مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تفاوت خشم در زن و مرد: روش‌هایی برای مهار عصبانیت

برخی افراد خشمگین، خشم خود را بروز نمی‌دهند که این کار سبب آسیب جسمی و روانی به خود آن‌ها می‌شود و بعضی نیز خشم خود را نثار دیگران می‌کنند که به آن «پرخاشگری» می‌گویند و به رابطه فرد با دیگران آسیب می‌زند.

احساس خشم یک فرد ممکن است برای دیگران قابل مشاهده نباشد، اما رفتار پرخاشگرانه برای دیگران قابل مشاهده است.

انسان با شش هیجان طبیعی مانند خشم، ترس، شادمانی و لذت متولد می‌شود ولی کسانی که عصبانی می‌شوند حداقل ۲ مهارت را در خود ندارند: یکی حل مسئله و دیگری نحوۀ ابراز خشم به شیوه صحیح را.

احساس و هیجان خشم را نمی‌توان از بین برد اما برخی بطور سرشتی استعداد بیشتری برای زود یا زیاد عصبانی شدن دارند.


خشم، احساس اما پرخاشگری، رفتار است

پرخاشگری خشمی است که به عمل (ACT) تبدیل شده و می‌تواند انواع مختلف داشته باشد. پرخاشگری به دو صورت کلامی و غیر کلامی قابل مشاهده است. توهین کردن جزو پرخاشگری کلامی است در حالی که مواردی مانند حمله کردن، کتک زدن، تخریب و پرتاب کردن اشیا پرخاشگری غیر کلامی محسوب می‌شود.

بروز خشم و پرخاشگری در بین زنان و مردان متفاوت و معمولا بر اساس خصوصیات خانواده و فرد، افراد برای کنترل خشم خود یا دست به پرخاشگری زده و یا آن را مخفی کرده و خشم خود را فرو می‌خورند. زنان بیشتر دچار پرخاشگری‌های کلامی، فریاد زدن، غیبت کردن، تعلل کردن در انجام کار، قهر کردن، کنایه زدن (تکه پرانی)، زیر آب زدن و مردان بیشتر دچار پرخاشگری‌های فعال و فیزیکی مانند کتک زدن، پرتاب اشیا، خودزنی و..... می‌شوند. در حقیقت دو مدل ابراز خشم وجود دارد؛ می‌تواند به صورت گرم یعنی‌‌ همان رفتارهای پرخاشگرانه، کتک زدن و.. یا سرد مانند کینه جویی، غیبت.... ابراز شود.


طرز تلقی از رویداد‌ها ما را عصبانی می‌کند

رویداد‌ها و اتفاق‌ها بتنهایی باعث خشم نمی‌شوند و نمی‌توانند ما را عصبانی کنند بلکه یک نگاه یا یک برداشت ما را عصبانی، آشفته و ناراحت می‌کند. اگر محرک بیرونی باشد سبب می‌شود فرد یک برداشت خاص داشته و این برداشت موجب خشم او شود. در صورتی که می‌تواند این محرک سبب خشم فرد دیگری نشود.


خشم در محیط کار

محیط کار یکی از مکان‌های پر چالش است که وقتی فرد نمی‌تواند حق و حقوق خود را بگیرد یا حرفش را بزند رفتار پرخاشگرانه از خود بروز می‌دهد. رفتارهای پرخاشگرانه باعث افزایش تنش می‌شود و روی راندمان کار و کیفیت افراد تاثیر گذار است. هیجان و احساس خشم را نمی‌توانیم از بین ببریم اما می‌توان با کانالیزه کردن آن از آن بهره برد. برای مثال خشم در رقابت‌های شغلی لازم است اما به صورت سالم و رعایت قوانین (نباید رقیبش را خراب کند.....) باید تخلیه شود.


مراحل خشم

هیچ کس به طور ناگهانی و یکباره خشمگین نمی‌شود بلکه افراد خشمگین معمولاً سه مرحله را پیشت سر می‌گذارند: مرحله پیش از خشم، مرحله خشم و مرحله پس از خشم.
درواقع وقتی فردی دچار عصبانیت وخشم می‌شود، احساس برانگیختگی کرده و سپس اقدام به بروز آن می‌کند. در مرحله پیش از خشم افراد علائم و نشانه‌هایی مانند احساس گرما و داغ شدن، لرزش دست‌ها، احساس انرژی زیاد، سرخ شدن رنگ چهره، افزایش ضربان قلب و نبض را تجربه می‌کنند.
مرحله بیش از خشم، مرحلهٔ مهمی در کنترل خشم است. احساس برانگیختگی آغازگر مرحلهٔ پیش از خشم است که افراد می‌توانند با نوشیدن یک لیوان آب سرد، پیاده روی، صحبت کردن و انجام فعالیت‌های لذتبخش خشم خود را در همین مرحله کنترل کنند تا احساس برانگیختگی در این مرحله به بروز خشم منجر نشود.
وقتی اتفاقی افتاده و فرد یک برداشتی دارد و باعث برانگیخته شدن جسمی وی شده است در این حالت نمی‌تواند خود را کنترل کند و وارد فاز خشم می‌شود. در فاز خشم دیگر خشم قابل کنترل نیست. در مرحله پس ازبروز خشم یک حس پشیمانی، رضایت یا حتی ترس از تلافی بر آن مستولی می‌شود. اگر قرار است کنترلی صورت گیرد باید در مرحله پیش از بروز خشم صورت بگیرد.


شیوه سالم و ناسالم ابراز خشم

خشم می‌تواند به دوصورت سالم یا ناسالم ابراز شود.
فریاد زدن، توهین کردن، درگیری بدنی، شکستن اشیا، خودزنی، صدمه زدن به دیگری، مصرف سیگار..... همگی شیوه‌های ناسالم ابراز خشم هستند. فرد می‌تواند خشم خود را به صورت سالم و کلامی مطرح کند؛ یعنی احساسش را اینگونه بیان کند «من ازشما عصبانی هستم نه اینکه بگویید که تو من را عصبانی کردی».
یکی از سالم‌ترین روش‌هایی ابراز خشم بیان آن به شیوه‌ای قاطعانه است. این کار را با استفاده از جملات مثبت می‌توان انجام داد، به علاوه بیان خشم با جملاتی که با «تو» شروع می‌شوند نیز شیوهٔ مناسبی نیست. همچنین یکی از راه‌های سالم تخلیه خشم به صورت غیر کلامی می‌تواند راه رفتن، انجام یک فعالیت هنری (نقاشی)، ورزش و یا مشت زدن به کیسه بوکس باشد. همچنین تنفس عمیق و آرمیدگی (ریلکسیشن) نیز موثر است.

شاید بسیاری از افراد ندانند که خواب ناکافی شبانه یکی از دلایل بروز عصبانیت در آنهاست. هشت ساعت خواب شبانه می‌تواند در آرامش اعصاب نقش موثری داشته باشد، ورزش‌های سبک، یوگا و مدیتیشن هم مفید است.

از دو شکل درون ریزی خشم و بیرون ریزی خشم به صورت داد و فریاد و شکستن اشیا خودداری باید اجتناب کرد.


مدیریت خشم

آب خوردن، ترک موقعیت، صحبت کردن با دیگران می‌تواند برانگیختگی فرد را کم کند که اگر موفق شود فرد دیگر وارد مرحله فاز خشم نمی‌شود و رفتار پرخاشگرانه اتفاق نمی‌افتد.
برخی افراد به لحاظ سرشتی خیلی زود خشمگین می‌شوند، یعنی برخی از افراد به لحاظ سرشت حساسی که دارند زود و زیاد عصبانی می‌شوند و حتی دیر‌تر از حالت عصبانیت خارج می‌شوند. این افراد در برابر رویدادهای بیرونی سریع‌تر واکنش از خود نشان می‌دهند و آستانه تحمل آن‌ها به لحاظ سرشتی کمتر است.


قانون خروج از بحث

باید توجه داشته باشید که هدف از کنترل خشم، فروخوردن یا انکار آن نیست، بلکه هدف این است که یاد بگیرید آن را به شیوه‌ای مناسب ابراز کنید. اگر خشمگین هستید علاوه بر پیاده روی، ترک صحنه وصبر و تحمل می‌توانید از تکنیک خروج از بحث استفاده کنید: یعنی بحث را قطع کنید چون نه به هدف می‌رسید نه احترامتتان حفظ می‌شود.

توصیه می‌شود افراد علائم برانگیختگی بدن خود را بشناسند و سعی کنند محیط را ترک کنند.
به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین دلایل پرخاشگری ناآشنایی با مهارت‌های زندگی و کنترل خشم است که آموزش این مهارت‌ها که باید از کودکی توسط مربیان و والدین ارائه شود. علت اینکه عده زیادی از مردم در شرایط پراسترس به پرخاشگری و درگیری فیزیکی رو می‌آورند، به این دلیل است که مهارت کنترل خشم و بیان آن را به صورت کلامی ندارند. (دکتر شهربانو قهاری - روان‌شناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد)


ادامه مطلب ...

تقلب‌های کنکوری به خانم‌ها: ۸ تفاوت شخصیتی مردان

یکی از ویژگی‌های شحصیتی مردان، اقتدارطلبی آنان است. مردان از اول بچگی یاد می‌گیرند، رقابت‌طلب باشند تا موفق شوند. از طرف دیگر هورمون تستوسترون یا هورمون مردانه هم آنان را برای این رقابت‌جویی که گاهی به پرخاشگری تبدیل می‌شود، آماده می‌کند.


۱- نصیحت پذیر نبودن مردها

مردان به خاطر ویژگی اقتدارطلبی‌شان با هر چیزی که نشاندهنده این باشد که توانایی‌شان زیر سؤال رفته است، مقابله می‌کنند. یکی از چیزهایی که به نظر مردان نشان‌دهنده زیر سؤال رفتن اقتدار است، نصیحت‌کردن همسرانشان است. هدف مردها این نیست که شما را ناراحت کنند یا با حرفتان موافق نباشند، مسئله این است که لحن نصیحت‌گرانه شما باعث موضع گیری او شده است. کافی است لحنتان را جوری عوض کنید انگار که دارید در زمین او بازی می‌کنید.


۲- راه حل سریع مردها

وقتی برای مردها مشکلی را تعریف می‌کنید، بیشتر از هر چیزی در سرشان به فکر راه حل آن مشکل هستند. برای شما به عنوان یک زن احتمالاً از همه مهم‌تر این است که شوهرتان مشکل شما را بشنود و با شما همدردی کند اما برای آنان مهم این است که به عنوان کمک، راه حل مشکل شما را بگویند، ضمن اینکه پیدا کردن راه حل نشاندهنده توانایی آن‌هاست.
ارائه سریع راه حل اصلاً به معنای نادیده گرفتن حس شما و حوصله نداشتن برای شنیدن حرف‌های شما نیست. آنان فکر می‌کنند شما به این خاطر مشکلتان را تعریف کرده‌اید تا راه حلی پیدا کنید. گاهی سکوت مردها هم به همین معناست. سکوت می‌کنند چون راه حلی ندارند.


۳- خونسردی مردان

برخی زنان، مردان را متهم به بی‌عاطفگی می‌کنند. به اعتقاد روانشناسان وجه تمایز زنان و مردان این است که مردان می‌توانند جنبه‌های عاطفی و عقلانی یک موضوع را از هم جدا کنند اما برای زنان تقریباً همه چیز می‌تواند عاطفی باشد. به این معنا که زنان احساساتشان را در خیلی از چیزها دخیل می‌کنند اما آقایان می‌توانند خیلی مواقع احساساتشان را کنترل کنند.
به گفته عصب شناسان دلیل این قضیه این است که مرکز عاطفه در مردها فقط در نیمکره راست مغز است اما در زنان مراکز عاطفه در هر دو بخش چپ و راست مغز پراکنده هستند. مرکز صحبت کردن و تفکر منطقی سمت چپ مغز است برای همین تفکر منطقی زنان با عواطفشان در هم آمیخته است اما مردها می تواننند این دو را از هم جدا کنند. این تفاوت جنسیتی، در دعواهای بین زنان و مردان خیلی خوب خودش را نشان می‌دهد.
وقتی زنان وسط بحث با شوهرشان عصبانی می‌شوند یا گریه می‌کنند یا هر دو، معمولاً همزمان تعجب می‌کنند که چطور شوهرشان همچنان خونسرد ایستاده است و منطقی بحث را پیش می‌برد. در واقع مردان غیرعاطفی نیستند. گواه عاطفی بودن آن‌ها این همه دیوان شعری است که توسط مردها سروده شده. البته این بدان معنا نیست که مردها هرگز در بحث‌ها احساسی نمی‌شوند. آنان هر وقت احساس کنند قلمروشان زیر سؤال رفته است احساساتی و معمولاً عصبانی می‌شوند.


۴- سکوت مردان

مردها کم حرف‌تر از زن‌ها هستند. روانشناسان می گویند زنان روزانه 6 هزار تا 8 هزار لغت به کار می‌برند اما مردها یک سوم این تعداد کلمات را می‌گویند. دلیل این پدیده به گفته عصب شناسان این است که مرکز تکلم در مردها فقط در سمت چپ مغزشان واقع شده است اما مرکز تکلم در زنان هم در سمت راست و هم در سمت چپ مغز وجود دارد. البته روانشناسان تکاملی می‌گویند مردان در طول هزاران سال یاد گرفته‌اند کم حرف باشند چون باید ساکت کمین می‌کردند وگرنه شکار فرار می‌کرد و بقای خانواده به خطرمی‌افتاد.
زنان باید با همگروهی‌های خانم خودشان حرف می‌زدند و از بچه‌هایشان مراقبت می‌کردند. بقای آن‌ها به همین رابطه داشتن بر می‌گشت. مردها در طول رشد هم دیرتر زبان باز می‌کنند و مهارت‌های کلامی‌شان از زنان کمتر است.


۵- تیتروار حرف زدن مردها

حرف زدن زنان و مردان شکل‌های متفاوتی دارد. اگر صحبت کردن در مورد مسائل روزمره را به دو شیوه گزارش توصیفی وگزارش علمی تقسیم کنیم؛ زنان به شیوه توصیفی ومردان به شیوه علمی حرف می‌زنند. در واقع زنان بیشتر در مورد جزئیات صحبت می‌کنند اما حرف‌زدن مردان بیشتر منطقی و علمی است. آن‌ها آن چیزی که فکر می‌کنند گفتنش لازم است را می گویند. برای همین به نظر می‌رسد مردها فقط تیتر اتفاقات را می گویند و نه شرح آن‌ها را.
این اصلاً به این معنا نیست که شوهرتان نمی‌خواهد شما از اتفاقات روزمره خبردار شوید، یا شما را لایق دانستن آن‌ها نمی‌داند. مردها به طبیعت خودشان رفتار می‌کنند و شما نباید با دید زنانه خودتان حرف‌های آن‌ها را تفسیر کنید.


۶- صراحت مردان

زنان معمولاً غیرمستقیم حرف خودشان را می‌زنند و گلایه دارند چرا مردها حرف‌هایشان را نمی‌فهمند. مثلاً ممکن است شما به همسرتان بگویید چایی نمی‌خوری و منظورتان این باشد که باید با هم چایی بخوریم اما مردها معمولاً به درون خودشان مراجعه می‌کنند و اگر چایی میل نداشته باشند با صراحت این را می گویند. این صراحت نشانه بی‌ادبی یا بی‌توجهی همسرتان نسبت به شما نیست او فقط طبق طبیعت مردانه‌اش به شما گوش می‌دهد.


۷- دستور دادن مردان

مردها از بچگی به امری حرف زدن عادت می‌کنند و دخترها به پیشنهادی حرف زدن. پسرها در بازی‌هایشان می‌گویند: «توپ را بنداز برای من» اما دخترها می گویند: «می‌یاین با هم خاله‌بازی کنیم؟» هم دخترها و هم پسرها به خاطر شیوه خاص حرف زدن خودشان تشویق می‌شوند و این نوع حرف زدن در آن‌ها نهادینه می‌شود.
اگر مردی از جمله‌های امری زیادی استفاده می‌کند به این معنا نیست که صبح تا شب دستور می‌دهد و قصدش ریاسَت کردن است، بل‌که فقط دارد طبق طبیعت مردانه‌اش رفتار می‌کند.


۸- کج بودن دوزاری مردان!

زنان راحت‌تر می‌توانند ذهن دیگران را بخوانند. مردان در این مورد خیلی ضعیف تر عمل می‌کنند. آنان کمتر از زنان از روی چهره به قصد یا احساس پشت آن پی می‌برند. شما به عنوان یک زن احتمالاً از این ناتوانی مردها خیلی شاکی هستید و آن را به پای بی توجهی می‌گذارید اما واقعاً این شم زنانه شما را ندارند و بهتر است احساساتتان را به زبان بیاورید تا آن‌ها متوجه شوند. (بی‌نیاز - کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی/ سپیده دانایی)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

تقلب‌های کنکوری به خانم‌ها: ۸ تفاوت شخصیتی مردان

یکی از ویژگی‌های شحصیتی مردان، اقتدارطلبی آنان است. مردان از اول بچگی یاد می‌گیرند، رقابت‌طلب باشند تا موفق شوند. از طرف دیگر هورمون تستوسترون یا هورمون مردانه هم آنان را برای این رقابت‌جویی که گاهی به پرخاشگری تبدیل می‌شود، آماده می‌کند.


۱- نصیحت پذیر نبودن مردها

مردان به خاطر ویژگی اقتدارطلبی‌شان با هر چیزی که نشاندهنده این باشد که توانایی‌شان زیر سؤال رفته است، مقابله می‌کنند. یکی از چیزهایی که به نظر مردان نشان‌دهنده زیر سؤال رفتن اقتدار است، نصیحت‌کردن همسرانشان است. هدف مردها این نیست که شما را ناراحت کنند یا با حرفتان موافق نباشند، مسئله این است که لحن نصیحت‌گرانه شما باعث موضع گیری او شده است. کافی است لحنتان را جوری عوض کنید انگار که دارید در زمین او بازی می‌کنید.


۲- راه حل سریع مردها

وقتی برای مردها مشکلی را تعریف می‌کنید، بیشتر از هر چیزی در سرشان به فکر راه حل آن مشکل هستند. برای شما به عنوان یک زن احتمالاً از همه مهم‌تر این است که شوهرتان مشکل شما را بشنود و با شما همدردی کند اما برای آنان مهم این است که به عنوان کمک، راه حل مشکل شما را بگویند، ضمن اینکه پیدا کردن راه حل نشاندهنده توانایی آن‌هاست.
ارائه سریع راه حل اصلاً به معنای نادیده گرفتن حس شما و حوصله نداشتن برای شنیدن حرف‌های شما نیست. آنان فکر می‌کنند شما به این خاطر مشکلتان را تعریف کرده‌اید تا راه حلی پیدا کنید. گاهی سکوت مردها هم به همین معناست. سکوت می‌کنند چون راه حلی ندارند.


۳- خونسردی مردان

برخی زنان، مردان را متهم به بی‌عاطفگی می‌کنند. به اعتقاد روانشناسان وجه تمایز زنان و مردان این است که مردان می‌توانند جنبه‌های عاطفی و عقلانی یک موضوع را از هم جدا کنند اما برای زنان تقریباً همه چیز می‌تواند عاطفی باشد. به این معنا که زنان احساساتشان را در خیلی از چیزها دخیل می‌کنند اما آقایان می‌توانند خیلی مواقع احساساتشان را کنترل کنند.
به گفته عصب شناسان دلیل این قضیه این است که مرکز عاطفه در مردها فقط در نیمکره راست مغز است اما در زنان مراکز عاطفه در هر دو بخش چپ و راست مغز پراکنده هستند. مرکز صحبت کردن و تفکر منطقی سمت چپ مغز است برای همین تفکر منطقی زنان با عواطفشان در هم آمیخته است اما مردها می تواننند این دو را از هم جدا کنند. این تفاوت جنسیتی، در دعواهای بین زنان و مردان خیلی خوب خودش را نشان می‌دهد.
وقتی زنان وسط بحث با شوهرشان عصبانی می‌شوند یا گریه می‌کنند یا هر دو، معمولاً همزمان تعجب می‌کنند که چطور شوهرشان همچنان خونسرد ایستاده است و منطقی بحث را پیش می‌برد. در واقع مردان غیرعاطفی نیستند. گواه عاطفی بودن آن‌ها این همه دیوان شعری است که توسط مردها سروده شده. البته این بدان معنا نیست که مردها هرگز در بحث‌ها احساسی نمی‌شوند. آنان هر وقت احساس کنند قلمروشان زیر سؤال رفته است احساساتی و معمولاً عصبانی می‌شوند.


۴- سکوت مردان

مردها کم حرف‌تر از زن‌ها هستند. روانشناسان می گویند زنان روزانه 6 هزار تا 8 هزار لغت به کار می‌برند اما مردها یک سوم این تعداد کلمات را می‌گویند. دلیل این پدیده به گفته عصب شناسان این است که مرکز تکلم در مردها فقط در سمت چپ مغزشان واقع شده است اما مرکز تکلم در زنان هم در سمت راست و هم در سمت چپ مغز وجود دارد. البته روانشناسان تکاملی می‌گویند مردان در طول هزاران سال یاد گرفته‌اند کم حرف باشند چون باید ساکت کمین می‌کردند وگرنه شکار فرار می‌کرد و بقای خانواده به خطرمی‌افتاد.
زنان باید با همگروهی‌های خانم خودشان حرف می‌زدند و از بچه‌هایشان مراقبت می‌کردند. بقای آن‌ها به همین رابطه داشتن بر می‌گشت. مردها در طول رشد هم دیرتر زبان باز می‌کنند و مهارت‌های کلامی‌شان از زنان کمتر است.


۵- تیتروار حرف زدن مردها

حرف زدن زنان و مردان شکل‌های متفاوتی دارد. اگر صحبت کردن در مورد مسائل روزمره را به دو شیوه گزارش توصیفی وگزارش علمی تقسیم کنیم؛ زنان به شیوه توصیفی ومردان به شیوه علمی حرف می‌زنند. در واقع زنان بیشتر در مورد جزئیات صحبت می‌کنند اما حرف‌زدن مردان بیشتر منطقی و علمی است. آن‌ها آن چیزی که فکر می‌کنند گفتنش لازم است را می گویند. برای همین به نظر می‌رسد مردها فقط تیتر اتفاقات را می گویند و نه شرح آن‌ها را.
این اصلاً به این معنا نیست که شوهرتان نمی‌خواهد شما از اتفاقات روزمره خبردار شوید، یا شما را لایق دانستن آن‌ها نمی‌داند. مردها به طبیعت خودشان رفتار می‌کنند و شما نباید با دید زنانه خودتان حرف‌های آن‌ها را تفسیر کنید.


۶- صراحت مردان

زنان معمولاً غیرمستقیم حرف خودشان را می‌زنند و گلایه دارند چرا مردها حرف‌هایشان را نمی‌فهمند. مثلاً ممکن است شما به همسرتان بگویید چایی نمی‌خوری و منظورتان این باشد که باید با هم چایی بخوریم اما مردها معمولاً به درون خودشان مراجعه می‌کنند و اگر چایی میل نداشته باشند با صراحت این را می گویند. این صراحت نشانه بی‌ادبی یا بی‌توجهی همسرتان نسبت به شما نیست او فقط طبق طبیعت مردانه‌اش به شما گوش می‌دهد.


۷- دستور دادن مردان

مردها از بچگی به امری حرف زدن عادت می‌کنند و دخترها به پیشنهادی حرف زدن. پسرها در بازی‌هایشان می‌گویند: «توپ را بنداز برای من» اما دخترها می گویند: «می‌یاین با هم خاله‌بازی کنیم؟» هم دخترها و هم پسرها به خاطر شیوه خاص حرف زدن خودشان تشویق می‌شوند و این نوع حرف زدن در آن‌ها نهادینه می‌شود.
اگر مردی از جمله‌های امری زیادی استفاده می‌کند به این معنا نیست که صبح تا شب دستور می‌دهد و قصدش ریاسَت کردن است، بل‌که فقط دارد طبق طبیعت مردانه‌اش رفتار می‌کند.


۸- کج بودن دوزاری مردان!

زنان راحت‌تر می‌توانند ذهن دیگران را بخوانند. مردان در این مورد خیلی ضعیف تر عمل می‌کنند. آنان کمتر از زنان از روی چهره به قصد یا احساس پشت آن پی می‌برند. شما به عنوان یک زن احتمالاً از این ناتوانی مردها خیلی شاکی هستید و آن را به پای بی توجهی می‌گذارید اما واقعاً این شم زنانه شما را ندارند و بهتر است احساساتتان را به زبان بیاورید تا آن‌ها متوجه شوند. (بی‌نیاز - کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی/ سپیده دانایی)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

تفاوت زنان و مردان در دوستی

دوستی آقایان مانند خانم‌ها احساسی نیست. وقتی آنها دورهم جمع می‌شوند بیشتر تمایل دارند به ماجراجویی‌های لذتبخش، از دوچرخه‌سواری گرفته تا قایقرانی و کوهنوردی بپردازند. آنها هرگز مانند زنان دور هم نمی‌نشینند تا عمیق‌ترین احساساتشان را در میان بگذارند.

دوستی‌های مردانه این گونه است. اگر بخواهند مانند زن‌ها عمل کنند، حتما مرتکب اشتباهی می‌شوند. مردها معمولا در دوستی‌هایشان مشکلات احساسی‌شان را به میان نمی‌آورند و درباره آنها سکوت می‌کنند و البته با این کار، از حمایت دوستانشان هم محروم می‌شوند.

رودررو یا شانه‌به‌شانه

بنا به گفته محققان، دوستی خانم‌ها رودررو است. آنها با هم صحبت می‌کنند گریه می‌کنند و رازهایشان را در میان می‌گذارند، اما دوستی آقایان شانه به شانه است و وقتی کنار هم هستند، بیشتر به بازی می‌پردازند.

زنان سریع و بی‌دردسر با هم دوست و صمیمی می‌شوند در حالی که این کار برای آقایان بسیار سخت است. آنها اگر سال‌های سال هم دوست باشند، ممکن است کوچک‌ترین اطلاعی از وضع خانوادگی همدیگر نداشته باشند، زیرا بندرت درباره مسائل زندگی‌شان حرف می‌زنند. مرد‌ها وقتی درباره مسائلی با یکدیگر صحبت می‌کنند، درباره چگونگی انجام دادن آنها حرف می‌زنند، نه احساسی که نسبت به آنها دارند.

یکی از محققان که درباره دوستی‌های خانم‌ها و آقایان سال‌ها به تحقیق و بررسی پرداخته، به این نتیجه رسیده است که مردها به طور کلی در برابر ایجاد روابط صمیمی با دیگران ـ همسر یا رفقایشان ـ مقاومت می‌کنند.

دوستی در دهه‌های مختلف زندگی

مطالعات نشان داده است، زن‌ها اواخر دهه 20 و 30 سالگی بسیار کمتر در تماس با دوستان قدیمی هستند. در این سال‌ها سرگرم یافتن حرفه، تشکیل خانواده و بزرگ کردن فرزندان هستند و آنقدر سرشان شلوغ است که فرصتی ندارند با دوستان وقت بگذارند. مساله پول هم در میان است.

اما آنها حول و حوش 40 سالگی شروع به ارتباط برقرار کردن با دوستان می‌کنند. در گذشته روان‌شناسان تصور می‌کردند دلیل آن، نیاز نداشتن فرزندان به آنهاست اما اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که آنها با متمرکز شدن روی دوستان، خود را برای فصلی دیگر از زندگی آماده می‌کنند. آنها به سمت دوستان خود می‌روند تا راهنمایی و همدلی به دست آورند.

بنا به گفته محققان دوستی خانم‌ها رودررو است. آنها با هم صحبت می‌کنند گریه می‌کنند و رازهایشان را در میان می‌گذارند، اما دوستی آقایان شانه به شانه است و وقتی کنار هم هستند بیشتر به بازی می‌پردازند

البته زنان در دوستی‌هایی که در دهه‌های مختلف زندگی دارند، متفاوت عمل می‌کنند. آنها در 20 تا 30 سالگی بیشتر از شغل، دانشگاه و برنامه‌های آینده و این که واقعا من که هستم، صحبت می‌کنند و بیشتر به جستجو و کشف می‌پردازند. 30سالگی نیز عمدتا درباره مشکلات کاری خرید خانه، ازدواج و تشکیل خانواده و از این دست مسائل صحبت می‌‌کنند. در دوران 40 سالگی، بیشتر به دنبال ارزش‌هایشان هستند و این که از زندگی چه می‌خواهند؛ آیا می‌توانند شغلشان را عوض کنند یا به دانشگاه برگردند و ادامه تحصیل دهند یا اصلا کسب و کاری را خودشان راه بیندازند و با دوستان خود در باره این موضوعات صحبت می‌کنند. دوران 50 و 60 سالگی به بعد دنبال لذت بردن از زندگی هستند و برای سفر برنامه‌ریزی می‌کنند و در این مواقع وجود دوستان برای آنها بسیار اهمیت دارد و در ضمن هر چقدر سنشان بالاتر می‌رود، از آنجا که ممکن است همسرشان را از دست داده باشند و نمی‌خواهند تنها بمانند، برای دوستی بیش از گذشته ارزش قائل هستند. همچنین به کسی نیاز دارند تا نگرانی مربوط به سن و مشکلات جسمانی را مطرح و بازخوردی مناسب دریافت کنند.

دوستی زنگارگرفته

آقایان تا حدود 30 سالگی به سمت دوستان تمایل نشان می‌دهند و این تمایل در آنها با بالا رفتن سن و رسیدن به 40 سالگی کمرنگ می‌شود که این مساله چند دلیل دارد: اول این که ممکن است جابه‌‌جا شوند و از منطقه‌ای به منطقه دیگر نقل‌‌مکان کنند و چندان به هم دسترسی نداشته باشند. دوم این که تفاوت شغلی، آنها را از هم دور می‌کند. در هر حال، مطالعات اخیر نشان داده است، دوستی‌های اواخر 40 سالگی مردها به چیزی تبدیل می‌شود که می‌توان آن را زنگار گرفته نامید. آنها دیگر تمایلی ندارند، زود یکدیگر را ببینند. امروزه هم که اینترنت کارشان را آسان‌تر کرده و به ارسال ایمیل بسنده می‌کنند.

فراموش کردن مشکلات کنار دوستان

روزی زنی برای یکی از روان‌شناسان که مشغول تحقیق در زمینه تفاوت‌های رفتاری زن و مرد در دوستی بود، نامه‌ای نوشت و گفت، او بدون هیچ مشکلی و خیلی راحت احساساتش را با دوستانش در میان می‌گذارد، اما شوهرش کاملا برعکس اوست. یک‌بار شوهرش همراه چند تا از دوستانش که هر یک مشکلی حاد داشتند، به مسافرت چند روزه ماهیگیری رفتند. در راه حتی یک کلمه از مشکلات به زبان نیاورده بودند و برای این زن جای سوال بود که پس آنها این یک هفته درباره چه چیزی صحبت می‌کردند. او به شوهرش گفته بود، دو زن غریبه در سرویس بهداشتی عمومی فقط در مدت 5 دقیقه، اطلاعات بسیار بیشتری به هم می‌دهند تا شما مرد‌ها که یک هفته کنار هم بودید.

دوستی مردانه

بررسی‌ها نشان می‌دهد، مردها بیشتر اوقات مسائل احساسی‌شان را با همسر مادر و خواهران در میان می‌گذارند. آنها معتقدند، دوستان مذکرشان چندان کمک نمی‌کنند و همچنین دوست ندارند در نظر آنها احساساتی به نظر آیند و دیگر این که ترجیح می‌دهند، وقتی کنار دوستان هستند‌ مشکلات را به دست فراموشی بسپارند. مردها هرگز از ناامنی زندگی‌شان با یکدیگر صحبت نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند با همسران حرف بزنند. با این حال به دیدن یکدیگر علاقه نشان می‌دهند و از بودن در کنار هم لذت می‌برند.

مردها برای نشان دادن احساسات، روشی آرام‌تر وکنترل شده دارند. مثلا حتی اگر به بدترین بیماری مانند سرطان مبتلا شده باشند یا یکی از دوستانشان این بیماری را داشته باشد، وقتی دورهم جمع می‌شوند، به جای صحبت درباره بیماری سر به سر یکدیگر می‌گذارند و با هم شوخی و بازی می‌کنند و از خاطرات گذشته حرف می‌زنند. مردها می‌دانند که همه در زندگی سختی‌های بسیاری دارند و به هم می‌گویند: «خیلی سخت است، اما بهتر است الان بیسبال بازی کنیم.»

منبع: http:‌‌‌/‌‌‌‌‌‌/‌‌‌www.wsj.com‌‌‌

مترجم: نادیا زکالوند

جام‌جم


ادامه مطلب ...

تفاوت درد خوب و درد بد در ورزش را بشناسید

به گزارش جام جم سرا به نقل از ایسنا ، در صورتی که بخواهید به صورت موثر ورزش کنید و فایده کافی را از فعالیت ورزشی خود ببرید باید تفاوت بین درد خوب و درد بد بعد از ورزش را بدانید.

تشخیص درد خوب از درد بد باعث کمتر شدن آسیب‌های ناشی از ورزش می‌شود. در صورتی که بعد از مدتی ورزش کنید ممکن است که دچار سوزش در عضلات شوید که این درد طبیعی است، اما در صورتی که دراز و نشست بروید و کمر شما درد بگیرد باید فرم ورزش را تصحیح کنید تا نتیجه‌ خوبی در ناحیه شکم بگیرید. به صورت کلی سوزش عضلاتی که کمتر از 48 ساعت بهبود می‌یابند خوب است و مشکل ندارد.

دسته بندی دردهای بد:

دردی که شدید باشد و تنها در یک ناحیه خاص از بدن حس شود احتمال دارد بد باشد.

1. پارگی عضلات

در صورتی که در حین ورزش ناگهان احساس انقباض شدید در یک عضله داشته باشید احتمال پارگی عضله وجود دارد. در این حالت استراحت کنید تا زمانی که عضله ترمیم شود. در صورتی که درد بیشتر از دو هفته‌ به طول بیانجامد احتمال پارگی عضلات وجود دارد. در این حالت به پزشک مراجعه کنید.

2. درد مفاصل

در صورتی که درد ناگهانی در کمر یا زانو احساس کردید احتمال آسیب‌دیدگی‌ مفصل وجود دارد. بهتر است در این حالت ورزش را متوقف کنید. سوزش در مفاصل نیز می‌تواند نشان دهنده این باشد که عضلات به خوبی فشار را جذب نمی‌کنند و فشار به مفاصل وارد می‌شود.

3. دردی که افزایش می یابد

دردی که به تدریج افزایش می یابد خطرناک است. بهتر است در این حالت ورزش را متوقف کنید و به پزشک مراجعه کنید.

برای جلوگیری از این گونه آسیب‌ها بهتر است قبل از ورزش بدن را گرم کنید.


ادامه مطلب ...

تفاوت سرماخوردگی و آنفلوآنزا چیست؟

به گزارش جام جم آنلاین ، سرماخوردگی به صورت تدریجی پدیدار می‌شود و شایع‌ترین علامت آن آبریزش بینی، عطسه و گرفتگی بینی است؛ اما آنفلوآنزا به صورت ناگهانی بروز می‌کند و بارزترین نشانه‌های آن تب بالای 38 درجه، سردرد، درد عضلانی، عرق، آبریزش بینی، گلودرد و سرفه است که مدت زمان بیشتری طول می‌کشد تا سرفه‌ از بین برود.

همچنین سرماخوردگی علائمی مثل تب و کوفتگی ندارد، اما این دو نشانه در آنفلوآنزا بعلاوه خلط به صورت بارز وجود دارد.

البته دوران نهفتگی بیماری در آنفلوآنزا نسبت به سرماخوردگی بسیار کوتاه است، اما در افراد سالمند و کسانی‌که دچار بیماری زمینه‌ای هستند عوارض بیماری آنفلوآنزا شدیدتر است و گاهی مرگ و میر نیز در پی دارد.

البته هر دو بیماری از طریق ترشحات تنفسی (سرفه و عطسه) منتقل می‌شود. رعایت بهداشت فردی و عمومی، اجتناب از حضور در تجمعات در فصل بیماری از راه‌های پیشگیری از ابتلا به هر دو بیماری است.


ادامه مطلب ...

تفاوت تمایل جنسی در زن ها و مردها


* مردها به رابطه جنسی بیشتر فکر می کنند

در تحقیقات مشخص شده که اکثر مردهای زیر 60 سال، حداقل روزی یکبار به رابطه جنسی فکر می کنند.

اما فقط یک چهارم زن ها گفته اند که به این موضوع زیاد فکر می کنند.

این خیالبافی ها با بالا رفتن سن مردها و زن ها، کمتر می شود اما باز هم مردها دوبرابر زن ها در این مورد خیالبافی می کنند.


* مردها در ایجاد رابطه جنسی مشتاق تر هستند

مردها هنگام شروع یک رابطه، یا زمانی که در یک رابطه هستند، همیشه بیش از زن ها خواهان رابطه جنسی هستند.

البته همین اشتیاق گاهی اوقات باعث می شود، گرفتار رفتارهای جنسی پرخطر و با شرکای جنسی مختلف شوند.

همچنین خودارضائی در مردها بسیار بیشتر از زن هاست.

* تمایل جنسی زن ها بیشتر تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی است

محققان به بررسی طرز تفکر و تمایل زن ها به رابطه جنسی پرداختند و متوجه شدند که تمایل جنسی زن ها، بیش از مردها تحت تاثیر محیط زندگی شان قرار می گیرد.

همچنین تفکر آنها بیش از مردها به مرور زمان تغییر می کند.

همچنین زن ها معمولا بیش از مردها گرایش های مذهبی دارند و مذهب روی رفتار جنسی شان تاثیر مستقیم داشته و آنها را خوددارتر از مردها می کند.

اما بین رابطه جنسی و گرایش های مذهبی در مردها چندان رابطه معناداری دیده نمی شود.

درضمن زن ها در خصوص مسائل جنسی تحت تاثیر افکار دوستان خود قرار می گیرند.

در توضیح اینکه چرا زن ها در خصوص مسائل جنسی بیش از مردها، تحت تاثیر محیط زیست خود هستند، فرضیه هایی وجود دارد.

برخی معتقدند مردها در جامعه بیش از زن ها قدرت دارند، یا توقعات شان از رابطه جنسی با زن ها متفاوت است.

اما دکتر لومان، محققی که در این زمینه تحقیق می کند، این موضوع را به مسائل زیست جامعه شناسی، مربوط می داند.

او می گوید،" مردها در تلاش هستند به هر ترتیبی که شده مواد ژنتیکی خود را به نسل بعد منتقل کنند.

اما از آنجایی که زن ها باردار شده و باید از کودکی مراقبت نمایند، در انتخاب شریک جنسی خود بسیار دقت می کنند و البته سعی می کنند مردی را که از منابع بیشتری برخوردار است، انتخاب کنند تا بتوانند از کودک شان به خوبی حمایت کنند.

* زن ها برای رسیدن به رضایت جنسی کمتر از مردها، راهی مستقیم انتخاب می کنند

زن ها برای برقرار کردن رابطه جنسی، ابتدا باید حرف های عاشقانه بشنوند و وقتی وارد داستانی کاملا رومانتیک شدند، به برقراری رابطه جنسی متمایل می شوند.

تمایل جنسی زن ها بسیار درونی و احساسی است. در واقع زن ها اول دوست دارند بشنوند و ارتباط احساسی برقرار کنند و بعد رابطه جنسی داشته باشند.

اما برای مردها، خود رابطه جنسی، نوعی ارتباط است و با این زبان به همسران شان، ابراز عشق و علاقه و صمیمیت می کنند.

مردها هنگام برقراری رابطه جنسی، بسیار زودتر از زن ها، به رضایت می رسند اما زن ها تقریبا به زمانی دو برابر از مردها نیاز دارند.

البته گاهی مواقع هم پیش می آید که هرگز به این رضایت دست نمی یابند.


* داروهای افزایش تمایل جنسی در زن ها و مردها بسیار متفاوت عمل می کنند

بررسی ها نشان داده است که داروهای افزایش تمایل جنسی در زن ها به اندازه مردها موثر نیستند.

از آنجایی که تمایل جنسی مردها نسبت به زن ها، مستقیم تر بوده و به بیولوژی، بیشتر مرتبط است، آنها برای مشکلات جنسی خود می توانند از دارو کمک بگیرند. اما در زن ها اینگونه نیست.

بنابراین پزشکان برای درمان مشکلات جنسی زن ها، از دارو بسیار کم استفاده می کنند.


ادامه مطلب ...

تفاوت ازدواج و باروری باسوادان و کم‌سوادان

به گزارش ایسنا، حسن عینی زیناب در همایش تبیین سیاست های کلی جمعیت مبتنی بر سلامت مادر و کودک در رفسنجان اظهار کرد: اگر برای جمعیت می خواهیم برنامه ریزی داشته باشیم باید هر سه متغیر باروری، مرگ و میر و مهاجرت را در نظر داشته باشیم.

وی افزود: در طول سالهای گذشته جمعیت جهان روند رشد کندی را داشته ولی از 1950 به بعد رشد جمعیت شتاب بیشتری به خود گرفته است، از 1750 به بعد روند مرگ و میرها کاهش و روند تدریجی جمعیت آغاز می شود، انقلاب صنعتی و پیشرفت های پزشکی مرگ و میرها را کنترل می کند.

وی بیان کرد: در کشور ما در 50 سال پیش متوسط طول عمر حدود 35 سال بود که الان به 73 سال رسیده است که تغییرات در مرگ و میر و امید به زندگی را داشته ایم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی خاطرنشان کرد: محتمل ترین گزینه درباره جمعیت کشور این است که روند افزایشی را تا سال 2045 داشته باشیم و در سال 2045 جمعیت به حدود 94 میلیون نفر برسد و بعد از آن روند کاهشی را تجربه کنیم و به 70 میلیون در پایان قرن بیست و یکم برسیم این گزینه ها در صورتی است که ما روندهای گذشته را ادامه دهیم.

عینی زیناب عنوان کرد: البته می‌توان با برنامه ریزی و سیاست‌گذاری، خطوط جمعیتی بالاتر را تجربه کنیم یعنی جایی که کاهش جمعیت در آن نباشد یا البته شرایط بدتر باشد و کاهش جمعیت را شدیدتر ببینیم و به حدود 40 میلیون نفر نیز برسیم.

این جمعیت شناس روند امید به زندگی در فاصله 1950 تا 2015 را مطلوب دانست و گفت: نوزاد پسری که در 1950 به دنیا می آمد انتظار می رفت حدود 41 سال عمر کند ولی این عدد اکنون به 74 سال رسیده و اگر وضعیت موجود ادامه پیدا کند تا پایان قرن بیست و یکم به حدود 86 سال خواهیم رسید. نوزاد دختری نیز که در 1950 به دنیا می آمد انتظار می رفت حدود 38 سال عمر کند که این عدد اکنون به 76 سال رسیده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه با کاهش وضعیت باروری مواجه هستیم، به انجام مطالعه ای در فاصله سالهای 85 تا 89 اشاره داشت و افزود: بر اساس این مطالعه کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند میزان باروری آنها 1.3 درصد است، احتمال ازدواج تا 40 سالگی برای این افراد 78 درصد است، کسانی که ازدواج می کنند 88 درصد شانس دارند که فرزند اول را بدنیا بیاورند، و کسانی که فرزند اول را بدنیا می آورند 68 درصد شانس دارند فرزند دوم را بدنیا بیاورند.

وی ادامه داد: در کسانی که تحصیلات پایین دارند، میزان باروری کل آنها 2.2 درصد است، 95 درصد تا 45 سالگی ازدواج می کنند، 92 درصد از کسانی که ازدواج کرده اند فرزند اول دارند، 84 درصد از کسانی که فرزند اول دارند فرزند دوم را بدنیا می آورند.

عینی یادآور شد: در این مطالعه، میزان باروری زنان شاغل 1.1 درصد است که خیلی کمتر از متوسط کشوری است، 74 درصد شانس ازدواج تا 40 سالگی را دارند، کسانی که ازدواج می کنند 74 درصد شانس دارند فرزند اول را بدنیا بیاورند و 65 درصد از کسانی که فرزند اول را دارند شانس فرزند دوم را دارند.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران اضافه کرد: هرم سنی جمعیت کشور در بهترین وضعیت است به نحوی که اکثر جمعیت ما دهه شصتی هستند که در نیروی کار هستند که باعث رشد وشکوفایی کشور می‌شوند.


ادامه مطلب ...

تفاوت درد آپاندیس با سایر دردها چیست؟

به گزارش جام جم آنلاین، درد در وسط شکم است و گاهی کم و زیاد می‌شود.

در این مرحله بیمار بی‌اشتهاست، ولی می‌تواند کارهایش را انجام دهد. پس از چند ساعت درد شدیدتر می‌شود و بتدریج بیشترین شدت درد در قسمت پایینی و راست شکم احساس خواهد شد.

در این مرحله تهوع ایجاد می‌شود، ولی استفراغ چندانی وجود ندارد.

گرچه آپاندیسیت در همه سنین شایع است، ولی در نوجوانی بیشترین شیوع را دارد و از هر هزار نوجوان دو نفر را در سال مبتلا می‌کند.

بیماری که درد در قسمت پایینی و راست شکم دارد، ولی چند روز متوالی این درد را داشته است، به احتمال زیاد مبتلا به آپاندیسیت نیست، زیرا آپاندیسیت مدت کوتاهی ـ حداکثر 48 ساعت ـ به طول می‌انجامد و اگر جراحی نشود، سیر بدی پیدا می‌کند.

تب ملایمی در سیر بیماری ایجاد می‌شود، ولی تب شدید که بیشتر از 5/38 درجه باشد، می‌تواند نشانه یک بیماری عفونی مثل آبسه‌ شکمی باشد.


ادامه مطلب ...

تفاوت افسردگی و غمگینی چیست؟ فرق افسردگی بالینی و غم و اندوه کدام است؟

بسیاری از ما امکان دارد که در فصول سردتر سال همانند زمستان در معرض نوعی ناراحتی و اندوه قرار گیریم که از آن به «افسردگی های فصلی» یاد می شود. اما اینکه بتوانیم تفاوت های چنین حالت روحی را از افسردگی بالینی تشخیص دهیم اهمیت دارد چرا که در بسیاری از موارد با هم اشتباه گرفته می شوند و همین امر روند درمان را به تاخیر می اندازد.

اگر صبح از خواب برخاستید و دلایل کمی برای لبخند زدن داشتید، پرواضح است که وضعیت روحی خوبی ندارید. اما آیا این حالت نوعی افسردگی بالینی تلقی می شود؟

فرق افسردگی بالینی و غم و اندوهفرق افسردگی بالینی و غم و اندوه

افسردگی و ناراحتی (غم و اندوه) در بسیاری از موارد با هم اشتباه گرفته می شوند اما تفاوت های فاحشی میان آنها وجود دارد.

دکتر «ریوان پاروِز» در این مورد توضیح می دهد: “تاثیرات نارحتی هایی که روزانه در افراد به وجود می آید، شروع خوبی برای آگاهی آنها از درک مفهوم افسردگی و تاثیرات آن بر زندگی است.” وی ادامه می دهد: “اگرچه بر خلاف احساس ناراحتی، افسردگی امری پایدارتر بوده و ناتوانایی را نیز در فرد به وجود می آورد، اما احساس غم و اندوه هم چیزی نیست که بتوان به راحتی هم از آن گذشت.”

افسردگی پدیده ای است که بر اساس داده های انجمن روانپزشکان آمریکا، از هر ۱۵ بزرگسال در سال یک نفر به آن مبتلا می شوند. دکتر «دنیل کِی. هال فلاوین» از کلینیک مایو در این باره می گوید: “افسردگی با آن حالتی که در از دست دادن کسانی که دوست شان داریم تجربه می کنیم، مانند مرگ آنها یا وضعیت سلامت شان کاملا متفاوت است.”

عمدتا ناراحتی هایی که به دنبال از دست دادن یکی از افراد خانواده یا کسانی که دوست شان داریم، به وجود می آید می تواند با افسردگی که وضعیت پایدارتری دارد، مقایسه شود. در از دست دادن یکی از اطرافیان فرد غم و اندوه را تجربه می کند در صورتی که افسردگی، احساسی از بی ارزشی را در فرد به وجود می آورد. بر اساس یافته های بدست آمده از انجمن روانپزشکان آمریکا، از دیگر نشانه های افسردگی می تواند احساس ناراحتی، از بین رفتن هیجان و رغبت به انجام کارهایی که در گذشته انجام می دادید، تغییرات وزن ، دشواری در گرفتن تصمیم ها و در مرحله پیشرفته آن اقدام به خودکشی باشد.

برای توجیه افسردگی بالینی، نشانه هایی که از آنها نام برده شد، باید به مدت دو هفته یا بیشتر در فرد وجود داشته باشند.

البته ناراحت بودن به دلایلی چون مواجه شدن روزانه با فشارها و استرس های زندگی به کرات اتفاق می افتد. اما در مورد افسردگی های بالینی عمدتا زمینه های ژنتیکی وجود دارد. دکتر پاروِز در این باره می گوید: “ما خودمان انتخاب نمی کنیم که در معرض افسردگی های بالینی قرار بگیریم و این امر می تواند وابسته به ژنتیک مان باشد.” البته در برخی از افراد هم به این صورت نیست و جریان پیچیدگی های بیشتری دارد.

برای درمان افسردگی های بالینی، روانپزشکان عمدتا از جلسات مشاوره به منظور دریافتن نشانه های بیماری، جویا شدن از وضعیت تاریخچه خانوادگی فرد و عوامل فرهنگی و محیطی برای دست یافتن به راهکارهای درمان، جویا می شوند.

دکتر پاروِز می گوید: “در برخی موارد هم از برخی از آزمایش ها همچون آزمایش خون و بررسی وضعیت سلامتی جسمی فرد که ممکن است منجر به بروز افسردگی شده باشد، کمک گرفته می شود.”

افسردگی بالینی قابل درمان است. در واقع بر اساس یافته های بدست آمده انجمن روانپزشکان آمریکا، ۸۰ تا ۹۰ درصد افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، درمان می شوند. درمان رایجی که در این بیماری به کار گرفته می شود، رون درمانی و داروهای ضدافسردگی است. در مواقعی هم تغییراتی در سبک زندگی فرد مانند عادات وی و به کارگیری برخی از تمرین های ورزشی می توانند موثر واقع شوند.

دکتر پاروِز می گوید زمانی که یکی از بیماران مبتلا به افسردگی اش را درمان می کند، تلاش می کند که آن فرد بتواند کنترل زندگی خود را به دست بگیرد.

برای درمان افرادی هم که به احساس غم و نارحتی مبتلا هستند آنها را به خوش بین بودن هدایت می کند. وی در این باره می گوید: “من همه تلاشم را می کنم تا افرادی که با احساس غم به من مراجعه می کنند بتوانند با جنبه های مثبت موجود در زندگی، ارتباط مجدد خود را برقرار کنند. آنها باید تا آجا که می توانند این مرحله را با کمک کردن به خود پشت سر بگذارند و از آن دور شوند.”

وی می افزاید: “البته تلاشم را هم می کنم تا با روش های درستی این کار را انجام دهم چرا که اگر تنها برای مدت کوتاهی و با راهکار نادرست این کار انجام شود، در برگشت این وضعیت، بیمار شرایط بدتری را نسبت به تجربه قبلی خود خواهد داشت.”

اکنون که تفاوت میان افسردگی و غم و اندوه را دریافته اید، اگر اطمینان دارید که خودتان، یکی از اعضای خانواده یا کسانی که دوست شان دارید به افسردگی بالینی مبتلا هستند، برای کمک گرفتن از یک پزشک خوب با مدارک و تجربیات لازم اقدام کنید. / روزیاتو


ادامه مطلب ...