مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تولد نوزاد بدون چشم در آمریکا + عکس

تولد نوزاد بدون چشم در آمریکا + عکس

یک مادر آمریکایی نزدیک به دو هفته پس از تولد نوزادش متوجه شد که پسرش چشم ندارد.

عجیب الخلقه عجیب تولد نوزاد عجیب انسان عجیب

«کلی لوپز» سه ماه پیش و پس از دوره بارداری طبیعی و عادی وضع حمل کرد. این زن ابتدا تصور می‌کرد که صورت  پسرش  متورم است و به همین دلیل چشم‌هایش بسته به نظر می‌رسد اما در نهایت نتایج MRI نشان داد فرزند این زن، بدون عضو بینایی به دنیا آمده است.

عجیب الخلقه عجیب تولد نوزاد عجیب انسان عجیب

به گفته پزشکان، این نوزاد اگرچه فاقد کره چشم است اما عصب بینایی دارد و این امید هست که روزی بتوان عمل پیوند چشم را برای او انجام داد.

به گزارش ایسنا سال گذشته (۲۰۱۴) نیز در دنور آمریکا نوزادی بدون کره چشم به دنیا آمد.

عجیب الخلقه عجیب تولد نوزاد عجیب انسان عجیب

انسان عجیب تولد نوزاد عجیب عجیب عجیب الخلقه


ادامه مطلب ...

تله جنسی پلیس آمریکا برای رپر آلمانی عضو داعش + عکس

تله جنسی پلیس آمریکا برای رپر آلمانی عضو داعش + عکس

دنیس کاسپرت، رپر ۳۹ ساله‌ی متولد برلین، با نام هنری دِسو داگ فعالیت می‌کرد. او امروز خود را ابو طلحه آلمانی معرفی می‌کند و یکی از مشهورترین اعضای داعش است.

آمریکا اخیرا نام یک خواننده رپ آلمانی را که به گروه تروریستی داعش پیوسته در فهرست تروریستی قرار داد. از قرار معلوم تصمیم یادشده با استناد به اطلاعاتی اتخاذ شده که یک مأمور مخفی زن از این رپر به دست آورده است.

عکس داعش رابطه جنسی داعش دنیس کاسپرت تجاوز جنسی داعش اخبار داعش

به نوشته وب‌سایت دویچه وله، پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) یک مأمور مخفی زن را در گروه تروریستی “دولت آمریکایی ، اسرائیلی ، انگلیسی عراق و شام” (داعش) نفوذ داده بود تا با دنیس کاسپرت، خواننده رپ آلمانی ارتباط نزدیک برقرار کند. این خبر را نسخه یکشنبه نشریه آلمانی “بیلد” با استناد به اطلاعات محافل امنیتی آلمان و آمریکا منتشر کرده است.

بر این اساس، مأمور مخفی با دنیس کاسپرت رابطه‌ای بسیار نزدیک برقرار کرده، به طوری که رپر آلمانی با او ازدواج کرده است. در ادامه اما موقعیت مأمور مخفی به خطر افتاده و او مجبور به فرار به ترکیه شده است. این مأمور در ترکیه دستگیر و در نهایت به آمریکا منتقل شده است.

عکس داعش رابطه جنسی داعش دنیس کاسپرت تجاوز جنسی داعش اخبار داعش

“بیلد آم زونتاگ” (نسخه یکشنبه نشریه بیلد) می‌نویسد، اطلاعاتی که مأمور مخفی اف‌بی‌آی از دنیس کاسپرت به دست آورده، منجر شد آمریکا نام رپر آلمانی را در روزهای اخیر به فهرست بین‌المللی تروریست‌ها بیافزاید. این اطلاعات همچنین در اختیار دادستان فدرال آلمان قرار گرفته است. این مرجع به اتهام جنایت جنگی علیه کاسپرت رسیدگی می‌کند.

رسانه دولتی آلمان در ادامه آورده است: نهادهای امنیتی آلمان و آمریکا به خبر یادشده واکنش رسمی نشان نداده‌اند. دادستانی فدرال آلمان در پاسخ به نشریه “بیلد آم زونتاگ” تصریح کرده که این نهاد تنها در صورت دستگیری افراد یا طرح شکایت از آنان اطلاعات مشخص منتشر می‌کند تا روند بررسی‌ها مختل یا حقوق افراد نقض نشود.

دنیس کاسپرت، رپر ۳۹ ساله‌ی متولد برلین، با نام هنری “دِسو داگ” فعالیت می‌کرد. او امروز خود را “ابو طلحه الآلمانی” معرفی می‌کند و یکی از مشهورترین اعضای داعش است.

عکس داعش رابطه جنسی داعش دنیس کاسپرت تجاوز جنسی داعش اخبار داعش

دنیس کاسپرت با نام هنری “دِسو داگ” فعالیت می‌کرد.

پیش از این ویدئویی منتشر شده بود که نشان می‌داد او در انجام جنایاتی سنگین، از جمله در بریدن سر مخالفان داعش شرکت کرده است.

بنا بر داده‌های وزارت خارجه آمریکا، یارگیری از کشورهای آلمانی‌زبان از وظایف اصلی کاسپرت در گروه تروریستی داعش است.

اخبار داعش تجاوز جنسی داعش دنیس کاسپرت رابطه جنسی داعش عکس داعش


ادامه مطلب ...

مردم آمریکا چگونه ازدواج می‌کنند؟ + قوانین

مردم آمریکا چگونه ازدواج می‌کنند؟ + قوانین

۱ـ قوانین ازدواج در ایالات متحده

در ایالات متحده شرایطی برای دریافت گواهی ازدواج در نظر گرفته شده ‌و برخی از این شرایط تنها در قانون برخی ایالات‌ وجود دارد. برای مراسم ازدواج می‌توانید کشیشی انتخاب کنید که از نظر هزینه مالی برایتان مناسب تر باشد. در اینجا قوانین ایالات مختلف امریکا از جنبه اقدامات پیش از ازدواج از جمله آزمایش خون، مدت انتظار پیش از ازدواج و از این قبیل آمده است. چون قوانین ایالات‌ در این زمینه به سرعت تغییر می‌کند، بسیاری از ایالات‌ به تازگی آزمایش خون ‌یا معاینه فیزیکی را حذف کرده اند؛ قوانین ازدواج از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است.

هزینه ازدواج قوانین آمریکا زندگی در آمریکا

۲ ـ گواهی ازدواج باید توسط منشی دادگاه صادر شود (با پرداخت هزینه).

۳ ـ زن و مرد هر دو باید ۱۸ سال یا بیشتر داشته باشند یا در صورت جوان‌تر بودن، موافقت یکی از والدین یا قاضی را کسب کرده باشند.

۴ ـ اثبات واکسیناسیون یا ایمنی در مورد برخی بیماری‌های خاص؛ در بسیاری ایالات‌ به خاطر اجبار معاینه فیزیکی یا آزمایش خون پیش از ازدواج، این قانون را ندارند. برخی ایالات‌ هنوز گواهی عدم بیماری‌های مقاربتی ‌می‌خواهند و برخی نیز آزمایش سرخجه یا روبلا (بیماری که برای جنین بسیار خطرناک است)‌، سل و کم خونی سلول‌های داسی شکل می‌گیرند.

۵ ـ اثبات اتمام هر گونه ازدواج پیشین به واسطه مرگ، حکم طلاق یا فسخ ازدواج (در شرایطی که ازدواج معتبری وجود داشته باشد، اتمام وضعیت تأهل از طریق طرح طلاق یا فسخ ازدواج که منجر به حکم عدم تاهل هر دو فرد شده است).

۶ ـ ظرفیت روانی مناسب (اغلب به عنوان توانایی تعهد مشخص می‌شود).
در ازدواج باید هر دو فرد موافق باشند. اگر یکی از آنها نتواند معنی تأهل را درک کند ـ به علت بیماری روانی، مصرف مواد، الکل یا فاکتورهای دیگری که بر قضاوت او تأثیر می‌گذارند ـ ظرفیت روانی لازم برای ازدواج را ندارد.

۷ ـ زوج حاضر، خویشاوند خونی نزدیک نباشند (خویشاوندان خونی نزدیک نمی‌توانند ازدواج کنند اما در برخی ایالات‌ کازن‌ها (فرزندان عمو، دایی، عمه و خاله) می‌توانند ازدواج کنند. در برخی از ایالاتی که اجازه می‌دهند‌ خویشاوندان درجه یک با هم ازدواج کنند، یکی از کازن‌ها دیگر نمی‌تواند بچه‌دار شود.

۸ ـ آزمایش خون برای بیماری‌های مقاربتی (هیچ ایالتی نیاز به آزمایش ایدز اجباری ندارد).

۹ ـ رضایت از مدت انتظار، از زمانی که گواهی ازدواج صادر می‌شود تا زمانی که جشن ازدواج برگزار می‌شود.

۱۰ ـ برگزاری جشن ازدواج با حضور شاهدان و فردی که توسط ایالت تأیید شده تا مسئولیت انجام مراسم ازدواج را داشته باشد؛ مانند روحانی، کشیش یا قاضی‌. مراسم مذهبی باید تحت آیین مذهبی افراد یا در مورد بومیان امریکا، طبق روال قبیله انجام شود. مراسم مذهبی معمولا توسط کشیش انجام می‌شود.

۱۱ ـ مراسم‌ مدرن معمولا تحت نظر قاضی برگزار می‌شود. در برخی ایالات‌ منشی دادگاه یا مسئولان رسمی دیگر دولتی ممکن است مراسم را انجام دهند. در بیشتر ایالات‌ نیاز به حضور یک یا دو شاهد برای امضای سند ازدواج وجود دارد.

۱۲ ـ ثبت گواهی ازدواج پس از جشن ازدواج انجام می‌شود. فردی که مراسم ازدواج را انجام می‌دهد، وظیفه دارد یک نسخه از سند ازدواج را به دادگاه یا مأمور ایالتی بفرستد که ثبت شود. عدم ارسال سند ازدواج به مأمور مربوطه، لزوما ازدواج را باطل نمی‌کند، ولی ممکن است اثبات ازدواج را مشکل سازد.

۱۳ ـ تکمیل ازدواج با انجام رابطه کامل جنسی (تنها در چند ایالت این کار لازم است). در بیشتر ایالات‌ با اتمام مراسم عروسی، زوج متاهل می‌شوند و عدم رابطه جنسی پس از مراسم، بر اعتبار ازدواج تأثیری نمیگذارد، ولی در برخی ایالات‌ عدم رابطه جنسی می‌تواند مبنای فسخ ازدواج باشد.

۱۴ ـ ازدواجی که در جای دیگری حتی خارج از کشور انجام شده باشد، معمولا در همه ایالات‌ معتبر است، به شرطی که این ازدواج در آن سرزمین نیز قانونی باشد.

توجه داشته باشید شرایط گواهی ازدواج ایالتی اغلب تغییر می‌کند و مطالب بالا صرفا جهت اطلاع شماست.

زینب رهامی

زندگی در آمریکا قوانین آمریکا هزینه ازدواج


ادامه مطلب ...

رضا رویگری: آمریکا جهنمی بیش نیست + پاسخ به حواشی زندگی خصوصی

رضا رویگری: آمریکا جهنمی بیش نیست + پاسخ به حواشی زندگی خصوصی

رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون به تمام شایعات زندگی اش پاسخ می دهد:

*چرا اینقدر شایعه درباره فوت شما زیاد شده است؟!

مگه زیاد شایعه شده؟!

*پس از گفتگوی شما با یک نشریه که چندی پیش بود، این شایعات سرزبانها افتاد. نظرات فراوانی هم درباره شما در دنیای مجازی منتشر شد.

از آنجا که خودم از دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی دور هستم، دوست دارم این نظرات را از زبان شما بشنوم…

همسر رضا رویگری پسر رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری ازدواج رضا رویگری آهنگ جدید رضا رویگری

*مثلا این که چرا همسرتان را رها کردید و یک زن جوان گرفتید؟! یا از این دستها حرف های خاله زنکی…

(باخنده) فکر کنم حسودی می کنند!

*بین این شایعات مرگ و ازدواجتان، ارتباطی می بینید؟!

نه، فکر نکنم این گونه باشد. این دو قضیه ارتباطی به هم ندارند. شاید عده ای مرا خیلی دوست دارند و با این کار می خواهند اسم من در خبرگزاری ها باشد! پس از این شایعات تماس های فراوانی از داخل و خارج ایران داشتم که خیلی از دوستان من نگران شدند. ده نمکی تماس گرفته بود و می گفت با خودت حرف می زنم یا روحت؟! این که پخش شایعه مرگ چه نفعی برای برخی دارد را متوجه نمی شوم! چند روز پیش شبکه خبر برای تهیه گزارشی به خانه آمد و درباره این موضوع مفصل صحبت کردیم اما نمی دانم چرا پخش نمی کنند؟! جدیدا حرفهای من را از تلویزیون پخش نمی کنند!

*حرف خاصی زدید که حساسیت زا باشد؟!

اصولا من حرف زیاد می زنم!(می خندد) مثلا محرم از تلویزیون با من تماس گرفتند که چرا نهضت امام حسین(ع) هنوز بعد از هزار وچهار صد سال زنده است؟! گفتم به دلیل این که دنبال پورشه و برج و مازراتی نبود. حرف بدی زدم؟! واقعیت را گفتم اما این حرف من را هم پخش نکردند!

*چند سال تنها زندگی کردید؟!

به سال نرسید. چندماه بین ازدواج اول و دوم من فاصله بود. این شایعه بود که من بلافاصله از همسر قبلی ام جدا شده و با تارا ازدواج کردم. به این گونه نبود. من از دو سال قبل از جدایی رسمی، به نوعی تنها زندگی می کردم و می خواستیم که جدا شویم. یک سال و هشت ماه بعد از جدایی هم که با تارا ازدواج کردم.

همسر رضا رویگری پسر رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری ازدواج رضا رویگری آهنگ جدید رضا رویگری

*خیلی از مردم می پرسند چرا از همسر قبلی خود جدا شدید؟!

من حس می کنم مردم کمی بیکار هستند و دنبال حواشی مختلف می گردند. این مورد هم جز مسائل شخصی و خصوصی زندگی هست اما مردم به شدت درباره مسائل شخصی کنجکاو هستند. همسر قبلی من عاشق کارش بود و از صبح تا شب سرکار بود و خیلی به فکر زندگی نبود. وی دفتر روانشناسی داشت و همه وقت و زندگی اش کارش بود.

تارا: البته خیلی خانم خوب و دوست داشتنی بودند.

*این روزها کم کار هستید یا پیشنهادهای خوبی به شما می شود؟!

بیشتر نقش های الکی پیشنهاد می شود و به اجبار قبول می کنم. ماهی سه میلیون تومان اجاره خانه ام هست و خرج زندگی را باید از راه بازیگری در بیاورم. مجبورم خیلی از پیشنهادها را قبول کنم. یک اتفاق جالب چند روز پیش برایم افتاد.برای بستن قرارداد به یک دفتر سینمایی رفتم. به من گفتند یک سکانس بازی کن تا ببینم. کارگردان جوانی بود که می گفت باید اول تست دهی تا بعد قرارداد ببندیم! تارا هم گفت شما اول یک دکوپاژ بچین تا بفهمیم که کارگردانی، بعد از بازیگران تست بگیر!

*چه شد که با تارا ازدواج کردید؟

چندسال پیش برای برنامه ای به شیراز رفته بودم. تارا یک دوست داشت که دوست مشترکمان محسوب می شد. ستاره به تارا گفت که یک دوست هنرپیشه ام برای چند روز به شیراز می آید و اسم من را برد، تارا هم گفت که تا به حال اسمش را نشنیده و نمی شناسمش! به هرحال ستاره و تارا برای استقبال من به فرودگاه آمدند و همانجا برای اولین بار همدیگر را دیدیم. تا من را دید، گفت آقای رویگری چقدر شما خوش تیپ هستید! همانجا بود که عشق شوری در میان ما نهاد! معمولا هم همه عاشق من می شوند. من در اوایل آشنایی مان گفتم تارا من آینده تو نیستم و باید به زندگی ات برسی اما واقعا بدون تارا هم نمی توانستم زندگی کنم. (باخنده) حرفی زدم که جذب من شود!

*مگر می شود رضارویگری را فردی نشناسد؟!

حتما نمی شناخته! اهل دروغ گفتن نیست!

تارا: خیلی وقتها پیش می آید که شما بازیگری را تنها به چهره می شناسید و حتی اسمش به ذهن شما نمی آید. این اتفاق برای خیلی از مردم افتاده. از سوی دیگر من شانزده سالگی برای ادامه تحصیل به مالزی رفتم و از دنیای فیلم و تلویزیون ایران دور بودم. به همین دلیل اصلا شناختی از رضا نداشتم. تنها هدیه تهرانی و امین حیایی و گلزار را می شناختم.

*یا مثلا می گفتند که خانواده اش به شدت مخالف ازدواج با شما هستند.

اینگونه نیست! پدر و مادرش به شدت من را قبول دارند و دوستم دارند. شاید شیطنت برخی از همکاران شما باعث شده تا حرفهای ما به نحو مناسبی انعکاس پیدا نکند.

تارا: پدر من همیشه با من راحت بود و خیلی صمیمی بودیم.پس از آشنایی با رضا، عده ای پشت سرش حرف زده بودند و گفته بودند که شخصیت خوبی ندارد. یک روز پدرم از من خواست که درباره رابطه ام با رضا توضیح دهم. می خواست مطمئن شود رضا دنبال سوءاستفاده از من نیست. گفتم که رضا هیچ قولی برای بازیگری و این مسائل نداده و حرفش فقط ازدواج است. بالاخره پدر هست و روی دخترش حساس! یک روز رضا به منزل آمد و با پدرومادر ملاقات داشت و تمام شائبه ها از بین رفت. به هرحال این اختلاف سنی چهل و چهار ساله، کمی ذهنشان را درگیر کرده بود. یکی از شرایط آنها این بود که رضا اجازه بدهد درسم را تمام کنم.

همسر رضا رویگری پسر رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری ازدواج رضا رویگری آهنگ جدید رضا رویگری

*تمام شد درستان؟

تارا: مشغول تحصیل بودم که رضا سکته کرد و به خاطر مراقبت از وی درس را رها کردم.

*داستان سکته شما چه بود؟!

یک زمانی شایعات فراوانی برای من به وجود آمد و فشارهای پشت سرهم باعث شد که سکته کنم.

تارا: رضا قبلا هم سابقه بیماری داشت و چون ورزش می کردیم، فکر می کرد همین ورزش برای سلامتی کافی است و قرصهایش را مصرف نمی کرد. زمانی که سکته کرد، فشارش بیست و چهار بود.

*شایعه کرده بودند که آقای رویگری به خاطر خوردن مشروب فراوان سکته کرده.

(می خندد) به من می گویند معتاد هستم اما من حتی سیگار هم نمی کشم. از این حرفها زیاد شنیده ام.

تارا: اوایل آشناییم با رضا، دوستانم خیلی پشت سر رضا حرف می زدند. همین مشروب، اعتیاد و … یک روز به رضا گفتم واقعا معتاد هستی؟! رضا به من گفت که چند ماه هست من را می شناسی، اگر قرار بود معتاد باشم که می فهمیدی! برخی از مردم تنها با حرف زدن پشت سر دیگران، زنده هستند!

*پسر شما هم مثل خودتان زود ازدواج کرد.

خدارحمت کند پدرم را، در سن پانزده سالگی می خواست من ازدواج کنم. و البته روحانی شوم. شاید باور نکنید اما من جامع و المقدمات را هم خواندم اما بعد مسیر زندگی ام عوض شد و سمت هنرپیشگی رفتم. پسر من متولد ۵۳ هست و زود ازدواج کرد.

* شما نوه هم دارید؟

یک دختر هشت ساله به اسم آوا. یک فیلم هم به اسم دهه شصتیها با خودم بازی کرده است.

*رابطه شما به پسرتان چطور است؟!

خدا را شکر!

*چرا رابطه شما با پسرتان شکرآب است؟!

این شایعاتی است که می سازند. پسرم در سن جوانی برای فراگیری موسیقی به هند رفت و همان جا با همسرش که ایرانی هست، آشنا شد و نوه من هم هند به دنیا آمد. خیلی ارتباط نزدیکی با هم نداشتیم. مدتی است به ایران بازگشت و دورادور در ارتباطیم. این که شکرآب باشد و این حرف ها نیست!

*اما رابطه تان خیلی هم خوب نیست. احیانا از ازدواج و طلاقتان دلخور نیست که در ارتباط نیستید؟!

نه، اصلا این حرفها نیست. کیارش حرف من را گوش نمی کرد و ناراحت شدم. وی گریمور خوبی بود و گفتم کار را ول نکن اما حرفم را گوش نداد و الآن هم پشیمان است. در سریال ولایت عشق جز گروه گریم آقای معیریان بود و سمت بازیگری هم رفت. هرچه گفتم حرفم را گوش نداد و شاید به خاطر همین کمی بینمان دلخوری باشد.

همسر رضا رویگری پسر رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری ازدواج رضا رویگری آهنگ جدید رضا رویگری

*پدر به شدت مخالف کار شما بود؟!

خیلی مذهبی بود و می گفت نباید مطرب شود! بعد از آنکه ایران ایران را خواندم، رابطه اش با من خوب شد و به من افتخار می کرد.

*چه شد که شما ایران ایران را خواندید؟!

آهنگساز دو سه نفر از ترس قبول نکردند که این ترانه را اجرا کنند. صدای من را در جایی شنیده بود و از من خواست این کار را اجرا کنم. ما هم شبانه به استودیو رفتیم و آن کار ماندگار را ضبط کردیم.

*چرا همان زمان خوانندگی را ادامه ندادید؟!

شرایط موسیقی در دهه شصت خوب نبود و محیط موسیقی پاپ بسته بود. دهه هفتاد دوباره سراغ خوانندگی رفتم و چند تیتراژ خوانده و سپس آلبوم جمع کردم. تا امروز هم سه آلبوم من روانه بازار شده است.

*شنیده ام دهه شصت به کل، فعالیت هنری خود را تعطیل کرده بودید…

درست است. سه سال با یکی از دوستان ترشی درست می کردم و می فروختم. یک تئاتر درباره زندگی حلاج کار کرده بودیم و رییس تئاتر شهر جلوی کار ما را گرفت. دلیلش هم این بود که صدای رویگری تحریک کننده است! من هم خودم را ممنوع الکار کرده و به ساخت و فروش ترشی روی آوردم.

*چه شد به دنیای هنر بازگشتید؟

مرحوم رضا ژیان یک روز سراغم آمد و گفت رضا بسه دیگه، این چه کاریه داری می کنی؟! خسته نشدی؟! گفتم چطور مگه؟! گفت یه کار تلویزیونی گرفتم، بیا یه نقش داره مخصوص خودت. نقش شیر محله بهداشت. با آن نقش به شهرت رسیدم و دوباره به دنیای هنر بازگشتم. بعد محله بهداشت، کانیمانگا و اجاره نشین ها و… (باخنده) دنیای ترشی را هم فراموش کردم.

*چه شد به آمریکا رفتید؟

تئاتر معرکه در معرکه که نوشته آقای میرباقری بود را برای اجرا به آمریکا بردیم. یک سالی در آمریکا سکونت داشتم. آنجا نمایشگاه نقاشی برگزار کرده و تابلوهایم را فروختم. کنسرت هم در لس آنجلس برگزار کردم که آلبوم اول از همان کنسرت بیرون آمد.

*پس باید شما را هم خواننده لس آنجلسی بنامیم. چرا در آنجا نماندید و به ایران برگشتید؟

آن جا از بیرون، نمای خوبی دارد و بهشت است و گرنه جهنمی بیش نیست. از یک سو دلتنگی بسیار برای خانواده و وطن و از سوی دیگر این که یک دلار باید از زیرپای فیل دربیاوری! آنجا به سختی می توانید پول دربیاورد. البته وضع من بد نبود. مثلا دکترهای ایرانی مقیم آمریکا مسجدی در جنوب لس آنجلس ساخته بودند و برای مراسم افتتاحش از من دعوت کردند. من هم رفتم و چند کار زنده خواندم و سه هزار دلار گرفتم یا برای مراسم شب احیا مرا دعوت کردند تا برایشان مداحی کنم. این گونه درآمدزایی داشتم. در کل زندگی در آنجا بسیار سخت بود.

*پس از بازگشت هم ممنوع الکار شدید. درست است؟!

بله، یکی از دوستان لطف کرده و پشت سرم خیلی حرف زده بود. این که آمریکا پناهنده شدم، یا کوکائین مصرف می کنم و زن اسرائیلی گرفته ام! تصمیم داشت از ریشه من را بزند. دوست قدیمی من هم بود. به هرحال به لطف آن دوست قدیمی، چند سالی را در دهه هفتاد ممنوع الفعالیت بودم. البته هیچ وقت دلیل ممنوع الکاری ام را نگفتند و رسما هم اعلام نکردند که ممنوع الفعالیت هستم.

*پس چگونه به این نتیجه رسیدید؟!

به یکباره پیشنهادهایی که به من می شد کاهش پیدا کرد و آنهایی هم که پیشنهاد کار می دادند، پشیمان می شدند. بعدتر یکی از دوستان گفت که وقتی اسم شما را به ارشاد اعلام می کنیم، آن ها می گویند بهتر است از رضا رویگری استفاده نکنید. این بهتر است یعنی اگر استفاده کنید، فیلم توقیف می شود!

تارا: دهه هفتاد رضا ممنوع الکار بوده، پس حق داشتم که وی را نشناسم!

*توجیه نکنید که رضا رویگری را نمی شناسید! مگر می شود فردی در ایران وی را نشناسد؟!

الان هیچ فردی مثل تارا من را نمی شناسد!

تارا: برای من اصلا اهمیتی ندارد که حرفم را باور می کنید یا خیر اما واقعا حقیقت را گفتم.

*چه شد از ممنوع الکاری خارج شدید؟!

خودم هم نمی دانم! خودشان ممنوع الکار می کنند و بعدتر خودشان اجازه فعالیت می دهند.

*در دوران ممنوع الکاری چه کار می کردید؟ ترشی نساختید؟!

نه، دیگر سراغ ترشی نرفتم. قبلا هم این حرف را زده ام، اگر در سینما نگذارند کار کنم، سراغ تلویزیون می روم. تلویزیون نشد، نقاشی. نقاشی را از من بگیرند، خوانندگی و آهنگسازی. به هرحال آنقدر هنر دارم که بتوانم گلیم خود را از آب دربیاورم. در دوران ممنوع الکاری، نقاشی هایم را می فروختم. مثلا یک کلکسیونر از من درخواست می کرد نقاشی با امضای من داشته باشد و من هم پول زیادی می گرفتم و برایش نقاشی می کردم. آموزشگاهی هم داشتم و نقاشی تدریس می کردم.

*بعد از مختار هم مدتی نبودید. دلیل آن چه بود؟!

آن زمان هم نمی دانم به چه دلیل من را ممنوع الکار کرده بودند! دلیلش را هم هیچ وقت متوجه نشدم. به ویژه آن که در مختار نقش بسیار کلیدی و مهمی داشتم. من تا به حال در ایران یک ده آفرین هم به خاطر فعالیتهای هنری ام نگرفته ام اما در عراق برای ایفای نقش کیان ایرانی، به من جایزه دادند. چهار سال زندگی من را به هم ریختند و در تلویزیون اجازه فعالیت نداشتم.

*مختار تلفات جانی زیاد داشت یا شایعه است؟!

نه، این گونه نبوده. شاید منظورشان مار و مارمولک بوده(می خندد). مصدومیت زیاد بود که اکثرش هم سراغ من می آمد. در صحنه ای که کیان به شهادت می رسد، امین صلاحلو تبر را محکم زد و سرش کنده شد و زیر چشم من زخم شد. در شاهرود شمشیر به پایم رفت و از آن ور خارج شد. رفتم دکتر و گفت آقای رویگری چه شده؟! گفتم شمشیر خوردم. فردایش که تبر به چشمم خورد، دوباره پیش همان دکتر رفتم و گفت چه شده؟ گفتم تبر به چشمم خورده!نگاهی با تعجب کرد و گفت آقای رویگری، شما مطمئن هستید که در قرن بیستم زندگی می کنید؟!

*با اکثر بازیگران که صحبت می کنم، همه از طلبهایشان می گویند. شما هم جز طلبکاران هستید؟!

زیاد. نزدیک به ده پروژه هست که حضور داشتم اما پولی نداده اند. از گرفتن آن پول ها هم ناامید شده ام. شکایت هم کرده ام اما فیلم ها پخش شده و اصلا نتوانسته ام کاری انجام دهم. برای اولین بار از طریق شما می خواهم اسامی چند نفر از این بدهکاران را اعلام کنم، شاید خجالت کشیده و طلب من را بدهند. یکی آقای بیژن شیرمرد هست که چند ده میلیون از وی طلب دارم. دیگری آقایی به نام فارسیجانی بود که او هم چند میلیون تومان من را بلوکه کرده است. هرکاری هم انجام می دهم، نمی توانم پولم را از آن ها بگیرم. امروز کمی پیش قسط می دهند. مثلا قرارداد شما بیست میلیون تومان است، یک میلیون را می دهند و باید برای باقی پول به دنبالشان بدوی!

*برای آخرین آلبوم هم خودتان از جیبتان هزینه کردید؟!

بله، صد و ده میلیون تومان هزینه تهیه آلبوم شد که از جیب دادم و تنها بیست میلیون تومانش برگشت. قراربود اسپانسر به ما پول بدهد که نداد! موسیقی هم برای ما درآمدزایی نداشت. دلم می خواهد صدایم که آماده تر شد یک کنسرت بزرگ در تهران برگزار کنم که امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد!

منبع: راه دانا

آهنگ جدید رضا رویگری ازدواج رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری پسر رضا رویگری همسر رضا رویگری


ادامه مطلب ...

نسیم پدراد ، دختر ایرانی و کمدین تلویزیون آمریکا + عکس

نسیم پدراد ، دختر ایرانی و کمدین تلویزیون آمریکا + عکس

نسیم پدراد (Nasim Pedrad) متولد ۱۸ نوامبر ۱۹۸۱ تهران، بازیگر و عضو کادر برنامهٔ ساتردی نایت لایو است.

او اهل ارواین، کالیفرنیا است، و دانش آموخته رشته تئاتر از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس است. نام پدر او پرویز پدراد و مادر او آراسته امانی است،انها در سال ۱۹۸۴ زمانی که نسیم ۲ ساله بود به امریکا مهاجرت کردند او همچنین در سریال ER نقش ایفا کرده است.وهم چنین به گویندگی در انیمیشن لوراکس و من نفرت‌انگیز ۲ اشاره کرد.

همسر نسیم پدراد بیوگرافی نسیم پدراد ایرانیان در خارج ایرانیان آمریکا Nasim Pedrad

از نقش‌هایی که او در برنامه SNL ایفا نموده می‌توان نقش «همسر محمود احمدی‌نژاد در نیویورک» را نام برد.

نسیم پدراد دختری ایرانی است که هم اکنون ۳۴ سال سن دارد و در کشور امریکا زندگی می کند. نسیم زمانی که ۲سال سن داشت به همراه پدر و مادرش به امریکا مهاجرت کرده و باقی زندگی خود را در آمریکا سپری کرده است.
او به عنوان بازیگر سریال های تلویزیونی و همچنین دوبلور (صداپیشه) فعالیت های زیادی انجام داده است و از سال ۲۰۰۹ به بعد با بازی در یک مجموعه تلویزیونی با نام شوی یکشنبه شب ها توانست به محبوبیت قابل توجهی دست یابد.

نسیم پدراد هنرمند کمدین همکاری خود را در فصل چهارم برنامه ی تلوزیونی Saturday Night Live در پاییز امسال آغاز خواهد کرد. او از سال ۲۰۰۹ به فهرست بازیکنان این مجموعه ی زنده ی تلوزیونی کانال NBC پیوسته بود. وی به دلیل تقلید از شخصیت هایی مانند کیم کارداشیان، باربارا والترز و آریانا هافینگتون مشهور است. نسیم پدراد خارج تلوزیون بازی در نمایشی تک شخصتی با نام Me Myself and Iran (من، خودم، ایران) را نیز به عهده دارد.

همسر نسیم پدراد بیوگرافی نسیم پدراد ایرانیان در خارج ایرانیان آمریکا Nasim Pedrad

نسیم که به اندازه انگلیسی بر زبان فارسی هم تسلط دارد، فعالیت صداپیشگی خود را نیز از سال ۲۰۱۲ و با حضور در گروه دوبلورهای انیمیشن «لوراکس» آغاز کرد و حالا «منِ حقیر۲» دومین تجربه او به عنوان صداپیشه است. در «من حقیر۲» نسیم پدراد به جای کاراکتری به نام «جیلیان» صحبت کرده است. «جیلیان» در همسایگی کاراکتر اصلی فیلم «گرو» زندگی می کند و هم اوست که ترتیب ملاقات «گرو» با یک زن سطحی و جلف به نام «شانون» را می دهد! پدراد در فیلمهای «دیکتاتور»(۲۰۱۲) و «بدون اتصال به هیچ ریسمانی»(۲۰۱۱) هم نقشهای کوتاهی را ایفا کرده است. تازه ترین فعالیت بازیگری او نیز در فیلمی ترسناک به نام «شپش» در حال انجام است.

Nasim Pedrad ایرانیان آمریکا ایرانیان در خارج بیوگرافی نسیم پدراد همسر نسیم پدراد


ادامه مطلب ...

عاطفه نوری ،بازیگر ایرانی ساکن آمریکا شد! + عکس

عاطفه نوری ،بازیگر ایرانی ساکن آمریکا شد! + عکس

عاطفه نوری بازیگر ۳۱ ساله ایرانی است که با بازی در فیلم دوران سرکشی به شهرت زیادی رسید، او به آمریکا رفته است و در آنجا زندگی می کند, عکس هایی از خودش در امریکا را منتشر کرده است.

همسر عاطفه نوری عکس جدید بازیگران بیوگرافی عاطفه نوری?قرار بود با هم درس بخونیم
ریچل، من و مرسدس ؛ سه درس نخون !

عاطفه نوری که هنوز ازدواج نکرده (متولد ۱۳۶۳ تهران) از بازیگران سینما و تلویزیون ایران است. وی با شرکت در سریال دوران سرکشی که در آن نقش یک دختر فراری را داشت خود را در زمینه بازیگری مطرح ساخت. سریال دیگری که در سالهای اخیر موجب محبوبیت بیشتر وی شده است سریال نرگس است. وی دارای لیسانس سینما (فیلمنامه نویسی )است. عاطفه در این سریال نقش نسرین خواهر نرگس را بازی می‌کرد.

مجموعه‌های تلویزیونی

  • دوران سرکشی (۱۳۸۱)
  • نرگس (۱۳۸۵)
  • آشفتگی (۱۳۸۸)
  • شهردقیانوس (۱۳۸۸)
  • رستگاران (۱۳۸۸)

سینمایی

  • کوچولوی خوش شانس (۱۳۸۳)
  • تکمچی (۱۳۸۷)

همسر عاطفه نوری عکس جدید بازیگران بیوگرافی عاطفه نوریایستگاه مترو/ لس آنجلس
دارم میرم خونه، خسته ی خسته.
اینجا هم هوا خنک شده.
شماها خوابین، مگه نه؟

بیوگرافی عاطفه نوری عکس جدید بازیگران همسر عاطفه نوری


ادامه مطلب ...

فوتبالیست ایرانی و خانواده اش در نیویورک و نیوجرسی آمریکا

فوتبالیست ایرانی و خانواده اش در نیویورک و نیوجرسی آمریکا

مهدی رجب زاده کاپیتان تیم فوتبال ذوب آهن اصفهان از تعطیلات نیم فصل لیگ برتر نهایت استفاده را کرده و با اهل خانواده به مسافرت رفته است.

همسر مهدی رجب زاده همسر فوتبالیست ها خانواده فوتبالیست ها بیوگرافی مهدی رجب زاده

رجب زاده در دو پست جدید اینستاگرامش خبر از مسافرت به نیویورک و نیوجرسی آمریکا داد.

او نوشته است:”خداوند زمین را در سیطره انسان قرار داد تا هم در آن سیر و سیاحت کند و از رخدادهای پیرامونش در مسیر زندگی، کسب تجربه کرده و عبرت بگیرد و هم از نعمت ها و امکاناتش استفاده کند.به قول خواننده محبوبم محسن چاووشی :
بکار و بچین،بچین و ببخش،زمین خدا،برای همست
ببین و نترس،نترس و بگو،خدای تا ابد،خدای همست…
۱۶/۱۰/۱۳۹۴ آمریکا، نیوجرسی

همسر مهدی رجب زاده همسر فوتبالیست ها خانواده فوتبالیست ها بیوگرافی مهدی رجب زاده
فرودگاه نیویورک،همین الان رسیدیم.چند روزی استراحت کنیم و ان شاءالله با یه تجدید قوا و روحیه خوب برمیگردیم. شاد و پیروز باشید.
التماس دعا، یا علی ع مدد.

بیوگرافی مهدی رجب زاده خانواده فوتبالیست ها همسر فوتبالیست ها همسر مهدی رجب زاده


ادامه مطلب ...

مقایسه کیفیت زندگی در کانادا و آمریکا

مقایسه کیفیت زندگی در کانادا و آمریکا

درحالی که کانادا ۱۴۶ سالگی تولد خود را جشن می‌گیرد، دلائل بسیاری وجود دارد که نشان می دهد، این کشور در خیلی از موارد، از ورزش گرفته تا سیاست و سرگرمی، از کشور همسایه خود، یعنی آمریکا بهتر عمل کرده و پیشی گرفته است.

در این مقاله چند قسمتی، در زمینه فاکتورهای متنوعی این ۲ کشور را با یکدیگر مقایسه می کنیم.

طول عمر

کانادایی هایی که امروز متولد می شوند، به طور میانگین ۳ سال بیشتر از آمریکایی‌ها عمر می کنند. این در حالی است که این میزان در اواخر دهه ۷۰ میلادی، کمتر از یک سال بوده است.

لازم به ذکر بوده، میانگین طول عمر در هر ۲ کشور با گذشت هر دهه در حال افزایش است.

کیفیت زندگی

براساس اعلام Better Life Index که هر ساله توسط OECD، مقایسه‌ای بین‌المللی از کیفیت سطح زندگی در جهان‌ ارائه می کند، کانادایی‌ها نسبت به آمریکایی‌ها از سطح بالاتری از رضایتمندی نسبت به زندگی‌ خود برخوردارند که این میزان ۷٫۴ نفر در کانادا و ۷ نفر در آمریکا از هر ۱۰ نفر می‌باشد.

مدارس

افراد ۱۵ ساله در کانادا به طور معمول در خواندن متون، حل کردن مسائل ریاضی‌ و … در لیست ۱۰ کشور نخست از میان ۶۵ کشور شرکت کننده قرار می گیرند. آخرین بار در سال ۲۰۰۹، کانادا درست پس از کشور سنگاپور در مقام ششم و جلوتر از زلاندنو قرار گرفت و نوجوانان آمریکایی در مقام هفدهم!

آمار خودکشی‌

آمار خودکشی در کشور کانادا پایین تر از آمار خودکشی در آمریکا است. (۱۱٫۱ نفر در برابر ۱۲ نفر از هر ۱۰۰ هزار نفر)

آمار مرگ و میر نوزادان

آمار مرگ و میر نوزادان در کشور کانادا پایین تر از آمار مرگ و میر نوزادان در آمریکا است. (۵٫۱ نفر در برابر ۶٫۱ نفر از هر ۱۰۰۰ مورد)

هزینه مراقبت‌های بهداشتی

سرانه هزینه مراقبت‌های بهداشتی در کانادا بسیار کمتر است. (۴۴۴۵ دلار برای هر فرد در کانادا و ۸۲۳۳ دلار برای هر فرد در آمریکا سالیانه)

مرخصی پس از زایمان

افراد شاغلی که به تازه‌گی پدر و مادر شده اند، از وضعیت بهتری در کانادا برخوردارند. (مرخصی پس از زایمان در کانادا ۵۰ هفته و در آمریکا ۱۲ هفته و بدون حقوق می‌باشد)

پایداری خانواده

در آمریکا سالیانه از هر ۵۰۰ مورد ازدواج، ۳٫۶ مورد به طلاق منجر می شود؛ این در حالی است که این مقدار برای کانادا ۲٫۱ می باشد.

تحصیلات

در کانادا احتمال حضور جوانان مستمند در دانشگاه یا کالج بیشتر است. حدودا ۵۴ درصد جوانان کانادایی از خانواده‌های کم درآمد در سن ۱۹ تا ۲۱ سالگی، برای تحصیلات عالی‌ در دانشگاه ثبت نام می کنند؛ این میزان در آمریکا ۳۰ درصد است.

• کانادایی ها، از سطح تحصیلی بالاتری برخوردار می باشند. ۴۸ درصد از کانادایی‌ها، تحصیلات دانشگاهی دارند و در مقابل این میزان در آمریکا ۴۰ درصد است.

مهاجرت به کانادا مهاجرت به آمریکا زندگی در کانادا زندگی در آمریکا اقامت در کانادا• مردمان کشور کانادا از اندام متناسب تری برخوردار هستند. ۳۵ درصد آمریکایی‌ها چاقی بیش از حد دارند و این رقم در بین کانادایی‌ها ۲۴ می‌باشد.

• میزان رابطه جنسی‌ در میان زوجین در کانادا بیشتر است. بر طبق تحقیقی که توسط condom-maker Durex به عمل آمده است، ۵۹ درصد کانادایی‌ها اظهار می کنند که به طور هفتگی از رابطه جنسی با همسر خود‌ برخوردار می باشند، حال آنکه این میزان در میان آمریکایی‌ها ۵۳ درصد است. این میزان، تحکم قوی تر خانواده را در کانادا نشان می دهد.

• در کشور کانادا، نوشیدنی های الکلی کمتر مصرف می شود. در مقایسه با آمریکا، با میزان مصرف مشروبات الکلی که ۹ لیتر در سال است، کانادایی ها سالیانه ۸ لیتر نوشیدنی های الکلی مصرف می کنند.

• مردمان کانادا ثروتمندتر هستند. ارزش خالص خانگی به طور متوسط در کانادا ۳۶۳ هزار دلار می‌باشد که این رقم بالاتر از ۳۲۰ هزار دلار در آمریکا است.

• تمایل به کمک های خیریه ای در کانادا بیشتر است. در حدود ۶۴ درصد از کانادایی‌ها به مراکز خیریه، پول پرداخت می کنند؛ همین رقم در آمریکا ۶۰ درصد می‌باشد.

• تعادل بین کار و زندگی‌ در کانادا بیشتر است. به طور متوسط بیشتر از ۱۱ درصد کارمندان آمریکایی در هفته ۵۰ ساعت کار می کنند و در کانادا ۴ درصد از کارمندان این وضعیت را دارند.

• آمار دریافتی توسط Angus Reid poll نشان می دهد، ۸۳ درصد از کانادایی‌ها معتقدند، داشتن روابط جنسی‌ میان زن و مردی که ازدواج نکرده اند قابل قبول است و این رقم در آمریکا ۵۹ درصد می‌باشد.

• کانادایی ها در خانه‌های بزرگتری زندگی‌ می کنند. برای هر نفر در کانادا ۲٫۶ اتاق وجود دارد، در حالی که در آمریکا همین رقم برای هر نفر ۲٫۲ است.

• کانادا آزادی اقتصادی بیشتری دارد.

براساس گزارش Heritage Foundation Index of Economic Freedom کانادا از نظر آزادی اقتصادی مقام ششم و آمریکا جایگاه دهم را کسب کرده است. دارائی ‌های عمومی در کانادا، ثابت تر و استوار تر است.

• اختلاف درآمد بین اقشار مختلف جامعه در کانادا کمتر است.

در حالی که اختلاف میان طبقه فقیر و غنی در ۲ کشور به چشم می‌‌آید، لیکن این اختلاف در آمریکا عمیق‌تر می‌باشد. بین سال ‌های ۱۹۶۶ تا ۲۰۱۱ متوسط درآمد ۹۰ درصد کارگران آمریکایی با در نظر گرفتن تورم، ۵۹ دلار افزایش نشان می دهد که رقم قابل توجهی‌ نیست. در عین حال درآمد ۱۰ درصد از کارگران تا ۱۱۶ دلار اوج گرفته است. آمریکا در میان ۳۴ کشور OECD از نظر اختلاف درآمد، مقام چهارم را پس از شیلی، مکزیک و ترکیه دارا است و کانادا در جایگاه دوازدهم قرار دارد.

• کارگران جوان در کانادا از وضعیت بهتری برخوردار می باشند.

نرخ بیکاری در کانادا پائین تر از آمریکا است. برای کارگران جوان کانادایی، احتمال یافتن کار بیشتر است. نرخ بیکاری جوانان کانادا ۱۳٫۵ درصد و همین رقم در ایالات متحده ۱۶٫۸ درصد است.

• بانک‌ های کانادایی بهتر عمل می کنند.

اوایل سال ۲۰۱۴، Bloomberg قوی ترین بانک ‌های جهان را رده‌ بندی کرد. ۴ بانک از ۱۰ بانک برتر دنیا، کانادایی بودند و همگی‌ نمرات بالاتری نسبت به بانک برتر آمریکا ،Citigroup، کسب کردند که در جایگاه نهم قرار گرفته بود.

• پویایی اجتماعی در میان کانادایی ها بیشتر است.

اگر می‌خواهید به سبک رویایی زندگی‌ کنید، به کانادا بیایید. با در نظر گرفتن تغییرات درآمد میان نسل پدران و پسران و مقایسه آن‌ با آمریکا، باید بگوییم که این میزان در کانادا ۲ برابر آمریکا است؛ به بیان دیگر احتمال اینکه پسر یک فرد فقیر آمریکایی در طول زندگی خود فقیر بماند، ۲ برابر است تا آنکه اگر این فرد در کانادا متولد می شد.

• پول کانادایی (لونی) امنیت بیشتری دارد.

زمانی‌ این طور شایع بود که جعل اسکناس های کانادایی کار آسانی است، اما اسکناس‌های پلیمری جدید که توسط کانادا معرفی‌ شدند، مشخصات ویژه‌ای دارند که جعل آنها را تقریبا غیر ممکن می‌سازد. از ۵۰۰ میلیون اسکناسی که در سال ۲۰۱۱ در کانادا در گردش بوده است تنها ۵۶ مورد تقلبی به دست آمد. در آمریکا از هر یک میلیون اسکناس در گردش به طور متوسط ۶٫۵ مورد از آنها تقلبی است.

•    طبق رده بندی Price Water House Coopers کانادا از میان ۱۸۵ کشور، از لحاظ ساختار مالیاتی برای شرکت‌ ها، از مالیات پائین تری برخوردار است و مقام هشتم را دارا می باشد؛ حال آن که آمریکا در رده ۶۹ قرار گرفته است!!!

•    کانادایی ها از وسائل نقلیه عمومی‌، استقبال بیشتری می کنند.

از ۱۰ شهری که در آمریکای شمالی، دارای آمار بالاترین جمعیت از نظر استفاده از وسائل نقلیه عمومی‌ می باشند، ۷ شهر به کشور کانادا متعلق دارد.

•    دستمزد در هنگام تعطیلات در کانادا بیشتر است.

آمریکا هیچ دستمزدی به هنگام تعطیلات یا مرخصی در دستور کار ندارد، بنابراین ۲۳ درصد از کارگران آمریکایی، هیچ دستمزدی در این مورد نمی گیرند؛ ولی‌ کارگران کانادایی حداقل برای ۲ هفته مرخصی و ۹ مناسبت از تعطیلات رسمی،‌ دستمزد دریافت می کنند.

•    زنان بیشتری در کانادا شاغل می باشند.

تا پیش از سال ۲۰۰۰ به مدت ۴۰ سال حضور زنان آمریکایی در بازار کار، پر رنگ تر از زنان کانادایی بود؛ اما پس از آن‌ این وضعیت تغییر کرد و در حال حاضر ۶۲ درصد از زنان کانادایی و ۵۷ درصد از زنان آمریکایی در بازار کار مشغول به فعالیت می باشند.

•    تعداد بیشتری از مهاجرین به کانادا ثروتمند می شوند.

در هر ۲ کشور آمریکا و کانادا افراد میلیونر خود ساخته وجود دارد، اما تعداد بیشتری از ثروتمندان در کانادا، مهاجر می باشند. بر طبق تحقیقی که توسط BMO انجام شده است، تقریبا نیمی از ثروتمندان کانادا، مهاجر یا از نسل دوم ساکن در کانادا محسوب می شوند. در آمریکا این میزان یک سوم است.

•    در هیچ یک از شهر‌های آمریکای شمالی، سالن اپرایی نیست که بتوان آن‌ را با Four Seasons Centre در تورنتو مقایسه کرد. Jack Diamond که این مکان را ساخت، بی‌ درنگ پس از اتمام این بنا، توسط Valery Gergiev انتخاب شد تا بنای تازه Mariinsky II را در سنت پطرزبورگ روسیه بسازد.

•    تلویزیون در کانادا برخلاف آمریکا، با افراد بزرگسال مانند کودکان رفتار نمی کند.

دلیل این امر شاید ناشی از حساسیت آمریکایی ‌ها می باشد. اما تلویزیون کانادا از قید و بند آنچه که در مرزهای جنوبی اش اتفاق می‌افتد آزاد است؛ مواردی مانند برهنگی، به کار بردن کلماتی‌ که به F-bombs معروفند و نکاتی‌ از این دست.

هنگامی که The Sopranos از شبکه CTV بدون سانسور پخش شد، David Chase، مدیر اجرائی، اظهار داشت که این کار هرگز در شبکه ‌های تلویزیونی آمریکا امکان پذیر نیست. او گفته بود:»این کار مطلقا امکان پذیر نیست زیرا ما قوانینی بر علیه آن‌ داریم.»

•    فستیوال ‌های هنری کانادا جهانی تر می باشند.

 TIFF مهمترین فستیوال فیلم آمریکای شمالی و همچنین دومین جشنواره بزرگ جهان پس از Cannes،‌Hot Docs بزرگترین فستیوال فیلم‌ های مستند در آمریکای شمالی‌، Contact بزرگترین فستیوال عکاسی این قاره و Just For Laughs بزرگترین جشنواره فیلم ‌های کمدی هستند، که همگی در کانادا برگزار می شوند.

فستیوال «جاز» مونترال، با بیشترین تعداد کنسرت‌ های مجانی‌، وسیع ‌ترین محل کنسرت در فضای آزاد بوده و سرانجام Caribana تورنتو، بزرگترین کارناوال کارائیبی این قاره محسوب می شود.

• سفر‌های خارجی‌ در میان کانادایی ها بیشتر است.

در سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۱۰ میلیون کانادایی از کشور‌های دیگر دیدن کردند و آمریکایی ‌ها با داشتن جمعیتی تقریبا ۱۰ برابر کانادا، تنها ۳۰ میلیون مسافر خارج از کشور داشتند. این نکته زیاد هم تعجب برانگیز نیست؛ چرا که در مقابل ۶۵ درصد از کانادایی ‌ها که پاسپورت معتبر دارند، تنها ۳۵ درصد از آمریکایی ها از این مزیت برخوردارند.

• کانادایی ها بیشتر از اینترنت استفاده می کنند.

در کانادا از هر ۱۰۰ نفر ۸۳ نفر به گشت و گذار در وب می‌پردازند. این رقم در آمریکا ۷۷٫۹ است.

• کانادایی ها مبتکر ورزش ‌های بیشتری هستند.

کانادایی ‌ها «لکرس»، هاکی روی یخ و بولینگ پنج پین را ابداع کردند. آمریکایی‌ ها چه کردند؟ مبتکر بیس بال بودند!!! (همان ورزش راگبی که فقط اسمش را تغییر داده اند)

• کانادایی ها بیشتر به طبیعت پناه می برند.

تحقیقی که توسط Canadian Tourism Commission انجام شده است، نشان می دهد که ۳۰ درصد کانادایی ‌ها علاقه مند به ماجراجویی در طبیعت هستند. این رقم در میان آمریکایی‌ ها ۲۶ درصد است.

• کانادایی ها زمان کمتری را به نشستن اختصاص می دهند.

آمریکایی ‌ها در هفته ۳۴ ساعت را به تماشای تلویزیون می ‌پردازند که ۴ ساعت بیشتر از زمان اختصاص یافته توسط کانادایی‌ ها است.

• کانادا در مبارزه با تغییرات اقلیمی از شهرت زیادی برخوردار نیست؛ اما اگر بر این باور باشیم که جهان دستخوش دگرگونی فاجعه باری در آب و هوا شده است، آنگاه کانادا بهترین مکان برای ادامه زندگی است.

جغرافیا شناس دانشگاه UCLA،Laurence Smith ، اظهار داشته است که تا سال ۲۰۵۰ روند گرم شدن هوا، منابع عظیمی‌ را خواهد گشود و کانادا را به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل خواهد کرد.

• هر گاه آمریکایی ‌ها بخواهند گونه ‌ای از حیوانات را از خطر انقراض نجات دهند، کانادایی ‌ها را به کمک می‌ طلبند. در سال ۱۹۹۵، ۱۰‌ها گرگ خاکستری از آلبرتا به جنوب فرستاده شدند تا در Yellowstone National Park آزادانه به زندگی‌ خود ادامه دهند. آشیانه آخرین گرگ در این پارک ۷۲ سال قبل به خاطر یک طرح فدرالی برای نابودی این گرگ ‌ها ویران شد. آلاسکا سال آینده بار دیگر گاومیش کوهان دار آمریکایی، عظیم ‌ترین پستاندار موجود در این قاره را به طبیعت وحش هدیه خواهد کرد. منشا این گروه، یک گله از نوع کانادایی است.

• کانادا با جمعیتی کمتر از ۰٫۵ درصد کل جمعیت دنیا، ۷ درصد منابع تامین آب شیرین قابل تجدید دنیا را در اختیار دارد یعنی‌ بالاترین میزان برای هر فرد در میان کشور‌های توسعه یافته و این میزان برای هر آمریکایی ۱۱ درصد آن‌ چیزی است که در اختیار کانادایی ها است.

اقامت در کانادا زندگی در آمریکا زندگی در کانادا مهاجرت به آمریکا مهاجرت به کانادا


ادامه مطلب ...

نامه جنجالی همسر حمید گودرزی از آمریکا: با سیلی صورتم را سرخ نگه می داشتم +عکس

نامه جنجالی همسر حمید گودرزی از آمریکا: با سیلی صورتم را سرخ نگه می داشتم +عکس

همسر حمید گودرزی که اکنون در آمریکا به سر می برد، به خبر طلاقشان که در رسانه ها منتشر شده واکنش نشان داد.

ماندانا دانشور در نامه ای که منتشر کرده است در خصوص اتفاقات میان وی و حمید گودرزی  نوشت: بعنوان دفاع از شرافت زن ایران باید اعلام کنم، زندگی من و حمید گودرزی مدت ها پیش به پایان رسیده بود ولی از آن جایی که من زن اصیل ایرانی هستم با سیلی صورتم را سرخ نگه می داشتم و برای حفظ زندگی خود می جنگیدم اما متاسفانه با سواستفاده هایی که از من شد تصمیم به ترک ایران گرفتم، که دوری از وطنم برایم سخت ترین چیز ممکن است.

همسر ماندانا دانشور همسر حمید گودرزی طلاق بازیگران بیوگرافی ماندانا دانشور بیوگرافی حمید گودرزی اینستاگرام حمید گودرزی

در حال حاضر به دلیل عدم تعادل همسرم صلاح را در این دیدم تا مدتی در راه دور باشم که خبر طلاق خود را در رسانه ها خواندم در صورتی که هنوز طلاق ما حتی به دادخواست اولیه نرسیده که این خود یکی از بی احترامی های بزرگ وی به من بوده که از همین جا اعلام می کنم طلاق خود را پیگیری می کنم و بزودی خبر درست را به گوش شما می رسانم.

همسر ماندانا دانشور همسر حمید گودرزی طلاق بازیگران بیوگرافی ماندانا دانشور بیوگرافی حمید گودرزی اینستاگرام حمید گودرزی

اما بدانید هیچ زن یا مادر ایرانی در شرایط حتی سخت، زندگی خودر ا رها نمی کند. بدانید به من و روح من چه کذشته که اگر بخواهم بگویم خود یک جلد کتاب ۵۰۰ برگی می شود در جایی که مورد تهمت قرار گرفتم و از غیرت مرد ایرانی خبری نبود! از همه چیز خود گذشتم و تنها با یک چمدان از زندگی که خود آن را ساخته بودم آمدم بیرون.

اینستاگرام حمید گودرزی بیوگرافی حمید گودرزی بیوگرافی ماندانا دانشور طلاق بازیگران همسر حمید گودرزی همسر ماندانا دانشور


ادامه مطلب ...

“راکفلر” ثروتمند ترین فرد تاریخ آمریکا ، چگونه میلیاردر شد؟ + عکس

موفقیت پایانی ندارد، شکست نیز کشنده نیست. این تنها شجاعت است که ادامه دارد… اين سخن مشهور ثروتمندترین مرد روزگار خودش است؛ جان دی. راکفلر که بنیانگذار یک امپراتوری نفتی بود.

میلیونر شدن راز موفقیت پولدار شدن بیوگرافی راکفلر آموزش پولدار شدن
میزان ثروت راکفلر 336 میلیارد دلار (بر اساس ارزیابی پیتر برنشتاین از مجله فوربس و مطابقت آن با نرخ تورم روز)

منبع ثروت: راکفلر در سال 1870 و در سن 31 سالگی شرکت استاندارد اویل را تاسیس کرد و بسیاری از پالایشگاه های نفت در ایالات متحده را خریداری نمود. او در اواخر عمر خود مالک بیش از 90 درصد از صنعت نفت آمریکا بود.

جان راکفلر (به انگلیسی: John D. Rockefeller) متولد ۱۸۳۹-۱۹۳۷میلادی ، ۱۳۱۶-۱۲۱۸ خورشیدی، سرمایه دار بزرگ تاریخ آمریکا بود.

راکفلر که در نیویورک متولد گشت، در زمان خود در آمریکا بخاطر وقف به عموم شهرت پیدا کرد. او ثروتمندترین آمریکایی در تاریخ بود.او بنیانگذار شرکت استاندارد اویل بود.

راکفلر چهل سال پایانی عمرش در بازنشستگی گذراند. داراییش با رویکردی مدرن و ساختمند عمدتاً صرف ساختن بنیادهایی شد که تاثیری اساسی در داروسازی، آموزش و تحقیقات علمی داشتند. این بنیادها در توسعه تحقیقات پزشکی مانند ریشه کنی کرم قلاب دار روده و تب زرد پیشگام بودند.

در آمریکا، بسیاری نقاط، بخاطر همین وقفهایی که انجام داده به نام او است، همانند دانشگاه راکفلر و راکفلر سنتر.

میلیونر شدن راز موفقیت پولدار شدن بیوگرافی راکفلر آموزش پولدار شدن

 داستان زندگی او سه قرن قبل از به دنیا آمدنش و با شکل گیری «کالوینیسم» شروع شد، یعنی زمانی که گروهی به این باور رسیدند که باید به تقدیر اعتقاد داشت. بنا به این باور کالوینیستی، برخی افراد مقدر است که ثروتمند و رستگار شوند و برخی دیگر هرگز به چنین بختی دست نخواهند یافت. کالويني در نوشته‌های خویش از روح هایی فقیر سخن به میان آورد که از همان آغاز تولد جهنم برایشان تعیین شده است. او همچنین باور داشت که برخی افراد برای ثروتمند شدن برگزیده شده‌اند!

کالوین مرد، اما کالوینیست‌ها همچنان به حیات خود ادامه دادند. آنها می‌گفتند خدا به کسانی که زرنگ و صرفه‌جو باشند پاداش می‌دهد. به این ترتیب باوری پدید آمد که ماکس وبر، جامعه‌شناس آلمانی، بعدها آن را روح کاپیتالیسم نامید. بنابرین ایده ثروت اندوزی مرزهای کشورها، اقیانوس‌ها و قرن‌ها را درنوردید. این ایده پیشه وران، تجار، کشاورزان و کارخانه داران را در ید قدرت خویش گرفت و بالاخره روح و روان مردی را تسخیر کرد که در هشتم جولاي ١٨٣٩ در آمریکا و در شهر کوچکی به نام ریچفورد واقع در ایالت نیویورک به دنیا آمد. این مرد وقتی که نوجوانی کم سن و سال بود شیرینی تهیه می‌کرد و با فروش آن به خواهر و برادرهایش سود به دست می‌آورد.

او هر سال روزی را که اولین شغلش را کسب کرد جشن می‌گرفت. محیط پیرامون وی را منطقه وحشی شرق آمریکا تشکیل می‌داد، آن هم در میانه قرن نوزدهم. میلیون‌ها مهاجر از سراسر دنیا روانه کشور شده بودند و می‌خواستند زندگی کنند. از جایی که پیش از آن جنگل بود به یک باره خانه و کارخانه‌ها سر برآوردند. کالسکه‌ها به حرکت در آمدند و ماشین‌های بخار سوت کشیدند. در بحبوحه چنین وضعیتی پدر راکفلر فروشنده‌ای دوره گرد بود که بعضی مواقع در روستاها خودش را پزشک جا می‌زد و به مردم نادان و بینوا هرگونه اشربه و خوراکی را به جای دارو می‌فروخت.

مادر جان هم دهقان زاده‌ای پرهیزگار و عابد بود که بچه‌هایش را با انجیل و ترکه چوب تربیت می‌کرد. این زوج چهار پسر و دو دختر داشتند، اما پولشان آن قدر کم بود که نمی‌توانستند هرچهارفصل برای بچه هایشان لباس بخرند. جان و برادرانش معمولا در کلاس درس وقتی که قرار می‌شد عکس دسته جمعی گرفته شود، به علت کهنه بودن لباس‌های‌شان از جمع شاگردان خارج می‌شدند. سال‌ها بعد یکی از همسایگان سابق‌شان گفت: یادم نمی‌آید آن زمان کودکانی فقیرتر از آنها را دیده باشم. این حرف را وی در زمانی به زبان آورد که نیمی از دنیا راکفلر را می‌شناختند و خبرنگاران و بیوگرافی نویسان به دنبال حقایق زندگی گذشته خانواده راکفلر بودند.

او در ١۶ سالگی به همراه والدینش به کلولند در اوهایو نقل مکان کرد. در آنجا پس از اتمام دبیرستان شغل حسابداری را در یک تجارتخانه برگزید. روز ٢۶ سپتامبر ١٨۵۵ اولین روز کاری او محسوب می‌شود.

سه سال و نیم بعد از اولین روز کاری‌اش از ريیسش درخواست کرد که حقوقش را افزایش دهد، اما وی سر باز زد. راکفلر که معتقد بود به اندازه کافی در کارش خبره شده، شغلش را رها کرد و یک تجارتخانه مستقل برای خودش تاسیس کرد. البته او در این هنگام یک دوست انگلیسی به نام موریس کلارک را نیز در کنار خود داشت. تجارت آنها رونق زیادی پیدا کرد. سیل مهاجران به کشور ادامه داشت و اقتصاد آمریکا رشد می‌کرد. بروز جنگ داخلی هم میزان تقاضا را افزایش داد. سربازان و کارگران کارخانه‌ها به غذا احتیاج داشتند و کشاورزان به بذر.

کلارک و راکفلر این چیزها را به آنها می‌فروختند. آنها در اوهایو لوبیا معامله می‌کردند، در میشیگان گندم و در ایلی نویز نمک و گوشت. پس از اندکی به سراغ محصول جدیدی آمدند که روز به روز بیش از گذشته جای روغن‌های حیوانی را در فانوس‌ها و چراغ‌های خانه‌ها می‌گرفت: نفت استخراج شده در پنسیلوانیا. در آن زمان با نفت همان برخوردی می‌شد که دهه‌ها بعد با رایانه یا اینترنت صورت گرفت: گروهی فکر می‌کردند که باید از این به بعد برای اين طلاي سياه نام دیگری به کار برد و گروهی دیگر می‌ترسیدند که مبادا نتوان مدت زیادی با آن به تجارت پرداخت. راکفلر هم ابتدا مردد بود، اما بعد او و کلارک یک پالایشگاه کوچک خریدند.

از آن جایی که پالایشگاه سودآور بود راکفلر وام‌های متعددی یکی پس از دیگری گرفت تا بتواند تجارت نفت را توسعه بدهد. پالایشگاه وی به صورت پیوسته رشد می‌کرد، هنگامی که کلارک رشد بی‌حد و حصر و سریع فعالیت‌هایشان را مورد انتقاد قرار داد میان او و راکفلر شکاف ایجاد شد. اختلافات ریشه دوانید و بالاخره شرکت آنها منحل و به حراج گذاشته شد. هم کلارک و هم راکفلر مصمم بودند در حراج پیروز شده و شرکت را در اختیار بگیرند.

میلیونر شدن راز موفقیت پولدار شدن بیوگرافی راکفلر آموزش پولدار شدن
راك‌فلر و پسرش، سال1910 

به این ترتیب اوایل فوریه ١٨۶۵ در یکی از آخرین روزهای جنگ داخلی آمریکا در یک دفتر اداری تنگ در کلولند دو مرد جوان که دیگر دشمن هم محسوب می‌شدند قدرت مالی خود را به بوته آزمایش گذاشتند. کلارک در زندگی بسیار دست و‌دلباز و تجمل‌گرا بود، اما از ریسک اقتصادی می‌ترسید. در مقابل راکفلر هر گاه یک ایده تجاری را می‌پسندید دیگر در راه دستیابی به آن از هیچ ریسکی نمی‌ترسید. کلارک او را بزرگ ترین بدهی سازی که دیده است می‌نامید.

این کاپیتالیست به معنای واقعی هرگونه پیشنهادی را که رقیبش می‌داد با یک رقم بالاتر بی‌اثر می‌ساخت تا آنکه بالاخره گفت: ۶٢ هزار و ۵٠٠ دلار! و برنده حراج شد. کلارک تسلیم شد و راکفلر بزرگ‌ترین پالایشگاه شهر را در اختیار گرفت. بعدها راکفلر گفت: آن روز را من آغاز موفقیت خود در زندگی‌ام می‌دانم.

با پایان جنگ داخلی عطش نفت بیشتر شد. روز به روز مردم چراغ‌های خویش را بیش از گذشته با نفت پر می‌کردند. جیمز گارفیلد، نماینده کنگره آمریکا، در سال ١٨۶۵ نوشت: «حالا به جای پنبه این نفت است که بر دنیای تجارت حکم می‌راند.» با رشد مصرف نفت به تدریج افراد بیشتری به دنبال پول در آوردن از نفت استخراج شده در پنسیلوانیا افتادند. در کلولند، نیویورک، فیلادلفیا و بوستون پالایشگاه‌های زیادی تاسیس شد. از آنجایی که نفت تولیدی این پالایشگاه‌ها تفاوت چندانی با یکدیگر نداشت، آنها تنها می‌توانستند بر سر قیمت با هم رقابت کنند. هر کس ارزان‌تر تولید می‌کرد، برنده بود.

برنده راکفلر بود. برخلاف گاتفرید دایملر، خالق اتومبیل، او محصول جدیدی تولید نکرد. برخلاف هنری فورد، پدر تولید انبوه، او روش جدیدی برای تولید مطرح نکرد. آنچه که راکفلر بنا نهاد به همان اندازه که پیش افتاده و ابتدایی به نظر می‌رسید، انقلابی بود. این بناي پايدار، قدرت توسعه بود. وی با همراهی هنری فلاگلر، شریک جدید خود که سابقا کارخانه نمک داشت، شرکت استاندارد اویل را تاسیس کرد. استاندارد اویل اولین شرکت نفتی ایالات متحده محسوب می‌شود.

شرکت مذکور را یکی از اولین شرکت‌هایی در طول تاریخ می‌دانند که آنچه را امروز یکی از اصول اولیه تجارت شمرده می‌شود مورد توجه قرار داد: مهم داشتن مزیت توسعه. راکفلر جنگل‌ها و کشتی‌های بخار را می‌خرید، بشکه‌های مورد استفاده برای نگهداری نفت را خودش تولید می‌کرد، کار بارگیری و انتقال از طریق کانال‌ها و دریاها را هم مستقیما انجام می‌داد. او می‌خواست با چنین کاری سود خود را مستقل از نوسان هزینه‌های حمل و نقل و قیمت چوب کند. حتی جاسوس و مامور مخفی استخدام می‌کرد، پالایشگاه‌های رقیب را می‌خرید. برخی از پالایشگاه‌ها را تعطیل و برخی از آنها را هم با یکدیگر ادغام می‌کرد.

او تولید را افزایش می‌داد و قیمت‌ها را پایین می‌آورد. به این ترتیب بقیه رقبا تسلیم یا وادار به فروش مجموعه خویش می‌شدند. تنها ظرف یک سال استاندارد اویل در کلولند از مجموع ٢۶ شركت رقیب خود، ٢٢ شركت را تصاحب کرد. به زودی راکفلر صاحب مقادیر عظیمی ذخایر نفت شد. در پی چنین وضعیتی او به مخاطبی محبوب در میان شرکت‌های راه آهن بدل شد. زیرا این شرکت‌ها بسیار مایل بودند که کار حمل و نقل نفت تولید شده را بر عهده بگیرند.

تنها راکفلر می‌توانست پر شدن قطارهای آنها را تضمین کند. در آوریل ١٨۶٨ کورنلیوس واندر بیلدت، غول صنعت راه آهن که به اژدها معروف شده بود، نهایت توان خود را به کار برد تا در دفتر این جوان ٢٩ ساله قرارداد نهایی را امضا کند. راکفلر از وضعیت موجود استفاده کرد و قرارداد را با شرط دریافت تخفیف‌های کلان امضا کرد.

به این ترتیب او توانست باز هم قیمت نفت را پایین آورده و همان طور که خودش می‌گفت: عرق تعداد بیشتری از رقبا را در آورد.چند سال بعد بستر بازی تغییر کرد. حالا دیگر نفت از طریق خطوط لوله به نقاط مختلف کشور فرستاده می‌شد، اما مهم ترین قاعده بازی همچنان پابرجا بود: بزرگ‌ترین‌ها برنده می‌شوند. راکفلر تمامی زمین‌های منطقه‌اش را می‌خرید تا رقبا نتوانند در آنها خطوط لوله نفت بسازند.

او در غرب پنسیلوانیا شبکه‌ای عظیم از خطوط لوله مختص خویش ایجاد کرد. چرنوف، نویسنده بیوگرافی راکفلر، می‌نویسد: به محض آنکه یک کاوشگر نفت به نفت می‌رسید، استاندارد اویل در کنارش حاضر می‌شد تا منابعش را استخراج کند. این کار هم بقای تولیدکنندگان نفت را تضمین می‌کرد و هم وابستگی بی‌چون و چرایشان را به استاندارد اویل.استاندارد اویل به تدریج چنان رشد کرد که به قدرت انحصاری بدل شد. اوایل دهه ١٨٨٠ استاندارد اویل که مقر آن در خیابان برادوی شماره ٢۶ در شهر نیویورک بود به کمک شرکت‌های تابعه حدود ٩٠ درصد فعالیت‌های پالایش نفت در آمریکا را تحت کنترل داشت.

راکفلر تقریبا کل فعالیت‌های تولیدي را در سه پالایشگاه عظیم که بسیار سودده‌تر از تاسیسات کوچک بودند، متمرکز کرد. ده‌ها سال بعد آلفرد دی، چندلر، اقتصاددان دانشگاه هاروارد، به این نتیجه رسید که اقدام مذکور سود راکفلر را دو برابر کرد و پایه‌های یکی از بزرگ‌ترین شركت‌ها در تاریخ صنعت را بنا نهاد.


ادامه مطلب ...