مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

همه 13 ساله های دفاع مقدس

جام جم سرابه نقل از مهر :محمدحسین فهمیده در سال ۱۳۴۶ در شهر قم متولد شد. تحصیلات خود را تا سال ۱۳۵۶ در قم و پس از مهاجرت خانواده به کرج، در مدرسه راهنمایی خیابانی ادامه داد. در جریان انقلاب اسلامی مردم ایران، شیفته امام خمینی رحمةالله‌علیه بود و در اولین روزهای تشکیل بسیج مستضعفین در آذر ۱۳۵۸، عضو بسیج شد و تعطیلات تابستان ۱۳۵۹ را به شرکت در آموزش‌های رزمی گذراند.

نوجوان ۱۳ ساله، پس از آنکه برای خرید نان از خانه خارج شد، پول خرید نان را به یکی از دوستان خود سپرد و از او خواست برای خانه آنها نان ببرد و تا ۳ روز به کسی نگوید که او به جبهه می‌رود. محمدحسین بارها با مخالفت فرماندهان مواجه شد، بارها دست به کارهایی زد تا به آنها ثابت کند توانایی حضور در جنگ دارد و بارها مجروح شد و پس از ترخیص از بیمارستان دوباره به جبهه‌ها بازگشت.

ارزش قلب کوچک او از صدها زبان و قلم بزرگتر است

محمدحسین فهمیده اما سرانجام در جریان محاصره خرمشهر، در حالی که تعدادی نارنجک به کمر خود بسته و نارنجکی هم در دست داشت، از ناحیه پا مجروح شد، اما شجاعانه به سمت تانک‌های عراقی می‌رود و با انفجار نارنجک، موجی از ترس در دل عراقی‌ها می‌اندازد. نیروهای ارتش عراق از ترس عقب‌نشینی می‌کنند و حلقه محاصره شکسته می‌شود.

۸ آبان ۱۳۵۹، محمدحسین فهمیده در «کوت شیخ» خرمشهر و در آن سوی شط خرمشهر به شهادت رسید و بقای تکه تکه شده پیکرش در بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۴، ردیف ۴۴، شماره ۱۱ به خاک سپرده شد.

صدای جمهوری اسلامی ایران در آن روز با قطع برنامه‌های خود اعلام کرد که نوجوانی ۱۳ ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته و آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام خمینی رحمةالله‌علیه نیز در پیامی که به مناسبت دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی صادر کردند، با یادآوری جانفشانی‌های اقشار مختلف برای پیروزی انقلاب اسلامی و لزوم خودداری مسئولان و گویندگان و نویسندگان از اختلاف، به رشادت و ایثار محمدحسین فهمیده اشاره کرده و فرمودند:«از اول انقلاب تاکنون تمام رنج‌ها و زحمت‌ها و جانبازی‌ها بر دوش این طبقات بوده است و آنان ولی‌نعمت ما بوده‌اند. رهبر ما آن طفل ۱۲ ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید. خداوندا! من از پیشگاه تو عذر می‌خواهم که کودکان و جوانان عزیز ما خود را فدا کنند و ما بهره‌کشی نماییم. »

رزمنده‌ای که دنبال مادرش می‌گشت

محمدحسین فهمیده اما تنها نبود و تنها نماند. چرا که در طول سال‌های ۵۹ تا ۶۶، نزدیک به ۳۷۰ هزار نفر از دانش‌آموزان ایرانی به جبهه‌های دفاع از خاک میهن و انقلاب اسلامی شتافتند و بیش از ۱۷ هزار نفر از آنها به شهادت رسیدند. ۲هزار و ۳۲۸ جانباز، ۱۱۱۰ آزاده و ۲هزار و۶۳ مفقودالاثر، بخش دیگری از حماسه دانش‌آموزان نوجوان ایران اسلامی در ۸ سال جنگ تحمیلی است.

پیش از محمد حسین فهمیده، «بهنام محمدی» ۱۳ ساله، ۲۸ مهر ۱۳۵۹ در خرمشهر به شهادت رسید و در شرایطی که هنوز شهر به طول کامل اشغال نشده بود و مردم به دلیل شرایط نامناسب زندگی، خرمشهر را ترک کرده بودند، او در آنجا ماند تا در کنار رزمندگان برای آزادسازی خرمشهر بجنگد. بهنام با سن اندک خود در شناسایی مواضع، تجهیزات و نفرات ارتش بعثی به رزمندگان اسلام کمک می‌کرد.

نوجوان ۱۳ ساله که در مواجهه با نیروهای بعثی ادعا می‌کرد برای یافتن مادر خود در خرمشهر مانده و به دنبال خانواده خویش می‌گردد، در وصیت‌نامه خود از بچه‌ها خواسته است که «امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند.»

بهنام محمدی ۱۲ بهمن ۱۳۴۵ در «کوت شیخ»، یعنی محل شهادت محمدحسین فهمیده متولد شده بود و در کنار مدرسه امیرمعزی که امروز نام شهید آل ابوغبیش را بر خود دارد به شهادت رسید. مزار او که تا سال ۱۳۸۹ در شهر آبا و اجدادی‌اش مسجدسلیمان دفن بود، در مراسمی باشکوه به قطعه شهدای گمنام در ورودی این شهر منتقل شد.

یکی از آن ۱۳ نفر

«حیدر شهیدی» در شهریور ماه ۱۳۵۳ در روستای دهرم استان فارس چشم به جهان گشود. در حال سپری کردن دوره راهنمایی بود که پس از سپری کردن امتحان‌های خردادماه، همراه با ۱۳ دانش‌آموز دیگر مدرسه و البته معلم پرورشی مدرسه‌شان با لشکر ۱۹ فجر به جبهه جنوب رفتند. حیدر در قالب گردان ابوذر لشکر ۳۳ المهدی در عملیات پیروزمند بدر در شرق دجله جزایر مجنون شرکت کرد و زیر آتش شدید دشمن و انفجار گلوله‌ و ترکش‌ مسئول رساندن مهمات و آب و غذا به رزمندگان گردان بود. او اوایل سال ۱۳۶۵ برای بار دوم و بنا به فرمان امام خود به جبهه‌ها رفت و در گردان امام مهدی لشکر ۱۹ فجرمشغول دفاع شد. ۲۲ تیرماه سال ۱۳۶۵، حیدر برای انجام یک عملیات ایذایی به منطقه شرهانی (شمال فکه) اعزام شد و بر اثر اصابت ترکش و تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.
پیکر پاکش مدت چند سال در منطقه باقی ماند تا اینکه پس از اعلام آتش بس و اتمام جنگ گروه تفحص شهدا بقایای پیکر مطهرش را به زادگاهش دهرم انتقال دادند و در شهریور ماه ۱۳۶۹ برابر ۲۸ صفر پیکرش بر روی دست همرزمان و مردم دهرم تشییع و در جوار دیگر شهدای جنگ تحمیلی به خاک سپرده شد.


این شهید در بخشی از وصیت‌نامه خود نوشته است: «با شهید شدن من شما پیش امام حسین (ع) و فاطمه زهرا (س) روسفید شدید.»

محمدحسین؛ ۱۲ ساله‌ی تک‌تیرانداز

«محمدحسین ذوالفقاری» اما از محمدحسین فهمیده و بهنام محمدی هم کوچکتر بود. محمدحسین ذوالفقاری ۱۰ فروردین ۱۳۴۸ در شهیدیه میبد در استان یزد متولد شد و در ۹ سالگی و در جریان تشرف به عتبات عالیات به همراه خانواده، علاوه بر زیارت مضجع شریف حضرت سیدالشهدا و امام علی علیه‌السلام، به دیدار امام خمینی رحمةالله‌علیه هم رفت.

۲۳ مهر ۱۳۶۰، در زمانی که تنها ۱۲ سال داشت، با اصرار فراوان به جبهه‌های دفاع مقدس رفت. محمدحسین ذوالفقاری کمتر از ۲ ماه بعد، زمانی که برادرش علیرضا به شهادت رسید، برای تشییع جنازه به یزد بازگشت، اما باز به خط مقدم رفت و در گردان عاشورا به عنوان تک‌تیرانداز فعالیت خود را آغاز کرد. سرانجام نوجوان ۱۲ ساله، ۲۸ آذر ۱۳۶۰ با اصابت ترکشی در جبهه شوش به شهادت رسید.

نوجوان ۱۲ ساله، در وصیت‌نامه خود نوشته است: «ای ملت ایران! از کودکی فرزندان‌تان را خودساخته سازید که آینده فرزندان‌تان خوب باشد. ای مردم! هرگز فرزندان‌تان را به خاطر مال‌اندوزی و طمع دنیا بزرگ نکنید که دنیا شما و فرزندان‌تان را در کام خود فرو می‌برد و از خدا دور می‌کند. »

و دیگران...

«علی جرایه»، نوجوانی که مهر ۱۳۵۰ در سراب‌باغ آبدانان در استان ایلام متولد شد و اول اسفند ۱۳۶۲ در جریان عملیات والفجر ۵ در منطقه عملیاتی چنگوله مهران به شهادت رسید، یکی دیگر از شهدای نوجوان دفاع مقدس است.

«مهرداد عزیزاللهی» هم در مهر ۱۳۴۶ در اصفهان متولد شد و سال ۱۳۶۴ در عملیات کربلای ۴ در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید. خانواده مهرداد، جز او یک شهید، یک جانباز شیمیایی و یک آزاده سرافراز دارد.

روزنامه کیهان در اول آذر ۱۳۶۱ با انتشار خبری اعلام کرد که پس از تصرف زبیدات در داخل خاک عراق، رزمنده ۱۴ ساله اصفهانی بخشدار آن شد؛ و این بسیجی ۱۴ ساله کسی نبود جز مهرداد عزیزاللهی که بنابر خبر روزنامه کیهان، نام او نیز بر تابلو ورودی شهرک زبیدات نصب شده بود.


ادامه مطلب ...

بریدن گلوی پسر ۹ ساله در سرویس بهداشتی پس از تجاوز

جام جم سرا به نقل از مردمسالاری: فرمانده انتظامی شهرستان مهریز با اعلام این خبر گفت: چند شب گذشته با اعلام مفقودی پسر بچه ۹ ساله به نام محمدرضا، توسط خانواده‌اش بررسی این موضوع در دستور کار ماموران پلیس آگاهی این شهرستان قرار گرفت و پس از تحقیقات ماموران پلیس رد پای جنایتکاری به نام محسن ۳۹ ساله به دست آمد.
سرهنگ نصیری افزود: ماموران پلیس ضمن هماهنگی با مقامات قضایی متهم را دستگیر و به اداره پلیس منتقل کردند و اگرچه متهم ابتدا منکر هرگونه جنایت شد، پس از رویارویی با مدارک مستند و ادله پلیس، ناچار لب به اعتراف گشود و قتل پسر بچه ۹ ساله را فاش می‌کند.
این مقام مسئول انتظامی اضافه کرد: متهم در بازجویی‌های پلیسی نحوه قتل پسر بچه را این گونه بیان کرد که پس از سوار کردن مقتول در خیابان به قصد رساندن او به تکیه‌های عزاداری، محمد رضا (پسر بچه ۹ ساله) را به زور داخل منزل برده و پس از تجاوز به وی با استفاده از جسمی تیز در سرویس بهداشتی گلوی وی را بریده، بعد از به قتل رساندن کودک با گذاشتن جسد درون پتو، ‌او را کنار خیابان‌‌ رها می‌کند.

سرهنگ نصیری ضمن ابراز تاسف از این حادثه ابراز داشت: تلاش پلیس برای بررسی زوایای پنهان این پرونده کماکان ادامه دارد.


ادامه مطلب ...

توقف ساچمه تفنگ بادی در سر کودک ۱۱ ساله [+عکس]

جام جم سرا: کانر مینتو نوجوان ۱۱ ساله اهل آلاسکا در حاشیه ایستاده بود و بازی فوتبال آمریکایی را در محله کانتی دورهام تماشا می‌کرد که ناگهان مورد اصابت گلوله تفنگ بادی قرار گرفت. این گلوله نزدیک پیشانی وی بالای چشم چپش از حرکت باز ایستاد. او ابتدا تصور کرد سنگی پرتاب شده و به او اصابت کرده؛ زیرا جریان یافتن خون را احساس می‌کرد. اما پدرش گلوله و خونی که از کنار آن جریان یافته بود را روی پیشانی او مشاهده کرد.
این کودک البته از حادثه مذکور جان سالم به در برد.

(ترجمه: زری حسین‌زاده/عکس: یاهونیوز)


ادامه مطلب ...

ازدواج با دختری ۱۲ ساله: مشکلات از همه جا می‌بارد!

جام جم سرا به نقل از خراسان: مشخص است که شرایط سختی را تجربه می‌کنید. با همسری که دوستش دارید به مشکل خورده‌اید و از طرف دیگر مادری دارید که به جای کسب راهنمایی از او، باید رعایت بیماری‌اش را بکنید.


نگذارید مشکلاتتان بیشتر شود

احتمال دارد که ۶ سال تفاوت سنی شما با همسرتان، موجب بروز بعضی اختلاف نظر‌ها و عقاید در زندگی مشترکتان شده باشد. به عبارت دیگر، ممکن است دنیای شما و دنیای همسرتان آن قدر با هم متفاوت باشد که نتوانسته‌اید آن‌ها را با هم همسو کنید. با توجه به سنتان، احتمالا خدمت سربازی و یافتن شغل را هم پیش رو دارید که این‌ها هم در زمان خود می‌تواند، تنش آفرین باشد. پس قبل از اینکه مشکلاتتان بیشتر شود باید به دنبال رفع مشکلات و افزایش توانمندی‌های خود باشید.


شناسایی چالش‌ها

هر تغییری باید از خودتان شروع شود. در ابتدا باید تمامی مواردی را که موجب بروز مشکل در زندگیتان شده است، فهرست و بررسی کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا دید وسیع‌تر و بهتری به آنچه که باید انجام دهید، به دست آورید؛ مثل این که: در حال حاضر در چه مواردی با همسر خود اختلاف نظر دارید؟ دیدگاه شخصی شما و همسرتان درباره زمینه‌های اختلافتان چیست؟ تاکنون چه اقدامی برای حل آن‌ها انجام داده‌اید؟ نقش شما در پدید آمدن و ادامه این تنش‌ها چه بوده است؟ آیا خانواده خود یا همسرتان هم در این تنش‌ها تأثیری داشته‌اند یا خیر؟


شناسایی توانمندی‌ها

برای اینکه بر تنش‌ها غلبه کنید باید توانمندی‌هایی داشته باشید. ممکن است این توانمندی‌ها از قبل در شما وجود داشته یا نیاز باشد آن‌ها را به دست آورید و یاد بگیرید. علاقه شما به همسرتان تا چه اندازه به شما در کنترل اوضاع کمک کرده است؟ تاکنون چه تنش‌ها و چالش‌هایی بوده که توانسته‌اید آن را حل کنید؟ آیا شخص قابل اعتمادی وجود دارد که مورد اعتماد شما و همسرتان باشد و بتواند به شما کمک کند؟ بعداز جواب دادن به این سوال‌ها، باید مهارت حل مسئله را در خود افزایش دهید تا راحت‌تر بتوانید مشکلاتتان را حل کنید.


اطلاعاتتان را درباره زندگی مشترک بیشتر کنید

برای اینکه بهترین نتیجه را در این زمینه به دست آورید، همسرتان هم باید با شما در این موارد همراهی کند. باید بدانید که این زندگی مشترک شماست و هیچ فردی به اندازه خود شما دلسوز این زندگی نیست. پس باید با همدیگر برای نجات آن تلاش کنید. شما و همسرتان به دلیل ازدواج در سن پایین، خیلی زود‌تر از آنچه که باید با واقعیت‌های زندگی زناشویی مواجه شده‌اید و به همین خاطر تحمل و حل آن برایتان سخت و حتی غیرممکن به نظر می‌رسد. بنابراین لازم است در این مدت با مطالعه بیشتر یا با استفاده از کمک فردی با تجربه و متخصص در حوزه خانواده تجربه‌ای کسب کنید تا از بروز مشکلات بزرگ‌تر در آینده پیشگیری کنید. (جواد غفوری نسب - کار‌شناس و مشاور خانواده)


ادامه مطلب ...

ماجرای مرگ جوان ۲۵ ساله به دلیل تزریق آنتی‌بیوتیک

جام جم سرا به نقل از خبرآنلاین: خطای پزشک تنها دریافت زیر میزی نیست. گاهی از زیر میز فراتر رفته و تعیین مرگ و زندگی بیمار تبدیل می شود. گاهی اوقات با تجویز غلط دارو برای بیمار می توانند نسخه مرگ او را امضا و مهر کنند. چنان که دو-سه روز پیش جوانی 25 ساله سرنوشتش با این خطای پزشکی گره خورد و با مصرف دارویی غلط از ادامه حیات بازماند.

ساعت 12:15 شب بود که تبش بالا گرفت. صورت سرخ پسر، پدر را نگران کرد تا شبانه راهی درمانگاه شود. راه فلکه چهارم خزانه را در پیش بگیرد و پسر را به درمانگاهی برساند. دکتر دارو تجویز می کند. پدر با خوشحالی دارو به دست به سمت مطب برمی گردد. او در ذهنش به بهبود فرزندش فکر می کرد اما داروها مرگ را برای جوانش رقم زده بودند. جوان 25ساله بر اثر اشتباه دکتر که داروی سفتریاکسون را برای درمان سرماخوردگی او تجویز کرده بود فوت کرد.


پدر بیمار فوت شده در مورد مرگ فرزندش می‌گوید: «برای سرماخوردگی پسرم نصف شب به درمانگاه رفتیم. دکتر داروی سفتریاکسون به همراه چند ویتامین دیگر را در نسخه نوشت تا تهیه کنیم. من هم به دکتر اعتماد کردم و چون هیچ وقت در کار پزشکی دخالتی نمی کنم، دارو ها را تهیه کردم. بعد از تزریق این دارو در سرُم، پسرم فریاد کشید که سرم دارد می ترکد. دکتر به همراه تزریقاتچی سرم را قطع کردند.»

او از کمبود امکانات این درمانگاه و عدم وجود دستگاه های احیا می گوید: «بعد از اینکه سرم را قطع کردند کپسول اکسیژن را آوردند که اکسیژن آن تا دو دقیقه بیشتر دوام نیاورد. پسرم همینطور در حال کبود شدن بود. دکتر دوباره آمپولی به او تزریق کرد و از ما خواست آرامش خود را حفظ کنیم.»

در هیاهوی رفت و آمدها رنگ پسر کبودتر می‌شد. کپسول دیگری برای احیا آماده می‌شود که آن هم ناقص است. آچار کم دارد. اورژانس 115 چاره راه پدر می شود: «به اورژانس زنگ زدیم وقتی دیدیم اورژانس هم نیامد با ماشین خودم به همراه دکتر پسرم را به بیمارستان رساندیم. او را به بخش آی سی یو منتقل کردند.»

24ساعت، زمان دوام پسر پس از تزریق اشتباه سفتریاکسون می شود. پزشکان بیمارستان نیز اشتباه در تجویز را تایید می کنند.


سفتریاکسون چیست و چرا ممنوع است؟

سفتریاکسون در درمان‌عفونتهای ناشی از باکتری‌های گرم مثبت و گرم منفی حساس به دارو از جمله عفونت‌استخوان و مفاصل، پنومونی و پنومونی باکتریایی، عفونت‌های پوستی و بافت‌های نرم، اوتیت مدیا و عفونت‌های مجاری ادرار مصرف می‌شود.
اینها را دکتر مجتبی سرکندی داروشناس می‌گوید.
او معتقد است که این دارو به هیچ عنوان نباید برای درمان سرماخوردگی تجویز شود و به بخشنامه ای اشاره می کند که تجویز این دارو را منع کرده است: «این بخشنامه بعد از ثبت ۷۱ مورد مرگ مشکوک به مصرف سفتریاکسون طی سالهای ۱۳۷۷ تا شهریور ۱۳۹۰ در مرکز ADR ایران و همچنین بیشترین تعداد عوارض (۲۳۸۸ مورد از ۲۸۲۵۱ مورد بیمار) دچار عارضه به ثبت رسیده در مرکز ADR ایران و نیز بیشترین تعداد موارد مرگ مرتبط با مصرف دارو را در بانک اطلاعاتی عوارض به ثبت رسیده به خود اختصاص می دهد، صادر شده است.

در این بخشنامه آمده است؛ رعایت موارد زیر توسط تمامی شاغلین در بخش پزشکی در تمامی مراکز دولتی و خصوصی الزامی است. بدیهی است عدم رعایت موارد زیر پیگرد قانونی خواهد داشت وبر اساس قانون برخورد خواهد شد:


۱. تجویز و مصرف سفتریاکسون در مواردی مانند سرماخوردگی و سایر مواردی که از جمله موارد مصرف تأیید شده این فراورده نیست، جداً خودداری شود .

۲. از تزریق سریع وریدی سفتریاکسون جداً خودداری شده ، انفوزیون وریدی در محلول مناسب حداقل ۱۵ تا ۳۰ دقیقه به طول انجامد.

۳. پیش از تجویز یا تزریق سفتریاکسون حتماً در مورد سابقه حساسیت داروئی بیمار نسبت به سفتریاکسون یا سایر سفالوسپورین ها ( مانند سفالکسین، سفیکسیم، سفتازیدیم، سفازولین و...) یا پنی سیلین ها از بیمار سؤال شود. مصرف سفتریاکسون در بیماران با سابقه حساسیت به سفتریاکسون یا سایر سفالوسپورین ها ممنوع است. همچنین با توجه به حساسیت متقاطع پنی سیلین ها و سفالوسپورین ها در صورت وجود سابقه حساسیت به پنی سیلین ها نیز تجویز این فراورده فقط در مواقع بسیار ضروری و با احتیاط فراوان صورت پذیرد .

۴. تزریق سفتریاکسون باید صرفاً توسط افراد مجرب، در مراکز مجهز به سیستم احیاء انجام گیرد و از تزریق توسط افراد غیر حرفه ای یا در مکانهای غیر از مراکز درمانی مجهز به امکانات احیاء جدا خودداری شود .

۵. مصرف همزمان سفتریاکسون با محلولها یا فراورده های حاوی کلسیم در نوزادان حتی به صورت انفوزیون از رگهای متفاوت ممنوع است.

۶. حتی الامکان از مصرف محلولها یا فراورده های حاوی کلسیم تا ۴۸ ساعت پس از آخرین دوز سفتریاکسون در تمام گروههای سنی اجتناب شود.

۷. مصرف سفتریاکسون در نوزادان مبتلا به هایپر بیلی روبینما ، بویژه نوزادان نارس ممنوع می باشد . مطالعات نشان داده است که سفتریاکسون قادر به جابجایی بیلی روبین از محل اتصال به آلبومین سرم می باشد ولذا امکان ایجاد آنسفالوپاتی ناشی افزایش بیلی روبین در این بیماران مطرح است.

۸. استفاده از رقیق کننده های حاوی کلسیم مانند محلول رینگر به منظور آماده سازی سفتریاکسون جهت تزریق ممنوع است.

۹. مسوولین فنی داروخانه ها باید از تحویل بدون نسخه این فراورده (همانند سایر داروهای تحت نسخه ) جدا خودداری کنند، بدیهی است تحویل بدون نسخه دارو توسط داروخانه پیگرد قانونی خواهد داشت وبر اساس قانون برخورد خواهد شد.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

گروگانگیری و حبس دختر ۱۱ ساله در چاه آسانسور

جام جم سرا: بعد از ظهر ۱۱ اسفندماه سال ۹۱ وقتی پدر خود را به مدرسه دخترانه در یکی از خیابان‌های تهران رساند تا دختر ۱۱ ساله‌اش را باخود به‌خانه ببرد، هیچ اثری از دخترش نیافت.
پدر وقتی دید کسی از دخترش خبر ندارد به داخل مدرسه رفت و سراغ «مریم» را از مدیر گرفت و شنید نیم ساعت پیش مدرسه را تعطیل کرده‌اند و اطلاعی از سرنوشت مریم ندارند.
پدر نگران خیلی زود پلیس را در جریان ناپدید شدن دخترش گذاشت و تیمی از کارآگاهان با دستور بازپرس سپیدنامه از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران دست به کار شدند تا پرده از این معمای گم شدن دختر دانش‌آموز بردارند.
سرانجام با گذشت پنج ساعت از گم‌شدن مریم، زنگ تلفن‌همراه پدرش به صدا در آمد. آن‌سوی خط مرد نا‌شناسی ادعا کرد دختر دانش‌آموز گروگان آن‌ها است و پدر مریم باید در ازای آزادی وی پول میلیونی بپردازد. پدر در حالی که شوکه شده بود، ماجرای گروگانگیری را به پلیس خبر داد.
با توجه به سرنخ‌های به‌دست آمده، تحقیقات شبانه‌روزی کار‌آگاهان برای یافتن ردی از سرنوشت دختر ۱۱ ساله به بن‌بست خورد زیرا دوربینی در اطراف مدرسه وجود نداشت و کسی شاهد این ماجرای آدم‌ربایی نبود.
به گزارش جام جم سرا، سرانجام با گذشت سه شبانه‌روز از گم شدن دختر دانش‌آموز، کسانی که در همسایگی خانه مریم زندگی می‌کردند متوجه سر و صداهای کودکانه‌ای در چاهک آسانسور خانه‌شان شدند. ساکنان مجتمع مسکونی موضوع را به مأموران آتش‌نشانی اطلاع دادند و با حضور تیمی از مأموران آتش‌نشانی در محل و بررسی‌های میدانی مشخص شد دختر بچه‌ای در چاهک آسانسور به سر می‌برد. دقایقی بعد این‌ دختر در حالی که دست و پا و دهانش را با چسب بسته بودند از چاهک آسانسور بیرون کشیده شد و همه دیدند دختر رنجور کسی جز مریم نیست که چند روزی می‌شود پلیس در جست‌وجوی وی است.
وقتی مأموران پلیس خود را به اسارتگاه دختر دانش‌آموز در چاهک آسانسور ساختمانشان رساندند در بررسی‌هایشان یک کارت ملی و عکسی متعلق به مردی با نام «احسان» پیدا کردند.
دختربچه در حالی که رنگ و رویش پریده بود و بسختی حرف می‌زد، تحت تحقیق گرفته شد و به تیم پلیسی گفت: روزی که از مدرسه به خانه آمدم وقتی وارد پارکینگ خانه‌مان شدم دو مرد مرا غافلگیر کرده و یکی از آن‌ها دست‌هایش را روی دهانم گذاشت تا کسی فریادم را نشنود، سپس مرا به داخل چاهک آسانسور خانه‌مان بردند و دست و پا و دهانم را با چسب بستند، یکی از آن مردان تا سه‌ شبانه‌روز کنار من بود تا فریاد نزنم و کسی با خبر نشود که من در چاهک آسانسور هستم. در این مدت نگهبان به من چیپس و پفک می‌داد تا گرسنه نشوم. روز سوم‌‌ همان مرد که نگهبانم بود مرا تنها گذاشت و بسختی توانستم چسب دهانم را تا حدودی باز کنم. خیلی گرسنه و کم رمق بودم، هربار آسانسور حرکت می‌کرد و پایین می‌آمد وحشت می‌کردم. فاصله صورتم با کف آسانسور کمتر از نیم متر بود و تنها شب‌ها که استفاده از آسانسور کمتر بود احساس آرامش می‌کردم. می‌دانستم که پدر و مادرم در یک قدمی من بار‌ها سوار آسانسور شده‌اند و نمی‌دانند من زیر پا‌هایشان چه شرایط سختی دارم. وقتی نگهبانم تنهایم گذاشت به خودم جرأت دادم تا تکاپوی بیشتری کنم و توانستم چسب دهانم را باز و شروع به داد و فریادکنم، خیلی طول کشید تا صدایم را شنیدند. صدای حرکت آسانسور خیلی زیاد بود و گاهی نا‌امید می‌شدم تا اینکه سرو صدایی را بالای سرم شنیدم و دیدم در حالی که کابین آسانسور در طبقات بالا است در طبقه پایین باز شد، انگار به‌همه آرزو‌هایم رسیدم؛ آنقدر گریه کردم که چشمانم همه جا را تیره و تار می‌دید و تنها جایی که می‌توانست به من آرامش بدهد آغوش پدر و مادرم بود. چشمانم در چاهک آسانسور به‌ تاریکی عادت کرده بود و وقتی مرا خارج کردند بسختی می‌توانستم چشمانم را باز کنم تا اینکه پس‌از چند ساعت اوضاع عادی شد.


با این ادعاهای تلخ دختر دانش‌آموز، کارآگاهان کارت شناسایی و عکس برجای مانده از احسان را تحت تحقیق و تجسس قرار دادند و متوجه شدند کارت جعلی است اما عکس متعلق به نگهبان ساختمان بود که همزمان با این گروگانگیری آنجا را ترک کرده و ناپدید شده بود.


بدین ترتیب مرد نگهبان تحت تعقیب گرفته شد تا اینکه دو سال بعد مخفیگاه وی در اسلامشهر شناسایی و با دستور بازپرس جنایی تهران دستگیر شد. مرد نگهبان که «حیدر» نام دارد پس از بازداشت ادعا کرد هیچ اطلاعی از سرنوشت دختر ۱۱ ساله نداشته و نمی‌داند چه‌ کسی وی را ربوده و داخل چاهک آسانسور انداخته است.
اصرار بر بی‌گناهی این مرد مرموز در حالی بود که تجسس‌ها نشان داد حیدر سازنده آسانسور است و اطلاعات کاملی از چگونگی کار آسانسور و جزئیات چاهک آن داشته و می‌توانسته در طراحی گروگانگیری، چاهک آسانسور را محلی برای اسارتگاه مریم انتخاب کند.
بنابر این گزارش، مرد مرموز در بازداشت پلیس است و تحقیقات برای افشای راز دو ساله ربودن دختر دانش‌آموز ادامه دارد. (ایران)


ادامه مطلب ...

وحشت دختر ۵ ساله از کتک‌کاری زوجین

جام جم سرا: شاید فرزند شما از عملکرد پدرش ناراحت باشد، اما فراموش نکنید که پدر همیشه برای فرزند ارزشمند است؛ بنابراین هیچ‌گاه در مقابل او از پدرش بدگویی نکنید چراکه شاید در آینده فرزندتان با پدرش ارتباط داشته باشد یا حتی ممکن است زندگی شما به طلاق ختم نشود و بدگویی‌های شما از شوهرتان باعث بدبینی او به پدرش شود. همچنین قبل از مطالعه توصیه‌های ما برای تربیت بهتر فرزندتان از شما می‌خواهم برای طلاق بررسی دقیقتری داشته باشید و در صورت نیاز از یک مشاور متخصص کمک بگیرید تا در آینده پشیمان نشوید.


برای والدینتان مرزبندی‌های تربیتی مشخص کنید

با توجه به اینکه در خانه پدرتان زندگی می‌کنید و احتمالا از پشتیبانی و حمایت والدینتان برخوردار هستید، باید برای آن‌ها محدودیت‌ها و مرزبندی‌هایی در خصوص تربیت فرزندتان مشخص کنید؛ به طور مثال، علاوه بر تشکر از آن‌ها به خاطر حمایت‌هایشان از شما، درخواست کنید که قبل از هر اقدامی برای تربیت فرزند شما و صحبت با او، درباره پدرش با شما مشورت کنند. شما می‌توانید در صورت نیاز با حفظ احترام، نارضایتی خودتان را از دخالت والدینتان در تربیت فرزندتان بیان کنید؛ چراکه اگر فرزندتان ذهنیت بدی نسبت به پدرش پیدا کند، تغییر آن کار ساده‌ای نخواهد بود.


از فرزندتان سوء استفاده نکنید

شما باید فضای آرامی برای فرزندتان ایجاد کنید به طوری که او احساس کند که هر دوی شما را دوست دارد. هیچ‌گاه از فرزندتان به عنوان وسیله‌ای برای انتقام یا بخشش همسرتان استفاده نکنید. به هیچ وجه نگذارید فرزندتان احساس کند که مورد بی‌توجهی قرار گرفته است. برای این کار می‌توانید پیام‌های مثبت به فرزندتان بدهید، مانند: «ما هر دو، تو را دوست داریم»، «ما مراقب تو هستیم» و «من و پدرت به تو کمک می‌کنیم تا با این شرایط سازگار شوی و قبول داریم که در به وجود آمدن این شرایط، تو هیچ گناه و تقصیری نداری».


احساساتتان را از فرزندتان پنهان نکنید

معمولا برای فرزندان در سنین کودکی، سخت است که جلوی احساساتشان را بگیرند. شما باید بتوانید با فرزند ۵ ساله‌تان در فضایی آرام به گفت‌و‌گو بنشینید تا او راحت‌تر این واقعیت را بپذیرد. فرزندتان باید بداند که جدا شدن شما از همسرتان، اتفاقی ناراحت کننده است، اما به او اطمینان بدهید که می‌تواند در شرایط جدید هم به زندگی‌اش ادامه بدهد. در شرایط فعلی، مانع بروز احساساتتان در مقابل فرزندتان نشوید چراکه ممکن است فرزندتان احساس کند که شما از این جدا شدن خوشحال هستید. همچنین توجه داشته باشید که شما باید احساساتتان را کنترل کنید؛ یعنی فرزندتان باید متوجه شود که شما ناراحت هستید، اما به خاطر آینده بهتر با شرایط فعلیتان کنار آمده‌اید. فرزندتان با مشاهده چنین رفتارهایی از شما، یاد می‌گیرد که در شرایط سخت به صورت فعالانه و جراتمندانه از پس حل مشکلات زندگی بربیاید. (دکتر هادی صدری - کار‌شناس و مشاور خانواده/خراسان)


ادامه مطلب ...

نجات زن ۷۵ ساله پس از ۱۱ساعت محاصره در برف

جام جم سرا: بر اساس گزارش دریافتی، این زن به همراه دو تا سه خانوار روستایی که به شغل دامداری مشغولند، با وجود برودت هوا و برف و بورانی که در ارتفاعات به وجود آمده است به خاطر شغل خود مجبور بودند در منطقه ییلاقی بمانند.
طبق اظهارات تلفنی مردی که خود را از بستگان زن مصدوم معرفی کرده بود، زن سالخورده هنگامی که برای انجام کاری از کلبه روستایی خود بیرون آمده بود سر خورده و دچار حادثه شده است. زن مصدوم به دلیل نبود امکانات با وضعیت دردآوری مواجه بود و باید هرچه سریع‌تر برای نجات او اقدامات لازم انجام و به بیمارستان منتقل می‌شد.
یداالله صالحی، رئیس هلال‌ احمر تنکابن در این باره می‌گوید: با وجود اینکه رسیدگی به امور مصدومان از وظایف ذاتی اورژانس است وقتی امدادگران اورژانس شهر با توجه به وضعیت جاده دیدند قادر به تردد در این وضعیت نیستند ما را در جریان قرار دادند زیرا برف شدیدی در حال باریدن بود.
این منطقه در حد فاصل قلعه الموت و تنکابن واقع است. منطقه‌ای که بیش از چندین متر برف باریده است. همه جاده‌های منتهی به روستای محل وقوع حادثه، مسدود شده بود.
وی افزود: تصمیم گرفتیم از هلی پد درخواست کمک کنیم. بالگرد مستقر در آمل را به کمک طلبیدیم، اما اعلام شد که به دلیل محدودیت‌هایی که وجود دارد بالگرد امکان پرواز در این منطقه را ندارد بنابراین خودمان دسـت به کار شدیم.
دو تیم از نیروهای هلال‌احمر به همراه تجهیزات مخصوص عملیات در کوهستان آماده شدند و به همراه یکی از نیروهای اورژانس به طرف منطقه حرکت کردیم. زمان حرکت ما ساعت ۵ و نیم صبح روز جمعه بود. تا رسیدن به روستای مران با مشکل زیادی روبه‌رو نشدیم. سرانجام وقتی دیدیم جاده زیر برف است و امکان تردد با خودرو وجود ندارد لاستیک‌ها را زنجیر بستیم و تا جایی که امکان داشت آمبولانس را بردیم تا اینکه دیگر به محلی رسیدیم که امکان حرکت به جلو برای خودرو وجود نداشت. از خودرو‌ها پیاده شدیم. با برداشتن تجهیزات به راه خودمان ادامه دادیم. به هر زحمتی بود بعد از عبور از میان برفی که مثل کوهی سفید راه‌مان را سد کرده بود خودمان را به کلبه روستایی رساندیم. زن سالخورده که «حوا منصور کیایی» نام دارد در حالی که از درد به خود می‌پیچید روی زمین کف اتاق دراز کشیده بود.
او را داخل برانکارد مخصوص گذاشتیم و مسیر صعب‌العبور کوهستانی را به طرف محلی که آمبولانس و نیروی اورژانس منتظرمان مانده بودند طی کردیم.
این گزارش حاکی است که مأموران اورژانس بعد از معاینه سرپایی، او را به بیمارستان شهید رجایی این شهرستان منتقل کردند. (ایران)


ادامه مطلب ...

کودک ۴ ساله نیری پس از ۲ روز زنده از چاه درآورده شد

جام جم سرا: سرگرد سیدهادی موسوی افزود: ماموران انتظامی در پی اطلاع از گم شدن یک پسر بچه چهار ساله در روستای مستان آباد نیر با کمک گروه‌های مردمی و سه گروه امدادی هلال احمر وارد عمل شده و به جست‌و‌جوی این کودک در اعماق چاه‌ها، دره‌ها و اطراف روستای مستان آباد پرداختند.

وی گفت: پس از ناامیدی از یافتن این کودک به رغم گذشت یک شب، گروه امدادی هلال احمر استان اردبیل با سگ‌های تجسس برای یافتن این کودک فراخوانده شدند و ساعت‌ها تلاش و تحقیقات این گروه هم به نتیجه نرسید.

وی از تمرکز نیروی انتظامی برای یافتن سرنخی از اقدام به گروگانگیری یا آدم ربایی در این قضیه ییاد کرد و افزود: بر این اساس پسر عموی پدر این کودک احضار شد و در بازجویی‌ها اظهارات ضد و نقیضی ارائه کرد. وی پس از بازگشت از ناجا به منزل، از ترس لو رفتن موضوع، پسر بچه را در چاهی روباز‌‌ رها کرده و به رغم گذشت ساعت‌ها از فقدان کودک، نهایتا اهالی روستا پس از شنیدن گریه و سر و صدا او را یافته و زنده از داخل چاه بیرون آوردند.

به گفته موسوی، مجرم و همسرش دلیل ربودن این کودک را انتقام گیری و اختلافات خانوادگی ذکر کرده‌اند ولی تحقیقات بیشتر در این زمینه ادامه دارد.
شهرستان نیر در ۳۵ کیلومتری جنوب اردبیل قرار دارد. (ایرنا)


ادامه مطلب ...

نیمای 12 ساله با تنبیه معلم، راهی اتاق عمل شد

پدر این دانش آموز دلیل گلایه خود و طرح مشکل پیش آمده برای فرزندش را دریافت خسارت مادی و هزینه‌های بیمارستاتی عمل جراحی فرزندش ندانست و دلیل آن را خطری دانست که با وجود چنین معلمانی، دانش آموزان را تهدید می‌کند.

«غلامرضا عبدالله خواه» در تشریح جریان این تنبیه گفت: فرزند من پشت نیمکتش نشسته بود که معلم وی بنام آقای (ر) با دست به پشت سر نیما می‌زند و صورت فرزندم از ناحیه بینی به شدت با لبه نیکمت برخورد کرده و در نتیجه بینی نیما دچار شکستی شدید می‌شود.

وی افزود: بنا به گفته دکتر معالج نیما، یک عمل جراحی دیگر بایستی در ۱۶ سالگی بر روی بینی نیما انجام شود.

بنا به گفته پدر نیما، دلیل این تنبیه فقط صدا کردن دوستش توسط نیما بوده است.

وی اضافه کرد: معلم از این دانش آموز در خصوص نحوه شکستن بینی‌اش خواسته بود تا علت را برخورد با دیوار اعلام کند.

پدر نیما با ابراز گلایه از مدیر مدرسه در رسیدگی به وضعیت فرزندش، اظهار داشت: در اثر این تنبیه، صورت و بینی فرزندم به شدت کبود شده بود که مدیر مدرسه از معلم خواست تا به صورت نیما پودر سفید کننده بزند تا کبودی مشخص نشود.

وی با اشاره به برخورد نامناسب مدیر و معلم مدرسه با این موضوع، افزود: با حضور در کلانتری محل اقدام به طرح شکایت و تشکیل پرونده دادم که مدیر مدرسه با آگاهی از این موضوع به من گفت که در صورت پس نگرفتن شکایت، فرزندم را دیگر به مدرسه راه نمی‌دهد.

عبدالله خواه مدعی شد که معلم فرزندش که سن کمی هم دارد، مرتب دانش آموزان را با شیلنگی که همیشه در کمد کلاسش نگهداری می‌کند، تنبیه بدنی می‌کند.

وی در عین حال اضافه کرد: در مدت ۱۰ روز گذشته فقط یک بار معلم فرزندم با شیرینی برای عذرخواهی به منزل ما آمده است.

مدیر آموزش و پرورش ناحیه دو کرج نیز که پیش از این در جریان موضوع قرار گرفته بود، همچون مدیر و معلم مدرسه دلیل شکستگی بینی نیما را برخورد وی با دیوار اعلام کرد.

«فرشته فهمیده» به خبرنگار ایرنا گفت: هم اکنون نیروهای حراست اداره را به بیمارستان محل عمل جراحی این دانش آموز برای پیگیری موضوع و گفت‌و‌گو با والدینش فرستاده‌ایم و در ضمن مدیر مدرسه و معلم را نیز به اداره احضار کرده‌ایم.

وی افزود: از همشاگردی‌های نیما نیز در خصوص این جریان تحقیق می‌شود تا در صورت لزوم برخورد مناسبی با این معلم انجام شود و حقی از هیچ طرف ضایع نشود.

فهمیده توضیحات بیشتر در این خصوص را منوط به صحبت کردن با طرفین جریان موکول کرد.

براساس گزارش‌های مردمی برخی از معلمان اقدام به تنبیه دانش آموزان می‌کنند که توقف از گونه رفتارهای غیر اصولی و انسانی پیگیری جدی مسوولان آموزش و پرورش استان را می‌طلبد . (ایرنا)


ادامه مطلب ...