شروین فوق دیپلم حسابداری است و در خانواده نسبتا مرفهی بزرگ شده است ولی در هفده سالگی برای اولین بار تریاک میکشد و به ظن خودش اعلام استقلال میکند. همین اتفاق مسیر زندگیاش را کاملا تغییر میدهد به طوری که به استخدام رسمیاش در یک شرکت دولتی هم پشت پا میزند. شروین که هر روز بیشتر در منجلاب اعتیاد فرو میرود و برای نجات از بند اعتیاد به تریاک دست به دامان شیشه، حشیش و کراک میشود و پس ازطرد شدن از سمت خانواده به کارتن خوابی روی میآورد. اما شروین پس از هجده سال اعتیاد به انواع مخدر و دو سال کارتن خوابی تصمیم میگیرد به زندگی طبیعی باز گردد.
.
.
موسسه طلوع یکی از مراکز اصلی کمک به معتادان و کارتن خوابها، بازارچه خیریهای راه اندازی کرده است تا محصولات تولیدی زنان سرپرست خانوار و مردان تازه ترک کرده را به فروش برساند. حالا موقعیتی فراهم شده است تا این افراد مهارتهایی را کسب و از طریق آن امرار معاش کنند. بازارچه طلوع در خیابان مفتح جنوبی محل فروش محصولات رنگ و وارنگ اعضای این موسسه است. طبقه بالای مجتمع هم کارگاه خیاطی ای است که افراد پس از کسب مهارت های لازم به آنجا منتقل می شوند تا محصولات مورد نیاز بازارچه را مستقیما تولید کنند. به سراغ یکی از کارتن خوابهای به زندگی برگشته این موسسه رفتیم تا زیر و بم زندگی پر فراز و نشیبش را از زبان خودش بشنویم.
شروین بلند قامت است و استخوان بندی درشتی دارد اما چین و چروکها خیلی زود روی صورتش نقاشی شده است و حداقل ده سالی از سن واقعیاش پیرتر نشان می دهد. سگرمه های در هم تنیدهاش دلهره به همراه می آورد ولی با به زبان آوردن اولین کلمات باب دوستی باز میشود و با خندههایش فضا را صمیمی می کند، حتی قلوه کن شدن ردیف دندان های بالاییاش هم به نمک ماجرا اضافه می کند. با احتساب امروز ده ماه و چهار روز است که شروین تصمیم گرفته هجده سال اعتیاد را پشت سر بگذارد و به قول خودش دوباره متولد شود. بغضهایگاه و بیگاه و صداقتی که در پس چشمان ترِ شروین به چشم می خورد نشان از تصمیم قاطعش برای بازگشت به زندگی دارد. شروین نه تنها از بند اعتیاد رها شده است بلکه حالا به عنوان فروشنده یکی از غرفههای بازارچه خیریه مشغول به فعالیت است. حالا پس از گذشت ده ماه پاکی از هرگونه مواد مخدر، از روزهای سخت زندگیاش میگوید.
ضیافت مرده خواری
یک بار که عجیب خمار شده بودم، باران شدیدی گرفته بود و به خودم میلرزیدم. یکدفعه صدای ترمز ماشین و بعد هم تصادف را شنیدم. ماشین به خانمی زده بود و خانم در جا فوت کرده بود. مردم بالای سر جنازه میرسیدند و کفاره میانداختند. چشمم که به پولها افتاد دست و پایم شل شد و چند ساعتی پشت شمشادها منتظر ماندم تا پلیس صورت جلسه کند. ماشین نعشکش هم آمد و جنازه را به همراه مقداری از پول هایی که رویش بود همراه خود بردند. تنها یک سرباز مانده بود که داد و بیداد کردم «چی میخوای وایسادی؟ بدبختی مردم دیدن داره؟» بنده خدا فکر کرد من از اقوام خانم تصادف کردهام و راهش را گرفت و رفت. سریع رفتم وسط خیابان و هرچه پول کنار جدول و کف خیابان ریخته بود جمع کردم. سی هزار تومانی میشد و سور و سات یک وعدهام را فراهم می کرد.
مرگ در میزند
هیچی پول نداشتم، نه برای جنس و نه حتی برای یه لقمه غذا. برای صاحب پاتوقها کشیک می دادم تا اگر کلان! (کلانتری) اومد خبر بدهم. در عوضش بهم آشغال مواد و ته مانده غذایشان را میدادند تا فقط زنده بمانم. یک شب که برای کشیک دادن جلوی کانال کم آبی چمباتمه زده بودم، خوابم برد. در همان حال سرم به سمت جلو خم شد و من کله معلق زدم و با کمر به داخل کانال پرت شدم. صدای افتادنم به قدری بلند بود که صاحب پاتوق آمد بالای سرم ببیند چه شده. هیچکس باور نمی کرد هنوز زنده باشم ولی حتی یک خراش هم بر نداشتم. یک فیزیوتراپیست معتاد هم داشتیم، می گفت: «در حالت خواب وزن بدنت تقسیم شده و فشار زیادی به کمرت نیومده واگرنه مرده بودی.»
رسم معتاد کشی
زمستان پارسال زمانی که سرمای شدیدی افتاد با دوست کُردم توی غار نشسته بودیم که دیدم حالش بدجوری خراب شد ولی هیچ کاری از دستم بر نمی آمد. این بنده خدا همان شب فوت کرد و خبر به گوش صاحب پاتوق رسید. صاحب پاتوق هم که حوصله مامور بازار را نداشت، گفت: «هرکی این نعشو ببره بیرون یک گرم پیش من داره» من هم که خمار مواد بودم قبول کردم جنازه رفیقم را کول کنم و تا نزدیکی اتوبان ببرم. تا مقصد یک شیب نسبتا تندی بود که با برف پوشیده شده بود. چندین بار تا یه مسیری بالا میرفتم و یک دفعه تعادلم بهم میخورد و به همراه جنازه تا پایین شیب سقوط می کردم. بعد از یک ساعت کلنجار رفتن نعش را نزدیک اتوبان رساندم و برگشتم پاتوق اما به جای یک گرم مواد انواع فحش و ناسزا نصیبم شد و صاحب پاتوق تهدیدم کرد. «اگه بازم ببینمت می فرستمت پیش دوست کُردت.»
تولد یک رویا
حالا که به آن روزها فکر می کنم از خودم خجالت میکشم ولی اعتیاد قدرت تصمیم گیریام را گرفته بود و کاری از دستم بر نمی آمد. الان می دانم با اینکه خیلی بد کردم ولی مادرم باز هم چشم انتظار برگشتنم است اما هنوز جرات رو در رو شدن با خانواده را ندارم چون بارها ترک کرده ام حتما فکر می کنند که این بار هم مثل دفعات قبلی است. با خودم عهد کردهام که تا یک سال آینده به مرحله ای برسم که بتوانم سربلند وارد جامعه شوم و به پیش خانواده برگردم. «خودمو سپردم دست خدا. باید منو آدم قابل قبولی کنه، این حقمه.»
خانم جدیری یکی از خیرین و مسئول بازارچه خیریه طلوع بینشانهها بر حرفهای شروین صحه میگذارد و مطمئنمان میکند تصمیم شروین برای بازگشت به زندگی پاک و سالم قطعی است و این خاطرات حیرتانگیز و ترسناک برای همیشه به حافظه تاریخ پیوسته است.(مجله مهر/ محمدرضا جعفری)
70
برخی افراد از روغن کرچک که از دانههای گیاه کرچک به دست میآید برای کمک به رشد بیشتر موها یا درمان ریزش مو استفاده میکنند. همچنین کاربرد این روغن برای درمان خشکی و دیگر مشکلاتِ پوست کف سر متداول است؛با این حال برخی افراد از این روغن برای افزایش رشد موهای سر خود استفاده میکنند. یک سایت مرتبط با سلامتی اطلاعاتی کوتاه در این باره نوشته است:
در حالی که فولیکول موی انسان به طور طبیعی در ماه کمابیش یک سانتیمتر رشد میکند برخی گفتهها حاکی از آن است که استفاده از روغن کرچک میتواند رشد موها را به سه تا پنج برابر رشد معمولی آن افزایش دهد، اما نکته مهم این است که تاکنون شواهد کلینیکی برای تایید چنین خاصیتی در روغن کرچک به دست نیامده است.
در حال حاضر شواهد پزشکی لازم برای تایید فوائدی غیر از مسهل بودن روغن کرچک موجود نیست. ادعاهای بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه استفاده موضعی از روغن کرچک در پیشگیری یا درمان سرطان پوست موثر است اما طبق اعلام انجمن سرطان آمریکا، مدارک پزشکی و شواهدی برای حمایت از این ادعاها وجود ندارد.
به نقل از هلث لاین، با این حال در صورت تصمیم به استفاده از روغن کرچک به منظور جلوگیری و درمان ریزش مو لازم است با پزشک معالج در این رابطه مشورت شود. (ایسنا)
563
کمبود برخی ویتامینها و عناصر معدنی از جمله ویتامین A و D، آهن، روی و کلسیم در کودکان و نوجوانان بهویژه دختران نوجوان بسیار شایع است. همچنین کوتاهی قد و بد شکلی اندامها به دلیل کافی نبودن سلامت استخوانها، کندی بهبود جراحات، زود به زود بیمار شدن و دیر بهبود یافتن، نامرتب شدن دوران ماهانه در دختران و بیحس و حالی، از حال رفتن و خواب آلودگی از این عوارض هستند. اگر چه تغذیه نقش کلیدی در رشد کودک دارد، اما علاوه بر آن، عواملی مانند وراثت (ژنتیک)، بیماریهای مزمن، عوامل روحی روانی و هورمونها نیز در ضرباهنگ رشد تاثیرگذار هستند. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه گفتوگویی با ملک نیکویی (کارشناس بهداشت) انجام شده که در ادامه میخوانید.
رشد و قد کشیدن در دختران و پسران شامل چه مراحلی میشود؟
دومین مرحله رشد دوران کودکی از دو سالگی تا شروع بلوغ را دربر میگیرد. در این دوران کودک هر سال پنج تا هفت سانتیمتر قد میکشد که این رشد در نزدیکی رسیدن به سن بلوغ کاهش مییابد. سومین مرحله رشد، دوران بلوغ است که طی این دوران یک جهش رشدی وجود دارد. در دختران در سن ده الی دوازده سالگی شروع میشود و در پسر در سن یازده الی سیزده سالگی شروع میشود. در این مرحله پسران به طور متوسط ۲۵ تا ۳۰ و دختران ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر قد میکشند. طی دوران بلوغ سرعت رشد قدی ۸ تا ۱۴ سانتیمتر در سال است. حداکثر جهش رشد در دختران پیش از شروع عادت ماهیانه است که اگر قاعدگی در سن ده الی یازده سالگی اتفاق بیفتد رشد بعد از آن ده الی یازده سانت است ولی اگر که در سن سیزده سالگی این اتفاق بیفتد، رشد بعد از آن پنج تا هفت سانت است. در پسران نیز حداکثر جهش رشد در مراحل انتهاییتر بلوغ دیده میشود. با پیشرفت بلوغ به علت تولید و ترشح هورمونهای جنسی، تدریجا صفحات رشد استخوان بسته میشود و امکان افزایش قد پس از آن وجود نخواهد داشت. تشخیص این بلوغ در دخترهای چاق کمی مشکل است. این چاقی مقداری بلوغ و در نتیجه سن استخوانی را جلو انداخته و مقدار قد نهایی را کوتاه میکند. بنابراین این باور که تا ۲۵ سالگی قد میکشیم بهطور کامل غلط است.
علل کوتاهی قد چیست؟
دو علت شایع برای کوتاهی قد وجود دارد. علت اول کوتاهی قد ژنتیک است. در این حالت کودک کوتاه قد است زیرا پدر و مادر کوتاه قد بودهاند. بررسیهای آماری نشان میدهد فرزندان پدر و مادران کوتاه قد شانس بیشتری برای قد بلندی دارند، اما زمانی که یک والد کوتاه و دیگری بلند باشد چون ژن کوتاهی غالب است احتمال کوتاهی قد فرزند آنها بیشتر است. در این کودکان رشد طبیعی است و سن استخوانی کودک نسبت به سن تقویمی عقب نیست. سن استخوانی در واقع نشاندهنده سن بیولوژیک واقعی کودک است. کمکاری تیرویید، کمبود هورمون رشد، سوءتغذیه و بیماریهای دستگاه گوارش میتواند عامل عقب افتادن سن استخوانی نسبت به سن تقویمی کودک باشد.
دومین علت شایع کوتاهی قد نیز تاخیر سرشتی در رشد است. در این کودکان از سن دو سالگی کوتاهی قد دیده میشود و این در حالی است که پدر و مادر کوتاه قد نیستند. سرعت رشد کودک در سال تقریبا طبیعی است ولی سن استخوانی عقب است. بلوغ در این کودکان با تاخیر همراه است. علاوه براین دو علت شایع، علل دیگری مانند بیماری عمومی مانند سوءتغذیه، کمبود ویتامینهای دی و کلسیم که موجب نرمی استخوان میشوند، بیماری سلیاک، بیماریهای مزمن مانند کمخونی، بیماریهای التهابی و... نیز میتوانند موجب کوتاهی قد شوند.
چه درمانی برای کوتاهی قد در افراد وجود دارد؟
پس از تشخیص علت کوتاهی قد باید درمان مناسب صورت گیرد. برای مثال اگر کمکاری تیرویید وجود دارد، باید درمان شود. تشخیص کمبود هورمون رشد تا زمانی که کمکاری تیرویید به طور کامل اصلاح نشود، امکانپذیر نیست. چون در حضور کمکاری تیرویید، ترشح هورمون رشد از غده هیپوفیز، کاهش مییابد یا اگر سوءتغذیه وجود دارد باید اصلاح شود. به این مفهوم که هورمون رشد به طور کافی ترشح میشود ولی نمیتواند اثر کند یا اگر بیماری سلیاک وجود دارد، حذف مواد غذایی حاوی این پروتئین از رژیم غذایی ضروری است. در غیر این صورت درمانهای دیگر موثر نخواهد بود.
ممکن است در خصوص هورمون رشد هم توضیحی دهید؟
امروز هورمون رشد انسانی با استفاده از مهندسی ژنتیک ساخته میشود که قیمت بسیار گرانی دارد. مدت درمان اغلب طولانی است و تا زمانی که رشد متوقف شود، درمان ادامه مییابد. در برخی موارد ممکن است درمان پس از یک تا دو سال قطع شود و ترشح هورمون رشد با پیشرفت بلوغ طبیعی شود. درمان با هورمون رشد پس از تشخیص قطعی کمبود هورمون رشد تنها در صورتی موثر است که صفحات رشد استخوانی باز باشند.
هر قدر تعداد سلولهای چربی در بدن بیشتر باشد، میزان ترشح هورمون لپتین بیشتر خواهد بود. اثر این هورمون بر هیپوتالاموس، هیپوفیز و اندامهای تناسلی است و سبب ترشح هورمونهایی مثل استروژن و پروژسترون در دختران و تستوسترون در پسرها میشود |
یعنی پیش از بلوغ یا اوایل بلوغ، در زمانی که صفحات رشد در حال بسته شدن هستند، درمان با هورمون رشد به هیچوجه موثر نیست.
آیا چاقی کودکان بر رشد قدی آنها نقش دارد؟
افراد چاقی که از کودکی چاق بودهاند حتی اگر از نظر ژنتیکی قد بلند باشند، نهایتا کوتاه قد شده و در مقایسه با هم سن و سالان خود قد کوتاه هستند که علت این موضوع آن است که در بدن هورمونی به نام لپتین از سلولهای چربی بدن ترشح میشود. هر چه قدر تعداد سلولهای چربی در بدن بیشتر باشد، میزان ترشح هورمون لپتین بیشتر خواهد بود. این هورمون بر هیپوتالاموس و همچنین بر هیپوفیز تاثیر گذاشته و در نهایت بر اندامهای تناسلی اثر گذاشته و سبب ترشح هورمونهایی مثل استروژن و پروژسترون در دختران و تستوسترون در پسرها میشود. در حقیقت هورمونهای جنسی میتوانند بر صفحات رشد استخوانی اثر کرده و باعث زودتر از موعد بسته شدن رشد این صفحات شوند، در نتیجه رشد قدی متوقف شده و فرد کوتاه قد میماند.
چطور میتوان رشد قدی کودک را افزایش داد؟
در برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی که مردم عموما جثههای ظریف و کوتاهی داشتهاند متخصصان با تغییر رژیم غذایی توانستهاند رشد قدی را چند سانتیمتر افزایش دهند. به عبارت سادهتر ما با استفاده از یک رژیم غذایی غنی از مواد مغذی، حتی در کودکانی که پدر و مادر از نظر ژنتیکی قد متوسط یا کوتاهی دارند، میتوانیم رشد قدی بیشتری ایجاد کنیم. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که نقش تغذیه در رشد قد به قبل از دوران بلوغ بازمیگردد. یعنی به محض آن که نوجوان بالغ شد، دیگر با تغذیه نمیتوان به رشد قدی او کمک کرد. به همین دلیل توصیه میشود قبل از رسیدن کودک به دوران بلوغ مواد غذایی کلسیمدار که در شیر و لبنیات و ماست از نوع کم چربی موجود است، مصرف شود. غیر از تغذیه، آنچه بر رشد قدی کودکان تاثیر میگذارد، یک خواب آرام شبانه است. خوابیدن در شب باید در شرایطی باشد که هورمون ملاتونین یا هورمون خواب ترشح شود. نباید فراموش کرد یکی در زمان خواب و یکی در زمان فعالیت روزانه است که هورمون رشد ترشح میشود. در ضمن توصیه میشود حتیالامکان یک ساعت قبل از خواب، کودک قندهای ساده مثل شکر، شکلات، آب نبات، تافی و... مصرف نکند چون قندهای ساده خود در هورمون رشد اختلال ایجاد میکنند و وقتی هورمون رشد به اندازه کافی ترشح نشود، رشد قدی تا حدی دچار اختلال میشود. پژوهشهای دیگر نشان میدهد که فعالیتهای ورزشی باعث افزایش ترشح هورمون رشد میشود و برخی ورزشهای کششی در این خصوص بیشتر تاثیر دارند.
برخی بر این عقیدهاند که برای بلند قد شدن، هورمون رشد تزریق کنند، نظر شما در این مورد چیست؟
هورمون رشد تنها در موارد بخصوصی تزریق میشود. مثلاً برای کسانی که ناراحتی مزمن کلیه دارند یا در مواردی که فرد سندروم «ترنر» دارد، و یا برای کودکانی که ترشح هورمون رشد در آنها کم است و یا بلوغ سریع دارند هم این هورمون تجویز میشود.
هورمون رشد عوارض خاصی در درازمدت ندارد، اما در کوتاه مدت ممکن است باعث سردرد یا دردهای استخوانی شود که به راحتی قابل پیشگیری است. بنابراین تاکید میشود تزریق هورمون رشد تنها باید با تجویز پزشک صورت گیرد. (ایمنا)
اگر گرفتار خشونت خانگی هستید و میخواهید به این وضع پایان دهید باید ابتدا علائم یک ارتباط بد و ناسالم را تشخیص دهید و با تصدیق وضع بحرانیتان از کارشناسان کمک بخواهید.
همه مردم لایق زندگی خوب و براساس احترام هستند و نباید در ترس از صدمه دیدن از شریک زندگی یا خانواده روزگار بگذرانند. اگر شما یا فردی از آشنایانتان گرفتار چنین وضعی هستید، هرگز این خشونت را تحمل نکنید و به آن پایان دهید.
خشونت خانگی اغلب زمانی رخ میدهد که یک فرد در رابطه خود با دیگری سعی دارد او را کنترل کرده و زیر سلطه خود بگیرد و این کار را با روشهای مختلف و اغلب همراه با خشونت فیزیکی انجام میدهد. بدرفتاری و خشونت خانگی فقط یک هدف را دنبال میکند: بهدست آوردن تمام کنترل فرد دیگر. کسی که چنین خشونتی را اعمال میکند هرگز رفتاری منصفانه ندارد و همیشه از حربه سرزنش کردن، ترساندن، احساس گناه دادن و تهدید استفاده و هر کاری میکند که طرف مقابل را از پا انداخته و بر او مسلط شود.
خشونت خانگی برای هر کسی بدون توجه به جنسیت، نژاد، قوم، سن، سطح درآمد یا عوامل دیگر ممکن است رخ دهد و زنان و مردان و کودکان هریک میتوانند قربانیان چنین خشونتی باشند.
علائم رفتارهای کنترلکننده
رفتارهای کنترلکنندهای که به خشونت منجر میشود، از بدرفتاریهای کلامی تا تهدیدهای مختلف و خشونتهای فیزیکی را میتوان خشونت خانگی دانست؛ البته خشونت فیزیکی که گاهی به جراحات سنگین یا حتی مرگ منجر میشود، بسیار خطرناک است، اما خشونت احساسی و عاطفی را که مشکلات روحی و روانی سختی به دنبال دارد نیز باید جدی گرفت. فرد با به کار بردن روشهای مختلف سعی میکند ارزشهای وجودی طرف مقابل را نابود کند و با نابودی عزت نفس او را به سوی نگرانی و افسردگی هدایت میکند.
علائم یک رابطه برپایه خشونت
مهمترین علامت گویای چنین رابطهای ترس شما از رفتار شریک زندگیتان است. اگر وقتی کنار او هستید مدام دلشوره دارید و مراقب حرفهایتان هستید و احساس میکنید کوچکترین موضوع ممکن است دعوا و مرافعه به راه اندازد، مطمئن باشید این ارتباط سالم نیست و سوء رفتار درآن موج میزند. علامت دیگر این است که طرف مقابل مدام شما را تحقیر میکند و اهمیتی به عقاید و کارهایی که انجام دادهاید نمیدهد و کاری میکند که از خودتان متنفر شده و احساس درماندگی و ناامیدی کنید و حتی به این باور برسید که لایق خشونت و این رفتارها هستید.
خشونت فیزیکی
حمله فیزیکی و کتک زدن نمونه بارز این نوع خشونت است. در چنین خشونتهایی قربانی ممکن است از نظر جسمی صدمه دیده و حتی این صدمه چنان شدید باشد که او را به بیمارستان بکشاند و حتی به مرگش منجر شود. گاهی اوقات هم فرد مجبور به رابطه جنسی ناخواسته، خطرناک یا تحقیرکننده میشود.
تحقیقات نشان داده است وقتی کسی علیه دیگری دست به خشونت میزند احتمال اینکه این اعمال را باز هم تکرار کند، بسیار زیاد است و باید هرچه سریعتر به چنین رابطهای پایان داد.
خشونت عاطفی
تمام سوءرفتارها برپایه خشونت فیزیکی شکل نمیگیرد. به صرف اینکه قربانی خشونت کتک نخورده یا جایی از بدنش کبود نشده است، نمیتوان گفت او گرفتار بدرفتاری نیست. بسیاری از زنان و مردان به سوءرفتارهای احساسی و عاطفی مبتلا هستند که این نیز بسیار مخرب است. متاسفانه، سوءرفتار احساسی اغلب دستکم یا نادیده گرفته میشود. حتی فردی که مبتلا به این بدرفتاری است آن را مهم تلقی نمیکند.
هدف از بدرفتاری عاطفی
فرد تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا قربانی نسبت به ارزش وجود خود تردید کرده و استقلال فکریاش را از دست بدهد. اگر شما قربانی چنین رفتاری هستید، ممکن است احساس کنید به هیچ ترتیبی نمیتوانید از این رابطه بیرون بیایید یا اینکه بدون وجود شریک زندگیتان ارزشی ندارید. بدرفتاری عاطفی و احساسی دربرگیرنده سوءرفتارهای کلامی مانند فریاد کشیدن، اسم بد گذاشتن، سرزنش و شرمنده کردن طرف مقابل است. رفتارهای کنترلکننده و تهدیدآمیز نیز در این نوع خشونت مشاهده میشود. علاوه بر آن فرد بدرفتار اگر کاری را که میخواهد انجام ندهید شما را به خشونت فیزیکی حتی صدمه رساندن به اطرافیانتان تهدید میکند.
ممکن است فکر کنید که خشونت فیزیکی بدتر از خشونت عاطفی است، اما زخمهای ناشی از این سوءرفتار بسیار واقعی بوده و تا اعماق وجود قربانی نفوذ میکنند.
نمونههایی از بدرفتاری عاطفی
* بشدت کنترل کردن امور مالی و در اختیار قرار ندادن پول به اندازه کافی.
* ایجاد مزاحمت هنگام فعالیتهای خارج از خانه مانند محل کار (به طور مثال تلفنی کنترل کردن فرد).
* مجبور کردن فرد مبنی بر اینکه بابت هر کاری از او اجازه بگیرد.
افرادی که دست به خشونت میزنند هر ترفندی به کار میبندند تا به روی دیگری اعمال قدرت کنند:
تسلط: خودشان را مسئول همه چیز میدانند. آنها برای شما و گاه خانواده تان تصمیم میگیرند، به شما میگویند چه کار کنید و شما هم بدون هیچ سوالی باید از آنها اطاعت کنید و حتی گاهی با شما درست مانند یک خدمتکار، کودک یا کسی که جزو اموالشان هستید برخورد میکند.
تحقیر: یک بدرفتار هرکاری میکند که شما نسبت به خودتان احساس بدی پیدا کنید. روی هم رفته اگر به این که ارزشی ندارید و هیچ کس شما را دوست ندارد، معتقد شوید کمتر احتمال دارد از این زندگی حقارت بار خود را نجات دهید. در واقع توهینها و سرزنشها و در برابر جمع تحقیر کردن شما، سلاحهایی است که او به کار میبرد تا عزت نفس را در شما از بین ببرد.
جداسازی: برای اینکه وابستگیتان به او افزایش پیدا کند، او تلاش میکند تا ارتباط شما با دنیای خارج قطع شود و اجازه نمیدهد به دیدن خانواده یا دوستان خود بروید.
تهدید: این افراد معمولا همسرانشان را تهدید به ترک کردن میکنند یا حتی ممکن است شما را تهدید کنند که دست به خودکشی خواهند زد.
ارعاب: این افراد به روشهای مختلف شما را ترسانده و وادار به تسلیم شدن میکنند. مثل نگاههای تهدیدآمیز کردن، شکستن ظرف و ظروف و خراب کردن وسایل در مقابل چشمان شما و در اصل پیامشان این است که اگر اطاعت نکنید، عواقب بدی در انتظارتان است.
چرخه خشونت خانگی
معمولا خشونتهای خانگی یک نوع الگو و چرخه دارند که به شرح زیر است:
بدرفتاری: او به صورت کلامی به شما حمله کرده و تحقیر میکند و رفتارهای خشونتآمیز به کار میبرد و سعی میکند نشان دهد که چه کسی رئیس است.
احساس گناه: بعد از اینکه با شما بدرفتاری کرد دچار احساس گناه میشود که البته بیشتر نگران عواقب کار خود است نه رفتارش.
عذر و بهانه: شروع به عذر و بهانه آوردن میکند و به دنبال توجیهی برای رفتارش است و غالبا گناه خود را متوجه شما میکند.
رفتار عادی: هرکاری میکند تا دوباره شما را به سمت خود برگرداند. ممکن است طوری رفتار کند که انگار اتفاقی نیفتاده است و حتی ممکن است با محبت با شما برخورد کند. این مرحله شیرین صلح، ممکن است به قربانی این امید را بدهد که فرد بدرفتار واقعا این بار تغییر کرده است.
برنامهریزی: او در ذهن خود شروع به برنامهریزی میکند تا با چه بهانهای سوءرفتارش را تکرار کند و برای خود از طرف شما خطایی میتراشد و سپس با واقعی جلوه دادن آن، دوباره شما را آزار میدهد. مثلا اگر از فروشگاه چند دقیقه دیرتر برگردید شما را به باد کتک میگیرد که با چه کسی قرار داشتهاید؟
خشونت علیه دیگران
وقتی صحبت از خشونت خانگی میشود اغلب مردم تصور میکنند که این خشونت صرفا میان همسران رخ میدهد. در حالیکه بدرفتاری علیه هرکس از اعضای خانواده و همچنین کودکان، خشونت خانگی محسوب میشود؛ در حقیقت هرساله بیش از سه میلیون کودک در خانههایشان از نزدیکترین کسان خود صدمات جبرانناپذیری میبینند و این صدمات از بدرفتاری فیزیکی گرفته تا سوءاستفاده جنسی، بدرفتاری عاطفی و کم توجهی به نیازهای کودک است.
Helpguide / مترجم: نادیا زکالوند
دوشنبه 10 فروردین 1394 ساعت 10:49
جام جم سرا- استقبال گردشگران و شهروندان پایتخت از برنامههای نوروزی برج میلاد تهران خارج از انتظار بود. از آغاز سال جدید همچنان بسیاری از گردشگران پایتخت از صبح خیلی زود به یادمان ملی ایرانیان میروند تا از برنامههای مختلف فرهنگی، هنری، گردشگری و تفریحی این ایام استفاده کنند.
البته شیوع سالک در کشورهای گرمسیری از جمله چین، سوریه، عربستان، عراق، ایران، فلسطین، قفقاز و جنوبشرقی روسیه، پاکستان، افغانستان و هند داستان کهنهای دارد و حتی در کشور ما از گذشتههای دور جزو بیماریهای بومی استانهای کرمان، اصفهان، شیراز، بوشهر، خوزستان، سیستان و بلوچستان محسوب میشد.
به همین علت، دکتر محمود نبوی، معاون مرکز مدیریت بیماریهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در گفتوگو با جامجم تاکید میکند: بیماری سالک همیشه به طور نسبی در کشور ما شیوع داشته است و مساله افزایش شیوع این بیماری در 17 استان کشور اتفاقی تازه و صرفا مربوط به امسال نیست. نکته مهم در این باره آن است که کنترل آمار سالانه ابتلا به سالک به دلیل افزایش جمعیت، ساخت و سازهای بیشتر و تولید نخالههای ساختمانی ناشی از آن که کانون تجمع جوندگان ناقل انگل سالک محسوب میشوند با روند کندی مواجه است.
مخزن بیماری سالک نوعی موش به نام «رمبوموس اپیموس» است و یک نوع پشه با نام پشه خاکی است که انگل سالک را از موش به انسان منتقل میکند. نخالههای بیسروسامان ساختمانی مهمترین علت نزدیک شدن محل سکونت این نوع موشها به مناطق مسکونی است و به همین علت، وزیر بهداشت هشدار میدهد که باید هرچه زودتر نسبت به این مقوله چارهای اندیشه شود و راهکاری عملی و اجرایی صورت بگیرد، زیرا موشها عامل انتقال بیماریهای مختلفی به انسان هستند.
سالک، هدیه موشها به انسان
سالک نوعی بیماری پوستی مزمن مشترک بین انسان و حیوان است که بوسیله پشه خاکی از موش به انسان منتقل و به صورت زخم پوستی ظاهر میشود که ممکن است پس از گذشت چند ماه ظاهر شود. اما در صورت بیتوجهی به درمان آن، محل زخم ناشی از سالک، حتی پس از بهبود نیز تا پایان عمر باقی میماند.
البته موشها در صورت قرارگیری در فاصله 500 متری از محل سکونت انسانها آسیب چندانی به آنها نمیزنند، اما با افزایش نخالههای ساختمانی احتمال نزدیک شدن این حیوانات به محل زندگی انسانها افزایش مییابد که این مساله به خودیخود، عامل افزایش شیوع سالک است.
در واقع، انگل سالک در بدن جوندهای چون موش زندگی میکند. پشه خاکی با مکیدن خون حیوان این انگل را میبلعد و از طریق نیش زدن، انگل بیماری را به انسان منتقل میکند و باعث بروز زخم سالک میشود. حدود دو تا هشت ماه پس از گزش، تورم و قرمزی در محل گزش ایجاد میشود و بتدریج زخم ایجاد شده بزرگ میشود. البته این ضایعه به آهستگی و طی مدت شش ماه تا یک سال بهبود مییابد، اما آثار آن درصورت درمان نشدن، به صورت دائمی باقی میماند و به زیبایی فرد آسیب میزند. در حالی که با انجام اقدامات درمانی و مراجعه سریع، در صورت مشاهده هر نوع زخمی که دیر خوب می شود، میتوان بیماری سالک را به طور کامل درمان کرد.
سالک همیشه در ایران وجود داشته است
به گفته معاون مرکز مدیریت بیماریهای وزارت بهداشت به غیر از گوشه شمال غربی ایران و شهرهایی چون زنجان و کردستان در بقیه قسمتهای کشور همیشه بیماری سالک شیوع داشته است. حتی این بیماری در دهههای گذشته در شهر تهران به علت وجود آب انبارهای زیرزمینی که کانون تجمع پشههای خاکی محسوب میشدند، شیوع زیادی داشته است که خوشبختانه با تخریب آب انبارها، این بیماری در مرکز شهر تهران ریشهکن شد، ولی همچنان در حاشیه شهر با توجه به ازدیاد ساخت و ساز دیده میشود.
دکتر نبوی با تاکید بر این که طی سالهای اخیر، افزایش قابل توجهی در شیوع سالانه بیماری سالک در کشور نداشتهایم، میگوید: آخرین زمانی که ما طغیانی در شیوع سالک داشتیم بعد از زلزله بم بود. در حالی که ما نگران شیوع مالاریا در این منطقه بودیم، ولی با افزایش سالک مواجه شدیم. چرا که دیوارهای گلی بناها فرو ریخته بود و یکی دو سال طول کشید تا نخالههای ساختمانی از سطح شهر جمعآوری شود و پس از این که این اتفاق افتاد شیوع بیماری سالک نیز کنترل شد.
ریشهکنی سالک، غیرممکن است
دکتر نبوی با تاکید بر اینکه جوندگان ناقل انگل همیشه وجود دارند و از بین بردن قطعی آنها کاری بسیار پر هزینه، زمانبر و در شرایط کنونی غیر ممکن است، میافزاید: البته اقدامات موثری در این زمینه صورت میگیرد که شامل شناسایی کانونهای بیماری، عملیات لانه کوبی و طعمه سمی گذاشتن در این مکانها میشود. این اقدامات با کمک استانداری، وزارت بهداشت و سازمان دامپزشکی و نیز بهرهگیری از بودجه بحران کشور هر ساله اجرا میشود. همچنین سعی میشود از ایجاد مکانهای تجمع زباله و نخالههای ساختمانی در حد امکان جلوگیری شود.
وی تاکید میکند: اما این اقدامات به طور کامل در ممانعت از ایجاد کانونهای تجمع جوندگان ناقل سالک موفقیتآمیز نیست، چرا که شهرها همچنان بسط پیدا میکند و اطراف آنها همواره ساخت و ساز صورت میگیرد. به همین علت ما معمولا طغیان سیکل انتقال بیماری سالک را هرساله در اطراف شهرکهای جدید شاهد هستیم.
پیشگیری از بیماری سالک
به نظر میرسد که مهمترین اقدام برای پیشگیری از ابتلا به سالک، توجه به مساله بهداشت محیط و جمعکردن نخالههای ساختمانی از مکانهای نزدیک به محل سکونت مردم است که بار اصلی اجرایی و نظارتی آن بهعهده ارگانهای دولتی وابسته به بخش سلامت و بهداشت و نیز پیمانکاران ساختمانی دولتی یا خصوصی در شهرکهای ساختمانی حاشیه شهرهاست. بیشک خود مردم هم نباید اجازه دهند که زبالهها و نخالههای ساختمانی، نزدیک محل سکونتشان تجمع پیدا کند. همچنین باید به رعایت موارد ایمنی در منازل از جمله استفاده از توری روی درها و پنجرهها به طور جدی توجه کنند.
به گفته دکتر نبوی برای از بین بردن مخازن و کانونهای اولیه بیماری سالک باید طی چند سال متوالی، عملیات لانهکوبی جوندگان عامل بیماری، بویژه در حاشیه شهرها و کانونهای تجمع جوندگان صورت بگیرد. البته نمیتوان روند خانهسازی برای جمعیت رو به افزایش مردم را متوقف کرد، اما میتوان با انجام وسیعتر اقدامات کنترلی و بهرهگیری از بودجه بحران جلوی طغیان شیوع بیماریهایی چون سالک را در کشور گرفت.
روشهای پیشگیری از ابتلا به سالک
ـ هنگام خوابیدن در فضای آزاد از پشهبند استفاده شود.
ـ روی درها و پنجرههای ورودی تورهای بسیار ریز نصب شود.
ـ از نگهداری دام و طیور در فاصله خیلی نزدیک به محل سکونت خودداری شود.
ـ از انباشتن و ریختن خاکروبه و نخاله ساختمانی، زباله و کودهای حیوانی در اطراف مناطق مسکونی و در شعاع کمتر از 500 متر اجتناب شود.
ـ بهسازی محیط و ترمیم محل استراحت و رشد و تکثیر پشه (شکاف دیوارها) به طور دقیق و صحیح صورت بگیرد.
ـ از رها شدن فاضلابها در معابر خودداری شود. (پونه شیرازی / گروه سلامت)
به گفته وی، هر فراموشی را نمیتوان شروعی برای زوال عقل دانست بلکه «دمانس» یا همان زوال عقل به بیماریای اطلاق میشود که فرد دچار اختلال حافظه شود. در واقع این نوع اختلال حافظه با ایجاد مشکل در عملکردهای بیمار و مختلشدن کارهای روزمره همراه است و به طور کلی، افرادی که دچار اختلال حافظه میشوند ولی دچار هیچ نقصانی در کارکردها و عملکردهای روزمره نمیشوند را نمیتوان دمانس نامید.
زوال عقل زودرس
زوال عقل معمولا افراد بالای 65 سال را مبتلا میکند ولی چنانچه علائم در افراد زیر 65 سال مشاهده شود، به آن زوال عقل زودرس گفته میشود. به عبارتی، عامل سن و سال مهمترین مساله در تمایز زوال عقل سالمندی و زوال عقل زودرس محسوب میشود. در افراد زیر 65 سال زوال عقل معمولا با برخی تغییرات رفتاری از قبیل تغییر در رویکردهای منطقی، نتیجهگیریها و برنامهریزیها صورت میگیرد و فرد در انجام چنین کارهایی دچار مشکل میشود. این اختلال زودرس بیشتر پیش از رسیدن افراد به سن بازنشستگی سراغ آنها میآید. دکتر مهرپور میگوید: در ایران آمار دقیقی از مبتلایان زوال عقل زودرس در دست نیست ولی به طور کلی، اختلال شایعی در کشور محسوب نمیشود و در دنیا فقط 5 تا 10 درصد مردم را درگیر میکند.
علل مستعدکننده بیماری
دکتر مهرپور در ادامه صحبتهایش به عوامل بروز زوال عقل زودرس اشاره میکند و میگوید: آلزایمر نوعی زوال عقل محسوب میشود و یکی از مهمترین عوامل بروز این اختلال وراثت و مقوله ژنتیک است؛ البته جنبه وراثت بیشتر در سنین زیر 65 سال میتواند عاملی برای ابتلای افراد به زوال عقل زودرس باشد و در سالمندان بالای 65 سال این مساله اهمیت چندانی ندارد. از سوی دیگر، شماری از بیماریهای زمینهساز نیز جزو عوامل بروز زوال عقل زودرس هستند که از این میان میتوان به اختلالات کروموزمی اشاره کرد. طبق بررسیهای صورت گرفته، ابتلا به زوال عقل زودرس در مبتلایان به سندروم داون پس از چهل سالگی شیوع بسیار بالایی دارد.
بیماریهای متابولیک، نارساییهای کلیوی، تنفسی و کبدی نیز از دیگر عوامل مستعدکننده فرد به زوال عقل زودرس هستند. به عنوان مثال در نارسایی کبدی، سلولهای کبدی و سلولهای مغزی از بین میروند و فرد در معرض ابتلا به زوال عقل قرار میگیرد. علاوه بر این موارد، برخی درگیریهای عروق مغزی نیز بخصوص در سنین پایینتر ممکن است خطرساز باشد به طوری که گاه با سکتههای خفیف، شدید یا اختلال در کارکرد مغزی خود را نشان میدهد. همچنین ابتلا به دیابت، سیگارکشیدن و فشار خون بالا نیز فرد را در معرض خطر ابتلا به زوال عقل زودرس قرار میدهد.
این نورولوژیست دیگر عامل ابتلا به این اختلال مغزی را عفونتهایی میداند که بیشتر در جوانان مشاهده میشود؛ مانند ایدز و سیفلیس (نوعی بیماری آمیزشی). او توضیح میدهد: برخی مسمومیتها از قبیل مسمومیت با آلومینیوم در افرادی که با این ماده سر و کار دارند نیز علائمی شبیه آلزایمر ایجاد میکند که امروزه این نمونه مسمومیتها بسیار کم شده و بندرت دیده میشود. مسمومیت با سرب که بخصوص در آب و هوای آلوده شهرهای بزرگ به وفور یافت میشود، بیش از همه برای کودکان مضر است و خطر ابتلا به زوال عقل زودرس را افزایش میدهد.
فرق بین فراموشی و آلزایمر
این روزها به دلیل مشغله زیاد، افراد بیش از هر زمان دیگری با دغدغههای روزمره دست و پنجه نرم میکنند. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که کسی حرفی به شما زده یا درخواستی از شما داشته و آن را فراموش کردهاید. این مساله بسیار شایع است و برای خیلی از افراد اتفاق میافتد و باعث میشود عدهای نگران شوند که مبادا علائمی از آلزایمر در آنها وجود داشته باشد. مهرپور در اینباره میگوید: فراموشی از رکنهای آلزایمر به شمار میرود و فرد به طور ناخودآگاه و ناخواسته موضوعاتی را فراموش میکند اما به طور کلی فراموشی صرف با آلزایمر تفاوت دارد. در فراموشی که بین افراد جامعه شیوع فراوانی دارد، فرد دچار اختلال در یادگیری است و برای به ذهن سپردن مطالب مشکل دارد و برای به خاطرسپردن موضوعات مختلف تمرکز لازم را ندارد. در واقع در فراموشی، بیشتر اختلال در تمرکز، مشغولیت فکری و مهمتر از اینها، استرس بالا دخیل است که تمرکز و میزان یادگیری را تا حد زیادی کاهش میدهد. اما در اختلال آلزایمر یا زوال عقل، فرد علاوه بر مشکل فراموشی دچار اختلال در عملکردهای روزانه خود میشود و قادر به برنامهریزی برای خود و کارها نیست. همچنین فراموشی و اختلال در عملکرد در بیماری آلزایمر به گونهای مشهود است که حتی اطرافیان فرد نیز متوجه این تفاوتهای بارز میشوند.
کمبود ویتامین B12که یکی از عوامل مستعدکننده آلزایمر است بیشتر در افرادی که به رژیم گیاهخواری گرایش دارند، مشاهده میشود و از آنجایی که این ویتامین بیش از هر چیز در فرآوردههای گوشت وجود دارد، مصرف سبزیجات و میوهها ویتامین B12 مورد نیاز بدن را تأمین نمیکند و افراد تا حد بالایی در معرض ابتلا به زوال عقل زودرس قرار میگیرند.
درگیریهای هورمونی از قبیل کمکاری تیروئید از دیگر عواملی است که علائمی مشابه فراموشی ایجاد میکند بنابراین مراجعه بموقع به پزشک و دنبال کردن راههای درمانی میتواند فراموشی را درمان کرده و فرد را از ابتلا به زوال عقل زودرس دور نگه دارد. در کنار این موارد، افسردگی نیز با توجه به کاهش تمرکز و بیحوصلگی فرد، علائمی مشابه فراموشی ایجاد میکند که نباید آن را با آلزایمر اشتباه گرفت.
پیشگیری همیشه راهگشاست
مهرپور در ادامه صحبتهای خود به این نکته اشاره میکند که رعایت برخی مسائل و پیش گرفتن راهکارهایی ساده میتواند خطر ابتلا به زوال عقل زودرس را کاهش دهد. به گفته او، اصول تغذیه از سادهترین و مهمترین موضوعاتی است که عدم رعایت آن میتواند خطرات بالقوهای را پیش روی افراد قرار دهد ولی رعایت همین نکات ساده میتواند عوامل پرخطر را کاهش دهد. از آنجایی که اصلیترین علل بروز زوال عقل زودرس، عوامل ژنتیکی است، در این زمینه نمیتوان کاری انجام داد و درمانی وجود ندارد، ولی رعایت اصول تغذیهای و مصرف ویتامین B12 به اندازه کافی در رژیم روزانه میتواند سد مؤثری در برابر بروز زوال عقل زودرس محسوب شود.
این ویتامین بیشتر در مواد گوشتی و گوشت قرمز وجود دارد. در واقع، تغذیه عادی حاوی مواد مغذی و انواع ویتامینها خطر ابتلا به زوال عقل زودرس را تا حدی زیادی کاهش میدهد. کنترل بیماریهای زمینهای از قبیل اختلالات هورمونی مانع از بروز آلزایمر میشود.
از جمله عوامل پرخطر ابتلا به زوال عقل زودرس عدم رعایت بهداشت زندگی است. فشار خون بالا، دیابت و کشیدن سیگار خطر بروز این اختلال را بالا میبرد. بنابراین، پایین نگه داشتن فشار خون، کنترل قند خون و ترک سیگار تا حد زیادی میتواند احتمال بروز زوال عقل زودرس را کاهش دهد. آلزایمر بیشتر در افراد کمسواد مشاهده میشود بنابراین فعال نگه داشتن ذهن و استفاده از مغز در طول روز میتواند این خطر را کاهش دهد.
افراد بازنشسته جزو گروهی هستند که بیش از همه در معرض خطر قرار دارند. مهرپور در ادامه توصیههای خود میگوید: با بالا بردن فرهنگ مطالعه در کشور میتوان احتمال بروز آلزایمر را تا حد قابلتوجهی کم کرد. علاوه بر مطالعه صرف، باید ذهن را به چالش کشید و آن گروه از فعالیتهای ذهنی را انجام داد که ذهن مدام در حالت فعالیت باقی بماند. به عنوان مثال، انجام بازیهای فکری، حل جدول، کار با کامپیوتر و اینترنت راهکارهای بسیار مفیدی هستند.
ندا اظهری / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
نتایج بررسی 13 پژوهش انجام شده نشان میدهد، مصرف استامینوفن تاثیری بیش از پلاسبو یا دارونما (داروهایی که در کنترل کوتاهمدت دردهای حاد و شدید بسیار مفید هستند) روی تسکین کمردرد ندارد. بر اساس این نتایج استفاده از این دارو برای بهبود میزان درد، زمان بهبود، خواب و کیفیت زندگی بیماران بینتیجه است، با وجود این هنوز هم بسیاری از افراد برای تسکین کمردردشان قبل از هر چیز به سراغ استامینوفن میروند، غافل از اینکه روشهای طبیعی دیگری مثل استفاده از گیاهان دارویی، عصارههای روغنی یا افشرههای خوراکی، طب سوزنی، یوگا و حتی ورزش پیلاتس برای تسکین این دردها موثرتر از مصرف دارو است.
پاراستامول یا همان استامینوفن میتواند تاثیر اندکی در تسکین آرتروز داشته باشد، اما مصرف طولانیمدت آن خطر مسمومیت کبد را بالا میبرد. محققان مشاهده کردند، نتیجه آزمایشهای کبدی داوطلبانی که استامینوفن مصرف میکنند چهاربرابر بیشتر از افرادی که پلاسبو (دارونما) مصرف میکنند، غیرطبیعی بوده است. به عقیده این متخصصان مصرف استامینوفن یا داروی پاراستامول (دولیپران، افرالگان) نهتنها تاثیری در بهبود کمردرد ندارد، بلکه مصرف بیرویه آن ممکن است منجر به بروز نارسایی کبدی شود. مولکول پاراستامول بعد از هضم توسط کبد به یک متابولیت سمی تبدیل و دریافت روزانه بالای 4 گرم از این ترکیب باعث آسیب به سلولهای کبدی میشود.
شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 08:53
جام جم سرا- تصویری از یک دستفروش را در ادامه میبینید که گفته میشود در مناطق محروم سیستان و بلوچستان عکسبرداری شده و بیانگر زنده بودن حس انساندونستی میان انسانهایی است که خود در محرومیت شدید به سر میبرند؛ بچههای بزرگواری که بر خلاف خیلی از آدمها هر چیزی را در سبد فروش قرار نمیدهند.
نیک با کمک ورزش و رژیم غذایی در کنار درمان بیماریاش توانسته کنترل اعصابش را دوباره به دست گیرد و برای رفتن به هند و نپال لحظهشماری میکند. سفر او از شهریورماه شروع میشود و نیک به جز آنکه دنبال رویای کودکیاش است، میخواهد مردم را با بیماری اماس و مشکلات مربوط به آن آشنا کند و اگر امکانش باشد، برای مبارزه با این بیماری، پول جمع کند.
او میگوید: «از بچگی عاشق کوهنوردی و صعود بودم. آن زمان یک برنامه تلویزیونی درباره قله اورست پخش میشد که در آن تمام مسیرهای صعود مشخص شده بود. من آن نقشه را در اتاقم داشتم و همیشه به این فکر میکردم که چه زمانی میتوانم به آرزویم برسم.» او برای صعود به اورست فکر تمام جزئیات را کرده بود اما تولد ۲۱ سالگی او با یک اتفاق عجیب همراه شد. نشانههای بیماری اماس در او دیده میشد پزشکان ابتدا فکر میکردند این تنها یک ویروس ساده است که خیلی زود از بین میرود اما اوضاع هر روز بدتر و بدتر شد تا نهایتاً، پزشکان ابتلای نیک به اماس را تأیید کردند.
نیک که آن روزها را بخوبی در خاطرش دارد میگوید: «حتی توانایی راه رفتن هم نداشتم و متوجه شده بودم که دیگر نمیتوانم به رویایم برسم. وقتی کوهها را میدیدم بیشتر از آنکه خوشحال شوم بابت وضعیتم ناراحت بودم. کارم به جایی رسیده بود که مجبور بودم به کمک صندلی چرخدار کارهایم را انجام دهم و احساس یک آدم شکستخورده را داشتم.»
نیک دوست نداشت باقی عمرش را ویلچرنشین باشد؛ بنابراین در ۲۵ سالگی تصمیم بزرگش را گرفت؛ او تمام مواد غذایی که برای بدنش مضر بود را کنار گذاشت و ورزش را به شکل جدی در کنار سایر درمانهایش شروع کرد.
انگیزه و اراده او برای بهبود آنقدر زیاد بود که بعد از مدتی توانست روی پاهایش بایستد و پیادهروی را شروع کند و آنقدر شرایطش خوب شود که بتواند یک قله ۲۷۰۰ متری را فتح کند. حالا که اوضاع نیک آلن خوب شده میخواهد به کمک کسانی برود که مشکل او را دارند. از نظر او این فرضیه که ابتلا به اماس به معنای پایان زندگی است، نمیتواند درست باشد و حالا که او توانسته خلاف این فرضیه را ثابت کند، دوست دارد دیگران هم بتوانند به چنین نتیجهای برسند. (زندگی مثبت)