مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

اعتراض مردم مغولستان به آلودگی هوا

[ad_1]

اعتراض مردم مغولستان به آلودگی هوا

دانش > محیط زیست جهان - همشهری آنلاین:
صدها نفر از مردم مغولستان که بخش قابل توجهی از آنان را زنان تشکیل می‌دادند، با حضور در خیابان‌های شهر اولان باتور پایتخت این کشور نسبت به افزایش افسارگسیخته آلودگی هوا و ناتوانی مسئولان در کاهش آن تظاهرات کردند.

به گزارش ایرنا، این نخستین بار است که اخباری درباره اعتراضات مردمی با حضور گسترده زنان در مغولستان در این ارتباط منتشر می‌شود.

ظاهرا آلودگی گسترده هوا در منطقه باعث شده است تا برخی از نواحی در مغولستان نیز درگیر آن شوند و حالا مردم در اولان باتور پایتخت مغولستان به این اعتراض دارند که دولت در رفع این معضل ناتوان است.

افرادی که در خیابان‌ها تجمع کرده‌اند دولت را به بی‌کفایتی متهم ساخته و خاطر نشان کرده‌اند که در چنین شرایطی باید وضعیت اضطراری اعلام شود.

آنان تاکید کرده‌اند که برخی از مناطق در پایتخت به شدت آلوده است و باید در نشستی ویژه، راه‌های برطرف کردن این مشکل بررسی شود.

سازمان‌دهندگان اعتراضات سه‌شنبه اعلام کرده‌اند که دولت قصد دارد تا سال 2018 میلادی 80 درصد از آلودگی را کاهش دهد اما اگر وضع به همین منوال باشد کودکان بیمار شده و نمی‌توانند به مدرسه بروند و کسب و کار هم با مشکل مواجه خواهد شد.

نزدیک به 800 هزار نفر از مردم مغولستان در پایتخت و در مناطق بسیار آلوده زندگی می‌کنند و از این بابت شکایت دارند.

از سوی دیگر سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که آلودگی در این شهر دست کم هفت برابر بالاتر از استاندارد است و اولان باتور یکی از آلوده‌ترین شهرهای دنیا به حساب می‌آید.

از سال 2000 میلادی تاکنون دولت مغولستان میلیون‌ها دلار برای مهار آلودگی و استفاده از سوخت پاک و جلوگیری از فعالیت آلاینده‌ها هزینه کرده اما مشکل همچنان برطرف نشده است.

این در حالیست که بانک جهانی سرمایه‌گذاری نیز به تازگی مبلغ 3 میلیون و 100 هزار دلار برای طرح کاهش آلودگی شهر اولان باتور اختصاص داده است که جهت خرید ماسک‌های ویژه برای 40 هزار دانشجو، خرید 200 دستگاه تصفیه هوا جهت نصب در 50 مهد کودک و همچنین تهیه سیستم حرارتی الکتریکی با هدف کاهش آلودگی هوای پایتخت هزینه خواهد شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

عصر ایران سخن گفتن به موقع و سکوت نمودن به موقع نشانه عقل است سقراطپول نیوز در بخش شمالی کشور بسیار زیبای ایتالیا، درست روی دریاچه ، دو هنرمند خلاق به نام های چای ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادچایانواع چای براساس نوع فرآوری خود قابل تمایز هستند برگهای بوته گیاه چای، اگر به سرعت پس یک گربه قلاده ببر روسی به مازندران انتقال می‌یابد جانمایی قلاده در سایت سمسکندهاخبار،اخبار گوناگون،اخبار جالب،اخبار جدید،دانستنی …خانه‌های قابل حملی را ببینید که زمانی پشت ماشین‌ها بودند ولی حالا تبدیل به خانه‌های نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف ادامه ی مقاله ی همه چیز برای مرکز استان شدن سبزوار …ادامه ی مقاله ی همه چیز برای مرکز استان شدن سبزوار فراهم است برای مطالعه قسمت اول این سلام خوزستان به گزارش انتخاب، علی شمخانی در مورد سفر اخیر نماینده پوتین به تهران و دیداری که وی با فرانسه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادفرانسهفَرانسه با عنوان رسمی جمهوری فرانسه به فرانسوی یکی از کشورهای واقع شده سرگرمی جالبترین هااُتو کانیبالیسم به پدیده‌ای اطلاق می‌شود که موجودی از بدن خودش تغذیه کند این چای ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد چای انواع چای براساس نوع فرآوری خود قابل تمایز هستند برگهای بوته گیاه چای، اگر به سرعت پس از عصر ایران سخن گفتن به موقع و سکوت نمودن به موقع نشانه عقل است سقراط پول نیوز در بخش شمالی کشور بسیار زیبای ایتالیا، درست روی دریاچه ، دو هنرمند خلاق به نام های کریستو یک گربه به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، هرمز محمودی‌راد صبح امروز به مناسبت هفته بزرگداشت اخبار،اخبار گوناگون،اخبار جالب،اخبار جدید،دانستنی های جالب خانه‌های قابل حملی را ببینید که زمانی پشت ماشین‌ها بودند ولی حالا تبدیل به خانه‌های لوکس نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف به ادامه ی مقاله ی همه چیز برای مرکز استان شدن سبزوار فراهم است پاسخ به ««معتقد»» دوست عزیز خود شما که به دیگران خورده می گیرید تاریخ نیشابور رو با چیزهای سلام خوزستان به گزارش انتخاب، علی شمخانی در مورد سفر اخیر نماینده پوتین به تهران و دیداری که وی با برخی سرگرمی جالبترین ها «اُتو کانیبالیسم» به پدیده‌ای اطلاق می‌شود که موجودی از بدن خودش تغذیه کند این اتفاق به


ادامه مطلب ...

سکوت روحانی در دعوای شاگردان کابینه مردم تا کی شاهد جنجال رسانه‌ای وزرا باشند؟

[ad_1]
به گزارش مشرق، پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، وزارت بهداشت تمام تلاش خود را برای اجرای طرح تحول سلامت به کار گرفت، طرحی که وزارت بهداشت از آن به عنوان مهم ترین پروژه سلامت یاد کرد و تا کنون هرجا انتقادی نسبت به این طرح از سوی هر کسی مطرح شد وزیر بهداشت تمام قد از آن دفاع کرد.
 
اما اکنون پس از سه سال و نیم از آغاز به کار این طرح مشکلات فراوان آن و بدهی های سنگین بیمه ها باعث بروز اختلافات شدید بین وزیر رفاه و بهداشت شده است تا آنجا که هاشمی اسم رفاه را برای وزارت رفاه مناسب نمی‌داند و ربیعی معتقد است تمام بار این طرح بر دوش وزارت رفاه قرار گرفته است. حال معلوم نیست چرا با وجود اختلافات و درگیری‌هایی که هر روز به نوعی در رسانه‌ها مطرح می‌شود، رئیس جمهور سکوت کرده و ناظر بر دعوای شاگردان کابینه است.
 
تیر ماه  95/ تمام بار طرح تحول سلامت را به بیمه ها تحمیل کردند
 
علی ربیعی وزیر رفاه تیرماه امسال در توجیه تنگ‌ناهای اعتباری این وزارت خانه گفته بود: درباره علت بروز تنگناهای اعتباری برای سازمان بیمه سلامت و زمان تسویه مطالبات مراکز درمانی و داروخانه‌های طرف قرارداد با این سازمان، اجازه بدهید از خود انتقادی شروع کنم. معتقد به این نیستم که نمی‌توان هیچ اشکالی به طرح بیمه سلامت همگانی گرفت، امثال آقای پزشکیان (نایب‌رئیس مجلس) از ابتدا به این طرح نقد داشتند اما مهم این است که در مسیر، یک تصمیم درست در مورد زندگی مردم گرفتیم.  
 
ربیعی با بیان اینکه وزارت رفاه بار طرح تحول سلامت را به‌ صورت گمنام بر دوش کشید، اظهار کرد: 75 درصد بار مالی طرح تحول را بیمه‌ها تقبل کردند و نیمی از جمعیت را نیز تأمین اجتماعی پوشش می‌دهد. وزارت رفاه یکی از 2بال طرح تحول بود اما خدمات بیمه‌ها کمتر دیده شد.ربیعی در پایان از پیگیری برای اجرای بیمه فراگیر خبر داد و گفت: طرح تحول سلامت متوقف نمی‌شود اما اصلاح و کنترل هزینه می‌کنیم و نظام ارجاع را حتما راه می‌اندازیم.
 
آبان95/ روز طوفانی کمیسیون تلفیق
 
22 آبان ماه جلسه کمیسیون تلفیق مجلس برگزار شد، آن‌طور که به نظر می‌رسید، «تجمیع بیمه‌ها» محل اختلاف دو وزیر است، آنها از حدود یک‌سال پیش، به‌طور رسمی بر سر پرداخت بدهی‌ها و ماجرای تجمیع بیمه‌ها، اختلاف پیدا کرده‌اند. خردادماه ‌سال گذشته بود که درست مثل همین روزها، نظام سلامت به بی‌پولی بدی خورده بود، میزان بدهی سازمان‌های بیمه‌گر به ٧,٥‌ هزار‌ میلیارد تومان رسید، تا جایی که زبان وزیر بهداشت به گلایه باز شد اما وزارت رفاه تا مدت‌ها بعد از آن هم بدهی‌اش را تسویه نکرد و بخشی را پرداخت کرد و باقیمانده‌اش را برای‌ سال ٩٥ گذاشت. همین اختلاف های فراوان باعث شد که بحث تجمیع بیمه ها توسط هاشمی مطرح شود  اما این بار بخت با هاشمی یار نبود و این قانون با ١٩ رأی مخالف در برابر ١٨ رأی موافق، رد شد.
 
آذر 95/ لبریز شدن صبر وزارت بهداشت از دیرکرد بدهی بیمه ها
 
محمد آقاجانی، معاون درمان وزارت بهداشت در برنامه گفت‌گوی ویژه خبری ضمن انتقاد شدید از دیرکرد بدهی بیمه ها گفته بود: کاسه صبر همکاران از فشار مضاعف به خاطر بدهی‌ها لبریز شده است، یک سال تاخیر بیمه، چرخه اداره بیمارستان‌ها را کند کرده است. این‌که چرا کسری ایجاد شد باید دید آیا علت بیمه شده جدید بود یا افزایش تقاضا. در مورد بیمه‌شدگان جدید، دولت اقدام مهم و تاثیرگذاری در مورد افراد فاقد بیمه انجام داد و در 27 اردی‌بهشت 93 به بیمه سلامت تکلیف کرد که افراد فاقد بیمه درمانی و تحت حمایت که بالغ بر 5 میلیون نفر بودند، بیمه شوند.
 
وی مطرح کرده بود: این در حالی بود که افرادی از سایر صندوق‌های بیمه سلامت وارد این صندوق شدند و از هیچ نهاد حمایتی استعلام نشد، در نتیجه 5 میلیون تبدیل به 11 میلیون نفر شد. الان 2 سال و نیم است که این طرح اجرا می‌شود. اگر بیمه سلامت قانون را درست اجرا می‌کرد، بار مالی کمتری ایجاد می‌شد.
 
دی ماه 95/ وزیر بهداشت: حیف اسم رفاه برای برای وزارت رفاه
 
حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت در تاریخ دوم دی ماه با انتقاد شدید از وزارت رفاه گفت: ظلم بزرگی دیگری که کرده‌ایم این است که 12 سال پیش سلامت مردم را دست بنگاه اقتصادی دادیم، ادامه داد: بنابراین سلامت مردم به وزارت رفاه رفت. اسم آن را گذاشتند رفاه و بنده معتقدم حیف این اسم است. این وزارت چه چیز برایش مهم است؟ برای او حقوق و سرمایه‌گذاری مهم است و بعد هم می‌گوید حقوق باید به دست کارگران و بازنشستگان برسد زیرا پزشکان وضعیت مالی خوبی دارند و این بدبختی ما شده است.  
 
هاشمی تاکید کرد: بنده می‌گویم تا بیمه درست نشود از طرح تحول که هیچ، از سلامت مردم هم چیزی نمی‌ماند. بیمه کارش ریسک‌پذیری است، کارش حمایت از مردم است، حکومت وظیفه‌اش تأمین امنیت، رفاه و دانش مردم است.  
 
دی ماه 95/ وزیر رفاه: پس پول درمان کجا می‌رود؟
 
علی ربیعی وزیر رفاه، در رد انتقادات شدید هاشمی گفت: « این حرف درست نیست روزی که من به وزارتخانه کار آمدم بودجه تامین اجتماعی 8 هزار میلیارد تومان بود و امروز به 18 هزار میلیارد رسیده که این رقم بسیار قابل‌توجه است. بنده می‌توانم تمام حسابرسی‌های تامین اجتماعی را شفاف نشان دهم، تمام هزینه‌های درمان در بخش درمان هزینه می‌شود، حتی بیشتر از آن. در حقیقت ما 7 از 27 درآمدی که به دست می‌آوریم را باید در بخش درمان، از کارافتادگی و غرامت هزینه کنیم و 2 از 27 صرف پرداخت مستمری به بازنشستگان می‌شود.»
 
ربیعی افزود: « پول درمان کجا می‌رود؟ برخی می‌گویند پول درمان را سرمایه‌گذاری کردیم، که باید بگویم حتی ما پول سرمایه‌گذاری را به بخش درمان پرداخت کردیم. بنده وام گرفتم و شرکت‌ها را گرو گذاشتم و به درمان پرداخت کردم. پس تاکید می‌کنم که تمام پول درمان برای درمان خرج می‌شود و حتی به‌جای 27 هفتم ما 27 نهم پرداخت کرده‌ایم.»
 
دی ماه 95/ حریر چی: درخواست برای تحقیق و تفحص
 
ایرج حریرچی، معاون وزارت بهداشت در تاریخ چهارم دی ماه در واکنش به این ادعا که گفته شده، تمامی پول های دریافتی از حق بیمه کارگران تامین اجتماعی وارد حوزه درمان می شود، عنوان کرد: ما از سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات می خواهیم که در این رابطه ورود کنند و گزارش آن را به مردم ارائه دهند.
 
قائم مقام وزیر بهداشت توضیح داد: در سال جاری تنها 400 میلیارد تومان از 4300 میلیارد تومان طلب بیمارستان های وزارت بهداشت از تامین اجتماعی پرداخت شده است و اگر بررسی ها و گزارش های سازمان بازرسی و دیوان محاسبات نشان دهد تمامی 9 بیست و هفتم حق بیمه کارگران بابت درمان هزینه شده است، ما عذرخواهی می کنیم.
 
دی ماه 95، معاون وزیر رفاه: وزارت بهداشت تکلیف 9500 میلیارد بدهی اش را به بیمه سلامت روشن کند
 
 معاون رفاه وزارت کار در گفتگو با روزنامه سپید با اشاره این‌که بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد که در طول سه سال گذشته 9 هزار و 500 میلیارد تومان از منابع در اختیار وزارت بهداشت که باید به سازمان بیمه سلامت داده می‌شد ولی به این سازمان داده نشده است، اظهار کرد: «این منابع عبارتند از بودجه پزشک خانواده که در طول سه سال معادل 6 هزار میلیارد تومان بوده است و همچنین یک درصد مالیات بر ارزش افزوده که طبق محاسبات انجام شده تا پایان سال 95 معادل سه هزار و 500 میلیارد تومان می‌شود.»
 
بازی باخت باخت دولت
 
این روزها دعواهای هاشمی و ربیعی به شدت بالا گرفته و بروز آن در رسانه ها کاملا مشهود است. از طرفی مدعی اصلی این میدان وزیر بهداشت است که خود و معاونانش از هر تریبون و رسانه‌ای که دستشان می‌رسد و با ادبیات‌های متفاوت شروع به نقد عملکرد و حمله به وزارت رفاه می‌کنند؛ از طرف دیگر نیز وزیر رفاه است که عناوین و روش‌های مختلف سعی دارد میدان را از دست ندهد و تمام قد در مقابل خواسته‌های وزارت بهداشت ایستاده است و مقاومت می‌کند.

اما باز در تمام این دعواها روحانی ساکت نشسته است و فقط دعوای شاگردان کابینه را نظاره می‌کند. آیا وقت آن نرسیده که رئیس هیات دولت آرامش را به کابینه برگرداند و از بحث‌هایی که هر روز در رسانه‌ها باعث نگرانی اذهان عمومی می‌شود جلوگیری کند؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری ترک کنید؛ کارگر فضای سبز شوید کاهش مداخله دولت در مقابله سایبری سهم سیستم عامل ها در سه ماهه


ادامه مطلب ...

غذای ساده مردم سرزمین قصرهای سنگی

[ad_1]

به گزارش جام جم آنلاین ، روزگاری کولکانون غذایی ارزان بود که در طول سال صرف می‌شد، اما امروزه معمولا هنگام پاییز و زمستان که فصل برداشت کلم‌پیچ است خورده می‌شود.

یک سنت قدیمی ایرلندی هنگام مراسم هالووین آن بود که در سبزیجات این غذا، جایزه‌ای پنهان می‌کردند، حال این جایزه می‌توانست حلقه یا سکه‌های 3 پنی و 6 پنسی باشد.

آهنگی که براساس این غذای دوست‌داشتنی، البته برای مردمان ایرلند ساخته شده توسط خوانندگان بسیاری خوانده شده است و توسط مردم زمزمه می‌شود. آهنگی که این‌گونه آغاز می‌شود: «آیا تا به حال کولکانون را که با خامه ترش دوست‌داشتنی پخته می‌شود خورده‌ای؟»

ضمیمه چمدان


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

غذای ساده مردم سرزمین قصرهای سنگیغذایسادهکولکانون، غذایی ساده اما پرطرفدار برای سرزمین قصرهای سنگی است ایرلندی‌ها آنچنان به غذاها غذاهاغذای ساده مردم سرزمین قصرهای سرزمین قصرهای سنگی است ایرلندی‌ها آنچنان به غذای غذای ساده غذایسادهغذای ساده شکل فضایی این دیزی‌های سیاه سنگی که آهنگ‌های این هفته، از سرزمین فرهنگ افغانستان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادفرهنگافغانستاناز عصر پارینه‌سنگی و طی دوره‌های تاریخی، مردم افغانستان کوچک و ساده از سرزمین جشن‌هاموسیقی و رقصبازی‌ها و غذای ساده در دقیقه آشپزی و تغذیه آموزش انواع غذاهاغذای ساده در این غذای خوشمزه سفری به سرزمین جشن زندگی و همیاری فقرای ایرانی جنبش آزادی ایرانتعریف ساده سیستم مردم تا قصرهای مجلل تر سبزیجات، میوه و غذای تازه خوب و خبرگزاری تسنیم خوی سرزمین دروازه سنگی و …خویسرزمینخوی سرزمین دروازه سنگی و شهر، مردم از طریق این قوس دو شیر ساده قصرهای بسیار زیبا و دیدنی دنیا عکسقصرهای بسیار معرفی بازی های محلی و قدیمی مردم نگاهی به بورانی بادمجان غذای دنیای شیرین آشپزی انواع غذاهای سریع و تنبلونهبرای امروزتون یه غذای ساده و مردم دنیا خوردن یه غذای خوشمزه و سنگی عدد نمک ‫تاریخ و فرهنگ ایران ‬ از ده سال پیش چنین جوک ها تمسخرهایی در بین مردم ساده و داستان سنگی‌ به سنگ سنگفقط با سنگ یا ساده تر اینکه سنگی ، دستاز ومغز مردم این سرزمین گردد ودر مینوسی‌ها ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمینوسیهامردم در قصرها گرد می قصرهای مینو آن مردم مینوآن، اقوام ساکن سرزمین گاهشمارکاخ‌هانگارخانهمنابعداعش کجا را ویران می‌کند نمرود، پایتخت اولین …سرزمین باستانی که مردم عراق به‌حق از جمله می توان به قصرهای پادشاهان پرچم کشورهای جهان پارسه پرچم خانه سنگی مالزی پایتخت کوالالامپور واحد پول رینگیت معنی نام کشور سرزمین مردم ایذه؛ شهر نقش و نگارهای سنگیخوزستان سرزمین این فرد دارای کمربند نواری شکل و ساده است که مردم ناحیه به چند روش پخت و پز ساده در سفرچند روش پخت و پز ساده در با تور مالدیو به سرزمین تظاهرات صدها هزار نفری مردم پخت غذای سریع و خوشمزه پخت غذای سریع و سفری به سرزمین شوهرش با صورت خندان پس از اعتراضات مردم آموزش آشپزی، غذاهای ایرانی، انواع دسر، آشپزی …غذای ساده در دقیقه شورای نگهبان هم اشتباه کرده، دبیر شورا چندین بار از مردم ایران سرزمین گنجهای گمشده آثار، علائم و نشانه های …مجموعه های ایران سرزمین این عمل در محیط ساده و در اوایل دوره اسلامی مردم


ادامه مطلب ...

تراشه های هوشمند زیر پوست مردم آمریکا

[ad_1]

به گزارش سرویس علمی جام نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، قرار اســت تا سال 2017 میکروتراشه های RFID در داخل بدن همه مردم آمریکا نصب شوند تا از این طریق مقامات بتوانند به سرعت افراد مختلف را شناسایی کنند.

 

این عمل باعث سهولت تشخیص هویت افراد می‌شود. با این وجود، بیشتر مردم آمریکا نسبت به این طرح اظهار نگرانی شدید کرده‌اند. بسیاری معتقدند این میکروتراشه ها قدرت فراوانی به دولت‌ها بخشیده و تقریباً تمامی امور شهروندان به زیر ذره‌بین خواهد رفت. گفته می‌شود دولت با این میکروچیپ‌ها می‌تواند رژیم غذایی و حساب بانکی افراد را کنترل کند! برخی معتقدند به وسیله این میکروتراشه ها حتی گرفتن جان مردم از سوی دولت کار دشواری نخواهد بود.

 

استفاده از میکروتراشه های RFID در لایحه HR 3962 مطرح شده بود که هیئت‌های قانون‌گذار با آن مخالفت کردند. اکنون لایحه‌ای دیگر تحت عنوان HR 3200 تدوین شده که در واقع اصلاحیه‌ای برای لایحه قبلی محسوب می‌شود و کماکان بر مسئله ردیابی امور مختلف شهروندان تاکید دارد. بسیاری از هیئت‌های قانون‌گذار در حال انجام تدابیر لازم جهت متوقف‌سازی این طرح بوده که از جمله آن می‌توان به حوزه ویرجینا اشاره کرد.

 

پیش‌تر میکروتراشه های مغز RFID توسط دولت آمریکا معرفی شده بودند. گفته می‌شود، این نوع از میکروتراشه ها در حال حاضر در مرحله انجام آزمایش بر روی تعداد کمی از افراد به سر می‌برند.

 

2023


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


1 ژوئن 2016 ... تحقیقات جدید محققان از ردیابی شهروندان آمریکایی به وسیله میکروتراشه ها تا سال 2017 خبر میدهد.تحقیقات جدید محققان از ردیابی شهروندان آمریکایی به وسیله میکروتراشه ها تا سال 2017 خبر میدهد.شود! تراشه می فناوری تمام شهروندان گران آمریکایی برایتان میکروتراشه فناوری این آمریكا/ مردم پوست زیر هوشمند های تراشه.به گزارش خبرنگار حوزه فنآوریهای نوین گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان، قرار است تا سال 2017 میکروتراشه های RFID در داخل بدن همه مردم آمریکا نصب شوند تا ...1 ژوئن 2016 ... به گزارش خبرنگار حوزه فن آوری های نوین گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، قرار است تا سال 2017 میکروتراشه های RFID در داخل بدن همه مردم ...تحقیقات جدید محققان از ردیابی شهروندان آمریکایی به وسیله میکروتراشه ها تا سال 2017 خبر میدهد.1 ژوئن 2016 ... تراشه های هوشمند زیر پوست مردم آمریكا .... من قصد داشتم به خانوادش كمك كنم بعد اين كه مردم ديدن اين پست رو ميفهمن من انسان بدي نيستم هدفم اين بود كه ...نماینده مردم کرمان: آب کرمان سرطان زا است کمال جوانمرد (نماینده مردم کرمان در شورای عالی ... تراشه های هوشمند زیر پوست مردم آمریكا/ این فناوری برایتان گران تمام می شود!3 مارس 2015 ... با کاشت تراشههای هوشمند در بدن صورت میگیرد ... نه تنها مورد توجه رسانههای خبری قرار گرفت، بلکه بین عموم مردم جهان هم بازتابهای گستردهای داشت. سوبلاد از جمله کسانی بود که در این اتفاق تراشه هوشمند را زیر پوست خود جاسازی کرد و ...


کلماتی برای این موضوع

پول نیوز رشد اقتصادی درصدی هند ظرافت سیاسی ایران در اوپک؛ زیر ذره‌بین رسانه‌های جهانسوالات و کلید آزمون نظام مهندسی برق هم بصورت …طبقه بندی قصه های قبیله معرفی نویسنده و مدیر وبلاگ لغت آیلتس ضروری برای برق قدرت کنترل الکترونیک مخابرات تاسیسات …برای نخستین باری که نام ژیروسکوپ را در دنیای تلفن های هوشمند شنیدیم زمانی بود که جنگ افزار آرشیو انجمن های تفنگ تک تیر انداز یکی از شناخته شده ترین سلاح های تک تیراندازی در جهان است که بر


ادامه مطلب ...

به حرف مردم گوش نکنید!!

[ad_1]

«اگر کسی به گونه ای رفتار کند که خدا راضی باشد، هر چند مردم از او ناراضی باشند، خداوند تقدیری برایش پیش می آورد که از شر مردم در امان بماند.»

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

حرف مردم

رأى مردم، بى ارزش اســت!!

وجدان را آگاهی از شخصیت و درون خود تعریف کرده اند  که عاملی برای شناخت مسائل و جوانب مربوط به حیات اوست. وجدان یک درک باطنی اســت ، درکی که انسان حتی بدون آموزش در می یابد برای این جهان گرداننده ای اســت (وجدان توحیدی) و هم درمی یابد که مسیر حیات باید در جهت امانت و صداقت باشد و دروغ و خیانت زشت و نارواست.

برخى روایات بر این نکته تأکید کرده اند که رأى مردم در برابر داورىِ وجدان، بى ارزش اســت؛ یعنى اگر وجدان، درستى و خوبىِ کارى را گواهى مى دهد، انسان حق ندارد به دلیل این که مردم نمى پسندند، آن را رها کند. نیز اگر وجدان کارى را نادرست و بد مى داند ، انسان حق ندارد آن را انجام دهد، به این دلیل که مردم، آن را مى پسندند!

سخن خدا و رسولش مطابق وجدان اســت!

به طور کلّى، احکام دین اسلام با منطق خرد و فطرت، منطبق، و با نیازهاى واقعى و خواسته هاى فطرى انسان، کاملاً هماهنگ اند. امام على علیه السلام در این باره مى فرماید:

إنَّهُ لَم یَأمُرکَ إلاّ بِحَسَنٍ، و لَم یَنهَکَ إلاّ عَن قَبیحٍ؛ خداوند، تو را جز به نیکى، فرمان نداده و جز از زشتى، نهى نکرده اســت.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در این زمینه می فرماید: «اگر کسی برای جلب رضایت یک مخلوق، ابایی از خشم خدا نداشته باشد، خدا آن مخلوق را بر او مسلط می کند.»

واجباتِ دینى، همان دعوت به انجام دادن خیرات و نیکى ها هستند و محرّمات دینى، چیزى جز باز داشتن از بدى ها و ناهنجارى ها نیستند. ازهمین رو، امام على علیه السلام مى فرماید:

لَو لَم یَنْهَ اللّهُ عَن مَحارِمِهِ، لَوَجَبَ أن یَجتَنِبَهَا العاقِلُ؛ چنانچه خداوند از حرام هایش نهى نکرده بود، بر عاقل بود که از آنها بپرهیزد.

بر این پایه، روشن مى شود که محکمه وجدان، علاوه بر تشخیص کارهاى خوب و بد، مى تواند در پاره اى از موارد، درباره درستى و نادرستى یا میزان درستى سخنانى که در ارتباط با مقرّرات اسلامى به پیامبر خدا و یا اهل بیت ایشان، نسبت داده مى شود، داورى کند؛ زیرا به طور قطع، آنان بر خلاف منطق عقل و فطرت، چیزى نگفته اند. از این رو ، از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده اســت که:

إذا سَمِعتُمُ الحَدیثَ عَنّى تَعرِفُهُ قُلوبُکُم و تَلینُ لَهُ أشعارُکُم و أبشارُکُم و تَرَونَ أنَّهُ مِنکُم قَریبٌ، فَأَنَا أولاکُم بِهِ؛ و إذا سَمِعتُمُ الحَدیثَ عَنّى تُنکِرُهُ قُلُوبُکُم و تَنفِرُ مِنهُ أشعارُکُم و أبشارُکُم و تَرَونَ أنَّهُ بَعیدٌ منکُم، فَأَنَا أبعَدُکُم مِنهُ؛

هرگاه سخنى از من شنیدید که دل هایتان آن را مى شناسد و پوست و خونتان نسبت به آن نرم (پذیرا) مى شود و مى بینید که به شما نزدیک اســت، پس من به آن سخن، سزاوارترم؛ و هرگاه حدیثى از من شنیدید که دل هایتان آن را نمى پذیرد و خون و پوستتان از آن مى رمد و آن را از خودتان دور مى یابید، پس من از آن، دورترم.

به وجدان خود گوش کنید نه حرف مردم!

از سیدالشهداء علیه السلام نقل شده که فرمود: «اگر کسی به گونه ای رفتار کند که خدا راضی باشد، هر چند مردم از او ناراضی باشند، خداوند تقدیری برایش پیش می آورد که از شر مردم در امان بماند؛ اما اگر کسی بخواهد در جامعه محبوب باشد و به این خاطر رفتاری را انجام دهد که خدا از آن راضی نباشد، خدا هم کار او را  به مردم وا می گذارد.»

برخى روایات بر این نکته تأکید کرده اند که رأى مردم در برابر داورىِ وجدان، بى ارزش اســت؛ یعنى اگر وجدان، درستى و خوبىِ کارى را گواهى مى دهد، انسان حق ندارد به دلیل این که مردم نمى پسندند، آن را رها کند.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در این زمینه می فرماید: «اگر کسی برای جلب رضایت یک مخلوق، ابایی از خشم خدا نداشته باشد، خدا آن مخلوق را بر او مسلط می کند.» امام رضا علیه السلام نیز از پیامبر اکرم صلوات الله علیه نقل می فرماید: «اگر کسی به خاطر رضایت سلطان یا حاکم رضایت خدا را رعایت نکند، از دین خدا خارج شده اســت و ایمان واقعی ندارد.» چون اصل ایمان یعنی پرستش خدا؛ لازمه این امر اطاعت از او اســت؛ پس کسی که نسبت به اطاعت از خدا بی اعتنا باشد، زمینه خروج از دین خدا برایش فراهم شده اســت. آنچه در این روایات مطرح شده، مذمت دنبال رضایت و خوش آمد مردم بودن اســت، و انسان از کسب جایگاه و موقعیت نزد مردم، بدون در نظر داشتن رضایت خدا اســت، منع می کند.


منابع:
- نهج البلاغة ، نامه ٣١.
- بحارالانوار، ج 68، ص 208؛ ج 74، ص 156.
- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 69.
غرر الحکم و دررالکلم، ح ٧٥٩٥.
- کنز العمّال ، ج1، ص ٩٠٣


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


21 سپتامبر 2016 ... اگر کسی به گونه ای رفتار کند که خدا راضی باشد، هر چند مردم از او ناراضی باشند، خداوند تقدیری برایش پیش می آورد که از شر مردم در امان بماند.31 دسامبر 2014 ... بخوانید که چطور در مقابل حرف مردم پوست کلفت شویم. ... بنابراین فکر نکنید اگر دَک و پُزی به هم زدید مردم دست از دخالت کردن در زندگی شما برخواهند داشت ... چه بسا که خیلی از آنها اصلاً یک آهنگ از آن مرحوم را هم تابحال گوش نکرده بودند.22 سپتامبر 2016 ... به گزارش قدس آنلاین به نقل از تبیان: رأی مردم، بی ارزش است!! وجدان را آگاهی از شخصیت و درون خود تعریف کرده اند که عاملی برای شناخت مسائل و ...12 ژانويه 2013 ... فقط زمانی به تایید دیگران نیازی نخواهید داشت که خودتان باشید. ... عین حال ساده ترین ذهنیت ها برای احساس آزادی این است که به چیز هایی که مردم درباره ی شما فکر می کنند و حرف مردم توجه نکنید. ... بهترین راه گوش دادن به قلبتان است.21 سپتامبر 2016 ... به حرف مردم گوش نکنید!! اگر کسی به گونه ای رفتار کند که خدا راضی باشد، هر چند مردم از او ناراضی باشند، خداوند تقدیری برایش پیش می آورد که از ...اگر کسی به گونه ای رفتار کند که خدا راضی باشد، هر چند مردم از او ناراضی باشند، خداوند تقدیری برایش پیش می آورد که از شر مردم در امان بماند.رأى مردم، بى ارزش است!به حرف مردم گوش نکنید !!! سلام. امروز در جریان دید و بازدید های مرسوم عید نوروز خانه یکی از اقوام که راهی به آمریکا داشته رفته بودیم . آقا و خانم خونه کلی از اونور آب ...به حرف مردم گوش نکنید. عبارت به حرف مردم گوش نکنید در بین اطلاعات جستجو شده و نتایج با ذکر منبع نمایش داده شده است. با توجه به جمع آوری خودکار اطلاعات از سطح ...به حرف مردم گوش نکنید. به حرف مردم گوش نکنید در بین اطلاعات جستجو شده و نتایج با ذکر منبع نمایش داده شده است. در صورتیکه این اطلاعات دارای محتوای نامناسب بوده ...


کلماتی برای این موضوع

راهور‌ اجباری به ثبت در دفاتر اسناد رسمی نیست …راهور‌ اجباری به ثبت در دفاتر اسناد رسمی نیست سردفتران مردم را به کار غیرقانونی مردمان پورتال جوانان ایرانیقوانین را فراموش کنید به این فکر نکنید که اون از من خوشش نمی‌آید درواقع، همه بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیررهبر انقلاب احساسات اهل‌سنت را تحریک نکنید عده‌ای خیال می‌کنند اثبات تشیع به این راه زندگی این خود ما هستیم که به مردم می آموزیم که …راه زندگی این خود ما هستیم که به مردم می آموزیم که چطور با ما رفتار کنند الف شماره جدید شکایتهای مردم به وزارت بهداشترئیس مرکز سلامت محیط وزارت بهداشت گفت همه شماره تلفن های قدیم مربوط به دریافت شکایت خسرو گورابی چرا گوش ها به صدا در می …باسلام من با علائم گیجی سر و شدت گرفتن صدا در گوش چپ به پزشک مراجعه کردم تشخیص فشار آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟ شهر سوالبا عرض سلام اسلام منحصر به رفتار و عملکرد عمر نبوده است و فاکتورهای بسیاری در پیش روی حمله عابربانک پرسپولیس به مهدی طارمی گوش …حمله عابربانک پرسپولیس به مهدی طارمی گوش نکردی همه چیز به هم ریختکنترل شوهرتان را اینگونه در دست بگیریدپرشین …هر زنی دوست دارد به بهترین نحو زندگی زناشویی اش را مدیریت کند تا بتواند زندگی خوبی فراموش نکنید که زبان دری لهجه نیست زبان …فراموش نکنید که زبان دری لهجه نیست زبان آفرینشگر فارسی است ٢ ثور اردیبهشت ١٣٩٠


ادامه مطلب ...

آبگوشت کشک لری، غذای مردم گرمسار +عکس

[ad_1]

آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار اســت. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف اســت.

آبگوشت کشک بادمجان

آبگوشت کشک بادمجان

آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار اســت. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف اســت.

 
 مواد مورد نیاز:

    نخود و لوبیا 1 پیمانه
    لوبیا چیتی یک‌دوم پیمانه
    عدس یک‌دوم پیمانه
    گوشت گردن گوسفند 1 کیلوگرم
    پیاز 1 عدد درشت
    بادمجان ورقه کرده و سرخکرده 4 عدد درشت
    نمک، فلفل و زردچوبه به میزان لازم
    کشک 1 پیمانه
    سیر سرخکرده 4 حبه
    نعنا داغ 1 قاشق سوپخوری


 آبگوشت کشک بادمجان
 

طرز تهیه:
 
1. حبوبات را از شب قبل بخیسانید و بعد آب آن را دور بریزید.

2. آن‌گاه گوشت و پیاز را همراه با حبوبات در قابلمه بریزید و به مقدار لازم آب بیفزائید و روی حرارت بگذارید تا بجوشد.

3. سپس حرارت را ملایم کنید تا آبگوشت بپزد. حال بادمجان‌ها، نمک، فلفل و زردچوبه را به آن بیفزائید.

4. کشک را، در اواخر پخت، به آبگوشت اضافه کنید و با سیر و نعنا داغ آن را بیارائید.

یادآوری: آبگوشت می‌باید خوب جا بیفتد و بعد بادمجان‌ها را به آن بیفزائید تا خیلی له نشود.

شور وشیرین

مطالب مرتبط :

آبگوشت قرمه‌سبزی؛ غذای پایتخت هخامنشیان +عکس

تاریخچه غذای سنتی آبگوشت در ایران

طرز تهیه آبگوشت رژیمی

دستور تهیه دیزی مخصوص ایرونی! +عکس

چرا باید آبگوشت را با ترشی بخوریم


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


11 سپتامبر 2016 ... آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است. آبگوشت كشک بادمجان. آبگوشت ...11 سپتامبر 2016 ... آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری زبانزد است. ... آبگوشت کشک لری آبگوشت کشک لری، غذای مردم گرمسار عکس تاریخچه غذای سنتی آبگوشت در ایران چرا باید ...8 سپتامبر 2016 ... آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است. مواد مورد نیاز: نخود و لوبیا 1 ... ۱۷ این عکس پربازدیدترین تصویر فضای مجازی شد! ۱۸ گرانترین خودروهای جهان را ...4 سپتامبر 2016 ... آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است.4 سپتامبر 2016 ... آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است. مواد مورد نیاز: نخود و لوبیا 1 ...4 سپتامبر 2016 ... آبگوشت کشک بادمجان, آشپزی سنتی, غذای گرمسار طرز تهیه آبگوشت لذیذ و سنتیِ غورهآبگوشت کشک بادمجان از ... البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است. ... عکس بناهای نقلی از ساختمان های معروف شهرها ...آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است.4 سپتامبر 2016 ... آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است. امتیاز خبر: 96 از 100 تعداد رای ...به گزارش آکاایران: آبگوشت کشک بادمجان از غذای مردم گرمسار است. البته این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است. مواد مورد نیاز: نخود و لوبیا ... عکس های خفن شنا کردن بازیگر معروف با همسرش در دریا ,[categoriy]. طرز تهیه آبگوشت ...


کلماتی برای این موضوع

جاذبه های گردشگری ایران ایراناقلیم معتدل نام قدیم پرشیا مساحت جمعیت ایران از شمال با جمهوری


ادامه مطلب ...

تبارشناسی آزاداندیشی در سنت مردم سالاری دینی

[ad_1]

مطالعه‌ی موردی: سیره‌ی رضوی

چکیده

امروزه آزاداندیشی به عنوان مطالبه‌ای عمومی مطرح است. از این رو برای ترویج آن در نظام جمهوری اسلامی ایران نیازمند الگو و تباری معین و مشخص هستیم. سؤال اصلی این است که آیا در سیره‌ی اهل بیت (علیهم‌السلام) که به نوعی الگوی مبنا برای نظام جمهوری اسلامی ایران است می‌توان به شیوه و تبار معینی از آزاداندیشی رسید؟ سیره‌ی رضوی به دو دلیل این الگو را در اختیار ما قرار می‌دهد. حیات فکری و سیاسی امام رضا (علیه‌السلام) باعث شده تا ایشان از روش و الگوی آزاداندیشی برای ترویج معارف اهل بیت (علیهم‌السلام) بهره گیرند. از طرف دیگر روش مناظره‌ها به عنوان متن الگوی آزاداندیشی، خود زمینه‌ساز ترویج و نشر معارف اسلام شده است. به نظر می‌رسد تشابه وضعیت جامعه‌ی امروز با جامعه‌ی معاصر امام رضا (علیه‌السلام) نیز می‌تواند دلیل دیگری بر کاربردی بودن نوشتار حاضر باشد. در این مقاله با استفاده از روش مطالعات درون‌دینی و بررسی کتابخانه‌ای و همچنین با مراجعه به متون اصلی تلاش شده تا به سؤال مطرح شده پاسخ داده شود.

مقدمه

امروزه سخن از آزاداندیشی و آزادی بیان، شاه‌بیت گفتار سخنگویان سنت مردم‌سالاری غربی و همچنین دینی ایرانی است. در این بین، بیش از همه، سنت مردم‌سالاری دینی ایرانی مورد بی‌مهری و هجوم حامیان سنت مردم‌سالاری غربی واقع شده است. رسولان سنت مردم‌سالاری غربی به طور کلی، منکر وجود آزاداندیشی و آزادی بیان و نتایج آزادی بیان در سنت مردم‌سالاری دینی ایران شده‌اند و حتی در مواجهه با مظاهر عینی آزاداندیشی، با تنزل از موضع اولیه‌ی خود، آن را صوری، فرمایشی و نمایشی خوانده‌اند.
علاوه بر آن، چنان بر این ادعا پافشاری شده، که در کشور ما کمتر باور به وجود آزادی بیان و آزاداندیشی در محاوره‌های سیاسی، فرهنگی و اعتقادی شکل گرفته است و به هنگام سخن از آزادی بیان و آزاداندیشی باید تلاش کرد وجود چنین چیزی را اثبات کرد و آنگاه از نتایج و فواید آن سخن گفت.
در واقع همین شکل نگرفتن باور وجود آزادی بیان و آزاداندیشی در جامعه‌ی ایران امروز، نتایج نامناسبی را به دنبال داشته و دارد. پیامدهای نامطلوبی چون ترس از گفتار آزادمنشانه، کناره‌گیری از دخالت واقعی در امور سیاسی، رواج روحیه‌ی عافیت‌طلبی، بی‌تفاوتی، احساس بی‌نیازی به اجرای اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - اصل امر به معروف و نهی از منکر - به خصوص بخش امر به معروف و نهی از منکر مردم به دولت، رواج دورویی به ویژه در حوزه‌ی سیاست که از نبود باور آزاداندیشی حاصل شده، بر تعمیق شکاف قدیمی دولت - ملت مؤثر واقع شده است.
شاهد مثال اینکه با توانمندی شگرفی که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در حوزه‌ی «مردمی بودن» سیاست در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد کرده است، قاعدتاً می‌بایست این شکاف به حداقل ممکن خود رسیده باشد، این در حالی است که هنوز هم در ایران امروز، مظاهر و بروزهایی از چنین ضایعه‌ی تاریخی در سیاست کشور وجود دارد. بنابراین محوری‌ترین مسئله‌ی نوشتار حاضر «باور به وجود آزادی بیان و فضای آزاداندیشی در ایرانی است که نظام جمهوری اسلامی بر آن حاکمیت دارد»، نظامی که نام آن همواره قرین آزادی و استقلال بوده، مردم ایران بر تحقق هم زمان هر سه مؤلفه تأکید و اصرار کرده‌اند، توقع تحقق هر سه مؤلفه را در طول زمان دارند و سعادت خود را در این امر دیده‌اند.
برای حل این مسئله، باید راه حل‌های متعددی یافت و به کمک آنها مشکل را حل کرد. نظر به اینکه حل مسئله‌ی مهم مذکور که دارای ابعاد متعددی است، در این مختصر نمی‌گنجد، به ناچار باید به حل بخشی از آن رضایت داد. اگر بتوان نشان داد که آزاداندیشی از تباری دینی برخوردار است و امامان معصوم (علیهم‌السلام) هم از آن استقبال کرده‌اند و برای تبیین حقایق بهره جسته‌اند، آنگاه به بسترسازی نهادینه شدن تدریجی آزاداندیشی در ایران کمک شایانی شده است و البته چنانچه این قضیه به درستی نشان داده شود آنگاه چنین نتیجه خواهد داد که همین نحوه‌ی آزاداندیشی و رفتاری که توسط اولیای دین مبین اسلام در این باره صورت گرفته است می‌تواند «الگوی هادی و پشتیبان» چارچوب آزاداندیشی باشد.
بر همین اساس تلاش می‌شود به این پرسش اصلی پاسخ داد که «چه شواهد و دلایلی حاکی از دینی بودن تبار آزاداندیشی در سنت مردم‌سالاری دینی ایرانی وجود دارد». استدلال ما هم این است که وجوه آشکار و نهان دین اسلام با آزاداندیشی ممزوج است و دقیقاً به همین خاطر است که امامان شیعیان و مسلمانان، همواره از برگزاری مناظره‌های آزاد استقبال کرده‌اند و همواره هم پیروز آن بوده‌اند.
برای نشان دادن صحت استدلال بالا، از روش «واکاوی یک الگو» و تعمیم نتایج حاصل از این جزء به کل بهره‌برداری می‌شود. الگوی مورد مطالعه در این بحث، سیره‌ی آزاداندیشانه‌ی امام رضا (علیه‌السلام) است که به علل مختلف قابلیت بازنمایی ویژگی‌های کلیت آزاداندیشی در دین اسلام را دارد. شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمان حیات آن امام (علیه‌السلام)، فضایی را ایجاد کرده بود که قابلیت مطالعه‌ی کلیت دوره را می‌دهد. در حقیقت هدف اصلی نوشتار حاضر آن است که با کندوکاو سیره‌ی سیاسی امام رضا (علیه‌السلام) در حوزه‌ی آزاداندیشی، به الگویی جامع برای سنت مردم‌سالاری دینی رسید. برای دستیابی به این مهم، روش نیز مهم است. در تحقیقات سیره‌ی سیاسی ائمه (علیهم‌السلام) رهیافت‌های متعددی وجود دارد که عبارت‌اند از:
- مطالعات درون‌دینی؛
- مطالعات برون‌دینی؛
- مطالعات تلفیقی.
معنی هر یک از رهیافت‌های بالا روشن است پس به شرح و توضیح آنها پرداخته نمی‌شود اما در رهیافت مطالعات تلفیقی باید توجه داشت که وجود الگوی پژوهشی مدون و معین، ضرورت دارد، زیرا در غیر این صورت خطر انحراف و التقاط وجود دارد. در هر حال، رهیافت مورد نظر این بررسی، رهیافت درون‌دینی بوده و با مراجعه‌ی مسئله محورانه به منابع تاریخی، روایی و حدیثی و توجه به عقل در چارچوب آموزه‌ها و متون دینی است (درخشه و حسینی فائق، 1391: 28). از آنجایی که بررسی مستقیم همه‌ی منابع و استنباط شخصی برخی نصوص از عهده‌ی پژوهشگر عادی خارج بوده لذا برای حل این مسئله، به منابع دست اول تاریخی و مجامع روایی معتبر مراجعه شده است.

کالبدشکافی مفهومی

در این بخش ابتدا به مفاهیم اساسی و پایه پرداخته می‌شود. برای پرهیز از غوطه‌ور شدن در اختلاف‌های لفظی، تعریف شورای عالی انقلاب فرهنگی از مهم‌ترین واژه در این خصوص یعنی اصطلاح «آزاداندیشی»، مدنظر قرار می‌گیرد، زیرا نهاد مذکور، عالی‌ترین سازمان در ایران بوده که وظیفه‌ی اصلی آن هدایت زیرساخت‌های فرهنگی و حمایت رسمی از جریان آزاداندیشی است. از نظر شورا: «آزاداندیشی، نشستی است که در آن، افرادی از دانشگاهیان به صورت آزاد، نظام‌مند، مؤدبانه، محترمانه، عقلانی و منطقی در باب موضوع‌های معین و در حضور حضار به اظهارنظر، تبادل آراء و گفتگو همراه با استدلال یا ارائه‌ی مستندات می‌پردازند.»
دومین واژه‌ی مورد بحث، «سیره» بوده که منظور از آن در این نوشتار، گفتار، کردار و تأیید حضرت رضا (علیه‌السلام) در این باره است. در مورد سیره، تعاریف لغوی و اصطلاحی مطرح شده که مشهورترین آن بر این مبناست: سیره بر وزن فعله و مشتق از واژه‌ی سیر بوده و مراد از سیر رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن است و بر همین اساس، بسیاری، سیره را به نوع حرکت و روش نظری و عملی تعبیر کرده‌اند. (3) در باب مفهوم‌شناسی سیره، شهید مطهری (رحمةالله علیه) بیش از دیگران سخن گفته است. ایشان سیره با هیئت فعله را دلیل بر این قرار داده که این هیئت معنای خاصی به آن می‌بخشد و آن معنا عبارت از نوع و سبک خاص رفتار است. به نظر ایشان هر رفتاری را نمی‌توان اصطلاحاً سیره نامید؛ بلکه رفتاری که دارای روش و سبک ویژه باشد، مصداق سیره خواهد بود. دو معنا از تعاریف مختلف مربوط به سیره به دست می‌آید: یکی معنای عام سیره که عبارت از ثبت وقایع تاریخی و سرگذشت افراد بوده، دوم معنایی خاص که سبک و قاعده‌ی رفتار است. تفاوت این دو معنا علاوه بر میزان شمول و فراگیری، در این جهت نیز ظاهر می‌شود که سیره به معنای اول، یکی از مصادر سیره به معنای دوم است، یعنی از بررسی عملکرد افراد در طول زندگی او، می‌توان به سبک و روش رفتاری وی دست یافت. از این منظر استاد شهید مطهری (رحمةالله علیه) نیز سیره را این‌گونه تعریف می‌کند: «سیر یعنی رفتن، رفتار، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار. مهم شناختن سبک رفتار است» (1377: 46). هنگام تأمل در سیره‌ی سیاسی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) باید توجه داشت که روش‌ها و رفتارهای آنان در درجه‌ی اول، ملهم از وحی و منطبق با آموزه‌های شریعت است. رفتار و روش امام بر مبنای علم، عصمت و حکمت الهی بوده، تفاوت در روش، تنها به ظاهر امور مربوط است و در اصول کلی و روح جریان امامت هیچ تفاوتی وجود ندارد، همان طور که در روایت هم آمده است (کلهم نور واحد...) (ابن بابویه، 1372، ج 2: 417).
سومین واژه، «مناظره» است. برای پرهیز از افتادن در دام برداشت‌های متفاوت از این مفهوم، باز هم تعریف شورای عالی انقلاب فرهنگی مدنظر قرار می‌گیرد. بنا بر تعریف شورا، مناظره:
"به هرگونه مباحثه‌ی رو در رو، روشمند و منطقی میان دو صاحب‌نظر که به گونه‌ی نقادانه، دیدگاه‌ها و نظرهای یکدیگر را درباره‌ی موضوعی خاص به چالش می‌کشند تا دیدگاه برتر، محرز شود، گفته می‌شود و حسب مورد براساس آیین نامه‌های تشکل‌های اسلامی دانشگاهیان یا هیئت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی برگزار می‌شود (به نقل از korsiha.ir)."

پیشینه

ادبیاتی غنی و با قدمت به نسبت طولانی درباره‌ی آزادی عقیده، بیان و مطبوعات وجود دارد. تقریباً بخش مهم متونی که حوزه‌ی سیاست را بررسی و در آن، تحقق و توسعه‌ی سیاسی را جستجو می‌کنند، انواع آزادی و به ویژه آزادی بیان مورد بحث قرار می‌گیرد. اما «آزاداندیشی» به شکل مدنظر این نوشتار، کاملاً تازگی دارد و تنها در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای و پس از آن در جراید و رسانه‌ها موجود است. اما تاکنون جز مصاحبه‌ها و گفتارهای نه چندان عمیق، نوشتاری به سبک علمی، آن هم با رویکرد حل مسئله در این باره وجود ندارد. بنابراین چنین نوشتاری در نوع خود جدید بوده و تازگی دارد. در بیانات مقام معظم رهبری، آزاداندیشی جزو سنت فکری تشیع بوده و تبارشناسی آزاداندیشی در تفکر تشیع، به سیره و روش ائمه معصومین (علیهم‌السلام) نسبت داده شده است. «آزاد فکری و عقلانیت شیعه، این دو عنصرِ در کنار هم، مایه‌ی افتخار ماست. تفکرات شیعه، عقلانی است. ما از اول تشیع در تعالیم ائمه (علیهم‌السلام) به سوی عقل، منطق و استدلال سوق داده شدیم و همین طور هم باید عمل بکنیم» (به نقل از www.farsi.khamenei.ir).
همچنین در مقام گسترش فرهنگ آزاداندیشی در نظام جمهوری اسلامی، ایشان در جمع دانشجویان نخبه‌ی علمی به این موضوع مهم اشاره داشته‌اند:
"فکر کنید، بگوئید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید، آن کرسی‌های آزاداندیشی را که من 100 بار - با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هی آنجا بگوئید، این می‌شود یک فضا. وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر می‌کنند، همه در آن فضا جهت‌گیری پیدا می‌کنند، همه در آن فضا کار می‌کنند، این همان چیزی است که شما می‌خواهید. بنابراین اگر چنانچه این کاری که شما مثلاً در فلان نشستتان، در فلان مجموعه‌ی دانشجویی‌تان کردید، فکری که کردید، ترجمه‌ی عملیاتی نشد، به صورت یک قانون یا به صورت یک دستورالعمل اجرایی درنیامد، شما مأیوس نشوید، نگوئید پس کار ما بی‌فایده بود، نخیر. من به شما عرص بکنم در این 16، 15 سال اخیر، همین حرکت علمی‌ای که آغاز شده، همین جوز آغاز شده، همین جور امروز علم شده یک ارزش، چند سال قبل این جوری نبوده. ما همین طور روز به روز هی پیش رفتیم (به نقل از www.farsi.khamenei.ir)."
نتیجه آنکه به رغم وجود تباری روشن و غنی از آزاداندیشی در سنت و سیره‌ی معصومین (علیهم‌السلام) و خطوط فکری تشیع، همچنین تلاش مقام معظم رهبری برای گسترش فرهنگ آزاداندیشی در سنت مردم‌سالاری دینی و در بطن نظام جمهوری اسلامی ایران، هنوز برای این منظور، کار درخور توجهی انجام نشده است.
در این بخش برای تبارشناسی آزاداندیشی، سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) به عنوان یک الگوی مبنایی واکاوی می‌شود. وضعیت فکری و فرهنگی جامعه‌ی معاصر ایشان به نوعی متأثر از عوامل سیاسی اجتماعی بود که روش مناظره و آزاداندیشی در این فضا می‌توانست برای گرایش جامعه به سوی معارف اصیل اسلام راهگشا باشد.

حیات سیاسی امام رضا (علیه‌السلام)

علی بن موسی (علیه‌السلام) مشهور به رضا، امام هشتم شیعیان در سال 148 ق. در مدینه زاده شد (ابن بابویه، 1377 ق، ج 1: 18؛ حسینی، 1375: 34). وی دوران کودکی و نوجوانی را زیر نظر پدر خود سپری کرد و از نزدیک شاهد فراز و فرودهای زندگی پدر و قیام‌ها و نهضت‌های دوران وی بود. اوج مشکلات ایشان زمانی بود که هارون، امام موسی (علیه‌السلام) را گرفتار زندان ساخت و از شهری به شهر دیگر انتقال داد تا آنکه سرانجام در سال 183 ق. دور از خانه و فرزندان، در بغداد به شهادت رسیدند (مجلسی، 1403 ق، ج 48: 251). از آن پس عموم شیعیان بر گرد امام رضا (علیه‌السلام) اجتماع کردند و امامت وی را گردن نهادند. ایشان در سایه‌ی فرصتی که در زمان امامت بعد از شهادت پدرشان به وجود آمد، هدایت بی ‌سر و صدای شیعیان را برعهده گرفتند و با برپایی مجالس درس و بحث در مدینه، یاد و خاطره‌ی محافل علمی جدشان امام صادق (علیه‌السلام) را در اذهان زنده کردند. دوران امامت امام رضا (علیه‌السلام) مقارن با خلافت هارون، امین و مأمون عباسی بود، تا آنکه در سال 204 ه.ق. با توطئه‌ی مأمون در سناباد طوس به شهادت رسیدند و کنار مدفن هارون به خاک سپرده شدند (نوبختی، 1355 ق: 87؛ ابن بابویه، 1377 ق، ج 1: 19-18؛ خضری، 1391: 192-191).
از بررسی منابع تاریخی چنین برمی‌آید که هارون پس از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) برای رهایی از ننگ بدنامی و اتهام قتل فرزند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، خاندان و فرزندان ایشان را وانهاد و امام رضا (علیه‌السلام) را به حال خود در مدینه رها ساخت. هارون از ترس شعله‌ور شدن حرکت‌های اعتراضی علویان، پس از شهادت امام هفتم (علیه‌السلام) تصمیم گرفت از فشار بر شیعیان بکاهد و حتی در پاسخ کسانی که وی را به قتل امام هشتم (علیه‌السلام) تحریک می‌کردند، چنین می‌گوید: «بس نیست برای تو آنچه نسبت به پدرش انجام دادیم، می‌خواهی همه‌ی اینها را بکشم» (مجلسی، 1403 ق، ج 49: 113). امام رضا (علیه‌السلام) با آگاهی از این مسئله، ارتباطات از هم گسیخته‌ی شیعیان را از نو برقرار ساختند و با تشکیل محافل علمی به نشر و گسترش معارف دینی و اخلاقی پرداختند. پس از درگذشت هارون و خلافت امین، به دلیل آغاز درگیری‌های خاندانی و جنگ برادرکشی میان امین و برادر بزرگ‌ترش مأمون بر سر خلافت، امام رضا (علیه‌السلام) و شیعیان از تعرض دستگاه خلافت در امان ماندند و بدین ترتیب مجالس درس و ارتباطات ایشان با شیعیان با آسودگی خیال برپا می‌شد (همان). آزادی نسبی مهیا شده برای حضرت در این شرایط، سبب شد ایشان امامتشان را به صراحت اعلام کنند (عطاردی، 1368: 268). فعالیت‌های فرهنگی و علمی وسیع امام رضا (علیه‌السلام) و تربیت شاگردان بی‌شمار، از جمله رویدادهای این دوره است (درخشه و حسینی فائق، 1391: 127). اما پس از قتل امین و آغاز خلافت مأمون به ناگهان تحولی شگرف و باورنکردنی در برخورد دستگاه خلافت با امامان شیعی به وقوع پیوست و آن، اقدام مأمون برای سپردن جانشینی خود به امام رضا (علیه‌السلام) بود که نه تنها شیعیان و عباسیان، بلکه حتی عامه‌ی مردم را در شگفتی فرو برد. آنچه که روشن است اینکه هم‌زمان با آغاز خلافت مأمون و به دنبال درگیری طولانی مدت وی با برادرش امین، تشیع در ایران، عراق و حجاز گسترش چشمگیری یافت. زمانی که امام رضا (علیه‌السلام) در راه مرو وارد نیشابور شدند، علاوه بر تعداد زیاد استقبال‌کنندگان، 20 هزار کاتب، حدیث سلسلةالذهب را نوشته‌اند (ابن بابویه، 1372، ج 2: 135). همچنین این کلام امام رضا (علیه‌السلام)، از گستردگی شیعیان در آن زمان حکایت دارد: «لقد کنت بالمدینه و کتابی ینفذ فی المشرق و المغرب...» (مجلسی، 1403 ق، ج 49: 159). گستردگی و نفوذ شیعیان تا آنجا پیش رفته بود که گزارش شده تعدادی از شیعیان در دستگاه خلافت عباسی صاحب مقام بوده و برخی از آنها صاحب منصب قضاوت بوده‌اند (امین، 1403 ق: 324). این گسترش معلول دو چیز بود:
1. ستیز میان امین و مأمون که مدتی دستگاه خلافت را به خود مشغول ساخت و بدین ترتیب فرصت مناسبی برای گسترش تبلیغات و انجام فعالیت گروه‌های مختلف شیعی فراهم شد (مسعودی، 1347، ج 2: 415)؛
2. انتقال پایتخت عباسیان از بغداد به مرو که از سوی مأمون انجام گرفت. وی مادری ایرانی داشت و خود پیش از خلافت نیز فرمانروای عباسیان در ایران بود، پس از قتل برادر و دستیابی به خلافت برای جلب رضایت آنان، پایتخت خود را به مرو منتقل کرد و بدین‌گونه، بغداد، پایتخت افسانه‌ای عباسیان را به حال خود رها ساخت. با آنکه مرو پیش از آن مرکز فرمانروایان عباسی در خراسان بود، دوری آن از مراکز مهم اجتماعی و سیاسی در عراق، حجاز و شام و به تبع آن دوری مأمون از حوادث و رویدادهایی که در آن مناطق در حال وقوع بود، موجب شد تا بار دیگر کانون‌های شیعی در عراق و حجاز به جنبش درآیند و قیام‌های متعدد شیعی یکی پس از دیگری به ظهور رسد (اصفهانی، 1347، ج 2: 714-704؛ خضری، 1391: 192).
هنگامی که مأمون گسترش تشیع در ایران و عراق را مشاهده کرد،‌ از خطر جنبش‌های علوی نسبت به خلافت و حکومت خود بیمناک شد و پس از چاره‌اندیشی، برای اینکه مردم مناطق یاد شده را که پیوسته ترکیب سیاسی خاص و مستقلی داشتند، به مسیری تازه اندازد و آنان را با سیاست خلافت موافق و هماهنگ سازد، به اقدامی کاملاً بدیع دست زد. او، علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) را در دوم رمضان 201 ه.ق ولیعهد و جانشین خود ساخت، شعار سبز علویان را جایگزین شعار سیاه عباسیان کرد و بدین‌سان یکی از وقایع مبهم و پیچیده‌ی تاریخ عباسی را رقم زد (مسعودی، 1347، ج 2: 441). از این رو آشکار می‌شود که مأمون، از روی فریب‌کاری ولیعهدی را به ایشان سپرد تا هم به خلافت خود مشروعیت بخشد، توجه محافل شیعی را به خود جلب کند و آنان را از اندیشه‌ی قیام بازدارد و هم با استمالت از علویان، مردم خراسان و عامه‌ی ایرانیان را برای یاری خویش یک‌دل سازد و در نهایت به آن دسته از عباسیان متعصبی که به دلیل تعصب سخت عربی و به بهانه‌ی آنکه مادر مأمون کنیزی ایرانی بوده، از امین طرف‌داری و شایستگی مأمون را برای خلافت انکار کرده بودند، پاسخ درخوری دهد (همان: 356). شهید مطهری (رحمةالله علیه) نیز در کتاب سیری در سیره‌ی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) یکی از احتمال‌های طرح مأمون را خلع سلاح علویان، امام رضا (علیه‌السلام) و شیعیان آن حضرت در بُعد مبارزه‌ی سیاسی می‌داند.
"احتمال دیگر در باب سیاست مأمون که ابتکار از خودش بوده و سیاستی در کار بوده، مسئله‌ی خلع سلاح کردن خود امام رضا (علیه‌السلام) است و این در روایت‌های ما هست که حضرت رضا (علیه‌السلام) روزی به خود مأمون فرمودند: «هدف تو این است.» می‌دانید وقتی افرادی که نقش منفی و نقش انتقاد را دارند به یک دستگاه انتقاد می‌کنند، یک راه برای اینکه آنها را خلع سلاح کنند این است که به خودشان پست بدهند. بعد اوضاع و احوال هرچه که باشد، وقتی که مردم ناراضی باشند آنها دیگر نمی‌توانند از نارضایتی مردم استفاده کنند و برعکس، مردم ناراضی علیه خود آنها تحریک می‌شوند. مردمی که همیشه می‌گویند خلافت حق آل علی (علیه‌السلام) است، اگر آنها خلیفه شوند دنیا گلستان خواهد شد، عدالت این چنین برپا خواهد شد و از این حرف‌ها. مأمون خواست حضرت رضا (علیه‌السلام) را بیاورد در منصب ولایتعهدی تا بعد مردم بگویند: نه، اوضاع فرقی نکرد، چیزی نشد یا آل علی (علیه‌السلام) را متهم کند که اینها تا دست خودشان کوتاه است این حرف‌ها را می‌زنند ولی وقتی که دست خودشان هم رسید دیگر ساکت می‌شوند و حرفی نمی‌زنند (مطهری، 1377 الف: 209)."
اما در مقام جمع‌بندی و تبیین این قسمت و برای ورود به تنه‌ی اصلی بحث، هدف‌هایی که مأمون در سیاست ولایتعهدی امام رضا (علیه‌السلام) تعقیب می‌کرد عبارت‌اند از:
1. زیر نظر گرفتن فعالیت‌های امام (علیه‌السلام) و جدا کردن وی از پایگاه مردمی‌اش؛
2. کاشتن بذر شک، بدبینی و شایعه در مورد رهبری اهل بیت (علیهم‌السلام) و اتهام گرایش به قدرت و سازش؛
3. یافتن آرامش خاطر با انحراف مسیر و جهت اعتراض‌ها و شورش‌ها بر ضد امام (علیه‌السلام)؛
4. جلب و جذب جنبش‌های علوی؛
5. داشتن یک رکن نیرومند علمی و معنوی در دستگاه حکومتی خود تا پشتوانه‌ی حل مسائل گوناگون باشد؛
6. در اختیار داشتن امام (علیه‌السلام)، به عنوان برگ برنده در مقابل عباسیان بغداد؛
7. سوء استفاده از امام (علیه‌السلام) در رابطه با شیعیان خراسان، تا هر وقت خواست روی امام (علیه‌السلام) معامله کرده و به مقاصد خود برسد؛
8. مهم‌تر از همه، احساس خطر مأمون از سوی امام (علیه‌السلام) بود که اگر روزی عَلَم مبارزه‌ای آشکار برافرازد، دیگر نمی‌توان در مقابلش ایستاد (محدثی، 1377: 184؛ قرشی، 1382، ج 2: 380؛ ابن بابویه، 1372، ج 2: 140؛ مفید، 1413 ق، ج 2: 263؛ اربلی 1381 ق، ج 2: 277؛ درخشه و حسینی فائق، 1391: 152).
مقام معظم رهبری نیز در پیام خود به کنگره‌ی بین‌المللی امام رضا (علیه‌السلام) در سال 1363، روند حیات سیاسی عصر امام هشتم (علیه‌السلام) را این‌گونه تحلیل می‌کنند:
"هنگامی که مأمون در سال 198 از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بی‌منازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود. او برای این منظور، تجربه‌ی همه‌ی خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربه‌ای که نمایشگر قدرت، وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاه‌های قدرت از ریشه‌کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او می‌دید که سطوت و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم (علیه‌السلام) در زندان هم نتوانست از شورش‌ها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود. او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و به علاوه بر اثر جنگ‌های داخلی میان بنی‌عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده می‌کرد، بی‌شک لازم بود به خاطر نهضت علویان به چشم جدی‌تری بنگرد. شاید مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع‌بینانه فکر می‌کرد. گمان زیاد بر این است که فاصله‌ی 15 ساله‌ی بعد از شهادت امام هفتم (علیه‌السلام) تا آن روز و به ویژه فرصت پنج ساله‌ی جنگ‌های داخلی، جریان تشیع را از آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حکومت علوی برخوردار ساخته بود."
حوادث بعدی نشان داد که مأمون به ظاهر در سیاست خود موفق بوده است، زیرا بسیاری از قیام‌های شیعی با وجود امام (علیه‌السلام) به عنوان ولیعهد خاتمه یافت و روابط ایرانیان و مأمون نیز استوارتر شد (مجلسی، 1403 ق، ج 49: 268؛ ابن بابویه، 1372، ج 2: 233). اما این وضع دوام نیافت و روابط مأمون با امام رضا (علیه‌السلام) به تیرگی گرایید. امام (علیه‌السلام) در جایگاه ولایتعهدی، وارد امور سیاسی و عزل و نصب‌ها نشدند و از طرف دیگر به دلیل سیره‌ی خود، روز به روز بر تعداد علاقه‌مندان ایشان علاوه بر شیعیان اضافه می‌شد. بنی‌عباس در بغداد با سیاست‌های مأمون مخالفت بودند و پس از ولایتعهدی امام رضا (علیه‌السلام)، این اقدام مأمون را مساوی با خروج خلافت از خاندان بنی‌عباس می‌دانستند، پس در اقدامی خودسرانه، امیر منصوب مأمون را از عراق خارج ساخته، عموی مأمون را به جای وی به خلافت برگزیدند و با وی به عنوان خلیفه بیعت کردند (فضل الله، 1369: 121). مأمون پس از احساس خطر از جانب علویان و شخص امام (علیه‌السلام)، برای کنترل اوضاع، مرو را ترک و به سوی بغداد حرکت کرد. برای جلب رضایت عباسیان در کنار زدن ایرانیان و بازگرداندن خلافت به خاندان عباسی، در سرخس فضل به سهل وزیر ایرانی و قدرتمند خود را در توطئه‌ای به قتل رساند و سپس در سناباد طوس امام رضا (علیه‌السلام) را شهید کرد (ابن بابویه، 1372، ج 2: 15؛ مسعودی، 1347، ج 2: 442).
اگر این مقدمه را بپذیریم که تلاش‌های ائمه (علیهم‌السلام) در هدایت جامعه در بستر مختصات زمانی و مکانی که در آن می‌زیستند قابل تفسیر و بررسی است، حیات سیاسی امام رضا (علیه‌السلام) مشحون از نکات مختلف سیاسی و اجتماعی برای بهره‌مندی، الگوگیری و استخراج الگویی تمام‌عیار است. از طرف دیگر برای فهم تلاش‌های امام رضا (علیه‌السلام) در مناظره‌ها، به نظر می‌رسد شرایط سیاسی و اجتماعی تأثیری مستقیم بر شکل‌گیری روند آزاداندیشی و کرسی‌های آزاداندیشی دارد. به عبارت دیگر، حیات سیاسی دوران امامت ایشان، این امکان را به حضرت می‌داد که با استفاده از فضای به وجود آمده، از آن در گسترش تفکر و فرهنگ شیعه استفاده و در قالب مناظره‌های آزاداندیشانه‌ی رضوی، پیام مکتب اصیل اسلامی را منتقل کنند.

حیات فکری امام رضا (علیه‌السلام)

در دوران امامت امام رضا (علیه‌السلام) به واسطه‌ی تلاش و مجاهدت علمی، اخلاقی و فرهنگی ائمه (علیهم‌السلام) تا حدودی انحراف‌های فکری و اخلاقی بی‌شمار کاسته شده اما مسائل دیگری پیش روی جهان اسلام قرار گرفته است. درگیری‌های امویان، عباسیان و علویان، برای ائمه (علیهم‌السلام) شرایطی را فراهم کرد تا در این بین، ارزش‌ها نشر یابد، انحراف‌ها زدوده شود و به واسطه‌ی سازمان وکالت و تربیت شاگردانی گرانمایه، گستره‌ی شیعیان افزایش یابد و نیز شبکه‌ی ارتباطی آنان با ائمه (علیهم‌السلام) وضعیت بهتری پیدا کند (درخشه و حسینی فائق، 1391: 130). عصر امام رضا (علیه‌السلام) طوفانی‌ترین عصر فکری برای مکتب تشیع بود (سلمان‌نژاد، 1391: 171). کیفیت شهادت امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام)، زمینه‌ی پیدایش و رشد فرقه‌ی واقفیه را در بین شیعیان به وجود آورد (همان، 1392، ج 1: 201). از طرفی فعالیت مترجمان و ترجمه‌ی آثار که از پایان عصر بنی‌امیه شروع شده بود، به خوبی در جامعه اثر کرده و افکار انحرافی در جامعه‌ی اسلامی رسوخ پیدا کرده بود (ابن بابویه، 1372، ج 1: 171، 124، 126 و 203). آزادی سیاسی همراه با کار فرهنگی که با تضعیف بنی‌امیه و روی کار آمدن بنی‌عباس در جامعه شروع شده بود، نتایج خود را به بار آورد. از طرفی، آنان که برای سقوط بنی‌امیه به بنی‌عباس کمک کرده بودند، بعد از روی کار آمدن بنی‌عباس و عملکرد آنان تازه فهمیدند که آنان نیز در جنایت و بی‌رحمی دست‌کمی از بنی‌امیه ندارند (مجلسی، 1403 ق، ج 45: 398؛ درخشه و حسینی فائق، 1391: 126-124). لذا درصدد انقلابی بودند و علویان و غیر آنان در گوشه و کنار کشور، مردم را به انقلابی دوباره دعوت می‌کردند. حکومت بنی‌عباس با اختلاف بین مأمون و امین به ضعف گرایید. در این دوران هر فرقه، گروه و جمعیتی درصدد این بود که لیاقت و برتری خود را برای اداره‌ی جامعه و به دست گرفتن حکومت اثبات کند. در این زمان، مأمون با استفاده از گرایش اعتزالی خود بحث پیرامون عقاید را آزاد گذاشت و مردم نیز با دید عقل‌گرایانه‌ی معتزله به همه‌ی مسائل اسلامی نگاه می‌کردند. وی برای بیشتر آشفته کردن جو فکری جامعه از راه‌های گوناگون حتی از فرقه‌های کلامی غیرمسلمان نیز برای رسیدن به این اهداف کمک گرفت. در این دوران آشوب سیاسی، ارکان جامعه را فراگرفته و آشفتگی فکری همه را سردرگم کرده بود (مسعودی، 1347، ج 2: 156؛ مجلسی، 1403 ق، ج 49: 100).
از این رو پس از سال 183 ه.ق که امام کاظم (علیه‌السلام) توسط هارون‌الرشید به شهادت رسیدند (مجلسی، 1403 ق، ج 48: 251)، فرصتی مناسب برای فعالیت فرهنگی و علمی امام رضا (علیه‌السلام) پدید آمد. با این حال مشکلاتی نیز در برابر فعالیت‌های علمی ایشان در دوران امامت وجود داشته که مهم‌ترین آنها مسئله‌ی تهاجم فرهنگی درونی و بیرونی و تلاش حکومت عباسی برای انزوای امامت و ولایت است. از طرفی دیگر، شرایط فرهنگی و سیاسی جامعه‌ی اسلامی در عصر مأمون عباسی موجب شد تا پرسش‌ها و شبهه‌های زیادی ایجاد شود. پیدایش این وضعیت، پاسخگویی و دفاع از کیان اسلام و تشیع را توسط امام رضا (علیه‌السلام) ایجاب می‌کرد. توجه به مناظره‌های آن حضرت، عنایت و تلاش مجدانه‌ی ایشان را به دفع این شبهه‌ها نشان می‌دهد (ابن بابویه، 1372، ج 1: 171، 124، 126 و 203).
هجوم افکار منحرف و نشر آن در جامعه از سوی مکاتب گوناگون از یک‌سو و تلاش دولت عباسی برای نشر افکار مکاتب مختلف در جامعه باعث شد تا بسیاری از جریان‌های فکری و کلامی در جامعه به دلیل داشتن پشتوانه‌ی سیاسی از سوی خلافت عباسی با نوعی مصونیت همراه باشند. از این گذشته شخص مأمون علاقه‌ی فراوانی به ترجمه‌ی کتاب‌های مختلف داشت. در منابع تاریخی آمده که مأمون در ترجمه‌ی کتاب‌ها کوشید و در این راه بسیار هزینه کرد (فضل الله، 1369: 96). او در کنار تشویق مردم به مطالعه، با حکما معاشرت می‌کرد، به این ترتیب نشر دانش مسئله‌ی مطلوب روز شد و صاحبان علم، فلسفه و منطق را گرامی داشتند و مترجمان بسیاری به سمت مرکز خلافت عباسی رهسپار شدند. در میان خلفای عباسی کسی مانند مأمون، عالم و دانش دوست نبود و بدین جهت کتاب‌های فلاسفه‌ی یونان هم در عهد او به عربی ترجمه شد و بدین‌وسیله، آرای گوناگون در جامعه‌ی اسلامی مطرح شد (همان). مأمون عباسی که به ترجمه‌ی کتاب‌های یونانی علاقه داشت به پادشاه روم نامه نوشت و درخواست تعدادی کتاب کرد. پادشاه روم این درخواست را پذیرفت و هیئتی از دانشمندان از طرف مأمون کتاب‌ها را از روم آوردند و به دستور وی به عربی ترجمه کردند و بدین ترتیب این کتاب‌های بیگانگان رواج یافت. بخشی از کتاب‌ها فلسفی بود، با ترجمه‌ی این کتاب‌ها، مسلمانان با فرهنگ‌های بیگانه و به ویژه با فرهنگ یونان آشنا شدند. علاوه بر هجوم افکار خارج از سرزمین‌های اسلامی، به دلیل گرایش مأمون به مکتب اعتزال (سبحانی، 1411 ق، ج 1: 41)، این جریان فکری در جامعه رونق بیشتری گرفت. از طرف دیگر، مکتب فکری اهل حدیث نیز تلاش کردند در مقابل جریان اعتزال ایستاده و از مکتب فکری خود دفاع کنند. مسائلی نظیر جبر و اختیار، امامت جامعه، عدل الهی، قضا و قدر و... موضوع‌هایی بودند که هم مکاتب داخل اسلام یعنی اعتزال و اهل حدیث بر سر آن منازعه داشتند و هم مکاتب فکری خارج از اسلام مدعی حل این مسائل بودند. از طرف دیگر اعتقادها و مسائل کلامی نیز به یکی از دلمشغولی‌های ذهنی افراد جامعه تبدیل شده بود (جعفریان، 1381: 450). مشرب‌ها و مکاتب فکری مختلف هر یک تلاش می‌کردند تا از منظومه‌ی فکری خود مسائل کلامی جامعه را حل کنند و در بسیاری از موارد، آموزه‌های وحیانی و نبوی تحت‌الشعاع این هجوم فکری قرار می‌گرفت. در این موقعیت، وجود مترجمانی که پیرو متعصب آیین‌های منحرف شمرده می‌شدند و از ترجمه به عنوان ابزار نشر باورهای مسموم خود بهره می‌بردند، مایه‌ی نگرانی بود. در این گسیختگی فرهنگی است که وظیفه‌ی سنگین امام رضا (علیه‌السلام) آشکار می‌شود. ایشان در برابر این امواج سهمگین و خطرناک، به دفاع از عقیده و فرهنگ جامعه‌ی اسلام برخاستند و با رهبری حکیمانه، جریان‌های فکری جامعه را از خطر التقاط و انحراف آگاه ساختند. از اقدام‌های مهم و قابل توجه ایشان در این زمینه، بهره‌گیری از محافل فراوان مناظره است که میان دانشمندان بزرگ ادیان، مکاتب مختلف و امام (علیه‌السلام) در خطه‌ی خراسان شکل می‌گرفت. مأمون اساس این محافل را سازمان داد. انگیزه‌ی اصلی او در این امر مورد اختلاف مؤرخان است، ولی شواهد تاریخی، سیاسی بودن حداقل برخی از آنها را کاملاً تأیید می‌کند و از آنجا که معمولاً مسائل سیاسی انگیزه‌ی واحد ندارد، می‌توان سرگرم کردن مردم برای غافل ماندن از مسائل اصلی جامعه و نقاط ضعف حکومت، پایین آوردن مقام امام (علیه‌السلام) در نظر دانشمندان و به مخصوص مردم ایران را بخشی از انگیزه‌های مأمون دانست. زمانی که امام رضا (علیه‌السلام) در خراسان بودند، مأمون از سلیمان مروزی - از متکلمان خراسان - دعوت کرد تا در مجلس مناظره با حضور امام رضا (علیه‌السلام) شرکت کند و با وجود اینکه وی اظهار کراهت می‌کند، مأمون اصرار کرده و به صراحت بیان می‌کند که هدف واقعی از برگزاری این مناظره، خوار و خفیف ساختن امام (علیه‌السلام) است (طبرسی، 1403 ق، ج 2: 401). در منابع تاریخی نقل شده روزی مأمون برخی از دانشمندان و متکلمان آن روزگار را گرد خود آورد و از امام (علیه‌السلام) درخواست کرد که در مجلسی برای مناظره با آنان حاضر شوند. امام رضا (علیه‌السلام) از نیت مأمون درباره‌ی برگزاری چنین جلسه‌هایی آگاهی داشتند و به حسن بن نوفلی در این مورد چنین فرمودند که بنای مأمون از تشکیل چنین جلسه‌هایی به رفع شبهه‌ها و اثبات حقایق بر گمراهان نیست؛ بلکه وی قصد امتحان دارد و پشیمان می‌شود. «علم المأمون أن الذی هو بسبیله لیس بمستحق له فعند ذلک تکون الندامه مه و لا حول و لا قوه إلا بالله العلی العظیم؛ آن دم مأمون نادم شده، می‌داند که آن موضع و مکان که سبیل سلوک در آن است او نه مستحق آن است در آن وقت اظهار ندامت و خجالت کند و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» (همان: 416 و ابن بابویه، 1372، ج 1: 156). آنچه این احتمال را تقویت می‌کند آن است که دربار مأمون تا پیش از شهادت امام (علیه‌السلام)، پیوسته محل برگزاری این مناظره‌ها بود، ولی پس از آن، دیگر اثری از این مجالس علمی و بحث‌های کلامی دیده نشد (نصیری، 1389: 256-255). همچنین شیخ صدوق (رحمةالله علیه) نقل کرده است که امام رضا (علیه‌السلام) در قالب برگزاری جلسه‌های علمی و مناظره، به بیان اصول دینی و مذهبی و گسترش معارف حقه اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌پرداختند. هنگامی که مأمون از این مطلب مطلع شد، احساس خطر کرده و تصمیم به تعطیلی این جلسه‌ها گرفت. مأمون، محمد بن عمرو طوسی حاجب خود را مأمور کرد که مانع شرکت مردم در این مجلس شود و آن حضرت را احضار کرد، چون چشمش به ایشان افتاد پرخاش و بی‌احترامی کرد، امام (علیه‌السلام) با حالتی از پیش مأمون بیرون آمدند که وی را نفرین می‌کردند (ابن بابویه، 1372، ج 2: 172).

روش‌شناسی مناظره‌های امام رضا (علیه‌السلام)

آنچه در مناظره‌های امام رضا (علیه‌السلام) اهمیت بسزایی دارد، موضع برتر ایشان و پیروزی در گفتگوهاست که نتایجی چون تسلیم طرف‌های مناظره و در مواردی تشرف آنان به دین مبین اسلام را در پی داشت. به طور کلی ویژگی این مناظره‌ها عبارت‌اند از:
1. به کارگیری استدلال‌های عقلی در کنار بهره‌گیری از کتاب و سنت و نیز استناد به اشتراک‌های بین ادیان مختلف به شیوه‌های عقلانی؛
2. نشان دادن و آشکار شدن روح آزادمنشی اسلام و وسعت نظر امام رضا (علیه‌السلام) در همه‌ی مباحث؛
3. بهره‌گیری امام (علیه‌السلام) از زبان‌های مختلف؛
4. ایفای رسالت برای مبارزه با انحراف‌ها و اثبات جامعیت امام رضا (علیه‌السلام) در تمام زمینه‌ها و مباحث علمی؛ (4)
5. امام رضا (علیه‌السلام) برای حفاظت از حریم دین و پیشگیری و پیراستن دامن پاک آن از تحریف عالم نمایان، همواره با روش‌های ایده‌آل و جذاب علمی و فرهنگی می‌کوشیدند تا مناظره‌ها، همیشه در مسیر عزت و سربلندی اسلام و تشیع، نتیجه‌بخش و سودمند باشد؛
6. الزام طرف مناظره با استفاده از دانسته‌های وی؛
7. برانگیختن نیروی خرد طرف مناظره؛
8. اثبات عقلانی احکام و اهمیت تفکر؛
9. اجازه‌ی پرسش و آزادی بحث؛
10. تأکید بر رعایت انصاف؛
11. درس عملی برای اجرای فرائض؛
12. احترام و تکریم متقابل؛
13. استفاده از شیوه‌ی جدل برای ارشاد و هدایت؛
14. بهره‌گیری از تمثیل و تشبیه؛
15. تکیه بر دلایل متقن؛
16. بیان اصول و معیارهای کلی و عقلانی؛
17. عمیق و در عین حال کوتاه؛
18. نظم منطقی مباحث و سامانه‌ی علمی آن؛
19. الزام طرف مقابل به پذیرش اشتباه خود (طبرسی، 1403 ق، ج 2: 440؛ فضل الله، 1369: 205).
با توجه به نکته‌های پیش‌گفته، تفوق علمی امام رضا (علیه‌السلام) در همه‌ی مناظره‌ها چنان چشمگیر بوده است که مخاطبان در برابر کمال‌های معنوی و مقام علمی شامخ ایشان، سر تسلیم فرود آوردند و آن بزرگوار نیز همانند دیگر امامان پیش از خود با سعه‌ی صدر و استفاده از اصول عقلانی و منطقی به دفاع از دین و مذهب پرداختند (درخشه و حسینی فائق، 1391: 128). این امر خود موجب شهرت علمی امام (علیه‌السلام) و اطلاع مسلمانان از احاطه‌ی ایشان بر همه‌ی مسائل و در نتیجه، سبب تبلیغ اسلام و ترویج مذهب تشیع شد، آن هم در زمانه‌ای که باورهای دینی از هر سو مورد هجمه قرار داشت (مجلسی، 1403 ق، ج 48: 267-263). به درستی می‌توان ادعا کرد که بیانات امام (علیه‌السلام) در عرصه‌ی این مناظره‌ها از دو جنبه‌ی روش و محتوا، نه فقط در آن مقطع تاریخی که در همه‌ی روزگاران می‌تواند پاسخگوی شبهه‌ها در موضوع‌های مختلف دین باشد. استقبال اهل بیت (علیهم‌السلام) از محافل مناظره، بیانگر تأیید تبادل اندیشه و بحث‌های آزاد و اعتقاد به استدلال‌پذیر بودن مبانی اعتقادی اسلام است. از این رو، با عنایت به نیاز عصر حاضر برای پاسخگویی به شبهه‌ها، بازخوانی مناظره‌های امام رضا (علیه‌السلام) ما را به موارد ذیل رهنمون می‌سازد:
1. تولید علم در گروه تضارب آراء و مقایسه‌ی اندیشه‌هاست. تشکیل کرسی‌های نقد و مناظره و گفتگوهای هدایت شده موجب بالندگی معارف اسلامی می‌شود. حتی مناظره‌های نوشتاری در قالب وبلاگ‌های اینترنتی و تالارهای گفتگو و حتی وب سایت‌هایی که بدین منظور طراحی شده‌اند می‌توانند روش‌های پیشوایان دین را سرلوحه‌ی خود قرار داده و تلاش‌های نافرجام جریان‌های فکری برای ایجاد شبهه‌ها را پاسخ گویند، چرا که تضارب آرای فکری با شیوه‌ی گفتگو و تعامل و فارغ از هرگونه غوغاسالاری، امروزه نیز از مؤثرترین شیوه‌های تبلیغ به شمار می‌رود و در تولید علم، نظریه‌سازی و نواندیشی نقش اساسی ایفا کرده، ابرهای تیره را از پیش روی خورشید حقیقت کنار می‌زند؛
2. مجالس مناظره، میدان مبارزه‌ای بوده که پیروزی در آن محتاج توانمندی و بضاعت است و مدعیان بی‌مایه و ناتوان، در این عرصه قافیه را می‌بازند.
ائمه (علیهم‌السلام) برای تبلیغ دین، با توجه به موقعیت‌های سیاسی و فرهنگی خویش، در مکان‌ها و به شیوه‌های مختلف به تبلیغ دین و ایراد حدیث می‌پرداختند. با توجه به قرائن و شواهدی که در کتاب‌های حدیثی و تاریخی وجود دارد، محافل علمی امام رضا (علیه‌السلام) نیز متنوع بوده است. مدینه به عنوان پایگاه علمی، در زندگی اکثر ائمه (علیهم‌السلام) نقش مهمی داشته است. امام رضا (علیه‌السلام) نیز بیشتر دوران امامت خویش را در این شهر گذراندند. نگاهی به تنوع مکانی مناظره‌ها نشان از اهمیت روش مناظره در ترویج فرهنگ آزاداندیشی دارد. این نکته در موضوع مورد بحث یعنی آزاداندیشی در سنت مردم‌سالاری دینی اهمیتی دوچندان می‌یابد.

1. مسجدالنبی

مسجد مدینه در زمان صادقین (علیه‌السلام) محل درس این بزرگواران بود. چنانچه طبق برخی شواهد، درس‌های امام باقر (علیه‌السلام) در مسجد مدینه تشکیل می‌شد. امام رضا (علیه‌السلام) نیز مانند اجداد خویش در مسجد مدینه حلقه‌ی علمی و درسی تشکیل می‌داد، به نحوی که برخی، در زمان آن حضرت، از مسجدالنبی به عنوان حوزه‌ی علمیه‌ی امام (علیه‌السلام) یاد می‌کنند (همان، ج 49: 100). هر چند که به گمان برخی، پس از مجالس مناظره‌ای که در خراسان (به دستور مأمون) برپا شد، علم و دانش امام (علیه‌السلام) بر همگان آشکار شد، اما باید توجه داشت که مقام علمی امام رضا (علیه‌السلام) پیش از عزیمت ایشان به خراسان نیز مورد توجه خاص و عام قرار داشت و سفر به خراسان و جلسه‌های مناظره به خواست خداوند به محفلی برای خوار شدن و اعتراف مخالفان اهل بیت (علیهم‌السلام) تبدیل شد. از حضرت نقل شده:
"کنت أجلس فی الروضه و العلماء بالمدینه متوافرون فإذا أعیاالواحد منهم عن مسأله أشاروا إلی بأجمعهم و بعثوا إلی بالمسائل فأجیب عنها؛ در حرم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌نشستم، دانشمندان مدینه اجتماع می‌کردند هر کدام در مسئله‌ای فرو می‌ماندند، به من اشاره می‌کردند و پیش من می‌فرستادند جواب آنها را می‌دادم (همان)."

2. منزل امام (علیه‌السلام)

امام رضا (علیه‌السلام) در منزل خویش به صورت جمعی یا فردی پذیرای مراجعان بودند و ضمن دیدار با آنها، به سؤال‌ها یا اشکال‌های آنها پاسخ می‌دادند. حتی هنگامی که منزل را خلوت می‌دیدند، غلامان و اطرافیان خود را از کوچک و بزرگ جمع می‌کردند و برای آنان حدیث می‌گفتند (سلمان‌نژاد، 1392، ج 2: 363).

3. سفر به مراکز علمی

سفر به مراکز علمی از جمله بصره، کوفه و ایران و دیدار با مردم این شهرها، سبب تشکیل محافل علمی می‌شد و حضرت رضا (علیه‌السلام) در این مراکز به ایراد حدیث می‌پرداختند، در حالی که چنین موقعیتی برای هیچ یک از پدران آن حضرت پیش نیامده بود. حاکم نیشابوری در تاریخ خود می‌نویسد: امام رضا (علیه‌السلام) در سال 194 ق. به بصره رفتند و به درس حدیث و نشر علم پرداختند (فضل الله، 1369: 208؛ محبی‌پور، 1388: 26).

مناظره و آزاداندیشی؛ الگوی مبنا در مردم‌سالاری دینی

عوامل سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی معاصر امام رضا (علیه‌السلام)، زمینه را برای نشر و ترویج افکار و مکاتب اندیشه‌ای مختلف و متعدد فراهم ساخت. در این بین، روش مناظره‌ی آزاداندیشی می‌توانست بهترین روش برای اثبات حقانیت تفکر اسلام و معارف اهل بیت (علیهم‌السلام) باشد. اینکه امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمودند حاضر هستند با عالم هر دینی با مقبولات همان دین محاجه کنند دلیلی بر این مدعاست.
"قال (علیه‌السلام): إذا سمع احتجاجی علی أهل التوراة بتوراتهم، و علی أهل الانجیل بانجیلهم، و علی أهل الزبور بزبورهم، و علی الصابئین بعبرانیتهم، و علی الهرابذة بفارسیتهم، و علی أهل الروم برومیتهم، و علی أهل المقالات بلغاتهم، فإذا قطعت کل صنف، ودحضت حجته، و ترک مقالته، و رجع إلی قولی، علم المأمون ان الذی هو بسبیله لیس بمستحق له، فعند ذلک تکون الندامة منه، و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم (طبرسی، 1403 ق، ج 2: 416؛ ابن بابویه، 1372، ج 1: 156)."
بنابراین حداقل‌های آزادی بیان لازمه‌ی شکل‌گیری کرسی‌ها و محافل آزاداندیشی و نظریه‌پردازی بوده و نقشی جدی و شگرف در شکل‌گیری فرهنگ این مهم دارد. از طرف دیگر فضای باز سیاسی خود باعث پدید آمدن زمینه‌ی تداوم بحث‌ها و به تبع آن زمینه‌ساز رشد معارف مختلف خواهد شد.
فضای باز سیاسی عصر امام رضا (علیه‌السلام) خود فرصتی بود که برای ائمه (علیهم‌السلام) قبل از ایشان وجود نداشت (مجلسی، 1403 ق، ج 49: 113) و از طرف دیگر به دلیل فعالیت‌های علمی شخص خلیفه یعنی مأمون و شکل‌گیری حجم انبوهی از سؤال‌های اعتقادی، کلامی و معرفتی در بین عوام و خواص جامعه باعث شد تا بخش‌ها و اقشار مختلف جامعه تشنه‌ی معرفت نابی شوند که بتواند آنان را از این وضعیت حیرت و ضلالت رهایی دهد (عاملی، 1365: 234). امام رضا (علیه‌السلام) در این فضا با بهره‌گیری از فضای آزاداندیشی تلاش کردند تا زمینه‌ی نشر معارف اهل بیت (علیهم‌السلام) را فراهم کنند و در میدان مناظره و گفتگو، حقانیت معارف ایشان را به صورت استدلالی و منطقی و شفاف و روشن بیان کرده و نشر دهند. از این رو در بین ائمه (علیهم‌السلام)، ایشان از سوی دوست و دشمن به عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مل

کلماتی برای این موضوع

تبارشناسی آزاداندیشی در سنت مردم سالاری دینی


ادامه مطلب ...

مردم کشورهای جهان صبحانه چه میخورند؟

[ad_1]

به گزارش جام جم آنلاین، این در حالیست که محتوای غذاهایی که در اول روز به عنوان صبحانه خورده می‌شود، در نقاط مختلف دنیا متفاوت است. مثلا ساکنین کشورهای اروپایی مانند فرانسه، اسپانیا و ایتالیا برای صبحانه یک تکه نان یا شیرینی با قهوه‌ی غلیظ می‌خورند ولی وقتی مردم کره می‌خواهند صبحانه بخورند، پشت میزی پر از غذا می‌نشینند.

در ادامه تعدادی از انواع صبحانه‌های اصیل در نقاط مختلف دنیا را به همراه عکس‌شان برای شما گردآوری کرده‌ایم:

چین: در استان‌ها و منطقه‌های مختلف کشور پهناور چین، چیزهای مختلفی به عنوان صبحانه‌ی اصیل صرف می‌شود. با این احوال، تقریبا همه‌ چینی‌ها خمیر سرخ شده‌ لوله‌ای (یا همان you tiao) و شیر سویای گرم را برای صبحانه دوست دارند. البته خوردن «دیم سوم» (Dim sum) و سوپ داغ هم برای صبحانه رایج است. دیم سوم نوعی غذای محلی است که به صورت لقمه‌های کوچک سرو می‌شود.

استرالیا: استرالیایی‌ها عاشق وگمیت (Vegemite) هستند و تقریبا هر روز صبح این را به همراه مقدار زیادی میوه در کنار غذای‌شان می‌خورند. وگمیت یک برند است که محصولی خوراکی حاوی مخمر، سبزیجات و ادویه تولید می‌کند. البته استرالیایی‌ها خوردن صبحانه‌ی کاملا انگلیسی را هم دوست دارند.

برزیل: در سینی صبحانه‌ برزیلی‌ها قهوه‌ی غلیظ و شیر به همراه یک بشقاب گوشت همبرگری، پنیر و نان پیدا می‌شود. آن‌ها یک سوپ هم دارند به نام «فیجودا» (Feijoada) که از لوبیای سیاه و انواع گوشت درست می‌شود و معمولا برای صبحانه می‌خورند.

کلمبیا: کلمبیایی‌ها برای صبحانه عاشق «آرپا» (Arepa) هستند؛ یک کیک نازک و مقوی که با ذرت شیرین درست می‌شود. آن‌ها معمولا آرپا را با کره، مربا یا تخم مرغ می‌خورند.

انگلیس: صبحانه‌ اصیل و مقوی انگلیسی که بسیار هم معروف است، شامل تخم مرغ، سوسیس، بیکن، لوبیا، قارچ و گوجه فرنگی پخته می‌شود.

فرانسه: آن‌ها قهوه به همراه نان باگت یا نان کروسان را ترجیح می‌دهند. فرانسوی‌ها مانند کوبایی‌ها دوست دارند نان کره‌ای را در قهوه خیس کنند و بخورند.

آلمان: نان تازه، گوشت سرد، پنیر محلی، کره و مربا از جمله غذاهایی هستند که در یک صبحانه‌ آلمانی ناب خورده می‌شوند.

هند: منطقه‌های مختلف این کشور هم در ابتدای روز غذاهای مختلفی می‌خورند، اما به طور کلی در هر وعده‌ صبحانه غذاهای کاملا بومی و متناسب با ذایقه‌ی هندی خود، مانند چاتنی (نوعی چاشنی حاوی میوه و ادویه)، دیپس (نوعی سس) و انواع نان‌های دوسا، روتی یا ایدلی صرف می‌شود.

ایتالیا: ایتالیایی‌ها صبح خود را با کاپوچینو و نان «بریوش» (brioche) آغاز می‌کنند. نان همراه با مربای فراوان یا شکلات صرف می‌شود.

مکزیک: معمول است که مردم مکزیک صبح‌ها یک بشقاب چیلاکیل (غذایی حاوی چیپس ذرت، سس سالسا، پیاز مرغ و خامه) به همراه «وسوز رنچروس» (huevos rancheros) می‌خورند. وسوز رنچروس غذایی محلی شامل تخم مرغ و چیپس ذرت، لوبیا، آووکادو، سس تند و برنج به شیوه‌ی مکزیکی است. یک صبحانه‌ی سبک مکزیمی شامل نان شیرمال و قهوه است.

ژاپن: در این کشور سوپ میسو، برنج سفید بخارپز، ترشی سبزیجات و مواد سرشار از پروتیین مانند ماهی و املت در صبحانه خورده می‌شود.

روسیه: کلوچه‌های بزرگ، کیک پنیر، «بلینی» (Belini) و «اولادی» (Oladi)، در اندازه‌های کوچک به قدر یک بیسکویت، از غذاهای محبوب هر صبح مردم روسیه هستند. بلینی نوعی پن کیک است که با آرد ذرت و خامه‌ی ترش درست می‌شود و "اولادی" نوعی نان است که با دوغ کفیر و خامه‌ی ترش آماده می‌شود.

ترکیه: یک صبحانه‌ی اصیل ترکیه‌ای حاوی نان، پنیر، کره، زیتون، تخم مرغ، گوجه فرنگی، خیار، مربا، عسل، قیماق، سوجوک (نوعی سوسیس پرادویه، مختص منطقه‌ مدیترانه) و چای است.

اسپانیا: در این کشور گوجه فرنگی تفت داده شده روی نان به عنوان صبحانه مرسوم است و بعضی از رستوران‌ها بامیه هم سرو می‌کنند.

آفریقای جنوبی: مردم آفریقای جنوبی صبح‌ها ذرت پخته یا «پوتو پاپ» (Putu pap) می‌خورند. پوتو پاپ همان حریره‌ ذرت است.

کُره: صبحانه و شام مردم کره تقریبا یک چیز است. این وعده‌ها معمولا حاوی برنج، سوپ، کیمچی (Kimchi)، ماهی یا گوشت است، به علاوه‌ی هر غذایی که از شب قبل مانده باشد.

جاماییکا: آکی (Akee، نوعی میوه‌ بومی) به همراه موز، ماهی نمک‌سود و میوه‌ تازه به عنوان صبحانه در این منطقه مرسوم است.

سوئد: مردم سوئد دوست دارند صبح‌ها یک تکه نان که روی آن لایه‌های ماهی، پنیر، مایونز و سبزیجاتی مثل خیار و گوجه فرنگی گذاشته شده، بخورند.

آمریکا: صبحانه‌ مردم نواحی و ایالات مختلف آمریکا با یکدیگر فرق می‌کند. ولی به طور کلی تخم مرغ، سیب زمینی، بیکن و سوسیس جزو غذاهای محبوب و رایج هر روز صبح آمریکایی‌ها هستند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

انواع صبحانه در کشورهای مختلف دنیا تصاویرانواعصبحانهدوست دارید بدانید مردم در کشورهای مختلف جهان در صبحانه چه میخورد ؟ ما گزارش و تصاویر سنجد؛ مفید برای درمان آرتروزبر پایه این بررسی، برای کاهش درد ناشی از آرتروز، استفاده از عصاره گیاهی سنجد موثرتر خواص شیر سویا و طرز تهیه آن در منزلطرز تهیه شیر از سویا در منزل برای تهیه لیتر شیر سویا، حدود گرم لوبیای سویا مورد واکنش خسرو معتضد به عکسهای صدف طاهریان ایسنابه گزارش ایسنا، خسرو معتضد در وطن امروز نوشت نارسیس در متولوژی یونان مردی جوان بود پشت پرده رابطه بازیگران زن کشف حجاب کرده با …پشتپردهرابطهبازیگرانزنعکس بی حجاب چکامه چمن ماه در کنار بهروز وثوقی به گزارش سرویس اخبار ایران و جهان ممتاز هشدار کردهای ترکیه به اردوغان جدیدترین اخبار …هشدارکردهایترکیهبهمدخل پل بوسپوروس در استانبول، رسانه‌های بین‌المللی از شنیده شدن صدای تیراندازی واکنش خسرو معتضد به عکسهای صدف طاهریان مجله …واکنشخسرومعتضدبهعکسهایصدفمدح و ثنا محمد رضا شاه به قلم خسرو معتضد درود به این نان‌ها را نخورید؛ بیماری‌زا هستندنان از اصلی‌ترین غذاهای مردم ایران است و کیفیت آن اثر زیادی بر سلامت مردم خواهد داشت پزشک تبریزی به قتل همسر و مادربزرگش اعتراف ……کارهایی که شخصیت‌تان را لو می‌دهند زمانیکه دو نفر برای اولین بار یکدیگر را ملاقات می شهریور ۸٧ زیتونجملات بسیار زیباازدخترایرونی روی این جملات فکر کنیم دل تنها عضوی است آیا می توان در خانه مرغ تخمگذار نگهداری کرد؟مرغها جانوران کم خرجی هستند اصلی ترین دغدغه در نگهداری مرغ، جای آن است مرغها را می یک کلاغ سگ پارس نمی‌کند و معنی غذا در عربی بول …از جراید تا لحظه انتشار یک کلاغ این شایعه را در هیچ یک از خبرگزاری‌های داخلی نیافته استبیش از درصد پرستاران از شغل خود ناراضی‌اند …بیش از درصد پرستاران از شغل خود ناراضی‌اند اختلاف برابری درآمد پزشکان و پرستارانثروتمندترین مردان ایران عکسزن مریوانی در اتفاقی نادر برای همسرش خواستگاری رفت عکس ایران رسما علیه عربستان ترجمه محمد قاسم آسمایی تلک خرس یا حقایق پشت پردۀ جنگ در افغانستان نوشته محمد یوسف ای پرنده مهاجرمرغ مینا پرنده‌ای کوچک زیبا و دلنشین است که قابلیت بسیار خوبی برای تقلید صدا دارد و نشاط کوهستان تجهیزات کوهنوردیتجهیزاتکوهنوردیشاید در حدود و یا سال قبل، دیدن در تاریکی و یا هوای مه آلود بیشتر شبیه به داستانهای


ادامه مطلب ...

تأثیر قرآن بر مردم معاصرش

[ad_1]

برای بررسی بهتر مسأله‌ی تألیف قرآن در زمان رسول خدا، شاید بهتر باشد که نخست وضع قرآن و تأثیر آن را در اذهان مردم آن روزگار بسنجیم. گرچه این سخن در ابعادِ مختلف خود، درخور آن اسـت که کتابها در آن باره نوشته شود و چنانکه سزاست تجزیه و تحلیل و بررسی شود، اما در اینجا به اقتضای کلام و تناسب سخن به اشاره‌ای کوتاه بسنده می‌کند. از آن همه تأثیر قرآن در جامعه‌ی بشری، در تغییر و تحوّل مردم عرب، اصلاح و بسط و لِگام زدن به زبان عرب، استیلای بر افکار عرب و عجم، درمی‌گذریم و به همان تأثیر در تحول افراد و موجب اسلام آوردن افراد شدن کوتاه می‌آئیم. فقط تأثیر شنیدن آیات را در افراد مخالف می‌بینیم. در این مورد ما ده‌ها تن را به نام و نشان می‌شناسیم که برای مجادله و انکار و اعتراض نزد رسول خدا رفته‌اند، اما همین که با او نشستند و سخن او و آیات خدا را شنیدند مسلمان برخاستند. نمونه‌ی بارز آن اسلام آوردن عثمان بن مظعون و عمربن خطاب اسـت که به جای دیگری گفته و یا باز می‌گوئیم و یا عَدّاس غلام عُتْبه و شیبه که با شنیدن بسم الله از زبان پیامبر به اسلام تمایل یافته اسـت. (1) در اینجا نمونه‌های دیگری از این تأثیر عظیم و عمیق را می‌بینیم. البته در این گفتگو نیست که اگر اسلام مجد و کیانی یافته، این نبوده جز بر اثر اعجاز قرآن و هرچه هست از پرتو عظمت قرآن اسـت، و بر اثر قرآن اسـت که امروز اسلام را چنین شکوفان و پرجلا می‌یابیم. اما در اینجا منظور نمایاندن اثر عظیم و عمیق و آنی و فوری قرآن بر مردم زمان در همان صدر اول اسـت. ببینیم که مردم مخالف در آن زمان چگونه با قرآن روبرو شده‌اند و این آوای آسمانی، در دل و روح آن مردم چه اثری داشته اسـت؟
نمونه‌ی نخست آن ایمان آوردن طُفَیل بن عمرو دَوْسی (م 11هـ) اسـت. او خردمندی از اشراف جاهلیّت، شاعری ثروتمند و کثیرالضیّافه بود که همه از او حرف شنوی داشتند. (2) در آن هنگامه که معرکه داغ بود و رسول خدا برای ابلاغ فرمان خدا به دیدار زائران خانه‌ی خدا می‌رفت و آیات الهی را بر آنها می‌خواند، قریش نیز در برابر سخت به تکاپو بودند که مبادا کسی گوش به سخنان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بدهد و اسلام گسترشی بیابد. (3) این و آن را می‌دیدند و پیش هر رهبر و رهروی می‌رفتند و آنقدر به گوش آنها می‌خواندند تا همه ندیده و نشنیده از اسلام بَری شوند و از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دوری گزینند. دو هزار جور حرف می‌زدند. از تفرقه و تشتّتی سخن می‌گفتند که به زعم ایشان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) موجبش شده بود. از سحر و افسونِ سخن او، از پایمال شدن افتخارات بت پرستی و همه‌ی آن ارزش‌های دروغی، ناله و شکوه می‌کردند تا همه را از رسول خدا بترسانند و به خیال خود از سحر کلام او (صلی الله علیه و آله و سلم) مصون مانند. در این گیرودار بود که طفیل وارد مکه شد. چند تن از قریش شیرین سخن و زبان آور پیش طفیل رفتند و وی را از سخنان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ترساندند. آنها می‌گفتند که سخنان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مانند جادو اسـت. میان انسان و کسان وی، بلکه میان انسان و خویشتن خویش جدایی می‌افکند و آنها می‌ترسند که اگر طفیل به او نزدیک شود، او و قومش از نفوذ سخنان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مانند مکیّان دچار اختلاف و تفرقه شوند. به او نصیحت می‌کردند که با رسول خدا سخن نگوید و از اساس سخنانش را نشنود. طفیل سخنان ایشان را شنید و به هر صورت به زیارت کعبه رفت. روزی نزدیک کعبه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ را دید و سخنانش را شنید. سخنانی نغز و پرمغز بود. به دل می‌نشست و روح را نوازش می‌کرد. جاذبه‌ای در سخن بود که مرد شاعرِ سخن سنج و نکته بین را به خود می‌کشید. او در آن شنیده‌ها موجی از لطافت و روحی از معنی یافت که در سخن بشری هرگز ندیده بود. با خود گفت: «مادر به عزایت! تو مردی عاقل و شاعری، سخن خوب را از بد تشخیص می‌دهی. چه مانعی دارد که سخنان این مرد را بشنوی؟ اگر نغز و دلپسند بود که می‌پذیری و اگر زشت و ناروا بود از آن درمی‌گذری. » پس از این، به دنبال رسول خدا به خانه‌ی او رفت و آنچه در خاطرش گذشته بود با وی در میان نهاد. پیامبر، اسلام را بر او عرضه داشت و آیات قرآن را بر او فرو خواند. ضمیر صافی و وجدان پاک او بیدار شد. آیات قرآن چنان در وی اثر گذاشت که همانجا اسلام آورد. با پیامبر اکرم بیعت کرد و به نزد مردم خود بازگشت. آنقدر کوشید تا بیشتر مردم خود را به اسلام کشاند که پس از فتح مکه به پیغمبر پیوستند. سرانجام در جنگ یمامه به شهادت رسید. (4)
این نمونه‌ای از وجدان پاک بود. از مشرکان معاند و کین توز بگوئیم. آیات خدا و سخن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به هر حال اثر خود را داشت. حتی آنها که تا بُن دندان کینه‌ی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌را به دل داشتند و به شعائر جاهلی دلبسته بودند، گاهی در ضمیر پنهان خود و در بُن وجود خود با این پرسش روبرو بودند که نکند این وعده راست باشد. یا این چه پیامی اسـت که او دارد؟ در میان این دشمنان ابوسفیان و ابوجهل و أخنَس در دشمنی پافشاری بیشتری داشتند. آنها مردم را به شدت می‌ترساندند و رسول خدا را آزار می‌دادند. اما در دل خود غوغاها داشتند، تصادفاً شبانگاهی این سه نفر، هر یک پنهان از دیگران، روانه‌ی خانه‌ی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شدند که در گوشه‌ای دور از نظر دیگران سخنان او را بشنوند. آنها می‌دانستند که پیامبر شب زنده داری می‌کند و آیات قرآن را در دل شب به آهنگی دلچسب می‌خواند. هر یک بی‌خبر از دیگری گوشه‌ای گزید و در آنجا پنهان شد. رسول خدا قرآن را با آوای دلنشین خود می‌خواند. شب از دیروقت گذشت. قرائت قرآن به پایان رسید. آن سه تن هر یک از پنهانگاه خود بیرون آمد که روانه‌ی خانه‌ی خود شود و ناگاه هر سه به هم رسیدند. راز از پرده بیرون افتاده بود. پیش هم رسوا شدند. یکدیگر را سرزنش کردند و با هم پیمان بستند که دیگر چنین نکنند. شب دیگر فرا رسید و این سه یار باز بدانجا کشانده شده بودند تا باز آیات خدا را از زبان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بشنوند. آن شب هم در بازگشت باز به هم رسیدند و پیمانِ شکسته را با سرزنش‌ها دوباره پیوند زدند. ولی در شبِ سوم هم این داستان تکرار شد. این بار دیگر سخت تعهد کردند که دیگر از این کار چشم بپوشند و در برابر نفوذ آیات الهی مقاومتی بیشتر نشان بدهند. (5) آنها مردم را از پیامبر خدا دور می‌کردند و هزار تهمت نثار او می‌کردند اما در دل خود غوغا داشتند. وجدان خفته گاهی آزار می‌داد. در دل خود می‌گفتند که این چه سخنی اسـت که به سخن انسان‌های دیگر نمی‌ماند. این از قماش دیگری اسـت و تاروپود دیگری دارد. چنین بود که خداوند فرمود: «ما داناتریم که وقتی آنها به تو گوش می‌کنند و از تو می‌شنوند، با هم چه نجوا می‌کنند و چگونه این ستمکاران به مردم می‌گویند که شما از مردی جادو زده پیروی کرده‌اید» (17: 47).
نمونه‌ی دیگری از این کینه توزان بداندیش بدست دهیم که در برابر قرآن چه واکنشی نشان می‌دادند و با همه‌ی عناد و لجاجی که داشتند چگونه آیات الهی بر آنها اثر می‌گذارد.
در اوایل بعثت که قریش از کار پیامبر سخت نگران بودند، برای چاره اندیشی دست به دامان ولید شدند. وَلید بن مُغَیره پدر خالد بن ولید و یکی از داوران و فصحای سخن شناس عرب بود. به او ریحانه‌ی قریش می‌گفتند. روزی گروهی از قریش به همراه پیامبر گرامی با ولید ملاقاتی داشتند. آنها در انتظار بودند که از این دیدار بهره‌ی بزرگی ببرند و کار پیامبر و آیات قرآن را یکسره کنند. گفت و گو و سخن به درازا کشید. حضرت آیاتی از اوایل سوره‌ی «حم سجده» را تلاوت می‌نمود. ولید در آغاز سخن با کبر و نخوت زیادی به آیات گوش می‌کرد. هر قدر صدای گرم پیامبر طنین بیشتری می‌یافت ولید نرم‌تر و کوچکتر می‌شد. تا سرانجام به آیه‌ی سیزدهم رسید: «فان اعرضوا فقل انذرتکم صاعقةً مثل صاعقة عاد و ثمود. » در اینجا دیگر حال ولید دگرگون شد. لرزه‌ای بر او افتاد که از خود بیخود گردید. مجلس بهم خورد و جماعت متفرق شدند. پس از این حادثه، عده‌ای پیش ولید آمده گله آغاز کردند که ما چنین انتظاری از تو نداشتیم. ما را سرافکنده و رسوا ساختی. او کمی به فکر رفت و بعد گفت: نه! شما می‌دانید که من از کسی نمی‌ترسم و طمعی هم ندارم. می‌دانید که مردی سخن شناسم. اما سخنانی که از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم شباهتی به سخنان دیگر ندارد، سخنی اسـت جذّاب و دلکش. نه شعرش می‌توان گفت نه نثر، پرمغز اسـت و عمیق.
همانجا و یا جای دیگری اضافه کرده بود: سخن او را شیرینی و جادوئی اسـت که اوج آن با ثمر و سخن عادیش پر اثر اسـت. این کلام اوج خواهد گرفت و چیزی بر او برتری نخواهد یافت.
به هر حال، قریش بدو اصرار ورزیدند که چیزی درباره‌ی سخنان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بگوید تا آنها بتوانند میان مردم تبلیغ کنند. او گفت: اگر ناگزیرم می‌سازید که در این باره قضاوتی کرده و سخنی بگویم سه روز مهلتم بدهید تا فکری بکنم.
پس از سه روز که نزد وی آمدند ولید گفت: سخنان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) سحر و جادو اسـت که دلها را می‌فریبد. (6)
مشرکان از آن پس به راهنمایی ولید، قرآن را سحر و جادو نامیده از شنیدن آن پرهیز می‌کردند و مردم را نیز از گوش دادن بدان منع می‌نمودند. وقتی هم که پیامبر خدا در مسجدالحرام به تلاوت قرآن می‌پرداخت، آوازها را بلند کرده و کف می‌زدند تا دیگران صدای آن حضرت را نشنوند. چنین بود که خداوند فرمود: «کافران به مردم می‌گویند که بدین قرآن گوش ندهید و در آن لغو و باطل می‌افکنند تا مگر بر آن پیروز شوند. » (41: 26)
گاهی هم بود که وقتی پیامبر نزدیک کعبه مردم را به اسلام دعوت می‌کرد و آیات قرآن را بر آنها می‌خواند، سخنوران عرب که می‌خواستند از جلو آن حضرت بگذرند خم می‌شدند که دیده و شناخته نشوند. چنانکه خداوند می‌فرماید: «آگاه باش که آنها روی دل می‌گردانند تا خود را پنهان دارند. آگاه باش که هر چند سر در جامه‌ی خود بپیچند، خدا پنهان و آشکار را می‌داند که خداوند بر درون دلها آگاه اسـت.» (11: 5)
از این نمونه‌ها فراوان اسـت و همه‌ی آنها استقامت و پایداری محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را در انجام تکلیف رسالت، و عناد و لجاج مشرکان را در قبول سخن حق، و علوّ و رفعتِ کلام الهی و نفوذ و اثر پیام خدایی را می‌رساند.
باز نمونه‌ی دیگری را در تاریخ ببینیم: روزهایی بود که حمزه عموی پیامبر، اسلام آورده بود. قریش سخت به نگرانی افتاده بود. هر روز خبری تازه از مسلمانان و مسلمانی می‌رسید. هر روز انسان تازه‌ای به گروهِ اندک مسلمان ملحق می‌شد. این مرتبه یکی از بزرگان بنی هاشم پشت گرمی تازه‌ای به پیامبر داده بود. در جمع بزرگان قریش سخن از این خبر بزرگ بود. هر کس چیزی می‌گفت و رأیی می‌زد. عُتبة بن ربیعه (م2هـ) از بزرگان قریش که مردی خوش سخن و عجیب بیان و بلیغ کلام بود (7) در آن جمع گفت: بگذارید من با محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن بگویم. شاید بپذیرد و دست از این آئین بردارد، قریش که به دم گرم و سخن نرم عُتبه معتقد بود پذیرفت و او روانه‌ی مسجد شد. نخست پیامبر را به گرمی ستود. سپس او را به ترک دعوت تشویق کرد و ثروت و ریاست، و زعامت و طبابت قوم را به وی پیشنهاد کرد. وقتی عُتْبه از سخن فرو ماند پیامبر فرمود: آیا سخنانت تمام شد؟ عتبه گفت: بله. آن گاه پیامبر آغاز سوره‌ی فصلت یا سجده را بر او خواند. عُتبه خاموش و مسحور دست‌ها را پشت سر زده و سر را بر آن تکیه داده، به آیات قرآن گوش می‌کرد. تا به آیه‌ی سی و هفتم رسید. پیامبر سر به سجده برد و بعد به عتبه گفت: ابوولید، شنیدی آنچه باید بشنوی. این تو و آن آیات.
عتبه برخاست و برگشت. یارانش که او را دیدند به هم می‌گفتند: سوگند به خدا که ابوولید نه چنان آمد که رفته بود. وقتی نشست یارانش پرسیدند: بر تو چه گذشت؟
او پاسخ داد: سخنی شنیدم که هرگز مانندش را نشنیده بودم. به خدا که نه شعر اسـت و نه سحر اسـت و نه کهانت. ‌ای مردم قریش! از من بشنوید و او را رها کنید. چه بسا که با این سخنانی که من شنیده‌ام خبر بزرگی به پا شود. اگر عرب بر او چیره شود که شما آزادید. و اگر او پیروز شود که ریاستِ او ریاست شماست و عزت او عزّت شما. و شما سعادتمندترین مردم خواهید بود.
قریش گفتند:‌ ای ابوولید، به خدا که زبان او ترا هم جادو کرده اسـت. او جواب داد که این نظر من اسـت، هرچه می‌خواهید بکنید. (8)
اینها که گفتیم از معاندان و مشرکان بود. حالا سخنی از دوست بشنویم:
ضِماد بن ثَعْلَبة أزْدی، دوست پیش از اسلام پیامبر بود. او مردی طبیب و طالب علم بود. از سالها پیش با پیامبر گرامی دوستی داشت. روزی از مردم مکه شنید که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مجنون اسـت. از آن شهرت‌هایی که قریش در اشاعه‌اش برای شکستِ اسلام خیلی تلاش داشت. ضماد با خود اندیشید که نکند چیزی اتفاق افتاده باشد. او طبیب بود و می‌توانست کمکی بکند. این شد که آمد نزد پیامبر. در جواب پرسشی که از حال پیامبر کرد او فرمود: «شکر خدا را، ستایش می‌کنیم خدا را و از او یاری می‌طلبیم. هرکه را خدا هدایت کند، دیگر گمراه کننده‌ای نخواهد داشت و هرکه را او گمراه سازد، دیگر هدایت کننده‌ای نخواهد بود. شهادت می‌دهم که خدایی نیست جز الله، یکتایی که شریک ندارد، و شهادت می‌دهم که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و رسول او اسـت، اما بعد... » ضماد گفت: این کلمات را باز بگو محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌تکرار کرد، سه بار هم تکرار کرد، بعد ضماد گفت: به خدا که من سخنان کاهنان و گفتار جادوگران و شعر شاعران را شنیده‌ام، اما هرگز چنین سخنی ژرف و نغز نشنیده‌ام. دست بگشا که به اسلام با تو بیعت کنم. پیامبر دست گشود و با او به اسلام بیعت کرد. (9)
جُبیْر بن مُطْعِم (م59هـ)‌ از اشراف مکه بود. روزِ فتح مکه و یا پس از آن (10) بر پیامبر وارد شد (11) و می‌خواست که سر بهائی بدهد و آزاد باشد. پیامبر به نماز صبح ایستاده بود و سوره‌ی طور را می‌خواند تا رسید به آیه‌ی: «إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ‌ مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ‌» جبیر می‌گوید: در آن هنگام ترسی مرا گرفت که حدّ نداشت. بعد آرام گرفت و فکری کرد و اسلام آورد. (12)
تنها بت پرستان نبودند که چنین تحت تأثیر قرار می‌گرفتند. اهل کتاب نیز در این اقبال و روی آوری به قرآن شرکت داشته‌اند. بودند در میان اهل کتاب کسانی که به شنیدن آیات قرآنی اشک از چشمانشان سرازیر می‌شد (5: 83). نمونه‌ی بارزتر آن داستانی اسـت که ابن هشام نقل می‌کند. بیست نفر از مسیحیان که داستان دعوت محمدی را شنیده بودند به مکه آمدند و با پیامبر سخن‌ها داشتند. سخن او را شنیدند، پاسخهایش را گوش کردند و دعوتش را پذیرفتند و ایمان آوردند. قریش از شنیدن این خبر سخت خشمگین شدند و بدانها گفتند: چه مردم بدی بودید شما، هم کیشانتان شما را فرستادند تا از این مرد خبری ببرید. شما هنوز با او ننشسته بودید که از دین خود جدا شدید و بدو پیوستید. اما این حرفها در آنها اثری نکرد و در ایمان خود راسخ‌تر شدند. آنها یافته بودند آنچه در انتظارش بودند. (13)
اینها نمونه‌ای از آن حوادث فراوانی بود که در این مورد در دل تاریخها و کتب اخبار ضبط شده اسـت. اما این روی آوریِ گروه‌ها گروه مردم جاهلی به اسلام، چه انگیزه و سببی می‌توانسته داشته باشد؟ آنها که از یک بُعد به قضیه می‌نگرند و یا خارخاری در دل دارند می‌گویند این بر اثر بلاغت قرآن و تحت تأثیر فصاحت آیات الهی اسـت که دعوت نبوی این چنین برق آسا و فراگیر توسعه یافته و موجب شده که از همان روزهای نخست، اسلام با یک چنین قبول عامّی مواجه گردد. البته این سخن درستی اسـت. کلام خدا در اوج بلاغت و ذروه‌ی علیای فصاحت اسـت. در این شک و گفتگویی نیست. اما همه‌ی سخن این نیست. آن دَم اعجازی که در آیات قرآنی دمیده شده، تنها پیوسته‌ی لفظ و کلام نیست. آن چیز دیگری هم اضافه دارد که اساس و اصل اسـت. آن روحانیت و معنویتی که در کلام هست، جاذبیّت و نفوذی بدان بخشیده که تا اعماق وجود مؤمنان رسوخ می‌کند. آن روحانیّت دعوت و صدق گفتار رسول و شواهدی که همراه آن بوده، پایه‌ی این نفوذ و تأثیر گشته اسـت. این نفوذ در عارف و عامی، دانا و نادان، عرب و عجم یکسان اسـت. در همه‌ی اینها اثر می‌کند و در دل می‌نشیند. ببینید درباره‌ی آنها که دانای علمند و از کتب آسمانی پیش از آن آگاه بوده‌اند، قرآن خود چه می‌گوید: «اگر این آیات بر آنها که از پیش دانای علمند تلاوت شود، در کمال فروتنی سر فرمانبرداری و اطاعت فرود آورند... با چشم گریان سر به خاک نهند و بر ترسشان از خدا افزوده گردد» (17: 107 و 109) و یا «آنها که پیش از این به کتاب آسمانی ایمان داشتند، بدین کتاب هم ایمان می‌آورند و چون آیات خدا بر آنها خوانده شود گویند بدان ایمان آوریم که این بحق از پروردگار اسـت. ما پیش از این مسلمان بوده‌ایم» (28: 52 و 53).
وصف اثر قرآن بر دانایان علم و آنها که به کتاب‌های پیشین معتقد و مؤمن بوده‌اند، تنها وصف اثر فصاحت و بلاغت لفظ نیست. اثر روحانی قرآن و قدرت نفوذ آن، به اضافه‌ی آن روحانیتِ دعوت نبوی و شواهد صداقت او نیز در این وصف شریکند. این فرمانبرداری و تسلیم به امر خدا، این فروتنی و ایمان، تنها بر اثر فصاحت و بلاغت کلام نبوده، آن روحانیّت کلام و آن صدق دعوت و آن استقامت زرین نیز در آن اثر گذارده اسـت. بهترین دلیل آن، اثر قرآن بر غیر عربی دانهاست. ترجمه‌ی قرآن را نمی‌گویم. متن شریف آیات منظور نظر اسـت. قرائتِ قرآن با آن طنین زیبایی که دارد، با آن کشش و جذبه‌ای که در فواصل آن اسـت، با همان زیر و بم کلمات و آهنگ پرصلابتی که دارد، در شنونده رقّت و حالی ایجاد می‌کند و موجی در روح او به وجود می‌آورد که در هیچ کلام و آوای دیگری دیده نمی‌شود. حتی آنها که عربی نمی‌دانند و اسلام نمی‌شناسند، تحت تأثیر کششِ دلچسب آن قرار می‌گیرند. قرائت قرآن با تاروپود وجود، با رگ و پی شنونده بازی می‌کند و او را به تهییج می‌آورد. و این نیست مگر بر اثر آن روحانیت و معنویت عمیقی که در آیات الهی دمیده شده اسـت.

پی‌نوشت‌ها:

1. ابن هشام2: 62.
2. صفةالصفوة1: 245، سمط اللآلی 251.
3. در تفسیر آیه‌ی: «کَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ‌ (15: 90) چنانکه فرو فرستادیم بر قسمت کنندگان» گفته‌اند که در مورد همین افراد نازل شده اسـت. اینها شانزده و یا هفده تن از قریش بودند که ولید بن مغیره در مراسم حج به راههای مکه می‌فرستاد تا پیشاپیش زائران را از سخنان پیامبر بترسانند. ابوالفتوح رازی6: 174،مجمع البیان6: 345، قرطبی10: 58، محبّر160 و 162 ابن هشام 1: 291.
4. سیره ابن حزم 67، ابن هشام 2: 21، ابن سعد 4: 1/ 175، ابن سید الناس 1: 139، ابن کثیر3: 99، امتاع 28، روض 3: 376.
5. ابن هشام1: 337-338.
6. ابن هشام1: 288، کامل ابن اثیر2: 26، سیره‌ی شامی2: 472. این قضیه به گونه‌های مختلف نقل شده اسـت.
7. اعجاز القرآن باقلانی 28.
8. سیره‌ی ابن هشام1: 313 به بعد.
9. دلائل النبوة بیهقی2: 10، صحیح مسلم: کتاب 7 جمعه ح 46، مسند احمد1: 302.
10. جوامع السیرة ابن حزم 248.
11. او سالها پیش نامزد عایشه بود که بعد از جدایی زوجه‌ی رسول خدا شد (ابن سعد 8: 39 و40)
12. اعجاز القرآن باقلانی 27.
13. ابن هشام2: 32. در قرآن مجید نیز اشارات زیادی به مؤمنان اهل کتاب شده اسـت. مراجعه کنید 2: 62 و 3: 113-115 و 4: 159، 162 و 5: 69 و 7: 159 و 13: 36 و 17: 107-109 و 28: 52-54 و 29: 47 و 32: 24 و 57: 27.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

آیا کوروش یک پیامبر است؟ آیا کوروش ذوالقرنین قرآن …اینها نقدهای من است بر استدلال این دوستان عرض میکنم آیا اساسا ذوالقرنین یک پیامبر مکتب اصفهان آغاز مکتب اصفهان در نقاشی منتسب به اواخر سال هـ ق است ولی این نوع نگرش حداقل از الف نقدی بر ادعاهای دکتر روازادهبا دیدن نقد جناب آقای ابطحی به سخنان جناب آقای دکتر روازاده ، خدا را شکر گفتم که زبان و ادبیات فارسیشماره ی نوشته ۱۵ ۱۸ سید محمود سجادی داستان نویسی از فرهنگ مردم ادبیات کهن ایران یا زبانشناسیبر این پایه، از واژه های مرکب دارای – در فرهنگ واژگان انگلیسی، پسوند خود را از دست آشنایی با خواجوی کرمانی معروف به خلاق المعانی و نخل …خواجوی کرمانی، عارف بزرگ وشاعرایرانی در قرن هشتم هجری قمری است وی را، خلاق المعانی اصفهانبه گزارش خبرگزاری ایمنا، حسین جعفری افزود اختلاف و مشکلاتی که بر سر مرمت و ساماندهی بهترین شعر از نظر استاد شهریار شرح شورانگیز …استاد شهریار در تعریف شعر و شعر شاهکار مردم می‌گوید حقیقت شعر، حرفی است که از دل بر رضاشاه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادرضاشاهرضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شده‌است


ادامه مطلب ...

بدترین ویژگی‌های مردم انگلیس چیست؟

[ad_1]

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری فارس، در پی تصمیم گیری  برای دست‌یابی به بارزترین ویژگی‌های منفی مردم انگلیس به منظور کمک به بهبود حال آنها و سالم سازی جامعه‌ای که با نابودی فاصله چندانی ندارد، به دستور مقامات مراسم رأی گیری برای برشمردن بدترین ویژگی‌های مردم این کشور برگزار شد و نتایج به دست آمده مورد تأیید 80 درصد مرد قرار گرفت. نتایجی که با هر چقدر منفی بودن، نمی‌تواند آمار فساد اخلاقی مردم انگلیس را بپوشاند و موضوع جالب این رأی گیری، نبود هیچ صحبتی از فساد اخلاقی پدرها و مادرهای انگلیسی که حالا به بچه‌هایشان نیز سرایت کرده، بود. 

چه بسا مدیریتی پشت این برنامه باشد تا مردم آمار دردناک و تأسف‌بار فساد جنسی بزرگسالان و کودکان انگلیسی را که چندی پیش منتشر شد و اعتراض همه جوامع غربی را در پی داشت به دست فراموشی بسپارند. 

نتیجه رأی گیری از مردم انگلیس به شرح زیر می‌باشد:

نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی 42%

نپذیرفتن فرهنگ‌های دیگر 37%

تشکیل پرونده در دادگاه‌های کشور 27%

نپذیرفتن هر طبقه اجتماعی توسط طبقه دیگر 22%

تنبلی در کارهای روزانه 19%

داشتن عادات بد غذایی 17%

نگرش بیش از حد بدبینانه 17%

بی ادبی در سطح جامعه 14%

ملی گرایی بیش از حد 11%

دندان‌های خراب و عدم مراجعه به دندانپزشک 8%

 

انتهای پیام/ 

http://fna.ir/SU0SW9

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


24 سپتامبر 2016 ... در پی یک رأیگیری درباره بدترین ویژگیهای مردم انگلیس نتایج جالبی به دست آمد.در پی یک رأی گیری درباره بدترین ویژگیهای مردم انگلیس نتایج جالبی به دست آمد. صراط: در پی یک رأی گیری درباره بدترین ویژگیهای مردم انگلیس نتایج جالبی به ...در پی یک رأی گیری درباره بدترین ویژگیهای مردم انگلیس نتایج جالبی به دست آمد. صراط: در پی یک رأی گیری درباره بدترین ویژگیهای مردم انگلیس نتایج جالبی به ...24 سپتامبر 2016 ... در پی یک رأی گیری درباره بدترین ویژگی های مردم انگلیس نتایج جالبی به دست آمد. - : در پی تصمیم گیری برای دست یابی.28 سپتامبر 2016 ... کد مطلب : 354127 بدترین مردم چیست؟ پی رأیگیری بدترین مردم نتایج به آمد. گزارش گروه خبرگزاری در تصمیم برای به ویژگیهای مردم به کمک ...<div id="site-title"> خبرگو</div>. بدترین ویژگیهای مردم انگلیس چیست؟ در پی یک رأی گیری درباره بدترین ویژگیهای مردم انگلیس نتایج جالبی به دست آمد.در پی یک رأی گیری درباره بدترین ویژگیهای مردم انگلیس نتایج جالبی به دست آمد. صراط: در پی یک رأی گیری درباره بدترین ویژگیهای مردم انگلیس نتایج جالبی به ...به گزارش افکارنیوز ، در پی تصمیم گیری برای دستیابی به بارزترین ویژگیهای منفی مردم انگلیس به منظور کمک به بهبود حال آنها و سالم سازی جامعهای که با نابودی ...بدترین ویژگیهای مردم انگلیس چیست؟... . در پی تصمیم گیری برای دستیابی به بارزترین ویژگیهای منفی مردم انگلیس به منظور بهبود حال آنها و سالم سازی جامعه، به ...بدترین ویژگیهای مردم انگلیس چیست؟ ... بدترین ویژگیهای مردم انگلیس چیست؟ بدترین ویژگیهای مردم انگلیس چیست؟


کلماتی برای این موضوع

حرارئیس جمهوری گفت بودجه عمومی سال آتی کشور که روز یکشنبه آذر لایحه آن تقدیم مجلس برق قدرت کنترل الکترونیک مخابرات تاسیسات …برای نخستین باری که نام ژیروسکوپ را در دنیای تلفن های هوشمند شنیدیم زمانی بود که بیوگرافی فرشید فهیم مجری‌ عکس همسر و فرزندان …جالب و خواندنیسین یک بیوگرافی مختصر از خودتان بگویید؟ جیم من فرشید فهیم متولد ۱۴ شهریور سال ۱۳۴۷ برق قدرت کنترل الکترونیک مخابرات تاسیسات …از آنجا که کلید فیوزهای مینیاتوری به عنوان یکی از قطع کننده های مدار امروزه در بیشتر پول نیوز شاید تا همین چند سال پیش، حتی فکر کردن به تکنولوژی های مدرنی که به طور روزمره در حال شیاطین شکنجه‌گر داعش؛ بیماران روانیسلاخی رقه در ……داعش قفس‌های آهنی را در خیابان‌های رقه ساخته و آن را پر از جمجمه انسان کرده استشرم‌ آورترین فیلم‌ های بازیگران هالیوودی تصاویرپس از درخشش در فیلم و برنده شدن جایزه اسکار، ایفای نقش اول در فیلم نابخردانه تکناز دیدنی ها، خبری، پزشکی، اس ام اس، عکس، …تکنازعکس خنده دارعاشقانهاس ام اس جدیدمطالب جالب و خواندنیطنزعکس های بازیگران ره ولاء فرهنگ و اجتماعقالَ الصادِقُ علیه السلام غیبت کردن بر هر مسلمانی حرام است و البته همانگونه که آتش


ادامه مطلب ...