به گزارش میگنا رییس سازمان روان شناسی و مشاوره کشور گفت: در صورت واگذاری رشتههای روان شناسی بالینی و سلامت به وزارت علوم شاهد تنزل زیادی در حوزه روان شناسی در کشور هستیم.
دکتر عباسعلی اللهیاری در نشست فوق العاده هم اندیشی بررسی و آسیب شناسی واگذاری رشته روان شناسی بالینی که صبح امروز در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد گفت: علت مخالفت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با واگذاری رشتههای روان شناسی بالینی و سلامت از وزارت علوم به وزارت بهداشت این است که اگر این واگذاری تحقق یابد رشته روان شناسی با وجود همه پیشرفتی که طی چند سال گذشته کسب کرده بود با افت و تنزل شدیدی روبرو خواهد شد و کشوری توسعه یافته و پیشرفته است که نیروی انسانی متخصص و سالمی داشته باشد.
استاد روان شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس،با اشاره به اینکه 80 درصد سلامت نیروی انسانی در گرو سلامت اجتماعی، روانی و معنوی است، عنوان کرد: تنها حدود 20 درصد سلامت نیروی انسانی به سلامت جسمانی تعلق پیدا میکند، البته این نکته حائز اهمیت است همین 20 درصد نیز تحت تاثیر اختلالات روحی و روانی است از آنها تحت عنوان بیماریهای روان تنی یاد میشود.
اللهیاری تصریح کرد: روان شناسی بالینی و سلامت وقتی از نگاه سنتی خارج شد جایگاه خوبی در سلامت خانوادهها و افراد پیدا کرد.
وی افزود: امروزه در همه عرصهها خانوادهها به این نکته واقف شدهاند که علاوه بر سلامت جسمانی برای بهره مندی از زندگی سالم باید مهارتهای زندگی و مدیریت بحران نیز فرا گرفته شود.
رییس سازمان نظام روان شناسی و مشاوره گفت: در صورت واگذاری رشتههای روان شناسی بالینی و سلامت به وزارت بهداشت ضربه هولناکی به رشد علمی، پژوهشی و فناوری کشور وارد میشود و از نظر علمی به حدود 80 سال قبل برمیگردیم.
اللهیاری تاکید کرد: روان شناسی بالینی و سلامت درخت اصلی روان شناسی کشور محسوب میشود و انتقال این رشتهها به وزارت بهداشت هم از نظر حقوقی و قانونی و هم از نظر علمی و کارشناسی محل ایراد و اشکال است.
وی اظهار داشت: در کشورهای پیشرفته دنیا به اعضای هر 500 خانواده یک روانشناس و مشاور خانواده وجود دارد ولی در ایران به طور تقریبی به اعضای هر 4500 خانوار یک مشاور و روانشناس خانواده وجود دارد که این آمار در شهرهای دور افتاده ایران در حدود یک روان شناس به اعضای هر 15 هزار خانوار است.
رئیس سازمان نظام بیان کرد: باید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی امکانات خود را در اختیار دانشجویان بین رشتهای مانند (روان شناسی بالینی و سلامت) بگذارند و نهاد علم و فناوری در کشور باید وحدت اصلی خود را حفظ کند.
اللهیاری عنوان کرد: اگر وزارت بهداشت بخواهد با نگاهش این دو رشته را از وزارت علوم جدا کند پس باید رشتههای دیگری مانند عرفان و اخلاق اسلامی که به حوزه علمیه تعلق دارد به وزارت بهداشت واگذار شود، همچنین باید رشتههای دیگری مانند جامعه شناسی، آسیب شناسی اجتماعی، مددکاری اجتماعی، علوم تغذیه و مهندسی پزشکی نیز زیر نظر وزارت بهداشت قرار گیرد.
وی افزود: متاسفانه بنا به ضرورت آن دوران حدود 38 سال پیش آموزش پزشکی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جدا شد که الان باید این وزارت خانه نگاه وحدت آمیز و یکپارچه داشته باشد.
اللهیاری عنوان کرد: اکنون باید آموزش پزشکی به وزارت علوم برگردد.
در ادامه این مراسم دکتر محمد خدایاری فرد رئیس دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران اظهار داشت: واگذاری رشته های روان شناسی بالینی و سلامت به وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی خسران جبران ناپذیری را به حوزه روان شناسی کشور وارد می کند.
وی بیان کرد: چون وزارت بهداشت هم مسئول آمورش و پژوهش و هم وظیفه اجرایی دارد ولی واگذاری رشته های روانشناسی بالینی و سلامت به وزارت بهداشت تنها از نگاه اجرایی صورت گرفته است و این انتقال اشتباه استراتژیک است.
در ادامه این مراسم غلامعلی افروز استاد ممتاز دانشگاه تهران یاد آور شد: وزارت بهداشت بهتر است فارغ التحصیلان رشته های روان شناسی بالینی و سلامت را به کار گیرد و از واگذاری این رشته ها منصرف شود.
کلمات کلیدی: روان شناسی بالینی،انتقال روان شناسی،روان شناسی بالینی وزارت بهداشت،وزارت علوم،وزارت بهداشت،واگذاری رشته روانشناسی بالینی
واقعیت آن است که کتابهای روانشناسی چون با موضوعات روز و مشکلات مردم سروکار دارد، معمولا طرفداران زیادی دارد. مردم تمایل دارند با مطالعه کتابهای روانشناسی اطلاعات خود را در زمینههای مختلف افزایش دهند، بنابراین این گونه کتابها همیشه طرفداران خاص خود را دارد. به بیان دیگر، نوع موضوعات مطرحشده و آمیختگی آن با مشکلات روحی ـ روانی، تربیتی، عاطفی، شخصیتی و زناشویی مردم در طیفهای مختلف، به استقبال وسیع مردم از این کتابها منجر میشود، اما اثربخشی مطالعه این دسته از کتب نیز همیشه میسر نمیشود که دلایل آن در گفتوگوی جامجم با دکتر زهرا غلامی حیدرآبادی، روانشناس مورد بررسی قرار گرفته است.
اصولا رمز پرطرفدار بودن کتب روانشناسی در چیست؟
مردم در زندگی روزمره اجتماعی، شغلی، خانوادگی و عاطفی خود با مشکلات مختلفی سروکار دارند که این توانایی برایشان با کتابهای روانشناسی فراهم میشود تا اطلاعات کامل و جامعی، دستکم در مورد اختلال یا مشکلی که دارند، کسب کنند. به عنوان مثال، درک و بررسی مشکلاتی که ریشه جسمانی و پزشکی دارد برای افراد عادی شاید دشوار باشد، اما در مورد مسائلی مثل افسردگی و اضطراب مردم گرایش دارند اطلاعات کاملتری را از طریق این نوع کتابها بهدست آورند.
پرطرفدارترین کتب در حوزه روانشناسی بیشتر چه موضوعاتی را در برمیگیرد؟
معمولا کتابهایی با موضوعات مربوط به اعتماد به نفس، اضطراب، مـــــدیریت بر خود و توانایی مقابله با خجالت جزو پرفروشتــرینهاست. همچنین کتابهای خودشناسی و روانشناسی مثبتنگر نیز بسیار پرفروش است.
مطالعه این نوع کتابهای پرطرفدار تا چه حد میتواند در رفع مشکلات رفتاری، روحی و شخصیتی افراد موثر و راهگشا باشد؟
معمولا کتاب بتنهایی نمیتواند در همه موارد اثربخش باشد. البته گاهی روانشناسها نیز برای صرفهجویی در وقت و هزینه و البته مراجعه بیش از اندازه مراجعان و کاهش وابستگی آنها به درمانگر از تجویز کتاب استفاده میکنند، اما نکته اینجاست که این کتابها به شرطی میتواند اثربخش باشد که نتایج حاصل از خواندن آن از سوی درمانگر مورد بررسی قرار گیرد و اگر درمانگر، تکلیفی را به مراجعهکنندهاش میدهد تا اجراکند یا در کتاب توصیهها و تمرینهایی شده است، فرد باید آنها را واقعا انجام دهد.
اما در حوزه کار با کودکان، کتابدرمانی بسیار کارآمد و اثربخش است، زیرا کودک میتواند خود را در قالب داستان بهتر بشناسد و الگوبرداریهای مــــفیدی داشته باشد.
در این حوزه تا چه اندازه و چگونه میتوان کتاب خوب را از بد تشخیص داد، به بیان دیگر چه معیارهایی میتواند هنگام انتخاب کتاب موثر باشد؟
تشخیص کتاب خوب از بد کار سادهای نیست، اما چندان دشوار هم نیست. زیرا چنانچه کتابی فقط تیتر و عنوان جذابی داشته باشد، اما در آن مطلب کاربردی و قابل فهمی وجود نداشته باشد توصیه نمیشود. ضمن این که خود فرد با مطالعه کتاب و بخصوص توجه به مقدمه اولیه و فهرست مطالب مندرج در کتاب خواهد فهمید کتاب کاربردی است یا خیر. از دیگر معیارها میتوان به مواردی همچون نویسنده کتاب و حوزه تحصیلاتی وی، روانبودن مطلب، نشر تخصصی و البته مقدمه کتاب توجه داشت.
به تالیفی بودن کتب به عنوان یک امتیاز اشاره کردید. با توجه به این که اغلب این کتابها ترجمه است، این نکته به ناهمخوانی فرهنگی و اجتماعی موضوع با جامعه و ساختار فرهنگی و تربیتی ما منجر نمیشود؟
در واقع، مهمترین مشکل ما در مورد کتابدرمانی همین موضوع است. زیرا بسیاری از کتب ترجمه بوده و با فرهنگ غنی ما همخوان نیست. بنابراین لازم است کتابها متناسب با فرهنگ هر جامعه به افراد توصیه و عرضه شود. به بیان دیگر میتوان گفت کتب تالیفی غنی، اثربخشی بهتری را از خود نشان میدهد.
آیا هر شخصی در هر سطحی از مواجهه با مشکلات روحی ـ روانی و شخصیتی میتواند با خواندن این نوع کتابها به اثرات درست و عینی دست یابد؟
جالب است بدانید اثرات کتابدرمانی در موارد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. حتی پژوهشهایی در زمینه بررسی تاثیرات کتابدرمانی در درمان افسردگی صورت گرفته و نتایج حاکی از اثربخش بودن کتابدرمانی در درمان و کاهش افسردگی و حتی ماندگاری آن بوده است، اما به افراد توصیه میشود فقط به کتاب اکتفا نکنند، زیرا سطح مشکل نیز بسیار مهم است. چنانچه مشکل عمیق باشد، کتاب نمیتواند به تنهایی راهی برای رهایی یافتن از مشکل باشد.
شما بهعنوان یک روانشناس این کتابها را از نظر اثربخشی برای مردم چگونه ارزشــگذاری و طبقهبندی میکنید؟
این کتابها در مورد مسائل نهچندان جدی میتواند بسیار اثربخش باشد و کمکی برای رفع مشکلات بکند، اما لازم است روانشناس در انتخاب کتاب دقت کند و حتما خودش کتابی را که معرفی میکند خوانده باشد و صرفا به تیتر جذاب یک کتاب اکتفا نکند. البته همانگونه که گفتم کتابدرمانی برای کودکان بسیار اثربخش است.
چرا مطالعه این نوع کتابها را نمیتوان جایگزین مشاوره کرد؟
مطالعه کتاب نمیتواند جایگزین مشاوره باشد، زیرا مخاطب کتاب فقط یک نفر یعنی خواننده کتاب است. به این ترتیب، بازخورد و واکنشی در قبال خواننده وجود ندارد. البته در اثربخشی مطالعه کتاب طی روند درمان و تسریع افزایش آگاهی شکی نیست، اما به تنهایی نمیتوان کتاب را جایگزین دیدگاه تخصصی مشاوره و روانشناسی ساخت، زیرا بسیاری از افراد هستند که حتی علاقهای به مطالعه ندارند یا خواندن کتاب را نیمهکاره رها میکنند.
پونه شیرازی / گروه جامعه
پنج شنبه 5 تیر 1393 ساعت 13:16
اگر اهل هنر و فرهنگید و به تماشای تابلو علاقهای دارید یا اگر این آخر هفتهای حوصلهتان سر رفت، پیشنهاد میکنیم سری به نمایشگاه نگارخانهداران جهان در ایران بزنید که بعد از ظهر دیروز (چهارشنبه) در باغ موزه قصر افتتاح شد. اگر هم وقت رفتن به این نمایشگاه را ندارید، حداقل با ما همقدم شوید و چند تصویر از این نمایشگاه را در ادامه به تماشا بنشینید.
سلامت روان یعنی حداکثر رضایت و اثربخشی که هر فرد در رفتارهای فردی و اجتماعی خود دارد. بدون شک سبک زندگی انسان اثرمستقیمی بر سلامت روان او دارد.
چنانچه فردی در مورد خودش و دیگران و زندگی، احساسات و رفتار و تعامل سالم و مثبت داشته باشد میتوان گفت از سلامت روان برخوردار است.
سلامت روان سه بخش را دربرمیگیرد. اولین بخش به خود فرد مربوط است که شامل مسلط بودن بر هیجانات، آگاهی یافتن از ضعفها و راضی بودن از خود است.
بخش دوم، به دیگران مربوط است که شامل گرایش و علاقهمندی به دوستیهای صمیمی و طولانی، احساس تعلق خاطر داشتن به گروه، و احساس مسئولیت کردن در قبال محیط پیرامون است.
بخش سوم، بازخوردهایی است که نسبت به زندگی داریم که شامل توانایی تصمیمگیری، مسئولیت پذیری و توسعه و بسط امکانات و علاقهمندیهای فرد و ذوق خوب کارکردن است. اگر بخواهیم بگوییم فردی سلامت روان دارد، این سلامت روان را با هفت ملاک میتوان مورد ارزیابی قرار داد:
ـ رفتار اجتماعی مناسب
ـ رهایی از نگرانی و گناه
ـ فقدان بیماری روانی
ـ کفایت فردی و خودمهارگری
ـ خویشتنپذیری و خودشکوفایی
ـ توحید یافتگی و سازماندهی شخصیت
ـ گشادهنگری و انعطافپذیری
بنابراین اگر بتوانیم در این هفت زمینه خود را ارتقا دهیم، میتوانیم لحظه به لحظه به سلامت روان نزدیک شویم. یکی از این موارد، خودمهارکردن است.
روزهداری به ارتقای این بخش بسیار کمک میکند. کسی که روزه میگیرد علاوه بر نزدیکی به خداوند تمرینی مبنی بر مهارکردن تکانههای درونی خود دارد و میتواند خود را کنترل کند.
فردی که در طول سال، یازده ماه عادت به خوردن و آشامیدن داشته با روزهداری انعطافپذیری را نیز تمرین میکند.
همچنین روزه گرفتن میتواند آستانه تحمل افراد را نیز بالاببرد و به نوعی تمرین صبر است. همچنین یکی از اتفاقات خوب دیگر در روزهداری ارتقای اعتماد به نفس است.
موفقیتهایی که فرد در زندگی خود دارد به رشد اعتماد به نفس او منجر میشود و زمانی که فرد موفق به روزه گرفتن میشود. اعتماد به نفس او در زمینههای مختلف ارتقا مییابد، خلق او نیکو و افسردگی از دور میشود.
لازم است برای افراد مفهوم سازی شود که روزهداری علاوه بر تمرین جسمی و سلامت جسمی به ایجاد روحیه سخت رویی، خودباوری، اعتماد بهنفس، ارتقای خودمهارگری و احساس کفایت و شایستگی منجر میشود که تمام این موارد تک به تک فرد را از لحاظ آرامش و سلامت روان ارتقا میدهد.
با توجه به اینکه روزهداری آداب خاص خود را دارد، تمرینهای دیگری نیز برای حفظ آرامش فرد به دنبال دارد و فرد روزهدار با رعایت آداب روزه، در واقع رفتار مناسب را نیز تمرین میکند.
دکتر مهرنوش دارینی - روانشناس و مشاور
جام جم سرا:بیشترخانمها حاملگی را تجربهای خوشایند قلمداد میکنند و به گفته دکتر آمنه لاهوتیاشکوری، متخصص زنان و زایمان خانمهای باردار معمولا عوارض جسمیای چون تهوع و احساس ضعف در اوایل بارداری و احساس ناراحتی و مشکلات خواب را در مقطع پایانی بارداری تجربه میکنند، ولی بیشتر بارداران درطول سه ماهه دوم و سوم بارداری احساس انرژی زیاد و حس مثبت دارند. به بیان دیگر، تجربیات خوشایندی در بدن مادر طی سه ماهه دوم و سوم بارداری جایگزین خواهد شد که باعث میشود وی حس بسیارخوبی در طولانیمدت داشته باشد و تجربیات ناخوشایند احتمالی ابتدای بارداری را از خاطر ببرد.
ترک سیگار و کنترل دیابت
حاملگی باعث میشود که اکثر زنان در یک وضعیت مثبت از نظر سلامتی قرار گیرند و عادات بد خود را برای سلامت جنین ترک کنند. دکتر لاهوتی با اشاره به این مساله در گفتوگو با جامجم ادامه میدهد: به عنوان مثال، حاملگی بهترین زمان برای ترک سیگار است. همچنین بزرگترین انگیزه برای دریافت هوای تازه و ورزش محسوب میشود. حتی بارداری در خانمهای دیابتی باعث میشود تا انگیزه بیشتری برای یادگیری مدیریت بیماری خویش داشته باشند. حتی اغلب این عادات خوبی که طی بارداری کسب میشود تا بعد از بارداری نیز باقی میماند و باعث میشود سبک زندگی بعدی شخص نیز بهبود پیدا کند.
کاهش خطر سرطان پستان
دیر یا زود بعد از به دنیا آمدن نوزاد، دردهای قاعدگی دوباره شروع میشود، اما معمولا به شدت دردهای قبل از بارداری نیست. این کاهش درد، یک پدیده کاملا شناختهشده است، اما دلیل آن کاملا مشخص نیست.
علاوه بر این دکتر لاهوتی با اشاره به مطالعات جدید دانشمندان مبنی بر این که بارداری نقش محافظتی در برابر سرطان سینه و تخمدان دارد، توضیح میدهد: هرچه تعداد بارداریها بیشتر باشد و هرچه بارداری در سنین پایینتری اتفاق بیفتد این اثرات بیشتر خواهد بود. دلیلی که برای این موضوع بیان شده این است که طی حاملگی، تخمکگذاری متوقف میشود و به همین دلیل خطر سرطان سینه و تخمدان کمتر میشود. تئوری دیگری هم مطرح است و آن این که بافت سینهای که در معرض تغییرات ناشی از بارداری نبوده بیشتر مستعد ابتلا به سرطان است.
تقویت حس بویایی
به نظرمیرسد حس بویایی طی حاملگی قویتر میشود و این مساله باعث میشود فرد باردار مزهها را بهتر و بیشتر تشخیص دهد و از طعمهای خوب و خوشایند لذت بیشتری ببرد.
دکتر لاهوتی با اشاره به فرضیهای که درمورد چرایی این قابلیت گفته شده، میگوید: تقویت حس بویایی برای حفاظت مادر و پرهیز وی از مواد خطرناکی مثل الکل، توتون و دود سیگار است. بعضی از پژوهشگران نیز معتقدند که دیگر حواس مادر نیز تقویت میشود تا وی بتواند صداها و بوهای ضعیف فرزند خود را تشخیص داده و او را بشناسد، اما اینکه هورمونهای بارداری باعث این مساله میشود یا مسئولیت مادر شدن، نکتهای است که مورد اختلاف نظر است.
تقویت اعتماد به نفس
بارداری از آن دست اتفاقاتی در زندگی یک زن محسوب میشود که تجربهاش برای خیلیها لذتبخش بوده و احساس و اعتماد به نفس خوبی به فرد داده است. یعنی همین که میبیند با وجود تحمل فشارهای ناشی از حاملگی قادر به انجام بسیاری از کارها هست، احساس توانمندی میکند.
دکتر لاهوتی در این باره میگوید: بعضی از مطالعات نشان داده است که پس از زایمان و وضع حمل بسیاری از زنان احساس جدید خوبی نسبت به خود دارند. یعنی وقتی میبیند که یک انسان جدید از طریق بدن او پا به هستی میگذارد این خودش احساس بسیار شیرینی به آنها میدهد که باعث میشود بسیاری از مشکلات برایشان کماهمیت جلوه کند.
کاهش عوارض ناشی از فیبرومهای رحمی
بررسیها نشان میدهد زنانی که هرگز باردار نشدهاند بیشتر دچار فیبرومهای رحمیمیشوند. دکتر لاهوتی با اشاره به این موضوع میگوید: در بیماری اندومتریوز هم که بافتهای داخل رحمی در مکانی غیرعادی مثل تخمدان و لگن رشد میکنند بیمار با درد های شدید لگنی، بویژه از چند روز قبل از شروع عادت ماهانه و ادامه دردها درطول قاعدگی مراجعه میکند، اما در دوران بارداری به علت تغییرات هورمونی ایجاد شده رشد ضایعات اندومتریوز متوقف و چسبندگیهای ناشی از آن نیز کمتر میشود و درد بیماری نیز فروکش میکند.
افزایش قابلیتهای ذهنی
بعضی از پژوهشگران نیز معتقدند گرچه دردهای زایمانی و سختیهای آن برای مدت کوتاهی در همان دوران زایمان ذهن مادر را از کار میاندازد، ولی بعد از آن به طرز معجزهآسایی هوش و قابلیتهای ذهنی مادر افزایش مییابد. شاید به همین دلیل است که بسیاری از زنان پس از بچهدار شدن میتوانند با وجود مشغله کاری و ذهنی زیاد به دانشگاه بروند و بخوبی تحصیل کنند.(پونه شیرازی/گروه سلامت)
جام جم سرا: مد و مدگرایی پدیدهای است که کمابیش در میان همه اقشار جامعه وجود دارد؛ اما جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به «مد» و «مدگرایی» اهمیت میدهند. امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوریهای جدیدِ رایانهای، ارتباطات گستردهای با جوامع و فرهنگهای گوناگون یافتهاند و موقعیت آنها در شناخت و فهم ارزشها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیدهتر و مشکلتر شده است و چه بسا زمینههای موجود، باعث شده تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزشهای جامعهی خویش رو آورند.
پریناز بنی سی، روانشناس و مدرس دانشگاه در برنامه «زندگی جاریست» گروه سلامت روان و خانواده رادیو سلامت با بیان اینکه شکل، رنگ، قواره، گاهی کیفیت، مارک و مدل را مد میگویند، گفت: اینها به صورت نامحسوس و گاهاً هدایت شده شیوع پیدا میکند، و به صورت مقطعی دارای رشد فزاینده میشود و بعد از یک مدتی فرو کش میکند، چون منشاء مد بیشتر از خارج از کشور است.
وی ادامه داد: معمولاً با مزاج، سلیقه و عرف خانوادهها همخوانی ندارد. بدین صورت که میتواند به صورت غیر ارادی در مقابل سنتِ حاکم بر خانوادها، قد بر علم کند.
این مدرس دانشگاه در ادامه بیان کرد: با توجه به اینکه در فرهنگ ما قایل به اعتدال هستیم گاه نقطه مقابل اعتدال قرار میگیرد. بدین صورت که یک رویه جاری بوده است که مورد توافق جسمی قرار گرفته، مد گاهی این توافق را از بین میبرد؛ و بیشتر برای جوانان جذابیت دارد، چون جوان دوست دارد مطرح شود. جوان فکر میکند دنیا را متفاوت ببینند.
وی با بیان اینکه جوان به دنبال انگیزههای مطرح شدن، متفاوت بودن، جلوهگری، متمایز بودن است، بیان کرد: این ویژگی جوانان باعث میشود که جوان خودبخود به طرف مد راغب شود. مد به خودی خود نه قابل تایید و نه قابل تکذیب است. هرگاه در مقابل ذائقههای جمعی قرار بگیرد ایجاد تنش نامحسوس میشود.
بنی سی با بیان اینکه خانوادهها با توجه به فرهنگ مدیریت حاکم میتوانتد واکنشهای رفتاری متفاوت اتخاذ کنند، اظهارکرد: در جایی که خانواده پدرسالاری است از طریق پدر و اگر مادرسالاری است از طریق مادر؛ ولی مهم این است که بدانیم در مقابل مدهایی که مورد توافق فرهنگ منطقه و جامعه نیست چه کار کنیم. آموزش و پرورش، گروه همسالان، تذکرات غیر مستقیم، رسانه و مطبوعات در این زمینه نقش مهمی دارند. (سلامت)
جام جم سرا: هر روز ۹نفر از ایرانیها به خاطر مصرف مواد مخدر میمیرند. جماعتی که به گواه آمارهای جمعیت مبارزه با دخانیات کشور، از ۱۰سالگی دست به سیگار میشوند و از ۱۷سالگی مواد مخدر را تجربه میکنند.
در این میان، گروهی هم هستند که از ۱۲ سالگی به بعد پای مخدرهای صنعتی به زندگیشان باز میشود و روزگارشان را با شیشه، حشیش، کروکودیل و ماریجوانا سیاه میکنند؛ مخدرهایی که یک جمله مشترک درباره بیشتر آنها تکرار میشود: «این اعتیاد آور نیست»! این جمله، امروز بیشتر از همه درباره «گل» به گوش میرسد.
ماده مخدر گل، همان اندازه که اسم خوشایندی دارد، یکی از خطرناکترین مواد مخدری است که این روزها در دست جوانها میچرخد و به اسم یک روانگردان طبیعی خرید و فروش میشود. مخدری که ضربان قلب را بالا میبرد، احساس بیقراری میدهد، باعث توهم میشود و با یک بار مصرف، طوری عملکرد مغز را مختل میکند که زندگی بدون آن غیر ممکن میشود.
روانگردانها از کجا میآیند؟
اولین بار، در دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ میلادی بود که امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی روی مواد شیمیاییای کار کردند که عموما با هدف نظامی تولید میشدند. این مواد، در واقع فرمولهای جدیدی بودند که خواص روانگردان داشتند و در آزمایشهای کنترل فکر، با هدف حقیقت یابی از جاسوسان مورد استفاده قرار میگرفتند. این ترکیبات خواصی شبیه حشیش و ماریجوانا داشتند با این تفاوت که میتوانستند چندین برابر آن تاثیرگذار باشند.
سالها بعد، گیاه شاهدانهای که به آن «کوش افغان» هم گفته میشد، از افغانستان به امریکا برده شد و این شروع پیدایش «گل» بود. گیاهی که از تولیدش زمان زیادی نمیگذرد اما به خاطر تاثیرات درمانیاش در پزشکی جای خود را باز کرد.
دکتر محمدرضا یزدان نیاز، پژوهشگر و متخصص ترک اعتیاد میگوید: «با استفاده از کوش افغان، ماریجوانای جدیدی کشت شد که خواصی متفاوت از ماریجوانای سنتی داشت و به آن «مدیکال ماریجوانا» گفته میشد. ماری جوانا گیاهی است که هم نوع نر آن وجود دارد و هم نوع ماده. نوع نر ۳درصد و نوع ماده ۸درصد مخدر دارد. اتفاقا اعتیاد به ماریجوانا بسیار دیر ایجاد میشود و خیلی راحت هم قابل ترک است؛ اما گیاه جدیدی که با تغییرات ژنتیکی تولید شد، دو جنسیتی بود و برخلاف ماریجوانای طبیعی که گلهای کمی دارد، بسیار پر گل است. در این گلها ۷ برابر بیشتر از ماریجوانا ماده مخدر وجود دارد. آنقدر که اگر از کنار آن عبور کنید یا شب بالای سرتان باشد، دچار توهم میشوید.»
ماریجوانایی که این روزها در دست جوانها میچرخد، گل همین ماریجوانای تغییر ژنتیکی یافته است که حتی دست و دل پزشکان هم برای تجویز آن میلرزد و فقط در شرایط خاصی، برای بیماران خاص آن را توصیه میکنند؛ به مدت محدود و دوز بسیار پایین.
دکتر یزدان نیاز میگوید: «بیمار میتواند حداکثر یک ماه با دوز خیلی پایین از ماریجوانای طبی استفاده کند. آن هم در بیماریهای عصبی شدید، یا بیمارانی که در مراحل پایانی عمرشان قرار دارند و پزشک میخواهد روزهای پایانی زندگیشان بدون درد بگذرد.»
«گلی» که آرتا کاشت
به مخدر گل اگرچه در دنیا به چشم دارو نگاه میشود اما از ۸-۹ سال قبل توسط فردی با نام مستعار آرتا به ایران آورده شد و حالا در شیراز کشت میشود. گل که در باور عمومی حتی کم خطرتر از حشیش و ماریجوانا و علف معرفی شده است، میتواند آنقدر خطرناک باشد که با یک بار مصرف، برای همیشه باعث اعتیاد شود. چون به طور مستقیم بخشهای مسئول آرامش بخشی را در مغز فلج کرده و خودش جایگزین آن میشود. بنابراین با مصرف نکردن گل، فرد دچار اظطراب شدید، بیقراری، وحشت زدگی، تپش قلب شدید و... میشود. اعتیادی که دکتر یزدان نیاز آن را غیرقابل ترک میداند.
او میگوید: «متاسفانه گل در ایران آنقدر بازار پررونقی دارد که سال قبل در یکی از روستاهای استان فارس دیدم خرید و فروش آن خیلی راحت و انبوه انجام میشود. مردم سراغ قاچاقچی میرفتند، مخدرشان را میگرفتند و کارت میکشیدند و بیرون میآمدند.»
از سال ۲۰۱۳ مصرف ماریجوانا در ۲۰ ایالت امریکا آزاد شد که البته اهداف اقتصادی پشت آن بود. از آنجایی هم که تاثیر اعتیادآوری برگ ماریجوانا خیلی کم است دولت امریکا حساسیت زیادی برای مقابله با آن نشان نداد. همین آزادسازی ماریجوانا در امریکا و گیاهی بودن این مخدر باعث شد خیلیها در ایران تصور کنند که مخدر گل ضرری ندارد و خیلی راحت میتوان آن را ترک کرد.
دکتر یزدان نیاز میگوید: «گل خطرناکترین مخدر امروز است و با یک بار استفاده، ممکن است فرد به مدت ۶ماه تا یک سال دچار توهم عصرگاهی شود. ما هنوز اثرات این مخدر را به طور کامل نمیدانیم اما عوارض گستردهای از آن مشاهده شدهاست. جالب اینکه مخدر گل روی گروههای خونی +A و +O اثر توهم زایی بیشتری دارد.»
ناشناخته بودن اثرات استفاده از گل در مدت طولانی و با دوز بالا، در کنار کمبود تحقیقات جهانی باعث شده است که اعتیاد به گل جزو اعتیادهای بدون درمان شناخته شود. بیشتر روشهای ترک که در ایران به کار گرفته میشود، متکی به تحقیقات و شیوههای درمانی در خارج از کشور است و این در حالی است که در خارج از ایران، مخدر گل یا همان مدیکال ماریجوانا برای مصارف دارویی بیماران خاص استفاده میشود و استفاده تفننی ندارد. بنابراین، روش موثری هم برای ترک آن معرفی نشده است.
دکتر یزدان نیاز، صحبتهایش را با یک هشدار جدی پایان میدهد: «سن مصرف گل به دبیرستانها رسیده است. خانوادهها اطلاع دقیقی درباره این مخدر ندارند و جوانها تصور میکنند گیاهی طبیعی و بیضرر است. در واقع ضعف اطلاع رسانی درباره این مخدر باعث شده که خیلی از جوانان تصور کنند میتوانند خیلی راحت مصرف گل را کنار بگذارند. تصوری که به هیچ وجه درست نیست.»
در جدول زیر میتوانید اطلاعاتی را درباره چند نمونه از معروفترین روانگردانهای جدید و نوظهور ببینید:
نام مخدر | ترکیب | شیوه مصرف | تاثیر | شکل ظاهری |
کروکودیل (نمک حمام) | بنزین، تینر نقاشی، جوهر نمک، کدئین و فسفر قرمز | تزریق، مصرف خوراکی | سبزی رنگ کل بدن، تضعیف سیستم ایمنی، ایجاد زخم و قانقاریا در پوست، مرگ در کمتر از یک سال | قرص بلور شکل |
ماشروم | برگرفته از یک نوع قارچ سمی است. | استعمال به صورت کشیدنی، مخلوط شده با توتون، دم کردنی و خشک شده | توهم زایی بسیار شدید و طولانی، کاهش تنفس، افزایش ضربان قلب و فشار خون، گشادی مردمک چشم، گُر گرفتگی، اختلال در عملکرد کلیه ها، سفت شدن عضلات بدن، بالا رفتن دمای بدن، حالت گیجی و خواب آلودگی، درد شکم، اسهال، تهوع و مرگ. | برگه هایی شبیه کاغذ شامل قطعات کوچک مکعب که مواد مخدر روی آنها قرار داده شده. |
نورجیزک و تمجیزک | نورفین (برگرفته از خشخاش) | تزریق وریدی | چاقی کاذب، تجمع چربی پشت گردن، فشار خون و تضعیف سیستم ایمنی بدن، اختلالات کبدی، عفونت شدید و آسیب بافتی | قرص، پودر (عموما به عنوان یک داروی ترک اعتیاد معرفی می شود) |
گل (نام های دیگر: شهرزاد، AK47، AK48) | ماری جوانا | استعمال در کاغذ سیگار | اضطراب، حملات همراه با وحشتزدگی، خندههای بیمورد، خشکی دهان، ضربان قلب بالا، فراموشکاری، سندروم بیانگیزگی و اشتهای سیری ناپذیر، توهم شدید | پودر سبز رنگ |
اسید | دارویی است که از قارچی انگلیسی به نام ارگوت که بر روی گیاه چاودار زندگی میکند، به دست میآید. | جاسازی روی ورقه هایی رنگی شبیه به عکس برگردان یا تمبر و قرار دادن آن در دهان. | گشاد شدن مردمک چشم ها، بالا رفتن دمای بدن و ضربان قلب و فشارخون، عرق کردن، لرز، رعشه، سرگیجه، گرگرفتگی، تاری دید، تهوع، بی خوابی، بی اشتهایی، توهم، ناهنجار های تنفسی، کما | قرص، کپسول، کاغذ |
اشک | هروئین غلیظ و فشرده به همراه داروهای آرام بخش و کورتن | استنشاق | لذت و سرخوشی، کج خلقی و افسردگی، احساس بی ارزش بودن و ولع فراوان برای مصرف مجدد، تیره شدن پوست، اضطراب و بی قراری، وابستگی شدید، کاهش سطح هوشیاری، عدم تعادل، بی حوصلگی، کاهش میل و توانایی جنسی، کاهش وزن، چرت زدن دائمی، بی توجهی به وضعیت بهداشتی و سلامتی | پودر کرم مایل به قهوه ای. عرضه به صورت کپسول یا در ورق آلومینیومی |
تسبیح | آمفتامین، آیس | خوراکی، استنشاق | سکته مغزی، از دست دادن حس بویایی و چشایی، فراموشی، ضعف بینایی | دانههای گرد به صورت رشتههایی از جنس آمفتامین |
(آرزو رستمزاد/خبرآنلاین)
در کشورهای در حال توسعه جمعیت سالمند در مدت کوتاهی دو برابر شده، بنابراین هیچ برنامه ریزی مناسبی برای سلامت و رفاه آنان انجام نگرفته، زیرا مسئولان وقت کمتری برای رسیدگی به سالمندان داشته و برای تامین رفاه و سلامت این گروههای سنی از امکانات محدودی هم برخوردارند. در حالی که باید این قشر مورد توجه قرار گیرند و از مراقبتهای جسمی و روانی لازم برخوردار شوند.
به عبارت دیگر این عزیزان افزون بر سلامت جسمانی باید رفاه اجتماعی و اقتصادی هم برایشان تأمین شود، در غیر این صورت افزایش شمار سالمندان کشوربه یک چالش و مشکل بزرگ تبدیل میشود و بتدریج که جمعیت به بالای ۶۰ سال میرسد مشکلات زیادی برایشان پدید میآید که میتوان به افزایش بیماریهای غیرواگیر مانند سرطان، بیماریهای قلبی وعروقی، دیابت و... اشاره کرد که افراد مسن بیشتر در معرض خطر قرار دارند و هزینههای سنگینی را به خود و نظام سلامت وارد میکنند.
از سوی دیگر بهداشت روانی سالمندان مساله بسیار مهمی است که ضروری است به آن توجهی خاص داشت، زیرا افراد سالمند عمری را به خانواده و جامعه خدمت کردهاند و حق آنهاست تا در این زمان با قدردانی و احترام زمینه آرامش و ارزشمندیشان تامین و ارتقا یابد.
در گذشته خانوادهها از افراد سالمند نگهداری میکردند و فرد تا زمانی که زنده بود همه اعضای خانواده وظیفه خودشان میدانستند که از سالمند خود با احترام نگهداری کنند. اما امروزه با وجود مشکلات زندگی در شهرهای بزرگ و خانوادههای کوچک با جمعیت کم و اغلب خود محور و تا حد زیادی خود خواه و فراموشکار، خانه سالمندان به وجود آمده و کمتر حرمت آنان نگه داشته میشود و بسیاری به این سبب در معرض بیماریهای روانی قرار میگیرند و سالهای پایان زندگی را با مشکلات عاطفی فراوانی طی میکنند.
در واقع زندگی ماشینی و کم تحرکی مشکلات زیادی را برای سالمندان ایجاد کرده و در مورد سلامت روان سالمندان نیز عملا کار موثری انجام نشده، در حالی که باید در نظر داشت سلامتی تنها جنبه جسمی ندارد، بلکه بعد روانی آن هم بسیار با اهمیت و لازم است مسئولان سلامت روانی سالمندان را هم مد نظر داشته باشند و برای آموزش آنها و اطرافیانشان سرمایه گذاری کنند، در غیر این صورت مشکلات موجب میشود سالمندی که زمانی در مسایل اقتصادی و اجتماعی جامعه مشارکت داشته و عضو توانمند خانواده و جامعه خود بوده است به فردی تبدیل شود که روحیه آسیب پذیری پیدا کرده وبرای جامعه و خانوادهاش مشکل ساز شود.
چون در فرهنگ اسلامی ما سالمند تاج سر خانواده است، باید این شرایط را حفظ کنیم و رفتارمان با افراد سالمند با احترام کامل باشد، زیرا به هر حال پیری یا همان سالمندی واقعیتی اجتناب ناپذیر است و هر اقدامی در امروز، فردا نصیب خودمان نیز خواهد شد. (دکتر بیژن صدریزاده - عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران/قدس آنلاین)
354