مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نشانه ها و عوامل ایجاد عفونت ریوی در سالمندان را بشناسید

عفونت ریوی, علل عفونت ریوی در سالمندان, نشانه های عفونت ریوی در سالمندان

سالمندان بیشتر از جوانان در معرض خطر عفونت های ریوی هستند

 

هوای ریه هایتان را داشته باشید
بیماری های دوران سالمندی متفاوت تر و متنوع تر از دوران جوانی است و یکی از بیماری هایی که در سالمندان نسبتا رایج است، بیماری های ریوی در سنین بالاست. از سوی دیگر و از آنجا که این روزها زیاد صحبت از تزریق واکسن آنفلوآنزا می شود، بی مناسبت ندیدم که به انواع شایع بیماری های ریوی در سالمندان اشاره کنم و یادآور شوم که یکی از راه های کم کردن شانس ابتلا به این بیماری ها، تزریق سالانه واکسن آنفلوآنزا است.

 

سالمندان بیشتر از جوانان در معرض خطر عفونت های ریوی هستند و مهم ترین دلیل آن هم ضعف سیستم ایمنی در افراد پس از میانسالی است. به طور طبیعی انسان ها بعد از 50 سالگی دچار ضعف سیستم ایمنی می شوند و هر چه سن افزایش می یابد عوارض این ضعف با شدت بیشتری نمایان می شود.


یکی از عوارضی که ضعف سیستم ایمنی روی بدن دارد، افزایش احتمال ابتلا به عفونت در سالمندی است. البته عفونت های ریوی در هر سنی خطرناک هستند ولی در سالمندان این خطر بیشتر است. عفونت ریوی همچنان یکی از دلایل اصلی مرگ و میر افراد میانسال است. بنابراین بهترین راه برای کاهش مرگ و میر سالمندان در اثر بیماری، شناخت مواردی است که احتمال عفونت ریه را در سالمندان بالا می برد تا با جلوگیری از آنها بتوان احتمال را به حداقل رساند.

 

علل عفونت ریوی در سالمندان,عفونت ریوی, نشانه های عفونت ریوی در سالمندان

مصرف برخی از داروها زمینه را برای ابتلا به عفونت های ریوی مهیا می کند

 

 عوامل خطرساز عفونت ریوی در سالمندان

√ کم تحرکی: دراز کشیدن زیاد و بی تحرکی، باعث می شود ترشحات در ریه تجمع پیدا کند و این مسئله باعث بالا رفتن شانس عفونت دستگاه تنفس می شود.

سیگار: سالمندانی که سیگار می کشند، بیشتر از سایر همسالان خود در معرض ابتلا به عفونت های ریوی هستند.

 

دمانس یا آلزایمر: در این افراد سطح هوشیاری پایین است. ممکن است داروهای خواب آور هم برای بیمار تجویز شود، در نتیجه اختلال در بلع در بیماران مشاهده می شود که احتمال برگشت محتویات حلق و دهان آغشته به میکروب را به مجاری ریوی بالا می برد.

 

مصرف برخی از داروها: از داروهایی استفاده می کنند که باعث خشکی دهان و بزاق می شود. بعضی از داروها مانند داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی با کاهش ترشح بزاق و توقف ویروس ها در مجاری تنفسی، زمینه را برای ابتلا به عفونت های ریوی مهیا می کنند.

دیابت: سالمندانی که به دیابت کنترل نشده مبتلا هستند، بیشتر از سایر همسالان خود در معرض ابتلا به عفونت های روی هستند.

عدم تزریق واکسن آنفلوآنزا: این واکسن شانس بروز بعضی از عفونت های ویروسی ریه را کمتر می کند و باید سالیانه تزریق شود.

 

نشانه های  عفونت ریوی در سالمندان
علامت عفونت ریوی در جوانان با سالمندان متفاوت است. در افراد جوان معمولا بیماری با سرفه حاد، خلط به رنگ زرد و تنگی نفس و تب و لرز شروع می شود و به شکل حاد و پر سر و صداست و ظرف مدت کوتاهی حتما فرد را به سوی پزشک سوق می دهد ولی در سن بالا این علائم وجود ندارد و تنها علامتی که نشانه بروز بیماری است، کاهش سطح هوشیاری سالمند است. یعنی بیمار بدون سرفه، خلط و ... فقط دچار خواب آلودگی می شود و خواب آلودگی تنها علامت عفونت تنفسی بیمار است.

 

عفونت ریوی,درمان عفونت ریوی در سالمندان, نشانه های عفونت ریوی در سالمندان

نشانه بروز بیماری عقفونت ریوی در سالمندان کاهش سطح هوشیاری است

 

همچنین در سنین بالا بعضی از سالمندان در خانه سالمندان نگهداری می شوند. زندگی در مراکز نگهداری باعث می شود سالمندان در معرض عفونت های خاص که اتفاقا خطرناک هم هستند قرار گیرند. این افراد نسبت به کسانی که در خانه مسکونی زندگی می کنند بیشتر در معرض خطر هستند.

خانواده ها نسبت به کاهش هوشیاری سالمند و هر علائم غیرعادی هوشیار باشند و خیلی زود سالمند را به اولین مرکز درمانی برسانند. هر چقدر درمان با تاخیر باشد، احتمال پیشرفت بیماری و فوت سالمندانی که کهنسال هستند، بیشتر خواهد شد.

 

بیماری های انسدادی مزمن ریه
انتظار می رود تا سال 2020، COPD یا بیماری انسدادی مزمن ریوی سومین علت مرگ و میر سالمندان را به خود اختصاص دهد. پیش بینی می شود در سال های آینده از هر 6 زن یک نفر و از هر 4 مرد یک نفر بعد از 55 سالگی به بیماری انسدادی مزمن ریوی مبتلا باشند. بروز این بیماری ارتباط زیادی با سن دارد. عامل اصلی بروز بیماری انسدادی مزمن ریوی، سیگار است. مهمترین اقدام برای جلوگیری از ابتلا به بیماری انسداد مزمن ریه ترک سیگار است. در صورت ابتلای سالمند بهترین درمان استفاده از اسپری ها و داروهای استنشاقی است.

 

البته مصرف این داروها در سن بالا با مشکلاتی همراه است و حتما باید نحوه درست استفاده از اسپری به سالمندان آموزش داده شود. مهم است که هماهنگی بین دست و تنفس وجود داشته باشد ولی اغلب سالمندانی که سن بالایی هم دارند نمی توانند این هماهنگی را به خوبی ایجاد کنند. درست مصرف نکردن دارو باعث پیشرفت بیماری خواهد شد.

 

علل عفونت ریوی در سالمندان,عفونت ریوی,نشانه های عفونت ریوی در سالمندان

بیماری قلبی معمولا با بیماری انسدادی مزمن ریوی همراه است

 

بیماری های همراه
حدود 4 درصد از مبتلایان به COPD به بیماری های روان شناختی مانند افسردگی و اضطراب مبتلا هستند. به همین دلیل ممکن است داروهای تجویز شده را به خوبی مصرف نکنند یا نسبت به بیماری بی توجه باشند. در این افراد احتمال فوت در اثر بیماری COPD زیاد است.

 

بیماری دیگری که با بیماری انسدادی مزمن ریوی همراه است، بیماری های قلبی است. افرادی که سیگار می کشند در معرض بیماری های قلبی – ریوی قرار دارند. وجود این 2 بیماری همراه با سی او پی دی احتمال مرگ و میر را در سالمندان بالا می برد. چنین بیمارانی معمولا علائمی از تنگی نفس را دارند. بیماری های انسدادی مزمن ریوی شامل برونشیت مزمن، برونشکتازی و آمفیزم هستند که باعث انسداد در مجاری راه های هوایی می شوند. انسداد پیشرونده است و بیماران باید در بیمارستان بستری شوند تا اکسیژن تراپی و اقدامات درمانی دارویی برای شان انجام گیرد. سالمندان سیگاری حتما باید سیگار را ترک کنند.

منبع :

هفته نامه سلامت

bartarinha.ir


ادامه مطلب ...

با عوامل نفخ شکم آشنا شوید

نفخ شکم,علل نفخ شکم,پیشگیری از نفخ شکم

تند غذا خوردن باعث نفخ شکم می شود

 

 با عوامل نفخ شکم آشنا شوید
“قسم می‌خورم که امروز صبح شلوارم اینقدر تنگ نبود.” همه ما این جمله را یک یا چندبار گفته‌ایم. چون نفخ، یکی از متداول‌ترین و البته بارزترین بیماری‌های شکمی است. پیش از این‌که خوردن لوبیا پخته را برای همیشه ترک کنید بهتراست بدانید نفخ که چیزی جز هوا و گاز اضافی به دام افتاده در دستگاه گوارش نیست، بیشتر به نحوه خوردن مربوط می‌شود تا خودِ آن چیزی که می‌خورید.

 

شش چیز کوچکی که تاثیری بزرگ و شگفت‌انگیز روی دورکمرتان دارند:
عاشق آدامس جویدن هستید
اگر در شکم‌تان احساس نفخ می‌کنید، احتمالا زمان آن است که مصرف آدامس های نعنایی را محدود کنید. خیلی از افراد آدامس می‌جوند تا بین وعده‌های غذایی چیزی نخورند، اما وقتی شما آدامس می‌جوید، ناخودآگاه کمی هوا می‌بلعید. این هوای اضافی می‌تواند باعث شود در روده‌های‌تان احساس تورم و بادکنکی داشته باشید. حتی آدامس‌های بدون قند هم عموما حاوی سوربیتول هستند، خود سوربیتول می‌تواند موجب بسیاری از بیماری‌های شکمی شود که نفخ یکی از آنهاست.

 

خیلی تند غذا میخورید
و در اینجا دلیلی دیگر برای اندیشمندانه خوردن! گوارش از دهان شروع می‌شود، نه از معده. با هر جویدن، نه تنها هر لقمه را به تکه‌های کوچکتر و له شده‌تری تبدیل می‌کنید که هضم‌شان راحت‌تر است بلکه این غذا با بزاق و آنزیم‌های خاصی هم ترکیب می‌شود که روی هضم غذا تاثیر می‌گذارد. زمانی‌که غذا را سریعا فرومی‌برید، تا حدود زیادی این فرایند را ازدست می‌دهید، یعنی معده شما مجبور است برای گوارش غذا، بیشترکار کند و به نفخ منجر می‌شود. ضمنا وقتی تندتند می‌خورید، هوا را هم می‌بلعید. آرام بخورید و به‌خوبی بجوید.

 

عاشق نوشیدن با نی هستید
ممکن است یک نی رنگارنگ، اسموتی صبح‌تان را برای اینستاگرام زیباتر کند، اما به نفع بدن‌تان نیست. با هرجرعه از نی، هوا پیش از خود نوشیدنی بالا می آید. حتی بطری‌های آب چندبارمصرفی که نی‌دار هستند هم مشکلاتی ایجاد می‌کنند. این‌بار حین تمرینات ورزشی‌تان، آب را مستقیما از لبه بطری بنوشید تا معده‌تان را به دردسر نیاندازید.

 

علل نفخ شکم,نفخ شکم,پیشگیری از نفخ شکم

مصرف زیاد فیبر، می‌تواند موجب نفخ شکم شود

 

به شدت درخواب خروپف می‌کنید
آیا صبح به محض بیدارشدن از خواب احساس نفخ می‌کنید؟ احتمالا درخواب خروپف می‌کنید یا با دهان نفس می‌کشید. بیشتر افرادی که ایست تنفس در خواب دارند هم با نفخ صبحگاهی درگیرند. فردا صبح به شکم‌تان نگاه کنید، اگر بزرگ‌تر از پیش از خواب‌تان بود، به یک متخصص خواب مراجعه کنید تا راهکاری به شما پیشنهاد نماید که برای همیشه خروپف را کنار بگذارید.

 

- زیاد فیبر مصرف می‌کنید
بله، فیبر می‌تواند به شما احساس سیری داده و به کاهش وزن‌تان کمک کند، ضمنا برای سلامت قلب‌تان هم خوب است. اما پیش از این که غلات غنی شده، پودینگ تخم شربتی و کلم بروکسل بخورید، کمی مکث کنید. مصرف یکباره فیبر مورد نظر، می‌تواند موجب نفخ زیاد شود. درعوض سعی کنید آن را به مرور مصرف نمایید، مثلا در طول هفته. این‌کار به معده و روده شما فرصت بیشتری می‌دهد تا آنریم‌های لازم برای گذر فیبر درطول سیستم گوارش‌تان را تنظیم و تولید کند.

همچنین بهتر است فیبر را از غذاهای سالم و فراوری نشده مانند سبزیجات، میوه‌جات و غلات سبوس دار دریافت کنید. بسیاری از غذاهای بسته‌بندی شده با اینولین غنی می‌شوند؛ اینولین نوعی فیبر است که مخصوصا برای معده سنگین می‌باشد.

 

همیشه استرس دارید
استرس چه ضررها که ندارد؟ غیر از این‌که هورمون‌ها می‌توانند سیستم گوارش‌تان را مختل کنند و موجب نفخ شوند، استرس همچنین می‌تواند باعث شود پشت میزکارتان، باعجله غذا بخورند، سرسری حمام کنند و درحین حملات اضطرابی، هوا را ببلعند. سعی کنید با استفاده از رفتار درمانی شناختی یا ریلکسیشن، عوامل استرس‌زا را کنترل کنید. هردو روش موجب پیشگیری و درمان نفخ می‌شوند. به مرور زمان، این تغییرات کوچک به بدن شما کمک خواهند کرد تا از نفخ رها شود.
منبع : healthmag.ir


ادامه مطلب ...

نشانه ها و عوامل ایجاد عفونت ریوی در سالمندان را بشناسید

عفونت ریوی, علل عفونت ریوی در سالمندان, نشانه های عفونت ریوی در سالمندان

سالمندان بیشتر از جوانان در معرض خطر عفونت های ریوی هستند

 

هوای ریه هایتان را داشته باشید
بیماری های دوران سالمندی متفاوت تر و متنوع تر از دوران جوانی است و یکی از بیماری هایی که در سالمندان نسبتا رایج است، بیماری های ریوی در سنین بالاست. از سوی دیگر و از آنجا که این روزها زیاد صحبت از تزریق واکسن آنفلوآنزا می شود، بی مناسبت ندیدم که به انواع شایع بیماری های ریوی در سالمندان اشاره کنم و یادآور شوم که یکی از راه های کم کردن شانس ابتلا به این بیماری ها، تزریق سالانه واکسن آنفلوآنزا است.

 

سالمندان بیشتر از جوانان در معرض خطر عفونت های ریوی هستند و مهم ترین دلیل آن هم ضعف سیستم ایمنی در افراد پس از میانسالی است. به طور طبیعی انسان ها بعد از 50 سالگی دچار ضعف سیستم ایمنی می شوند و هر چه سن افزایش می یابد عوارض این ضعف با شدت بیشتری نمایان می شود.


یکی از عوارضی که ضعف سیستم ایمنی روی بدن دارد، افزایش احتمال ابتلا به عفونت در سالمندی است. البته عفونت های ریوی در هر سنی خطرناک هستند ولی در سالمندان این خطر بیشتر است. عفونت ریوی همچنان یکی از دلایل اصلی مرگ و میر افراد میانسال است. بنابراین بهترین راه برای کاهش مرگ و میر سالمندان در اثر بیماری، شناخت مواردی است که احتمال عفونت ریه را در سالمندان بالا می برد تا با جلوگیری از آنها بتوان احتمال را به حداقل رساند.

 

علل عفونت ریوی در سالمندان,عفونت ریوی, نشانه های عفونت ریوی در سالمندان

مصرف برخی از داروها زمینه را برای ابتلا به عفونت های ریوی مهیا می کند

 

 عوامل خطرساز عفونت ریوی در سالمندان

√ کم تحرکی: دراز کشیدن زیاد و بی تحرکی، باعث می شود ترشحات در ریه تجمع پیدا کند و این مسئله باعث بالا رفتن شانس عفونت دستگاه تنفس می شود.

سیگار: سالمندانی که سیگار می کشند، بیشتر از سایر همسالان خود در معرض ابتلا به عفونت های ریوی هستند.

 

دمانس یا آلزایمر: در این افراد سطح هوشیاری پایین است. ممکن است داروهای خواب آور هم برای بیمار تجویز شود، در نتیجه اختلال در بلع در بیماران مشاهده می شود که احتمال برگشت محتویات حلق و دهان آغشته به میکروب را به مجاری ریوی بالا می برد.

 

مصرف برخی از داروها: از داروهایی استفاده می کنند که باعث خشکی دهان و بزاق می شود. بعضی از داروها مانند داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی با کاهش ترشح بزاق و توقف ویروس ها در مجاری تنفسی، زمینه را برای ابتلا به عفونت های ریوی مهیا می کنند.

دیابت: سالمندانی که به دیابت کنترل نشده مبتلا هستند، بیشتر از سایر همسالان خود در معرض ابتلا به عفونت های روی هستند.

عدم تزریق واکسن آنفلوآنزا: این واکسن شانس بروز بعضی از عفونت های ویروسی ریه را کمتر می کند و باید سالیانه تزریق شود.

 

نشانه های  عفونت ریوی در سالمندان
علامت عفونت ریوی در جوانان با سالمندان متفاوت است. در افراد جوان معمولا بیماری با سرفه حاد، خلط به رنگ زرد و تنگی نفس و تب و لرز شروع می شود و به شکل حاد و پر سر و صداست و ظرف مدت کوتاهی حتما فرد را به سوی پزشک سوق می دهد ولی در سن بالا این علائم وجود ندارد و تنها علامتی که نشانه بروز بیماری است، کاهش سطح هوشیاری سالمند است. یعنی بیمار بدون سرفه، خلط و ... فقط دچار خواب آلودگی می شود و خواب آلودگی تنها علامت عفونت تنفسی بیمار است.

 

عفونت ریوی,درمان عفونت ریوی در سالمندان, نشانه های عفونت ریوی در سالمندان

نشانه بروز بیماری عقفونت ریوی در سالمندان کاهش سطح هوشیاری است

 

همچنین در سنین بالا بعضی از سالمندان در خانه سالمندان نگهداری می شوند. زندگی در مراکز نگهداری باعث می شود سالمندان در معرض عفونت های خاص که اتفاقا خطرناک هم هستند قرار گیرند. این افراد نسبت به کسانی که در خانه مسکونی زندگی می کنند بیشتر در معرض خطر هستند.

خانواده ها نسبت به کاهش هوشیاری سالمند و هر علائم غیرعادی هوشیار باشند و خیلی زود سالمند را به اولین مرکز درمانی برسانند. هر چقدر درمان با تاخیر باشد، احتمال پیشرفت بیماری و فوت سالمندانی که کهنسال هستند، بیشتر خواهد شد.

 

بیماری های انسدادی مزمن ریه
انتظار می رود تا سال 2020، COPD یا بیماری انسدادی مزمن ریوی سومین علت مرگ و میر سالمندان را به خود اختصاص دهد. پیش بینی می شود در سال های آینده از هر 6 زن یک نفر و از هر 4 مرد یک نفر بعد از 55 سالگی به بیماری انسدادی مزمن ریوی مبتلا باشند. بروز این بیماری ارتباط زیادی با سن دارد. عامل اصلی بروز بیماری انسدادی مزمن ریوی، سیگار است. مهمترین اقدام برای جلوگیری از ابتلا به بیماری انسداد مزمن ریه ترک سیگار است. در صورت ابتلای سالمند بهترین درمان استفاده از اسپری ها و داروهای استنشاقی است.

 

البته مصرف این داروها در سن بالا با مشکلاتی همراه است و حتما باید نحوه درست استفاده از اسپری به سالمندان آموزش داده شود. مهم است که هماهنگی بین دست و تنفس وجود داشته باشد ولی اغلب سالمندانی که سن بالایی هم دارند نمی توانند این هماهنگی را به خوبی ایجاد کنند. درست مصرف نکردن دارو باعث پیشرفت بیماری خواهد شد.

 

علل عفونت ریوی در سالمندان,عفونت ریوی,نشانه های عفونت ریوی در سالمندان

بیماری قلبی معمولا با بیماری انسدادی مزمن ریوی همراه است

 

بیماری های همراه
حدود 4 درصد از مبتلایان به COPD به بیماری های روان شناختی مانند افسردگی و اضطراب مبتلا هستند. به همین دلیل ممکن است داروهای تجویز شده را به خوبی مصرف نکنند یا نسبت به بیماری بی توجه باشند. در این افراد احتمال فوت در اثر بیماری COPD زیاد است.

 

بیماری دیگری که با بیماری انسدادی مزمن ریوی همراه است، بیماری های قلبی است. افرادی که سیگار می کشند در معرض بیماری های قلبی – ریوی قرار دارند. وجود این 2 بیماری همراه با سی او پی دی احتمال مرگ و میر را در سالمندان بالا می برد. چنین بیمارانی معمولا علائمی از تنگی نفس را دارند. بیماری های انسدادی مزمن ریوی شامل برونشیت مزمن، برونشکتازی و آمفیزم هستند که باعث انسداد در مجاری راه های هوایی می شوند. انسداد پیشرونده است و بیماران باید در بیمارستان بستری شوند تا اکسیژن تراپی و اقدامات درمانی دارویی برای شان انجام گیرد. سالمندان سیگاری حتما باید سیگار را ترک کنند.

منبع :

هفته نامه سلامت

bartarinha.ir


ادامه مطلب ...

مهمترین عوامل طلاق از نظر قرآن

[ad_1]

این عوامل بسیار زیاد اسـت که امور زیر از مهمترین آنها اسـت:

مهمترین عوامل طلاق از نظر قرآن

 طلاق از نظر قرآن

الف: توقعات نامحدود زن یا مرد یکى از مهمترین عوامل جدایى اسـت، و اگر هر کدام دامنه توقع خویش را محدود سازند، و از عالم رؤیا و پندار بیرون آیند، و طرف مقابل خود را به خوبى درک کنند، و در حدودى که ممکن اسـت توقع داشته باشند، جلوى بسیارى از طلاقها گرفته خواهد شد.

ب: حاکم شدن روح تجمل پرستى و اسراف و تبذیر بر خانواده ها عامل مهم دیگرى اسـت که مخصوصا زنان را در یک حالت نارضایى دائم نگه مى دارد، و با انواع بهانه گیریها راه طلاق و جدایى را صاف مى کند.

ج: دخالتهاى بیجاى اقوام و بستگان و آشنایان در زندگى خصوصى زوجین، و مخصوصا در اختلافات آنها، عامل مهم دیگرى محسوب مى شود.

تجربه نشان داده اسـت که اگر هنگام بروز اختلافات در میان زوجین آنها را به حال خود رها کنند و با جانبدارى از این یا از آن دامن به آتش این اختلاف نزنند چیزى نمى گذرد که خاموش مى شود، ولى دخالت اطرافیان که غالبا با تعصب و محبت هاى ناروا همراه اسـت کار را روز به روز مشکلتر و پیچیده تر مى سازد. البته این به آن معنا نیست که نزدیکان همیشه خود را از این اختلافات دور دارند، بلکه منظور این اسـت که آنها را در اختلافات جزئى به حال خود رها کنند، ولى هرگاه اختلاف به صورت کلى و ریشه دار درآمد با توجه به مصلحت طرفین ، و اجتناب و پرهیز از هر گونه موضع گیرى یکجانبه و تعصب آمیز دخالت کنند، و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.

د: بى اعتنایى زن و مرد به خواسته های یکدیگر، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفى و جنسى برمى گردد، مثلا هر مردى انتظار دارد که همسرش ‍ پاکیزه و جذاب باشد، همچنین هر زن نیز چنین انتظارى از شوهرش ‍ دارد، ولى این از امورى اسـت که غالبا حاضر به اظهار آن نیستند، اینجا اسـت که بى اعتنایى طرف مقابل و نرسیدن به وضع ظاهر خویش و ترک تزیین لازم ، و ژولیده و کثیف بودن ، همسر او را از ادامه چنین زندگی ای بازمیدارد، مخصوصا اگر در محیط زندگانى آنها افرادى باشند که این امور را رعایت کنند و آنها بى اعتنا از کنار این مساله بگذرند.لذا در روایات اسلامى اهمیت زیادى به این معنى داده شده ، چنانکه در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : لا ینبغى للمرئة ان تعطل نفسها: (سزاوار نیست که زن بدون زینت و آرایش براى شوهرش بماند و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) آمده اسـت که فرمود: و لقد خرجن نساء من العفاف الى الفجور ما اخرجهن الا قلة تهیئة ازواجهن ! زنانى از جاده عفت خارج شدند و علتى جز این نداشت که مردان آنها به خودشان نمى رسیدند)!

ه: عدم تناسب فرهنگ خانوادگى و روحیات زن و مرد با یکدیگر نیز یکى از عوامل مهم طلاق اسـت ، و این مساله اى اسـت که باید قبل از اختیار همسر دقیقا مورد توجه قرار گیرد که آن دو علاوه بر اینکه ((کفو شرعى )) یعنى مسلمان باشند، (کفو فرعى ) نیز باشند، یعنى تنها تناسبهاى لازم از جهات مختلف در میان آن دو رعایت شود، در غیر این صورت باید از بهم خوردن چنین ازدواجهایى تعجب نکرد.

تفسیر نمونه جلد 24 صفحه228 و 229

مطالب مرتبط :

از سرعت طلاق بکاهید!!

آیا بازگشت بعد از طلاق درست اسـت یا نه؟

درخواست طلاق زن به خاطر تیپ نزدن شوهر!

زندگی پس از طلاق چگونه اسـت؟

شما هم از همسرتان طلاق جنسی گرفته اید؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

عوامل ایجاد طلاق از نظر قرآن…خانه و خانوادهزندگی طلاق عوامل ایجاد طلاق عوامل ایجاد طلاق از نظر قرآن عوامل ایجاد طلاق از نظر صفات شهر اسلامی از نگاه قرآن کریمآیات قرآن و احادیث رسیده از معصومین ع مسلمین را به وجود راه حلهای مشکلاتشان در کتاب راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآنایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و معناشناسی و نشانه شناسی در در قرآن کریم خلیج …معناشناسی تدبّر در قرآن کریم دکترهادی رهنما چکیده مفهوم تدبّر در قرآن کریم عمدتاً اخلاق در قران کریم ج فصل اول اهمیت ‏بحثهاى اخلاقى اشاره این بحث از مهمترین مباحث قرآنى است، و از یک نظر مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروزروزنامه‌های صبح امروز ایران مهمترین عناوین خبری صفحه‌ی اول خود را به مسائلی همچونشیوه های ارتباط موثر در خانواده و تربیت فرزند ، … ارتباط در خانواده، روانشناسی ارتباط،روشهای محبوبیت در بین دیگران،فواید رابطه مطلوب حقوق خصوصی حقوق تجارت و حقوق بین المللانتقال جنین وآثار حقوقی آن چکیده ناباروری زوجین یکی از مشکلات ومعضلات فرارویِ تعریف خاک و عوامل فرسایش خاکها• خاک‌های سیلتی این نوع خاک‌ها را ذرات سلیت تشکیل داده است که دارای قطری بین تفسیر قرآن سوره نور آیه های تا تفسیر قرآن سوره نور آیه های تا این سایت حاوی تفسیر کل قرآن میباشد که از تفسیر


ادامه مطلب ...

عوامل اصلی برای افزایش انگیزه در کارکنان

[ad_1]
مهمترین نکته در مدیریت انگیزش در کارکنان تشخیص این نکته اسـت که چه چیزی باعث افزایش انگیزه در آنها می شود؛تقویت سه عامل اصلی شامل اعتماد به نفس، اطمینان و رضایت، ایجادکننده های اصلی انگیزه در کارکنان هستند.

در سیستم سنتی مدیریت، مدیر تنها به کنترل و رهبری افراد زیردست می پردازد و کارکنان از طریق پیروی از دستورات مدیر، او را قادر می سازند تا به هدف مورد نظر سازمان برسد؛ اما در سازمان های امروز، کارکنان و مدیریت کردن انگیزه آنهاست که اهمیت دارد.

بنابراین یکی از چالش های بزرگ برای مدیران امروز، القای جدیت و تلاش بیشتر در محیط کاری خود یا همان «مدیریت انگیزش» در کارکنان اسـت. انگیزه تحت تاثیر سه عامل اصلی و عوامل درون فردی و برون فردی قرار دارد که آگاهی از آنها در انگیزه بخشی به کارکنان بسیار تاثیرگذار اسـت.

مهمترین نکته در مدیریت انگیزش در کارکنان تشخیص این نکته اسـت که چه چیزی باعث افزایش انگیزه در آنها می شود؛ در قدم اول باید بدانید وعده و وعیدهای فراوان تاثیری در افزایش انگیزه کارکنان ندارد اما تقویت سه عامل اصلی شامل اعتماد به نفس، اطمینان و رضایت، ایجادکننده های اصلی انگیزه در کارکنان هستند.

اعتماد به نفس

تا زمانی که کارکنان شما باور دارند که «من نمی توانم این کار را انجام بدهم» میلی به کار نخواهند داشت یا با ترس و دودلی به کار ادامه می دهند. کمبود اعتماد به نفس از عوامل درونی انگیزشی اسـت، به این معنی که این عامل از بزرگتر بودن حجم کار نسبت به توان کارکنان، انتظارات غیرمنطقی از کارکنان یا فقدان آموزش کافی آنان برای زمینه کاری مورد نظر نشات می گیرد. ممکن اسـت کارمند شما در هر یک از این زمینه ها احساس ضعف کند اما از ترس اینکه با بازگو کردن این موارد شما او را با فرد دیگری جایگزین کنید، از ابراز این مشکلات خودداری می کند و در نتیجه این فقدان اعتماد به نفس، همچنان به قوت خود باقی می ماند؛ پس سازمان و مدیر، باید فضای مناسب و امن برای ریشه یابی کمبود اعتماد به نفس را فراهم کنند.

عوامل بیرونی ایجاد انگیزش شغلی

1- حقوق

حقوق دریافتی انگیزه و محرک بسیار پررنگ و مهمی اسـت، بنابراین حقوق پرداختی را بر اساس یک نظام طبقه بندی شده و عادلانه طرح ریزی کنید تا از یک نارضایتی مهم و ریشه دار پرهیز کنید. به یاد داشته باشید پژوهشگران دستمزد، را مهمترین عامل انگیزه بخش معرفی می کنند.

2- امنیت شغلی

نامشخص بودن آینده شغلی و فقدان برنامه ریزی باعث القای احساس عدم امنیت شغلی و افت کارایی کارکنان می شود. با تنظیم قوانین و مقررات لازم برای حمایت اصولی از کارکنان آنان را از نظر امنیت شغلی خشنود سازید.

3- شرایط محیط کار

برای افزایش انگیزه در کارکنان، فراهم کردن شرایط فیزیکی مناسب برای انجام کار، تجهیزات و ابزار کار مناسب و حتی امکانات لازم برای آموزش و پژوهش کارکنان، لازم و ضروری اسـت.

عوامل درونی ایجاد انگیزش شغلی

1- ماهیت کار

مشاغل متنوع و پرتحرک، باعث القای احساس لذت در افراد شده و در این صورت کارکنان به علت جذابیت ماهیت کار، بهتر کار می کنند. به خصوص مشاغل تخصصی بعد از مدت کوتاهی باعث دلزدگی و کسالت در فرد می شوند، پس تا حد ممکن با ایجاد تنوع در کار، انگیزه افراد برای انجام کار را ارتقا دهید.

2- شناخت و قدردانی از افراد

قدردانی از کارکنان می تواند از طریق مختلف مانند قدردانی توسط سرپرستان یا مراجعین عملی شود که عامل انگیزه بخش بسیار مهمی تلقی می شود. از آنجایی که فرد با قدردانی احساس ارزشمند بودن، خواهد کرد، از مناسبت های مختلف مانند روز کارمند، جشن ها و مناسبت های مختلف برای به کارگیری این عامل انگیزه بخش استفاده کنید.

3- مسئولیت شغلی

کارکنان با توجه به اهمیت وظیفه محوله، احساس مسئولیت می کنند و همین احساس مسئولیت یک عامل پر رنگ برای ایجاد انگیزه در کارکنان اسـت؛ پس گاهی اجازه بدهید کارمندانتان بدون نظارت شما بیشتر تلاش کرده و احساس مسئولیت کنند.  www.migna.ir در پایان با در نظر گرفتن ریشه های اصلی انگیزه، عوامل درونی و بیرونی موثر در انگیزش افراد تحت نظارتتان، فراهم کردن ابزار و محیط مناسب، همچنین قدردانی و در نظر گرفتن تنوع در کار، محیط کار را پویاتر کنید تا از یکی از مهمترین موفقیت های کاری یعنی ایجاد انگیزش کافی در کارکنان بهره ببرید.
 
 
کسب و کار


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

افزایش انگیزه، ۴۰ نکته در باب افزایش انگیزه دانش …افزایش انگیزهراه های افزایش انگیزهافزایش انگیزه در زندگیافزایش انگیزه برای درس متن کامل سیاست‌های اقتصادی دولت برای خروج …متن کامل سیاست‌های اقتصادی دولت برای خروج غیرتورمی از رکود در سال‌های ۹۳ و ۹۴ منتشر روش های افزایش انضباط در بین دانش آموزان دوره ی …روش های افزایش انضباط در بین دانش آموزان دوره ی ابتدایی دفعات نمایش تاریخ درج در روشهای جلب رضایت مشتری،سمینار روانشناسی،افزایش …مقاله در مورد روانشناسی مشتری و سازمان رضایت مشتری، نیازهای مشتری، حمایت از مشتری فیزیوتراپی به پربازدیدترین وبلاگ فیزیوتراپی خوش آمدید حرکت برای سلامت مقالات تحقیقی راهکا رهای برای اجرای برنامه های …راهکا رهای برای اجرای برنامه های معاونت آموزشی واجرایی در دبیرستان دخترانه انتفاعی خبرگزاری فارس صفحه اصلی دادستان تهران محمود صادقی خود را به مراجع قضایی معرفی کند مقاومت این نماینده در دلایل بی تفاوتی در کارمندان نسبت به مشکلات …بی تفاوتی کارکنان نسبت به مسائل و مشکلات سازمان، مشکلی است که در ایران گریبانگیر اکثر خبرگزاری اقتصادایراننبود قاطعیت علت وجود کالای قاچاق است رسیدگی ویژه به مصدومان حوادث اخیر عمق حضور در ملاصدرا روشهای ایجاد شادابی ونشاط در مدرسه وایجاد انگیزه ملاصدرا روشهای ایجاد شادابی ونشاط در مدرسه وایجاد انگیزه در دانش اموزان


ادامه مطلب ...

شناخت عوامل مؤثر در لباس

[ad_1]
آیا تا به حال به لباس خود دقت کرده اید؟ آیا در ترکیب رنگ، جنس و برش پارچه از پیش تصمیم گرفته اید؟ یا اینکه آنها را اتفاقی کنار هم قرار می دهید؟ شاید بدانید که هر کدام از اینها می توانند محاسن اندام را جلوه گر کنند و معایب آن را تا حد امکان بپوشانند. بنابراین، شناخت عواملی چون: 1- طرح پارچه 2- جنس پارچه 3- برش پارچه 4- رنگ پارچه می تواند در نشان دادن تناسب اندام هر فرد نقش بسزایی داشته باشد.

1- تأثیر طرح پارچه:
 

برای تهیه یک لباس برازنده انتخاب طرح پارچه اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا با برگزیدن یک طرح مناسب و در عین حال جالب می توان تناسب لازم را رعایت نمود. به طور کلی در هنگام خرید نباید پارچه آنقدر توجه تان را جلب کند که بدون در نظر گرفتن مدل انتخاب و نوع اندام خویش به خرید آن اقدام نمایید.

الف) پارچه های راه راه:
 

هنگام انتخاب این نوع پارچه ها، از یک طرف مدل لباس را به دقت در نظر بگیرید تا موقع برش دچار اشکال نشوید و از طرف دیگر به اصول مربوط به اندام از دیدگاه طراحی لباس توجه داشته باشید. پارچه های با راه عمودی اندام را باریک تر و پارچه های با راه افقی شخص را چاق تر نشان می دهند. درضمن، فواصل یا فضای بین خطوط نیز در این مورد مؤثر اسـت.
-پارچه های راه راه عمودی:
پارچه های راه راه عمودی که عرض راه های آن نسبتاً عریض اسـت (فواصل بین خطوط زیاد اسـت)، فرد را چاق تر و پارچه های راه راه که خطوط آن باریک تر هستند، شخص را لاغرتر نشان می دهند.
-پارچه های راه راه افقی:
پارچه های راه راه افقی که عرض راه های آن عریض باشد (فواصل بین خطوط زیاد اسـت) شخص را چاق تر و بالعکس پارچه های راه راه افقی که عرض راه های آن نسبتاً کمتر اسـت، پوشنده را لاغرتر نشان می دهند.

ب) پارچه های خالدار:
 

پارچه های خالدار (دایره ای شکل) ظاهری مدور به پوشنده می دهند. البته پارچه هایی با خال های ریز و کوچک و با فواصل کم، اندام را لاغرتر و پارچه هایی با خال های درشت و با فواصل زیاد اندام را درشت تر نشان می دهند.

ج) پارچه های گلدار:
 

به طور کلی پارچه های نقش دار اندام را درشت تر نشان می دهند. پارچه های گل درشت، با رنگ های روشن و زنده، اندام را درشت تر و پارچه هایی با گل و بته ریز و رنگ های تیره یا مات در یک مایه رنگی، اندام را لاغرتر نشان می دهند.

د) پارچه های چهارخانه:
 

این نوع پارچه ها افراد را درشت تر نشان می دهند. پارچه های چهارخانه ریز از فاصله نسبتاً دور یکرنگ به نظر می آیند و به نسبت رنگ شان شخص را لاغرتر و بالعکس پارچه های پیچازی (پارچه هایی که دارای خانه های چهارگوش و یا شطرنجی هستند) با طرح درشت (با خطوط کلفت و سطح رنگی بزرگ) پوشنده را درشت اندام جلوه می دهند.

2- تأثیر جنس پارچه:
 

یکی از اصول مهم در انتخاب پارچه، جنس آن اسـت. جنس تاروپود، نوع بافت و به طور کلی نمای پارچه پس از بافته شدن، سطح پارچه را تشکیل می دهد. اگر لباسی دارای مدل متناسب با اندام و برشی طبق اصول صحیح و دوختی عالی باشد ولی به جنس پارچه از نظر هماهنگی با مدل توجه نشود، زحمات دوزنده به هدر می رود.

الف) پارچه های چسبان:
 

این نوع پارچه (نظیر ژرسه) در صورتی که کاملا چسبان دوخته شود شخص لاغر را لاغرتر و چاق را چاق تر جلوه گر می کند؛ زیرا خطوط خارجی اندام را به طور واضح نشان می دهد. اگر شخص لاغر پارچه ژرسه را به صورت چین دار یا دراپه (چین های نامرتبی که در یک قسمت لباس جمع و در قسمت دیگر محو می شوند) بپوشد، خوش اندام تر به نظر می رسد.

ب) پارچه های آهاردار:
 

پارچه های آهاردار به علت اینکه روی تن نمی خوابند، اندام را درشت تر جلوه می دهند و پارچه هایی لطیف که ریزش بیشتری دارند و لغزنده اند، شخص را ظریف تر نشان می دهند.

ج) پارچه های ضخیم و ناصاف:
 

پارچه های با سطح خشن و زبر (مانند توئید پشمی، کلوکه، پوست های طبیعی و مصنوعی) به دلیل ضخامت شان قطر بیشتری به اندام شخص داده و اندام را درشت تر جلوه می دهند؛ در حالی که پارچه های با سطح صاف (مانند کرپ ظریف) شخص را لاغرتر نشان می دهند.

3ـ تأثیر برش لباس:
 

برش ها و مدل های انتخابی که مجموعه ای از خطوط هستند، به دلیل ویژگی های بصری و روانی خطوط، اساسی ترین و مؤثرترین عامل برای مشخص کردن اندام و متناسب و برازنده نمایان ساختن آنها می باشند. خطوط دارای قدرت ذاتی هستند؛ تا جایی که می توانند تصور ذهنی قوی در بیننده ایجاد کنند. به جز عوامل ذکر شده، عوامل دیگری مانند توازن، ترکیب مدل ها و... نیز می توانند اندام را متناسب و برازنده نشان دهند.

الف) برش های عمودی:
 

به طور کلی برش های عمودی فرد را کوچک تر از اندازه اصلی نشان می دهند. در عین حال، استفاده از برش های موازی عمودی اندام را لاغرتر می کند. هرچه فاصله بین خطوط موازی خط عمودی بیشتر باشد، اندام چاق تر و بالعکس هرچه فواصل خطوط کمتر باشد، شخص لاغرتر به نظر می آید.

ب)برش های افقی:
 

با توجه به این که خط افقی دید چشم را به طرفین می کشاند، برای افزایش عرض بدن استفاده می شود. در عین حال برش های افقی فرد را کوتاه تر جلوه می دهند. چنانچه این برش در بالاتنه باشد، قد بالاتنه را کوتاه تر و طول پاها را بلندتر می کند و بالعکس، چنانچه برش در قسمت پایین لباس باشد، قد بالاتنه بلندتر و طول پاها کوتاه تر به نظر می رسد.

ج) برش های مایل:
 

در انتخاب برش های مایل، طول خط مایل و درجه شیب آن اهمیت خاصی دارد. هرچه طول خط بلندتر و درجه شیب آن کمتر (به خط عمودی نزدیک تر و بلند) باشد، اندام را بلندتر و لاغرتر و بالعکس، هرچه طول خط کوتاه تر و درجه شیب آن به خط افقی نزدیک تر و کوتاه تر باشد، اندام را کوتاه تر و چاق تر نشان می دهد.

د) برش های منحنی و شکسته:
 

خطوط منحنی در طرح لباس ممکن اسـت به شکل هلال های بزرگ یا دالبرهای کوچک و نیم دایره استفاده شود. درست اسـت که خطوط منحنی احساس آرامش و ملایمت را القا می کنند، ولی اندام را کوتاه تر و درشت تر نشان می دهند و بالعکس، خطوط شکسته تا اندازه ای خصوصیات خط مایل را دارند و اندام را بلندتر و لاغرتر از برش منحنی نشان می دهند.

4- تأثیر رنگ پارچه:
 

رنگ ها نیز دارای روابط و حالات گوناگونی هستند که با شناخت دقیق آنها انتخاب رنگ برای شما بسیار آسان خواهد شد. رنگ ها حتی می توانند سایز و رنگ چهره را مغایر با آنچه هست نشان دهند. برای این منظور کافی اسـت در زیر نور طبیعی روز در حالی که مقابل آینه ایستاده اید، پارچه هایی به رنگ های مختلف را روی شانه بیندازید و تأثیر هر یک از آنها راروی چهره و بدن خون مورد توجه قرار دهید.

الف) رنگ های گرم و سرد:
 

به علت کیفیت «پیش آیند» و «پس روند» (رنگ پیش آیند رنگی اسـت که زودتر جلوه می کند و رنگ پس روند رنگی اسـت که دیرتر دیده می شود) رنگ هایی که در چرخه رنگ جزء رنگ های گرم هستند (مانند قرمز، زرد، نارنجی)، به علت زودتر رسیدن به چشم ما می توانند شیء را نزدیک تر و اندام را درشت جلوه دهند و بالعکس، رنگ های سرد (مانند آبی، سبز، سبزآبی) به علت دیرتر رسیدن به چشم، شیء را دورتر و در نتیجه ظریف تر جلوه می دهند. برای مثال، رنگ آبی سایز فرد را کوچک تر از طرحی با رنگ نارنجی نشان می دهد.

ب) رنگ های تیره:
 

پارچه هایی با رنگ تیره و سیاه (انواع ترکیب رنگ ها با خاکستری) به علت اینکه محیط خارجی اندام را واضح نشان نمی دهند، اندام شخص را ظریف تر و بالعکس، رنگ های روشن و درخشان اندام را درشت تر جلوه می دهند.

ج) پارچه های یکرنگ:
 

لباس هایی که از پارچه های دورنگ، مانند سیاه و قرمز انتخاب شده اند، شخص را کوتاه تر و درشت تر و بالعکس، لباس های یکرنگ شخص را بلندتر و ظریف تر نشان می دهند.

د) پارچه های براق و تأثیر آن بر روی لباس:
 

پارچه های براق، مثل ساتن که مقادیر زیادی نور را منعکس می کنند، اندام را درشت تر جلوه می دهند و بالعکس، پارچه هایی که رنگ شان مات اسـت، اندام را ظریف تر نشان می دهند.

ه) پارچه های براق و تأثیر آن بر روی رنگ پوست:
 

پارچه های براق رنگ پوست را می پرانند و بر ناهمواری و مشکلات پوست صورت یا بدن تأکید می کنند. اگر پوستی زیبا دارید، این نوع پارچه ها به علت تأکید، مناسبند؛ ولی در مورد پوست های کدر، رنگ پوست را کدرتر می کنند. پارچه های مات به علت جذب نور، رنگ پوست صورت را بیشتر می کنند. این نوع پارچه ها برای افراد پیر یا افرادی که پوست کمرنگ دارند مناسبند.

و) نسبت رنگ سفید و سیاه:
 

سفید و سیاه بیشترین تضاد را به وجود می آورند. اگر این دو رنگ با نسبت سه قسمت سفید و یک قسمت سیاه به کار روند، هر دو به وضوح به چشم می آیند. نسبت نابرابر (یکی از دلایل استفاده از نسبت نابرابر در رنگ ها، وزن آنهاست) باعث جلوگیری از غلبه سیاه بر سفید می شود و ترکیبی زنده و پرتحرک به وجود می آورد.

پارچه هایی با ارزش ها و شدت های رنگی متفاوت:
 

تیرگی، روشنی (تمام تون های تیره در زمینه سفید با توجه به درجه روشنی، جلوتر و در زمینه سیاه، دیرتر به نظر می آیند)و درجه درخشش رنگ ها، تأثیر بسزایی روی اندام دارد. رنگ هایی با خلوص بالا و والوریزمال، سایز فرد را افزایش می دهند. برای مثال، رنگ قرمز چرخه رنگ، فرد را چاق تر و درشت تر نشان می دهد؛ درحالی که اگر قرمزی را انتخاب کنیم که خاکستری داشته باشد (قرمز مات با کمی خاکستری) روی اندام تأثیری نخواهد داشت. منبع:ماهنامه دنیای زنان شماره 52

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مقاله آموزشی روانشناسی تربیتی آموزش مجازی …آخرین دوره های آموزش مجازی دوره آموزشی طراحی و دوخت لباس عروس و شب دوره آموزشی عوامل تحکیم بنیان خانواده در اسلامخبرگزاری فارس انسان همواره به شناخت آن چه در طول زندگی با آن در ارتباط است نیاز داردروشهای مؤثر برای حرف شنوی کودکان، حرف شنوی …روشهای مؤثر برای حرف شنوی کودکان همه ی ما می خواهیم فرزندانمان حرف شنو باشند وقتی نگاهى به عوامل موفقیت در زندگى معرفت ـ اصغر کیهان‏نیا، راز موفقیت در زندگى، ص ـ مرتضى مطهّرى، تعلیم و تربیت در عوامل تحکیم خانواده از دیدگاه حضرت فاطمه زهراسعوامل تحکیم خانواده از دیدگاه حضرت فاطمه زهراس خبرگزاری فارس نوشتار حاضر، در کاروفناوری کَلالهدانلود گجت کاروفناوری کلاله دوستان ارجمند برای اینکه کاروفناوری را همیشه در مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی ایرانآموزش …سمینار اهمیت فرایند ثبت ملی و بین المللی نشان تجاری دوره های آذرماه مرکز آموزش و استرس و عوامل استرس زا سایر مطالب زناشویی و همسرداری جنین در هفته پنجم بارداری در چه وضعیتی قرار دارد؟آسیب های اجتماعی؛ علل و عوامل و راه های پیشگیری از آن …علل و عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی و راه های پیشگیری از آن محمد فولادی پیش گفتارچه عواملی بر سلامت روح و روان موثر است ؟ سایت …عوامل متعددی بر روی سلامت و بهداشت روح و روان انسانها تاثیر گذار می باشند با وجود جدا


ادامه مطلب ...

عوامل مرتبط با مشکلات عمومی خوردن در نوجوانان

[ad_1]

دکتر محمد خدایاری فرد، دکتر یاسمین عابدینیدر این نوشته، عواملی که با مشکلات عمومی خوردن مرتبط‌اند، بررسی می‌شوند.

نقش طبقه‌ی اجتماعی

بعضی صاحب‌نظران معتقدند که مبتلایان به اختلالات خوردن مانند بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی، متعلق به طبقات خاصی از اجتماع‌اند. اغلب بی‌اشتهایی عصبی در میان نوجوانان متعلق به جایگاه اجتماعی متوسط تا بالا، و پرخوری عصبی در میان دختران طبقه‌ی پائین شیوع بیشتری دارد.
پژوهشی به بررسی نگرش 11/000 نوجوان 13 تا 20 ساله پرداخت. اگرچه در این تحقیق مشکلات خوردن مورد ارزیابی قرارگرفت نه اختلالات خوردن، اما مشاهده شد که رابطه‌ی خیلی ضعیفی بین طبقه‌ی اجتماعی و مشکلات خوردن وجود دارد. به عبارت دیگر، مشکلات خوردن در بین نوجوانان متعلق به طبقات اجتماعی بالاتر، بیشتر بود (هیون، 1996).

نقش فرهنگ

نوجوانان مهاجر بیشتر به مشکلات عمومی خوردن دچار می‌شوند. ویچستروم (1) و همکاران (1994؛ به نقل از هیون، 1996)، مشاهده کردند که بین نوجوانان مهاجر آسیایی و بریتانیایی، از این نظر تفاوت وجود دارد و نوجوانان مهاجر نمره‌های بهتری را در پرسشنامه‌های مرتبط با مشکلات خوردن به دست می‌آورند. برای این روند دو تبیین احتمالی وجود دارد؛ اولاً، نوجوانان مهاجر ممکن اسـت با ایده‌های غربی مانند داشتن تصورات بدنی بسرعت انطباق یابند و در نتیجه آن را قاطعانه و مصمم دنبال کنند؛ ثانیاً خانواده‌های مهاجر، بویژه آنهایی که متعلق به فرهنگ‌های خاصی‌اند، ممکن اسـت تلاش زیادی برای به حداقل‌رساندن تعارضات خانوادگی کنند. چنین خانواده‌هایی که تعارضات پنهان دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به مشکلات خوردن قرار دارند تا خانواده‌هایی که در آنها تعارضات آزادانه مطرح و حل می‌شوند.

درمان اختلالات خوردن

اگرچه روش‌های مختلفی برای درمان افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی وجود دارد، اما به دلایل زیر، کوشش‌های درمانی کنترل‌شده‌ای در مورد این روش‌های درمانی صورت نگرفته اسـت: اولاً، روان‌درمانگری اختلالات خوردن بسیار مشکل اسـت، زیرا افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی، اغلب هیچ انگیزه‌ای برای درمان ندارند، از این‌رو درمان ناکارآمد و غیرمؤثر خواهد بود؛ ثانیاً، عوامل دیگری مانند تأثیر دارودرمانی و اعضای خانواده ممکن اسـت اثر درمانی را از بین ببرد.
اختلالاتی مانند بی‌اشتهایی عصبی را می‌توان از دیدگاه بدکارکردی‌های موجود در روابط خانوادگی تبیین کرد. از این‌رو راهبردهای درمانی که تمام اعضای خانواده را به عنوان یک کل در فرآیند درمان درگیر می‌کنند، می‌توانند مؤثر واقع شوند.
اعضای خانواده باید بدانند که هریک از افراد خانواده، ظرفیت‌ها، مهارت‌‌ها، نیروها و شایستگی‌های منحصربه فرد و خاصی دارند. برای درمان اختلالات افراد خانواده، باید درگیری‌ها را در چنین خانواده‌هایی از میان برد. عدم انسجام و هماهنگی و وابستگی، علت اصلی تعارضات و عدم توافق‌هایی اسـت که در این خانواده‌ها وجود دارد. اعضای خانواده‌ها باید یاد بگیرند که چگونه با تعارضات برخورد کنند، به جای آنکه این تعارضات را پنهان کنند؛ خانواده‌ها باید بحث و گفت و گوهایی در جوّ گرم، صمیمانه، باز و صادقانه داشته باشند. افرادی که چنین راهبردی را به کار می‌گیرند، در 86 درصد موارد طی یک تا 7 سال می‌توانند به وزن طبیعی دست یابند.
یک راهبرد درمانی برای درمان افراد مبتلا به پرخوری و بی‌اشتهایی عصبی، برنامه‌های اصلاح رفتار اسـت. در مورد افراد مبتلا به بی‌اشتهایی، درمان شامل راهبردهای کنترل‌شده برای اضافه وزن اسـت که در طول اولین بخش از برنامه‌ی درمانی که بسیار حیاتی اسـت فرد اضافه‌وزن داشته باشد، بسیار مفید اسـت. از تقویت‌کننده‌ها نیز می‌توان استفاده کرد، این تقویت‌کننده‌ها می‌توانند شامل امتیازهای کم یا فرصت‌های اجتماعی باشند. مثال زیر این مسئله را به خوبی نشان می‌دهد.
دختری که مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی بود، به منظور به دست‌آوردن امتیازهای خاصی، حداقل در حدود نیم‌کیلو در روز اضافه وزن داشت. در ابتدا این امتیازها شامل مدت‌زمانی بود که این دختر می‌توانست خارج از اتاقش باشد. در واقع، ماندن در اتاق هیچ نتیجه و سودی به غیر از خواب و استراحت در رختخواب برای او نداشت. این دختر هر روز صبح وزن می‌شد. اگر نتوانسته بود به وزن موردنظر و لازم برای آن روز برسد، در اتاقش تنها می‌ماند و در اتاق بسته می‌شد، ولی اگر می‌توانست صبح روز بعد به وزن لازم و ضروری برای آن روز دست یابد، به او اجازه داده می‌شد از اتاق خارج شود.
یکی از راهبردهای درمانی برای پرخوری عصبی، استفاده از فرایند شناختی- رفتاری برای کمک به فرد اسـت تا بتواند رفتار و تفکر خود را درباره‌ی بیماری‌اش تغییر دهد. برای مثال، چندین مرحله یا چندین تمرین طراحی می‌شوند که بسیار شبیه به برنامه‌ی خود- یاری عمل می‌کند. این راهبرد شامل موارد زیر اسـت:
• تعمق، تأمل یا تفکر درباره‌ی تغییریافتن؛
• تأکید بر این موضوع که فرد آگاهانه و حساب‌شده و توأم با تعمق و تأمل برای تغییر تصمیم بگیرد.
• این فکر که همه‌چیز تغییر خواهد کرد؛
• اطمینان از اینکه از هرگونه تغییری حمایت می‌شود.
یکی از مؤلفه‌های موجود در چنین برنامه‌ای، نظارت و بازبینی بر پرخوری و یادداشت افکار، احساسات و هیجانات فرد در حین پرخوری اسـت. مؤلفه و جزء مهم دیگر این برنامه، «کنترل ذهن» (2) اسـت. از این‌رو، این راهبرد شامل کمک و یاری به افراد برای درک این موضوع اسـت که چگونه احساس عدم کنترل کرده‌اند، همچنین کمک به آنها برای به دست‌آوردن مجدد کنترل. در این راهبرد به افراد کمک می‌شود تا دریابند تفکرات و هیجان‌های آنان درباره‌ی یک واقعه‌ی خاص که در زندگی‌شان رخ داده و منجر به تنیدگی و پرخوری‌شده، چه بوده اسـت. اغلب این کار را می‌توان در جلسات گروه درمانی که یک‌سری بحث و گفت و گوهایی بین افراد مبتلا به پرخوری عصبی صورت می‌گیرد، انجام داد و به نتیجه‌ی خوبی دست یافت.
در مروری بر ادبیات که توسط میتچل و اکرت (3) (1987) صورت گرفت، مشاهده شد که بسیاری از روان‌درمانگران سعی می‌کنند شناخت- رفتاردرمانی را برای درمان پرخوری عصبی به کار گیرند. البته اگرچه روان‌درمانگران شناختی- رفتاری از نظر شیوه‌های مورد استفاده و راهبردهای به کار گرفته شده تفاوت دارند، اما همه‌ی آنها بر موضوعات زیر تأکید می‌کنند:
• مشاوره‌ی غذایی با تأکید بر ایجاد الگوهای نرمال و بهنجارخوردن؛
• آموزش جرأت‌ورزی و تنش‌زدایی (4)؛
• راهبردهای کنترل محرک، تأخیر در پاسخ‌دهی و حل مسئله؛
• خودبازبینی و خودکنترلی.
درمان افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی، با دارو نیز امکان‌پذیر اسـت، اگرچه نتایج در این مورد دوپهلوست و ابهام دارد. داروهای ذکرشده در زیر، از جمله داروهایی هستند که به کاربرده‌شده و به نتایج متفاوتی منجر شده‌اند، داروهای ضدروان‌پریشی و ضدافسردگی از جمله لیتیوم. با این‌حال، لیتیوم باید برای افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی که دچار بی‌نظمی‌هایی در ترکیبات درونی بدنشان شده‌اند و مشکلات قلبی دارند، با احتیاط تجویز شود. بعضی موفقیت‌ها نیز برای درمان پرخوری عصبی با ضدافسردگی‌ها گزارش شده اسـت (هیون، 1996).

پی‌نوشت‌ها:

1. wichstrom
2. mind control
3. Mitchel & Eckert
4. relaxation

منبع مقاله :
خدایاری‌فرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

خودکشی بررسی آماری درجهان و ایران ، علل و عوامل …خودکشی بررسی آماری درجهان و ایران ، علل و عوامل اجتماعی و روانی، وضعیت خودکشی در آفتاب هشدار بازار آزاد در کمین شماست یک حقیقت بنیادین در زندگی اقتصادی مردم هیچ گاه به اپیدمیولوژی گونه های بیماریزای مرتبط با محیط …اپیدمیولوژی گونه های بیماریزای مرتبط با محیط سایت بهداشت محیط ایران بهداشت محیط چطور می‌توانیم در برابر مشکلات زندگی قوی باشیم؟ …چطور می‌توانیم در برابر مشکلات زندگی قوی باشیم؟ اگر می‌خواهید در برابر مشکلات زندگی مرکز آموزشی مشکلات ویژه یادگیری آشنایی با مشکلات …با وجود اینکه یادگیری خود معمولا پس از آموزش رسمی درمدرسه به طور ضمنی در خلال تحول رشد درگوشی یا نوجوانان و جوانان سایت پزشکان بدون مرزسوزاک‌ عبارت‌ است‌ از یک‌ بیماری‌ عفونی‌ در دستگاه‌ تناسلی‌ که‌ از راه‌ آمیزشی خودزنی و خودکشی خودزنی خودزنی چیست؟ جرح خویشتن خود ویران گری موضعی تلقی می شودکه حاصل سندرم بی قراری پا علائم، عوامل، تشخیص و درمان …سنـدرم بی قراری پا وضعیتی است که حین نشستن یا دراز کشیدن، در نواحی پاها فوق العاده عصر ایران بعید نیست ترامپ به دنبال افزایش تحریم ها علیه ایران به دلایل غیرهسته ای با هدف دلایل لاغری ناگهانی باید بدانید که در برخی افراد لاغری یک مسئله‌ی ژنتیکی است اگر لاغری شما ارثی است و با


ادامه مطلب ...

عوامل زمینه‌ساز بزهکاری نوجوانان

[ad_1]

اعمالی که در پیشگیری از بزهکاری مؤثرند، احتمالاً به طور مستقیم تجارب، ویژگی‌ها، باورها، نگرش‌ها و رفتارهایی را که علت بزهکاری به شمار می‌روند، تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. عوامل زیادی با بزهکاری رابطه دارند، مانند ویژگی‌های جامعه و محیط مدرسه و عوامل فردی چون فرآیندهای خانوادگی، تجارب مرتبط با مدرسه و تحصیلات و نگرش‌ها و تجارب گروه همسالان، ارزش‌های شخصی، نگرش‌ها و باورهای فرد و عوامل اجتماعی مانند رفتار جرم‌آفرین از نظر قانون و هنجارهای اجتماعی، داشتن فرصت‌هایی برای دست‌زدن به فعالیت‌های جرم‌آفرین، عدم سازمان‌یافتگی اجتماعی، عوامل تحصیلی شامل فقدان وضوح، دقت و همگونی در قواعد مربوط به روش‌های تشویق، عوامل مرتبط با خانواده شامل والدین مجرم، سختگیری‌های افراطی، سبک‌های انضباطی ناهمگون، سهل‌انگاری والدین، روابط ضعیف، دعوا، آزار و اذیت، بحث و مجادله، سطوح پایین دلبستگی، نگرش‌ها و تجارب مرتبط با مدرسه شامل عملکرد تحصیلی ضعیف، دلبستگی کم به مدرسه و تعهد کم به درس و مدرسه. تجارب مرتبط با همسالان شامل طردشدن از طرف همسالان، مواجهه و ارتباط با همسالان بزهکار و عوامل فردی شامل رفتارهای مشکل‌آفرین اخیر، تکانشی‌بودن یا سطوح پایین کنترل خود، نگرش‌های طغیان‌گرایانه، باورداشتن به مطلوبیت تخلف از قانون و سطوح پایینی از مهارت‌ها و توانش‌های اجتماعی مانند مدنظر قرار ندادن پیامدهای احتمالی اعمال و عدم ارائه‌ی راه‌حل‌های جانشین برای مشکلات، ناتوانی در مدنظر قراردادن دیدگاه دیگران و عدم تعبیر و تفسیر نشانه‌های اجتماعی به طور صحیح و درست اسـت.
تمام این عوامل علت بزهکاری نیستند. برخی از آنها ممکن اسـت پیامدهای بزهکاری و بعضی هم از همبسته‌های مهم آن باشند. برای مثال، ممکن اسـت نگرش فرد به رفتارهای خلاف قانون بخشی از فرایند دلیل‌تراشی باشد که بعد از اقدام به جرم راه‌اندازی می‌شود و بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. یا اینکه ممکن اسـت نوجوانانی که نمی‌توانند خود را کنترل کنند، هرگز نتوانند در مدرسه و تحصیل موفق باشند، در نتیجه بخواهند توانایی و مهارت خود را با پرداختن به جرم و کارهای خلاف به دیگران ثابت کنند، از این‌رو بیشتر در جرایم درگیر می‌شوند. بدین‌تریب رابطه‌ی بین عملکرد تحصیلی و بزهکاری را می‌توان بر اساس میزان کنترلی که نوجوان برخود دارد، تبیین کرد.

عزت نفس ضعیف

نتایج تحقیقات مختلف نشان می‌دهد افرادی که کمتر می‌توانند خود را کنترل کنند (صفات و ویژگی‌هایی مانند لجبازی، کنترل کم بر تکانه‌ها و پرخاشگری)، بیشتر در معرض خطر رفتارهای مشکل‌آفرین بعدی از جمله بزهکاری قرار دارند. این ویژگی‌ها چه در سال‌های اولیه‌ی کودکی یعنی 3 یا 4 سالگی اندازه‌گیری و سنجیده شوند (بلوک، بلوک و کیز (1)، 1998)، چه در سال اول دبستان، چه در سال‌های کودکی میانی یعنی در 7 تا 11 سالگی (شدلر و بلاک (2)، 1990)، چه در سال‌های اولیه‌ی نوجوانی یعنی کلاس سوم راهنمایی یا اول دبیرستان (اسمیت و فوگ (3)، 1978) و چه در اواخر نوجوانی یعنی کلاس سوم دبیرستان (کانجر و میلر (4)، 1966)، پیش‌بینی‌کننده‌ی خوبی برای رفتارهای مشکل‌آفرین بعدی هستند. در واقع، بر اساس ویژگی‌های شخصیتی، می‌توان دامنه‌ی وسیعی از رفتارهای مشکل‌آفرین را پیش‌بینی کرد (مانند سوءمصرف دارویی، بزهکاری، ترک‌تحصیل، عملکردهای ضعیف و مشکلات سلامت روانی).
این گروه از ویژگی‌های شخصیتی اغلب نشان‌دهنده‌ی مهارت‌ها و توانش‌های کم اجتماعی‌اند. برای مثال‌، ممکن اسـت افراد با سطوح کنترل ضعیف، کنترل تکانه‌های خود را خیلی سخت بدانند، اما روش‌های غیرقابل قبول اجتماعی برای آنان بسیار آسان باشد و به راحتی به آن عمل کنند. این افراد نمی‌توانند بر فعالیت‌های هدفمندی مانند فعالیت‌هایی که برای عملکرد موفق در مدرسه ضرورت دارند، متمرکز شوند. این رفتارهای غیرماهرانه احتمال طردشدن از طرف همسالان و قضاوت منفی از سوی معلم را افزایش می‌دهند (داج (5) و همکاران، 1986).
کامرانی‌فکور، رسول‌زاده طباطبایی و اللهیاری (1382)، خصوصیات روانی دختران و زنان ویژه و دختران و زنان عادی را مقایسه کردند. بدین‌منظور 60 نفر از دختران و زنان بزهکار و روسپی 15 تا 35 ساله‌ای را که در مراکز بازپروری زنان آسیب‌دیده‌ی اجتماعی سازمانی بهزیستی و زندان اوین نگهداری می‌شدند، انتخاب کرده و آنها را از نظر میزان هیجان‌طلبی، هوش، حرمت خود و هویت با 60 دختر و زن عادی که در شهر تهران سکونت داشتند، مقایسه کردند. نتایج نشان داد زنان ویژه به طور معناداری در مقیاس هیجان‌خواهی و خرده‌مقیاس‌های آن از جمله تجربه‌طلبی، بازداری‌زدایی و ملال‌پذیری نمره‌های بهتری را در مقایسه با زنان عادی به دست آوردند. همچنین زنان ویژه در مقایسه با زنان عادی به طور معناداری در آزمون‌های هوش و حرمت خود نمره‌های کمتری را کسب کردند.

عملکردهای خانوادگی

اعمال و رفتارهای والدین و تعاملات خانوادگی افراد با رفتارهای بزهکارانه ارتباط دارد (گلاک (6) و گلاک، 1986). مرور پیش‌بینی‌کننده‌های مهم بزهکاری در نوجوانان پسر، نشان داد که اعمال، رفتار و عملکردهای خانوادگی، مهم‌ترین و اولین پیش‌بینی‌کننده‌ی بزهکاری در آنان اسـت. عناصر مهم رفتارهای خانوادگی عبارتند از عدم تجانس و ناهمگونی، سهل‌انگاری، دعوا، درگیری و مشاجره، رفتارهای انضباطی بسیار تنبیه‌کننده و توأم با سخت‌گیری، تعاملات خانوادگی توأم با سردی، بی‌محبتی و طردکردن، فقدان ارتباط با فرزندان، منفعل‌بودن و عدم آگاهی والدین از روابط فرزندشان با همسالان خود، عدم نظارت والدین بر فعالیت‌های اوقات فراغت نوجوانان و تنبیه جسمانی و فیزیکی. شواهد نشان می‌دهند که این ویژگی‌ها نه تنها پیش‌بینی‌کننده‌ی خوبی برای شروع و تداوم رفتارهای بزهکارانه‌اند، حتی می‌توانند انواع مختلف و اشکال مختلف رفتارهای بزهکارانه را پیش‌بینی کنند؛ اشکال مختلف بزهکاری شامل جرایم پرخاشگرانه، جرایم خاص و استفاده از مواد مخدر و داروهاست.
پژوهش شهریاری احمدی (1383) از جمله پژوهش‌های داخلی اسـت که تأثیر ساختار خانواده را بر میزان تمایل نوجوانان به بزهکاری مورد بررسی قرار داده اسـت. متغیرهای مربوط به ساختار خانواده شامل خانواده‌ی تک‌والدی- دو والدی و ناسازگار- والدین ازدواج مجدد کرده بود. نتایج نشان داد در دو گروه دختران و پسران تفاوت معناداری بین نوجوانان در خانواده‌های با ساختار ناسازگار و خانواده‌های عادی و خانواده‌های ناسازگار با خانواده‌هایی که والدین ازدواج مجدد کرده‌اند، از نظر تمایل به بزهکاری مشاهده شد، اما جنسیت در میزان گرایش به بزهکاری تأثیر معناداری نداشت.
سامنیگو و گنزالس (7) (2003)، به بررسی اثر وضعیت فرهنگ‌پذیری نوجوانان بر رفتارهای بزهکارانه‌ی آنان پرداختند. آنان 214 دختر و پسر نوجوان دبیرستانی (93 پسر و 121 دختر) آمریکایی مکزیکی تبار را با میانگین سن 15 سال، مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که 4 متغیر واسطه‌گر از جمله تعارضات خانوادگی، بازبینی و نظارت مادرانه، انضباط ناهمگون و ناهماهنگ، درگیری‌های منفی با همسالان، اثر وضعیت فرهنگ‌پذیری را بر رفتارهای بزهکارانه میانجی‌گری می‌کنند.
وگا (8) و همکاران (1995) دریافتند نوجوانان آمریکایی لاتین که فرهنگ‌پذیری بیشتری دارند، بیشتر در معرض خطر انجام رفتارهای بزهکارانه قرار دارند تا آنهایی که فرهنگ‌پذیری کمتری دارند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که علاوه بر متغیرهای مذکور، میزان فرهنگ‌پذیری نوجوانان نیز در رفتارهای بزهکارانه‌ی آنان نقش دارد.
آمار محکومان قضایی در کشورمان نشان می‌دهد که از مجموع 52013 بزه در سال 1377، به طور کلی 21318 مورد آن یعنی در حدود نیمی از آن در سنین 15 تا 24 سالگی اتفاق افتاده اسـت. همچنین گزارش اداره‌ی بهداشت مدارس از دانش‌آموزانی که اختلالات رفتاری داشته‌اند، حاکی از این اسـت که بزهکاری‌ها رقم بیشتری را به خود اختصاص داده اسـت. جدول 1 اختلال رفتاری را در دانش‌آموزان دبیرستانی نشان می‌دهد (به نقل از احمدی، 1382).

جدول 1. فراوانی و نوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دبیرستانی

نوع اختلال

فراوانی

بی‌قراری و اضطراب

6158

ولگردی

2621

پرخاشگری و حالت‌های تهاجمی

5218

فرار از مدرسه

4783

دزدی

3028

افسردگی

8222


یافته‌های جدول 1 نشان می‌دهد که بیش از دوسوم دانش‌آموزان مراجعه‌کننده، به بی‌قراری و بزهکاری‌هایی مانند ولگردی، پرخاشگری، فرار از مدرسه و دزدی مبتلا هستند. تحقیق در مورد 96 نوجوان بزهکار در کانون اصلاح و تربیت تهران، نشان داد که بیشترین مورد بزهکاری در سنین 15 تا 17 سالگی رخ داده اسـت (انجمن اولیا و مربیان، 1361).

جدول 2. درصد و نوع بزهکاری‌های مختلف در کانون اصلاح و تربیت تهران

سن

درصد

14-10

28

17-15

66

20-18

6

نوع بزه

درصد

سرقت

51

لواط

34

ضرب و جرح

15


همان‌گونه که در جدول 2 مشاهده می‌شود، بیشتر بزهکاری‌ها مربوط به سنین 15 تا 17 سال یا سنین نوجوانی اسـت. احتمالاً بزهکاری‌ها در نوجوانان به این علت اسـت که آنها نیرو و انرژی فوق‌العاده‌ای دارند که به دلیل مشکلات شخصی، خانوادگی یا اجتماعی نمی‌توانند از این انرژی و نیروی خود در جهت صحیح استفاده کنند. حداقل سن بزهکاری در جوامع مختلف متفاوت اسـت، اما در کانون اصلاح و تربیت تهران حداقل سن بزهکاری برابر با 10 سال اسـت. نوع بزهکاری نیز در جوامع مختلف متفاوت اسـت، همان‌گونه که در جدول 2 مشاهده می‌شود، سرقت، لواط و ضرب و جرح از جمله بزه‌هایی اسـت که در نوجوانان ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران مشاهده شده اسـت.
اولین محیطی که زمینه‌ی بزهکاری را در فرد ایجاد می‌کند، خانواده اسـت. اغلب بزهکاران از خانواده‌های آشفته و از هم‌پاشیده‌اند. پژوهشی که روی کودکان بزهکار ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران در سال 1361 انجام شد، نشان داد که یک‌سوم پدران و یک‌دهم مادران این کودکان بزهکار دارای شخصیت ضداجتماعی یا مبتلا به الکلیسم بودند. یافته‌های این تحقیق را در جدول 3 مشاهده می‌کنید.

جدول 3. فراوانی مشکلات خانوادگی در کودکان و نوجوانان بزهکار ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران

نوع اختلال

فراوانی

عدم تفاهم و درگیری والدین

30

سختگیری و عصبانیت پدر

35

کتک‌زدن کودکان

65

اعتیاد والدین

27

عدم محبت و حمایت

50

طلاق یا فوت والدین

30


همان‌طور که در جدول 3 مشاهده می‌شود، یک‌سوم از خانواده‌های بزهکاران با یکدیگر درگیری داشته‌اند، حدود دو سوم آنان از تنبیهات بدنی استفاده می‌کرده‌اند، یک‌دوم آنان به فرزندان خود محبت نمی‌کرده‌اند، و در حدود یک‌سوم آنان مبتلا به اعتیاد بوده‌اند. این یافته‌ها نشان‌دهنده‌ی اهمیت و نقش شیوه‌های فرزندپروری در شکل‌گیری بزهکاری کودکان و نوجوانان اسـت.
دوستان و همسالان بزهکار نقش مهمی در بزهکاری نوجوانان دارند. در سؤال بزهکاران کانون اصلاح و تربیت تهران در این‌باره که از چه کسی بزه را فرا گرفته‌اند، به نقش دوستان و همسالان اشاره شده اسـت. نتایج این بررسی را در جدول 4 مشاهده می‌کنید (کانون اصلاح و تربیت تهران، 1361).

جدول 4. فراوانی نقش افراد در بزهکاری نوجوانان

نوع اختلال

فراوانی

دوستان و همسالان

44

بزهکار

29

خود شخص

4

اقوام

23

اتفاقی و بدون تقصیر

23


همان‌طور که در جدول 4 مشاهده می‌شود، دوستان و همسالان بزهکار بیشترین نقش را در انجام رفتارهای بزهکارانه نوجوانان داشته‌اند.

عملکردهای تحصیلی و نگرش به مدرسه

شکست تحصیلی، یکی از بهترین پیش‌‌بینی‌کننده‌های مشخص‌شده برای الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر، رفتار بزهکارانه، حاملگی نوجوانان، مردود شدن و اخراج از مدرسه اسـت (گریسام و شپارد (9)، 1989). تعهد کم به قراردادها و قوانین اجتماعی و عدم دلبستگی به افراد سازگار از نظر اجتماعی و فرااجتماعی نیز می‌تواند بزهکاری را پیش‌بینی کند. دلبستگی کم به مدرسه، اغلب از طریق عدم علاقه به مدرسه یا افرادی که در مدرسه‌اند، مشخص می‌‎شود. از سوی دیگر، تعهد کم به مدرسه، اغلب با تلاش اندک برای انجام تکالیف مدرسه و عدم حضور یا حضور کم در مدرسه و کلاس درس مشخص می‌شود.
اگرچه در مطالعات طولی رابطه‌ی عوامل مربوط به مدرسه با بزهکاری بعدی افراد اثبات‌شده، اما برخی از شواهد نشان می‌دهند که در تفسیر این ارتباط به عنوان رابطه‌ی علت و معلولی و به صورت علّی باید محتاط بود، عملکرد تحصیلی تحت تأثیر مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان قرار می‌گیرد، همچنین عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان مهارت‌های اجتماعی آنان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اغلب درجه‌بندی معلم‌ها و همسالان از مشکلات رفتاری کنونی فرد، عملکرد تحصیلی و مشکلات بعدی رفتاری او را پیش‌بینی می‌کنند (اسپیواک و سیانسی (10)، 1987).

ارتباط با همسالان بزهکار

به احتمال زیاد، کودکانی که همسالانشان در فعالیت‌های بزهکارانه درگیر می‌شوند، دست به رفتارهای بزهکارانه می‌زنند. تبیین‌های نظریه‌ی یادگیری اجتماعی در مورد داشتن رابطه با همسالان بزهکار، نشان می‌دهد که همسالان بزهکار، یکدیگر را از طریق اصول یادگیری شرطی تحت‌تأثیر قرار می‌دهند (اکرز (11) و همکاران، 1979). همسالان بزهکار الگوهای رفتاری‌ای را برای یکدیگر به منظور تقلید فراهم کرده و با پاداش‌دادن و عدم تنبیه این رفتارها آنها را تقویت می‌کنند. به علاوه، افراد موضوعات ارزشی رفتاری خوب یا بد را (هنجارها، نگرش‌ها، سوگیری‌ها و جهت‌گیری‌ها) از طریق ارتباط با گروه یاد می‌گیرند. هرچه افراد رفتاری را بیشتر به عنوان رفتار خوب یا لااقل رفتار معقول، منطقی و موجه تعریف کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که به آن رفتار عمل کنند.
اغلب افراد بزهکار در گذشته مورد بی‌مهری همسالان خود واقع شده‌اند. به درستی معلوم نیست که آیا طردشدن از طرف همسالان منجر به بزهکاری می‌شود یا اینکه بزهکاری منجر به طردشدن از سوی همسالان می‌گردد. با این حال، برخی شواهد نشان می‌دهند که جوانان بزهکار خود را با نشان‌دادن رفتارها و شخصیت پرخاشگرانه در گروه دوستان جای می‌دهند.
برخی صاحب‌نظران اعتقاد دارند که طردشدن از گروه‌های یکپارچه‌ی اجتماعی ممکن اسـت موجب محروم‌شدن کودکان طردشده از فرصت‌های مناسب برای یادگیری و برقراری تعاملات اجتماعی مثبت با همسالانی که رفتارهای سازش یافته و سالمی دارند، شود. از این رو کودکان طردشده از طرف همسالان که در مهارت اجتماعی کاستی‌هایی دارند، ممکن اسـت رفتارهای سازش‌نایافته‌ی بیشتری را با برقراری ارتباط با کودکان طردشده‌ی دیگر بیاموزند و این رفتارهای سازش‌نایافته ممکن اسـت با برقراری ارتباط با سایر کودکان پرخاشگر تقویت شوند (کوپراسمیت، کوی و داج (12)، 1990).
وایسنر و سیلبریسن (13) (2003)، طی مطالعه‌ای طولی که بر روی 318 نوجوان آلمانی 14 ساله انجام دادند، دریافتند که دارابودن دوستان با انحرافات و تخلفات زیاد، همدلی ضعیف بین والدین و نوجوانان، پیشرفت تحصیلی ضعیف و کنترل و نظارت کم والدین، از جمله عوامل مهمی‌اند که با بزهکاری این نوجوانان رابطه‌ی تنگاتنگی دارند.

محدودیت‌ها و قیدو بندهای محیطی

ویژگی‌های محیطی، مانع بروز رفتارهای بزهکاری می‌شوند یا آن را افزایش می‌دهند. در بعضی محیط‌ها، نوجوانان فرصت‌های محدودی برای درگیرشدن در رفتارهای نامطلوب دارند و در برخی محیط‌ها، هنجارهای واضح، روشن و بدون ابهامی وجود دارند که رفتارهای معینی را ممنوع می‌کنند و جوانان کمتر دست به رفتارهای نامطلوب می‌زنند.
در سطح فردی، افرادی که مواد و داروهای روان‌گردان را به سادگی در جامعه یا محیط مدرسه به دست می‌آورند، بیشتر از مواد مخدر استفاده می‌کنند و بیشتر به سراغ آن می‌روند. در سطح کلان و در سطح اجتماعی، فراوان‌بودن و قابلیت دسترسی ساده به اسلحه در یک شهر با میزان قتل و آدم‌کشی به طور مثبت ارتباط دارد (مک‌دوال (14)، 1991).
ویژگی‌های کلاس درس و محیط مدرسه (برای مثال رسالت‌ها و اهداف تحصیلی قوی، ابهام‌زدایی از هنجارهای رفتاری، قابلیت پیش‌بینی، همگونی و تناسب در به کارگیری پیامدهایی برای رفتارهای نادرست و جو حمایت عاطفی و هیجانی)، به طور مستقیم رفتارهای مشکل‌آفرینی را که اولین‌بار در مدرسه اتفاق می‌افتند (نه رفتارهای بزهکارانه‌ی جدی‌تر را که ابتدا خارج از مدرسه رخ می‌دهند)، تحت‌تأثیر قرار می‌دهند (سازمان اصلاحات و پژوهش‌های آموزشی (15)، b 1993). با این حال، احتمال اینکه محیط‌های کلاس و مدرسه به طور غیرمستقیمی بزهکاری را با تحت‌تأثیر قراردادن ویژگی‌های فردی افراد و تجارب مدرسه‌ای که بزهکاری را به طور مستقیم تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، تشویق کند، وجود دارد.
به طور کلی، پژوهش‌های انجام‌شده در مورد علل بزهکاری، نشان داده‌اند که تدابیر مؤثر پیشگیری‌کننده، رفتارهای بین‌فردی سازش‌یافته را افزایش می‌دهند، عملکردهای خانوادگی را اصلاح می‌کنند، عملکرد تحصیلی را بهبود می‌بخشند. نگرش‌های مطلوب و مساعدی در مورد قوانین و مقررات ایجاد می‌کنند و رابطه با همسالان بزهکار را کاهش می‌دهند. محیط‌هایی که عواقب رفتارهای فرااجتماعی را از طریق وضع هنجارها و انتظارات دقیق و بدون ابهام نشان می‌دهند نیز موجب کاهش بزهکاری می‌شوند. این مسئله موجب محدودکردن فرصت‌های فرد برای درگیرشدن در رفتارهای نادرست می‌شود و رفتارهای نادرست را به صورت همگونی خاموش می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. Block, Block & keyes
2. Shedler & Block
3. Smith & Fogg
4. Conger & Miller
5. Dodge
6. Glueck
7. Samaniego & Gonzales
8. Vega
9. Grissom & Shepard
10. Spivak & Cianci
11. Akers
12. kupersmidt, Coie & Dodge
13. Wiesner & Silbereisen
14. Mc Dowall
15. office of educational research and improvements

منبع مقاله :
خدایاری‌فرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


14 ژانويه 2016 ... عوامل زیادی با بزهکاری رابطه دارند، مانند ویژگیهای جامعه و محیط مدرسه و عوامل فردی چون فرآیندهای خانوادگی، تجارب مرتبط با مدرسه و تحصیلات و ...ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺳــﺎﺯ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﻱ ﺑﺰﻫﻜﺎﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﺳــﺎﻳﺮ ﺍﺧﺘﻼﻻﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺍﺧﺘﻼﻝ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ... ﺑﺰﻫﻜﺎﺭﻱ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﭘﺪﻳﺪﻩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﺎﺳــﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻌﻀﻠﻲ ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ. ﺗﻮﺟﻪ ﺍﻏﻠﺐ ﺟﺎﻣﻌﻪ ...18 سپتامبر 2015 ... عوامل گوناگونی در بروز بزهکاری موثر است و تنها نمی توان علت خاص و .... بدین منوال شرایط زمینه ساز بروز بزهکاری نوجوانان شامل پدیده ی تکامل ...طلاق و منازعات خانوادگی: یکی دیگر از مهمترین عوامل بزهکاری کودکان و نوجوانان نداشتن زندگی ... کم توجهی به کودکان زمینه ساز گرایش به بزهکاری در بزرگسالی است.بر اساس یافته های جامعه شناختی، عوامل درونی و بیرونی در بزهکار شدن نوجوانان موثر است در واقع وابستگی ... تنبیه بدنی زمینه ساز بزهکاری در کودکان و نوجوانان است.بزهکاری نوجوانی نوعی خشونت و خلافکاری غیر قانونی در بین نوجوانان زیر 18 سال است ... با سایر بزرگسالان بزهکار نیز از جمله عوامل زمینهساز بزهکاری نوجوانان است.18 سپتامبر 2016 ... پژوهش حاضـر به دنبال شناخت عوامل اجتماعی مؤثر در گرایش نوجوانـان و جوانـان بـه ... پیشگیری از بروز و شیوع پدیده بزهکاری در سطح جامعه خواهیم ...4 روز پیش ... حذف عوامل زمینه ساز کودک آزاری نظیر عوامل فردی زیستی- روانی، عوامل ... اما اگر بخواهیم راجع به بزهکاری نوجوانان و روابط و اشکالات خانوادگی که وجود ...آکاایران: تنبیه بدنی زمینه ساز بزهکاری در کودکان و نوجوانان است آکاایران: ... بر بزهکاری در خردسالان آکاایران علت مهم بزهکاری اطفال چیست چه عواملی در بزهکاری در ..._PRINT. شناخت علل زمینه ساز بزهکاری کودکان ... عوامل زمینه ساز وتسهیل کننده. ژنتیک : ... فقر يکي از عوامل مهم بزهکاری ها،بهويژه در اطفال و نوجوانان است. هرچند خانواده ...


کلماتی برای این موضوع

اصول تربیتی نوجوان نوجواندنیای نوجوانانبرخورد با نوجوانپسر نوجوانرژیم نوجوانفرزند نوجواندختر حقوقچکیده طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است و در زندگی زناشویی طلاق یعنی از هم روش تحقیقخلاصه و نتیجه گیری تحقیقموضوععوامل موثر بر قاچاق کالا و خدمات در ایران بعد از طی سلامت روان و خانوادهیکی از عوامل مؤثر در شکل گیری رفتار فرد ، خانواده است فضای خانه ، نخستین و بادوام پیامد های و اشتغال زنلینک مقاله ی قبل زن ،گاهی خانه دار،گاهی اجتماعی پیامدهای مثبت اشتغال الف اشتغال مقدمه و تعریف موضوع وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعیمقدمه آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شودکه در چارچوب اصول اخلاقی و بیماری وسواس و درمان بدون دارو خبرنگاری شغل …وسواس یکى از شایع‌ترین اختلالات و بیمارى‌های روانی در جامعه است بر اساس آمارهای جامعه شناسیمقدمه فناوری کامپیوتر بطور وسیع در جامعه گسترش پیدا کرده است و با تمامی جنبه های زندگیمدرسه هراسی کودکان روان …مدرسههراسیکودکانعلائم اضطراب آنان به اشکال مختلف مانند سردرد، تهوع، گیجی، تب و بروز می‌کند گاهی افسردگی تشخیص و راه درمان آرشیو …انواع اضطراب ها و ترس ها ۱ اختلال اضطراب فراگیر اگر در تمام مدت روز بدون


ادامه مطلب ...

اجزاء و عوامل خلاّقیت

[ad_1]

اجزای(1) خلاّقیت و عوامل مؤثّر در آن

قبل از بحث درباره‌ی اجزای خلاّقیت لازم اســت به فرضیاتی اشاره کنیم که براساس مشاهدات رسمی و غیررسمی از محصول خلاّق به وجود آمده و مورد توافق اغلب محققان واقع گشته اســت.
1- خلاّقیت گستره وسیعی از مسائل کوچک روزانه تا پیشرفتهای مهم تاریخی در علوم و ادبیات و هنر را در بر می‌گیرد و برخلاف نظر عمومی، هر فرد با توانائیها شناختی معمولی با مقداری تلاش می‌تواند از خود خلاّقیت به خرج دهد.
2- در هر کار خاص شخص، می‌توان درجه‌ای از خلاّقیت را یافت.
3- هر چند افراد از توانایی بالقوه متفاوتی در خلاّقیت برخوردارند، امّا می‌توان خلاّقیت را در همه افراد افزایش داد.
4- افراد خلاّق از ویژگیهای شخصیتی خاصی برخوردارند، امّا صرف داشتن این ویژگیها باعث نمی‌شود، این افراد در همه‌ی زمانها و در همه‌ی زمینه‌ها خلاّق باشند.
5- در کنار عوامل اساسی علاقه به کار و درگیری عمیق با کار انفرادی برای خلاّق بودن لازم اســت افراد خلاّق از محدودیتهای خارجی آزاد باشند.
آمابیل (1993 و 1983) چارچوبی برای خلاّقیت طراحی نموده اســت که شامل عناصر و عواملی اصلی خلاّقیت می‌باشد. مهارتهای مربوط به قلمرو، مهارتهای مربوط به خلاّقیت و انگیزه‌ی سه جزء اصلی در کار خلاّق محسوب می‌شوند که در نمودار 1-4 نشان داده شده اســت.

عوامل و موانع خلاّقیت

بررسی اجزای خلاّقیت روشن می‌کند که خلاّقیت یک ویژگی ثابت شخصیتی نیست که بدون هیچ تغییر و تحول در وجود انسان نهفته باشد. بلکه از جمله مواردی اســت که کاملاً تحت تأثیر عوامل و یا موانعی تقویت یا تضعیف و حتی نابود می‌شود. بعضی شرایط زمینه‌‌های ظهور و گسترش خلاّقیت را فراهم می‌آورند، در حالی که بعضی موقعیتها رشته‌‌های خلاّقیت را در وجود آدمی خشک می‌کنند.

انگیزه‌ی:

-نگرش به کار
-درک فرد از انگیزه‌ی
-خود برای انجام کار

مهارتهای مربوط به خلاّقیت:

-روشهای شناختی متناسب
-اطلاعات تلویحی (2) و تفریحی (3) از روش اکتشافی در ایجاد ایده‌‌های نوین
-روش کار سازنده

مهارتهای مربوط به موضوع

-شناخت به موضوع
-مهارتهای تکنیکی لازم برای انجام کار
-استعداد آن موضوع

وابسته اســت به:

-میزان اولیه انگیزه‌ی درونی برای کار
-وجود یا فقدان عوامل بیرونی مشخص در محیط اجتماعی
-توانایی هر فرد در کاهش دادن محدودیتهای محیطی

وابسته اســت به:

-تربیت
-تجربه در تولید ایده‌‌های نوین
-خصوصیت شخصیتی

وابسته اســت به:

-تواناییهای شناختی
-مهارتهای حرکتی، ادراکی ذاتی
-تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی
نمودار 3-1: آمابیل 1990
بحثهای زیادی در مورد انواع موقعیتهایی که تسهیل کننده یا مانع بروز خلاّقیت اســت، مطرح می‌باشد و نظریات متفاوتی نیز وجود دارد. شاید بتوان این تفاوت آراء را با تفاوت افراد و شرایط توجیه کرد. مسلماً افراد روحیات متفاوتی دارند و همین عامل باعث می‌شود موقعیت واحد تأثیر متفاوتی روی افراد داشته باشد. آنچه برای یکی محرک مفیدی اســت برای دیگری سد راه و مشکل ساز بنابراین در این جا بر آن شدیم تا یک طبقه بندی کلی از مسأله داشته باشیم و مواردی که جنبه‌ی نسبتاً عامی دارد بپردازیم.
عوامل و موانع را می‌توان به دو دسته‌ی کلی فردی و محیطی (درونی و بیرونی) تقسیم کرد. منظور از عوامل و موانع فردی یا درونی آن دسته عوامل و موانعی اســت که ناشی از ویژگیهای فردی و شخصی اســت. و عوامل و موانع محیطی یا بیرونی مربوط به موقعیتهایی که فرد در رابطه با دیگران اســت.
آمابیل (1988) در نتایج پژوهش بسیار وسیعی که در مصاحبه از 120 دانشمند به عمل آورده اســت از همین تقسیم بندی استفاده می‌کند، بعضی از عوامل محیطی خلاّق که در نتیجه مصاحبه‌ها بدست آمده اســت عبارتند از: 1- آزادی، 2- منابع کافی، 3- وقت کافی، 4- جو مناسب، 5- طرح تحقیق مناسب، 6- فشار (بعضی از فشارها می‌تواند محرک خلاّقیت باشد، و موانعی محیطی نیز چنین طرح شده اســت:
1- جو نامساعد، 2- محدودیت‌ها، 3- ارزیابی و فشار، 4- رقابت، 5- منابع ناکافی، 6- طرح تحقیق ضعیف.
این تحقیقات نشان داده اســت جنبه‌های شخصی و فردی مطلوب در فرایند خلاّقیت از دیدگاه دانشمندان عبارتند از:
1- ویژگیهای شخصیتی متنوع، 2- خود انگیزی، 3- توانائیهای شناختی خاص 4- تمایل به خطر کردن، 5- تخصص در رشته، 6- تجارب متنوع.
موانع فردی از نظر این دانشمندان عبارت اســت از:
1- عدم انگیزه، 2- عدم مهارت یا عدم تجربه، 3- عدم انعطاف، 4- انگیزه‌ی خارجی، 5- عدم مهارت اجتماعی.
در این جا با نگاهی تازه، به عوامل و موانع خلاّقیت به طور زیربنایی و با توجّه به عناصر خلاّقیت بررسی می‌شود. از مهمترین عوامل فردی می‌توان به هوش، ویژگیهای شخصیتی و انگیزه‌ی درونی اشاره نمود.
اگر به عناصر خلاّقیت (نمودار 3-1) توجّه شود می‌توان دریافت که هوش در ارتباط با مهارتهای مربوط به موضوع و ویژگیهای شخصیتی در ارتباط با مهارتهای خلاّقیت اســت.
انگیزه‌ی درونی همچنین به عنوان یک عامل فردی که جزء دیگر خلاّقیت اســت مطرح می‌گردد.
از عوامل اجتماعی، خانواده و مدرسه به عنوان عامل اصلی در تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی مورد توجّه قرار می‌گیرند. این دو عامل مربوط به مهارتهای موضوع هستند.
تجربه و آموزش که با مهارتهای خلاّقیت در ارتباط اســت، نیز به عنوان یک عامل اجتماعی مطرح می‌گردد، همچنین انگیزه‌های بیرونی با توجّه به این که از طریق عوامل خارجی شکل می‌گیرند. نیز به عنوان یک عامل اجتماعی قلمداد می‌شود.
مهارت مربوط به موضوع یا مهارتهای مربوط به قلمرو، برای حل مسائل معین یا انجام کار خاص اســت. این عنصر شاملِ شناخت به موضوع و حقایق، اصول و نظریات و انگاره‌‌های نهفته در آن موضوع می‌باشد. مهارتهای مربوط به موضوع به منزله‌ی مواد اولیه استعداد، تجربه و آموزش در یک زمینه‌ی خاص می‌باشد. روشن اســت که تنها در صورتی ممکن اســت در فیزیک هسته‌ای خلاّق باشیم که اطلاعاتی درباره‌ی آن داشته باشیم، یا کودکی می‌تواند در نقاشی خلاّقیت داشته باشد که قبلاً چگونگی استفاده از قلم مو، و ترکیب رنگها را آموخته باشد، بنابراین انسانی قادر اســت در یک زمینه‌ی خلاّق باشد که مهارتهایی در رابطه با آن داشته باشد. البته توانایی در یک زمینه نمی‌تواند منجر به خلاّقیت در سایر زمینه‌ها گردد، بنابراین یک شخص نمی‌تواند به طور مطلق خلاّق باشد.
علی رغم اهمیت این عنصر، اگر فردی از بالاترین حد این مهارت برخوردار، امّا از مهارتهای مربوط به خلاّقیت بی‌بهره باشد هرگز قادر نخواهد بود به کار خلاّقی ارائه دهد. مهارتهای خلاّقیت، با شکستن قالبها، مهارتهای موضوعی را در راه جدیدی به کار می‌گیرد، یعنی از مهارتهای موضوعی به شکل جدید استفاده می‌کند.
مهارت خلاّقیت با ارزشهای فکری زیر توأم اســت:
1- شکستن عادت: کنار گذاشتن شیوه‌های قبلی فکری و عملی، استفاده از روشهای جدید.
2- تعویق قضاوت یا تأخیر ارزیابی در مورد ایده‌ها، برای جلوگیری از ضایع شدن ایده‌ای که در ابتدا ممکن اســت جالب به نظر نیاید.
3- درک پیچیدگی یا توجّه به مسائل پیچیده و درگیر شدن با آن.
4- درک توأم با خلاّقیت یا دیدن چیزها به طور متفاوت: مشاهده‌ی امور به شیوه‌ی تازه‌ای که قبلاً به آن، آنگونه توجّه نشده اســت.
5- تفکّر وسیع: ارتباط برقرار کردن میان ایده‌های متفاوت.
روش سازنده‌ی کار در مهارت خلاّق یا به عبارتی روش کار خلاّق نیز دارای این ویژگیهاست:
1- توانایی تمرکز تلاش و توجه به مسائل در مدّت طولانی.
2- مقاومت در برابر مشکلات.
3- نیروی زیاد و تمایل برای کار سخت.
4- تعهد به انجام صحیح کار.
آمابیل (1993) معتقد اســت بعضی از شخصیتها بیشتر مستعد تفکّر خلاّق می‌باشند. بعضی از صفات مهم افراد خلاّق عبارتست از:
الف - خود نظمی زیاد در کار
ب - پشتکار در مواجهه با شکست
ج - استقلال
د - تحمل ابهام
هـ- تمایل برای پذیرفتن خطر
اگر این ویژگیها به طور طبیعی در افراد وجود نداشته باشد می‌توان آن را در آنها پرورش داد.
اگر فردی دارای هر دو مهارت، مربوط به موضوع و خلاّقیت باشد آیا می‌تواند موفق به انجام کار خلاّق گردد؟ اکثر شواهد نشان می‌دهد جواب این سؤال منفی اســت. عامل انگیزه‌ی یکی از عناصر اساسی و شاید یکی از مهمترین اجزا در این مجموعه اســت. انسان بدون انگیزه‌های بیرونی و درونی نمی‌تواند به کار خود ادامه دهد. ولی تحقیقات تجربی نشان می‌دهد که انگیزه‌ی درونی می‌تواند نقش سازنده‌تری در تحقق خلاّقیت داشته باشد. اگر انگیزه‌ از درون بجوشد کار برای افراد جالب و لذتبخش اســت. انگیزه‌ی در حالی که انگیزه‌ی بیرونی که بر اساس عوامل خارجی اســت به طور مثال بردن جایزه، یا انجام دستورات، اغلب با رضایتمندی درونی توأم نیست. در هر حال انگیزه‌ی امری کاملاً فردی اســت یعنی یک کار معین ممکن اســت تنها برای یک فرد خاص در یک موقعیت زمانی خاص جالب باشد.
چگونه می‌توان فهمید برای کاری انگیزه‌ی درونی وجود دارد؟ فردی که دارای انگیزه‌ی درونی اســت چه می‌کند؟ چه می‌گوید؟ و چه احساس می‌کند؟ قسمت اعظم انگیزه‌ی درونی علاقه می‌باشد. که این علاقه منجر به تعهد به کار می‌گردد. چنان که فرد با نهایت پشتکار و دقت به آن کار می‌پردازد. کار برای او نشاط آور و شبیه سازی می‌گردد. انگیزه‌ی درونی باعث می‌شود فرد همه مسائل جنبی را رها کرده و بر فعالیّت اصلی متمرکز شود.
آمابیل (1989) معتقد اســت: برای پرورش خلاّقیت صرف آموزش مطالب مناسب و یا برنامه ریزی برای توسعه استعدادهای خلاّق کافی نیست، بلکه باید کمک کرد که افراد نقاطی که انگیزه و مهارتها با یکدیگر منطبق هستند یا محل تقاطع خلاّقیت را تشخیص دهند در نمودار 4-2 محل تقاطع نشان داده شده اســت. محل تقاطع ترکیب پر قدرتی اســت زیرا در این نقطه امکان خلاّقیت فراهم می‌گردد.
توضیح نمودار
نمودار3-2: محل تقاطع خلاّقیت
نمودار زیر، تقسیم بندی این رساله را در رابطه با عوامل و عناصر خلاّقیت نشان می‌دهد.

                          عوامل
اجزاء                 

فردی

اجتماعی

مهارتهای مربوط به موضوع

هوش

خانواده و مدرسه

مهارتهای مربوط به خلاّقیت

ویژگیهای شخصیتی

تجربه و آموزش

انگیزه‎‌ی

انگیزه‌ی درونی

انگیزه‌ی بیرونی


نمودار 3 – 3: عوامل و عناصر خلاّقیت

علی رغم آن که این عوامل با هم تعامل دارند و می‌توانند یکدیگر را تقویت یا تضعیف کنند و در نهایت باعث شکوفایی یا تضعیف خلاّقیت فرد شوند. در این جا به هر یک از عوامل و رابطه‌اش با خلاّقیت به طور جداگانه پرداخته می‌شود.
عامل محیط آموزشی یا مدرسه با توجه به این که فصلی مجزا را به خود اختصاص داده، دراین قسمت مطرح نمی‌شود.

هوش

درباره‌ی مسأله هوش و خلاّقیت و رابطه‌ی آنها مطالعات زیادی انجام گرفته و نظریات گوناگونی ارائه شده اســت. از معروفترین الگوها در این زمینه الگوی گیلفورد اســت که با وجود انتقاداتی که از آن به عمل آمده (باخر (4)(1973، هورن (5) 1977) هنوز هم در بحث هوش و خلاّقیت مطرح اســت.
این الگو شامل سه جنبه اساسی عملکردها، محصولات، محتواست، که ترکیبی از آنها 120 توانایی را مشخص می‌کند که در نمودار 4-4 نشان داده شده اســت.
1- عملکرد: اعمال فکری اســت که منجر به تولید می‌گردد و به عنوان فرایند اصلی ذهن تلقی می‌گردد و شامل پنج بعد اســت: شناخت و آگاهی، حافظه، تفکّر و واگرا، تفکّر همگرا، ارزیابی و قضاوت تصمیمات.
شناخت و حافظه به دریافت مطالب بدون هیچ گونه استدلالی مربوط می‌شود. طبیعتاً برای فرایندهای عالیتر فکر ما نیاز داریم اطلاعات کافی راجع به مسائل داشته باشیم. به عبارت دیگر جمع آوری و بازآفرینی مطالب نقش زیربنایی برای تفکّر در سطوح بالاتر را دارد.
تفکّر همگرا همان استدلال یا تفکّر منطقی اســت که تلاش می‌شود با استدلال راجع به حقایق به یک جواب صحیح برسد.
تفکّر واگرا تفکّر بسیار بازی اســت که تنها به یک جواب برای مسأله نمی‌اندیشد بلکه به راه حلهای متعدد و ابعاد مختلفی از مسأله توجّه می‌نماید.
در تفکّر ارزشیاب ملاکهایی برای ارزشیابی تعیین شده و مسائل با این ملاکها سنجیده می‌شود.
2- محتوا: انواع اطلاعاتی که روی آن عملیات انجام می‌گیرد، شامل محتوای شکلی که اطلاعات عینی را دربر می‌گیرد مثل تصاویر و مسائلی از قبیل شکل، رنگ، محتوای نمادی که اطلاعاتی قراردادی و یا علائمی مانند اعداد یا فرمولهای شیمیایی اســت. محتوای معنایی که اطلاعاتی اســت در برگیرنده‌ی معنای کلمات، محتوای رفتاری که شامل تعامل انسان و مهارتهای اجتماعی اســت.
3- محصولات: اجرای عملیات روی محتوا، محصولاتی را پدید می‌آورد که به شکلهای مختلف منفرد یا واحد طبقه بندی شده که نشانگر روابط ساده اســت. ارتباط پیچیده‌تر محصولات از طریق نظام‌ها، تبدیلات و استعارات نشان داده می‌شود. طبیعتاً برای استفاده از روابط پیچیده نیاز اســت ابتدا از واحدها، طبقات، روابط ساده مطلع بود.
تفکّر همگرا و واگرا در این الگو ارتباط مستقیم با هوش و خلاّقیت دارند.
الگوی گیلفورد نشان می‌دهد هوش یک ویژگی منفرد نیست بلکه مجموع عملیات متعدد اســت.
اگر این ساختار کلی، هوش را نشان دهد، خلاّقیت شامل برخی از این عوامل اســت. پس لزوماً هوش و خلاّقیت با هم ارتباط دارند ولی حدود این رابطه کاملاً متغیر اســت.
توضیح شکل
شکل3-4: مدل ساختار هوش گیلفورد
از معروفترین مطالعات در رابطه با هوش و خلاّقیت پژوهش گتزلزو جکسون (1962) اســت.
در این پژوهش دانش آموزان یک دبیرستان مورد بررسی قرار گرفتند، دیده شد دانش آموزان خلاّق حتماً جزء باهوش‌ترین شاگردان نبودند. بنابراین نتیجه گرفته شد بین خلاّقیت و هوش رابطه‌ی زیادی وجود ندارد.
والاک و کوگان(7) (1965) ولش(8) (77-1975) با الهام از کارهای گتزلز و جکسون ارتباط بین هوش بالا و پائین و خلاّقیت بالا و پائین را آزموده و چنین ترکیبی ارائه نمودند:

خلاّقیت بالا - هوش بالا:

این دانش آموزان هم آزادی وهم کنترل رفتار داشته و هم رفتار کودکانه و هم بزرگسالانه از خود نشان می‌دهند.

خلاّقیت بالا- هوش پائین:

این دانش آموزان تعارض درونی داشته، در مدرسه احساس ناکامی و بی لیاقتی دارند، امّا این افراد در یک محیط بدون فشار موفق هستند.

خلاّقیت پائین - هوش بالا:

این دانش آموزان را می‌توان به عنوان معتاد به مدرسه توصیف کرد. تلاش مداوم برای یافتن نمرات عالی دارند و مورد توجّه معلمان هستند.

خلاّقیت پایین - هوش پایین:

این بچه‌ها از مکانیزمهای دفاعی مانند فعالیت زیاد و فعالیت ورزشی استفاده می‌کنند.
مک کینون (1962) در پژوهشی که انجام داد دریافت آزمودنیهای خلاّق اغلب هوش بالاتر از متوسط وبعضی هوش بسیار بالایی داشته اند. امّا هوش آنها با خلاّقیتشان رابطه‌ی مشابهی نداشته اســت. مک کینون می‌گوید اگر در این مطالعه از یک حداقل بهره‌ی هوش بین 115 تا 120 بگذریم باهوشتر بودن مستلزم خلاّقتر بودن نیست. این درست نیست گفته شود فردی که هوش بالاتری دارد، لزوماً خلاّقیت بالاتری نیز دارد.
تورنس نظر مشابهی دارد. او معتقد اســت از یک نقطه‌ای از اهمیت هوش کم شده و تمایز تفکّر واگرا و همگرا زیاد می‌شود. این نقطه یا آستانه بهره‌ی هوشی 120 اســت از این سطح هوشی به بعد اگر فرد هوش و خلاّقیت داشته باشد، ظهور می‌یابد. پس نتیجه این اســت در بهره‌ی هوشی پایین‌تر از 120 هوش و خلاّقیت ممکن اســت همبستگی داشته باشد، امّا در بهره‌ی هوشی 120 به بالا با یکدیگر همبستگی ندارند.
بارون و هارینگتون (1981) هم نشان داده‌اند افراد خلاّقی که راههای متفاوتی برای حل مسائل ارائه می‌دهند از یک هوشبهار بالاتر از طبیعی برخوردارند.
میلگرام (1989) در الگوی خویش 4 سطح توانایی ذهنی را طرح می‌کند:
1- هوش عمومی: توانایی تفکّر انتزاعی و حل مسأله منطقی و منظم که همان نمره‌ی هوشی اســت که توسط آزمونها اندازه گیری می‌شود. (1Q)
2- هوش خاص: توانایی ذهنی خاص در یک زمینه مشخصی مانند ریاضیات، زبانهای خارجی، موزیک یا علوم.
3- تفکّر خلاّق عمومی: فرایندی که راه حلهای غیر معمول یا کیفیت بالا تولید می‌کند.
متفکّر خلاّق عقایدی تخیلی، هوشمندانه، ظریف یا عجیب ایجاد می‌کند. «گیلفورد 1967، مدنیک 1962» به مسائل متفاوت از دیگران می‌اندیشد و به چیزهایی توجه دارد که دیگران غافلند. (والاک 1970)
نتیجه‌ی این اختلاف اساسی اســت که آنها راه حلهای منحصر به فرد و تازه‌ای ارائه می‌دهند. به این توانایی عمومی بارون و هارینگتون (1981) توانایی خلاّق نام نهادند.
4- استعداد خلاّق خاص که توانایی خلاّق در زمینه‌ای خاص اســت مانند ریاضیات، علوم، هنر، موزیک، تجارت، سیاست و تمام فعالیتهای انسان. تحقق این استعداد بالقوه نیازمند زمان برای رشد اســت.
هوش عمومی و هوش خاص ارتباط بالایی با یکدیگر دارند (تانن بام (9) 1983) امّا با خلاّقیت عمومی و خاص ارتباط اساسی ندارد. شواهد قابل ملاحظه‌ای نشان داده‌اند که هیچ کدام از هوش عمومی و خاص با تفکّر خلاّق همبستگی ندارند. کوگان (1983) میلگرام (1983) میلگرام و آراد (10) (1981) والاک (1970) میلگرام او را بکین(11) (1980)
[نقل از میلگرام]
مشاهده شد دو طبقه سه و چهار، تفکّر خلاّق عمومی و استعداد خلاّق خاص همبستگی بالایی دارند. آمابیل (1983) میلگرام و میلگرام (1976)، والاک ووینگ (1969).
[نقل از میلگرام ]
از مجموع این تحقیقات گسترده می‌توان نتیجه گرفت هوش زیاد لزوماً خلاّقیت بالا را به همراه نمی‌آورد. امّا کم هوشی می‌تواند مانع خلاّقیت گردد.

خانواده

در تحقیقات متعددی ثابت شده اســت ظهور خلاّقیت با موقعیت خانوادگی ارتباط نزدیکی دارد. متخصصان معتقدند میزان خلاّقیت را می‌توان با ایجاد محیط مناسب خانوادگی افزایش داد. با توجّه به این که دوران کودکی حساسترین مرحله در رشد خلاّقیت اســت، خانواده به عنوان بنیادی‌ترین عنصر در شکل گیری خلاّقیت می‌باشد.
آلبرت(12) و رانکو (13) (1987) راجع به تأثیر خانواده بر خلاّقیت کودکان تحقیقات وسیعی کردند. آنها دریافتند بچه‌ها و بزرگسالانی که در ریاضیات و علوم سرآمد بوده و از نبوغ برخوردارند زمینه‌‌های خانوادگی متفاوتی نسبت به سایر افراد داشته‌اند.
مک کینون (1962) معتقد اســت رعایت این نکته‌ها از طرف والدین باعث می‌شود کودک در آینده فرد خلاّقی گردد:
- احترام زیاد
- آزادی عمل برای کشف جهان اطراف
- آزادی برای تصمیم گیری
- استقلال عمل
- عدم وابستگی زیاد بین کودک والدین
- عدم نگرانی والدین به خاطر کودک
- محیط فامیلی وسیع چنان که کودک ملزم نباشد تنها خود را با شخصیت پدر و مادر تطبیق دهد و همانند سازی کند.
دو جنبه اساسی در خانواده‌هایی که فرزندانی خلاّق دارند وجود یک ارتباط مثبت بدون وابستگی زیاد بین کودک و والدین و وجود یک جو آزاد و غیرمستبدانه اســت. طبیعی اســت که روشهای سلطه جویی والدین منجر به دنباله روی و هماهنگی در کودکان می‌شود که مانع هر گونه ابتکار و خلاّقیت اســت.
تحقیقات گتزلز و جکسون (1962) این نکته را تأیید کرده اســت نتیجه مطالعات دلالت بر این دارد که والدین کودکان خلاّق در روشهای تربیتی‌شان بندرت از استبداد و محدودیت انضباطی استفاده می‌کردند. این کودکان از آزادی بیشتری در رفتار و تصمیم گیری برخوردار بودند، در حالی که کودکان کمتر خلاّق دارای خانواده‌ی منظم و سنتی و بیش از حد تمیز بودند. مادرانی که از فرزندانشان بیشتر مراقبت می‌کردند فرزندان کمتر خلاّق داشتند. مراقبت زیاد والدین از کودک موجب می‌شود که او هرگز فرصت تجربه کردن و آموختن نداشته باشد، در حالی که خلاّقیت و ریسک کردن توأم با یکدیگرند زیرا اگر شخص همواره محتاطانه راه روشن را انتخاب کند، هرگز نمی‌تواند دست به کار تازه‌ای بزند.
دوینگ(14) (1970) نیز سه خصوصیات اساسی که با خلاّقیت در کودکان مرتبط اســت را چنین ذکر می‌کند: 1- تربیت آزاد منشانه، 2-گرایش قوی فکری گوناگون و وسیع والدین، 3- احساس جدایی عاطفی والدین نسبت به کودک.
[نقل از گالاگر]
کروپلی (15) (1962) در مقایسه والدین کودکان خلاّق با کودکان غیر خلاّق به این نتیجه رسید که: والدین کودکان خلاّق معتقد به دادن استقلال به کودکان هستند و اراده و خواست آنها را می‌پذیرند و به آنها حق می‌دهند با والدین خود موافق نباشند.
[نقل از گالاگر]
دادن استقلال به کودکان و آزادی فکر و عمل آنها موجب کم شدن اتکای آنها به دیگران می‌گردد و در نتیجه می‌توانند با فکر و تجربه و عمل خویش قوّه ابتکارشان را به کار بگیرند.
انسان‌گرایانی مانند راجرز و مزلو معتقدند استقلال درونی، عدم وابستگی مقاومت در برابر کنترل اجتماعی افراطی، برای فعالیت خلاّق ضروری اســت. بنابراین جو آزاد خانه بزرگسالانی که کار خلاّق انجام می‌دهند موجب تشویق بچه‌ها به کارهای مشابه می‌شود.
بنابراین نقش الگویی والدین نیز دارای اهمیت خاص اســت، والدینی که خود ابتکار عمل داشته باشند الگوی مناسبی برای برانگیختن کودکان در ابداع و خلاّقیتند. به عکس والدینی که در کارها دنباله رو هستند، طبق مُد لباس می‌پوشند، در کارهای مختلف مثلاً در کارهای فنی خانه یا آشپزی طبق دستورالعمل و کتاب پیش می‌روند و از خود ایده‌ای ندارند این ویژگیها را به کودک خویش منتقل می‌کنند.
جو عاطفی خانواده با رشد خلاّقیت کودکان ارتباط مستقیم دارد. روابط موّدت آمیز بین افراد خانواده موجب احساس امنیت عاطفی و روانی در کودکان می‌گردد. کودک و اعتماد به نفسی لازم برای ابداع و ابتکار و کار را خواهد داشت.
گوان(16) (1979) رابطه‌ی خلاّقیت را با رشد عاطفی مورد توجّه قرار داده اســت. او به این نتیجه رسیده اســت که کودکان در یک محیط امن روانی به راحتی خطرها را تجربه کرده و به آسانی قوه‌ی ابتکار خویش را به کار می‌گیرند. او می‌گوید: بچّه‌ها باید ابتدا محیطشان را بپذیرند، سپس خود و در نهایت دنیا را، رسیدن به اوج، عشق به آرمانها، عدالت، حقیقت و نیای دارای اهمیّت زیادی اســت. عشق به والدین نیز در خلاّقیت کودکان تأثیر بسزایی دارد. در جو امنیت و تأیید، بچه آزاد اســت آزمایش کند، ریسک کند و تخیلاتش را شرح دهد. اگر والدین بچه را محدود کنند، فرد منطبق و مطیعی بار می‌آید، بچه‌‌های قوی‌تر برای رسیدن به تجربه‌ی تازه مقاومت می‌کنند، در نتیجه گاهی با والدینشان دچار تضاد می‌شوند.
میلگرام (1990) موقعیت خانوادگی را از عوامل اساسی در تحقق تواناییهای بالقوه انسان می‌داند. او استناد به تحقیقاتی می‌نماید که نشان داده‌اند رفتار و نگرش والدین و کمیت و کیفیت علائق آنها و نحوه‌ی تعامل آنها با بچه‌هایشان در رشد تواناییهای فرزندانشان ض کاملاً مؤثر اســت. آلبرت و رانکو(17) (1987)، تولان(18) (1982).
بسیاری از افراد سرآمد و خلاّق متذکر شدند که تلاشهای والدین و دیگر مربیان عامل پرورش استعداد آنها بوده اســت. (آلبرت و رانکو (1987)، بلوم(19) (1985) کوکس(20) (1985)).
کارن لیست (21) و رنزولی (22) (1991) در مطالعه‌ای که بر روی زنان هنرمند داشتند به این نتیجه رسیدند همه‌ی آنها خانواده‌‌های حمایت کننده داشته‌اند. تمام زنها گزارش کردند که والدین آنها به کار آنها علاقه نشان داده‌اند و از آنها حمایت کرده‌اند.

شیوه‌های آموزش و تمرین خلاّقیت

با توجّه به این که درباره‌ی شیوه‌های آموزش و تمرین خلاّقیت در فصلی مجزا بحث خواهیم کرد در اینجا تنها به شیوه‌‌های دوبونو و تورنس اکتفا می‌گردد. دوبونو معتقد اســت: اگر بخواهیم از تفکّر جانبی یا خلاّق استفاده نمائیم. لازم اســت، مهارتهایی را تمرین نماییم. دوبونوبرای تمرین تفکّرجانبی، روشهایی را ارائه نموده اســت، بعضی از این روشها عبارتنداز:

1- تغییر

تفکّر جانبی به دنبال یافتن راه حلهای تازه از طریق تغییر ساخت و تنظیم مجدداطلاعات اســت.
برای تمرین این شیوه تعیین سهمیه روش خوبی اســت، یعنی در هر موضوع رسیدن به تعداد معینی جواب مشخص گردد. بدین ترتیب افراد تا تکمیل سهمیه به بررسی راههای مختلف می‌پردازند.

2- شک و تردید

برای تحقّق تفکّر جانبی لازم اســت به مفروضات شک نمود. زیرا هدف تفکّر جانبی تغییر یا تجدید ساخت هر الگویی اســت. استفاده از شیوه، چرا در انجام این روش موثر اســت. استفاده از این شیوه مربوط به زمانی نیست که فرد جواب را نداند بلکه ممکن اســت مطلب کاملاً آشنا باشد و باز فرد بپرسد چرا؟ هدف این روش ایجاد شکاکیت نیست. بلکه مهم این اســت که شخص بداند توسط فرضها زندانی نمی‌گردد. در این صورت با آزادی بیشتر می‌تواند از آنها استفاده کند.

3- تعویض قضاوت

در تفکّر جانبی، در نهایت صحیح بودن جواب، مطرح اســت. امّا در طول راه اشتباه مجاز اســت. اگر فرد بخواهد همواره در مسیر صحیح حرکت کند، فرصتهای خوبی را از دست می‌دهد. زیرا چه بسا فکر نادرستی که در نهایت به ایده‌ای مناسب و صحیح منجر شود، امّا اگر تلاش بر همیشه صحیح بودن باشد آن فکر هرگز اجازه‌ی بروز نخواهد یافت. زمانی که درست بودن ملاک اســت یک جواب یا نظم کفایت می‌کند و راجع به جواب و نظم بهتر فکر نمی‌شود. با تأخیر در قضاوت فرد هر اندیشه‌ای را فوراً بی ارزش نخوانده و مدت بیشتری آن را دنبال می‌کند که همین می‌تواند اندیشه‌‌های دیگری را بپروراند.
در اجرای عملی این روش می‌توان ایده‌‌های غلط را ارائه داد و به جای بررسی علت غلط بودن آن، به بررسی این نکته که چگونه می‌توان آن را مفید ساخت، پرداخت. یک ظرف سوراخ را می‌توان فوری به دورانداخت یا به کاربردهای دیگری برای آن فکر کرد.

4- ایده‌‌های حاکم

یافتن ایده‌‌های اصلی یک مطلب، نقش مهمی در اجتناب فرد از این که تحت تاثیر آنها واقع شود دارد، کسی که نتواند ایده‌ی حاکم را بیابد تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد. در اجرای عملی می‌توان از افراد خواست به مطالعه مقاله یا کتابی بپردازند و سپس ایده‌‌های حاکم آن را برگزینند.

5- تقسیم

تقسیم یک مطلب یا موضوع به بخشهای متعدد راهی مؤثر در جهت تغییر ساخت موضوع می‌باشد. منظور از این روش تجزیه یک موضوع به اجزاء نیست، بلکه مهم خلق اجزا اســت. تقسیم مصنوعی باعث می‌شود، اجزاء به شیوه‌‌های جدید بدهم پیوند بخورند.
هدف این روش برهم زدن یکپارچگی یک قالب ثابت اســت، بنابراین لزومی ندارد تقسیم تمام موضوع را فرا بگیرد. در اجرای عملی موضوع را انتخاب نموده، به طور مثال حمل و نقل با اتوبوس و سپس اجزا را در نظر می‌گیریم. به طور مثال اندازه اتوبوس، تعداد افراد، راحتی و اسایش، انتخاب مسیر... .

6- معکوس سازی

در این روش مطالب را ابتدا به شکل اولیه در نظر گرفته و سپس آن را معکوس ساخته و قلب می‌نمائیم. به طور مثال آب به جای جاری شدن از بالا به سوی بالا روانه می‌کنیم.
این روش برای رهایی از الزام در نگرش بر موضوع به شیوه‌ی رایج اســت. همچنین برای مقابله بر ترس از اشتباه کردن و انجام کاری که درست بودن آن مورد تردید اســت. می‌تواند مفید باشد. گاهی نیز ممکن اســت بر اساس وارانه سازی به نتایج مناسبی نیز رسید.
در اجرای عملی موضوعاتی ارائه می‌گردد و سعی می‌شود افراد تا آن جا که ممکن اســت به روشهای مختلف آن موضوع را وارانه سازند.
تورنس نیز مهارتهایی را برای خلاّقیت ضروری می‌داند و به والدین و مربیان پیشنهاد می‌کند این مهارتها را به کودکان و نوجوانان خویش بیاموزند.

1- بررسی راههای مختلف:

با بررسی راههای بیشتر در حل مسأله، امکان یافتن راه حلهای مناسب و بهتر بیشتر خواهد بود. به طور مثال معلمی که علی رغم تفاوتهای فردی دانش آموزان از روش تدریس معینی پیروی می‌کند، نمی‌تواند در کارش موفقیت چندانی به دست آورد. برای ارائه‌ی راه‌حلها هر چه بیشتر لازم اســت از قضاوت و داوری و انتقاد نسبت به ایده‌ها دوری جست و محدودیتی برای ارائه‌ی ایده‌ها اعمال ننمود. برای ایجاد این مهارت همچنین استفاده از سؤالاتی که مسأله را به طور عمیق بررسی می‌کند و فرد را به تفکّر وادارد مفید اســت. سؤالاتی که با پاسخ آری و نه تکمیل نگردد. علاوه بر اینها، توجّه به جنبه‌‌های مختلف مسأله نیز می‌تواند مفید واقع شود، زیرا توجّه به هر جنبه دستیابی به راه حلهای مختلف بیشتری را میسر می‌سازد.

2- ابتکار:

معمولاً با حذف تفکّر عادی و عادتی و با اندیشیدن به چیزهای غیرمعمولی، غیرعادی، امکان ابتکار فراهم می‌گردد. عوامل احساسی، فوق منطقی در داشتن ابتکار تأثیر دارد. فرد مبتکر از این که با دیگران متفاوت عمل کند، نباید مضطرب گردد. افراد مبتکر با ایدههای ابتکاری و راه حلهای غیرعادی و غیرمعمول که به فکر دیگران نمی‌رسد، مسائلی را که بقیه فکر می‌کنند، راه حلی ندارد، به طور جالبی حل می‌کنند.
بازی با پیچیدگی و ابهامات همراه با ترکیب ایده‌ها و خیال پردازی می‌تواند منجر به ابتکارگردد.
والدین و مربیان می‌توانند این جریان را تقویت کنند. به طور مثال از کودک یا نوجوان بخواهند پاسخ خویش را به یک مسأله توضیح داده ارزیابی کند و سپس مجدداً مسأله را تعریف کرده و به راه حلهای دیگری فکر کند.
توجّه به اهمیّت مسأله و تحریک عواطف برای حل مسأله راه دیگری برای برانگیختن ابتکار اســت. راه حلهای ابتکاری توأم با تلاشهای زیادی اســت، بنابراین برای تحریک افراد به پاسخ ابتکاری ، باید مسأله از نظر آنها اهمیّت کافی و ارزش کار داشته باشد.

3- درک اصل مطلب:

فرایند تفکّری که به تجزیه اطلاعات می‌پردازد و موارد غیر اساسی و بی مورد و غیرمفید را رها نموده و به اطلاعات اساسی و مهم در حل مسأله می‌پردازد، محور کار اســت. برای رشد این مهارت می‌توان از کودکان و نوجوانان خواست مطلب یا داستانی را بخوانند و اصل مطلب را نقاشی کرده یا به شکل شعار یا شعری در آورند. همچنین خلاصه نمودن مطالب نیز می‌تواند در این زمینه مؤثر واقع شود. برای خلاصه نمودن لازم اســت مطلب را روشن و ساده نمود و همین، عامل در یافتن اصل مطلب می‌گردد.

4- تعویض قضاوت:

جلوگیری از قضاوت فوری، یک مهارت اساسی در خلاّقیت اســت. زیرا داوری فوری درباره یک راه حل مانع راه حلهای ابتکاری می‌گردد. اسبورن همواره تاکید داشت، خلاّقیت و قضاوت نمی‌توانند همزمان عمل کنند زیرا قضاوت و تفکّر انتقادی مانع خلاّقیت می‌گردد.
برای جلوگیری از زود داوری فرد باید تمام عوامل را در نظر بگیرد به نتایج توجّه کند، به هدفهای مسأله بپردازد و راههای مختلفی را بررسی نماید.

5- توجّه به عواطف:

عواطف و عوامل غیرمنطقی نقش اوّل را در خلاّقیت بازی می‌کنند. عواطف می‌توانند در رابطه با خلاّقیت تسهیل کننده یا بازدارنده باشند. یعنی تفکّر خلاّق را حمایت کرده یا آن را پس بزنند، عواطف موجب می‌شود، فرد عمیقاً درگیر کار شده، چنان که با شور و اشتیاق آن را دنبال می‌کند و کارهای فوق العاده‌ای ارائه می‌دهد. برای درگیری عاطفی، اجرای نمایشهای خلاّق می‌تواند مفید باشد.

6- تجسم قوی:

یکی از موارد تعیین کننده در خلاّقیت توانایی تجسم اشیاء، مفاهیم و فرایندهاست. چگونگی این تصویرها نیز اهمیّت زیادی دارد. هر چه تصویرها روشن، قوی، زنده و متنوع باشد، امکان ابداع و ابتکار بیشتر اســت. نقاشی، دستکاری شکلها، تحریک کنجکاوی در مورد یک عکس یا سایر وسائل تجسمی، ترغیب تجسم آنچه خوانده یا بیان می‌شود و بسیاری از بازیها و روشهای مفیدی برای این مهارت هستند.

7- تخیل:

بسیاری از ابداعات، اختراعات، در نتیجه‌ی قدرت تخیّل اســت. بسیاری از داستانهای تخیّلی امروزه به واقعیت پیوسته اند. یکی از جنبه‌‌های روش تخیّلی این اســت که فرد خود را جای چیز دیگر قرار می‌دهد. روشهای پرورش تخیّل زیاد و متفاوت اســت، از جمله خواندن و نوشتن داستانهای علمی - تخیّلی. نمایش خلاّق نیز روش مناسبی در این زمینه اســت.

8- نگاهی دوباره:

نگرش متفاوت به مسائل جزء لاینفک خلاّقیت اســت. دانشمند خلاّق متوجه جنبه‌‌های تازه‌ای از پدیده هاست. نقاش خلاّق با دیدی متفاوت مسائل را دریافته و در یک نقّاشی آن را ترسیم می‌کند. بسیاری از روشهای حل خلاّق مسائل مانند روش اسبورن - پارنز یا سینکتیکز(23) به دنبال همین جنبه هستند.
شیوه‌ی تغییر نقش یکی از شیوه‌های مؤثر در این زمینه اســت به طور مثال جابجایی نقشها مانند والدین - کودک، معلم - دانش آموز.

9- درون کاوی:

اغلب افراد خلاّق در تجسم مسائل درونی توانایی بالایی دارند. توجّه و تمرکز بر مسائل درونی فرایند خلاّقیت را تسهیل می‌کند.
شیوه‌ی گفتگو با خود شامل مقدار زیادی احساسات و اطلاعات پنهانی اســت. گفتگو با خود احساسات سرکوب شده را آشکار کرده و این خود راهی اســت که منجر به یافتن راه حل می‌شود. علاوه بر آن شیوه‌ی حل خلاّق مسائل سینکتیکز نیز در این زمینه می‌تواند مفید باشند.

10- شوخ طبعی:

شوخ طبعی از ویژگیهای بارز افراد خلاّق اســت، از یک نظر می‌توان گفت: شوخ طبع کسی اســت که به خود و دیگران فراتر نگرد.
شوخ طبعی مربوط ساختن مسائل بی ارتباط و نامتناسب اســت که خلاف آداب معمول اســت. ترکیب کردن احساسات متضاد اســت. برای تقویت این مهارت باید خنده را مجاز دانسته و شوخ طبعی در بحث و نوشته‌ها را تأیید نمود.

ویژگیهای شخصیتی

پیرامون ویژگیهای شخصیتی افراد خلاّق تحقیقات زیادی به عمل آمده اســت. یکی از مهمترین مطالعات توسط مک کینون (24) (1962) انجام گرفته اســت. او در قسمتی از پژوهش خویش به بررسی نگرش افراد خلاّق به خود می‌پردازد.
افرادخلاّق درپاسخ به پرسشنامه صفات گوف (25) (1960) تصویر مثبتی از خویش داشته‌اند.
98% مهندسان معمار که خلاّقیت بسیار بالا داشتند گفته‌اند: آنها افرادی با قوه‌ی تخیل، قوی هستند، سایر صفاتی که در وصف خود ابراز داشته‌اند به ترتیب عبارتند از: فعال 92% درستکار، آرمانگرا مبتکر 90% هنرمند، متمدن، با وجدان، باهوش 88%، منطقی 85% سازگار، مصمم، با انصاف، مستقل، انسانگرا، پیشرفت گرا 82% قدرشناس، توانا، دارای روح تعاون، دارای شوق، دارای رفتار دوستانه، سالم، پرکار، دارای علائق زیاد جدّی 80%.
مدیران خلاّق ایرلند نیز صفاتی مطلوب را به عنوان وصف خودشان برگزیدند. فعال و تندرست 92% سازگار 89%، قابل اطمینان، با انصاف، یاری کننده، با هوش 86%، با ملاحظه، دارای روح همکاری، پرکار، دارای علائق گوناگون، عمل کننده، صمیمی، دارای رفع همدردی 84%، مهربان، با تدبیر، با درایت 81%.
از طرفی دیگر مهندسان معمار خلاّق در مقایسه با همکاران کمتر خلاّقشان صفات منفی خویش را بیشتر بیان می‌کردند از جمله: عجول، اهل مشاجره، خود محور، غمگین، منفی باف، زود رنج، خود خواه، انعطاف ناپذیر، تکرو، متعصب.
علاوه بر این تصویری که افراد خلاّق از خود دارند با افراد کمتر خلاّق تفاوتهای دیگری دارد: آنها خود را مبتکر مصمم، مستقل، انسانگرا و پرکار معرفی کردند. در حالی که افراد کمتر خلاّق با اختلاف زیادی خود را مسئول صمیمی، قابل اطمینان، روشنفکر، صبور، با درایت می‌دانند. این خود اعتقادی مثبت افراد خلاّق تا حدی ناشی از احساس تسلط بر وقایع اســت. همچنین اهمیتی که به کار خلاّق می‌دهد. در مقایسه افراد بسیار خلاّق با کمتر خلاّق یک ویژگی بارز افراد خلاّق جرئت اســت که منظور یک جرئت فکری اســت که فرد تلاش می‌کند کاملاً خودش باشد و تلاش می‌کند با پرورش توانائیهایش و تحقق نقش خویش به منتهای کمالی که برایش مقدور اســت برسد.
فرد خلاّق به تأثیر رفتارش روی دیگران فکر نمی‌کند. همچنین چندان نگران این نیست که دیگران راجع به او چه عقیده‌ای دارند. چون او می‌خواهد خودش باشد. رهائی فرد خلاّق از رسوم و قید و بندهای اجتماعی این طور تلقی می‌شود که او فرد غیرمسؤولی در جنبه‌‌های اجتماعی اســت. اگر با ملاکهای معمول در جامعه قضاوت شود این حرف تا حدودی درست اســت زیرا او بر اساس نظام ارزشی خودش عمل می‌کند که ممکن اســت با معیارهای سایر افراد یکسان نباشد.
آنها تابع گروه نمی‌گردند و مستقل عمل می‌کنند. البته منظور آنها سرکشی و عدم پذیرش معیارهای اجتماعی نیست، بلکه علت آن استقلال آنهاست. البته این نوع عملکرد بیشتر زمانی آشکار می‌گردد که آنها مشغول کار خلاّقانه‌ای هستند نه در مواقع عادی و فعالیتهای روزمره. نمود دیگر جرئت فرد خلاّق و میل به تجربه نمودن زندگی درونی و محیط بیرونی‌اش اســت.
گتزلز و جکسون(26) (1962) در مطالعه تجربی خویش دریافتند افراد خلاّق دارای انگیزه‌ی پذیرش بیشتر و قاطعیت کمتر از افراد غیراخلاّق هستند. استین (1974) در بررسی خویش از تحقیقاتی که پیرامون ویژگیهای افراد خلاّق به عمل آمده به این نتیجه رسید که افراد خلاّق دارای این ویژگیها هستند. انگیزه‌ی پیشرفت سطح بالا، کنجکاوی زیاد، علاقه‌ی زیاد به نظم و ترتیب در کارها، توانایی ابراز وجود و شخصیت خودکفا و غیرمعمول، غیررسمی و موفق، پشتکار و انضباط در کارها، استقلال، تفکّر انتقادی، انگیزه و دانش زیاد، شوق و احساس فراوان، زیبا دوستی و علاقه به آثار هنری، علاقه‌ی کم به روابط اجتماعی و حساسیت بالا نسبت به مسائل اجتماعی، تفکّر شهودی، توانایی تأثیرگذاری برافراد.
تورنس(27) (1980) بعد از مطالعه بیست و دو ساله خویش از کودکان و نوجوانان نتیجه گرفت اساس شخصیت افراد خلاّق عبارتست از استقلال اندیشه، شیفتگی فراوان نسبت به مسأله یا فعالیّت مورد علاقه‌شان. او شجاعت، صداقت، کنجکاوی، میل برای ریسک نمودن را نیز به عنوان صفت بارز افراد خلاّق ذکر کرد. (تورنس 1983).
استرنبرگ(28) (1985) افراد خلاّق را با بیان ویژگیها متمایز می‌داند:
1- علاقه به ریسک نمودن دارند.
2- محدودیتها و موانع را قبول نمی‌کنند و برای انجام کارهای ناممکن تلاش می‌نمایند.
3- به فعالیتهای هنری و موزیک علاقه دارند.
4- دارای توانایی بهره برداری از امکانات محیط پیرامون خویش برای ساختن چیزتازه و منحصر به فرد هستند .
5- سؤالات و فرضیات زیادی راجع به نرمهای اجتماعی دارند.
6- افرادی کنجکاو هستند.
7- آمادگی طرد شدن و عدم تایید از طرف دیگران را دارند.
بارون(29) و هارینگتون (1981) می‌گویند: بعضی از تحقیقات نشان می‌دهد که افراد خلاّق از نظر شخصیتی دارای صفات خاصی هستند، از جمله این که اکثر آنها می‌خواهند مستقل باشند، از خود پذیرش بالایی دارند و از انرژی زیاد و تفکّر شهودی وسیعی برخوردارند.
در مجموع از بسیاری از تحقیقاتی که در این زمینه به عمل آمده اســت می‌توان این صفات مشترک را اخذ کرد: علاقه مندی به تجربه و آزمایش، اعتماد به نفس، استقلال، انعطاف، میل به ریسک کردن، شجاعت و جرئت فردی، ابتکار، پشتکار، کنجکاوی، تحمل بی نظمی، تحمل ابهام، شوخ طبعی، گرایش به کارهای پیچیده، انگیزش، احساس امنیت، لذت از کار.
البته بعضی از متفکّران معتقدند نمی‌توان ویژگیهای شخصیتی خاصی را به افراد خلاّق انتساب داد. از جمله ویزبرگ که اعتقاد داشت دو دیدگاه در رابطه با خلاّقیت مطرح اســت، دیدگاه نبوغ که شواهد در تأیید آن ضعیف اســت و نظریه مقابل نظریه نبوغ که معتقد اســت: بعضی تولیدات خلاّق که حقیقة نادرند، پاسخ سؤالات بی پاسخ قرنها تلاش هستند.
دو پایه‌ی اصلی نظریه‌ی نبوغ عبارتست از:
1- تفکّر خلاّق جریان تفکّر غیرمعمول اســت.
2- افراد خلاّق ویژگیهای روانی خاص خودشان را دارند.
بنابراین از دید وایزبرگ برای انتساب ویژگیهای خاص به افراد هیچ گونه شاهدی نداریم. او استناد به مطالعات بارون و هارینگتون می‌کند که راجع به شخصیت خلاّق چیز تازه‌ای نیافتند. همچنین ریچارد منسفلید(30) و توماس باس(31) نیز مطالعاتی را که در زمینه ویژگیهای شخصیتی شده اســت را زیر سئوال بردند و آنها را از لحاظ آماری نادرست دانستند و اعتقاد داشتند ارتباط یافته‌ها در این مطالعات حاصل تصادف اســت. بنابراین اختلافات شخصیتی که از این دستورالعملهای آمار گرفته شده با خلاّقیت ارتباطی ندارد.
همچنین معتقد بودند در تعدادی از مطالعات اطلاعات لازم از گروه کنترل و خلاّق در شرایط یکسانی جمع آوری نمی‌شد مثلاً در یک مطالعه افراد خلاّق طی مصاحبه‌ای در چند روز پرسشنامه‌ای را پرکردند، درحالی که برای گروه کنترل پرسشنامه‌ها پست می‌شود و در خانه جواب می‌دادند، این اختلاف در کار پاسخهای متفاوتی را موجب می‌شد که ربطی به خلاّقیت ندارد.
وایزبرگ با استناد به تحقیقات مک کینون می‌گوید: مک کینون در تحقیقات وسیعی که انجام داده نتایج منفی در ارتباط با اختلاف بین افراد خلاّق و غیرخلاّق به دست آورده اســت.
البته در بررسی دقیق تحقیقات وسیع مک کینون نمی‌توان با برداشت وایزبرگ موافق نبود. شواهدی از این تحقیقات قبلاً مطرح شد، مک کینون خود در نتیجه گیری از تحقیقات خویش چنین می‌گوید: خوشبخت کسی اســت که از همان آغاز زندگی، نه در سالهای بعد آن صفات و ویژگیهایی که فهمیدیم تا حد زیادی به کوششهای خلاّق منجر شود در او پرورش یابد. از بین این صفات این ویژگیها را بیان می‌کنیم: ذهن کنجکاو و جستجوگر که موجب می‌شود فرد تلاش کند هر چه بیشتر درباره‌ی زندگی بداند، توانایی دیدن چیزهایی که دیگران نمی‌بینند و نبرد با آنها، یک نوع واهمه و احساس تعجب نسبت به مسائل، نگرش مبتنی بر درک تجربه‌ها نه قضاوت کردن راجع به آنها، یک نوعِ یک نیروی تخیل مولد و مفید، یک نوع برخورد عاطفی با محیط، یک وابستگی شوق انگیز و همراه با اعتماد به نفس به زندگی، انعطاف پذیری ذهنی، انرژی روحی بالا، هوش بالا، تحمل مسائل مبهم توأم با انگیزه‌ای برای روشن کردن آنها و دقیق شدن در آنها، جرئت برای خود بودن از جمع جدا بودن و در صورت لزوم مقابل جمع ایستادن، آگاهی به فرایند ذهن نیمه هشیار که مرز بین ذهن آگاه و ناخود آگاه اســت، ترجیح مسائل پیچیده غیرقرینه و غیرکامل، توانایی و ظرفیت درک مستقیم و تعمق و تأمل در مسائل، نوعی انگیزه‌ی قوی برای کامل شدن و سازگار نمودن تضادهای طبیعت خویش.

خلاّقیت و سلامت روانی

درگذشته نظریه‌ای مطرح بود که خلاّقیت و دیوانگی را یکی می‌دانست و افراد خلاّق را به سب

کلماتی برای این موضوع

کودک و خلاقیت مقاله سایت فکرنوخلاقیت میلی ذاتی است که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده و انسان مظهر خلاقیت الهی استنظامهای بهره برداری در کشاورزی سازمان نظام مهندسی سومین کنفرانس بین المللی مهندسی ارزش ۱۲ و ۱۳ دی ماه برگزار می شود قابل توجه متقاضیان همه چیز درباره مغز و عوامل موثر بر آن آرشیو سایت …لوب حاشیه ای لوب حاشیهای از قدیمی ترین قسمتهای مغز بوده و وظیفه اش بیان غرایض جنسی و مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی ایرانآموزش …سمینار اهمیت فرایند ثبت ملی و بین المللی نشان تجاری دوره های آذرماه مرکز آموزش و کاروفناوری کَلالهپرسش نامه و تحقیق میدانی درس کاروفناوری با سلام و عرض ادب لطفا به نظرسنجی زیر با شرح حال علمی دکتر محمد علی شفیعا دانشگاه علم و …دانشگاه علم و صنعت ایران اقدام پژوهی محتوای آموزشیاقدام پژوهی محتوای آموزشی گرافیک پابه پا اقدام پژوهی محتوای آموزشیمیگنا بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی رضایت …بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی رضایت شغلی دانلود رایگان تحقیق و پروژه و پایان نامه های دانلود رایگان تحقیق و پروژه و پایان نامه های دانلود رایگان پایان نامهپایان ریشه های اعتماد و بی اعتمادی اجتماعی سماموسهنگامی که حضرت ابراهیم ع از خداوند می خواهد که به وی نشان دهد که چگونه رستاخیز مردگان


ادامه مطلب ...

عوامل و رفتارهای خطرآفرین نوجوانان بی‌خانمان

[ad_1]

نوجوانان بی‌خانمان، اعمال خطرآفرین زیادی را تجربه می‌کنند. استرس و تنشی که این نوجوانان تجربه می‌کنند، ناشی از رفتارهای مشکل‌‌آفرین آنان اسـت و آنها را در معرض نتایج منفی بلندمدتی قرار می‌دهد. با این حال، بسیاری از این رفتارها راهبردهایی هستند که نوجوانان فراری از آنها برای حفظ و بقای خود، در حین زندگی در خیابان‌ها استفاده می‌کنند (برای مثال، روی‌آوردن به فحشا برای تأمین غذا یا سرپناه).
در بسیاری از موارد، این نوجوانان مشکلاتی را برای ارضای ضروری‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای خود مانند داشتن سرپناه، نیاز به غذا، امنیت و سلامت دارند. پنجاه‌درصد مشکلاتی که آنها با آن مواجه‌اند، مربوط به تأمین غذا و لباس اسـت (رابرتسون، 2004). خیلی از آنها حتی در تسهیلات عمومی، سرپناهی پیدا نمی‌کنند، زیرا اغلب ظرفیت این تسهیلات عمومی تکمیل شده اسـت. بیشتر این نوجوانان مجبورند در جاهایی زندگی کنند که سکنی‌گزیدن در آن مکان‌ها از نظر نیروی پلیس غیرقانونی اسـت (گرین بلات (1) و رابرتسون، 1993). در پژوهشی مشاهده شد که سه ماه قبل از اینکه نوجوانان خیابانی بتوانند جایی را برای زندگی در نیویورک‌سیتی پیدا کنند، بیست‌ درصدشان از نظر فیزیکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، بیست درصدشان از نظر جنسی مورد سوءاستفاده قرار گرفته بودند، بیست درصدشان مورد سرقت واقع شده بودند یا دست به سرقت زده بودند (توبر، 2003).
بیماری‌های حاد و شدید در نوجوانان فراری، بیشتر دیده می‌شود تا در نوجوانان غیرفراری (یتس (2) و همکاران، 1988)، به طوری‌که در حدود یک پنجم این نوجوانان فراری به بیماری خاص یا آسیب جدی مبتلا هستند (رابرتسون، 2004).
شیوع ویروس و عفونت ایدز، نیاز به مراقبت‌های بهداشتی را برای نوجوانان بی‌خانمان خاطرنشان می‌کند. در حدود 4 درصد این نوجوانان به ایدز مبتلا می‌شوند (استریکوف، ناویک و کندی (3)، 1990). برآورد شده که بیش از 8 درصد این نوجوانان در شهر سانفرانسیسکو مبتلا به ایدز خواهند شد (شالویتز (4) و همکاران، 1990). این میزان بالای عفونت ایدز در میان نوجوانان بی‌خانمان به دلیل وجود سطح بالایی از ویروس HIV در میان شریک‌های جنسی آنهاست، به طوری‌که در حدود نیمی از این نوجوانان حداقل یک‌بار انجام رفتارهای خطرآفرین برای ابتلا به ایدز را گزارش کرده‌اند (رابرتسون، 2004). رفتارهای خطرناک جنسی در میان نوجوانان بی‌خانمان بیشتر از نوجوانان دارای سرپناه اسـت، زیرا احتمال بیشتری وجود دارد که نوجوانان بی‌خانمان برای ادامه‌ی زندگی در روابط جنسی درگیر شوند. 20 درصد نوجوانان فراری در لس‌آنجلس برای ادامه‌ی زندگی تن به روابط جنسی می‌دهند، در حالی که این میزان برای نوجوانان غیرفراری برابر با 0/2 درصد اسـت (یتس و همکاران، 1988). داشتن چندین شریک جنسی به طور همزمان یکی دیگر از مشخصه‌های این گروه از نوجوانان اسـت. در نیویورک‌سیتی، 47 درصد پسران و 16 درصد دختران فراری، داشتن 10 شریک جنسی از جنس مخالف یا بیشتر را گزارش کرده‌اند.
علاوه بر ابتلا به ویروس HIV، رفتارهای جنسی نوجوانان فراری آنان را بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های مقاربتی جنسی و حاملگی قرار می‌دهد. در حدود 50 تا 71 درصد این نوجوانان خیابانی، ابتلا به یکی از اختلالات مقاربتی را گزارش کرده‌اند (شالویتز و همکاران، 1990). در نیویورک، 25 درصد دختران فراری یک مورد حاملگی را طی سه ماه گذشته (در زمان پژوهش) گزارش کرده‌اند (روترام- بورس و همکاران، 1994).
یکی از مشکلات مرتبط با این رفتارهای خطرآفرین جنسی در این نوجوانان، مصرف زیاد مواد اسـت. بیش از 50 درصد نوجوانان پسر بی‌خانمان لس‌آنجلس بیشتر اوقات یا همیشه هنگام انجام عمل جنسی برای ادامه‌ی زندگی خود از مواد استفاده کرده بودند (پنبریج، فریس و مک‌کانزی (5)، 1992). فرار از خانه در اوایل نوجوانی با مصرف مواد و الکل همبستگی دارد (ویندل (6)، 1989). در نیویورک، 19 درصد دختران و پسران فراری مصرف کوکائین و هروئین، 43 درصد آنان مصرف ماری‌جوانا و 71 درصد مصرف الکل را گزارش کرده‌اند (کوپمن (7) و همکاران، 1994).
استفاده‌ی همزمان از مواد و الکل نیز در این نوجوانان بسیار زیاد اسـت. یک‌چهارم نوجوانان بی‌خانمان، استفاده‌ی همزمان از الکل و مواد را گزارش کردند (آپشار (8)، 2003). نوجوانان بی‌خانمان که مشکل مصرف الکل دارند، در سنین کمتری مصرف الکل را شروع کرده‌اند، اختلالات اجتماعی بیشتری دارند و نسبت به نوجوانان دارای سرپناه، به دفعات بیشتری از الکل استفاده می‌کنند (رابرتسون، a,b 1989). این نوجوانان تاریخچه‌ای از درگیری و زد و خورد دارند، به طوری‌که از خانه بیرون انداخته می‌شوند، در نتیجه، سابقه‌ی بیشتری در به‌دست‌آوردن درآمد از راه‌های غیرقانونی دارند.
رابطه‌ی بین رویدادهای تنش‌زا و سلامت روانی، به طور کامل روشن و اثبات شده اسـت. با توجه به فشارهای روانی و تنیدگی‌هایی که در زندگی این نوجوانان وجود دارد، تعجبی ندارد که آنها در معرض خطر زیادی برای ابتلا به اختلالات روانی قرار گیرند. انگلاندر (9) (1984)، مشاهده کرد دختران فراری به طور معناداری عزت‌نفس کمتری از دختران دیگر دارند و به احتمال زیاد صفات نامطلوب اجتماعی را به خود نسبت می‌دهند. این دختر خانواده‌های خود را غیرحمایت‌کننده‌تر از پسران فراری ادراک می‌کنند. اگرچه نوجوانان بی‌خانمان از نظر اهداف، آمال و آرزوهای خود شبیه به نوجوانان دیگرند، اما احتمال بیشتری وجود دارد که احساس تنهایی کنند و تنها بمانند، کمتر در جمع دوستان و همسالان خود قرار گیرند و احساس کنند که هیچ حامی و پشتیبانی ندارند.
پژوهش خرم‌آبادی و طالبیان شریف (1385) از جمله پژوهش‌های داخلی اسـت که به بررسی شیوه‌های حل مسئله، سبک‌های والدینی و منبع مهار در دختران فراری پرداخته اسـت. آزمودنی‌های این پژوهش را 30 دختر فراری ساکن در بهزیستی شهر تهران تشکیل می‌دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که سبک والدینی دختران فراری مستبدانه و منبع کنترل این دختران بیرونی بود و در موقعیت‌های مسئله‌زا از شیوه‌های ناکارآمد حل مسئله استفاده می‌کردند.
در پژوهش دیگری حمیدی (1383) ساخت خانواده، سبک دلبستگی دختران فراری و اثربخشی خانواده‌درمانی و درمان حمایتی را در تغییردادن آنها بررسی کرد. گروه نمونه‌ی این پژوهش شامل 50 نفر از دختران فراری در مجتمع قضایی ارشاد، مرکز مداخله در بحران بهزیستی، خانه ریحانه‌ی و کانون اصلاح و تربیت و خانواده‌های آنها بودند. محققان ابتدا ساخت خانواده و سبک دلبستگی این دختران فراری را مورد ارزیابی قرار دادند و سپس 15 نفر از آنان را که دارای سبک دلبستگی ناامن و ساخت خانوادگی ناکارآمد بودند، در گروه مداخلات درمانی خانواده‌درمانی سیستمی به همراه روان‌درمانگری حمایتی (درمان ترکیبی) قرار دادند. این گروه در 10 جلسه‌ی درمانی ترکیبی شرکت کردند و سپس مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد:
- ساخت خانواده‌‌ی دختران فراری ناکارآمد اسـت و عملکرد آنها در سازه‌های "نقش‌های خانوادگی"، "ابراز عواطف" و "حل مشکل" کمتر از هنجار جامعه اسـت؛
- توزیع سبک دلبستگی دختران فراری با جامعه‌ی بهنجار تفاوت معناداری دارد، به طوری‌که درصد سبک‌های دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا در آنها به ترتیب 8، 10 و 68 درصد اسـت؛
- سبک دلبستگی دختران فراری با سبک دلبستگی مادرانشان رابطه‌ی مثبت و معنادار و با سبک دلبستگی پدرانشان رابطه‌ای مثبت و غیرمعنادار داشت؛
- کاربرد خانواده‌درمانی به همراه درمانگری حمایتی به طور معناداری منجر به بهبود ساخت خانواده‌ی دختران فراری و عملکرد آنها در سازه‌های "نقش‌های خانوادگی" ابراز عواطف" و "حل مشکل" شده اسـت.
ماندی (10) و همکاران (1990)، مشاهده کردند 30 درصد نوجوانان بی‌خانمان، مبتلا به علائم روان‌پریشی‌اند. این نوجوانان در سطح بالایی به افسردگی و رفتارهای خودکشی ابتلا دارند.
نوجوانان فراری در سطح بالایی مبتلا به اختلالات سلوکی‌اند و همیشه مشکلاتی را با مدرسه و تحصیل دارند. در حدود نیمی از نوجوانان فراری شهر نیویورک، از مدرسه اخراج شده یا ترک تحصیل کرده‌اند یا مردود شده‌اند. آنهایی هم که در مدرسه حضور پیدا می‌کنند، نمره‌های کم و پیشرفت تحصیلی بسیار ناچیزی دارند (رابرتسون، 2004).
زندگی در خیابان، بسیاری از نوجوانان بی‌خانمان را در گروه‌های جرم‌آفرین و مجرم درگیر می‌کند. در نیویورک، 21 درصد نوجوانان فراری طی سه ماه گذشته (در زمان پژوهش) بیشتر وقت خود را در زندان گذرانده‌اند (روترام- بورس و همکاران، 1991). بسیاری از رفتارهایی که سبب می‌شوند نوجوانان بی‌خانمان در جرم درگیر شده و با مراجع قضایی و قانونی درگیر شوند، مربوط به ارضای نیازهای اساسی آنان اسـت (برای مثال دزدیدن پول برای غذا و دزدیدن لباس برای گرم‌نگاه‌داشتن خود). فراهم‌کردن کار برای آنها، راه‌حل فوری برای مقابله با مشکل آنان نیست، زیرا سن بسیاری از آنها برای کارکردن هنوز قانونی نیست. در حدود 40 درصد نوجوانان بی‌خانمان گزارش کرده‌اند که درآمد آنها از راه‌های غیرقانونی تأمین می‌شود و 20 درصد اظهار داشته‌اند برای به دست‌آوردن غذا و سرپناه به روابط جنسی تن می‌دهند و خودفروشی می‌کنند (رابرتسون، 2004).
کشف نقش‌های اجتماعی، شکل‌گیری هویت و تجربه‌ی روابط جنسی، مواد، الکل و سایر رفتارهای خطرناک، از ویژگی‌های بسیاری از نوجوانان اسـت، اما نوجوانان فراری در سطح شدید و خطرناکی دست به این رفتارها می‌زنند و این کار را برای ادامه‌ی زندگی فلاکت‌بار خود انجام می‌دهند.
نوجوانان بی‌سرپناه، قربانی جامعه‌ای هستند که نه حمایتی برای آنان فراهم کرده و نه سرپرستی برای توجه به نیازهای آنان در اختیار آنان گذاشته اسـت و آنها را برای ادامه‌ی زندگی و رفع نیازهای اولیه و ضروری خود تحت فشار قرار داده اسـت. این قربانی‌شدن نه تنها عزت‌نفس آنان را پایین می‌آورد، بلکه ارزش خود آنان و نظرشان در مورد آینده را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. بسیاری از این نوجوانان، زندگی را بی‌معنا، پوچ و زجرآور می‌دانند و معتقدند که باید از شر زندگی خلاص شوند. حتی بعضی از این نوجوانان تلاش دارند تا دیگران را نیز قربانی کنند، بنابراین این نوجوانان هم برای خود و هم برای جامعه خطرهایی را به بار می‌آورند.

پژوهش‌های موردی انجام‌شده در مورد نوجوانان بی‌خانمان

درک تجارب نوجوانان خیابانی برای کمک به نوجوانان برای ایجاد الگوهای ثابت زندگی با استفاده از تعاملات مثبت روزانه بسیار کلیدی اسـت. به جای تأکید بر زندگی نوجوان در یک دوره‌ی زمانی، شاید بهتر باشد به روندی که وضعیت نوجوانان را در طول زمان شرح می‌دهد، تأکید داشته باشیم. اگرچه ممکن اسـت مسیر زندگی نوجوانان دختر و پسر بی‌خانمان تغییر کند، اما حداقل شش گروه از نوجوانان بی‌خانمان وجود دارند که عبارتند از:
1. آنهایی که والدین خود را در اثر مرگ یا طلاق از دست داده‌اند؛
2. افراد همجنس‌خواه؛
3. نوجوانانی که مشکلات سلامت روانی طولانی‌مدت و پایداری دارند؛
4. افرادی که توسط خانواده‌هایشان از خانه بیرون انداخته شده‌اند؛
5. آنهایی که از نظر جنسی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند؛
6. نوجوانانی که مشکل مصرف مواد دارند.
همان‌گونه که اشاره شد، به طور معمول جوانان در چند مورد از این طبقات و مقوله‌ها قرار می‌گیرند، که این موضوع را در مطالعات موردی که در زیر ارائه می‌شود، مشاهده می‌کنید. این مطالعه‌های موردی از نوشته‌هایی استخراج شده‌اند که از سابقه‌ی خانوادگی و زندگی 300 نوجوان فراری که طی سال‌های 1988 تا 1990 به دنبال یافتن سرپناهی در نیویورک بوده‌اند، تهیه شده اسـت. این نوجوانان در بدو ورود به پناهگاه 12 تا 17 ساله بوده و بین 2 تا 6 سال مورد مطالعه قرار گرفته‌اند (روترام- بورس و همکاران، 1994).

از دست‌دادن والدین در اثر مرگ یا ‌طلاق

نوجوانانی که در کودکی والدین خود را در اثر مرگ یا طلاق از دست می‌دهند، خانه را در سنین کم ترک می‌کنند و نمی‌توان پیش‌بینی کرد که خانواده‌های آنان موقعیت ثابتی را برای آنها ایجاد کنند. اگر مکان زندگی ثابتی برای این نوجوانان پیدا بشود، زندگی آنها نیز تثبیت می‌شود. با این حال، اغلب یک خانه‌ی گروهی نیز برای آنان مشکل‌آفرین اسـت. کارکنان این خانه‌های گروهی انتظارات غیرواقع‌گرایانه‌ای در مورد توانایی این نوجوانان برای پایبندی به نظام خانواده دارند، در نتیجه، انتظارات خود را از هر نوجوان به طور انفرادی و منحصر به فردی تنظیم نمی‌کنند. بنابراین، مسیرهای زندگی این نوجوانان ممکن اسـت به صورت مشکل‌آفرینی ادامه یابد.
سرگذشت زندگی جانیس، نمونه‌ای از این زندگی اسـت. وقتی جانیس 10 ساله بود، مادرش مرد. او در 15 سالگی شروع به پیش‌بینی‌های ناگوار در مورد آینده‌اش کرد. او پس از مرگ مادر با عمه‌اش زندگی می‌کرد، ولی با وجود مراقبت و توجهی که عمه‌اش به او می‌کرد، از مدرسه فرار کرد و پول از او دزدید. جانیس می‌گوید: "من به دنیا آمده‌ام تا او را دیوانه کنم و من هم مثل او دیوانه شوم". جانیس و عمه‌اش توافق دارند که بهترین کار این اسـت که او را در مدرسه‌ی شبانه‌روزی نگهداری کنند.
جانیس در مدرسه متلاطم و ناراحت بود. او مدرسه را دوست داشت، اما تنهایی و نداشتن هم‌صحبت و ملاقات‌کننده او را ناراحت می‌کرد، روزی که احساس خشم شدیدی کرد، به طور تکانشی مدرسه را ترک کرده و به طرف نیویورک حرکت می‌کند. سپس اتوبوسی که مربوط به ترمینال مرکزی بزرگ‌تری بود، سوار می‌شد. سپس در آنجا نوجوانانی را در خیابان‌ها می‌بیند که از طریق گوش‌بری و تیغ‌زدن دیگران و تن‌دادن به روابط جنسی و پرداختن به فحشا و فروش مواد پول درمی‌آورند. او می‌گوید، وقتی به آنجا رفتم، فقط مشاهده کردم و شخصاً دست به انتخاب زدم و تلاش کردم تا با افراد ناباب باشم و تمام این کارها را خودم انجام دادم.
او در این حین شروع به مصرف کوکائین کرده و می‌گوید: "هر کس دیگری هم بود، این کار را می‌کرد، من اولین روزی که کوکائین مصرف کردم، اصلاً اذیت نشدم. من می‌توانستم بروم و تمام شب را به جای خوابیدن از طریق خودفروشی پول دربیاورم. اما به زودی متوجه شدم که حامله‌شده‌ام و به خود گفتم یا نوزاد یا مواد، و نوزاد را انتخاب کردم".
جانیس در حالی که حامله بود، شب را در خیابان‌‌ها خوابید تا اینکه یک مددکار اجتماعی او را به اینجا منتقل کرد. این نقطه‌ی شروعی برای یک‌سری از زندگی‌های پناهگاهی او بود؛ از جمله خانه‌های گروهی، پناهگاه‌های فراریان و آپارتمان‌های رفاهی. او در طول دوره‌ی نوجوانی‌اش دو بار به دلیل حمله‌های عصبی در بیمارستان بستری شد، او خودش را فردی الکلی توصیف می‌کند، اما تصمیم گرفته از مواد استفاده نکند، اگرچه یک سال سابقه‌ی مصرف مواد داشته اسـت.
جانیس، موردی از دختران فراری اسـت که ابتدا بی‌خانمان و بعد یک کودک سازمانی شد و هم‌اکنون تصمیم دارد در امتحانات دبیرستان شرکت کند و می‌خواهد یک تکنسین دارویی شود، اما در حال حاضر بچه‌های او تمام وقت او را پر کرده‌اند. هر دو دختر او مبتلا به آسم و تنگی نفس‌اند و او پیوسته در حال رفت و آمد به بیمارستان اسـت. زندگی او تقریباً تثبیت شده و او خود را خوشبخت می‌داند. او راه درازی را پیش‌رو دارد تا به اهدافش برسد و بسیار شاکر اسـت که نتیجه‌ی آزمایش HIV او منفی بوده و رفتارهای جنسی خطرآفرینی که در خیابان‌ها داشته، او را مبتلا به ایدز نکرده اسـت.

نوجوانان دارای مشکلات روانی حاد و مزمن

نوجوانانی که سابقه‌ای طولانی‌مدت از مشکلات روان‌پزشکی و مشکلات سلوکی دارند نیز ممکن اسـت از خانه فرار کنند یا به اجبار از خانه بیرون انداخته شوند. جریان زندگی ویلیام، نشان‌دهنده‌ی مسیری اسـت که یک نوجوان مبتلا به مشکلات سلوکی که از خانه بیرون انداخته شده اسـت، طی می‌کند. زمانی که ویلیام 10 ساله بود، شروع به فرار از مدرسه، اذیت و آزار در کلاس درس، دزدی از مغازه‌ها و سیگارکشیدن کرد. مادرش زن تنهایی بود که سه کودک کوچک‌تر دیگر نیز داشت. او به ویلیام گفت که نمی‌تواند او را کنترل کند و روز به روز بیشتر به تنبیه ویلیام می‌پرداخت. همان‌طور که به مشکلات سلوکی ویلیام اضافه می‌شد، مادرش ناامیدتر می‌شد. وقتی او 13 ساله بود، مادرش به او گفت مجبور اسـت خانه را ترک کند. آن شب وقتی برای تقاضای فرصت دیگری به خانه برگشته بود، مادرش قفل‌ها را عوض کرده بود که مبادا ویلیام دزدکی وارد خانه شود.
ویلیام شب اول را خارج از خانه و در خیابان سپری کرد و سپس از نوجوانان شنید که پناهگاه‌هایی برای فراریان وجود دارد. وقتی به او اجازه داده شد، یک سال در آنجا زندگی کرد. در طول این مدت تماس کمی با مادرش داشت. مادرش در جلسات روان‌درمانی اظهار کرد که نمی‌خواهد او را به خانه بازگرداند. او گفت که وقت زیادی صرف کنترل ویلیام کرده اسـت، اما نتوانسته موفق شود. ویلیام بیشتر اوقات خود را در نزدیکی پناهگاه به سر می‌برد و با پسرهای همسایه پاتوق داشتند و دور هم جمع می‌شدند. در 14 سالگی پلیس از ویلیام خواست که برای پیداکردن دلال‌ها و فروشندگان مواد به آنها کمک کند، زیرا گفته بود که برای داشتن پول احساس فشار می‌کند. او مدت کوتاهی در مرکز نگهداری جوانان زندگی کرد و سپس به خانه‌ی گروهی منتقل شد. ویلیام در این زمان شروع به خرید و فروش مواد کرد و این کار را ادامه داد و در نتیجه از مدرسه اخراج شد. در 17 سالگی، به هنگام حمل مواد غیرقانونی، دستگیر و زندانی شد. زندانی‌شدن برایش بسیار سخت بود. اگرچه او قد بلند و قوی بود، باز هم چندین مرتبه قربانی خشونت شد و در زندان مورد تجاوز جنسی قرار گرفت.
وقتی ویلیام در 20 سالگی از زندان آزاد شد، اگرچه زندگی در خارج از زندان را بسیار دوست داشت، اما دیدگاه بدبینانه‌ای داشت. او می‌گفت برای یک پسر سیاه‌پوست بدون تحصیل فقط دو گزینه وجود دارد: یا پرداختن به کارهای کثیف یا زندگی در خیابان‌ها. ویلیام به دنبال یافتن کاری رفت و شروع به برقراری ارتباط با دختران کرد. او در معرض خطرهای زیادی قرار دارد، از جمله ابتلا به بیماری‌های مقاربتی و عفونت HIV، پیدانکردن کار، ابتلا به بیماری‌های روانی مانند افسردگی و افکار خودکشی، درگیری در فروش مواد و غیره. او بیرون انداخته شد تا یک کودک سازمانی، فراری و سپس مجرم شد.

بی‌خانمانی ناشی از بی‌برنامه‌بودن خانواده

گروه زیادی از نوجوانان بی‌خانمان می‌شوند، زیرا در دوره‌ی کودکی و نوجوانی، خانواده‎‌ی آنها فاقد منابع شخصی برای تهیه‌ی نیازهای اساسی و اولیه‌ی زندگی‌اند (مثل سرپناه، غذا، دارو و لباس). نوجوانان در این خانواده‌ها به طور نسنجیده‌ای رها می‌شوند تا این منابع را برای خانواده‌ها یا برای خودشان تهیه کنند. افزایش مشکل خانواده‌های بی‌خانمان در مشکل بی‌خانمانی نوجوانان نقش بسزایی دارد. مورد مربوط به شون یکی از این موارد اسـت:
وقتی مادر شون، آپارتمان محل سکونت خود را از دست داد، به پناهگاه بی‌خانمان‌ها منتقل شدند. سیاست پناهگاه نشان داده اسـت که به کودکان کوچک، نه نوجوانان، اجازه‌ی زندگی داده می‌شود. کارکنان پناهگاه به شون کرایه‌ی قطار زیرزمینی دادند و او را در پناهگاه نوجوانان فراری جای دادند که با قطار زیرزمینی تا آنجا یک ساعت فاصله داشت. شون سعی می‌کرد تماس خود را با خانواده‌اش حفظ کند و انتظار داشت که مادرش به زودی یک آپارتمان پیدا کند. اما تماس بسیار سخت بود، زیرا مادرش تلفن نداشت و پیوسته از پناهگاهی به پناهگاه دیگری منتقل می‌شد. مشاور او پیشنهاد کرد که در خانه‌ی گروهی زندگی کند و بدین‌ترتیب زندگی پناهگاهی شون شروع شد.
شون در 16 سالگی از مدرسه اخراج شد و زندگی را بسیار رنج‌آور و سخت دید. در پناهگاه، او همراه با دوستانش شروع به مصرف هروئین کرد. به زودی دریافت که هروئین برای او بسیار مشکل‌آفرین اسـت و متوجه شد که پسرها در پناهگاه برای به دست‌آوردن هروئین تن به روابط جنسی با مردان می‌دهند. او نیز برای تأمین مواد خود دست به این کار زد. در همین حین او شروع به برقراری روابط عاشقانه با یک دختر پناهگاهی کرد. اما چند ماه بعد این دختر حامله شد و حاصل آن تولد پسری بود. پس از چندی بار دیگر آن دختر حامله شد و شون به او کمک کرد تا بچه‌هایشان را بزرگ کنند، تا اینکه دکتر شون پیشنهاد کرد که او آزمایش HIV بدهد و متأسفانه نتیجه‌ی آن مثبت بود. همسر شون با شنیدن این موضوع می‌خواست خودکشی کند. این فکر که با مرگ او و شون و فرزندانشان یتیم و آواره خواهند شد، آزارش می‌داد و حتی بدتر از آن این فکر بود که هر چهار نفر آنان در اثر ابتلا به ایدز خواهند مرد. او سپس به کمک مشاور توانست آزمایش ایدز بدهد و نتیجه‌ی آن هم برای خودش و هم برای فرزندانش منفی بود. با این حال، همیشه افسرده و نگران بود، بویژه در حین برقراری روابط جنسی با شون. با وجود این، با اینکه از راه‌های انتقال ویروس HIV آگاه بود، تمایلی به استفاده از کاندوم نداشت.

آزار و اذیت جنسی

‌آزار و اذیت جنسی همیشه یکی از عوامل اصلی بی‌‌خانمانی در میان دختران نوجوان بوده اسـت (بوکی، 1987). برآورد دقیق میزان این مشکل نیست. برآوردهایی که از تعداد نوجوانان بی‌خانمان شده، نشان می‌دهد هم در دختران و هم در پسرانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‌اند، میزان فرار از خانه بین 23 تا 70 درصد اسـت (روترام- بورس و همکاران، 1991).
به درستی، روشن نیست که میزان جوانان بی‌خانمانی که مورد سوء استفاده‌ی جنسی واقع شده‌اند، زیادتر اسـت یا سایر نوجوانانی که در شرایط تنش‌زا زندگی می‌کنند (مثل آنهایی که همجنس‌خواه‌اند یا در محله‌های فقیرنشین زندگی می‌کنند). زندگی لاشل نمونه‌ای از داستان زندگی نوجوانانی اسـت که بی‌‎خانمانی آنها مرتبط با قربانی‌شدن اسـت.
لاشل می‌گوید، دوران کودکی‌اش مصادف با یک سری حوادث آزاردهنده بوده که یکی پس از دیگری رخ می‌داده اسـت. لاشل وقتی 12 ساله بود، پس از تجربه‌کردن چیزی که آن را «آخرین سر سوزن یا پرکاه» نامیده، از خانه بیرون انداخته شده اسـت؛ یعنی درست وقتی که لاشل به مادرش گفته که شوهر جدید مادرش از نظر جنسی او را مورد آزار و اذیت قرار داده اسـت، مادرش او را به دلیل دروغگویی کتک زده و از خانه بیرون کرده اسـت. لاشل وقتی به پناهگاه فراریان رسیده، بسیار افسرده و خشمگین بوده اسـت. بعدها لاشل و مادرش بارها آشتی می‌کردند و لاشل به خانه بازمی‌گشت. اگرچه ناپدری لاشل بازهم نسبت به او دید جنسی داشت. لاشل کابوس‌های وحشتناکی درباره‌ی این حادثه داشت و احساس ناامنی، عدم اطمینان و نگرانی می‌کرد.
حسینیان و خدابخشی کولائی (1383) رابطه‌ی بین فرار دختران و سابقه‌ی بدرفتاری و خشونت جسمانی و سوءاستفاده‌ی جنسی در دوران کودکی را در 50 دختر فراری با میانگین سنی 16-20 سال ساکن در شهر تهران بررسی کردند. آنها با این دختران فراری مصاحبه‌ای ساختار یافته انجام دادند و دریافتند که 12 درصد این دختران فراری بی‌سواد، 26 درصدشان دارای تحصیلات ابتدایی، 56 درصدشان دارای تحصیلات راهنمایی و 6 درصدشان دارای تحصیلات دیپلم بودند. 80 درصد این دختران متعلق به جایگاه اجتماعی- اقتصادی پایین، 16 درصدشان از طبقات متوسط و 4 درصد آنان از طبقات بالای جامعه بودند. از این 50 دختر فراری، 78 درصدشان در کودکی مورد بدرفتاری و خشونت جسمانی قرار گرفته بودند و 36 درصدشان در کودکی مورد سوءاستفاده‌ی جنسی واقع شده بودند. یافته‌ها نشان داد که بین آزار و اذیت جسمانی و فرار دختران رابطه‌ی مثبت و معناداری وجود دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Greenblatt
2. Yates
3. Stricof, Novick & kennedy
4. Shalwitz
5. Pennbridge, Freese & Mackenzie
6. Windle
7. Koopman
8. Upshur
9. Englander
10. Mundy

منبع مقاله :
خدایاری‌فرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

عوامل و رفتارهای خطرآفرین نوجوانان بی‌خانمان


ادامه مطلب ...