جام جم سرا :هفته گذشته برای نخستین بار پیک مصرف برق در کشور با ثبت مصرف بیش از 47 هزار مگاوات رکورد جدیدی را به ثبت رساند.
به گزارش مهر اکنون صنعت برق از ظرفیت تولید حدود 71 هزار مگاوات برق در نیروگاه های حرارتی، برریالابی و اتمی برخوردار است که برای تابستان سال جاری امکان تولید عملیاتی 49 تا 50 هزار مگاوات برق وجود دارد.
از سوی دیگر روشن شدن دستگاههای سرمایشی به ویژه در ساختمانهای دولتی، ادارات و سازمانهای مختلف حدود 16 تا 17 هزار مگاوات مصرف بیشتر را به شبکه برق کشور تحمیل میکند که این موضوع هفته گذشته منجر به خاموشیهای پراکنده و موقتی در برخی از شهرهای کشور شد.
با این وجود هوشنگ فلاحتیان معاون وزیر نیرو، عامل خاموشیهای پراکنده برق در کشور را مشکلات فنی در شبکه اعلام می کند و با اشاره به جهش 8 تا 20 درصدی مصرف برق از ابتدای سالجاری، گفته است: اگر مردم 10 درصد صرفهجویی کنند هیچ مشکلی در تامین پایدار برق ایجاد نخواهد شد.
در طول سه روز گذشته به دلیل فرا رسیدن تعطیلات و در نهایت تعطیلی بخش عمده ای از ادارات و دستگاه های دولتی عملا متوسط مصرف برق کشور فروکش کرد.
آخرین گزارش رسمی مدیریت شبکه برق ایران نشان می دهد روز گذشته جمعه پیک مصرف برق با کاهشی بیش از چهار هزار مگاواتی در مقایسه با شنبه هفته گذشته (21 تیر ماه) را تجربه کرده است.
بر این اساس ساعت 21:34 دقیقه شب گذشته پیک مصرف برق کشور تنها به 43 هزار و 161 مگاوات رسیده است که در مقایسه با کل ایام هفته گذشته حدود 3500 تا 4000 مگاوات کاهش را نشان می دهد.
این در حالی است که معاونت برق و انرژی وزارت نیرو از فرا رسیدن موج جدید گرمای طاقت فرسای تابستانی از هفته جایر خبر داده است که در صورت تحقق این پیش بینی بازهم در کشور شاهد جهش دوباره مصرف برق خواهیم بود.
این افزایش پیک مصرف برق در حالی در کشور رقنم خورده است که بنا بر گزارش فلاحتیان معاون وزیر نیرو از ابتدای سالجاری و با وجود اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها متوسط مصرف برق بیش از 8 درصد افزایش نسبت به مدت مشابه سال گذشته داشته است.
بر اساس پیش بینی های مسئولان وزارت نیرو با پیشبینی افزایش محسوس دمای محیط در هفته جاری، اگر روند رشد مصرف برق در بخش تقاضا تداوم داشته باشد، مصرف برق از 47 هزار و 500 مگاوات عبور کرده و حتی به مرز 49 هزار مگاوات خواهد رسید.
با افزایش هر یک درجه دمای هوا علاوه بر افزایش پیک مصرف، راندمان شبکه تولید، انتقال و توزیع برق کشور هم حدود یک درصد کاهش مییابد که این موضوع می تواند به افزایش حجم خاموشیها در شهرهای مختلف کشور دامن بزند.
در همین حال مسئولان وزارت نیرو و توانیر شرط تامین پایدار برق تابستانی مردم را در گروی 10 درصد صرفهجویی در مصرف این انرژی پاک به ویژه در روزهای گرم تابستانی عنوان میکنند.
جام جم سرا:در این نوشتار به یازده نکته که اظهارنظر در مورد آن نشانه بیادبی است ،اشاره میکنیم .
1ـ وزن افراد
عادت خیلی بدی است که وقتی به هر کس میرسیم سریع در مورد وزنش اظهارنظر میکنیم. جالب اینجاست که بعضیها اگر دستشان به مانکنها و بازیگران مطرح جهان هم که برسد حتما به آنها میگویند وا چقدر لاغر شدی، شدی پوست و استخون! بعد 10 قدم آن طرف تر به دیگری میگویند وا چرا خودت رو ول کردی چند وقت دیگه از در تو نمیآی! بعضیها هم سعی میکنند شیک و مجلسی به وزن دیگران بتازند و مثلا با ایما و اشاره میگویند خیلی بدم میاد از این آدمای استخونی که از روی لباس میشه دنده هاشون رو شمرد!
وزن یک مساله کاملا شخصی است حق اظهار نظر درخصوص سایز، وزن و اندام دیگران را نداریم مگر این که از ما سوال کنند یا متخصص تغذیه یا مربی بدنسازی باشیم .
2 ـ سلیقه شخصی
سلیقه واژهای بسیار کلی است، اما دقیقا واژه مناسبی برای این امر است. اگر کاری در فضای عمومی انجام میگیرد که به ماهم مربوط میشود باید در موردش نظر بدهیم، اما این که مردم در خانه و در حریم خصوصیشان موسیقی سنتی دوست دارند یا پاپ، دوست دارند جوراب قرمز را با لباس مشکی بپوشند، غذای فرنگی دوست دارند یا ایرانی، همسرشان را جو جو صدا میکنند یا عزیزمو بچه شان را چند بار در هفته به پارک میبرند به ما ربطی ندارد.
بنابراین نه با خودشان نه دوستانشان و نه حتی دشمنانشان حق نداریم در مورد سلایق دیگران حرف بزنیم، قضاوت کنیم یا اظهارنظر نماییم.
3 ـ عشق و علاقهمندی آدمها
این که چه کسی با چه کسی تناسب دارد یا ندارد، فلانی با کسی همسن مادر بزرگ یا پدر بزرگش قصد ازدواج دارد، تحصیلاتش به چه کسی میخورد یا نه، دنبال پول چه کسی است، در زندگی خصوصی شان دعوا دارند یا نه به ما ربطی ندارد.
این که حدس میزنید بین دو نفر احساسی به وجود آمده خیلی خوب است که حواستان به دیگران هست، اما نباید در این خصوص با دیگران حرف بزنید یا این که حدستان را قضاوت کنید.
زندگی خصوصی آدمها به خودشان ربط دارد. تا وقتی از ما کمک نخواستند حق دخالت نداریم.
4 ـ خصوصیات اخلاقی آدمها
این که کسی پرحرف و ناراحتکننده است خیلی بد است، اما بهتر است موقعیت ارتباط با او را محدود کنید، مغرور و متکبر است ؟خوب طرفش نروید. نه این که هر جا از زیاد حرف زدن، احساسی بودن و سایر خصوصیات اخلاقی دیگران صحبت کنید.یاد بگیریم بعضی چیزها ربطی به ما ندارد.
5 ـ دوستان و آشنایان
این که همنشین بد زندگی افراد را به مخاطره میاندازد حقیقت انکارناپذیری است، اما این که در مورد دوستان، اقوام و آشنایان دیگران قضاوت کنیم و نقل محافلمان باشد کار زشتی است. اگر نگران کسی هستید مستقیما به او هشدار بدهید اگر انقدر صمیمی نیستید که با او حرف بزنید پس حق هم داریم با دیگران درخصوص روابط اطرافیان و آشنایانمان صحبت کنیم.
6 ـ وضعیت مالی
کنجکاوی و دخالت در وضعیت مالی دیگران بیادبانه و ورود به حریم خصوصی ایشان است ،ما حق این که در مورد این مسائل سوال هم بکنیم نداریم چه برسد که زندگی دیگران را مورد کنجکاوی قرار بدهیم.
7 ـ جراحی زیبایی
در جهان مردم دو دسته اند: طرفداران عمل زیبایی و مخالفان آن. شما میتوانید جزء هر کدام از این گروهها باشید در این مورد کاملا آزاد هستید، اما این که در مورد این که سایرین از نظر ما پیروی کنند یا نکنند، عمل زیبایی برایشان خوب بوده یا نه. یا این که باید عمل زیبایی بکنند یا نه ربطی به ما ندارد.
8 ـ چیدمان منزل
وقتی وارد منزل یا فضایی میشوید لازم نیست در مورد سلیقه صاحب خانه تعریف کنید .برخی نشانه ادب میدانند که در مورد سلیقه صاحب خانه و زیبایی منزلش صحبت کنند و بعد از خروج از مکان به انتقاد، تمسخر و بدگویی از آنچه دیده اند بپردازند. لطفا به سلیقه هم احترام بگذاریم.خانه محل آرامش و استراحت اعضای یک خانواده است پس اجازه دهیم هر طور دوست دارند در آن زندگی کنند.
9 ـ آرایش و لباس پوشیدن
شاید شما علاقهمند به رنگهای شاد باشید، کسی رنگهای تیره را دوست دارد، شما کرم ضدآفتاب فاقد رنگدانه استفاده میکنید دیگری دوست دارد تیره و به اصطلاح برنزه باشد، هستند افرادی که بشدت علاقهمند هستند کفشهای اسپرت بپوشند ،برخی هم کفشهای رسمی دوست دارند. عینک آفتابی بعضیها وقتی آفتابی نیست روی سرشان است بعضی آن را به لباسشان آویزان میکنند برخی هم آن را داخل پوشش قرار داده و در کیفشان میگذارند.این که در این موارد اظهارنظر کنیم و با ورود به هرمهمانی کنفرانسی بدون حضور افراد تشکیل بدهیم و درباره آنچه پوشیدهاند حرف بزنیم دور از ادب و شخصیت ماست.
10 ـ عادات غذایی
تصویر ژله بر روی باقلی پلو شاید خیلی هم زیبا و چشم نواز نباشد ولی خوب شاید کسی هم پیدا بشود که از این تست غذا خوشش بیاید. بعضیها دوست دارند شیر سرد بخورند بعضیها در کافی شاپ کیک شکلاتی، بستنی شکلاتی به همراه هات چاکلت سفارش میدهند و از این همه شکلات بدشان که نمیآید لذت هم میبرند.
خوش به حال کسی که به سلیقه غذایی افراد احترام بگذارد. نه تمسخر کند و نه بدگویی نماید.
11 ـ اموال شخصی
شاید کسی دوست داشته باشد مالش را آتش بزند، ببخشد به کسی که برایش مهم است یا این که صرف امور خیریه کند این که ما در این مورد اظهار نظرکنیم منوط به این است که از ما نظر بخواهد در غیر این صورت هرکسی میتواند در این موارد خودش تصمیم بگیرد.
با گسترش شبکههای اجتماعی و حضور گسترده مردم در فضای مجازی و اینترنت مفهوم حریم خصوصی دستخوش تغییر شده و نیاز به باز تعریف دارد با این وجود این به آن مفهوم که ما میتوانیم در همه موارد اظهارنظر کنیم نیست.
جام جم سرا: بعضی اوقات ساعات بیداری نوزاد همزمان با ساعات خواب در خانواده است و این باعث بیخوابی پدر و مادر میشود و در فعالیت روزانه پدر و حتی شیردهی مادر اختلال ایجاد میکند. یکی از وظایف مهم پدر و مادر برنامهریزی برای خواب کافی و آرام کودک است.
نوزادان ـ که در طول شب چند بار بیدار میشوند و نیاز به شیر و عوضکردن پوشک دارند ـ بهتر است در تختی مجزا کنار مادر مراقبت شوند.
پس از چند هفته، بلافاصله بعد از بیدار شدن نوزاد او را بغل نکنید. بگذارید چند دقیقه در تختش بماند و اگر نیاز به خواب داشت دوباره بخوابد.
این کار باعث میشود اگر شب بیدار شد دوباره بخوابد. اگر بلافاصله از تخت بلندش کنید و به او غذا بدهید و به نظافتش رسیدگی کنید، عادت میکند و اگر خوابآلوده باشد، به خواب نمیرود.
باید به برنامه و عادت زمان خواب فرزند پنج تا شش ماهه خود نگاه دقیقتری بیندازید. اگر کودک شما روی پا خوابانده میشود یا با شیر خوردن در آغوشتان میخوابد باید گفت این کودک هنگام بیداریهای معمول نیمه شب برای خواب رفتن دوباره دچار مشکل خواهد شد بنابراین میبایست در عادتهای زمان خواب او تغییراتی ایجاد کنید و مثلا او را بیدار بگذارید تا نحوه سازگاری و تنهایی خوابیدن در رختخواب را چه اول شب و چه نیمه شب بیاموزد.
بتدریج که کودک بزرگتر میشود اگر زمان خواب برایش لحظات خوشی باشد، دید خوبی به آن خواهد داشت. اگر کودک را در رختخوابش بگذارید و اجازه دهید بدون لالایی و تکان دادن خودش به تنهایی بخوابد و در طول شب نیز به خواب ادامه دهد، مطمئنا برای هر دوی شما بهتر خواهد بود. ممکن است شما و کودکتان در یک رختخواب بخوابید و از این بابت راضی باشید ولی ادامه این عادت برای مدت طولانی مطلوب نیست.
درست نیست بچه نوپا یا خردسال را تنها به رختخواب بفرستیم، چون ممکن است باعث احساس محرومیت در او شود.
این که کودکتان در کنار شما به تماشای تلویزیون بنشیند، برایش کافی نیست و نیاز دارد هر شب دقایقی را صمیمانه با او سپری کنید و به او یاد بدهید چه کارهایی را طبق برنامه انجام دهد.
خوب است 10 تا 30 دقیقه قبل از خواب را به او اختصاص دهید. با او گفتوگو یا بازی آرامی کنید یا برایش قصه بگویید یا کتاب بخوانید. هنگامی که چند صفحه به پایان داستان باقی مانده به او بگویید کمکم وقت تمام میشود و او باید بخوابد.
نباید تسلیم خواستههای او برای خواندن داستان دیگری بشوید تا مقررات را بیاموزد. چنانچه مشخص باشد چه کارهایی را باید هنگام خواب انجام دهید هرگز میان شما بحثی روی نخواهد داد.
به جای آن که کنار کودک نوپا یا خردسالتان بخوابید تا خوابش ببرد بهتر است از یک عروسک نرم پارچهای، یک اسباببازی یا حتی پتوی مخصوص برای او استفاده کنید.
اسباببازی معمولا کودک را متقاعد میکند تا شب را به تنهایی سپری کند. این کار باعث میشود او احساس کند که بر دنیای پیرامون خود کنترل دارد.(دکتر فریبا شیروانی - متخصص اطفال و فوقتخصص عفونی اطفال)
جام جم سرا: امیرحسن چهل تن، از نویسندگان پایتختنشین است که فکر میکند در سرگردانی بیتفاوتی مردم و مسوولان نسبت به مسایل اجتماعی مثل بحران کمآبی، پای ضعف همدلی دوطرفه در میان است:
شنیدهاید که تهران تا 30روز دیگر بیشتر آب برای شرب ندارد؟ واکنشتان به این خبر چیست؟
چه واکنشی میتوان داشت؟ سالیان سال است که صحبت از هرزرفتن آب در ایران میشود اما کسی توجه اصولی به این موضوع نکرده و حالا به این بحران رسیدهایم. بحرانها در ایران به همین شکل بروز میکنند، مثل آتش زیر خاکستر هستند. تعجب نمیکنم که آب آشامیدنی در تهران رو به اتمام باشد چراکه سالهاست شاهد ضعف مدیریتی در این حوزه بودهایم و طبیعی است که حالا بحران خشکسالی مثل آتش زیر خاکستر سر بیرون کند.
چه میکنید؟
لابد باید کوچ کنیم چون چارهای نمیماند وقتی که آب برای خوردن نباشد!
خارج از کنش فردی، بهلحاظ شهروندی فکر میکنید چه اقدامی باید انجام داد؟ اصلا میشود کاری کرد؟
طبیعتا هر شهروندی مسوول است که صرفهجویی کند به این شرط که بین شهروندان و مسوولان احساس همدلی وجود داشته باشد.
این پیششرط گذاشتن به این معناست که در حال حاضر این همدلی وجود ندارد؟
اگر تاریخی به موضوع نگاه کنیم همیشه یک احساس دوگانگی میان مردم و مسوولان وجود داشته و همین احساس است که باعث میشود هیچوقت این پیامها و هشدارها جدی گرفته نشوند. در خاطره جمعی مردم ایران همیشه مانعی برای همکاریکردن وجود داشته که از عدم اعتماد دوطرفه ناشی میشود. مصداق این ماجرا هم فقط بحران کمآبی نیست، مثلا آلودگی هوا و نقش شهروندان در کاهش آن. چرا مردم از ماشین کمتری استفاده نمیکنند؟ چرا همین که از عوارضی تهران- قم عبور میکنیم سطح بیابان پر میشود از پلاستیکهایی که به خارها چسبیدهاند؟ اینکه دیگر تقصیر دولت نیست، مردم در رعایت این موضوع خوب عمل نمیکنند چون آن احساس یگانگی که لازمه چنین تعهدهای اجتماعی است وجود ندارد.
دولت در این شرایط چه مسوولیتی دارد؟
فعلا که شرایط کم آبی به حدی جدی است که فرصت اینجور چانهزنیها باقی نمیماند اما باید درسی باشد برای مسوولان که سعی کنند این حس همدلی را بهصورت واقعی میان مردم و بدنه دولت ایجاد کنند. نباید کار به جایی برسد که یکشهروند از دولتش بپرسد که چرا کارشناسان شما این بحران را پیشبینی نکردهاند که امروز ما در چنین شرایطی گرفتار شویم. (سعید برآبادی/شرق)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
اگر عزم خود را جزم کردهایم که زندگی شیرینی را رقم بزنیم، نباید از اشتباهات اندوهگین باشیم و ناکامیهای گذشته را در ذهنمان مرور کرده و بیجهت از کاه، کوه بسازیم. انسانهای خوشبخت فقط از گذشته درس میگیرند، در زمان حال زندگی میکنند و همواره آیندهای زیبا را در ذهنشان ترسیم میکنند.
راز شاد زیستن، صبر و شکیبایی است. برای لذت بردن از زندگی نباید نگران اتفاقاتی باشیم که هنوز رخ نداده است. نگرانی یعنی تمرکز بر جنبههای منفی یک قضیه. نگرانی چشم و عقل ما را روی راهکارهای مثبت میبندد و اجازه نمیدهد راهحل مناسبی برای خروج عقلانی از بحران پیشآمده را پیدا کنیم. نگرانی زمینهساز بسیاری از ناهنجاریهای روانی است گرچه خود معلول مشکلات روانی دیگری است. ناراحتی مربوط به گذشته است؛ فرقی ندارد چند دقیقه یا چند روز پیش. نگرانی قسمتی از آینده است، آنهم درباره موضوعی که فقط ممکن است اتفاق بیفتد. وقتی نگران هستید، دست از کار بکشید؛ یک لحظه تامل کرده و خوب فکر کنید. به واقع در آن موقع چهکاری از دست شما برمیآید؟ نگرانی عادتی است که همه دچار آن هستیم، ولی در هیچ شرایطی نهتنها کمکی برای حل مشکل نیست، بلکه برعکس قدرت تفکر و نیروی ذهنی ما را نیز زایل میکند.
اگر اصول زندگیکردن در لحظهها را یاد بگیریم و به آن عادت کنیم، کمکم و به مرور زمان، شیوه زندگیمان بهگونهای میشود که تا فردا نیامده، نگرانش نخواهیم شد. نمیگویم برای آینده برنامهریزی نکنیم، اما نباید اجازه دهیم نقشههای آینده فرصتهای حال را از ما بگیرند.
عبارت «فقط برای امروز» شکست ناپذیرمان میکند. فقط امروز، لحظه حال متعلق به ماست. چگونگی زندگی در لحظه حال به ما مربوط است. اگر آن را آموختیم، در حقیقت لحظه دیگری وجود ندارد که بتوانیم در آن زندگی کنیم.
فقط حال است که وجود دارد، آینده هم لحظه حال دیگری است که وقتی برسد، در آن زندگی خواهیم کرد. مساله این است که بیشتر ما از نظر عادت فرهنگی، روی «حالا» تأکید نمیکنیم. ما معمولا یاد نگرفتهایم از روند زندگی خویش خرسند باشیم و آنقدر دنبال شغل، درآمد، فرزندان، بازنشستگی و... هستیم که اگر همه آنها را کنار هم بگذاریم، متوجه میشویم که درواقع همیشه خود را برای پایان زندگی خویش آماده کردهایم. دوری جستن از لحظه حال در فرهنگ ما تقریبا مثل نوعی ترس است که همواره در هر شرایطی زمان حال را فدای آینده میکنیم و اغلب با این طرز تفکر، نهتنها از انرژی موجود در شادیهای لحظه حال دوری میجوییم، بلکه وقتی زمان آینده هم فرا برسد (تبدیل به زمان حال شود) دوباره ما ظرفیت آن را برای تدارک آینده بعدی مصرف خواهیم کرد.
یعنی مدام بسیاری از کارهایی را که باید امروز انجام دهیم و ظرفیت آن برایمان فراهم شده، بیخود و بیجهت و به بهانههای واهی به فردا موکول میکنیم و فرداها همچنان تداوم دارند. واحد گذر زمان در لحظه حال است که میتواند زیباترین تجارب را رقم بزند؛ مشروط بر اینکه در آن غرق شویم و از انرژی ذاتیاش نهایت بهره را ببریم و گذشته را به فراموشی بسپاریم.
روزهای زندگی مانند طنابی است که نمیدانیم چه هنگام قطع خواهد شد، دو سوی آن، گذشته و آینده و میانش زمان حال قرار دارد. چه بسا ما به گذشتهاش نگاه کنیم و حسرت خوریم و دچارغم و اندوه شویم یا شاید به آینده نظر اندازیم و پیش از موعد، آرزوی دانستناش را داشته باشیم.
اما واقعیت اینکه ما جز زمان حال چیز دیگری نداریم؛ زیرا نه لذت گذشتهای که رفته است را احساس خواهیم کرد و نه سختیهایش را، آینده نیز هنوز نطفهاش بسته نشده که وقوع یابد. در این صورت، ما چیزی نداریم جز همین ساعت و دقیقهای که در آن زندگی میکنیم. یادمان باشد نه گذشته را میتوانیم برگردانیم و نه رسیدن آینده را سرعت بخشیم پس با خیالی آسوده از انرژی تپنده لحظههامان بهره ببریم.دستیابی به آرامش درونی و رهایی از احساس یأس و ناکامی هدف اصلی است. میتوان ناامیدی و سرخوردگی را بهبود بخشید و به آرامش روانی دست یافت. بسیار ساده است و راه هم معلوم، ولی اجرا قدری مشکل بوده و نیاز به زمان، تمرین و پشتکار دارد و آن چیزی نیست جز تغییر تصورات ذهنی، رها کردن افکار منفی و احساس گناهی (گناه بهعنوان یک عنصر منفی روانی، نه یک خطای اجتماعی) که از گذشتهها در ذهن تلنبار شده است.محیط زندگی علت اصلی ناراحتی ما نیست، بلکه افکار و زبالههای ذهنی و نگرش ما نسبت به این شرایط سبب پریشانیمان میشوند.
بیشتر اوقات به اشتباه باور میکنیم که احساسات ما توسط دنیای پیرامون ایجاد میشوند و ناراحتی، اندوه و رنجها ناشی از عوامل بیرونی است و مایلیم باورکنیم اگر در زندگی خلل، اشتباه یا غمی هست علت آن در همان دنیای بیرون قرار دارد. البته نمیتوان منکر این مساله شد که همه ما آدم هستیم و تاثیرپذیر از محیط اطراف و با دیدن یا شنیدن مطالب گوناگون یا وقایعی که برایمان رخ میدهد، احساساتمان جریحهدار شده، غمگین یا خوشحال میشویم. هیچ جای شکی در این نیست. موضوع مورد بحث، احساساتی است که فقط ریشه درونی و ذهنی دارند. مثل: بدبختی، بیچارگی، درماندگی و راه بهجایی نبردن: «انگاردرآسمان باز شده و هرچه گرفتاری بوده برایم ریخته پایین»، «دلم میخواهد از این زندگی نکبتبار راحت شوم»، «تف به این زندگی، برای یه لقمه نون صبح تا شب باید هزاردوز وکلک سرهم کنی.»
باید گفت سخت در خطا هستیم. ریشه همه نابسامانیها و مشکلات روانی هرشخصی عامل درونی دارد. رنجها و ناراحتیها از ذهن، تصور و افکار ما ناشی میشوند و این جدای از حوادث ناگوار و تلخ مثل مرگ و میرهای ناگهانی است.
اضطراب، رنج، خشم، تردید، نگرانی، بیزاری، ترس و درنهایت افسردگی عوارضی حاصل از تضادهای درونی هستند. برای رسیدن به آرامش، شادی و عشق باید افکار و احساساتی را که تضاد و اختلاف به وجود میآورند تغییر داد و چون هرکس تنها خود از آنچه در ذهنش میگذرد خبر دارد پس فقط خود او میتواند آن افکار را دگرگون کند. شکی نیست در شرایط حاد باید از روانکاو کمک گرفت. (ضمیمه چاردیواری)
دکتر افشین طباطبایی/ پژوهشگر مسائل اجتماعی
جام جم سرا:
1. آمدنش بهطور طبیعی خوشامدگویی میطلبد؛ فرحبخش است و دلگشا، بهویژه اگر مدتی از نیامدنش گذشته باشد. چه عمودی و مایل قدم بردارد، راه بیفتد و باران شود؛ چه افقی در قالب رودی، نهری یا کانال آبی، روان شده باشد. اما به همان میزان که برای بسیاری، خوشایند است صدای پایش میتواند نفسگیر باشد؛ گاهی لحظات ناخوشایندی که شاهد بیهوده آمدنش هستی آنقدر کش مییابد که مجبور میشوی بد بگویی به همه آنانی که از سرِ شاید ناآگاهی اجازه آمدنش را دادهاند.
2. مگر میشود بیحسابوکتاب عنوان «نخستین» را بهدست آورده باشد؟ مگر میشود از سر تصادف نخستین واژهای باشد که آموختهایم. مگر میشود نخستین و دومین حرف الفبا را از آن خود کرده باشد اما آنقدر که شایستهاش هست در رثایش نسروده باشیم و آنگونه که بایستهاش است با او رفتار نکرده باشیم؟ شده است دیگر...
3. اهل فرهنگ مینماید؛ پیشینهاش این را نشان میدهد. کارگردانی، فیلمنامهنویسی و فیلمبرداری کرده است. سریالش طنز است و پرطرفدار. من هم یکی از آن بینندهها. قسمت بیستودوم سریال که میرسم جناب کارگردان شگفتزدهام میکند؛ دهانوامانده از اینکه یک نکته بسیار ساده و به همان میزان ضروری را به شکل فجیعی نادیده گرفته است؛ آخر مگر میشود از بین آن همه آدم پشت صحنه و جلو صحنه یک نفر نبوده باشد که بگوید داریم ظلم میکنیم به خودمان و آیندگانمان؟ مگر میشود یک نفر نبوده باشد حداقلی از حس مسوولیتپذیری را داشته باشد؟ مگر میشود یک کارگردان از تاثیر قوی و غیرمستقیم صحنههای فیلم بر ذهن و روان مخاطب بهویژه کودکان آگاه نباشد؟ پس چرا از ابتدا تا انتهای یک سکانس، بیوقفه و بدون هیچ توجیه و ضرورت تصویری، شیر آب را باز گذاشته است؟ نفسم بند میآید. ادامه نمیدهم. دلم نمیآید ادامه سریال را ببینم اما با خودم میگویم اگر من کارهای بودم بدون شک سازندگان این سریال را به عذرخواهی و پرداخت جریمهای سنگین ملزم میکردم! کارهای نیستم و خیالبافی هم راه به جایی نمیبرد...
4. تحصیلکرده است؛ میگوید در بهترین دانشگاه ایران دانشاندوزی کرده است. همیشه شاکی است از اینکه شیر روشویی خراب است، چون آب را میپاشد. با خودم میگویم هوش زیادی نمیخواهد که بداند هر شیری را با بیشترین فشارش باز کنی آبش همزمان سر به آسمان و زمین میساید و شما هم که وسط آسمان و زمین هستید بیبهره از آن نخواهی بود.
5. شیلنگ را به شیر آب راهرو وصل کرده و با سرخوشی تمام دارد جلو منزل را بهگمان خودش خنک میکند و گردوغبارش را میروبد. هوارم بلند میشود؛ «مادر من! داری چیکار میکنی. ملت دارن از تشنگی میمیرن تو به فکر خنککردن آسفالت داخل کوچهای؟» شیر آب را میبندد و در جوابم میگوید: «گیرم من رعایت کردم بقیه همسایهها را چه میکنی؟» از این پاسخ درمیمانم. حرفی برای گفتن نمیماند. با خودم میگویم مشکل همینجاست دیگر. مشکل این است که همه دنبال معجزهایم که نجاتمان دهد. چشم به همسایه دوختهایم که رعایت کند. خود را تافتهجدابافته میدانیم و دلمان میخواهد دیگری رعایت کند و اگر ما نکردیم بهجایی برنخورد. واژهای به نام «همبستگی» را باید فراخوانی کنیم که دوباره به چشم بیاید و به کار واداردمان... .
6. صدای گیرایی دارد؛ با حالتی طلبکارانه میگوید: «خانم من میخواهم کنتور منزلم را تفکیک کنم. چهکار باید بکنم؟». دارم برایش توضیح میدهم؛ میپرد وسط حرفم و میگوید: «خانم اجازه بدهید...» و شروع میکند به صحبتکردن. اجازه نمیدهم چون او اجازه نداده است جملهام را تمام کنم. میگویم: شما اجازه بدهید با همکارم صحبت کنید. به همکارم میگوید: «من... هستم؛ گوینده رادیو فلان.» همکارم میگوید: شما هرکه و هرکجا هستید برای ما عزیزید. گوینده رادیو میگوید: «میخواهم کنتور منزلم را تفکیک کنم». همکارم شرایط تفکیک کنتور را برایش توضیح میدهد و این گوینده رادیو هم میرود که کنتور آب ساختمانشان را تفکیک کند تا راحتتر بتواند به استخر منزلش برسد. با خودم میگویم ایران تشنه است و گوینده خوشصدای ما در فکر سیرابترکردن استخر منزلشان... .
7. ظاهرا رفتاری است فراگیر؛ کوچک و بزرگ نمیشناسد؛ تحصیلکرده و غیر آن هم اینبار تمایزبخش نیست؛ هنرمند و غیرهنرمند هم در این زمینه بسیار به هم نزدیک میشوند. آب، استفاده میشود بیآنکه حساسیت بهجایی در شیوه استفاده از آن وجود داشته باشد. این سبک استفاده، تبدیل به عادت شده است.
فقط این را میدانم که ترک عادت بهراحتی صورت نمیگیرد. اراده میخواهد. ارادهای که با عوامل بازدارنده و تشویقی بیرونی، مانا نخواهد بود. ارادهای میخواهد که درونی باشد، ارادهای که پشتش این فکر خوابیده باشد که من بهتنهایی تاثیرگذارم؛ من بهتنهایی میتوانم کاری کنم که تشنگی، واژهای غریب شود. (رویا مرادیزاده - دانشآموخته کارشناسی ارشد ارتباطات/شرق)
جام جم سرا: از طرف دیگر چون در اغلب پنیرهای موجود در بازار از خامه و چربیهای نباتی یا حیوانی استفاده میشود برخی افراد مبتلا به چربی خون بالا و تعدادی از خانوادهها ترجیح میدهند که پنیر روزانهشان را بهصورت خانگی و رژیمی تهیه کنند تا چربی دریافتی به حداقل برسد، اما مشکلی که بیشتر خانوادهها هنگام تهیه پنیر دارند این است که چرا پس از افزودن مایه، شیر لخته و تبدیل به پنیر نمیشود؟
گام اول:
شیر مورد استفاده برای تهیه پنیر خانگی باید از نوع پاستوریزه کم یا نیمچرب باشد. شیرهای استریلیزه برای این منظور مناسب نیست. شیر اگر حاوی نشاسته و داروهای آنتیبیوتیکی یا بار میکروبی بالایی باشد به پنیر و ماست تبدیل نخواهد شد. شیرهای محلی را توصیه نمیکنیم چرا که علاوه بر میزان چربی زیاد بار میکروبی بالایی دارد.
گام دوم:
به داروخانه یا عطاری بروید و قرص پنیر بخرید. دستور استفاده از این قرصها که چه میزانی از آن باید به چه مقدار شیر افزوده شود روی ورقه قرص قید شده است. قرص پنیر بهتر از پودر آن است چرا که اگر میزان شیر مورد استفاده کمتر باشد، میتوانید با محاسبه دقیقتری قرص را بر اساس خط آن دو تکه یا چهار تکه کنید. برای تهیه پنیر میتوانید از سرکه و آبلیمو هم استفاده کنید و بیشتر روستاییها و عشایر، پنیر محلی را به این روش تهیه میکنند، اما عیبش آن است که گاهی پنیر طعم سرکه و آبلیمو به خود میگیرد و از میزان کلسیم آن کاسته میشود.
گام سوم:
شیر پاستوریزه مورد نظر را تا کمی بالاتر از دمای بدن به گونهای که انگشت را نسوزاند حرارت دهید و قرص پنیر را که از قبل داخل آب حل کردهاید به مدت دو دقیقه با شیر مخلوط کنید. حدود 30 تا 45 دقیقه طول میکشد تا دلمه صاف و محکمی تشکیل شود. دلمه را با چاقو در امتداد طول و عرض چند برش دهید و سپس داخل یک پارچه صافی بریزید و مدتی اجازه دهید که آب آن خارج شود.
اگر به هر دلیلی دلمه نگرفت در همان ظرف اولی به آن کمی حرارت دهید. در این حالت کمکم دلمه پخته و سفتشده و آب پنیر از بافت آن خارج و روی سطح دلمه جمع میشود. میتوانید آب پنیر را به دلیل ارزش تغذیهای بالایی که دارد همچون شیر نوشجان کنید یا پنیر را در مقدار کمی از آن نگهدارید. پنیر حاصله را در قسمت پایینی یخچال بگذارید. پنیر خانگی پس از تولید بلافاصله قابل استفاده است و باید طی سه تا چهار روز مصرف شود چرا که در مقایسه با پنیرهای صنعتی فاقد مواد نگهدارنده و مستعد فساد و کپکزدگی است. این پنیر چون بینمک و کمچرب است و دوره استراحت را نمیگذراند طعم چندان چشمگیری نداشته، اما خواص تغذیهای قابل توجهی دارد.
فاخره بهبهانی - گروه سلامت
جام جم سرا:زندگی کاری برخی افراد محدود به ساعات مشخصی است که سر کار حضور دارند، برای مثال شاید برای بسیاری از کارمندان اینگونه باشد اما برای برخی دیگر مانند صاحبان کسب و کارهای کوچک نه تنها ساعاتی که باید سر کار حاضر باشند بسیار طولانی تر است بلکه حتی زمانی که در خانه حضور دارند نیز بخشی از ذهن آن ها مشغول اندیشیدن در مورد مسایل کاری است. بسیاری از این افراد در حالیکه تمرکز خود را به رشد و گسترش کسب و کار خود معطوف کرده اند، از زندگی شخصی خود غافل شده و در نتیجه آسیب هایی را به روابط خود با همسرشان وارد می سازند. اما این سرنوشت گریزناپذیر همه کسانی نیست که تلاش می کنند در کار خود پیشرفت کنند. بلکه با توجه به سه نکته نسبتا ساده زیر می توان روابط خانوادگی را در سطح مطلوبی حفظ کرد و به روند به رو رشد کسب و کار نیز ادامه داد:
1- پیش از اینکه روزهای سخت از راه برسند، در مورد آن ها صحبت کنید. هنگامی که شما یک کسب و کار را آغاز کرده اید و یا مدیریت یک شرکت را بر عهده گرفته اید، ساعت های کاری طولانی و نامنظم اجتناب ناپذیر خواهند بود. به همین خاطر بهتر است پیش از ورود به کسب و کار در مورد این روزها و اثراتی که خواهند داشت با شریک زندگی خود صحبت کنید و به راه حل مشترکی برسید. همچنین به خاطر داشته باشید که گاهی قدردانی از فداکاری های همسرتان، همه آن چیزی است که او نیاز دارد.
2- همسرتان را نیز درگیر کار کنید. هنگامی که شرایط کاری بسیار وقت گیر و پرتنش است اجازه دهید همسرتان نیز در جریان امور کاری قرار بگیرد و حتی در مواقعی از او کمک بخواهید. در اینصورت همسر شما احساس می کند که در مسایل کاری همراه شما است و در نتیجه با مشکلات ناشی از آن تعامل بهتری خواهد داشت. اشتباهی که بسیاری از افراد مرتکب می شوند این است که میان زندگی کاری و همسرشان دیوار می کشند و آن ها را از هم جدا می کنند. در چنین شرایطی به سختی می توان انتظار داشت که همسر شما در مواقعی که اوضاع کاری سخت می شود، از شما حمایت کند.
3- خلاق باشید. حتی هنگامی که شما به شدت مشغول کار هستید نیز باید راه هایی را بیابید که ستایش خود نسبت به همسرتان را نشان دهید. روابط نیاز دارند که از طریقی تغذیه شوند پس باید تلاش کنید تا به شیوه هایی خلاقانه به همسرتان یادآوری کنید که چه قدر برای شما اهمیت دارد. برای مثال ارسال پیام های کوتاه و البته رمانتیک در زمانی که برای ناهار دست از کار کشیده اید، ایده خوبی است. اگر شب تا دیروقت سر کار مانده اید برای شب بخیر گفتن به کودکان و همسرتان به خانه زنگ بزنید. قرارهای نه چندان طولانی مانند یک پیاده روی کوتاه و یا یک وعده ناهار سریع نیز می توانند به میزان کافی به حفظ سلامت رابطه شما کمک کنند.(خبرآنلاین)
جام جم سرا: اما سوالاتی که اغلب در مورد ماست خانگی پرسیده میشود این است که چرا گاهی ماست خانگی ترش و گاهی شیرین یا بیمزه میشود؟ دلیل آبانداختن ماست چیست؟ چه کنیم تا ماست قوام بیشتری پیدا کند و در اصطلاح سفت شود؟ اگر ماست نگرفت چه باید کرد؟
ـ شرط اصلی برای اینکه ماست بگیرد، باید شیر آن پاستوریزه و فاقد آنتیبیوتیک و بار میکروبی و میزان مواد جامد آن در حد نرمال باشد.
ـ اگر میخواهید ماست سفت شود بهتر است شیر را در دمای ملایم به میزانی حرارت دهید که حدود 10 تا 20 درصد آب شیر تبخیر شود و مواد جامد آن افزایش یابد. دلیل شلشدن ماست، پایین بودن مواد جامد شیر است.
ـ حالا دمای شیر را به حدود 40 درجه سانتیگراد به گونهای که انگشت را نسوزاند کاهش دهید.
ـ به ازای هر لیتر شیر یک تا دو قاشق غذاخوری ماست به عنوان مایه به شیر بیفزایید و خوب به هم بزنید. بهتر است ماست را از قبل با مقدار کمی شیر مخلوط کنید و سپس در حین همزدن شیر عمل افزودن را انجام دهید.
ـ ظرف شیر مایهزده شده را حدود دو تا سه ساعت با پتو یا مشابه آن بپوشانید تا از پایین آمدن دمای شیر ممانعت شود. به این مرحله به اصطلاح گرمخانهگذاری میگویند.
ـ بعد از مدت مذکور ظرف را به آرامی داخل یخچال بگذارید و قبل از سرد شدن کامل به آن دست نزنید. اگر ماست زود از گرمخانه خارج شود یا قبل از سرد شدن کامل تکان بخورد یا قاشق در آن وارد شود مانع بستهشدن کامل ماست شده و ماست آب میاندازد.
ـ البته اگر ماست آب انداخت، آن را دور نریزید چون آب ماست همان سرم شیر است و ارزش غذایی فراوانی داشته و سرشار از پروتئینهای محلول و ویتامینهای گروه B است. این آب را همراه ماست استفاده کنید یا همچون شیر بنوشید.
دلیل ترش و شیرین شدن ماست
اگر دمای شیر مایهزده شده بیش از 50 درجه سانتیگراد یعنی سوزان باشد، مایه ماست تازه نباشد یا میزان آن زیاد باشد، دمای گرمخانهگذاری بالا باشد، زمان تخمیر طولانی شود یا ماست پس از خروج از گرمخانه به کندی سرد شود، بدون شک ماست ترش میشود. البته بد نیست بدانید ترشی ماست از نظر تغذیهای به جذب کلسیم کمک میکند. حال اگر دمای شیر مایهزده شده و گرمخانه کمتر از دمای بدن باشد و مایه ماست تازه باشد احتمال اینکه ماست شیرین شود زیاد است و اگر زمان تخمیر یعنی گرمخانهگذاری کوتاه باشد چون مواد مولد شیر مایهزده شده برای ایجاد عطر و طعم خوشایند فرصت چندانی ندارد احتمال اینکه ماست بیمزه شود وجود دارد. حال اگر ماست نگرفت و همچون شیر آبکی بود کمی آن را حرارت دهید و به میزان مشخص به آن قرص پنیر بیفزایید که پنیر آن بسیار خوشمزه خواهد شد.
فاخره بهبهانی - گروه سلامت
جام جم سرا: هریک از ما در انتخاب آزادیم؛ یا باید عشق را برگزینیم یا نفرت. اگر دنبال نفرت باشیم، بدبختی، خشم، اضطراب، دلشوره، ناراحتی و عذاب، یاران همیشگی روح و ذهنمان خواهد بود.
رها کردن نفرت و خشم و گرویدن به عشق و مهر، زندگی را تغییر میدهد. گذراندن هر روز زندگی بدون داوری، خشم و سرزنش خود یا دیگران دشوار است؛ چون به آن عادت داریم، اما اگر تصمیم بگیریم از جهنم آزاد شویم، ضروری استدر این راه، شجاع، استوار و محکم باشیم.
زندگی در دستان ماست؛ پس جایز نیست دیگران را سرزنش کنیم. در ذهن و دل دنبال حس نفرت نگردیم و امروز را با آرامش شروع کنیم؛ امروز را عشق بورزیم و به اولین کسی که بعد از خواندن این جملات برمیخوریم، لبخند بزنیم.
برای عشق ورزیدن، محبت کردن و ابراز مهر نمودن قرار نیست کارهای خیلی بزرگ کرد؛ یک سینی چای برای افراد خانواده، لبخند زدن به همکاران، چند تلفن کوتاه به افراد فامیل، جواب گرم و صمیمی دادن به ارباب رجوع، یک شاخه گل کوچک برای همسر، یک خسته نباشید، یک خدا قوت، یک احوالپرسی، یک سلامعلیک گرم و... کافی است.
بسیاری از مردم عشق را زیر کوهی از نفرت پنهان کردهاند. نفرت ورزیدن بسیار راحت است؛ همانگونه که ویران کردن سهل و آسان. ما انسانها در زندگی میتوانیم از خیلی چیزها متنفر باشیم و با دست خود عشق را از بین ببریم.
هنگامی که توانستیم خود را عوض کنیم و دیدمان را نسبت به دنیا تغییر دهیم و همه چیز را جور دیگری ببینیم، نکات مثبت هر موضوع و رویدادی به چشممان جلوه میکند؛ به جای زبالههای غلطان در جوی آب، شاخهها و آسمان آبی را خواهیم دید. اختیار زندگی را به دست خواهیم گرفت. شهامت و نیرو خواهیم یافت تا کوشا و هوشیار باشیم. امواج عشق، دوستی، بخشایش و مهربانی را منتشر و هر روز برای آرامش و معرفت و حمایتی که از خدا میگیریم، شکرگزاری خواهیم کرد.
اگر کمی فکر کنیم، خیلی بهتر از اینها میتوانیم به دیگران مهر بورزیم. اگر یاد بگیریم عشق بورزیم، دیگر سرزنش کردن، نقزدن و ایراد گرفتن را ـ که ریشه در منفیبافی و ذهن خراب و بدبختی و خشم دارد ـ کنار میگذاریم.
یاد بگیریم به صدای نفس کشیدن خود گوش بسپاریم؛ وقتی به این کار عادت کردیم، کمکم وسوسه میشویم به ندای درونیمان هم گوش دهیم و آرامآرام به دیگران هم با عشق گوش خواهیم سپرد.
باید یاد بگیریم و همیشه به یاد داشته باشیم که بدون خشم و سرزنش کردن به حرفهای دیگران توجه کنیم. بنیان اصلی تمام روابط مبتنی بر عشق همین است. فراموش نکنیم گوش دادن نوعی هنر است؛ با کلمات، سکوت و نیز با توجه نشان دهیم به دیگران به اندازه خودمان علاقهمند هستیم. (ضمیمه چاردیواری)
دکتر افشین طباطبایی/ روانشناس