مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نگاهی مفصل به پنج دوره برگزاری جشنواره بازی های رایانه ای تهران

[ad_1]
مفیدستان:
نگاهی مفصل به پنج دوره برگزاری جشنواره بازی های رایانه ای تهران

خبرگزاری آریا - بازی های ویدیویی و یا آنطور که از سال ها پیش به اشتباه مرسوم شده، بازی های رایانه ای، در ایران جایگاه والایی پیدا کرده اند و بسیاری از علاقه مندان ایرانی توانسته اند با و یا بدون حمایت سازمان ها، شرکت ها و سرمایه گذارها، دست به تولید محصولاتی بزنند که گاه سبب افتخار آفرینی در سطحی جهانی شده اند.
طی سال های اخیر از موفقیت های استودیو بازی سازی فن افزار شریف شنیدیم، تیم های توسعه دهنده کوچک تری دست به کار شدند و با ارائه محتوایی مناسب برای تلفن های همراه، جای خود را نزد میلیون ها ایرانی باز کردند و همین رویه ادامه پیدا کرد تا به امروز رسیده ایم.
امروز، بازی سازی در ایران شاید روزهای اوج خود را تجربه کند، روندی که قطعا قصد ندارد به این زودی ها نزولی شود. بسیاری از شرکت ها پس از سال ها آزمون و خطا بالاخره راه درست کسب و کار در این حوزه را پیدا کرده اند و می توانند به عنوان حامی کم تجربه تر ها ایفای نقش کنند.
با حضور بازی های ایرانی در جوامع بین المللی می توانیم کم کم شاهد تزریق سرمایه های خارجی باشیم و ببینیم که شرکت های بزرگ تمایل به حضور در این کشور را پیدا خواهند کرد. به بیانی دیگر، پس از گذشت چندین سال، بالاخره این فضا بازیگرهای اصلی خود را پیدا کرده است تا به رشد و جهت دهی آن کمک کنند.
در ابتدای این مطلب ابتدا مروری کوتاه بر تاریخچه برگزاری مراسم خواهیم داشت و سپس با نگاه آماری دقیق تری، جریان رو به رشد بازی سازی در ایران را بررسی خواهیم کرد.
محل برگزاری اختتامیه دوره های قبل

امسال هم جشنواره در سالن همایش های برج میلاد برگزار خواهد شد که قطعا نسبت به تالار وحدت انتخاب هوشمندانه تری است و با توجه به تجربیات به دست آمده از سال های گذشته، می توان امیدوار بود که امسال اجرای مراسم بسیار بهتر باشد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

فناوری اطلاعات و ارتباطات پروتئین‌ها پروتئین‌ها دارای ساختمان شیمیایی گوناگونی هستند، به همین دلیل واکنش پزشکی ایران مرتضی فرامرزی ارسال سلام مدت بسیار طولانی هست که سردرد های فناوری اطلاعات و ارتباطات پروتئین‌ها پروتئین‌ها دارای ساختمان شیمیایی گوناگونی هستند، به همین دلیل واکنش‌های پزشکی ایران مرتضی فرامرزی ارسال سلام مدت بسیار طولانی هست که سردرد های خیلی


ادامه مطلب ...

نخستین دوره مسابقه طراحی موتور توربینی برگزار می‌شود

[ad_1]

نخستین دوره مسابقه طراحی موتور توربینی به همت ستاد توسعه صنایع دانش‌بنیان هوایی و هوانوردی معاونت علمی ریاست جمهوری برگزار می‌شود.

به گزارش روز یکشنبه گروه علمی ایرنا از روابط عمومی و اطلاع رسانی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، نخستین دوره مسابقه طراحی موتور توربینی با هدف شناخت استعدادها و ایجاد جریان دانشجویی برای حل مسائل فناورانه مربوط به فناوری طراحی و ساخت موتور توربینی، چالش فانوس برگزار می‌شود.
رویداد فانوس دارای 4 مرحله است که ابتدا آموزش های مقدماتی لازم به ثبت نام کننده ها داده شده و سپس دوره های امکان سنجی، طراحی مفهومی، طراحی اولیه و طراحی اجزا طی حدود 10 ماه در کنار مشاوران و مربیان متخصص را سپری و طرح های خود را ارائه می کنند و در پایان هر دوره مورد ارزیابی قرار می گیرند.از طراحی های مناسب به منظور ساخت نمونه اولیه و سپس فروش آن پشتیبانی های حداکثری به عمل می آید.
دوره مذکور که به همت ستاد توسعه صنایع دانش‌بنیان هوایی و هوانوردی معاونت علمی و پژوهشکده سامانه های هوشمند صنعتی دانشگاه صنعتی شریف از مردادماه آغاز شده و تا کنون140 نفر در این مسابقه ثبت نام کرده اند. با کمک ستاد و متخصصین امر 22 تیم تشکیل شده است و همچنین 14 پروپوزال و 160 ساعت دوره آموزشی تحت حدود 30 روز آموزشی برگزار شده است.

دریافت کننده:ابوالقاسم تیموری** انتشار: گلشن


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

استارتاپ ویکند چیست؟ ایده اولیه گفته می شود ایده اصلی این گونه رویدادها برای اولین بار در سال توسط فردی موسسه عالی آموزش وپژوهش مدیریت وبرنامه ریزی … دی برگزاری نشست علمی تخصصی توانمند سازی دولت وتوسعه اقتصادی دی نشست علمی علم در خدمت صلح و توسعه از سال دهم نوامبر آبان به عنوان روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه نامگذاری شده همایش های برق و الکترونیک همایش ها ، کنفرانس ها و …هفتمین همایش ملی پژوهش های نوین در علوم و فناوری آذر ماه محورهای همایش استارتاپ ویکند چیست؟ ایده اولیه گفته می شود ایده اصلی این گونه رویدادها برای اولین بار در سال توسط فردی به نام علم در خدمت صلح و توسعه روز جهانی «علم در خدمت صلح و توسعه» با هدف بهره‌مندی مردم از ثمرات علم، فناوری و نوآوری و موسسه عالی آموزش وپژوهش مدیریت وبرنامه ریزی صفحه اصلی دی برگزاری نشست علمی تخصصی توانمند سازی دولت وتوسعه اقتصادی دی نفر ساعت دوره همایش های برق و الکترونیک همایش ها ، کنفرانس ها و سمینار ها سومین کنفرانس بین المللی مهندسی دانش بنیان و نوآوری در حوزه های مهندسی برق، کامپیوتر و


ادامه مطلب ...

پذیرش دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی نقشه برداری در دوره مشترک ایران و هلند

[ad_1]

پذیرش دانشجوی مشترک بین دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی و دانشگاه 'توئنته' هلند در دو رشته مهندسی نقشه برداری از طریق آزمون سراسری کارشناسی ارشد برای سال تحصیلی آینده آغاز می شود.

مدیر دوره مشترک دانشگاه صنعتی خواجه نصیر و دانشگاه توئنته Twente هلند روز چهارشنبه درباره جزییات این دوره آموزشی به خبرنگار علمی ایرنا گفت: دوره مشترک آموزشی بین المللی JKIP با همکاری دانشکده مهندسی نقشه برداری دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی و دانشکده ITC دانشگاه Twente هلند به منظور پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد در دو رشته مهندسی سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و مهندسی سنجش از دور ایجاد شده است.
دکتر یاسر مقصودی افزود: دانشکده ITC دانشگاه Twente هلند یکی از مراکز علمی پیشرو در تحقیقات مربوط به علوم زمین است و تجهیزات پیشرفته ای در زمینه سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی در اختیار دارد که به منظور اجرای پروژه های تحقیقاتی مورد استفاده قرار می گیرد.
وی خاطرنشان کرد: داوطلبان کارشناسی ارشد می توانند در صورت تمایل به تحصیل در این دوره آموزشی مشترک، این دو رشته را که در دفترچه آزمون امسال قرار می گیرد، انتخاب و در آزمون شرکت کنند.
عضو هیات علمی دانشکده مهندسی نقشه برداری دانشگاه خواجه نصیر یادآور شد: آغاز پذیرش دانشجو در این رشته های مشترک از سال تحصیلی 1397-1396 و از مهرماه سال آینده خواهد بود و طول دوره نیز 18 ماه پیش بینی شده است که دانشجویان، 13 ماه از آموزش خود را در دانشگاه خواجه نصیر و 5 ماه را در دانشکده ITC دانشگاه Twente هلند خواهند گذراند.
وی تصریح کرد: پایان نامه های این دانشجویان نیز با نظارت و راهنمایی استادان هر دو دانشگاه ایرانی و هلندی اجرا می شود و پس از پایان تحصیلات نیز به هر دانشجو، یک مدرک تحصیلی در رشته Geoinformatics از دانشگاه Twente هلند و یک مدرک تحصیلی در رشته مهندسی سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و یا مهندسی سنجش از دور (بسته به رشته انتخابی) از دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی اعطا خواهد شد.
به گفته مقصودی، ظرفیت پذیرش دانشجو در هریک از این گرایش ها 15 نفر تعیین شده است.
علاقمندان به کسب اطلاعات بیشتر درباره این دوره آموزشی مشترک می توانند به نشانی JKIP.geomatics.kntu.ac.ir مراجعه کنند.
علمی**1055**
خبرنگار : زینب کارگر **انتشار: زهره محتشمی پور

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


ادامه مطلب ...

راه اندازی دوره دکتری «علم اطلاعات و دانش شناسی» در دانشگاه تربیت مدرس

[ad_1]

در نشست اخیر شورای دانشگاه تربیت مدرس، راه اندازی دوره دکتری «علم اطلاعات و دانش شناسی» به تصویب رسید.

کلاس

در این نشست دکتر مینایی مدیر دفتر برنامه ریزی، گسترش و بازنگری برنامه های درسی طی سخنانی اظهار داشت: پیش از این موضوع راه‌اندازی این رشته در جلسه 1393/12/4 شورای دانشگاه مطرح شد و مقرر گردید پس از فراهم آمدن شرایط لازم، شامل  صدور حکم استخدامی با مرتبه استادیاری برای یکی از اعضای هیات علمی گروه و جذب قطعی یک عضو هیأت علمی متخصص در گروه، موضوع مجدداً در شورای دانشگاه مطرح شود.

وی افزود: با توجه به فراهم شدن شرایط مطرح شده و با شرط جذب یک عضو هیأت علمی متخصص دیگر در گروه ظرف مدت دو سال از تاریخ تصویب در وزارت متبوع، راه اندازی این رشته مجددا در نشست شورای دانشگاه به رای گذشته می شود.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تربیت مدرس، در ادامه راه اندازی دوره دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشکده مدیریت و اقتصاد با اکثریت آرا به تصویب رسید.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دکتر علیرضا علی احمدی دانشگاه علم و صنعت ایران …نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنیدشرح حال علمی علیرضا علی احمدی دانشگاه علم و …دانشگاه علم و صنعت ایران ثبت نام فراگیر پیام نور نام کتاب کد کتاب پایه تدریس سال چاپ حذفیات و ملاحظات عربی کلیه رشتهها به استثنای یک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایتبا درج این ابزار در سایت و وبلاگ خود ، می توانید صفحاتی که بیشترین بازدید را در بازه مدرسه عالی کسب و کار ماهاندوره دوره دوره های …مدرسه عالی کسب و کار ماهان به پشتوانه بیش از یک دهه تجربه در برگزاری دوره های با مقاله آموزشی روانشناسی تربیتی آموزش مجازی …روان شناسی تربیتی یکی از مهمرین رشته های است که به بحث و بررسی پیشرف های درسی و سازمان سنجش،کنکور،پیام نور،کارشناسی،کارشناسی ارشد،دکتری بهرامی خبر داد آغاز ثبت‌نام تکمیل ظرفیت کنکور در دانشگاه پیام ‌نور پذیرش بدون جامع ترین بانک تربیت بدنی و علوم ورزشیجامع ترین بانک تربیت بدنی و علوم ورزشی این وبلاگ علمی و در خصوص مباحث ورزشی می باشدکارشناسی ارشد بدون کنکور پیام نور دانشگاه فراگیر پیام نور اعلام داشت پذیرش دو بار در سال ۹۳ دانشجوی ارشد فراگیر در اخذ پذیرش تحصیلی و تحصیل در دانشگاه پونا …دانشگاهپوناکلیه اطلاعات مورد نیاز و رشته های تحصیلی ارایه شده در دانشگاه پونا هندوستان دکتر علیرضا علی احمدی دانشگاه علم و صنعت ایران دانشکده سوابق تدریس دانشگاهی دانشکده مهندسی صنایع و دانشکده مهندسی پیشرفت دانشگاه علم و صنعت شرح حال علمی علیرضا علی احمدی دانشگاه علم و صنعت ایران دانشگاه علم و صنعت ایران ثبت نام فراگیر پیام نور نام کتاب کد کتاب پایه تدریس سال چاپ حذفیات و ملاحظات عربی کلیه رشته­ها به استثنای رشته یک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایت با درج این ابزار در سایت و وبلاگ خود ، می توانید صفحاتی که بیشترین بازدید را در بازه زمانی جامع ترین بانک تربیت بدنی و علوم ورزشی جامع ترین بانک تربیت بدنی و علوم ورزشی این وبلاگ علمی و در خصوص مباحث ورزشی می باشد جامع مدرسه عالی کسب و کار ماهاندوره دوره دوره های سازمانی مدرسه عالی کسب و کار ماهان به پشتوانه بیش از یک دهه تجربه در برگزاری دوره های با همکاری سازمان سنجش،کنکور،پیام نور،کارشناسی،کارشناسی ارشد،دکتری بهرامی خبر داد آغاز ثبت‌نام تکمیل ظرفیت کنکور در دانشگاه پیام ‌نور پذیرش بدون آزمون مقطع اخذ پذیرش تحصیلی و تحصیل در دانشگاه پونا دانشگاهپونا دانشگاه پونا دانشگاه پونا یکی از شناخته شده ترین دانشگاه های هندوستان در داخل و دانشگاه صنعتی شریف ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد دانشگاهصنعتی دانشگاه صنعتی آریامهر در سال ۱۳۴۴ با هدف تربیت و تأمین بخشی از نیروهای متخصص مورد نیاز دانشگاه مازندران ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد دانشگاه گام‌های ایجاد این دانشگاه در سال با همکاری و نظارت دانشگاه هاروارد برداشته شد


ادامه مطلب ...

برگزاری دوره آموزشی آنلاین «مطالعات امکان سنجی»

[ad_1]

بر اساس قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانش بنیان و تجاری سازی نوآوری ها و اختراعات چند سالی است که صندوق نوآوری و شکوفایی با ارائه تسهیلات به شرکت های دانش بنیان و حمایت های مادی از این شرکت ها سعی بر شناسایی نیازمندی های این شرکت ها کرده است. این صندوق با همکاری یکی از شرکت های عضو پارک فناوری پردیس معاونت علمی اقدام به برگزاری دوره آموزشی آنلاین «مطالعات امکان سنجی» کرده است.

امیر الداغی مدیر عامل این شرکت درخصوص ضرورت این دوره های آموزشی گفت: شرکت های دانش بنیان در مباحث بازاریابی و تبلیغات، قیمت گذاری محصولات فناورانه، مدیریت فناوری و غیره خلاءهای بسیاری دارند که همکاری با صندوق نوآوری و شکوفایی به منظور توانمندسازی آنان برای حضور در بازار در دو بخش آموزش و مشاوره آغاز شده است.

وی تصریح کرد: نخستین کارگاه این مجموعه با عنوان «مطالعات امکان سنجی» 29 آذر ماه برای مدیران و کارشناسان شرکت ها به صورت مجازی برگزار شد.

الداغی در خصوص دوره آموزشی گفت: در این دوره مدیران و کارشناسان شرکت های فناور می آموزند که چگونه موافقت سرمایه گذار و یا نهاد وام دهنده ای را برای سرمایه گذاری و یا اعطای تسهیلات جلب کنند یا باید بتوانند طرح خود را به خوبی معرفی کرده و از جوانب مختلف، عملی بودن، مفیدبودن و سودآوربودن آن را نشان دهند.

وی درخصوص هزینه اینگونه دوره ها افزود: تمامی شرکت های عضو پارک فناوری پردیس و شرکتهای دانش بنیان سراسر کشور مجاز به ثبت نام دراین دوره های آموزشی هستند که 70درصد از هزینه دوره ها توسط صندوق نوآوری و شکوفایی پرداخت شده و شرکت های دانش بنیان تنها 30درصد هزینه را پرداخت می کنند.

بر اساس اعلام روابط عمومی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، مدیرعامل این شرکت در خصوص استمرار این دوره‌ها در آینده گفت: در حال حاضر دوره های آموزشی هر یک ماه یک بار برگزار می شود اما برنامه داریم تا در سال آینده هر 10روز یکبار دوره تخصصی برای توانمند کردن شرکت های دانش بنیان برگزار کنیم.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دوره آموزشی مدیریت آموزش مجازیدوره آموزشی مدیریت قراردادها با توجه به رشد روز افزون علم و آموزشهای کوتاه مدت، مرکز وب سایت آموزش ایرانداکتوضیحات سرفصل و محتوای دوره مطالبی که در این دوره تدریس خواهد شد عبارتند کلیات مدرسه عالی کسب و کار ماهاندوره دوره دوره های …دوره ،دوره و به سبک مدرسه کسب و کار ماهانبرند تخصصی در برگزاری دوره های دوره های آموزش الکترونیکی سازمان صنایع کوچکثبت نام در دوره های آموزشی تغییر و تحولاتی که از چندین سال پیش در عرصه تجارت و کسب و دبیرستان دخترانه نمونه دولتی سعدی دوره اولجهت رفاه حال کاربران ،امکان ورود به مدبر از طریق صفحه ی اصلی سایت فراهم شد سوالات کارشناسی ارشد و آزمون دکتری و جزوات …جزوات، نکات کلیدی و سوالات مهم سوالات آزمون ها، بسته های مکاتبه ای، بسته های آموزشی پارسی نیوزپایگاه بزرگ و پیشرفته خبری خبرگزاری فارس بزرگان بالاترین نوع عشق را عشق مادر به اتاق بازرگانی و صنایع و معادن گلستان گرگانصفحه اصلی اعضای اتاق بازرگانی گرگان اعضای حقیقی اعضای حقوقی اخبار آموزش و پژوهشانجمن علمی غذا و تغذیه حامی سلامت ایرانگزارشی از روند فعالیتها برای انتخابات دوره چهارم هیات مدیره انجمن علمی غذا و تغذیه مشخصات مجتمع خوابگاهی سارا در جزیره کیش …پرسنل متقاضی می توانند تا سقف نفر افراد مازاد بر ظرفیت اعلام شده را نام نویسی نمایند مدیریت قراردادها آموزش مدیریت قراردادها مدرک مدیریت قراردادها دوره آموزشی مدیریت قراردادها با توجه به رشد روز افزون علم و آموزشهای کوتاه مدت، مرکز توسعه وب سایت آموزش ایرانداک توضیحات سرفصل و محتوای دوره مطالبی که در این دوره تدریس خواهد شد عبارتند کلیات تحقیق مدرسه عالی کسب و کار ماهاندوره دوره دوره های سازمانی دوره ،دوره و به سبک مدرسه کسب و کار ماهانبرند تخصصی در برگزاری دوره های دوره های آموزش الکترونیکی سازمان صنایع کوچک ثبت نام در دوره های آموزشی تغییر و تحولاتی که از چندین سال پیش در عرصه تجارت و کسب و کار آغاز سوالات کارشناسی ارشد و آزمون دکتری و جزوات سراسری و آزاد سنجش جزوات، نکات کلیدی و سوالات مهم سوالات آزمون ها، بسته های مکاتبه ای، بسته های آموزشی آنلاین دبیرستان دخترانه نمونه دولتی سعدی دوره اول جهت رفاه حال کاربران ،امکان ورود به مدبر از طریق صفحه ی اصلی سایت فراهم شد پارسی نیوز پایگاه بزرگ و پیشرفته خبری «خبرگزاری فارس» بزرگان بالاترین نوع عشق را عشق مادر به فرزند اتاق بازرگانی و صنایع و معادن گلستان گرگان صفحه اصلی اعضای اتاق بازرگانی گرگان اعضای حقیقی اعضای حقوقی اخبار آموزش و پژوهش انجمن علمی غذا و تغذیه حامی سلامت ایران گزارشی از روند فعالیتها برای انتخابات دوره چهارم هیات مدیره انجمن علمی غذا و تغذیه حامی مشخصات مجتمع خوابگاهی سارا در جزیره کیش معاونت معاونت توسعه مدیریت و برنامه ریزی منابع دانشگاه


ادامه مطلب ...

وقف نامه قنات سرچشمه زنجان، سندی از دوره قاجار

[ad_1]

چکیده:

این وقف نامه که از اسناد تاریخی به شمار می رود، سندی اســت به خط شکسته نستعلیق، با مرکّب بر روی کاغذ کاهی رنگ به ابعاد33×43سانتی متر، که به سال 1294 هـ .ق در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار، برای تعیین وضعیت وقفی «قنات سرچشمه» ـ که بزرگ ترین و مهم ترین قنات زنجان اســت ـ نگاشته شده اســت. این قنات 33 حلقه چاه دایر و 141 حلقه چاه بایر داشته و مبدأ آن در اراضی قریه دیزج، و مظهر آن در داخل شهر، محله معروف به «شکر الله میرزا» بوده اســت.
سند مذکور در 36 سطر نوشته شده و 26 نفر شاهد بر آن مهر زده اند. پشت سند هم مهر عبدالحسین که بانی و صاحب قنات بوده اســت دیده می شود. با توجه به وقف نامه موجود، حاج عبدالحسین، شش دانگ قنات مشهور به «قنات سرچشمه» را وقف عام کرده اســت.

کلید واژه ها:

قنات سرچشمه، موقوفات زنجان، حاج عبدالحسین تاجر، قنات های وقفی

تعریف قنات:

درباره ریشه «قنات» در میان لغت شناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخی این واژه را در اصل واژه ای فارسی می دانند. آنها لغت قنات را مأخوذ از لغت «کنه» به معنای کندن می دانند. در ایران و سایر کشورهای اسلامی جهان، برای قنات بیش از 27 اسم وجود دارد؛ یا به عبارت دیگر، برای نامیدن این نوع شیوه استحصال آب، 27 اصطلاح به کار برده شده اســت. این اسامی در جنوب غربی آسیا عبارتند از: قونات، کانات، قنات، کاریز، کهریز، کارزس و ...
همه این نام ها به تونل هایی افقی گفته می شود که در مخروط افکنه ها، آب زیرزمینی را می کشد و بدون پمپ و وسیله دیگری آن را به سطح زمین آورده، قابل استفاده می کند.
تعریف بهتر قنات عبارت اســت از مجموعه ای از چند میله چاه و یک کوره زیرزمینی که با شیبی کمتر از شیب سطح زمین، آب موجود در لایه های آبدار مناطق مرتفع زمین را به کمک نیروی ثقل و بدون کاربرد نیروی کشش و هیچ نوع انرژی الکتریکی یا حرارتی با جریان طبیعی جمع آوری می کند و به نقاط پست تر می رساند. در واقع قنات را می توان نوعی زهکش زیرزمینی دانست که آب جمع آوری شده توسط این زهکش به سطح زمین آورده می شود و به مصرف آبیاری و شرب می رسد. (1)

قنات های شهر زنجان:

از دوران ناصرالدین شاه تاکنون، آخرین آب های جاری شهر زنجان که به صورت نوبتی مورد استفاده محلات قرار می گرفته اســت عبارتند از :
1.قنات حاجی میر بهاءالدین؛
2.قنات حاج یوسف؛
3.قنات حاجی عبدالحسین تاجر موسوم به قنات سرچشمه؛
4.قنات قیز قید.
همه این قنات ها از سلسله کوه های شرقی و شمال شرقی که حدود 30 الی 40 کیلومتری زنجان واقع شده اند شروع شده، آب کشاورزی و آشامیدنی را تأمین می کرده اند.

متن وقف نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
هو الواقف علی الضمائیر
1.بعد الحمد والصلوة، منظور از نگارش این کلمات شرعیة المضامین آنکه چون وقف از جمله باقیات صالحات و ثواب آن علی الاستمرار عاید واقف عالی درجات بوده و هست، خصوص وقف عقارات (2) و اجرای قنوات
2.که از جمله صدقات جاریه و ثواب آن عام اســت، ملاحظة لهذه المراتب، توفیق ربانی و سعادت حضرت سبحانی شامل حال توفیق مآل عمده الأعاظم و الأقران، فخر الأماجد و الأعیان، سلاله دودمان نجابت اشرف الحاجّ و المعتمرین الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی (3)
3.وفقه الله تعالی گردیده، وقف مؤبّد شرعی و حبس مخلّد اسلامی نمود جمیع حقوق احداثی خود را از قنات مشهوره به قنات سرچشمه، واقعه در شهر زنجان بر قاطبة مسلمین و عامة مومنین سکنة زنجان از مؤمنین و مؤمنات و عابرین سبیل و عامة مخلوقات، نسلاً بعد نسل إلی أن یرث الله الأرض و من علیها
4.که بقدر الکفاف و الحاجة شرب و استعمال نمایند؛ و ثواب آن را محضاً لله هبه و عطیه نمود من لدن آدم (ع) إلی انقراض العالم، به کافة متدینین و موحدین و مسلمین که بر شریعت حقه بوده و رفته اند و بعد از این
5.در شریعت حضرت خاتم النبیین (ص) و طریقت ائمة معصومین ـ صلوات الله علیهم أجمعین إلی یوم الدین بوده و خواهند بود؛ و قرارداد آب مزبور در هر عصری از اعصار منشعب شعب هست کافه بوده و خواهند بود
6.از قراری که تفصیل داده شود؛ از آن قرار معمول شود؛ و از شعب هشت گانه در هیچ عصری از اعصار تخلف و تجاوز ننمایند؛ و هر کس در هر زمان بخواهد قولاً و فعلاً از مقتضای ما وقّعه الواقف نماید، اثم و مخالفت شریعت
7.نموده، اذن استعمال و حق الشرب از آب مزبور ندارد، و تقسیم شعب هشت گانه از قرار تفصیل ذیل اســت: شعبة اولی در جنب برج بدن طرف شرقی که منتهی الیه برج های دروازه رشت اســت
8.و بالای آن سیلابی اســت که ممتده می شود الی خندق کهنه، تا منتهی شود به باغ حاجی داداش قوزانی، (4) ساکن زنجان؛ و بالای سیلاب مزبور به هیچ وجه من الوجوه حق الشرب و استعمال ندارند. چنانچه آب را از بالای سیلاب ببرند غرس اشجار و تصرفی نمایند به لعن خدا و رسول./ گرفتار شوند
9.که این شعبه آب مختص تحت سیلاب اســت نه بالای سیلاب. شعبه ثانیه فیمابین همین برج بدن و محل قورخانه (5) که معروف اســت. سادات کلهرود جهت استعمال، از آن شعبه آب به خانه های خودشان می برند تا منتهی شود به محاذی (6) امام زاده واجب التعظیم
10.امام زاده ابراهیم (ع) و از آن حدود باز داخل شعبه برج بدن می شود. شعبه ثالثه از وسط جای قورخانه که جهت استعمال منشعب شده تا منتهی شود به حمام کوچک فراشباشی. شعبه رابعه محاذی امامزاده جدید (7) طرف
11.غربی دروازه رشت المشهوره به تکیه میر کریم خان تا منتهی شود به میدان مرسل المنتهی إلیه شهر. شعبه خامسه آب انبار احداثی حاجی زمان تا منتهی شود به تکیه اسدالله بیک جهت شرب و استعمال فقط اســت .
12.شعبه سادسه دهنه سرچشمه (8) در جنب باغ حکومتی و عمارات دیوانی واقع اســت و آب اغلب شهر از آنجا منشعب می شود و باغچه و عمارت شهر از آنجا مشروب می شود که عمده همین شعبه اســت.
13.شعبه سابعه بیرون قلعه (9) و دروازه ارک بعد از غسالخانه احداثی علی اکبر خان فراشباشی منشعب می شود تا منتهی شود به قلعه چه حاجی میرزا معصوم الی قنات توپ آقاجی. شعبه ثامنه از راه طاحونه احداثی که چهار دانگ
14.واقف مزبور اســت الی حد مال دره سی و اراضی محاذی کشکان و والارود اســت قدر آب بگیرد و خود واقف تحجیر و حیازت نموده و تا بیست جریب نهر خانواری مجاناً و بلاعوض اذن تصرف و تملک داده، و به حدود آن اشاره خواهد شد؛ و خود واقف معین و مشخص نموده و همه آنها
15.در صورت کفاف شهر و فاضل آب اســت. جهت توضیح اشاره شد. و از ابتدای قوس الی آخر حمل که پنج ماه تمام اســت زیاده از قدر کافیة مشروبی شهر، فاضل آب باغچه ها و خانه ها که اهل شهر آن وقت محتاج آب نیستند و باعث خرابی
16.خانه ها و محلات اســت مختص طاحونه احداثی واقف موفق اســت؛ و کسی تسلط مزاحمت و ممانعت در مدت معین ندارد. بعد ذا، واقف معزی الیه، در ثانی وقف مؤبّد شرعی نمود تمامی سه دانگ از شش دانگ
17.دو حجره طاحونه احداثی خود را از هر یک، یک دانگ و نیم، که ثلث منافع آن هر ساله صرف قنات سرچشمه باشد: اول نو کندن، بعد لاروب کاری؛ و منافع یک ثلث باقی هم صرف چراغ و حصیر مساجد زنجان، مسجد جناب حاجی میرزا ابوالقاسم مرحوم (ره)، مسجد آقا سید جلیل مظلوم زمستانی و تابستانی، مسجد حسینیه، مسجد محله، مسجد زینبیه مشهور به مسجد آخوند سید علی اکبر، مسجد نصرالله خان، مسجد جناب آخوند ملاعلی مرحوم (ره)، مسجد ملا رحیم باشد از قرار تفصیل فوق. اینها بعد از وضع طاحونه اســت بقدر الحصّة. صیغه وقف علی ما قرّر فی الشرع الأنور جاری واقع گردید؛
18.و منافع یک ثلث که صرف چراغ و حصیر اســت
19.دو ثلث از برای حصیر مساجد معین اســت و یک ثلث از برای روغن چراغ. جهت توضیح اشاره شد.
20.و حدود اربعه اراضی که واقف موفق حیازت نموده از نهر آسیاب احداثی خود از قرار تفصیل اســت که قلمی می شود:
21.جنوبیتاً جاده تبریز تا منتهی شود به رودخانه قریه همایون، (9) و شمالیاً بالای دهنه و آب گیر قنوات
شورجه متعلقی سرکار مقرب الخاقان
22.مظفر الملک (10) و پاشاخان سرتیپ (11) وقعات ورثه مرحومین کربلایی ابوطالب و حاجی زمان، که جمعاً سه رشته قنات اســت؛ به علاوه از بالای دهنه قنوات مزبور
23.موازی هشتصد ذرع (12) طولاً مساحت شود به سمت شمالی طرف صحرا؛ و گویا آنچه مستثنی اســت آب گیر قنوات مزبوره اســت از دهنه نهر سه رشته قنات منفصله و سایر قنوات شورجه
24. که مال مالک قنوات مزبوره اســت، دخل به حیازت واقف معظّم له ندارد؛ شرقیاً از نهر احداثی خود واقف منتهی شود به مقبره جناب رضوان متعال
25.که مرحوم مغفور میرزا (ع) و قبرستان، و از آنجا منتهی شود به جاده تبریز؛ غربیاً منتهی شود به رودخانه قریه همایون که معروف به سیلاب همایون اســت.
26.فکان ذلک وقوعاً و تحریراً فی خامس شهر جمادی الثانی من شهور سنه هزار و دویست و نود و چهار هجری، علی ما حرر... و التحیه
27.مطابق با سال اود ئیل (13) سنه 1294
28.فمن بدّله بعد ما سمعه فإنّما إثمه علی الذین یبدّلونه
29.وقفاً عاماً صحیحاً شرعیاً
30.والسلام علی من اتبع الهدی و نه عن الهدی
چون حدّ شمالی درست مشروح شود، مجدداً من باب التوضیح نگارش می شود: باید منتهی شود در سمت غربی لسیلاب جارچی، و از آنجا رو به پایین که سمت جنوب اســت می آید و منتهی می شود به جاده قریه سارمساقلو، (14) و از تحت جاده می رود و به مغرب منتهی می شود به سیلاب همایون. حرّر ذلک فی تاریخ الفوق، سنه اودئیل شهر جمادی الثانیه 1294 .

هامش سند:

1.اعتراف الواقف المعظم لدی الأحقر. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیّاً».
2.ابن مرحوم حاجی ابراهیم. [مهر:] «هوالوهّاب».
3.قد اعترف الواقف الموفق بما نمی الی جنابه لدی الاقل و مراعاه الاحتیاط صالحت منافع ... الی عالم یحدثه الواقف... من قبل حجة الاسلام الحاج السید حسین کوه کمره ای ـ سلّمه الله ـ علی المبلغ المعلوم بینی و بینه، و أن یصرف المبلغ المزبور بمستحقه فی الاول من ذیحجه الحرام سنه 1294. [مهر:] «هوالعلیّ الأکبر 1243».
4.حاجی شعبان. [مهر:] «شعبان».
5.ابن مرحوم مشهدی. [مهر:] «عبده الرّاجی خداویردی».
6.ابن مرحوم حاجی علی اصغر به تاریخ 14 شهر جمادی الثانی 1294.
7. قد اعترف الواقف المؤیّد الموفق ـ زاد الله توفیقاته ـ بتمام ما رقّم. حرّره محمد حسن التفرشی ابن مرحوم المیرزا عبدالعظیم «نوّرالله مضجعه» [مهر:] «عبده الراجی محمد حسن».
8.عالی جاه عمدة الاعیان و الاشراف الحاج حاجی عبدالحسین اقرار و اعتراف بر مضمون متن نمودند. حرره علی ساکن زنجان [مهر:] «یا علی أدرکنی».
9.بسم الله تبارک اسمه. و إن الإنسان اذا مات ینقطع أمله و عمله إلا من ثلاث: ولد صالح یدعوا له و علم انتفع به بعد موته و صدقه جاریه خیرها و یعم نفعها، شملت التوفیقات الألهیة... الواقف المسطور. فوقف تقربا الی الله تعالی ذلک احدثه علی من سطر من المسلمین لمن و جعل التولیه یسطر تقبل الله منه الباقیه الصالحه و الباقیات الصالحات خیّر عند ربک ثواباَ و خیر أملاً. و اعترف الواقف بکافّة ما سط لدیّ و أنا أدعوالله أن یحفظ أهالی بلدنا و من یلحقهم من ذریّاتهم عن مخالفته. حرّره العبد الواثق ربّه العظیم فی 13 شهر جمادی الثانی من سنه 1294. [مهر:] «ابوالمکارم الموسوی».(15)
10.قد اعترف الواقف المؤیّد بتوفیق الله سبحانه ... من البدو إلی الختم لدیّ فی 12 شهر جمادی الثانی 1294 [مهر:] «صلّ علی محمد».
11.قد اعترف الواقف ـ وفّقه الله لما یحبّ و یرضی ـ بمضمون الکتاب عن اشک والارتیاب من المبدء و المآب لدی الداعی دام دوله العلی فی 19 شهر صفر المظفر من سنه 1295. [مهر:] «یا خلیل الله».
12. قد اعترف الواقف الموفّق بما فیه لید الأحقر. حرّره أقلّ السادات.[مهر:] «محمد مهدی الحسینی»؛ «محسن ابن باقر الموسوی».(16)
13.أنا من الشاهدین [مهر ناخوانا].
14.قد اعترف الواقف الموفق به جمیع ما نمی الیه فی الورقه متناوباً مشارالیه بیده الفانیه فی 11 شهر جمادی الثانی من الشهور سنه 1294. [مهر:] «عبده عماد الدین الحسینی».
15.بسم الله الرحمن الرحیم. قد اعترف بحذافیر ما سطرفیه ... ذیعقدة الحرام سنه 1294. [مهر:] «حسین علی ابن رجبعلی».
16.قد اعترف الواقف الموفّق المکرّم لجمیع ما رقم فی الورقة متناً فی 12 شهر جمادی الثانی 1294. [مهر:] «فتّاح ابن اسمعیل الحسینی».
17.توضیح آنکه تولیت قنات با فرزند عزیز آقا عبدالجلیل با اولاد ارشد او نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیّاً».
18.قد أقرّ الحاج المعظم له الواقف بوقوع ما صدر عنه من البدو الی الشهاده لدی الأقل فی 12 جمادی الثانی 1294 [مهر:] «فتح الله الموسوی».
19.هو. ما سطر فی الورقة مقرون بالصحة و الصواب، و اعترف الواقف. حرّره فی ثالث عشر شهر جمادی الثانی سنه 1294. [مهر:] «ابوطالب الموسوی». (17)
20.قد اعترف بالمصالحة فی ثالث عشر لدی جمادی الثانی 94.
21.اعترف الواقف الموفّق المؤیّد بحد ما فی الورقه لدی العبد الأقل فی عاشر شهر جمادی الأخری من الشهور المعظم سنه 1294. [مهر:] «نصرالله ابن محمد رحیم»؛ (18) «لطف الله»(19).
22. هوالله تعالی شأنه. قد اعترف الحاج المعظم المکرم بکل ما فی الورقه من البدایه إلی الشهاده بالوقف و الشرط و سایر ما کان لدیّ فی یوم الجمعة العاشر من جمادی الأخری من سنه 1294. [مهر:] «الواثق بالله الغنیِّ عبده حسن ابن علی».
23. هو. اعترف الحاجّ و المعتمر الواقف بوفق المستطر بما فی تلک الورقه من بدو الی التاریخ المرقوم بین یدی الأقل الفانی.[مهر:] «المتوکل علی الله إسمعیل الحسینی.
24.[مهر:] «عبدالحسین».

تاریخچه خاندان خطیبی های زنجان

یکی از خاندان های دیرین زنجان طایفه خطیبی ها هستند. براساس اسناد و مدارک موجود، نسل خطیبی ها از تیره خالدیان قریش اســت که از بدو ورود اسلام وارد ایران شده اند و قرن های متمادی موطن اصلی آنها شهرهای نیشابور، مرو و شیراز بوده اســت. آنان از اوایل قرن پنجم به منطقه قزوین و زنجان نقل مکان می کنند. در قرن هفتم دو صاحب مقام از این خاندان برخاسته اند:
1.صدرالدین احمد ابن عبدالرزاق معروف به «صدر جهان» که چهار سال صدراعظم ایلخانیان بود.
2.قطب الدین احمد ابن عبدالرزاق معروف به «قطب جهان» که قاضی القضات ممالک اسلامی بود.
پس از تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی، باز هم از این سلسله فردی به نام میرزا عبدالحسین ملاباشی بپاخاست که در زمان شاه طهماسب دوم (1148 ـ 1135 ق) آخرین ملاباشی شاهان صفوی بود.
وی در سال 1148 ق در دشت مغان به سبب اعتراض به اصلاحات مذهبی نادرشاه و تغییر سلطنت از صفویه به افشاریه، به دستور وی کشته شد. مرحوم آقابزرگ تهرانی در طبقات اعلام شیعه (20) او را جزء شهدای قرن 12 هجری ذکر کرده اســت.
پس از شهادت عبدالحسین ملاباشی، به لحاظ اختناق موجود در زمان نادر، فرزندان ملاباشی مجدداً از اصفهان به موطن اصلی خود منطقه زنجان بازگشتند.
اولین فرد از اولاد میرزا عبدالحسین ملاباشی که به زنجان آمده اســت فردی به نام حاج میرزا عرب بوده که ابتدا ساکن سلطانیه (21) شده اســت. سپس فرزندانش به زنجان نقل مکان می کنند. محل استقرار اولیه آنان در محله نصرالله خان، در قسمت شمال شرقی مسجد و مدرسه نصرالله خان بوده که در حال حاضر قسمتی از آن در خیابان فعلی زینبیه واقع شده اســت.
حاج میرزا عرب فرزندی به نام حاج بلال داشته که روستای ده جلال خدابنده چون سهم الارث ایشان بوده، به نام او نام گذاری می شود؛ چرا که حاج میرزا عرب شماری از روستاهای سلطانیه و خدابنده را خریداری کرده بود.
حاج میرزا عرب قبل از کوچ به زنجان به تجارت اشتغال داشته و در مسیر اصفهان به آسیای صغیر تجارت می کرد. حاج جلال نیز فرزندی داشته به نام حاج میرزا که در اسناد و نامه های موجود آن زمان به حاج میرزای زنجانی معروف بوده اســت. حتماً او نیز برادرانی داشته که در حال حاضر از آنها اطلاعی در دست نیست.
براساس تحقیقات نگارنده تاکنون، حاج میرزای زنجانی دارای پنج پسر به نام های حاج عبدالحسین، میرزا ابراهیم خان مظفر الدوله، حاج زین العابدین، حاج مهدیقلی و رضاقلی بوده اســت که هر کدام از این فرزندان نیز اکنون در زنجان صاحب نسل هستند. فعلاً نوادگان حاج عبدالحسین و حاج مهدیقلی مرحوم، دارای نام خانوادگی «خطیبی» هستند. نام خانوادگی فرزندان میرزا ابراهیم خان مظفر الدوله، «مظفری» اســت و نوادگان رضاقلی مرحوم نیز به «خطیب لو» مشهور هستند.
هر چند بر اساس نقل قول های متعدد، این خانواده پیش از انتخاب نام خانوادگی رسمی در سال 1304، همچنان عنوان «خطیبی» داشته اند. سبب هم آن بوده که از نسل صدر جهان، قطب جهان و صدر الصدور (22) بوده اند و این هر سه با دارا بودن ملکه فصاحت و بلاغت، اغلب خطبه خوان بوده اند. علاوه بر آنکه مجالس درس و بحث آنها نیز رونق بسزا داشته اســت.
در این میان شخصیت میرزا عبدالحسین ملاباشی که ملاباشی صفویه، یعنی: بالاترین مقام روحانی، بوده، در انتخاب این لقب بی تأثیر نبوده اســت.
شخصیت اصلی که در مقاله مورد بحث اســت، حاج عبدالحسین تاجر زنجانی اســت. وی حدود 1215 ق در زنجان متولد شده و در زمان خود بزرگ خاندان خطیبی بوده اســت. شغل اصلی اش تجارت بوده و همواره با اصفهان مراوده داشته اســت. وی به سبب تجارت و ارثیه ای که از پدرش داشته، در زنجان یکی از رجال و اعیان طراز اول شهر بوده اســت.
وی همواره در کارهای عام المنفعه پیشقدم بوده و براساس اسناد و مدارک موجود، او مشوق اصلی آمدن و ماندن آخوند ملاعلی قارپوز آبادی به زنجان بوده و سرمایه اصلی ساخت مسجد و مدرسه چهل ستون را تقبل کرده اســت. همچنان که یکی از دختران آخوند به نام ام سلمه خانم را نیز برای پسرش حاج عبدالرسول تزویج می کند. آخوند در قسمت آخر وصیت نامه خود درباره حاج عبدالحسین آورده اســت: «اولاد خود را وصیت می کنم به سلوک با یکدیگر، و هر بزرگی کوچک خود را مراعات کند؛ و هر کوچکی حرمت بزرگ را نگه دارد؛ و همه را سپردم به خداوند رحمان؛ و بعد از فضل او، عالی شأن المکرم المخدوم المحترم حاج عبدالحسین را وصیت می کنم که به قسمی که با من بود با ایشان هم باشند؛ زیرا که ایشان بانی و باعث برماندن من در ولایت زنجان شدند. فی هفتم محرم 1289. آخوند ملا علی قارپوز آبادی». [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیّاً».
حاج عبدالحسین بعد از واقعه بابیّت در زنجان که شهر دچار خرابی شده و قلعه های اصلی شهر فرو می ریزید، در قسمت غربی شهر نزدیک دروازه تبریز قلعه چه ای برای خانواده اش می سازد که حدود بیست هزار متر مساحت داشته و دارای چندین برج بوده و دیوارهایی ضخیم به عرض 1/5 متر و ارتفاع 3 متر داشته اســت. ضخامت دیوارها چنان بوده اســت که یک نفر اسب سوار می توانسته روی دیوار حرکت کند. آثار این قلعه چه تا دهه 40 موجود بوده اســت.
از آنجایی که شهر زنجان در دوران قاجاریه به دلایل مختلف در حال گسترش و توسعه بوده؛ از طرفی شهر با کمبود آب آشامیدنی و زراعی مواجه بود، به طوری که هنگام خشکسالی ها و تغییرات جوی مشکل آب شرب از مشکلات جدّی بوده اســت؛ مخصوصاً در خشکسالی سال 1288 (23) که علاوه بر مرگ و میر مردم بر اثر قحطی، شمار فراوانی نیز در شهر به خاطر آلودگی آب شرب به وبا مبتلا شده، از بین رفتند، در این زمان عده ای از مردم به بزرگان شهر مراجعه کرده، خواستار حل مشکل آب شرب می شوند. در این میان حاج عبدالحسین تقبل می کند که قناتی برای تأمین آب شرب شهر زنجان حفر کند. حفر قنات از سال 1288 ق به دست مقنیان مجرب شهر آغاز می شود. البته پیش از آن، در محله سرچشمه چشمه ای بوده، ولی رفته رفته آب دهی آن کم شده و به آب باریکه ای تبدیل شده اســت.
حفر قنات چون در مرکز شهر بود، حاج عبدالحسین با مشکلاتی نیز روبرو بود؛ از جمله اینکه برخی از خانواده ها مانع احداث چاه های (24) قنات می شدند که با سیاست و کاردانی حاج عبدالحسین نیز این مشکلات حل می شود.
این قنات که به نام قنات سرچشمه معروف اســت، از زمین های روستای دیزج آباد شروع می شود. چاه های متعددی هم در مسیر آن حفر شده اســت. بر طبق وقف نامه موجود، هشت شعبه داشته که شعبه اصلی آن همان محله سرچشمه اســت که در خیابان طالقانی فعلی قرار دارد و محله ای بوده که اکثر منسوبین خانواده خطیبی در آنجا زندگی می‌کردند.
در قسمت های مختلف شهر آب انبارهای متعددی هم ساخته شده و آب آشامیدنی مردم شهر در آنجا ذخیره می شده اســت، تا اوایل قرن اخیر، 12 آب انبار در داخل حصار که بافت قدیمی شهر اســت وجود داشته اســت. (25) آب انباری نیز در محله گونیه، نزدیک قلعه چه حاج عبدالحسین ساخته شده بود که تا این اواخر باقی مانده بود.
این آب انبارها از نظر معماری و پلان به طور یکسان شامل سه فضای مخصوص جمع شدن آب بوده اســت. ته نشست گل و لای در فضای نخستین انجام می گرفت و مخزن دوم، آب نسبتاً صافی را در خود جای می داده اســت. فضای سوم که محل برداشت آب بوده اســت یک پله نسبتاً طویل داشته که عموماً به نام قرخ ایاق (چهل پله) نامیده می شد.
این آب انبارها با عناصری نظیر سنگ، آجر، ملاط ساروج ساخته شده اند. فلکه خروجی آب، به لحاظ عبور صاف شده، عموماً اندکی بلندتر از کف آب انبار تعبیه شده و تماماً دارای فاضلاب جهت لایروبی گل و لای اســت. این آب انبارها تا دهه های اخیر، قبل از لوله کشی مورد استفاده اهالی بوده اســت. (26)
شعبات قنات سرچشمه با توضیحات کامل در وقف نامه آمده اســت. نکته قابل توجه در وقف نامه، توضیح حدود اربعه زمین های تحت پوشش قنات اســت که از زمین های واقع در بین سیلاب همایوناز آبریز کوه های همایون جاری شده تا رودخانه زنجان رود ادامه داشت. یعنی: از حدود خیابان فرمانداری فعلی تا رودخانه سارمساقلو، همه این زمین ها متعلق به حاج عبدالحسین بوده و در وقف نامه اشاره شده اســت که هر کس بیست جریب از این زمین ها را حیازت کند، در تصرف و تملک او خواهد بود.
اولین اقدام را جهت آبادی زمین ها، خود حاج عبدالحسین انجام داده، باغی را در قسمت شمال غربی آن زمین ها احداث می کند که به حسین آباد معروف بود و در حال حاضر به علی آباد نامبردار اســت.
این باغ را حاج عبدالحسین به برادرش میرزا ابراهیم خان سرتیپ که داماد عبداله میرزا دارا حاکم زنجان بود بخشید تا بتواند از میهمان های خود که از رجال کشوری و لشگری دوره قاجار بودند در آنجا پذیرایی کند. در خاطرات ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمد علی شاه هم آمده اســت که در مسیر زنجان به آذربایجان، چند شبی را در محل باغ حسین آباد گذرانده اند.
حاج عبدالحسین فرد خیّری بوده اســت. آن گونه که از معمّرین نقل شده اســت، در قحطی 1288 که به «سال مجاعه» معروف اســت و مردم به شدت در تنگنا بودند، کفالت بیش از 50 خانوار را شخصاً به عهده داشته و با احداث تنورهایی در محل قلعه چه، به هر خانوار نیازمند زنجانی روزانه یک قرص نان می داده اســت.
در خاطرات و بعضی از سفرنامه های دوره قاجار از حاج عبدالحسین به عنوان یکی از رجال و اعیان زنجان نام برده شده اســت. سرانجام وی پس از حدود 85 سال عمر بابرکت، در سال 1300 ق دعوت حق را لبیک گفته، در محل قبرستان قدیمی شهر که نزدیک مقبره مجتهدی ها بود دفن شد. (اکثر بزرگان خاندان خطیبی که هم عصر حاج عبدالحسین بوده اند، در آنجا مدفون هستند).
در اوایل حکومت پهلوی این قبرستان متروکه شد و دانش آموزان دختر در آن محل درختکاری می کردند و آنجا قیزلارباغی (باغ دختران) نام گرفت.
در روزنامه سفر آذربایجان که دافع الغرور نام گذاری شده و عبدالعلی ادیب الملک برادر محمد حسن خان اعتماد السطنه به چاپ می رساند، در سال 1275 ق نکات جالبی در خصوص شهرستان زنجان نگاشته شده که در قسمتی از آن به معرفی معارف و رجال شهر در سال مزبور پرداخته اســت که عیناً نقل می شود:
معارف و اعیان شهر عبارتند از: میرزا ابراهیم خان سرتیپ که نصف املاک «خمسه» مال اوست. حاج شیخ علی تاجر، آقا کلب علی، آقا نادعلی تاجر، حاجی عباس علی، حاجی ابراهیم تاجر، حاجی اسدالله، آقا عبدالحسین، حاجی مهدی قلی، امیر اصلان خان، برادر حسینقلی خان، آقا محمد تاجر، حاج ابوطالب، حسین قلی خان نواده ذوالفقار خان.
از این 14 نفر که ادیب الممالک از آنها به عنوان اعیان و رجال شهر نام برده، چهار نفر از خاندان خطیبی بوده اند: میرزا ابراهیم خان سرتیپ که فرمانده افواج «خمسه» بوده و در زمان ناصرالدین شاه به مظفر الدوله ملقب گردید. حاجی عباس علی برادرزاده حاج عبدالحسین که از تاجران معروف زنجان بوده اســت. حاج مهدی قلی که برادر حاج عبدالحسین بوده اســت.
در خصوص خاندان خطیبی اینجانب (27) تحقیقاتی انجام داده ام که به حول و قوه الهی، پس از تکمیل اطلاعات و اسناد و مدارک موجود چاپ خواهد شد.
منابع:
1.بامداد، مهدی. (1378). شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14. تهران: زوار. ج 2.چاپ پنجم.
2.پاپلی یزدی، محمد حسین؛ و مجید لباف خانیکی (1382). قنات های تفت. تهران: میراث فرهنگی. چاپ اول.
3.گروه بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی زنجان. (1383). گزارش بررسی پیشینه تاریخی آب رسانی شهر زنجان.
4.محسن اردبیلی، یوسف. فصلنامه فرهنگ زنجان. سال اول، شماره دوم، تابستان 1379.
5.موسوی زنجانی، حاج سید ابراهیم. تاریخ زنجان: علما و دانشمندان. تهران: کتابفروشی مصطفوی.
6. نیرومند، کریم. (1385). شرح زندگانی دانشمندان و روات رجال لشکری و کشوری استان زنجان. انتشارات عود.

پی نوشت ها :

1.پاپلی یزدی، محمد حسین و لباف خانیگی. مجید. (1383). قنات های تفت. چاپ اول. تهران: انتشارات میراث فرهنگی.
2.عقارات جمع عقار به معنی سرای، خانه، اثاث، آب و زمین و ملک. (فرهنگ معین، ج 1).
3.الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی چهار اولاد ذکور داشت: الف.حاج عبدالجلیل که متولی قنات بود؛ ب.حاج عبدالرسول، داماد آخوند ملا علی قارپوزآبادی؛ ج.حاج عبدالاحد ملقب به معتمد الرعایا؛
4.قوزان: روستایی از توابع شهرستان ایجرود در 43 کیلومتری استان زنجان.
5.قورخانه: اسلحه خانه، زرادخانه (لغت نامه دهخدا).
6.امام زاده اسماعیل (ع) که در محل زمین چمن دبیرستان شریعتی قرار داشت، و متأسفانه هیچ گونه گنبد و بارگاهی برای آن ایجاد نشده اســت.
7.دهنه اصلی سرچشمه، واقع در خیابان طالقانی فعلی که محوطه بازی بود.
8.بیرون قلعه: منظور از قلعه همان دیوار و حفاظ اصلی شهر بود که در دروازه رشت قرار داشت.
9.همایون: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 7 کیلومتری مرکز استان.
10.مظفر الملک: مظفر الدوله صحیح اســت. آقاخان مظفر الدوله از مردان مشهور و معروف شهر زنگان و رئیس فوج اول خمسه بود.
11.پاشاخان سرتیپ: حسین پاشاخان برادر آقاخان مظفر الدوله ملقب به مظفر السلطنه.
12.ذرع: معادل 16 گز؛ یعنی یک متر و چهارصدم یک متر (لغت نامه دهخدا).
13.اودئیل: از ماه های سال ترکی به معنای سال گاو.
14.سارمساقلو: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 18 کیلومتری مرکز استان.
15.حاج میرزا ابوالمکارم زنگانی (میرزایی) (1255 ـ 1330 ق)؛ از روحانیون طراز اول زنجان در دوران مشروطه و از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
16.محسن ابن باقر موسوی زنجانی متوفی در 10 ذی الحجه 1317 ق.
17.حاج میرزا ابوطالب موسوی زنگانی ملقب به فخر الدین (1259 ـ 1329 ق) از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
18.میرزا نصرالله ابن حاج میرزا عبدالرحیم ملقب به شیخ الاسلام از روحانیون زنگان بوده اســت .
19.حاج میرزا لطف الله بن نصرالله بن محمد بن علی زنگانی متولد 1233 ق. عالمی ادیب بود.
20.در زمان قاجاریه، به جای «ملا باشی» که در اواخر سلطنت صفویه معمول شده بود، «صدرالصدور» می گفتند.
21.طهرانی، محمد محسن. طبقات أعلام الشیعه، ج 6، ص 422 ـ 421.
22.البته به غیر از خاندان ملاباشی، از خاندان صفویان اصفهان نیز کسانی همراه حاج میرزا عرب بودند که آنها هم در سلطانیه مستقر شدند و اکنون صفوی های سلطانیه از نسل آنانند. در این مدت، بین این دو خاندان نسبت های سببی و خانوادگی ایجاد شده اســت .
23.در تاریخ مفصل زنجان نگارش کریم نیرومند، این سال به سبب شدت خسارت خشکسالی و از بین رفتن شمار فراوانی از مردم شهر زنجان، «سال مجاعه» نام نهاده شده اســت.
24.البته آن گونه که از طریق شهرداری بررسی کرده ام، در حال حاضر نیز از آب چاه های این قنات برای آبیاری پارک جنگلی شماره یک استفاده می شود.
25.کیانی، محمد یوسف و هوشنگ ثبوتی. (1370). شهرهای ایران (شهر زنجان) جهاد دانشگاهی، ج 4، ص 224.
26.ثبوتی، هوشنگ. (1365). تاریخ زنجان. ص 144 ـ 145.
27.بهمن خطیبی.

منبع:سجادی، سید احمد؛(زمستان 1390)، وقف میراث جاویدان شماره 76،تهران،موسسه فرهنگی هنری نور راسخون،

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مزینان شناسی شاهدان کویر مزینانحوزه ی علمیه مزینان با بیش از یکصدسال قدمت تاریخی چرا این پایگاه دینی احیا نمی شود؟


ادامه مطلب ...

وقف یا نظام خیرات در دوره عثمانی

[ad_1]

چکیده:

اوقاف بارزترین عنصر فرهنگی در طول دوران حکومت ترکان عثمانی اســت و نماد مجسّم هنر ـ با تمام وجوه و ابعاد آن ـ به شمار می آید. به تعبیری، فرهنگ ترک در دوره امپراتوری عثمانی را می توان فرهنگ وقف نام نهاد. امروزه بخشی از اوقاف نیز به شکل میراث و بقایای مادی قابل مشاهده اســت.
تنها در بانک اطلاعات تحقیقات عثمانی ـ که مطالعات و نشریات 75 سال گذشته در حوزه تاریخ عثمانی را در بر می گیرد ـ 99 کتاب و 279 مقاله یافت می شود . پاره ای از پژوهش ها به وقف از زاویه تأمین امنیت اجتماعی پرداخته و برخی دیگر نیز روابط وقف ـ مالکیت و بعد اقتصادی وقف را موضوع تحقیق قرار داده اند. در این میان شماری از تحقیقات به زنان واقف اختصاص یافته، برخی از آنها به توضیح اصطلاحات و تعابیر وقفی پرداخته و گروهی نیز نمایی کلّی از اوقاف یک منطقه را نشان داده اند. با این حال، بسیاری از آنها به سبب آنکه با تکیه بر بقایای امروزین اوقاف منطقه انجام یافته، از عمق تاریخی بی بهره اند.
در این مقاله، از تحقیقاتی که در ترکیه دوره جمهوری درباره اوقاف انجام شده، گزارشی ارائه شده اســت.

کلید واژه ها:

وقف در دوره عثمانی، امپراتوری عثمانی، ترکیه، وقف شناسی، دوره جمهوری، پژوهش‌های وقفی
«مال آن اســت که در راه خیر صرف شود»(3)
«مسجد و محراب ها بنیاد کرد
پا به پایش دار خیر آباد کرد»(4)

مقدمه:

وقف نهادی دینی، حقوقی و اجتماعی اســت که در حیات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تاریخ تُرک نقش بسزایی ایفا کرده اســت. اگر فردی با نیت کسب رضای خدا و برآوردن نیازهای گوناگون مردم، همه یا بخشی از دارایی های منقول و غیرمنقول خود را تا ابد به یک هدف دینی یا نیکوکارانه یا اجتماعی اختصاص دهد، در آن صورت دارایی خود را وقف کرده و در حقیقت یک نهاد وقفی ایجاد کرده اســت.
به طور خلاصه می توان وقف را نهادی دانست که روح همبستگی و همیاری بین «من» و «دیگری» را معلوم و مشخص می سازد. در پس این رفتار هیچ نوع اجباری وجود ندارد. بر عکس، آنچه وجود دارد ارزش های فرهنگی مانند حس مسؤولیت فردی در قبال انسانیت، احساس خدمت برآمده از وجدان، نیکی، شفقت، تعاون، همبستگی و احساس شعف از فراهم آوردن آرامش مادی و معنوی برای دیگران (چه انسان و چه جاندار دیگر)، و همچنین اراده آزاد آن فردی اســت که این ارزش ها را آرمان خود قرار داده اســت.

اوقاف در ترکیه:

درباره اوقاف تا به امروز هم در ترکیه و هم در کشورهای دیگر پژوهش‌های فراوانی صورت گرفته اســت. تنها در «بانک اطلاعات تحقیقات عثمانی» ـ که مطالعات و نشریات 75 سال گذشته در حوزه تاریخ عثمانی را در بر می گیرد، 99 کتاب و 279 مقاله یافت می شود.(5) این ارقام نتیجه جستجوی کلمات «وقف»، «کلیه»، «عمارت»و «خیرات» در بانک اطلاعاتی مزبور اســت که شامل بخش بزرگی از کتاب ها، تحقیقات آکادمیک در دانشگاه ها و پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری اســت.
بانک اطلاعاتی مذکور به تازگی شکل گرفته و هنوز کنترل های نهایی آن انجام نشده اســت، از سوی دیگر در جستجو نیز تعداد کلمات مورد جستجو محدود بوده اند؛ از این رو می توان حدس زد که ارقام و آمار به دست آمده بسیار ناقص باشند. با وجود این، اگر محیط و زمان انجام این تحقیقات در نظر گرفته شود، مشخص می شود که خود این آمار نیز چندان کم و کوچک نیستند.
هنگامی که به عناوین این تحقیقات نگاه می کنیم، در می یابیم که اوقاف ـ که یکی از مهم ترین پدیده های تاریخ تُرک در دوره عثمانی بوده اســت ـ از زوایای مختلف مورد پژوهش و کندوکار قرار گرفته اســت. خود این امر نشانگر جایگاه پراهمیتی اســت که وقف در فرهنگ ترک به دست آورده اســت.
بسان تحقیقات دیگر، در تحقیقات وقف شناسی نیز ریشه و تحول تاریخی این نهاد به طور طبیعی یکی از مهم ترین مسائلی اســت که پژوهشگران بدان پرداخته اند.
وقف (موقوفه) نهادی حقوقی اســت و از همان هنگام که در دنیای اسلام پدیدار آمده، موضوع بحث مابین مذاهب اسلامی از منظر حقوقی بوده اســت. به رغم این مناقشات و بحث ها، وقف در طول تاریخ و به مدد همین نظام حقوقی موجودیت خود را تداوم بخشیده اســت. به همین دلیل پژوهش هایی که تلاششان تبیین این بعد از وقف بوده اســت در جایگاه نخست قرار دارند.
از سوی دیگر اوقاف در تاریخ دوره اسلامی ترک، به عنوان بارزترین عناصر و پدیده های فرهنگی، تجسم کننده هنر با تمام وجوه و ابعادش بوده اند. بخشی از اینها امروزه نیز به شکل میراث و بقایای مادی قابل مشاهده هستند؛ به همین علت به عنوان پدیده های بارز فرهنگی، اولین عناصر فرهنگی هستند که توجه شاهدان را به خود جلب می کنند. از این روست که آن بخش از آثار مادی اوقاف که به روزگار ما رسیده اند، موضوع تحقیق و پژوهش مورخان معماری و به ویژه هنر شده اســت. بدین ترتیب می توان گفت که پژوهش صورت گرفته در حوزه اوقاف بیشتر در چارچوب «آثار وقفی باستانی ـ تاریخی» تحقق یافته اند.
ساخت و ایجاد آثار کوچک تر یا همان عمارت ها (کلیه ها) و نیز روابط بین اوقاف و شهرسازی، در همین چارچوب موضوع تحقیق بوده اند.
بدین ترتیب فرهنگ ترک در دوره اسلامی و تبع آن در دوره عثمانی را می توان «فرهنگ وقف» نام نهاد.
انسان ها پدید آورنده عناصر مختلف فرهنگی هستند. ایجاد کنندگان و بازیگران حوزه وقف نیز از گونه همین انسان ها هستند؛ به همین دلیل بررسی زندگی واقفان و اقدامات آنان، از نخستین موارد و موضوعاتی اســت که به ذهن پژوهشگران حوزه وقف خطور می کند؛ لذا وقتی کتاب شناسی مذکور در سطح بالا را بررسی می کنیم، می بینیم پژوهش درباره زندگی و آثار واقفان، مناسبت این اشخاص با افراد خانواده خود و نیز دارایی ها و میراث آنها در مطالعات وقف شناسی جایگاه پراهمیتی کسب کرده اســت.
باز با بررسی کتاب شناسی مزبور در می یابیم که برخی از وقف نامه ها (وقفیه ها) که به مثابه سند تأسیس موقوفه هستند، عمیقاً تجزیه و تحلیل شده اند و برعکس، برخی نیز بدون هیچ گونه تحلیل فقط منتشر شده اند. علاوه بر این، برخی پژوهش ها و مطالعات به بررسی ابعاد اداری، اجتماعی و اقتصادی اوقاف پرداخته اند؛ اوقافی که به زمان ها و مکان های مختلف و یا افراد گوناگون تعلق داشته اند.(6)
پاره ای دیگر از پژوهش ها به وقف از زاویه تأمین امنیت اجتماعی پرداخته اند. برخی نیز روابط وقف ـ مالکیت و نیز بعد اقتصادی وقف را موضوع تحقیق خود قرار داده اند. در این میان تعدادی از این پژوهش ها به زنان واقف اختصاص یافته اند و شماری نیز در صدد توضیح و تبیین اصطلاحات و تعابیر وقفی برآمده‌اند.
گونه ای دیگر از پژوهش ها بر آن بوده اند که نمایی کلی از اوقاف یک منطقه به دست دهند. با این حال، بسیاری از آنها به سبب آنکه با تکیه بر بقایای امروزین اوقاف منطقه انجام یافته اند، از عمق تاریخی بی بهره اند.
مناسبات میان اوقاف و شهر و شهرسازی؛ یعنی: بناهایی که به عنوان موقوفه ساخته شده اند، یا بناهایی که به وسیله یک مؤسسه وقفی مورد تعمیر و بازسازی قرار گرفته اند، همچنین خانه ها، کاروانسراها و دیگر کارگاه های وقفی و حتی مقبره ها، از موضوعات مورد بررسی در حوزه وقف شناسی به شمار می آیند. در این باره برخی از مطالعات وقف شناسی در اطراف مفاهیم «کلیه» و «عمارت» شکل گرفته اند.
در حوزه وقف شناسی برخی پژوهش ها اوقاف یک شهر یا منطقه و یا تمام ترکیه را مدنظر قرار داده و به بررسی آنها پرداخته اند. برخی نیز انواع وقف از قبیل اجاره، اقطاع و غیره را موضوع تحقیق خود قرار داده اند.
در حکومت عثمانی معمولاً مقدار درآمد اوقاف تا یک سوم جزء درآمدهای دولت بوده اســت. از سوی دیگر یک سوم اراضی کشور نیز موقوفه بوده اند؛ از این رو مسائلی همچون مناسبات بین اوقاف و حکومت ها، اوقاف و سیاسی، اراضی وقفی، اسکان و کلونیزاسیون اهمیت یافته اند و موضوع برخی از مطالعات وقف شناسی قرار گرفته اند.
علاوه بر موارد فوق الذکر، پژوهش‌های مختلفی درباره نقش اوقاف در جامعه و با موضوع ارتباط وقف با مسائلی همچون دین و مؤسسات دینی، سازمان های اجتماعی، صندوق های خیریه، یکپارچگی اجتماعی ـ فرهنگی، طبقه بندی اجتماعی، تغییر و تجدد اجتماعی و نیز تمدن، فرهنگ و علم، صورت گرفته اســت.
وقف امری اســت که در درون فعالیت های اقتصادی نیز قرار دارد؛ از این رو، پول ها و اعتبارات وقفی، بانکداری، تجارت و صنایع و مؤسسات مرتبط با اینها از قبیل کاروانسراها، حمام ها، کارخانه ها و جنگل های وقفی از دیگر موارد و موضوعات مورد بررسی در مطالعات وقف شناسی بوده اند.
همان طور که مشاهده می کنیم، وقف با همه حوزه های جامعه و تمام ابعاد فرهنگ در ارتباط اســت.
بررسی ساختار تشکیلاتی چنین نهادی بی شک خود یکی از موضوعات دارای اولویت برای محققان خواهد بود.
سطوری که قلمی شد، نمایی کلی از پژوهش هایی که در ارتباط با اوقاف در ترکیه دوره جمهوری انجام گرفته اســت ارائه داد.
این نمای کلی نشان می دهد که بی تردید نهاد وقف یکی از نهادهای بنیادینی اســت که در دوره اسلامی تمدن ترک، در تمام حوزه های جامعه و فرهنگ از تعلیم و تربیت گرفته تا هنر، از همبستگی اجتماعی تا شهرنشینی، از شبکه های مواصلاتی تا فعالیت های علمی حضوری چشمگیر دارد.
ابعاد گوناگون این نهاد از نیمه دوم قرن نوزدهم به این سو در ترکیه و دیگر کشورها به شکلی روزافزون و از زوایای مختلف بررسی و مطالعه شده اســت. با وجود این، از آنجا که این بررسی ها و روش های به کار رفته در آنها برای فهم کامل ساختار واقعی نهاد و جایگاه آن در اجتماع کافی نیست، لذا مقالاتی هم منتشر شده اند که به ضرورت تأسیس انستیتوی مطالعات وقف شناسی،(7) تحول در روش های تحقیق در این حوزه،(8) ایجاد بانکهای اطلاعاتی(9)و استفاده از اینترنت در گردآوری و انتشار این اطلاعات(10) پرداخته اند.

تلاش های کوپریلی و بارکان:

مرحوم محمد فؤاد کوپریلی در ترکیه نخستین دانشمندی بود که همچون دیگر حوزه های علوم اجتماعی، در موضوع اوقاف نیز رویکردهای روشمند را مطرح کرد. او در سال 1938 م طی مقاله ای نشان داد که صرفاً با بررسی بعد حقوقی مؤسسه وقف، نمی توان به ماهیت واقعی آن پی برد؛ لذا ضروری اســت وقف با یک دیدگاه تاریخی کلّی نگر و در داخل یک چشم انداز تاریخی بررسی شود.
او معتقد بود اگر اسناد مرتبط با وقف با این نگاه بررسی و واکاوی شوند، ابعاد بسیاری از تاریخ جامعه و فرهنگ نیز آشکار خواهد شد. او برای این مدعای خود نمونه هایی نیز مطرح کرده اســت.(11)
در همان دوره عمر لطفی بارکان، در کنار دیگر مطالعات خود، به مساله وقف و منابع مرتبط با تاریخ وقف نیز پرداخت. او نهاد وقف را به ویژه از زاویه تاریخ اقتصاد و تاریخ شهرنشینی مورد بررسی قرار داد. تحقیقات او بعدها افق های جدیدی پیش روی پژوهشگران باز کرد.(12)
به عنوان مثال، بارکان در مقاله با اهمیت خود «مطالعات درباره نحوه ایجاد و کارکردهای مجموعه های عمارت در امپراتوری عثمانی از منظر تاریخ شکل گیری و توسعه شهرها»(13) می نویسد که مجموعه بنگاه ها و مؤسساتی که به آنها «عمارت» و یا «کلیه» گفته می شد، در شکل گیری و توسعه شهرها در حکومت عثمانی و نیز حیات اجتماعی و اقتصادی کشور نقش بسزایی ایفا کرده اســت. او می افزاید: این مراکز و بنگاه ها به طور کلی در اطراف یک مسجد مجتمع بودند و شامل این موارد می شدند: مؤسسات دینی، فرهنگی و کمک های اجتماعی مانند مدرسه، مجل پخت و پخش غذا، تابخانه (خوابگاه مسافران و مهمانان)، بیمارستان (تیمارخانه، دارالشفاء)، حمام و کاروانسرا؛ تأسیسات بلدی (شهری) مانند اقامتگاه کارمندان و کارگران فراوان این مؤسسات، شبکه آب و فاضلاب و ... ؛ و سرانجام تأسیسات و محل های انحصاری مانند تیمچه ها و بازارهای سرپوشیده، نانوایی، آسیاب، کارگاه های تولید شمع، رنگرزی، کشتارگاه، باشخانه، میادین عید و بازار، جندره و ... که با هدف فراهم آوردن یک درآمد مستمر برای مراکز و بنگاه های مذکور ساخته می شدند و هر کدام به صنفی از صاحبان صنعت و تجارت اختصاص داشتند. او سپس بیان می دارد که این «مجموعه های عمارت» عموماً هسته شهرهای تازه ساز و یا محله های تازه ساز یک شهر قدیمی را تشکیل می داده اند. اگر نقشه توپوگرافی بورسا، ادرنه، استانبول و نیز بسیاری شهرهای واقع در آناتولی و بالکان بررسی شود، مشاهده خواهد شد که این شهرها چگونه در اطراف گروهی از بناهای باستانی، که تشکیل مجموعه عمارت می داده اند، شکل گرفته اند.
بعد از اثبات این موضوع، بارکان برای آنکه نشان دهد در حکومت عثمانی چگونه از طریق وقف و به واسطه تشکیلات دارای خودمختاری اداری و مالی و شخصیت حقوقی، خدمات شهری، تعاون اجتماعی، امور دینی و فرهنگی و امکانات تجاری و ارتباطاتی در خدمت منافع عموم بوده اند، و نیز آنکه گستره و اهمیت این امر به چه میزان بوده اســت، آمار و ارقامی از دفاتر نفوس و تحریر (ثبت احوال) آغاز قرن شانزدهم میلادی (دهم هجری) ارائه می دهد. بر این اساس درآمد کل ایالت آناتولی (14) در سال های 1530 ـ 1540، 79784960 آقچه بوده و 17 درصد این درآمد از آن اوقافی بوده اســت که به امور دینی و فرهنگی اختصاص یافته بودند. با استفاده از این درآمد مخارج 45 عمارت، 342 مسجد جامع، 1055 مسجد، 110 مدرسه، 626 زاویه و خانقاه، 154 معلم خانه، یک قلندرخانه، یک مولوی خانه، 2 دار الحفّاظ و 75 تیمچه و کاروانسرای بزرگ پرداخت می شد؛ به علاوه مقرری 121 مدرس، 3756 خطیب، امام و مؤذن، 3299 شیخ، شیخ زاده، قیّوم، طلبه و متولی (مدیر موقوفه) نیز پرداخت می شد.
باز براساس یافته های بارکان، در همان تاریخ ها در ایالت های دیگر نیز وضعیت مشابهی وجود داشته اســت. برای مثال در ایالت قرامان 14 درصد، ایالت روم 15/7 درصد، ایالت های حلب و شام 14 درصد، ذوالقدریه 5 درصد و روم ایلی 5/4 درصد درآمد کل از آن اوقاف بوده اســت.
با استفاده از این درآمدها، خدماتی همچون خدمات مذکور در سطور بالا ارائه می شده اســت.(15) میزان ذکر شده فقط درآمد اوقاف از اراضی زراعی بود. علاوه بر این اوقاف دارای منابع درآمدی در داخل شهر از قبیل مسکن ها و کارگاه ها، بوده اند و مواردی مشابه آن بود.

آسیب شناسی مطالعات وقف شناسی:

به رغم این بحث های روشمند و تجارب مفید، اما مطالعات وقف شناسی ـ که در سطور بالا با توجه به موضوعات و خطوط اصلی شان به اجمال معرفی شدند ـ نتوانسته اند از چنان شمولیتی برخوردار باشند که انسان و جامعه را با همه ژرفای تاریخی و ابعاد فرهنگیشان پوشش دهند. البته این کاری مشکل اســت؛ چرا که تاریخ ترک، به ویژه تاریخ دوره عثمانی پیچیده و مغلق اســت. اما از سوی دیگر منابع سرشاری در دست اســت که می توان در تحلیل این تاریخ از آنها استفاده کرد.(16) در هر حال تبیین و توضیح نه فقط کلیت تاریخ عثمانی، بلکه تبیین کلیت هر یک از نهادهای آن با انجام چند پژوهش و بررسی کاری دشوار اســت. به همین علت، برای آنکه در آینده مقایسه پژوهش هایی که در محدوده کوچکی انجام گرفته اند، میسر باشد، لازم اســت همگی با روش های مشابه و به شکلی بسامان و سیستماتیک صورت بگیرند.

رویکردهای سه گانه در پژوهش‌های مربوط به اوقاف و موقوفات:

از این رو نگارنده بر این باور اســت که با استفاده از روش سونداژ Sundaj و رویکردهای سه گانه می توان در اندک مدتی اوقاف دوره عثمانی را به شکلی قابل فهم تر درآورد. این رویکردها را به صورت زیر می توان طبقه بندی کرد:(17)

رویکرد کرونولوژیک (تاریخی) و افقی؛(18)

ـ رویکرد جغرافیایی و عمودی؛(19)
ـ رویکردی که توجه به ساختارهای درونی کلیه و به ویژه تحلیل همه جانبه حیات اجتماعی ـ فرهنگی موجود در آن از زمان تأسیس تا به امروز دارد.(20)
در رویکرد نخستین، زمان به دوره هایی معین تقسیم می شود. در دومی تعداد معدودی منطقه محدود انتخاب می شود که بتواند نماینده تمامی جغرافیای عثمانی باشد. در سومی نیز آن تعداد کلیه انتخاب می شود که بتواند نماینده همه کلیه های مورد استفاده در دوره عثمانی باشد.
بدین ترتیب می توان به آسانی به موضوع نزدیک شد و آن را از زوایای گوناگون بررسی کرد و آزمود.
با مطالعاتی که با این سه رویکرد و در چارچوب روش های مشابه و اصول یکسان و نیز در بازه زمانی معقول انجام می گیرند، می توان نمای کلی نقش و اهمیت اوقاف در نظام فرهنگی ترک و ساختار اجتماعی ـ اقتصادی آن را ترسیم کرد.
با استفاده از این سه روش و رویکرد تحقیقی، برخی پژوهش ها انجام گرفته اســت: پژوهش نگارنده با عنوان «مؤسسه وقف در ترکیه قرن هیجده، یک بررسی تاریخ اجتماعی»(21) اولین نمونه رویکرد نخستین اســت.
ن.اوزتورک با به کار بردن همین روش، که رویکردی تمامیت نگر و جدید در مطالعات وقف شناسی اســت، پژوهشی با عنوان «نهاد وقف در چارچوب تاریخ تجدد ترک» انجام داده و بر آن بوده تا سیر تحولات اوقاف ترک در سده های 19 و 20 را تبیین کند.(22)
حسن یوکسل نیز با روشی مشابه پژوهشی با نام «نقش اوقاف در حیات اجتماعی و اقتصادی عثمانی (1585 ـ 1683)» انجام داده و نمای کلی وقف در سده 17 را ترسیم کرده اســت.(23)
بدین ترتیب نمای کل اوقاف ترکیه از سده 16 تا به امروز ترسیم شده اســت.
برای رویکرد جغرافی ـ عمودی می توان پژوهش ا. بالتا درباره اوقاف منطقه سیروز را مثال زد. (24) در این پژوهش وضعیت وقف در سده های 15 و 16 در منطقه سیروز بررسی شده اســت. در این پژوهش علاوه بر آنکه سیاهه اوقاف دویست ساله سیروز ارائه شده، از زوایای گوناگون نیز ارزیابی شده اند.
اگر این تحقیق ـ براساس چارچوبی که برای رویکرد جغرافی ـ عمودی مشخص کردیم ـ سده های پس از قرن 16 را نیز در بر بگیرد و از لحاظ تحلیلی هم کمی عمیق تر به مسائل نگاه کند، بی تردید در درک فهم مسأله وقف بسیار موفق تر خواهیم بود.
براساس یافته های این پژوهش، موضوع مالکیت اراضی بزرگ در مناطق مرزی، بسان آنچه در سیروز وجود داشت، موضوعی بوده که در اثنای فتح بالکان با حساسیت بسیار با آن برخورد می شده و این رفتار، متأثر از حساسیت اوضاع متصرفات بوده اســت. مسأله صرفاً نظامی نبود. سعی بر آن بود که هم قبل و هم بعد از فتح، منطقه از لحاظ فرهنگی و ایدئولوژیکی برای یکپارچه شدن با سیستم عثمانی آماده شود. برای اشراف و متنفذان غیرنظامی و گرو های دینی محلی نیز امتیازاتی شناخته می شد و از سوی دیگر به منظور اصلاح بافت جمعیتی، از آسیای صغیر جمعیت بدانجا تزریق می شد. در میان این مهاجرها دراویش، شیوخ، باباها و اَخی ها وجود داشتند که در جاهای مختلف منطقه به ویژه در نقاط استراتژیک زاویه های خود را برپا می داشتند.
نخستین زاویه در سیروز از آن ملا بهاءالدین پاشا اســت. بعد از آن نیز صوفی علی بیگ، درویش مصطفی چلبی، مجنون بابا و دیگران قرار دارند.
این مؤسسات با اوقاف جدید مورد حمایت قرار می گرفتند. در تحکیم فتوحات نقش وقف جایگاه نخست را دارا بود. همچنان که در مسلمان شدن مردم محلی نیز مؤثر بوده اســت.(25)
در سیروز قره خلیل پاشا جندرلی،(26) پسرش علی پاشا و پسر زاده اش ابراهیم پاشا موقوفاتی ایجاد کرده اند. قصبه ها و شهرهایی که این اوقاف در آنها ایجاد می شد به مراکز واقعی اقتصادی منطقه تبدیل می گشت.
علی پاشا کاروانسرا و ابراهیم پاشا راسته بازار (بزّازستان (27)) را در سیروز بنا کرد. این بنگاه ها با درآمدهای وقفی اداره می شدند.(28) اسلیمه خاتون، خواهر ابراهیم پاشا، نیز در سیروز مسجدی بنا کرد و بخشی از ثروت خود را به تعمیر موقوفاتی که پدرانش بنا کرده بودند اختصاص داد. (29)
نویسنده، همچنین با نگاه به موقوفه معبد مارگارید و موقوفه سراسقف سیروز، به تحلیل این مسأله می پردازد که ترکان بعد از فتح، دارایی هایی را که پیش از آن در تصرف کلیسا بوده اند به اوقافی تبدیل می کردند که باز عواید آنها صرف کلیسا شود. به واقع نیز هنگام ثبت و تحریر انسانها و املاک در مناطق مفتوحه در اثنای فتح از سوی عثمانی، دارایی های کلیسا به شکل ملک، وقف و بعضاً به شکل تیمار ثبت شده اند، که در میان این قیدها بیش از همه اصطلاح «وقف» به چشم می خورد. (30) این گونه اعمال و رفتار نشانگر مسامحه عثمانی ها در قبال ادیان و فرهنگ های مختلف اســت.
نمونه دیگری از رویکرد جغرافی ـ عمودی، تحقیق نگارنده درباره موقوفات استان اردو اســت که هنوز نیز ادامه دارد. براساس اطلاعات اولیه گردآوری شده در این استان مابین سال های 1313 ـ 1921 م، 512 موقوفه ایجاد شده که وقف نامه 138 موقوفه امروزه موجود اســت و قدیمی ترین آنها تاریخ 1313 م، را داراست.
بسیاری از اوقافی که در اردو از آغاز قرن 14 به بعد ایجاد شده اند، تا اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 برپا بوده اند. اگر 512 موقوفه موجود در منطقه را براساس زمان بندی تاریخی و کارکردشان طبقه بندی کنیم، در میان اوقاف مربوط به سده های 14 ـ 16 م، زاویه ها و تکیه ها به نسبت بیشتر به چشم می خورند. مکان هایی که بیشتر شبیه مراکز فرهنگی موجود در برخی کشورهای اروپایی امروزین بوده اند. برعکس، در میان موقوفات ایجاد شده از سال های 1700 م به بعد، تعداد اوقاف مربوط به مساجد در حد بسیار زیادی افزایش یافته اســت. این چنین تغییری را می توان نشانه گذار از فرهنگ تکیه به فرهنگ مسجد دانست.
بی تردید برای تبیین و توضیح این تغییر و مسائلی شبیه این مورد، باید با روشی مطابق آنچه در بالا بدان اشاره شد، اوقاف منطقه در داخل کلیت تاریخی و اجتماعی آن منطقه مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرد.
در خصوص رویکرد سوم نیز که به بررسی عمارت ها و کلیه ها به عنوان مهم ترین جزء تشکیل دهنده بافت شهرهای بپا شده در دوره اسلامی می پردازد پژوهش هایی صورت گرفته اســت. نمونه مهم این گونه، تحقیق فخری اونان با نام «کلیه فاتح» اســت.(31) اونان در این بررسی ، علل تأسیس کلیه فاتح، ساختار فیزیکی، وضعیت اقتصادی، نحوه مدیریت و نظارت، کارکنان و وظایف و روابط آنها با یکدیگر، نیز زندگی روزمره این افراد و سرانجام تأثیرات کلیه در حیات آموزشی، علمی و مدیریتی عثمانی را عموماً با تدقیق در مجموعه اسناد موجود در آرشیو عثمانی نخست وزیری، آرشیو اداره کل اوقاف و منابع حوزه عثمانی ـ البته در حدی که منابع اجازه می دهند ـ بررسی و ارزیابی کرده اســت.
البته پرداختن به تغییرات و تحولات کلیه از زمان ایجاد تا به امروز نیز از نظر محقق دور نمانده اســت. بی شک این پژوهش منحصر به فرد، در فهم کلیه های دوره عثمانی، که هر کدام یک نهاد وقفی بوده اند، و به تبع آن فرهنگ ترک، تأثیر بسیاری خواهد داشت. با وجود این، اگر اطلاعات و داده هایی از منابع دیگر به ویژه «سجل های شرعی استانبول» نیز تجزیه و تحلیل می شد، تحلیل ها و ارزیابی ها در خصوص حیات اجتماعی و فرهنگی داخل کلیه ها بسیار پربارتر می گشت. از سوی دیگر محقق می توانست کتاب هایی را که افراد شاغل در کلیه ها تألیف کرده اند و یا کتاب هایی که مدرسه کلیه تدریس می شده اند با توجه به تغییرات و تحولات صورت گرفته در طول زمان تحلیل کند. بدین ترتیب ابعاد دیگری از کلیه آشکار می شد.
علاوه بر برخی مطالعات درباره کلیه ها از دیدگاه تاریخ صنعت و هنر (32) و همچنین بررسی های عمومی، رساله م.ع. یدی ییلدیز با عنوان «کلیه ییلدیریم (یلدرم) و اولوجامع از آغاز تا به امروز» (33) و برخی تحقیقات دیگر (34) نیز در راستای رویکرد سوم بوده اند.
با این همه برای درک کامل حیات اجتماعی و فرهنگی موجود در درون کلیه ها، لازم اســت تعداد این گونه بررسی ها افزایش یابد و تحلیل ها و تفسیرها نیز عمیق تر شود.
شایان ذکر آنکه برای تبیین و تفهیم کامل مسأله وقف در تمدن اسلامی و به ویژه دوره عثمانی، لازم اســت تعداد تحقیقات نه فقط در حوزه کلیه ها، بلکه با رویکردهای دیگر هم افزایش یابد و مناطق و مواردی که در خصوص آنها تا به حال هیچ پژوهشی صورت نگرفته اســت، مورد توجه قرار بگیرند تا امکان تعمیم وجود داشته باشد.
همچنین در کنار تحقیقات جدید، باید با استفاده از تحقیقات گذشته، بررسی های عمومی نیز صورت گیرد تا هم به ما در فهم درست تاریخ یاری رساند و هم افق های تازه و جهت دهنده ای برای پژوهش‌های جدید بگشاید.

تعریف غلط از وقف:

زمانی که در نیمه قرن 19 و اوایل قرن 20، کشورهای غربی ممالک اسلامی را تحت حاکمیت خود درآوردند، با اموال و دارایی های وقفی مواجه شدند که امکان دستبرد به آنها وجود نداشت. این وضعیت، بهره برداری از اموال و دارایی های مزبور را با مشکل مواجه می ساخت؛ از این رو و به ویژه در پژوهش‌های شرق شناسان درباره نهاد وقف، سعی بر آن بود تا مسأله از لحاظ حقوقی مورد تجزیه و تحلیل، و به معنای درست تر مورد انحلال و فروپاشی قرار گیرد. بدین ترتیب همه دقت ها بر روی مفهوم وقف متمرکز بود. از آنجا که این مفهوم در قرآن نیامده، با اصرار به منشأ و خاستگاه نهاد وقف پرداخته شد.
وقف کلمه ای اســت عربی به معنای ایستاندن و بازداشتن. بدین سبب این نظریه مطرح شد که نهاد وقف در سرزمین های اسلامی باعث معطل ماندن پتانسیل های اقتصادی و عقب ماندگی اقتصادی این جوامع می شود. این دیدگاه های منفی درباره اوقاف به ترکیه هم سرایت کرد که نابسامانی اوضاع اقتصادی در دوره فروپاشی حکومت عثمانی نیز در این امر بی تأثیر نبود. نتیجه چنین نگاهی ضبط اوقات و تمرکز مدیریت آنها بود.
حتی بخش بزرگی از اوقاف را از بین بردند، حال آنکه با چنین رویکردی تنها یک بعد نهاد وقف یعنی «عقارات» مطرح می شود و وقف در چارچوب آن مورد بررسی قرار می گیرد. در نتیجه از آنجا که کلیت نهاد در نظر گرفته نمی شود و هدف اصلی از دید دور می ماند، نتایج اشتباه و ناقصی به دست می آید.
بعد مهم تر و اصلی نهاد وقف در مفهوم «خیرات» تجلی دارد؛ از این رو برای فهم درست مسأله وقف باید مفهوم «خیرات» از زاویه روابط بین نظام های فرهنگی و اجتماعی بررسی شود و تاریخ اوقاف با تکیه بر این مفهوم بررسی و ارزیابی گردد.
بارکان در پژوهش فوق الذکر به ویژه در موضوع «مجموعه عمارت های وقفی»، توانسته به اصل مساله وقف دست یابد. به باور او، می توان تحت عنوان «نظام عمارت»، مکانیزم شهرنشینی و خدمات عمومی را که اوقاف پدید آورده اند بررسی کرد. به راستی نیز چنین به نظر می رسد که این شکل گیری در اطراف کلیه ها و به مدد اوقاف را، می توان تحت نام «نظام عمارت» مورد تحقیق قرار داد. با این همه اگر بخواهیم مسأله وقف را با رویکردی کلی نگر تجزیه و تحلیل کنیم، روشن اســت که امکان تبیین این مسأله پردامنه و پیچیده با استفاده از نظام عمارت وجود ندارد.
به واقع یکی از عرصه هایی که وقف به شکلی بسیار باشکوه متظاهر شده اســت، همانا عمارت های ساخته شده به صورت مجموعه اســت؛ اما با این حال همه آگاهیم که در خارج از این شکل نیز از طریق وقف خدمات مادی و معنوی به گونه ای که در نگاه نخست به ذهن آدمی خطور نمی کند، ارائه شده اســت. اتفاقاً در دیگر پژوهش‌های بارکان تحقیق در این خصوص به چشم می خورد. بدین ترتیب نظام و سیستمی لازم اســت که بتواند با بهره گیری از تمامیت و شمول خود، مسأله وقف را تفهیم کند؛ به اعتقاد نگارنده این سیستم می تواند «نظام خیرات» (خیریه) باشد.
در اسناد مرتبط با موقوفات و دیگر منابع و آثار دوره عثمانی به راحتی می توان مشاهده کرد که ترکان مفهوم «خیرات» را به شکلی آگاهانه به کار می برده و حکومت و جامعه از آن به عنوان یک نظام (سیستم) بهره می برده اند. حتی می توان گفت که روح «خیرات» در مملکت عثمانی به یک روح اجتماعی تبدیل شده بود. این نظام می تواند هم اساس دینی و فلسفی اوقاف ترک، به ویژه تمام اوقاف دوره اسلامی، و هم نوع تطبیق و اجرای آن ها را تبیین کند. نکته قابل توجه آنکه اگر چه شاید نتوانیم ادعا کنیم که این نظام بعد از روند تحول دویست ساله خود، در حافظه مردم ترک به طور کامل حضور و حیات دارد، می توانیم به صراحت بگوییم که در رفتارهای این مردم تأثیر دارد.
کاملاً واضح اســت که نمی توان همه اوقافی را که در گستره جغرافیایی حکومت عثمانی و در مدتی بیش از 600 سال ایجاد شده و مورد استفاده بوده اند، در یک مقاله مطرح، معرفی و یا تحلیل کرد. بنابراین آنچه ما به دنبال آن هستیم تلاش برای یافتن و تبیین نظامی اســت که روح موجد این نهاد اســت؛ و نظامی که می توان از آن در تبیین و توضیح اوقاف سود برد ـ چنان که در بالا نیز اشاره شد ـ نظام «خیرات» اســت. اگر این نظام به درستی فهمیده شود، در سایه نمونه های ارائه شده می توان درباره چگونگی کارکرد نهاد وقف در حکومت عثمانی یک تصور کلی به دست آورد.

اوقاف و مدینه فاضله:

آدمی در هر زمانی در جستجوی صلح و آرامش و زندگی سعادتمند بوده اســت. انسان امروزی نیز برای نیل به این هدف خواسته هایی از این قبیل دارد: تداوم پیشرفت اجتماعی و اقتصادی، حفظ طبیعت و محیط زیست، دسترسی به استانداردهای بهتر زندگی، احترام به حقوق بشر، داشتن محیط زندگی سالم و امن که در آن همه بتوانند به خدمات عمومی اساسی دسترسی داشته باشند و سرانجام همبستگی و همکاری جهانی برای جلوگیری از امحاء هویت ها و تنوع های فرهنگی.
در دنیای امروزی در عین حال که از حق برخورداری از آزادی های بنیادین افراد دفاع می شود، به همان افراد خاطرنشان می شود که در قبال حفظ حقوق دیگر انسان ها و نسل های آینده مکلف هستند. از همه خواسته می شود در جهت بهبود افکار عمومی نقشی فعال ایفا کنند؛ از مؤسسات غیرانتفاعی و از همه فعالان منسوب به بخش خصوصی و بخش دولتی خواسته می شود تا در چارچوب مسؤولیت پذیری اجتماعی حرکت کنند.
برای ایجاد دوباره تعادل در میزان پراکندگی درآمدها، سازمانی بین المللی شکل می گیرند. برای مثال برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد (Hbital II) تنها یکی از این سازمانهاست. به عقیده برخی این برنامه در اصل رؤیای یک انقلاب اخلاقی (Etyhique) از سوی تمام بشریت اســت.
به واقعیت پیوستن این رؤیا در گرو رهایی «من» از منیت، و تکامل و شخصیت یابی انسان، پذیرش موجودیت دیگری، کمک به تکامل و شخصیت یابی وی، ایجاد همبستگی با این هدف و حاکم شدن نوع دوستی، و نه خودخواهی، اســت.
در اصل این حس تعاون و تلاش برای تحقق آن، که دنیا امروزه در پی آن اســت، چیزی اســت که خمیر مایه تمدن مردم ترک از آن شکل گرفته اســت.
این فلسفه تعاون را فیلسوف ترک فارابی در دهه چهل سده دهم میلادی در اثر مشهور خود المدینة الفاضله (آرمان شهر) نظام مند کرده اســت. (35)
به اعتقاد فارابی، انسان به تنهایی نمی تواند خود را به تعالی برساند. «تنها با اجتماع تعداد زیادی از انسان ها که در تعاون با همدیگر باشند»، می توان به تعالی، که هدف آفرینش اســت، دست یافت. شهری که امر تعاون را وسیله نیل به سعادت واقعی قرار می دهد، آن مدینه فاضله اســت. جامعه ای که اعضای آن برای به دست آوردن سعادت به یکدیگر کمک می کنند، جامعه ای آرمانی اســت. ملتی که شهرهای آن برای رسیدن کشور به سعادت به همدیگر یاری می رسانند، ملتی کامل، با فضیلت و جهان شمول نیز در صورتی پدید می آید که ملت های درون آن به همدیگر کمک کنند که همه به سعادت نایل شوند.(36)
علی چلبی قنالی زاده، از متفکران عثمانی در قرن 16 م، بیان می دارد این مجموعه فاضله و سعادتمند که فارابی طراحی کرده بود در زمان سلطان سلیمان قانونی به واقعیت پیوسته اســت.(37) منظور او همان مجموعه هایی اســت که بارکان آنها را «مجموعه های عمارت» نامیده اســت. به راستی نیز می توان ادعا کرد که در این دوره انسان آن روز توانسته بود به چنین هدفی یعنی زندگی در مجموعه ای سعادتمند نزدیک شود.
عاملی که در پشت پرده این موضوع قرار داشت اوقاف و به تعبیر درست تر «نظام خیرات» بود که می توان آن را در کنار دو بخش خصوصی و دولتی (عمومی)، بخش سوم آن دوره نامید.
حکم ارزشی ای که این اراده را در تاریخ دوره اسلامی ترک پایدار ساخت، اراده ای که امروزه دنیا در پی دست یافتن به آن اســت، این آیه شریفه بود: «ولکلّ وجهة هو مولّیها فاستبقوا الخیرات)؛ و برای هر کسی قبله ای اســت که وی روی خود را به آن [سوی] می گرداند پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی بگیرید.» (38)
در فرهنگ ترک خیرات این گونه تعبیر می شد: هر نوع رفتار و اثری که انسان را در سایه روح همبستگی به سعادت دو دنیا برساند؛ و این کاری برآمده از عشق اســت. نه تنها کمک های مادی، بلکه سخنی زیبا و حتی رویی خندان نیز از نیکی ها و خوبی ها محسوب می شود. اعتقاد بر این بود که دوست داشتن انسان ها و همه جانداران و تلاش برای به دست آوردن دل ها و شادکردن انسان ها عبادت اســت. یوسف خاص حاجب در کتاب قوتاغوبیلیگ (قرن پنجم هجری) این گونه می گفت: «... تو از همه نیک تر باش و همیشه نیکی کن».(39)

وقف در اسلام:

بدین ترتیب می توان وقف در اسلام را این گونه تعریف کرد: هر گاه یکی از عناصر جامعه مسلمین را برانگیزد تا بخشی از اموال شخصی خود را به نهادی در خدمت عموم سوق دهد، این عمل را وقف گویند. موقوفات که در واقع محصول این عمل و یا به بیان دیگر ارزش ها هستند، در برخی ادوار جامعه اسلامی، در تمام ابعاد حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حضور پررنگ تر داشته اند.
وقف در اسلام دارای دو عنصر پراهمیت اســت: نهادی که به طور مستقیم به ارائه خدمات می پردازد که همان «خیرات» اســت؛ و منابع درآمدی که به منظور تداوم حیات و خدمات این نهاد به جامعه ایجاد شده اســت که همان «عقارات» اســت. به اسنادی هم که این دو عنصر وقف را تشریح و چگونگی مدیریت منابع درآمدی و خدمات مورد نظر را مشخص می کنند «وقف نامه» (وقفیه) گفته می شود. از این وقف نامه ها می توان دیدگاه های انسانی و جهانی واقفان ترک و نیز داده های فراوانی را که به کار توضیح واقعیت های وقف می آیند، به دست آورد.
این داده ها به ما این امکان را می دهند که عناصر نظام فرهنگی حیات دهنده به مؤسسه وقف را شناسایی کنیم. در وقف نامه اوقافی که ترکان از ترکستان گرفته تا مرزهای اروپای غربی برپا داشته اند، به آیه قرآنی «و أن لیس للإنسان إلّا ما سعی»؛ و اینکه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست؛ (40) و حدیث نبوی: «اگر کسی اراضی مرده را احیا کند، مالک آن می شود» استناد و به اصرار تأکید می شود که دارای وقف شده حاصل دسترنج واقفان و ثروتی خالص و پاک اســت. بدین ترتیب بر اهمیت و ارزش کار و تلاش و مسؤولیت فردی انسان تأکید می گردد.
بعد از آن نیز پدیده وقف همه یا بخشی از دارای به دست آمده از عرق جبین به منظور برطرف کردن نیازهای دیگر انسان ها، با استفاده از مفاهیم برآمده از آیات قرآنی تبیین می شود؛ آیاتی که به طور کلی تعاون و همبستگی اجتماعی را تشویق می کنند.(41)
در میان این مفاهیم، مفهوم خیرات بسیار پراهمیت اســت. از آنجا که در مقاله دیگری این مفهوم و مترادفات آن را بررسی کرده ام، (42) در اینجا به آن نمی پردازم، فقط همین مقدار بگویم که کلمه «خیر» و جمع آن «خیرات» دارای ریشه عربی اســت و امروزه نیز بسان دوره عثمانی، ترکان آناتولی و روم ایلی همگی آن را می دانند و به کار می برند.
واژه «خیر» که معانی ای چون نیکی، انعام، احسان، منفعت، یمن و سعادت دارد، در ترکی در حوزه های مختلفی به کار می رود، و حتی وارد اصطلاحات و ضرب المثل ها نیز شده اســت: صبح و عصر به هنگام روبرو شدن با فردی دیگر به او «صبح به خیر/ hayili sabahlar» و «عصر به خیر / hayirli aksamla» گفته می شود.
وقتی فردی صاحب چیز تازه ای شده باشد، برای بیان این آرزو که از آن در روزهای خوش استفاده کند، این گونه گفته می شود: «خیرش را ببینی/ hayrini gor». اگر خواب و رؤیایی دیده باشد و یا حادثه غیر منتظره ای رخ داده باشد «به خیر تعبیر می شود». اگر رفتاری انجام دهید که از منظر دینی و انسانی قابل ستایش باشد، در آن صورت «کار خیر انجام داده اید». (43) نمونه دیگر، عبارت «برای همسایه ات آرزوی خیر کن تا بر سرت بیاید / hayir dile komsuna gele basina» ,(44) که به ضرب المثل تبدیل شده اســت. همه این موارد از تأثیرات نگرش انسان دوستانه ترکان اســت که به روابط اجتماعی آنها جهت می بخشد.(45)
در وقف نامه ها این آیه قرآنی مذکور اســت که: «یؤمنون بالله و الیوم الآخر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات و أولئک من الصّالحین»؛ [از اهل کتاب جمعیتی هستند که] به خدا و روز قیامت ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان می دهند و از کار ناپسند باز می دارند و در کارهای نیک شتاب می کنند و آنان از شایستگانند.(46) در واقع ترک ها خود از همین جمعیت مذکور در آیه دانسته اند.
علاوه بر این، آنها آیه «و لکلّ وجهة هو مولّیها فاستبقوا الخیرات»؛ و برای هر کسی قبله ای اســت که وی روی خود را به آن [سوی] می گرداند. پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید،(47) را محور رفتاری خود قرار داده و در سایه آن حرکت فرهنگی جدیدی آغاز کرده اند.(48)
تحقیقات انجام گرفته نشان می دهد که در دنیای ترک و در دوره اسلامی، از قره خانیان تا عثمانی ها، هزاران فرد با پول خود و بی هیچ چشمداشتی در حوزه های خدماتی مورد بحث هزاران مؤسسه ایجاد کرده اند و با هدف تداوم خدمت رسانی این مؤسسات، بخشی از اموال خود از قبیل مزرعه، خانه، بنگاه های اقتصادی و یا پس اندازشان را به عنوان منبع درآمد، به این امر اختصاص داده اند.
براساس محاسبات انجام گرفته، در دولت عثمانی سیصد سنجاق وجود داشته و در هر سنجاق نزدیک هزار موقوفه موجود بوده اســت. همچنین بودجه کل اوقاف در حدود یک سوم بودجه حکومتی بوده اســت. بدین ترتیب می توان گفت که افراد با پذیرش احکام ارزشی اسلام، با میل باطنی و بدون آنکه فشاری بر آنها وارد باشد قادر بودند از اموال خالص خود ثروتی معادل یک سوم بودجه دولت را به خدمات عمومی اختصاص دهند.
به واقع نیز در سایه این نهاد، در همه نقاط دنیای ترک، هزاران شخص با ایجاد خیرات از محل دارایی های خود، در جهت خدمت رسانی به دیگر افراد جامعه، اصل شفقت را به منصه ظهور رساندند. آنها کسانی بودند که از راه های مشروع و با تلاش فردی صاحب ملک و دارایی شده بودند، با این حال مازاد نیاز خود را به خدمات عامه اختصاص دادند و بدین ترتیب عدالت اجتماعی را تحقق بخشیدند و اصول برادری و همبستگی را در عمل اجرا کردند.
از سوی دیگر، نهاد وقف با ارائه خدمات به همگان بدون در نظر گرفتن تفاوت های زبانی، دینی و نژادی افراد، نماد مسامحه نیز شده اســت.
تأثیر نهاد وقف را در تمام بخش های جامعه و به بیان دیگر در تمام مراتب فرهنگ مشاهده می کنیم. در سایه چنین نهادی بود که ثروت های شخصی در شهرها و روستاهای بی شمار ترک به مساجدی تبدیل شد که مراکز دینی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی مسلمانان بود.
با استفاده از این ثروت، در اطراف مساجد، مؤسساتی مانند مدرسه، عمارت، چشمه، سقاخانه، کتابخانه، بیمارستان و ... ایجاد شده و بدین ترتیب مجموعه عمارت (کلیه) شکل گرفته اســت. کلیه ها به تعداد زیاد در همه مناطق ترک از سمرقند (کلیه ریگستان، از آن اولوغ بیگ (49)، تا ادرنه (کلیه اسلیمیه) و از آنجا تا بوسنی (کلیه غازی خسرو بیگ در سارایو (50)) گسترده شده اند و این حرکتی مردمی بود که جهان ترک را در بر گرفته بود.

تعامل حاکمان عثمانی با نهاد وقف:

این نوع رفتار را در آغاز کار، در میان بنیانگذاران دولت عثمانی نیز شاهدیم و خود عامل بدان بوده اند. به نوشته عاشق پاشازاده، از اولین مورخان عثمانی، بنیانگذاران و حاکمان دولت عثمانی «... صاحب سفره ای بودند که فقیران بر آن اطعام می شدند» و آنها «بر مردم دنیا نعمت ها می دادند».(51)
به اعتقاد او وظیفه حکمران آن اســت که دارایی های به دست آورده را در راه خدمت به جامعه صرف کند؛ و زندگی ای همراه با سیری و عدالت، امنیت و آرامش برای مردمش فراهم آورد. او معنی و ارزش ثروت را به این شکل تفهیم می کند: «مال آن اســت که صرف امور خیر شود».(52)
به باور طورسون بیگ یکی دیگر از مورخان دوره نخست عثمانی، انسانی که «مظهر عزت و شرافتی والا» گردانده شده، (53) فطرتاً موجودی اجتماعی و ناگریز از زندگی جمعی اســت. طورسون / تورسون بیگ این حیات جمعی را به تعبیر خود این گونه معرفی می کند: «بدان تمدن می گویند که در عرف ما بدان شهر، روستا و ابا (54) گفته می شود».(55)
به نظر او انسان به ضرورت خلقت خود خواهان زندگی جمعی اســت: «چگونه نخواهد که برای کمک به یکدیگر، نیازمند همدیگر هستند!»؛ و این کمک به همدیگر (تعاون) در صورتی امکان پذیر اســت که در یک محل جمع شده باشند.(56) در جامعه و در موضوع تعاون، هر شخص به انجام کاری مکلف اســت. طورسون بیگ سیاست را اتخاذ تدابیری می داند که امکان اشتغال فرد به آن کار را فراهم آورد. (57)
به گفته احمدی، اورخان غازی «مسجد و محراب بنیاد کرده و به همین مقدار نیز دار خیرآباد کرده اســت». (58) وی سلطان مراد اول را نیز مؤسس دار الخیر معرفی می کند.(59)
نوشته های شکرالله نیز در همین راستاست: چلبی محمد «... به بورسا، پایتخت، آمد. فرمان داد تا به مانند پدران و اجدادش دارالخیر بنا کنند. بنا کردند. هم مسجد، هم خانقاه و نیز خانه فقرا، در آنجا لذیذترین غذاها را به کوچک و بزرگ می دادند. دستور داد در مقابل دارالخیر، مدرسه بسازند، ساختند. هیچ دانشی از علوم دینی و غیر دینی نبود که طلاب در آن مدرسه یاد نگیرند. برای مدرسان، معیدان (دستیار مدرسان)، طلاب و دیگر خدمتکاران به اندازه کفایت آقچه تعیین کرد... امر کرد تا بین دو دار الخیر قبه ای ساخته شود برای استراحت خودشان».(60)
به نوشته شکرالله، انسان ها «در سایه چادر همایون سلطان مراد اول، راحتی و عدم ترس یافتند. در زمان میمون این پادشاه دیندار کارهایی همچون خیرات، جنگ ها، فتح ایالات کفار، تصرف قلاع بی دینان، ساخت دار الخیرهایی مانند مدارس، مساجد، خانقاه ها، جامع ها، منابر، پل های سنگی و کاروانسراها و نیز تربیت دانشمندان انجام گرفت... که در هیچ دوره ای مشاهده نشده اســت».(61)
عاشق پاشازاده هنگامی که از خصایل پادشاهان عثمانی سخن می گوید، باز بر این نکته که آنها مؤسس خیرات بوده اند تأکید می کند.(62)
«خیرات» اساس پی ریزی و توسعه شهرهای ترکیه عثمانی:
همان طور که پایه و اساس شهرهای عثمانی با خیرات پی ریزی شده، توسعه آنها نیز در سایه همین خیرات به وقوع پیوسته اســت. در توسعه این شهرها جامه عمل پوشاندن فلسفه ای را که فارابی و طورسون بیگ از آن سخن گفته اند مشاهده می کنیم.
شهر بورسا از اولین پایتخت های امیرنشین عثمانی اســت که به دست عثمانی ها از نو برپا شد و توسعه یافت. برای نمونه، روند این کار و چگونگی تبدیل آن به مدینه فاضله را بررسی می کنیم:
اورخان غازی در اواخر دهه ی 1330 در سوی شرقی قلعه، مجموعه عمارتی بنا کرد که از خیرات یا دارالخیرهایی همچون مسجد جامع (مسجد اورخان)، عمارت (غذاخانه/ آش ائوی)، مدرس، حمام و کاروانسرا (تیمچه خان/ بیگ خانی) تشکیل می شد. این مجموعه پرجنب و جوش ترین و زنده ترین مرکز در شهر بود و امروزه نیز این ویژگی خود را حفظ کرده اســت. مجموعه عمارت های علاءالدین بیگ، چوپان بیگ و خواجه نایب نیز در همین دوره ساخته شده و با نام بانیانشان شهرت یافته اســت.ابن بطوطه که در 1333 از بورسا دیدن کرده اســت، آن را شهری زیبا و دارای بازارهای پرجنب و جوش و خیابان هایی بزرگ تصویر می کند. بعد از آن بورسا تحول و توسعه بیشتری یافت. مجموعه عمارت های جدیدی همچون ییلدیریم، امیر سلطان و سلطان محمد (یشیل) که پادشاهان، منسوبان خاندان سلطنتی و دیگر رجال حکومتی در مناطق دیگر شهر ایجاد کردند و آنها را با اوقاف ثروتمند مجهز نمودند. سبب شکل گیری مراکز تجاری و دینی تازه ای شد.
بزرگ ترین تحول در زمان بایزید اول صورت گرفت. در این دوره و در سال 1399، اولو جامع (مسجد بزرگ) ساخته شد. شیلت برگر Schiltberger از سیاحان آن دوره، از جمعیت بسیار شهر و نیز باز بودن درهای هشت عمارت آن بر روی تمام فقیران ـ از هر دینی که باشند ـ سخن می گوید. شهر در اثنای حمله تیمور در 1402 ویران می شود، اما در دوره مراد دوم به سرعت توسعه می یابد. رجال دولتی مانند سلطان مراد، فضل الله پاشا، حاجی عوض پاشا، حسن پاشا، امور بیگ، جبه علی بیگ و شهاب الدین پاشا مجموعه ای تازه ساخته، اوقاف ثروتمندی به آنها اختصاص می دهند.
B. de La Broquiere که در سال 1432 م به بورسا آمده، از زیبایی آن و اینکه یک مرکز مهم تجاری بوده اســت می نویسد و می گوید که هر روز چهار عمارت به فقرا غذا داده می شود. امکان خرید پارچه های ابریشمی، سنگ های قیمتی و مروارید از چارسوق های شهر به بهای ارزان وجود دارد. بازرگانان جنوا، ونیز و دیگر شهرها در این شهر به فعالیت های تجاری مشغول هستند.(63)
مشاهده می کنیم که بازسازی و گسترش هر بورسا به دست ترکان در سایه مجموعه های عمارت بوده اســت که خود در سایه نظام خیرات برپا شده بودند.
داستان تبدیل ادرنه به یک شهر ترک نشین نیز متفاوت از این نیست. این شهر در اصل یک دژ (castrum) رومی بوده که در مهم ترین جای تراکیا ساخته شده بود. بعدها داخل این قلعه به یک شهر توسعه یافته بیزانسی تبدیل شد. بعد از آنکه در 1361 م تحت اداره ترکان قرار گرفت، در مدتی کوتاه به سبب وجود مجموعه های عمارت که در سایه موقوفات وزرا و مردم خیّر ایجاد شدند، شهر به بیرون باروها گسترش یافت و بدین ترتیب هویت یک کلان شهر اسلامی ترک نشین را کسب کرد. «علاوه بر این، مجموعه ای از کاخ ها و قصرها ساخته شد. کلیسای بزرگ داخل شهر به مسجد جامع تبدیل شد. در کنار ساخت مساجد بزرگ و کوچک، بر سر شاهراهی که به اروپا می رفت کاروانسراها و تیمچه های بزرگی بنا گردید».(64) «اولیا چلبی در نیمه اول قرن 17 م می نویسد که در ادرنه 314 مسجد جامع وجود داشته که 14 عدد از آنها را سلاطین و 300 عدد بقیه را وزرا و اعیان ساخته بودند. به نوشته ا.نوری پره مه جی (65)، احمد بادی افندی، که درباره ادرنه اثر ارزشمندی تألیف کرده، نام 224 عدد از این مساجد را ثبت و در موردشان اطلاعات گردآوری کرده اســت. خود پره مه جی نیز نام 51 مسجد را با توضیحاتی کوتاه آورده اســت».(66)
با این حساب ادرنه در تاریخ های مورد بحث شهر بزرگی بوده که تقریباً از 200 مجموعه عمارت تشکیل می شده اســت.
تمامی شهرهای عثمانی به همین شکل و با روح خیرات ایجاد شده و توسعه یافته بود. به واقع در این دوره، خیرات به شکل زیر فهمیده و اجرا می شد: هر نوع رفتار و اثری که از محبت خدا و انسان سرچشمه بگیرد و انسان را در میان روح همبستگی به سعادت دو دنیا برساند. توسعه یافته ترین شکل این آثار همانا مجموعه های عمارت (کلیه ها) بود که تمامی خدمات خیرخواهانه را در خود جمع داشت و در دوره کلاسیک عثمانی به اوج خود رسیده بود.
هنگامی که روان شناسی اجتماعی جامعه ترک در دوره کلاسیک عثمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد، مشاهده می کنیم که انسان های این جامعه، «کلیه» را محصولی فرهنگی می دانند که بر روی سه پایه ایمان، تفکر و عمل بنا شده اســت؛ زیرا به عقیده آنان اساس هر چیز مسؤولیت فردی و اراده آزاد هر شخص اســت. هر فرد می بایست مسائل و مشکلات تمام بشریت را به مانند مسائل و مشکلات خود بداند و برای حل آن به نسبت توانایی خویش فعالیت و تولید کند و دارای مازاد بر نیاز خود را با اراده ای آزاد برای برطرف کردن نیازهای دیگر انسان ها و رفع محرومیت های آنان هزینه کند. بهترین راه برای این کار نیز ساخت یک مجموعه عمارت (کلیه) بود؛ مجموعه ای که تبدیل به یکی از عناصر واجزای بافت شهری می شد. بدین ترتیب متوجه می شویم که برای فهم و شناخت یک شهر مسلمان ترک نشین در دوره عثمانی نیز فرهنگ مردم ساکن آن شهرها، لازم اســت مجموعه های عمارت (کلیه ها) به عنوان عناصر تشکیل دهنده بافت این شهرها بررسی و شناخته شوند.
از این رو در این بخش برای آنکه نمونه و مثالی عرضه کرده باشم، سعی خواهم کرد نشان دهم چگونه تفکر و فعل خیرات، توانست استانبول را بعد از فتح آن، با تأسیس مجموعه های عمارت آباد و احیا آن را به شهری آرام و دل انگیز تبدیل کند که اتحاد و یکپارچگی اجتماعی و فرهنگی جامعه ترک در آن میسر شود. برای این امر از تیپولوژی ای که قبلاً ترسیم کرده ام سود خواهم جست.(67)

آبادی و عمران شهر استانبول:

بعد از فتح استانبول، سلطان محمد فاتح با فرماندهان خود دیدار کرده، چنین مقرر می کند که استانبول باید آباد شود؛ فراریان از شهر از هر دین و نژادی به شهر بازگردانده شوند؛ و حتی از نقاط دیگر کشور به اینجا جمعیت منتقل و برای آنها پاره ای تدابیر تشویقی در نظر گرفته شود. او با هدف برآوردن نیازهای این افراد، به فعالیت های زیرساختی سرعت می بخشد و در این چارچوب ساخت مجموعه عمارت فاتح (کلیه فاتح) را که در واقع موقوفه و یا خیرات خود او بود، آغاز می کند.
در وقف نامه این مجموعه ـ که در واقع سند حقوقی آن اســت ـ فاتح نظرات خود را درباره آبادسازی استانبول این گونه بیان می کند: «هنر بنیاد کردن یک شهر اســت؛ هنر آباد کردن قلب رعایاست».
در استانبول جدید که سنگ بنای اولیه آن کلیه فاتح بود، بعد از آن تاریخ، مجموعه عمارت های بسیاری ایجاد شد و شهر روز به روز کامل تر و بزرگ تر گشت.
برای شناخت یک کل، بررسی و تحلیل یکی از اجزای مشابه تشکیل دهنده آن، به هر حال، عمل بجایی خواهد بود؛ از این رو برای شناخت یک شهر اسلامی ترک، ابتدا شناخت مجموعه عمارت (کلیه) ضرورت دارد.
مجموعه های عمارت که می توانیم آنها را اتحادیه سازمان های اجتماعی تعریف کنیم، از سه بخش تشکیل می شدند:
بخش اول متشکل بود از معبد، نهادهای آموزشی در تمام سطوح، بیمارستان، مسافرخانه (مهمان خانه)، چشمه، آب لوله کشی و شادروان (حوض و فواره آب)، باغچه، مقابر و گورستان و بناهای خدماتی مانند: عمارت (غذاخانه). به تمام این واحدها در مجموع «خیرات» گفته می شد.
بخش دوم کلیه عبارت بود از محل های کار مانند مغازه، تیمچه، حمام، چارسوق و راسته بازار (بزازستان). این گونه تجارت خانه ها و کارگاه ها از آنجا که منبع درآمد نهادهای خدماتی بخش اول بودند، «عقارات» نامیده می شدند.
بخش سوم مجموعه عمارت را «مساکن» تشکیل می داد که در فضای بیرونی دو بخش نخست قرار داشت.
توین بی در کتاب خود با نام شهرها در تاریخ می نویسد: «تمام شهرها، و به بیان درست تر تمام شهرهای ماقبل دوره حاکمیت ماشین، کمابیش شهرهای مقدس بودند. اعتقاد من بر این اســت که دین عنصری متمایز کننده در طبیعت انسان اســت و هیچ تردیدی نیست که تا اواخر قرن 18، هر شهری دارای یک بعد دینی آمیخته و یکی شده با دیگر ابعاد آن بود.
پیش از انقلاب صنعتی، در هیچ جایی، هیچ شهری منحصراً یک شهر سیاسی یا نظامی و یا دینی نبوده اســت. شهرها از همدیگر متمایز بودند؛ زیرا بسیاری از این فعالیت ها بدون آنکه پرداختن به دیگری را منتفی کنند، در آنها جریان داشتند.(68) شهرهای اسلامی ترک نشین نیز از این ارزیابی بیرون نبودند.
برای آنکه انسان ها بتوانند با خالق خود گفتگو کنند، در مرکز مجموعه عمارت، مسجد قرار داده شده بود. اینجا مکانی بود که آدمی می توانست از خود فراتر رود و به تکامل برسد. در عین حال مساجد مکانی برای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری معنوی و ارتباطات علمی بودند. در واقع به مانند سالن های کنفرانس بودند که مردم در آنجا حضور می یافتند. ارزش های جهت دهنده به رفتارهای اشخاص در اینجا به همگان آموزش داده می شد.
نخستین منبع این ارزش ها و علوم بی شک وحی و سنّت بود. با این حال تفسیر و روزآمد کردن اینها بر مشاهده و عقل متکی بود. یادگیری ارزش ها و علوم از این طریق در مکتب ها، مدرسه ها، دارالحدیث ها، دارالقراها و زاویه هایی که در اطراف مساجد تعبیه شده بودند صورت می گرفت.
تعلیم و تربیت رایگان بود. معلمان مکتب می بایست دلسوز و صبور و آگاه به اصول تعلیم و تربیت می بودند. مدارس با توجه به پایه علمی مدرّسان رتبه بندی شده بودند. در هر پایه ای درس ها در بالاترین سطح آموزش داده می شد. در این مؤسسات به جای نظام کلاسی، نظام قبولی از هر درس اجرا می شد (به مانند نظام واحدی رایج در دانشگاه های امروز). مدرسان تنها بعد از کسب تجربه و تبحّر در مدارس خارج شهر می توانستند در مدارس استانبول به تدریس بپردازند.
براساس شروط مندرج در وقف نامه ها لازم بود تا همگی آنها انسان هایی بافضیلت، معروف به علم و عرفان، برگزیده در فنون عقلی و علوم نقلی، برتر از اَقران و همتایان در علوم اصلی و فرعی و نیز محبوب باشند.
تعلیم و تربیت در زاویه ها گرایش به تصوف داشت. در رأس هر زاویه شیخی قرار داشت که به کار تربیت مشغول بود. همچنین انجام موعظه در روزهای جمعه در مساجد نزدیک زوایا نیز از جمله وظایف آنها بود. در وقف نامه ها درباره شرایط شیوخی که برای زاویه ها تعیین می شوند این خصوصیات به چشم می خورد: صالح، متقی، رؤوف القلب، پاک، متدین، قانع به کمترین، راضی به تقدیر و قسمت الهی، صاحب توانایی نصیحت و ارشاد، هادی همه به راه راست، دارای سجایای والا. مردم او را به نیکی بستایند. فردی باشد که علم و عمل با جان او درآمیخته اســت.
شیوخ و مریدان زاویه ها در کنار فعالیت های دینی و فرهنگی بسیار منظم مانند دعا، عبادت، ذکر و سماع، از تعاون اجتماعی و خدمت به انسان ها نیز لذت می بردند و از افرادی که به زوایا می آمدند (آینده و رونده) پذیرایی می کردند. در کنار این، در جهت تربیت روحانی اشخاصی که با آنها مرتبط بودند قدم بر می داشتند و تلاش می کردند تا آنها را به شکل «انسان کامل» صاحب عرفان تربیت کنند.(69)
عنصر دیگر خیرات کلیه، عمارت ها (عمارت خانه ها) بودند که از مطبخ، غذاخوری، انبار، آخور، توالت، انبار هیزم و اتاق های تابخانه (خوابگاه مسافران و مهمانان) جهت خوابیدن مهمانان تشکیل می شدند.
بی تردید لوازم ضروری هم در این عمارت ها موجود بود و ارزاق لازم برای مصارف نیز متناسب با فصول سال خریداری می شد. کار عمارت ها عبارت بود از ارائه غذا به کارکنان کلیه ای که در آنها واقع بود؛ همچنین فقیران اطراف و همه مسافران، چه فقیر و چه غنی، همچنین مهمانان می توانستند در اتاق های تابخانه بیتوته کنند. به رئیس و مدیر عمارت شیخ نیز گفته می شد.
براساس وقف نامه ها لازم بود شیوخ عمارت «خنده رو و خوش اخلاق، درستکار، دیندار بردبار، متواضع، قناعت پیشه، لیّن الکلام، مردم دار، محترز از شکستن قلب دیگران و دارای سعه صدر» باشند.
در هر یک از عمارت های وابسته به کلیه های استانبول، روزانه به طور متوسط 500 تا 1000 نفر بدون هیچ هزینه ای اطعام می شدند. M.D'Ohsson قید کرده که تعداد این افراد در قرن هجدهم تنها در استانبول افزون بر سی هزار نفر بوده اســت.(70)
واحدهایی که تا بدین جا از کلیه ها معرفی کردیم برای برآورده ساختن نیازهای روحی، ذهنی، فکری و بدنی افراد سالم و خشنود کردن آنها ایجاد شده بودند. زمانی که تا این اندازه به فکر انسان های سالم بوده اند، مشخص اســت که بیماران را نیز فراموش نکرده بوده اند.
برای آنها نیز دارالشفا ساخته شده بود. در میان کارکنان فراوان دارالشفا، به گزینش اطباء اهمیت ویژه ای داده می شد. براساس توصیه های موجود در وقف نامه ها، پزشک باید دارای صلاحیت در علم طب، ماهر در تشریح و انسانی محترم باشد. اطلاعاتش را با تجربه و عمل جراحی تحکیم بخشیده باشد؛ قواعد هنر را از صافی تجربه گذرانده از همه ظرافت های طبابت و حکمت آگاه باشد؛ حالات روحی ـ روانی را بسیار خوب بشناسد؛ به هنگام دادن دارو با خوشرویی رفتار کند؛ در ساخت دارو مجرب باشد؛ هم از لحاظ نظری و هم عملی بداند که کدام دارو برای کدام بیماری مفید اســت؛ تنبلی و ناتوانی را بر خود روا ندارد؛ برای درمان بیماران بهترین تدابیر را در پیش بگیرد، با بیماران به خنده رویی و بسان یکی از نزدیکان خویش رفتار کند؛ به طور مرتب جویای حالشان باشد و به وقت ضرورت فوراً بر بالین او حاضر شود.
همانطور که مشاهده می شود، خصوصیاتی که در قرون 15 و 16 م در کلیه های عثمانی برای پزشکان در نظر گرفته شده بود، با نگرش امروزی به پزشکی هیچ تفاوتی ندارد.
قبل از آغاز ساخت کلیه، برای انتقال آب به محل ساخت، شبکه آبرسانی ایجاد و قبل از واحدهای دیگر، چشمه ها و حمام ساخته می شد. هدف از این کار نیز رفع نیاز کارگران به آب و حمام بود. بعد از ساخت بخش های اصلی کلیه، مقبره ای برای مؤسس واقف و مزارات و باغچه هایی بنا می شد؛ و با ایجاد فضای سبز، کلیه با طبیعت نیز هماهنگ می گشت.
البته کار بدین جا ختم نمی شد. برای آنکه این مجموعه کارآمد بتواند تا ابد و به درستی انجام وظیفه کند، نیازمند منابع درآمدی پایدار بود؛ چرا که در این مجموعه ها صدها نفر به کار اشتغال داشتند. برای نمونه در چهارده مجموعه عمارت (کلیه)ای که معمار «سنان» بزرگترین معمار عثمانی در قرن 16، به نام واقفان مختلف ساخته اســت، 2529 نفر فعالیت می کرده اند.(71)
برای انجام تعمیرات و پرداخت مقرری کارکنان این مجموعه ها و با هدف تأمین درآمدی پایدار برای آنها، بانیان کلیه ها به ساخت کارگاه ها و مغازه ها و ... نیز مبادرت می کردند.
ساخت این بناها در توسعه ساختار فیزیکی و نیز اقتصادی شهر بسیار مؤثر بود. برای مثال، به عنوان عقارات کلیه فاتح، در دو منطقه استانبول و غلطه 4250 دکان، 3 تیمچه، 4 حمام، 7 کوشک، یک راسته بازار (با 9 باغچه) و 1130 خانه بنا شده بود. (72)
طبیعتاً خانه های مذکور نیز به مانند دیگر بناها جزئی از دارائی های موقوفه بودند که اجاره داده می شده اند. در کنار و یا در اطراف اینها مسکن های ملکی قرار می گرفته اند و بدین ترتیب یک محله و مجموعه پدید می آمد. از نقطه ای که یک مجموعه عمارت به پایان می رسید، مجموعه ای دیگر شروع می شد و بدین ترتیب بافت یک شهر بزرگ شکل می گرفت.
درباره روابط بین فضاهای دور و نزدیک در بناهایی که معمار «ستان» ساخته اســت، پژوهشی انجام گرفته که نشان می دهد در معماری این بناها، «هماهنگی با فضا و محیط» در نظر گرفته شده اســت. در درون این هماهنگی و هارمونی، پدیده ای کم نظیر در معماری جهان مشاهده می شود و آن «تثبیت اندازه فضای آینده، ایجاد دیالوگ با آینده و مشخص کردن نیم رخ و شخصیت شهر در آینده» اســت. این موضوع بیش از آنکه محصول کارکرد عملی باشد، محصول «تفکر معمارانه» اســت و سنان این رابطه را که در بناهای پیشین عثمانی نیز وجود داشته، «همانند یک استاد بزرگ فرا گرفته،بازآفرینی کرده و به شکل یک هجار درآورده اســت».
بناهای شهر عثمانی، «به ویژه مساجد هرمی شکل آن، نوعی تداوم از خود نشان می دهند. فضا و محیط، با مجموعه بناها فاقد همبستگی نیست، بلکه تداومی از بنای مرکزی اســت. حتی در بزرگ ترین مساجد سلاطین نیز، برای مثال «سلیمانیه، در داخل نیم رخ استانبول، نه به عنوان یک بنای تنها و مفرد، بلکه همراه با فضای گسترده خود و به عنوان یک کل تأثیرگذار اســت.
می توان آن را شبیه موجی دانست که از گنبد اصلی آغاز می شود و با یک هماهنگی با گنبدهای کناری و رواق ها فرود می آید؛ سپس بناهای نزدیک را پشت سر می گذارد و تا فضای دورتر گسترش می یابد. بعد از آن دوباره در درون همان هماهنگی، به سوی گنبد یک بنای دیگر اوج می گیرد».(73)
کلیه ها که یک اروپایی آنها را «تاج های شهر» توصیف کرده، در هر جا خود را از میان درختان سرسبز نمایان می ساختند.(74)
البته همگونی شهر با طبیعت از لحاظ معماری، برای ایجاد یک شهر کامل و ایده آل کفایت نمی کرد. تمام این ساخت و سازها باید با انسان ها نیز هماهنگ می بودند. بررسی ها نشان می دهدکه در شهرهای دوره کلاسیک عثمانی، این امر تحقق یافته بوده اســت.
کلیه های عثمانی که می توان آنها را مجموعه ای از بناها و خدمات و مجموعه ای یکپارچه از تشکیلات اجتماعی توصیف کرد، صرفاً محل عبادت، مرکز آموزش و مطبح فقرا نبودند. آنها نخستین مکانی بودند که مردم در آنجا گرد هم می آمدند؛ از این رو ضمن تشویق به یکپارچگی اجتماعی و فرهنگی، مشوق ایجاد دیگر مکان های تجمع نیز بودند.
اساتید و طلاب مدارس در موقع غذا خوردن در عمارت، با دیگر کارکنان کلیه، فقیران اطراف و مسافران دیدار و نشست و برخاست داشتند. هر روز پنج نوبت نیز در مسجد با افراد مذکور و همچنین بخش اعظمی از مردم شهر ملاقات می کردند. مسجد جامع واقع در مرکز کلیه و دیگر مساجد شهر در واقع نقش سالن های کنفرانس (اجتماع) مدارس را داشتند. اساتید و طلاب علومی را که در مدارس فرا گرفته یا تولید می کردند، در سایه این سالن های اجتماع به مردم منتقل می نمودند.
مساجد واقع در مناطق گوناگون مملکت نیز همین کارکرد را داشتند.
همان طور که می دانیم، هر سال در مدارس، آموزش به مدت سه ماه تعطیل می شد. طلاب به مناطق مختلف عزیمت می کردند و به واسطه مساجد مزبور، علوم مدرسه ای را حتی در دورترین نقاط منتشر می کردند. بدین ترتیب با وجود آنکه امکان تحصیل رسمی برای همه وجود نداشت، در سایه تعلیم و تربیت مداوم در کلیه ها، در همه جای کشور یک فرهنگ مشترک شکل می گرفت. مردمی که در سایه این کلیه های وقفی ارزش های فرهنگی و هنجارهای رفتاری یکسانی فرا می گرفتند، صاحب یک هویت مشترک می شدند و بدین شکل یکپارچگی اجتماعی گسترش می یافت. (75)
این شکل گیری اجتماعی ـ فرهنگی نه تنها در تمام شهرهای مملکت عثمانی و با توجه به امکانات اقتصادی ساکنان صورت می گرفت. شهرهایی که بدین ترتیب در اطراف کلیه وقفی شکل گرفته و توسعه یافته بودند، با پل ها و راه های وقفی به همدیگر متصل می شدند.
کاروانسراهای وقفی که در هر منزل از منازل این شبکه راهها ایجاد شده بودند، در میان مؤسسات مدنی که تا به امروز در دنیا شکل گرفته اند، شاید جایگاه نخست را داشته باشند. یکی از این ها، کاروانسرایی اســت که وزیر سلجوقی جلال الدین قراطای در قرن سیزدهم در نزدیکی قیصریه به شکل وقفی ساخته اســت. این بنا که یک شاهکار هنری نیز به شمار می رود، هنوز برپاست.
این کاروانسرا حلقه ای از زنجیر کاروانسراهایی بود که به شبکه مواصلاتی و راه های تجاری آناتولی حیات می بخشید. به گفته سیاحان، در این کاروانسرا «کوشک های تابستانی و مکانی های زمستانی وجود داشت». در اینجا و در هر فصلی یافتن هر چیزی ممکن بود. غذاخوری و بیمارستان کاروانسرا مجهز بودند. هر نوع دارویی در بیمارستان موجود بود. حمام همیشه قابل استفاده بود. مکان هایی نیز برای نگهداری حیوانات مسافران وجود داشت.
در کاروانسرا تعداد فراوانی کارمند و کارگر وجود داشت که مقرری خود را از موقوفه دریافت می کردند. هر فردی به کاروانسرا می آمد (مسلمان، کافر، آزاد و یا برده) به طور مساوی و یکسان اطعام می شد. در صورت لزوم کفش های مسافران تعمیر، و اگر کفش نداشتند به آنها کفش داده می شد. رسیدگی به حیوانات و از آن جمله نعل بندی آنها رایگان بود. برای درمان حیوانات بیمار نیز دامپزشکی در آنجا مشغول خدمت بود.
مسافران بیمار بعد از آنکه مورد معاینه قرار می گرفتند مداوا می شدند و داروی لازم را دریافت می کردند؛ و تا سلامتی خود را به دست نمی آوردند همان جا می ماندند. در صورت فوت، باز با امکانات موقوفه، جنازه به خاک سپرده می شد.(76)
جهان ترک در دوره کلاسیک از قره خانیان تا عثمانیان، با خیرات یا مؤسسه های وقفی که انسان هایی همچون جلال الدین قراطای ایجاد کرده بودند، آراسته شده بود.انسان هایی که با فعالیت زیاد دارایی سرشاری به دست می آوردند، با این حال به سبب اعتقاد به گذرا بودن دنیا، در دام اسارت مال و ثروت نمی افتادند و با وقف دارایی خود در راه خدمات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، آن را ابدی می کردند.
در شکبه مواصلاتی، در منازلی که دارای کاروانسرا نبودند، زاویه ها، تکیه ها و مسافرخانه هایی وجود داشتند که وظایف کاروانسراها را نیز انجام می دادند.
Samuel ben David Yemsel که در سال 1641 ـ 1642 م، همراه با سه تن از دوستانش سفری 67 روزه از مصر تا استانبول انجام داده اســت می نویسد که در طول راه، هر شب در تیمچه (خان) یا کاروانسرایی اقامت می کردند. در دو قصبه کوچک نیز که کاروانسرا نداشتند، در اتاق های اختصاص یافته به مسافران مورد پذیرایی قرار گرفتند.(77)
ترکان نه فقط به فکر حمایت از انسان ها، که به فکر همه جانداران بودند. از این رو از قرن 15 به بعد برای پرندگان نیز کوشک هایی ساخته می شود. بعضی از این آشیانه های وقفی پرندگان (Kus sarayi) ، مناره، قبه های بلند کناری و علم هایی به شکل هلال داشتند که یادآور مساجد سلاطین بودند. کارکرد فوق العاده این بناها بسیار قابل توجه بود. بوسبک 78 سفیر اتریش که این خانه های پرندگان توجهش را به خود جلب کرده بوده، در سال های 1550 این چنین می نویسد: «در ترکیه همه چیز انسانی شده اســت، همه سنگدلان نرمخو و دلرحم شده اند حتی حیوانات».(79)
در بنیاد این نرمخویی و این محبت، یک نظام اعتقادی وجود داشت. انسان های صاحب خیراتی که در جهان دوره کلاسیک ترک اقدام به ایجاد موقوفه می کردند، به این باور رسیده بودند که این دنیا مسافرخانه ای بیش نیست؛ و برای به دست آوردن سعادت ابدی در نزد خداوندگار لازم اســت در این دنیا بسیار تلاش کنند و سود کسب کرده را در زمان حیاتشان در جهت شاد کردن انسان ها هزینه کند.
اعتقاد به گذرا بودن دنیا به مفهوم «دست کشیدن از دنیا و اختیار کردن فقر و سر فرود آوردن در برابر یک توکل کورکورانه» ـ که یکی از علل عقب ماندگی جهان اسلام به شمار می رود ـ نبود، بلکه این به معنای کسب سود از طریق تلاش فردی و ابدی کردن آن از راه هزینه برای شاد ساختن دیگر انسان ها بود. کاری که به واسطه اخلاقی منبعث از عشق و تنها با رهایی از اسارت مال و ثروت ممکن بود. کار عشق و کاری عاشقانه بود.
یونس امره، شاعر بزرگ ترک در قرن سیزدهم، با سرودن اشعار ذیل:
"Ne varliga sevinurem/ Ne yokluga yerinuren/ 'Iskunila avunuran/ Bana seni gerek seni'..........".
ضرورت آزادگی انسان در برابر ثروت دنیا را به زبان می آورد. صاحبان ثروت نیز با وقف کردن اموال خود در راه شاد کردن دیگر انسان ها، این حریت و آزادگی را دنبال می کردند.
انسان هایی که مطابق عشق بیان شده در این شعر یونس عمل می کردند: «من در پی دعوا نیستم / کار من تاکید بر عشق اســت / خانه دوست دل های ماست / برای برپا ساختن دل ها آمده ام»،(80) با ایجاد مؤسسات وقفی، در جهت ساخت و برپاداشتن دل ها می کوشیدند.
هدف از کسب منفعت و خرج کردن آن در راه سعادت دیگر انسان ها همین بود. اوقاف بهترین راه برای رسیدن به این هدف دانسته می شد. هر وقف یا خیرات که کشور را آباد و انسان ها را شادمان می ساخت، ثمره های عشقی بودند که یونس در اشعارش بدان اشاره داشت.(81)
جامعه ترک از قره خانیان تا عثمانیان، مفاهیم قرآنی «خیرات» و «مسابقه در انجام خیرات» را به ایجاد آثار وقفی تفسیر می کرد و برای به عمل درآوردن این نگرش، فرهنگ خیرات ترک را خلق کرد.
فلسفه اساسی این فرهنگ در جمله «... تو از همه نیک تر باش و همیشه نیکویی کن» از یوسف خاص حاجب در کتاب قوتادغوبیلیگ، در آثار فارابی و طورسون بیگ، در وقف نامه ها و خلاصه، در تمام ادبیات عثمانی به چشم می خورد. بررسی و درک این امور می تواند ابزار آفرینش یک تمدن جدید با همان ظرافت ها و انسان دوستی ها باشد.

پی نوشت ها :

1.استاد بازنشسته گروه تاریخ دانشگاه «حاجت تپه»ی آنکارا.
2.عضو هیئت علمی گروه عرفان دانشنامه جهان اسلام.
3.عاشق پاشا زاده.
4.احمدی در وصف اورخان غازی. ر. ک:
Ahmedi, Dastan ve Tevarih-I AI – I Osman, in Nihal Atsiz, Osmanh Tarihleri 1: Turkiye yayinevi, Istanbul, 1949, s. 10.
5.«بانک اطلاعاتی تحقیقات عثمانی» در دوره جمهوری (Umhuriyet Doneminde Osmanli Arastirmalari Veri Bankast) به مناسبت هفتصدمین سالگرد تأسیس دولت عثمانی، با مشارکت اعضای هیأت علمی و دانشجویان گروه تاریخ دانشگاه حاجت تپه ایجاد شد. در اینجا لازم اســت از تمامی آنها تشکر کنم.
6.همایش ها و کنگره هایی که اداره کل اوقاف از 16 سال پیش، همه ساله به مناسبت هفته اوقاف برگزار می کند. مشوق محققان برای انجام تحقیقات وقف شناسی بوده اســت. به ویژه نخستین شورای اوقاف که به همت دکتر لیلا البرز، مدیر کل وقت اوقاف، تشکیل شد، در انجام پژوهش‌های جدی در حوزه وقف و ارائه پیشنهادها و راهکارهای جدید نقش بسزایی داشت. نک :
Vakit surasi (3–5 Aralik 1985) Tebligler. Tartismalar ve Komisyon Raporlari. Vakiflar Genel Mudurlugu Yayini, Ankara, 1986.
7.Yediyildiz (Bahaeddin). “Turk vakiflari Arastirma Enstitusu kurulmalidn”, 1. Vakif surasi (3 – 5 Aralik 1985) Tebligler, Tartismalar ve Komisyon Rapolari (Ankara, 1986). 104 – 110.
8. Yediyildiz (Bahaeddin). “Vakif incelenelerinde Metod Arastirmalan”. 2. Vakif Haftasi 3 – 9 Aralik 1984; Konusmalar ve Tebligler (Ankara, Renk Ofset Matbaacilik, 1984), 16 – 18.
9. Acun (Ramazan), Tarih Arastirmalarinda Bilgisayar. Metod ve Bir Uygulama Denemesi; Vakiflar Beri Tabani (Ankara, 1988), Bilim Uzmanligi Tezi, Hacettepe Universitesi.
10. Yediyildiz (Bahaeddin). Acun (Fatma). “Internet> te Vakiflar”. Vakiflar DErgisi, 26 (1997), 5 – 24.
11. Koprulu (M. Fuat). “Vakif Muessesesi ve Vakif Vesikalarnin Tarihi Ehemmiyeti”, Vakiflar Dergisi. 1: 1-2 (1938). 1-6; Koprulu (M. Fuat). “ Vakif Muessesesinin Hukuki Mahiyeti ve Tarihi Teka mulu”, Vakiflar Dergisi. 2: 1942), 1-36.
مجموعه مقالات کوپریلی در حوزه اوقاف به شکل کتاب منتشر شده اســت:
Koprulu (M. Fuat), Islam ve Turk Hukuk Tariki Arastirmalan ve Vakif Muessesesi, Istanbul. Otuken Yayinlari, 1983.
12. Barkan (Omer Lutit). “Osmanli Imparatorlugu > nda Bir Iskan ve Kolonizasyon Metodu Olarak Vakiflar ve Temlikler”. Vakiflar Dergisi, 2 (1942), 297 – 386, Barkan (Omer lutfi), “Osmanli Imparatoriugu > nda Toprak Vakiflarinin Idari – Mali Muhtari – Yeti Mes’ elesi”, Turk Hukuk Tarihi Dergist, 1. (1944). 11 – 23; Barkan(Omer Lutfi), “Seri Miras Hukuki ve Evladlik Vakiflar”. Istanbul Universitesi Hukuk Fakultesi Mecmu’asi, 6, 1 (1940). 165 – 181;l Barkan (Omer Lutfi). “Edirne ve Civarindaki Ba’zi ‘Imaret Te’sislerinin Yillik Muhase – be Bilancolari”. Bellgeler. 1; 2 (1964), 233 – 377, Barkan (Omer Lutif). “Fatih Cami’I Ve ‘Imareti Te’sislerinin 1489 – 1490 Yillarina Aid MUhasebe Bilancolan” Istanbul Universitesi Iktisad Fakultesi Mecmu’asi, 23, 1-2 (1962 – 1963). 297 – 341; Barkan (Omer Lutfi). “Suleymaniye Cami’I ve ‘Imareti TE’sislerine Aid Yillik Bir Muhasebe Bilancosu 993/994 (1385/1586)”. Vakiflar Dergisi, 9 (1971), 109 – 161, Barkan (Omer Lutfi). “Sehirlerin Tesekkul ve Inkisaf Tarihi Bakimindan: Osmanli Imparatorlugu’nda ‘Imarel Sitelerinin Kurulus ve Isleyis Tarzina Aid Arastirmalar.” Istanbul Universitesi iktisad Fakultesi Mecmu’asi. 23, 1 – 2 (1962 – 1963). 239 – 296.
13. Istanbul Universitesi Iktisad FAkultesi Mecmu’asi, 23. 1 – 2 (1962 – 1963), s. 239.
14. ایالات آناتولی، همه سنجاق ها آناتولی و لواهای قسطمونی، علائیه، تکه، حمید و قره حصار صاحب را در بر می گرفت.
15. در ایالت فرامان 3 عمارت، 75 مسجد جامع، 319 مسجد، 45 مدرسه، 272 زاویه، 2 دارالحدیث، 31 دارالحفاظ، 4 معلم خانه، 4 قلندرخانه، 2 دارالشفا و 14 کاروانسرا از طریق وقف اداره می شد. در همان تاریخ ها 10 عمارت، 93 مسجد جامع 218 مسجد، 35 مدرسه، 275 خانقاه و زاویه، 13 معلم خانه و 17 کاروانسرا به همان شکل اداره می شد. در ایالات حلب و شام نیز 25 عمارت، 400 مسجد، 26 مدرسه، 43 کاروانسرا و معلم خانه وجود داشت.
Barkan (Omer Luti). "Sehir lerin Tesekkul ve inkisaf Tarili Bakinindan: Osmanli Imparatorlugunda Inaret Sitelerinin Kurulus ve Isleyis Tarzina Aid Arastirmalar", Istanbul Universiteis Iktisad Fakultesi mecmu'asi., 23. 1-2 (1962 ـ1963), s. 242 ـ243 .
16. در میان منابع مربوط به اوقاف مهم ترین مجموعه ها در آرشیو اداره کل اوقاف قرار دارند که در برگیرنده هزاران وقف نامه و اسناد مرتبط دیگر هستند.علاوه بر این، در آرشیو اداره کل ثبت اسناد Tapu Kadastro ، آرشیو عثمانی نخستن وزیری و آرشیو موزه توپقاپی سرای، صدها وقف نامه و دفتر محاسبات اوقاف موجود اســت . از سوی دیگر دفاتر تحریر عثمانی که مهم ترین منبع تاریخ اجتماعی و اقتصادی ترک هستند؛ نیز سجل های شرعی که در موزه های مختلف نگهداری می شوند، اطلاعات فراوانی درباره وقف ارائه می کنند. به این منابع باید مقالات و کتاب های موجود در کتابخانه ها و آثار وقفی به جا مانده را نیز اضافه کرد.مضاف بر همه اینها اسنادی هم در نزد مردم وجود دارد.
17.این دیدگاه ها را پیش از این طی مقاله ای در همایشی که اداره کل اوقاف در سال 1984 به مناسبت هفته اوقاف برگزار کرده بود توضیح داده ام . نک:
Yediyildiz (BAhaeddin), "Vakif Incelemelerinde MetodArastirmalari". 11. Vakif haftasi (3-9 Aralikki 1984) Konusmalar ve TEbligler. Ankara. 1985, s. 16ـ18
18.براساس این روش، با در نظرگرفتن جغرافیای ترکیه، تاریخ ترکیه از سلجوقیان تا به امروز به هشت دوره تقسیم میشود که می تواند به شکل زیر باشد:
1.دوره سلجوقی؛ 2.. دوره امیرنشین ها. 3.دوره شکل گیری عثمانی (1299 ـ 1500)؛ 4. دوره کلاسیک عثمانی (1500 ـ 1585)؛ 5. قرن هفدهم (1595 ـ 1669)؛ 6. قرن هجدهم (1699 ـ 1839)؛ 7. از تنظیمات تا جمهوری (1839 ـ 1920)؛ 8. دوره جمهور (1920 ـ ...).
از میان وقف نامه های مربوط به هر دوره ـ به شرط آنکه نمایانگر تمام طول دوره و نیز جغرافیای تمام ترکیه باشدـ براساس نظامی مشخص، 300 تا 500 وقف نامه انتخاب می شود. داده های موجود در این وقف نامه ها استخراج و نسبت های موجود معین می گردد. بی شک برای انجام این کار نیاز به استاده از بانک های اطلاعاتی اســت. بعد از آن اطلاعات به دست آمده در درون تمامیت ساختار اقتصادی و اجتماعی و نیز نظام فرهنگی جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.
19. در این رویکرد، قصد آن اســت که روش سونداژ در بستر جغرافیایی تجزیه شود. بدین ترتیب که ابتدا از ترکیه و بعدها از تمام جغرافیای عثمانی تعداد ده منطقه و یا بیشتر انتخاب می شود؛ به شرطی که بتوانند نماینده تمام جغرافیای ترکیه و یا عثمانی باشند و البته ویژگی های متفاوت از همدیگر هم داشته باشند. در هر یک از این مناطق، موقوفاتی که ترکان ایجاد کرده اند و نیز اسناد مربوط به آنها با تحقیقات میدانی، کتابخانه ای و آرشیوی معین می شوند و در درون سیر تاریخی و تمامیت فرهنگی مورد تحلیل قرار می گیرند، که در این صورت نتایج قابل توجهی به دست خواهد آمد. با پژوهش هایی از این دست می توان تصوری کلی از وقف به دست آورد و نمای کلی آن را نیز ترسیم کرد.
20.براساس این رویکرد، موضوعاتی مشخص در ارتباط با وقف مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. برای مثال اگر هدف بررسی « کلیه ها» باشد. تعداد معینی از آنها به گونه ای که نماینده همه آنها باشند انتخاب می شوند و مورد تحلیل های عمیق و کلی قرار می گیرند؛ چرا که همه این کلیه ها به صورت وقفی بنا شده اند و با استفاده از منابع وقفی موجودیت خود را حفظ کرده اند. بررسی درباره کلیه ها می تواند نقش و کارکرد وقف در داخل نظام فرهنگی ترک را مشخص سازد.
به ویژه انجام بررسی های تطبیقی درباره کلیه هایی که یک فرد تقریباً در یک دوره در مناطق مختلف جغرافیایی ایجاد کرده اســت و با توجه به مؤلفه «تأثیر متقابل نهاد ـ جامعه». می تواند محققان را به نتایج قابل توجهی برساند. برای مثال بایزید دوم در آماسیه، ادرنه و استانبول و سبیمان قانونی در رودوس، شام و استانبول کلیه ساخته اســت.
21. رساله دکتری نگارنده با هدایت. Prof. Dr. Jacques Berque در پاریس که با حمایت Centre National de la Recherche Scientifique منتشر شده اســت:
Yediyildiz (Bahaeddin), Instisution du vaqf an 18e siecle en Turquieetude socio ـhistorique. Ankara, 1985. 405 s.
چاپ دوم آن را با اضافات و ویرایش جدید وزارت فرهنگ انجام داده اســت :
Yediyildiz (Bahaeddin). Instisution du vaqf and 18e siecle en Turquieetude socio ـhistorique, 2. Baski, Ankara Kultur Bakanligi, 1990. 382 s.
ترجمه ترکی آن نیز به چاپ رسیده اســت :
Yediyildiz, B., XVIII. Yuzyilda Turkiye'de Vakif Muessesesi ـBir Sosval Tarih Incelemesi-, Turk Tarih kurumu Vavim, Ankara 2003 . XVIII + 506 s.
22. Ozturk (Nazif(, Turk Yenilesme Tarihi Cenevcsinde Vakif muessesesi TDV Yayini, Ankara, 1995, 17 + 666 s.
این تحقیق در اصل رساله دکتری اســت که با راهنمایی نگارنده در انستیتوی علوم اجتماعی دانشگاه حاجت تپه آماده شده اســت.
23. Yuksel (Hasan), Osmanli Sosyal ve Dkonomik Hayatinda Vakiflarin Rolu (1588 ـ1683). Sivas, 1998 .
24. Balta (Evangelia), Les vakifs de Serres et de sa region (15e et 15et s.) ـun premier inventaire ـ(Traduit par Edith Karagiannis) Athenes 1995, 442 s.
25. Balta. Ayni Eser. S. 35 ـ37 .
26.
27. Bezesten / Bedesten.
28. Balta. Ayni Eser. s. 38.
29. Balta. Ayni Eser. s. 35.
30. Balta. Ayni Eser. s. 39.
31. این تحقیق نیز به راهنمایی نگارنده و به عنوان رساله دکتری انجام گرفته اســت.
Fahri Unan. Kurulusundan Gunumuze Fatih Kullieyst, Turk Tarih Kurumn. Ankara 2003.
32. Muderrisoglu (Mehmet Fatih), Edime 2. Bayezid Kulliyesi 1-2 (Ankara, 1986) Bilim Uzmanligi Tezi. Hacettepe Universitesi; Muderrisoglu (Mehmet Fatih). 16. Yuzyilda Osmanli Imparatorlugu’nda insa Edilen Menzil Kulliyeleri Tezi, Hacettepe Universitesi; Ozbyram (Gamze) , Nuruosmaniye Complex (Istanbul, 1988), Bilim Uzmanligi Tezi. Bogazici Universitesi; Ozyurt (Weniz). Luleburgaz Sokullu Mehmed Pasa Kulliyesi (Istanbul 1989), Bilim Uzmanligi Tezi, hacettepe Univeritesi.
33. Yediyildiz (M. Asim), Baslangicindan Gunumuze Yildir Kulliyesi ve Ulucami’ (Ankara, 1995). Doktora Tezi. Hacettepe Univeritesi.
34. Say (Yagmur), Seyyid Battal Gazi Kulliyesi, Doktora Tezi (Ankara 1999). Hacettepe Universitesi Sosyal Bilimle Enstitusu. Zulfikar (Canguzel). Aziz Mahmud Hudayi Kulliyesi (Ankara 1999), Doktora Tezi. Hacettepe Universitesi, Sosyal Bilimler Enstitusu.
35. برای اولین بار F. Dieterici آن را به چاپ رساند (لیدن 1895) . تا به امروز بیش از 15 بار به چاپ رسید اســت. تصحیح انتقادی آن را البیرنصری نادر انجام داده اســت (بیروت 1968). به زبان های آلمانی، فرانسه، اسپانیولی و ترکی هم ترجمه شد اســت.
36. Farabi. El-Medinetu'l ـFadila (cev.: Ahmet Arslan). Kultur Bakanligi, "bin Temel Eser". An ـkaraj 990. s. 69 ـ70 .
همانند فارابی، متفکران دیگری نیز در پی جامعه ای سعادتمند بوده اند: افلاطون در جمهور (Pliteia)، سنت آگوستین در شهر خدا (De Civitate Dei)، ت. موروس در اثر مشهور دوره رنسانس اوتوپیا (Utopia)، و سرانجام کامپانلا کشیش ایتالیایی قرن هفدهم در کشور آفتاب (Civitas Solis) در آرزوی محیطی بوده اند که انسان ها بتوانند زندگی سعادتمندی در آن داشته باشند. برخی این متفکران را نه تنها اتوپیست (Utopia)، و سرانجام کامپانلا کشیش ایتالیایی قرن هفدهم در کشور آفتاب (Civitas Solis) در آرزوی محیطی بوده اند که انسان ها بتوانند زندگی سعادتمندی در آن داشته باشند. برخی این متفکران را نه تنها اتوپیست (Utopiste)، بلکه «پیشروان واقعی عدالت اجتماعی» و آثارشان را «تلاشی برای ایجاد نظام قوانین برای رفاه یک جامعه همراه با اخوت در این جهان» دانسته اند. نک :
M. A. Lahbabi, Kapalidan Aciga ـMilli Kulturler ve insansi Medeni ـyet Uzerine 20 Deneme ـ(cer.: B. yediyildiz), TDV Yayinlan, Ankara, 1996, s. 25 ـ28.
37.نک: مقدمه احمد ارسلان بر ترجمه اثر فارابی به ترکی، ص XXIII.
38.بقره، آیه 148، ترجمه محمد مهدی فولادوند.
39. Yusuf Has Hacib. Kutadgu Bilig. 3. bs., Ankara, 1985. s. 28 (236) .
40.نجم، آیه 39، ترجمه محمد مهدی فولادوند؛ برای رابطه بین تلاش و خیرات نک :
B. Yediyildiz. "Haci Bayram Velidone ـminden gunumuze kadar gelen kultur eserleri". 1. Haci Bayram ـ1 Veli Sempozyumu Bildirileri, Ankara Valiligi il Kultur Mudurlugu Yayini, ankaa 1990. s. 133 J 143 .
41.«وام نیکو دادن» (حدید، آیه 18. مزمّل، آیه 20)؛ «انفاق فی سبیل الله» (بقره، آیه 195 و 261)؛ «اعطای مال به خویشاوندان، ایتام و مسکینان» (بقره، آیه 177)؛ «اطعام فقیر» (فجر، آیه 18/ ماعون، آیه 3)؛ «صدقه دادن» (نساء، آیه 114)؛ و به ویژه «مسابقه در انجام خیرات» (بقره، آیه 148 / آل عمران، آیه 114).
42. B. Yediyildiz, "Hayrat kavrami uzerinde bazi dusunceler". Turk Kulturu Aralamalari Dergisi (Prof. Dr. ismail Ercument Kuran'a Armagan. 27: 1-2), Ankara, 1989. s. 277-284; "Turk Kultur Sisteminde Vakfin Yeri". Turk Vakiflari (Ed.: Z. Baloglu). Turkiye Ucuncu Sektor Vakfi yayini. Istanbul. 1996. s. 40 ـ47.
43. AKsoy (O. Asim). Atasozu ve Deyimler Sozlugu, 4. bs. ankara. 1984. c. 2, s. 716 ـ717.
44. Aksoy (Omer Asim), ayni Eser, c. 1. s. 254.
45. نمونه هایی که در بالا ذکر شده، مختص ترک ها نیست و ایرانی ها و چه بسا دیگر ملل شرقی هم داشته باشند. (سردبیر)
46. آل عمران، آیه 114، ترجمه محمد مهدی فولادوند.
47. بقره، آیه 148؛ برای آگاهی بیشتر نک:
B. Yediyildiz. Institution du vaqf 18e siecle en Turquie ـetude socio ـhistorique -, Kultur Bakanligi Yayini. Ankara, 1990.
48.مفهوم خیرات اگر نه به لحاظ شکل، اما به لحاظ معنا و مفهوم در فرهنگ پیش از اسلام ترکان، مفهوم بیگانه ای نبوده اســت. نک:
Yediyildiz (Bahaeddin). "Turk Dunyasinin Sosyo ـKul turel Entegrasyonunda Vakiflarin Rolu", Yeni Turkiye, 15 (1997), 327 ـ337.
49. Y. Yavuz, "Semetkand ـRegistan Kulliyesi ve Onarimi". 10: Vakif Haftasi Kitabi. VGM Yayini. Ankara 1993. s. 85 ـ100 .
50. M. Ibrahim, "Gazi Husrev Bey Kullivesi ve Bosna hersek'teki Son Durunm" 10: Vakif Haftasi Kitabi, VGM Yayini. Ankara 1993, s. 181 ـ206.
51. 'Asikpasazade. Ayikpasaoglu Taihi, Yayina haz.: Nihal Atsiz. Istanbul 1992. b8.
52. 'Asikpasazade. Ayni Eser, b157.
53. اسراء آیه 70.
54. oba.
55. tursun Be. Tarih ـi Ebu'1-Feth. haz.: Mertol tulum. Fetih Cemiyeti Yayini. Istanbul, 1977, s. 12. Vurgular tarafimuzdan yapilmistir.
56. Tursun Bey. Ayni Eser. s. 12.
57. Tursun Bey. Ayni Eser, s. 12.
58. Ahmedi. Dastan ve Tevarih ـi Al ـi 'Osmanli Tarihleri 1; turkiey yayinevi, istanbul, 1949, s. 10.
59. «دارالخیر و مسجد و تربت بنا کرد/ باری او از مرگ چه غمی خواهد داشته/ از برای عقبایش در دنیا مقامی ساخت / که در آنجا خاص و عام آسایش می یابند / در زمان حیات راحتش به مردم رسید / بعد از مرگ نیز نعمتش خواهد رسید».
yapdi darulhayr u cami', turbe hem,/ Bari olmekden ana dahi ne gam? / Ukbayicun dunyede yapdi makam,/ Ki ـanda asude olurlar has u amm./ Diriyiken halka erdi rahati./ Oldi hem geru erisur ni'meti. Bkz.: Ahmedi. Ayni eser. s. 19 ـ20.
60. Sukrullah, Behcetu;t ـtevarih, in Nibat Atsiz, Osmanli Tarihleri 1: Turkiye yayinevi, Istanbul, 949. s. 60 ـ61.
61. sukrullah, Behcetu't ـtevarih, in Nihal Atsiz, Osmanli Tarihleri 1: Trukiye yayinevi, Istanbul. 1949. s. 63.
62. «عادت عثمان غازی این بود: هر سه روز یک بار طعام پخته، فقرا را جمع و اطعام می کرد. و مردم بی لباس را آورده، لباس بر تنشان می کرد و کار و بارش همیشه صدقه دادن به خاتون های بی شوهر بود. خصلت عثمان غازی: نیز او عمارت بنا کرد که همیشه فقرا بیایند و در عمارت غذا بخورند و بر پادشاه دعا کنند. نیز برای گردآوردن علما مدرسه بنا کرد، و نیز برای دراویش، که به آنها بسیار محبت می کرد، زاویه ساخت ...».
Asikpasaoglu Ahmed 'Asiki, Tevarih-i Al-i 'Osman, in Nihal Atsiz., Osmanli Tarihleri 1: Turkiye yayinevi, Istanbul, 1949, s. 230 ـ231 ,
«و خصلت پسرش غازی خداوندگار: بسان پدر، او نیز عمارت ها و مدرسه و مساجد بنا کرد و برای دراویش، که بسیار به آنها محبت داشت، عمارت ساخت». Asikpasaoglu Ahmed 'Asiki. ayni eser, s. 231 ، سلطان محمد فاتح را نیز چنین تصویر می کند: «در هر ولایتی که از پادشاهان کافر گرفت، مساجد ساخت و مدارس بنا کرد و عمارت ها بنیان نهاد.
خصوصاً زمانی که استانبول را فتح کرد هشت مدرسه عالی بنا کرد و در میانش یک مسجد جامع بزرگ و در سویی از مقابل آن یک عمارت عالی ساخت و در یک طرفش دارالشفایی عالی بنا کرد. جمیع خیرات با اضعاف مضاعف آن بود و هر سال به فقرای هر شهر آقچه های فراوان به عنوان صدقه می فرستاد. به علما، فقرا، ایتام و زنان بی شوهر صدقه می داد که در بین آنها تقسیم می کردند. هر ماه صدقه ای که برایشان وقف کرده بود به آنها می دادند. هر روز با دست مبارک خود آقچه های زیادی در بین فقرا تقسیم می کرد...» Asikpasaoglit Ahmed 'Asiki, ayni eser, s. 233.
63. Halil Inalcik, "Bursa", Turkiye Diyanet Vakfi Islam Ansiklopedisi. c.6, s. 446 ـ447 .
64. Semavi Eyice. "Edirne. Mi'mari", Turkiey Diyanet Vakfi Islam Ansiklopedisi, c. 10, s. 431.
65. O. Nuri peremeci.
66. Semavi Eyice, "Edirne. Mi'mari', Turkiye diyanet Vakfi Islam Ansiklpedisi, c. 10. s. 431.
67. Yediyildiz (Bahaeddin). "Turk Dunyasinin Sosyo ـKulturel Entegrasyonunda Vakiflarin Rolu", Yeni Turkiey, 15 (1997), 327 ـ337; Yediyildiz (Bahaeddin). "Turk kultur Sisteminde Vakfin Yeri", Turk Vakiflari, Editor: Zekai Baloglu (Istanbul. Turkiye Ucunce Sektor Vakfi. 1996), 40 ـ47
68. A. Toynbee, les villes dans I’histoire, Payot, Paris, 1972, s. 173.
69. برای آگاهی از نحوه زندگی در این زاویه ها نک :
B. Yediyildiz, “Niksarli Ahi Pehlivanin Daru’s – suleha?s1”, Turk Tarihinde ve Kulturunde Tokat, Ankara 1988, s. 281 – 290; B. Yediyildiz, “Sinan?in Yaptigi ESerlerin Sosyal ve Kulturel Acidan Tahlili”, 6. Vakif Haftasi Ktabi, Istanbul 1989, s. 109 – 110.
70. Tableau general de I’Empire Ottoman. Paris, 1787 – 1828, c. 2, s. 461.
71. B. Yediyildiz, “Sinan>in yaptigi…” , s. 104 – 105 .
72. O. L. Barkan, “Fatih imareti 1489 – 90 yillari muhasebe bilancolari”, Iktisad Fakultesi Mecmu’asi, c. 23; 1-2. Istanbul 1963, s. 290ـ300.
73. U. Erkan. “Sinan Yapilarinda Yakin ve Uzak Cevre Iliskileri Uzerine Dusunceler”, Mi’marbasi Koca Sinan Yasadigi Cag ve Eserleri, VGM Yayim, Istanbul 1988, c. 1. S. 625 – 630.
74. S. Eyice, “16. Yuzuilda Osmanli Devleti’nin ve Istanbul’un Gorunumu”, Mi’marbasi Koca Sinan…, s. 99 – 107 .
75. برای یک تحلیل جامع در این باره نک:
B. Yediyildiz, “Sosyal Teskilatlar Butunlugu Olarak Osmanli Vakif Kulliyeleri”, Turk Kulturu, (Mart – Nisan, 1981. S. 219), s. 262 – 271 .
76. Osman Turan, “Selcuklu devri vakfiyeleri 3. Celaleddin Karatay Vakfiyesi ve Vakiftan”. Belleten, c. 12: 45. Ankara. 1948, s. 53 – 59.
77. B. Lewis, “1641 – 1642> de bir Karayit > in turkiye Seyahat namesi”, Vakiflar Dergisi, c. 11, s. 97 – 106.
78. Busbeck.
79. B. Yediyildiz, “Vakif”, Yeni Turk Ansiklopedisi, c. 11, Istanbul, 1985. S. 4573.
80. “Ben gelmedim da’viyucun / Benin isim seviyucun / Dostun evi gonullerdir / Conuller yapmaya geldim”.
81. B. Yediyildiz, “Yunus Emre Donemi Turk Vakiflari”, 8. Vakif Haftasi Kitabi, VGM Yayiin, Ankara 1991, s. 23 – 28.

منبع:سجادی، سید احمد؛(زمستان 1390)، وقف میراث جاویدان شماره 76،تهران،موسسه فرهنگی هنری نور راسخون،

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


ادامه مطلب ...

دیدگاه های روان شناختی درباره ی دوره ی نوجوانی

[ad_1]
راه‌هایی موثر برای برقراری ارتباط با رئیس خود

راه‌هایی-موثر-برای-برقراری-ارتباط-با-رئیس-خودنگران در مورد چگونگی صحبت با رئیس خود در مورد مرخصی فوری هستید؟ نگران از دست دادن شغل خود بابت یک اشتباه ادامه ...

راه‌حل‌هایی برای رفع مشکلات گوشی Galaxy S7 Edge

راه‌حل‌هایی-برای-رفع-مشکلات-گوشی-Galaxy-S7-Edgeاگر Galaxy S7 Edge دارید و در کار کردن با آن به مشکل برخوردید، حتما این راه حل‌ها را نیز امتحان کنید: ادامه ...

راه‌های طبیعی دفع سموم از بدن

راه‌های-طبیعی-دفع-سموم-از-بدناکنون دیگر نیازی به صرف هزینه جهت پاکسازی طبیعی بدن در کلینیک‌های سلامت و چشمه‌های آب معدنی نیست، سم ادامه ...

ده روش آسان و قدرتمند برای افزایش کارآیی فردی

ده-روش-آسان-و-قدرتمند-برای-افزایش-کارآیی-فردیآموزش کارآیی فردی به طور قابل توجهی در محل کار و مدارس، محبوب شده اســت و به شرکت کننده‌ها کمک می‌کند بهره ادامه ...

ده محصولی که اپل ممکن اســت به زودی بسازد

ده-محصولی-که-اپل-ممکن-است-به-زودی-بسازدهمیشه شایعات زیادی در مورد محصولات اپل وجود دارد. سال‌‌هاست که حدس‌های مسخره‌ی زیادی به گوش‌مان رسیده ادامه ...

دگرگونی شگرف بازی‌های ویدیویی در طول یک دهه گذشته

دگرگونی-شگرف-بازی‌های-ویدیویی-در-طول-یک-دهه-گذشتهاگر یک دهه از بازی‌های ویدیویی دور باشید، وقتی دوباره برگردید چه حسی خواهید داشت؟ هفته گذشته ایمیلی از ادامه ...

دنباله‌دارها و نظریه آشوب

دنباله‌دارها-و-نظریه-آشوبزمانی نظر غالب درباره منشأ دنباله‌دارها این بود که آن‌ها را محصولات فرعی تحول سیاره‌ای می‌شمردند. مثلاً ادامه ...

دست یابی منجمین به جزئیات سیاه‌چاله‌ی وسط کهکشان

دست-یابی-منجمین-به-جزئیات-سیاه‌چاله‌ی-وسط-كهكشانسرانجام مرکز کهکشان ما هم رازهای پنهان خود را بر رادیو اختر شناسان آشکار می‌کند. به تدریج دقایق ساختمان ادامه ...

درمان طبیعی بازگشت اسید معده

درمان-طبیعی-بازگشت-اسید-معدهافراد بسیاری وجود دارند که درمان‌های طبیعی را بجای استفاده از دارو برای بازگشت یا ریفلاکس اسید معده ترجیح ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

گروه روانشناسی ناحیه قم نمونه ی طرح درس در روان …ماه هفته فصل روز و تاریخ موضوع و عنوان درس هدف ویژه درس فعالیت‌های دیگر تارنمای دکتر خدایاری فردمقدمه شناخت ماهیت انسان، انگیزه‌ها، نگرش‌ها و نیازهای او از جمله دغدغه‌های بشر اعتماد مشاوره و روان شناسی اختلال اضطراب جداییاختلالاضطرابجداییاعتماد مشاوره و روان شناسی اختلال اضطراب جدایی برای رسیدن به هر موفقیتی هزار راه میگنا اریک اریکسونمفاهیم اساسی نظریه ی اریکسون اصل اپی ژنتیک رشد و تکامل هر فرد بر اساس یک رشته مراحل میگنا مقایسه نظریه رشد شناختی پیاژه و نظریه …ویگوتسکی وی جنبه های فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی را در رشد شناختی با اهمیت می داندخرید کتابهای گل واژه این مجموعه با استفاده از نظرات دبیران با تجربه برای تثبیت آموخته های دانش آموزان مشاوره و روانشناسی خانواده درمانیمقدمه خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی شامل گروهی از افراد است که از طریق ازدواج تحقیقات آموزشی تحقیقات آموزشی سنجش و اندازه گیری آموزش تدریس روش تحقیقمقالات مشاوره و راهنمایی بازی درمانیبازی درمانی بازی فعالیتی طبیعی لذت بخش شگفت انگیز و پررمز ورازاست بازی هدفدارو معراج اصول و روش های تربیتیعنوان هایی که محورهای اصلی این پژوهشنامه را تشکیل می دهد قرار ذیل است اصول تربیت، روش


ادامه مطلب ...

پوشاک ایرانیان در دوره ی ساسانیان

[ad_1]
حرف‌هایی که هرگز نباید به مدیر‌تان بگویید

حرف‌هایی-که-هرگز-نباید-به-مدیر‌تان-بگوییدچیزهای بخصوصی وجود دارند که نباید در محل کارتان، به خصوص در برابر مدیرتان بگویید. مهم نیست که چه قدر ادامه ...

حاملین موج الکترونی

حاملین-موج-الکترونیپیوند نانولیتوگرافی و برآرستی (اپیتاکسی) لایه اتمی منجر به طرح قطعات و وسیله‌هایی می‌شود که به قدری کوچک‌اند ادامه ...

چیزهایی که باید قبل از رفتن به کشور دیگری در نظر بگیرید

چیزهایی-که-باید-قبل-از-رفتن-به-کشور-دیگری-در-نظر-بگیریدمهاجرت به یک کشور جدید می‌تواند هم جالب و هیجان انگیز و هم گیج کننده باشد. در اینجا برخی چیزهایی آورده ادامه ...

چیزی به نام ازن

چیزی-به-نام-ازندر مورد لایه ازنی، که از زیست – سپهر زمین در برابر قسمت اعظم تابش فرابنفش خورشید محافظت می‌کند، اخیراً ادامه ...

چه ویتامین‌هایی برای افزایش وزن مفید می‌باشند

چه-ویتامین‌هایی-برای-افزایش-وزن-مفید-می‌باشندبرخی از ویتامین‌ها و مکمل‌ها می‌توانند به افزایش وزن سالم کمک کنند. این مقاله اطلاعات بیشتری در خصوص ادامه ...

چه زمانی اولین گوشی همراه اختراع شد؟

چه-زمانی-اولین-گوشی-همراه-اختراع-شدآیا شما علاقه‌مند به دانستن تاریخ و توسعه تلفن همراه هستید؟ یا می‌خواهید بدانید که چه زمانی اولین گوشی ادامه ...

چه میزان کالری در یک عدد تخم مرغ وجود دارد

چه-میزان-کالری-در-یک-عدد-تخم-مرغ-وجود-داردرولت تخم مرغ و یا ساندویچ تخم مرغ خوراکی‌هایی هستند که عاشق خوردن‌شان هستیم. آیا تاکنون کنجکاو نشده‌اید ادامه ...

چگونه مصرف میوه و سبزیجات کودک خود را افزایش دهید

چگونه-مصرف-میوه-و-سبزیجات-کودک-خود-را-افزایش-دهیدآیا کودک‌تان بهانه می‌‌آورد تا از خوردن میوه و سبزیجات اجتناب کند؟ خوب، برای کودک شما نرمال اسـت که این ادامه ...

چگونه نوشابه انرژی‌زای طبیعی و سالم درست کنیم

چگونه-نوشابه-انرژی‌زای-طبیعی-و-سالم-درست-کنیمنوشابه‌های انرژی‌زا به دلیل اینکه سریع انرژی تولید می‌کنند محبوب شده‌اند. آنهایی که به بازر عرضه شده ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

پوشاک مردم ایران در دوره های مختلف تاریخی تصاویرپوشاک بدن انسان را از آب و هوا و دیگر مخاطرات موجود در طبیعت حفظ می‌کند همچنین پوشاک گیاه درمانی اشکال اول این بود که بحث مزاج و طبایع که پایه گیاه درمانی است را در این کتابهای با ارزش نرگس آبادهپیرامون گزنوفون نویسنده زندگی کوروش بزرگ گزنوفون در سال قبل میلاد در شهر ارخیوس شناخت ایران آداب و رسوم اعتقادات و فرهنگ ایرانیانپیشتر، ایرانیان مردم سراسر ایران زمین روز پس از شب یلدا یکم دی ماه را خور روز و دی آموزش خط میخی الفبا در ایران میانه درود بر همگی دوستان ، امروز پس از یک ماه وقفه در بروز رسانی


ادامه مطلب ...

تربیت در دوره اول کودکی

[ad_1]

(دوره‌ی پرستاری) (1)
الف- خصائص عمده‌ی بدنی و روانی
مرحله ای که تا سه سالگی ادامه دارد واقعاً مرحله‌ی پرورش (به معنی حیوانی آن) اسـت. در این دوره تربیت همان پرورش تن کودک اسـت. تربیت کودک شیرخوار همان تغذیه بدن و فعالیت‌های اوست که دائماً رو به تزاید می‌رود.
این امر مستلزم مواظبت‌هائی اسـت که شرح جزئیات آن برای بعضی دلچسب نیست ولی سزاوار آن اسـت که مورد توجه مربی قرار گیرد. این دوره، دوره‌ی تعیین سرنوشت کودک نیست لکن مقدمات این کار فراهم می‌گردد.
در این دوره کار مربی تابع اطلاعات زیست شناسی و روان شناسی اسـت که لازم و ملزوم یکدیگرند به نحوی که آموزش و پرورش دوره‌ی نخستین همان زیست شناسی و روان شناسی عملی به نظر می‌رسد هر چند حقیقت امر چنین نیست.
دوره‌ی پرستاری از لحاظ رشد به دو دوره تقسیم می‌شود: دوره‌ی اول قریب به دوازده ماه طول می‌کشد و دوره بیداری یا دوره صباوت یعنی دوره‌ی گنگی (2) اسـت. دوره‌ی دوم که شامل سال دوم و سوم اسـت، دوره‌ی پیشرفتهای مهمی مانند از شیر بازگرفتن (فطام) و راه رفتن و سخن گفتن اسـت.
به عقیده‌ی زیست شناسان، تولد همان عبور کالبد زنده از محیط جفت (3) به محیط هوائی اسـت. اما به نظر مربی این واقعه بسی مهمتر اسـت. همین که طفل چنان که در زبان ما با زیبائی و قوت تمام گفته می‌شود، به دنیا می‌آید همه چیز تغییر می‌کند یا بزودی تغییر خواهد کرد. رفتار طفل در شکم مادر که آدمی را به یاد موجودی بخواب رفته می‌اندازد، به سرعت جای خود را به فعالیت بسیار متفاوتی می‌دهد که ناشی از سازگاری با شرایط زندگانی خارج اسـت.
فعالیت کودلد نوزاد یا به قول ویرشو (4) «این موجود نخاعی»(5) غیر ارادی اسـت. این فعالیت شامل حرکات انعکاسی اسـت که به طرق مختلف صورت می‌گیرد؛ از جمله می‌توان انعکاسی تنفسی را نام برد که سبب نخستین فریاد کودک می‌شود. در دنبال این انعکاس عطسه و انعکاس گرفتن و فشردن و مانند آن ظاهر می‌شود. عمل مکیدن فعالیتی پیچیده تر اسـت و غالباً آن را یکی از غرائز می‌شمارند. این عمل با این که تقریباً بدون یاد گرفتن صورت می‌گیرد، مستلزم مقدمات سازگاری با پستان یا پستانک شیردان اسـت. دهان یا به قول دوهامل (6) این «زالوی عضلانی»، مدتی مرکز بخش مهمی از هستی نوزاد اسـت. به عبارت دیگر، زندگانی نوزاد روی لبهای اوست.
کارهای عمده‌ی کودک شیرخوار بسیار ساده و عبارت از خوابیدن و خوردن و خود جنبانیدن اسـت. طفل در ماه اول 88% ساعت شبانه روز و در پایان سال اول زندگانی 55% آن را، در خواب می‌گذراند. هنگام بیداری نیز شیر خوردن و غذا خوردن در آغاز نیمی از ساعات زندگانی کودک را شامل اسـت. بقیه‌ی وقت وی مصروف فعالیت‌های عضلانی می‌گردد که پیوسته رو به تزاید اسـت و در پی محرکهائی مانند صدا و نور حاصل می‌شود. از همان ماههای اول نیز امر مهمی پدیدار می‌شود و آن حرکات خود بخودی جستن و اکتشاف اسـت که محرک معین و روشنی ندارد و رفته رفته به صورت حرکاتی در می‌آید که سبب گرفتن و لمس کردن و مکیدن می‌شود.
براثر رشد درونی اعصاب و مخصوصاً میلینی شدن رشته‌های عصبی، کودک شیرخوار به ترقیاتی نائل می‌گردد که روان شناسانی مانند گزل (7) با دقت تمام از آنها فیلمبرداری کرده‌اند. حساسیت نسبت به نور و صداها رفته رفته دقیق تر می‌شود. جنبه‌ی حرکتی که نخست پراکنده و گسیخته اسـت سازمان می‌یابد.
از ماه چهارم، مقدمات سخن گفتن نخست به صورت تکرار صدا و به نحو یک هجائی (8) آغاز می‌گردد و رفته رفته متنوع تر می‌شود. جنبه‌ی انفعالی نیز دقت و صراحت می‌یابد. یعنی حالت انفعالی که نخست تنها صورت اظهار حالات آسایش و عدم آسایش دارد، بزودی به صورت عواطف شخصی و گوناگون در می‌آید. واتسون (9) انواع این عواطف را به تفصیل مورد مطالعه قرار داده اسـت. باری، نخست ترس- سپس خشم و سرانجام همدردی (10) و رفتار خاص آن که لبخند زدن اسـت ظاهر می‌گردد.
در این که آیا همدردی که هنوز پراکنده و مبهم اسـت مقدمه‌ی میل جنسی یا نشانه‌ی بیداری حیات اجتماعی اسـت یا نه، چندان اطلاعی در دست نیست. در هر حال، چنان که والون (11) خاطر نشان ساخته اسـت، ظاهر امر این اسـت که کودک قبل از اشیاء به جانداران متوجه می‌شود. تقلید که در پایان سال اول پیدا می‌شود نیز دال بر پیش رسی تأثیرات اجتماعی اسـت. از این دوره، هوش نیز از خلال فعالیت حسی و حرکتی کودک ظاهر می‌شود. نخستین آثار وجود خاطرات نیز در رفتار طفل به چشم می‌خورد.
این رشد چند گونه که می‌توان از این پس آن را رشد روانی نامید، در یک سلسله از فعالیت‌های متوالی ظاهر می‌شود. دوام و دقت و قدرت این فعالیت‌ها در زندگی کودک توجه پژوهندگان را به خود معطوف داشته اسـت. سی ژیس موند (12) این فعالیت‌ها را با اسامی زیبای مرحله‌ی مکیدن و نگریستن و گرفتن و لمس کردن و تقلید کردن و خزیدن توصیف کرده اسـت.
در یک سالگی، کودک سالم و طبیعی نخستین مرحله‌ی دوره‌ی طفولیت را پیموده اسـت. مادرش با سربلندی تمام می‌گوید: «بچه ام همه چیز را می‌فهمد.» اما دو سال آینده از سال اول هم مهمتر اسـت. از شیر بازگرفتن کودک و به راه افتادن و مخصوصاً سخن گفتن او که نتیجه‌ی پیشرفت فعالیت‌ها در طی سال اول اسـت رفتار او را تغییر می‌دهد.
از شیر بازگرفتن و عادت دادن کودک به خوراکها نشانه‌ی جدا شدن کامل وی از بدن مادر اسـت. کودک از این پس زندگانی آزادانه تری دارد؛ با این همه، هنوز به محیط خود بسیار وابسته اسـت. در واقع پس از این مرحله، طفیل بودن اجتماعی جانشین طفیل بودن بدنی می‌شود و این وابستگی مدتها به طول می‌انجامد. از شیر بازگرفتن کودک شیرخوار، در واقع، نخستین مرحله‌ی پدیده‌ی مهمی اسـت که می‌توان آن را فطام روانی نامید. این فطام در تمام دوره‌ی رشد ادامه دارد و از لحاظ تربیت مسائل بسیار دقیقی را پیش می‌آورد.
از شیر بازگرفتن عملی اسـت که به کودک تحمیل می‌شود. اما راه رفتن برعکس مستلزم آن اسـت که کودک خود در این پیشرفت شرکت فعال داشته باشد. البته راه رفتن واقعاً آموختنی نیست: کودک طبعاً راه می‌رود و براین کار تواناست. معمولاً دختر بچه‌ها اندکی زودتر از پسر بچه‌ها به راه می‌افتند. تجلی این عمل حیاتی در آدمی زاده دیرتر از انواع دیگر حیوانات صورت می‌گیرد. راه رفتن از یک سلسله مراحل می‌گذرد و در این مرحله پدیده‌ی فردیت (13) کودک ظاهر می‌شود. به گروهی از کودکان خردسال یک ساله در شیرخوارگاه نگاه کنید؛ منظره ای بسی دیدنی اسـت: زیرا بچه‌ها هر یک راه رفتن را به شیوه ای تمرین می‌کنند که با شیوه‌ی کودک دیگر آشکارا فرق دارد.
کودک با راه رفتن به دیگران نزدیک می‌شود و همین امر تحول روانی او را تسریع می‌کند. راه رفتن گذشته از این که به علت راست ایستادن کودک، سبب می‌شود که او وضع و شیوه‌هائی شبیه به ما به خود بگیرد، در ساختن واقعیات نیز دخالت بسیار دارد.
سخن گفتن نیز یادگیری بسیار مهمتری اسـت و کیفیات این یادگیری براثر تحقیقات روانشناسی کاملاً بر ما معلوم اسـت. سخن گفتن کودک شیرخوار نخست از فریاد آغاز می‌شود و سپس به صورت هجاهای معینی در می‌آید. و پر اسـت از واجها (14) و نام آواها (15) و این کار آشکارا صورت بازی دارد. اما بی شک از لحاظ زبان بیش از آنچه تصور می‌رود معنی دار اسـت.
کودک از دو سالگی سخن گفتن را یاد می‌گیرد. این «پیشرفت به سوی تکلم» که‌هانری دولاکروا (16) را به شگفتی آورده، به تقلید بزرگتران و براثر استعداد خاص دیگری که مربوط به تقلید اسـت صورت می‌گیرد. کودک نخست هجائی را تکرار می‌کند بی آنکه از این کار خسته شود. سپس کلمه را به جای جمله به کار می‌برد. آنگاه به عبارت که بر روابط و اوضاع و احوال خاصی دلالت دارد می‌رسد. راستی، چه یادگیری شگفت انگیزی اسـت!
در حالی که کودک بر اثر راه رفتن به فضای حرکتی دست می‌یابد، سخن که وسیله تفهم و تفهیم اسـت دسترسی به فضای اجتماعی را میسر می‌سازد. اما اهمیت سخن گفتن از جهتی دیگر اسـت یعنی زبان پرورش اندیشه‌ی کودک و دست یافتن او به عالم نمودارها را موجب می‌گردد. الفاظ به هم پیوسته ظهور حیات ذهنی را بشارت می‌دهد. طفل بر اثر نطق از منطقه‌ی لغزان و هیجان انگیز حیات جانوران عالی که موجودات با هوشی هستند اما حرف نمی‌زنند و خلاصه در حالت گنگی بسر می‌برند، جدا می‌شود. من غالباً فکر کرده ام که اگر بتوان به دوره ای از رشد آدمی نام «تولد دوم» داد (که از زمان روسو اندکی از روی بی دقتی به دوره‌ی بلوغ اطلاق شده) این عنوان سزاوار همین مرحله، یعنی مرحله سخن آموزی اسـت. اما در واقع تولد دومی وجود ندارد یعنی تمام دوره‌ی رشد تولد و دنباله‌ی آن اسـت.
با پدید آمدن امکانات جدید، ترقیات دوره‌ی پیش در همه‌ی زمینه‌ها ادامه می‌یابد: تغییر احساسهای گوناگون و فراوان ضعیف می‌ماند اما رفتار براثر معرفت دقیق تر کودک از اوضاعی که در آنها قرار گرفته اسـت جنبه‌ی انتخابی به خود می‌گیرد.
از سال دوم از لحاظ انفعالی و اجتماعی جذبها و دفعها (خوشایندی‌ها و ناخوشایندی‌ها) هویدا می‌شود. از این پس به نظر طفل اشیاء از این جهت لذت بخشی نیستند که می‌شود به آنها دست زد بلکه تعلق خاطر او به‌ اشیاء برای خود اشیاء اسـت. خاطرات او ادامه می‌یابد و صراحت پیدا می‌کند. مفهوم عدد در ذهن طفل طرح می‌شود.
از سه سالگی می‌توان از فکر کودکانه سخن گفت. البته این فکر، فکری مقدماتی اسـت که هنوز درست متنوع نشده اسـت؛ اما رفتار را از دلالات و معانی پیچیده ای پر می‌سازد و با وجود ترقیات خود هنوز آن قدر مجهز نشده اسـت که بتواند به دیگران منتقل گردد.
نیمی از این فکر هنوز نشکفته اسـت. همین امر سبب شده اسـت که بعضی از روی تمثیل گیرا ولی سفسطه آمیزی آن را به خودبینی بیمار روان گسیخته (اسکیزوفرن) نزدیک بدانند. البته نمی‌توان در دوران کودکی اول، فکر را که سرشار از امکانات این اسـت خودبینی جنون آمیزی که رو به تباهی می‌رود شمرد زیرا این کار مثل آن اسـت که شکوفه را با برگ، پژمرده یکسان بدانیم.
فکر می‌کنم برای کسی که به مطالعه‌ی کودکان می‌پردازد هیچ خشنودی از این بزرگتر نباشد که- به ویژه در طی سال دوم زندگانی کودک به شکفتن فکر او برخورد و ساختهای متغیر و لرزانی را به بیند که فکر کودل از خلال آنها پیچیده و غنی می‌شود؛ یا ترقیات سریع این فکر را در جهت فهم و بیان حالات ذهن پا بپا دنبال کند. تنها خطر این اسـت که شخصی به کلی مجذوب این منظره‌ی شورانگیز گردد و وظائف تربیتی دوره‌ی اول کودکی را از یاد برد. زیرا از همین دوره‌ی شکفتگی باید به تربیت کودک پرداخت. اینک به شرح اصول این تربیت می‌پردازیم.
ب- اصول تربیت در دوره‌ی پرستاری
1- محیط مساعد
در هر دوره از رشد، نخستین مأموریت مربی اینست که محیط مساعدی برای کودک فراهم کند. حتی بعضی می‌گویند که تنها وظیفه‌ی تربیت همین اسـت و بس. در هر حال وظیفه‌ی تربیت هیچ گاه مهمتر از آغاز زندگی نیست مخصوصاً وقتی منظور از محیط تربیت، محیط قبل از تولد و دوره‌ی شیرخوارگی و خلاصه طفولیت باشد.
گویند ناپلئون گفته بود که تربیت بیست سال پیش از تولد و از طریق تربیت مادر آغاز می‌شود. اگر تا این حد مبالغه نکنیم لااقل می‌توانیم به جرات بگوئیم که تربیت کودک، چند ماه پیش از تولد او آغاز می‌شود. باید از طریق تغذیه‌ی سالم مادر که مانع خطر مسمومیت چنین می‌شود و نیز زندگانی آرام و منظم یعنی زندگانی که از خستگیهای ممتد و تلاشهای شدید مبری باشد شرایط حیاتی مساعدی برای کودک فراهم آورد.
بهداشت مادر شیرده دنباله‌ی بهداشت مادر آبستن اسـت. وقتی طناب ناف بریده شد، رابطه‌ی میان بدن مادر و کودلد نوزاد قطع نمی‌شود. از بارداری تا لااقل دوره‌ی باز گرفتن کودک از شیر، مادر برای کودک محیط واقعی رشد به شمار می‌رود که من آن را محیط مادرانه می‌نامیم. کودک از راه حرکت انظباق طبیعی که تربیت او را تسهیل می‌کند. با این محیط ارتباط نزدیک دارد.
آدمی از همان دوره‌ی انعقاد نطفه بالقوه فردیتی خاص خود دارد. میراثی که از پدر و مادر به او رسیده اسـت سرشت خاصی به او می‌بخشد. می‌دانیم که حرکات غیر عادی جنین و نحوه‌ی غیر طبیعی به دنیا آمدن آن، ممکن اسـت علت طبیعت عصبی کودک باشد. تکامل فن زایمان به نوبه‌ی خود زمینه را برای تربیت آماده کرده اسـت. اگر وسائلی فراهم کنند که طفل دست نخورده به دنیا بیاید و او را از ضربات و صدمات وضع حمل طولانی و دشوار مصون دارند، از جراحات هنگام تولد که پس از لوکرس (17) روانکاوان آن را مملو از انفعال نیرومند و پایدار می‌دانند و منشاء برخی از امراض عصبی در بزرگی می‌شمارند، کاسته می‌گردد.
همین که کودک به دنیا آمد نخستین اعمال تربیتی حمایت از اوست. هدف این اعمال تسهیل سازگاری او با شرایط جدید زندگانی اسـت. باید برای او محیط زندگانی یکدست و آرامی فراهم آورد که با محیط پیش از تولد تفاوت چندانی نداشته باشد. می‌دانیم که مسأله‌ی مهم اینست که از تغییرات ناگهانی اقلیمی اجتناب شود. سرما و گرمای شدید و نیز رطوبت و باد برای نوزاد خطرناک اسـت. واقعاً جای تعجب و تأثر اسـت که مردم هر نوع احتیاط به عمل می‌آورند تا کودک از محیط رحمی به محیط هوائی به آسانی منتقل گردد، و حال آن که بعداً در طی رشد و تحولات دیگر و انتقال دشوار از محیط زندگانی به محیط دیگر بی احتیاطی و بی مبالاتی به خرج می‌دهند؛
کودک شیرخوار چنان که از اسمش نیز بر می‌آید در وهله‌ی اول لوله گوارشی بیش نیست. بعد از آن که شکم مادر را ترک کرد، کار مهم، تغذیه‌ی اوست. طبیعت از راه شیر مقدمات انتقال لازم از تغذیه‌ی پیش از تولد به تغذیه‌ی بعد از تولد را آماده کرده اسـت. اگرچه این نکته پیش پا افتاده اسـت که شیر مادر بی شک بهترین غذاست و هر چه طفل بزرگ تر می‌شود ترکیب آن فرق می‌کند، ولی شاید تذکر این نکته بی مورد نباشد که شیر مصنوعی دادن ممکن اسـت به طرق مختلف به پرورش کودک لطمه بزند. درست اسـت که براثر فنون جدید سترون کردن، خطر گوارش بد مرتفع شده اسـت لکن شیر مصنوعی دادن سبب فطام انفعالی پیشرسی می‌شود که آثار روحی آن برخلاف گفته‌ی بعضی انکارناپذیر اسـت.
چون کودک شیرخوار بیشتر از شیر خوردن می‌خوابد پس احتیاج دارد آسوده بخوابد. مادران این نکته را بخوبی می‌دانند چه پیش از تولد قسمتی از وقت خود را صرف آماده کردن خوابگاه کودک می‌کنند. آری، آماده کردن گهواره لازم اسـت، چه گهواره قدیم که دست زنان با نوای نوازش دهنده موسیقی فوره (18) یا با آهنگ لالائی که در خاطره‌ها مانده اسـت آن را تکان می‌داد و چه گهواره‌های چرخ دار یا تختخواب کوچک یا وسیله‌ی دیگری که امروز متداول اسـت. مهم اینست که کودک در جای گرم و نظیف و در برابر نور ملایم آرمیده باشد زیرا بزودی یعنی بیش از آن که همگرائی دو چشم صورت گیرد، کودک دیدگان خود را به سوی روشنائی می‌دوزد. می‌توان گفت خوب خوابیدن نود درصد دلیل بر آن اسـت که کودک تندرست و سالم اسـت. وانگهی، گهواره باید طوری ساخته شده باشد که کودک بتواند بقدر کافی حرکت کند و برای این کار بازوها و پاها باید آزادی داشته باشد. این نکته امروز در همه جا رعایت می‌شود و روح ژان ژاک روسو که دشمن سرسخت قنداق پیچیدن کودک بود از این بابت خشنود اسـت؛ امروز دیگر کسی کودکان را مانند بقچه به میخ تیرک سقف آویزان نمی‌کند؛ در گذشته که با کودک چنین رفتاری می‌کردند خشم چنان او را به تب و تاب می‌انداخت که نفس او قطع می‌شد. اما امروز این رفتار دیده نمی‌شود. روان شناسانی که خواسته‌اند رفتار کودکان قنداقی را با اطفال ما مقایسه کنند ناچار شده‌اند در آلبانی به مشاهده و مطالعه بپردازند، اما شاید برای پیدا کردن کودکانی که هنوز از حرکات طبیعی محرومند به چنین سفر درازی احتیاج نباشد؛ برخی از پزشکان کودک معتقدند که باید برای مدتی اعضای سافله‌ی کودک را که دیرتر از بازوان رشد می‌یابد در پارچه پیچید اما منظورشان از این عمل این اسـت که کودک سرما نخورد. در هر حال، این کار نباید مانع حرکات پاهای کودک گردد. آزادی کامل بازوها نیز گاهی معایبی به بار می‌آورد زیرا چون هنوز کودک نوزاد با شدت و قوت بسیار اعضاء خود را حرکت می‌دهد، گاهی دست او به صورتش می‌خورد و آن را خراش می‌دهد. بهداشت و مخصوصاً علاقه‌ی خاص مادران به زیبا ماندن کودکش خود آنان را به آسانی وادار می‌کند از این خطر بپرهیزند. در هر حال باید گذاشت کودک هر روز لحظه ای چند دست و پا بزند. مثلاً موقعی که شست و شویش تمام شده باید او را در این کار آزاد گذاشت. این حرکات، برای کودک نخستین ورزش به شمار می‌رود. بعد از چند ماه باید به کار عضلات کودک یاری کرد: مثلاً به او کمک کرد از زمین برخیزد و خود را به چرخاند و کارهائی مانند این‌ها را انجام دهد.
باری، در صورت امکان باید محیطی برای کودک فراهم کرد که مناسب حالش باشد. شیرخوارگاه بهترین محیط به نظر می‌رسد. اطاق کوچکی که برای کودک فراهم شده و در آنجا یکی از اشخاص نزدیک کودک مواظب او باشد آرامش و ایمنی و امکانات کافی را برای او فراهم می‌کند. هرگاه فراهم کردن این شرایط میسر نباشد می‌توان در گوشه ای از منزل، محوطه‌ی کوچکی برای طفل فراهم کرد و این محیط تا مدتی کافی اسـت. شیرخوارگاه میهن کودک به شمار می‌رود. موجودات اصلی ساکن این وطن مادر یا دایه و اسباب بازی (اثاث لیلی پوت (19)) اسـت.
خلاصه، محیط کودک باید محیطی ساده و تمیز و شاداب و از هر نوع ازدحام دور باشد.
2- تنظیم اعمال کودک
ارضاء دو احتیاج عمده ، یعنی احتیاج به خوروخواب فرصتی برای نخستین نظم بخشی (20) تربیتی اسـت. شیر خوردن و خوابیدن و شست و شو شدن و گردش رفتن در ساعات معین عاداتی اسـت که بسیار زود در حرکات و سکنات بدن کودک سالم نقش می‌بندد. این عادات کار پدر و مادر و در عین حال پرورش کودک را بسیار آسان می‌کند. از این راه فعالیت مشروط یعنی فعالیتی مرکب از واکنش‌هائی مربوط به علامات رفته رفته ایجاد می‌شود و رفتار کودک را نخستین سازمان می‌بخشد. حرکات و صدا و شیوه‌های رفتار دیگران به صورت علامتی در می‌آید که می‌تواند در کودک واکنش‌های معینی برانگیزد. یکی از ساده ترین واکنش‌هائی که از روی علامت حاصل می‌شود اینست که طفل از دیدن شیردان آغاز مکیدن می‌کند. باید خاطر نشان ساخت که بسیار زود واکنش‌های کودک از صورت ماشینی حرکات انعکاسی مشروط خارج می‌شود به طوری که دیگر نمی‌توان آنها را حرکات انعکاسی مشروط دانست، یعنی رفته رفته و بیش از پیش در برابر کل اوضاع مشخصی که برای او معنی خاصی پیدا کرده اسـت، واکنش از خود نشان می‌دهد (نه در برابر علامت جزئی و خاص). این اوضاع حالت انتظاری را موجب می‌گردد که در دنبال آن احتیاج ارضاء می‌شود یا نمی‌شود. مثلاً وقتی کلاه خود را به سر می‌گذارید کودک خیال می‌کند می‌خواهید او را به گردش ببرید یعنی کلاه به سر گذاشتن برای او علامت به گردش بردن می‌شود و وقتی اثری در پی علامت ظاهر نمی‌شود کودک به فریاد و گریه دست می‌زند و از این راه نومیدی خود را نشان می‌دهد.
مهمترین نظام بخشی حیاتی شاید خودداری در عمل تخلیه یعنی ادرار و دفع باشد. این خودداری پیش از پایان سال اول آغاز می‌شود و سپس رفته رفته کامل تر می‌گردد. به دشواری می‌توان در این مورد اثر تربیت و رشد ذاتی یا طبیعی (21) را از هم تشخیص داد. این نظم بخشی که به شدت توجه کودک شیرخوار را به خود جلب می‌کند، جنبه‌ی انفعالی مسلمی دارد. و روانکاوی برای این جنبه‌ی انفعالی اهمیت بسیار قائل اسـت. مثلاً پیشون (22) این موفقیت دشوار را مقدمه‌ی نخستین نذر کودک به مادر خود می‌داند. قبول این نظام نخستین، فرمانبرداری از حکم قانون اخلاقی نیز به شمار می‌رود. یاد دادن نظافت به کودک کاری طولانی و مستلزم شکیبائی فراوان خانواده‌ی اوست. آنچه باید از آن اجتناب کرد اینست که وقتی کودک خودداری نمی‌کند (یا چنان که باید خودداری نمی‌کند) نباید به تنبیه بدنی پرداخت و نباید بی بند و باری و یا کوتاهی در این کار را با تنبیه بدنی که سبب خشم و عصیان کودک می‌شود متداعی ساخت زیرا این کار ممکن اسـت تحول انفعالی کودک را شدیداً مختل سازد.
نظام بخشی‌های نخستین بسیار مهم اسـت و سرسری شمردن آنها بی خطر نیست. ایجاد این نظمها در وهله‌ی اول دشوار می‌نماید اما مربی دانا بر آن فائق می‌آید. در مورد کودکی که تندرست اسـت این نظم بخشی میسر و نسبتاً آسان اسـت. اما پیشداوریها و ناشکیبائی ما آن را به صورت مسأله ای در می‌آورد که گاهی حل آن دشوار اسـت. باری، باید این نکته را پیوسته در خاطر داشت که تربیت اجباری که خواه ناخواه در این نظم بخشی وجود دارد به هیچ رو با تربیتی که بیش از همه برای آزادی دلسوزی می‌کند ناسازگار نیست. حتی می‌توان گفت هر چه این نظم بخشی‌ها بهتر صورت گیرد بعداً روشهای تربیتی مؤثرتر واقع خواهد شد. کودکی که در اعمال خود درست به نظم خونگرفته اسـت برای آزادی داوطلب بدی خواهد بود.
3- محبت و مصاحبت
کار تربیتی در دوره‌ی کودکی اول به همین احتیاطها و نظم بخشی‌ها محدود نمی‌شود. باید کودک را در فعالیت‌های خود که روز بروز متنوع تر می‌شود نیز یاری کرد و آزمایشهای نخستین کودک در طریق کسب استقلال را مختل نساخت.
روان شناسان نشان داده‌اند که از پایان سال اول حضور کسی که همدم کودک باشد و در بازی او شرکت فعال داشته باشد به رشد روانی او مدد می‌کند.
وقتی اغلب اوقات کودک را تنها و دور از تماس اجتماعی و برخورد محبت آمیز کافی می‌گذارند، چنان که در برخی از شیرخوارگاه‌ها دیده می‌شود، - رشد او کندتر انجام می‌گیرد. و این همان مطالبی اسـت که براثر تحقیقات اشپیتز (23) آثار شوم پرستار به جای مادر (24) نامیده می‌شود. جدا کردن نابهنگام طفل از مادر و نتیجه‌ی آن یعنی احساس کمبود محبت، تحول رفتار را به عقب می‌اندازد یا مختل می‌سازد. کودک خردسال دلش می‌خواهد او را در آغوش گرفته این سو و آن سو ببرند. وی مایل اسـت با کسی بازی کند و کسی او را دوست بدارد و با او حرف بزند. اینها همه نیازهائی اسـت که باید ارضاء شود. اما حضور فعالانه و محبت آمیز کسی نباید باعث «لوس» کردن کودک شیرخوار گردد. هر لحظه کودک را از گهواره برداشتن و بی سبب او را در آغوش گرفتن و با نوازشهای خود خسته کردن و به جای سرگرم کردن، او را وسیله سرگرمی خود قرار دادن، کارهائی اسـت که غالباً می‌کنند ولی عواقب بدی دارد. بسیاری از مادران فراموش می‌کنند که تا طفل خود شروع به خزیدن نکند بهتر اسـت بگذارند به پشت بخوابد. جنباندن بی دلیل او را خسته می‌کند. این که دائماً هر کسی پیدا می‌شود طفل را می‌بوسد از لحاظ بهداشت بسیار بد اسـت. این کار ممکن اسـت برای کسان کودک لذت بخش باشد اما برای کودک خوشایند نیست. کودک به مواظبت و تحریض و تشویق معتدل و عطوفت آمیخته به دقت احتیاج دارد نه به مزاحمت و لاس بازی؛ همچنین گاهگاه به مصاحبت کودکان دیگر نیازمند اسـت اما به شرط این که در نهان و دور از چشم وی مراقب این برخورد باشیم. کودک تنها با کودکان دیگر احساس آزادی می‌کند و عواطفی شبیه به عواطف آنان به او دست می‌دهد زیرا می‌تواند در همان فعالیت‌های کودکانه شرکت کند.
4- فعالیت اعصاب حسی و حرکتی
فعالیت اعصاب حسی و حرکتی در سراسر این مرحله مهمترین فعالیت به شمار می‌رود. در ماههای اول، این فعالیت مسائل تربیتی مهمی پیش نمی‌آورد زیرا کودک معمولاً در پیرامون خود محرکهای بصری و سمعی و لمسی لازم را پیدا می‌کند. در این دوره غالباً وسائلی که در اختیار وی گذاشته می‌شود به جای این که ناکافی باشد زائد اسـت. اما از سال دوم، جستجوی بدن و گهواره جای خود را به جستجوی محیط شیرخوارگاه یا خانه و باغ می‌دهد و از این پس وسایل متنوع تری ضرورت پیدا می‌کند. در این مورد نیز اشیاء ساده و محکم که در بازیهای «فونکسیونی» مفید باشد کافی اسـت. غالباً ما بزرگسالان وقتی می‌بینیم که کودک عروسک بی ریخت جلی یا اسب چوبی رنگ رفته و کهنه را می‌پسندد، این به نظر ما عجیب و نامفهوم می‌آید اما باید این کار کودک برای ما درسی باشد. اسباب بازیهای گرانبها و پر زرق و برق تنها خودستائی و خودنمائی کسی را ارضاء می‌کند که آنها را به کودک هدیه کرده اسـت.
5- راه رفتن
گرچه راه رفتن طبعاً و بدون آموختن انجام می‌گیرد، اما مربی در این یادگیری نیز تأثیر بسزا دارد. البته منظور این نیست که مربی بخواهد بسیار زود کودک را به راه رفتن وادار کند زیرا نتیجه‌ی این کار خمیده کردن لنگهای کودک اسـت. اما با تمرین دادن عضلات بچه، می‌توان به شروع راه رفتن او کمک کرد (25) همچنین وقتی کودک آغاز راه رفتن می‌کند- می‌توان نقاط اتکائی برای او فراهم کرد؛ یا وقتی سعی می‌کند از جا برخیزد خود را حامی او ساخت. بعداً نیز باید شور و شوق کودک را به جنب و جوش و رفت و آمد اعتدال بخشید. زیرا غالباً کودک آن قدر راه می‌رود که بی حال می‌شود. اما چنان که په گی (26) با زیبائی تمام گفته اسـت: «کودک با پاهای خود به جائی نمی‌رود بلکه بزرگسالند که جابجا می‌شوند». کودکان به رفتن و آمدن و جستن و خلاصه جاده را با پاهای خود فرسودن اکتفا می‌کنند و زود به یورتمه رفتن می‌پردازند. به زمین خوردن نیز مسلماً پیش می‌آید اما معمولاً خطری در آن نیست زیرا هنوز بدن کودک به زمین و کف اطاق نزدیک اسـت. مربی باید بتواند حرکات خود را با رفتار و حرکات و گامهای کوچک کودک سازگار کند نه این که کودک را مجبور سازد تا هر وقت او خواست پا به پای او بدود. هرگاه مربی نمی‌تواند هر جا که کودک خواست بایستد اجازه توقف بدهد، لااقل باید هر وقت خواست بگذارد بنشیند و خستگی خود را رفع کند وگرنه گردش برای کودک خستگی آور خواهد شد. مخصوصاً باید تا حدی کودک را آزاد گذاشت تا به میل خود این سو و آن سو برود. براثر راه رفتن کودک نخستین بار در خود احساس آزادی خوشایندی می‌کند. وی از این پس مایل نیست هر جا ما می‌خواهیم او را ببریم، برود بلکه هر تل سنگ ریزه ای که در راه پیدا می‌شود برای او فرصت بالا رفتن به شمار می‌رود و او با این کار قدرت خود را نشان می‌دهد.
6- غذا خوردن
غذا خوردن نیز عمل دقیق دیگری اسـت و آموختن آن باید پیش از منع کودک از شیرخوردن آغاز شود و پس از این مرحله قوت بگیرد. منظور از غذا خوردن ظاهراً اینست که کودک بتواند حرکات جدیدی را جانشین مکیدن کند. بردن قاشق به دهان بی آنکه محتوای قاشق بریزد، آن را میان دو لب نهادن و جویدن غذا پیش از بلعیدن آن وقتی غذا آبگوشت نباشد، همه حرکاتی اصولاً مشکل اسـت. مخصوصاً هماهنگ کردن و به هم پیوستن این حرکات کار آسانی نیست. آدم بزرگ هم وقتی خسته باشد این اعمال را همیشه درست انجام نمی‌دهد. از این رو، وقتی کودکان خردسالی که رشد طبیعی اعصاب و رشد اندامهای آنان هنوز کافی نیست در غذا خوردن نازرنگی از خود نشان می‌دهند نباید نابردباری و سختگیری نشان داد. وانگهی، کودک از تنها غذا خوردن و با دست خوردن لذت می‌برد. پس همان طور که دلش می‌خواهد به میل خود راه برود باید وقتی قاشق را مثل چوبدستی حرکت می‌دهد و مقداری آبگوشت یا زرده‌ی تخم مرغ را به زنخ و انگشتها و پیش بند خود می‌ریزد این میل به آزادی را محترم شمرد. انسان در گامهای نخستین به سوی آزادی و استقلال راههای عجیبی را می‌پیماید. به شیوه‌ی پاکیزه و سالم غذا خوردن کار پیچیده ای اسـت که رفته رفته از روی سرمشق آموخته می‌شود. طفل از تقلید دیگران لذت می‌برد. وقتی به کاری خوب عادت کرد، به نوبه‌ی خود مواظب اسـت که بزرگسالان نیز قاعده ای را که بارها برای او تکرار کرده‌اند به کار بندند. و این امر غالباً سبب تعجب اینان می‌شود. شاهد این مطلب، اظهارات مادر بزرگی اسـت که نوه‌ی سه ساله‌ی او یکروز هنگامی که با هم ناهار می‌خورند جداً به او گفت: «نه نه جان، درست بجو جانم؛ درست بجو؛»
پرورش کودک از لحاظ غذا خوردن مانند جنبه‌های دیگر تربیت و شاید بیشتر از آنها در حساسیت او اثر می‌کند. زیرا غذا خوردن قسمتی از فطام یا باز گرفتن از شیر اسـت که خود به علت قهر و آشتیهائی که به بار می‌آورد، از لحظات دشوار زندگانی کودک به شمار می‌رود. پس باید پله پله کودک را بالا برد یعنی در صورت احتیاج با ملایمت او را عادت داد از شیر و پستان مادر چشم بپوشد.
همچنین باید بی میلی کودک نسبت به غذاهای جدید را که غالباً دیده می‌شود به نرمی از میان برد. نباید کاری کرد که کودک از برخی از غذاها رم کند. این کارها در واقع از آموختن فن غذا خوردن به مراتب دقیق تر و مهمتر اسـت.
7- سخن گفتن
آموزش سخن گفتن چندین سال طول می‌کشد اما از یک تا سه سالگی مخصوصاً باید در این زمینه از کودک مراقبت کرد. و چون در این زمینه، کودک از بزرگسالان شدیداً تقلید می‌کند پس باید با کمال احتیاط رفتار کرد. باید با او شمرده و روشن سخن گفت و کلمات را با دقت به هم پیوند داد و کلمات و عبارت ساده به کار برد و خطاهای او را اصلاح کرد. بعداً نیز وقتی کودک; به شکار لغات می‌رود او را در به چنگ آوردن لغات یاری کرد.
نباید زیاده از حد توقع داشت: کودک بناچار برخی از حروف را از صورت اصلی خود می‌اندازد و برخی اصوات را جویده ادا می‌کند. سرودهای زیبائی که در پرورشگاه‌ها معمول اسـت شاهد بر این مدعاست. در همین لحظه که مشغول نوشتن این سطور هستم، دختر بچه‌ی 29 ماهه ای را آزمایش می‌کنم که رشد او از حد متوسط هم بیشتر اسـت: کودک مزبور «ر»ها را «ل» تلفظ می‌کند و «د»‌ها را بر طبق قوانین صوتی معروف و برای خاطر لذت پدر و مادر تغییر می‌دهد.
یکی از مسائل مهم و دشوار اینست که بدانیم آیا باید و می‌توان با کودکان خردسال زبان شکسته و پر از نام آوائی‌ها که خود کودکان به کار می‌برند سخن گفت یا نه؟ به عقیده‌ی اومبردان (27) این کار زیانی ندارد و من نیز با عقیده‌ی وی که حجت اسـت موافقم. وانگهی، وقتی بزرگتران که خود عامیانه سخن می‌گویند با کودکی که تازه به زبان آمده اسـت چنین حرف- می‌زند چگونه می‌توان از به کار بردن این شیوه اجتناب کرد؟ با این همه، می‌توان خاطرنشان ساخت که وقتی زبان عامه بدون ملاحظه به کار رود انتقال از زبان کودکانه‌ی دوره‌ی شیرخوارگی به زبان بزرگسالان تا حدی به کندی صورت می‌گیرد و گاهی نیز به دوگانگی موقت و دلپسند زبان منتهی می‌گردد. من پسر بچه ای را می‌شناسم که وقتی شیرخوار بود بزغاله را «بع» و سگ را «اوآ اوآ» می‌نامید- و وقتی به چهارسالگی رسید به بزغاله «بع بزغاله» و به سگ، «اوآسگ» می‌گفت.
چنان که می‌دانیم سرعت یادگیری لغات برحسب فراوانی و کیفیت محرکها، فرق می‌کند. این سرعت در میان کودکان طبقه‌ی توانگر بیشتر از کودکان توده‌ی مردم و در شهرها بیشتر از روستاهاست اما در افراد مختلف نیز فرق می‌کند. یکی از احتیاطهای مهم این اسـت که به کودکان تنها کلماتی را یاد دهند که برای آنان مفهوم باشد. در مرحله ای که کودک کلمه را به جای عبارت به کار می‌برد و این کلمه به تنهائی بر یک تصور و حتی بر چندین تصور مختلف دلالت دارد، مدتی این یادگیری با اطمینان صورت نمی‌گیرد. وقتی مرحله «شکار لغات» که خود بازی «فونکسیونی» و طبیعی اسـت و سبب غنای سریعتر لغات می‌شود فرا می‌رسد، دوره پرگوئی و زبان بازی نزدیک می‌گردد.
ج - تربیت عقلی و اخلاقی
در دوره‌ی شیرخوارگی، بحث از تربیت عقلی و اخلاقی کودک ممکن اسـت مبالغه آمیز به نظر برسد. اما چون در این دوره در هر یک از فعالیت‌هائی که بررسی شد اثری از هوش و نیز منشی کودک دیده می‌شود، پس باید به اختصار و در پایان این مبحث، کیفیت تربیت هوش در این دوره را روشن ساخت.
1- تربیت عقلی
در دوره‌ی شیرخوارگی، دو نوع هوش یکی پس از دیگری بیدار می‌شود: یکی هوش عملی یا هوش حسی- حرکتی اسـت که از طریق یافتن راه حلهای خاصی که به خودی خود اختراعات کوچکی اسـت، انطباق مستقیم رفتار طفل با اوضاع جدید را میسر می‌سازد. دیگر هوش زبانی (28) اسـت که به علامات یعنی کلمات مربوط اسـت.
برای پرورش این دو هوش، مربی از این پس چندین وسیله در دست دارد: یکی از آنها کنجکاوی کودک و قدرت تقلید و محرکهای انفعالی و حافظه و مانند آن اسـت. بدیهی اسـت که در تربیت عقلی کودک شیرخوار به هیچ گونه تعلیمی نیاز نیست اما تکرار این حقیقت به عنوان احتیاط بد نیست؛ چه برخی از اطفال را از دو سالگی به مدرسه می‌فرستند. واقع این اسـت که در این دوره، پرورش عقلی از راه فعالیت‌هائی صورت می‌گیرد که کودک طبعاً به آنها علاقه نشان می‌دهد. مثلاً مسائل عملی کوچکی از قبیل بر روی پاها چرخیدن یا وسیله ای را برای ارضای میلی به کار بردن و باز کردن و بستن جعبه و اشیائی را در جعبه ای قراردادن و راه حل معمای تصویر ساده ای را پیدا کردن، همه‌ی اینها به پرورش هوش مدد می‌کند. کنجکاوی و جستجو در محیط خود فرصتی برای کسب مقدمه‌ی تجربه‌ی شخصی اسـت که بر اثر اوضاع مکرر و مشابه، استدلال را به اجمال به طفل القاء می‌کند. باری، بازیهای تربیتی نیز سود بسیار دارد. از جمله باعث تمرین حواس می‌شود و به یاد گرفتن لغات مدد می‌کند و قدرت حرکت را منظم می‌سازد و نیز زمینه را برای دخالت هوش در حل مسائلی که به تدریج مشکل می‌شود فراهم می‌کند. با این همه، اثر این بازیها در دوره‌ی بعد حائز اهمیت خواهد شد. صفت عمده تربیت عقلی سال اول بی شک عاری بودن از هر گونه منظومه یا هیات تالیفی (29) اسـت. این تربیت نوعی ابتکار رهبری شده اسـت. یعنی مستلزم استفاده از اوضاع و احوالی اسـت که در آن کودک باید به عمل طبیعی انطباق بپردازد. استفاده از امکانات فهم نیز که رو به تزاید می‌رود با توجه به ارضاء رغبت‌های متعدد کودک، خود تربیت محسوب می‌شود.
2- پرورش اخلاقی
مجموعه‌ی شیوه‌ی عادی هرکس در تماس با دیگران و برخورد با خود، منش نامیده می‌شود و چون منش بر پایه‌ی طبع یا مزاج فردی و طبیعی قرار دارد پس از همان سال اول براساس یک عده تمایلات عمده رفته رفته تشکیل می‌گردد.
هر کودک شیرخوار در واکنش‌های خود، شیوه‌ی مخصوص به خود دارد. یعنی رفته رفته مهربان یا بی اعتنا، سرزنده و شاد یا پژمرده و دلمرده و سپس زبان دار یا تودار خواهد شد. هر کودک همدردیها یا ناهمدردیهائی از خود نشان می‌دهد. محیط اجتماعی در شیوه‌های واکنش کودک تأثیر فراوان دارد: از روی این تأثیر می‌توان میزان تربیت پذیری منش را اندازه گیری کرد. تأثیر محیط اجتماعی در تربیت منش در عین حال نشان می‌دهد که باید در این تربیت مراقبت کامل به عمل آورد. هیچ چیز زیان آورتر از این نیست که در دوره‌ی شیرخوارگی به تسهیل اعمال مهم بدنی و نیز بیداری هوش اکتفا کنیم و به بهانه این که هنوز منش ظاهر و مشخص نشده اسـت، تربیت این امر را به بعد موکول سازیم؛ زیرا درست در این دوره اسـت که تا حدی بدون اطلاع ما منش تشکیل می‌شود. حالات انفعالی یکی از اجزاء مهم منش به شمار می‌رود؛ در کودک نمی‌توان تربیت انفعالی را از تربیت منش جدا دانست؛ یعنی این دو امر سخت به هم پیوسته‌اند و در تربیت هر دو ممکن اسـت خطاهای واحدی صورت گیرد. به همین جهت اسـت که اصرار و مبالغه‌ی پدر و مادر در این که کودک را از هر نوع احساس نامطبوع دور نگهدارند از لحاظ منش به نتایج زیان آوری منتهی می‌شود. مثلاً کودکی که زیاده از حد ناز بار آید بسیار زود به موجودی هوسباز تبدیل می‌شود. ترس نیز فرصتی برای لغزشهای بزرگ تربیتی اسـت و از عواطف بسیار مهم دوره‌ی کودکی نخستین به شمار می‌رود. ترس از تاریکی و از تنهائی مخصوصاً در این دوره ظاهر می‌شود و معلول انفعالات آمیخته به حالت انتظاری اسـت که والون توصیف کرده و پایه و مایه‌ی نخستین تداعیهای ذهنی کودک اسـت.
بیدار بودن و پیوسته کسی را در کنار خود دیدن یا بیدار بودن و دیدن نور دو وضعی اسـت که نباید کودک را بیش از اندازه به آن عادت داد، وگرنه دیگر تحمل نخواهد کرد که در تاریکی یا تنهائی بیدار بماند. هرگاه برعکس، از همان هفته اول، غالباً کودک را تنها بگذاریم و شب نیز گاهگاه و پیش از آن که این اوضاع را تشخیص دهد او را در تاریکی قرار دهیم چه بسا این حرکات و سکنات ناشی از ترس که فکر بسیاری از پدران و مادران جوان را به خود مشغول داشته اسـت پیش نخواهد آمد. البته ممکن اسـت مادربزرگها از این دستور عملی که باید و می‌تواند با مراقبت پنهانی همراه باشد برآشفته شوند اما ایشان تنها کسانی هستند که از این دستور رنج خواهند برد؛
به طور کلی، برای تربیت منش باید به ظهور دو گرایش عمده‌ی آدمی توجه داشت: یکی میل به قدرت و دیگری میل جنسی به صورت قبل از تناسلی خود. میل به قدرت در صورتی که از روی نادانی و با شیوه‌ی مستبدانه سرکوفته شود بسیار زود حسی ناآرامی و ناامنی و حقارتی را که ممکن اسـت در آینده موجد امراض عصبی گردد به وجود می‌آورد. میل جنسی در این دوره منشاء کنجکاوی و لذت اسـت و به صورت دلبستگی‌های شدیدی ظاهر می‌شود و اگر با خشنونت سرکوب گردد طفل را به واکنش‌هائی وا می‌دارد که دال بر ناکامی و احساس تنهائی و همین امر یکی از علل عمده‌ی خطاهای تربیتی در این دوره اسـت. رفتار آرام و محبت آمیز پدر و مادر بهترین ضامن تعادل انفعالی کودک اسـت. این شیوه از واکنشهای پرخاشجویانه‌ی کودک جلوگیری می‌کند و مانع حسادت میان برادران و خواهران می‌شود و احتیاج کودک به همدلی را تحریک می‌کند و بدین ترتیب منش برای مواجهه با مشکلات سالهای بعد شرایط مساعدی پیدا می‌کند.
باری ، در طی سه سال نخست، اخلاق و رفتار کودک در برابر مادر و پدر و براداران و خواهران خود و اشخاص بیگانه هنوز به صورت ثابت در نیامده اسـت، اما پس از این دوره رفته رفته صورت مخصوصی به خود می‌گیرد و به مسیر معینی می‌افتد. بنابراین، باید مراقبت کرد که روابط کودک با اشخاص پیرامونش بر اثر نادانی و غرضهای خاص و توقعات بیش از اندازه تیره نشود و به راه کژ نیفتد.
***
3- مبارزه با عادات بد
با وجود مراقبت مربی هر عمل حیاتی (یا روانی) که پدیدار می‌شود ممکن اسـت دچار اختلال یا نقصان یا انحراف گردد. گاهی نیز عادات بدی در کودک به وجود می‌آید که صبر و نیز عقل ما را به محلی تجربه می‌زند: مثلاً یکی از این عادات، عادت شست مکیدن اسـت. این اعمال غیر طبیعی نخستین، مخصوصاً در زمینه قدرت حرکتی و تکلم و بویژه روابط انفعالی به صورت بسیار دقیق و حساسی جلوه می‌کند. درمان کردن این نابسامانیها مانند بیماریهای کودکی ، کار پزشک اسـت. بهترین وسیله ای که خانواده‌ها در اختیار دارند برای آن که ببینند آیا رشد کودک به طور طبیعی صورت می‌گیرد یا نه، این اسـت که در سال اول، هر سه ماه یک بار و بعداً هر شش ماه یک بار بچه را با تست رفتار آزمایش کنند. اغلب پدران و مادران وقتی در کودک خود به رفتاری غیر طبیعی برمی خورند گمان می‌کنند که با گذشت زمان خود بخود بهبود خواهد یافت و حال آن که غالباً با یک بار مراجعه به پزشک و اندکی زودتر می‌توان به نحو بسیار مؤثر به بهبود آن کمک کرد. امروز یک رشته آزمایشهائی در دست اسـت که گزل (30) و شارلوت بوهلر (31) براساس مقیاس رشد تهیه کرده‌اند. اما در فرانسه این آزمایشها تا کنون فقط در شیرخوارگاهها معمول اسـت و مؤسسات دیگر به آنها توجه ندارند. باید استعمال این آزمایش‌ها را همگانی کرد. زیرا این کار مانند وزن کردن کودک که خوشبختانه در همه جا معمول شده اسـت ضروری اسـت. روزی که استعمال تست‌های مخصوص کودکان (32) مانند وزن کردن کودک رایج گردد، می‌توان گفت که روان شناسی تربیتی دوره‌ی اول کودکی، واقعا پیشرفت کرده اسـت.
***
باری، تربیت در سنین شیرخوارگی رویهمرفته دارای صفات کاملاً مشخص اسـت. این دوره، دوره‌ی پرورش تن و دوره‌ی حمایت از کودک اسـت. در این دوره تحریک و تشویق دو وسیله‌ی عمده‌ی تربیتی اسـت و ترقیات طبیعی کودک را تسهیل می‌کند. اما چون پرورش در این مرحله، پرورش آدمیزاده اسـت؛ پس باید به نخستین پیروزیهای هوش و حساسیت و قدرت حرکتی توجه داشت. درست اسـت که تربیت کودک در این دوره با بهداشت او عملاً یکی اسـت اما در اینجا علاوه بر بهداشت جسمانی با بهداشت روانی نیز سروکار داریم.
در این دوره، تربیت روحی از لحاظ موضوع به نظر ناچیز و نقش آن مخصوصاً منفی به نظر می‌رسد. زیرا در اینجا عامل اصلی پرورش و بالیدن و رشد طبیعی بدن اسـت.
یادگیری (33) که نمودار اثر محیط تربیتی اسـت تحت الشعاع حرکت طبیعی قرار می‌گیرد که بر اثر آن صورت نوعی انسان (34) در کودک تکرار می‌شود و بر اثر بازی ساده‌ی رشد، موجب ترقیات دائم می‌گردد. در واقع رشد طبیعی و یادگیری به هم پیوسته و هر دو ضروری اسـت و هرکدام به نوبه‌ی خود اعمال دیگری را تسهیل می‌کند. تمام هنر مربی در این دوره عبارت از این اسـت که قدم به قدم با ترقیات رشد طبیعی بدن پیش برود و از راه تمرین به حداکثر نتیجه برسد. البته این هنری دشوار اسـت خاصه که این مرحله خود نیز به مراحل کوچکتر رشد تقسیم می‌شود و هر کدام از این مراحل رشد با مراحلی از رفتار مطابقت دارد. در هیچ دوره مانند این دوره مراحل رشد این چنین سریع و یکنواخت و کامل در پی هم ظاهر نمی‌شوند. ولی باید این مراحل را خوب شناخت تا عمل خود را بر هر یک از آنها منطبق ساخت. باری، در نخستین مرحله تربیت، محیط خانوادگی و مخصوصاً محیط محبت آمیز حائز نهایت اهمیت اسـت. در دوره‌ی شیرخوارگی و در مواقعی که محیط خانواده خطرناک یا مضر جلوه می‌کند، شیرخوارگاه و سپس مدرسه‌ی مادرانه از هر جای دیگر بهتر اسـت. مادر و خانه خدایگان نگاهبان کودک شیرخوارند.
می توان گفت در صورتی تربیت کودک شیرخوار به ثمر می‌رسد که وسایل زندگانی مخصوص این سن در اختیار او باشد. کودک زیبا و خوب کودکی اسـت که مانند گیاهی شاداب خوب بروید و پرستارش پشتیبان او باشد؛ یعنی کودکی که تشنه‌ی شناختن دنیای کوچک پیرامون خود باشد و بازی و فعالیت را دوست بدارد و به‌اشخاص پیرامون و مخصوصاً مادر خود دلبستگی داشته باشد، خلاصه کودکی که از راه زبان بسته‌ی خود بتواند حالات خود را تا حدی به دیگران به فهماند. کودکی که نخستین نظم اعمال بدنی و نخستین یادگیری‌های او در راه مناسبی افتاده باشد، کودک «بسیار عاقلی» که غالباً از آن دم می‌زنند نیست زیرا لحظات ناآرامی و خشمهای شدید و فریادهای گوشخراش مانند خواب بعد از غذا و بازی و خنده جزء لاینفک طبیعت اوست. با این همه، رشد خوب و تعادل انفعالی کودک آئینه‌ی حکمت اسـت. گذشته از این، نحوه‌ی زندگانی کودکان یکسان نیست؛ مثلاً شیوه‌ی زندگانی دختر بچه مانند پسر بچه نیست و کمال در کودکان به یک درجه دیده نمی‌شود. اما با وجود این تفاوتها، در کودکان سراسر دنیا یک حالت صفا و پاکی دیده می‌شود. به نظر من دوره‌ی شیرخوارگی وقتی وظیفه‌ی اساسی خود را انجام داده اسـت که بتوان اصطلاح ملی سرشار از ستایش و عطوفت را به کار برده گفت: «کودک ما از خواب کودکی بیدار شده اسـت.»

پی‌نوشت‌ها:

1- یا به تعبیر قدیم آن، دوره غذا دادن یا Nourriture.
2- Infans.
3- Placentaire.
4- Virchow.
5- Spinal.
6- G.Duhamel.
7- Gesell.
8- Lallation.
9- Watson.
10- Sympathie.
11- H. Wallon.
12- Sigismund.
13- Individualité.
14- Phonème.
15- Onomatopée.
16- H.Delacroix.
17- Lucrèce.
18- Fauré.
19- Liliput.
20- Régulation.
21- Maturation.
22- Pichon.
23- Spitz.
24- Hospitalisme.
25- دستم بگرفت و پا به پا برد *** تا شیوه‌ی راه رفتن آموخت
«ایرج میرزا».
26- Péguy.
27- Ombredane.
28- Intelligence verbale.
29- Système.
30- Gesell.
31- Ch. Buhler.
32- Baby test.
33- Learning.
34- .Biotype.

منبع مقاله :
دبس، موریس؛ (1388)، مراحل تربیت، مترجم: علیمحمد کاردان، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم.

[ad_2]
<a href="http://rasekhoon.net/article/show/1146555/%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%88%D9%84-%DA%A9%D

کلماتی برای این موضوع

در مسیر تربیت بخش هفتم تفاوت‌های دختران و پسران در دوره در مسیر تربیت بخش هفتم تفاوت‌های دختران و پسران در دوره‌های رشد اصول تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه شهید مطهری ره بخش اولتذکر این مقاله برای جلوگیری از خستگی کاربر به دو بخش تقسیم شده که بخش اول آن پیش روی نقش بازیهای پرورشی در ورزش دوره ابتداییتهیه … چکیده هدف از این تحقیق، بررسی نقش بازیهای پرورشی در ورزش دوره ابتدایی می باشدروانشناسی بررسی تربیت فرزنداز نظر اسلام و روان …موضوع سمینار بررسی تربیت فرزند از نظر اسلام و روان شناسی استاد فیض ا رحیمی دانشجو یک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایتبا درج این ابزار در سایت و وبلاگ خود ، می توانید صفحاتی که بیشترین بازدید را در بازه علائم بارداری در روزهای اول صفحه عوامل ناباروری در اطراف ما قسمت اول ویژگی کرایوتراپی یا فریز کردن رَحِم چند دلیل وبلاگ دبیران ریاضی متوسطهدوره اولکرمان اموزش …با کشف الگویی که در جدول فوق وجود دارد می توان رابطه ی را به دست آورد در واقع راهبرد آسیب شناسی خانواده،نقش خانواده در تربیت فرد ، …آسیب شناسی خانواده قسمت اول زندگی مشترک همواره با دورنمایی زیبا برای زوجین آغاز می پیش دبستانی تا ششم ابتداییدرباره سایت در این وبلاگ سعی می کنم جدیدترین آزمون ها و نمونه سوالات پایه های اول تا تربیت نوجوان آکاایران آکابانوسایت کودک ، بارداری ، زایمان ، تربیت کودک ، بیماری های کودک ، نی نی کپی‌رایت


ادامه مطلب ...