مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

کشف رابطه بویایی با طول عمر افراد

جام جم سرا: به اعتقاد متخصصان یادشده، مطالعه مذکور نشان می‌دهد که این حس خاص و از نظر تکاملی کهن، ممکن است با مکانیسم مهمی در زمینه طول عمر انسان ارتباط داشته باشد.

برای این مطالعه، محققان پنج بوی نعنا، ماهی، پرتقال، گل سرخ و چرم را در اختیار شرکت‌کنندگان قرار دادند. پنج سال بعد، ۳۹ درصد کسانی که در این تست بو پایین‌ترین نمره را گرفته بودند، در قید حیات نبودند. از بین آن‌ها که تا حدی بویاییشان کم شده بود ۱۹ درصد از دنیا رفته بودند و تنها ۱۰ درصد کسانی که بویایی سالم داشتند دیگر زنده نبودند.

به گزارش جام جم سرا، پروفسور «جایانت پینتو» که این مطالعه زیر نظر او انجام شده می‌گوید: معمولا قدر سیستم بویایی به اندازه کافی درک نمی‌شود در حالی که در زندگی روزمره نقش بسیار مهمی دارد. کاهش بویایی مستقیما باعث مرگ نمی‌شود اما منادی آن است، زنگ خطری که به سرعت درباره آسیب وارده هشدار می‌دهد.

متخصصان فکر می‌کنند اختلال در بویایی نشانگر اختلال در نظام ترمیم سلولی در بدن است چون بویایی سالم به تولید و جایگزینی سلول‌های بنیادی در مخاط بینی بستگی دارد. اختلال بویایی هم پیش از هر چیز دیگر خبر از نقص ترمیم در بدن و شتاب گرفتن پیری می‌دهد.

به نقل از بی‌بی‌سی، دستگاه بویایی، این حس منحصر به فرد، وابسته به سلول‌های بنیادی است؛ بنابراین ممکن است نمایانگر قابلیت بازسازی بدن در زمان تغییرات تخریبی پیری و یا علامت توانایی بدن در ترمیم فیزیولوژیک باشد. علاوه بر این بویایی نخستین سیستمی است که تاثیر یک عمر آسیب سموم و آلاینده‌های محیطی یا عوامل و میکروب‌های بیماری‌زا را بر بدن نشان می‌دهد.

پینتو تصریح کرد: عصب بویایی (زوج اول اعصای مغزی) تنها عصب مغزی است که با دنیای بیرون در ارتباط مستقیم است. بنابراین آلودگی، سموم و عوامل بیماری‌زایی که از راه تنفس وارد بدن می‌شوند، از راه این عصب به دستگاه عصبی مرکزی (مغز) می‌رسند و آسیب مستقیمی وارد می‌کنند که منجر به مرگ می‌شود. سلامت بویایی به خصوص در سنین بالا نشانه مهم سلامت بدن است.

به نقل از ایسنا، متخصصان سلامت معتقدند این آلاینده‌ها، میکروب‌ها و ویروس‌ها به طور غیرمستقیم به عصب بویایی آسیب می‌زنند چون باعث بیماری‌هایی مثل بیماری‌های ریوی و قلبی عروقی می‌شوند و این بیماری‌ها نیز به عصب بویایی آسیب می‌زنند. تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که آلودگی ذرات معلق، مرگ یا عوارض بیماری را افزایش می‌دهند و در عین حال قدرت بویایی را نیز کاهش می‌دهد.

دکتر پینتو می‌گوید: نتیجه این تحقیق، یک تست بالینی مفید، سریع و ارزان را برای شناسایی افراد در معرض خطر در اختیار پزشکان می‌گذارد.

او می‌گوید باید اهمیت بیشتری برای سلامت بویایی قائل شد و با این حال تاکید می‌کند: «ما نمی‌خواهیم مردم را وحشت زده کنیم. سرماخوردگی، آلرژی و بیماری سینوس می‌توانند بر بویایی تاثیر بگذارند. بنابراین مردم نباید نگران شوند اما اگر مشکل بویایی مزمن شد باید به پزشک مراجعه کنند».


ادامه مطلب ...

رابطه نامشروع نوعروس امروز با خواستگار دیروز

جام جم سرا به نقل از باشگاه خبرنگاران :حمید جوانی است 27 ساله با ظاهری مرتب و آراسته . لیسانس مترجمی زبان انگلیسی دارد و از اینکه کلانتری دارای واحد مشاوره و مددکاری است شگفت زده شده و به قول خودش حالا که همه چیز لو رفته،دوست دارد تحلیل روانشناختی اش را بنویسند تا عبرتی برای دیگران شود.داستان زندگیزاش را به نقل از خودش بخوانید:

دانشجوی ترم سوم مترجمی زبان انگلیسی بودم،عاشق رشته ام بودم و دوست داشتم در رشته ام پیشرفت کنم. سرم گرم مطالعه و یادگیری بودم و از حوادث جاری و رایج در دانشگاه بی خبر بودم . فقط متوجه شده بودم که یکی از همکلاسی های دخترم به بهانه های مختلف می خواهد به من نزدیک شود.

وقت تلف کردن نداشتم و او را بدون رو دربایسی جواب می کردم.اما او انگار دست بردار نبود.وقت آزمون پایان ترم بود و خودم را برای آزمون اماده می کردم.گوشی تلفنم زنگ خورد .شماره برایم ناشناس بود آن را بدون جواب گذاشتم اما او دست بردار نبود .وقتی جواب دادم خودش بود و با التماس از من جزوه خواست.

نمی دانم چرا ولی شاید برای اینکه از دستش خلاص شوم قول دادم جزوه را به وی برسانم . با هم قرار گذاشتیم؛ وقتی دیدمش سوار بر خودروی بسیار گرانی بود و سر وضعش با وقتی که دانشگاه می آمد کلی فرق داشت.جزوه را که به وی دادم کلی تشکر کرد و اصرار کرد که باید مرا تا خوابگاه برساند. از سر کنجکاوی قبول کردم ، برای کسی مثل من که تا به حال با هیچ دختری هم کلام نشده بودم خیلی سخت بود .

در طول مسیر فقط او صحبت می کرد و من با حرکات سر تایید می کردم. بعد از آن روز هرازگاهی به من پیامک می داد. یک روز که خانواده ام برای دیدنم آمده بودند از استاد معذرت خواهی کردم که زودتر بروم. وقتی از کلاس بیرون آمد پیام داد که می تواند خانواده ام را به خانه خواهرش ببرد که مسافرت هستند.حسابی وسوسه شدم اما خجالت کشیدم و قبول نکردم.اما او به دنبالم آمده بود و خودش را به خانواده ام معرفی کرد و ضمن تعریف زیاد از من از آنها خواست به خانه خواهرش بروند.خانواده من هم بدتر از خودم خجالتی بودند.

بالاخره قبول کردند. راستش دیگر حسابی درگیرش شده بودم فقط نمی توانستم ارتباط برقرار کنم. کم کم ارتباطمان زیاد شد تا حدی که برای دیدنش لحظه شماری می کردم...

ترم آخر بودیم و خودم را برای آزمون ارشد آماده می کردم. اما راستش حواسم زیاد به درس نبود .دوست داشتم از او خواستگاری کنم و قال قضیه را بکنم. ولی نمی توانستم تا اینکه خودش زنگ زد و با گریه گفت که برایش خواستگار آمده وخانواده اش اصرار دارند وی جواب مثبت بدهد.

حالم خیلی بد شد. دلم را به دریا زدم و گفتم تکلیف دل من چه می شود؟ همین یک جمله راکه گفتم تلفن را قطع کردم ،می ترسیدم . اما او دوباره زنگ زد و گفت حالا که از تو مطمئن شده ام به جنگ خانواده ام می روم.

بعد از مدتی به خواستگاری اش رفتم . پدرش می گفت که تو در حال حاضر هیچی نداری اما من دخترم را به امید آینده درخشان تو می دهم.

عقد ساده ای گرفتیم و لحظه های شیرین زندگی مان شکل گرفت...او خیلی دختر خوبی بود و من در کنارش احساس خوشبختی می کردم تا آن شب لعنتی ...نیمه های شب بود و من مشغول ترجمه بودم تا اینکه پیام برایم آمد. شماره ناشناس بود و برایم ویدیویی فرستاده بود..بازش کردم.خداااای من باورم نمی شد ...

دوباره سه باره صدبار نگاه کردم ..فیلمی بود مبتذل از کسی که همه چیزم بود...مانده بودم.شماره اش را گرفتم قبل از اینکه زنگ بخورد قطع کردم. رفتم سراغ یخچال و هر چه قرص بود همه را خوردم، خودم را به اتاق رساندم .گوشیم را قفل کردم و دراز کشیدم و منتظر مرگ شدم.

وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم . او بالای سرم بود..هر چه گریه کرد هیچ حرفی نزدم . فقط از دوستم خواستم گوشی تلفنم را به بیمارستان بیاورد. گوشی را به او دادم . گفتم رمزش را که میدانی کلیپی داخل آن است نگاه کن. گوشی هم برای خودت... با تعجب گوشی را گرفت و برایم توضیح داد که همان خواستگارش بوده که به خاطر من جوابش کرده ..قبل از دانشگاه با او ارتباط داشته و...

برایم بی معنا بود. گفتم این راز بین من و تو می ماند فقط به این شرط که بی سرو صدا از هم جدا شویم. قبول کرد. طلاق گرفتیم.

من ماندم و کوهی از سوال : چرا؟ کم کم سیگاری شدم..قلیان می کشیدم و روز و شبم به بطالت می گذشت.
بی خیال دانشگاه شدم . اتاقی اجاره کردم و مشغول کار ترجمه شدم ...بعضی وقتها به شدت حوصله ام سر می رفت، احساس تنهایی می کردم ..تا اینکه یکبار که برای دانشجویی دختر که کار ترجمه می کردم پیامک اشتباهی فرستادم او که شماره مرا نداشت انگار بدش نمی‌آمد با من ناشناس کل کل کند.

چند پیامک که دادم به نظرم کار جالبی آمد..ادامه دادم . بعد از آن شماره‌های دیگری را هم گرفتم ...این قضیه ادامه داشت وقتی به خودم آمدم دیدم یک مزاحم تلفنی شده‌ام که به راحتی در دل قربانیانم جا می گرفتم و آنها چنان وابسته ام می شدند که برایم کارت شارژ ، پول و . . . می‌فرستادند، حتی عده‌ای از آنان را می‌توانستم برای ایجاد رابطه فریب دهم، آن هم تنها با شگرد خواستگاری کردن. می‌خواستم انتقام دوران زندگی‌ام را بگیرم ولی قبلش با شکایت 5 تن از کسانی که از آنان در قالب خواستگار کلاهبرداری کرده بودم دستگیر شدم.

زیاد طول نکشید که پسر خجالتی دیروز، کلاهبردار حرفه‌ای شده بود،‌کسی که دیروز در جواب دختران را فقط با سر تکان دادن می‌داد،‌ امروز با چرب زبانی دل آنان را به دست می‌آورد و دست به کلاهبرداری می‌زد، البته حمید می‌گفت؛ دخترانی که به راحتی با پسران صحبت می‌کنند، خیانتکارند و حقشان است که از آنان کلاهبرداری شود.


ادامه مطلب ...

۱۰ پرهیز رفتاری برای داشتن رابطه جنسی لذتبخش

جام جم سرا به نقل از مردمان: برای اینکه بتوانید از یک رابطه سالم و زیبا لذت ببرید باید از برخی کار‌ها پیش از نزدیکی دوری کنید:


۱. زیاد غذا نخورید

زیاد غذا خوردن باعث می‌شود احساس سنگینی و خواب آلودگی کنید مخصوصاً اگر غذایتان حاوی مقدار زیادی کربوهیدرات مثل برنج باشد. به جای غذاهای سنگین بهتر است کمی میوه یا آجیل و مقدار زیادی آب بخورید که سطح انرژیتان را هم بخوبی بالا خواهد برد.


۲. از مصرف نوشیدنی‌های انرژی زا خودداری کنید

بااینکه ممکن است تصور کنید که نوشیدن یک نوشابه انرژی زا قبل از رابطه جنسی فکر خیلی خوبی است زیرا می‌تواند سطح انرژیتان را بالا ببرد اما این نوشابه‌ها سرشار از قندند که فقط برای مدتی کوتاه سطح انرژیتان را بالا برده و بعد شما را بسیار خسته‌تر از قبل خواهد کرد.


۳. با همسرتان بحث و جدل نکنید

بحث و جدل بین زوج‌ها مخصوصاً بعد از چند سال اول ازدواج که دو طرف تازگی خود را برای هم از دست می‌دهند مسئله‌ای عادی است اما این بحث‌ها و مشاجرات قبل از رابطه جنسی همه چیز را بد‌تر خواهد کرد. به عبارت دیگر اگر مشاجره‌ای کرده‌اید به فکر رابطه به بهانه آشتی نباشید چون شاید به نظر برسد که هر دوی شما آن مشاجرات را فراموش کرده‌اید اما باز هم ممکن است جایی در مغز شما یا همسرتان بخشی از آن باقی مانده باشد و میل و انگیزه شاد کردن خود و همسرتان را از دست بدهید.


۴. قرص نعنا نخورید

با اینکه بوی بد دهان یکی از بد‌ترین وضعیتهایی است که قبل از رابطه جنسی می‌توانید داشته باشید و خوردن قرص نعنا می‌تواند به بهبود این وضعیت کمک کند اما استفاده از این قرص‌ها قبل از ارتباط جنسی چندان خوب نیست. منتول (menthol) موجود در قرص‌های نعنا سطح تستوسترون را در بدنتان کاهش داده و درنتیجه میل جنسیتان را کم می‌کند. برای از بین بردن بوی بد دهان، می‌توانید مسواک زده یا از شوینده‌های دهان استفاده کنید.


۵. بر استرس و اضطراب خود قبل از رابطه غلبه کنید

استرس زیاد نابودکننده زندگی جنسی شماست. استرس و اضطراب می‌تواند موجب اختلالات جنسی مختلفی مثل اضطراب عملکرد و یا در بعضی موارد اختلال نعوظ شود. اگر خیلی استرس دارید که در این حالت به ایجاد رابطه اقدام کنید، چند دقیقه قبل از رابطه مدیتیشن و کسب آرامش کنید، یا از همسرتان بخواهید کمی ماساژتان بدهد. مصرف بیشتر میوه‌ها و سبزیجات هم می‌تواند در بهبود این وضعیت کمکتان کند.


۶. زیاد به بدنتان توجه نداشته باشید

دیدن عکس‌ها و فیلم‌های مربوط به سوپراستار‌ها و سوپرمدل‌ها، فشار بسیار زیادی به افراد وارد می‌کند زیرا خیلی‌ها دوست دارند از نظر ظاهری ایده‌آل به نظر برسند و وقتی نتوانند خود را به آن صورت درآورند دچاد یاس و اضطراب خواهند شد. قبل از این که به فکر رابطه جنسی باشید فکرهایی مثل «چرا هیکلم بهتر از این نیست؟» یا «چرا شکمم اینقدر چربی دارد» را کنار بگذارید و فقط از لحظۀ بودن با همسرتان لذت ببرید و اجازه ندهید فکرهای منفی میل جنسیتان را از بین ببرد.


۷. خیلی توقعاتتان را بالا نبرید

اگر تازه ازدواج کرده‌اید و دفعه اولی است که می‌خواهید با همسرتان ارتباط جنسی داشته باشید، باید همه اختیار را به زمان بدهید. بدن آدم‌های مختلف متفاوت است و باید بگذارید که شناخت شما از بدن همدیگر بتدریج صورت گیرد.

شما زن و شوهرید و یکی از عواملی که باعث میشود زوجین به فکر روابط خارج از زناشویی نیفتند همین است که از رابطه با همسرشان چنان که دوست دارند لذت ببرند

اگر توقعاتتان خیلی بالا باشد و در آن ارتباط جنسی برآورده نشود، فقط موجب پایین آمدن اعتماد به نفس خودتان شده‌اید که نه تنها برای زندگی جنسیتان بلکه برای کل زندگیتان به هیچ عنوان خوب نیست.


۸. خودارضایی نکنید

برخی افراد برای این که به گمان خودشان مدت ارتباطشان را طولانی‌تر کرده باشند یا عمل انزال را به تاخیر اندازند، قبل از رابطه، خودارضایی می‌کنند! غیر از حرام بودن این عمل از نظر دینی، این کار بسیار محتمل است که نتیجه عکس بدهد و نعوظ پیش یا حین رابطه بدرستی صورت نگیرد.


۹. از الگوی همیشگیتان پیروی نکنید

نداشتن خلاقیت و نوآوری در رابطه جنسی، شور و اشتیاق و عشقی را که بینتان وجود دارد روزبروز کمتر می‌کند. وقتی رابطه جنسی برایتان به شکل عادت یا عملی ماشینی درآید، میل جنسی در هر دوی شما بتدریج کم خواهد شد. هیچ ایرادی ندارد؛ شما زن و شوهرید و یکی از عواملی که باعث میشود زوجین به فکر روابط خارج از زناشویی نیفتند همین است که از رابطه با همسرشان چنان که دوست دارند لذت ببرند. بدین منظور، سعی کنید از حالت‌ها و مکانهای جدید استفاده کنید، خیالپردازی‌های همدیگر را برآورده کنید و برای حفظ شور و عشق بین خودتان، وضعیتهای متفاوت را امتحان کنید.


۱۰. نوشیدنی الکلی نخورید و سیگار نکشید

ثابت شده که هم سیگار و هم نوشیدنی‌های الکلی موجب کاهش میل جنسی می‌شوند. کشیدن سیگار جریان خون در بدن را سخت کرده، از آنجا که تحریک جنسی به آن وابسته است، برای بهتر کردن زندگی جنسی خودتان هم که شده باید از آن دوری کنید. با اینکه برخی افراد تصور می‌کنند مشروبات الکلی تحریک کننده هستند، از نوشیدن آن نیز باید پرهیز کنید چون این نوشیدنی‌ها کارایی جنسی را پایین می‌آورد. اگر قبل از رابطه میل به خوردن دارید میوه و سبزیجات بخورید که قدرت باروری را بالا می‌برد. جام جم سرا پیشتر و در نوشتارهای دیگری برای افزایش کارآیی جنسی روش تمرین دادن عضلات مرتبط (بخصوص با انجام تمرینات کگل) را برای زوجین منتشر کرده. می‌توانید از طریق کادر جست‌وجو در گوشۀ بالا/چپ سایت آن مقالات را نیز بیابید و بخوانید. همچنین به یاد داشته باشید کار کردن روی عضلات دست و پا‌ نیز به بهتر کردن زندگی جنسیتان کمک می‌کند.


ادامه مطلب ...

رابطه زناشویی‌در دوران بارداری

جام جم سرا: اگرچه جنین در رحم تشکیل و به زندگی خود ادامه می دهد، اما درواقع جنین در کیسه حاملگی قرار دارد که از جنس خاصی است که کاملا از جنین حمایت می کند و از طرفی در اطراف جنین مایع آمنیوتیک قرار دارد که نقش ضربه گیر دارد و اجازه نمی دهد ضربه هایی که به شکم مادر وارد می آید، به جنین آسیبی برساند. همین طور دیواره گوشتی رحم مقاومت زیادی در برابر محیط ایجاد می کند. بنابراین انجام نزدیکی هیچ آسیبی به جنین نمی رساند.
از طرفی بسیاری از مادران باردار و برخی مردان به دلیل همین ترس ها دچار کاهش میل جنسی می شوند و برخی در کل دوران بارداری نزدیکی نمی کنند؛ در حالی که این عمل موجب سست شدن بنیاد زندگی آنان می شود و کاملا بدون علت است.
البته در برخی موارد به دلیل خطرات خاص، نزدیکی از سوی پزشک ممنوع می شود، از جمله در کسانی که خونریزی دارند یا سابقه سقط مکرر دارند یا کسانی که در سه ماهه سوم بارداری دچار جفت سرراهی هستند و جفت پایین قرار دارد، همین طور کسانی که دچار نارسایی دهانه رحم و کوتاهی سرویکس هستند، نباید نزدیکی داشته باشند و بخصوص کسانی که در معرض زایمان زودرس هستند، مثل کسانی که دچار انقباضات رحمی شده اند یا سابقه زایمان زودرس دارند، نباید نزدیکی کنند.
گاهی به دنبال نزدیکی، خونریزی از واژن اتفاق می افتد که در این موارد باید تا چند روزی از نزدیکی اجتناب کرد تا خونریزی قطع شود.
به طور کلی تمایل به روابط جنسی به علت های گفته شده کمتر می شود، اما در مواردی نیز مادر به دلیل نداشتن نگرانی بابت بارداری و افزایش هورمون های جنسی دچار افزایش میل جنسی می شود. در مردان هم به همین ترتیب برخی دچار افزایش و برخی کاهش این میل می شوند.
از موارد دیگری که باید به آن توجه کرد، مساله خونرسانی به جنین بخصوص در سه ماهه آخر است. در این زمان چنانچه مادر به مدت طولانی به پشت (طاقباز) بخوابد، احتمال کاهش خونرسانی به جنین وجود دارد که به این مساله حین نزدیکی باید دقت کرد.
از موارد دیگر ممنوعیت نزدیکی در زمان هایی است که مرد دچار تبخال تناسلی شده است زیرا این بیماری در صورت انتقال به مادر برای جنین خطرناک است.
از موارد دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، شرایط مادر پس از زایمان است. در این زمان به علت افت شدید هورمون های جنسی، بافت داخلی بدن مادر مثل افراد یائسه خشک می شود و در نتیجه نزدیکی دردناک خواهد شد.
از طرفی در این زمان به دلیل افسردگی خفیف پس از زایمان، همین طور کم خونی و کم خوابی دوران شیردهی و پس از زایمان، میل جنسی در زنان بشدت افت می کند، اما با کمی ملاحظه، صبر و تحمل، وضع مادر به حالت عادی برمی گردد.
همچنین باید دانست در مادرانی که زایمان طبیعی دارند، تا شش هفته امکان نزدیکی وجود ندارد و در افرادی که سزارین شده اند، این مدت به دو هفته تقلیل می یابد، اما در تمام موارد باید به تمایل مادر به روابط جنسی اهمیت داده شود و توجه ویژه به این موضوع معطوف شود.(طب ایرانیان)


ادامه مطلب ...

پای صحبت زنانی که از رابطه زناشویی خود ایدز گرفته‌اند

بعضی از آن‌ها نگران زود رنج بودن فرزندشان به خاطر نبود پدری که با بیماری ایدز از دنیا رفته هستند، یا مادرانی که به خاطر ابتلا به این بیماری از دیدن فرزندانشان محروم شده‌اند یا سوگوار فرزندان مبتلایی که از دست داده‌اند.

این زنان هنوز نمی‌توانند راز بیماری خود را در خانواده و محل کار بازگو کنند؛ چراکه هنوز کسانی هستند که اگر متوجه بیماریشان شوند از آن‌ها فرار می‌کنند و می‌ترسند که مبتلا شوند. پوستر‌ها و مجله‌هایی برای اطلاع‌رسانی درباره ایدز و مبتلایان به این بیماری در کنار میز اعضای انجمن قرار گرفته است تا به رایگان توزیع شود. رو به روی من پوس‌تر کودکی است که می‌گوید مرا بغل کنید، من شما را بیمار نمی‌کنم.

1

شوهرم نگفت بیمار است

«م-ع» زنی ۴۱ ساله است که دو بار ازدواج کرده است. «م-ع» در ازدواج دومش هم با مشکلات بسیاری مواجه شد. شوهرش به خاطر این‌که او را از دست ندهد نگفته بود که مبتلا به ایدز است و حالا او هم ایدز دارد. او دارای یک دختر است، خوشبختانه دخترش به ایدز مبتلا نشده و سالم است. اما م-ع با توجه به بیماری ایدز، هپاتیتc و بیماری کبد مجبور است کار کند تا مخارج خود و دخترش را تأمین کند.

با یک عکس ازدواج کردم

۱۳ساله که بودم با یک عکس ازدواج کردم. زمانی که از مدرسه به خانه آمدم مادرم یک عکس به دست داشت و می‌گفت باید ازدواج کنی. بعد از ازدواج صاحب ۳ پسر شدیم اما شوهر و پدر شوهرم مدام در گوشم زمزمه می‌کردند که باید مهاجرت کنیم. من گفتم که اینجا کشور ماست و دلیلی نمی‌بینم که آن را ترک کنم، می‌گفتم که خانواده من اینجا هستند و من به آن‌ها وابسته‌ام. به خاطر علاقه شدیدی که به پدرم داشتم به هیچ وجه نمی‌توانستم ایران را ترک کنم.

شوهرم با بچه‌ها فرار کرد

یک روز که از خواب بیدار شدم دیگر نه توانستم بچه‌هایم را ببینم نه شوهرم را. خانواده شوهرم به همراه فرزند‌های من به استرالیا رفته بودند.

دوران سخت بارداری

۲۶ ساله بودم که از طریق رفت و آمد در محل کارم با همسر دومم آشنا شدم. ۷ ماهه باردار بودم که فهمیدم شوهرم معتاد است. تازه فهمیدم که او یک سابقه دار حرفه‌ای است. او حتی پس از ازدواج با من نیز اعتیاد و دزدی‌اش را ترک نکرده بود. باور این مسأله که او هم معتاد بوده و هم خلافکار، مرا بسیار آزرده خاطر می‌کرد. من که هنوز در غم از دست دادن پدر و مهاجرت شوهر و فرزندان خود بودم برایم سخت بود که باور کنم باز هم دچار یک تباهی جدید در زندگی شده‌ام. خیال می‌کردم که سختی‌های زندگی من به پایان رسیده اما مشکلات بزرگ تری سر راه من قرار گرفت.

هیچ‌کس مرا از بیماری شوهرم مطلع نکرد

پس از دوران بارداری ۳ ماه مداوم تب کردم. به آزمایشگاه رفتم و پس از چند روز متوجه شدم که به ایدز مبتلا شده‌ام. آن زمان که در آزمایشگاه متوجه بیماری خودم شدم از ته دل گریه کردم و جیغ کشیدم، ‌طوری که تمام پرسنل آزمایشگاه دیگر مرا می‌شناختند و به صورتی عجیب به من نگاه می‌کردند. چند روز بعد فهمیدم که این بیماری از طریق شوهرم به من منتقل شده و او و خانواده‌اش قبل از ازدواج در جریان بیماری او بودند اما به من چیزی نگفته بودند تا مرا به عقد او در بیاورند. خوشبختانه دخترم به این بیماری مبتلا نشده بود؛ چرا که شیر مرا نخورده بود. براساس آزمایش‌های دوباره‌ای که انجام دادم متوجه شدم شوهرم مرا علاوه بر ایدز به هپاتیت c نیز مبتلا کرده و من درگیر دو بیماری هستم.

شوهرم برای این‌که مرا از دست ندهد مرا نیز مبتلا به ایدز کرد

۶ ماه دچار افسردگی شدید شدم. در‌ها را به روی خودم می‌بستم و کمتر می‌شد که کسی را ملاقات کنم. نزد یک دکتر برای من پرونده تشکیل شده بود اما آنقدر از لحاظ روحی دچار افسردگی شده بودم که تا یک ماه آنجا نرفته بودم. بعد از یک ماه برای نخستین بار با شوهرم به آنجا رفتیم. زمانی که آن دکتر از شوهرم پرسید که چرا به همسرت نگفتی که ایدز داری، او جواب داد که من او را دوست داشتم و نمی‌خواستم او از من جدا شود. می‌ترسیدم که با من ازدواج نکند و او را از دست بدهم. گاهی اوقات آن دکتر برای روحیه دادن به من و مشاوره با خانه ما تماس می‌گرفت و حالم را می‌پرسید.

شوهرم نمی‌گذاشت که دارو مصرف کنم

به خاطر وضعیت روحی بدم و این‌که سیستم دفاعی بدنم کاهش پیدا کرده بود مجبور شدم که دارو مصرف کنم. شوهرم نمی‌گذاشت که من دارو مصرف کنم. می‌گفت که می‌خواهند با این دارو‌ها ما را بکشند اما او که به فکر سلامتی من نبود می‌خواست با پول دارو‌های من برای خودش شیشه بخرد و مصرف کند. او به خاطر مصرف شیشه بسیار شکاک شده بود، از آسمان و زمین مرد می‌تراشید و مرا متهم به خیانت می‌کرد. از یک طرف نه می‌توانستم با وجود شوهرم دارو مصرف کنم و نه می‌توانستم دارو‌هایم را قطع کنم. دکترم مجبور شد که دارو‌هایم را در سطل آشغال بگذارد و از من بخواهد که به بهانه بردن آشغال‌ها آن‌ها را بردارم.

شوهرم به زندان رفت

به خاطر یک سرقت شوهرم دستگیر شد و به زندان رفت. زمانی که برای طلاق به دادگاه رفتم و پرونده‌های سرقت او را از نزدیک دیدم واقعاً متعجب شدم. تعداد بی‌شماری از پرونده‌های سرقت او روی میز دادگاه وجود داشت.

یک وکیل خیر وکالت مرا به عهده گرفت و توانستم طلاق خودم را از او بگیرم. بعد از حکم دادگاه برای طلاق، قرار بر این شد که شوهرم هفته‌ای ۴ ساعت دخترش را ببیند. پس از این‌که از زندان آزاد شد با این‌که علاقه‌ای به دیدن فرزندش نداشت، برای آزار و اذیت من هم هفته‌ای یک بار دخترش را می‌ بیند. پس از مدتی برای درمان بیماری هپاتیت دارو مصرف کردم اما کبدم بعد از مدتی به دارو‌ها مقاوم و دچار مشکل شد. مدتی است که با انجمن احیا آشنا شده‌ام و در کلاس‌های مشاوره اینجا شرکت می‌کنم. آشنایی با این انجمن خیلی به روحیه‌ام کمک کرده است. پس از یک مدت فردی که از او نگهداری می‌کردم فوت شد و مجبور بودم که دنبال کار دیگری برای تأمین مخارج خودم و دخترم باشم. در حال حاضر مشغول به کار هستم و مخارج خودم و دخترم را تأمین می‌کنم. دلم خیلی برای پسرانم تنگ شده، در حال حاضر پسر بزرگم ۲۶ ساله، پسر بعدی‌ام ۱۷ و آخری ۱۲ ساله هستند، کاش سرنوشت برای من طور دیگری رقم می‌خورد و می‌توانستم در کنار آن‌ها باشم. می‌خواهم بدانند که همیشه به یادشان هستم و خیلی دوستشان دارم.

2

دلم برای پسرم تنگ شده است

س-ش، زنی ۲۵ ساله است که از طریق شوهرش به ایدز مبتلا شده. فرزند دخترش را در ۱۱ ماهگی از دست می‌دهد و پسرش را پس از مرگ شوهرش از او می‌گیرند. او ۲ سال است که فرزند خود را ندیده است و می‌گوید تنها هدف زندگی‌اش دیدن فرزندش است. او می‌گوید اگر پسرش روزی این گزارش را خواند باید بداند که مادرش او را‌‌ رها نکرده است و او را خیلی دوست دارد.

تلخی مرگ فرزند

یک پسر داشتم که دوباره حامله شدم اما دخترم در ۱۱ ماهگی به علت نارسایی کبد فوت شد و من را تنها گذاشت. شوهرم به خاطر مرگ دخترمان مریض شد و به بیمارستان منتقل شد. غم از دست دادن دخترم به یک طرف، شوهر مریضم هم یکی از دغدغه‌های آن روز‌هایم بود.

مرگ شوهرم

۲۵ روز پس از بستری شدن شوهرم فهمیدم که او به ایدز مبتلا شده. پس از مشاوره با دکتر قرار شد که من و پسرم هم آزمایش دهیم، تا مطمئن شویم که به این بیماری مبتلا نشده‌ایم. پس از آزمایش فهمیدیم که من نیز به ایدز مبتلا شدم اما خدا رو شکر جواب آزمایش پسرم منفی بود و او مبتلا نشده بود. پس از مدت کوتاهی شوهرم به خاطر این بیماری فوت کرد و مرا تنها گذاشت.

پسرم را از من گرفتند

پس از این جریان خانواده شوهرم به حکم دادگاه حضانت فرزندم را از من گرفتند و تصمیم بر این شد که بعد از ۱۸ سالگی پسرم تصمیم بگیرد که می‌خواهد پیش من بماند یا نه، چرا به جرم این‌که شوهرم مرا به ایدز مبتلا کرده حضانت فرزندم را به خانواده شوهرم دادند و پسرم را نیز از محبت مادری محروم کردند .

خودکشی کردم

چندین بار دست به خودکشی زدم. تحمل داغ‌هایی که در این مدت کوتاه به من وارد شده بود برای روح جوان من سخت بود. یک دختر ۲۳ ساله چطور می‌تواند مرگ و از هم پاشیدگی تمام خانواده‌اش را در یک مدت کوتاه تحمل کند و با یک بیماری به سمتی‌‌ رها شود. از طریق یک رهگذر متوجه شدم که مرکزی به نام بیماری‌های رفتاری در کرمانشاه وجود دارد. زمانی که به آنجا رفتم اطلاعاتی را درخصوص ایدز دریافت کردم و فهمیدم ایدز هم مانند تمام بیماری‌ها یک بیماری است. در آنجا به من دارو داده شد تا بیماری‌ام را در یک حالت ثابت نگه دارند و از گسترش بیماری جلوگیری کنند. در آن زمان سیستم مقاومتی بدنم در حالت ۳۰۰ بود و قادر نبودم که با این بیماری کنار بیایم. باید بگویم که سیستم مقاومتی بدن افراد هرچقدر کاهش پیدا کند، افراد بیشتر به مرگ نزدیک می‌شوند. پزشکان مرکز به من یادآور می‌شدند که تو هیچ بیماری خاصی نداری فقط روحیه خودت را از دست دادی و دیگر خودت را باور نداری. زادگاهم هر لحظه برای من یادآور خاطرات تلخ بود. پیشنهاد‌هایی برای ترک زادگاهم به من داده شد، ترک زادگاهم می‌توانست به من در کنار آمدن با بیماری‌ام کمک کند.

ترک زادگاهم

دکتر‌ها نیز به من پیشنهاد می‌دادند که اگر یک مدت کوتاه زادگاهت را ترک کنی بهتر می‌توانی روحیه‌ات را به دست آوری، پس برای بهتر شدن روحیه خودم و فراموش کردن اتفاق‌های گذشته زادگاهم را ترک کردم و به تهران آمدم. در تهران با یک انجمن مشاوره در شهریار آشنا شدم و مرتب برای مشاوره به آنجا می‌رفتم. روحیه‌ام را توانستم تا حدودی به دست آورم و سیستم مقاومتی بدنم از ۳۰۰ به ۱۰۴۸ رسید که این نشانه خوبی در وضعیت بیماری و روحی‌ام بود. به خاطر نداشتن دفترچه بیمه به کمیته امداد معرفی و از آنجا به بهزیستی منتقل شدم. بهزیستی نیز مرا به انجمن احیاء معرفی کرد و اکنون ۳ هفته است که در کلاس‌های مشاوره و آموزشی اینجا شرکت می‌کنم.

۲ سال است که پسرم را ندیدم و اکنون دیدن پسرم تنها هدف زندگی من است. می‌خواهم زمانی که بزرگ شد از مشکلاتم و رنج‌هایی که در نبودش کشیدم بگویم. می‌خواهم به او بگویم که چگونه خواهر و پدرش را از دست دادیم و چگونه مرا از محبت مادری محروم کردند. می‌خواهم بداند که مادرش را از ابراز محبت مادری محروم کردند و مادرش او را‌‌ رها نکرده است. پسرم اگر روزی این گزارش را می‌خوانی بدان که مادرت خیلی دوستت دارد.

3

هنوز دوستش دارم

سال ۸۷ با همسرم ازدواج کردم. شوهرم بیرون از خانه کار می‌کرد و من نیز خانه دار بودم. رابطه مون خیلی خوب بود و خیلی همدیگر را دوست داشتیم. ۲ سال بود که از ازدواجم می‌گذشت. یک شب که برای میهمانی به خانه مادرم رفته بودیم حال شوهرم بد شد. مجبور شدم که او را به اتاق ببرم تا استراحت کند زیرا که نمی‌توانست محیط شلوغ آنجا را تحمل کند.

باور واقعیت‌های تلخ زندگی

کمی که گذشت حال شوهرم بهتر نشد. او را به بیمارستان بردیم. دکتر پس از معاینه برای او یک آزمایش نوشت. پس از چند روز متوجه شدیم که به ایدز و هپاتیت cمبتلا شده است. هیچ وقت متوجه نشدیم که چگونه به این بیماری مبتلا شده است اما حدس‌هایی نیز می‌توان در مورد چگونگی ابتلا او زد. شوهرم ۱۰ سال قبل از ازدواج با من اعتیاد داشت و به زندان رفته بوده و حدس می‌زند که در زندان مبتلا شده است.

افسرده شدم

۱۰ سال پیش زمانی که شوهرم اعتیاد داشت با زنی ازدواج می‌کند، اما آن زن به خاطر اعتیاد او را ترک می‌کند و طلاق می‌گیرد. او پس از ۱۰ سال تصمیم می‌گیرد که ازدواج کند و اعتیاد را کنار بگذارد. بعد از آن اعتیاد را کنار می‌گذارد و با من ازدواج می‌کند. شوهرم حدس می‌زند که بیماری‌اش به خاطر زندان باشد اما در این مورد مطمئن نیست. دکتر به من توصیه کرد که برای اطمینان بیشتر آزمایش بدهم. پس از آزمایش متوجه شدم که من هم به ایدز مبتلا شدم. زمانی که متوجه بیماری خودم شدم تا یکی دو ساعت حالت عادی نداشتم و باور نمی‌کردم که مبتلا شده‌ام. پس از مدتی که بیماری خودم را باور کردم، دچار افسردگی شدم و نزد روانپزشک مراجعه کردم. شوهرم همیشه می‌گوید اگر می‌دانستم که بیمار هستم هیچ وقت تو را بیمار نمی‌کردم و در این مورد بسیار عذاب وجدان دارد.

می‌خواهم بچه دار شوم

پس از مدتی حال روحی‌ام بهتر شد و باور کردم که ایدز نیز مانند بیماری‌های دیگر است. پس از ۲ سال بچه دار شدم اما متأسفانه فرزندم در ۵ ماهگی به خاطر بیماری‌ام فوت شد. در آن زمان شنیده بودم که فرزند از طریق سزارین به ایدز مبتلا نمی‌شود و من نیز می‌خواستم که طعم مادر بودن را حس کنم اما متاسفانه شانس با من یار نبود و ۲ بار سقط جنین داشتم و نتوانستم صاحب فرزند شوم. از‌‌ همان دوران ازدواج تحت نظر پزشک هستم تا باردار شوم و تمام تلاش خودم را برای بچه دار شدن می‌کنم. با این شرایط هیچ وقت ناشکری نکردم و تسلیم رضای خداوند بودم. بعد از این‌که فهمیدم که از طریق شوهرم مبتلا شدم هیچوقت علاقه‌ام را نسبت به او از دست ندادم زیرا که او از عمد مرا به این بیماری مبتلا نکرده بود و خودش هم نمی‌دانست که بیمار است.

خوشبختانه حالم بهتر است

از طریق یکی از دوستانم با انجمن احیا آشنا شدم. آشنایی با این انجمن تأثیر مهمی در زندگی و روحیه‌ام داشت. در حال حاضر ۳ سال است که با شوهرم دارو مصرف می‌کنیم و بهتر از قبل هستیم. مقاومت بدنی من در سال‌های اول ۱۰۰ بود و در حال حاضر خوشبختانه و به لطف خداوند به ۸۰۰ رسیده است. باید بگویم که مقاومت بدنی اگر زیر ۱۰۰ باشد بسیار خطرناک است.

نمی‌توانم بگویم که بیمارم

در انجمن احیا جلسه‌هایی برای تقویت اعتماد به نفس تشکیل می‌شود که این جلسه‌ها توانسته تا حدود زیادی روحیه‌ام را تقویت کند. در اینجا با اعضای انجمن به پارک و سفرهای زیارتی می‌رویم. برای تأمین داروهای خود و شوهرم و علاقه‌ای که به بچه‌ها دارم از فرزند یک خانم شاغل نگهداری می‌کنم. رابطه او با من خیلی خوب است و مرا خیلی دوست دارد اما متأسفانه هنوز نتوانستم به خاطر ضعف فرهنگ جامعه به آن‌ها بگویم که بیمار هستم. خوشبختانه از زمانی که کار می‌کنم روحیه‌ام خیلی بهتر شده است.(ایران/ یاســـمن صادق شیرازی)


ادامه مطلب ...

۷ توصیه مهم: بدون آمادگی وارد رابطه احساسی نشوید

رفته‌رفته که قد می‌کشیم، همچون گیاهی که برای رشد و زیستن به آب و نور نیازمند است، نیاز ما برای تکامل هرچه بیشتر، ما را به سوی یافتن نیمه گمشده خود می‌کشاند. مانند کودکی تشنه و کم‌طاقت در پی کسی می‌گردیم تا تلاطم امواج روح‌مان را آرام کند و یک عمر در کنار هم خوب و خوش زندگی کنیم، اما آغاز ارتباط برای شکل گیری زندگی مشترک و اینکه چگونه وارد این نوع رابطه شویم، خود ماجراها دارد.


خود سانسوری ضروری؛ یا همان کنترل احساسات

مهم نیست که دختر باشید یا پسر، مهم نیست که ظاهری ایده‌آل و جذاب دارید یا یک فرد معمولی هستید، ثروتمندید یا کم‌درآمد، تحصیلات عالیه دارید، یا نه! تنها یک چیز مهم است، اینکه حقیقتی شگفت‌انگیز و پراهمیت را بدانید: «همه چیز به احساس و رفتار خودتان بستگی دارد.» پس افسار احساسات‌تان را محکم در دست بگیرید و مانند مسخ‌ شده‌ها تا یک نفر جذب‌تان کرد، خام نشوید. چرا که به سرعت شما را از چشم می‌اندازد و بی‌ارزش می‌کند. یاد بگیرید با آرامش بر احساسات و هیجانات تند خود چیره شوید و واکنش‌هایی منطقی نشان دهید.


اعتماد به نفس، شما را دوست‌داشتنی‌تر می‌کند

دقت کرده‌اید بیشتر آدم‌هایی که اعتماد به نفس بالایی دارند حتی گاهی آنها که اعتماد به نفس کاذب و به قول جوانان امروزی اعتماد به سقف دارند، در ارتباطاتشان موفق‌ترند؟ به زبان ساده‌ اینکه کسانی که خودشان را دوست دارند، برای خود ارزش قائلند و خود را باور کرده‌اند، دیگران را به‌سرعت جذب خود می‌کنند و سریع هم مورد عشق و علاقه قرار می‌گیرند. بنابراین گام نخست و مهم این است که خود و نیازهایتان را بشناسید، توانایی‌هایتان را باور کنید و هرچه هستید و نیستید را دوست بدارید تا دیگران هم شما را قابل تحسین، روراست و شایسته بدانند.


بیماری وابستگی را جدّاً از خود دور کنید

این را بدانید که هر نوع وابستگی بی‌منطق و احساسی، از وابستگی به یک شخص گرفته تا اشیا و هر چیز دیگری، خطرناک است. فراموش نکنید که همه وابستگی‌ها، یک تعریف و یک نام بیشتر ندارند: «اعتیاد».

ازاین‌رو اگر آگاهانه در ارتباطات‌تان پیش نروید و بی‌منطق و ناآگاهانه وابسته شوید، عاقبت خوشی در انتظار شما نخواهد بود، زیرا وابستگی‌های عاطفی نیز مانند اعتیاد به مواد مخدر خطرساز است. حالا اگر دقیقه‌ای یک بار تلفن همراه‌تان را نگاه می‌کنید تا مبادا وایبر شما دینگ‌دینگ کرده باشد و احتمالا نشنیده باشید، یا اگر تعادل روحی‌تان به دلیل شدت وابستگی‌تان به هم خورده است و با کوچکترین بی‌توجهی از نامزد خود به مرده‌ای متحرک تبدیل می‌شوید یا پرخاشگری آغاز می‌کنید، در این ارتباط بازنگری کنید، شاید هنوز به اندازه کافی از استقلال و توان مهار احساسات و تصمیم‌گیری منطقی برخوردار نیستید و به دیگران وابسته‌اید.

تا زمانی که شخصیت‌تان کامل نشده است، هرگز نباید به دنبال نیمه گمشده‌ خود بگردید چون چنین شروعی محکوم به شکست و سرخوردگی خواهد بود.


قانون جایگزینی، مهم‌ترین قانون ارتباطات

برای رهایی از عواطف بیمارگونه و وابستگی‌های افراطی، باید یاد بگیریم که ظرفیت خود را بالا ببریم و اگر چیزی یا کسی را دوست داریم، اما به هر دلیلی، امکان دستیابی به آن‌را نداریم، کنارش بگذاریم و به خاطر داشته باشیم، همیشه جایگزین‌های مناسب‌تری هم وجود دارد. جایگزین‌هایی که آرامشی راستین و روابطی دوسویه را برای ما به ارمغان خواهند آورد.


خود را سوژه هولناک صفحات حوادث نکنید

از اینکه خود را با زور به دیگری تحمیل کنید، واقعا اجتناب کنید. در دوره نامزدی، از هر کجا که پی‌بردید راهتان اشتباه بوده و نیازهای عاطفی و روحی‌تان برآورده نمی‌شود، پاسخ‌های منفی را نادیده نگیرید. سعی نکنید او را مورد سرزنش و آزار قرار دهید تا از روی احساس گناه و عذاب وجدان یا از روی اجبار و کارهایی از این قبیل در کنار شما بماند، چرا که شما نمی‌توانید با دست زدن به هر کاری و با هر شیوه و ترفندی کسی را وادار به دوست داشتن خود کنید.

در واقع عشق را که نمی‌توان با زور و جبر به دست آورد! اگر چنین سناریویی اتفاق افتاد و دست به اقداماتی عجیب و غریب زدید تا نامزد‌تان را با جبر برای خود نگه‌دارید و احساس کردید موفق شده‌اید، این را بدانید در چنین سناریویی اغلب عشق و عاشقی بی‌رنگ خواهد شد. رفته رفته انتقام جویی و کینه‌توزی جای خود را به علاقه خواهد داد. اگر شانس بیاورید و سوژه‌ای هولناک برای صفحات حوادث روزنامه‌ها نشوید، درنهایت طلاق رخ خواهد داد که از هر چیزی بدتر است.


بُرد بُرد بازی کنید تا بازنده نباشید

شاید بیشتر جوان‌ها ندانند که کشمکش بیش از اندازه و درگیر شدن‌های پیاپی یا قهر و آشتی‌های بی‌رویه به هیچ وجه نشان از یک ارتباط سالم و دوستانه ندارد. ارتباط سالم، ارتباطی است که همواره با رضایت خاطر هر دو طرف همراه باشد؛ بجز در مواردی نادر. پس معاملات ارتباطی‌ای که برد برد نیست قطعا زیان‌بار خواهد بود. اگر این زیان در بهترین شرایط دامن هر دو طرف معامله را نگیرد، برای یک طرف بسیار گران تمام خواهد شد.


صداقت و حماقت دو مقوله جدا از همند

برخی از افراد هم وقتی وارد یک رابطه می‌شوند به تصور اینکه می‌خواهند با شریک زندگی‌شان یکرنگ و صادق باشند، اشتباهاتی می‌کنند که گاه دیوار کج بی‌اعتمادی را تا ثریا بالا می‌برد. پس این را بدنید که بازگو کردن جزئیات آزار دهنده و تحریک کننده همچنین برانگیختن حساسیت‌های طرف مقابل نه ضروری است و نه دردی از شما درمان می‌کند؛ پس به گمان صادق بودن پُرگویی و زیاده‌گویی نکنیم که بسیاری از کارها را خراب می‌کند.(راضیه خوئینی/ایران جوان)


ادامه مطلب ...

رابطه افسردگی مادر با گرایش به بزهکاری در فرزندان

مطالعات اخیر نشان می‌دهد در آن دسته از نوجوانانی که در دوران کودکی، مادرانی افسرده داشته‌اند احتمال این که به مصرف مشروبات الکلی، سیگار و تخلفات دیگر روی بیاورند به مراتب بیشتر از سایر همسالانشان است. همچنین احتمال رفتارهای خشن و غیر قانونی در این نوجوانان بیشتر از دیگران است.

بررسی‌های صورت گرفته در دانشگاه اتاوای کانادا نشان داده که این تاثیرات به دلیل حساس بودن سن کودکی و تاثیر این دوران بر آینده کودکان است. پیش از این تصور می‌شد مادران افسرده در دوران نوجوانیِ فرزندانشان و به دلیل کمبود نظارتِ والدین، این تاثیر را روی آنها می‌گذارند در حالی که بررسی اخیر نشان داده این تاثیر از سنین کودکی روی فرزندان به جای می‌ماند.

در واقع افسردگی در زمانی که کودکان در سنین 6 تا 10 سالگی قرار دارند، بیشتر از هر زمان دیگری سلامت روانی آنها را به خطر می‌اندازد. چرا که کودک در این سن به شدت به حمایت و راهنمایی والدینش نیاز دارد تا از این طریق تاثیر همسالان بر او کاهش یابد.

در این سنین کودک از جانب والدین خود تشویق و تایید می‌شود و حس اعتماد به نفس نیز به دنبال همین رفتار در او بوجود می‌آید و در صورتی که این تایید را دریافت نکند دچار کمبود اعتماد به نفس و بی‌ارزشی می‌شود و در عین حال این والدین نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای فرزندانشان باشند و با رشد فرزندان، احتمال گرایش به انجام رفتارهای پرخطر در دوران نوجوانیِ آنها بیشتر می‌شود.

در این مطالعه بیش از 2900 مادر و فرزند کانادایی از سال‌های 1994 و زمانی که کودکان آنها 2 تا 5 سال داشتند تا رسیدن به سن 16 و 17 سالگی آنها مورد بررسی قرار گرفتند. به فاصله هر دو سال مادران پرسشنامه‌هایی را در ارتباط با خودشان، والدینشان و فضای اجتماعی که فرزندانشان در آنها بودند، پاسخ می‌دادند. کودکان نیز از زمان شروع 10 سالگی پرسشنامه‌هایی را پاسخ می‌دادند.

به نقل از هلث دی نیوز، یافته‌های این تحقیق نشان داد حدود 4 درصد از مادران این نوجوانان زمانی که آنها در سنین شش تا 10 سال بوده‌اند دچار اختلالات افسردگی بوده‌اند. همچنین نتایج نشان داد کودکانی که مادران آنها علائم شدید افسردگی داشتند دو برابر آنهایی که این علائم در مادرانشان خفیف‌تر بوده سیگار کشیده و ماری جوانا مصرف می‌کردند و در نوجوانانی که مادران افسرده داشتند احتمال مصرف الکل و مواد توهم زا به ترتیب 1.4 و بیش از سه برابر بود.

کارشناسان همچنین نتیجه گرفتند نوجوانانی که مادران آنها در کودکی افسرده بوده‌اند بیشتر از دیگران رفتارهای تخلف‌آمیز خشن و غیرخشن انجام می‌دهند.

در این تحقیق تاثیر افسردگی پدران سنجیده نشده که علت آن احتمالا تاثیر مادران بر تربیت فرزندان و مسئولیت بیشتر آنها در نگهداری از کودکان است. با این حال بدیهی است با توجه به نقش پررنگ والدین در تربیت و آینده فرزندان در صورتی که هر یک از آنها با علائمی همچون افسردگی، مشکلات خواب، بی اشتهایی، ناامیدی و یا تفکرات خودکشی روبرو شدند باید برای درمان خود بدون اتلاف وقت اقدام کنند چون بدون شک خلق‌وخوی منفیِ آنها روی فرزندانشان تاثیر سوء خواهند گذاشت و چه بسا که آینده آنها را ناخواسته نابود خواهند کرد. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

چگونه در میانسالی رابطه زناشویی خوبی داشته باشیم؟

جامعه معمولاً اهمیت بسیار زیادی برای جوانان قائل است و به همین دلیل خود به خود این تصور غلط که افراد مسن علاقه‌ای به برقراری رابطه جنسی ندارند، به وجود می‌آید. مردم هم که به طور طبیعی عادت دارند هر چیزی را که جامعه به خوردشان می‌دهد، بپذیرند، به همین دلیل در میانسالی از برقراری رابطه جنسی دست می‌کشند.

عوامل تاثیر گذار بر رابطه جنسی در میانسالی

همانطور که بدن انسان با افزایش سن تغییر می‌کند، تمایل جنسی فرد نیز تغییر می‌کند. این تغییرات فیزیکی معمولا در هر دو جنس مرد و زن به صورت کاهش سطح هورمون‌ها و همچنین تغییر در گردش خون و سیستم عصبی است. این تغییرات معمولا منجر به بروز مشکلات جنسی از جمله اختلال در نعوظ در مردان و خشکی واژن در زنان می‌شود. در حال حاضر برای این مشکلات جنسی و یا مشکلات جنسی مشابه درمان‌های متعددی وجود دارد. شواهد نشان داده است که گاهی اوقات افزایش سن با کاهش اعتماد به نفس در روابط جنسی همراه است. تقریبا تمام افراد، تغییراتی از این دست را تجربه می‌کنند. اما این قضیه در اغلب افراد مسن پایانی برای زندگی جنسی آن‌ها نخواهد بود.

هر دو عامل جسمی و روحی می‌توانند در زندگی جنسی افراد مسن تاثیر منفی بگذارد. گاهی اوقات این دو عامل با هم ترکیب شده و باعث از هم گسیختگی روابط زوجین می‌شود و همچنین موانعی را به وجود می‌آورند که می‌توانند باعث بروز اختلالات جنسی و روانی شود. اما این مشکلات، مشکلاتی قابل حل هستند و شما نباید بقیه زندگی خود را با آن‌ها سپری کنید. روش‌های درمانی زیادی وجود دارند که به شما در بهبود مشکلات جسمی و روحی و ارتقای زندگی جنسی کمک می‌کنند.

چه باید کرد؟

مشاوره و تکنیک‌های خود درمانی روانی می‌توانند در بهبود روابط به شما کمک کنند. با تغییر مسیر تفکر خود از معایب به محاسن، می‌توانید دوباره اعتماد به نفس و جذابیت سابق خود را به دست بیاورید. فکر کنید و ببینید چه چیزی در جوانی باعث جذابیت شما می‌شده است. صمیمی بودن چهره‌تان یا رنگ چشم‌ها و یا خنده‌های زیبایتان؟ به احتمال زیاد این ویژگی‌ها هنوز در شما وجود دارند و می‌توانند شما را جذاب کنند. هنگام رابطه جنسی سعی کنید تمرکز خود را بر روی لذت بردن معطوف کنید. این قضیه به شما کمک می‌کند که اعتماد به نفس خود را بازیابید. رابطه جنسی لذت بخش اغلب بر روی یک رابطه عاطفی مستحکم استوار است، لذا تنها داشتن یک اندام عالی و بدن کامل، نمی‌تواند تضمینی بر لذت بخش بودن رابطه جنسی باشد. داشتن یک تصویر ذهنی منفی از بدن و اندامتان اغلب در خود اندامتان ریشه نداشته و دارای ریشه‌های روانی است. شکست‌های شغلی و یا سایر شکست‌ها در زندگی می‌توانند به احساس ناامیدی و افسردگی منجر شوند که هر دو مورد می‌توانند منجر به کاهش میل جنسی شوند.

تاثیربیماری های جنسی مردانه

در مردان، حملات دوره‌ای ناتوانی جنسی می‌تواند باعث کاهش اعتماد به نفس آن‌ها شود. در واقع علت این قضیه مهم نیست. مهم این است که داشتن یک تصویر ذهنی ضعیف از خودتان می‌تواند اثرات مخربی بر روی زندگی جنسی شما داشته باشد. زمانی که اضطراب ناشی از تصور عدم توانایی عملکرد مناسب جنسی به وجود می‌آید می‌تواند مانند یک مارپیچ رو به پایین عمل کند و باعث بروز مشکلات جنسی شود که همین قضیه باعث کاهش اعتماد به نفس بیشتر شما شده و همین روند ادامه می‌یابد و شکست در رابطه جنسی و کاهش اعتماد به نفس همدیگر را تشدید می‌کنند. درمان این مشکل تا حد بسیار زیادی به شناسایی منشا آن بستگی دارد.

بسیاری از تغیرات جسمانی که با افزایش سن به وجود می‌آیند اثرات قابل توجهی را بر روی اندام‌های جنسی و سیکل‌های جنسی به وجود می‌آورد. به همین خاطر رابطه جنسی و رابطه عاشقانه یک زوج ۷۰ ساله قاعدتا با یک زوج ۲۰ ساله تفاوت‌های بسیاری دارد. این قضیه الزاما چیز بدی نیست. تجربه بیشتر، موانع کمتر و درک عمیق‌تر از نیازهای همسرتان در این سن می‌تواند کمبود‌های ناشی از افزایش سن را جبران کند. تغییرات جسمانی‌ای که با افزایش سن ایجاد می‌شوند می‌توانند باعث به وجود آمدن یک سبک جدید و رضایت بخش در رابطه جنسی و رابطه عاشقانه شما شود.

برخی تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی تولید استروژن و تستوسترون در بدن زن پایین می‌آید، میل جنسی نیز کاهش پیدا می‌کند. اما حتی در این صورت هم هنوز می‌توانید روابط جنسی کاملاً رضایت بخشی داشته باشید. اگر مشکلتان فقدان یا کاهش میل جنسی است، حتی باوجود داشتن بهترین و جذاب‌ترین همسر برای خودتان، باید با پزشک خود درمورد هورمون درمانی مشورت کنید و درمورد فواید و خطرات احتمالی آن سؤال کنید.

ذهن؛ مهمترترین اندام جنسی

این مسئله را نیز به خاطر داشته باشید که ذهن مهم‌ترین و موثر‌ترین اندام جنسی شماست و به خصوص در سنین میانسالی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. خیلی از خانم‌های میانسال زندگی جنسی بسیار خوب و رضایت بخشی دارند و از آن لذت می‌برند. نگران حامله شدن یا داشتن فرزندان کوچک خود که نیاز به مراقبت دارند نیستند و این مسئله می‌تواند محرک خوبی برای میل جنسی باشد. وقتی از ذهنتان برای کمک به تقویت میل جنسی خود استفاده کنید، مطمئن باشید که معجزه می‌کند.

روابط جنسی در سالمندان

امروزه دیگر سالمندان این باور نادرست را که «رابطه جنسی فقط برای جوانان است و افراد مسن به آن نیازی ندارند» باور ندارند. طی یک آمارگیری در آمریکا نتایج جالبی به دست آمد:

امروزه ۵ نفر از هر ۶ نفر مخالف این قضیه هستند که «رابطه جنسی فقط برای افراد جوان است». شش نفر از ۱۰ نفر نیز اعلام کردند که رابطه جنسی نقش مهمی در داشتن رابطه خوب بین زوجین بازی می‌کند. تنها ۱۰ درصد بزرگسالان اعلام کردند که از رابطه جنسی لذت نمی‌برند و تنها ۱۲ درصد آن‌ها عقیده داشتند که حتی اگر دیگر هیچگونه رابطه جنسی نداشته باشند باز می‌توانند یک زندگی کاملا شاد و خوب را داشته باشند.(روان)


ادامه مطلب ...

رابطه وسایل گرمایشی با بروز سرماخوردگی

دکتر ایرج خسرونیا سرماخوردگی در فصل سرما را یکی از شایع‌ترین دلایل مراجعه افراد به پزشک دانست و افزود: ویروس‌های سرماخوردگی در فصل سرما با ضعیف کردن سیستم ایمنی بدن منجر به بروز بیماری‌هایی همچون سرماخوردگی و آنفلوآنزا می‌شوند.

وی گفت: تغییرات آب و هوا در بروز سرماخوردگی بسیار موثر است و در فصل زمستان هم این تغییرات دمایی هوا زیاد است. بنابراین در ساعت‌های مختلف دمای هوا گرم و سرد می‌شود که در مقابل آن درجه حرارت بدن افراد هم به طور ناگهانی تغییر می‌کند و باعث می‌شود با این تغییرات ناگهانی، مقاومت سیستم ایمنی بدن کاهش پیدا کند.

خسرونیا با اشاره به اینکه بیماری سرماخوردگی برای عموم مردم نیازی به تزریق واکسن ندارد، ادامه داد: ویروس‌های سرماخوردگی بسیار متنوع و زیاد هستند و به همین دلیل تجویز واکسن آنفلوآنزا با دستور پزشک برای بیمارانی که مشکلات قلبی، کلیوی و کبدی دارند و همچنین افراد مسن و بیمارانی که بیماری‌های سیستم ایمنی بدن آنها ضعیف است، ضرورت دارد.

این متخصص داخلی طول دوره بیماری سرماخوردگی را بین 3 تا 5 روز دانست و بیان کرد: جهت جلوگیری از سرما خوردگی بهتر است افرادی که بیمار هستند از منزل خارج نشوند، از خوردن نوشیدنی در لیوان مشترک پرهیز کنند و همچنین در هنگام عطسه و سرفه از دستمال کاغذی استفاده کنند تا میکروب سرماخوردگی در فضا پخش نشود.

رییس جامعه پزشکان داخلی ایران با بیان اینکه نوشیدن مایعات گرم و خوردن قرص‌های سرماخوردگی در کاهش خطر ابتلا به بیماری سرماخودگی و بهبودی بیمار در فصل سرما بسیار کمک کننده است، خاطرنشان کرد: باز گذاشتن پنجره‌های کلاس در مدارس هنگام زنگ تفریح راهکاری است که باعث می‌شود تا اگر میکروب و ویروس سرماخوردگی در فضای کلاس وجود دارد، خارج شود.

خسرونیا در پایان استاندار بودن وسایل گرمایشی در کاهش آمار خفگی در اثر گاز گرفتگی را بسیار موثر دانست و اظهار کرد: توصیه می‌شود که در فصل سرما و به هنگام خواب، افراد به هیچ عنوان در اتاق در بسته نخوابند. همچنین برای گرم بودن بدن از لباس‌های مناسب استفاده شود. (خبرگزاری ایسنا)

288


ادامه مطلب ...

رابطه تلفن همراه و اختلالات خواب

شواهد جدید نشان می‌دهد خیره شدن به صفحه نمایش تلویزیون، تلفن‌های هوشمند، تبلت و کامپیو‌تر بر روی الگوهای خواب تاثیر منفی می‌گذارد. از این رو کار‌شناسان می‌گویند نوجوانان نباید تا یک ساعت قبل از خواب در تماس با صفحات نمایش تلفن‌های هوشمند باشند.

محققان با انجام مطالعاتی بر روی ۱۰ هزار تن از نوجوانان ۱۶ الی ۱۹ ساله دریافتند هر چه تماس نوجوانان با تلفن‌های همراه و صفحات نمایش آن‌ها، آن هم به ویژه قبل از خواب طولانی‌تر باشد این افراد بیشتر در معرض خواب ناکافی و بی‌کیفیت قرار می‌گیرند.

در میان کسانی که مورد مطالعه قرار گرفتند افرادی که بیشتر از چهار ساعت در روز را در معرض تماس با صفحات نمایش تلفن‌های هوشمند بودند به میزان ۴۹ درصد بیشتر از سایرین از خواب ناکافی و بی‌کیفیت برخوردار بوده‌اند. این افراد حتی در صورت بودن در رختخواب نیز بیش از یک ساعت دیر‌تر به خواب می‌رفتند و مقدار خوابی هم که دریافت می‌کردند کمتر از پنج ساعت در شب بوده است.

محققان می‌گویند زمان خواب جای خود را به تماس آنلاین با دوستان و تماشا کردن تلویزیون داده است که این موضوع می‌تواند ساعت خواب بدن را دچار اختلال سازد. اما از دیگر پیامدهای مضر استفاده بیش از حد از تلفن‌های هوشمند به ویژه در ساعات قبل از خواب به افسردگی، الگوهای ضعیف خوابی، اضطراب و عدم تمرکز کافی اشاره شده است. (مهر)


ادامه مطلب ...