مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

فواید پنج گانه عطسه از منظر امام صادق (ع)

[ad_1]

مکارم الأخلاق- به نقل از ابو بصیر، از امام جعفر صادق علیه‏‌السلام:

فواید پنج گانه عطسه

فراوانى عطسه، شخص را از پنج چیز، ایمن مى‏‌سازد:

نخستین آنها جذام اسـت.

دوم، بادهاى بدخیمى که در سر و صورت، جاى مى‏‌گیرد.

سوم آن که مایه ایمنى از جاى گرفتن آب در چشم مى‏‌شود.

چهارم آن که از سختى حفره‏‌هاى بینى، مصونیت مى‏‌دهد.

و پنجم آن که از بیرون آمدن مو از چشم، ایمنى مى‏‌دهد.

فرمود: “اگر دوست داشتى که عطسه‌‏ات کم شود، با روغن مرزنجوش، انفیه کن”.

پرسیدم: چه مقدار؟

فرمود: “به اندازه یک دانگ* “.

راوى گوید: این کار را پنج روز انجام دادم و (عارضه‏‌ام) از میان رفت.

متن حدیث:

مکارم الأخلاق عن أبی بصیر عن الإمام الصادق علیه‏‌السلام:

کَثرَةُ العُطاسِ یَأمَنُ صاحِبهُ مِن خَمسَةِ أشیاءَ:

أوَّلُها: الجُذامُ.

وَالثّانِی: الرّیحُ الخَبیثَةُ الَّتی تَنزِلُ فِی الرَّأسِ وَالوَجهِ.

وَالثّالِثُ: یَأمَنُ نُزولَ الماءِ فِی العَین.

وَالرّابِعُ: یَأمَن مِن شِدَّةِ الخَیاشیمِ.

وَالخامِسُ: یَأمَنُ مِن خُروجِ الشَّعرِ فِی العَینِ.

قالَ: و إن أحبَبتَ أن یَقِلَّ عُطاسُک فَاسـتَعِط بِدُهنِ المَرزَنجوشِ.

قُلتُ: مِقدارُ کَم؟

قالَ: مِقدارُ دانِقٍ.

قالَ: فَفَعَلتُ ذلِکَ خَمسَةَ أیّامٍ فَذَهَبَ عَنّی.

پینوشت: «مکارم الأخلاق،2،ص165- بحارالأنوار،76،ص52- دانش نامه احادیث پزشکی:1/288»

مطالب مرتبط :

شخصیت شناسی از روی عطسه

مسایل جنسی با عطسه در ارتباط اسـت

عطسه با بینی مسدود و این پیامدها

آبریزش بینی دارید؟ مدام عطسه می‌کنید؟

عطسه دیگران واقعا باعث سرماخوردگی می‌شود؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

دعا و شرایط دعا کردن دین و اندیشهدعا جهت رونق کسب و کار دعای ختم قرآن کریم دعای علقمه دعای شش قفل دعای عکاشه نماز حاجت ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی …ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و حجامت شناخت؛ مقاله نخست؛ سیر تاریخیمقدمه شاکی طی دادخواست تقدیمی اعلام داشته ‌است، حجامت یکی از سنت‌های پیامبران است نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف آیا سحر و جادو و بستن بخت دختران و بستن راه کار …آیاسحروجادووبستنآیا سحر و جادو و بستن بخت دختران و بستن راه کار واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد از طرف تسنیم اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریرونی از ترکیب اصلی انگلیس مقابل اسپانیا خط خورد بچه های مدرسه همت به شبکه امید می آیندپورتال طب سنتی ، اسلامی و ایرانی طب سنتی …طبسنتیایرانیواسلامیمهاجرت امام‌رضا‌ ع از مدینه به طوس، با وجود همه مظلومیت، اما برکات فراوانی داشتشهریور ۸٧ زیتونزمزم سیاست ازخاطرات مفسرقرآن جناب هاشمی رفسنجانی درزمان حضرت امام خمینی که فن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو …قصه چیست ؟ ادبیات کودک شامل قصه ، شعر ، نمایش ، افسانه و داستان و است ادبیات کودکان آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیمطلع امام صادقعلیه السّلام فرمودند مِیرَاثُ اللَّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُوْمِنِ


ادامه مطلب ...

اهمیت مسواک در کلام امام رضا (ع)

[ad_1]

امام رضا (ع) ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روی هر یک از آنها نام یکی از نمازهای پنجگانه نوشته شده بود هنگام هر نمازی با مسواک مخصوص آن نماز، مسواک می‌زد.

به گزارش مشرق، یکی از مقولاتی که در دین اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، تقید به مسواک زدن در طول شبانه‌روز است، طوریکه امام باقر (ع) در اهمیت آن می‌فرمایند: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی السِّوَاکِ لَأَبَاتُوهُ مَعَهُمْ فِی لِحَاف»، (مکارم‌الاخلاق، ص72) اگر مردم می‌دانستند مسواک زدن چه فواید مهم و فراوانی دارد، آن را حتی در بستر خواب نیز از خود جدا نمی‌کردند.

برای مسواک فوائد بسیاری بیان شده است، از جمله؛ دهان را پاکیزه و خوشبو و لثه را محکم و چشم را روشن‌تر می‌کند، اما در کنار تمام آنها، چیزی که خوب است آدمی به آن توجه کند، این است که این امر مورد توجه اهل‌بیت (ع) است، به عبارت دیگر، صرف توجه و تأکید اهل‌بیت (ع) باید برایمان بسیار قیمتی‌تر فوائد آن باشد.

یکی از بزرگان می‌گفت: شبی با یکی از دوستانی که سالها با هم همکلاس و هم بحث بودیم، سخت مشغول کار بودیم و بسیار هم خسته، ساعت از نیمه هم گذشته بود که کم‌کم احساس خواب در ما ایجاد شده بود، دوستم به خواب رفت، کمی بعد او را صدا کردم تا در بستر خود بخوابد، او با تمام خستگی بلند شد و رفت تا مسواک بزند، تعجب کردم! به او گفتم حالا که این قدر خسته‌ای، مسواک را صبح بزن، او با همان خستگی به من گفت: امام رضا (ع) مسواک زدن را بسیار دوست دارند و من تنها به خاطر اینکه امام این موضوع را دوست دارد، مسواک می‌زنم.

«کان للرضا (ع) خریطه فیها خمس مساویک، مکتوب علی کل واحد منها إسم صلاه من الصلوات الخمس، یستاک به عند تلک الصلاه.» (مکارم‌الاخلاق، ص50)

امام رضا (ع) ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روی هر یک از آنها نام یکی از نمازهای پنجگانه نوشته شده بود هنگام هر نمازی با مسواک مخصوص آن نماز، مسواک می‌زد.

شاید مسواک زدن موضوعی جزئی در سیره معصومین (ع) باشد، اما تا ما چه درسی از آن می‌توانیم بگیریم؟ به یک نکته بسنده کنیم؛ امام (ع) مسواک زدن را دوست دارند، بیاییم میل امام‌مان را در تمام موضوعات از جمله این موضوع جویا شویم، امام دوست دارند، پس ما هم چون امام (ع) دوست دارند، مسواک بزنیم، در این صورت است که مسواک زدن‌مان نیز قیمت پیدا می‌کند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


14 آگوست 2016 ... امام رضا (ع) ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روی هر یک از آنها نام یکی از نمازهای پنجگانه نوشته شده بود هنگام هر نمازی با ...14 آگوست 2016 ... اهمیت مسواک در کلام امام رضا (ع). خلاصه خبر. به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم پویا ، یکی از مقولاتی که در دین اسلام بر آن ...اهمیت مسواک در کلام امام رضا (ع). به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم پویا، یکی از مقولاتی که در دین اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، تقید به ...اهمیت مسواک در کلام امام رضا (ع). به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم پویا، یکی از مقولاتی که در دین اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، تقید به ...14 آگوست 2016 ... امام رضا (ع) ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روی هر یک از آنها نام یکی از نمازهای پنجگانه نوشته شده بود هنگام هر نمازی با ...اهمیت مسواک در کلام امام رضا (ع). به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم پویا، یکی از مقولاتی که در دین اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، تقید به ...14 آگوست 2016 ... به گزارش فرهنگ نیوز؛ یکی از مقولاتی که در دین اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، تقید به مسواک زدن در طول شبانهروز است، طوریکه امام باقر (ع) در ...اهمیت مسواک در کلام امام رضا (ع). به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم پویا، یکی از مقولاتی که در دین اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، تقید به ...14 آگوست 2016 ... کد خبر: ۷۷۱۶۷ تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۳ اهمیت مسواک در کلام امام رضا (ع) امام رضا (ع) ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود ...15 آگوست 2016 ... امام رضا (ع) ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روی هر یک از آنها نام یکی از نمازهای پنجگانه نوشته شده بود هنگام هر نمازی با ...


کلماتی برای این موضوع

الف اهمیت مسواک زدن در کلام امام رضاعامام رضا ع ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود وبر روی هر یک از آنها نام خبرگزاری تسنیم اهمیت مسواک در کلام امام رضا عاهمیتمسواکامام رضا ع ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روی هر یک از آنها نام اهمیت مسواک در کلام امام رضا عجنوب نیوزیکی از مقولاتی که در دین اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، تقید به مسواک زدن شمال نیوز اهمیت مسواک در کلام امام رضا عامام رضا ع ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روی هر یک از آنها نام اهمیت مسواک در کلام امام رضا عاهمیتمسواکدرامام رضا ع ظرف پوستی مخصوصی داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روی هر یک از آنها نام برچسب ها کلام امام رضا کلام امام رضامی بریم عسل در کلام امام رضا امام باقر ع در اهمیت گفت امام رضا ع مسواک زدن حدیث از پیامبر و امامان شیعهع درباره مسواک زدناهمیت مسواک زدن روش مسواک زدن امام رضاع نقش مواد قندی در تخریب دندان امام رضاع اهمیت مسواک زدن و رعایت بهداشت دهان از کلام معصومینعاهمیتمسواکزدناهمیت مسواک زدن و رعایت روش مسواک زدن امام رضا سیاه دانه در کلام ائمه معصومینعخبرگزاری تسنیم چرا امام هشتم رضا نامیده شد؟چرا می‎‌‌کنیم، امام رضا ع ع نیز چنین است اما در این مسواک در کلام امام رضا عیا معین الضعفاء توصیه های امام رضا ع ع هم در باب اهمیت مسواک توصیه های امام رضا کلام امام رضاع در مورد عسل


ادامه مطلب ...

سلیمان نبی (ع)

[ad_1]

حضرت سلیمان (علیه السلام) از دوران کودکی و نوجوانی در کنار پدر ارجمندش، حضرت داوود (علیه السلام)، زندگی می‌کرد و شاهد حکومت، زمامداری، رسیدگی به مشکلات و مسائل مردم و همچنین قضاوتهای او بود و خود رفتار و برخوردی بزرگوارانه داشت و سرشار از هوش، ذکاوت و خردمندی بود.
هنگامی که آن حضرت یازده ساله بود، روزی در مجلس قضاوت، کنار پدر نشسته بود که دو نفر با چهره‌های خشم آلود و برافروخته وارد شدند و چون اجازه صحبت یافتند، یکی از آن دو گفت:
«شب گذشته، گوسفندان این مرد وارد باغ انگور من شده و تمام محصولم را از بین برده‌اند و اینک او را به دادخواهی نزد شما آورده ام.»
سپس حضرت داوود (علیه السلام) به نفر دوم اشاره فرمود که سخنش را بگوید. او هم بلافاصله ادّعای صاحب باغ را تأیید و درخواست کرد که در این مورد عادلانه قضاوت شود.
حضرت داوود (علیه السلام) برای معرفی جانشین خود، رو به حضرت سلیمان (علیه السلام) کرد و فرمود: «فرزندم تو قضاوت و حکم کن.»
حضرت سلیمان از باغدار پرسید: «درختان هم آسیب دیده‌اند یا فقط میوه‌ها تلف شده اند؟»
آن مرد پاسخ داد: «فقط میوه‌ها را از دست داده ام.»
آن حضرت فرمود: «اگر اصل و فرع درختها از بین رفته بود، گله دار می‌بایست تمام گوسفندان را با هرچه در شکم دارند به تو می‌داد، ولی اینک که فقط میوه‌ها را از دست داده ای، او باید پشم و بره‌هایی را که امسال متولد می‌شوند، به تو بدهد.»
حضرت داوود (علیه السلام) پرسید: «چرا حکم نکردی که همه‌ی گوسفندان را به صاحب باغ بدهد، همان گونه که قبلاً بزرگان بنی اسرائیل حکم می‌کردند؟»
حضرت سلیمان پاسخ داد: «اصل درختان بر جای خود هستند و سال دیگر میوه و بار خواهند داد و باغدار تنها میوه‌ی امسال را از دست داده اســت و بنابراین در مقابل، باید محصول امسال گوسفندان، از پشم و بره‌ها از آن او باشد.»
در اینجا بود که وحی الهی به حضرت داوود (علیه السلام) رسید که حکم حق و درست همانی اســت که سلیمان بیان کرد. (1)
این قضاوت حکیمانه، سرآغاز آگاهی مردم به دانشمندی و برتری خدادادی حضرت سلیمان (علیه السلام) شد.

با درگذشت حضرت داوود (علیه السلام)، به فرمان خداوند متعال حضرت سلیمان (علیه السلام) به پیامبری مبعوث شد و در کنار آن، سلطنت و حکمفرمایی بر بنی اسرائیل را نیز از پدر ارجمندش به ارث برد تا چون پیامبران الهی پیشین مردم را به یکتاپرستی و شریعت راستین رهنمون باشد.

حضرت سلیمان (علیه السلام) مانند پدر بزرگوارش به رسیدگی کارها و رفع مشکلات مردم، قضاوت عادلانه و تدارک ارتشی قدرتمند پرداخت.
چون در آن دوران، جنگهای فراوانی رخ می‌داد که بر پایه‌ی قدرتمندی مردان، چالاکی اسبها، کارایی شمشیرها و نیزه‌ها و سپرها استوار بود، لذا آن حضرت با تلاش و نظارت پیگیر، قویترین ارتش را در آن زمان به وجود آورد.
حضرت سلیمان (علیه السلام) به اسب علاقه‌ی فراوانی داشت و در جنگ از آن استفاده می‌کرد و خود هر روز به سرکشی اسبها می‌رفت. یک روز بازدید از اسبها به طول انجامید و آفتاب در حال غروب بود که پیامبر خدا به یاد آور نماز عصر را به جا نیاورده اســت. او از این پیشامد بسیار ناراحت و غمگین شد که چگونه این سرگرمی دنیایی او را از بندگی و عبودیت خداوند متعال بازداشته اســت. لذا از اطرافیان خواست به سرعت اسبان را از او دور کنند و دیگر آنها را مقابل او نیاورند.
سپس با تضرع و زاری از پروردگار تقاضاکرد که آفتاب را برگرداند تا او نمازش را ادا به جا آورد. خداوند متعال دعایش را مستجاب فرمود، آفتاب برگشت و آن حضرت نماز خواند. در قرآن کریم در سوره‌ی مبارکه‌ی ص، آیات 31 تا 33 این ماجرا بیان شده اســت.
سپس حضرت سلیمان (علیه السلام) فرمان داد همه‌ی اسبها را رها کنند و هرکس که می‌خواهد آنها را تصاحب کند. چون در آن زمان اسب مهمترین ابزار جنگی بود و حضرت سلیمان (علیه السلام) نیز در راه مبارزه با کفار و مشرکان و بازگرداندنشان به یکتاپرستی مجبور به مقابله و جنگ با آنان بود، با از دست دادن اسبها عملاً از ادای این وظیفه‌ی الهی بازماند و بنابراین، غمی جانکاه او را فرا گرفت، جسمش رنجور و نحیف شد، توان انجام دادن هرکاری از از دست داد و دچار بیماری سختی شد و مانند جسدی بی روح روی تختش افتاد.
به هرحال، آن حضرت برای جبران آن غفلت و برطرف شدن مرض خود، ببیش از پیش به عبادت و نیایش با گریه و زاری فراوان به درگاه ذات احدیت پرداخت و از بارگاهش درخواست کرد که آن غفلت و فراموشی ناخواسته را ببخشاید و او را از آن آزمایش سربلند بیرون آورد و بدنی سالم و توانا به او عطا فرماید تا بتواند وظیفه و رسالت خود را به خوبی ایفا کند. [نظر برخی از مفسرین درباره ی این آیات، کاملا متفاوت با آن چیزی اســت که در اینجا ذکر شده اســت. پیشنهاد می شود برای مطالعه ی بیشتر به این مقاله رجوع نمایید: http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,8920 (راسخون)]
خداوند متعال دعای آن حضرت را مستجاب و خواسته‌اش را به وی عطا کرد و سلطنتی به او داد که به هیچ پیامبری در طول تاریخ بشر داده نشده بود. (2) و به جای هر اسب و مرکبی، باد را در اختیار و به فرمان او گذاشت، آن حضرت روی فرش مخصوصی می‌نشست و به هرکجا که می‌خواست، سفر می‌کرد. گروههای مختلفی از شیاطین نیز به فرمان او بودند، دسته‌ای از اعماق دریا سنگهای قیمتی و گرانبها برایش می‌آوردند، گروههای دیگر برایش ساختمان، محراب و مجسمه‌های حیوانات و پرندگان و دیگهای بزرگ مسی می‌ساختند و هرکدام که نافرمانی و سرپیچی می‌کرند، مجازاتهای سخت در انتظارشان بود، در غل و زنجیر می‌افتادند و زندانی می‌شدند. نعمت دیگری که به آن حضرت داده شده بود، آگاهی از زبان پرندگان بود که از این راه خبرها و گزارشهای بسیاری را دریافت می‌کرد و اطلاعات گسترده و دقیقی از سراسر کشور خود به دست می‌آورد.
حضرت سلیمان (علیه السلام) با آن همه لطف و عنایت خداوند متعال و با بهره گیری از آن امکانات، به فکر ساختن پرستشگاهی برای خداجویان افتاد و بنای عبادتگاه بیت المقدس را آغاز کرد.
گفته شده اســت که در برپایی آن یکصد و هشتاد هزار نفر معمار، بنّا، هنرمند، نقاش و کارگر شرکت داشتند. طلاهای به کار رفته در آن را از «ترشیش»، جواهرات آن را از «یمن» و چوبهایش را از بخش «ارز» در لبنان آوردند. هنرمندان و مجسمه سازان دیوارها و راهروهای آن را با مجسمه‌هایی از حیوانات و پرندگان و نقاشیهای بی مانند آراستند که در پایان، آیت و نشانه‌ی عظیمی از ساخته دست بشر در آن دوران به شمار آمد.
با پایان گرفتن ساختمان بیت المقدس-آن پرستشگاه مجلل و بی نظیر- حضرت سلیمان (علیه السلام) خود اولین عبادت کننده‌ی خداوند یکتا در آن بود و مدّتی به عبادت، نماز و راز و نیاز به درگاه ربوبی پرداخت. پس از آن، آنجا به صورت پایگاهی مقدس، برای عبادت و ادای نذر و نیاز مردم خداجوی درآمد.
حضرت سلیمان (علیه السلام) در ادامه‌ی ایفای رسالت و وظیفه‌ی الهی خویش، در اندیشه‌ی گسترش یکتاپرستی و زدودن کفر و شرک از دیگر سرزمینها برآمد، لذا سفر به اطراف کشور را آغاز کرد. در یکی از این سفرها درحالی که انبوهی از انس و جن و پرندگان او را همراهی می‌کردند، به دشتی پر از مورچه رسید. یکی از مورچگان که نظاره گر این لشکر پرحشمت و جلال بود، برای حفظ جان همنوعانش فریاد برآورد:
«وارد خانه‌هایتان شوید تا سلیمان و لشکریانش شما را درحالی که متوجه نیستند لگدمال نکنند.» (3)
حضرت سلیمان که به زبان آنان آگاه بود، از این سخن مورچه و توجهش به حفظ جان بقیه مورچگان شادمان شد و لبخندی بر لبانش نقش بست، اما خیلی زود به نعمتهای فراوان خداوند متعال که به او عطا شده بود پی برد و دست دعا و نیایش به سوی خالق یکتا بلند کرد.
آن حضرت نه تنها از عطایای بی شمار پروردگار سپاسگزاری کرد، بلکه تمنا و تقاضا کرد که خداوند توان و توفیق هرچه بیشتر در انجام دادن کارهای پسندیده و مورد رضایت ذات اقدسش را به او ارزانی دارد. (4)
حضرت سلیمان (علیه السلام) دشت مورچگان را پشت سر می‌گذارد و به سوی مقصد پیش می‌رود و لحظه‌ای هم از لشکریان غافل نمی‌ماند و همگی را زیر نظر دارد.
آن حضرت در یکی از بازدیدهایش جای هدهد را خالی و او را غایب می‌بیند. زمان چندانی نمی‌گذرد که هدهد حاضر می‌شود و دورادور می‌ایستد و از علّت غیبت خود گزارش می‌دهد. (5)
هدهد از سرزمین و مردمی خبر می‌دهد که آن حضرت در جست وجوی آنان بود تا با هدایت و راهنمایی، از گمراهی و شقاوت در دنیا و آخرت نجاتشان دهد.
هدهد گفت که بر کشور ثروتمند و با قدرت یمن زنی سلطنت می‌کند که مردمش متمدن، در رفاه و آسایش کامل و همگی آفتاب پرست هستند. شیطان نیز چنان اغواگری و فریبکاری کرده اســت که آنها باور کرده‌اند که دین و آیین آنان، تنها راه خوشبختی و سعادت انسانهاست.
حضرت سلیمان (علیه السلام) برای اطمینان از درستی گزارش هدهد به او مأموریت می‌دهد تا نامه‌ای را به پادشاه آن سامان برساند.
هدهد بلافاصله به پرواز در می‌آید و وارد کاخ بلقیس می‌شود و نامه را به گونه‌ای کنار او می‌گذارد که متوجه آن شود. ملکه با شگفتی فراوان نامه را باز می‌کند و چنین می‌خواند:
«این [نامه] از سلیمان اســت و اینکه به نام خداوند بخشایشگر مهربان، بر من برتری نجویید و سر تسلیم فرود آورید و نزد من آیید.» (6)

پادشاه برای مشورت و رایزنی، تمام وزیران، فرماندهان و بزرگان مملکت را به حضور طلبید. پس از مطرح شدن موضوع، بعضی از فرماندهان با احساس غرور از قدرت و توان نظامی، نظر به رویارویی و جنگ می‌دهند، ولی در پایان، اتخاذ تصمیم نهایی را به ملکه واگذار می‌کنند.

در پایان مذاکرات، ملکه خود به تشریح پیامد جنگ و ستیز می‌پردازد و می‌گوید: «پادشاهان که به کشوری وارد می‌شوند، آبادیها را خراب، ساختمانها را ویران و مردمش را از هر گروه و طبقه و مقامی که باشند، ذلیل، خوار و اسیر می‌کنند. ما نیازی به این درگیری و عواقبش نداریم. اینک برای سلیمان هدیه‌هایی ارزشمند می‌فرستیم و منتظر پاسخ می‌شویم.»
حاضران همگی این پیشنهاد را پذیرفتند. سپس فرستادگان با هدیه‌ها به سوی حضرت سلیمان (علیه السلام) رهسپار شدند.
با شرفیاب شدن فرستادگان بلقیس به بارگاه حضرت سلیمان و تقدیم هدیه‌ها به او، آن حضرت با ناراحتی آنها را پس فرستاد و پیغام داد که به زودی با لشکری فراوان به سویشان حرکت می‌کند.
رسولان با تهدیدها و وعیدها باز می‌گردند و بلقیس متوجه می‌شود که با پیامبری الهی روبه روست، چون هدیه‌های بی نظیر او ذره‌ای توجهش را جلب نکرده و هیچ اعتنایی به آنها نکرده بود. لذا تصمیم می‌گیرد بدون هرگونه درگیری و خونریزی با پذیرش تسلیم و پرستش خدای یگانه، نزد حضرت سلیمان (علیه السلام) برود.
حضرت سلیمان (علیه السلام) از این تصمیم آگاه می‌شود و چون خبر نزدیک شدن بلقیس به بارگاهش را دریافت می‌کند، از شیاطین و جنّیانی که در اختیار و به فرمان او بودند، می‌خواهد که پیش از رسیدن بلقیس به کاخ، تخت سلطنتی او را بیاورند. البته، هدف نشان دادن قدرت و عظمت خدادادی حضرت سلیمان به ملکه سبا و پیروانش بود تا آنها ایمانی راسختر و عمیقتر پیدا کنند.
یکی از جنّیان عرض کرد که قبل برخاستن از جایگاه خود، آن را حاضر می‌کنم. حضرت سلیمان (علیه السلام) فرمود که دیر اســت و زودتر می‌خواهم. آصف بن برخیا، وزیر آن حضرت که بخشی از اسم اعظم را می‌دانست، گفت که من پیش از یک چشم برهم زدن، آن را اینجا می‌آورم.
او چنین کرد و معجزه انجام گرفت. حضرت سلیمان (علیه السلام) با دیدن تخت بلقیس از آن نعمت و عطای الهی دست به دعا بلند کرد و شکر الهی را به جا آورد و فرمود که اینها همه از فضل و بخشش پروردگار اســت و برای من امتحان و آزمایش تا خداوند سپاسگزاری یا کفران نعمت مرا ملاحظه می‌فرماید.
از سوی دیگر، پیش از رسیدن بلقیس، حضرت سلیمان (علیه السلام) برای آزمایش و سنجش هوش و خردمندی او دستور داد که تغییراتی در تختش داده شود تا ببیند که بلقیس آن را می‌شناسد یا نه.
بالأخره بلقیس و همراهانش به شهر بیت المقدس رسیدند، حضرت سلیمان (علیه السلام) آنان را در کاخ خود پذیرا شد. سپس تخت را به بلقیس نشان داد و فرمود:
«آیا تخت تو چنین اســت؟»
بلقیس پاسخ داد: «مثل اینکه همان اســت.»
بلقیس کاملاً مطمئن نبود، ولی با هوشمندی و زیرکی ای که داشت، قاطعانه نفی و اثبات نکرد، چون برایش محال می‌نمود که بپذیرد در آن مدّت کوتاه تختش با بودن آن همه نگهبان و محافظ، از یمن به کاخ حضرت سلیمان (علیه السلام) آورده شده باشد. هنگامی که حضرت سلیمان به بلقیس فرمود: «آری این تخت توست»، شگفتی و حیرت او به اوج رسید.
پس از آن، حضرت سلیمان (علیه السلام) دستور داد تا بلقیس را به کاخ شیشه‌ای هدایت کنند، جایی که کف آن از بلور و زیرش آب جاری بود. بلقیس وقتی وارد کاخ شد، به گمان آن که نهر آب اســت، لباسش را بالا زد تا خیس نشود، لذا ساق پاهایش نمودار شد. حضرت سلیمان بلافاصله فرمود که اینجا آب نیست، بلکه کف زمین از شیشه اســت.
بار دیگر بلقیس حیرت زده به اطراف نگریست و خود را در برابر انبوهی از معجزه‌ها و خارق عادتهای خارج از توان بشر یافت و بیش از پیش به رسالت و پیامبری و حقانیت حضرت سلیمان (علیه السلام) یقین پیدا کرد و برگذشته‌ی کفرآمیز و ستمی که بر خویشتن روا داشته بود، تأسف خود و در برابر آن پیامبر عظیم الشأن به یگانگی و توحید خداوند متعال اعتراف کرد و ایمان آورد و پس از مدتی همسر حضرت سلیمان (علیه السلام) شد.
حضرت سلیمان (علیه السلام) هر از چندگاهی در بیت المقدس معتکف می‌شد و به عبادت و مناجات به درگاه خدای متعال می‌پرداخت. آن حضرت در پنجاه و سه سالگی روزی در عبادتگاه خود بود که فرمان الهی به فرشته‌ی مرگ رسید تا جان او را بگیرد. آن فرشته نیز در حالی که آن حضرت ایستاده به عصا تکیه داده بود، جانش را گرفت.
از آنجا که گروهی از جنّیان مأموریت و وظیفه‌ی خود را به پایان نرسانده بودند و چنانچه از مرگ حضرت سلیمان (علیه السلام) با خبر می‌شدند، کار را رها می‌کردند و آن را ناتمام می‌گذاشتند، لذا مدّتی [در بعضی روایات یک سال] بدن آن حضرت برپا ایستاده باقی ماند و جنّیان به گمان آنکه حضرت زنده اســت، کارهای نیمه تمام را به پایان رسانند و سپس به فرمان خدای متعال موریانه‌ی عصای حضرت سلیمان را جوید و خورد و او را به رو به زمین افتاد و آن گاه بود که مردم و جنّیان از درگذشت ایشان آگاه شدند.
در حقیقت، این مشت محکمی بر دهان جنّیان و معتقدان به سحر و جادو و ادّعاهای دروغین آنان از دانستن غیبت بود، چون اگر آنها واقعاً از چنین دانش الهی برخورار می‌بودند، می‌بایست همان روز اول از درگذشت آن پیامبر خدا، آگاه می‌شدند و آن همه رنج و زحمت را تحمل نمی‌کردند. مردم بدانند که تنها کسانی از علم غیب بهره مندند که آن را از درگاه خداوند متعال دریافت کرده باشند.
پروردگار عزّوجلّ بخشهایی از شرح حال حضرت داوود و حضرت سلیمان-علیهماالسّلام- را در چند سوره‌ی قرآن کریم بیان فرموده اســت که ترجمه‌ی آنها را می‌آوریم:
الف) سوره‌ی نمل، آیات 15 تا 44
«و به راستی به داوود و سلیمان دانشی عطا کردیم و آن دو گفتند: «ستایش خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمانش برتری داده اســت.»
و سلیمان از داوود ارث برد و گفت: «ای مردم! ما زبان پرندگان را آموخته ایم و از هرچیزی به ما داده شده اســت، راستی که این همان امتیاز آشکار اســت.»
و برای سلیمان، سپاهیانش از جن و انس و پرندگان جمع آوری شدند و [برای بازدید] دسته دسته شدند.
تا آن گاه که [سپاهیان] به دشت مورچگان رسیدند. مورچه‌ای [به زبان خویش] گفت: «ای مورچگان! به خانه‌هایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و لشکریانش -ندیده و ندانسته- شما را پایمال کنند.»
[سلیمان] از سخن او خندید و گفت: «پروردگارا! مرا توفیق سپاسگزاری نعمتی که به من و به پدر و مادرم ارزانی داشته ای، عطا فرما و توفیق بده تا به کار شایسته‌ای که آن را می‌پسندی بپردازم و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته ات داخل کن.»
و جویای [حال] پرندگان شد و گفت: «مرا چه شده اســت که هدهد را نمی‌بینم؟ یا شاید از غایبان اســت؟
قطعاً او را به عذابی سخت عذاب می‌کنم یا سرش را می‌برم یا آن که دلیلی روشن برایم بیاورد.»

پس دیری نپاید که [هدهد آمد و] گفت: «از چیزی آگاهی یافتم که از آن باخبر نشده‌ای و برای تو از سبا گزارشی درست آورده ام.

من [آنجا] زنی را یافتم که بر آنها سلطنت می‌کرد و از هر نعمتی برخوردار بود و تختی بزرگ داشت.
او و قومش را چنین یافتم که به جای خدا برای خورشید سجده می‌کنند و شیطان کارهایشان را آراسته و از راه [راست] باز داشته اســت، در نتیجه [به حق] راه نیافته بودند.»
[آری، شیطان چنین کرده بود] تا برای خدایی که نهان آسمانها و زمین را آشکار می‌سازد و آنچه را پنهان می‌دارید و آنچه را آشکار می‌کنید، می‌داند، سجده نکنند.
خدای یکتا که هیچ خدایی جز او نیست، پرودگار عرش بزرگ اســت.
گفت: «خواهیم دید آیا راست گفته‌ای یا از درغگویان بوده ای.
این نامه‌ی مرا ببر و به سوی آنها بیفکن، آنگاه از ایشان روی برتاب، پس ببین چه پاسخ می‌دهند؟»
[ملکه سبا] گفت: «ای سران [کشور]! نامه‌ای ارجمند برایم آمده اســت که از سوی سلیمان اســت و [چنین] اســت: به نام خداوند رحمتگر مهربان.
بر من بزرگی مکنید و مرا از در اطاعت در آیید.»
گفت: «ای سران [کشور]! در کارم نظر دهید که بی حضورتان [تا به حال] کاری را فیصله نداده ام.»
گفتند: «ما سخت نیرومند و دلاوریم، و[لی] اختیار کار با توست، بنگر چه دستور می‌دهی؟»
[ملکه] گفت: «پادشاهان چون به شهری درآیند، آن را تباه و عزیزانش را خوار می‌گردانند و این گونه می‌کنند.
و [اینک] ارمغانی به سویشان می‌فرستم و می‌نگرم که فرستادگان با چه چیز باز می‌گردند.»
و چون [فرستاده] نزد سلیمان آمد، [سلیمان] گفت: «آیا مرا به مالی کمک می‌دهید؟ آنچه خدا به من عطا کرده اســت، بهتر اســت از آنچه به شما داده اســت. [نه] بلکه شما به ارمغان خود شادمانی می‌کنید.
به سویشان برگرد که قطعاً سپاهیانی بر [سر] ایشان می‌آوریم که در برابر آنها تاب ایستادگی نداشته باشند و از آن [دیار] به خواری و زبونی بیرونشان می‌کنیم.»
[سپس] گفت: «ای سران [کشور]! کدام یک از شما تخت او را- پیش از آن که تسلیم شده و نزد من آیند- برایم می‌آورد؟»
عفریتی از جن گفت: «من آن را پیش از آن که از جایگاهت برخیزی، برایت می‌آورم و بر این [کار] توانا و امانتدارم.»
شخصی که دانشی از کتاب [الهی] نزدش بود، گفت: «من پیش از آن که، چشم برهم زنی آن را برایت می‌آورم.» پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید، گفت: «این از فضل پروردگار من اســت تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هرکس سپاس گزارد، تنها به سود خویش شکر می‌گذارد و هرکس ناسپاسی کند، بی گمان پروردگارم بی نیاز و بخشنده اســت.»
گفت: «تخت [ملکه] را برایش ناآشنا کنید تا ببینیم آیا پی می‌برد یا از کسانی اســت که پی نمی‌برد؟»
پس وقتی [ملکه] آمد، [به او] گفته شد: «آیا تخت تو همین گونه اســت؟» گفت: «گویا این همان اســت و پیش از این، ما آگاه شده و از در اطاعت درآمده بودیم.»
و [در حقیقت قبلاً] آنچه غیر از خدا می‌پرستید، مانع [ایمان] او شده بود و او از جمله گروه کافران بود.
به او گفته شد: «وارد سالن کاخ [پادشاهی] شو.» و چون آن را دید، برکه‌ای پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد. [سلیمان] گفت: «این کاخی مفروش از آبگینه اســت.» [ملکه] گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»
ب) سوره‌ی ص، آیات 30 تا 40
«و سلیمان را به داوود بخشیدیم. چه نیکو بنده ای! به راستی او توبه کار [و ستایشگر] بود.
هنگامی که [طرف] غروب، اسبهای اصیل را بر او عرضه کردند.
[سلیمان] گفت: «واقعاً من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم!» تا [هنگام نماز گذشت و خورشید] در پس حجاب ظلمت شد.
[گفت: «اسبها] را نزد من باز آورید.» پس شروع کرد به دست کشیدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام آنها را در راه خدا آزاد و رها کرد]
و قطعاً سلیمان را آزمودیم و بر تختش جسدی بیفکندیم، پس به توبه باز آمد.

گفت: «پروردگارا! مرا ببخش و ملکی ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد، در حقیقت، تویی که بسیار بخشنده ای.»

پس باد را در اختیارش قرار دادیم که هرجا تصمیم می‌گرفت، به فرمان او نرم، روان می‌شد.
و شیطانها را [از] بنّا و غواص و گروهی دیگر که جفت جفت [پاهایشان را] با زنجیر به هم بسته بودند، [به فرمان او درآوردیم].
[گفتیم:] «این بخشش ماست، [آن را] بی شمار ببخش یا نگاه دار.»
و قطعاً برای او در پیشگاه ما تقرّب و فرجام نیکوست.»
ج) سوره‌ی انبیاء، آیات 78 تا 82
«و داوود و سلیمان را [یاد کن] هنگامی که درباره‌ی آن کشتزار -که گوسفندان مردم شب هنگام در آن چریده بودند- داوری می‌کردند و [ما] شاهد داوری آنان بودیم.
پس آن [داوری] را به سلیمان فهماندیم و به هریک [از آن دو] حکمت و دانش عطا کریم و کوهها را با داوود و پرندگان به نیایش واداشتیم و ماکننده‌ی [این کار] بودیم.
و به [داوود] فن زره [سازی] آموختیم تا شما را از [خطرهای] جنگتان حفظ کند. پس آیا شما سپاسگزارید؟
و برای سلیمان، تندباد را [رام کردیم] که به فرمان او به سوی سرزمینی که در آن برکت نهاده بودیم جریان می‌یافت و ما به هر چیزی دانا بودیم.
و برخی از شیاطین بودند که برای او غواص و کارهایی غیر از آن می‌کردند و ما مراقب [حال] آنها بودیم.»
د) سوره‌ی سبأ، آیات 12 تا 14
«و باد را برای سلیمان [رام کردیم] که رفتن آن بامداد، یک ماه و آمدنش شامگاه، یک ماه [راه] بود و معدن مس را برای او ذوب [و روان] گردانیدیم و برخی از جنّیان به فرمان پروردگارشان پیش او کار می‌کردند و هرکس از آنها از دستور ما سر بر می‌تافت، از عذاب سوزان به او می‌چشاندیم.
[آن متخصصان] برای او هرچه می‌خواست، از نمازخانه‌ها و مجسمه‌های [پرندگان و حیوانات] و ظروف بزرگ مانند حوضچه‌ها و دیگهای چسبیده به زمین، می‌ساختند. ای خاندان داوود! شکرگزار باشید و از بندگان من اندکی سپاسگزارند.
پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم، جز جنبده‌ای خاکی [موریانه] که عصای او را [به تدریج] می‌خورد، [آدمیان را] از مرگ او آگاه نگردانید، پس چون [سلیمان] فرو افتاد، برای جنّیان روشن شد که اگر غیب می‌دانستند، در آن عذاب خفّت آور [باقی] نمی‌ماندند.»

پی‌نوشت‌ها:

1- در مورد این قضاوت، بیانهای مختلفی ذکر شده اســت و بعضی بدون توجه به مقام عصمت پیامبران گفته‌اند که پدر و فرزند در حکم اختلاف کردند و... در حالی که به اعتقاد شیعه نظر همه‌ی پیامبران برگرفته از وحی الهی بوه و میان آنها اختلافی وجود نداشته اســت.
2- قرآن، ص/35-38.
3- قرآن، نمل/19.
4- براساس اعتقاد شیعه، پیامبران (علیه السلام) همگی معصوم و از هرگونه خطا و لغزشی دورند و تمام آنان در دوران زندگی خود، اولین و برترین بنده‌ی واقعی و عابد و زاهد بوده‌اند و در این راه هرچه در توان داشته، به کار بسته اند، چون درجات تقرب به درگاه خداوند متعال مانند صفاتش، پایان و حد و مرزی ندارد و پیمودن نردبان ترقی و تقرب به درگاه او جز به خضوع و خشوع و کوچکی و بندگی واقعی در برابر او و در نتیجه جلب رضایت بیشتر او، میسر و مقدور نیست. البته، آن گونه که خود دستور داده اســت و فرستادگان او بیان داشته اند.
مترجم
5- قران، نمل/20-26.
6- قرآن، نمل/31.


منبع مقاله :
زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران ...]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

زندگینامه حضرت سلیمانع راز های شیطان پرستانزندگینامهحضرتسلیمانعزندگینامه حضرت سلیمانع برای یک رهبر حق، مسأله عدالت و پارسایی از مهمترین ویژگی حضرت سلیمان و ملکه ی سبا روزی سلیمان به لشکریانش دستور داد تا آماده شوند و همگی با هم به همراه سلیمان به زیارت مشاهده و تدبر آیه سوره بقرة به همراه لیست … به روز سعدآباد پیشنهاد می گردد فیلم ملک سلیمان نبی را ببینید پوربافرانی اللهم مسجدسلیمان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمسجدسلیمانمسجد سلیمان مسجدسلیمان مَیسلیمان کشور ایران استان خوزستان شهرستان مسجد سلیمانولایت القاب و تعداد فرزندان ائمه اطهار ع و پیامبران ولایت القاب و تعداد فرزندان ائمه اطهار ع و پیامبران اولی العزم زندگینامه امام جعفر صادقع شهادت امام جعفر صادقع را به عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می نمایم نام جعفر به معنى تشرف علی بن مهزیار به خدمت امام زمان عجعلی بن مهزیار نقل می‌کند من بیست مرتبه به حج بیت‌الله الحرام مشرف شدم و در تمام این معجزه دات کامخداى تعالى پیامبران و اوصیاى ایشان ع را با معجزاتى که دیگر افراد بشر از آوردن نظیر اشعار مذهبی حضرت علی اکبر عاشعار مذهبی حضرت علی اکبر ع بانک اشعار اهلبیتسیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عسیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سفیر رحمت و مهربانی


ادامه مطلب ...

اخلاق سفر در بیانات امام علی (ع)

[ad_1]

1- شرائط همسفر

سفر کردن خوب اسـت،
اما سفارش کردند که به تنهائی سفر نکنیم،
و در انتخاب همسفر نیز احتیاط لازم را داشته باشیم.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
با کسی که ارزش و مقدار و فضیلت تو را نمی داند سفر مکن. زیرا کسی که قدر تو را نشناسد با تو رفتار صحیحی نخواهد داشت و چه بسا به آبروی تو ضربه خواهد زد.(1)

2- حقوق همسفران

وقتی چند نفر پذیرفتند که در یک سفر طولانی با هم باشند، از نظر اسلام حقوق متقابلی بر عهده ی همه خواهد بود، که حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
حقوق همسفران چند چیز اسـت:
1-توشه ی خود را با دیگران مصرف کردن و با دوستان شریک شدن.
2- مخالفت نکردن با رفیقان ( پرهیز از اختلاف و درگیری)
3- خدا را در همه جا، بلندی و پستی، هنگام حرکت و فرود آمدن فراوان یاد کردن.(2)

***

• رعایت حقّ همسفر ذِمّی(3)

امیرالمؤمنین (ع) در راه کوفه با یک نفر ذمّی همسفر گردید.
مرد ذمّی به آن حضرت گفت:
بنده ی خدا کجا می روی؟
امام پاسخ داد:
می خواهم به کوفه بروم.
بعد از مدتی، مرد ذمّی به راه دیگری برگشت و خواست از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) جدا شود،
حضرت نیز مقداری به دنبال او راه می رفت.
مرد ذمّی گفت:
بنده ی خدا مگر نگفتی که به کوفه می روی؟
امام علی (ع) فرمود: آری به کوفه می روم.
ذمّی گفت: راهی که می روم راه کوفه نیست.
حضرت علی (ع) فرمود: می دانم راه کوفه نیست.
گفت: پس چرا با من می آیی؟
فرمود:
قال لَهُ اَمیرُالمُؤمِنِین (ع) هذا مِن تَمامِ الصُّحبَهِ اَن یُشَیِّعِ الرَّجُلُ صاحِبَهُ هَنیئَهً اِذا فارَقَهُ وَ کَذلِکَ اَمَرنا نَبِیُّنا(ص)

***

«کمال رفاقت آن اسـت که شخص در وقت جدا شدن به احترام رفیق، مقداری او را مشایعت کند، پیامبر ما (ص) به ما چنین یاد داده اسـت.»

***

مرد ذمّی گفت:
راستی آیا پیامبر شما چنین دستوری داده اسـت؟
فرمود: آری
ذمّی گفت:
پس آنان که به او ایمان آورده اند در اثر این اخلاق پسندیده اسـت، گواهی می دهم که من نیز بر دین تو هستم.
آنگاه با آن حضرت به کوفه آمد و چون امام را شناخت، اسلام آورد.(4)

***

3- مشکل گُم شدن

حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
هر گاه در سفر گُم شدید، و راه به جائی نبردید، با صدای بلند بگوئید:
یا صالِحُ أغِثنی
«ای نیکوکار، به دادم برس.»
که افرادی از مسلمانان جن در همه جا هستند، به کمک شما آمده، شما را راهنمائی خواهند کرد.(5)

4- روش استفاده از حیوانات

حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
اسبِ سواری من هرگز سرنگون نشد، زیرا به هنگام سواری بر روی زراعت کسی نراندم و کشتزار کسی را پایمال نکردم.(6)

پی نوشت ها :

1- حلیه المتقین، باب 14، فصل نهم و دهم
2- حلیه المتقین باب 14 فصل نهم و دهم
3- ذمی به یهودیان و مسیحیانی می گویند که در پناه اسلام زندگی می کنند.
4- کافی ج 2 ص 670 کتابُالعِشره بابُ حُسنِ الصَّحابِه
5- حلیله المتقین باب 14 فصل نهم و دهم
6- حلیله المتقین باب 13 فصل پنجم

منبع مقاله: دشتی، محمد؛ (1380)، امام علی (ع) و اخلاق اسلامی، قم: انتشارات امیرالمؤمنین (ع)، جلد اول چاپ سوم.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


4 مه 2016 ... اخلاق سفر در بیانات امام علی (ع). نویسنده: محمد دشتی. ۱- شرائط همسفر سفر کردن خوب است، اما سفارش کردند که به تنهائی سفر نکنیم، و در انتخاب ...منتخب سخنان امام علی (ع)روش زندگي با مردم :با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، ... ... راهنمای سفر,آداب سفر,سخن امامان در مورد سفر ... ترين تنهايي خود پسندي است، 4- و گرامي ترين ارزش خانوادگي، اخلاق نيكوست.منتخب سخنان امام علی (ع)روش امام علی سخن از حضرت علی..امام علی زندگی نامه ... راهنمای سفر,آداب سفر,سخن امامان در مورد سفر ... احادیث اخلاقى از پيامبر,حدیث از پیامبر ...مذهبیاحادیث و سخنان بزرگانچهل حديث اخلاقي از امام رضا عليه السلام : ... حدیث زیبا در مورد توبه · راهنمای سفر,آداب سفر,سخن امامان در مورد سفر .... يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَكُونُ الْعافِيَةُ فيهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ . زمانى بر ...رَوِّضُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى الْأَخْلَاقِ الْحَسَنَةِ فَإِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ يَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلُقِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ ... حضرت فرمودند: خوش اخلاق ترين شما، آنان كه نرمخو و بى آزارند، با ديگران انس می ...31 مارس 2016 ... امام علي (علیه السلام ) : دنيا منزل گذران و آخرت مقر جاودان است ، فرصت را غنيمت ... با ارتکاب مکارم اخلاق زينتش کنيد و از پليديهاي گناه مصونش داريد . ..... مولا علي (علیه السلام ) : از گفتارهاي غير ضروري پرهيز کن زيرا آن سخنان عيوب ...گزيده جملات قصار امام علي (ع) ... وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ. ... 4 و گرامى ترين ارزش خانوادگى، اخلاق نيكوست. ..... (تصاویر) سفر رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی به اصفهان ...20 آگوست 2009 ... شعری در دیوان منسوب به امام علی علیه السلام هست كه می گوید: تغرب عن الاوطان فی طلب العلی *** و سافر ففی الاسفار خمس فوائد. تفرج هم و اكتساب ...حضرت علی علیه السلام از زمان ظهور اسلام همواره در جبهه ی حقّ بود و رفتار و شجاعت و جوانمردی اش تصویری زیبا از اسلام را متجلّی می کرد. او جلوه ی واقعی و کامل حق به شمار ...


کلماتی برای این موضوع

نامه امام علیع به مالک اشتر ای مالک اگر شب هنگام …نامه امام علی ع به مالک اشتر عهدنامه مالک وقتی حضرت امیرالمومنین علی ع ، مالک اشتر بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلامدر آستانه‌ی سالروز ولادت حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها ۱ در حسینیه امام خمینیبیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالیرهبرانقلاب در دیدار روحانیون خراسان شمالیمراجع تقلید کنونی مکرر به بنده گفته اند که چهل حدیث کوتاه از امام سجاد عالسلام علیک خواننده محترم در این حدیث حدیثی بهم علم داد از شما ممنونم من خودم عبداله دارالقرآن علامه طباطبائیتفسیر المیزان اثری ارزشمند از علامه طباطبایی است که در طول ۲۰ سال در ۲۰ جلد تألیف و سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عسیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سفیر رحمت و مهربانییک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایتبا درج این ابزار در سایت و وبلاگ خود ، می توانید صفحاتی که بیشترین بازدید را در بازه نماهنگ های امام و رهبری،کلیپ امام،کلیپ رهبریامام خامنه ای مدظله العالی کلیپ امام خمینی قدس سرهمهدویت امام حسین عمهمترین اثر قیام امام حسین علیه السلام هر هدفی دارای اثریست و یا باید گفت امید هست که کلیپ درس های اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانیآیت …درس های اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی کلیپ های سخنرانی از درس اخلاق آیت الله مجتهدی


ادامه مطلب ...

زندگینامه امام هادی (ع)

[ad_1]

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

 زندگینامه امام هادی (ع)

امام هادی(ع)

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود .

 

در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت .

 

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

 

و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی اســت ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده اســت " . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی اســت .

 

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد .

 

با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن اســت به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند .

 

بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند .

 

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . ا

 

و نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده اســت درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل اســت بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته اســت .

 

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود .

 

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود .

 

چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده اســت . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول اســت و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .

 

آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری اســت آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .

 

با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد اســت که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد .

 

این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " .

 

در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد - که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار اســت - یاد شده اســت . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . "

 


اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی چون " علی بن جعفر میناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) اســت .

 

متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید : آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی (ع ) ؟ ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید . متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت .

 

در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد . دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی اســت . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده اســت : " نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود ... " از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده اســت و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .

 

نوشته اند : " حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیک گردش می کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شیعیان مخفی شد ... " . " حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنین استنباط می شود که ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وی نبوده اســت ، بلکه به علت فرهنگ سیاسی او بوده اســت . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سیاسی صحیح و تصحیح اصول رهبری در اجتماع اسلامی می کوشیده اســت ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعی برای این کار مأموریت داشته اســت .

 

زیرا که نمی شود کسی با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا ، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه می کند تا از درست بودن آن عقاید ، اطمینان حاصل کند - به طوری که حدیث آن معروف اســت - اعمال او ، به ویژه اعمال اجتماعی و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به این رضایت تصریح شده باشد ، یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد " .

 

 

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )
حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند .

 

خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .

 

 

شهادت امام هادی (ع )
امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری به وسیله زهر به شهادت رسید . در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود . معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از این سال امام حسن عسکری پیشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

 

 

زن و فرزندان امام هادی (ع )
حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته اســت . 1 - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع ) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت اســت ) . 2 - حسین . 3 - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شیعیان اســت در نزدیکی سامرا می باشد . 4 - جعفر . 5 - عایشه ، یا به نقل شادروان شیخ عباس قمی " علیه " .

مطالب مرتبط :

دعای مخصوص امام هادی(ع) برای حاجتمندان

فضیلت زیارت غدیریّه امام هادی(ع) از نگاه بزرگان

امام هادی علیه السلام و حلّ مشکلی علمی که دستاویز ظالمان بود

روایتی خواندنی درباره امام هادی علیه السلام

داستان زنی که ادعا می‌کرد حضرت زینب اســت


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

زندگینامه امام جواد ع تاریخ مهر تعداد بازدید زندگینامه امام جواد ع حضرت امام محمد تقی خلاصه زندگینامه امام حسن عسگری علیه السلامبـعـد از امـام هـادى علیه السلام مقام امامت به فرزندش امام حسن عسکرى علیه السلام زندگانی حضرت امام حسن عسکریعتاریخ بهمن تعداد بازدید زندگانی حضرت امام حسن عسکریع امام حسن عسکری ع در امام هادی ع حضرت امام علی النقی الهادی ع اصحاب و یاران امام دهم ع صورت و سیرت حضرت امام امام سجاد ع حضرت سجاد ع پیام خون و شهادت امام سجاد ع در دمشق حرکت به مدینهعلی النقی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیالنقیعلی بن محمد بن علی معروف به علیّ النقی و هادی امام دهم امام شیعیان بعد از پدرش محمد تقی پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام …پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام ضریح مبارک پخش زنده مشهد مقدس پخش روایت های شنیدنی امام زمان عج مرحوم کافی مؤسسه … حجت الاسلام رفیعی مدت زمان فایل دقیقه و ثانیه نمونه ای از برکات امام حسین زندگینامه آیت الله سید روز اول آبان سالگرد شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی اولین فرزند حضرت امام خمینی ره دانلود ترجمه مقتل لهوف مستندترین مقتل امام حسین علیه السلام مرگ بر اسرائیل به زبان های زنده دنیا مرگ


ادامه مطلب ...

ره آورد نماز ، ره آورد نماز از دیدگاه امام علی (ع)

[ad_1]
مفیدستان:

ره آورد نماز در کلام امیر المومنین چیست؟

ره آورد نماز

ره آورد نماز چیست؟

نماز پایه دین اسلام است و ثمره آن نزدیکی به خداست.

امیرالمومنین علی (ع) در بخشی از خطبه 199 کتاب شریف نهج البلاغه در مورد اهمیت دادن به نماز می فرماید:
«ای مردم خواندن و اقامه نماز را برعهده بگیرید و آن را حفظ کنید. زیاد نماز بخوانید
و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید. نماز دستوری است که در وقت‌های خاص بر مومنان واجب شده است».

ره آورد نماز

 

سپس امام در مورد ندای دوزخیان به مردم دنیا می‌فرماید:
«آیا به پاسخ دوزخیان گوش فرا نمی‌دهید؟ آن هنگام که از آنها پرسیدند:
چه چیز شما را به دوزخ کشانده است؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبودیم».

سپس امام علی (ع) در مورد ره آورد نماز می‌فرماید:
«همانا نماز، گناهان را چونان برگ‌های پاییزی فرو می‌ریزد و غل و زنجیر گناهان را از گردن‌ها می‌گشاید.
پیامبر اسلام (ص) نماز را به چشمه آب گرمی که بر در سرای مردی جریان داشته باشد، تشبیه کرد.
اگر روزی پنج بار خود را در آب شستشو دهد هرگز چرک و آلودگی در بدن او نماند.
همانا کسانی از مومنان حق نماز را شناختند که زیور دنیا از نماز بازشان ندارد
و روشنایی چشمشان یعنی اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود».

سپس امام به حکم خدای سبحان در مورد نماز استناد می‌کند و می‌فرماید:
«خدای سبحان فرمودند مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی‌دارد».

همچنین امام علی (ع) در انتهای این بخش از خطبه به سفارش پیامبر اسلام (ص) اشاره دارد
و می‌فرماید: رسول خدا (ص) پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت می‌انداخت،
زیرا خداوند به او فرمود: خانواده خویش را به نماز فرمات ده و بر انجام آن شکیبا باش.
پیامبر خدا پی در پی خانواده خود را به نماز فرمان می‌داد خود نیز در انجام نماز شکیبا بود.

باشگاه خبرنگاران جوان

ره آورد نماز ، ره آورد نماز از دیدگاه امام علی (ع)


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نماز از دیدگاه امام علی ع نماز از دیدگاه امام علی ع از دیر نماز از بین به جاى آورد و چیزى از امور بلاغ مازندران ره آورد نماز چیست؟رهآوردنمازچیستسپس امام علی ع در مورد ره آورد که زیور دنیا از نماز بازشان امام علی ع ره آورد نماز چیست؟ پایگاه خبری تحلیلی هداناامیرالمومنین علی ع در بخشی از ع در مورد ره آورد نماز سپس امام علی ع در مورد ره ره آورد نماز چیست؟ نماز پایه دین اسلام است و ثمره …آوردنمازچیست امیرالمومنین علی ع در بخشی از ع در مورد ره آورد نماز ره آورد نماز چیست؟ امام ره آورد نماز چیست؟ بخشفرهنگیرهآوردامیرالمومنین علی ع در بخشی از خطبه ع در مورد ره آورد نماز همچنین امام علی ع ره آورد نماز چیست؟ رهآوردنمازچیستسپس امام علی ع در مورد ره آورد که زیور دنیا از نماز بازشان امام علی ع ره آورد نماز چیست؟ پارس خبروانرهآوردنمازچیستسپس امام علی ع در مورد ره آورد دنیا از نماز امام علی ره آورد نماز ره آورد نماز چیست؟ نماز پایه دین اسلام است و ثمره …ره آورد نماز جمعه استان مازندران از ستاد نماز جمعه شهرستان حضرت علیع هدانا ره آورد نماز چیست؟ صاحب‌خبررهآوردنمازچیستامیرالمومنین علی ع در بخشی از خطبه ع در مورد ره آورد نماز همچنین امام علی ع انجمن راسخون ره آورد نماز چیست؟رهآوردنمازچیستانجمن راسخون ، ره آورد نماز سپس امام علی ع در مورد ره از مومنان حق نماز را احکام نماز و روزه در مناطق قطبی از دیدگاه فقها هیئت متوسلین یکی از مسایل فقهی که در این زمان نیاز به طرح و بررسی دارد و راه‌حل مناسبی را می‌طلبد، مسأله کلیپ آیت الله بهجت ره نماز اول وقت کلمات کلیدی آیت الله بهجت،آیت الله،بهجت،نماز،نماز اول وقت،فضیلت نماز اول وقت،نماز بزرگان بنام خداوند خالق زیبای ها بنام خداوند خالق زیبای ها نمونه سوالات وصیت نامه امام خمینی ره به همراه پاسخ بنام نماز راه‌های جذب جوانان به مسجد و نماز جماعت جایگاه والای مسجد و اهمیت حضور در آن و شرکت در جماعات بر اساس آموزه‌های دینی، منابع و نماز جمعه چگونه خوانده می شود ؟ پاسخ مراجع احکام احکام نماز نماز جمعه چگونه خوانده می شود ؟ نماز جمعه چگونه خوانده می شود اهمیت نماز جمعه در روایات عصر ظهور ۴۰ آیه قرآن در شأن حضرت علیع از دیدگاه اهل سنت محمد بن حسن عسکری عج آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـق انصار الخمینی ره چهل حدیث درباره امام حسینع،کربلا و چهل حدیث درباره امام حسینع،کربلا و فضیلت زیارت حدیث اول حریم پاک عن النبى ص قال چه آیه هایی از قرآن مربوط به نماز و وضوء هستند؟ شهر سوال آیات مرتبط به مساله نماز در قرآن بسیار فراوان است بعضی از آنها به اهمیت نماز و لزوم آن اشاره آموزش نماز تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به آموزش نماز می باشد کد نویسی و گرافیک قالب توسط معرفی‌ مفاخر و بزرگان شیعه «علامه سید علی آقا قاضی» و علامه طباطبایی درباره علامه سید علی آقا قاضیره می‌‌گوید معمولا ایشان در حال عادی ده


ادامه مطلب ...

احادیثی پند آموز از امام هادی (ع)

[ad_1]
مفیدستان:
احادیثی پند آموز از امام هادی (ع)

1- قالَ الإمامُ أبوالحسن علىّ النقی الهادی (علیه السلام) : مَنِ اتَّقىَ اللهَ یُتَّقى، وَمَنْ أطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ أطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقینَ، وَمَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقینَ.

 

حضرت امام هادی (علیه السلام) فرمود: کسى که تقوى الهى را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهى باشد، دیگران مطیع او مى شوند و هر شخصى که اطاعت از خالق نماید، باکى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت; و چنانچه خداى متعال را با معصیت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گیرد.

 

2- قالَ (علیه السلام): مَنْ أنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَهُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَهُ مِنَ النّاسِ.

فرمود: کسى که با خداوند متعال مونس باشد و او را أنیس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى کند.

و علامت و نشانه أنس با خداوند وحشت از مردم است ـ یعنى از غیر خدا نهراسیدن و از مردم احتیاط و دورى کردن ـ .

 

3- قالَ(علیه السلام): السَّهَرَ أُلَذُّ الْمَنامِ، وَ الْجُوعُ یَزیدُ فى طیبِ الطَّعامِ.

فرمود: شب زنده دارى، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند; و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید ـ یعنى هر چه انسان کمتر بخوابد بیشتر از خواب لذت مى برد و هر چه کم خوراک باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود ـ .

 

4- قالَ(علیه السلام): لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إلَیْهِ، فَإنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ.

فرمود: از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى، صمیّمیت و محبّت مجوى.

همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى، نصیحت و موعظه طلب نکن، چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.

 

5- قالَ(علیه السلام): الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إلَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ أذَمُّ الاْخْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجیَّهٌ سَیِّئَهٌ.

 

فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.
تکبّر و خودخواهى جذب کننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.
بخیل بودن بدترین اخلاق است; و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

 

6- قالَ(علیه السلام): الْهَزْلُ فکاهَهُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَهُ الْجُهّالِ.
فرمود: مسخره کردن و شوخى هاى – بى مورد – از بى خردى است و کار انسان هاى نادان مى باشد.

 

7- قالَ(علیه السلام): الدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.
فرمود: دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن ـ براى آخرت ـ سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

 

8- قالَ(علیه السلام): النّاسُ فِی الدُّنْیا بِالاْمْوالِ وَ فِى الاْخِرَهِ بِالاْعْمالِ.
فرمود: مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت مى یابند ولى در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

 

9- قالَ(علیه السلام): مُخالَطَهُ الاْشْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ یُخالِطُهُمْ.
فرمود: همنشین شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.

 

10- قالَ(علیه السلام): أهْلُ قُمْ وَ أهْلُ آبَهِ مَغْفُورٌ لَهُمْ ، لِزیارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا (علیه السلام) بِطُوس، ألا وَ مَنْ زارَهُ فَأصابَهُ فى طَریقِهِ قَطْرَهٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.

فرمود: أهالى قم و أهالى آبه ـ یکى از روستاهاى حوالى ساوه ـ آمرزیده هستند به جهت آن که جدّم امام رضا (علیه السلام)را در شهر طوس زیارت مى کنند.
و سپس حضرت افزود: هر که جدّم امام رضا (علیه السلام) را زیارت کند و در مسیر راه صدمه و سختى تحمّل کند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.

 

11- عَنْ یَعْقُوبِ بْنِ السِّکیتْ، قالَ: سَألْتُ أبَاالْحَسَنِ الْهادی(علیه السلام): ما بالُ الْقُرْآنِ لا یَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إلاّ غَضاضَه؟

قالَ (علیه السلام): إنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمان دُونَ زَمان، وَلالِناس دُونَ ناس، فَهُوَ فى کُلِّ زَمان جَدیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْم غَضٌّ إلى یَوْمِ الْقِیامَهِ.

 

یکى از اصحاب حضرت به نام ابن سِکیّت گوید: از امام هادى(علیه السلام)سؤال کردم: چرا قرآن با مرور زمان و زیاد خواندن و تکرار، کهنه و مندرس نمى شود; بلکه همیشه حالتى تازه و جدید در آن وجود دارد؟

 

امام (علیه السلام) فرمود: چون که خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و یا طایفه اى مخصوص قرار نداده است; بلکه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است، به همین جهت همیشه حالت جدید و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قیامت قابل عمل و اجراء مى باشد.

 

12- قالَ (علیه السلام): الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِکُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ.

فرمود: غضب و تندى در مقابل آن کسى که توان مقابله با او را ندارى، علامت عجز و ناتوانى است، ولى در مقابل کسى که توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است.

 

13- قالَ(علیه السلام): یَاْتى عَلماءُ شیعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ.
فرمود: علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.

 

14- قالَ(علیه السلام): لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَکْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإنَّهُ حارٌّ فى وَقْتِ الْحَرارَهِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَهِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْوقاتِ کُلِّها، جَیِّدٌ عَلى کلِّ حال.
به بعضى از غلامان خود فرمود: بیشتر براى ما بادمجان پخت نمائید که در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است; و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفید است.

 

15- قالَ(علیه السلام): التَّسْریحُ بِمِشْطِ الْعاجِ یُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأسِ، وَ یَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ یُطْفِىءُ الْمِرارَ، وَ یَتَّقِى اللِّثهَ وَ الْعَمُورَ.([15])
فرمود: شانه کردن موها به وسیله شانه عاج، سبب روئیدن و افزایش مو مى باشد، همچنین سبب نابودى کرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فکّ و لثه ها مى گردد.

 

16- قالَ(علیه السلام): اُذکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ أهْلِکَ لا طَبیبٌ یَمْنَعُکَ، وَ لا حَبیبٌ یَنْفَعُکَ.([16])
فرمود: بیاد آور و فراموش نکن آن حالت و موقعى را که در میان جمع اعضاء خانواده و آشنایان قرار مى گیرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هیچ پزشکى و دوستى ـ و ثروتى ـ نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.

 

17- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْحَرامَ لا یَنْمی، وَإنْ نَمى لا یُبارَکُ فیهِ، وَ ما أَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إلَى النّارِ.([17])
فرمود: همانا ـ اموال ـ حرام، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احیاناً رشد کند و زیاد شود برکتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.
و آنچه را از اموال حرام انفاق و کمک کرده باشد أجر و پاداشى برایش نیست و هر مقدارى که براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.

 

18- قالَ(علیه السلام): اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَهِ.([18])
فرمود: حکمت، اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.

 

19- قالَ(علیه السلام): مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیْهِ.([19])
فرمود: هر که از خود راضى باشد بدگویان او زیاد خواهند شد.

 

20- قالَ(علیه السلام): اَلْمُصیبَهُ لِلصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان.([20])
فرمود: مصیبتى که بر کسى وارد شود و صبر و تحمّل نماید، تنها یک ناراحتى است; ولى چنانچه فریاد بزند و جزع کند دو ناراحتى خواهد داشت.

 

21- قالَ(علیه السلام): اِنّ لِلّهِ بِقاعاً یُحِبُّ أنْ یُدْعى فیها فَیَسْتَجیبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحیرُ مِنْها.([21])
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مکان هائى است که دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن که دعاها را مستجاب گرداند که یکى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.

 

22- قالَ(علیه السلام): اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثیبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.([22])
فرمود: همانا تنها کسى که ثواب مى دهد و عِقاب مى کند و کارها را در همان لحظه یا در آینده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.

 

23- قالَ(علیه السلام): مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ.([23])
فرمود: هرکس به خویشتن إهانت کند و کنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در أمان ندان.

 

24- قالَ(علیه السلام): اَلتَّواضُعُ أنْ تُعْطَیَ النّاسَ ما تُحِبُّ أنْ تُعْطاهُ.([24])
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو آن کنند.

 

25- قالَ(علیه السلام): اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.([1])
فرمود: همانا اجسام، جدید و پدیده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است.

 

26- قالَ(علیه السلام): لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَیْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْیاءَ بَدیعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ أحْسَنَ الاْسْماء.([2])
فرمود: خداوند از أزَل، تنها بود و چیزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفریده، و بهترین نام ها را براى خود برگزید.

 

27- قالَ(علیه السلام): اِذا قامَ الْقائِمُ یَقْضى بَیْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضاءِ داوُد (علیه السلام)وَ لا یَسْئَلُ الْبَیِّنَهَ.([3] )
فرمود: زمانى که حضرت حجّت (عجّ) قیام نماید در بین مردم به علم خویش قضاوت مى نماید; همانند حضرت داود (علیه السلام) که از دلیل و شاهد سؤال نمى فرماید.

 

28- قالَ(علیه السلام): مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقینَ وَ مَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ یَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقینَ.([4])
فرمود: هرکس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و کارشکنى دیگران باکى نخواهد داشت.

 

29- قالَ(علیه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَهٌ کَریمَهٌ وَالاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِکْرَهُ مِرْآتٌ صافَیهٌ.([5])
فرمود: علم و دانش بهترین یادبود براى انتقال به دیگران است، ادب زیباترین نیکى ها است و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامه ها است.

 

30- قالَ (علیه السلام) : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داع إلىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.([6])
فرمود: خودبینى و غرور، انسان را از تحصیل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى کشاند.

 

31- قالَ(علیه السلام): لا تُخَیِّبْ راجیکَ فَیَمْقُتَکَ اللّهُ وَ یُعادیکَ.([7])
فرمود: کسى که به تو امید بسته است ناامیدش مگردان، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت.

 

32- قالَ(علیه السلام): الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى، وَالعِتابُ خَیْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.([8])
فرمود: (مواظب باش که) عتاب و پرخاش گرى، مقدّمه و کلید غضب است، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به کینه و دشمنى درونى بهتر است (چون کینه، ضررهاى خظرناک ترى را در بردارد).

 

33- وَ قالَ(علیه السلام) : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.([9])
فرمود: شخص طمّاع و حریص ـ نسبت به اموال و تجمّلات دنیا ـ هیچگاه آسایش و استراحت نخواهد داشت.

 

34- قالَ(علیه السلام): الْغِنى قِلَّهُ تَمَنّیکَ، وَالرّضا بِما یَکْفیکَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّهُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّهُ إتّباعُ الْیَسیرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقیرِ.([10])
فرمود: بى نیازى و توانگرى در آن است که کمتر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى، ولیکن فقر و تهى دستى در آن موقعى است که آرزوهاى نفسانى اهمیّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل، اهمیّت دادن به امکانات موجود و مصرف و استفاده صحیح از آن ها است، اگر چه ناچیز و کم باشد.

 

35- قالَ(علیه السلام): الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى یَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.([11])
فرمود: امام و خلیفه بعد از من (فرزندم) حسن; و بعد از او فرزندش مهدى ـ موعود(علیهما السلام)ـ مى باشد که زمین را پر از عدل و داد مى نماید، همان طورى که پر از ظلم و ستم گشته باشد.

 

36- قالَ(علیه السلام): إذا کانَ زَمانُ الْعَدْلِ فیهِ أغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أنْ یُظُنَّ بِأحَد سُوءاً حَتّى یُعْلَمَ ذلِکَ مِنْهُ.([12])
فرمود: در آن زمانى که عدالت اجتماعى، حاکم و غالب بر تباهى باشد، نباید به شخصى بدگمان بود مگر آن که یقین و معلوم باشد.

 

37- قالَ(علیه السلام): إنَّ لِشیعَتِنا بِوِلایَتِنا لَعِصْمَهٌ، لَوْ سَلَکُوا بِها فى لُجَّهِ الْبِحارِ الْغامِرَهِ.([13])
فرمود: همانا ولایت ما اهل بیت براى شیعیان و دوستانمان پناهگاه أمنى مى باشد که چنانچه در همه امور به آن تمسّک جویند، بر تمام مشکلات (مادّى و معنوى) فایق آیند.

 

38- قالَ(علیه السلام) : یا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إنَّ تارِکَ التَّقیَّهَ کَتارِکِ الصَّلاهِ لَکُنتَ صادِقاً.([14])
حضرت به یکى از اصحابش – به نام داود صرّمى – فرمود: اگر قائل شوى که ترک تقیّه همانند ترک نماز است، صادق خواهى بود.

 

39- قالَ: سَألْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ (علیه السلام) : هُوَ أنْ تَمْلِکَ نَفْسَکَ وَ تَکْظِمَ غَیْظَکَ، وَ لا یَکُونَ ذلَکَ إلاّ مَعَ الْقُدْرَهِ.([15])
یکى از اصحاب از آن حضرت پیرامون معناى حِلم و بردبارى سؤال نمود؟
حضرت در پاسخ فرمود: این که در هر حال مالک نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و این تحمّل و بردبارى در حالى باشد که توان مقابله با شخصى را داشته باشى.

 

40- قالَ (علیه السلام): اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنیا دارَ بَلْوى وَالاْخِرَهَ دارَ عُقْبى، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنیا لِثوابِ الاْخِرَهِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْخِرَهِ مِنْ بَلْوَى الدّنیا عِوَضاً.([16])
فرمود: همانا خداوند، دنیا را جایگاه بلاها و امتحانات و مشکلات قرار داد; و آخرت را جایگاه نتیجه گیرى زحمات، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنیا را وسیله رسیدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنیا را در آخرت عطا مى فرماید.

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

چهل حدیث کوتاه از امام سجاد عالسلام علیک خواننده محترم در این حدیث حدیثی بهم علم داد از شما ممنونم من خودم عبداله چهل حدیث از امام موسی کاظم عچهل حدیث از امام موسی کاظم ع احادیثی پیرامون دعا، توکل، انتظار فرج، فهم دین، محاسبه حدیث ،احادیث ،سخنان بزرگان دیناحادیث عیادت بیمار اسلام پس از آنکه عیادت از مریض را از حقوق واجب مسلمانان نسبت به چهل حدیث از امام هادی علیه السلامچهل حدیث از امام هادی علیه السلام احادیثی در باب علم، غضب، اطاعت خداوند، شب زنده حدیث از امام حسین ع حدیث از امام حسین علیه السلام احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار چهل حدیث از امام حسن عسکری عتاریخ بهمن تعداد بازدید چهل حدیث از امام حسن عسکری ع قالَ الاِْمامُ حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیثحضرت امام علی علیه السّلام فرموده اند هیچ دشمنی برای انسان، ستمگرتر از نفس او نیستچهل حدیث از چهارده معصوم ع با ولایت زنده ایمچهلحدیثازچهاردهمیلاد مولا امیرالمومنین علی ع مبارک باد امام علی ع می فرمایند اِنَّ اللّه پاورپوینت های تولیدی موسسه اهل البیت علیهم …پاورپوینتهایتولیدیمنتخبی از احادیث حضرت عیسی علیه السلام که در منابع حدیثی شیعه نقل شده استجملات قصار سیاسى‏ نظام جمهورى اسلامى‏ انقلاب و اسلام‏ آنچه که این کشور را نجات مى‏دهد چهل حدیث از امام موسی کاظم ع چهل حدیث از امام موسی کاظم ع احادیثی پیرامون دعا، توکل، انتظار فرج، فهم دین، محاسبه نفس چهل حدیث از امام هادی علیه السلام چهل حدیث از امام هادی علیه السلام احادیثی در باب علم، غضب، اطاعت خداوند، شب زنده داری چهل حدیث از چهارده معصوم ع با ولایت زنده ایم چهلحدیثاز میلاد مولا امیرالمومنین علی ع مبارک باد امام علی ع می فرمایند اِنَّ اللّه‏َ یُحِبُّ پاورپوینت های تولیدی موسسه اهل البیت علیهم السلام موسسه پاورپوینتهایتولیدی منتخبی از احادیث حضرت عیسی علیه السلام که در منابع حدیثی شیعه نقل شده است احادیث و روایات احادیث حضرت محمد صلی الله علیه و آله احادیث قدسی، روایات چهارده معصوم علیهم السلام، کلمات حکمت آموز از کتابهای مقدس، انبیا و معارف و منابع اسلامی ثبت تارنما سایت در پایگاه ساماندهی گزارش مردمی از تخلفات تارنما های اینترنتی فهرست آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط داستان های بحارالانوار در این وبلاگ می خوانیدداستان هایی از بحارالانوار ،داستان های گلستان سعدی ،داستان هایی از حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦ سخنان پند اموز از بزرگان سخنان پند اموز از امامان


ادامه مطلب ...

چرایی ارسال پیامبران (ع)

[ad_1]
مفیدستان:
چرایی ارسال پیامبران ع

از دیرباز این سوال مطرح بوده که پیامبران برای چه آمده اند

1- آیا برای برپایی یک نظام سیاسی جدید با قوانینی جدید جهت ایجاد یک منظومه حقوقی، خانوادگی ، اقتصادی و حکومتی اختصاصی نوبنیاد بوده است ؟

2- و یا برای سوق مردم به سمت یک جامعه ای ایمانی اخلاقی و پویای مبتنی بر توحید بوده است ؟

در صورت پذیرش نظر اول ، همه تلاشهای دین مداران از عصر نزول تا امروز ، کشف قوانین مستتر در دعوت پیامبر برای اثبات و تثبیت آنها در هر زمان و زمینه ای خواهد شد ، بدون آنکه حتی نیم نگاهی به عقلانیت جامعه داشته باشند و یا به مغایرتهای اخلاقی آنها بیاندیشند و یا مظالمی که از ناحیه آنها به فرد و جامعه و حتی اصل دعوت پیامبر وارد می شود ، را مورد توجه قرار دهند .

در این نگاه که فقه متولی آن می شود ، هر تحقیق و یا سخنی با عنایت به محوریت احکام ( چه موجود در عصر نزول و چه استخراج شده از ذهن فقها بر مبنای معیارهای خود تعریفی آنها ) پیش می رود و احکام است که موضوعیت پیدا می کنند .

اما در صورت پذیرش نظر دوم ، همه تلاش دین مداران بر این متمرکز می شود که قالب کلی دعوت پیامبر ، که توحید ، معنویت و اخلاق است را از لابلای آیات قرآن و سیره او استخراج و پرورش داده و با توجه به ابزارهای علمی و فرهنگی زمانه به جامعه تزریق کنند و سرگشتگی بشر را در بین سوالها و اضطرابات درونی خود در این دنیای صنعتی مادی که آرامش درونی او را با چالشی جدی مواجه کرده ، از بین برده و معنای جدیدی از جاودانگی و عشق به او القا کنند .

در این نگاه ، هیچ حکمی موضوعیت نداشته و بلکه هر تلاشی در تحقیق و بررسی متون و سیره ، با عنایت به محوریت " اهداف عالی ایمان و اخلاق " به بار می نشیند و تبعا هر حکمی ( چه قدیمی و چه جدید ) تنها در حد طریقیت رسیدن به آن اهداف ارزش پیدا می کنند و هر زمانی که در مواجهه با عقلانیت و اخلاق و عدالت زمانه ، نتوانند نقش خود را ایفا کنند ، بدون هیچگونه شک و یا ابهام و یا ترسی ، جای خود را به قوانین جدید می دهند .

از آنجا که جامعه بشری ، در قرون گذشته به بلوغ اندیشه و عقلانیت کافی نرسیده بود ، جایی برای سخن گفتن از دین و نوع نگاهی که می توان به آن داشت نبوده است ( غیر از استثنائاتی که معمولا منجر به حذف صاحبان آنها می شده است . ) .

اما در این چند دهه اخیر ، که عقلانیت و اندیشه ، از ویژگیهای برجسته بشری شده است ، قالبهای فکری گذشته ، که ادیان مختلف ابراهیمی و غیر ابراهیمی از نمادهای خاص آنهاست ، بشدت مورد تردید و نقد جدی قرار گرفته است .

و در این آزمون عقلانیت و اخلاق ، نگاه اول به دین ، که نگاه احکام محور بوده است ، به بن بست عجیبی برخورد کرده و علیرغم دست و پازدنهای مختلف ، حتی با پوشیدن لباس مدرنیته به آن ( با اصطلاحات جدید حقوقی و اقتصادی و سیاسی و .. ) نه تنها به جایی نرسیده است ، بلکه بیشتر به گریزان کردن نسل نو جامعه از حتی اصل دین منجر شده است .

و لیکن از آنجا که انسان موجودی دو بعدی بوده ، که بعد معنویت و روحانیت اوست که در صورت هدایت درست آن ، به زندگی او معنا می بخشد و می تواند به اضطرابهایش پایان دهد ، دین هرگز قابل حذف از زندگی و یا حتی اندیشه او نبوده است .

در اینجا بود که دین مداران این چند دهه ، بعنوان نو اندیشان دینی ، وارد عرصه شده و نگاه دوم به دین ، که مبتنی بر ایمان و اخلاق میباشد را زنده کرده و بر آن پای می فشارند و روز بروز جای خود را در بین نسل نو اندیش ، بیشتر باز کرده است .

در این نگاه ، هدف پیامبران :

1- اصلاح اعتقاد ایمانی مردم میباشد . ( و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون / انبیا 25 )

2- و تربیت اخلاقی فرد و جامعه ( لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَٔ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ / آل عمران 164 - انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق / مستدرک الوسائل، ج11، ص 187، باب6، ح1. )

3- بگونه ای که نتیجه نهایی آن ، ایجاد یک جامعه عدالت محور توسط خود مردم بشود .( لیقوم الناس بالقسط / حدید 25)

بنابر این ظهور پیامبر(ص) ، برای ایجاد یک جامعه جدید با نظامات و قواعد جدید و نوبنیاد در زمینه های خانوادگی ، حقوقی ، اقتصادی ، حکومتی و ... نبوده است ، بلکه ایشان ، در راستای تربیت ایمانی اخلاقی فرد ، جهت سوق جامعه بسوی یک جامعه عدالت محور ، ضمن رعایت قواعد و ارزشهای مثبت جامعه عصر نزول و عنایت به حد فهم و پذیرش مردم ، ارشاداتی در زمینه های مختلف کرده و وقتی به حکومت مدینه نائل می شوند ، از همان قوانین موجود آن عصر ، با تعدیلات و یا اصلاحات اخلاقی آنها ، در حدی که با مقاومت اقشار و افکار مختلف مردم روبرو نشده و اصل دعوتش تحت الشعاع آن اختلافات قرار نگیرد ، به عنوان ابزار و روش رسیدن به هدف خود ، بهره برداری نموده است ( احکام امضایی ) و هرگز در پی تدوین یک نظامنامه جدید حکومتی فراتاریخی نبوده است که در اعصار بعدی به دلیل رشد عقلانی و علمی مردم با چالشهای جدی مواجه شود . ( کتاب حکومت دینی و حقوق انسان – مرحوم منتظری - ص 144 )

بطور مثال :

• در نظام خانواده ، هدف را ایجاد سکون و آرامش همسران می داند بگونه ای که ضمن کاهش اضطرابهای آنها که حاصل مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه می باشد ، بتوانند محیطی امن و زیبا برای پرورش فرزندانی ایمانی اخلاقی فراهم کنند . ( و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودهٔ و رحمهٔ ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون / روم 21 )

• در نظام حقوقی ، هدف را اجرای عدالت جهت تضمین آرامش و امنیت مردم می داند ، که بتوانند فارغ از هر اتفاقی ، تلاش خود را برای ارتقا سطح زندگی و جامعه خود از همه جنبه هایی که به آنها مربوط است ، به انجام برسانند . ( ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به ان الله کان سمیعا بصیرا / نسا 58 )

• در نظام اقتصادی ، هدف ، برخورداری همه جامعه از منابع خدادادی است بدون هیچگونه اجحاف به کسی و یا قشری خاص ( فانه لا ضرر و لا ضرار / قاعده لاضرر و لاضرار – و ده ها مصداق قرآنی از جمله و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون / بقره 188 و یا ویل للمطففین / مطففین 1 )

• در نظام حکومتی ، هدف را حضور مردمی در تصمیمات حکومتی و اجتماعی می داند . ( امرهم شوری بینهم / شوری 38 – و شاورهم فی الامر / آل عمران 159 - لَوْ لاَ حُضُورُ اَلْحَاضِرِ وَ قِیَامُ اَلْحُجَّهِٔ بِوُجُودِ اَلنَّاصِرِ ... لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا – خطبه 3 نهج البلاغه ، شقشقیه )

• در نظام اجتماعی ، هدف را کرامت بخشی به انسان از هر نژاد و آیین و با هر تفکر و یا باور میداند . ( و لقد کرمنا بنی آدم / اسرا 70 – لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا / نامه 31 نهج البلاغه ، وصیت به حسنین )

• در روابط اجتماعی بین افراد ، هدف را علاوه بر رعایت عدالت اجتماعی ، نیکویی و انفاق به یکدیگر را ارزشی والاتر معرفی میکند . ( ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی / نحل 90 - لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شی ء فان الله به علیم / آل عمران 92 )

با توجه به موارد مذکور :

آنچه که برای پیامبر(ص) ، در یک منظومه اجتماعی ، اهمیت داشته ، رسیدن به اهداف ارشادی فوق بوده است ، که در اولین و مهمترین مرحله ، تربیت ایمانی - خلاقی فرد و تبعا جامعه باید مورد توجه قرار گیرد ، و البته محور بنیادین بعثت ایشان نیز اهتمام جدی به همین امر مهم و اساسی بوده است .

و آنگاه که قرار است جامعه در راستای ایجاد حکومتی مردم محور ، اقتصادی قسط محور ، خانواده ای آرمش محور ، سیستم حقوقی عدالت محور و از همه مهمتر ، ایجاد فضایی آکنده از معنویت اخلاقی و کرامت انسانی ، حرکت کند ، بایستی به همه زیرساختهای فرهنگی ، سنتی ، علمی و عقلانی خود نگاه کرده و اقتضائات مربوطه را در نظر داشته و منظومه کلی خود را برقرار نماید .

و این امر ، نه حقی الهیست که به شخصی خاص عطا شده باشد ، که بر عهده خود مردم و از حقوق خود آنها شمرده شده است .

در این نگاهست که هیچ حکم و یا قانونی ، حتی از یک نسل قبل ، قابل تسری به عصر بعدی نخواهد بود ، مگر آنکه بتواند در رساندن جامعه به اهداف فوق ، در برابر قوانین رقیب خود ، ارجحیت خود را به اثبات رسانده و عقلا و متخصصان مربوطه را اقناع کند .

محمد صالحی

https://telegram.me/beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مفهوم آیه النبی اولی بالمومنین من انفسهمچرایی ارسال پیامبران ع برخورد تاریخی امام علی با کسانی که با او بیعت نکردند هدف امام گفتاری از آیت‌الله جوادی آملی دلایل برتری پیامبر …همه انبیا سخن حق آورده‌‌اند ولی کتب انبیای گذشته زیر هیمنه، سیطره و نفوذ قرآن کریم بینات کار و تلاش از منظر قرآنو اما، در قرآن از کلمات مترادف و هم معنی کار و تلاش نیز فراوان یاد شده است برای چگونه مسلمان وشیعه شوم؟چگونه مسلمان وشیعه شوم؟ آموزش گام به گام اسلام به زبان ساده برای غیر شیعیان چگونه اسامی پیامبر اعظمص در کتاب‌های مقدس سایر ادیانعلاوه بر آیات قرآنی و اعترافات بسیاری از کشیشان مسیحی درباره رسالت و عظمت حضرت محمدص اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیآیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را ذبح شرعیذبح شرعی ذبح شرعی امام حسین علیه السلام حسین بن علی بن ابی طالب ع ۴۶۱ق، مشهور چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند شهر سوالبا عرض سلام در پاسخ به اینکه حضرت علی ع و اهل بیت ع متعلق به تمام جهان هستند، باید مهدویت در قرآن کریم در این مقاله دو موضوع مهدویت در قرآن و لقب قائم آل محمد را بررسی می کنیم آیا مهدویت در گفتاری از آیت‌الله جوادی آملی دلایل برتری پیامبر اکرمص بر همه انبیا سخن حق آورده‌‌اند ولی کتب انبیای گذشته زیر هیمنه، سیطره و نفوذ قرآن کریم حفظ می بینات کار و تلاش از منظر قرآن و اما، در قرآن از کلمات مترادف و هم معنی کار و تلاش نیز فراوان یاد شده است برای مثال در مفهوم آیه النبی اولی بالمومنین من انفسهم چرایی ارسال پیامبران ع برخورد تاریخی امام علی با کسانی که با او بیعت نکردند هدف امام حسین چگونه مسلمان وشیعه شوم؟ اسلام یعنی ایمان به خداوند مهربان، فرشتگان، کتاب های آسمانی، پیامبران و فرستادگان الهی اسامی پیامبر اعظمص در کتاب‌های مقدس سایر ادیان علاوه بر آیات قرآنی و اعترافات بسیاری از کشیشان مسیحی درباره رسالت و عظمت حضرت محمدص در اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط ذبح شرعی ذبح شرعی ذبح شرعی امام حسین علیه السلام حسین بن علی بن ابی طالب ع ۴۶۱ق، مشهور به چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند شهر سوال با عرض سلام در پاسخ به اینکه حضرت علی ع و اهل بیت ع متعلق به تمام جهان هستند، باید عرض بکنم ۞ به وبلاگ مرکا خوش آمدید ۞ بر قامت رعنای شهیدان صلوات زمزمه نایب المهدی با حضرتش عج ای سید و مولای من من جان ناقابلی


ادامه مطلب ...

نگرش قرآنی امام هادی (ع) در زیارت جامعه تکبیره به امام مهدی (ع)

[ad_1]

چکیده

در این مقاله درصدد تبیین نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) و نقش ایشان در حفظ اسلام ناب محمدی (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) و تثبیت مقام امامت امام زمان (علیه السلام) و نجات آن از گرداب سخت و هولناکی که با آن روبرو شده بود و مقابله آن حضرت با جریانات انحرافی موجود در جامعه در جهت صیانت از اسلام و اداره تشکیلات وکالت و بیان زیارات و احادیث روشنگر درباره ظهور آخرین منجی، و آماده سازی اذهان برای دوران حضور و غیبت ولی عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و وظایف منتظران بر اساس زیارت جامعه کبیره می‌باشیم.

کلید واژه:

امام هادی (علیه السلام)، مهدویت، زیارت جامعه

مساله

مسئله مهدویت از مسائل مهم و حیاتی است که از زمان پیامبر اکرم (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) به صورت واضح و روشن مطرح شده و بر زنده نگه داشتن آن تأکید و تشویق فراوان شده است. و امامان معصوم (علیه السلام) نیز به فراخور فرصتهایی که برای آنها پیش آمده این مسئله را مطرح و بیان نموده‌اند. دوران امام هادی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) از دورانهایی است که حکومت وقت به شدّت مسائل مهدویت و حتی تولد حضرت مهدی (علیه السلام) را پی‌گیر بوده و تحت نظر داشته است. اختناق و سخت‌گیری در این زمینه نیز به اوج خود رسیده بود؛ با این حال، حضرت هادی (علیه السلام) از فرصتها بهره‌برداری نمود و گاه به صورت صریح و زمانی در پوشش دعا و زیارت مسئله مهدویت را زنده نگهداشته است. ارائه نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره در جهت معرفی و تبیین مقام و جایگاه و موقعیت امام مهدی (علیه السلام) مسأله مورد نظر ماست.

مقدمه

از امام هادی (علیه السلام) مجموعه‌ای از «زیارات» ارزشمند به یادگار مانده است که بدان وسیله پدران بزرگوارش را زیارت می‌کرد و به پیروانش دستور می‌داد که امامان (علیهم السلام) را بدان کلمات زیارت کنند. این زیارت‌ها سرشار از معارف گوناگون اسلام و دلائل حقانیت امامان (علیه السلام) و شایستگی آنان برای منصب خلافت اسلامی است. از مشهورترین و پرارزش‌ترین زیارتنامه‌های امامان (علیه السلام) زیارت «جامعه» است که از امام هادی (علیه السلام) به یادگار مانده و به خواهش یکی از شیعیان به نام «موسی بن عبدالله نخعی» به او تعلیم داده شده است و هر یک از پیشوایان معصوم (علیه السلام) را می‌توان با آن زیارت کرد.» زیارت جامعه را شیخ طوسی و شیخ صدوق درکتاب‌های خود نقل کرده (صدوق، ج2، 1378، ص277) و شخصیت‌های بزرگی تاکنون، به زبان فارسی و عربی، برآن شرح نوشته‌اند.
از جمله، علامه مجلسی در توصیف این زیارتنامه می‌نویسد: «زیارت جامعه، از نظر سند، صحیح‌ترین زیارت‌ها، از جهت محتوا، عمیق‌ترین، از نظر لفظ، فصیح‌ترین و از حیث معنی، بلیغ‌ترین زیارتنامه‌ها و پر ارج‌ترین آنهاست.» (مجلسی، ج99، 1404ق، ص 144)
فرازهایی از زیارت جامعه:
«اشهَدُ انَّکُمُ الائمّة الرَّاشِدُونَ، المَهدِیُّونَ، المَعصُومُونَ، المُکَرَّومُونَ، المُقرَبُونَ، المُتَّقُونَ، الصَّادِقُونَ، المُطَفَونَ، المُطیعُونَ لِلّهِ، القَوَّامُونَ بِامرِهِ العامِلُونَ بِارادَتِهِ الفائِزُونَ بِکَرامَتِهِ، اصطَفاکُم بِعِلمِهِ، وَ ارتَضاکُم لِغَیبِهِ، وَ اختارَکُم لِسِرِّهِ ... وَ رَضِیکُم خُلَفاءَ فی ارضِهِ وَحُجّجاً عَلى بَرِیَّتِهِ وَانصاراً لِدینِهِ وَحَفَظَةً لِسِرَّهِ وَ خَزَنَة لِعِلمِهِ وَ مُستَودِعاً لِحُکمَتِهِ وَ تَراجِمَةِ لِوَحیِهِ وَ ارکاناً لِتَوحیدِهِ وَ شُهَداءَ عَلى خَلقِهِ وَ اعلاماً لِعِبادِهَ وَ مَناراً فی بِلادِهِ وَ ادِلَّاءَ عَلى صِراطِهِ.»
گواهی می‌دهم که شما، پیشوایان راهنما، هدایت یافته، معصوم، بزرگوار، مقرّب، پرهیزگار، راستگو برگزیده، فرمانبر خدا، استوارکنندگان امرا و و عمل کنندگان بر وفق خواست او هستید که به کرامتش نائل آمده‌اید. خداوند، شما را به دانش خویش برگزید و برای غیبتش پسندید و برای سرّ خویش انتخاب کرد.... و پسندید که شما جانشینان او در زمینش و حجّت‌های او بر مخلوقاتش و یاوران دینش و حافظان سرّش و خزانه‌داران علمش (که از آسمان نازل شده است) وامانتداران حکمتش و مترجمان و مفسّران و حیش و بنیان‌های توحیدش و گواهان بر خلقش و پرچم‌های برافراشته برای بندگانش و نشانه‌های روشن در شهرهایش و راهنمایان راهش باشید. در این فرازها از زبان امام هادی (علیه السلام)، اوصاف و ویژگی‌هایی برای امامان (علیه السلام) بیان شده که در غیرآنان یافت نمی‌شود و هر یک از این ویژگی‌ها، بیانگر شایستگی آن بزرگواران برای رهبری امّت و جانشینی از پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) است. علاوه برآنکه تصریح شده است خداوند، آنان را خلیفه خویش در زمین و حجّت خود برآفریده‌هایش قرارداده است. با این وصف، جایی برای خلافت و حجّت بودن دیگران باقی نمی‌ماند امام (علیه السلام) پس از برشماری ویژگی‌ها و مسؤولیت‌ها و نقش‌های یاد شده برای امامان (علیه السلام) ، به رابطه و وظیفه مردم نسبت به آنان اشاره کرده می‌فرماید:
فَالرَّاغِبُ عَنکُم مارِقُ وَ اللّازِمُ لِکُم لاحِقُ وَ المَقصَّرُ فِی حَقّکُم زاهِقُ وَ الحَقُ مَعَکُم وَ فیکُم وَ مِنکَم وَ اِلَیکُم وَ انتُم اهلُهُ وَ مَعدِنُهُ وَ میراثُ النُّبُوّةِ عِندَکُم وَ ایابُ الخَلقِ الَیکُم وَ حِسابُهُم عَلَیکُم وَ فَصلَ الخِطابِ عِندَکُم وَ آیاتٍ الله لَدَیکُم وَ عَزائِمُهُ‌ فیکُم وَ نُورُهُ‌ وَ بُرهانُهُ‌ عِندَکُم وَ امرُهُ‌ الُیکُم، پس رویگردان از شما از دین خدا بیرون رفته و ملازم و همراه شما به شما و دین خداپیوسته و رسیده است و کوتاهی کننده در حقّ شما نابود است. حقّ با شما در (خاندان) شما و از شما و بسوی شماست و شما اهل آن و معدن آن هستید و میراث نبوّت نزد شماست و بازگشت خلق بسوی شما و حسابشان با شما و «فصل الخطاب» (حکم جداکننده حق از باطل) نزد شماست. آیات خدا نزد شما، عزیمت‌های او (کوشش و اهتمام در تبلیغ دین و پایداری بر مشکلات و سختیهای آن) در (خاندان) شما (وارد شده و برشما حتم واجب شده است) و نور و برهانش نزد شما و امر خداوند مربوط به شماست. همچنین درفرازی دیگر می‌فرماید: (مَن والاکُم وَ الَی الله وَ مَن عاداکُم فَقَد عادَالله وَ مَن احَبّکُم فَقَد احَبَّ الله وَ مَن ابعَضَکُم فَقَد ابعَضَ الله وَ مَنِ اعتَصَمَ بِکُم فَقَد اعتَصَمَ بِاللّهِ) دوستدار شما، دوستدار خدا و دشمن شما، دشمن خداست. هرکس به شما محبت ورزد به خدا محبت ورزیده و آن که به شما کینه ورزد، مورد غضب خداست و هرکه به شما تمسّک جوید به خدا تمسّک جسته است. (قمی ،1371ش، ص1014)

مسأله امامت و تبیین پایه‌های آن:

بیان مسأله امامت و تبیین پایه‌های آن در سخنان امام دهم (علیه السلام) که بطور معمول برای عموم القا می‌شد و در دسترس همگان بود، متجلّی است. اینک به دو نمونه اشاره می‌کنیم.
الف- امام هادی (علیه السلام) از پدرانش، از جدّش امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده که رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: ‌ای علی! هرکس دوست دارد که با شادمانی و پاکی و در امان بودن از مصیبت بزرگ روز قیامت به دیدار خدا بشتابد، باید تو را دوست داشته باشد و نیز دوستدار فرزندان تو حسن، حسین، علی بن حسین، محمّد بن علی، جعفر بن محمّد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی، علی بن محمّد، حسن بن علی و مهدی، پایان بخش آنان باشد. ‌ای علی! در آخرالزّمان، گروهی تو را دوست خواهند داشت در حالی که برخی دیگر از مردم، ایشان را سرزنش می‌کنند و اگر آنان نیز دوستی و ولایت تو را برگزییند برایشان بهتر است، اگر بدانند و تو و فرزندانت را که برترین درودهای خدا بر آنان باد بر پدران، مادران، برادران، خویشان و نزدیکان خود مقدّم می‌دارند. اینان روز قیامت در زیر «لوای محمد» محشور خواهند شد. خداوند از بدی‌ها و گناهان‌شان می‌گذرد و درجات‌شان را بالا می‌برد و این پاداش کردارشان است. (طوسی، ص90 و مجلسی، ج31، 1404ق، ص258) امام هادی (علیه السلام) در این روایت، تنها به تبیین امامت خود بسنده نکرده بلکه سلسله امامت را- آن هم از زبان پدرانش و در نهایت، رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) مطرح نمود و دوستی و ولایت آنان را شرط درامان بودن از عذاب الهی و نگرانی روز قیامت دانست.
امام هادی (علیه السلام) در پاسخ پرسش «صقر بن ابی دُلَف»، که از معنای روایت نقل شده از پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله): «لا تُعادُوا الاَّیامَ فَتُعادیکُم، با روزگار دشمنی نورزید که به دشمنی شما برخواهد ساخت.» پرسیده بود، فرمود: منظور از «ایام» ما هستیم و به یمن وجود ما آسمان‌ها و زمین برپاست. شنبه نام رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله). یکشنبه: کنایه از امیرمؤمنان (علیه السلام) است. دوشنبه: حسن و حسین (علیه السلام) هستند و سه شنبه: علی بن حسین، محمّد بن علی و جعفر بن محمّد (علیهم السلام). چهارشنبه: موسی ابن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی پنجشنبه: من و فرزندم حسن بن علی و جمعه نوه‌ام (حضرت مهدی) که مردمِ حقّ طلب گرد او جمع می‌شوند و او زمین را پر از قسط و عدل می‌کند، همان گونه که از ستم و جور پر شده است. این است معنای «ایّام» پس با آنان در دنیا دشمنی نورزید تا در آخرت با شما دشمنی نورزند. (ابن بابویه، ج1ش، ص:383 و مجلسی، ج50، 1404ق ، ص:194)
روش ارتباطی امام هادی (علیه السلام) با شیعیان فراتر از یک ارتباط معمولی و عادی و از سازماندهی و پیچیدگی بیشتری برخوردار بود. از این رو افراد معمولی توانایی انجام چنین مسؤولیتی را نداشتند و مسؤولیت ارتباط میان «امت» و «امامت» بر عهده افراد زبده‌ای مثل محمّد بن داوود قمی، ابوعلی بن راشد امثال آنان گذاشته می‌شد، سیستمی که برقراری و تنظیم این ارتباط محکم و سازمان یافته را برعهده داشت، سیستم «وکالت» بود. رسالت اصلی این سازمان، ایجاد ارتباط منظّم و تشکیلاتی میان امام (علیه السلام) و پایگاههای مردمی، پاسخگویی به سؤالات و مشکلات فقهی، اعتقادی و سیاسی شیعیان، رفع گرفتاری‌ها و نیازمندی‌های آنان، جمع آوری وجوه مالی از قبیل: خمس، زکات، نذور و هدایای مردم ازمناطق مختلف و تحویل آنها به امام (علیه السلام) و ... بود. سیستم وکالت علاوه بر رسالتهای یاد شده نقش مهمّی در معرفی و تثبیت امامت امام بعدی و ثبات سیاسی و فرهنگی شیعیان و تشکّل و موفقیت آن داشت. با احضار امام هادی (علیه السلام) به سامّرا و اسکان آن گرامی در محلّه «عسکر» و منع شیعیان از ارتباط با او نمایندگان و وکلای آن بزرگوار که در مناطق و شهرهای مختلف پراکنده بودند نقش حسّاس‌تر، اختیارات بیشتر و مسؤولیت سنگین‌تری پیدا کردند. صاحبنظران با استفاده از منابع تاریخی، قلمرو فعالیت وکلای امام هادی (علیه السلام) را به چهار منطقه اصلی و مرکزی تقسیم کرده‌اند: ناحیه نخست، بغداد، مدائن و کوفه. ناحیه دوم، بصره و اهواز ناحیه سوّم، قم و همدان و ناحیه چهارم، حجاز یمن و مصر (دکتر جاسم حسین، ص:137) بطور معمول، در هر ناحیه فردی که قویتر و طبعاً دارای اختیارات بیشتری بود منصوب می‌شد و کارگزاران و نمایندگان محلّی موظّف بودند زیر نظر او انجام وظیفه نمایند. این سازمان را می‌توان از دستورالعمل‌های امام (علیه السلام) به بعضی از وکلای مستقل خود به دست آورد. محمّد بن عیسی نقل می‌کند: امام هادی موالی بغداد، مدائن، بین النّهرین و توابع آن، نامه‌ای بدین مضمون نوشت: من «ابوعلی بن راشد» را جایگزین «علی بن حسین بن عبد ربّه» و دیگر وکلای پیشین خود کردم. فرمانبری از او را همچون فرمانبری از خود واجب و نافرمانی از وی را در حکم نافرمانی از خود می‌دانم و این نامه را به خطّ خود نوشتم. (شیخ طوسی، ص:212 و مجلسی، ج50، 1404ق، ص:220)
امام (علیه السلام) در نامه‌ای دیگر به دوتن از یاران و وکلای خود، یک سلسله نکات اطلاعاتی و امنیّتی را به آنان یادآوری کرده و بدین وسیله روابط سازمانی و تشکیلاتی‌شان را سازمان می‌دهد. خلاصه مضمون این دستورالعمل ارزشمند چنین است: ‌ای ایوب بن نوح! به تو دستور می‌دهم که از ارتباط و رفت وآمد زیاد با «ابوعلی» بپرهیزی و هر کدام از شما در قلمرو مأموریت خود، مشغول انجام امور محولّه باشید و حتی اگر شما بر اساس دستورالعمل تعیین شده رفتار نمایید از ارتباط (پیوسته) با من نیز بی‌نیاز خواهید بود.‌ ای ابوعلی! به تو نیز همان دستوراتی را می‌دهم که به «ایّوب» دادم و نیز به شما دستور می‌دهم که از اهالی بغداد و مدائن چیزی را که برای شما می‌آورند نپذیرید و نیز برای دیدار با من به آنان وقت ملاقات ندهید و کسانی که را که از خارج قلمرو مأموریتی شما برای شما چیزی می‌آورند به وکیل ناحیه مربوطه راهنمایی کنید. لازم است هر یک از شما این دستورات را پذیرفته و اجرا نماید. (مجلسی، ج50، 1404ق، ص:224) دقّت در مضمون این نامه‌ها، وظایف و حدود اختیارات وکلای مستقل که مسؤولیّت منطقه وسیعی را برعهده داشته‌اند و نیز ارتباط وکلای جزء با ایشان و در نهایت ارائه خط مشی‌های کلّی از سوی امام (علیه السلام) به آنان و حمایت و پشتیبانی از ایشان را نشان می‌دهد.

فراهم کردن زمینه غیبت حضرت مهدی (علیه السلام):

امام هادی (علیه السلام) از اوضاع و احوال دوران خود و نیز دوران فرزندش امام حسن عسکری (علیه السلام) آگاهی کامل داشت و می‌دید روزبه روز جو فشار و اختناق، شدیدتر و حسّاسیت دستگاه خلافت نسبت به امامان شیعه بیشتر می‌شود. هم چنین می‌دانست که در آینده نزدیک، تاریخ امامت در آستانه تحوّلی جدید و بی‌سابقه یعنی غیبت امام (علیه السلام) از انظار قرار می‌گیرد؛ از این رو یکی از محورهای فعالیّت خود را آماده ساختن اذهان شیعیان نسبت به غیبت نوه بزرگوارش حضرت مهدی (علیه السلام) قرارداد. فعالیت‌های امام (علیه السلام) در این زمینه در شعاعی محدود و در نهایت دقت و احتیاط صورت می‌گرفت و سعی حضرت بر این بود که هیچ مشخّصه‌ای از حضرت مهدی (علیه السلام)- حتّی نام او- برای مردم بازگو نشود تا مبادا به گوش حکمرانان عباسی برسد و از لحاظ امنیتی به زیان جبهه امامت تمام شود. در ادامه به چند روایت در همین مورد اشاره می‌شود. عبدالعظیم حسنی، یکی از یاران امام هادی (علیه السلام)، به حضور آن حضرت رسید و عقاید خود بر او عرضه کرد. در بخش امامت، یکایک امامان را نام برد و چون به امام هادی (علیه السلام) رسید درنگ کرد. امام (علیه السلام) سخن او را پی گرفت و فرمود: پس از من، حسن است؛ پس مردم با جانشین او چگونه خواهند بود؟: عبدالعظیم پرسید: چگونه سرورم!؟ فرمود زیرا او دیده نمی‌شود و جایز هم نیست نام او برده شود تا زمانی که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، آنسان که از ظلم و جور پر شده است. (ابن بابویه، ج1377، 2ش، ص:380 و طبری، ص:409)
در روایتی دیگر آمده است که علی بن عبدالغفار می‌گوید: شیعیان پس از درگذشت امام جواد (علیه السلام) به امام هادی (علیه السلام) نوشتند و از جانشین آن حضرت پرسیدند. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشت: امر امامت تا مادامی که من زنده‌ام برعهده من است و پس از من بر عهده جانشین من که از سوی خدا تعیین شده است. چه خواهد بود برای شما نسبت به «خَلَفِ» بعد از «خَلَف»؟ (ابن بابویه، ج1377، 2ش، ص:382 و411) همین طور علی بن مهزیار می‌گوید: به ابوالحسن عسکری (علیه السلام) نوشتم و از آن حضرت از «فَرَج» پرسیدم. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشت: زمانی که مولا و صاحب شما از سرزمین ستمگران غایب شد، منتظر فرج باشید. (همان، ص:380) ایّوب بن نوج از امام هادی (علیه السلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: زمانی که پیشوای شما از میان شما برداشته شود، از زیرپای خود منتظر فرج باشید. (کلینی، ج1، ص:341) امام هادی (علیه السلام) در این بیانات، بطور کلی و سربسته به موضوع غیبت امام زمان (علیه السلام) اشاره نموده، اذهان یاران خود را برای رویارو شدن با این دوران آماده کرده است. از طرف دیگر، حصر امام هادی (علیه السلام) و فرزند بزرگوارشان امام حسن عسکری (علیه السلام) در خانه‌ای در درون پادگان دشمن ، مردم را آماده پذیرش عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام می‌کرد. دوره غیبت صغری امام عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) که ارتباط مردم با ایشان فقط از طریق 4 تن از نواب خاص آن حضرت انجام می‌شد، شباهت زیادی به دوره در حصر قرار داشتن امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام) داشت، چون در دورانی که این دو امام بزرگوار تحت حصر قرار داشتند، هرکس به سهولت نمی‌توانست با این دو بزرگوار ارتباط برقرار کند و این شرایط زمینه پذیرش غیبت صغری را برای امام زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) آماده می‌کرد و بعد هم که غیبت کبری آغاز شد، شرایط به گونه‌ای بود که امکان ایجاد انحراف درمیان شیعیان را از بین می‌برد؛ در حالیکه بدون این زمینه سازی‌ها امکان انحراف، بسیار فراوان بود. همان طور که در دوران ائمه قبلی شاهدیم که به عنوان نمونه وقتی امام صادق (علیه السلام) یا امام موسی کاظم (علیه السلام) به شهادت رسیدند، انحرافاتی در جامعه اسلامی پدید آمد و فرقه‌هایی به وجود آمد که مدعی بودند مهدی موعود هستند. اما با زمینه سازی‌ها و برنامه‌ریزی دقیقی که امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام ) انجام دادند در عصر غیبت صغری و بعد هم در دوره آغاز غیبت کبری شیعیان با چنین مشکلات و معضلاتی که قبلا و در عصر شهادت بقیه امامان (علیهم السلام) بوجود آمده بود، روبه رونشدند.

زیارت جامعه و مهدویت

امام هادی (علیه السلام) در این زیارتنامه به معرفی جایگاه و شناسایی ابعاد وجودی امامان (علیه السلام) در نظام آفرینش و نقش هدایتگرانه آنان در به کمال رساندن استعدادها و سیراب کردن تشنگان از سرچشمه‌های زلال معرفت و دانش و... پرداخته و در بیانی ژرف و قالبی رسا و عارفانه از گوشه‌هایی از اسرار نهفته امامت پرده برداشته و تنها راه سعادت و دستیابی به کمال را در پیروی از امامان (علیه السلام) و چنگ زدن به ریسمان محبّت و ولایت‌شان و دوری و بیزاری از دشمنان‌شان دانسته است. زیارت جامعه کبیره که از متقن‌ترین، صحیح‌ترین و جامع‌ترین متون زیارتی شیعه است، علاوه بر بیان اصل امامت، مسئله مهدویت و دوران ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و رهاورد حکومت ایشان را مورد اشاره و توجه قرار داده است. این مقاله به طرح نگرش قرآنی امام هادی (علیه‌السلام) در زیارت جامعه کبیره به امام مهدی (علیه السلام) پرداخته است.

الف) بقیّة الله

السَّلامُ عَلَى الأَئِمّة الدُّعَاةِ. وَ بَقِیَّةِ اللِّهِ، سلام بر امامان دعوت‌کننده [به سوى خداوند]... و باقیمانده خدا، شیخ صدوق نقل کرده است که: «اولین آیه‌ای که حضرت قائم (علیه السلام) به هنگام قیام می‌خواند، این آیه است: «بَقِیَّتُ اللهِ خَیرٌ لَکُم إِن کُنتُم مُوءمِنینَ»: «بقیة الله بهتر است برای شما، اگر مؤمن باشید.» آن گاه می‌فرماید: «أَنَا بَقِیَّة اللهِ فِی اَرضِهِ وَخَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیَّکُم فَلا یُسَلِّمَ عَلَیهِ مُسلِمٌ اِلاَّ قالَ السَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِیَّةَ اللهِ فِی اَرضِهِ؛ من بقیة الله در زمین خدا و خلیفه و حجّت او بر شما هستم. پس هر مسلمانی که به او سلام می‌کند، می‌گوید: درود بر تو ای بقیة الله

ب) خبر از غیبت امام زمان (علیه السلام)

در سخت‌ترین دورانی که اختناق همه جا را فرا گرفته بود و امامان معصوم (علیه السلام) تحت نظر بودند و به شدّت حرکات و رفتار و گفتار آنها کنترل می‌شد، حضرت هادی (علیه السلام) از دعا و زیارت بیشترین استفاده را برد و مسائل مهم امامت را بیان کرد و مسئله غیبت امام زمان (علیه السلام) را گوشزد نمود تا شیعیان را برای چنین دوران سخت و غمباری آماده سازد و لذا فرمود: «مُوءمِنٌ بِسِرِّکُم وَ عَلانِیَتِکُم وَ شَّاهِدِکُم وَ غَاِئبِکُم وَ أَوّلِکُم وَ آخِرِکُم؛ ایمان آورنده به نهان و آشکار شما و حاضر و غائب شما و اوّل و آخر شما.» مراد از شاهد، امامی است که مردم او را مشاهده کنند و او مردم را مشاهده نماید و مراد از غایب ، حضرت قائم (علیه السلام) است که در هستی و جامعه حضور دارد، ولی ظهور ندارد؛ یعنی او مردم را می‌بیند و می‌شناسد، امّا مردم یا او را نمی‌بینند و یا می‌بینند، ولی نمی‌شناسند.

ج) انتظار ظهور دولت حق

از بهترین و برترین آرزوهایی که امامان ما به جامعه تلقین کرده و نوید تحقق آن را داده‌اند، ظهور حکومت عادلانه مهدوی است. تزریق و تلقین این آرزو جامعه را با نشاط و فعال و سرزنده نگه می‌دارد و روح امید را در دل انسانها می‌دمد. حضرت هادی (علیه السلام) نیز این آرزوی بلند را این گونه تلقین می‌کند: «مُنتَظِرٌ لِاَمرِکُم مُرتَقِبٌ لِدَولَتِکُم؛ منتظر امر [و خروج] شما و چشم به راه دولت شمایم.» جمله فوق هر چند به صورت خبری است، ولی گویا انشاء این امر است که انتظار آمدن مهدی (علیه السلام) و تشکیل حکومت توسط آن حضرت امری است مستحب و با فضیلت؛ چنان که در روایات دیگر نیز به آن اشاره شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مِن دِینِ الاَئِمَّ الوَرَعُ وَ العِفِّةُ ... وِانتِظارِ الفَرَجِ بِالصِّبرِ؛ از دین امامان، ورع و عفت... و انتظار فرج با صبر کردن است.» عمّار ساباطی می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم که: آیا عبادت پنهانی با امام غائب و پنهان در دوران دولت باطل بهتر است و یا عبادت با ظهور دولت حق [و در زمان ظهور مهدی (علیه السلام) حضرت فرمود: «شما در ورود به دین خدا و نماز و روزه و حج و دیگر خیراتی که خداوند توفیق داده و به عبادت خدا در پنهان سبقت دارید و از دیگران پیشی گرفتید و پیوسته به حق امام و حقوق خویش می‌نگرید که در دست ستمگران است و ایشان که شما را ناچار به زندگی دنیوی و طلب معاش با شکیبایی بر دین و عبادت و طاعت امام و خوف از دشمنان نموده‌اند. بنابراین، خداوند اعمال شما را در دنیا مضاعف کرده است. پس گوارای وجود شما باد) تنها به آرزوی تشکیل دولت حضرت مهدی (علیه السلام) اکتفا نمی‌شود، بلکه گام را فراتر نهاده و آرزو می‌کند که جزء حکمرانان و کارگزاران و یاران اصلی حضرت مهدی (علیه السلام) قرار گیرد و لذا می‌فرماید: «وَ جَعَلَنِی مِمِّن ... وَ یُمَلِّکُ فِی دَوَلَتِکُم وَ یُشَرِّفُ فِی عَافِیَتِکُم وَ یُمَکِّنُ فِی أَیَّامِکُم؛ و مرا از کسانی قرار بده... که در دولت شما به فرمانروایی رسد و در عافیت شما گرامی گردد و در روزگار شما تمکّن یابد.» یعنی در دولت شما از حکمرانان و فرمانداران بر مردم باشم و در زمان سلامت و عافیت شما به جایگاه بلند برسم؛ به طوری که ستم ستمکاران و طاغیان به من نرسد و در زمان دولت و چیرگی شما دارای ارزش و اعتبار و منزلت شوم. و با این آرزوها، آرزوی دیدار آن حضرت نیز برآورده می‌شود که: «وَ تَقَرُّ غَدا بِرُؤیَتِکُم؛ و چشمش فردا به دیدار شما روشن شود)

د) رجعت در زمان حضرت مهدی (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)

یکی از اعتقادات قطعی شیعه، اعتقاد به رجعت است. بر اساس این اعتقاد و بر مبنای روایات اهل بیت (علیه السلام) در زمان حضرت مهدی (علیه السلام) عدّه‌ای از انسانهای خوب و بد به این دنیا بازخواهند گشت. از جمله مسائلی که در جای جای زیارت جامعه به آن تصریح شده، بحث رجعت است؛ آن هم با عبارات قطعی و یقینی. در یک جا می‌فرماید: «مُؤمِنُ بِاِیابِکُم مُصَدِّقٌ بِرَجعَتِکُم؛ مؤمن به آمدن شما و تصدیق کننده رجعت شما هستم.» دو جمله فوق صرفا برای تأکید نیست؛ بلکه برای بیان اعتقاد به این است که رجعت اتفاق می‌افتد، چه اینکه هر چه را معصومین (علیه السلام) که از اشتباه و خطا مصون‌اند خبر دهند، واقع خواهد شد و باید به آن ایمان داشت. و در جای دیگر می‌فرماید: «وَیَکُرُّ فِی رَجعَتِکُم؛ [قرار ده مرا از کسانی که] بازگردد در رجعت و برگشت شما!» و در زیارت
وداع در ذیل زیارت جامعه می‌خوانیم: «وَ اَحیانِی فِی رَجعَتِکُم؛ [خدا]
زنده گرداند مرا در رجعت و برگشت شما)

ه) رهاورد ظهور

رهاورد حکومت مهدوی آرزوی تمام انبیاء و اولیاء و صالحان و بلکه تمامی بشریت است و در روایات به صورت گسترده به آن پرداخته شده است. آنچه در این مقاله به آن اشاره می‌شود، مواردی است که در زیارت جامعه به آن پرداخته شده است.

1. زنده شدن دین

گذشت زمان، غیبت امام زمان (علیه السلام) و وجود تحریف‌گران و بدعت‌گذاران در طول تاریخ، باعث تغییر چهره دین و دستورات دینی می‌شود، تا آنجا که دین به ظاهر مرده و کهنه شده به حساب می‌آید و دستورات آن به تعطیلی کشیده می‌شود؛ از اینرو با ظهور حضرت دستورات دین آن چنان که هست، بیان و اجرا می‌شود. به این جهت، آن حضرت احیاکننده دین شمرده شده است. در زیارت جامعه می‌خوانیم: «حَتّی یُحیِیَ اللهُ تَعالی دِینَهُ‌ بِکُم؛ تا اینکه خداوند دینش را به وسیله شما زنده گرداند.»
به تعبیر عرفانی، با ظهور حضرت قائم (علیه السلام) خداوند مظاهرش را که محمد و آل او هستند، حیات می‌بخشد و قدرت اهل بیت (علیه السلام) با پاکی زمین از طاغوتها و شاخه‌های آن، یعنی فحشا و منکرات و ستم و دیگر زشتیها برجهان، حاکم می‌شود. و در همه جا دستورات اسلام اجرا می‌گردد. علی (علیه السلام) فرمود: «وَ یُحیِى مَیِّتَ الکِتابِ وَ السُّنِّئة؛ و [مهدی بخشهای] مرده کتاب [خدا و سنّت [پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله)] را زنده می‌کند.» و با زنده شدن دین است که اهل بیت (علیه السلام) به منزلت بزرگی دست می‌یابند و به تعبیری که در زیارت جامعه آمده: «یُمَکِّنَکُم فِی أَرضِهِ، و تمکن و قدرت دهد شما را در زمین خویش.» این دو نمونه اشاره به همان مطلبی دارد که قرآن دویست سال قبل از بیان امام هادی (علیه السلام) به آن اشاره نموده است؛ «وَعَدَ اللهُ الَذِینَ آمَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الأَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِنَنَّ لَهُم دینَهُمُ الَّذِى ارتَضَى لَهُم وَ لَیُبَدَّلَنَهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً یَعبُدُونَنى لا یُشرِکُونَ بی شَیئاً وَ مَن کَفَرَ یَعدّ ذلِکَ فَأُولِئکَ هُمُ الفاسِقُونَ»؛
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده است. بر ایشان پابر جا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل می‌کند؛ [آنچنان] که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان‌اند.» و در آیه دیگر فرمود: «اعلَمُواا أَنَّ اللهَ یُحّیِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها قَد بَیَّنَا لَکُم الآیاتِ لَعَلِّکُم تَعقِلُونَ»؛ «بدانید خداوند زمین را بعد از مردنش زنده می‌گرداند. به تحقیق آیات را برای شما بیان کردیم، شاید تعقل کنید.»

2. روشن شدن زمین

«وَ اَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِکُم؛ و زمین با نور شما روشن می‌شود.» این جمله از زیارت جامعه، اشاره‌ای لطیف به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) دارد که با وجود نور آن حضرت، زمین نورانی خواهد شد و در واقع، اشاره دارد به آیه‌ای که می‌فرماید: «وَ اَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِ رَبِّها»؛ «و زمین در آن روز به نور پروردگارش روشن می‌شود.» و امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ربّ و پروردگار زمین، امام آن است. عرض کردند: هنگامی که (مهدی) قیام کند، چه خواهد شد؟ فرمود: مردم از نور خورشید و ماه بی‌نیاز می‌شوند و از نور امام استفاده می‌کنند.» و در جای دیگر فرمود: «هنگامی که قائم ما ظهور کند، زمین به نور پروردگارش روشن شود و مردم از نور خورشید بی‌نیاز می‌شوند و تاریکی از بین می‌رود.»

3. فراگیرشدن عدالت

رهاورد دیگری که از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در زیارت جامعه مورد توجه قرار گرفته است، عدالت فراگیر و جهانی است؛ عدالتی که تمام هستی و تمام جوانب و زوایای زندگی بشر را زیر بال می‌گیرد و به قول امیرمؤمنان (علیه السلام): «فَیُرِیکُم کَیفَ عَدلُ السِّیرَةِ؛ روش عادلانه [در حکومت حق] را به شما می‌نمایاند.» و عدالت واقعی را برای همه جهانیان به نمایش می‌گذارد و طعم شیرین آن را به همه خواهد چشاند. در زیارت جامعه می‌خوانیم: «وَ یُظهِرَکُم لِعَدلِهِ؛ و شما را برای [اجرای] عدالتش آشکار کند.» تعبیر فوق اشاره به این دارد که خداوند با ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) آخرین و کامل‌ترین صحنه از عدالت خویش را آشکار می‌سازد و به مردم نشان خواهد داد.

نگرش قرآنی امام هادی در زیارت جامعه

زیارت جامعه که از زبان علی النقی، امام دهم شیعیان، و در پاسخ به خواسته یکی از شیعیان صادر شده، اگرچه به شیوه‌ی خطابی و گفتاری است؛ اما در حقیقت بیانگر جایگاه امامت در تشیع است. این زیارت را شیخ طوسی در تهذیب و صدوق در فقه و عیون اخبارالرضا به سند خود از شخصی به نام نخعی نقل کرده‌اند که گفت: به علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفربن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا، مرا گفتاری بیاموز که هر وقت خواستم هر یک از شما را زیارت کنم همان سخن را در محضرش بگویم.» پاسخ امام هادی چنین بود: «هر زمانی که به آستان (امامی رسیدی) در آنجا بایست و شهادتین را در حال غسل و طهارت بر زبان جاری کن، وقتی نگاهت به قبر افتاد نخست سی مرتبه الله اکبر بگو و چند قدم راه برو، البته با کمال وقار و آرامش بسیار، گام‌های خود را کوتاه بردار و بار دیگر بایست و سی مرتبه تکبیر را بر زبان جاری کن، سپس نزدیک قبر شو و این بار چهل مرتبه تکبیر بگو تا یکصد مرتبه کامل شود آنگاه او را با جملات زیر زیارت کن...».زیارت‌های جامعه گونه‌ای از آثار دعایی مذهب شیعه است که در تقابل با زیارت‌های خاصه قرار می‌گیرد. در این گونه از ادعیه، زیارت می‌تواند برای هرکدام از امامان مذهب شیعه به تنهایی یا همگی آن‌ها خوانده شود. محمد باقرمجلسی شمار14 زیارت نامه را با عنوان جامعه گردآوری کرده است.
دلایل بسیاری برای وصف این گونه زیارت‌ها به عنوان «جامعه» ذکر شده است. این معیارها عبارتند از جامعیت کاربردی، جامعیت زمانی و مکانی و جامعیت مضمونی. بر اتساس جامعیت کاربردی، این زیارت به عنوان جامعه توصیف شده چرا که در مقام زیارت مقام هر امامی قابل استفاده است. بر اساس جامعیت زمانی مکانی، این زیارت بعنوان جامعه توصیف شده است چرا که به زمان و مکان یا امام خاصی اختصاص ندارد. بر اساس جامعیت مضمونی، این دعا شامل تمامی صفات ائمه و توصیف مفصل فضائل ایشان است. سید بن طاووس معیار وصف این نوع زیارت به واژه «جامعه» را، نام بردن نام یکایک اهل بیت می‌داند. اصطلاح «زیارت اصطلاح زیارت جامعه را برای اولین بار شیخ صدوق معروف به ابن بابویه برای اشاره به زیارت جامعه کبیره بکاربرده است.

پیوند قرآن و عترت در زیارت جامعه کبیره

این زیارت که انشاء علی النقی نسبت به سایر امامان شیعه است از زیبایی‌های خاص ادبی برخوردار می‌باشد. در این زیارت، علی النقی به بیش از دویست فضیلت و منقبت از اهل بیت اشاره می‌کند، از دیگر ویژگی‌های این زیارت آن است که امام هادی، به رابطه امامان با خداوند و به جایگاه خدا در نظر امامان شیعه پرداخته شده است. و به عملکرد امامان در اجرای دین اسلام اشاره نموده است. بیان دیگر امام علی النقی این است که قرآن، همراه امامان است و هرگز از آنان جداشدنی نیست و هرکه از آنان دور شود گمراه خواهد شد. امام علی النقی با اشاره به جایگاه امامان در اسلام و بین مسلمانان، تصریح می‌کند که آنان شاهراه و راه راست و گواهان در دین و آن امانتی هستند که حفظش بر مردم واجب است. بر اساس مضمون این زیارت، شیعیان جهت دفاع از امامان ترغیب شده‌اند. امام علی النقی در این زیارت اشاره می‌کند به این که تمام اعمال به پیروی از امامان مقبول می‌افتد.

نتیجه

امام علی النقی (علیه السلام) در این زیارتنامه، با نگرش قرآنی به طرح شناخت نامه اعتقادی نسبت به امامان شیعه پرداخته و آنها را امامان هدایت، چراغ‌های تاریکی‌ها، نشانه‌های پرهیزکاری، صاحبان خرد، پناهگاه مردمان، نمونه‌های اعلای الهی و حجت‌های خدا بر اهل دنیا و آخرت، معرفی کرده است، همچنین آنها را جایگاه‌های شناسائی خدا و مسکن‌های برکت خدا و معدن‌های حکمت خدا و نگهبانان سرپروردگار و حاملان کتاب خدا و اوصیای پیامبر خدا دانسته است. آنان دعوت کنندگان به سوی خدا و راهنمایان به راه‌های خشنودی خدا و استقرار یافتگان در فرمان پروردگار و کاملان در محبت خدا و مخلصان در توحید و آشکارکنندگان امر و نهی خدا و بندگان گرامی او هستند که هرگز بر خداوند در گفتار پیشی نگیرند. در این زیارت آمده است که خداوند امامان را به صورت نورهایی آفرید و گرداگرد عرش قرارداد و با آوردنشان در این جهان بر ما منت نهاد، و در خانه‌هایی قرارشان داد که نام و یاد او در آنها برده شود. امامان وجودهای گران بهایی هستند که فرمانبرداری از آنان فرمانبرداری از پروردگار می‌باشد. آنچه را که خداوند به امامان داده به هیچ یک از جهانیان نداده است، هر شخص شریفی در برابر مقام رفیعشان سر به زیرآورده، و هر متکبری به فرمانبرداری آنان گردن نهاده و هرگردنکشی فروتن گشته است و زمین به نور وجودشان روشن شده است. در زیارت جامعه از امامان به عنوان کسانی یاد شده که خداوند عالم وجود را به برکتشان آغاز کرد و به آنان نیز به پایان خواهد رساند. به خاطر وجود امامان است که باران می‌بارد و به یمن وجود و برکتشان، خداوند آسمان را نگه می‌دارد و به وسیله آنان غم و اندوه زدوده شده و هر سختی و ناگواری برطرف می‌شود. این امام است که خداوند به وسیله او ما را از ذلت و بدبختی بیرون آورده و از سختی‌ها و گرفتاری‌ها نجات داده و گشایشی حاصل می‌کند. خداوند، به وسیله امام، مردم را از پرتگاه هلاکت و نابودی و از آتش جهنم نجات می‌دهد و به وسیله دوستی و پیروی از آنان، دستورات دین‌مان را تعلیم می‌دهد. آنچه را امام هادی ذکر نموده طرح شناخت نامه امام زمان (علیه السلام) برای همه اعصار است.
امام علی النقی (علیه السّلام) چنین بیان می‌کند: خدا را و همچنین شما را گواه می‌گیرم که من به شما ایمان دارم و به آنچه شما به آن ایمان دارید. و کافرم نسبت به دشمن شما، بینایم به مقام شما، دوستدار شما و دوستدار دوستان شما هستم. بغض دشمنان‌تان را در دل دارم و دشمن آنهایم. در صلح هستم با هر که در صلح با شما است و در حال جنگ هستم با هرکس که با شما در جنگ است». علامه مجلسی این زیارت را از جهت سند، بهترین و بلیغ‌ترین زیارت‌ها دانسته است. (سند، شیخ محمد، بررسی سندی زیارت جامعه کبیره، ترجمه‌ی مهناز فرهمند. دارالعرفان، 1386، 103) آیت الله جوادی آملی بر این زیارت شرح مفصلی با عنوان «ادب فنای مقربان» نگاشته است. علامه مجلسی کتاب زیارت جامعه کبیره را به شکل منظوم درآورده است این زیارت را ابن بابویه قمی در کتاب «من لایحضره الفقیه» و شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاخبار» آورده‌اند. ملا محسن فیض کاشانی در کتاب تفسیر«وافی»، علامه محمد باقر مجلسی در کتاب «بحارالانوار» و آیت الله بروجردی در کتاب «جامع الاحادیث» به اعتبار این زیارت اذعان کرده‌اند. جوادی آملی سند این زیارت را معتبر می‌داند چون معتقد است که صدور چنین زیارت نامه‌ای از غیر معصوم محال است.

پی‌نوشت‌ها

1- دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان kosar1380 @ chmail.ir.
2- کارشناسی ارشد مدرسی الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان
fateme.hosani. 1391 @ gmail.com.

منابع تحقیق :
1) ترابی، جواد، خورشید هدایت سیری در زندگی امام هادی (علیه‌سلام)، بیت الاحزان قم، چاپ اول، 1386.
2) پناهیان گفتمان امام هادی، مجموعه سخنرانی‌ها 1394.
2) حسن ابراهیم؛ حسن، تاریخ اسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
4) جوادی آملی؛ عبدالله، ادب فنای مقربان، موسسه اسراء، تابستان 1389ش
5) جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیه الهی، تهران، مؤسسه امیرکبیر
6) خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، تهران، کتابفروشی اسلامیّه، 1356.
7) خلخال، علی چهره‌های درخشان سامرا حضرت امام هادی و امام عسکری (علیه السلام)، انتشارات مکتب الحسین، اردیبهشت 1386
8) دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج17، ذیل واژه جامعه زیارت، ص357، 1367ش
9) دریائی، محمد رسول، امام هادی و نهضت علویان، رسالت قلم، 15خرداد 1361
10) سند؛ محمد. بررسی سندی زیارت جامعه کبیره. ترجمه‌ی مهناز فرهمند. دارالعرفان، 1386
11) شریفی، محمود، فرهنگ جامع سخنان امام هادی، ترجمه: علی مؤیدی، نشر معروف قم، چاپ اول، دی 1384
12) شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام هادی (علیه السلام)، ترجمه محمدرضا عطایی، انتشارات آستان قدس رضوی، 1371
13) عاملی، محمد بن حسن (ق). وسایل الشیعه.، قم، آل البیت، 1409
14) قزوینی، سید محمد کاظم، امام الهادی الی المهدو الی الحد، قم، آثار شیعه.1372
15) قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
16) قیومی اصفهانی ، جواد ، صحیفه امام هادی (علیه السلام)، دفتر تبلیغات اسلامی، 1381
17) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء. 1404ق
18) مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، حدیقه الشیعه، تصحیح، صادق حسن‌زاده، قم، 1383.
19) نجفی، نفیسه. نگرشی موضوعی بر زیارت جامعه کبیره، مجله سفینه، شماره بیست و شش سال هفتم، 150.
20) هادی منش، ابوالفض، مشکات هدایت، پژوهش در زندگانی امام هادی، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، 1383.

منبع مقاله :
مؤسسه فصلنامه قرآنی کوثر، (1394) ، فصلنامه قرآنی کوثر، اصفهان، فرزانه، شماره 53

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نگرش قرآنی امام هادی ع در زیارت جامعه تکبیره به امام مهدی ع نگرش قرآنی امام هادی ع در زیارت جامعه تکبیره به امام مهدی ع


ادامه مطلب ...

سالروز وفات حضرت معصومه خواهر امام رضا (ع)

[ad_1]

وفات حضرت معصومه در روز دهم ربیع الثانی سال 201 هجری اتفاق افتاد. وفات حضرت معصومه (س) پیش ار رسیدن ایشان به برادرشان امام رضا (ع) رخ داد.

حضرت معصومه (س) در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرار گرفت.

وفات حضرت معصومه (س)

مهاجرت حضرت معصومه (س) به خراسان

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعیدگونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد.

این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب (س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامی شان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهل بیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنا بر نقلى حضرت معصومه (س) را نیز مسموم کردند.

وفات حضرت معصومه . وفات یا شهادت حضرت معصومه

وفات حضرت معصومه (س)

قم نقطه پایان مهاجرت حضرت معصومه (س)

به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شد و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر «ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ماست.

بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

وفات حضرت معصومه (س)

وداع با حضرت معصومه (س)

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و بنا بر قولى دوازدهم ربیع الثانى سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فرو بست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند.

از آنچه در بالا خاطر نشان شد نتیجه مى‏گیریم که سن حضرت معصومه (س) هنگام وفات، در حدود 28 سال بوده است (از سال 173 تا 201 هجرى قمرى) پس اینکه در زبان عوام، آن حضرت به عنوان 18 یا 23 ساله، معروف شده، مدرک و سند محکمى ندارد.

وفات حضرت معصومه . وفات حضرت معصومه مداحی

وفات حضرت معصومه (س)

مراسم تدفین حضرت معصومه (س)

مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد در این که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند. بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.

پس از دفن حضرت معصومه (س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد (ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهل بیت (ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.

وفات حضرت معصومه (س)

زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات

یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست، هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (س) به ویژه بانوان، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند. تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.

وفات حضرت معصومه . وفات یا شهادت حضرت معصومه

وفات حضرت معصومه (س)

ماجرای وفات یا شهادت حضرت فاطمه‏ معصومه (س)

حضرت فاطمه معصومه (س) یک سال پس از ورود امام هشتم شیعیان به خراسان، برای زیارت ایشان از مدینه به مرو عزم سفر کرد اما همین که کاروان آن حضرت وارد ساوه شد، سربازان حکومت به کاروان حمله کرد و در این درگیری تمام اعضای کاروان، شهید یا متواری شدند.

حضرت معصومه (س) هم همراه با دو کنیز، یک خادمه و سه نفر از خواهران خود به نام های فاطمه صغری، خدیجه خاتون و میمونه تنها ماندند. به ظاهر چون این افراد زن بود، ماموران حکومت آنها را به شهادت نرساندند.

در همین موقع گروهی از شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام که خبر ورود کاروان حضرت معصومه (س) را شنیده بودند، برای استقبال از ایشان به ساوه رفتند تا آنها را به قم دعوت کنند. اما زمانی به کاروان رسیدند که همه شهید یا متواری شده بودند.

به این ترتیب حضرت معصومه (س) را که آن زمان حدود 28 ساله بود به شهر قم رساندند. حضرت معصومه (س) که از پدر بزرگوار خود، امام موسی کاظم (ع)، درباره شرافت و میهمان نوازی مردم قم بسیار شنیده بود، در این شهر توقف می کند. چون حوادث و مشکلاتی که پیش آمد سبب بیماری آن حضرت شد و قصد داشت پس از بهبود راهی خراسان شود. اما پس از ۱۷ روز در دهم ربیع الثانی سال ۲۰۱ قمری در این شهر از دنیا می رود.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

در محضر بهجت‌العرفا توصیه حضرت آیت‌الله …در محضر بهجت‌العرفا توصیه حضرت آیت‌الله بهجت برای زیارت امام رضاعمداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام رضاعمداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام رضاع مداحیاموزش مداحیانچه یک مداح پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام …یا امام رضا این دعا ها را که خواندم دلم نمیاد برا خودم دعا کنم میخوام برا همه دعا کنم شعرِشاعراشعار ولادت حضرت فاطمه معصومهس یوسف رحیمی چشم دلم به سمت حرم باز می شود با یک سلام متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها به همراه …متن زیارت امام حسین علیه السلام به همراه صوت و ترجمه فارسی متن زیارت پیامبرصلی الله مداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام حسینعمداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام حسینع مداحیاموزش مداحیانچه یک شعرِشاعرشعرِشاعر اشعار شب تاسوعا – روضه حضرت عباسع اشعار آیینی شعرِشاعراشعار فاطمی حضرت فاطمه زهرا سسلام بر ائمه بقیع ع هشتم شوال سالروز تخریب بقیع در مدینه منوره سلام بر لیست رویداد های مهم شمسی و قمری ویژه مصاحبه …لیسترویدادهایمهمشمسیو نظر برای لیست رویداد های مهم شمسی و قمری ویژه مصاحبه استخدامی استخدامی جمعه ۱۹ کلیپ های امام حسینمحرم کلیپمداحیکلیپ محرممحرمامام مداحی تصویری امام حسین و محرم مستند قدم های کوچک تا کربلا پیاده روی خواهر و برادری در محضر بهجت‌العرفا توصیه حضرت آیت‌الله بهجت برای در محضر بهجت‌العرفا توصیه حضرت آیت‌الله بهجت برای زیارت امام رضاع مداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام رضاع مداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام رضاع مداحیاموزش مداحیانچه یک مداح باید پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام ضریح مبارک سلام آقا امام رضا خیلی دلم گرفته دست رد زدی به سینه من شما رو واسطه کردم پرپر زدم بیام پابوس شعرِشاعر اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومهس یوسف رحیمی چشم دلم به سمت حرم باز می شود با یک سلام صبح من متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها به همراه صوت متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها به همراه صوت شعرِشاعر شعرِشاعر اشعار شب تاسوعا – روضه حضرت عباسع اشعار آیینی شعرِشاعر اشعار فاطمی حضرت فاطمه زهرا س سلام بر ائمه بقیع ع هشتم شوال سالروز تخریب بقیع در مدینه منوره سلام بر ائمه دربان حرم آقا علی بن موسی الرضا ع کانال دربان حرم آقا امام رضا علیه السلام در تلگرام به لطف الهی و عنایات امام مهربانیها کانال حضرت علی بن ابی طالبع حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام در سال هجرى قمرى در روز هشتم ماه ربیع الثانى در شهر مدینه لیست رویداد های مهم شمسی و قمری ویژه مصاحبه استخدامی لیسترویدادهایمهم نظر برای «لیست رویداد های مهم شمسی و قمری ویژه مصاحبه استخدامی» استخدامی جمعه ۱۹ شهریور


ادامه مطلب ...