مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چرا کارمان را دوست نداریم؟

این گزارش نگاهی است به چیستی و چرایی مفهوم رضایت ‌شغلی و عواملی تاثیرگذار در آن به بهانه آمار غیر رسمی‌ای که خبر از میزان بالای عدم ‌رضایت شغلی در جوامع ایرانی می‌دهند.


متاسفانه غیر از آمار غیر رسمی که خبر از رشد میزان نارضایتی ایرانی‌ها از حرفه‌شان دارد آمار رسمی و دقیقی که بتوان در این زمینه به آن استناد کرد در دسترس نیست؛ اغلب تحقیقات دانشگاهی‌ نیز که ظرف یک سال اخیر در مورد رضایت شغلی انجام گرفته به صورت موردی و روی یک حرفه ‌خاص بوده است.
جدید‌ترین این تحقیقات هم برای نمونه، خبر از عدم رضایت بیش از ۶۵ درصد پرستاران از حرفه خود می‌دهد. اینکه این نارضایتی از کجا ناشی می‌شود جای بحث بسیار دارد اما آشکار است که تعمیم نسبی این آمار به دیگر مشاغل جامعه برابر است با کاهش بازدهی و رکود اقتصادی در سطوح کلان و عدم رضایت ارباب رجوع و مهم‌تر از همه روحیه کسل و چهره گرفته و درهم اعضای جامعه در سطوح خرد. جامعه‌شناسان رضایت شغلی را در گرو عوامل متعددی می‌دانند؛ از عوامل سازمانی گرفته تا عوامل محیطی مثل شرایط محل کار، روابط با همکاران، شیوه مدیریت و... عوامل محتوایی از جمله میزان استقلال در کار، احساس مسئولیت و بالاخره عوامل فردی که به علاقه، شخصیت، اعتماد به‌نفس و عزم و اراده فرد برمی‌گردد. این تعابیر متناسب با شرایط جوامع مختلف دستخوش تغییراتی هر چند جزئی می‌شود. در ادامه به بررسی این تعابیر در جامعه کنونی ایران می‌پردازیم.


لازم است اما کافی نه

اولین عاملی که به ذهن خطور می‌کند و اتفاقا مورد تایید جامعه‌شناسان نیز هست میزان علاقه به شغل است. بررسی اجمالی این موضوع در جوامع ایرانی نشان می‌دهد علاقه به حرفه هر چند عاملی لازم برای میزان رضایت شغلی است اما کافی نیست. میزان علاقه به کار وقتی دستخوش ناملایمات محیط‌، ساعات بالای کار، فشار اقتصادی و... می‌شود به سادگی می‌تواند رنگ ببازد.


درآمد پا‌به‌پای تورم!

عامل تاثیر‌گذار دوم در میزان رضایت شغلی سطح درآمد یا براساس تعاریف جامعه‌‌شناسان پاداش عملکرد است. این پاداش در یک جامعه مدنی قانونمند برابر است با حاصل ضرب توان علمی در میزان کار افراد. جامعه‌شناسان به استناد این فرمول معتقدند تا زمانی که این هماهنگی به شکل منصفانه‌ای برقرار است جایی برای نارضایتی شغلی باقی نمی‌ماند اما این فرمول در جوامع جهان‌سومی و بخصوص جامعه ما که تورم به بخش ثابت آن تبدیل شده اغلب به جواب نمی‌رسد.
در جوامع این‌چنینی افراد برای کنار آمدن با شیب‌ تند تورم از کارشان پاداشی بیش از توان علمی و حتی میزان کاری که انجام می‌دهند، طلب می‌کنند در نتیجه این فرمول برای ایجاد رضایت شغلی این‌چنین تغییر می‌کند. هرگاه پاداش عملکرد ما فارغ از توان علمی و میزان کار با قدرت خریدمان همسو شد آن‌وقت است که احساس رضایت شغلی هم در پی آن می‌آید.


امنیت، مساله این است

احساس امنیت عامل دیگری است که به رضایت شغلی منجر می‌شود. این احساس در جامعه ما گاهی از میزان درآمد هم تاثیرگذار‌تر است چراکه حتی اگر پاداش عملکرد بالا هم همیشگی نباشد نمی‌تواند فرد را به ادامه کار و به تبع آن گذران امور زندگی امیدوار کند. کارگر، کارمند، سرپرست و حتی مدیری که ذهنش مدام درگیر احتمال حذف است نمی‌تواند به کارش احساس وابستگی چندانی داشته باشد.
پرستیژ یا‌‌ همان جایگاه اجتماعی نیز عامل دیگری است که هر چند محدود اما به نوبه خود در میزان رضایت از کاری که انجام می‌دهیم بی‌تاثیر نیست. این عامل براساس مقیاس‌های جامعه ما زمانی تاثیرگذار‌تر عمل می‌کند که میزان درآمد یا شرایط دشوار کار نمی‌توانند فرد را از حرفه‌اش راضی نگه ‌دارند. در چنین شرایطی هر چه جایگاه اجتماعی و اعتبار حرفه‌ای بالا‌تر باشد انگیزه برای ادامه کار با وجود شرایط سخت بیشتر می‌شود.


محیط؛ از آرامش تا ارتقای شغلی

محیط و فضایی که قرار است ما هر روز و به عبارتی نیمی از عمرمان را در آن سپری کنیم در جامعه ما پا به پای جوامع دیگر در میزان رضایت شغلی تاثیری چشمگیر دارد. هر چه این محیط آرام‌تر و از نظر بصری آراسته‌تر باشد احساس رضایت هم بیشتر است چراکه افراد آراستگی و آرامش این فضا را در راستای احترام به خودشان تعبیر می‌کنند.
عامل محیطیِ تاثیرگذارِ دیگری که نباید آن را دست‌کم گرفت امکان و شرایط مساعد برای پیشرفت در کار است. این پیشرفت هم در راستای جایگاه سازمانی است هم میزان درآمد. برای علاقه‌مند شدن به کار و محیط کار باید این اطمینان میان اعضا ایجاد شود که با نشان دادن مهارت و توانایی خود قادرند به جایگاه‌ و متعاقب آن مزایای بالا‌تر دست پیداکنند.


۱۵ دقیقه کار مفید!

و بالاخره اینکه کار هر چه باشد با هر میزان سطح درآمد، جایگاه اجتماعی، آرامش محیطی و... زمانی می‌تواند ارزشمند تلقی شود که فرصتی هم برای رسیدن به علایق شخصی در آن لحاظ شده باشد. درست برخلاف جامعه ما که افراد برای گذران زندگی به شکل بیمارگونه‌ای به کار مشغول‌اند؛ کاری که می‌کنیم نباید فرصت (و مهم‌تر از آن توان مالی) رسیدگی به امور خانواده، رفتن به تعطیلات و... را از ما دریغ کند چراکه در این صورت حتی دوست‌داشتنی‌ترین حرفه‌ها هم به کاری خسته‌کننده، تکراری و مهم‌تر از آن بی‌بازده تبدیل می‌شوند. آمار حداقل ۱۵ و حداکثر ۲۵ دقیقه‌ای کار مفید در ایران هم هر چند به تنهایی جای بحث و بررسی بسیاری دارد اما می‌تواند دلیلی باشد بر همین مدعا. (آزاده تنها/هفته‌نامه زندگی مثبت)

396


ادامه مطلب ...

به دنیا آمدن بزغاله‌ها را دوست دارم

محیط بانان بر اساس قانون مسئولیت اجرای قوانین و مقررات صید، شکار، حفاظت و بهسازی محیط زیست را در سطح حوزه استحفاظی خویش به عهده دارند. آنان در حفاظت از حیات وحش، اکوسیستم، جلوگیری از آلودگی محیط زیست، ممانعت از تجاوز به مناطق تحت کنترل سازمان‌های حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی خدمت می‌کنند. محل خدمت این محیط بانان نیز عرصه‌های تحت مدیریت حفاظت زیست از جمله پارک‌های ملی، مناطق حفاظت شده، پناهگاه حیات وحش، مناطق شکار ممنوع و تالاب‌های بین‌المللی است.
«امید عزت‌پور» یکی از همین افراد است که در دل طبیعت به انجام شغلی متفاوت و پر از خاطرات هیجان‌انگیز و شیرین البته گاهی غم‌انگیز مشغول به خدمت است تا با پاسداری از طبیعت فضای بهتر و ایمن‌تری را برای هموطنانش آماده کند. وی که این روزها چهارسالی می شود در این حرفه مشغول به کار شده، ۲۹ ساله است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی آلودگی محیط زیست به پایان رسانده است. در حال حاضر نیز به عنوان مامور اجرایی محیط زیست استان قزوین به محیط بانی این یگان حفاظتی به فعالیت می‌پردازد.
وی از خطرها و اما و اگرهای حرفه‌اش برای ما می‌گوید:


از کودکی عاشق طبیعت بودم

علاقه‌ام به محیط بانی به کودکی بازمی‌گردد. من از همان دوران شاد و پرانرژی بچگی به کوه و طبیعت علاقه‌مند بودم و به یاد دارم بارها با صدای کبک‌ها و آواز پرندگان از خواب بیدار می‌شدم چون خیلی از وقت‌ها به کوه و طبیعت می‌رفتم و همان جا شب‌مانی داشتم. مرور زمان حس خوبی که از طبیعت می‌گرفتم موجب می‌شد تا بیشتر به طبیعت و پناه بردن به آن فکر کنم.
در همین برنامه‌ها با چند محیط بان آشنا شدم و از نزدیک با آنان صحبت می‌کردم. به مرور با شغل محیط بانی آشنا شدم و برخلاف بسیاری از نوجوانان که آرزوی خلبانی و دکتر شدن دارند،
من محیط بانی را برای شغل آینده‌ام انتخاب کردم. پس از پیگیری از دوستان و آشنایان از استخدامی در آزمون ورودی محیط زیست باخبر شدم و در آزمون آن شرکت کردم و با کسب نمره قبولی آرزوی دوران کودکی و نوجوانی‌ام برآورده شد و در سال ۸۹ استخدام پیمانی سازمان محیط زیست شدم.


فکر کردن به کوهستان و حضور همیشگی‌ام در طبیعت زیبای خداوندی دلم را غنج می‌داد. طبیعتی که با همه اجزای آن انس گرفته بودم؛ با تمامی گیاهان و حیوانات... من دیگر کارم حمایت از وحوش زبان بسته شده بود، وحوشی که در دنیا بی‌نظیرند!
اگرچه در این میان با توجه به سختی‌های این شغل کمی با مخالفت خانواده مواجه شدم اما وقتی آنها به مرور بیشتر با حرفه من آشنا شدند و آرامشم را دیدند آنها هم کم کم عادت کردند.


لطفا نپرسید کی پروانه شکار می‌دهند

بسیاری از مردم هم با این شغل آشنایی ندارند برای همین خیلی از آنها ما را جنگل‌بان خطاب می‌کنند که البته نیاز است رسانه‌ها در خصوص این شغل فرهنگ‌سازی کنند تا محیط بانی هم مانند دیگر مشاغل شناخته شود.
از اینکه مردم بیشتر در رابطه با چگونگی شکار پرندگان و حیوانات از محیط بانان می‌پرسند گاهی اوقات تعجب می‌کنم. بیشتر دلم می‌خواهد از من درباره نحوه حفاظت از وحوش در مناطق بپرسند تا طبیعت با تمام زیبایی‌ها و بکری‌اش به حیات خود ادامه دهد. می‌رنجم وقتی می‌پرسند چه موقع پروانه شکار می‌دهند و چرا این کار ممنوع است!؟
البته این موضوع شامل همه مردم نمی‌شود چراکه افرادی مانند همیاران محیط زیست، عکاسان و فعالان محیط زیست به خوبی با این دیدگاه آشنا هستند و به صیانت از محیط طبیعی اهمیت می‌دهند. علاقه او به شغلش به اندازه‌ای است که دوست دارد فرزندش هم روزی محیط بان شود و البته مردم را هم به این کار تشویق می‌کند و امیدوار است تا همه، چه آنهایی که دوست دارند محیط بان شوند و چه آنهایی که دوست دارند به عنوان گردشگر از فضاهای طبیعی لذت ببرند به خوبی مراقب طبیعت باشند.


خاطره شیرین، خاطره تلخ

چهار سالی می‌شود که این حرفه را پیشه کرده‌ام و تجربه‌های متفاوتی در طول این مدت دارم. به طور مثال در قزوین با انواع پستانداران و گربه سانان از قبیل پلنگ، سیاه گوش، گربه وحشی و سایر پستانداران مانند خرس و همچنین با نشخوارکنندگان از قبیل کل و بز وحشی، قوچ و میش و آهو و انواع پرندگان شکاری و کنار آبزی روبه‌رو می‌شوم. بهترین و شیرین‌ترین خاطره‌ام مربوط می‌شود به مشاهده سه قلاده پلنگ.
یادم می‌آید حدود ساعت ۶ صبح آخرین روزهای تابستان سال ۹۰ قبل از طلوع آفتاب در یک گشت‌زنی در منطقه طارم سفلی به همراه مسئول منطقه با دوربین اطراف را کنترل می‌کردیم که همکارم متوجه حضور پلنگ در منطقه شد. مرا صدا کرد، سکوت بود و فقط صدای باد این سکوت را می‌شکست. در حالی که چشم از دوربین برنمی‌داشت گفت امید دو پلنگ را می‌بینم. من با دقت بیشتری اطراف را با دوربین کاویدم و متوجه سومین پلنگ هم شدم. از این اتفاق و دیدن حیوانی درنده خیلی هیجانزده شده بودیم و می‌دانستیم حضور این پلنگ‌ها ناشی از زحمات و حفاظت خوب محیطبانان منطقه است که با نگهداری اصولی از منطقه موجب شده‌اند این حیوانات در منطقه زندگی خودشان را دنبال کنند.
از نکته‌های خوب این اتفاق این بود که برای نخستین بار به وسیله دوربین فیلم‌برداری و عکاسی شروع به تصویربرداری و عکاسی کردیم و موفق به ثبت سه پلنگ در قالب عکس و فیلم آن دهم توسط محیط بانان شدیم. اما خاطرات تلخ هم دارم بدترین آنها مربوط به را بروز برخی درگیری‌هاست که گاهی محیط بانان مجبور به این اتفاق می‌شوند. اتفاقی که موجب شهید شدن آنان در مناطق طبیعی ایران می‌شود. به همین دلیل هم خانواده همسرم با توجه به درگیری‌هایی که در ایران بین محیط بانان و متخلفان حیات وحش رخ می‌دهد همیشه نگران من هستند.


از دیدن تمامی وحوش لذت می‌برم

آنقدر شغلم را دوست دارم که اگر بار دیگر به عقب بازگردم دوباره محیط بانی را پیشه خود می‌کنم. راستش را بخواهید از دیدن تمامی وحوش لذت می‌برم به ویژه ابهت و زیبایی پلنگ، دیدن آهوان در دشت و پریدن بزهای کوهی از صخره‌ها، زندگی در سخت‌ترین و صعب‌العبورترین کوه‌ها... لحظه به دنیا آمدن بزغاله‌ها و جریان زندگی آنها در صخره‌های بکر کوهستان و شیر دادن آنها توسط بزها و جست و خیز بزغاله‌های بز کوهی همه و همه برایم بسیار دوست‌داشتنی و شگفت‌انگیزند.


من و آرزوهایم

من هم مانند همه افراد آرزوهای دور و درازی دارم. البته مهمترین آنها سربلندی و سلامتی تمامی همکارانم در گوشه گوشه مناطق ایران است. دیگر اینکه روزی برسد که هیچ سرب و گلوله داغی بر قلب هیچ حیوانی فرو نرود. راستش را بخواهیم دوست ندارم حتی یک حیوان بی‌زبان از بین برود. دیگر اینکه دوست ندارم طبیعت را آلوده ببینم. (سوسن نوری/حمایت)

103


ادامه مطلب ...

چرا دختران زندگی مجردی را دوست دارند؟


عده‌ای نوک شمشیر این معضل را به سمت دختران ایرانی نشانه می‌روند و معتقدند افزایش سطح توقعات، افزایش استقلال اجتماعی و تمکن مالی باعث این شده است که دختران ایرانی به ازدواج بی‌تفاوت شده و دیگر انگیزه‌ای برای تشکیل دادن خانواده نداشته باشند.

در ایران به ویژه شهرهای بزرگ و صنعتی آنکه افزایش آگاهی روند سریع تری را نسبت به سایرشهر‌ها پیش رو دارد عوامل متعددی می‌تواند در بالارفتن میانگین سن ازدواج و کاهش آمار آن موثر باشد همانند: افزایش آمار طلاق به ویژه طلاق‌هایی که در مدت زمان کوتاهی بعد از ازدواج ثبت شده‌اند، افزایش خیانت و بی‌تعهدی در میان زوج‌ها، عوامل اقتصادی، تغییر فرهنگ و دگرگونی نظام ارزش فردی و گروهی، افزایش بیکاری و عدم وجود امنیت شغلی برای جوانان و آقایان که امکان ازدواج را از جوانان سلب کرده است.

.

مصطفی ازکیا، جامعه‌شناس و محقق در زمینه مطالعات زنان تصریح کرد: عوامل و علل متعددی برای به تاخیر افتادن ازدواج در میان جوانان ما وجود دارد. در این مورد باید دیدگاه خود را توسعه دهیم و ابعاد دیگری را هم مورد بررسی قرار دهیم؛ استقلال و تمکن مالی دختر خانوم‌ها یکی از این ابعاد است اما افزایش میانگین سن ازدواج ابعاد دیگری هم دارد.

او گفت: بالارفتن سطح تحصیلات هم برای دختر‌ها و هم پسر‌ها، افزایش توقعات برای طرفین، عدم توانایی در برآورده کردن این توقعات توسط آقایان برای همسران آینده خود همه از عواملی است که نه تنها در شهرهای بزرگ و صنعتی ازدواج را به تاخیر محکوم کرده است بلکه تاثیر خود را در شهرهای کوچک و روستا‌ها هم گذاشته است.

ازکیا افزود: متوسط سن ازدواج برای دختر‌ها ۱۵ سال و برای پسر‌ها ۲۰ سال بوده است این آمار امروزه برای مرد‌ها به بیست و سه و نیم تا بیست و چهار وبرای زنان به بیست و سه سال رسیده است که این افزایش را ما می‌توانیم ناشی از تحولات فرهنگی و تغییر در نظام ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی بدانیم که آن هم به دو جنس دختر و پسر مربوط می‌شود و فقط مختص جنس خاصی نیست. تمام افراد را در جامعه در بر می‌گیرد.

این جامعه‌شناس گفت: اما من مهم‌ترین عامل تاخیر درازدواج را عامل اقتصادی می‌دانم زیرا شرایط امروز ما به جایی رسیده که خانواده‌هایی که تمکن مالی هم داشته باشند به سختی می‌توانند در فرایند ازدواج به فرزندان خود کمک کنند چه برسد به خانواده‌هایی که از قشر متوسط و کم درآمد جامعه هستند. جوانان شغل مناسب با درآمدی که بتوانند به آن اتکا کنند و تشکیل خانواده بدهند و در روند آن نیاز‌های همسر و فرزند خود را برآورده کنند ندارند.

ازکیا معتقد است که گناه تاخیر در ازدواج را نباید به گردن دختران بیاندازیم و آن‌ها مسبب این ماجرا بدانیم و در ادامه گفت: یک سلسله اتفاقات و تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی است که میوهٔ ناسالمی را به بار آورده و آن تاخیر در ازدواج جوانان است. دختر هم می‌خواهد زمانی که ازدواج می‌کند حداقل زندگی مشترک آن هم سطح خانواده پدری خود و زندگی مجردی‌اش باشد حالا اگر یک پله هم بالا‌تر نبود دیگر پایین‌تر نباشد و این توقع بی‌جایی نیست.

او تاکید کرد: افزایش ابزار ارتباطات جمعی و نفوذ فرهنگ مغرب زمین هم در این میان نقش مهمی دارد زیرا جوانان ما را به سمتی سوق دادند که خارج ازفرهنگ و عرف خودمان با هم زندگی کنند اما بدون گرفتن مراسم و رسومی که ما به آن‌ها معتقد هستیم. مطالعات پراکنده‌ای انجام شده خوشبختانه این میزان به حدی نرسیده‌اند که به یک مسئله و معضل اجتماعی برسند اما در حال رشد هستند و ما باید به فکر پیشگیری باشیم.

ازکیا گفت: حرکت امروز جامعه ما متاسفانه به سمتی است که فقط گروهی از افراد و قشر خاصی از مردم به رفاهیات و امکانات نیاز دارند و گروه‌های درآمدی متوسط و رو به پایین جامعه نمی‌توانند از همهٔ امکانات برخوردار باشند و به راحتی زندگی کنند. این‌ها مجموعه عواملی است که شرایط فرهنگی و اجتماعی را هم تحت سیطرهٔ خود متحول می‌کند ازدواج و تشکیل خانواده کاهش می‌یابد و به دنبالهٔ آن فرزند آوری کمرنگ می‌شود و در نتیجه کشور با افزایش افراد مسن و سالخورده مواجه می‌شود یا بعبارتی جامعه پیر می‌شود.(فردا)

627


ادامه مطلب ...

پسری را دوست دارم که می‌گوید: قصد ازدواج ندارم

پاسخ مشاور: یعنی از ۱۵ سالگی وارد یک رابطه عاطفی شده‌اید که علاوه بر ویژگی‌های سنی نظیر هیجانخواهی، جست‌و‌جوگری و تمایل به ارتباط با جنس مخالف و... از بلوغ عقلانی و عاطفی خوبی نیز برخوردار نبوده‌اید. تمامی این شرایط، اوضاع را به سمتی سوق داده است که علاوه بر سردرگمی و ناراحتی از سرمایه گذاری عاطفی چند ساله در یک ارتباط، بار فشار ناشی از صمیمیت و رهایی از آن نیز مطرح است.


به رابطه خود خاتمه دهید

می‌توان گفت در ارتباط‌هایی از این قبیل که یکی از طرفین تصمیم قاطعی به جدی شدن رابطه ندارد، نتیجه‌ای که دلخواه طرف دیگر است به دست نخواهد آمد و قصد رسمی شدن ارتباط در آینده هم احتمال داده نمی‌شود، لذا مراقب باشید که با افزودن بر مدت ارتباط و ریشه‌دار‌تر شدن علایقتان، پایان دادن آن را سخت‌تر و پرهزینه‌تر نکنید. بهتر است این رابطه را هرچه سریع‌تر پایان دهید.


به استقلال شخصی وی توجه کنید

تاکنون درباره شرایط و آمادگی‌های لازم پیش از ازدواج مطالب زیادی ارائه شده است اما درباره شرایط خاص شما می‌توان در رابطه با «استقلال شخصی فرد» صحبتی به میان آورد. به طور کلی داشتن استقلال برای مرد در شرایط ازدواج یکی از معیارهای اصلی و اساسی محسوب می‌شود. با توجه به اینکه وی به شما گفته است: «خانواده‌ام اجازه نمی‌دهند» این امر نداشتن استقلال او را در تصمیمگیری، در مسائل اقتصادی و... آشکار می‌کند و بیانگر آمادگی نداشتن وی برای اقدام به ازدواج است.
علاوه بر این معمولا در چنین مواردی که فرد مخالفت خانواده را مطرح می‌کند، دلایل بیان نشده و مهمتری نیز وجود دارد.


این کار‌ها را انجام دهید

برای اینکه بتوانید با شرایط جدید وفق پیدا کنید و از قید این وابستگی‌‌ رها شوید، بهتر است زمینه‌های رشد شخصی خود را شناسایی و برای رسیدن به آن تمرکز کنید:


*دوستان خوب همجنس پیدا کنید، ارتباط خود را با دوستانتان وسعت بخشید و لذت همراهی با آن‌ها را تجربه کنید.
*بخش قابل توجهی از لذت‌ها و نیازهای عاطفی ما در خانواده تامین می‌شود، بنابراین ارتباط خود را با اعضای خانواده نزدیک‌تر کنید.
*برای آینده خود برنامه ریزی کنید، شرایط موجود را بسنجید و بر اساس آن اهدافتان را مشخص کنید. زمانی را برای آغاز تعیین کنید و دست به کار شوید.
*خود و علایقتان را بیشتر بشناسید. با این شناخت خواهید توانست بخشی از لذت زندگی را این گونه تجربه کنید.
*مهم‌تر از همه، در صورتی که تمایل به ادامه تحصیل دارید، بهتر است فرصت‌های خود را از دست ندهید. برای مطالعه و کسب آمادگی شرکت در کنکور برنامه ریزی کنید و موفقیت‌های پایدار را برای خود رقم بزنید. (سیمین قربانی. کار‌شناس ارشد مشاوره /خراسان)

145


ادامه مطلب ...

دانش‌آموزان خارجی: ایران را دوست داریم

دبستان تطبیقی و بین‌المللی پسران پشت دیواری بلند است، ساخته شده از سنگ مرمر تیره که حائل ساختمان است، ولی زورش به مهار جیغ و فریادهای کودکانه نمی‌رسد. زنگ تفریح است که می‌رسیم، آن قسمتش که دانش‌آموزان پشت هم از جلو نظام بسته‌اند و آماده بازگشت به کلاس‌اند. عده‌ای دورمان جمع می‌شوند، با نگاه‌های کنجکاو، همه یکدست پوشیده با پیراهن‌های چهارخانه شاد و شلوارهای جین و کتان و البته با موهایی بلند. این اولین تفاوت مدارس دولتی مرسوم با مدرسه بین‌المللی است که تحت نظارت دولت اداره می‌شود و فضایی منعطف دارد.


ادامه مطلب ...

گفت‌وگو با نیوشا ضیغمی: دوست دارم مادر شوم

این روزها نیوشا ضیغمی را در حوزه بازیگری با فیلم «ایران‌برگر» روی پرده سینما می‌توان دید اما عمده فعالیتش را به کلینیک زیبایی خود اختصاص داده است. او امسال چهارمین سالگرد ازدواجش را جشن گرفت و از تجربه مادر شدن و شغلی که دوست دارد بچه‌اش داشته باشد می‌گوید. او همچنین در اینستاگرام صفحه‌ای دارد که از این شبکه به عنوان یک مرکز جامعه‌شناسی یاد می‌کند و یادآور می‌شود همین شبکه دلخوری‌هایی هم برایش به وجود آورده است. ضیغمی در صحبت‌هایش از فعالیتی که برایش دلچسب و مهم است (کلینیک زیبایی‌اش) نیز سخن گفته است. با نیوشا ضیغمی و دغدغه‌هایش بیشتر آشنا شوید:


خانواده برایم مهم‌تر است

روزی که ازدواج کردم همه می‌گفتند در این سن و با این موقعیت چرا می‌خواهی ازدواج کنی؟! نمی‌ترسی موقعیتت را از دست بدهی؟ در حالی که من معتقد بودم این دو بحث هیچ ربطی به هم ندارند. در ضمن چرا بازیگر باید بخش مهمی از زندگی‌اش که خانواده و مادر شدن است را از خودش بگیرد؛ از ترس اینکه شهرتش از دست برود؟
من ازدواج کردم؛ الان هم چهار سال گذشته؛ نمی‌خواهم بگویم لحظه لحظه زندگی‌ام پر از خوشحالی و شادی بود. زندگی من هم در عین اینکه پر از عشق و خوبی بوده، سختی‌های خودش را هم داشته است اما نمی‌توان از خوشی‌ها به دلیل وجود برخی سختی‌ها گذشت چون اگر بخواهم طبیعتی‌ترین چیزهای زندگی را از خودم سلب کنم، وقتی به 50 سالگی برسم، می‌بینم که نه شهرت دارم، نه شوهر و نه بچه. هیچ چیز ندارم. آن وقت من مانده‌ام و خودم و تنهایی‌ام وچروک‌های صورتم! حالا چه کار کنم؟! برای همین اگر به خودمان به عنوان انسان نگاه کنیم، زندگیمان را جوری تعریف می‌کنیم که بتوانیم با چنین شرایطی چگونه کنار بیایم.


از مادر شدن نمی‌ترسم

هیچ‌وقت از مادر شدن نمی‌ترسم. نمی‌دانم ما از چه چیز پیروی می‌کنیم. در سینمای هالیوود که اندام و فیزیک زنان نقش مهمی در مسیر بازیگری‌شان دارد، هیچ‌وقت مادر شدن را فراموش نمی‌کنند. حتی هر کدام بیش از 2 یا 3 فرزند دارند. اینکه کسی نعمت مادر شدن را از خودش بگیرد به خودش ظلم کرده است. این جزو طبیعت زندگی هر انسانی است. من هم چنین تجربه‌ای را دوست دارم و هیچ‌وقت از آن فراری نیستم.


دوست دارم بچه‌ام بازیگر شود

من این روزها مشغول اداره مرکز زیبایی‌ام هستم، مرکزی که دوستش دارم و علاقه‌مندم فعالیت‌هایم را در این زمینه گسترش دهم. فکر می‌کنم در خوشبینانه‌ترین حالت، نیوشا ضیغمی 60 ساله، 10 تا کلینیک زیبایی دارد (می‌خندد). احتمالاً آن موقع دیگر بازی نمی‌کنم و بیشتر در زمینه تولید فیلم فعالیت دارم. البته نه در زمینه کارگردانی چون فکر نمی‌کنم هیچ‌وقت کارگردان شوم ولی تهیه و تولید فیلم را دوست دارم و قطعاً در آن سن پیشرفت زیادی در این زمینه کرده‌ام و حتی بازیگر جدید وارد سینما خواهم کرد. در زمینه خانوادگی هم قطعاً بچه‌ام بزرگ شده است. شاید او هم بازیگر شده باشد، چون خیلی دوست دارم بازیگر شود.


با هر کسی که پولدار، زیبا و موفق است بد هستیم

اینستاگرام شبکه اجتماعی جالبی است چراکه ما بدون هیچ واسطه و فیلتری با مخاطبانمان در ارتباطیم. حتی می‌توان گفت مکانی برای جامعه‌شناسی است چون از هر قشری و هر شهری مخاطب داریم و حرف‌هایشان را می‌شنویم ولی آنچه در صفحه خودم و همکارانم می‌بینم، این است که جامعه ما کم‌کم به سمتی پیش می‌رود که یک مقدار با همدیگر نامهربان شده‌ایم. هر کسی موفق است را می‌خواهیم سرکوب کنیم. هر کسی چیزی دارد، می‌گوییم چرا ما نداریم و بنوعی عقده‌گشایی می‌کنیم. هر کسی هر چیزی هست و هر جایگاهی دارد مطمئناً برای رسیدن به آن تلاش کرده است.

سال گذشته که طوفان عجیبی در تهران آمد، 3 نفر فوت کردند و من در صفحه‌ام به خانواده‌های این عزیزان تسلیت گفتم ولی برخی کامنت‌ها شوکه‌ام کرد. یکی نوشته بود: «بهتر است همه شماها که در تهران هستید بمیرید»! چه بلایی به سرمان آمده که چنین احساسی به همنوع خود داریم؟!


الان که به گذشته برمی‌گردم و به سال‌هایی که وارد سینما شدم نگاه می‌کنم و آن را با نسل جدید مقایسه می‌کنم، می‌بینم نصف سختی‌ای که ما کشیدیم را نسل امروز نمی‌کشد. قطعاً سختی‌های ما نسبت به نسل قبل از ما هم خیلی کمتر بود ولی در حال حاضر برخی هستند که می‌خواهند در خانه بنشینند و جایگاه‌های بالا را دودستی تقدیمشان کنند. این‌گونه نمی‌شود و متاسفانه این معضل نسل جوان جامعه ماست. می‌خواهند بدون هیچ تلاشی به همه چیز برسند و این امری محال است. ما با هر کسی که پولدار، زیبا و موفق است بد هستیم. چرا؟!


چه بلایی بر سرمان آمده است؟!

شبکه‌های اجتماعی هم معضل خودش را دارد. درباره هر عکس نظرهایی می‌دهند که نمی‌دانیم چه پاسخی به آن بدهیم. چاق باشی می‌گویند چرا چاقی؟ لاغر می‌شوی می‌گویند چرا اینقدر لاغر شده‌ای؟ با همسرت عکس می‌اندازی می‌گویند چقدر با همسرت عکس می‌گذاری، عکس تکی می‌گذاری، سریع برایت حاشیه درست می‌کنند که حتماً اختلاف دارید. در صورتی که می‌توانند به جای بحث درباره حریم شخصی آدم‌ها، انتقادهایی سازنده داشته باشند. امروز در صفحه یکی از روان‌شناسان خواندم که چقدر خوب است بیاموزیم حریم خصوصی چیست؟ لزومی ندارد بدون اینکه نظری از ما بخواهند اظهار نظر کنیم. مدتی است در حال تمرین دادن خودم هستم. به خودم می‌گویم حتی از خواهر خودم هم نباید خیلی از سوال‌ها را بپرسم چون قطعاً خودش صلاح می‌داند به من چیزی نگوید.
من آدم صبوری هستم ولی در برهه‌ای از زمان کم آوردم و صفحه‌ام را بستم در حالی که درس اول بازیگری را این می‌دانم که موظف هستم به مخاطبم جواب بدهم با هر سلیقه، نژاد، مذهب و هر کشوری اما گاهی به جایی می‌رسید که از حد و توانتان خارج است. یک لحظه احساس کردم برای چه کسی این کار را انجام می‌دهم. به همین دلیل تصمیم گرفتم دیگر نشنوم و نبینم اطرافم چه اتفاقی می‌افتد و در دنیای نادانسته‌هایم خوشحال باشم بنابراین از دنیای مجزای خداحافظی کردم؛ ولی بعد از آن دوستان و مخاطبان کم سن و سالم از من درخواست کردند به این فضا بازگردم و واقعاً دلم برایشان لرزید و احساس کردم شاید کارم خودخواهانه بوده است.
الان هم که صفحه‌ام را بروز می‌کنم، اذیت می‌شوم ولی سعی می‌کنم بگذرم. بالاخره ما هم انسانیم و دلمان از این همه نامهربانی می‌گیرد. به‌طور مثال خاطرم است سال گذشته که طوفان عجیبی در تهران آمد، 3 نفر فوت کردند و من هم در صفحه‌ام به خانواده‌های این عزیزان تسلیت گفتم ولی برخی کامنت‌ها را که می‌دیدم شوکه‌ام کرد. مثلاً یکی نوشته بود: «بهتر است همه شماها که در تهران هستید بمیرید!» چه بلایی به سرمان آمده که چنین احساسی به همنوع خود داریم؟!


حق گرفتنی است؛ نه دادنی!

متاسفانه جامعه ما به جایی رسیده که همیشه در انتظار یک اتفاق است که همه چیز برایش خوب شود. در صورتی که این خودمان هستیم که اتفاق خوب را رقم می‌زنیم. در تمام جوامع بشری آدم‌ها خودشان حقشان را می‌گیرند. تا زمانی که بنشینیم که حقمان را بدهند، هیچ کس برایمان چنین کاری نمی‌کند. نمی‌گویم در جامعه ما مشکلات وجود ندارد ولی یقیناً دلیل حدود 50 درصد از مشکلات ما به خودمان و رفتارمان برمی‌گردد. برخی خیلی راحت می‌توانند حقشان را بگیرند ولی نمی‌گیرند چون غیر از پدر و مادر تمام اتفاقات زندگی‌مان اختیاری است و می‌توانیم آینده‌ای خوب برای خودمان بسازیم ولی ما همیشه دیگران را مقصر می‌دانیم.


بحران بزرگی به نام کودکان کار

حدود 8-7 ماهی است که در انجمن حامیان کودک کار و خیابان به صورت مستمر فعالیت دارم. بچه‌های کار مساله‌ای پیچیده در جامعه کنونی ماست و بحران بزرگ اجتماعی محسوب می‌شوند. این بچه‌ها در سن کودکی و نوجوانی، با آسیب‌های زیادی روبرو هستند. آن‌ها در نهایت نسل آینده جامعه ما هستند که با تعداد بی‌شماری از بحران‌های خانوادگی و اجتماعی بزرگ می‌شوند و وارد جامعه می‌شوند. به همین دلیل فکر می‌کنم، مردم باید با این مجموعه آشنا شوند و بدانند کودک کار چیست و چرا وجود دارد.
همکاری من هم بیشتر برای شناساندن این معضل مستمر شد. تمام تلاشم این است که این انجمن را به مردم بشناسانم و هر کمکی از دستم بربیاید چه در راستای فرهنگ‌سازی و چه مالی دریغ نکنم ولی فکر می‌کنم این معضل بیشتر از اینکه به کمک مالی نیاز داشته باشد، به حمایت فرهنگی نیاز دارد تا جامعه از این موضوع آگاه شود. اگر بچه سرخورده‌ای که قرار است در آینده به یک بزهکار تبدیل شود از دوران کودکی حداقل آموزش‌هایی را ببیند، می‌تواند مهارت‌هایی را فرابگیرد و حداقل شغلی داشته باشد.
متاسفانه این کودکان نه خانواده باسوادی دارند و نه خودشان سواد دارند، به همین دلیل تشخیص خوب و بد برایشان سخت است. فقط به شکل ناخواسته، به بزهکاری کشیده می‌شوند.


چرا کلینیک؟

ایده راه‌اندازی موسسه زیبایی به 6 سال پیش برمی‌گردد. شاید دلیل علاقه‌مندی‌ام به تأسیس این موسسه، این بود که شخصاً یکی از مراجعان مراکز پوست و زیبایی بودم چون معتقدم ابزار بازیگران و افرادی که کار تصویر می‌کنند، بدن و بیان و در نهایت سلامت جسم و روان است. به نظرم پوست هر آدمی نشان‌دهنده، درون آدم است. اولین بار که به این مراکز مراجعه کردم 23 ساله بودم. آن زمان سر فیلمبرداری فیلم شوریده بودم و از آنجایی که گریم آن کار خیلی سنگین بود، گریمور فیلم مرا به این مراکز معرفی کرد و واقعاً ممنون ایشان هستم که مرا در این زمینه راهنمایی کردند چون از آن زمان آموختم باید به پوست اهمیت داد. (سمیرا جعفری/ زندگی مثبت)


ادامه مطلب ...

ویژگی های مردانه که زنان دوست دارند

به گزارش جام جم سرا ، همه مردان دوست دارند شوهر خوبی برای همسر خود باشند و همسرشان از بودن در کنارشان احساس رضایت کند؛ اما این امر به خودی خود حاصل نمی شود. باید خودسازی کنید و ویژگی های یک مرد قابل اعتماد، بالغ و آماده زندگی مشترک را کسب کنید. ویژگی هایی که در ادامه برایتان می گوییم از شما شخصیتی می سازد که زن ها به آن اعتماد کرده و برای زندگی مشترک روی شما حساب می کنند.

1- زنان به دنبال مردی با ویژگی های مردانه هستند، درست است که این روزها خانواده های زن سالار رو به افزایش است و خانم ها در پی تصاحب کارهای مردانه حتی حاضرند گاهی به خود آسیب برسانند و سختی های زیادی را تحمل کنند، اما در نهایت هر زنی دوست دارد مرد زندگی اش مقتدر و قابل تکیه کردن باشد. احساس کند از او حمایت می شود و کسی هست که مانند ابر مرد قصه های کودکی اش، آن وقت که باید سر برسد، می آید و کارها را سرو سامان می دهد.


2- داشتن یک اندام مردانه، استفاده از عطر، رسیدگی به وضعیت موها و تنوع در لباس های خانگی چیزی است که هر مردی به آن نیاز دارد. خوش تیپی فقط مخصوص روز خواستگاری یا دوران نامزدی نیست. باید همیشه مرتب و خوش پوش باشید و حواستان باشد تا تناسب اندامتان را از دست ندهید. درست همانگونه که از همسر آینده خود انتظار دارید. فقط مراقب باشید در این کار زیاده روی نکنید و رسیدن به خودتان باعث تلف شدن وقت و سرمایه و درآمدتان نشود!

3- مرد خوب، همسرش را ملکه زندگی خود می بیند و رابطه ای با احترام و عشق با او بنا می کند. در عوض، مردی که زنان دوست ندارند به او بله بگویند، کسی است که مثل یک بچه، به دنبال مادر می گردد و می خواهد از سوی همسرش حمایت شود و همسرش مثل یک مادر او را تر و خشک کند.

4- زن امروزی نه تنها از شما انتظار دارد سکاندار زندگی مشترک باشید و با اقتدار پیش بروید تا او به شما تکیه کند، بلکه مایل است گاهی از زیر سایه شما بیرون بیاید، در تصمیم گیری ها مشارکت کند و موفقیت اجتماعی کسب کند. همسر خوب کسی است که این فرصت را به بانوی زندگی اش بدهد و او را در این مسیر حمایت کند.

5- مردانی که اهل زندگی هستند، علاقه زیادی به بچه دارند. اگر از پدر شدن متنفرید یا در خودتان نمی بینید که مسئولیت یک بچه را به عهده بگیرید یعنی هنوز وقت ازدواجتان نرسیده. زن ها این ویژگی را زیر نظر دارند و به احتمال بسیار به مردی که از بچه متنفر است جواب بله نمی دهند.

6- سردرگم نباشید. یک مرد قابل اعتماد، کسی است که هویت خود را می شناسد، از توانایی های خود خبر دارد، می داند از زندگی چه می خواهد و تکلیفش با خودش روشن است. اگر هر روز برنامه تازه ای برای زندگی تان بچینید، هر سال تغییر رشته دهید یا کارتان را عوض کنید، اگر ندانید قرار است به کجا بروید، هیچ زنی همسفر مسیر زندگی شما نخواهد شد.

منبع : تبیان


ادامه مطلب ...

چرا آقایان خرید کردن با زنان را دوست ندارند؟

دنیای خرید مردان و زنان از آسمان تا زمین تفاوت دارد، خرید کردن حال و هوای اکثر زنان را به طور معجزه آسایی بهتر می‌کند حتی وقتی کسالت داشته باشند روحیه آن‌ها با خرید عوض می‌شود در صورتی که مردان از خرید غیر ضروری اغلب بیزارند و خیلی وقت‌ها نیاز تعویض و تنوع را در خود حس نمی‌کنند در واقع گاهی با لباس سر کار به عروسی یا عزا می‌روند این در حالی است که یک خانم هرگز این کار را انجام نمی‌دهد! و برای هر زمان و مکانی از لباس خاصی استفاده می‌کند، با این تفاسیر چگونه ابن دو موج معکوس می‌توانند در کنار هم و شانه به شانه به خرید بروند؟ ‌

بر پایه یک همه پرسی اینترنتی مشخص شده که زنان به طور متوسط ۳۹۹ ساعت و ۴۶ دقیقه در سال به خرید می‌روند یعنی به ازای ۶۳ سال عمر متوسط یک زن تقریباً ۵/۸ سال از آن در خرید معمولاً سپری می‌شود همچنین در تحقیقی که بر روی ۲۰۰۰ انگلیسی در سال ۲۰۱۳ انجام گرفت، مشخص شد که مرد‌ها بعد از ۲۶ دقیقه خرید خسته می‌شوند اما این زمان برای خانم‌ها حداقل ۲ ساعت است.

این تحقیق نشان داده است که ۸۰ درصد از آقایان به هیچ عنوان خرید کردن با همسر خود را دوست ندارند و ۴۵ درصد از خانم‌ها نیز به هر قیمتی که شده سعی می‌کنند با همسرشان به خرید نروند چون تقریباً نیمی از خریدهای در بین زوجین به دعوا و مشاجره منتهی می‌شود.

تفریح یا وظیفه؟!

یک مسئله اصلی و اختلاف برانگیز که ریشه‌های روان‌شناسی دارد تفاوت‌های جدی بین نگرش‌های زن و مرد است که باعث اختلاف در عمل می‌شود، وقتی که دو نفر می‌خواهند یک کار مشترک را انجام دهند باید نگاه یکسانی به آن مقوله داشته باشند.

برای آقایان خرید کردن یک کار است که با هدف مشخص مانند یک وظیفه انجام می‌شود در صورتی در خانم‌ها جنبه تفریح و علاقه قوی‌تر است، طبیعتاً کاری که از روی اجبار و وظیفه باشد افراد بیشتر سعی در کوتاه کردن آن دارند ولی کاری که به عنوان سرگرمی باشد، دلیلی ندارد که زود تمام شود.

خرید کردن برای خانم‌ها شادی آفرین و خوشایند است و اینکه دنیای خرید کردن خانم‌ها با آقایان تفاوت دارد بسیاری از زنان برای تفریح به خرید می‌روند ولی مردان برعکس می‌باشند.

وقتی حوصله مردان سر می‌رود

آقایان معمولاً در اولین اقدام خرید خود را انجام می‌دهند و این در حالی است که خانم‌ها معمولاً در ارتباط با خرید یک سری وسواس‌های خاص از خود نشان می‌دهند که این از حوصله بسیاری از مرد‌ها خارج است.
خانم‌ها برای خرید وقت زیادی را می‌گذارند و اجناس را مدام با هم مقایسه می‌کنند، حتی اگر در اولین مغازه‌ای که می‌روند چیزی را بپسندند و هر چه قدر آن کالا مناسب باشد باز هم باید جاهای دیگر را بگردند و این با رویکرد آقایان در مورد خرید کردن تناقض دارد.

مردان کم می‌آورند

خانم‌ها اگر خرید هم نکنند و فقط به مغازه‌ها بروند و وی‌ترین‌ها را ببینند می‌تواند حال آن‌ها را خوب کند این در حالی است که روحیهٔ مردانهٔ مرد‌ها در صورتی که همسر آن‌ها چیزی را می‌خواهد خود را موظف به خرید آن می‌کنند و در غیر این صورت احساس مردانگیشان زیر سوال می‌رود، برای همین ترجیح می‌دهند در صورتی که چیزی احتیاج دارند به خرید بروند.

از طرف دیگر جنبه استرس زا بودن و فشاری است که روی مرد‌ها هنگام خرید وجود دارد که ناشی از احساس انجام وظیفه آن‌ها می‌باشد ولی در زنان خرید یک حالت آرامش بخش ایجاد می‌کند.

مورد دیگر اولویت‌هایی است که طرفین دارند برای مرد‌ها قیمت و کارایی مهم است در حالی برای زن‌ها تناسب و زیبایی اولویت دارد البته این به آن معنا نیست که آن‌ها به جنبه‌های دیگر توجه نمی‌کنند.

چه موقع خرید برای مردان بی‌معنی می‌شود؟

به طور کلی شیوه خرید کردن خانم‌ها و آقایان با هم تفاوت دارد اینکه خانم‌ها به صورت دسته جمعی به خرید می‌روند، اما اغلب آقایان تمایل دارند به تنهایی به خرید بروند و اولین چیزی که مورد پسند آن‌ها باشد را می‌خرند و به اینکه ممکن است انتخاب‌های بهتری هم وجود داشته باشد فکر نمی‌کنند و برعکس، خانم‌ها تا مطمئن نشوند که بهترین را انتخاب کرده‌اند خرید نمی‌کنند.

مسئله دیگرکه می‌توان به آن اشاره کرد بحث تصمیم گیری‌ها است آقایان ترجیح می‌دهند به تنهایی خرید کنند و از دیگران هم همین انتظار را دارند یعنی اساساً خرید کردن مشترک برای آن‌ها کار معناداری نمی‌باشد و نظر مرد‌ها این است که شما یک چیز نیاز دارید برو تهیه کن چرا مرا دنبال خود می‌بری؟ و این کاری نیست که جمعی باشد لذا بهتر است فردی انجام شود. طبیعی است که وقتی فرد از ابتدا نگاهش این باشد که این همراهی غیرضروری است وقتی خرید طولانی شود تحمل آن برای آقا سخت‌تر می‌شود و می‌خواهد زود‌تر آن را به پایان برساند.

مردان چه موقع خرید می‌کنند؟

شخصیت مرد‌ها به گونه‌ای است که تا چیزی کار می‌کند نیازی به تعویض آن نمی‌بینند. البته این بیشتر در مورد البسه و وسایل خانه است و مواردی چون اتومبیل استثنا محسوب می‌شود. همچنین مرد‌ها مدت‌ها از یک لباس و کفش استفاده می‌کنند با اینکه شاید کهنه شده باشد ولی خانم‌ها تمایل بیشتری به تنوع در این موارد از خود نشان می‌دهند.

چشم هم چشمی نکنید

خانم‌ها با توجه به نوع نگاه و حساسیت‌های خاصی که به حرف‌های دیگر خانم‌ها دارند سعی و تلاش می‌کنند انواع لباس‌های متنوع را برای زمان‌ها و موقعیت‌های مختلف داشته باشند مخصوصاً اگر خدای نکرده بحث چشم و هم چشمی هم مطرح باشد طبیعی است که در این جور مواقع لازم است خانم‌ها تعداد دفعات بیشتری به خرید بروند در حالی که بسیار مشاهده شده که مرد‌ها با‌‌ همان لباسی که به عروسی می‌روند به محل کار و یا حتی عزاداری می‌روند بنابراین خیلی احساس نیاز به خریدن در خود احساس نخواهند کرد.

لطفاً از همسرتان انتقاد نکنید

نکته قابل توجه دیگر، نوع رابطه زوجین است، ممکن است رابطهٔ شکننده‌ای بین آن‌ها وجود داشته باشد و در زندگی مشترک مشکل داشته باشند و وقتی هیچ نقطه تفاهمی باهم ندارند بدیهی است از خرید کردن با هم اجتناب می‌کنند.

مسائلی که باعث بروز رابطه شکننده می‌شود شامل انتقادات زیاد خانم حین خرید است برای نمونه تکرار زیاد این جمله به همسر خود که در خرید کردن برای شما وقت کافی نمی‌گذارد و بیان آن به عنوان یک مشکل، باعث تشدید موضوع می‌شود. همچنین آقایان مقایسه شدن با سایر مرد‌ها را دوست ندارند. حال اگر خانم شوهر خود را با دیگران یا ایده ال‌های ذهن خود مقایسه کند باعث دور شدن زوجین از یکدیگر می‌شود و هر‌گاه صحبت خرید پیش می‌آید مسائل آزاردهنده در ذهن فرد تداعی می‌شود که سعی می‌کند با بهانه‌های مختلف از آن دوری کند.

این کار مردان را فراری می‌کند

تشکر نکردن خانم موردی است که حائز اهمیت است چون اگر یک رفتار مثبت مورد تشویق و توجه قرار گیرد سبب می‌شود رفتار فرد برای انجام مجدد آن تقویت شود. به علاوه ربط دادن خرید به مشکلات دیگر اشتباه است موجب حل نشدن موضوع می‌شود.

مشورت کردن ممکن است معنای متفاوتی بین زوجین داشته باشد، برای نمونه خیلی وقت‌ها خانم با همسر خود در مورد خرید یک کیف یا کفش مشورت می‌کند که آیا مناسب است یا نه؟ و منظور خانم از مشورت کردن تایید گرفتن است ولی آقا متوجه این مسئله نمی‌باشد و شروع به بیان ایرادات کالای مورد نظر می‌کند و موجب آزردگی خانم می‌شود و دفعهٔ بعدی که خانم نظر همسر خود را جویا می‌شود مرد جواب نمی‌دهد و سپس زن بیان می‌کند که چرا حوصله نداری؟ چرا وقت نمی‌گذاری؟ وگفتن این قبیل جملات باعث بروز مشکلات و اختلافات بیشتر می‌شود در حالی که برداشت آقا این است که اگر من جواب دهم همسرم ناراحت می‌شود پس بهتر است هیچ چیزی نگویم.

متناسب با جیبتان خرید کنید

زوجین بهتر است اول بودجهٔ مشخصی را برای خرید کردن خود اختصاص دهند و این طور نباشد که هر چه زمان بیشتری در بازار بمانند خرید بیشتری انجام دهند.

زمان مناسب خرید را باید پیدا کرد طبیعی است بعد از اینکه مرد از محل کار برگشته و خسته است زمان را برای خرید کردن مناسب نمی‌بیند ولی در یک زمان که فرد خسته نباشد و استراحت مناسب داشته است و البته از نظر اقتصادی احساس آرامش خاطر کند، رغبت بیشتری از خود نشان خواهد داد.

انتظارات مالی بالا که ممکن است یک خانم از همسر خود داشته باشد، وقتی که همسرش توان برطرف کردن آن را نداشته باشد، با توجه به اینکه خرید برای مرد وظیفه محسوب می‌شودو باید به نتیجه برسد تا آرامش بگیرد و در این حالت ممکن است احساس نامطلوبی پیدا کند که نتوانسته کار خود را به درستی انجام دهد و از خرید دوری می‌کند ممکن است خانم داخل مغازه‌ای برود و قصد خرید کالایی گران را نداشته باشد و هدف خانم گردش و تفریح باشد اما تصور آقا چیز دیگری است.

در همسرتان انگیزه ایجاد کنید

آگاهی از تفاوت‌ها و تلاش برای رفع اختلافات کمک کننده است. البته این مسئله هم مانند مسائل دیگر به طور کامل قابل حل نیست که ما به جایی برسیم که طرفین رضایت صد درصد داشته باشند و رابطه به شکل کاملاً مطلوب باشد ولی هر قدمی در راه نزدیک شدن برداریم باید غنیمت شمارده شود.

اگر خانم در فکر خود این ذهنیت را دارد که همسرش باید ۵ ساعت به همراهش به خرید بیاید اگر بخشی از آن هم برآورده شد به آن توجه نشان دهد تا مرد تشویق شود. به علاوه اگر خانم یک مقدار سریع‌تر خرید را انجام دهد تاثیرزیادی در همسر خود می‌تواند داشته باشد و این‌ها همه کارهایی است که باعث نزدیک‌تر شدن زوجین به هم می‌شود.

وقتی ما یک ایده آلی برای خود در نظر می‌گیریم و فقط رسیدن به آن ما را راضی می‌کند معلوم است که هیچ گامی در آن راه برنمی داریم اما اگر بپذیریم که پیشرفت در مسیر اهمیت دارد می‌تواند موضوع را در حد خودش بهتر کند.
گفت‌و‌گو کردن در زمینه خرید مانند هر مسأله دیگر لازم است اگر دلیل کار را واضح توضیح دهیم می‌تواند در ین زمینه کمک کننده باشد، علاوه براین از طرف مقابل بخواهیم ما را کمک و همراهی کند.

در همسر خود انگیزه ایجاد کنیم برای نمونه تو خوش سلیقه‌ای یا می‌خواهم تو آن را بپسندی و انتظارات را در شروع پایین بیاوریم. به علاوه مشخص کردن هدف و اولویت بسیار حائز اهمیت است اینکه چه چیز برای ما اهمیت بیشتری دارد؟! خرید یا رابطه با همسر؟! اگر رابطه مهم است باید تفاوت‌ها را بپذیریم و توقعات خود را کم کنیم و آماده باشیم از یکسری از خواسته‌های خود در مقابل به دست آوردن رابطه با همسر بگذریم.

منبع: باشگاه خبرنگاران


ادامه مطلب ...

اگر آب دوست ندارید این ها را بخورید

به گزارش جام جم سرا ، در این مطلب شما را با مایعات و مواد غذایی مناسبی آشنا می کنیم که به تأمین آب بدنتان کمک کرده و خواص زیادی نصیبتان می کنند. لطفاً با ما همراه باشید.

چرا نوشیدن آب از اهمیت بالایی برخوردار است؟

تأکید بر نوشیدن آب و اهمیت آن برای سلامتی بیخود و بی جهت نیست. نتایج بررسی های متعدد ثابت کرده است که روزانه 8 لیوان آب برای سم زدایی از بدن، پیشگیری از تجمع مایعات در بدن و همچنین تأمین آب سلول ها و ارگان ها لازم و ضروری است. اکثر مردم تصور می کنند که نوشیدن قهوه یا نوشابه می تواند چنین تأثیری داشته باشد چون در هر حال این ها هم جزو مایعات هستند. اما اصلاً این طور نیست.

آب یک مایع بسیار مهم و حیاتی برای بدن است که از بی آبی پیشگیری کرده و حتی به کاهش وزن نیز کمک می کند. اغلب موارد ما احساس گرسنگی می کنیم در حالی که فقط تشنه مان است. اگر شما به میزان کافی آب بنوشید بی دلیل احساس گرسنگی نخواهید کرد و بدنتان شاداب تر خواهد بود. همیشه توصیه می شود قبل از احساس تشنگی آب میل کنید. چون زمانی که تشنگی به سراغتان می آید به این معنی است که پیش از آن آب بدنتان کاهش پیدا کرده است.

اگر رژیم گرفته اید و ورزش می کنید تا لاغر شوید بهتر است در کنار آن آب بیشتری نیز بنوشید تا کمکی برای چربی سوزی بیشتر شود و سموم بدن از طریق ادرار دفع شود. این کار برای رفع تجمع آب و ورم پاها و مچ پا نیز مؤثر خواهد بود. زمانی که ورزش می کنید میزان آب دریافتی تان باید بیشتر شود. بنابراین برای هر ساعت ورزش سنگین باید یک لیتر بیشتر آب بنوشید.

و اگر کسی آب دوست ندارد...

اگر شما به میزان کافی آب بنوشید بی دلیل احساس گرسنگی نخواهید کرد و بدنتان شاداب تر خواهد بود. همیشه توصیه می شود قبل از احساس تشنگی آب میل کنید

هستند کسانی که از فواید و ضرورت آب برای بدن آگاه هستند اما با این حال میلی به نوشیدن آب خالی ندارند.

در اینجا به چندین روش ساده اشاره می کنیم که می توانید میزان مصرف آب را به روزی 8 لیوان برساند:

* همیشه یک بطری آب در منزل یا بیرون دم دستتان باشد.
* به محض اینکه از خواب بیدار می شوید یک لیوان آب بنوشید.
* سعی کنید قبل از شروع غذا یک لیوان آب بنوشید و یک لیوان نیز یک ساعت بعد از غذا.
* زمانی که آب می نوشید یک لیوان کامل پرکنید و سر بکشید.
* شب ها یک بطری آب کنار رختخوابتان داشته باشید.
* اگر ورزش می کنید حتماً یک بطری آب دم دستتان باشد.
* در هوای گرم بخصوص زمانی که بیرون از منزل هستید آب بیشتری میل کنید.
* تصور نکنید که در فصل زمستان نیازی به نوشیدن آب نیست. بنابراین میزان آب مصرفی را کاهش ندهید.
* یک برش لیموترش یا پرتقال یا چند برگ نعنا داخل لیوان آب بیندازید تا طعم بهتری پیدا کند.

جایگزین های آب خالی

اگر شما هم جزو آن دسته هستید که میلی به خوردن آب خالی ندارند ناامید نباشید. روش های خوبی برای جایگزینی وجود دارد:

دمنوش ها

توصیه می کنیم که برای خودتان دمنوش تهیه کرده و در طول روز میل کنید. می توانید چای سبز، دمنوش بابونه یا دمنوش میوه های قرمز را امتحان کنید. اگر هوا سرد باشد مصرف این نوشیدنی های گرم بسیار می چسبند. می توانید دمنوش هایتان را با شکر یا بهتر از آن عسل شیرین کنید. البته استویا و چندقطره لیموترش از همه بهتر است.

آب میوه ها

البته در خصوص آب میوه ها باید کمی محتاط بود. مردم تصور می کنند آب میوه هایی که از سوپرمارکت ها تهیه می کنند آب مورد نیاز بدنشان را تأمین می کند. واقعیت این است که آب میوه ها نیز حاوی آب هستند و به رفع تشنگی کمک می کنند. اما با این حال این نوشیدنی ها حاوی میزان زیادی قند، افزودنی ها، مواد نگهدارنده و عصاره ی میوه ها هستند. بنابراین توصیه ی ما این است که خودتان آب میوه ی طبیعی تهیه کنید. کافی است آب پرتقال یا هر میوه ای که دوست دارید را بگیرید و مصرف کنید.

میوه ها

اگر نمی توانید به هیچ عنوان با چند لیوان آب خالی ارتباط برقرار کنید میوه های آبکی میل کنید. در این صورت نیز آب کافی به بدنتان می رسد البته با طعم میوه. علاوه بر این مصرف میوه میزان قابل توجهی ویتامین نیز به بدن می رساند، باعث سیری طولانی مدت شده و به بهبود وضعیت تغذیه کمک می کند. لازم است که میوه را به صورت خام و بدون اضافه کردن شکر میل کنید. سالاد میوه بهترین گزینه است. در بین بهترین میوه های تأمین کننده ی آب بدن می توان به هندوانه، هلو، آناناس، کیوی، گیلاس، توت فرنگی، سیب، گوجه فرنگی، انگور، خیار و پرتقال اشاره کرد.

سبزیجات

سبزیجات نیز جزو منابع خوراکی آب هستند. پرآب ترین سبزیجات عبارتند از: کاهو، کدو، کرفس، کلم برگ، بادمجان (البته نمی توان آن را به صورت خام خورد)، اسفناج و بروکلی. شما می توانید از این میوه ها و سبزیجات سالاد تهیه کرده و یا از آنها در کنار انواع غذاهایتان استفاده کنید. اگر میل به مصرف سبزیجات پخته شده دارید بهتر است آنها را بخارپز کنید تا بیشترین میزان مواد مغذی آنها حفظ شود.

توصیه می کنیم میزان آبی که در طول یک روز میل می کنید را حساب کرده و کم و کسری آن را به روش های ذکر شده جبران کنید.

منبع :​تبیان


ادامه مطلب ...

زولبیا و بامیه دوست یا دشمن سلامتی؟

به گزارش جام جم سرا ، شهاب اولیایی متخصص تغذیه و رژیم درمانی درباره زولبیا بامیه به عنوان شیرینی محبوب در ماه رمضان گفت: به دلیل فاصله زمانی زیاد بین اولین و آخرین وعده غذایی در ایام روزه داری، گلیکوژن کبد مصرف شده و فرد ولع زیادی برای خوردن شیرینی پیدا می کند.

وی افزود: از این رو متاسفانه افراد در مصرف زولبیا و بامیه که مملو از قندهای تصفیه شده و چربی‌های اشباع هستند، افراط می‌کنند.

اولیایی با بیان اینکه جوشیدن زولبیا و بامیه در روغن احتمالا آنها را سمی می کند، بیان کرد: از آنجا که نوع طبخ و آماده کردن این شیرینی کمی مشکل دارد، باید در مصرف آن بسیار محتاط بود.

این متخصص تغذیه و رژیم درمانی اظهار داشت:‌ وجود اسیدهای چرب برای سلامتی مضر است و منجر به گرفتگی و بیماری های قلبی و عروقی، ایجاد سرطان و بیماری های التهابی می شوند چون که حرارت زیاد، روغن را اکسید و بیش از حد مجاز شدن اکسیدها، رایکال‌های آزاد را تولید می کند.

اولیایی ضمن تاکید بر تهیه شیرینی‌جاتی مثل زولبیا و بامیه از اماکن بهداشتی و معتبر عنوان کرد: یکی دیگر از مشکلات زولبیا و بامیه این است که به دلیل قند بالا اشتها را کور می کند و فرد با نخوردن غذای کافی، کمبود تغذیه می گیرد؛ از این رو زولبیا و بامیه جز انر‍ژی، فقط کربوهیدرات و چربی دارد.

وی با اشاره به اینکه حتی الامکان باید از نوع مرغوب زولبیا و بامیه استفاده شود، یادآور شد:‌ بهتر است افراد، مصرف این شیرینی را به حداقل برسانند و مواردی که کم‌رنگ تر هستند را انتخاب کنند چرا که هرچه رنگشان تیره‌تر باشد یعنی بیشتر سرخ شده و مضرات بیشتری دارند.

اولیایی تاکید کرد: خوردن زولبیا و بامیه در وعده سحری باعث ترشح انسولین و گرسنگی در طول روز می شود و کسانی که دیابت نوع یک یا چربی خون دارند اصلا نباید این نوع شیرینی‌جات را مصرف کنند.

منبع : باشگاه خبرنگاران


ادامه مطلب ...