکبار از حفظ می‌شد، و چه بسا که آن شنیده شده به لغتی غیر لغت خودش و یا به زبانی جز زبان خودش باشد. نمونه‌ای از آن را در مورد عبدالله بن عباس گفته‌اند که قصیده‌ای هشتاد بیتی را به یکبار شنیدن از حفظ کرد و یا به سال‌های بعد، که حضارت و تمدن مادی گسترش بیشتری یافته و تنعّم و رفاه، عرب را تن‌پرور و نازک طبع کرده بود، از أصْمَعی (2) شاعر بصره در این باره داستان‌ها سروده‌اند. می‌گویند 16 هزار اُرجوزه (قصیده بر وزن رَجَز) از حفظ داشت. یا بر رَوِیّ هر حرفی، قصیده روایت می‌کرد (3) و یا هر قصیده‌ای را به یکبار شنیدن از حفظ می‌شد. (4) این درباره‌ی شعر و شاعری، یعنی امری تفنّنی و هنری بود. در مورد قرآن و حدیث، در همین زمان دیگر سخن از داستان و گزافه و افسانه گذشته و در مرز واقعیت سخنان شگفت آوری گفته‌اند. ابن عُقده (م332) سیصد هزار حدیث باز می‌گفت و یکصد هزار حدیث با متن و سند به خاطر داشت (5). بخاری می‌گفت یکصد هزار حدیث صحیح و دویست هزار حدیث غیرصحیح از حفظ دارم. دیگر به حساب نیاوریم که یکی از حافظان حدیث از حفظ پانصد هزار حدیث سخن گفته و یا برای داشتن نام «حافظ» باید لااقل بیست هزار حدیث می‌دانسته‌اند. (6)
از این نمونه‌ها زیاد اسـت. وقتی به قرن‌های بعدی قدرت حفظ چنین باشد، می‌توان حدس زد که در سده‌ی نخستین و در حضور پیامبراکرم با آن خلوص و اعتقاد و ایمان، وضع حافظه از چه قرار بوده اسـت. مَثل اعلی و اوج این خصیصه، منعکس در شخص رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ بود که تا به آخر عمر، همیشه قرآن را به حفظ داشت و هرگز نشد که چیزی از یاد ببرد. چنین بود که در مرحله‌ی اول جمع قرآن، تکیه بر حافظه بود.
محقق ابن الجَزَری (م833) از بزرگان علوم قرآن می‌گوید: «اعتماد در نقل قرآن بر حفظ در قلبها و سینه‌هاست نه بر خط مصحف‌ها و کتابها. و این گرامی‌ترین خصیصه‌ای اسـت از خداوند متعال بر این امت.» (7) در حدیث آمده که پیامبر فرمود: «همانا پروردگارم به من گفت: ... فرستم بر تو کتابی که آب آن را نشوید و بخوانید آن را در خواب و بیداری...» (8)، پس خداوند خود خبر داد که قرآن در حفظش به صحیفه‌ای که به آب شسته شود محتاج نیست، بلکه خوانده می‌شود در هر حالی، هم چنانکه در صفت امّتش آمده: «اناجیلهم صدورهم.» (9)

پی‌نوشت‌ها:

1.مناهل العرفان زرقانی 1:‌ 235.
2.عبدالملک بن قُرَیب (م216) راویه‌ی عرب.
3.انباه الرواة 3: 198، تاریخ الادب العربی بروکلمن 1: 74.
4.تفسیر نوین شریعتی 12.
5.فهرست طوسی28، رجال نجاشی 68، اعیان الشیعه 9: 428.
6.تدریب الراوی 6-8.
7.النشر فی القراآت العشر1: 6.
8.مسلم: جنّة 63، احمد4: 162.
9.النهایة ابن اثیر 23:5.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

زبان و ادبیات فارسیهنر وازه سازی علمی در زبان فارسی دانش اصطلاح شناسی فارسی زبانی است هند و اروپایی با چهار ستاره مانده به صبحگل آقا؛ مهدی حجوانی نویسنده و پژوهش‌گر ادبیات کودک و نوجوان به‌تازگی کتابی را با نام


ادامه مطلب ...

صورت (گونه) ‌های مختلف وحی در لسان پیامبر اکرم (ص) و شاهدان

[ad_1]

1) قول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

1) حارث بن هشام (1) (م18هـ) که روز فتح مکه ایمان آورده و ظاهراً اواخر وحی اسـت که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌پرسد که وحی چون آید؟ پیامبر فرمود: «اوقاتی چنان باشد که آوای جرس «صلْصَلةِ الجَرَس» و آن بر من سخت‌ترین باشد، بعد از من دور می‌شود و من «وحی» را حفظ کرده‌ام. » (2)
2) «و اوقاتی فرشته بیاید به صورت مردی (و یا جوانی) و آنچه گوید بشنوم و بدانم (3) و این بر من سبکتر اسـت. » (4)
3) رسول خدا صدائی شبیه صدای زنبور نزدیک چهره‌ی خود شنید که سوره‌ی 23 مؤمنون آیه‌ی 1 به بعد نازل شد. (5)
4) رسول الله عادت داشت که بر اثر شدت وحی لبان خود را حرکت بدهد و یا در بدو امر در فراگرفتن آیات قرآنی شتاب می‌ورزید و برای به خاطر سپردن، آن را به زبان می‌آورد تا اینکه نازل شد: «لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ‌ (75: 16) با شتاب زبان به قرآن مگردان. » از آن پس او گوش می‌کرد تا جبرئیل وحی را بگزارد و پس از آن، هرچه وحی شده بود او قرائت می‌کرد. (6)
5) عبدالله بن عمر می‌گوید: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌پرسیدم: آیا وحی را حسّ می‌کنید؟ او جواب داد: بله من صداهائی (مثل کوبیدن فلز صَلاصل) می‌شنوم. سپس در اینجا سکوتی فرمود و بعد افزود: وقتی نیست که به من وحی‌ای برسد و من گمان نکنم که روحم گرفته می‌شود. (7)
6) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌فرمود که روح القدس دَمید در ذهن و عقل من (نَفَثَ فی روُعی) (8)، که در اینجا منظور القاء معنی در قلب نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) اسـت و بیشتر، احادیث قدسی از این نوع اسـت.
7) در نزول پس از فترت وحی پیامبر چون به خانه برگشت فرمود: «زَمَلّونی» و یا به روایت دیگر «بپوشانید مرا و آبی سرد بر من بریزید» (9) که چنان کردند.

2-روایت شاهدان:

پس از نقل قول از شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، نوبت به روایت شاهدان می‌رسد.
1) یک مورد آن «رؤیای صادقه» اسـت:
پیامبر در خواب همه چیز را چون سپیده دم روشن و آشکار می‌دید. نمی‌توان گفت که خواب می‌دید. خواب این سان نیست. رؤیای صادقه‌ای بود که همچون سپیده دم خاطر و درونش را روشنی می‌بخشید و در این رؤیا هر چیزی را چنانکه بود می‌دید.
ابونُعیم (م430) از علی بن حسین (علیه السلام) از آباء کرامش (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمودند:
نخستین چیزی که بر رسول خدا آمد، رؤیای صالحه بود. در خواب چیزی نمی‌دید جز اینکه چنان بود که می‌دید (10) و امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: «رؤیای انبیاء وحی اسـت. » (11)
عایشه همسر او (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌بعدها در این باره چنین گفته اسـت: «آغاز پیامبری او که خداوند خواست به او کرامت کند «رؤیای صادقه، صالحه» بود. او رؤیایی نمی‌دید مگر مانند سپیده دم. گفت: و خداوند تنهایی را دوست او گردانیده بود که هیچ چیز را از خلوت بیشتر دوست نداشت. » (12)
ابن شهاب زُهْری (م124) می‌گوید: در آغاز خداوند رؤیا را به پیامبر گرامی نمایاند و این کار بر او (صلی الله علیه و آله و سلم) دشوار نمود. آن را به خدیجه باز گفت و خدیجه گفت: بشارت باد بر تو. خداوند جز خیر و نیکی بر تو نخواهد خواست. (13)
این که در احادیث از این رویا به رؤیای صادقه، رؤیای حسنه (14) و یا رؤیای صالحه تعبیر کرده‌اند (15) بیشتر برای احتراز از رؤیای معمولی بوده که برای هر انسانی پیش می‌آید.
2) عایشه گفت: «دیدمی رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را در سرمای سرد که جبرئیل وحی به او گزاردی و او خوی می‌ریختی. » (16)
3) پیامبر سایه‌بان پارچه‌ای بر سر دارد، رنگش به سرخی می‌زند، ساعتی چون مرد خوابیده خُرخُر بدو دست می‌دهد و پس از مدتی آرام می‌گیرد. (17)
4) رنگ پیامبر به کبودی می‌زند (تَرَبّد له وَجْهُه) (18).
5) او خواب آلوده می‌نمود. (19)
6) «و ابن طاوس» از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت کرده اسـت که عثمان بن مظعون (20) (م 2هـ) گفت که من (به) مکه روزی در خانه‌ی حضرت رسالت پناه (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشتم، دیدم آن حضرت در خانه نشسته اسـت. پس نزد او نشستم و مشغول سخن شدم. ناگاه دیدم که دیده‌های مبارکش به سوی آسمان باز ماند تا مدتی، پس دیده‌ی خود را به جانب راست گردانید و سر خود را حرکت می‌داد مانند کسی که با کسی سخن گوید و از کسی سخن شنود. پس بعد از مدتی به جانب آسمان نگریست. پس به جانبِ چپ خود نظر کرد و رو به جانب من گردانید. از چهره‌ی گلگونش عرق می‌ریخت. من گفتم یا رسول الله هرگز شما را بر این حالت ندیده بودم. فرمود که مشاهده کردی حال مرا. گفتم: بلی. فرمود: جبرئیل بود بر من نازل شد و این آیه را آورد:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَ یَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‌ (16: 90)
همانا خداوند به عدل و احسان فرمان می‌دهد و به بذل و عطاء به خویشان امر می‌کند و از زشتی و منکر و ظلم نهی می‌کند، شما را پند می‌دهد، باشد که تذکر یابید. » (21)
7) «وقتی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) وحیی دریافت داشت... رنج زیادی تحمل کرد، بدین ترتیب ما آن را درک کردیم. در آن موقع او از یارانش جدا شد و از آنها عقب افتاد. سپس او در حالی که به شدت رنج می‌برد، تلاش داشت که سرش را زیر پیراهنش بپوشاند. » (22) و باز «وقتی رسول الله وحیی دریافت داشت شروع کرد تا چهره‌اش را با پیراهنش بپوشاند، و چون حال غشی بدو دست داد او را بیرون بردیم. » (23)
8) مفسران گفته‌اند که چون آیه‌ی مجاهدان (سوره‌ی 4 النساء آیه‌ی 95) فرود آمد و خداوند مجاهدان را بر بازنشستگان از جهاد بلندی و برتری بخشید، عبدالله بن امّ مکتوم و عبدالله بن جحش که هر دو نابینا بودند و از شرکت در جهاد محروم مانده بودند نزد رسول خدا رفتند و گفتند که حال ما از بی‌دیدگی می‌دانی و جهاد کنندگان را بر دیگران برتری اسـت. پس اجازه فرما که ما هم جهاد کنیم. جبرئیل فرود آمد و عذر ایشان آورد که «غیر اولی الضرر- مگر نابینایان» را. رسول خدا فرمود: «استخوان شانه و دواتی بیاورید و این آیه را به زید بن ثابت انصاری املاء فرمود تا او بنوشت. (24) ‌زیدبن ثابت خود می‌گفت: وقتی «سکینه» بر او فرود آمد، من در کنار محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم، (به علت ازدحام در مجلس) ران او به سنگینی روی ران من افتاد (همه چهارزانو روی زمین می‌نشستند). سنگینی چنان بود که ترسیدم ران من بشکند. وقتی او آرام یافت به من گفت: بنویس، و من آیه‌ی 95 سوره‌ی 4 را نوشتم. » (25)
9) عیاشی از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت کرده اسـت که چون سوره‌ی مائده بر حضرت رسول نازل شد آن حضرت بر استر شهباء سوار بود و به سبب نزول وحی چنان سنگین شد که استر از رفتار باز ماند و پشتش خم و شکمش آویخته شد، به مرتبه‌ای که نزدیک شد نافش به زمین برسد و آن حضرت بیهوش شد و دست خود را بر سر شیبة بن وهب گذاشت. و چون آن حال زائل شد، سوره‌ی مائده را بر ما خواند. (26) و این یکی از همان حالات گران و سخت بوده که خداوند فرمود:
«إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً ».
10) عبادة بن صامت می‌گفت: وقتی وحی بر او نازل شد، سر را پائین انداخت... (27) اصحاب نیز سرها را پائین انداختند، و چون او آرام گرفت سر برداشت.
11) انس بن مالک می‌گوید روزی در میان ما (پیامبر را) خوابی گرفت، بعد سر را بالا گرفت در حالی که می خندید گفت که سوره‌ی کوثر بر من نازل شد. (28)
12) عکرمه گوید: وقتی وحی نازل می‌شد حالت شبیه غشی بدو دست می‌داد. (29)
13) عایشه گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر چارپائی سوار بود که وحی نازل شد و پیامبر به پیش گردن چارپا می‌زد. (30)
14) ابن عباس می‌گفت: به هنگام نزول وحی دردی شدید و سنگین احساس می‌کرد و دچار سردرد می‌شد. (31)

پی‌نوشت‌ها:

1. از بزرگان بنی مخزوم قریش بود. جزء صحابه شمرده شده. در طاعون عمواس به شام درگذشت. اصابه 1: 293، استیعاب1: 307، اعلام 2: 162.
2. این حدیث را عایشه از او نقل کرده: بخاری: بدءالوحی2، بدء الخلق6، مسلم: فضائل87، موطأ مالک فصل الوضوء لمن مسّ القرآن7، احمد6: 158، 163، طبقات ابن سعد 1/ 1/ 131 و 132، التاج 3: 251. ترمذی: مناقب7.
3. همان مراجع و بحارالانوار18: 260.
4. این زیادی را «ابی عَوانه» (م316هـ) در الصحیح المسند نقل می‌کند (اتقان1: 162 نوع 16 فصل و فتح الباری1: 30).
5. ترمذی: تفسیر سوره‌ی 23 ح 1 مقابله کنید: احمد بن حنبل 1: 34 و 4: 268، 271 و الدارمی: مقدمه‌ی 2. این حدیث در سندش اختلافی اسـت. زیرا مدارش بر یونس بن سلیم اسـت که مجهول می‌باشد. اما حاکم آن را صحیح الاسناد دانسته 1: 535 و 2: 292.
6. بخاری: توحید 43، نسائی: افتتاح باب 37، طیالسی شماره‌ی 2628، طبقات 1/ 1/ 132.
7. احمد بن حنبل 2: 222، اتقان1: 162 نوع 16 فصل.
8. حاکم این را از ابن مسعود نقل می‌کند 2: 4، طبرانی در کبیر از ابوامامه (حلیةالاولیاء ابونعیم 7/ 10/ 27) نقل می‌کند، بزّار از حدیث حذیفه اخراج کرده (الترغیب 3: 7) مجمع الزواید هیثمی 4: 71.
9. بخاری: تفسیر سوره‌ی 74 مدّثر 1، 3، 4 و سوره‌ی 96 العلق: 1، صحیح مسلم: ایمان 255، 257، ترمذی: تفسیر سوره‌ی 47: 1، احمد3: 306، تاج العروس ذیل دثر.
10. سبیل الهدی2: 306.
11. شرح اصول کافی ملاصدرا: 454.
12. صحیح بخاری: بدء الوحی3، تفسیر سوره‌ی 96: 1-3، تعبیر1، 5، مسلم: صلاة 207، 208، رویا 3، 4، 6 ابوداود صلاة 148، ترمذی: رؤیا 2، 3، نسائی: تطبیق8: 62، ابن ماجه: رؤیا 1... ابن هشام1: 234، اسباب النزول واحدی: 5.
13. الخصائص الکبری سیوطی1: 231.
14. بخاری: تعبیر2، ابن ماجه: رؤیا1، الدارمی: رؤیا6، طیالسی: رؤیا1، احمد بن حنبل3: 126، 135، 149، 257 و 5: 50، 454، سفینة البحار1: 494 و 2: 626.
15. بخاری، بدءالوحی3، تفسیر سوره‌ی 96: 1-3، تعبیر 1، 5، مسلم: صلاة 208، 207 رؤیا 3، 4،6، ابوداود: صلاة 148...
16. تفسیر ابوالفتوح رازی10: 151 و نیز رجوع کنید: مجمع البیان5: 378، تبیان طوسی2: 720، صافی:‌548، تفسیر البرهان2: 1155، منهج الصادقین3: 315، امام فخر رازی8: 335، بیضاوی2: 558، کشف الاسرار10: 266، التجرید الصریح1: 4، سیرة حلبیه 1/ 1/ 132، بخاری: بدءالوحی2، تفسیر 24: 6، مسلم: فضائل 86، احمد6: 58، 103، 197، 202، 256 به بعد.
17. بخاری: حج17، عمره10، فضائل القرآن2، مسلم: حج6، احمد4: 222 و 224، فضائل القرآن ابن کثیر 12-13. «صفوان بن یعلی» آرزو داشت که حضرت را در حال وحی مشاهده کند. روزی مردی با جبّه‌ای معطر از پیامبر پرسید که با آن جبه می‌تواند اِحرام حج عمره را بگزارد؟ حضرت در چادر بود که حالت وحی دست داد. عمر به یعلی اشاره کرد و او به داخل آمد و دید حضرت مثل کسی که در خواب اسـت، خُرخُر می‌کند و رنگ مبارکش به سرخی زده، پس از اندکی از آن حالت بیرون آمده سؤال کننده را خواست و به وی فرمود: سه بار جبّه‌ی خود را از عطر بشوید و احرام عمره را نیز چون احرام حج بجای آورد. و نیز در حدیث آمده: «و کان عمر یستره اذا أنزل علیه الوحی» (مسلم: حج10) و یا «قد احرم فی جبة اذ أنزل علیه الوحی (نسائی: مناسک 29)
18. طبقات 1/1/ 131 کُرِبَ له را اضافه دارد یعنی نفسش گرفته بود، التاج الجامع 3: 251، مسلم: حدود13، الفضائل 88، سیرة ابن کثیر 1: 423، احمد5: 317 به بعد، تفسیر طبری18: 4، طیالسی: 2667، سبل الهدی2: 344 و 346. سیره ابن کثیر1: 423.
19. احمد بن حنبل 6: 103 «إذا اوحی الیه، یأخذه شبه السبات»
20. چهاردهمین مردی اسـت که اسلام آورد، دو بار به حبشه مهاجرت کرد. نخستین مهاجری اسـت که در مدینه درگذشت. ابن سعد 3: 286، اصابه 5455، اعلام4: 378.
21. به نقل از حیاة القلوب مجلسی2: 258، ایضاً شبیه آن احمدبن حنبل1: 318، ترجمه تفسیر طبری 4: 884، تفسیر ابوالفتوح 3: 355.
22. احمد بن حنبل1: 464.
23. ایضاً 6: 34، شبیه شماره‌ی 2 همین دسته از اخبار- پارچه بر سر افکندن و یا نقاب زدن به هنگام وحی در میان انبیاء خالی از سابقه نبوده، چنانکه طبق کتاب مقدس حضرت موسی وقتی می‌خواست به طور سینا به مناجات برود نقابی بر روی خود می‌کشید (سفر خروج 34: 33 و 34). گفته‌اند طُلَیحه اسدی که ادعای وصول وحی داشت به تقلید از انبیاء خود را در پارچه‌ای می‌پیچید و در انتظار می‌ماند. طبری 1: 1890 محاسن بیهقی 33، چاپ شوالی، عوف بن الربیع که از شجعان عرب بود معروف به ذی الخمار شد. (قاموس و تاج العروس کلمه‌ی خِمار) اسود عنْسی را هم که نخستین مرتدی بود که در اسلام به دست فیروز دیلمی کشته شد، به روایتی ذوالخمار می‌نامیدند. طبری1: 8-1795 و 68-1853.
24. کشف الاسرار میبدی2: 646، عبدالله بن ام مکتوم بعدها پرچمدار شد و در جنگ قادسیه کشته شد. اما عبدالله بن جحش برادر زینب روز احد شهید گردید.
25. بخاری: صلاة 12، جهاد 31، ترمذی تفسیر سوره‌ی‌ِ 4: 18، نسائی: جهاد 4، طبقات ابن سعد 4/ 1/ 155، احمد بن حنبل5: 184 و 190به بعد، ابوداود: جهاد19، زادالمعاد ابن قیم 1: 18(یا 25)، این روایت را از عثمان بن مظعون هم بازگفته‌اند: بحارالانوار18: 264، 269، سعدالسعود 122.
26. تفسیر عیاشی1: 288، حیاة القلوب مجلسی2: 258، شبیه آن را از عبدالله بن عمر هم نقل کرده‌اند. منتهی در این یکی حیوان نتوانست تحمل کند و حضرت پیاده شدند. احمد بن حنبل 2: 176، سیره‌ی ابن کثیر1: 424،حاکم 2: 505، شبیه این را اسماء بنت یزید هم نقل کرده، احمد6: 455، 458، سیره ابن کثیر1: 424، سبل الهدی2: 345 و یا روایت دیگری شبیه آن از ارْوی الدوسی آمده که می‌گفت: چارپا، دستان را چندان از هم گشود که من بیم داشتم از هم بگسلد. ابن سعد 1/ 1/ 131، سفینة البحار2: 638، سبل الهدی2: 344.
27. بحار18: 261 از مناقب 1: 41، مسلم: فضائل 89، تاج3: 252.
28. سنن نسائی: ‌باب قراءة بسمله2: 133.
29. طبقات ابن سعد 1/ 1/ 131.
30. مجمع البیان طبرسی10: 378، بحارالانوار 18: 263.
31. بحار18: 261، مناقب1: 41.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را …باطل کردن سحر و جادو،ذکر وختم مجرب،عمل مجرب،دستورالعمل های عرفانی و اخلاقی سیرو سلوک آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانیشیر مادر؛ نابود کنندۀ جزئی ناشناخته در شیر مادر وجود دارد که ذرات اچ آی وی و


ادامه مطلب ...

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (32)

[ad_1]
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (32
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (32)

اى رسول خدا قرآن دیگرى بیاور تا قبول کنیم

عده‌اى از بت‌پرستان خدمت پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله آمده و گفتند: آنچه در این قرآن درباره ترک عبادت بتهاى بزرگ ما لات و عزى و منات و هبل و مذمت از آنان وارد شده براى ما قابل قبول و تحمل نیست اگر مى‌خواهى از تو پیروى کنیم قرآن دیگرى بیاور که این ایراد در آن نباشد و یا اینگونه مطالب را در قرآن کنونى تغییر بده.
این آیات نازل شد: وَ إذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما یَکُونُ لى أنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسى إنْ أتَّبِعُ إلاّ ما یُوحى إلَیَّ إنّی أخافُ إنْ عَصَیْتُ رَبّى عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ (10یونس/15) و چون آیات ما که روشن و شیواست، بر آنان خوانده شود، ناامیدواران به لقائمان [به پیامبر] مى‌گویند قرآنى غیر از این بیاور، یا این را تغییر ده، بگو مرا نرسد که آن را از پیش خود تغییر دهم، جز از وحى‌اى که به من مى‌شود، [از چیزى] پیروى نمى‌کنم، من اگر از پروردگارم نافرمانى کنم، از عذاب روز سهمگین مى‌ترسم.
هرگاه آیات ما بر خلق تلاوت شود منکرات معاد که امیدوار به لقاء ما نیستند به رسول ما اعتراض کرده گفتند: اگر تو رسولى قرآنى هم غیر از این بیاور یا همین را به قرآن دیگر مبدل ساز. اى رسول ما در پاسخ آنها بگو مرا نرسد از پیش خود قرآن را تبدیل کنم من از هیچ چیز جز وحى خدا پیروى نخواهم کرد و اگر عصیان پروردگار کنم از عذاب روز بزرگ قیامت مى‌ترسم و به این وسیله پاسخ کوبنده‌اى به آنان داده شد. 1

این گونه گناهان مى‌ریزد

ابن عبّاس مى‌گوید: من و سلمان در زیر درختى نشسته بودیم. سلمان شاخه درختى را که برگ‌هایش خشک شده بود، جنباند و در نتیجه آن همه برگ‌ها به زمین ریخت. جناب سلمان فرمود: اى ابو عثمان از من نمى‌پرسى که چرا چنین کردم؟ گفتم: -سبب این کار چه بود؟-
فرمود: با پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله زیر این درخت نشسته بودیم، آن حضرت چنین کرد که من کردم و سپس به من فرمود: اى سلمان از من نمى‌پرسى که چرا چنین کردم؟ من عرض کردم: یا رسول اللَّه، سبب چه بود؟ حضرت فرمود: مؤمن چون وضو بگیرد بر آن وجهى که دستور آمده و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بریزد بسان این برگ‌ها که از این درخت فرو ریخت.
آن گاه این آیه را فرمود: وَ اقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذّاکِرینَ 2 و نماز را در آن سو و این سوى روز و در پاسهایى از شب برپا دار، همانا طاعات گناهان را مى‌زدایند، این پندى براى پندگیران اسـت. 3

پی نوشت :

1 - تفسیر نمونه، جلد 8، صفحه 244.
2 - سوره هود، آیه 114. به پاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره‌هاى از شب ...
3- تفسیر منهاج الصادقین، جلد 4، صفحه 462.

منبع: www.payambarazam.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

داستان کوتاه داستان های مذهبی و قرآنی داستان های پیامبر داستان های پیامبر اکرم کوتاه و گویا از آرزو می نمود ، که از پیامبر ص هفت داستان کوتاه از پیامبر ص یمناگلزار ادبداستانهفت داستان کوتاه از پیامبر ص در قالب هفت داستان کوتاه از پیامبر اکرم صلّی الله داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص ۩ ♥♥ ۩…پیامبر اعظم صدر این تاپیک داستانهای کوتاه از پیامبر مکرم آیه های ۩ داستانهای کوتاه از سه داستان زیبا از پیامبر اکرم ص داستانهای امید …سهداستانزیبااز سه داستان زیبا از پیامبر اکرم ص پیامبر اکرم ص حکایات کوتاه ،داستانهای داستان هایی از نبی رحمت صداستان هایی از نبیپیامبرداستانهای کوتاه داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص داستان های آموزنده از پیامبر اکرم ص دانلود داستانهای داستانهایداستان های آموزنده از دانلود داستانهای کوتاه داستان های آموزنده از پیامبر اکرم صداستان‌های کوتاه از پیامبر اکرم ص شمیم سایت کار و تلاشروزی پیامبر صلی الله علیه و آله با اصحاب خود نشسته بودند پیامبر جوان داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص داستانهایکوتاهداستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم ص کار و خاطره ؛ خاطرات کوتاه، زیبا، دلنشین ناب خاطره …خاطرهداستانزیباخاطره ؛ خاطرات کوتاه، زیبا آن گاه پیامبر از قتل او صرف پیامبر اکرم ص داستانهایی از زندگی حضرت رسول الله محمد مصطفی …برای آگاهی بیشتر از داستان‌های زندگی آن حضرت از پیامبر ص پیامبر اکرم


ادامه مطلب ...

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (35)

[ad_1]
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (35
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (35)

آیا اگر توبه کنم قبول مى‌شود

در عهد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله زنى زیورى را سرقت کرد او را گرفتند و به حضور رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله بردند و عرض کردند: این زن از ما زیورى را سرقت کرد. حضرت دستور داد دست راست او را قطع کنید. اقوام این زن گفتند: آیا مى‌توانیم دست او را به پانصد دینار باز خرید کنیم؟ حضرت به این در خواست التفاتى نفرموده و بار دیگر فرمود: دست او را ببرید. دست او را قطع کردند. زن گفت آیا اگر توبه کنم مورد قبول واقع خواهد شد؟ فرمود: آرى، توبه تو مورد قبول واقع مى‌شود و تو امروز پاکى از گناهان چنانکه آن روز از مادر زادى. در آن حال این آیت آمد:
فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (5مائده/39) و هرکس که بعد از ستمش، توبه و درستکارى پیشه کند، خداوند از [گناه] او در مى‌گذرد، چرا که خداوند آمرزگار مهربان اسـت. 1

نمایندگان نجران در مدینه

پیامبر اسلام پس از مکاتبه با سران جهان، نامه‌اى به اسقف نجران نوشت و ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. در قمستى از نامه پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله آمده اسـت: من شما را دعوت مى‌کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد گردید. اگر دعوت را نپذیرید باید به حکومت اسلامى جزیه بپردازید در غیر اینصورت آماده نبرد باشید.
وقتى اسقف نامه را خواند با یاران بلند مرتبه خود به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت نمایندگانى به مدینه بفرستد تا از نزدیک با پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله تماس بگیرند. هیئت اعزامى در حالى که لباسهاى فاخر بر تن و انگشترى‌هاى طلا در دست و صلیب بر گردن داشتند در مسجد به حضور پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله رسیدند ولى بر خلاف روش همیشگى پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله این بار آثار ناراحتى در چهره او آشکار بود. وقتى هیئت با على علیه السّلام تماس گرفت. او علت را چنین بیان کرد که شما باید با لباسهاى ساده و بدون زر و زیور به حضور پیغمبر شرفیاب شوید. آنها نیز چنین کردند و با چهره گشاده و حسن استقبال رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روبرو شدند آنان پس از کسب اجازه طبق سنت خود رو به مشرق به نیایش پرداختند. آنگاه مذاکره درباره هویت حضرت مسیح علیه السّلام (که آیا هویت الهى داشت یا بشرى) آغاز شد.
نمایندگان اعزامى در برابر منطق رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله پاسخى نداشتند ولى از اعتراف نیز خوددارى کردند. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله به حکم وحى مامور شد آنان را به مباهله فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ (3آل عمران/61) و هرکس که پس از فرا رسیدن علم [وحى] به تو در باره او [عیسى] با تو محاجه کند بگو بیایید تا ما پسرانمان و شما پسرانتان، ما زنانمان و شما زنانتان، ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را بخوانیم، سپس [به درگاه خداوند،، تضرع کنیم و بخواهیم که لعنت الهى بر دروغگویان فرود آید.
دعوت نماید. آنان پیشنهاد پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله را پذیرفتند و قرار شد در روز معینى مباهله صورت گیرد. رسول اکرم در روز موعود مدینه را ترک گفت و جز چهار نفر کسى را همراه خود نیاوردند آنها عبارت بودند از على علیه السّلام و فاطمه سلام اللَّه علیها و دو فرزند وى حسنین علیهما السّلام.
هیئت نمایندگى نجران قبل از ورود پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله به میعادگاه به مذاکره پرداختند و به یکدیگر گفتند هرگاه دیدیم محمّد با شکوه مادى و قدرت ظاهرى اقدام به مباهله نموده بدانید که او یک فرد عادى اسـت و اکر با شکوه معنوى و وارسته از هر نوع جلال و جبروت مادى با ما روبرو شد و نزدیکترین و محبوبترین بستگان خود را همراه آورد با وى مباهله نکنید که نابود مى‌شویم.
وقتى هیئت نمایندگى دیدند که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله با نزدیکترین کسان خود حاضر شده اسـت، به وحشت افتادند و از آن حضرت خواستند که از مباهله صرفنظر نموده و به دریافت جزیه با آنان مصالحه کند.

پی نوشت :

1 - تفسیر جامع البیان، جلد 6، صفحه 149. کشف الاسرار، جلد 3، صفحه 113.

منبع:www.payambarazam.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


14 ژوئن 2010 ... داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (35) ... پيامبر اسلام پس از مكاتبه با سران جهان، نامهاى به اسقف نجران نوشت و ساكنان نجران را به آيين اسلام دعوت ...داستان هاي مذهبی و قرآني - داستان های پیامبر اکرم(صل الله علیه واله) - داستان هاي پندآموز. ... شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال هنگام ذکر معجزات پیامبر اکرم (ص) جریان ..... زهرا (علیهم سلام) , | تاریخ : شنبه هشتم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 15:35 | آرشیو نظرات.داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (2). او گفت : من مردى ثروتمند هستم . هر وقت فقيرى به سوى من مى آيد و چيزى از من مى خواهد، گويا شعله آتشى به من رو مى آورد. پيامبر ...داستان ناشر : اختر محل نشر : تبریز قطع : وزیری نوع کتاب : تالیف زبان اصلی : فارسی قیمت... ... كتاب حاضر حاوی چهل حكایت و چهل حدیث از پیامبر اكرم (ص) است.بمناسبت ولادت حضرت محمد (ص)سه داستان زیبا از پیامبر اکرم (ص) تقدیم شما دوستان میگردد ... گفتند مال فاطمه دختر پیغمبر( ص ) وارد یکی از قصرها شد ، دید که در آنجا تختی ... داستان کوتاه آموزنده،جالب،حکایات کوتاه ،داستانهای عبرت آموز،داست[63] .داستان شب معراج پيامبر(ص) - عروج شبانه پيامبر حضرت محمد(ص)بهنزدخدا و ملاقات حضوري با پيامبران و جبرئيلوا. ... حضرت رسول اکرم (ص) در جریان ابلاغ رسالت در مکه شکنجههاى جسمى و روانى و .... نگاهى کوتاه به مشاهدات پیامبر اسلام (ص) در آسمانها.31 دسامبر 2013 ... برچسب ها : 2 داستان کوتاه از زندگی حضرت محمد 2 داستان کوتاه از زندگی پیامبر اکرم برگ زرد گناه جملات آموزنده پیامبر جملات آموزنده پیامبر اسلام ...اطلاعات کتاب : داستانهای پیامبر اکرم (ص) برگرفته از بحارالانوار vista.ir/book/. ..... داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (35) - راسخون rasekhoon.net/.7 آگوست 2016 ... نهى از سؤال بيجاانس مالك مى گويد: روزى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله خطبه اى خواند بسيار عميق و مشروح كه هرگز مانند آن را نشنيده بودم در ضمن خطبه ...31 مارس 2015 ... تحقیق در مذهب اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - دانلود كلیپ مذهبی _ سیره پیامبر اكرم صلی الله و علیه و آله - اسلام شناسی - معرفت به اركان ...


کلماتی برای این موضوع

داستانهای از زمین کربلا مؤسسه جهانى سبطین ع حجت الاسلام رفیعی مدت زمان فایل دقیقه و ثانیه نمونه ای از برکات امام حسین داستانهای آیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتحضرت حمزه ع، عموی پیامبر اکرم ص مؤسسه جهانى …حمزه فرزند عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام، یک از شجاع‌ترین مردان عرب و از قهرمانان تجربه های آموزشی قرآنیبه خاطر اینکه این ایام زمان مسافرتهای تابستانی است و بسیاری از آنها با ماشین صورت می معجزه دات کامآیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتاس ام اس برای همهیاد باد آن روزگاران یاد باد اس ام اس و متن تبریک عید غدیر اس ام اس و متن تبریک عید دانلود داستان ها و حکایات صوتی کوتاه و تاثیرگذار …مذهبیآهنگ و سروددانلود داستان ها و حکایات صوتی کوتاه و تاثیرگذار مذهبی دانلود داستان های پناهیان اس ام اس،اس ام اس عاشقانه،پیامک،اس ام اس جدید،اس ام …پیامک رحلت پیامبر ص و شهادت امام حسن مجتبی ع تشنه ی قطره‌ای از کوثر جام حسنیم همه بیتوته پورتال جامع شامل خبر، سرگرمی، …سازمان پزشکی قانونی از شناسایی اجساد ۳۴جان باخته حادثه ریلی سمنان خبر داد به گزارش نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور امام زمان عج – …نوشته زیر مجموعه ای از نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری


ادامه مطلب ...

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (36)

[ad_1]

نهى از سؤال بیجا

انس مالک مى‌گوید: روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله خطبه‌اى خواند بسیار عمیق و مشروح که هرگز مانند آن را نشنیده بودم در ضمن خطبه فرمود: » لو تعلمون ما اعلم، لضحکتم قلیلاً و لبکیتم کثیراً«. اگر شما آنچه را من آگاهى دارم آگاه بودید، خنده کم مى‌کردید و گریه بسیار مى‌نمودید حاضران تحت تاثیر قرار گرفته و شرمنده شدند، بطورى که سر در گریبان فرو برده و گریه مى‌کردند.
در این میان شخصى پرسید: پدر من کیست؟
پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: فلان کس (و او شرمنده شد). در این هنگام آیه 101 سوره مائده نازل گردید:
یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أشْیاءَ إنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَ إنْ تَسْئَلُوا عَنْها حینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلیمٌ (5مائده/101) اى مؤمنان از چیزهایى پرس و جو نکنید که چون بر شما آشکار شود، شما را اندوهگین کند، و اگر در زمانى که قرآن نازل مى‌گردد، پرس‌وجو کنید، [حکم و تکلیف شاق آن] بر شما آشکار مى‌گردد، خداوند از آن گذشته اسـت و خدا آمرزگار مهربان اسـت.
اى کسانى که ایمان آورده‌اید از مسائلى سؤال نکنید که اگر براى شما آشکار گردد شما را ناراحت مى‌کند. به این ترتیب اسلام از سؤالهاى بیجا و بى حاصل که زیانش بیش از نفعش مى‌باشد نهى فرموده اسـت.1

علاقه پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله به قرآن

رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله علاقه شدیدى به قرآن داشت بطورى که عادت آن حضرت چنین بود که اگر کسى یک آیه قرآن را در نزد ایشان مى‌خواند. حضرت آیه بعد را به دنبال آن مى‌خواند و از طرفى آن حضرت منبع محبت بود. روزى یک نفر مهدور الدم یعنى کسى که به خاطر جرمى حکم قتلش را صادر کرده بودند به امام على علیه السّلام متوسل شد و عرض کرد: یا على! چه کنم تا پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله مرا ببخشد؟
امیر مؤمنان علیه السّلام به او فرمود: به حضور پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله برو و این آیه (91 سوره یوسف) را تلاوت کن:
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا وَ إنْ کُنّا لَخاطِئینَ (12یوسف/91) گفتند به خدا، خداوند تو را بر ما برترى داد، و ما خطاکار بودیم.
به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما تقدم داشته و ما خطاکار بودیم.
پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله بى درنگ آیه بعد (92 سوره یوسف) را قرائت فرمود:
قالَ لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أرْحَمُ الرّاحِمینَ (12یوسف/92) [یوسف] گفت امروز سرزنشى بر شما روا نیست، خداوند شما را مى‌آمرزد و او مهربان‌ترین مهربانان اسـت.
امروز ملامت و توبیخى بر شما نیست خداوند شما را مى‌بخشد و او مهربانترین مهربانان اسـت.
و قرائت این آیه، از طرف رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به منزله حکم عفو آن حضرت از آن شخص گنهکار محسوب گشت.2

پی نوشت :

1 - حکایتهاى شنیدنى، جلد 1، صفحه 85.
2 - مهر تابان، صفحه 84 به نقل علامه طباطبائى. حکایتهاى شنیدنى، جلد 2، صفحه 161.

منبع:www.payambarazam.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

داستانهای از زمین کربلا مؤسسه جهانى سبطین ع حجت الاسلام رفیعی مدت زمان فایل دقیقه و ثانیه نمونه ای از برکات امام حسین حضرت حمزه ع، عموی پیامبر اکرم ص مؤسسه جهانى …حمزه فرزند عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام، یک از شجاع‌ترین مردان عرب و از قهرمانان داستانهای آیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتمعجزات حضرت محمدص معجزه دات کامآیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتاس ام اس برای همهیاد باد آن روزگاران یاد باد اس ام اس و متن تبریک عید غدیر اس ام اس و متن تبریک عید دانلود داستان ها و حکایات صوتی کوتاه و تاثیرگذار …مذهبیآهنگ و سروددانلود داستان ها و حکایات صوتی کوتاه و تاثیرگذار مذهبی دانلود داستان های پناهیان متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح …متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح در ادامه مطلب از رسول اکرم منقول است متن کامل وصیت‌نامه الهی سیاسی حضرت امام خمینی … قرائت‌شده توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ متن کامل وصیت‌نامه الهی سیاسی حضرت حمیدرضا فلاح احکام جامع جنابتحمیدرضا فلاح تفتی بسم الله الرحمن الرحیم دانستن احکام شرعی یکی از مسائل ضروری و از فهرست کامل کتاب ها فهرستکاملکتابهامرتب شده بر اساس موضوع موضوع عنوان نویسنده مترجم ناشر قیمت ریال مشخصات ظاهری


ادامه مطلب ...

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (37)

[ad_1]

شکستى مغرورانه در برابر قرآن

در ایامى که حمزه، اسلام آورده بود سراسر محفل قریش را غم و اندوه فرا گرفته بود و سران بیم آن را داشتند که دامنه اسلام بیش از این توسعه یابد. در آن میان عتبه (از بزرگان قریش) گفت: من به سوى محمّد مى‌روم و مطالبى را پیشنهاد مى‌کنم. شاید او یکى از آنها را بپذیرد و دست از این آیین جدید بردارد. سران جمعیت نظر وى را تصویب کردند و پس او برخاست و به سوى پیامبر که در مسجد نشسته بود آمد و او را با جمله‌هایى ستود، امورى از قبیل ثروت و ریاست و طبابت پیشنهاد نمود. هنگامى که سخنان او پایان یافت پیامبر فرمود آیا سخنان تو خاتمه پذیرفته؟ عرض کرد: بلى. پیامبر فرمود: این آیات را گوش ده که پاسخ پرسشهاى توست:
حم (41فصّلت/1) حم [حا. میم].
تَنْزیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ (41فصّلت/2[ )کتابى اســت] فروفرستاده از جانب [خداوند] رحمان رحیم.
کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (41فصّلت/3) کتابى اســت که آیاتش به شیوایى بیان شده اســت، قرآنى عربى براى اهل معرفت.
بَشیراً وَ نَذیراً فَأَعْرَضَ أکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ (41فصّلت/4) که مژده‌آور و هشداردهنده اســت، ولى بیشترینه آنان روى‌گردان شدند که به گوش [دل] نمى‌شنوند.
به نام رحمان و رحیم، حاء میم اینکه از جانب خداى بخشنده و مهربان نازل گردیده کتابیست که آیه‌هاى آن براى گروهى که دانا هستند توضیح داده شده اســت قرآنى اســت عربى بشارت دهنده و ترساننده اســت اما بیشتر آنها روى گردانیده‌اند و گوش نمى‌دهند.
پیامبر آیاتى چند از این سوره خواند وقتى به آیه سى و هفتم رسید، سجده کرد پس از سجده رو به عتبه کرد و فرمود: اى »اباولید« پیام خدا را شنیدى؟ عتبه به قدرى محسور و مجذوب کلام خدا شده بود که دستهاى خود را پشت سرنهاده و بر آنها تکیه زد مدتى به همین حالت بروى پیامبر نظاره نمود، گویا قدرت سخن گفتن از او سلب شده اســت، پس از جاى خود برخاست و راه قریش را پیش گرفت. سران قریش از پیش از وضع و قیافه او احساس کردند که وى تحت تاثیر کلام محمّد قرار گرفته و با حالت انکسار توأم با شکستگى باز گشته اســت. تمام دیدگان به صورت عتبه دوخته شده بود. همگى گفتند: چه واقعه‌اى رخ داده اســت؟
گفت: به خدا سوگند کلامى از محمّد شنیدم که تاکنون از کسى نشنیده بودم »و اللَّه ما هو بالشعر و لا بالسحر و لا بالکهانة«. به خدا سوگند نه شعر اســت و نه سحر و نه کهانت. من چنین صلاح مى‌بینم که او را رها کنیم تا در میان قبایل تبلیغ کند هرگاه پیروز گردد و ملک و ریاست و سلطنتى به دست آرد از افتخارات شما محسوب مى‌گردد و شما را نیز در آن حظّى اســت و اگر در آن میان مغلوب گردد دیگران او را کشته‌اند و شما را نیز راحت نموده‌اند. قریش سخن و رأى عتبه را به باد مسخره گرفتند و گفتند: مسحور کلام محمّد واقع شده اســت. 1

مانند قرآن دعا کنید

رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله به عیادت بیمارى آمدند و از او احوالپرسى کرده و فرمودند: جریان بیمارى تو چیست؟ عرض کرد: شما نماز مغرب را براى ما خواندید و در نماز سوره قارعه را قرائت فرمودید پس از آن من گفتم بار خدایا اگر براى من در نزد تو گناهى اســت که مى‌خواهى مرا به خاطر آن در آخرت عذاب کنى آن عذاب را زودتر در این جهان پیش آور و به آخرت نینداز.
با گفتن این جمله به حال بیمارى و ناراحتى افتادم و به این حالت در آمدم و این چنین که مى‌بینید شدم. رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: بد چیزى گفتى چرا نگفتى:
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِى اْلآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ (2بقره/201) و از ایشان کسانى هستند که مى‌گویند پروردگارا به ما در دنیا بهره نیک و در آخرت هم بهره نیک عطا فرما و ما را از عذاب دوزخ در امان بدار.
پروردگارا عطا کن بما در دنیا حسنه و در آخرت حسنه و خوبى را و ما را از آتش نگهدارى فرما.
آنگاه پیامبر براى او دعا کردند و آن جوان مریض، بهبودى یافت.2

پی نوشت :

1- سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 293 - 294. فروغ ابدیت، جلد 1، صفحه 241.
2 - سفینة البحار، جلد 2، صفحه 208. نمونه هائى از تأثیر و نفوذ قرآن، صفحه 190.

منبع:www.payambarazam.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

داستانهای از زمین کربلا مؤسسه جهانى سبطین ع حجت الاسلام رفیعی مدت زمان فایل دقیقه و ثانیه نمونه ای از برکات امام حسین حضرت حمزه ع، عموی پیامبر اکرم ص مؤسسه جهانى …حمزه فرزند عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام، یک از شجاع‌ترین مردان عرب و از قهرمانان داستانهای آیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتتجربه های آموزشی قرآنیبه خاطر اینکه این ایام زمان مسافرتهای تابستانی است و بسیاری از آنها با ماشین صورت می معجزه دات کامآیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشتاس ام اس برای همهیاد باد آن روزگاران یاد باد اس ام اس و متن تبریک عید غدیر اس ام اس و متن تبریک عید اس ام اس روزجوان وولادت حضرت علی اکبراس ام اس ولادت حضرت علی اکبر پیامک جوانی پیامک روز جوان میلاد سرو بوستان ایستادگی متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح …متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح در ادامه مطلب از رسول اکرم منقول است اس ام اس،اس ام اس عاشقانه،پیامک،اس ام اس جدید،اس ام …پیامک رحلت پیامبر ص و شهادت امام حسن مجتبی ع تشنه ی قطره‌ای از کوثر جام حسنیم همه نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور امام زمان عج – …نوشته زیر مجموعه ای از نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری


ادامه مطلب ...