مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

دردسرهای قانون 80 ساله تابعیت

جام‌جم‌سرا: اما میرزاخانی ورای همه القاب و عناوین علمی‌اش یک زن ایرانی و یک مادر است، صاحب یک دختر به نام آناهیتا که پدرش اهل جمهوری چک است.

قوانین ایران، آناهیتا را خارجی می‌داند، چون پدرش خارجی است. گفته می‌شود این زن ریاضیدان برای هر بار سفر به ایران مجبور است برای دخترش مثل همه مسافران خارجی که به نمایندگی‌ های ایران در خارج کشور می‌روند، درخواست ویزا کند.

وضع مریم میرزاخانی این‌گونه است چون او فارغ از مدارج علمی‌اش زنی است ایرانی و تابع قوانین مدنی ایران، زنی نماینده هزاران مادر ایرانی که با مردی خارجی وصلت کرده‌اند و صاحب فرزند شده‌اند، اما قانون ایران فرزندان آنها را ایرانی نمی‌داند.

مشکل میرزاخانی، امروز بهانه پرداختن به بلاتکلیفی ده‌ها هزار مادر ایرانی است که فرزندانشان برخلاف آناهیتا نه در کشوری خارجی، که در ایران زندگی می‌کنند، اما تبعه ایران شناخته نمی‌شوند.

این فرزندان شرایطشان سخت‌تر از آناهیتاست چون در سرزمین مادری – ایران - زندگی می‌کنند و امکان یا رغبت بازگشت به زادگاه پدر را ندارند و به همین دلایل، محکوم به زندگی بدون تابعیت، بدون شناسنامه و بدون هویت هستند.

تولد آدم‌های بی‌هویت و بی‌تابعیت، قسمت بد ماجرای زندگی زنان ایرانی است که با مردان خارجی ازدواج می‌کنند.

این تراژدی زمانی شدت می‌گیرد که شوهران، زن و فرزند را می‌گذارند و به سمت مقصدی نامعلوم، ایران را ترک می‌کنند که آن وقت زنی ایرانی می‌ماند که مادر است، اما در سرزمین خودش قدرت گرفتن ‌هویت برای فرزندش را ندارد.

این جملات را بهتر از هر کسی، مجید احمدی درک می‌کند؛ او قبل از مهر 92، کشتی‌گیری خوش‌ آتیه در خطه فریدونکنار بود که در رده نونهالان و نوجوانان مدال‌آوری می‌کرد، حتی به اردوی تیم ملی بزرگسالان نیز دعوت شد، اما وقتی لو رفت که او افغان است هم آن مدال‌ها را از دست داد، هم آن افتخارات را و هم آینده‌ای را که خودش ترسیم کرده بود.

او فرزند حاصل از ازدواج زن ایرانی با مردی افغانی است که پدر نیز آنها را رها کرده و رفته، اما استعداد چشمگیری که در کشتی داشته، سبب شد تا مربیان فریدونکنار انتخابش کنند و او را پرورش دهند.

شناسنامه جعلی با نام غیرواقعی سامان کبیری نیز ابتکار همین مربیان بود تا استعداد، شکوفا شود که البته قانون خط پایانی بر همه این ترقی کشید.

او در سال 92 به مدت دو سال از حضور در میادین کشتی محروم شد و این روزها دوران محرومیتش را می‌گذراند، در حالی که نه وجود مادر ایرانی به کمکش آمد، نه آن لهجه مازنی که با آن تکلم می‌کند و نه عشقی که به ایران دارد.

البته کسانی هستند که شرایطشان از او نیز بدتر است، همان کسانی که مادرشان با تابعیتی نامعلوم ازدواج کرده و اغلب به علت ترس از داشتن فرزندی بی‌آتیه ، کودک را بلافاصله پس از تولد تا اندکی پس از آن به امان خدا رها می‌کنند. این افراد که بشدت از عوارض بی‌تابعیتی رنج می‌برند، نیازمند کمک هستند؛ کمکی از جنس اصلاح قوانین که البته مجلسی‌ها در سال 91 در مسیرش گام برداشتند، اما این تلاش‌ها تا امروز به نتیجه نرسیده است.

مشکل پولی است یا امنیتی؟

بهار 91، یک اتفاق خوب در مجلس رخ داد. تبعات ناشی از وجود افراد بی‌هویت و بی‌شناسنامه در جامعه، نمایندگان را به نوشتن طرح یک فوریتی اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی مجاب کرد که سرانجام این طرح به صحن علنی رسید و با 124 رای موافق تصویب شد.

این مصوبه که اصلاحی بر قانون سال 85 بود، می‌گفت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی علاوه بر حق اقامت دائم در ایران همانند شهروندان ایرانی از حق بهداشت و درمان رایگان، کار، تامین اجتماعی و یارانه نیز برخوردار می‌شوند و تا نوزده سالگی از پرداخت تعرفه اقامت معاف هستند.

در سال 85 نمایندگان مجلس ماده واحده‌ای به قوانین تابعیت در قانون مدنی اضافه کردند که طبق آن، اعطای شناسنامه به فرزندان مادر ایرانی و پدر خارجی، به بعد از هجده سالگی موکول می‌شد که آن هم به شرایطی همچون نداشتن سوءپیشینه مشروط بود. در واقع نمایندگان در سال 91 کوشیدند این شروط سختگیرانه را از قانون تابعیت حذف کنند.

این سختگیری‌ها به این علت اعمال شده بود و در قالب قانون سال 85 متبلور شد که در سال 67 شورای امنیت کشور خواستار چنین سختگیری‌هایی شده بود. در واقع تا قبل از سال 67 فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها با استناد به تبصره ماده 16 قانون ثبت‌احوال مصوب سال 55 می‌توانستند با نام خانوادگی مادر شناسنامه بگیرند، اما چون این با ورود سیل‌آسای اتباع بیگانه به کشور همراه بود، به صلاحدید شورای امنیت کشور جلوی روند صدور شناسنامه برای این افراد گرفته شد.

با این حال طرح اصلاح قانون سال 85 با این که مخالفانی در مجلس و خارج از مجلس داشت سرانجام مصوب شد که به مثابه یک پیروزی بزرگ بود، تا این که این مصوبه برای تائید نهایی به شورای نگهبان رفت و ایراد اصل 75 قانون اساسی به آن گرفته شد.

اصل 75 قانون اساسی تاکید دارد که طرح‏های قانونی، پیشنهادها و اصلاحاتی که نمایندگان مطرح می‌کنند و به کاهش درآمد عمومی یا افزایش هزینه عمومی می‌انجامد، در صورتی قابل طرح در مجلس است که در آن راه جبران کاهش درآمد یا تأمین هزینه جدید نیز معلوم شده باشد.

مجلسی‌ها اما این قاعده را رعایت نکرده بودند، برای همین کار به گره افتاد و جابه‌جایی دولت دهم و یازدهم نیز مزید بر علت شد تا این موضوع به حاشیه برود. در واقع مصوبه سال 91، برای دولت بار مالی دارد چون اگر قرار است فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها مثل همه ایرانیان از خدمات بهداشتی، تحصیلی، تامین اجتماعی، کار و یارانه برخوردار شوند، دولت باید منابع مالی مورد نیاز را در اختیار داشته باشد که ظاهرا این‌گونه نبوده است.

اما حالا پس از گذشت بیش از دو سال از تصویب این مصوبه و ایراد اشکال به آن از سوی شورای نگهبان، مشکل این است که سرنوشت این مصوبه در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، به‌طوری که پیگیری‌های جام‌جم از نمایندگان مجلس به نتایج عجیب و دور از ذهنی رسید. در تماس با نیره اخوان، عضو کمیسیون قضایی و از اعضای فراکسیون زنان، او پاسخ داد که برای توضیح سرنوشت این مصوبه حضور ذهن ندارد.

حمیدرضا طباطبایی، عضو دیگر کمیسیون قضایی نیز گفت از این ماجرا بی‌خبر است، عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی هم از این موضوع ابراز بی‌اطلاعی کرد، اما برخلاف آنها سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس و یک عضو این کمیسیون گمانه‌زنی‌هایی را مطرح کردند که به نگرانی‌ها دامن زد.

محمدعلی اسفنانی در جایگاه سخنگویی به جام‌جم توضیح داد که مجلسی‌ها برای تامین هزینه‌های اجرای این طرح، شرحی را به هیات دولت فرستاده‌اند که البته تاکنون پاسخش به مجلس نرسیده، اما مجلس همچنان پیگیر آن خواهد بود.

در مقابل، ابوالفضل ابوترابی، عضو کمیسیون حقوقی مجلس توضیح داد که مدتی است در این رابطه از وزیر اطلاعات سوال کرده‌ایم و امیدواریم این پرسش بزودی به نتیجه برسد. در واقع این نماینده، پای وزارت اطلاعات را به میان می‌کشد، چون معتقد است برخی مصلحت‌اندیشی‌ها موجب شده رسیدگی به مصوبه اصلاح قانون تابعیت به تاخیر بیفتد و طراحان و مجریان طرح نخواهند جزئیات مربوط به آن رسانه‌ای شود.

حالا ما مانده‌ایم و این اظهارات ضد و نقیض که یکی از کمبود اعتبار حکایت دارد و یکی از مصلحت‌اندیشی‌های سیاسی و توقف تعمدی این مصوبه و البته هزاران فرزند مادران ایرانی که تا تبعه ایران شناخته نشوند از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و اجتماعی محروم می‌مانند.

تابعیت از خون پدر می‌آید

این که چرا مادر نقشی در ایجاد تابعیت برای فرزند ندارد به قانون مدنی کشورمان برمی‌گردد، به ماده 976 این قانون که اتباع ایرانی را مو به مو نام برده است؛ طبق این ماده، همه کسانی که پدر ایرانی دارند حتی اگر در خارج متولد شده باشند، کسانی که در ایران متولد شده‌اند ولی پدر و مادر آنان نامعلوم است، کسانی که در ایران از پدر و مادر خارجی که یکی از آنها در ایران متولد شده به وجود آمده‌اند، هر زن خارجی که شوهر ایرانی دارد و هر خارجی که تابعیت ایران را گرفته باشد، جزو اتباع ایران محسوب می‌شوند و می‌توانند از همه مزایا برخوردار شوند.

در واقع در این بخش از قانون مدنی هیچ اشاره‌ای به مادر نشده و بدیهی است طبق آن، خون ِمادر نمی‌تواند ملاک تعیین تابعیت فرزند باشد. این موضوع نیز قدمتی نزدیک به 90 سال دارد که مسعود خراشادی‌زاده، استاد حقوق بین‌الملل خصوصی می‌گوید، هنگام نوشتن قانون مدنی طی سال‌های 1304 تا 1313 در قانون گنجانده شده است.

او به جام‌جم توضیح می‌دهد که تابعیت رابطه‌ای سیاسی معنوی است که یک فرد با یک دولت برقرار می‌کند و به واسطه برقراری همین رابطه از حقوق و تکالیفی (در چارچوب قوانین کشور متبوعش) برخوردار می‌شود.

پس اگر فردی تبعه یک دولت نباشد، نه حقوقی دارد و نه تکلیفی که این به بلاتکلیفی افراد منجر می‌شود و به همین علت است که سال 1951 کنوانسیونی بین‌المللی به تصویب رسید که بر لزوم کاهش موارد بی‌تابعیتی تاکید دارد تا به این طریق، افرادی که مقیم کشوری هستند هم از حداقل حقوق انسانی برخوردار شوند و هم تابع قوانین کشوری که در آن سکونت دارند، باشند.

این استاد حقوق تاکید دارد که ایران این کنوانسیون را پذیرفته، اما این که چرا مشکل فرزندان حاصل از زن ایرانی با مرد خارجی حل نشده به چند علت بازمی‌گردد.

به گفته او، در ماده 976 قانون مدنی علاوه بر انتقال تابعیت از سیستم خون به سیستم خاک نیز اشاره شده (بند 5 ماده 976) اما این قانون کسانی را در برمی‌‌گیرد که پدرانشان در ایران اقامت قانونی داشته باشند و چون بیشتر خارجی‌های مقیم ایران از راه‌های غیرقانونی وارد کشور شده‌اند و ازدواج‌هایشان با زنان ایرانی نیز بدون اجازه دولت ایران انجام شده، فرزندان این ازدواج‌ها مشمول کسب تابعیت نمی‌شوند.

این در حالی است که به گفته این استاد حقوق، قانون سال 85 نیز که سختگیرانه به نظر می‌رسید هدفش سر و سامان دادن به این ازدواج‌ها و اقامت‌های غیرقانونی بود که البته چون فقط یک سال برای اجرای آن زمان در نظر گرفته شده بود، بسیاری از خانواده‌ها از آن مطلع نشدند و نتوانستند برای فرزندانشان تابعیت ایرانی بگیرند.

راه چاره، کنترل مهاجرت‌ها و ازدواج‌های غیرقانونی

این طور که این اظهارات نشان می‌دهد مجموعه‌ای از مشکلات و چالش‌ها دست به دست هم داده تا ایران یکی از تولیدکنندگان افراد بی‌‌تابعیت در دنیا باشد، مشکلاتی که تاکنون برای رفع آنها چاره‌ای اندیشیده نشده و حالا فرزندان حاصل از این ازدواج‌های ناآگاهانه تاوان آن را پس می‌دهند.

اما وضع می‌توانست این گونه نباشد، می‌شد و می‌توان با کنترل مهاجرت‌های غیرقانونی به کشور و بالا بردن سطح آگاهی خانواده‌ها بویژه در مناطق مرزی و محروم، مانع ازدواج دختران ایرانی با اتباع خارجی شد، بویژه اتباع غیرمجاز که هر لحظه می‌توانند از کشور خارج شوند و خانواده خود را در ایران رها کنند.

اما تا پیش از تحقق این شرایط لازم است فکری به حال فرزندان بلاتکلیف حاصل از این ازدواج‌ها شود، چون انسانی که هیچ‌کس نیست و شخصیتی محروم و تحقیر شده دارد به گفته محمدعلی اسفنانی، سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس (در واکنش به نگرانی‌های امنیتی و سیاسی) بی‌هویت بودنش می‌تواند خطراتی به مراتب بیشتر از ایرانی شدنش داشته باشد.

ضمن آن که قانون تابعیت حتی تکلیف فرزندانی مانند دختر مریم میرزاخانی را هم روشن نکرده که نه در ایران زندگی می‌کنند، نه یارانه می‌خواهند و نه بار مالی به کشور تحمیل می‌کنند، آنها فقط می‌خواهند راحت به سرزمین مادری‌شان سفر کنند.

مریم خباز ‌- گروه جامعه


ادامه مطلب ...

دردسرهای همسایگی با فرودگاه

جام جم سرا: ساکنان شهرک‌های اطراف محدوده فرودگاه امام(ره) از سی‌متری جی و سه‌راه آذری گرفته تا فتح، اکباتان و تهرانسر سال‌هاست زندگی‌شان از روال عادی خارج شده و روز و شب آنها بدجوری با پرواز پرنده‌های آهنین گره‌خورده است.

قدیمی‌ترها که عمرشان را در این محله‌ها گذاشته‌اند، خیلی وقت است به این وضع عادت کرده‌اند، اما جوان‌ترها هنوز نتوانسته‌اند با این شرایط کنار بیایند. فکر می‌کنند محکوم شده‌اند به تحمل شرایطی که خودشان هیچ نقشی در رقم خوردن آن نداشته‌اند.

زندگی اجباری یا همزیستی مسالمت‌آمیز؛ فرقی نمی‌کند چه اسمی روی آن بگذاری. پرنده‌های آهنین مردم آزار هستند و اهالی دل‌خوشی از آنها ندارند.​ ساکنان محله‌های اطراف فرودگاه مهرآباد فکر می‌کنند همسایگی چندین ساله با فرودگاه جز دردسر چیزی برایشان نداشته است.

یک همسایگی آزاردهنده

اینجا صدای گوشخراش پرواز هواپیماها از صبح تا شب و از شب تا صبح بی‌وقفه ادامه دارد. انگار درست نشسته‌ای وسط باند فرودگاه مهرآباد یا توی سالن انتظار و منتظری ساعت پروازت فرا برسد.

خیلی وقت است خواب آرام اینجا معنایی ندارد. اگر کودک خردسال داشته باشی یا نوزاد چند ماهه، با هر صدای مهیبی از خواب می‌پرد. بزرگ‌ترها هم که لذت خواب عمیق را از یاد برده‌اند. بجز اهالی که دیگر به این وضع عادت کرده‌اند افراد غیرمحلی حتی یک روز هم نمی‌توانند سر و صدای اینجا را تحمل کنند.

یکی از ساکنان محله سی‌متری جی می‌گوید: سال‌هاست در این منطقه زندگی می‌کنیم، اما هر بار که برایمان مهمان می‌آید تعجب می‌کنند که چطور می‌توانیم با این صدای آزاردهنده زندگی کنیم.

یکی دیگر از اهالی می‌گوید چند وقت پیش مادرش از شهرستان برای دیدن نوه‌ها آمده، اما آنقدر سر و صدا کلافه‌اش کرده که همان شب اول مجبور شده او را به خانه برادرش در منطقه دیگری از تهران ببرد.

بعضی اهالی هم تا همین یکی دو سال پیش ساکن محدوده دیگری بوده‌اند و بنا به دلایلی اینجا خانه‌ای اجاره کرده یا خریده‌اند و به قول خودشان حالا حسابی از کارشان پشیمان هستند.

یکی از آنها می‌گوید قبلا خانه‌اش سمت خیابان جیحون بوده، اما حالا یک سالی است به سی‌متری جی نقل مکان کرده و در همین یک سال آنقدر خود و خانواده‌اش از سر و صدا کلافه شده‌اند که به فکر فروش خانه افتاده‌اند.

او می‌گوید: اگر می‌دانستم این محله روی خط پرواز هواپیماها افتاده هیچ وقت این خانه را برای زندگی انتخاب نمی‌کردم، اما متاسفانه اگر اهل اینجا نباشی ممکن است ناخواسته به دردسر بیفتی؛ چراکه بنگاه‌های خرید و فروش خانه برای این‌که مشتری را از دست ندهند واقعیت را درباره وضع سر و صدای این محدوده نمی‌گویند و وقتی کار از کار گذشت تازه می‌فهمی چه تصمیم نادرستی گرفته‌ای.

کابوس سقوط هواپیما

همین چند وقت پیش بود، 19 مرداد امسال، وقتی سانحه دلخراش سقوط هواپیما رخ داد. هرچند این اولین بار نبود که اهالی محدوده سی‌متری جی با سقوط یکی از پرنده‌های آهنین در نزدیکی محل زندگی‌شان، سایه حادثه را با تمام وجود روی سر خود و خانواده‌شان احساس کردند، چراکه آنها هنوز سانحه تلخ سقوط هواپیمای ​ سی 130​ در آذر​ 84 را از یاد نبرده‌اند.

حالا کابوس سقوط هواپیما دغدغه جدید شهروندان این مناطق شده است. آنها می‌گویند با صدای گوشخراش پرواز هواپیماها که مدام روی اعصاب‌شان رژه می‌رود یک جوری کنار آمده‌اند، اما ​ احساس ​ امنیت نمی​کنند؟

حادثه دلخراش سقوط هواپیما که همین چند وقت پیش اتفاق افتاد اهالی را حسابی نگران کرده تا آنجا که هر هواپیمایی که از بالای سرشان رد می‌شود دلشان می‌لرزد که نکند این هواپیما هم سقوط کند.

این نگرانی وقتی بیشتر می‌شود که با چرخی در این محدوده، بافت قدیمی و فرسوده با کوچه‌های تنگ و باریک کاملا خودنمایی می‌کند و همین مهم‌ترین معضل در صورت وقوع حادثه می‌تواند باشد که حضور خودروهای امدادی برای کمک به حادثه‌دیدگان را با مشکلات جدی مواجه می‌کند.

موسوی، جوانی است که در یکی از مراکز مشاوره املاک‌ محله سی‌متری جی کار می‌کند. بیست‌وهشت ساله است و به گفته خودش همین‌جا به دنیا آمده و خانواده‌اش از قدیمی‌های این محل هستند.

موضوع گزارش را که می‌فهمد حسابی سر درد دلش باز می‌شود. از محرومیت منطقه سی‌متری جی می‌گوید و این‌که محله دارای بافت قدیمی و فرسوده است و همه از شهروندان قدیمی و فرهنگی هستند، اما با وجود قدمت این مناطق، مسئولان شهری تاکنون همتی برای نوسازی بافت‌های فرسوده آن نداشته‌اند و طرح نوسازی بافت‌های فرسوده که چند سال پیش از طرف سازمان نوسازی شهر تهران و شهرداری منطقه به اجرا گذاشته شد هم کاری از پیش نبرد، چون آنهایی که با تجمیع پلاک برای نوسازی خانه‌هایشان اقدام کردند همچنان در حال دوندگی هستند و چیزی دست‌شان را نگرفته است.

او وجود چندین مدرسه و مهدکودکی را که در این محدوده وجود دارد، خطر بزرگی می‌داند و می‌گوید: موقع تعطیلی مدارس اینقدر دانش‌آموز در سنین مختلف از این کوچه پس کوچه‌ها بیرون می‌آیند که انگار راهپیمایی شده حالا فکرش را بکنید با این وضع هر روز چه خطری از بیخ گوش اهالی رد می‌شود که حادثه‌ای اتفاق نمی‌افتد.

زندگی با اعصاب تعطیل

ساکنان شهرک‌های تهرانسر، سی‌متری جی و فتح از سر و صدای هواپیماها حسابی عاصی شده‌اند. حتی خیلی‌هایشان می‌گویند از وقتی ساکن این محدوده شده‌اند به مرور زمان احساس می‌کنند عصبی و پرخاشگر شده‌اند و آستانه تحمل‌شان پایین آمده است.

پیرمردی که در صف نانوایی ایستاده و به قول خودش از قدیمی‌های محل است، سری به نشان تاسف تکان می‌دهد و می‌گوید: خیلی سال است اینجا زندگی می‌کنیم. از همان اول هواپیماها مزاحم زندگی و مخل آسایش ما بودند، اعصابمان را واقعا خرد کرده​ و خواب و آرامش زندگی را از ما گرفته‌اند.

یکی از خانم‌های همسایه می‌گوید: صدای هواپیماها مثل یک سوت گوشخراش است که چند ثانیه‌ای کش پیدا می‌کند. انگار چیزی توی سرمان مدام سوت می‌کشد.

او با یادآوری چند سال پیش می‌گوید: در دوره رئیس‌جمهور پیشین به اهالی قول داده شد در اسرع وقت موضوع انتقال فرودگاه مهرآباد پیگیری شود، اما بعد از چند سال هنوز هیچ اقدامی در این زمینه نشده است.

حالا حرف حساب اهالی این است که اگر انتقال فرودگاه به هر دلیل امکان‌پذیر نیست، حداقل شب‌ها پروازها در این فرودگاه متوقف شود تا این سوهان24ساعته روی روح و روان این مردم کشیده نشود و اهالی اینجا برای چند ساعت هم که شده روی آرامش را ببینند.

طرح انتقال فرودگاه چه شد

اهالی درباره موضوع انتقال فرودگاه مهرآباد درست می‌گویند. از سال‌ها پیش زمزمه‌ها برای کم‌کردن فعالیت فرودگاه مهرآباد به راه افتاده بود تا ‌سال ٨٩ که اساسا طرحی در مجلس شورای اسلامی برای انتقال فرودگاه مهرآباد آماده شد و در دستور کار نمایندگان قرار گرفت؛ طرحی که سازمان حفاظت محیط‌زیست هم از آن حمایت کرده بود. در این طرح دولت موظف شده بود تا ‌سال ٩٢ نسبت به انتقال این فرودگاه به خارج از تهران اقدام کند، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.

این بار اما با تکرار حادثه تلخ سقوط هواپیما که چندی پیش اتفاق افتاد ، موضوع انتقال فرودگاه مهرآباد به جایی خارج از شهر و با فاصله از مناطق مسکونی از سوی شورای شهر تهران مطرح شد. ​مسجد جامعی ، رئیس شورای شهر تهران تاکید کرده بود یک پرواز در فرودگاه مهرآباد به اندازه 3000وسیله نقلیه آلودگی هوا و صدا تولید می‌کند، ضمن این‌که حوادث سال‌های اخیر سقوط هواپیما نگرانی از بابت امنیت جانی مردم را به طور جدی مطرح می‌سازد.

رئیس شورای شهر از دولت درخواست کرده این موضوع را در اولویت قرار دهد، اما با اظهاراتی که طی هفته‌های اخیر پس از طرح مجدد انتقال فرودگاه مهرآباد از سوی برخی منتقدان مطرح شد به نظر می‌رسد هنوز برای اجرایی‌شدن این طرح اتفاق نظر و هماهنگی بین دستگاه‌های متولی وجود ندارد.

امیدواریم بررسی‌ها و مطالعات کارشناسی روی این طرح و توافق‌ دستگاه‌های مسئول با یکدیگر برای انتقال فرودگاه آنقدر طولانی نشود که با رخ دادن حادثه ناگوار دیگری فقط حسرت از دست رفتن فرصت‌ها باقی بماند.

پوران محمدی / گروه جامعه


ادامه مطلب ...

دردسرهای عکس‌های وایبری

جام جم سرا: شب اول فقط عکس کارهای شرکتش را فرستاد و کمی در این باره با هم حرف زدیم. چند روزی از او خبری نبود. بعد از چند روز از اتاقش عکسی فرستاد و خواست تا نظرم را به او بگویم. بعد از من خواست عکس اتاقم را برای او بفرستم تا ببیند سلیقه‌ام چطور است. حرف‌هایمان کم‌کم از میز و صندلی و اتاق و سلیقه به سمت خودمان کشیده شد. عکس‌هایمان هم همین‌طور.

بار اول گفت عکس واضح‌تری از آنچه در آن شبکه اجتماعی گذاشته‌ای برایم بفرست. می‌خواهم ببینم بانوی به این خوش سلیقگی چه چهره‌ای دارد، بعد گفت می‌خواهم ببینم موهایت چه رنگی است و.... نمی‌دانم چرا اما در این مدت با این که خیلی او را نمی‌شناختم، به‌خاطر حجم بالای مکالمه‌مان، با او احساس نزدیکی می‌کردم. از صبح تا شب جملات زیبایی برایم می‌فرستاد و کم‌کم به من ابراز علاقه کرد. گفت قصدش ازدواج است و خیلی زود کارهایش را جمع و جور می‌کند تا با خانواده‌اش به خواستگاری بیاید. از من خواست به کارگاهش بروم و کارهایش را از نزدیک ببینم. من رفتم، آنجا تنها بودیم و... وقتی به خانه برگشتم، تلفنش در دسترس نبود. دیگر از او خبری نشد تا این که یک بار پیامکی برایم فرستاد که اگر از رابطه‌مان به کسی حرفی بزند، تمام عکس‌هایی که برایش فرستاده بودم را در اینترنت منتشر خواهد کرد. باورم نمی‌شد تمام حرف‌های عاشقانه‌اش دروغ بود. همین‌طور باورم نمی‌شد که من این عکس‌ها را از خصوصی‌ترین لحظاتم برای کسی فرستادم که نمی‌شناختم. دلم می‌خواهد سرم را روی زانوان مادرم بگذارم و با او درد دل کنم، کاش می‌دانست... .

خوش به ‌حال پدر و مادرهای قدیم. امروز هر چند امکانات زندگی بیشتر شده و خیلی کارها با راحتی بیشتری انجام می‌شود اما مدیریت رابطه با همسر، تسلط بر روابط خارج از خانه فرزندان و در یک کلام کنترل فرزندان کار سخت‌تری شده است. این روزها بزرگراه‌هایی که پایشان به خانه ما باز شده، در کنار خدماتی که می‌دهند، بر نگرانی‌هایمان افزوده‌اند.

زمان‌های قدیم، پدر خانواده قانونی وضع می‌کرد که بعد از فلان ساعت، نباید فرزندان بیرون از خانه باشند. همه چیز معلوم بود. اگر فرزندی قرار بود سرپیچی کند، اگر قرار بود جایی بماند، رابطه‌ای برقرار کند و هر کار دیگر، والدین او اولین افرادی بودند که می‌فهمیدند، او را مواخذه می‌کردند یا برای رفتار خارج از محدوده اش تصمیمی می‌گرفتند. هر چند گاهی سبک تربیتی سختگیرانه وجود داشت، اما زندگی‌ها قانون و قرار خودش را داشت.

این روزها اگر همه خانواده از صبح تا شب هم در خانه باشند و بیرون از منزل نروند، باز هم می‌توانند جایی دیگر باشند و مشغول کاری دیگر.

دیگر کسی را نمی‌بینی که موبایل نداشته باشد. حتی در مهمانی‌ها خیلی از افراد، خودشان اینجا و دلشان در دنیای مجازی یا گروه‌های وایبری است.

نظارت والدین بر روابط فرزندان بسیار کم شده است. آنها نمی‌دانند فرزندشان با چه افرادی دوست می‌شود، چه چیزهایی بین شان رد و بدل می‌شود و می‌تواند چقدر در آینده آنها تاثیر بگذارد.

واقعیت این است که باید تغییر را قبول کرد. دنیای واقعی ما با دنیای مجازی در هم تنیده شده پس باید خودمان و فرزندان‌مان برای استفاده صحیح از این دنیا آماده باشیم.

با توجه به این که هر روز سر و کله یک امکان ارتباطی جدید پیدا می‌شود، بهتر است به جای دادن ماهی، به فرزندمان ماهیگیری بیاموزیم. یعنی او را آماده بکنیم تا بتواند روابط بی‌حد و مرز دنیای جدید را مدیریت صحیح کند. به او بیاموزیم خطوط قرمزی که در زندگی واقعی وجود دارد، در اینترنت و موبایل هم باید رعایت شود. فرزند ما از همان ابتدای نوجوانی باید بداند وقتی دکمه ارسال را زد و چیزی را فرستاد در حقیقت هیچ‌گونه تملکی روی آن نخواهد داشت.

باید برای او توضیح دهیم اگر نسل ما مزاحم تلفنی داشت یا در مسیر مدرسه کسی ممکن بود با حرف‌ها و نقش بازی‌کردن، هوایی مان کند، او و هم نسلانش هر لحظه با وصل‌شدن به دنیای اطراف می‌توانند در معرض یک مزاحمت و تباه کردن آینده قرار بگیرند.

البته او هم مثل ما دوست ندارد مدام در حال نصیحت شنیدن باشد و این نکات را به او یادآوری کنیم. بهتر است از همان کودکی، با برقراری ارتباط صمیمانه و دوستی با فرزندمان، راهی برای روزهای نوجوانی، جوانی و حرف‌های نگفته‌اش باز کنیم.

بهترین واکسینه‌کردن فرزندان، داشتن خانه‌ای گرم و والدینی مهربان است که آنها را از لغزش مصون می‌دارد و حتی اگر اشتباهی به حکم انسان بودن از آنها سر بزند، خیلی راحت‌‌تر با والدین‌شان در میان می‌گذارند، قبل از آن که دیر شود.

این قانون فقط درباره فرزندان خانه صدق نمی‌کند. نمی‌توانیم مدام همسرمان را در همه فضاهای مجازی چک کنیم و نمی‌توانیم همیشه نگران این باشیم که ممکن است سرو کله یک رقیب از راه‌دور در زندگی ما پیدا شود، اما می‌توانیم جایگاه خودمان و زندگی مشترکمان را برای او تثبیت کنیم.بهتر است به نقش‌های خانوادگی‌مان بیشتر توجه کنیم. وقتی والدین خودشان هم درگیر آسیب‌های دنیای جدید شده‌اند، نمی‌توان از فرزندان آنها توقع داشت حد و مرزها را بخوبی بشناسند. کمی واقع بین بودن کمک می‌کند اگر از هر وسیله ارتباطی استفاده می‌کنیم، وقتی را برای آن در نظر بگیریم و قوانینی را هنگام استفاده رعایت کنیم تا زندگی‌مان دستخوش خطا نشود. (ضمیمه چاردیواری/ندا داوودی)


ادامه مطلب ...

دردسرهای روزهای اول مدرسه

جام جم سرا: هر چقدر به او التماس می‌کنم عجله کند و لباس‌هایش را زودتر بپوشد تا برسیم صبحانه بخوریم، فایده‌ای ندارد. گاهی برای انجام سریع‌تر کارها با او مسابقه می‌گذارم، گاهی بازی لاک​پشت و خرگوش را با او انجام می‌دهم تا معلوم شود چه کسی سریع‌تر آماده می‌شود؛ اما او همیشه درست برعکس عمل می‌کند، بی‌حرکت روی کاناپه می‌نشیند و خیره می‌شود. او حتی هیچ تلاشی برای کمک به من که سعی می‌کنم لباس‌هایش را به او بپوشانم، نمی‌کند.

نتیجه این همه عجله و سراسیمگی این است که هر روز خانه را در حالی ترک می‌کنم که همه چیز به هم ریخته و نامرتب است. شما بگویید چه کنم؟

شاید این صحنه کم و بیش برای شما هم آشنا باشد. اغلب مادران، چه شاغل و چه خانه‌دار هنگام حاضر کردن کودکانشان برای رفتن به مدرسه با چنین دردسرهایی مواجه‌اند. متاسفانه باید گفت حتی اگر مانند کریستینا از ترفندهای مختلف و درستی ـ مثل مسابقه و بازی و آماده کردن وسایل در شب قبل و مانند آن ـ استفاده می‌کنید، باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانید با آرامش و بدون دردسر از خانه خارج شوید. به​کارگیری این روش‌ها​ گرچه تا حد زیادی کمک کننده‌اند، اما باز هم بین کودکان و بزرگسالان بر سر حاضر شدن برای رفتن به مدرسه تنش ایجاد می‌شود.

یک کودک چهار ساله صبح که از خواب بیدار می‌شود، چه نیازهایی دارد؟ ​گرچه واکنش‌های افراد متفاوت است، اما همه ما به زمان نیاز داریم تا بدنمان از حالت خواب و کسالت پس از آن گذر کرده و وارد مرحله بیداری شده و آماده فعالیت شود. بیشتر بچه‌ها در مقابل انجام کاری که مجبور به انجام آن هستند مقاومت می‌کنند. کودکان چهار ساله را معمولا باید به حال خود رها کرد. آنها می‌خواهند خودشان تصمیم بگیرند چه زمانی به دستشویی بروند. من تا به حال کودک چهار ساله‌ای را ندیده‌ام که بتواند درک کند جلسه اداری مامان از پیدا کردن ماشین اسباب‌بازی یا عروسک او مهم‌تر است!

پس راه چاره چیست؟ به نظر من بهترین پاسخ داشتن شغلی با ساعات کاری انعطاف‌پذیر (یا پاره‌وقت) است، تا صبح‌ها بتوانید وقت بیشتری را به این انسان‌های کوچک اختصاص دهید و آنها بتوانند روز خود را بهتر شروع کنند. اما داشتن چنین شغلی برای بسیاری از خانواده‌ها امکان‌پذیر نیست.

بهتر این است که ذهنیت خود را درباره کارهای معمول هر روز صبح تغییر دهید. به عبارت دیگر خود را با شرایط موجود وفق دهید تا از پس و پیش شدن کارها این همه عصبی نشوید. وظیفه اصلی شما این است که با کودکتان ارتباط عاطفی برقرار کنید. به این ترتیب کودک شما از محبت لبریز خواهد شد. او در این حالت نه‌فقط برای مشارکت و همراهی با شما آماده‌تر خواهد بود، بلکه کارهای روزمره خود را نیز بهتر انجام خواهد داد. این روش‌ها را امتحان کنید:

1 ـ شب‌ها تا حد امکان او را زودتر بخوابانید. اگر مجبورید کودکتان را صبح زود از خواب بیدار کنید، او نخواهد توانست به اندازه کافی بخوابد. هر یک ساعت که از خواب مورد نیاز کودک ما کم شود، فعالیت مغزی او به اندازه یک سال به عقب برخواهد گشت، به این معنی که او یک سال کوچک‌تر از سن واقعی خود رفتار خواهد کرد.

2 ـ خودتان زودتر بخوابید. اگر برای بیدار شدن به زنگ ساعت نیاز دارید، بدانید به اندازه کافی نخوابیده‌اید. شما برای انجام فعالیت روزانه خود به انرژی و خلاقیت نامحدود نیاز دارید، از طرف دیگر بچه‌ها برای شروع کار خود با حداکثر توان به شما وابسته‌اند​ و وقتی بی‌نهایت خسته‌اید، هیچ راهی وجود ندارد که صبور باشید و بتوانید خودتان را کنترل کنید.

3 ـ تلاش کنید فرصت بیشتری برای انجام کارهایتان ایجاد کنید. صبح زودتر از کودکانتان از خواب بیدار شوید​ و قبل از این‌که آنها را بیدار کنید، لباس بپوشید و از لحاظ روحی خودتان را برای یک روز کاری دیگر آماده کنید. طوری برنامه‌ریزی کنید که هر روز 15 دقیقه زودتر از وقت اداری به محل کار خود برسید. ممکن است نیمی از اوقات نتوانید این کار را انجام دهید، اما حداقل به دلیل دیر رسیدن، با کودکانتان بدخلقی نخواهید کرد​ و در زمان‌هایی که واقعا 15 دقیقه زودتر به اداره و محل کار خود می‌رسید، آرامش و انرژی بیشتری خواهید داشت.

4 ـ آنچه را که امکان دارد، شب قبل حاضر کنید. کوله‌پشتی و کیف و ناهار روز بعد را حاضر کنید؛ لباس‌هایی را که برای رفتن به مدرسه و اداره لازم دارید آماده بگذارید، میز صبحانه را تا حد امکان بچینید و آن ماشین اسباب‌بازی و عروسکی که کودکتان به دنبال آن می‌گردد را دم‌دست بگذارید. از بچه‌ها بخواهید در انجام این کارها به شما کمک کنند.

5 ـ هر​طور شده پنج دقیقه به هر یک از کودکانتان اختصاص دهید. پیش از بیرون آمدن از رختخواب آنها را در آغوش بگیرید و نوازش کنید. می‌دانم این کار به نظر غیرممکن می‌آید، اما اگر تا به اینجا همه کارها را درست انجام داده باشید می‌توانید پنج دقیقه آرامش داشته باشید​ و این آرامش را به کودک خود انتقال دهید. این پنج دقیقه ارتباط با کودک تاثیر مثبت زیادی برای یک شروع خوب در ابتدای روز دارد. شما با این کار انرژی کودک خود را در ابتدای روز شارژ می‌کنید و ارتباطی را که در طول شب گسیخته شده بود، مجددا پیوند می‌دهید. کودک در نتیجه این پیوند انگیزه لازم برای همکاری و نه جنگیدن با شما را پیدا می‌کند.

6 ـ از کارهای روزمره برای آسان‌تر کردن مرحله گذر و انتقال از حالت خواب به بیداری بهره بگیرید. انتقال برای کودکان سخت است​ و صبح پر است از مراحل انتقال. اگر می‌بینید کودک دلش نمی‌خواهد از رختخواب بیرون بیاید پس از این‌که مرحله قبل را انجام داده و کودک را پنج دقیقه ناز و نوازش کردید، دستش را بگیرید و به آرامی او را از رختخواب بیرون بکشید. با او حرف بزنید، بخندید و بازی کنید و در همین حال از اتاق خارج شوید.

7 ـ توجه داشته باشید کودکان برای شروع کارهای روزانه به کمک شما نیاز دارند. برای این‌که کودک روز خوبی را آغاز کند، باید به او کمک کنید کارهای خود را با شادمانی و از روی میل انجام دهد، نه این‌که مدام به او امر و نهی کنید. می‌توانید لباس‌هایش را در کنار میز صبحانه قرار دهید تا ضمن این‌که به او صبحانه می‌دهید، لباس‌هایش را بپوشد. در این حال با او صحبت کرده و کارهایش را تائید کنید: « می‌بینم دوباره لباس آبی‌رو برداشتی، معلومه از این رنگ خوشت میاد.... چه خوب، داری سعی می‌کنی کفشاتو درست بپوشی.» توجه داشته باشید لباس پوشیدن او برای شما اهمیت دارد نه برای خود او. حضور شما به کودک انگیزه می‌دهد تا کار خود را زودتر انجام دهد، پس او را به حال خود رها نکنید تا خودش کارهایش را انجام دهد.

8 ـ تا حد امکان زندگی را آسان بگیرید. برای مثال امروز تصمیم گرفته‌اید یک صبحانه گرم به کودک بدهید؛ اما او به‌محض بیدار شدن آماده خوردن صبحانه نیست. بهتر است به جای این‌که عصبی شوید و مدام به او نق بزنید و پرخاش کنید ساندویچی تهیه کنید تا او در راه رفتن به مدرسه آن را میل کند. این ساندویچ، علاوه بر این‌که از نظر ارزش غذایی چیزی کم ندارد، از آنجا که با آرامش میل می‌شود می‌تواند تاثیر خوبی در سلامت او و این‌که روز خوبی را شروع کند، داشته باشد. اگر نگران مسواک کردن دندان‌ها هستید، کافی است مسواک او را با یک لیوان کوچک آب همراه داشته باشید تا پس از خوردن ساندویچ مسواک بزند. مطمئن باشید نداشتن خمیر دندان در کوتاه‌مدت آسیبی به دندان‌های کودکتان نمی‌زند. راه‌های زیادی برای آسان‌تر کردن زندگی وجود دارد. گاهی اوقات می‌توان در قوانین خانه کمی انعطاف به خرج داد. چه اشکالی دارد اگر شب موهای کودکتان را شانه بزنید، آنها را دم اسبی کرده ​ یا ببافید و بگذارید با همان حالت بخوابد. در این صورت نیازی به شانه زدن صبحگاهی موها ندارید. یا چرا کودکتان نباید با همان بلوز مدرسه بخوابد؟

9 ـ به کودک امکان انتخاب بدهید. هیچ‌کس امر و نهی‌های مکرر را دوست ندارد. کودک می‌خواهد توی سینک دستشویی در آشپزخانه مسواک بزند، اما شما به او تشر می‌زنید و وادارش می‌کنید کشان‌کشان چهارپایه دستشویی را ببرد و روی آن بایستد و مسواک بزند.

کودک می‌خواهد اول کفش‌ها و بعد ژاکتش را بپوشد، به او امر می‌کنید عکس این کار را انجام دهد. مدام او را تحت‌کنترل دارید. به نظر شما کودک باید بلافاصله پس از بیرون آمدن از رختخواب به دستشویی برود و برای این کار اصرار دارید، اما او می‌خواهد وقتی واقعا نیاز دارد به دستشویی برود. تا زمانی که احساس نمی‌کنید ممکن است لباس زیر خود را خیس کند، اجازه دهید خودش درباره زمان رفتن به دستشویی تصمیم بگیرد.

10 ـ نقش بازی کنید. گاهی اوقات در تعطیلی آخر هفته با عروسک‌های حیوانات که یکی مادر و دیگری کودک است، نمایش بدهید. کارهای هر روز صبح را با استفاده از این عروسک‌ها بازی کنید. عروسک کوچک، در مقابل انجام کارها مقاومت می‌کند، نق می‌زند و گریه می‌کند، وسایلش را به هم می‌ریزد. مامان عروسک ناراحت می‌شود و قهر می‌کند (در این کار آن‌قدر افراط نکنید که کودک بترسد).

گاهی می‌توانید همین بازی را به شکلی انجام دهید که کودک نقش مادر و شما نقش کودک را داشته باشید. در نقش خود کارهای مضحک و خنده‌دار انجام دهید تا کودک از بازی لذت ببرد. برای مثال بخش‌هایی را در بازی بگنجانید که کودک یا مادر می‌خواهند با پیژامه به مدرسه یا اداره بروند. کارهایتان را آهسته و با کندی انجام دهید تا کودک مجبور شود از شما بخواهد عجله کنید و زودتر آماده شوید. در حین بازی به کودک که اکنون نقش مادر را دارد، بگویید: «این جلسه چه اهمیتی دارد؟ به رئیست بگو پیدا کردن ماشین اسباب‌بازی مهم‌تر از جلسه است.» آنچه را میخواهید به او بفهمانید. به این ترتیب خواهید دید کارها چگونه روبه‌راه خواهند شد. قطعا در روز شنبه کودکتان بیشتر با شما همکاری خواهد کرد. حداقل نتیجه این بازی این است که تنش‌ها را از بین خواهد برد.

11 ـ با بی‌رحمی اولویت‌بندی کنید. اگر در زمانی که بچه‌ها خیلی کوچکند، والدین هر دو به صورت تمام‌وقت کار می‌کنند، هیچ راهی برای انجام هیچ کار اضافی در طول هفته وجود نخواهد داشت. تنها راه‌حل برای شما این است که شب‌ها آن​قدر زود بخوابید که صبح سر حال از خواب بیدار شوید. اخلاق کودک شما تا حد زیادی وابسته به اخلاق شماست. اگر شما خوش​اخلاق و سرحال باشید، او نیز همین‌گونه خواهد بود. به​هر حال نگران نباشید. این سال‌ها تا ابد ادامه نخواهد داشت. کودکان خیلی زودتر از آن‌که فکرش را بکنید، بزرگ می‌شوند. شما بتدریج او را عادت می‌دهید که کارهایش را خودش انجام دهد.

فشار و تنش‌های زندگی مدرن، روابط کودکان و مادران را تحت‌تاثیر قرار داده است​؛ روابطی که باید مسیر زندگی را هموارتر سازد. کودکان در سایه این روابط رشد می‌کنند و شکوفا می‌شوند. اگر اولویت اول ما در زندگی حفظ این روابط باشد، هر کار دیگری برایمان آسان‌تر خواهد شد. (ضمیمه چاردیواری)

مترجم: سعیده کافی

منبع: Parenting


ادامه مطلب ...

دردسرهای کف پای صاف

جام جم سرا: حتی گاهی کار به جراحی هم می‌کشد. صافی کف‌پا درواقع فقط یکی از اختلال‌های اندام تحتانی است به همین دلیل شاید بهتر باشد راجع به مشکلات قوس کف پا بگوییم؛ یعنی افزایش یا کاهش قوس کف پا که به آن صافی کف پا می‌‌گویند و مشکل مهمی هم به شمار می‌رود.

دکتر مرتضی جلالی‌فخر، متخصص بیماری‌های کف پا در این باره به جام‌جم می‌گوید: صافی کف پا را باید جدی گرفت چون کل سیستم اسکلتی و عضلانی بدن انسان که از پا شروع می‌شود و به شانه و ستون‌فقرات می‌رسد،‌ به هم متصل و تحت‌تاثیر هم هستند و هر نوع اشکالی در قوس کف پا می‌تواند در این مجموعه مشکلاتی به وجود آورد. مثلا اگر صافی کف پا همراه با انحراف پاشنه باشد، زانوها به سمت داخل می‌چرخند و حالت ضربدری پیدا می‌کنند. ممکن است به دنبال این مشکل، افتادگی لگن و شانه هم بروز کند و قوس‌های کمری نامتقارن شود و حتی مشکلاتی در ستون‌فقرات تا گردن به وجود آید.

به گفته دکتر جلالی‌فخر، این اتفاق‌ها می‌تواند عوارض متعدد و متفاوتی داشته باشد؛ از درد و آرتروز زانو گرفته تا دردهای لگنی، افزایش یا کاهش فاصله بین مهره‌های ستون‌فقرات، بیرون‌زدگی دیسک و حتی سردرد.

کفش نامناسب، متهم ردیف اول

دکتر جلالی‌فخر در مورد آمار شیوع اختلال در قوس کف پا در ایران می‌‌گوید: نتایج معاینه و بررسی‌ها و غربالگری در مدارس و اداره‌ها نشان می‌دهد بیش از 70 درصد مردم ما دچار این مشکل هستند. البته این آمار نسبت به آمار کشورهای پیشرفته‌ای مثل آمریکا زیاد نیست ولی باید با بررسی دلایل آن، با این معضل و عوارض متعاقب آن مقابله کنیم.

او در ادامه به نکته جالبی اشاره کرده و می‌گوید: در دنیا کمترین آمار صافی کف‌پا در میان هندی‌ها دیده می‌شود چون بیشتر آنها پابرهنه راه می‌روند و درواقع ساختار پای انسان و انحراف و قوس طبیعی آن برای پابرهنه‌ راه رفتن ساخته شده است. از سوی دیگر، پابرهنه راه رفتن باعث تقویت عضلات کف پا می‌شود، اما نمی‌توان به مردم پیشنهاد کرد پا برهنه راه بروند. پس چه باید کرد؟

مدیر بخش درمان بیماری‌های پای بیمارستان مدائن به این پرسش این‌گونه پاسخ می‌دهد: علت اصلی شیوع صافی کف‌پا در ایران، پوشیدن کفش‌های نامناسب و بی‌توجهی به تقویت عضلات کف پاست پس باید در انتخاب کفش دقت داشته باشیم. علاوه بر این، باید سعی کنیم با این معضل و شیوع و عوارض آن مقابله کنیم. در این صورت از تحمیل هزینه‌های گزاف جراحی‌های ستون‌فقرات، زانو، لگن به سیستم درمانی جلوگیری می‌‌شود. بخصوص باید به افرادی که از نظر شغلی، حرفه‌ای و وضع زندگی در معرض خطر هستند، آگاهی بدهیم تا برای اصلاح سیستم اسکلتی و عضلانی بدن خود اقدام کنند.

هر کفش راحتی، طبی نیست

دکتر جلالی‌فخر استفاده از کفش مناسب را هم برای کسانی که کف پای صاف دارند و هم آنهایی که دچار این مشکل نیستند، ضروری می‌داند و می‌افزاید: هر فرد برای جلوگیری از آسیب دیدن باید کفش سالم داشته باشد. کفش سالم هم ویژگی‌هایی دارد؛ مثلا باید زیره، رویه، رمپ و حمایتگر پاشنه مناسب داشته باشد. این روزها در خیلی از مغازه‌ها، عنوان کفش طبی را می‌بینیم، اما کفش طبی یعنی کفش درمانگر که براساس علم طب ساخته شده و سالم باشد، اما کفش‌هایی که با این عناوین در کفش‌فروشی‌ها و داروخانه‌ها وجود دارد، چنین ویژگی‌ای ندارند. برخی هم تصور می‌کنند کفش راحت و نرم یعنی کفش طبی در حالی که این تصور نادرست است.

آنچه باعث صافی کف پا می‌شود

صافی کف‌ پا یا مادرزادی است یا اکتسابی. دکتر جلالی‌فخر با بیان این مطلب، می‌افزاید: برخی افراد وقتی به دنیا می‌آیند، کف پای صافی دارند. البته تا چهار سالگی تشخیص این مشکل بسیار سخت است چون هنوز عضلات و استخوان‌های بدن کامل رشد نکرده‌اند. بعد از این سن، تازه می‌توان تشخیص داد قوس کف پا طبیعی است یا نه. برخی افراد هم در طول زمان دچار مشکلاتی در قوس کف پا می‌شوند.

دکتر جلالی‌فخر با اشاره به این‌که اگر فردی در هر کفشی که می‌پوشد، احساس راحتی نکند، می‌تواند به صاف بودن کف پایش شک کند. او دیگر نشانه‌های این مشکل را این‌گونه برمی‌شمارد: درد، تندرس (درد ناشی از فشار در نقطه‌ای از بدن)، انقباض عضلات کف پا یا همین مشکلات در زانو، اختلال در شکل راه رفتن، خستگی زودرس عضلات به دنبال فعالیت.

او تاکید می‌کند: همان‌طور که گفته شد، گاهی اثر سوء این صافی خود را به صورت درد در زانو و لگن نشان می‌دهد و حتی فرد را دچار سردرد می‌کند.

به گفته او، تشخیص این مشکل از سوی پزشکانی که در این زمینه تبحر دارند، انجام می‌شود. این پزشکان معاینه‌های اولیه را انجام می‌دهند و ممکن است برای تشخیص قطعی، اسکن‌های دوبعدی، معاینه‌های فیزیکی و در صورت لزوم، عکس رادیولوژی درخواست کنند. اگر صافی کف پا تشخیص داده شود، فرد از نظر ابتلا به عوارض این مشکل بررسی می‌شود.

درمان‌های صافی کف پا؛ از اصلاح فعالیت تا جراحی

درمان صافی کف پا با روش‌های غیرجراحی و جراحی انجام می‌شود. دکتر جلالی فخر با اشاره به این مطلب توضیح می‌دهد: در درمان‌های غیرجراحی، اولین قدم اصلاح روش فعالیت‌های فرد مثل مشکل راه رفتن، تمرین‌درمانی برای تقویت عضلات خاص، حرکات و استراحت‌های به موقع، جلوگیری از راه رفتن یا ایستادن زیاد بیمار بدون اصلاح مشکل صافی کف پاست و دومین اقدام هم استفاده از کفی مناسب است.

دکتر جلالی‌فخر معتقد است: انتخاب کفی مناسب مثل انتخاب عینک است. همان‌طور که وقتی چشمانمان ضعیف می‌شود، نمی‌توانیم عینکی آماده بخریم و باید برای انتخاب آن مشکل چشم و درجه آن مشخص باشد، کفی هم باید برای هر شخص جداگانه طراحی شود چون قوس کف پای هر انسان مثل اثر انگشت او منحصر به فرد است. علاوه بر این باید میزان انحراف پاشنه پا هم بررسی کرد.

وی با اشاره به این‌که بعد از انتخاب کفی مناسب، سومین مرحله درمان غیرجراحی، فیزیوتراپی است،‌ می‌گوید: در این مرحله، تمرین‌های کششی برای تقویت عضلات خاص و تمرین‌هایی برای درمان عوارض ناشی از مشکلات صافی کف پا مثل خارپاشنه انجام می‌گیرد. البته در مواردی، داروهایی برای رفع درد و التهاب بیمار تجویز می‌شود و اگر مشکل بسیار شدید باشد، کار به جراحی می‌کشد.

کفش‌های برند، ‌سالمند؟

دکتر جلالی‌فخر در پاسخ به این پرسش می‌گوید: برخی افراد فکر می‌کنند اگر کفش‌هایی با برندهای خاص و گران‌قیمت تهیه کنند، حتما کفش سالمی خواهند داشت در حالی که درواقع برند بودن کفش حتما به معنای سالم بودن آن نیست چون کفش سالم برای هر شخص تعریف مستقلی دارد، کما این‌که ممکن است کفشی با برند معتبر و گران‌قیمت بخریم ولی اصلا درآن احساس راحتی نکنیم چون برای پایمان مناسب نیست یا به اصلاحی نیاز دارد که آن را انجام نداده‌ایم یا اصلا ندانیم باید این کار را انجام دهیم پس انتخاب کفش برند اصلا تضمینی برای سالم بودن آن نیست مگر این‌که برند، الزاما برند کفش سالم باشد.

روش‌های ساده‌ای برای کشف اولیه صافی کف پا

دکتر جلالی فخر توصیه می‌کند هر ایرانی در هر سنی باید حداقل یک بار از نظر بیماری‌های پا و سلامت این عضو بررسی شود، زیرا با این کار،‌ با هزینه بسیار کم، از صرف هزینه‌های گزاف جلوگیری می‌شود. او در مورد این‌که ابتدا بفهمیم دچار صافی کف پا هستیم یا نه، می‌گوید: پاها را به عرض شانه باز کنید و در آینه‌ای که پشت‌سرتان قرار گرفته، نگاه کنید آیا پاشنه‌های پا همراستا با ساق‌هاست یا انحراف دارد.

دکتر جلالی‌فخر روش ساده دوم را هم این‌گونه توضیح می‌دهد: ماده‌ای رنگی کف پا بزنید یا آن را مرطوب کنید. بعد پا را روی برگه‌ای سپید بگذارید. اگر ناحیه قوس پا روی کاغذ رنگی شود،‌ می‌تواند نشانه صافی کف پا باشد. او تاکید می‌کند: البته این فقط یک غربالگری اولیه است و براساس آن تشخیص قطعی مطرح نمی‌شود، اما نشانه این است که باید به پزشک مراجعه کرد.

زهرا سادات صفوی‌ /‌ جام‌جم


ادامه مطلب ...

دردسرهای عروس‌ خانم: «وای... به هیچ کاری نمی‌رسم!»

بعد از ازدواج با یک زندگی روبه‌رو شدم که نمی‌توانم آن را اداره کنم. تمام کارهایم عقب می‌افتد، همسرم از این وضع ناراضی‌ست. او مادر کدبانویی دارد و گاهی از به‌هم‌ریختگی خانه و یخچالی که میوه‌هایش خراب می‌شود و بی‌برنامگی من، کلافه می‌شود. حتی کارهای دانشگاهم را هم نمی‌توانم سر وقت انجام دهم. نمی‌دانم چگونه کارهایم را سر و سامان دهم.

پاسخ مشاور:

شما علاوه بر آن‌که پیش از ازدواج با مهارت‌های یک کدبانو آشنا نشده‌اید، بعد از آن هم گرفتار اهمال‌کاری هستید. شاید اهمال‌کاری در مردان هم صفت بدی باشد، اما در خانم‌ها چیزی شبیه یک فاجعه است.

اهمال‌کاری در لغت به معنای به تعویق انداختن کاری است که قصد انجام آن را دارید. به عبارت ساده‌تر با این‌که عقل حکم می‌کند کاری را انجام دهید، آن را دایما به تاخیر می‌اندازید.

اهمال‌کاری یک رفتار رایج است و در پیش گرفتن آن، هر از گاهی، مشکل‌ساز نیست اما برخی افراد بیشتر اوقات کارها را به تعویق می‌اندازند. شما به دلیل این‌که کارهایتان را دیگران انجام می‌دهند، با برنامه‌ریزی برای انجام بموقع کارهایتان ناآشنایید. هر چند هر کسی باید پیش از آن‌که ازدواج کند مهارت‌های مربوط به وظایف بعد از ازدواج خود را بیاموزد، اما حال که این اتفاق نیفتاده بهتر است خودتان دست به کار شوید.

بهتر است کمی به زندگی مادر خودتان و مادر همسرتان دقت کنید. نحوه انجام کارها، برنامه‌ریزی و حتی طرز پخت غذاها را می‌توانید از آنها یاد بگیرید. خانم خانه بودن کار چندان ساده‌ای نیست. شما هر قدر هم که تحصیل کنید و در جامعه انسان موفقی باشید، باید یک بانوی کامل در چهاردیواری خانه‌تان باشید. یک بانوی کامل هم آشپز خوبی است، هم هنرمند است، هم یک متخصص تغذیه و پرستار است و هم یک مشاور و روان‌شناس!

البته نیازی نیست که بترسید و فکر کنید از پس آن برنمی‌آیید. فقط بپذیرید که با ازدواج کردن، مسئولیت‌های شما بیشتر شده و تلاش کنید تا به بهترین نحو ممکن آنها را انجام دهید. از همسرتان هم کمک بخواهید.

نظم و انضباط و انجام هر کاری در وقت خودش می‌تواند شما را از سردرگمی نجات دهد. روزهای اول می‌توانید برنامه و زمان‌بندی کارهایتان را بنویسید و جایی مقابل چشمانتان بچسبانید. کاری را به فردا موکول نکنید که این بزرگ‌ترین رمز موفقیت‌تان است.

ندا داودی/ (ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

دردسرهای یک تصمیم اشتباه: به دختری قول ازدواج دادم

پاسخ مشاور: ‌در ادامه درباره دو موضوع کنترل احساسات و علاقه، و همچنین نگرانی از تماس‌های آن خانم و احتمال آبروریزی در محل کارتان راهکارهایی ارائه شده است:

چطور علاقه خود را کنترل کنیم

درباره کنترل احساسات و کاهش علاقه‌مندی، بهتر است ابتدا در استفاده از کلمات و بیان احساسات خود و بعد درباره مدت زمان گفت‌و‌گو تغییراتی ایجاد کنید؛ به طور مثال از جملات محبت آمیز در گفت‌و‌گوهای حضوری و تلفنی استفاده نکنید و بیشتر رسمی حرف بزنید تا کم کم میزان محبت و احساس در روان شما و طرف مقابل کاهش یابد؛ مثلاً به جای «جان عزیزم» بگویید «بله خانم»! درخصوص کاهش زمان گفت‌و‌گو نیز اگر وسوسه می‌شوید که با وی تماس بگیرید، اکنون این کار خود را مهار کنید و کمی به تاخیر بیندازید. برای این کار می‌توانید دقیقاً‌‌ همان زمانی که وسوسه تماس گرفتن با او را داشتید به یکی از دوستان یا همسرتان زنگ بزنید و با او صحبت کنید. همین به تعویق اندازی گفت‌و‌گو و تماس، حس شما و او را کمتر می‌کند. هم چنین وقتی تماس یا پیامک وی را دریافت می‌کنید، از هر سه مورد یکی را پاسخ دهید. همین کار را در دیدارهای حضوری خود نیز رعایت کنید. هر چند بهتر است دیداری نباشد، اما اگر نتوانستید، ملاقات‌ها را از هفته‌ای یک بار، به ۱۵ روز و بعد ۲۰ روز و... کاهش دهید تا عادت دیداری شما هم کم شود.

نگرانی از مزاحمت و آبروریزی

می‌توانم درک کنم که چون کاسب هستید و برای به دست آوردن موقعیت اجتماعی و اعتبارتان خیلی تلاش کرده‌اید نگرانید که این خانم با تماس‌ها و رفتار‌هایش باعث از بین رفتن این دستاورد‌ها شود. بهترین کار در زمان مزاحمت‌های او، این است که نترسید و نگرانی خود را کنترل کنید، چون هر چه شما بیشتر نگرانی خود را بروز دهید، او نیز بیشتر روی این ضعف شما دست می‌گذارد.
بهتر است شما از دو رفتار در مقابل وی دوری کنید؛ یکی اینکه با خرید وسایل یا دادن پول یا رفتن به ملاقات و... بخواهید به او باج بدهید و دوم اینکه شما هم شروع به تهدید او کنید و سر و صدا راه بیندازید. این دو رفتار شاید در ابتدا وی را آرام و ساکت کند، ولی دفعه بعد شدت و میزان خواسته‌هایش بیشتر خواهد شود. لذا باید از یک سبک رفتاری و گفتاری منطقی در این زمینه بهره گیرید.

سه سبک گفتاری در ارتباطات انسانی

۱ - منفعلانه:
این افراد به خاطر ترسشان دایم باج می‌دهند و طرف مقابل نیز دایم تهدید و پرخاشگری می‌کند. فرد منفعل نگاه مؤید دارد یعنی بیشتر از کلمات چشم، حتماً و باشد استفاده می‌کند.

۲ -پرخاشگرانه:
این افراد مدام با حالت تهدید و با داد و فریاد صحبت می‌کنند و بیشتر سعی در کنترل کردن شرایط دارند. انگشت اشاره آن‌ها همواره به سمت دیگران است و رفتار‌ها و اشتباهات خود را نمی‌بیند. به طور مثال می‌گویند: تو این کار را کردی!؟

۳ - جرئتمندانه:
افراد جرأتمند، هم به خواسته‌های خود دقت می‌کنند و هم به خواسته‌های طرف مقابل. از بیان احساسات خود هراسی ندارند و آن قدر به حقوق دیگران احترام می‌گذارند که به حقوق خود احترام می‌گذارند.

در این خصوص نیز شما باید با یادگیری روش جرأتمندانه و کمک گرفتن از مشاوران به حل این مسئله بپردازید. از طرفی شما‌‌ همان قدر که به خودتان حق می‌دهیدکه وی را به خاطر تغییرات شرایط زندگیتان نخواهید، به اصرار او نیز حق بدهید؛ چرا که چیزهایی مانند زمان برای ازدواج و خرج کردن احساسات و... را از دست داده است. پس بهتر است با این خانم به صورت منطقی صحبت کنید و اگر خسارتی را از شما مطالبه کرد، فقط برای یک بار و البته آخرین بار، خواسته او را برآورده کنید. همچنین او را هدایت کنید که حتماً نزد مشاور برود تا بهتر بتواند وضعیت کنونی خود یعنی نبودن در کنار شما و خراب شدن دنیای آمال و آرزو‌هایش را بپذیرد. (راهله فارسی، کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده/خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

35


ادامه مطلب ...

دردسرهای پس از جراحی پروتز در ناحیه زانو

با انجام جراحی پروتز زانو نشستن روی زمین ممکن نیست. جراحی پروتز زانو باعث می‌شود که بیمار برای نشستن روی صندلی عقب ماشین‌های کوچک و بالا رفتن از پله‌های اتوبوس هم با مشکل مواجه شود و گاهی حتی این عملکرد نیز غیر ممکن شود.
احتمال لق شدن مفصل زانو پس از انجام پروتز زانو نیز وجود دارد. داشتن درد در حین استراحت با وجود حداقل فعالیت از دیگر مشکلات پس از پروتز زانو است. همچنین آسیب اعصاب یا عروق ناحیه زانو و شکستگی استخوان‌ها از عوارض احتمالی در حین عمل جراحی است.


در شرایط ایده‌آل عمر پروتزهای زانو بین ۱۰ تا ۱۵ سال است که پس از آن می‌توان پروتز دیگری را جایگزین کرد. وزن بالا هم علاوه بر آنکه باعث تخریب مفصل می‌شود، روی مفصل مصنوعی نیز اثر مخرب دارد. همچنین در افراد چاقی که به بیماری‌هایی از قبیل فشارخون یا دیابت مبتلا هستند، انجام تعویض مفصل زانو، ریسک به شمار می‌آید. علاوه بر اینها ممکن است به علت چسبندگی بافت‌های نرم اطراف زانو بعد از عمل جراحی، با محدودیت حرکتی شدیدی که بیمار قبل از عمل داشته است، حرکت زانو به حد مورد انتظار نرسد.
پس از عمل جراحی پروتز زانو در صورت افزایش درد و تورم در ساق پا، افزایش ناگهانی تنگی نفس و درد قفسه سینه، تب و لرز، قرمزی، سفتی و تورم در محل جراحی زانو، افزایش درد زانو با هرگونه فعالیت و حتی در زمان استراحت و ترشح از محل جراحی زانو باید به پزشک مراجعه کرد. (دکتر فریدون دواچی - روماتولوژیست و فوق تخصص مفاصل و عضلات)


ادامه مطلب ...

دردسرهای یک حساسیت تابستانی

هر تابستان، حدود 10 درصد از مردم جهان به این عارضه مبتلا می‌شوند، اما نخستین نشانه‌های لوسیت تابستانی چیست و چگونه می‌توان از این آلرژی پیشگیری کرد؟

حساسیت تابستانی چه نشانه‌هایی دارد؟

لوسیت تابستانی در میان زنان 9 برابر بیشتر از مردان و بین سنین 15‌تا 35 سال دیده می‌شود. نخستین مرحله حساسیت به خورشید به محض قرار گرفتن طولانی‌مدت در آفتاب شدید یا بعد از چند بار تماس با نور آفتاب نمایان می‌شود که به صورت جوش است‌. جوش‌ها با خارش در ناحیه سر و سینه ‌‌همراه است و گاهی‌‌تا روی شانه، ساعد، بازو و حتی پاها هم کشیده می‌شود. مرحله ظهور جوش‌ها پنج تا شش روز طول می‌کشد و بعد از آن جوش‌ها خود به خود از بین می‌روند، به شرطی که مبتلایان در سایه بمانند.

مهم‌ترین مشکلی که خود را بعد از نخستین مرحله حساسیت به آفتاب نشان می‌دهد، خطر بازگشت این مشکل در تعطیلات بعدی است. از سوی دیگر، ظهور دوباره حساسیت با شدت بیشتری همراه است. نواحی مبتلا و همچنین دوره زمانی بروز نشانه‌ها هم بیشتر می‌شود. درواقع، با گذشت زمان و دفعات قرار گرفتن در معرض نور خورشید، حساسیت افزایش پیدا می‌کند، به حدی که گاهی اوقات لوسیت تابستانی ممکن است در ماه‌های پاییز هم دیده شود.

چرا میزان ابتلا به لوسیت تابستانی زیاد است؟

قرار گرفتن طولانی‌مدت در زیر نور شدید آفتاب برای برنزه شدن را علت افزایش ابتلا به لوسیت تابستانی می‌دانند. علاوه بر این استفاده از کرم‌های ضد آفتاب هم باعث می‌شود، مردم مدت طولانی‌تری زیر نور خورشید بمانند در صورتی که بعضی از محافظ‌ها و کرم‌های ضد آفتاب تنها از پوست در مقابل اشعه‌های ماوراء بنفش B که عامل آفتاب سوختگی هستند، محافظت می‌کنند. این در حالی‌ است که لوسیت تابستانی به واسطه تابش اشعه ماوراء بنفش A به وجود می‌آید.

برای رفع این مشکل باید از ضد آفتاب‌هایی استفاده شود که هم اشعه ماوراء بنفش A و هم B را پوشش می‌دهند.

چطور می‌توان از بروز حساسیت پیشگیری کرد؟

برای جلوگیری از ابتلا به عارضه لوسیت تابستانی و موقع قرار گرفتن در معرض نور خورشید این نکات را باید رعایت کنید:

کرم‌های ضد آفتاب را به میزان خیلی زیاد برای مقابله با اشعه ماوراء بنفش A و B به پوستتان بزنید.

هرچند ساعت و به طور منظم ضد آفتاب را تجدید کنید.

کمتر در معرض نور خورشید قرار بگیرید و در ساعات گرم روز بین ساعات 12 تا 16 زیر آفتاب نمانید.

در روزهای ابتدایی تعطیلات 20 تا 30 دقیقه بیشتر در معرض آفتاب قرار نگیرید و بتدریج این زمان را بیشتر کنید.

به محض مشاهده لوسیت تابستانی، دیگر در معرض نور خورشید قرار نگیرید و در سایه بمانید.

برای درمان به پزشک متخصص مراجعه و دستورات او را بدون کم و کاست اجرا کنید.

ندا فراهانی

منبع: یاهو نیوز

سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

دردسرهای ازدواج پس از طلاق؛ خانواده دختر مخالفند

پاسخ مشاور: تنها این که دختر مورد علاقه‌تان همه شرایط شما را می‌داند، برای خوشبختی کافی نیست و ممکن است تصمیم وی از روی احساسات باشد چراکه مشکلات زندگی واقعی و شرایط سخت مادری کردن برای دختر شما را که وابستگی عاطفی به او ندارد بخوبی نمی‌داند. در این شرایط و با توجه به تجربه ناموفقی که داشته‌اید، لازم است همه جوانب امر را مد نظر قرار دهید تا خدای نخواسته شکست دوباره ای را برای خود و فرزندتان رقم نزنید.


هدف دختر مورد علاقه‌تان برای ازدواج را بپرسید

شرایط خانوادگی و روحی-روانی دختری که به خواستگاری‌اش رفته‌اید، برای ازدواج شما مسئله بسیار مهمی است و اگر برای رهایی از مشکلات خانوادگی و فرار از تنهایی حاضر به ازدواج با شما شده است، باید بدانید که او هیچ گاه نمی‌تواند همسر مناسبی برای شما و مادری شایسته و موفق برای فرزندتان باشد. بنابراین از هدف ازدواج او که یک فرزند نیز از ازدواج اول خود دارید، مطمئن شوید تا از به وجود آمدن مشکلات در آینده جلوگیری کنید.


اهمیت اختلاف سنی در ازدواج مجدد را در نظر بگیرید

اختلاف سنی شما و آن دختر یکی دیگر از مواردی است که نباید از نظرتان دور بماند. چون به سن ایشان اشاره نکرده‌اید باید بدانید که اگر این اختلاف بیش از ۳ یا ۴ سال باشد به احتمال زیاد در زندگی مشترک مشکلات زیادی به خاطر عدم درک متقابل، تفاوت در نگرش‌ها و سلیقه‌ها، یکسان نبودن انتظارات و... خواهید داشت. بنابراین از عجله و تصمیمگیری احساسی پرهیز کرده، قدری منطقی و عقلانی تر به این موضوع نگاه کنید.


دلایل شکست در ازدواج اول را بررسی کنید

بررسی دلایل جدایی از همسر قبلیتان در حال حاضر می‌تواند در رسیدن به یک تصمیم درست کمک زیادی به شما بکند. باید مطمئن شوید که این خانم در زمینه‌هایی که با همسر اولتان اختلاف داشته‌اید با شما همسو و هم عقیده است. اگر احیاناً در این بررسی به نتیجه رسیدید که شما هم اشتباهاتی داشته‌اید، باید در اولین فرصت تصمیم بگیرید رفتارهای خود را اصلاح کنید. این تصور که در زندگی مشترک، عادت‌های بدتان را ترک خواهید کرد اشتباه است و سرانجامی خوشی نخواهد داشت.


بر دلایل مخالفت خانواده دختر تامل بیشتری کنید

دلایل مخالفت خانواده دختر در این مسئله از اهمیت زیادی برخوردار است و شما باید با تأمل در آن دلایل، بدون پیشداوری منفی و جبهه‌گیری احساسی آن‌ها را متقاعد کنید و اگر برای این مخالفت دلایل منطقی داشته باشند، آن‌ها را بپذیرید.
در پایان توصیه می‌کنم شما و دختر مورد نظرتان از یک مشاور خانواده راهنمایی بگیرید تا بتوانید با آگاهی بیشتری تصمیم بگیرید. (حسین محرابی - کارشناس ارشد روان‌شناسی/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...