خبرگزاری آریا-عصبانیت فعالیت کبد را کند می کند.عواملی مانند ترس، دعوا، کمبود وقت، مشکلات اقتصادی خانواده ها، فوت عزیزان و بی کاری از عوامل بروز استرس است.
به گزارش خبرگزاری آریا،یک روانشناس گفت: حالات روحی و روانی انسان باعث بروز بیماری هایی مانند مشکلات کبدی و قلبی عروقی در انسان می شود.
لیلا اسدی روانشناس با بیان اینکه بین حالات روحی و روانی و اعضای بدن ارتباط وجود دارد، گفت: خشم و عصبانیت از بدترین رفتارهای انسان است که باعث بروز بیماری هایی مانند مشکلات کبد، درد در نواحی مفاصل، معده، کیسه صفرا، اسهال و گرفتگی عضلات در افراد می شود.
وی درباره تاثیرات منفی عصبانیت بر سلامت کبد اظهار داشت: خشم و عصبانیت فعالیت کبد را کند می کند.
اسدی با تاکید بر اینکه استرس باعث ایجاد فشار بیش از حد به توانایی و قدرت بدن می شود، تصریح کرد: استرس زیاد باعث باعث بروز بیماری هایی مانند قلبی و عروقی، سکته مغزی، مشکلات تنفسی، سر درد، تب و لرز، انقباض ماهیچه ها و در نتیجه ضعف در سیستم ایمنی بدن می شود.
وی درباره دلایل بروز استرس در افراد گفت: عواملی مانند ترس، دعوا، کمبود وقت، مشکلات اقتصادی خانواده ها، فوت عزیزان و بی کاری از عوامل بروز استرس است.
این روانشناس با اشاره به ناراحتی که یکی دیگر از حالات روحی و روانی انسان است، بیان کرد: دعا کردن، از مهم ترین عوامل از بین بردن غم و غصه و ناراحتی در انسان است.
اسدی درباره عوامل بروز ایجاد احساس غم و غصه اظهار داشت: کاهش اعتماد به نفس، ناامیدی و تفکرات منفی باعث غمگین شدن انسان ها می شود که افزایش این عوامل آسیب های روحی و روانی شدیدی را در افراد در پی دارد.
وی با اشاره به رابطه نگرانی و بروز بیماری معده عنوان کرد: عکس العملی که ذهن نسبت به عوامل بیرونی مانند آلودگی محیط زیست، مسائل اقتصادی، حوادث (آتش سوزی، زلزله، سیل و غیره ) از خود نشان می دهد، نگرانی نامیده می شود که ارتباط مستقیمی با ناراحتی های گوارشی دارد.
این روانشناس افزود: پیاده روی، استفاده از خوشبو کننده ها، گوش دادن به موسیقی، استفاده از دمنوش های گیاهی و مطالعه باعث کاهش و درمان بیماری های روحی و روانی افراد می شود
، دیابت روی قسمت های مختلف بدن، از جمله پوست که آیینه بدن است تأثیر میگذارد و حتی گاهی علائم و مشکلات پوستی می توانند اولین علامت ایجاد بیماری دیابت باشند که فرد را متوجه بیماری خود می کنند. خوشبختانه اکثر این تغییرات و مشکلات با رسیدگی به موقع و صحیح قابل درمان است.
علائم و عوارض شایع پوستی در بیماران دیابتی شامل چند نوع اصلی است: عفونتهای باکتریایی یا قارچی، خارش، عوارض ناشی از اختلالات عروقی در پا، انواع لکه ها، دانه ها و تغییرات در رنگ یا ضخامت پوست و … که توضیح مختصری در مورد هر کدام ارائه می شود.
عفونتهای باکتریال:
این عفونتها می توانند قسمت های مختلف پوست و نیز ضمائم آن (مثل ریشه مو یا ناخن) را مبتلا کنند و درجات مختلفی از کاملاً سطحی تا کاملاً عمیق داشته باشند. بافت های عفونی معمولاً گرم، متورم، قرمز و دردناک هستند.
عفونتها به دلیل پاسخ ضعیف تر سیستم ایمنی بدن و نیز مشکلات در خونرسانی بافتی در افراد دیابتی بیشتر بروز کرده و بسیار خطرناکتر از افراد عادی می باشند، به طوریکه یک زخم ساده که در یک فرد غیر دیابتی به راحتی و بدون مراقبت ویژه بهبودی می یابد ممکن است در یک فرد دیابتی عفونی شده ودر صورت عدم درمان صحیح و به موقع و پیشرفت عفونت حتی منجر به قطع عضو شود.
عفونتهای قارچی:
این عفونتها قسمتهای مختلف پوست به خصوص نواحی گرم و مرطوب آن (مثل زیر سینه ها، گوشه های لب، زیر بغل، کشاله ران و فضای بین انگشتان به خصوص انگشتان پا و همچنین ناخنها و کناره آنها) را درگیر می کند. این عفونتها به صورت دانه های قرمز ریز و خارش دار گاهی همراه تاولها و پوسته های کوچک و یا حالت لهیدگی بروز می کنند و لازم است حتماً زیر نظر پزشک درمان شوند.
خارش: خارش می تواند به صورت وسیع در اثر کاهش رطوبت و چربی پوست و خشک شدن آن ایجاد شود. البته به دلیل عفونت قارچی اختلال در گردش خون و یا درگیری عصبی ممکن است در نواحی کوچکتر و محدودتری نیز ایجاد شود. توصیه کلی برای درمان خارش، افزایش رطوبت پوست با استفاده از صابون های ملایم و مرطوب کننده و کرمهای مرطوب کننده پوستی می باشد.
این عوارض در اثر اختلال در خونرسانی به پوست معمولا در ساق پا و پا به وجود می آیند. این اختلال به دلیل بروز تغییرات ساختمانی به صورت کاهش خاصیت ارتجاعی و تشکیل پلاک ها و…در دیواره عروق خون رسان (تصلب شرایین) ابجاد شده و معمولا به صورت ریزش مو در ناحیه ساق پا، نازک و براق شدن پوست در این نواحی، تغییر رنگ و ضخیم شدن و افزایش شکنندگی در ناخنها و … بروز می کند. همین اختلال در خونرسانی است که می تواند باعث بروز زخم هایی شود که بسیار سخت التیام می پذیرند و در موارد شدید می تواند منجر به سیاه شدن و از بین رفتن بخش هایی از اندام شود.
سایر ضایعات پوستی
ایجاد پلاک(های) قرمز (یا زرد تا نارنجی و یا متمایل به قهوه ای) در ساق پا که به مرور زمان شاید حالت گودی و فرورفتگی پیدا کرده و زخمی شود. این ضایعه در خانمها بیشتر رخ میدهد و میتواند منفرد یا متعدد باشد. این ضایعات به درمان نیاز دارند البته درمان آنها اغلب کاملاً رضایتبخش نبوده و جای آنها به شکل لکه های سفید باقی می ماند. این عارضه علامت خوبی نیست و میتواند همراه با صدمات چشمی و کلیوی دیابت باشد. البته این ضایعات تنها در ۳/۰ درصد بیماران بروز میکند. (نام علمی: نکروبیوزیس لیپوئیدیکا دیابتیکروم)
به وجود آمدن لکه های رنگی صورتی تا قرمز و یا قهوه ای روشن تا تیره با پوسته ریزی مختصر و اغلب گرد یا بیضوی که بیشتر در ساق پا یا ران یا جلوی ساعد ایجاد میشود. این ضایعات بسیار شایع بوده و در نیمی از بیماران دیابتی دیده می شوند و البته در مردان شیوع بیشتری دارند که معمولاً در زمینه کنترل نامطلوب قند، ضربه های ساده و بیماری طولانی ایجاد میشوند؛ خطری نداشته و به درمان خاصی هم نیاز ندارند. در طول زمان بهبود می یابند اما بعد از بهبودی ممکن است حالت فرو رفته پیدا کنند.
تاول های دیابتی
تاول هایی بزرگ و بدون درد و حاوی مایعی شفاف هستند که روی دست، پا و یا انگشتان و گاهی روی ساق پا و یا ساعد ایجاد میشوند و معمولاً خودبه خود در عرض دو تا شش هفته بهبود می یابند و جای آنها باقی نمی ماند. خطرشان احتمال ایجاد عفونت در صورت پاره شدن می باشد.
ضخیم و تیره شدن پوست پشت گردن، چینهای کشاله ران و زیر بغل و حتی در موارد شدید در محلهای تا شدن اندامها و انگشتان. البته این علامت فقط مختص دیابت نبوده و در افراد غیر دیابتی هم دیده میشود. (مثلا در افراد چاق که در این صورت اغلب با کاهش وزن فرد خودبه خود بهبود می یابد). اهمیت این علامت در همراهی موارد شدید آن با بعضی از بدخیمی هاست که به بررسی دقیق توسط پزشک نیاز دارد. (نام علمی: آکانتوزیس نیگریکنس)
قرمزی و گرگرفتگی صورت که اوایل معمولا به صورت مقطعی و گذرا بوده و با کنترل قند بهبود می یابد ولی ندرتاً پایدار می شود که در این صورت دیگر درمان قطعی ندارد. (نام علمی: روبوئوزیس فاسئی)
ایجاد دانه های برجسته کوچک و قرمز که یا نافدار بوده و مواد خشک شده ای از آن خارج میشود و یا حاشیه ای قرمز و برجسته دارد که میتواند در سر و دست و پا ظاهر شود ولی گاهی روی تنه هم به وجود می آید و انواعی از این دانه ها گاهی درد و خارش دارند.
سفت و ضخیم شدن پوست که به مرور و در دیابت پیشرفته در دستها یا انگشت شصت پا و یا پیشانی اتفاق می افتد. این به گونه ای است که دامنه حرکات انگشتان را کاسته و فرد قادر به چسباندن کامل دو کف دست به هم نمی باشد. (مومی شدن پوست)
زرد شدن پوست که بیشتر در کف دست و پا وخطوط آنها دیده می شود جوش های دیابتی که برآمدگی های زردرنگ و سفت (نخود مانند) با هاله قرمز در اطراف آن بوده که شاید خارش داشته باشد و معمولاً با کنترل قند و چربی به مرور ناپدید می شوند.
توصیه های کلی برای مراقبت از پوست در بیماران دیابتی
• کنترل صحیح و دقیق قندخون
• تمیز و خشک نگه داشتن پوست و استفاده از پودر تالک در قسمت چینه ای پوستی مانند زیر بغل و کشاله ران
• اجتناب از حمام داغ گرفتن (اگر پوست شما خشک است از شامپو بدن یا کف حمام استفاده نکنید)
• استفاده از صابون های مرطوب کننده یا صابون های مخصوص کودک یا صابون گلیسرین برای استحمام
• استفاده از یک کرم روغنی مناسب بعد از استحمام به منظور جلوگیری از تبخیر آب از پوست و در نتیجه خشک شدن آن (در ضمن هیچگاه بین انگشتان پا را چرب نکنید، رطوبت بیش از حد می تواند باعث رشد قارچ شود).
• پرهیز از خشکی پوست. خراشیده شدن پوست خشک یا خارش آن می تواند منجر به ایجاد زخمهای باز و در نتیجه ایجاد عفونت شود. مرطوب کردن پوست به ویژه در هوای سرد یا در هنگام وزش باد می تواند از ترک خوردن پوست جلوگیری کند.
• درمان هرگونه بریدگی در بدن به شیوه صحیح بریدگی های کوچک را با آب و صابون شستشو دهید. از محلول های آنتی سپتیک مانند مرکوکروم، الکل و بتادین برای تمیز کردن پوست استفاده نکنید. می توانید از محلول نرمال سالین استفاده نمایید. بریدگی های کوچک را با گاز استریل بپوشانید واگر به یک زخم، سوختگی، بریدگی و یا عفونت مبتلا هستید حتماً به پزشک مراجعه و تحت درمان قرار بگیرید.
• در ضمن اگر قادر به حل مشکل پوستی خود نیستید به یک متخصص پوست مراجعه کنید.
• از پاهای خود به خوبی مراقبت کنید. هرروز آنها را از نظر وجود زخمها و بریدگی ها کنترل کنید و از کفش های صاف و بدون پاشنه و متناسب با اندازه پایتان استفاده کنید و قبل از اینکه کفش خود را بپوشید درون آن را از نظر وجود جسم خارجی بررسی کنید.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از سلامت نیوز ، اگرچه کولرها یک راه حل خوب برای فرار از گرمای طاقت فرسای تابستان هستند؛ ولی بنا بر آخرین یافته های به دست آمده، بهترین گزینه برای سالمندان دوری کردن از این وسیله است. در واقع، نشستن مقابل کولر در هوای بسیار گرم هیچ کمکی به خنک شدن سالمندان نمی کند و حتی در مواردی موجب افت سیستم ایمنی بدن و افزایش دمای بدن آنها می شود.
بر اساس آخرین تحقیقات انجام شده روی افراد بالای 60 سال، استفاده از کولر در هوای گرم نقش خاصب در کاهش دمای درونی بدن آنها ایفا نمی کند. نکته جالب توجه این است که در این گروه سنی هر ده دقیقه نشستن مقابل کولر موجب افزایش دمای درونی بدن آنها می شود. به همین خاطر حتی اگر این افراد هشت ساعت در طول روز را در معرض باد کولر باشند باز هم احساس گرما می کنند.
بنابراین، اگر در گروه افراد میانسالان قرار می گیرید یا با فرد میانسالی زندگی می کنید که علی رغم روشن بودن کولر همیشه از گرمای هوا شاکی است بهتر است پیش از هر کاری کولر را خاموش کنید. بهترین گزینه برای کاهش دمای درونی میانسالان تجهیز محل سکونت آنها به یک سیستم تهویه هوای خوب است. راهی مطمئن و بدون دردسر که به خنک شدن آنها هم کمک می کند.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، متاسفانه یک تفکر سنتی درباره شلوار جین و کلا لباس های از جنس کتان وجود دارد وآن این است که این لباس ها را نباید شست زیرا باعث خراب شدن پارچه و از بین رفتن رنگ آن می شود.
برخی از افراد حتی در یک بازه زمانی طولانی تا هنگامی که شلوار را جین آنها پاره یا مندرس شود هرگز شلوار خود را نمی شویند.
محققان دانشگاه آلبرتا در کانادا در تحقیقی جالب شلوار جین یک داوطلب را که پانزده سال بود نشسته بود با شلوار جینی تازه شسته شده به لحاظ تعدادباکتری های سطح روی لباس اندازه گیری کردند و دریافتند تفاوت زیادی وجود ندارد اما شلوار جین شسته نشده می تواند ناقل میکروب ها و باکتری ها باشد و افراد باید پس از حضور در اماکن آلوده از جمله بیمارستان حتما کلیه البسه خود را با اب گرم و شوینده های قلیایی بشویند.
پوشیدن لباس های کثیف از جمله شلوار جین به خودی خود نمی تواند به بدن خود شخص ضرری برساند زیرا سیستم ایمنی از بدن محافظت می کند اما لباس می تواند آلودگی های محیطی را به خود بگیرد و یا در اثر تعریق دچار بوی نامطبوع شود به همین دلیل کارشناسان سلامت توصیه می کنند افراد به طور منظم نسبت به شستشو و تعویض البسه خود اقدام کنند و برای ماندگاری رنگ و پارچه از درجه جرارت مناسب آب و مواد شوینده دوستدار محیط زیست استفاده کنند.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، نرگس جوزدانی کارشناس و مشاور تغذیه گفت: چاق شدن هر یک از زوجین(به خصوص خانم ها) بر روی باروری آنها تاثیرگذار است و حتی می تواند منجر به عدم بارداری افراد شود.
وی ادامه داد: چاقی باعث تضعیف سلامت جنسی می شود و احتمال خطر ابتلا به بیماریهای مقاربتی را به طور چشم گیری افزایش میدهد.
جوزدانی بیان کرد: چاقی، باروری مردان را تحت تاثیر قرار میدهد و افزایش توده بدنی یا BMI در مردان، با افزایش احتمال ناباروری ارتباط دارد و احتمال ناباروری در مردانی که اضافهوزن دارند یا چاق هستند، در مقایسه با مردانی که وزن طبیعی دارند، بیشتر است.
این کارشناس تغذیه عنوان کرد: اضافه وزن در مردان و زنان منجر به افزایش میزان هورمونها در بدن میشود و هورمونها نیز فرایند باروری در مردان و زنان را تحت تاثیر قرار میدهند، ترشح غیرطبیعی هورمونها میتواند منجر به افزایش وزن و تاثیرات منفی بر روی تولید سلولهای جنسی در مردان و زنان شود.
وی یادآور شد: در زنان، وزن زیاد موجب افزایش تولید انسولین میشود که ممکن است منجر به نامنظم شدن تخمک گذاری شود و باعث به وجود آمدن تخمدان پلی کیستیک در زن می شود که در نازایی زنان نقش دارد.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۹
مصرف زیاد گوشت قرمز و مواد غذائی حاوی روغن اشباع، خطر ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی را افزایش می دهد.
برای انجام این تحقیق، پژوهشگران به بررسی سخنان بیش از 73 هزار زن و 42 هزار مرد پرداختند و دریافتند افرادی که بیش از بقیه از مواد غذاهائی حاوی روغن اشباع استفاده می کنند 24 درصد بیشتر در معرض ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی هستند.
به همین دلیل از این افراد خواستند تا روزانه کمتر از 10 درصد از مواد غذائی حاوی روغن اشباع استفاده کنند و سعی در جایگزین کردن رژیم غذائی سالم داشته باشند که شامل میوه، سبزیجات، حبوبات، مغزها، ماهی ها و لبنیات کم چرب می باشد.
چربی های اشباع به مقدار زیاد در گوشت قرمز، لبنیات پرچرب، کره، گوشت خوک و روغن نخل وجود دارد و مواد غذائی نظیر پنیر توفو، آجیل و روغن آفتابگردان به مقدار زیادی حاوی روغن های غیر اشباع هستند.
، هدا عربشاهی: ایران در مرگ ناشی از ابتلا به آلزایمر چندمین رتبه جهانی را دارد؟ در هر 3.2 ثانیه یک نفر در جهان به زوال عقل گرفتار می شود
آلزایمر و پارکینسون کنار ALS (اسکلروز آیموتروفیک جنبی) و هانتینگتون چهار بیماری مهمی هستند که بر اثر تشکیل پروتیین های ناهنجار و از بین رفتن سلول های عصبی مغز در اثر انباشته شدن توده های این پروتیین ها به وجود می آیند. برخلاف بیشتر سلول ها که در طول زندگی به طور مداوم خود را می سازند. نورون ها به جز مواردی بسیار نارد، با پایان یافتن رشد جنینی و پس از تولد هرگز تجدید نمی شوند. به همین علت با اجتماع پروتیین های مخرب و در پی اش نابودی این سلول ها، عملکرد مغز برای همیشه مختل می شود.
از بین رفتن حافظه و کاهش توانایی های شناختی و حرکتی از علائم این بیماری هاست که در هر یک با شدت مختلفی نمایان می شود. تاکنون هیچ روش موثری برای درمان این اختلال ها ارائه نشده است و داروهای موجود صرفا قادرند پیشرفت بیماری را به تاخیر بیندازند. این روز دانشمندان در حال بررسی شیوه هایی هستند تا از طریق ژن درمانی، تولید واکسن و تقویت فعالیت های سلولی بتوانند مانع تشکیل این پروتیین ها شوند، آن ها هنوز در ابتدای راه اند، اما امیدوارند در آینده برای این بیماری های مغزی که بر عملکرد کل بدن تاثیراتی ویران گر می گذارند، درمانی بیابند.
همان طور که در مقدمه این مطلب توضیح دادیم اوایل قرن بیستم اولین دیاگرام های کورتکس مغز انسان به دست آمدند. دیاگرام هایی که در طول بیش از یک قرن به تدریج کامل شدند تا دانشمندان علوم اعصاب و عصب شناسان را هر روز با بخش های تازه ای از این ساختار شگفت انگیز بدن انسان آشنا کنند تا این که ماه گذشته نقشه ای که 97 ناحیه تاکنون ناشناخته مغز انسان را معرفی می کند عرضه شد.
تهیه اولین نقشه مغز تنها مورد پیشرفت درک انسان از این عضو بدن در اوایل قرن گذشته نبود، بلکه درست 110 سال پیش در 1906 دکتر آلویز آلزایمر اولین نتایج بررسی روی اولین مورد بیماری آلزایمر را که زنی 50 ساله بود منتشر کرد و جهان را با بیماری ای آشنا کرد که تا آن لحظه هیچ شناختی درباره اش نبود. بیماری ای بانامآلزایمر که نامش را وام دار کوشش های کاشفش است.
اکنون با گذشت 110 سال و با وجود پیشرفت های چشمگیری که در راه مبارزه با زوال عقل و آلزایمر به دست آمده بشر هنوز به درمان قابل ملاحظه ای برای این بیماری ها نرسیده است، اما تلاش ها تا دستیابی به درمانی قطعی ادامه دارد. زیرا در صورت نرسیدن به علاجی مناسب، تا سال 1429/ 2050 تعداد مبتلایان به 131.5 میلیون نفر خواهدرسید.
مارها از آلزایمر چه می گویند؟
پژوهشگرانی که روی زوال عقل و آلزایمر مطالعه می کنند، از سراسر دنیا در اجلاس بین المللی انجمن آلزایمر که از 22 تا 28 جولای (1 تا 7 مرداد) در تورنتوی کانادا برگزار شد، گرد هم آمدند تا درباره این بیماری ها که روز به روز به معضلی بزرگ تر تبدیل می شوند صحبت و تبادل آگاهی کنند. نتایج امیدبخش آزمایش داروی جدید آلزایمر با عنوان LMTX در فاز 3 بالینی و خبر اولین آزمایش انسانی واکسن ضدآلزایمر ظرف سه تا پنج سال آینده از مواردی بود که در این اجلاس مطرح شد.
از سوی دیگر نتایج بررسی هایی که در تازه ترین به روزرسانی «گزارش جهانی آلزایمر» در سال 1394/ 2015 منتشر شده است، نشان می دهد سال 1394/ 2015، 46.8 میلیون نفر در جهان با درجاتی از زوال عقل دست و پنجه نرم می کردند. این رقم تقریبا هر 20 سال دو برابر خواهدشد. بنابراین تا سال 1409/ 2030 به 74.4 میلیون نفر و تا سال 1429/ 2050 به 131.5 میلیون نفر خواهد رسید.
بیشتر این افزایش در کشورهای در حال توسعه (همچون ایران) ثبت شده است. به طوری که، در حال حاضر 58 درصد از مردم مبتلا به زوال عقل در این کشورها هستند و این میزان تا سال 1429/ 2050 به 68 درصد افزایش خواهدیافت. سریع ترین رشد در جمعیت های پیرتری مانند چین، هند و همسایگانشان در جنوب آسیا و غرب اقانوسیه رخ می دهد. هر سال بیش از 9.9 میلیون مورد جدید زوال عقل در جهان به وجود می آید و این بدان معنی است که در هر 3.2 ثانیه یک نفر به این بیماری دچار می شود.
تاثیرات اقتصادی ای که زوال عقل و در شکل پیشرفته ترش آلزایمر در پی دارند، قابل تامل است. به طوری که هزینه این بیماری در سال 1394/ 2015 در دنیا معادل 818 میلیارد دلار آمریکا تخمین زده شد که برابر با 1.09 درصد از تولید ناخالص داخلی در سطح جهانی است. هزینه مستقیم مراقبت های پزشکی تقریبا معادل 20 درصد از کل هزینه هایزوال عقل است.
در حالی که هزینه های بخش اجتماعی و مراقبت های غیررسمی هر یک برابر با 40 درصد از کل این هزینه هاست. این بدان معناست که اگر مراقبت جهانی زوال عقل به عنوان کشور فرض شود، می تواند هجدهمین اقتصاد برزگ جهان باشد هزینه های سالانه این بیماری بیشتر از ارزش سهام شرکت های بزرگی مانند اپل (742 میلیارد دلار) و گوگل (368 میلیارد دلار) است.
تشخیص بیماری آلزایمر
کاهش قدرت حافظه و توانایی های شناختی مهم ترین علامت بالینی آلزایمر است. پژوهش های سازمان جهانی بهداشت نشان می دهد بیماری بیشتر مردمی که در حال حاضر بازوال عقل زندگی می کنند، تشخیص رسمی داده نمی شود. در کشورهای پردرآمد فقط 20 تا 50 درصد از موارد زوال عقل تشخیص داده میش ود و بیماران درمان های اولیه را دریافت می کنند.
بی شک این شکاف درمانی در کشورهای کم درآمد و درآمد متوسط بسیار پایین تر از این میزان است؛ برای مثال به نظر می رسد در هد 90 درصد از موارد مبتلا به این بیماری تشخیص داده نشده اند. اگر این آمار به سایر کشورها تعمیم داده شود، می توان گفت در کل دنیا بیماری حدود سه چهارم از مردمی که به زوال عقل دچار شده اند، هرگز شناسایی نمی شود. بنابراین این افراد تحت هیچ درمان یا مراقبت سازمان یافته ای قرارندارند.
آمار آلزایمر در ایران
بر پایه اطلاعات مندرج در پایگاه www.worldlideexpectancy.com ایران بین 172 کشور بررسی شده با رقم 7.75 در 100 هزار جمعیت نفر رتبه سی ام مرگ ناشی از آلزایمر را دارد، بنابراین می توان گفت جزو کشورهایی است که با نرخ بالای ابتلا به زوال عقل و آلزایمر مواجه اند. فنلاند در این ارزیابی رتبه اول را دارد که نرخ مرگ در اثر آلزایمر در آن برابر با 53.77 در 100 هزار نفر جمعیت است.
سن بالاتر از 65، سابقه خانوادگی، سکته مغزی، سابقه ضربه شدید به سر، بیماری های عروق کرونر، کمبود فعالیت های فکری، کمبود اسیدفولیک و ویتامین هایی مانند A, E, C, B12 و B1، کمبود فعالیت های بدنی و ورزش، سابقه افسردگی و استرس های روحی اجتماعی مانند فوت همسر و بازنشستگی، افزایش کلسترول خون، مصرف دخانیات و سموم موجود در محیط زیست از عمده ترین علل بروز این بیماری به شمار می روند.
کاهش سطح بعضی از مواد شیمیایی که پیام ها را بین سلول های عصبی منتقل می کنند نیز باعث از بین رفتن ارتباط بین سلول ها خواهدشد. تمامی این موارد به کوچک شدن و آتروفی مغز منجر می شوند.
ژنتیک آلزایمر
بیشتر مردم مبتلا به آلزایمر، شکل دیررس این بیماری را دارند که علائم آن از حدود 65 سالگی آغاز می شود. «آپُلیپوپروتئین- ای» (APOE) ژنی است که در بروز این نوع آلزایمر دخیل بوده و اشکال مختلفی دارد. یکی از این اشکال APOE Ɛ4 است که علاوه بر اینکه خطر توسعه شدیدتر و سریع تر بیماری را در فرد افزایش می دهد، با آلزایمر زودرس نیز در ارتباط است.
به هر روی اگر فردی حامل شکل APOE Ɛ4 باشد، لزوما به این معنا نیست که به آلزایمر دچار می شود، همان طور که گاهی افرادی که حامل این ژن نیستند نیز می توانند به این بیماری مبتلا شوند. آلزایمر زودرس یا آلزایمر جوانی که بین 30 تا 60 سالگی پدیدار می شود، نرخ بسیار پایینی دارد و فقط 5 درصد از کل افرادی را که به آلزایمر مبتلا هستند دربر می گیرد. این جهش های ژنتیکی به ساخت پروتیین مخرب و ناهنجار آمیلوبید- بتا منجر می شوند. این پروتیین با ایجاد پلاک هایی روی نورون های مغز آن ها را از بین می برد.
تحقیقات نشان میدهد خواب کمتر از ۳ ساعت و نیم و بیشتر از ۸ ساعت و نیم، احتمال مرگ و میر را تا ۱۵ درصد افزایش می دهد. بنابراین کم خوابی و پرخوابی هر دو می توانند خطرساز باشند. در این میان خواب زیاد اگرچه بیماری نیست، ولی می تواند نشانه بیماری باشد به طوری که افرادی که بیش از حد می خوابند نسبت به سایر افراد، بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری هایی نظیر دیابت و چاقی قرار دارند.
هر چه افراد بیشتر بخوابند، بیشتر مستعد اضافه وزن می گردند
در اینجا ۶ عارضه جسمی و روانی ناشی از خواب زیاد در شبانه روز معرفی شده است:
خستگی تمام وقت: ساعت بیولوژیکی بدن نیاز به برنامه ثابتی دارد. اگر خواب و بیداری تان زمان مشخصی ندارد، کارایی تان را نیز از دست می دهید.درست است که آخر هفته ها و روزهای تعطیل برنامه خواب همه به هم می ریزد اما با این حال باید سعی کنید زمان خواب و بیداری تان را تنظیم کنید. نتایج پژوهش های اخیر نشان می دهند افرادی که ساعت مشخصی برای خواب و بیداری ندارند حتی اگر زیاد هم خوابیده باشند، باز هم احساس خستگی می کنند.
خطر ابتلا به بیماری های قلبی: بیماری های قلبی در حال حاضر علت اصلی مرگ و میر در ایالات متحده است و در این میان خواب بیش از ۹ ساعت در شبانه روی شانس ابتلا به این بیماری ها را تا ۳۴ درصد افزایش می دهد. در این میان شانس ابتلای زنان به بیماری های قلبی ناشی از خواب زیاد، نسبت به مردان بیشتر است.
افزایش وزن: تحقیقات نشان می دهد کم خوابی به میزان ۲۷ درصد و خواب زیاد به میزان ۲۵ درصد خطر ابتلا به چاقی را افزایش می دهد. مسلما زمانی که شما بیشتر می خوابید، کمتر تحرک دارید و در نتیجه کالری کمتری هم می سوزانید.
خطر ابتلا به دیابت: هر چه افراد بیشتر بخوابند، بیشتر مستعد اضافه وزن می گردند و اضافه وزن مقاومت به انسولین را افزایش می دهد که نتیجه آن نیز افزایش خطر ابتلا به دیابت نوع دو است. خواب بیش از حد اختلالاتی را در متابولیسم گلوکز به وجود می آورد و حساسیت به انسولین را کاهش می دهد.
کاهش تمرکز: بر اساس تحقیقات انجمن طب سالمندان آمریکا، خواب مزمن و طولانی مدت می تواند تاثیرات منفی بر روی تمرکز در انجام کارهای روزمره داشته باشد.
مرگ زودرس: مطالعات اپیدمیولوژیک در مقیاس بزرگ نشان داده اند که خواب طولانی مدت با مرگ زودرس ارتباط دارد. البته هنوز علت دقیق این ارتباط مشخص نیست ولی ظاهرا التهاب در این میان نقش جدی دارد. افزایش خواب و به تبع آن ابتلا به اضافه وزن و چاقی، التهاب در بدن را افزایش داده و خود عامل خطری برای ابتلا به بیماری های قلبی، دیابت و در نهایت مرگ زودرس است.
افسردگی: خواب زیاد و افسردگی می توانند علت و معلول هم باشند به این معنی که هم افسردگی منجر به خواب طولانی مدت می شود و هم خواب بیش از حد، خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد. افراد مبتلا به پرخوابی دو برابر بیش از سایرین در معرض خطر افسردگی هستند.
منبع:salamatnews.com
نوشته بلاهایی که خوابیدن زیاد سر بدن می آورد؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
مصاحبه: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
در محضر استاد ابولفضل بهرامپور مفسر و صاحب تفسیر نسیم حیات هستیم و در باب نکته ای قرآنی خدمتشان تلمّذ می کنیم...
تبیان : چرا در آیه؛ اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاوُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (257،سوره بقره) که به آیة الکرسی معروف است می فرماید: آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ چه طور اهل ایمان در ابتدا در ظلمت هستند بعد در نور می روند در حالی که اهل کفر اول در نور هستند و بعد در ظلمت می روند. این چه دلیلی می تواند داشته باشد؟
در حقیقت بیان هر نکته ی پیچیده در قرآن، در حقیقت بیان جزئیات زندگی ما است. اگر قرآن این طور معنا نشود معلوم است که قرآن را درک نکرده ایم، چرا که قرآن برای انسان سازی آمده است.
سوال این است اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا: خداوند متولی رشد و تربیت دادن " الَّذِینَ آمَنُوا" است. خوب این الذین آمنوا چه کسانی هستند؟!
تمام این 20 میلیون نفری که در کربلا در اربعین پیاده روی می کنند این همه انسان های نورانی، همه الذین آمنواها هستند.
بین الذین آمنوا و المومنون از زمین تا آسمان تفاوت است؛ مثل دانشجویی که در رشته پزشکی ثبت نام کرده و الان 2 ماه است که دارد پزشکی می خواند غیر از آن پزشک جراحی است که چند نفر زیر نظر او آموزش می بینند. آن پزشک است و آن دانشجو می خواهد که پزشک شود. الَّذِینَ آمَنُوا یعنی کسانی که در راه ایمان هستند، غیر از المومن است که فارغ التحصیل ایمان است.
در مکه و مدینه این همه عزیزان می روند و زیارت و طواف می کنند، این ها همه الَّذِینَ آمَنُوا هستند.
در یک مسجد عظیم که 600- 500 نفر نشسته اند و سخنرانی گوش می کنند، عزاداری برای اهل بیت (علیهم السلام) بر پا می کنند همه الَّذِینَ آمَنُوا هستند، در عاشورا و تاسوعا و محرم این همه سینه زن ها، اینها همه الَّذِینَ آمَنُوا هستند؛ شک نکنید.
لکن در دنباله اش می فرماید: خداوند این الذین آمنوها را از ظلمات بیرون می آورد (نباید بگوییم مومنان را، چرا که بین الذین آمنوا و المومنون از زمین تا آسمان تفاوت است؛ مثل دانشجویی که در رشته پزشکی ثبت نام کرده و الان 2 ماه است که دارد پزشکی می خواند غیر از آن پزشک جراحی است که چند نفر زیر نظر او آموزش می بینند. آن پزشک است و آن دانشجو می خواهد که پزشک شود. الَّذِینَ آمَنُوا یعنی کسانی که در راه ایمان هستند، غیر از المومن است که فارغ التحصیل ایمان است.)
نکته اصلی این جا است که با مثال هایی بحث را باز می کنیم؛
بنده نوعی، صف نانوایی می روم، 7 نفر جلوی من در نوبت هستند. نانوایی که می آید به نفر اول نان را بدهد، چشمش به من که دوست او هستم می افتد؛ می گوید: آقای بهرامپور، شما چرا در صف ایستاده ای؟! نانی را به من می دهد (بدون نوبت) و من هم قبول می کنم. من در ظلمت هستم؛ این ظلمات است؛ من به چه حقی حق دیگران را ضایع می کنم، آن نانوایی که از حق دیگران می بخشد هم در ظلمت است، من نوعی هم که قبول می کنم در ظلمت هستم.
در خیابان من اداره ام دیر شده، در یک مسیری برای اینکه زودتر بروم و راه را باز کنم با صدای بوق ماشینم تن کسی را می لرزانم، این یعنی من در ظلمت هستم.
پرستاری که در بیمارستان در نیمه شب توجهی به ناله های بیمار نمی کند و اهمیت نمی دهد او در ظلمت است.
سرآشپزی که در تهیه غذا گوشتی که زمین می افتد و آن را نمی شوید و چرخ می کند و به مردم می دهد، او در ظلمت است.
اینها همه ظلمات است، اینها نمی گذارند ما از نمازمان لذت ببریم.
وقتی پیش عارف می روید و می گویید من می خواهم انسان شوم؛ اگر گفت برو نماز شب بخوان، وام بگیر و انفاق کن و... معلوم است که این عارف خیلی در وادی قرآن قدم نمی گذارد، اما اگر گفت اول برو کبیره و صغیره، این صفات رذیله و این ظلمت ها و تاریکی ها را از خود بزدائید، این ظلمات را از خود بیرون کن، آن موقع است که معلوم می شود او قرآن را درست فهمیده است و لذا می فرماید: خداوند مومنان را که در این مقوله از ظلمات قرار دارند را بیرون می آورد.
در خیابان من اداره ام دیر شده، در یک مسیری برای اینکه زودتر بروم و راه را باز کنم با صدای بوق ماشینم تن کسی را می لرزانم، این یعنی من در ظلمت هستم.
پرستاری که در بیمارستان در نیمه شب توجهی به ناله های بیمار نمی کند و اهمیت نمی دهد او در ظلمت است.
سرآشپزی که در تهیه غذا گوشتی که زمین می افتد و آن را نمی شوید و چرخ می کند و به مردم می دهد، او در ظلمت است.
اینها همه ظلمات است، اینها نمی گذارند ما از نمازمان لذت ببریم.
فاعل خارج کردن از ظلمت خداوند است یا این ما هستیم که باید خودمان را از ظلمت بیرون بکشیم؟! یا من و خدا با هم از این ظلمت بیرون می کشیم؟!
این آیه (آیة الکرسی) می فرماید: خداوند از ظلمت بیرون می آورد؛ معلوم می شود که یک نوع ظلمتی است که فقط از عهده خداوند برمی آید که انسان را از آن بیرون بیاورد و در حد توان و کار من بنده نیست؛ ظاهر آیه این را نشان می دهد.
ظلمت در قرآن کریم بر 3 قسم است:
1-ظلمت های عادی مشخصّه شناخته شده
کدام ظلمت ها شناخته شده است؟؛ دزدی، سرقت، آدم کشی، زخم زبان زدن، غیبت کردن و ... تمام محرمات صغیره و کبیره که در قرآن نامگذاری شده و در سنت تعریف داده شده اینها ظلمت های مشخص است.
برای بیرون آمدن از این نوع ظلمت ها، این گونه نیست که خداوند ما را بیرون بیاورد، چرا که خداوند این هارا معرفی کرده و شناسانده و می فرماید: توی بنده خودت باید خودت از این ظلمت ها بیرون بکشی با ترک محرمات. اینجا فاعل اخراج خود انسان است. پس این ظلمتی که در آیة الکرسی بیان شده است، این دسته از ظلمت ها نیست.
2- ظلمت های مشدّده
در اینجا 30 نفر انسان متقی داریم اما یک نفر أتقی است، افعل تقضیل یک فرد است که بعد از غربال کردن معلوم می شوند.
یک شهر ظالم هستند اما یک نفر آنها اظلم و تاریک تر (ظالم تر) است.
یک سری گناهکاران اظلم هستند، آیه می فرماید: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ...(بقره، 140) چه کسی تاریک تر، ظلمانی تر از کسی است که شهادتی نزد او است و او اظهار و بیان نمی کند؛ مثل اهل کتاب که نگفتند این پیغمبر ما بوده، مثل وهابیت که حق را بیان نمی کنند.
آیه دیگر می فرماید: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ ...(سجده، 22): چه کسی ظلمانی تر و تاریک تر از این آدم است که به او تذکر می دهند که این عمل تو خلاف قرآن است و او به جای آنکه از این تذکر خوشحال شود بدش می آید، که اگر کسی این گونه باشد و از تذکر کسی بدش بیاید و ناراحت شود، به فرموده ی قرآن ظالم ترین است. (خیلی از ماها درگیر این ظلم و تاریکی هستیم) و باید این آیات به اطلاع مردم برسد.
این دسته از ظلمت ها را هم خداوند می فرماید: من بیرون نمی آورم و اصلاً کاری ندارم، توی بنده خودت باید از این ظلمت ها بیرون بیایی.
خدا می فرماید: وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْرًا لأسْمَعَهُمْ ...(انفال، 23): پیغمبر! اگر خداوند از مردم رو راستی و صداقت می دید و می دید که آنها واقعاً نمی خواهند گناه کنند: لأسْمَعَهُمْ ، به گوششان می شنوانیم که این گناه است، این ندا شیطانی است، این ندا رحمانی است.
3- یک سری از ظلمت ها نه مثل مشخصه و شناخته شده است (گناهان کبیره و صغیره) و نه مثل اظلم ها، اینها یک سری ظلمت های شناخته نشده و مبهم هستند.
خداوند وقتی می بیند شما و من بنده از ظلمت های مشخص و اظلم خودمان را بیرون آورده ایم، مراقبت داشته ایم و تلاش می کنیم ؛ می فرماید آنها که از گناهان کبیره خود را بیرون می کشند و تلاش می کنند، ما آنها را می بینیم، ما هم آن گناهان ناشناخته را به ذهنشان القاء کرده و او را هوشیار می کنیم و به قلب و دلش می اندازیم تا او بتواند خودش را از آن گناهان و ظلمت ها بیرون بکشد.
بنابراین ظلمت هایی که در آیه آیة الکرسی گفته می شود، ظلمت های مبهمی است که خداوند به قلبت می اندازد و به تو می فهماند که این رفتار و گناه هم مثل گناه صغیره و کبیره است و نکن!
در حقیقت خداوند برای این افراد یَهْدِ قَلْبَهُ (تغابن، 11) دارد؛ به او الهام می کند، قلبش را به سمتی که بتواند درست عمل کند، هدایت می کند.
خدا می فرماید: وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْرًا لأسْمَعَهُمْ ...(انفال، 23): پیغمبر! اگر خداوند از مردم رو راستی و صداقت می دید و می دید که آنها واقعاً نمی خواهند گناه کنند: لأسْمَعَهُمْ، به گوششان می شنوانیم که این گناه است، این ندا شیطانی است، این ندا رحمانی است.
در آیه ای دیگر می فرماید: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ... (احزاب، 43): اوست کسى که با فرشتگان خود بر شما درود مى فرستد تا شما را از تاریکیها به سوى روشنایى برآورد.
لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ در حقیقت معنای صلوات فرستادن خدا و ملائکه بر انسان است؛ یعنی اینکه به قلبت الهام می کنم این ره که تو می روی برخلاف کعبه است، تو را به جهنم وا دار می کند؛ این بینش را من خدا در قلبت می گذارم.
می فرماید: من در قلب همه ی مردم نقطه ی نور و ظلمت را گذاشته ام- شما هم می توانید موسی شوید و هم می توانید فرعون شوید.
انسان های بد شخصیت فرعونیشان رشد و بالنده شده و شخصیت موسائیشان در زندان است و کسانی که خوب هستند شخصیت و نقطه ی سفید و نورانیشان بالنده شده است.
ظلمت هایی که در آیه آیة الکرسی گفته می شود، ظلمت های مبهمی است که خداوند به قلبت می اندازد و به تو می فهماند که این رفتار و گناه هم مثل گناه صغیره و کبیره است و نکن!
در حقیقت خداوند برای این افراد یَهْدِ قَلْبَهُ (تغابن، 11) دارد؛ به او الهام می کند، قلبش را به سمتی که بتواند درست عمل کند، هدایت می کند.
آیه ی بعد می فرماید: وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاوُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ: طاغوت و طاغوتیان؛ متولی تربیت این کافران، می آیند این کافران را از نور بیرون می آورند و به ظلمات سوق می دهند... این یعنی چه؟
شبکه های وهابی- داعشی ها و ... اول می آیند بررسی می کنند این انسان کافر و کسی که به آن ها ملحق شده ، در وجودش نوری، روشنایی نباشد که سرمایه گذاری آن ها را به فنا دهد. اگر این آدم بدی باشد ولی در وجودش یک عقیده ای دارد که مثلا باید به پدر و مادر احترام کرد (این یک نور است) اول می گوید باید این نور را از این فرد زدود چرا که این نور ممکن است کار دست آن ها بدهد و اهداف آن ها را خراب کند؛ بنابر این اول می آیند نورزدایی می کنند.
الان در گروه داعش هر کسی وارد می شود اول به او یک کُلت (اسلحه) می دهند و می گویند این 3 نفر را بکش. اگر این فرد از علت و چرایی کشتن آن آدم ها سوال کرد، معلوم می شود این فرد در وجودش نور دارد و به درد آن ها نمی خورد و برای آن هاخطرناک است یا او را می کشند یا بیرونش می کنند، اما اگر چشم بسته آن آدم ها را کشت می گویند این به درد ما می خورد.
برای فهم و رسیدن به کُنه آیه به این داستان های واقعی توجه کنید:
در گذشته در قم فردی از بچه های لات محله بود که همه از او حساب می بردند و او به کسی توجهی نداشت- آخر هفته ها با رفقا به تهران می آمد. یک بار از او پرسیدم: آقا آخر هفته برای چی به تهران می روی؟! او گفت: می رویم سینما (در قدیم سینما محل فساد بود)- به او گفتم خوب سینما که در شهر قم هم هست؟!
شرح و تفسیر آیه در پاسخی که او داد نهفته است؛آن مرد گفت: آنجا (قم) در پیشگاه چشم بی بی حضرت معصومه سلام الله علیها نمی شود خلاف کرد و جای خلاف رفت- ما می آییم تهران (دورتر) که خلافی هم می کنیم از چشم بی بی دور باشیم.
خوب این فرد یک نقطه نور دارد و اگر بتوان به او بفهمانیم که اگر بی بی معصومه 30 متری می بیند، در 300 کیلومتری هم می بیند و بعد بفهمانیم که اصلاً عالم محضر خداوند است- مقابل دوربین های مخفی عالم آفرینش هستیم، ما در دنیا خلوت نداریم.
بالآخره نقطه ی نور دست اصغرآقا را گرفت و روزهای آخر عمرش چشم برزخی اش باز شد؛ صورت برزخی مال و اموالش را می دید و همه را تقدیم دین اسلام کرد.
در فرزندانتان این گونه نور بکارید ... مثلا یه پولی به آن ها بدهید و بگویید این پول مال شما است ولی آن فرد محتاج را ببین چند وقت است غذا نخورده، مریض است، گرفتاری دارد و بذارید او خودش پولش را به فقیر بدهد و امثال این ها... نور بکارید تا به موقع این نورهای وجودی افراد کار خودش را می کند.
اینکه حضرت علی علیه السلام فرمودند : هیچ عملی را کوچک نینگارید، همان کارهای خوب و کوچکی است که در وجود آدمی نور کاشته می شود...
از آن طرف حر یزید ریاحی در شب عاشورا به امام حسین (علیه السلام) چه گفت: گفت من موظفم شما و اهل بیت را به ابن زیاد تحویل دهم. امام حسین (علیه السلام) در آنجا تلنگر زد: گفت مادرت به عزایت بنشیند، چرا راه ما را بستی؟! این را که حضرت فرمود رگ غیرت حُر بیرون زد. گفت: ای حسین، اگر غیر از تو کس دیگری نام مادر من را می برد، به مادرش بد می گفتم اما چه کنم که مادر تو عصمت زهرایی دارد، زبانم لال است. با گفتن این حرف حُر امام حسین (علیه السلام) یک تبسمی کرد و همین نور و ادب بالاخره او را نجات داد و عاقبت بخیرش کرد.
از آن طرف برویم سراغ ابلیس که به قول مولا امام علی (علیه السلام) 6000 هزار سال عبادت مقبوله داشت؛ ولی با همه این اوصاف نقطه فرعونی و سیاه وجودش، تکبر و خودبزرگ بینی اش را رشد و بالنده کرد و بعد از این همه عبادت، این نقطه ظلمانی اش رو می شود و می گوید: من با این قدمت چند هزارساله ی عبادتم به این تازه وارد باید سجده کنم؟!!
خاطره ای است که بنده این را از خواهر نواب صفوی هم تصدیقش را گرفته ام... نواب صفوی 7 سالش بود که در کوچه بازی می کرد.یکی از بچه ها توپ را می زند و شیشه همسایه می شکند. صاحب خانه عصبانی می آید و آن بچه ای داشت فرار می کرد را دنبال می کند.نواب می بیند که الان این بچه از ترس سکته می کند می آید جلو و می گوید من شیشه را شکستم. ان مرد سیلی محکمی به نواب می زند. در این بین پدر نواب می رسد و می بیند و می گوید چرا به بچه سیلی می زنی و صاحب خانه می گوید که او شیشه خانه ما را شکسته و خودش هم اقرار کرده است. پدر تعجب می کند و از نواب چند بار سوال می کند که چرا این کار را کردی و نواب سکوت می کند.دوباره پدر سوال می کند و نواب جواب می دهد که من نشکستم، آن پسر شکست و فرار کرد. دیدم اگر این آقا بخواهد پسر را تعقیب کند، پسر از ترس سکته می کند و من فداکاری کردم و گفتم من شکستم.
کار تربیت از این جا شروع می شود چه تربیت منفی و چه مثبت؛ باید آن خلاف هدفت را پاک کنی... طاغوت وقتی می خواهد کارش را به نتیجه برساند ابتدا نور زدایی می کند ... از آن طرف هم خداوند می فرماید: توی مربی، توی واعظ قبل از اینکه بخواهید تربیت کنید، اول از آن ها ظلمت زدایی کنید، تاریکی های وجودشان را پاک کنید ...
بله این بچه در وجودش نور دارد ... در فرزندانتان این گونه نور بکارید ... مثلا یه پولی به آن ها بدهید و بگویید این پول مال شما است ولی آن فرد محتاج را ببین چند وقت است غذا نخورده، مریض است، گرفتاری دارد و بذارید او خودش پولش را به فقیر بدهد و امثال این ها... نور بکارید تا به موقع این نورهای وجودی افراد کار خودش را می کند.
اینکه حضرت علی علیه السلام فرمودند : هیچ عملی را کوچک نینگارید، همان کارهای خوب و کوچکی است که در وجود آدمی نور کاشته می شود...
کار تربیت از این جا شروع می شود چه تربیت منفی و چه مثبت؛ باید آن خلاف هدفت را پاک کنی... طاغوت وقتی می خواهد کارش را به نتیجه برساند ابتدا نور زدایی می کند ... از آن طرف هم خداوند می فرماید: توی مربی، توی واعظ قبل از اینکه بخواهید تربیت کنید، اول از آن ها ظلمت زدایی کنید، تاریکی های وجودشان را پاک کنید ...
قرص استامینوفن از داروهای مسکن درد است که مصرف بیش از حد آن عارضه به دنبال دارد. از عوارض مصرف بیرویه استامینوفن یبوست ، سرگیجه و تهوع است.
یکی دیگر از عوارض جانبی بسیار نادر استامینوفن، ایجاد مشکلات خونی است.
در صورت عدم وجود هرگونه علامت مسمومیت از اورژانس تقاضای کمک کنید. درمان مسمومیت باید هرچه زودتر آغاز شود. در صورتی که درمان مصرف بیش از حد استامینوفن ظرف ۲۴ ساعت اول آغاز نشود، ممکن است نتوان از آسیب کبدی یا مرگ جلوگیری کرد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره