این افراد به دلیل داشتن علائم و نشانههای مشابهی از بیماری خود با فرد دیگر گمان میکنند که مراجعه به متخصص بیدلیل است و با مصرف همان داروهای از پیش تعیین شده برای افراد دیگر، مورد درمان و بهبودی قرار میگیرند. در صورتی که عامل شیوع برخی بیماریها و کند پیش رفتن مراحل درمانی این بیماریها به دلیل همین مصرف خودسرانه داروها و اقـــــدام به خود درمانی است.
یکی از مشکلاتی که در حوزه پوست و مو برای اغلب زنان ایجاد میشود، مصرف خودسرانه پمادهای کورتیکو استروئید یا پمادهای کورتونی است که برای جوشهای صورت و روشنتر کردن پوست خود استفاده میکنند. این پمادهای حاوی کورتون این خاصیت را دارا هستند که در چند روز نخست مصرف پوست صورت زنان را روشنتر و شفافتر میکند، اما بعد از گذشت یک هفته بتدریج دچار عوارض پوستی میشوند.
استفاده مکرر از این پمادها برای فرد مصرفکننده وابستگی شدید ایجاد میکند تا حدی که اگر فرد بموقع از آن استفاده نکند، دچار عوارض پوستی مانند خارش، سوزش و... میشود و به دلیل تحمل پایین پوست بتدریج پوست صورت به مرحلهای میرسد که نازک شده و دچار چین و چروک میشود. از سوی دیگر دیده میشود که پوست صورت این افراد دچار لکههای پوستی شدید شده و پیری زود رس دارد و نیز جوشهایی شبیه جوشهای غرور جوانی روی پوست ظاهر میشود. بنابراین توصیه میشود چنانچه افراد نیاز به درمان جوشهای پوستی داشتند از مصرف این داروها خودداری کنند و مصرف این داروها باید با مجوز پزشک باشد.
یکی از مشکلاتی که این افراد در مصرف این داروها با آن مواجه میشوند این است که در طول مصرف این پمادهای حاوی کورتون نسبت به نور آفتاب حساس شده و به محض قرار گرفتن در نور شدید آفتاب پوست صورت شان قرمز میشود. خشک شدن پوست از دیگر عوارض مصرف خودسرانه این داروها است. اگر افراد مصرفکننده این داروها با این عوارض رو به رو شدند در قدم نخست باید مصرف داروها را قطع کنند و از برخی روغنها، نرمکننده و... استفاده کنند و این کار را به مدت 4 تا 6 ماه انجام دهند تا پوست قوام اولیه خود را به دست بیاورد. همچنین این افراد میتوانند برای بهبودی پوست صورت شان از کرمهای حاوی اسیدهای میوه استفاده کنند.(دکتر غلامحسین غفارپور - متخصص پوست و مو/ایران)
گفته میشود این فروشندهها از طرف شرکت خدماتی طرف قرارداد با شین کانسن استخدام می شوند و نوشیدنی از قبیل قهوه و چای و تنقلات می فروشند.
حقوق ماهیانه این فروشندگان کمتر از حقوق یک کارمند معمولی شرکت خصوصی و یا یک کارمند ادارات دولتی است.
.
.
.
همچنین گفته میشود سرعت قطارهای تندرو در ژاپن که «شینکانسن» نام دارند به ۳۲۰ کیلومتر در ساعت میرسد.
ژاپن همچنین برای جایگزین کردن قطارهای شین کانسن در آینده مشغول به بهرهبرداری رساندن نوعی قطار به نام «لینیر موتورکار» است که با استفاده از نیروی آهنربا میتواند حدود ۵۰۰کیلومتر در ساعت حرکت کند. «لینیر موتورکار» بهعلت آنکه از نیروی آهنربایی استفاده میکند با فاصله اندکی از روی سطح ریل حرکت میکند و بههمین دلیل تقریبا آرام و بدون لرزش حرکت میکند.(مجله مهر)
795
به نقل از دیلی میل (Daily Mail) شاید سوهان زدن ناخنها بهصورت روزانه دستهایتان را زیبا کند اما اثر آن کوتاهمدت و گذراست.
دانشمندان پس از تجزیه و تحلیل تأثیر قیچی کردن، زینت دادن یا سوهان کشیدن ناخنها دریافتند که مانیکور و آرایش دست و ناخن میتواند ریشه امراض رایج سلامتی باشد.
یکی از محققان دانشگاه ناتینگهام میگوید از بین بردن امکان رشد ناخن جدید اگر به اتفاقی روزانه بدل شود در طولانی مدت ناخنها را بدریخت میکند. کسانی که ناخن پای خود را خیلی زیاد برش میدهند نیز به فرو رفتن آن در پوست کمک میکنند که ممکن است در برخی موارد منجر به جراحی خفیف شود.
وی میافزاید: کسانی که اصرار دارند برش یا سوهان کشی منظمی را روی ناخنهایشان ادامه دهند شکل سادهای را برای به حداقل رساندن آسیب انتخاب میکنند. یک انحنای مخروط وار یا خط مستقیم باید کمترین فشار را روی ناخن ایجاد کند. او ناخنهایی با انحنای بسیار زیاد یا طولانی را که امروزه بسیار رواج دارد شدیداً مضر دانست.
بر اساس نتایج تحقیق آنها، طرفداران زیبایی ناخن که روزانه انتخاب میکنند ناخنهایشان حاشیه گرد یا صاف داشته باشد خود را در معرض بیماریهای جدی قرار میدهند؛ برای مثال مانیکور فرنچ، هیچ حاشیه مسطحی به ناخن نمیدهد که میتواند خطرناک باشد.
محققان در تحقیق خود همچنین بر شیوهای تمرکز کردند که ناخن از طریق بافتهای بسیار کوچک و میکروسکوپی میچسبد و اجازه میدهد تا برای رشد روی آن بلغزد. آنها متوجه شدند هنگامی که توازن میان فشار رشد و فشار چسبندگی به هم بخورد یعنی ناخن بسرعت یا بآرامی رشد کند یا تعداد بافتهای چسبیده تغییر کند، ممکن است فشار مازادی به تمام ناخن وارد شد. این فشار منجر به بیماریهای بسیاری از جمله ناخن فرو رفته، ناخن قاشقی و ناخن چنگالی میشوند به علاوه شکافتگی، خراش یا ترک خوردگی بیشتر.
زمانی که ناخنها خمیده شوند و ترک بخورند نام آنها ناخنهای «چنگالی» است و در صورتی که برجسته رشد کنند ناخنهای «قاشقی» نامیده میشوند.
اگرچه افزایش سن یا تغییر در غذا میتواند موجب تنش مازاد شود اما این محققان میگویند آراستن نامناسب یا منظم ناخنها میتواند این تأثیر را دو چندان کند. (سلامانه)
829
با این شیوه انتخاب در واقع با یک تیر دو نشان خواهیم زد. میتوانیم مواد غذایی سالم را به اندازه و متناسب مصرف کنیم و از این راه از همه دستههای گوناگون مواد غذایی مورد نیاز بدنمان در هرم غذایی بهره ببریم. تا اینجا همه چیز عالی است!
اما مطمئنا الان در ذهنتان میگویید: «باز هم یک اما و اگر دیگر!؟» به گزارش مجله پریونشن، بتازگی پژوهشی در نشست سالانه انجمن چاقی آمریکا ارائه شده که قید مهم دیگری به رژیم غذایی سالم اضافه میکند. جالب است بدانید نکته اصلی در نتایج حاصل از این پژوهش آن است که کالری با کالری فرق میکند و این فرق، بسیار هم مهم است. البته تفاوت میان کالریهای دریافتی بدن خیلی هم خبر تازهای نیست.
پیش از این محققان در پژوهشهایی نشان داده بودند که مواد غذایی سرشار از پروتئین، مانند ماهی سالمون، بسیار بیشتر از کربوهیدراتها یا چربیها در بدن ما میسوزد. به بیان دقیقتر، وقتی مواد پروتئینی مصرف میکنیم، تا 35 درصد از کالری حاصل از آن صرفا طی فرآیند گوارش میسوزد؛ اما در عوض وقتی چربی و کربوهیدرات مصرف میکنیم، تنها 5 تا 15درصد از این مواد غذایی در فرآیند گوارش خواهد سوخت.
به عبارت دیگر، میزان کالریای که بدن ما حین گوارش میسوزاند برای پروتئینها تقریبا دو تا هفت برابر بیشتر از کالری بهدستآمده از چربیها و کربوهیدراتهاست. پس میزان بسیار زیادی از کالری حاصل از دو ماده غذایی اخیر از دست دستگاه گوارش میگریزند و همچنان دستنخورده در بدن باقی میمانند.
مطابق نظر متخصصان این تفاوت چشمگیر احتمالا به این دلیل است که بدن ما برای هضم پروتئینها و جذب آنها، در مقایسه با هضم و جذب چربیها و کربوهیدراتها، زمان بسیار بیشتری نیاز دارد؛ به همین دلیل هم برای انجام این کار انرژی بیشتری مصرف میکند و کالری بیشتری میسوزاند.
با همه این اوصاف، این تفاوت چه تاثیری در بدن ما میگذارد؟ برای پاسخ به این پرسش باید ببینیم محققان در پژوهش اخیر چه کردهاند و به چه نتایجی رسیدهاند.
پژوهشگران، در مرکز پژوهشهای بیومدیکال پنینگتون، 25مرد و زن را انتخاب کردند و آنها را به سه گروه متفاوت تقسیم کردند. قرار بر این شد که برنامه غذایی گروه اول حاوی پروتئین کمی باشد. در واقع خوراکیهایی انتخاب کرده بودند که 5 درصد کالری دریافتی این افراد از پروتئینها تامین شود. برای گروه دوم مقرر شد که به میزان متوسط پروتئین مصرف کنند، یعنی حدود 15 درصد کالری دریافتیشان از پروتئین تامین شود. در نهایت قرار شد گروه سوم از رژیم غذایی پروتئین حاوی پروتئین زیاد تبعیت کنند. به عبارت دیگر 25 درصد کالری دریافتی این گروه از پروتئینها تامین شود. به علاوه رژیم غذایی آنها به گونهای تنظیم شده بود که هر یک از آنها روزانه معادل 1000 کالری بیشتر از نیاز معمول غذا بخورد. در پایان کار، نتایج جالبی به دست آمد.
پس از گذشت 8 هفته، وزن افراد هر سه گروه افزایش یافته بود، اما این افزایش وزن برای همه این افراد از یک جنس نبود! گروهی که پروتئین کمی مصرف کرده بودند 95 درصدِ 1000 کالری اضافی را به صورت چربی ذخیره کرده بودند. درحالیکه دو گروه دیگر که به میزان متوسط و زیاد پروتئین مصرف کرده بودند، حدود 50 درصد این کالری اضافی را به صورت چربی ذخیره و 50 درصد دیگر را به توده ماهیچهای خالص (بدون چربی) تبدیل کرده بودند.
محققان که طی انجام این آزمایش میزان سوختوساز بدن شرکتکنندگان را نیز به طور مستمر اندازهگیری میکردند، به نتیجه جالب دیگری رسیدند. در حالیکه بدن اعضای گروهی که پروتئین کمی مصرف کرده بودند هیچ کالری اضافی باقیماندهای را نمیسوزاند، سوختوساز در بدن اعضای دو گروه دیگر بسیار بالا بود. سوختوساز در بدن اعضای گروهی که به میزان متوسط پروتئین مصرف کرده بودند، میانگین 160 کالری در روز افزایش یافته بود و درمورد گروه سوم، یعنی گروه پرپروتئین، 227 کالری در روز بیشتر شده بود.
الیزابت فارست، یکی از اعضای گروه پژوهش، میگوید که البته پرخوری پرخوری است؛ به عبارت دیگر، تا زمانی که بیشتر از میزان مورد نیاز بدنمان کالری دریافت کنیم، بر وزنمان خواهیم افزود. پس تا اینجا کالریهای مختلف با هم فرقی ندارند. اما اینکه این وزن افزوده به چه شکلی در بدنمان انباشته شود کاملا به رژیم غذاییما بستگی خواهد داشت. مصرف پروتئین، البته پروتئین بدون چربیهای مضر، کالریهای اضافه را به ماهیچه بدون چربی تبدیل میکند و مصرف چربی و کربوهیدرات این کالریها را به صورت چربیهای خطرناک ذخیره خواهد کرد.
این نکته بسیار مهمی است که هر پروتئینی نتایج مطلوب به بار نمیآورد. در عمل، بیشتر باید پروتئینهای دریایی یا گوشت سفید مصرف کنیم تا از مضرات گوشت قرمز فراوان در امان بمانیم. پس اگر بر سر میز شام با آن که به اندازه کافی خوردهاید دوست دارید یکی دو لقمه دیگر نوشجان کنید و بین دو قاشق پوره سیبزمینی و یک تکه گوشت مرغ ماندهاید، بر اساس پژوهش اخیر تصمیم درست، خوردن گوشت مرغ است، نه پوره سیبزمینی!
مسعود ایثاری
سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
همسرم زن با نشاط و خوشخلقی بود که تازگیها همیشه خسته است و حوصله ندارد یا مشغول انجام کارهای عقب مانده بیرون است یا با عجله مشغول کارهای مانده خانه! دیگر زمانی برای بامن بودن ندارد. عصبی شده و حتی به درسهای فرزندمان رسیدگی نمیکند. وقتی هم شکایت میکنم، ناراحت میشود و میگوید تو مرا برای کارهای خانهات میخواهی! در صورتی که من با رشد اجتماعی او موافقم، اما خانه او را کم دارد... .
پاسخ مشاور: یکی از مشکلاتی که چند دههای است خانوادهها با آن روبهرو شدهاند، چگونگی مدیریت فعالیتهای اجتماعی، اشتغال و تحصیل با وظایف همسری و مادری است. نمیتوان به زنان معاصر گفت خانهدار باشند، اما باید به آنها کمک کرد تا اگر شاغل هستند باز هم خانهدار باشند، خانهدار به معنی مدیریت صحیح خانه!
همسر شما بعد از چند سال حضور در خانه، شاغل شده است. طبیعی است که در اوایل کار نتواند بین وظایف قدیم و جدیدش هماهنگی لازم را ایجاد کند. شما به عنوان همسر و شریک او باید در ایجاد این هماهنگی به او کمک کنید. این موضوع را خیلی راحت و بدون ناراحتی با او مطرح کنید. طوری که حس نکند شما با کار کردن او مشکلی دارید. همین جملهای که در سوالتان بیان کردید، به او بگویید. اگر همسرتان بفهمد خانه او را کم دارد، به معنی کم آوردن حضور عاطفی و شادابی اوست، نه خدماتی که ارائه میدهد، احساس بهتری خواهد داشت.
همسر شما باید بتواند در طول زمان هم فعالیتهای مورد علاقهاش را داشته باشد و هم در کنار آن همسر و مادر خوبی باشد. در حقیقت یک بانوی شاغل باید اولویت را به خانوادهاش بدهد در غیر این صورت کمبود عاطفی که در خانه ایجاد میشود، به هیچ روشی نمیتوان پر کرد. بهترین کاری که شما میتوانید انجام دهید یک گفتوگوی دوستانه است. سعی کنید در کارهای خانه به او کمک کنید. حتی از همسرتان بخواهید کارهایی را که فکر میکند شما میتوانید برای کمک انجام دهید، بگوید.
یادتان باشد که شما مهمترین حامی او هستید. به شرطی که حس نکند در جبهه مقابل او قرار دارید. خانمها با دریافت احساس مشارکت، همراهی بهتری از خود نشان میدهند. حتی در مورد کار او و مشکلاتی که خارج از خانه دارد باهم صحبت کنید. وقتی کنار او باشید، میتوانید در ایجاد توازن بین مسئولیتهای خانه و محیط کار به او کمک کنید. رفتار دوستانه شما میتواند همان همسر بانشاط سابق را به خانهتان برگرداند به شرطی که حس کند شما عشق و توجه او راکم آوردهاید!
ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
495
یک متخصص طب کار تاکید کرد که شناخت رفتارهای استرسآور اولین قدم در کنترل موثر استرسهای شغلی است.
دکتر سوسن صالحپور با اشاره به اینکه استرس میتواند یکی از بیماریهای مهمی باشد که ممکن است در محل کار افراد ایجاد شود، گفت: استرس واکنش غیراختصاصی بدن به یک اتفاق محیطی، اجتماعی یا شغلی است و زمانی که فشار ناشی از یک اتفاق از تواناییهای انسان فراتر باشد؛ ایجاد میشود.
وی با تاکید بر اینکه انسانها زمانی که دچار استرس میشوند احساس میکنند کنترل موقعیت از دست آنها خارج شده است، یادآور شد: به منبع ایجاد استرس عامل تنشزا گفته میشود، اما این واکنش همیشه دارای جنبه منفی نیست. همه افراد برای داشتن انگیزه و خلاقیت در زندگی نیازمند درجههایی از استرس هستند که استرس در اینجا یک عامل خوب محسوب میشود.
این متخصص طب کار بیان کرد: اگر افراد مقداری فشار را از جانب محیط احساس نکنند، انگیزهای برای انجام فعالیتها ندارند بنابراین هدف از کنترل استرس، نگه داشتن میزان فشار ناشی از آن در حد قابل کنترل و مفید است.
صالحپور با تاکید به اینکه انسانها در مواجهه با عامل تنشزا یک ارزیابی اولیه از موقعیت و میزان تهدید انجام میدهند، تصریح کرد: افراد در درجه دوم یک ارزیابی از میزان مهارتها، تواناییها و ظرفیتهای خود برای مقابله با عامل تنشزا انجام میدهند، بنابراین انجام این دو مرحله میزان درک انسان را از موقعیتش به عنوان یک عامل تنشزا مشخص میکند. در نهایت نیز بعد از درک استرس، فرد به عامل تنشزا واکنش نشان داده تا رفتاری را بروز دهد.
این متخصص طب کار در پایان خاطرنشان کرد: طبق نظریه اپیکتتوس (Epictetus) فیلسوف معروف یونانی، آنچه که انسانها را مضطرب میکند، اشیاء و اتفاقات نیستند بلکه دیدگاه انسان نسبت به آن موقعیتهاست که وی را آشفته میکند. (ایسنا)
374
در حالی که نسبت نرمال متولدین پسر به دختر در جهان، ۱۰۵ به ۱۰۰ است؛ یک دهه قبل در چین به ازای هر ۱۲۱ نوزاد پسر، ۱۰۰ نوزاد دختر متولد میشد و این اتفاق زنگ خطر را برای پر جمعیتترین کشور جهان به صدا درآورد. چشم انداز نگران کننده رسیدن به جامعهای بحران زده که دارای میلیونها پسر مجرد است، منجر به این شد که دولت قوانینی را بر آزمون تعیین جنسیت پیش از تولد، سقط جنین انتخابی و قانون تک فرزندی اعمال کند. در حالی که شکاف جنسیتی در سالهای اخیر رو به کاهش میرود و در مقابل هر ۱۰۰ دختر، ۱۱۶ پسر به دنیا میآیند، باز هم نیاز مبرمی به انجام اقداماتی جهت استاندارد سازی این نسبت جنسیتی وجود دارد.
در کشوری که نام خانوادگی توسط پسرها به نسل بعد منتقل میشود و فرزندان مذکر بیشترین امنیت اجتماعی و اقتصادی را برای خانواده به همراه میآورند، ترجیح خاصی برای داشتن نوزاد پسر وجود دارد. خانم «ژیا» که یک معلم زبان انگلیسی ۳۴ ساله است، میگوید خانواده همسرش از او میخواستند صاحب فرزند پسر شود تا وی بتواند مدیریت تجارت خانواده را بر عهده بگیرد. خانم ژیا میافزاید: «من با خانواده ثروتمندی وصلت کردم و مادر شوهرم مشتاق بود تا فرزندمان پسر باشد. در نظر داشتم تا در صورتی که فرزندم دختر بود، سقط جنین کنم. یکی از دوستانم کلینیکی را پیشنهاد داد که کار تعیین جنسیت جنین را انجام میداد. این تست اصلا دردآور نبود و تنها ۱۵ دقیقه طول کشید اما به دلیل اینکه در چین، تعیین جنسیت جنین غیر قانونی است، غیر از خانواده خودم آن را به احدی نگفتم.»
بر اساس آخرین سرشماری ملی در چین، این نخستین مرتبه در ۵ سال گذشته است که نسبت پسرهای متولد شده در شانگهای نسبت به دخترها، افزایش نشان میدهد. شانگهای با ۱۵ میلیون جمعیت بزرگترین شهر چین است و در سال اخیر در این شهر نسبت تولد پسر به دختر ۱۱۲ به ۱۰۰ بوده در حالی که در سال قبلتر، این نسبت ۱۰۹. ۶ به ۱۰۰ بوده است. کارشناسان عقیده دارند که ممکن است این تغییر عمده به علت ورود جمعیت مهاجر به شانگهای باشد.
مقامات چینی در سالهای گذشته سعی کردهاند با ممنوع ساختن آزمایش تعیین جنسیت جنین و جلوگیری از سقط جنینهای دختر، به یکنواخت سازی نسبت جمعیتی کمک کنند اما این تلاشها خیلی موفق نبوده و اکنون یک مادر باردار چینی به راحتی میتواند با صرف حدود ۴۰ تا ۵۰ دلار، بوسیله آزمایش سونوگرافی، جنسیت فرزند خود را پیش از زایمان بداند و اگر مایل بود، با پرداخت پول بیشتر، سقط جنین انجام دهد.
برخی از کارشناسان عقیده دارند، سیاست تحمیل تک فرزندی در دهههای اخیر و بر هم زدن تعادل طبیعی زایمان، موجب شده که این شکاف جمعیتی گسترده بروز کند. سال گذشته، دولت چین به زوجهایی که هر دو تنها فرزند خانواده خود بودهاند اجازه داد فرزند دوم را هم بیاورند و این موضوع، گامی اصلاحی در یکسان سازی جمعیت زنان و مردان چینی برآورد شده است.(مجله مهر)
پاسخ مشاور: هرچند ممکن است همسرتان نیز حرفهایی درباره شکایت شما و ادامه زندگی با شما داشته باشد ولی باید بدانید اگر رفتارهای اشتباه شوهرتان تغییر نکند، باز هم این اوضاع برای شما تکرار خواهد شد. بنا بر این لازم است این موضوع را به صورت ریشهای حل کنید.
علت خشونت شوهر و خانوادهاش را ریشهیابی کنید
توجه داشته باشید اینکه شما به خاطر احساسات و دلسوزی بخواهید به زندگی مشترک خود ادامه دهید، راه حل مناسبی نیست و به جای پیروی از عواطف، بهتر است در پی علت یابی و رفع آن در رفتارهای شوهرتان و خانوادهاش باشید. اگر موفق شدید، آنگاه میتوانید به ادامه زندگی مشترک فکر کنید، ولی تا زمانی که قادر نباشید بهانه خشونت را از همسرتان بگیرید، بازگشت شما و ادامه زندگی با وی دوام زیادی نخواهد داشت.
به توافقات جامع برسید
به احتمال زیاد اکنون به خاطر شکایت و به اجرا گذاشتن مهریه، شوهرتان از شما دلخوری بیشتری دارد و این مسئله را در آینده به رخ شما خواهد کشید. با این حال و اگر برایتان مقدور است سعی کنید با یکی از بزرگان فامیل جلسهای ترتیب دهید و در آن نشست ضمن بیان خواستهها و نظرات خود به توافقات جامع برسید.
از مخالفت صریح با شوهرتان بپرهیزید
اگر همسرتان بیماری روانی یا ضعف اعصاب دارد لازم است که حتما به روانشناس مراجعه کنید تا با طی فرآیند درمان، قدرت کنترل و تسلط بر رفتار در وی به وجود آید و شما نیز با فراگیری مهارتهای زندگی مشترک و ارتباطی بتوانید در جلوگیری از به وجود آمدن زمینه بروز درگیری و خشونت، نقش زیادی داشته باشید.
این مسئله را نیز مد نظر داشته باشید که تفاوتهای فردی و نوع تربیت خانوادگی در همه انسانها، باعث به وجود آمدن اختلاف سلیقه شده است و شما باید ضمن تعدیل انتظارات خود و در نظر گرفتن شرایط شوهرتان به خواستههای وی احترام بگذارید و حتی اگر در مواردی با وی موافق نیستید، به جای مخالفت صریح، سعی کنید با بیان دلایل کافی وی را موافق دیدگاه خود کنید و با این کار از عصبانی شدن او جلوگیری کنید.
به دنبال تحمیل نظراتتان نباشید
فراموش نکنید تا زمانی که هر یک از زن یا شوهر فقط به دنبال تحمیل نظرات خود به دیگری باشد و هیچ توجهی به خواستهها و انتظارات طرف مقابل نداشته باشد، اختلافات و درگیریها نیز وجود خواهد داشت و هنگامی که این اختلافات به اوج خود برسد اگر یکی از طرفین قدرت آرام سازی و کنترل خشم را نداشته باشد آنگاه خشونت فیزیکی نیز اجتناب ناپذیر خواهد بود. (حسین محرابی، کارشناس ارشد روانشناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
268
او درطول این سالها سعی کرده علاوه بر شناخت وحل مشکلات دخترش به مادران دیگری که شرایطی مشابه با وی دارند نیز کمک کند تا در شناخت وحل مشکلات فرزندشان توانمندتر شوند. او این کار را به شیوههای مختلفی انجام دادهاست؛ از همکاری با انجمن خیریه اوتیسم گرفته تا حضور در تلویزیون وصحبت درباره این بیماری.
تصمیم گرفتیم میزبان لادن طباطبایی باشیم و درباره اوتیسم با گفتوگوی مادرانه متفاوتی انجام دهیم.
*وقتی برای نخستین بار متوجه شدید مادر شدهاید چه حسی داشتید؟
آن موقع خیلی کم سن و سال بودم و چیزی یادم نمیآید. در واقع تصور میکردم مسیری است که باید طی شود. در آن مقطع دخترها در سن پایین ازدواج میکردند و همه هم سن و سالهای من صاحب فرزند شده بودند. من در آن زمان ۱۸ ساله بودم.
*هنگامی که فرزند خود را برای نخستن مرتبه در آغوش گرفتید، چه حسی داشتید؟
تنها واکنشی که نشان دادم این بود که انگشتان دست و پایش را شمردم (خنده).
*رابطهتان با فرزندانتان چطور است؟
خوب است. من با فرزندانم دوست هستم. از همان اول قبل از اینکه بچهها بزرگتر و کوچکتر و احترام به بزرگترها را متوجه شوند و مستقل باشند، روی تربیت آنها حساسیت داشتم.
*زمانی که بازی میکردید نظر فرزندانتان برایتان اهمیت داشت؟
تا حدودی اهمیت داشت. البته پسرم خیلی کوچک بود که من دانشجوی رشته تئاتر بودم. اکنون او در رشته داروسازی تحصیل میکند و به زودی فارغ التحصیل میشود. پسرم صاحبنظر است و با این شیوه بزرگ شده.
*پسرتان علاقه ندارد وارد حیطه بازیگری شود؟
نه. او در سن ۵ سالگی در فیلم مستند «حوض نقاشی» ساخته فرزاد موتمن بازی کرد. وقتی بازیاش تمام شد من را در آغوش گرفت و گفت چقدر کارتان سخت است.
*بازیگری حرفه پرزرق و برقی است اما سختیهای خودش را دارد...
درست است. شاهین بعدها هم پیگیر این حرفه نشد و تحصیلاتش را پیگیری کرد.
*دوست دارید وقتی به میانسالی رسیدید فرزندانتان با شما چگونه رفتار کنند؟
من خودم را عادت دادهام که از کسی توقعی نداشته باشم چون انسان هر کاری که انجام میدهد به خاطر خودش است نه به خاطر اینکه جواب بگیرد. خودم را مدیون پدرم میدانم چون من را اینگونه تربیت کند. آدم پرتوقعی نیستم. سعی میکنم همیشه خوشحال باشم و به همه محبت کنم.
*درباره بیماری اوتیسم دخترتان سها صحبت کنیم. چه شد که در آن برنامه نوروزی از بیماری اوتیسم حرف زدید؟
من بعد از ۳ سال خداحافظی از بازیگری برای معرفی اوتیسم به تلویزیون برگشتم. دوست دارم مردم با این بیماری آشنا شوند. چون وضعیت اوتیسم در ایران شکننده، سخت و حساس است. بچههای مبتلا به اوتیسم به حمایت نیاز دارند. در چند سال آینده با رشد تصاعدی اوتیسم دچار مشکل خواهیم شد. اکنون تمام دنیا به پا خاستهاند. ۱۳ فروردین روز جهانی اوتیسم بود. ما نیاز داریم جامعه، این بیماری را درک کند. اوتیسم بیماری نیست بلکه تفاوت در دیدن دنیا و تفاوت در برقراری ارتباط است. بیماران مبتلا به اوتیسم به آگاهی و درک جامعه نیاز دارند. والدین، مسئولان، کاردرمانگران و گفتار درمانگران باید دست به دست هم دهند و مانند یک پازل تصویر شاخصی از بیماری اوتیسم شکل دهند.
*بچههای مبتلا به اوتیسم چگونه رفتار میکنند؟
آنها درکشان از اطراف مانند افراد عادی نیست و چون برخلاف روند معمول یک انسان اجتماعی هستند طبیعی است که با جامعه آشنایی نداشته باشند. داشتن اوتیسم دلیل بر ناتوانی نیست. ضریب هوشی دخترم ۱۳۰ است که بسیار بالاست اما هنوز حرف نمیزند. البته درکش از اطراف بسیار بالاست و تواناییهای ویژهای دارد که یک کودک طبیعی ندارد.
*آیا این بیماری در دنیا شناختهشده است؟
بله، البته تمام دنیا بیماران مبتلا به اوتیسم را به نام فرشتگان میشناسند که بالهایشان را چیدهاند و روی زمین آمدهاند تا انسان بودن را یادآوری کنند. متاسفانه آگاهی در جامعه ما خیلی پایین است و اغلب خانوادهها نمیدانند فرزندشان به این بیماری مبتلاست در حالی که اغلب دولتها و کشورهای پیشرفته روی این بیماری تمرکز کردهاند تا این بچهها را به جای اینکه در وضعیت منفعل قرار دهند، در مسیری هدایت کنند تا استعدادهایشان رشد پیدا کند و از آنها به نفع دولتشان استفاده کنند. اکنون درصد بالایی از دانشمندان و محققان نخبه را افراد مبتلا به اوتیسم تشکیل میدهند. چون آنها فکر کردند که جمعیت رو به رشد دارند و ۲ راه بیشتر پیش رویشان نیست؛ اگر آنها را به حال خودشان رها کنند در آینده نزدیک مجبور هستند آسایشگاههایی برای آنها تشکیل دهند چون به دلیل درکی که افراد مبتلا به اوتیسم دارند دچار اضطرابهای بیشتری میشوند و این موضوع میتواند منجر به پرخاشگری شود و فردی که در این شرایط قرار میگیرد چارهای ندارد که فرزندش را در آسایشگاه نگهداری کند اما اگر بیماران مبتلا به اوتیسم جهت بگیرند و روش پرورشی و تربیتی داشته باشند میتوانند با جامعه همراه شوند و استعدادهای شگرف خود را به نمایش بگذارند.
*با توضیحاتی که دادید معلوم میشود که بچههای مبتلا به اوتیسم میتوانند به درجههای بالایی برسند، درست است؟
بله، چند روز پیش در انجمن خیریه اوتیسم جلسهای داشتیم که جوانی آنجا بود. او دانشجوی سال آخر فلسفه و نمونهای از یک بچه مبتلا به اوتیسم است که به درجه بالای توانمندی ذهنی خود دست یافته و تعامل اجتماعی خوب و برخورد شایستهای در جامعه دارد. او از دانش بالایی برخوردار است که متحیر شدم و میتواند دانشمند یا نظریهپرداز آینده باشد. بچههای مبتلا به اوتیسم در یک یا دو رشته خیلی درخشان هستند و ذهن منطقیشان خیلی کار میکند. آنها در بیان احساسات مشکل دارند. مثلا نمیتوانند دروغ، کنایه، شوخی یا فانتزی را متوجه شوند و تحلیل کنند. یک بچه اوتیسمی پز دادن را نمیفهمد. آنها بیغل و غش هستند.
*چه زمانی خودتان متوجه شدید دخترتان سها به اوتیسم مبتلاست؟
دخترم یک سال و نیمه بود که مجبور شدیم عمل جراحی روی دستش انجام دهیم. بعد از فیزیوتراپی، فیزیوتراپش متوجه شد و به من گفت دخترتان ارتباط چشمی ندارد. من هم متوجه شده بودم که اعتنایی به سر و صداهای اطرافش نمیکند. وقتی چیزی را به او نشان میدادم، مسیر اشاره را تعقیب نمیکرد. البته بچه خوشرو و شادی بود. بعد از پیگیریهای انجامشده تا ۲ سالگی تشخیص قطعی را گرفتیم که او به اوتیسم مبتلاست. سالها با او کار کردیم. متاسفانه مرکز مشخصی وجود نداشت و اکنون هم تعدادشان کم است. بنابراین از این پزشک به پزشکی دیگر مراجعه میکردیم. به هر حال باید همه بچهها تا سن ۳ سالگی غربالگری شوند تا اگر دچار اختلال هستند سریع متوجه شوند.
*اکنون برای درمان دخترتان چه اقداماتی انجام میدهید؟
این بیماری همانطور که اشاره کردم باید در جامعه فرهنگسازی شود و برایش بستر مناسب آموزشی ایجاد شود. یک فرد مبتلا به اوتیسم تا آخر عمر اوتیسم دارد. وقتی در جمعی هستیم خیلی سریع متوجه میشود که کدام فرد نگاه ترحمآمیزی دارد و کدام یک درکش میکند و به او محبت دارد. خیلی از متخصصان حتی با بیماری اوتیسم آشنایی ندارند و از این نظر به شدت دچار ضعف هستیم. من در دیدار با آقای هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی این موضوع را بیان کردم و خود ایشان هم اذعان داشتند. در واقع قرار است دورههای خاصی برای مسئولان و مربیان آموزشی و پرورشی برگزار کنند.
*بهترین روشهای درمانیای که پزشکان برای این نوع بیماری توصیه کردند، چه بوده؟
اوتیسم طیف گستردهای است؛ مثلا بچههایی هستند که وارد مدرسه میشوند و ناگهان معلمان آنها به والدین خبر میدهند که توان یادگیری ندارند. برخی راهکارها برای کاهش شدت این اختلال وجود دارد که باید به خانوادهها آموزش داده شود. مرحله نخست غربالگری است. یک بچه مبتلا به اوتیسم به ترحم نیاز ندارد اما باید نظم را بیاموزد. بچهای که نمیتواند حرف بزند با پرتاب کردن اشیاء استرس درونیاش را خالی میکند. بچه مبتلا به اوتیسم میداند چه میخواهد بگوید اما نمیتواند حرف بزند و لغات را بیان کند بنابراین باید تخلیه شود، در این صورت وظیفه والدین است تا بچه را در یک محدوده سالم نگه دارند تا در آینده و زمان بزرگسالی دچار مشکل نشود.
*شما در انجمن خیریه اوتیسم چه اقداماتی انجام میدهید؟
انجمن اوتیسم ایران یک سال است که شروع به کار کرده و من ۲ ماه است با آن آشنا شدهام. ما آنجا تمام تلاش خود را میکنیم تا کار را پیش ببریم. هزینههای یک بچه مبتلا به اوتیسم خیلی بالاست و این هزینه صرف آموزش، گفتاردرمانی و کاردرمانی میشود که بهطور متوسط ماهی ۳ میلیون تومان است و ۹۰ درصد خانوادههای ایرانی نمیتوانند این هزینه را پرداخت کنند. اغلب موسسهها خصوصی هستند و مرکز خیریه با تخفیف بالا در کشور نداریم که این یک مشکل بزرگ است.
*دراینباره با مسئولان کشور مشورت نکردهاید و کمک نخواستهاید؟
وزیر کشور ۲ هزار متر زمین در اختیار موسسه خیریه اوتیسم ایران قرار دادند و انشاا... اگر بتوانیم به زودی زمین را تحویل بگیریم و با کمک خیرین محترم وارد مراحل ساخت شویم، نخستین مرکز جامع خیریه اوتیسم ایران را راهاندازی میکنیم. در کاشان هم با کمک خیرین بسیار خوب این شهر و شورای شهر یک هزار متر زمین برای انجمن خیریه اوتیسم گرفتیم. کاشان نخستین شهری بود که کنار وزیر کشور زمینهایی را به انجمن هدیه داد.
*در برنامه «مهربانو» گفتید که سها را با خود همه جا میبرید و ابایی ندارید که او را به همه نشان دهید. با توجه به شغل خاصتان چگونه به این روحیه رسیدید؟
دخترم سها هیچ نقصی ندارد که من از حضورش در اجتماع شرم داشته باشم. او فقط با دیگران تفاوت دارد. اگر او با صدای بلند میخندد این احساسی است که در آن لحظه دارد و جزو صفاتش است.
*سها برنامه غذایی خاصی دارد؟
بله، مثلا گاهی اوقات گوشت غذا را میخورد و گاهی نه. یک دورهای همیشه ماکارونی را دوست داشت اما حالا یک سال است که اگر گرسنه هم بماند این غذا را نمیخورد. گاهی اوقات هم اتفاق افتاده اصلا گوشت نمیخورد و برنج را خالی میخورد. خیلی از بچههای مبتلا به اوتیسم را دیدهام که چند غذا را بیشتر نمیخورند. در انتخاب غذا باید تشخیص داد کدام بحث لجبازی و کدام انتخاب بدن است اما پسرم به همه غذاها علاقه دارد. (محبوبه ریاستی+مریم محمدی/ سلامت)
316