وی با اشاره به اینکه برخی زوجین در زمان نامزدی به بهانه های متفاوت و به صورت مدام با یکدیگر قهر می کنند، تصریح کرد: در زمان قهر سعی کنید برای پایان دادن به اختلافات پیش قدم باشید، زیرا گاهی قهر به مدت طولانی به مشکلات بزرگتر و حادتر دامن میزند.
این مشاوره خانواده با اشاره به اینکه زوجین از ورود دیگران به حریم خصوصی خانواده خود باید جلوگیری کنند، تاکید کرد: در زمان ازدواج تمام وقت خود را برای خانواده بگذارید و برای تحکیم بنیان آن از رفتن به مهمانی های دوستانه و مسافرت های مجردی خودداری کنید.
وی با بیان اینکه گاهی اعتیاد همسر باعث ایجاد مشکلات جدی در خانواده می شود، تاکید کرد: هنگام بروز مشکلاتی نظیر اعتیاد همسر، هرگز بدون مشورت با بزرگترها و یا مشاوره زندگی خود را ترک نکنید.
ناطقی به دیگر دلایل طلاق اشاره کرد و ادامه داد: مشکلات معیشتی، بیماری روانی همسر، سوء رفتار همسر، ازدواج تحمیلی، دخالت اطرافیان، خیانت، شک و بی اعتمادی نسبت به همسر از دیگر دلایل جدایی زوجین به شمار میروند.
این مشاور خانواده در پایان یادآور شد: زوجین برای حل مشکلات زندگی باید تلاش کنند نه اینکه زندگی خود را رها کرده و حرف از جدایی بزنند.
مهمترین نکات درباره رابطه زناشویی بعد از افزایش سن
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۳۰
مردان مسنتر ممکن است که گاهی اوقات در رسیدن به اوج لذت جنسی دچار مشکل شوند. اگر با چنین اتفاقی مواجه شدید، نباید بیش از حد برای دستیابی به این حالت تلاش کنید.
یکی از عوامل اصلی که فعالیت جنسی را در مردان مسنتر دچار مشکل میکند، کاهش سطح هورمون تستوسترون در بدن آنان است. پایین آمدن سطح هورمون تستوسترون میتواند بر عملکرد جنسی تاثیر منفی بگذارد، اما قضیه فقط به این مساله محدود نمیشود. این اتفاق میتواند مردان را با از دست دادن میل جنسی، اختلال در نعوظ، از دست حافظه، خستگی مزمن، از دست دادن قدرت بدنی و افزایش وزن مواجه کند. بنابراین، مردان در صورت مواجه شدن با هر کدام از مشکلات ذکرشده، باید به پزشک مراجعه کنند تا مانع از تشدید آنها شوند.
مرجع : سلامتیسم
میزان رضایت زناشویی در زوجهای شاغل چقدر اسـت؟
وقتی که زن و شوهر همزمان شاغل باشند ممکن اسـت در زندگی زناشویی خود دچار مشکلات کوچکی شوند اما این به معنی نداشتن رضایت زناشویی نیست و اتفاقاً میتواند باعث رضایت بیشتر در زندگی زناشویی شود.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ زوجهای هر دو شاغل، بزرگترین گروه خانوادههای غیرسنتی هستند. در این نوع خانوادهها، زن و شوهر هر دو کار و شغل خود را دارند و از درآمد مشترکشان زندگی خانوادگی را اداره میکنند. این الگو با خانوادههای سنتی که در آن شوهر مسئولیت نانآوری خانه را بر عهده دارد و زن صرفاً به خانهداری میپردازد، به صورت کلی متفاوت اسـت.
ازدواج در طول تاریخ شکلهای متفاوتی پیدا کرده، اما هرگز از بین نرفته اسـت. با تغییرات اجتماعی و تغییر در سبک زندگی انسانها، ازدواج نیز تحت تأثیر قرار گرفته اسـت. امروزه به دلایل متعدد، ازدواج زن و مردی که هر دو شاغل هستند، رواج زیادی پیدا کرده اسـت. زندگی زوج هردو شاغل، ساز و کار متفاوتی با زوجهای سنتی که در آنها فقط مرد شاغل و نانآور خانواده تلقی میشود، دارد. این نوع از ازدواجها مزیتها و در عین حال، مشکلاتی را برای هر دو عضو زوج ایجاد میکند. زن و شوهری که هر دو بیرون از خانه کار میکنند، در صورتی که مشکلات ناشی از شاغل بودن توأمان زن و شوهر را بشناسند و راههای رفع و حل آنها را بیابند، میتوانند رضایت زناشویی بالایی را تجربه کنند. در غیر این صورت، ناسازگاریهای زیادی در رابطه آنها شکل میگیرد که باعث ایجاد نارضایتی در همه ابعاد زندگی میشود.
سؤالی که مطرح میشود، این اسـت که تأثیر شیوه زندگی زوجهای دوشغلی بر کیفیت زندگی، روابط زناشویی و رضایت از زندگی خانوادگی و بالاخره بر هویت زن و شوهر چیست؟ به طورکلی، کیفیت زندگی زوجهای هر دو شاغل کاملاً بالاست؛ چراکه کیفیت زندگی، کارکرد نقشهایی اسـت که زن یا مرد ایفا میکنند(مانند خود، والد، کارگر یا کارمند و همسر) و رضایت تجربهشده از سوی زن یا شوهر، یعنی رضایت شغلی، رضایت زناشویی، رضایت شخصی و رضایت خانوادگی. کیفیت زندگی در زوجهای هر دو شاغل، به دلیل وضعیت مالی ناشی از دو درآمد، برای زن و شوهر هر دو بالا و مطلوب اسـت. از نظر زن، اشتغال نیازهای بسیاری را برآورده میسازد، از جمله درگیر شدن با کار، تنوع، چالشانگیزی و قدرت که ممکن اسـت در صرف نقش خانهداری، با همه اهمیتش ارضا نشود. در دید مرد، اشتغال زن و مرد هر دو به معنای ایفای نقشها و تعهدات غیرسنتی اسـت، به ویژه مراقبت از کودک که به پاسخهای تربیتی و عشق و محبت نیاز دارد. به این ترتیب، مرد برای موفقشدن کمتر احساس فشار میکند، زیرا او به تنهایی مسئول رفاه مالی خانواده نیست. این شیوه زندگی بر کیفیت روابط زناشویی نیز اثر مثبت دارد، زیرا در آن تعادل بیشتر از قدرت و تصمیمگیری در مقایسه با روابط سنتی به چشم میخورد. تصمیمگیریهای مشترک موجب احترام بیشتر زن و شوهر نسبت به یکدیگر بر اساس تساوی میشود و آن دو را به یکدیگر نزدیکتر میکند. آنان افزایش ارزش شخصی و ادراک شایستگی خود را تجربه میکنند، چراکه آنان میتوانند مسائل شغلی و غیرشغلی خود را با هم در میان بگذارند و هر دو رابطهای منصفانه را تجربه کنند.
باید توجه داشت که زن و شوهرِ هردو شاغل، زمانی احساس رضایت از زندگی زناشویی دارند که شوهر در کارهای خانه همکاری کند و شغل زن موجب شود درآمد خانواده نیز افزایش بیابد. در این خانوادهها، رضایت زناشویی هنگامی که زن و شوهر از نقش زن در خانه انتظار نقش جنسیتی سنتی دارند، پایین اسـت.
تعارضهای این خانوادهها میتواند شامل تنیدگیهای شغلی، بار کاری زیاد، تعارض نقش و نیز مشکلات مربوط به مراقبت از کودک، نگهداری از بزرگسالان و مسائل مربوط به تعادل میان شغل، خانواده و نیازهای شخصی میشود. در نهایت، فشارهای روانی دارای کیفیت واگیر اسـت و به جنبههای دیگر زندگی فرد نیز سرایت میکند.
تعارضهای کاری و خانوادگی هنگامی به وجود میآید که فشارهای مربوط به نقش و انتظارات در کار و خانواده ناهمساز باشند، مانند زمانی که شرکت در یک نقش، مشارکت در نقش دیگر را غیرممکن میسازد.
تعارضهای مبتنی بر زمان، تعارضهای مبتنی بر فشار روانی و تعارضهای مبتنی بر رفتار (گرینهاوس و دیگران-1987). تعارضهای مبتنی بر زمان عبارت اسـت از اینکه چگونه زمان اختصاصیافته به یک نقش موجب کاهش توجه به نقش دیگر میشود، مانند زمانی که ملاقاتهای کاری با جلسات مدرسه کودک در تعارض اسـت و تعارضهای مبتنی بر فشار روانی عبارت اسـت از ورود نشانههای تنیدگی، مانند خستگی و تحریک پذیری از یک نقش به نقش دیگر. تعارضهای مبتنی بر رفتار عبارت اسـت از ناهمسازی رفتار در یک نقش با نقش دیگر. مانند زمانی که از کارمند در محیط کار، عینی بودن و غیرعاطفی عملکردن و در خانواده، گرمی، عاطفیبودن و نقش پرورشی مورد انتظار اسـت.
انواع گوناگون فشارهای روانی طبیعتاً بر رابطه زن و شوهر درخانواده اثر میگذارد. این فشارهای روانی شامل انتظارات و توقعات شغلی در مقابل انتظارات شخصی و خانوادگی، رقابت میان زن و شوهر، تقسیم کار، ترتیب مراقبت از کودک، تخصیص زمان، مهاجرتهای جغرافیایی مربوط به شغل، شبکههای اجتماعی و حفظ هویت در مقابل پراکندگی هویت خواهد بود.
یافتن پاسخ برای این سؤالات، برای زن و شوهرِ هردو شاغل حیاتی اسـت: کارهای خانه چگونه تقسیم شود؟ چه کسی کاری را و بر اساس چه معیاری انجام خواهد داد؟ چه کسی اختیار و کنترل پول را دارد؟ آیا حساب بانکی جداگانه اسـت یا مشترک؟ حقوق هریک در مصرف کردن پول چیست؟ همسران چگونه باید با جابهجاییهای شغلی کنار بیایند؟ آیا منتقل شدن یکی از زوجین به محل کاری دیگری، راهحلی واقعبینانه اسـت؟ اگر یکی از زوجین در شغلش از دیگری موفقتر باشد، چه پیامدی دارد؟ چگونه زن و شوهر میتوانند بار اضافی و بیرمقی و بریدن از کار را تشخیص دهند و در رفع آن اقدام کنند؟ در موارد اضطراری چه کسی در دسترس خواهد بود؟ آیا تسهیلات مراقبت از کودک در شرایط اضطراری موجود اسـت؟ آیا تسهیلات مراقبت از کودک در دسترس همه اسـت؟ زن یا شوهر برای غنیساختن روابط با همسر چه کارهای خاصی باید انجام دهد؟ سرانجام، منبع فشار روانی و یا تعارض هرچه باشد، هدف زن و شوهر منصف، یافتن راهحل مطلوب برای اشتغال هر دوی آنهاست.
انصاف در روابط زن و شوهری، یعنی تعادل مشاهده شده در طول زمان میان نیازها و هدفهای فردی، زوجی و خانوادگی و احساس رابطهای منصفانه میان زن و شوهر. منصف بودن به معنای مساوی بودن نیست و از طریق تقسیم مساوی مسئولیتها به دست نمیآید. منصف بودن زمانی معنا مییابد که زوج در جهت هدفی مشترک تلاش کنند.
داشتن ارتباط خوب پایه و اساس زندگی زناشویی اســت. اگر زوجها بتوانند روشهای ارتباطی خود را بهبود بخشند، ازدواجهای بسیاری از جدایی نجات پیدا خواهد کرد.
معمولاً سادهترین عادتهای بد اســت که زوجها را به مشکل میاندازد. وقتی ازدواجی به مشکل میخورد، منفیگرایی رشد میکند. با تکرار دوباره و دوبارهی اشتباهات از طرف هر دو طرف، مشکلات هم تشدید میشوند. نگاهی به اشتباهات ارتباطی زیر بیندازید و با راهکارهای برطرف کردن آنها آشنا شوید.
۱. فریاد کشیدن بر سر همسرتان
وقتی عصبانی هستید، ممکن اســت شروع به بالا بردن صدایتان کنید. عصبانیت ایجاد تنش میکند. وقتی تنش ایجاد میشود، شما به دنبال راهی برای بیرون ریختن آن خواهید بود. فریاد کشیدن و داد زدن بر سر همسرتان نزدیکترین و سادهترین انتخاب شماست، هرچند معمولاً بیشتر از اینکه برایتان آرامش ایجاد کند، ایجاد مشکل میکند.
خالی کردن تنشتان بر سر همسرتان، مخصوصاً اگر ناراحتتان کرده باشد، حس خوبی به شما میدهد ولی آن احساس رضایت موقتی اســت. هر حرفی که در زمان عصبانیت به زبان بیاورید، فقط آتش را شعلهورتر خواهد کرد.
فریاد زدن مقدار زیادی انرژی منفی قوی تولید میکند. هر چیزی که بخواهید در آن زمان بگویید، آن حس منفی اســت که نقش اصلی را خواهد داشت. این حس اســت که توجه شنونده را بیشتر از هر چیز دیگری به خود جلب خواهد کرد. متاسفانه، پیامی که به زبان میآورید ممکن اســت از بین رفته یا مورد سوءتفاهم قرار گیرد چون با فریاد زدن همسرتان را به حالت دفاعی بردهاید تا اینکه او را در وضعیت درک و پاسخ قرار دهید.
این نیست که نمیتوانید موقع حرف زدن حس قویای به طرفتان منتقل کنید، بالاخره ربات که نیستید. ولی فریاد زدن روش درست آن نیست. فقط زمینه را برای تبادل احساسات منفی باز میکند نه کلمات ارتباطی واضح و مشخص. حتی اگر حستان پیامی باشد که میخواهید منتقل کنید، یک تبادل حسی خالص خیلی ساده به عادتی خستهکننده و مخرب تبدیل میشود. بالاخره یکجا احساسات باید به طریقی منتقل شوند که به شما این امکان را بدهد که به مشکل خاتمه دهید نه اینکه آن را تشدید کنید.
راهکار: بگذارید کلماتتان بلندی صدایتان باشد
وقتی بتوانید احساساتتان را کنترل کنید، پیام شما به وضوح هرچه تمامتر به همسرتان خواهد رسید. این به آن معنی نیست که باید احساساتتان را از میان بردارید. خیر، احساسات قسمت مهمی از موقعیت شما هستند. ولی به خاطر داشته باشید که کلام شما باید به خوبی درک شود. برای این منظور، شبکه ارتباطی شما دو مسیر دارد. احساسات زیاد آن را مختل میکند. باید کمی وقت را به تنهایی بگذرانید تا کمی از آن احساسات تند فروکش کند.
انتخاب دیگر این اســت که قبل از ادامه دادن به مکالمه، یک زنگتفریح ورزشی سریع بروید. ورزش راهی فوقالعاده برای کاهش استرس اســت و حواس شما را خیلی راحت از آن احساسات شدید دور میکند. نوشتن حرفهایتان به روی کاغذ هم باعث میشود کمی آرامتر شوید.
۲. داشتن رویکرد رقابتی
بعضی رقابتها خوب اســت ولی هر چیزی که متقابل و سرگرمکننده نباشد میتواند بین شما دیوار بکشد.
رقابت همه جا هست. مسابقات فوتبال در تلویزیون، مسابقات ورزشی در دبیرستان، جلو زدن از همکاران در محلکار، زیباتر چیدن سفره هفتسین و … همه جا مردم دوست دارند از هم پیشی بگیرند. در بعضی قسمتهای زندگی لازم اســت که جلو بزنید ولی ازدواجتان ازجمله آنها نیست. وقتی در ازدواج یکی از طرفین همیشه برنده باشد، درواقع هر دو طرف باختهاند.
شاید کمی رقابت بین شما و همسرتان در بازی تنیسی که آخرهفتهها میکنید اشکالی نداشته باشد ولی فقط در همین حد. هر چیزی که متقابل و سرگرمکننده نباشد بین شما دیوار میکشد.
راهکار: به این فکر کنید که چرا باید برنده شوید
کسی که ناامنیهای احساسی دارد، تمام تلاش خود را خواهد کرد که از همسرش سرتر به نظر برسد. این افراد وقتی بالاتر میایستند احساس قدرت بیشتری کرده و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند. این افراد بسیار آسیبپذیر هستند، حتی درمقابل همسر خود. اینکار ناامنیهای آنها را نشان میدهد. این با باورشان برای موفق بودن در تضاد اســت.
به نظرتان شما هم این رفتار را دارید؟ آیا همسرتان از رقصهای پیروزی همیشگی شما خسته شده اســت و احساس میکنید باید همیشه اول باشید؟ احتمالاً تنها خواسته همسرتان این اســت که کمی کوتاه بیایید. مطمئناً اگر کنار او بایستید نه بالاتر از او شادتر خواهد بود. اگر با آدم خوبی ازدواج کردهاید، چیزی برای از دست دادن ندارید و همه چیز دارید. لازم نیست برای احساس رضایت برنده شوید.
۳. ازدواج را بر روی «من» استوار کردهاید نه «ما»
تابحال مکث کردهاید تا به گفتگویی که در ذهنتان در حال انجام اســت گوش دهید؟ به احتمال خیلی زیاد این گفتگو درمورد شماست، اینکه چه شکلی هستید، چطور اخیراً خرابکاری کردهاید، چه کارهایی را باید انجام دهید، دنبال چه چیزهایی هستید و …
طبیعی اســت که این گفتگو چیزی تعصبی اســت چون از دیدگاه خودتان اســت. گفتگویی که مربوط به همسرتان اســت چطور؟ درمورد این اســت که بعداً چقدر خوش خواهید گذراند، از همسرتان چه توقعاتی دارید و چه حس و حالی دارید؟
راهکار: دیدگاه همسرتان را مدنظر قرار دهید و روز او را بهتر کنید
سخاوت، بخشندگی و رفتارهای ملاحظهکارانه برای یک زندگی زناشویی موفق لازماند. به جای اینکه فکر کنید همسرتان میتواند ظرفها را درست داخل ماشین ظرفشویی بچیند یا نه، کاری انجام دهید که میدانید همسرتان از آن خوشش خواهد آمد. از قبل هشدار میدهیم: ممکن اســت بخاطر این کارتان همسرتان مدال افتخار به شما ندهد. نباید به این فکر کنید که این کار چه سودی برایتان خواهد داشت.
هرچه نسبت به همسرتان ملاحظهکارتر و بخشندهتر باشید، بالاخره به شما واکنش خواهد داد. ممکن اســت در ابتدا واکنشی نشان ندهد چون نمیداند این سخاوتتان با نقشهای همراه اســت یا اینکه عادت جدیدی اســت که پیدا کردهاید. بگذارید آن افکار خودخواهانه از شما دور شوند و تا میتوانید به همسرتان خوبی کنید.
یک راز دیگر: احساسات به دنبال اعمال میآیند. به عبارت دیگر، ممکن اســت وقتی تازه شروع به رفتارهای سخاوتمندانه کردهاید، اول احساس دوست داشتهشدن نکنید. ممکن اســت همسرتان در ابتدای کار واکنشی نشان ندهد و این باعث شود فکر کنید که وقتی نمیفهمد چرا اصلاً باید اینکارها را بکنید. ولی به راهتان ادامه دهید. هرچه این رفتارها را بیشتر انجام دهید، بیشتر احساس سخاوتمند و بخشنده بودن نسبت به همسرتان خواهید کرد.
با تغییر عادتهایتان، اشتباهات ارتباطیتان را در زندگی زناشویی تغییر دهید
تغییر اشتباهات و عادتهای منفی ارتباطی در زندگیزناشویی نیاز به تمرین دارد. خارقالعاده اســت که انرژی بین دو نفر با فقط چند تغییر کوچک به طور اساسی تغییر میکند. وقتی درک کنید که چطور باید با هم کنار بیایید، میتوانید پیشرفت فوقالعادهای در زندگی با همسرتان داشته باشید.
منبع مقاله : psychcentral.com
مترجم : زینب آرمند
همه چیز برای رفع نیازها
حجت ا... درویشپور، روانشناس به روابط فرازناشویی در غرب اشاره کرد و یادآور شد: در اروپا و آمریکا با توجه به ساختار خانوادگی شان واژه فرازناشویی باهدف برآورده کردن نیازهای جنسی و عاطفی به وفور مشاهده میشود. مرد و زن در کشورهای دیگر به دنبال روابط عاطفی بیرون از خانهاند و در این حالت به همسرشان غیرمتعهد هستند تا رضایت روان و احساس خود را فراهم کنند. آنها برای برطرف کردن نیازهایشان خود را در رابطهای غیر از زندگی مشترک میگذارند که همین رابطه غیر از زناشویی، بحرانهای اخلاقی، افسردگی، ناامنی روانی و پریشانی را در سطح جامعه پرورش میدهد.
حرکت جامعه ایران به سمت اماونیسم
وی در ادامه این موضوع به ایران پرداخت و گفت: ایران هم از این امر مستثنا نیست، در سالهای اخیر واژگانی همچون دوست اجتماعی، دوست خانوادگی و ارتباطات فرازناشویی در جامعه دیده میشود که از طریق ابزارهای مانند موبایلهای هوشمند، آرام آرام نگاه جامعه به سمت اومانتیسیسم کشیده شده اسـت، به این معنا که نگاه جامعه انسان گرا میشود و دیگر افراد برای تعالی و رشد جسم و روح شان تلاشی نمیکنند و فقط به دنبال این هستند که نیازهای عاطفی و جنسی و حتی در برخی موارد خواستههای اقتصادی خودشان را بیرون از محیط خانه جست وجو کنند.
تنها در پی لذت بردن
در این شرایط انسان تنها به لذت بردن و نداشتن تعهد به عهد و پیمانی که با همسر خود بسته می اندیشد و همزمان با این کار نقش زن و مرد در محیط خانواده نابود میشود چرا که در این شرایط مرد دیگر به فکر تامین نیازهای مادی و روحی همسر خود نیست بلکه در واقع برای زندگی پنهانی ای که برای زن دیگر مهیا کرده تلاش میکند. یعنی سعی میکند در زندگی غیرزناشویی خود با برآورده کردن نیاز زن، او را همواره راضی نگه دارد تا به نوعی زن هم خواستههای او را فراموش نکند. بنابراین در چنین خانواده ای نقش زن و مرد یا همان همسری روزبه روز کمرنگ میشود.
از آموزههای دینی غافل شدیم
این روانشناس با تاکید به اهمیت دین در حفظ خانواده تاکید کرد: نگاه دین در زمینه محرم بودن حائز اهمیت اسـت چرا که اگر برای آموزههای دینی مانند گذشته ارزش قائل میشدیم امروزه دچار بحرانهایی مانند از دست دادن کانون گرم خانواده نبودیم. دین تاکید میکند که مرد با خواهرهمسر خود محرم نیست یا حتی زن با برادر شوهر خود محرم نیست بنابراین در این زمینه مرزبندی مشخصی وجود دارد لذا طبق این مرزبندی دقیق دیگر مرد یا زن نمیتوانند با برادرشوهر یا خواهرزن خودشان وقت صرف کنند تا از طریق تبادل واژگان محبت آمیز به یکدیگر حسی را در وجودشان شکل دهند.
استفاده مکرر از واژگانی همچون جانم، عزیزم و... به مرور زمان در بیوشیمی مغز تاثیرمی گذارد و افراد را به همدیگر وابسته میکند یعنی در این حالت هورمونهای کورتیزول (عشق و عاطفه) که در بدن وجود دارد ترشح میکنند واین هورمونها با گذشت زمان و البته باسرعت آهسته باعث شرطی شدن مغز میشوند که در این صورت این واژگان را باید از فردی که همسر خود نیست، بشنود ودر این شرایط برای او وابستگی به ارمغان آورده اسـت، این مرحله که بیوشیمی مغز وابسته شنیدن الفاظ مهرآمیزشده مقدمهای برای خیانت زن به مرد یا برعکس اسـت.
طلاق عاطفی زمینه ساز روابط فرازناشویی
درویشپور در ادامه گفت: بنابراین یکی از اساسیترین دلایل شیوع چنین رفتارهایی در بنیان خانواده، کاهش روابط عاطفی، یا همان طلاق عاطفی اسـت که این روزها باعث افزایش آمار طلاق شده اسـت. طلاق عاطفی به این معناست که مرد و زن احساسات خود را در بیرون از خانه از طریق جنس مخالف خود دریافت و تامین کنند، به عنوان مثال زن هنگامی که در محیط کار یا پارک مردی را مشاهده کند که برای او از کلمات محبت آمیز استفاده میکند، خواسته یا ناخواسته ذهنش را درگیر میکند و حتی مرد هم برای تامین نیازهای حسی، خود را در آغوش زن دیگر به غیر از زن قانونی خود میبیند که در این شرایط پای هر دو در این زمینه میلغزد چرا که با وجود تعهدی که برای زندگی مشترک خود دادند و حتی عهد و پیمانی را که با عشق و محبت در روزهای اول زندگی با همدیگربستهاند به فراموشی سپرده و اکنون با آن مسیری که در ابتدای زندگی برای آینده خود ترسیم کردهاند، فاصله بسیار زیادی دارند.
اثرات افشای روابط فرازناشویی بر زن
درویش پور در ادامه به اثرات افشای روابط فرازناشویی پرداخت و تصریح کرد: هنگامی که زن از ارتباط پنهانی هسمر خود آگاه میشود، دچار افسردگی، تعارضات روحی و روانی، اختلال هورمونی، بیخوابی، پرخوری و استرس میشود. در این شرایط زن در خلوت خود به این نتیجه میرسد که با وجود اینکه سالها با همسر خود در زیر یک سقف مشترک زندگی کرده اما او را نمیشناسد و حس سرخوردگی و بیگانگی به او دست میدهد. حس بیگانگی او با محیطی که سالها با همسرش در آن زندگی کرده و حتی به نوعی به همسر خود هم بیگانه میشود چرا که تصور میکند او را با گذشت سالها نمیشناسد در این حالت زن دچارتعارض روانی شده که اگر در این محیط باقی بماند، افسردگی را در پی خواهد داشت.
درویشپور در ادامه بحث اثرات روابط فرازناشویی بر زوجین، نتیجه میگیردکه بنابراین ارتباطات فرازناشویی در گام نخست باعث آسیب روانشناختی میشود و بهداشت روانی افرادی که در محیط خانواده زندگی میکنند به ورطه نابودی میکشاند. در گام دوم سبب از هم پاشیدگی نقشهای تعریف شده در نظام خانواده میشود که این به مرور زمان برای جامعه به شدت بحران زاست چرا که ممکن اسـت کانون خانواده دچار از هم گسستگی شود.
تاثیر روابط فرازناشویی بر فرزندان
این رواشناس همچنین به تاثیر روابط فرازناشویی بر فرزندان نیز پرداخته و تاکید میکند: روابط فرازناشویی علاوه براینکه روی روان مرد و زن تاثیر میگذارد برای فرزندانی که در این محیط پرورش پیدا میکنند هم پیامدهای جبران ناپذیری دارد که این پیامدها به صورت مستقیم و غیرمستقیم در زندگی فرزندان اثرگذار اسـت به عنوان مثال در این خانه مرد و زن در حال پرخاشگری و توجیه روابط نادرست خود هستند در این شرایط کودکانی هم که در محیط حضور داشته باشند در رفتارهایشان پرخاشگری دیده میشود که میتوان گفت این پرخاشگری همان تاثیر مستقیم اینگونه روابط اسـت چرا که در خانهای بزرگ شدهاند که لحظه لحظه دوران کودکیشان را با تنش و دعوا گذراندهاند و این پرخاشگری و رفتارهای نادرست جزو وجودی آنها شده اسـت.
اما تاثیر غیر مستقیم و بلندمدت این گونه رفتارها در محیط خانه را میتوان به کرات در جامعه مشاهده کرد همین نزاعهای خیابانی که در سالهای اخیرافزایش یافته یکی از علتهایش می تواند نشأت گرفته از این روابط باشد به این معنا که فرد نزاع کننده به دلیل روحیه پرخاشگری ای که در محیط خانه توسط والدین خود دیده اسـت همان روحیه در وجود او هم نهفته و فقط منتظر فرصت مناسبی اسـت تا به گونه ای این حالت پرخاش را بروز دهد بنابراین محیطی بهتر از جامعه برای خود پیدا نمیکند. این یکی از اثرهای بلندمدت روابط غیراز همسری اسـت که نه تنها باعث نابسامانی خانه بلکه سبب نابسامانی جامعه هم میشود.
وی با بیان اینکه روابط فرازناشویی میتواند برای هر قشری رخ دهد، می گوید: این گونه روابط برای هر قشری از جامعه میتوانداتفاق بیفتد. اگر انسانی نتواند مهارتهای دینی و آموزههای فرهنگی را در زندگی خود به کار برد دچار چنین روابطی می شود . البته برخی زنان با توجیه اینکه از لحاظ مالی دارای ضعف هستند به این نوع روابط چراغ سبز نشان میدهند و مردان هم به دلیل اینکه روابط جنسیشان توسط همسران شان تامین نمیشود به روابط پنهانی روی میآورند در صورتی که این گونه توجیهات چه توسط مرد و چه زن صورت مسئله را پاک کردن اسـت در صورتی که باید نسبت به مسائل زندگی رویکرد مبتنی بر حل مسئله داشت نه اینکه صورت مسئله را پاک کرد.
رسانهها مقصرند
در زمینه شیوع روابط فرازناشویی و روحیه پرخاشگری در خانه و جامعه، رسانهها میتوانند ابزار موثری باشند در چند سال گذشته رویکرد رسانههایی همچون تلویزیون و رادیو به گونهای بوده اسـت که با ساخت برنامهها و فیلمها، نزاع، دعواو خیانت را در میان خانوادهها پررنگ کرده اسـت در صورتی که رسانه باید با سازوکارمناسب و برنامه ریزی بیشتر به ساخت فیلم بپردازد.
البته در زمینه ساخت برنامهها و فیلمها باید از کارشناسان و جامعهشناسان وروانشناسان راهنمایی بگیرند تا بتوانند هدفهای بهتری را در جامعه دنبال کنند. باید سریالهایی را متناسب با نیازهای جامعه بسازند تا مردم کمتر تحث تاثیر شبکههایی فارسی وان و جم قرار بگیرند.
5 مورد از بحثهایی که زوجین خوشحال باید آن را داشته باشند:
به گزارش آلامتو به نقل از menshealth؛ اینکه شما 30 سال است ازدواج کرده اید یا از ازدواج شما تنها 6 ماه سپری شده است زیاد مهم نیست. باید بدانید که در مسیر خود با مشکلات و موانع زیادی روبرو خواهید شد و برای حل این مشکلات نیاز دارید با هم صحبت کنید. همیشه بحث کردن بر سر یک موضوع چیز بدی نیست. برخی از مواقع باید در رابطه خود جایی برای بحث کردن داشته باشید. اگر هیچ وقت به طرف مقابل خود نگویید که با عقاید و نظرات او مخالف هستید، خشم و عصبانیت در وجود شما ریشه میدواند و در طولانی مدت میتواند دردسرساز باشد. البته باید به خاطر داشته باشید که همه بحثها با سروصدا و جیغ کشیدن همراه نیستند. این گونه بحث ها نباید به خشونت فیزیکی تبدیل شوند. در چنین شرایطی هر دو نفر باید بتوانند نگرانیهای خود را بیان کنند، اولویتهای خود را بگویند و قادر باشند برنامه ای را برای زندگی ترسیم کنند. در این مقاله قصد داریم 5 مورد از بحثهایی که زوجین باید در زندگی خود داشته باشند را با هم مرور کنیم پس همراه ما باشید.
حتی زوجهایی که از همه نظر با هم توافق دارند نیز ممکن است در مورد خرج کردن درآمد حاصل با هم توافق نداشته باشند. به عنوان مثال زوجینی را تصور کنید که در همه جوانب زندگی خود با هم اتفاق نظر دارند اما نمیدانند چگونه باید درآمد حاصل را خرج کنند. در چنین شرایطی بحث کردن میتواند بسیار مفید باشد. به خاطر داشته باشید که قرار نیست در مورد خرج پول برای خرید لباس یا ماشین بحث کنید. شما باید در مورد ارزشها صحبت کنید و بر اساس آن تصمیم بگیرید. دفعه بعد زمانی که در خرج پول با همسر خود مشکل داشتید، بنشینید و با او صحبت کنید. دیدگاههای یکدیگر را مورد بررسی و نقد قرار دهید و در نهایت به یک نتیجه منطقی برسید. اگر هنوز سر این موضوع با هم مشکل داشتید بهتر است مکالمه عمیق تری داشته باشید. مثلا ممکن است یکی از زوجین بر این عقیده باشد که خرید یک ایتم تلف کردن زمان و هزینه است. اگر با چنین مواردی روبرو شدید ، عقاید خود را بیان کنید و اگر میتوانید او را متقاعد نمایید. روشی را برای حرکت به سمت جلو پیدا کنید.
رابطه جنسی یکی از موضوعات مهمی است که در زندگی زوجین نقش بسیار مهمی ایفا میکند. زوجی که رابطه جنسی خوبی ندارد میتواند بسیار اسیب پذیر باشد. این موضوع در نهایت برای آنها به یک مشکل بزرگ تبدیل خواهد شد. نادیده گرفتن مشکل باعث رفع آن نخواهد شد. در این شرایط باید بنشینید و با شریک زندگی خود صحبت کنید. در نهایت باید بتوانید به یک توافق دوطرفه در مورد زمانهای برقراری رابطه جنسی برسید. اگر به تنهایی از عهده حل مشکل بر نیامدید، باید از یک پزشک متخصص کمک بگیرید. این مورد بسیار مهم است و میتواند رابطه را به طور کلی خراب کند. پس وجود چنین مشکلاتی را نادیده نگیرید و در مورد آن با همسر خود صحبت کنید.
اگر نتوانید نحوه بروز خشم خود را تعیین کنید با تنشی در زندگی مواجه خواهید شد که به طور کلی زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار میدهد. زمانی که هر دونفرتان آرام هستید در مورد این موضوع صحبت کنید. سعی کنید بفهمید چرا طرف مقابل عصبانی است. در این شرایط قادر خواهید بود نحوه بروز خشم بدون اسیب به طرف مقابل را کشف کنید. خشم نشانهی توقف است پس اگر احساس میکنید خشمگین هستید متوقف شوید و خوب فکر کنید.
آیا شما نیز جزو آن دسته از افرادی هستید که از دخالت مادرشوهر یا مادرزن به ستوه آمدهاید؟ خوب باید بدانید که زمان ایجاد حد و مرز در زندگی شما فرا رسیده است. ممکن است شما ایده و نظر یکسانی در این مورد نداشته باشید اما باید در مورد آن صحبت کنید. به خاطر داشته باشید که احترام مادرشوهر یا مادرزن خود را باید حفظ کنید و در عین حال برای زندگی خود تصمیم بگیرید.
اگر وظایف هر کدام از زوجین در منزل تعیین نشده باشد امکان بروز مشکل وجود خواهد داشت. اگر چنین مشکلی دارید، زمانی را برای صحبت کردن کنار بگذارید. در مورد هر کدام از وظایف همچون ظرف شستن، تمیز کردن منزل، شستن لباس و بچه داری تصمیم بگیرید. اگرچه همسر شما ممکن است به خاطر مشغلههای کاری خسته باشد اما باز هم میتوانید برخی از کارهای منزل را به همراه یکدیگر انجام دهید. اینکه تمامی کارهای خانه بر عهده یک نفر باشد شرایط سختی ایجاد میکند. بنابراین تا جایی که میتوانید در این مورد صحبت کنید و وظایف را در میان خود تقسیم نمایید.