“بی میلی مردان نسبت به زنان” یکی از مشکلات مهم در زندگی زناشویی است. در این مقاله قصد داریم “دلایل اصلی بی میلی مردان به زنان” را معرفی کنیم.
آرایش بیش از حد
مقدار ملایمی آرایش اصلا بد نیست، اما گاهی آرایش فراتر از آنچه باید می رود. خانم های عزیز با تبدیل کردن صورت خود به یک اثر هنری نمی توانید یک مرد ( دقت کنید مرد ) را تحت تاثیر خود قرار دهید. آقایان آرایش ملایم را به آرایش بیش از حد ترجیح می دهند و در واقع هنگام صحبت با خانمی که آرایش ملایمی دارد راحت تر هستند. یکی از اشتباهات بزرگ خانم ها این است که از آرایش برای مخفی کاری استفاده می کنند در حالی که آرایش ملایم نقاط جذاب چهره را برجسته می کند و چیزی را پنهان نمی کند.
بوی بد بدن
این چیزی است که شاید خیلی ها به فکرش نیفتند چون بیشتر ما بو نمی دهیم. اما بو عرق دادن یک خانم برای آقایان دیگر خیلی غیر قابل هضم است به این شکل بگویم که مردها از خود این انتظار را دارند اما از شما نه!
موی صورت
یکی از کاری ترین ضرباتی که می تواند یک مرد را به زنی بی میل کند موی صورت است. برخی خانم ها به دلایل مشکلات هورمونی گرفتار این نوع موهای زائد هستند اما یک مرد چنین انتظاری را ندارد. این موضوع تا پس از ازدواج نیز ادامه دارد ( فکر نکنید بعد از ازدواج همه چیز تمام شده ) داشتن موی زیر بغل می تواند به سادگی شوهرتان را خنثی کند.
نرسیدن به ناخن ها و موها
آقایان به خانم ها معمولا به چشم موجوداتی پاکیزه نگاه می کنند و همانطور که بالا اشاره شد انتظار بوی عرق هم از یک خانم ندارند. شلخته و کثیف بودن موها ، نامرتب بودن ناخن و چرک بودنشان از موارد ظاهری است که می تواند یک مرد را بی میل کند.
بهداشت دهان
یک خانم برای تحت تاثیر قرار دادن یک مرد کارهای زیادی می تواند بکند اما کافی است کمی غذا بین دندانتان مانده باشد و یا بدتر از آن دهانتان بوی بد بدهد مطمئن باشید همه چیز را خراب کرده اید. مسئله بوی بد دهان حتی می تواند کاری کند که همسرتان از بوسیدنتان صرف نظر کند ( البته این مورد را هر دو طرف باید رعایت کنند بوی بد دهان واقعا آزار دهنده است ).
بد لباس بودن
روی مد بودن و خوش لباسی یک چیز است و پوشیدن لباس های عجیب و غریب چیزی دیگر. آقایان معمولا حس خوبی نسبت به خانم هایی که لباس های خیلی گشاد و یا خیلی تنگ می پوشند ندارند. لباس های به قول خودمان خانمانه بیش از هر چیز دیگری می تواند یک مرد را تحت تاثیر قرار دهد. گاهی ساده ترین لباس وقتی به صورت مرتب و تمیز استفاده شود بهترین تاثیر را در ظاهر می گذارد.
ظاهر ناسالم
درخشان و با طراوت نگه داشتن پوست تنها به سلامت کمک نمی کند بلکه می تواند توجه نیز به همراه بیاورد. پوست خانم ها بر اثر کار زیاد یا استرس خیلی سریع تغییر می کند. بنابراین خیلی سریع ممکن است حالتی مریض و بی حال به خود بگیرند. آقایان معمولا بیشتر جذب آن دسته از خانم هایی می شوند که ظاهری سالم و شاداب داشته باشند. چه کسی دوست دارد دائما یک چهره بی رنگ و بی حال را ببیند!
بد دهانی
از چیزهایی که یک مرد را ابتدا شگفت زده و سپس از شما دور می کند بد دهانی است. ظاهرتان هر چقدر هم که خوب باشد استفاده از الفاظ بد از جذابیتتان به شدت می کاهد. در این مورد هم درست مانند رسیدن به خود آقایان انتظارشان از شما بیشتر از خودشان است.
مردانه بودن
اصلی ترین دلایل متمایل شدن یک مرد به یک خانم زنانگی داشتن اوست. از مدل راه رفتنتان تا نگاه کردن و لباس پوشیدنتان همه اینها برای یک مرد مهم است و اگر هر کدام از اینها حالتی مردانه داشته اصلا خوشایند نیست. مردانه رفتار کردن باعث نمی شود یک مرد احساس راحتی بیشتری پیدا کند و کاملا برعکس جواب می دهد.
بیش از حد دراماتیک بودن
مردها تا جای ممکن از لحظات دراماتیک و ناراحت کننده فراری هستند و اگر خانمی دائما حالت افسرده و ناراحت داشته باشد سعی می کنند از او فاصله بگیرند. بله گاهی خانم ها برای رهایی از غمی که دارند می خواهند به نامزد یا همسر خود پناه ببرند اما زنی که دیدنش برابر باشد با یاد آوری غم و غصه برای یک مرد قابل تحمل نیست.
خانم هایی که سعی در تغییرشان دارند
بله عشق یک زن ، می تواند هر مردی را تبدیل به آدم بهتری کند اما این بدان معنا نیست که کاملا تغییر کند. مثلا مردها دوست ندارند به آنها گفته شود جای شلوار جین و تی شرت کت و شلوار بپوش. آقایان از مجبور شدن به انجام کاری خوششان نمی آید.
ادای روانشناس ها را در آوردن
دقت کرده اید وقتی شوهرتان به جای گوش دادن به مشکلتان دائما سعی می کند راه حل تحویل بدهد چقدر نفرت انگیز می شود؟ بله آقایان هم از این کار بدشان می آید. آقایان از خانمی که دائما در حال آنالیز کردنشان است و توصیه هایی ارائه می کند که اصلا از او درباره آنها چیزی نخواسته بدشان می آید. اگر می خواهید همسر، نامزد یا … چیزهای مهمی که برایش پیش آمده را برایتان بگوید گوش خوبی باشید و روانشناس بودن را کنار بگذارید.
سیگار کشیدن
زیباترین و با اخلاق ترین زن دنیا هم که باشید سیگار کشیدن می تواند همه چیز را تغییر دهد. حتی یک مرد سیگاری هم نسبت به خانمی که سیگار می کشد بی میل می شود. دلایل این عامل بی میلی باز می گردد به همان انتظارات یک مرد درباره بوی خوب و تمیز بودن.
داشتن ناخن های خیلی بلند
ناخن های خیلی بلند اصلا جذاب نیستند حتی اگر آنها را کاشته باشید و کلی طرح های جذاب رویشان کشیده باشید. از نظر یک مرد خانمی که چنین ناخن هایی دارد چنگک به خود وصل کرده و خطرناک است!
منبع : bedunim.ir
مشکلات مالی یکی از رایجترین علل اختلافات میان همسران است. گرچه شرایط سخت اقتصادی میتواند بیشترین فشار را بر خانواه بیاورد، هنوز میتوان راههایی را یافت که خانواده را حفظ کرد و حتی شکوفایی آن را تداوم بخشید.
اهمیت ارتباط برقرار کردن در روابط شخصی کاملا اثبات شده اما وقتی به این رابطه پول را بیفزایید، بیش از پیش اهمیت می یابد. صحبت کردن مداوم درباره تصمیمات مهم زندگی نظیر هزینه ها، بازنشستگی، یا حتی بحث های پیش پا افتاده ای مانند خرج کردن مبلغ مشخصی درطول ماه، به زوجین کمک می کند تا پا به پای هم برای اهداف مشترکی که هردو می خواهند، برنامه ریزی کنند.
بنابراین شروع این مکالمه دوطرفه، به راحتی نشستن روی یک کاناپه و صحبت کردن معمولی است؛ کافی است یک یا دوبار در ماه، همراه با همسرتان، نگاهی صادقانه به درآمدها و هزینه های ماهانه خود بیندازید.
جر و بحث مالی را تمام کنید
اگر مدام بر سر مسائل مالی با همسرتان جر و بحث میکنید، بهتر است به دنبال راهحلی برای رفع اینگونه مشاجرات باشید. و اجازه ندهید زندگیتان تحتتاثیر این مشکلات قرار بگیرد. برای این منظور باید قبل از اینکه مسائل مالی در زندگی مشترکتان به معضل تبدیل شود، آن را مورد توجه قرار دهید.
اگر یکی یا هر دوی شما، راجع به مسائل مالی بحث و مشاجره میکنید، نشان میدهد که در این مورد هنوز نکاتی وجود دارد که خوب حل نشده. در این شرایط باید یکدیگر را قانع کنید که مسئولیت مشکل به عهده هر دوی شماست نه یک نفر. مهمترین نکتهای که وجود دارد، زمانبندی هزینههاست که باید بیشتر به دنبال راهکارهای صلحآمیز باشید تا اینکه ثابت کنید کدام یک از شما درست میگوید.
در رابطه با موضوعات مالی صریح صحبت کنید
در این راه سخت باید همراه هم حرکت کنید. هیچ خرید عمدهای را بدون صحبت کردن با همسرتان درباره آن و رسیدن به توافق دوطرفه انجام ندهید. شاید تعجب کنید که چه تعداد خریدها یی را اگر شب قبل در مورد انجام آنها فکر کرده بودید، انجام نمیدادید! ارتباط برقرار کردن با همسرتان در این مورد بهترین تصمیم است؛ به این ترتیب هر دوی شما در مورد خرید یک چیز معین توافق دارید و مسئولیت آن را میپذیرید.
در خریدن چیزها با وام افراط نکنید
این کار یکی از عوامل مهم وارد آمدن استرس بر رابطه ازدواجی است. مصرف بخش بزرگی از حقوق دریافتی ماهانه برای پرداخت وامها باعث می شود، آرامش شما سلب شود و نتوانید از زندگی با یکدیگر لذت ببرید. بودجه خانواده را با همفکری هم ،تنظیم کنید و این برنامه را رعایت کنید.
از همین امروز برای حل مشکل همراهی کنید
هنگامی عاشق یکدیگر هستید، به تنهایی عمل کردن باعث موفقیت شما نخواهد شد. زوجهایی که زندگی مشترک موفقی دارند، به همراه هم با مشکلات روبه رو میشوند و برای یافتن راه حل تلاش میکنند، و میدانند که تنها راه برای حل یک مشکل مالی همکاری کردن با یکدیگر است.
با همسرتان متحد باشید
برای اینکه سریعتر بتوانید بر مشکلات مالیتان پیروز شوید، لازم است با یکدیگر متحد شوید. برای متحدشدن کافی است هر دوی شما مهارتهایتان را در نظر گرفته و از آنها بهره ببرید. اکثر خانمها تحصیلکرده هستند یا هنری دارند که میتوانند از آن کسب در آمد کنند و به کمک آن مشاغل خانگی خوبی داشته باشند. خیاطی، آرایشگری، پخت شیرینی خانگی و … از این جمله هستند. چه ایرادی دارد که خانم هم با تکیه بر تواناییهایش دست به کار بشود و با همسرش برای شکست مشکلات اقتصادی متحد شود؟
مقایسه منفی نکنید
هیچگاه خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. شما قطعاً از درون زندگی دیگران خبر ندارید و مشکلات آنها را نمیدانید. بهجای مقایسهکردن به فکر زندگی خود باشید و سعی کنید با کمترین امکانات موجود بهترین و شیرینترین لحظات را برای خود بسازید.
برای موفقیتتان جشن بگیرید
هر وقت به موفقیت مالی میرسید برای مثال پرداخت وام را به پایان میرسانید یا راهی برای کم کردن هزینه ها پیدا میکنید، جشن بگیرید. مسئولیتپذیری مالی یک مزیت است. اختصاص دادن زمان به جشن گرفتن با یکدیگر احساسی در شما ایجاد میکند که رسیدن به هدف بعدی حتی دستیافتنیتر است.
منبع: تبیان
رابطه شما، چه یک رابطه جدی عاشقانه باشد چه نباشد، باعث میشود احساس هیجان و خوشبختی در زندگی کنید. ولی بسیاری افراد فقط بخاطر ترس از تنهایی در روابط ناراحتکننده میمانند، حتی اگر آن رابطه قادر به برطرف کردن نیازهایشان نباشد.
هرکس نیاز به احترام، محبت و عشق در رابطه دارد ولی اگر طرفتان قادر به تامین اینها برای شما نباشد، شاید بهتر باشد به ادامه این رابطه بیشتر فکر کنید.
اگر این ۱۰ مشکل را در رابطهتان دارید، محبور نیستید آن رابطه را تحمل کنید.
۱. بیاحترامی کلامی
یک رابطه سالم قبل از هر چیز با احترام متقابل شروع میشود. نباید هیچوقت کسی که بددهنی میکند، تحقیرتان میکند یا باعث میشود به هر ترتیبی احساس ناراحتی کنید را تحمل کنید. حتی اگر با هم وارد بحث و جدل میشوید، این حق را به هیچکدام از شما نمیدهد که با بیاحترامی با هم رفتار کنید.
۲. کنترلگرایی
اگر طرفتان نمیتواند تحمل کند که بدون اینکه به شما تهمت بزند از جلو چشمانش دور باشید، به هیچ عنوان مجبور به ادامه رابطه با او نیستید. هیچوقت نباید کسی را که فکر میکند باید شما را در هر نقطه از زندگیتان کنترل کند تحمل کنید.
۳. بی اعتمادی
اعتماد متقابل برای بقای هر رابطهای لازم است. اگر نمیتوانید به طرفتان اعتماد کنید. یا باید درمورد این موضوع با او حرف بزنید یا قبل از اینکه این بیاعتمادی عمیقتر شود، از آن رابطه بیرون بیایید. در یک رابطه هر دو طرف باید با هم احساس راحتی و آزادی کنند و فقدان اعتماد دوطرفه موجب نابودی یک رابطه خواهد شد.
۴. آویزان بودن
البته احساس خواسته شدن در یک رابطه کاملاً طبیعی است ولی اگر مراقب نباشید ممکن است بیش از اندازه شود. بیشتر افراد از بودن با کسی که در بعضی کارهایش درخواست کمک میکند یا هرازگاهی نیاز به در آغوش گرفتن یا دردودل کردن دارد، لذت میبرند. اینها در رابطه کاملاً طبیعی است، ولی چیزی که طبیعی نیست فرد آویزانی است که به نظر میرسد بدون شما قادر به انجام هیچ کاری در زندگیاش نیست. کسی که هیچ استقلال شخصیتی در کنار شما از خود نشان نمیدهد، یک علامت هشدار است.
۵. اولویت ندادن به شما
بااینکه زندگی به جز رابطه قسمتهای مهم دیگری هم دارد، ولی طرفمقابلتان باید به شما نسبت به مسائل دیگر زندگیاش اولویت دهد. مثلاً اگر او بیشتر از اینکه با شما وقت بگذراند با دوستان خودش است، یعنی رابطهاش با شما را چندان جدی نمیگیرد. هیجوقت لازم نیست کسی که به شما احساس خاص بودن نمیدهد را تحمل کنید. شما شایسته کسی هستید که با شما مثل یک پادشاه یا ملکه رفتار کند.
۶. منفیگرایی
البته منفیگرایی بخشی از هر رابطه در زندگی است ولی نباید به آن درمقابل مثبتگرایی اولویت داد. داشتن نگرش منفی در زندگی منجر به داشتن افکار منفی و در نهایت ذهنی منفی خواهد شد. کسانی که روی نقاط منفی مسائل تمرکز میکنند معمولاً انرژی کمتری دارند، دیگران را بخاطر مشکلاتشان مقصر میدانند و به طور کلی، افراد جالبی برای معاشرت نیستند. هیچوقت با کسی که تا این اندازه منفیهای زندگی را میبیند نمانید چون شما را هم به راه خود خواهد کشاند.
۷. عدم دسترسی احساسی
طرف مقابل شما باید همیشه از نظر احساسی در دسترس شما باشد، درغیراینصورت نمیتوانید یک رابطه موفق با او داشته باشید. اگر احساس ناامنی کند یا برای ابراز احساساتش خجالت بکشد، یعنی مشکلات عمیقی دارد که قبل از وارد شدن به یک رابطه باید به آنها رسیدگی کند.
۸. کسی که به حرفهایتان گوش نمیدهد
هر دو شما باید برای حرف زدن صادقانه و آزادانه با هم احساس راحتی کنید. اگر طرفتان از آن دسته افراد است که فقط خودش حرف میزند طوریکه شما احساس میکنید عقاید و افکار شما هیچ اهمیتی ندارد، یعنی برای شما بعنوان یک انسان ارزشی قائل نیست.
۹. کسی که از رویاها و اهدافتان حمایت نمیکند
وقتی نوبت به آرزوها و اهدافتان میرسد، طرفتان باید بخواهد ۱۵۰٪ از شما حمایت کند. هیچوقت نباید کسی را که به جای تشویق شما در راه رسیدن به اهدافتان، به شما حسادت میکند که سعی میکند موفقیتهای شما را دست کم بگیرد تحمل کنید.
۱۰. بیمسئولیتی
و آخر اینکه نباید هیچوقت کسی که تمایلی به زیر بار مسئولیت رفتن ندارد را تحمل کنید. مسئولیتهای افراد بزرگسال به هیچ وجه شوخی نیست و هر کس باید بتواند میزانی از مسئولیتها و وظایف زندگی را بر عهده بگیرد و برای همه چیز به شما تکیه نکند.
منبع: مردمان
به طور متوسط ده درصد مردان و زنان گرفتار بحران میانسالی میشوند
خریدن لباسهای گرانقیمت، تصمیمهای بزرگ برای خرید یک ماشین یا خانه بهتر، انتقادهای شدید
و ناگهانی از رابطه، تمایل به برقراری رابطه با آدمهای متفاوت و جدید، تمایل شدید برای تغییر ظاهر
و عمل جراحی و بوتاکس؛ این رفتارها در میانسالی به چه معناست؟
بحران میانسالی که با تغییر رفتارهای ناگهانی همراه است برای خیلی از زنان و مردان ۳۵ تا ۵۵ ساله رخ میدهد.
این بحران که در بیشتر مواقع هزینههای مالی و روحی فراوانی نیز تحمیل میکند
حفرهای عمیق در میزان پس انداز و بازنشستگی و همچنین ارتباط عاطفی افراد با شریک زندگی خود و اعضای خانوادهاش ایجاد میکند.
به طور متوسط۱۰ درصد مردان و زنان گرفتار بحران میانسالی میشوند؛ بحرانی که میتواند بسیار دردناک باشد
.بسیاری از افراد میتوانند راه خود را در بحران میانسالی پیدا کنند بدون اینکه دچار مشکل شوند
اما برای عدهای یافتن راهی که تعادل را به زندگی بازگرداند کار دشواری است.
مفهوم «عبور از جوانی» برای خیلی از مردم چالش برانگیز، دردناک و ناامید کننده است.
ترس از دست دادن شور جوانی و سلامت و زیبایی و رفاه به نگرانی روزمره افراد تبدیل میشود،
احساساتی که گویی راهی برای خلاصی از آنها وجود ندارد.
این اصطلاح ابتدا در سال ۱۹۶۵ به کار رفته شد و روانشناسان فرویدی مانند کارل یونگ از آن استفاده میکردند.
به طور کلی بحران میانسالی توصیفی برای دورهای از زندگی است که فرد از دوره جوانی وارد دوره تازه میانسالی و پیری میشود.
در این دوره هر فردی دستاوردها، اهداف و آرزوهایش را ارزیابی میکند اما ارزیابی آنچه گذشته و آنچه پیش رو است برای همه کار سادهای نیست.
کسی که دچار بحران میانسالی میشود بسیاری از اهداف و آرزوهایش را خلاف آنچه تصور میکرده است مییابد
و نسبت به آینده پیش رو نیز بسیار نگران است.هم زنان و هم مردان دچار بحران میانسالی میشوند
اما تجربه آنها در این زمینه بسیار متفاوت است.
مردها اغلب بر دستاوردهای خود تمرکز میکنند و ناکامیهای زندگی باعث ناامیدیشان میشود
در حالی که زنان به شدت دچار بحران ظاهر و جذابیتهای جنسی میشوند
و اغلب نگران این مساله هستند که پس از اینکه وظایف مادریشان تمام شود چه باید بکنند.
البته بخش زیادی از آنچه این بحران میانسالی را رقم میزند باورهایی است که جامعه به زنان و مردان خود القا کرده است.
نگرانی زنان از ظاهر خود به شدت به کلیشههای جنسیتی وابسته است
همانگونه که برای مردان نیز اینچنین است.افرادی که توانستهاند مطابق با احساسات، نیازها و خواستههایشان پیش بروند
کمتر دچار بحران میانسالی میشوند و پیر شدن برای آنها بسیار آسانتر است.
هرچه دشواریهای زندگی در جوانی بیشتر باشد مواجهه با پیری دشوارتر میشود،
گذر زمان، از دست رفتن فرصتها و ناکامیهای زیاد باعث تشدید بحران میانسالی میشوند.
این موارد باعث احساس اندوه، ملال و ندامت هستند.
به طور کلی بحران میانسالی میتواند شدید باشد یا کم و یا ممکن است سلامت روانی و جسمی فرد را به خطر بیندازد.
کسی که دچار بحران میانسالی است ممکن است برای بازیابی کودکی از دست رفته به دنبال رویای کودکیاش باشد.
بنابراین او هزینههایی را به خود، شریک زندگی و خانوادهاش تحمیل میکند که با واقعیتهای زندگی او هماهنگی ندارد
مثلا ممکن است به فکر خریدن یک ماشین گرانقیمت بیفتد چون این رویای کودکی او بوده است.
علاوه بر این عادتهای زندگی او تغییر میکنند. او در تصمیمگیری دچار مشکل میشود
و بدون دلیل دچار خشم و عصبانیت یا بیقراری میشود.
در رابطه عاطفی نمیتواند احساساتش را کنترل کند، ابراز احساسات عجیبی دارد و یا ممکن است از هر صمیمیت عاطفیای گریزان باشد.
نشانه بارز و مهم بحران میانسالی وسواس زیاد نسبت به ظاهر خود است.
ممکن است متوجه شوید که همسرتان به کلی شیوه لباس پوشیدناش را تغییر داده
و لباسهای بسیار متفاوتی میپوشد یا علاقه زیادی به آرایش پیدا کرده و نسبت به اصلاح صورتش حساس است.
نیاز به حفظ جذابیت باعث میشود او دائما از شما درخواست کند که زیباییاش را تائید کنید
و یا شما را وادار کند در ایجاد تغییرات عمده ظاهری او را همراهی کنید.
نکته دیگری که در بحران میانسالی دیده میشود تغییر دوستان قدیمی و قطع ارتباط با افراد خاصی است.
در این میان فردی که دچار بحران میانسالی است حتی از شریک زندگی خود میخواهد که روابطش را تغییر بدهد
یا او را متهم به پیری میکند و با انتقادهای شدید تلاش میکند رفتار شریک زندگیاش را نیز تغییر بدهد
و او را آنگونه که آرزو دارد جوان نگه دارد.
ناامیدی از آینده نیز مساله تازهای است که در بحران میانسالی دیده میشود.
او هیچ چشم اندازی برای آینده نمیبیند و تلاشهایش برای بهبود زندگی را از دست میدهد.
فکر کردن زیاد به مرگ نیز از عوارض بحران میانسالی است که مانع امید به آینده میشود
افرادی که دچار بحران میانسالی هستند تمایل زیادی به ترک رابطه دارند
و ممکن است رابطههای موازی را تجربه کنند و یا بخواهند طلاق بگیرند.
آنها به دنبال فرد تازهای برای دریافت احترام، محبت و توجه هستند و آنچه در رابطه دارند را ناکافی، ناامید کننده و اشتباه میدانند.
همچنین برای برخی از افراد افسردگی همراه با بیانگیزگی شدید است.
کاری که همیشه با علاقه انجام میدادند را بسیار کسالت بار و نفرت انگیز میدانند
یک نشانه رایج دیگر در این افراد متهم کردن دیگران است.
آنها والدین، شریک زندگی خود، دوستان و همکاران خود را برای آنچه اتفاق افتاده است مقصر میدانند
و گمان میکنند همه فقط به آنها آسیب زدهاند
و آنها را از رویاها، خواستهها و زندگی واقعی خود دور نگه داشتهاند.
تجربههای تلخ گذشته، مرگ عزیزان، جدایی، آشیانه خالی و هر نوع مسالهای که آنها را دچار ضایعه روحی کند نیز در تشدید این بحران اثر دارند.
با همسرتان درباره افکار و احساساتتان حرف بزنید
ـ اگر احساس میکنید دچار بحران میانسالی شدهاید یا شریک زندگیتان درگیر این مساله است
پیش از هر اقدامی باید با افزایش دانش و آگاهی خود درک درستی از مسالهای که با آن روبهرو هستید پیدا کنید.
ـ قبل از ایجاد هر تغییر اساسی در زندگیتان ابتدا خوب فکر کنید.
خریدن چیزهای گران، تغییرات ظاهری یا ترک رابطه مسائل مهمی هستند که نمیتوانید آنها را بخاطر شرایط روحی خود رقم بزنید.
خوب فکر کنید و خوب تصمیم بگیرید.
ـ کنار آمدن با این شرایط و مقابله با آن کار بسیار دشواری است.
تصمیمگیری و فکر کردن در این وضعیت سخت است
بنابراین برای پیشگیری از هر نوع حرکت و رفتار انتحاری ابتدا با یک متخصص و مشاور در مورد آنچه در فکرتان میگذرد حرف بزنید.
ـ افکار و احساسات را در جهت مثبتی به کار بگیرید.
همه چیزهایی که شما را دچار بحران میانسالی میکنند لزوما بد نیستند.
اگر از این تغییرات فکری آگاهانه و هوشمندانه استفاده کنید حتی نتایج بهتری به دست میآورید که برای بهبود رابطه و کارتان موثر است.
ـ از افکاری که آزارتان میدهند بیرون بیایید.
با شروع فعالیتهای جدید، آموزش مهارتها تازه و سفر یا مطالعه برای خود جایگاه امن بسازید.
ـ با همسرتان درباره افکار و احساساتتان حرف بزنید.
از او کمک بخواهید و خود را در مقابل هم احساس نکنید.
حالا که درک بهتری از وضعیت خود پیدا کردهاید به خوبی میدانید که مشکلاتی که در رابطهتان به وجود آمده ممکن است واقعی نباشند
و برآمده از بحران میانسالی باشند.
در هر صورت حتی اگر مشکل حل نشده در رابطه دارید باید آن را صرف نظر از این بحران تازه حل کنید و راه حل درستی برایش پیدا کنید.
منبع: سلامت نیوز
کاهش میل جنسی از نظر پزشکی نوعی اختلال جنسی است که موجب میشود فرد علاقهای به رابطه جنسی نداشته باشد.
این مشکل میتواند در نقطهای از زندگی افراد، چه مرد و چه زن، رخ دهد.
عوامل فیزیکی و روانشناسی متعددی در ابتلا به این مشکل موثر است که در اینجا به مهم ترین آنها اشاره شده است.
ممکن است فردی بتواند در عین حال که دچار اضطراب است، بسیاری از کارهای زندگی خود را به خوبی انجام دهد اما بدون شک درخصوص رابطه جنسی، دچار مشکل می شود.
استرس شغلی، مشکلات مالی، مراقبت از فردی بیمار از اعضاء خانواده و دیگر عوامل استرس زا، موجب کاهش میل جنسی می شود
برای اینکه بتوان اضطراب را مهار کرد باید تکنیک های کنترل اضطراب را آموخت و یا از مشاوره های سودمند استفاده کرد.
مشکلات ارتباطی حل نشده بین همسران، یکی از مهلک ترین عوامل موثر در کاهش میل به رابطه جنسی است.
به ویژه در زن ها، احساس صمیمیت کردن، عامل مهمی در برقراری رابطه جنسی است
اما بحث و جدل، ارتباط ضعیف، خیانت، عدم اعتماد و دیگر مسائلی که مانعی بر سر صمیمیت است، می تواند منجر به کاهش علاقه به رابطه جنسی شود.
افرادی که از نوشیدنی های الکلی استقبال می کنند، کمتر در برقراری رابطه جنسی موفق هستند
برخی از مردم بر این باورند که نوشیدنی الکلی آنها را به ارتباط جنسی علاقه مند می کند،
اما الکل روی واکنش های مناسب شان اثر منفی می گذارد و نمی توانند برای خود و شریک جنسی شان، رابطه مناسبی داشته باشند
همچنین الکل سبب ضعیف شدن عروق خونی و اعصاب درگیر در نعوظ می شود.
برخی از افراد به دلیل کم خوابی- دیر به رختخواب رفتن و خیلی زود از خواب برخاستن- گرفتار کاهش میل جنسی می شوند.
گاهی اوقات بی خوابی های مکرر و یا آپنه در خواب، باعث می شود که فرد احساس خستگی دایمی کند و همین مساله علاقه او را به برقراری رابطه جنسی از بین می برد.
سرپرستی و کاهش میل جنسی
نگهداری از کودک خردسال یکی از دلایلی است که پدر یا مادر را به داشتن رابطه جنسی بی علاقه می کند.
البته خود سرپرستی، مشکلی محسوب نمی شود. در واقع نداشتن زمان هنگام مراقبت از بچه، تا اندازه ای از صمیمیت کاسته و به تدریج میل جنسی را کاهش می دهد
بنابراین زن و مرد باید هراز گاهی برای مراقبت از فرزند یا فرزندان کوچک خود، از کسی کمک بگیرند و برای کنار هم بودن، وقت بخرند.
مصرف برخی از داروها می تواند فرد را به رابطه جنسی بی علاقه کند.
داروهایی مانند داروهای ضدافسردگی، فشار خون، آنتی هیستامین، شیمی درمانی، داروهای ضد ویروس ایدز،
درمان کننده های پروستات، معالجات هورمونی و قرص های ضدبارداری می توانند میل جنسی را کاهش دهند.
تعویض دارو و یا تغییر میزان مصرف آن می تواند این مشکل را برطرف کند.
اگر فرد نسبت به ظاهر و اندام خود احساس خوبی نداشته باشد و از این نظر از اعتماد به نفس پایینی برخوردار باشد، مثلا احساس کند خیلی چاق است (حتی اگر اینطور نباشد)، ممکن است نتواند در رابطه جنسی مناسب رفتار کند
زن و شوهر باید یکدیگر را مطمئن کنند که در هر وضعیتی که باشند، باز هم مورد توجه یکدیگرند.
همچنین افراد باید روی اعتماد به نفس خود کار کرده و آن را افزایش دهند.
بیش از حد چاق بودن، موجب عدم لذت از فعالیت جنسی و ایجاد مشکلاتی در عملکرد می شود.
البته دلیل اصلی آن هنوز کاملا مشخص نیست اما ممکن است به اعتماد به نفس، روابط مملو از نارضایتی، اثر برخوردهای نامناسب دیگران نسبت به چاقی فرد و دیگر مسائل روانشناختی مربوط باشد.
ناتوانی جنسی و کاهش میل جنسی
ناتوانی جنسی، نوعی اختلال جنسی است که منجر به کاهش میل جنسی می شود
در واقع افرادی که دچار این مشکل می شوند، از ترس اینکه مبادا نتوانند از پس رابطه به خوبی برآیند، علاقه ای به ارتباط نشان نمی دهند.
هورمون تستوسترون، در حفظ رابطه جنسی موثر است. هرچه مردها مسن تر می شوند، مقدار هورمون تستوسترون در آنها کم می شود.
البته تمام مردان دچار کاهش میل جنسی نمی شوند. ولی برای برخی از افراد این اتفاق می افتد.
این هورمون در زن ها هم تمایل به رابطه را افزایش می دهد اما تعادل هورمونی در آنها به مراتب پیچیده تر از مردهاست و عوامل بسیار دیگری دخیل هستند.
هنوز هم مشخص نیست که آیا درمان تستوسترون در زن ها همانند مردها، موثر و ایمن هست یا خیر.
افسردگی و کاهش میل جنسی
اصلا به نظر منصفانه نمی آید. زیرا داروهای ضدافسردگی موجب کاهش میل جنسی می شوند و خود بیماری افسردگی هم چنین اثری دارد.
بنابراین باید با کمک مشاوران زبده، مشکلات افسردگی تان را حل کنید تا دوباره به رابطه جنسی علاقه مند شوید.
یائسگی و کاهش میل جنسی
بیش از نیمی از زن ها پس از یائسگی، با وجود اینکه می دانند باید زندگی جنسی شان را فعال نگه دارند، علاقه ای به ایجاد رابطه جنسی ندارند.
علایم یائسگی، همچون خشکی واژن و درد هنگام رابطه جنسی موجب کاهش میل جنسی در آنها می شود. البته تغییرات هورمونی، فقط بخشی از مشکل است.
تصور آنها از بدن و ظاهرشان، از اعتماد به نفس شان کاسته و در عین حال داروهایی که به دلایلی مجبور به مصرف آنها هستند، نیز باعث می شوند که علاقه شان را به رابطه جنسی از دست بدهند.
صمیمیت بسیار کم و کاهش میل جنسی
رابطه جنسی بدون صمیمیت، قاتل داشتن رابطه جنسی سالمی است. همسران به جای به سرعت برقرار کردن رابطه، بهتر است زمانی را برای صمیمی شدن با یکدیگر بگذرانند.
باید یاد بگیرند که بدون اینکه مجبور باشند ارتباط جنسی داشته باشند، می توانند نسبت به هم عشق بورزند
منبع: زندگی آنلاین
اگر به دنبال رابطه ای پایدار و سالم هستید باید قبول کنید که گاهی حق با طرف مقابل است و اشتباهات خود را بپذیرید.
به گزارش آلامتو و به نقل از آی بانو؛ چنانچه در زمره افرادی هستید که اغلب متهم به داشتن حالت تدافعی هستید، منطقی است که باز هم حالت تدافعی به خود بگیرید. اما با این وجود توجیه و تأیید این احساس، به گفتهی سخنگوی انستیتوی گاتمن، زک بریتل، هشداری در برابر حالت دفاعی است. در واقع، تقلیل حالت تدافعی مانعی در برابر فروپاشی روابط است.
طبق نظر بریتل، حالت تدافعی ناشی از عدم توانایی در پذیرش مسئولیت است. هنگامی که شخص رفتاری تدافعی دارد، یا مسئولیت کارهای خویش را نمی پذیرد و یا بیش از حد تمام مسئولیتها را بر عهدهی خویش میداند. در هر دو مورد، این رفتارها کاملاً مخرب روابط هستند.
بریتل میگوید، حالت تدافعی شدید، همچون نابینایی مزمن است. افرادی که با یکدیگر رابطه دارند، باید تا حدودی سازگار باشند. اما نکته اینجاست که اگر فرد نابینا باشد، میتواند از عهدهی برخی امور برآید، حتی مبلمان را جابهجا کند و احتمالاً خط برل را یاد بگیرد. اما مشکل افرادی که حالت تدافعی دارند این است که رفتار آنها شایسته نیست و مهمتر اینکه، رفتارشان روابطشان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
در واقع این تاثیر به قدری موثر است که انستیتوی گاتمن رفتار دفاعی را یکی از قاتلین روابط پیشبینی میکند. بریتل معتقد است، این امر ناشی از آن است که، وقتی یکی از طرفین رابطه حالت تدافعی دارد، فضایی برای حضور طرف مقابل باقی نمیگذارد، که منجر به نابودی رابطه میگردد.
ریشه اینگونه مشکلات عموماً به گذشتهی فرد بازمیگردد. بریتل معتقد است که افرادی که در بحثها حالت تدافعی به خود میگیرند در محیطی پرورش یافتهاند که احساس میکردند دائماً باید خود را به دیگران اثبات کنند.
او میگوید، ما حالت تدافعی به خود میگیریم، چون احساس میکنیم به ما حمله شده است. شاید واقعاً حملهایی در کار نباشد، اما اینگونه احساس میکنیم. با این وجود یاد میگیریم که کاملاً امنیت نداریم یا اصلاً امنیت نداریم. پس حالت تدافعی به خود میگیریم.
شناخت ریشه حالت تدافعی نیز به تقلیل این حالت کمک میکند. در عین حال، افرادی که با یکدیگر رابطه دارند نیز میتوانند به طرف مقابل خود کمک کنند تا طی فرایند صبر، درک و پذیرش مسئولیت این حس را تحت کنترل خود درآورند. بریتل معتقد است، بهترین روش برای غلبه بر این عادت ناخوشایند، پذیرش مسئولیت اموری است که واقعاً باید برعهده شماست و نه بیش و کمتر از آن.
همچنین با برقراری ارتباطات استوار و قابل اطمینان میتوان حالت تدافعی را تحت کنترل درآورد.
با فردی قابل اعتماد که عاشقش هستید، رابطه برقرار کنید و اجازه دهید که نقش آینه را برایتان ایفا کند و از این بابت سپاسگذار باشید.
دربارهاش حرف بزنید
بحث درباره نحوه تربیت و شیوه آموزش و راهکارهای آن موضوعی است که باید پیش از تولد و حتی پیش از شروع رابطه به آن میپرداختید. با این حال هیچ وقت برای حل مشکلات، سوءتفاهمها و یا اختلافات دیر نیست. برای رسیدن به یک درک مشترک حرف زدن درباره دیدگاهها و برداشتهای شخصی یک ضرورت است. آنچه شما برای تربیت فرزندتان در نظر دارید به احتمال زیاد به تجربه شخصی شما از شیوه و عملکرد والدین خودتان، دانشی که در این زمینه دارید و احساساتی که به عنوان یک والد با آن درگیر هستید مربوط است. بدون شک برای همسرتان نیز همینطور است. هنگام گفتگو درباره این موضوع همواره این نکته را در نظر داشته باشید که شاید نظرتان اشتباه باشد و راهکار و روش والد دیگر بهتر باشد. یادتان باشد وقتی بحث و اختلافی وجود دارد رسیدن به یک توافق صددرصد غیرممکن است. اما همیشه حد وسطی وجود دارد که هر دو میتوانید در آن نقطه بایستید.
قوانین مشترک بسازید
اگر دیدگاه شما این است که «همه چیز باید همانطور باشد که من میگویم وگرنه به مشکل برمیخوریم» در واقع همیشه باید آماده یک شکست بزرگ باشید. این رویکرد عجیب به ویژه در تربیت و آموزش باعث میشود که تعامل سالم را با دیگران از دست بدهید، دیگری را درک نکنید، یکدیگر را اشتباه بفهمید و دائما با هم دعوا کنید.
شما نمیتوانید تعیین کننده همه چیز باشید چون این منصفانه نیست و از طرف دیگر اگر شریک زندگیتان با آن موافق نباشد بالاخره این قوانین یک طرفه زیرپا گذاشته میشوند. اگر واقعاً دغدغه تربیت فرزندتان را دارید و در عین حال نیاز به همراهی و کمک همسرتان دارید باید در تدوین قواعد تربیتی از مشارکت والد دیگر هم استفاده کنید. این قواعد و اصول در تربیت فرزند چیزهای بسیار سادهای هستند اما تفاهم بر سر آنها در یک تربیت صحیح و احساس رضایت کلی شما نقش مهمی دارد. برای شروع از قوانین بسیار ساده استفاده کنید؛ در مورد ساعت خواب کودک، بازی کردن، نوشتن تکالیف و تغذیه کودک به توافق برسید و قوانین را وضع کنید. به مرور زمان میتوانید درباره مسائل مهمتر تربیت فرزند نیز با همدلی و همکاری بیشتری به توافق برسید.
نتیجه خوب و بد را بپذیرید
برای درک این مسأله که چقدر داشتن توافقات اولیه برای تربیت فرزندتان مهم است باید به این نکته توجه کنید که نقض این توافقات که بر اساس مجموعهای از قواعد ساخته میشوند میتواند تبعاتی داشته باشد که هم در رابطه شما تأثیر دارد و هم میتواند قدم اشتباهی در زندگی فرزندتان باشد. اگر شما یا همسرتان نمیخواهید به این توافق برسید باید تبعات آن را بپذیرید. اگر شیوه تربیت شما با هم کاملا متفاوت باشد تنشهای شما بسیار بیشتر خواهد بود. بعضی از والدین سهلگیرند و وقتی اشتباهی برای فرزندشان رخ میهد فقط خود کودک را مسئول آن میدانند. اما برای بسیاری از والدین اینطور نیست. اشتباه فرزند میتواند نتیجه عملکرد والدین باشد.
همه اختلاف و تنشی که وجود دارد برای تربیت بهتر فرزند است در غیر اینصورت اصلاً نیازی نیست وارد این نزاع شوید. اگر مسأله شما تربیت درست فرزندتان است کاری را بکنید که واقعاً به نفع اوست. البته هر والدی در این میان گمان میکند راهی که میرود در جهت خیر و صلاح فرزند است. واقعیت این است که شناخت خیر دیگران به ویژه خیر فرزند کار چندان سادهای نیست. زیرا ممکن است آنچه یک والد به عنوان خیر فرزند در نظر میگیرد بر اساس یک باور یا تجربه شخصی اشتباه شکل گرفته باشد. در این موارد به جای ثابت کردن این که راه و شیوه شما بهتر است و به خیر فرزندتان نزدیکتر است و فقط برای اینکه به یک توافق مشترک برسید تا نزاع کمتری با هم داشته باشید از یک کارشناس و یک شخص آگاه سوم کمک بگیرید. آیا نمیتوانید به توافق برسید که چه باید بکنید؟ ازیک کارشناس بپرسید چه چیزی برای فرزندتان بهتر است، راه کدامتان درست است و بهترین روش چیست و همان را به عنوان گزینه بهتر در پیش بگیرید.
پشت پرده بجنگید
در شرایطی که والد رفتار خشونتآمیز و ناهنجاری علیه فرزندتان ندارد بهتر است پشت پرده درباره عدم توافق و تفاهم حرف بزنید. هر تصمیمی که مربوط به بچههاست و خود آنها هیچ نقش مستقیمی در تصمیمگیری ندارند نباید با حضور آنها انجام شود. فرزندتان لازم نیست بداند که شما در مورد نحوه تربیت او با هم اختلاف نظر دارید زیرا این میتواند ابزاری به دست او علیه شما و همسرتان باشد.
همیشه طوری رفتار کنید که او، والدینش را همراه و همعقیده بداند. در برابر فرزندتان با هم مخالفت نکنید و خود را همعقیده نشان بدهید. همیشه وقت دارید بحثها و اختلافنظرها را پشت پرده و در یک تعامل دونفره مطرح کنید و راه حلی برایش پیدا کنید.
انعطاف پذیر باشید
روش شما در تربیت و آموزش نیاز به انعطافپذیری دارد. در دورههای مختلف و با توجه به شرایط متفاوتی که وجود دارد شما نیاز به بازنگری به روشها و اهداف خود در تربیت فرزندتان دارید. بنابراین بسیار ضروری است که هرچقدر هم به روش خودتان اعتقاد دارید در برابر آن انعطافپذیر باشید. به فکر و نظر همسرتان فکر کنید. همیشه این احتمال وجود دارد که اشتباه کنید. شریک زندگیتان هم ممکن است تغییر کند. با انعطافپذیری و کمی هم تحمل نظر مخالف میتوانید بیشتر به نفع فرزندتان حرکت کنید.
شانس دوباره بدهید
هرکسی ممکن است اشتباه کند. شاید روش همسرتان در یک یا چند مسأله تربیتی اشتباه بوده باشد. او ممکن است در یک موقعیت خاص بد رفتار کرده باشد. اگر واقعاً میخواهید مشکلی را حل کنید به شریک زندگیتان این فرصت را بدهید تا زمانی که متوجه اشتباهش شد آن را اصلاح کند. یک یا چند اشتباه را تعمیم ندهید. مسائل شخصی و مشکلات رابطه خود را وارد این موضوع نکنید و به خودتان یادآوری کنید که او یک همراه و یک والد است نه یک دشمن یا غریبه! والدین گاهی فراموش میکنند که بنیان یک خانواده را شکل دادهاند و هر دو حق اظهار نظر، تصمیمگیری، هدایت و تربیت فرزندشان را دارند. با ایجاد تنش در رابطه خود یک الگوی اشتباه برای فرزندتان نباشید. هرچقدر بیشتر ببخشید و انعطاف پذیر باشید موفقتر خواهید بود. برای حل مشکلی که وجود دارد به خواندن یک یا چند یادداشت مشابه اکتفا نکنید. بیشتر مطالعه کنید و اگر لازم است از کمکهای تخصصیتر بهره بگیرید.
وی با اشاره به اینکه برخی زوجین در زمان نامزدی به بهانه های متفاوت و به صورت مدام با یکدیگر قهر می کنند، تصریح کرد: در زمان قهر سعی کنید برای پایان دادن به اختلافات پیش قدم باشید، زیرا گاهی قهر به مدت طولانی به مشکلات بزرگتر و حادتر دامن میزند.
این مشاوره خانواده با اشاره به اینکه زوجین از ورود دیگران به حریم خصوصی خانواده خود باید جلوگیری کنند، تاکید کرد: در زمان ازدواج تمام وقت خود را برای خانواده بگذارید و برای تحکیم بنیان آن از رفتن به مهمانی های دوستانه و مسافرت های مجردی خودداری کنید.
وی با بیان اینکه گاهی اعتیاد همسر باعث ایجاد مشکلات جدی در خانواده می شود، تاکید کرد: هنگام بروز مشکلاتی نظیر اعتیاد همسر، هرگز بدون مشورت با بزرگترها و یا مشاوره زندگی خود را ترک نکنید.
ناطقی به دیگر دلایل طلاق اشاره کرد و ادامه داد: مشکلات معیشتی، بیماری روانی همسر، سوء رفتار همسر، ازدواج تحمیلی، دخالت اطرافیان، خیانت، شک و بی اعتمادی نسبت به همسر از دیگر دلایل جدایی زوجین به شمار میروند.
این مشاور خانواده در پایان یادآور شد: زوجین برای حل مشکلات زندگی باید تلاش کنند نه اینکه زندگی خود را رها کرده و حرف از جدایی بزنند.
مهمترین نکات درباره رابطه زناشویی بعد از افزایش سن
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۳۰
مردان مسنتر ممکن است که گاهی اوقات در رسیدن به اوج لذت جنسی دچار مشکل شوند. اگر با چنین اتفاقی مواجه شدید، نباید بیش از حد برای دستیابی به این حالت تلاش کنید.
یکی از عوامل اصلی که فعالیت جنسی را در مردان مسنتر دچار مشکل میکند، کاهش سطح هورمون تستوسترون در بدن آنان است. پایین آمدن سطح هورمون تستوسترون میتواند بر عملکرد جنسی تاثیر منفی بگذارد، اما قضیه فقط به این مساله محدود نمیشود. این اتفاق میتواند مردان را با از دست دادن میل جنسی، اختلال در نعوظ، از دست حافظه، خستگی مزمن، از دست دادن قدرت بدنی و افزایش وزن مواجه کند. بنابراین، مردان در صورت مواجه شدن با هر کدام از مشکلات ذکرشده، باید به پزشک مراجعه کنند تا مانع از تشدید آنها شوند.
مرجع : سلامتیسم
دکتر حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک درباره این که افراد دیابتی چطور میتوانند مشکلات جنسی خود را به حداقل برسانند به جامجم میگوید: رابطه جنسی معمولا به دو بخش تقسیم میشود یکی میل جنسی و دیگری عملکرد جنسی است. میل جنسی به عملکرد مغز و رابطه عاطفی زوجها بر میگردد و عملکرد جنسی علاوه بر رابطه احساسی و عملکرد مغز تحت تاثیر عضوهای بدن و اندامهای جنسی نیز هست. کسی که از دیابت رنج میبرد نمیتواند عملکرد جنسی خوب و مناسبی داشته باشد.
وی میافزاید: البته داروهایی که افراد برای دیابت استفاده میکنند نیز عوارضی در پی دارد، بخصوص این که مجبورند این داروها را به مدت طولانی مصرف کنند.
آقایان بیشتر آسیب میبینند
معمولا اختلال روابط زناشویی هر دو جنس را درگیر میکند، اما شکایت آقایان در این زمینه بیشتر است و آنها نمیتوانند به شکل مطلوبی شریک جنسی خود را ارضا کنند.
دکتر محمدی با بیان این مطلب تاکید میکند: این مساله معمولا باعث اختلال در عملکرد جنسی آقایان میشود و نعوظشان دچار مشکل میشود یا دیر به ارگاسم میرسند. همچنین مردان دیابتی 10 تا 15 سال زودتر از سایر مردان به ناتوانی جنسی دچار میشوند.
مردان مبتلا به دیابت، علاوه بر احتمال ابتلا به ناتوانی جنسی، ممکن است به اختلالهای جنسی دیگری از قبیل بیماری پیرونی، زودانزالی، دیرانزالی، برگشت انزال به عقب و بیمیلی جنسی نیز مبتلا شوند. بخشی از این عوارض به پیشرفت بیماری دیابت و بخشی دیگر نیز به عوارض داروهایی مربوط است که بیمار برای کنترل عوارض دیابت مصرف میکند.
این روانپزشک میافزاید: مردان مبتلا به دیابت به علل مختلفی به ناتوانی جنسی دچار میشوند. درگیری اعصاب محیطی، تنگی عروق و بویژه اختلال عملکردی پوشش داخلی رگها موسوم به اندوتلیوم که نقش عمدهای در نعوظ اندام تناسلی مرد ایفا میکند، پرفشاری خون و نارسایی مزمن کلیهها ناشی از دیابت همگی به بروز و تشدید اختلالات جنسی در مردان میانجامد.
دیابت بر سلامت جنسی زنان چه تأثیری میگذارد؟
به گفته دکتر محمدی، دیابت سبب بروز عوارضی بر اعصاب میشود. دیابت با تخریب اعصاب اندام تناسلی سبب میشود فرد بسختی به ارگاسم (اوج لذت جنسی) برسد. همچنین سبب خشکی واژن و مقاربت دردناک میشود. آسیب در حین مقاربت و ترس از افت قندخون نیز سبب کاهش اعتماد به نفس زنان مبتلا به دیابت میشود. چنانچه از پمپ انسولین استفاده میکنند نگرانی از محل قرار گرفتن پمپ در هنگام مقاربت یکی دیگر از عوامل بازدارنده محسوب میشود.
وی توضیح میدهد اولین استراتژی برای بهبود ارتباط جنسی، کنترل قندخون است؛ اما حتی زنانی که قند خونشان را بخوبی کنترل میکنند باز هم با چالشهایی در رابطه با مسائل جنسی روبهرو هستند.
خشکی واژن دیابتیها، مشکلی قابل رفع
بیشترین مشکلی که زنان دیابتی در ارتباط جنسی با همسر خود از آن رنج میبرند، خشکی واژن است. در واقع مشکلات احساسی نظیر افسردگی و تخریب اعصابی که مسئول نرمی و روانی واژن هستند، سبب بروز این مشکل میشود.
به گفته دکتر محمدی، خشکی واژن یک سیکل دردناک است. چنانچه خانمی هنگام مقاربت به علت خشکی واژن درد داشته باشد، در مقاربت بعدی نیز انتظار درد را دارد و به دلیل ترس از درد خود را منقبض میکند که خود سبب ایجاد خشکی و درد بیشتر میشود.
وی میافزاید: خشکی واژن در زنان دیابتی علاوه بر تخریب اعصاب میتواند به دلیل عفونت قارچی نیز باشد که این موضوع به دلیل کنترل ضعیف قند خون بخصوص در زنان مبتلا به دیابت نوع 1 بروز میکند.
در زنان مسنتر یائسگی و نوسانات هورمونی نیز نقش مهمی در ایجاد این حالت دارد. چنانچه نشانههای عفونت قارچی نظیر، خارش واژن، سوزش یا درد هنگام مقاربت یا هنگام ادرار وجود داشت باید از داروهای ضدقارچ برای کاهش این علائم کمک بگیرید.
درمان قطعی اختلالات جنسی دیابتیها ممکن است؟
بهتر است افرادی که دیابت دارند با کنترل قندشان این مشکل را برطرف کنند و در این شرایط، قطعا بهترین راهکار، پیشگیری است.
البته طیف گسترده و متنوعی از درمانهای دارویی خوراکی، تزریقی و حتی وسایل کمکی وجود دارد که بیماران با مراجعه بموقع به درمانگران اختلالات جنسی میتوانند با تجویز آنها از این درمانها و نیز مشاورهها و تمریناتی که برای بهبود سلامت جنسی وجود دارد بهرهمند شوند.
افسردگی، موثر در کاهش میل جنسی
معمولا کنترل ضعیف قند خون، سبب کاهش میل جنسی میشود. همچنین افسردگی که میان زنان از مردان بیشتر است علت دیگر کاهش میل جنسی است. برخی اوقات داروهای ضد افسردگی نیز میتوانند سبب سرکوب میل جنسی شوند.
اگر احساس افسردگی یا اضطراب شما بیش از دو هفته به طول انجامید با پزشک خود مشورت کنید. مشاوره، دارو یا کاهش استرس میتواند به فرد کمک کند. چنانچه فرد از داروهای ضد افسردگی استفاده میکند و تصور میکند این داروها سبب کاهش تمایل او به ارتباط جنسی شده، باید با پزشک خود در مورد تغییر دارو و استفاده از داروی دیگری که عوارض جانبی کمتری روی تمایلات جنسی داشته باشد، مشورت کند.