مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

همسرم هیچ علاقه‌ای به من ندارد

پاسخ مشاور: شما از علاقه نداشتن همسرتان به خود شکایت کرده‌اید ولی نگفته‌اید که چگونه متوجه شده‌اید به شما بی‌علاقه است. به بیان دیگر، آیا همسرتان صراحتاً موضوع بی‌علاقگی خود به شما را مطرح کرده است یا خودتان از روی رفتار‌هایش متوجه شده‌اید، دو مسئله مهم و متفاوت است که بدان اشاره نشده.


معجزه‌ای به نام گفت‌و‌گو

اگر همسرتان حرفی درباره بی‌علاقگی خود به شما مطرح نکرده است و شما صرفاً از روی رفتارهای او چنین حدسی می‌زنید، بهترین راه حل، این است که در مورد احساساتی که از رفتارهای وی دریافت کرده‌اید، با او گفت‌و‌گو کنید و خواسته‌های خود را به شیوه صحیح بیان کنید. درباره اینکه شیوه صحیح گفت‌و‌گو در این باره چگونه است، در انتها توضیح خواهم داد. همچنین چنانچه همسرتان می‌گوید که به شما علاقه ندارد، باز هم بهترین شیوه گفت‌و‌گو و جویا شدن علل عدم علاقه اوست؛ به طور مثال بپرسید که از کدام رفتارهای شما ناراحت می‌شود و یا چه رفتارهایی را از شما انتظار دارد که شما انجام ندادید.


علاقه، «ارادی» است

دوست داشتن و علاقه‌مند بودن، بر خلاف آنچه بیشتر مردم تصور می‌کنند، امری کاملاً ارادی و خودخواسته است. دوست داشتن از تکرار و مرور رفتارهای دوست داشتنی طرف مقابل به وجود می‌آید. وقتی ما رفتارهای مورد علاقه خود را در برخوردهای طرف مقابل ببینیم و مرور کنیم، آن فرد مورد علاقه ما می‌شود؛ اما وقتی خلاف این اتفاق بیفتد، یعنی رفتارهایی که دوست نداریم را در طرف مقابل ببینیم و مدام خاطرات منفی مشترک خود را مرور کنیم، طبیعی است که حس بی‌علاقگی و حتی نفرت در ما به وجود می‌آید.
بهتر است با همسرتان درباره حسش صحبت کنید و از وی بپرسید که رفتارهای ایده آل ذهنش درباره شما چگونه است و چه مشخصات رفتاری باید داشته باشید یا بپرسید که او به خاطر کدام رفتارهایی که شما در تنهایی یا در جمع انجام می‌دهید، علاقه‌اش به شما کاهش پیدا کرده است؟ این گفت‌و‌گو اگر درست اتفاق بیفتد، بهترین روش برای حل مسئله است.


شیوه صحیح صحبت

بهترین کار برای بهبود رابطه‌تان، صحبت کردن درباره خواسته‌های او از شما است تا بدانید که به دلیل کدام رفتار‌ها مورد علاقه وی نیستید. متاسفانه یکی از اشتباهات متداول که خیلی از ما انجام می‌دهیم این است که یک رفتار بد طرف مقابل را به کل شخصیت او تعمیم می‌دهیم و به جای اینکه بگوییم «این رفتارت را دوست ندارم» می‌گوییم که «تو را اصلا دوست ندارم!»
روش درست گفت‌و‌گو استفاده از مهارت خوب گوش کردن است. یعنی وقتی وی صحبت می‌کند شما تنها گوش دهید و از خود دفاع نکنید. کلام او را قطع نکنید و نگویید که تو هم فلان رفتار را کردی؛ قبل از اینکه حرفش تمام شود، جواب آماده نکنید و احساساتش را درک کنید.
با توجه به اینکه گفته‌اید، ۹ سال از ازدواجتان می‌گذرد و ۳ فرزند دارید، به نظر می‌رسد این علاقه، ابتدا وجود داشته است. در واقع حتی اگر همسرتان موضوع بی‌علاقگی خود را به شما مطرح کرده است باز هم شرایط وی از نظر روحی و روانی در آن لحظه مهم است. شاید در حالت خشم بوده و نمی‌دانسته که دقیقا به چه رفتارهایی اشاره کند و یک جمله کلی گفته است که مثلا من از ابتدا تو را دوست نداشتم.
همچنین برای تسریع در حل این مسئله می‌توانید با یک مشاور در این زمینه صحبت کنید تا روابط خود را اصلاح و علاقه و شادی را دوباره در زندگیتان ایجاد کنید. (راهله فارسی - کار‌شناس ارشد مشاوره/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

از بی‌توجهی‌های همسرم خسته شده‌ام

پاسخ مشاور: نکاتی را برای بهبود و رفع نگرانی شما عرض می‌کنم که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد:


۱- به رفتار خوب خود ادامه دهید:
اینکه شما به شوهرتان توجه و محبت می‌کنید و همیشه تلاش کرده‌اید که این شرایط عاطفی و صمیمانه را حفظ کنید از نقاط مثبت رفتار شماست که تداوم آن مورد تاکید قرار می‌گیرد. شما با این رفتارهای مطلوب (نگاه پرمهر، جملات صمیمانه و...) است که می‌توانید به رابطه خوبتان با وی ادامه دهید.

۲- سایر روابط خود را مدیریت کنید:
شاید بهتر باشد هر کدام از ما پس از ازدواج تصمیم بگیریم روابط با دیگر اعضای خانواده (والدین، خواهر وبرادر) و همچنین دوستان و آشنایانمان را تنظیم کنیم که همسرمان دچار گرفتاری و ناراحتی نشود.

۳- عدم ابراز احساسات:
گاهی برخی رفتار‌ها می‌تواند پیام ویک نوع شکایت و ناراحتی باشد که قابل طرح نیست یا آقایان فکر می‌کنند نباید طرح کنند. آقایان در بیان احساسات ضعیف هستند که در یک فضای مهربان می‌توان آن را پیدا کرد. رفتارهایی نظیر تهدید، سرزنش، غرغر کردن و... که در ارتباط زوجین غیر مؤثر است نمی‌تواند کمکی به بهبود رابطه بکند.

۴- نخواهید که مادرش را فراموش کند:
رابطه شوهرتان با مادرش حدود ۲۰ سال قبل از رابطه با شما بنا نهاده شده است. مادر اولین عکس در آلبوم زندگی است که به وی حال خوب داده است. شما بعد از ازدواج با همسرتان توانسته‌اید او را به زندگی با خودتان ترغیب کنید و او در حال حاضر با شماست. مادرش فقط مادرش هست و شما همسرش هستید. او می‌تواند حدود یک پنجم از زمان روزانه خود را با مادر و دوستانش و بقیه را با شما بگذراند. اینکه تلاش کنید و از او مدام بخواهید که با شما باشد و مادرش را کنار بگذارد یا فراموش کند غیر ممکن است و این تلاش بیهوده شما را به جایی نمی‌رساند.
شاید همیشه این موضوع را به شکل یک شکایت همراه با ناراحتی بیان کرده‌اید و باز به یک نتیجه واحد رسیده‌اید. حالا این سوال مطرح می‌شود که اگر کاری را همیشه کرده‌اید و به جوابی نرسیده‌اید بهتر نیست روش خود را عوض کنید؟ به عنوان مثال اگر همیشه غر می‌زنید که چرا این‌قدر خانه مادرت می‌روی و شوهرتان هم این کار را انجام می‌دهد شاید بتوان با عوض کردن شکل گفت‌و‌گو یا روش متفاوت رفتاری نتیجه گرفت.


همراه همسرتان باشید

شما هم همراه وی فراوان به منزل مادر شوهرتان بروید یا حتی به وی بگویید چون مادرش پیر و سالخورده است و به مراقبت بیشتری نیاز دارد می‌توانی بیشتر آنجا بمانی. شاید با خودتان بگویید آیا این نوع رفتار من باعث نمی‌شود که بیشتر آنجا بماند و دیگر به خانه نیاید؟ پاسختان منفی است. کافی است به شکلی مؤدبانه و مهربانانه بخواهید این کار را انجام دهد. شما هم سرگرمی جدیدی مانند ورزش، سرزدن به خانواده خودتان و دوستانتان برای گذران مناسب اوقات خود پیدا کنید.
اگر این مورد تنها ایراد همسرتان است می‌توان رفتار او را که شما موافق با آن نیستید با روش‌های مذکور تصحیح کرد.
در ‌‌نهایت امیدوارم این توصیه‌ها مؤثر واقع شود اما از امکان صحبت با مشاور به اتفاق همسرتان نیز غافل نشوید. (دکتر مسعود خاکپور - روان‌شناس/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

با بدرفتاری‌های همسرم چه کنم؟

پاسخ مشاور:‌ زندگی زناشویی فراز و نشیب‌های زیادی دارد که می‌تواند در حالات روانی زن و مرد به عنوان پایه‌های اساسی تشکیل دهنده خانواده، تاثیرات مثبت یا منفی بگذارد. این چالش‌ها در همه زندگی‌ها وجود دارد و تفاوت افراد در نوع برخورد و میزان تلاش برای حل آن‌هاست. معمولاً رفتارهایی که شما و همسرتان در قبال یکدیگر نشان می‌دهید، ریشه در نگرشی دارد که از طرف مقابل و زندگی زناشویی خود به دست آورده‌اید.


رفتارهای برگرفته از افکار

روانشناسان معتقدند که 5 سال اول زندگی زناشویی، پرتنش‌ترین دوران است که شما آن را گذرانده‌اید. پس می‌توان گفت رفتارهای کنونی همسرتان برگرفته از نگرش او به زندگی زناشویی با شما در این 8 سال است.


اهمیت تحلیل 5 سال اول زندگی

در قدم اول باید بررسی کنید که در 5 سال ابتدایی زندگی شما و همسرتان چه اتفاقاتی روی داده است؟ تعداد رخدادها و خاطرات خوب و لذت بخش آن از رخدادهای ناخوشایند بیشتر است یا کمتر؟ کدام یک از این خاطرات برای شما پررنگ‌تر و زنده‌تر است؟ آیا در مجموع، از 5 سال ابتدایی زندگی مشترکتان احساس رضایت به شما دست می‌دهد یا نارضایتی؟ شما به عنوان مرد خانواده و همسرتان به عنوان شریک زندگی شما، هر یک در شکل گیری این خاطرات چقدر نقش داشته‌اید؟ کدام یک از این رخدادها توسط خودتان به تنهایی ایجاد شده و کدام توسط همسرتان و کدام توسط هر دوی شما؟ آیا رخدادهای خوشایند دو نفره واضح ترند یا تلخی‌ها و دلخوری‌های دو نفره؟ آیا رخدادهایی که از نظر شما خوشایند است برای همسرتان هم خوشایند بوده یا خیر؟


ترسیم نقشه راه زندگی

شروع هر دوره جدید از زندگی مکمل دوره‌های قبلی است که آن‌ها را گذرانده‌ایم. پس هر تجربه ای که از 5 سال اول زندگی خود به دست آورده‌اید، باید نقشه راهی باشد برای دوره‌های بعدی زندگی زناشویی شما. تمرین مذکور را با همسرتان انجام دهید. اگر کفه رخدادهای خوشایند مشترکتان سنگین تر بود، بدین معنی است که تا این جای راه را درست و خوب طی کرده‌اید و باید بر تداوم این مسیر و رفع کاستی‌های قبلی تمرکز کنید. در ضمن این که گفته‌اید، رفتار همسرتان با گفت و گو به مدت چند روز خوب می‌شود، نشان دهنده این است که ممکن است رفتارهای شما باعث ناراحتی و نارضایتی دوباره او از زندگی با شما و تغییر رفتارهایش پس از آن می‌شود.


مشکلات زندگی را بیابید

اگر رخدادهای ناخوشایند مشترک بیشتر از اتفاقات خوشایند در زندگی مشترکتان به چشم می‌خورد، هشدار جدی است که باید به دنبال رفع ناکارآمدی‌ها باشید. در محیطی عادلانه که به هیچ وجه به دنبال مقصر جلوه دادن یکدیگر نیستند و با رعایت اصول گفت وگوی سازنده، بررسی کنید هر یک از شما چه وظایفی در قبال طرف مقابل و زندگی مشترکتان باید انجام می‌داده‌اید که در انجام آن کوتاهی کرده‌اید. بررسی کنید و ببینید که برای حمایت از هم در برابر ناملایمات و تنش‌ها باید چه اقداماتی انجام دهید و سعی کنید دوران بعدی زندگی‌تان را با درس گرفتن از گذشته و رفع عملکردهای نادرستتان، به بهترین شکل ممکن بسازید.
با این حال فراموش نکنید که تنها با تغییر رفتارهای خود و همسرتان است که نگرانی‌هایتان بابت تربیت صحیح فرزندتان کمتر خواهد شد. (جواد غفوری نسب - کارشناس و مشاور خانواده/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

با دخالت های خانواده همسرم چه کار کنم؟!

به گزارش جام جم سرا به نقل از برترینها، چطور می توانیم در چنین شرایطی با همسرمان در یک جبهه باقی مانده و مانع تبدیل این موضوع به موضوعی تفرقه برانگیز و البته بحرانی غیرقابل حل در رابطه دو نفره خود شویم.

یکی از نکات مهم در زمان مواجه شدن با دخالت خانواده همسر در زندگی مشترک، مدیریت احساسات و هیجانات ناخوشایند است چرا که اگر نتوانید مدیریت خوبی بر احساسات خود داشته باشید، احتمال برخوردهای نپخته نیز زیاد می شود. پس پیش از انجام هر اقدام دیگری سعی کنید روشی مناسب برای مدیریت احساسات خود بیابید تا به این ترتیب مانع فوران احساسات ناخوشایند و برخوردهای نادرست شوید.

یادتان باشد هر چقدر بتوانید احساسات خود را بهتر مدیریت کنید، بهتر می توانید از پس مدیریت کلی ماجرا برآمده و رابطه خود و همسرتان را نیز از تاثیرات سوء این ماجرا دور کنید.اما برای مدیریت بهتر احساسات در چنین شرایطی به چه نکاتی باید توجه داشته باشیم؟

1- احساسات خود را به درستی بشناسید

شناسایی احساسات ناخوشایند در این شرایط، قدم اول برای مدیریت آنهاست. گاهی افراد نمی توانند عصبانیت خود را به خوبی شناسایی کرده و در نتیجه واکنش درستی نیز نسبت به آن ندارند.

به عنوان مثال خانمی می گفت بعد از هر بار تماس تلفنی مادر شوهر یا آمدن مادر شوهر به خانه آنها، او با فرزندش دچار مشکل شده و حتی دست به تنبیه بدنی بر سر چیزهای کوچک می زد.

بعد از کنکاش متوجه شد که رفتارهای ناخوشایند مادر شوهر، همیشه باعث عصبانیت او شده است اما او که چندان توجهی به احساسات خود نداشت، این عصبانیت را سر فرزند خردسال خود تخلیه می کرد.

2- روش آرام سازی متناسب با خودتان را بیابید

شناخت احساسات ناخوشایندی چون عصبانیت یا اضطراب، قدم اول برای مدیریت احساسات است. نکته دوم شناسایی روش های کارآمد در آرام سازی است. نکته مهم این است که هر چند روش های آرام سازی وجود دارد که برای غالب افراد مفید و کارآمد است اما قانون ثابتی در این زمینه وجود نداشته و لازم است روش هایی متناسب با وضعیت خود را شناسایی کنید.

3- منابع حمایتی جایگزین برای خود بیابید

در ابتدای مواجهه با دخالت های خانواده همسر و زمانی که هنوز از نظر هیجانی آرام نشده اید، اگر همسرتان دید مشابهی در این موضوع با شما ندارد بهتر است با او وارد گفتگو نشده و سعی در متقاعد کردن او نداشته باشید اما بسیاری از افراد زمانی که می خواهند چنین توصیه ای را عملی سازند، دچار مشکلی دیگر می شود. آنها متوجه می شوند که به شدت احساس تنهایی و بی پناهی می کنند.

در مواجهه با دخالت خانواده همسر چطور با همسر خود در یک جبهه بمانیم؟!


برای مقابله با چنین احساسی بهتر است در این روزهای حساس به دنبال یافتن حمایت عاطفی از فردی امین و منصف باشید. توجه داشته باشید که اگر قرار باشد شما با فردی درد دل کنید که او با بازخوردهای خود، شما را عصبی تر می کند، مطمئن باشید که گزینه مناسبی را انتخاب نکرده اید.

نکته دوم این که با کسی در مورد مشکل خود صحبت کنید که مطمئن هستید صحبت های شما را با دیگران در میان نگذاشته و رازدار خوبی است و نکته سوم این که به درد دل کردن به عنوان گزینه ای همیشگی و دائمی و در رابطه با هر موضوعی نگاه نکنید، چرا که قرار نیست فردی دیگر را جایگزین همسرتان که نزدیکترین فرد به شماست، بکنید بلکه تنها برای گذر از این بحران و به صورت موقت قرار است از چنین روشی بهره ببرید.

4- خاطرات ناخوشایند خود را مرور نکنید

حداقل کاری که می توانید انجام دهید تا احساسات منفی در شما تشدید نشود این است که حوادث ناخوشایند را دائم با خود تکرار نکنید. اگر قرار باشد هر روز یاد فلان برخورد مادر شوهر خود بیفتید یا حرف های آنها را در ذهن خود مرور کرده و به دنبال یافتن قصد و منظور رفتارهای آنها باشید، می توانید مطمئن باشید که نه تنها در گذشت زمان آرام تر نخواهید شد که به احتمال زیاد هر روز ناراحت تر از روز قبل بوده و البته پیشداوری های شما در مورد رفتارهای خانواده همسرتان هم افزایش خواهند یافت.

پس تا می توانید برای خود مشغولیت های متنوع ایجاد کنید تا کمتر فرصت فکر کردن به اتفاقات گذشته را داشته باشید و البته از حضور در جمع هایی که چنین تفکراتی را تقویت می کنند، دوری کنید.

در پایان یادتان باشد منظور از چنین جمع هایی، گروه های فضای مجازی نیز هستند، گروه هایی که گاهی اوقات افراد حاضر در آن با بیان خاطرات خود در رابطه با موضوع دخالت خانواده همسر به تشدید احساسات ناخوشایند خود دامن می زنند.

5- از خانواده همسر خود هیولا نسازید!

علاوه بر مدیریت هیجانات و به ویژه زمانی که می خواهید در این مورد با همسرتان صحبت کنید لازم است به چند نکته توجه داشته باشید. نکاتی که البته به شما کمک خواهند کرد تا دیدی منصفانه تر نسبت به خانواده همسر خود داشته باشید.

گاهی اوقات دلخوری ما از برخی رفتارهای ناخوشایند خانواده همسر، آنچنان ما را تحت تاثیر خود قرار می دهد که به کل یادمان می رود که آنها ویژگی های مثبتی نیز دارند.

شاید بهتر باشد که لیستی از ویژگی های مثبت خانواده همسر تهیه کنید تا حتی در بدترین شرایط نیز یادتان باشد که آنها نیز مانند شما در کنار نقاط ضعف خود، ویژگی های مثبتی دارند. داشتن قضاوت منصفانه در این مورد هم در کوتاه مدت به شما کمک می کند تا هیجانات خود را بهتر مدیریت کنید و هم در طولانی مدت از نظر شناختی بهتر با موضوع کنار آمده و قضاوت درست تری داشته باشید. در عین حال که در زمان صحبت با همسرتان نیز احتمال بروز بگومگو به شدت کاهش پیدا خواهد کرد.

6- فرصت دفاع به همسر خود بدهید

اگر گله و شکایتی از خانواده شما حتی به درستی مطرح شود، شما چه واکنشی نشان خواهید داد؟ به احتمال زیاد از این موضوع ناراحت شده و شروع به دفاع یا توجیه رفتارهای آنها خواهید داشت. شاید هم اصلا با توجه به شناخت دقیق تری که شما از آنها دارید، بهتر بتوانید چرایی رفتار آنها را درک کرده و به عنوان مثال بگویید که در پس فلان گفتار آنها نه بدجنسی که سادگی بیش از حد قرار دارد.

حالا هم اگر می خواهید ناراحتی و دلخوری خود از رفتار خانواده همسرتان را با او در میان بگذارید، لازم است به او فرصت واکنشی از سر محبت و البته تعصب بدهید. شاید بگویید که داشتن تعصب خوب نیست اما یدتان باشد، نبود هیچ گونه تعصبی روی افرادی که دوست شان داریم نیز تقریبا محال است.

پس همانطور که از همسرتان انتظار دارید اگر کسی گله شما را به او کرد، او از شما دفاع کند، برای همسرتان باید این حق را قائل شوید که از خانواده خود نیز دفاع کند. در نظر داشتن چنین حقی باعث می شود تا کمتر وارد بگومگو با همسر برای اثبات درستی دیدگاه خود شوید.

7- هر کس را مسئول رفتار خودش بدانید

اگر قرار باشد شما به خاطر رفتار خانواده همسرتان از دست همسر خود عصبانی شوید، قطعا مشکلات شما و همسرتان هر روز تشدید خواهد شد چرا که شما در رابطه با موضوعی از دست همسرتان عصبانی هستید که او کنترلی روی آن ندارد.

شاید با خود بگویید اما همسرتان در مقابل تقاضای شما برای صحبت با خانواده اش مقاومت کرده و حاضر نمی شود به آنها تذکری دهد؛ کاری که می تواند رفتارهای ناخوشایند آنها را متوقف سازد. اگر شما چنین تصوری دارید، بد نیست به چند نکته توجه داشته باشید.

اول آنکه هر چند گاهی اوقات صحبت همسران با خانواده هایشان مفید است اما به هر صورت این کار معجزه نخواهد کرد، پس وزن زیادی برای این موضوع قائل نشوید.

در مواجهه با دخالت خانواده همسر چطور با همسر خود در یک جبهه بمانیم؟!


نکته دوم اینکه اگر می خواهید اختلاف بین شما و همسرتان تشدید نشود، همیشه ماجرا را از دریچه نگاه او نیز در نظر داشته باشید. برای همین منظور یادتان باشد که صحبت کردن با خانواده خود و تذکر به آنها کاری بسیار دشوار برای هر فردی است و تعلل فرضی همسر شما شاید بیش از هر چیز به خاطر اخلاق مداری و داشتن علاقه به خانواده اش باشد و سوم آنکه درست است که همسرتان در رابطه با انتخاب خود، مبنی بر صحبت نکردن با خانواده اش مسئول است اما در هر حال این به معنای پذیرفتن مسئولیت تمامی رفتارهای ناخوشایند خانواده اش نخواهد بود!

8- رفتارهای ناخوشایند را به نیت های بد نسبت ندهید

وقتی ما رفتاری را از سر بدجنسی بدانیم، ناخودآگاه برای اثبات درستی ادعای خود به دنبال یافتن رفتارهای تایید کننده دیگر خواهیم رفت و آن وقت بعد از مدتی متوجه می شویم که بسیاری از رفتارهای مثبت یا بدون مشکل نیز به خاطر نسبت دادن آنها به نیتی بد، برای ما به رفتارهایی آزاردهنده و البته غیرقابل تحمل تبدیل شده است.

پس برای کاهش احساسات ناخوشایند خود و البته داشتن دیدی منصفانه، از نسبت دادن رفتارهای ناخوشایند خانواده همسر به نیت بد دوری کرده و در عوض سعی کنید موضوع اختلاف فرهنگی و تفاوت دیدگاه بین خود و آنها را همیشه در نظر داشته باشید چرا که بسیاری از رفتارهای خانواده ها که باعث دلخوری عروس ها یا دامادها می شود، به تفاوت فرهنگی بین خانواده ها برمی گردد و قصد آزار یا دخالتی در پس آنها وجود ندارد.

9- زمان درستی برای حرف زدن پیدا کنید

اگر تصمیم دارید که در ارتباط با رفتار خانواده همسر خود با او صحبت کنید، یادتان باشد زمان مناسبی که شما و همسرتان خسته نیستید را انتخاب کنید. بیان درست احساسات و استفاده از جملاتی که با «من» آغاز می شوند می تواند از سوءتفاهم های احتمالی جلوگیری کرده و جبهه گیری احتمالی همسرتان را کاهش دهد.


ادامه مطلب ...

چرا همسرم به رابطه زناشویی بی میل شده است؟

به گزارش جام جم سرا ، بی‌میلی جنسی در زنان دلایل گوناگونی دارد که برخی از آنها را با هم مرور می‌کنیم.

عدم لذت از رابطه جنسی

زمانی که مردان در رابطه جنسی اهمیتی به پیش زمینه‌ها نمی‌دهند، زنان هم لذتی از رابطه نمی‌برند و به مرور زمان نسبت به این موضوع سرد می‌شوند. بهترین کار تحریک زنان و آماده‌سازی آن‌ها برای رابطه جنسی لذت‌بخش است.

عدم علاقه

شاید از نظر ظاهری دیگر مورد علاقه همسرتان نیستید . این موضوع بویژه زمانی رخ می‌دهد که مردان اول ازدواج ورزشکار یا بسیار خوش تیپ بوده‌اند و بعد روند رو به عکس را می‌پیمایند. تغییر ظاهر گاه میل جنسی را در زنان از بین می‌برد.

سرگرم شدن با مسایل دیگر

میل جنسی در زنان متفاوت از مردان است. گاهی علاقه به موسیقی یا هنر و گاه کار توجه زنان را معطوف به خود می‌کند و جایگزین لذت جنسی می‌شود.

احساس عدم زیبایی


برای آنکه زنی میل به رابطه جنسی داشته باشد باید احساس زیبایی کند. زنی که خود به دلیل داشتن اضافه وزن یا اسکار نازیبا می‌داند اعتماد به نفس ندارد و به همین دلیل میل جنسی‌اش از بین می‌رود.

استرس

کار و خانواده منبع استرس برای زنان هستند. میل جنسی در زنان برخلاف مردان بسیار وابسته به وضعیت روحی‌شان است. زنان برای لذت بردن از رابطه جنسی باید روانی آرام داشته باشند.

بارداری

میل جنسی زنان در طول بارداری و بعد از آن کم می‌شود. دلیل این موضوع نه تنها توجه بیشتر به نوزاد و خستگی ناشی از رسیدگی به اوست بلکه افزایش وزن ناشی از بارداری و جراحات ناشی از زایمان سبب کاهش اعتماد به نفس در خانم می‌شود که البته با گذر زمان رفع خواهد شد.

از بین رفتن انگیزه

برخی از زنان در کل سرد مزاج هستند و قصدشان از برقراری رابطه جنسی تنها بچه‌دار شدن یا دوست داشته شدن است. وقتی این انگیزه‌ها رفع شد میل به رابطه هم از بین می‌رود.

روزمرگی

گاه رابطه جنسی برای زنان دچار روزمرگی می‌شود و این موضوع سبب سرد شدن و کنار گرفتن زنان از رابطه خواهد شد. تغییرات جذاب در رابطه می‌تواند سبب اشتیاق مجدد زنان به رابطه جنسی شود.

منبع : سلامانه


ادامه مطلب ...

با بد دهنی همسرم چه کنم؟

به گزارش جام جم سرا ، مردی سی و سه ساله هستم. همسری دارم که بسیار عصبی و پرخاشگر است و با کوچک ‌ ترین موضوعی ‌ شروع به بددهنی می ‌ کند و فحش ‌ های رکیک و زشت می ‌ دهد. هر چه در این مورد با او حرف زده ‌ ام فایده ‌ ای ندارد. خیلی مغرور است و همیشه برای رفتارهایش توجیه شخصی دارد. اما از نظر موقعیت اجتماعی بسیار موفق است. واقعاً خسته شده ‌ ام، نمی ‌ دانم چکار کنم. لطفاً راهنمایی کنید.

سارا وکیلیان روان‌شناس در پاسخ به این سئوال نوشت: معمولاً براساس تربیت خانواده و خصوصیات شخصیتی فرد، افراد برای کنترل خشم خود یا دست به رفتار پرخاشگری می‌زنند یا آن را سرکوب می‌کنند و به اصطلاح خشم خود را فرو می‌خورند‌. که هیچ‌کدام از این راهکارها، روشی مناسب نیست. فحاشی، فریاد زدن و پرخاشگری کلامی بیشتر در زنان دیده شده است و مردان بیشتر دچار پرخاشگری‌های فیزیکی می‌شوند.

در کنترل خشم، شناخت مرحله پیش از خشم بسیار مهم و ضروری است. در این مرحله فرد معمولاً برانگیخته می‌شود ‌(تنفس شدیدتر، ضربان قلب بیشتر و...). اگر به همسرتان کمک کنید تا بتواند در همین مرحله رفتار خود را کنترل کند، این احساس تبدیل به رفتار پرخاشگرانه و فحاشی نخواهد شد. از جمله راهکارهای پیشنهادی در موقع عصبانیت می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

به او یادآوری کنید عصبانی ‌شدن و فحاشی نه‌تنها کاری را درست ‌نمی‌کند، بلکه حالش را نیز بدترخواهد کرد.

از به‌کار بردن کلماتی مثل همیشه و هیچ‌وقت خودداری شود، تا باعث بیشتر شدن عصبانیت نشود.

از بحث و متهم‌ کردن یکدیگر در حین عصبانیت بپرهیزید.

بعد از فروکش‌ کردن عصبانیت همسرتان، با استفاده از جملات معقول، بدون تحقیر و متهم‌ کردن فرد مقابل، علت ناراحتی و خشم وی را جویا شوید و به گفت‌وگوی منطقی بپردازند.

معمولاً فحاشی و عصبانیت در اثر ناکامی یا مشکلی ایجاد شده است. بهتر است به‌جای تمرکز صرف روی راه‌حل، ببینید چگونه می‌توانید مشکل را مدیریت کنید و با آن روبه‌رو شوید؛ برنامه بریزید و تلاش خود را بـــرای حل مشـکل به کار ببرید.

به این‌که زیر‌بنای خشم همسرتان چیست گوش فرا‌دهید؛ وقتی شما را نقد می‌کند طبیعی است حالت دفاعی به خود بگیرید، امادعوای متقابل نکنید و تلاش کنید حرف‌های پنهان را بشنوید؛ برای مثال در مواردی که فرد مقابل‌تان از شما گله می‌کند، این پیام که فرد مقابل‌تان حس‌کرده نادیده گرفته شده است و شما دوستش ندارید را دریافت کنید.

سعی کنید محیط اطراف‌تان را در هنگام عصبانیت تغییر دهید؛ از اتاق خارج شوید و کمی قدم بزنید.

سعی کنید حل مشکلات را برای شرایط غیر‌عصبانیت بگذارید و با این جمله بحث را خاتمه دهید «الان شما عصبانی هستی بهتر است بعداً راجع به این موضوع صحبت کنیم.»

فراموش نکنید فرمان آتش‌بس باید به دست شما که عصبانی نیستید صادر شود و کنترل اوضاع را به دســت بگیرید.

منبع :​سلامت نیوز


ادامه مطلب ...

برنامه دارم که بعد از بازنشستگی همسرم را طلاق دهم!

برنامه دارم که بعد از بازنشستگی همسرم را طلاق دهم!

چند سال پیش دایی‌ام بازنشسته شد و اولین کاری که کرد این بود که زنش را طلاق بدهد! زندگی خوبی هم داشت. عادت کرده بود صبح زود وقت نماز بزند بیرون و شب برگردد. همسرش هم به خانه و بچه‌ها می‌رسید و خرید و مدیریت مالی هم با او بود.

اخبار طلاق

سخت است. ۳۰ سال تمام به ندیدن هم عادت کرده‌اید. نمی‌دانید با حضور دائمی یکدیگر چه کنید؟ فکرش را بکن! یک روز به آدم می‌گویند خوش آمدی. از فردا نیا سر کار و بمان پیش همسرت. خب معلوم است چه وضعی پیش می‌آید.
– یکی از آشناهای ما هم همین طور شد. البته تا آستانه طلاق رفتند و شکر خدا برگشتند. خانمش می‌گفت از روزی که بازنشسته شده، زندگی ما را به هم ریخته. صبح علی‌الطلوع بیدار می‌شود و تا شب غر می‌زند. داد می‌زند چقدر می‌خوابید، گندیدید. این بنده خدا، اصفهان آبدارچی بود. ۳۰ سال تمام صبح خروسخوان بیدار می‌شد می‌رفت اداره سماورها را روشن می‌کرد و صبحانه درست می‌کرد و از این حرف‌ها. روزهای تعطیل هم یا از خانه بیرون نمی‌آمد یا یکسره اداره بود. بعد از ۳۰ سال گفته بودند فردا ساعت ۱۰ بیا امضا بگیر و به سلامت. پسرش می‌گفت آن روز وقتی به خانه برگشته بود گفته بود اصفهان چقدر فرق کرده!
این‌ها بخشی از گفت‌و‌گوی دو مسافر تاکسی بود. من و راننده هم گوش می‌دادیم و لبخند می‌زدیم. هنوز هم واقعیت‌های تلخ و شیرین جامعه را نه در رسانه‌ها، بلکه در همین تاکسی‌ها و گفت‌و‌گوهای روزانه شهروندان در کوچه و بازار می‌شود لمس کرد و یکی از این واقعیت‌های تلخ، طلاق بعد از بازنشستگی یا تغییر مسیر خانواده از یک زندگی آرام به رنجش و تلخی و تلاطم است. انگار زخمی ناشناخته به یکباره سر باز می‌کند و آدم‌هایی که یاد نگرفته‌اند چگونه در کنار هم باشند، غیاب یکدیگر را می‌جویند. دل‌شان برای نبود هم تنگ می‌شود، اقتدارشان را که تا آن روز در تنهایی و سکوت یگانه خود یافته‌اند از دست رفته می‌بینند و اگر به سلامت نگذرند فاجعه در کمین نشسته است؛ بیرون راندن محترمانه از خانه: «برو پارک شب بیا»، جست و جوی کار دوم، سرگرمی‌های بیهوده و در بدترین شکل خود طلاق.
مرور برخی شکایات که گاه و بی‌گاه از سوی دادگاه خانواده رسانه‌ای می‌شود جالب است. در یکی از این درخواست‌ها برای جدایی، از زبان بانوی ۶۵ ساله‌ای می‌خوانیم که شوهرش در خانه کاری جز خوابیدن ندارد. او صبح بیدار می‌شود، صبحانه می‌خورد، کمی تلویزیون تماشا می‌کند و دوباره می‌خوابد. زن ۵۰ ساله دیگری از قاضی می‌خواهد او را از دست همسرش نجات دهد. او به قاضی می‌گوید همسرش همیشه عادت به غر زدن داشته اما سال‌ها رفتارش را با این امید که شب‌ها به خاطر خستگی زود می‌خوابد و هر صبح مجبور است زود بزند بیرون تحمل کرده است اما حالا که مرد بازنشسته شده، خانه را یکسره به جهنم تبدیل کرده است. او نمی‌خواهد با هیچ وعده و وعیدی و با هیچ قیمتی به خانه برگردد و زندگی را از سر بگیرد.
در شکایت دیگری می‌خوانیم زن به این امید سال‌های پر مشقت دوری از همسرش را تحمل کرده و یک تنه بار زندگی و مدیریت خانه و تربیت بچه‌ها را به دوش کشیده که روزی بازنشسته شود و در کنار مرد خانه زندگی آرامی را بگذراند. وظایف تقسیم شود و حضور مرد به جمع خانه گرمی مضاعفی ببخشد اما حالا مرد صبح که بیدار می‌شود با دوستان و همکاران سابق‌اش این طرف و آن طرف می‌رود و خوش می‌گذراند تا شب که دیرتر از زمان کار به خانه برمی‌گردد.
عکس این موضوع کمتر مصداق دارد. بانویی که ۳۰ سال دور از جمع خانواده به کار بیرون از منزل پرداخته حالا نه تنها مسئولیت خود را به دوش دیگران نمی‌اندازد، بلکه بخشی از مسئولیت دیگران را هم به دوش می‌کشد. این را به سادگی از دلایل مطرح شده در دادگاه‌های خانواده برای طلاق و نیز گفت‌و‌گوهای روزانه می‌شود فهمید.
آمار توزیع سنی زوجین در زمان طلاق مربوط به سال ۹۲ نشان می‌دهد بیشترین رقم با ۱۷ هزار و ۱۹۹ مورد میان مردان ۲۵ تا ۲۹ساله‌ای بوده که همسرانی ۲۰ تا ۲۴ ساله داشته‌اند. اگر این نسبت را در نظر نگیریم مردان ۲۵ تا ۲۹ ساله در کل ۴۱ هزار و ۱۳۶ مورد طلاق به نام شان ثبت شده که این رقم برای زنان ۲۰ تا ۲۴ سال، ۳۴ هزار و ۲۴۴ مورد بوده است.
حال این اعداد و ارقام را با آمار طلاق در میان مردانی که به سن بازنشستگی رسیده‌اند مقایسه کنید. این رقم در سال ۹۲ برای مردان ۵۵ تا ۵۹ سال ۳ هزار و ۲۶۴ مورد، برای مردان ۶۰ تا ۶۴ سال هزار و ۷۸۱ مورد، برای مردان ۶۵ تا ۶۹ سال هزار و ۸۴ مورد، برای مردان ۷۰ تا ۷۴ سال ۷۵۴ مورد و برای مردان بیش از ۷۵ سال هزار و ۸۴ مورد بوده است.
مقایسه آمار طلاق مردان در سن بازنشستگی با صدر جدول که در اختیار مردان ۲۵ تا ۲۹ ساله است نشان می‌دهد تقریباً به ازای هر ۱۳ طلاق برای جوانان یک طلاق هم برای مردان بازنشسته یا در آستانه بازنشستگی ثبت شده است که با توجه به سال‌های زندگی جای تأمل دارد. از سوی دیگر اعداد و ارقام به زبانی ساده برای ما توضیح می‌دهند که در صورت عبور از بحران بازنشستگی در سال‌های بعد این رقم لااقل تا ۵۰ درصد فروکش می‌کند.
در این میان برخی کارشناسان هشدار می‌دهند سن طلاق از جوانی به میانسالی رسیده که یکی از دلایل آن می‌تواند فشار اقتصادی خانواده‌ها باشد. فشار اقتصادی همراه با بحران میانسالی که از سن ۵۰ سالگی به بعد آغاز می‌شود و برخی را در دوره طولانی‌تری درگیر می‌کند، همچنین افسردگی بازنشستگی که پدیده‌ای جهانی است از جمله عوامل بحران‌های عاطفی میان همسران، طلاق عاطفی یا طلاق ثبت شده است. وضعیتی که دکتر سیمین حسینیان نویسنده «اخلاق در مشاوره و روانشناسی» آن را «وضعیت ناشناخته تعریف می‌کند».
به گفته وی، فرد پس از بازنشستگی از وضعیتی تثبیت شده‌ به وضعیتی ناشناخته عبور می‌کند و به یکباره دچار بحران می‌شود.
او پیشنهاد می‌دهد سازمان‌ها، کارکنان در آستانه بازنشستگی خود را آرام آرام با موقعیت جدید آشنا کنند. به عنوان مثال در سال‌های آخر خدمت ساعت‌های کاری کارکنان را کم کنند تا فرد اوقات بیشتری را با خانواده بگذراند و آهسته‌تر با وضعیت جدید رو به رو شود.
برخی روانشناسان و مشاوران خانواده نیز به زوج‌های جوان پیشنهاد می‌کنند برای جلوگیری از آسیب روحی فرزندان، برنامه طلاق را چند سال عقب بیندازند.
حمید عباس‌زاده روانشناس و مشاور خانواده در این زمینه می‌گوید: «البته به مشاوران خانواده توصیه شده که تا حد امکان آسیب‌های طلاق برای زوج‌های جوان تشریح شود. اما گاهی آسیب زندگی بیشتر از طلاق است و ما هم ناچاریم به این وضعیت تن بدهیم.
از سوی دیگر سن بچه‌ها خیلی مهم است. بچه‌های یک و دو ساله و همین‌طور بچه‌هایی که در دوران جوانی یا اواخر نوجوانی هستند آسیب کمتری می‌بینند. یعنی یا زمانی که درکی از مفاهیم انتزاعی ندارند و زمانی که کاملاً در این زمینه پخته شده‌اند. برای همین ممکن است برخی مشاوران به زوج‌ها پیشنهاد بدهند که طلاق را به تعویق بیندازند.»
با این حساب بخشی از طلاق دوران میانسالی می‌تواند ریشه در طلاق عاطفی پیش از این دوران باشد. در این وضعیت زوج‌ها در یک سند نانوشته قرار طلاق را برای سال‌هایی می‌گذارند که بچه‌ها از آب و گل درآمده باشند و وضعیت مالی تا حدودی تثبیت شده باشد. همچنان که بخش دیگری از این پدیده ریشه در اضطراب میانسالی و افسردگی پس از بازنشستگی دارد.(محمد مطلق/روزنامه ایران)

اخبار طلاق


ادامه مطلب ...

فیلم و عکسهای مستهجن همسرم را از من گرفته‌اند! چه کنم؟

فیلم و عکسهای مستهجن همسرم را از من گرفته‌اند! چه کنم؟

چند وقتی بود که احساس می‌کردم فکرش جای دیگری است، مثل قبل‌ترها به من اهمیت نمی‌داد، انگار من در زندگی‌اش نبودم. مرا نمی‌دید و نمی‌شنید. بی‌توجهی‌های او به قدری بود که مرا دلخور و ناراحت می‌کرد. در این میان، رابطه‌مان نیز روز به روز سرد و سردتر می‌شد.

عکس مستهجن دانلود فیلم مستهجن

اگر چه به او اطمینان کامل داشتم، او مرد سر به زیر و متینی است، اما گاهی فکر می‌کردم شاید پای زن دیگری در میان باشد.
بتازگی کمی تنبل هم شده بود و بموقع سرکارش حاضر نمی‌شد. می‌ترسیدم تاخیرها و مرخصی‌های بی‌موردش از کار بیکارش کند. مدام در گوشه‌ای از اتاق کز می‌کرد و با تلفن‌همراه و لپ تاپش سرگرم می‌شد؛ هر بار که از او انتقاد می‌کردم، عصبانی می‌شد و پرخاش می‌کرد.

چند باری جیب‌هایش را گشتم و تلفن همراه و رایانه‌اش را هم چک کردم، اما به چیز مشکوکی برخورد نکرده بودم تا این‌که چند روز پیش متوجه پسورد یکی از فایل‌های شخصی‌اش شدم. از سر کنجکاوی منتظر فرصتی بودم که وارد آن فایل‌ها شوم. دیروز زمانی که در حمام بود این کار را کردم، متاسفانه در کمال ناباوری با صحنه‌هایی مواجه شدم که …

تصاویر اغواگرانه زنان و فیلم‌های مستهجن همچون پتکی بر سرم بود که مرا از خواب بیدار کرد. حالا دست همسرم رو شده و فهمیده‌ام ماجرا از چه قرار بوده است.

از سادگی خودم و اطمینان بسیار به همسرم دلگیرم، دیگر او را نمی‌شناسم، حس می‌کنم سال‌های جوانی‌ام با این مرد هدر رفته و زندگی‌ام بر فناست. هیچ وقت فکر نمی‌کردم همسرم به من خیانت کند و به پای تماشای چنین فیلم‌ها و تصاویر بنشیند. حالا متوجه می‌شوم که چرا همسرم روز به روز از من دورتر می‌شود!

* * *

پاسخ مشاور: در سال‌های اخیر، به واسطه پیشرفت فناوری و ورود بسیاری از اسباب تصویری و ارتباطی، برخی از افراد بویژه جوانان به تماشای تصاویر و فیلم‌های پورنوگراف گرایش پیدا کرده‌اند. جذابیت‌های دیداری هوسناک پورنوگراف با توجه به تنوع اسباب عرضه آن (عکس، فیلم، کتاب و…) براحتی در دست همگان قرار می‌گیرد و به آثار سوئی منجر می‌شود که گاه برخی از افراد متاهل را که تعهد به همسر از جمله وظایف زناشویی‌شان است، وسوسه کرده و در مرداب متعفن خود چنان غرق می‌کند که لذات مجازی، موقت و بی‌هدف با شرکای جنسی خیالی را بر ارتباط مشروع و بحق زناشویی ترجیح می‌دهند و در مسیری که ره به جایی ندارد و ویرانی خود و خانواده از کمترین آثار آن است، سوق می‌دهد.

متاسفانه این رخداد مرد و زن نمی‌شناسد، آلودگی هر دو جنس امکان‌پذیر است، هر چند ‌ داده‌های تجربی و بالینی نشان داده است مردان بیش از زنان در معرض پورنوگراف قرار دارند؛ اما روان‌شناسان معتقدند نتیجه این رفتار مخرب یکی از زوجین بر بنیان خانواده بیش از توزیع جنسی این مساله مهم است؛ زیرا هیچ یک از اعضای خانواده (همسر، فرزندان) از آثار سوء آن در امان نبوده و هر یک به نحوی متضرر خواهند شد.

عکس مستهجن دانلود فیلم مستهجن

به همین دلیل، با توجه به اهمیت موضوع و شیوع آن در برخی خانواده‌ها، در این نوشتار سعی شده است با ذکر دلایل بروز این اتفاق و چگونگی برخورد درست و موثر، بر این عادت ناپسند همسران که گاهی بوی اعتیاد به خود می‌گیرد و به بروز بسیاری از مشکلات زناشویی منجر شده و بر آتش نفاق و دوری زن و شوهران دامن می‌زند، بپرداریم.

گاهی فقط کنجکاوی مطرح است

شرایط شما کاملا قابل درک است! شما، همسرتان را در حال مشاهده پورنو دیده‌اید، فکرتان مغشوش شده و هزاران فکر ناخوشایند به ذهنتان راه یافته و همچنان هم افکاری مشوش در سر می‌پرورانید و بابت آنها احساس یاس و نومیدی می‌کنید. مدام گمان می‌کنید زندگی‌تان دچار بحران شده و دیر یا زود از هم خواهد پاشید.

افسار عنان‌گسیخته افکارتان را به دست گیرید و آرامشتان را حفظ کنید. صبر داشته باشید، احتمال دیگری هم وجود دارد، شاید افکارتان کاملا درست نبوده و شدت خطر پیش‌بینی شده کمتر از میزان برآورد شما باشد، ممکن است برخلاف اندیشه شما، زندگی‌تان هنوز از دست نرفته و امیدی به آن باشد. پیش از آن که همه چیز را تمام شده بدانید و کاسه «چه کنم چه کنم» به دست بگیرید، توصیه می‌کنیم در جستجوی علت ماجرا باشید و بدانید این مساله تا کجا پیش رفته است.

گاهی مشاهده تصاویر پورنو کنجکاوی ساده یا تفریحی موقت است که بعد از فروکش کردن حس کنجکاوی، در مدت زمانی بسیار کوتاه برای همیشه متوقف شده و تکرار نخواهد شد. هرچند ‌ این احتمال هم هست که کنجکاوی شکل عادت به خود گیرد و ترجیح فرد بر تجربه لذت طبیعی رابطه زناشویی شود، که بحران پورنو در همین نقطه اتفاق می‌افتد.

توجه داشته باشید این مساله به تاهل و جنسیت ارتباطی ندارد و در هر سن و سالی و در شرایط تاهل و تجرد می‌تواند زنان و مردان را دچار سازد. مداومت بر کنجکاوی‌های پورنوگراف در افراد مجرد می‌تواند آنان را برای همیشه از ازدواج گریزان کند یا در صورت تاهل، جایگاه رابطه جنسی مشخص نخواهد بود و به صورت امتناع، بی‌میلی یا تمایل اندک به برقراری رابطه جنسی تظاهر خواهد یافت.

به همین دلیل، در اولین گام پیشنهاد می‌کنیم پیش از آن که ماجرا را بزرگ جلوه داده و آن را به بحران تبدیل کنید، بکوشید میزان وابستگی همسرتان را به تصاویر و فیلم‌های پورنو بسنجید و دریابید که همسرتان در چه شدت از وابستگی است و در چه مرحله از این مسیر رو به انحطاط قرار دارد. با کشف میزان پیشرفت همسرتان، می‌توانید با تدابیری به کمک او شتافته و او را از ادامه راه بازدارید.

همسر معتاد را شناسایی کنید

با مشاهده چند فیلم یا تصاویر غیراخلاقی در فایل‌های خصوصی رایانه، همراه و… همسرتان، بسرعت در مسند قضاوت ننشینید، همسرتان را محاکمه نکرده و برچسب نزنید. به جای عکس‌العمل‌های ناشیانه که از خشمتان نشات می‌گیرد سعی کنید با آرامش بسیار خودتان را کنترل کرده و به بررسی بیشتر شرایط بپردازید و در جستجوی نشانه‌های بیشتری باشید.

شما زمانی مجاز هستید همسرتان را به اعتیاد پورنو متهم کنید که همچون دیگر اعتیادها، دریابید وابستگی شدیدی به این موضوع پیدا کرده و امکان رهایی از آن ندارد. شدت این وابستگی حائز اهمیت است. اگر وابستگی تا به آنجاست که همسرتان حاضر می‌شود زمان کمتری را برای بودن با خانواده سَر کند و بی‌هیچ توجهی به کار و زندگی، شما و فرزندتان ساعت‌های زیادی از شبانه‌روز را بدون خستگی، صرف تماشای تصاویر پورنو کند، از برقراری رابطه جنسی با شما امتناع می‌کند یا تعداد دفعات آن نسبت به گذشته کاهش شدیدی یافته است، یا آن که درخواست‌های ناموجهی از شما دارد که منافات بسیاری با رابطه جنسی طبیعی دارد و گاه حتی ممکن است برای به دست آوردن اسباب مورد نیاز، رفتارهای پرخطر، بی‌مبالات و آسیب‌رسانی همچون پرداخت مبالغ هنگفت، درگیر شدن با مراجع غیرقانونی و… متوسل شود این نشانه‌ها می‌تواند شما را به این اطمینان سوق دهد که احتمالا همسرتان معتاد به پورنو شده است.

از نزدیک شدن به شما امتناع می‌کند؟

بنابر اعتقاد روان‌شناسان، بسیاری از مشکلات افراد در بزرگسالی، ریشه در دوران کودکی‌شان دارد، بی‌تردید گرایش و تمایل افراطی به تصاویر و فیلم‌های مستهجن و مبتذل پورنو نیز از این قاعده مستثنا نیست. اگر همسری «سرد و بی‌روح» دارید که تمایل چندانی به رابطه زناشویی نشان نمی‌دهد یا آن‌که هنگام برقراری رابطه جنسی (از معاشقه و پیش‌نوازی گرفته تا انجام رابطه جنسی) دچار ترس و هراس، اضطراب، احساس گناه، خشم و… می‌شود، لازم است اندکی تامل کنید و علت این حادثه ناخوشایند را در گذشته‌های دور همسرتان جستجو کنید.

روان‌شناسان و متخصصان جنسی معتقدند گاه مشاهده آگاهانه یا ناآگاهانه برخی تصاویر پورنو یا احیانا مشاهده رابطه جنسی برخی آشنایان نزدیک در دوران کودکی، می‌تواند علت بنیادین دل نگرانی و اضطراب و متعاقب آن ‌ تمایل نداشتن به رابطه یا کاهش عملکرد جنسی امروز فرد باشد.

پیش از بلوغ، مشاهده هر نوع تصاویر جنسی، باعث تحریک جنسی فرد نمی‌شود و از آنجا که کودک هیچ اطلاعی از ارتباط جنسی ندارد و از توانایی درک ‌ وجود این روابط نیز عاجز است، ممکن است بیشتر در جهت کنجکاوی پیش رود یا آن که صحنه‌های مشاهده شده را به عنوان نوعی خشونت علیه یکی از طرفین (بویژه جنس مونث) تصور کند.

مشاهدات جنسی کودک، در صورت فعال شدن در بُعد کنجکاوی، می‌تواند به بیداری زودهنگام امور جنسی در کودک منجر شده و حتی او را تا مرز سوء استفاده جنسی نیز ‌ پیش ببرد. اما اگر کودک، رفتار جنسی مشاهده شده را، به عنوان خشونتی که نسبت به یک قربانی وارد می‌شود، معنا کند؛ ممکن است نسبت به فرد آزاردیده حس ترحم یا حس انزجار از فرد آزاردهنده در ذهنش حک شود که این احساس‌های نابجا و به اشتباه نهادینه شده در روان کودک، بعدها در بزرگسالی، در مرتبه عمل فرد، باعث احساس گناه، اضطراب، اشتغال ذهنی با تصاویر دیده شده، انزجار جنسی، سردی و بی‌میلی جنسی یا حتی ترس و درد از رابطه جنسی شود.

با توجه به این مهم، اگر در گفت‌وگوهای همسرتان متوجه چنین مشکلی در سابقه زندگی او شدید یا با توجه به رفتارها و عکس‌العمل‌های همسرتان به وجود این مساله در رابطه‌های گذشته او شک کردید، توصیه می‌کنیم با یک روان‌شناس مشکل را در میان بگذارید تا از حتمی بودن شناسایی علت مشکل همسرتان اطمینان حاصل کنید؛ زیرا این عامل تنها یکی از علت‌های اختلال در رفتارهای جنسی به شمار می‌آید و بسیاری از افراد صرفا به این دلیل، در جهت تماشای تصاویر پورنوگراف برانگیخته نشده و به آن گرایش پیدا نمی‌کنند.

فکری که با شما نیست

گاهی سوابق دوران نوجوانی همسر، زندگی مشترک امروزتان را به چالش می‌کشاند. دیدن صحنه‌های پورنو در نوجوانی یا بعد از بلوغ و ارضای غریزه جنسی با مشاهده تصاویر یا خیالپردازی‌های متعاقب آن می‌تواند تاثیرات منفی ماندگاری را بر روان فرد بگذارد؛ و این دقیقا اشتباهی است که بسیاری از نوجوانان مرتکب آن می‌شوند و بعدها زندگی مشترکشان را دچار آسیب می‌کنند.

عکس مستهجن دانلود فیلم مستهجن

مشاهده ‌ تصاویر پورنو در نوجوانی هرگز به این معنا نیست که نوجوان گرایش جنسی ناسالمی دارد بلکه به این معنا‌ست که او در معرض خطر قرار دارد و انحراف جنسی، هر آن ممکن است اتفاق بیفتد.

درست است که کنجکاوی درباره مسائل جنسی، بخش مهمی از ذهن نوجوان را به خود جلب می‌کند، اما ناآگاهی و شناخت نادرست از مسائل جنسی که اغلب با مخفی کردن سوالات از والدین یا افراد دیگر به دلیل حجب و حیا اتفاق می‌افتد، باعث می‌شود نوجوان صرفا به خاطر کنجکاوی و پاسخگویی به سوالات خود، به دیدن پورنو متمایل شود تا شاید از این طریق اطلاعات جنسی‌اش را بالا ببرد، اما تکرار مشاهده صحنه‌های پورنو برای ارضای کنجکاوی، عادتی می‌شود که نه تنها اطلاعات جنسی نوجوان را افزایش نمی‌دهد بلکه ذهن را در مسیری غیرطبیعی پیش می‌برد و از فرمانی که مغز برای عمل جنسی در یک مسیر معین شده صادر می‌کند، منحرف می‌سازد به گونه‌ای که فرد با خودارضایی و تصور خیالات جنسی با فردی مجازی و نامعلوم که می‌تواند هر لحظه چهره‌ای دلخواه و متنوعی نیز داشته باشد، به تسکین غریزه جنسی بپردازد.

گرفتاری همسر در تصاویر نادرست و آزاردهنده‌ای که ارمغان کنجکاوی نوجوانی است یا گاهی شکست عشقی او در گذشته، باعث می‌شود همسرتان حتی بعد از ازدواج نیز، نتواند جسم و روانش را متعلق به شما گرداند و رها از تعلقات مجازی یا حقیقی سابق شود. با این حال توصیه می‌شود پیش از اطمینان یافتن از اصل موضوع، از زدن هر برچسبی به او بشدت خودداری کنید.

برای درمان همسرتان دست به کار شوید

‌در مواجهه با همسرتان یا هر فرد دیگری که بکرات از ابزارهای پورنو استفاده می‌کند، باید در اولین گام، انگیزه فرد را از این تمایل مشخص کنید. بدانید که چرا او سراغ چنین رفتاری رفته است‌. آیا او کاملا آگاهانه وارد این جریان شده یا ناآگاهانه؟ آیا همسرتان را یک کنجکاوی به دیدن پورنو کشیده ؟ آیا در روابط جنسی‌اش با شما دچار مشکل شده است؟ آیا مشکلات زندگی و خانوادگی باعث کاهش روابط عاطفی‌اش با شما شده؟ علت هر چه باشد شما می‌توانید با یک گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده به شناسایی انگیزه‌ها و رفع مشکل بپردازید.

نکته: درست است که پورنو می‌تواند به سردی روابط زناشویی و کمرنگ شدن عاطفه مثبت بین زوجین منجر شود، اما ممکن است سردی میان شما به دلایل دیگری ایجاد شده باشد که با گفت‌وگو با یک مشاور می‌توانید مشکل اصلی را پیدا کنید، شاید مقصر این فاصله خود شما هم باشید.

* عوامل تقویت‌کننده این رفتار را جستجو کنید. آیا دوستانش او را ترغیب به این کار کرده‌اند؟ آیا تنهایی و بیکاری موجب این گرایش شده است؟ و…

* عوامل کاهش‌دهنده رفتار را بشناسید. مثلا خلوت شبانه یا روزانه او را با حضور خود پر کنید، اوقات فراغت شادی را برای او فراهم کنید، در جمع‌های خانوادگی و دوستانه بسیار شرکت کنید، رابطه عاطفی خود و همسر را تقویت کنید، او را تشویق به کار کنید و…

* ترغیب همسر و افزایش انگیزه درونی، بهترین راه برای ترک این رفتار است. پیشرفت در مسائل کاری و اجتماعی، بهبود شرایط خانوادگی و عاطفی، در نظر گرفتن پاداش برای ترک این رفتار و… می‌تواند میزان تمایل او را برای کنار گذاشتن این عادت افزایش دهد.

* عواقب این اعتیاد را برای همسرتان روشن کنید. به او گوشزد کنید که این رفتار چه پیامدهای ناگواری دارد و می‌تواند آسیب جدی برای او، شما و فرزندانتان داشته باشد و در نهایت به او بگویید در صورت ادامه این رفتار، او را ترک خواهید کرد و هرگز باز نخواهید گشت.

* نقش مذهب را برای او پررنگ کنید. یکی از مهم‌ترین عوامل در پیشگیری یا توقف استفاده از ابزارهای پورنو، گرایش‌های اخلاقی و معنوی است. هر اندازه اعتقاد به ارزش‌های اخلاقی و مذهبی در یک فرد بالا باشد احتمال گرایش به این رفتار کاهش می‌یابد و حتی عاملی برای کاهش انگیزه ارتکاب مجدد (تماشای پورنو) نیز می‌شود. /نسرین صفری‌- مشاور خانواده

دانلود فیلم مستهجن عکس مستهجن


ادامه مطلب ...

رابطه ام با همسرم سرد شده است، چه کنم؟

رابطه ام با همسرم سرد شده است، چه کنم؟

اگر رابطه‌تان درد می‌کند خیلی نگران نباشید. این مسئله غیر عادی نیست. حتی همسرانی هم که به قول بعضی‌ها زندگی ایده آ‌لی را پشت سر می‌گذارند گهگاه دردی را در رابطه‌شان احساس می‌کنند. فکر می‌کنید علت این درد چیست؟ و چطور می‌توان آن را مداوا کرد؟ در این نوشتار سه علت مهم ایجاد کننده درد در رابطه با همسر به همراه درمان آن‌ها مطرح می‌شود.

رابطه زناشویی دعوا زن و شوهر اختلافات زن و شوهر آموزش زناشویی

علت اول: مخفی نگه داشتن درونیات خود از همسر

وقتی درباره مسئله‌ای با همسرمان گفتگو می‌کنیم اغلب به بیان سطحی ‌ترین لایه آن اکتفا می‌کنیم. به عبارت دیگر آنچه را که در دلمان می‌گذرد اعم از ترس‌ها، نیاز‌ها و یا لذت‌هایمان را برای او روی داریه نمی‌ریزیم. و این در حالی است که دوست داریم او درونیات ما را بداند و برای آن‌ها کاری بکند. اما طبیعتاً چون همسر چیزی نمی‌‌داند اقدام موثری نیز نمی‌‌تواند انجام دهد و به این ترتیب سر و کلّه اولین درد‌ها در ناحیه رابطه پیدا می‌شود.

درمان: برون ریزی درونیات برای همسر

وقتی که بتوانیم نیاز‌ها، احساسات، آرزو‌ها، ترس‌ها و دغدغه‌های خود را با همسرمان مطرح کنیم زمانی است که می‌توانیم بگوییم به برون ‌ریزی درونیات خود پرداخته‌ایم. به خاطر داشته باشیم رابطه شاداب و سالم رابطه ‌ای است که همسران.

علت دوم: انتقادگرایی

بعضی از ما فکر می‌کنیم صحبت کردن درباره نکات مثبت همسر ضرورتی ندارد چرا که همین ‌طور که هست خوب است و به جای آن باید ضعفهای او را شناسایی و برطرف کرددر نتیجه انگشتمان را فقط روی ویژگیهایی می‌‌گذاریم که مورد پسند ما نیست. چنین می‌شود که شروع می‌‌کنیم به کاربرد وسیع جمله «تو…….» تا سیل انتقادات و حملات خود را به سوی او روانه کنیم. در این وضعیت طبیعتاً همسرمان هم بیکار نمی‌نشیند و در پاسخ به این حمله دست به ضد حمله می‌زند. به این ترتیب که به لاک دفاعی فرو می‌‌رود و برای محافظت از خودش ضعفهای موجود را انکار می‌کند و او هم با متوسل شدن به جمله «تو……..» دست به حمله متقابل می‌زند. گفته‌های همسران نشان می‌دهد که این اتفاق تا چه حد می‌‌تواند رابطه را دردناک کند.

درمان: پرهیز از انتقادگرایی و مشخص کردن خواسته‌ها و انتظارات

برای قطع چرخه «انتقاد کردن از همسر- دفاعی شدن همسر» بایدبه جای آنکه بر ضعفهای همسر تأکید کنیم، انتظاراتمان از وی را به صورت دقیق و شفاف مشخص کرده و با طمأنینه و احترام یک به یک آن‌ها را برای او بازگو کنیم. وقتی خواسته‌هایمان را به صورت مشخص با همسرمان مطرح می‌کنیم نیاز او به دفاعی شدن را به طور کامل از میان برمی داریم و در نتیجه او با قلبی نرم و عطوف به نیازهای ما گوش می‌سپارد.
ما در گفتگو چیزهایی می‌گوییم که از صافی ذهنی خودمان به سلامت عبور کرده ‌اند و کلماتی را به کار می‌بریم که به نظرمان می‌‌تواند به بهترین شکل منظور ما را به دیگری برساند. اما گاهی مواقع تأثیر آن کلمات و مطالب بر همسرمان متفاوت از چیزی می‌‌شود که منظور ما بوده است.

علت سوم: تفاوت بین «منظور از گفته ‌ها» و «تأثیر آن‌ها بر همسر»

ما در گفتگو چیزهایی می‌گوییم که از صافی ذهنی خودمان به سلامت عبور کرده ‌اند و کلماتی را به کار می‌بریم که به نظرمان می‌تواند به بهترین شکل منظور ما را به دیگری برساند. اما گاهی مواقع تأثیر آن کلمات و مطالب بر همسرمان متفاوت از چیزی می‌شود که منظور ما بوده است. علت آن مشخص است؛ همسر هم صافی‌های ذهنی خودش را دارد که از دریچه آن‌ها حرف‌های ما را ادراک می‌کند. اینجا زمانی است که ما به واکنش او اعتراض می‌کنیم و با گفتن «من چنین کلماتی را بر زبان نیاوردم» رابطه را با چالش بیشتری مواجه می‌کنیم.

درمان: توجه به صافی‌های ذهنی همسر

وقتی بین آنچه که می‌خواستیم به همسرمان برسانیم با آنچه که همسرمان برداشت کرده تفاوتی مشاهده می‌کنیم باید به درمان دردی که در ناحیه رابطه احساس می‌کنیم توجه ویژه‌ای نشان دهیم. یک راه این است که به همسرمان بگوییم «عزیزم، به نظر می‌رسد من نتوانستم منظورم را خوب بیان کنم. لطفاً برداشت خودت را از حرف من دقیق بگو تا من بتوانم منظور واقعیم را برای تو بیان کنم». و یا از خود بپرسیم که» چرا همسرم درباره حرف من به این نتیجه رسید؟ چه چیزی در این حرف او را اذیت کرد؟ «سعی در درک معانی عمیق ‌تر مسائل از دریچه نگاه همسر به ما کمک می‌کند تا رابطه‌مان را از لوث درد‌ها و بیماری‌ها پاک کنیم.

****

ما سعی می‌کنیم رابطه خوبی با همسرمان برقرار کنیم اما اغلب از راههای آسیب ‌زا برای این کار استفاده می‌‌کنیم و در نتیجه فرصتهای ایجاد یک رابطه سالم را از دست می‌دهیم. وقتی رابطه دچار درد می‌شود تنها شناسایی علت کافی نیست بلکه لازم است برای درمان آن هم قدمی برداریم. برای اینکه رابطه‌ای بدون درد را تجربه کنیم باید مطمئن شویم که:

۱) نیاز‌ها و احساساتمان را به صورت شفاف و مشخص برای همسرمان بازگو می‌کنیم،

۲) از انتقادگرایی اجتناب می‌کنیم و

۳) در جریان گفتگو صافی‌های ذهنی او را هم در نظر می‌‌گیریم.(تبیان)

آموزش زناشویی اختلافات زن و شوهر دعوا زن و شوهر رابطه زناشویی


ادامه مطلب ...

علت درخواست طلاق یک مرد: همسرم حقوقش را خرج نمی‌کند!

علت درخواست طلاق یک مرد: همسرم حقوقش را خرج نمی‌کند!

چندی پیش مرد جوانی به دادگاه خانواده مراجعه کرد و درخواست طلاق داد. وی در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم سرکار می‌رود و درآمد خوبی هم دارد. ولی او اصلا پول‌هایش را برای زندگیمان خرج نمی‌کند. هرچه می‌گویم در بعضی مواقع تو هم کمی پول خرج کن می‌گوید این وظیفه تو است و من نباید هیچ پولی در این خانه خرج کنم.

عامل طلاق روانشناسی ازدواج دلایل طلاق دعوا زن و شوهر اختلافات زن و شوهر آموزش زناشویی آموزش خانواده
مرد جوان ادامه داد: او حتی خرج لباس و وسایل خودش را هم از من می‌گیرد و پول‌هایش را یا پس انداز می‌کند و یا برای خانواده خودش خرج می‌کند. دو سال است که دارم این رفتارهای او را تحمل می‌کنم ولی دیگر طاقتم تمام شده و تصمیم به جدایی گرفتم.

وی افزود: همسرم اصلا به من اعتماد ندارد و حاضر نیست حتی ریالی برای زندگیمان پول خرج کند. به نظر من زندگی در کنار این زن خودخواه اصلا فایده‌ای ندارد و ما هرچه زود‌تر از هم جدا شویم بهتر است.

بعد از صحبت‌های این مرد قاضی همسر وی را نیز به دادگاه احضار کرد تا صحبت‌های او را هم بشنود. ‎

زنان مالک تمام اموال و در آمدهای خویش هستند

در دهه های اخیر زنان سهم زیادی از نیروی کار جامعه را به خود اختصاص داده و در همه جای دنیا اشتغال زنان خارج از خانه رو به افزایش است. از سوی دیگر بیشتر زنان شاغل کارهای داخل خانه را نیز انجام می‌دهند، مانند آشپزی، مرتب کردن منزل، مراقبت از فرزندان و … .

در واقع شرایط حاکم بر زندگی زنان شاغل حاکی از آن است که نه تنها از مسئولیت‌‏های دیگر زنان کاسته نشده است بلکه اشتغال آنان بار مضاعفی را بر دوش‌شان افزوده است. در این بین مردان به ندرت در خانه مسئولیتی را می‏‌پذیرند. آن‏ها به عکس برای زن خود در خانه کارهای بیش‏تری هم تولید می‌کنند!

اسلام به دلیل نقش حساس و تأثیرگذار زنان در خانواده، نان آوری و تامین معاش را از عهده‏ آنان برداشته و مردان را موظف به تامین نفقه‏ همسر و فرزندان ساخته است. طبیعی است زن هنگامی می‌تواند با آرام و آسایش خیال و با فراغت خاطر به ایفای نقش در خانواده بپردازد که اولا دغدغه‏ تامین هزینه‏‌های زندگی را نداشته باشد ثانیا فرصت‏‌های او و انرژی او در خارج از خانه به‏ گونه‏‌ای صرف نشود که توان کافی و مفید برای تاثیرگذاری در خانواده، برای او باقی نماند.

از دیدگاه اسلامی زنان مالک تمام اموال و درآمدهای‌شان هستند و وظیفه‏ تامین هزینه‏‌های فرزندان و خانواده را ندارند و می‌توانند با صرف نفقه‏ تامین شده از سوی شوهر، تمامی درآمدهای خویش را آن‌گونه که خود مایلند مصرف نمایند و شوهران حق تصرف در اموال زنان را ندارند.

آیا زنان شاغل موظف هستند، حقوق‌شان را خرج هزینه های خانه کنند؟

دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه، در پاسخ به سوال خبرنگار فردا در رابطه با این که زنان در جامعه ما موظف هستند که خرجی بدهند یا خیر؟ می گوید: از نظر سنتی، شرعی و عرفی خرجی دادن زن در خانه معنایی ندارد اما مشاهده شده است که در طول تاریخ زنان دوشادوش مردان و بلکه بیشتر از مردان کار کرده و درآمد را برای خودشان نگه نمی داشتند. همچنین در دوره هخامنشیان زنان دو برابر مردان حقوق می گرفتند و حقوقشان را صرف هزینه های زندگی می کردند.

قرایی مقدم می افزاید: این مسئله که خانمی نخواهد درآمدش را صرف خرج کردن در منزل کند کاملا درست است اما این عمل موجب جدایی عاطفی می شود. در زندگی زناشویی، زن و مرد یکی هستند و “من” و “تو”یی وجود ندارد.

این جامعه شناس با تاکید بر این موضوع که در طول تاریخ و در امروزه بیشتر زنان تولید کننده و برخی مردان دلال بوده اند، تصریح می کند: زن و مرد برای سعادت و برای موفقیت تشکیل خانواده می دهند. درست است که مرد وظیفه دارد خرجی بدهد ولی باید در زندگی زناشویی تعامل وجود داشته باشد و با توجه به شرایط گرانی و تورم امروزه، این کار موجب می شود که از شروع زندگی بنای جدایی پایه ریزی شود و پیوند بریده شود.

آموزش خانواده آموزش زناشویی اختلافات زن و شوهر دعوا زن و شوهر دلایل طلاق روانشناسی ازدواج عامل طلاق


ادامه مطلب ...