بازیسازی وطنی در غربت
بازیسازی در ایران دوران کودکی خود را پشت سر گذاشته و حالا کمکم وارد دوران نوجوانی خود میشود. با توجه به عقب بودن ایران از سطح کلاس کاری بازیسازان خارجی اما گروهی از بازیسازان ایرانی هر چند کوچک توانستهاند با تولید بازیهای باکیفیت، نام ایران را در بازارهای بینالمللی مطرح کنند. تاکنون چند بازی ایرانی مانند شبگرد، ارتشهای فرازمینی، شمشیر تاریکی و... موفق به حضور در نمایشگاههای مطرح دنیا و دریافت جوایز بینالمللی شدهاند یا آنقدر کیفیت داشتهاند که در فروشگاه دیجیتالی کنسول پلیاستیشن عرضه شدهاند. اما رفته رفته به دلیل کمبود بودجه و نیروی متخصص و در رأس آن نبود شبکه توزیع نشر بازیهای رایانهای بسیاری از بازیسازان در این حوزه یا از ایران به کشوری دیگر مهاجرات کردند یا حوزه تولید بازی خود از PC را به بازیهای آنلاین تحت وب و تلفن همراه تغییر دادند. گروهی از سازندگان بازی PC دلیل اصلی روی آوردن به ساخت بازی موبایلی یا آنلاین را هزینه کم تولید این بازیها عنوان میکنند. اما تولید بازیهای موبایلی و آنلاین تحت وب آن هم در بازار رقابتی که هر روز صدها بازی روانه فروشگاههای اپلیکیشن میشود آسان نبوده است. براساس پیمایشی که مرکز تحقیقات بازیهای دیجیتال بنیاد ملی بازیهای رایانهای روی بازیهای ایرانی انجام داده، تاکنون37 عنوان بازی در 23فروشگاه دیجیتالی خارجی (مانند فروشگاههای اپل، گوگل برای تلفن همراه و فروشگاه استیم برای رایانه و..) قرار گرفته است که حجم بیشتر این بازیها اپلیکیشنهای تلفن همراه بودهاند. همچنین مجموع درآمد ناخالص بازیهای ایرانی در فروشگاههای دیجیتال خارجی نیز 1میلیون و 235هزار دلار برآورد شده است. در حالی میزان درآمد بازیسازان ایرانی در بازارهای بینالمللی 1میلیون و 235هزار دلار اعلام میشود، که هزینهای که کاربران ایرانی برای یک بازی خارجی مانند Clash of Clansانجام میدهند132میلیارد تومان است.
حسین مزروعی، بازیساز در گفتوگو با روزنامه ایران، در پاسخ به اینکه چرا کاربران ایرانی حاضر به پرداخت هزینه برای بازیهای داخلی نیستند و بیشتر جذب بازیهای خارجی میشوند، میگوید: «بسیاری از بازیهای ایرانی با کیفیت و قابل رقابت با بازیهای خارجی هستند اما به دلیل تبعیض در معرفی بازیهای ایرانی، این بازیها کمتر دیده میشوند. در برنامههای مختلف تلویزیونی یا در گزارشهای منتشر شده روزنامهها خبرهای مختلفی در خصوص بازیهای خارجی دیده میشود و فارغ از اینکه این گزارشها مثبت است یا منفی اما به هر حال این رسانهها بازیهای خارجی را تبلیغ میکنند. اما اگر من بهعنوان یک بازیساز ایرانی بخواهم خبری در خصوص بازی تولید شده خود بدهم به دلیل اینکه این خبر تبلیغ است رسانهها از انتشار آن سر باز میزنند.»
مزروعی تصریح میکند وقتی یک بازی خارجی به موفقیت میرسد همه رسانهها از آن صحبت میکنند مانند Clash of Clans یا پوکمون گو، اما هیچ وقت رسانهای در خصوص یکی از بازیهای تولید شده توسط استودیوی ما که در روز اول انتشارش یک میلیون بار مورد دانلود قرار گرفت حرف نزد.
او دیگر مشکلات این بازار را به فراهم نبودن زیرساختها در بخش دسترسی کاربران به اینترنت با کیفیت و نبود قوانین و مقررات شفاف ارتباط میدهد و میافزاید: «در حال حاضر یک بازی از سوی متولی این بازار که بنیاد ملی بازی رایانهای است مجوز میگیرد اما روز دیگر توسط نهاد دیگر به دلایلی که نمیدانیم فیلتر میشود. همین نگاه سلیقهای به ارائه مجوز هم باعث میشود تا سرمایهگذاران بخش خصوصی چندان رغبت به حضور در این بازار نداشته باشند این در حالی است که حوزه بازیسازی ایران برای رشد نیاز بالایی به سرمایهگذاری دارد.»
مزروعی بخش دیگری از مشکلات تولید بازی را به نبود مراکز آموزشی آکادمیک در حوزه بازیسازی ارتباط میدهد و تأکید میکند بسیاری از فعالان بازیساز ایرانی هیچ دوره آموزشی در آموزشگاهها یا دانشگاههای ویژه بازیسازی نگذراندهاند، به خاطر اینکه در این حوزه هیچ مرکز آموزشی مشخصی وجود ندارد. براساس اظهارات وی تنها مرکز آموزش بازیسازی، انستیتو بازیسازی بنیاد ملی بازیهای رایانهای است که آن هم به صورت محدود دانشجو میپذیرد.
رقابت رمز موفقیت
در مقابل این نظر اما برخی دیگر از بازیسازان معتقدند که اگر بازیهای ایرانی مورد توجه کاربران داخلی قرار نمیگیرد فقط و فقط به این خاطر است که اکثر بازیهای تولید شده تقلیدی و مشابه نمونههای خارجی است.
منصور جوادی، بازیساز که در کارنامه کاری خود بازی موفق و محبوب ایرانی مانند «فروت کرفت» را دارد، در گفتوگو با «ایران» میگوید: «برخی از بازیسازان ایرانی برای تولید یک بازی به بازار خارج نگاه میکنند تا ببینند چه بازی در این بازار مورد توجه کاربران است و در نهایت مشابه آن بازی را تولید میکنند. در واقع به جای اینکه در تولید یک بازی نگاهمان معطوف به خودمان باشد معطوف به بازار خارج است. این در حالی است که بسیاری از بازیهای موفق ایرانی که مورد توجه(در داخل و خارج) قرار گرفتهاند موضوعات خاص و متفاوتی نسبت به نمونههای خارجی خود داشتهاند.» وی بر این باور است که برای تولید یک بازی نباید راه رفته یک بازیساز دیگر را طی کرد بلکه باید یک راه جدید متناسب با داشتههای فرهنگی و انسانی همان کشور را پیدا کرد که به نوعی مزیت رقابتی به حساب میآید.
به هرحال با تمامی موارد ذکر شده بنیاد ملی بازیهای رایانهای بهعنوان متولی اصلی بازیسازی در ایران در چند سال گذشته سعی کرده با برنامهریزی و سیاستگذاریهای ویژه، صنعت بازیسازی در کشور را توسعه دهد. البته برنامه توسعهای این بنیاد از سال 92 و با تغییر تیم مدیریت آن به باور بسیاری از بازیسازان با سرعت بیشتر و بهتری همراه شده است. هرچند همین بازیسازان معتقدند این بنیاد هنوز نتوانسته آن طور که باید جایگاه و تأثیرگذاریش در صنعت بازیسازی را تثبیت کند به همین دلیل هم صنعت بازیسازی در کشور با قوانین و مقررات غیر شفافی همراه است. حسن کریمی قدوسی مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای، در گفتوگو با «ایران»، با قبول ضعف صنعت بازیسازی ایران در بخش قانونگذاری میگوید: «تنها مشکلی که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم با سازمان امور مالیاتی است که مجوزهای ارائه شده توسط بنیاد به بازیسازها را قبول نمیکند و ما در تلاش برای حل این مشکل به کمک وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی هستیم تا به سازمان امور مالیاتی بقبولانیم که مجوز بنیاد با تأیید و نظارت وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی به بازیسازان ارائه میشود.»
وی در ادامه با اشاره به برنامههای بنیاد در خصوص آموزش به بازیسازان میافزاید: «انستیتو ملی بازی از جمله مراکز اصلی آموزش بازی در تهران است که ترمی 200 دانشجو میپذیرد. البته برنامه توسعه این مرکز آموزشی در شهرستانها را هم داریم اما با مشکل بودجهای در این خصوص روبهرو هستیم. در ایجاد رشته تخصصی در دانشگاه، بزرگترین مشکل ما نداشتن هیأت علمی است یعنی افرادی که دکترا داشته باشند و بتوانند یک هیأت علمی تشکیل دهند. در واقع همین امر ایجاد رشته بازیسازی در دانشگاهها را سخت میکند.»
اما با همه این محدودیتها آنطور که کریمی اعلام میکند در حال حاضر بنیاد رشته ارشد بازیسازی را در دانشگاه هنرهای اسلامی تبریز راهانداخته است. بجز این نیز گرایش بازیسازی در دو دانشگاه علم صنعت و به تازگی دانشگاه آزاد واحد تهران غرب ایجاد شده است. مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای در توضیح ابهامی که برخی بازیسازان در خصوص آمار بازی Clash of Clans اعلام میکنند، تصریح کرد که این آمار از طریق تحقیقات میدانی و در نظر گرفتن جامعه آماری چند هزار نفری به دست آمده و اطلاعات آن از زمان ورود Clash of Clansبه ایران تا سال 94 بوده است.
منبع : ایران
شما چه تیپی در لباس پوشیدن دارید؟ اگر همیشه با یک تیپ مشخص لباسهایتان را انتخاب میکنید پس میتوانید شخصیت خودتان را در یکی از دستههای زیر پیدا کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ طرز لباس پوشیدن هر آدمی گویای شخصیت اوست. خیلیها در انتخاب لباس دقت کافی به خرج نمیدهند و هر چه دمِ دستشان باشد میپوشند. اما چه بهتر که قبل از ظاهر شدن در انظار عمومی، کمی بیشتر برای لباس پوشیدنتان وقت بگذارید. توصیه میکنیم در انتخاب لباس آگاهانه قدم بردارید، چرا که برداشت دیگران از شخصیت شما تا حد زیادی به لباسی که میپوشید بستگی دارد. این طور نباشد که لباسی را فقط برای اینکه مد شده به تن کنید، بلکه قبل از هر چیزی از خودتان بپرسید آیا این مد اصلا با شخصیت من جور درمیآید؟
بسیاری از چیزهایی که در روان آدمی میگذرد به دلیل عادات رفتاری و هنجارهای اجتماعی مجال بروز پیدا نمیکند. اما طرز لباس پوشیدن از جمله معدود شاخصهایی است که اطلاعات زیادی را پیرامون شخصیت و جهانبینی هر فرد در اختیار بیننده قرار میدهد. در ادامه، شش تیپِ لباس پوشیدن را با یکدیگر بررسی میکنیم و به شما خواهیم گفت هر یک از این تیپها حامل چه نوع اطلاعات شخصیتی است.
این قبیل افراد طوری لباس میپوشند تا با محیطی که قرار است در آن حضور پیدا کنند هماهنگ باشند. به عبارت دیگر، اولویت آنها در انتخاب لباس سلیقهی شخصی خودشان نیست. آقایانِ این تیپی ترجیح میدهند در محل کار از کت و شلوارهای سورمهای، مشکی یا خاکستری و بلوزهای رنگ روشن استفاده کنند. خانمهای این تیپی هم مثل آقایان بیشتر به استفاده از رنگهای طیف تیره در محل کار تمایل دارند. استفاده از بلوزهای جلو دکمهدار، ژاکت یقههفت و کفش راحتی نیز در میان پسرهای این تیپی بسیار رایج است. این جور آدمها به لحاظ شخصیتی اغلب ریسکگریز هستند و اعتماد به نفس پایینی دارند. همچنین، بیشتر آنها درونگرا هستند و خیلی وقتها یکنواخت و کسلکننده به نظر میرسند.
افرادی که تیپ ژولیده میزنند، طوری لباس میپوشند که انگار همیشه با همان لباسهایی که تنشان است به رختخواب میروند. لباسهای چروکیده و ناهماهنگ، شلوار جین پاره، صورت نشسته، موهای شانه نکرده و البته در مورد خانمها آرایش غلیظ از جمله نشانههای این تیپ است. این طرز لباس پوشیدن که بیشتر در جوانترها مشاهده میشود به نوعی مقابله با هنجارهای جامعه است. این افراد ادعای آزاداندیشی دارند و با تیپی که به هم میزنند میخواهند هنجارشکنی کنند. اینها اغلب آدمهای بیانگیزهای هستند که هنوز تصویر واضحی از شخصیت خودشان در ذهن ندارند. این تیپیها بیخیال هستند و این بیخیالی را به همهی جنبههای زندگیشان از کار گرفته تا روابط اجتماعی وارد میکنند.
این افراد درست مثل تیپ معمولیها لباسشان را به تناسب محیطی که قرار است در آن حاضر شوند انتخاب میکنند. این جور آدمها همیشه خوشتیپ و آراسته به نظر میرسند و فرقشان با تیپ معمولیها این است که سعی میکنند علایق شخصی خود را نیز خیلی ظریف وارد لباس پوشیدنشان کنند. آقایانِ این تیپی ترجیح میدهند از کرواتهای برند استفاده کنند و خانمها هم سعی میکنند سلیقهی خود را در انتخاب روسریهای ابریشمیِ شیک و زیورآلاتِ برازنده نشان دهند. این قبیل افراد در نظر دیگران جذاب، با اعتماد به نفس و موفق جلوه میکنند.
بِرندپوشان اغلب از لباسهای مارکدار استفاده میکنند و ترجیح میدهند همهی ریز و درشت لباسشان به دست طراحان معروف دیزاین شده باشد. خانمهای این تیپی عادت دارند به گرانترین و باکلاسترین آرایشگاههای شهر بروند و لوازم آرایشی و بهداشتی خود را از فروشگاههای منحصر به فرد و لوکس بخرند. از ظاهر این جور آدمها پول و موفقیت میبارد، اما واقعیت این است که بسیاری از آنها انسانهای به شدت مادّیگرا و به لحاظ شخصیتی سطحی، متزلزل و نه چندان قوی هستند.
گوتیکپوشان هم مثل گرانجها قصد دارند با طرز پوشششان هنجارشکنی کنند. اینها اغلب از لباسهای مشکی، رنگ مو، آرایشهای غلیظ تیره، خالکوبی و زیورآلات ترسناک استفاده میکنند. این جور آدمها خودشان فکر میکنند روحیهی حساس و لطیفی دارند و هنرمندانه لباس میپوشند. این در حالی است که گوتیکپوشان در واقعیت عمدتا انسانهایی پرخاشگر، افسرده و هنجارشکن هستند و مدام دنبال چیزهای ترسناک و خشونتآمیز میگردند.
شاید عجیب به نظر برسد، اما بیشتر آدمهایی که با لباس ورزشی مثل گرمکن و کتانی در انظار ظاهر میشوند اصلا ورزشکار نیستند. ورزشکاران واقعی معمولا دلشان نمیخواهد با لباسهای ورزشیِ عرق کرده دیده شوند. افرادی که تیپ ورزشکاری میزنند به دلایل مختلف مثل عدم وجود وقت کافی، بیانگیزگی و در بعضی موارد مشکلاتِ جسمانی نتوانستهاند به یک ورزشکار واقعی تبدیل شوند و به همین دلیل خیلی وقتها به آدمهایی که توان و ارادهی ورزش کردن دارند حسودی میکنند.
چکیده:
پژوهش حاضر، به آسیب شناسی جریانهای تکفیری از منظر مقام معظم رهبری در سه عرصه: باورها، حوزه اخلاق و رفتار، پرداخته است (1) و به تناسب، راه کارهای برون رفت از آسیبهای جریانهای تکفیری از منظر رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح باورها و اعتقادات، جریانهای تکفیری، از توحید و شرک و سایر مفاهیم دینی، درک ناقص و بدعت آمیز و غیرعقلانی دارند. در حوزه آسیب اخلاقی، مهم ترین خصوصیت آنها، «جهالت» و بی خبری و نوعی خباثت درونی است که منجر به دوری از حقیقت و بی تقوایی و سقوط در ورطه رذیلت و تباهی شده است. در سطح رفتاری، در جنبه فردی مهم ترین ویژگی جریانهای تکفیری را میتوان ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و در نهایت جنایت و خونریزی را نام برد و در جنبه رفتار اجتماعی، مهم ترین ویژگی آنان را میتوان ایجاد کننده تفرقه میان مسلمانان، نابود کننده تمدن و فرهنگ، تقویت کننده دشمنان اسلام را نام برد.کلید واژگان:
آسیب شناسی، جریانهای تکفیری، باورها، اخلاق، رفتار، راهکارها.مقدمه:
مسئله تکفیر به یکی از موضوعات بغرنج و غده چرکین در پیکره جهان اسلام بدل شده است. در مورد چرایی و پیدایی پدیده تکفیر، عوامل مختلفی عنوان شده است که شاید بتوان در کنار عوامل سیاسی- اجتماعی عامل عقیدتی- فرهنگی تأثیرگذار بر این گروهها را بیشتر از سایر عوامل برجسته نمود. البته سیر اقدامات و جنایتهای این گروهها با ادعای دینی، چنان انزجاری در بین مسلمین از سنی و شیعه پدید آورده که در باور هچ کس نمیگنجد که این گروهها تحت تأثیر جریانهای عقیدتی باشند. با این وجود، باید یادآور شد که این گروهها به شدت از نوعی عقاید پالایش نشده و انحرافی تأثیرپذیری در مرحله عملکرد و رفتار خشونت آمیز و جنایتکارانه و متأسفانه در برخی موارد در قالبهای دینی نمود یافته است. در مورد جریانهای تکفیری باید یادآور شد که این جریانها یک سیر تاریخی را پشت سر گذاشته و مرحله کنونی بازتابی از مراحل تاریخی است. مراحل و سیر تاریخی که به نظر میرسد این گروهها متأثر از آنها هستند عبارتند از: الف. عقاید ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و تا حدودی خصلت انقلابی این گروهها، تحت تأثیر برخی از جریانهای و افکار مصری نیز میباشد. البته باید یادآور شد که افکار و عقاید نادر گروههای تکفیری، مطابق با هیچ یک از مذاهب اصیل اسلامی اعم از سنی و شیعه نیست بلکه رگههای عقاید این گروهها را میتوان در تاریخ نیز مشاهده کرد از آن جمله میتوان خوارج را نام برد که با جریانهای تکفیری تشابهاتی دارند. پس از فتنه خوارج، تاریخ اسلامی مسلمین، در دورانها و مراحل گوناگون شاهد مذاهب و جنبشهای عدیدهای شد. در رأس این جنبشها، فرقهای است که از تکفیر عموم مسلمانان و نسبت دادن آنان به شرک پروایی ندارد. در عرصه جهان امروز نیز موج تکفیر به پدیده همگانی و شمشیر چیرهای بدل شده است که برخی آن را به روی مخالفان عقیدتی و مذهبی خویش بیرون میکشند و در این زمینه به افراط گرای، خشونت و جنایت و تباهی و فساد انگیزی در جهان اسلام کشانده شدهاند. ایناندیشه تکفیر است که چهره اسلام را در جهان کنونی زشت جلوه داده و مسلمانان را تضعیف و آنان را به ملتهایی ناسازگار و گروههایی پراکنده بدل کرده است. (2)تبیین مفاهیم:
یک، تکفیر:
واژه تکفیر در دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار رفته است: در معنای لغوی، به معنای «حکم به بی دینی کسی دادن» و معنای عرفی آن طرد کردن است و در مباحث اسلامی یکی از مفاهیم بسیار بحث برانگیز است. در معنای اصطلاحی میتوان دو برداشت ویژه و مهم را در نظر گروهها و جریانهایی که به نوعی مسئله تکفیر را مطرح میکنند، متصور شد:دو. واژہ «سلفیه»:
مفهوم دیگر نیازمند توضیح «سلفیه» است، که در برخی موارد باعث اشتباه و تسامح در قلمداد کردن اندیشه سلفیت با تکفیری میشود در حالی که صرف تشابه برخی از افکار دلیل نمیشود که پنداشته شود که جریانهای سلفیه همان جریانهای تکفیری هستند. از سویی، هرکدام از این جریانها و حتی تکفیریها و نیز وهابیها خود را سلفی و پیرو سلف میپندارند. سلفی گری روشی است که به تفسیر تحت اللفظی متون دین متوسل میشود و به سنت آغازین صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مراجعه میکند. از سوی دیگر، در میان مسلمانان سنی در مورد این که سلف صالح کیست اختلاف نظر وجود دارد و برخی آنان را شامل نسل اولیه همراهان پیامبر و برخی دامنه شمول را تا سه نسل بعدی پیامبر گسترش میدهند. (6) در حالی که سلفیه را میتوان به چند شاخه تقسیم نمود:سه. آسیب شناسی:
آسیب در لغت: به معنای آزار، گزند، درد، صدمه و... آمده است. (8) اما آسیب شناسی، شاخهای از پزشکی است که به منشأ، ماهیت، علت و سیر بیماریها میپردازد و از علم پزشکی به سایر علوم سرایت کرده است. (9) آسیب شناسی در این بحث متوجه جهان اسلام است. جهان اسلام در اینجا، همچون پدیدهای است که دچار آفت، آسیب و بیماری از سوی جریانهای تکفیری شده است و از حالت مطلوبیت دور شده است و برای رسیدن به کمال و سلامت یک پدیده باید منشأ، ماهیت، علت و سیر آسیب و بیماری را، شناسایی و راه کارهایی برای رسیدن به شرایط مطلوب، مورد بررسی و اجرا قرار گیرد.یک. آسیب شناسی جریانهای تکفیری:
در بحت حاضر آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سه حوزه از دیدگاه مقام معظم رهبری بررسی میشود:الف. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در حوزه باورها و اعتقادات:
قبل از این که به آسیب شناسی جریانهای تکفیری از دیدگاه رهبری بپردازیم ناچاریم به برخی از مهمترین جریانات عقیدتی تأثیرگذار بر این جریانها اشاره کنیم تا درک آسیب شناسی این جریانها راحت تر صورت پذیرد. در علت یابی تأثیرپذیری در سطح باورها و اعتقادات، میتوان رگههایی از افکار ابن تیمیه را در گروههای تکفیری مشاهده نمود. اکثر محققانی که درباره گروههای تفکیری و نیز وهابیت مطالعه کردهاند متفق هستند که در جایگاه ریشه یابی افکار این گروهها، هیچ کس را نمیتوان یافت که بهاندازه ابن تیمیه اهمیت داشته باشد. ابن تیمیه مردی سرسخت در عقاید خود، تندخو در برابر مخالفان فکری، متعصب خصوصاً به شیعیان (تا جایی که به همین دلیل فضایل حضرت علی (علیه السلام) را انکار میکند.) ماجراجو، جنجالی و خود باور، بود به طوری که جز آراء و نظریات خودش، هیچ نظر دیگری را قبول نداشت. او عقل را سبب ضلالت و گمراهی میدانست و فقط به ظواهر الفاظ قرآن و حدیث نبوی و فتاوای صحابه اکتفا میکند. (10)ب. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سطح اخلاق:
از آسیبها و مشکلات جریانهای تکفیری که به نحو قابل ملاحظهای در نحوه عملکرد این گروهها تأثیرگذار است. عامل اخلاقی میباشد. میتوان گفت در کنار عامل یا عوامل دیگری از جمله فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و روانی، بر این جریانها تأثیرگذار است. از نظر خصلتهای فردی- روانی که به شدت بر جریانهای تکفیری اثرگذار است. میتوان به روحیه متعصب و بیزاری شدید فرد تکفیری اشاره نمود. بیزاری فرد تکفیری منجر به دور شدن از جامعه و پیوستن او به سازمانها و گروههای مبارزهای میشود. از سوی دیگر، کمال نابهنگام و دگماتیسم، یکی از مشکلات دیگری است که از نظر روانی فرد تکفیری به آن گرفتار است و در مراحل نخستین، نوعی سخت گیری شدید در عقاید و خودداری از وارد کردن ارزشهای جدید است. در کنار این موارد، نوعی احساس پستی در میان گروههای تکفیری دیده میشود که نتیجه مستقیم بیزاری و ناتوانی آنها در یافتن جایگاه اجتماعی در جامعه است. سوء ظن شدید و دیدگاه توطئه آمیز نیز بخشی از مشکلات و آسیبهای اخلاقی فرد متعصب و تکفیری را تشکیل میدهد. این جریانها بی اعتمادی و سوء ظن شدید نسبت به سایر مسلمانان داشته و آنان را دارای مقاصدی بدخواهانه میدانند. (22)ج. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سطح رفتار:
یکی از وجوه مهم دیگر، آسیب شناسی رفتاری گروهها و جریانهای تکفیری است. این جنبه، به شدت مرتبط با آسیب شناسی در حوزه عقیده و اخلاق است. مهمترین ویژگی جریانهای تکفیری در دو جنبه فردی و جمعی قابل ذکر است:دو. راهکارهای برون رفت از آسیبها و مشکلات جریانهای تکفیری
بعد آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سه عرصه اعتقادات، اخلاقی و رفتار، به تبیین راهکارهای برخورد با جریانهای تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری خواهیم پرداخت. را در مورد جریانهای تکفیری، رهبری تأکید میکنند که جریانهای تکفیری از پایگاه اجتماعی و جایگاه مردمی در دنیای اسلام برخوردار نیستند، چرا که در جریان تخریب قبور ائمه بقیع، دنیای اسلام از «شرق جغرافیای اسلام تا غرب آن» علیه آنان قیام و اعتراض کرد. (39)الف. راهکارهای فکری- فرهنگی:
یک. تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامی:
برای برخورد با جریانهای معاند و تکفیری و خلاف موازین عقل و شرع «تقریب مذاهب» کارآترین روش برای رفع سوء تفاهمات و سوء برداشتهاست. واقعیت آن است که اختلافات در هسته مذاهب قابل رفع و رجوع نیست اما امکان گفت و گو در جهت حل اختلاف در آرا و نظرات فقهی وجود دارد. (40) در این زمینه مقام معظم رهبری میفرمایند:دو. تقویت تفاهم و گفت و گو و پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب اسلامی:
رهبر انقلاب در کنار تقویت تقریب مذاهب اسلامی راهکارهای دیگری را در راستای «تفاهم» و «گفت و گو» پیشنهاد میدهند و همواره توصیه و تأکید به دوری و پرهیز از اختلاف افکنیهای فکری- عقیدتی میکنند و یادآور میشوند که نمودهای اختلاف افکنی از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب باید متوقف شود و نیز باید به نوعی از تفاهم بین مذاهب اسلامی از جمله شیعه و اهل سنت رسید:سه. بازگشت به قرآن و فهم آن با میزان عقل و خرد:
مقام معظم رهبری به یکی از راه کارهای کلیدی در حل مسائل جهان اسلام و برون رفت از مشکلاتی نظیر جریانهای تکفیری اشاره میکنند:چهار. لزوم هوشیاری نخبگان و بزرگان علمی- فرهنگی در آگاه سازی امت اسلامی:
از سویی دیگر، مقام معظم رهبری برای برون رفت از مشکلات جریانهای تکفیری به بزرگان علمی، روشنفکران و بزرگان سیاسی در جهان اسلام توصیه میکنند که به «آگاه سازی» و محکوم کردن جریانهای تکفیری بپردازند:ب. راه کارهای سیاسی:
یک. تقویت همگرایی و وحدت میان مسلمین:
مسئله وحدت اسلامی یکی از راه
خبرگزاری آریا-نخستین کاوش مشترک باستان شناسی ایران و اتریش پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تپه آنا قیزلی ،دارای آثاری ازدوره اورارتویی صورت گرفت .
به گزارش خبرگزاری آریا،غلام شیرزاده سرپرست ایرانی هیأت کاوش تپه آناقیزلی روستای چورس با اعلام این خبر گفت :کاوش باستان شناسی تپه آناقیزلی نیمه مهر ماه امسال با مشارکت تیم مشترک از دانشگاه اینسبورگ اتریش به سرپرستی درویش زاده و هیات ایرانی به سرپرستی اینجانب به انجام رسید.
این باستان شناس اظهار داشت : بر اساس تفاهم نامه ای که در ابتدای سال 1394 میان دانشگاه اینسبورگ اتریش و پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، به امضا رسید، یک برنامه 4 ساله برای مطالعه و کاوش باستان شناسی در تپه آناقیزلی تدوین شد.
او گفت :در فصل اول این پروژه که مطالعات ژئومغناطیس، بررسی میدانی محوطه و کاوش باستان شناسی در قالب آن در نظر گرفته شده بودنتایج عملیات ژئومغناطیس نشان داد که فضاهای معماری متعددی به همراه دیوار دفاعی در سطح محوطه وجود دارد .شهر بزرگ اورارتویی
او با بیان اینکه تپه آناقیزلی سال 1382 به شماره 9418 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده افزود : این تپه بر روی صخره طبیعی بلندی در جوار روستای چورس در فاصله 5 کیلومتری جنوب غرب شهر قره ضیاءالدین مرکز شهرستان چایپاره واقع شده است.
سرپرست ایرانی هیأت کاوش تپه آناقیزلی چایپاره این مساله را نشانگر وجود یک شهر بزرگ اورارتویی در تپه آناقیزلی چورس اعلام کرد .
به گفته این باستان شناس ، ساختارهای معماری پیش گفته در جهات مختلف محوطه گسترش یافتند و به نظر می رسد دامنه گسترش این ساختارها به جهت شمال بیشتر بوده است.
وی با اشاره به وجود دیوار دفاعی در جوانب مختلف محوطه تصریح کرد : به نظر می رسد، ساکنان تپه آناقیزلی در دوره آبادانی محوطه، دیوار تدافعی بزرگی را به دور شهر به منظور محافظت آن در مقابل دشمنان کشیده بودندکه بخش هایی از این دیوار در جهات غربی و شمالی محوطه دیده می شود.
سرپرست ایرانی هیأت کاوش در تپه آنا قیزلی گفت :در کاوشی که در بخشی از محوطه در مقیاس 8 × 8 متر به انجام رسید، آثار دیوارهای قطور سنگی به دست آمد که بر اساس یافته های سفالی بدست آمده از داخل محدوده کاوش به دوره اورارتویی تعلق دارند.
به گفته وی ، علاوه بر این هیات کاوش به منظور شناسایی دوره های فرهنگی احتمالی دیگر در محوطه، اقدام به بررسی میدانی محوطه و زمین های اطراف آن کرد.
مدیر پایگاه ملی اورارتوشناسی بسطام ، نکته مهم در طی این بررسی را وجود قطعات متعدد سفال در سطح محوطه و حتی زمین های اطراف آن اعلام کرد که به نظر می رسد، در دوره اورارتوها در این محل در کنار منازل مسکونی، کارگاه های تولید سفال نیز وجود داشته و تولیدات سفالی این محل به مراکز دیگر اورارتویی فرستاده می شدند.
او افزود :در کنار قطعات سفال، وجود ابزارهای سنگی نیز دارای اهمیت بودکه عموماً از سنگ های ابسیدین و سنگ چخماق ساخته شده اند. به گفته این باستان شناس ، برخی از این ابزارهای سنگی قدیمتر از دوره اورارتویی هستند و به احتمال زیاد مربوط به دوره نوسنگی هستند.
وی در پایان خاطر نشان ساخت که فصل دوم کاوش در این محوطه به احتمال زیاد در اردیبهشت و خردادماه سال آینده به انجام خواهد رسید.
کاوش در تپه آناقیزلی شهرستان چایپاره استان آذربایجان غربی با مجوز ریاست پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به انجام رسید .
خبرگزاری آریا-رئیس پژوهشکده باستان شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری از ساخت سد تنگ سرخ در استان فارس بدون مطالعات باستان شناسی خبر داد.
به گزارش خبرگزاری آریا، حمیده چوبک رئیس پژوهشکده باستان شناسی در نامه ای به مدیر کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان فارس خواستار اعزام نماینده برای بازدید از عملیات ساخت سد تنگ سرخ و تهیه گزارش عملیات اجرایی آن شد.
چوبک در نامه خود با اشاره به مکاتبات متعدد پژوهشکده باستان شناسی با مجری سد تنگ سرخ شیراز نوشته است: شرکت آب منطقه ای استان فارس برخلاف بند ج ماده 114 قانون برنامه 5 ساله چهارم توسعه و طی مراحل قانونی مطالعات فرهنگی – تاریخی طرح های عمرانی در مرحله امکان سنجی ، اقدام به ساخت و ساز و عملیات اجرایی در محدوده این سد کرده است.
او با تاکید بر بی توجهی مجری سد به اخطارهای پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و پاسخگونبودن به آنها ، خواستار اعزام کارشناسان توسط اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری فارس به محل ساخت سد و شبکه آن برای ارزیابی وضعیت موجود و مراحل عملیات اجرایی این طرح عمرانی شده است.
گفتنی است که براساس بند ج ماده 114 قانون برنامه 5ساله چهارم تمامی وزارتخانه ها ، سازمان ها و موسسات دولتی موظفند قبل از اجرای طرح های عمرانی گسترده و درمرحله امکان سنجی و مکان یابی نسبت به انجام مطالعات فرهنگی – تاریخی میراث فرهنگی درآن خصوص اقدام کنند و در طراحی و مکان یابی طرح های یادشده نتایج مطالعات را رعایت کنند.
چکیده
امروزه، در دنیای جدیدی که به «دنیای همراه» معروف اســت و تقریباً همه روز، شاخص های دانش و مهارت های زندگی در آن از نو تعریف می شود، یکی از مهم ترین مسائلی که توجه اغلب صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب نموده، رویکرد طرح نوین «تربیت دینی» در حوزه نظام آموزش و پرورش اســت. هر چند پس از پیروزی انقلاب اسلامی توجه به تربیت دینی دانش آموزان در صدر برنامه های وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت، تا آنان را برای زندگی کردن در یک جامعه الهی - آرمانی آماده کند، با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز تربیت دینی دانش آموزان ما با کاستی ها و متغیرهایی روبه روست، که از آنها به عوامل آسیب زا در حوزه تربیت دینی یاد می شود.کلید واژگان:
تربیت، دین، حس مذهبی، دانش آموزان، کارکرد، آسیب شناسی.مقدمه
هر مکتبی برای سعادت و تکامل انسان برنامه ای عقیدتی، اخلاقی و عملی ارائه می دهد که به مجموعه آن، «دین» گفته می شود. این پدیده به بیان مسائل تغییر پذیری می پردازد که شامل پرسش های همیشگی در مورد حقیقت نهایی و هدف جهان طبیعی اســت (الیاده، 1374، ص5).مفهوم شناسی واژگان
آسیب شناسی: اصطلاح آسیب شناسی در همه رشته های علوم، به ویژه در روان شناسی و تعلیم و تربیت کاربرد خاص دارد. این اصطلاح امروزه معادل واژه «pathology» به کار می رود؛ و آن عبارت اســت از مطالعه و بررسی موقعیت ها و وضعیت های بیمارگونه و نابهنجار اجتماعی که متوجه یک نظام یا گروه و یا سازمان شود (ساروخانی، 1371، ص 716).بی توجهی به عنصر زمان
زمان از شرایط ضروری تربیت دینی اســت. آنچه امروزه نظاره گر آن هستیم، ناهنجاری های عمیق ارزشی و دینی در بین نوجوانان و جوانان اســت؛ در حالی که همین قشر، در سال های نه چندان دور، نقش بسیار چشمگیری در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند؛ و بسیاری از آنان در دوران هشت سال دفاع مقدس حماسه های پرشور و غیر قابل توصیفی را آفریدند. به واسطه وضعیت کنونی ای که برای نسل موجود حاصل شده، این نسل در گرایش به ارزش های اجتماعی و اعتقادی مطلوب تا حدود قابل ملاحظه ای با نسل قبل از خود، یعنی پدران و مادران متفاوت گردیده اســت. این امر ناشی از مسائل گوناگون، از جمله «حرکت زمان» اســت.بی توجهی خانواده ها به آموزه های دینی
دانش آموزان بیش از هر کسی دیگر، با والدین خویش تمام دارند، و مفاهیم مذهبی را از آنان یاد می گیرند؛ از این رو، تربیت دینی از وظایف اولیه پدر و مادر محسوب می شود.ناهماهنگی بین کارکردهای محیط اجتماعی و نظام آموزش و پرورش
محیط اجتماعی در مقایسه با نظام آموزش و پرورش، تاثیر وسیع و نامحدودی بر دانش آموز دارد؛ زیرا تربیت دینی، توسط نظام آموزش و پرورش با خودپرستی، آزادی عمل، سودجویی و بسیاری از خواسته های مورد علاقه دانش آموزان در تعارض اســت؛ حال آن که محیط اجتماعی با بسیاری از علایق فردی، هماهنگ اســت. حضرت علی (علیه السّلام) در این باره می فرمایند: «شباهت اخلاقی مردم به محیط اجتماعی و مقتضیات زمان خودشان، بیشتر از شباهت به صفات خانوادگی و خلقیات پدران آنان اســت» (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1379، ص375).ناپختگی مربیان و معلمان
یکی دیگر از مولفه های مهم که مانع تربیت صحیح دانش آموزان در حوزه دین می شود، وجود مربیان و معلمان ناکارآمد اســت. در مکتب حیات بخش اسلام، نقش معلم در رفتار و تکوین شخصیت دانش آموزان، بسیار با اهمیت معرفی شده اســت؛ از این رو، اولین ویژگی ای که در دین، برای معلم و مربی آمده اســت، آغاز تربیت از خود معلم و مربی اســت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می فرمایند: «خداوند مرا ادب آموخت» (پاینده، 1366، ص21).مشتبه شدن تربیت دینی با آموزش دینی
نظام تعلیم و تربیت کشور وظایف گسترده و چندبعدی ای در زمینه تربیت دینی فرزندان این سرزمین برعهده دارد. اشتباه یکی بودن تربیت دینی با آموزش دینی نباید بیشتر از این تکرار و تنها به تدریس یک سلسله از مطالب دینی اکتفا شود. برای یک تربیت صحیح دینی حتی اگر آموزش ها حذف شود، لطمه زیادی به آن نخواهد خورد؛ زیرا در یک تربیت صحیح، ایجاد زمینه برای رشد و شکوفایی ابعاد مختلف شخصیت مد نظر اســت که در نهایت، شکوفایی قلبی و تجلی ایمان، یکی از محصولات آن خواهد بود؛ در حالی که یکی از اشتباه های معلمان دینی این اســت که میان حس مذهبی و دانش مذهبی ملازمه ای قایل می شوند؛ و چنین می پندارند که شرط قطعی مذهبی شدن و مذهبی بودن، تراکم اطلاعات و اندوخته های حفظی و صوری دانش دینی اســت؛ در صورتی که اگر آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی نباشد، نه تنها به تقویت تمایلات فطری کمک نمی کند، بلکه خود، می تواند مانع و حجاب بزرگی در برابر این تمایلات خودانگیخته شود. برای پی بردن به عدم وجود چنین ملازمه ای، توجه به این سوال کافی اســت که آیا فراوانی و تراکم مطالب دینی در کتب درسی توانسته اســت به تقویت حس مذهبی دانش آموزان منجر شود؟ و آیا بالا بودن نمره درس دینی، ارتباطی با کیفیت رغبت دینی دارد؟ دانش مذهبی بدون حس مذهبی پدیده بی حاصلی اســت؛ آن هم در عصری که بحران های تربیتی، تمام محیط را فرا گرفته و زمینه گمراهی بیشتر دانش آموزان را مهیا نموده اســت؛ و این واقعیتی اســت که هر کس با اندک تأملی می تواند به آن پی ببرد؛ چنان که مولوی، در بیت:بی توجهی به تفاوت های فردی و روحیه حقیقت جویی
انتظار یکسان از افراد متفاوت و به کارگیری روش های یکسان برای همه دانش آموزان، یکی دیگر از عوامل آسیب پذیری تربیت دینی اســت. یکی از بزرگ ترین خطاها در حیطه تربیت دینی، هم رنگ سازی اســت. یکسان دیدن جامعه ی دانش آموزان و یا یک دست کردن آنان، تفکری اســت که حتی اگر میسر هم باشد، مقبول نیست. عدم توجه به وسع دانش آموزان، چه در فهم تکلیف و چه در عمل به تکلیف، ضروری اســت که باعث دل زدگی و انزجار متربیان می شود؛ و روحیه حقیقت جویی را در نهاد آنان خاموش می کند. تربیت واقعی آن اســت که مربی روحیه نقادی را در ذهن متربی زنده کرده، سبب شود تا فراگیر به هرچیزی یقین نکند. کاربرد روش های سنتی، متربی را وادار می کند، قوانین سخت و تحمیلی را بی چون و چرا بپذیرد؛ در حالی که تعلیم و تربیت نمی تواند با آموزش یک سلسله نصایح اخلاقی قالبی و بی بنیاد به متربی، به سرمنزل مقصود برسد. اخلاق اسلامی و تربیت دینی مستلزم انتخاب و اختیار اســت. اخلاق و تربیت، به تنهایی و به طور انتزاعی به کار یادگیری و آموزش نمی آید؛ و موضوعی اســت که از شوق همکاری «من های» آزاد سر بر می آورد؛ از این رو، آموزش و پرورش باید امکانات کاملی برای زندگی آینده دانش آموزان و کسب تجربه های اجتماعی آنان فراهم آورد (سیدین، 1372، ص55-56).تعجیل در تربیت
از دیگر آفات و عوامل آسیب زا در حوزه تربیت دینی دانش آموزان، تعجیل در عبور از مراحل تربیت اســت. مربیانی که قبل از زمان مقرر انتظاراتی از متربیان و دانش آموزان دارند، همچون کوردلانی هستند که در بهار، درخت را برای به دست آوردن میوه تکان می دهند؛ چنین افرادی، نه تنها در بهار میوه ای به دست نمی آورند، بلکه با اقدام عجولانه خود گذشته از اینکه سبب ریختن شکوفه های بهاری می شوند، خود را از میوه های تابستانی و پاییزی محروم می کنند.تربیت سطحی و زودگذر
از دیگر عوامل آسیب زا در تربیت دینی، اکتفا به تربیت سطحی و زودگذر اســت؛ حال آنکه برای رسیدن به هدف اصلی لازم اســت، تربیت تا آنجا استمرار یابد که در ذهن و ضمیر متربی نهادینه شود؛ و این امر همان راهکار نافذ در میدان تربیت اســت که از آن به درونی سازی آموزه های دینی یاد می شود؛ از این رو، این گام باید از دوران کودکی آغاز شده، با آموزش مناسب و نظارت مستمر، به ثمر نشیند.برداشت های غلط از دین
بعضی از مربیان و معلمان دینی نتوانسته اند واژه «دین» را به شکل صحیح و کارآمد به دانش آموزان تفهیم کنند؛ به طوری که وقتی فراگیران واژه دین را می شنوند، «معنویت» را در مقابل آن قرار داده، آن را یک نیاز معنوی قلمداد کرده، این گونه قضاوت می کنند که نیاز به معنویت، فقط در مواقع سختی ها و گرفتاری ها مفید اســت؛ و در سایر مواقع، نیازی به دین نیست. از این رو، برای دین، نقشی در زندگی روزمره خود قایل نیستند؛ در صورتی که دین، همان «زندگی» اســت؛ و تا دین نباشد، زندگی معنا و مفهوم ندارد. این برداشت غلط، موجب حذف دین از زندگی می شود؛ و وقتی آنان احساس کنند که دین در معنادهی به زندگی تأثیری ندارد، به تدریج آن را کنار می گذارند؛ و از این رهگذر، تربیت دینی شان با آسیب جدی روبه رو می شود.استفاده از روش های منفعلانه و ایستا
با آنکه آموزش و پرورش قرن بیست و یکم، در فرایند و تربیت تاکید زیادی بر روش های فعال و مشارکتی دارد، متأسفانه، هنوز بسیاری از دبیران و معلمان در آموزش معارف دینی، به جای استفاده از روش های فعال و پویا از روش های منفعلانه و ایستا استفاده می کنند. آن که فعال اســت. خلاق اســت؛ و آن که منفعل اســت مقلد. در روش فعال، نبض و مهار موقعیت ها به دست دانش آموزان اســت؛ و در روش منفعلانه دانش آموزان مقلدند. آن که منفعلانه عمل می کند، همیشه منتظر اســت ببیند که دیگران چه می کنند. انفعال کسالت و خستگی می آورد و روش فعال سرزندگی و پویایی.استفاده از روش های تزریقی و تلقینی محض
روش های تربیتی در آموزش و پرورش ما، هنوز القای یک سویه اســت. بسیاری از معلمان، هنوز دانش آموزان را گوش می پندارند و خویشتن را زبان؛ از این رو، به دانش آموزان هیچ گونه فرصتی نمی دهند که در ساختن خویش، اصلی ترین نقش را ایفا کنند؛ حال آنکه روش های نشئت گرفته از مکتب تربیتی دین مبین اسلام، بستر هدایت و شکوفایی اســت، تا متربی خود، بفهمد که چه باید بکند؛ و آنگاه، راه را به کمک پاهای خویش طی کند.کاستی در برنامه ریزی و محتوای آموزشی
برنامه ریزی درسی و محتوای آموزشی صحیح، یکی دیگر از مولفه های مهم در تربیت صحیح دانش آموزان، به شمارمی رود. با اینکه برنامه ریزی درسی به منزله یک فرایند و محتوای آموزشی به منزله یک سند، نقش موثری در تربیت دارند، آسیب ها و آفاتی آنها را تهدید می کند.نادیده گرفتن نیروی عشق در دانش آموزان
عشق، سازنده زندگی و معنادهنده جهان بیرون برای انسان اســت. بدون عشق رابطه استوار میان انسان و طبیعت و انسان و خدا، وجود نخواهد داشت. تربیت دینی، یعنی عشق به دین. تا زمانی که متربی از درون، عشق به دین را در خود نیابد، تشویق به دین و تبلیغ مفاهیم دینی از بیرون، نه تنها موثر واقع نمی شود، بلکه اثر معکوس دارد؛ بنابراین اساس تربیت دینی به زنده شدن قلب انسان بر می گردد. مرکز تغییر و تحول عواطف آدمی قلب اوست. در قلب اســت که نور حق می تابد؛ و خدا را یاد می کند؛ از این رو، برنامه های تربیتی باید مبتنی بر زنده کردن و مجذوب کردن دل ها باشد.عدم دستیابی به هویت دینی
دانش آموزان از نظر ذهنی، حداکثر کارایی هوشی را دارند؛ بنابراین گرایش به فلسفه زندگی، آنان را به سوی مسائل اخلاقی و مذهبی سوق می دهد؛ و سعی می کنند در این دوره، هویت مذهبی خو را شکل دهند؛ اما اگر سطح رشد شناختی آنان با سطح معارف دینی ای که ارائه می شود، همخوانی نداشته باشد، دچار نوعی سردرگمی و در نهایت، بی رغتبی نسبت به دین می شوند. نوجوان به علت توانمندی های ذهنی، باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی از خانواده و دیگران به او القا شده اســت، کنار می نهد و می خواهد معارفی را بپذیرد که متناسب با سطح تفکر او باشد، اما از یک سو، بسیاری از اوقات، آنچه به منزله دین به او عرضه می شود، برای وی قانع کننده نیست؛ و از سوی دیگر، در برخی موارد نوجوان می خواهد همه آموزه های دینی اعم از احکام و عقاید را با مقیاس عقل بسنجد و فکر می کند اگر آموزه های دینی در قالب های فکری او بگنجد، صحیح هستند؛ و در غیر این صورت، درست نیستند و باید کنار گذاشته شوند. همه این عوامل، دست به دست هم می دهند؛ و موجب می شوند، هویت دینی نوجوان به خوبی شکل نگیرد؛ و نوجوان نسبت به آموزه های دینی دچار بحران شده، نجات خود را از این بحران، در گریز از دین بداند.ایجاد تضاد بین مذهب و نیازهای طبیعی
از نظر روان شناسی مذهبی، یکی از علل عقب گرد دینی نوجوانان و جوانان این اســت که بعضی از مبلغان دین میان مذهب و نیازهای طبیعی، تضاد برقرار می کنند(مطهری، 1367، ص127)؛ مخصوصاً در جامعه ای که حکومت دینی حاکمیت داشته باشد، اگر حقوق تکوینی انسان عین حقوق خداوند اســت، جامعه و حکومت دینی باید تلاش زیادی در زمینه برآوردن خواسته های طبیعی افراد داشته باشد، در غیر این صورت، ناکامی جامعه از تامین نیازهای نسبی، به حساب دین گذاشته و مانع رویکرد دینی می شود. در جامعه کنونی، نسل جوان در پشت سد نیازهای گوناگون، زمین گیر شده اســت؛ در حالی که ناخواسته و نادرست، عامل این ناکامی ها را در حکومت دینی می پندارد. در عرصه تربیت دینی، نباید میان دین و حکومت دینی و خواسته های طبیعی بشر دیواری وجود داشته باشد؛ و نسل امروز آن را لمس کند؛ در غیر این صورت، دین گریزی حتمی خواهد شد.پدیده شکاف نسل ها
با وضعیتی که برای نسل موجود حاصل شده، این نسل در گرایش به ارزش های اجتماعی و اعتقادی مطلوب تا حدود قابل ملاحظه ای با نسل قبل از خود، یعنی پدران و مادران خویش، متفاوت گردیده اســت. این امر ناشی از مسائل گوناگونی از جمله، پدیده جهانی شدن، رشد خارق العاده ارتباطات ماهواره ای و رایانه ای، امکان دستیابی جوانان و نوجوانان در دهکده کوچک جهانی به همدیگر، آشنایی نسل حاضر با شیوه های جدید زندگی و تنوع تامین نیازهاست که پدیده ای به نام «شکاف نسل ها» را ایجاد کرده اســت. مسئله شکاف نسل ها، چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، بلکه یک مشکل اجتماعی محسوب می شود؛ زیرا این پدیده زمانی اتفاق می افتد که ارزش ها و هنجارهای یک نسل، به نسل بعدی منتقل نشود؛ مسئله ای که کم و بیش، در جوامع امروزی مخصوصاً جامعه اسلامی و دینی اتفاق افتاده اســت؛ چرا که نسل امروزی ما، به طور مستقیم، بیشتر تحت نفوذ زمینه های اقتصادی اســت تا زمینه های عقیدتی و دینی. دانش آموزان نسل های قبلی، فرزندان قرآن، افکار و ارزش های دینی و الهی بودند، اما دانش آموزان امروز، فرزندان تصاویر، پیام های بازرگانی و ارزش های فردی و خصوصی هستند (ربانی، 1380، ص19).سیاست زدگی و گرایش ها
آخرین مولفه ای که در این نوشتار به منزله یکی دیگر از عوامل آسیب زا، در حوزه تربیت دینی از آن یاد می شود، «سیاست زدگی» اســت. متاسفانه، امروزه بعضی از افراد، از دریچه منابع سیاسی به مسائل دینی نگریسته، و آنها را تحلیل می کنند؛ و همچنین بعضی از سیاست مداران و سیاست زدگان با کاربرد شگردهایی که دارند، بر جامعه دینی و علمی تاثیر گذاشته؛ کارهای بسیار سستی را به نام دین منتشر می کنند؛ در صورتی که علمای سابق، همچون آیت الله مرتضی مطهری (ره) و مرحوم علامه طباطبایی (ره) به این گونه آسیب ها توجه داشتند؛ و جلوی آن را می گرفتند (صاحبی؛ 1381، ص4).راهکارهای و پیشنهادها
به منظور بهینه سازی وضعیت تربیت دینی دانش آموزان و رفع آسیب های آن از سطح جامعه، راهکارهایی که خود، می توانند موضوع یک پژوهش مستقل باشند، به صورت ذیل ارائه می گردند:پی نوشت :
1.کارشناس ادبیات عرب و دبیر ز بان عربی استان اصفهان، شهر زواره.
2.مثنوی معنوی.
خبرگزاری آریا -
روان شناسی شلختگی در گفتگو با دکتر پرویز رزاقی روان شناس:
روان شناسی شلختگی - انبوهی از کاغذ و مجله کف اتاق، کیف دستی شلوغ و نامرتب، کمدی انباشته از لباس های چرک و چروکیده، جوراب های تا به تا، موهای چرب و عرق کرده... اینها شما را یاد چه کسی می اندازد؟ آقای "ووپی" در کارتون معروف دهه 60 یا حسنی که "توی ده شلمرود" تک و تنها بود و هیچ کس راضی نمی شد به خاطر موی بلند و ناخن های درازش با او بازی کند؟ زیاد دور نرویم، همین دور و بر خودمان، بین همکاران و دوستان و اعضای خانواده هم هستند کسانی که یکی، دو تا از این ویژگی ها یا حتی تمامشان را داشته باشند....
شاید خود ما هم کمی شلخته و نامنظم هستیم و خبر نداریم! برای اینکه بدانید شلختگی چیست، چرا به وجود می آید و برای خلاص شدن از آن باید چه کرد، این گزارش را تا انتها بخوانید.
شلختگی تقریبا مساوی است با بی نظمی، البته با درجه شدت بیشتر. این اختلال رفتاری اتفاقا در جامعه ما بسیار شایع است و جالب است که بدانید درصد قابل توجهی از مراجعان دکتر پرویز رزاقی، روان شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، افراد شلخته ای هستند که برای درمان بی نظمی شان به علم روان شناسی متوسل می شوند: «آنها معمولا همراه یکی از اعضای خانواده شان به من مراجعه می کنند. خودشان به هیچ وجه با شلختگی شان مشکلی ندارند و فکر می کنند این رفتار طبیعی است ولی اغلب به خاطر مشکلاتی که در خانه برایشان به وجود می آید، کم کم قبول می کنند که شلخته اند و تصمیم به درمان می گیرند. به عنوان نمونه همین چند وقت پیش، آقایی همراه همسرش به من مراجعه کرد که یکی از صاحب منصبان نظا می بود ولی خانمش از شلختگی او به شدت رنج می برد؛ به طوری که مجبور بود روزانه به اندازه 2 تا مشت کاغذ خرده و دستمال کاغذی کثیف از جیب های او بیرون بکشد و دور بریزد و کیف دستی اش را تمیز کند. علاوه بر آن، این آقا اصلا به نظافت شخصی اش نمی رسید، حمام و اصلاح نمی کرد و همین رفتار روی زندگی زناشویی شان تاثیر منفی گذاشته بود؛ به طوری که این خانم دیگر رغبتی به نزدیکی با همسرش نداشت. ولی خوشبختانه با انجام تمریناتی مشکل شان کاملا حل و شلختگی آقا هم درمان شد.»
شلختگی به خانواده بستگی دارد.
شلختگی انواع و اقسام دارد که برمی گردد به ویژگی های شخصیتی و خلقی فرد یا به الگویی که در آموزش شلختگی به او نقش داشته است. به عنوان نمونه بعضی ها ظاهرشان مرتب و آراسته است ولی اتاقشان به هم ریخته و نامنظم. دکتر رزاقی درباره این افراد می گوید: «گاهی نقش های اجتماعی می تواند افراد شلخته را مجبور به رعایت بعضی چیزها کند.
به عنوان نمونه فرد استاد دانشگاه است و ناچار است با ظاهر آراسته در محیط کارش ظاهر شود ولی وقتی وارد دنیای فردی خودش یعنی خانه می شود، باز خود واقعی اش بروز می کند و رفتارهای شلخته وارش را ادامه می دهد. گاهی هم بعضی ها برای جلب توجه و تایید گرفتن از گروه، پوشش خاصی را انتخاب می کنند چون می دانند اگر نامرتب باشند گروه آنها را تایید نمی کند بنابراین مجبورند با خودشان بجنگند و آراستگی ظاهر را رعایت کنند اما این آراستگی آنقدر درونی نشده که به زندگی شخصی و خانه آنها هم بسط داده شود.»
از طرف دیگر شدت و ضعف شلختگی یک فرد، بستگی دارد به میزان تحمل خانواده و اطرافیانش: «به عنوان نمونه برای یک خانواده ریخت و پاش اتاق یا آشپزخانه در حد یکی، دو روز قابل تحمل است ولی بیش از این مدت، معنی شلختگی می دهد یا برای یک خانواده دیگر مرتب نبودن ظاهر و لباس، عادی است در حالی که برای خانواده دیگری این یک فاجعه محسوب می شود.» این موضوع یعنی شلختگی نسبی است و همین تفاوت تعریف خانواده ها از نظم و بی نظمی، باعث می شود که بعضی از افراد تازه بعد از ازدواج از طرف همسرشان شلخته خطاب شوند چون قبلا رفتارشان مورد تایید خانواده بوده و به آن عادت کرده اند ولی همسرشان این رفتار را شلختگی می داند.
چرا شلخته ایم؟
«مشاهدات کلینیکی نشان داده که افراد شلخته حتما در خانواده خودشان یک فرد شلخته داشته اند. به عنوان نمونه خاله یا عمویی شلخته بوده ولی بچه با او تماس چندانی نداشته که رفتارش را از طریق یادگیری کسب کند؛ پس شلختگی می تواند ارثی باشد هرچند که هنوز ژن مخصوصی برایش یافته نشده است. یکی دیگر از دلایل شلختگی می تواند مشاهده باشد؛ یعنی به عنوان نمونه پدر شلخته است و کودک رفتارهای او را مشاهده می کند و از آنجا که بیشتر انسان ها متمایل به راحت طلبی اند، کودک ترجیح می دهد از پدرش الگوبرداری کند تا از مادرش که منظم تر است، بنابراین مسواک نمی زند، لباس هایش را جمع نمی کند و... یادگیری هم یکی دیگر از عوامل موثر است یعنی رفتار شلختگی بر اثر تکرار اتفاق می افتد. به عنوان نمونه بچه از اول لباس هایش را می ریزد و جمع نمی کند و کسی هم به او چیزی نمی گوید. همین رفتار به تدریج تبدیل به عادت می شود.» اما به وجود آمدن رفتار شلختگی علت های دیگری هم می تواند داشته باشد.
گاهی اوقات فرزندان خانواده های منظم و سختگیر هم شلخته می شوند. دکتر رزاقی اسم این نوع بی نظمی را شلختگی وارونه می گذارد. در بعضی خانواده ها تحکم و زورگویی پدر و مادر برای رعایت نظم و تکرار پیام های کلا می متوالی فرد را وادار به مقاومت می کند و در او نوعی شلختگی به وجود می آورد. در بعضی از موارد هم فرد از ابتدا شلخته نیست ولی به خاطر شرایط خاصی دچار این رفتار می شود. بعضی ها در بحران بلوغ به دلیل میل به استقلال در مقابل نظمی که خانواده روی آن تاکید دارد مقاومت می کنند. به عنوان نمونه نوجوان نمی گذارد مادرش اتاقش را منظم کند و می گوید این طور راحت تر است. سپس این رفتار به شکل عادت در می آید و فرد در باقی زندگی اش شلخته می شود.
آقایان شلخته ترند!
شاید برایتان این سوال به وجود آمده باشد که مردان شلخته ترند یا زنان: «البته آقایان !» این پاسخ دکتر رزاقی به این سوال است. شلختگی می تواند عواقب اجتماعی و شخصی زیادی به دنبال داشته باشد: «وقتی دامنه شلختگی به روابط اجتماعی کشیده شود می تواند تاثیرات مخربی روی شغل و ارتباطات شخص بگذارد. به عنوان نمونه بوی عرق بدن یا بوی بد دهان فردی که به نظافت شخصی اش اهمیتی نمی دهد باعث دوری افراد از او و کاهش روابط اجتماعی اش می شود.
ضمن اینکه شلختگی و بی نظمی در محیط کار می تواند تحقیر و تمسخر از سوی همکاران را به دنبال داشته باشد و همچنین باعث عدم اعتماد مافوق به فرد نامنظمی می شود که کارهایش را به موقع انجام نمی دهد. این عدم اعتماد اعتبار حرفه ای فرد را زیر سوال می برد و در نتیجه در پست های مهم و کلیدی از این افراد استفاده نمی شود و همین موجب کاهش اعتماد به نفس آنها خواهد شد. در زندگی شخصی هم اگر شخص همسر صبوری داشته باشد که ریخت و پاش و بی نظمی اش را تحمل کند مشکلی پیش نمی آید ولی اگر معیارهای نظم برای همسرش متفاوت باشد زندگی آنها توام با تنش، دعوا، تحقیر و سرزنش خواهد بود.
ضمن اینکه به دلیل عدم رعایت نظافت شخصی در روابط زناشویی آنها هم معمولا مشکلاتی پیش می آید و میل همسر به برقراری رابطه کاهش پیدا می کند. این سردی جنسی به تدریج از دفعات برقراری رابطه زناشویی می کاهد یا باعث شکل گیری روابط عاری از شور و شوق و از سر اکراه خواهد شد.» دکتر رزاقی نسبت به درمان شلختگی از طریق روان شناسی و مشاوره بسیار خوشبین است و معتقد است هر فرد شلخته ای صرف نظر از شدت و ضعف شلختگی اش می تواند برای درمان مشکلش اقدام کند و با انجام یک سری تمرینات نتیجه بگیرد.
گردآوری: گروه سلامت پرداد
خبرگزاری آریا - لطفا در آزمون من که در ادامه می آید شرکت کنید. به این ترتیب می توانم بخشی از بینش های طبیعی درباره اینکه شما در واقع چه کسی هستید و چرا نسبت به یک فرد دیگر بیشتر جذب می شوید و نسبت به فرد دیگر نه، و اینکه چطور آن فرد را پیدا می کنید را برایتان بیان کنم؛ تا نیمه گمشده خودتان را پیدا کنید و آن را نگه دارید. این آزمون شامل یکسری عبارت هاست. هر کدام از گزاره ها را بخوانید و دور جوابی که فکر می کنید بهترین پاسخ در مورد شماست خط بکشید.
معیار اول
1- به نظر من شرایط غیرقابل پیش بینی بسیار هیجان انگیز و جذاب است.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
2- معمولا کارها را یکدفعه و بدون نقشه قبلی انجام می دهم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
3- وقتی مجبورم کارهای تکراری انجام دهم خیلی کسل و بی حوصله می شوم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
4- به طور کلی علائق مختلف و بسیار زیادی دارم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
5- فکر می کنم نسبت به بقیه خوشبین تر هستم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
6- فکر می کنم از بقیه خلاق تر هستم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
7- همیشه به دنبال تجربه ای جدید هستم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
8- همیشه کارهای جدید انجام می دهم و از انجام دادن آنها خیلی لذت می برم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
9- نسبت به بقیه آدم ها آدم با اشتیاق تری هستم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
10- دوست دارم در مورد کارهایی که می خواهم در آینده انجام دهم ریسک کنم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
11- اگر مجبور باشم برای ساعت های طولانی در خانه بمانم بیقرار می شوم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
12- دوستانم می گویند من آدم کنجکاوی هستم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
13- به طور کلی سطح انرژی من بسیار بالاتر از دیگران است و معمولا خیلی کمتر خسته می شوم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
14- در اوقات بیکاری دوست دارم آزاد باشم تا هر کاری که دلم می خواهد انجام دهم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
معیار دوم
15- فکر می کنم عادت های ثابت زندگی، آن را باقاعده و آسوده تر می کند.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
16- تمام گزینه ها را قبل از برنامه ریزی در نظر می گیرم و بررسی می کنم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
17- همه مردم باید براساس معیارهای شناخته شده، رفتار شایسته داشته باشند.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
18- از برنامه ریزی کردن برای آینده لذت می برم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
19- عموما فکر می کنم پیروی کردن از قوانین مهم است.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
20- مراقبت از دارایی ها و اموالم یکی از مهمترین اولویت ها در زندگی ام است.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
21- دوستان و بستگانم می گویند من باورهای سنتی دارم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
22- ترجیح می دهم در مورد انجام همه وظایفم بسیار دقیق و منظم باشم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
23- ترجیح می دهم محتاط باشم و درباره همه چیز از قبل خوب تحقیق کنم اما نه ترسو.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
24- به نظر من همه افراد باید به گونه ای رفتار کنند که از نظر اخلاقی صحیح باشد.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
25- مهم است که به قدرت من احترام بگذارید.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
26- ترجیح می دهم دوستانی وفادار داشته باشم تا دوستانی که با آنها فقط خوش بگذرد.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
27- از نظر من سنت های دیرینه باید مورد احترام قرار گرفته و حفظ شوند.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
28- دوست دارم برای تمام کردن یک کار در یک مسیر مستقیم حرکت کنم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
معیار سوم
29- ماشین های پیچیده را به راحتی می فهمم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
30- از رقابت لذت می برم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
31- من شیفته قوانین و الگوهای مرتبط با سیستم دولتی هستم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
32- فکر می کنم نسبت به دیگران منطقی تر و عمیق تر هستم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
33- موضوعات روشنفکری را عمیقا و به طور منظم تعقیب می کنم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
34- می توانم مشکلات را حل کنم بدون اینکه احساساتم سد راهم شود.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
35- دوست دارم کشف کنم چیزها چطور کار می کنند.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
36- آدم سختی هستم و نظرم زود عوض نمی شود.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
37- بحث کردن راه خوبی است برای اینکه آموخته هایم را با دیگران در میان بگذارم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
38- در تصمیم گیری مشکلی ندارم حتی وقتی چندین مورد شبیه به هم و برابر، در ابتدا خوب به نظر می رسند.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
39- وقتی یک وسیله جدید می خرم (مانند دوربین، کامپیوتر یا ماشین) می خواهم تمام ویژگی های تکنیکی اش را بدانم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
40- دوست دارم جزییات را کنار بگذارم و دقیقا بگویم که چه می خواهم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
41- به نظرم رک و راست بودن مهم است.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
42- موقع تصمیم گیری دوست دارم واقعیات را در نظر بگیرم بیشتر از اینکه بخواهم با احساسات افراد خودم را مشغول کنم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
معیار چهارم
43- دوست دارم عمیق ترین احساسات و نیازهای دوستانم را بدانم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
44- ارزش زیادی برای روابط احساسی در یک رابطه قائلم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
45- صرف نظر از اینکه چه چیز منطقی است عموما وقتی می خواهم تصمیمات مهمی بگیرم به قلبم گوش می کنم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
46- خیلی وقت ها خودم را در حال خیالبافی پیدا می کنم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
47- می توانم ذهنیتم را به سادگی تغییر بدهم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
48- بعد از دیدن یک فیلم احساسی و تکاندهنده اغلب تا چندین ساعت بعد هنوز همان احساس را دارم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
49- به وضوح می توانم اتفاقات وحشتناک و شگفت انگیزی که برایم می افتد را از پیش تصور کنم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
50- در مورد احساسات و نیازهای افراد بسیار حساس هستم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
51- خیلی وقت ها خودم را در میان افکار روزانه ام گمشده می بینم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
52- احساساتم عمیق تر از دیگران است.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
53- تصورات و تخیلات واضحی دارم و از بیان کردنشان نیز نمی هراسم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
54- وقتی از یک رویای روشن و واضح بیدار می شوم چند دقیقه طول می کشد تا به دنیای واقعی برگردم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
55- هنگام مطالعه از اینکه نویسنده با کنایه جمله ای پرمعنا و زیبا بگوید، لذت می برم.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
56- فکر می کنم فرد خیلی همدلی هستم و دیگران در کنارم احساس خوبی دارند.
- کاملا مخالف
- مخالف
- موافق
- کاملا موافق
به خودتان امتیاز دهید
برای امتیاز دادن به آزمون، برای هر پاسخ کاملا مخالف به خودتان صفر امتیاز بدهید؛ یک امتیاز برای هر پاسخ مخالف، دو امتیاز برای هر پاسخ موافق و سه امتیاز برای هر پاسخ کاملا موافق. بعد از این، امتیازهای هر معیار را با هم جمع کنید.
معیار اول میزان اینکه چقدر شما فردی جستجوگر هستید را اندازه گیری می کند.
معیار دوم اینکه چقدر فرد سازنده ای هستید را نشان می دهد.
معیار سوم مشخص می کند شما چقدر کارگردان هستید.
معیار چهارم درجه اینکه چقدر شما فردی مذاکره کننده هستید را می سنجد.
دو معیاری که امتیازتان در آن بیشتر است ویژگی های شخصیتی نوع اولیه و ثانویه را مشخص می کنند.
به عنوان مثال اگر شما امتیازی برابر 32 را در معیار اول دارید و 20 امتیاز در معیار دوم، 27 امتیاز در معیار سوم و 19 امتیاز در معیار چهارم، نوع شخصیت شما اولا جستجوگر و ثانیا کارگردان است.
بیولوژی شخصیت
1- دوپامین: افرادی که این هورمون در آنها بیشتر است کنجکاوند و خلاقیت، خوش بینی، شور و اشتیاق و انعطاف ذهنی از خصوصیات آنهاست. این افراد جزو افرادی با ویژگی های شخصیتی جستجوگر هستند که یکی از چهار ویژگی شخصیت غالب است.
2- سروتونین: افرادی که ژن های به خصوصی از این هورمون را به ارث برده اند آرام، اجتماعی، محتاط اما نه ترسو، باثبات، وفادار، پیرو قوانین و نظم هستند. این دسته در گروه ویژگی های سازنده قرار می گیرند.
3- تستوسترون: افرادی که این هورمون در آنها قوی است، افرادی قاطع، رک، متمرکز، تحلیلگر، منطقی و بی احساس و سختگیرند. آنها درست به هدف می زنند و درک موسیقایی خوبی دارند. این افراد در گروه شخصیت کارگردان قرار می گیرند.
4- استروژن: این افراد ایده های بزرگی دارند و محتوانگر و کل نگر هستند.تخیل بالایی دارند، آرمانگرا و نوع دوستند و احساسات شان را بروز می دهند. افرادی با این ویژگی جزو گروه مذاکره کننده هستند.
به گزارش ستاره ها به نقل از سپیده دانایی، آخرین باری که از واقعیت سیلی خوردید کی بود؟ همهٔ ما بارها و بارها در زندگی خود از این سیلیها خوردهایم، همان لحظاتی که زندگی ضربهٔ محکم و دردناکی به ما میزند. این ضربه ما را شوکه میکند و به ما آسیب میزند.
سیلی واقعیت شکلهای متفاوتی دارد. بعضی اوقات مثل یک مشت خیلی محکم است: مرگِ محبوب، بیماری یا زخمیشدن شدید، یک تصادف وحشتناک، ورشکستگی، خیانتدیدگی، آتشسوزی خانه، سیل و طوفان و دیگر فجایع طبیعی و… . بعضی اوقات سیلی واقعیت آرامتر است: برق حسادتی که به ما میزند، وقتی متوجه میشویم یکی دیگر چیزی را دارد که ما میخواستیم داشته باشیم؛ درد تیز تنهایی که ما را میآزارد، وقتیکه میفهمیم چهقدر از دیگران دورافتادهایم؛ انفجار خشم و رنجشی که گرفتارش میشویم، وقتیکه با ما بدرفتاری میکنند؛ شوکهای تیز و کوتاهی که لرزه به تنمان میاندازد، وقتی دربارهٔ خودمان تأمل میکنیم و از آن چیزی که میبینیم خوشمان نمیآید؛ زخمهای دردناکی که خنجرِ شکست، ناامیدی و طرد عاطفی به تن و جانمان میزند.
روبرو با حفرهٔ واقعیت
بعضی اوقات، سیلی، سریع به انبار حافظه ما میخزد: انگار یکلحظه گذرا باشد، مثل وقتیکه سروصدا ما را با ناراحتی از خواب بیدار میکند، اما دوباره زود میخوابیم. بعضی اوقات سیلی واقعیت آن قدر محکم است که از شدت ضربه بیحس میشویم و روزها و هفتهها بااحساس گیجی و پریشانی سر میکنیم. این ضربه هر شکلی که داشته باشد، یکچیز قطعی است: به ما آسیب میزند. انتظارش را نداریم، دوستش نداریم و بهیقین آن را نمیخواهیم و متأسفانه سیلی فقط آغاز رنج است. آنچه بعداً به سرمان میآید خیلی بدتر است: بعد از آنکه سیلی یکمرتبه بیدارمان میکند، با حفرهای دردناک روبرو میشویم.
اسم این حفره، حفرهٔ واقعیت است چون یکطرف واقعیتی است که داریم و طرف دیگر واقعیتی است که دلمان میخواهد داشته باشیم. هرچهقدر حفرهٔ بین این دو واقعیت بیشتر باشد، احساسات دردناک بیشتری از آن سرریز میشوند: رشک و حسد، ترس، یاس، شوک، اندوهِ فقدان، غم، خشم، وحشت، احساس گناه، رنجش و حتی تنفر و انزجار. با اینکه خود سیلی معمولاً بهسرعت اتفاق میافتد و تمام میشود، حفرهای که ایجاد میکند برای روزها، هفتهها، ماهها، سالها و حتی دههها باقی میماند.
چرا نمیتوانیم با واقعیت مواجه شویم؟
بسیاری از ما برای مقابله با حفرههای بزرگ واقعیت بد تجهیز شدهایم. جامعهمان به ما یاد نمیدهد که چهطور آنها را مدیریت کنیم. درحالیکه باید یاد بگیریم طوری این سانحهها را مدیریت کنیم که بتوانیم پس از آن رشد کنیم و رضایتمندی پایداری را به دست بیاوریم. وقتی با یک حفرهٔ واقعیت روبرو میشویم بنا به غریزه، اولین واکنش ما تلاش برای بستن آن است؛ سعی میکنیم واقعیت را تغییر بدهیم تا با آرزوهای ما مطابقت پیدا کند و اگر موفق بشویم حفره بسته شده و حالمان خوب میشود. با احساس موفقیت یا آزادی، شاد، راضی یا آرام میشویم. بالاخره اگر بتوانیم کاری برای رسیدن به اهداف خود در زندگی انجام بدهیم که غیرقانونی و متضاد ارزشهای اساسی زندگیمان نباشد و مشکل بزرگتری برایمان ایجاد نکند، آنوقت احساس میکنیم که باید بهپیش برویم و آن را انجام بدهیم.
اما اگر نتوانیم به آنچه میخواهیم دست پیدا کنیم، چه میشود؟ وقتی نمیتوانیم حفرهٔ واقعیت را ببندیم چهکار میکنیم؟ وقتی کسی که دوستش میداریم میمیرد یا محبوبمان ما را برای همیشه ترک میکند یا فردی که میخواهیم با او دوست باشیم از ما خوشش نمیآید یا بیناییمان را از دست میدهیم یا میفهمیم که دچار بیماری لاعلاج یا مزمنی شدهایم یا آنوقتی که میفهمیم بهاندازهای که دوست داریم، بااستعداد و خوشقیافه نیستیم، چهکار میکنیم؟ و از طرف دیگر چه میشود وقتیکه بستن حفرهٔ واقعیت ممکن باشد، اما زمان و هزینه بسیار زیادی طلب کند؟ در این شرایط قرار است چهطور سر بهسلامت ببریم؟
اگر حفرهٔ واقعیت کوچک باشد یا بتوانیم نسبتاً سریع آن را ببندیم، خیلی از ما میتوانیم اوضاع را خوب اداره کنیم؛ اما هر چهقدر حفره بزرگتر و زمان لازم برای بستن آن بیشتر باشد، دچار دردسر بیشتری خواهیم شد. به همین خاطر است که رضایت درونی بسیار مهم است. رضایت درونی حس عمیق آرامش، بهزیستی و سرزندگی است که شما میتوانید حتی رودرروی یک حفرهٔ واقعیت بزرگ هم آنها را تجربه کنید. منظورم وقتی است که رؤیاهای شما به واقعیت نمیپیوندد، به اهدافتان نمیرسید و زندگی با شما با بیانصافی و خشونت رفتار میکند.
اینطور افراد میگویند: خوب «از پشت هر ابری نور خورشید را میتوان دید» یا «هر آنچه مرا نکشد قویترم میکند»؛ اما اگر این جملات اولین حرفهایی باشد که به فردی دردمند میزنید، آنها اینطور فکر میکنند که شما اصلاً نمیفهمید چه بر سر آنها میگذرد.
اینطور افراد میگویند: خوب «از پشت هر ابری نور خورشید را میتوان دید» یا «هر آنچه مرا نکشد قویترم میکند»؛ اما اگر این جملات اولین حرفهایی باشد که به فردی دردمند میزنید، آنها اینطور فکر میکنند که شما اصلاً نمیفهمید چه بر سر آنها میگذرد.
رضایت درونی تفاوت زیادی با رضایت بیرونی دارد. وقتی واقعیت را با آرزوهای خودمان وفق میدهیم، وقتی حفره را میبندیم، به اهدافمان میرسیم و به آنچه در زندگی از صمیم قلب میخواهیم، میرسیم و حال خوبی داریم که همان رضایت بیرونی است. رضایت مهم است. همهٔ ما دوست داریم به اهدافمان برسیم و نیازهای خودمان را ارضاء کنیم؛ اما رضایت بیرونی همیشه ممکن نیست. پس در این مقاله همانطور که احتمالاً حدس زدهاید، ما روی رضایت درونی تمرکز خواهیم کرد. منظورم حس عمیق بهزیستی و آرامش است که از درون خودمان به دست میآوریم، نه از دنیای بیرون. خبر خوب این است که منابع رضایت درونی همیشه در دسترساند، شبیه یک چشمهٔ همیشه جاری که هر وقت تشنه شدیم، میتوانیم خودمان را از آن سیراب کنیم. بااینحال تمرکز روی رضایت درونی به معنای دستکشیدن از لذتها، تمایلات، خواستهها، نیازها و اهداف دنیوی نیست. منظور من این است که با این تمرکز دیگر برای رسیدن به حس بهزیستی و سرزندگی دیگر به چیزهای بیرون از خود وابسته نخواهیم بود و حتی در میانهٔ درد یا ترس یا فقدان یا محرومیتی بزرگ، میتوانیم به حس آرامش و آسایش درونی دست پیدا کنیم.
روبرویی با واقعیت دردناک
خوب حالا برای مقابله با حفرههای دردناک واقعیت چه باید کرد؟ چهطور میتوانیم با این حفرهها طوری مقابله کنیم که نهتنها آسیب کمتری ببینیم، بلکه رشد کنیم و به رضایتمندی درونی برسیم؟ برای مقابله موفق چهار اصل اساسی را باید رعایت کرد:
اصل اول: با خودتان به مهربانی رفتار کنید
آیا میتوانم با خودم مهربان باشم؟ حفرهٔ بسیار بزرگی بین آنچه میخواهم و آنچه دارم وجود دارد و درد بسیار زیادی میکشم. با این اوصاف میتوانم با خودم مهربان باشم؟ بسیاری از ما نمیدانیم چهطور این کار را بکنیم؛ به مواد یا الکل یا غذا پناه میبریم یا به خودمان زخم میزنیم یا از زندگی کنار میکشیم. واضح است که این راه مهربانی با خود نیست؛ پس باید شیوههای سادهای وجود داشته باشد که از طریق آنها سپری برای خودمان بسازیم تا از زخم و تیغ درد و غم در امان بمانیم.
اصل دوم: لنگر بیاندازید
همهٔ این هیجانات و احساسات دردناک یک طوفان هیجانی به راه میاندازند. من اگر در میان طوفان به دریانوردی خود ادامه بدهم کاری از دستم برنخواهد آمد، پس چهطور میتوانم لنگر بیاندازم؟ من از توجهآگاهی استفاده میکنم تا در لحظهٔ اکنون جای بگیرم و به افکار و احساسات دردناکم اجازه بدهم بدون آن که مرا بدزدند، در ذهنم آمدوشد بکنند. دربارهٔ شیوهٔ توجه آگاهی باید جداگانه و مفصل صحبت کرد.
اصل سوم: ارزشهای زندگیتان را بشناسید
من برای چه میخواهم به زندگی ادامه بدهم؟ من در مواجهه با این چالش، در مواجهه با این فقدان، در مواجهه با این بحران میخواهم نماد و نشانهٔ چه چیزی باشم؟ نماد ضعف و شکست و ناامیدی یا نماد وقار، خردمندی و تابآوری؟ من مجبور به ناامیدی نیستم. همچنان میتوانم به خاطر چیزی به زندگی ادامه بدهم. حتی در میان این طوفان بلا، حتی در غم ازدستدادن محبوبم، هنوز میتوانم دلیلی برای رویپاایستادن و ادامهدادن پیدا کنم. من میتوانم دست از زندگی بکشم یا دلیلی پیدا کنم که به زندگیام معنا ببخشد. این اصل به ارزشهای زندگی و اقدام متعهدانه میپردازد.
اصل چهارم: گنجتان را بیابید
حتی در زمان رنج و درد چیزهایی وجود دارد که آنها را گرامی بداریم و قدردانشان باشیم. مثلاً وقتی سالگرد مرگ محبوب خود را میگیریم، درد بسیاری میکشیم؛ اما در همان حالا افرادی وجود دارند که با ما به مهربانی و با عشق رفتار میکنند. آیا نمیتوانیم قدردان این لحظات باشیم؟
این اصل چهارم تنها وقتی قابل اجرا است که به سه اصل قبلی عمل کرده باشیم. خطرناک است که افراد در وهلهٔ اول به دنبال یافتن گنج باشند. اینطور افراد میگویند: خوب «از پشت هر ابری نور خورشید را میتوان دید» یا «هر آنچه مرا نکشد قویترم میکند»؛ اما اگر این جملات اولین حرفهایی باشد که به فردی دردمند میزنید، آنها اینطور فکر میکنند که شما اصلاً نمیفهمید چه بر سر آنها میگذرد. پس یافتنِ گنج آخرین اقدام است. ما نباید تظاهر کنیم که درد و رنجی وجود ندارد. اینها هستند و البته چیزهایی هم هستند که میتوانیم قدردان آنها باشیم؛ اما اول باید به اصلهای یک تا سه عمل کرد.
خبرگزاری آریا -
دوران نوجوانی و جوانی دورانی است که بیش از هر زمان دیگری به لباس و پوشش توجه می شود و افراد حواسشان جمع تر است که لباسی بپوشند درخور. اما آیا تاکنون توجه کرده اید موقعی که لباس مورد علاقه تان را می پوشید، خلق تان تغییر می کند؟
شاید تجربه کرده اید که در یک جفت کفش شیک احساس اعتماد به نفس بیشتری دارید یا ممکن است با پوشیدن یک لباس رسمی در محل کارتان احساس کنید در شغلتان مهارت بیشتری دارید. گاهی اوقات نیز به دلیل پوشیدن لباس خاصی احساس راحتی و آسودگی می کنید.
واقعیت این است که لباس شما می تواند تاثیر روانشناختی بر شما بگذارد، همچنین قادر است تا همان احساس را در اطرافیانتان برانگیزد.
مدل هایی که ما می پوشیم نه تنها به دیگران می گوید که ما که هستیم، بلکه همانطور که اشاره شد احساس خوب یا بدی نیز به ما می دهند. لباسی که ما می پوشیم - خواه حزن انگیز باشد یا شاد یا چیزی بین این دو - بر اینکه ما چگونه خودمان را ببینیم و دیگران چه نگاهی به ما داشته باشند تاثیر می گذارد.
نوع لباس نقش مهمی را در کار، روابط و حتی در عزت نفس ما دارد. قبل از اینکه انتخاب کنید چه نوع لباسی را می خواهید برای بیرون رفتن بپوشید، به این مسئله فکر کنید که تمایل دارید دیگران شما را چگونه ببینند و شخصیت تان را تفسیر کنند. یادتان باشد لباس های شما بسیار بیشتر از آنچه فکر می کنید حرف برای گفتن دارند. در ذیل به برخی از انواع رایج پوشش که هر کدام از نظر اطرافیان نشانه ویژگی های شخصیتی خاصی است، اشاره می شود.
شخصیت شلخته
اگر لباس های شما اغلب اوقات چروکیده و ناهماهنگ باشند، دیگران این را به مفهوم شلخته بودن شما می دانند. لباس پوشیدن به طرز شلخته به دیگران این پیام را می دهد که شما مراقب ظاهرتان، کارتان، آینده تان و ... نیستید و نباید به شما اعتماد کرد.
شخصیت به دنبال مد
در هر لباسی که این شخصیت ها می پوشند یک مارک معروف برجسته است. آنها بسیار تمایل دارند که دیگران این مارک ها را ببینند. افراد مختلفی هستند که این نوع لباس پوشیدن را به معنای موفقیت می دانند اما برخی از افراد نیز ممکن است فکر کنند که با یک آدم مادی گرا یا با اعتماد به نفس پایین روبرو هستند که می خواهد با این نوع لباس پوشیدن آن را جبران کند.
شخصیت خسیس
شخصیت های خسیس اغلب لباس های کوتاه و تنگ را انتخاب می کنند. پوشش آنها اغلب نشاندهنده یک نوع ناایمنی روانی است. آنها تلاش می کنند تا تمامی تمرکزشان را بر بدنشان متمرکز کنند.
شخصیت نمایشی
این افراد به طور معمول کفش ها و لباس هایی با رنگ های تند و غیرمعمول می پوشند. البته این نوع پوشش ممکن است گاهی اوقات مطابق با مد باشد. این افراد اغلب تمایل دارند به دیگران نشان دهند که از آنها مجزا هستند و دوست دارند به چشم بیایند و دیده شوند.
شخصیت پیرو و همرنگ جماعت
آیا شما همیشه از لباس هایی با رنگ ها و مدل های خنثی استفاده می کنید و هرگز نوع دیگری لباس نمی پوشید؟ اگر پاسخ مثبت است می تواند نشانه ای باشد از اینکه شما تمایل دارید که در جامعه و گروه های مختلف ترکیب شوید و از هرگونه مورد توجه واقع شدن پرهیز کنید.
شخصیت ورزشکار
استفاده از لباس ها و کفش های ورزشی به دیگران نشان می دهد که شما ورزشکار هستید و مراقب بدنتان هستید. البته این شخصیت ها می توانند به سادگی شلخته شوند به خصوص در هنگام پس از تمریناتشان.
شخصیت رسمی
افرادی که در بیرون از خانه هرگز لباسی به جز لباس رسمی نمی پوشند، در طی زمان در نظر دیگران انسانی یک بعدی یا فاقد خلاقیت به نظر می آیند.
چگونه می توانیم برای نشان دادن امتیازات و ویژگی های خود از لباس استفاده کنیم؟
آنچه که در بالا بدان اشاره شد تفسیرهای دیگران از ویژگی های شخصیتی افرادی بود که اغلب از یکی از انواع پوشش هایی که به آنها اشاره شد استفاده می کنند اما در واقعیت بیشتر افراد ترکیبی از سبک های لباس پوشیدن را که به آنها اشاره شد، استفاده می کنند. یک روز لباس رسمی می پوشند و روز بعد لباس اسپرت. تنها عده معدودی هستند که همیشه یا اغلب اوقات از یک نوع پوشش استفاده می کنند.
اگر می خواهید با استفاده از لباس، امتیازات و ویژگی هایتان را نشان دهید بایستی در هر موقعیتی لباسی بپوشید که اطرافیان شما متوجه احساسی که در آن زمان دارید بشوند. در حقیقت، روانشناسان دریافته اند که پوشش به اینصورت تاثیر واقعی بر خلق تان و همچنین دیدگاه دیگران نسبت به شما و فعالیت تان دارد.
برای مثال، پوشیدن یک لباس زیبای ورزشی، افرادی که شما را می بینند برمی انگیزد که به فکر ورزش کردن بیفتند. بنابراین قبل از اینکه لباسی را برای پوشیدن انتخاب کنید، از خود سوال کنید که آیا آنچه می پوشید، احساسات و ویژگی هایی که در آن موقعیت می خواهید دیگران متوجه آن شوند را نشان می دهد؟
منبع:مجله سپیده دانایی
راه های شناخت خود و دیگران
شخصیت شناسی از روی تاریخ تولد - تست روانشناسی آزمونی جالب برای تعیین شخصیت شما درصد فوضولی خود را بسنجید شخصیت شناسی : شما چطور میخندید؟ شخصیت شناسی از روی لبخند شخصیت شناسی با میوه